امروز: روز دوشنبه ۱۰ خرداد ماه سال جاری با حضور جمع کثیری از اصناف مختلف زنان و فعالان این حوزه ،جشن میلاد و گرامیداشت روز زن با حضور و سخنرانی دکتر زهرا رهنورد برگزار شد .
به گزارش سایت زنان مسلمان نو اندیش ایران، در این نشست نمایندگان احزاب و گروه های مختلف زنان ،سخنانی را پیرامون ابعاد مختلف شخصیت حضرت زهرا (س) و ضرورت الگو گیری جامعه امروز از این شخصیت بزرگ مطرح کردند . آنگاه دکتر زهرا رهنورد سخنان خود را به شرح زیر ایراد کرد .
تولد حضرت زهرا (س)و روز زن را تبریک عرض می کنم . درواقع اگرچه ما امروزبه مناسبت تولد حضرت زهرا(س)اینجا جمع شده و خوشحالیم که به یاد ایشان شادمانی می کنیم اما غم های خودمان را و درواقع فستیوالی از غم و اندوه خود را در اینجا به ظهور می رسانیم . اگرچه تولد حضرت زهرا (س) است اما به تمام الگوهای بزرگ بشری، به تمام زنان برجسته جهان با هر آرمان وهر علاقه ای که دارند، احترام می گذاریم و نمی توانیم در باورهای خودمان الگویی همانند حضرت زهرا (س) را بر تارک برج آرمان ها و آرزوهایمان ننشانیم .
ما به حضرت زهرا (س) ارج می نهیم اما می دانیم که نگاه های متفاوتی نسبت به ایشان وجود دارد و با چند رویکرد مختلف به این بانوی بزرگ نگاه می کنند . یک رویکرد این است که این بانو، مثالی و دست نیافتنی است و چون مثالی و دست نیافتنی است پس ما باید به دنبال الگوی های دیگری برای خود باشیم .اما یک نظر دیگر و درواقع یک نگاه سنتی ، مدل و الگویی از طبقه بندی ارائه می دهد . در این مدل ، چهارچوب زندگی یک زن در دوره ای که با عصردیجیتال ماهواره ، اینترنت وکشف کرات به سر می بریم ارائه می شود که اگر چنین است با حضرت زهرایی که ۱۴۰۰ سال پیش زندگی می کرده ،چه کار می توانیم داشته باشیم ،که درواقع این نظر متفاوتی است که ارائه می شود . این نظر در واقع حضرت زهرا (س) را برای ۱۴۰۰ سال پیش خوب می داند و به دنبال الگو پذیری از حضرت زهرا نیست . اما نظر دیگری که درواقع در چهارچوب یک اتفاق بزرگتری در حال رخ دادن است ، آن چیزی است که یکی از فعالان امور زنان به آن اشاره کردند و آن این است که ما انقلاب بزرگی کردیم ولی به تدریج انحرافاتی در آن ایجاد شد از جمله در مورد فقدان آزادی و دموکراسی و نیز تبعیض شدید نسبت به زنان و سرکوبهایی که در یک ساله ی اخیر شاهدش بوده ایم و راه حل را تنها در نو اندیشی دینی و یک نگرش معاصر به دین اسلام و شخصیت حضرت زهرا می بینیم و در کنار آن قواعد مرتبط به دموکراسی و آزادیی.
بسیاری از کارهایی که در چهارچوب انقلاب اسلامی یا با نام انقلاب اسلامی انجام می شود و می دانیم که انقلاب نیست بلکه انحراف اسلامی است . سرکوب ها، دستگیری ها شکنجه ها، زندان بزرگ کردن کل کشور و زندان های کوچکتر که شامل رنج ها و دردها است. شاهد مادرانی هستیم که هاجروار خودشان را به درو دیوار می زنند تا فرزندانشان را ببینند . مادرانی که فستیوال عروسی فرزندانشان را بر سر گور فرزندانشان گرفتند . مادرانی که در زندان هستند و بچه هایشان در آرزوی دست نوازش آنها به سر می برند. مادرانی که در زندان هستند و بچه های کوچکشان معلوم نیست زیر دست چه کسانی بزرگ می شوند . همه اینها یا علی گویان یا زهرا گویان انجام می گیرد ، با یک چنین شرایطی که جوانان ما حتی به نماز و روزه خودشان بد بین هستند که این کار چه قدر می تواند درست باشد. در یک چنین شرایطی راه سلامتی رهیافت درست اسلامی ،یک نو اندیشی است . بار دیگر اسلام را بخوانیم و زبان و بیان آزادی خواهانه و زبان و بیان نوآورانه آن را درک بکنیم . اسلام دینی برای ابد است و وقتی می گوییم ابد نمی تواند در گذشته زندگی کند درواقع نمی تواند زمان پذیر باشد . اگر چنین است ، چطور می شود ابدی اش کرد ؟ما فکر می کنیم با یک نگاه نو اندیش که درآن " لا اکراه فی الدین " وجود دارد ،نگاهی که آنقدر مساوات در آن وجود دارد که می گوید زنان و مردان مومن نسبت به هم ولایت دارند . آنقدر آزادی طلبانه است که در هر نقطه ای ازوجود زن که مطرح می شود مرد را کنارش می بیند ، می توان اسلام را ابدی کرد .
من فقط یک قران پژوه کوچک هستم و بر اساس احادیث صحبت نمی کنم که امیدارم سوء تفاهم نشود. از این زاویه ای که نو اندیشانه ، نگاه می کنید حضرت زهرا(س)نماد دین اسلام است . حضرت زهرا همانند علی (ع) و پیامبر (س)است . پس ما با یک نگاه نو اندیشانه حضرت زهرا (ص)در شرایط فعلی می پذریم و وقتی که به زندگی ایشان نگاه می کنیم ، می بینیم که هرگوشه زندگی اجتماعی و سیاسی او از سه سالگی تا ۱۸ سالگی ، به غیر از جنبه های هستی شناسانه که در شکم مادر بوده ، پرمعنا بوده است . همیشه به او توسل می جوییم و نام اورا فراموش نمی کنیم . اما ما می خواهیم از سن ۳ تا ۱۸ سالگی ، یعنی ۱۵سالی که ایشان به خاک و خون افتادند و در کنار تمام ارمان های اسلام و پیامبر حضورو ظهور داشتند بپردازیم . یکی از ابعاد وجودحضرت زهرا (س)اندیشمندی، آزاد اندیشی و عدالت طلب، بود که شاگرد تربیت می کرد، یک دموکرات بود که بیعت می گرفت برای حضرت علی ، آزادی خواهی بود که سازماندهی اجتماعی سیاسی انصار و مهاجرین را به عهده داشت.
سیمایی که از زهرا می بینیم آینه ای است که دین اسلام رادر آن می بینیم . ما نمی توانیم در آینه زنگار گرفته چیزی راببینیم . اما در یک آینه شفاف که خرافات و زنگار گرفته گی از آن پاک شده و پرده های زمان از آن کنار زده شده باشد فقط با یک نو اندیشی می توانیم آن را بخوانیم و حضرت زهرا را در آن دوبار ه باز خوانی کنیم . در این باز سازی است که زهرا (س)می تواند برای مدرن ترین و پست مدرن ترین زن های جهان الگو باشد که البته من شخصا به الگو های متنوع معتقدم . می توان از هر گوشه جهان ،با هر آرمان ، نسل و در هر دوره فکری و اندیشه ای الگویی را پیدا کرد . اگر با این نگاه نو اندیشانه به حضرت زهرا فکر کنیم می توانیم با افتخار بگوییم که ما مدرن ترین و آزاده ترین انسان جهان هستیم . طرفدار حقوق بشر، روزنامه نگار ، زنان فعال ، آزادی خواه ، پیرو جنبش سبز ودر عین حال پیرو حضرت زهرا هستیم.
در پایان مراسم هدایایی معنوی همراه با لوح تقدیر و کارت تبریک (یا هو، یا بانو) اثر دکتر زهرا رهنورد که به این جمع پرشکوه تقدیم شده بود به خانواده های شهدا و زندانیان اهدا شد.
گروه های شرکت کننده در این نشست عبارتند از:
•ائتلاف اسلامی زنان
•جامعه زینب
•کمیسیون زنان جبهه مشارکت ایران اسلامی
•جمعیت زنان مسلمان نواندیش ایران
•مادران صلح
•مجمع زنان اصلاح طلب
•جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان
•خانواده های زندانیان سیاسی اخیر
•خانواده شهدای وقایع اخیر
امروز: در پی درخواست مهندس میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای صدور مجوز راهپمایی که طی نامهای رسمی خطاب به استاندار تهران اعلام شد، هشت حزب اصلاحطلب نیز در درخواستی جداگانه، خواستار صدور مجوز راهپیمایی در سالگرد انتخابات شدند.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، در نامه مشترکی که از سوی مجمع نمایندگان ادوار مجلس، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، انجمن روزنامهنگاران زن، مجمع دانش آموختگان ایران اسلامی، جبهه مشارکت ایران اسلامی، حزب اراده ملت و مجمع نیروهای خط امام(ره) به وزارت کشور ارسال شده است، با استناد به اصل 27 قانون اساسی تقاضای صدور مجوز برای راهمپایی روز 22 خرداد را کردهاند.
گفتنی است نسخهای از این نامه نیز به فرمانداری تهران ارسال شد که مسئولان فرمانداری با این توضیح که تنها صدور مجوز برای مراسمها و تجمعات در مکان سربسته در حوزه وظایف آنهاست از قبول این درخواست خودداری کردند اما وزارت کشور این نامه را وصول کرد.
امروز: نوه بنیانگذار انقلاب گفت: جامعه امروز ما آمیخته با عصبانیتهایی است که زاییده ندیدن خداست. همه به هم بد میگوییم چون علیوار بلند نمیشویم تا نیتهای خود را پاک کنیم.
به گزارش ایلنا، حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی در مراسم تجدید میثاق مسوولان و کارکنان وزارت جهاد کشاورزی با تبریک میلاد حضرت زهرا(س) و امام خمینی (ره)گفت: حسینیه جماران متعلق به امام(ره) است، روزگاری از این در و دیوارِ کاه گلی و از این فضای محقر، سخن انقلاب و ملت ایران به گوش جهانیان میرسید.
وی با گرامیداشت یاد امام، فرزندان امام و شهدای عظیم الشان انقلاب، به تشریح مبسوط حدیث ضریف « من کان لله و کان الله له » پرداخت و گفت: کسی که برای خداست خدا برای اوست. این عبارت دو فراز مهم دارد که در هرکدام از این دو فراز یک دریا سخن است. بزرگترین نمونه آن، عبارت وجود مبارک حضرت پیامبر(ص) و بعد از آن امیر المومنین(ع) و صدیقه زهرا(س) است.
سید حسن خمینی با طرح این سوال که " چگونه میشود برای خدا بود؟"گفت: شاید سادهترین جواب این باشد که انسان سعی کند به دستورات خدا عمل کند، محرمات را ترک گوید و واجبات را اجرا کند اما این تنها گام اول است و بیشتر از آن معامله گران است.
وی افزود: کسی که من کان لله است خودش و همه آنچه را که دارد وقف خدا میکند، قصد قربت میکند و بالاتر از خدا هیچ چیزی را در برابر آن نمیبیند. من کان لله یعنی کسی که خود را در تجلیات خداوند مستغرق میکند. «من» را نمیبیند از «من» میگذرد. یک قدم بر نفس خود نه، دیگری در کوی دوست.
نوه بنیانگذار انقلاب یادآور شد: من کانلله یعنی کسی که تنها خدا را میبیند یعنی زینب کبری، که وقتی از او پرسیدند؛ زمانی که خداوند سر برادرت را برید چه دیدی؟ گفت؛ مارایت الا جمیلا. چرا؟ چون همه چیز از آن خداست. من کانلله یعنی کسی که میگوید؛ « افوض امری الی الله » یعنی همه را به خدا تفویض میکند. من کانلله یعنی کسی که وقتی روی سینه عمرو بن عبدود مینشیند عمرو خدو میاندازد بر رویی که ماه سجده آرد پیش او در سجده گاه؛ و علی بلند میشود.
وی ادامه داد: کسی در جامعه ما نمی تواند درک درستی از رفتار عارفانه علی (ع) در جنگ خندق داشته باشد. جامعه امروز ما آمیخته با عصبانیتهایی است که زاییده ندیدن خداست. همه به هم بد میگوییم چون علی وار بلند نمیشویم تا نیتهای خود را پاک کنیم. من کان لله یعنی کسی که هرچه میبیند خداست و هرجا میرود به مدد خدا میرود و ماتشاء لمیشاءالله. اگر خدا را نخواهید هیچ نمیتوانید.
سیدحسن خمینی به مواعظ عارفانه امام در جماران اشاره کرد و گفت: این حسینیه شاهد است که زبان امام(ره) چه مقدار با مردم و جهان از خدا گفت. این در و دیوار شاهد است که چه مقدار خداوند بر امام(ره) تفضل کرد که از خدا بگوید. او از خدا گفت چون باتمام وجودش به او ایمان داشت. ما تنها تکرار میکنیم اگر ذرهای هم از دریای بیکران معرفت در جان ما باشد خدا را شاکریم.
وی به اهمیت تذکر اشاره و اظهار داشت: باید به هم تذکر بدهیم این تذکر دادنها باعث میشود که یادمان باشد جهان را خالقی است خدا نام.
نوه بنیانگذار انقلاب نمونه امروزین اولیاءالله را امام دانست و خاطرنشان کرد: امام(ره) آن روزی که بیرق برافراشت برای خدا بود، روزی که به حبس و تبعید رفت برای خدا بود و روزی که مورد اقبال مردم قرار گرفت به خاطر خدا بود. باز هم مقامات بالاتری وجود دارد برای کسی که تنها برای خداست. یکی از این مقامات در آیه کریمه « ان الذین آمنو و عملوالصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا » آمده است. خداوند در دل مومنان محبت مردان خدایی را قرار میدهد.
وی با اشاره به جایگاه عاشورا در جامعه اسلامی به طرح این سوال پرداخت که " شور حسینی جامعه ما از چیست؟" و اظهار داشت: هزار و سیصد و اندی گذشت اما شور عاشورا در کشور ما فروکش نکرد چون خداوند محبت حسین(ع) را در دل مردم جای داده است. هزار سال گذشت از حماسه مجنون، مردم هنوز سیاهپوشاند. علیرغم اینکه در دوران صدر اسلام مسائلی برای حضرت فاطمه(س) پیش آمد که همه میدانیم و همه میدانند، خداوند محبت او را چنان در دل مردم قرار داد که در همه گستره جهان اسلام فاطمه سیده نساء العالمین شد.
سید حسن خمینی وجود امام(ره) را لطف الهی دانست و خاطرنشان کرد: آیا جز اینست که خداوند به ملت ایران تفضل کرد تا نفس انقلابی امام(ره) را در جامعه بدمد؟ نفسی که انقلابی هم در ظاهر جامعه و هم در باطن آن پدید آورد. این تعبیر رهبر معظم انقلاب خیلی لطیف است که میگویند؛ اگر ما در دوره امام(ره) نبودیم و بعدها برای ما تعریف میکردند که همچون انسانی آمد و رفت، غبطه میخوردیم که چرا این انسان را ندیدیم همانطور که غبطه میخوریم که چرا وجود امیرالمومنین(ع) را ندیدیم.
وی در پایان گفت: به یقین آیندگان ما چقدر غبطه میخورند که نتوانستند درفضایی تنفس کنند که یکی از عبادالله المخلصین زندگی میکرد. این وظیفه ماست که آیندگان را به آنچه دیدهایم آگاه کنیم اما به هرحال آنها غبطه خواهند خورد که خداوند چه تفضل بزرگی کرد که این نسل چنین فضایی را درک کردند.
امروز: مهدی بوترابی از فعالان ستاد ائتلاف اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری دهم دقایقی پیش آزاد شد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، مهدی بوترابی که از بنیانگذاران پرشین بلاگ بوده است، 23 اسفند سال گذشته بازداشت شد.
وی با سپردن وثیقه 50 میلیون تومانی از اوین آزاد شده است.
امروز: حضرت آیتالله العظمی صانعی در آستانه هفته بزرگداشت مقام زن فرمودند: «بنده معتقدم امتیازاتی که در اسلام برای زن قرار داده شده، دنیای بشریت تا به امروز به آن نرسیده است و نخواهد هم رسید.»
به گزارش ایلنا ایشان افزودند: «این مدعی یک شاهد زنده دارد و آن این که اسلام خواسته است استمرار همه هدایتها و همه رهنمودهایش به واسطه یک زن صورت پذیرد، براین اساس میبینیم رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با این که فرزند پسر داشته اما آنها قبل از وفات حضرت رسول بر اساس حکمت الهی و اراده خداوند از دنیا میروند؛ یعنی سلسله علل و عوامل را خدا طوری قرار داده که اینها از دنیا بروند و تنها فاطمه(سلام الله علیها) بماند و نسل پیامبر و جانشینان ایشان یعنی ائمه معصومین (علیهم السلام) که هدایتگر بشریت تا روز قیامت هستند از فاطمه و فرزندان فاطمه باشند و شما میبینید که ائمه معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) عنایت داشتهاند که به عنوان ابن رسول الله خوانده بشوند. با این که پسر امیر المومنیناند اما میخواستند به آنها بگویند یابن رسول الله و دشمنان آنها هم یعنی حکومتهای ظالم مخصوصا بنیعباس اصرار داشتند که واژه یابن رسول الله از بین برود و لذا با ائمه و یا شاگردان آنها محاجه میکردند که اینها فرزندان دختر پیغمبرند و فرزند دختر، فرزند نمیشود!
آیتالله صانعی افزودند: «این نکته گویای این است که اسلام تا چه حد به زن و حقوق زن عنایت داشته است. نمیخواهم تنها مدح و تعریفی کرده باشم و کلیگویی کرده باشم. کلیگویی خیلی آسان است اما واقعیت این است که در اسلام با این حرکت از نظر عمل تمام ارزشها به زن داده شده است. یعنی نمیشود یک کسی ابن رسول الله باشد به واسطه حضرت زهرا و بعد بیاید حقی را از زنها از بین ببرد، چون فیالواقع حق را از مادر خودش از بین برده است و این از یک انسان عادی سر نمیزند چه برسد از ائمه معصومین (علیهم السلام).
در قانونگذاری اسلام، هیچ کجا نداریم که حق زن مراعات نشده باشد
آیتالله صانعی با بیان اینکه مطالعه در احکام اسلام موید این معنا است که اسلام حقوق زن را رعایت کرده و محال است که رعایت نکرده باشد، افزودند: «در سراسر قانونگذاری اسلام و فقه اسلامی، هیچ کجا نداریم که حق زن مراعات نشده باشد بلکه به زن ارفاقهایی هم شده است؛ مثلا در باب مجازات و در باب ارتداد. در ارتداد به این معنی اگر زن مرتد شود این جور نیست که مثل مرد مرتد فطری فورا کشته بشود، بلکه زنی که مرتد فطری شده مثل مرتد ملی زندانش میکنند تا شاید توبه کند با اینکه در مرد بعضی گفتهاند که قابل توبه نیست ولی در زن گفتهاند که زندانش میکنند تا توبه کند.»
صرف داشتن عقیده مجازات ندارد
آیتالله صانعی در ادامه سخنان خویش با بیان اینکه توجه داشته باشید که صرف داشتن عقیده مجازات ندارد، افزودند: «کسی که نمیفهمد و یا در تحقیقاتش به نتیجه ناثوابی رسیده است، نمیتوان گفت که این مرتد است. نمیشود توی سر این آدم زد که باید بفهمی. این طبیعی است که اگر من از یک کسی خوبی دیدهام او را دوست بدارم، من خدمتگزاران به بشریت را دوست دارم. نمیشود بگویی که چرا دوست داری، من همه وجودم فدای امام خمینی (سلام الله علیه) است. خوب من دوستش میدارم، سالیان دراز با او زندگی کردهام و او به من لطف کرده، حالا نمیشود مرا مجبور کنی که او را دوست نداشته باشم، صفات درونی قابل جبر نیست. متوکل عباسی به ابن سکیت، معلم بچههایش که از شیعیان علی بن ابی طالب (علیه السلام) بود، گفت: بچههای مرا بیشتر دوست داری یا حسنین را؟ گفت: چه مقایسه غلطی، من قنبر را از بچههای تو بیشتر دوست دارم. همان جا زبانش را از پشت سرش در آوردند، متوکل متوجه نبود اگر زبان ابن سکیت را از پشت سرش در بیاورد این کار سبب علاقه نمیشود. او متوجه این معنا نبود که مردم اسیر خدمتند، به هر کس خدمت کنی دوستت میدارد، هر که را دارای عدالت باشد دوستش میدارند.
در اجرای احکام باید ملاحظه کنیم کدامیک به نفع جامعه و اسلام است
ایشان افزودند: و یا در مورد محارب، یعنی کسی که امنیت جامعه را به هم بزند کسی که با اسلحه امنیت جانی مردم را از بین ببرد، جامعه را به خطر بیندازد، به این چنین کسی محارب میگویند که احکام خاصهای دارد. با این وصف در این مساله بعضیها گفتهاند که زن محارب حکم مرد محارب را ندارد. نمیخواهم بگویم درست است، میخواهم بگویم آن جا ارفاق کردهاند و در برخی موارد دیگر که در فقه به تفصیل بیان شده است. لذا اگر عنایت داشته باشید میبینید در هیچ کجای فقه این طور نبوده است که تبعیض جنسیتی در کار باشد و حقوق زنان نادیده گرفته شده باشد، دو مورد محل بحث بوده یعنی بحث ارث و طلاق که پاسخ شبهات مطرح شده در این بحث داده شده است.
در دفاع از حقوق زنان مایوس نشوید
حضرت آیتالله صانعی در ادامه سخنان خویش با بیان اینکه بشریت امروز دنبال حقایق است، فرمودند: «هرچه میتوانید مسائل مربوط به حقوق زنان را در جامعه مطرح و از آن دفاع کنید. هرچه میتوانید تلاش کنید مأیوس هم نشوید.
ایشان افزودند: من ۱۶-۱۵ سال قبل مباحث مربوط به ارث زن را در مدرسه فیضیه مطرح کردم، آن وقت حرف سید مرتضی را انتخاب کردم که اخیراً در مجلس تصویب شده ولی امروز معتقدم زن از عین مال ارث میبرد نه از قیمت، ۱۵ سال قبل گفتم اما چه کسی باور میکرد که این مسئله فقهی روزی به صورت قانون در بیاید، اما امروز میبینید که به صورت قانون در آمده است، لذا بنده معتقدم از حقوق زنان باید دفاع کرد. حرفها و مسایل را باید گفت و از گفتن نباید مأیوس شد این گفتنها اثر میگذارد.»
آیتالله صانعی در بخش دیگری از سخنان خویش با بیان اینکه اختلاف فتوا امری مذموم نیست و سیره علماست، به نظر میرزای قمی در بحث اجرای حدود اشاره کردند و فرمودند: «میرزای قمی اعلی الله مقامه درباره اجرای حدود میگوید حدود در زمان غیبت نباید اجرا بشود بلکه مجرم باید تعزیر بشود. البته سید احمد خوانساری آن عارف متقی، بالاتر از این را معتقد است و میگوید، در زمان غیبت، نه حدود باید اجرا بشود و نه تعزیرات، خود مردم باید خوب بشوند، حالا شما ببیند تفاوت ره از کجاست تا به کجا. آسید احمد فقیه عالم متقیای که امام به تقوایش در قضیه شطرنج اقرار کرد، میگوید نه حدود و نه تعزیرات.»
هنر اجتهاد، حل مشکلات زمانه مطابق با موازین اسلام است
این مرجع عالیقدر با بیان اینکه هنر اجتهاد، حل مشکلات زمانه مطابق با موازین اسلام است، فرمودند: «نباید شرایط به گونهای باشد که هر حرفی را که آقایان نمیپسندند بگویندآن حکم الله نیست و این حکم الله است، بلکه هر دو حکم الله است منتهی شما از کتاب و سنت این طور برداشت میکنی و دیگری به گونهای دیگر، مگر غیر از این است که فقه پویا پاسخگوی نیازها و شبهات جامعه است. با این وصف چطور بگوییم که وقتی پای زن شکسته، پای مرد هم شکسته است دیه این دو با هم فرق دارد؟ وقتی پا شکسته، استخوان شکسته و مثلا زانو را عوض میکنند دیگر نمیگویند که زانوی زن را ۵ میلیون میگیرم عوض میکنم و زانوی مرد را ۱۰ میلیون، تخت بیمارستان که دیگر زن و مرد نمیشناسد، پزشک که زن و مرد نمیشناسد. به نظر میآید این امر با عدالت سازگار نباشد در حالیکه خود خدا دستور به عدالت میدهد «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ» «وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدْقاً وَعَدْلاً» بنده این بحث تساوی دیه را سالها قبل در مدرسه فیضیه مطرح کردم و مباحث فقهی مفصلی را با فضلا داشتیم و نظر فقهی بنده نیز بر تساوی است. امروز هم ظاهراً در بحث شخص ثالث بیمهها موظف به پرداخت یکسان دیه شدهاند.
ایشان افزودند: «بشر امروز، بشر درک و فهم است، مسایل را مطرح کنید تا بطلان آن حرفها و یا بطلان حرف خودتان روشن شود. البته بنده معتقدم که بشر دنبال حقوق است و امروز راه ترویج اسلام، بحث حقوق بشر است، امروز راه این است».
در برخی شرایط زن هم اختیار طلاق دارد
حضرت آیتالله صانعی در ادامه این گفتوگو و در پاسخ به این سوال که پاسخ شما در بحث ارث و طلاق که برخی معتقدند در این دو مورد به حق زن ظلم شده چیست؟ فرمودند: «اگر چه طلاق را اسلام در اختیار مرد قرار داده است و طبق فتوای فقها "الطلاق بید من اخذ بالساق"، است و از نظر عقلایی هم درست است، منتهی زن هم اختیار طلاق دارد به این معنی که زن نمیخواهد با این مرد به هر دلیل موجهی زندگی کند و درخواست طلاق میکند، مرد در این جا میتواند پاسخ مثبت بدهد و میتواند پاسخ منفی بدهد اما این که باید پاسخ مثبت بدهد، آن جایی است که زن میگوید مهریهام را نمیخواهم و آن را میبخشد. به نظر بنده مرد مجبور است که طلاق بدهد و اگر نداد از باب نفی حرج و نفی مشکل برای زن محکمه او را طلاق میدهد، پس میتواند طلاق بگیرد. اما اگر زن بگوید که هم طلاقم بده و هم مهریهام را، این که ظلم به مرد است، لذا زن اگر میخواهد طلاق بگیرد، اگر مهریه را نخواهد، مرد موظف است که او را طلاق بدهد و اگر نداد، محکمه باید طلاق بدهد، اما اگر هم مهر را میخواهد و هم طلاق را، این ظلم به مرد است و با عدالت سازگار نیست.»
پاسخ آیتالله به قانون ارث
ایشان در ادامه افزودند: اما ارث، جوابش این است که ما ارث را باید با موازین اسلامی حساب کنیم؛ یعنی مجموع قوانین اسلام را نگاه کنیم و حساب کنیم. همان جوابی که علامه طباطبایی دارد، دیگران هم دارند. در روایات هم ظاهرا به آن اشاره شده است با این تفصیل که ما اگر کل ثروت دنیا را ۳ تومان فرض کنیم یک مرد و یک زن هم فرض کنیم، از این ثروت دنیا ۲ تومانش را به مرد بدهیم و یک تومان هم به زن بدهیم، این جا ظاهراً نسبت به زن حقش از بین رفته است یعنی مرد یک تومان اضافه برده است. اما باید توجه داشت که بر اساس جریان طبیعی این زن و مرد باید ازدواج کنند، ازدواج که کردند، اسلام میگوید که خرج زن به عنوان قانون به عهده مرد است، حالا یک وقت نخواهد بگیرد یک بحث دیگر است، ولی قانونش این است که خرج زن را باید مرد بپردازد، خوب در نتیجه آن ۲ تومان را مرد با آن کار میکند درآمدی پیدا میکند و این درآمد را در زندگی مشترک خرج میکند، در نتیجه زن از مالکیت اسمی، یک تومان داشت ولی از نظر درآمد که لب مالکیت است، ۱۵ ریال دارد، بدون اینکه کاری کرده باشد در حالیکه مرد با فعالیت اقتصادی و کار ۱۵ ریال دارد. بنابراین یا زن بیشتر گرفته و یا برابر با هم شدهاند از نظر لب مالکیت، با این تفصیل به نظر من غیر از این و بهتر از این نمیشده قانون وضع کنند.
مضافا به این که این مرد خرجهای دیگری هم دارد که آنها را باید بپردازد و یا وظایفی بر عهده دارد که باید انجام بدهد. مثلا بر این مرد جهاد ابتدایی واجب است به خلاف زن. البته در بحث ارث این وضعیت نسبت به اولاد است اما در طبقات بعدی معمولا زنان بیشتر ارث میبرند یا در کلاله امی مساوی با مردها ارث میبرند که در قانون ارث آمده و آن جا دیگر محل بحث نیست.
یک فتوای جالب در دفاع از حقوق زنان
آیتالله صانعی در ادامه گفتند: یک مورد دیگر هم بگویم. یک مورد در فتاوای فقهاست و روایت هم دارد که اگر زنی مهریهاش را به شوهرش بخشید در حالیکه هنوز به خانه شوهر نرفته و عروسی هم نکرده، اگر مرد این زن را طلاق داد فتوای معروف و ظاهر روایات و قانون مدنی میگوید نصف مهریه را باید به شوهر پس بدهد، یعنی مهریه زن صد تومان بوده اما آن را بخشیده حالا شوهر آمده طلاقش داده با اینکه هنوز هم عروسی نکردهاند این زن باید پنجاه تومان به مرد بدهد، باید نصف مهر را به شوهر بدهد. خوب این زن پای منبر یک روحانی بزرگوار رفته نشسته و شنیده که بر حسب روایات هر زنی مهریهاش را ببخشد عذاب قبر ندارد، با این تصور مهریهاش را بخشیده یا خواسته است که صفا و وفا بینشان حاکم باشد، آمده مهریه را بخشیده است حالا مرد آمده طلاق داده اینکه بگوییم باید نصف مهریه را پس بدهد، آیا این عادلانه است؟ این انصاف است؟
حدود ۱۶سال قبل آقای دکتر کاتوزیان که آدم بسیار ملایی است و حقوقدان است به این قانون اشکال کرده بود که اشکال ایشان درست بود. من همان جا مراجعه فقهی کردم استدلالات فقهیاش را دیدم و نوشتم که زن در این مورد چیزی بدهکار نیست و فتوا را مستند کردم به مبانی که از امام(سلام الله علیه) داشتم و حکم را مخصوص جایی میدانم که زن این قانون را میدانسته و با علم به آن مهریهاش را بخشیده است.
موازین اسلام؛ راهحل قانون اساسی برای اصلاح قوانین
آیتالله صانعی در ادامه و در پاسخ به این سوال که شما میفرمایید هیچ تبعیض جنسیتی در اسلام وجود ندارد. آیا واقعیت جامعه امروز این مدعا را تایید میکند؟ فرمودند: من آنچه را که گفتم راجع به قانون اسلام بود و به نظرم اگر اشکالی هست متوجه قانون فعلی است که باید اصلاح و برطرف بشود. البته اصل ۴ قانون اساسی میگوید همه چیز باید منطبق با موازین اسلام باشد. در مساله حقوق زنان هم که رسیده، میگوید در حقوق زنان و خانواده باید منطبق با موازین اسلام عمل بشود، اما توجه داشته باشید که موازین اسلام معنایش این نیست که آنچه دیروز فتوای فقها بوده همان مسئله موازین اسلام است و بس، بلکه موازین اسلام یعنی منطبق باشد با فتوای مجتهدی که با معیارهای اسلامی فتوی میدهد و آزادانه استنباط میکند و حرف میزند. خوب اگر شما این را بگویید بسیاری از این مشکلات که در قوانین هست حل میشود، البته بعضیهایش را دارند حل میکنند، منتهی با فتوای خاص دارند حل میکنند. حالا بنده نباشم، یک فقیه دیگر باشد، مرحوم فیض باشد، ابن جنید باشد. به سراغ فتاوای آنها بروند، مشکلات حل میشود. اگر میرزای قمی میگوید حدود نباید در زمان غیبت اجرا شود، خوب این موازین اسلام است. تعزیرات هم یعنی حکومت، حکومت هم شخص نیست، حکومت یعنی روانشناس، جامعهشناس، جرمشناس باید بنشینند مطلب را بررسی کارشناسی کنند بعد برود مجلس نمایندگان محترم ببینند پذیرش کدام در جامعه بیشتر است، هر موردی که پذیرشش بیشتر است همان را تصویب کنند. اکثریت رأی بدهد قابلیت اجرا هم پیدا میکند، بنابراین از نظر قانون اساسی مساله قابل حل است لذا اگر امروز این راهی را که من میگویم، نمایندگان محترم و بزرگان قوم نمیروند و یا مصلحت نمیدانند این راه را بروند، نباید بگوییم مشکل از اسلام است.
در بحث تفکیک جنسیتی وقتی به توصیه امام اعتنا نمیشود، به جواب بنده و جناب عالی اعتنا میشود؟
آیتالله صانعی همچنین در پاسخ به این سوال که در بحث لایحه حمایت از خانواده جواز ازدواج مجدد و موقت مرد را با برداشت اسلامی مطرح میکنند، حتی تفکیک جنسیتی و سهمیهبندی جنسیتی را مستند به احکام اسلام میکنند، در این موارد چه پاسخی وجود دارد، فرمودند: جواب روشن است، این که موازین اسلام نیست.
ایشان افزودند: در بحث تفکیک جنسیتی وقتی به توصیه امام (سلام الله علیه) توجه نمیشود؛ وقتی به جواب امام اعتنا نمیشود به جواب بنده و جناب عالی اعتنا میشود؟ در این مساله که شما میفرمایید میخواهند آن را اجرا کنند حسن ظن این است که مصلحت نمیدانند و سوء ظن این است که استعمار فکری، عوامفریبی است. چاره چیست؟ به نظرم میآید در این خصوص بدون مصلحتاندیشی باید به نظر امام و توصیه ایشان مراجعه کنیم.
طواف خانه خدا بهترین پاسخ برای بحث تفکیک جنسیتی است
این فقیه نواندیش در ادامه و در پاسخ به این سوال که آیا استناد تفکیک جنسیتی به دین کار درستی است یا خیر؟ فرمودند: این سوال را از آنهایی که استناد میکنند بپرسید. من که چنیین اعتقادی ندارم من در باب طبابت آن هم تبعا للشهید فتوی دادهام که مرد مریض اگر بخواهد به زن مراجعه کند یا زن به دکتر مرد مراجعه کند، که ضرورت نمیخواهد، حاجت کافی است. اگر یک زن میخواهد به زن رجوع کند و متخصص نیست، اما مرد متخصص است رجوع کند به مرد. اینها چیزهایی است که ما درآوردهایم، حالا یا سوءظن داشتهایم یا مصحلت دیدهایم. در طواف چطور است؟ طواف مقدسترین عمل است، زن و مرد با هم دارند طواف می کنند. جوان و پیر دارند طواف میکنند، در عرفات زن و مرد هستند، در منی، در رمی جمرات زن و مرد هستند، در اماکن مترکبه زن و مرد با هم بودهاند، حالا آمدهایم جدا کردهایم، اینکه بیاییم یک دیوار بکشیم میان مسجدالحرام و بگوییم که طرف صبح مردها و بعداز ظهر هم زنان بیایند خوب روشن است این پایین آوردن شان انسانهاست؛ یعنی کسی که دارد طواف میکند، ما باید بنا بگذاریم که تمام توجهش به خداست. یک کسی وقتی دارد درس میگوید و درس میخواند باید بگوییم که تمام توجهش به خداست با این روحیه باید وارد بشویم، که اسلام هم با همین روحیه وارد شده است. حالا یک کسی ممکن است خلاف کند، خوب بله، این همه قدرتمندان در باب حقوق مردم دچار خلاف میشوند، چیزی نیست، "محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت، به محتسب گفت تو مستی من با هوشم تو بیهوشی"، اصلا این حرفها در اسلام مطرح نبوده، سرش هم این است که اسلام، مردم را بالاتر و در جایگاه بالاتر میبیند. اسلام میخواهد مردم با اراده خودشان به کمال برسند و نه با اجبار.
آیتالله صانعی متذکر شدند: شما ببینید هر بحثی که در زمان امام نبوده و بعداً داغ میشود، بدانید ممکن است خیلی برای خدا نباشد. حسن ظنش این است که مصلحت را این جور میبینند، وگرنه امام که از اینها بهتر و راحتتر میتوانست این کارها را انجام دهد.
هر ناامنی از دروغ سرچشمه میگیرد
آیتالله صانعی در پاسخ به این گفته که مسئولان در توجیه اقدامات خود میگویند جامعه ناامن است و برای حفاظت از زنان این کار را میخواهند انجام بدهند، فرمودند: اگر ناامنی هست باید جامعه را امن کرد. هر ناامنی از دروغ سرچشمه میگیرد. دروغ و خلاف وقتی از بالا شروع شد بنده هم خلاف دیگری انجام میدهم. وقتی به راحتی تمام مثل آب خوردن دروغ میگوییم، دروغ اقتصادی میگوییم، پایین دستی میگوید چه ضرورتی دارد که من چنین بکنم یا نکنم؟ این اگر اسلام است آنهایی که دم از قدرت اسلامی میزنند چرا دروغ میگویند؟ باید با ناامنی مبارزه کرد اما چطور جلوی یک ناامنی را میگیرید؟ آیا ما جلوی اعتیاد به مواد مخدر را که ناامنی میآورد و برای مبارزه با آن این همه کشته میدهیم و عزیزانمان شهید میشوند، گرفتهایم؟ توانستهایم جلویش را بگیریم؟
هیچکس عقوبت دیگری را بهدوش نمیکشد
آیتالله صانعی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه میگویند به خاطر بدحجابی بلایای طبیعی در مملکت میآید و این را باید جلوگیری کنیم، فرمودند: این مساله جوابش روشن است که اگر بیحجابی زلزله میآورد، موارد دیگری هم هست که الان در جامعه وجود دارد و میتواند زلزله بیاورد. اما قضاوت ناحق مفسده ندارد، ضمن اینکه متوجه باشیم که منطق قرآن این است که"وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى" هیچ کس عقوبت دیگری را به دوش نمیکشد.
مشروط کردن ثبت ازدواج موقت به تولد فرزند، تضییع حقوق زنان است
ایشان همچنین در پاسخ به این سوال که در لایحه حمایت از خانواده در بحث مهریه متعارف و نامتعارف آیا دولت اجازه دارد اعمال نظر کند؟ فرمودند: من کار به دولت و غیردولت ندارم، این کار دخالت در امور شخصی مردم است. اینکه دادسرا فقط مهریه متعارف را رسیدگی میکند این خلاف قانون اساسی است، برای این که قانون دادرسی مرکز رسیدگی به تظلمات است. نمیتواند بگوید من رسیدگی نمیکنم، وقتی خلاف قانون اساسی شد، میشود خلاف شرع. چون در قانون اساسی میگوید مرکز تظلمات، دادگستری است دادگستری نمیتواند یک پرونده را قبول بکند و پرونده دیگری را قبول نکند، زن مظلومه شده، میآید میگوید مهریهام را میخواهم، میگوید پرونده نصف مهریهات را قبول میکنیم نصف دیگرش را خودت برو بگیر. این خلاف قانون اساسی است و خلاف قانون اساسی که شد به نظر من خلاف شرع است.
ایشان در پایان و در پاسخ به این سوال که در ازدواج موقت میگویند در صورتی این ازدواج باید ثبت شود که فرزندی متولد بشود، در غیر این صورت ثبتش اصلا نیاز نیست، شما فکر نمیکنید که این مساله باعث بشود که حقوق زنان تضییع بشود؟ اظهار داشتند: قطعا این امر سبب تضییع حقوق زنان است و مسؤلین باید متوجه باشند که جامعه با این مسایل و تصویب این گونه قوانین اصلاح نخواهد شد.
امروز: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: شاگردان و مریدان واقعی امام(ره) نگذارند انقلاب اسلامی از مسیر اصلی و حقیقی خود خارج شده و به قول خودش به دست نامحرمان و نااهلان بیفتد که در این صورت جبران آن بسیار سخت و ناممکن خواهد بود.
در آستانه سالگرد رحلت بنیانگذار انقلاب، دیدگاه آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در خصوص امام خمینی(ره) منتشر شد.
رئیس مجلس خبرگان رهبری امام خمینی را اینگونه توصیف کرد:
«خمینی» واژهای زیبا در قاموس ایرانیان است که گرچه صفتی نسبی از شهری در استان مرکزی است، اما بسیار فراتر از خمین و ایران، شهرتی جهانی یافته و مطمئناً نامی جاودان در تاریخ معاصر خواهد بود.
وی در ادامه گفت: سیده زادهای بزرگوار که میلادش همزمان با میلاد جده بزرگوار سادات، حضرت فاطمه زهرا(س) است. کودکی پاک از دامن مادری مؤمنه که نامش را «روح الله» نهادند. پدرش یک روحانی شریف بود که جانش را در راه دفاع از مظلومانی که از ظلم ملاّکین آن روزگار به تنگ آمده بود، تقدیم کرد و این یادگار شهید، کودکیاش را با این خصوصیت منحصربهفرد با تعلیم دروس دینی در مکتبخانههای آن زمان سپری کرد. جوانیاش با حوادث تاریخساز، از جمله مشروطه تلاقی یافت و با تمام علاقهای که به فراگیری علوم دینی داشت، قدم در حوزههای علمیه گذاشت.
هاشمی رفسنجانی در تبیین ویژگی‹های منحصر به فرد امام خمینی گفت: امام هوش سرشار، ذکاوتی مثالزدنی، استعدادی درخشان و ارادهای نستوه در دانشاندوزی داشت و همین باعث شد که طلبه جوان در کوتاه زمان ممکن، استادی مبرز در فقه و اصول و فلسفه و کلام شود و این زمانی است که تقدیر الهی مرا که یک نوجوان روستایی بودم و برای تحصیل علوم دینی به قم آمده بودم، در کوچه یخچال قاضی قم، همسایه او کرد تا شنیدنیهای فراوانی از او و اوصافش را به چشم خویش ببینم،
استادی شهیر، اما شهرتگریز که برای حضور در کلاس تدریس، کوچههای تنگ و پیچ در پیچ قم را با پای پیاده طی میکرد و این فرصتی بسیار مغتنم برای من عاشق بود تا به بهانه همراهی، از انفاس قدسیه ایشان، بهرهمند شوم.
آیتالله شیخ روحالله موسوی که معلم و مدرس بزرگ نظری و عملی درس اخلاق در حوزههای علمیه بودند، با تأسی به جمله معروف «ادب النفس خیر من ادب الدرس» در دوران زعامت آیتالله العظمی بروجردی، با نهایت احترام به ایشان، در قبال بیمهری از یک طرف و دینستیزیهای حکومت پهلوی از طرف دیگر، چون مولای خویش علی(ع) سکوت اختیار کرد و آنگاه که حکومتیان داخلی و مستشاران خارجی آنها در رحلت آیتالله العظمی بروجردی تا اربعین ایشان به جایگاه روحانیت در قلوب مردم پی بردند و با سیاستهای شوم، سعی در ملوکالطوایفی کردن حوزهها داشتند، با پشتوانه غنی علمی و مقبولیت عمومی به عنوان مرجع عام قدم در راهی بسیار ناهموار گذاشتند که پس از طی فراز و نشیبهای فراوان در طول بیش از ۲۵ سال به انقلاب اسلامی منتهی شد.
آغاز فریادهای مقتدارانه مردی که علاوه بر مرجعیت تقلید، یک مفسّر به روز در «سرالصلاه» و «سوره حمد» و تمام قرآن بود، یک عارف به تمام معنا در «من عرفه نفسه فقد عرفه ربه» بود، یک محدث آشنا با صحت و سقم روایات در «چهل حدیث» بود، یک فیلسوف کامل و آشنا با تمام مکاتب فلسفی غرب و شرق بود، یک استاد اخلاق که خود در گفتار، نوشتار و رفتار، متخلق به اخلاق انسانی و اسلامی بود و مهمتر از همه یک استاد کمنظیر در حوزه فقه و اصول بود. همزمان با بلند شدن نغمههای فریبنده تحت عنوان «ولایتیون» در حوزه علمیه قم که برافراشته شدن هر پرچمی را برای تأسیس یک حکومت اسلامی در زمان غیبت، پرچم ضلال میدانستند. آن استاد، آن دردآشنای اسلام، آن فقیه زمانشناس، آن سیاستمدار متدّین و بالاتر از همه آن مرجع تقلید میلیونها انسان در ایران و خارج ایران، خوب میدانست که تمامیت اسلام در صوم و صلوه و خمس و زکات و حج خلاصه نمیشود و باید به فروع دیگر دین، یعنی جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، تولاّ و تبرّی پرداخت تا در آن دوران سیاه که دینگریزی ترجیعبند اقدامات پیدا و پنهان حاکمان نامشروع پهلوی بود، جامعه را که بر گهواره جهل خوابیده بود، بیدار کند.
اوج عظمت نهضت امام خمینی(ره) در نقطه شروع مقابله با تظاهر، ریاکاری و زهدفروشی بود. رضاشاه برای فریب خلق در مجالس عزاداری خرافهپرستی میکرد و گل بر سر و صورت خویش میمالید و در این سوی، عدهای از روحانیون درباری، با سوءاستفاده از سوابق تحقیرآمیز حاکمان قاجار، او را احیاکننده دین میدانستند و در این راه آنقدر خود را به تغافل و تجاهل زده بودند که توطئه شوم کشف حجاب را هم توجیه میکردند.
مقابله با چنین فرهنگی که هر کلمه با پیشوند «شاه» مانند روغن شاهپسند، شاه کلید، شاهراه، شاهییت ، شاه مردان و...!! مقدس بود و ریشه در ۲۵۰۰ سال خدعه و نیرنگ داشت، در کنار انسانهای به ظاهر عالم که با ادله ناپسند، فحشا و فساد را مقدمه ظهور میدانستند، کاری بسیار سخت و به قول بعضی از علمای به ظاهر موجه «آب در هاون کوبیدن» بود.
اما حاکمان پهلوی که در سایه بهبه و تشویق گروه اندک سلطنتطلب، از نشو و نمای تدریجی روحانیت و آتش عشق نهفته مردم به اهل بیت(ع) غافل بودند و برای دروازههای خیالی تجدد، دیکته سیاستهای شوم استعماری را در لایحه به ظاهر مثبت انجمنهای ولایتی و ایالتی و کمی پس از آن در اصطلاح پر طمطراق «انقلاب سفید» مینوشتند، بهانههای آغاز مبارزه را برای مرجعی که با لطایف الحیل آنها آشنا بود، فراهم کرد.
آیتالله خمینی(ره) که دیگر در میان مردم «یک منجی» شناخته میشد، علم مبارزه را در همراهی گروهی از زبرالحدیدهای خویش بلند کرد و به واسطه ایمان عمیقی که در اعتقادات و اراده آهنینی که در وجود خویش داشت، از شکنجه، زندان و تبعید نترسید و با استناد به ویژگیها و شروطی که فقه شیعه برای ولایت فقیه در زمان غیبت تعیین کرده است، در سیاست و دیانت، رهبر جامعه شد.
رهبری که پس از ۱۴۰۰ سال، یک حکومت اسلامی را براساس مفاهیم و تعالیم عالیه مکتب اهل بیت(علیهم السلام) در بهترین نقطه جغرافیایی سرزمینهای اسلامی بنا نهاد و با تکیه همیشگی بر مردم، از نخستین روزهای پس از پیروزی، همه ساختارهای حکومت را مردمی کرد.
رهبری که با آیندهنگری مثالزدنی، در کنار انعطاف بیمانند و صلابت بینظیر، تئوریپردازان سیاسی دنیا را به تحیر واداشت که چگونه پیرمردی ۸۱ ساله با تمام ضعف جسمی و سوابق بیماری، ملت ایران را با همه قبایل، طوایف، ادیان، مذاهب و زبانهای مختلف در دفاع از اسلامیت ایران یکپارچه نماید.
امروز که بیش از ۲۰ سال از رحلت جانگدازش میگذرد، وقتی به تمام حرکات و سکناتش از سال ۱۳۲۸ تا سال ۱۳۶۸ فکر و خاطرات فراموش نشدنی جلسات متعددش را مرور میکنم، میبینم، «بینظیرترین انسان غیرمعصوم» شایستهترین صفتی است که باید برای ایشان برگزید.
لطافت طبع، مناعت فطرت، مهربانی با خلق، پذیرش استدلال، صراحت در کلام، صداقت در برخورد، صلابت در تصمیم، شهامت در قلم و شجاعت در قدم، او را مصداق عینی دو آیه پرمعنا در تاریخ معاصر میکرده است که میفرمایند: «فَبَشِّر عبادِ الذّینَ یستَمعونَ القول فَیتَّبِعونَ اَحسنه» و «اَشِدّاُ عَلی الکُفّارِ رَحَماءُ بَینَهُم»
امام خمینی(ره) هدیه خداوند به مسلمانان معاصر، به خصوص شیعیان و به ویژه ایرانیان بود تا در زمانهای که جدال بیهوده اسلاف دین را برای اداره جامعه به بن بست کشیده بود، پویایی فقه اسلامی و شیعی را در اجتهادی متناسب با روزگار به منصه ظهور رساند و در طول ۱۰ سالی که نفسهای مسیحاییاش، بر کالبد جمهوری اسلامی دمیده میشد، نشان داد که میتوان علاوه بر قواعد محدود فقهای گذشته چون شهید اول، با توجه به گذشت زمان براساس بینش والای مصالح قوی و اقوی و مفاسد فاسد و افسد، قاعدهسازی کرد و نگذاشت اسلام عزیز نیز مانند مکتبهای انسان ساخته و ایدئولوژیهای دستوپاگیر، در بنبستهای تصمیمسازی و تصمیمگیری بماند.
۸ سال دوران دفاع مقدس، نمونهای بارز از اقتدار و انعطاف سیاسی و نظامی ایشان به عنوان یک رهبر دینی است. پیش از آن، تأکید مؤکد ایشان بر حفظ ارتش و رعایت سلسله مراتب در زمانی که شعار «ارتش توحیدی بیطبقه» انگیزه برانگیز بود، نشان از آیندهنگری ایشان است و مهمتر از همه دو دستور ایشان در ماههای آخر حیات طیبه برای بازنگری قانون اساسی و تدوین سیاستهای سازندگی، نشان میداد که به سازندگی و اصلاح امور پایبند و از گرفتار شدن در سیاستهای روزمره برای اداره یک مملکت گریزان بود.
امام خمینی(ره) حقیقتی انکارناپذیر، تاریخسازی جسور، آیندهنگری صبور و خالی از ریا و غرور بود.
امام خمینی(ره) کوهی بلند با چشماندازی بسیار زیبا برای سعادت دنیوی و اخروی مردم بود.
امام خمینی(ره) رودی زلال از سرچشمه معرفت کردگار بود که پس از طی فراز و فرودهای بسیار در هموار و ناهمواریهای معاصر، به دریای وسیع تاریخ اسلام پیوست و با آثار ارزشمندی که از خود به جا گذاشت، مخصوصاً وصیتنامه سیاسی و الهی خود، چون باران تا همیشه بر مزرعه جان مسلمانان و همه ملتهای مظلوم میبارد.
امام خمینی(ره) اندیشمندی فرزانه، حکیمی حاکم، طبیبی حاذق، مجتهدی پویا، فقیهی ساختارشکن، عارفی واصل و محبوب قلوب بود که این جهان با همه وسعتش گنجایش روح بزرگوارش را نداشت و برای هم نشینی با اولیا و انبیاء در بزم الهی «انتظار فرج از نیمه خرداد میکشید» روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
باشد که شاگردان و مریدان واقعی و صدیق این امام بزرگوار با حفظ و پایبندی به ارزشها و شاخصهایی که آن پیر فرزانه بر آن تأکید داشتند و جان فشاندند نگذارند انقلاب اسلامی از مسیر اصلی و حقیقی خود خارج شده و به قول خودش به دست نامحرمان و نااهلان بیفتد که در این صورت جبران آن بسیار سخت و ناممکن خواهد بود.
امروز: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران به مناسبت بیست و یکمین سالگرد ارتحال امام خمینی (س)بیانیه ای صادر کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بیست و یک سال از ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی(س) گذشت. شخصیت بزرگ و کم نظیری که با رهبری مردمی ترین انقلاب تاریخ معاصر، با همراهی ملت ایران، بساط حکومت سلطنتی را از این مرز و بوم برچید و همانگونه که در دوران مبارزه و رهبری جنبش، رهبری فرهمند و در اوج محبوبیت مردمی و توده ای بود، در پایان دوره یک دهه رهبری حکومت جایگزین رژیم ستم شاهی، همچنان در اوج ماند و با تکریم بی سابقه مردمی به جایگاه ابدی خود عظیمت کرد.
اما در حالی که در دوره حیات امام و در نزد نسلی از جامعه که او را از نزدیک درک کرده و با وی زیسته بود، دریافت زوایای شخصیت و سوگیری اندیشه و منش ایشان، کاری سهل و آسان می نمود، اینک در ابتدای سومین دهه از فقدان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران، یکی از بحث انگیزترین و چالشی ترین مباحث در جامعه ما، چیستی ماهیت اندیشه و دیدگاه آن رهبر فقید، خصوصاً در باب ویژگی ها و چارجوب های اساسی حکومت مورد نظر ایشان است. روشن شدن این موضوع، زمانی ابعاد پیچیده تری می یابد که توجه شود؛ "تئوری حکومت جمهوری اسلامی" در طول تقریباً دو دهه آخر از حیات ایشان، به تدریج سیر تکاملی را طی نموده است. بر این اساس، عدم توجه به منظومه کامل و تکاملی اندیشه امام در این باب و فقدان دقت در محکمات و متشبهات و همچنین تقدم و تأخر زمانی بیانات و موضعگیری ها در این زمینه، و به تعبیری دیگر صرفاً داشتن نگاهی نقطه ای و برداشتی مقطعی از این سیر، موجب بیراهه رفتن در دست یابی به عمق و کنه اندیشه ها و باورهای حکومتی بنیانگذار انقلاب است.
در شرایط کنونی، در خصوص معرفی و تبیین ابعاد اندیشه امام، خصوصاً در زمینه چارچوب های حکومت مد نظرشان و شیوه مختار ایشان در حکومتداری و تعامل با منتقدان و مخالفان حکومت، مع الاسف دو جریان سیاسی کاملاً معارض در عرصه عمومی، در این زمینه به رفتار و اشتراک نظر عجیبی رسیده اند و با استخراج مواضع و اعمالی از امام که حاصل شرایط خاص کشور در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب بوده و نوعاً رفتاری عارضی و موردی به حساب می آیند، تلاش دارند تا برخلاف حقیقت، اثبات نمایند که حکومت مطلوب امام، حکومتی غیر منعطف و بدور از به رسمیت شناختن کوچکترین حقی برای مردم به شکل عام و مخالفین و منتقدین سیاسی به طور خاص بوده است. این دو گروه همچنین در معرفی سیره و روش ایشان در حکومتداری و مواجهه با منتقدین و مخالفین نیز سعی بلیغ خود را بر این قرار داده اند تا ثابت کنند، امام با تجویز برخورد قهرآمیز و پیش دستی در مخاصمه با مخالفین خود و حکومت، در زمره رهبرانی قرار داشته که هیچ نغمه ناهماهنگی را تحمل نمی نموده است. یکی از این دو جریان که در لایه هایی از حاکمیت رسوخ کرده است، در عین حال که بدترین دشنام ها و خشن ترین رفتار را نسبت به بیت، یاران دیرین و مواریث برجا مانده از امام روا می دارد، تصاحب غاصبانه و سوء استفاده تحریف گرانه از این سرمایه عظیم کشور و نظام را برای توجیه رفتارهای خشن، بی منطق و ناموجه صورت گرفته با مردم و استمرار بخشیدن به حاکمیت خود لازم می بیند. براین اساس، جریان مذکور خصوصاً طی یک سال گذشته ضمن همسویی عملی با جریان اپوزیسیون برانداری که از دیرباز تحقق هدف نامبارک خود را جز از طریق ملکوک ساختن اذهان نسبت به واقعیت وجودی بنیانگذار نظام شدنی نمی دیده است، با تبلیغات مخرب خود، شبهات، ابهامات و علامت سوالات فراوانی را در اذهان عمومی، خصوصاً نسل سوم انقلاب در مقابل شخصیت و اندیشه امام قرار داده است و متأسفانه علی رغم تذکرات متعدد دوستان و یاران انقلاب و امام، همچنان کم وبیش در همان طریق گام برمیدارد.
در این ارتباط و به بهانه سالگرد ارتحال آن رهبر فرزانه، فرصت مغتنمی است تا به بازخوانی گوشه ای از اندیشه حکومتی امام که این روزها بیشتر در معرض تحریف و سانسور قرار دارد، پرداخت. نگاهی گذرا به کلام و سیره عملی امام، به روشنی نشان می دهد که بدون تردید یکی از ارکان مهم و اساسی اندیشه حکومتی امام، توجه به این امر بود که حکومت بر پایه دیدگاههای اسلامی شکل گرفته، هیچیک از مناسبات و قوانین حاکم بر آن، مباینتی با اوامر قطعی شرع مقدس نداشته و این حکومت در نهایت، در پی اجرای احکام اسلام باشد. از آنجا که خداپرستی، توجه به معنویت و اعتقاد به آموزه های دین رحمانی، یکی از ویژگی های فرهنگی جامعه ایرانی محسوب می شود، صبغه مذکور از حکومت مد نظر امام، در اصل، هیچگونه تعارضی نیز با فرهنگ، سنن و باورهای جامعه ایرانی نداشت. اما آیا این ویژگی، تنها خصوصیت حکومت مد نظر امام در مرحله تأسیس و استقرار بود؟ کمی توجه به کلام و رفتار ایشان، پاسخ این سوال را روشن می نماید.
شاید مهمترین ویژگی حکومت مد نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی، در مرحله تأسیس، را بتوان اعتقاد راسخ به این موضوع دانست، که شکل و محتوای حکومت، باید به تأیید اکثریت ملت برسد و این شرط لازم برای استقرار آن به حساب می آمد. همانگونه که اشاره شد، تردیدی وجود ندارد که شکل ایده آل نزد ایشان، حکومت اسلامی بود، اما وی هیچگاه به خود اجازه نداد تا این تفکر را بدون تأیید ملت اجرایی کند. بر این اساس، اصل شکل حکومت جایگزین و قانون اساسی آن به رفراندوم عمومی گذاشته شد و از این طریق حاکمیت یافت. حتی علی رغم آنکه تئوری حکومتی اعلامی امام، "ولایت فقیه" بود و همگان به این امر وقوف داشتند، پیش نویس تنظیمی قانون اساسی که فارق از این اصل تنظیم شده بود، به تأیید ایشان رسید و برای بررسی به مجلس خبرگان قانون اساسی ارسال شد. نگاهی به مواضع امام در شش ماه منتهی به پیروزی انقلاب، حاوی نمونه های فراوانی از این نوع نگاه است که به گوشه هایی از آن اشارت می رود:
رژيم اسلامى و جمهورى اسلامى، يك رژيمى است متكى بر آراىعمومى و رفراندم عمومى و قانون اساسىاش قانون اسلام و بايد منطبق بر قانون اسلام باشد. صحيفه نور، ج3، ص: 515
ما خواهان استقرار يك جمهورى اسلامى هستيم و آن حكومتى است متكى به آراى عمومى. شكل نهايى حكومت با توجه به شرايط و مقتضيات كنونى جامعه ما، توسط خود مردم تعيين خواهد شد. صحيفه نور، ج4، ص: 248
حكومت «جمهورى اسلامى» مورد نظر ما از رويه پيامبر اكرم (ص) و امام على- عليه السلام- الهام خواهد گرفت و متكى به آراى عمومى ملت خواهد بود و شكل حكومت با مراجعه به آراى ملت تعيين خواهد گرديد. صحيفه نور، ج4، ص: 334
ماهيت جمهورى اسلامى اين است كه با شرايطى كه اسلام براى حكومت قرار داده است، با اتكا به آراى عمومى ملت، حكومت تشكيل شده و مجرى احكام اسلام باشد. صحيفه نور، ج4، ص: 444
ما نظام جمهورى را به آراى عمومى مىگذاريم و ايران چون همهشان مسلمان هستند رأى به اين قضيه خواهند داد. و بعد از رأى آنها حكومت جمهورى اسلامى تشكيل خواهد شد. صحيفه نور، ج5، ص: 143
امام خمینی، نه تنها در مرحله تأسیس، اعتقاد به لزوم رأی مردم داشت، بلکه برای استمرار حکومت نیز بر این اعتقاد بودند که مبنا خواسته مردم است. ایشان در نیمه دوم سال 57، این نکته را بارها در سخنانشان مورد تأکید قرار داد که معروفترین آن در سخنرانی 12 بهمن بهشت زهرا است آنجا که می گوید:
چه حقى داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در اين زمان معين كنند؟ بنابراين سلطنت محمدرضا اولًا كه چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنيزه تأسيس شده بود، مجلس غيرقانونى است، پس سلطنت محمدرضا هم غيرقانونى است. و اگر سلطنت رضا شاه فرض بكنيم كه قانونى بوده، چه حقى آنها داشتند كه براى ما سرنوشت معين كند؟ هر كسى سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهاى ما ولىّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصى كه در صد سال پيش از اين، هشتاد سال پيش از اين بودند، مىتوانند سرنوشت ملتى را كه بعدها وجود پيدا مىكنند آنها تعيين بكنند؟ صحيفه نور، ج6، ص: 12
به غیر از ویژگی یاد شده، یکی دیگر از خصوصیات قابل توجه در این زمینه، ارائه قالب جمهوری، به همان مفهوم رایج آن در عالم، برای حکومت پیشنهادی است. امام در این زمینه و در همان بازه زمانی ذکر شده چنین می گویند:
حكومت جمهورى اسلامى هم يك جمهورى است مثل ساير جمهوريها ولكن قانونش قانون اسلامى است.
صحيفه نور، ج5، ص: 347
حكومت، جمهورى است مثل ساير جمهوريها؛ و احكام اسلام هم احكام مترقى و دموكراسى و پيشرفته و با همه مظاهر تمدن موافق
صحيفه نور، ج5، ص: 429
برخلاف کسانی که تحلیل می کنند شکل و قالب "جمهوری" نزد امام برتری ویژه ای نسبت به سایر اشکال حکومتی نداشته است، ایشان در آبان سال 57 ضمن ارائه استدلالی عقلی در خصوص ارجحیت و برتری شکل حکومت جمهوری نسبت به حکومت های فردی و سلطنتی چنین می گویند:
بايد مردم خودشان يك كسى را تعيين كنند. مثلًا- فرض كنيد كه- يك وكيلى را تعيين كنند برايشان كار بكند. بايد مردم خودشان يكى را تعيين كنند كه او دخالت كند در امورشان؛هر وقت او را نخواستند، بگويند برو گم شو! يك رژيمى كه اينطور استقرار دارد اگر انسان فهميد به اينكه، هر آدمى بفهمد كه هر كارى بكند ديگر از دست مردم خارج است كه بگويند برو، ديگر هست او تا آخر. سلطنت اينطورى است كه يك كسى كه سلطان شد ديگر هست او، بيخ ريش مردم هست. يك همچو آدمى هر چه خلاف بخواهد بكند دستش باز است. خوف اين را ندارد كه عزلش بكنند؛ عزلى توى كار نيست! هست او تا آخر. همه هم شاه دوست! اما اگر بنا باشد كه يك نفر آدم را پنج سال، ده سال، هشت سال بگويند كه شما بيا در اين مملكت رئيس جمهورْ- مثلًا- باش، كارهاى مملكت را اداره بكن، خود مردم آزاد يكى را تعيين بكنند، اين آدم هر چه هم بد باشد فكر خودش هست لااقل؛ براى اينكه مىگويد خوب من پنج سال ديگر از رئيس جمهور [ى] افتادهام، وقتى افتادم پدر من را مردم درمى آورند؛ اگر به يك كسى ظلم كرده باشم، اينها پدر من را درمى آورند. حالا قدرت دست من است، بعد از پنج سال ديگر يك آدمى هستم عادى مثل ساير مردم. نمىكند قهراً. 22/8/57- صحيفه نور، ج4، ص: 493
از سوی دیگر، ابتنای کلیه امور در حکومت جمهوری اسلامی بر اساس انتخابات آزاد و رأی و خواست مردم، یکی از ویژگی های قطعی و غیرقابل خدشه نزد رهبر کبیر انقلاب بود. ایشان قبل از پیروزی انقلاب بارها، از جمله در موارد زیر بر این موضوع تأکید داشت:
حكومت اسلامى حكومتىاست كه اولًا صددرصد متكى به آراى ملت باشد؛ به شيوهاى كه هر فرد ايرانى احساس كند كه با رأى خود سرنوشت خود و كشور خود را مىسازد. و چون اكثريت قاطع اين ملت مسلمانند بديهى است كه بايد موازين و قواعد اسلامى در همه زمينهها رعايت شود. صحيفه نور، ج5، ص: 449
طرز حكومت، حكومت جمهورى است و تكيه به آراى ملت؛ و قانون، قوانين اسلام است. و احزاب آزادند كه مخالفت با ما يا با هر چيزى بكنند، مادامى كه اقداماتشان مضر به كشور نباشد. صحيفه نور، ج5، ص: 482
همچنین این اعتقاد راسخ امام، در سالهای پس از پیروزی انقلاب، در قالب، سخنان جاودانه ای چون "میزان رأی ملت است"، تا آخرین روزهای حیات ایشان استمرار یافت. امام تنها یک ماه قبل از ارتحال، در نامه ای در خصوص انتخاب رهبری به عنوان عالی ترین جایگاه در نظام جمهوری اسلامی، خطاب به ریاست شورای بازنگری قانون اساسی می نویسد:
اگر مردم به خبرگان رأى دادند تا مجتهد عادلى را براى رهبرى حكومتشان تعيين كنند، وقتى آنها هم فردى را تعيين كردند تا رهبرى را به عهده بگيرد، قهرى او مورد قبول مردم است. در اين صورت او ولىّ منتخب مردم مىشود و حكمش نافذ است.
صحيفه نور ج21 371
در منطق امام اساساً عنوان "حکومت استبدادی اسلامی" عنوانی جعلی و ناممکن است. همچنین حکومت مد نظر امام، حکومتی ضد استبدادی و معارض با دیکتاتوری بود. امام در این زمینه در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب، این ویژگی حکومت را چنین توضیح می داد:
دولتهاى استبدادى را كه وجود دارند نمىتوان حكومت اسلامى خواند تا شما بتوانيد سلطنتى آن را با جمهورى آن مقايسه كنيد. رژيم اسلامى با استبداد جمع نمىشود. آن رژيمهاى جمهورى هم كه استبدادى هستند دراسم جمهورى هستند ودرمحتواسلطنتى.
صحيفه نور، ج4، ص: 147
شما اگر حكومت اسلامى را ببينيد، خواهيد ديد كه ديكتاتورى در اسلام اصلًا وجود ندارد. صحيفه نور، ج5، ص: 522
همچنین پس از پیروزی انقلاب و در جریان تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان، امام در مقابل مخالفان این اصل، چنین به دفاع برخواسته و آن را معرفی می کند:
اينها اصلًا اطلاعى ندارند كه قضيه ولايت فقيه چى هست. اصلًا از ولايت فقيه سر درنمى آورند كه اصلًا چه هست! در عين حالى كه سر درنمى آورند، مىنشينند مىگويند اگر بنا باشد كه ولايت فقيه بشود ديكتاتورى مىشود، كذا مىشود! مگر اميرالمؤمنين كه ولىّ امور مردم بود- ديكتاتور بود؟ مگر خود پيغمبر كه ولايت داشت ديكتاتور بود؟ مگر بگويند ولايت براى پيغمبر هم نيست؛ پيغمبر هم مثل ساير مردم! و از اينها بعيد نيست اين را بگويند. لكن جرأت نمىكنند بگويند. ديكتاتورى كدام است؟ در اسلام همچو چيزى مطرح نيست. اسلام ديكتاتور را محكوم مىكند. اسلام يك نفر فقيه را اگر بخواهد ديكتاتورى بكند از ولايت ساقطش مىكند. چه طور ديكتاتورى مىگوييد مى كند اسلام، و اين حرفها را مىزنيد؟ صحيفه نور، ج10، ص: 411
جمهوری اسلامی مد نظر امام، حکومتی دموکراتیک است که در آن آزادی های گوناگون، در چارچوب قانون وجود دارد و حقوق بشر در آن رعایت می شود. امام جمهوری اسلامی را چنین معرفی می کند:
دولت اسلامى يك دولت دموكراتيك به معناى واقعى است و براى همه اقليتهاى مذهبىآزادى به طور كامل هست و هركس مىتواند اظهار عقيده خودش را بكند. و اسلام جواب همه عقايد را به عهده دارد و دولت اسلامى تمام منطقها را با منطق جواب خواهد داد صحيفه نور، ج4، ص: 411
برنامه سياسى ما، ابتدا آزادى، دموكراسى حقيقى و استقلال به تمام معنى و قطع ايادى دولتهايى كه تصرفاتى در داخل مملكت كردهاند. صحيفه نور، ج4، ص: 431
حكومت اسلامى مبنى بر حقوق بشر و ملاحظه آن است. هيچ سازمانى و حكومتى به اندازه اسلام ملاحظه حقوق بشر را نكرده است. آزادى و دموكراسى به تمام معنا در حكومت اسلامى است. شخص اول حكومت اسلامى با آخرين فرد مساوى است در امور.
صحيفه نور، ج5، ص: 70
حكومت ما جمهورى اسلامى است كه متكى بر آيات قرآنى است و قانونش، قانون اسلام است و جناحهاى سياسى در آنجا در اظهار عقايد خود آزادند. صحيفه نور، ج5، ص: 223
اسلام يك دين مترقى و دموكراسى به معناى واقعى است، و آن رژيمى كه ما مىخواهيم تأسيس كنيم يك چنين رژيمى است.
صحيفه نور، ج5، ص: 353
احزاب آزادند كه مخالفت با ما يا با هر چيزى بكنند، مادامى كه اقداماتشان مضر به كشور نباشد. صحيفه نور، ج5، ص: 482
امام پس از پیروزی انقلاب نیز در خلال امر هدایت، حکومت کوشید تا عملاً فضای آزاد برای جناح های مختلف سیاسی، منتقدان ومخالفان حکومت حفظ شود. در این ارتباط توجه به موارد و مصدایق زیر می تواند روشنگر باشد. امام در زمان حیات خود، علی رغم اختلاف عمیق دیدگاهی با نهضت آزادی و فعال بودن این تشکل در شرایط جنگی، هیچگاه اجازه برخورد با آنان و دستگیری سرانشان را نداد، امام در ماجرای مخالفت عملی 99 نماینده مجلس با نظر ایشان در مسئله نخست وزیری مهندس موسوی، نه تنها هیچگاه اجازه نداد تا با نمایندگان ملت برخوردی صورت بگیرد، بلکه خود در مقام دلجویی و احیای سیاسی آنان برآمد، امام افراد شاخص جناح های سیاسی کشور را در صورت حذف از جایگاهی، با عنوانی دیگر به کار می گرفت، امام در قبال روزنامه ای که علی رغم نظر ایشان، در شرایط جنگی کشور، مدام مشغول تضعیف دولت بود را هیچگاه تعطیل نکرد و تنها دستور توصیه کرد که در جبهه ها توضیع نشود، امام در برابر اعمال نظارت استصوابی و تلاش برای ابطال آرای واقعی مردم، با تدبیر ایستادگی کرد و ...
مرز مورد نظر امام برای جلوگیری از فعالیت گروههای سیاسی و برخورد با آنان، قیام مسلحانه در برابر حکومت بود. در اردیبهشت ماه سال 60 ، هنگامی که منافقین خود را آماده برخورد نظامی با نظام می کردند، امام در قبال نامه سرگشاده این گروه به ایشان که خواستار ملاقات با وی شده بودند چنین گفت:
شما الآن مىبينيد كه بعض احزابى كه انحرافى هستند و ما آنها را جزء مسلمين هم حساب نمىكنيم، مع ذلك، چون بناى قيام مسلحانه ندارند و فقط صحبتهاى سياسى دارند، هم آزادند و هم نشريه دارند بهطور آزاد. پس بدانيد كه اينطور نيست كه ما با احزاب ديگرى، با گروههاى ديگرى، دشمنى داشته باشيم. ما البته ميل داريم كه همه گروهها و همه احزاب به اسلام برگردند و راه مستقيم اسلام را پيش بگيرند و همه مسلم بشوند. بر فرض اينكه نشدند، مادامى كه آنها با ما جنگى ندارند و با كشور اسلامى جنگى ندارند و در مقابل اسلام قيام مسلحانه نكردهاند، بهطور آزاد دارند عمل مىكنند و بهطور آزاد حرفهاى خودشان را دارند مىزنند، لكن شما بناى بر اين مطلب نداريد. و من اگر در هزار احتمال يك احتمال مىدادم كه شما دست برداريد از آن كارهايى كه مىخواهيد انجام بدهيد، حاضر بودم كه با شما تفاهم كنم و من پيش شما بيايم؛ لازم هم نبود شما پيش من بياييد. و حالا هم به موجب احكام اسلام نصيحت به شما مىكنم؛ شما در مقابل اين سيل خروشان ملت نمىتوانيد كارى انجام بدهيد. شما اگر يك وقت ملت قيام كند، مثل يك ذرهاى در مقابل اين سيل خروشان هستيد. صحیفه نور، ج14، ص 342
سرانجام پس از قیام مسلحانه آنان در خردادماه سال 60 بود، که برمقابله قهرآمیز نظام با ایشان آغاز شد. این رویه در قبال حزب توده نیز که از اساس با اعتقاد اسلامی معارضه داشت رعایت شد و فعالیت آزادانه آنان تا سال 61 و کشف توطئه نظامی این گروه ادامه یافت.
همچنین اعتقاد امام به قرائت و خوانشی از اندیشه های اسلامی که مبتنی بر رحمانیت الهی و حفظ کرامت انسانی بود، جلوه های را در شکل حکومتداری ایشان آشکار می کرد. شاید بتوان مهمترین نمومنه و مصداق در این زمینه را پیام 8 ماده ای ایشان درباره لزوم رعایت حقوق مردم به حساب آورد. امام در قسمتی از این پیام با اشاره به اینکه "احدى حق ندارد با مردم رفتار غير اسلامى داشته باشد" در بند ششم چنین می نویسند:
هيچ كس حق ندارد به خانه يا مغازه و يا محل كار شخصى كسى بدون اذن صاحب آنها وارد شود يا كسى را جلب كند، يا به نام كشف جرم يا ارتكاب گناه تعقيب و مراقبت نمايد، و يا نسبت به فردى اهانت نموده و اعمال غير انسانى- اسلامى مرتكب شود، يا به تلفن يا نوار ضبط صوت ديگرى به نام كشف جرم يا كشف مركز گناه گوش كند، و يا براى كشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و يا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غير نمايد يا اسرارى كه از غير به او رسيده و لو براى يك نفر فاش كند. تمام اينها جرم [و] گناه است و بعضى از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از كباير بسيار بزرگ است، و مرتكبين هر يك از امور فوق مجرم و مستحق تعزير شرعى هستند و بعضى از آنها موجب حد شرعى مىباشد. صحيفه نور، ج17، ص: 141
اینها تنها گوشه ای از اندیشه و سیره امام راحل در باب چارچوب های حکومت جمهوری اسلامی و آزادی های سیاسی و اجتماعی بود که با کمال تأسف این روزها، تقریباً به طور کامل مورد فراموشی رسانه ملی قرار گرفته است.
ما معتقدیم ارائه چنین دورنمایی از جمهوری اسلامی بود که بر فراگیری پذیرش نسبت به این الگوی حکومتی، حتی از جانب اقشار کمتر مذهبی جامعه، نقشی به سزا ایفا کرد.
بدون تردید شکل گیری وحدت کلمه مردم ایران در پذیرش الگوی پیشنهادی جمهوری اسلامی از جانب رهبر کبیر انقلاب، در جریان قیام عظیم مردمی سال 57 و رفراندوم های سال 58 علاوه بر دین باوری تعداد کثیری از آنان، ریشه در همین ویژگی ها داشت. مردم به حکومت دینی معرفی شده از جانب امام، که سازگار با آزادی، مدافع استقلال، حافظ حقوق و کرامت انسانی، ضد استبداد و دیکتاتوری، تحقق بخش عدالت و احیاگر معنویت معرفی می شد دلبستند و رأی دادند. اینگونه بود که بیش از 98% جامعه، فراتر از اقشار و افکار موجود در جامعه آن روز ایران، "جمهوری اسلامی" را به عنوان یک خواست فراگیر ملی، پذیرفتند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، در سالگرد عروج آن رهبر عظیم الشأن، یاد و خاطره امام انقلاب را گرامی داشته و به روح بلند وی درود و سلام می فرستد، این ایام را به ملت قدر شناس ایران و بیت شریف امام، خاصه برادر گرامی، حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی تسلیت عرض می نماید.
ما به عنوان سازمانی که به اهداف اصیل انقلاب بهمن 57 اعتقاد کامل داشته و همچنان بر این باور است که راه نجات کشور و نظام، در شرایط خطیر کنونی، پیگیری آرمانهای انقلاب، یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است، بدون آنکه قصد مطلق ساختن هیچ شخص یا اندیشه غیر معصوم را داشته باشد، با بانگ رسا همگان را به بازخوانی اجتهادی اندیشه های امام، به عنوان صحیفه انقلاب و سند میثاق رهبری انقلاب اسلامی با مردم، فرا می خواند و به دست اندرکاران دستگاههای رسمی تبلیغاتی کشور که میراث امام را به مسلخ تحریف و مصادره به مطلوب برده اند، توصیه می نماید موج مخرب ارائه تصویر مخدوش از امام را متوقف ساخته، باور داشته باشند، اندیشه های واقعی و راستین امام، شاخه تناوری است که تکیه گاه نظام و مسئولان آن به حساب آمده، هرگونه لطمه زدن به آن، فرجام بر شاخه نشستگان را تیره و تار خواهد ساخت.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
13/3/89
دانشجونيو:زبه گزارش دانشجونيوز اين تجمع در پی فراخوان دانشجويان دانشگاه علم و صنعت از ساعت ۱۲ ظهر امروز در مقابل دانشکده مهندسی شيمی آغاز شد.
بيش از ۴۰۰ دانشجوی دانشگاه علم و صنعت با سردادن شعارهايی ياد و خاطره کيانوش آسا دانشجوی اين دانشگاه را گرامی داشتند.
در اين تجمع حراست دانشگاه علم و صنعت با همکاری تعدادی از بسيجی های اين دانشگاه اقدام به فيلمبردای از دانشجويان و تهديد آنان کردند.
کيانوش آسا دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت در روز ۲۵ خرداد سال گذشته توسط شليک نيروهای نظامی جان سپرد. جسد وی پس از مدتها در اختيار خانواده اش قرار گرفت.
امروز: منوچهر متکی وزير امور خارجه دولت دهم با ارسال مقاله ای برای روزنامه فرانسوی لوموند خواستار انتشار آن شد که تحريريه روزنامه لوموند به دليل لحن و ادبيات غير ديپلماتيک و بشدت ايدئولوژيک و تهاجمی وزير خارجه ايران از انتشار آن امتناع ورزيدند.معمولا وزرای خارجه و يا حتی رؤسای جمهور کشورها طبق يک رسم قديمی برای روزنامه ها مهم و کثير الانتشار اروپايی و آمريکايی مقاله می نويسند و در آن تحليل و مواضع خود را بصورت منطقی و معقول تشريح می نمايند. در دوره اصلاحات کمال خرازی بارها در روزنامه های اروپا و آمريکا مقاله نوشت و لوموند نيز به انتشار مقالات مقامات ديپلماتيک جمهوری اسلامی اقدام می نمود اما برای اولين بار مقاله وزير خارجه ايران بدليل لحن نامناسب غير قابل انتشار تشخيص داده شد.
تحريريه روزنامه لوموند از وزير خارجه ايران خواستند که در صورت تمايل يک مصاحبه اختصاصی با ايشان داشته باشند و مطالب مندرج در مقاله مذکور را به بحث و گفتگو بگذارند که آقای متکی با اين موضوع مخالفت نمود.
لازم به ذکر است وزارت خارجه جمهوری اسلامی برای روزنامه نگاران روزنامه لوموند پس از انتخابات سال گذشته ويزای مطبوعاتی صادر نمی کند.
امروز:به گزارش دانشجونيوز، صبح روز گذشته احمد محمد نيا عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل توسط نيروهای امنيتی بازداشت شد. منابع آگاه دانشجوئی گزارش می دهد که اين فعال دانشجوئی در يکی از خيابان های اطراف دانشگاه نوشيروانی مورد يورش نيروهای امنيتی قرار گرفت و شاهدان عينی از ضرب وشتم وی در هنگام بازداشت خبر داده اند.
تاکنون دليل بازداشت اين فعال دانشجوئی اقدام به تحريک دانشجويان دانشگاه برای برگزاری تجمع به مناسبت سالروز انتخابات ۲۲ خرداد ذکر شده است ولی تاکنون هيچ اطلاعی از سلامتی وی از سوی خانواده اش گزارش نشده است.
در ادامه اين خبر منابع آگاه گزارش می دهد که شاکيان پرونده احمد محمد نيا، دکتر جانعليزاده ( رئيس دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل ) و قربانی ( رئيس حراست اين دانشگاه ) بوده اند. يکی از مسئولين حراست دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل که خواست نامش فاش نشود به منابع دانشجوئی گفت: " محمد نيا توسط حفاظت اطلاعات ناجا بازداشت شده و تا کنون تحت فشار برای اعتراف گيری قرار گرفته است." وی در ادامه گفت: " احمد محمد نيا در بازداشتگاهی در کنار اراذل و اوباش و همچنين مجرمين خطرناک قرار گرفته است و مسئولين بازداشتگاه مجرمين را تحريک می کنند تا محمد نيا را مورد ضرب و شتم قرار دهند."
احمد محمد نيا عضو ستاد دانشجوئی مهدی کروبی در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری بود که در سال گذشته چندين بار از سوی وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجوئی قرار گرفته بود.
اشکان مصیبیان دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه رازی کرمانشاه بازداشت شد.
به گزارش دانشجونیوز، اشکان مصیبیان، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه رازی و فعال دانشجویی شناخته شده کرمانشاه بازداشت شد. اشکان مصیبیان از فارغ التحصیلان ممتاز مدارس استعدادهای درخشان استان کرمانشاه و دانشجوی کنونی دانشگاه رازی کرمانشاه است که مدتی دبیری انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه را بر عهده داشت.
مصیبیان پیش از این و در پی اعتراضات دانشجویی در دانشگاه رازی کرمانشاه به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده بود.
همچنین بنابه گزارش هرانا، برادر وی حمیدرضا مصیبیان نیز بازداشت شده است
امروز: مجمع روحانیون مبارز با صدور اطلاعیه ای جنایت اخیر رژیم صهیونیستس در حمله به کاروان آزادی را محکوم کرد.
متن این اطلاعیه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مجمع به این شرح است:
بسمه تعالی
أذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا و إن الله على نصرهم لقدير (سوره حج آیه 39)
بار دیگر جهانیان شاهد حمله بی رحمانه نظامیان رژیم اشغالگر صهیونیستی به کاروان آزادی (که برای رساندن کمک های انسان دوستانه به مردم مظلوم و تحت محاصره غزه از حدود 40 کشور در آب های آزاد در حرکت بود) و کشتار وحشیانه جمعی از انسان های بیگناه که جرمی جز دفاع از مظلوم نداشتند، شدند. این جنایت که در تداوم جنایات این رژیم جنایت پیشه است، نقض آشکار تمام مقررات بین المللی بوده و در نوع خود بی نظیر است.
مجمع روحانیون مبارز ضمن محکوم کردن این جنایت هولناک آن را دلیل واضح دیگر بر عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی دانسته و اعلام می کند که اکنون اسراییل دایره رویارویی و تجاوز خود را به وسعت ملت های شرق و غرب عالم گسترش داده است و لذا مجامع بین المللی برای حفظ صلح و امنیت جهانی راهی جز برخورد قاطع با این غده سرطانی ندارند.
مجمع روحانیون مبارز ضمن همدردی و تسلیت به خانواده های شهدا کاروان آزادی از ملت شریف و شجاع ایران می خواهد تا همگام با سایر ملت های منطقه و جهان از رژیم صهیونیستی و حامیانش ابراز انزجار کرده و شعار اصلی امام خمینی(س) در مورد جنایات و عدم مشروعیت اسراییل غاصب را با صدای بلند فریاد کنند و کمک های انسان دوستانه خود را بیش از پیش از طرق مختلف به مردم مسلمان و شجاع غزه برسانند.
مجمع روحانیون مبارز
11 خرداد 1389
امروز: عرب سرخی طی یازده ماه حبس، برای سومین بار به مرخصی آمد.
فیض الله عرب سرخی که بدنبال انتخابات 22 خرداد، بازداشت و به شش سال حبس تعزیری محکوم شد، برای بار سوم به مرخصی آمد.
وی که پیش از این در پی عدم تمدید مرخصی اش در 26 اردیبهشت ماه به اوین فراخوانده شده بود، با روحیه ای مقاوم به مرخصی آمد.
مرخصی این بار عرب سرخی زمان دار نیست و احتمال دارد وی بتواند مدت زمان بیشتری را از اوین به دور باشد.
گفته می شود این بار وی از رفتار بازجویان ابراز خرسندی کرده است.
بنظر می رسد که حاکمیت در پی ارزیابی هزینه بازداشت و بدرفتاری خود با فرزندان انقلاب است.
این عضو ارشد ستاد میرحسین موسوی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به جرم اقدام علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام تحمل 6 سال حبس تعزیری محکوم شده است.
گفتنی است فیض الله عرب سرخی ۱۶ فروردین ماه پس از ۹ ماه بازداشت با پرداخت وثیقه 700 میلیون تومانی به مرخصی ۵ روزه آمد که در پی عدم تمدید مرخصی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بعد به زندان اوین بازگشت.
از همان ساعت اولیه آزادی عرب سرخی، رهبران جنبش سبز، اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب مشارکت، اصلاح طلبان، دانشجویان و .... به دیدارش شتافتند.
موسوی، خاتمی، هادی خامنه ای، تاج زاده، بهزاد نبوی، ابطحی و.. از جمله افرادی بودند که با حضور در منزلش از ایستادگی و مردانگی عرب سرخی و صبوری و شکیبایی همسر و دخترانش قدردانی کردند..
امروز: در پی حمله رژیم غاصب صهیونیستی به کشتی حامل کمکهای بشردوستانه به مردم غزه، مهدی کروبی در پیامی این اقدام وحشیانه را محکوم کرد.
به گزارش پایگاه خبری حزب اعتماد ملی«سحام نیوز»، متن پیام مهدی کروبی-دبیرکل این حزب- بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اقدام غیر انسانی رژیم صهیونیستی در حمله به کاروان حامل کمک های بشر دوستانه به مردم غزه، موجب تاثر بسیاری از مردم دنیا شد. این رفتار رژیم صهیونیستی برخواسته از تمایلات ضد بشری و ضد عدالت و آزادیست. این رژیم آنقدر ناتوان و ضعیف شده است که حتی از کمترین کمک های بشردوستانه به مردم فلسطین هراس دارد. قطعا این اقدام موجب منزوی تر شدن و منفور تر شدن این رژیم نزد جامعه بین الملل شد.
اینجانب این اقدام را محکوم نموده و از جامعه بین الملل، سازمان های مدافع حقوق بشر و شورای امنیت می خواهم موضعی قاطع و تصمیمی عملی در جهت محکوم نمودن و تنبیه این رژیم سلطه خواه و ضد بشری اتخاذ نمایند.
در پایان ضمن ابراز همدردی با مردم فلسطین، کشته و زخمی شدن تعدای از امدادگران ترکیه ای را به مردم این کشور تسلیت میگویم.
مهدی کروبی
امروز: با گذشت کمتر از ۲۴ ساعت از فاجعه خونین حمله به کاروان کمک های ارسالی به غزه، موسوم به کاروان آزادی ، حسنی مبارک رئیس جمهور مصر دستور داد گذرگاه رفح به سرعت باز شده و کمک های غذایی و دارویی به غزه ارسال شود.
به گزارش "تابناک"، خبرگزاری های بین المللی به نقل از تلویزیون رسمی مصر اعلام کردند : رئیس جمهور مصر نمی تواند هیچ توجیه انسانی برای این حادثه بیابد و برای اینکه با خانواده کشته شدگان حادثه و با مردم غزه همدردی و همدلی کند دستور داده است گذرگاه رفح برای رساندن مواد غذایی و دارویی به مردم غزه بازگشایی شود.
"حسام زکی " سخنگوی وزارت امورخارجه مصر نیز از فراخوان سفیر رژیم اسرائیل در مصر خبر داده و پیام محکومیت این حادثه از سوی حسنی مبارک به وی ابلاغ شده است.
وی از سفیر رژیم صهیونیستی نیز خواسته هرچه سریع تر دو نماینده مجلس این کشور که توسط کماندوهای صهیونیست از این کشتی ها ربوده اند را آزاد کند.
در حالی حسنی مبارک تحت فشار افکار عمومی کشورش چنین دستوری را صادر کرده است که به جز موضع امیر قطر و مقامات ارشد لبنانی و سوری، دیگر مقامات عربی از جمله کشورهای خط سازش چون عربستان سعودی، اردن، بحرین، امارات تا کنون هیچ موضعی اتخاذ نکرده اند.
بر پایه این گزارش، اتحادیه عرب نیز منفعلانه عمل کرده و تنها اعلام داشته است که نشست وزرای خارجه این اتحادیه را به صورت فوق العاده برگزار خواهد کرد.
"هشام یوسف " رئیس دفتر دبیرکل اتحادیه عرب به خبرگزاری فرانسه گفت: وزیران امور خارجه اتحادیه عرب، چهارشنبه شب برای بحث درباره ادامه فعالیت عربی در سطح بینالمللی درپی جنایت اخیر اسرائیل تشکیل جلسه میدهند. نمایندگان دائم کشورهای عضو اتحادیه عرب نیز امشب نشستی مقدماتی را برگزار خواهند کرد.
در همین حال، "عبدالحلیم قندیل " هماهنگکننده کل جنبش " کفایه مصر " در گفتوگو با "العالم" اعلام کرد: برخی دولتهای عربی به مثابه رژیم اشغالگر هستند چون از این رژیم حمایت میکنند.
وی با انتقاد از همراهی کشورهای عربی با این رژیم در برخی سیاستها مانند محاصره غزه تصریح کرد: برخی دولتهای عربی به مراتب خطرناکتر از خود اسرائیل هستند زیرا بر جنایتها آن سرپوش میگذارند و حتی با آن همدستی میکنند.
روزنامه انگلیسی "ایندیپندنت" نیز امروز در مقالهای به قلم "رابرت فیسک " روزنامهنگار مشهور، موضع کشورهای قدرتمند غربی و آمریکا و کشورهای عربی درباره کشتار فعالان صلح امدادرسان به غزه را به باد انتقاد شدید گرفت.
این روزنامه انگلیسی همچنین با انتقاد شدید از سران دولتهای عربی، سکوت آنان را محکوم کرد و نوشت: سران عرب بزدلتر از آن هستند که به نجات امدادرسانان اقدام و کمکی کنند.
"ایندیپندنت" با مقایسه حادثه روز گذشته با حوادث سال ۱۹۴۸ و اقدام شوروی در محاصره برلین و کمک آمریکا و انگلیس به مردم محاصره شده با ایجاد پلی هوایی، تاکید کرد که در آن سال، سران و مقامات دولتی و سیاستمداران تصمیمگرفتند مردم را نجات دهند ولی الآن وضعیت تغییر کرده است زیرا اشخاص و افرادی عادی از اروپا و آمریکا برای نجات مردم اقدام کردهاند و سیاستمداران ساکتند.
امروز: منابع نزدیک به خانواده محسن آرمین، سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، از تماس تلفنی وی خبر دادند. به گزارش منابع خبری جرس، سه شنبه یازدهم خرداد ماه آرمین ،بعد از ۱۶ روز با خانواده خود تماس گرفت. آرمین در این تماس کوتاه تلفنی از روحیه بسیار بالایی برخورد دار بود و نگران دانشگاه و فصل امتحانات شاگردانش بوده است.
گفته می شود که اتهامات محسن آرمین، اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی است. سخنگو و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ۲۶ اردیبهشت ماه توسط بازداشت شد.
ماموران با حکم بازداشت و تفتیش منزل ازسوی دادستانی، خانه وی را تفتیش لپ تاب، اوراق و کارتهای شناسایی وی را به همراه خود بردند.
محسن آرمین فعال سیاسی و مطبوعاتی پژوهشگر علوم قرآنی و فارغ التحصیل دانشگاه های لبنان و ایران و از بنیانگذاران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، عضو شورای مرکزی و سخنگوی این سازمان است.
آرمین پیش از انقلاب عضو هسته مرکزی گروه توحیدی صف بود که به مبارزه نظامی و سیاسی با حکومت پهلوی میپرداخت.
آرمین در انتخابات مجلس ششم، به عنوان نفر چهارم فهرست نمایندگان مردم تهران وارد مجلس شد و در اعتراض به نظارت استصوابی حاکمیت، به همراه ۱۲۴ نماینده اصلاح طلب دیگر استعفانامه خود را تقدیم مجلس کرد.
وی همچنین تنها نماینده ای بود که خواهان رسیدگی به پرونده قاضی مرتضوی و نقش وی در قتل زهرا کاظمی (عکاس ایرانی - کانادایی) در زندان اوین، شده بود؛ درخواستی که هرگز مورد رسیدگی قرار نگرفت.
اما پس از طرح این درخواست در نطق پیش از دستور از سوی دادستانی تهران به دلیل این سخنرانی احضار شده بود. او علاوه بر سردبیری دو هفته نامه عصرما (ارگان توقیف شده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی)، ترجمه و آثاری نیز در حوزه فرهنگ و سیاست دارد که " جریان های تفسیری معاصر و مسئله آزادی" (نشر نی)، از مهمترین آنهاست. آرمین، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی بود که اسفند ماه ۸۸ اجبارا قبل از موعد بازنشسته شد. وی فارغ التحصیل دکتری علوم قرآن تربیت مدرس است. ترجمه دو کتاب مناهل العرفان فى علوم القرآن زرقانى و آزادی در اسلام هاشم کمالی از جمله فعالیت های فرهنگی آرمین است.
من نمی توانم دلبستگی به امام و انقلاب داشته باشم و بر خلاف آن تظاهر کنم". جمله ایست صادقانه برای کسانی که طالب صداقت هستند. برای کسانی که از اعماق قلبشان اعتقاد دارند «النجات فی الصدق». نه رهایی از زندان مستبدان که آزادی از وجدان بیدار خویش.
همین صداقت و اخلاص موسوی است که باعث می شود وقتی از امام خمینی و اندیشه هایش صحبت می کند، مورد توجه ویژه قرار گیرد.
جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی به لحاظ سنی امام را تنها از طریق تبلیغات رسانه داخلی و رسانه های خارجی شناخته اند. رسانه های خارجی با تبلیغات گسترده سعی کرده اند که چهره ای خشن و ضد حقوق بشر از امام و نظام جمهوری اسلامی ایران ارائه نمایند. رسانه داخلی نیز بنابر عهد و پیمانی که با اقتدارگرایی دارد، سعی کرده است با گزینش و رجوع به منابع نا معتبر و با تحریف اندیشه های امام از آنها در راستای خودکامگی همفکرانش استفاده کند.
منابع معتبری که با اخلاص عملشان حقیقت مراد خود را به نسل های جوان ثابت می کنند، یاران نزدیک امام خمینی هستند که به واسطه انتخابات پر شور ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، جوانان ایرانی توانستند بار دیگر به دوتن از ایشان به نامهای مهدی کروبی و میرحسین موسوی دسترسی یابند تا دوباره پیام استقلال، آزادی و تحقق جمهوری اسلامی مورد نظر امام را برایشان بازگو کنند. اینها با صدق رفتار و گفتارشان توانستند هویت این انقلاب را برای جوانان آشکار نمایند و وقتی چرکهای تحریف را از پیکر آنچه امروز می بینیم زدودند، چهره ای تبلور یافت که با هویت ایرانی و اسلامی ما بسیار سازگار بود و توانست جوانان نسل های جدید انقلاب را با خود همراه سازد. چهره ای که قرار بود از روز اول حفظ کنیم ولی ریشه های نیمه خشک شده استبداد دوباره روییدند و آن شد که امروز جوانان انقلابی مومن و مهیمن باید در گوشه زندانهای حکومتی باشند که یکی از اهداف شکلگیریش بستن زندانها بود.
میرحسین را می بینیم که در مواضع خود درباره دفاع از حقوق انسانها فارغ از اعتقادات آنها سخن می گوید. میرحسین را می بینیم که اعدام ناعادلانه شهروندان ایرانی را محکوم می کند. میرحسین را می بینیم که بر عهد و پیمان خود با ملت استوار می ماند. در این روزگاری که نقد برون حاکمیتی امام، افتخار و روشنفکری می آورد و تمجید و تملق از اندیشه های تحریف شده امام، در درون حاکمیت، نان و نام می آورد. میرحسین را می بینیم که با صداقت در بیرون حاکمیت نشسته و از دلبستگی اش به امام می گوید. میرحسین نانش را و حتی نامش را در خطر ایمانش به امام و اصول انقلاب افکنده است. وقتی میرحسین موسوی با این کارنامه درخشان از خط فکری امام خمینی دفاع می کند و می گوید که آنچه سیمای دروغ به مردم نشان می دهد تحریف اندیشه های امام است، به دل طالبش می نشیند. میرحسین خود دستاورد مکتب امام خمینی است. چگونه می شود امامی که شاگردی چون میرحسین موسوی، صادق و راست قامت، تربیت کرده است، چهره ای همچون آنچه سیمای دروغ به مردم نشان می دهد داشته باشد.
هر که از خورشيد باشد پشت گرم
سخت رو باشد نه بيم او را نه شرم
در مواجه با این صداقت همان دو دسته که میرحسین با زیبایی "دو تیغه قیچی ای" می نامد که میراث امام را پاره پاره می کنند (یعنی متحجران داخلی و دشمنان بی نقاب خارجی) باز همچون سابق مواضع خود را در استحاله موسوی یا متحجر بودنش، تکرار می کنند یا به قول حسین شریعتمداری در مناظره با کواکبیان "زیر تابلوی خود" که با آن کسب مال و نام می کنند، در کیهان یا وی-او-ای "حرف می زنند". به این دسته فقط می گوییم که جنبش سبز آمده تا این فضا را اصلاح کند. جنبش سبز آمده تا زیر ساختهای نقد منصفانه را در جامعه بنا نهد. و به شما بشارت می دهیم روزی که اخلاق سبز این جنبش فراگیر شود، آن روز که فضای نقد و نقادی در جامعه زهرآگین نباشد، میرحسین موسوی و دیگر یاران امام لب به سخن می گشایند و به نقد نقادان پاسخ می دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر