-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

Latest News from 30Mail for 04/25/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/2/5

 

خیزران

این روزها که دستگاه‌های مسوول سیاست خارجی کشور، تحت هدایت رهبر انقلاب در حال حل تنش بالا گرفته میان ایران و غرب به سرکردگی آمریکا، هستند؛ هر چیزی که به سیاست خارجی تحت تاثیر قرار دهد، باید با دقت بیشتری بررسی شود. بعد از چندین سال مذاکره و درگیری با غرب، حالا دو طرف مذاکره برای حل بحرانی که فکرش را نمی کردند به اینجا برسد، مصمم شده‌اند و هر عاملی که باعث شود تا مذاکره کنندگان تحت تاثیر قرار گیرند، به خصوص در بعد جنگ روانی و تبلیغاتی، احتمالا کار کسانی است که از نتایج این مذاکره ضرر خواهند دید. سه هفته قبل در پست دیگری  هم گفتم که عده ای به دنبال وارونه کردن دیگ مذاکرات هستند، چرا که این دیگ برای ایشان نمی جوشد.

با این مقدمه به سراغ تحلیل یکی از وقایع جنجالی یک هفته گذشته می‌روم. اتفاقی که با عنوان “تعدی جنسی یک دیپلمات ایرانی در برزیل به کودکان” در رسانه‌های خارجی و شبکه های اجتماعی و معدود رسانه‌های داخلی بازتاب داشته است.

اکثرا فرض را بر این گذاشته‌اند که یک دیپلمات ایرانی دور از چشم سیستم نظارتی وزارت خارجه، به یک استخر مختلط در برزیل رفته است و در آنجا هوی و هوس بر وی غلبه کرده است و قصد تعدی جنسی به کودکان هشت تا ۱۶ ساله را داشته است ولی با مراجعه این کودکان به والدینشان و شکایت از وی، آبروی او و دستگاه دیپلماسی ایران رفته است و ایران بار دیگر رسوا شده است.

بیانیه سفارت ایران در برزیل هم که این مساله را ناشی از سوتفاهم فرهنگی دانسته است هم بیشتر مایه طنز و خنده شده است به شکلی که اکثر شبکه های اجتماعی و سیستم پیامک، پر از انواع جوک ها و لطیفه هایی است که با این مضمون ارسال می شوند.

به نظر می رسد این سناریو بدون هیچ ابهام و مشکلی اتفاق افتاده است و ایرانی های عقده ای بار دیگر رسوا شده اند اما همین جاست که نخستین ایراد به این سناریوی رسانه ای، وارد می شود. نخستین مشکل اینجاست: این سناریو خیلی شسته رفته تر از آن است که حقیقت داشته باشد. هیچ مشکلی در آن نیست. همه چیز درست سر جای خودش قرار گرفته است. دیپلمات عقده ای، کودکان بی گناه، استخر مختلط، جمهوری اسلامی محدود، سیستم پلیسی قوی برزیل و در نهایت رسانه‌های خیرخواه و کودک دوست!

دومین مشکل این سناریو، زمانی مطرح می شود که به هم زمانی این اتفاق با مذاکرات حساس دستگاه سیاست خارجی ایران، دقت کنیم. مذاکرات ا


 
 

1391/2/5
  •  

    آرمان امیری
    مجمع دیوانگان

    برخورد نخست: 
    «لوییز ایناسیو داسیلوا» معروف به «لولا» احتمالا محبوب‌ترین رییس جمهور تاریخ برزیل بوده است. پس زمانی که او برای دولتمردان ایرانی پیغام فرستاد که از سنگسار «سکینه محمدی آشتیانی» خودداری کنند، (+) توجه بخش عمده‌ای از جامعه برزیلی به این پرونده جنجالی در خاک ایران جلب شد. پرونده‌ای که در آن خانم آشتیانی به دلیل آنچه «زنای محصنه» خوانده می‌شود به مجازات «سنگسار» محکوم شده بود. 
     
    برخورد دوم: 
    پس از آنکه دیپلمات ایرانی در استخر برزیلی دختربچه‌های 8 تا 16 سال را مورد اذیت و آزار قرار داد، سفارت‌خانه ایران در برزیل اعلام کرد که مسئله چیزی نبوده است بجز یک «سوء تفاهم به دلیل تفاوت‌های فرهنگی»! (+) قطعا شهروند برزیلی در برخورد با این توضیح دیپلماتیک مقامات ایرانی از خود خواهد پرسید «این تفاوت فرهنگی ما با ایرانیان چیست؟» آنگاه ممکن است به یاد نخستین برخورد خود با مسئله ایرانیان بیفتد! 
     
    یک شهروند عادی برزیلی احتمالا اطلاعات اندکی از فرهنگ ایرانیان خواهد داشت اما جنجال اخیر ممکن است بسیاری از برزیلی‌ها را به این فکر بیندازد که از کنار هم قرار دادن همین اطلاعات اندک یک تصویر کلی از جامعه ایرانی در ذهن خود ایجاد کنند! آنگاه هیچ بعید نیست به این نتیجه عجیب و غریب برسند که «در فرهنگ ایرانیان، اگر زن و مرد با رضایت دوطرفه با هم ارتباط برقرار کنند مجازات می‌شوند و اگر مردی بدون رضایت زن از او استفاده کند مورد حمایت‌ قرار می‌گیرد»! 
     
    اگر گمان می‌کنید چنین تصویری یک توهین آشکار و حتی برداشتی بی‌شرمانه‌ از فرهنگ کهن ایرانیان است، پس امیدوار باشید که برزیلی‌ها اصلا به سرشان نزند که برای تحقیق بیشتر به وبلاگستان فارسی مراجعه کنند! زیرا ممکن است در برخورد سوم با وبلاگ‌نویسی مواجه شوند که نه تنها تلاش می‌کند کل مسئله را یک «سناریو»ی طراحی شده از جانب بیگانگان نشان دهد، بلکه حتی در این عملیات متحیرانه کار را به جایی می‌رساند که اعتراف کند: «مشکل چهارم این سناریو، ابهام در بحث تعدی جنسی است. می دانیم که در ایران نوع برخورد با کودکان به خاطر شرایط فرهنگی فرق می کند. پیش آمده است که خود من در استخر، با کودکان دوستانم بازی و شوخی کرده‌ام در حالی که پدرانشان نیز ناظر بوده‌اند. این چنین رفتاری به گفته دوستان خارج نشین، در خارج از ایران عرف نیست. این سناریو در اصل یک رفتار غیرمعمول در خارج از ایران ولی معمول در ایران را، به عنوان تعدی جنسی مطرح کرده است».(+)
     
    * تیتر از سی‌میل

     
     

    1391/2/5
  •  

    نسوان مطلقه معلقه

    یک چشمم به صفی که جلو نمی رفت و چشم دیگرم به عقربه بنزین بود. بنزین تازه سهمیه بندی شده بود و مردم به کارت سوخت عادت نداشتند و صف پمپ بنزین مرگ آور بود.یک روز داغ تابستونی بود ولی از ترس نرسیدن بنزین کولر ماشین رو نزده بودم و شر شر عرق می ریختم و کلافه بودم. از اون کلافگی های خاص ایران( الان که می نویسم یادم افتاد که الان سالهاست به خاطر چیزهای مسخره کلافه و عصبی نشدم). شیشه رو داده بودم پایین و مبهوت زل زده بودم به پسرکی که از این ور به اون ور می دوید و سی دی شهرام شب پره می فروخت که ناگهان در ماشین جلویی باز شد و مرد چهل ساله ای که لباس چهارخونه ی آبی رنگی تنش بود از ماشین بیرون اومد و داد زد » حمید، حمید!» .مردی که توی ردیف بغلی سوار یک پراید کهنه بود برگشت واز تو پنجره فریاد کشید» بهرام!» و در ماشین را باز کرد و به سمت اون یکی دوید.

    مردی که اسمش بهرام بود دستاش رو باز کرد و حمید را بغل کرد. همدیگر رو بغل کردند و بعد توی چشمهای هم نگاه کردند، بعد دوباره هم را بغل کردند ، بعد دوباره هم را نگاه کردند و باصدای بلند خندیدند، حمید دستش را به نشانه ی رفاقت روی شانه ی بهرام زد و بهرام لبخندی زد و دوباره محکم بغلش کرد. چیزی از جنس محبت توی فضا پیچید. نمی تونم با کلمه اون لحظات رو توصیف کنم. حتی نمی دونم چقدر طول کشید، اما همه ی ما مجذوب این صحنه شده بودیم. هیچ کس توی اون پمپ بنزین شلوغ صدایی ازش در نمیامد. آدمهای تنها، با ماشین های مدل بالا، با قیافه های سنگی در سکوت به حمید و بهرام نگاه می کردند. اگر دقت می کردی ته چشمهاشون یک جور حسرت را می دیدی.

    چیزهایی هست که هر قدر پول داشته باشی نمی توانی بخری. دوستی هم یکی اش. با خودم فکر کردم که کاش یک نفر توی دنیا بود که از دیدنش انقدر خوشحال می شدم ولی کسی به ذهنم نرسید ، من هم یکی از همون آدمهای تنها و سنگی بودم ، دلم برای خودم سوخت.

    چند وقت پیش در جراید نوشتند که رفتگری یک میلیارد تومان را که در کیفی پیدا کرده به صاحبش برگردانده است. این رفتگر ماهی پانصد هزار تومان در آمد دارد و نیم این در آمد هم صرف قسط خانه اش می شود. او یک زن بیمار و دو فرزند دختر دو و پنج ساله دارد. او کامپیوتر ندارد، دوربین ندارد، دسترسی به موبایل و اینترنت ندارد. او در عوض چیزی دارد که خیلی از ما نداریم.

    نمی خواهم از کلمه های دستمالی شده مثل انسانیت و شرف و مناعت طبع و مفاهیم نخ نما شده کمک بگیرم. نمی خواهم ادعا کنم که این مرد خوشبخت تر از من است برای اینکه کار درستی کرده است. شاید حتی سالها بعد وقتی این داستان را برای دخترانش تعریف می کند براندازش کنند و برای این تصمیم ته دلشان به او لعنت بفرستند. از خودم می پرسم من اگر جای او بودم چه می کردم؟ اگر به جای یک میلیارد ، دو میلیارد بود چی؟ده میلیارد چطور؟ کجا دست و دلم می لرزید؟ کجا خودم را می فروختم ؟ راستی قیمتی که من خودم روی خودم می گذارم چند میلیارد است؟ مطمئن نیستم.

    این رفتگر، مرا بدجوری به فکر برده ، او چیزی دارد که من گمش کرده ام. او ورای عددها ایستاده، قیمتی دارد که هیچ عددی آن را نمی شمارد.مهم نیست که او کیست، چیست و پشت این رفتارش چه انگیزه ای است. او فراموش نکرده که مرتبه ی خودش، به عنوان یک انسان، والاتر از عدد، رقم ، محاسبه و مقدار است. او در مرتبه ی » بی بدیل بودن » ایستاده، مرتبه ای که جایگاه واقعی ما، بعنوان «انسان» است. مرتبه ای که من ازآن فرسنگ ها دورم.راستش مدتها بود که اینجوری به کسی حسودی نکرده بودم، دلم برای خودم می سوزد.

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/2/5
  •  

    محمد معینی
    راز سر به مهر

    اشاره – این پست به بهانه موضوع برگزیده حلقه وبلاگی گفتگو(+) برای نوشتن درباره «گروه های کوچک و جامعه مدنی» منتشر می شود. 
     
    حدود سه ماه بعد از انتخابات خرداد 88، میرحسین موسوی در بیانیه یازدهم خود(+) به تشریح ایده خود در شکل دادن به «راه سبز امید» پرداخت و به طور خاص پیشنهاد کرد «گروه های اجتماعی کوچک و بزرگ» تقویت شوند.
     
    او نوشته بود: «چندی پیش، زمانی که از این نام (راه سبز امید) برای بیان ویژگی‌های حرکت شما استفاده کردم تصور برخی بر آن قرار گرفت که حزب یا جبهه‌ای جدید در حال تشکیل است، حال آن که این راه به هیچ وجه مشابهی و یا جایگزینی برای سامان‌های سیاسی رسمی نیست و نیاز به آنها را (هم) منتفی نمی کند، بلکه حرکتی اجتماعی و دامنه دار برای ترمیم و ایجاد برخی از بنیادین ترین زیرساخت‌های سیاسی است».
     
    او تحزب را به معنای گردهم آمدن گروهی از همفکران در سازمانی مشخص و دارای سلسله ‌مراتب ِ شناخته شده، عنوان و در عین حال اضافه کرده بود: «راه ما به عنوان مسیری که تجدید و تقویت هویت ملی را هدف گرفته، بر وحدت حول حداقل نکات مشترک تکیه می‌کند؛ مجموعه‌ای پیام‌محور و متشکل از تمامی سازوکارهای مدنی کوچک و بزرگ که در مسیر خود هدفی مشترک را انتخاب کرده‌اند.»
     
    میرحسین سپس در پاسخ به سئوال «چه باید کرد؟» اعلام کرده بود: «آنچه اینک در جامعه ما نقش‌آفرینی می‌کند شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی است که در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت به پایمال شدن حقوق خود معترض است. این شبکه دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است که به هنگام تصمیم‌گیری در مورد راه‌حل‌ها و اقدامات آتی، باید به آنها توجه کرد. آنچه اینجانب در پاسخ به سوال چه باید کرد پیشنهاد می‌کنم تقویت و تحکیم این شبکه اجتماعی است. تجربه چندین دهه از تاریخ ایران که ما از نزدیک شاهد آن بوده‌ایم نشان می‌دهد حرکات جمعی مردم ما تنها در دوران باروری، حیات و سرزندگی این هسته‌ها به نتیجه می‌رسند.»
     
    او در معرفی این واحدها و شبکه های معیّن، نوشته بود: «این واحدها عبارت از گروه‌هایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقه‌دار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کرده‌اند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است. این واحدها همواره وجود دارند، اما به صرف وجود، شبکه اجتماعی موثری را شکل نمی‌دهند. با این همه اولین قدم در راه‌حل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هستههای اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم (...) و اگر تا پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات می‌کردیم اینک هفته ای دوبار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه های اجتماعی ما در این امر است.»
     
    او سپس به این پرسش پاسخ داده بود که «گرد هم جمع شویم تا چه کنیم؟»: «واحدهای اجتماعی اگر محوری برای فعالیت‌های ثمربخش قرار نگیرند به‌ مانند درختانی که میوه‌هایشان چیده نشود بازدهی خود را از دست می‌دهند، لذا باید آنها را موضوع تلاش‌های اثرگذار اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، عام‌المنفعه و دیگر فعالیت‌های مدنی مشابه قرار داد تا در درازمدت و پس از عبور امواج حادثه و عاطفه همچنان به ایفای نقش تاریخ‌سازی که از آنها انتظار داریم بپردازند. جمع‌های خویشاوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئات مذهبی، کانون‌های فرهنگی و ادبی، انجمن‌ها، احزاب، جمعیت‌ها، تشکل‌های صنفی، نهادهای حرفه‌ای، گروه‌هایی که با هم ورزش می‌کنند یا در رویدادهای هنری حاضر می‌شوند، حلقه همکلاسی‌ها، گروه فارغ‌التحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند، همکارانی که با یکدیگر صمیمیت یافته‌اند، و . . .، هر کدام از ما در چندین نمونه از این زیر مجموعههای کوچک عضویت داریم و این دست‌مایه اصلی گفتگو و ارتباط میان هسته‌های جامعه ماست. بلکه تجربیات اخیر نشان داد خرده‌رسانه‌هایی که از این روابط زاده می‌شوند می‌توانند سریعتر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آن که ظرفیت‌های این شبکه از طریق توافق بر روی یک آرمان بزرگ به فعلیت برسد.»
     
    او راه مقابله با اثرات سو لطمه به این شبکه ها را نیز التزام به «نظم» و تکیه بر «خرد جمعی» اعلام و اظهار داشته بود: «ما در پیوندهای خود به نظمی  نیاز داریم تا اگر دست تطاول و ظلم فردی یا افرادی از همراهانمان را ربود و واحد یا واحدهایی از این شبکه اجتماعی گسترده را ویران کرد، لطمه‌ای به حیات و پویایی آن وارد نشود و با تکیه بر خرد جمعی، در هر مرحله‌ای از این مسیر بتوانیم اهداف پیشاروی خویش را شناسایی و با بلندترین گام‌ها به سوی آن حرکت کنیم.».
     

    نوشته های دیگر اعضای حلقه:
    مهدی جامی: «گروه ما را گرم می کند» و «ارزش گروه های کوچک که به آن دل می بندیم»
    آرمان امیری: گروه های کوچک اجتماعی برای تبدیل فرهنگ «سرگرمی خواهی» به «فراغت»
    آرش بهمنی: گروه های کوچک و جامعه مدنی
     سام الدین ضیایی: گروه های کوچک و چند پرسش بزرگ!

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    نیویورک‌تایمز:
    1391/2/5

     

     
    وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، قصد دارد یک سازمان جدید اطلاعاتی تأسیس کند که تمرکز آن بر ایران و چین خواهد بود.
     
    روزنامه نیویورک‌تایمز روز دوشنبه با درج این خبر نوشت که مرکز توجه اطلاعاتی ایالات متحده تاکنون بر مناطق جنگی در عراق و افغانستان بوده‌، اما این امر هم‌اینک در حال تغییر است.
     
    به گزارش نیویورک‌تایمز، سازمان جدید اطلاعاتی پنتاگون حالتی مخفیانه دارد و برای ردیابی تهدیدهای نوظهور، از مأموران، مقامات و امکانات موجود استفاده خواهد کرد و در این رابطه با سازمان سیا نیز همکاری تنگاتنگ خواهد داشت.
     
    یکی از مقام‌های ارشد وزارت دفاع آمریکا که نام او ذکر نشده در زمینه ایجاد این نهاد تازه به نیویورک‌تایمز گفت: «این، حوزه پوششی ما را فراگیرتر می‌کند.»
     
    به گفته این مقام ارشد، سرویس جدید اطلاعاتی قرار است با پرسنل «چند صد نفر» آغاز به کار کرده و طی سال‌های آینده «چند صد نفر دیگر» هم به آن اضافه شود و این کار از طریق جابه‌جایی پرسنل و بودجه از مأموریت‌های فعلی به سرویس جدید انجام خواهد شد.
     
    به نوشته نیویورک‌تایمز، افسران بخش اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا که مأموریت‌های ویژه دریافت کرده‌اند هم‌اکنون نیز به طور مخفیانه در بیرون از محدوده‌های مرسوم جنگی به گردآوری اطلاعات مشغولند و ایجاد این سرویس جدید همکاری میان نظامیان با سازمان سیا را تحکیم خواهد کرد.
     

     
     

    1391/2/5

     

     
     وب سایت کلمه گزارش داده که خانواده میرحسین موسوی بعد از ملاقات چند ساعته نوروزی با پدر و مادر خود، در دو هفته گذشته هیچ خبری از وضعیت‌شان نداشته‌اند که این موضوع به‌ویژه باعث نگرانی درباره وضعیت جسمی آقای موسوی شده است.
     
    کلمه دلیل نگرانی  از وضعیت جسمی میرحسین موسوی را انتشار اطلاعات غیر مسئولانه‌ای اعلام کرده که منشا آن را نهادهای امنیتی معرفی کرده است.
     
    بر اساس این گزارش بعد از آنکه پیگیری‌های خانواده میرحسین موسوی و زهرا رهنورد بی‌نتیجه ماند و ماموران در جواب پیگیری مادر خانم رهنورد اعلام کردند که اجازه تماس تلفنی وجود ندارد بعضی از نزدیکان این خانواده به منزل آقای موسوی در کوچه اختر خیابان پاستور مراجعه کردند.
     
    وب‌سایت کلمه با تشریخ فضای امنیتی حاکم بر منطقه پاستور و محصور شدن بیش از پیش منزل آقای موسوی نوشته است که ماموران حاضر در محل در پاسخ پیگیری‌های این خانواده گفته‌اند که در این منزل کسی زندگی نمی‌کند.
     
    فرزندان آقایان موسوی و کروبی در ماه‌های گذشته و با طولانی شدن زمان بی‌خبری درباره وضعیت سلامتی والدین خود ابراز نگرانی کرده و خواستار رفع این حصر خانگی شده بودند.
     
    مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، از رهبران مخالف دولت از بهمن ماه سال ۸۹  و درپی دعوت از مردم برای شرکت در تظاهرات حمایت از قیام مردم کشورهای عربی در حبس خانگی به سر می‌برند.
     
    این سه نفر در یک سال گذشته به طور کامل از ارتباط منع شده‌اند و صرفا در مواردی اجازه ملاقات محدود و نظارت‌شده با بستگان نزدیک خود داشته‌اند.
     
    منبع: کلمه و مردمک
     
     
     
     
     
     

     
     

    1391/2/5

    خبرگزاری مهر به نقل از سخنگوی وزارت خارجه ایران گزارش داد که این کشور، دیپلمات ایرانی متهم به آزار جنسی کودکان در استخری در برزیل را به ایران فراخوانده است.

    رامین مهمانپرست در مصاحبه خبری امروز خود گفته که حضور این دیپلمات ایرانی در یک استخر مختلط تخلف بوده است.

    رسانه‌های خبری پنج روز پیش گزارش داده بودند که حکمت الله قربانی، عضو ارشد سفارت جمهوری اسلامی در برازیلیا، به اتهام آزار جنسی چند دختر نوجوان در یک استخر مختلط توسط پلیس بازداشت اما پس از ادعای مصونیت سیاسی، آزاد شده است.

    پس از انتشار این گزارش، ابتدا سخنگوی وزارت خارجه ایران و سفارت این کشور این گزارش‌ها را تکذیب کردند اما پس از یک روز بعد، سفارت ایران در برزیل، با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که عمل آقای قربانی ناشی از "تفاوت های فرهنگی" بوده و اتهام وارده شده نادرست است.

    منبع: مهر


     
     

    1391/2/5

    الیاس نادران، نماینده مردم تهران در مجلس، می‌گوید که نحوه اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها «انحراف از قانون» بود و سبب حاکم شدن «عوارض تورمی» در جامعه شد.

    آقای نادران، که صبح سه شنبه در صحن علنی مجلس سخن می‌گفت، افزود: «به استناد گزارش‌های کار‌شناسی شده وقتی اعلام ‌می‌کنند تورم ۲۰ درصد، اثرش بر دهک‌های پایین بیش از دو برابر است یعنی هر خانوار ۴۰ درصد قدرت خریدش را از دست می‌دهد.»

    به گفته آقای نادران، تخلف‌های انجام شده در اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها سبب شیب صعودی نرخ تورم و فشار آمدن به جامعه شده است.

    پیش‌تر احمد توکلی گفته بود که دولت در اجرای قانون ۱۲ بندی هدفمندی یارانه‌ها، ۱۷ تخلف انجام داده است. 

    منبع: ایلنا

    مرتبط:

    نادران: هفت نفر در ایران معوقات بانکی ۱۵۰۰ میلیارد تومانی دارند

    «کارگران و کارمندان، مال باختگان اصلی تورم سال ۸۹ هستند»
     


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته