-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه

Latest news from Jaras for 04/12/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.





سارا زرتشت -

 

در آغاز ، جنبش هاي اجتماعي   نه به قصد رسيدن به قدرت سياسي كه به منظور تغيير و يا اصلاح در سازوكارهاي سياسي  و يا اجتماعي قدرت ظهور مي كنند اما به تدريج سازمان هاي رسمي و نيمه رسمي  كه در جنبش حضور دارند  ،  از بستر ايجاد شده توسط جنبش ،  براي دستيابي به قدرت استفاده مي كنند . البته اين استفاده اگر با اهداف اصلي جنبش و اتحاد چارچوب جنبش  در تضاد نباشد ، غيراخلاقي نيست ،  اما خطرعمده اي  را هم مي تواند براي جنبش به همراه داشته باشد .

 

 علاقه به رفتار نهادي و نهادينه شده در احزاب و سازمان هاي سياسي  طبيعي است و اصولاً يكي از كاركردهاي احزاب بروز رفتار نهادينه در عرصه ي سياست و نهادينه شدن رفتار سياسي  است و فرصت هاي سياسي  هم  اصلي ترين زمان فعاليت احزاب براي ورود به قدرت است .

 

 اين فرصت هاي سياسي محدود و در چارچوب سياسي جمهوري اسلامي  محدودترند . گويا بر همين قاعده و البته با اتكا به مباني اصلاحات پارلمانتيستي ، زمزمه  هايي  در خصوص  نحوه ي ورود به انتخابات شوراهاي شهر و روستا  توسط اصلاح طلبان به گوش مي رسد . به استثناي سيد محمد خاتمي ، مناديان اين  مشاركت مدني اغلب كساني بودند كه در  نهادهاي سياسي  همراه با جنبش سبز حضور دارند و بعضا هزينه ي بسياري را ازنيروي انساني و يا  منابع سازماني خود در قبال جنبش متحمل شده اند .

 

اما خطري كه در اين خصوص جنبش سبز را تهديد مي كند ، خطر گسيختگي   در يكي از موضوعات اصلي منازعه و شايد مهمترين موضوع منازعه است .در حالي كه « انتخابات مهندسي شده  و بروز تقلب در انتخابات » اصلي ترين محل منازعه و بزنگاه  ظهور جنبش سبز بود  ،  ابراز تمايل به حضور در« انتخابات »، نه تنها ممكن است به معناي عدول از« اتحاد چارچوب  » محسوب شود و به تضعيف جنبش بيانجامد ، بلكه خطر « تبليغ »  يك گرايش سازشكارانه در ميان سازمان ها و يا رهبران جنبش را مي تواند به دنبال داشته باشد و البته حريف جنبش سبز در تبليغ اين گرايش هم كوتاهي نخواهد كرد!

 

صرف نظر از امكان حضور و يا توفيق اين گونه فعاليت ها و مشاركت هاي مدني ،  پيشنهاد مي شود افراد حقيقي و يا حقوقي  همراه با جنبش سبز  ، صرفاً با حفظ هويت سبزها مجاز به شركت در انتخابات و استفاده از پتانسيل اجتماعي جنبش باشند . بديهي است كساني  كه توان درج يك نوار سبز را بر روي تراكت ها و پوسترهاي خود نداشته باشند ، نمي توانند منابع قابل اطميناني براي جنبش محسوب شوند و عطاي آنان را بايد به لقايشان بخشيد .  

 

  *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.

 


 


يدالله سحابي و يك عمر تاريخي

فرزانه بذرپور -

 

نامه دكتر يدالله سحابي خطاب به رهبر جمهوري اسلامي، اولين نامه انتقادي  سرگشاده‌اي بود كه  خطاب به آقای خامنه اي نوشته مي‌شد و حالا پس از سيزده سال از انتشار پر هزينه اين نا مه بازخواني اش در سالگرد وفات دكتر سحابي ضروري به نظر مي‌رسد. يدالله سحابي در سن  95 سالگي اين نامه تاريخي را نوشت و پس از مدتها كه لقب مقام معظم رهبري از سوي رسانه هاي حكومتي تبليغ شده و جاافتاده بود، به همان مقام محترم رهبري در ابتداي نامه اكتفا كرد. دكتر سحابي اين نامه را مصداق نصيحته الملوك عنوان كرد و تذكراتي مشفقانه‌اي به رهبر جمهوري اسلامي مي داد و گواه مي گرفت كه در اين پايان عمر دغدغه اي جز دين و ميهن ندارد.

 

دكتر سحابي كه سابقه زندان هفت ساله دوران شاهنشاهي و مبارزات ملي در دوران مصدق و تصدي مسوليت‌هاي مهم در دولت موقت را در خاطره طول و درازش داشت، دو سال پس از رياست جمهوري سيد محمد خاتمي، مشكلات عمده قدرت دوگانه در ايران را به صراحت با رهبر جمهوري اسلامي در ميان مي‌گذاشت، قتل‌هاي زنجيره‌اي، ماجراي كوي دانشگاه و فشار بر مطبوعات، احزاب و شخصيت‌هاي سياسي، نگراني دكتر سحابي در واپسين روزهاي عمرش بود.

 

 اين استاد دانشگاه و پدر زمين شناسي ايران مي نو يسد: "مي‌بينم كه در نظام مبتني بر ولايت فقيه تمامي راهها به ولي امر ختم مي شود و عاملان اقدامات نگراني آور به طور مستقيم و غير مستقيم به حق يا ناحق خود را منتسب به مقام رهبري و مدافع ولايت فقيه معرفي مي نمايند، از آن جهت بر آن شدم كه مستقيما نامه اي به جنابعالي بنويسم".

 

يدالله سحابي كه در سال 59 در سفر حج همسفر آقای خامنه‌اي بود به  همسفر حج خود كه حالا بر مسند رهبري رسيده است، انذار مي دهد كه اصلاحات  قانون اساسي سال 68 به غلط، عمده قدرت را به رهبر بخشيده است و حكمت حكم مي كند كه رهبري اين قدرت را تفويض كند. پيشنهادات  چندگانه يدالله سحابي در سال 78 و در زماني كه اصلاح طلبان  هنوز به صرافت بيان  اين انتقادات اصولي نيفتاده بودند، دقيقا همان است كه امروز در نامه و بيانيه ها مي آيد.

 

دكتر سحابي مي گويد :"قبل از هر چيز از جنابعالي مي خواهم دستور دهيد عاملان جنايات حمله به كوي دانشگاه معرفي شوند و آنها را  به ميز محاكمه بكشانند. "انتقادات  سحابي در اين نامه عمق مي گيرد، نظارت استصوابي شوراي نگهبان، تبليغات انحصاري و يك طرفه  صدا و سيما و برنامه هويت و چراغ مورد نقد قرار مي گيرد و دست آخر به رهبري گوشزد مي شود كه بهتر است  قانون اساسي بار ديگر اصلاح شود تا نهادهاي زير نظر رهبري تحت نظارت نهادهاي مردمي قرار گيرند.

 

نامه سحابي بازتاب گسترده اي در ميان سياسيون و رو شنفكران  پيدا مي كند و آيت الله خامنه‌اي هم براي اولين بار به يك نامه انتقادي پاسخ مي دهد و مبارزان گذشته امثال سحابي را كساني مي‌داند كه پس از انقلاب از راه صواب منحرف شده‌اند. اما اين پاسخ خصوصی آقای خامنه‌ای به نامه‌اي سرگشاده، سربسته مي ماند و تا امروز منتشر نشده است.

 

اگر چه روزنامه نشاط به انگيزه انتشار نامه دكتر سحابي و به بهانه اي ديگر از سوي سعيد مرتضوي كه اين روزها متهم به شكنجه و قتل است،توقيف شد. اما يكسال نگذشت كه  مهندس عزت الله سحابي پسر دكتر سحابي كه نشريه ايران فردا را سردبيري مي‌كرد به زندان اوين رفت و 16 ماه انفرادي را از سر گذراند . عزت الله سحابي البته تنها نبود شمار زيادي از اعضاي نهضت آزادي  به زندان افتاده بودند و اين بود كه بنيانگذار نهضت عصازنان و با 96 سال سن در سال 79 به مجلس شوراي اسلامي رفت  تا تحصن كند . مهدي كروبي رييس مجلس وقت به استقبال سحابي آمد و با وساطت او كه تعهد كرده بود براي آزادي زندانيان هر كوششي بكند، سحا بي به آپا رتمان كوچكش در ميدان فرودسي بازگشت در حالي كه مي‌گفت: "من براي نهضت آمده ام، نه عزت".

 

عزت الله سحابي به ياد مي آورد كه سخت ترين دوران عمرش همين  دوره زندان انفرادي بوده كه با رنج پدر آميخته است. در تاريخ معاصر شايد هيچ شخصيتي عمري بدين طولا ني را  تا دم آخر به مبارزه نگذرانده است.

 

دكتر يدالله سحابي دو سال مانده به نهضت مشروطه ايران در سال 1284شمسي  به دنيا آمد. اما اگرچه سال تولد دكتر با انقلاب مصادف بود  ولي رو حيه دكتر سحا بي مبارزاتي بود و نه احساسي و انقلابي . تقی رحمانی از فعالان ملی مذهبی در گفتگو با جرس درباره شخصیت و الگوی دکتر سحابی میگوید: دکتر سحابی و مهندس بازرگان به نهادسازی توجه کردن و در دوران انقلاب به نهادسازی سیاسی ونجات ایران توجه کردند. آنها به اقتدار ایران ملی میاندیشند. دكتر يدالله سحابي از جمله اولين گروهي از دانشجويان ايراني بود كه به فرانسه رفتند و در همين سفر و بر عرشه كشتي بود كه مهدي بازرگان نماز مي‌خواند و اين نماز باب آشنايي ديرپايي را با سحابي گشود. بعدها  و در تاسيس نهضت آزادي يدالله سحابي، مهدي بازرگان و آيت االه طالقاني دوره طولاني زندان  شاهنشاهي را تجربه كردند. و در دادگاه نظامي اين  دكتر سحابي بود كه خطاب به قاضي گفت ما آخرين افرادي هستيم كه با شما به زبان قانون اساسي حرف مي زنيم. پس از انقلاب اسلا مي دكتر سحابي خيلي زود از عرصه رسمي سياست كنار رفتند اما همواره به عنوان يك منتقد با قي ماندند . دكتر سحابي عاقبت در سال 81 در گذشت و با و جود سر كار بودن  دولت  اصلاحات هم ریيس‌جمهور پيام داد و هم وزرا در مراسم تشييع حاضر شدند. اما از همه جالب‌تر پيام آقای خامنه اي بود كه اذعان مي كرد:"دكتر سحابي مردي با ايمان ،با حقيقت ،خوش رو حيه بود و با و جود اختلاف سليقه با مسوولان كشور، وي هيچ گاه به وادي بي انصا في و غرض ورزي نيفتاد." 

شايد روزگار اصلاحات تا حدودي اظهار نظرها را منصفانه  و معتدل مي كرد، چرا كه ديگر از اين پيام‌هاي تسليت خبري نيست و رهبر جمهوري اسلا مي در آخرين پيامش به مناسبت درگذشت منتقد بزرگش آيت الله منتظري، او را به گنا هكاري متهم كرد،

 

مهندس عزت الله سحابی درباره مراسم بزرگداشت دکتر سحابی خبر داد که متاسفانه مانند چهار سال گذشته، امسال هم حاکمیت از برگزاری مجلسی در حسینیه ارشاد ممانعت کرده است  و قرار هست که خانواده ، یاران و هوادران دکتر سحابی جمعه بر سر مزار ایشان در شهرری و آستانه حضرت عبدالعظیم برای ادای احترام گردهم آیند. در سالهای گذشته وزارت كشور ضمن مخالفت با گونه بزرگداشتي از سوي خانواده سحابي ، با فیلمبرداری از شرکت کنندگان بر سر مزار دکتر سحابی  حتي مراسم  سالگرد در شهر ري را هم آنچنان امنيتي شده است كه حضور، احتمال بازداشت و زندان را در پي دارد .   


 


تلاش های ناکام برای جلوگیری از دیوارنویسی؛ شعارهایی که پاک نشده دوباره سبز می شوند

نیلوفر زارع -

 

علامت وی به نشانه پیروزی نیز بیش از هر جا روی تابلوهای راهنمایی و رانندگی دیده می شود. سبزها با شعارهایشان همچنان خیابان های تهران را در تسخیر خود دارند و نه تنها مقام های سیاسی بلکه مدیران شهری را نیز متوجه تداوم حضور خود کرده اند. اعتراف اخیر قائم مقام سازمان زیباسازی شهر تهران به افزایش نامتعارف دیوارنویسی در این شهر نشانه ای آشکار از پذیرش سبزها به عنوان هویتی معترض است.این مقام شهری گفته است که در طول ماه های اخیر دیواری نویسی در تهران ده برابر شده است. به گفته او بسیاری از ماموران شهرداری "موظف شده اند در خودرو هایشان اسپری های سفید رنگ داشته باشند تا در مسیر رفت و آمد از منزل به محل کار اگر با موردی مواجه شدند در جا به امحاء شعارها اقدام کنند."

 

تدبیرهایی از این دست برای پاک کردن دیوارهای تهران از شعارنوشته های هواداران جنبش سبز تاکنون با شکست همراه بوده است.ساده ترین راه برای اثبات این ادعا گشت زدن در خیابان های تهران و مشاهده انبوه شعارنوشته هایی است که از جنوبی ترین نقاط شهر تا شمالی ترین نقاط آن امتداد دارد.

 

انگیزه خلل ناپذیر

 

دیوارنویسی  به عنوان ابزاری برای ابراز اعتراض به حکومت شیوه ای رایج از سوی جنبش های اجتماعی- سیاسی در بسیاری از کشورها محسوب می شود. در ایران این شیوه اعتراضی، طی ماه های آخر استقرار حکومت پهلوی به صورت گسترده از جانب هواداران انقلاب به کار برده شد. نوشته هایی با اسپری سیاه رنگ که عمدتا براندازی رژیم محمد رضا شاه را هدف گرفته بودند روی دیوارها حک شدند و نشانه های ظهور و بروز یک انقلاب سیاسی را کامل کردند.

 

پس از پیروزی انقلاب کاربرد دیوارنویسی سیاسی تا حدودی  تغییر کرد و این شیوه بیش از آن که محلی برای بازتاب دادن عقاید گروه های معترض باشد به ابزاری برای هواداران جمهوری اسلامی تبدیل شد تا هویت نظام تازه سیاسی را بر در و دیوار شهر حک کنند.مخالفان نیز البته از این شیوه در مقیاسی به مراتب کوچک تر بهره بردند اما دست بالا در اختیار هواداران حکومت بود تا این که برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، دیوارهای تهران را دوباره به صحنه ای برای ابراز هویت مخالفان تبدیل کرد.

 

دیوارها تا روز بیست و سوم خرداد دست نخورده بودند اما تردید میلیونها شهروند ایرانی به سلامت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اسپری های رنگ را پرمشتری کرد و بسیاری از جوانان را واداشت تا برای نشان دادن هویت سیاسی- اجتماعی خود دست به کار دیوارنویسی شوند. با این حال مضامین دیوارنویسی های هواداران جنبش سبز در ماه های پس از انتخابات ریاست جمهوری ثابت نبوده است. به موازات شدت یافتن سرکوب های دولتی مضمون دیوار نوشته ها هم تغییر کرده اند. تحول در نوشته های دیواری به گونه ای بوده که می توان آن را شاخصی در بالارفتن و رادیکال شدن مطالبات جنبش نیز دانست. در روزها و هفته های نخست پس از برگزاری انتخابات شعارهایی نظیر"یا حسین،میرحسین"،" رای من کو؟،"دولت کودتا،استعفا،استعفا" مضمون غالب دیوارنوشته های را تشکیل می دادند و در آستانه برگزاری تظاهرات سبزها به مناسبت هایی مانند روزقدس،سیزدهم آبان و شانزدهم آذر هم شعارهایی برای ترغیب هواداران این جنبش به شرکت در تظاهرات نوشته می شد اما با خشونت فزاینده ای که از سوی ماموران امنیتی علیه تظاهرکنندگان و کنشگران سیاسی هوادار جنبش سبز به کار رفت دیوارنوشته ها نیز مضامین تندتری به خود گرفتند.رادیکال ترین شعارها در جریان روز عاشورا به دیوارهای تهران حک شدند.روزی که ماموران امنیتی شدیدترین شکل خشونت را علیه معترضان به کار گرفتند و تهران را به صورت پادگانی نظامی درآوردند. در جریان تظاهرات آن روز همان طور که  شعارهای معترضان به مراتب از گذشته تندتر شد دیوارنوشته ها هم تندتر و رادیکال تر شدند و  مقام های عالی رتبه حکومت را هدف گرفتند

 

هواداران جنبش سبز پس از تظاهرات روز عاشورا هم به مناسبت بیست و دوم بهمن و چهارشنبه سوری دیوارهای اماکن عمومی تهران را با نوشته های خود پر کردند اما نام گذاری سال 89 به عنوان سال صبر و استقامت توسط میرحسین موسوی بود که فرصتی تازه به دست هواداران جنبش سبز داد تا شعار"سال صبر و استقامت مبارک" را در مقیاسی وسیع روی دیوارهای شهر بنشانند و نشان دهند که در انگیزه جنبش برای پیگیری مستمر مطالباتش خللی وارد نشده است.

 

تدبیرهای بی نتیجه

 

ساده ترین راه ممکن برای مقام های حکومت این بود که دستور پاکسازی دیوارها از شعارهای هواداران جنبش سبز را صادر کنند.آنها همین کار را هم کردند اما تاکنون نتیجه دلخواه را نگرفته اند. به فاصله کوتاهی پس از پاک شدن دیوارها از نوشته های سبز دوباره این نوشته ها در جای قبلی ظاهر می شوند. پاک کردن دیوارها گرچه به ظاهر وظیفه سازمان زیباسازی شهرداری است اما سازمان شبه نظامی بسیج نیز در این اقدام سهیم شده است. ماموران شهرداری همان طور که قائم مقام سازمان زیباسازی شهرداری هم در مصاحبه اخیر خود اشاره کرده با اسپری سفید رنگ شعارهای هواداران جنبش سبز را پاک می کنند اما بسیجیان از اسپری سیاه استفاده می کنند. با این حال پاک کردن دیوارها از نوشته های سبز تنها راهکار هواداران حکومت برای مقابله با سبزها نبوده است.

 

پس از آن که در آبان ماه گذشته گروهی تحت نام جنبش سبز علوی به حمایت از آیت الله خامنه ای اعلام موجودیت کرد نوشته هایی با رنگ سبز بر دیوارهای شهر حک شد که خواهان مجازات و مرگ رهبران جنبش سبز بود.اعضای جنبش سبز علوی که عمدتا از نیروهای بسیج تشکیل شده اند همچنین به دستکاری در شعارهای هواداران جنبش سبز پرداختند و برای نمونه در برخی موارد نوشته های سبز رنگ  v به عنوان نماد پیروزی را به شکل x یا wc  درآوردند. با این حال از تحرک گروه موسوم به جنبش سبز علوی در ماه های اخیر به شکل قابل توجهی کاسته شده است و مشخص نیست که آنها بنا به دستور سازمانی بسیج از نوشتن شعارهای سیاسی روی دیوارها منع شده اند یا از بی نتیجه ماندن تلاش خود برای به عقب راندن هواداران جنبش سبز احساس خستگی می کنند.

 

یک بام و دو هوای حکومت

 

رفتار دوگانه دستگاه های امنیتی و حتی مدیران شهری در برخورد با دیوارنوشته های مخالفان حکومت و هواداران حکومت در نوع خود جالب توجه است. در حالی که ماموران شهرداری شعارهای هواداران جنبش سبز را به فاصله اندکی پس از حک شدن روی دیوارها پاک می کنند بسیاری از شعارهای هواداران جنبش سبز علوی پس از گذشت هفته ها هنوز دست نخورده باقی مانده است.آشکارترین نمونه از رفتار دوگانه حکومت با شعارنویسی ها زمانی روی داد که گروهی از بسیجیان به خانه مهدی کروبی حمله کردند و با اسپری های رنگ خود نه تنها شعارهای سیاسی  بلکه عبارات هتاکانه ای را نیز نسبت به وی و دیگر رهبران جنبش سبز روی دیوارهای مجاور خانه اش حک کردند. ماموران امنیتی در آن زمان بدون کوچکترین عکس العملی تنها شاهد رفتار مهاجمان بودند.در پی این اقدام بسیاری از اعضای شبکه اجتماعی جنبش سبز به بحث در این باره پرداختند که چطور دیوارنویسی هواداران جنبش سبز عملی تخریب گرانه و وندالیستی محسوب می شود و پیگردهای قضایی دارد اما هواداران حکومت می توانند بدون نگرانی از تعقیب قضایی شعارها وعبارات هتاکانه را روی دیوارها درج کنند.

 

با این حال هنوز میان هواداران جنبش سبز هم اختلاف نظرهایی درباره اصل به کار گیری دیوارهای اماکن عمومی به عنوان محلی برای ابراز اعتراض به حکومت وجود دارد. برخی با ابراز این نظر که دیوارنویسی موجب صدمه به زیبایی شهر می شود استفاده از آن را  روشی مناسب برای اعتراض نمی دانند اما بسیاری نیز با اشاره به این که حکومت تمامی ابرازهای اعتراضی مانند حق برگزاری تجمعات،انتشار رسانه های مستقل،آزادی احزاب و نظارت نهادهای غیر دولتی را سلب کرده معتقدند که باید از تمام راه های مسالمت آمیز و کم هزینه موجود برای بروز هویت اعتراضی استفاده کرد.

 


 


هشت سال در فراق منتقدی مصلح

فرهمند علیپور -

 

صبح‌ روز بيست‌ و پنجم‌ فروردين‌ 1381 در برابر مسجد دانشگاه‌ تهران‌ هزاران تن از علاقمندان راه بازرگان و طالقانی و مصدق گرد آمدند تا با سحابی و نزدیک به یک قرن مبارزه و تلاشهای او در عرصه آزادی خواهی، روشنفکری دینی وداع کنند.

 

گزارشی که در پی می آید سعی دارد تا گوشه هایی از زندگی این مبارز مرد معاصر را به تصویر بکشید.

 

 

فرزند مشروطه

 

يداله‌ سحابي‌ فرزند‌ مشروطه‌ است. او‌ در روزگاري‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود که میلیون ها ایرانی مشروطه خواه در کنار رهبرانشان قانون و عدالت طلب را می کردند و برای ایجاد آن قیام کرده بودند.

 

سحابي‌ مدارس‌ ابتدائي‌ و متوسطه‌ را در تلاطمهاي‌ سياسي‌ زمان‌ سيد ضياءالدين‌ طباطبائي‌ وكودتاي‌ 1299 سپري‌ ساخت‌. در زماني‌ كه‌ جنگ‌ بين‌ المللي‌ دوم‌ به‌ بيماري‌ و قحطي‌شديد و تنگي‌ معيشت‌ دامن‌ مي‌زد و روزگار تيره‌ و تاري‌ را در پيش‌ ديدگان‌ ترسيم‌ مي‌كرد.

 

سحابي‌ جوان‌ در تأثير از نسيم‌ بيداري‌ و شور آموختن‌ بزودي‌ به‌ دارالفنون‌ و سپس‌ دارالمعلمين‌مركزي‌ راه‌ جست‌ و تحت‌ تأثير شخصيت‌ ميرزا ابوالحسن‌خان‌ فروغي‌ قرار گرفت‌. وي‌ تحصيلات‌عاليه‌ را در دارالمعلمين‌ عالي‌  كه‌ بعداً دانشسراي‌ عالي‌ نام‌ گرفت‌ ـ در رشتة‌ علوم‌ طبيعي‌ سپري‌ساخت‌ و در سال‌ 1311 در زمره‌ محصلين‌ اعزامي‌ به‌ فرانسه‌ رهسپار سفري‌ 4 ساله‌شد.

 

نگاهي‌ به‌ خاطرات‌ سحابي‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ از سنين‌ جواني‌ شوق‌ زائدالوصفي‌ نسبت‌ به‌ آموختن‌ ودانش‌ اندوزي‌ در او موج‌ مي‌زده‌ است‌. شوری كه‌ به‌ او اجازه‌ مي‌دهد علي رغم مشكلات‌ خانوادگي‌ ترك‌همسر و فرزندان‌ کند و رهسپار اروپاي گردد. ذهن‌ و ضمير صاف‌ و ديانت‌ پيراسته‌ از خرافات‌در غربت‌ فرنگ‌ او را مددكار مي‌شود و انديشة‌ او را بجاي‌ گرايش‌ به‌ كژراهه‌ها معطوف‌ وطن‌ و تدارك‌توشه‌ براي‌ خدمت‌ به‌ ميهن‌ مي‌سازد.

 

 

مثلث سحابی، بازرگان طالقانی

 

در سال‌ 1312 اتفاقی‌ كوچك‌ با نتايجي‌ بزرگ‌ و قابل‌ تامل‌ رخ‌ مي‌دهد.سحابي‌ كه‌ پس‌ از يكسال‌ اقامت‌ در فرانسه‌ به‌ قصد ديدار خانواده‌ بندرمارسي‌ را با كشتي‌ تجاري‌ به‌مقصد بيروت‌ ترك‌ مي‌كند در عرشة‌ كشتي‌ به‌ دو جريان‌ ايراني‌ كه‌ اتفاقاً از محصلين‌ اعزامي‌ به‌ فرانسه‌ هستند برمي‌خورد. روح‌ سحابي‌ با روح‌ آن‌ دو كه‌ چون‌ او نماز مي‌خوانند و به‌ متانت‌ رفتارمي‌كنند پيوند مي‌يابد و هسته‌ دوستي‌ عميقي‌ بين‌ محمد قريب‌، مهدي‌ بازرگان‌ و يداله‌ سحابي‌شكل‌ مي‌گيرد.

 

اما آشنایی بازرگان از عرشه‌ كشتي‌ به‌ عرصه‌ زندگي‌ تسري‌ مي‌يابد و آن‌ دوچون‌ دو يار همیشگی همواره در کنار یکدیگر بودند. گرايش‌ آنان‌ به‌ مشي‌ علمي‌ و شيوه‌هاي‌ دانش‌ تجربي‌ و شكل‌ پذيري‌ روحيات‌ اين‌ دو با استدلال‌علمي‌ و منطقي‌ به‌ آنان‌ اين‌ امكان‌ را بخشيد كه‌ با توجه‌ به‌ ايمان‌ باطني‌ و ساختار مذهبي‌ خود به‌" تحكيم‌ دين‌ از راه‌ ترويج‌ علم‌ بپردازند و در جهت‌ امحاء انديشة‌ ضلاليت‌ كيش‌ و دانش‌" تلاش ‌مؤثر كنند.

 

همچنین از آنجا كه‌ احتياج‌ روز را در"كار جمعي‌" و وجود تشكلها، صنوف‌ و احزاب ‌مي‌ديدند و منتقد روحيه تك‌ زيستي‌ و خود محوري‌ ايراني‌ بودند، خود آستين‌ همت‌ بالا زده‌ و به‌عنوان‌ پيشقراولان‌ انديشة‌ "جامعه‌ مدني‌" به‌ تاسيس‌ دهها انجمن،‌ سازمان،‌ نهضت،‌ جمعيت‌، موسسه‌ و شركت‌ همت‌ گماشتند.

 

آيت‌ الله‌ سيد محمود طالقاني‌ سومين‌ ضلع‌ كمال‌ بخش‌ اين‌ مجموعه‌ بود كه‌ با بهره‌گيري‌ از معارف‌قرآني‌ و انديشة‌ زلال‌ ديني‌ از سر مسئوليت‌ و حريّت‌ به‌ جمع‌ آنان‌ پيوسته‌ بود و در فعاليتهاي اجتماعي‌ و سياسي‌ پرچمدار مجاهدتي‌ گسترده‌ بود.

 

حاصل‌ اين‌ اتفاق‌ سه‌ گانه‌ و احساس‌ مسئوليت‌ جمعي‌ علاوه‌ بر تشكيل‌ سازمانها بر نهضت‌ها وپرورش‌ افكار و انديشه‌ها تحمل‌ محاكمات‌ و مرارت‌هاي‌ حبس‌ و تبعيد بود.

 

آنان‌ در كشور‌ استبداد را هدف‌ قرار داده‌ بودند كه‌ كوچكترين‌ تلاش‌  عليه‌ آن‌ بهائي‌ سنگين‌درپي‌ داشت.

از جمله‌ نكات‌ قابل‌ توجه‌ در زندگي‌ اين‌ سه‌ يار فرهيخته‌ تلاشي‌ است‌ كه‌ هر يك‌ در بجاي‌ گزاردن‌ اثري‌ قرآني‌ در طول‌ مدت‌ زندان‌ و تبعيد داشته‌اند. طالقاني‌ تفسير «پرتوي‌ از قرآن‌» بازرگان‌ تحليل‌«سيرتحول‌ قرآن‌» و سحابي‌" تبيين‌ خلقت انسان‌ در قرآن‌" را به‌ عنوان‌ يكي‌ از دستاوردهاي‌ فراغت‌و مطالعه‌ در زندان‌ به‌ جامعه‌ عرضه‌ داشتند آثاري‌ كه‌ هر يك‌ هنوز قله‌ هائي‌ در پژوهش‌ در عرصة‌قرآن‌شناسي‌ بشمار مي‌رود.

 

 

در عرصه علم

 

دكتر سحابي‌ بويژه‌ علاوه‌ بر مشغوليت‌هاي‌ ذهني‌ فوق‌ براي‌ آموزش‌ و پرورش‌ اهتمام‌ ويژه‌ داشت‌.كارنامة‌ زندگي‌ او بيانگر اين‌ است‌ كه‌ وي‌ تا چه‌ اندازه‌ به‌ اصالت‌ فعاليتهاي فرهنگي‌ و تمركز بر تعليم‌ نوجوانان‌ و جوانان‌ باور داشته‌ است.‌

 

وي‌ در سال‌ 1325 به‌ رياست‌ فرهنگ‌ تهران‌ منصوب‌ شد و همه‌ توان‌ خود را به‌ سامان‌ بخشي‌وضعيت‌ آشفته‌ مدارس‌ تهران كه در نتيجه‌ تلاطمات‌ سياسي‌ به حال‌ تعطيل‌ در آمده‌ بودند مصروف‌کرد.

 

تاسيس‌ دانشسراي‌ تعليمات‌ ديني‌ تاسيس‌ دبيرستان‌ كمال‌ و تاسيس‌ دبيرستان‌ كوثر همگي‌ به‌ نيت‌توجه‌ به‌ تحصيلات‌ شايسته‌ متوسطه‌ و ايجاد بينش‌ و ظر افت‌ فكري‌ و اعتقادي‌ در مقطعي‌ بود كه‌بگفته‌ دكتر «پاگرد علمي‌ براي‌ دانش‌ آموزاني‌ است‌ كه‌ قصدادامه‌ تحصيل‌ در دانشگاه‌ را دارند» وي‌پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ چه‌ در زماني‌ كه‌ وزير مشاور در طرحهاي‌ انقلاب‌ بود و چه‌ در زمان‌ نمايندگي‌مجلس‌ هيچ‌گاه‌ از خدمت‌ به‌ اين‌ انديشه‌ سر باز نزد. بطوري‌ كه‌ بخشي‌ از تلاشهاي‌ او سرانجام‌ به‌تصويب‌ قانون‌ مدارس‌ غير انتفاعي‌ منتهي‌ شد و توجه‌ جامعه‌ را به‌ لزوم‌ تمركز بيشتر بر امر خطيرآموزش‌ و پرورش‌ معطوف‌ ساخت.

.

تلاشهاي‌ سحابي‌ همچون‌ بازرگان‌ و طالقاني‌ سرانجام‌ به‌ پرورش‌ نسلي‌ منتهي‌ شد كه‌ با برخورداري‌از آگاهي‌ و بينش‌ قرآني‌ با اتحاد و همدلي‌ شالوده‌هاي‌ حكومت‌ استبدادي‌ را در هم‌ ريختند اما ديري‌نپائيد كه‌ كشمكش‌هاي‌ سياسي‌ و آزمنديهاي‌ قدرت‌ همچنين‌ عدم‌ آشنائي‌ توده‌هاي‌ مردم‌ پر حرارت ‌از گوهر آزادي‌ انقلاب‌ را به‌ كژراهه‌ها و بي‌راهه‌ها رهنمون‌ شد. هر چند اين‌ تلاطمهاي‌ سياسي‌ وطرد و نفي‌هاي‌ حاصل‌ از تنگ‌ نظري‌ بسياري‌ از مبارزين‌ قديم‌ را در عرصة‌ مسئوليت‌هاي‌ اجتماعي‌منزوي‌ ساخت‌ اما سحابي‌ همچون‌ بازرگان‌ و ديگر يارانش‌ كنج‌ عافيت‌ نجست‌ و علي رغم ‌ مخاطرات‌بسيار مانند پدري‌ نگران‌ امر بمعروف‌ و نهي‌ از منكر پيشه‌ ساخت‌.

 

فقدان‌ طالقاني‌ در پگاه‌ انقلاب‌ و از آن‌ سخت‌تر درگذشت ‌ بازرگان‌ در سال‌ 1373 براي‌ سحابي‌ رنجي‌جانكاه‌ بود و فقدانی‌ بزرگ‌ در زندگي‌ او بر جاي‌ گذاشت‌. گوئي‌ مشيت‌ خداوند بر اين‌ قرار گرفته‌ بود كه‌سحابي‌ به‌ تنهائي‌ و در سراشيب‌ كهولت‌ راه‌ را دنبال‌ كند. كساني‌ كه‌ از نزديك‌ با او محشور بودندميديدند كه‌ پيرمرد در آستانة‌ 90 سالگي‌ هر چند نحيف‌ و لاغر و خميده‌ است‌ و چشمانش‌ پس‌ ازيك‌ عمر مطالعه‌ و نگارش‌ آب‌ آورده‌ و بيمار مي‌نمايد اما همچنان‌ در پشت‌ عينك‌ ذره‌ بيني‌اش‌سرشار از نگراني‌ است‌. نگراني‌ براي‌ كشور بحران‌ زده‌ و در تلاطم‌. گوئي‌ درون‌ سينة‌ اين‌ پيكراستخواني‌ هنوز قلبي‌ پرمهر به‌ قوت‌ مي‌تپيد. در اين‌ آخرين‌ روزها دستان‌ لرزان‌ دكتر كه‌ عصايش‌ رابزحمت‌ در چنگ‌ مي‌فشرد ستون‌ بدن‌ شده‌ بود تا او را به‌ اعتراض‌ به‌ مجلس‌ شورا بكشاند. دكترمعترض‌ بود. زيرا ياران‌ نهضت‌ آزادي‌ و ملي‌ و مذهبي‌ را به‌ اتهام‌ واهي‌ براندازي‌ به‌ سلولهاي‌ انفرادي‌و بازجوئيهاي‌ طاقت فرسا برده‌ بودند.

 

واپسين‌ سال‌ حيات‌ او براي‌ همه‌ كساني‌ كه‌ مردان‌ بزرگي‌ چون‌ او را قبلة‌ فكري‌ كرده‌ بودند سال‌عبرت‌ آموزي‌ بود. او در نتيجه‌ بيماري‌ و ضعف‌ جسماني‌ از تلاش‌ و تحرك‌ باز نمي‌ايستاد. براي‌شركت‌ مردم‌ در انتخابات‌ سال‌ 80 بيانيه‌ مي‌نگاشت‌. وكلاي‌ شجاعي‌ را كه‌ بدفاع‌ از متهمان ‌ وبيگناهان‌ پرداخته‌ بودند به‌ نامه‌ای‌ تفقد و تقدير مي‌نمود و براي‌ سران‌ سه‌ قوه‌ و بزرگان‌ كشور نامه‌هائي‌ سرشار از نصايح‌ و تذكار در سال‌ مينگاشت‌.

 

 

پيام تسليتها؛ از خامنه‌اي تا خاتمی ، کروبی و آیت الله منتظری

 

در تسلیت درگذشت سحابی همه گروهها و چهرهای برجسته و شاخص بیانه دادند از فراکسیونهای مختلف مجلس (همچون فراکسیون کردها) تا دانشجویان دربند و مبارز (تحکیم و..) پیامی را صادر کردند. که این خود نشان از عظمت تاثیر زندگی و افکار سحابی بود. از آن جمله رهبر جمهوری اسلامی، رئیس جمهور و رئیس مجلس نیز در پیام هایی جداگانه فقدان او را تسلیت گفتند.

 

یکی از جالب توجه ترین این پیام ها، متن پیام آیت الله خامنه ای بود، این پیام برخلاف عرف موجود در صداوسیما به طور کامل خوانده نشد و همچین در انتهای ساعت برخی از بخش های خبری قرار گرفت و خامنه ای در نامه خود به بزرگی این مرد اذعان کرده و نوشته بود:"مرحوم دكتر سحابي مردي با ايمان، با حقيقت، خوش روحيه و مقاوم بود. در دوران نظام جمهوري اسلامي پس از مقطعي كه وي از قواي مجريه و مقننه خارج شد اختلاف برخي از ديدگاههايش با مسئولان كشور وي را به وادي بي‌انصافي و غرض‌ورزي سوق نداد. او مردي ديندار و متعبد و درست كردار بود."

 

آیت الله منتظری در پیامی که خطاب به مهندس عزت الله سحابی نوشت، ضمن عرض تسلیت نوشت: آن مرحوم از چهره‌هاي ارزنده‌اي بودند كه با رفيق و همتاي خود مرحوم مهندس مهدي بازرگان (طاب ثراه) در راه گشايش نسل جوان و دانشگاهي به ارزشهاي اصيل اسلامي و تعليمات گرانبهاي ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين و آشنا نمودن ملت به آزاديهاي مشروع وحقوق اساسي آنان و مبارزه با استبداد و ظلمها و تجاوزات قدمهاي مؤثري برداشتند و بدين جهت مورد غضب و كينه دستگاه جبار زمان خود واقع شدند.

 

محمد خاتمی نیز که آن روزها ریاست جمهوری ایران را بر عهده داشت در پیام تسلیت خود آورد:" او از پيشگامان احياي تفكر ديني در دانشگاه و از مبارزان قديم راه استقلال و آزادي و از خدمتگذاران ثابت‌قدم به اسلام و ايران بود و به يقين دهها سال تلاش گران قدر آن مرحوم براي اعتلاي فرهنگ اسلامي و نيز پيشرفت علمي فرهنگي و سياسي كشور در ذهن منصف ملت شريف ما بجا خواهد ماند. جامعه متدين و هوشيار قدرشناسي از سرمايه‌هاي انساني خود را هرگز از ياد نمي‌برد و حرمت نهادن به بزرگان را لازمه هويت بخشيدن به خويش و نهادي كردن خدمت مي‌داند."

 

مهدی کروبی در کسوت ریاست مجلس اصلاحات نیز در پیام تسلیتی نوشت :"درگذشت شخصيت ارزشمند علمي و بنيانگذار نهاد‌هاي مهم آموزشي و فرهنگي كشور و همسنگر ابوذر زمان مرحوم آيت‌الله طالقاني موجب تأسف و تأثر عميق گرديد. اينجانب كه در طول دوران مبارزات استقلال‌طلبانة ملت بزرگ ايران مدتي با اين انسان شريف هم زندان بودم از نزديك تعبد وي به مسائل ديني و مذهبي سلامت نفس و خصلتهاي نيكوي انساني او را لمس نمودم." کروبی در نشست علنی مجلس به شخصیت دکتر سحابی اشاره کرده بود و گفته بود: "عالم بزرگوار دكتر سحابي از چهره‌هاي مذهبي بود كه در دوران خفقان رضاشاهي عليه‌ دين‌زدايي و هجمه‌هاي فرهنگي غرب و شرق مبارزه كرد."

 

 

 به نمایندگی آیت الله منتظری

 

در روز تشییع پیکر دکتر سحابی و پیش از آنکه نماز میت برگزار شود، از بلندگوهای مسجد تهران اعلام شد که محسن کدیور به نمایندگی آیت الله العظمی منتظری نماز میت را امامت خواهد کرد. که این نیز سندی دیگر شد حکایت از بزرگی این مرد. آن روز مهندس لطف الله میثمی از فعالان ملی – مذهبی در سخنانی کوتاه پس از مراسم خاکسپاری در امامزاده عبدالله شهر ری در توصیف این شخصیت گرانقدر گفت:" داستان دكتر سحابي داستان وادي عشق است. دكتر سحابي مي‌گفت رب من الله است. او عبد خدا بود و بندگي ديگري را تحمل نمي‌كرد." ميثمي گفت: "مهندس بازرگان گويا شمس خود را در دكتر سحابي مي ديد او مولايي بود عاشق و مرادش دكتر سحابي بود"

 

ميثمي درحالي كه خطاب به دوستداران سحابي سخن مي‌گفت افزود: "امروز روز رحلت كسي است كه بر مصدق نماز گزارد امروز روز رحلت كسي است كه بر طالقاني ،بازرگان ،داريوش و پروانه فروهر نماز گزارد ."

 

احمد صدر حاج سید جوادی، عضو نهضت آزادی نیز در سخنانی با بيان اين مطلب كه "سحابي مي‌خواست دين بدون پوسته و قشر بين جوانان ترويج شود،" ابراز اميدواری کرد" كه جوانان ايراني بتوانند بخوبي راه دكتر سحابي مهندس بازرگان و حضرات آيات طالقاني و زنجاني را بپيمايند."

 

در طول مراسم تشييع دكتر سحابي و در زمان خاكسپاري، جمعي از شركت‌كنندگان شعار «سلام بر مصدق درود بر سحابي» و «سحابي مبارز، تسليت تسليت» سر مي‌دادند.

 

 

.سوابق و خدمات فرهنگي و علمي

 

اگر بخواهیم به صورت تیتر وار برخی از مهمترین سوابق و خدمات دکتر سحابی را در عرصه فرهنگ و علم ترسیم کنیم به چنین تصویری دست خواهیم یافت.

 

قبولي در مسابقه اعزام محصل به خارج در سال 1310‌ و  تحصيل در رشته گياه ‌شناسي و آبهاي زيرزميني و اخذ درجه دكتراي دولتي در زمين‌شناسي از دانشگاه ليل فرانسه.

 

25 سال تدريس در دانشگاه تهران به عنوان اولين استاد ايراني زمين‌شناسي و تربيت صدها متخصص زمين‌شناسي .

 

70 سال تدريس متناوب در دبيرستانها و مؤسسات عالي كشور.

            تأسيس مؤسسه فرهنگي اخلاق.

            تأسيس دبيرستانهاي كمال (1337) و كوثر (1369) از ممتازترين مدارس تهران و ايران .

            مشاركت در تأسيس شركت انتشار.

            تأسيس آموزشگاه تربيت معلم تعليمات ديني جهت پرورش آموزگاران روشنفكر ديني.

                                    رياست اداره فرهنگ تهران و توابع.

            عضو شوراي عالي فرهنگي.

            معاونت وزارت فرهنگ.

            وزير مشاور در امور طرحها و برنامه‌هاي انقلاب در دولت موقت در دولت مهندس بازرگان

            نماينده مردم تهران در اولين مجلس شوراي اسلامي

 

 

سوابق درخشان سياسي سحابی

            عضويت در جبهه ملي و حمايت از مشي سياسي دكتر مصدّق " تا عهده‌دار شدن غسل و كفن و دفن و نماز بر جنازه او"

            مشاركت در تأسيس نهضت مقاومت ملي بلافاصله پس از كودتاي سال 1332

            اخراج از دانشگاه به خاطر مشاركت در نوشتن نامه اعتراض‌ آميزي به دولت كودتا به خاطر عقد قرارداد اسارت ‌‌‌‌آور كنسرسيوم نفت

            مشاركت در تأسيس نهضت آزادي ايران در سال 1341.

            تحمل 4 سال زندان و تبعيد به برازجان

            مشاركت در تأسيس جمعيت ايراني دفاع از آزادي و حقوق بشر 1356.

            قبول مسئوليت و مديريت كميته تنظيم اعتصابات در ايام انقلاب

            مشاركت در تأسيس جميعت حاكميت ملت سال 1365.

 

 

این روزها و طلب مرگ از خدا !

  

مهندس سحابی فرزند دکتر سحابی است از پدر همه خوبی ها را به ارث برد و خود نیز بر آن افزود. او این روزها از خدا طلب مرگ می کند. اما چه شده است که در آستانه سالگرد درگذشت پدر، پسر باید چنین نالان باشد؟

 

مهندس عزت الله سحابی که عضو شورای انقلاب، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، رئیس سازمان برنامه و بودجه، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی و از پیش کسوتان مبارزه برای آزادی در ایران، با انتشار نامه ای سرگشاده ، از ستمی که امروز بر ایران و شهروندان ایرانی می رود،ابراز نگرانی کرد و در نامه ای دردناک می نویسد: :

تحمل حوادث و دردهایی که در این نه ماهه بر این سرزمین و فرزندانش رفته است برای من در این سنین آخر عمر بسی سخت و ناگوار بوده است. از توان ملی این کشور که به سان قالبی یخ در دست دولتی بی کفایت به سرعت در حال ذوب شدن است تا آنچه در خیابانها و زندانها بر فرزندان حق‌گو و حق‌طلب این آب و خاک گذشته است. اما در روزهای اخیر شنیده‌هایم غم جانکاه دیگری بر این تن رنجور ریخته است که نمی‌دانم شکایت این درد را به کجا ببرم و چه کاری از دستم ساخته است...

  

 

 توضیح: در بخش هایی از این گزارش از یادنامه منتشر شده دکتر سحابی از سوی بنياد فرهنگي مهندس مهدي بازرگان بهره گرفته شده است.


 


مقولات مستشــرقان: در جستجوی اسلام اوّلــّـيــه (۱)

حسین کمالی -

 

 

در رويکــرد به مقوله  اسلام، مسلمانان ســـنـّــتـگـــرا (معنای مورد نظر از اين تعبيـر را که اعم از جريان سلــفی نــزد اهل سنـّـت و غـيـر از الــتــزام به آداب سـنتی مسلمانی است توضيح خواهم داد) از يک سو، و نيــز پــروردگان مکـتـب شـــرق شناسی مغرب زمين، يا  اســلام شـناسی به معنای مصطلح، از سوی ديگــر، به رغم همه تفاوتها و اختلافات معرفتی و روش شناسانه که ميانشان هست، در مبنا قــرار دادن يک فرض مهــم و کانونی با يکدگر همداستانند و همگــرايی بنيادين دارند. اين فصل اشتراک ميان مستـشـــرقان و سنتگـــرايان پيــرامون برداشتی مشـتــرک يا مشابــه از صيرورت تاريخ و معنای اصالت تاريخی شکل گرفته و قوام يافته است.

 

بنابــراين نگــرش  به تاريخ و بر طبق فرض مشترک سـنـتگـرايان و مستــشــرقان، در شناخت اسلام حقيقی يا اصيل و حقيقت يا اصل اسلام هر چه به دوران صدر اسلام نزديکتــر شويم تصويری واقع نمـاتـر، و برداشتی صائبتـر به دست خواهيم آورد. گويی با دور شدن از دوران تکـويـن دين و عصـر  صدر اسلام،  با پيدايش جريانهای گوناگون، گسترش آيين نو در ميان اقوام مختلف، پديدآيی فرقه ها، و بروز انواع بدعتها، اصالت نخستين اندک اندک رنگ باخته و خلوص اوّليه مشوب گرديده است.

 

اين فرض اساسی، معـقـول و پذيرفتنی می نمايد، و شگفت نيست که مسلمانان سـنـّـتگــرا، مستشرقـان و نيز مدرن انديشان اسلامی که با آراء مستشــرقانه مستقيماً يا بواسطه آشنايی به هم رسانده اند در نگـرش به اسلام، همگی گوهـــر ناب و پيغام راستين آن را به تصريح يا به طور ضمنی در تاريخ چند دهـه يا حداکثـر دو سه سده پس از هجرت جستجو می کنند.

 

البته اســـتفــاده ای که مسـتـشــرقــان، سنتگـرايان، و مدرن انديشان مسلمان از دانش صــدر اســلام می بـــرند و معنايی که در آن می جويند يکســان نيست بلکه اين گروهها در ارزشـگــذاری دانسـته ها اغلب متفاوت و گاه معکــوس يکديگر عمل می کنند.

اين هست که بخش بزرگی از تلاش  مستشرقان مصروف اين گشته است تا ريشه و پيشينه آموزه های اعتقادی و هنجارهای عملی اسلام را در زمينه های پيش-اسلامی ردگيـری کنند: مثلاً سابقه معتقدات و عبادات و معاملات را به آيينها و آداب اعراب جاهلی، يهوديان، مسيحيان، زرتشتيان، مانويان، بوداييان، و ديگران، گاه به اين و گاه به آن، گره بزنند: از دفـتـر کهنه و از عيار افتاده آورام گايگر (A. Geiger) با عنوان Was hat Mohammed aus dem Judentume aufgenommen?، چاپ 1833 ميلادی، گرفته تا کوشش آن کس که در سال 2007 با نام مستعار کريستوف لوکسانبورگ کتابی تحت عنوان قرائت سريانی-آرامی قرآن (Die Syro-Aramäische Lesart des Koran) منتشر نمود، و به شيوه ای سخت مناقشه آميز و آکنده از بی دقـّـتی بعضی تعابير قرآنی را بر حسب آنچه می گفت در متون مکتوب به زبان آرامی يافته معنا کرده است (َوقتی ديگر درباره آن کتاب و بحثهای پيرامون به آن يادداشتی خواهم نوشت). پيداست که مسلمانان به معنای عام، و از جمله سنتگرايان در آن ميان، و حتی پاره ای از مدرن انديشان، اينچنين اصــرار و تعمـّـد و تعصـّـبی را در مأخوذ و عاريتی انگاشتن بيشتر آنچه از اسلام و با اسلام می دانند، رنجاننده يا رماننده يافته اند، و اين شيوه را مـغـرضانه ارزيابی نموده اند.

ای بسا نکته بينيهای لغت شناسانه، کاوشهــای باستان شناسانه، يا کنکاشهای تاريخنگارانه در آثار مستشــرقان و ساير پژوهندگان يکصد و پنجاه-شصت سال اخيـر می توان يافت که شايسته مداقــّـه و مايه روشنگــری است. دايره پژوهش درباره فرهنگ و تاريخ مسلمانان را خصوصاً در امريکا بويژه پس از نشر و جدی گرفته شدن کتاب شرق شناسی زنده نام ادوارد سعيد نبايد محدود و منحصر به آثار مستشرقان پنداشت.  از ادّعاهای غرضرآلود يـا خطاهای کوچک و بزرگ مستشــرقان گذشته، اما دريغ است که يافته های ارزشـمـنـد يا دست کم تأمل برانگيـز ايشان و ساير پژوهندگان را سنتگــرايان و سايـر مسلمانان کمتـر جدّی می گيرند، يا در منظومه فکـريشان آگــانه و نقـــّـادانه راهشان می دهـند.

 

با اين همه، به رغم وجود اختلاف بر سر ردّ و قبول ريشه ها و داوری بر سر نيک و بد آنچه به نام اسلام و در قلمـرو اسلام وجود داشته است و همچنان وجود دارد، يکی از فرضهای مشترک نزد پيروان مشی شرق شناسانه و بسياری از دلبستگان به سنتگرايی همان اولويت قائل شدن برای رخدادهای صدر اوّل است.

 

برتـر شمــردن و مقدّم داشتن دوران صدر اسلام در چارچوب انديشه سلـفـی نــزد گروههای گوناگون اهل سنت، از حنابله سده سوّم گرفته تا وهـّـابيان معــاصر، آشـکـارتـر از آن است که نيــاز به تفصيل داشته باشــد، و تأکيد بر اصالت و اولويت دوران صدر اسلام درهمان وصف ســَــلفــيــت و دعوت به پيــروی انحصاری از سلف صالح هويداست. آنچنانکه اين طائــفه مؤکداً می گويند، دين اسلام آن است که نسل صحابه از پيامبر آموختند، و نسل تابعـان از صحابه، و از پس آنها نسل موسوم به تبع تابعان بر آن بودند: به تعبير امروزيتر، اسلام ناب همان است که مسلمانان نسل اوّل، نسل دوّم و نسل سوّم می شناختند و بدان تعلق می ورزيدند.

 

همه سلفيان سنتگرا هستند، اما دايره سنتگرائی به عالم اهل سنت يا سلــفـيان سـنـّی محدود و منحصـر نيست. برای نمونه، از ميان شيعيان اثنی عشری، اکثريت سنتگــرايان در عين آنکه با سلفيان سنی در عمده اصول و فروع تفاوت دارند، بــر سر اينکه اسلام اصيل همان است که در اخبار اوايل آمده است با رقيب همرايند. الاّ اينکه به در سلسله دوام نظر ديگر دارند، و برآنند که حقيقت اسلام پس از پيامبر به واسطه پربرکت امامان معصوم سلام الله عليهم اجمعين ابلاغ گشته، و در پی آنان به همت علماء بـــرّ صورت بندی شده است: حداکثر تا عصر "سه محمـّـد" بزرگ که مجامع روايی اصلی را تدوين کرده اند، يعنی شيوخ نامدار کلينی (درگذشته 329) و صدوق (درگذشته 381) و طوسی (درگذشته 460) که هر سه نام مبارک محمد را بر خود داشته اند.

 

نکته اينجاست که اينگونه سنتگرايی، نزد اهل سنت و شيعيان و ديگران، همواره مقـارن است با مفروض گرفتن عصر زرينی که در گذشته وقوع يافته و برای رسيدن به صورت ناب مکتب بايد آن را بازسازی و بازيابی نمود، و پاسخها را در آن بايد جست.

 

در اين يادداشت با جلب توجه به اين فرض کليدی و بسيار رايج، که آن را فرض عصر زرين می توان خواند، دو کتاب معرفی می شود. نويسنده هــر دو کتاب پيش زمينه اسلامی دارند، و بل خود را مسلمان می شناسند و بدرستی بديـن وصف شناخته می شوند؛ هر دو در شيوه اسلام شناسی مستشرقانه متـبـحــّـرند؛ ولی نگرش هر کدامشان به مقتضيات اين فرض مهم با ديگری متفاوت است. از اين جهت اين دو کتاب و اين دو نويسنده جماعت بسيار بزرگتری را در ميان مسلمانان، و نيز پژوهشگران مسلمان تحصيلکرده در اورپا و امريکا نمايندگی می کنند. مشخصات دو کتاب اين است:

 

1)      اسلام اصيل: مالک بن انس و مذهب فقهی مدينه (Original Islam: Mālik and the Madhhad of Medina)، نوشته ياسين دوتن (Yasin Dutton)، چاپ  انتشارات Taylor and Francis -Routledge، سلسله فرهنگ و تمدّن خاورميانه (Culture and Civilization in the Middle East)، سال 2007 (مجدّداً 2009)، سيزده + 219 صفحه، $110.00 (جلد ضخيم)، 39.95$ (جلد مقوايی): ISBN10: 0-415-33813-1

 

2)      نخستين مسلمانان: در حافظه و تاريخ (The First Muslims: History and Memory)، نوشته اسما افســرالدّين (ََAsma Afsaruddin)، چاپ مشترک انتشارات وان-ورلد و انتشارات دانشگاه آکسفورد (OneWorld Publications-Oxford University Press)، سال 2007 (مجدداً 2009)، 232 صفحه، $19.95 (جلد مقوايی): ISBN-13: 978-1851684977

 

ياسين دوتن که در زمره سنتگرايان مسلمان جای می گيرد، فرض عصر زرين را صريحاً در پيشگفتار خويش بر اسلام اصيل صورتبندی نموده، و اين فرض اساسی بر سرتاسر کتاب سايه افکن است. کتاب او نـمـونه ای از پايان نامه های دوره دکتــری است که در دانشگاههای اروپا، امريکـای شمالی، افريقای جنوبی، و اقيانوسيه در رشته اسلام شناسی فراهم می شــود، و سپس به صورت تک نگاشت انتشار می يابد. بويــژه در ساليان پسـين از اينگونه پايان نامه ها و تک نگاريها در مطالعه جنبه های گوناگون علم فـقـه شمار بسياری پديد آمده است. تک نگاشت دوتن حاوی ترجمه ای است همراه با توضيحات از رساله الانتصـار الـفـــقــــيــر الســّـــالــِک لــتــرجيح مذهب الامام الکبير مالک به قلم شمس الدّين محـمـّـد بن محمد الــرّاعی الـغــرنـاطـی (782 تا 853 هجری) متوطـّـن در قاهـــره، که در اساس مناقشــه ای است فــرقه ای بر ضدّ مذهب فقهی شافعی و دفاع از مذهب فقهی مالکی.

 

در کتاب اسلام اصيل: مالک بن انس و مذهب فقهی مدينه نويسنده بحث مسـتوفايی درباره مالک بن انس (زاده در حدود سال 93 و درگذشته 179 هجــری)، صاحب کتاب مهم موطأ و مؤسس يا مرجـع نخستين مذهب فقهی مالکی آورده، و در ضمن معــرّفی مشروح محمد الـــرّاعی، نويسنده رساله ای که اساس پژوهش وی بوده است، در باب رقابت مذاهب فقهی در مصــر عصر مماليک روشنگريهای تازه ای به دست داده است. دوتن علاوه بــر پيوند زدن موضوع  پژوهش خود به ساير تحقيقات درباره دوره آغــازين مذاهب فقه اسلامی در مدينه و عراق سده های دوّم و سوّم هجری، همچنين می کوشد مقتضيات پايبندی به فقه اصيل را – و اين از نظر او يعنی فقه مدنی و مذهب ابن مالک-  به مباحث جاری ميان مسلمانان "مدرن" و "بنيادگرا" در جهان معاصر مربوط سازد. پيام اصلی او که بر گرفته از تعاليم شيخ دکتـر عبدالقادر صوفی اسکاتلندی (زاده 1930 ميلادی در آير اسکاتلند؛ ساکن کيپ تاون در افريقای جنوبی؛ مؤسس جنبش جهانی مرابطون) است، از ورای پژوهش دانشگاهی او به گوش می رسد، و در لابلای سطور ترجمه و تحشيه اش بر رساله ششصد  ساله راعی اين معنا را می توان خواند که اصل فقه و فقه اصيل همان است که در مدينه سده دوّم هجری پايه گذاری شده است، در حلقه مالک بن انس و شـاگردان و شارحان پيرامونش.

 

خانم اسما افســرالدّين، دانشيار دانشگاه کاتوليک نوتـِـردِيــم (University of Notre Dame du Lac) در ايالت اينديانای امريکا، به صريح خود مدرن انديش و بدين صفت مباهی است، و به گواهی فعاليتهای علمی و اجتماعيش در عرضه نگرشی به دين اسلام می کوشد که با صلح و آزادی و بويژه شکوفايی زنان مسلمان در جهان نو سازگار باشد. بدين آرمان والا دل بسته، و اين کتاب خويش را هم پيشکش کرده است به "همه کسانی که از سر صداقت و شرافت با بدخواهی می ستيزند."

 

بدين ملاحظه افســرالدّين در کتاب نخستين مسلمانان، که حتماً به کار تدريس در دوره های آموزشی می خورد، خوانش تلطيف شده ای از تاريخ صدر اسلام به دست می دهــد. اين موضوع، هشت فصل از دوازده فصل کتاب را در بر گرفته است: در فصل اوّل از ظهور اسلام و زندگانی پيامبر سخن می رود؛ و در فصل دوّم بحث جانشينی ايشان مطرح می شود؛ سپس خلفای راشدون را در دو فصل سوّم و چهارم جا می دهد؛ در فصل پنجم نوبت به نسل صحابه می رسد، و در فصل بعدی سخن تابعان در ميانه می آيد؛ آنگاه در دو فصل هفتم و هشتم بعضی تحولات دوره تبع تابعان را بر می شمارد– يعنی نسل سوّم مسلمانان که در نيمه دوّم سده دوّم تا نيمه های سده سوّم می زيسته اند- از حکومتداری و جهاد گرفته تا تأسيس فقه و تکوين تصوف.

 

در دو فصل نهم و دهم، نويسنده به تحليلی تاريخی از صورتبندی مفهوم اسلاف صالح روی می آورد و به چگونگی ترسيم چهره آرمانی گذشته در شيوه روايتگری تاريخ می پردازد. قلب کتاب نيز همين دو فصل است که نويسنده در آن دست به نوانديشی بـرده و کوشيده است از مباحث نوينی بهره بجويد راجع به حافظه نزد آدميان: مباحثی که در دهه های اخير عرصه تاريخنگاری را دگرگون ساخته است. اين کوشش در همين حدّی که هست ستودنی و بسيار شايسته است و جا دارد محققان ديگـر به تکميل آن همت گمـارند. فصل دهم بيان ديدگاه مدرن انديش نويسنده است در پيوند با تشکيل حکومت اسلامی، سياست دينی، جهاد، فقه و قوانين اسلامی، و نيز مسأله حقوق زنان. فصل يازدهم مشتمل بر نتيجه گيری از کل کتاب است.

 

بازشناسی و امعان نظر در مفروض انگاشتن عصر زرين و پيامدهای مهم اين فرض بنيادين که زيـر ذرّه بين نهادن دوران صدر اسلام را شاه کليد رسيدن به تصويری واقع نمـا و داشـتن برداشتی صائب از اسلام ناب می شناساند  بسی بيشتر از اين که در اين مختصر گفته شد جای تفصيل و توضيح دارد. آراء شماری از مستشرقان گذشته و حال، و نيز برخی از سنتگرايان و مدرن انديشان مسلمان در اين باره ضمن يادداشتهای آينده مژده کتاب  درمعـــرّفی چندين کتاب ديگـــر مطرح خواهد شد.

 

حسين کمالی/منهتن

کالج بارنارد


 




جرس:بیماری ریوی مهدی محمودیان روزنامه نگار زندانی بر اثر فشارها و شکنجه های داخل زندان وخیم شده و مسئولان زندان هنوز او را تحت درمان قرار نداده اند.

 

به گزارش خبرنگار کلمه، مادر مهدی محودیان اعلام کرد : چند روز پیش برای شکایت از مسئولان زندان پیش مسئولان قضایی رفتم اما آنها من و فرزندم را درغگو خطاب کردند و هرگونه مشکلی را تکذیب کردند.

این در حالی است که در تماس مهدی محمودیان با منزل او با گلایه از شرایط خود گفته است که هیچ درمانی روی او صورت نگرفته و به گفته پزشک عمومی زندان به علت عفونت، یکی از ریه هایش در حال از کار افتادن است.

محمودیان تصمیم گرفته در صورت ادامه بی توجهی مسئولین زندان به سلامت زندانی ها از سه شنبه به اعتصاب غذای نامحدود دست بزند و این موضوع نگرانی های خانواده او را بیشتر کرده است .

محمودیان بیش از ۷ ماه است که در زندان اوین به سر می برد . اتهام او افشاگری درباره بازداشتگاه کهریزک است.

او نخستین کسی بود که دو سال قبل درباره اعمال روش های غیرانسانی و غیرقانونی با با متهمان در این بازداشتگاه، اطلاع رسانی کرد.
 


 


واکاوی تشکیل دادسرای ایرانیان  مقیم خارج؛ شکار مخالفان سیاسی

اميررضا پرحلم -

 

طراحان طرح چه مي گويند؟
وزير دادگستری دلايل درهم و مبهمي را در اين باره مطرح كرده است. دلايلي كه قرار دادن آنها در كنار هم ضرورت خاصي را نشان نمي دهد اما خدا پسندانه بودن آن كافيست تا برخي ها باور كنند كه نيت خير خواهانه اي در كار است . به عنوان مثال مشكلات حقوقي و قضايي ايرانيان خارج از كشور  در قاب زيبايي از ايران دوستي  پیچیده شده تا اهداف از قبل تعيين شده ماجرا مكتوم باقي بماند.
هم چنين به ترویج خط و زبان فارسی و حمایت از حقوق ایرانیان درچارچوب سیاست‌های ابلاغی موسوم به برنامه پنجم توسعه اشاره شده  كه مشخص نيست دليل مطرح شده فوق چه ارتباطي مي تواند با تشكيل دادسراهاي مورد نظر داشته باشد.
 
 
هدف اصلي فعالان سياسي  در خارج  از كشور
 
اما در حساس ترين قسمت ماجرا به دلايل سياسي  نيز اشاره شده است و آن اشاره به موج تبليغاتي رسانه هاي خارجي و تلاش براي نزديك كردن ايرانيان خارج به حكومت است
در لايه نخستين اين طرح آنچه بيشتر به چشم مي آيد مشكلات عادي حقوقي و مدني ايرانيان خارج از كشور است. مسايلي همچون سربازي، ارث، حبس در خارج و بقيه مسايل عادي حقوقي.
در لايه مياني  كنترل بيشتر بر ايرانيان خارج از كشور مد نظر قرار دارد. ارايه تسهيلات  تشويقي براي جلب اعتماد بيشتر و  نظارت دقيق تر بر خواسته ها و نيازهاي  آنان از جمله اهداف ناگفته طرح مذكور است.
اما شاه كليد اين طرح تحت تعقيب قرار دادن مخالفان حكومت از مجاري قانوني و بين المللي است. با افزايش ميزان مخالفان حكومت بعد از انتخابات سال قبل به نظر مي رسد كه جمهوري اسلامي به دنبال تعقيب كيفري ايرانياني است كه به زعم حکومت، بر ضد منافع نظام در خارج گام بر مي دارند.
ساده ترين راه براي قانوني كردن مجازات مخالفان صدور قرار تعقيب از طريق مجاري قانوني است كه دادسراي ايرانيان خارج از كشور مي تواند از طريق صدور كيفر خواست و با همكاري پليس بين الملل اين خواسته را محقق كند.
تا پيش ازاعلام اين طرح سفارتخانه ها و كنسول گري هاي ايران در خارج از طريق بخشهاي امنيتي به شناسايي و برخورد لازم با مخالفان سياسي مبادرت مي كردند و در حال حاضر نيز بخش قابل ملاحظه اي  از برنامه هاي امنيتي در قالب برنامه شكار مخالفان از همين طريق انجام مي شود.
بخشهاي امنيتي در سفارتخانه هاي ايران در خارج از كشور مستقيما زير نظر  شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور فعاليت مي كنند. دادسراي ويژه ايرانيان مقيم خارج از كشور نيز قرار است كار خود را زير نظر همين شورا آغاز كند و از قرار معلوم برنامه ويژه اي را براي پناهندگان ايراني در نظر دارد كه اعلام جرم عليه آنها بخشي از اين برنامه هاست.
 
 
كارنامه حقوق بشري و تعقيب مخالفان
 
 
كوروش منصور زاده كارشناس حقوق در اين باره مي گويد دولتها مي توانند بر عليه هر يك از اتباع خود از مجاري قانوني بين المللي اعلام جرم كنند.
وي مي افزايد: در شرايط عادي و در صورتي كه شائبه برخورد سياسي يا سركوب در رفتار يك واحد سياسي به نام دولت وجود نداشته باشد، نهادهاي قضايي بين المللي موظف به  پيگرد مجرمان و استرداد  آنها به دول درخواست كننده هستند.
منصور زاده تصريح مي كند: تنها اهرم هاي حقوق بشري مي تواند مانع از  آزادي عمل دولتهاي سركوبگر براي تحت تعقيب قرار دادن مجرمان سياسي شود.
 
 
راهي براي جبران بي آبرويي
 
 
10 ماه پس از انتخابات پر حاشيه رياست جمهوري در ايران التهابات سياسي حتي تا خارج از مرزهاي ملي عوامل جمهوري اسلامي را با دردسر روبرو كرد. سفارت خانه هاي جمهوري اسلامي و ديپلمات ها هم از اعتراضات ايرانيان خشمگين مصون نماندند.
 
بر پايي تجمعات پي در پي ايرانيان خارج از كشور مقابل سفارتخانه هاي جمهوري اسلامي مشروعيت بين المللي نظام جمهوري اسلامي را دستخوش مخاطرات سهمگين قرار داده است و چاره اي جز تدبيری اساسي براي رفع بي آبرويي باقي نگذاشته است.
 
به نظر مي رسد دادسراي ويژه ايرانيان مقيم خارج از كشور بيش از هر چيز به دنبال اعلام جرم بر عليه مخالفانی است كه در خارج از ايران فعاليت مي كنند و اين به معناي باز كردن پاي داد گاه هاي انقلاب به خارج از مرزهاي ايران براي تعقيب و مجازات مخالفان است.
 
 
محاكمه با طعم داد گاههاي انقلاب
 
 
در همين باره مرتضي بختياريوزير دادگستری جمهوري اسلامي به طور مشخص يكي از كاركردهاي دادسراي ويژه ايرانيان مقيم خارج از كشور را بحث پناهندگان سياسي دانست و گفت: افرادي که در کشور پرونده سياسي نداشته و فقط براي گرفتن اقامت در خارج  خود را فردي سياسي معرفي کرده اند مورد رسيدگي قرار خواهد گرفت و سياست کلي ما فراهم آوردن بازگشت ايرانيان به کشور است.
 
 بختياري  اشاره نکرده که به چه منظورو  با چه لوازمي پناهندگان را  به کشور باز خواهند گرداند  و اساسا بررسي پرونده هاي  چنين افرادي چگونه صورت خواهد  گرفت و چه تضميني براي امنيت  آنها درداخل کشور وجود خواهد  داشت. 
 
وي با اشاره به اين که رييس دادگستري استان تهران و رييس دادگاه انقلاب آمادگي خود را درخصوص زمينه سازي براي باز گرداندن  پناهندگان اعلام کرده اند، گفت: دستگاه هاي قضايي و امنيتي در اين شورا نماينده دارند و اين نمايندگان در خصوص بازگرداندن پناهندگان سياسي به ايران تصميم گيري خواهند کرد.
 
گرچه تعقيب مخالفان مي تواند  به سادگي از طريق اينترپل عملي شود  اما در بيشتر موارد اين نهاد بين المللي از تعقيب، مجازات و استرداد چهره هاي سياسي مورد نظر جمهوري اسلامي به خاطر كارنامه سياه حقوق بشري حکومت ایران خودداري كرده است به همين منظور دادسراهاي ويژه مطرح شده اند كه به طور اخص بر روي مسايل امنيتي مرتبط با ايرانيان خارج متمركز شوند.
 
برخي از فعالان سياسي که که در ماه هاي اخير از کشور خارج شده اند و در کشورهاي امن به سر مي بردند مي گويند پس از خروج از کشور ماموران امنيتي با هجوم به خانه هاي آنها ضمن تفتيش و توقيف وسايل شخصي شان تهديد کرده اند که به زودي از طريق پليس اينترپل اقدامات لازم براي بازگرداندن أنها  انجام خواهند داد. اين ادعا در خصوص تعداد بيشتري از ديگر فعالان سياسي نيز به صورت تهديد هاي لفظي و تماس هاي تلفني اتفاق افتاده است.
 
  به همين جهت برخي از پناهندگاني که به تازگي از کشور خارج شده اند معتقدند تشکيل دادسراي ياد شده در راستاي کنترل و فشار بر ايرانياني است که از نظر سياسي در خارج از كشور فعال هستند.

 




حامی -

 

براي احمد زيدآبادي

 

هم سن و سال هاي ما انيميشن جالبي را به خاطر مي آورند كه چند سال پيش از تلويزيون دولتي ما هم پخش شد. داستان جوان زيركي كه با تجارت « نمك» هم جان خود را از مرگ نجات داد هم ثروتمند شد و هم دوستي پادشاه مقتدر كشوري رابه دست آورد. اصل ماجرا بماند. همين را بازگو كنيم كه جوان زيرك وقتي متوجه شد مردم آن كشور و آشپزان قصر از وجود مادة مفيدي به نام نمك در عالم هستي به كلي بي خبرند! تلاش كرد تا به غذاي مخصوص پادشاه كمي نمك اضافه كند. اين از چشم ملازمان دور نماند و جوانك را به جرم اضافه كردن گردي ناشناس و بد مزه و موهوم! دستگير كردند. شاه كه از غذاي آن روزش يكي دو لقمه اي خورده بود ابتدا به وحشت افتاد. اما توضيحات جوانك مبني بر بي خطر و حتي مفيد بودن اين گرد ناشناس باعث شد تا شاه طعم توي دهانش را كمي مزه مزه كند. او به زودي متوجه شد كه غذاي آن روزش بهترين ضيافتي بوده كه تا به حال تجربه كرده است. دستور به آزادي جوانك خيرخواه داد، تمام مال التجاره اش را خريد و نمك جز لاينفك زندگي از اين پس شيرينش شد!

 

حال حكايت ماست!... يك نفر بايد بيايد و اين گرد موهوم و ناشناس آزادي و دموكراسي حقيقي را به خورد حاكمان ما بدهد! اين شايد آن ها را در ابتدا به وحشت بيندازد! اما رفته رفته خودشان متوجه خواهند شد كه در نهايت پلوراليسم انديشه و بيان آن به نفع خودشان است. زندگي نمكش را دوباره به دست خواهد آورد و اصلاً شيريني حكمراني را براي سال هاي بيشتري به كامشان خواهد كرد!...

 

 اين جوانكي زيرك مي خواهد و دلير! از جنس همان هايي كه همينك در زندان ها هستند. از جنس زيدآبادي ها! كه از توي قصه ها بيايند، از جاهايي كه هيچ كس نمي داند، و به همين راحتي شاه ها را مجاب كنند. از كنج زندان ها بيرون بيايند، و توي تاريخ بمانند!


 





طرح برخي اتهامات در تريبون‌هاي عمومي و رسانه‌ها اخلاقاً و شرعاً نادرست و خلاف قانون بوده و جرم تلقي مي‌شود -

 

جرس:رييس قوه قضاييه با تاكيد براينكه دستگاه قضايي در رسيدگي به پرونده‌هاي اقتصادي از هيچ تهديد و ارعابي خوف ندارد،تاكيد كرد: برخي جريانات سياسي تلاش مي‌کنند قوه قضاييه را تحت تأثير قرار دهند ولي قوه قضاييه فارغ از هر نوع تأثيري به وظايف قانوني خود عمل خواهد کرد.
به گزارش ايلنا،صادق لاريجاني در جلسه امروز مسوولان عالي قضايي مبارزه با مفاسد اقتصادي را وظيفه همه دستگاههاي مؤثر کشور دانست و افزود: قوه قضاييه در مسير مبارزه با مفاسد اقتصادي بايد از حمايت قانوني و مسئولانه همه قواي کشور بهره‌مند باشد.
وي با تشکر از اعلام حمايت نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در حمايت از قوه قضاييه در مبارزه با مفاسد اقتصادي و تعقيب متهمان اظهار داشت: قوه قضاييه تعقيب متهمين به فساد اقتصادي را وظيفه ذاتي خود دانسته و در اين زمينه از هيچ تهديد و ارعابي نيز خوف ندارد.
 لاريجاني با اشاره به اينکه طرح جزئيات برخي پرونده‌هاي مهم مفاسد اقتصادي بايد مطابق قانون و مقررات باشد، افزود: طرح برخي اتهامات در تريبون‌هاي عمومي و رسانه‌ها اخلاقاً و شرعاً نادرست و خلاف قانون بوده و جرم تلقي مي‌شود.
رئيس قوه قضاييه آحاد جامعه خصوصاً افراد تأثيرگذار را به کسب بصيرت سفارش كرد تا در موضع‌گيري‌هاي سياسي خود خداي ناکرده به وسيله‌اي براي رسيدن به اهداف خاص جريانات سياسي تبديل نشوند و افزود: به تمامي عزيزان و دلسوزان اطمينان مي‌دهم قوه قضاييه در رسيدگي به همه پرونده‌ها خصوصاً پرونده‌هاي مهم با در نظر گرفتن سياست کلي نظام برخورد قانوني مي‌کند و هرگز تحت تأثير جريانات خاص سياسي واقع نمي‌شود.
 لاريجاني با تأکيد بر اينکه قوه قضاييه پرچمدار مبارزه با مفاسد اقتصادي است، اظهار داشت‌: برخي جريانات سياسي تلاش مي‌کنند قوه قضاييه را تحت تأثير قرار دهند ولي قوه قضاييه فارغ از هر نوع تأثيري به وظايف قانوني خود عمل خواهد کرد.
اين گزارش حاکي است در جلسه امروز مسئولان عالي قضايي کشور که با حضور تعدادي از قضات برجسته ديوان عالي کشور ادامه يافت پيرامون چگونگي نظارت ديوان عالي کشور بر محاکم (موضوع اصل 161 قانون اساسي) بحث و بررسي صورت گرفت.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته