-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

Latest news from Jaras for 04/15/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



تاج زاده در آی سی یو

دیسک و شرایط نامساعد جسمی -

جرس: مصطفی تاج زاده به دنبال دیسک کمر و پاره ای دیگر از مشکلات جسمی به بخش پست آی سی یوی بیمارستان منتقل شد.

 

این خبر در فیس بوک وی منتشر شد.

 

روز گذشته فخری محتشمی در یادداشتی برای عیسی سحرخیز اشاره کرده بود که تاج زاده تحت درمان و استراحت پزشکی است . بنظر می رسد وخامت حال وی که مبتلا به دیسک کمر می باشد منجر به بستری شدنش شده باشد.

 

این فعال سیاسی که روز پس از انتخابات دستگیرشد در طول 9 ماه زندان خود که بخش عمده آنرا در انفرادی گذراند حاضر به قبول اعترافات تحمیلی از سوی بازجویان نشد و حتی در دادگاه نمایشی ترتیب داده شده هم از خود دفاع نکرد و آن را موکول به رسیدگی شکایتش به جنتی عضو شورای نگهبان کرد. 

 

در روزهای اخیر و به دنبال اعلام آمادگی تاج زاده برای پاسخگویی به سوالات هوادارانش در اینترنت، فشارهای زیادی از سوی برخی محافل به وی وارد آمد. ولی ایشان در آخرین تماس خود مجددا تاکید کرد که حاضر به سکوت نیست و قطعا به تمامی سوالات مطرح شده پاسخ خواهد داد.

 

تاج زاده پس از نه ماه حبس پیش از عید بدون پرداخت وثیقه به مرخصی آمد.

 

وی طی این مدت تلاش نمود تا با سرکشی به خانواده زندانیان و شهیدان سبز از آنان دلجویی کند.


 


وضعیت وخیم و نامعلوم پنج تن از زندانیان سیاسیِ محبوس در تهران، مازندران و خراسان

جرس: بنا به گزارش رسانه های خبری و گزارشگران حقوق بشر، وضعیتِ جسمانیِ پنج تن از زندانیان سیاسی بنامهای داریوش ارجمند در زندان گوهردشت، پرویز ورمزیاری و مرجان صفری در اوین، یاسر یوسف زاده در زندان بابلسر و افتخار برزگریان در مشهد، بسیار وخیم بوده و در بلاتکلیفی و شرایط سخت به سر می برند.

 
 

داریوش ارجمند؛ گوهردشت

سامانه خبری فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، طی گزارشی پیرامون شرایط سخت یک زندانی که ماههاست در سلول انفرادی به سر می برد، خاطرنشان کرد "زندانی سیاسی داریوش ارجمند، نزدیک به 25 ماه است که در بند یک انفرادی زندان گوهردشت کرج (معروف به سگدونی) محبوس بوده و همچنان در شرایط وحشتناک و سخت بسر می برد.

این گزارش همچنین آورده است "ارجمند در سلولی نگهداری می شود  که از داشتن نور طبیعی و حتی لامپ در سلولش محروم بوده و او ناچار است از سلولش بعنوان سرویس بهداشتی استفاده کند ...زخمهای زیادی بر روی  بدن این زندانی وجود دارد ولی از انتقال او به بهداری خوداری می کنند و حتی داروهای لازم به این زندانی داده نمی شود که زخم هایش را پانسمان کند. وی از داشتن لباس کافی محروم است و لباسهایش مندرس و پاره می باشند.بوی تعفن سلول انفرادی این زندانی، باعث اذیت و ازار سایر زندانیان سلولهای مجاور شده و تا به حال چند بار اقدام به خودکشی کرده است که در آخرین بار چندین ساعت به حال خود رها شد که با اعتراض سایر زندانیان نجات یافت .یکی از زندانیان سیاسیِ دیگر، وضعیت این زندانی را به کسانی که تحت عنوان بازرس مراجعه می کنند تشریح کرده و از آنها خواسته است که به سلول این زندانی مراجعه کنند ." اتهامِ دقیقِ این زندانیِ سیاسیِ محبوس در زندانِ مخوفِ گوهردشت،اعلام نشده است.

 

 

پرویز ورمرزیاری؛  ۲۰۹ اوین

سامانه خبری هرانا نیز، از وضعیت نامعلوم و شرایط ناگوارِ یکی از زندانیانِ گمنامِ بازداشت شده در وقایع عاشورا، بنام پرویز ورمرزیاری خبر داد که مانند دهها تن از دستگیرشدگانی که به دلیل اینکه عضو هیچ گروه وحزب سیاسی نبوده و یا به لحاظ اجتماعی وسیاسی نامشان جایی برده نشده بود، درگمنامی در زندان به سر می برند و پیگیری های خانواده های آنها از چگونگی وضعیت انها به جایی نرسیده است. ورمرزیاری در جریان تظاهرات روز عاشورا دستگیرشده و درحالی که بیش از سه ماه از دستگیری وی می گذرد، نه تفهیم اتهامی برای وی صورت گرفته و نه دادگاهی برای وی تشکیل شده است .  او یکی از زندانیانی است که در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات دوران بازداشت خود را سپری می کند.

 

 

مرجان صفری؛ بند دو الف اوین

همین منبع خبری از انتقال مرجان صفری، فعال حقوق بشری که از 11 اسفند ماه سال گذشته در بازداشت اطلاعات سپاه می باشد، به سلول دو نفره خبر داد و خاطرنشان کرد "صفری بیش از 40 روز در یکی از سلول های انفرادی بند 2 الف سپاه پاسداران محبوس بوده و به تازگی در پی اتمام بازجویی ها به  سلول دو نفره منتقل شده است.  این گزارش همچنین متذکر گردید وی مدتهاست در شرایط روحی نامساعدی به سر می برد و تنها یکبار موفق به ملاقات با خانواده خود شده و کماکان از حق داشتن وکیل مدافع محروم است.

 

 

یاسر یوسف زاده؛ بابلسر

کمپین بین المللی حقوق بشر نیز گزارش داد دانشجویی به نام یاسر یوسف زاده که رتبه ۲۱ کنکور کارشناسی بوده و لیسانس خود را از دانشگاه صنعتی شریف  و فوق لیسانس خود را از دانشگاه پلی تکنیک اخذ کرده و رئیس ستاد ۸۸ میرحسین موسوی در شهرستان بابلسر بوده، بیش از یک ماه است که در زندان اداره اطلاعات ساری و در سلول انفرادی نگهداری می شود و وضعیت جسمانی بسیار نامناسبی دارد.

 

 

افتخار برزگریان؛ مشهد

این منبع خبری همچنین از ابتلای افتخار برزگریان ، فعال دانشجوییِ محبوس در زندانِ مشهد، به بیماری های عفونی خبر داده و خاطرنشان کرده است "این فعال دانشجوییِ دانشگاه فردوسی مشهد که از شهریور ۸۸ در بازداشت به سر می برد، دچار بیماری شدید شده و هر روز و به طور مکرر خون بالا می آورد . حفاظت زندان وکیل اباد مشهد در راستای اعمال فشار بر این دانشجوی در بند و علی رغم هشدار پزشک، در چند روز گذشته از دادن دارو به وی جلوگیری کرده و او را از خوابیدن بر روی تخت منع نموده است.

 

 

 


 


نامۀ سرگشادۀ پدرعلی شیرزادی به دادستان تهران

جرس: با گذشت بیش از یکصد روز از بازداشت و بلاتکلیفیِ محمد علی شیرزادی، مستندساز و عضو هیت مدیره انجمن دفاع از حقوق زندانیان، خانوادۀ نگرانِ وی با ارسال و انتشارِ نامه ای سرگشاده به دادستان تهران، خواستار رسیدگی به وضعیتِ بلاتکلیفِ وی شدند.

 

بنا به گزارش های واصله به جرس، ناصر شیرزادی، پدر این هنرمند و فعال مدنیِ دربند، در نامه ای که چهارشنبه ۲۵ فروردین ماه خطاب به جعفری دولت آبادی نگاشت، ضمن شرح دستگیریِ شبانۀ فرزندش تا اولین تماس وی (بعد از دو هفته) و همچنین خاطرنشان کردنِ مشقاتی که طی صد روز اخیر بر همۀ آنها گذشته، خاطرنشان نمود "...با این حال محمد علی شیرزادی هنوز بلاتکلیف است، درباره پرونده او هیچ نمی دانیم، حتی نتوانستیم برای او وکیلی اختیار کنیم چون نه شعبه دادگاه اعلام شده و نه شماره پرونده را به ما می گویند."

 

پدرِ این کنشگرِ اجتماعیِ دربند، همچنین سوابق و فعالیتهای فرزندش را به این مقام قضایی متذکر شده و می نویسد: "فرزند ما یک مستند سازاست. بر حسب حرفه و وظیفه ای که دارد، بارها به ثبت وقایع مختلف اجتماعی پرداخته است. این رسالت یک هنرمند است  که به اطراف خود بی تفاوت نباشد. یک پای  ثابت  ضبط و انعکاس اکثر جنگ های منطقه  خاورمیانه بوده و دوربین او  روز های سخت جنگ را از افغانستان  و پاکستان تا لبنان و عراق ثبت کرده است . محمد علی شیرزادی یک فعال امور اجتماعی و فرهنگی است. نام او را می توانید با یک جستجوی ساده در تیتراژ  دهها مقاله و فیلم مستند ببینید. دغدغه او پرداختن به امور اجتماعی و فرهنگی است و قدر مسلم روش زندگی او نشات گرفته از همین طرز تفکر است ."

 

ایشان خواستۀ خود و خانوادۀ شیرزادی را "شفاف و منطقی" و "رسیدگی به وضیعت محمد علی شیرزادی" ذکر کرده و خاطرنشان ساخته است:

"اینکه ما نیز بتوانیم  با در دست داشتن شماره پرونده و نشانی شعبه دادگاه ، سیر پرونده و مسیر رسیدگی  به اتهام او را پی گیر باشیم ، حداقل چیزی است که یک مادر و پدر و یا یک شهروند از شما که مجری عدالت هستید توقع دارد..."

 

آنها اظهار امیدواری کردند دادستان تهران در جستجوهای اینترنتیِ خود، "زمانی را برای خواندن نامه یک پدر و مادر سالخورده  بگذارد "و پاسخی روشن و امیدوار کننده به آنها بدهد.

 

لازم به ذکر است محمدعلی شیرزادی، مستندساز و عضو هیت مدیره انجمن دفاع از حقوق زندانیان، دوشنبه شب ۲۲ دی ۸۸ به هنگام ورود به منزلش بازداشت شده و تاکنون اتهام، وضعیت و سرنوشت وی نامشخص می باشد.

 

 


 




جرس: برخی از سایت های خبری اعلام کرده اند چند روز پیش رئیس خانه کارگر ، برای برگزاری تجمع و راهپیمایی روز کارگر امسال از دولت درخواست مجوز کرده است.

 

کلمه نوشت :بنا بر گزارشات رسیده وزارت کار و دولت با این درخواست او موافقت نکرده اند و برگزاری راهپیمایی امسال خانه کار گر در هاله ای از ابهام قرار دارد.

هر سال در روز ۱۱ اردیبهشت روز کارگر از سوی خانه کارگر تجمع و راهپیمایی برگزار شده است.

چنین به نظر می آید که امسال تحت تاثیر حوادث پس از انتخابات و نگرانی از برگزاری هر گونه تجمع مراسم رو کارگر و راهپیمایی در این روز با مخالفت دولت مواجه شود.
 


 




علی ایزدی -

 

 درحاشیه رنج نامه مهندس سحابی و به بهانه هشتمین سالگرد فقدان دکتر سحابی          

 

دریکی از کتیبه های داریوش بزرگ آمده است :                                                  

" خداوند این کشوررا از دشمن ، از خشکسالی ، از دروغ محفوظ دارد !  "             

 

چه زیبا و عمیق ، گرچه پدیده دروغ بردومورد اول بویژه دشمن تاخر دارد اما این سه درامتداد هم قرار گرفته اند ، به عبارت دیگر ارتباط شان طولی است و نه در عرض . بنابراین دروغ به قدر دشمن خطرناک است و در جامعه ای  که ارزش ها لگدمال می شود ، چه بسا پر مخاطره تراز عدو چه ، کدام دشمن خسران بارتراز خصم دروغ ! 

 

بی سبب نیست که درسنت اسلامی ما نیز کذب کلید گناهان است ، چراکه برای هر حرمت شکنی و هر گونه تضییع حقی وسرانجام استحمار عوام ابتدا باید از در دروغ وارد شد !                          

 

وا اسفا ، آنگاه که همین دیو دروغ به سنت و قوت غالب قدرت مداران تبدیل شود ! آنان که قواره قدرشان تا قداره بندی شان است وبرای نیل به این مطلوب مذموم قدرت بی منتهی و بی جواب، خدا را خرج خواهش های خود کرده اند و خلقش را قربانی در این راستا !  با اینان چه می توان کرد ؟!

 

درهنگامه هبوط حربه " هدف وسیله را توجیه می کند . " در کسوت اخلاق و آ یین الهی این مستمسک ماکیاولیسم ، بسا قربانی می طلبد و این همان دیکتاتوری دینی است ! 

 

مهندس عزت الله سحابی بی نیاز از معرفی است ، سترگ مردی با کارنامه درخشان بر تارک تاریخ تحولات ایران زمین ، از نیم قرن قبل ، او دارای بیش از سه دهه فعالیت مطبوعاتی است از " گنج شایان " تا " فروغ علم " و بالاخره در فردای مبارزات سیاسی مذهبی علیه حکام بعد از انقلاب با "  ایران فردا " ، هماره ایستاده در راستای احقاق آزادی و عدالت .                         

 

در سال 85  به حق شاخص شایستگی اش ،با اهدای  چهارمین جایزه قلم طلایی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ، از ایشان تقدیر شد ، او که زندگیش را در مداومت در راه دفاع از آزادی بیان و پیگیری  آزادی عقیده بیان فدا نمود ، امروز این بزرگمرد ایستاده از عصر مصدق تا انقلاب اسلامی ، گنج قلبش رنج یک تاریخ را به تصویر می کشد و چه می گویم به فغان زینهار میدهد از اینکه ، دروغ که  در فرهنگ ملی مذهبی ما ، گناه بزرگ است به سنت غالب بدل شده ! آنگاه که جانگدازانه می نالد :

"  ای خدای بزرگ ، ای تغییر دهنده قلب ها و فکرها ، یا حال و روز ما را دگرگون کن یا مرگ مرا برسان !  "

 

امثال عزت الله سحابی که به حق عزتمند ند در پیشگاه حق ، با استعانت از ارباب صبرهرگز مبتلا به سکته سکوت نمی شوند و حلقوم حق شان هماره برای رهایی خلق خدا از خفقان فریاد بر می آورد . سحابی پس از کودتای شوم 28 مرداد به عنوان یکی از اعضاء فعال نهضت مقاومت ملی وارد عرصه مبارزه سیاسی اجتماعی شد ،همو که بعدها از موسسان انجمن اسلامی دانشگاه ها گردید .

 

جهت گیری او صرفأ در محدوده سیاست خلاصه نشد ، عرق دینی سحابی بیش از آن بود که در عصر شیدایی جوانان مجاهد به مارکسیسم ، سکوت اختیار کند ، همو که در همین راستا درسال 54 با مقاله  "  توحید علمی "  برای رهایی نسل جوان وسوسه شده در منجلاب مارکسیسم وارد صحنه شد اگر چه معلم بزرگ ،  دکتر شریعتی پیشاپیش و در همان مقطع ، نقش اصلی و زیربنایی را در روشنگری دینی و رهایی از تفکر مارکسیستی با درس های اسلامی شناسی حسینیه ارشاد به عهده گرفته بود .

 

مهندس سحابی به جرم تفکرات بی پروای ملی مذهبی خویش ، 13 سال از عمر عزیزش را در زندان های طاغوت سپری نمود و متاسفانه پس از انقلاب اسلامی نیز بیش از دو سال دربند اما در این دوره با شرایط سخت ترمحبوس !                                                                                           

 

اما اوهرگز از حرکت باز نماند ، مبارزی سترگ که همه هستی اش مصداق "  هستم اگر می روم  ، گر نروم نیستم !  "  و خواهد بود  .                                                                                       

 

در سال 67  در برابر جریانات و مباحثی که وابستگی ایران به مجا معی چون صندوق بین المللی پول را به ارمغان می آورد ایستاد و تا حد زیادی موفق شد . صدای صادقش هماره این را تأکید می کند که حاضرم تمام اعتبارم را برای آزادی ایران صرف کنم .                                                                  

 

از نکات عمیق تفکر سحابی ، اعتقاد وی به این اصل است که آنچه رشد و اعتلای ایران را تضمین خواهد کرد ، اجرای اصلاحات سیاسی درراستای اصلاحات اقتصادی است .                                      

 

در کارنامه تاریخی وی باز می بینیم که به رسم عدم عدول از اعتدال و انصاف درسال 78 از بسیاری ازمواضع آقای خاتمی در مسولیت رییس جمهور حمایت می کند ، حتی تا بدانجا که به عده ای از دانشجویان که طرح "  عبور از خاتمی "  را در سر می پروراندند ، هشدار و زینهار داد !                   

 

به حق عزت الله سحابی الگوی ایستادگی بر ایده و افکار خویش است و امروز ، چه رنجی بالاتر از  آن که ، این آیینه استقامت ، با رنج نامه می نالد و گوش شنوایی برای تظلم خواهی می جوید و در همین حین ، نومیدانه از خدایش مرگ می طلبد ! آن هم  درروزهای مقارن با هشتمین سالروز فقدان  دکتر یدالله سحابی که به حق  پدر و ملجأ بسیاری آزادیخواهان ستم دیده این مرز و بوم بود ! و همسنگر بزرگمردی چون مرحوم مهندس مهدی بازرگان وامروزمستدام بر این راه سلاله خلفش مهندس سحابی .                                                                 

 

 مرحوم دکتر سحابی درروزهای سرنوشت ساز مرداد 78 ، نامه ای هشداردهنده و شدیدالحن خطاب به آقای خامنه ای تهیه نمود ،طی آن درچهار موضوع صراحتأ به ایشان تذکر داد به نظر می رسد که دو بند این هشدارنامه برمخاطرات و مشکلات بیشتر توجه داشت چیزی که امروز همچون دمل سربازنموده ، یکی در بند 3 که یدالله سحابی اعتراض خویش را یه عدم تفویض به موقع فرماندهی نیروی انتظامی به وزیر کشور که مسئول حسن اجرای وظایف کلیدی تأمین امنیت داخلی است ، ابراز می نماید ونسبت به بدعت تفویض اختیارات تأمین امیت داخلی کشور ، علاوه برعهده دار بودن فرماندهی کل نیروهای نظامی به رهبری یعنی آیت الله خامنه ای اعلام موضع و مخالفت می کند ، اعتراضی که حاکمیت مطلقأ بر نمی تابد !

 

مرحوم سحابی در مورد دست کاری در نص صریح قانون اساسی مصوب آذرماه58 در خرداد 68 صراحتأ به شخص رهبر هشدار داد به ویژه در آنجایی که آورده بودند فرماندهی نیروی انتظامی به رهبرواگذارشود  آنچه که وی به حق از آن به عنوان خطای بسیار عظیم یاد می کرد ، البته در دوره زمامداری  آقای رفسنجانی به عنوان رییس جمهور ، مقام رهبری مجددأ اختیارات مورد بحث را به وزارت کشورتفویض نمود اما در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی این قدرت باز هم به رهبرمحدود شد و همین  دلیل اصلی عتاب مرحوم سحابی بود. 

 

  دکترسحابی در بند چهار نامه سرنوشت سازش به بحث نظارت استصوابی می پردازد و نسبت به اعمال مدیریت های موازی قانونی یا فراقانونی در امور هشدار می دهد .

 

امروز اثرات نامطلوب نادیده گرفتن نصایح آن پدر بزرگواررا در چکامه خونبار و ورنج نامه فرزندش می بینیم ! آنچه که تعامل تلخ و تعارض میان قدرت و مسئولیت می خوانیمش ، به بیان دیگر قدرقدرت بودن و مسئولیت های موازی را درولی مطلقه فقیه خلاصه کردن و در نتیجه پاسخگو نبودن به هیچ کس !

 

بدیهی است که اگر آنروز گوش شنوایی می بود و امروز قوه قضاییه مستقلی داشتیم ، شاهد این همه مظالم و درد ناک تر از آن توجیه اش به نام اسلام و اخلاق نمی بودیم !

 

و در این حضیض ذلت هبوط نمی کردیم تا آنجا که بزرگمردی چون مهندس سحابی داغدار و غمین از درد دختران و زنان این مرز و بوم بنالد آنچنان که صبر از کفش برباید و خنیاگرآن باشد که :

گرمرگ بداند که به هنگام آید                       به زان نبود نغز و دل آرام آید

ناگه خبر از شکستن جام آید                                    چون یاربودکه برلب بام آید !

 

آری می توان فهمید که تشویش و درد سحابی ها ، نتیجه تقدیرتفتیشی است که سرنوشت محتوم همه آزادی طلبان و متفکران این مرزوبوم است ، در نظامی که نام اسلام و جمهوری را به یدک می کشد اما ادبیات ، که چه می گویم استراتژی اتهام ، سرلوحه سردمداران آن است !                                                      

 

مهاتما گاندی اعتقاد داشت که هفت مورد در جهان وجود دارد که بدون هفت مورد دیگر و به عبارتی پیش از هفتای دیگر خطرناک است و باعث خلق خشونت در فرد یا جامعه می شود ، آنچه که وی از آن به عنوان خشونت پنهان یاد میکرد ، جامعه امروز ما مورد آماج سه خطر از هفتگانه گاندی قرار گرفته ، نخست :  ثروت بدون زحمت ، آنچه که بصورت فاصله فاحش  طبقاتی بروز کرده است .

 

دوم :  سیاست بدون شرافت که موید کارنامه درخشان بسیاری از سردمداران جمهوری اسلامی است ، یعنی مرض مزمن سیاست بازی با زیرپا گذاشتن شرف !

 

و سوم :  عبادت بدون ایثار که از مصادیقش تزویر و ریا است ، چیزی که بیماری مشترک جامعه ما شده وچنان شایع که وقاحتش از یاد رفته !

 

و شاید دگربارتکرار قصه پرغصه شریعتی : تثلیث شوم زر و زور و تزویرهمکار و درکنارهم !

 

گرچه امروزسحابی ها و بسیاری از دربندان این مرز و بوم همازه مجروح ترکش تیر دنیاداران مزوربه دین هستند ، اما همچنان جویای مذهب یی عوام و عظمت بی نام و نشان اند                                    

 

رنج نامه سحابی و زجرهای زندانیان امروزشاید نتواند رسم دیرینه ای را که اریک فروم فیلسوف و روانکاو بدان اشاره داشت یعنی :  " تاریخ گورستانی از فرهنگ هایی است که به خاطر ناتوانی در نشان دادن  واکنش اختیاری و منطقی نسبت به چالش ها با پایان فاجعه آمیزخود روبرو شدند .  "

 

 .                                                   برای قدرتمداران در جمهوری اسلامی محقق کند اما کمترین درسش به قداره بندان ایران ما آن خواهد بود که : 

لاجرم هرکس که بالاتر نشست        استخوانش خردتر خواهد شکست !

 

 

   *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.


 


عزت الله سحابی: آينده ايران مبهم است، اما تاريك نيست

فرزانه بذرپور -

 

برخلاف او، پسرش هم در دوره شاه و  هم در زمانه جمهوري اسلامي به زندان افتاد. مهندس عزت الله سحابی عضو شورای فعالان ملی مذهبی است و عضویت شورای انقلاب، نمایندگی مجلس اول شورای اسلامی و ریاست سازمان برنامه و بودجه در دولت موقت مهندس بازرگان را در کارنامه خود دارد. او  از پدرش به عنوان مردي همواره مبارز كه بيشتر  يك فرد  ملي و نه سياسي بوده است، ياد مي كند ،عزت الله سحابي مي‌گويد: پدرش از پيشروان مبارزه با رژيم شاهنشاهي بوده.

 

صراحت لهجه  يدالله سحابي او را واداشت در سن  95 سالگي اولين نامه سرگشاده به  آقای خامنه اي را بنویسد، نامه اي كه سراسر انتقاد بود از شيوه زمامداري رهبري كنوني  جمهوري اسلامي، آن هم در سال  1378.  اين نامه بازتاب گسترده يافت و روزنامه اي كه  منتشرش كرده بود، به توقيف رفت، با اين حال نامه دكتر يدالله سحابي از سوي آقای خامنه اي بي جواب نماند  و  مكتوب شديد الحني در پاسخ به انتقادهاي نامه  صادر شد  كه هنوز منتشر نشده است.

 

عزت الله سحابي مي گويد، اصل 110 قا نون اساسي را قبول ندارد،  اصلي كه  اختيارات  گسترده اي را براي رهبري نظام در نظر گرفته است . او آقای خامنه اي را  به ديكتاتوري متهم مي كند و معتقد است براي برون رفت از بحراني كه رفته رفته يكساله مي شود ، رهبري نظام بايد بپذيرد كه انتخابات را از سيطره شوراي نگهبان خارج كند و به شورايي منتخب، بي طرف و ملي بسپارد.

 

عزت الله سحابي پس از  سالها  مبارزه  با  رژيم شاهنشاهي و انتقاد از نظام جمهوري اسلامي  هفته گذشته رنجنامه اي منتشر كرد  كه گرچه  نااميدانه و دردمندانه نگاشته شده بود اما نشان مي داد كه  اين  روزنامه نگار منتقد كه سالها نشريه ايران  فردا را منتشر مي كرده است،  همچنان  نوشتن را به عنوان تنها  راه  مبارزه و اصلاح مي داند.

 

آنچه مي خوانيد  مصاحبه اختصاصی  جرس  با  عزت الله سحابي است،كه پس از  انتخابات رياست جمهوري سال گذشته كمتر  حاضر به مصاحبه و گفتگو شده  است.

 

 دکتر یدالله سحابی بنا بر نظر نا ظران سيا سي از معدود شخصيت هاي سیاسی ایران بوده كه تو انسته سيا ست را به اخلاق پيوند بزند. ما اکنون شاهد بی اخلاقی های جدی در عمل سیاسی حاکمان جمهوري اسلامي هستیم سوال این است که شما درمان این بی اخلاقی ها را در عرصه سیاست امروز ایران چه می دانید؟ آیا برای حل آن باید سیاه و سفید بود ، یا راه حل دیگری در این میان هم هست؟

 

دکتر سحابی یک فرد مذهبی بودند و تا دهه چهل در حوزه سیاست دخالت نمی کرد . اخلاق ایشان و مهندس بازرگان غرض های شخصی را هیچوقت در سیاست وارد نمی کرد و در اخلاق و در سیاست وارد نمی کرد . اخلاق یعنی اینکه حقوق طرف مقابل را به رسمیت بشناسید و حتی بیشتر از خود او حقوقش را ملحوظ بداریم . چیزی که متاسفانه در میان حاکمان فعلی جمهوری اسلامی به ندرت دیده شده است.

 

سابقه مبارزاتی دکتر سحابی به دوران مرحوم مصدق بازمی گردد. این تجربه طولانی فعالیت، چرا هیچ وقت باعث رقابت ايشان با مهندس بازرگان نشد؟ چرا دکتر یدالله سحابی پست دبیرکلی نهضت آزادی را پس از فوت مهندس بازرگان  نپذیرفت؟ و یا  در دولت موقت به  سمت مشاور بسنده كرد ؟

 

ایشان واقعا اهل رقابت نبود و درحد تواناییش قبول مسئولیت میکرد، در زمان مرحوم مصدق دکترسحابی کارشناس زمین‌شناسی و معدن و نفت بود. بعد از ملی شدن نفت در قسمت اکتشافات و در قسمت حفاری همکاری می کرد. اما در حوزه سیاسی و اقتصادی خودش معتقد بود که امور سیاسی تخصص می خواهد و ما تخصصش را نداریم و در زمان دولت موقت مهندس بازرگان هم  به دلیل تجربه ای که داشتند ، آقای بازرگان در همه امور با ایشان مشورت می کردند و سمتشان هم  تنها وزیر مشاور نبود، بلکه مشاورت در طرح های انقلاب بود و مهمترین آن هم طراحی پیش‌نویس قانون اساسی بود .

 

در آرشیو عکس های انقلاب، کمتر عکس مشترکی از آقای دکتر سحابی و آیت الله خمینی دیده شده است. رابطه آیت الله خمینی و آقای سحابی چطور بود؟

 

چون امثال پدر من رک گو و صریح اللهجه بودند و زمانی که اشکالات، نواقص و نابسامانی در امور قضایی و سیاسی می دیدند، صریحا به آقای خمینی می گفتند. قاعدتا آقای خمینی هم نسبت به آنها دل خوشی نداشت. اما من شنیدم که آقای خمینی در اواخر عمرشان به آقای موسوی اردبیلی گفتند که رعایت حال آقای دکتر سحابی بشود چون ایشان به دیانت پدرم بسیاراعتقاد داشتند  و در برخی موارد هم توصیه های ایشان را لحاظ می کردند . در مورد پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 یکی از کسانی که مرتب به آقای خمینی به صورت کتبی یا شفاهی درباره پایان دادن به جنگ سفارش می داد، دکترسحابی بود.

 

درباره نامه آقای دکتر سحابی به آقای خامنه‌ای بگویید؟ واکنش آقای خامنه‌ای به آن نامه چه بود؟

 

در همان سال 79 و اوایل سال 80 که بنده و دوستان نهضت آزادی بازداشت شدیم و شایعات زیادی درباره ما  در تلویزیون و جراید منتشر می کردند، ایشان نامه ای نوشت به آقای خامنه ای و گلایه کرد. چون سابقه داشت در سفر حج با آقای خامنه ای. ولی علیرغم آن سابقه ، آقای خامنه ای  پاسخ شدید اللحنی داد. من در زندان آن نامه را ندیدم.ولی نامه ای که در زمان بازداشت من و اعضای نهضت آزادی پدرم در آن زمان در روزنامه نشاط منتشر شد که بلافاصله پس از آن روزنامه نشاط هم به توقیف رفت و پس از آن هم به دلیل مسائلی که بود جواب خصوصی آقای خامنه ای به پدرم در جایی منتشر نشد و هنوز مسکوت است.

 

آیا قصد انتشار آن نامه را با وجود گذشت 10 سال از آن تاریخ ندارید؟

 

 نه. من خودم هنوز آن نامه را ندیده‌ام و آن نامه در اختیار برخی دوستان ما در نهضت آزادی است.

 

آقای خامنه ای پس از فوت دکتر سحابی در پیام تسلیتی ، ایشان را مردي باحقیقت دانست که با وجود اختلاف نظر با مسئولان کشور، هیچ گاه به وادی بی انصافی و غرض ورزی نیافتادند. این پیام را مقایسه کنید با پیامی که در سال گذشته به مناسبت فوت آیت الله منتظری صادر کردند. آیت الله منتظری و دکتر سحابی ، هر دو از منتقدین مهم زمامداری آیت الله خامنه ای بودند. این تفاوت لحن را در چه می دانید؟

 

آقای خامنه ای  با آقای منتظری مسئله شخصی و کینه داشتند. چون آقای منتظری صریحا در پاسخ به استفتاء آقای کدیور گفتند که ایشان از عدالت خارج شده و صلاحیت رهبری را ندارد و دیگر اینکه  در سال 77 آقای منتظری در بیانیه 13 رجب همان سال، انتقادات تندی به آقای خامنه ای مطرح کردند که منجر شد که به خانه ایشان بریزند. به گونه ای که حتی می خواستند ایشان را طناب پیچ از خانه بیرون کنند. بعد از آن آقای منتظری 5  سال در خانه اش در حصر بود. ولی آقای خامنه ای  در فوت آقای منتظری هم به خانواده تسلیت گفت، اما نیشی هم زد  که انشالله کفاره گناهانش خواهد بود، درحالیکه با پدر من این رفتار را نکرد.

 

درد کهنه ایران برای چندین قرن استبداد بوده و هست، درمان این درد کهنه را کجا باید جست؟    

 

  پاسخ ما مقاومت و ایستادگی و از پا ننشستن  بود . نه به معنای شلوغ کردن ، این مقاومت استبداد را وادار می کند که کوتاه بیاید چون مقاومت وقتی عمومی و مردمی بشود، حکومت هم کارهاش پیش نمی رود و مجبور می شود ضرب و زور بکند و این هم در طول زمان نتیجه ای ندارد  و معمولا ضرب و زور هم راندمان ندارد. پس به تدریج حکومت های استبدادی مجبور می شوند کوتاه بیایند. تاریخ هم نشان می دهد که در فرانسه لویی چهاردهم خیلی مستبد بود و وقتی می پرسیدند دولت کیست، می گفت من، ولی وقتی نارضایتی های مردمی را دیدند، لویی پانزدهم مجبور شد کوتاه بیاید و خلفش لویی شانزدهم هم خیلی بیشترکوتاه آمد. حکومت های استبدادی هم برای پیشبرد امور زمامداری شان ناچارند زمان هایی کوتاه بیایند و امتیازاتی به مردم بدهند . ما امیدواریم از طریق همین مقاومت، این بیماری درازمدت ایرانی را به همت همه مردم درمان کنیم.

 

آقایان موسوی و کروبی ، به عنوان سران جنبش سبز ایران تا کنون سعی داشتند که با تدابیری هریک به شیوه خود امور را پیش ببرند اما در این میان گاهی برخی انتقادات به عملکرد این دو از سوی طرفداران جنبش مدنی ایران نسبت به کندی حرکت هایشان وجود داشته است. شما فرق میان شجاعت و تهور را در عمل و مبارزه سیاسی چه می دانید؟

 

واقعا تفاوت وجود دارد. در بی کلگی و تهور به هیچ وجه حساب شرایط موجود جامعه و آینده نمی شود. فرد فقط فریادی دارد که می زند و فکر نمی کند که فریادش چه بازتابی دارد .اما در شجاعت فرد پیش بینی می کند و مشکلات روز را ملاحظه می کند و ملاحظات را دراقدامش می بیند که بعد از اقدام مجبور به عقب نشینی نشود . به این معنا در شجاعت حسابگری و عقلانیت مطرح است، درحالیکه در تهور عقلانیت مطرح نیست.

 

عملکرد آقای موسوی را در هدایت جنبش سبز و موج دموکراسی خواهی در ایران چگونه می بینید؟

 

 من فکر می کنم آقای موسوی در اواخر سال 87 که اعلام کردند در انتخابات حاضر خواهد شد تا آنچه که الان از او می بینیم تفاوت بسیاری کرده است و مرتبا با این جنبش که در خیابان ظاهر شد پیش آمده و به نوعی جنبش سبز ایشان  را رهبری وهدایت کرده است و الان مواضعش خیلی حساب شده و منطقی است. ما هم به ایشان اعتقاد داریم.  درحالیکه در سال87 ما مشکوک بودیم و اینکه آیا آقای خامنه ای ایشان را خواسته بیاید که از شر آقای خاتمی خلاص بشود یا خیر، وایشان هم اوایل همیشه می گفت من اصول گرا هستم و نه اصلاح طلب ، اما به تدریج گفتارش تغییر کرد و اصلاح طلبی را پذیرفت.

 

شما علت این تغییر رفتار را چه می دانید؟  حاکمیت ؟

 

 بله تندروی های حاکمیت یکی از دلایل این تغییر رفتار میتواند باشد اما از سوی دیگر، نکته مهم تر به نظر من، استقبال مردم از آقای موسوی بود، ایشان اول اعتنایی به دانشجویان نداشت، ولی وقتی حمایت دانشجویان را دیدند موضع خود را تغییر دادند، البته ما هم تذکراتی دادیم که واقعا موثر واقع شد و به سمت دانشجویان رفت.به هرحال موسوی اوایل کاندیداتوری با موسوی روزهای نزدیک به انتخابات و 22 خرداد و بعد از آن بسیار متفاوت است.

 

پیش از انتخابات و پس از آن ، حتی تا کنون آقای موسوی و نزدیکان ایشان با شما و جریاناتی چون نهضت آزادی و ملی مذهبی ها فاصله خودشان را حفظ کردند، علت این کناره گیری چه بوده است؟

 

 این مسئله ای است که ما با آقایان مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی داریم که بالاخره آقای موسوی هم درهمین حلقه قرار دارد. اینها برای اینکه پیش حاکمیت و جریان راست یا به اصطلاح اصول گرا خودشان را مبرا کنند که با گروههای غیرخودی خط قرمز دارند، خودی و غیر خودی را در نهادشان قبول دارند. به تعبیر آقای بهزاد نبوی در سال 87 درسخنرانی در دانشگاه اصفهان  وقتی از ایشان پرسیده می شود که خودی و غیرخودی کیست؟ می گوید خودی کسی است که به ولایت فقیه اعتقاد داشته باشد، که دانشجویی می گوید که یعنی عسگراولادی خودی است ولی سحابی که این اصل را قبول ندارد پس غیرخودی است؟ که آقای نبوی هم فکر کرده بود،  پاسخ می دهد بله همینطور است. که دانشجویان حاضر همگی می خندند. کابوسی که اصلاح طلبان و جبهه مشارکت را رنج می دهد، این است که می خواهند در پیش جناح راست خود را مبرا کنند که با ما غیرخودی ها آمیخته هستند. آقای موسوی هم تاحدودی با آنها همراهی  دارد، اما من شواهدی دارم که آقای موسوی اینطور نیست. اما برای رضایت اطرافیان مجبور است داشته باشد.

 

هم اکنون قدم اصلی را برای تغییرشرایط سیاسی ایران چه می دانید؟ آیا بازگشت به پیش نویس قانون اساسی را توصیه می کنید؟

 

من بازگشت به قانون اساسی را پیشنهاد می کنم. اما همین قانون اساسی هم که ما با آن بسیار مسئله داریم و با اصل 110 به شدت مخالفیم، همین قانون اساسی ظرفیت هایی دارد که باید به آن توجه کرد. برای مثال اصل 3 یا اصول  9 تا 39قانون اساسی موجود می گوید که ماهیت جمهوری اسلامی چیست؟ اصل سه می گوید:  نفی هرگونه استبداد و انحصار، اگر اصل 110 هست این اصل هم هست که بنابراین به وسیله این اصل مقید و محدود می شود.اصل 9 تا 39 عین همه قوانین دموکراتیک دنیا حقوق ملت است همین قانون اساسی ظرفیت هایی دارد. اگر قرار باشد که قانون اساسی برهم ریزد یعنی نوعی واژگونی و براندازی که این مستلزم جنگ و خشونت و کشتار است که حاکمیت هم نسبت به آن به سادگی عقب نمی نشنید و هضمش هم برای ملت راحت تر است . لذا ما فعلا این کار را توصیه می کنیم و در این مورد آقای موسوی هم با ما موافق هستند .

 

آیا تغییر اصل ولایت فقیه و یا حذف آن با ماهیت جمهوری اسلامی تضاد پیدا نمی کند؟

 

 اگرقیدی که اصل 3 روی اصل 110 گذاشته اجرا شود و منحصر به یک گروه خاص نشود و استبداد از نوع استبداد خامنه ای باقی نماند، این قید اگر اجرا بشود، ما در این صورت، حاضریم به این قانون اساسی التزام  داشته باشیم و باز نه اعتقاد. به نظرمن فعلا این راهکار کم هزینه تری برای حاکمیت هم هست . این قدم اول است. این کمک می کند تا فضای جامعه آرامش پیدا می کند، چراکه در فضای قهر و خشونت که همه نسبت به هم بدبین هستند نمی شود عمل سیاسی موثر انجام داد. اما در فضای آرام آنها هم که با هم دشمن هستند می توانند گفت وگو کنند مدعیان اصولگرایی هم قدری تخفیف پیدا می کنند.

 

آیا فکر میکنید زمان برای این تحول فراهم هست؟

 

(باخنده) راستش نخیر. فکر نمی کنم. اما ما چاره ای نداریم غیر اینکه گیر بدهیم و راهی جز ایستادن نداریم. خواسته هامان را مطالبه کنیم تا بالاخره راهی گشوده شود.

 

فكر مي كنيد جنبش سبز  توانسته است همدلي بين  نيرو هاي منتقد دا خل و خا رج ايران ايجاد كند؟

 

یکی از محاسن جنبش سبز اتفاقا همین بوده است که نوعی همدلی خوبی بین نیروهای داخل و خارج از کشور پدید آورده است. آنها هم هموطن ماهستند اما به دلیل همین فاصله، گاهی تفاوت دید هم وجود دارد. بسیاری از کسانی که در خارج از کشور هستند خواهان براندازی حکومت هستند، اما معتقدیم که این با شیب آرام تری باید دنبال شود که طرف مقابل یعنی حاکمیت هم به گونه ای تعدیل شود.

 

دوستان بسیاری در خارج هستند که خواهان استقلال ایران هستند . و اینکه دول خارجی برای ما تعیین تکلیف کنند، معتقد نیستند. من نمی خواهم تابع امریکا باشیم ونمي خو اهم به هیچ وجه  امریکا بر سرنوشت کشور ما حاكم شود و معتقدم هر جا  امریکا بر ما مسلط شود زيان كرده ايم، اما گاهی رفتار آقای اوباما قابل تایید است و می گویم که دولت ما بد عمل میکند اما این نظرماست .این تحریم ها زیانش بیشتر به ملت ایران وارد می شود ، حا کمیت تا زمانی که نفت دارد می تواند خودش را سرپا نگه دارد و تحریم ها را تحمل می کند تا نشان دهد که قدرتمند هستیم و درامد ملی را کاهش می دهد و فقر و فاقه را افزایش می دهد. تحریم ها هیچ نفعی برای ملت ندارد.

 

به نظر شما تحريمها باعث افزایش نارضایتی عمومی نسبت به دولت نمی شود؟

 

چرا باعث نارضایتی بیشتر می شود اما مردم دهانشان بسته است و نمی توانند حرفی بزنند .ما سیاست های دولت و ستیزه جویی دولت را با غرب با منافع ملی ایران هم سو نمی بینم. ما مخالف هستیم. اما نمی‌شود حرف زد. من در زمان آقای خمینی در سال 67 که اعلامیه برائت از مشرکین را دادند ، یک نامه 13 صفحه ای در اعتراض به آقای خمینی نوشتم و انتقاد کردم. اما آقای خمینی هیچ وقت ما را رد نکرد و حتی به اطرافیانشان گفتند که این از خیلی از این نشریات بهتر بود. در حالیکه آقای خامنه ای هیچگاه اجازه کوچکترین نقدی را نسبت به خودشان نمی دهند. این روحیه نقد نا پذيري شکست خورده است و ناچار کنار میرود. در کتاب زندگانی من جواهر نهرو می گوید که : به سرنیزه می شود تکیه کرد اما روی سرنیزه نمی توان نشست. الان حاکمیت ما روی سرنیزه نشسته است . چون از طرفی حمایت روحانیت را ندارد و از سوی دیگر مردم را، الان 8- 7 تن از مراجع در قم  با آقای احمدی نژاد به شدت مخالفند و حاضر نیستند حتی با ایشان ملاقات کنند . از آن طرف مردم هم که در تظاهرات 25 خرداد ، روز عاشورا و مراسم تشیع آیت الله منتظری به طور وسیع شرکت کردند و اعتراض خود را نشان دادند. لذا به نظر من این وضع نمی تواند دوام داشته باشد و بالاخره دچار تغییر خواهد شد، نمیدان کی و چگونه، اما تغییر اجتناب ناپذیر است .

 

با توجه به رنج نامه که اخیرا از شما منتشر شده است ، عقل و تجربه تاریخی نشان می دهد که این حکومت  با این شکل و وضع نمی تواند دوام یابد.       شما فكر مي كنيد رفتار حا كميت تغييري مي كند؟

 

ظاهرا به سمت بدتر شدن است . ما نشریه ای داشتیم 19 صفحه ای که فکری به حال ایران بکنید چون این آقای احمدی نژاد بلدوزری است که دارد ایران را نابود می کند. باید جلوی این بلدوزر گرفته شود.

 

    امسال انتخابات شوراهای شهر را پیش رو داریم، با توجه به اینکه این نخستین انتخابات بعد از وقایع اخیر است ، عمل حاکمیت در پذیرش گروههای سیاسی و سیاست اپوزیسیون درباره شرکت یا عدم شرکت دارای اهمیت است؟ نظر شما چیست؟

 

الان در مجمع تشخیص مصلحت طرح کمیسیون انتخابات  تصویب شده و فکر می کنم آقای خامنه ای هم مصلحت خودش را در این بداند که این را نهایتا بپذیرد.و از حاکمیت شورای نگهبان در رد صلاحیت ها  بکاهد و آرامش را به جامعه بازگرداند  و طبق این طرح  اختیار نظارت بر انتخابات مجلس، نیز به یک شورای ملی انتخابات سپرده می‌شود. اما اینکه الان درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات حرف زده شود به نظر من زود است. شاید بهتر این باشد که موضوع سلامت در انتخابات و نظارت ملی با حضورگروههای مختلف به عنوان اولویت های اصلاح طلبان مورد تاکید قرار گیرد. اما به هر تقدیر به نظر من آینده مبهم هست اما تاریک نیست. 

 

با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس گذاشتید.

 


 


نامه جدید احمدی نژاد به اوباما؛ رابطه داشتن یا نداشتن، مسئله این است

یلدا آراسته -

 

وی توضیحات بیشتری در این خصوص نداد و اعلام کرد چنانچه آمریکا بخواهد خود این موضوع را عنوان می کند.

 

خبر این نامه در حالی منتشر می شود که مدت زمان زیادی از سخنان اهانت بار احمدی نژاد خطلب به باراک اوباما نمی گذرد؛زمانیکه  اوباما را تازه کار و گاوچران دانست، و حالا خبر از نامه نگاری با این دولت می دهد.

 

نظرات احمدی نژاد در اداره سیاست خارجی ایران آنقدر متضاد است که باراک اوباما  اعلام کرده است اهمیتی برای آن قائل نیست.

 

اما داستان این تناقض تازه نیست. از زمانی که احمدی نژاد ریاست دولت را بر عهده گرفته است همواره در مجامع عمومی دولت آمریکا کوبیده  شده و از سوی دیگر نامه های مسالمت آمیز برای این دولت ارسال کرده است.

 

چرا به دنبال رابطه با آمریکا هستید ؟

 

در مناظره میان احمدی نژاد و میر حسین موسوی، موسوی در خصوص سیاست خارجی ایران گفت که کشور بر اساس ماجراجویی اداره می شود. او  گفت : "بارها شنیده ایم از دولت وقت که دولت آمریکا در حال نابود شدن است ،اگر اینگونه است چرا چهار بار به این کشور مسافرت کردید؟ چرا دوبار برای  دولت آنها نامه نوشتید؟ چرا دنبال بر قراری رابطه آن هم با شکل خاص با این دولت هستید؟ "

 

میر حسین موسوی در برابر میلیون ها بیننده پرده از مذاکرات ایران و سویس برداشت و اعلام کرد : " نخست وزیر سویس اعلام کرده است که از طرف ایران از او خواسته شده  که به باراک اوباما پیام بدهند که ایران پیش از برگزاری انتخابات خواستار روشن شدن تکلیف روابط میان دو کشور است ."

 

احمدی نژاد اما در دفاع از خود گفت :" در 27 سال گذشته دولت آمریکا به دنبال براندازی بود. اما امروز رسما اعلام می کند که دنبال براندازی نیستند ."

 

با این حال در خصوص این سیاست دوگانه اش در رابطه با آمریکا توضیحی نداد و تنها به این نکته اشاره کرد که سیاست او این است که نباید اجازه داد که دشمن به در خانه بیاید و بعد جنگید.

 

نامه نگاری برای بوش

 

اردیبهشت ماه 1385 برای نخستین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یک مقام مسوول از ایران برای رئیس دولت آمریکا نامه نوشت.

 

این نامه توسط منوچهر متکی به سفیر سویس که حافظ منافع ایالات متحده آمریکا در ایران است تسلیم شد و سپس در رسانه های  رسمی متن نامه  منتشر شد.

 

این نامه یک ماه پس از آن به رئیس دولت آمریکا نوشته شد که روابط این دو کشور بر سر مسائل هسته ای و غنی سازی اورانیوم وارد مرحله  دشوارتری شده بود .

 

حاوی نکته مهمی نبود

 

هرچند که کاخ سفید اعلام کرد  نامه 17 صفحه احمدی نژاد را دریافت کرده است اما گفت  که این نامه حاوی نکته مهمی در روابط دیپلماسی نبوده است .

 

یک مقام در کاخ سفید اعلام کرد که این نامه شامل هیچ یک از مسائل مورد مناقشه مانند مسئله هسته ای ،تروریسم و حقوق بشر نیست .

 

کاندولیزا رایس وزیر خارجه دولت وقت امریکا  نیز در خصوص این نامه اعلام کرد که در آن  نکته تازه ای مشاهده نمی شود.

 

روزنامه الشرق الاوسط نوشت نامه محمود احمدی نژاد نشان می دهد که برنامه های هسته ای ایران مقاصد صلح آمیز ندارد. به نظر نمی رسد رئیس جمهوری اسلامی با این نامه نظر مساعد آمریکا را جلب کرده باشد.

 

جالب بود

 

یک ماه پس از ارسال این نامه، جرج بوش اولین واکنش رسمی خود را نشان داد.  او هرچند که این نامه 18 صفحه ای تایپ شده را جالب دانست اما در عین حال اعلام کرد که درآن نکته ای در خصوص مسائل هسته ای که مهمترین مساله ایران و امریکا است گفته نشده است.

 

می خواهیم مسائل اصلی جهان را حل کنیم

 

با این حال احمدی نژاد خود نیز در سفرش به اندونزی اعلام کرد که این نامه ارتباطی به مسائل هسته ای نداشته است و دعوتی به اسلام و فرهنگ انبیاء بوده است .

 

وی اعلام کرد که ایران به دنبال مسائلی مهمتر از مسائل هسته ای است .

 

احمدی نژاد گفت : " اين نامه بسيار فراتر ازموضوع هسته‌ای بود و ما اصولا مساله هسته‌ای را مهم نمی ‌دانيم كه بخواهيم در مورد آن نامه ‌ای بنويسيم. ما به دنبال حل مسايل اساسی تر جهان هستيم."

 

اما هرچه این نامه در مجامع بین المللی چندان پراهمیت نبود اما در داخل کشور با حمایت بسیاری روبرو شد.

 

از الهامات خداوند است

 

در حالی که هنوز دولت امریکا هیچ واکنشی به این نامه نشان نداده بود، احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در نماز جمعه این نامه را بسیار پر ارزش دانست و اعلام کرد که این نامه از الهامات خداوند است.

 

جنتی گفت : " اين نامه چيزی است که در تاريخ سابقه ندارد. البته خدا درجات امام خمينی را متعالی کند، چرا که آغازگر اين حرکت امام بودند و آن نامه را به گورباچف نوشتند و همه را مبهوت کردند."

 

این نامه چنان از نظر بالاترین مقام شورای نگهبان با ارزش بود که پیشنهاد کرد آن را  در مدارس و دانشگاه ها و برای کودکان بارها خوانده شود و ضدا و سیما نیز مکرر آن را بخواند.

 

راه حل ارائه شده است

 

منوچهر متکی، وزير خارجه نيز در سخنانی که از رايو دولتی ايران پخش شد گفت که رييس جمهوری ايران نظرات خاصی در مورد مسايل بين المللی دارد و راه حل اين مشکلات را در اين نامه مطرح کرده است.

 

به گفته وی احمدی نژاد تشخيص داد که در نخستين مرحله، نظرات و تحليل های خود را همراه با راه های کمک به حل بحران های کنونی در جهان در نامه ای به رييس جمهوری آمريکا عنوان کند.

 

باید به دقت بررسی شود

 

علی لاريجانی، دبير شورای عالی امنيت ملی و سرپرست مذاکرات هسته ای ايران نيز در گفتگو با خبرنگاران در آنکارا، پايتخت ترکيه، گفت که نامه آقای احمدی نژاد حاوی مسايل مهمی در زمينه های منطقه ای و بين المللی است که بايد به طور دقيق مورد بررسی قرار گيرد.

 

حرف دل دنیا را گفته است

 

غلامعلی حداد عادل نیز که در آن زمان ریاست مجلس شورای اسلامی را به عهده داشت گفت : " اين نامه با شجاعت نوشته شده و در آن عزت و اعتماد به نفس کاملا مشهود است. نامه  اي است که در عين صراحت همراه با ادب و متانت نگاشته شده و تنها حرف دل مردم ايران نيست بلکه حرف دل همه ملتهاي مسلمان و ملتهاي جهان است."

 

اظهار نظر نمی کنم

 

با این حال سید محمد خاتمی، در خصوص این نامه هیچ اظهار نظری نکرد و گفت : " حتما بايد انگيزه و طرحي پشت سر نوشتن اين نامه وجود داشته باشد. از آن جا که من اطلاعي از طرح پشت سر اين نامه و انتظاري که از نوشتن آن مي رود، ندارم، نمي توانم در اين زمينه اظهار نظر کنم."

 

با این همه دولت امریکا به طور رسمی اعلام کرد که پاسخی به این نامه نمی دهد.

 

نامه برای مردم آمریکا

 

آذر ماه همان سال احمدی نژاد نامه ای خطاب به مردم آمریکا نوشت. خبر گزای فارس اعلام کرد که در پي سفر رئيس جمهور به نيويورك در بيست‌وهشتم شهريور جهت شركت در مجمع عمومي سازمان ملل و برگزاري چند جلسه با اقشار مختلف مردم آمريكا، مباحث مختلفي در اين جلسات مطرح شد كه دكتر محمود احمدي‌نژاد تصميم گرفت نامه ويژه‌اي را خطاب به ملت آمريكا بنويسد و مباحثي را با آنها در ميان بگذارد.

 

این نامه در پنج صفحه منتشر شده بود و در آن آمده بود : " دغدغه‌های مشترکی میان ملت ایران و آمریکا وجود دارد."

 

مفامات امریکایی چندان از این نامه استقبال نکردند و آن را تبلیغاتی دانستند اما برخی نیز این نامه نگاری ها را تمایل ایران برای گفتگو با آمریکا دانستند.

 

ایران مشتاق رابطه با آمریکا است

 

آسوشیتد پرس در همان زمان با ارائه تحلیلی اعلام کرد که به نظر می رسد که ایران مشتاق است یخ رایطه با آمریکا را بشکند و با شیطان بزرگ گفتگو کند.

 

در این تحلیل آمده بود : " احمدی‌نژاد یقینا در هنگام فرستادن نامه برای مردم آمریکا چشمی به افکار عمومی در ایران داشته تا به مردم خود نشان دهد که آنقدر سخت‌گیر نیست و از مذاکره استقبال می‌کند. از سوی دیگر ممکن است احمدی‌نژاد براین باور باشد که او می‌تواند با نیروی اندیشه و استدلال آمریکایی‌ها را قانع کند».

 

نامه تبریک به اوباما

 

احمدی نژاد که در نظراتش در خصوص باراک اوباما گفته بود فکر نمی کند اجازه بدهند که او رئیس جمهور شود، پس از ریاست جمهوری باراک اوباما برای نخستین بار در جمهوری اسلامی ایران برای رئیس دولت آمریکا نامه تبریک فرستاد.

او در پیام خود آورد : " توقع عمومي اين است كه پاسخگويي سريع و روشن به مطالبه تحول صحيح و اساسي در سياست‌هاي داخلي و خارجي دولت آمريكا كه خواست همه ملت‌هاي جهان و ملت آمريكا ست ، سرلوحه و محور همه برنامه‌ها و اقدامات دولت آينده شما قرار گيرد."

 

 بهمن ماه اوباما در کاخ سفید در پاسخ به پرسشی در خصوص رابطه با ایران در کوتاه مدت اظهار امیدواری کرد .

 

 احمدی نژاد نیز در سی امین سالگرد پیروزی انفلاب اسلامی خواستار گفتگو با آمریکا در چهارچوب احترام متقابل شد.

 

روابطی که تیره شد

 

اما در جریان اعتراضات مردمی بر سر انتخابات با دیگر روابط میان دوکشور تیره شد.

 

ایران آمریکا را متهم به دخالت کرد و باراک اوباما در خصوص وضعیت معترضان در ایران اظهارنظرکرد.

 

احمدی نژاد دست رد به پیشنهاداتی که اوباما در خصوص مذاکره با ایران در پیام نوروزی خود داده بود، زد ودر جواب تهدیدات باراک اوباما که اعلام کرده بود محدودیت‌های اتمی مورد نظر دولت آمريکا یک استثنا دارد و ایران و کره شمالی شامل آن نمی‌شود با بی سابقه ترین الفاظ در سیاست خارجی اوباما را خطاب قرار داد و گفت : "  بدان که گنده‌تر و گردن‌کلفت‌تر از تو نیز نتوانستند هیچ غلطی بکنند."

 

با این حال اوباما پاسخی به این توهین ها نداد و در پاسخ خبرنگاری که حرف های احمدی نژاد را برایش ترجمه می کرد گفت : " اين حرف ها را جدي نمي گيرم، آنچه را جدي مي گيرم اين حقيقت است که اگر ما در اعمال فشار بين المللي ثابت قدم و پيگير باشيم، حکومت ايران، که حکومت بي خردي نيست و اوضاع جهان را به دقت زير نظر دارد، به مرور زمان تحليل هاي متفاوتي از اين موضوع پيدا خواهند کرد که آيا دنبال کردن برنامه ساخت سلاح اتمي برايش مفيد است يا خير".

 

چه کسی تصمیم می گیرد ؟

 

 

هنوز صحبت های تند  احمدی نژاد از صفحه اول خبرگزاری ها خارج نشده است که او خبر از نامه نگاری دوباره با دولت امریکا می دهد . خبری که هنوز مقامات امریکایی آن را تائید نکرده اند.

 

آقای خامنه ای نیز که تصمیم گیرنده اصلی در خصوص رابطه ایران با آمریکا است هیچ اظهار نظر مثبتی در این خصوص نکرده است وهر چند که رهبر ایران از سیاست های تند احمدی نژاد در خصوص آمریکا حمایت می کند اما در قبال نامه نگاری های او همواره سکوت کرده است .

 

در تمام این سال ها ، بر تمام دولت های حاکم بر ایران سخن آیت الله خمینی فصل الخطاب رابطه میان آمریکا و ایران بوده است: " اگر آمريکا عذرخواهي کند، راه براي مذاکره باز مي شود."

 

باید دید سیاست خارجی ایران با توجه به تهدیدها و تحریم ها ی موجود، شرایط فعلی و گفتمان آمریکا را چگونه ارزیابی می کند و آیا توهین های رئیس دولت ایران به باراک اوباما و پاسخ ندادن وی کفه ترازو را آنقدر به نفع آمریکا سنگین کرده است که نامه ای دیگر از ایران دریافت کند ؟و دیگر نیازی به عذر خواهی آمریکا نباشد ؟


 


بحران سه گانه دولت ومجلس؛ به سود کدام قوه حل مي شود؟

ايمان رويين تن -

 

 

مساله يارانه ها به نفع مجلس حل شد

 

بر اساس اخباربرخی خبرگزاریها و سایتهای خبری، رئیس‌دولت  در دیداربا نایب ‌رئیس مجلس اعلام کرد که نه لایحه اصلاح هدفمندکردن یارانه‌ها را ارائه می‌دهد و نه پیگیر طرح نمایندگان در این‌باره می‌شود.

 

محمدحسن ابوترابی‌فرد صبح سه شنبه در نطق خود به دیدارش با محمود احمدی‌نژاد همراه با رضا عبدالهی و علی اصغر زارعی اشاره کرد و گفت: این دیدار در فضایی شفاف که گویای همکاری دولت و مجلس بود، برگزار شد و ما اعلام کردیم که برای همکاری با دولت جهت این تحول اقتصادی آمادگی کامل داریم.

 

به گفته وی رئیس‌جمهور در این دیدار ابراز آمادگی کرد که با تبادل نظرات و گفت‌وگو حتی المقدور بدون نیاز به طرح همکاران در مجلس و یا لایحه بتواند مسیر اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها را هموار کند.

 

نایب رئیس مجلس با ابراز امیدواری از اینکه مجلس و دولت با همدلی، گفت‌وگو و همراهی مسیر پرفراز و نشیب اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها را پیش برند، اظهارداشت: امیدواریم با اجرای درست این قانون، راه برای رشد و توسعه سیاسی و اقتصادی کشور هموار شود و به یاری خداوند در سال‌های اجرای قانون برنامه پنجم توسعه شاهد یک حرکت پرشتاب در راستای تحقق اهداف چشم انداز بیست ساله کشور باشیم"

 

اين ابراز اميدواري درحالي است كه احمدي نژاد پيش از اين چندين بار گفته بود كه اين قانون رااجرا نمي كند وخواهان برگزاري همه پرسي در اين مورد شده بود وحال كه به يكباره به گفته ابوترابي فرد رييس دولت كه به لجبازي سياسي معروف است كوتاه مي آيد نشان از آن دارد كه در راس حاكميت رفت وبرگشت هايي صورت گرفته ودولت مجاب به اجراي فرامين شده است .اين حل شدن در حالي است كه دولت در واقع قانون را اجرا مي كند وبراي اين اجرا كردن كل حاكميت بسيج شد كه يك اتفاق ساده رخ دهد.

 

 آيا اين نشانه حاكميتي ورشكسته نيست؟

 

حلقه فاطمي بي حلقه فاطمي

 

مساله رحيمي وحلقه فاطمي و مطرح شدنش، بمب خبري در فضاي سياسي كشور بود ونشان از فروپاشي وشكاف غير قابل ترميم جناح حاكم داشت .شكافي كه در آن معاون اول رييس دولت يعني شخص دوم اجرايي كشور به فساد وارتشا متهم مي شود ودستگاه قضايي هم هيچ ورودي به اين مساله نمي كند وبه افكار عمومي تو ضيح نمي دهد صحبت هاي نادران درست است يانه؟اگر صحت دارد پس روي كار بودن اين دولت كه معاونش فساد در اين حد دارد چه توجيهي دارد؟اگر هم نادران وتوكلي وعلي مطهري خلاف واقع مي گويند چرا با آنها به جرم تشويش اذهان عمومي برخورد نمي شود؟ بهر رو آنگونه كه شنيده ها حكايت مي كنند اين مساله قرار است مسكوت بماند و آقاي رحيمي بايد به ميارزه خويش عليه فساد درستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي پر توان ادامه دهد . حدود یک ماه قبل ۲۱۶ نماینده مجلس در نامه‌ای سرگشاده به بازداشت اعضای یک باند بزرگ اقتصادی اشاره کردند که برخی افراد با مسئولیت‌های بالای اجرایی نیز در آن حضور داشتند.

 

رئیس قوه قضائیه نیز در مورد این باند گفته بود که اعضای آن توانسته‌اند با جعل اسناد دولتی و قضایی، میلیاردها تومان به حقوق مردم و بیت‌المال خسارت وارد کنند که تنها اختلاس یک نفر از آنان ۶ میلیارد تومان است.

 

برخی از ناظران و تحلیلگران سیاسی معتقدند، طرح این گونه ادعاها و شکایت‌ها تنها بازی‌ای سیاسی است و جناح حاکم به منظور به دست آوردن بخشی از مشروعیت از دست رفته‌ی خود پس از انتخابات اخیر، این گونه بحثها را به میان  می‌کشد تا بتواند جایگاهی در میان مردم برای خود باز کند.

 

گروهی دیگر اما معتقدند که اینها بازی سیاسی نیست و جناح اصول‌گرا به راستی از درون در حال فروپاشی است.

 

البته  پاره اي از تحليل گران هم بروز مساله رحيمي ومطرح شدنش در مجلس را بازي برادران لاريجاني عليه احمدي نژاد مي دانند كه اورا در مسايل مختلف به عقب نشيني وادار كنند، ضمن اينكه جايگاه اين برادران در ساخت قدرت، از زير سايه محمود احمد ي نژاد و تحت الشعاع او بودن در بيايد كه اگر هم اين تحليل را بپذيريم باز منافي دخالت رهبري براي مسكوت ماندن قضيه نيست .بهر رو مطرح شدن قضيه رحيمي به اين عرياني ضربه سختي براي دولت بود.

 

انحراف بي انحراف

 

انتشار گزارش ديوان محاسبات از بودجه 87 هم محاسبه شده بود. چرا كه نشست كميسيون بودجه با مسئولين ديوان محاسبات برسرتفريغ بودجه به قبل از سال نو برمي گردد واين نشست در روزهاي مياني اسفند برگزار شد ويك  ماه بعد اين گزارش منتشر مي شود.آن هم درست در روزهايي كه دولت ومجلس در دو موضوع حاد با هم منازعه ودرگيري بالايي داشتند.

 

براساس گزارش جرس محاسبات صورت گرفته  در يك فقره ساده تخلف وانحراف، دولت 760ميليارد تومان را به خزانه واريز نكرده است.اين درآمدها از صادرات مقداري خاص بنزين ونفت به كشورهاي همسايه وعدم محاسبه مابعد تفاوت قيمت گاز است.حال اگر درآمد يك خانواده نسبتا مرفه ومتوسط روبه بالا را درتهران ماهي دوميلون وسالي 24 ميليون در نظر بگيريم ،عدم واريز مبلغ 760ميليارد تومان  معادل درآمد سالانه 40  هزار خانواده متوسط رو به بالا است.كه اگر سطح طبقاتي را پايين تر در نظر بگيريم ازگستره 40هزار خانوار بيشتر خواهد شد.محروم كردن جامعه از چنين درآمد وپولي در حالي است كه اين دولت دولت هاي ديگر را به فساد متهم ميكرد ولي چنين گزارش تكان دهنده اي براي هيچ كدام از دولتهاي بعد از انقلاب در نيامد .اين گزارش حكايت دارد كه: مهم ترين  مورد عدم واريز، 556 ميليارد تومان مابه التفاوت قيمت گاز است كه طبق گزارش ديوان محاسبات به خزانه واريز نشده است. به اين صورت فقط حجم رقم هاي واريز نشده يا محاسبه نشده  دولت به خزانه در اين گزارش 767ميليارد تومان است. از سوي ديگر14هزار ميليارد تومان هزينه ها، بيشتر از درآمدها بوده كه از حساب ذخيره ارزي برداشت شده است؛ يعني رقم 14ميليارد دلار. دولت احمدي نژاد هيچ وقت تخلفات خود را كه ديوان محاسبات اعلام كرده نپذیرفته وآن را سياسي كاري خوانده است. مجلس هم در نوبه هاي قبلي قول پيگيري وبرخورد وگزارش به دستگاه قضايي را مي داد كه در طول دو گزارش قبلي اين اتفاق رخ نداد. حال كه روابط مجلس ودولت اصولگرا هم بر سرهدفمند سازي يارانه ها از يك سو واتهامات وارده به رحيمي از طرف نادران از سوي ديگر، در بالاترين حد تنش است، مشخص نيست ورود اين گزينه سنگين به منازعه دو طرف، سطح تقابل دولت ومجلس را تا چه حد بالا مي برد؛نهايت اينكه بايد توجه داشت سال 87 سال قبل از انتخابات بوده واين همه تخلف مالي شايد خرج خريد راي شده باشد؟"

 

اما گويا اين گزارش وپي گيري هاي آن هم بايد به  نفع دولت طبق فرموده ها، به بايگاني سپرده شود ونماينده اي نبايد در مجلس ياداور انحراف 72درصدي بودجه شود.

 


 


جمعیت ۷۴ میلیون نفری وضرورتهای پیش رو

مژگان مدرس علوم -

 

در ایران با توجه به آمارهای بعمل آمده بیشترین سهم ترکیب جمعیتی را جوانان زیر سی سال که اکثرا تحصلیکرده می باشند،( بیش از 25 میلیون نفر از جمعیت کنونی ایران) تشکیل می دهد. با این احتساب ایران یک کشور جوان و تحصیلکرده محسوب می شود که از یک سو امتیازی برای رشد و توسعه اقتصادی کشور می باشند و از سوی دیگر برآوردن نیازها و تامین آتیه مناسب برای جمعیت جوان آن، نیاز به برنامه ریزی ها وسیاستگذاریهای ویژه و کارشناسانه دارد.

 

بسیاری از کارشناسان بر این باورند که افزایش رشد جمعیت موجب افزایش نیاز جامعه به‌ تامین غذا ، کار ، مسکن ، بهداشت ، آموزش و غیره در سطح وسیع می گردد. اما با توجه به مشکلات کشور که از اهم آنها می توان بیکاری، فقر و تورم را نام برد، رشد بی رویه و بدون پیش بینی جمعیت می تواند مشکلات اساسی در راه توسعه اقتصادی و تأمین اجتماعی بوجود بیاورد.

 

احتمال تکرار انفجار جمعیت دهه شصت

در سال‌هاي اول انقلاب، سیاستگذاری های غلطی در خصوص ازدياد نسل به اجرا درآمد. و بدنبال سياست‌هاي تشويقي سال‌هاي جنگ، جمعيت ايران از حدود 36 ميليون نفر به بيش از 50 ميليون نفر افزايش یافت. بدین ترتیب انفجار جمعیتی سالهای دهه شصت، سبب توسعه نیافتگی اجتماعی و اقتصادی کشور گردید که تا به امروز جامعه در حال پرداختن بهای آن می باشد. باید توجه داشت رسیدن متولدین دهه شصت به سن ازدواج و بچه​دار شدن می تواند سبب افزایش آمار زاد و ولدهای سال​های اخیر گردد که اگر دولت که مجري و پشتيبان سياست‌هاي جمعيتي کشور می باشد بدنبال راه حل کارشناسانه و علمی نباشد یکبار دیگر شاهد انفجار جمعيت در سال‌هاي آتي خواهیم بود.

 

در نيمه دوم دهه هفتاد که از آن با عنوان دوره مهار جمعيت یاد می شود با برنامه ریزی های کارشناسانه و تصویب قانون تنظیم خانواده در سال هفتاد و دو باعث شد تا رشد شتابان جمعیت‌ مهار شود تا جاییکه در دولت هاشمي، ناگزير، دوباره به تنظيم خانواده و كنترل جمعيت روي آورده شد. اما برنامه‌های کنترل جمعیت با روی کار آمدن دولت نهم، با چالشی جدی مواجه شد. برخی مسئولان ارشد این دولت اعتقاد چندانی به کنترل جمعیت نداشتند.

 

بنا به همین اعتقادات غیر کارشناسانه بود که محمود احمدی‌نژاد در زمان ریاستش در دوره نهم در جریان دفاع از وزیر کشاورزی دولت خود که توسط جمعی از نمایندگان مجلس استیضاح شده بود گفت: "این‌كه می‌گویند دو بچه كافی است، من با این امر مخالف هستم. كشور ما دارای ظرفیت‌های فراوانی است. ظرفیت دارد كه فرزندان زیادی در آن رشد پیدا كنند، حتی ظرفیت حضور ١٢٠ میلیون نفر را نیز داراست."

 

وی در میان بهت و حیرت کارشناسان ادامه داد: "این غربی‌ها خود دچار مشكل هستند و چون رشد جمعیت‌شان منفی است، از این امر نگران هستند و می‌ترسند كه جمعیت ما زیاد شود و ما بر آنها غلبه كنیم، به همین خاطر مشكل خودشان را به دیگر كشورها صادر می‌كنند."

 

بدنبال این اظهارنظر که به اعتقاد کارشناسان بیشتر به یک شوخی شباهت داشت یکی از مدیران نزدیک به احمدی‌نژاد، از طرح دولت برای افزایش شدید جمعیت خبر داده و اظهار داشت که دیدگاه رئیس دولت برای رساندن جمعیت به 120 میلیون نفر، در کوتاه مدت به عنوان یک سیاست و برنامه جدی در دستور کار دولت نهم قرار خواهد گرفت.

 

همچنین مریم بهروزی یکی از حامیان سرسخت دولت‌ نیز در سخنانی جانبدارانه به انتقاد از برنامه‌های کارشناسانه و علمی دولتهای قبلی در کنترل جمعیت پرداخته و اظهار داشت: "پیغمبر اسلام می‌گویند به هر میزان که تعداد فرزندان شما بیشتر باشد، از ثواب بیشتری در روز قیامت برخوردار خواهید بود. بنابراین وقتی که روزی را خدا

می دهد، چه ایرادی دارد که فرزندان بیشتری به دنیا آیند؟"

 

افزایش مشکلات آموزشی و فقدان امنیت غذایی

یکی از پیامدهای رشد روز افزون جمعیت در کشور ما افزایش تعداد افراد در سن تحصیلی و در نتیجه افزایش تقاضا برای امکانات آموزشی است . مطابق با آمارهای بعمل آمده حدود ۳۰ درصد از جمعیت کشوردر سن تحصیل قرار دارند که با رشد فعلی جمعیت در هر ۱۵ دقیقه یک کلاس درس و در هر ۲۴ ساعت ۹۶ کلاس درس یا ۱۶ مدرسه باید ایجاد شود . بموازات افزايش نیازهای آموزشي، دولت باید هزینه زیادی صرف ایجاد امکانات آموزشی، تأمین نیروی انسانی برای آموزش و فضای آموزشی بکند. اما با توجه به محدود بودن اعتبارات تخصیص یافته به این بخش، سوء مدیریت ها و عدم بهره گیری مناسب از نظرات کارشناسانه در این زمینه  "كيفيت" وضعيت آموزشي تنزل پیدا کرده و کشور را در این عرصه دچار مشکل خواهد کرد.

 

همچنین امنیت غذایی جمعیت رو به رشد که عمدتاًمصرف کننده اند ، بار عظیمی بر دوش جامعه خواهدبود. برای هر نفر که به جمعیت اضافه می شود ، باید چهار هزار متر مربع زمین زیر کشت برود و این در حالی است که در کشور ما دوازده میلیون هکتار زمین کشاورزی است که کفاف پنجاه درصد جمعیت را می دهد. و حدود یک ششم مردم کشوردسترسی به غذای کافی ندارند و رقم سوء تغذیه در بین کودکان از این هم بالاتر است . بدیهی است که خانواده های پرجمعیت مشکلات تغذیه ای و بهداشتی بیشتری دارند .  

 

ناتوانی دولت در حل مشکلات جامعه

رشد بی رویه جمعیت سبب تحليل رفتن روز افزون منابع كشور و نابرابری میان امکانات موجود و میزان جمعیت متقاضی استفاده کننده از آن امکانات می شود. و کاهش کیفیت زندگی و افزایش محرومیتهای اقتصادی ، اجتماعی و روانی از عواقب آن می باشد.

 

براساس آمارهاي ارائه شده در سال 86 بيش از 9 ميليون نفر از مردم كشورمان در فقر "مطلق" و شديد به سر مي برند. این فقر، فقدان آموزش و پرورش، تغذيه نامناسب، پايين بودن سطح بهداشت، افزايش بيماريهاي جسماني- رواني و ...را در بر می گیرد. همچنین افزايش كودكان خياباني ، بي خانماني، تكدي گري، پدیده فرار از خانه همه نشان دهنده افزایش آسیب های اجتماعی است که ناشی از ناتواني مسئولین دولت در حل مشكلات زیر ساختی جامعه مي باشد.

 

در همین ارتباط، با افزايش جمعيت شاهد انبوه عظیمی از جویندگان کار خواهیم بود و تعداد افرادی که نمی توانند هزینه های لازم زندگی خود را تأمین کنند بدلیل رشد سریع جمعیت و ساختار جوان جمعیتی ، روز به روز افزایش می یابد.

 

كارشناسان اقتصادي بر اين باورند كه ايران براي غلبه بر مشكل بيكاري، نيازمند رشد اقتصادي بالاي هشت درصد است و اين درحالي است كه در طول سه سال گذشته متوسط رشد اقتصادي حدود پنج درصد گزارش شده است.

 

همچنین آمارهای موجود نمایانگر این است که افزایش سریع جمعیت مشکلاتی برای تأمین خدمات بهداشتی جامعه بوجود می آورد. متأسفانه ناكافي بودن مراكز بهداشتي درماني ، كمبود پزشك و كادر بهداشتي- درماني، امكان تشخيص به موقع و درمان مناسب را براي مردم از بين برده و در نهايت سطح بهداشت و سلامت جامعه كاهش يافته است.

 

"دستکاری" ارقام برای صعود به قله های آرمانی

در حالی که مشکل رشد جمعیت تنها مشکل ارقام و اعداد نیست بلکه در پس این ارقام، واقعیت های فرهنگی و اجتماعی مهمی نهفته شده است که مشکل رفاه انسان و توسعه جامعه را در بر خواهد گرفت، محمود احمدی نژاد در دیدار با نمایندگان مجلس هر گونه مشکلی در سطح جامعه را انکار کرده با بالا و پایین آوردن ارقام و اعداد سعی در وارونه جلوه دادن واقعیت های جامعه است.

در ایام نوروز احمدی‌نژاد با تأکید بر اینکه برنامه‌های سازندگی کشور در گسترده‌ترین حد خود ادامه دارد، گفت: "امروز حرکت جهشی به سمت قله‌های آرمانی ادامه دارد و ظرفیت کار در کشور بیش از 3 برابر وضعیت موجود است. دولت نشان داده است که در اداره اقتصاد و کنترل بازار موفق بوده است با مدیریت دولت علی‌رغم بحران اقتصاد جهانی و برخی "مانع‌تراشی"‌ها تورم به 10.8 درصد کاهش پیدا کرده است."

 

این در حالی است که مقامات صندوق بین‌المللی پول، گزارش داده اند که  پیش‌بینی شده است نرخ تورم در سال 1389 به 32 درصد خواهد رسید.

 

وی همچنین با اشاره به کنترل قیمت مسکن و ادامه کاهش روند نزولی قیمت آن گفت: "در بخش مسکن برای اولین بار در 60 سال گذشته قیمت مسکن پایین آمد و در سال 89 هم روند نزولی آن با شتاب بیشتری ادامه خواهد یافت."

 

اما به اعتقاد کارشناسان، مسئله مسکن امروزه از مسائل پیچیده کشور می باشد که در نتيجه رشد جمعيت تقاضاي روز افزون براي آن بالا رفته است. اما  واحدهای مسکونی ساخته شده در کشور به هیچ وجه پاسخگوی این افزایش نبوده و افزايش سرسام آور قيمت مسكن در سالهای اخیر آسيب پذيري خانواده ها را به دنبال داشته است. که البته  ناتواني مسئولين در تأمين مسكن و ضعف برنامه ريزي در سطح كلان در این بحران بی تاثیر نبوده است.

 


 


عبدالله مومنی؛ معلم کلاسی به پهنای ایران زمین

هدی یگانه -

 

 
 
 
کلید خانه را می گیرد، چون گمان دارد زودتر از همسرش فاطمه به خانه بر می گردد تا با پسر ها که از مدرسه باز می گردند، ناهار بخورد و در غیاب تنها زن خانواده مردانه گپی بزنند.
 
 
فاطمه که غذای مورد علاقه همسرش را پخته، به خانه می رسد  و در انتظار عبدالله می ماند.
 
 
 آخر باز جویی که تلفن زده بود، صدای مهربانی داشت و از او خواسته بود که فقط بیاید امضایی بکند تا مرخصی اش تمدید شود. با هم می روند. عبدالله آنقدر مطمئن بود بر می گردد که همسر را می فرستد دنبال کاری و کلید خانه را هم می برد.
 
 
اما عصر شده و او هنوز نیامده است . پسرها بی تابی پدر می کنند که نکند بابا را برده باشند و مادر با صبوری دستی بر سر حمید و امیر می کشد و می گوید:" برده باشند، مگر چه می شود؟ افتخار کنید به چنین بابایی."
 
 
پسرها افتخار می کنند به پدری که برای همه می خواهد پدری کند نه برای دو پسرش و فرزند برادر شهیدش!
 
 
پدری که تنها یک سال از پسر بزرگش بزرگتر بود وقتی بار خانواده برادر شهیدش را بر دوش گرفت.
 
 
هفده ساله بود که احساس بزرگی داشت و می خواست برای رقیه برادرش، پدری کند.
 
 
کسی که در هفده سالگی پدر " رقیه" می شود، باید در 33 سالگی برای جوانان کشورش پدری کند.
 
 
ولی پسرها دلتنگی هایشان را چه کنند؟ یاد پدر می افتند همه نوروز امسال باهم در دشتها و کوهپایه های سر سبز کوهدشت مسابقه دو می گذاشتند و سرعت پسرها آنقدر زیاد بود که بابا جا می ماند از این همه چابکی فرزندان.
 
 
یادشان به توپ گردی می افتد که همراه با شادی و قهقهه مستانه پدری از بند رسته با فرزندانی مخمور شادی دیدار پدر، رقص کنان در آسمان آبی بالای سرشان می چرخد.
 
 
 
عبدالله آزاد می شود
 
 
 
این را فاطمه آدینه وند می گوید. با یقین و اطمینان عجیبی!
 
 
گویی او کسی نبوده که شبها تا صبح چشم بر پنچره دوخته بود تا شاید کسی بیاید.
 
 
گویی او نبوده که در این 36 شب گذشته، یک شب خواب به چشمانش نیامده. هر شب در کنار بستر همسر نشسته و دیده که  عبدالله در خواب حرف می زند. فریاد می کشد و می گوید:" نزنید".
 
 
 اسارت همسرش در بیرون دیوارهای سرد و بی روح اوین، آنقدر آزار دهنده بوده که او ترجیح می دهد، عبد خدا به اوین در همان چار دیواری کوچک و تنگش بدون هیچ امکاناتی برگردد.
 
 
فاطمه از برگشت همسرش به اوین دلتنگی نمی کند. فقط آرزو می کند که به او کتاب و قران بدهند.
 
 
می داند که برای عبدالله ها،زندان شکنجه نیست. دور بودن از " خود " و محروم بودن  از" اندیشیدن و سخن گفتن" رنج است.
 
 
می گوید یک روز هم راحتش نگذاشته بودند. تلفن همراهش مرتب زنگ می زد. اگر آن را خاموش می کرد. این تلفن من بود که به صدا در می آمد. تلفن خانه. زنگ در.
 
 
از همه زنگها بدش می آید. هر زنگی که به صدا در می آمد. رنگ از روی پسرها می پرید که نکند زمان وداع است.
 
 
 
این خانواده در فراق کم تجربه نیستند
 
 
 
حمید رضا وقتی 13 سال داشت که پدرش را  به خاطر  برپایی راه پیمایی گرامیداشت 18 تیر به اتهاماتی شبیه امروز راهی اوین شده بود، آن زمان می پرسید: " پدر من كه يك معلم ساده است و ابزاري جز قلم و كاغذ ندارد، پس چرا اكنون با او و ما اين چنين برخورد مي كنند؟"
 
 
مادر آن روز جوابی برای پسر نداشت. وقتی 22 خرداد رسید و مادرها بهمراه تمامی پسرها، شهرهایشان را " سبز" کردند، تازه فهمید که چرا از قلم و کاغذ یک معلم می توان هراس داشت.
 
 
همان سالی که  یکی از جرایم عبدالله عدم خروج از کشور بود!!زندانبان اصلا پیچیدگی ندارد. حرف آخرش را اول زده. صریح و بی ریا. بروید!! تا اینها خیالشان راحت شود از دست این همه آدم وطن خواه...
 
 
سه سال پیش فاطمه گفته بود که نمي داند گناه اين دو نوجوان چيست كه بايد روزهاي تابستان را تنها به ياد پدر بگذرانند و هر لحظه نسبت به سلامت جسماني او نگراني بر نگراني بيفزايند؟
 
 
ولی این فاطمه دیگر آن فاطمه قبل نیست. حالا می داند در گوش پسرهایش چه سرودی زمزمه کند و  از حماسه مردان بزرگ خرداد چه بگوید.
 
 
وقتی عبدالله را زار ونزار در حالی که 20 کیلو وزن کم کرده بود در آبان ماه برای ده دقیقه به دیدار خانواده  آوردند، توان ایستادن نداشت. رنگ به رویش نبود و آشفته و بی رمق می نمود.
 
 
پسرها اشک می ریختند که چه بر سر بابا آمده، و بابا با همان حال نزاریش می گفت:" جای من خوب است، نگران نباشید!"
 
 
روزه گرفته ام. این ضعف و بی حالی ناشی از آن است!
 
 
این تنها جمله ای بود که عبدالله گفته بود.
 
 
بچه ها نمی دانستند که قسم حضرت عباس را باور کنند یا کبودی بدن پدر را که نای حرف زدن ندارد.
 
 
 
 
ترک خدمت و اعلام بی نیازی !
 
 
 
همان معلم جامعه شناسی که برای شاگردان نوجوانش درس عملی جامعه شناسی بومی ایران زمین را  بجای تدریس در کلاسی 20 متری در پهنه همه این مرز و بوم به نمایش در آورده است.
 
 
آموزش و پرورش، در همه زمانی که عبدالله مهمان اوین بود و داشت امتحانش را در جامعه ای متفاوت از آنچه تدریسش کرده بود، به بازجوها می داد، بعلت " ترک خدمت"! از کار بیکارش کرده بودند و از عبدالله با همه غنایش، اعلام " بی نیازی " کرده بودند.
 
 
 این عبدالله از همان خانواده ای است که با اهدای پنج شهید از مرزهای خاکی ایران زمین دفاع کردند و او اینک، ایستاده است تا از مرزهای ارزشی کشورش دفاع کند.
 
 
او که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در حبس و شکنجه است، حتی در خانه جلوی زن و فرزند هم آبرو داری می کند و شکنجه و ناسزا از سوی زندانبان را بشدت رد می کند.  می گوید نکند، پسرها به این نظام که نظمش رفته، بی اعتماد شوند!
 
 
و پسرها که دروغ از پدر نشنیده اند باور می کنند که جای پدر حتما خوب است و بابا وقتی با هم  سلولی هایش کشتی می گرفته، بدنش کبود شده.
 
 
او که حتی در برابر بازجوها که از او می خواهند مصاحبه کند، به سخنرانی برود و علیه همه یگوید، مقاومت می کند و می گوید که به صلاح نظام نیست. این اقدامات به ضرر جمهوری اسلامی است.
 
 
زمان تو شاهد باش! عبدالله که به جرم اقدام علیه امنیت ملی و بر اندازی به شش سال حبس تعزیری و دو سال حبس تعلیقی محکوم شده ، حاضر نیست برای آزادیش عملی انجام دهد که به ضرر نظام موریانه خورده جمهوری اسلامی است .
 
 
ای زمان تو شاهد باش که اینها که به جرم ضدیت با نظام در حبسند، با همه جوری که می کشند باز پای این نظام ایستاده اند و حتی از زندانبان هم دفاع می کنند.
 
 
بوی عمویم را می داد
 
 
فاطمه گفته بود که خواسته بودند موسوی به خانه شان نیاید. ولی او می گوید: مهندس که آمد، اشک شوق در چشمانم حلقه زد. گویی عموی شهیدم به عید دیدنی ام آمده است.
 
می پرسم مگر از عمویت چه خاطره ای داری که با دیدن مهندس برایت زنده می شود. می گوید: عمویم، مهربان بود و  " جوانمرد". رشادت و شجاعت داشت. هیچگاه همسنگرش را تنها نمی گذاشت. حتی اگر شهید بود یا زخمی. او را بر دوش می کشید و به پشت جبهه می آورد.
 
هر وقت از جبهه به مرخصی می آمد اول در خانه ما را می زد. همسر شهیدم به او پدر می گفت. خیلی دوستش داشتیم ولی او به شهادت رسید.
 
از نگاه فاطمه موسوی " یادگار جنگ" است. بوی جبهه می دهد. بوی شهیدان را می دهد. او موسوی را افتخار ایرانیان می داند و بر خود می بالد که ساعتی میزبان او بوده .
 
فاطمه در این 36 روز میزبان خیلی ها بود؛ مهدی کروبی، عبدالله نوری، تاج زاده ، بچه های دفتر تحکیم از دور و نزدیک. خانه پر مهرشان پر شده از خاطره عزیزانی که به دیدار بهار آمده بودند.
 
موسوی وقتی مهمان این خانه شد از بی اثر بودن زندانها گفته بود وقتی رشادت عبدالله را دیده بود. مهندس بهار را هم بشارت داده و گفته بود که کسی نمی تواند جلوی بهار را بگیرد. ... بهار می آید.
 
عبدالله مومنی نيمه شب ۱ تير ۱۳۸۸ در ساختمان ستاد شهروند آزاد مهدی کروبی در ميدان ونک تهران از سوی نيروهای امنيتی انتخاباتی بازداشت شد.
 
او عضو دفتر تحکیم وحدت وفعال حقوق بشر است .
مومنی ۱۶ اسفند با قرار وثیقه ۸۰۰ میلیون تومانی بعد از ۸ ماه بازداشت به مرخصی ۵روزه آمد و با تمدید نشدن زمان مرخصی دیروز بدون وداع به اوین بازگشت.  
عبدالله مومنی در حال حاضر در بند 209 اوین با همه مردان خوب خداست.  
 
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری*
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است
 
* این دو بیتی مرحوم ابتهاج را مومنی در پایان یکی از سخنرانی هایش خوانده بود

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته