-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۵, یکشنبه

Latest News from Emrooz for 04/25/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



نماینده سنندج، کامیاران و دیواندره به اتهام توهین به دولت توسط دادستان انقلاب تهران احضار شد.

به گزارش خبرآنلاین به نقل از وبلاگ عبدالجبار کرمی نماینده سنندج، کامیاران و دیواندره در مجلس شورای اسلامی، این نمانده مجلس به خاطر شکایت دولت به دادگاه انقلاب تهران احضار شد.

استانداری کردستان و ریاست جمهوری طی شکایتی که با شماره ۸۷۰۴۳۷/ب ۵ و از طریق دادستان انقلاب تهران درخواست و ارسال شده است،خواستار محاکمه و اعمال مواد ۶۰۹،۶۹۷،۶۹۸ قانون مجازات اسلامی برای دکتر کرمی به اتهام برخورد و توهین آشکار او به دولت و مسئولین کشور و استان شده اند.

درعین حال کرمی نیز اعلام نموده است که به هیچکس توهین یا اهانت ننموده و فقط در راستای ایفای وظایف نمایندگی و نظارت مبتنی بر آن برخورد،عمل و اقدامات و برخوردهای خود را در چهارچوب قانون و برای تلاش در جهت احقاق حقوق موکلین و رسالت سنگین وکالتی که مردم بر دوش او نهاده اند اعمال نموده و انجام داده و خواهد داد ولی در این میان مسئولین استان با حاشیه سازی و تحریف اصل مسائل در صدد سوق دادن آنها به سمت و سوی امنیتی هستند تا بتوانند با ثقیل کردن موضوعات و کشاندن آنها به آن سوی خط قرمز،بهانه و توانایی برخورد آسانتری داشته و با این روند بهترین راه را برای ممانعت از اعمال بعد نظارتی مجلس برگزیده باشند که البته این شیوه جوانمردانه ای به نظر نمی رسد.


 


انقلاب فرهنگی پدیده‌ای چند وجهی است که برای بررسی ابعاد مختلف آن باید به مناسبات زیادی توجه داشت. شرایط سیاسی خاص سال‌های ابتدای انقلاب در کنار برخی خواست‌های مرسوم انقلابیون در ساختار جدید به همراه شناخت ساز و کار حاکم بر نهاد دانشگاه، از جمله این موارد است. با دکتر صادق زیباکلام در دوم اردیبهشت سالگرد انقلاب فرهنگی سال ۵۹ در این باره به گفت‌وگو نشستیم. استاد آن مقطع دانشکده فنی دانشگاه تهران که بعدها به یکی از اساتید شاخص علوم سیاسی بدل شد با توجه به تسلط بر مباحث تاریخی، سیاسی و شناخت دقیق از فضای دانشگاه، مرجعی معتبر برای پاسخ به سوالات ستاره صبح در این باره بود.

پدیده انقلاب فرهنگی در مقطعی از تاریخ بعد از انقلاب رخ داد و به غلط یا درست، حدود دو سال دانشگاه‌های کشور تعطیل شد. از نظر شما سلسله عوامل شکل‌گیری این پدیده چه بود؟

من در این باره به طور مفصل صحبت کرده و در کتاب دانشگاه و انقلاب درباره آن توضیحات مبسوطی ارائه کرده‌ام. در اینجا هم سعی می‌کنم چکیده این مطالب را بیان کنم. اساساً بعد از انقلاب به تدریج در محیط‌های دانشگاهی بحثی پیش آمد به اسم انقلاب فرهنگی و ضرورت آن. در مجموع سه جریان نیز به طور کلی به دنبال انقلاب فرهنگی بودند.

جریان نخست جریانی بود که از اینکه گروه‌های معاند علیه نظام و انقلاب، دانشگاه را مامن و مرکز فعالیت‌های خود کرده و از دانشگاه، فعالیت‌های خود در مدارس، ادارات و کارگران را سازماندهی می‌کنند ناراحت بوده و اعتقاد داشتند که دانشگاه نباید برای برخی گروه‌ها ستادی باشد برای فعالیت علیه نظامی که بیش از ۹۸ درصد از مردم به آن رای آری داده‌اند.

گروه دوم جریانی بود که به دنبال نوعی ادبیات جهان سومی بودند که از اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰ میلادی - که در سال آخر آن انقلاب رخ داد - فعال بودند. آنها به دنبال بحث‌هایی مانند «تکنولوژی مناسب» بودند.

*بحث بومی کردن علم؟

خیر مانند امروز به دنبال بومی کردن علم نبودند اما به دنبال بومی کردن صنعت و تکنولوژی بودند. خود من هم به این تفکر تعلق داشتم و عمده بحث‌هایی که مطرح می‌شد این بود که یک فارغ‌التحصیل رشته مهندسی دانشکده فنی دانشگاه تهران، شریف یا پلی تکنیک چقدر می‌توانند در اقتصاد، صنعت و تکنولوژی ایران که به تعبیری وابسته است نقش داشته باشند؟ یعنی فعالیت در جامعه صنعتی و اداری ما چقدر کار آیی دارند؟

این بحث در هند و کشورهای امریکای جنوبی مطرح شده بود و برخی اندیشمندان اروپایی که گرایش چپ داشتند نیز آن را مطرح ساخته بودند. این باور وجود داشت که با توجه به دروسی که در این رشته‌ها تدریس می‌شود یک فارغ التحصیل دانشکده فنی ما اگر برود امریکا، انگلیس و آلمان کارایی بیشتری خواهد داشت تا ایران.

*یعنی علم آموزش داده شده را منطبق با تکنولوژی صنایع و بخش‌های مختلف ایران نمی‌دانستید؟

بله یعنی آنها نمی‌توانستند در جامعه ایران فعالیت مناسب داشته باشند یا بهتر بگویم تصور آن روز ما این بود که آنها خیلی با مختصات توسعه‌ای که در جامعه ایران رخ داده نمی‌توانند کارایی داشته باشد. مثل اینکه در آن مقطع، یک کامپیوتر فوق پیشرفته به یک روستا که استفاده از آن را نمی‌دانند انتقال داده می‌شد. نتیجه مشخص بود چرا که در آنجا ماشین حساب، لوله کشی آب، خانه بهداشت و... خیلی بیشتر کارایی دارد.

گروه سومی هم بود که معتقد بودند علوم انسانی و اساساً علم باید دوباره تعریف شده و «اسلامی» شود. به عبارت دیگر آنها می‌گفتند حقوق، علوم اجتماعی و روانشناسی که در دانشگاه تهران و سایر دانشگاه‌های کشور تدریس می‌شود به هر حال غربی هستند و نگاه آنها ملهم و متاثر از اندیشه غربی است. با توجه به اینکه اسلام نگاه خود را به جامعه دارد، انسان و مناسبات اجتماعی آن دارد باید آن نگاه را پیدا کرده و در دانشگاه‌ها حاکم کنند. بحث این نبود که نگاه غربی کنار گذاشته شود بلکه بحث این بود که چون جامعه اسلامی است، نگاه به علوم انسانی هم باید انسان محور باشد. در واقع اگر مارکسیسم و لیبرالیزم غرب هم وجود داشت اسلام باید محور باشد.

*این سه جریان مورد اشاره شما، اهداف کاملاً متفاوتی را دنبال می‌کردند. پس چطور توانستند به یک حرکت واحد برسند؟

بله به رغم این مساله آنها در یک نکته مشترک بودند که وضع موجود باید تمام شود اما هر کس به دلیلی به دنبال انقلاب فرهنگی بود. اما در اینکه دانشگاه باید تعطیل شود و وضع موجود باید تغییر کند هر سه جریان متفق بودند.

*این باور وجود دارد که جرقه این خواسته از سال ۵۸ زده شد. به نظر شما چه عواملی وقوع انقلاب فرهنگی در سال ۵۹ را تسریع کرد؟

فضای سیاسی به این مساله کمک کرد چون واقعاً فعالیت سازمان‌ها و تشکیلات معاند با نظام در دانشگاه‌ها به مرحله‌ای رسیده بود که برای هواداران نظام غیر قابل تحمل می‌نمود. این امر حتی برای دانشجویان مسلمان هم سخت بود. در نتیجه دانشگاه به تدریج از خرداد و تیر ماه ۵۸ به سمت و سوی تعطیل شدن رفت و این مباحث در سال تحصیلی ۵۸ - ۵۹ و از مهر ماه همان سال ادامه پیدا کرد منتها هر چه به سمت پایان سال تحصیلی می‌رفتیم ابعاد تازه‌ای می‌یافت و برخی درگیری‌ها در دانشگاه آغاز شد.

*این درگیری‌ها فقط در تهران و به خصوص در دانشگاه تهران به عنوان کانون تحرک سیاسی آن مقطع به وقوع پیوست؟

خیر، در استان‌ها هم مواردی به وقوع پیوست. به عنوان مثال در دانشگاه تبریز آقای هاشمی‌رفسنجانی برای سخنرانی رفته بود که چریک‌های فدایی خلق و مجاهدین تظاهرات کردند و سخنرانی ایشان به هم خورد. در واقع این روند از خرداد ۵۹ به نقطه غیر قابل تحمل رسید. پس از آن دانشگاه‌ها تعطیل شده و ستاد انقلاب فرهنگی به امر امام تشکیل شد.

*اعضای ستاد چه کسانی بودند؟ تقسیم کار صورت گرفته میان اعضای ستاد بر چه مبنایی بود؟

امام به چند نفر حکم دادند. آقایان دکتر عبدالکریم سروش، علی شریعتمداری، مرحوم ربانی املشی، شمس آل احمد و جلال‌الدین فارسی هسته اصلی ستاد را تشکیل دادند و قرار شد هر یک بخشی از داستان انقلاب فرهنگی را پیگیری کنند. شمس آل احمد به مسائل فرهنگی و مطبوعاتی می‌پرداخت، مرحوم ربانی املشی جنبه‌ای که ارتباط بین حوزه و دانشگاه را در نظر داشت دنبال می‌کرد و دکتر سروش و شریعتمداری هم بحث اسلامی شدن دروس علوم انسانی را در دستور کار داشتند. در واقع از زمانی که ستاد در ساختمان وزارت فرهنگ و آموزش عالی در خیابان استاد نجات‌الهی مستقر شد کار تدوین آیین نامه و تشکیل کمیته‌های تخصصی آغاز شد.

*با تعطیلی دانشگاه‌ها چه مشکلاتی پیش آمد؟ به هر حال دانشگاه قلب تپنده هر کشوری است. در آن مقطع اساتید، دانشجویان و کارکنان دانشگاه به چه کارهایی مشغول بودند.

در آن مقطع و همزمان با آن در ۳۱ شهریور ۵۹، عراق به ایران حمله کرده و جنگ آغاز شد. بنابراین بخشی از دانشجویان مسلمان به سمت جنگ و جبهه رفتند و نسل اول فرماندهان سپاه را بچه مسلمان‌های سال آخر دانشگاه‌های فنی شکل دادند. بنابراین دانشجویان و اساتید مسلمان بیشتر درگیر جنگ و مباحث آن شدند.

اولین مشکل این بود که با خیل عظیم اساتید و کارمندان چگونه برخورد شود؟ دانشجویانی هم که طرفدار گروه‌های مارکسیست و کمونیست بودند به سمت سازمان و تشکیلات خود رفتند. اساتید مسلمان هم که دارای صبغه اسلامی بودند با نهادهای انقلابی و دولت همکاری می‌کردند. در این میان بخش قابل توجهی از اساتید و کارمندان مانده بودند که نه مخالف نظام بودند نه خیلی هوادار به شمار می‌رفتند. بخشی از آنها که رسمی بودند و دولت نمی‌توانست آنها را اخراج کند اما اولین موج ویرانگر به سمت اساتیدی آمد که پیمانی بودند. آنها به تدریج قراردادشان تمام می‌شد و به دلیل تعطیلی دانشگاه‌ها نیازی دیده نمی‌شد که به آنها همچنان حقوق داده شود.

بنابراین آنهایی که طرفدار نظام تشخیص داده نمی‌شدند قرارداد آنها دیگر تمدید نشد. آخرین حقوق خود را در اواخر ۵۹ و اوایل سال ۶۰ گرفتند و عملاً از دانشگاه کنار گذاشته شدند. به نظر من این بخش از آسیب‌های انقلاب فرهنگی ضایعه عظیمی بود چرا که دامن خیلی از اساتید جوان دانشگاه‌ها را گرفت. آنهایی که فنی، پزشکی و علوم پایه خوانده بودند به استرالیا، کانادا و امریکا رفتند چه اینکه بسیاری از آنها فارغ التحصیل دانشگاه‌های خوب غرب بودند. اما آنهایی که علوم انسانی خوانده بودند این امکان را کمتر داشتند و بعضاً در تشکیلات اداری و نهادی که جهاد دانشگاهی نام گرفت مشغول به کار شدند و بخشی از آن بعداً به دانشگاه باز گشتند.

*وضع دانشجویانی که گرایش اسلامی پر رنگ نداشته و در عین حال سیاسی و فعال در گروه‌های چپ نبودند چه شد؟

آنهایی که نه چپی بودند و نه اسلامی، در برخی مراکز مشغول به کار شدند و خب وضع کار بهتر از امروز بود. به عنوان مثال در آموزش و پرورش درس می‌دادند یا در یک شرکت مشغول شدند تا ببینند چه پیش می‌آید. مشکل اینجا بود که با دانشجویان سمپات و هوادار گروه‌های معاند چه باید کرد؟ همان طور که خیلی از اساتید به دلیل وابستگی به این جریان‌ها کنار گذاشته شدند، متاسفانه این دسته از دانشجویان هم اخراج شدند.

*این دانشجویان بیشتر حامی چه گروه‌هایی بودند؟

هوادار گروه‌های مختلفی بودند از چریک‌های فدایی خلق و توده تا جبهه ملی و حامیان دکتر مصدق و غیره.

*از نظر شما امکان بازگشت این دانشجویان به دانشگاه وجود داشت؟ به هر حال این نگرانی در نظام دیده شده بود که آنها بار دیگر به فضای دانشگاه را به قبل از انقلاب فرهنگی در حوزه فعالیت احزاب و تشکل‌ها در دانشگاه برگردانند.

صد درصد این امکان بازگشت وجود داشت. در دوران انقلاب انتظار اینکه دانشجویی در دانشگاه تهران درس بخواند و با سازمان مجاهدین، انجمن اسلامی، حزب توده و... ارتباط نداشته باشد انتظار بیهوده‌ای بود. حالا فرض کنیم یک دانشجویی ترم اول رشته برق یا حقوق دانشگاه تهران از چریک‌های فدایی خلق و دکتر مصدق طرفداری کرده بود یا فکر کرده بود که حرف‌های نورالدین کیانوری خیلی مهم است. به نظر من نباید اصرار به اخراج آنها می‌شد. متاسفانه برخی دانشجویان نزدیک به انجمن اسلامی و بعد‌ها دفتر تحکیم وحدت در این باره نقش داشتند و این دانشجویان کنار گذاشته شدند.

*در ابتدای دولت مهندس موسوی که مقارن با دوران وزارت دکتر محمد علی نجفی در وزارت فرهنگ و آموزش همراه بود عده‌ای تلاش می‌کردند که دانشگاه همچنان بسته بماند. شما در صحبت‌های خود اشاره داشتید که شرایط دو سال اول انقلاب، فضا را به سمت انقلاب فرهنگی برد. به نظر شما اهدافی که از این حرکت وجود داشت در مقطع تعطیلی دانشگاه‌ها به دست آمده بود؟ عملکرد ستاد انقلاب فرهنگی قابل دفاع بود؟

از آسیب‌های جدی اخراج و تصفیه استاد و دانشجو و کارمند که بگذریم مساله اساسی و بنیادی‌تر این بود که گروهی که می‌خواستند دانشگاه‌ها تصفیه شوند به اهداف خود رسیدند.

*دو گروه دیگر چطور؟

آن گروهی که به دنبال «تکنولوژی مناسب» بودند بحث‌هایی را مطرح کردند و خیلی هم در ستاد انقلاب فرهنگی به جایی نرسید و به بیان دیگر مهندسی مکانیک بعد از انقلاب فرهنگی، همان مهندسی مکانیک قبل از انقلاب فرهنگی شد. اما بحث اصلی به خواست گروه سوم بازمی‌گشت؛ گروهی که دست‌کم به دنبال اسلامی کردن علوم انسانی بودند. اینجا اصلی‌ترین بحث‌ها و درگیری‌ها اتفاق افتاد. تصور کسانی که در این گروه قرار می‌گرفتند و حتی تصور افرادی که جزو این جریان نبودند - مثل من که آن موقع استاد دانشکده فنی بودم - این بود که پدیده‌ای به نام علوم سیاسی اسلامی، مدیریت اسلامی، علوم تربیتی اسلامی و.. وجود دارد اما رژیم شاه چون وابسته و نوکر امریکا بوده اجازه تدوین نداده است. بنابراین کاری که باید انجام می‌گرفت این بود که یک نفر با پیکان برود حوزه علمیه قم و سر فصل‌های علوم انسانی اسلامی در علوم سیاسی، روانشناسی، علوم تربیتی، جامعه‌شناسی، مدیریت و روابط بین‌الملل را به تهران بیاورد و به ستاد انقلاب فرهنگی بدهد و ستاد هم اینها را تدوین کند. از اول مهر هم دانشجویان این رشته‌ها، علوم انسانی اسلامی را فرا بگیرند. دست‌کم این تصور خیلی از دانشجویان طرفدار گروه سوم بود.

*چرا این مساله به نتیجه نرسید؟ به هر حال در سال‌های بعد از انقلاب فرهنگی هم، همان دروس و چه بسا بیشتر از قبل - به دلیل افزایش ترجمه و نگارش کتب جدید در غرب - در رشته‌های علوم انسانی تدریس شد.

برای اینکه هر چه جلو رفتیم معلوم شد که چنین پرونده‌ای در قم وجود ندارد. خیلی چیزها در قم هست اما جایی که دو سه صفحه سرفصل علوم سیاسی اسلامی و.. اصلاً وجود نداشت. یک مرحله جلوتر برویم اصلاً کسی تا پیش از آن به دنبال تدوین چنین سرفصل‌هایی نبوده است. این بحث‌ها به شکل گسترده و عمیق دنبال شد تا سال ۶۱ که به یک نوع مشاجره و منازعه بین دانشجویان مسلمان و اعضای ستاد انقلاب فرهنگی بدل شد.

*اعضای ستاد چه موضعی داشتند؟ آنها هم به این نتیجه‌ای که شما رسیده بودید، رسیده بودند؟ این منازعه چرا آغاز شد؟

بله اعضای ستاد متوجه این مساله شده بودند و منازعه از آنجا آغاز شد که دانشجویان مسلمان، اعضای ستاد را متهم می‌کردند که شما با حوزه همکاری نکردید. در این میان برخی اعضای ستاد که در تب و تاب‌های اولیه بیرون افتادند مثل آقای شمس آل احمد و آقای ربانی املشی هم به دلیل کسالت، کم‌تر به ستاد می‌رفتند و بعداً هم رحمت خدا رفتند. طرف اصلی دعوای دانشجویان مسلمان، آقایان دکتر سروش، شریعتمداری و جلال‌الدین فارسی بودند.

*استدلال آنها در اعتراض به عملکرد این چهره‌ها چه بود؟

می‌گفتند درست است که آقای دکتر علی شریعتمداری مسلمان است اما کجا درس خوانده؟ در امریکا! آقای دکتر عبدالکریم سروش درست است که نظریه پرداز علوم اسلامی است اما کجا درس خوانده؟ اولاً ایشان در جوانی که دارو‌سازی خوانده و یکی دو سال در لندن فلسفه خوانده آن هم فلسفه غرب و آقای فارسی هم که دانشگاه نرفته است پس تکلیف گرایش آنها مشخص است. این اعضا هم در مقابل اتهامات از خود دفاع کردند البته دکتر شریعتمداری و سروش وارد این دعوا نشدند. اما جلال‌الدین فارسی قرص و محکم وارد شد. علت این بود که فارسی خود را یکی از پایه‌های انقلاب می‌دانست و این اتهامات برای وی بسیار سنگین بود. پاسخ‌های ایشان به دانشجویان هم در روزنامه کیهان و جمهوری اسلامی منتشر می‌شد.

*این پاسخ‌ها چه محورهایی داشت؟

او این اتهامات را رد می‌کرد و می‌گفت از حوزه خواستیم اما چنین سرفصل‌هایی اصلاً وجود ندارد. دکتر سروش هم بر این مساله تاکید داشت. وقتی کار به اینجا رسید دانشجویان مسلمان در حالت بهت فرو رفتند که مگر می‌شود با این همه متفکر، حوزه اینها را نداشته باشد؟

*این مباحث در حوزه و در بین کتب دینی وجود داشت؟

این طور بگوییم که اگر چیزهایی هم بود قابل استخراج نبود یا کسی به دنبال آن نرفته بود. در اینجا برخی روحانیون متوجه آسیب این نوع نگاه به حوزه شدند و شروع به پاسخ دادن به شبهات کردند. یکی از این افراد آقای هاشمی‌رفسنجانی بود. مرحوم محمدرضا فاکر که متولی آموزش و پروش بود هم در این باره فعال شد. ستاد انقلاب فرهنگی اما در این میان بی‌گناه بود و درست می‌گفت. اعضای آن می‌گفتند که ما خواهان همکاری حوزه علمیه قم بودیم و بارها رفتیم قم و آنها آمده‌اند تهران اما چیزی به ما ندادند. در نتیجه این سوال پیش آمد که آیا اساساً حوزه این گونه منابع را در اختیار دارد؟ اینجا بود که آقای هاشمی و فاکر وارد میدان شدند و اعتقاد داشتند که عده‌ای می‌خواهند به اعتبار حوزه لطمه بزنند.

*فرجام این بحث‌ها چه شد؟

سال ۶۲ آقای دکتر سروش موفق شد که مجوز باز شدن مجدد رشته‌های علوم انسانی را بگیرد. از سال ۶۲ تقریباً دانشکده‌های دیگر کار خود را شروع کرده بودند اما به دلیل مباحثی که به آن اشاره شد علوم انسانی پا در هوا مانده بود. هنر سروش این بود که توانست موافقت امام و آقای هاشمی را برای بازگشایی علوم انسانی بگیرد.

*مگر مقاومتی برای این مساله بود که نیاز به رایزنی داشت؟

برخی دانشجویان در مقابل فعالیت دوباره رشته‌های دانشگاهی علوم انسانی مقاومت می‌کردند چرا که می‌گفتند این علوم سیاسی، تربیتی، روانشناسی، مدیریت و... همان رشته‌های پیش از انقلاب فرهنگی است! هنر سروش این بود که به آنها گفت چه اسلامی هست و چه نیست، می‌خواهیم آنها را باز کنیم. فقط یک سری واحد‌ها تحت عنوان واحد‌های اسلامی به سر فصل دروس این رشته‌ها اضافه شد. به هر حال دانشجویان همه رشته‌ها باید یک سری دروس مانند معارف و اخلاق و انقلاب اسلامی و بعدها وصیت نامه امام را بخوانند. اما یک سری واحد‌های اسلامی تخصصی هم اضافه کردند. مثلاً در علوم سیاسی واحد دین و دولت در اسلام، دیپلماسی پیامبر (ص)، در علوم تربیتی، علوم تربیتی از دید قرآن و نهج البلاغه را اضافه کردند.

*به نظر شما این مساله توانست اهداف مد نظر گروه سوم را محقق کند و این رشته‌ها اسلامی شوند؟

مشکل اصلی واحد‌های جدید نبود بلکه مشکل اساتید آن بودند که حرفی برای گفتن نداشتند. یعنی چی؟ یعنی استادی که باید حکومت از نظر قرآن، نظریه فیلسوفان اسلامی درباره دولت در اسلام را تدریس می‌کرد، حرف زیادی برای گفتن نداشت. مشکل استاد هم نبود چرا که هم اساتیدی که از حوزه می‌آمدند چه آنهایی که به قول مهندس بازرگان، مکلا بودند حرفی برای گفتن نداشتند. با سواد‌ترین آنها می‌توانست تاریخ صدر اسلام را تشریح کرده یا کلیاتی راجع به ویژگی‌هایی حاکم اسلامی بیان کند که به نظر من اینها دانشجویان را اقناع نمی‌کرد و انتهای آن مشخص نمی‌شد که نظریه سیاسی اسلام در باب حکومت چیست؟ در طول ترم که فقط نمی‌توان نگاه متفکرین غربی، بوداییان، مارکسیست‌ها و... این را نقد کرد. سوال این بود که بسیار خب به هر حال ترم تمام شد پس اسلام چه می‌گوید؟ اگر هدف از ایجاد دروس اسلامی این بود که اسلام برای دانشجویان مطلوبیت پیدا کند هیچ یک از دروس اسلامی ما نه آنهایی که عمومی بود و نه اختصاصی‌ها نتوانستند موفق عمل کنند.

*در یک جمع بندی کلی، انقلاب فرهنگی پدیده‌ای ناگزیر بود؟

سال ۵۹ این‌گونه به نظر می‌آمد اما وقتی با عقل امروز به عقب می‌نگریم هیچ ناگزیری نبود. اینکه دانشجویان طرفدار رجوی، فرخ نگهدار و دکتر مصدق هستند خیلی مهم نبود و طبیعت اول انقلاب بود. در انگلیس که درس می‌خواندم عبارتی مشهور بود که دانشجویان در سال اول، مورنینگ استار می‌خوانند که ارگان حزب کمونیست بود. سال دوم گاردین و ایندیپندنت که لیبرال است مورد توجه قرار دارد. سال سوم تایم می‌خوانند که محافظه‌کار است و سال چهارم فایننشال تایمز می‌خوانند که به دنبال اقتصاد باشند! این طبیعت دانشگاه است. خطاست که این دانشجو را اخراج و داغ و درفش کنیم. در واقع گروه سوم منتظر است آن پیکان این ۱۳۵ کیلومتر بین قم و تهران را طی کند و سرفصل‌ها را بیاورد. من در کتاب‌هایی که نوشتم گفتم تاکید کردم که نه به عنوان صادق زیبا کلامی که در سال ۵۹ استاد دانشکده فنی بودم و شناختی از علوم انسانی نداشتم بلکه به عنوان استادی که ۲۰ سال است که در دانشکده علوم سیاسی تدریس می‌کنم اعتقاد دارم نه علوم سیاسی اسلامی وجود دارد و نه علوم سیاسی غربی و مارکسیستی. علوم سیاسی یعنی نگاه به مناسبات قدرت. حالا فرد مسلمان می‌گوید باید این شکل به قدرت نگاه شود و دیگران هم نظر متفاوتی دارند. همه اینها می‌شود علوم سیاسی. اتفاقاً دانشجوی علوم سیاسی باید نگرش‌های مختلف به بحث مناسبات قدرت را بداند. وقتی در غرب علوم سیاسی تدریس می‌شود می‌گویند این دیدگاه افلاطون، لاک، هابز و... است. یعنی واحدی به نام علوم سیاسی غربی وجود ندارد بلکه تکه پاره‌هایی است که حتی با هم در تضاد هستند. آنچه «میل» می‌گوید با آنچه «مارکس» می‌گوید ۱۸۰ درجه فرق دارد. علوم سیاسی نمی‌تواند ایدولوژی محور باشد.

*در آغاز دهه چهارم انقلاب فضای فرهنگی و مناسبات فرهنگی دانشگاه به بلوغ رسیده است؟ یعنی اگر انقلاب فرهنگی نبود باز هم در این نقطه قرار داشتیم؟

قطعاً این طور است مگر در جامعه انقلاب فرهنگی رخ داده است که به بلوغ فعلی رسیده است؟ همکاری سازمان مجاهدین در جنگ تحمیلی با دشمن ما، بیش از هر کتاب و رساله‌ای باعث جمع شدن بساط سازمان مجاهدین شد. شما حتی اگر مخالف نظام حاکم باشید توجیه گر همکاری با دشمن ایران نمی‌توانید باشید. به نظر من تحولاتی که در سه دهه در جامعه رخ داد خیلی چیزها را تغییر داد. امروز کسی در دانشگاه طرفدار حزب توده نیست. طرفداران اسلامیت هم دچار تحولاتی شده‌اند. بر همین اساس اعتقاد دارم انقلاب فرهنگی کار خوبی نبود بخصوص اینکه صدها و هزاران استاد و دانشجوی خوش فکر اخراج شدند و این یک آسیب جدی بود.

منبع : ستاره صبح ، شماره ۲۲


 


محمد حسین آقاسی، وکیل دادگستری از احتمال کاهش حکم اعدام امیررضا عارفی خبر داد.

بنابراطلاع گزارشگران هرانا، وکیل عارفی گفت: هنوز حکم تجدید نظر موکلم را رویت نکرده ام اما به من اطلاع دادند که حکم وی به پانزده سال کاهش یافته است.

به گفته وی، این خبر به اطلاع خانواده عارفی رسیده است.


 


سردار سرتیپ پاسدار یدالله جوانی ، فارغ‌‌التحصیل رشته علوم استراتژیک با گرایش علوم دفاعی از دانشگاه عالی دفاع ملی است که از اشراف بالایی نسبت به مسایل نظامی برخوردار است.آنگونه که خود می‌گوید ابتدا در سال ۱۳۵۹ به عنوان بسیجی وارد مجموعه سپاه شده و با آغاز جنگ تحمیلی به‌طور رسمی به عضویت سپاه در می‌آید.جوانی هم اکنون رئیس اداراه سیاسی سپاه است.وی در گفت‌وگوی تفصیلی با ایلنا ضمن تشریح جزییات تاسیس سپاه،به تحولات سیاسی روز از جمله حوادث بعد از انتخابات و تعطیلی دو حزب اصلاح طلب اشاره می‌کند و معتقد است دوم خرداد آغاز یک تهدید نرم بود.

سپاه جایگزین توتال و شل می‌شود

وی با اشاره به فضا‌سازی‌ها علیه فعالیت‌های اقتصادی سپاه و انتقاد از این موضوع گفت: امروز در سپاه این افتخار راداریم که به چنان قابلیت‌ها و توانمندی‌های دانشی دست یافته‌ایم که به راحتی می‌توانیم جایگزین شرکت‌های بزرگ خارجی شویم به‌عنوان مثال با بدست گیری پروژه‌های بزرگ در عسلویه جایگزین توتال و شل می‌شویم.

رئیس اداره سیاسی سپاه با تاکید بر اینکه شرایط اقتضای رویکرد سپاه را دارد به تهدیدات نرم دشمن و اقدامات سپاه در این خصوص اشاره کرد و گفت: ما مشخصا از سال ۷۶ به بعد که اصلاحات در کشور شکل گرفت چنین رویکردی را در سپاه داریم که بخشی از فرماندهی سردار صفوی را هم شامل می‌شود و همجمه‌هایی هم که نسبت به سپاه صورت گرفت از سال ۷۷ به بعد بود.

وی ادامه داد: به عبارت دیگر از نظر سپاه تفاوتی ندارد که تهدید سیاسی باشد، اقتصادی یا فرهنگی، بلکه از نظر سپاه مهم این است که توانمندی خود را در همان زمینه تهدید بالا ببرد تا بتواند با آن مقابله کرده و از انقلاب و کشور دفاع کند.

امروز دشمنان ما اعتراف می‌کنند که سپاه پنجمین ارتش سایبری جهان است

جوانی همچنین در خصوص فعالیت ارتش سایبری سپاه با بیان اینکه مجموعه سپاه در تاریخ حیات خود با دوراندیشی به استقبال هر آنچه که می‌تواند تهدیدی برای انقلاب وکشور باشد رفته است؛ تصریح کرد: پس از اتمام جنگ تحمیلی که البته به پشتیبانی استکبار از عراق این جنگ صورت گرفت، دشمن همچنان وجود داشته و تهدید رانیز نمی‌توان انکارکرد. بنابراین با برآورد صورت‌گرفته مبنی بر اینکه دیگر هیچ کشور منطقه تهدید برای ما محسوب نمی‌شود جز اسرائیل و کشورهای فرامنطقه‌ای؛ آمادگی در عرصه تهدیدات سایبری لازم تعریف شد.

وی ادامه داد: امروز دشمنان ما خود اعتراف می‌کنند که سپاه پنجمین ارتش سایبری جهان است.

رئیس اداره سیاسی سپاه همچنین درخصوص اینکه آیا مجموعه سپاه در طول حیات خود ریزش‌هایی هم داشته یا خیر با بیان اینکه ریزش و رویش برای حرکت‌های اصلاحی و انقلاب‌ها امری طبیعی است گفت: ریزش یعنی اینکه افرادی از آرمان‌های اصلی و ارزش‌ها فاصله بگیرند. اما حال چرا این اتفاق می‌افتد و چرا عده‌ای از مسیر انقلابی که آرمانهایش دینی بوده و تحقق عدالت و یک حرکت الهی مثل مسیر انبیا است فاصله می‌گیرند؟

در دوران سازندگی دچار انحراف شدیم

وی با تاکید بر پیاده کردن الگوی اسلامی در توسعه افزود:‌کسانی که برای توسعه و سازندگی آمدند به اینکه توسعه باید اسلامی باشد خیلی اهتمام نورزیدند. اکثرا تحصیل‌کرده غرب بودند که یا نخواستند و یا نتوانستند و از الگوی اسلامی در توسعه غفلت شد و در کل در دوران سازندگی دچار انحراف شدیم اما نه در ساخت بلکه در چگونگی ساخت. یعنی در دوره سازندگی در این که باید کشور را بسازیم اشتباه نکردیم بلکه در انتخاب مدل‌ها اشتباه کردیم به نحوی که مدل‌هایی که انتخاب شد عمدتا توسعه غربی بود.

وی با بیان اینکه مدل‌ها وقتی با جامعه‌ای که آرمان‌های دینی و اسلامی دارد متناسب نباشد پیامدهای خود را به دنبال خواهد داشت، گفت: مدل توسعه غربی اصل را بر تولید می‌گذارد وقتی اصل بر تولید گذاشته شود سرمایه‌گذاری را به دنبال دارد، سپس گفته می‌شود طبقه‌ای که سرمایه‌گذاری می‌کند باید امنیت داشته باشد و تسهیلات دریافت کند بنابراین به پیشرفت و توسعه منهای عدالت توجه می‌شود. با رفتن عدالت از صحنه برخی ارزش‌ها هم به همراه آن می‌رود که این موضوع باعث شد طبقه فن‌سالار، تکنوکرات‌ها بوجود آمد.

رئیس اداره سیاسی سپاه ادامه داد: در دوران سازندگی شاهد شکل‌گیری طبقه خاصه‌خواران و رانت‌خواران شدیم که به نظر می‌رسد این مقدمه‌ای برای شکل‌گیری اصلاحات بود.

وی درخصوص جبهه دیگری که در مقابل سپاه قرار دارد گفت:‌این جبهه، جریانی داخلی است که سپاه را مورد هجوم قرار می‌دهد جریانی که بدنبال ایجاد انحراف در مسیر انقلاب بوده و اگرچه بخشی از آن در درون خانواده انقلاب بود. ما امروز از آنها به عنوان ریزش‌های انقلاب یاد می‌کنیم. این جریان وقتی که سپاه را مانع رسیدن به اهداف خود که خارج از چارچوب انقلاب بوده، می‌بیند، شروع به تخریب می‌کند.

رئیس اداراه سیاسی سپاه گفت: اصلا این‌گونه نیست که سپاه در مقابل مردم باشد، اینها دچار توهم شده‌اند و فکر می‌کنند مردم با آنها هستند در حالی‌که مردم با هیچ‌کس نیستند، مردم با انقلاب، اسلام، امام و رهبری هستند، اگر فردی و حزبی فکر می‌کند که مردم با اوست اشتباه می‌کند.

سردار جوانی افزود: در مقطعی ممکن است فردی با اظهارات و مواضعی که اعلام می‌کند موجب شود مردم با این تصور که در خط امام است به او رای دهند اما سپس که زاویه او را با خط امام در کارهایش مشاهده می‌کنند؛ از او فاصله می‌گیرند.به‌عنوان مثال در این انتخابات فردی به موسوی رای داده که حالا و پس از حوادث روی داده از رای خود پشیمان است؛ البته ممکن است فرد دیگری هم که رای داده هنوز به رای خود باقی باشد.

افرادی که ۲۵ خرداد به خیابان آمدند با کسانی‌که ۳۰ خرداد به خیابان آمدند متفاوت بودند

وی تصریح کرد: افرادی که ۲۵ خرداد به خیابان آمدند اساسا با کسانی‌که ۳۰ خرداد به خیابان آمدند و آن آتش‌افروزی را انجام دادند متفاوت بودند. آنها تصورشان این بود که واقعا تقلب شده است اما وقتی که سست بودن ادله را می‌بینند می‌فهمند که نوعی فریب‌کاری وجود دارد ونقشه‌هایی در کار است. که البته این گناه مردم نیست !

وی با بیان اینکه مردم نیز به این موضوع پی بردند گفت: چرا موسوی و کروبی جرات نکرند روز ۲۲ بهمن هم به خیابان بیایند و موسوی ادعا کرد که ۲۲ بهمن یک راهپیمایی حکومتی و دولتی بود.

سردار جوانی با بیان اینکه موسوی با شعار خط امام به میدان آمد گفت: موسوی اما با شعار دیگری نیز برای کسانی که در نیویورک و لس‌آنجلس بودند و در ۳۰ سال انقلاب هم در هیچ انتخاباتی شرکت نمی‌کردند آمده، نماد سبز بستند و صف کشیدند و به موسوی رای دادند. در شرایطی که افراد با این تضاد و فاصله می‌آیند و رای می‌دهند آیا غیر از آن است که فرد با چهره‌های متفاوت ظاهر شود. بنابراین این همان جریان نفاق است که عطریان‌فر نیز از آن یاد کرد!

وی در خصوص اینکه موسوی از درون جبهه اصولگرایان نیز حامیانی همچون مسیح مهاجری داشت با بیان اینکه ماهیت فتنه در شرایطی که عمیق باشد چنین اقتضایی دارد؛ به روایتی از پیامبر(ص) اشاره کرد و گفت: فردی می‌تواند در جامعه فتنه ایجاد کند که سابقه و پیشینه‌ای داشته؛ اما با ادعای سابقه خود ،در عمل کار دیگری انجام می‌دهد که افراد نیز در تشخیص و انتخاب همین ظاهر و باطن دچار تردید و لغزش می‌شود.

جوانی گفت: امروز جریان‌هایی احساس می‌کنند که منافع دنیایی‌شان به خطر افتاده و این مسیر باید متوقف شود در نتیجه می‌آیند نظام را متهم به تقلب می‌کنند و یک عده نیز فکر می‌کنند که واقعا تقلب شده است. پس کسانی که ۲۵ خرداد می‌آیند در واقع می‌بینند که موسوی این ادعا را مطرح کرده است مثل ۳۰ هزار نفری که بر پایه ادعای طلهه و زبیر و عایشه در برابر علی(ع) جنگیدند.

وی با تاکید بر ضرورت بصیرت به عنوان عاملی که از سقوط خواص جلوگیری می‌کند گفت: در این قضایا سقوط هم داشتیم؛ کسانی که باید با وقوع فتنه نقش‌آفرینی می‌کردند اما به هر دلیلی سکوت کردند یا تحلیل نادرست ارائه کرده و بر عمق فتنه افزودند، سقوط کردند. همچنین کسی که باید در موضعی که باشد قرار نگیرد سقوط کرده است. موسوی نیز سقوط کرد!

تحریم سپاه خنده‌دار است

رئیس اداره سیاسی سپاه در بخش دیگری از این گفت‌وگو در خصوص اتهاماتی که اخیرا به سپاه نسبت داده می‌شود و بحث تحریم این نهاد ضمن بی‌اساس خواندن آنها گفت: تحریم سپاه مقداری خنده‌دار است. زیرا زمانی نیز با تحریم جمهوری اسلامی آن هم با آن موج تبلیغات نتوانستند به خواسته خود برسند؛ آیا حال انگشت نهادن به سپاه می‌تواند آنها را به خواسته‌شان برساند؟

وی در همین رابطه افزود: قطعا این‌طور نیست. زیرا بعد روانی این موضوع مد نظر آنهاست؛ به نحوی که بگویند ما با کلیت جمهوری اسلامی مشکلی نداریم و با سپاه مشکل داریم.

جوانی تصریح کرد: من فکر می‌کنم که اینها در مورد تحریم سپاه نیز به نتیجه‌ای نمی‌رسند.

وی تاکید کرد: امروز نه سپاه از نظام جداست، نه نظام از مردم و نه سپاه از مردم. نقطه قوت سپاه پشتوانه مردمی آن است اگر دشمنان فکر می‌کنند با تحریم سپاه به جایی می‌رسند ریشه در فهم ناصحیح آنها دارد.

اوباما نمی‌داند چه کار می‌کند و چه می‌گوید

سردار جوانی در خصوص اظهارات تهدیدآمیز آمریکا نیز با بیان اینکه فکر می‌کنم این تهدید نشانه استیصال و درماندگی آنها باشد، به سخنان برژنسکی مبنی بر اینکه آمریکا در برابر ایران هسته‌ای فاقد استراتژی است اشاره کرد و گفت: سخن اوباما در خصوص تهدید ایران از روی سردرگمی است. اوباما نمی‌داند چه کار می‌کند و چه می گوید. آمریکا در ۳۱ سال گذشته در برابر ایران روز به روز در حال عقب‌نشینی است.

وی با بیان اینکه بسیار بدیهی است که از بکارگیری سلاح هسته‌ای پیروزی به دست نمی‌آید،‌گفت: ‌آمریکایی‌ها داغ ننگی را به پیشانی دارند که تا ابد از بین نخواهد رفت و آن هیروشیما و ناکازاکی است.

رئیس اداره سیاسی سپاه در پایان اظهارات خود گفت: اوباما خیلی زود در پیشبرد آنچه که از پیش توسط کسانی که رئیس‌جمهور را در آمریکا به قدرت می‌رسانند دچار ناکامی شد و تهدید هسته‌ای وی این برکت را داشت که ماهیت دولت وی را روشن کرد.


 


دادستان تهران گفت: پرونده روزنامه بهار هنوز به دادسرا ارسال نشده است.

عباس جعفری دولت آبادی در گفتگو با ایسنا درباره آخرین وضعیت روزنامه بهار تصریح کرد: هیات نظارت با استناد به بندهای ۱، ۸ و ۱۱ ماده ۶ و تبصره ۲ قانون مطبوعات،‌ روزنامه بهار را توقیف کرده است.

وی با تاکید بر اینکه هنوز این پرونده به دادسرای تهران ارسال نشده است، گفت: با این وجود باید منتظر ارسال پرونده به دادسرای تهران باشیم.

روز ۳۰ فروردین سال جاری، روزنامه بهار بر اساس مصوبه هیات نظارت بر مطبوعات توقیف شد و دبیر این هیات اعلام کرد که این روزنامه به دلیل درج مطالب خلاف واقع، ایجاد شبهه در موضوعات اساسی چون انتخابات، زیر سوال بردن ارکان نظام جمهوری اسلامی، همچنین افترا به نهادها و ارگان‌های رسمی کشور، مشمول بندهای ۱، ۸ و ۱۱ ماده شش قانون مطبوعات تشخیص داده شده و به سبب اصرار بر تداوم تخلفات مورد اشاره در شماره‌های دو ماهه اخیر، مقرر شد با عنایت به تبصره ۲ ماده ۶ و به استناد ماده ۱۲ قانون مطبوعات، توقیف و موضوع جهت پیگرد قانونی به مرجع قضایی ارسال شود.


 


زینب کاظم‌خواه که ساعت سه بامداد هجدهم بهمن ۸۸، با مراجعه نابه‌هنگام ۹ نفر از ماموران اطلاعات به منزل‌ا‌ش، بازداشت شد، پس از آزادی از زندان مانند روزهای پیش از حبس، به خبرگزاری ایسنا قدم گذاشت اما سعید پورعلی، مدیرعامل پیشین ایسنا، او را "خائن به وطن" خطاب کرد و گفت دیگر نمی تواند این خبرنگار را به عنوان نیروی کار ایسنا بپذیرد.

به گزارش رهانا، این در حالی‌ست که این خبرنگار روز ۱۶ اسفند هنگام آزادشدن از زندان، نامه‌ای از مسوولان زندان خطاب به مدیر عامل ایسنا، مبنی بر بیگناهی دریافت کرده که بیانگر بی‌گناهی اوست و به او گفته شده می‌تواند به عنوان خبرنگار به فعالیت حرفه‌ای خود ادامه دهد.

سعید پورعلی که در شهریور ۸۸ به جای جمال رحیمیان به مدیرعاملی ایسنا منصوب شد ۲۲ فروردین سال جاری جای خود را به علی متقیان داد.

گفته می شود ماموران اطلاعات هنگام بازداشت زینب کاظم‌خواه، علاوه بر ضبط تمامی وسایل شخصی، حکمی را به او نشان داده‌اند که در آن شرکت در تجمعات به عنوان اتهام این خبرنگار مطرح شده بود.

روز هجدهم بهمن ۸۸ و همزمان با دستگیری زینب کاظم‌خواه، شش خبرنگار و روزنامه‌نگار دیگر با نام‌های سمیه مومنی، اکبر منتجبی، وحید پوراستاد، احسان محرابی، مهسا جزینی و احمد جلالی فراهانی دستگیر شدند. از این میان احسان محرابی همچنان محبوس است و دیگران پس از تحمل یک تا دو ماه حبس با قرار وثیقه آزاد شده‌اند.


 


معاون امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دیدار با آیت‌الله امینی با ابراز خرسندی از این که مطبوعات از سبد دغدغه‌ی علما خارج شده است گفت: وزیر ارشاد به خاطر عملکرد بنده در این حوزه تحت فشار است و این به دلیل آن است که نظارت‌ها افزایش یافته است.

به گزارش ایسنا، محمدعلی رامین با بیان اینکه در ابتدای کار عده‌ای می‌گفتند این حوزه، حوزه ناامیدی است و چیزی برای اصلاح در آن وجود ندارد، تاکید کرد: دنبال اصلاح فضای مطبوعات کشور هستیم که عده‌ای اندک این فضا را آلوده و ارزش‌های اسلامی اخلاقی و ملی ملت را دور می‌زنند و قوانین را نادیده می‌گیرند.

او عنوان کرد: عده‌ای از رسانه‌ها به دلیل حمایت از خارج پشتوانه‌ی گرمی دارند و ما تنها به‌دنبال اجرای قانون هستیم که متاسفانه گاها از سوی نمایندگان مجلس هم تحت فشار قرار می‌گیریم، مبنی بر اینکه چرا می‌خواهید قانون را اجرا کنید.

رامین اظهار کرد: در ماده دوم رسالت مطبوعات و فلسفه‌ی وجودی آن‌ها مطرح شده است که پیش از این امری تشریفاتی تلقی می‌شد که ما امروز با پیگیری آن از هر طرف تحت فشاریم که با امید آن را پیگیری خواهیم کرد.

وی گفت: نظارت ما در چند ماه اول به مسائل سیاسی اختصاص داشت که از عوارض فتنه پس از انتخابات بود که خسارت ‌های زیادی به اسلام وارد آورد اما بعد از چند ماه به مسائلی چون خانواده و فضائل اسلامی پرداختیم.


 


فاطمه کروبی همسر مهدی کروبی در بیانیه ای خطاب به شایع پراکنان و اصحاب قدرت به توهمات آنان پاسخ داد.

به گزارش سحام نیوز متن این بیانیه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت بزرگ ایران

همانطور که میدانید چند روز گذشته برخی روزنامه های معلوم الحال روئین تن و سایت های وابسته به مراکز قدرت به انتشار خبر کذبی مبنی بر بیماری صعب العلاج آقای کروبی، وخامت شدید جسمانی ایشان، امتناع خانواده از انتشار خبر و رجوع خانواده به پزشکان اتریشی و ... مبادرت ورزیدند. طالبان کسب مشاغل و قدرت نیز بعنوان پیاده نظام، غیب گویان در سخنرانی ها و مقالات شان خواستار توبه آقای کروبی به خاطر ظلم به نظام در یکسال گذشته شدند.

از منظر این دین فروشان و آلودگان به قدرت، ارتکاب جنایات هولناک و تکان دهنده کهریزک ظلم به نظام نبوده و مرتکبین و آمرین، همچون این دنیا لابد در آخرت پست و مقام و ارتقای منزلت خواهند گرفت و افشاگر جنایات فراموش نشدنی و مدافع راستین مردم همچون این دنیا که هرگونه توهین، افترا، ترور و ... به او مجاز تشخیص داده شده، در آن دنیا نیز مستحق مجازات خواهد بود!

افسوس که این روزها نه تنها شرع و قانون نادیده گرفته می شود بلکه آموزه های ابتدائی اخلاقی، انسانیت و حداقل آزادگی از سوی مدعیان دروغین اخلاق و شرع بکلی به فراموشی سپرده شده است. در ارتباط با موضوع فوق لازم میدانم نکاتی را یادآور شوم:

۱- به اطلاع مردم فهیم و شجاع ایران که در تماس های مکرر جویای حال آقای کروبی شدند برسانم که وضعیت سلامت ایشان بحمدالله بسیار عالی است و با توجه به تجاربم در حوزه پزشکی همواره چکاب های روتین توسط پزشکان علاقه مند به ایشان انجام میگیرد. سپاس خداوند قادر را که شرایط فیزیکی ایشان بسیار مطلوبست و علیرغم بستن دفتر و حزب اعتماد ملی، آقای کروبی کمافی السابق به فعالیت های مذهبی،اجتماعی و سیاسی خود ادامه میدهند. دیدار با خانواده های شهدای جنگ تحمیلی، خانواده شهدای جنایات اخیر و بازدید از زندانیان و خانواده آنان، بخشی از فعالیت های روزمره ایشان است. مردم بزرگ بدانند دروغ و کتمان در مرام ما نیست و همچون گذشته صادقانه و صریح با شما محرمان واقعی این کشور در همه ی زمینه ها سخن میگویم.

۲- ما بر این باوریم که انسان از لحظه دیگر خود با خبر نیست"و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها ولا حبه فی ظلمات الارض" حیات و ممات همه ما در ید اختیار قادر متعال است و هیچکس از لحظه دیگر خود خبر ندارد. "قل لا یعلم الغیب الا الله" . بنابر اعتقادات مسلمین علم غیب بر دو نوع است: علم غیب بدون علت که در ذات الوجود و مخصوص خداوند است و دیگر آنکه علم غیب متوقف بر فیض الهی که مختص پیامبران و معصومین بوده است که بواسطه افاضه الهی از آن برخوردار میگردیدند. آیه شریفه "عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا من ارتضی من رسول" گواهیست بر این مدعا. ادعای اصحاب قدرت مبنی بر بیماری صعب العلاج آقای کروبی از این جنبه حائز اهمیت است که ناشی از علم غیبی ست که بر خلاف آموزه های دینی، عقلی و تجربه انسانی اینبار آقایان در کنار دیگر کمالاتشان ازجمله اعلام دقیق نتایج انتخابات، قبل از شمارش آراء صاحب علم غیب گردیده اند.

۳- همانطور که قبلا گفته ام خانواده مهدی کروبی که تلاش زیادی را برای به ثمر رسیدن انقلاب انجام داده این روزها به دلیل حمایت صریح و قاطع از مردم مظلوم فاقد حداقل امنیت است. نمیدانم شاید آن ۱۵ نفر مسلحی که با مرعوب کردن سرایدار به طور غیرقانونی و در غیاب ما به منزل ورود کرده اند و یا افراد مسلحی که در روز ۲۲بهمن گازی مشکوک را مستقیما به صورت ایشان زدند، کاری را صورت دادند که خدای ناکرده در آینده نتیجه آن را باید شاهد باشیم. به هر تقدیر بدون ترس و واهمه از وحشی گری مزدوران مجددا تاکید میکنم هر اتفاقی برای من، همسرم و فرزندانم رخ دهد، حکومت مسئول مستقیم آن است و هرگز نمیتواند از بار مسئولیت آن شانه خالی کند.

۴- عجبا؛ فرصت طلبان، کروبی خداجو را دعوت به توبه کرده اند. آری همه ما نیازمند توبه به درگاه احدیت نسبت به اعمال و رفتارمان هستیم. ما خود را انسانی خطاکار میدانیم که در همه حال محتاج عفو الهی بوده و دوستی خداوند را بر همه ابزارهای قدرت آرزومندیم و همواره به درگاه اونسبت به فعل و ترک فعل هایی که کردیم، استغفار میکنیم. اما ظاهراً غرض آقایان از توبه نصوح و غیره مربوط به حوادث بعد از انتخابات است!

دفاع جانانه فرزند احمد از قربانیان جنایات اخیر برگ زرینی در تاریخ زندگی او و خانواده اوست. انسانی که با خدا معامله میکند و برای مردمش آماده پرداخت هرگونه هزینه ایست، مایه افتخار کروبیان عالم است. نسل کروبی به داشتن چنین مردی که آخرت خود را به متاع ناچیز قدرت آلوده نکرد و نمیکند، افتخار میکند.

در پایان امیدوارم پیش از آنکه دیر شود، خداوند قادر و متعال توفیق بازگشت و چنگ زدن به ریسمان الهی را به همه بویژه اصحاب قدرت عنایت فرماید.

فاطمه کروبی

۴ اردیبهشت ۱۳۸۹


 


امروز: ابوالقاسم صلواتی قاضی رئیس شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، امروز چهارم اردیبهشت ماه ۸۹، خواستار بازگشت هرچه سریع تر سیدمصطفی تاج زاده به زندان اوین شد.

فخرالسادات محتشمی پور، همسر مصطفی تاج زاده، در گفتگو با خبرنگار جرس، ضمن تایید این خبرو بیان اینکه مسئول بند ۲ الف زندان اوین طی تماسی با تاج زاده، خواستار برگشت او به زندان اوین شده، منبع دستور را قاضی صلواتی اعلام کرد و خاطرنشان ساخت: "مقامات زندان از تاج زاده خواسته بودند که همین امروز و هر چه سریع تر خود را به زندان اوین معرفی کند؛ اما وی بدلیل اینکه مشکلاتِ بیماری و دردِ کمر و ستون فقراتشان تشدید شده و قرارهای بسیار مهم پزشکی در این رابطه داشتند، فردا قرار است خود را به زندان معرفی نماید."

لازم به ذکر است تاج زاده، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت، که بعد از نه ماه بازداشت، در تاریخ ۱۹ اسفند ماه گذشته از زندان آزاد شده بود، ۲۵ فروردین ماه به دلیل عود کردن دیسک کمر و وخامت حالش به بیمارستان منتقل شد و تحت نظارت پزشکان قرار گرفت.

فخرالسادات محتشمی پور، همچنین متذکر شد: "پزشک معالجِ تاج زاده، تاکید ویژه ای بر عمل جراحیِ ایشان داشته و آنرا ضروری و فی الفور تجویز کرده بود و امروز نیز برای همین مسئله قرار بود مشورت و بستریِ قریب الوقوع انجام شود؛ اما متاسفانه این مسئله را پیش آوردند و دیگر زمان این معالجات مشخص نیست."

همسر تاج زاده ضمن ابرازِ تاسف از اینکه "برخورد انسانی"، "تعقل"، "خرد" و "انصاف" از مسئولین رخت بربسته، خواستار آزادیِ همۀ زندانیان سیاسی، سلامتیِ آنان و استقامتِ سبزِ همۀ مردم ایران شد و خاطرنشان کرد: "این روزها تاسف خوردن بابت این موارد و این مسائل، متاسفانه طبیعی شده و ما امسال تصمیم به استقامت و پایداریِ سبز داریم و محکم نیز در راهِ خود ایستاده ایم."

ایشان از مردم، فعالان و همۀ کسانی که با پیام و حضور و حمایت، تاج زاده و خانوادۀ وی را تنها نگذاشته و مورد پشتیبانی قرار دادند، تشکر کرد و صبر و سلامتی برای آنان آرزو نمود.

لازم به ذکر است در حکمی که شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی روز ۲۹ فروردین صادر کرد، مصطفی تاج زاده، محسن میردامادی (دبیرکل جبهه مشارکت) و داود سلیمانی (عضو دیگرِ آن حزب)، به اتهام واهی "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام" و به استناد مواد ۶۱۰ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی، هر کدام به ۶ سال حبس تعزیری و به استناد ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی به ۱۰ سال محرومیت از فعالیت در احزاب و مطبوعات محکوم شدند .


 


جایزه آزادی مطبوعات هنری نانن امسال به روزنامه‌نگاران تحت فشار ایران تعلق گرفت.مازیار بهاری خبرنگارهفته‌نامه نیوزویک که به تازگی اززندان آزاد شده قرار است این جایزه را به نمایندگی از طرف همکاران ایرانی‌اش دریافت کند.

جایزه آزادی مطبوعات هنری نانن در سال ۲۰۱۰ میلادی به خاطر تلاش روزنامه‌نگاران ایرانی برای گزارش واقعیت‌های موجود در کشورشان به دنیا، به این روزنامه‌نگاران تعلق می‌گیرد. از آنجایی که اکثر روزنامه‌نگاران ایرانی مجاز به ترک ایران نیستند و تعداد زیادی از آنها نیز در زندان به سر می‌برند، مازیار بهاری روزنامه‌نگار ایرانی مقیم لندن به نمایندگی از طرف همکاران خود این جایزه را دریافت خواهد کرد.

به گزارش دویچه له بنیاد هنری نانن در سایت رسمی خود ضمن اعلام این خبر نوشته است: «دستگیری‌ها و بازداشت‌های غیرقانونی روزنامه‌نگاران توسط پلیس و نیروهای امنیتی، کنترل شدید رسانه‌ها توسط دولت، برخوردهای خشونت‌آمیز و سوءرفتار با روزنامه‌نگاران و تعداد روزافزون روزنامه‌نگارانی که مجبور به فرار از ایران می‌شوند نشان‌دهنده موقعیت کنونی آزادی مطبوعات در ایران است».

مازیار بهاری در مورد دریافت این جایزه به نمایندگی از طرف روزنامه‌نگاران ایران می‌گوید: «راستش این هم باعث افتخار است که من به نمایندگی از روزنامه‌نگاران ایرانی این جایزه را بگیرم، چون تا آنجایی که من می‌دانم در آلمان و در سطح جهان این جایزه‌ی معتبری است، و هم باعث تأسف است که چرا ما باید در کشوری باشیم که هموطنان ما به زندان بیفتند، فقط به خاطر این که مسائلی را به صورت مسالمت‌‌آمیز بیان می‌کنند. این یک حس دوگانه است. از یکطرف افتخار است و از طرف دیگر باعث تأسف».

وی مهمترین تاثیر این جوایز بر کار روزنامه‌نگاران ایران را در این می‌داند که آنان احساس تنهایی نمی‌کنند و می‌فهمند که دنیا در کنارشان است.

مازیار بهاری که خود نزدیک به چهار ماه را در زندان بوده خطاب به همکاران زندانیش چنین می‌گوید: «همکاران ما در ایران باید بدانند که تنها نیستند و من و دوستان دیگر سعی می‌کنیم که افکارعمومی را روی موقعیت روزنامه‌نگاران در ایران جلب کنیم و بگوییم که دولت جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند مصونیت داشته باشد که هر کاری که دلش می‌خواهد با روزنامه‌نگاران و افراد دیگر بکند و هیچ کسی هم هیچ حرفی نزند».

مازیار بهاری در سال ۱۳۴۶ در ایران متولد شد. وی به عنوان گزارشگر هفته‌نامه نیوزویک در ایران مشغول به کار بود. پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ مازیار بهاری دستگیر شد و ۱۱۸ روز را در زندان اوین گذراند.

جایزه آزادی مطبوعات هنری نانن سال گذشته به روبرت منارد یکی از موسسان و نیز دبیرکل سابق سازمان گزارشگران بدون مرز تعلق گرفت. این جایزه در سال ۲۰۰۸ از آن یک روزنامه‌نگار ۴۱ ساله عراقی به نام زینب احمد شد.


 


وکیل مهدی هاشمی از پیگیرد قضایی انتشار دهندگان اخبار کذب علیه موکلش خبر داد.

هوشنگ پوربابایی در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایلنا در خصوص انتشار خبرهای متعدد در مورد اتهامات مهدی هاشمی گفت: برخی رسانه‌های گروهی با درج خبرهای تعدد در خصوص موکلم، شائبه دخالت در امر تحقیق دستگاه قضایی را به ذهن مبتادر می‌سازند و از این طریق سعی در محرف کردن افکار عمومی از دغدغه‌های رایج دادند.

وکیل مهدی هاشمی با بیان اینکه این گروه جهت جلوگیری از رسوایی گروه‌های حامی خود به تخریب دیگران می‌پردازند، اظهار داشت: آنها با اینگونه اقدامات خود تلاش می‌کنند، اقدامات ناصواب خود را مثبت و عملکرد دیگران را با اخبار متواترناصحیح شیاع تلقی و اذهان عمومی را مشوش کنند.

پوربابایی تاکید کرد: انتشار اخبار حقوقی موکلم لزوما باید از سوی مراجع رسمی یا وکلای وی صورت گیرد و اخبار غیررسمی که منشا آن «منابع آگاه» یا «منابع مطلع» و یا از این دست عناوین باشند خالی از حقیقت بوده و مسوولین اخبار مستحق پیگرد قضایی خواهند بود.

وی با بیان اینکه وکلای مهدی هاشمی تمامی اظهارات اشخاص و رسانه‌های گروهی که مبادرت به انتشار اخبار نادرست می‌کنند رصد کرده و در صورت لزوم پیگیری قضایی خواهند کرد ادامه داد: به رسانه‌ها پیشنهاد می‌دهم مطالب منعکس شده از سوی مراجع رسمی و قانونی را با حسن نیت کسب و در راستای رسالت مطبوعاتی منتشر و از انتشار مطلب کذب که موجب تشویش اذهان عمومی می‌شود خودداری کنند.


 


امروز: یک حقوقدان معتقد است تا زمانی که دادگاه یک حزب را منحل نکرده است هرچند که کمیسیون ماده ۱۰ احزاب فعالیت حزب را متوقف کرده باشد، حزب می‌تواند در چارچوب قانون به فعالیت‌های خود ادامه دهد.

نعمت احمدی در گفت‌وگو با ایلنا در تحلیل حقوقی خود از مصاحبه اخیر دبیر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب مبنی بر اینکه احزاب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به دلیل توقف فعالیت آنها از سوی این کمیسیون حق فعالیت ندارند، گفت: برابر قانون احزاب، در صورتی که تخلفات یک حزب یا سازمانی که مشمول قانون احزاب باشد، به اندازه‌ای باشد که منطبق بر آن قانون، کمیسیون ماده ۱۰ احزاب قادر باشد درخواست انحلال حزب را از دادگاه بخواهد، ارسال می‌کند.

این حقوقدان ادامه داد: به دلیل اینکه هنوز پروانه فعالیت حزب ابطال نشده است، موجبی برای عدم فعالیت احزاب و مسوولین حزب تا اتخاذ تصمیم دادگاه وجود ندارد.

این وکیل دادگستری با تاکید بر اینکه کمیسیون ماده ۱۰ احزاب با تکیه بر اتهامات فردی اعضا تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند موجبات انحلال حزب را فراهم آورد، گفت: با توجه به صراحت قانون احزاب، فعالیت حزبی یا فعالیت جمعی اعضا که با تکیه بر اساسنامه و مرام‌نامه حزب و در قالب تشکل حزبی صورت گرفته باشد، مربوط به حزب است. اما از سوی دیگر هر یک از اعضای حزب شخصیت حقیقی مستقلی دارند که فعالیت فردی هر یک از آنها ربطی به شخصیت حقوقی حزبی آنها ندارد.

احمدی افزود: در مورد حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی همین مساله صراحت دارد حتی اگر بعضی از اعضای آنها در هر رده حزبی فعالیت شخصی داشته باشد که منجر به تعقیب آنان شده باشد.

این مدرس حقوق با بیان اینکه ماده ۱۷ قانون احزاب، دایره صلاحیت کمیسیون ماده ۱۰ احزاب را مشخص می‌کند، خاطرنشان کرد: با توجه به این ماده، فعالیت مجموعه حزب به وسیله اعضای آن باید بار مجرمانه داشته باشد و نه فعالیت فردی عضو حزب.

احمدی با بیان اینکه طبق بندهای ماده ۱۷ قانون احزاب، انحلال در اختیار دادگاه است، تصریح کرد: تا زمانی که پروانه حزب باطل نشود، حزب به کار خود می تواند ادامه می‌دهد و ممکن است در بند مربوط به توقیف پروانه، چنین استنباط شود که حزب نتواند عضو جدید بگیرد ولی سایر فعالیت حزب تا صدور رای مبنی بر انحلال، وجهه قانونی ندارد.

وی تاکید کرد: هیچگاه کمیسیون ماده ۱۰ احزاب قادر نیست حتی با توقیف پروانه یک حزب، دفتر و اموال حزب را توقیف و یا پلمب کرد چراکه این امر کار قضایی بوده و نیاز به تصمیم دادگاه دارد.

این حقوقدان در خصوص اظهارات دبیر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب مبنی بر اینکه احزاب مشارکت و سازمان مجاهدین به علت توقیف پروانه فعالیت اجازه برقراری جلسه، میتینگ یا صدور بیانیه را ندارند، گفت: درخواست توقیف پروانه یک حزب حتی اگر به درستی توسط کمیسیون ماده ۱۰ احزاب صورت گرفته باشد، به دلیل اینکه حزب هنوز منحل نشده است سمت افراد به قوت خود باقی است.


 


امروز: ادامه بررسي و تدوين سياست‌هاي كلي نظام در خصوص انتخابات كه از جلسات قبل در دستور كار مجمع تشخيص مصلحت نظام قرار گرفته است در جلسه امروز اين مجمع نيز پيگيري شد.
به گزارش ايلنا،در اين جلسه كه علاوه بر اكثريت اعضا، روساي سازمان بازرسي كل كشور، شوراي عالي استان‌ها، مركز پژوهش‌هاي مجلس شواري اسلامي، فرماندهي نيروي انتظامي، نمايندگان و كارشناساني از وزارتخانه‌هاي كشور، اطلاعات و نهاد شوراي نگهبان نيز حضور داشتندپيرامون بخش ساماندهي اجراي انتخابات بحث و بررسي‌هاي مبسوط به عمل آمد كه به دليل طولاني شدن مباحث و تنوع ديدگاه‌هاي حاضرين، مقرر شد اين موضوع به كميسيون سياسي، دفاعي و امنيتي مجمع ارجاع شود تا با در نظر گرفتن جميع نظرات ارائه شده و دعوت از صاحب نظران و كارشناسان مربوطه از دستگاه‌هاي مختلف، مجددا نظرات و پيشنهادات خود را به اعضاي مجمع ارائه كند.


 


امروز: سخنگوي وزارت امور خارجه گفت:براساس تقسيم كاري كه ميان كشورهاي آسيايي صورت گرفته است ايران براي عضويت در شوراي جهاني حقوق زنان از شوراي حقوق بشر انصراف داد.
رامين مهمانپرست در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا در رابطه با اخباري كه حاكي از انصراف ايران براي عضويت در شوراي جهاني حقوق بشر است گفت: اين خبر صحت دارد اما منطق ما براي انجام اين تصميم بنا بر سياستي است كه در نشست اخير كشورهاي آسيايي اتخاذ شد.
وي افزود: براساس تصميم‌گيري‌هاي جديد قرار است تمامي كشورهاي آسيايي عضويت خود را در مجامع جهاني با اجماع كشورهاي ديگر اين قاره اتخاذ كنند و تقسيم كاري نيز صورت گيرد.
سخنگوي وزارت خارجه تاكيد كرد: ايران از عضويت در شوراي جهاني حقوق بشر انصراف داده است تا يكي ديگر از كشورهاي قاره آسيا كه با نظر مساعد كشورهاي ديگر اين قاره انتخاب شده است جايگزين ما شوند و به نظر مي‌رسد كه اين كشور تايلند باشد.
وي خاطرنشان كرد: براساس تصميم‌گيري‌هاي صورت گرفته قرار است ايران در شوراي جهاني حقوق زنان كانديد شود و تمامي كشورهاي قاره آسيا با اجماع از عضويت ما حمايت خواهند كرد.
مهمانپرست در پاسخ به اين پرسش كه آيا كشور تايلند موضع منتقدانه‌اي در رابطه با بيانيه‌هاي غيرمستقل شوراي جهاني حقوق بشر كه ما را متهم به نقض حقوق بشر مي‌كند خواهد داشت گفت: هر يك از كشورهاي آسيايي كه در شوراي جهاني حقوق بشر عضويت داشته باشد از موضع تمامي كشورهاي اين قاره حمايت خواهد كرد.


 



امروز:مسوول بند ۲ الف زندان اوین طی تماسی با مصطفی تاجزاده خواستار بر گشت او به زندان اوین شد.

به گزارش "کلمه" بر اساس اخبار رسیده ،آقای نبوی مسئول بند ۲ الف زندان اوین صبح امروز شنبه طی تماسی با مصطفی تاجزاده از وی خواسته است که با توجه به اعلام دفتر قاضی صلواتی مبنی بر عدم تمدید مرخصی تاجزاده ،وی باید خود را به زندان معرفی کنند.

رئیس ستاد انتخابات کشور دوره اصلاحات با تشریح روند بیماری اش گفته است که امروز با توجه به ضرورت ویزیتش توسط چند پزشک برای تصمیم گیری برای عمل جراحی امکان مراجعه ندارد و فردا صبح خود را به اوین معرفی خواهد کرد.

لازم به یادآوری است تاجزاده که حدود ۴ ماه حبس انفرادی ۵ ماه حبس در سلول چند نفره در ۲ الف را تحمل کرده با تشدید عارضه دیسک کمر مدت سه هفته است که در استراحت مطلق به سر می برد و پیشرفت بیماری موجب شده که پزشک معالج او عمل جراحی را برای پیشگیری از تبعات شدیدتر، تجویز کرده است.

همچنین خانواده تاجزاده عنوان کرده اند که علیرغم تأکید پزشکان به نیاز این عضو ارشد سازمان مجاهدین و جبه مشارکت به استراحت مطلق پس از ترخیص از بیمارستان، کماکان محبت و لطف مردم به آقای تاجزاده حضوری و تلفنی ابراز شده است که خانواده ایشان مراتب تشکر خود را از این پیگیری ها و لطف مردم و چهره های مختلف سیاسی ،فرهنگی،اجتماعی و ... اعلام داشته و قدرشناس آن هستند و مراتب تعذیر خود را از بابت کم خدمتی ها به بزرگان ارجمند و مردم آگاه، قدرشناس و همیشه عزیز ایران اعلام کرده اند.

تماس تلفنی آیت الله موسوی اردبیلی با تاجزاده

به گزارش "کلمه" همچنین صبح روز شنبه، آیة الله موسوی اردبیلی، مرجع تقلید شیعیان طی یک تماس تلفنی با سید مصطفی تاجزاده جویای احوال و سلامت ایشان شد.

دادستان کل کشور و رئیس قوه قضائیه زمان امام راحل با ابراز تأسف از شرایط پیش آمده برای تاجزاده علت عدم عیادت حضوری خود را اقامت در قم و نیز بیماری و مشکلات جسمی خود بیان کرد و برای شفای عاجل اودعا کرد.


 




امروز:در پی تاخیر و کندی پیشرفت طرح‌ها از سوی دستگاه‌های اجرایی در مناطق محروم بنیاد برکت وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام(ره) از این امر انتقاد کرد.

به گزارش خبرنگار آتی نیوز، چندی پیش برای بررسی میزان پیشرفت طرحهای موسوم به "بنیاد برکت" نشست ویژه‌ای با حضور مدیران کل دستگاه های اجرایی در معاونت عمرانی استانداری خوزستان برگزار شد.

ناظر عالی طرح های بنیاد برکت در نشست پیگیری طرح ‌های این بنیاد وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام (ره) از کندی اجرای طرح ها توسط تعدادی از دستگاه‌ها ابراز نارضایتی کرد و اظهار داشت آمار پیشرفت فیزیکی طرح ‌ها که از سوی برخی دستگاه‌های اجرایی اعلام شده کمتر از واقعیت است.

وی با اشاره به اینکه یک سوم اعتبار مورد نیاز این طرح ‌ها توسط استانداری و دو سوم دیگر توسط بنیاد برکت تامین می‌شود، گفت: بنیاد برکت پارسال حدود ۷۰ میلیارد تومان به استانداری برای طرح ‌های ستاد اجرایی فرمان امام پرداخته و استانداری خوزستان نیز ۳۰ میلیارد تومان اعتبار به این طرح ‌ها اختصاص داده است.

در این نشست مقرر شد نمایندگان دستگاه‌ها و بنیاد برکت به صورت مشترک بازدید میدانی مجدد از مناطق داشته باشند.

در اواخر سال ۱۳۸۷ توافقنامه ای بین استانداری و ستاد اجرایی فرمان امام (ره) منعقد شد که بر اساس این توافقنامه مقرر شد در مناطق اندیکا، مسجدسلیمان و لالی یعنی مناطق عشایری شمال خوزستان که جزو محروم‌ترین نقاط هستند، با استفاده از ظرفیت‌‌های موجود، حداقل امکانات و زیرساخت‌های مورد نیاز زندگی روستایی به منظور جلوگیری از مهاجرت عشایر احداث شود.

بنیاد برکت بعنوان یک مجموعه اقتصادی، اجتماعی و عام المنفعه در زمینه های افزایش توانمندی اقتصادی و روحیه کارآفرینی در مناطق کمتر توسعه یافته و محروم کشور، فعالیت خود را با موافقت و دستور ریاست ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) از بیستم آذرماه ۱۳۸۶ آغاز کرد.


 




امروز: رییس قوه مقننه تاکید کرد که مجلس استنکاف مسئولان اجرایی از اجرای قانون را سریعا پیگیری می‌کند.

"علی لاریجانی" ، در ارتباط با نقش نظارتی مجلس و تاثیر آن در عملکرد قوه مجریه گفت: مجلس، نظارتی اصولی بر قوای دیگر را به عنوان اولویت مدنظر قرار داده، به همین منظور خواهان تقویت و اجرای دقیق آن براساس اصول صریح قانون اساسی هستیم.

وی خاطرنشان کرد: به منظور تقویت بعد نظارتی مجلس، تغییر ساختار، ایجاد معاونت نظارتی و مصوب شدن آیین‌نامه‌هایی مرتبط با بعد نظارتی در کمیسیون‌های تخصصی و تغییرات در نحوه نگرش دیوان محاسبات از جمله این موارد می‌توان ذکر کرد.

رئیس مجلس شورای اسلامی که با خانه ملت گفت‌وگو می‌کرد یادآور شد: تهیه و ارائه گزارش‌هایی در قلمروهای مختلف در کمیسیون‌های تخصصی مجلس در جهت تقویت بعد نظارتی آن قرار گرفته و هدف گذاری شده است.

وی تصریح کرد: براساس مصوبات مجلس مقرر شد در مواقع حساس با استفاده از ماده ۲۳۳ آیین‌نامه داخلی آن دسته از گزارش‌هایی که در خصوص عدم رعایت شوونات، نقض یا استنکاف از اجرای قانون مسئولان اجرایی توسط نمایندگان یا کمیسیون‌ها به هیات رئیسه مجلس ارائه می‌شود، مورد پیگیری سریع قرار گیرند.

به گفته لاریجانی اگر مشکلات به نحوی بود که می‌بایست رئیس دولت دخالت کند گزارش به طور مستقیم به وی منعکس می‌شود. ضمن آنکه این گزارش براساس روال قانونی می‌تواند به قوه قضاییه ارجاع شده تا موضوع مورد پیگیری قرار گیرد.

رئیس مجلس شورای اسلامی درارتباط با نحوه فعالیت دیوان محاسبات نیز گفت: نمایندگان مجلس هشتم بر این موضوع توجه داشته و دارند که دیوان محاسبات قوی باید نخست سدی در برابر تخلفات باشد نه پیگیر تخلف.

وی خاطرنشان کرد: برای این که در بعد نظارتی تاثیرگذاری داشته باشیم باید در تصمیمات سریع‌تر عمل کنیم تا به نتایج لازم برسیم.

لاریجانی تصریح کرد: تفریغ بودجه در سنوات و ادوار گذشته ۲ یا ۳ سال بعد به مجلس ارائه می‌شد حال آنکه در مجلس هشتم این موضوع در دیوان محاسبات به صورت سریع‌تر ارائه می‌شود به نحوی‌ که امسال گزارش تفریغ بودجه ۹ ماهه سال ۱۳۸۷ به مجلس ارائه شد که این موضوع، اراده نمایندگان مجلس هشتم را به تقویت نظارت به اثبات می‌رساند.

وی در این مورد که گزارش‌های اعلام شده از طرف دیوان محاسبات در خصوص عملکرد دستگاه های اجرایی در مواردی توام با واکنش‌هایی از سوی این دستگاه ها بوده است، تاکید کرد: این واکنش‌ها فاقد وجاهت قانونی است، چرا که دیوان محاسبات طبق قانون اساسی بالاترین مرجع برای کنترل مالی محسوب می‌شود.

رئیس مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: از نظر محاکم، نظر دیوان محاسبات ملاک قانونی و مورد توجه خواهد بود لذا دستگاه‌ها نباید چنین واکنش‌هایی را نسبت به دیوان محاسبات داشته باشند.

رئیس قوه مقننه تصریح کرد: میزان توجه نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به عملکرد دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها و انحرافات قانونی و مالی آنان با ارائه گزارش‌های ارائه شده از سوی دیوان محاسبات افزایش یافته است که این موضوع خود جایگاه دیوان محاسبات در اعلام انحرافات قانونی را نشان می‌دهد.


 



امروز: برخی از داوطلبان شرکت کننده در آزمون دستیاری که به نتایج اولیه آزمون که از سوی وزارت بهداشت اعلام شده معترض هستند در برابر مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.

به گزارش مهر، تعدادی از داوطلبان آزمون دستیاری پس از اعلام نتایج در روز چهارشنبه اول اردیبهشت ماه نسبت به رتبه های خود معترض هستند.

این افراد خواهان بررسی رتبه ها و نمرات اعلام شده هستند و با حضور در برابر درب بخش ملاقات مردمی مجلس شورای اسلامی در خیابان بهارستان اعتراض خود را بیان داشتند.

داوطلبان معترض اعلام کرده اند که نامه ای به رئیس مجلس شورای اسلامی در این زمینه نوشته اند و اعتراضات خود را مطرح و خواستار رسیدگی به آن شده اند.

پیش از این دکتر محمدعلی محققی معاون آموزشی وزارت بهداشت در خصوص اعتراضات عده ای از داوطلبان آزمون دستیاری گفت: سطح نمرات و کیفیت شرکت کنندگان در هر آزمون و هر دوره متفاوت است و در آزمونهای رقابتی همواره این نوع اعتراضات وجود داشته و طبیعی است.

معاون وزیر بهداشت نگرانی داوطلبان را امری طبیعی دانست و در عین حال افزود: داوطلبان مطمئن باشند که نتیجه نهایی با نهایت دقت اعلام می شود.

سی و هفتمین دوره آزمون پذیرش دستیار تخصصی صبح پنجشنبه ۲۹ بهمن ماه ۸۸ با حضور ۱۶ هزار و ۶۴۸ داوطلب در ۳۴ حوزه امتحانی و ۲۵ رشته تخصصی برگزار شد که وزارت بهداشت پس از بررسی اعتراضات داوطلبان اعلام کرد: در بررسی اعتراضات و شکایات برخی از داوطلبین پس از برگزاری آزمون و وارد دانستن برخی از آنها به دستور وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی سی هفتمین دوره آزمون پذیرش دستیار تخصصی ابطال و آزمون مجدد ۱۳ اسفند برگزار شد.


 




امروز: جمعی از شاعران و نویسندگان ایرانی با انتشار نامه ای خواستار آزادی مسعود باستانی روزنامه نگار زندانی شدند. به گزارش سایت «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی»متن این نامه به شرح زیر است:

آه اگر آزادی سرودی می خواند

کوچک

همچون گلوگاه پرنده ای هیچ کجا دیواری فروریخته بر جای نمی ماند

درحالی که انتظار می رفت با نزدیک شدن به ایام نوروز از حجم فشار بر زندانیان سیاسی و خانواده های شان کاسته شود و تمامی آنان به آغوش جامعه و خانواده خویش بازگردانده شوند این گونه نشد و این آزادی ها مشمول تمامی افرادی که به دلایل سیاسی و عقیدتی بازداشت شده اند نگشت.

عدم آزادی و استفاده از حق قانونی مرخصی برای زندانیان سیاسی در حالیست که با توجه به نزدیکی به عید باستانی ایرانیان این انتظار به حق می رفت که با قرار گرفتن این افراد در کنار خانواده هایشان درزمان تحویل سال اندکی ، تنها اندکی از فشارهای سنگینی که در ۱۰ ماه گذشته متحمل شده اند کاسته شود و به نوعی ناروایی های صورت گرفته بر ایشان و خانواده هایشان جبران شود که متاسفانه این مهم صورت نپذیرفت.

در حالی که از رهایی عزیزان دیگر خوشحالیم اما نمی توانیم ناخشنودی خود را از عدم آزادی سایر روزنامه نگاران و فعالان سیاسی، خصوصا مسعود باستانی روزنامه نگار و نویسنده ای که در طول سال های فعالیت خود خدمات زیادی را به ادبیات و فرهنگ این مرز و بوم انجام داده است ابراز ننماییم.

ادامه بازداشت مسعود باستانی در حالیست که مسئولان بدون اعلام هیچ گونه توجیه قانونی او را در ماه های پایانی سال از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج که محل نگهداری زندانیان خطرناک است منتقل کرده اند و در حال حاضر نگرانی های زیادی بابت سلامت این روزنامه نگار و نویسنده وجود دارد.

ما امضا کنندگان این نامه خواستار آزادی این روزنامه نگار در بند و سایر افرادی که به دلایل سیاسی در زندان گرفتار شده اند هستیم و از مسئولان می خواهیم با احترام به قانون به بازداشت غیرقانونی مسعود باستانی پایان دهند.

سیمین بهبهانی، علی اشرف درویشیان، محمد شمس لنگرودی، حافظ موسوی، بابک احمدی، سید علی صالحی، پوران فرخزاد، شهلا لاهیجی، شهاب مقربین و منیرو روانی پور


 



امروز: محمودعباسی، مدیرعامل شرکت کرمانیت گفت: به همت استانداری و فرمانداری کرمان طرح موفقیت‌آمیز تولید ورق نان ازبست (ورق بدون ازبست) توسط هیات شرکت کره‌ای در شرکت کرمانیت اجراگردید.

وی درگفت‌ و گو با ایلنا گفت: برای اولین مرتبه در بین۱۲ کارخانه درکشور شرکت کرمانیت موفق به تولید این محصول در پایان فروردین ماه سال‌ جاری شد که این مهم یکی از افتخارات استان کرمان می‌باشد.

وی افزود: جهت تولید ورق نان ازبست مبلغ یک و نیم میلیارد تومان هزینه کردیم که در این زمینه با نشستی که سال گذشته با استاندار کرمان داشتیم که وی قول مساعد داد در صورت راه اندازی این خط مبلغ ۲ میلیارد تومان وام بلاعوض از طرح‌های زودبازده توسط بانک‌های عامل به شرکت کرمانیت پرداخت شود.

وی تصریح کرد: جهت حفظ اشتغال ۲۲۰ نفر پرسنل شرکت کرمانیت مدت دو سال روی این موضوع کار کردیم و همانطوری که قبلا اشاره کردم مبلغ یک ونیم میلیارد تومان در این رابطه هزینه کردیم و اگر مشکل نقدینگی ما رفع نگردد منجر به تعطیلی شرکت وبیکاری۲۲۰ نفر کارگر خواهد شد.

وی گفت: به لحاظ اینکه قیمت تولید شده محصول نان ازبست بیشتراز محصول قبلی می‌باشداگر دوازده کارخانه تولیدکننده ورق درکشور، ازبست رااز محصول خود حذف نکنند ما مجبوریم مجددا همانند سایرکارخانجات محصول قبلی را تولید کنیم.

وی تاکید کرد: ما از سازمان محیط زیست‌کشور درخواست می‌کنیم به این تعداد کارخانه (دوازده کارخانه) درکشور سرکشی کند و همانطوری که در سال گذشته مسوولین محیط زیست، استانداری و فرمانداری کرمان پیگیر معضل شرکت کرمانیت شده و خواستار تعطیلی این واحد شدند طبق قانون با این گونه شرکت‌ها درکشور برخوردکنند.

وی یادآور شد: دراین رابطه قرار بود درخردادماه سال ۸۸ با هماهنگی وزارت بهداشت و صنایع جلوی واردات ازبست جهت تولید ورق در این گونه کارخانه‌ها به‌کشورگرفته شود که متاسفانه تاکنون این کار عملی نشده که جای سوال دارد چرا تا به حال این کار صورت نگرفته و هنوز واردات ازبست به کشور ادامه دارد و دوازده کارخانه دیگر در سطح کشور به تولید ورق ادامه میدهند.


 




امروز: در دیدار یک چهره سیاسی جمهوری اسلامی ایران با آیت الله سیستانی در عراق، این مرجع تقلید شیعیان از عدم ارتباط مسئولان دولت ایران با ایشان گلایه کرده و تاکید کرده‌اند که اخبار و گزارش‌های مربوط به ایران از کانال های رسمی مسئولان دولتی دراختیار وی قرار نمی‌گیرد.

به گزارش فردا در این دیدار که درباره تحولات اخیر عراق و انتخابات در این کشور و همچنین حوادث بعد از انتخابات ایران بحث شده، آیت‌الله سیستانی فرموده‌اند که از وفاق و اتحاد ائتلاف‌ها و گروه‌های سیاسی شیعه دفاع می‌کنند اما به هیچ وجه از لیستی در برابر لیست دیگر حمایت نخواهند کرد.

ایشان با بیان اینکه وارد مسائل داخلی و درگیریهای ائتلاف‌ها و گروه‌های سیاسی عراق نمی‌شوند، تاکید کرده‌اند که آنها به حرف های من آیت الله سیستانی توجه نمی‌کنند و ما هم علاقه‌ای به دخالت در امور مربوط به آنها نداریم. با این حال از وفاق و اتحاد آنها حمایت می‌کنیم.

آیت‌الله سیستانی در باره تحولات سیاسی بعد از انتخابات در ایران هم تصریح کرده‌اند که مسئولان دولتی ایران هیچ ارتباطی با ایشان نداشته و لذا اخبار و گزارش های مربوط به ایران از طریق کانال‌های دیگری همچون رسانه‌های خارجی به دفتر ایشان می‌رسد.

معظم‌له با گلایه از این عدم ارتباط، برخی مواضع اعضای دفترشان در ایران در خصوص حوادث بعد از انتخابات را به همین مساله ارتباط داده‌اند.


 




"

امروز: بررسی‌های کمیته ترور مجلس که پس از ترور استاد علی‌محمدی تشکیل شده بود هنوز به نتیجه نرسیده است.

پرویز سروری از عضای این کمیته با اعلام این خبر به ایلنا گفت:از آنجاییکه نمی‌توان از مسائل امنیتی و اطلاعاتی گزارش داد، معمولا زمانی که بررسی‌ها به نتیجه برسد در مورد یک مساله امنیتی گزارش داده می‌شود.

این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ادامه داد: لازم است اقدامات امنیتی صورت گیرد و پس از طی مراحل اطلاعاتی و زمانی‌که کار به نتیجه رسید در مورد آن گزارش داد.

سروری یادآور شد: به عنوان مثال در مورد موضوع عطارزاده دستگاه اطلاعاتی در یکسال‌و‌نیم پیگیری‌هایش هیچ گزارشی نداد و حتی زمانی که همسر وی به مجلس می آمد کسی متوجه نشد اما ما می‌دانستیم که اقدامات بزرگی در حال شکل‌گیری است.

این نماینده مجلس تصریح کرد: هنوز پیگیری‌های کمیته ترور به نتیجه نرسیده است و نمی‌توان زمان خاصی را برای ارائه گزارش از سوی کمیته معین کرد.


 




امروز: دولت آمریکا از دولت جمهوری اسلامی خواسته است، به اعضای خانواده این سه شهروند آمریکایی برای سفر به ایران و ملاقات با آنها روادید بدهد.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، پی‌جی‌کرولی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا یک بار دیگر خواستار آزادی این سه کوهنورد متهم به جاسوسی شد.وی همچنین با اعلام در خواست خانواده های این سه نفر برای ملاقات با آنها خواستار صدور ویزا برای آنان شد.

از سوی دیگر خانواده‌های سه شهروند آمریکایی زندانی در ایران، ضمن ابراز نگرانی نسبت به سلامتی فرزندانشان از احتمال اعتصاب غذای دو نفر از آنها خبر دادند.

خانواده‌های این سه شهروند آمریکایی اعلام کردند که پس از پنج ماه دیپلمات‌های سوئیسی در تهران روز پنج‌شنبه هفته گذشته با این زندانیان ملاقات کرده‌اند.خانواده‌های این سه شهروند از مقامات ایرانی به خاطر اجازه به دیپلمات‌های سوئیسی برای این ملاقات تشکر کردند، اما درباره وضعیت سلامت جسمانی و روانی آن‌ها ابراز نگرانی کرده‌اند.

خانواده‌ها می‌گویند که هر سه این افراد از دانشگاه کالیفرنیا فارغ‌التحصیل شده‌اند و به هنگام کوهنوردی در کردستان عراق به طور تصادفی وارد مرزهای ایران شده‌اند.

شین بائر، جاش فتال و سارا شورد دهم مرداد سال ۸۸ پس از عبور غیر قانونی از مرز ایران و کردستان عراق، بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند؛ مقام‌های جمهوری اسلامی هنوز اتهام قطعی این افراد را اعلام نکرده‌اند.

پیشتر منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران، اعلام کرده بود که این سه نفر «اهداف مشکوک» داشته و در دادگاه محاکمه خواهند شد.

دادستان کل کشور هم اعلام کرده است که این سه آمریکایی به «جاسوسی» متهم هستند.

چندی پیش نزدیک به ۸۰ چهره شناخته شده ازسراسر جهان از جمله نوام چامسکی با انتشار نامه‌ای از محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران، تقاضا کردند که با میانجی‌گری در قوه قضاییه، موجبات آزادی سه شهروند آمریکایی را که تصادفی از خاک عراق به ایران وارد شده اند، فراهم سازد.


 



دوم اردیبهشت ماه سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی است .عنوان انقلاب فرهنگی در واقع دو وجه فرهنگی و سیاسی دارد و هر یک از وجوه سیاسی و فرهنگی آن نزد گروها و افراد مختلف به صورت یکسان برجسته نبود. برخی جریان ها بیشتر به جنبه سیاسی موضوع گرایش داشتند و بر آن تاکید می کردند و برخی جریان ها هم بر وجه فرهنگی تاکید داشتند .

‌مسئله این بود که در سال های اول انقلاب دانشگاه از دو جنبه با فرآیند کلی جامعه هم سویی زیادی نشان نمی داد؛ بخشی از نیروهایی که در داخل دانشگاه وجود داشتند به جهت سیاسی ناتوانی وعدم پذیرش اجتماعی شان در جامعه را که بعد از انقلاب اتفاق افتاده بود و در فضای عمومی حیات اجتماعی و بطن جامعه میدان را خیلی مناسب نمی یافتند سعی می کردند بیشتر از عرصه دانشگاه برای حضور خودشان استفاده کنند و دانشگاه را سنگر اتخاذ مواضع و اقدامات خودشان کرده بودند.گرچه شاید در بیان این موضوع غلو شده باشد اما این بحث چندان هم بی وجه نبود. رد پاهای پاره ای از اتفاقات مربوط به خود مختاری ها نظیر آن چه که در گنبد و کردستان اتفاق می افتاد در برخی جریانات دانشجویی چپ وجود داشت. این وجه سیاسی موجب می شد که برخی از گروهای سیاسی مایل باشند که این میدان و عرصه نفوذ را از جریان های چپ و مارکسیست بگیرند.

اما عرصه دیگر کار هم کاملا صبغه فرهنگی داشت. به این معنا که با توجه به شور و حال انقلابی اولیه و تصور ساده انگارانه ای که در ذهن عموم انقلابیون متصور بود می بایست بعد از وقوع انقلاب، اسلامی شدن در صریح ترین و بی پرده ترین شکل اش در همه وجوه ظاهر می شد؛ این اسلامی شدن در محتوای دروس و جهت گیری ها و نظریه ها مطرح بود و تصور هم این بود که ما همه بحث ها و محتواهای به خصوص حوزه علوم انسانی را تا حد بسیار زیادی از منابع اسلامی ودینی و قرآنی و روایی می توانیم استنباط کنیم و یا حداقل در این منابع موجود است. فضای فکری مروجین و مبلغین دینی هم همین معنا را ایجاب و طرح می کرد. در حالی که فضای رسمی دانشگاه ها واساتید چنین پاسخی و اقتضای را نداشت. به همین علت بود که برای اصلاح محتوای درسی و برنامه ها و جهت گیری ها فرهنگی و مبانی اندیشه ای انقلاب فرهنگی صورت گرفت.

از سوی دیگر ، انقلاب فرهنگی در جنبه سیاسی خود خیلی سریع و به صورت پررنگی توانست به موفقیت برسد. با اتکا به قدرت بیرونی نظام سیاسی و حمایت نهادهای حکومتی و البته با استفاده از حمایت اجتماعی مردم و با اتکا به اتصال نیروهای دانشجویی مسلمان به بطن جامعه نیروهای سیاسی ضد انقلاب و مارکسیست در عرصه سیاسی خیلی سریع و کم هزینه از عرصه دانشگاه ها رانده شدند. اما آنچه که در حوزه فرهنگی و ارزشی گفته می شد تقریبا به شدت با ضعف و عدم موفقیت توام بوده که دلایل مختلفی دارد.

به نظر می رسد بخشی از این ناکامی به خاطر آن بود که ذات شکاف و فاصله فرهنگی و تمدنی که تمدن اسلامی با تمدن غرب داشت به سرعت و با یک حرکت سیاسی قابل جبران نبود و به تدریج عملاً تمایزها و تفاوت ها و کفه سنگین دستاوردهای بشری و کمبودهای معرفتی که در حوزه دینی با آن مواجه هستیم و ضعف هایی که در طی قرن ها به وجود آمده اثر خودش را نشان داد و انتظاری که در ابتدا وجود داشت محقق نشد و تا به امروز هم این کشاکش همچنان ادامه دارد اما بخشی از این منازعه هم به خاطر تشکیک و تردیدهایی است که بعد ها به تدریج بر سر تعریف و هدف اسلامی کردن دانشگاها و دامنه آن به وجود آمدو خیلی از نیروها بر سر این تعریف و هدف دچار تردید شدند که امروز هم شاهدش هستیم.

علاوه بر خود انقلاب فرهنگی پدیده دیگری نیز وجود دارد و آن شورای عالی انقلاب فرهنگی است که همچنان در حال فعالیت است. اصولا در شرایط انقلابی معمولا در فضایی که نهادهای رسمی در اوایل انقلاب دچار بدکارکردی و ضعف کارکردی هستند بعضا نهادهای موازی آنها به وجود می آید و از طریق این نوع نهادهای موازی فعالیتها پیش می رود. ما در انقلاب اسلامی نیز چنین تجربه ای داشتیم. شکل گیری کمیته انقلاب موازی با شهربانی و جهاد سازندگی با وزارت کشاورزی و نیرو و ... طبیعی است که آن ضرورت های اولیه بعدها دچار تغییراتی می شود و سازکارهای جدیدی که به وجود آمده اند حسب مورد بایستی خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. این درست نیست که عیناً همان ضرورت ها و سازوکارها و کارکردهای اولیه را برای همیشه ادامه داد. البته تفاوت موضوع و کارکرد سازمان های ایجاد شده هم مداخله دارد و در اصلاح وضع نمی توان یک حکم کلی در مورد همه سازمان ها ارائه داد.

بخش مهمی از ماموریت شورای عالی انقلاب فرهنگی در آن شرایط انقلابی به علت ضعف کارکرد و ناتوانی دستگاه مدیریت رسمی آموزشی یعنی وزارت آموزش عالی بود. انتظار می رفت و می رود که بخشی مهمی از آن کارکردها در ظرف سازمانی خودش یعنی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری محقق شود و احیاناً اگر ماموریت ها و کار ویژه های خاصی باقی ماند در قالب شورای عالی انقلاب فرهنگی دنبال شود. به نظر می رسد که در این عرصه هنوز تمایز لازم محقق نشده است. به هر حال انقلاب ها همیشه منطق خاص خودشان را دارند و بعدها نمی شود با توجه به منطق و معیارهای امروزی به آن ها نگاه کرد و هر رویدادی باید در ظرف زمانی خودش سنجیده شود. آن چه که مهم است میراث تجربی و آموزه هایی است که از آن دوره ها باقی می ماند. ما در این زمینه متاسفانه دچار افراط و تفریط هستیم. برخی با منطق و معیار امروزی به آن رویدادها نگاه می کنند و آن را ارزیابی و نفی می کنند و از سوی دیگر نیز بعضی ها گمان می کنند که پاره ای از اقدامات و رخدادهایی که در دوران انقلاب فرهنگی صورت گرفت و حمایت ها و پذیرش هایی را نیز از سوی جامعه همراه خود داشت چنانچه امروز نیز صورت بگیرد همان حمایت ها و برخورد را از سوی جامعه خواهد داشت . هر دوطرف این برداشت به نظر من درست نیست و ما بایستی تجربه انقلاب فرهنگی را در ظرف زمانی خودش بفهمیم و از آن شرایط درس های مناسب را برای شرایط امروزمان بگیریم .

*رئیس گروه جامعه شناسی انقلاب اسلامی در پژوهشکده امام خمینی

عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس

منبع : سایت جماران


 




امروز: دبیر ستاد حقوق بشر ایران گفت: ایران پرچمدار حقوق بشر در دنیا است .

به گزارش کلمه، محمد جواد لاریجانی که با خبرگزاری دولت (ایرنا) مصاحبه می کرد افزود: حقوق بشر برای غرب، مستمسکی برای تحمیل تفکر سکولار غربی است ولی سیاستمداران غربی ها پایند به حقوق بشرنیستند و این مسئله را برای فریب مردم دنیا طراحی کرده اند.

وی با اشاره به پرچمداری ایران در زمینه حقوق بشر تصریح کرد: سیاست های ایران در زمینه حقوق بشر کاملا روشن است و در درجه اول یک برخورد تعاملی واثباتی با حقوق بشر دارد و به عقیده بنده کشورهایی باید از حقوق بشر بترسند که به دنبال سیطره آدم کشی و ظلم در جهان هستند.

وی افزود: برای ایران در زمینه اجرای حقوق بشر مهم این است که شهروندان چقدر از حقوق خود آگاه و برخوردارند و چقدر می توانند از آن دفاع کنند.

رعایت حقوق بشر در دیگر کشورها بررسی می شود

مشاور رییس قوه قضاییه در خبری اعلام کرد: ستاد حقوق بشر در داخل قوه قضاییه تشکیل شده ولی نهادی فراقوه ای و مورد تایید مقام معظم رهبری است.ریاست این ستاد با رییس قوه قضاییه است که وزرایی اعم از وزیر امور خارجه ، وزیر کشور ، وزیر اطلاعات ، وزیر دادگستری و وزیر ارشاد در آن عضو هستند و رییس پلیس ، قضات عالی رتبه، رییس سازمان زندان ها نیز در کنار آنها مشغول به کار هستند و این ستاد تنها مرجع رسمی کشور در فعالیت های حقوق بشری است.

به گفته لاریجانی، یکی از وظایف ستاد حقوق بشر " پایش " فعالیت های کشورهای مختلف در زمینه حقوق بشر است و برای گسترش بیشتر فعالیت ها ، سایت ستاد حقوق بشر بزودی فعال می شود و به راحتی می توان در آنجا اطلاعات را مشاهده کرد و شاید هر ۶ ماه یکبار بتوان گزارشی کامل را از فعالیت های حقوق بشر ارائه داد.

غرب صلاحیت برای اظهار نظر در خصوص حقوق بشر ندارد

وی با اشاره به کشور آمریکا ، گفت: پس از حوادث ۱۱ سپتامبر درآمریکا قانونی تصویب شد که دولت می توانست هر شهروند آمریکایی رادستگیر کرده و با آن برخورد کند و هر مقدار بخواهد درزندان نگاه دارد و برای بازجویی نیز می توانست از روش های غیر عرفی مانند شکنجه استفاده کند که این مسئله خلاف حقوق بشر است.

وی افزود: در زندان های آمریکا مدام زندانیان کشته می شوند که این کشته شدن زندانیان سیستماتیک و جدی است و تبعیض علیه مسلمانان در دنیای غرب نیز بسیار غم انگیز و فضاحت بار است. این همان دموکراسی لیبرالی بود که ۲۰۰ سال پیش غرب وعده ایجادش را داده بود ولی کارش به اینجا رسید. غرب صلاحیت لازم را برای اظهار نظر در خصوص حقوق بشر ندارد و دولت آمریکا دستش به خون دهها هزار نفر در عراق و افغانستان و جاهای دیگر آلوده است بنابراین حق ندارد راجع به حقوق بشر صحبت کند .

به گفته لاریجانی ، وزارت خارجه چندین جزوه پایش حقوق بشر تهیه و سایر وزاتخانه ها نیز به زودی انجام می دهند که امیدوارم این روند سرعت بگیرد. جنایات رژیم صهیونیستی در غزه به پشتیبانی غرب برخلاف موازین حقوق بشراست و هر فردی که در غزه و فلسطین کشته می شود باید پرونده داشته باشد .رییس دولت و قوه قضاییه از تشکیل ستاد حقوق بشر حمایت کرده اند و امیداریم در سال همت مضاعف و کار مضاعف در ستاد حقوق بشر فعالیت بیشتری داشته باشیم. NGO ها را تشویق به همکاری با ستاد کرده و تمامی تلاش خود را انجام می دهیم تا این سازمان ها مورد سواستفاده غربی ها قرار نگیرند.


 



امروز: پس از اعلام خبر احتمال وقوع زلزله در تهران، تعدادی از طلاب و مریدان آیت الله خوشوقت مقدمات لازم برای خروج از تهران را آغاز کرده اند.

به گزارش شیعه آنلاین در پی اعلام خبر احتمال وقوع زلزله در تهران توسط آیت ‌الله شیخ عزیزالله خوشوقت، تعدادی از طلاب و مریدان این استاد تصمیم گرفتند از تهران به دیگر شهرها به ویژه شهر مقدس قم هجرت کنند.

بنابراین گزارش صحت این خبر توسط یک منبع آگاه که از نمازگزاران مسجدی است که آیت الله خوشوقت امامت آن را به عهده دارد، تأیید شد.

این منبع آگاه در این باره گفت: این عده از طلاب به دنبال تهیه منزل در شهرهای دیگر به ویژه قم هستند .

شایان ذکر است محمود احمدی نژاد رییس دولت مدتی پیش اعلام کرد که یک عالم تهرانی به من خبر داده است که به زودی در تهران زلزله می‌آید و لازم است مردم از گناهان خود توبه کرده و در حد امکان از شهر خارج شوند. چند روز بعد پایگاه های خبری فاش کردند که این عالم تهرانی آیت الله «خوشوقت» بوده است. حجةالإسلام صدیقی نیز در خطبه های نماز جمعه هفته گذشته تهران ، به احتمال وقوع زلزله در تهران اشاره و تاکید کرد که یک عالم تهرانی از وی خواسته که مردم توبه عمومی کنند.


 



امروز::سخنرانی مهم مهندس میرحسین موسوی در جمع گروهی از ایثارگران انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس به زودی بر روی سایت کلمه منتشر خواهد شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، نخست وزیر دوران جنگ در روزهای اخیر دیداری با گروهی از ایثارگران انقلاب اسلامی داشته است که در آن طی سخنانی به مسایل مهم و مطرح روز کشور همچون سوء استفاده به نام اسلام و دین، وضعیت اقتصادی کشور، واردات بی رویه، تعطیلی احزاب سیاسی، توقیف روزنامه ها، زندانیان سیاسی گمنام، مسایل سیاست خارجی و ... پرداخته است.

مشروح سخنان مهم موسوی در جمع ایثارگران همزمان فردا منتشرمی شود.


 



امروز: اجرای قانون هدفمندکردن یارانه‌ها در روزهای آخر هفته گذشته به‌صورت غیررسمی با افزایش ۱۰۰تومانی قیمت شیر یارانه‌ای در سراسر کشور کلید خورد.

به گزارش خبرنگار همشهری از سطح شهر، از روز چهارشنبه شهروندانی که برای خرید شیر یارانه‌ای به فروشگاه‌ها مراجعه کرده‌بودند، با درخواست مبلغ ۳۵۰تومان به جای ۲۵۰تومان برای هر کیسه شیر مواجه شدند.

این مسئله که بدون اطلاع قبلی به شهروندان صورت گرفت، در برخی موارد باعث بروز بحث‌هایی بین مردم و صاحبان فروشگاه‌های عرضه شیر یارانه‌ای شد. به این ترتیب قیمت شیر یارانه‌ای از اول اردیبهشت‌ماه، ۴۰درصد افزایش یافته‌است.

گزارش همشهری از شهرستان‌ها حاکی است که این افزایش قیمت علاوه بر تهران در سراسر کشور صورت گرفته‌است. برخی گزارش‌ها علاوه بر افزایش قیمت، از کاهش سهمیه شیر یارانه‌ای واحد‌های عرضه‌کننده در مناطق مختلف نیز حکایت دارد.

از هنگام مطرح شدن طرح حذف یارانه‌ها هرچند برنامه‌خاصی برای افزایش قیمت‌ها در مورد کالاها و خدمات دولتی اعلام نشده ولی برخی نرخ‌ها بدون اعلام قبلی افزایش یافته است. به‌نظر می‌رسد این افزایش از کالاهای پروتئینی آغاز شده است.

در هفته‌های اخیر، برخی اقلام از جمله کره و بستنی نیز افزایش قیمت داشته‌اند. برخی صورت‌حساب‌های ارائه‌شده در مورد خدمات شرکت‌های دولتی نیز از سال قبل تاکنون تغییراتی داشته است که از آن جمله می‌توان به اعمال هزینه‌ای تحت عنوان تبصره۳ در صورت‌حساب‌های آب مشترکان اشاره کرد.

در این مورد هنوز هیچ توضیح مشخصی از سوی مقام‌های دولتی اعلام نشده


 


امروز: سخنگوي فراكسيون خط امام (ره) مجلس گفت: نظام در 30 سال گذشته به خصوص از اواسط دهه 60 كه جناح‌هاي سياسي در كشور شكل گرفته است، هموراه سياستي را دنبال كرده است كه اجازه نداده است، جرياني كه دولت را در دست گرفته است بقيه جريان‌هاي كشور را حذف كند و بايد اين سنت تداوم يابد.
داريوش قنبري در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا، در مورد دستور توقف فعاليت‌ها احزاب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي با تاكيد بر اينكه در شرايطي كه امسال انتخابات شوراها را پيش رو داريم وزارت كشور بايستي تمهيدات لازم را براي برگزاري اين انتخابات فراهم كند،اظهارداشت: يكي از اين تمهيدات فراهم كردن زمينه حضور پرقدرت احزاب و رسانه‌ها و مطبوعات است.
وي ادامه داد :متاسفانه مي‌بينيم كه مردم در ابتداي سال نشانه‌هاي خوبي را از رويكرد دولت در ارتباط با ايجاد بسترهاي مناسب نمي‌بينند و اين مسئله قطعا بر ميزان مشاركت مردم تاثير منفي مي‌گذارد و زماني كه مردم احساس كنند در شرايط برابر سلايق مختلف سياسي نمي‌توانند به رقابت باهم بپردازند قطعا ميزان مشاركت مردم كاهش پيدا مي‌كند.
وي با تاكيد براينكه دستگاه قضائي بايستي جلوي اين رفتارها را بگيرد،‌تصريح كرد: البته نمي‌توان گفت نامه كميسيون ماده 10 مبني برتوقف فعاليت مشاركت و سازمان مجاهدين قطعي است،بلكه بايد دادگاه حرف آخر را در اين ارتباط بزند.
قنبري از قوء قضائيه خواست از برخوردهائي كه سبب محروم شدن جامعه از وجود احزاب در سال برگزاري انتخابات مي‌شود،جلوگيري كند.
نماينده مردم ايلام با اشاره به توقيف مطبوعات از جمله روزنامه بهار تصريح كرد: متاسفانه همچنان شاهد اعمال سخت‌گيري به مطبوعات وابسته به طيف اصلاح طلب هستيم و در چنين شرايطي طيف وابسته به دولت به دنبال محدود‌كردن حضور اصلاح طلبان در انتخابات است و مجموعه نظام بايستي در اين زمينه واكنش نشان دهند.
وي ادامه داد: نظام در 30 سال گذشته به خصوص از اواسط دهه 60 كه جناح‌هاي سياسي در كشور شكل گرفته است، هموراه سياستي را دنبال كرده است كه اجازه نداده است، جرياني كه دولت را در دست گرفته است بقيه جريان‌هاي كشور را حذف كند و بايد اين سنت تداوم يابد.
قنبري تاكيد كرد: جريان سياسي حاضر در دولت نبايد از فرصت حضور در قدرت سوء استفاده كند و بخواهد به تسويه حساب سياسي با رقباي خود بپردازد.
نماينده مردم ايلام ادامه داد: معتقدم اتفاقي كه در مورد اين احزاب افتاده است بيشتر از آنكه جنبه قانوني داشته باشد جنبه سياسي دارد و انتظار اين است كه مسوولان اجازه ندهند با اين شيوه‌هاي سياسي و بدون توجه به موازين قانوني و حقوقي احزاب به تعطيلي كشانده شوند.
قنبري با تاكيد بر اينكه تلاش خود را براي پيگيري اين مساله با توجه به وظايف نمايندگي خود انجام مي‌دهيم،خاطرنشان كرد: اميدواريم اقليت مجلس با استفاده از جايگاهي كه دارد بتواند زمينه را براي حضور با نشاط مردم در همه عرصه‌هاي سياسي ،خصوصا انتخابات‌ها فراهم كند كه اين امر مستلزم همكاري تمام اركان نظام است.
سخنگوي فراكسيون اقليت در مورد آخرين برنامه‌هاي اين فراكسيون نيز‌گفت: از سال گذشته استراتژي ملاقات با مسوولين نظام و شخصيت‌هاي سياسي و مذهبي را دنبال مي‌كنيم كه در سال 89 نيز آن را ادامه خواهيم داد و دبيركل فراكسيون به دنبال عملي كردن اين ديدارهاست.
قنبري تاكيد كرد: هماهنگي‌هايي با دفاتر آقايان ناطق و مهدوي‌كني انجام شده است و اميدواريم بتوانيم در آينده نزديك ديدارهايي را با اين شخصيت‌ها داشته باشيم.


 


امروز: سخنگوی خانه احزاب آخرین تصمیمات این نهاد مدنی را تشریح كرد.

شهربانو امانی در گفتگو باایلنا، در پاسخ به سوالی در خصوص تصمیمات جدید خانه احزاب، به مورد جلسه شورای مرکزی این نهاد مدنی اشاره كرد و با بیان اینکه این جلسه با حضور اکثریت اعضا برگزار شد، اظهار داشت: در این جلسه کمیته حقوقی و داوری به ارائه گزارش عملکرد خود پرداخت و انتخابات کمیته مطالعات و تحقیقات نیز برگزار شد و اصغر عفتی به عنوان رئیس آن برگزیده شد.

وی افزود: اکثریت اعضا که دبیران کل احزاب را شامل می‌شود، نسبت به برخورد کمیسیون ماده احزاب با جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اظهار تاسف کردند و آن را باعث تعجب دانستند.

سخنگوی خانه احزاب با اشاره به پلمپ بودن دفتر حزب اعتمادملی و عدم برخورداری اکثر احزاب از ارگان مطبوعاتی، تصریح کرد: مگر احزاب از مردم جدا هستند؟ آنها بر اساس وظیفه ذاتی خود از حقوق مردم دفاع می‌کنند و کمیسیون ماده 10 احزاب هم باید از آنها حمایت کند، بخصوص اینکه در چند ماه آینده بحث انتخابات شوراها مطرح است.

امانی با اشاره به اعلام آمادگی خانه احزاب برای مشارکت در اصلاح قانون احزاب، گفت: تاکنون توجهی به این پیشنهاد همکاری نشده است، در حالی که وقتی اصل 44 قانون اساسی تصدی گری‌ها را به بخش خصوصی واگذار می‌کند، فرصت مغتنمی است تا وزارت کشور مسئولیت بیشتری را در زمینه اصلاح قانون احزاب به خانه احزاب بدهد تا هم رضایت حاکمیت جلب شود و هم اینکه واگذاری تصدی‌گری‌ها پیگیری شود.

وی اظهار امیدواری کرد تا در آینده نزدیک همکاری وزارت کشور و کمیسیون ماده 10 با احزاب بیشتر شود و انتظار می‌رود خانه احزاب به عنوان زبان بخش مهمی از جامعه بتواند سخنان خود را بیان کند.


 


امروز: عضو فراكسیون خط امام (ره) مجلس تاكید كرد: كمیسیون ماده 10 احزاب برای جلوگیری از شایعه سیاسی‌كاری در توقف پروانه فعالیت جبهه مشاركت و سازمان مجاهدین انقلاب باید منتظر نظر دادگاه می‌ماند.

قدرت‌الله علیخانی در گفتگو باایلنا در مورد توقف فعالیت احزاب مشاركت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اظهار داشت: بهتر بود كمیسیون ماده 10 صبر می‌كرد تا دادگاه در مورد فعالیت این احزاب تصمیم می‌گرفت و این كمیسیون طبق قانون نمی‌تواند مستقیما اقدام به این كار كند.

وی با تاكید بر اینكه حكم دادگاه برای همه لازم‌الاجراست تصریح كرد: تاثیر این نوع اقدامات كمیسیون ماده 10 احزاب در جامعه منفی خواهد بود و باید برای اینكه شایعه سیاسی‌كاری پیش نیاید صبر می‌كردند تا دادگاه در این مورد تصمیم می‌گرفت.


 


امروز: سخنگوي سازمان عدالت و آزادي ايران اسلامي در گفتگويي ضمن اظهار تأسف از اقدام كميسيون ماده 10 قانون احزاب اين اقدام را زير سوال بردن اصل آزادي احزاب و ارائه جلوه اي تحمل ناپذير از نظام جمهوري اسلامي دانست.
به گزارش نوروز، محمدرضا بزمشاهی افزود: جاي تعجب است در حالی که در يك هفته حكم زندان و شلاق براي برخي فعالان سياسي صادر شده، روزنامه بهار توقيف ميگردد، از سفر خاتمي به ژاپن جلوگيري ميشود و دو سازمان سياسي كه فعاليت در چارچوب قانون اساسي را وجهه همت خود قرار داده اند اينگونه با محدوديت مواجه مي شوند، آن گاه از آزادي نزديك به مطلق سخن گفته مي شود.
قائم مقام دبیرکل سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی با اشاره به اينكه اين دو حزب نمادهاي گروههاي منتقد دولت به شمار مي آيند، افزود: اين اقدام باعث از بين رفتن سرمايه هاي اجتماعي كشور شده و به گونه اي خواهد شد كه هرگونه فعاليت سياسي به عنوان امري غير قانوني تبديل شود و این در حالی است البته فعاليت زيرزميني به سود نظام و حكومت نخواهد بود.
بزمشاهی خاطر نشان ساخت: البته لغو پروانه هيچ تأثيري در فعاليت احزاب نخواهد داشت چرا كه برخي از احزاب مانند انصار حزب الله، جامعه روحانيت مبارز و آبادگران بدون كسب مجوز از وزارت كشور به فعاليتهاي حزبي و فراحزبي مي پردازند كه اين از تناقضات قانون احزاب است.
وي در ادامه با اشاره به حكمهاي صادر شده عليه مسئولان احزاب سياسي، صدور دستور كميسيون ماده ده قانون احزاب را تكميل روند فشار قانوني بر احزاب سياسي دانست.
بزمشاهي در پايان گفت انحلال احزاب باعث حذف آنها از تاريخ و عرصه سياست ايران نخواهد شد، همچنان كه صدور احكام سنگين براي نهضت آزادي باعث حذف آنان از صحنه سياسي نشده بلكه سوژه اي در دست مخالفان نظام جمهوري اسلامي قرار داده تا اين نظام را به سلب آزادي هاي سياسي متهم نمايند.


 


امروز: در حالی کار اقدام کمیسیون ماده 10 احزاب مبنی بر توقیف پروانه مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت و همچنین درخواست از دادگاه برای صدور حکم انحلال این دو تشکل پرنفوذ اصلاح طلب مورد انتقاد محافل سیاسی و افکار عمومی جامعه قرار گرفته است، دبیر کمیسیون ماده 10 قانون احزاب در مصاحبه با خبرگزاری شبهه نظامی فارس تهدید کرد چنانچه این تشکل ها به فعالیت خود ادامه دهند، اقدامشان مصداق عدم تمکین در برابر قانون بوده و دستگاه قضایی با آن برخورد خواهد کرد.

دبیر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب در این گفت وگو بدون اشاره به محمل قانونی این ادعا که "توقیف پروانه" به مفهوم "عدم اجازه ادامه فعالیت" است خود را در جایگاه تفسیر قانون و سخنگویی دستگاه قضا قرار داد و گفت: همه فعالیت‌های احزابی که توسط کمیسیون ماده ۱۰ قانون فعالیت احزاب توقیف می‌شوند و رای کمیسیون قانونا به متولیان حزب توقیف شده ابلاغ و در روزنامه‌های کثیرالانتشار آگهی می‌شود مشمول این حکم است و اصولا مراجع قضایی از مصادیق عدم تمکین در مقابل قانون و قانون‌گریزی جلوگیری می‌کند.

وی ادامه داد: بدیهی است برگزاری مجمع، تشکیل جلسه، میتینگ، صدور بیانیه و هرگونه موضع‌گیری با عناوین منتسب به حزب توقیف شده محمل قانونی ندارد. و رسانه‌ها نیز باید به این اصل بدیهی، حقوقی عنایت داشته باشند.

دبیر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب با بیان اینکه اگر فعالیت حزبی بعد از صدور رای توقیف کمافی‌السابق ادامه پیدا کند بدیهی است که حکم توقیف فعالیت دیگر مفهومی نخواهد داشت و پیشنهاد ما این است کسانی که در این اصل تردید دارند یکبار دیگر قانون را مرور کنند، اظهار داشت: طبق قانون فعالیت احزاب متولیان حزب توقیف شده می‌توانند در اعتراض به مصوبه کمیسیون ماده ۱۰ احزاب به مراجع قضایی شکایت کنند و متولیان حزب توقیف شده که پرونده آن برای انحلال به دادگاه احضار می‌شود در مراحل رسیدگی به پرونده در محاکم قضایی حق و فرصت دفاع از حزب و عملکرد خود را به طور کامل دارند.

این بی تابی و اصرار دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب در خصوص توقف فعالیت های مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت، در حالی که هنوز هیچ حکم قضایی در این خصوص صادر نشده است و اکثریت حقوقدانان کشور نیز توقیف پروانه احزاب توسط کمیسیون را به مفهوم توقف فعالیت گروه ها به حساب نمی آورند، وجود نیات سیاسی و جناحی را در اقدام آن کمیسیون بیش از پیش هویدا می سازد.


 



امروز: خانواده شهید کیانوش آسا دانشجوی دانشگاه علم صنعت که در حوادث بعد از انتخابات خردادماه سال ۸۸ به شهادت رسید نامه سرگشاده ای را در جواب نامه‌ی دلجویی دکتر جبل عاملی ریاست دانشگاه علم و صنعت، صادر کردند. به گزارش تحول‌خواهی، متن کامل نامه به شرح زیر است

به نام حق و راستی

جناب آقای دکتر محمد سعید جبل عاملی ریاست محترم دانشگاه علم و صنعت ایران

با سلام و درود، ما نیز فرا رسیدن نوروز باستانی و آغاز سال ۱۳۸۹ را به جنابعالی،اساتید،دانشجویان و مدیران آن دانشگاه تبریک می گوییم.

در پیشواز نوروز و دیدار با بهار بر پهنای سفره هفت سین امسالمان، بر مزار کیانوش، سین آخر سکوت بود. سکوتی به وسعت اشکهای ناباورانه مادر و قلب شکسته خواهر و پیکر خمیده برادر، درکنار جای خالی کیانوش. و گریستیم ازاین بی رحمی و مصیبتی که بریار مهربان خانواده و دوستان و یکی از فرزندان شایسته ایران زمین و تلاشگران راه علم و عرفان و هنر گذشت.
نامه شما و هدایای همراه آن به دستمان رسید. اما این همدردیتان آنهم پس از سکوت سرد و معنا داری که در طول ماههای هجران کیانوش عزیز که به غایت بر ما سخت گذشت، هفت سین غمبار ما راحزن انگیز تر کرد. با این حال به رسم ادب برخود لازم می دانیم از شما سپاسگزاری نماییم.

قرآن و کتابهای معنوی را که فرستاده بودید عزیز می داریم چرا که پیام اصلی آنها در پندار، گفتار و کردار نیک کیانوش بوده و از آنجا که تنها التزام نمادین به این کتابها کافی نمی باشد شما را نیز به دقت و تأمل در عمق محتوایشان دعوت می کنیم که بیزاری جستن از ظلم، حمایت از مظلومان و پیشه گرفتن راه آزادی، آزادگی و عدالت از جمله رهنمودهای مهم آنهاست. اما چون دلیل ارسال سکه از سوی شما را نفهمیدیم آن رابرایتان پس فرستادیم. ولی نکاتی مهم نیز وجود دارد که برخی از آنها را بازگو می کنیم.
جناب آقای جبل عاملی، در دانشگاهی که شما ریاست آنرا بر عهده داشته و دارید تعدادی از دانشجویان به دلیل انجام مراسم بزرگداشت برای کیانوش، به عنوان همکلاسی و دوست خود و از همه مهمتر فرزند این ملت که بیگناه به خون غلطید، مورد تهدید یا بازخواست قرار گرفته، بازداشت شده و یا ادامه تحصیل آنان با تعلیق و محرومیت مواجه شده است. لذا از شما مصرانه درخواست می نماییم از تمامی امکانات و اختیارات خود و دانشگاه برای برداشتن این محدودیت ها و شکستن احکام سنگین انظباطی که همانا رضایت خداوند، شادی روح کیانوش و تسلی خاطر خانواده آسا را به دنبال دارد از هیچ کوششی دریغ نورزید و برخوردهای سخت، غیر اصولی و غیرمدبرانه ای که بعد از خرداد ماه تا کنون، علیه آن دانشگاهیان صورت گرفته اصلاح وجبران نمایید.

آقای جبل عاملی! آیا بهتر نبود در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد، که اگر آن جنایت رخ نمی داد کیانوش هم حاضر می بود، از او به عنوان دانشجوی آن دانشگاه یاد نموده و همچنانکه در نامه اشاره داشتید در راه تحصیل علم، تا آخرین لحظۀ حیات کوشا بود به احترام صندلی خالیش یک دقیقه سکوت می کردید؟! آیا صحیح بود که، مانع شُدید تندیس کیانوش در کنار تندیسهای دیگر دانشجویان هم‌دوره ای خود قرار گیرد؟ غافل از اینکه تندیس او در روح و جان دانشگاهیان و هموطنانش به یادگار می ماند. آیا تلاشهای انجام شده از سوی برخی مدیران آن دانشگاه در جهت حذف نام کیانوش در اکثر امور مربوطه عمل پسندیده‌ای بوده؟ و این اعمال و رفتارها تا کنون نتایجی داشته است؟ به یقین رفتارهای همه ما در هر شرایط و جایگاهی، یک پاسخگویی جدی نه صرفاً در برابر افراد، بلکه در برابر خداوند و وجدانهای بیدار جامعه به دنبال خواهد داشت.

در پایان ما خانواده کیانوش، تقدیر و تشکر قلبی خود را از یکایک اساتیدی که در طول شش سال دوران دانشجویی، که نقش ارزنده‌ای در رشد و بالندگی علمی، فکری و اجتماعی او بر عهده داشتند ابراز می داریم و دلجوئیها و همدردیهای آن بزرگواران و دوستان دانشگاهی را بر دیدگان خود قرار داده، دستان پر مهر آنان را به گرمی می فشاریم و مدیران دانشگاه علم و صنعت را به برخورد درست، منطقی و عاقلانه توأم با دوراندیشی و بیان واقعیت فرا می خوانیم. خداوند به همه ما توفیق گام نهادن و کوشیدن در راه حقیقت و پاکی عطا کند تا در گذر زمان نام نیک و ارزشمندی از ما بر جای بماند.

ره می سپریم همره امید آگاه ز رنج و آشنا با درد
یک مرد اگر به خاک می افتد بر می خیزد به جای او صد مرد
این است که کاروان نمی ماند

با احترام- خانواده آسا
فروردین ۱۳۸۹


 




امروز: جمعی از زندانیان بند ۲۰۹ و ۲۴۰ وزارت اطلاعات دولت احمدی نژاد، که در زندان اوین نگه داری می شوند ، در نامه سرگشاده ای به مراجع عظام،علما و روحانیون، از آنها برای یاری ستم دیدگان و مظلومان کمک خواسته اند.

متن کامل این نامه که در اختیار "کلمه" قرار گرفته است به شرح زیر است:

مراجع عظام تقلید

حضرات آیات عظام اردبیلی ، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی ،وحید خراسانی، صانعی، شبیری زنجانی بیات، دستغیب و سبحانی

ما جوانانی هستیم که در ۳۰ سال گذشته در تمام تریبون های رسمی و غیر رسمی، پای منابر و مواعظ شما و شاگردانتان نشسته بودیم . بسیاری از ما اسلام را از دریچه نگاه شما شناختند و می شناسند. اما امروز اسلامی که با آن و به نام آن ، با ما برخورد می شود را متفاوت و گاه متضاد با آنچه شنیده بودیم و به ما درس داده اید ، می بینیم .

شما به ما و از قول امامان شیعه یاد دادید :

- کسی که فریاد مظلومی را می شنود و به او کمک نمی کند ، در ایمان ومذهبش باید شک کرد .

- علی از بیرون کشیدن خلخال از پای زن یهودی تحت حکومتش ،به خدا پناه برد و سر در چاه های کوفه کرد، زار گریست و بر منبر سخنرانی از ترس عذاب جهنم ، از خدا مغفرت خواست ... او در منبر فریاد زد و گفت :من را نقد کنید و اگر لازم شد با شمشیر مرا راست کنید.

- حسین در صحرای کربلا فریاد زد: ای مردم اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید .

- از قول پیامبر به ما گفتید : حکومت با کفر می ماند اما با ظلم نمی ماند ... گناه نزد فرزندان امت من همانند لکه ای سیاه است بر تخته سنگی سیاه در شبی تیره.

- در قران خواندیم : در دین و اندیشه هیچ اجبار و اکراهی نیست .

- به ما آموزش دادید : مسلمان دروغ نمی گوید .

- از قول ائمه گفتید : آبروی یک مسلمان از اوجب واجبات است . کسی نمی تواند جان یک مسلمان را بگیرد مگر خداوند.

حال ما مانده ایم و این همه آموزه اسلامی که این روزها کمترین سنخیتی با آنچه در عمل روی می دهد، ندارند . عجیب این که تمام این اقدامات خلاف آموزه های مذهبی را ، به نام اسلام وشیعه بر ما روا می دارند .

ما جمعی از زندانیان بند ۲۰۹ و ۲۴۰ وزارت اطلاعات از شما که بر اساس شغل و موقعیت تان ،پاسدار اسلام هستید، می پرسیم:

- اگر آنچه که شما به ما آموخته اید اسلام است ، پس این رفتارها و کردارها که بر ما به نام حکومت اسلامی می رود چیست ؟

- ما می دانیم و شنیده ایم که شما هم با این رفتارها و کردارها مخالفید اما از شما توقع داریم در عمل برای دفاع از مظلوم اقدام کنید و باور خود را به مردم هم نشان دهید.

نگذارید در کنج سلولهای تنگ وتاریک ، کسانی که به نام سربازان گمنام امام زمان ، زندگی را بر ما سخت کرده اند ، بیش از این به شما و آموزه های دینی که شما به ما آموخته اید و نیز امید ما خدشه وارد کنند.

آیا فریاد رسی برای یاری ما مظلومان وستمدیدگان هست ؟

همچنین در روزهای گذشته نیز زندانیان بند ۳۵۰ اوین نیز با برشمردن ظلم هایی که بر آنان روا شده است داد خود را به نزد مراجع و علمای آزاده و حامی مردم برده اند. متن این نامه که جرس آن را منتشر کرده بود به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

مراجع عظام تقلید

حضرات آیات صانعی, بیات، دستغیب، سبحانی، اردبیلی ، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و شبیری زنجانی

دیدار آیت الله صادق آملی لاریجانی ریاست محترم قوه قضائیه با برخی از شما عزیزان انگیزه ای شد تا طی نامه ای گزارشی از روند دادرسی های اخیر زندانیان سیاسی را از بند ۳۵۰ زندان اوین و جایی که نزدیک به ۲۰۰ نفر از قربانیان این دادرسی ها در آن بسر می برند به استحضار شما گرامیان برسانیم. در این گزارش سعی می کنیم محورهایی که در توصیۀ شما حضرات، به آقای لاریجانی بر آن تاکید شده بود اشاره کنیم:

۱٫ استقلال دستگاه قضایی؛

به استحضار شریف می رسانیم تقریبا تمام زندانیان در بند ۳۵۰ اوین بارها و بارها مصادیق عدم استقلال دستگاه قضایی را از زبان بازجویان و پرسنل وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران شنیده اند و سپس خود به تجربه این معضل را درک کرده اند. در مدت حضور در بازداشت و زندان بازجویان مکرراً به زندانیانی با چشم و بعضاً دست و پای بسته بر اینکه قضاوت قضایی از سوی قضات نیست و قاضی ها در این خصوص هیچ کاره اند تاکید کرده اند و بسیاری از متهمین حتی پیشاپیش از میزان محکومیتشان توسط بازجوها مطلع شده اند و عجبا که در دادگاه ها دقیقا همان احکام صادر شده است.

حضرات عالیقدر

طبق آنچه از شما آموخته ایم استقلال قاضی به معنای آن است که قاضی با استماع سخنان و ادله و بینات طرفین دعوا و با ارزیابی آن با معیار و موازین اسلامی و حقوقی، بدون توجه ویژه به احدی از طرفین دعوا به قضاوت بنشیند. حال آنکه قضات دادگاه ها بدون توجه به ادلۀ متهمان، کیفر خواست را مبنا قرار داده و بر اساس آن به جای آنکه در جایگاه قاضی بنشیند از موضع مد نظرِ دادستان به محاکمه می پردازند. این امر موجب گشته است در قریب به اتفاق پرونده های رسیدگی شده، نتیجۀ بی قضاوت همان باشد که در کیفر خواست و یا گزارش وزارت اطلاعات یا سپاه پاسداران درج و تقاضا شده است. این امر چگونه با سنت مولایمان حضرت امیر (ع) سازگار است که گفته شده است قاضی حتی در نگاه کردن خود به طرفین دعوا باید عدالت را رعایت کند؟

این عدم استقلال و تاثیرپذیری در دادگاه های بدوی به حدی است که برخی از قضات به صراحت به متهمان و یا وکیلانشان گفته اند که به جهت فشارهای نهادهای امنیتی مجبورند اشد مجازات را در نظر بگیرند و وعده داده اند که در محاکم تجدید نظر این احکام حتما خواهد شکست که این خود اقراری است صریح از طرف قضات بر عدم رعایت عدالت و اصول اسلام.

از دیگر ظلم ها و بی عدالتی های جاری در این روزها می توان به دهها نفر از کسانی اشاره داشت که با آنکه قرار بازداشتشان به قرارهای سبکتر و حتی کفالت تبدیل شده است، با اعمال نظر نهادهای امنیتی کماکان در بازداشتگاه به سر می برند و دادگاه ها با آنکه خودشان قرارها را صادر کرده اند از تودیع وثیقه و یا کفالت امتناع می کنند.

یا در موردی دیگر حداقل چهار نفر از زندانیان با آنکه بعضاً چند ماه است در دادگاه ها دفاع آخر خود را انجام داده اند اما قضات به وکلا و متهمین و یا خانواده هایشان می گویند که نتیجۀ صدور حکمشان مربوط به نهاد امنیتی بازداشت کننده است و تا کنون سپاه یا وزارت اجازه حکم به قاضی نداده است. البته اینکه قضات اعلام کرده اند کاری از دستشان بر نمی آید و همۀ تصمیمات از جای دیگر گرفته می شود در خصوص بسیاری از پروندهای دیگر نیز صادق است.

از بی طرفی قضات نیز صحبتی نمی کنیم که اساساً برای همه کسانی که در دادگاه های اخیر شرکت کرده اند صحبت از بی طرفی قضات مضحک است؛ چرا که قضات در بیشتر مواقع به عنوان نماینده نهادهای امنیتی ایفای نقش کرده اند و در دادگاه ها نه تنها بی طرف نبوده اند بلکه با تهدید و توهین در صحن دادگاه حتی شکل ظاهری یک دادگاه اسلامی را نیز رعایت نکرده اند.

۲٫ رعایت اخلاق در دستگاه قضایی؛

و لا یجر منکم شنان قوم علی الا تعدلوا اعدلو هو اقرب للتقوی و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون. «نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا پروا دارید که خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است (سوره مائده، آیه ۸)

در دیدار آقای لاریجانی با برخی از شما بزرگواران، رعایت اخلاق در دستگاه قضایی و در مراحل دادرسی به ایشان توصیه شده بود. برای اینکه در جریان رعایت این اخلاق در دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی و انتظامی به عنوان ضابطین قضایی قرار گیرید به برخی موارد در این خصوص اشاره می کنیم:

برخی از زندانیان که در اختیار نیروی انتظامی بوده اند با شنیدن رکیک ترین الفاظ که حتی در میان اراذل و اوباش نیز کمتر گفته می شود روبرو بوده اند - که البته سالهاست که فعالان اجتماعی، نسبت به رفتارهای توهین آمیز و بکارگیری الفاظ غیر اخلاقی با شهروندان تذکر داده اند و با اینحال هر کس که گذرش به کلانتری ها و به خصوص اداره آگاهی افتاده با تمام وجود همچنان این بی حرمتی به شهروندان را حس کرده است. اما این بار علاوه بر درگیریهای خیابانی که با فحاشی و باطوم و گاز اشک آور و سنگ و زنجیر به جان مردم افتاده اند، در حاشیۀ بازداشتهای فله ای و چند هزار نفریِ معترضین، چه در کهریزک و چه در آگاهی شاپور، یا در زیرزمین وزارت کشور، علاوه بر به کاربردن رکیک ترین الفاظ و فحاشی های ناموسی در جهت تخریب روحیۀ متهم، در بازجویی های فردی، بازجویان بر تمام مسائل خصوص و شخصی افراد مسلط بودند و در مراحل بازجویی کسانی که خود را کارشناس می خواندند با ورود به حوزه های شخصی افراد حتی به خصوصی ترین روابط خانوادگی متهم وارد می شدند و اینگونه او را تحت فشار گذاشته اند. جهت استحضار حضرات به چند مورد از این موارد که زندانیان بند ۳۵۰ با آن روبرو بوده اند اشاره می کنم:

تماسهای مکرر و غیر متعارف با خانواده برخی از متهمان؛ بطور مثال در یکی از موارد ظرف ۲۰ روز بازجو با همسر یکی از متهمین، ۶ مرتبه تماس گرفته و ضمن پیشنهاد طلاق به همسر محترم آن متهم از وی خواسته برای پیگیری پروندۀ همسرش بطور منظم با وی تماس بگیرد. در موردی دیگر زمانی که یکی از متهمان که از داشتن پدر محروم است و در زندان انفرادی به سر می برده است، بازجو ظرف یک هفته، بیش از ۱۰ مرتبه با مادر وی تماس گرفته بوده است . این مزاحمت به حدی بوده که با آنکه مادر نگران فرزندش بوده است مجبور به جواب ندادن به تماسهای آن بازجو شده است. مورد دیگر در راستای به اصطلاح اعتراف گیری از یکی از متهمین که در اختیار سپاه پاسدارن بوده آنست که تمام پرسنل یک شرکت از یک تا ده روز بازداشت بوده اند تا به دروغ به ارتباط غیر اخلاقی با وی اعتراف کنند تا آزاد شوند. و این در حالی که در عین حال با در اختیار گرفتن آلبومهای خانوادگی متهم و نشان دادن عکسهای خصوصی همسرش، همسر وی را به اتهامات اخلاقی متهم کرده اند و با تهدید به افشای آنها و اعترافات کذب همکارانش، مجبور به اعتراف و بیان نوشته های دیکته شدۀ بازجو در دادگاه های به اصطلاح علنی نموده اند.

در بازداشتگاه امنیتی سپاه که به «۲ الف» معروف است شرایط بسیار سخت تری به لحاظ اخلاقی حاکم است از جمله به کار بردن الفاظ رکیک، توهینهای ناموسی، فحاشی های خانوادگی، تهدیدهای جنسی تا جایی است که حتی چند نفر که در حال حاضر نیز در بند ۳۵۰ به سر می برند را به آزار جنسی از طریق باطوم تهدید کرده و مجبور به در آوردن لباس و شلوار نموده اند. و البته اینها همه در حالی است که بسیاری به دلیل شرم، حاضر به روایت برخوردهای غیر اخلاقی که در موردشان صورت گرفته نیستند.

این در حالی است که در قوانین مصوب در خصوص مراحل تحقیق و بازجویی و بر اساس قانون رعایت حقوق شهروندی، تمامی اعمال و گفتارهایی که منافی عفت و اشاعۀ فحشا و یا با توهین و ارعاب و فریب و امثال آن همراه باشد ممنوع و مرتکب آن باید مجازات گردد. علاوه بر این بستن چشم، رو به دیوار نشاندن و در پشت سر قرار گرفتن بازجو از موارد مصرح در قانون حقوق شهروندی مجلس شورای اسلامی است ولی این امورِ خلاف قانون در نهادهای امنیتی اطلاعات سپاه، امری عادی و رویه ای مرسوم شده است.

حضرات آیات عظام

برخی از شما عزیزان در دیدار آقای لاریجانی توصیه فرموده بودید که اجازۀ انتخاب آزادانۀ وکیل به متهم داده شود که لازم است به اجمال گزارشی نیز از برخوردهای صورت گرفته در این زمینه ارائه نماییم:

۱٫ تهدیدهای مکرر قضات به بسیاری از متهمان مبنی بر اینکه اگر با وکیل وارد دادگاه شوند احکام سنگین تری علیه آنها صادر خواهد شد. بیش از پنجاه نفر از کسانی که در این بند به سر می برند با این نوع تهدیدات از طرف برخی قضات روبرو بوده اند به خصوص آقای مقیسه، قاضی شعبه ۲۸ دادگاه، که در عمل نیز چنین کرده است و در مواردی که با اصرار متهم مجبور به پذیرش وکیل شده است زمان دادگاه را ماه ها به تعویق انداخته و سپس احکام سنگینی صادر کرده است و اینگونه با گفتن این جمله که «دیدی گفتم» به وعدۀ خود عمل کرده است.

۲٫ برخی متهمان به عزل وکیل و قبول وکیل تعیین شده توسط نهادهای امنیتی مجبور شده اند. تقریباً تمام کسانی در دادگاه های علنی صحبت کرده و به اصطلاح اعتراف نموده اند با چنین مشکلی روبرو بوده اند.

۳٫ مضحکترین موضوع این است که در موارد زیادی وقتی وکیل متهم برای ثبت وکالت در پرونده به قاضی مراجعه نموده است قاضی گفته است که وزارت یا حفاظت سپاه، که متهم در اختیار آن است، با وکالت شما موافق نیست و وکالت وی را نپذیرفته است.

۳٫ بازجویی ها؛

بازجویی ها توسط ارگانها و نهادهای مختلفی از جمله وزارت اطلاعات، سپاه، بسیج و واحدهای مختلف نیروی انتظامی صورت گرفته است. در واقع نیروی انتظامی و بسیج پس از بازجویی های اولیه افراد را تحویل سپاه پاسداران و یا وزارت اطلاعات می داده اند تا بازجویی ها که اغلب در مدت زمانی بسیار طولانی و بی وقفه، و در ساعات غیر متعارف صورت می گرفته ادامه پیدا کند.

بازجویی ها در نیروی انتظامی و بسیج نیازی به توضیح ندارد که تماماً همراه با توهین و تحقیر و ضرب و شتم وحشتناک، بدون هدف مشخص بوده است و اکنون دهها نفر از کسانی که توسط این دو نهاد بازداشت شده اند در بند ۳۵۰ به سر می برند. در این روند بازجویی، افرادی چند روز متوالی را در اتاقهایی که به دلیل ازدحام به زحمت می توانستند حتی در آن بنشینند بدون آب و غذای کافی به سر برده اند. با این حال از زمانی که برخی از آن افراد تحویل نهادهای امنیتی در سه بند ۲۰۹، ۲۴۰، و ۲ الف شده اند فضای دیگری را شاهد بوده اند. روایت یکی از زندانیان که در حال حاضر در بند ۳۵۰ به سر می برد را عینا در ذیل به استحضار می رسانیم:

«متنی را جلوی من گذاشتند و گفتند بعد از اینکه متن را خواندی با زبان خودت بنویس. من خواندم اما چون سراسرش کذب بود حاضر به نوشتن نشدم. به من گفت تو آدم نمی شی و رفت بیرون و سه نفر وارد شدند و چند دقیقه به طور متناوب با باطوم و شوکر برقی من را مورد ضرب و شتم قرار دادند و وقتی بیرون رفتند بازجو دوباره داخل شد و با تمسخر گفت: چی شده؟ چرا گریه می کنی؟ کسی اذیتت کرد؟ و این کار ۴ بار تکرار شد تا من مجبور شدم و آن مطالب کذب را نوشتم و چند روز بعد در دادگاه آن متن را قرائت کردم.»

تقریبا تمام کسانی که در بند ۲ الف زندان اوین که زیر نظر سازمان اطلاعات سپاه فعالیت میکند مورد بازجویی و تحقیقات قرار گرفته اند، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. برخی نیز که در این بند بوده اند به ساختمانی در شمال تهران معروف به شرکت منتقل شده و ضمن بازجویی ها، با کابل و باطوم و شوکر برقی مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. حداقل دو نفر از زندانیان اعلام می کنند که به زور بازجویان، روزانه نزدیک به ۱۰ عد د قرص مصرف می کرده اند و این هر دو نفر در دادگاه های علنی حاضر بوده اند و بعد از اینکه به بند ۳۵۰ منتقل شدند مشکلات روحی و روانی شان به وضوح قابل مشاهده بوده و هست.

در موردی دیگر یکی ا ز زندانیان روایت می کند وقتی در برابر نوشتن منویات بازجویان در بند ۲ الف مقاومت کردم مرا عریان کرده و صرفاً با یک لباس زیر در یک محل سر باز به میله ها بسته و با تهدیدات جنسی از قبیل آزار جنسی با باطوم و اعمالی از این دست مجبور به اعتراف به اعمال ناکرده کردند.

همچنین حداقل ۵ نفر از کسانی که در بند ۲ الف مورد بازجویی قرار گرفته اند به زیر زمینی برده شده اند که در آن وسایل شکنجه از جمله وسایلِ ناخن کشی بوده است و با تهدید به استفاده از آن وسایل، بازجویی شده اند. در یک مورد نیز دستهای متهم را در درون این دستگاه قرار داده و او را وادار به اعترافات مورد نیاز کرده اند.

ضرب و شتم در بند ۲۴۰ زندان اوین نیز به طور معمول در مورد بسیاری از زندانیان مرسوم بوده است البته ضرب و شتم ها در حد بند ۲ الف نبوده است. در این میان وضعیت بند ۲۰۹ که تحت نظارت وزارت اطلاعات است کمی متفاوت است. در این بند تقریباً از شکنجه های جسمی صحبتی در میان نیست. اما این نهادِ وابستۀ به دولت احمدی نژاد با تسلطی که بر اطلاعات شخصی افراد داشته است بیشترین فشارها را بر خانواده، نزدیکان و روابط بین آنها داشته است و از طریق دخالت در حریم خصوصی، تهدید به افشای راست و در بسیاری از موارد دروغ این روابط، و دهها روش غیر اخلاقی دیگر، زندانیان را تحت فشار گذاشته اند تا به پروژه های از پیش طراحی شدۀ خود جامۀ عمل بپوشند . در این خصوص لازم به ذکر است از بین زندانیان بند ۳۵۰ حداقل ۲۰ نفر در زمان بازداشتشان، با بازداشت همسر و فرزندان خود روبرو بوده اند. حداقل ۵ نفر از کسانی که در دادگاه ها ی علنی حضور یافته اند و اعترافاتی را قرائت کرده اند همزمان همسر یا فرزندانشان نیز در زندان به سر می برده اند و از این طریق از سوی نهادهای امنیتی تهدید شده بودند که اگر متنها و نوشته های از قبل تمرین شده را در دادگاه اجرا نکنند برای همسر و فرزندانشان مشکل ایجاد خواهد شد.

۳٫ دادگاه های به اصطلاح علنی؛

آیات عظام، مراجع معظم تقلید

عین گفته های یکی از زندانیان را که در دادگاه های علنی حضور یافته و اعترافاتی علیه خود و دیگران داشته است را عیناً می آوریم:

«یک روز با چشمان بسته ما را به محلی بیرون از زندان اوین بردند. جمعی حدود ۵۰ نفر بودیم. وقتی چشممان را بازکردیم در سالن بزرگ دادگاه که قبلا از تلوزیون پخش شده بود بودیم. قاضی صلواتی و دادستان جعفری و چند نفر با لباس شخصی حضور داشتند. شخصی به نام فراهانی صحبت کرد. سپس من و نه نفر دیگر را از سالن بیرون بردند. یک به یک داخل یک اتاق رفتیم. نوشته هایی را به همراه سوالات که می گفتند توسط قاضی پرسیده خواهد شد به ما دادند. آنها حتی در مورد چگونگی حرکت دستهایمان نیز به ما آموزش و تمرین می دادند. وقتی دوباره وارد دادگاه شدیم یک به یک آن حرفها را زدیم و کسی که جای قاضی نشسته بود سوالات را پرسید و ما جوابهای از پیش تعیین شده را دادیم. در تمام این مدت قاضی صلواتی و دادستان در آنجا حضور داشتند و نظاره گر ما بودند. در پایان هم همان آقای فراهانی محل قرار گرفتن دوربینها، استقرار خبرنگاران و موارد دیگر را توضیح داد. فردای آن روز بازجوها متنها را دوباره آوردند و گفتند آن مطالب را با زبان خودمان و به طور طبیعی بیان کنیم. به من گفت اگر این حرفها را بزنم و طبیعی جلوه کند چند روز بعد آزاد می شوم ولی اگر نگویم چون هیچ کس من را نمی شناسد بدون سر و صدا اعدامم می کند. او همچنین تهدید می کرد اگر در دادگاه آن حرفها را درست نزنم خواهر و پدرم را بازداشت می کند. هر چند گاهی هم می گفت خواهرم در بازداشت است و او را نیز اعدام خواهد کرد.»

تقریباً تمام کسانی که در دادگاه های علنی حضور داشته اند و در حال حاضر در بند ۳۵۰ به سر می برند در چنین جلسات تمرینی، در سالن دادگاه و یا در اتاقهای بازجویی، حضور داشته اند.

همچنین تقریبا تمام کسانی که در دادگاه های علنی حضور داشته اند از داشتن وکیل اختیاری محروم بوده و حتی برخی که از قبل وکیل داشته اند نیز تحت فشار بازجوها مجبور به عزل وکیل و انتخاب وکلای تسخیریِ همکار نهادهای امنیتی شده اند. در چندین مورد نیز از کسانی که در دادگاه های علنی حضور یافته اند به خصوص آنان که در جلسات اول تا سوم حضور داشته اند خواسته اند تا سر و صورت خود را به صورتی خاص که مد تظر آنان بوده است اصلاح کنند تا از نظر ظاهر، شبیه اعضای فرقه ای خاص شوند. بطور مثال یکی از متهمان را که با فشار بسیار بر خانواده اش از وی خواسته بودند تا در دادگاه مطالبی را که از قبل نوشته شده بود بخواند و به ارتباط با مفافقین اعتراف کند را مجبور کرده بودند تا صورت خود را به شیوه ای خاص اصلاح و سبیل بگذارد.

از جمله مضحکترین و شرم آورترین بخش این دادگاه های علنی، استفاده از سه نفر از کسانی است که اساساً چندین ماه قبل از انتخابات بازداشت شده بودند ولی در اخبار به گونه ای القا شد که گویی این افراد در جریان انتخابات بازداشت شده اند و متاسفانه دو تن از همین افراد را پس از حوادث عاشورا و بر اساس همان اعترافات ساختگی و از قبل نوشته و تمرین شده به دار آویختند. این در حالی است که وزارت اطلاعات به آنها گفته بود در صورتی که در دادگاه علنی آن حرفها را بزنند به آنها کمک می شود تا از زندان آزاد شوند. این را نیز در نظر بگیرید که یکی از اعدامیان فقط ۱۹ سال سن داشت.

در این دادگاه ها حتی تماشاگران نیز از قبل برای حضور در دادگاه تمرین کرده بودند و افرادی از نهادهای وابسته به نهادهای امنیتی و نظامی از جمله بسیج و برخی نیروهای دادگاه انقلاب و دادستانی با تمرین قبلی که با حضور متهمیان نیز بوده است در دادگاه حضور پیدا کرده بودند. و این در حالی است که هیچ یک ا ز اعضا خانواده و یا نزدیکان و مهمتر از آن وکلایی که توسط متهمان انتخاب شده بود حتی اجازه حضور در اطراف دادگاه نیافتند.

در بسیاری از این دادگاه ها در حالی که فقط چند متهم حضور داشتند اما ده ها نفر دیگر را به اجبار و بدون اطلاع قبلی با لباس زندان بر روی صندلی ها آوردند که صرفاً با پر کردن صندلی ها و نمایش تلوزیونی این دادگاه را تکمیل کنند. و البته با توجه به اینکه خود آقای لاریجانی بر تخلف بودن چند دادگاه اول که تصاویر متهمین منتشر شد صحه گذاشته اند از توضیح بیشتر درباره آن صرف نظر می کنیم.

۵٫ اطاله دادرسی

در بند ۳۵۰ حداقل سه نفر هستند که بیش از دو سال است در بازداشت موقت به سر می برند و هنوز هیچ حکمی برایشان صادر نشده است. در بند ۲۰۹ که در اختیار وزارت اطلاعات است افرادی حضور دارند که بیش از ۲ و حتی تا ۷ سال است که در زندان انفرادی یا حداکثر اتاقهای دو نفره به سر می برند. در خصوص دیگرانی که وضعیتشان مشخص نیست نیز چند ماه بلا تکلیفی دیگر به یک روال طبیعی تبدیل شده است. به عنوان مثال در بند ۳۵۰ دهها نفر هستند که بیش از ۴ یا ۵ ماه است که در بلاتکلیفی به سر می برند. اما شرم آور آن است که برخی از وکلای متهمان - در حالی که چند ماه است دفاع آخر صورت گرفته - وقتی از قضات پرونده علت عدم صدور حکم را پرسیده اند شنیده اند که نهادهای امنیتی هنوز نظرشان را دربارۀ حکم پرونده اعلام نکرده اند و با این استدلال چندین ماه دیگر پرونده متوقف و متهم در زندان به سر می برد.

حضرات آیات عظام و مراجع عالیقدر تقلید

یکی از شما بزرگواران در دیدار با رئیس قوه قضائیه فرموده بودید «هرجا اسلام هست ما هستیم و هر جا معارض با اسلام باشد ما با آن معارضه می کنیم».

گرامیان عالیقدر

آیا زیر پا نهادن علنی قوانین آیین دادرسی مجوز اسلامی دارد؟

آیا ضرب وشتم متهم بر اساس موازین اسلامی است؟

آیا فحاشی، اعمال شنیع و تهدیدات جنسی موافق احکام الهی است؟

آیا بازداشت و تهدید خانواده، همسر، فرزند، پدر، مادر، خواهر و برادر برای اعمال فشار به متهم در تعارض با آموزه های دینی نیست؟

آیا تماسهای تلفنی غیر متعارف و بیش از اندازه بازجویان با همسران و مادران متهمین و بعضا ارائه پیشنهادهای بی شرمانۀ طلاق و جدایی با مجوزهای اسلامی صورت گرفته است؟

آیا فحاشی بازجویان و حتی بازپرسان و قضات و عدم اجازه استفاده از وکیل بوسیله تهدید و تطمیع با مجوز و فتوای علمای اسلام بوده است؟آ

یا برگزاری دادگاه های نمایشی، تبلیغات دروغ، پخش اعترافاتِ از سر اجبار متهمان قبل از اثبات جرم، آنهم با تصویر و صدا با مجوز شرعی صورت گرفته است؟

آیا بازداشت موقت های طولانی و بعضا تا دو سال، زندان های انفرادی چند ماهه و حتی در موارد زیادی یک ساله و دو ساله بر اساس موازین اسلامی است؟

آیا صدور احکام و تصمیم گیری در خصوص میزان آن و حتی در برخی موارد نوشتن متن حکم در محلی خارج از قوه قضائیه و توسط شخصی غیر از قاضیِ صالح در تعارض با دین اسلام نیست؟

مراجع معظم تقلید و آیات عظام

اتقوا الله و اعدلوا فانکم تعیبون علی قوما لایعدلون (از خداوند پروا کنید و عدالت بورزید و بر کسانی که داد نمی ورزند عیب بگیرید «روایت کلینی از امام صادق، کافی، جلد دوم»)

انتظار نداریم که سخنان و نوشته های ما را بپذیرید. انتظار نداریم که گزارشات یک متهم را از درون زندان قبول کنید آنهم متهمانی که تبلیغات رسمی، امثال آنها را افرادی بی دین، ضد انقلاب، لیبرال، وابسته به غرب، و یا حتی سلطنت طلب و منافق می خواند اعتماد کنید اما با توجه به سابقۀ درخشان مراجع شیعه در قرون گذشته که همیشه مستقل از حکومتها در برابر ظلم و ستم ایستاده اند از شما می خواهیم در این موارد تحقیق و تفحص کنید تا به صحت گفته های ما پی برید.همچنین با آنکه می دانیم نهادهای امنیتی و دنباله رو آنها قوه قضائیه و سازمان زندانها به شما اجازه دیدار ما را نخواهند داد با این حال از شما بزرگواران می خواهیم با توجه به مسئولیت سنگینتان در برابر اسلام و ملت مسلمان ایران، با اعزام نمایندگانتان به بند ۳۵۰ و صحبت خصوصی با زندانیان علی الخصوص کسانی که در دادگاه های علنی حضور یافته اند صحت و سقم این مطالب را مورد بررسی قرار دهید و یا حداقل، علی رغم فشارهای امنیتی، اگر این امکان را یافتید که درب بیوت محترم خود را به روی این متهمان و خاتواده هایشان باز بگذارید تا با بیان دردهایشان ضمن تسلی یافتن، شما را نیز از بی عدالتی حاکم در فضای زندانها و بازداشتگاه ها مطلع سازند.

در تاریخ تشیع همواره امید آنان که مورد ستم واقع شده اند به روحانیت بوده است تا با حضور موثر خود و مقابله با ظلم، حقانیت و ظلم ستیزی اسلام را برای جهانیان به نمایش بگذارد. اگر اکنون شما بزرگواران به احقاق حق مظلوم نشتابید بیم داریم که چهره مبارکِ دین عزیز اسلام برای نسل امروز که جویای حق و حقیقت است و بخصوص نسلهای بعد خدشه دار شود.

ان من اشد الناس عذاباً یوم القیامه من وصف عدلاً و عملاً بغیره. «پر حسرت ترین مردم در روز رستاخیز کسی است که عدل را وصف کند سپس به راه دیگری عمل کند (کافی، جلد دوم، به نقل از امام صادق (ع))

الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم (شرح اصوا الکافی مازندرانی جلد ۹)

و من الله التوفیق


 




امروز: عضو کمیسون اجتماعی مجلس درباره جلسه غیرعلنی مجلس با فرمانده نیروی انتظامی گفت: فرمانده نیروی انتظامی در این جلسه از اینکه خانواده های مذهبی به ماهواره گرایش پیدا کردند ابراز نگرانی کرد.

عفت شریعتی در گفت و گو با خبر آنلاین درباره جزئیات جلسه غیر علنی مجلس با فرمانده نیروی انتظامی ،افزود: اینها را بهتر است از خودشان بپرسید اما ایشان در این جلسه به این موضوع اشاره کردند که آنتن های ماهواره حریم افراد مذهبی را هم دستخوش مخاطره قرار داده است و این موضوعی نگران کننده است که خانواده های مذهبی هم به این رسانه گرایش پیدا کردند.

وی با بیان اینکه جامعه ایران بعد از ۳۰ سال باید جایگاه فرهنگ مداری باشد،اظهار داشت:اینکه عده ای با ناهنجاری ها این سلامت اخلاقی را زیر سوال ببرد و کشور را دچار مخاطره کند، به هیچ وجه قابل پذیرش نیست و سردار احمدی مقدم هم درد دل هایی در این زمینه داشت.


 




امروز:وزیر خارجه روسیه هشدار داد شورای امنیت به طور نامحدود منتظر نخواهد ماند تا ایران به دغدغه‌های بین‌المللی اعتنا کند.

به گزارش «پرس تی.وی.»، لاورف گفت «اگر پیشرفتی وجود نداشته باشد و اوضاع به بن‌بست رسیده باقی بماند، تصور نمی‌کنم شورای امنیت بی هیچ واکنشی و برای مدتی طولانی تماشاچی بماند».

لاورف این اظهارات را در کنار همتای استرالیایی‌اش «استفان اسمیت» بیان کرد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، وزیر خارجه روسیه اظهار داشت «موضع ما این است؛ پیش و بیش از همه، هدف انجام تصمیماتی است که در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اتخاذ شد، که بعد هم مورد حمایت شورای امنیت قرار گرفت».

منظور لاورف توافق پیشنهادی آژانس است که بر مبنای آن ایران باید دو سوم اورانیوم با غنای کم خود را برای غنی‌سازی تا ۲۰ درصد به روسیه بفرستد.

خبرگزاری فرانسه در این باره نوشت «تهران از اجرای طرح آژانس سرباز زده، و روسیه را خشمگین ساخته است».

به گزارش «ریانوستی»، لاورف همچنین روز پنجشنبه با بیان اینکه او نمی‌تواند گزارش‌هایی را تأیید کند که مدعی هستند یک هیأت نمایندگی ایرانی برای مذاکره در مورد تحریم‌های بین‌المللی به مسکو خواهد آمد اظهار داشت: «درباره سفر هیأتی ایرانی که قصد دارد به مسکو بیاید، مطلع نیستم».

به گزارش این خبرگزاری روس، لاورف در مورد تحریم گفت: شورای امنیت سازمان ملل تا ابد منتظر نخواهد ماند و در صورتی که ایران مستقلا اقدامی برای حل مساله هسته‌ایش انجام ندهد، تحریم‌ها را اعمال خواهد کرد.

اظهارات تند ریابکو

معاون لاورف، «سرگی ریابکو»، روز پنجشنبه با اظهاراتی خشن، از «فقدان تمایل و لجبازی» ایران برای «شنیدن پیام‌های جامعه بین‌المللی» و اطاعت از قطعنامه‌های شورای امنیت انتقاد کرد.

معاون وزیر خارجه روسیه به در مصاحبه‌ای رادیویی گفت «به نظر می‌رسد این وضعیت تصویب قطعنامه جدید تحریم را اجتناب ناپذیر می‌سازد».


 



امروز:حسین کروبی، خطاب به کسانی که شایعه بیماری شیخ مهدی کروبی را منتشر کرده اند، گفت: آقای کروبی در سلامتی کامل به سر می برد و بهتر است این آقایان که زندانیان سیاسی و فرزندان ناشناس این کشور را در زندان های غیراستاندارد به هزاران مریضی های عفونی و بیماری های سخت مبتلا کرده اند به خودشان زحمت بدهند و چند خطی هم در مورد وضعیت سلامتی عزیزان زندانی به مردم گزارش دهند.

فرزند مهدی کروبی در گفتگو با جرس با تاکید مجدد سلامتی آقای کروبی می گوید: دیگر تعجب نمی کنیم از این جنگ های روانی که در راس آن مشخص است کسانی ایستاده اند که از ایستادگی آقای کروبی برای احقاق حقوق از دست رفته ملت خشمگین هستند.

وی در عین حال تاکید کرد: رسانه های اصولگرا که در تمام این مدت حتی یک زحمت ساده به خودشان نمی دهند تا در مورد وضعیت تاسف برانگیز بهداشتی در زندان های کشور یک گزارش معمولی منتشر کنند معلوم است که به عنوان پیاده نظام کسانی که شایعه بیماری آقای کروبی را درست کرده اند، از پیگیری های مصرانه آقای کروبی نسبت به وضعیت زندانیان عصبانی باشند.

حسین کروبی ادامه می دهد: ابتدا به نظر می رسید هواداران دولت فعلی در شرایطی که خبرنگاران واقعی یا در زندان هستند و یا از شرایط کار محروم مانده اند، لباس خبرنگار به تن کرده و در رسانه های باقیمانده، از آقای کروبی انتقام جویی کنند؛ اما وقتی کسانی همچون آقایان رسایی به عنوان نماینده مجلس و صفار هرندی نیز به این جنگ روانی دامن می زنند، آنگاه به نظر می رسد توطئه ای در کار باشد.

فرزند کروبی می گوید: وقتی ما به عنوان اعضای خانواده آقای کروبی خبری در مورد این بیماری که آقایان می گویند نداریم، بعید به نظر نمی رسد که این آقایان نقشه ای در سر دارند و برای اجرایی شدن نقشه های خود از هم اکنون پیاده نظام خود را بسیج کرده اند.

وی توضیح می دهد: اخیرا خبرهایی می رسد مبنی بر اینکه از روسیه داروهایی را وارد ایران کرده اند که بیماری هپاتیت و سرطان از طریق خوراندن آن دارو ها به افراد منتقل می شود، لذا کسانی که خبر بیماری آقای کروبی را منتشر کرده اند یا این داروها را از کشور دوست وارد ساخته و به حاج آقا خورانده اند یا قصد دارند در آینده چنین کاری را انجام هند و حالا هم با این دورخیز خبری قصد محک زدن فضای جامعه را دارند.

حسین کروبی در پایان یادآوری کرد کسانی که از بیماری نداشته آقای کروبی خبرسازی می کنند خودشان از بیماری مضاعفی رنج می برند و این بیماری، چیزی جز دروغ نیست که مدت هاست جامعه را آلوده کرده است.

گفتنی ست در اواسط هفته جاری خبری مبنی بر بیمار بودن مهدی کروبی- دبیر کل حزب اعتماد ملی- در برخی از سایت‌های خبری داخلی منتشر شد. این سایت‌ها مدعی شدند که کروبی مبتلا به یک سرطان لاعلاج است و حال عمومی وی مساعد نیست.


 


امروز: ایران درخواست عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را پس گرفت.

خبرگزاری های رویترز و آسوشیتدپرس به نقل از دیپلماتهای سازمان ملل متحد گزارش کرده اند که ایران به سایر هیات های آسیایی اطلاع داده که از نامزدی عضویت در شورای حقوق بشر که متشکل از ۴۷ کشور و ناظر حقوق بشر در سراسر جهان است صرفنظر می کند.

برخی دیپلماتهای کشورهای غربی علت تغییر نظر ایران را عدم توانایی این کشور در اخذ حداقل رای لازم برای عضویت در این شورا ذکر کرده اند.با کناره گیری ایران تنها چهار کشور برای کسب چهار کرسی قاره آسیا در شورای حقوق بشر باقی می مانند که به این ترتیب رقابتی بین آنها نخواهد بود.این چهار کشور عبارتند از: مالزی، مالدیو، قطر و تایلند.

این رای گیری قرار است در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد انجام شود.

جواد لاریجانی: ایران پرچمدار حقوق بشر در دنیا است

محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، ایران را پرچمدار حقوق بشر در دنیا دانست و ستاد تحت مسئولیت خود را "تنها مرجع رسمی کشور در فعالیت های حقوق بشری" معرفی کرد.

وی روز گذشته در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا با ذکر این که "رئیس جمهور و قوه قضاییه از تشکیل ستاد حقوق بشر حمایت کرده اند" یادآور شد: "ستاد حقوق بشر در داخل قوه قضاییه تشکیل شده ولی نهادی فراقوه ای و مورد تایید مقام معظم رهبری است".


 




امروز:خانواده بدرالسادات مفیدی، دبیر دربند انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران روز پنجشنبه ، دوم اردیبهشت با وی به صورت کابینی ملاقات کردند.

به گزارش "کلمه" به گفته مسعود آقایی همسر مفیدی ، فشارها بر وی همچنان ادامه دارد و علاوه بر ناراحتی های قلبی و عصبی که از یک ماه پیش دچارش شده ، طولانی شدن زمان بازجویی ها و بلاتکلیفی وی باعث افزایش نگرانی خانواده بویژه مادر پیرش شده است.

به گفته آقایی " خانم مفیدی در طول ملاقات بارها تکرار کرده است که اجازه ندارد در مورد محورهای بازجویی ها یش که تعداد آن ها به ده ها مورد می رسد، صحبت کند."

خانواده وی با ابراز نگرانی شدید از شرایط حاکم بر مفیدی می پرسند که از یک روزنامه نگار که فعالیت هایش در روزنامه ها و انجمن صنفی کاملا آشکار و قانونی بوده است چه می خواهند که پس از دهها ساعت بازجویی ،همچنان وی را به سلول انفرادی بازجویی می برند؟


 



به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن سال ۵۷ و برگزاری همه پرسی ۱۲ فرودین سال ۵۸ که به استقرار نظام جمهوری اسلامی در ۳۱ سال پیش منجر شد؛ حضرت امام خمینی، بنیانگذار نظام اسلامی ایران به مناسبت روز جهانی کارگر سال ۵۸، از شهر قم پیامی را با موضوع شان کار و کارگر و سازندگی کشور خطاب به کارگران و دیگر اقشار ملت صادر کردند؛ متن کامل این پیام تاریخی به شرح ذیل است:

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

هر روز، روز کارگر است

اختصاص یک روز به کارگران شاید به لحاظ تشریفات و تعظیم باشد والاّ هر روز روز کارگرى است و کارگران است بلکه عالم از کار و کارگر تشکیل شده است. اینکه ما یک روز اختصاص بدهیم به کارگر، مثل این است که یک روز را اختصاص بدهیم به نور، یک روز را اختصاص بدهیم به خورشید. هر روز نور هست و روز نور است، هر روزْ روز خورشید است؛ لکن شاید این براى یک تشریفات و تعظیمى باشد، از این جهت مضایقه نیست، لکن اگر واقع‏بینى باشد، کار و کارگر در تمام عوالم ماقبل طبیعت و عالم طبیعت و عوالم مابعدالطبیعه، کار و کارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبیعت باشد و چه موجودات طبیعى باشد و چه موجودات بعد از طبیعت، همه از کارگر پیدا شده است، و کارْ نظیر «وجود» است که در همۀ شئون عالم دخالت دارد.

عظمت و منزلت کار و کارگر

عالم موجود شده است از فعالیت خدا، اجزاى عالم موجود شده است از فعالیتهایى که بعضِ موجودات دارند. هیچ موجودى را شما نمى‏توانید سراغ کنید الاّ اینکه کارگر و کار در او موجود است و خودش کار است. کارگرها هم کارند، از کار پیدا شده‏اند.

ذرات موجودات در عالم ـ در عالم طبیعت ـ فعال هستند براى ایجاد همۀ موجوداتى که در این عالم است؛ حتى جمادات، حتى اشجار، همه زنده‏اند، همه کارگرند کار احاطه دارد بر همۀ عوالم. از اول با کار عالم موجود شده است و کارگر مبدأ همۀ موجودات است. حق تعالى مبدأ کارگرى است و کارگر است، فعال است. موجودات عالم غیب [که] با فعالیت غیبى تحقق پیدا کرده‏اند، کارگرند. موجودات عالم طبیعت ـ هر جا که شما ملاحظه کنید، هر قشرى از اقشار را که ملاحظه کنید، چه موجوداتى که به نظر ما در پست‏ترین مراتب وجودند مثل معادن و زمینها و جمادات و چه آنهایى که بعد از این مرتبه موجودند مثل نباتات، اشجار و چه آنهایى که بعد از اینها موجودند مثل حیوانات و چه آن که مافوق اینهاست مثل انسان ـ همه جلوۀ کارند و همه کارگر. کارگرها اینها را درست کرده‏اند. کارگرى بر همۀ موجودات احاطه دارد.

عالم مابعدالطبیعه ـ در جنت و نار ـ هم از کار و کارگرى پیدا شده است. بهشت و دوزخ از کار انسان پیدا شده است. در کار انسان است که یا عمل صالح است یا کار خوب است که مبدأ تحقق بهشت است یا اعمال غیرصالح و فاسد است که مبدأ دوزخ است. نباید ما اختصاص بدهیم یک روزى را به کارگر به اعتبار اینکه این روز حظّ کارگر، همین روز است. بله، مانع ندارد که یک روزى را ما انتخاب کنیم براى کارگر که بفهمانیم به عالم که کار و کارگرى است که همه چیز از اوست.

خداى تعالى مبدأ کار است

کار مثلِ جلوۀ حق تعالى مى‏ماند که در تمام موجودات سرایت کرده است. همۀ موجودات، کار در آنها هست و با کار درست شده‏اند. همۀ ذرات وجود کارگرند حتى ذرات اتمى که در این عالم طبیعت هست، اینها کارگر هستند با هوشیارى. همۀ ذرات عالم فعالند و هوشیارند لکن ما گمان مى‏کنیم که هوشیار نیستند: وَ اِنْ مِنْ شَى‏ءٍ الاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِن لاتَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ[۱]؛ همه مُسَبِّح حقند، همه کارگران حق هستند، همه مطیع حق تعالى هستند؛ و کار در همه جا هست و عالمْ سرتاسر «روز کارگر» است نه یک روزْ روز کارگرى است، سرتاسر عالم روز کارگر است، سرتاسر عالَم کارگر است و سرتاسر عالم کار است؛ یعنى ذرات وجودى که انسان را و دیگر حیوانات را ـ به ارادة‏اللّه‏ تعالى ـ موجود مى‏کنند کارگرند و انسانْ کار است، اثر کار آنهاست. تمام این موجوداتى که در عالم ملاحظه مى‏کنید اثر کار فعالانۀ جنود الهى است؛ جنداللّه‏، همه کارگر هستند. خداى تبارک و تعالى مبدأ کار است.

بزرگداشت روز کارگر

ما این روز را بزرگ مى‏شماریم از براى اینکه قرار داده‏اند این روز را براى کارگر. کارگر در اسلام، وقتى که در محیط محدودترى ملاحظه کنیم یعنى در این موجود پایین، در این زمین، در این ستارۀ کوچک که در مقابل عالمْ قَدْرِ محسوسى ندارد، در مقابل عالم ماده قدر محسوسى ندارد، یعنى عالم ماده پهناور است به قدرى که تاکنون آنچه بشر فهمیده است و کم فهمیده است، آنطور که گفته مى‏شود بعضى ستاره‏ها هست که نور او به ما با شش بیلیون یعنى شش میلیارد سال نور[ى] به ما مى‏رسد، و این آن چیزى است که تاکنون گفته مى‏شود کشف شده است و آن طرف را و ما بعد او را، خداى تبارک و تعالى مى‏داند.

این زمین در مقابل یک همچو سطح بزرگ، یک چیز ناچیزى است بلکه خورشید ما و تمام عائلۀ خورشید ما در مقابل عالمْ ذرۀ غیرمحسوسى است و تمام عالم در مقابل عالم ماوراءالطبیعه ذرۀ غیرمحسوسى است. تمام عالم ماده مثل یک نقطه مى‏ماند در مقابل عالم ماوراى طبیعت؛ و تمام عالم ماوراى طبیعت، چه ماقبل‏الطبیعه و چه مابعدالطبیعه در مقابل ارادة‏اللّه‏ قَدْرِ محسوسى ندارد.

کارگران و دهقانان، مدیران جامعۀ انسانیت

الآن که ما بحث داریم راجع به این ستارۀ کوچک و راجع به این ستاره‏اى که اصلاً قدر محسوسى در عالم ندارد و بحث داریم و راجع به کارگر ـ به آنطورى که دیگران فهمیده‏اند ـ صحبت داریم، لابد باید افق بحث را کوتاه کرد و نزدیک به فهم کرد. این

کارگرهاى ما اشخاصى هستند که مدیر جامعۀ انسانیت هستند. ادارۀ امور مملکتها، اداره‏امور کشورها به دست اینهاست؛ به دست کشاورزان، به دست کارگران کارخانه‏ها و دهقانان و کشاورزان. اینها هستند که اداره مى‏کنند مملکتها را، اداره مى‏کنند کشورها را؛ و از این جهت مدیر این عالم، عالم طبیعت، یعنى در این نجمۀ کوچک، در این زمین که یک ستارۀ کوچک است، ادارۀ امور این زمین به دست کارگران است و دست اینهاست که اداره مى‏کند و زنده مى‏کند این عالم را، زنده مى‏کند کشور را.

بنابراین اینها عهده‏دار امر بزرگى هستند، احترام زیاد دارند لکن مسئولیت زیاد. هرکس بیشتر در عالم احترام دارد، پیش خداى تبارک و تعالى احترام دارد و بیشتر منشأ اثر است، مسئولیت او بیشتر است. کارگران ما، چه طبقۀ دهقان و چه طبقۀ کارگران سایر کارخانه‏ها و سایر جاها، تمام اعمالى که، تمام چیزهایى که در کشور هست، برکاتى که در کشور هست مرهون وجود آنهاست ولهذا آنها بر همه مقدمند. لکن چیزهایى که به عهدۀ آنهاست، مسئولیتهایى که به عهدۀ آنهاست از همۀ مسئولیتها بالاتر است.

کارگران عامل رشد و انحطاط کشورها

اگر کشورى رو به رشد برود، با دست شما کارگران عزیز رو به رشد مى‏رود و اگر کشورى رو به انحطاط برود، باز هم با شماست که رو به انحطاط مى‏رود؛ با کار نکردن یا کم کار کردن یا علاقه به کار نداشتن است که رو به انحطاط مى‏رود. کشور امروز از شماست، از کارگران است، کشور مال شماست. کشور، دیگر اجانب در آن دخالت ندارند، دیگر اختناقها نیست، دیگر فشارها نیست، دیگر چپاولیها نیست. امروز کشور مال شماست و شما مسئولیت او را مستقیم دارید. اگر در این مسئولیت کوشش نکنید، اگر در این امرى که به عهدۀ شماست کوشش نکنید و آن دِیْنى که بر کشور خودتان، بر اسلام دارید ادا نکنید شما مسئول هستید.

و چنانچه کوشش کنید و چرخهاى مملکت را به راه بیندازید، شما پیش خداى تبارک و تعالى بسیار ارجمند هستید. اسلام براى شما ارج زیاد قائل است، اسلام شما را خُزّان زمین مى‏داند، شما خزانه‏دار زمین هستید که زمین را شما باید آباد کنید و از شماست که آباد کنید و براى خود شماست که آباد کنید. باید این مسئولیت را آنطور که مى‏دانید، آنطور که مى‏خواهید، این مسئولیت را به عهده بگیرید و گوش به حرف کسانى که مى‏خواهند نگذارند که این چرخها به راه بیفتد ندهید. آنها به شما علاقه ندارند؛ اسلام عزیز است که براى شما ارج قائل است و براى شما حق قائل است و حقوق شما را به شما رد خواهد کرد. بگذارید اسلام تحقق پیدا بکند، بگذارید ریشه‏هاى گندیده استبداد و استعمار فرو بریزد، کنده بشود، بگذارید اشخاصى که مى‏خواهند براى دیگران کار بکنند فلج بشوند.

نقش کارگران و کشاورزان در سازندگى کشور

شما برادران ما هستید، شما عزیزان ما هستید، شما باید این مملکت را اداره بکنید، شما هستید که مى‏توانید این بار را به منزل برسانید، شما هستید که در کارخانه‏ها مى‏توانید چرخ کارخانه‏ها را به جنبش درآورید و به راه بیندازید و مملکت را نجات بدهید. شما دهقانان هستید که مى‏توانید چرخ کشاورزى را به راه بیندازید و فعالیت شماست که کشاورزى را به طور صحیح مى‏تواند عملى کند.

شما مى‏دانید که کشاورزى ما را به زمین زده‏اند، از بین بردند، حالا بر شماست که بعد از اینکه مملکت مال خود شما شده است و دست اجانب کوتاه شده است، به کشاورزى خودتان ادامه بدهید و مهلت بدهید که دولت به شما کمک بکند و مى‏کند کمک، آنقدرى که مى‏تواند کمک مى‏کند. شما برادران کارگر ما هستید؛ در کارخانه‏ها بگذارید چرخ کارخانه‏ها به راه بیفتد تا اینکه این مملکت آباد بشود براى همه، براى شما. شما بگذارید، مهلت بدهید که این کارخانه‏ها به راه بیفتد و چرخ مملکت به جنبش بیفتد و شما همه با ما برادر هستید و ما همه در خدمت شما هستیم. شمایید که مى‏توانید مملکت را اداره کنید و مى‏توانید این آشفتگیها را از بین ببرید.

شما مى‏دانید که اینها رفتند و آشفته کردند این مملکت را. شما مى‏دانید که اینها چپاول کردند و رفتند و خزاین ما را تهى کردند و رفتند. حالا باید همۀ ما با هم، یک قشر تنها نه ـ تمام ـ همه با هم کوشش کنیم و این چرخهاى مملکت را راه بیندازیم تا اینکه مملکت ما سر و صورتى پیدا بکند. اسلام براى شما حقوق قائل هست؛ حق همه را خواهد داد. براى همۀ زنها و مردهاى کارگر، براى همۀ زنها و مردان دهقان حق قائل است اسلام، و آنها را عزیز مى‏شمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد کرد.

شما بگذارید که اسلام تحقق پیدا بکند، جمهورى اسلام با احکام نورانى اسلام تحقق پیدا بکند. نگذارید این اشخاصى که مى‏خواهند نگذارند این چرخها به راه بیفتد، مى‏خواهند نگذارند کشاورزى ما تحقق پیدا بکند و کارخانه‏هاى ما به راه بیفتد، شما نگذارید اینها یک همچو فعالیتها را بکنند و شما را اغفال کنند. آنها شما را مى‏خواهند اغفال کنند که منافع این مملکت را ببرند، که خزاین این مملکت را ببرند، که آنهایى که مى‏خواهند این خزاین را ببرند، دست آنها باز باشد. شما باید مانع بشوید از این معنا؛ همه باید مانع بشویم از این معنا.

من از خداوند تبارک و تعالى صحت و سلامت همۀ ملت و عظمت اسلام و عظمت ملت و استقلال و آزادى این ملت را خواستارم. همه با هم، دهقان با ما و کارگر با ما و همه با هم به پیش!

والسلام علیکم و رحمة‏اللّه‏ و برکاته


 


منزل شخصیِ زندانی سیاسی، ارژنگ داودی، به دستور حسن زارع دهنوی معروف به حسن حداد و از قضات متهم در پروندۀ بازداشتگاهِ کهریزک پلمپ و سپس توسط عواملی به فروش رسید.

به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، منزل و مجتمع آموزشی پرتو حکمت از اموال شخصی زندانی سیاسی ارژنگ داودی بوده است. "هنگام پلمپ کردن منزل نیز به خانوادۀ این زندانی سیاسی اجازۀ بردن وسائل شخصی به آنها داده نشد و آنها تنها با لباسهایی که بر تن داشتند از منزل خارج شدند و در طی این مدت همسر داودی به دلیل پلمپ بودن منزل شخصی در آوارگی و شرایط سخت بسر می برد.

هم اکنون خانواده داودی به دفتر حقوق شهروندیِ قوه قضائیه مراجعه و شکایتی دراین رابطه تنظیم کرده اند.


 



احمدی نژاد به یک معنی ستاره ی نمایش یا همان «وُدت» در معنای "گی دو بوری"کلمه است.او «با در خود متمرکز کردن تصویر یک نقش ممکن،روند مبتذل سازی را در قالب سرگرم کردن های پُر زرق و برق نمایش،متمر کز می کند».ایده ی افزایش نرخ رشد جمعیت در کنار بحث داغ «زلزله» از همان دست سرگرم کردن های پر زرق و برقی است که «مصرفِ گسترده ی کالاها،نقش ها و اشیاء برای انتخاب را در ظاهر کثرت بخشیده اعمال می کند».نمایشی که احتمالا برای مدتی پای جمعیت شناسان و انجمن جمعیت شناسی را در کنار دیگر متخصصان کشور که تا به این لحظه به تناسب نیاز به ایفای نقش به روی صحنه آمده اند،به جمع دیگران هنرمند باز کند.

... خوب از کجا شروع کنیم؟احتمالا مالتوس نقطه شروع مناسبی است.نه؟! احمدی ن‍ژاد گفته که به هر کس از تهران برود یک قطعه زمین و...اعطا می شود؛به این ترتیب هر قدر زمینی که یکی از اعضای جمعیت روی آن کار می کنند،کمتر باشد سهم نهایی اش در تولید مواد غذایی عملا شروع به کاهش می کند و چون رشد ذخایر مواد غذایی نمی تواند با جمعیت در حال رشد برابری کند،درآمد سرانه شروع به کاهش می کند و تا حدی پایین می رود و منجر به جمعیت متعادلی می شود که به سختی در سطح حداقل معیشت و یا کمی بالاتر از آن زندگی می کند.

اما نه! چرا به سراغ بوسروپ و کولین کلارک و هرمان کان و دیگر نظریه پردازان «رشد جمعیت در راستای توسعه» نرویم؟

بوسروپ ادعا می کند«فشار جمعیت باعث تغییرات تکنولوژیکی مفید می شود و همچنین پیش نیاز توسعه کشاورزی است».کلارک عقیده دارد منابع زمین برای جمعیت در حال افزایش،کافی است.هرمان کان و جولیان سایمون بر این عقیده اند که «هنوز همه منابع جهان شناخته نشده» و تازه اگر می دانستند ایران چه کشور پر برکتی است،احتمالا رقم ۹ میلیاردی ای که گادوین در سال ۱۸۲۰ به عنوان رقمی از جمعیت انسان ها که زمین با تکنیک های زمان قادر است به آنها غذا بدهد را افزایش می دادند.باری جهان منزلگاه خوردن و نوشیدن و از پس تمامی آنها ... است.تو چه کار به کمبود امکانات داری،بگو بسم الله،خدا که نه اما دولت تا آخرین قطره ی نفت پشتت است.ببخشید؟تئوری دیگری جا نمانده است؟در صورت امکان به انجمن علمی جمعیت شناسی مراجعه نمایید.

اینجاست که «نمایش» توأمان به صورت خود جامعه،جزئی از جامعه و ابزار یکپارچه سازی آن نمودار می شود. نمایش صریحا شاخه ای است که هر نگاه و هر آگاهی را متمرکز می کند. نزدیک ۵ سالی می شود که گروه بزرگ و نسبتا وسیع متخصصان و نظریه پردازان مورد «خطاب ایدئولوژی»ای قرار گرفته اند که تخصص های ایشان را به بازی گرفته است.یک بار اقتصاد دانان می شوند بازیگران این نمایش،یک بار زنان، یک بار بازماندگان آشویتس،یک بار مدرک بگیران،یک بار عاشقان علوم انسانی،یک بار جمعیت شناسان،یک بار زلزله نگاران و... یکپارچه سازی ای که در خلال این فراخوان عمومی به متخصصان برای مواجه با امر نمادین،به بیان گی دو بور «چیزی جز زبان رسمی جدایی سازی تعمیم یافته نیست».درست مثل یک «تئاتر اینترکتیو» می ماند که هر حرکت پیش بینی نشده ای از جانب تماشاگران به سرعت باد به بخشی از نمایش بدل می شود.نمایشی از تضارب آرا،برخورد عقاید برای اثبات حقانیت اکثریتی که یک رئیس جمهور را برگزیده اند.اُتوپورتره[تک چهره از خود]ای که نظم حاضر می کوشد از قدرت خویش ارائه دهد تحت لوای یک تعامل دموکراتیک با توده ها از طریق سخن گفتن بی واسطه با ظاهر شدن بر صفحه ی تلویزیون یا سخنرانی در یک ورزشگاه متحقق می گردد.هگل معتقد است:«نمی توان بی واسطه به سراغ امر بی واسطه[شناخت] رفت».باری احمدی نژاد با درک این نکته است که مجالی نمی دهد تا دیگران منتقد با واسطه به سراغش بیایند؛و از همین روست که «پدیده» مانده است. پیش تر از آنکه تحلیل ها ترتیبش را بدهند او ترتیب همه را داده است. به بیانی لاکانی،احمدی ن‍ژاد در عین اینکه بانی و کارگردان امر نمادین جامعه ایران و حتی تا اندازه ای جهان است، اما خود به حوزه ی امر واقعی به معنی حیطه‌هایی از زندگی که نمی‌توان شناختشان تعلق دارد. به بیانی ویتکنشتاینی احمدی نژاد احتمالا تا آخرین لحظه از حیات خویش واجد معنا خواهد بود چون هیچ کس نمی تواند منظورش را بفهمد.

لاکان اشاره می‌کند که انسان به صورت نارس به دنیا می‌آید. به این معنا که تا چند سال پس از تولد نمی‌تواند حرکاتش را باهم هماهنگ کند. وقتی کودک به حدود شش ماهگی می‌رسد، سعی می‌کند این همذات‌پنداری و هماهنگی را به دست بیاورد. او با دیدن تصویر خودش در آینه (مراد از آینه، هم می‌تواند آینهٔ واقعی باشد و هم آینهٔ فردی دیگر) است که بر این مشکل غلبه می‌کنند. تصویر آینه به کودک آرامش می‌دهد زیرا او از خودش تصور کاملی ندارد. او هرپاره از خودش را متعلق به دیگری می‌داند. تصویر آینه باعث می‌شود تا کودک تصویر کاملی از خودش به دست بیاورد. او جای دقیق اندام‌هایش را نمی‌داند. وقتی می‌خواهد چیزی را به دهان ببرد، نمی‌تواند مکان دقیق دهانش را مشخص کند. او با نگاه کردن به آینه افراد دیگر، و توجه به حرکات آن‌ها، سعی می‌کند مثل آن‌ها بتواند حرکاتی منظم و با قاعده و دقیق داشته باشد. و در نتیجه مثل آن‌ها کامل باشد. این تلاش باعث پیدایی من یا نفس در کودک می‌شود. «نفس از نظر ساختاری از هم گسسته است و میان خودش و تصویر خودش دوپاره است. از همین رو است که همواره خواهد کوشید تا دیگری (تصویر در آینه یا فرد دیگری که دیده است) را با خود یکی کند». در امر یا نظم خیالی، همین کلمه همواره است که تاثیرگذار است. چراکه کودک پس از ورود به سنین بزرگسالی هم نفس این خصلت را از دست نمی‌دهد. یعنی همواره می‌خواهد کامل‌تر شود و وحدت بیشتری پیدا کند. در واقع من مطلوب هسته اصلی امر خیالی است. تصویری است اغراق‌آمیز که فرد از وجود خود ساخته و مبتنی بر آرزومندی اوست.

به این اعتبار احمدی نژاد به دقت از همه می آموزد تا آرام آرام در طی یک پروسه ی یادگیری دیگران را با خود یکی کند. در قسمتی از نمایشنامه ی «رومولوس کبیر» اثر فردریش دورنمانت، آنجا که وفاداران به روم و دلسوزان آینده ی این تمدن عظیم،رومولوس را به دلیل بی کفایتی اش در اداره ی کشور با عباراتی از این دست که «تو باید به روم حساب پس بدی» و «تو به نیروی ما تکیه کردی» به چالش می کشند،پاسخ دندان شکنی از او دریافت می کنند:

«من به نیروی شما تکیه نکرده ام. اگر من به کمک شما دنیا را تسخیر کرده بودم،آن گاه این گفته درست بود. ولی من دنیایی را از دست دادم که شما آن را به دست نیاورده بودید. من آن را مثل یک سکه ی بی ارزش به دور انداختم. من آزاد هستم. شما فقط حشراتی هستید که در اطراف روشنایی من می رقصید. سایه هایی هستید که هرگاه من ندرخشم نابود خواهید شد.»

باری باید با این وضعیت تروماتیک مواجه شد و همان جا توقف کرد.در فیلم تهوع آور و البته عالی «سالو»ی پازولینی، چهاردیو فاشیست که نمادها و پایه های قدرت اند در آغاز فیلم با اعلام اینکه در سرنوشت دهشت انگیزی که برای خود و دیگران ترتیب داده اند شریک می شوند،به واقع هرگونه اثری از فردیت و«خود» را نابود می سازند و به این ترتیب دست به کار ایجاد فاجعه ای می شوند که نهایتی برای انزجار از آن قابل تصور نیست. وضعیتی که مقاومت و گردن نهادن به آن هر دو نتیجه ی مشابهی را انتظار می کشد: مرگ،آن هم نه یک بار. آنها از آشغال هایی حرف می زنند که حاضر نمی شوند در بازی دیوانه وارشان شرکت کنند و آنها را «مردم» می نامند. آری،احتمالا این کاری است که ما باید به آن مشغول شویم: تلاش برای «آشغال» ماندن.

حاکمان در مقام ناظمانی که به بچه ها جریمه می دهند و بالای سرشان قدم زنان این عبارت را تکرار می کنند که «نبینم کسی بی کار باشد» به دنبال ارضای کامل از طریق نظاره ی ابژه ی میل اند[جایگاه ما]. و کاری که ما باید انجام دهیم نه انجام تکلیف و نه اعتراض به آن بل صرفا انجام ندادن و «بی کار» ماندن است. لحظه ای چون مجسمه ی فکر «رودن»،دست را به زیر چانه زدن و تأملی در کار جهان به هنگامی که سوژه گی مان امکان سیاسی شدن از طریق پیوند خوردن با جمع را ندارد،یگانه راه برکنار ماندن از بازی در نمایش قدرت است در دوران اداره ی توتالیتری شرایط هستی توسط او. به بیان «نگری» و «هارت» در چنین موقعیتی باید فرار کرد. فرار به معنی تخلیه ی کلیه ی مکان های قدرت.

عدم مقاومت در جایی که انتظار مقاومت می رود و مقاومت در جایی که انتظارش نیست بهترین استراتژی در مواجه با خطابه ی ارتجاع است. در موقع بازجویی گاه پیش می آید که اصرار بر مقاومت در برابر پذیرش منطق بازجو، بازی را به نفع او تمام می کند؛ مثل نپذیرفتن امر مقدس او،اما بالعکس عدم مقاومت در برابر این موقعیت در جایی بازی زندانی-بازجو و نمایش زندان را برهم می زند. سگ آبی ،حیوانی است که به اعتبار ارزش بیضتین اش تحت تعقیب شکارچیان قرار می گیرد،اما برای نجات جان خویش، بیضه های خویش را خود می درد.این کار او رسالتی را که بر دوش شکارچیان است بی اثر می کند.


افزایش نرخ رشد جمعیت در کنار تخلیه ی ۵ میلیون نفر از تهران و بالا و پریدن ما برای اثبات تناقض نهفته در این سخنان با استناد به تخصص هایمان کلیت بی معنایی را می سازند که تنها بازتولید کننده ی هویتی است که یک شخصیت برای کیف اش به آن نیاز دارد. احمدی نژاد خیلی پیش تر از اینها به واسطه ی کتاب بی نظیر «معجزه هزاره سوم» دریافت که به معمایی بدل شده است که عده ای در هیأت کارشناس و تحلیلگر زور می زنند زوایای مختلف اش را بشناسند، غافل از اینکه هیچ دلیل منطقی ای برای ظهور معجزه نیست و هر تلاشی برای توضیح جز تقویت موقعیت شگفت انگیزی معجزه کاری از پش نخواهد برد؛ آنچه که خود همین نوشته هم به آن مبتلاست. به این اعتبار تنها چاره ی ما در مواجه با «معجزه هزاره سوم» پذیرش این جمله ی ویتکنشتاین است:

«آنچه را که نمی توانیم درباره اش سخن بگوییم باید خاموشی را درباره اش برگزینیم».


 


مهدی کروبی شب گذشته برای عیادت مصطفی تاج زاده به منزل او رفت.

کروبی در این دیدار برای عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت و همه آزادگان رها شده و نیز زندانیان سیاسی دربند آرزوی سلامتی کرد.

به گزارش کلمه در این دیدار که پس از افطار روزه سیاسی زندانیان سیاسی و خانواده های آنان انجام شد، تعدای از آزادگان رها شده و نیز خانواده های زندانیان سیاسی حضور داشتند که تاج زاده و همسرش محتشمی پور از محبت های آنان و سایر عزیزانی که در بیمارستان به دیدن او رفته و ابراز محبت کرده بودند، تشکر و برای سلامتی زندانیان سیاسی دربند واستواری خانواده هایشان دعا کردند.


 


سایت رجانیوز که پس از اظهارات جنجال برانگیز رییس دولت کودتا درباره مخالفت با کنترل جمعیت، به دفاع از افزایش جمعیت می پردازد از مخالفت علی خامنه ای در گذشته با سیاست های کارشناسانه کنترل جمعیت خبر داد.

این سایت حامی دولت کودتا نوشت که همان سال ها پرسشی از رهبر در مورد سیاست کاهش جمعیت مطرح شد و متن آن، در کتاب "کاهش جمعیت؛ ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین" نوشته محمد حسين حسيني طهراني آمده است.

رجانیوز نوشت : در این کتاب با اشاره به سیاست کاهش جمعیت به نقل از آقای خرازی می خوانیم:
«من‌ با حضرت‌ آية‌ الله‌ خامنه‌اي‌ ملاقاتي‌ داشتم‌ و ايشان‌ فرمودند: من‌ حدس‌ مي‌زنم‌ كه‌ اين‌ يك‌ نقشه‌ خارجي‌ باشد و با اين‌ امر موافق‌ نيستم‌. و در ملاقاتي‌ كه‌ با جناب‌ حجّة‌الإسلام‌ و المسلمين‌ آقاي‌ رفسنجاني‌ داشتم‌ ايشان‌ را راجع‌ به‌ خطر اين‌ امر گوشزد كردم‌؛ ايشان‌ گفتند: اين‌ يك‌ نظري‌ است‌. و ديگر گفتاري‌ نداشتند.»

این سایت سپس به نقل از خرازی می نویسد:«من‌ معتقد هستم‌ كه‌ اين‌ طرح‌، يك‌ نقشه‌ استعماري‌ و توطئه‌ ابرقدرتها مي‌باشد، و بي‌رابطه‌ با آن‌ جلسه‌اي‌ كه‌ در اسرائيل‌ جهت‌ كنترل‌ جمعيّت‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ تشكيل‌ شد، نمي‌باشد. مخصوصاً اين‌ طرح‌ زماني‌ در ايران‌ به‌ اجراء در آمد كه‌ چهارماه‌ بعد از آن‌ نقشه‌اي‌ بود كه‌ در اسرائيل‌، كنفرانس‌ آن‌ تشكيل‌ گرديد.»


 


علی آبادی که از این پس سمت«معاون هماهنگی و نظارت بر دستگاه های اجرایی» را دارد ، از ورزش نمی رود.

به گزارش خبرآنلاین، رئیس کمیته ملی المپیک که صبح چهارشنبه اعلام شد تا ساعاتی دیگر به خواست دولت از این سمت استعفا می دهد ، به رغم پذیرش مسولیتی جدید ، همچنان در سمت ریاست کمیته ملی المپیک ایران می ماند.

صبح چهارشنبه خبرگزاری دولتی پانا در خبری فوری نوشت:« در ازای سمت جدیدی که به علی آبادی در نشست هیات دولت به محمد علی آبادی داده شد ، او از کمیته ملی المپیک می رود. » انتشار این خبر از این جهت اهمیت داشت که منبع خبری مشاور سیاسی یکی از نزدیک ترین مردان به رئیس دولت و موثر ترین عضو ساختار دولت دهم بود که این بار داشت خبر از جدایی غریب الوقوع علی آبادی از ورزش می داد آن هم تنها یک روز پس از اینکه علی آبادی در مصاحبه ای با قطعیت گفت:« از ورزش نمی روم مگر اینکه احساس کنم رئیس دولت چنین نظری دارد . در آن صورت حتی یک لحظه هم در استعفایم مکث نمی کنم .»

خبر مسولیت جدید علی آبادی در حالی که او برای سفری کاری به مشهد مقدس رفته بود می توانست حکایت از این داشته باشد که رئیس شیلات و قائم مقام وزیر جهاد و کشاورزی که پس از دعواهای دنباله دار با رئیس جدید سازمان ورزش ، برای همیشه از ورزش می رود . دفتر او اما حاضر به تائید این خبر نشد و اخبار محرمانه از نزدیکان به رئیس سازمان ورزش نشان می دهد او در همان دقایق ابتدایی از همکارانش در کمیته ملی المپیک می خواهد در این طمینه سکوتی مطلق داشته باشند . ساعتی بعد اما سایت ها متن حکم جدید علی آبادی را منتشر می کنند. این سمت جدید او شاید به شکلی همان سمتی است که علی سعیدلو پیش از این و در دولت نهم در اختیار داشت و علی آبادی این بار معاون اجرایی هیات دولت می شود. البته تنها تغییر در این حکم و ابلاغی که به سعیدلو داد شده بود این است که سعیدلو مستقیم زیر نظر شخص رئیس دولت فعالیت می کرد اما محمد علی آبادی باید تحت امر معاون اول رئیس دولت باشد.

او که حالا تعداد سمت های دولتی اش به عدد ۴ رسیده است ، از قبل از این هم با مشکل بزرگ منع قانونی برای فعالیت های بیش از یک شغل در مسولیت های دولتی روبرو بود و از سوی سازمان بازرسی کل کشور پرونده ای برایش تنظیم و در اختیار مراجع ذی صلاح قرار داده شده بود تا در این زمینه برای تطبیق این فعالیت ها و متن صریح قانون ، فکری شود.

علی آبادی که همراه با سعیدلو ، اوایل هفته به دیدار شخص رئیس دولت رفته بودند تا در رابطه با اتفاقات رخ داده میان کمیته ملی المپیک و سازمان ورزش توضیح دهند پس از این نشست می دانست که قرار است بار دیگر مسولیتی در نهاد ریاست جمهوری بر عهده اش گذاشته شود اما نزدیکان به سعیدلو هم این مسولیت جدید را مساوی با جدایی او از ورزش می دانستند. سید جلال یحیی زاده ، نماینده مردم تفت ، یکی از این افراد بود که خبر رضایت رئیس دولت از استعفای علی آبادی را رسانه ای کرد.

او اما پس از اینکه دید علی آبادی چنین قصدی را ندارد با یاس گفت:« از این پس حرف من برای آقایان فقط دعای خیر است برای موفقیت بیشتر.»

حرفی که تائیدی بود بر خبر عدم استعفای علی آبادی از کمیته ملی المپیک . علی آبادی که روزی رئیس دولت حاضر درباره اش گفته بود :« با شناختی که از او دارم اگر علی آبادی را در یک شهر دوردست به عنوان یک مسول ساده در یک اداره کوچک بگذارم ، بی هیچ ناراحتی می رود و کار می کند. » همچنان می خواهد در کمیته ملی المپیک بماند. نزدیکان به او می گویند رئیس کمیته ملی المپیک هیچ پالسی از شخص اول اجرایی کشور برای جدایی از ورزش نداشته که بخواهد استعفا دهد و قصد دارد با جدیت بیشتر همان طور که در مصاحبه اش گفته بود ، کارش را ادامه دهد .

اگرچه این هم شایعه شده که علی آبادی برای بازگشت به ساختمان پاستور به جای جدایی از کمیته ملی المپیک از سازمان شیلات ایران می رود!


 


فاطمه کمالی ، همسر عمادالدین باقی از تفهیم اتهام تازه به به او خبر داد. در حالی که ۲۱ سال از انتشار کتابی به نام "واقعیت ها و قضاوت ها" می گذرد، روز سه شنبه گذشته اتهام نوشتن این کتاب به عمادالدین باقی تفهیم شد.

همسر باقی به جرس گفت :" یک شنبه این هفته و همزمان با تولد عمادالدین باقی چهار ماه بازداشت او به پایان می رسد در حالی که دو ماهه دوم را بدون قرار در زندان نگهداری شده و باید آزاد باشد و در تمام این چهار ماه او در سلول انفرادی و پس ازآن در سلول بسته بدون هرگونه امکانات و حتی بدون داشتن کاغذ و قلم بوده است."

وی اظهار داشت: اتهام اولیه باقی، مصاحبه با آیت الله منتظری بود که از پس از فوت او از شبکه بی بی سی فارسی پخش شد. در پایان اسفند ۸۸ با رای بازپرس پرونده قرار باقی به وثیقه تبدیل شد اما او همچنان بدون قرار و غیر قانونی در زندان نگهداری شد تا اینکه هفته گذشته اتهام تازه ای مبنی بر نگارش کتاب "واقعیت ها و قضاوت ها "که مربوط به ۲۱ سال پیش است به او تفهیم شد. در حالی که این اتهام مشمول مرور زمان شده است و طبق ماده ۱۷۳ آیین دادرسی کیفری نه تنها از تاریخ وقوع آن مدت هاست می گذرد بلکه از اولین اقدام تعقیبی هم ۱۵ سال گذشته است. زیرا همسر باقی می گوید :" او یک بار در سال ۷۴، یعنی ۱۵ سال گذشته، احضار و در این باره بازجویی شد و تعقیب این اتهام متوقف شد و با مرور زمان اساسا طرح این بحث منتفی است."

گفتنی است گفتنی است عمادالدین باقی در سال ۷۷ پس از آنکه بیش از پنج جلد کتاب در صدها هزار‏ ‏تیراژ و نیز مقالات و جزوات و اخبار کذبى ،علیه فقیه و مرجع عالیقدر آیت الله العظمى منتظرى انتشار یافت ، اقدام به انتشار این کتاب نمود.

در مقدمه کتاب وی ‏ یادآور شده بود که به رغم درخواستهاى مکرر علاقمندان و مقلدان ایشان مبنى بر پاسخگویى‏ ‏به آنها، حضرت آیت الله منتظرى به منظور رعایت مصالح انقلاب و اسلام و حفظ‏ ‏حرمت روحانیت از این کار ابا داشته و ترجیح دادند که قربانى این همه بى عدالتى‏ ‏و ستم شوند ولى از حق مسلم و قانونى خویش استفاده نکنند.

باقی خاطر نشان کرده بود که این کتاب در سال " ۱۳۷۱ " تهیه شده بود.این کتاب در برگیرنده بحثى مستند و علمى از‏ ‏صلاحیتهاى عالى سیاسى و اخلاقى و فقهى آیت الله منتظرى است.

همسر باقی گفت: بر اساس این گزارش ،از سوی دیگر شعبه بازپرسی مستقر در زندان اوین ، آخرین دفاع را درباره این اتهام هم از باقی اخذ و اعلام کرده است کار باقی در دادسرا پایان پذیرفته است.

فاطمه کمالی با اعلام این مطلب گفت:" بازپرس پرونده در مورد اینکه همسرش دو ماهه دوم بازداشت موقت خود را بدون قرار در سلول بسته ۲۴۰ گذرانده به باقی گفته است: او در حال گذراندن دوره محکومیت ناتمام خود در سال ۱۳۸۷ است والا از نظر این شعبه باقی از ۲۴ اسفند ماه ۱۳۸۸ تاکنون باید آزاد باشد."

همسر باقی با ابراز تعجب از این موضوع گفت:"باقی دردوره دوم بازداشت خود در سال ۱۳۸۶که به بهانه یک سال حکم اجرا نشده راهی زندان شده بود در ۱۷ مهرماه ۱۳۸۷و پس از گذراندن یک سال زندان در حالی که به دلیل نگهداری در شرایط نامناسب دچار عارضه جسمی شدید شده بود، سه هفته مانده به پایان محکومیت خود با دستور دادستان وقت تهران به مرخصی دو هفته ای می آید و یک هفته باقی مانده از محکومیت خود را نیز با دستور قاضی حداد به زندان طی نامه ای، آزاد می ماند. در همان زمان سخنگوی قوه قضائیه، آقای جمشیدی نیز در جمع خبرنگاران خبر آزادی آقای باقی را اعلام می کند.

وی می افزاید : جالب است که اکنون برای نگه داشتن باقی در زندان ، یک هفته مانده به پایان دوره حبس باقی در دوره قبلی زندان را به یاد می آورند. بر فرض که در آن زمان مرخصی باقی به مدت یک هفته تا آزادی اوتوسط قاضی حداد تمدید نشده بود( که هرگز چنین نیست )، اکنون باقی دو ماه است که بدون هیچ توجیه و با قرار وثیقه در زندان و آن هم در سلول بسته است، نه یک هفته.

کمالی ادامه می دهد: اگر برفرض به خاطر آن یک هفته باقی مانده، دوره محکومیت می گذراند چرا در بند ۲۴۰ که حتی بدتر از بند ۲۰۹ است و در شرایط سخت و بدون امکانات به سر می برد و جز یک پتو و یک جلد قرآن چیز دیگری ندارد و در بند عمومی نیست و حتی از حق داشتن تماس تلفنی ساده با خانواده و یا ملاقات حضوری محروم است؟ این در حالی است که طبق نظر پزشکان زندان در این مدت بیش از ۱۶۰۰ عدد قرص به باقی داده اند و این نشانگر این است که علی رغم وضعیت روحی خوب باقی به لحاظ جسمی و پزشکی او شرایط خوبی ندارد و نه تنها از جهت قانونی که از لحاظ جسمانی هم نباید در زندان باشد."

همسر باقی ابراز امیدواری کرد با وجود گذشتن این چهارماه و پایان رسمی بازجویی در اواخر سال ۸۸ و اخذ آخرین دفاعیات و نیز تبدیل قرار به وثیقه توسط بازپرس پرونده در پیش از آغاز سال جدید، به بازداشت باقی خاتمه داده شود.


 


مدیر کل حقوقی دولت نهم(عباسی) که پس از ماجرای پرداخت رشوه به نمایندگان در آستانه استیضاح علی کردان از مجلس اخراج و از سمت خود برکنار شد به عنوان رییس دفتر محمدرضا رحیمی منصوب شد.

به گزارش خبرنگار "کلمه" عباسی مدیر کل دفتردولت در مجلس هشتم بود که در جریان استیضاح کردان متهم به پرداخت رشوه به نمایندگان مجلس برای پس گفتن امضاهای استیضاح شد.

ماجرا از این قرار بود که چند روز مانده به برگزاری جلسه استیضاح علی کردان، خبرگزاری دولتی «ایرنا» خبری مبنی بر ضرب و شتم عباسی مدیرکل دفتر دولت در مجلس (معاون محمدرضا رحیمی) توسط یکی از نمایندگان تهران منتشر کرد. در این خبر به نقل از عباسی عنوان شده بود: «در حالی که بنده درباره استیضاح وزیر کشور با تعدادی از نمایندگان در حال رایزنی بودم، این نماینده تهران به من حمله کرد و مرا مورد ضرب و شتم قرار داد و در پاسخ به اعتراض اینجانب، به من اهانت کرد.»

پس از آن سایت های خبری که بعضاً از رسانه های حامی دولت اما مخالف مرحوم کردان بودند جزئیات ماجرا را منتشر کردند. بر اساس این اخبار در حاشیه جلسه علنی مجلس، علی اصغر زارعی نماینده تهران با اطلاع از اقدام مدیرکل پارلمانی دولت که تحت عنوان کمک به مساجد حوزه های انتخابیه نمایندگان در حال پرداخت مبالغی به برخی از آنان بود و ضمن پرداخت چک ها از آنان درخواست عدم رای به استیضاح کردان داشت، به وی تذکر داد و سپس به شدت با او برخورد کرد.

با این حال سایت «الف» که مدیریت آن با احمد توکلی است، در تشریح این ماجرا از نقش محمدرضا رحیمی معاون پارلمانی احمدی نژاد نوشته و توضیح داد: «در یک اتفاق نادر و عجیب در مجلس، رحیمی معاون حقوقی رئیس دولت و دوست نزدیک کردان که اتفاقاً وی نیز دارای مدرک دکترایی شبیه مدرک کردان است به اسم کمک به مساجد با چک های پنج میلیون تومانی رهسپار مجلس شد تا بلکه بتواند با فریب نمایندگان ملت، استیضاح کردان را منتفی کند اما هوشیاری نمایندگان این اقدام عجیب را ناکام گذاشت.»

انتشار این خبر موجبات شکایت رحیمی از سایت «الف» را فراهم کرد. پس از این اقدام رحیمی، علیرضا زاکانی نماینده تهران در واکنش به این شکایت گفت: «علت این موضع گیری معاون رئیس دولت آن است که مدرک تحصیلی وزیر کشور دوقلوست و قل دوم آن نزد آقای رحیمی است... خود آقای رحیمی نیز چنین مدرکی دارد... ما تاکنون این دو نفر را پیدا کرده ایم و ممکن است از این افراد بیشتر هم باشند.» (روزنامه سرمایه ۱۶ شهریور ۸۸)

پس از آن مجلس با تشکیل کمیته ای موضوع پرداخت رشوه را بررسی کرد که در نتیجه آن عباسی از مجلس اخراج شد.در تاریخ ۳۱ ساله نظام این برای اولین بار بود که یک مسوول دولتی از مجلس اخراج می شد.در ان زمان بسیاری از نمایندگان از جمله ابوترابی فرد نایب رییس مجلس غیر مستقیم به نقش روسای عباسی در پشت پرده پرداخت رشوه به نمایندگان سخن گفتند. محمود احمدی نژاد نیز گرچه در ان زمان وعده پیگیری این رفتار توهین آمیز و غیر اخلاقی را به مردم و نمایندگان داد اما هیچ گاه مطلبی در باب این پیگیری! مطرح نشد.

اکنون محمدرضا رحیمی ،معاون سابق خود عباسی را به عنوان رییس دفترش منصوب کرده است.


 


جمعی از پزشکان عمومی و کارورزان شرکت کننده در آزمون دستیاری تخصصی پزشکی دوره سی و هفتم ، نسبت به نتایج اعلام شده از سوی مرکز سنجش آموزش پزشکی وزارت بهداشت که تفاوت فاحشی نسبت به دوره های قبل دارد، اعتراض کرده و طی نامه ای خطاب به ریاست مجلس شورای اسلامی خواستار احقاق حقوق جامعه ی پزشکی در راستای تربیت نیروهای متخصص و متعهد واقعی شده اند.

متن این نامه که در اختیار سایت کلمه قرار گرفت به شرح زیر است:

بسمه تعالی

با سلام و احترام

ما جمعی از پزشکان عمومی و کارورزان شرکت کننده در آزمون دستیاری تخصصی پزشکی دوره سی و هفتم با دلایل زیر ، نسبت به نتایج اعلام شده از سوی مرکز سنجش آموزش پزشکی وزارت بهداشت که تفاوت فاحش نسبت به دوره های قبل دارد، اعتراض خود را اعلام می داریم و از شما خواهشمندیم جهت احقاق حقوق جامعه ی پزشکی در راستای تربیت نیروهای متخصص و متعهد واقعی مساعدت لازم را مبذول فرمایید:

۱٫ ابطال امتحان دستیاری ۲۹ بهمن و معرفی نکردن متخلفان و محروم نکردن هیچ یک از آنها، علی رغم وعده های وزیر محترم بهداشت ابهامات بسیاری را مطرح می سازد.

۲٫ خاطر نشان می شود که صورت جلسه و امضاء داوطلبان حاضر در جلسه ی آزمون که قانون کلیه ی آزمونهای سراسری می باشد در این امتحان تهیه نشد که این قصور واضح مسئولین برگزارکننده ی امتحان است و یقیناً سلامت امتحان را زیر سوال می برد.

۳٫ همه ساله حدود ۱۰-۷ روز بعد از برگزاری امتحان دستیاری، کارنامه های اولیه صادر می شد که امسال ۴۷ روز طول کشید! به نظر می رسد این زمان طولانی زمینه ساز بسیاری از شبهات می باشد. خاطر نشان می شود که پاسخنامه ها کامپیوتری و در مدت زمانی کوتاه تصحیح می شوند. به طور مثال ، نتایج اولیه آزمون کنکور سراسری با بیش از یک میلیون داوطلب در ۴ گروه آزمایشی و با ضرایب مختلف دروس در مدت کمتر از یک ماه اعلام می شود ولی نتایج ۱۶ هزار نفر داوطلب آزمون دستیاری بیش از یک ماه و نیم طول می کشد؟ همچنین طرح، تکثیر و برگزاری آزمون ۲۰۰ سوالی مجدد دستیاری پس از ابطال آزمون ۲۹ بهمن، ۹ روز طول کشید، در حالیکه اعلام کلید نهایی آزمون دستیاری، ۱۲ روز طول کشید!

۴٫ نتایج امتحان امسال به طور تعجب برانگیزی با نتایج سال های گذشته تفاوت داشته است. به طوری که در آزمون دستیاری سال قبل، نمره ۴۲۹، رتبه ۱۸۱ داشته است ولی نمره ۴۲۹ آزمون امسال رتبه ۶۶۵٫ و یا نمره ۴۰۰ در آزمون دستیاری سال گذشته رتبه ۵۰۵ داشته در حالی که در آزمون دستیاری امسال، رتبه ۱۶۲۰ دارد که این تفاوت فاحش در همه ی نمره ها و رتبه ها وجود دارد.

۵٫ جناب آقای دکتر محققی، معاون محترم وزیر بهداشت در مصاحبه تلویزیونی مورخ ۱۳/۱۲/۸۸ اعلام کردند که سطح سوالات نسبت به سالهای گذشته علمی تر بوده است. حال این سوال مطرح می شود که چگونه با علمی تر شدن سوالات، سطح علمی شرکت کنندگان نیز به یکباره ۴ برابر افزایش پیدا کرده به طوری که تعداد قابل توجه و غیر استاندارد از شرکت کنندگان نمرات بسیار بالایی در این آزمون کسب کنند (به طوری که نمره ی ۴۷۲ در سال گذشته رتبه ی ۱۷ کسب کرده و امسال نمره ی ۴۷۳ رتبه ی ۵۹ کسب کرده است!). وی همچنین در نشست اعتراضی شرکت کنندگان، مورخ ۱/۲/۸۹ در سالن آمفی تئاتر وزارت بهداشت اعلام کردند که بالا بودن سطح نمره ها به علت دشوار نبودن سوالات امتحان بوده است که این حرف با گفته های ایشان در مصاحبه ۱۳/۱۲/۸۸ متناقض است. همچنین اگر سطح سوالات آسانتر بوده است، چرا نمره نفر اول امسال با نفر اول سال گذشته تفاوت چندانی نداشته است؟ با چه استدلالی می توان توجیه کرد که بسیاری از نفرات شناخته شده و حائز رتبه های کشوری آزمون های پیش کارورزی، نتوانسته اند در این امتحان رتبه های خوبی کسب کنند وبه جای آنکه در میان ۵۰ نفر برتر این آزمون باشند، رتبه های۶۰۰-۳۰۰را کسب کرده اند؟؟

۶٫ ایشان همچنین اعلام کردند که علت افزایش رتبه ها، اجازه حضور متاهلان و کارورزان استعدادهای درخشان مشغول به تحصیل در دانشگاه های کشور، در آزمون دستیاری بوده است که این قانون اولین بار نیست که اجرا می شود. چگونه به یک باره کارورزان متحول شده اند که سطح نمره امتحان دستیاری افزایش ۴-۵ برابر داشته است؟

۷٫ نمرات امتحانات دستیاری دوره های قبل، توزیعی نرمال داشته است ولی به نظر نمی رسد که نمرات این امتحان توزیع نرمالی داشته باشد. بررسی نحوه توزیع نمرات و بررسی آن به لحاظ آماری، می تواند این ابهام را به خوبی نمایان سازد.

اینجانبان در جهت شفاف سازی و رفع ابهامات این آزمون، پیشنهادات خود را به شرح ذیل اعلام می داریم:

دستور فرمایید حضور سر جلسه ی آزمون و همچنین اصل پاسخنامه های ۵۰۰ نفر اول بررسی شود. همچنین پیشینه آموزشی ۵۰ نفر اول بررسی گردد، چرا که کسب رتبه زیر ۵۰ با هردرجه از دشواری امتحان کار آسانی نیست.

با توجه به اینکه آزمون دستیاری پزشکی که مهمترین آزمون سراسری کشوری می باشد، زیر نظر مرکز سنجش آموزش پزشکی در وزارت بهداشت برگزار می شود و با لحاظ اینکه دو بار مراجع قانونی تقلب را در این دستگاه به اثبات رسانده اند(اسفند ۸۲ و بهمن ۸۸ ) و چندین سال است که هر ساله پیرامون سلامت این آزمون شک و شبهه وجود دارد، به نظر می رسد که صلاحیت، دقت و امانت داری لازم جهت به عهده گرفتن چنین مسئولیت خطیری در این مرکز وجود ندارد، لذا پیشنهاد می شود که برگزاری این آزمون به سازمان سنجش زیر نظر وزارت علوم منتقل گردد.

ما پزشکان و دانشجویان پزشکی که قسم خورده ایم از هیچ کوششی برای سلامتی مردم فروگذار نباشیم، رسالت و تکلیف خویش می دانیم که از حق ملت شریف ایران در درجه ی اول و از حق حرفه ای خود دفاع کنیم در پایان از حضرتعالی خواهشمندیم تا با اختیارات قانونی خود و در جهت جلوگیری از ورود نیروهای غیرمتخصص و غیر متعهد به مهمترین جایگاه های علمی کشور اجازه ندهید بیماران ما توسط پزشکانی معالجه شوند که صلاحیت علمی و اخلاقی لازم را ندارند. امید است که امسال، پرونده تقلب در آزمون دستیاری برای همیشه بسته شود و پزشکان ما بتوانند با فراغ خیال به انجام وظیفه ی خویش بپردازند.

والسلام علی من اتبع الهدی

جمعی از پزشکان عمومی و کارورزان شرکت کننده در آزمون دستیاری تخصصی پزشکی دوره ۳۷

رونوشت:

- ریاست محترم کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی

- ریاست محترم کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی

- ریاست محترم کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس شورای اسلامی

- ریاست محترم کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی

- ریاست محترم کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی


 


نشست سیاسی ماهیانه جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی استان تهران عصرروز گذشته-پنجشنبه- برگزار شد که میهمانان آن علیرضا زاکانی و مهدی کوچک‌زاده نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی بودند.

به گزارش ایلنا، مهدی کوچک‌زاده عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس نیز با ذکر اشعاری منشاء همه بدبختی‌ها و گرفتاری‌ها را در ۱۰ ماه پس از انتخابات خودخواهی‌های امثال بنی‌صدر، رجوی و سران نهضت سبز عنوان کرد!

وی با اشاره به نامه‌ سید حسین موسوی تبریزی گفت: سید حسین موسوی تبریزی که اسم خود را آیت‌الله گذاشته است به عنوان یکی از افراد جریان سبز نامه‌ای را در سایت آفتاب و کلمه منتشر کرده و هشت دروغ را به امام خمینی نسبت داده است.

به گفته وی موسوی تبریزی در این نامه گفته است که امام چند ماه قبل از پیروزی انقلاب گفته است که شعارهای مردم از استقلال، آزادی، حکومت اسلامی، به استقلال آزادی، جمهوری اسلامی تغییر کند و این در حالی است که امام کلمه حکومت اسلامی را ۵۳۴ بار به کار برده که ۲۵۶ مرتبه آن تا روز ۲۲ بهمن بوده و پس از آن نیز ۲۷۸ بار امام این کلمه را به کار برده است.

در ادامه این مراسم کوچک‌زاده و زاکانی به سئوالات اعضای جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی نیز پاسخ گفتند.

*انتخابات شوراها با انتخابات مجلس تجمیع شود

کوچک‌زاده در پاسخ به سئوالی که به انتخابات شوراها اشاره داشت گفت: طرح شورای عالی استان‌ها پیشنهاد داده شده و بحث اولیه آن نیز مطرح شده است اما باید شکل قانونی به خود بگیرد.

وی تصریح کرد: از آنجایی که در این طرح انتخابات شوراها با انتخابات ریاست جمهوری قرار است در یک زمان برگزار شود معتقدیم این دو انتخابات از یک سنخ نیستند چرا که ممکن است یک رئیس‌جمهور در سال دوم کاری خود یا برکنار و یا شهید شود. اما ممکن نیست که همه اعضای شورا با همدیگر دچار مشکل شوند. از این رو بهتر است انتخابات شوراها با انتخابات مجلس شورای اسلامی یکی شود یا دوره شوراها به پنج سال و خبرگان به ده سال تغییر پیدا کند.

**هرکس که مورد اتهام قرار گیرد باید پاسخگو باشد

زاکانی نیز در پاسخ به سئوالی در رابطه با اظهارات الیاس نادران در مورد رحیمی معاون اول احمدی‌نژاد نیز گفت: هر کس که به وی اتهامی زده شود لازم است که پاسخ دهد و هیچ تفاوتی بین افراد نیست چرا که همه افراد کشور در هر قدرتی که هستند باید در مقابل اتهامات خود پاسخگو باشند. هر چند که آرزو نمی‌کنیم این اتهامات ثابت شود.

مهدی کوچک‌زاده در این لحظه در واکنش به اظهارات زاکانی در مورد رحیمی اظهار داشت: من اعتراض دارم چرا که اگر قرار باشد تمامی افرادی که سایت و روزنامه دارند بیایند و مثلا به آقای زاکانی اتهام بزنند آیا ایشان باید برود و پاسخ دهد.

وی یادآور شد:‌ وقتی در رابطه با موضوعاتی اتهام زده می‌شود نیاز به پیگیری قضایی دارد و اصلا نباید از تریبون مطرح شود.

این نماینده مجلس خاطرنشان کرد: چنانچه گفتن حرفی که نیاز به اثبات قضایی دارد از سوی احمدی‌نژاد به هاشمی بد است، چنین اتهاماتی را به محصولی یا رحیمی زدن هم نیز نادرست است.

کوچک‌زاده تصریح کرد: من قصد دفاع از رحیمی را ندارم و همان‌طور که می‌دانیم اولین کسی بودم که در مجلس هفتم با رحیمی که رئیس دیوان محاسبات بود، درگیر شدم.

وی افزود: آدم‌های لا‌ابالی و بی‌دین برای رسیدن به هدف از این حربه‌ها(اتهام زنی) استفاده می‌کنند.

زاکانی در این لحظه خطاب به کوچک‌زاده گفت: معتقدم به هر کس که اتهام زده می‌شود باید طبق قانون پاسخگو باشد چند ماه پیش من وآقایان نادران و توکلی از رحیمی شکایت کردیم و دستگاه‌ قضایی نیز در حال حاضر در حال پیگیری این موضوع است و من هیچ‌جا در این مورد صحبتی نکرده‌ام و به آقای نادران هم گفتم که باید مسیر قانونی را پیگیری کنیم.

***برای نابودی جریان اصلاحات هر شب دعا کنید!

کوچک‌زاده در ادامه گفت: بنیان‌گذار روش منحوس اتهام‌زنی جریانی به نام اصلاح‌طلب بود که روزنامه را خدا کرد و روزنامه‌نگار را پیغمبر ،و همین افراد آیت‌الله مصباح را .... خطاب کردند و به همه مقدسات توهین کردند و برای خود عالی‌جانب سرخپوش و سفیدپوش درست کردند.

وی خطاب به جمع گفت: برای نابودی این رویه غلط هر شب دعا کنید!

عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس با اشاره به موضوع بدحجابی در کشور خاطر نشان کرد: من موافق عدم برخورد با بدحجابی نیستم اما معتقدم بدحجابی باید ریشه‌یابی شود تا متوجه شویم منشاء این فساد کجاست اما در حال حاضر نهضت سبز و امکانات کشور فرصت رسیدگی به این مسائل را نمی‌دهد و هر روز نهضتی برای خود راه می‌اندازد که نتیجه آن شده است که دختر ۳۰ ساله و پسر ۴۰ ساله نمی‌تواند ازدواج کند.

زاکانی نیز در پاسخ به سئوالی که به علت عدم برخورد با سیدمحمد خاتمی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و همچنین نامه سید محمد خاتمی به مقام معظم رهبری اشاره داشت خاطر نشان کرد: این افراد در مقام شعار حرف دیگری می‌زدند و در مقام عمل کار دیگری انجام می‌دهند در مناظره آقایان موسوی و احمدی‌نژاد شاهد بودیم که آقای موسوی بر موضوع دروغ‌گویی بسیار تاکید داشت اما پس از انتخابات خودشان بزرگترین دروغ ۳۰ سال گذشته را مطرح کردند!

وی یادآور شد: بحث لجاجت احمدی‌نژاد نیز از دیگر موضوعاتی بود که موسوی با آن مخالف بود اما آیا شما لجوج‌تر از موسوی تا به امروز کسی را سراغ دارید؟ که هنوز هم بر سر حرف خود ایستاده است.

لازم به ذکر است که میرحسین موسوی تاکنون بارها در مصاحبه ها و بیانیه های خود تاکید کرده انچه مهم است حقوق ملت است که نمی توان از آن گذشت.نخست وزیر محبوب امام  درهمان نخستین روزهای پس از انتخابات اعلام داشت که از حق خود گذشت اما از حقوق مردم نمی تواند بگذرد.میر حسین موسوی اخیرا در یکی از مصاحبه های خود نیز تاکید کردند که اگر می دانستیم حاکمان فعلی توان اداره کشور را دارند درباره حوادث انتخابات و آنچه بر رای مردم رفت می گذشتیم اما این توانائی در آنها وجود ندارد.به نظر می رسد این نماینده حامی دولت در مجلس این سخنان را نشنیده و یا فراموش کرده اند.

ذاکانی اما  با اشاره به نامه خاتمی به رهبری تصریح کرد: وقتی از آقای خاتمی سئوال شد که آیا به رهبری نامه نوشته‌اید ایشان با حرف‌های دوپهلو جواب دادند.

وی افزود: بی‌شک اگر نظام با این افراد برخورد می‌کرد مردم چهره واقعی سران فتنه را نمی‌شناختند و همان‌طور که دیدید در تجمعات خیابانی تعداد این افراد رو به کاهش بود!

به گفته زاکانی سران اصلاحات تقسیم کار کرده‌اند و بناست هر کدام از آنها یک نقش را دنبال کنند.

**اختلافات اصولگرایان بر سر هوای نفس است

کوچک‌زاده در پاسخ به سئوالی که از وی پرسیده شده بود آیا علی لاریجانی را یک اصولگرای واقعی می‌داند یا نه؟،‌ گفت: در صلاحیت من نیست که میزان واقعی اصولگرایی افراد را بسنجم آقای لاریجانی و باهنر حسب ظاهر خود را اصولگرا می‌دانند اما بسیاری از اختلافات اصولگرایی بر سر هوای نفس است و در نهایت لاریجانی نیز بر این عقیده استوار است که هر چه قانون و ولی‌فقیه بگوید.

**برخی اصولگرایان امروز با هاشمی،فردا با موسوی و پس فردا با خاتمی دیدار می‌کنند

وی همچنین در پاسخ به سئوال دیگری در این ارتباط که آیا اصلاح‌طلبان با ایجاد اختلاف در میان اصولگرایان به دنبال احیای مجدد هستند، یا نه؟، گفت: عده‌ای وجود دارند که می‌خواهند نان جبهه اصولگرایی را بخورند اما مواضع‌شان با اصولگرایی سازگار نیست و شاهد هستیم برخی از اصولگرایان امروز با هاشمی، فردا با موسوی و پس‌فردا با خاتمی دیدار می‌کنند.

وی همچنین در پاسخ به سوال دیگری در مورد دخالت مجلس در برخی از امور اجرایی کشور تصریح کرد: ما گاهی در مجلس به قدری در ریزترین مسائل اجرایی دخالت می‌کنیم و به حدی احمدی‌نژاد را اذیت کرده‌ایم که مجلس هفتم در یکسال و نیم ریاست‌جمهوری خاتمی وی را اذیت نکرد.

**سه سال در مورد مرتضوی با همه مسولین کشور صحبت کردم

زاکانی نیز در پاسخ به سوالی در ارتباط با سعید مرتضوی معاون دادستان کل کشور یادآور شد: من سه سال با همه مسوولین کشور در مورد ایشان صحبت کردم و سه بار نیز با رئیس قوه قضائیه در این رابطه دیدار داشته‌ام.

**سران فتنه به مرور دستگیر می‌شوند!!

کوچک‌زاده همچنین در پاسخ به سوال دیگری که به عدم برخورد با افرادی که سوال کننده آنها را سران فتنه نامید اشاره داشت گفت: در حال حاضر مرعشی نیز که از سران فتنه بوده است دستگیر شده و کم‌کم بقیه آنها نیز دستگیر می‌شوند و دو سه نفر باقی‌مانده نیز در زمان مناسب خود از سوی قوه قضائیه دستگیر خواهند شد.


 


وزیر خارجه روسیه هشدار داد شورای امنیت به طور نامحدود منتظر نخواهد ماند تا ایران به دغدغه‌های بین‌المللی اعتنا کند.

به گزارش «پرس تی.وی.»، لاورف گفت «اگر پیشرفتی وجود نداشته باشد و اوضاع به بن‌بست رسیده باقی بماند، تصور نمی‌کنم شورای امنیت بی هیچ واکنشی و برای مدتی طولانی تماشاچی بماند».

لاورف این اظهارات را در کنار همتای استرالیایی‌اش «استفان اسمیت» بیان کرد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، وزیر خارجه روسیه اظهار داشت «موضع ما این است؛ پیش و بیش از همه، هدف انجام تصمیماتی است که در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اتخاذ شد، که بعد هم مورد حمایت شورای امنیت قرار گرفت».

منظور لاورف توافق پیشنهادی آژانس است که بر مبنای آن ایران باید دو سوم اورانیوم با غنای کم خود را برای غنی‌سازی تا ۲۰ درصد به روسیه بفرستد.

خبرگزاری فرانسه در این باره نوشت «تهران از اجرای طرح آژانس سرباز زده، و روسیه را خشمگین ساخته است».

به گزارش «ریانوستی»، لاورف همچنین روز پنجشنبه با بیان اینکه او نمی‌تواند گزارش‌هایی را تأیید کند که مدعی هستند یک هیأت نمایندگی ایرانی برای مذاکره در مورد تحریم‌های بین‌المللی به مسکو خواهد آمد اظهار داشت: «درباره سفر هیأتی ایرانی که قصد دارد به مسکو بیاید، مطلع نیستم».

به گزارش این خبرگزاری روس، لاورف در مورد تحریم گفت: شورای امنیت سازمان ملل تا ابد منتظر نخواهد ماند و در صورتی که ایران مستقلا اقدامی برای حل مساله هسته‌ایش انجام ندهد، تحریم‌ها را اعمال خواهد کرد.

اظهارات تند ریابکو

معاون لاورف، «سرگی ریابکو»، روز پنجشنبه با اظهاراتی خشن، از «فقدان تمایل و لجبازی» ایران برای «شنیدن پیام‌های جامعه بین‌المللی» و اطاعت از قطعنامه‌های شورای امنیت انتقاد کرد.

معاون وزیر خارجه روسیه به در مصاحبه‌ای رادیویی گفت «به نظر می‌رسد این وضعیت تصویب قطعنامه جدید تحریم را اجتناب ناپذیر می‌سازد».


 


محمد داوری ،‌سردبیر سحام نیوز در روز ۱۷ شهریور بازداشت شد. داوری در روز اول آذر ماه به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام،‌اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی محاکمه شد.

محمد داوری فردی بوده که به خواسته مهدی کروبی و پس ازهماهنگی با هر فرد ،‌ از افراد مدعی تجاوز جنسی اقدام به فیلمبرداری جهت ارایه آن به مسوولان می نمود.

به گزارش وب سایت تا آزادی وزنامه نگاران در بند، برای این فعال صنفی - مدنی وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی صادر شد که او قادر به پرداخت این مبلغ نبود و همچنان در بازداشت به سر می برد.محمد داوری از آن تاریخ تا کنون زیر سخت ترین شکنجه ها و فشارها قرار دارد و از هرگونه مرخصی و دیدار با دیگر اعضای خانواده خود محروم است.

آنچه در پی می‌آید نامه مادر این فعال مدنی خطاب به دبیر کل سازمان ملل است:

آقای بان کی مون

دبیر کل سازمان ملل متحد

کسی که این نامه را می نویسد ماه هاست که در انتظار دیدن و یا آزادی فرزند دلبند خود به سر می برد . پسر من " محمد داوری " یک معلم است که او را در تاریخ هفدهم شهریور ماه سال ۱۳۸۸ در دفتر حزب اعتماد ملی دستگیر کردند .

اما پس از گذشت بیش از ۸ ماه حتی اجازه ملاقات با پسرم را به من نداده اند !

آقای بان کی مون !

" محمد داوری " نان آور من و تنها امید من بوده است . او پدر ندارد ! اکنون حقوق معلمی او را قطع کرده و من اکنون مانده ام که چه کار کنم ؟ هر چه نامه نوشته و یا با مسئولان زندان صحبت کرده ام کم تر نتیجه گرفته ام . مسئولان امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران دائما به پسرم فشار وارد می کنند ، او را اذیت و مورد انواع شکنجه و صدمه قرار داده اند و زندگی را بر او و بر خانواده من تنگ کرده اند .

آقای بان کی مون !

امید من تنها خداست ...

فکر کردم اگر این نامه را برای شما بنویسم و تقاضای کمک کنم می توانم نتیجه بگیرم .

از شما به عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد می خواهم که به وضعیت پسر من رسیدگی کنید . در ایران تمام راه ها به روی من بسته شده است و امید من به شماست . پسر من یک معلم بوده است و سزاوار این همه ظلم وستم از طرف مسئولان این کشور نیست !

بی صبرانه منتظر پاسخ و رسیدگی شما هستم .

ارادتمند

یک مادر دلسوخته از ایران

" محمد داوری "


 


زیرگذر عماریاسر در شهر قم که به نام الغدیر نامگذاری شده بود، توسط شورای اسلامی شهر قم به ۹ دی تغییر نام داده شد که این مساله موجب اعتراض آیت الله صافی گلپایگانی شد. پس از اعتراض این مرجع تقلید نام این تونل دوباره به نام الغدیر برگشت.

پس از تغییر نام تونل و تعویض تابلوی ورودی تونل، آیت‌الله صافی‌گلپایگانی در دیدار شهردار قم با وی، از این موضوع انتقاد کرده و پس از انتقاد آیت‌الله صافی‌گلپایگانی از این موضوع شورای شهر تشکیل جلسه داده و پیگیر موضوع می‌شود و در دیداری دلایل خود را برای آیت‌الله صافی‌گلپایگانی اعلام می‌کند.

گرچه رئیس شورای اسلامی شهر قم عنوان کرده است: شورا به دلیل تشابه نام الغدیر با چند خیابان، پل و بوستان دیگر نام تونل الغدیر را به ۹ دی تغییر داد.اما این استدلال مورد قبول این مرجع تقلید قرار نگرفت.

به گفته یکی از اعضای شورای شهر این مسائل در دیدار شنبه اعضای شورای اسلامی شهر با آیت‌الله صافی‌گلپایگانی مطرح شد و این مرجع تقلید نیز فرمودند که قم شهر غدیر است و جا دارد تمامی پروژه‌ها و خیابان‌های آن به نام غدیر باشد.

وی تاکید کرد: با توجه به فرمایش آیت‌الله صافی‌گلپایگانی نام تونل به همان نام الغدیر تغییر نام یافت و مجوز این تغییر نام نیز برای شهرداری ارسال خواهد شد.


 


ایران به لحاظ تخریب مسائل زیست محیطی و انسانی در رده‌های نخست جهانی قرار دارد و با توجه به اهمیت مسائل زیست محیطی در کشور کمتر به معضلات و بحران‌های موجود آن توجه شده است.

مهرداد خان محمدی پنجشنبه شب در مراسم‌ گرامیداشت روز هوای پاک در دانشگاه پیام‌نور زنجان، با بیان اینکه ایران به لحاظ وجود گونه‌های مختلف جانوری از مناطق ثروتمند جهان محسوب می‌شود، افزود: در این زمینه و بدون توجه به مسائل موجود، معضلات ناشی از آن محیط زیست را با بحران جدی مواجه کرده است.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه هر روز به مشکلات و معضلات محیط زیست در‌ کشور افزوده می‌شود، اظهار داشت: استفاده غیراصولی از منابع طبیعی و زمین، محیط زیست را با خطر فراوانی روبه‌رو کرده است.

به گزارش فارس، وی با بیان به اینکه ایران در بخش‌های مختلف کشاورزی به بهای تخریب و از بین رفتن مراتع به خودکفایی رسیده است، ادامه داد: در این زمینه کشور در تولید گندم به مرز خودکفایی رسیده،‌ اما این این اتفاق به بهای از بین رفتن مراتع و تخریب در حوزه آبخیزداری به وجود آمده است.

خان محمدی با اشاره به اینکه مردم ایران به دلیل قدمت و تمدن درخشان مردمی طبیعت دوست هستند، افزود: با نگاهی به رخدادهای تاریخی می‌توان به اهمیت فضای سبز و استفاده به جا و مناسب آن پی برد.

وی در ادامه با بیان اینکه قدمت فرهنگی و تاریخی درخشان ملت ایران زیبنده محیط زیست ناسالم نیست، افزود: با نگاهی گذرا به مناطق مختلف کشور مسائل ناشی از استفاده نابه‌جا از محیط زیست را شاهد هستیم.


 


عضو کمیسون اجتماعی مجلس درباره جلسه غیرعلنی مجلس با فرمانده نیروی انتظامی گفت: فرمانده نیروی انتظامی در این جلسه از اینکه خانواده های مذهبی به ماهواره گرایش پیدا کردند ابراز نگرانی کرد.

عفت شریعتی در گفت و گو با خبر آنلاین درباره جزئیات جلسه غیر علنی مجلس با فرمانده نیروی انتظامی ،افزود: اینها را بهتر است از خودشان بپرسید اما ایشان در این جلسه به این موضوع اشاره کردند که آنتن های ماهواره حریم افراد مذهبی را هم دستخوش مخاطره قرار داده است و این موضوعی نگران کننده است که خانواده های مذهبی هم به این رسانه گرایش پیدا کردند.

وی با بیان اینکه جامعه ایران بعد از ۳۰ سال باید جایگاه فرهنگ مداری باشد،اظهار داشت:اینکه عده ای با ناهنجاری ها این سلامت اخلاقی را زیر سوال ببرد و کشور را دچار مخاطره کند، به هیچ وجه قابل پذیرش نیست و سردار احمدی مقدم هم درد دل هایی در این زمینه داشت.


 


عبدالله یوسف‌زادگان پس از یک هفته از انتقالش به بازداشت‌گاه‌های تهران در تماسی تلفنی با خانواده از سلامتی خود و تداوم بازداشتش در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین خبر داد.

به گزارش کلمه این نخبه فرهنگی ۴۰ روز پیش در تهران بازداشت و به سلولی انفرادی در بازداشتگاهی در مشهد منتقل شده بود؛ در حالیکه خانواده‌اش با اتمام بازجویی‌ها در مشهد انتظار آزادی او را می‌کشیدند، هفته پیش به زندان اوین تهران منتقل شد و بازجویی‌های وی ادامه دارد.

پیش از این ۱۸۵ تن از المپیادی‌ها و نخبگان دانشگاهی کشور و جمعی از فارغ‌التحصیلان مدارس فرهنگ با ارسال نامه‌های جداگانه‌ای به ریاست قوه قضاییه خواستار آزادی این دارنده مدال طلای المپیاد ادبی و دانشجوی نخبه کارشناسی ارشد حقوق شدند.


 


خشایار جهانزاد از زندانیان حوادث پس از انتخابات، از زندان آزاد شد.

هشت ماه پیش و در حوادث بعد از انتخابات ، خشایار 21 ساله در منزل خود شبانه دستگیر و به زندان اوین منتقل می شود. او یک شهروند معترض به نتیجه انتخابات بود که از سوی نیزوهای امنیتی مورد شناسایی قرار گرفته و راهی زندان شد.

محاربه و اقدام علیه امنیت ملی از جمله اتهاماتی است که در دادگاه بدوی به او تفهیم شده و در دادگاه تجدید نظر به جرم اقدام علیه امنیت ملی به یک سال حبس محکوم کردند و از آنجا که سابقه ی کیفری نداشته، عفو مشروط شامل حالش شده و با گذرندان بیش از نیمی از محکومیتش از زندان آزاد شد.

خشایار جهانزاد در هشت ماه دوران اسارتش در بند 350 به همراه دیگر زندانیان سبز نگهداری می شده است. او همچنین در اوایل دستگیری خود به مدت 47 روز در سلول انفرادی به سر برده است.

خشایار جهانزاد که از خاطرات زمان سال تحویل در این بند می گوید . او شعری را در وصف بند 350 و هنگام سال تحویل سروده است. او در توصیف این بند راهروهای تنگ و باریکی را به تصویر می کشد که ورودی بند 350 است. بندی که حدود 300 نفر از زندانیان سبز در آن نگهداری می شوند .


 


همین که وارد اوین می شوم می فهمم کیستم. یا بهتر بگویم. چیستم. تا این لحظه به این نکته توجه نکرده ام. ماشین ون پلیس امنیت که جلوی در کوچک اوین نگه می دارد از حرکات و علامت های پلیس خانمی که از همان لحظه اول همراهم شده بود می فهمم که باید پیاده شوم. انگار برای نگهبان دم در، دو ماموری که من را همراهی می کنند کاملا شناخته شده هستند. چه زود در را برای ورود ما باز می کنند. بی هیچ سوال و جوابی. هر سه نفر وارد می شویم.


همان جا روبروی در بالای سر پنجره های اطلاعات عبارتی نوشته قریب به این معنا "همکار گرامی تا تحویل دادن کامل متهم و دریافت رسید دستبند متهم را باز نکنید. در غیر این صورت و در صورت فرار متهم مسئولیت آن به عهده شما خواهد بود."


هاه پس اسم من متهم است. فلانی... فرزند فلانی ... به شماره شناسنامه ... رفت. اسم من امروز متهم است. دزدی؟ قتل؟ جنایت؟ خانه های فساد؟ مواد فروشی؟ دروغ؟ خیانت به اعتماد دیگران؟ خیانت از اموال عمومی؟ متهم کردن دیگران؟ بردن آبروی کسی؟ شکستن حریم دیگران؟ از این کارها مرتکب نشده ام. ولی اسم من متهم است.


به بهشت زهرا که می رسم یک راست می روم سراغ غسالخانه. همان مرده شور خانه به زبان خودمان. آن جا بعد از سلام و علیک و عرض تسلیت به بازماندگان بی کار نمی ایستم. از همان در غسالخانه که وارد می شوم دو مرده در سمت راست هستند که در انتظار نوبتند. در انتظار غسل دادن. غسل میت. عزیزان بالای سرشان ایستاده اند. همان ها که هنوز اسم دارند خانم دکتر فرزانه ... حاج حسن آقا ... خانم والده عزیز خانم... آقای دکتر رامین ... شهین خانم... آقا نصرت... و ... اسم هایی برای شناختن. سمت چپ هم یک راه خروجی از درون غسالخانه است. از این راه مرده ی غسل داده ی کفن شده خارج می شود.


وارد قسمت اصلی می شوم. از پشت پنجره می توانی داخل را ببینی. مرده روی تخت مرده شور خانه است. یکی شیلنگ گرفته و یکی کمک می کند به شستن و غسل دادن. آن کس که روزی کسی بود. می بینی که افتاده است. بی اراده. این طرف. آن طرف. مرده شور است که کارها را می کند. آب با شدت می آید و او غسل داده می شود. باز او را با دست این طرف و آن طرف کنند. این بار برا ی حنوط. برای کفن. پنبه و کافور. پیشانی. کف دست ها. سرزانوها. سر دو انگشت پا. دو انگشت پا را ببندند. دست ها روی سینه. کافور و پنبه و چشم ها. دهان. همان ها که باید پر شود از خاک. کفن ها را بپیچند. تکه بالاتنه. تکه پایین و یک کفن تمام قد. دو سر آن را هم ببندند. او را در راه خروجی که به بیرون راه دارد بگذارند و سر دهند به سمت بیرون.


"میت را تحویل بگیرید."


هاه اسمش میت است. او که برای خودش اسمی داشت و رسمی و هویتی. این جا نامش میت است. راضی؟ ناراضی؟ خوش نام؟ بدنام؟ صالح؟ مفسد؟ چه اهمیتی دارد؟ اسمش میت است.


متهم را و میت را می برند بی آن که او انتخابی داشته باشد. به کجا؟ چه گونه؟ او دخالتی ندارد. انتخابی ندارد. انسان با انتخاب هایش تعریف می شود. با انتخاب انسان است. میت حق انتخاب ندارد. من هم. از وقتی متهم نامیده می شوی دیگر تو نیستی که انتخاب می کنی. برایت انتخاب می کنند. خواه از در عادی ها تو را وارد کرده باشند و به بند عادی ها برده باشند، خواه با چشم بند و با ون. و به بند امنیت برده باشندت. بنشین. بیا. برو. بالا. پایین. این جا. آن جا. یک ساعت. دو ساعت. بگو. بنویس. آن جا که لازم نباشد با تو حرف هم نزنند. یک ساعت. دو ساعت... یک مامور جلو. یک مامور عقب تو فقط بروی آن جا که ببرندت. با دستبند یا بدون دستبند. با چشم بند یا بدون چشم بند. به قول خودشان مامورند و معذور. مهم آن است که تو انتخاب نمی کنی. انتخاب را که بگیرند به جایش چه داده اند؟ تحقیر را معنا کنید. با فحش یا بی فحش. با کتک یا بی کتک. با احترام یا بی احترام. شکنجه ی سیاه یا سفید.


همان که از ابتدا همراه من است عذرخواهی می کند. پلیس مخفی امنیت است. لباس شخصی.
"محترما معروض می دارد شما حق انتخاب ندارید."
"محترما معروض می دارد شما انسان نیستید."


آن کس که مجرم است با شکستن قانون انتخابش را کرده. قتل. غارت. شکستن حریم دیگران. دزدی. جنایت. فساد. این ها سند جرم اوست. اتهام اثبات می خواهد. عمل او دلیل جرم است. من چه؟ اتهام را بگویند تفیهم شد حتی اگر سندی در کار نباشد. بنویس. بگو. امضا کن. آن قدر بنویس تا مدرکی از داخل آن درآید. اقرار بشود مدرک. روش را قبول داری؟ نداری؟ این حرف ها نیست. مهم نیست. ما هستیم که مهم هستیم. ما می گوییم اتهام تفهیم شد. پس شده. دلیل لازم نیست. بنویس. امضا کن. قرار صادر می شود. حکم صادر می شود. در کدام دادگاه؟ با حضور کدام هیئت منصفه؟ با حضور کدام وکیل؟ شکستن قانون جرم است. این بازجوست یا بازپرس؟ هم بازجوست هم حکم می دهد. این بازجوست یا قاضی؟ چشم ها. دهان. از خاک پر خواهند شد. این را بگو. آن را بگو. بنویس. امضا کن. متهم را تحویل بگیرید.


میت را تحویل بگیرید. عزیزان و همراهان بیایند. همه دوستان و فامیل جمع شده اند. آخرین احترام ها برای میت. یک پلاک سیاه همراه میت بیرون می آید. نام میت روی آن است. و چند شماره مخصوص بهشت زهرا. قطعه، ردیف و شماره. پلاک سیاه به جلو و میت به عقب. روی دست می برندش. روی زمین می گذارندش. می روم برای خواندن نماز. همه می رویم. برای او طلب آمرزش کنیم. برای مرده شور میت است. برای بهشت زهرا چند شماره. او که برای خودش نامی داشت و نشانی. بشود عبد خدا. به خدا بگوییم او بنده توست و فرزنده بنده تو. بالاترین مقام یک انسان. به خدا بگوییم جز خوبی از او سراغ نداریم. بازجوها خواهند آمد.


متهم را بیاورید. بیاورند. بنشین. پلاک بر گردن او بیاندازید. بیاندازند. یک عکس با پلاک بر گردن کار را کامل می کند. بشوم یک عکس با یک پلاک بر گردن. بشوم یک شماره. دست هایش را بیاورید برای انگشت نگاری. بیاورند. انگشت به انگشت. یک به یک. با هم. شست. دست راست. دست چپ. متهم را تحویل دهید. انسان به انتخاب هایش تعریف می شود. به انتخاب انسان است. تو چند عدد بیشتر نیستی. باید بشکنی. بشوم یک متهم. بشوم چند عدد. اما برای دستگاه قضا. برای اوین. برای خودم نامی دارم. و نشانی. و هویتی. این هم فرصتی است تا بشوم بنده خدا. خالص برای خدا. کسی که با خداست شکستن ندارد. همان طور که مرگ ندارد. تحقیر ندارد. بزرگی از خداست. تکریم از خداست. انسان به انتخاب هایش معنا می شود. به انتخاب انسان است.


پلاک سیاه بر دست. چند عدد. قطعه، ردیف و شماره. میت را می برند برای دفن. تلقین می دهند. زبان از ما. آموزش از خدا. بازجوها که آمدند این را بگو. آن را بگو. ای فلانی فرزند فلانی. برای خدا و خودش و بازجوها نام و نشان دارد. به او بگوییم گوش کن. بفهم. تلقین می دهیم. گوش کردی؟ فهمیدی؟ می فهمد. پس انسان است. او همان است که بود. به هویت خودش. فلانی فرزند فلانی. هنوز تمام نشده. از خدا بخواهیم که او را در گفتار ثابت، ثابت قدم بدارد و او را به راه راست هدایت کند. استقامت و هدایت از طرف خدا ادامه دارد.


خاک بر او می ریزند. شب او آغاز می شود. پنجه هایم را در خاک فرو می کنم. هفت انا انزلنا. بازجوها خواهند آمد. راهی جز رفتن نیست. او را می گذاریم و برمی گردیم. یادم باشد برایش نماز وحشت بخوانم. و می خوانم. حمد. آیت الکرسی. حمد. ده بار انا انزلنا. می خوانم تا بر وحشتش غلبه کند. برای خودم هم می خوانم. آن جا که چشم بند بر چشم در انتظار نشسته ام. با ورود به سلول. با ورود به سلول است که شب آغاز می شود. فقط ذکر خداست که مایه ی آرامش است.


در بهشت زهرا چه خبر است؟ در اوین چه خبر است؟ در شهر چه خبر است؟ انسان به انتخاب هایش معنا می شود. به انتخاب انسان است. و دیگر میت. کافور. پیشانی. کافور. کف دست ها. کافور. سرزانوها. کافور. دو سر انگشت دو پا. دست قدرت است. توانایی. پا رفتن است. عمل. پیشانی سر است. فکر و اندیشه. دانایی. سر انگشتان پا جهت حرکت را نشان می دهند. همه را با خدا جهت بده. انسان به انتخاب انسان است و با انتخاب هایش معنا می شود. تکریم از خداست. و بزرگی.


نماز بخوان که آرام شوی. و می خوانم. نماز وحشت و ثوابش برای قبر فلانی فرزند فلان. همان که او را گفتند میت. شد چند عدد شماره. هنوز هستی. بگذار برای آن ها متهم باشی و چند عدد شماره. هنوز خودت هستی. فلانی فرزند فلانی. با همان نام. نشان. و هویت. نماز بخوان که برنده باشی. خالص برای خدا. همه چیز رفتنی است. و باقی خدا. بازجوها خواهند آمد. ولی می روند. تو دوباره بازخواهی گشت. همین جا تمام نخواهد شد.


در اوین قطعه، ردیف و شماره من می شود: زندان نسوان. بند دو بالا. اتاق ...

"سبا"
اوین. زندان نسوان. بند دو بالا. اتاق ...

منبع: تا آزادی زندانیان سبز


 


چهار تن از بازداشت شدگان روز عاشورا، از سوی دادگاه انقلاب به یازده سال حبس تعزیری محکوم شدند

به گزارش سایت زندانیان سبز، آرش قاسمی و میلاد فدایی اصل از بازداشت شدگان روز عاشورا هستند که به ترتیب به دو و یک سال حبس تعزیری محکوم شده اند.

حکم این دو زندانی سیاسی، از سوی دادگاه تجدید نظر تایید و به انها ابلاغ شده است.

از سوی دیگر ابوالفضل قاسمی و امید یاوری نیز که از بازداشت شدگان روز عاشورا هستند از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به حبس تعزیری محکوم شده اند.

ابوالفضل قاسمی به سه سال و امید یاوری به 5 سال حبس تعزیری محکوم شده اند و پرونده این دو زندانی سیاسی در مرحله تجدید نظر است.

گزارش سایت زندانیان سبز حاکیست این 4 نفر اکنون در بند 350 زندان اوین ، زندانی هستند.


 


قرار بازداشت کبری زاغه دوست، زندانی گمنامی که در مراسم چهلم شهدای انتخابات دستگیر شده بود، بعد از گذشت بیش از ۹ ماه تمدید شد.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، وکیل این زندانی سیاسی در این باره گفت: «متاسفانه بعد از گذشت بیش از ۹ ماه، بازهم قرار بازداشت وی تمدید شده و به علت استقرار دادسرا در داخل زندان اوین، و عدم امکان ورود به آن، حتی امکان اعتراض به تمدید قرار بازداشت، که در قانون برای متهمین به رسمیت شناخته شده دیگر امکان پذیر نیست. اتهاماتی که به موکلم تفیهم شده، مربوط به شوهرشان است که به ایشان ارتباط ندارد و در محدوده صلاحیت دادسرا نیز قرار ندارد.»

وکیل زاغه دوست با اشاره به «گمنام بودن» موکلش اضافه کرد: «طی ۹ ماه گذشته، بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی بازداشت، محاکمه و آزاد شدند اما موکل من هنوز در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات در خصوص او پایان نپذیرفته و همچنان بلاتکلیف، در زندان اوین رها شده است.»

وکیل این زندانی سیاسی در ادامه گفت: «موکلم هیچگونه فعالیت سیاسی و اجتماعی نداشته و مشخص نیست چرا قرار بازداشت او به قرار سبکتری تبدیل نمیشود. کبری چه خطری برای جامعه میتواند داشته باشد؟ این سوالی است که جواب آن را نمی دانم.»

وکیل کبری زاغه دوست در ادامه به مشکلات زیادی که برای خانواده این زندانی سیاسی ایجاد شده اشاره کرد و گفت: «به دلیل اینکه امکان ارتباط با بازپرس پرونده وجود ندارد، امکان جلوگیری از آزار و اذیتهای به وجود آمده نیز فراهم نیست.»

وی در پایان نسبت به تسریع در رسیدگی به این پرونده و امکان آزادی زاغه دوست قبل از حصول نتیجه تحقیقات، ابراز امیدواری کرد.

کبری زاغه دوست از بازداشتشدگان مراسم چهلم شهدای انتخابات در بهشت زهرا است که با گذشت ۹ ماه از بازداشتش، همچنان در زندان اوین به سر میبرد.


 


بدنبال فشار برخی فعالان و سازمان های حقوق بشر و کشورهای غربی، ایران درخواست عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را پس گرفت.

خبرگزاری های رویترز و آسوشیتدپرس به نقل از دیپلماتهای سازمان ملل متحد گزارش کرده اند که ایران به سایر هیات های آسیایی اطلاع داده که از نامزدی عضویت در شورای حقوق بشر که متشکل از 47 کشور و ناظر حقوق بشر در سراسر جهان است صرفنظر می کند.

برخی دیپلماتهای کشورهای غربی علت تغییر نظر ایران را عدم توانایی این کشور در اخذ حداقل رای لازم برای عضویت در این شورا ذکر کرده اند که می توانست موجب شرمساری تهران شود.

این در حالیست که طی چند ماه گذشته بسیاری از فعالان و سازمان های حقوق بشر خواهان جلوگیری از عضویت ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد بودند.

شیرین عبادی وکیل و فعال حقوق بشر در اردیبهشت گذشته طی نامه ای به بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد خواستار رد درخواست ایران برای عضویت در شورا شد تا به این ترتیب مقام های این کشور "متوجه عملکرد نادرست خود بشوند."

وی با متهم کردن ایران به نقض حقوق بشر بخصوص پس از حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته پرسیده بود: "آیا حکومتی که تاکنون به قطعنامه های سازمان ملل متحد بی توجهی کرده و آنها را نادیده گرفته، می تواند نسبت به اجرای حقوق بشر در سایر ممالک قضاوت درستی داشته باشد؟"

مقام های ایران تاکنون رسما اظهار نظری درباره این تجدید نظر نکرده اند.

انتشار این خبر موجب خشنودی گروهی از فعالان و سازمان های حقوق بشر شده است.

کمپین بین المللی حقوق بشر با انتشار بیانیه ای پس گرفتن تقاضای تهران را یک پیروزی برای مردم ایران و جامعه حقوق بشر خواند.

با کناره گیری ایران تنها چهار کشور برای کسب چهار کرسی قاره آسیا در شورای حقوق بشر باقی می مانند که به این ترتیب رقابتی بین آنها نخواهد بود.

این چهار کشور عبارتند از: مالزی، مالدیو، قطر و تایلند.

این رای گیری قرار است در 13 مه در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد انجام شود.

مقام های ایران اتهام نقض حقوق بشر در این کشور را رد می کنند.

محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه روز جمعه جمهوری اسلامی را پرچمدار حقوق بشر در دنیا دانست.

وی در اواخر بهمن ماه نیز در نشست شورای حقوق بشر در ژنو با دفاع از نحوه مقابله حکومت ایران با اعتراضات پس از انتخابات، برخورد با معترضان را در چارچوب موازین حقوق بشر دانسته بود.

لاریجانی همزمان با برگزاری نشست شورای حقوق بشر، به تلویزیون سی ان ان گفت: "هیچ کس به خاطر اعتراض در ایران زندانی نیست. تنها دلیلی که افراد به خاطر آن زندانی می شوند، خشونت است که همراه با اعتراض ها بوده است."

منبع: بی بی سی فارسی


 


محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، جمهوری اسلامی را پرچمدار حقوق بشر در دنیا دانست و ستاد تحت مسئولیت خود را "تنها مرجع رسمی کشور در فعالیت های حقوق بشری" معرفی کرد.

وی امروز ۳ اردیبهشت (۲۳ آوریل) در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا با ذکر این که "رئیس جمهور و قوه قضاییه از تشکیل ستاد حقوق بشر حمایت کرده اند" یادآور شد: "ستاد حقوق بشر در داخل قوه قضاییه تشکیل شده ولی نهادی فراقوه ای و مورد تایید مقام معظم رهبری است".

آقای لاریجانی دو ماه پیش در نخستین جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، به نمایندگی از طرف دولت ایران شرکت کرده بود.

ریاست ستاد حقوق بشر با رئیس قوه قضاییه است و وزرای امور خارجه، کشور، اطلاعات، دادگستری و ارشاد، فرمانده نیروی انتظامی، رئیس سازمان زندان ها و تعدادی از قضات ارشد در آن عضویت دارند.
اعلام پیروزی یکی از کاندیداها 'خیانت' بود

محمدجواد لاریجانی در مصاحبه امروز خود با ایرنا در مورد اعتراضات پس از انتخابات گفت: "حوادث روی داده پس از انتخابات دهم خیانت بزرگی به منافع ملی بود و قابل مقایسه با جرم های دیگر، حتی در کهریزک و امثال آن نیست."

وی در توضیح نظر خود تاکید کرد: "حادثه کهریزک مصداق جرم در بعد خصوصی و اغتشاشات پس از انتخابات مصداق جنایت از منظر ملی است، بنابراین انتظار از قوه قضاییه رسیدگی به این پرونده ها با دقت، وسواس، صلابت و نهایت قدرت است."

دبیر ستاد حقوق بشر افزود: "زمانی که یکی از کاندیداهای انتخابات یک طرفه پیروزی خود را اعلام کرد و مردم را به خیابان ها کشاند، سرآغاز خیانت ملی را پایه گذاری کرد. هر فردی که وارد حیطه خیانت پس از انتخابات شده باشد نسبت به ملت مسئول است."

محمد جواد لاریجانی در اواخر بهمن ماه نیز در نشست شورای حقوق بشر در ژنو با دفاع از نحوه مقابله حکومت ایران با اعتراضات پس از انتخابات، برخورد با معترضان انتخاباتی را در چارچوب موازین حقوق بشر دانسته بود.

وی همزمان با برگزاری نشست شورای حقوق بشر، به تلویزیون سی ان ان گفت: "هیچ کس به خاطر اعتراض در ایران زندانی نیست. تنها دلیلی که افراد به خاطر آن زندانی می شوند، خشونت است که همراه با اعتراض ها بوده است."

منبع: بی بی سی فارسی


 


فرزاد کمانگر معلم محکوم به اعدام محبوس در زندان اوین نامه ای را خطاب به سایر معلمان دربند نگاشت است که توسط خبرگزاری هرانا انتشار یافته ، این نامه در پی می آید:

یکی بود یکی نبود ماهی سیاه کوچولویی بود که با مادرش در جویبار زندگی می کرد ، ماهی از 10000 تخمی که گذاشته بود تنها این بچه برایش مانده بود بنابراین ماهی سیاه یکی یک دانه ی مادرش بود، یک روز ماهی کوچولو گفت: مادر من می خواهم از اینجا بروم. مادرش گفت کجا؟ می خواهم بروم ببینم جویبار آخرش کجاست.

.

.
.

هم بندی ، هم درد سلام

شما را به خوبی می شناسم. معلم، آموزگار، همسایه ی ستاره های خاوران، همکلاسی ده ها یار دبستانی که دفتر انشایشان پیوست پرونده هایشان شد و معلم دانش آموزانی که مدرک جرمشان اندیشه های انسانیشان بود. شما را به خوبی می شناسم، همکاران صمد و خان علی هستید.
مرا هم که به یاد دارید

منم ، بندی بند اوین
منم دانش آموز آرامِ پشت میز و نیمکت های شکسته ی روستاهای دورافتاده ی کردستان که عاشق دیدن دریاست
منم به مانند خودتان راوی قصه های صمد اما در دل کوه شاهو

منم عاشق نقش ماهی سیاه کوچولو شدن

منم، همان رفیق اعدامیتان


حالا دیگر کوه و دره تمام شده بود و رودخانه از دشت همواری می گذشت. از راست به چپ رودخانه های کوچک دیگری هم به آن پیوسته بودند و آبش را چند برابر کرده بودند...ماهی کوچولو از فراوانی آب لذت می برد...ماهی کوچولو خواست ته آب برود .می توانست هرقدر دلش خواست شنا کند و کله اش به جایی نخورد ناگهان یک دسته ماهی را دید ، 10000تایی میشدند،که یکی از آنها به ماهی سیاه گفت:به دریا خوش آمدی رفیق.


همکار دربند، مگر می توان پشت میز صمد شدن نشست و به چشمهای فرزندان این آب و خاک خیره شد و خاموش ماند ؟

مگر می توان معلم بود و راه دریا را به ماهیان کوچولوی این سرزمین نشان نداد؟ حالا چه فرقی می کند از ارس باشد یا کارون، سیروان باشد یا رود سرباز، چه فرقی می کند وقتی مقصد دریاست و یکی شدن، وقتی راهنما آفتاب است. بگذار پاداشمان هم زندان باشد.

مگر می توان بار سنگین مسئولیت معلم بودن و بذر آگاهی پاشیدن را بر دوش داشت و دم برنیاورد ؟ . مگر می توان بغض فروخورده دانش آموزان و چهره ی نحیف آنان را دید و دم نزد ؟

مگر می توان در قحط سال عدل و داد معلم بود ، اما "الف" و "بای" امید و برابری را تدریس نکرد، حتی اگر راه ختم به اوین و مرگ شود؟

نمی توانم تصور کنم در سرزمین" صمد"،" خانعلی" و "عزتی" معلم باشیم و همراه ارس جاودانه نگردیم. نمی توانم تجسم کنم که نظاره گر رنج و فقر مردمان این سرزمین باشیم و دل به رود و دریا نسپاریم و طغیان نکنیم؟

می دانم روزی این راه سخت و پر فراز و نشیب، هموار گشته و سختی ها و مرارت های آن نشان افتخاری خواهد شد "برای تو معلم آزاده" ، تا همه بدانند که معلم ، معلم است حتی اگر سدّ راهش فیلتر گزینش باشد و زندان و اعدام ، که آموزگار نامش را ، و افتخارش را ماهیان کوچولویش به او بخشیده اند ، نه مرغان ماهیخوار.


ماهی کوچولو آرام و شیرین در سطح دریا شنا میکرد و و با خود می گفت: حالا دیگر مردن برای من سخت نیست، تأسف آور هم نیست، حالا دیگر مردن هم برای من...که ناگهان مرغ ماهی خوار فرود آمد و او را برداشت و برد. ماهی بزرگ قصه اش را تمام کرد و به 12000 بچه و نوه اش گفت حالا دیگر وقت خواب است.11999 ماهی کوچولو شب بخیر گفتند و مادر بزرگ هم خوابید اما این بار ماهی کوچولوی سرخ رنگی هرکاری کرد خوابش نبرد. فکر برش داشته بود...


معلم اعدامی زندان اوین

فرزاد کمانگر - اردیبهشت ماه ۱۳۸۹

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* قوی باش رفیق ؛ مادربزرگ دانش آموزم یاسین در روستای "مارآب" که هشت سال پیش داستان معلم مدرسه "ماموستا قوتابخانه" را با نوار کاستی برایم گذاشت گفت: می دانم سرنوشت تو هم مانند معلم این شعرو نوار اعدام است، اما "قوی باش رفیق " . مادر بزرگ این را گفت و پک عمیقی به سیگارش زد و به کوهستان خیره شد.


 


علی محمدی مقدم از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین در پی مسمویت دارویی به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل شده است.

بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، علی محمدی مقدم زندانی سیاسی محبوس در سالن 3 اندرزگاه 7 زندان اوین که از سوی دادگاه انقلاب به تحمل 15 سال حبس تعزیری محکوم شده است در پی مسمومیت دارویی به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل شد.

نامبرده در روزهای اخیر تحت فشار روانی فزاینده ای قرار داشته و به دلیل مصرف زیاد دارو برای کاستن از این فشارها دچار مسمویت دارویی شده و به حالت بی هوش به بهداری اوین و سپس به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل شده است.

پیشتر زندانی سیاسی دیگری به دلیل مسمویت دارویی و عدم توجه مسئولین بهداری به درمان در این زندان جانباخته است.


 


رسول بداقي، از اعضای سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان ایران، در روزهاي يازدهم و دوازدهم ارديبهشت ماه، اعتصاب غذا خواهد نمود.

بنا به اطلاع گرارشگران هرانا، رسول بداقی، که از اوایل شهریور ماه سال گذشته تاکنون در زندان اوین به سر می برد، در اعتراض به شرایط بد كيفي و كمي آموزش و پرورش، در روزهاي ياد شده، دست به اعتصاب غذا خواهد زد. پیش تر و در فروردین ماه سال جاری نیز، آقای بداقی در اعتراض به شرايط بد زندان، بلاتكليفي چند ماهه و پاسخ گو نبودن مسئولان، به مدت دو هفته، دست به روزه سياسي زد.

شایان ذکر است که از "دوازدهم اردیبهشت ماه" در ایران به عنوان "روز بزرگ داشت مقام معلم" یاد می شود و رسول بداقی، معلم در بندی است که با اعتصاب غذای خود در زندان، این روز را گرامی می دارد.


 


شعبده را می بینید؟! بالاخره بعد از چندین ما شکایت و پیگیری خانواده های قربانیان کهریزک و نیز، خود قربانیان، سه نفر، برای همه آن فجایع به قصاص محکوم می شوند: دو افسر نیروی انتظامی و یک زندانی عادی (که تحت عنوان اراذل و اوباش توصیف شده است) (1). در حالی که گزارش هیات تحقیق و تفحص مجلس از مرتضوی، دادستان سابق تهران به عنوان عامل اصلی فجایع رخ داده در کهریزک نام می برد، شاهدان عینی، از نقش مستقیم حیدری فرد، بازپرس (یا دادیار) شعبه امنیت دادسرای انقلاب تهران در فرستادن متهمان به این بازداشتگاه می گویند و اگرچه مقامات رسمی حضور احمد رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی را در کهریزک تکذیب کردند (2)، اما حداقل می دانیم که رادان در یک نشست خبری رسمی جنایت کهریزک را چنین توصیف کرده است: کهریزک، یک اشتباه کوچک بود! و باز هم شعبده ای دیگر در نظام قضایی حاکم بر ایران اتفاق می افتد: مرتضوی، حیدری فرد و رادان وارد کلاه شعبده بازی می شوند و چند صباحی بعد، از کلاه، دو افسر نیروی انتظامی و یک زندانی بیرون می آیند! کسانی که حتی نامشان را نمی دانیم، به اعدام محکوم می شوند و روزی هم خبری سه خطی در روزنامه ها منتشر می شوند که سه عامل اصلی جنایات کهریزک "به درک واصل شدند" و ما می مانیم و خواسته برآورده نشده دانستن حقیقت، ما می مانیم و خشم ناشی از سر و ته همه چیز هم آورده شدن و ما می مانیم و این سئوال که آیا نباید به حکم اعدام آنها، مثل هر اعدام دیگری اعتراض می کردیم؟! در واقع ما می مانیم و دنیای وارونه وارونه!

براساس حقوق کیفری بین الملل، مسئولیت افراد مرتکب جنایات علیه بشریت، در کنار مسئولیت دولتهای ناقض حقوق بشر، به امری جا افتاده تبدیل شده است، و به این ترتیب، در گفتمانهای جدید حقوق بین الملل، دیگر مثلا نمی توان تنها گفت که جمهوری اسلامی مسئول این نقض فاحش حقوق بشر است بلکه می توان و باید، از مسئولیت افرادی که مرتکب این نقض فاحش شده اند نیز سخن گفت. نمی توان تنها از یک سیستم ناعادلانه انتقاد کرد بلکه کسانی هم که این سیستم را بازتولید و اداره می کنند، مسئولیت کیفری فردی دارند. این مسئولیت هم شامل کسانی که مستقیما دست به جنایت علیه بشریت زده اند (ماموران) و هم شامل مقامات دستوردهنده (آمران) می شود. حتی قانون مجازات اسلامی ایران نیز در ماده 57 از مسئولیت آمر و مامور در مورد یک اقدام غیرقانونی سخن گفته است. به شهادت وکلای قربانیان کهریزک، گزارش مجلس (3) و نیز گزارشهای معتبر منتشر شده درباره رفتارهای انجام شده با بازداشت شدگان در کهریزک (4)، فهرست بلند بالایی از اقدامات غیرقانونی در آنجا اتفاق افتاده که در مورد آن، هم ماموران (اگر می دانستند که دستورات آمران، غیرقانونی است) و هم آمرانی که این دستورات غیرقانونی را صادر کرده اند، مقصرند و باید به دادگاه فراخوانده شوند. گیرم که گفته شود این دو افسر، که نامشان هنوز اعلام نشده، آمر بوده اند؛ آن وقت سئوال اینجاست که ماموران (عاملان) که بوده اند؟ آیا همان زندانی عادی، به تنهایی مرتکب تمام آن قتلها و شکنجه ها شده است؟ آمار رسمی می گوید حداقل سه نفر در کهریزک یا ساعاتی پس از انتقال از آن، به دلیل شدت ضربات و جراحات وارده و محیط غیرانسانی بازداشتگاه و عدم دسترسی به درمان فوری، کشته شده اند (امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی). آمار رسمی کسانی که از اقدامات خلاف قانون در بازداشتگاه کهریزک شکایت کرده اند 104 نفر است (5). همه این آمار را که بگذاری کنار هم به سادگی نتیجه می گیری که این فاجعه، نمی تواند تنها محصول رفتار خودسرانه دو مامور نیروی انتظامی و یک زندانی باشد.

براساس گزارش مجلس، روز 19 تیر 88، حداقل 147 نفر از کسانی را که در جریان تجمعات خیابانی به مناسبت سالگرد واقعه کوی دانشگاه تهران (18 تیر) بازداشت شده بودند، به دستور مستقیم مرتضوی، به کهریزک آورده اند و به همراه 30 زندانی عادی (توصیف شده به عنوان مجرمان خطرناک و اراذل و اوباش) که از قبل در آن بازداشتگاه بودند، در یک سلول 70 متری جا می دهند. یعنی به هر نفر، حدود 60 سانتی متر مربع فضا می رسیده است. در راه، و در خود بازداشتگاه به شدت آنها را کتک زده اند، تعداد زیادی را در سلولهایی با ظرفیتهای بسیار کمتر و در هوای داغ تابستان، بدون آب و غذا و کمکهای پزشکی روی هم تلمبار کرده اند، در دو ردیف ایستاده اند و زندانیان را مجبور کرده اند از این راهرو عبور کنند درحالی که به شدت کتک می خورند و این وضعیت چهار روز تمام، تا زمانی که زندانیان را به اوین انتقال داده اند طول کشیده است. چطور می شود از دستگاه قضایی پذیرفت که انجام همه این اقدامات در این محدوده زمانی تنها با سه نفر ممکن بوده است؟ آیا مقاماتی که حکم محکومیت این سه نفر را صادر کرده اند فکر نکرده اند که برای بستن در سلولها، برای جا به جایی این زندانیان به کهریزک و انتقال آنها به اوین، برای زدن آنها و...به تعدادی بسیار بیش از این نیرو لازم بوده و لازم نیست ذهن پیچیده ای داشته باشی تا نتیجه بگیری که تعداد بسیار بیشتری از سه نفر، درگیر و دخیل فاجعه کهریزک بوده اند؟

وقت آن نرسیده که از طرف قربانیان، شاکیان و خودمان، مردم ایران، بگوییم: آقایان! شعبده بازی بس است! هم ما می دانیم و هم خود شما که سر و ته داستان را نمی توان با اعدام سه نفر هم آورد؛ اساسا هیچ زخمی را نمی توان با اعدام و مرگ بیشتر مرهم گذاشت. تنها چیزی که می تواند ما را راضی کند، دانستن حقیقت درباره تمامی کشته شدگان کهریزک و همچنین، روشن شدن واقعیت مرگ رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک و شرح علنی واقعه از زبان عاملان و آمران فجایع کهریزک، در برابر دوربین تلویزیونهاست. اگر الان، در ایران فعلی، با دستگاه قضایی فاقد استقلال و شریک جنایت کهریزک، این کار نمی شود، روزی، در دادگاههای بین المللی یا محاکماتی عادلانه، خواهد شد. نه فقط برای آن روز، زنده ایم بلکه برای رسیدن آن روز، زندگی می کنیم!

پانوشت ها:

1.حکم قصاص برای سه نفر از متهمان کهریزک

2.فرمانده نیروی انتظامی: من و رادان در کهریزک متهم نیستیم

3. متن کامل گزارش کميته ويژه مجلس درباره کهريزک

4.ایران، تیرماه ١٣٨٨: شاهدی بر جنایات دولتی در بازداشتگاه کهریزک

5.تعداد مامورین متهم پرونده کهریزک ۸ و شاکیان خصوصی ۱۰۴ نفر


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته