-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا میکردند که مامان گفت: «من خستهام و دیگه دیروقته، میرم که بخوابم». مامان بلند شد، به آشپزخانه رفت و مشغول تهیه ساندویچهای ناهار فردا شد، سپس ظرفها را شست، برای شام فردا از فریزر گوشت بیرون آورد، قفسهها را مرتب کرد، شکرپاش را پرکرد،ظرفها را خشک کرد و در کابینت قرارداد و کتری را برای صبحانه فردا از آب پرکرد. بعدهمه لباسهای کثیف را درماشین لباسشویی ریخت، پیراهنی را اتوکرد و دکمه لباسی را دوخت.
اسباببازیهای روی زمین راجمع کرد و دفترچه تلفن را سرجایش درکشوی میز برگرداند. گلدانها را آب داد، سطل آشغال اتاق را خالی کرد و حوله خیسی را روی بند انداخت. بعد ایستادو خمیازهای کشید کش و قوسی به بدنش داد و به طرف اتاق خواب به حرکت درآمد،کنار میز ایستاد و یادداشتی برای معلم نوشت، مقداری پول را برای سفر شمرد و کنارگذاشت و کتابی را که زیر صندلی افتادهبود برداشت. بعد کارت تبریکی را برای تولدیکی از دوستان امضا کرد و در پاکتی گذاشت، آدرس را روی آن نوشت و تمبر چسباند؛ مایحتاج را نیز روی کاغذ نوشت و هر دو را درنزدیکی کیف خود قرارداد. سپس دندانهایش رامسواک زد. باباگفت: «فکرکردم گفتی داری میری بخوابی» و مامان گفت: «درست شنیدی دارم میرم.» سپس چراغ حیاط راروشن کرد و درها را بست.
پس ازآن به تکتک بچهها سر زد، چراغها راخاموش کرد، لباسهای به هم ریخته را به چوب رختی آویخت، جورابهای کثیف را درسبد انداخت، با یکی از بچهها که هنوز بیدار بود و تکالیفش را انجام میداد گپی زد، ساعت را برای صبح کوک کرد، لباسهای شسته را پهن کرد، جا کفشی را مرتب کردو شش چیز دیگر را به فهرست کارهای مهمی که باید فردا انجام دهد، اضافه کرد. سپس به دعا و نیایش نشست. درهمان موقع بابا تلویزیون راخاموش کرد و بدون اینکه شخص خاصی مورد نظرش باشد گفت: «من میرم بخوابم» و بدون توجه به هیچ چیز دیگری، دقیقن همین کار را انجام داد.
امروز بنا به تقویم وطنی، روز زن نام گرفته و من این روز را به تمام بانوان هموطنم اعم از مادر و همسر و نامزد و خواهر و دوستدختر و مادر زن و مادرشوهر و خلاصه هرچی بانوی ایرانی در دنیاست تبریک میگویم.
اما در ادامه برنامه پیشین و در رابطه با موضوع حق و حقوق زنان در خانواده و جامعه امروز گفتو گویی با چند تن از بانوان داشتم و از آنان نظرشان را در این زمینه جویا شدم.
قانون حامی مردان
بانویی که سالها با امور حقوقی سرو کار دارد معتقد است که به هیچ عنوان حقوق برابری بین خانمها و آقایان در جامعه ایرانی وجود دارد و نمونه بارز آن را مقایسهای میان قانونی که حقحضانت فرزند را به مادر یا پدر میدهد، میداند و میگوید که مادری که با تمام وجود در رشد و تربیت فرزندش میکوشد در نهایت از هیچ حقی در مورد او برخوردار نیست و در مواردی نیز که پدر، خانواده را رها میکند و مادر از نخستین سالهای زندگی فرزندان مسوولیت آنها را بر عهده دارد، بر اساس قانون این پدر است که هرچند هیچ نقشی در بزرگ شدن فرزندانش نداشته اما باید اجازه دهد تا آنان ازدواج کنند یا امور قانونی خویش را انجام دهند هرچند که هم چنان ناپیدا باشد و اگر مادر بخواهد این مسئله را قانونی پیگیری کند، سالها به طول میانجامد.
وی می افزاید که انجام کارخانه و رسیدگی به امور به طور سنتی به عنوان وظیفه یک زن درآمده و اغلب مردان خود را از همکاری در این زمینه مستثنی میدانند در صورتی که یک زن که بیرون از منزل نیز اشتغال دارد در شرایطی مشابه مردان قرار دارد.
زنان حق دارند اما فقط در کلام
اما همسر مردی که معتقد است زن در زندگی از جایگاه والایی برخوردار است، مسوولیت خطیر تربیت فرزند بر عهده اوست و زنان از حقوقی برابر با مردان برخوردارند، در این زمینه معتقد است که در عمل زنان از حق چندان زیادی برخوردار نیستند و فقط آنچه گفته میشود در زبان است و در عمل به زنان در این زمینه اجحاف میشود. مردان به راحتی هر حقی را برای خود قایل هستند اما در مورد همسرانشان چنین عمل نمیکنند. برای مثال به خود حق میدهند که روابط خود با دوستانشان را حفظ کنند و زمانی را با آنان بگذرانند اما همسرشان باید در خانه باشد و به امور منزل برسد.
زنان حق خود را به رسمیت بشناسند
البته تمامی بانوان یکسان فکر نمیکنند و برخی از آنها معتقدندکه این خود خانمها هستند که باید ابتدا حق خود را به رسمیت بشناسند تا دیگران نیز بدانند که حقوق آنها را رعایت کنند.
این همسر جوان میگوید که موضوع حقوق بانوان موضوعی است که در هرجای دنیا مطرح است اما شاید در ایران به نوع شدیدتری مطرح باشد و زنان باید از ابتدای زندگی از همسرانشان بخواهند که حقوق آنان را محترم بشمارند و در انجام بسیاری از امور با آنان همکاری داشته باشند.
به هر رو در این زمینه سخن فراوان است و دامنه مواردی که به عنوان حق مسلم یک انسان بهطور معمول درمورد زنان زیرپا گذاشته میشود آنقدر وسعت دارد که به چند برنامه نمیگنجد.
سنت، فرهنگ، قانون، ویژگیهای فردی، تربیت خانوادگی، آموزههای اجتماعی، عدم خودباوری زنان و بسیاری عوامل دیگر در ایجاد این روند نقش دارند که هریک جای سخن بسیار دارد.
امید دارم در برنامههای دیگری باز هم به این موضوع بپردازم.
در زمانهای گذشته هنوز مثل حالا وزارت ارشاد خل نشده بود و صدها کتاب تعبیر خواب چاپ نشده بود. یک شب تاجر معروف یک شهر در خواب دید که ۴۵ زرافه و ۳۲ کوالا با هم [...] او وقتی بیدار شد، پریشان بود و میخواست بداند که تعبیر خوابش چیست. چون در شهر کسی تعبیر خواب بلد نبود و از طرفی هم رویش نمیشد چیزی که دیده را تعریف کند، به گروهی ماموریت داد به روستاهای اطراف بروند تا کسی را بیایند که بتواند خواب را تعبیر کند. روزها گذشت و در نهایت یک روز…
در ایران باستان هنگام برآمدن و فرو رفتن خورشید گروهی به نواختن طبل و کوس و کرنا میپرداختند. در اوستا بخش یسناها آمده که پزشکان بیماران خود را با موسیقی ایرانی درمان میکردند.
در آن دوران سه نوع موسیقی آیینی (دینی)، بزمی و رزمی مرسوم بوده است، همچنین در جشنهای طبیعت و روزهای تاریخی و ملی، نواها و موسیقی ایرانی ویژهای اجرا میشد. در دوران هخامنشیان سرودها و ترانههایی به نام «هوره» در جنگها و جشنها اجرا میکردند که امروزه در ایلام و سرزمینهای غرب ایران با همین نام رایج است.
در دوران ساسانیان به ویژه دوران «بهرام گور» و «خسرو پرویز» موسیقیدانهایی زیرنظر وزیر دربار «خرم باش» کار میکردند. در جشنهای بزرگ، این نوازندگان و خنیاگران، نواها و آهنگهای گوناگون اجرا میکردند. در شاهنامه آمده بهرام گور تعداد ده هزار لوری (خنیاگر) از هند برای شادی و پایکوبی مردم به ایران آورد.
نبد هیچ مانند بهرام گور به داد و بزرگی و فرهنگ و زور
مشهورترین موسیقیدانهای این دوران باربد، سرکش، رامتین، بامشاد، آفرین، و نکیسای چنگ نواز بودند. باربد برای هر روز هفته، نوایی ساخت که به «هفت خسروانی» معروف است. همچنین برای هر روز ماه، سی لحن یا سی دستان و برای ۳۶۰ روز سال غیر از پنجه دزدیده، ۳۶۰ آهنگ یا ۳۶۰ دستان را ساخت. آهنگ «جامهدران» که در ردیف موسیقی ایرانی است، از ساختههای نکیسا است که با چنگ نواخته است.
دستان دیگری به نام دستگاه راست است که باربد آن را ساخت و امروز جز دستگاههای هفتگانه موسیقی ایرانی است، همچنین باید به آهنگها و دستان نوروز بزرگ، آرایش خورشید، ماه برکوهان (ماه بالای کوهسار)، کین ایرج، سوگ سیاوش و گنج باد، گنج کاووس، تخت تاقدیس، فرخ روز، سوگ شیدیز و باغ شیرین اشاره کرد.
موسیقی ایرانی دارای هفت دستگاه به نام شور، ماهور، نوا، همایون، سه گاه، چهارگاه و راست پنجگاه است و آوازهای ایرانی دارای سه بخش: دستگاه، نغمه، و گوشه است.
در ایران بعد از اسلام، با اینکه موسیقی در اسلام نهی شده بود، با این حال دانشمندان اسلامی و موسیقیدانان بزرگ ایرانی درباره هنر موسیقی کتابها و نگارشهایی دارند.
از آن جمله میتوان به بزرگان موسیقی در دوره اسلامی اشاره کرد:
«نشیط فارسی» از پیشگامان و سازندگان موسیقی عربی در قرن اول هجری بوده است.( ۸۰ هجری)
«ابراهیم موصلی» (ارگانی) و پسرش «اسحق موصلی» متولد شهر ارگان فارس عودنواز بودند. ابراهیم شعر عرب را به آهنگ ایرانی آراست، میگویند او نهصد نغمه موسیقی ساخته و پسرش نیز نوشتههایی در باب اصول موسیقی نگاشته که امروزه چیزی در دست نیست. (۲۳۵- ۱۲۵ هجری)
«زریاب» یکی از موسیقیدانهای ایرانی و شاگرد اسحق موصلی بوده و یکی از برجستهترین خوانندگان و موسیقیدانان و نوازندگان عود در زمان «هارون الرشید» بود. یکی از آثار او «فیالاغانی» است. (۲۴۶ هجری)
«ابوالعباس سرخسی» یکی از نویسندگان ایرانی و از مردم سرخس بوده و درباره موسیقی دو کتاب «الموسیقی الکبیر» و «الموسیقی الصغیر» از او باقی است. (۲۸۶ هجری)
«ابوبکر زکریای» رازی دانشمند بزرگ ایرانی که در ری به تحصیل علوم گوناگون زمان خود میپرداخت و درباره موسیقی کتاب «فی الجمل الموسیقی» را نگاشته است. او در جوانی نیز عود مینواخت. (۳۱۳هجری)
«ابن خردادیه» جغرافیدان ایرانی بوده و نیایش زرتشتی بودهاند و درباره موسیقی آثاری مانند «آداب السماع»، «طبقات المغنین» و رسالهای درباره سازهای زمان ساسانی نوشته است. (۳۰۰ هجری)
«ابونصر فارابی» بزرگترین دانشمند قرن سوم و چهارم هجری است و در تمام علوم زمان خود استاد بود و او را معلم ثانی بعد از ارسطو میدانند. فارابی موسیقی را در بغداد آموخت و سماع طبیعی ارسطو را چهل بار خوانده است و سازی شبیه قانون نیز ساخته است و درباره موسیقی، آثارش عبارتند از: کتاب «الموسیقی الکبیر- و المدخل الی صناعته الموسیقی» و کتاب «الموسیقی.»
«ابوعبداله خوارزمی» در اثرش «مفاتیح العلوم» از اصول موسیقی و ابزار و سازها سخن گفته است. (۳۷۰ هجری)
«رودکی» شاعر نامدار و موسیقیدان بزرگ ایرانی که چنگ نیکو مینواخت. (۳۲۹ هجری)
«ابوعلی سینا» دانشمند برجسته ایرانی معروف به شیخ الرییس در زمان سامانیان میزیسته. او در حدود ۱۰۰ کتاب در رساله نوشته است و در بخشی از موسیقی سخن گفته است و یکی از نوشتههای او درباره موسیقی «المدخل الی صناعته الموسیقی» است.
«صفی الدین ارموی» یکی از دانشمندان بزرگ ایرانی است که حدود سال ۶۱۳ هجری در ارومیه به دنیا آمد. عودنواز چیره دستی بود و آثارش در مورد موسیقی کتابهای «الادوار» و «شرفیه» درباره پردهبندی عود و گامهای موسیقی است.
«قطب الدین محمودشیرازی» نویسنده کتاب «دره التاج» که بخش بزرگی از آن درباره موسیقی است و در سال ۷۱۰ هجری درگذشت. رساله او در تاریخ موسیقی ارزش زیادی دارد.
«الجرجانی» که شهرتش بیشتر در علوم ادبی و حکمت است و درباره موسیقی در کتاب «مقالید العلوم» سخن گفته است و در سال ۸۱۶ هجری درگذشت.
«عبدالقادر مراغی»، نقاش و خوشنویس و عودنواز ماهری بوده است. از آثار او کتاب «مقاصد الالحان» و «جامع الالحان» درباره علم موسیقی است. (۸۳۸ هجری)
«احمدالمسلم الموصلی» یکی از موسیقیدانهای ایرانی است که کتاب «درالنفی فی فن الموسیقی» را درباره هنر موسیقی و موسیقی نظری نگاشته است. (۱۱۵۰ هجری)
در نوامبر ۲۰۰۹ شاهزاده مت ماریت Mette Marit دکمهای را فشار داد که اولین نیروگاه تراوشی جهان را در Tofteنروژ به کار انداخت. این نیروگاه به آسانی آبهای شیرین را از رودخانه با آبهای شور دریا میآمیزد و الکتریسیته تولید میکند. این سوختی مصرف نمیکند، زبالهای را بهوجود نمیآید، ماهیان را نمیکشد و یا چیزی را رادیواکتیویته نمیکند.
برای حامی اصلی شرکت Statkraft که بزرگترین شرکت انرژیهای تجدیدپذیر در اروپا هم هست نسل انرژی تراوشی کلید اصلی برای آیندهای سبزتر است. این شرکت کلن ۱۰۰ میلیون کرون نروژ (حدود ۱۷ میلیون دلار) در تحقیقات همراه با دولت نروژ و اتحادیه اروپا سرمایهگذاری کرده و نیمی از سرمایه کار را برای پیشبرد سرمایهگذاری پرداخت کرده است.
سور گوتاس، مسوول این اختراع میگوید: «ما اعتقاد داریم که انرژی تراوشی آینده بزرگی دارد. در ۲۰ سال انرژی تراوشی میتواند به اندازه دیگر انرژیهای تجدیدپذیر اهمیت داشته باشد.» گوتاس اعتقاد دارد که اگر دستگاهها در سرتاسر جهان نصب شوند، این کار توان تولید حداکثر تا ۱،۷۰۰ ترا وات ساعت انرژی را دارد. برای درک این مقدار، کافیست بدانیم که کل اروپا فقط دو برابر این مقدار را مصرف میکند. بنابراین اگر این طرح بتواند این مقدار را برآورده کند و بتواند با موفقیت از انرژی تراوشی استفاده کند، میتواند کاهش بسیار زیادی در انتشار کربن داشته باشد.
این چهطور کار میکند؟
این طرح فوقالعاده انرژی در ۶۰ کیلومتری جنوب اسلو بر روی رودخانه Tofte قرار دارد و آب شیرین رودخانه و آب شور دریا را میگیرد. این دو منبع آبی در مجراهای فشاری قرار میگیرند ولی با استفاده از غشا نیمه نفوذپذیری که از ترموپلاستیک متشکل از سلولز و اسیداستیک از هم جدا میشود.
سپس طبیعت پای خود را به میان میآورد. اصول فیزیک هیدولیکی این است که میخواهد بین شوری هر دو طرف غشا توازن ایجاد کند. نکته اینجاست که غشای آب شور را در همان جای خودش نگه دارد و آن منافذ ریز هم تنها به آب شیرین اجازه میدهند که عبور کند. بنابراین آبهای شیرین بیشتری به سمت آبهای شور میروند و میخواهند که از غلظت نمک بکاهند و این عمل باعث بالا رفتن فشار میشود. این فشار تولید شده میتواند در مراحل بعد توربین و ژنراتور را بچرخاند.
بنابه گفته استین اریک اسکیلهاگن، رییس بخش انرژی تراوشی در شرکت Statkraft، این کار از آنچه گفته شده آسانتر است. به خاطر همین است که کسی آن را تا کنون امتحان نکرده است.
کانالهای فشاری (بیش از ۶۰ تای آنها)تنها تانکرهای سادهای نیستند. آنها غشاهای لولهای افقی هستند که ۲۰ سانتیمتر قطر و یک و نیم متر درازا دارند که روی هم رفته ۲۰۰۰ متر مکعب فضا را اشغال کردهاند و این برابر هشت زمین تنیس است. در اطراف هر یک از لولههای غشا یک لولهای ۲۰ میلی متری قرار دارد که آب شیرین از رودخانه Tofte را وارد سیستم میکند. بقیه مجراهای فشاری در خارج از غشا پر از آب دریا هستند. این به آب شیرین اجازه میدهد تا در غشا به سمت آب دریا حرکت کند و فشار را بالا ببرند.
آب به آرامی حرکت میکند
روند تراوشی (مثل انتشار، فقط باتوجه به اینکه مولکولهای آب و حرکتهای موجود از غشا نیمه نفوذی رد میشوند تفاوت دارند.) فشار تولید میکند و توربینها را برای تولید الکتریسیته به گردش در میآورد. برای تحقق هدف این دستگاهها، تراوشات به سرعت صورت میپذیرند، به طوریکه از فشار هم برای کند کردن و کاهش سرعت همه چیز استفاده میکنند. با فشار وارد آوردن برروی آب دریا، آنها باعث میشوند که مولکولهای آب به سختی بتوانند به این سمت غشا حرکت کنند و باعث نگه داشت اختلاف فشار میشوند.
خیلی خوب است اگر واقعیت پیدا کند
محققان شرکت Statkraft میگویند که احتمالی برای فنآوری تراوشی وجود دارد که تنها برای تولید انرژی به کار نرود. بلکه به کمک نمک زدایی و طرحهای گندزدایی آب هم میآید. نمک زدایی آب باعث تولید آبهای بسیار شور میشود و این دو برابر توان تراوشی آبهای معمولی دریاها است و به همین منوال نیز میتواند فشار تراوشی و تولید ژنراتورها را نیز بالا ببرد. به جای استفاده از آب شیرین رودخانهها، آب تصفیه شده از کارخانجات و دستگاههای آب شهری میتواند در سمت بدون نمک غشا به کار رود. بنابراین، قرار دادن ایستگاههای انرژی تراوشی بین دستگاههای گندزدا و تاسیسات نمک زدایی نه تنها میتواند برق تولید کند بلکه میتواند فشار بر روی دیگر روندها را نیز بکاهد. اگر این عملی شود، آب نمک نیز در این روند رقیق شود و میتواند با اطمینان به دریا برگردد. این راه حل است.
غشا ترموپلاستیک متشکل از سلولز و اسیداستیک عنصر اصلی غشای به کار رفته در لولهها است. این غشا به طور خاص برای استفاده در دستگاههای تولید انرژی تراوشی به کار میرود.
فنآوری اصلی که اسکیل هاگن و تیمش را به چالش کشیده بود و همچنان هم در حال به چالش کشیدن است، ساخت اجزای درست برای غشا است. چیزی که به حجم مطلوب آب اجازه میدهد که از آن عبور کند و نیاز به حداقل پاکسازی را دارد و تنها از نیرویی برای پایدار ماندن استفاده میکند. غشاهای این دستگاه بازدهی کمتر از ۱ وات در هر متر مربع را دارند. هدف بر این است که این مقدار به ۵ وات برسد.
فشار دیگری که بر روی آن مجرا میآید به آسانی با اضافه کردن فشار بر روی راه مستقیم قابل رفع شدن است. اختلاف شوری بین آب رودخانه و آب دریا به قدری زیاد است که آب شیرین از غشای نیمه نافذ با سرعت زیادی عبور میکند که تولید فشارهای مختلف را به تعویق میاندازد.
اسکیل هاگن میگوید: «ما فقط نمیخواهیم که آب ریزش کند. ما به فشار آب زیاد نیز نیاز داریم. بنابراین ما آب شور را نیز تحت فشار میگذاریم. این باعث کند کردن حرکت آب از غشا میشود ولی همچنان به مقدار مورد نیازی از آن در سمت آب شور اجازه میدهد تا فشاری را برابر فشار آبشار ۱۲۰ متری ایجاد کند که مقداری است که برای چرخاندن توربین کافی است.
برای بالا بردن فشار آب شور و کند کردن فشار گذری از غشا، مهندسان از ترفندی جالبی استفاده کردند – تنها مقداری کمی از آب شور برای چرخاندن توربین استفاده میشود. حدود دو سوم از آن به سمت مبدل فشار منحرف میشود که آب وارد شونده را تغذیه میکند و میزان فشار را کاهش میدهد که باعث بالارفتن تاثیر آن میشود.
توانهایی که ذخیره میشوند
به هر حال، چالشهایی وجود دارد که باید با آنها رو به رو شد. دستگاه موجود در Tofte تنها به قصد تحقیقاتی راه اندازی شده. اسکیل هاگن میگوید: «این تنها یک نمونه بود. از این به بعد این میتواند تا ۴ کیلووات تولد کند ولی امروز فقط به اندازه برق مورد نیاز یک قهوه ساز برق تولید میکند.» حقیقتن پس از افتتاح رسمی پروژه این دستگاه تنها میتواند یک کتری را روشن کند تا برای شاهزادهای که آن را افتتاح کرده یک فنجان چای آماده کند.
شرکت Statkraft در نظر دارد یک دستگاهی را با توان تولید ۲ مگا وات برای سال ۲۰۱۲ آماده کند و در سال ۲۰۱۵ به مرحله صنعتی برساند. ولی با تمام این فنآوریهای جدید، آینده را نمیتوان پیشبینی کرد.
اسکیل هاگن با لبخندی میگوید: «من تا پیش از این ایستگاه انرژی تراوشی نساخته بودم.» با این حال، این فنآوری مزیت مهمی نسبت به دیگر سیستمهای انرژیهای تجدیدپذیر وابسته به دریا دارد. امکانات اصلی بر روی زمین خشک قرار میگیرند. این پروسه کاملن تحت کنترل است و برعکس انرژی امواج و یا انرژی جزر و مد تحت تاثیر تغییرات آب و هوایی قرار نمیگیرد. بهعلاوه، احتمال تاثیر منفی انرژی تراوشی بر روی محیط زیست وجود ندارد. در حقیقت حتا میتواند تاثیر فعالیتهای دیگر صنایع را بر روی سواحل را نیز کاهش دهد.
در شروع کار، اصلیترین ماده جانبی تولید شده، آب شور است که مشابه آب تولید شده از مخلوط شدن آب رودخانه با آب دریا است. تاثیر این کار بر روی محیط آبی Tofte در دست مطالعه است و از هر جایی میتواند به نقطهای در اقیانوس که میزان شوری آب دقیقن به همان مقدار است منتقل شود.
اسکیل هاگن میگوید که این طرح پروژهای پیشتازانه است که با تحقیقات کیفیت بالا و فداکاریها به جهان اجازه میدهد که از آبهای اقیانوسها برای تولید انرژیهای سبز استفاده کند. وی میگوید: «من همیشه مجذوب طبیعت بودهام. و نیروی تراوشی بیشتر در رابطه با شیمی صنعتی است تا فنآوریهای سنتی تولید برق. به همین خاطر این حق من نیز هست.»
و اگر طرح Tofte با موفقیت پیش برود، میتواند استفادههای بیشتری نیز داشته باشد.
حملهی بامداد دوشنبه ۱۰ خرداد ارتش اسراییل به کشتیهای امدادی که حامل مواد غذایی و درمانی برای مردم غزه بودهاند، منجر به کشته شدن چند تن از سرنشینان غیرنظامی در آبهای بینالمللی شد. این حادثه با واکنشهای متفاوتی همراه بود. جامعهی جهانی نسبت به نقض قوانین بینالملل با انزجار واکنش نشان داده، و بعضی کشورها سفیران اسراییل را برای ادای توضیح و ابلاغ اعتراض به دولت متبوعشان احضار کردهاند. در عین حال دولت اسراییل مدعی است از امنیت ملی خود دفاع کرده و اقدام آنها دفاعی بوده است. تظاهرات گستردهایی در سراسر جهان در محکومیت اسراییل برقرار شده است. این چهارمین بار است که گروهی امدادرسان با کشتی به غزه سفر میکنند و مواد مورد نیاز مردم غزه را حمل میکنند.
همزمان ویدیوهایی از شادی و پایکوبی اسراییلیها منتشر شد. بعضیها اسراییل را تنها دمکراسی خاورمیانه میدانند. شما چه فکر میکنید؟ در مورد اقدام طرفداران صلح که بر خلاف تصمیم اسراییل میخواستند از طریق دریا کمکهای خود را به مردم غزه برسانند چه فکر میکنید؟ اگر مخالف تحریم مردم غزه هستید چه راه حلی برای وادار کردن دولت اسراییل برای رفع تحریم مردم غزه دارید؟
«تیلدا سویینتن» بازیگر برنده اسکار در جریان برگزاری شصت و چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم ادینبورگ بنیادی راهاندازی میکند که به معرفی بچهها به سینمای جهان اختصاص دارد.
به گزارش خبرآنلاین، سویینتن بازیگر اسکاتلندی و مارک کازینز نویسنده و فیلمساز بانیان بنیاد «هشت و نیم» هستند که با نمایش فیلم «کیسه برنج» ساخته محمدعلی طالبی آغاز به کار میکند.
این بنیاد که مورد حمایت شورای هنر اسکاتلند است، به معرفی بچهها به سینمای جهان اختصاص دارد. فیلم «کیسه برنج» تولید سال ۱۳۷۵ و درباره یک پیرزن و کودکی پنج ساله است که هر یک در جستجوی خواسته خود با یکدیگر همراه میشوند.
تیلدا سوئینتن سال ۲۰۰۹ با فیلم «مایکل کلیتن» برنده اسکار بهترین بازیگر زن مکمل شد و همان سال رییس داوران بخش بینالملل جشنواره فیلم برلین بود.
شصت و چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم ادینبورگ در اسکاتلند روز ۱۶ ژوئن (۲۶ خرداد) با فیلم «شعبدهباز» به کارگردانی سیلوین شومه آغاز میشود و ۲۶ ژوئن (پنج تیر) با اولین نمایش جهانی «ستاره سوم» هتی دالتن به پایان میرسد.
جشنواره ادینبورگ سال ۱۹۴۷ راهاندازی شد و یکی از قدیمیترین رویدادهای سینمایی دنیاست.
روز مادر یعنی بهانهای برای بوسیدن دستهای خسته که عمری به پای بالین تو چروک برداشتند، روز مادر یعنی بهانهای برای در آغوش کشیدن او که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بوده، روز مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن…
به دنبال درخواست میرحسین موسوی و مهدی کروبی از رهبران مخالف دولت ایران برای صدور مجوز راهپیمایی که طی نامهای رسمی خطاب به استاندار تهران اعلام شد، هشت حزب اصلاحطلب نیز در درخواستی جداگانه، خواستار صدور مجوز راهپیمایی در سالگرد انتخابات شدند.
به گزارش تارنمای فراکسیون اقلیت مجلس – پارلماننیوز- مجمع نمایندگان ادوار مجلس، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، انجمن روزنامهنگاران زن، مجمع دانش آموختگان ایران اسلامی، جبهه مشارکت ایران اسلامی، حزب اراده ملت و مجمع نیروهای خط امام طی نامهای با استناد به اصل ۲۷ قانون اساسی ایران خواستار صدور مجوز راهپیمایی شدند.
لازم به ذکر است نسخهای از این نامه نیز به فرمانداری تهران ارسال شد که مسوولان فرمانداری با بیان اینکه تنها صدور مجوز برای مراسمها و تجمعات در مکان سربسته در حوزه وظایف آنهاست از قبول این درخواست خودداری کردند اما وزارت کشور این نامه را وصول کرد.
گفتنی است در روزهای اخیر شمار زیادی از احزاب و گروههای مخالف دولت فراخوانهایی را برای راهپیمایی در سالروز انتخابات ریاست جمهوری ایران اعلام کردهاند.
آرش نوری از متهمان حوادث پس از انتخابات از سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
به گزارش رهانا، آرش نوری به اتهام «اجتماع و تبانی» بر اساس ماده ۶۱۰ به ۵ سال حبس و به اتهام اخلال در نظم بر اساس ماده ۶۱۸ قانون به تحمل یک سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
دادگاه آرش نوری در تاریخ ۹ خرداد در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی برگزار شده بود و حکم وی ۲ روز بعد از دادگاه به وکیل او ابلاغ شد.
آرش نوری فارغ التحصیل رشته مهندسی پلیمر از دانشگاه امیرکبیر و همچنین مدیر مسوول نشریه «گون» در زمان دانشجویی نوزدهم بهمن ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی در منزل خود بازداشت شد.
در پی درخواست رییس قوه قضاییه از رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر عفو و تخفیف مجازات تعدادی از محکومین حوادث پس از انتخابات سال گذشته ایران، روز چهارشنبه آیتاله خامنهای با این درخواست موافقت کرد.
به گزارش رسانههای داخلی ایران به دنبال درخواست رییس قوه قضاییه برای عفو و تخفیف مجازات هشتاد و یک نفر از محکومان محاکم عمومی و انقلاب در حوادث پس از انتخابات ایران
آیتاله خامنهای در پاسخی کوتاه و با مضمون «با پیشنهاد جنابعالی موافقت میشود» موافقت خود را با این درخواست اعلام نمود.
گفته میشود که این افراد «واجد شرایط لازم جهت برخورداری از عفو و یا تخفیف مجازات» تشخیص داده شدهاند و همهی آنها درخواست عفو از رهبر ایران نموده بودند.
در جریان حوادث پس از انتخابات ژوئن سال گذشته ایران هزاران نفر از معترضان به نتایج اعلام شده دستگیر و زندانی شدند.
دادگاه انقلاب تهران حمید حائری فعال مدنی را به ۱۵ سال زندان و تبعید محکوم کرد.
به گزارش رهانا، حمید حائری از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، به اتهام «محاربه»، «ملاقات خانوادگی با فرزند در قرارگاه اشرف در عراق»، «هواداری از سازمان مجاهدین» و «تبلیغ علیه نظام» به ۱۵ سال زندان و تبعید به زندان گوهردشت کرج محکوم کرد.
گفتنی است حمید حائری ۵۷ ساله که از بیماری حاد قلبی رنج میبرد تاکنون دوبار دچار سکته قلبی شده است.
آقای حائری در تاریخ۱۵ آذر ماه سال گذشته توسط نیروهای اطلاعاتی در منزل خود بازداشت شد. وی هماکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر میبرد.
وزارت کشور افغانستان میگوید پس از حملات مسلحانهی روز چهارشنبه به محل برگزاری همایش صلح کابل تدابیر امنیتی در این شهر افزایش یافته است.
زمری بشری سخنگوی وزارت کشور روز پنجشنبه با تایید این خبر افزود: «تحقیقات در خصوص احتمال ادامه حملات مسلحانه انجام میشود و تلاش میشود تا علت اصلی آن روشن شود.»
این در حالی است که به اعتقاد برخی کارشناسان مسایل امنیتی تدابیر اطلاعاتی و امنیتی پلیس کابل نادرست است و نشان از ضعف نهادهای امنیتی افغانستان دارد.
گفتنی است روز چهارشنبه همزمان با گشایش نشست مشورتی صلح کابل که راههای مذاکره با مخالفان مسلح دولت را جستوجو میکند، افراد مسلحی تلاش کردند این نشست را مورد حمله با راکت قرار دهند. طالبان مسوولیت این حملات را برعهده گرفتند.
معاون شرکت فناوری اطلاعات ایران از اتمام زیرساخت فنی برای راهاندازی پست الکترونیکی (ایمیل) ایرانی خبر داد.
به گزارش مهر، علی اصغر انصاری اظهار داشت: «از لحاظ کارایی و قابلیت سعی شده ایمیل ایرانی وضعیت مناسبی داشته باشد و با کیفیت و امنیت بالا به کاربران ارایه شود.»
وی با اشاره به مذاکرات جهت امضای تفاهمنامه با شرکت پست برای ارایه پست الکترونیکی داخلی افزود: «براساس مفاد این تفاهمنامه بخشی از ظرفیت ایمیل ایجاد شده به شرکت پست ارایه خواهد شد تا مشترکان این شرکت نیز بتوانند از ظرفیت موجود استفاده کنند.»
به گفتهی آقای انصاری ظرفیت پست الکترونیکی ایرانی با دامنه «ایران دات آی ار» براساس میزان تقاضا قابل افزایش خواهد بود.
مقامهای شرکت فناوری اطلاعات ایران میگویند: «از ویژگیهای ایمیل ایرانی حفظ امنیت بیشتر اطلاعات است و در صورت استفاده از آن، اطلاعات ایمیل در داخل ایران گردش میکند و مانند ایمیلهای غیرایرانی نظیر یاهو، جیمیل و هاتمیل که در خارج از کشور میزبانی میشوند اطلاعات به خارج از کشور منتقل نمیشود.»
تیم ملی فوتسال امید ایران برای شرکت در یک تورنمنت روز شنبه ۱۵ خرداد عازم کشور چین خواهد شد.
به گزارش مهر، تیم فوتسال امید ایران که هدایت آن را ژوراندیرو دوراتا برعهده دارد، روز شنبه با ۱۴ بازیکن عازم کشور چین خواهد شد و ۲۲ خردادماه به ایران بازمیگردد.
در تورنمنت فوتسال شانگهای تیمهای برزیل، چین، ژاپن و ایران طی روزهای ۱۸ تا ۲۰ خردادماه با یکدیگر دیدار خواهند کرد.
گفتنی است تیم ملی فوتسال امید ایران به عنوان قهرمان بازیهای داخل سالن آسیا در این رقابتها شرکت میکند.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
در پی اثبات سرقت ادبی فیلمنامه مجموعه تلویزیونی «یوسف پیامبر» از کتاب «یوسف صدیق» فرجاله سلحشور، کارگردان این مجموعه، به سه سال زندان و مبلغ یک میلیارد و پانصد هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد.
این خبر را عباس بابویهی، رییس هیت کارشناسی پرونده شکایت از آقای سلحشور، به خبرگزاری شهر گفتهاست.
این کارگردان سینما و تلویزیون روز ۱۵ فروردین در دادگاه کارکنان دولت با اتهام این که در ساخت سریال تلویزیونی «یوسف پیامبر»، از فیلمنامه شهابالدین طاهری، نویسنده کتاب دو جلدی «یوسف صدیق» کپیبرداری کرده، مجرم شناخته شد.
براساس حکم اولیه این دادگاه، آقای طاهری باید ۲۰ در صد از حقوق مادی و معنوی نگارش فیلمنامه و ساخت مجموعه تلویزیونی سریال «یوسف پیامبر» سود ببرد.
اما به گفته آقای بابویهی رای سه سال زندان برای گذراندن مراحل بازپرسی دوباره به دادسرا فرستاده شدهاست.
فرجالله سلحشور اتهام سرقت ادبی را «تهمت» میداند و میگوید: «فکر میکنم این دوستان پول گرفتهاند تا خبرهای دروغ را همه جا منعکس و بدون اجازه منتشر کنند.»
آقای سلحشور میگوید تا کنون هیچ رایی از سوی دادگاه اثبات نشده، کسی محکوم نشده و جلسات دادگاه ادامه دارد.
وی درباره شکایتی که از او صورت گرفت به خبرگزاری دولتی ایرنا گفتهبود: «حدود ۱۰ تا ۱۱ سال پیش یک قسمت سناریوی آقای طاهری را که از خود وی دریافت کرده، خواندهبود و بعد از مطالعه آن سناریو را برای ساخت مجموعه تلویزیونی مناسب ندانسته و نظر خود را نیز به آقای طاهری گفتهبود».
جلسه بعدی این پرونده روز هشتم تیر ماه برگزار خواهدشد.
جامعهای که بارها از شیوههای مشخصی گزیده شده اگر این شیوهها را به کار نگیرد راه موفقیت را هموار خواهد کرد. ترک عادت چندان دشوار نیست اما ساده و سهل هم نیست جنبش سبز تا کنون پالایش یافته و مرحله ترویج برای مخاطبان جدید و آموزش مدنی برای حامیان را طی می کند. امتیاز نخست جنبش سبز چه باید کردها نیست بلکه چه نباید کردهاست. واقعیت این است که به جنبش سبز توصیههای تکراری و آزمون پس داده شده میشود که انجام هر کدام از آنها در بهترین حالت جنبش را خوشنام اما ناکام میکند و احتمال کامیابی جنبش را منتفی میکند . توصیههای اعتقادی راهبردی و تاکتیکی برای جنبش کم نبودهاند. توصیههایی که هر کدام در جامعه ما آزمون نامناسب پس دادهاند. شاه بیت این توصیهها بر ناخود آگاهی ایرانی سوار است. عنصر ایرانی سازگار است. اما در حالت متعادل این سازگاری خلاق است ولی در جامعه نابسامان سازگاری منفعل ایجاد میشود. در طرح و زمینه اصلی سازگاری منفعل حاشیهای انفجاری بروز و نمود پیدا میکند. در نتیجه طوفان درست مانند حوادث سال ۱۳۶۰ ه.ش. فرزندان ناهمگون میزاید. اما زمانی که عنصر ایرانی به سوی سازگاری خلاق میرود عجله و شتاب رفتارهای ناهماهنگ سازگاری خلاق را متوقف میکند مانند سال ۱۳۵۶ که این سازگاری خلاق متوقف شد. در نتیجه انقلاب مردمی بهمن ۵۷ با موج انحصارطلبی برخورد کرد و متوقف ماند.
جنبش سبز و توصیههای تکراری اعتقادی و باوری یا ایدئولوژیک:
جنبش سبز
جنبش مطالبه محور و شهروندی است در نتیجه در عین همراهی با باورهای جامعه مذهبی ایران وارد منازعه سکولاریسم و مذهبی نشد. در حالی که بسیاری از جنبش سبز را با ماهیت اعتقادی و مرامی تبیین میکنند. به خصوص تلاش عدهای در راه سکولار نشان دادن جنبش باعث شد که عدهای دیگر بر جنبه ایدئولوژی مذهبی جنبش تاکید کنند. این نوع کشمکش طراوت جنبش سبز را از بین میبرد و آن را دچار مسایل فرعی میکند. جنبش بر پایه نمادهای ملی و مذهبی خود را نشان داده اما بر ماهیت مطالباتی و شهروندی خود تاکید کرده و میکند.
چنین ویژگی از جنبش را باید حفظ کرد. جامعه ایران مذهبی است اما به دنبال هژمونی کردن برداشت خاص و انحصاری از مذهب نیست.
جنبش سبز و توصیه دولت محوری
جنبش سبز از اعتراض به نتایج انتخابات پا گرفت اما به مرور زمان از تسخیر دولت یا دولت محوری فاصله گرفت.
مواضع شجاعانه کروبی و بیانیه شماره ۱۷ موسوی مبتنی بر اینکه دولت دهم مشروعیت ندارد اما مسوولیت دارد صحنه قابل تاملی را در جامعه به وجود آورد. این برخورد مدنی و جامعه محور بود.
رهبران جنبش در عین تاکید بر روی خواستهای جنبش فقط خود را تنها و یگانه عامل اجرایی خواستههای جنبش نمیدانند.
جنبش جامعه محور بیشتر از اینکه بخواهد قدرت گرفتن را هدف قرار دهد تلاش میکند موفقیتش را نهادینه کند. تلاش برای جایگزین شدن برای دولت امری مذموم نیست اما نقد عملکرد دولت و مطالبه محوری از آن هر دولتی را در معرض آزمون شدید قرار میدهد و انگ قدرتطلبی جنبش سبز را از مخالفان میگیرد. توصیه نگارنده این است که در هیچ شرایطی به خصوص موسوی و کروبی نامزد هیچ مقامی نشوند. اما همیشه سیاسی در جامعه مدنی بمانند و بر حاکمیت تاثیرگذار باشند. با این وصف همین مطالبه محوری ایشان قدم رو به جلو بوده است که جنبش سبز را به دام دولت محوری نینداخته است. جریان اصلاحطلب دولت محور و قدرت محور بود از همین روی بسیار ملاحظه کار بود. اما در عمل ناچار از فراموشی منافع مردم بود.
جنبش سبز و سازمانهای کلیشهای:
جنبش سبز به صورت مداوم مورد توصیههای خوب اما کلیشههای راهبردی قرار گرفته است. محور این مدلها بر روی نوع رهبری و سازمان جنبش سبز استوار است.
بارها به رهبران جنبش سبز ایجاد جبهه ،تشکیل حزب و برپایی پارلمان توصیه شده است. اما این توصیهها به دلایل داخلی و امنیتی عملی نیست. هیچ تشکیلات متمرکزی در جامعه از زیر فشار امنیتی جان سالم به در نبرده است. پرداختن به این موضوع زمانی مفصل میطلبد اما فقط کافی است به سرنوشت جبههها ،سازمانها و نهادهای سیاسی و مدنی توجه کنید.
اما مشکل جامعه ما تنها عامل امنیتی نیست. شرایط امنیتی باعث میشود که زمان مناسب برای کارجمعی در ایران کوتاه باشد و همچنین امکان انتقال تجربه گذشته در عمل به داوطلبان جدید غیرممکن شود. در نتیجه دور تکراری و حلزونی در جامعه ما تکرار میشود.
به عبارتی تاسیس جبهه در جامعه باعث جنگ طولانی بر سر رهبری آن میشود و بعد از آن اختلاف میان جریانهای جبهه با نیروهای بیرون از آن میگیرد که این دعوا برای هر جریان سیاسی بلای بزرگی است. تجربه جبهه ملی حتا در دوران مصدق شاهدی بر مدعای ماست. در جامعه ما همه میخواهند رهبر یا نفر اول باشند و پست معاونت برای آنها در یک شهر بزرگ ارزش ندارد اما اگر کدخدای یک ده باشند چون مقام نخست را دارند مهمتر است.
در حال حاضر در جامعه ما تورم رهبری و رهبران وجود دارد. بسیاری مترصد هستند تا موسوی و کروبی از قطار پیاده شوند تا به تصور خود رهبر شوند در حالی که هرگونه عقبگرد موسوی و کروبی به معنای ناامیدی و یاس بسیاری از نیروهای جنبش است. این روحیه تنزهطلبی ایرانی مسئله بسیار مهمی است که حل آن هم زمانبر است. در اینجا قصد بازکردن این مسئله را ندارم. بیگمان تشکیل سازمان سیاسی رهنمودی خوب اما غیرمفید است چرا که سازمان سیاسی جدید بر تورم احزاب اصلاحطلب میافزاید و همچنین شرایط سازمانی برای حامیان موسوی مهیا نیست. هر اقدام عجولانه در این مورد به تشتت کامل میان آنها منجر میشود. همراهان موسوی آماده انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل تیمهای وزارت یا مشاورت وزارت مدیریت نبودند و بیشتر چهرههای دانشگاهی بودند و نه نیروهای سازمانی و حزبی که توان آموزش و کادرسازی داشته باشند. نیروهایی که در نهاد رسمی یا حکومتی با یکدیگر همکار میشوند به راحتی در یک حزب و سازمان سیاسی مخالف دولت نمیتوانند هماهنگ شوند. بیگمان جبهه و تشکیل سازمان سیاسی توصیه خوب اما غیرمفید و البته غیر عملی است.
شبکههای افقی و اجتماعی بیگمان مدل ابتکاری نیست اما مدلی تحمیلی است که مشکلات خاص خود را دارد. نقاط منفی این شبکهها هم زیاد است. اما مدلی است که قابلیت عملی دارد و باید از آفات این مدل کاست. این مدل سازمانی مزیت دوران ساز ندارد بلکه شرایط حاکمیت، نوع رهبری و شرایط جامعه است که مزیت ساز آن میشود. شبکههای افقی تا حدودی به روحیه تفردطلب و گریز از مرکز ایرانی که البته روحیه خوبی هم نیست قرابت بیشتری دارد. اما این ضعف را باید از طریق رهبری و امر رسانهای و هدفگذاری مشترک راهبردی در جنبش حل نمود. البته با کمی شانس و اقبال که به سراغ جنبش خواهد آمد.
همچنین حضور و نقش افراد ،شخصیتها و جریانهای سیاسی-مدنی تا حدودی ضعف تجربهای شبکهها را حل خواهد کرد. این جریانها این نقش را ایفا کردهاند.
رهبری جنبش سبز
این شعار که جنبش رهبر ندارد یا نقد رهبری به قصد نفی کامل آن ریشه در همان آفت تفردطلبی و رهبری طلبی عنصر ایرانی می دهد. جنبش بیرهبر در جهان وجود ندارد. جنبش اعتراضی باید رهبر داشته باشد. مشکل رهبری نیست بلکه مشکل جامعه در اوج تفردطلبی و هژمونیطلبی عدهای از افراد است که نتیجه آن پیدایش رهبری غیردمکراتیک است. چون رهبرهای دموکرات را خودخواهیهای روشنفکرانه و قدرتمندانه از میدان به در میکند. بلایی که بر سر مصدق دموکرات و بازرگان و.. در تاریخ سرزمین ما آورده شده نمونهی این ادعاست.
جنبش سبز رهبر دارد منتها این رهبری توافقی و غیرکاریزماتیک است. این رهبری بیایراد نیست اما رهبری لباس نیست که آن را عوض کنیم و اتفاقی رخ ندهد.
در این مورد برخورد مهندس سحابی ،پیمان ،میثمی ،ملی مذهبیها و برخی جریانات خارج از کشور با رهبری جنبش سبز میتواند الگو باشد. مهندس سحابی به لحاظ سابقه و زجر و سختی جایگاه خود در تاریخ ایران با کسی قابل مقایسه نیست اما وی در مقام حمایت از جنبش سبز با حفظ هویت خود وارد عمل شد.
جنبش سبز به رهبری ،اعتماد مردم به رهبری ،به حمایت از رهبری و انتقاد از رهبری نیازدارد. همچنین رهبری جنبش به معنی بهتر بودن آن افراد نیست. نشان ابوذر غفاری یا عمار یاسر از ابوبکر صدیق و عمر رضیاله عنه کمتر نیست. در حالی که ابوذر هیچ گاه رهبر نبود. عجیب این است که روشنفکران و فعالان سیاسی به خصوص مذهبیهای ما به ظرافتهای تارخی کمتر توجه دارند.
جنبش سبز و توصیههای راهبردی
توصیههای راهبردی متداول در جامعه ما ناکام بودهاند. این توصیهها عبارتند از «اتمامحجت با حاکمان»، «موسوی و کروبی باید گذشتهشان را محکوم کنند و قانون اساسی را رد و یا اعلام انتخابات آزاد یا نظام سکولار کنند»، «ظرفیتهای قانون اساسی قابل اجرا نیست باید قاطعانه ایستاد و مردم را به خیابان دعوت کرد. فرصت از دست میرود. نباید سازشکار بود و نباید مصلحتاندیش بود»، «مسالمتآمیز بودن به معنای دفاع نکردن از خود نیست بلکه باید در مقابل خشونت از خود دفاع کرد».
این جملات فراوان نقل شدهاند . نتیجه این جملات راهبردی به معنای قهرمان همراه با سرکوب است. نگاه دولت محور ،اقدام سریع و عجولانه ،دید شتابزده در این جملات و توصیهها مشهود است. در حالی که عجله، شتاب و مرزبندی در رفتار مدنی امری مقبول نیست. سروب سالهای ۱۳۶۰ و حتا برخی از مواضع اصلاحطلبان در دوران اصلاحات نشان داد که این رفتارها و اینگونه ابراز نظرها حتا اگر خوب باشند مفید و کارساز نیستند. حال میتوان آن روی سکه را بررسی کرد. آیا از طریق اقدامات سریع ،شتابزده پیروزی حاصل میشود و دموکراسی به دست میآید؟.
تجربه مشروطیت، انقلاب اسلامی و حتا پیروزی غیرمنتظره خالتمی پیش روی ماست. موقعیت فعلی به ما میگوید که موقعیت جنبش سبز به دلیل همهگیر نبودن، درآمد نفتی و توان سازماندهی و بسیج نیروهای وفادار به حکومت و نیاز اکثر اقشار جنبش سبز به مستمریهای دولت و عدم آمادگی اعتصاب بازاریان و کارگران شرکت نفت به هیچوجه امکان حرکت سریع و شتابزده را به جنبش نمیدهد. اگر جنبش به دنبال مرزبندی، ابراز نظر قاطع، شتاب و عجله بود تجربهای تلخ تر از سال ۱۳۶۰ به دست میآورد.
مسئله دیگر ارایه راهبردهای قاطعانه، مرزبندی با گذشته و اعلام نظام سکولار و برپایی رفراندوم است. این اهداف و راهبردها بیشتر تحکم است و باور طرف محور قرار میگیرد و باور دیگری رد میشود. باید توجه داشت که نقد اعمال گذشته محور همکاری با یکدگر نیست. تجربه به ما میگوید که بهتر از نقد گذشته شیوه نقد و رسیدن عملی به نقد خود است. در این مورد مثالی میزنم. کسی به لحاظ نظری همه ابعاد دموکراسی را می پذیرد منتها این پذیرش در سخنرانیها و مقالههاست اما در عرصه عمل به بهانه محدودیت همچنان خودی و غیرخودی عمل میکند. اصلاحطلبان در دوره اصلاحات چنین بودند. اما اگر به مرور زمان نسبتی میان نظر و عمل خود در جهت دموکراسی خواهی برقرار کند و بر سر بنیانها و اعتقادات خود باقی بماند تجربه نشان داده چنین تغییری کارساز ،پایدار و موثرتر است.
به عنوان نمونه مقایسه مل اصلاحطلبان و رابطه با جریانات غیرخودی و نحوه برخورد کروبی و موسوی با نیروهای دگراندیش نشان میدهد که این دو با وجود نداشتن یا عدم اعتقاد به تئوریهای آزادیخواهانه غربی در عمل از اصلاحطلبان و همراهان خاتمی در نفی مراحل خودی و غیرخودی جلوترند. پس در عرصه سیاست و عمل باید عمل را سنجید نه حرفها و نظرات و البته نظرات و تئوریهای باید در عرصه آکادمی و بنگاههای تولید فکر مورد بررسی قرار گیرند.
جنبش سبز و حامیان
جنبش سبز به تعبیر همگان متعلق به همه مردم و جریانهاست. اکنون باید دید آنهایی که جبهه یا اقدام واحد با موضعگیری قاطع میخواهند برای جنبش چه کردهاند. به عنوان نمونه فعالان جنبش که به رهبری فعلی نقد دارند میتوانند یک رسانه تصویری سبز خلق کنند. و آن را در خدمت جنبش قرار دهند. آیا جریانها و افرادی که رسانه در اختیار دارند حاضرند در روز یک ساعت فقط در خدمت اخبار جنبش سبز باشند بدون اینکه نام جریان خود را مطرح کنند. اگر چنین نمیکنند چگونه میتوانند جبهه مشترک خلق کنند؟
باید پذیرفت که جنبش سبز توانست جهت مشترکی در میان ایرانیان ایجاد کند. آیا مدعیان منتقد جنبش سبز توانستند مقبولیت دیدگاه خود را در جنبش جا بیندازند تا بر توان آن بیفزایند؟
چندن دلیل میتوان مطرح کرد که برخی از منتقدان از سر توهم همان راه حلهای خوب اما غیرعملی را مطرح میکنند که البته با نیتهای گوناگون و با اهداف متفاوت نقدهای خود را وارد میکنند چون میان منتقدان جنبش تفاوتهای زیادی وجود دارد. اما باید پذیرفت اگر این توصیهها به کار گرفته میشد چیزی به نام جنبش باقی نمیماند.
اما نقدها همه از یک جنس نیستند برخی از نقدها به جنبش قابل اعتنا هستند. اگر جنبش مدنی و مطالبه محور است باید به نکات زیر توجه کرد:
-ارایه منشور حداقلی برای جنبش
-خلق رسانه تصویری مستقل
-دادن افق و چشمانداز
-تعیین مسیر مراحل آن
-توضیح هر مرحله جنبش
-توضیح توان و مرحله جنبش
-شناخت جریان مخالف جنبش و توان آن
-رابطه منطقی، انتقادی، حقوقی و محترمانه جنبش با سران نظام
-توصیه عملی و ارایه راهکارهای غیرمتمرکز برای استمرار جنبش سبز
-طرح نقاط ضعف رابطه شبکهای و نقدهای وارد بر آن
چنین نقدهایی به رهبری و حتا مدیران و روشنفکران جنبش وارد است. در برخی از این موارد کمکاری و در مورادی بیتوجهی شده است.
نقدهای دولت محور یا هژمونی محور بر چند ویژگی استوار است. ماهیت جنبش مذهبی است یا سکولار؟ چه کسی رهبر است و چه کسی باید رهبر شود؟ سرنوشت جنبش سبز چه بهرهای برای جریانات دارد؟
این نقدها بخش وسیعی از مقالات درباره جنبش را شامل میشود ک نتیجه آن بحثهای فرعی یا غیرضروری است که باید در حد معقولی مورد توجه قرار بگیرد. اما نقدهایی که ویژگیهای چشمانداز دادن، عمق دادن، جهت دادن و امکانات خلق کردن را دارند باید مورد توجه جدی قرار بگیرند.
این نقدها وقتی عمیق میشود که سطح و مرحله جنبش حامیان و مخاطبان و امکانات جنبش را شناخت و بعد برای آن راهحل، چشمانداز و افق ارایه کرد. جنبش سبز به تبیین افق پیش رو، چشمانداز حرکت، تعیین مرحله فعلی و مرحله بعدی نیاز دارد.
خاتمه
باید توجه داشت که اگر جنبش چند راه رفته را دوباره میرفت از جنبش نامی بیش باقی نمیماند.
راههای نرفته را هم باید با تامل و احتیاط پیمود.
باید پذیرفت که بسیاری از راهحلهای پیشنهادی آزمون پس دادهاند.
راههای جدید با نگاه ماندگاری، حوصله و کامیاب باید مورد ارزیابی قرار بگیرد و به عبارتی دستآورد محور باشند.
۱۹۵۳ میلادی – «جان فاستردالس» وزیر امورخارجه وقت آمریکا پس از یک دیدار طولانی با «لویی هندرسون» سفیر این کشور در تهران اعلام کرد که دولت آمریکا نمیگذارد ایران بهدست کمونیستها و مخالفهای آمریکا بیافتد. وی که در واشنگتن سخن میگفت اظهار داشت که با افتادن ایران به دامان مسکو، خاورمیانه استراتژیک و نفتدار از دست خواهد رفت و چراغ اقتصاد اروپا و ژاپن خاموش خواهد شد.
۱۷۸۰ میلادی – «ویلیام هون» روزنامهنگار رادیکال و طنزنویس انگلیسی سوم ژوئن بهدنیا آمد و ۶۲ سال عمر کرد. دولت و کلیسا از زخم طنزهای هون در امان نماندند. وی برای تامین آزادی مطبوعات انگلستان تلاش بسیار کرد. معروفترین تالیف او «اوری دی بوک» (Every Day Book) است.
۱۹۹۹ میلادی – «اسلوبودان میلوشویچ» رییسجمهوری یوگوسلاوی پس از ۱۱ هفته که کشورش زیر حملات هوایی شدید ناتو قرار داشت و آسیب فراوان دید حاضر شد راهحل دولتهای عضو این پیمان را برای مسئله کوزوو بپذیرد.
۱۹۵۹ میلادی – «سنگاپور» با جداشدن از بریتانیا، به استقلال دست یافت.
۱۹۸۶میلادی – «رافائل نادال» مشهور به رافا تنیسور حرفهای اسپانیایی در شهر ماناکور، جزیره مایورکا بهدنیا آمد. وی مرد شماره یک سابق تنیس و شمارهی دو فعلی تنیس بعد از راجر فدرر میباشد. نادال از تاریخ ۱۸ اوت ۲۰۰۸ تا تاریخ ۵ ژوئن ۲۰۰۹ مرد شماره یک تنیس دنیا بود.
۱۶۶۷ میلادی – برای نخستینبار در تاریخ طب و جراحی، عمل تزریق خون بهانسان توسط «ژان باپتیستدنیس» پزشک فرانسوی صورت گرفت. تزریق خون بهبیماران، تحولی عظیم در علم پزشکی ایجاد کرد، زیرا تا آن هنگام، بسیاری از بیماران بر اثر خونریزیهای شدید و کمبود خون، جان خود را از دست میدادند. این پزشک فرانسوی در نخستین آزمایش خود، خون یک بره را به بدن انسان تزریق کرد، اما بعدها به بیماران، خون انسان نیز تزریق شد.
۱۶۵۷ میلادی – درگذشت «ویلیام هاروی» کاشف جریان گردش خون و بنیانگذار طب نوین. وی تحصیلات خود را در رشته پزشکی بهپایان برد و به استادی طب دانشگاه کمبریج دست یافت. او مدتی نیز در دربار انگلیس خدمت کرد و طی سالیان بعد به شهرت رسید. وی معتقد بود که نمیتوان شناخت وظایف اعضای بدن را در کتابها آموخت، بلکه وسیله آموختن آن، کالبدشکافی و تجربه است. هاروی در راه شناسایى اعمال بدن تلاش وافری بهکار برد تا اینکه پس از سالها مطالعه و تحقیق، در چهارم دسامبر ۱۶۱۹ موفق به کشف جریان گردش خون گردید. وی همچنین وظایف و عمل قلب را بدون کمک میکروسکوپ کشف کرد. هاروی در سال ۱۶۲۸ تمام تجربیات خود را در یک جزوه هفتاد صفحهای منتشر نمود. با انتشار این جزوه، نفرت عجیبی درمردم به وجود آمد. زیرا آنها عقیده داشتند که قلب مرکز و جایگاه روح است و خون در کبد وجود دارد. همچنین مردم بر این باور بودند که غذا بعد از واردشدن به معده، هضم و بهوسیله رودهها وارد کبد میشود و به صورت خون در میآید. ولی هاروی ثابت کرده بود که غذا پس از هضم وارد خون شده و خون پس از گردش در قلب، بهتمام نقاط بدن میرود. پس از مرگ وی افکارش رد شد، تا اینکه در سال ۱۶۶۱ میلادی یکی از متخصصان پزشکی در مشاهدات میکروسکوپی جریان خون را مشاهده کرد و بدین وسیله، کشف بزرگ هاروی مورد تایید پزشکان و مردم قرار گرفت.
۱۳۳۱ خورشیدی – روزنامههای تهران ضمن چاپ گزارش طولانی بانک جهانی درباره مناقشه ایران و انگلستان بر سر نفت، شدیدن از این بانک انتقاد کرده و نوشته بودند که بانک جهانی با این گزارش ماهیت سیاسی خود را به جهانیان نشان داد و ثابت کرد که صرفن یک موسسه پولی بیطرف نیست و در پشت چهره آرام خود به سود برخی قدرتهای سیاسی کار میکند و یک ابزار اعمال سلطهگری است .
معترضان ضددولتی تایلند که پس از ۹ هفته به اعتراضات خود در تایلند پایان دادند اعتراضات خود را از سر میگیرند.
روزنامه «استریت تایمز» مالزی نوشت سرخپوشان تایلندی که به دنبال سرکوبی نظامی پس از ۹ هفته به اعتراضات خود پایان دادند به اعتراضات خود ادامه خواهند داد هر چند که از سرگیری این اعتراضات چند ماه دیگر طول بکشد.
دومین اقتصاد بزرگ جنوبشرق آسیا که بحران سیاسی جدی را پشت سرگذاشت در جریان بحرانها در این کشور ۸۸ نفر جان خود را از دست دادند و بیش ار ۱۸۰۰نفر نیز زخمی شدند.
این روزنامه همچنین به نقل از دولت تایلند مینویسد که دامنه اعتراضات که به مراکز اقتصادی بانکوک هم کشیده شد باعث خسارات اقتصادی جبرانناپذیری در این کشور شد.
تایوان از آزمایش موشکی در این کشور خبر داد که قادر است پکن را مورد هدف قرار دهد.
به نقل از شبکه خبری آسیا، این موشک که قابلیت پرتاب ۲۰۰۰ کیلومتری را داراست روز پنجشنبه یا جمعه این هفته در یک از شهرهای جنوبی تایوان آزمایش میشود.
در صورت موفقیت در آزمایش این موشکها تولید انبوه آنها در این کشور آغاز خواهد شد.
وزرات دفاع این کشور اعلام کرد که قصد دارد ۱۵۰ فروند از این موشکها را به ۲۴۰ موشک دوربردی که در حال حاضر قابل استفاده است اضافه کند.
یکی از مقامات وزارت دفاع تایوان همچنین گفت برنامه تحقیق و توسعه موشکی در این کشور طبق برنامه در حال انجام است.
گفتنی بر اثر چالشهای که بین تایوان و چین وجود دارد هر دو کشور به دنبال توسعه سلاحهای خود هستند به طوری که چین از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ میزان موشکهای خود را از ۳۰۰ فروند به ۱۴۰۰ فروند افزایش داده است.
دولت سوئد قصد دارد به منظور گسترش همکاریهای اقتصادی دفتر اقتصادی خود را در جاکارتا راهاندازی کند.
به نقل از خبرگزاری رسمی اندونزی (آنتارا)، «اوا پولانو» سفیر سوئد در اندونزی گفت به دنبال تمایل کشورش به گسترش روابط اقتصادی با اندونزی دفتر تجاری سوئد از اول آگوست سال جاری فعالیت خود را در جاکارتا آغاز خواهد کرد.
وی اعلام کرد ۵ کارمند این دفتر با سفارت سوئد در اندونزی همکاری نزدیکی خواهند داشت.
وی خاطر نشان کرد روابط ۶۰ ساله اقتصادی بین این دو کشور فرصتهای بیشتری در بخشهای گوناگون مهیا میکند.
وی همچنین در مورد تاثیر بحران موجود در یونان خاطر نشان کرد این بحران بر کشورهای اروپایی تاثیر میگذارد اما جای نگرانی نیست زیرا اتحادیه اروپا اقدامات لازم را انجام خواهد داد.
نمایشگاه بزرگ تجارت جهان اسلام طی روزهای ۴ تا ۶ ژوئن (۱۴ تا ۱۶ خرداد) در مرکز تجارت جهانی پوترا در کوالالامپور برگزار شود.
براساس بیانیه برگزارکنندگان، این نمایشگاه محفلی برای تاجران، کارفرمایان و سرمایهگذاران و خریداران بینالمللی از سراسر دنیا برای بررسی فرصتهای سرمایهگذاری و تجارت مشترک قابل دسترس در جهان اسلام و دیگر کشورهای شرکتکننده فراهم میکند.
انتظار میرود بیش از ۴۰ هزار نفر از «نمایشگاه بزرگ مسلمانان ۲۰۱۰» که قرار است به صورت مشترک توسط مرکز تجارت بینالملل سازمان کنفرانس اسلامی و درگاه تجارت الکترونیکی پاکستان با حضور ایران در کوالالامپور برگزار شود دیدن کنند.
این مراسم همچنین در برگیرنده یک همایش نیز خواهد بود که شرکتکنندگانی از کشورهای کانادا، اندونزی، عربستان، ایران، ترکیه، پاکستان برونئی، تایلند، سنگاپور، بنگلادش و مالزی خواهد داشت.
گفتنی است ایران نیز در این نمایشگاه غرفهای را در اختیار دارد و شرکتهای ایرانی مقیم مالزی در صورت تمایل به معرفی محصولات و فعالیتهای خود میتوانند نسبت به ارسال بروشور و کاتالوگهای خود به سفارت جمهوری اسلامی ایران جهت ارایه به بازدیدکنندگان از غرفه مزبور اقدام نمایند.
کارشناسان اقتصادی مالزیایی در پایان ششمین همایش مجمع جهانی اقتصاد اسلامی گفتند که بهزودی در آیندهای نزدیک ارزش تجارت صنایع حلال از مرز یک تریلیون دلار خواهد گذشت.
برگزارکنندگان مجمع جهانی اقتصاد اسلامی که طی روزهای ۱۸ تا ۲۰ می ( ۲۸ تا ۳۰ اردیبهشتماه) در کوالالامپور مالزی برگزار شد اعتقاد دارند که ارزش تجارت صنایع حلال به زودی از مرز یک تریلیون دلار نیز بیشتر خواهد شد.
به نقل از خلیج تایمز، دکتر سید ابوبکر الموهزار مدیرعامل بنیاد مجمع جهانی اقتصاد اسلامی گفت: «افرادی که هنجارهای اقتصادی اسلامی را دنبال میکنند رویکرد محافظهکارانهای در پیش گرفتهاند. شیوه ارایه وام ما بیشتر داراییمحور بوده در ارایه هرگونه محصولات اقتصادی مبتکرانهای رویکرد سلطهجو ندارد. این امر میتواند ما را نسبت به تاثیرات بحران اقتصاد مصون بدارد و میزان آسیب اندکی هم که به وجود آمده است به علت ارتباطهای بانکهای اسلامی با بازارهای غربی بوده است.»
وی افزود: «جذابیت بانکداری و اقتصاد اسلامی به عنوان پیشنهاد متناوب و مشهودی برای بانکداری غیر اسلامی درحال افزایش است. مسلمانان جمعیت قابل توجهی از جهان را به خود اختصاص دادهاند و این جمعیت به سرعت درحال رشد است که تمام این موارد نشانه رشد پتانسیل فعالیتهای تجاری و اقتصادی همگام با خطوط اقتصاد اسلامی است.»
نتایج ششمین همایش مجمع جهانی اقتصاد اسلامی یکی از مهمترین رویدادهای تجاری امسال است که درباره فرصتهای تجاری در جهان اسلام به بحث پرداخت.
گفتنی است در این همایش حدود ۲۰۰۰ شرکت کننده از رهبران جهان و جامعه تجارت جهانی حضور داشتند. چندین نفر از سران کشورها و مدیران جرایی شرکتهای بینالمللی برجسته نیز در این همایش شرکت کردند.
روزنامه دولتی ایران در صدر اخبار خود از موافقت رهبر جمهوری اسلامی با عفو و تخفیف مجازات برخی محکومین بعد از انتخابات خبر داد.
«قیمت اینترنت کاهش مییابد» عنوان دیگر این روزنامه است.
روزنامه ابتکار در تیتر اول خود به نقل از آیتاله هاشمیرفسنجانی رییس مجلس خبرگان نوشت: «شاگردان امام نگذارند انقلاب از مسیر اصلی خود خارج شود».
این روزنامه همچنین در مطلب دیگری به نقل از متکی وزیر امورخارجه ایران بیان کرد: «تحریمهای جدید مبنایی برای رویارویی است.
«هشدار ایران به غرب از قلب اروپا» عنوان برجسته روزنامه تهران امروز است.
این روزنامه همچنین در مطلب دیگری از آدم ربایی در شلوغترین خیابان تهران گزارشی را منتشر کرده است.
روزنامه جام جم نیز در صدر اخبار خود مسئله نامه آیتاله لاریجانی به رهبر جمهوری اسلامی برای عفو و تخفیف مجازات محکومان حوادث پس از انتخابات ایران را مهم دیده است.
«فعالیت ۲ هزار رستوران غیرمجاز در پایتخت» گزارشی است که در این روزنامه منتشر شده است.
روزنامه دنیای اقتصاد در تیتر اول خود از هشدار ایران به پارلمان اروپا مطلبی را منتشر کرده است.
این روزنامه اقتصادی در خبر دیگری از «دفاع سردفتران از تغییر در نحوه ثبت معاملات مسکن» گزارشی را آورده است.
روزنامه شرق نیز از شیوه جدید معافیتهای خدمت سربازی گزارشی منتشر کرده و در تیتر خود نوشته است: «کارت پایان خدمت به شرط تناسب اندام».
«امام مدافع آزادی بود» عنوان دیگری است که این روزنامه اصلاحطلب به نقل از محمد خاتمی رییس جمهوری سابق ایران آورده است.
روزنامه کیهان از «اعلام آمادگی اقشار مختلف مردم برای اعزام به غزه» مطلبی را منتشر کرده است. «عفو ۸۱ مجرم حوادث پس از انتخابات با موافقت رهبر انقلاب» تیتر دیگر این روزنامه است.
و در پایان روزنامه همشهری نیز مهمترین خبر خود را به مراسم بزرگداشت بیست و یکمین سالگرد درگذشت آیتاله خمینی رهبر سابق ایران اختصاص داده و نوشته است: «حرم امام خمینی میزبان میلیونها قلب عاشق».
این روزنامه همچنین به نقل از سازمان هواشناسی پیش بینی کرد که هوای گرم و آفتابی در سه روز آینده در تهران باشد.
قریب به یک سال از انتخابات سرنوشت ساز ۲۲ خرداد میگذرد. انتخاباتی که مردم با شور و امید به پای صندوقهای رای رفته تا آینده حساس کشوری که در سراشیبی سقوط قرار داشت را رقم بزنند، ولی کودتاچیان ظالم نه تنها به اصول اولیه دموکراسی (یعنی رای مردم) احترام نگذاشتند، بلکه با تقلبی فاحش امید مردم را بازسازی این دیار (خسته از زخمهای استببداد را) به یاس بدل کردهاند. این تنها پایان ماجرا نبود و رژیم مستبد و کودتاگر در مقابل خواستههای نجیبانه ملتی که فریاد برآورد «رای من کجاست؟» با گلوله و کشتار و سرکوب پاسخی وحشیانه ارایه کرد.
بیشک تاریخ جدید معاصر ایران از ۲۲ خرداد ۸۸ شکل گرفت و این بار شکل مبارزه ملتی که صدها سال زیر چکمه استبداد قرار داشتهاند و قد خم نکردهاند به صورت مدنیترین شکل ممکن و به دور از خشونت تغییر یافته و جواب هرگونه ناسزا، تحقیر، شکنجه…. را با اعطای شاخه گلی پاسخ میگوید. حاکمان مستبدی که هیچگونه تعهدی به نسبت به جان انسانها نداشتهاند و به صورت علنی مردم را به خاک وخون میکشند امروز دم از نقض حقوق بشر در غزه میزنند و دریغا که دل پستترین دیکتاتورهای جهان از این حرف این رژیم به درد آمده است.
امروز شاهد آن هستیم که بیادعاترین و ناشناختهترین کبوترهای سبز این دیار پاک در گمنامترین و مخوفترین زندان ایران یعنی زندان «متی کلای بابل» در کنار مجرمین و تبهکاران خطرناک به جرم اینکه بر سر آرمانهای جنبش سبز ایستادگی کردند و در مقابل زندان، شکنجه، اخراج و تعلیق و… قد خم نکردهاند، اسیر شدهاند. امروز زندان متی کلای بابل تبدیل به شعبه دوم دانشگاههای استان مازندران شده است و این زندان در یک سال اخیرتبدیل به خانه دوم استاتید و دانشجویان غیور این دیار سبز شده است.
صدور حکم ناباورانه «سیدضیا نبوی» دانشآموخته دانشگاه صنعتی نوشیروانی که این روزها در شمال ایران به نماد «خار چشم استبداد» بدل شده است و صدور صدها ترم احکام تعلیق و چندین سال احکام حبس برای دانشجویان دانشگاههای استان مازندران گواه کارنامه پویا و درخشان دانشجویان و مردمی بیادعا و غریبی است که در یک سال اخیر هرگونه فشار و رنج را متحمل شدهاند ولی هرگز بر سر آرمانهای جنبش سبز کوتاهی نکردهاند.
این بار با درس گرفتن از تجربیات یک سال اخیر جنبش سبز استان مازندران همگام با سایر مردم و تجدید پیمان با آرمانهای جنبش سبز و اعلام حمایت از زندانیان سیاسی به ویژه کبوترهای غریب زندان متی کلای بابل و اعلام همبستگی با خانوادههای شهدای جنبش اعلام میدارد که:
«مردم سبز استان مازندران بار دیگر همگام با دانشجویان در شرف آزمون سخت دیگری قرار گرفتهاند و با حضور سبز خود بر مطالبات خود ایستادگی کنیم و محکمتر از پیش در راهپیمایی باشکوه روز ۲۲ خرداد در جای جای استان همیشه سبز مازندران شرکت میکنیم و میدانیم که هرگونه فشار، آزار، شکنجه و…آغاز سربلندی مردم ما است… باشد که ظلم و استبداد سر تعظیم در مقابل نجابت و پایمردی فرود بیاورد.
امروز سوم ژوئن برابر با سالروز مرگ «ویلیام هاروی» طبیب بزرگ و زیستشناس بود و برای اولینبار دستگاه گردش خون را کشف و تشریح کرد که خون از طریق قلب پمپ میشود. اثر بزرگ او تحت عنوان «رسالهای تشریحی درباره حرکت قلب و خون در حیوانات» باعث شهرتش شد. این دانشمند انگلیسی در سال ۱۵۷۸ متولد شد و بعد از سالها فعالیت پزشکی در سال ۱۶۵۷ در گذشت.
«ویلیام هاروی»، در اول آوریل سال ۱۵۷۸میلادی در «فولکستون» انگلستان به دنیا آمد و از کودکی به تحصیل پرداخت. پس از اخذ مدرک دانشگاهی خود از دانشگاه «کمبریج»، آن هم در سن ۲۰ سالگی راهی ایتالیا شد که در دانشگاه «پادووا» که در آن زمان از اعتبار بالایی در زمینه علوم پزشکی برخوردار بود به تحصیلات خود ادامه دهد.
در حقیقت در آن دوران دانشگاه پادووا به عنوان مرکز تحقیقات پزشکی در مغرب زمین به حساب میآمد و برای ویلیام هاروی جوان ادامه تحصیل در آن یک افتخار و در عین حال فرصتی مغتنم محسوب میشد. وی تحصیلات خود را در رشته پزشکی به پایان برد و به استادی طب دانشگاه کمبریج دست یافت.
او مدتی نیز در دربار پادشاهی انگلیس خدمت کرد و طی سالیان بعد به شهرت رسید. وی معتقد بود که نمیتوان شناخت وظایف اعضای بدن را، در کتابها آموخت بلکه وسیله آموختن آن، کالبدشکافی و تجربه است.
هاروی در راه شناسایى اعمال بدن تلاش وافری به کار برد تا اینکه پس از سالها مطالعه و تحقیق، در چهارم دسامبر ۱۶۱۹میلادی موفق به کشف جریان گردش خون گردید، او تمام کشفیاتش در مورد وظایف و عمل قلب را بدون کمک میکروسکوپ کشف کرد.
اثر بزرگ هاروی تحت عنوان «رسالهای تشریحی درباره حرکت قلب و خون در حیوانات» که در سال ۱۶۲۸ چاپ و منتشر شد به حق مهمترین کتاب در تمام تاریخ فیزیولوژی شناخته شده است. این اثر در واقع نقطه آغازین فیزیولوژی مدرن است. اهمیت اصلی این کتاب نه در کاربردهای مستقیم آن بلکه در فراهم آوردن درک اساسی از چگونگی کار بدن انسان است.
با انتشار این اثر، نفرت عجیبی در مردم آن زمان به وجود آمد. زیرا آنها عقیده داشتند که قلب مرکز و جایگاه روح است و خون در کبد وجود دارد. همچنین مردم زمان بر این باور بودند که غذا بعد از وارد شدن به معده، هضم و به وسیله رودهها وارد کبد میشود و به صورت خون در میآید.
هاروی در کتاب خود به طور روشن این نکته را بیان کرد که شریانها خون را از قلب دور میکنند در حالی که وریدها آن را به قلب باز میگردانند، و وظیفه قلب تلمبه کردن خون به شریانها است. هاروی چون میکروسکوپ در اختیار نداشت، نتوانست مویرگها، مجاری بسیار کوچکی که خون را از شریانهای کوچکتر به وریدها منتقل میکنند، ببیند اما به درستی به وجود آنها اشاره دارد.
او برای تایید تئوری خود شواهد تجربی گرانبهایی ارایه داد و مباحث دقیقی را مطرح کرد.
ویلیام هاروی سرانجام در سوم ژوئن سال ۱۶۵۷میلادی در سن شصت و نه سالگی درگذشت ولی افکارش مطرود شد، تا آنکه در سال ۱۶۶۱میلادی، یک زیست شناس ایتالیایی در مشاهدات میکروسکوپی، جریان خون را مشاهده کرد و بدین وسیله، کشف بزرگ هاروی مورد تایید پزشکان و مردم قرار گرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر