-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

Latest news from Jaras for 06/14/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.




حمله به بیوت آیات عظام منتظری و صانعی، پس از سفر محرمانه رهبری به قم

هدی یگانه -

 

 

تجمع کنندگان که در امنیت کامل و بدون مداخله نیروهای انتظامی عکسهای رهبری را در دست داشتند، به سردادن شعارهایی علیه آیات عظام و بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی پرداختند.



گزارش شاهدان عینی حاکی است که حاجی زاده معاونت سیاسی امنیتی استانداری قم که مسئول امنیت استان می باشد در محل حضور داشت و نظاره گر هتک حرمت بیوت این دو مرجع بود ولی هیچ واکنشی نشان نداد.



سخنران این جلسه که در کمال آزادی سخنرانی می کرد، مرجع تقلید آیت صانعی را " مرجع امریکایی و نانجیب" و نوه آیت الله خمینی را " نانجیب" و " ناخلف" خواند.


گفته می شود تجمع کنندگان از طلاب موسسه مصباح یزدی و مدرسه معصومیه و تیپ 83 امام صادق بودند.


 
خامنه ای امام است
 


این طلبه جوان که سخنانش با تکبیر لباس شخصی ها مواجه می شد، آقای خامنه ای را " امام" و " نایب امام" خواند و به مقامات امنیتی هشدار داد که خودشان قصد دارند بساط فتنه را از قم جمع کنند.



وی به سید حسن خمینی هشدار داد بعلت هماهنگی با " سران فتنه" و اینکه به " سرسره" تبدیل شده است، از اول مهرماه اجازه تدریس در قم را ندارد و کلاسهای درس وی تعطیل خواهد شد.



او ادعا کرد: ما اجازه نمی‌دهیم از اول مهرماه ایشان درس در قم داشته باشد. فیضیه محل خون شهدای روحانی است؛ محل تحصیل بر و بچه‌های انقلابی و بچه‌های سیدعلی خامنه‌ای است. ما اجازه نمی‌دهیم؛ ما کار خودمان را می‌کنیم، بچه‌های اطلاعات و امنیتی و انتظامی و نظامی،  بدانند؛‌ فردا چیزی نگویند؛ ما انتظارمان این است، که از اول مهر وجود نانجیب این فرزند حاج احمد آقای خمینی را ما در قم نداشته باشیم. ان شاءالله به زودی زود بقیه نانجیب‌ها هم اصلاح بشوند و ملت حقشان را بگذارند کف دستشان.



این سخنران که سردسته لباس شخصی ها محسوب می شد، از مقامات قم خواست که هر چه سریعتر بساط فتنه و " غائله خانه ها" و " مسجد ضرار" و " بیت مرجع امریکایی" و " آقایان کثیف" را از قم جمع کنند. وی به مسئولان قم اولتیماتوم داد که طلبه ها و قمی ها خودشان تکلیف اینها را روشن می کنند.



اودر ادامه هتاکی را به آیت الله هاشمی رفسنجانی کشاند و تهدید به حذف ایشان کرد و گفت: آقای هاشمی باید به راه بگردد و گرنه خیلی راحت حذف شان می‌کنیم؛ ملت نشان داد نه انتساب به امام و نه انتساب به مقام و رتبه خاصی، هیچ چیز را در مقابل ولایت نمی‌فروشد.


این جمع با شعارهایی علیه کروبی، موسوی، خاتمی، هاشمی  و در حمایت رهبری مثل " این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده،" و " وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد"، اقدام به سنگ اندازی به سوی بیوت آیات عظام منتظری و صانعی کردند.



امنیت برای هتاکان و آشوبگران



گزارشهای رسیده به جرس حاکی است که این جمعیت که حدود سیصد نفر بودند، عکس آقای خامنه ای را دستشان گرفته و تعدادی از آنها که معلوم بود چند ساعتی است در آنجا حضور دارند در کوچه پشتی بر روی زمین نشسته بودند.


 یک موتورسوار که لباس بسیجی پوشیده بود بینشان آب معدنی پخش می کرد.



شاهدان عینی از حضور دو عدد ماشین وانت که تعدادی از نیروهای ضد شورش نیروی انتظامی در آن بودند خبر داد که در محل تجمع حاضر و بدون هیچ واکنشی محل را ترک کردند.
 


گفته می شود یکی از باندهای خیابان شهید محمد منتظری ( مصلی) ، برای تردد لباس شخصی ها، توسط نیروهای انتظامی بسته شد.




حمله به بیت آیت الله منتظری



در حالی که لباس شخصی ها مشغول شعار دادن و شعار نویسی بر روی دیوارهای اطراف بودند. تعدادی از آنها نیز از در دفتر آیت الله منتظری بالا رفته بودند و مشغول نگاه کردن به داخل دفتر و خانه های اطرا ف بودند.
 
 

 یکی از بسیجی ها در این مراسم اعلام کرد که قصد گرفتن دفتر آیت الله منتظری را دارند و اعلام کرد فردا صبح مراسم پلمپ رسمی دفتر انجام می شود.


 
شاهدان عینی گفته اند که  گویا  آنها قصد داشتند با شکستن شیشه ها وارد دفتر شوند. در این لحظه ناگهان درگیری شدید فیزیکی بین دو نفر از بسیجی های ارشد ایجاد شد. یکی از آنها ظاهراً دستور داده بود که نیروهایشان داخل دفتر بریزند و آن دیگری مخالف بود و می گفت: " داخل دفتر و خانه آیت الله منتظری که غیر از زن و نوه اش کسی نیست، چرا می خواهید فردا بگویند که ما حتی به زن ها و بچه ها هم رحم نکرده ایم.


 
 یکی از افراد حاضر در صحنه گفت که این بسیجی گفته است: " مراجع قم مدام به دفتر آقا [آقای خامنه ای] زنگ می زنند و می گویند این بسیجیاتون و از قم جمع کنید."



خبرها حاکی است که  کمی دورتر یعنی وسط بلوار و همچنین آن طرف بلوار حدود 500 نفر از مردم عادی ایستاده بودند و وقایع را تماشا می کردند و خیلی از آنها افسوس می خوردند و با تعجب به کارهای این لباس شخصی ها نگاه می کردند.



قم با بیش از یک میلیون و نیم جمعیت، از حضور و عملکرد تعدادی معدود که با سازماندهی، به مراجع و علما اهانت می کنند، همواره بیزاری جسته است.



در بین لباس شخصی ها تعدادی طلبه نیز به چشم می خورد که یکی از آنها مدام دیگران را به شعار دادن و حمله به دفتر آقایان تشویق می کرد. این در حالی بود که چراغ های دفاتر آقایان خاموش بود و ظاهراً کسی در آنها نبود.
 
  
 
گزارشهای رسیده از قم حاکی است که این لباس شخصی ها که همیشه در تجمعات اینچنینی حضور دارند برای مردم قم آشنا هستند. خیلی از آنها دارای کارت فعال بسیج می باشند و تعدادی ازآنها هم در استخدام اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات هستند. اکثر آنها مجهز به اسپری فلفل، باتوم های کوچک، بی سیم ودر برخی موارد اسلحه کوچک می باشند.  آنها برای تجمعات اینچنینی بوسیله مسئولانشان سریعاً فراخوانده می شوند.



یکی از شاهدان عینی به خبرنگار ما گفت که این افراد همان کسانی هستند که در جریان مراسم آیت الله منتظری نیز مردم را بازداشت می کردند.



وی افزود: حتی خود من در چهلم آیت الله منتظری شاهد بودم که آنها جوانان را بازداشت و به خانه های اطراف دفتر آیت الله منتظری که در اختیار اطلاعات سپاه است می بردند.



برخی از این افراد روی دیوار حسینیه مرحوم آیت الله منتظری با اسپری سبزشعارهایی از جمله مرگ بر منافق، مرگ بر ضد ولایت فقیه یا علی سید علی و همچنین با اسپری سیاه تابلوی دفتر آیت الله صانعی را سیاه کردند وبر روی دیوار حسینیه ایشان شعارهایی چون مرگ بر صانعی ضد ولایت نوشتند.



 همچنین در اطراف این دو بیت همزمان با تجمع،  گروه های فشار پاره های آجر وسنگ آماده کرده بودند تا به محض خروج  کروبی،  که برای دیدار با آیت الله صانعی به قم سفر کرده بود، و در آن زمان در خانه ایشان حضور داشت، به وی حمله ور شوند.




سفر محرمانه رهبری به قم

 
 
قبل از ظهر شنبه 22 خرداد رهبری برای زیارت حرم حضرت معصومه به قم مشرف شد. ره آورد سفر ایشان برداشته شدن تخته نشان آرامگاه مرجع فقيد آیت الله منتظري بود، مبادا ایشان با دیدن قبر استادشان بياد فجایعی بیفتند که در حق آيت الله منتظری روا داشتند و ناراحت شوند. به گفته سعید منتظری بعد از بازگشت مقام رهبری هم این تخته به جای خود برگردانده نشد. الان قبر آیت الله منتظری همانند قبر ائمه بقیع (ع) بی نشان است.



به گفته سعید منتظری به برکت قدوم مقام رهبری جو قم متشنج شد. ابتدا قبل از ظهر یکشنبه بیت آیت الله صانعی محاصره شد. خودرو حجت الاسلام مهدی کروبی که برای ملاقات با آيت الله صانعی به قم آمده بود مورد حمله قرار گرفت. لباس شخصی ها شعار می دادند شهر مقدس قم جای منافقین نیست. الآن آقایان صانعی و کروبي در محاصره لباس شخصی ها در بیت آقای صانعی محصورند.


 
گفته می شود در این سفر که دومین سفرآقای خامنه ای به قم طی دو هفته گذشته می باشد، وی با تنی چند از علما از جمله آیات سبحانی و جوادی آملی دیدار کرد.


حمله به ماشین کروبی


مهدی کروبی، امروز در سفر خود به قم مورد حمله گروهی از افراد قرار گرفت که به گفته فرزند مهدی کروبی، خودسر نبوده وسازماندهی شده بودند.

حسین کروبی، در گفت و گو با جرس گفت:  امروز گروهی به ماشین آقای کروبی که مقابل منزل آیت‌الله صانعی بوده، با زنجیر و باتوم و چوب حمله کرده‌اند و با این که این ماشین  بسیار محکم است، اما کاملا از بین رفته و این شدت حملات این گروه را نشان می‌دهد.
 
وی با بیان این که پدرش همچنان در منزل آیت‌الله صانعی حضور دارد گفت: این جمع که به چند صد نفر می‌رسند همچنان در مقابل منزل آیت‌الله صانعی جمع شده‌اند.



 






به گزارش کلمه، براساس این دستور، از این پس خانواده های زندانیان سیاسی فقط می توانند با زندانیان خود ملاقات کابینی داشته باشند، یعنی از طریق تلفن و از پشت تلفن آنها را ملاقات کنند.
 

زندانیان عادی حق دارند ماهی یکبار با خانواده‌های خود به صورت حضوری ملاقات کنند اما این امکان از زندانی های سیاسی گرفته شده است.

از این پس خانواده ها تنها با دستور ویژه دادستان حق ملاقات حضوری با زندانیان خود را خواهند داشت.

حتی در صورتی که خانواده‌های زندانیان موفق به گرفتن دستور ویژه از دادستان برای گرفتن ملاقات بشوند فرزندان، خواهران و برادران زندانی از حق ملاقات محروم خواهند بود.

گفته می شود این محدودیت‌ها با هدف جلوگیری از رساندن پیام‌ها و نوشته‌های زندانیان به بیرون از زندان ایجاد شده است.
 


 




اخبار زندانیان سبز -

 



روز گذشته در پی فراخوان تشکل دانشجویی آزاد اندیش دانشگاه رازی کرمانشاه و برگزاری تجمعی مسالمت آمیز،
دو دانشجوی این دانشگاه بازداشت شدند.

 

به گزارش دانشجونیوز حراست دانشگاه رازی کرمانشاه چهار دانشجوی این دانشگاه را احضار کرده و دو تن از آنان را تحویل اداره اطلاعات کرمانشاه داده است.

 

آپتین پگاه دانشجوی رشته فیزیک و بابک غیاثی دانشجوی رشته مهندسی کشاورزی (زراعت) دانشجویانی هستند که روز گذشته بازداشت شده اند و تاکنون اطلاعی از آنان در دست نیست.

 

این احضارها پس از فراخوان و تجمع در مقابل دانشکده فنی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شده است. فضای دانشگاه رازی نیز روز گذشته توسط نیروهای حراست و بسیج به شدت امنیتی شده بود و تعدادی از خودروهای یگان ویژه نیروی انتظامی نیز در مقابل در اصلی دانشگاه حضور یافتند تا مانع از خروج احتمالی دانشجویان از دانشگاه شوند.

 

همزمان گزارش ها حاکی از بازداشت سعید فدایی اصل و فرنوش رزقی دانشجویان دانشگاه تهران است.

 

به گزارش هرانا سعید فدایی اصل و فرنوش رزقی روز گذشته و در پی تجمع دانشجویان دانشگاه تهران بازداشت شده‌اند و تلاش خانواده این دو دانشجو برای پیگیری وضعیت‌شان تاکنون به نتیجه ای نرسیده است.

 

همچنین بنابر گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر کوروش جنتی، دانشجوی ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی، صبح روز گذشته، شنبه ۲۲ خرداد، پس از احضار به حراست دانشگاه، بازداشت شده است.

 

نیروهای امنیتی، پس از بازداشت جنتی، به منزل پدری وی رفته و اقدام به تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی کرده‌اند.

 

پیش از این، کوروش جنتی، طی احکام جداگانه به سه ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده بود.

 

هنوز از مکان و علت دستگیری جنتی اطلاعی در دست نیست.

 

در خبری دیگر است که سلمان سیما، فعال دانشجویی دانشگاه آزاد، بار دیگر بازداشت شد.

 

به گزارش بامدادخبر، سلمان سیما، از فعالان دانشجویی شناخته شده‌ دانشگاه آزاد، روز گذشته (شنبه) در جریان ناآرامی‌های سالروز انتخابات در خیابان انقلاب تهران توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

 

پیگیری‌های خانواده‌ سیما تا لحظه‌ تنظیم این خبر، نتیجه‌ای در بر نداشته و علیرغم اعلام پلیس امنیت مبنی بر انتقال دستگیرشدگان به دادسرای مستقر در زندان اوین، نام سلمان سیما در میان اسامی افراد بازداشت‌شده وجود نداشته است.

 

این دومین بار در یک سال گذشته است که این فعال دانشجویی عضو سازمان ادوار تحکیم بازداشت می‌شود.

 

وی در آبان‌ماه گذشته نیز در هنگام خروج از منزل، توسط مامورانی که انتظار او را می‌کشیدند، بازداشت شد و نزدیک به صد روز را در بازداشت به سر برد.

 

سلمان سيما در تيرماه 87 نيز از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شده و بيش از 40 روز در بند 209 به سر برده بود.

 

وی از سوی شعبه‌ی پانزدهم دادگاه انقلاب، به شش سال حبس تعزیری محکوم شده و قصد داشت صبح امروز (یک‌شنبه)، لایحه‌ی تجدیدنظرخواهی‌اش را به دادگاه ارایه دهد.

 

 

 بازداشت مسئول شاخه سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران

 

یونس رستمی، مسئول شاخه سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران در شهرستان آبدانان، روز چهارشنبه 19 خرداد توسط نیروهای امنیتی در منزل‌اش بازداشت شد و به زندان ایلام انتقال داده شد.

 

به گزارش سازمان دانش‌آموختگان جبهه ملی ایران هنوز خبری از وضعیت وی در دست نیست.

 

رئیس ستاد انتخاباتی موسوی در بابلسر، در زندان دچار حمله قلبی شد

 

علی طاری رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در بابلسر صبح دیروز در زندان دچار حمله قلبی و راهی بهداری زندان متی کلا شده است. این حمله قلبی در اثر عوارض بیماری نوسان ضربان قلب که در اثر سختی ها و فشارهای وارده بر وی برای اعتراف گیری از سوی بازجوهای اداره اطلاعات مازندران و همچنین تاخیر در رساندن داروهای مورد استفاده وی در زندان اداره اطلاعات ساری در ۸۰ روز اخیر گزارش شده است.

 

به گزارش دانشجو نیوز شنیده ها حاکی از آن است وی هم اکنون تحت مراقبت ویژه به سر می برد. پزشکان زندان متی کلای بابل در روزهای اخیر بارها درمورد وضعیت نامساعد علی طاری به مسئولان زندان و دادستانی بابل هشدار دادند ولی مسئولان دادستانی و دادگستری بابل تحت فشار اداره اطلاعات استان مازندران از اعطای مرخصی استعلاجی به وی ممانعت می کردند.

 

علی طاری رئیس ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی بوده که در فروردین سال جاری پس از احضار به اداره اطلاعات شهرستان بابلسر بازداشت و به زندان اداره اطلاعات ساری و سپس به زندان متی کلای بابل منتقل شد.

 

در ادامه این خبر منابع آگاه گزارش می دهند که اتهام این فعال سیاسی استان مازندران پس از قریب به ۸۰ روز بازداشت، تاکنون از سوی مقامات امنیتی و قضائی مشخص نشده است. پیش از این نیز در زندان متی کلای بابل محسن برزگر دانشجوی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل دچار ضرب و شتم شده بود.

 

همچنین بنابراین گزارش پنج دانشجوی زندان متی کلا نیز در شرایط بسیار نامناسبی به سر می برند. ایمان صدیقی، مشفق سمندی، نیما نحوی، حسین جلیل نتاج از دیگر دانشجویان دربند زندان متی کلای بابل هستند که در حوادث پس از انتخابات به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شده و هم اکنون در حال گذراندن دوران محکومیتشان هستند.


محکومیت قطعی سیما دیدار و علیرضا فرشی به شش ماه حبس تعزیری 

شعبه یکم دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان‌شرقی، مهندس علیرضا فرشی، استاد دانشگاه و همسرش سیما دیدار را به شش ماه حبس تعزیری قطعی محکوم کرد.

 

به گزارش ساوالان سسی، بر اساس حکم صادره از سوی قاضی علیزاده، اتهام علیرضا فرشی و سیما دیدار، تبلیغ علیه نظام عنوان شده و حکم یک سال حبس تعزیری صادره برای این زوج آذربایجانی به شش ماه حبس تعزیری کاهش پیدا کرده است.

 

علیرضا فرشی در جریان مراسم راهپیمایی خانوادگی اول خرداد ماه ۸۸ که توسط اداره تربیت بدنی آذربایجان‌شرقی در پارک ائل گولی تبریز برگزار شده بود، توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت شد. ماموران امنیتی چندی بعد طی تماسی تلفنی با سیما دیدار همسر علیرضا فرشی، از وی خواستند تا برای ملاقات با همسرش به زندان تبریز مراجعه کند و پس از حضور دیدار در زندان تبریز، وی را بازداشت کردند.

 

فرشی و دیدار پس از تحمل بازداشت موقت سه و یک ماهه به قید وثیقه از زندان تبریز آزاد شدند و شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز در ۲۳ آبان ۸۸ این زوج آذربایجانی را به یک سال حبس تعزیری محکوم کرد.

 

سیما دیدار مدیر مسئول سابق نشریه دانشجویی یاشماق در دانشگاه تهران و شاعر آذربایجانی و علیرضا فرشی از فعالان سابق دانشجویی دانشگاه‌های شریف و تهران و استاد دانشگاه آزاد جلفا است.

 

سازمان عفو بین الملل روز نهم ژوئن ۲۰۰۹ با انتشار اطلاعیه ای ضمن بررسی وضعیت حقوق بشر در فضای انتخاباتی ایران، خبر از بازداشت و زخمی شدن بیش از ۱۵ نفر در تبریز از جمله علیرضا فرشی داده بود.

 


 




شیرزاد عبداللهی -

 

سرراست بروم سر اصل مطب: همکاران ما را آزاد کنید : باعانی ، بهشتی ، داوری ، بداغی و خواستار را .

 

گفته ام ، باز هم می گویم که استفاده از ابزارهای امنیتی و قضایی روش مناسبی برای حل مسایل تشکل های صنفی نیست و فقط مشکلات را پیچیده تر می کند.

 

دستگیری و دادگاهی کردن چاره کار نیست،  زیرا پرونده مطالبات معلمان در اصل ماهیت امنیتی و سیاسی ندارد. 

 

دلیل مشکلات به وجود آمده ، ناتوانی و عدم کفایت مسئولان وزارت آموزش و پرورش در تعامل سازنده با تشکل ها و مدیریت درست مطالبات فرهنگیان بوده است.

 

در واقع هم دستگاه های امنیتی وقضایی و هم فعالان صنفی، چوب ضعف و ندانم کاری مدیران بخش ستادی وزارت آموزش و پرورش و نهاد جایگزین سازمان برنامه و بودجه در دولت  را می خورند.

 

ادامه بازداشت همکارانی که در میان جامعه معلمان به عنوان فعالان صنفی شناخته شده اند، عقلا و منطقا هیچ فایده ای برای آموزش و پرورش ، دستگاه امنیتی  و قضایی و منافع  ملی کشور ندارد.

 

وجود چند فعال صنفی در زندان ، استخوان لای زخم است.

 

زندانی کردن برخی فعالان صنفی امکان نقد تفکر و عمل آنها را منتفی کرده و عده ای از همکاران این دستگیری ها را دلیلی بر درستی تفکرات رادیکال و تند می دانند. درحالی که دوستان زندانی ما  انسان های معتدل و با منطقی هستند.

 

به فرض اینکه این دوستان در پیمودن راه صنفی مرتکب اشتباه  شده اند و  ناخنکی هم  به سیاست زده اند ، یا حرف تندی گفته اند و یا نوشته اند، تنها در شرایطی که آزاد باشند امکان نقد عملکرد آنها و تصحیح  فکر و عملشان فراهم می شود.

 

با حذف افراد شناخته شده ، سایت ها و تشکل های مسئول و شناسنامه دارمعلمان ولو نامطلوب ، دور به دست افراد فرصت طلب ، بی هویت ، تندرو، دروغگو  و هتاکی می افتد که هر روز یک نسخه بدلی برای درد معلمان می پیچند.

 

دوستان ما را آزاد کنید ما خودمان در فضای گفتگو ونقد، اشتباهات خودمان را تصحیح می کنیم.

 

اصولا تندروی و رادیکالیسم و کارهای پرخطر و غیر قانونی با گروه خونی معلم جماعت سازگار نیست. اگر هم به این کارها تظاهر کنیم به ما نمی آید و بیشتر واکنشی و نمایشی  است. 

 

واقعا دلم برای لحن تند و تیز و صادقانه صحبت های  باغانی تنگ شده است.هر چند به دلیل مشکل شنوایی بیشتر صحبت های او را نمی فهمم.  باغانی فقط لحنش تند است اما  خیلی مهربان و با صفا است و قلبی از طلا دارد.  

 

همین طور دلم برای کل کل کردن با بهشتی تنگ شده . من با بهشتی اختلاف نظر دارم،  اما زندانی بودن او  را نمی پسندم . فقط وقتی از تفکر و کارهای بهشتی انتقاد می کنم که آزاد شود و در شرایط برابر با من  قرار گیرد.

 

درست است که بداغی، این لر عصبانی،  زبانش تلخ  و مزاجش تند  است ، اما راه آمدن با او قلق دارد . با فشار، کار با او راست نمی شود و به سامان نمی رسد.

 

نگاه نجیبانه محمد داوری را فراموش نمی کنم. آدمی که آرام ، فهمیده ، معتدل و سازگار است... سونامی انتخابات او را برد کنج سلول.

 

جای همکارمان هاشم خواستار با تن رنجور در زندان نیست. فکر عفونت لثه و دندان او خواب از چشم من می رباید.

 

من در جایگاه قاضی و بازجو نیستم و برای کسی هم تکلیف تعیین نمی کنم. اما گفته ام و باز هم می گویم این بازداشتها هیچ نتیجه مثبتی برای هیچکس ندارد. 

 

لطفا همکاران  ما را فعلا آزاد کنید تا نزد خانواده شان برگردند. همه را حتی آنهایی که به خاطر چیز دیگری دستگیر شده اند. حرمت معلم را نگهدارید .

 

برای آزادی آنها ، غرور معلمیمان را ،  قلممان را،  ریشمان را ، تار سبیلمان را ،  یک لوله گچ سفید را  و موهای خاکستریمان  را گرو  می گذاریم.

 

فعلا آزادشان کنید و به وقتش هم به پرونده آنها در دادگاه رسیدگی کنید. با عدالت و با رعایت احترام و انصاف و رافت پرونده شان  را ورق بزنید و بخوانید و حکم کنید .

 

یادتان نرود ما معلم کودکان شما هستیم. در همه جوامع معلمان حرمت دارند و حرفشان را زمین نمی زنند. معلمان در حوزه سیاست بی کسند ، این را نوشتم" تا نگویند که از یاد فراموشانند".     

 

 

*ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.


 




سیامند -

 

جنگ نرم واژه ی که دیگر برای مردم ایران آشناست، از زبان مسئولان امنیتی و حکومتی بارها تکرار شده است. این مسئولین برای مبارزه با جنگ نرم دست به دامن رسانه ای فراگیر شدند. از یک سو در قالب سریال های تلویزیونی به مردم و مخالفان هشدار های پلیسی و امنیتی می دهند و از یک سو با اغراق در وضعیت اقتصاد کشورهای دیگر، سعی در کنترل اذهان عمومی در قبال وضعیت اقتصادی ضعیف خود دارند. با سناریو و خبرسازی برای شخصیت های جنبش سبز، سعی در تخریب وجهه ی آنان در نزد اذهان عمومی دارند. سیاست نرم حکومت، مکمّلی برای رویکرد خشن و پلیسی برای مقابله با مردم است تا از این طریق امکان بروز هیچ نافرمانی مدنی و اجتماعی شکل نگیرد.

 

یزیدیان و رقاصه های زمانه

 

بر کسی پوشیده نیست که حکومت توجه ویژه ای به توده های مذهبی جامعه دارد. در راهپیمایی های برگزار شده زنان محجبه و چادر به سر در کنار اقشار دیگر این جنبش حضور داشتند.

 

 در هشت سال دوره ی اصلاح طلبان در ایران حکومت از آزادی های مذهبی ایجاد شده ناراضی بود. حکومت در آن دوره با تحریک قشر مذهبی سعی در نشان دادن چهره ی غیر مذهبی و لیبرال از دولت اصلاحات بود.

 

 جنبش سبز برای حکومت زنگ خطری بود که دیگر توانایی همراهی همه جانبه ی این قشر را ندارد. پخش انبوه سخنرانی ها و مستنداتی که این جنبش را با مخالفان پیامبر اسلام و حضرت علی مقایسه می کند آغاز شد.

 

تکرار سخنرانی رهبر ایران که در آن  حامیان این جنبش را رقاصه های قبل از انقلاب می داند، نشان دادن راهپیمایی آخرین هفته ی ماه رمضان(روز قدس) که در آن فردی در حال کشیدن سیگار و نوشیدن آب است یا پرچم مذهبی به زمین افتاده ی روز عاشورا در تلویزیون ایران برای جداسازی این قشر مذهبی صورت می گیرد.

 

دستی که به آنان نمی رسد

 

بسیاری از شخصیت های شناخته شده جنبش سبز در خارج از ایران سکونت دارند، حکومت توانایی اعتراف گیری و زندان این شخصیت ها را ندارد. تنها را باقی مانده برای مقابله با این افراد ارائه ای چهره ای زشت از انان در تلویزیون با مستندسازی است.

 

شخصیت هایی چون دکترعبدالکریم سروش، عطا الله مهاجرانی، اکبر گنجی، شیرین عبادی، فاطمه حقیقت جو، محسن سازگارا و بسیاری دیگر از روزنامه نگاران و فعالین حقوق بشر خارج از ایران که برای آنان مستنداتی ساخته شده است.

 

در این  مستندات به شیوه ای غیر اخلاقی  از زندگی خصوصی این افراد  گفته می شود و در تمامی این برنامه ها آنان را افرادی هتاک به اسلام و دین معرفی می کنند.

 

مستندات در پربیینده ترین ساعات شبانه روز پخش می شود و پای ثایت برنامه هایی چون 20:30 شبکه ی دوم صدا و سیمای ایران است.

 

هشدارهای امنیتی_پلیسی در قالب فیلم ها و سریال ها

 

 بعد از انتخابات سال 88 نمایش مجموعه های تلویزیونی با پیام های امنیتی-پلیسی آغاز شد. سریال هایی که در آن ها پیام ها و شعارهای حکومتی و امنیتی توسط بازیگران در قالب نقش ها و دیالوگ ها گفته می شود.

 

در سریالی به نام "به کجا چنین شتابان" شخصیت های منفور و جنایت کار فیلم در آخر سریال جاسوس و وابسته ی سفارت انگلیس می شوند. شخصیت های جنایت کار و منفور فیلم دائما درطول سریال تاکید می کردند دوستانی در روزنامه نگاران و اینترنت دارند که به کمک آن ها جو فضای جامعه را به سود خود می کنند.

 

در این سریال مبّرا و پاک نشان دادن نهاد های امنیتی و انتظامی نیز در دستور کار قرار داشت. مامورانی که مجرم قاتل و مفسد اقتصادی سریال در حال فرار از ایران را به دلیل نداشتن حکم قضایی بازداشت نمی کنند.در دیالوگ های بین این ماموران دائما گفته می شود که بدون داشتن حکم قضایی نمی توانیم به حقوق مردم تجاوز کنیم.

 

در طرف دیگر در سریالی به نام "هوش سیاه" با القای رصد شدن متخلفان اینترنتی در فضای سایبر، سعی در ایجاد رعب و وحشت در در بین مردم دارند. ماموران این سریال در دفتری کار می کنند که در آن توسط دوربین های مدار بسته به خیابان های تهران تسلط دارند. در این مجموعه ی تلویزیونی مجرمان اینترنتی توسط ماموران شناسایی و با فناوری های پیچیده تصاویر مجرمین بازسازی و شناسایی می شوند.

 

ایرانیان، خوشبخترین مردمان دنیا

 

تلویزیون با تصویر کشیدن واقعیت نادرست از اقتصاد جهانی سعی درتوجیه اقتصاد ضعیف خود در ایران است. در قالب اخبار و مستندات تلویزیونی بارها و بارها از فقر، برشکستگی شرکت ها، بیکاری، عدم رسیدگی دولت ها به مردم کشورشان در حوادث طبیعی می گوید، گویی مردم آنان جزو بدبخترین مردم کشورها، و مردم ایران جزو خوشبخترین مردمان هستند.

 

در توجیه افزایش قیمت ها و تورم دائما از بحران مالی جهانی و دست های پشت پرده ی داخلی خبرسانی می کنند که گویی، دولت هیچ نقشی در آن ندارد.

 

ارائه ی این آمارنادرست از وضعیت اقتصاد غرب در حالی صورت می گیرد که بعد از انتخابات برای جلوگیری از ایجاد سوال در افکار عمومی ازاعلام قیمت نفت در بخش های خبری خودداری می کنند. احمدی نژاد در گفتگویی تلویحا اعلام قیمت نفت را باعث ایجاد توقع در مردم دانست و دائما در مناظره های تلویزیونی تحت فشار برای چگونگی خرج کردن پول نفت قرار می گرفت.

 

رسانه ی حکومتی

 

تمامی این تلاش ها برای بمباران ذهنی مخاطبان میلیونی این رسانه ی فراگیر است. بسته های جنگ روانی که ساخته و پرداخته ی نهاد های امنیتی است که برای تسلط بر مردم صورت می گیرد.

 

عزت الله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما، در پنجمين كنگره‌ي جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامی فضای روانی جامعه را متفاوت با دهه ی 60 می داند و برای مقابله با آن خط مشی جدیدی در صدا و سیما تعیین می کند.

 

تمامی حکومت ها بودجه و امکانات خود را برای سوق دادن افکار عمومی به نفع خود استفاده می کنند. اگر حکومتی دموکراتیک نباشد تمام این نیرو و بودجه، صرف القای رذائل سیاسی و اعتقادی مورد نیاز آن خواهد شد، در صورتی که در حکومت های دموکراتیک این بودجه صرف منافع مردمی و خواسته های انان خواهد شد.

 

 

*ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.

 


 




شهروز -

 

در این چند روز پس ازبیانیه مشترک لغو راهپیمایی روز بیست دو خرداد تحلیل هایی دال بر درست یا نادرست بودن این بیانیه از جانب گروه ها و چهره های سیاسی در محافل و سایت ها و رسانه های خبری غیر ایرانی ارائه شده است.هریک دلیل های خاص خود را برای این تحلیل ارائه می دهند.برخی آن را یک عقب نشینی آشکار و برخی دیگر نوعی تاکتیک جنبش سبز می خوانند که این جانب با نظر دوم موافقم. همگان می دانستیم امکان اینکه مجوز رسمی برای چنین مراسمی از طرف حاکمیت صادر شود تقریبا غیر ممکن است.
 
راه حل دیگر اینکه مانند روزهای اولیه پس از انتخابات بدون مجوز و با حضور ملیونی مردم در خیابان ها حاکمیت را در یک عمل انجام شده قرار دهیم و با حضور نیروهای پیشرو جنبش آن ها را وادار کنیم تا برخورد قهری سبکتری با معترضین داشته باشند.اما با توجه به آن چه که  سال گذشته حاکمیت در برخورد با معترضین از خود نشان داد می توان حدس زد که تمایلی برای برخورد نرم وجود ندارد و بنا بود تا با معترضین برخورد شدیدی صورت گیرد. از طرفی در یک مبارزه همیشه نباید به حمله یا پیشروی اندیشید.گاه یک قدم به عقب عین پیروزی است.دلیلی ندارد بی جهت هزینه های جنبش سبز را بالا ببریم و یا در برخورد های فرسایشی با حاکمیت تضعیف شویم.این بیانیه نشان بلوغ و دور اندیشی  بود.اینکه  رهبران جنبش حاضر نیستند به هر قیمتی مردم برای خواست جنبش در خیابان ها باشند تا با توجه به سابقه نیرو های سرکوب سهراب ها و نداهای دیگری از ما بگیرند.

 

روز گذشته علی رغم لغو رسمی مراسم ما شاهد حضور بسیاری از مردمی بودیم که در خیایان های انقلاب و اطرف آن حضور نسبتا چشمگیری داشتند. و از طرفی آرایش نیروی های سرکوب در این هفته و روز گذشته نشان از برخورد شدید  با معترضین بود (و همین طور هراس از جنبش ) که با رفتار هوشمندانه مردم این مسئله عقیم ماند.مردمی که دیروز در خیابان ها بودن نه به واسطه دهن کجی به رهبران جنبش بلکه  برای نشان دادن حمایت بیشتر از این جنبش و قاطعیت آنان بر خواسته های بر حق خویش بود.

حضور مردم نشانگر این مسئله به حاکمیت بود که اگر بتوانند رهبران مارادر شرایطی قرار دهند تا آنان گاه ناچار به یک رفتار استراتژیک برای پایین آوردن هزینه اعتراضات را داشته باشند یا به هر نوعی  نیروهای های پیشرو را در شرایط سخت قرار دهند _ مردم کماکان در صحنه حضور دارند و از این قدرت نمایی های پوشالی نمی هراسند.به غیر از حجم گسترده  حضور نیروی های امنیتی در سطح شهر کافی بود تا نگاهی به برخی ساختمان ها از جمله مدارس اطرف خیابان انقلاب و کریم خان و ولی عصرمی داشتید تا دپوی نیرو های امنتی و لباس شخصی وموتور سوار را دراین ساختمان ها شاهد بودید که منتظر اشارتی بودند تا به مردم هجوم بیاورند. گرچه دیروز روز این جماعت نبود و تنها به ایجاد به اصطلاح رعب وحشت در خیابان ها پرداختند.

هرچه به جلو می رویم شاهد  حضور آگاهانه تر مردم در صحنه هستیم .و همین مردم هشیار و آگاه توان درک درست بیانیه مشترک را دارند.امروزه پایه های این  استبداد بیشتر از پیش در سستی و ناپایداری به سر می برد.موقعیت بد جهانی...شرایط به هم ریخته اقتصادی..اختلافات شدید درونی که گاه نمود پیدا می کند...سردرگرمی و تناقضاتی که می بینیم...برنامه های سراسر دورغی که در تلویزیون ایران ساخته و پخش می شود...همه نشان از یک زوالی است که در نهایت اتفاق خواهد افتاد.

 

اندکی صبر سحر نزدیک است.

  

 

*ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.

 


 





در جمع فرماندهان سپاه -

 

 

 

 

رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم طی سخنانی در جمع فرماندهان سپاه، رهبر جمهوری اسلامی را از اولیای الهی خواند و گفت: "اين قدرت رهبري است كه مي‌تواند فتنه‌هاي سنگين را خاموش كند، در قضاياي اخير اگر اين اتفاقات در هر حكومت ديگري به وجود مي‌آمد آن حكومت واژگون مي‌شد. رهبران بزرگ و در زمان ما مقام ولايت داراي نوري در قلب‌شان هستند كه اگر اين‌طورنبود نمي‌توانست چنين تصميم‌گيري‌هاي بزرگي بگيرد".

به گزارش خبرگزاری ايسنا محمد يزدي پيش از ظهر روز يكشنبه در ديدار با جمعي از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سراسر كشور با بيان اين‌كه "سپاهيان ياوران اصلي و عملي ولايت و رهبري هستند"، افزود  :شما سپاهيان در شرايط گوناگون كشور از امام، خط امام و اهداف امام و رهبري حمايت و از تدابير رهبري در حوادث اخير پشتيباني كرده‌ايد و بايد به اين پيروي از رهبري ادامه دهيد و از انقلاب و اسلام دفاع کنید". 

يزدي با انتقاد شدید ازدیدگاه برخی از فعالان سیاسی درباره حجاب گفت: "مثلا خانمي كه روزي در ايران زندگي مي‌كرد ونماينده مجلس هم بود كارش به جايي مي‌رسد كه مانتو و روسري مي‌پوشد و ازچادر بدش مي‌آيد. اين شخص تصريح مي‌كند كه حجاب در اسلام وجود ندارد و جزء آداب اجتماعي و از آداب و رسوم است. من در خارج روسري مي‌پوشم؛ چراكه درخارج آداب و رسوم ديگري حاكم است. وقتي از اين خانم مي‌پرسند كه چرا گاهي با مانتو و روسري و گاهي هم بدون روسري حاضر مي‌شويد، آيا اين دوگانگي ونفاق نيست، جواب مي‌دهد حجاب در اسلام وجود ندارد و روسري خود را برمي‌داردو حجابش را تنظيم مي‌كند و مي‌گويد حجاب را اصلا قبول ندارم"

وي خاطرنشان كرد: "اين عاقبت كساني است كه مرتكب خلاف مي‌شوند و به گناه اصرار مي‌ورزند و ادامه مي‌دهند و درنهايت به جايي مي‌رسند كه آيات خدا را تكذيب مي‌كنند".

رييس جامعه مدرسين با بيان اين‌كه  "عده‌اي روزهاي اول انقلاب شرايط خوبي داشتند و همراه امام(ره) بودند وبه قول رهبري در هواپيماي امام هم حاضر بودند" افزود: "براي اين عده شرايطي پيش مي‌آيد كه در ابتدا مخالفت زيادي نمي‌كنند و زاويه‌ زيادي با نظام نمي‌گيرند، اما رفته رفته از اين خط فاصله مي‌گيرند و در نهايت به زاويه 180 درجه‌اي مي‌رسند"

وي با بيان اين‌كه "انسان در زندگي همواره در معرض امتحان مي‌باشد" اظهار كرد: "تا وقتي كه در دنيا هستيم اين امتحانات ادامه دارد و مايي كه در نظام هستيم خطر شديدتري ما را تهديدمي‌كند، نكند شرايطي پيش بيايد كه قلب‌مان كاملا سياه شود. عده‌اي به اين جايگاه رسيدند و مي‌گويند ما اسلام را قبول نداريم و حقوق بشر را برتر ازحرف قرآن مي‌دانيم. اين حرف كسي است كه با روحانيون بود و در نظام اسلامي بزرگ شده است، اما امروز در اصل قرآن ترديد ايجاد مي‌كند"

وي اعتقاد به اسلام و نظام را تفکیک ناپذیر دانست و گفت: "در اين قلب يك نقطه‌ سفيد و سياه وجود دارد كه وقتي كارخيري انجام شود نقطه سفيد توسعه مي‌يابد و در ادامه به سمت قالب شدن مي‌رود و سياهي‌ها را پاك مي‌كند و مي‌شود قلب الهي و مقدس. اگر آدمي گناه كرد و توبه نكرد و اين روند را ادامه داد سياهي‌ها همه‌ سفيدي را مي‌گيرد و انسان را به سمتي مي‌كشاند كه به صراحت مي‌گويد اسلام را قبول دارم ولي نظام حاكم را قبول ندارم، اسلام را قبول دارم ولي روحانيت را قبول ندارم."

نايب رييس مجلس خبرگان، آیت الله خامنه ای را از اولیای الهی خواند و گفت: "قلب عده‌اي چراغ‌هايي دارد كه همواره نورمي‌دهد و اين نور تا قيامت ادامه دارد و اين قلب متعلق به اولياء و وارستگان الهي است. بدون جهت كسي از بين جمعي براي رهبري انتخاب نمي‌شود، بي‌جهت كسي به اين مسووليت انتخاب نمي‌شود تا اداره امت اسلامي را بر عهده بگيرد، كسي كه اين مسووليت خطير را نمي‌پذيرفت و همواره از آن فرار مي‌كرد،وقتي مسووليت را بر عهده وي گذاشتند مردانه ‌ايستاد و خواست خدا را به خواست همه ترجيح مي‌دهد. مقام ولايت و رهبري به نيابت و جانشيني از امام زمان است و اين طور نيست كه اين نيابت به هر كسي داده شود؛ چراكه اين مقام،مقام ساده‌اي نيست كه مسووليت امت اسلامي را بر عهده بگیرد".

وي با بيان اين‌که موضع‌گيري‌هاي رهبري در همه مسلمين نقش دارد و او بايد طوري شرايط را فراهم كند كه چشم همه مسلمين به جمهوري اسلامي باشد" ادامه داد: "اين قدرت رهبري است كه مي‌تواند فتنه‌هاي سنگين را خاموش كند، در قضاياي اخير اگر اين اتفاقات در هر حكومت ديگري به وجود مي‌آمد آن حكومت واژگون مي‌شد. رهبران بزرگ و در زمان ما مقام ولايت داراي نوري در قلب‌شان هستند كه اگر اين‌طورنبود نمي‌توانست چنين تصميم‌گيري‌هاي بزرگي بگيرد. "

وي با تاكيد بر اين‌كه "امروزمسووليت سنگيني بر عهده ماست" افزود: "در زمان حساسي قرار گرفته‌ايم و بايدطوري عمل كنيم كه همواره خدا را در نظر بگيريم و در راه او گام برداريم، دراين صورت خدا نيز كمك خواهد كرد و آن‌هايي كه خدا را فراموش مي‌كنند، خدانيز آن‌ها را فراموش مي‌كنند تا جايي كه آن‌ها خود را هم فراموش مي‌كنند ودر برابر نظام الهي مي‌ايستند، فكر مي‌كنند كه مي‌توانند نظام را از جا بردارند"

يزدي با اشاره به اجتماع عظيم مردم در نماز جمعه 14 خرداد افزود: "ملتي كه در اين اجتماع حاضر شدند براياسلام و قرآن آمدند و موضوع آب و نان امري فرعي است و دولت نيز اگر به اسلام توجه نكند و آب و نان مردم را فراهم كند، خواست ما نيست. ما از دين و فضيلت و اجراي احكام قطعي اسلام حمايت مي‌كنيم. ما حكومتي را قبول داريم كه دين، فضيلت و احكام قطعي اسلام را اجرا كند، نه اين‌كه آب و نان را برايمردمفراهم كند، ولي بي‌حجابي باشد. خيلي از كشورها دم از اسلام مي‌زنند ولي آثاري از اسلام در آن‌ها وجود ندارد. "

وي خاطر نشان كرد: "در حكومت اسلامي بايد اسلام حاكم باشد و در تمام مراحل جامعه حضور جدي و عملي داشته باشد

وي با بيان اين‌كه "در برابرفتنه‌ها و مخالفت‌ها مسووليت داريم" افزود: "تا اسلام هست فتنه و مخالفت نيز وجود دارد و تا دشمنان داخلي و خارجي هستند ما هم بايد بگوييم كه هستيم. امروز بحث، بحث مبارزه است و دوستان و دشمنان اسلام همانند خير و شر دروجود آدمي وجود دارند كه بايد موضع خود را مشخص كنيم."

 

 


 




جاوید قربان اوغلی -

 

روز پنجشنبه (19/03/1389) قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد در باره پرونده هسته ای ایران با 12 رای موافق ، دو رای مخالف  و یک رای ممتنع به تصویب رسید.دو کشور برزیل و ترکیه که مبتکر "اعلامیه تهران" بودند با تصویب  قطعنامه ای که آن را مغایر با تلاشهای خود می دانستند، به مخالفت برخاسته و به آن رای منفی دادند.لبنان ، متحد استراتژیک ایران به آن رای ممتنع داد.پنج کشور اعضاء دائم (آمریکا، فرانسه،انگلیس، روسیه وچین)از قبل حمایت خود را از مفاد قطعنامه اعلام کرده بودند. از میان هفت عضو دیگر سه کشور آفریقایی نیجریه،گابن و اوگاندا که هرسه از اعضاء نهضت عدم تعهد هسته به همراه ژاپن ،اتریش ،مکزیک و بوسنی هرزگوین دیگر کشورهایی بودند که به درخواستهای مکرر ایران وقعی ننهاده و ترجیح دادند در کنار بانیان قطعنامه با رای مثبت خود از مفاد آن حمایت نمایند.

 

آقای احمدی نژاد  اولین مقام ایرانی بود که با ادبیات مخصوص خود به تصویب این قطنامه واکنش نشان داد. او در جریان دیدار از تاجیکستان در مقام پاسخ به سوالاتی در خصوص تصویب قطعنامه چهارم شورای امنیت آن را بی ارزش خواند و تاکید کرد" این قطعنامه‌ها برای ملت ایران پشیزی نمی‌ارزد، به یکی از آنها پیغام دادم که این قطعنامه‌ها‌یی که شما صادر می‌کنید مثل دستمال مصرف شده‌ای است که باید در زباله‌دان انداخته شود".(خبر آنلاین-چهارشنبه 19 خرداد-خروجی 67851).ایشان مطالب بیشتری را در جریان بازدید از چین در باره قطعنامه مذکور بیان کرد که بخاطر اختصار از بیان آن صرفنظر و خوانندگان یادداشت را به مراجعه به متن ارجاع می دهم.

 

در این یادداشت قصد ندارم به محتوای این قطعنامه و تاثیرات احتمالی آن بر آینده پرونده هسته ای بپردازم و این موارد را در مقاله ای بطور جداگانه تشریح خواهم کرد.هدف از این یادداشت نشان دادن صحت و سقم حرفهای رییس دولت در واکنش به قطعنامه و تلاشهای بی وقفه(و البته بی ثمری)که خود ایشان و  دستگاه دیپلماسی دولت  برای تاثیر گذاری و جلب آراء کشورهای عضو شورای امنیت برای مخالفت با همین "ورق پاره و دستمال مصرف شده" ای که برای ملت ما "پشیزی"نمی ارزد انجام دادند.

 

1)بدون هیچ  اغراقی دستگاه دیپلماسی دولت از تمام ظرفیتهای موجود خود برای ممعانت از تصویب  این قطعنامه استفاده کرد و آقای منوچهر متکی شخصا به همه کشورهای اعضاء دائم و غیر دائم شورای امنیت سفر کرد تا بتواند یا جلوی صدور قطعنامه را بگیرد و یا بر آراء کشورهای عضو شورای امنیت در هنگام رای گیری تاثیر بگذارد.اگربه  کشوری هم سفر نکرد دلیلش نه عدم رغبت مشارالیه بلکه عدم پذیرش ایشان از سوی کشور هدف بود.متکی برای تحقق این مهم به یک بدعت سیاسی هم دست زد و آن "دعوت از نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل متحد برای مهمانی شام در اقامتگاه سفیر و نماینده دائم کشورمان در سازمان ملل متحد بود". خانم سوزان رایس به همراه  14 عضو دیگر از سوی آقای خزاعی به مهمانی شامی که آقای متکی در آن حضور داشت دعوت شدند.هرچند که خانم رایس و چند کشور دیگر غربی  ترجیح دادند نفرات دون پایه سفارت را به این  دعوت  سخاوتمندانه اعزام نمایند که در عرف دیپلماتیک نوعی"بی اعتنایی" به میزبان است. برخی از آنان هم در پایان این میهمانی"به اینکه شام خوبی "تناول کردند اکتفاء کردند.  

 

 اخبار منتشره از سفرهای مکرر متکی به کشورها"بسیار خوشبینانه" تنظیم و از طریق رسانه های دولت آگراندیسمان می شد.بیاد دارم  اخبارسفر ایشان همراه  به گابن و اوگاندا، همراهی این کشورها با ایران در مساله قطعنامه احتمالی را القاء می کرد ،در حالیکه بر هیچکس پوشیده نبود که این کشورها "نه می خواهند و نه می توانند" در شورای امنیت در حمایت از  ایران برعلیه قطعنامه پیشنهادی رای بدهند و در خوشبینانه ترین ارزیابی همانطور که آقای احمدی نژاد در شانگهای گفت" مي‌ماند سه عضو ديگر كه به ما گفته‌اند به شدت تحت فشار هستند".

 

سفر متکی به بوسنی یکی دیگر از اعضاء غیر دائم شورای امنیت  با حاشیه دیگری همراه بود.  دفتر رئیس شورای ریاست جمهوری بوسنی و هرزگوین قبل از ملاقات با متکی با صدور بیانیه ای " حمایت این کشور از تحریم های احتمالی شورای امنیت علیه ایران را اعلام کرد " و پس از دیدارمتکی با آقای "حارث سیلایجیچ" رییس شورای ریاست جمهوری بوسنی  نیز دفتر آقای سیلایجیچ با صدور بیانیه ای تاکید کرده بود "بوسنی با هم‌پیمانان غربی خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص تحریم‌های احتمالی علیه ایران به علت برنامه هسته‌ای تهران، متحد خواهد شد"(تابناک-8/2/89-کد خبر 95608). معلوم نیست چگونه وزیر خارجه دولت مکتبی و ذوب شده در ولایتی که دکترین سیاست خارجی را "عزت،حکمت و مصلحت"اعلام کرده است این چنین توهینی را بجان می خرد و دم بر نمی آورد تا شاید از این رهگذر ولو رای ممتنعی از بوسنی را داشته باشد. تردید ندارم  اگر اسلاف آقای متکی (خرازی وزیر خارجه دولت اصلاحات و متهم به سازشکاری و مرعوب بودن در مقابل غربیها و حتی ولایتی وزیر خارجه اسبق) در چنین وضع توهین آمیزی  قرار می گرفتند آن را تحمل نکرده و از ملاقات با آن فرد-در هر مقامی که باشد- سرباز می زدند.

 

متکی حتی از سفر ژاپن - محل ماموریت دیپلماتیک سابق خود- هم با علم به موضع غیر قابل تغییر آن کشور در قبال قطعنامه غافل نماند و رایزنی های خود را به این کشور هم تسری داد.جالب است که آقای احمدی نژاد درسفر اخیر به شانگهای (پس از رای مثبت این کشور به قطعنامه) با سخیف ترین عبارات از این کشور-ژاپن - یاد کرده و گفت"..... چطور كشوري كه پادگان نظامي آمريكا در آن مستقر است مي‌تواند راي مستقل بدهد؟ معلوم است كه رايش مستقل نيست".(سایت خبری فرارو 21 خرداد و همچنین فارس نیوز/ایرنا و....).با این توصیف درک اینکه آقای متکی برای انجام چه کاری به توکیو رفته بود اندکی دشوار می نماید.

 

2)علاوه بر متکی که از همه ظرفیتهای دستگاه دیپلماسی- و اعتبار کشورمان- برای تاثیر گذاری بر آراء کشورهای شورای امنیت استفاده کرد، سفرها و تلاشهای شخص آقای احمدی نژاد نیزدر راستای تاثیر گذاری بر صحنه بین المللی برای جلوگیری از صدور قطعنامه بود که از جمله این اقدامات به موارد ذیل می توان اشاره کرد:

 

*حضور ایشان در جمع وزرای خارجه 192 کشور که برای بازنگری معاهده عدم توسعه سلاحهای هسته ای در نیویورک جمع شده بودند.وی در حاشیه این اجلاس در مصاحبه با روزنامه بوستون گلاب اهمیت قطعنامه شورای امنیت برای ایران در در قالب جملاتی که قطعنامه را مرتبط به روابط ایران و امریکا می کرد چنین بیان کرد:"ما نشانه های خوبی را برای بهبود روابط با آمریکا فرستادیم اما پاسخ طرف مقابل مناسب نبود...تصویب قطعنامه دیگری در شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران باعث خواهد شد تا راه روابط آمریکا وایران  برای همیشه بسته شود.....عده ای در داخل آمریکا و برخی اعضاء شورای امنیت ،اوباما را به سرعت به سکت یک موضع گیری تند علیه ایران سوق می دهند که این موضوع به نفع دولت آقای اوباما نیست .....(پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران-چهارشنبه 15 /2/1389). 

 

*سخنان آقای احمدی نژاد و یا به تعبیر بهتر دیپلماسی عمومی و شفاف او در ترغیب روسیه به عدم پیروی از آمریکا در مساله هسته ای کشورمان با واکنش بسیار تندی از زبان یکی از مشاورین مدودوف روبرو شد.آقای احمدی نژاد در سخنرانی خود در اجتماع مردم کرمان با اشاره به اين که «امروز توضيح دادن رفتار آقای مدودف به ملت ايران برای ما خيلی مشکل شده است» گفته بود:« ما نبايد ببينيم که همسايه ما (روسيه) در مواقع حساس در کنار کسانی قرار می گيرد که سی سال است با همه توان عليه ملت ما دشمنی کرده اند. اين قابل توجيه و قابل قبول ملت ايران نيست."لابد آیشان بر این تصور بود که پس از این اطهارات روسها متنبه شده و از آمریکا فاصله خواهند گرفت.

 

یک روز پس از این سخنان آقای سرگئی پريخودکو، دستيار و مشاور ارشد سياست خارجی رييس جمهور روسيه، با تاکید بر اینکه: "موضع ما در قبال مناقشه هسته ای ايران موضع روسيه است؛ و بيانگر منافع همه ملت بزرگ روسيه است و اين موضع نمی تواند در طرفداری آمريکا و يا جانبداری ايران باشد و در راستای طرفداری از آمريکا يا جانبداری از ايران نيست بلکه  مسکو منافع درازمدت خود را مد نظر دارد و روسيه بدون ترديد به دنبال دستيابی به منافع ملی دراز مدت خود است"در پاسخ به انتقاد احمدی نژاد گفت:" هيچکس هرگز نتوانسته که با عوام فريبی سياسی قدرت خود را حفظ کند. من اطمينان دارم که تاريخ هزاران ساله ايران خود شاهد اين مدعا است".اين مقام روسی همچنين تاکيد کرد:"هرگونه غيرقابل پيشبينی بودن، هرگونه افراط گرايی سياسی، فقدان شفافيت و غير قابل پيگيری کردن در اتخاذ تصميمات مرتبط به جامعه بين المللی که موجبات نگرانی همگانی را فراهم می آورد، برای ما پذيرفتنی نيست".تصور می کنم این صریحترین موضعی است که روسها از زمان بین المللی شدن مساله هسته ای در قبال ایران اتخاذ کرده اند که با شفاف ترین عبارات در مورد رییس یک کشور آنهم از زبان یک مقام رده پایین بیان شده است.

 

*عدول –یا به زبان بهتر عقب نشینی - ایران از نظرات 9 ماه قبل خود در مساله مبادله سوخت اقدامی تاخیری دیگر ایران برای تاثیر گذاری در روند صدور قطعنامه بود.در همین رابطه آقای  احمدی نژاد تمام هم و غم خود را بکار گرفت تا اردوغان در نشست گروه 15 تهران شرکت نماید.هدف از این تلاشها نهایی کردن موافقت ایران با مبادله اورانیوم  5/3 درصد با اورانیم مورد نیاز رآکتور تهران بود.اما آقای اردوغان که برای حضور خود شرایطی را مشخص کرده بود نهایتا پس از اطمینان از موضع تهران در مساله مبادله آنهم با محوریت ترکیه با حضور چند ساعته خود در تهران و امضاء "اعلامیه تهران " به همراه  رییس جمهور برزیل  اقدامی مثبت –ولی با تاخیر – را برای  ممانعت از صدور و تصویب تصویب قطعنامه به انجام رساندند.

 

*سفر ایشان به اوگاندا-یکی از اعضاء غیر دائم شورای امنیت- و اختصاص بخش مهمی از مذاکرات به مساله هسته ای و قطعنامه شورای امنیت(به اخبار سفر مراجعه شود).جالب اینکه علاوه بر سفر آقای احمدی نژاد ،آقای متکی در یک سفر جداگانه و آقای دکتر لاریجانی رییس مجلس(برای شرکت در اجلاس بین المجالس اسلامی) نیز به این کشور آفریقایی سفر کرده بودند که بطور طبیعی مساله هسته ای بکی از محورهای اصلی مذاکرات مقامات کشورمان با رییس جمهور و دیگر مسولین اوگاندایی بود.

 

موارد فوق در کنار امتیازات بی شماراقتصادی وتجاری  است که به دولتهای روسیه و چین داده شد  تا شاید با تلاش خود مانع از تصویب همین"کاغذ بی ارزش" شوند.

 

با این همه تلاش،رفت و آمد و پیامهای دیپلماتیک،آقای احمدی نژاد در جریان دیدار از شانگهای موضع خود را در باره قطعنامه و آراء کشورها  با بکار گیری عباراتی همچون  "کاغذی بی ارزش که پشیزی نمی ارزد -فاقد ارزش حقوقی-ضعف سیاسی و منطق-تیر خلاصی به شورای امنیت و سیاست تغییر اوباما و....." تکرار کرد.حال باید منتظر بود و دید

 

 اولا :ملت چه هزینه هنگفتی را برای همین کاغذ بی ارزش خواهد پرداخت.

 

ثانیا:همین آقایان از موضعی به مراتب ضعیفتر از گذشته به میز مذاکره با اعضاء موثر همین شورای امنیتی که"ابزار دست دولت آمريكاست و متعلق به ملت‌ها نيست و ساختار آن دیکتاتوری است"(بخشی از مواضع آقای احمدی نژاد در شانگهای چین) باز خواهند گشت.

 

ثالثا :برخلاف تصریح اقای احمدی نژاد نه تنها راه روابط با آمریکا پس از تصویب این قطعنامه مسدود نخواهد شد بلکه کسانیکه مستقیم و غیر مستقیم از طرف دولت با آمریکا مذاکره می کنند آن را ادامه خواهند داد.مگر نه اینکه حتی برای یک مذاکره پرمنفعت باید دست بالا را داشت یعنی همان کاری که امریکا پس از دریافت پیام آقای احمدی نژاد(ارسال نشانه های خوب و گرفتن پاسخ نامناسب) و در پاسخ به "اعلامیه  تهران" در توزیع پیش نویس قطعنامه برای  رای گیری و تصویب آن انجام داد.

 

یک تحقیق مستقل از سوی نهادهای مستقل نشان خواهد داد ملت ایران چه هزینه های گزافی را برای اتخاذ سیاستهای زیکزاکی  و با شعارهای پر طمطراق و بی محتوای آقای احمدی نژاد که فقط برای مصارف داخلی است، پرداخته و می پردازد.

 

چه کسی مسئول رسیدگی به عدول دولت از مشی "عزت،حکمت و مصلحت"ی است که از طرف رهبری به عنوان دکترین سیاست خارجی کشورتعیین شده است و کدام نهاد،سازمان و یا شورا مامور حفاظت از قانون اساسی است که رییس جمهور بر اساس سوگند خود ملزم به اجرای آن است؟و از همه مهمتر چه کسی پاسحگویی توهین به کرامت این ملت است که بخاطر مطلق العنان بودن یک فرد باید آن را تحمل نماید و دم فرو بندد چرا که هر گونه مخالفت با دولت و یا حتی نقد اشتباهات آن مترادف با  توطئه ونفاق و کفر و تبعیت از اسکتبار جهانی است.        

 

*نظرات وارده در یادداشتها لزوما دیدگاه جرس نیست


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته