مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
جرقههای تولد «گرافیک» و به عبارت دیگر انشعاب از نقاشی، به زمان تحولات انقلاب صنعتی و به دنبال آن، ورود تبلبغات به عرصهی مناسبات و رقابتهای صنعتی و تجاری باز میگردد. در واقع، تبلیغات به مفهومی که امروز برای ما شناخته شده، بعد از انقلاب صنعتی و هنگام انبساط صنایع، شکل گرفت و گرافیک حیات خود را در چنین دورهای و بهطور اختصاصی با پوستر آغاز کرد. در واقع از این زمان به دلیل ورود تبلیغات به عرصهی معادلات تمدن غرب، گرافیک از نقاشی منشعب شد. اگرچه در این تاریخ تولد میتوان تردید کرد و گرافیک را در زمانهای دورتر، در کنار کتابت، یا طراحی مهرها و نشانهای حکومتی و خانوادگی جستوجو کرد و یا آغاز رسمی آن را به اختراع چاپ و ابداع روزنامه بازگشت داد. اما در نهایت به خوبی روشن است که ظهور گرافیک در جایگاهی ویژه در زندگی صنعتی، مربوط به انقلاب صنعتی است، به خصوص پیوستگی جداییناپذیر گرافیک با تبلیغات، بر این مدعا صحه میگذارد.
تولد گرافیک را میتوان انشعابی از نقاشی دانست و تفاوتهایش با نقاشی، از التزام آن به ارسال پیام و تفهیم به مخاطب آغاز میشود. اولین آثار گرافیکی را کسانی خلق کردند در واقع نقاش بودند و این میتواند بدان معنا باشد که گرافیک ریشه در نقاشی دارد، اما چه شد که اکنون گرافیک ماهیتی متفاوت از نقاشی یافته است؟
در دههی 30 آمریکا، کارگردانان هنری، طراحی گرافیک را پایهگذاری کردند. در سال 1958، بنا بر مباحثی در مجلهی «پرینت»، این کارگردانان معتقد بودند که استفاده از نام هنر برای عنوان حرفهای طراحان کافی نیست و نیاز به عناوین مناسبتری مثل مهندسی بصری یا طراح گرافیک است. با استناد به این مطلب، روشن میشود که کلمهی «طراح گرافیک» و «گرافیست»، کمتر از صد سال است که مورد استفاده واقع شده، اما تولد هنر گرافیک، بسی بیش از صد سال است.
«گرافیک» به عنوان حرفهای است که امروز در کنار هنرهای دیگر و در خدمت توسعهی افتصادی و فرهنگی جوامع شناخته شده است و به همین عنوان در حیات احتماعی و اقتصادی ما تاثیر میگذارد. در طراحی گرافیک، در مجموع چهار عنصر هستند که مبنا و پایهی تشکیل اثر گرافیکی محسوب میشوند. سفارش، پیام، تصویر و مخاطب. هرکدام از این چهارتا، نباشند به مانند فقدان یک پایهی صندلی، اثر گرافیکی بهوجود نمیآید همچنان که صندلی پا برجا و استوار نمیایستد.
هرچند این چهار عنصر را پایه و اساس گرافیک شمردهایم اما نسبت هرکدام با ماهیت گرافیک متفاوت است. از این جمله، تفاوتشان تصویر، در مقایسه با مخاطب، پیام و سفارش است. اینگونه میتوان گفت که تصویر، همچون نیرویی است که در خدمت هنر گرافیک قرار میگیرد، اما گرافیک خود هنری است که در خدمت مخاطب، سفارش و پیام است. بنابراین به صرف اینکه هر چهار عنصر را پایهی گرافیک خواندهایم نمیتوان گفت که همهشان درجه و اهمیت و جایگاه مترادف و یکسانی در ساختار گرافیک دارند. گرافیک در حوزهی ارتباطات تصویری است. یعنی گرافیک از جمله هنرهایی است که رابطهی پیام و مخاطب یا هنرمند و مخاطب از راه تصویر صورت میگیرد. ارتباطی که انسانها همواره از طریق زبان و کلام برقرار میسازند در اینجا به عهدهی تصویر است. به این معنا، گرافیک، ناخودآگاهانه تلاش دارد تا عناصر تصویری را جایگزین کلمه و حرف کند.
«گرافیک» به عنوان حرفهای است که امروز در کنار هنرهای دیگر و در خدمت توسعهی افتصادی و فرهنگی جوامع شناخته شده است
جالب اینجاست که بعد از هزارانسال که فرایند تکامل خط، از هیروگلیف و خطوط تصویری به علایم و قرارداد و حروف رسیده است، بهنظر میآید گرافیک، این پدیدهی مدرن، سعی دارد تا ما را به آنچه هزارانسال پیش داشتهایم بازگرداند. پس خاصیت «القا» است که انگیزهی به کارگیری گرافیک میشود. شاید این خصوصیت القا، به همان انرژی تصویری برمیگردد. منظور از «انرژی تصویری» چیست؟ به نظر واضح باشد که این انرژی همان معانی و احساساتی است که عناصر بصری به بیننده میرسانند. رنگ قرمز گرما دارد، خطهای شکسته و اریب، تزلزل و ناپایداری را میرسانند. پس هر عنصر بصری احساس و یا مفهومی را به ما «القا» میکند.
مسئله دیگر و مهم مخاطب است. اگر گرافیست، مخاطب را در نظر نگیرد و طرحش را بر اساس احساس و تلقی سوبژکتیو خود، اجرا نماید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در این صورت انتقال پیام محقق نخواهد شد و اگر پیام منتقل نشود هدف طراح و سفارشدهنده تامین نمیشود، این یعنی گرافیک، به هدف خود نرسیده است. نه که به طور مطلق نمیرسد بلکه دیگر تقیدی به هدف وجود ندارد و وقتی چنین قیدی از میان رفت در این صورت هدف ما، انتقال یک پیام به مخاطب نیست. پس چرا تولید اثر میکنیم؟
بهطور عمومی هنر را بیان احساسات و مکنونات درونی هنرمند میدانند که اگر با مسامحه بپذیریمش، لااقل برای تعریف گرافیک نمیتواند چندان گویا باشد. گرافیک در تماس و ارتباط با مخاطب معنی مییابد. دغدغهی گرافیک ذوق و ذایقهی مخاطب است و اگر بدان بیاعتنایی کند دیگر گرافیک نیست. شاید بگویند این دغدغه در دیگر هنرها هم وجود دارد. البته که چنین است. اما تعهد نسبت به مخاطب، در بحث هنر برای هنر و هنر برای مردم گسترده میشود و قابل قسمت است اما گرافیک بهطور صرف در حوزهی هنر برای مردم گرافیک میشود و معنا مییابد. بنابراین مباحث هرکدام از هنرها اگر در جلب مخاطب توفیق نیابند ماهیتشان محفوظ خواهد بود و خدشهای نخواهند دید اما ارتباط تصویری بدون ارتباط، فقط تصویر است.
به هر حال لازم است قید شود که، «گرافیک» به عنوان حرفهای است که امروز در کنار هنرهای دیگر و در خدمت توسعهی افتصادی و فرهنگی جوامع شناخته شده است و به همین عنوان در حیات اجتماعی و اقتصادی ما تاثیر عمده و بسزایی دارد.
آرین/ دفتر کابل / رادیو کوچه
دولت افغانستان در اولین واکنش رسمی از استراتیژی آمریکا در قبال افغانستان استقبال کرده چند پیشنهاد را نیز ارایه کرد.
پنجشنبه هفته گذشته «بارک اوباما» رییس جمهوری آمریکا استراتیژی کشورش در مورد مبارزه با تروریسم را اعلام کرد.
بر اساس این استراتیژی سر از سال آینده میلادی روند سپردن امنیت به نیروهای امنیتی افغانستان آغاز شده و نیروهای آمریکایی به گونه تدریجی از این کشور خارج میشوند.
از نکات مهم این استراتیژی در مورد افغانستان آغاز خروج تدریجی نیروهای آمریکایی از این کشور در سال آینده میلادی، فشار بیشتر بر شورشیان و هدف قرار دادن لانههای تروریستان در خاک پاکستان میباشد.
«وحید عمر» سخنگوی رییس جمهوری افغانستان
«وحید عمر» سخنگوی رییس جمهوری افغانستان میگوید آمریکا در بازبینی استراتیژی تازهاش مشورههای با دولت افغانستان نیز داشته و برخی از نکات این مشورهها در استراتیزی جدید در نظر گرفته شده است.
سخنگوی رییس جمهوری کرزی میگوید دولت افغانستان میتواند تا سال 2014 مسوولیت تامین امنیت را به عهده بگیرد، اما جامعه جهانی به این پیش شرط که نیروهای امنیتی این کشور را تجهیز کند باید وفا کند.
وی افزود دولت افغانستان در کل از استراتیژی آمریکا در مورد مبارزه با تروریستم حمایت میکند، اما برخی پیشنهادهای نیز دارد که باید آمریکا در استراتیژیهای بعدیاش آن را در نظر بگیرد.
آقای عمر گفت دولت افغانستان میخواهد آمریکا در سالهای آینده به جای توجه به فعالیتهای نظامی باید بیشتر به تقویت نهادهای حکومتی افغانستان و پیشرفتهای اقتصادی توجه کند.
به گفته او خواست دیگر دولت افغانستان این است که در عملیات نظامی به حفظ جان و مال مردم و جلوگیری از تلفات ملکی توجه جدی شود.
همچنان سخنگوی رییس جمهوری کرزی گفت خواست سومی دولت افغانستان از جامعه جهانی و به خصوص دولت آمریکا این است که نهادهای مواضع با حکومت این کشور را که در بیثباتی نقش دارند دیگر تمویل نکند.
هدف وی از نهادهای مواضع با دولت افغانستان شرکتهای امنیتی خصوصی میباشد که در حال حاضر بیشتر مسوولیت تامین امنیت نهادهای بینالمللی را به عهده دارند.
دولت افغانستان در ماههای اخیر تلاشهای را برای از میانبرداشتن این شرکتهای امنیتی آغاز کرده است و پلان دارد تا این شرکتها به مرور زمان خلع سلاح شوند.
رییس جمهوری افغانستان میگوید جامعه جهانی به جای حمایت از شرکتهای امنیتی باید نیروهای امنیتی افغانستان را کمک کند تا نیروهای امنیتی افغان به جای شرکتهای امنیتی مسوولیت امنیت نهادهای بینالمللی را نیز تامین کند.
«عبدالمنان فراهی» مشاور وزارت داخله افغانستان میگوید برنامههای مختلف برای منحل کردن شرکتهای امنیتی روی دست است و به مرور زمان جای آنان را نیروهای امنیتی پر خواهد کرد.
به گفته وی تا هنوز شماری از شرکتهای امنیتی خصوصی منحل شده و همین امر سبب بهتر شدن امنیت در شاهراههای کابل – کندهار، کابل غزنی و شهر کندهار شده است.
در این حال «جوزف بلاتز» سخنگوی نیروهای آیساف در افغانستان از استراتیژی ایالات متحده آمریکا در قبال افغانستان دفاع کرد و گفت پیشرفتهای خوبی در مبارزه با شورشیان و همچنین فعالیتهای انکشافی در افغانستان صورت گرفته است.
بلاتز افزود طی سه ماه آینده آیساف فشار خود را بالای شورشیان در شمال، جنوب و شرق افغانستان وارد خواهد نمود.
این در حالیست که انتظار میرود در سال 2011 میلادی یک پیمان استراتیژیک جدید نیز میان افغانستان و آمریکا در مورد تداوم همکاری دو کشور به امضا برسد.
یسنا یاوری/ رادیو کوچه
باور کنید تمام تلاش خودم رو انجام میدم که بدون حب و بغض داستان امروز و روایت کنم و تا جایی که امکان داشته باشه رعایت حریم یک رسانه رو برای انتقال ندادن فحشا و بد و بیراهها حفظ کنم.
اگرچه کار سختیست.
حال و هوای تهران درست مثل روز بعد از انتخاباته. با یه تفاوت عمده. اون روز گرد مرگ توی هوا پخش بود و کسی با کسی حرف نمیزد. رمقشو نداشت، امروز گرد عصبانیت توی شهر پراکندن.
پاتو از در خونه که بیرون بزاری میشه عصبانیتو توی چهره مردم دید. آدمی نیستم که اهل نونوایی رفتن و این کارای خونوادهپسند باشم. تعمدی میرم سمت نونوایی که حرفای مردمو بشنوم. همه زنن توی صف. میرم پشتسر یه دونه وای میسم. کمی هوا سرده ولی نه اونقدر که بشه گفت زمستونه. در حدی که بشه از تابستون تشخیصش داد.
چادر رنگی سرشه. از اونایی که من بهشون میگم چادر نماز. جلوی من وای ساده. آخه مگه میشه هدفت دیدن عکسالعملای مردم باشه و نونوایی بهترین جا برای دیدن چیزی که جاهای دیگه نمیشه دید نباشه؟
حالا خوبه، اینا تا چند وقت دیگه، برای این لقمه سگی که میندازن جلوی مردم پدرمون و در میآرن که آی تو لباست تو دانشگا فلان بود دو ماه یارانه نمیگیری، اون یکی فلان کار و کرده و مجیز فلانی رو نگفته فلان قدر از پولش کم کنین
چادرشو با دندون گرفته توی دهنش و یه ورق روزنامه «جامجم» میزاره زیر نونی که داغه و دستشو میسوزونه و میگه: «کوفتم گیرمون نمیآد بعد از این، حالا ببینین. الان ملت پول تو حسابشونه وقتی تو هر محله فقط یه چراغ روشن دیدین میفهمین آب و برق مجانی که اون نقطه چین میگفت یعنی چی؟ هار شدین؟ خدا رحمتش کنه … آهش گرفتتمون»
چادر از دهنش میافته و در حالی که هنوز عصبانیتش فروکش نکرده بحث رو که قبل از من شروع شده بود، بدون خداحافظی ترک میکنه.
غوغاست. همه با هم حرف میزنن و هیچکس به حرفایی غیر از خودش گوش نمیکنه. حتا شاطر و نونوا هم دارن با هم حرف میزنن و توجهی به شلوغی بیرون ندارن. با خودم فکر میکنم حالا خوبه که زنن و حداقل آلودگی صوتی آزارم میده نه فحشای ناموسی و رکیکی که نقل و نباته برای ملت، اما چند ثانیه نمیگذره که مادر و خواهر دولتمردان عزیز هم وارد مناقشات میشه. خندم میگیره و از نون گرفتن پشیمون میشم.
رادیو داره درباره اون ده ملیونی که ثبت نام نکردن برای یارانهها حرف میزنه. توی تاکسیم. راننده صداش و زیاد میکنه. پسر جوونی که کنار من نشسته میگه: «آقا این نقطه چینو کم کن اعصاب نداریم.»
راننده کمش میکنه و میگه: «نمیدونم چرا بعضیا ثبت نام نکردن نمیدونن اینا رحم به خودشون ندارن چه برسه به ملت، میخورن میره آقا … اینا دنبال بهونه میگردن»
پسر جوون کمی جابهجا میشه که من راحتتر بتونم بشینم و جواب میده که: «حالا خوبه، اینا تا چند وقت دیگه، برای این لقمه سگی که میندازن جلوی مردم پدرمون و در میآرن که آی تو لباست تو دانشگا فلان بود دو ماه یارانه نمیگیری، اون یکی فلان کار و کرده و مجیز فلانی رو نگفته فلان قدر از پولش کم کنین»
واقعن نمیتونم جلوی خندم و بگیرم.
فکر میکنم از دیشب تا الان به همه چی فکر کرده بودم، به تمام اتفاقاتی که به عقل ناقص من جور در میآد و ممکنه اتفاق بیفته الا این یکی. پسره ناراحت میشه میگه: «واله نخندین. راس میگم. اینا پول ندارن و دنبال بهونه هستن که هی کم کنن این مخارجشونو، بالاخره اون بچه بسیجی که محض رضای خدا موش نمیگیره، خرج داره … باید از دهن مردم بگیرن بدن اون …»
راننده به پسره از توی آینه نگاه میکنه و آروم میگه: «نگو پسرم. میدونی تاکسی بدترین جا برا حرف سیاسیه. تو همین خط، من میشناسم آدمایی که پول میگیرن از اینا که خبر بیارن ببرن»
جلو یه مرد نشسته که از خود راننده مسنتره ولی رو به راهتر و شیک و تمیزتر. داد میزنه: «برو آقا حرف سیاسی چیه. واله من خودم دنبال یه بهونهام که بگیرن ببرنم. من چهارده تا نوه دارم. خونمو فروختم رفتم پردیس که کمتر بچم بیاد خونم. ندارم. بازنشستهام. خب بگیرن ببرن. بهتره که. میخوان با من پیرمرد چه گهی بخورن؟ اونجا خرجمم کمتره به امام. بگو جوون… بگو که اگر ما گفته بودیم آینده شماها این نمیشد.»
راننده هیچی نمیگه. پسره هم. کتاب «گفتوگو با تاریخ» دست پسره اس. گذاشته روی کیفش.
نمیدونم چرا بیدلیل این چیزا رو که میبینم خوشحال میشم. اینکه هنوز کسایی هستن که کتاب میخونن. کسایی هستن که حرف میزنن. کسایی هستن که از روی آگاهی حرف میزنن… اونم تو این شرایط.
ماشین نگه میداره و یه مسافر دیگه هم سوار میشه میگه نرسیده به پل نگه دارین.
راننده میگه: «خانم پول خورد داری؟ من ندارم.»
اصلن شک نداشتم که دوباره تاکسی میره رو هوا. زنا اگر روی دور تند بزاریشون تخته گاز میرن تا ته اون جایی که مردا یه کم تردید دارن برای رفتن. داد میزنه: «بله دارم ده هزار تومنی.. تراول پنجایی … کدومشو بدم حاج آقا؟»
راننده لحن عصبی زن رو که میبینه سرشو تکون میده و میگه: «خدا رحم کنه… خانم سکته میکنی.»
زنه عذرخواهی میکنه از اینکه چاقه و من و این پسر جوونه لاغریم و جای ما رو تنگ کرده: «به درک که سکته میکنم. یه باره …. نه روزی یه بار، روزی صد بار.»
واقعن دور از شان رادیو که هیچ یه گفتوگوی دونفره است که بگم چه فحشای به دولتمردای صد سال اخیر باور کنید داده شد. از شاهان صفویه بگیرین تا قاجارا و پهلوی و همین اواخر جمهوری اسلامی. اصلن فکر میکنم این خانم معلم تاریخ بود. چون میون حرفاش مدام روی فرهنگی بودنش تکیه میکرد و بعدشم با همون غلظت روی بازنشسته بودنش.
موقع پیاده شدن به راننده میگم: «آقا کرایه من میشه ده هزار تومن؟ پونزده هزار تومن چقدر؟»
راننده میخنده میگه: «نه پدرم، باک ما مال دیشبه هنوز بنزین لیتری صد تومن توشه. شما همون سیصد بده»
کرایه رو که حساب میکنم چشمم به بلیطای مهمان سینما میفته. نگاه میکنم تا آخر سال مهلت داره. یاد حرفای وزیر ارشاد میفتم که گفته بود مردم باید بخشی از یارانهشون و برای کارای فرهنگی اختصاص بدم و مطلبی که دیشب توی بالاترین خوندم که یه نفر محاسبه کرده بود قیمت تمام شده پوشک بچش از یارانش بیشتره.
عاشق سینمام. سینما رفتن نه، ولی سینما چرا. زیپ کیف پولمو باز میکنم و بلیطا رو تا میکنم و میزارم توی اون قسمت و زیپشو میکشم. میدونم باید دنبال یه فیلم خوب تا عید باشم برای دیدن نه هر فیلمی که بلیطمو حرومش کنم. دلم پر از نیازهای فرهنگیست…
خدایا یعنی چی میشه؟
آذین ر./ واحد ترجمه / رادیو کوچه
1- هائیتی
نتایج انتخابات بحثبرانگیز
هزاران تظاهرکننده در هشتم دسامبر در خیابانهای پورت-او –پرنس ازدحام کردند تا به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در دور دوم انتخابات جمهوری هائیتی اعتراض کنند که بانوی اول پیشین «میرلاند مانیگات» را مقابل «جود سلستین»، عضو حزب وحدت رییس جمهوری رنه پروال، در گود مبارزه قرار میداد. سفارت آمریکا با نظارت رسمی بر انتخابات، نتایج آن را متناقض خواند، چرا که خواننده پاپ «مایکل مارتلی» را در جایگاه دوم پس از سلستین قرار میداد، اگرچه او جانشین منتخب پروال بود. خشم عمومی بهدنبال انتخابات آشفته احتمالن در پرتو گزارش تازه اپیدمیولوژیست فرانسوی تشدید میشد که شیوع وبای کشده را در هائیتی – که باعث مرگ بیش از 2000 نفر شد- به گروههای حافظ صلح نپالی سازمان ملل پیوند میداد. هم نپال و هم سازمان ملل متحد نتایج گزارش را نپذیرفتند و گفتند که این گروهها را نباید سرزنش کرد.
2- سئول
آمریکا به چین: همسایهات را کنترل کن
دولت آمریکا به چین فشار میآورد که به کره شمالی، کشور تمامیت خواهان سرکش که باعث ایجاد تنش در آسیای شرقی از زمان به توپ بستن جزیرهای در جنوب کره در 23 نوامبر شد، فشار سیاسی و اقتصادی وارد کند. پکن متحد اصلی پیونگ یانگ است و به عنوان بازیگری اصلی برای کنترل عنان رفتار مقابله جویانه کره شمالی به شمار میرود. از زمان حمله ماه نوامبر، آمریکا، کره جنوبی و ژاپن برای نشان دادن واکنشی جمعی مقابل کره شمالی به توافق رسیدهاند. آمریکا و کره جنوبی مانور نظامی مشترکی را در میانه گزارشهای توپخانهای شمال، در دریای زرد برگزار کردند.
3- واشینگتن
باز داشتشدگان به تروریسم باز میگردند
گزارشی درباره تعداد بازگشت میان زندانیان سابق خلیج گوانتنامو، بحث جدلآمیزی را بر انگیخته است. گزارش مدیر اطلاعات ملی «جیمز کلپر» نشان داد که از 898 زندانی انتقالی از زندان از زمان گشایش آن ،150 نفر– یعنی بیش از 1 در 4 نفر - یا دوباره به فعالیت های تروریستی باز گشتهاند یا مشکوک به این عمل هستند. دولت اوباما نشان داد که اکثریت قریب به اتفاق زندانیان زمان «جورج دبلیو بوش»، انتقال یافتند. تعداد این بازگشت در زمان اوباما، 5نفر در 66 نفر زندانی آزاد شده است.
5- سوییس
جامجهانی در خاورمیانه
نمایندگان فیفا، هیت مستقر در زوریخ که فوتبال را در سراسر جهان اداره میکنند، پس از اعطای برگزاری جامجهانی 2018 و 2022 به ترتیب به روسیه و قطر باعث برانگیختهشدن خشم در بسیاری از بخشها شدند. چنین رایی با اتهامات سرسختانه فساد همراه شد که منجر به موفقیت پیشنهادات مطرح شده بود در هر دو مورد دلیل چنین رایی به ثروت عظیم نفتی آنها نسبت داده میشد. قطر کوچکترین کشوری است که تا حالا میزبان مسابقات بوده است.
6- اسراییل
ایالات متحده تسلیم شهرکسازی میشود.
پس از ماهها مذاکره درباره تجدید ممنوعیت شهرکسازی، مقامات آمریکایی گفتند که در متقاعد ساختن اسراییل برای توقف ساخت و ساز در کرانه غربی تسلیم شدهاند. در حالیکه آمریکا دفاع و انگیزه سیاسی را در مقابل توقف ساخت و ساز پیشنهاد کرد، کابینه دست راستی اسراییل هرگز چنین معاملهای را نپذیرفت. فلسطینیها بدون مهلت قانونی از ازسرگیری مذاکرات مستقیم خودداری میکنند.
7-لندن
انتقام ویکیلیکسی
چند ساعت پس از دستگیری «جولیان آسانژ» در لندن، حامیان وی و طرفداران وبسایت ویکیلیکس افشاگر، شرکتهایی را هدف قرار دادند که خدماتدهی به این گروه را متوقف کرده بودند. هککنندگان از سراسر جهان، که ادعا میشد با دولتهایی که سعی میکنند مانع فعالیت ویکیلیکس شوند، برخورد میکنند، در میان دیگر موفقیتهای خود توانستند وبسایت «کارت» را ببندند که قبلن از رسیدن کمکهای اهدایی به ویکیلیکس جلوگیری کرده بود.
8- شانگهای
پیشرفت چین در مدرسه
ارزیابی بینالمللی دانشآموزان نشان داده که قدرت اقتصادی چین و در نتیجه قدرت تحصیلی و آموزشی افزایش داشته است. تحقیقی برای سنجش استعداد افراد 15 ساله در 65 کشور نشان میدهد که نوجوانان در شانگهای از همسالان خود در خواندن، ریاضی و علوم پیشی گرفتهاند. اگرچه، مقامات اعتراف کردند که شانگهای مغناطیس جذب بهترین دانشآموزان چینی است و نماینده کل ملت نیست. به سهم خود، آمریکا پس از کشورهایی مثل فنلاند و کره جنوبی میایستد.
9- ساحل عاج
بحران انتخابات
نخستوزیر سابق «آلاسان اوتارا» به عنوان برنده انتخابات ریاست جمهوری ساحل عاج با کسب 54درصد آرا اعلام شد. شورای قانون اساسی کشور نتایج را باطل کرد و به جای آن «لارنت گابو» را به عنوان رییس جمهوری معرفی کرد. هر دو سیاستمدار، مراسم تحلیف به جای آوردند و کابینه خود را مشخص کردند. انتخابات قرار بود ساحل عاج را متحد کند که بیش از یک دهه دستخوش نا آرامیهای سیاسی بوده است.
10- سانتیاگو
آتشسوزی زندان
وقتی زندان «سن میگل» آتش گرفت و بیش از 80 زندانی کشته شدند، توجهها به زندانهای پرجمعیت شیلی معطوف شد. وزیر سلامت شیلی گفت که احتمالن این آتشسوزی بدترین فاجعه زندان ملت بوده است.1900 زندانی در مکانی نگه داشته شدند که محل نگهداری تنها 1000 زندانی بود. در روز آتشسوزی، رییس جمهوری «سباستین پینه» که عملیات نمایشی نجات 33 معدنکار شیلایی در ماه اکتبر را سرپرستی کرده بود گفت که سیستم ندامتگاه در شان کشور شیلی نیست و از اصلاح زندانهای غیرانسانی ملت سخن گفت.
برگرفته از مجلهی تایم
اردوان طاهری/ رادیو کوچه
a.taheri@koochehmail.com
شب یلدا باز هم فرا رسیده است. بلندترین شب سال که ما را به آستان فردا رهنمون است. پایان پاییز است و زمستان را آغاز میکنیم، اما با امیدی به بلندی همین شب طولانی؛ که از فردا، روزها بلندتر از شبهای امروز ماست. گویند شب یلدا سالروز ظهور میترا و مهر است و چنین است که ایرانیان در این شب سرشار، با همنشینی، شب را تا پگاه و دمیدن خورشید میگذرانند.
فارغ از افسانهها و تمثیلهای بسیاری که تاریکی این شب بلند را با امید به برآمدن آفتاب همراه میکند، امسال بس عجب که «شب یلدا» در ذهن و اندیشهی من، همراه و قرین «شب قدر» شده است. اگر «شب قدر» را شب خلوتنشینان اهل معرفت بنامیم، «شب یلدا» را شب همنشینان اهل نور میتوان خواند. معتکفان «شب قدر»، پس از روزهداریها و شبزندهداریهای جسم و جان، دست به دعا میگشایند و دل به امید رستگاری میسپارند. و همراهان «شب یلدا»، پس از گذار چندماههی روز و شب و چیرهگی شب بر روز، در بلندترین شب سال، که آغازی است برای پیروزی دوبارهی نور بر تاریکی، دل به مهر و میترا بستهاند و به آتشی که همیشه در دلشان زنده است، گشایش روز و روشنی را انتظار میکشند.
همراهان «شب یلدا»، پس از گذار چندماههی روز و شب و چیرهگی شب بر روز، در بلندترین شب سال، که آغازی است برای پیروزی دوبارهی نور بر تاریکی، دل به مهر و میترا بستهاند و به آتشی که همیشه در دلشان زنده است، گشایش روز و روشنی را انتظار میکشند.
به قول حضرت «حافظ» «که آتشی که نمیرد همیشه در دل [اوست]»، «آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است» و ما، هر یک در چنین شبی، به قدری که آتش دلمان برافروخته است، از زمین و زمان بهره میبریم. جبر جغرافیایی هم بیتاثیر نیست البته – که جنوبینشینان کرهی زمین را چنین شبی، اکنون نیست. اما به هر صورت، یلدای ما اینک به درگاه رسیده است و گویی جان به لب، لب به جان ما نهاده و ماندش را، همیشه ماندنش را طلب میکند. ما نیز به گرمای با هم بودن و فرخندهگی همنفسی با حضرت «حافظ»، شعر و سرود میخوانیم و به نوای خوش، ساز فردا آهنگ میکنیم.
چندان تفاوتی ندارد که هندوانه و آجیل، شبنشینی ما را زینت بخشد یا چای قندپهلو و نُقل و نقل دوستانه. همین که در کنار هم نشستهایم و یاد رفتهها را زنده میکنیم و نیامدهها را آرزومندیم، کفایت میکند تا این شب سیاه را بگذرانیم و فردا را ببینیم.
و اما گفتم این آخر کار شبهای بلند، تفال زنیم بر حافظ و او نیز خوش خواند:
«یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبهی احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نبود
دایمن یکسان نباشد کار دوران غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
حافظ، اثر حجت شکیبا
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای بر سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله میداند خدای حالگردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور»
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
به توصیهی دوستی فیلم مستندی را دیدم، به نام «نه یک توهم» که دربارهی گروههای موسیقی راک زیرزمینی و مشکلات خوانندگی زنان در ایران بود. فیلم بدی نبود، ولی مهمتر آن بود، که چیزهایی و نکاتی را در آن دیدم که سبب شد مصمم شوم تا مطلبی را که بارها میخواستم آن را بنویسم، مکتوب کنم.
هنگامی که برای نخستین بار فیلم «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد» «بهمن قبادی» را دیدم، خواستم دربارهاش چیزی را بنویسم که بیشتر از آنکه به خود فیلم مربوط باشد، در مورد رفتار غیراخلاقی قبادی بود. اما به دلایلی که بیان خواهم کرد، از انجامش منصرف شدم. در این که فیلم «گربههای ایرانی» «بهمن قبادی» فیلم بدی بود، شکی نداشتم. از هر نظر که به آن نگاه میکردم فیلم خوبی نبود. چندین بار پیش از آن در نقدهایم به آثار قبادی گفته بودم، که اگر از قبادی شرایط بومی که در آن فیلم میسازد را بگیرید، دیگر چیزی برای بیان کردن ندارد و مانند «کیارستمی» نیست که هنرش وابسته به موضوع و یا جغرافیایی که در آن فیلم میسازد نباشد. اما قضیهی گربههای ایرانی فرق میکرد چیزی را میخواستم بگویم، که بیانش شاید به اعتبار او لطمه میزد و من در آن شریط این را نمیخواستم.
در بحبوحهی اتفاقات پیش آمدهی پس از انتخابات بودیم و حرکتهای مردمی و کشتهشدن جوانان این مرز و بوم و قبادی با فیلمش در جشنوارههای بینالمللی بود و با استفاده از این فرصت نامی هم از جنبش سبز به میان میآمد و ظلمی که بر مردم بیپناه ایران میرفت و این نهایت بیشرمی بود اگر که میخواستم در آن زمان بحثی را باز کنم، که ممکن بود حتا اندکی نیز به این فضا لطمه بزند. موضوع دیگر حضور بچههای گروه موسیقی راکی بود، که به همراه قبادی به خارج آمده بودند و در این میان گناهی بر گردن آنان نبود. پس گذاشتم تا زمان بگذرد و اکنون فکر میکنم، که شرایط آن فرا رسیده باشد. فیلم قبادی کپی و نمونهی ناقصی بود از روی دو سه فیلم مستند و کوتاه دیگر که چند سال پیش از او دربارهی گروههای زیرزمینی موسیقی در ایران ساخته شده بودند، اما بدون هیچ یادی و حتا ادای دینی به آنها.
قانون «کپیرایت» و یا همان «حقمولف» در ایران اجرا نمیشود
قبادی در فیلمهای پیشیناش نیز همیشه نشان داده بود، که رونویسی است ماهر. آنهایی که با فیلمهای او آشنایی داشته باشند، میدانند که هرگاه فیلمی از کیارستمی به نمایش درمیآمد، که در آن از نکتهی نو و جدیدی بهره برده شده بود، با زیرکی و اندک زمانی در فیلم بعدی قبادی از آن استفاده میشد. فیلمهای او همیشه ترکیبی بود، از ابداعات دیگران، که با وصله پینههای داستانی مستندوار و در یک فضای بومی بازسازی شده بود. اما «گربههای ایرانی» پا را فراتر گذاشته بود و کپی بود، اما ناقص و ضعیف، زیرا که در فضای شهری ساخته شده بود و از آنجایی که بهمن قبادی با این فضا و روابطش ناآشناست، فیلم بسیار ضعیف از آب درآمده بود.
قانون «کپیرایت» و یا همان «حقمولف» در ایران اجرا نمیشود. کتابها و فیلمنامههایی نوشته میشوند و دیگران از روی دست آنها نسخه بر میدارند و بعد صاحب اثر شکایت میکند و حرفش به جایی نمیرسد و ماجرا تمام میشود. این داستان کهنهی فرهنگ در ایران است. در این میان اما چیزی دیگری هم هست و آن نامش اخلاق شخصی هنرمند است. اگر فردی به این اصول پایبند باشد احتیاج به این قوانین و بگیر و ببندها ندارد. فیلمهایی مانند «آقایان پرنده»، «آرامش با دیازپام ده» و «نه یک توهم» ساخته دست سینماگران جوانی است که از نام و نشانی برخوردار نبودهاند، تا از حق و حقوق خود در برابر آقای قبادی دفاع کنند. کارهایی که به مراتب بهتر از کار قبادی بودند، اما به سبب گمنامی سازندگان آنها دیده نشدند، جالب است که «آرامش با دیازپام ده» هم زمانی دیده شد که کارگردانش «سامان سالور» توانست با اولین فیلم بلندش به شهرت اندکی برسد.
شاید همهی اندک ماهایی که با دیدن فیلم «گربههای ایرانی» انگشت به دهان ماندیم، که چرا چنین اتفاقی افتاده است و از دیگر سو آن کارهای گمنام را هم دیده بودیم، انتظار دیگری از قبادی داشتیم. درست این بود که او با بزرگواری از این فیلمهایی که سالها پیش از او ساخته شده بودند و تاثیر آنها بر روی کارهایش یادی میکرد. چنین کاری نه تنها چیزی از ارزش کار قبادی کم نمیکرد، بلکه بر عکس او را در چشم مردم و به خصوص فیلمسازان جوانی که بسیاری او را الگوی خود برای فیلمسازی قرار دادهاند، عزیزتر هم میکرد. آقای قبادی شما درست گفتهاید، سینما در ایران بیرحم است اما آیا تا آن میزان که حق جوانان گمنامی که دستشان به هیچ کجای این دنیا بند نیست، پایمال شود؟ اگر چنین است پس بهتر است که فاتحهی سینما را در ایران خواند.
نیلوفر دهنی/ رادیو کوچه
اسم نفت را که همه ما زیاد شنیدهایم، اسم تازهای نیست. میدانید هزاران سال قبل به آنچه میگفتند؟ «نپتا»
تعجب نکنید. نفت کشف دنیای مدرن نیست. خیلی پیش از اینها قبل از آنکه من و شما و اجدادمان روی زمین باشیم پیشینیانمان از نفت استفاده میکردند. هرچند همیشه نمیدانستند چه منبع باارزشی را دارند بهکارمیگیرند.
تاریخچه نفت در جهان
تعجب نمیکنید اگر بگوییم صنعت نفت در جهان تاریخی بسیار کهن دارد؟ شگفتزده نمیشوید اگر بشنوید که صاحبان قدیمیترین تمدن در دره نیل از کهنترین روزگار نفت را میشناختهاند و از آن استفاده میکردهاند؟
شاید هم خودتان بدانید و جایی خوانده باشید که مادر «موسا»، پیامبر مسلمانان وقتی میخواست فرزندش را از شر ماموران فرعون نجات دهد و او را به رود نیل بسپرد ابتدا گهواره فرزندش را قیراندود کرد تا آب به آن نفوذ نکند.
جالبتر آنکه «نوح»، پیامبر مسلمانان نیز کشتی معروفش را قبل از به آبانداختن با قیر پوشانده بوده است. چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح مردم دجله و فرات قیر را به عنوان ملاط ساختمانهایشان به کار میبردند. بابلیها از قیر بهعنوان ماده قابل احتراق در چراغها و تهیه ساروج برای غیرقابل نفوذ کردن سدها و استحکام جادهها استفاده میکردهاند.
مردم ایران نیز نه از صد سال پیش که نفت کشف شد در این کشور، بلکه خیلی قبل از آن این ماده را بهصورت گاز در آتشکده و یا به فرم قیر که از مشتقات نفت است، میشناختهاند. در واقع باستانشناسان ثابت کردهاند که هموطنان ایرانی ما از پنج یا حتا شش هزار سال پیش قیر را به عنوان ملاط در ساختمان یا برای نصب و بههم چسباندن جواهرات و ظروف سفالین و اندودکردن کشتیها بهکار میبردند.
نفت چطور ساخته میشود؟
حتمن شنیدهاید و در کتابهای درسی در این مورد زیاد خواندهاید. در مورد سرخسهای غولپیکر گرمسیری چیزی به یاد میآورید؟ از چینخوردگیهای زمین و تشکیل کوهها چطور؟
میدانید یا نه که نفت پیش از آنکه تشکیل شود میلیونها سال پیش، چیز دیگری بوده است؟ چیزی شبیه برگهای درختان. اما نه درختانی که ما میشناسیم. برگ همان درختهای غولپیکر را میگویم. درختانی که طول هرکدامشان چند برابر درختهای امروزی است. بهشان میگوییم غولپیکر و امروز دیگر شبیهشان بهوجود نمیآید و به همین دلیل هر روز میخوانیم و میشنویم که باید در مصرف نفت صرفهجویی کرد و منابع نفتی را آسان خرج نکرد. چون منبع تولید آن دیگر وجود ندارد.
به هرحال شاید برگهای گرمسیری هم یکجورهایی شبیه همین برگهای دنیای امروز ما بوده است. شاید انسانهای نخستین هم مثل ما از راه رفتن روی برگهای پاییزی و شنیدن صدای خشخش آن لذت میبردند. شاید همچون سرخسهای غولپیکر در مناطق گرمسیری میروییدند زیاد هم پاییز را نمیدیدند.
به هرحال آنچه واضح است آنجا توی آن منطقه تعداد زیادی از همین سرخسهای دانهدار و درختان بدون گل بوده و همهشان هم غولپیکر و عظیمالجثه بودند. نام آن دوره را زمینشناسان دوره انسان «سیلوری» گذاشتهاند و این مربوط به زمانی میشود که به تازگی گیاهان خشکی روی زمین روییده بودند. تا قبل از آن هرچه بود توی آبها بود. یک میلیون سال که گذشت برگهای این درختها خشک شده و به زمین افتادند. برگها وقتی به زمین میافتادند گاه توی باتلاقهایی که اطرافشان بود فرو میرفتند و وقتی روی هم انباشته میشدند به دلیل نبودن اکسیژن فرآیند فاسد شدن آنها آغاز شد.
یکجور فساد بیهوازی. سالها و قرنها باید میگذشت تا از این برگهای فاسد شده یک ماده لجن مانند شبیه قیر ساخته شود. برگهایی که در لایههای زیرتر بودند و اکسیژن کمتری به آنها رسیده بود فساد بیشتری هم یافته بودند و در نتیجه زغال یا قیر بهتر و باکیفیتتری از آنها به وجود آمده بود. در واقع این لایهها هر چهقدر بیشتر تحت فشار قرار میگرفتند بعدها مرغوبتر میشدند. به عنوان مثال بهترین و سختترین نوع زغالسنگ همانی است که بیشتر فشار تحمل کرده است.
باز چند قرن باید میگذشت تا وقت به وجود آمدن کوهها شود. ساده بگویم. پوسته زمین چین خورد و کوهها بهوجود آمدند.
آشنایی انسان با نفت
حالا میخواهیم شما را به دورانی که به این روزگار نزدیکتر است ببریم. به آن وقتی که آرامآرام فشار روی این لایههای فاسد شده بیشتر شد و گازهایی تولید کردند. این گازها با سرو صدا بیرون میآمدند. حدود 4000 سال پیش بود. آدمها هم که نمیدانستند خروج این گازها برای چیست، خیلی ترسیدند. بعد شروع کردند به افسانهبافی.
نفت را در گذشته روغنسنگ هم مینامیدند و از دوران باستان به عنوان یک پدیده حیرتآور طبیعی تلقی میشد
آن موقع در یونان شاه «توکولتینینورنا» حکومت میکرد. او به مردم گفتهبود که صدایی که از شکاف سنگهای کوه بیرون میآید صدای خدایان است. از آن طرف در بابل هم این صداها را بدیمن تلقی میکردند و هروقت صدای این گازها از کوه میآمد مردم فکر میکردند خدایانشان خشمگین شدهاند و وقتی برای نخستینبار این گازها در بیرون کوه آتش گرفتند باز هم مردم این را به عصبانیت خدایان ربط دادند.
اما بالاخره بشر پیشرفت کرد و فهمید که میشود از این گازها استفاده کرد. در ابتدا سوخت آتشکدهها از سوزاندن همین گازها تامین میشد. گفتیم که در ساختمان برج بابل قیر به کاربردهاند. این نشان میدهد که خیلی وقت است انسانها قبل از استخراج کامل نفت و مشتقاتش بیآنکه خود بدانند از آن استفاده میکردند.
البته آن موقع بیشتر از قیر استفاده میشد. نفت را هم یونانیها شناخته بودند و اسم آن را «نپتو یا نپتا» گذاشته بودند. بابلیها هم از قیر برای روشنکردن چراغهایشان یا برای محکم و غیرقابل نفوذکردن سدهایشان استفاده میکردند.
نفت را در گذشته روغنسنگ هم مینامیدند و از دوران باستان به عنوان یک پدیده حیرتآور طبیعی تلقی میشد.
در بسیاری از نقاط جهان سفرههای نفتی در سطح زمین قرار داشتند و حتا مردم بعضی از مناطق از آن به عنوان یک داروی پوستی استفاده میکردند. تا اینکه تقریبن در نیمههای قرن نوزدهم میلادی از نفتی که در سطح زمین وجود داشت برای روشنایی استفاده شد. سپس به فواید آن به عنوان یک منبع انرژی جانشین ذغال و ذغالسنگ پیبردند و پس از آن کارشناسان به این نتیجه رسیدند که در زیر زمین منبعی وجود دارد که در صورت دستیابی به آن میتوان استفادههای صنعتی زیادی از آن کرد. هرچند این کار ابتدا در آمریکا صورت گرفت اما درباره این موضوع که برای نخستین بار چه کسی با حفر چاه از این منبع برای استفادههای صنعتی و تجاری بهره برده است، اختلافنظرهایی وجود دارد.
در برنامه آینده از کشف نفت به عنوان یک منبع درآمد در جهان صحبت خواهیم کرد.
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، فرزام معینی دانشجوی کرد دانشگاه بینالمللی قزوین با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب قزوین به ریاست قاضی زمانی به یکسال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش آژانس ایران خبـر، اتهام فرزام معینی اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت تبلیغی علیه نظام عنوان شده است.
این در حالی است که گفته میشود اتهام اصلی معینی عدم همکاری با اداره اطلاعات قزوین بود.
بر اساس برخی گزارشها سال گذشته بعد از بازداشت این دانشجو، طی ماههای گذشته و با احضار به وزارت اطلاعات از وی خواسته بودند که با آنان همکاری کند و دانشجویان معترض به دولت جمهوری اسلامی را به آنها معرفی کند و در صورت این کار با سفارش آنها به دادگاه حکم برائت دریافت میکند اما این دانشجوی محروم از تحصیل این پیشنهاد را رد کرده بود.
لازم به اشاره است قاضی دادگاه به وی اتهام سرکردگی برگزاری تجمعات را داده بود.
دامون روزبه/ رادیو کوچه
damoon@koochehmail.com
پدربزرگم همیشه دوست داشت مهمون رو. هیچ وقت دست رد به سینه مهمون نمیزد. شب چله براش یه مسئله ناموسی بود. اگه شب آخر پاییز مهمونی و شام و میوه به راه نبود حتمن خون جلو چشاشو میگرفت، البته اینو حدس میزنم چون همیشه به راه بود.
از روزای اول زندگیم این خاطرات تو ذهنم هست، آدمای شادی که تا صبح میرقصیدن، صورتکهای خندان و گرم. اون موقع انگار خدا هم با ما بود، همیشه شب چله برف میاومد. آخ برف بازی شب چله چه حالی داشت. تازه اگر هم برف نمیاومد یه مراسم داشتیم به اسم کفزنی. تو یه دیگ بزرگ جوشونده گیاه رو میریختن بعد با چوب مخصوص اونو هم میزدن، فک نکنین مثل آش، نع! با حرکت دست تند این کار رو میکردن. دو ساعت طول میکشید تا دیگ پر از کف بشه. تو این مدت همه تو حیاط بودن و هر کی پنج دقیقه چوب دستش میگرفت و هم میزد. خداییش نمیدونم این کشف کی بود، آخه این کفها اصلن واسه این بود که توش شیره بریزن بعد بخورن، اما خب ما اونو رو سر و کله هم میریختیم. الان که فک میکنم، میبینم چقدر ما دل خوش بودیمو ساختارشکن! آخه بعدها دیدم این مراسم کفزنی یه مراسم رسمیه و بزرگان قبیله در جنوب شرقه ایران دور هم جمع میشن و خیلی جدی کفهارو میل میکنن. تصور این که یه سری آدم جدی یهو بردارن کفها رو به سر و صورت هم بزنن، تا مدتها منو میخندوند.
اون موقع شبهای چله کش میاومد تا پنج صبح. آخر شب هم بچه مدرسهایها که خودم هم جزوشون بودم، احساس میکردیم تب کردیم و سرمون گیج میره
آخ چقدر هوس اون شام شب چله رو کردم، بهش میگفتن قرمه، قرمه سبزی نهها! این غذا همش گوشت بود و حسابی هم چرب، با نون سنگک میخوردیم. یادمه مردای فامیل میرفتن تو یه اتاق تا مشروب رو با گوشت که مزش باشه بخورن. اینم از اخلاقای پدربزرگم بود، مشروب رو فقط با گوشت میخورد. اون زمان سن بچههای فامیل پایین بود، بچهها هم جاشون تو اون اتاق نبود. از تو حیاط، میرفتیم پشت پنجره ببینیم تو اتاق چه خبره، هوا سرد بود، اما دلمون گرمه شب چله بود.
اون موقع شبهای چله کش میاومد تا پنج صبح. آخر شب هم بچه مدرسهایها که خودم هم جزوشون بودم، احساس میکردیم تب کردیم و سرمون گیج میره، البته تب به زور ماتیک خانوما. به هر حال یه بهانهای باید میبود برای مدرسه نرفتن. بین خودمون باشه کسی هم اصرار نداشت به مدرسه رفتن بچهها فردای شب چله. فردای صبح روز اول زمستون دلتنگ شب قبل بودیم اما امید داشتیم به یلدای سال بعد.
نمیدونم شاید شما هم دلتون بخواد یه بار شب چله با ما بوده باشین اما، به قول حاجیمون، اون ممه رو لولو برد.
امشب شب چله، من دارم تیستو گوش میدم و از چلههای قدیم میگم در حالی که از خونه پدربزرگم چند هزار کیلومتر دورترم. مامانم میگن با ایران حرف میزدم گفتن امسال میخوان شب چله بگیرن، البته هر کی پول قرمشو خودش بده، هنوزم معلوم نیس خونه کی.
دلم بدجور شکست، نمیدونم تقصیر کی بود که اینجوری شد. تقصیر داییم بود که واسه دخترش جهاز دویست میلیونی خرید یا تقصیره بابام که شد تهدید امنیت ملی و دست مارو گرفت و از ایران برد؟ شایدم آه خاله کوچیکم گرفته، آخه اون باید خونه رو جمع میکرد بعد شب چله، چقدر هم غر میزد. شایدم تقصیر شوهر خالم بود که مشروباش مزه اتانول میداد یا نکنه عامل اصلی اون یکی شوهر خالم بود که دیگه چوب مخصوص کفزنی رو نیاورد. نکنه بچههای فامیل مقصر بودن که بزرگ شدن و رفتن دانشگاه تو شهرهای مختلف. ممکنه همه اینا زیر سر اون یکی خالم باشه که حاضر نشد از مشتریای آرایشگاهش بگذره تا به مهمونیا برسه. شایدم اینا کار ناتوی فرهنگی بوده و میخواسته مارو از فرهنگ … نه، فک کنم تقصیر اداره هواشناسی بود که دیگه برف شب چله رو پیشبینی نکرد. نکنه کار سران فتنه بوده با اون میلیارد دلارهایی که از آمریکا گرفتن. شاید هم شعرهای حافظ از مد افتاده و شب چلهرو از عرج و قرب انداخته، یا شایدم حافظ خوندن بدون صدای اون پدربزرگ دیگه صفا نداره. آره آقاجون تو مقصری، بدعادتمون کردی حالا هم شب چله رو با از ما بهترون اون بالا جشن میگیری.
حاجی، جا ما برف نمییاد، یلدات مبارک.
نانی / عکس / رادیو کوچه
یلدا همان غلبه روشناییها به تاریکی است و آنگاه که طولانیترین شب سال به جنگ با روشنیها میشتابد ،گذشتگانمان با کاشتن نور در دلشان و ایمان به طلوع، شب را با همه تاریکیهایش پشتسر میگذاشتند و به استقبال طلوع میرفتند. همه گرداگرد کرسی گفتنیها و شنیدنیها، مینشستند و حکایتهای جاودانهایی را بازگو میکردند. حکایت کاوه و ضحاک، رستم و سهراب، تفالی به حافظ. تا لحظه طلوع در خانه به انتظار مینشستند و با ظهور سپیده به استقبال آفتاب میشتافتند.
مردم ایران زمین از دیر باز بر این باور بودند که نور از درون به بیرون میتراود، همانند چشمهی جوشان که از دل زمین برمیخیزد و همه را سیراب میکند. یلدا گویای ایمان ایرانی است، که حتا در تاریکترین لحظات با همه وجود نور را در دل، نگاه میدارد و میداند که صبح خواهد آمد. در شب یلدا میتوان همه آرزوها را در گلدانه دل کاشت و ایمان داشت که جوان با صبح خواهد رسید.
بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سرآید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بیمروت دنیا چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست هر که به میخانه رفت بیخبر آید
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
دادگاه مبارزه با مواد مخدر در افغانستان دو تن را به جرم قاچاق مواد مخدر به 20 سال زندان محکوم کرد.
این افراد متهماند که 20 کیلوگرام هیرویین را میخواستند از ولایت بغلان به ولایت تخار افغانستان که همرز با تاجکستان است قاچاق کنند.
احتمالن قاچاقبران قصد داشتند مواد مخدر را از طریق تخار به تاجکستان و از آن طریق به دیگر کشورهای آسیای میانه آن را انتقال کنند.
خلیل الرحمان متوکل سخنگوی قوه عدلی و قضایی مبارزه با مواد مخدر گفت دادگاه این افراد علنی برگزار شد و متهمان نیز برای دفاع از خود وکیل مدافع استخدام کرده بودند.
وی افزود این دادگاه ابتدایی بوده و متهمان میتوانند استینافخواهی کنند.
این در حالی است که هفته گذشته نیز دادگاه مبارزه با مواد مخدر یک فرمانده پلیس افغانستان را به جرم قاچاق مواد مخدر و همکاری با قاچاقبران به بیست سال زندان محکوم کرد.
خبر / رادیو کوچه
یک روزنامه عراقی روز سهشنبه، با اشاره به نزدیک شدن به زمان اعلام ترکیب کابینه جدید عراق، برخی از وزرای جدید را معرفی کرده است.
حسن السنید از اعضای مطرح اتحاد ملی در گفتوگو با روزنامه الصباح عراق اسامی اغلب وزرای دولت جدید در این کشور را که بر روی آنها توافق شده معرفی کرد. بر این اساس اسامی وزرای دولت جدید به شرح زیر است:
1) هوشیار زیباری وزیر خارجه (ائتلاف کردستان)
2) رافع العیساوی وزیر دارایی (العراقیه)
3) عبدالکریم اللعیبی وزیر نفت (اتحاد ملی)
4)زیاد طارق وزیر برق
5)علی الادیب وزیر آموزش عالی (اتحاد ملی)
6) محمد تمیم وزیر تربیت
7) عزالدین الدوله وزیر کشاورزی
محمد سالم اللبان وزیر مسکن و شهرسازی
9)محمد حمید امین وزیر بهداشت
10) احمد نادر دلی وزیر صنایع
11) حسن الشمری وزیر دادگستر
12) عبدالکریم السامرائی وزیر علوم و فناوری (العراقیه)
13) سعدون الدلیمی وزیر فرهنگ (الوسط)
14) محمد شیاع وزیر حقوق بشر
15) کرکیس صلیوه وزیر محیط زیست
16)دیندار نجمان وزیر مهاجرت
17) عامر الخزاعی وزیر مشاور در امور مصالح ملی
18)علی الدباغ وزیر مشاور و سخنگوی دولت (اتحاد ملی)
19) حسین الشعلان وزیر مشاور در امور عشایر
20) صفاالدین الصافی وزیر مشاور در امور پارلمان
21)علی الصجری وزیر مشاور در امور خارجه
22)محمد علاوی وزیر ارتباطات (العراقیه)
23) صباح مزاحم، حسن الساری و نورهان مظفر به عنوان وزرای مشاور انتخاب نهایی شده اند.
حسن السنید همچنین به معرفی چهار گزینه توسط ائتلاف کردستان برای حضور در کابینه جدید اشاره کرد. که در این میان حضور هوشیار زیباری به عنوان وزیرخارجه قطعی شده و مابقی به زودی نهایی میشوند.
وی افزود: «البته مالکی نیز تا زمانی معرفی وزرای جدید به نمایندگی این وزارتخانهها را در اختیار خواهد داشت.»
الصباح به نقل از منابع آگاه از انتخاب عادل مهودر به عنوان وزیر امور شهرداریها، بها الاعرجی وزیر منابع آبی، محمد الدراجی وزیر حمل و نقل، لوا سمیسم وزیر گردشگری و عبدالمهدی المطیری به عنوان وزیر مشاور خبر داد.
این روزنامه همچنین کاندیداهای معاونت نخست وزیری در دولت جدید را پنج نفر دانسته است که شامل روز نوری شاوس (ائتلاف کردستان)، صالح المطلک (العراقیه)، حسین الشهرستانی (اتحاد ملی)، نصار الربیعی و جعفر صدر میشود که از میان آنها باید سه نفر انتخاب شود.
بیشتر بخوانید:
«اعلام ترکیب کابینه جدید عراق توسط مالکی»
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، رییس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به تذکری مبنی بر تاخیر در بررسی طرح قطع رابطه با انگلیس در مجلس اظهار داشت: «با توجه به مواضع دولت انگلیس نسبت به ایران در ادوار گذشته به خصوص یک سال اخیر این مواضع نیازمند پاسخ جدی از سوی مجلس است.»
علی لاریجانی همچنین عنوان کرد مصوبه کمیسیون امنیت ملی طبق روال در دستور قرار میگیرد.
به گزارش مهر، مهدی کوچکزاده نماینده تهران در جلسه علنی روز سهشنبه مجلس در تذکری نسبت به تاخیر در بررسی طرح قطع رابطه با انگلیس در صحن مجلس گفت: «این طرح بیش از 10 ماه است که به کمیسیون امنیت ملی ارجاع شده است در همان زمان نیز شبهات قانونی داشت.»
وی در ادامه افزود: «طبق ماده 195 آیین نامه داخلی مجلس پس از ارجاع طرح یا لایحه به کمیسیون زمان بررسی آن نباید یک ماه پس از وصول به کمیسیون تجاوز کند ولی این طرح هم اکنون 10 ماه است که به کمیسیون داده شده است.»
نماینده تهران خطاب به آقای لاریجانی گفت: «اعلام کنید چرا در بررسی طرح تعلل شده و حداقل فردا در دستور کار قرار گیرد.»
علی لاریجانی در پاسخ به کوچکزاده گفت: «با توجه به مواضع دولت انگلیس نسبت به ایران در ادوار گذشته به خصوص یک سال اخیر این مواضع نیازمند پاسخ جدی از سوی مجلس است.»
گفتنی است روز یکشنبه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتوگویی عنوان کرد بر اساس جلسهای با اعضای این کمیسیون تصمیم به قطع رابطه با بریتانیا گرفته شده است.
بیشتر بخوانید:
«تصمیم به قطع رابطه با بریتانیا گرفته شد»
سهشنبه 30 آذر 89/ 21 دسامبر 2010.
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویمتاریخ
گزیدهی اخبار مطبوعات سهشنبه ایران
«چه چیز یلدایمان را گرفت»- دامون
بخش اول خبرها
روزنگاشت- «شب یلدا شب زایش زادروز»- محبوبه
دنیای نفت- «نفت، از روزگار باستان تاکنون»- نیلوفر دهنی
پسنشینی تند- «گربههای گمنام بیصاحب»- اکبر ترشیزاد
بخش دوم خبرها
کوچهی مهتابی- «شب قدر اهل همنشینی و نور»- اردوان طاهری
ماه دسامبر از نگاه تایم- «مروری بر خبرهای مهم جهان»
روزگفتههای یک مسافر شهری- «من فحش میدهم، پس هستم»- یسنا یاوری
مجله خبری کابل- «به پیشرفتهای اقتصادی و جلوگیری از تلفات ملکی توجه بیشتر شود»- آرین
دایرهی شکسته- «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»- مهشب تاجیک
بخش سوم خبرها
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
سیام آذر برابر با «شب یلدا» یا «شب چله» بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به هنگام غروب آفتاب آخرین روز پاییز تا طلوع آفتاب نخستین روز زمستان اطلاق میشود. که ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام این شب را جشن میگیرند.
واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، شب آخر پاییز تا اول زمستان را شب زایش «مهر» یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند و از این رو به دهمین ماه سال، «دی» میگفتند که ماه تولدخورشید بود.
یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، دریافتند که کوتاهترین روز، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیدند.
در طولانیترین شب سال، ایرانیان آتش میافروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتوگو بهسر میآوردند و خوانی ویژه میگستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوههای خشک در سفره میگذاشتند و گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنه کوههای البرز به انتظار باززاییده شدن خورشید مینشستند.
ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز تا سپیده دم بیدار میمانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم میکردند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آنها را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.
گفته شده: «مراسم شب یلدا از طریق ایران به قلمرو «رومیان» راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومیها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت که در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رییس وقت کلیسا، کریسمس را بیست وپنجم دسامبر قرار دادند که چهار روز و در سالهای کبیسه سه روز بیشتر از یلدا فاصله ندارد و مفهوم هر دو واژه هم یکی است. از آن پس این دو میلاد تقریبن باهم برگزار میشدهاند.»
آراستن سرو و کاج در کریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت به خصوص سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما مینگریستند و سرو میکاشتند و عهد میکردند که تا سال بعد یک نهال سرو دیگر کشت کنند.
در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه «آیین مهر» شاهان ایرانی در روز اول دیماه تاج و تخت شاهی را بر زمین میگذاشتند و با جامهای سپید به صحرا میرفتند و بر فرشی سپید مینشستند. دربانها و نگهبانان کاخ شاهی و همه بردهها و خدمتکاران در سطح شهر آزاد شده و بهسان دیگران زندگی میکردند و یکسان بودند. البته درستی یا نادرستی این امر تایید نشده و شاید افسانهای بیش نباشد.
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شبنشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب فال گرفتن از کتاب حافظ نیز مرسوم است.
در حدود 4000 سال پیش در مصر باستان جشن زایش خورشید مصادف با شب چله، برگزار میشده است. مصریان در این هنگام از سال، به مدت ۱۲ روز، به نشانه ۱۲ ماه سال خورشیدی، به جشن و پایکوبی میپرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی میداشتند.
در یونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگداشت خداوند خورشید بوده است و آن را «خورشید شکست ناپذیر»، مینامیدند. ریشههای یلدا در جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی مانده است که از مهمترین این جشنهای میتوان به جشن «ساتورن» اشاره کرد.
در قسمتهایی از روسیه جنوبی، هماکنون جشنهای مشابهی بهمناسبت چله برگزار میشود. این آیینها شباهت بسیاری با مراسم شب چله ایرانیان دارد. پختن نان شیرینی محلی شبیه به موجودات زنده، بازیهای محلی گوناگون، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانهخوانی و رقص و آوازنیز از مراسم آنها در این شب است.
یهودیان در این شب جشنی با نام «ایلانوت» یا جشن درخت برگزار میکنند و با روشنکردن شمع به نیایش میپردازند. آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکلگشا میخورند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند میگذرانند و در خانوادههای تحصیل کرده آشوری تفال به دیوان حافظ نیز رواج دارد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو «مزدک» هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته میشود و از آن با نام «خرم روز» یاد میکنند و آیینهایی ویژه در آن روز برگزار میشود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی «پامیر» و «بدخشان» (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.
جشن شب چله، بعد از نوروز تنها جشنی است که همواره در میان ایرانیان پایدار مانده است و علت پایداری آن را میتوانی: «باور دینی کهن مهرپرستان یعنی زایش خورشید و مهر دانست.»
منبعها:
گوگل
ویکیپدیا
تاریخچه شب یلدا
خبر / رادیو کوچه
شامگاه دوشنبه، محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی، در گفتوگوی تلفنی با آصفعلی زرداری، رییس جمهوری پاکستان، در اشاره به عملیات خشونتآمیز در سیستان و بلوچستان، از او خواست تا دستگاههای امنیتی آن کشور را برای «بازداشت تروریستهای شناخته شده مامور کند.»
وی در ادامه این مکالمه، همچنین درخواست بازداشت هرچه سریعتر و تحویل این افراد به جمهوری اسلامی را کرده است.
به گزارش رسانههای دولتی ایران، موضوع گفتوگو در این تماس تلفنی، حملات انتحاری هفته گذشته در شهر چابهار بود و آقای احمدینژاد تاکید کرد که «ریشهکنی تروریسم خواست دو ملت است.»
براساس این گزارش، آقای زرداری وعده داد که دولت وی از هیچگونه کمکی در این زمینه دریغ نخواهد کرد و مراتب همدردی خود را به خاطر تلفات انفجار هفته گذشته در چابهار ابراز داشت.
لازم به اشاره است روز چهارشنبه هفته گذشته، دو انفجار انتحاری در جریان عزاداری روز تاسوعا در شهر چابهار، واقع در جنوب استان سیستان و بلوچستان، روی داد که در اثر آن، بیش از سی تن کشته و تعدادی مجروح شدند.
بیشتر بخوانید:
«وقوع انفجار در یک عملیات انتحاری در چابهار»
«اعدام یازده نفر از افراد منسوب به جنداله در زاهدان»
این مطلب از مطالب ارسالی به رادیو کوچه است. اگر نقد و نظری بر این نوشته دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
آذین
من از ایران مینویسم، هموطن سکینه محمدی هستم همان که دولتها، مقامات، وکلا، شخصیتهای معروف و بازیگران به حمایت از او پرداختند، همان که رییس جمهوری فرانسه به خاطرش دولت جمهوری اسلامی را تهدید کرد اگر مویی از سرش کم شود به کلیه روابط خود با ایران پایان خواهد داد، هم او که 80 چهره جهانی اعم از هنرمند، دانشگاهی و سیاستمدار با امضای نامهسرگشادهای خواستار آْزادیش شدند.
به عنوان یک ایرانی از همه شما تشکر میکنم. چقدر بعضی از حمایتها دلگرم کننده است. چقدر برای منی که در این خفقان زندگی میکنم پیامهای شما حمایتکننده است. چقدر برای همهی مایی که مخالف اعدام هستیم و سیسال است شاهد اعدام هموطنان خود هستیم خوشایند است که ببینیم جهانیان برای نجات جانی بسیج شوند.
ولی آیا میدانید در همین کشوری که سکینه محکوم به اعدام است چندین خبرنگار، روزنامهنگار، نویسنده، فعال دانشجویی، وکیل، کارگر،…. محکومند و زندانی؟ میدانید از اول انقلاب تا به حال چندین نفر در زندانها اعدام شدهاند.
آیا نام نسرین ستوده به گوشتان رسیده است؟ او وکیلی است که به جرم دفاع از موکلان خود در بند است، اگر او نباشد دهها تن دیگر مثل سکینه متهم میشوند میدانید، او از هفته گذشته در اعتصاب غذای خشک به سر میبرد. (لازم به ذکر است هماکنون وی به اعتصاب خود پایان داده است)
آیا کسی به نام منصور اصانلو میشناسید؟ او رییس اتحادیه اتوبوسرانی تهران بود؟ آیا میدانید به دلیل اعتراض صنفی او چه بر سر خودش و خانوادهاش آمده است؟ اعتصابات فرانسه را به یاد میآورید، حرکت اعتراضی مردم آلمان در حمل مواد اتمی به این کشور را چطور، شما که با اعتراضات صنفی و مدنی که در جای جای جهان برای رساندن پیامی به گوش مسوولی آشنا هستید. اصانلو اگر در کشورهای شما بود میتوانست آزادانه اعتراض کند، ولی حالا در بند است.
زندانهای کشور من پر است از زندانیهایی که تنها به دلیل دگراندیشی، به این دلیل که اقلیت قومیاند، اقلیت مذهبیاند، به دلیل نوع تفکرشان، محکومند و محبوس
احمد زیدآبادی را میشناسید؟ به او میگوییم شرف اهل قلم، ازیک سال و نیم گذشته تاکنون که زندانی بوده است به مرخصی هم نیامده است.
آیا میدانید چند ماه پیش 5 کرد در ایران اعدام شدند یکی از آنها معلم بود و اکنون پس از گذشت 8-9 ماه از اعدام آنها خانوادهاشان حتا نشانی از مزار عزیزانشان ندارند.
محمد نوریزاد نویسنده و مستندساز است جرمش نوشتن نامه به رهبری است میدانید به این جرم محبوس است؟ میدانید برایش دادگاهی سه دقیقهای به راه انداختند و او در اعتراض دست به اعتصاب غذای خشک زد.
آیا میدانید حسین خضری، فعال سیاسی کرد هم محکوم به اعدام است؟
نازنین خسروانی روزنامهنگاراست از زمان دستگیریاش تاکنون، خانوادهاش هنوز از او بیخبرند.
آیا میدانید اعضای کمپین یک میلیون امضا برای برابری حقوق زن و مرد در بندند که اگر میتوانستند هدفشان را پبش ببرند هیچ سکینهای دیگر سنگسار نمیشد.
آیا میدانید در عرض ده روز گذشته چند نفر در ایران دستگیر شدهاند؟ تنها 6 نفر در عرض 24 ساعت. جرم هیچکدامشان هم قتل نبود، همگی روزنامهنگار ، دانشجو، اقتصاددان و فعال مدنی بودند.
من میتوانم صدها نام ردیف کنم «عبداله مومنی، عیسا سحرخیز، مصطفی تاجزاده ، شبنم مددزاده، مجید توکلی، ارسلان ابری، سعید ملکپور، مسعود باستانی، حسن اسدی، علی جمالی، محمد پورعبداله، حشمتاله طبرزدی، مجید دری، هادی حیدری، فاطمه عربسرخی، محمد شفیعی و علیرضا طاهری»
از دیگر هموطنانم که مجالی برای نام بردنشان نیست عذرخواهی میکنم
ای کاش همه شما برای هر بار نقض حقوق بشر، برای هر اعدام، برای تمام اعدامهای پس از انقلاب، برای هر زندانی که بیدلیل در زندانهای جمهوری اسلامی محبوس است، برای هر روزنامهنگاری که محبوس میشود، برای هر وکیل، برای هر خونی به ناحق ریخته میشود، برای جنایاتی به قدمت سی سال، برای نداها و سهرابهایی که رفتند و گفتند رای من کو و هرگز بازنگشتند، با این حکومت چنین برخورد میکردید ای کاش برای زندانیان سیاسی ما هم بسیج میشدید. کاش برای پایان نقض حقوق بشر، یکبار همگی با هم به یاری حقوق بشر میآمدید که اگر چنین میشد حقوق بشر در کشور من سرنوشت متفاوتی پیدا میکرد.
زندانهای کشور من پر است از زندانیهایی که تنها به دلیل دگراندیشی، به این دلیل که اقلیت قومیاند، اقلیت مذهبیاند، به دلیل نوع تفکرشان، محکومند و محبوس. در کشور من پس از انتخابات هزاران نفر دستگیر شدند که عدهی زیادی از آنها هنوز هم در بندند و هر روز هم به تعداد آنها افزوده میشود، در ایران پس از انتخابات دهها نفر کشته شدند و هیچکس هم پاسخگو نیست.
در این کشور حقوق بشر سالهاست لگد مال میشود، سکینههای دیگری هم هستند که یاری و حمایت شما و مجامع بینالمللی را میطلبند برای جرعهای آزادی و تنفس در هوای آزاد، برای بیان عقیده و برای ایرانی آزاد .
افشان برزگر / رادیو کوچه
………………………………………
«ایدز، آتشفشانی که به زودی در ایران فوران میکند»
«ایدز» یا همان «اچ.آی.وی مثبت»، 30سال است که به زندگی بشر پا گذاشته و تاکنون بیش از 65میلیوننفر را به این بیماری مبتلا و جان بیش از 30میلیوننفر را هم در سراسر دنیا گرفته است، اما سازمان مللمتحد در جدیدترین آمار خود از کاهش ایدز در دنیا خبر داده است.
………………………………………
«معلولان، شهروندان درجه دو؟»
معلولان در اکثر کشورهای جهان بهخصوص کشورهای جهان سوم همچون ایران با مشکلات متعددی مواجه هستند، مسایلی همچون وضعیت معیشتی، اشتغال، هزینههای درمان، رفتوآمد، ایجاد ارتباط به سایر افراد جامعه و صدها مشکل دیگر زندگی عادی و روزمره آنها را بهشدت تحت تاثیر قرار میدهد.
………………………………………
«دستهای مهربانی که گرمی زندگی را میستانند»
«قتل»، جنایتی است که در تمام جوامع اتفاق میافتد، اما آنچه به تلخی این جنایت میافزاید، آن است که قتل در امن و صمیمیترین مکان دنیا یعنی «خانواده» اتفاق بیافتد و دست افراد خانواده به خون یکدیگر آغشته شود.
………………………………………
«خوابگاههای دانشجویی، هتلهای بیستاره»
اکثر افراد تحصیلکرده از دوران دانشجویی بهعنوان یکی از بهترین دوران زندگی خود یاد میکنند، چراکه در این دوران است که افراد با رسیدن به بلوغ فکری، برگی جدید و سرنوشتساز را در زندگی خود ورق میزنند.
………………………………………
«جنایتی که حریم خانواده را درهم میشکند»
«تجاوز»، واژهای که بسیار شنیدهاید. عملی که در فرهنگها و مذهبها مختلف تقبیح شده و آثار روانی تخریبکننده این عمل تا سالهای سال بر روح و جسم قربانیان باقی خواهد ماند، بهخصوص اینکه تجاوز در حریم خانواده صورت بگیرد.
………………………………………
«زوجهایی که خیلی زود طعم شکست را میچشند»
دوشنبه هفدهم آبان و هشتم نوامبر، در ایران روز «ازدواج» نامگذاری شده که دولت هرساله طی مراسمی اینروز را که سالروز ازدواج «علیابنابیطالب»، امام اول شیعیان و «فاطمه»، دختر پیامبر اسلام است را جشن میگیرد.
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، مجلس تایلند با لغو شرایط فوقالعاده در بانکوک و چهار استان دیگر این کشور موافقت کرده است.
خبرگزاری ملی چین امروز درخبری به نقل از «پانیتان واتانیاگورن» سخنگوی دولت تایلند نوشت موافقت مجلس این کشور که از فردا (چهارشنبه) اجرایی میشود پس از هشت ماه از صدور فرمان برقراری امنیت ویژه که به منظور کنترل اعتراضات ضد دولتی صادر شده بود انجام میشود.
این مقام تایلندی همچنین گفت چهار استان «بانکوک»، «نونتابوری»، «ساموت پراکان»، و «پاتوم تانی» چهار استانی بودند که همچنان در آنها شرایط فوقالعاده برقرار بود.
پس از تصویب این اقدام مجلس این کشور، مرکز اعلام شرایط ویژه که بر اساس شرایط ویژه تایلند به وجود آمده بود خود به خود منحل میشود.
گفتنی است که شرایط فوقالعاده در تایلند از روز هفتم آوریل در پاسخ به اعتراضات سرخپوشان شکل گرفت که در تاریخ 19 ماه می نیروهای امنیتی این کشور با برخورد نظامی با معترضان به اعتراضات آنها پایان دادند.
بیشتر بخوانید:
«برقراری حالت فوقالعاده در کشور»
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه روسیه به قانونگذاران آمریکا هشدار داده هر گونه تغییر در پیمان جدید کنترل تسلیحات اتمی (استارت جدید) بین دو کشور ممکن است به از بین رفتن این پیمان منجر شود.
به گزارش خبرگزاری روسی اینترفکس، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه اعلام کرد پیمان استارت جدید نمیتواند دوباره مورد بحث و مذاکره قرار گیرد.
این در حالی است که جمهوریخواهان سنا درخواست تغییر برخی عبارات این پیمان را دارند.
از سویی دیگر تصویب استارت جدید نیاز به حمایت دو سوم از ۱۰۰ عضو سنا دارد.
آقای لاوروف گفت متن این پیمان منافع ملی روسیه و آمریکا را «بهطور کامل» تامین میکند.
دریاسالار مایک مولن، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا، روز دوشنبه طی نامهای از رهبران کنگره خواست این پیمان را به سرعت تصویب کنند.
با وجود برخی مخالفتها، دمکراتهای سنا روز یکشنبه گفتند رای کافی برای تصویب این پیمان را در سنا دارند.
رادیو کوچه
شب یلدا (شب چله)، طولانیترین شب سال- شرقشناسان و مورخان معتقدند که ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که آخرین شب پاییز و آذرماه را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیدهدم بیدار میمانند. ایرانیان باستان این شب را شب زایش مهر یا خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند.
1284 خورشیدی- انقلاب مشروطه مجموعه رویدادهایی است که در دوره مظفرالدینشاه و سپس در دوره محمدعلیشاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد.
انقلاب مشروطیت با گران شدن قند و شکر، آغاز شده بود و روی بهای سایر اجناس تاثیر گذاشته بود، زیرا که «علاالدوله» حاکم تهران، چند تاجر از جمله «سیدهاشم قندی» را فلک کرده بود که بازاریان به روحانیون متوسل شدند و اعتراض و اعتصاب و تحصن آغاز شد.
چنین روزی مظفرالدینشاه خواستهای سران انقلاب مشروطیت را پذیرفت و با خواست چهارگانه متحصنین در قم و شهرری و … موافقت کرد و دستور داد که کالسکههای سلطنتی و درشکههای موجود در تهران برای باز گرداندن متحصنین به شهرری فرستاده شوند و در تهران با عینالدوله رییسالوزرا برای اجرای خواستهای خود مذاکره کنند.
1185 قمری- برابر با سالروز درگذشت درویش «عبدالمجید طالقانی» خوشنویس، شاعر و عارف ایرانی است. او متخلص به «مجید» بود و بزرگترین خوشنویس خط شکسته نستعلیق در تاریخ خوشنویسی ایران به شمار میرود. وی در اصل اهل طالقان بود. مدتی در اصفهان اقامت گزید و با لباس درویشانه روزگار میگذراند. او در خط شکسته مانند «میر عماد» در نستعلیق استاد بوده است.
درویش خوشنویسی را از خط نستعلیق آغاز کرد ولی پس از مدت کوتاهی به نوشتن خط شکسته پرداخت و دیری نگذشت که در این مسند استاد مسلم شناخته شد. از گرانبهاترین آثار وی نسخه «کلیات سعدی» است که در موزه «کاخ گلستان» تهران (کتابخانه سلطنتی سابق) نگهداری میشود و دیگری نگارش دوازده بند از «ترکیببند محتشم کاشانی» است. وی در اثر ابتلا به بیماری مالاریا چشم از دنیا فرو بست و پیکرش در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
1975 میلادی- عملیات گروگانگیری وزیران نفت اوپک توسط گروه تحت فرمان «کارلوس» آغاز شد. کارلوس مشهورترین چریک تحت تعقیب دولتهای جهان است که منابع غربی از وی به عنوان «تروریست بینالمللی» یاد میکنند. این حادثه در وین که محل برگزاری نشست وزیران نفت 11 کشور عضو اوپک بود، به وقوع پیوست. در این اجلاس وزیران اوپک همراه معاونان خود بحث درباره قیمتها، سهمیهها و برنامه تاسیس صندوق اوپک را آغاز کرده بودند.
مهاجمان سپس به همراه گروگانها با یک هواپیمای جت مسافربری از اتریش به مقصد «الجزایر» پرواز کردند و پس از مذاکراتی که تا روزهای پایانی سال 1975میلادی به طول انجامید، موافقت کردند که در ازای آزادی گروگانها، پناهندگی سیاسی بهدست آورند.
1378 خورشیدی- «جلیل ضیاپور» نقاش، استاد دانشگاه، پژوهشگر و مولف ایرانی است که در چنین روزی درگذشت. از او به عنوان «پدر نقاشی مدرن ایران» یاد میشود. وی جدا از آن که نقاشی پیشرو و پرچمدار نهضت نوگرایی بوده است، فعالیتهای پژوهشی گستردهای را نیز در زمینه مردمشناسی، بررسی و شناخت زبان، فرهنگ عامه، پوشاک و نقشهای زینتی مناطق گوناگون ایران داشته است که نتایج آنها به عنوان کتاب مرجع این رشته از علوم، هماینک در دانشگاهها مورد استفاده قرار میگیرد. او از پایهگذاران انجمن هنری «خروس جنگی» بود.
1958 میلادی- «شارل آندره ژوزف ماری دوگل» که به «ژنرال دوگل» معروف است، رییسجمهوری فرانسه شد. ژنرال دوگل افسر ارتش فرانسه بود. در جنگ اول جهانی شرکت داشت. پس از جنگ به مقام ریاست جمهوری فرانسه رسید.
در چند دوره که رییس جمهوری بود فرانسه توانست از یک کشور جنگزده به یکی از کشورهای پیشرفته جهان تبدیل شود. پایهگذاری سیاست خارجی مستقل فرانسه بعد از جنگ دوم در برابر فشار آمریکا حاصل سرسختی او بود. جنگ الجزایر و استقلال آن کشور از فرانسه در دوران ریاست جمهوری دوگل رخ داد.
1948 میلادی- در چنین روزی «ساموئل لیروی جکسون» (Samuel Leroy Jackson) بازیگر آمریکایی و نامزد جایزههای اسکار، گلدن گلوب در واشنگتن زاده شد. از فیلمهای معروف وی میتوان به «دریای عشق»، «رومنس واقعی»، «پارک ژوراسیک»، «قصه عامهپسند» اشاره کرد.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
فرزان فرامرزی
منبع: آزادی قلم
نام یلدا را که میشنوید یاد چه چیز میافتید؟ خیلی قبلتر از آنکه این نام بخواهد، نام زنی در یادها و خاطرات شما باشد، نام مراسمی است که از اجدادمان به ما ارث رسیده است. مراسمی که برای همه ما سرشار است از خاطره.
خاطره شبنشینیها، آجیل شب یلدا خوردنها، هندوانه و انار خریدن و از همه مهمتر دور هم بودنها. امروز نیز باز شب یلدایی دیگر در راه است. یلدای امسال با سالهای دیگر متفاوت است.
بسیاری از هموطنان عزیز ما بدون هیچ جرم و گناهی در زندان هستند و آن هنگام که ما در این طرف میلهها، در کنار خانوادههای خودمان هستیم، مادری حسرت دیدن پسرش را دارد. پسری که بعد از شوهر خدابیامرزش، تنها تکیه گاه او شده است. با او که حرف میزنم، صدایش میلرزد، و من نیز میلرزم و با خود میگویم، او شب یلدا را در چگونه خواهد گذراند؟ در غم شوهر، یا اندوه جوان زندانیش؟ و من نیز میلرزم.
وقتی که در بالای شهر، هندوانه سرخ یلدا را نوش جان میکنیم، بیاد بیاوریم، که عدهای از هموطنان ما در زندان، اعتصاب غذا کردهاند و از آن بدتر، هستند دراین پایینها کودکانی که خیلی وقت است «یلدا» را از یاد بردهاند.
یلدا را جشن میگیریم و خوشحالی میکنیم تا آنانکه این مردم و این سرزمین را ماتم زده میخواهند، آنان که طرحهای آبادانیشان جز ویرانی ثمری نداشته و نخواهد داشت
بهرحال و پس از هزاران سال، یلدا هنوز زنده است و هنوز زندگی میبخشد. در سختترین دوران تاریخ این سرزمین یلدا بوده و یلداهایی دیگر نیز در پیش است. نه یارانههای امام زمانی و نه وامهای صفر درصدی، هیچ کدام از اینها به سفرهای ایرانی برکت نداده و نخواهد داد.
این فرهنگ اصیل ایرانی ماست، که به زندگی ما رونق داده است. این جشنها و آیینهای پدری ماست که ما را زنده نگه داشت و این ایمان ماست که به سفره هایمان برکت داده. ایمان به پیروزی خورشید و نابودی تیرگی و ستم. یلدا آمده است، تا دوباره زایش را به یادمان بیاورد.
یلدا آمده است تا نوید آمدن خورشید را بدهد، خورشیدی که به جبر طبیعت، چه یلدا را جشن بگیریم چه نگیریم، میآید، اما یلدا را پاس میداریم، تا یادمان باشد که تیرگی شب رفتنی است، که سیاهی ماندگار نیست.
یلدا را جشن میگیریم و خوشحالی میکنیم تا آنانکه این مردم و این سرزمین را ماتم زده میخواهند، آنان که طرحهای آبادانیشان جز ویرانی ثمری نداشته و نخواهد داشت، و آنان که سرزمینی را که به زور تقلب ریاست میکنند بدانند، ایرانی چه با یارانه چه بییارانه، جشن خواهد گرفت، یلدا را جشن خواهد گرفت و در این شب آرزو خواهد کرد که سیاهی چیره شده بر سرزمینش نیز هرچه زودتر زایل شود.
عمرتان به درازای یلدا باشد…
رادیو کوچه
روز دوشنبه تعداد کمی از پروازها از فرودگاه هیتروی لندن، شلوغترین پایانه هوایی در اروپا، انجام شد و یک سوم پروازها در فرودگاههای بزرگی مانند پاریس و فرانکفورت لغو شده است.
همزمان گزارش شد که به دلیل کمبود مایعات ضدیخ، پروازها از بروکسل تا روز چهارشنبه معلق خواهد بود.
وضعیت جادهها نیز در شماری از کشورها خطرناک توصیف میشود.
بریتانیا، فرانسه و آلمان شاهد سنگینترین بارش بودهاند و کارشناسان آب و هوا هشدار میدهند که یخبندان تمام هفته ادامه خواهد داشت.
بارش برف بیشتر در ناحیه پاریس باعث مشکلات جدی برای رانندگان شده و وسایلی که بار سنگین حمل میکنند از ورود به جادههای اصلی منع شدهاند.
«آر.ای.تی.پی» که مدیریت اتوبوس پاریس را به عهده دارد شماری از سرویسهای خود را لغو کرده است.
همچنین خدمات یک شرکت آهن در آلمان تحت تاثیر بارش برف قرار گرفت. برف سنگین در برلین باعث مشکلاتی برای قطارهای مسافربری و نیز در جادهها شد. شرایط در جادههای نزدیک کلن هم خطرناک گزارش شد.
مقام های هلندی سرعت مجاز را در شماری از بزرگراهها به 50 کیلومتر در ساعت کاهش دادهاند و یخ و برف باعث مشکلات تردد در جادههای سوئد شده است.
این در حالی است که در ایتالیا، فرودگاههای فلورانس و پیزا پس از اختلالات روزهای شنبه و یکشنبه بازگشایی شد.
بیشتر بخوانید:
«برف و سرما مسافرت هوایی در بریتانیا را مختل کرد»
محمدرضا / رادیو کوچه
mohamadreza@koochehmail.com
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
ایران
http://www.iran-newspaper.com/
1) معاونان وزارتخانههای نیرو و نفت تشریح کردند: «قیمت جدید آب، برق و گاز چگونه محاسبه میشود»
بهزاد: «متوسط قیمت جدید برق 45 تومان تعیین شده که با توجه به ارزش واقعی 100 تومانی هرکیلووات ساعت برق همچنان یارانه 55 درصد بهای برق باقی مانده است. قبضهای بعدی برق فقط شامل یک روز براساس تعرفه جدید است و قبض مشمول هدفمندی یارانهها هشتم اسفند به دست مشترکان میرسد.»
2) پاکستان کوتاهی کند، از حق خود استفاده میکنیم
سرلشکر فیروزآبادی: «اگر پاکستان مانند سالهای اخیر در کنترل و منع اقدامات تروریستی در مرزهای خود کوتاهی کند، ما از حق مشروع خود استفاده خواهیم کرد.» سردار سرلشکر غلامعلی رشید، جانشین رییس ستاد کل نیروهای مسلح، راهکار مقابله با اینگونه اقدامات تروریستی در جنوبشرق کشور را تعقیب و سرکوب گروهکهای تروریستی در خاک پاکستان دانست و گفت: «باید این گروهکهای ضدانقلاب را که در کشورهای همسایه مثل پاکستان ماوا داشته و در آنجا پشتیبانی میشوند، در همان خاک پاکستان تعقیب و سرکوب کرد و تنها راه مقابله با این اقدامات همین است.»
همشهری
1) مقام معظم رهبری: «منطقه امن شود همه کشورهای منطقه سود خواهند برد»
http://www.hamshahrionline.ir/news-123609.aspx
مقام معظم رهبری در دیدار امیر قطر و هیت همراه با ایشان گفتند: «اگر منطقه امن باشد همه کشورهای منطقه سود خواهند برد.»
2) جلسه غیرعلنی در مجلس برای بررسی تاثیرات آغاز طرح هدفمندی یارانهها
http://www.hamshahrionline.ir/news-123604.aspx
عضو هیت رییسه مجلس شورای اسلامی از برگزاری جلسهای غیرعلنی در این هفته در مجلس برای بررسی تبعات آغاز طرح هدفمندی یارانهها خبر داد.
جام جم
1) 7 کشته در زلزله استان کرمان: «صدها زخمی از زیر آوار خارج شدند»
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100894186388
استاندار کرمان با اشاره به حجم بالای خسارتهای زمینلرزه فهرج گفت: «خسارات در روستاهای فهرج متمرکز شده است به طوریکه تا این لحظه هفت کشته و صدها زخمی از زیر آوار در مناطق زلزله زده خارج شدهاند.»
2) عصر یخبندان در روابط ایران و انگلیس
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100894138479
سابقه اولین تماس دیپلماتیک میان ایران و انگلیس به حدود 4 قرن پیش باز میگردد. این رابطه اگر چه از همان زمان با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بوده است اما پیشینه تنش و سایش در روابط 2 کشور به سال 1951 برمیگردد.
کیهان
1) حمایت 750 میلیون دلاری عربستان از تروریستها در عراق بینتیجه بود
http://www.kayhannews.ir/890930/16.htm#other1605
رییس سازمان اطلاعات عربستان رسمن اعلام کرد، ریاض علارغم هزینه کردن 750 میلیون دلار، در عراق شکست خورده است. به گزارش خبرگزاری فارس، یک دیپلمات غربی که در عربستان فعالیت میکند فاش کرد، «مقرن بن عبدالعزیز» رییس سازمان اطلاعات سعودی آشکارا اعتراف کرده است که ریاض دیگر جایی برای دخالت در امور عراق ندارد.
2) اعتراف بعد از چند ماه تبلیغات خصمانه رسانههای خارجی: «مردم و دولت در هدفمندی یارانهها هماهنگ هستند»
http://www.kayhannews.ir/890930/2.htm#other202
به رغم تبلیغات گسترده و پیشبینی محافل غربی درباره هزینههای بسیار بالای اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها در ایران، رسانههای خارجی گزارش دادند که با گذشت چند روز از اجرای این طرح مردم و دولت ایران نشان دادند که با هم هماهنگ هستند. شبکه تلویزیونی العربیه در اینباره گزارش داد: «مردم ایران نشان دادند که با دولت هماهنگ هستند».
رسالت
1) سقف تعداد نفرات خانوار برای دریافت یارانه نقدی برداشته شد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=49005
بر اساس جدیدترین دستور مقامات ارشد اجرایی کشور، سقف تعداد نفرات خانوار برای دریافت یارانه نقدی برداشته شد. به گزارش خبرنگار مهر، براساس جدیدترین دستور مقامات ارشد اجرایی کشور، سقف تعداد نفرات خانوار برای دریافت یارانه نقدی برداشته و مقرر شده است به تعداد اعضای خانوار – هر تعداد که باشد – یارانه نقدی تعلق بگیرد.
2) واشنگتن پست گزارش داد: «بستنی ایرانی آمریکا را به چالش کشید»
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=48954
یک روزنامه غربی در گزارشی با اشاره به کاهش نفوذ آمریکا در عراق و تاسیس یک بستنی فروشی ایرانی در قلب منطقه سبز بغداد نوشت که این مسئله چالشی کوچک اما نمادین برای آمریکا است.
آفرینش
1) ایران به دنبال سلاح اتمی نیست
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=74765
رییس جمهور سوریه در گفتوگو با روزنامهای آلمانی با بسیار مهم توصیف کردن جایگاه ایران در منطقه اعلام کرد: «تهران به دنبال دستیابی به تسلیحات هستهای نیست.»
2) معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد تغییر کرد
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=74761
محمدعلی رامین پس از یکسال و یکماه، جای خود را در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد به مسوول دفتر معاون اول رییسجمهوری داد. به گزارش مهر، وزیر ارشاد «محمدجعفر محمدزاده» را جایگزین محمدعلی رامین کرده است.
خراسان
1) سخنگوی قوه قضاییه: «درمورد معاون اول رییسجمهوری، اتهام متوجه ایشان است»
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=9&day=30&id=343616
سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری روز گذشته خود با اصحاب رسانه در پاسخ به سوال خبرنگاری گفت: «در مورد معاون اول رییسجمهور اتهام متوجه ایشان است… ولی این که این اتهام ثابت شود یا نه باید در جریان دفاعیات ایشان قرار بگیریم.»
2) ۱۱ نفر از وابستگان به گروهک تروریستی ریگی به دار مجازات آویخته شدند
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=9&day=30&id=343614
5 روز پس از حادثه تروریستی تاسوعای خونین چابهار، ۱۱ نفر از وابستگان به گروهک تروریستی جندالشیطان و عوامل خودفروخته به بیگانه که در ماههای اخیر در حوادث تروریستی استان سیستان و بلوچستان و درگیری با ماموران انتظامی و به شهادت رساندن مردم بیگناه نقش داشتهاند، پس از محاکمه در جلسه علنی دادگاه و طی همه مراحل قانونی، در زندان زاهدان به دار مجازات آویخته شدند.
دنیای اقتصاد
1) مقامات بانک مرکزی ارایه کردند: «تحلیل رسمی از تورم یارانهها»
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=236726
به اعتقاد رییس کل بانک مرکزی، با تمهیداتی که از سوی وزارتخانههای مختلف از جمله وزارت اقتصاد و وزارت بازرگانی فراهم شده است تا این لحظه کنترل مناسبی برای جلوگیری از افزایش قیمتها انجام شده است. بهمنی با تصریح بر این نکته که بانک مرکزی بر بازار ارز نیز تسلط کامل دارد وعده داد که پس از یک سال، نرخ تورم مجددن در سراشیبی نزول قرار گیرد. معاون اقتصادی بانک مرکزی نیز در تحلیلی با جزییات بیشتر، سهم کالاهای اصلاح قیمت شده در هزینههای خانوار را معادل 2.7 درصد دانست که با فرض افزایش 100 درصدی قیمت آنها فقط 0.3 واحد درصد به تورم موجود اضافه میکنند.
2) سود بیشتر برای سپردههای یارانه نقدی
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=236772
به گفته وزیر اقتصاد، دولت بهدنبال اتخاذ تدابیری با هدف ماندگاری یارانه نقدی در حسابهای مردم است که به زودی اعلام خواهد شد. به گفته حسینی یکی از تدابیر اتخاذ شده پرداخت نرخ سود بالاتر از معمول برای این حسابها است که سازوکار آن را بانک مرکزی اعلام میکند.
مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- نقش نیروی هوایی مالزی در رساندن کمکهای بشر دوستانه در سال 2010 درخشان بود.
- سیلزدگان بیشتری از کمامان به منازل خود باز میگردند.
- کمکهای اجتماعی بیشتری امسال به کلانتان رسید.
- 12 مرد که از 247 کارت بانکی سواستفاده میکردند بازداشت شدند.
- اتوبوسی در جاده کامرون هایلند دچار حادثه شد و 27 تن از سرنشینان آن جان خود را از دست دادند.
- در انتخابات تنانگ، رییس حزب اسلامگرای جوهور کمپینهای حزب را رهبری خواهد کرد.
- شرکت بویینگ خط تولید 777 را سرعت میبخشد.
- بازار مسکن مالزی در سال آینده هم داغ خواهد بود.
- بندر شمالی قرارداد با اتحادیهها را تجدید کرد.
- موسسه حسابداران مالزی تا سال 2012 تمام اعضای خود را مطابق استاندارد گزارشگری مالزی بینالمللی میکند.
- کشور جزیرهای تونگا صاحب نخست وزیری جدید میشود.
- انگلیس به طور موقت از پلیس مهاجرتی استفاده میکند.
روزنامه استار
- نخست وزیر: «طرح یک مالزی واحد کپی از خارجیها نیست.»
- دولت بودجه کنگره اتحادیههای کارگران دولتی و آزاد را تا 2 میلیون رینگیت تضمین کرد.
- مدیر ارشد شرکت سمی داربی به دریافت رشوه متهم شد.
- پنانگ قطب اقتصادی شمال کشور میشود.
- سه نفر دیگر به اتهام قتل یک دختر نوجوان بازداشت شدند.
- کمیسیون انتخابات روز جمعه تاریخ و چگونگی برگزاری انتخابات تنانگ را اطلاع میدهد.
- پژو های 407 و 207 جایزههای شرکتکنندگان مسابقات گلف 2011.
- جشن و خوشحالی در کریسمس بهترین هدیه برای شاد کردن کودکان بیمار و معلول است.
- کمیسیون خدمات عمومی حدود 41،000 نفر را در پستهای مختلف در کشور از 30 نوامبر به خدمت گرفته است.
- 90 میلیون رینگیت برای مبارزه با بیماریهای مثل سرطان و فشار خون در کشور اختصاص داده شده است.
- وزارت جوانان و ورزش میخواهد نوجوانان کم سنوسالتری را به بازیها بکشاند و آموزش را از سنین کمتری آغاز کند.
- کره جنوبی از دادن پاسخی قوی به کره شمالی دفاع کرد.
- برف شدید مسافرتها در شمال اروپا را دچار مشکل کرد.
- بر اثر زلزله 6.5 ریشتری جنوب شرق ایران، حداقل 7 تن کشته و صدها نفر دیگر زخمی شدند.
- بعد از راکت پراکنی، اسراییل به غزه حمله هوایی کرد.
روزنامه نیو استریت تایمز
- بعد از حادثه کمرون هایلند، وزارت راه فعالیتهای شرکت مسافربری را متوقف کرد.
- طرحی برای احداث پل بین ملاکا و دومای.
- بخش کشت و زرع در مالزی رشد خوبی داشته است.
روزنامه مالایی میل
- 10 تن به اتهام سرقت موتور سیکلت و اقلام خرد دیگر دست گیر شدند.
- یک آمریکایی به اتهام به راهاندازی تور جنسی در کامبوج، به 104 ماه حبس محکوم شد.
- آبرسانی در روزهای 27 و 28 دسامبر در چراس با اختلالی همراه خواهد بود.
خبر / رادیو کوچه
شامگاه دوشنبه، زمینلرزهای به بزرگی 6.3 در مقیاس ریشتر در شهر زاهدان و برخی شهرهای اطراف منجر به کشتهشدن 7 تن و مجروح شدن دهها نفر شده است.
همچنین این زلزلهی 6.3 ریشتری، استان کرمان را نیز لرزاند. این زمینلرزه در بخشهایی از یزد و هرمزگان نیز قابل حس کردن بوده است.
مرکز وقوع این زلزله در ۲۱۳ کیلومتری زاهدان، ۲۸۳ کیلومتری کرمان، ۳۱۰ کیلومتری بندرعباس و ۵۳۸ کیلومتری پایتخت کشور عمان است. این زلزله در عمق 12.4 کیلومتری سطح زمین رخ داد.
به گزارش ایرنا، با وقوع این زمینلرزه که در ساعت 22 و 5 دقیقه رخ داد، بسیاری از خانهها در شهرهای کرمان، زاهدان و بندرعباس خسارت دیدهاند.
مدیرکل دفتر مدیریت بحران استانداری سیستان و بلوچستان با تایید این زمینلرزه گفت: «فرمانداران خاش و ایرانشهر نیز در تماسی اعلام کردند که زمینلرزه را در این شهرها احساس کردهاند.»
این در حالی است که تاکنون از میزان دقیق خسارتها گزارشی ارایه نشده است.
Ardavan Roozbeh\ Radio Koocheh
ardavan@koochehmail.com
Translated by Kave
As Wikipedia stated, Nik Ahang Kosar (Born in 1969) is an Iranian cartoonist, journalist and blogger lives in Canada.
This source said that Nik Ahang Kosar is graduated in Geology in Tehran University, entered in medias in 1991. He had worked with many publications such as Gol Agha, Hamshahri, Keyhan Karikator, Zan Daily, Aftab Emruz, Sobhe Emruz, Boniyan, Doran Emruz, Hayat Nwo, Mosharekat, Nowruz and Hambastegi and established cartoon design class in Kabeye Karikatore Iran in 1996.
In February 1999, three weeks after the 6th parliamentary election, for his cartoon called as "Ostad Temsah" ((Professor Crocodile)) that supporters of Ayatollah Mesbah Yazdi regard it as a disrespect to him because of similarity between the Mesbah and the word Temsah ((Crocodile)). Rightist stuff of religion school in Qom and other religion cities protested for 3 days. After Kosar was nabbed they ended it with a massage from Seyyed Ali Khamenei. He was detained for 6 days and 6 years later he was trailed while not attending and condemned for 4 month of imprisonment.
He has been a member of a NY Times syndicate and published his works in NY Times, Washington Post, Guardian, Canada Globe and Mail, Toronto Star, and other international publications.
Kosar established a site named Khodnevis in 7/12/2007 after election. According to his procedure to after the election events, this site followed a criticizing process to the Green Movement. Nik Ahang is not fear of stating his criticisms in his cartoons. These performances made debates between him and supporters of the Green Movement.
He believes that a charismatic process could not bring democracy. Also the cartoonist believes that if a movement was not able to bring freedom and democracy is just a heresy not a movement.
He expressed his idea first time in a topic of "Sabze Elahi" ((Spiritual Green)). What you will hear and read is Ardavan Roozbeh's interview in Goftegoye Zaman ((name of the interview)) that had discussed about people challenges and after election events with Ali Afshari and Mohammad Reza Madhi. This time it interviews with Nik Ahang Kosar:
Nik Ahang! How the media movements which started after Iran's conflicts could be effective for free media mood inside the country? We must remember that all of us are facing filters.
This effect is depended on some things and it refers to our definition of freedom. As Akbar Ganji said if a heresy Green movement wants to get its own space and gain more audiences and voice a louder massage then we could say that it is successful. But we do not have a tool to measure its effectiveness.
I believe that the dictatorship could be in every political group
The medias become free and independent when they give more participation opportunity to audiences and get a better tool to see how they have been effective. That means it depends on audiences' participation that they could say whether they have done correctly or wrong or which way to choose. I do not believe in getting a complete result. This is due to filtering. Much of attitudes were fated for social participation during last year. It takes several hours for us to inform about much of the things happened in Iran. This is a problem for us living outside the country or for Green medias abroad. If we could eliminate this phase shift then we could contact better, if not no!
When we are talking about free media process, represents a real thing that could move in democracy basement and must be innate for us.
Where is the democracy that could move on?
In a media like "Khodnevis" that you are connecting with them or in your cartoons you had a struggle whether to show your criticism jokingly like "Sabze Elahi" ((Spiritual Green)). Is it what you concern about?
One of my concerns is the mistakes that our society might commit in. I believe that in the year 1978, a big part of our society committed in a big mistake due to an emotional process. Media stuffs were tools for committing in that mistake. One of the reporters in Nofeloshato described to me that all did not write Khomeini's speech completely and just wrote the particular parts that Ghotbzadeh and Bani Sadr told them to write. So what we assumed about Khomeini was an educated and democrat and free man. He was the one who his speech was censured in order to see a fair face of him. We did not see a bad face of him and when he entered Iran and empowered then we could saw that how journalist duties in 1978 were shown itself to us in order that Khomeini who called as an angle before changed into a person who executed thousands in 1988 summer.
Do you mean that dictatorship is innate in every movement potentially?
I believe that the dictatorship could be in every political group. Especially in the groups who follow Khomeini and the groups which are trying to hide what he did and follow it as a standard and talk about his best period. I do not want to say he is good or bad. I just want to say that we must introduce and let the people to judge. This group is acting on this way and if they want to be legitimate according to Khomeini and what he did, then many questions rise about it.
Is this mean that your future challenge is innate dictatorship in the belief or connection to the things like the way of thinking in the period when Khomeini was ruled?
I believe in much of these as challenges that we are also facing with. My duty as a journalist is informing and inquest and showing the issues that were tried not to be published. We must not get financial beneficiary in it. A journalist has not the right to have political and partial point of view. Some of our cohorts who are working for parties and groups are participating in a special propaganda and are not real journalists.
The worst thing is that what we are doing is doctoring. That means we make something more complex when we want to proselyte our bad issues we pretend them as unimportant and show positive points bigger than what they really are. This is far from the reality.
I can see this and those other fears. When I ask Ms. Rahnavard about the executions of the year 1988, I received many emails and massages asking: "Why are you asking this and put her in this situation?" I replied: "What is wrong with this? Is she done something wrong?" They say: "This causes others to be questioned" So why not be questioned? If someone muted must be asked about why he/she is muted? We all have one duty and it is controlling. This control was not done 32 years ago.
Our big problem is that our audiences ask us to be partial. When a sport daily write in favor of Persepolis, then its fans would buy the newspaper. They write just the things that they want. They do not write the trusts. A majority of media audiences get used to read what they like to read. This is not journalism. We do not reporting advertisements. I prefer to see many on opposite side of me but not a lie told the people although they might not like it. Still there is too much lie.
Don't you think that in the last 3 decades it was the own people who caused this atmosphere. Hear well and not hear badly and do not talk about them. Do you believe in the people effect?
Who form the people? Aren't we a part of it? Who raise the people standards during the years in the history? We are not saying that we could do so but of course there were some who did not follow the flow and tried to think differently. Can't we do this?
I do not believe that everything done by the people but all says that the society of Iran was in favor of those executions. Everyone was happy and what Khomeini said was right. The day when Khomeini passed away in 1989, how many of us who had exam in university inform each other about this happily? Because our exams were canceled for one week. Khomeini's death always remembers me the impression of closure of our university. My Geochemistry exam was postponed for one week. Many became sad. But is all of them were Iran people?
They are majority of them.
I say half of Iran people became sad. Shouldn't the other half get their right?
We are not talking about having right. An idea believes that you cross red borders. You ask Zahra Rahnavard about the execution of 1988 and want her to replay. The idea thinks that you are harmful for the Green Movement by asking those questions.
What is the definition of the Green Movement?
I am asking who is crossing and who not?
I believe that till the Green Movement has a democratic view and adopt duties, and focuses on human right, it remains Green. But if it focuses of hiding truth and doing in favor of group benefits who in the period of Ahmadinejad ruling were far from financial aids and want to cast their massage to people, I do not believe that the movement is Green but the Green government ruled Heresy who follows pro-Khomeini and state reformists. This is my own personal point of view and might be wrong. I do not believe in those who in Mosharekat Parties and establish pro-Hashemi Rafsanjani group as the Green Movement member.
The one who believe in human rights more than religion are more Greener than the others
I do not believe in some like Kadivar and Mohajerani as members of the Green Movement. Why? Because as you review their contexts, you read their literature and as they say you observe them for an hour, no relation between democracy and liberalism found at them. I do not believe in proportionality between freedom and human rights. Maybe I am wrong.
These ideas are supporting Green Movement. Do you believe that other groups like royalist are shared in the Green Movement?
I cannot determine who is in the Green Movement. But this is my point of view. The one who believe in human rights more than religion are more Greener than the others. If different groups want to act based on democracy for developing human rights, they can put any name on it. I believe that in demonstration movement, Iran people are the Green. Neda was neither a fan of Mosharekat party nor fan of Khomeini but now she is the symbol of the Green Movement.
Do you want to say that the people inside the country want to hear every word?
Many believe in that and many not. I talk to my nearest friends who also are my critic. Our negotiation start with this sentence: "You are not here". So we have to be satisfied with it. When the time goes on, we could see that our literature becomes more similar.
Farsi
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر