-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
سخنگوی کابینه انگلیس به طور تلویحی آمادگی ناوهای کشورش در خلیجفارس را برای بازرسی از کشتیهای ایرانی اعلام کرد.
به نقل از روزنامه السیاسه چاپ کویت، مارتن داین سخنگوی منطقهای کابینه انگلیس گفت ایران در امور داخلی بسیاری از کشورهای منطقه از جمله عراق، کویت، بحرین، امارات و مصر دخالت میکند و حتا اتحادیه عرب نیز از این موضوع شکایت دارد .
داین اضافه کرد: «دستیابی ایران به سلاح هستهای فاجعه و منبع نگرانی برای کشورهای منطقه است که وارد رقابت تسلیحاتی برای به دست آوردن سلاح هستهای شوند.»
وی تاکید کرد: «از نظر انگلیس این نگرانیهای کشورهای منطقه توجیهپذیر است.»
سخنگوی منطقهای کابینه انگلیس که در کنفرانس مطبوعاتی در کویت سخن میگفت، اضافه کرد: «در سایه پاسخگو نبودن تهران به سوالات آژانس بینالمللی انرژی هستهای درباره بعد نظامی برنامه هستهای ایران، ساخت تاسیسات هستهای سری در قم و ادامه غنیسازی اورانیوم در سطح ۲۰ درصد، نگرانیها افزایش مییابد.»
وی افزود: «توافق اخیر ایران، ترکیه و برزیل گامی در مسیر صحیح است اما کافی نیست و تحریمهای اخیر علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد با هدف بازگرداندن ایران به میز مذاکرات و دستیابی به راه حل تصویب شدند.»
این سخنگوی کابینه انگلیس درباره موضوع بازرسی از کشتیهای ایران در دریا براساس مواد تحریمهای جدید شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه تهران نیز گفت: «از ایران میخواهیم که مواد قطعنامه شورای امنیت را بپذیرید. انگلیس در منطقه (خلیج فارس) ناو دارد و امیدواریم موضوع بازرسیها به سطح بحران نرسد.»
وی درباره موضوع فلسطین نیز حماس را مسول آنچه رخ میدهد دانست و از این جنبش خواست تا شلیک موشک علیه اهدافی در اسراییل را متوقف کند.
روز جهانی گل (۱۵ ژوئن) بهانهای شد تا به این آفریده لطیف خداوند بپردازم.
«گل»ها موجوداتی هستند که به طور معمول در زیباترین لحظههای زندگی با ما همراهند و همواره بیانکننده احساسات پاک و خالصانه انسانها هستند.
کمتر فردی را میبینید که به این موجود لطیف و زیبا علاقهمند نباشد و گل همواره در طول تاریخ در زندگی انسانها جایگاه خاص خویش را داشته است.
نقش گل در هنر، ادبیات و مذهب در هر تمدنی به وضوح دیده میشود. یونانیان باستان گل را هدیهای از طرف خدایان میدانستند و رومیها و سپس ترکها به آن ارزش خاصی دادند.
گل در ایران نیز سابقهای شاید به قدمت تمدن بشری داشته باشد. ردپای گل در آثار تاریخی به جامانده از دوره های کهن چه در سنگ نگارهها و چه در دست ساختههای برجا مانده از آن دوران خود بیانگر این حقیقت است.
لوتوس در آثار قدیمی
اینکه در شعر و ادب پارسی بیشتر از دیگر سرزمینها سخن از گل میرود، برای آن است که مردم این سرزمین از دورانهای کهن به گل عشق میورزیدهاند و ایران زمین مهد پرورش گل بودهاست.
نامگذاری فرزندان با اسامی گلها، پرورش و نگهداری گل در خانهها، استفاده از خواص درمانی گلها و ردپای گل در آفرینش آثار هنری از عجین بودن این زیبا آفریدهی خلقت با زندگی بشری سخن دارد.
بدین ترتیب میبینیم که گل و زیبایی آن هرگز از فرهنگ، آداب و رسوم و هنر و ادبیات جدا نمیشود.
علاوه بر آن که علومی که به پرورش و نگاهداری گلها مربوط میشود و هنرهای وابسته به تزئین و گل آرایی در رهگذر زمان پدید آمدهاند.
از سوی دیگر آمیخته بودن زندگی با گلها اثرات آرام بخشی بر انسانها میگذارد. این که در دورانی نه چندان دور، در خانهها باغچهای بود و گلخانهای و یکی از کارهایی که روزانه انجام میگرفت رسیدگی به این گل و گیاه خانگی بود، در لطیف ساختن فضای خانه و روحیه افرادی که با آن سروکار داشتند بیتاثیر نبود.
تصویر گلدانهای شمعدانی چیده شده بر لب ایوان خانه و حوض پر از آب، دمی آسودن در یک غروب بر روی تختی که در کنار گلدانهای یاس و محبوب شب قرار میگرفت از دفتر خاطرات هیچ ذهنی پاک نمیشود.
رسمی که اکنون در ایران بسیار کمرنگ شده و در سایر کشورهای جهان بهویژه کشورهای اروپایی به سنتی پابرجا مبدل شدهاست. سنتی که گل را یکی از بخشهای اساسی سبد خرید روزانه قرار داده و رسیدگی به آن را جزیی از امور هر روز.
از دیگر سو، شاید بسیاری از شهرها و کشورها، با نام و حضور گلهاست که رونق گرفتهاند. لالههای هلند، شیراز و عطر بهار نارنج در کوچههایش، گلهای سرخ پدیدآورنده بهترین گلاب جهان در کاشان و شکوفههای گیلاس ژاپنی.
این روزها بسیاری از کشورها تلاش کردهاند تا دارای یک گل به عنوان نمادی ملی باشند. این گل، گلی است که در آن کشور زیاد یه عمل میآید و انتخاب آن ریشه در فرهنگ و آئین و مذهب مردمان آن کشور دارد.
برای مثال برای ایران گل «لاله» در نظر گرفته شده هر چندکه در برخی منابع «گلسرخ» را نیز گل ملی ایران میدانند.
گفته میشود که گل «رز» از سرزمین پارس آمده و توسط اسکندر به دنیای غرب معرفی شده هرچند که این گل این روزها گل ملی کشورهای ایالات متحده، انگلستان و بسیاری دیگر از کشورها نیز هست.
گل «آفتاب گردان» به آلمان و «زنبق» به فرانسه تعلق دارد. چینی ها انواع «نرگس» را انتخاب کردند و روسها گلهای بابونه. پرتغالیها هم گلهای زیبای لاواندر یا اسطوخودوس را به عنوان گل ملی انتخاب کردند. در یونان گل بنفشه و در کانادا برگ درخت افرا به عنوان نماد ملی استفاده میشود. اما در مورد گل ملی اسپانیاییها باید گفت که «گل انار» و در برخی منابع «میخک سرخ» عنوان شده است. گل ملی کشور سنگاپور، ارکیده، مالزی، ایبیسکوس یا نوعی گل خطمی، ژاپن مینای طلایی یا گل داوودی، تایوان، شکوفه آلو و کره جنوبی نیز نوع دیگری از گل خطمی است.
جالب است بدانید اسکاتلندیها نوعی بوته خاردار (thistle)که البته گلدار نیز هست را به عنوان گل ملی خویش انتخاب کردهاند که این گل بسیار مورد توجه پروانههاست.
در هند و مصر نیز «نیلوفر» به عنوان گل ملی انتخاب شده و ترکها به گل «لاله» به عنوان نماد ملی شان ارج میگذارند.
در مکزیک «کاکتوس» و در ایتالیا گل «لیلیوم» سپید و در دانمارک گل «مارگریت» به عنوان گل ملی مطرح است.
اما شما چقدر گلها رو میشناسید. چقدر در روزهای زندگی با آن سرو کار دارید؟ آیا عادت دارید که تو خریدهای روزانه یا هفتگیتان یک دسته گل هم برای روی میزتان بخرید؟ چقدر دوست دارید گل هدیه بدهید و گل هدیه بگیرید؟ اصلن از معنی گلها خبردارید؟ آیا گلی هست که از اون بدتان بیاید؟ آیا می دانید این رزهای زیبایی که این سالها با عنوان رز هلندی در گلفروشیهای ما ارایه میشوند در سرزمینی به نام «کردستان» پرورش پیدا میکنند و به هلند صادر میشوند؟ آیا میدانستید تعدادی از کشورهای آفریقایی به ویژه کنیا از بزرگترین صادر کنندگان گلهای شاخهای به بازارهای جهانی هستند؟ آیا میدانستید بزرگترین گل جهان در اندونزی رشد میکند که البته بسیار هم بدبوست؟ آیا میدانستید دهکدههای سلامت در کنار مزارع پرورش گلهای گوناگون ساخته میشوند؟
می گویند از همان زمانهای قدیم بشر به دنبال استفاده از معانی گلها بوده و این گلهای رنگ به رنگ و متنوع در روابط انسانی نقش مهمی را بازی میکردند.
گلها میتوانند الفبای لطیف و زیبایی برای یک مکالمه بدون کلام باشند
گلها میتوانند الفبای لطیف و زیبایی برای یک مکالمه بدون کلام باشند.
وقتی ناخودآگاه دسته گلی از گلهای نرگس زیبا و خوشبو را به دوستی هدیه میکنیم (درواقع) احترام و جوانمردی را به او هدیه میکنیم و وقتی با یک گلدان بنفشه به دیدار دوستی می رویم، پاکدامنی، فروتنی و وفاداری او را تحسین میکنیم.
یا گل رز که تقریبن مورد علاقه اغلب افراد است گفته می شود که در دوره رنسانس سمبل شهادت و عشق آسمانی و بعد از آن نشانه آرامش، نعمت و صلح بوده است. این گل در مصر باستان نشانه تقوی و پاکدامنی و برای یونانیها نشانی مقدس بوده و رومیها آن را به عنوان سمبل فتح و پیروزی میشناختند. اما گل رز امروزه همه جا معنای عشق و زیبایی دارد.
هرچند که به نسبت رنگی که دارد این معنا شدت و وسعت مییابد: رز قرمزکم رنگ به نشانه «دوستت دارم» و رز قرمز پر رنگ به معنی زیبایی بیانتهاست.
رز زرد برخلاف تصور همگانی نه تنها نشانه نفرت و بیوفایی نیست که نشانه شجاعت و شادی است و رز سفید به معنی عشق روحانی و پاک است.
رز ارغوانی تمایل و اشتیاق فرد به طرف مقابل را میرساند و رز نارنجی فریفتگی و دلباختگی را و گاه در معانی اشتیاق و آرزو نیز به کار میرود.
«رز صورتی کمرنگ» به معنی تحسین، ستایش، وقار و شایستگی است و «رز صورتی پر رنگ» به معنی تشکر از طرف مقابل است. «غنچه رز» نیز نماد پاکی و زیبایی، جوانی و عشق نو پا است.
گل رز سیاه را نشانهای از مرگ و تسلیت میدانند و گل رز به طورکامل شکفته را، نشانی از تعهد و علاقه.
اگر دسته گلی با ترکیبی از گل رز سفید و سرخ انتخاب کنید به معنای سازش و یگانگی است و دستهای از گل رز به نشانه قدردانی.
اما گل شقایق نیز نشان از امید، آرزو و عشق دارد و گل «آنتوریوم» به معنای عشق و محبت. گل «داوودی» یعنی که تو دوست فوقالعاده من هستی.
اما گل گلایل که شاید چندان مورد توجه بسیاری از ما نباشد و اغلب در مناسبتهای تلخ و نه چندان خوشایند مورد استفاده قرار میگیرد به معنی به یاد کسی بودن است و به دریافت کننده خود شیفتگی و احساسات عمیق قلبی طرف مقابل را نشان میدهد.
گل «ارکیده»نیز پیام آور عشق، زیبایی و خرد ورزی در جهان است. گفته میشود که در چین این گل نشانگر خلوص و بیگناهی کودکان است. ارکیده صورتی بیانگر عشق پاک و نوع بسیار مشهور آن کاتالیا (Cattalya) بیانگر جذابیت بیانتها است و اغلب در روز مادر از آن در دستههای گل استفاده میشود.
گلهای زیبای «اقاقیا» هم که به طور عموم در رنگهای سپید، یاسی و یا زرد دیده میشوند، نشان از عشق پاک و پنهانی دارند.
اما اگر به خواستگاری کسی رفتید و یا منتظر پاسخی از طرف مقابل هستید و او برای شما دسته گلی از میخک به ارمغان آورد یا فرستاد، بدانید که پاسخ او مثبت است. میخک نشانه شیفتگی، عشق، ستایش و بله زنانه است.
«کاکتوس» نشانی از پایداری و استقامت است و گل «قاصدک»، وفاداری، خوشبختی، صداقت و ازهمه مهمتر پیام آور عشق است.
گل «پامچال» یعنی که بدون تو قادر به زندگی کردن نیستم و گل «آفتابگردان» نشانهای از ستایش، غرور و پرستش است.
گل «مریم» به معنای لذت بردن است و شکوفه پرتقال علاقه به ازدواج را نشان میدهد و گل« لاله» که در کشور ایران نمادی از شهادت و از جان گذشتگی است به معنای یک عاشق واقعی است.
همچنین گفته میشود گل «خشخاش» به معنای تنبلی و سستی است و «سنبل» نشان از اندوه و تاسف دارد.
از سوی دیگر تعداد گلها در یک دسته گل خود بیانگر نشانههایی است: یک شاخه گل، توجه و سه شاخه گل، احترام را نشان میدهد. پنج شاخه گل به معنای علاقه و محبت است، هفت شاخه گل، عشق و ۱۰ شاخه گل نشانه یک عشق بینظیر و ماندگار است.
میبینیم که این موجودات زیبا و دوست داشتنی هم چون سایر اجزای طبیعت، با ما انسانها حرف میزنند و برای ما پیامهایی را به ارمغان میآورند.
بیائید با آنها دوست باشیم، نامشان را یاد بگیریم و با زبان آنها سخن بگوئیم.
آنچه در این بخش میآید فقط انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است و این رادیو دخل و تصرفی در آن ندارد.
محسن کدیور در نامهای به آیتاله یوسف صانعی، وقایع اخیر قم را کار نوادگان چنگیزخان مغول دانست که در صورت «شریعت» و با اذن آیتاله خامنهای رخ داده است.
آقای کدیور در نامه خود نوشته که مهاجمان مقابل چشم حافظان امنیت، دست به این اقدام «جاهلی» زدهاند که این امر نشان میدهد که «نه آمر معذور بوده و نه مامور.»
این روحانی در بخش دیگری از نامه خود نوشته است: «کشوری که رهبرش با الفبای نظامی در سیاست و فرهنگ و اقتصاد سخن میگوید، طبیعی است دست نشاندگانش در حوزه علمیه نیز مرجعیت را با سرلشکری اشتباه کنند.»
آقای کدیور همچنین جمهوری اسلامی را نظامی معرفی کرده که «در مواجهه با فقها و مراجع کارنامه سیاهی دارد.»
وی با انتقاد شدید از عملکرد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، نوشته که این جامعه «در تاریخ شیعه بدعتهایی به یادگار گذاشت که شناعت آن کم از کهریزک نیست.»
کدیور همچنین هدف از حمله به دفتر آیتاله صانعی را جلوگیری از تکوین «منتظری» دیگر از سوی جمهوری اسلامی دانسته و نوشته است: «فقیهی که فتوای متفاوت دارد را میتوان نقد کرد، اما نمیتوان حذف کرد.»
نامه به احمد منتظری
محسن کدیور در نامه جداگانه دیگری به احمد منتظری، حمله بامداد دوشنبه لباس شخصیها به دفتر آیتاله منتظری و پلمب آن از سوی دادگاه ویژه روحانیت را محکوم کرد.
آقای کدیور در این نامه نوشته که «در تاریخ ایران این همه اجحاف و ظلم به علمای دین و فقیهان نزیه سابقه ندارد. محمدرضا شاه پهلوی علیرغم همه کینهاش نسبت به اسلام و علما هرگز جرات نکرد به دفتر مراجع اینگونه سبعانه حمله برد، اقدام به تخریب بیت علما کند، یا دفتر ایشان را پلمب کند.»
وی اضافه کرد: «ولایت جائر با غارت و تخریب و یورش مغول وار به دفتر استاد و دفتر مرجع مبارز آیتاله العظمی صانعی و حمله و تخریب خودروی کروبی بر سیئات اعمال خود افزود و خود را در پیشگاه خلق و خالق رو سیاهتر کرد.»
به نوشته این روحانی «ظالمان بیخبرند که با پلمب دفتر و انسداد بیت، راه منتظری مسدود نمیشود. چرا که راه منتظری همان راه عدالتجویی و حقطلبی و آزادگی است.»
آقای کدیور همچنین نوشته که «با توجه به ادبار فراوان فقیهان ساکت و مراجع میانه رو نسبت به حکومت جور، پلمب دفتر استاد و تخریب بیت و دفتر آیتاله صانعی برای زهرچشم گرفتن از مراجع و فقها بود.»
گفتنی است بامداد دوشنبه گروهی از لباس شخصیها پس از سفر محرمانه آقای خامنهای به قم، به دفتر آیات صانعی و منتظری حملهور شدند و خسارت زیادی به اموال این دفاتر وارد کردند.
«هنر سعدی دو بخش مهم دارد. یکی بعد آموزگاری و معلمی اوست و دیگری پرداختن به مقولهی ژرف عشق. بزرگترین آموزهی سعدی برای دنیای امروز هم عشق است. ما به چنان عشقی که او بازگو میکند، سخت نیازمندیم. عشقی که از نگاه سعدی مطرح میشود دلیل خلقت و اساس هستی است. این عشق، دیدهی ما را سیر و جان ما را سیراب میکند و چشم زیباییبین به ما میدهد و باعث میشود که همه هستی را دوست داشته باشیم.» از این روست که سعدی میگوید:
«به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست»
معشوق زمینی چنین عشقی، آینهی جمال و کمال معشوق آسمانی میشود و خودستایی را در انسان از بین میبرد. کافی است که بیتهای سعدی را مرور کنیم تا بدانیم که در نزد او عشق چه معنای عمیق و ژرفی میدهد. معشوق او مثل معشوقان امروزی، سبک و مبتذل نیست.
سعدی هنگامی که آن معشوق والا را در نظر میآورد، چنین میسراید:
«اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمیشود ما را»
یا
«سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست»
آنچه بازگو شد بخشی از سخنان دکتر «بهادر باقری»، عضو هیت علمی دانشگاه تربیت معلم بود که در یکی دیگر از مجموعه درسگفتارهایی دربارهی سعدی که به «سعدی و دنیای امروز» اختصاص داشت به بررسی و تحلیل آن دسته از اشعار و آموزههای حکیمانه سعدی در بوستان و گلستان پرداخت.
دکتر بهادر باقری در ادامهی سخنانش افزود: «سعدی بر این نکته اصرار دارد که حاکمان و پادشاهان باید از تملقگویان پرهیز کنند. پیامبر اکرم (ص) نیز فرموده است که بر روی تملقگویان خاک بپاشید. حضرت علی (ع) نیز به تملق گویان فرموده است که کار شما دو زیان عمده دارد، یکی آنکه ما را مغرور میکند، دیگر آن که شما را حقیر میسازد.» سعدی در همین باره خطاب به ممدوحش میگوید:
«هزار سال نگویم بقای عمر تو باد
که این مبالغه دانم ز عقل نشماری
همین سعادت و توفیق بر مزیدت باد
که حق گزاری و بی حق کسی نیازاری»
به راستی سعدی انسان شجاعی بوده که توانسته با چنین درایتی با شاهان روزگارش سخن بگوید.
در «ایلیاد» هومر میخوانیم که وقتی هکتور کشته میشود، آشیل، قهرمان یونان، جنازه او را به ارابه میبندد و بیست شبانه روز دور قلعه میگرداند و دل پدر او را میشکند. حال ببینید که سعدی چه میگوید:
«یکی مژده آورد پیش انوشیروان که خدای تعالی فلان دشمنت را برداشت. گفت: هیچ شنیدی که مرا فرو گذاشت؟
اگر بمرد عدو جای شادمانی نیست
که زندگانی ما نیز جاودانی نیست»
دکتر باقری دربارهی دیدگاه سعدی دربارهی مسایل اجتماعی اینگونه عنوان کرد که؛ اگر به طبیعت بنگریم و گذر فصلها را ببینیم، میتوان از آرامشی که در آن است و تداوم و پیوستگی آن، درس بگیریم. اما خیلی از ما این چنین آرامشی نداریم و میخواهیم که یک شبه ره صد ساله را برویم. به همین دلیل است که سعدی نصیحت میکند و میگوید:
«کارها به صبر بر آید و مستعجل به سر درآید.
به چشم خویش دیدم در بیابان
که آهسته سبق برد از شتابان
سمند باد پای از تگ فرو ماند
شتربان همچنان آهسته میراند»
حکایتی که در سعدی نامهی امروز برایتان انتخاب کردهام از باب پنجم گلستان، «در عشق و جوانی» است.
یکی را زنی صاحب جمال جوان در گذشت و مادرزن فرتوت به علت کابین (مهریه) در خانه متمکن بماند و مرد از محاورت او به جان رنجیدی و از مجاورت او چاره ندیدی تا گروهی آشنایان به پرسیدن آمدندش. یکی گفتا: «چه گونهای در مفارقت یار عزیز؟» گفت: «نا دیدن زن بر من چنان دشخوار نیست که دیدن مادر زن»
گل به تاراج رفت و خار بماند / گنج برداشتند و مار بماند
دیده بر تارک سنان دیدن / خوشتر از روی دشمنان دیدن
واجبست از هزار دوست برید / تا یکی دشمنت نباید دید
همچنین موسیقیای که در سعدی نامهی امروز برایتان اتنخاب کردهام از آلبوم «حیرانی» از گروه «تنبور شمس» به آهنگسازی «کیخسرو پورناظری» و خوانندگی «شهرام ناظری» است.
“After the Coup of 12 June 2009, the Iranian people, with different beliefs and from different horizons, but in a common cry, largely protested against the electoral fraud. Even though they were silenced by the darkest mercenaries, from their blood, blossomed the Green Hopes of Awakenings.
This common pain which was silenced for many years became the loud cry of protesters of the greenest movement in Iran’s history, condemning the blood shed in the dark nights!”
In the past year, believe it or not, the Green Movement, like a new blood stream in the Iranian people vessels, gave life to renewed belief and hope for freedom and became a wave that shattered the Coup Government’s safe house. Chronicling this tumultuous year “Shamloo” would have written- perhaps:
“Bad years In the wind In tears In doubt Years [... long nights] and perseverance [... pure] Year that pride begged [Not] Year of contempt In pain In mourning In tears [...of mothers] In blood [... of Neda] Leap year … ”
But in the same year, which promises “Shamloo”: “Stars and goodness we found Well we got We blossomed”
However, reviewing the fertility and gaffes of the green movement, seems to be as necessary as the struggle for liberty! Now, as the beginning of the Green Movement is still close, we can review its.
Yahya Tadaion presnts to Radio Koocheh
acts and hope that this public protest movement in Iran be spared from major errors and stay true to its ideal path. If we all agree that the Green Movement is a public popular protest without external dependence to achieve freedom and justice, this review will not be difficult.
We should acknowledge that victory and defeat, joy and pain, evolution and failure will all be part of the Green Movement’s realities before time passes and the fate of the Islamic Revolution is repeated.
The Green Movement is a non-violent movement
The Iranian police commander, on the anniversary of 12 June 2009, in an interview with” Soroush Weekly” says: “Law enforcement, from the first day, was ordered not to use combat weapons, only Paintball weapons were used…not even the smallest firearm.”
The understatement of the Police Commander is a victory for the Green Movement who believes in a non-violent fight.
The police commander, like many other incubi knows that “dictatorship cannot last” even by force of batons and bayonets, so he denies killing the protesters.
“Esmayl Ahmady Moqadam” in the same interview said:” If there is an issue somewhere in Tehran, the Commander of Tehran and a special unit focus on it, but when there are 30 different issues, the management is divided and weakened because smaller divisions have to take care of them. Anyways, the case of the students dormitory was not as bad as it was said.” This confession of the Police, clearly shows the non-violent social conscience in Iran.
Green movement at risk of profiteers out of the country
Now consider the Green Movement from another angle. Simultaneously to the opposition movement in Iran, a group of Iranians abroad, with demonstrations, hunger strikes and other statements and plans, supported the people inside Iran and began to open the eyes of the international community to the events after the coup of 12 june 2009 in Iran. Meanwhile, groups and individuals in some countries, creating organizations in the name of Green Movement, are trying to introduce themselves as oppositionists and against the Islamic Republic, abusing possibilities offered in Europe and America! These people have nothing in common with the Green Movement in Iran! These are the same people who, unfortunately, register a single website domain for the green movement in a country, and use this to justify their asylum application. Or some forgotten political groups who because of the wrong behaviour of the regime’s judicial, found a haunted free space in the green movement for their dead ideals and try very hard to divert the green movement from it’s sacred goals.
Being alert and acting rationally helps the Green Movement to stay on the road to Justice and Freedom rather than that of hero-making and saviour-creating.
The question that is harder than its answer
With a view at the leadership of the Green Movement whether in the country or outside of Iran, we will understand that most of them are leaders, authorities, managers, and thinkers derived from the Islamic Republic. This reality can be a positive aspect because these people are familiar with the system’s workings. But on the other hand, the fact that the leadership has grown from inside the system, can cast a shadow of doubt on the Green Movement.
To answer this question, perhaps in the present time is not possible, and of course, having doubts will strike hard on the movement. Being alert and acting rationally helps the Green Movement to stay on the road to Justice and Freedom rather than that of hero-making and saviour-creating.
آخرین جلسهی دادگاه رسیدگی به اتهامات مدیران جامعهی بهایی، روز دوشنبه ۲۴ خرداد برگزار شد.
در این جلسه که سومین روز متوالی برگزاری دادگاه بود، هفت مدیر جامعهی بهایی در مقابل اتهاماتی نظیر راه اندازی تشکیلات غیر قانونی با هدف بر هم زدن امنیت داخلی، تبلیغ علیه نظام، جاسوسی به نفع بیگانگان و فساد فی الارض، به دفاع از خود پرداخته و موارد اتهامی فوق را رد کردند.
فریبا کمالآبادی، جمالالدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی و وحید تیزفهم، شش تن از رهبران جامعه بهائیان ۲۵ اردبیهشت ماه سال ۱۳۸۷ در منازل شخصیشان بازداشت شدند. مهوش ثابت، یکی دیگر از رهبران جامعه بهائیان نیز ۱۵ اسفند ۱۳۸۶ بازداشت شده بود.
لازم به ذکر است، این آخرین جلسهی محاکمهی مدیران جامعهی بهایی ایران بود و در آینده، حکم نهایی اعلام خواهد شد.
«به دنبال کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، مردم ایران، از رنگها و گروههای مختلف و با باورها و افقهای گوناگون، در فریادی مشترک، به تقلب بزرگ انتخاباتی زورمداران اعتراض کردند و آنگاه که سکوت بلندشان در همهمهی هراس مزدوران شب به خون غلتید، جوانههای سبز امید، به دولت بیداری ایران شکفته شد. درد مشترک که سالیانی فروخفته بود و صدای همخوانی همرهان آزادی شده بود برای اعتراض، به فریادی بلند کشیده شد و رنگ تیرهی شب و سوزندهی خون را در سبزترین جنبش تاریخ ایران، بیآبرو کرد.»
یک سال گذشته و باور کنند یا که کتمان، جنبشسبز، چون خونی تازه در رگهای مردم ایران، باور به امید را زنده کرده و موجی شده که خانهی امن زورمداران را درهم کوبیده است. روزشمار این سال پرتلاطم را «شاملو» – شاید – چنین دوباره میسرود، اگر که امروز بود:
حال، بازنگری در باروری و نیز لغزشهای جنبش مردمی سبز، چنان واجب مینماید که خود مبارزه برای رهایی. اگر اکنون – که به مصدر جوشش و طلیعههای جنبشسبز نزدیک هستیم – به بررسی رفتار جنبش بپردازیم، جای امید است که این حرکت همگانی اعتراض مردم ایران، از خطاهای بزرگ و انحراف از مسیر آرمانی خود در امان ماند. اگر در این مشترک باشیم که جنبشسبز، حرکتی مردمی و بدون وابستگی خارجی برای رسیدن به آزادی و عدالت است، بازنگری این راه یکساله چندان دشوار نیست.
پیروزیها و شکستها، شادیها و دردها و رسیدنها و نرسیدنها، همه و همه، واقعیتهای جنبشسبز است و ما باید برای نقد آن، پیش از آنکه زمان بگذرد، خود دست به کار شویم تا مبادا سرنوشت انقلاباسلامی تکرار شود.
جنبشسبز بدون خشونت است
فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، در آستانهی سالگرد ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، در گفتوگویی با «سروش هفتگی» میگوید: «قطعن نیروی انتظامی از روز اول تا آخر دستور داشت سلاح جنگی به دست نگیرد، از سلاح پینتبال [...] استفاده میکرد، حتا تفنگهای ساچمهای هم نیاوردیم.»[۲]
این کتمان حقیقت از سوی فرمانده ناجا، برای جنبشسبز، که اصل عدم خشونت را شیوهی خود میداند، یک پیروزی است.
فرمانده نیروی انتظامی هم مانند بسیاری دیگر از زورمداران دانسته است که «نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند»، حتا به زور سلاح، بنابراین، کشتار مردم معترض را منکر میشود. «اسماعیلاحمدیمقدم» در همین گفتوگو از نیروی تحت فرمانش برائت میجوید و میگوید: «اگر یک نقطه در تهران مسئله باشد، فرمانده تهران و یگان ویژه روی آن تمرکز میکند، اما وقتی ۳۰ تا شد این مدیریت تقسیم و تضعیف میشود و به هستههای پایین میرود و کمتدبیری پیش میآید. در هر صورت کوی دانشگاه حجمش آن نبود که گفته شد.»[۳] این اعتراف فرمانده نیروی انتظامی، نشان روشنی است از وجدان اجتماعی ضد خشونت ایران.
هوشیار بودن و منطقی رفتار کردن، جنبش را بیشتر از بتسازی و قهرمانپروری در مسیر عدالتخواهی و آزادیطلبی حفظ خواهد کرد.
جنبش سبز در گزند سودجویان خارج از کشور
حال جنبشسبز را از زاویهای دیگر در نظر بگیریم. به موازات حرکتهای اعتراضی مردم در داخل ایران، گروهی از ایرانیان خارج از کشور، با راهپیماییها، بیانیهها و اعتصاب غذا و دیگر برنامهها، به حمایت از مردم داخل ایران پرداختند و چشم جامعهی جهانی را به وقایع پس از کودتای ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ ایران گشودند. در همین حال گروهها و افرادی هستند که در برخی کشورها، با ایجاد تشکلهایی به نام جنبشسبز، سعی دارند با معرفی خود به عنوان اپوزوسیون و مخالف نظام جمهوری اسلامی، از امکاناتی در کشورهای اروپایی و آمریکایی استفاده کنند که ربطی به جنبشسبز و اهداف آن ندارد. کسانی هستند که متاسفانه، به مجرد ثبت دامنهای برای وبسایت جنبشسبز در کشوری، درخواستهای پناهندگی خود را نیز تسلیم کردهاند. و یا گروههای سیاسی فراموششدهای که بر اثر رفتار غلط دستگاه قضایی نظام جمهوری اسلامی، فضای آزاد جنبشسبز را جولانگاه آرمانهای مردهی خود یافتهاند و در به انحرافکشیدن جنبشسبز، سخت کوشا هستند.
پرسشی که سختتر از پاسخ آن است
با یک نظر به رهبری جنبشسبز – چه در داخل کشور و چه در خارج از ایران – متوجه خواهیم شد که اکثر قریب به اتفاق رهبران جنبش، خود از مسوولان، مدیران، متفکران و اهل فرهنگ منبعث از نظام جمهوری اسلامی هستند. این واقعیت میتواند برای حرکت منطقی جنبشسبز راهگشا باشد، چرا که این افراد با زیرساختها و چهرهی درونی نظام آشنایی دارند. اما از سویی دیگر، این واقعیت که رهبری جنبشسبز از درون خود نظام بیرون آمده، میتواند سایهی بزرگی از شک بر جنبشسبز افکند. پاسخ به این پرسش – شاید در زمان حال میسر نباشد و البته با شک و تردید به جنبش نظر داشتن هم ضربهی سختی بر پیکر و ریشهی آن وارد خواهد کرد، اما هوشیار بودن و منطقی رفتار کردن، جنبش را بیشتر از بتسازی و قهرمانپروری در مسیر عدالتخواهی و آزادیطلبی حفظ خواهد کرد.
[۱] – اصل سرودهی احمدشاملو چنین است: «و من ستارهام را یافتم من خوبی را یافتم/ به خوبی رسیدم/ و شکوفه کردم.»
همه به حالت خبردار ایستادیم. پس از چند لحظه خانمی بلند قد و زیبا با لباسی بسیار شیک و موهای طلایی وارد اتاق شد. دکتر مسعودی در حالیکه از کمر دولا شده بود گفت: «سلام عرض شد جناب معاون.» حوری هم فورن سلام کرد و دست به سینه ایستاد. من مثل جن زدهها با دهان باز ایستاده بودم و هاج و واج به معاون اجرایی بهشت که تا به حال فکر میکردم حتمن یک مرد است نگاه میکردم و حتا یک کلمه هم از دهانم خارج نمیشد. بالاخره با کلی زور زدن تنها تونستم بگم: «نازنین. تو اینجا چه میکنی؟» چشمهای حوری و دکتر مسعودی داشت از تعجب از کاسه در میآمد. حوری گفت: «دکی. مگه تو ایشان را میشناسی؟» صدای خانم معاون در آمد که: «اختیار دارید. ما چند سالی هم با هم زندگی کردهایم.» من مانده بودم چه بگویم و چه کار کنم، انتظار این مورد را اصلن نداشتم.
احساس سرگیجه شدیدی به من دست داد و چند لحظه بعد نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. به هوش که آمدم دیدم روی یکی از تختهای اورژانس بیمارستان خوابیدهام و حوری بالای سرم ایستاده و به قطرات سرمی که به من وصل شده بود نگاه میکرد. گفتم: «نازنین من کجا رفت؟» حوری گفت: «خجالت بکش. نازنین من چیه؟ ایشان جز مدیران ارشد در بهشت هستند. مقام ایشان خیلی بالاست که کسی بخواد با اسم کوچک صدایشان بزند. من تعجب کردم ایشان شما را شناختند.» گفتم: «کجای کاری بابا جان. گفت بهتون، من و نازنین جون چند سال با هم زندگی کردیم. البته از حق نگذریم مثل بقیه موارد در حق اون هم بدیهای زیادی کردم ولی خیلی با هم صمیمی بودیم تا جاییکه ..» صحبتمان را منشی مدیریت بیمارستان قطع کرد به محض ورود به کابینی که تخت من در آن قرار داشت گفت: «اگر حالتان مساعد است لطفن سریعتر به اتاق مدیر بیمارستان برگردید جناب معاون هنوز منتظر شما هستند.»
من را با ویلچر به سمت اتاق مدیر بیمارستان بردند. تا با آن وضعیت وارد اتاق شدم نازنین جون (همان جناب معاون محترم اجرایی بهشت ) بلند شد و به سمت من آمد و در حالیکه دستم را میگرفت با مهربانی گفت: «علی جون. نبینم روی ویلچر نشسته باشی. پاشو عزیز. از تو این قرتی بازیها بعیده.» من تکانی به خود دادم و با هزار عشوه و ناز بلند شدم و در حالیکه داشتم فکر میکردم عجب پارتی کلفتی در بهشت داشتهام و خودم خبر نداشتم خودم را روی یکی از کاناپههای اتاق دکتر مسعودی انداختم.
با خودم گفتم الان فرصت خوبی است که بتونم حسابی حال دکتر مسعودی را بگیرم و بخاطر همه ضد حالهای او ازش انتقامگیری کنم. با صدای نازنین به خودم آمدم که داشت میگفت: «آقای دکتر مسعودی.شما موظف هستید با این آقای دکتر هم به عنوان پزشک اورژانس بیمارستان و هم به عنوان مسول بخش اورژانس همکاری کنید. ایشان هم باید بتوانند هم به عنوان یک همکار خوب و هم به عنوان مدیر از آقای دکتر مسعودی تبعیت کنند. این یک دستور است و هرکس در این ماجرا خطایی مرتکب شود به شدیدترین نحوه تنبیه بهشتی در انتظارش خواهد بود.» من فورن جواب دادم: «چشم نازنین خانم. من مزه تنبیه بهشتی را چشیدهام. از صد تا عذاب جهنمی بدتر است. قول میدهم کاری نکنم که کار به آنجا برسد.» دکتر مسعودی با اخم و ناراحتی فقط چشم قربانی گفت و ساکت شد.
با راهنمایی دکتر مسعودی به طرف اورژانس بیمارستان راه افتادیم. ایشام علیرغم میل باطنیاش با سردی تمام من را به پرسنل اورژانس معرفی کرد. قرار شد سه روز هفته که در بهشت هستم صبحها دو ساعت به عنوان مسول اورژانس به ککارهای مدیریتی اورژانس برسم و عصر آن سه روز را هم کشیک اورژانس را تقبل کنم و سه روز دیگر هفته هم که در جهنم باشم. اولین روز کاری خود را در اورژانس بیمارستان مرکزی بهشت با اعتماد به نفس خیلی زیاد و با قدرت و غرور و به پشت گرمی معاون اجرایی بهشت شروع کردم. سریعن یک روپوش پزشکی اندازه من برایم آوردند و منشیهای اورژانس منتظر دستور من بودند که در ابتدای کار از آنها سراغ دکتری را گرفتم که روزی که من تمارض میکردم و من را آنجا آورده بودند کشیک بود.
گفتند: «دو روز دیگر کشیک دارد و الان نوبت جهنمش است. برایش پیغام گذاشتم که هر وقت آمد سری به من بزند.» به خودم گفتم: «باید اینجا مواظب باشی که بهانهای به دست کسی ندهی و دنبال عشق و عاشقی هم نیفتی که در اینجا با وجود دکتر مسعودی آخر عاقبت ندارد.»
شیفت بعدازظهر شروع شد و من پس از مدتها دوباره شروع کردم به مریض دیدن. حس جالبی بود. آدم پس از مرگ، در بهشت، تو بیمارستان، مریض ویزیت کند و مریضها هم در نهایت نمیرند. برای اولین بار بود که با خودم فکر کردم خوب. اینجا که عالم ابدی هست و کسی در این عالم دیگر نمیمیرد پس چرا ما اینجا بیماران را درمان میکنیم. به خودم گفتم من که تخصصام کشتن بیماران است الان چکار کنم؟ اینا که نمیمیرند.
در همین فکرها بودم که اولین مریض وارد شد. آقای میان سالی که دو نفر دیگر کشان کشان او را به داخل آوردند. هنوز روی تخت معاینه نگذاشته بودند پرسیدم چی شده؟ یکی از همراهان گفت: «آقای دکتر. این بنده خدا همسایه ما تو خیابون مقربین است. چند روز بود ازش خبر نداشتیم امروز رفتیم خونهاش دیدم دراز به دراز افتاده و نای حرف زدن و راه رفتن ندارد.» گفتم: «نکنه حوری زیادی درخواست کرده است و موتور سوزونده.» خودم بعد از این شوخی زدم زیر خنده. دیدم هر سه نفر اخمهایشان در هم رفت. همراه دوم گفت:«مثل اینکه آقای دکتر تازه کار هستند. گفتیم ساکن خیابان مقربین هستند ایشان. یعنی ایشان جز مقربان درگاه باریتعالی هستند. ایشان جناب آقای …» بیمار با اشاره دست همراه را ساکت کرد و لبهایش را چند بار تکان داد بدون اینکه صدای مفهمومی از آن خارج شود. فقط تونستم از بین آنها چند کلمه را بفهمم: «دکتر .. کارش …بکنه.» گفتم: «این سووالات را باید ما از همه بپرسیم.
در ضمن من مسوول جدید اورژانس بیمارستان هستم.» بیچارهها ساکت شدند و من مریض را معاینه کردم و به بخش اورژانس برای تحت نظر بودن و انجام آزمایشات تکمیلی فرستادم. منتظر ورود بیمار دوم بودم که صدای جیغی از داخل بخش اورژانس بلند شد و من بهدو خودم را به داخل بخش رساندم و با دیدن حوری با سرو وضع بهم ریخته و استاد جراحی روی زمین و بیمار اولی که صندلی رو در هوا تکون میداد بر سر جای خود میخکوب شدم …. ( ادامه دارد..)
در قرن چهارم میلادی، در جنوب روسیه شهر کوچکی واقع شده بود. یک روز حاکم شهر گفت که شنیده یک بیماری خطرناک به اسم ناتوی فرهنگی، در جهان شیوع یافته و برای جلوگیری از ورود آن باید دروازههای شهر را بست. بعد از چند ماه، علایم ناتوی فرهنگی در شهر مشاهده شد و نیمی از مردم به آن مبتلا شدند و حاکم دستور داد هر کسی که بیمار شده را اعدام کنند.
مسوولان بهداشتی بریتانیا منبع جدیدی از بیماری لژیون ایرز، که موجب ذاتالریه میشود و ممکن است مرگآور باشد، شناسایی کردهاند.
آنها کشف کردهاند که در آبی که در آبپاش برف پاککن خودروها نگه داری میشود، نوعی باکتری وجود دارد که احتمالن دلیل ابتلای بسیاری از بیماران به بیماری لژیون ایرز شده است.
آب گرم راکد، محیط مناسبی برای رشد و تکثیر باکتری لژیونلا است که وقتی وارد دستگاه تنفسی میشود ممکن است باعث ذاتالریه شود.
مقام های بهداشتی بریتانیا روز دوشنبه (۱۴ ژوئن)، به رانندگان این کشور توصیه کردند که آبپاش برف پاک کن خودروی خود را به جای آب معمولی با مایع مخصوص این کار پر کنند تا این باکتری کشته شود.
محققان در جریان یک مطالعه آزمایشی رد باکتری لژیونلا را در یک پنجم از خودروهایی که در آبپاش برف پاککن آنها مایع تمیز کننده حاوی ضد یخ ریخته نشده بود، پیدا کردند. این در حالی بود که در خودروهایی که به ظرف آب برف پاککن آنها مایع تمیزکننده حاوی ضدیخ اضافه شده بود، این باکتری یافت نشد.
لازم به یادآوری است کارشناسان بهداشت در جریان مطالعه پرونده بیماران مبتلا به لژیون ایرز متوجه شدند که افرادی که شغلشان رانندگی است و در ظرف آبپاش برف پاککن خودروی خود از مایع تمیز کننده حاوی ضدیخ استفاده نمیکنند، با بیشترین خطر ابتلا به این بیماری مواجهاند.
مطلبهای بخش وبلاگستان به نقل از نامههای رسیده و یا وبلاگهایی است که با درخواست از طریق پست الکترونیکی برای انتشار به این رسانه ارسال میشوند. بدیهی است که انتشار این مطلبها فقط در راستای حرکتی در جهت جریان آزاد رسانهای است و به هیچ وجه به معنای تایید آن نیست. این مطلبها با انتشار در این بخش میتواند توسط کسانی که نقدی بر آن دارند مورد نقد واقع شود.
فاطمه شمس (همسر محمدرضا جلاییپور)
همین الان با پدر محمدرضا تلفنی صحبت کردم. شرح حمله نیروهای اطلاعات به خانه پدری محمدرضا را به اختصار اینجا مینویسم. این بار سوم است که محمدرضا در طول یک سال گذشته بازداشت میشود. سه روز دیگر میشود یک سال که او را ندیدهام.
محمدرضا در طی هفتههای اخیر بارها به دادگاه فرا خوانده شده بود و بعد از ارایه دفاعیاتش حکم منع تعقیب برایش صادر شده بود. این جریان مربوط به حدود یک ماه پیش است. از یک ماه پیش تا همین امروز صبح بارها به او گفته شده بود که برود و کار پاسپورتش را پیگیری کند. از آنجایی که حکم منع تعقیب برایش صادر شده بود و برگهای جهت برگرداندن پاسپورتش به او داده شده بود این احتمال میرفت که به زودی و بر اساس قوانین پاسپورتش را تحویل بگیرد و بعد از یک سال سر خانه و زندگی و درساش بازگردد.
وقتی که یک هفته پیش با آن برگه به محلی که باید پاسپورتش را تحویل میگرفت مراجعه کرده بود به او گفته بودند که به خاطر تشکیل یک پرونده جدید در یک شعبه دیگر مجددن ممنوعالخروج شده و باید برای پیگیری کارش مجددن به دادسرا مراجعه کند. دوباره روز از نو روزی از نو. طی پانزده روز گذشته او در راه پلههای دادسرا سرگردان بود. از این در به آن در. از این اتاق به آن اتاق. تا اینکه امروز بعد از وعدهای که دیروز به او داده بودند باز هم برای پیگیری کارش به دادسرا و همینطور به اوین مراجعه کرده بود. ظاهرن به او وعده داده بودند که پاسپورتش را پس خواهند داد. در تماس تلفنی که حول و حوش ساعت یک بعدازظهر امروز با منزل پدری محمدرضا گرفته شد، بازجوی پروندهاش با او از پشت خط حرف زده بوده و از او خواسته که نیم ساعت دیگر جلوی مسجد ضرابخانه بیاید و پاسپورتش را تحویل بگیرد. پدر محمدرضا میگفت او از شدت خوشحالی بالا و پایین میپرید و سوت میزد و چشمهایش بعد از مدتها میدرخشید. ماشین پدرش را میگیرد و راهی میشود.
بعد از گذشت نیمساعت محمدرضا زنگ در خانه را میزند. پدرش از پنجره بیرون را نگاه میکند و به جزخود او کس دیگری را نمیبیند. بعد از باز کردن در با پنج مامورلباس شخصی عظیمالجثه مواجه میشود که به گفته خودش از هر گونه ادب و نزاکتی بیبهره بودند. این پنج نفر بدون اجازه و با وحشیگری و بیادبی وارد خانهای میشوند که در آن زنان حجابی به سر نداشتند و به خود اجازه دادند که وارد تکتک اتاقهای خانه منجمله اتاق خواب پدر محمدرضا شوند و حتا جیبهای لباسهای مادر او و زیر و روی تخت خوابشان را هم تفتیش کنند، این اتفاق در حالی افتاده که پدر محمدرضا فریاد میزده اینجا خانه سه شهید است… هیچ میفهمید چه میکنید؟ اگر کاری با خود من دارید مرا ببرید. به خانهام به اتاق خوابام چه کار دارید؟ از روح شهدا خجالت بکشید. یکی از ماموران در همین لحظه میگوید ما وقتی با نوه امام محکم برخورد کردیم شما دیگر جای خود دارید. یکی از این نیروها سیدحسن را «نانجیب» میخواند و در مقابل آشفتگی پدر محمدرضا که میگوید حرف دهنتان را بفهمید، ما هر چه داریم از امام داریم میگویند خیالتان راحت، احمدی نژاد دور سوم هم رییس جمهوری خواهد شد.
به گفته پدر محمدرضا تمام اسباب و وسایل و کتابها و جزوات شهدای جلاییپور را هم با بینزاکتی و ناسزاگویی تفتیش کردهاند. چشمهای گریان برادر کوچکتر محمدرضا که شاهد این صحنهها بوده، داد و فریادهای مادرش وقتی که ناگهان و بیآنکه حتا اجازه بگیرند که خانه ریختهاند، فریادهای پدر محمدرضا که حتا نگذاشتند لباس به تن کند و بعد خانهاش را تفتیش کنند و نگاههای نگران محمدرضا که فقط نگران این بوده که اتفاقی برای پدرش نیفتد. این حرفها، این جملات را پشت تلفن شنیدم و جز سکوت و اشکهایی که بیاختیار روی میز میچکید هیچ حرف دیگری نداشتم بزنم.
این تفتیش سه ساعت طول کشیده و بعد هم محمدرضا را با خود بردهاند. معلوم نیست با چه حکمی و کجا و اصلن به چه جرمی؟ به اعتراف قاضی پروندهاش کسی که یک بار منع تعیقب خورده باشد دستگیری مجددش غیرقانونی است. مگر او چه کرده است که مستحق این رفتارها باشد؟ اینکه به یک نفر بگویند بیا پاسپورتت را تحویل بگیر و بعد بریزند توی خانه و ببرندش چه توجیهی دارد؟ بعد از سه ماه انفرادی و نه ماه حبس در ایران و محروم شدن از دیدن یکدیگر حالا که بیست و هفتم خرداد دو روز دیگر از راه میرسد و یک سال از جدایی ما میگذرد به جای اینکه خبر بازگشتش را اینجا بنویسم باید دوباره از حمله بیشرمانه نیروهایی که معلوم نیست از کی و کجا دستور میگیرند بنویسم.
فعلن هیچ خبری از اینکه او را کجا بردهاند و به چه جرمی دستگیرش کردهاند و دوباره کامپیوتر و دیگر بساط خانه را ضبط کردهاند هنوز در دست نیست. اگر خبری شد دوباره همینجا مینویسم.
محمدصادق اکبری، معاون هماهنگی امور مجلس با بیان اینکه آمار سال گذشته در کشور از افزایش ۱۳ درصدی طلاق در بین خانوادهها خبر میدهد گفت که از هر چهار ازدواج در کشور یک مورد به طلاق منجر میشود.
وی که در مراسم افتتاح شبکه فعالان ازدواج در آذربایجان شرقی سخن میگفت، افزود: «در سال ۸۷ میزان طلاق در کشور ۱۱۰ هزار و ۵۱۰ مورد بود که این رقم در سال ۸۸ به ۱۲۵ هزار و ۷۴۷ مورد رسیده است.»
آقای اکبری از ایجاد مراکزی برای «آسانسازی ازدواج» خبر داد و گفت که «شبکه فعالان ازدواج نیز به این خاطر در استانها راهاندازی میشود.»
وی هدف از راهاندازی این شبکه را «داشتن مراکزی که به صورت متمرکز به امر ازدواج جوانان بپردازد» عنوان کرد.
به گفتهی اکبری در سال ۸۷ حدود ۸۸۰ هزار و در سال ۸۸ نیز ۸۹۰ هزار ازدواج در کشور ثبت شده است.
رییس دولت ایران روز سهشنبه به طور رسمی، مصوبه مجلس برای کاهش تعرفه واردات خودرو از ۹۰ به ۷۰ درصد را لغو کرد.
به گزارش مهر محمود احمدینژاد قانون ارتقای کیفی تولید خودرو و سایر تولیدات صنعتی داخلی را برای اجرا ابلاغ کرد که یکی از بندهای آن بازگشت تعرفههای خودرو به ۹۰ درصد است.
این در حالی است که مجلس شورای اسلامی سال گذشته در جریان بررسی بودجه سال ۸۹ کل کشور تصویب کرده بود که تعرفه واردات خودرو در سال جاری، از ۹۰ به ۷۰ درصد کاهش یابد.
در این ابلاغیه همچنین تعیین تعرفه خودروهای وارداتی بر عهده دولت گذاشته شده است.
گفتنی است بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند کاهش ۲۰ درصدی تعرفه میتوانست راه برای ورود خودروهای ارزانتر به کشور را هموار کند.
جانشین فرمانده سپاه پاسداران در واکنش به تحریمهای شورای امنیت علیه ایران اظهار داشت: «نگران تحریم سپاه پاسداران نیستیم، زیرا حیات اقتصادی خود را براساس تعامل با کشورهای قدرتمند طراحی نکردهایم.» به گزارش خبرگزاری مهر، حسین سلامی روز دوشنبه با بیان اینکه «دنیای بیرون از تحریم ضرر میکند» تصریح کرد: « این دنیا است که به تعامل اقتصادی با ما نیازمند است به دلیل اینکه ایران یک کشور بزرگی است و تولید کننده کالاهای اقتصادی قدرتمندی میباشد و هم مصرف کننده کالاهای اقتصادی نیز هست.» به گفتهی آاین فرمانده سپاه سطح، شکل، حجم و شدت این تحریمها هرچه باشد، برای ایران نگران کننده نیست. اظهارات آقای سلامی در حالی بیان میشود که شوراى امنیت سازمان ملل متحد روز چهارشنبه نوزدهم خردادماه چهارمین قطعنامه تحریمى خود علیه جمهورى اسلامى را تصویب کرد که این قطعنامه نهادهاى وابسته به سپاه پاسداران را بیش از گذشته هدف قرار داده است.
بنا بر گزارشهای رسیده دهها نفر از جنگجویان مربوط به گروه طالبان، به مرکز ولسوالی شیرزاد در ولایت ننگرهار در شرق افغانستان حمله کرده و با نیروهای امنیتی درگیر شدهاند.
به گزارش بیبیسی یک مقام محلی در ننگرهار گفته است که حدود صد نفر از مهاجمان، تلاش کردند ولسوالی شیرزاد را از کنترل دولت بیرون کنند.
به گفته این مقام افغان، سربازان افغان قادر شدند این مهاجمان را مجبور به عقبنشینی کنند.
وزارت داخله (کشور) افغانستان با انتشار اعلامیهای گفته است که در اثر این درگیری، پنج نفر از شورشیان و دو پلیس کشته و شش نفر دیگر از طالبان نیز در این درگیری زخمی شدهاند.
طبق گفته طالبان که مسوولیت این حمله را برعهده گرفتهاند، تلفات سنگینی به نیروهای افغان و خارجی وارد کردهاند.
شاهدان عینی میگویند، این درگیری که شب گذشته آغاز شد، چندین ساعت ادامه داشت.
همزمان با این درگیری، مسوولان امنیتی میگویند، انفجار یک بمب در جنوب افغانستان، تلفاتی را به ماموران پلیس وارد کرده است.
این انفجار در ولسوالی خاکریز ولایت قندهار صورت گرفته است. یک مسوول امنیتی در خاکریز گفت که در اثر این انفجار، یک مامور پلیس کشته و چهار تن دیگر زخمی شدهاند.
لازم به یادآوری است این انفجار زمانی صورت گرفت که ماموران پلیس در حال گشتزنی بودهاند.
آمار تماشاگران مجموعه تاترشهر تا جمعه ۲۱ خردادماه ۸۹ اعلام شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، طبق اعلام روابط عمومی تاتر شهر، نمایش «پروفسور بوبوس» به کارگردانی آتیلا پسیانی که از ۲۹ فروردینماه در تالار ۵۷۹ نفری اصلی روی صحنه رفته پس از پشت سر گذاشتن ۴۵ اجرا و ۲۰۷۲۲ تماشاگر روز جمعه ۲۱ خردادماه به اجرای خود پایان داده است.
نمایش «پریخوانی عشق و سنگ» به کارگردانی چیستا یثربی که از ۲۸ اردیبهشتماه اجرای خود را در تالار ۱۱۵ نفری قشقایی آغاز کرده پس از پشت سرگذاشتن ۲۰ اجرا موفق به جذب ۱۳۳۴ تماشاگر شده است.
نمایش «کهربا» به کارگردانی سیمین امیریان نیز از ۲۸ اردیبهشتماه در تالار ۱۰۳ نفری سایه روی صحنه رفته است که پس از پشت سرگذاشتن ۲۰ اجرا توانسته ۶۵۵ تماشاگر را به تالار بکشاند.
نمایش «کا» به کارگردانی رحمت امینی که از ۲۹ اردیبهشتماه در کارگاه نمایش به صحنه رفته است، پس از پشت سرگذاشتن ۱۹ اجرا ۵۴۷ تماشاگر داشته است.
گفتنی است از ۱۸ فروردین ۱۳۸۹ تا جمعه ۲۱ اردیبهشتماه، ۳۳۱۹۲ نفر از نمایشهای مجموعه تاترشهر دیدن کردهاند.
چهارمین روز مسابقات جامجهانی با دو پیروزی دنبال شد و تیمهای هلند و ژاپن توانستند حریفانشان را شکست دهند، ولی تیم ایتالیا مقابل پاراگوئه متوقف شد.
در نخستین دیدار اینروز تیمملی فوتبال هلند در اولین دیدار خود در مرحله مقدماتی رقابتهای گروه E جامجهانی ۲۰۱۰ آفریقایجنوبی، تیم دانمارک را با دوگل شکست داد. این دیدار در استادیوم «ساکرسیتی» شهر ژوهانسبورگ برگزار شد و درنهایت تیم هلند توانست دانمارک را با نتیجه دو بر صفر شکست دهد و با کسب هر سه امتیاز این دیدار، چشم بهدیدارهای بعدی بدوزد.
هلندیها درحالی توانستند بر حریف خود غلبه کنند که «سیمون پلسن» مدافع تیم دانمارک در دقیقه ۴۶ و در همان آغاز نیمه دوم، توپ را به اشتباه وارد دروازه خودی کرد و تیم نارنجیپوش هلند را پیش انداخت.
هلندیها بعد از این گل دست از حمله برنداشتند و در دقیقه ۸۵ توسط «درک کویت» دومین گل خود را بهثمر رساندند.
همچنین «رابینفان پرسی» از هلند و «سیمون کیایر» دانمارکی نیز در دقایق ۵۰ و ۶۴ این بازی، از سوی داور فرانسوی دیدار، با کارت زرد جریمه شدند.
در دومیندیدار روز چهارم مسابقات، تیم ملی ژاپن دومین شگفتی آسیایی جامجهانی را با غلبه بر کامرون خلق کرد.
این دو تیم از گروه پنجم در ورزشگاه «فریاستیت» شهر بلومفونتان بهمیدان رفتند که در پایان ۴۵ دقیقه نخست، تیم آبیپوش خاور دوری بعد از چند حمله پراکنده در دقیقه ۳۹ توسط «کیسکو هوندا» بهگل رسید.
در این نیمه ژاپنیها با استفاده از تاکتیک ذاتی، حریف خویش را تحت تاثیر قرار داده و برتری را بهدست آوردند.
در نیمه دوم تیم خاوردوری با رعایت اصل تجمع در دفاع و انجام ضدحملات سریع مقابل نماینده آفریقا به میدان رفت و در مقابل حملات این تیم مقاومت کرد.
بهترین موقعیت تیم تحت رهبری «پللهگوئن» برای کسب تساوی در دقیقه ۸۱ توسط «استفان ام» بهوجود آمد. وی با شوتی مهلک تیر دروازه ژاپنیها را بهلرزه درآورد. در پایان ساموراییهای آبی با هوشیاری توانستند بر شیران رامنشدنی غلبه کرده تا پس از برد دو بر صفر روز شنبه کرهجنوبی مقابل یونان، دومین شگفتی آسیایی جام را رقم بزنند.
در آخرین بازی روز چهارم این مسابقات که در ورزشگاه «گرین پوینت» آغاز شد، تیمهای ایتالیا و پاراگوئه از گروه ششم جامجهانی ۲۰۱۰ بهمصاف هم رفتند که در نهایت با نتیجه یک بر یک به پایان رسید.
تیم پاراگوئه توانست در دقیقه ۳۹ با ضربه سر «آلکارز» دروازه «بوفون» را باز کند تا برخلاف انتظار، ایتالیا نیمه اول را با شکست مواجه شود، اما شاگردان «مارچلو لیپی» در نیمه دوم برای تغییر نتیجه تلاش کردند و در دقیقه ۶۳ «ده روسی» گل تساوی را بهثمر رساند و نتیجه یک بر یک تا پایان پابرجا ماند تا مدافع عنوان قهرمانی جامجهانی، در گام نخست متوقف شود.
امروز پانزدهم ژوئن برابر با سالروز مرگ «آندره ماری آمپر» ریاضیدان و فیزیکدان فرانسوی است. او در سال ۱۷۷۵ میلادی زاده شد و پس از ۶۱ سال زندگی درگذشت. وی به عنوان یکی از کاشفان اصلی «الکترومغناطیس» مشهور است. به پاس خدمات ارزندهاش، واحد شدت جریان برق به نام او «آمپر» نامگذاری شده است.
«آندره ماریآمپر» در بیست و دوم ژانویه سال ۱۷۷۵ میلادی در حومه «لیون» فرانسه به دنیا آمد. پدرش تاجر کنف بود و به کسب علم و دانش علاقه داشت و به این دلیل آمپر با کمک و راهنمای پدر با زبان و مکتبهای کلاسیک «لاتین» و «یونان» آشنا شد، او از کودکی علاقه زیادی به ریاضیات پیدا کرد، و قبل از آنکه خواندن و نوشتن را بیاموزد با کمک سنگریزه مسایل مشکل ریاضی را حل میکرد.
در سال ۱۷۹۳ که آمپر ۱۸ ساله بود، یعنی در زمان حکومت وحشت و پرهرج و مرجترین دوران «انقلاب فرانسه»، پدرش ناعادلانه محکوم به اعدام با گیوتین شد و پس از مرگ پدرش در آن سال ناراحتی عجیبی او را احاطه کرد ، بهطوریکه مدت یکسال طول کشید تا به وضع عادی خود برگشت.
او در انقلاب کبیر فرانسه بسیاری از نزدیکانش را از دست داد و برای گذراندن زندگی شروع به تدریس خصوصی کرد و در اوقات فراغت به مطالعه آثار علمی پرداخت.
در سن ۲۱ سالگی عاشق زنی به نام «ژولی کارون» شد و با او ازدواج کرد، ثمره این ازدواج پسری به نام ژان ژاک بود. ژان ژاک، بعدها یکی از نویسندگان و تاریخ نویسان معاصر خود شد و به عضویت آکادمی علوم فرانسه در آمد.
اما زندگی خوش و آرام آندره زیاد دوام نداشت، فقط چهار سال پس از تولد فرزندش، در سال ۱۸۰۴، همسرش به سبب بیماری چشم از جهان فرو بست. بر اثر این حوادث غمانگیز در دوران جوانی، آمپر همواره به شخصیتی افسرده تبدیل شده بود، با این حال او همه وقت خود را به مطالعه و تحقیق پرداخت.
اولین فعالیت مهم علمی آمپر تالیف مقالهای درباره سرگرمیهای ریاضی بود. انتشار همین مقاله ریاضیدانان فرانسوی، از جمله «دلامبر» و «لیلاند» را متوجه نبوغ آمپر کرد تا آنکه در سال ۱۸۰۹ با سمت استادی ریاضیات و مکانیک، در کالج «پلی تکنیک» پاریس مشغول شد.
و تالیف کتابهای علمی در زمینههای ریاضی، شیمی، فیزیک و جانورشناسی نیز سبب شد که او را به عنوان استاد دانشکده علوم و هنرها انتخاب شود.
آندره اثر متقابل دو هادی موازی حامل جریان الکتریکی را برای اولین بار کشف کرد. او نشان داد که وقتی از دو هادی جریان الکتریکی همجهت عبور کند آن دو هادی یکدیگر را جذب میکنند و اگر جهت جریان الکتریکی در دو هادی متفاوت باشد، دو هادی یکدیگر را دفع میکنند.
علاوه بر این آمپر تئوری «خاصیت آهنربایی» را بیان کرد. بنابر این تئوری خاصیت آهنربایی، مربوط به بار الکتریکی جسم مغناطیسی است. این تئوری امروز پذیرفته شده است و خاصیت مغناطیسی هر ماده را مربوط به حرکت الکترونها در اتم سازنده آن ماده میدانند.
و آخرین فعالیت علمی آمپر تالیف کتابی درباره تئوری نمودهای الکترودینامیک است.
و اما بعد از سالها تلاش آندره ماری آمپر در پانزدهم ژوئن سال ۱۸۳۶ میلادی در سن ۶۱ سالگی در «مارسی» در گذشت و در پاریس به خاک سپرده شد.
و ۴۵ سال پس از درگذشت او یعنی در سال ۱۸۸۱ کنگره بینالمللی فیزیکدانها واحد شدت جریان را به افتخار او «آمپر» نامید.
رییس پلیس فرودگاههای ایران از اخذ تعهد از سه هزار و ۵۰۶ نفر بدحجاب در ۸۲ روز نخست سال جاری خبرداد و اعلام کرد پوشش ۳۳ هزار و ۳۹ مسافر در فرودگاههای کشور تعویص شده است.
سردار نبیاله حیدری با اشاره به اینکه پلیس فرودگاه از ادامه سفر، مسافران بدپوشش جلوگیری می کند از دستگیری ۱۱۲ نفر زن و ۲۱۰ نفر مرد در رابطه با بحث ناهنجاریهای اجتماعی توسط پلیس فرودگاههای کشوراشاره کرد و افزود: «پلیس فرودگاه از ادامه مسافرت ۷۱ نفر از خانمهایی که پوشش مناسب نداشتند، جلوگیری و به مراجع قضایی معرفی کرد. »
این مقام مسوول تاکید کرد: «پلیس فرودگاههای کشور از ورود مستقبلین بد پوشش به سالن فرودگاه نیز جلوگیری میکند.»
به گفته سردار حیدری، ۳۳ هزار و ۲۹ نفر افراد بدپوشش و بدحجاب اعم از آقا و خانم پس از تعویض لباس خود به سفر ادامه دادند.
1502 میلادی – «شاه اسماعیل صفوی» در چنین روزی دستوری برای احیای صنعت فرش ایران بههمانگونه که در عهد ساسانیان بود صادر کرد که در آن تاکید بر بازگشت بهاصالت قدیم فرش ایران و استفاده از نقش و تصویر گیاهان و حیوانات شده بود. در دوران سلطه ایلخانیان و پس از ورود ایلات ترک ماوراالنهر بهایران، بافت فرش در ایران تغییر یافته و فرشهای کوچک با اشکال هندسی، ویژه مفروش کردن چادر و خیمه باب شده بود.
۱۲۸۸ خورشیدی – پس از فتح تهران بهدست مجاهدان و پناهندهشدن «محمدعلی» شاه قاجار بهسفارت روسیه، در اینروز همه گروههای مردم تهران برای دیدار و عرض تبریک بهسرداران فاتح تهران، بهجانب آنان شتافتند. سپس اجتماعی باشکوه با حضور پانصد تن از نمایندگان مجلس، مجاهدان و شخصیتهای برجسته تشکیل شد که نام «مجلس عالی» گرفت و در همانجا تصمیمات مهمی اتخاذ شد. براین اساس، محمدعلی شاه از سلطنت خلع و فرزند خردسالش به نام «احمدشاه» در دوازده سالگی بهسلطنت انتخاب شد. همچنین مقرر شد تا هنگام بلوغ وی، «علیرضاخان عضدالملک» بهعنوان نیابت سلطنت، وظایف او را بهعهده گیرد. در این جلسه، چون هیت وزیران تشکیل نشده بود، هیتی بهجای آن مامور رسیدگی بهامور کشور شد.
۱۳۷۸ خورشیدی – اولین اجلاس بینالمجالس کشورهای اسلامی، بهمنظور تاسیس اتحادیه مجالس کشورهای اسلامی در محل سالن اجلاس سران کنفرانس اسلامی در تهران آغاز بهکار کرد. در این اجلاس سه روزه، روسا و هیتهای پارلمانی بلندپایه حدود پنجاه کشور اسلامی به منظور تاسیس سازمان مجالس کشورهای اسلامی گردهم آمدند که از این میان، روسای مجالس ۲۸ کشور بههمراه نایب رییسان و روسای کمیتههای خارجی، حضور داشتند. در این اجلاس، ایران بهریاست سازمان مجالس کشورهای اسلامی انتخاب شد و یکی از مهمترین کارهای این سازمان، ارتباط مجالس کشورهای مسلمان با یکدیگر عنوان شد.
۱۲۱۵ میلادی – امروز سالروز امضای فرمان «مگنا کارتا» (فرمان بزرگ آزادیها) است و «کینگ جان» پادشاه وقت انگلستان زیر فشار بزرگان کشور و ژنرالهای ارتش آنرا در ۱۵ ژوئن سال ۱۲۱۵ میلادی امضا و مهر کرد که آغاز پیدایش حکومت پارلمانی در جهان بهشمار آورده شده است. حکومتی را پارلمانی گویند که انتخاب رییس قوهمجریه توسط پارلمان بهعمل آید نه مستقیمن از سوی مردم و معمولن در این نوع دمکراسی، قوای اجرایی و مقننه کشور در دست حزب اکثریت و یا ائتلافی از احزاب همگون است.
۱۷۵۲ میلادی – «بنجامین فرانکلین» با فرستادن یک بادبادک به آسمان «فیلادلفیا» در هوای طوفانی و توام با رعدوبرق و مشاهده سوختن بادبادک، رابطه الکتریسیته ساکن و صاعقه را اثبات کرد.
۱۹۷۸ میلادی – «ملک حسین» پادشاه اردن با دختری آمریکایی بهنام «لیزا حلبی» ازدواج کرد.
۱۹۹۲ میلادی – درگذشت «لف نیکلایویچ گومیلییوف» تاریخدان و شاعر روس. وی عضو فرهنگستان علوم طبیعی روسیه و پایهگذار دانش جدید قومشناسی بود.
۱۹۹۴ میلادی – «واتیکان» کشور اسراییل را برای نخستینبار بهرسمیت شناخت و با اسراییل روابط کامل دیپلماتیک برقرار کرد.
۲۰۰۱ میلادی – رهبران جمهوری خلق چین، فدراسیون روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان سازمان همکاری «شانگهای» را تاسیس کردند.
روزنامه ایران در صدر اخبار امروز خود با اشاره به سخنان احمدینژاد در گفتوگوی زنده تلویزیونی خطاب به مردم نوشت: «مخالف شیوه کنونی برخورد با بدحجابی هستم.» این روزنامه دولتی در جایی دیگر از قول مدیرعامل صندوق تامین اجتماعی از بررسی افزایش حقوق بازنشستگان این سازمان خبر داد.
روزنامه تهران امروز «واکنش حامیان به سخنان احمدینژاد» را به عنوان تیتر نخست خود برگزیده است.
«۳۰۰ هزار بنگاه زود بازده در آستانه ورشکستگی» خبر دیگر این روزنامه است.
روزنامه جامجم نیز در تیتر خود از اظهارات حجتالاسلام آقا تهرانی نماینده مجلس شورای اسلامی نقل کرده که گفته است: «مردم خواص را در فتنه اخیر شناختند.»
این روزنامه در بخش دیگری از مطالب خود گزارشی را در خصوص اختلالات تلفن همراه و نارضایتی مردم منتشر کرده و در تیتر خود آورده است: «تلفنی که با مردم «همراه» نیست.»
«درخواست رسمی اشتون برای مذاکره با جلیلی» عنوان برجسته روزنامه خراسان است که گفته میشود با تاکید بر رویکرد دو سویه در قبال ایران ارایه شده است.
این روزنامه همچنین به نقل از آیتاله صافی گلپایگانی مرجع تقلید شیعه نوشت: «مبارزه با بدحجابی باید از دولت شروع شود.»
روزنامه دنیای اقتصاد عنوان «نشانههای بحران جدید در اروپا» را به عنوان مهمترین خبر دیده است.
«رکوردشکنی دوباره شاخص بورس تهران» تیتر دیگری است که این روزنامه اقتصادی به آن پرداخته است.
روزنامه شرق از انتقاد محمود احمدینژاد از برخورد ماموران و گشتهای ارشاد خبر داد و نوشت: «گشت ارشاد در دوربرگردان دولت.»
این روزنامه اصلاحطلب در بخشی دیگر از «تکذیب ممنوع شدن ملاقات زندانیان» مطلبی را درج کرد.
«قرآنی حرف میزنیم، مارکسیستی فکر میکنیم» عنوان برجسته روزنامه فرهنگ آشتی است که از قول آیتاله جوادی آملی در دیدار معاون رییسجمهوری بیان شده است.
این روزنامه همچنین با اشاره به اظهارات رییس دولت ایران در خصوص طرح امنیت اجتماعی از قول احمدینژاد نوشت: «کسی حق ندارد در مورد نسبت زن و مرد در خیابان سوال کند.»
روزنامه کیهان از «کشف ۳۰ میلیارد بشکه نفت در میدان اروند کنار» خبر داد.
این روزنامه همچنین ضمن اشاره به درگیریها میان معترضان دولت مصر در گزارشی نوشت: «ناآرامیهای ضد مبارک در اسکندریه به پایتخت مصر کشیده شد.»
و در پایان «انتخاب شهرداران با رای مستقیم مردم در صورت تصویب امروز نمایندگان مجلس» به عنوان تیتر برجسته روزنامه همشهری انتخاب شده است.
«کیفیت خودروها به زودی ارتقا خواهد یافت» تیتر دیگری است که این روزنامه از قول وزیر صنایع آورده است.
کارنوال فرهنگی مالزی با حضور ۵ کشور از تاریخ ۱۸ تا ۲۰ ماه جاری در ۵ مکان گوناگون این کشور برگزار می شود.
به گزارش رادیو کوچه به نقل از خبرگزاری رسمی مالزی (برناما)، «محمد رازی کایلس» مدیر کمیته رسوم و فرهنگ مالزی گفت این کارنوال با هدف توسعه صنعت گردشگری در این کشور انجام می شود.
وی در ادامه افزود: «در این کارنوال فرهنگی نمایندگانی از کشورهای ژاپن، تایلند، اندونزی، برزیل و ملل افریقایی شرکت میکنند.»
وی در خاتمه خاطرنشان کرد: «به خاطر آشنایی بیشتر با فرهنگ مالزیایی از تمام ایالات مالزی نمانیدگانی در این برنامه به اجرای رسوم محلی خود خواهند پرداخت.»
کنفرانس بانکداری اسلامی جهان نشست آسیایی خود را از امروز در سنگاپور شروع کرد.
به گزارش رادیو کوچه به نقل از خبرگزاری رسمی فیلیپین (پنا)، «لیم کیانگ» وزیر تجارت سنگاپور در سخنرانی آغازین این برنامه بیان کرد تقویت روابط کشورهای آسیایی و کشورهای منطقه خاورمیانه میتوانند به توسعه اقتصادی متقابل در این کشورها کمک کند.
وزیز تجارت سنگاپور همچنین خاطرنشان کرد: «بحران مالی جهانی نه تنها تاثیر چندانی بر رشد اقتصادی کشورهای آسیایی نداشت بلکه باعث توسعه صادرات و ایجاد سرمایه گذاری های بیشتر در این کشورها شد.»
وی در ارتباط با کشور خود نیز گفت: «سنگاپور توانست از فرصتهای سرمایه گذاری استفاده کند و به تجارت شورای همکاری خلیج نیز وارد شود.»
کیانگ در پایان تاکید کرد که به رغم تمام تاثیرات بحران مالی جهانی در تمام بخشهای مالی، بخش امور اسلامی توانست با وجود این بحران راهی برای توسعه خود هموار کند که در آینده در عرصه جهانی بر این بخش توجه بیشتری میشود.
نقوش انسانی، به شکل روایی است و صحنههای شکار، ورزشگاه، بزمگاه و یا مراسم مذهبی و صحنههای قربانی را توصیف میکنند، حجاریها روایتی است از ۲۳ قوم با همه جزییات لباس و سرپوش و پاپوش که تحت حکمرانی هخامنشیان بودند.
مصالح به کار رفته در بنای تخت جمشید عبارت بوده از: سنگ، خشت و گل، آجر، گچ، چوب، آهن، فلزات گرانبها (طلا،نقره،مس) عاج، لا جورد، عقیق و ……دیوارهای تخت جمشید در برخی جاها به ضخامت ۵/۵ متر بوده و قطعه سنگهای به کار رفته به وزن بیش از ۴۵ تن میرسیده است.
نقوش گیاهی شامل گل لوتوس یا گل نیلوفر، گل شاهعباسی، درخت سرو، طرح گل و بته ، تاک و پیچک، انگور و انار، بلوط، برگ انجیر و نخل و کنگر از مهمترین نقشهای گیاهی هستند که در آثار حجاری هخامنشی به کار رفتهاند و سپس بر دیوار، طاق و طاقچههای درون کاخها از جمله کاخ بیستون رخنه کردهاند.
نقوش حیوانی شامل: اسب، شیر، گاو، پرندگان، گاو دوسر و هما هستند. خطوط مستقیم و شکسته و نقش دایره و منحنی در حالتهای مختلف، همچنین نقش صلیب شکسته یا ترکیبی ازگل لوتوس و نخل در ترکیبات هندسی است.
در ایران استفاده از چوب در خانهسازی به ۴۲۰۰ سال قبل میرسد. طبق کتیبهی داریوش از زمان هخامنشیان بر روی درهای چوبی کنده کاری میکردند.
در سر ستونها که کلفتی آنها از پایین به بالا به تدریج کم میشد، قطعاتی که به صورت سر گاو کندهکاری شده بود قرار داشت و سر تیرهای چوبی در این قطعات جاسازی میشد. از دیدگاه مکانیکی و جاسازی آنها از لحاظ پایداری فرم ساختمانی و پخش نیروی وارده درست و بسیار جالب است.
وزن پایههای سنگی باعث میشوند که ستونها بتوانند در برابر بعضی از نیروهای افقی مانند نیروهای باد مقاومت کنند. قابلیت تحمل خمش یک تیر یا یک سازه قابی بیشتر بستگی به جنس آن عضو و نیز شکل مناسب هندسی آن دارد جالب این است که این نکته توسط سازندگان تخت جمشید در طرح تیرهای چوبیشان رعایت شده است .
همچنین قرار دادن رویهم تیرها جهت افزایش لنگر دوم مساحت، که درتحمل نیروی خمشی موثر است، خود نشان دهنده آگاهی سازندگان آن به اصول مکانیکی بوده است. جهت سوار کردن قطعات برروی یکدیگر، محلهای اتصال در پیرامون ستونها تراشیده میشود و قسمت مرکز ستونها نیز در محل به شکل فاق و زبانه تراشیده میشود که معمولن قطعه بالایی درون گودال قطعه زیرین قرار میگیرد. و مابین اتصال در محل زیر تراش مادهای ریخته میشود که عمل چسب سنگ را بین قطعات ستونها را انجام میدهد. و گاه اتصال قطعات سنگی توسط بستهای آهنی انجام میشود.
سازه سنگی یا خشتی به شکل دیوار، ضخامتها و ابعاد مختلف بر اساس میزان بار وارده و قرار دادن قطعات بر روی یکدیگر به شکلی است که نهایتن عنصر مقاوم و یکپارچهای را ایجاد کند. با توجه به امکانات و محدودیتها و شرایط و موقعیتها و ریشههای ظهوری آن نوعی از سازگاری فرهنگ فضا و منطق سازه، ملاحظه میشود. که اهمیت ویژه ساختمان را به عنوان رابطی میان خواستههای انسان و دنیا در نظر سازندگان و برپا کنندگان آنها بیان میکند.
نبرد شیر و گاو در تخت جمشید
گاو در هنر هخامنشی پاینده و نگه دارنده به شمار میرود و به همین دلیل در سرستونها و درگاهها به کار رفته است. اما از طرفی گاو به ماه هم مربوط میشود و به حاصلخیزی و باروری هم ربط دارد. گاو نماد ماه و شیر نماد خورشید است.
شاید فایق آمدن شیر بر گاو فایق آمدن خورشید بر ماه و روز بر شب و روشنایی بر تاریکی است. اما بهترین تعبیری که از نقش شیر گاو وجود دارد به شرح زیر است: صورتهای فلکی هستند در نزدیکی نوروز است، بهار میشود و حاصل خیزی و تجدید حیات آغاز میشود.
معماری هخامنشی مبتنی بر تکرار یافتههای مربعی شکلی است که سابقهای بسیار کهن دارد. این یافتهها کلن بنابر مقتضیاتی که شکلهای ساده قائمالزاویه میشوند و با برافراشته شدن و سر بسوی آسمان کشیدن، در بعد سوم (بعد عمودی) تجربه الهامات نوین میگردند. به نظر میرسد که حتا در این مورد این معماریها ویژگیهایی را بروز میدهند که با ویژگیهای بناهای همان عصر کاملن متفاوت و از آنها دور هستند.
از نقوش به کار رفته دراین دوره میتوان به نقوش گیاهی مانند گل لوتوس نیلوفر آبی نام برد که مظهر پاکی در آیین باستان است چرا که آنها میدانستند که چاکراهای انسان به شکل آن بوده وسلامت انسان وابسته به آن است.
دربارهی نقشگری در زمان مورد بحث باید گفت که نقش با قرینه و نظمی بسیار دقیق ترکیب یافتهاند. هر چهره با یک خط ظریف که نیروی نهایی قیافه را با صراحت و وضوح نشان میدهد رسم شده است. برجستهگیها لطیف و حساساند.
قسمتهای هموار نقوش با ریزهکاریهای دقیق اسلحه یا لباس تزیین شده، چین لباسها زیبایی بینظیری دارند، نقش گوسفند، شتر و شیر تحسین برانگیز است و با صراحت و ظرافت تمام عملی شده و به سادگی به آنها نیروی حیات بخشیده است و نتیجتن صفات و خصوصیات تمدنی بزرگ از آنها آشکار است .
نقش جانوران شاخدار از همان آغاز موضوع معمول هنر ایرانی بوده و نمایش این جانوران به تلقین و تاثیر عقاید جادویی انجام میگرفت .
به طور خلاصه مشخصات مهم هنر هخامنشی به قرار زیر است :
۱ـ هنر هخامنشی ظریف و عاری از خشونت هنر همسایگان و خاصه هنر آشوری است .
۲ـ هنر هخامنشی در زمینه ترسیم حیوانات و بعضی از نباتات هنری است شبیه به طبیعت و شیوهی ناتورالیسم و ترسیم درختها و مرغهای خیالی و علامت اهورا مزدا و غیره، هنری است تجریدی و ابداعی و در نقش هیکل آدمی، هنری است عاری از جزییات یعنی فقط به ترسیم شکل اکتفا نموده و کاری به جزییات قیافه و حالات روحی اشخاص ندارد. دراغلب نیمرخهای منقوش در این عهد یک حالت سکون و آرامش احساس میشود و تصویر پادشاه نیز همواره بزرگتر از دیگران ترسیم شده است.
۳ـ حجاران هخامنشی نیز در نقش حیوانات استاد بودهاند، (همانند کار مهرسازان) نقش حیوانات هخامنشی ساده، ظریف و دقیق است. و میتوان گفت که از این نظر هیچ ملتی به پای ایرانیان نمیرسد .
۴ـ از دیگر مشخصات این هنر ، صراحت طرح ونقش، قدرت، استحکام ودوام اثرهنری و تعادل آن است. در نیمهی قرن پنجم پیش از میلاد هنر هخامنشی تکمیل و ملایمتر شده و هنرمند ایرانی ابعاد (طول وعرض و ارتفاع) را به وسیلهی طرح دقیق در آثار خود رعایت کرده است.
گروهی کمال این هنر را در عهد داریوش دانستهاند. گروهی هم تفننهای هوسآمیز خشایار شاه را مخرب هنر هخامنشی شمردهاند. قدر مسلم آن است که تحولات هنری این دوره در نیمهی پنجم پیش از میلاد به نهایت درجهی کمال رسید و به واقع جویی توجه زیادی مبذول شد. متاسفانه بعد از سلطنت اردشیر سوم این هنر عالی رو به انحطاط نهاد.
منابع
Persepolis II: Contents of the Treasury and Other Discoveries (Chicago
University of Chicago Press, 1957)
Persepolis III: The Royal Tombs and Other Monuments (Chicago: University of Chicago Press, 1970).
The Treasury of Perspolis and other Discoveries in the Homeland of Achaemenians (Chicago: University of Chicago Press, 1939.
۲۰. حاصل کار اشمیت در این کتاب به چاپ رسیدهاست:
Flights Over Ancient Cities of Iran (Chicago, IL: University of Chicago Press, 1940)
این کتاب با این عنوان در ایران ترجمه و به چاپ رسیده است: اریک ف. اشمیت، پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران، برگردان آرمان شیشهگر، تهران، سازمان میراث فرهنگی (پژوهشگاه)، ۱۳۷۶.
امیر و کاملیا/ رادیو کوچه
امیر و کاملیا/ رادیو کوچه
امیر و کاملیا/ رادیو کوچهنقوش انسانی، به شکل روایی است و صحنههای شکار، ورزشگاه، بزمگاه و یا مراسم مذهبی و صحنههای قربانی را توصیف میکنند، حجاریها روایتی است از ۲۳ قوم با همه جزییات لباس و سرپوش و پاپوش که تحت حکمرانی هخامنشیان بودند.مصالح به کار رفته در بنای تخت جمشید عبارت بوده از: سنگ، خشت و گل، آجر، گچ، چوب، آهن، فلزات گرانبها (طلا،نقره،مس) عاج، لا جورد، عقیق و ……دیوارهای تخت جمشید در برخی جاها به ضخامت ۵/۵ متر بوده و قطعه سنگهای به کار رفته به وزن بیش از ۴۵ تن میرسیده است.نقوش گیاهی شامل گل لوتوس یا گل نیلوفر، گل شاهعباسی، درخت سرو، طرح گل و بته ، تاک و پیچک، انگور و انار، بلوط، برگ انجیر و نخل و کنگر از مهمترین نقشهای گیاهی هستند که در آثار حجاری هخامنشی به کار رفتهاند و سپس بر دیوار، طاق و طاقچههای درون کاخها از جمله کاخ بیستون رخنه کردهاند.نقوش حیوانی شامل: اسب، شیر، گاو، پرندگان، گاو دوسر و هما هستند. خطوط مستقیم و شکسته و نقش دایره و منحنی در حالتهای مختلف، همچنین نقش صلیب شکسته یا ترکیبی ازگل لوتوس و نخل در ترکیبات هندسی است.در ایران استفاده از چوب در خانهسازی به ۴۲۰۰ سال قبل میرسد. طبق کتیبهی داریوش از زمان هخامنشیان بر روی درهای چوبی کنده کاری میکردند.در سر ستونها که کلفتی آنها از پایین به بالا به تدریج کم میشد، قطعاتی که به صورت سر گاو کندهکاری شده بود قرار داشت و سر تیرهای چوبی در این قطعات جاسازی میشد. از دیدگاه مکانیکی و جاسازی آنها از لحاظ پایداری فرم ساختمانی و پخش نیروی وارده درست و بسیار جالب است.وزن پایههای سنگی باعث میشوند که ستونها بتوانند در برابر بعضی از نیروهای افقی مانند نیروهای باد مقاومت کنند. قابلیت تحمل خمش یک تیر یا یک سازه قابی بیشتر بستگی به جنس آن عضو و نیز شکل مناسب هندسی آن دارد جالب این است که این نکته توسط سازندگان تخت جمشید در طرح تیرهای چوبیشان رعایت شده است .همچنین قرار دادن رویهم تیرها جهت افزایش لنگر دوم مساحت، که درتحمل نیروی خمشی موثر است، خود نشان دهنده آگاهی سازندگان آن به اصول مکانیکی بوده است. جهت سوار کردن قطعات برروی یکدیگر، محلهای اتصال در پیرامون ستونها تراشیده میشود و قسمت مرکز ستونها نیز در محل به شکل فاق و زبانه تراشیده میشود که معمولن قطعه بالایی درون گودال قطعه زیرین قرار میگیرد. و مابین اتصال در محل زیر تراش مادهای ریخته میشود که عمل چسب سنگ را بین قطعات ستونها را انجام میدهد. و گاه اتصال قطعات سنگی توسط بستهای آهنی انجام میشود.سازه سنگی یا خشتی به شکل دیوار، ضخامتها و ابعاد مختلف بر اساس میزان بار وارده و قرار دادن قطعات بر روی یکدیگر به شکلی است که نهایتن عنصر مقاوم و یکپارچهای را ایجاد کند. با توجه به امکانات و محدودیتها و شرایط و موقعیتها و ریشههای ظهوری آن نوعی از سازگاری فرهنگ فضا و منطق سازه، ملاحظه میشود. که اهمیت ویژه ساختمان را به عنوان رابطی میان خواستههای انسان و دنیا در نظر سازندگان و برپا کنندگان آنها بیان میکند.نبرد شیر و گاو در تخت جمشیدگاو در هنر هخامنشی پاینده و نگه دارنده به شمار میرود و به همین دلیل در سرستونها و درگاهها به کار رفته است. اما از طرفی گاو به ماه هم مربوط میشود و به حاصلخیزی و باروری هم ربط دارد. گاو نماد ماه و شیر نماد خورشید است.شاید فایق آمدن شیر بر گاو فایق آمدن خورشید بر ماه و روز بر شب و روشنایی بر تاریکی است. اما بهترین تعبیری که از نقش شیر گاو وجود دارد به شرح زیر است: صورتهای فلکی هستند در نزدیکی نوروز است، بهار میشود و حاصل خیزی و تجدید حیات آغاز میشود.معماری هخامنشی مبتنی بر تکرار یافتههای مربعی شکلی است که سابقهای بسیار کهن دارد. این یافتهها کلن بنابر مقتضیاتی که شکلهای ساده قائمالزاویه میشوند و با برافراشته شدن و سر بسوی آسمان کشیدن، در بعد سوم (بعد عمودی) تجربه الهامات نوین میگردند. به نظر میرسد که حتا در این مورد این معماریها ویژگیهایی را بروز میدهند که با ویژگیهای بناهای همان عصر کاملن متفاوت و از آنها دور هستند.از نقوش به کار رفته دراین دوره میتوان به نقوش گیاهی مانند گل لوتوس نیلوفر آبی نام برد که مظهر پاکی در آیین باستان است چرا که آنها میدانستند که چاکراهای انسان به شکل آن بوده وسلامت انسان وابسته به آن است.دربارهی نقشگری در زمان مورد بحث باید گفت که نقش با قرینه و نظمی بسیار دقیق ترکیب یافتهاند. هر چهره با یک خط ظریف که نیروی نهایی قیافه را با صراحت و وضوح نشان میدهد رسم شده است. برجستهگیها لطیف و حساساند.قسمتهای هموار نقوش با ریزهکاریهای دقیق اسلحه یا لباس تزیین شده، چین لباسها زیبایی بینظیری دارند، نقش گوسفند، شتر و شیر تحسین برانگیز است و با صراحت و ظرافت تمام عملی شده و به سادگی به آنها نیروی حیات بخشیده است و نتیجتن صفات و خصوصیات تمدنی بزرگ از آنها آشکار است .نقش جانوران شاخدار از همان آغاز موضوع معمول هنر ایرانی بوده و نمایش این جانوران به تلقین و تاثیر عقاید جادویی انجام میگرفت .به طور خلاصه مشخصات مهم هنر هخامنشی به قرار زیر است :۱ـ هنر هخامنشی ظریف و عاری از خشونت هنر همسایگان و خاصه هنر آشوری است .۲ـ هنر هخامنشی در زمینه ترسیم حیوانات و بعضی از نباتات هنری است شبیه به طبیعت و شیوهی ناتورالیسم و ترسیم درختها و مرغهای خیالی و علامت اهورا مزدا و غیره، هنری است تجریدی و ابداعی و در نقش هیکل آدمی، هنری است عاری از جزییات یعنی فقط به ترسیم شکل اکتفا نموده و کاری به جزییات قیافه و حالات روحی اشخاص ندارد. دراغلب نیمرخهای منقوش در این عهد یک حالت سکون و آرامش احساس میشود و تصویر پادشاه نیز همواره بزرگتر از دیگران ترسیم شده است.۳ـ حجاران هخامنشی نیز در نقش حیوانات استاد بودهاند، (همانند کار مهرسازان) نقش حیوانات هخامنشی ساده، ظریف و دقیق است. و میتوان گفت که از این نظر هیچ ملتی به پای ایرانیان نمیرسد .۴ـ از دیگر مشخصات این هنر ، صراحت طرح ونقش، قدرت، استحکام ودوام اثرهنری و تعادل آن است. در نیمهی قرن پنجم پیش از میلاد هنر هخامنشی تکمیل و ملایمتر شده و هنرمند ایرانی ابعاد (طول وعرض و ارتفاع) را به وسیلهی طرح دقیق در آثار خود رعایت کرده است.گروهی کمال این هنر را در عهد داریوش دانستهاند. گروهی هم تفننهای هوسآمیز خشایار شاه را مخرب هنر هخامنشی شمردهاند. قدر مسلم آن است که تحولات هنری این دوره در نیمهی پنجم پیش از میلاد به نهایت درجهی کمال رسید و به واقع جویی توجه زیادی مبذول شد. متاسفانه بعد از سلطنت اردشیر سوم این هنر عالی رو به انحطاط نهاد.منابعPersepolis II: Contents of the Treasury and Other Discoveries (ChicagoUniversity of Chicago Press, 1957)Persepolis III: The Royal Tombs and Other Monuments (Chicago: University of Chicago Press, 1970).The Treasury of Perspolis and other Discoveries in the Homeland of Achaemenians (Chicago: University of Chicago Press, 1939.۲۰. حاصل کار اشمیت در این کتاب به چاپ رسیدهاست:Flights Over Ancient Cities of Iran (Chicago, IL: University of Chicago Press, 1940)این کتاب با این عنوان در ایران ترجمه و به چاپ رسیده است: اریک ف. اشمیت، پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران، برگردان آرمان شیشهگر، تهران، سازمان میراث فرهنگی (پژوهشگاه)، ۱۳۷۶.
محمدرضا جلاییپور سخنگوی پویش حمایت از خاتمی و موسوی (موج سوم) روز دوشنبه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
در ادامه موج جدیدی از بازداشت فعالان سیاسی و مدنی صبح روز گذشته (دوشنبه) محمدرضا جلاییپور از سوی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
آقای جلاییپور که رتبه اول کنکور سراسری سال ۱۳۸۱ در رشته علوم انسانی و طلای المپیاد ادبیات در سال ۱۳۸۰ را دارد پیش از این در جریان حوادث پس از انتخابات ایران روز ۲۷ خردادماه سال گذشته بازداشت شده بود که در نهایت ۲۱ شهریور ۱۳۸۸ بعد از ۸۸ روز زندان انفرادی و بدون پذیرفتن اتهامات وارده از زندان آزاد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر