
محمدرضا/ رادیوکوچه
mohamadreza@koochehmail.com
اسطوره فوتبال برزیل بار دیگر بهحمله لفظی بهسرمربی تیم ملی آرژانتین پرداخته است. این صحبتها پس از اظهارات اخیر دیهگو مارادونا مطرح شده است.
بهنظر میرسد که جنگ کلامی میان «پله و مارادونا» پایانی ندارد. در حالیکه چند روز پیش سرمربی تیم ملی آرژانتین زبان بهانتقاد از پله و نظراتش در مورد میزبانی جامجهانی توسط آفریقای جنوبی گشوده بود، اینبار نوبت بهاسطوره برزیلی رسید تا زبان بهانتقاد از مارادونا بگشاید.
پله در مراسم سخنرانی حاضر بود که طبق معمول، بخشی از صحبتهایش بهتیم ملی آرژانتین و سرمربی این تیم برگشت. در این مراسم که بیشتر شبیه کنفرانس مطبوعاتی بود پله گفت: «دیهگو تنها بهاین دلیل مربیگری آرژانتین را پذیرفت که بهپول آن نیاز داشت. من میدیدم که این تیم برای صعود بهجامجهانی سختیهای زیادی را متحمل میشد ولی این اصلن تقصیر مارادونا نیست، بلکه تقصیر کسی است که او را در این پست بهکار گرفته است.»
پله در خصوص اظهار نظرات اخیر مارادونا در مورد خودش گفت: «نمی دانم چرا مارادونا اینقدر در مورد من صحبت میکند، شاید او عاشق من شده است»

همچنین پله در خصوص بازی برزیل اظهار کرد: «بازی بسیار بدی بود. برزیل نشان داد هنوز پاسخی مناسب برای تیمهایی که عقب نشسته و دفاع میکنند نیافته است. سرعت پاسدادن آنها آنقدر بالا نبود که دفاع حریف را بههم بریزد. هنگامیکه «مایکون» گل اول را زد اوضاع کمی بهتر شد و مردان «دونگا» فضای بیشتری برای کار یافتند.
بهنظر من «روبینیو» بهترین بازیکن میدان بود. او عالی حرکت میکرد و مهارت بالایش با توپ را نشان میداد. یک پاس زیبا هم به «الانو» داد که منجر بهگل دوم شد و بدترین بازیکن برزیل هم «لوییس فابیانو» بود که تسلیم مدافعان شده بود و هیچ اثری بر بازی نگذاشت.
کره شمالی هم در تمام دیدار عالی دفاع کرد و نظم و سازمانیافتگی خود را نشان داد. برزیل دقیقن همان تیمی بود که در دوران دونگا دیدهایم. تیمیکه عاشق ضدحمله است، اما مقابل تیمهایی که دفاع کارآمدی دارند نمیداند چه کند. برزیلیها همیشه مقابل این رقیبان به مشکل برمیخورند، صرفنظر از کیفیتی که رقیبان دارند.
روش برزیل بسیار نگرانکننده است و آنها شاید مقابل ساحلعاج بهمشکلات زیادی برخورد کنند. ساحلعاجیها مقابل پرتغال نشان دادند که بسیار عالی میتوانند دفاع کنند و مهاجمانی دارند که از ضدحملات استفاده کرده و کاری کنند که برزیلیها تاوان ناتوانی در عبور از دفاع حریف را بپردازند.»
«کارلوس دونگا» بعد از برد ۲ بر ۱ برابر کرهشمالی با سیل سوالات خبرنگاران برزیلی و بینالمللی مواجه شد. او که تیمش بسیار پایینتر از توقعات نمایش داد حرفهایش را از اینجا آغاز کرد که باید بهکره شمالی احترام گذاشت و نمایش خوب آنها را بزرگ شمرد.

سرمربی تیم ملی برزیل گفت: «همه تیمهایی که به جامجهانی میآیند میخواهند قدرتمندانه بازی کنند، ما در این بازی تقابل تواناییهای دفاعی و تهاجمی را بهچشم دیدیم، در نیمه اول ما خوب بازی نکردیم و نتوانستیم با سرعت توپ را بهگردش دربیاوریم. اما در نیمه دوم اوضاع بهتر شد.»
وی در پاسخ بهاین سوال که چرا کاکا را تعویض کردید گفت: «من نیلمار را بهخاطر سرعت بیشترش وارد زمین کردم. احساس من این بود که بهسمت دروازه ما میآیند و ما میتوانیم از این فضا استفاده کنیم، این تعویض برای گلزنی بود و چیز مهمی هم نیست. اما بازی اول همیشه سخت است، مطمئن باشید من و بازیکنانم دوست داریم گلهای بیشتری بهثمر میرساندیم، حتا «جولیو سزار» هم برایش مهم است که ما بازیها را پرگلتر ببریم. ما در نیمهدوم شانسهای زیادی داشتیم که باید از آنها استفاده میکردیم. وقتی شما با یک تیم تهاجمی بازی میکنید، فضاها باز هستند و فرصت برای نمایش و حمله وجود دارد. اما تیمی که فقط دفاع میکند شرایط را تغییر میدهد. در این بازیها باید توپ را بدوانید و فضا ایجاد کنید. اگر دقت کرده باشید کرهشمالی همه فضاها را بسته بود.»
وی همچنین در پاسخ بهاین سوال که از بازی روبینیو راضی هستید گفت: «روبینیو بسیار باهوش است، او میداند چگونه در پستهای مختلف بازی کند. وقتی شما کاکا یا روبینیو هستید، مدافعان تمام تلاششان را میگذارند تا شما را متوقف کنند و اینجاست که باید مدام جای خود را عوض کنید. من از بازی روبینیو بسیار خوشحالم بهخصوص که خیلیها دوست ندارند او را در تیم ملی ببینند.»
از نکات قابل ذکر این بازی گزارش آقای عادل فردوسیپور بود که هین گزارش گفت: «خوب است که دونگا، کرهشمالی را مثل کف دستش نمیشناسد وگرنه این بازی حتمن مساوی میشد.» این طعنه مستقیم عادل فردوسیپور به افشین قطبی، آنهم در هنگام مسابقه برزیل- کرهشمالی چه معنایی میتوانست داشته باشد؟ انتقال اطلاعات بهبینندهها یا انتقاد از سرمربی تیمملی ایران؟ شاید هم عادل خود را موظف دانسته که از موج متلکپرانی به افشین قطبی که این روزها در مطبوعات ورزشی ما به شدت «مد» شده است، پیروی کند. آیا این احتمال برای گزارشگری که او را همواره با کلیشهشکنیهایش بهخاطر میآوریم کمی عجیب نیست؟
افشین قطبی به تاوان کدامیک از اشتباهاتش باید در میانه پخش مسابقهای که هیچ ربطی بهاو نداشت مورد تمسخر گزارشگر قرار میگرفت؟ بهخاطر نتیجهای که گرفت و کرهشمالی و جنوبی را در خانههایشان شکست نداد؟ یا همان کرهای که با یکی از بهترین نمایشهای جام تا این لحظه یونان را برد و همین کرهای که دیشب پیش چشم تمام دنیا، برزیل بزرگ را با تلاش جسورانه خود کلافه کرده بود.
طعنهآمیز است که عادل خود بارها و بارها بر بازی قهرمانانه و دفاع سختکوشانه کرهشمالی تاکید میکند و صحه میگذارد و همزمان سرمربی تیمملی کشورمان را بهجرم اینکه همین تیم را در خاک خودش شکست نداده بهباد تمسخر میگیرد. آیا تساوی در خانه دو تیمی که تا امروز نمایش خیرهکنندهای در جامجهانی داشتهاند اینقدر فاجعهبار و مستوجب استهزا بوده است؟
حسام میثاقی/سپهر عاطفی/ دفتر ترکیه / رادیو کوچه
مشکلات پناهجویان در ترکیه تنها به ایرانیان ختم نمیشود. برخی پناهجویان افغان با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند و گاهی حتا نمیتوانند امیدوار باشند که روزی به کشور سوم رهسپار شوند.
اخیرن برای برخی از پناهجویان افغان، از سوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، گزینه قبولی پناهندگی گسترده یا «قبولی اوزل» صادر شده است. اوزل واژهای ترکی به معنای «مخصوص» است. هیچیک از پناهجویان افغان از جزییات این گزینه آگاهی ندارند و تنها میگویند زمانی که نزد نمایندهی یوان میرویم، میگوید با گزینهی نامطلوبی مواجه شدهاید.
به این افراد گفته شده که «شما چندسال، پنج، شش و حتا ده سال در ترکیه میمانید و اگر شرایط کشورتان مناسب شد بازخواهید گشت.» این درحالی است که بسیاری از پناهجویان افغان، در صورت عدم قبولی، گزینهی سفر قاچاق به کشورهایی نظیر یونان را انتخاب میکنند که در نوع خود بسیار خطرناک و طاقتفرساست. به راستی آیا کسی هست که مسوولیت جان این افراد را بر عهده بگیرد؟
پای صحبتهای سه تن از پناهجویان افغان نشستیم و به درددلهای آنها گوش دادیم.
وقتی به ترکیه آمدیم، نمیدانستیم که باید به یوان برویم. فقط میدانستیم که اگر به آنجا برویم ما را دیپورت نمیکنند. وقتی به آنجا رفتیم دست و پایمان را گم کرده بودیم که چه بگوییم که ما را فقط دیپورت نکنند. بعد که متوجه شدیم، آنها میتوانند آینده ما را تضمین کنند و به کشورهایی بفرستند که پناهندهپذیر هست، خیالمان راحت شد و حس کردیم جایی آمدیم که امنیت داریم. در آنجا هر صحبتی بود و هر اتفاقی که برایمان افتاده بود، برای وکیلمان توضیح دادیم.

حدود یک ماه، به همراه ۱۰ الی ۱۲ نفر از بچههای دیگر در یک اتاق زندگی کردیم. بعد از یک ماه گفتند که برای مصاحبه اصلی بیا و رفتم به یو ان. دوباره تمام اتفاقات را توضیح دادم. بلد نبودم چگونه توضیح دهم و خیلی ساده همهچیز را برایشان توضیح دادم. خیلی از مسایل را هم یادم رفته بود. الان یک سال و نیم هست که اینجا ماندهایم و حال نیز این قبولی را به ما دادهاند.
این قبولی که به شما دادند، چه نوع قبولی است؟
به ما توضیح ندادند و نمیدانیم. یک دوستی در آسام داریم که بسیار به ما کمک میکند. او به ما گفت که این قبولی خیلی بد است. به ما گفتند که این قبولی یعنی اینکه شما باید پنج، شش و شاید ۱۰ سال اینجا، بلاتکلیف بمانید. آینده اصلن تضمین نیست. حتا نمیدانی قرار است مثل بقیهی شهروندان ترک با تو رفتار شود یا در تمام این سالها باید به عنوان یک پناهنده شناخته میشوی.
الان یک ماه است که ما را به یک بیمارستان قدیمی فرستادند که الان کمپ شده است. از آنجا که بیرون میآییم باید امضا بزنیم و وقتی داخل میشویم دوباره باید امضا بزنیم.
پنج سال پیش، از افغانستان به ایران آمدم. اصلن وضعیت خوبی نداشتیم. درس میخواندم و به خاطر وضعیت بد، درسم را رها کردم و به ایران آمدم. پنج سال در ایران، در یک کیفدوزی کار میکردم، حقوقی کافی هم نداشتم. به خاطر وضعیت نامناسب به صورت قاچاق ترکیه آمدم. دو تا سه هفته در راه و در کوهها بودم. بعد به صورت قاچاق به سمت یونان رفتم. پلیسها ما را گرفتند و یک ماه در زندان بودم.
وقتی آزاد شدم به استانبول رفتم. آنجا هم چون کارت شناسایی نداشتم اجازهی کار نداشتم. مجبور شدم به سازمان ملل بروم و اتفاقاتی که برایم افتاده را توضیح دهم. دو سال است که اینجا هستم. یک روز مسوول آسام تماس گرفت و گفت «تو قبولی گرفتی.» خیلی خوشحال شدم و نمیدانستم چه بگویم.
از او پرسیدم که چه نوع قبولی گرفتم. قبولی «اوزل» یا قبولی نرمال؟ گفت باید از سازمان ملل بپرسم. از خوشحالی به خانوادهام خبر دادم که قبولی گرفتم و هنوز به آنها نگفتهام که قبولی اوزل بوده است. هیچکس نمیداند آخر این نوع قبولی چه میشود. فقط میگویند که تا ده سال اینجا هستید و بعدهم اگر خواستند شما را به افغانستان دیپورت میکنند. خیلی برای ما سخت است و در حال حاضر در این وضعیت قرار داریم.

به خاطر ضربهای که دیدم و خطر مرگ داشت، دستم معیوب شد. از آن روزها نجات پیدا کردم اما بازهم همیشه تحت ظلم ستم بودهام. میخواستم به صورت غیرقانونی وارد کشورهای اروپایی بشوم تا بتوانم پیش کشوری مشکلم را بگویم تا از حقوق یک پناهنده و شهروند بهرهمند شوم. امیدوار بودم بتوانم از روزگار جهنمی که پشت سر گذاشتم، به کشورهایی که حقوق بشر را درک میکنند بروم. امیدوار بودم تا زحماتی که از طفولیت برای تحصیل کشیدم، هدر نرود. اینطور نباشد که شبها نتوانم بخوابم و همیشه در این فکر باشم که نمیتوانم زندگی کنم. من بیسرنوشت هستم و هیچکس به سرنوشت من توجه نمیکند.
امیدوار بودم تا کسی به من کمک کند تا بتوانم دست معیوبم را معالجه کنم و به خانوادهام کمک کنم. خانوادهام از من انتظار دارند. آنها هم به پاکستان مهاجرت کردهاند. من خرج روزانهی خود را نمیتوانم تامین کنم، چهطور میتوانم به خانوادهام کمک کنم.
در قبولی که به ما دادهاند، در زبان فارسی نوشته است «بر اساس تعریف گستردگی پناهندگی» و در اصطلاح ترکی نوشته است «اوزل قبول.» منظور از اوزل در فارسی، «محرمانه» است. نمیدانم مفهومش چیست و واقعن نگران هستم. آیا میتوانم روزی مثل کسانی که قبولی نرمال گرفتهاند به کشور سوم بروم؟
روزنامه هشت صبح در مطلبی «فرود منزلت اجتماعی» رهبران قومی را در پی تحولات ۹ ساله در افغانستان بررسی کرده است.
حمزه واعظی، نویسنده و پژوهشگر در این مقاله روند جایگزینی عقلانیت مدنی با شعور قومی را در جامعه افغانستان پس از سقوط امارت طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی و روی کار آمدن نظام جدید تحلیل کرده است.
نویسنده مطلب به این باور است که در این مدت «تحولات شگرفی در فرایند زندگی جمعی» در افغانستان پدید آمده و در نتیجه این تحولات ساختارهای قومی و نیروهای وابسته به آن، از جمله اقتدار رهبران قومی دگرگون شده است.
نویسنده هشت صبح به این باور است که «کیش شخصیت رهبران قومی» در دهه ۹۰ میلادی به دلیل جنگ فراگیر و اغلب قومی بر سر «تنازع بقا» در میان بیشتر گروههای قومی شیوع یافت.
رهبران شیفتهگر و پرجاذبه
طرح مدعاهای سیاسی و شعارهای استراتژیک مانند برابریطلبی، عدالتجویی و مشارکت در قدرت سیاسی از طرف شماری از گروههای قومی و در مقابل، تلاش برای اعاده قدرت مطلقه و یا توسل به تصاحب حاکمیت یکجانبه افغانستان از جانب برخی دیگر از گروهها و رهبران قومی، از یک سو جامعه را به قطبهای مختلف با هویتهای شناخته شده تقسیم کرد و از سوی دیگر روند دلبستگی و شیفتگی اقوام را به رهبران سیاسی داعیهدار مطالبات سیاسی ـ استراتژیکشان سرعت و شدت بخشید.
در این نوشته آمده است: «تجربه سرخوردگیها، تحقیرها و مرارتهای تاریخی در سرنوشت اجتماعی و سرگذشت سیاسی ـ فرهنگی برخی از گروههای قومی حاشیهنشین، موجب شد که تلاش و تاکید این رهبران در جهت تغییر سنتهای سیاسی، تقویت روحیه خویشتنپذیری و باززایی جسارت اجتماعی، به حس همبستگی و هویتگرایی قومی تودهها و گروههای مختلف اجتماعی کمک کند».
نویسنده افزوده که «طرح مدعاهای سیاسی و شعارهای استراتژیک مانند برابریطلبی، عدالتجویی و مشارکت در قدرت سیاسی از طرف شماری از گروههای قومی و در مقابل، تلاش برای اعاده قدرت مطلقه و یا توسل به تصاحب حاکمیت یکجانبه افغانستان از جانب برخی دیگر از گروهها و رهبران قومی، از یکسو جامعه را به قطبهای مختلف با هویتهای شناخته شده تقسیم کرد و از سوی دیگر روند دلبستگی و شیفتگی اقوام را به رهبران سیاسی داعیهدار مطالبات سیاسی ـ استراتژیکشان سرعت و شدت بخشید».
حمزه واعظی به این نظر است که این وضعیت رهبران قومی را در میان اقوام مختلف کشور به «رهبرانی شیفتهگر و پرجاذبه» تبدیل کرده بود.
نویسنده افزوده است: «جایگاه اسطورهای احمدشاه مسعود در میان تاجیکها، محبوبیت عبدالعلی مزاری در میان اکثریت هزارهها و نفوذ گسترده عبدالرشید دوستم در میان ازبکها و ترک تباران، میتواند به نوعی، نمایههای مثال زدنی از نقش و تاثیر بسیجگر و نفوذ کاریزمایی این رهبران باشد که اقوام یاد شده، آنها را ملجای عاطفی، تکیهگاه روانی و نماد شورانگیز هویت و رستاخیز سیاسی خویش میپندارند.»
شعار مدنی، شعور قومی
گسترش آموزش های عالی و توسعه فرهنگ شهرنشینی منجر به رشد «شان شهروندی» شده است.
به نظر نویسنده هشت صبح، روند سیاسی پس از اجلاس بن آلمان (۲۰۰۱)، که منجر به تشکیل دولت جدید در کشور شد، باعث شد که رهبران قومی در افغانستان به بهرهوری از ابزارهای تازه و ادبیات سیاسی جدید روی آورند و آنها را به «موقعیت و قدرت تازهای» رساند.
به نوشته هشت صبح، عبور از جنگهای قومی و تغییر معادله قدرت در کشور، رهبران قومی را به چهار دسته بزرگ تقسیم کرد: «رهبران قومی پشتون با امتیاز درجه اول و کسب مقام ریاست جمهوری توسط حامد کرزی، در راس هرم قدرت قرار گرفتند. رهبران قومی تاجیک با از دست دادن توانایی های نظامی و ایجاد شگاف در میان آنها، در جایگاه دوم قدرت قرار گرفتند.»
رهبران قومی هزاره با کسب مناصب «غیرمهم و نمادین» به معاونت دوم ریاست جمهوری، چند وزارتخانه غیرکلیدی رضایت دادند و رهبران قومی ازبک با محوریت ژنرال عبدالرشید دوستم، علیرغم داشتن سهم عمده در سقوط دادن طالبان، به جایگاه مهمی دست نیافتند.
مقاله افزوده که هر چند این موقعیت تازه فعالیتهای سازمانهای سیاسی قومی و رهبران آنها را در چهاره جوبی «مدنی» قرار داد، ولی هنوز هم «شعارهای مدنی» آنها ریشه در «شعور قومی» داشته است.
فرود منزلت اجتماعی
با این همه، نویسنده به این نظر است که تحولات نزدیک به یک دهه اخیر با فراهم شدن زمینه باز سیاسی و فرهنگی در کشور، پایههای قدرت رهبران قومی متزلزل شده است.
نویسنده هشت صبح به این باور است که «کاهش آشکار» نفوذ کلام و تاثیر اجتماعی این رهبران در دومین انتخابات ریاست جمهوری، نشانهای از این تزلزل در قدرت رهبران قومی بوده است. به نظر نویسنده، مردم به تشویق و ترغیب رهبران قومی حامی آقای کرزی، «وقعی نگذاشتند» و او با «بده و بستانهای گسترده داخلی و خارجی» مقامش را به عنوان رییس جمهوری حفظ کرد.
حمزه واعظی فرود منزلت اجتماعی و مقبولیت رهبران قومی افغانستان را عمدتن ناشی از «تجمل مادی» آنها، عدم تامین خواستهای قومی و فقدان رهبران بسیجگر در میان این رهبران دانسته است.
نویسنده اما ظهور ظرفیتهای نوین و طیفهای جدید در جامعه را زمینهساز به میان آمدن «الگوهای جانشین» رهبران قومی در کشور دانسته است. به باور نویسنده، ظهور جوانان پرسشگر، تبارز گروههای اجتماعی مربوط به زنان، شکلگیری مجامع مدنی، افزایش نقش نخبگان فرهنگی، رهبری قومی را در کشور به بحران کشانده است.
علاوه بر این ها، به نوشته روزنامه رویکرد فزاینده مردم به آموزش و مدرسهسازی، توسعه آموزشهای عالی، گسترش فرهنگ شهرنشینی و ظهور نشانههایی از فردگرایی هم منجر به رشد عقلانیت و تکامل «شان شهروندی» در کشور شده است.
نویسنده در پایان مطلب آورده است که در پی مجموعهای از تحولات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، موقعیت رهبران قومی با پرسش و تردید مواجه شده و برخورد مردم با آنها با نوعی «بینیازی و بیپروایی» همراه شده است.
نویسنده به این باور است که ادامه این روند، در صورت مدیریت درست آن میتواند دگرگونیهای سیاسی-اجتماعی به سوی «افقهای روشن» و «فرجام عقلانی» را در پی داشته باشد.
آنچه در این بخش میآید فقط انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است و این رادیو دخل و تصرفی در آن ندارد.
فاطمه حقیقتجو، از نمایندگان مجلس ششم، در نامهای که نسخهای از آن را در اختیار سایت کلمه گذاشته است، به مصاحبه اخیر وزیر اطلاعات واکنش نشان داده است.
به گزارش کلمه، در قسمتی از این مصاحبه حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، از جذب حقیقتجو و همسر وی توسط منافقین در آلمان گفته است:
«… برای مثال میتوانیم به ارتباطگیری عنصر پوششی منافقین در تاریخ ۶ اسفند ۸۲ با پوشش استاد دانشگاه در آلمان و فعالیت در انجمن طرفداران اصلاحات در آلمان، با فاطمه حقیقتجو اشاره کرد که از همان مقطع جذب و اعزام وی به خارج از کشور در دستور کار منافقین قرار گرفته است مهمتر اینکه شوهر وی بهنام محمد تهوری نیز قبل از فاطمه حقیقتجو به منافقین از همین طریق وصل بوده است. شایان ذکر است که نامبردگان از افراد اصلی گرداننده سایت جرس میباشند.»
ادعایی که حقیقتجو در پاسخ آن نوشته است:
«حدود یک هفته پس از پخش فیلمی از صدا و سیما تحت عنوان «مستند روشنگری یک» که در هر دقیقه آن سه دروغ علیه اینجانب مطرح شده بود، نه تنها پاسخ تفصیلی و مستندم را منتشر نکردند، بلکه این بار از سوی وزیر اطلاعات دولت کودتا آماج حملات ناجوانمردانه قرار گرفتهایم تا روشن شود، بر دروغگوییها و پروندهسازیها پایانی نیست. مطمئنم رسانههای حامی دولت کودتا، پاسخام را منتشر نخواهند کرد ولی برای احترام به افکار عمومی و ثبت در جراید چند سطری پاسخ خواهم داد و مطمئنم که بهزودی نوبت محاکمه و پاسخگویی این مستیزدگان قدرت فراخواهد رسید.»
سپس حقیقتجو به ارایه توضیحی درباره اصل ماجرای مورد اشاره وزیر اطلاعات پرداخته است:
«چند روز پس از استعفای اعتراضآمیزم در تشکیل مجلس هفتم فرمایشی، آقایی که خود را پروفسور سمیعی و استاد شیمی یکی از دانشگاههای آلمان معرفی کرد با من تماس گرفت و برای سخنرانی در آلمان دعوت کرد. اما از آنجا که یک روز بعد از استعفا از نمایندگی بهصورت غیرقانونی به مدت یک سال ممنوعالخروج شده باشم، بیآنکه بخواهم از کم و کیف مدعوین مطلع شوم با اشاره به موضوع ممنوعالخروجی از پذیرش دعوت صرفنظر کردم و از آن تاریخ هیچ نوعی ارتباطی نیز وجود نداشته است. در بهار ۱۳۸۵، خانمی از نمایندگان وزارت اطلاعات در مجلس شورای اسلامی، من را برای جلسهای در وزارت اطلاعات دعوت کرد. در آن جلسه، کارشناسان وزارت به من اطلاع داند که پروفسور سمیعی، اسم پوششی یکی از وابستگان سازمان مجاهدین است.»
این نماینده سابق مجلس شورای اسلامی سپس این پرسش را پیش کشیده است که چرا اکنون و «پس از گذشت سالها از این مکالمه تلفنی» وزارت اطلاعات این ماجرای بیاهمیت را دستآویز حمله به او، همسرش و فعالان حقوق بشر در کشور قرار داده است؟
بخشی از پاسخی که حقیقتجو برای این چرایی یافته است پیدا نکردن مستندات فعالیت غیرقانونی فعالان جنبش سبز برای برخورد بیشتر با آنان و کسب بهانه بیشتر برای سرکوب جنبش است:
«وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران پس از یک سال پرونده سازی، محاکمه، شکنجه، آزار و اذیت و کشتن فعالان جنبش سبز، چون هیچ مستندی دال بر فعالیت غیرقانونی آنها نیافته و در مواجه با جنبش مدنی و غیرخشونت آمیز مردم شکست خوردهاند، میکوشد اعتراضات مردمی به تقلب و کودتای انتخاباتی را به فعالیتهای سازمان مجاهدین خلق نسبت دهند تا مرهمی بر شکستهای خود بنهند و به سرکوب بیشتر مردم ادامه دهند. حال آنکه هم خود میدانند که آب در هاون میکوبند و هم مردم با این سیاه بازیها کاملن آشنا شدهاند.»
همچنین او در ادامه این بخش، دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ایران را خطاب میکند و میگوید:
«دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ایران که بیتوجه به حقوق شهروندان، با شنود مکالمات تلفنی و جمعآوری سخنرانیها و مصاحبههای افراد، بیش از هر کسی میدانند که اینجانب نه تنها ارتباطی با سازمان مجاهدین خلق نداشته، بلکه چون چیزی در پروندهام، جز انبوهی از مصاحبهها و سخنرانیها و مقالات ام در دفاع از حقوق بشر، دموکراسی و حقوق ملت نیافتهاند، دعوت یک فرد را که ماجرایی کاملن پیشپا افتاده و مربوط به هفت سال پیش را مستمسک حمله و اتهام پراکنی قرار دادهاند.
وزیر کمدانش اطلاعات در این مصاحبه همسرم را نیز مورد اتهام قرار داده که قبل از من با سازمان مجاهدین خلق در ارتباط بوده است حال آنکه همسرم، آقای محمد تهوری، همواره کوشیده است به عنوان یک روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی مستقل عمل کند و به همین دلیل به جد از ارتباط و عضویت با سازمانها و احزاب سیاسی پرهیز داشته است.»
در ادامه این جوابیه، وی به شرح چگونگی مهاجرت به آمریکا و نقش خود و همسرش در سایت جرس پرداخته است، و به ادعاهای وزیر اطلاعات پاسخ داده است.
چگونگی مهاجرتم به آمریکا
آقای وزیر در بخش دیگری از این مصاحبه سراسر کذب، مهاجرت من و خانوادهام به آمریکا را، کار برنامهریزی شدهی سازمان مجاهدین خلق عنوان کرده است، حال آنکه تصمیم ما به مهاجرت به خارج از کشور، یک تصمیم کاملن شخصی و خانوادگی بود تا همسرم بتواند ادامه تحصیل دهد. پس از اینکه مرکز مطالعات بینالمللی دانشگاه امآیتی با تقاضای فرصت مطالعاتی یکساله اینجانب موافقت کرد و ما عازم کمبریج آمریکا شدیم و در پنج سال گذشته بهعنوان محقق و مدرس در دانشگاه های آمآیتی، هاروارد، دانشگاه ایالتی کانتیکت و دانشگاه ایالتی ماساچوست مشغول بودهام و همسرم نیز موفق شد فوقلیسانس خود را در دانشکده حقوق و دیپلماسی فلتچر به پایان برساند. در این مدت هزینه اقامت مان نیز از محل حقوق ماهیانهای که بابت تدریس و تحقیق دریافت کردهام و همسرم با دریافت وام دانشجویی از بانک موفق به ادامه تحصیل شد. همچنین علیرغم دروغهای فراوان رسانههای زیرنظر ولیفقیه که مدعی فرار و پناهندگی من هستند، بنده بهصورت قانونی و از مرز فرودگاه امام خمینی تهران را ترک کردم به هیچ عنوان تقاضای پناهندگی نداده و نخواهم داد.
نقش من و همسرم در سایت «جرس»
آقای وزیر و دستگاه تحت امر ایشان، عاجز از پیدا کردن نقطه ضعفی در کارنامه سیاسی و اجتماعی ما و بیارتباط به موضوع مصاحبه، از ما بهعنوان گردانندگان اصلی سایت «جرس» نام برده است. پاسخ به این ادعا را برای حفظ حقوق گردانندگان و زحمتکشان محترم سایت جرس بر خود لازم میدانم وگرنه همکاری با جرس نیاز به توضیح ندارد. اینجانب تنها در مرحله راهاندازی سایت جرس، برای مدت کوتاهی عضو شورای سیاست گذاری بودم. اما همسرم به حق یکی از گردانندگان اصلی سایت جرس بود و در ماههای اولیه با تلاش شبانهروزی کوشید جرس را به شبکهای قابل اتکا برای جنبش سبز تبدیل کند، اما دیری نپایید که از جرس جدا شد و همواره به رغم جدایی از جرس، آن را از افتخارات حرفهای خود میداند.»
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا بر اساس تقاضای مدیر وبلاگ و یا انتخاب دبیر روز است و نگاهی بیطرفانه در آن حاکم است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. این رادیو باز نشر وبلاگستان را فرصتی برای نقد و بررسی آن میداند. این بخش با هدف ایجاد فرصت نقد و بررسی در فضای رسانهای وب منتشر میشود و بیشک نظر نویسندگان آن است و نه رادیو کوچه. کوچه خود را موظف به انتشار عمده نظرهایی میداند که در وبلاگستان منتشر میشود و از آن مطلع میشود.
در پی انتشار نامه مصطفی تاجزاده عضو شورای مرکزی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تحت عنوان «پدر، مادر ما بازهم متهمیم» در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ در رادیو کوچه، یکی از کسانی که با پرونده تاجزاده که از اعلام نامش خودداری کرده است طی مقالهای به برخی ادعاهای وی پاسخ داد.
متن این مقاله به شرح ذیل است:
بسماله الرحمن الرحیم
و قل اعملوا فسیری اله عملکم و رسوله و المومنون و ستردون الی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون
امروز مقاله به نسبت مطولی را دیدم که در ظاهر به قلم آقای مصطفی تاجزاده نگارش شده بود. در این مقاله تحت عنوان «پدر، مادر ما باز هم متهمیم» نویسنده تلاش کرده است نظام را یکسره باطل و سیاه نشان دهد. آن بخشی که بیشتر نظر من را جلب کرد و موجب شد قلم به دست گیرم و برحسب وظیفه پرده از واقعیت کنار بزنم ادعاهای غیرواقعی بود که نویسنده در مورد زندان و بازجویان مطرح کرده بود. در مقاله مذکور فضای زندان چنان مخوف تصویر شده است که هر خوانندهای را تحتتاثیر قرار میدهد تا ضمیر ناهوشیار خواننده، نویسنده را به خاطر مقاومت در آن شرایط طاقتفرسا به مثابه قهرمانی تحسین نماید. آنقدر فضای این نوشته تند و غیرمنصفانه است که هنوز انتساب آن به آقای تاجزاده برایم غیرقابل باور میباشد و آنچه تردیدم را بیشتر میکند سبک و سیاق قلمی است که مطابقت چندانی با قلم آقای مصطفی تاجزاده ندارد، به علاوه اینکه هنوز مصطفی را لوطیتر از آن میشناسم که به این زودی نمکدان بشکند.
من به واسطه شغلم به طور غیرمستقیم یکی از مطلعین پرونده آقای تاجزاده هستم که در ادامه با ذکر نکاتی خطاب به وی اطمینانش را نسبت به این ادعا حاصل خواهم نمود. آقای تاجزاده، واقعن قول و قرارهایتان و گفت و شنودهایتان را با رفقای به اصطلاح بازجویت فراموش کردهای یا مسئله چیز دیگری است؟ ای کاش مرا مجبور نمیکردی مسایل را اینگونه شفاف بیان کنم اما چه کنم که من اگر تحمل هر چیزی را داشته باشم تحمل بیانصافی و بیمعرفتی را ندارم. آقا مصطفی آیا مسوولان پرونده اتهامی جنابعالی عاشق چشم و ابروی تو بودند که بدون وثیقه و برخلاف روال معمول و قانونی به تو مرخصی طولانی مدت دادهاند؟ یا اینکه از تو میترسند؟
یا واقعیت این است که به عجز و التماس تو برای آزادی و تعهدات شفاهیات مبنی بر جبران مافات اطمینان کردند و خواستند فرصتی به تو داده باشند شاید طبق وعدهات جبران مافات کنی. آیا تو نگفتی اجازه دهید من بروم بیرون به مردم بگویم که ما خیانت کردیم و با یک دروغ بزرگ به حیثیت نظام و این مردم شریف لطمه وارد کردیم؟
آیا تو نبودی که میگفتی میرحسین مانند کسی است که زمین خورده و خجالت میکشد که بلند شود. بیایید با هم کمک کنیم تا او را از زمین بلند کنیم؟
آیا تو نگفتی که من فوق تصور شما کار خواهم کرد، کاری که دوست و دشمن تعجب خواهند کرد؟
اعتراف میکنم که این را راست گفتی با این مقالهای که نوشتی دوست و دشمن تعجب کردند. تعجب از اینکه در یک نظام سیاسی یک مجرم براندازی پس از اینکه مورد لطف قرار میگیرد و تعهد میدهد که پاسخ این لطف را با عذرخواهی از مردم به خاطر نادیده گرفتن رای آنها و توهین به شعور ایشان و پایمال کردن جمهوریت نظام خواهد داد به خیال خودش نظام و مردم را فریب داده و آنها را با یک دروغ نامه یا بهتر است بگویم سروش نامه غافلگیر کرده است.
آقای تاجزاده باور نمیکنم که به این زودی فراموش کرده باشی که عاجزانه از مسوولان پرونده میخواستی تو را با تعهد کتبی خرد نکنند و تو در مقابل، عملن خیانتهایت را جبران خواهی کرد.
آقای تاجزاده کارشناس پروندهات میگفت فیلمی از دوران زندانت در اختیار دارد که اگر مسوولان اجازه دهند منتشر شود همه مردم خواهند فهمید منظور تو از شکنجه و سختی زندان چیست؟
یکی از کارشناسان پرونده که مطلع شد میخواهم مطلبی در پاسخ به تو بنویسم گفت پیغام دهم که آقا مصطفی خیلی، خیلی بیانصاف و بیمعرفتی.

گفت بنویس که من اگر میدانستم بگو بخندهایمان را و لطیفه گفتنهایمان را برای تلطیف فضای گفتوگو شکنجه تلقی خواهی کرد هرگز به تو اطمینان نمیکردم و برخلاف نظر برخی عمل نمیکردم که معتقد بودند شماها اصلاح ناپذیرید.
آقای اصلاح طلب! واقعن اگر در زندان یک تلنگر به تو خورده بود همسر تو اینگونه ساکت مینشست؟ همسری که تو خود بارها به ما میگفتی او بسیار تند است و من نمیتوانم او را کنترل کنم. آقای تاجزاده خیلی بیانصافی، چرا که تو به خوبی میدانی که از آقای حجاریان چگونه در زندان مراقبت میشد و چگونه بازجویانی که تو در مقالهات چهره هیولا گونهای از آنها ترسیم کردهای او را تر و خشک میکردند و مرتبن برای آب درمانی او را به استخر میبردند و طبق توصیههای پزشک او را ماساژ میدادند که امیدوارم آقای حجاریان خود این نکات را یک بار دیگر برای افکار عمومی بازگو نماید. مگر اینکه او هم…
آقای تاجزاده در مقالات بعدی به جای دکلمهسرایی سعی کن برای ادعاهای خود سند ارایه نمایی. هر چند که با توجه به این مقاله مطمئنم اگر سندی داشتی ابایی و ملاحظهای از انتشار آن نداشتی. شما و دوستانتان عادت کردهاید که مسایل را در پیچ و خم لفاظیها بغرنج و مبهم رها سازید. آقا مصطفی من که میدانم این مقاله به قلم خودت نگاشته نشده و صاحب قلم را هم به خوبی میشناسم و اهالی کتاب و نشریات هم اگر کمی دقت نمایند نویسنده را فورن خواهند شناخت. اما چون مقاله به نام تو منتشر شده خطاب به تو مینویسم که حتا در دشمنی هم میتوان انصاف را رعایت کرد. زندگی همین دو روزه نیست چرا افق نگاهت را بازتر و دوراندیشانهتر نمیگردانی؟
البته در مورد اقدام ناجوانمردانهات گمانهزنیهایی وجود دارد که من به برخی از آنها اشاره میکنم. از جمله اینکه برخی از دوستان با شناخت روانشناسانهای که از جنابعالی دارند بر این باورند که با این مقاله نیاز روحی خود را مرتفع ساختهای.
برخی دیگر معتقدند برای فرار از اتهام معامله با نظام، این کار را کردهای. عدهای دیگر حدس میزنند که این اقدام نوعی تشکر به خاطر مراسم گلریزان سران فتنه برای تهیه مسکن جنابعالی صورت گرفته است و گروهی هم بر این عقیدهاند که تو سودای لیدری جریان فتنه را در سر داری. در گفتوگویی که با کارشناس پروندهات داشتم میگفت این سخن را اضافه کن که اما من خیلی به علت آن کار ندارم لکن متحیرم از این همه بیمعرفتی آن هم از کسی که مدعی بود بچه میدان خراسان است و معرفت سرش میشود و بارها میگفت شما مرا آزاد کنید کاری نمیکنم که شما به خاطر این حسن ظنتان شرمنده شوید، فقط میتوانم بگویم تف بر این دنیا و بازیهایش.
و اما حال که سخن به اینجا کشید اجازه بده نکاتی را در مورد اهم دروغ پراکنیهایت یادآور شوم.
در ابتدای مقالهات سخن از دو نظام متفاوت به میان آوردهای. نظامی که در ذهن بازجویان نقش بسته و نظامی که تو به آن باور داری. تو از نگاه خود این دو نظام را توصیف نمودهای من هم میخواهم از نگاه خودم به تفاوتهای آنها اشاره کنم. اهم مولفههای نظام مطلوب تو که چندان هم پنهان نبوده و حداقل در ۸ سال دوره اصلاحات شمهای از آن را به نمایش گذاشته از این قرار است.
نظامی خسته و پشیمان از گذشته انقلابی خود.
نظامی تسلیم و فرمانبردار در مقابل زورگویان عالم.
نظامی که خمینی در آن به موزه سپرده شده است.
نظامی که در آن گریزی از سکولاریسم نیست.
نظامی که مطرودین امام در آن نه تنها دارای ارج و قرب که از مردم و امام طلبکارند.
نظامی که تئوریسینهای آن سروش و شبستری و بشیریهها هستند. همانهایی که تفسیر خود از دین را برابر با تفسیر پیامبر و ائمهعلیهمالسلام میدانند.
نظامی که فرهنگ عاشورا در آن فرهنگ خشونت است.
نظامی که حتا امام زمان (عج) را هم میتوان در آن استیضاح نمود.
نظامی که در مدل توسعه آن یک عده ناگزیر در زیر چرخهای توسعه باید له شوند و آن عده هفت دهک پایین جامعه است همانهایی که جرمشان «نه» به شما بوده است.
نظامی که حزباله را دشمن و اشغالگران صهیونیست قدس را دوست میشمارد.
نظامی که در تبعیت از غرب، گوی سبقت را از رژیم پهلوی ربوده است.
نظامی که برای راه اندازی تنها ۲۰ سانتریفیوژ باید با دستمال یزدی به ملاقات جک استراو برود.
نظامی که در مسابقه آلترناتیوسازی آمریکاییها به جای جمهوری اسلامی با خوش رقصیهایش گوی سبقت را از رضا پهلوی ربوده است.
نظامی که در آن گریه برای مصائب فرزندان زهرا خستهکننده و افسردگی زاست.
نظامی که چادر زنان در آن نشانه عقبماندگی است.
نظامی که بیحیایی و عریانی در آن عین تمدن است.
نظامی که قرآن را متعلق به زندگی قبیلهای دوران جاهلیت میشمارد.
نظامی که برای هولوکاست ساخته صهیونیستها اشک ماتم میریزد.
نظامی که واژه مقدس شهید را به نام آبراهام لینکلن آلوده میسازد و بلکه آن را به تمسخر میگیرد.
نظامی که همه مکاتب الحادی شرق و غرب را به استناد تفکر پلورالیسم دینی حق میداند.
نظامی که با وامهای میلیاردی غیر قابل برگشت، دل آقازادههایش را به دست میآورد.
نظامی که شهرام جزایریها در آن صاحب کارت ۵۰۰ هستند.
نظامی که حمایت آمریکا و اسراییل و انگلیس را برای خود ظرفیت میشمارد.
نظامی که زن را مانند غربیها کالا میشمارد.
نظامی که هویتی از خود ندارد و منتظر تزریق هویت از سوی غرب است.
نظامی که باعث ننگ است.
نظامی که نبودش به بودنش شرف دارد.
و اما مولفههای نظام مورد نظر ما:
نظامی است که پوزه آمریکا و اسراییل را به خاک مالیده و تا شکست کامل آنها از پای نخواهد نشست.
نظامی است که خمینی(ره) در آن نمیمیرد.
نظامی است که پهلوانان در آن نمیمیرند.
نظامی که الگوی زن در آن حضرت زهرا(س) است.
نظامی که بدون اشک برای حسین(ع)، مرده است.
نظامی که خاک گذرگاه امام زمان(عج) را سرمه چشم خویش میسازد نه اینکه استیضاحش کند.
نظامی که در مدل توسعه آن هیچکس نباید له شود.
نظامی که شهرام جزایریها را به بند میکشد.
نظامی که برای مکاتب الحادی پشیزی ارزش قائل نیست.
نظامی که هولوکاست را افسانه میشمارد.
نظامی که حزباله را دوست و صهیونیستها را دشمن میشمارد.
نظامی که سه هزار سانتریفیوژ راهاندازی میکند و جک استراوها هم هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
نظامی که سکولاریسم در آن واژهای نجس تلقی میشود.
نظامی که سروشها و گنجیها را مرتد میداند.
نظامی که هر فتنهای را که آمریکا و اسراییل و انگلیس برای سرنگونی آن طراحی میکند در نطفه خفه میکند.
نظامی که فرهنگ عاشورا را فرهنگ انسانسازی میشمارد، نه خشونت.
نظامی که غرب را به زانو در آورده است.
نظامی که مطرودین امام را غیرخودی میداند.
نظامی که طبق فرمایش امامش روحیه سرمایهداری را با روحیه مبارزه در تضاد میداند.
نظامی که ولایت فقیه را طبق فرموده امامش همان ولایت انبیا میداند.
نظامی که تا پای جان پای ولایت فقیه ایستاده است.
نظامی که شکست و عقب نشینی را از قاموس خود حذف کرده است.
نظامی که میخواهد روی پای خود بایستد و میتواند.
نظامی که افتخار آفرین است.
نظامی که آمده است تا دنیا را متحول سازد و خواهد نمود. انشااله
بله، آقا مصطفی این است تفاوتهای بین مولفههای نظام مطلوب تو و دوستانت با مولفههای نظام من و دوستانم و این یک ادعای واهی نیست، چرا که سابقه هشت سال اصلاحات سندی است که مانند لکه ننگی بر دامن تاریخ این مرزو بوم نقش بسته است.
آقای تاجزاده شما با نظام مورد نظرتان تپههای عباس آباد را هم نمیتوانید فتح کنید، چه رسد به قلههای پیشرفت و ترقی.
نکته دیگر در مقالهات تکرار دروغهای کروبی است. در پاسخ به این موضوع نیز خیلی نیاز به طول و تفصیل ندارد، فکر میکنم تاکنون دوستانت هم متذکر شده باشند که نام کروبی آنقدر زشت و کریه شده است که اگر در حرف حق هم آورده شود آن حرف مسموع نخواهد بود. در روایات آمده است خدا اگر بخواهد کسی را مفتضح کند اول عقل او را میگیرد. در مورد عقل کروبی از کرباسچی و عباس عبدی سوال کن که نان شبهه ناک او را خوردند ولی به میرحسین موسوی رای دادند.
در مورد ندا آقاسلطان که ریاکارانه با نام شهید جنبش سبز از او یاد کردهای. بنده تردید ندارم که قتل ندا کار خودتان بوده است، چرا که شبیه این کشتهسازی در برخی از کشورهایی که دچار انقلاب رنگی شدند دقیقن با همین مختصات اتفاق افتاد که شبیهترین آنها قتل دختر دانشجویی بود که در جریان انقلاب رنگی ناکام ونزوئلا توسط اغتشاشگران و با نقشه از قبل طراحی شده اجرا شد. اگر خانواده ندا آقا سلطان واقعن در خونخواهی دخترشان مصمم باشند و بیطرفانه پیگیری کنند بدون تردید اذعان خواهند نمود که قتل ندا آقاسلطان توسط کسانی صورت گرفته است که از این مسئله نهایت سواستفاده را کردند مانند ماجرای قتلهای زنجیرهای.
درمورد راهپیمایی روز ۲۵ خرداد سال ۸۸ که آن را تایید کردهای کارشناس پروندهات گفت به یادت بیاورم که در زندان با قاطعیت راهپیمایی ۲۵ خرداد را غیرقانونی میدانستی و آن را تایید نمیکردی.
و اما در مورد ابراز پشیمانیات از گذشته، من تعجب نکردم چرا که این حرفها برایم تازگی نداشت. عمر این حرفها بیش از ۲۰ سال است فقط امروز گستاخانهتر بر زبان جاری میشود و علت آن فقط یک چیز است. تحلیل غلط از اوضاع و امثال تو سالهاست که تهدیدهای تو خالی آمریکا را آنقدر جدی گرفتهاید که نیاز دایم به متخصص ارولوژی دارید و گمان میکنید که کار نظام تمام است و به قول آقای عبداله نوری که راه میرود و میگوید: «تمومست» واقعن باورتان شده است که تمومست، آقای روشنفکر.
اونی که تمومست اصلاحات است، جنبش سبز کارتونی است.
اونی که تمومست عمر اربابتان آمریکاست. اونی که تمومست عمر عربدهکشیهای مستانه دوم خردادی شماست اگر خوب چشمهایت را باز کنی احتضار لیبرال، دموکراسی را میبینی، اگر خوب چشمهایت را باز کنی اراده جمعی فرزندان خمینی و خامنهای را میبینی که کمر همت را محکم بستهاند تا نفسهای آخر ظلم جهانی و نفاق داخلی را به شماره بیندازند.
هزار افسوس که این اراده جمعی را ۳۰ سال پیش میشل فوکو دید و آن را به اطلاع جهانیان رساند ولی شما در دل آن بودید و ندیدید و امروز امثال چامسکی، مارک پالمرها، برژینسکیها و صدها تئوریسین غربی چه مستقلین و چه وابستگان به نظام سلطه محکمتر شدن این اراده جمعی را میبینند ولی شما و دوستانتان نابیناتر از قبل شدهاید.
انسانهای خواب به دو طریق از خواب بیدار میشوند یکی با عبرت از حوادث دنیا بیدار میشود اما دیگری را فقط چنگال مرگ از خواب بیدار میکند و من نگرانم که تو و دوستانت جزو گروه دوم باشید.
خدایا همگان را از خواب غفلت بیدار کن قبل از آنکه مرگ بیدارشان کند. آقا مصطفی میدانم برایتان سخت است ولی نگاهی به تحلیلهای رسانهای و نظر کارشناسان حامی شما در غرب بیفکنید که با صدای بلند مرگ جنبش سبز کارتونی و اصلاحات را فریاد میزنند.
این سنت الهی است که باطل مانند کف روی آب رفتنی است و حق ماندنی است تا دیر نشده به حق برگردید.
والسلام علی من اتبع الهدی
نامه مصطفی تاجزاده
چهارشنبه ۲۶ خردادماه ۱۳۸۹- ۱۶ ژوئن ۲۰۱۰
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا: اعظم و سارا
استودیو: مارال
تقویم تاریخ – مریم
بخش اول اخبار
زاکومی – «روز پنجم و شکست غرورآفرین» – گزارش جام جهانی آفریقای جنوبی
پرسه اجتماعی- «وای جنگل را بیابان میکنند» – سیمین
گزیده اخبار مطبوعات ایران
روزنگاشت – «حاکمی برای اتحاد بینالنهرین» – به مناسبت درگذشت«همورابی» - محبوبه
بخش دوم اخبار
بادهای مقدس
سوت – «پله: مارادونا به خاطر نیاز مالی مربی آرژانتین شد» – محمدرضا
گزارش روز- «پناهجویان افغان و قبولی گسترده» – حسام میثاقی و سپهر عاطفی
اتوبان از دامون – «تقویم تاریخ آینده»
بخش سوم اخبار
رادیو کوچه
نتیجه تحقیقاتی که پژوهشگران دانشگاه هاروارد در آمریکا انجام دادهاند نشان میدهد که مصرف برنج سفید خطر ابتلا به بیماری دیابت (مرض قند) را افزایش میدهد.
در گزارشی در این باره که در نشریه آمریکایی Archives of Internal Medicine انتشار یافته، گفته شده است استفاده از برنج قهوهای و نان سبوسدار خطر مبتلا شدن به دیابت را یک سوم کاهش میدهد. این درحالی است که بیش از ۷۰ درصد برنجی که در کشورهای پیشرفته مصرف میشود از نوع برنج سفید است.
تهیه کنندگان گزارش میگویند از آنجا که برنج سفید بالارفتن قند خون را سریعتر میکند، خطر دیابت افزایش مییابد اما در مقابل برنج قهوهای و مواد غذایی سبوسدار، در مقایسه با برنج و آرد سفید سالمتر هستند چون جذب این غذاها در بدن و تبدیل آن به قند خون با سرعت کمتری صورت میگیرد.
تحقیقاتی که در این باره بر روی دویست هزار آمریکایی صورت گرفته است نشان داد مصرف برنج سفید با دیابت نوع ۲، ارتباط دارد.
تهیهکنندگان گزارش با توجه به نتایج این بررسی میگویند چنانچه شخص به جای یک سوم برنج سفیدی که مصرف میکند برنج قهوهای مصرف کند، خطر دیابت نوع۲، را ۱۶ درصد کاهش میدهد.
رادیو کوچه
چند روز پس از تصویب قطعنامه چهارم شورای امنیت علیه ایران و اعمال تحریمهای جدید از سوی کشورهای غربی روز چهارشنبه اتحادیه اروپا اعلام کرد که قرار است مستقل از شورای امنیت، تحریمهای بیشتری را علیه جمهوری اسلامی اعمال کند.
قرار است وزیران خارجه اتحادیه اروپا درباره این تحریمها در لوکزامبورگ به بحث و بررسی بنشینند.
گفته میشود در متن پیش نویس این تحریمات، ۲۷ کشور اروپایی در بخشهای مهم صنعت نفت و گاز و ممنوعیتهای سرمایه گذاری، انتقال فناوری و تجهیزات تحریمهایی سخت برای ایران در نظر گرفتهاند.
علاوه بر این محدودیتهای بیشتری در زمینه نقل و انتقالات مالی و بیمههای باری دریایی و هوایی ایران اعمال میشود.
این اقدامات در حالی انجام میشود که روز سهشنبه رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران اقدام اتحادیه اروپا را برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران در کنار آمادگی برای گفتوگو با ایران، سیاست دوگانه چماق و هویج توصیف کرد که متناسب با شان ملت ایران نیست.
همچنین در جلسه علنی روز چهارشنبه مجلس شورای اسلامی نمایندگان به فوریت طرحی رای دادند که بر اساس آن اجابت درخواستهای فراتر از ان پی تی توسط دولت ممنوع است و در برابر قطعنامه دولت باید اقدامی انجام دهد.
رادیو کوچه
دبیر شورای عالی آموزش و پرورش از صدور مجوز نصب دوربین مداربسته در مدارس و قانونی شدن آن خبر داد.
مهدی نوید ادهم اعلام کرده است که طبق این بخشنامه مدیران مدارس میتوانند دوربینهای مداربسته را تنها از منظر حفاظت از اموال و مکانهای حساس و خطرناک مدارس نصب کنند.
وی با اعلام اینکه هماهنگیهایی لازم با مسوولان وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته، خاطرنشان کرد نصب دوربینهای مداربسته به شکل قانونی در مدارس فراهم شده است
در پی نصب دوربین مداربسته در مدارس، مسوولان وزارت آموزش و پرورش نسبت به این موضوع واکنشهای متفاوتی را داشتند. اغلب آنها معتقدند که نصب دوربینهای مداربسته تبعات منفی تربیتی در دانش آموزان همچون پنهان کردن شخصیت واقعی دانش آموز و دوگانگی شخصیتی آنها را به دنبال دارد.
لازم به یادآوری است نصب دوربینهای مداربسته از سال گذشته در حالی در برخی از مدارس تهران به دلیل کمبود معاونت انضباطی برای کنترل دانش آموزان آغاز شد که هیچ قانون و مقرراتی در آموزش و پرورش در این باره وجود نداشت.
مهدی بلوریان / عکس
نخستین شعبه بانک ملی «شعبه بانوان» ایران از روز دوشنبه با حضور مدیرعامل بانک ملی ایران در مشهد آغاز به کار کرد.

گفتنی است در نخستین شعبه «بانک ملی بانوان» که در «بلوار ابوریحان» مشهد آغاز به کار کرده است، تنها زنان شاغل در بانک ملی به بانوان خدمات بانکی ارایه میدهند.
رادیو کوچه
نمایندگان مجلس شورای اسلامی با فوریت طرحی به منظور صیانت از دستاوردهای صلح آمیز هستهای و اقدام در برابر قطعنامه موافقت کردند.
به گزارش رسانههای داخلی ایران روز چهارشنبه در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی طرح یک فوریت صیانت از دستاوردهای صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران با ۱۸۰ رای موافق، ۴ رای مخالف و ۴ رای ممتنع از ۱۹۷ نماینده حاضر به تصویب رسید.
در ماده ۲ این طرح آمده است اجابت درخواستهای فراتر از ان پی تی توسط دولت ممنوع میباشد.
همچنین در صورت تصویب نهایی طرح مذکور دولت باید نسبت به کشورهایی که به بازرسی کشتیهای ایرانی و یا محمولههای باری کشورمان مبادرت میورزند عمل مقابله به مثل را به هر صورت ممکن انجام دهد.
گفتنی است در قطعنامه چهارم شورای امنیت علیه ایران، بندی درباره بازرسی کشتیهای ایرانی عنوان شده است.
علاء الدین بروجردی رییس کمیسیون امنیت ملی که از طراحان این طرح است در خصوص لزوم فوریت این طرح طی سخنانی با تشکر از رای مخالف برزیل و ترکیه به قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت اظهار داشت: «ما نمایندگان ملت و حافظان منافع ملی ارایه این طرح را ضروری میدانیم.»
به گفته وی بر اساس این طرح دولت موظف میشود جلوی اقدامات زیاده طلبانه قدرتهای بزرگ را بگیرد و از دستاوردهای هستهای کشور صیانت کند.
رادیو کوچه
محمدرضا گیلانی دانشجوی ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی با حکم کمیته انضباطی این دانشگاه برای یک ترم از تحصیل محروم شد.
به گزارش دانشجونیوز، حکم تجدید نظر کمیته انضباطی دانشگاه علامه طباطبایی روز شنبه ۲۲ خرداد ۸۹ برای اجرا به دانشکده ادبیات ارسال شده است.
محمدرضا گیلانی پیش از این نیز در اوایل سال تحصیلی ۸۸ به کمیته انضباطی احضار و پس از مدتی به دلیل اتهاماتی نظیر «تحریک دانشجویان» و «اخلال در نظم دانشگاه»با حکم منع موقت از تحصیل به مدت ۲ نیمسال بدون احتساب در سنوات مواجه شد.
در پی فرجامخواهی حکم وی به «منع موقت از تحصیل به مدت ۱ نیمسال با احتساب در سنوات» تقلیل یافت، اما پیش از پایان دوره تعلیق، وی دوباره به کمیته انضباطی احضار و این بار به مدت دو ترم با احتساب سنوات از تحصیل تعلیق شد.
حکم تجدیدنظر این دانشجو که دیروز ۲۲ خرداد به او تحویل داده شد حاکی از آن است که وی میبایست یک نیمسال تحصیلی دیگر تعلیق از تحصیل را متحمل شود.
رادیو کوچه
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی طی سخنانی اعلام کرد که اعضای دو تیم از سازمان مجاهدین خلق در تهران شناسایی و بازداشت شدهاند.
به گزارش واحد مرکزی خبر، حیدر مصلحی روز سه شنبه عنوان کرد که این دو تیم قصد بمب گذاری در چند میدان شهر تهران را داشتند.
آقای مصلحی به تعداد افراد بازداشت شده و مناطقی که به گفته او، قصد بمب گذاری در آنها را داشتند، اشارهای نکرد اما گفته است از این افراد در زمان دستگیری مقادیری مواد ساخت بمب گوگرد، اکلیل، سرنج، بنزین و کوکتل مولوتف آماده کشف شد.
این وزیر کابینه دولت دهم ایران در ادامه تصریح کرد: « یکی از سرتیمهای دستگیر شده در خوابگاه دانشگاه مستقر شده بود و از امکانات آنجا استفاده میکرد که ردیابی وی ممکن نباشد و در حین دستگیری از داخل خوابگاه کوکتل مولوتوف آماده کشف شد»
وزیر اطلاعات همچنین خط مشی سازمان مجاهدین خلق را برنامهریزی برای جذب نیرو، جمعآوری اخبار و اطلاعات، ساماندهی و تلاش برای راه اندازی اغتشاشات و شورشهای خیابانی ذکر کرد.
محمدرضا/ رادیو کوچه
mohammadreza@koochehmail.com
برزیل، یکی از اصلیترین مدعیان عنوان قهرمانی در یکروز سخت مقابل کرهشمالی به پیروزی رسید. این پیروزی را با نتیجه دو بر یک بهدست آورد تا کرهشمالی سزاوارانه شکست خورده باشد. کرهایها در این بازی تا دقیقه ۵۵ از دروازهشان دفاع کردند اما یک گل کاملن اتفاقی از سوی «مایکون» همه آرزویهای کره شمالی را بر باد داد.
گل اول برزیل را در این بازی مایکون، مدافع راست این تیم بهثمر رساند و بعد از آن با پاس تماشایی روبینیو «الانو» گل دوم تیمش را در دقیقه ۷۲ زد.
درست در زمانی که برزیلیها از پیروزی مطمئن شده بودند و دنبال زدن گلهای بیشتر بودند «یوننامیی» در دقیقه ۸۸ دروازه برزیل را باز کرد تا جام جهانی ۲۰۱۰ در آستانه یک شگفتی بزرگ قرار بگیرد.
لازم به ذکر است کره در ردهبندی فیفا میان ۳۲ تیم حاضر در جام جهانی در رده آخر قرار دارد.
با این پیروزی برزیل صدرنشین گروهش شد و تیمهای ساحل عاج و پرتغال هر کدام با یک امتیاز در ردههای دوم و سوم قرار گرفتند.
در دیگر دیدار این روز دو تیم پرتغال و ساحل عاج در ورزشگاه نلسون ماندلا به مصاف یکدیگر رفتند که با تساوی بدون گل به پایان رسید.
رونالدو در نیمه نخست یک بار تیر دروازه حریف را به لرزه درآورد.
در نیمه اول این دیدار کریس رونالدو در دقیقه ۲۱ از پرتغال کارت زرد دریافت کرد و زوکورا و دمل دردقایق هفت وبیست و یک از ساحل عاج با کارت زرد جریمه شدند.
در نیمه دوم ساحل عاج که به تیم فیلهای آفریقا مشهور است خط دفاعی خود را با قوت بیشتری روانه میدان کرد و کنترل میانه میدان را به بهای ضدحملات آتشین خود به پرتغال واگذار کرد.
قضاوت این دیدار را داور اروگوئهای به نام «خورخه لاریوندا» بر عهده داشت.
تلاش دو تیم به رغم ارایه یک بازی دیدنی و نسبتن پر برخورد راه به جایی نبرد و در نهایت تساوی بدون گل روی تابلوی نتایج حک شد.
همچنین تیمهای نیوزلند و اسلوواکی از گروه ششم مسابقات جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی به مصاف هم رفتند که نیمه اول بازی در حالی تمام شد که اسلوواکها برتری نسبی نسبت به حریف داشتند اما در نیمه دوم ورق برگشت و «ویتک» در دقیقه ۵۰ برای اسلوواکی موفق به گلزنی شد.
اسلوواکی شایسته این گل بود و فشارهای تاکتیکی اوایل نیمه دوم چنین برتری را ایجاب میکرد.
بازی برده برای اسلوواکی در دقیقه ۹۳ توسط «راید» با تساوی عوض شد و نیوزیلند بیش از حریف اروپایی خود شیرینی این تساوی را چشید.
رادیو کوچه
دبیر انجمن ملی عکاسان ایران، طی نامهای خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد ایران، از دریافت یک نشان دولتی با عنوان «مدرک درجه یک هنری» خودداری کرد.
مریم زندی روز سهشنبه طی نامهای به محمد حسینی وزیر ارشاد اسلامی ضمن اعتراض به «تهاجم به حرفه عکاسی و عکاسان و همچنین «ناامنی حرفهای و جانی آنها در ایران» تاکید کرد: «برای گرفتن این مدرک، دلیل و اشتیاقی در خود احساس نمیکند.»
«فشارهای وارده بر عکاسان خبری»، «افزایش بازداشتها»، «احکام صادره»، «ضرب و شتم»، «جلای وطن بدلیل ترس از جان» و موارد مشابهی که برای صنف عکاسان به وجود آمده است، برخی از دلایل امتناع خانم زندی از این نشان عنوان شده است.
گفتنی است پیش از این وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با نوشتن نامهای به مریم زندی، از او دعوت کرده بود که در همایشی با حضور هفتاد هنرمند و رییس دولت ایران شرکت کند و مدرک درجه یک هنری را دریافت نماید.
رادیو کوچه
۸۶ نویسنده و روزنامهنگار فرهنگی در نامهای به دادستان تهران خواستار قبول مرخصی جواد ماهزاده، نویسنده و روزنامه نگار زندانی شدند.
به گزارش تارنمای پارلماننیوز امضا کنندگان این نامه با بیان اینکه «آقای ماهزاده علیرغم صدور حکم قطعی همچنان در زندان به سر میبرد» خواستار مرخصی این زندانی و زمینهسازی برای آزادی وی شدند.
در بخشی از این نامه آمده است: «آقای جواد ماهزاده، منتقد ادبی و نویسنده جوان کشورمان که از ۲۹ مهرماه سال گذشته و در پی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده است، علیرغم صدور حکم قطعی همچنان در زندان به سر میبرد و برخلاف روال مرسوم که با مرخصی زندانیان پس از برگزاری دادگاه موافقت میشود، وی تاکنون از این امکان قانونی محروم مانده است.»
مهدی یزدانی خرم، فتحاله بینیاز، حسین سناپور، کامران محمدی، خجسته کیهان، مهری جعفری، امیرحسن چهلتن، کوروش رنجبر و جواد عاطفه برخی از امضا کنندگان این نامه هستند.
سینا / رادیو کوچه
sina.magazine@koochehmail.com
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
روزنامه ایران در صدر اخبار خود از بزرگ ترین قرارداد تاریخ نفت و گاز به ارزش ۲۱ هزار میلیارد تومان با امضای احمدینژاد خبر داد.
«درآمد ۳۰ میلیارد دلاری از پارس جنوبی» عنوان دیگر این روزنامه است.
روزنامه تهران امروز با اشاره به سانحه سقوط اتوبوس حامل دانشجویان ایرانی در فیلیپین عنوان «هواپیمای اختصاصی برای اجساد ۲۰ دانشجوی ایرانی» را برگزید.
این روزنامه در بخش دیگری از مطالب خود از «موج انتقاد روحانیون از اظهارات احمدینژاد» خبر داد.
روزنامه جام جم تیتر «بزرگترین قراداد نفتی با شرکتهای ایرانی» را برجسته کرد.
«ضیافت دیدنی تلویزیونی برای تابستانی گرم» تیتر دیگر این روزنامه است.
«بیکاری ۳ میلیون ایرانی و اشتغال ۴ میلیون فرصت شغلی توسط اتباع بیگانه» تیتر اول روزنامه خراسان است که به نقل از وزیر تعاون آورده شده است.
این روزنامه همچنین به نقل از رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نوشت: «دلسوزانه خواندن رای روسیه و چین توسط وزارت خارجه صحت ندارد.»
روزنامه دنیای اقتصاد تیتر «اروپا ایران را به تحریمهای جدید تهدید کرد» را به عنوان خبر اول برگزید. این روزنامه اقتصادی در ادامه از قول سخنگوی اقتصادی دولت از نحوه چگونگی پرداخت یارانه به بنگاهها مطلبی را منتشر نمود.
روزنامه شرق از تصویب یک فوریت انتخابی شدن شهرداران گزارشی را تحت عنوان «جنجال انتخاب شهرداران از سوی مردم» به چاپ رساند.
«دیدار معلم اخلاق دولت با سیدحسن خمینی» عنوان دیگری است که این روزنامه اصلاحطلب به بیان آن پرداخته است.
روزنامه فرهنگ آشتی در صفحه اول خود به نقل از آیتاله مظاهری در دیدار با سید حسن خمینی نوشت: «حادثه ۱۴ خرداد اهانت به امام و نظام بود.»
این روزنامه در بخش دیگری از مطالب خود با اشاره به اظهارات رییس دیوان عدالت اداری در خصوص سخنان محمود احمدینژاد از سیمای جمهوری اسلامی نوشت: «چرا رییس جمهوری درتلویزیون حرفی میزند که زیبنده نیست.»
روزنامه کیهان از «آغاز بررسی طرح نظارت مجلس بر عملکرد نمایندگان» خبر داد و آن را یک حرکت انقلابی خوانده است.
«مهلت سهماهه دولت به وزارت صنایع برای اجرای ۵۱ استاندارد اجباری خودرو» تیتر دیگری است که این روزنامه منتشر کرده است.
و در پایان روزنامه همشهری از موظف نمودن رانندگان به رعایت عابران از سوی مجلس شورای اسلامی گزارشی منتشر کرد.
«توزیع رایگان گل و گیاه در بوستانهای تهران» عنوان گزارش دیگر این روزنامه است.
رادیو کوچه
میرحسین موسوی از رهبران مخالف دولت ایران در سالگرد ۲۵ خردادماه، در هجدهمین بیانیه خود، منشوری برای جنبش سبز تدوین کرده که شامل اهداف، راهکارها و هویت این جنبش است.
به گزارش تارنمای کلمه، این رهبر اصلاحطلب در بیانیه خود با اشاره به وقایع سال گذشته نوشته است: «به یقین فجایع کهریزک و آدم کشیهای روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسینی از خاطره جمعی ملت پاک نخواهد شد و نباید هم پاک شود که خیانت به خون شهدا و بیگناهان است. ما چگونه میتوانیم تیرهای مستقیم به مردم و زیر کردن آنها توسط ماشین پلیس را از یاد ببریم.»
نخست وزیر سابق ایران با بیان اینکه خونهای ریخته شده، فساد نهادینه شده در پشت پردههای تقدسمابی را نمایان کرد، مینویسد: «اینکه کشور ما بیشترین اعدامها را نسبت به جمعیتش در جهان دارد، ناشی از بزهکاری گناهکاران نیست، ناشی از رخت بر بستن عدالت و مدیریت و حکومت خوب در جامعه ماست.»
وی همچنین با اشاره به فساد روز افزن دستگاههای دولتی، دخالت نظامیان در مسایل سیاسی و اقتصادی و بزهکاری در همه ارکان حکومت، نسبت به سرکوب معترضان انتقاد کرد.
میرحسین موسوی در ادامه این بیانیه به ریشهها و اهداف، راهکارهای بنیادین، هویت و ارزشهای جنبش سبز اشاره کرده و تاکید کرد: «ممکن است متن پیشنهادی نتواند پاسخگوی همه سلیقهها و مطالبات باشد اما همزمان بر اصل گفتگو بر سر اهداف و بنیانهای هویتی جنبش به عنوان یکی از راهکارهای محوری باشد»
آقای موسوی این بیانیه را به عنوان متنی پیشنهادی برای جنبش سبز در معرض دید و قضاوت افکار عمومی و صاحبنظران قرار داده است.
متن کامل این بیانیه را از اینجا بخوانید.
رادیو کوچه
نمایندگان ۵۶ کشورجهان در شورای حقوق بشر در ژنو با ابراز نگرانی از وضعیت حقوق بشر در ایران نسبت به اعمال خشونت و سرکوب مردم این کشور اعتراض کردند.
به گزارش خبرگزاری رویترز روز سهشنبه آمریکا و نروژ به همراه ۵۴ کشور دیگر در شورای حقوق بشر با انتشار بیانیهای هماهنگ اظهار داشتند که «نمىتوانیم اجلاس حقوق بشر را بدون اشاره به رویدادهای سال گذشته در ایران ادامه دهیم»
امضا کنندگان این بیانیه از دولت ایران خواستند که به مردم اجازه دهند تا بتوانند آزادانه در اجتماعات شرکت کنند.
آنها همچنین از رژیم تهران خواستند که با تحقیق در مورد گزارشهای مربوط به بازداشت شماری از تظاهرکنندگان و قتل برخی از آنان از سوی گزارشگران ویژه سازمان ملل موافقت کند.
هادی قائمی، سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با بیان اینکه «هیات نمایندگی جمهوری اسلامی از تمامی امکانات استفاده کرد تا جلوی قرائت این بیانیه را بگیرد» گفت: «خوانده شدن این بیانیه از یک نظر شکست بزرگ دیپلماسی برای ایران بود.»
آقای قائمی که در محل اجلاس شورای حقوق بشر در ژنو حضور دارد همچنین گفت: «جمهوری اسلامی تلاش کرد بگوید این ها نوعی اتهام از سوی آمریکا است ولی با توجه به حمایت ۵۶ کشور، این تلاش به نوعی خنثی شد».
گفته میشود این بیانیه، فشار را بر روى رژیم تهران پس از تصویب تحریمهاى جدید در شوراى امنیت به خاطر برنامه مشکوک اتمی، افزایش مىدهد.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا بر اساس تقاضای مدیر وبلاگ و یا انتخاب دبیر روز است و نگاهی بیطرفانه در آن حاکم است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. این رادیو باز نشر وبلاگستان را فرصتی برای نقد و بررسی آن میداند. این بخش با هدف ایجاد فرصت نقد و بررسی در فضای رسانهای وب منتشر میشود و بیشک نظر نویسندگان آن است و نه رادیو کوچه. کوچه خود را موظف به انتشار عمده نظرهایی میداند که در وبلاگستان منتشر میشود و از آن مطلع میشود.
عمار ملکی
تقدیم به همسر و فرزندان صبور احمد زیدآبادی، مهدیه و پورسام
یکسال گذشت از روزی که مبارز و سیاستمدار با اخلاق و خوشخلق ما، دل خسته و اندیشناک از آنچه روی داده بود به خانه رسید و از همانجا او را ربودند و به دخمههای تاریک سپردند تا ماهها او را به طرزی وحشتناک آزار دهند. در این یکسال به او مجال یکروز بازگشت به خانه را ندادند چرا که از او محالی را میخواستند: «تسلیم.»
یکسال است که ما را از قلم شیوا و زبان شیرین شرف اهل قلم محروم کردهاند. در سالی که گذشت بسیاری از معترضان بیگناه شهید شدند و انسانهای بیشماری گرفتار دیوارهای بیداد گشتند. مردمان بسیاری را برای ابراز اعتراض آرامشان و زهرچشم گرفتن از آنها گرفتار کردند و آزار دادند. اهالی سیاست را که رقیب قدرت خود میدیدند و در رقابت، آنها را از خود پیشیافته بودند، به زندان کردند تا که قدرت را بیش از پیش مطلقه سازند. اما برخی دیگر از نامداران را به قصد تادیب و از سر بغض و کینه قدیمی آزردند. مبارزانی مردمی و مدنی که خود میدانستند نتیجه انتخابات هر چه باشد، نه نان و نوایی برای آنها خواهد داشت و نه حتا جایگاهی شایسته دانش و فضلشان بدانها داده خواهد شد. بوی کباب آنها را به میدان نیاورده بود بلکه اینان نگران شعلهای بودند که به خرمن مردم افتاده بود و از آن «بوی کباب قناری بر آتش سوسن و یاس» به مشام میرسید. اینها نه رقیبی برای قدرت بودند و نه خواهان ثروت و نه شیفته بازی سیاست، که از اهالی حقیقت بودند و بهدنبال حاکمیت انسانیت. دهها نفر بودند اما یکی از میان آنها را جام بلای بیشتری برایش ریخته بودند و بیوقفه و طولانی زجرش دادند: «احمد زیدآبادی».

زیدآبادی، کسی بود که ماهها پیش از انتخابات درباره ظهور جنبش اجتماعی سخن گفت و باور داشت که نارضایتی فروخورده مردم در صورت بیاعتنایی حکومت به رای و نظرشان بزودی فوران میکند. او ماهها پیش از انتخابات در پاسخ به این سوال که چرا جنبش مسالمتآمیز معترضان که شما از آن سخن میگویید در دوران اصلاحات خود را نشان نداد، میگوید: «بدین علت که در واقع مجموعه جناح اصلاحطلب در آن زمان چنین چیزی را نمیخواستند وگرنه اگر در همان موقع آقای خاتمی و یا طیف اصلاحطلب از عموم مردم میخواستند که در چارچوبی مسالمتآمیز و تعریف شده مثلن در میدان آزادی شهر تهران گرد هم آیند بدون شک جمعیت زیادی تجمع میکردند.» (۱) صحت این تحلیل دقیق او، پس از فاجعه انتخابات و با دعوت موسوی و کروبی به تظاهرات مسالمتآمیز اثبات گردید. او یکسال را نبود تا تولد جنبشی که در بطن جامعه میدید را شاهد باشد، اما امروز بیشک از پشت دیوارها، صدای این فرزند نوپای مردم را میشنود.
جنبش مدنی سبز شکل گرفته پس از اعتراضات سال گذشته، تفکرات و سلایق مختلفی را در خود جای داده که هدفی مشترک دارند: «مطالبه حقوق مدنی و برگزاری انتخابات آزاد. موسوی و کروبی بعنوان دو نامزد معترض خود را همراه این جنبش میدانند و در یکسال گذشته صادقانه و شجاعانه در کنار مردم ایستادگی کردند. آنها راهبران نمادین این جنبش هستند که به پیوند دین و دولت معتقدند و مرشد و الگویشان آیتاله خمینی است. آنها راه و روش آیتاله را الگوی حکومتداری خود میدانند و گاهی حتا بر سر تفسیر سیره نظری و عملی وی با حاکمیت سرکوبگر، که آن هم ظاهرن خود را پیرو آیتاله خمینی میداند، مجادله میکنند. اما این جنبش بسیاری از افراد را بههمراه دارد که بر اندیشه و عملکرد آیتاله نقدهای بسیار دارند و معتقد به ضرورت جدایی نهاد دین و دولت هستند تا که هم حرمت دین حفظ شود و هم آنکه حکومت خود را مقدس و نقد ناپذیر نداند. آنها الگویشان حکومتداری مصدق است، مردی معنوی و اخلاقی که با وجود پایبندی و احترام به مقدسات، مذهب را هرگز بازیچه حکومت نکرد. احمد زیدآبادی نماینده برجسته این گروه است. زیدآبادی همواره منتقدی منصف بوده که هم از ادب نقد برخوردار است و هم از شجاعت ایستادگی بر اصولش. او همیشه حاضر بوده تا درباره باورهایش به مناظره و گفتوگو بنشیند. او بود که چند سال پیش، چشم در چشم یکی از حامیان سرسخت دولت کودتا (روحاله حسینیان) به مناظره درباره نقش مصدق و کاشانی پرداخت و در آنجا پیشبینی کرد که دفاع از مصدق در جمهوری اسلامی بیهزینه نیست. او باور داشت که «مصدق بهلحاظ اخلاقی شریفترین رجل سیاسی است که در دنیای معاصر ظهور کرده است.» (۲). زیدآبادی شریف بودن را از مصدق آموخته و بهراستی که پیرو راستین او گردید.

پس از گذشت یکسال، امروز مشخص است که جنبش سبز مدنی ایران در اصل جبههای متکثر و فراگیر است و از اینرو بهجاست که راهبران و رهبران نمادین گرایشات، سلایق و گروههای فکری گوناگونی را در خود داشته باشد. شاید بتوان گفت جبهه فراگیر دموکراسی خواهی و حقوق بشر که فعالان سیاسی پس از انتخابات سال ۸۴ وعده تشکیلش را دادند و آنرا عملی نکردند، اینبار در شکل جنبش سبز مدنی تحقق یافت.
تکثر رهبران نمادین این جنبش نه تنها مزیت که برای بقای آن یک ضرورت است. این نمادسازیها باعث گسترش و همدلی بیشتر گروههای مختلف مردم با اندیشههای متفاوت در این جنبش خواهد شد. مگر جز این بود که همراهی، زندانی شدن وایستادگی نمادهای سرشناس از گروههای مختلف اجتماعی مانند استاد شجریان و جعفر پناهی بر این گسترش و همدلی افزود. امروز جوانان و دانشجویان بسیاری در زندان هستند که هر یک نماد مقاومت و الهام بخش ایستادگی مدنی شدهاند: «عبداله مومنی، شیوا نظرآهاری، مجید توکلی، بهاره هدایت، میلاد اسدی، شبنم مددزاد، عماد بهاور، مهدیه گلرو و دهها و صدها سرباز گمنام راه آزادی ایران.
از اینرو من باور دارم که میتوان بهحق احمد زیدآبادی را نماینده و رهبر نمادین بخشی از جنبش خواند که الگوی حکومتداریاش دکتر مصدق است. زیدآبادی یک دیندار با اخلاق و انسانی پاکدامن است که مانند مصدق به منافع ملی و آزادی و زیست شرافتمندانه ملتش میاندیشد. او نماد تفکر این بخش از جنبش سبز است.
زیدآبادی یکسال است که در زندان خاموش مانده و سکوت پرمعنایی کرده. در یکسال گذشته بسیاری از زندانیان سرشناس به طریقی، کلامی و پیامی به بیرون از زندان دادند اما عجیب است که زبان احمد در کام مانده و قلم اعجازانگیزش را بر کاغذ نرانده. این خود گواهی میدهد که او تا چه حد در فشار و محرومیت مضاعف بوده و استبداد از سخن گفتن او تا چه اندازه هراس دارد. اما یقینن او همواره ساکت نخواهد ماند. آنها که میخواستند تا او در گوشه زندان به فراموشی سپرده شود، باید بدانند که او حتا اگر به اجبار یا به اختیار سکوت کرده باشد، یادش و کلامش از ذهن و دل ما نرفته و نمیرود. ما قدردان مقاومت و صبوریاش هستیم و بهمناسبت سالگرد اسارتش، از این پس او را بهعنوان یکی از رهبران نمادین جنبش مدنی سبز میدانیم. تمامی جنبشهای مدنی در سراسر جهان رهبران خوش فکری را در زندان داشتهاند. امروز احمد زیدآبادی نماد نیروهای تحولخواهیست که الگوی سیاستورزیشان دکتر مصدق بوده و عصر طلایی تاریخشان دوران نهضت ملی است. او از تمامی خصوصیات یک رهبر نمادین جنبش مدنی برخوردار است. او شجاعت، صداقت، مقاومت، محبوبیت، معنویت، دانش و بینش و تجربه مبارزه را داراست. او صلحطلب و مسالمت جو و درعین حال محکم و استوار است. اگر حاکمیت حضورش و قلمش را از ما دریغ کرده، در عوض ما را دارای یک رهبر زندانی و نمادین برای جنبش مدنیمان ساخته است.
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
روز هفدهم ژوئن ۲۰۱۰، زمانی است که مردم جهان در بیش از ۱۹۳ کشور جهان برای پانزدهمین سال، آیینهایی را در نکوداشت روز جهانی مقابله با «بیابانزایی» و کاهش اثرات خشکسالی برگزار میکنند.
بیابان اگر چه به ظاهر دارای طبیعتی خشک و خشن و زیست بومی شکننده و ناپایدار است ولی در نهان خود زیباییهای منحصر به فرد و بکری دارد که ناشناخته و مهجور ماندهاست آن چنانکه در مورد ایران گفته میشود این بخش پهناور از زیستبوم وطن که قلمرو برهنه و سوزان ماسههای بادی و شورابهای کویری و کلوتهای سر به فلک کشیدهاست، میتواند پایدارترین و غنیترین صندوق ذخیرهی ارزی ایرانیان باشد. مناطق بیابانی ایران سرشار از جاذبههای توریستی و گردشگری است. از یزد و کاشان و اصفهان گرفته تا کرمان و خراسان و سمنان و… که همگی در محدوده مناطق بیابانی ایران قرار گرفته و هریک از شهرهای این استانها ویژگیهای خاص تاریخی-فرهنگی و طبیعی خود را دارند که میتوانند در جذب گردشگران داخلی و خارجی بخوبی نقش ایفا کنند. از کویرهای نمک بیابانهای مرکزی تا شهر افسانهای کلوتهای لوت و تپههای شنی اطراف هر یک از شهرها و روستاهای این مناطق با برنامهریزی و مدیریت درست میتوان درآمد قابل توجهی برای عمران و آبادانی مردم همان سرزمین کسب کرد که خود راهی در جهت مهار بیابان زایی محسوب میشود.

اما آنچه بیشتر مورد توجه است تلاش در جهت جلوگیری از بیابانیشدن زیستبومهای تالابی، جنگلی و مرتعی است.
« بیابانزایی» را سومین بحران فراروی بشر در قرن بیست و یکم نامگذاری کردهاند. بیش از ۵ میلیارد هکتار از وسعت ۱۳٫۵ میلیارد هکتاری خشکیهای زمین، متأثر از این فرآیند ویرانگر و کاهندهی کارایی سرزمین است؛ اما این همهی ماجرا نیست. چرا که بیابانزایی نه فقط پوستهی بیرونی طبیعت را میخراشد و میفرساید، بلکه سرمایههای زیستی و میراث مشترک یک نسل، یک ملّت و یک تمدن را هم ممکن است برای همیشه در غبار ریزگردهای به آسمان پاشیدهاش، یا نمکهای مدفون در دل شورابهایش و یا حماقت نهفته در بطن مدیریت حاکم بر سرزمینش دفن کند.
بیابانزایی که پس از دو چالش تغییر اقلیم و کمبود آب شیرین به عنوان سومین چالش مهم جامعه جهانی در حال حاضر به شمار میرود، به مفهوم تخریب سرزمین یا کاهش توان تولید بیولوژیک اراضی در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب است.
بیابان زایی تحت تاثیر دو دسته عوامل محیطی و انسانی است
بیابان زایی تحت تاثیر دو دسته عوامل محیطی و انسانی است که در بین عوامل محیطی عامل اقلیمی با پارامترهای همچون زمان و میزان نامناسب بارندگی، تبخیر بالا، فراوانی و سرعت زیاد باد، گستردگی مناطق یا اقلیم خشک و فراخشک و … مورد توجه است. بلایای طبیعی همچون لغزش و رانش زمین و سیل نیز از مهمترین عوامل محیطی بیابانزا محسوب می شود.
در بین عوامل انسانی که گفته میشود از عوامل محیطی مهمتر هستند رشد جمعیت، بهرهبرداری بیش از حد از سفرههای آب زیرزمینی، آلودگی آبهای زیرزمینی از طریق پسابهای صنعتی، شهری و کشاورزی ( ناشی از مصرف بی رویه کود، سموم آفت کش و علف کش و …)، شیوه های نامناسب آبیاری، آیش بلند مدت اراضی زراعی حساس به فرسایش، شخم در جهت شیب، بوته کنی، تخریب و تبدیل غیراصولی کاربری جنگلها و مراتع، عدم تعادل بین تعداد دام و ظرفیت مرتع و تخریب ناشی از برداشت غیر اصولی از معادن سطحی از مهمترین عوامل بیابان زا به شمار میروند.
بر اساس گزارشات سازمانهای بینالمللی یک ششم جمعیت، سه چهارم اراضی خشک و یک سوم خشکیهای جهان به مساحت پنج میلیارد هکتار در ۱۱۰ کشور جهان در معرض مواجهه با پدیده بیابانزایی است.
تهدید تخریب ۷۳ درصد کل مراتع جهان به مساحت ۳٫۳ میلیارد هکتار، کاهش توان تولید خاک در ۴۷ درصد مناطق خشک جهان، غیر قابل استفاده شدن ۵۰ تا ۷۰ هزار کیلومتر مربع اراضی حاصلخیز در سال و بالغ بر ۴۲ میلیارد دلار خسارت سالانه به محصولات کشاورزی همراه با اثرات بسیار وسیع و گسترده اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی، به ویژه فقر گسترده و تخریب منابع پایه بعنوان تنها بخشی از آثار و پیامدهای جهانی پدیده بیابان زایی محسوب میشود.
توجه به مقوله بیابانزدایی برای کشوری همچون ایران که ۴۳ میلیون هکتار معادل یک چهارم وسعت آن را بیابان فرا گرفته ضرورتی انکار ناپذیر است
اما توجه به مقوله بیابانزدایی برای کشوری همچون ایران که ۴۳ میلیون هکتار معادل یک چهارم وسعت آن را بیابان فرا گرفته ضرورتی انکار ناپذیر است.
از این میان ۶ میلیون هکتار در وضعیتی بحرانی قرار دارند که پیشبینی شده که تا پایان برنامه پنجم توسعه حدود دو میلیون هکتار عملیات مقابله با بیابان زایی انجام شود.
مدیرکل دفترامور بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری ایران در آستانه روز جهانی بیابان زدایی با اشاره به اینکه در ایران ۱۸۵ کانون بحران بیابانزایی به مساحت بیش از ۶ میلیون هکتار وجود دارد، گفته است: «براساس برنامه چهارم توسعه باید در سطح ۵/۱ میلیون هکتار از کانونهای بحران کشور عملیات مقابله با بیان زایی انجام میشد که متاسفانه به دلیل اینکه تنها ۳۰ درصد اعتبارات پیشبینی شده برای این عملیات تحقق پیدا کرد این برنامه پیش بینی شده انجام نشد و اکنون در عملیات مقابله با بیانزایی ۹۰۰ هزار هکتار عقب هستیم.»
اراضی بیابانی ایران در ۱۸ استان و ۱۸۳ شهرستان واقع شدهاند.

از سوی دیگر، رئیس سازمان جنگلها و مراتع نیز با اشاره به این که ایران ۴ درصد بیابانهای دنیا را به خود اختصاص داده است، از فرسایش سالانه بیش از دو میلیارد تن از خاک ایران خبرداده است. او افزوده است که ۷٫۴۳ میلیون هکتار از خاک کشور را اکوسیستم بیابانی تشکیل داده و ۲۰ میلیون هکتار از خاک کشور تحت تاثیر فرسایش بادی است. همچنین ۶۱ درصد از خاک ایران در جغرافیایی با اقلیم خشک قرار دارد که این رقم ۱٫۳ برابر استاندارد جهان است.
وی کاشت درخت را یکی از راههای مقابله با طوفانهای شن و ماسه، کاهش گرمای شدید و تعدیل هوا در مناطق خشک عنوان کردهاست.
به گفته او یکی از مشکلات مهم در زمینه گسترش بیابانها در کشور مشکلات مربوط به آب و کم آبی در کشور است و راههای مقابله با این مسئله را داشتن الگوی کشت مناسب و هم چنین صرفهجویی در مصرف آب عنوان کردهاست.
از سوی دیگر، استفاده از تکنیکهای جدید و مناسب برای کشاورزی در بیابان، اصلاح روش تامین انرژی در مناطق مستعد بیابانزایی و بهبود وضعیت معیشت اقتصادی ساکنان بیابان نیز از دیگر راه کارهایی است که از سوی برخی از کارشناسان برای کنترل بیابان زایی مطرح شدهاست.
رئیس سازمان مراتع و جنگلها به مسئله جنگلهای ایران نیز اشاره کرده و گفته است که سرانه جنگل در ایران ۲ درصد در هکتار است که این رقم ۶ درصد پایین تر از سرانه جهانی جنگل است. او با اشاره به این که کمتر از ۱۲ درصد خاک ایران پوشش جنگلی دارد گفته است که سوخت، دام و زراعت سه عاملی هستند که باعث میشود مردم به طور عموم جنگلها را از بین ببرند.
به هر روی جدی بودن این بحران در ایران سبب شدهاست تا ایران در شمار نخستین کشورهایی باشد که در سال ۱۳۷۵ به پیمان (کنوانسیون) مقابله با بیابانزایی سازمان ملل متحد بپیوندد.
بر اساس مادهی ۱۰ لایحهی الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به این پیمان جهانی، کشورهای متعهد میبایست دارای برنامهی مشخصی تحت عنوان برنامهی اقدام ملی باشند؛ برنامهای که دستیابی به آن خود در گرو شناسایی عوامل مؤثر در بیابانزایی و معرفی منابع لازم اعم از فنی، مالی و انسانی است.
هر چند که به گفته کارشناسان، برنامه اقدام ملی مقابله با بیابانزایی در ایران، شش سال پس از تهیه و انتشار نه تنها از سوی مرجع جهانی مرتبط با آن یعنی کمیته جهانی مبارزه با بیابان زایی(UNCCD) مورد تائید قرار نگرفتهاست بلکه به صورت عملی نیز به اجرا در نیامده است.
امسال مراسم روز جهانی مقابله با بیابانزایی و کاهش اثرات خشکسالی در شهر قم و در کنار گنبد نمکی بزرگ این شهر موسوم به «سیاه کوه» برگزار میشود.
این شهر،در طول دو دههی اخیر، یکی از پرشتابترین رشدهای افقی را تجربه کرده و در ردیف یکی از سه شهر عمدهی مهاجرپذیر ایران قرار گرفته و از چهار سو به محاصرهی چشمهها و کانونهای بحرانی فرسایش بادی درآمدهاست.
با سپاس از محمد درویش برای ایجاد پایگاهی اختصاصی برای اطلاع رسانی در زمینه بیابان زایی
منبع:
مهار بیابانزایی
خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران
بیابانها و کویرهای ایران
مریم/رادیوکوچه
maryam.m@koochehmail.com
- 868 میلادی – «یعقوب لیثصفار» قهرمان ملی ایرانیان که تصمیم بهپایان دادن بهحکومت عرب بر ایران گرفته بود، در اینروز شهر کرمان را آزاد کرد. در کرمان بود که یعقوب دستور اکید داد بهزبانی که او نمیفهمد مکاتبه نکنند. از زمان افتادن ایران بهدست عرب، تا آنروز مکاتبات اداری بهزبان عربی صورت میگرفت. با صدور دستور اکید یعقوبلیث بود که «پارسی» بار دیگر زبان رسمی ایرانیان شد و رونق گرفت.
- ۱۸۹۰ میلادی – زادروز «استن لورل» بازیگر آمریکایی. استن لورل با نام اصلی «آرتور استنلیجفرسون» کمدین انگلیسی سینمای آمریکا بود. وی همراه اولیور هاردی گروه دو نفره تشکیل دادند که بهمدت سی سال فیلمهای کمدی بسیاری را تولید کردند.
- ۱۹۶۳ میلادی – «والنتینا ترشکوا» اولین زن فضانورد جهان از شوروی، پرواز فضایى خود را با سفینهای به نام «وستوک ۶» آغاز نمود. او زمانی در مدار زمین قرار گرفت که بیکوفسکی، فضانورد دیگر شوروی، مشغول گردش بهدور کره زمین بود. والنتینا که دو سال بعد از پرواز یوری گاگارین اولین مرد فضانورد جهان بهفضا رفت، در مدت ۷۰ ساعت و ۵۰ دقیقه، چهل و هشت بار کره زمین را دور زد.
- ۱۹۳۸ میلادی – زادروز«جویس کارولاوتس» یکی از درخشانترین چهرههای ادبیات معاصر آمریکا بهحساب میآید. ظرافتهای زبانی و پیچیدگیهای منحصر بهفرد روایت در داستانها و رمانهای این نویسنده او را از بسیاری از همنسلانش متمایز میسازد. هرچند که این نویسنده در عرصه رماننویسی و نقد ادبی نیز بسیار ستایش شده است، اما شاید بتوان او را اسطوره داستان کوتاه معاصر آمریکا بهحساب آورد.
- ۱۶۸۶ پیش از میلاد – «همورابی» (حمورابی) پدر قانونگذاری در جهان در اینروز در بابل (واقع در جنوب غربی بغداد امروز) درگذشت، ولی سیصد ماده از قوانین او که بر سنگ حک شده است، تا بهامروز باقی مانده است. زمان درگذشت همورابی با تطبیق تقویمها پس از بررسیهای آزمایشگاهی باستانشناسان بهدست آمده است. قبلن درگذشت همورابی را ۱۷۵۰ پیش از میلاد ذکر کرده بودند. پیش از همورابی، قانون وجود داشت، ولی مدون نبود و با رسوم و عادات تفاوت نداشت و ضمانت اجرایی آنها هم مشخص نبود. قوانین همورابی همه جنبههای زندگی را در بر میگیرند از ازدواج تا مالکیت، کسبوکار، دستمزد، مالیات و حتا خدمت در ارتش. وی نخستین دولتمردی در جهان بود که تعیین حداقل دستمزد را که امروزه در کشورهای صنعتی رعایت میشود بهصورت قانون درآورد و تکلیف دولت قرار داد.
- ۱۳۸۶ خورشیدی – درگذشت آیت اله العظمی« محمدفاضل لنکرانی».
- ۱۳۶۰ خورشیدی – آزاد شدن منطقه «دهلاویه» از وجود نیروهای عراق. چمران بهعنوان فرمانده ستاد جنگهای نامنظم درصدد تحرک بخشیدن بهجبههها و عملیاتی کردن نیروها بود. وی پس از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری، طرح آزادسازی دهلاویه را بررسی کرد. برای اینکار، نیروهای ستاد جنگهای نامنظم با نصب پل بر روی رودخانه کرخه و عبور از آن، بهدشمن حمله برده و منطقه دهلاویه را آزاد کردند.
محبوبه / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
امروز شانزدهم ژوئن و مصادف با سالروز درگذشت «همورابی» پدر قانونگذاری در جهان است، او ۱۶۸۶ سال پیش از میلاد در «بابل»، عراق امروز درگذشت. قوانین او که نزدیک به ۳۰۰ قانون است و بر روی سنگ حک شده است، به نام «قوانین همورابی» معروف است.
هنگامی که دهقانان یاد گرفتند که آب زمینهای زراعتی را از رودخانه تامین کنند موفق شدند محصولات بیشتری به دست بیاورند و برای دیگران نیز غذا تهیه کنند. بعضی از مردم توانستند اشیایی از قبیل ظروف گلی بسازند و بعد آنها را به فروش برسانند.
صنعتگران و تجار در اجتماعات بزرگ اولین شهرها را تشکیل دادند، اولین مردمی که در شهرها زندگی میکردند، سومریهای بینالنهرین، بودند. آنها در حدود ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد، با استفاده از خشت خام، کار ساخت شهرهایی مانند «اور» و «بابل» را آغاز نکردند.
«همورابی» پادشاه کشور بابل بود، او که یک مدیر کارآمد و در عین حال یک سرباز جاه طلب به شمار میرفت، اولین حاکمی بود که سراسر «بینالنهرین» را متحد کرد. او بابل را در قرن هفدهم قبل از میلاد به صورت نیرومندترین شهر خود در آورد.
مهمترین و مشهورترین دستاورد او تدوین ۲۸۲ قانون به نام «قوانین همورابی» بود این قوانین روی یک ستون سنگی کندهکاری شده و نوشته شده است. این سنگ نوشته، همچنین با تصویر پادشاهی که در مقابل «شاماش»، خدای عدالت بین النهرین، ایستاده است، تزیین شده است.

بعضی از این قوانین به وسیله همورابی تدوین شدند، ولی برخی دیگر، قوانین شناخته شدهای بودند که پیش از آن تاریخ وضع شده بودند و به پارهای اصلاحات نیاز داشتند این قوانین به مشکلات مربوط به زندگی روزمره، داد و ستد، خانواده و مالکیت زمین، میپرداختند.
او همچنین توصیه هایی را در باب بسیاری از مسایل، از کلاهبرداری و قتل و طلاقگرفته تا فرزند خواندگی و مهریه ازدواج، ارایه داده است.
این قوانین حتا در مورد برخورد با بردههای فراری و یا قطع غیرقانونی درختان خرما، نیز بحث میکند. هر یک از قوانین همورابی، کامل و روشن است و هر تخلف مجازات مشخص خود را دارد. این قوانین از اصل مقابله به مثل تبعیت میکند که گفته شده: «چشم در مقابل چشم و دندان در مقابل دندان، بر پایه آن بنا شده است»، به عنوان مثال، مطابق یکی از این قوانین: «اگر پسری پدر خود را مورد ضرب و شتم قرار دهد دست او باید قطع شود.»
همورابی، نخستین دولتمردی در جهان بود که تعیین حداقل دستمزد را که امروزه در کشورهای صنعتی رعایت میشود به صورت قانون درآورد و تکلیف دولت قرار داد. از همورابی که رییس کشور بابل بود دو ابتکار دیگر باقی مانده است. یکی برنامهریزی از قبل برای انجام امور، و دیگری اصلاح زبان و ساده سازی آن و تامین وحدت تلفظ واژهها.
سنگنبشتههای حاوی قوانین همورابی در سال ۱۹۰۱ (یک قرن پیش) در ایران، در شهر شوش به دست آمد که ایرانیان درجریان تصرف بابل، آنها را برای مطالعه و استفاده با خود به شوش آورده بودند.
«قانون» پایه تمدن را تشکیل میدهد که به این ترتیب مدل آن از منطقه ما یعنی (شرق- خاورمیانه) بوده است.
«همورابی» پادشاه و قانونگذار مشهور، در ۱۶۸۶ سال پیش از میلاد یعنی در ۳۶۹۶ سال پیش در «بابل»، عراق امروز درگذشت.
منبعها:
تقویم تاریخ
ویستا
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- اجلاس حزب پیشرو در ماه نوامبر بر مبنای تغییرات خواهد بود.
- دولت کاهش بورسیههای بخش خدمات اجتماعی را بررسی میکند.
- کمکهای بشردوستانه مالزی همکاری انگلیس برای مددرسانی به غزه را میطلبد.
- اقدامات بیشتری برای کاهش قاچاق انسانی صورت میگیرد.
- شهریزت: «برنامه ماه عسل دوم در ترانگانو دنبال میشود.»
- نخست وزیر میگوید در مدل جدید اقتصادی مالزی هیچگونه نابرابری برای افراد بومی وجود ندارد.
- رایس: «تصمیمات مبتنی بر خروج نشان دهنده این است که احزاب مخالف اشتهایشان را از دست دادهاند.»
- تولیدات بویینگ ۷۳۷ تا ۳۵ فروند در ماه افزایش یافت.
- ماهاتیر گفت که مالزیاییها باید با افزایش قیمتها خودشان را مطابقت دهند.
- شرکت شل مالزی انتظار دارد که با طرح جدید Shell V-Power مشتریان خود را افزایش دهد.
- شورای امنیت ملی مالزی از شرکتهای مشخصی خواست که مدارک خود را نابود نکنند.
- مکسیس دربهای خود را بر روی ساختارهای مشترک شبکهای بازگذاشت.
- کرهشمالی درمورد دخالتهای نظامی شورای امنیت سازمان ملل هشدار داد.
- دانشمندان استرالیایی به ایدهای جدید در مورد سرطان ریه دست یافتند.
روزنامه استار
- نخست وزیر خواستار حل هر چه سریعتر مشکلات و کاستیهای بوجود آمده در مورد شکر و روغن خوراکی شد.
- بورسهای تحصیلی دانشجویان خارج از کشور بر پایه تحصیلات تکمیلی ادامه خواهد یافت.
- شرایط زندگی روستاییان تحت طرح دهم مالزی بهتر خواهد شد.
- انگیزههای شبه نظامیگری دانشجویان بشدت از سوی پلیس زیر ذرهبین قرار خواهد گرفت.
- شرط بندیهای ورزشی باید قانونمند و بهسختی مدیریت شود.
- دولت پهانگ مالیات بیشتری بر روی هدردهندگان آب تحمیل میکند.
- نخست وزیر: «دولت مسایل مربوط به قشر کمدرآمد را حل میکند.»
- مستمری بازنشستگان ۷۵۰ رینگیت افزایش میابد.
- اتحادیه چینیتباران پذیرفت که داراییهای حزب توسط یک شرکت مدیریت شود.
- چهار دانشجوی آفریقایی که در جعل پول دست داشتند دستگیر شدند.
- رودخانه راجنگ لایروبی میشود.
- اوباما: «شرکت BP هزینه نشت نفتی را خواهد پرداخت.»
- شیرین عبادی: «مخالفان ایران نمو پیدا کردهاند و ضعیفتر نشدهاند.»
- نخست وزیر انگلیس بهخاطر کشتار سال ۱۹۷۲ یکشنبه خونین از مردم ایرلند عذرخواهی کرد.
- ماه می ۲۰۱۰ در گرم بودن رکورد زد.
روزنامه نیو استریت تایمز
- نجیب برای دیداری یک روزه به کلانتان رفت.
- ۶۶۷ دانشجو مراسم فارغالتحصیلی خود را در دانشگاه MSU جشن گرفتند.
- دو نفر بهخاطر شرطبندی بر روی مسابقات جامجهانی دستگیر شدند.
روزنامه مالایی میل
- در سال ۲۰۰۹ حدود ۴۳٫۳ میلیون نفر در سرتاسر جهان مجبور به ترک خانههای خود شدند.
- یک پلیس بهخاطر تماشای فوتبال اسلحه خود را گم کرد.
- قوانین ضد پولشویی سختتر می شود.
رادیو کوچه
رایزن علمی سفارت ایران در مالزی از احتمال حذف رشته MBA از لیست مدارک مورد تایید ایران خبر داد.
به گزارش رادیو کوچه دکتر معماریان روز سهشنبه در جمع گروهی از دانشجویان ایرانی در مالزی با بیان اینکه «وضعیت دانشجویان رشته MBA غیر قابل تحمل شده است» تصریح کرد: « دیگر اجازه نخواهیم داد که دانشجویی به این گرداب گرفتار آید و در آینده نزدیک در ارزش گذاری این مدرک از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری ایران تجدید نظر خواهد شد.»
«وجود تبعیضات»، «عدم کفایت تعداد استاد راهنما»، «کیفیت پایین هیئت علمی دانشگاه»، «وجود دورههای زبان نامناسب و گران قیمت»، «بیاحترامی اساتید و کارکنان به ایرانیان»، «معطلی و مشکلات فراوان در ارایه پروپوزال»، «مشکلات خوابگاهها»، «عدم پرداخت بیمه علیرغم هزینه ۳۹۰ رینگیتی سالیانه» و «برخورد ناشایست و تبعیضانه اساتید در زمان نمره دادن» برخی از مشکلاتی است که دانشجویان در دیدار با رایزن علمی سفارت ایران آن را مطرح کردند.
گفتنی است دانشگاه MMU دارای بیشترین جمعیت دانشجوی ایرانی در مالزی است و در حال حاضر حدود ۱۲۰۰ ایرانی در این دانشگاه مشغول به تحصیل میباشند.
قسمت عمدهای از این دانشجویان ایرانی در رشته MBA این دانشگاه اشتغال دارند که همین امر باعث شده بود که منبع درآمدی برای دانشگاه و آژانس های متعدد اعزام دانشجو شود.
رادیو کوچه
دست کم ۱۷ نفر بر اثر ریزش کوه در استانی در غرب چین جان خود را از دست دادند و از سرنوشت ۶ نفر دیگر نیز تاکنون خبری در دست نیست.
به گزارش رادیو کوچه به نقل از شبکه خبری آسیا، این افراد که در حال انجام کار بودند با ریزش ناگهانی کوه مواجه شدند.
این حادثه که در «کانگدینگ» در استان «سیچوآن» رخ داد همچنین باعث زخمی شدن ۷ نفر دیگر شد.
گفتنی است که ماه گذشته نیز دراین کشور ۱۹ نفر در حادثه قطاری که بر اثر ریزش کوه از ریل خارج شد جان خود را از دست دادند و بیش از ۷۰ نفر دیگر نیز زخمی شدند.
رادیو کوچه
چین ماهواره تحقیقات علمی خود را ساعت ۹:۳۹ صبح روز سهشنبه با موفقیت به فضا فرستاد.
به گزارش رادیو کوچه به نقل از خبرگزاری رسمی مالزی (برناما)، این ماهواره تحقیقاتی به نام «شیژیان ایکس ۲» از طریق موشک ماهواره بر « ۲ دی مارچ لانگ»به فضا پرتاب شد.
کارشناسان ماهوارهای چین هدف از پرتاب این ماهواره را انجام آزمایشهای تکنولوژیکی و علمی شامل تفحص محیط زیست فضایی و ارتباطات معرفی کردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر