-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ خرداد ۱۰, چهارشنبه

Latest News from Norooz for 05/30/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 


درست از روز اجرای حکم سید مصطفی تاجزاده که نه ماه را در انفرادی وسوئیت های چند نفره دو الف گذرانده بود، یعنی بیست و چهارم مرداد ماه1389 تا امروز وی را به صورت ایزوله و قرنطینه و انفرادی نوبه ای در اوین نگهداری می کنند. وی چند ماهی را در یک اتاق در بخش حفاظت اطلاعات اوینکه مدت کوتاهی از آن را با محمد نوری زاد هم اتاق بود، گذراند و مدتی رانیز با یک زندانی دیگر که هفت بار اقدام به خودکشی کرده بود و پس از آنوی و همراهش را به بند زنان سابق و متادون اسبق منتقل کردند و با آزادی زندانی هم بند او در شب عید فطر، تاجزاده هم چنان در انفرادی بود تا این که زندانی دیگری را کنار او آوردند که متهم به ارتباط با منافقین بود اما به دلیل شکستن حکمش در دادگاه تجدیدنظر خوشبختانه او را نیز پس از آن که بیش از یک ماه اعتصاب غذا کرده بود، در پنجم بهمن ماه سال گذشته آزاد کردند و سومین دوره انفرادی عضو شورای امنیت ملی کشور در دوره اصلاحات، در زمان اجرای حکم شش سال حبسش آغاز شد.

 

در این مدت وی به طور نامتناوب ممنوع الملاقات بوده است. پس از دستگیری همسرش و با اعتصاب غذای او بعد از پنجاه و سه روز امکان ملاقات حضوری آن دو در اتاق ملاقات بند دو الف ممکن شد و پس از آزادی همسرش بنابر قولی که مسئولین امنیتی سپاه داده بودند، ملاقات های حضوری هفتگی برقرار شد و از بعد از عید غدیر تنها ملاقات کابینی آن هم برای همسر این زندانی سیاسی برقرار است و پدر و مادرو خواهر او تنها دوبار موفق به دیدن وی با هماهنگی دو الف شده اند و این در حالی است که فرزندش که در اقدامی محیرالعقول ممنوع المعامله نیز شده از دیدار پدر طی چند ماه اخیر محروم بوده است و حکم ممنوع الخروجی فرزند دیگرش هم عملا امکان دیدار را از او گرفته است.


رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور دولت اصلاحات از روز بیستم ماه آبان سال 89 در اعتراض به اقدامات غیرقانونی که در مورد وی اعمال شده است و در اعتراض به محرومیت از حقوق اولیه یک زندانی، دست به روزه اعتراضی زده که اینک وارد نوزدهمین ماه خود شده است. وی که مبتلا به بیماری هایی چون نقرس، دیسک کمرو آرتروز گردن است، اخیرا علاوه بر بیماری پوستی که از سال گذشته به آن مبتلا شده و بهداری زندان موفق به درمان آن نشده، دچار تاری چشم شده که متأسفانه پزشک زندان موفق به تشخیص علت آن نشده است. اینک حدود یک ماه از اطلاع دادستانی از مشکلات و بیماری های تاجزاده می گذرد اما علیرغم قول مساعد مسئولین امنیتی سپاه و مسئولین زندان هنوز اقدامی  برای درمان وی در خارج از زندان صورت نگرفته است.

 

با این که گفته می شود نامه دادستان برای مدیریت زندان و دو الف ارسال شده ولی مسئولین زندان از دریافت نامه اظهار بی اطلاعی می کنند و سپاه نیز در این زمینه پاسخ گو نیست. خانواده این زندانی سیاسی از مخاطراتی که سلامت او را تهدید می کند به شدت اظهار نگرانی می کنند و همسر وی در مصاحبه ای که اخیرا با سایت کلمه داشته نسبت به عواقب بعدی این اهمال و سهل انگاری ها هشدار داده است. آخرین پی گیری همسرتاجزاده طبق گفته او در صفحه فیس بوکش این است که نامه دادستان برای پیگیری وضعیت پزشکی تاجزاده روز ششم خردادماه هم زمان به پزشک قانونی و دو الف رفته اما هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته است.


گفته می شود پس از انتخابات مجلس نهم و به دلیل موضع گیری های تاجزاده و سایر زندانیان سیاسی، سخت گیری ها بر آنان بیشتر شده است. اما ممانعت از درمان زندانی اقدامی غیرانسانی است که در هیچ کجای جهان و براساس هیچ دین و آئینی مورد تأیید نیست. سپاه که مداخله قضائی اش را قبل از مداخله  در امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی برخلاف قانون با تشکیل بند دو الف در داخل زندان اوین بیش از یک دهه قبل آغاز کرده است، اینک قصد دارد به زندانیان سیاسی که پرونده شان را در دست دارد و به خانواده های آنان بفهماند که در قوه قضائیه قدرت بلامنازع با اوست و به طور تلویحی به آنان پیام می دهد که سرنوشت زندانیان به خصوص شاکیان از کودتاگران در دست سپاه است و قوه قضائیه و دادستان کاره ای نیستند. البته به شکل منافقانه ای برای حفظ ظاهر در مواردی که با ملاقات حضوری، مرخصی و درمان زندانی ها مخالفت دارد این مخالفت را به عهده دادستان می گذارد تا مسئولیت مستقیم را از دوش خود بردارد.

 

اخیرا نبوی معاون حقوقی قرارگاه ثارالله و چهره بی نقاب سپاه در زندان، خود را نسبت به خواسته های زندانیانی که پرونده شان در اختیار سپاه است، پاسخ گو نمی داند و در ارتباط با درمان این عزیزان و به ویژه شاکیان از کودتاگران که متأسفانه همگی شان دچار بیماری های حادّی هستند، به شکلی کاملا سلیقه ای و غیرمسئولانه عمل می کند.


شرایط سختی که بر زندانی سیاسی سید مصطفی تاجزاده حاکم است، مانع از آن نشده که وی صدای خویش و پیام ها و تحلیل هایش را از داخل زندان به گوش مردم برساند. وی با این که خود به شکل ناجوانمردانه ای توسط سپاه گروگان گرفته شده است، و فشارهای فراوان بر خود و خانواده اش اعمال می شود، از گرو گرفته شدن انتخابات توسط سپاه پاسداران اظهار نگرانی می کند و هم چنان تنها راه نجات کشور را انتخابات آزاد با برچیده شدن نظارت استصوابی-نظامی می داند.

 

تاجزاده که روزه داری های اعتراضی اش مقاومت وپایداری وی را در مقابل فشارها و تنگناهای سپاه افزایش داده از آقازاده ای که پرونده خود و همسرش به دست اوست، شکایت ندارد بلکه شکایتش از جنتی را مجدانه دنبال می کند که بنای تخلف و تقلب در انتخابات را گذاشت و با دست کاری در رأی مردم  حدادعادل نفر سی و سوم را به جای علیرضا رجایی که منتخب واقعی مردم بود، به مجلس فرستاد. وی هم چنین پی گیر شکایتش ازکودتاگران نظامی است که کج روی و تخطی از راه امام و انقلاب را با کودتای انتخاباتی ومصادره شعار میزان رای ملت است و جایگزین کردن میزان رای یک نفر است، محقق کردند. در حالی که عده زیادی در سراسر جهان اخبار زندانیان سیاسی ایران را دنبال می کنند و در این میان پی گیری خبر سلامت زندانی ها با جدیت بیشتری ادامه داردمتاسفانه  بیماری های قلبی بعضی شاکیان از کودتاگران انتخاباتی و مشکلات زندانیان دوالف و به خصوص مسئله بی توجهی به نیازهای پزشکی و درمانی تاجزاده در کنار مشکلات سایر زندانیان اوین و رجایی شهر و دیگر شهرها از جمله بیماری نرگس محمدی که محصول دوران بازجویی اوست، بیش از همیشه جلوه می کند و بی توجهی به این مشکلات حیرت بسیاری از اصولگرایان منصف و عقل گرا را نیز برانگیخته است.


 


فریده ماشینی را بیش از هر جا در مجالس قرآنی دیده ام و همواره در حال کند و کاو و پرسش و پاسخ. شاید جستجوگری بیش از هر صفتی به او بیاید.

چند ماه پیش که در گردهمایی فصلنامه فرزانه برای تقدیر از خانم منیر گرجی و خودش یعنی فریده برگزار شد، می گفت: «از ۱۴ سالگی در کلاس های قرآن خانم گرجی حضور یافتم و تلاش کردم محققانه هم حضور یابم. از همان اولین جلسات این جمله ایشان در ذهنم نقش بسته که چقدر سخته از قرآن گفتن. مطالب خانم گرجی به روز بود و همواره جوششی درونی داشت. این نبود که سخنی بگویند و از آن بگذرند، بلکه دائما به مطالب جدیدی می رسیدند و برگی دیگر از مفاهیم قرآن را ورق می زدند».

… به واقع فریده شاگرد ممتاز خانم گرجی است. همواره با الهام از قرآن کریم بر مسایل اجتماعی و به خصوص مسایل زنان تمرکز کرده و مطالعات و مقالات متعددی بر محور توسعه و پیشرفت جامعه زنان مسلمان داشته است.

فریده صوت خوشی هم دارد و شنیدن ادعیه با صدای او بسیار زیباست … اما با این توصیفات، تصویر یک خانم صرفا مذهبی در ذهنتان ایجاد نشود. فریده زنی روشنفکر است و در نشست های علمی و مباحث علوم انسانی همواره به عنوان یک اندیشمند مطرح بوده است … او را به واقع می توان یک روشنگر دینی دانست … او حالا با بیماری سختی دست و پنجه نرم می کند … دعای خوبان همراهش باد …


 


شرکت دانش‌آموزان ایرانی در المپیادهای بین‌المللی به شکل رسمی از سال ۱۳۶۷ آغاز شد که در آن سال تیم ایران در رشته ریاضی با سرپرستی دکتر نجفی به کوبا رفتند که این آغاز شور و هیجان خوبی را به جوانان منتقل کرد. پس از آن در رشته فیزیک ما این کار را شروع و در اولین سال به عنوان ناظر در کشور آرژانتین حضور پیدا کردیم و پس از آن، این حرکت به صورت مستمر ادامه پیدا کرد. در ادامه، این حرکت با رتبه‌های بالای دانش‌آموزان ایرانی در المپیادهای جهانی همراه شد که ما طی این سال‌ها معمولا رتبه‌های ۱۰ به بالا داشتیم. البته متاسفانه طی سه، چهار سال اخیر وضع نسبی رتبه‌های دانش‌آموزان مناسب نبوده است و می‌توان گفت ناشی از مدیریت داخلی سنجش نخبگان در کشور است. اما نکته حایز ‌اهمیت در بحث نخبگان این است که عموما دو تصویر در رابطه با دانش‌آموزان مدال‌آور در المپیادهای جهانی وجود دارد که متاسفانه افراطی است و منشاء تصورات غلط و نادرست در این رابطه می‌شود که در ذیل به آن اشاره می‌شود.

۱- تصور اول این است که متاسفانه گهگاه دولتمردان عنوان می‌کنند موفقیت دانش‌آموزان نخبه ایرانی و مهاجرت آنها به دانشگاه‌های مطرح جهان ناشی از آموزش‌وپرورش موفق و پیشرفته ایران است و در واقع مباهاتی نادرست از آن می‌شود. البته هر موفقیتی از سوی دانش‌آموزان در میادین علمی جهانی صورت می‌گیرد مایه مباهات است اما ما باید بدانیم به چه چیزی مباهات می‌کنیم. برای مثال اگر شخصی در یک مسابقات بین‌المللی ورزشی قهرمان می‌شود آیا ملاکی بر سلامت جسمی همه شهروندان کشور است؟

همان‌طور که در رشته‌های ورزشی قهرمان شدن ورزشکاران ما نشان‌دهنده سلامت جسمی همه افراد نیست ما نمی‌توانیم موفقیت دانش‌آموزان ایرانی در المپیادهای جهانی را ناشی از آموزش‌وپرورش پیشرفته و استاندارد خود بدانیم. روال انتخاب دانش‌آموزان نخبه به شکلی است که آموزش‌وپرورش و بنیاد ملی نخبگان با گزینش‌های علمی مناسب دانش‌آموزان مستعد را برای حضور در المپیادها انتخاب می‌کند که این روال در بسیاری از کشورها نیز وجود دارد و نمی‌توانیم بگوییم حضور این دانش‌آموزان ناشی از آموزش‌وپرورش پیشرفته ماست. هم‌اکنون ما در علوم پایه مشکلات اساسی داریم و علوم پایه به خودی‌خود در مقایسه با سایر رشته‌های تحصیلی و علوم کاربردی جذابیت کمتری دارد، در حالی که رشد و توسعه علوم پایه به نفع کشور است و عقب‌افتادگی در علوم پایه باعث دنباله‌رو شدن سایر علوم نیز می‌شود، بنابراین، این نکته بسیار حایز اهمیت است که ما در علوم پایه در سطح جهانی بتوانیم حضور و مشارکت داشته باشیم. فلسفه تشکیل این المپیادها نیز که از سوی کشورهای اروپای‌شرقی آغاز شد و بعد با استقبال اروپای غربی و آمریکای‌شمالی نیز مواجه شد این است که آنها در آموزش‌وپرورش خود در هیچ مقطع زمانی از علوم پایه غافل نشوند.

۲- تصور دوم این است که برخی نسبت به مساله دانش‌آموزان المپیادی و زمینه مساعد دانشگاه‌های مطرح دنیا برای جذب آنها معترض هستند و آن را ضمیمه افزایش درصد مهاجرت نخبگان می‌دانند. اینکه از بحث مهاجرت المپیادی‌ها به کشورهای توسعه‌یافته و کرسی‌های مطرح علمی در دانشگاه‌های درجه یک دنیا به عنوان مصداق و نشانه‌ای از فرار مغزها سخن به میان آید مشکلی نیست اما آمار کلی مهاجرت در کشور به خودی‌خود نگران‌کننده است و طبیعی است که وقتی دانش‌آموزان المپیادی هم به این آمار اضافه می‌شوند، قدری نگران‌کننده می‌شود. ولی آنچه جفاست این است که از این آمار این تصور بهره‌برداری شود که آمار شرکت دانش‌آموزان در المپیادهای جهانی باعث تشدید آمار مهاجرت نخبگان شده است و باید متوقف شود. این نگرش در ذات خود دارای اشکالات اساسی است. مهاجرت نخبگان عوامل متعددی نظیر عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد و مسوولان بهتر است به جای نگرش‌های اینچنینی به فکر درمان این مساله باشند.

در بسیاری از موارد تحلیل‌هایی که از بحث مهاجرت نخبگان و موفقیت‌های دانش‌آموزان ایرانی در المپیادهای جهانی صورت می‌گیرد دچار تشویش در مصداق می‌شود. در حال حاضر به جای اینکه ما کسانی را که باعث پرورش و انتخاب دانش‌آموزان نخبه می‌شوند سرزنش کنیم بهتر است سراغ عواملی برویم که باعث تشدید مهاجرت نخبگان شده است.

در حال حاضر عده‌ای معتقدند حضور دانش‌آموزان ایرانی در المپیادهای جهانی و استقبال دانشگاه‌های مطرح دنیا از آنها یکی از زمینه‌های اصلی تشدید مهاجرت است و باید بر این اساس صورت‌مساله یعنی حضور دانش‌آموزان ایرانی در المپیادهای جهانی پاک شود که این مساله در ذات خود دارای ایرادات اساسی است و باعث می‌شود نخبه‌پروری در کشور تا حد زیادی دچار مشکل شود. همان‌طور که ما در سه، چهار سال اخیر شاهد کاهش آمار دانش‌آموزان مدال‌آور در المپیادهای جهانی بوده‌ایم.

*سرپرست دانش‌آموزان ایرانی
در ۱۴دوره المپیاد جهانی فیزیک

منبع: شرق


 


سید محمد خاتمی، رییس جمهور پیشین کشورمان در پیام تبریکی به مناسبت زادروز آزادگان در بند، نسرین ستوده، مسعود پدرام، بهمن احمدی اموئی، عبدالله مومنی، مجید توکلی، محمدحسین نعیمی پور و مهدی خدائی، این مناسبت را در ماه پرحادثه خرداد گرامی داشت.

به گزارش کلمه، در این پیام که به محفل جشن تولد این عزیزان تقدیم شده، با اشاره به ماه خرداد و حادثه های تاریخی مهمی که در آن واقع شده است، خرداد ماه سرنوشت خوانده شده و آمده است: افسوس که این ملت بزرگ علیرغم دست آوردهای بزرگش در رسیدن به آرمان های خود احیانا ناکام مانده است ولی هیچگاه دست از طلب نداشته است هرچند هزینه های فراوان پرداخته است.

متن کامل پیام سیدمحمد خاتمی که در اختیار کلمه قرار گرفته در پی می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

خرداد، ماه حادثه ها، شادی ها، رنج ها، امیدها، کامروایی ها و ناکامی هاست. بدون تردید، خرداد در خاطره تاریخی ملت شریف و بزرگوار ایران جایگاه ممتاز دارد و بنحوی، ماه سرنوشت به حساب می آید.

خداجوئی، آزادی خواهی، حقیقت طلبی، پیشرفت جوئی این ملت در خرداد تجلی ویژه ای داشته است و افسوس که این ملت بزرگ علیرغم دست آوردهای بزرگش در رسیدن به آرمان های خود احیانا ناکام مانده است ولی هیچگاه دست از طلب نداشته است هرچند هزینه های فراوان پرداخته است.

خرداد، از جمله ماه تولد تعدادی از فرزندان این مرز و بوم و دوستداران عزت و والایی ملک و میهن است. و مبارک باد بر ما و خانواده ها و دوستداران این عزیزان در بند، سالروز تولدشان.

یادشان را گرامی می داریم و امیدوارم لطف خداوند دستگیر شود و هرچه زودتر شاهد آزادی همه کسانی باشیم که در حبس و حصر به سر می برند

سید محمد خاتمی

خرداد ۹۱

***

* نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است.

* مسعود پدرام از فعالان ملی مذهبی، روز شنبه ۲۱ آبان توسط توسط دائره اجرای احکام دادگاه انقلاب اسلامی تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.

این دانش آموخته ارشد علوم سیاسی و پژوهشگر در دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی حداد در سال ۱۳۸۱ به ۴ سال زندان و ۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شده بود.

* عبدالله مومنی فعال دانشجویی، سخنگوی سازمان دانش آموختگان و معلم در زمان انتخابات نهم ریاست جمهوری مسئول ستاد شهروند آزاد (ستاد حامیان مهدی کروبی) را بر عهده داشت و پس از پایان انتخابات مانند اکثر افرادی که در ستادهای انتخاباتی فعال بودند بازداشت و در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه و به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد. وی در حال حاضر در بند ۳۵۰ اوین است و از بیماری رنج می برد.

* بهمن احمدی امویی، روزنامه‌نگار حوزه اقتصاد و فعال حقوق زنان در تاریخ ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۶ به خاطر حضور در تجمعی در میدان هفت تیر تهران برای دفاع از حقوق زنان بازداشت و مدت یک هفته را در زندان اوین سپری کرد. بهمن چند ماه پس از آن و در تاریخ پنجم مهر ماه ۱۳۸۶ بدین خاطر به ۶ ماه زندان تعلیقی به مدت دو سال محکوم شد. بعد از اتفاقات انتخابات ۸۸ او نیز چون دیگر روزنامه نگاران متعهد و مستقل بازداشت و در دادگاه به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.

* مهدی خدایی از فعالین دانشجویی ستادهای انتخاباتی بود که در دادگاه بدوی به اتهام تبلیغ علیه نظام و امنیت ملی از طریق عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در سال ۸۹ به سه سال زندان محکوم شد که حکم یاد شده در دادگاه تجدید نظر نیز تایید شد. خدایی در سال۸۸ نیز دریک پرونده جداگانه به علت فعالیت دانشجویی که به اتفاقات پس از انتخابات معروف است به ۴ سال زندان محکوم شد. با توجه به تایید هر دو حکم در دادگاه تجدیدنظر استان تهران وی هم اکنون در حال گذراندن د وره ۷ سال زندان خود در بند ۳۵۰ زندان اوین می باشد.

* مجید توکلی، در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ در شانزدهم آذر آن سال، روز دانشجو، در دانشگاه امیرکبیر سخنرانی کرد. چند ساعت بیشتر از سخنرانی مجید نگذشته بود که خبر بازداشت او منتشر شد. توکلی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به تحمل ۸ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.

مجید توکلی در بند ۳۵۰ اوین به همراه ۱۷ زندانی دیگر دست به اعتصاب غذا می‌زند که نهایتا پس از آن به زندان رجایی شهر فرستاده می‌شود. او از جمله زندانیانی هست که از زمان بازداشت تا کنون به مرخصی نیامده است.

* محمدحسین نعیمی پور فرزند نماینده مردم تهران در مجلس ششم و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ۱۱ بهمن ماه ۹۰ برای دومین بار بازداشت شد. او از اعضای اصلی ستاد موج سوم (کمپین حمایت از خاتمی و موسوی) بود. حسین نعیمی پور، پس از انتخابات نیز یک بار بازداشت و به مدت ۵۲ روز در حبس به سر برده بود.

دادگاه وی را به دلیل اقدام علیه امنیت نظام و تشویش اذهان عمومی به ۴ سال زندان محکوم کرد. او هم اکنون در کنار دیگر زندانیان سیاسی در بند ۳۵۰ زندان اوین دوره محکومیت خود را می گذراند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته