-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه

Posts from Khodnevis for 04/30/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



رودست بیت رهبری به هاشمی


صداوسیماوبرخی سایت های وابسته به جناح اصولگرا از شامگاه پنج شنبه ۱۳ اسفندماه ۱۳۸۹وطی روزهای بعد، تصاویرهاشمی رفسنجانی را به همراه سران سه قوه  درمراسم میلاد پیامبرو در پشت  سر رهبرجمهوری اسلامی منتشرکردند. این  نخستین باربود که پس ازانتخابات هاشمی  و احمدی نژاد با هم دیده می‌شدند.

بعدازگذشت دوماه ازحضورهاشمی دربیت رهبری، یک منبع نزدیک به هاشمی گفت که حضور او دراین مراسم بدون اطلاع  وهماهنگی وی بوده است.

این منبع اگاه ونزدیک به خانواده هاشمی طی گفتگویی با خودنویس تصریح کرد از روزهای قبل از آن دیدار، مهدی کروبی  و سیدمحمدخاتمی طی دیدار با هاشمی رفسنجانی و گفتگو باوی پیرامون وضعیت زندانیان سیاسی، از وی خواسته بودندمسئله زندانیان را با آیت‌الله خامنه‌ای در میان بگذارد.

به گفته این منبع،  هاشمی نیزاین موضوع  را با دفتررهبری مطرح نموده و خواستارگفتگو دراین  زمینه می‌شود. صبح روزپنج شنبه درحالیکه رئیس مجلس خبرگان عازم عیادت عضوی از اعضای مجلس  خبرگان رهبری بود، از دفتررهبری با او  تماس می‌گیرند که برای ملاقاتی خصوصی پیرامون زندانیان سیاسی به بیت برود.

هنگام ورود هاشمی به بیت، از او درخواست می‌شود برای دیداری همراه رهبربه طبقه پایین برود. هاشمی  نیز جهت احترام همراه وی به صحن  بیت می رود، اما متوجه می‌شود که طبق برنامه‌ای ازپیش  تعیین شده باید درکنارسران سه قوه و پشت سررهبری بنشیند.

به گفته این منبع نزدیک به هاشمی، نزدیکان رئیس مجلس خبرگان این صحنه‌سازی را مشروعیت‌بخشی به احمدی نژاد دانسته‌اند.

البته معلوم نیست با توجه به شناختی که هاشمی رفسنجانی از کارکرد امور و مجموعه روابط بعد از ۳۱ سال عضویت در بالاترین رده‌های مملکتی داشته است، چگونه می‌توان انتظار داشت به این نحو «رودست» بخورد.

 

 


 


خدمات ممنوعه
 


نطق و مصاحبه ناروای نمایندگان، مصونیت ندارد

بحث مصونیت پارلمانی نمایندگان مجلس، با دستگیری نماینده کرج ، وارد فاز جدیدی شده است. در این راستا موسی قربانی عضو فراکسیون اصول گرایان مجلس به این نکته پرداخته است و نگاهی متفاوت با بسیاری از از مفسران در مورد آزادی بیان نمایندگان دارد. خبرآنلاین اهم سخنان قربانی را منتشر کرده است :«مرحوم مدرس زمانی که فردی اظهارات ناروایی به فردی وارد کرد نسبت به این مساله واکنش نشان داد  و تصریح کرد که این اظهارات باید متکی به رای دادگاه باشد بنابراین اگر تا قبل از اثبات این مساله فردی تهمت به فردی وارد کرد  این فرد حق شکایت دارد و نمی توان این مساله را مصداق اصل ۸۶ یعنی مصونیت پارلمانی دانست و در این مورد حتی سخن گفتن در قالب نطق نمایندگی به فرد مصونیت نمی دهد.»


قربانی می‌افزاید: «البته سخنان نمایندگان خارج از صحن پارلمان فاقد مصونیت است و می توان از این سخنان شکایت کرد اما در داخل پارلمان از طریق ابزار متعددی که در دست دارند مانند سوال کردن و تحقیق و تفحص می توانند نسبت به یک مساله موضع گیری کنند و در این راستا مصاحبه مشمول ابزارهای نمایندگی نمی شود و قابل تعقیب است.»

قربانی با اشاره به مصونیت پارلمانی نمایندگان گفت: «قانون نمایندگان مجلس را در مقام ایفای وظایف قانونی از تعقیب مصون دانسته و بر طبق این اصل هیچ مقامی نمی تواند نمایندگان را به خاطر ایفای وظایف خود مورد تعقیب قرار دهد شرط این مساله آن است که نمایندگان در پارلمان در مورد مسائل کشور اظهار نظر نمایند و سخنان آنها حاوی تهمت و افترا نباشد.»

قربانی با اشاره به دستور شورای نگهبان افزود


« نطق نمایندگان در مجلس از وظایف نمایندگان محسوب می شود اما شورای نگهبان تصریح کرده است که نمایندگان در قالب نطق نمی‌توانند اقدامات غیر قانونی انجام دهند بنابراین اقدامات غیر قانونی قابل تعقیب است بخصوص اینکه در قالب نطق اظهارات ناروایی به فردی وارد شود.»


حجت الاسلام قربانی همچنین به اختیارات نمایندگان هم اشاره کرد که


«نمایندگان در مجلس آزاد هستند تا در مورد مسائل کشور موضع گیری کنند همچنانکه می توانند در مخالفت با وزیری صحبت کنند و به دولت تذکر بدهند بنابراین این اقدامات در راستای ایفای وظایف نمایندگی ارزیابی می شود و نمی توان به نمایندگان ایراد گرفت که چرا انتقاد کردند.»


 


پیام موسوی به مناسبت روز کارگر و روز معلم

به گزارش سایت ادوار نیوز، میرحسین موسوی به مناسبت روز کارگر و روز معلم پیامی منتشر کرد که بخش‌هائی از این پیام در زیر می‌آید:

«من روز معلم و روزکارگر را به شما عزیزان تبریک می گویم. در آستانه این دو روز بسیار مهم هستیم و قشر کارگر و قشر معلم فعالیت‌هاشون و جهتگیری‌هاشون جزو مهمترین مولفه‌های اقتدار ملی ما هستند. آنها تولید کنندگان ثروت و تولیدکنندگان علم و فضیلت و اخلاق در کشور هستند و بدون فعالیت آنها امکان نیل به ارزشهای بنیادی در یک نظام نیست و بعد از به وجود آمدن دولت ملت‌ها نقش این قشر اهمیت فراوانی در همه کشورها پیدا کرده و برای همین بسیار مهم است توجه به سرنوشت و جهت گیری و مشکلات و مسائل آنها و برای همین همه کشورها سعی می کنند به یرسرنوشت این دو قشر اهمیت ویژه‌ای بدهند. خود روز گارگر که در سراسر دنیا و کشور ما برگزار می‌شود نشانه توجه هست به نیروی کار از اول انقلاب هم رسم بر این شد که اهمیت داده بشه و همینطور روز معلم که ارزشش از روز کارگر کمتر نیست و بنده می خوام دراین پیام مختصر خطاب به شما یک مسائلی که مشترک است برای این سرنوشت این دوقشر و برای همه مردم ما خدمتتان عرض بکنم.»


 

بحران در کشور

«حقیقت این است که ما در شرایطی داریم در امسال داریم نزدیک می شویم که کشور دارای بحران و مشکلات افتصادی و سیاسی و اجتماعی وسیعی هست و تک تک این بحران‌ها در سرنوشت و گزران زندگی این دوقشر منعکس شده و اثرات زیادی دارد. خوب ما وضعیت اقتصادی کشور رو می بینیم. تورم، پایین اومدن نرخ سرمایه گذاری‌ها، فساد، رواج دروغ و سوء مدیریت و حقوق معوقه کارگران و بیکاری روزافزون آنها، تعطیلی روزافزون کارخانه ها یا با ظرفیت پایین کار کردن کارخانه ها در حالی که بازارهای ملی ما پر از کالاهای خارجی شده و در حقیقت ما تمام بازار داخلی خودمان را به بیگانه واگذار کردیم و همه می دانیم که این مساله تا چه اندازه در سرنوشت ملت ما، استقلال و آزادی ما و همچنین در سرنوشت کارگران ما اثر می گذارد. از سوی دیگر ما محدود کردن رسانه ها را داریم. محدود کردن دهانها و بستن دهانها را داریم. پر کردن زندان‌ها را داریم. و محدود کردن تشکلهای صنفی و سیاسی را داریم که اونهم در سرنوشت کارگران ومعلمان ما اثر می گذارد. و به همین علت روشن است که امسال کارگران و معلمان پی ببرند گرچه می دانم که می دانند که مسائل و مشکلاتی را که در زندگی روزمره خودشان لمس و درک می کنند با مسائل عمده کشور در ارتباط است و این ارتباط گسترده و سنگین است.»

 

معلمان و کارگران خواستار توسعه کشور هستند

«خواست یک کارگر و یک معلم اگر با زبان حال ادعا بشود و گفته بشود و خواست طبیعی این دوقشر خواستهای بسیار اساسی و بنیادی برای کل کشور ماست. آنها می خواهند کشور توسعه پیدا کند. عدم توسعه کشور دودش به چشم همه ملت می رود. از اون جمله به چشم کارگران چه در بخش صنعتی و چه خدماتی و روستایی یا هر جای دیگر و همینطور معلمان ما.»


«آنها آزادی می خواهند چرا که آزادی باعث می شود آنها تشکلهای صنفی و سیاسی خودشان را تشکیل بدهند و فعالیت سیاسی کنند و راهی برای گشایش امور خود و ملت جدا کنند. آنها دنبال عدالت هستند چه عدالت در سطح معیشی و افتصدای و چه در سطح توزیع منزلت های اجتماعی. باعث می شود آنها بهتر بتوانند خدمت کنند و ثروت ایجاد کنند و بهتر می توانند از اقتصاد کشور با فعالیت خودشون در صنعت کشور و بازار از استثلال کشور دفاع بکنند. و همچنین در توزیع منزلت آنها موقعیتی پیدا می کنند که از ایده های مترقی و پیشروانه در سطح کشور دفاع کنند.»


او در ادامه به با اشاره به معلم بودن گروهی از نمایندگان مجلس در ادوار نخستین بعد از انقلاب و رجائی به معلم بودن دکتر شریعتی هم اشاره کرد که منزلت انها را نشان می‌دهد واشاره کرد که امروز معلمان دارای منزلت مانند اول انقلاب نیستند . 


در بخش دیگری با اشاره به فساد حاکم بر کشور و انتقاد به دولت ، زدودن فساد را به نفع معلمان وکارگران دانست .


میر حسین با اشاره به اینکه «عظمت یک کشور در دلبستگی و دلگرمی مردم نسبت به آینده خودشان هست.» گفت که :«صرفا با اسلحه و نیروی نظامی امنیت یک کشور را نمی‌شود حفظ کرد.»و با اشاره به دوران جنگ گفت که : دشمن ما اسلحه بیشتری داشت و بیشتر هم کمک در اختیار داشت و تمام خدمات ابزاری دنیا در اختیارش بود، ولی ملت ما از جمله این قشر کارگر و معلم تونست مقاومت بکند.»


میرحسین با اشاره به اینکه خواست معلمان و کارگران خواست همه ملت است ، به تشویق انها برای گفتن واقعیت پرداخت و گفت :« از حق دفاع بکنید با سینه برآمده و سری افراشته از حق دفاع کنید و از سفیدی سفید و سیاهی سیاه شهادت بدهید و کوتاه نیایید و وقتی در این زمینه دچار تزلزل و کوتاهی می شوید طبیعی است که این مساله، مساله ملی است و مساله همه ماست.»


او همچنبین با اشاره به جنبش سبز گفت :«جنبش سبز راهی که در این زمینه در پیش می‌گیرد بر این اساس است و آنهم اینکه مسائل ما در گرو یک بسته‌ای از فعالیت‌هاست که مشکل ما حل بشود. »


موسوی در مورد راه برون رفت از این وضعیت گفت که :«بنده اعتقاد دارم و تنها راه بازگشت به قانون اساسی است. برگشتی که برای تحقق بدون تنازل از فانون اساسی راهی پیش پای ما نیست. این کم هزینه ترین راه است. راهی است که می تونیم مشکلات خودمان را در سطح ملی حل کنیم.»و همچنین ادامه داد که « مشکلات بازارهای مسلمانی خودمون را حال کنیم که اینقدر از اجناس بنجل خارجی پر نشود.....  می توانیم از حقوق کارگران دفاع کنیم تا حقوق معوقه کارمندان روی هم تلمبار نشود. بدون انتخابات آزاد غیر گزینشی رقابتی و بدون آزادی زندانی ها و تشکل ها و رسانه ها ما جلوی روی مان راه دیگری وجود ندارد. و رفتن به سمت قانون اساسی به نفع همه ملت هست.»


او مجددا بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی را شرط رسیدن به بخش های مربوط به مردمسالاری دانست و این دو روز را تبریک گفت موفق باشید و این دوروز هم برشما و هم بر همه ملت ایران مبارک باشد.



 


گلایه عباس عبدی از نامردهای حاضر در جناح خودش/ در جناح رقیب هم ، مرد خیلی کم است

 به گزارش خبر آنلاین، عباس عبدی مطلبی را در باره مردها و نامردها در دو جبهه سیاسی کشور نگاشته است.

وی در بخشی از یادداشت خود آورده است:چندی قبل با یکی از «مرد»ان فرهیخته که اثر ماندگاری نیز در زمینه فرهنگ و ادب این مرز و بوم از خود بجای گذاشته و قبل از انقلاب نیز در راه مبارزه برای سربلندی کشور سال‌های متمادی در زندان بوده است دیداری داشتم. وقتی که سخن از جناح‌بندی‌های مرسوم بود، گفتم که به نظر من جناح‌بندی اصلی در ایران نه «چپ» و «راست» و نه «محافظه‌کار» و «اصلاح‌طلب» و نه «مذهبی» و «غیرمذهبی» و... است. بلکه جناح‌بندی اصلی «مرد» و «نامرد» است.


این موضوع را حدود ۶ سال قبل هم توضیح دادم و حتی در مطبوعات آن زمان هم منتشر شد و برای این تقسیم‌بندی خود دلایل تئوریک نیز دادم. وی که خود نیز از «مرد»ان زمانه است، داستانی را تعریف کرد که قبل از دولت جدید در جایی که مسئول آن بود، معاونی داشت که بیش از یک دهه در آنجا معاون افرادی بود که اصلاح‌طلب بودند و او نیز خود را همراه و همگام آنان معرفی می‌کرد. اما به محض آن که رئیس جمهور جدید آمد این آقا بدون اطلاع رفت و نزد آنان و شروع به بدگویی کرد، آن هم چه بدگویی‌هایی!!

عبدی در ادامه آورده است:

به نظر من امروز هم در ارزیابی افراد، ملاکی کارآمدتر و بهتر از تقسیم‌بندی «مرد» و «نامرد» نیست، گرچه مردهای جبهه مخالف اندک هستند، زیرا که محیط و ساختار آنان چندان تاب تحمل مرد را ندارد، اما از نظر من همان اندک مردهای دیگر هم احترام و حرمت بیشتری از کسانی دارند که در جبهه مردم سنگر می‌گیرند، اما نامردی را به شیطان هم تدریس می‌کنند.



 


مردان و فرهنگی که به آنها تعلق ندارد

ایراد اساسی شما خانم صدر این است که نمی‌دانید ریشه مشکل کجاست. شاید هم می‌دانید ولی در این دوران برای بعضی‌ها، خود را به نادانی زدن برای جلوگیری از دست بردن به ریشه ها مفید‌تر است. می‌بخشید بی پرده سخن می‌گویم. بیاید فرض بگیریم حرف‌های شما همه‌اش درست است.


من مرد، از همان دوران طفولیت با یک فرهنگ عقب مانده و کپک زده مردسالار بزرگ شده‌ام. فرهنگی که ریشه در مذهب داشت. تفاوت پسر و دختر را با این متلک مشهور دخترا موشن مثل خرگشون و پسرا شیرن مثل شمشیرن فهمیدم. همیشه سوال می‌کردم من چرا مثل شیر و شمشیرم و خواهرم مثل موش و خرگوش؟ حالا بیا ببین در تلویزیون و رادیو همیشه زن موجودی ضعیف تعریف شد. موجودی که باید به مرد اتکا داشته باشد. موجودی که مرد باید انتخابش کند. موجودی که عامل فساد در جامعه است. اینها چیزی است که به من جوان از دوران کودکی تا حالا مثل خوده مذهب حقنه شده است.


حالا فکرش را بکن همینطور بزرگ می‌شوی و در این فرهنگ مشمئز کننده مرد سالار زن را موش بدانی، خوب معلوم است با حضور مذهب، دیگر زن می‌شود ملکی برای تفریح و کشت! می‌خواهی چی از این فرهنگ بیرون بیاید؟ فرهنگی که به زن به دیده یک انسان نگاه می‌کند؟ خیر اشتباه فرض کرده‌ای.


می دانی مشکل کجاست؟ مشکل آن دین ضد انسانی است که شما دارید با بنیادگرا و غیر بنیادگرا متفاوتش می‌کنید. خواسته یا ناخواسته خودت داری اتفاقا این عالم مرد سالار را با تقسیم به خوب و بد نگه می‌داری. وقتی در کنار نام دین، از عنوان بنیادگرا استفاده می‌کنی این را می‌توان بخوبی فهمید. شما دین را خوب و بد می‌کنی. بنیادگرایان هستند که زنان را عامل بدخبتی و زلزله و سونامی می‌دانند و از قرار غیر بنیادگرایان خیر! حالا این وسط ضد زن بودن ذاتی مذهب و مخصوصا اسلام بماند. خودت داری یکی از عوامل اصلی این فرهنگ عقب مانده ضد زن را تبرئه می‌کنی.


پس، از دیدگاه شما، مردسالاری خوب و بدهم دارد که اگر مردان در یک حرکت خودجوش ( البته بدون استفاده از ساندیس ) به زنان متلک نگویند، خود به خود بخشی از مشکلات این جامعه مردسالار علیه زنان برطرف می‌شود!


خیر مشکل ما مردان این نبوده که پدران و مادرانمان به اندازه کافی باهامان تمرین فمنیستی نکرده‌اند و بهمان یاد نداده‌اند که به زنان متلک نگوییم و آزارشان ندهیم، مشکل همان افکار پوسیده و کپک زده مذهبی است که زن را جنس دست دوم معرفی کرد. مشکل نظامی سرمایه داری است که با کمک مذهب، زن را کالایی بلورین تعریف کرد انقدر که فروش یک آدامس هم با تصویر نیمه عریان یک زن مقدور است.


شما که خودت را یک فعال اجتماعی می‌دانی، بگذار سوالی هم ازت بپرسم. واقعا از خودت پرسیده‌ای که چرا در جامعه ایران، زن آرامش ندارد؟ چرا به وی تعدی می‌گردد و مورد آزار جنسی قرار می‌گیرد؟ چرا زن تنها، در یک ایستگاه اتوبوس و مترو و پارک و خیابان، نظر مردان را به خود جلب می‌کند؟ حتما پرسیده‌ای مگر می شود شما ندانی؟


جامعه ما جامعه‌ای بسته است. آزادی روابط جنسی در آن وجود ندارد. آزادی روابط زن و مرد در آن وجود ندارد. مذهب با اشاعه افکار عقب مانده مردسالار جولان می دهد و نکبت می‌آورد. در زندگی خصوصی افراد سرک می کشد و با همه چیزش کار دارد. زن همچون کشتزاری که مالکی دارد معرفی شده. بکارت، آن پرده فولادینی است که روابط را تعریف می‌کند.
و حالا سکس. می توان غذا نخورد؟ می توان آب نخورد؟ می توان مسافرت نرفت؟


گمان نمی‌کنم انسانی را بتوان پیدا کرد که به سکس نیاندیشد. سکس برای ما انسان‌ها بر خلاف حیوان‌ها، تنها عاملی برای بقا و تولید مثل نیست. ما از سکس لذت می‌بریم. سکس به قول رفیقی تولدی دیگر است. روح و جسم آدم را طراوت می‌دهد. وقتی فردی را آزادانه و با عشق و علاقه در آغوش می‌کشی، حس و حالی به آدم می‌دهد که به حیوان‌های دیگر نمی‌دهد. تفاوت ما با دیگر حیوان‌ها همین هست. حالا بیا به جامعه‌ای نگاه کن که اینها را ازش گرفته‌ای. مذهب از یک طرف بر سرت می‌کوبد و بعدش کار و کار و کار و جوانی که از خروس خوان تا بوق سگ کار می‌کند و یا آنکه از فرط بیکاری، خیابان‌ها را متراژ می‌کند ووو


سکس آن تابوی عظیم جامعه ایران است. خودت هم در نوشته‌ات هیچ اشاره ای نمی‌کنی که به راستی چه دلیلی در پس این آزارهای خیابانی وجود دارد. من منکر حرف شما نیستم. سکس را همه به دنبالش هستند چون آرزوی دست نیافتنی شده! همین متلک‌ها که گفتی اما فکر می‌کنی برای چیست؟ اینهمه آدم یعنی سادیسم دارند؟ خیر سکس و فقط سکس. به همین سادگی. هیچ تعریفی از این مقوله در جامعه ما وجود ندارد. سکس تابوی عظیمی است که بدون مهر مذهب و در چارچوب ازدواج گناهی کبیره و داغی است عظیم. روابط انسان‌ها تنها بر این اساس، از آن حالت عادی و انسانی خودش خارج شده و تبدیل به بیماری اجتماعی شده که ذهن‌ها را آزار می دهد. از جوان ۱۶ – ۱۷ ساله تازه بالغ شده تا ۵۰ ساله به فکرش است اما هیچ جوابی برایش وجود ندارد. آزادی در روابط زن و مرد در این جامعه تعریف نشده هیچ، به خشن‌ترین شکل هم باهاش برخورد می‌شود. سکس نیازی است که به هیچ شکلی پاسخ نمی‌گیرد و در نتیجه، چون در این جامعه مرد سالار دچار مذهب، زن آن موجود ضعیف و انتخاب شونده تعریف شده، پس درد این بیماری اجتماعی را هم بیشتر، زنان بر دوش می‌کشند.


آری خانم صدر مشکل جامعه ما اینها است. مشکل عدم تمرین فمنیسم و درک دمکراسی و حقوق بشر نیست.


حتی مشکل این نیست که مردها خودشان به زنان حجاب تحمیل می‌کنند یا نه، مشکل این است که قوانین ارتجاعی و چوب سرکوبی هست که این وضعیت را بازتولید و نگه می‌دارد. مشکل این نیست که من به خواهرم می گویم حجاب سرت بکن. مشکل این است که در جامعه‌ای زندگی نمی‌کنیم که زن موجودی مستقل و با حق و حقوقی انسانی تعریف شده باشد که کسی نتواند برایش تایین تکلیف کند. من اگر بگویم حجاب سرت نکن، در خارج از خانه با باتوم حجاب بر سرش می‌کنند. در یک جامعه آزاد اما، چه کسی می‌تواند به زنی چنین ظلمی را تحمیل کند؟ می‌روند طرف را می‌آورند طبق قانون باهاش برخورد می‌کنند جوری که دیگر کسی اجبارا مثلا بر سر زنی حجاب نکشد و غیره. اما چنین چتر حمایتی در ایران امروز مگر وجود دارد؟


این فرهنگی که از آن نام می بری، متعلق به ما مردان نیست خانم صدر. نه فقط ما که متعلق به هیچ انسان منصف و باشعوری نیست. متعلق به جامعه بشری نیست. فرهنگی تحمیلی است که تو از آن نام نمی‌بری. فرهنگی است که حکومت با کمک مذهب دارد آن را بازتولید و تحمیل می‌کند. فرهنگی است علیه انسانیت و برابری و زن و مرد. فرهنگی است که از تار و پود کثیف اسلام و مذهب و آخوند و کشیش و راهب و … بیرون می‌آید.


مشکل ما ریشه‌اش در افکار منفرد افراد این جامعه نیست که در دنیای پر از اوهام روشنفکریتان، به مردان نقب می‌زنید که هان مقصر شمایید! این آخر ایده‌آلیستی فکر کردن است. متاسفم ولی شما بر خلاف ادعاها و نوشته هایتان، از قرار مشکلات جامعه ایران را نمی‌دانید چیست یا نمی‌خواهید به ریشه آنها اشاره کنید ولی به عوض، می‌روی به نیمی از جامعه فحش می‌دهی که همه‌اش تقصیر شماست، بعد اسمش را می‌گذاری آب ریختن در خوابگه مورچگان!


خیر شما آب در خوابگه هیچ مورچه‌ای نریختی، ایده آلیست بودن خودت را به نمایش گذاشتی…


+ این نوشته نقدی است بر دو نوشته اخیر شادی صدر و هم فکرانشان: یک سوزن به آقایان! و همچنین  آب در خوابگه مورچگان


 


خانم شادی صدر، لطفا کمی دانش بیاندوزید

در دادگاه‌های ایران که از تلویزیون پخش می‌شود ،بیشتر توجه به نحوه اداره دادگاه و برخورد قاضی معطوف می‌شود و کمتر کسی به چگونگی استراتژی و تاکتیک‌های دفاعی و یا حتی به نوع بهره‌گیری هنرمندانه وکیل مدافع از خطاهای دادستان و یا قاضی پرداخته است . 

در دادگاه آقای کرباسچی، وکیل مدافع هرگز نتوانست تاثیری بگذارد و این سئوال بوجود امد که اصلا وکیل در آنجا چکاره است . 

در دادگاه شریعتمداری که به تازگی از تلوزیون پخش شد، وکیل مدافع در برابر آنهمه خلاف که از متهم سر زد، ساکت بود، تا اینکه هیئت منصفه به قاضی تذکر داد و بعد از آن وکیل مدافع هم تذکر داد و بعد هم به اعتراض از دادگاه خارج شد.

آنچه که تا کنون از دادگاههای خارج دیده شده (در تلویزیون ) حاکی از آن است که وکلا بر اساس اینکه هر انسانی حق دارد که بخوبی از او دفاع شود، ضمن دانستن قوانین حقوقی، از دانش عمومی خوبی هم بر خوردارند و در مورد جرم و اتهام مربوطه هم بخوبی تحقیق می‌کنند و حتی در مورد شخصیت متهم و بسیاری از مسائل دیگر؛ چرا که نقش آگاهی در هر مورد ، بسیار مهم است . 

 

یکی از وکلای مدافع ایرانی که گاهی در یکی از رادیوها سخن می‌گوید ، چنان پر شور سخن میگوید که گوئی برای به هیجان آوردن سخن می‌گوید ولی از استدلال ، هیچ خبری نیست . 

 

خانم شادی صدر مقاله‌ای نوشت در باب زن ستیزی مردان ایرانی، انصافا حتی یک نوجوان تازه بالغ شده هم اگر آنرا بخواند، بجز حرفهای خاله زنکی چیزدیگری نمی‌یابد؛ ایشان یک وکیل برنده جایزه بین المللی هستند؛  هیجان جنسی حاصل از بلوغ را و یا حتی نیاز طبیعی انسان را دلیل زن ستیزی شمردن، آنچنان نا بجا و کوته فکرانه است که شاید خواندنش هم باعث شرمساری می‌شود و اینهمه نادانی موجب سئوال در باره جوایز جهانی .

 

در جوامع عقب مانده ای مانند ایران، زن ومرد هر دو به یک نسبت تحت ستم هستند ولی به شیوه های مختلف، اگر زنان از حقوق خود محروم هستند، مردان هم حقی ندارند، و اگر مردان برای حقوق خود می‌جنگند، زنان هم می‌جنگند و هر دو در ابتدای کار قرار دارند، در حقوق اولیه انسانی خود، حق به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک انسان . 

 

در آمریکا و اروپا که سابقه طولانی در دمکراسی دارند، مسئله حقوق برابر زنان با مردان، (با وجود آزادی زنان در کار و تولید و به رسمیت شناخته شدن به عنوان ایجاد کننده ارزش برای جامعه ) تا همین پنجاه سال پیش هنوز کاملا بر قرار نشده بود و بعد از مبارزه (که نشانه آگاهی است ) زنان  بتدریج به  رسمیت شناخته شد . 

 

خانم شادی صدر در یک جامعه دیکتاتوری ، انهم از نوع اسلامی ، از مردان توقع دارند که بسیار فراتر از مکان وزمان پیش رفته و به آزادی پوشش که شاید کم اهمیت ترین مساله در آزادی باشد، بپردازند ؛ آیا این زنان خود آمادگی پذیرش آن را دارند و آیا آزادی پوشش از حقوق اولیه انسان مانند حق بیان و حق رای دادن و بسیاری از دیگر حقوق انسانی ، مهم تر است . 

 

هر امری دارای مراحلی است و اگر این مراحل در نظر گرفته نشود ، مسلما دچار اشکال خواهد شد و با این وجود مردان ایرانی در مبارزه بر علیه ایکتاتوری مذهبی، در برخورد با مسئله حجاب، بارها ثابت کردند که بسیار فراتر از حقوق ابتدائی تلاش می‌کنند .

 

مقایسه مردانی که به گفته خانم صدر روشنفکر هستند، با امام جمعه مامور حکومت، به گفته خود این وکلا، مع الفارغ است؛ حکومتی سرکوبگر را با مردمی که برای آزادی خود می‌جنگند ، برابر دانستن و حتی صادق دانستن آنها، در برابر مردان؛ نه توهین که نشانه نا آگاهی کامل ایشان است که بجز از بر کردن قوانین حقوقی، دانش دیگری ندارند، واز مرد ستیزی هم رنج می‌برند که خدا شفایشان بدهد . 

 

اگر زن روشنفکر ایرانی، اینست، که خود پیداست که چرا وضع جامعه چنین است، خانم صدر فراموش می‌کنند که در همه ملاقات ها با رهبران حکومت زنان چقدر با شور و حرارت شرکت می‌کنند و در مجلس هم زنان هستند که بر علیه زنان مبارزه می‌کنند، همانطور که مردان بر علیه مردان، و فراموش میکنند که خود زنان همواره گفته‌اند که حجاب مهم نیست و مسئل دیگری هست که بسیار مهم تر است .

 

ندیده گرفتن زنان از سوی حکومت، امری طبیعی است، ولی آیا خانم صدر هم باید وجود زنان روضه‌خوان را نادیده بگیرند و تبلیغ گسترده‌ای که از سوی همین زنان بر علیه زنان می‌شود، چرا در بین اینهمه مسائل و مشکلات موجود در جامعه زنان، چسبیده‌اند به مسئله‌ای ابتدائی و آنرا اساس گرفته‌اند برای برخورد با مردان، ایا این نشانه مرد ستیز بودن ایشان، انهم بخاطر مسائل مربوط به دوران بلوغشلن نیست، که خودشان هم اشاره می‌کنند .

 

اگر همین مقاله ایشان از نظر روانکاوی بررسی شود به چه خواهیم رسید؟ کسی نمی‌خواهد برخورد شخصی کند ولی ایا ایشان اینکار را نکرده‌اند؟

 

اززنانی که به دلایل مختلف، مطرح شده‌اند انتظار می‌رود که سخنگوی جامعه استبداد زده ایرانی باشند تا گوشه‌ای از ستم های عمومی را بیان کرده و برای حل مشکلات بکوشند، و به گفته حافظ، وفا وعهد نکو باشد، ار  بیاموزی ؛---وگرنه هرکه تو بینی ستمگری داند . 

 

مشکل کشور در بسیاری مسئائل حل نشده ، که دامن گیر همه شده است و نه در برخورد های شاید کمتر مهم، مردانی که بخاطر شرایط مجبور به رعایت پاره‌ای از مسائل هستند، همانطور که خود زنان هستند، در واقع می‌کوشند تا با کنارزدن حساسیت‌های حکومت، به آنچه که حق انسانی‌شان است برسند که مربوط است به هم مردان و هم زنان  . 

 

از یک وکیل مدافع توقع می‌رود که با بی طرفی با مسئل برخورد کند، و هرگز نباید خاطرات و نابسامانی‌های شخصی را در مسائل اجتماعی دخیل کرد . 

 

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته