-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

Latest News from Emrooz for 04/22/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ماموران انتظامی ابتدا وی را به بهانه ارتباط با پرونده دزدی بازار زنجان بازداشت می کنند و سپس همراه خداکرمی به منزل آمده و پس از تفتیش منزل کلیه کتابها، سی دی ها، کیس کامپیوتر و پوستری از سعید متین پور فعال حقوق بشر در بند را با خود می بردند.

به گزارش ساوالان سسی، ماموران از این روزنامه نگار خواسته اند تا مسئولیت اعلامیه های روز جهانی زبان مادری را که در زنجان پخش شده بود را بر عهده گیرد اما وی ضمن اعتراض به اتهام وارده و غیر اخلاقی خواندن طرح اینگونه اتهامات ساختگی، اتهامهای وارده به خود را رد کرده است.

داود خداکرمی خبرنگار ماهنامه ترکی - فارسی بایرام استان زنجان و دبیر سابق جمعیت اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان است.


 


محمد مصطفایی وکیل جمعی از فعالان مدنی و سیاسی، طی روزهای گذشته با انتشار نامه ای که متن آن در اختیار مطبوعات قرار گرفته است، خطاب به لاریجانی، رییس قوه قضاییه، با اعتراض به «تخلفات عدیده رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب» خواستار نظارت بیشتر بر عملکرد ضابطان قضایی این بخش از دادگاه انقلاب شده است.

محمد مصطفایی در گفتگویی با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، با اشاره به برخورد نامناسب رییس و سایر مسئولان این شعبه، دلایل انتشار این نامه ی سرگشاده را تشریح کرده است: "در چند مورد که برای انجام وظیفه وکالتی ام به دادگاه انقلاب و شعبه ۲۸ مراجعه کردم، متاسفانه برخورد مناسبی با من به عنوان وکیل دادگستری نشد. ثانیا من مواردی را مشاهده کرده ام که برخلاف قانون بود و حتا اگر درخواستی می دادم و موردی را به قاضی شعبه اعلام می کردم قاضی شعبه نمی پذیرفت و مجبور می شدم به سرپرست دادسرا مراجعه کنم و به هر حال به جواب نمی رسیدم".

این وکیل دادگستری به موارد نقض قانون در خصوص صدور قرارهای بازداشت موقت در این شعبه اشاره کرد و افزود: "یکی از مواردی که بسیار مهم است این است که افراد نباید به صورت غیرقانونی بازداشت شوند و این را قانون اعلام کرده است و اگر کسی بازداشت می شود برای این است که دلایل و اماراتی مبنی بر ارتکاب جرم توسط آن شخص وجود دارد و مرجع قضایی قرار بازداشت موقت را صادر می کند. این قرار بازداشت موقت حد و حصر دارد و نمی تواند تا ابد به قوت خود باقی بماند. بنابراین تکلیف را قانونگذار مشخص کرده و مقرر کرده است که متهم نباید بیشتر از حداقل مجازاتی که در قانون مشخص شده است در بازداشت به سر ببرد. اگر حداقل مجازاتی سه ماه حبس است نباید بیش از سه ماه فردی را در بازداشت نگهداری کرد و اگر قرار بازداشت صادر شده این قرار باید فک شده و به قرار مقتضی دیگری تبدیل شود".

او همچنین با اشاره به روال رایج احضار شفاهی اشخاص به دادگاه، آن را بر خلاف قانون دانست: « احضارهایی که صورت می گیرد باید این احضارها به صورت کتبی باشد و مدیر دفتر و منشی این حق را ندارد که به صورت شفاهی فردی را احضار کند. احتمال دارد که فردی به صورت شفاهی احضار شود و فرد به مرجع قضایی مراجعه کند اما تکلیفی که قانونگذار برای دفاتر شعب در نظر گرفته است این است که احضاریه ها باید به صورت کتبی باشد.»

از جمله موارد دیگری که مصطفایی در نامه ی خود بر آن تاکید کرده تشکیل کمیته ای از قضات دادسرای انتظامی قضات و بازرسان ویژه قوه قضایی برای نظارت بر عملکرد این بخش از دستگاه قضایی است.

مصطفایی دو مورد خاص تخلفات شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب در رسیدگی به پرونده ی دو تن از موکلان خود، ساسان آقایی و محمد فدایی را مطرح کرد و گفت: «در مورد پرونده هایی که به طور خاص این تخلف صورت گرفته است پرونده ساسان آقایی است که هر چند با تودیع وثیقه یکصد میلیون تومانی آزاد شده اند به هر حال ۴ ماه در زندان بودند، در حالی که در صورت محکومیت حداکثر مجازات او سه ماه بوده و مرجع قضایی بیش از این مدت نمی توانست او را در بازداشت نگه دارد. مورد دیگر در مورد آقای محمد فدایی است که در بازداشت به سر می برد در حالی که واقعیت این است که ایشان حدود ۵ ماه است به جرم تبلیغ علیه نظام در بازداشت به سر می برند.»

این وکیل دادگستری در نامه خود به رییس قوه قضاییه در خصوص تخلفات رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران نوشته است: « با کمال تاسف، قاضی شعبه بیست و هشتم دادگاه انقلاب اسلامی تهران جناب آقای مقیسه در پرونده های متعددی که بعضا وکالت آنها را به عهده داشته ام بر خلاف قانون به خصوص قوانین پایه ای و امری از جمله قانون آیین دادرسی کیفری و قانون حفظ حقوق شهروندی و آزادیهای مشروع عمل نموده و حقوق بسیاری از متهمینی که پروندهایشان به وی ارجاع شده است را نقض کرده اند.

به عنوان مثال بازداشت های غیر قانونی متهمین در صورتی که قانون مقرر نموده است؛ بازداشت متهمین نمی بایست بیشتر از حداقل مجازات مقرر در قانون باشد، عدم فک قرار بازداشت موقت در زمان انتضاء موضوع قرار، عدم صدور دستور ملاقات وکلا با موکلین خود درزندان و نیز جهت انعقاد وکالتنامه، عدم ابلاغ صحیح زمان دادرسی و مهم تر از آن ابلاغ اوراق قضایی و دادن رونوشت و فتوکپی دادنامه، سلب حق دفاع منصفانه متهمین از جمله موضوعات مهمی است که ضرورت دارد نسبت به آنها و دیگر موارد احتمالی در این شعبه توجه و نظارت ویژه به عمل آید.»

مصطفایی همچنین رونوشت نامه ی سرگشاده ی خود را به کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی، دادسرای انتظامی قضات، کمیته حفظ حقوق شهروندی و آزادیهای مشروع، کانون وکلای دادگستری مرکز و کمیسیون حقوق بشر قوه قضاییه نیز ارسال کرده است.


 


فریده غیرت وکیل برجسته و نایب رییس سابق کانون وکلای ایران درباره راه اندازی دادسرای زندان اوین برای بررسی پرونده های زندانیان سیاسی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که دسترسی وی به پرونده موکلانش بسیار دشوار شده است. او همچنین در مورد عمادالدین باقی، از فعالان شناخته حقوق بشر، اشاره کرد که دسترسی به پرونده وی امکان پذیر نبوده است.

او با اشاره به وضعیت پرونده عمادالدین باقی گفت: « متاسفانه نه تنها من حتی وکیل مستقیم پرونده هم اطلاعی از روند پرونده ی آقای باقی ندارند. من از پرونده ی موکلین خودم هم تا زمانی که در بازپرسی هستند اطلاعی ندارم . مگر زمانی که کیفرخواست برای آن ها صادر می شود و من اجازه ی وکالتنامه گذاشتن در پرونده دارم و اجازه ی مطالعه پرونده و دفاع خواهم داشت. به خصوص در مورد پرونده ی آقای باقی من از همسر ایشان سوال کردم و احوال ایشان را می پرسیدم گفتند ایشان همچنان بلاتکلیف هستند و تکلیف پرونده ی ایشان هم هنوز روشن نیست و قطعا پرونده به دست وکیل ایشان هم هنوز نرسیده است.»

فریده غیرت وکیل برخی از دستگیرشدگان بعد از انتخابات درخصوص دادسرای تازه تاسیس اوین نیز گفت: «‌ دادسراهایی که در اوین مستقر شدند دادسراهایی بودند که محل قبلی شان دادگاه انقلاب بوده است. وقتی در دادگاه انقلاب بودند دسترسی مردم و دسترسی وکلا به آنها آسان تر بود ضمن این که در مرحله ی بازپرسی اجازه دخالت وکیل از قبل هم داده نمی شد اما به هر حال امکان مراجعه و کسب خبر در باره ی پرونده ها وجود داشت و وکلا می توانستند مراجعه کنند. اما حالا بعد از حوادث عاشورا و قبل تر از آن در جریان حوادث انتخابات، شعب بازپرسی را در محل زندان اوین مستقر کرده اند و به جز یکی دو شعبه که در دادگاه انقلاب هستند بقیه همه در اوین هستند.

در نتیجه به خصوص رسیدگی به مسائل بازداشتی ها می کنند و دسترسی به این دادسراها برای ما وکلا به هیچ وجه میسر نیست و وکلا و بقیه را راه نمی دهند. در نتیجه ما حتا همان خبر ساده و ناقصی را که قبلا می توانستیم از پرونده ها به دست بیاوریم، دیگر امکان چنین کاری هم وجود ندارد.

به عنوان مثال در دادسرا بازپرسی تمام شده و پرونده به دادگاه انقلاب آمده است اما ما هنوز مطلع نشده ایم که وکالت نامه بگذاریم و مسیری هم وجود ندارد که از این امر مطلع شویم. البته تغییر محل دادسرا در اختیارات قوه قضاییه است و ما نمی توانیم بگوییم چرا دادسرا را در این محل مستقر کرده اید اما در عین حال عدم دسترسی برای وکلا و مردم از نظر رسیدگی و پیگیریهای لازم مشکل آفرین شده است.»


 


فواد شمس، دانشجوی جغرافیای دانشگاه تهران، روزنامه‌نگار و فعال دانشجویی به ۶ ماه حبس تعزیری و ۶ ماه حبس تعلیقی محکوم شد.

به گزارش آفتاب،فواد شمس که در روز ۱۱ آذر سال ۸۸ توسط وزارت اطلاعات در مقابل دانشگاه دستگیر شده و مدت ۹۷ روز در بازداشت به سر برده بود، با حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به اتهام تبلیغ علیه نظام، به ۶ ماه حبس تعزیری و ۶ ماه حبس تعلیقی محکوم گردید.

به گزارش برخی از سایت‌های خبری پیمان عارف، روزنامه‌نگار و دانشجوی دانشکده حقوق دانشگاه تهران که در هفته‌ی نخست پس از انتخابات خرداد ماه سال گذشته دستگیر شده بود، به دستور قاضی سید احمد زرگر رئیس شعبه ۳۶ تجدید‌نظر دادگاه انقلاب تهران به صورت مشروط تا زمان قطعی شدن رأی حبس تعزیری صادره توسط قاضی پیر عباسی، رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، موقتا از زندان اوین آزاد شد.

همچنین درسا سبحانی که روز ۱۶ اسفند سال گذشته، در ساری بازداشت شده بود، از زندان آزاد شد.


 


مهرداد اصلانی ، از زندانیان حوادث پس از انتخابات که از ماهها قبل در اوین زندانی است ،به مرخصی آمد.

به گزارش کلمه اصلانی از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات است که به خاطر شرکت در اعتراض های مسالمت آمیز مردم ،به هجده ماه حبس تعزیری محکوم شده است.

خانواده وی ازمدتها پیش به منظور حضور مهرداد در مراسم عروسی برادربزرگترش از دادستانی تهران برای وی درخواست مرخصی کرده بودند که به دلیل تاخیر طولانی در موافقت با درخواست مرخصی ، عروسی برادر مهرداد دوبار به تاخیر افتاد و در نهایت زمانی توانست به مرخصی بیاید که سه روز از مراسم عروسی برادرش گذشته بود.

مرخصی مهرداد اصلانی ده روز به طول خواهد انجامید و پس از اتمام مرخصی باید خود را به زندان اوین معرفی کند.


 


دادگاه تجدید نظر، عذرالسادات قاضی میرسعید را به سه سال حبس تعزیری محکوم کرد.

به گزارش سایت زندانیان سبز، عذراسادات قاضی میرسعید که روز 30 خرداد در جریان اعتراضات مسالمت آمیز مردمی، در میدان انقلاب بازداشت شده بود، از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر ، تایید شد.

پیش از این برخی از سایت ها از تبرئه این زندانی سیاسی و آزادی قریب الوقوع او خبر داده بودند اما خانواده او در گفتگو با زندانیان سبز، ضمن تکذیب این ادعا اعلام کردند که حکم قطعی سه سال حبس تعزیری از سوی دادگاه تجدید نظر صادر و به آنها ابلاغ شده است.

به گفته خانواده قاضی میرسعید، عذرا اکنون در حالی در بند عمومی نسوان زندان اوین زندانی است که چند ماه در بند 2 الف سپاه زیر شکنجه های جسمی و روحی شدیدی قرار داشته است.

این زندانی سیاسی، که به گفته خانواده اش هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته است از سوی نماینده دادستان به "محاربه و افساد فی الارض از طریق تلاش و فعالیت موثر در راستای پیشبرد اهداف گروهک تروریستی منافقین و همکاری با این سازمان" متهم شده بود.

در کیفرخواست صادره علیه عذرا سادات قاضی میر سعید آمده بود: متهمه در سال 83 در بمب‌گذاری تهران مشارکت داشته و در انتخابات اخیر اقدام به توزیع اعلامیه به نفع گروهک تروریستی منافقین و جمع آوری و ارائه اخبار و اطلاعات به این گروهک کرده است. سوابق سیاسی و حزبی متهمه از جمله اقرار وی به عضویت در سازمان منافقین در سال 1379 و فعالیت‌های وسیع متهمه در جهت اهداف سازمان مورد اشاره محرز است.

عذرا اين گفته‌ها را به شدت رد کرده و درگفتگو با سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر، ‌اعلام کرده بود که به دليل شكنجه‌هاي شديد در بازداشت‌گاه سپاه تن به اعترافات دروغ داده بود.

او افزوده بود: تنها جرم من اين است كه در روز 30 خردادماه در محل درگيري و تجمع بود.


 


حکم سه سال حبس تعزیری برای حسین باستانی نژاد، مهرداد ورشوئی و فرامرز عبدالله نژاد، سه تن از متهمان وقایع پس از انتخابات، در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.

این متهمان اکنون در بند ۳۵۰ نگهداری می شوند و ماهها از بازداشت آنان می گذرد. این سه متهم، از افراد حاضر در دادگاههای موسوم به رسیدگی به عوامل حوادث پس از انتخابات بودند. مهرداد ورشوئی، یکی از این متهمان از ۳۰ خرداد سال گذشته در بازداشت به سر می برد.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر،در دادگاه روز ۲۵ مرداد سال گذشته، مهرداد ورشوئی که ۵۵ سال دارد به ضرب و شتم ماموران بسیج حین انجام وظیفه، اقدام علیه امنیت کشور به دلیل بر هم زدن امنیت عمومی، ایجاد شبهه جعل و تقلب در انتخابات، سلب اعتماد عمومی از حاکمیت، اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا و حرکات غیر متعارف و مشارکت در تخریب اموال عمومی و خصوصی متهم شد.

حسین باستانی نژاد، متهم ۶۰ ساله نیز در دادگاه اظهار داشت: «تصویری که از من در هنگام ضرب و جرح این بسیجی گرفته شده است، تصدیق میکنم اما دخالتی در این اقدام نداشته ام و فقط در گوشهای از این کادر حضور دارم.»

نام فرامرز عبدالله نژاد، متهم ۲۵ ساله و دانشجوی کارشناسی ارشد رشته حقوق نیز در کیفرخواست دادگاه مذکور وجود داشت. در این کیفرخواست آمده است: «آقای فرامرز عبدالله نژاد فرزند رحیم، به عنوان یکی از عوامل اغتشاش در حمله و تمرد نسبت به مأمورین بسیج در خیابان آزادی مشارکت داشته است. عکس متهم حین ارتکاب جرم توسط رسانههای خبری منتشر شده است.»

بازداشت این سه تن، در رابطه با ویدئویی که در صدا و سیما منتشر شد صورت گرفته است. در این ویدئو یک مامور امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفت.به گفته نزدیکان این متهمان، یک تن از آنان «ناظر» بوده و دو تن دیگر «به صورت جزئی» در این ضرب و شتم شرکت داشته اند و حال با حکم سه سال حبس تعزیری مواجه شده اند‬.


 


سرشناس و گمنام، اين اواخر روزی نيست که نشونيم اخبار مرتبط با وضعيت دربندان و محبوسانمان را از هر سنخ و طيف و مسلک و مرامی که هستند و جرمشان تنها دانستن و ندای حق سردادن و وجود خويش به رخوت سکوت نيالودن است .
سرشناس و ناشناس، نامی و گمنام، همه در بند يک بندند، هم مظلوم يک ظلمند، ظلم دژخيمان انسانيت، محبوس يک ظلمند و محکوم يک حکمند، بند و ظلم و حکم حاکمی که عدل و علی تصوير شفاف آن، نه معيار و ميزان حاکميتش بل خودِ خودِ جرم و مصداق اتهام و ادله صدور محکوميت است.
گمنامانمان اما در اين ميان بواسطه گمنامی شان، مظلوم ترينانند و دم دست ترين مفعولان برای ايراد ظلم و حکم اين حاکم.
آقايان حاکم، دور جديدی از پروژه ای نخ نما و مسبوق را تدوين کرده اند و در صدد اجرايش هستند، فکر کرده اند آخر، زحمت کشيده اند لابد، طعمه ای مناسب تر از گمنامان و بی نام و نشانان نيافته اند در راستای جوابدهی طرحشان قطعا.

خرداد نزديک است و سناريوی ديگری هم مد نظر آقايان است در سطوح بالاتر، ترتيبات و منظمات و زمينه سازی هايی لابد لازم ديده اند که پياده شود، که به خيال خامشان اگر نشود ، چه می شود؟
با متمرکز ساختن بيشينه فشار، بر دربندان گمنام، شايد بر اين تصورند می شود ضرب تبارز ظرفيت های جنبش فراگير را در آستانه سالگرد خرداد خونين، بگيرند؟
نمايش فصل جديدی از سريال های اغترافات تلوزيونی
پروژه اما، چندان نو نيست؟
در حقيقت دور جديدی از چنين پروژه ای اينبار متمرکز شده است بر دربندان گمنام، سوژه اصلی اين پروژه اکنون ابطحی ها و عطريانفر و تاجرنيا ها و شريعتی ها را سيبل خود نمی داند.
گمنامان هدف اصلی هستند اينبار، جلب تعهدشان به انجام اعتراف تلوزيونی در ازای آزادی به قيد وثيقه يا بهره مندی از شرايط اصطلاحا مطلوب تر در محابس.
وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، دادستانی مرکز و صداو سيمای جمهوری اسلامی، طراحان و مجريان اجرای دور جديد اين پروژه هستند.
دستگاه قضا هم رسما به دستگاه جفا مبدل گشته و مقدمات را محيا می سازد.
((تلاش وسيع و کثيفی جهت تن دادن به اعترافات تلوزيونی))
(( هوش باشيم و بگوش بسپاريم و بانگ پرواز دهيم، مادر و پدر دربند گمنام را با ده ها حربه مبتذل و سخيف و سبعانه وادار به گريستن حتی به مدت دو ساعت مقابل چشم فرزند و عزيز دربندشان می کنند که راضی شود به اعتراف و کام يابد از اقوالی که به او وعده آزادی ما به ازاء می دهند.
مادر را تهديد به سلب حقوق اجتماعی خود و خانواده اش می کنند و قلبش را می آزارند با بر زبان راندن جملاتی از جنس فرزندت دسته کم ده سال را بايد ميهمان محبس باشد و اگر نکند آنچه ما می گوئيم چه ها خواهد شد و خواهر را با اين جنس جملات سخيف می آزارند که شما تا چند روز به محل کار خود مراجعه نکن تا خبرت کنيم و روزی چند بار بيشينه در نيمه شب تماس می گيرند و اندک مغتنم آسايش را از خانواده سلب می کنند و محبوس را نيز با دروغ های شيطانی پيرامون حوزه خصوصی و خانوادگی و... بخوانيد تا انتها.
اينها شيوه های تازه ای نيست و بس مسبوق است در سازه ويران عدليه حجج عدل و مدعيان علی.
اما همانگونه که ذکر شد، دور جديدش را معطوف به گمنامان کرده اند و آنگون که خبر می آيد قصد اجرای نمايشنامه تازه تلوزيونی را در ميانه های ارديبهشت دارند. نمايشی که گستره نمايشی اش و وزن هميت آقايان در نهادهای امنيتی در تدوين و انجام و اجرايش بسی وسيع تر از سوابق پيشين است.))
نبايد بگذاريم، اين رسالتمان است، رسالت هر آنکه دل در طلب عدل و آزادی دارد، رسالت هر آنکه جان در مايه عشق هم می زند و درد شبنم مددزاده ها را با پوست و گوشت و استخوان لمس می کند.
انجام اين رسالت، به مثابه ارسال سيلی گوش نوازی به گونه خصم انسان و عشق است.
اين پروژه چنديست آغاز گشته، همانطور که ذکر شد، ميانه های ارديبهشت، ساعات خاص پخش صداسيما از مدتها پيش توسط برادران نه چندان گمنام رزرو شده است.
نگذاريم، قطعا نخواهيم گذاشت، با هر مرام و مسلک و پيراسته و آراسته به هر مشی و نظری، درد همه دربندان مان را درد خود دريابيم که اين مسئوليت کنونی همه ماست.
دافع و رافع اهداف آلوده ای که اين دسته از سناريوهای مبتذل و نخ نماشده در افق برای خود منظور کرده اند، تمرکز گسترده همه ماست بر نشر و بسط آگاهی ها نسبت به اين دردها.
گمنامانی چون مطهره بهرامی و عزيزانش، عبدالرضا قنبری ها، آبتين غفاری ها، مجيد مقيمی ها،حسام ترمسی ها، و نامی يانمان مصطفی تاجزاده ها ، محمد نوری زادها، احمد زيد آبادی ها، محسن ميردامادی ها، داوود سليمانی ها و ده ها چون اين عزيزان را، هيچ کدامشان را از ياد نبريم، درد هر يک را به قدر و اندازه ای همسان و به کيفيتی هم وزن و سياق، درد خود بدانيم و بناميم و فرياد کنيم، يقينا صدای همدرديمان را می شنوند.

در آخر اما پيامی به پارو زنان قايقی که قرار بود کشتی نجات همه، از بند و قيد و شرط و ضرب و زور و جور و جائر باشد و اين شد:
خسته ايد، خسته ايد و نا اميد و مجنون.
هيچ، باور کنيد اين رفتارها بيش از هر زمان هيچ بودنتان را اثبات می کند.
می دانيم و ميدانيد سر خم نمی کنند اينان، زور بيخودی می زنند برادران نه چندان گمنام... خرداد در راه است، يک و دو و سه و چهار و پنج و شش و هفت و ... را به توان اِن هم برسانيد، انفرادی ها را اِن برابر کنيد اگر، شکنجه ها را اِن برابر کنيد اگر،... درد نزديکی فنايتان را چه می کنيد؟ درمانی ندارد اين درد، باور کنيد ندارد، هر چه زودتر بهتر.
مطلع رستن نزديک است و ما صبح را در انتظاريم، ... شما اما؟
شما اما به کجا می رويد؟ دل به چه خوش کرده ايد و به کدامين افق، اميد بسته ايد؟
نمی گذاريم، باور کنيد نمی گذاريم، فرياد ما از شعر شعور انسان و وجدان اصيل و قلم مسئول سرودن می آغازد و مالا چون طوفانی بر سرتان می بارد و آنزمان يقين بدانيد، جز غرق شدن هيچ راهی نيست برايتان.

منبع: گویا نیوز/محمدرضا شکوهی‌فرد


 


بررسی وضعیت حقوق بازداشت‌شدگان کمتر شناخته بعد از انتخابات، یکی از مباحث مطرح شده در جلسه امروز (سه شنبه 31 فروردین ماه) شورای مرکزی فراکسیون اقلیت مجلس بود.

داریوش قنبری در این زمینه به خبرنگار «پارلمان‌نیوز»گفت: «بازداشت‌شدگان حوادث بعد از انتخابات و بخصوص دانشجویان و افرادی بود که کمتر شناخته شده هستند، بر اساس اطلاعات رسیده این افراد متاسفانه از حقوقی که سایر زندانیان برخوردار هستند برخوردار نیستند و به ویژه درباره مرخصی گفته شده که این افراد از زندانیان شناخته شده بعد از انتخابات، دارای حق مرخصی کمتر و در مواردی اصلا نیستند و در ارتباط با ملاقات خانواده‌های این افراد با عزیزانشان مشکلات جدی وجود دارد.»

وی تاکید کرد:« اعضای فراکسیون اقیلت مجلس در زمینه عدم رعایت حقوق بازداشت‌شدگان حوادث بعد از انتخابات، ابراز نگرانی کردند و قرار شد این مسائل از طریق مراجع ذیصلاح قانونی پیگیری شود.»

همچنین در این جلسه برخورد و توقیف روزنامه‌ها و احزاب اصلاح‌طلب نیز مورد بررسی قرار گرفته بود که قنبری رد این رابطه گفت:«از مهمترین محورهایی که امروز مورد بحث و بررسی قرار گرفت، محدود نمودن فعالیت احزاب و مطبوعات وابسته به اصلاح‌طلبان بود و از اینکه بدون توجه به قوانین کشور محدودیت‌ها و برخورهایی علیه احزاب و مطبوعات منتقد و مخالف جریان حاکم بر دولت، در آستانه انتخابات شوراها صورت می‌گیرد به شدت ابراز نگرانی و تاسف شد.»

وی افزود:« اعضای فراکسیون اقلیت مجلس از اینکه حرکت‌های این چنینی و در جهت مخالف با قانون، توسط دولت در حال انجام است به شدت ابراز تاسف کردند و خواستار توجه و پایبندی دولت به قانون شدند.»


 


کیارش کامرانی از بازداشت شدگان روز عاشورا به چهار سال حبس تعزیری محکوم شده است‬.زندانی5

‫به گزارش سایت «زندانیان سبز‬» این دانشجو که روز عاشورا‬ بازداشت شده است‬ از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به اتهام شرکت در تجمعات‬ ‫ به 4 سال حبس تعزیری محکوم‬ شده است‬ اما‬ با اعتراض این دانشجو‬ حکم صادره در مرحله تجدید‬ نظر است‬.

‫کیارش کامرانی‬ ‫اکنون در بند 350 زندان اوین به سر می برد و خانواده او‬ به سایت «زندانیان سبز» گفته اند که‬ به شدت‬ نگران وضع جسمی و روحی‬ او هستند‬.


‫به گفته خانواده کامرانی، این دانشجو‬ در تجمعات مسالمت آمیز حضور داشته‬ و هیچ عمل خلاف قانونی انجام نداده است‬.

‫خانواده ی این زندانی سیاسی ‫به شدت نگران وضعیت جسمی و روحی فرزندشان هستند و به «زندانیان سبز» گفته اند که‬ ‫فرزندشان تنها به دلیل‬ حضور در تجمعات قانونی حبس طوبل المدت محکوم شده است.


 


محمدجعفر بهداد، مدیرعامل پیشین خبرگزاری رسمی دولت ایران (ایرنا) به دلیل انتشار مطلبی علیه علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران، به همراه نویسنده آن مطلب به تحمل ۴ ماه حبس محکوم شد.

امیر طاهر حسین خان، کارمند پیشین اداره پژوهش ایرنا و نویسنده مطلب مورد اشاره، ضمن تأیید این خبر گفته است که او و آقای بهداد هنوز در مورد تجدیدنظر خواهی از این حکم به جمع بندی نرسیده اند.

آقای حسین خان که علاوه بر حبس، به تحمل ۷۴ ضربه شلاق هم محکوم شده است، گفت که محکومیت آقای بهداد که در حال حاضر معاون سیاسی دفتر رئیس جمهوری ایران است، نشان می دهد که بر خلاف آنچه برخی از منتقدان دولت می گویند، نزدیکان محمود احمدی نژاد از مصونیت برخوردار نیستند و "مظلوم" هستند.

آقای بهداد که پیش از دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد خبرنگار پارلمانی روزنامه کیهان بود، در سال ۱۳۸۶ به معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهوری منصوب شد و از اردیبهشت ۱۳۸۷ تا دی ماه ۱۳۸۸ مدیرعامل خبرگزاری رسمی دولت بود.

او اوایل بهمن ماه سال ۱۳۸۸ هم با شکایت دادستان تهران (به عنوان مدعی العموم) در دادگاهی غیابی به حبس محکوم شده بود، اما به تقاضای او دادگاه دوباره و این بار با حضور متهمان برگزار شد.

با این حال آقای بهداد و آقای حسین خان دوباره محکوم شدند.

آقای حسین خان در بخشی از مقاله مورد شکایت که در اوج اعتراضات انتخاباتی منتشر شد، نوشته بود: "به نظر می رسد یک سامانه جدید سیاسی با مرکزیت علی لاریجانی و بستگان پر نفوذ او در حال شکل گیری است. این سامانه تازه سیاسی به شدت در تلاش است با ساماندهی نیروهای ناکام انتخابات ریاست جمهوری دهم در اردوگاه خویش، سرنخ جریان 'نه احمدی نژاد' را در دست بگیرد".

آقای بهداد گفته است که این مقاله فقط ۵۰ دقیقه بر روی خروجی خبرگزاری رسمی دولت قرار داشته و سپس حذف شده است.

با این حال خود او بعدا در مقاله ای دیگر نوشت که مقصران حوادث پس از انتخابات کسانی هستند که "بعد از ظهر روز رأی گیری در تماس تلفنی با میرحسین موسوی پیروزی وی در انتخابات را تبریک گفته و توقع توهم آمیز او را تشدید و اراده اش را برای تحریک افراد به شورش و اغتشاشکری تقویت کردند".

این جمله اشاره ای به شایعه مربوط به تماس تلفنی آقای لاریجانی با آقای موسوی در روز انتخابات تلقی شد که توسط برخی رسانه های حامی دولت منتشر شده بود.

منبع: بی بی سی فارسی


 


مهدی هاشمی‌رفسنجانی در واکنش به تشدید حملات و صدور حکم جلب ، بیانیه‌ای صادر کرد و هشدار داد که عقبه این سناریو سازی ها را می داند و باید آنان از روزی بترسند که او صبرش تمام شده و افشاگری کند.

مهدی هاشمی با صدور بیانیه ای به دفاع از خود در برابر تهاجمات اخیر پرداخته است .

به گزارش سایت دی پرس در بیانیه مهدی هاشمی آمده است:

توجه داشته باشید همه این مسائل در شرایطی بیان می‌شود که نه حکمی از طرف دادگاهی صادر شد و نه توضیحی از طرف من ارائه و این همه نشان از تلاش خطرناک همان جریان خاص برای فشار بر قوه‌قضائیه است که می‌خواهند از دستگاه عدالت‌محور و مجری عدالت، در جهت مطامع و اغراض ناعادلانه سیاسی خویش استفاده نمایند و جالب‌تر اینکه همه این اقدامات را در راستای تقویت نظام مقدس جمهوری اسلامی و جایگاه مقام والای ولایت فقیه می‌دانند.

تأثرانگیز این است که این جریان هنگام گرفتار شدن به رسوایی‌های مکرر فساد اداری و اقتصادی و سیاسی، موج‌آفرینی می‌کند. انتظار بحق اینجانب از دستگاه قضایی این است که اجازه ندهد غوغاسالاری‌ها اعتبار قضاوت را مخدوش کند و نیز به فکر روزی هم باشند که صبر اینجانب به سرآید و مطالبی را که از عقبه این سناریوسازی‌ها می‌دانم و مایل نیستم برملا شود، برملا گردد.

مهدی هاشمی در خاتمه تصریح کرده :اینجانب برای چندمین بار اعلام می‌نمایم که حاضر به رسیدگی به اتهامات در دادگاه صالحه هستم و انتظار دارم به شکایات من از جمله از کسانی که در این مدت از همه ابزار برای ترور شخصیت من و خانواده‌ام استفاده کرده‌اند، رسیدگی شود تا سیه‌روی شود هر که در اوغش باشد.


 


محمد نوری زاد جهادگر و مستند ساز آزاده که بیش از ۱۲۰ روز است که به علت چند نامه انتقادی و دلسوزانه و نیز انتقاد از ریس قوه قضاییه در زندان به سر می برد در نامه ای مشفقانه از زندان اوین دغدغه های خود را برای نظام و انقلاب و کشور با رهبر انقلاب در میان گذاشته است.

متن نامه که در اختیار"کلمه" قرار گرفته است به شرح زیر است:

به نام خالق آزادی

سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران

این روزها، نزدیک به چهار ماه است که به خاطر نگارش نامه به حضرتعالی در زندانم. شصت وهشت روز از این مدت را در زندان انفرادی به سربرده ام. توسط بازجوهای خود مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفته ام. درهمه ی این احوال، از جنابعالی به عنوان رهبری فهیم و آگاه اسم برده ام. که اگر قرار باشد تغییری در اوضاع کشور رخ دهد، این تغییر از ناحیه ی شما بسیار شدنی تر و پایدارتر خواهد بود. من شخصاً امیدی به نقش آفرینی سایر افراد و دستگاههای کشور ندارم. شما را از نزدیک می شناسم. به روح بلند شما واقفم. شما نیز نیک و از نزدیک مرا میشناسید.

در این ماههای زندان از آنچه در بیرون گذشت بی خبر بودم، اما در دیدار کوتاهی که فقط یکبار، گذرا، با خانواده ی خویش داشته ام، دانستم که در غیاب من آقای مهندس موسوی و حجج الاسلام خاتمی و کروبی با خانواده ی من دیدار کرده اند. نمیدانم چرا، اما بسیار دوست میداشتم خود شما نیز با آن بزرگواری که از شما سراغ دارم، به دیدار خانواده ام قدم رنجه می فرمودید، به آنها دلداری می دادید و به آنان می فرمودید که: فلانی -نوری زاد- درست در روزهای بحرانی، با برنامه های تلویزیونی اش، با نوشته هایش، برای منِ رهبر که در معرض تهاجمات طوفانی این و آن قرار گرفته بودم، به میان آمد و از من سخت جانبداری کرد. امروز او در زندان است؛ به خاطر انتقاد از من! او باید در زندان ادب شود. همسر و فرزندانش توسط بازجوهای بیسواد و بی ادب و تندخو به ناسزا گرفته شوند و خود او به تلخ ترین شکل ممکن به ورطه ی تهدید و تحقیر و ضرب و شتم درافتد. اما این دلیل نمیشود که منِ رهبر قدر زحمت های پیشین او را ندانم و به خانواده اش سر نزنم. یا اگر خود به دیدار آنان نروم، نماینده ام را نیز به این منظور به سراغشان نفرستم.

رهبر گرامی، چشم انتظاری خانواده ی من، برای تماشای جمال مبارک شما و رویت نماینده ی شما به جایی نرسید. لابد؛ در این گردونه، آدمها، تاریخ مصرف دارند. که اگر به سر رسیدند، مثل دستمال آلوده، باید به دور انداخته شوند. اما گرایش من و امثال من به شما، گرایش به شخص خامنه ای نبوده و نیست. ما، در جمال اندیشه های شما، افق های گمشدهی آرزوهای شریف مردم خویش و مردم جهان را می دیدیم. یادم هست این اواخر، وقتی تلاش کردم به دیدار شما بیایم و آقای حسین محمدی -از دفتر شما- ماهها مرا به امروز و فردا وعده می داد، در نامه ای به او نوشتم: من از خود خامنه ای، به خدای خامنه ای پناه می برم! و دیگر سراغی از شما نگرفتم. و شما نیز! چرا که دانستم شما از محاصره ی آدمهای جاهل، از تماشای افق آرزوهای مردم باز مانده اید. من میخواستم در آن ملاقاتهای احتمالی، همین نگرانیها را با شما بگویم. اما گویا محاصره کنندگان شما از صراحت سخن من و از اندیشهی من آگاه بودند. همین آقای حسین محمدی، بعد از دیدار اعضای انجمن قلم با حضرتعالی، که حقیر نیز یکی از آنان بود، به من گفت: آقای نوری زاد، من، قربه الی الله از شما میترسم. ترس او، از همان نشست پا گرفته بود که من، بی ملاحظه راجع به اعتیاد گسترده مردم و جوانان به مواد مخدر و آشوبی که در ساختار اجتماعی شهرهای کوچک و بزرگمان درافتاده به آشنا سخن گفتم.

اکنون اما چرا از زندان برای شما نامه مینویسم؟ برای اینکه هنوز ناباورانه، به شما، آری به شخص شما، امید بسته ام. باورم بر این است که: شما مگر برای این انشقاق بزرگ مردمان چاره ای بیندیشید. شما، امروز رهبر کدام مردمید؟ من مردم فراوانی برای شما نمی بینم. رهبری، آن هم بر حداقل مردم، که غرورآفرین نیست. مبادا من و شما را ازدحام مردمی که به استقبال یک مسئول و یا خود جنابعالی می آیند، بفریبد. شما اگر به دیگر افراد مشهور هم اجازه ی سخنرانی و حضور در کشورتان بدهید، غوغای مردمان ما فزونی خواهد گرفت. اجتماع فراوان این مردم، هیچگاه قابل استناد نبوده و نیست. امروز شما بر کشوری رهبری می کنید که مردمش از دست رفته است. کشوری که در گردونه ی چه کنم های بسیاری گرفتار است. کشوری که اتحاد و یکپارچگی اش، به دست خود شما و اطرافیان شما، به حاشیه رفته است و نگرشی قلیل و تنگ به میدان آمده. نمی دانم امسال را سال چه نامیده اید. شنیده ام که به کوشش و تلاش در آن اشاره شده است. این نامگذاری، نشان میدهد که بعضاً مشاوران شما، افراد صادق و کارآمدی نیستند. من و همه، آنجا به شما آفرین می گفتیم که امسال را سال آشتی ملی می نامیدید و خود برای این پیوند مبارک اما دشوار و سخت، پیشقدم میشدید.

اگر کوشش و تلاش برای شما مهم است، از انرژی آن در آشتی ملی باید بهره ببرید.

رهبر گرامی، میدانم سخنان ناگوار من چه بسا تلخ و آشوبنده باشد. اما بیایید سخن تلخ و صادقانه مرا، بر شیرینی سخن چاپلوسانه ی کسانیکه شما را احاطه کرده اند، ترجیح دهید. جامعه ی ما، در جوار یک انفجار بزرگ است. دیگ جوشانیست که ما به خاطر آزار از خروج پرسروصدای بخار آن، چوب کبریتی در سوپاپ آن فرو کرده ایم. من با همه ی اطمینانی که سابقاً در جانبداری از شما مینوشتم، اکنون نیز در جانبداری از شما مینویسم: ما، به روزهای پایانی فرصت آزمون خویش رسیده ایم. روزهایی که دست تقدیر، سنتهای ناب و حتمی خدای متعال، ما را از گردونه ی امتحان به در می برد. امتحانی که در این سی سال فرصت، جز خراش و خرابی با ما نبوده است. ما و شما؛ مردم خویش را از دست داده ایم. اگر سکوت و آرامشی در آنان میبینید به ضرب زور و اسلحه است. اگر باور ندارید به یک آزمون خیالی تن در دهید. به دو کشور ایران و مثلاً سوئد یا کانادا یا حتی مالزی اعلام میکنیم که مردم این دو کشور، یک روز، فقط یک روز پلیس و بسیج و اسلحهای بر سر نخواهندداشت و آزادند که هرچه میخواهند انجام دهند. فقط طی یک روز. تصور میکنید در پایان این یک روز؛ کشور ما و شما چگونه خواهد بود؟ و کشورهای دیگرچطور؟ قصد من از این مقایسه، مجیزگویی از غرب یا سایر کشورها نیست. بلکه میخواهم به شکنندگی آرامش و سکوت دروغین جامعهی خویش اشاره کنم.

رهبر عزیز! من و بسیاری، هنوز دوستدار شما و سرنوشت کشور خویشیم. به رهبری شما بر مقدرات کشور ایمان داریم. ما دوست داریم با رهبری شما به افقهای مبارک دست ببریم. اما شما ظاهراً این اشتیاق را طالب نیستید. بعضاً مشاوران و دوستان ناآگاهی شما را در محاصره ی خود گرفته اند، به شما اطلاعات و آمار نادرست میدهند. و از زبان شما سخن غیرواقع برمی آورند. دوستانی همچون آقای شریعتمداری کیهان، که اطمینان دارم آنگاه که همه از اطراف شما پراکنده شدند و شما و او در یک جزیره تنهایی تنها ماندید، او درجانبداری غلیظ از شما، به مخالفت با خود شما برخواهد خواست!

برخلاف ظاهر تلخ نوشته ام، با صدای بلند و آوازی که همه ی هستی را درنوردد اعلام میدارم که: ما شما را دوست داریم و به پایان خوب سرنوشت شما سخت علاقهمندیم. مرا و ما را باور کنید. حتی در خیال احتمال دهید که ما درست میگوییم. این احتمال هیچ هزینهای برای شما ندارد. در خیال خود باور کنید که دوستان خوب شما، فراتر از شما، و در صنفی که انگ دشمن بر پیشانی آحادش خورده است، غم شما را میخورند و مضطربانه علاقمند درخششِ نابِ شما در این روزهای پایانی آزمون الهیاند و با شجاعت تمام، شجاعتی که من شخصاً در شما باور دارم، امسال را سال آشتی ملی اعلام کنید و از ملامت هر ملامتگری نهراسید. که خدا شما و ما را کفایت میکند. خدایی که دست خود و دست مردم را در دست شما می نهد. یاعلی!

فرزند شما: محمد نوری زاد. اوین بند۲۴۰- سلول۵۷


 


امروز: دادگاه متهمان کهریزک در آستانه صدور حکم قرار دارد و حکم قصاص سه نفر از متهمان این پرونده قطعی شده است.

طبق آنچه سایت اصولگرای «فردا» نوشته طبق شنیده هایش منتشر کرده است ، دادگاه متهمان بازداشت‌گاه کهریزک به مرحله صدور حکم رسیده و ظاهرا برای سه نفر از آنها حکم قصاص صادر شده است .

بر این اساس، دو نفر از محکوم شدگان به قصاص از افسران نیروی انتظامی و یک نفر دیگر از اراذل و اوباشی است که از قبل در کهریزگ بازداشت بوده است.

بازداشتگاه کهریزک به دستور رهبر انقلاب در اولین روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری تعطیل شد و با شکایت بازداشت شدگان آسیب دیده و خانواده های کشته شدگان در آن محل، تعدادی از پرسنل اعم از درجه دار و افسر به عنوان متهم بازداشت شدند.

رهبر انقلاب بارها در ماه‌های اخیر در مورد پیگیری پرونده جنایات کهریزک و کوی‌دانشگاه تاکید کرده‌اند.


 


امروز: ساعتی پس از آنكه وزیر اطلاعات ممنوع‌الخروج بودن سیدمحمد خاتمی را تكذیب كرد، محمدرضا تابش رئیس فراكسیون خط امام(ره) كه از بستگان خاتمی است، به تشریح روال اعلام خبر ممنوع‌الخروجی خاتمی پرداخت و با تقدیر از اعلام موضع وزیر اطلاعات، از او خواست تا كسانی را كه مواضع و تصمیمات نسنجیده خود را به جای تصمیم نظام تلقی می‌كنند و هزینه‌هایی را به نظام تحمیل می‌كنند، شناسایی كند.

نماینده اردكان در گفت‌وگو با ایلنا، از موضع وزیر اطلاعات در اعلام نظر راجع‌به عدم ممنوع‌الخروجی سیدمحمد خاتمی تشكر كرد و گفت: البته شایسته بود كه دولت محترم زودتر نسبت به این مساله واكنش نشان می‌داد.

تابش كه مردم را محرم می‌دانست و اعلام می‌كرد افكار عمومی باید در جریان این مساله قرار بگیرد به شرح آنچه كه از روز چهارشنبه هفته گذشته مبنی بر ممنوع‌الخروجی خاتمی رخ داده بود پرداخت و گفت: ابتدا علائمی از سوی برخی بخش‌های نظامی و امنیتی پیش از سفر خاتمی ارائه شد، مبنی بر اینكه ممكن است از سفر ایشان ممانعت به عمل آید.

سپس روز چهارشنبه یك مقام مسوول در یكی از نهادها طی تماسی با دفتر آقای خاتمی اعلام كرد كه از سفر ایشان به ژاپن ممانعت می‌شود.

به گفته وی این مقام مسوول توصیه كرده بود كه خاتمی شخصا از این سفر اعلام انصراف كند، تا مبادا در مبادی خروجی كشور برخوردی خلاف شان ایشان صورت بگیرد و از سفرشان ممانعت شود و گذرنامه‌شان ضبط شود.

وی به نقل از رئیس‌جمهور پیشین كشورمان گفت: آقای خاتمی گفتند چون این مساله را یك مرجع رسمی اعلام نكرده است، بنده برنامه سفرم را لغو نمی‌كنم.

تابش ادامه داد: روز پنجشنبه یكی از مسئولان نیروی انتظامی طی تماس تلفنی مودبانه به بنده گفتند كه به آنها ابلاغ شده آقای خاتمی ممنوع‌الخروج هستند.

وی افزود: ایشان از من خواستند تا برای رعایت شان آقای خاتمی از ایشان بخواهیم كه به این سفر نروند.

نماینده اردكان با بیان اینكه از وی در مورد مرجع و علت این دستور سوال كرده است، تصریح كرد: اما ایشان به من گفتند كه ما مجری هستیم.

وی تصریح كرد: انتقال این مساله سبب شد تا برای رعایت شان آقای خاتمی و پرهیز از مواجهه با تصمیمات مسئولین، ایشان از سفر به ژاپن منصرف شوند. البته از روز شنبه سعی كردیم پیگیری كنیم كه این تصمیم گیری از جانب چه مرجعی بوده است.

تابش با بیان اینكه این پیگیری‌ها سبب شد كه خوشبختانه سردار كوثری در مصاحبه‌ای ولو با ادبیاتی نامناسب كه دون شان یك یادگار دفاع مقدس بود،اعلام كنند كه آقای خاتمی ممنوع‌الخروج نیست.

به گفته وی روز گذشته منوچهر متكی وزیر امور خارجه نیز در حاشیه نشست كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در پاسخ به سوال یكی از نمایندگان گفته بود كه گذرنامه سیاسی آقای خاتمی را همانند روال قبل تحویل ایشان داده‌ایم و اطلاعی از ممنوع‌الخروج بودن ایشان نداریم.

تابش یادآور شد: بروجردی رئیس كمیسیون امنیت ملی نیز طی صحبتی با رئیس قوه قضائیه، این پاسخ را از آیت‌الله لاریجانی شنیده بودند كه قوه قضائیه اقدامی برای ممنوع‌الخروجی ایشان نداشته و مداخله‌ای در این امرنداشته است.

وی با استقبال از سخنان وزیر اطلاعات كه امروز اعلام كرده است خاتمی ممنوع‌الخروج نبوده، ادامه داد: بنده از ایشان استدعا دارم كه بررسی كنند چه عوامل و نهادهایی باعث این كار شده‌اند و چنین هزینه‌ای را به نظام تحمیل كردند؟ این نوع موضع‌گیری‌ها نه‌تنها به بروز كدورت‌هایی در داخل نظام منجر می‌شود، بلكه به وجهه نظام در انظار جهانیان آسیب می‌رساند. چون اصلا به صلاح نیست كه اعلام شود از سفر رئیس‌جمهور 8 ساله ایران ممانعت شده است.

رئیس فراكسیون خط امام(ره) در پایان، اظهار داشت: اگر مشخص شود كه چه كسانی افكار و تصمیمات خود را به حساب نظام می‌گذارند و نظام را در عرصه خارجی به چالش می‌كشند و تفرقه، تشتت و كدورت را در داخل نظام ایجاد می‌كنند؛ از بسیاری از تصمیمات نسنجیده كه هزینه‌های گزافی را همچون مسائل پس از انتخابات به نظام تحمیل كردند، رمزگشایی خواهد شد.


 


امروز: خانواده عرب سرخی صبح امروز موفق شد نیم ساعت با وی ملاقات کابینی داشته باشد.

فاطمه عرب سرخی در گفت و گوی کوتاهی با جرس ضمن بیان این خبر از روحیه بالا و ایستادگی و مقاومت عرب سرخی گفت.

در این دیدار علاوه بر همسر و فرزندان ، دو خواهر و مادر فیض الله عرب سرخی که داغ دو شهید را بر دل دارند نیز حضور داشتند.

فاطمه می گوید با توجه به فقدان عموهایم مادر بزرگ وابستگی عجیبی به پدرم داشت که این روزها ایشان ایام سختی را می گذرانند.

وی با اشاره به رنجی که مادر بزرگ در غم از دست دادن پسرانش دارد، می افزاید: پس از ملاقات خیلی حال ایشان خراب می شود و تصور اینکه فرزندش بعد از سالها مبارزه و مجاهده باید پشت میله های زندان باشد برای وی قابل درک نیست.

فاطمه می گوید: هر دفعه شرایط را سخت تر از قبل می کنند. پیشتر امکان ملاقات حضوری بود ولی حالا فقط می توان از طریق تلفن با ایشان صحبت کرد که با توجه به کوتاه بودن زمان، حتی فرصت برای یک احوالپرسی ساده هم نمی ماند.

دختر عرب سرخی که گویی هنوز پس از ماهها نتوانسته با این وضعیت کنار بیاید، حداقل خواسته اش این است که پدرش را نه از پشت کابین بلکه رو در رو ببیند و دست کم بتواند هفته ای یکبار گرمی آغوش پدر را تجربه کند.

گفتنی است این خانواده هر هفته چهار شنبه ها می توانند برای مدت 30 دقیقه با عرب سرخی ملاقات کابینی داشته باشند.

از آنجا که حکم عرب سرخی قطعی نیست و بنوعی وی هنوز در بازداشت بسر می برد، هنوز امکان ملاقات حضوری برایشان فراهم نشده و نحوه دیدارها در اختیار بازجویان است.

فیض‌الله عرب سرخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی كه چند روز پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری دوره دهم باز داشت شد، 16 فروردین با تودیع وثیقه از زندان آزاد شد.

در طی مدت کوتاه آزادی وی پذیرای میر حسین موسوی، خاتمی، کروبی، سید هادی خامنه ای، تاج زاده، میر دامادی ، ابطحی و سایر اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت، دانشجویان و اصلاح طلبان بود.

گفتنی است این فعال سیاسی اصلاح طلب به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام از سوی دادگاه بدوی به 6 سال حبس تعزیری محكوم شد كه هنوز حكم قطعی وی از سوی دادگاه تجدیدنظر صادر نشده است.
عرب سرخی 21 فروردین پس از تنها پنج روز مرخصی با بدرقه دوستان و خانواده به اوین بازگشت.


 


امروز: وزیر اطلاعات گفت:خاتمی ممنوع الخروج نیست.

به گزارش ایلنا حجت‌الاسلام حیدر مصلحی در حاشیه جلسه هیات دولت امروز در جمع خبرنگاران در خصوص خبر ممنوع الخروج شدن سید محمد خاتمی رئیس‌جمهور سابق كشورمان گفت: آقای خاتمی ممنوع الخروج نشده است.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینكه آیا وزارت اطلاعات مهدی هاشمی را ممنوع الخروج كرده است گفت: ممنوع الخروج اشخاص دست قوه قضاییه است و هرگاه كه این دستگاه حكم جلبی صادر كند این كار صورت خواهد گرفت.

وی ادامه داد: در حال حاضر حكم جلب مهدی هاشمی در دست داریم اما وقت آن برسد نسبت به دستگیری وی اقدام خواهیم كرد.

مصلحی در خصوص انهدام یك باند تروریستی در كردستان نیز گفت: بحمدالله افرادی كه در بحث ترور شیخ الاسلام درگیر بودند در همان زمان یك هفته بعد از شهادت، یك گروه آنها منهدم شد و انهدام گروهك تروریستی اخیر نیز باقی مانده همانگروه بود كه با برنامه‌ریزی صورت گرفته شده كل گروه منهدم شد.

وی تاكید كرد: این گروه تروریستی در اوایل انقلاب شكل گرفته و مبادرت به اقدام تروریستی می‌كردند.

وزیر اطلاعات در خصوص اظهارات مقامات ایتالیایی مبنی بر اینكه معصومی نژاد از نیروهای امنیتی ایران است گفت: خیر آنها دروغ گفتند وآقای معصومی نژادفقط یك خبرنگار بوده است.

وی در خصوص پرونده ریگی نیز گفت: در زمان مناسب اطلاعات بیشتر به اطلاع مردم خواهد رسید.


 


امروز: آيت الله العظمي صانعي در ديدار اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران(پردیس کرج) با ایشان اظهار داشت: «متأسفانه امروز عده اي اسلام را براي زندگي شخصي خودشان، براي پست و رياستشان و براي مقاصدشان مي خواهند و دين را در خدمت خودشان گرفته اند به جاي اين که به دين خدمت کنند.»

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله صانعی، اين مرجع عالي قدر افزود: «من چند سال قبل هم هشدار دادم که خطر دروغ گويي جدي است. اما امروز اين معضل به آن جا رسيده که برخی افراد آن چنان در دروغ گویی بی پروا و بی تقوا شده اند که دروغ و خيانت بودن آن را همگان می دانند و می فهمند، و تا امکان دروغ گويی باشد اصلا راست نمي گويند. اين مسائل جاي تأسف دارد، براي ما و شما جاي تأسف دارد براي کسي که شهيد داده و براي حفظ نظام و انقلاب فداکاري کرده، جاي تأسف دارد و البته براي کساني که اسلام و دين و سعادت مردم برايشان مطرح نيست قضيه روشن است.»

ايشان افزود: « متأسفانه امروز در اين مملکت کار به جايي رسيده است که خيلي راحت به بزرگان انقلاب و حتي بيت امام اهانت مي شود و کسي هم مانع نمي شود.»

اين مرجع عالي قدر در بخش ديگري از سخنان خويش به دانشجويان گفت: «تا مي توانيد تبليغ کنيد که اسلام عالي ترين دين است، فرهنگي را که به آن معتقديد، يعني فرهنگ اسلام، جمهوري اسلامي و قانون اساسي اي که مردم به آن رأي دادند ترويج و تبليغ کنيد و از آن دفاع کنيد، نه قانون اساسي اي که بعضی از آقايان تفسير کرده اند اما در اين راه بايد توجه داشت که هزينه ها را کم کنيد و نبايد فضا و شرائط به گونه اي شود که ظالمان تصور کنند ظلم يک امر شايسته شده است و آن ها توانسته اند مظلوم را سر جاي خود بنشانند.»

ايشان در ادامه با بيان اينکه عده ای با طرح برخی مسائل در سطح جامعه درصددند که برای سلب مسئوليتشان در رابطه با انجام وظايف قانونی بگويند با دعا خواندن مشکلات حل می شود گفت: «دعا يعنی خواستن از خداوند، و خواستن منحصر به لفظ نمی باشد بلکه دعا يعنی خواستن با علم و عمل و سعی و تلاش؛ پس در حقيقت دعا سبب علم و تلاش و عمل است و بايد علاوه بر خواندن ادعيه در حل مشکلات سعی و کوشش نمود.»

ايشان در پايان با اظهار تأسف از بگير و ببندها و صدور برخي احکام قضايي براي متهمان حوادث پس از انتخابات افزود: «درکنار پيشرفت هاي حيرت آور دنيا، ما امروز مي خواهيم مسائل را با زنداني کردن دانشگاهيان، فرهيختگان، ارباب جرائد، افراد عادی و...، اخراج اساتيد ودانشجويان، بستن روزنامه ها، ممنوع الخروج نمودن افراد و بي مهري به فرزندان امام و انقلاب حل نماييم، اگر اينها ضد انقلابند و زندانها از اين ها پر شده، پس انقلابي کيست؟ رجال اين مملکت را ضد انقلاب معرفی کردن و آن ها را زنداني نمودن قطعاً کارها را درست نمي کند و مشکلات را رفع نمی نمايد، بلکه مسائل و مشکلات را پيچيده تر می کند.»

شايان ذکر است که در ابتداي اين ديدار، يکي از دانشجويان به نمايندگي از جمع به بيان دغدغه هاي موجود در فضاي عمومي دانشگاه ها به شرح ذيل پرداخت:
1- خطر دين گريزي در ميان دانشجويان پس از حوادث انتخابات دهم رياست جمهوري با توجه به برخي عملکردها؛
2- برخورد امنيتي با دانشجويان و اساتيد؛
3- ترويج فضاي تهمت، دروغ و تخريب خصوصاً نسبت به ياران امام و انقلاب؛
4- سهل انگاري مسئولين قضايي در برخورد با عوامل حادثه کوي دانشگاه و کهريزک.


 


امروز: آیت‌الله اكبر هاشمی رفسنجانی در دیدار با جمعی از مدیران و اعضای هیات مدیره موسسه خیریه فرهنگی حضرت جوادالائمه (ع) یزد، مردم این استان را انسان‌های نجیب، زحمت‌كش، قانع،‌ پركار و مبتكر خواند و با اشاره به این‌كه این صفات جزء نیازهای اساسی حال حاضر كشور است، تصریح كرد: مردم استان یزد تجربه بسیار خوب و موفقی در حاشیه كویر دارند و توانسته‌اند اقتصاد، فرهنگ، اعتقاد و انسان‌های سالمی را بپرورانند.

وی بزرگان و علمای این استان زرخیز را سرمایه‌های بی‌بدیل نظام اسلامی خواند و با اشاره به وجود علمایی چون آیت‌الله سیدروح‌الله خاتمی و شهید محراب آیت‌الله صدوقی، تكریم و بزرگداشت مفاخر بلاد را ركن اساسی حفظ اعتقاد و اعتماد مردم دانست و گفت: اهانت به علما و بزرگان كشور از سوی هر فرد و گروهی، ظلم به نظام و انقلاب است و با هیچ منطقی قابل توجیه نیست.

رییس مجلس خبرگان رهبری یكی از وظایف مهم موسسات خیریه را جلب رضایت مردم در زمینه‌های گوناگون دانست و گفت: انقلاب و نظام اسلامی بر دوش مردم شكل گرفته و جنگ و سازندگی و توسعه كشور با كمك و یاری مردم به ثمر نشست، لذا جلب رضایت و اعتماد مردم به نظام و انقلاب مهمترین خدمت این موسسات به كشور می‌تواند باشد.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به این‌كه ما حتما باید اتكاء به مردم را در تمام مراحل انقلاب و نظام حفظ كنیم، گفت: یكی از مهمترین اهداف نظام و انقلاب اسلامی حمایت از مردم و در كنار مردم بودن بوده است.

هاشمی رفسنجانی با اشاره به اقدامات فرهنگی، هنری، آموزشی، دانشگاهی و عام‌المنفعه موسسه خیریه جوادالائمه (ع)، سبقت در امور خیریه را ركن اساسی دین مبین اسلام خواند و گفت: در اسلام هیچ چیز بیشتر از خدمت بی‌منت به مردم نزد خداوند اجر و ثواب ندارد. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به ابعاد آموزشی و دانشگاهی این موسسه و سایر موسسات عمومی و خصوصی اشاره كرد و افزود: بالا بردن سطح علم و دانش فرزندان این مرز و بوم از نیازهای كنونی ایران اسلامی و پایه و اساس پیشرفت و توسعه كشور است.

رییس مجلس خبرگان رهبری اقدامات و فعالیت‌های موسسات خیریه را خدمتی بی‌منت توصیف كرد و گفت: بسیاری از ابعاد فعالیت‌های موسسات خیریه جزو وظایف دولت‌ها است كه این موسسات صادقانه و با حسن نیت قدم در این راه می‌گذارند و لذا بر دولت‌ها واجب است به هر نحو ممكن به كمك و یاری خیران كشور بشتابند.

هاشمی رفسنجانی امور خیریه را زنده نگاه دارنده جوامع توصیف كرد و گفت: لطف و بركت خداوند به واسطه وجود امور خیریه در جامعه گسترش می‌یابد و بخشی از گناهان امت‌ها به واسطه امور خیریه بخشیده می‌شود.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام جوانان را سرمایه‌های اصلی كشور و نظام خواند و گفت: مهمترین شكل مطالبه جوانان در زمینه آموزش عالی است و در این زمینه موسسات آموزش عالی عمومی، خصوصی و خیریه نقش كارساز به عهده دارند. در ابتدای این دیدار غلامعلی سفید رییس هیات مدیره و مدیرعامل و نیز سیدمحمد دعایی عضو هیات موسس و امناء موسسه خیریه فرهنگی جوادالائمه (ع) به همراه برخی دیگر از مسئولان آن، گزارشی از فعالیت‌های گوناگون این موسسه در زمینه‌های فرهنگی، هنری، آموزشی و دانشگاهی در سطح استان یزد را ارائه كردند.


 


امروز: در پی اظهارات کذب حجت الاسلام سبحانی نیا، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در گفت وگو با خبرگزاری فارس مبنی بر ارتباط سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با سفارت خانه های خارجی و اعتراف اعضای بازداشت شده سازمان به رابطه با کشورهای بیگانه و اخذ کمک از آن ها، سخنگوی سازمان در گفت وگویی ضمن تکذیب این اظهارات گفت: ما به آقای سبحانی نیا این فرصت را می دهیم که هر چه سریع تر سخنان خود را تکذیب و یا اصلاح کند، در غیر این صورت موضوع را از طریق مراجع قضایی پیگیری خواهیم کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان، آرمین در این گفت وگو با اشاره به اینکه ادعاهای گزاف این راهیافته مجلس هشتم بیانگر نابرابری فاحش حاکمان و شهروندان در برابر قانون است گفت: مسئولان ما تصور می کنند صرفاً به دلیل قرار داشتن در موضع حکومت و برخورداری از تریبون در جایگاه حق مطلق نشسته اند و می توانند بدون ترس و واهمه از پیگرد قانونی هر دروغ و تهمت و افترایی را متوجه منتقدان خود کنند. اما شهروندان اگر انتقادی را متوجه حاکمان یا عملکرد ایشان کنند باید بازداشت و حبس و محکومیت را به اتهام تضعیف نظام و تشویش اذهان عمومی به جان بخرند.
وی افزود: به گمان من این مشکل یعنی مشکل عدم برابری شهروندان در برخورداری از حقوق اساسی و حقوق شهروندی مهم ترین مشکل نظام و جامعه ماست که رابطه میان حکومت و ملت را دچار اختلال و کشور را در گیر بحران کرده است.
سخنگوی مجاهدین انقلاب با بیان اینکه طی ماه های اخیر همگان شاهد بوده اند که فاحش ترین اکاذیب و افتراء ها از تریبون های مختلف به ویژه سخنرانی ها و میز گردها و مصاحبه های صدا و سیما نثار مخالفان و منتقدان شد، بدون آن که به آن ها اجازه دفاع و یا پاسخ داده شود، خاطر نشان کرد: تصور کنید اگر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران مقابله به مثل کرده طی اطلاعیه ای رئیس و معاون و یا اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس را متهم به جاسوسی و رابطه با بیگانان کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
وی افزود: به رغم التزام اکید به موازین قانونی، پروانه فعالیت سازمان توقیف و برادران ما را به شش سال حبس و ده سال محرومیت از حقوق اجتماعی و سیاسی محکوم می شوند، لابد اگر چنین اطلاعیه ای صادر کنیم باید در انتظار اعدام باشیم.
آرمین گفت: متهم کردن پاکترین و صادق ترین مبارزان راه استقلال و آزادی این کشور که از سخت ترین آزمون های مبارزه در دوران قبل و بعد از انقلاب سربلند بیرون آمده اند، به رابطه با بیگانه و دریافت کمک از سفارت خانه های برخی از کشورها، آن چنان زشت و سخیف است که حتی نمی توان گوینده آن را به دروغ گویی متهم کرد، زیرا چنین ادعاهای گزافی تنها از یک ذهن بیمار و مشوش ساخته است.
سخنگوی سازمان با اشاره به مدعای دروغ سبحانی نیا مبنی بر اینکه کمیسیون امنیت ملی مجلس در این خصوص دیداری با اعضای سازمان داشته است، ضمن تکذیب این ادعا تأکید کرد: ما ایشان و دیگر راهیافتگان مجلس را اساساً نماینده مردم نمی دانیم چه برسد که با ایشان به گفتگو بنشینیم. ما به آقای سبحانی نیا این فرصت را می دهیم که هر چه سریع تر سخنان خود را تکذیب و یا اصلاح کند، در غیر این صورت موضوع را از طریق مراجع قضایی پیگیری خواهیم کرد.
وی افزود:به هر حال این شکایت و نحوه رسیدگی به آن می تواند آزمون دیگری برای قوه قضائیه و نشاندهنده میزان برخورداری منتقدان حکومت از حقوق شهروندی باشد.
سخنگوی سازمان با اشاره به احکام قضایی اخیر، توقیف پروانه احزاب و تطیل ساختن مطبوعات گفت: محکومیت آقایان تاجزاده، میردامادی و سلیمانی اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و حزب مشارکت به شش سال زندان و ده سال محرومیت از حقوق اجتماعی و کلیه فعالیت های سیاسی و مطبوعاتی درست همزمان با توقیف پروانه فعالیت این دو تشکل سیاسی و توقیف روزنامه تازه آزاد شده بهار تصویر روشنی از ماهیت و علل حوادث ماه های اخیر به نمایش می گذارد.
وی افزود: این احکام و اقدامات بیانگر این حقیقت است که اتهامات براندازی و اقدام علیه نظام و ... تنها بهانه هایی برای خارج کردن منتقدان و مخالفان از عرصه سیاسی کشور است. واقعیت این است که مشکل اصلی حاکمان کنونی آزادی بیان و وجود منتقد در این کشور است. آقایان تاب تحمل منتقد و مخالف را ندارند از این رو می کوشند با تعطیلی و انحلال احزاب و نهادهای مدنی مستقل و محروم کردن مخالفان خود از فعالیت حزبی، سیاسی و حتی نوشتن مقاله و ... عرصه سیاسی کشور را از وجود مخالفان و منتقدان پاکسازی کنند.
آرمین گفت: نحوه اداره انتخابات، برخورد با اعتراضات آرام مردمی علیه نتایج انتخابات، صدور احکام عام دستگیری گسترده قبل از برگزاری انتخابات، بازداشت های گسترده فعالان سیاسی بلافاصله پس از برگزاری انتخابات و پیش از اغتشاشات، بستن و پلمب دفاتر مرکزی و ساختمان های وابسته با احزاب منتقد و توقیف پروانه فعالیت آن ها، توقیف مطبوعات مستقل و تعطیلی انجمن های دانشجویی و محکوم کردن فعالان سیاسی و مدنی مستقل و منتقد به حبس های طویل المدت و ... گویای پروژه ای از پیش طراحی شده به منظور یکسره کردن کار مخالفان و منتقدان و تعیین تکلیف عرصه سیاسی کشور است.
سخنگوی سازمان در خاتمه ضمن محکوم کردن احکام ناعادلانه صادره علیه آقایان تاجزاده، میردامادی و سلیمانی و دادن هشدار نسبت به اینکه ادامه این روند، کشور را به سرعت به سوی انسداد و تصلب سیاسی پیش خواهد برد گفت: تأکید می کنیم تجربه ماه های اخیر و بلکه تجارب مشابه در تاریخ معاصر ایران و کشور های مختلف جهان بیانگر این واقعیت است که این اقدامات هیچ اثری در کاهش مخالفت ها و انتقادات نداشته و تنها اثر آن منتفی کردن راه های عقلانی برای حل مسالمت آمیز مشکلات و فراهم آوردن زمینه های اعتراضات خشونت بار و واکنش های رادیکال است.
وی افزود: ما دلسوزانه به حاکمان کنونی توصیه می کنیم هر چه سریع تر در ادامه این روند بدفرجام و نامبارک تجدید نظر کرده و در صدد جبران و اصلاح اقدامات گذشته خود برآیند.


 




امروز: فراکسیون محیط زیست و توسعه پایدار تاثیر امواج الکترومغناطیسی بر سلامت افراد را بررسی کرد.

به گزارش خانه ملت، جلسه فراکسیون محیط زیست و توسعه پایدار عصر روز دوشنبه در مورد تاثیرات امواج الکترومغناطیسی بر سلامت انسان و نیز محیط زیست و اکوسیستم انسانی با حضور رئیس سازمان محیط زیست و برخی از مسئولان دستگاههای اجرایی و مدیران NGO ها تشکیل شد.

محمدرضا تابش رئیس فراکسیون محیط زیست و توسعه پایدار مجلس در ابتدای این جلسه گفت: باتوجه به برخی ناهماهنگی ها جهت تشکیل جلسه امروز دو موضوع بررسی محیط زیست و اکوسیستم انسانی و نیز تاثیر پارازیت بر سلامت انسانی همزمان تشکیل می شود.

رئیس فراکسیون محیط زیست با اشاره به تاثیر امواج الکترومغناطیسی بر سلامت افراد تاکید کرد: بررسی پارازیت بر سلامت انسان باید بدون سیاسی کاری پی گیری شود.

وی با بیان اینکه باتوجه به اینکه بنده فردی سیاسی هستم اما در کار تخصصی خود کار سیاسی را دخالت نمی دهم گفت: NGOها باید از کار سیاسی دوری کنند، این گروهها اگر کار تخصصی خود را دنبال می کردند و به دنبال کار سیاسی نبودند هیچگاه به این مرحله نمی رسیدند.

تابش تاکید کرد: لزومی ندارد همه مسائل با دید سیاسی دیده شود.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: بررسی اثرات امواج الکترومغناطیسی بر سلامت انسان را فراکسیون محیط زیست آغاز نموده و به موازات آن باید مرکز پژوهشهای مجلس و کمیسیون بهداشت و درمان مجلس آنرا ادامه دهند.

رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس در ادامه با اشاره به محیط زیست و اکوسیستم انسانی به برخی دغدغه های دوستداران طبیعت و محیط زیست اشاره کرد و گفت: علی رغم تاکید قانون بر ارزیابی های زیست محیطی طرحها و پروژه های بزرگ تولیدی و خدماتی شاهد هستیم که در مطالعات طرحهای ملی ارائه شده ملاحظات زیست محیطی در نظر گرفته نمی شود.

در عین حال طی نامه ای از معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری درخواست کرد که در دفترچه مطالعات اینگونه طرحها عنوان مطالعات و ارزیابی های زیست محیطی گنجانده شود و نتایج ارزیابی ها در تصمیم گیری راجع به چگونگی انجام طرحها و پروژه ها لحاظ شود.

تابش معتقد است: با اجرایی شدن این خواسته هم دغدغه دوستداران طبیعت و محیط زیست رفع خواهد شد و هم اسباب صیانت از این سرمایه های بی بدیل ملی فراهم خواهد آمد.

گفتنی است در این جلسه تصمیم گرفته شد تا سایت فراکسیون محیط زیست مجلس نیز فعال شود.


 




امروز: معصومه ابتكار رئیس كمیته محیط زیست شورای شهر تهران امروز به هر یك از حاضران در جلسه و خبرنگاران یك سیب سرخ هدیه كرد و آن‌را نماد سلامت و زمین پاك دانست.

به گزارش ایلنا، در دویست و هفتاد و چهارمین جلسه علنی شورای شهر تهران ابتكار تسهیلاتی را به مناسبت روز زمین پاك دیده بود و قصد داشت تا برنامه‌ای را اجرا كند كه در ابتدا با مخالفت چمران مواجه شد اما بالاخره توانست او را قانع كند.

چمران رئیس شورای شهر تهران در ابتدا به ابتكار اجازه نمی‌داد كه سیب‌های سرخی كه برای روز زمین پاك تدارك دیده شده بود تقسیم شود و می‌خواست كه در زمان خروج هر یك از اعضا این كار صورت گیرد اما ابتكار رئیس كمیته محیط زیست به تنهایی از صحن جلسه خارج شد و یك عدد سیب قرمز را درون پیش‌دستی‌های سبز رنگ قرار داد و برای خودش روی میز گذاشت، كه در این زمان سایر اعضا با ابتكار در مورد سیب صحبت می‌كردند.

سیب سرخ درون پیش‌دستی‌های سبز رنگ حواس اعضا را پرت كرد

ابتكار رئیس كمیته محیط زیست به حالت ایما و اشاره و بالاگرفتن سیب به چمران توضیح داد كه قصد انجام چه كاری را دارد و با بلند شدن از روی صندلی خود برای رئیس شورای شهر نیز یك عدد سیب سرخ آورد.

اگرچه فضای جلسه از رسمیت خارج بود و تمام اعضا بر روی سیب قرار گرفته درون بشقاب سبز متمركز بودند اما پورزرندی معاون مالی و اداری شهرداری تهران همچنان گزارش خود را ارائه می‌داد و سخنرانی می‌كرد غافل از اینكه حواس اعضای شورای شهر به جای دیگری معطوف بود!

در آخر با قانع شدن چمران، تمام سیب‌ها میان اعضای شورای‌شهر تهران پخش شد و ابتكار از تمام حاضران در جلسه خواست كه سیب خود را نخورند تا توضیحاتی را ارایه دهد و به بیادی كه قصد خوردن سیب را داشت هم تذكر داد و او را از این‌كار صرف‌نظر كرد.

كم‌طاقتی اعضای شورا برای خوردن سیب

اگرچه ابتكار از تمام اعضا درخواست كرد كه سیب را گاز نزنند اما پورزندی كه گویا طاقت نداشت شروع به خوردن سیب كرد و باعث خنده تمام اعضا شد.

ابتكار هم به دلیل كم‌طاقتی اعضا اصرار بر شروع صحبت داشت گفت: از بهترین نعمات خداوند كه شاهت بی‌نظیری به زمین دارد سیب است.

او از حاضرین در جلسه خواست تا سیب را همگی به 4 قسمت مساوی تقسیم كنند و ادامه داد: سه قسمت از زمین و این سیب آب دریا، اقیانوس و تالاب‌ها است و یك‌چهارم آن از خاك تشكیل شده است و بعضی از این یك‌چهارم هم از خاك غیرقابل زیست برای بشر تشكیل شده است.

چمران: شما كه در حال حاضر دستورالعمل آشپزی می‌دهید!

ابتكار مجدد بر نیمه همان یك‌چهارم اشاره كرد و ادامه داد: برش یك‌شانزدهم این سیب بخشی از خاك قابل بهره‌برداری برای كشاورزی است و با این‌كه این بخش بسیار محدود است اما ردپای انسان بر روی این بخش از زمین «اكولوژیك» بسیار گسترده است به طوری‌كه 20 كره زمین برای این بخش از تصرف انسان مورد نیاز است.

كه در این میان، چمران با قطع كردن صحبت‌های ابتكار به او گفت: شما كه در حال حاضر دستورالعمل آشپزی می‌دهید!

بیادی و طلایی خلاف مقررات عمل كردند!

رئیس كمیته محیط زیست شورای شهر تهران در این زمان پوست تكه یك‌شانزدهم را هم با چاقو در آورد و گفت: ‌این تكه همان خاك حاصل‌خیزی است كه 7 میلیارد جمعیت بیشتر از آن تغذیه می‌كنند.

در اثنای این گفته‌های ابتكار، مرتضی طلایی رئیس كمیسیون فرهنگ و اجتماعی شورای شهر در حال گاز زدن بر روی سیب خود بود!

ابتكار در ادامه سیب را زیباترین نماد برای روز زمین پاك دانست و چمران هم گفت: آقای طلایی و بیادی خلاف مقررات سیب را میل كردند!

اخطار شیبانی به شكیب و مسجد جامعی

شیبانی عضو شورای شهر تهران امروز در زمان تلاوت قرآن توسط بیادی با صدای بلند اعتراض كرد و گفت: یك ربع تاخیر! و از صندلی خود بلند شد و به كنار صندلی مسجدجامعی و شكیب آمد و با تكان دادن انگشت اخطار به آن‌ها گفت: نیم ساعت تاخیر داشتید.

او بعد از تلاوت قرآن خطاب به تمام اعضای شورای شهر گفت: اگر شورا برایتان اهمیت ندارد و می‌خواهید دیر بر سر جلسه حاضر شوید، دوره بعد كاندید شورا نشوید و اگر از جلسه آینده منظم نباشید از جای دیگری اقدام خواهم كرد!

چرخش sms دبیر، میان اعضای شورای شهر

در جلسه امروز شورای شهر در زمان بررسی دستور جلسه‌ها، دبیر عضو هیات رئیس شورا یك sms برای آباد، عضو شورا ارسال كرد و از او خواست تا این sms را به پروین احمدی نژاد هم نشان دهد و به این ترتیب این sms به دست ابتكار، كاشانی و ساعی هم رسید و همه در مورد این sms نامعلوم صحبت كرده و هیجان‌زده شده بودند.


 



*دوستان روزنامه شرق از من خواسته اند که برای سرمقاله دوشنبه شان چیزی بنویسم. این نخستین باری است که آنان چنین درخواستی از من کرده اند. اندیشیدم که چگونه می توان نکته جدی ای را در مجال کوتاهی گفت. نکته ای که در عین عقلانی بودن، از دل برآمده باشد تا موثر افتد. اول تصمیم گرفتم درباره طرح هدفمندسازی یارانه ها بنویسم.

داستانی که دو سال است ذهن مرا درگیر کرده و دو سه ماه است به گونه ای فعال در این باره گفته ام و نوشته ام. گفتم از این آخرین فرصت بهره ببرم تا آخرین ناگفته ها را بگویم. اما دیدم بخشی از دیدگاههایم را در مناظره با رئیس شورای رقابت گفته ام (که در روزنامه بهار ۲۵ فروردین چاپ شده است) و نکته های دیگرم در این باره را هم در مصاحبه ها و نوشته های دیگری آورده ام. پس آنچه درباره پیامدهای آسیبناک این طرح گفتنی بود و در توان ما بود را به اندازه کافی فریاد کرده ایم. و ظاهراً قرار بر این است که گوش شنوایی نباشد تا احتمالا کشور وارد یکی از خطیرترین و پرهزینه ترین تحولات دوران سی ساله خود شود. ما گفتیم و نوشتیم و فریاد زدیم و آن چه درباره پیامدهای اقتصادی و اجتماعی چنین طرحی می دانستیم و این که چنین طرح عظیمی نباید در چنین موقعیتی اجرا شود را گفتیم. اگر گوش شنوایی باشد همانها که گفتیم و نوشتیم کفایت می کند. اکنون دیگر چه باید کرد؟

در همین افکار بودم که یادم آمد بخشی از نقد خودم درباره طرح هدفمندسازی را در مهر ماه سال ۸۸ برای دکتر علی عرب مازار یزدی ـ دوست و همکارم و استاد اقتصاد دانشگاه علامه ـ گفته بودم و او تحلیل مرا نقدها کرد و چه مشفقانه و البته سخت نگران آینده کشور بود. او را ماههاست دستگیر کرده اند و هفته ها در سلول انفرادی زندانی بوده است بدون آن که اتهامش اعلام شود یا دادگاهی تشکیل شود.

دانشجویانش خواستند در اعتراض به دستگیری استادشان امتحان ندهند تا استاد محبوبشان را آزاد کنند. آنان را تهدید کردند، احضار کردند و برخی را حکم تعلیق دادند. همکارانش خواستند چیزی بنویسند و خواستار آزادی همکارشان شوند، آنان را بازنشسته و ممنوع التدریس کردند .

نمی دانم چه باید گفت، فقط می دانم از این شیوه ها، خیری و «توسعه» ای برای کشور بیرون نمی آید. نمی دانم چه باید کرد، فقط می دانم هیچ نظامی با زندانی کردن عالمانش راه به هیچ سرابی نمی برد. نمی دانم، فقط می دانم با تهدید و سرکوب و اخراج دانشجویان، هیچ دلی به سیستم بسته نمی شود. نمی دانم، فقط می دانم با این گونه فروکوفتن گروه های مرجع اجتماعی ـ مانند استادان، نویسندگان، هنرمندان، مراجع و ... تنها ابزارهای مدیریت و کنترل طبیعی اجتماعی از دست می رود و اگر روزی سنگی بر سنگی بغلتد، فقط با خشونت عریان می شود اوضاع را نگه داشت. نمی دانم، فقط می دانم سیستمی که مغزها را تحمل نمی کند، دل ها را نیز نمی رباید. نمی دانم، فقط می دانم سیستمی که اکثریت پروردگان خودش را فاسد و عامل بیگانه می داند و آن هم پروردگانی که با هزارگونه گزینش و در بهترین شرایط تولید کرده است، چگونه می تواند به پروردگانی که از این پس و در بدترین شرایط تولید می کند دل ببندد و اعتماد کند. نمی دانم، فقط می دانم برخی چیزها سرجای شان نیستند!

کدام نظامی را و کدام سیستمی را می توان دید که با این روش ها دوام آورده باشد و رشد کرده باشد؟ کدام سیستمی را می تواند دید که بهترین دست آوردهای خود را و بهترین نیروهای خود را ـ که با هزینه های فراوان و خون دل بی شمار رشد کرده اند، تربیت شده اند، آموزش دیده اند و به سرمایه انسانی تبدیل شده اند تا روزی به خدمت پویایی نظام درآیند ـ به جرم این که در نقد سیستم کوشیده اند به زندان بیفکند، و با وجود این شیوه ها، راه به جایی برده باشد؟

دکتر علی عرب مازار، به دانشجویانش درس «نظامهای اقتصادی» می داد. خوب است بازجویانش از او بخواهند تا در زندان برایشان «کلاس نظامها» بگذارد و برای شان بگوید که هر نظام اجتماعی برای پویایی، نیاز به گردش اطلاعات دارد، نیاز به فرایند بازخورد دارد و نیاز به نقد دارد تا بتواند مراحل «بهبود»، «اصلاح»، «انطباق» و «تحول» سیستمی را به خوبی از سر بگذراند وگرنه یا برای دهه ها در کودکی می ماند و به تکامل نمی رسد، یا به «تله بنیانگذار» در می غلتد که حاصلش چیزی جز استهلاک سیستمی و افول ویرانگر نیست (درباره پیامدهای «تله بنیانگذار» به تفصیل نوشته ام که به زودی در یکی از نشریات کشور چاپ خواهد شد).

خوب است بازجویانش از او بپرسند که منظور از بهبود و اصلاح و تحول چیست تا این استاد «نظامها» برایشان تشریح کند که «علم سیستم» مانند همه علوم دیگر، نظریه هایی دارد که بسیار تقویت شده اند و مانند قوانین فیزیک دقیق کار می کنند. برای شان بگوید که طبق این نظریه هر سیستم زنده ای، دوره عمری دارد از تولد تا مرگ، که در طول این دوره نخست رشد می کند، سپس به تکامل می رسد و آنگاه به کهولت پا می گذارد و سرانجام می میرد.

تنها یک سیستم پویا می تواند پیش از آن که به مراحل کهولت و مرگ برسد، خود را به سطح بالاتری ارتقا دهد و حیات جمعی تازه ای را تجربه کند. و آن سیستمی است که اجازه دهد فرایندهای «بهبود» شکل بگیرد و اگر نشد اجازه دهد فرایندهای «اصلاح» شروع شوند و باز اگر نشد اجازه دهد فرایندهای «انطباق» و «تحول» شکل بگیرند، در غیر این صورت باید منتظر کهولت باشد و مرگ سیستمی. اجازه دهند تا برای شان بگوید که عصر هاشمی «عصر بهبود» بود یعنی بهبود عملکردهای گذشته سیستم و چون به شکست کشانده شد، لاجرم «عصر اصلاح» آغاز شد و چون اصلاح به شکست کشانده شد، ناگزیر باید اجازه داد «عصر تحول» آغاز شود، در غیر این صورت باید منتظر استهلاک سریع انرژیهای حیاتی سیستم و نهایتا افول سیستمی بود.

برایشان بگوید که مهم ترین ابزاری که یک سیستم می تواند به کمک آنها ارتقا بیابید و خود را بهبود دهد یا اصلاح کند یا انطباق دهد، استفاده از اندیشه عالمان و توانایی نیروهای خلاق است. و در این مرحله عالمان علوم اقتصادی و اجتماعی بیشترین نقش را دارند. بازجویانش باید دریابند که امثال دکتر علی، کیمیای کمیابی هستند که باید دستشان را بوسید، چرا که عالم بی عمل نماندند و کوشیدند به اقتضای علم شان عمل کنند و موانع پویایی سیستم را فریاد کنند و برای آن راه حل بدهند و عقول را مجتمع کنند تا شاید از راهی به رهیافتی برسیم و از رهیافتی، راهبردی درآوریم و آیینه عملمان قرار دهیم. باید دست امثال دکتر علی را بوسید که بیکار ننشستند و نظامی را که برایش خون دل خوردند و در جبهه از آن دفاع کردند و آسیب دیدند، اکنون آستین بالا زده اند تا اصلاحش کنند، و کمر همت بسته اند تا به سوی پویایی برانندش. وگرنه باید منتظر کهولت های جانفرسا و ماندگی های طاقت سوز بود.

این ها شعر نیست. این ها بیان دیگری است از رنجی که کارگران مان در فروماندگی صنعت و رکود مزمن اقتصادی این سالها برده اند. این ها ترجمان تورم مزمنی است که سال هاست استخوان طبقات فقیر و متوسط ما را سوزانده است. این ها تحلیل عوامل بیکاری چند میلیون جوان بی شغلی است که از این نظام چیزی نمی خواهند جز شغلی و سرپناهی و امیدی برای آینده. این ها تعلیل اقتصاد به اغما رفته ای است که هر چه خون ارز به پیکرش تزریق می کنیم جان نمی گیرد. این ها بیان دیگری از نظام بانکی زمین گیر شده ای است که در زیر چند صد هزار میلیارد ریال مطالبه معوقه در احتضار است.

این ها نقد عملکرد دولتی است که با وجود داشتن بیش از سیصد میلیارد دلار درآمد نفتی در ظرف چند سال، به بزرگترین بدهکار تاریخ ایران تبدیل شده است. این ها افسوس بر اقتصادی است که با این همه نعمتی که خدا به آن داده است، هنوز در ایجاد یک اشتغال ساده برای جوانانش ناتوان است و اکنون باید بالاترین جمعیت سرانه معتاد و بالاترین مصرف تریاک را در دنیا داشته باشد. این ها درد جامعه ای است که ظرف سی سال جمعیتش دو برابر شده است اما زندانیانش بیست برابر. آری وقتی عالمان مان را به جرم آن که به اقتضای مسئولیت شغلی خود اندیشیده و عمل کرده اند، به زندان می افکنیم چیزی بهتر از این نصیب مان نخواهد شد.

هیچ خودزنی از این آشکارتر و ویرانگرتر نیست.کدام سیستم می تواند این گونه دوام بیاورد که نیروهای خلاقی را که با هزار هزینه و خون دل پرورش داده است، و نیروهایی که خود هزار خون دل برای برپایی و ایستایی نظام شان خورده اند را به جرم نقد و تلاش قانونی برای اصلاح همان سیستمی که خودشان بر ساخته اند به زندان بیفکند؟

آری من اکنون نه به اقتصاد کاری دارم و نه به سیاست. آن چه اکنون دغدغه من است این است که یکی از همکاران خوب و فرهیخته ام، یکی از اقتصاددانان پرتلاش کشورم، یکی از استادان محبوب رشته اقتصاد، یکی از دلسوزان این کشور کوشیده است در یکی از رسمی ترین و علنی ترین و پر شورترین آیین های این نظام، یعنی انتخابات، که همه ارکان نظام هم برای مشارکت در آن تاکید کرده اند، شرکت و همکاری کند و راهبردهای اندیشگی تدوین کند و امید ببخشد و برنامه اقتصادی منتشر کند، و اکنون همه این فعالیت ها برای او عنوان جرم گرفته است و به زندانش افکنده است. از این پس من به کدامین امید در این نظام زحمت بکشم، بیندیشم، قلم بزنم، تدریس کنم و امید ببخشم؟ این دادخواهی یک معلم است برای معلم همکارش.

نمی دانم، نمی دانم عزیزان روزنامه شرق که بعد از دورانی در محاق بودن اکنون دوباره انتشار خود را از سرگرفته است و برای نخستین بار است که از من درخواست نوشتن سرمقاله کرده اند، این نوشته را منتشر می کنند یا نه. من به آنها حق می دهم که ملاحظه کنند و منتشر نکنند که همین خود برای من شاخص دیگری از «افول سیستمی» خواهد. من این روزها در کار تدوین شاخص های «افول سیستمی» هستم و امیدوارم روزی بتوانم آنها را منتشر کنم. اما امیدوارم آن اندازه به «افول سیستمی» دچار نشده باشیم که حتی یک روزنامه نتواند یادنوشته معلمی را برای همکار دربندش به چاپ برساند، و یا اگر به چاپ رساند با تهدید و عقوبت رو به رو شود. آخر اگر این یک مجال را هم از ما بستانند، پس یک معلم کجا بگوید و به که بگوید و چگونه سخنش را به گوش آنان که باید بشنوند و سیستم را اصلاح کنند، برساند؟

نمی گویم انقلابها فرزندان خود را می بلعند، اما می گویم هیچ سیستمی نمی تواند بدون حفاظت از سرمایه های انسانی خود که اسباب پویایی آن هستند، ماندگار بماند. من اگر کاندیداهای معترض را دستگیر می کردند آنقدر افسوس نمی خوردم که استادی را دستگیر کنند. کاندیداها، خود سیاستمدارند و حتما با شناختی که از نظام داشته اند با آگاهی و با پذیرش همه تبعاتش در این مسیر گام نهاده ا ند. بی گمان آنان از پیش، دشواری ها و خطرات ورود به چنین میدانی را می دانسته اند. اما یک استاد دانشگاه که به امید کمک به بهروزی مردم این دیار تصمیم گرفته است که یکی از کاندیداها را یاری کند و برای او برنامه اقتصادی تدوین کند، چرا باید اکنون گرفتار رنج زندان باشد.

یادم می آید از جبهه بازگشته بودم. به علی گفتم و برای او تحلیل کردم که چرا ما بیش از یکسال دیگر در جنگ دوام نمی آوریم. او نه تنها تحلیل مرا نمی پذیرفت بلکه برآشفت و گفت این تحلیل را حتی اگر درست باشد هیچ کجا مطرح نکن. چون تضعیف روحیه می کند، چون امید را می ستاند. اما من گوش نکردم و رفتم و همه جا گفتم و او حرص می خورد که چرا می گویی و چرا هر کجا که می نشینی از بی سامانی های جنگ می گویی. من می گفتم و او حرص می خورد.

اکنون این من که همیشه حتی وقتی جبهه می رفتم منتقد وضع موجود بودم آزادم و او که همیشه مدافع نظام بود به جرم فعالیت قانونی و دادن مشورت اقتصادی به یکی از کاندیدهای قانونی ریاست جمهوری، و تدوین یک برنامه اقتصادی برای یک کاندیدای رسمی نظام ـ و البته همه اش به امید اصلاح مشکلات نظام و کشور ـ اکنون باید اسیر انفرادی و بند و بازجویی باشد. کیست که به این درد پاسخ دهد؟

دکتر علی عرب مازار، استاد «نظامهای اقتصادی» به امید آن که گره ای از مشکلات این کشور گشوده شود پذیرفت که در انتخابات و برای تدوین راهبردهای اقتصادی با مهندس موسوی همکاری کند. اکنون او به چه جرمی باید تاوان پس دهد؟ اگر جرمی مرتکب شده است اعلام کنند تا ما نیز از او تبری بجوییم، و اگر جرمی نکرده است چگونه نیروی علمی توانمندی که پرورش یافته و آب و دانه خورده همین نظام است و فقط به امید اصلاح سیستم و در چارچوب های قانونی، نقدی و فعالیتی کرده است باید هفته ها در انفرادی بماند و ماه ها بی سرنوشت و بلاتکلیف در زندان بماند.

من می دانم که صدها نفر دیگر چون دکتر علی در بندند و می دانم که همه آنها نیازمند حمایتند و برای همه آنان باید نوشت و از همه آن بی پناهان باید دفاع کرد. اما من به عنوان معلم اقتصاد در برابر دوست و همکارم مسئولیتی ویژه دارم. گرچه برخی از همکاران پیشنهاد داشتند که نامه ای جمعی برای درخواست آزادی دکتر علی نوشته شود، ولی از آن جا که اکنون همه چیز به سرعت سیاسی می شود و واکنش برمی انگیزد از این کار منصرف شدند. اما من این را نوشتم، تا در برابر خدایم که فرمان مان داده است که نسبت به احقاق حق مظلوم بی تفاوت نباشیم، در برابر دانشجویانم که چشم در چشمم می دوزند و به زبان بی زبانی بر «بی زبانی» ما ملامت می فرستند، در برابر همکارانم که دلشان می خواهد کاری کنند ولی همه راه ها را بسته می بینند و حتی انتشار نامه ای را هم مصلحت نمی دانند، در برابر فرزندان علی که هر روز به امید آزادی پدرشان به دیوارهای اوین چشم می دوزند، و از همه مهم تر در برابر دل بی قرار خودم، کاری کرده باشم و وظیفه ای را به انجام رسانیده باشم.

زندانی بودن دکتر علی عرب مازار، بهترین شاخص برای نشان دادن «افول سیستمی» است. او دیگر در درس نظامها، نیازی به ارائه شاخص های آماری برای نشان دادن «افول سیستمی» ندارد. از این پس او خودش شاخص «افول سیستمی» است. هیچ نظامی بدون استفاده از نیروهای خلاق، نوآور و نقاد دوام نمی آورد. همه سیستم ها برای رشد خود می کوشند نیروهای خلاق و نوآور پرورش دهند. متاسفانه نظام ما نیرهای خلاق را پرورش می دهد و سپس به گونه ای با آنان رفتار می کند که یا مهاجرت کنند، یا منزوی شوند، یا زودهنگام بازنشسته و ممنوع التدریس شوند و یا آنان را به زندان می افکند. این چیزی نیست جز سوزاندن انرژی های حیاتی سیستم.

اگر یک استاد که در چارچوب های قانونی برای اصلاح این کشور فعالیت می کند باید دستگیر شود و هزینه های سنگینی بپردازد، دیگر کدام نیروی خلاقی به این سیستم امیدی خواهد بست. آنگاه عرصه به چنگ کسانی می افتد که یا فرصت طلبند و یا خلاقیتی ندارند. بی جهت نیست که اکنون قانون گِرِشام ـ که می گوید پول بد پول خوب را از گردش اقتصادی خارج می کند ـ در حوزه مدیریت عمومی در حال تحقق است و بسیاری از انسانهای پرتجربه و فرهیخته دیگر حاضر به پذیرش مسئولیت های دولتی و عمومی نیستند.

این هشداری است از سوی یک معلم سیستم ها و یک مدرس اقتصاد به همه راهبران و سیاست مداران نظامی که باید بتواند دراین جهان متلاطم پویا بماند تا زنده بماند. هر روز که از زندانی بودن و بی سرانجامی کسانی مانند دکتر علی می گذرد ما یک درجه به شاخص های افول سیستمی نزدیک می شویم.

آیا کسانی که این روزها سخن از عذاب الهی و زلزله می گویند و عامل آن را رفتار زنان و نوع پوشش آنان می دانند و به خواب یک عالم ناشناس استناد و تکیه می کنند و فتوا صادر می کنند، بهتر نیست به جای این بیراهه ها به قول صریح پیامبرشان تکیه کنند که فرمود «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم» (حکومت با کفر پایدار می ماند ولی با ظلم نه). آیا بهتر نیست به قران مراجعه کنند که اگر تنها دو آیه در باب حجاب دارد ـ و آن هم آیاتی مجمل که موجب شده است طیف گسترده ای از برداشت ها و تفاسیر در مورد آنها در میان فقیهان شکل بگیرد ـ در عوض صدها آیه دارد که در آن به صراحت از ظلم نهی شده است و در جایی به صراحت فرموده است که اگر به شما ظلم شد مانعی ندارد که فریاد برآورید (لا یحب الله الجهر بالسوء الا من ظلم = خدا بانگ برداشتن و بدزبانی را دوست ندارد مگر از کسی که بر او ستم رفته باشد. سوره نساء آیه ۱۴۸). آیا وقت آن نرسیده است که کسی فتوایی صادر کند و فریادی برآورد که به زودی زلزله ای عظیم خواهد آمد چون ظلم در میان ما فراگیر شده است؟

شهر خالی است ز عشاق بود کز طرفی

مردی از خویش برون آید و کاری بکند

یکشنبه ـ ۲۹ فروردین ۱۳۸۹

* دانشیار اقتصاد دانشگاه اصفهان


 




: به نظر می‌رسد که آقای احمدی نژاد دچار خطای فاحشی شده است و آن عبارت است از نوع برخورد با تروریسم. آقای احمدی نژاد در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل چنین توضیح می‌دهد که "اگر واقعا تروریستی وجود دارد آیا نمی‌توان از روش عقلانی دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران که در برخورد با عبدالمالک ریگی به خوبی تجربه شد، استفاده کرد؟ ( روزنامه اطلاعات- سه شنبه، ۲۴ فروردین، صفحه ۲)

پس از انتشار این نامه آقای مشایی، رئیس دفتر آقای احمدی نژاد در تفسیر این نامه نوع برخورد ایران با تروریسم را بسط داد و گفت: "برخورد با تروریسم راه خودش را دارد و روش‌هایی که دولت امریکا پیش گرفته است در جهت مبارزه با تروریسم نیست بلکه ایجاد فضای بیشتر برای فعالیت تروریست‌هاست. آنها باید از جمهوری اسلامی ایران یاد بگیرند که چگونه با تروریست‌ها برخورد می‌کند و با قدرت و قاطعیت در عین حالی که تروریستی مثل ریگی تحت حمایت عوامل دیگری بود، برخورد صورت گرفته است." (روزنامه سرمایه- پنجشنبه، ۲۶ فرودین، صفحه ۲)

معتقدم که این نامه یک اشکال جدی دارد و در حقیقت بهانه را به دست دیگران می‌دهد تا از تیغ دو لبه مبارزه با تروریسم، علیه کشورمان نیز استفاده شود. در این نامه ایشان روش امریکا در مبارزه با تروریسم را نقد می‌کند اما روش پیشنهادی ایشان که مصداق آن را دستگیری عبدالمالک ریگی می‌داند نیز در حقیقت شکل دیگری از روش‌های مورد انتقاد است.

دو روش در مورد دستگیری ریگی مطرح شده است؛ اول دستگیری وی در پاکستان که اگردولت پاکستان از این ماجرا اطلاع نداشته، نقض حاکمیت این کشور محسوب می‌شود و اگر در جریان این عملیات بوده، با همکاری مشترک دو کشور این اقدام انجام گرفته است. اما روش دوم، فرود آوردن هواپیمای حامل ریگی در مسیر هوایی به مقصد یکی از کشورهای شمال ایران است.

باید گفت که ایران متاسفانه کشوری است که به غلط در مظان حمایت از تروریسم قرار دارد. با فرض اینکه منطق به کار گرفته شده در نامه آقای احمدی نژاد به دبیرکل سازمان ملل متحد مورد قبول امریکاییان باشد، این سوال مطرح می‌شود که آیا اگر امریکاییان به خود اجازه دهند فردی را که در یک دادگاه داخلی امریکا یا هر کشور دیگری محکوم شده و به اینترپل نیز اطلاع داده شده است را در مسیر هوایی با فرود هواپیمای حامل او دستگیر کنند، مورد تایید جمهوری اسلامی ایران قرار خواهد گرفت؟ به طور قطع چنین چیزی مورد تایید ما نخواهد بود.

اشکال کار آقای احمدی نژاد همین جاست؛ به طور قطع ایرانیان از دستگیری یک مجرم جنایت کاری مانند ریگی خوشحال هستند اما ما نباید حکمی را صادر و به دنیا توصیه کنیم که مانند شمشیر دو لبه است.

ما می‌توانستیم پس از دستگیری ریگی سکوت کنیم و همه جهانیان نیز مطلع بودند که ایران او را دستگیر کرده است، چگونگی دستگیری وی به خودمان مربوط بود اما این که ما دستگیری ریگی را تبدیل به یک مساله بین المللی کرده و به عنوان یک الگو برای مبارزه به تروریسم معرفی کنیم، خطرناک بوده و باب جدیدی را در حقوق بین المللی باز می‌کند و بهانه‌های مختلفی را به دست کشورهای قدرتمند علیه ایران می‌دهد.

به عنوان نمونه امریکاییان به بهانه این که لیبی در یک عملیات تروریستی دست داشته، لیبی را بمباران کردند، اینکه آقای احمدی نژاد شیوه دستگیری ریگی را نمونه‌ای برای برخورد ایران با تروریسم می‌داند، در حقیقت حکمی را صادر می‌کند که دیگر کشورها با استفاده از همین حکم در روش برخورد با تروریسم این گونه عمل کنند.

معتقدم اگر ما به سیاست‌های امریکا در حمله به افغانستان و عراق انتقاد می‌کنیم و حمله به این کشورها را به بهانه مبارزه با تروریسم زیر سوال می‌بریم، نباید به دنبال آن حکمی را صادر کنیم که در حقیقت شکل دیگری از این سناریو است.

*تحلیل‌گر مسائل سیاست خارجی

منبع: سایت دیپلماسی ایرانی


 




امروز: در پی اعلام سفر " کیم جونگ ایل " رهبر کره شمالی به ایران در ماه های آینده ، یک مقام سفارت جمهوری اسلامی ایران در پکن گفت : کیم جونگ ایل رهبر کره شمالی است اما " کیم یونگ نام " رئیس پریزیدیوم یا نفر دوم در کره شمالی شناخته می شود که قرار است به طور رسمی از ایران دیدار کند.

به گزارش واحد مرکزی خبر ، محمد علی فتح اللهی معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که از پکن عازم پیونگ یانگ است در گفتگو با خبرنگاران صدا و سیما و خبرگزاری جمهوری اسلامی در پکن از سفر رئیس جمهور کره شمالی به تهران در دو سه ماه آینده خبر داده بود.


 



امروز:یک استاد دانشگاه و اقتصاددان معتقد است بر اساس اطلاعات اولیه و در صورت اجرای هدفمند کردن یارانه ها، چون تورم افزایش چشمگیری خواهد یافت، هم خانوارها و هم بنگاه های اقتصادی لطمه خواهند دید و در کوتاه مدت بر تعداد افرادی که بیکار می شوند افزوده می شود.

به گزارش«فردا» دکتر حسین طایی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی در خصوص نرخ بیکاری در سال جاری، نوشته است: اصولاً اشتغال به تبع تولید حاصل می‌شود، و تولید هم حاصل سیاست‌ها و تدابیر آحاد اقتصادی یک کشور است. منظور از «آحاد اقتصادی» خانوارها، بنگاه‌ها و دولت با تمام ارکان آن است. سیاست‌های اقتصادی اتخاذ شده از سوی دولت از سال ۱۳۸۴ به این سو، نشان می‌دهد: هرقدر از سال ۱۳۸۴ به سال ۱۳۸۹ نزدیک‌تر می‌شویم، تأمین کالاهای سرمایه‌ای، واسطه‌ای و مصرفی مورد نیاز از «تولید داخلی» به سوی «تجارت خارجی» تغییر مسیر می‌دهد. یعنی در اوایل دوره دولت نهم سیاست‌های اقتصادی بیشتر به تولید داخلی تأکید می‌کرد و مطرح شدن بنگاه‌های زودبازده هم نشانگر همین سیاست بود؛ اما هرچه به زمان حال نزدیک‌تر می‌شویم چرخه تولید به شکل جدی لطمه خورده و دچار افت و رکود می‌شود.

دکتر طایی افزوده است: مساله اول که موجبات ناپایداری بازار کار را فراهم کرده، اتخاذ سیاست تجاری به نفع کشورهای خارجی به خصوص کشورهای آسیای شرقی است. با واردات کالا، نیروی کار خارجی وارد بازار کار داخلی شده است و این موضوع یک لطمه اساسی به «پایداری» بازار کار کشور زده است. دومین مسله ورود عرضه نیروی کار حدود ۸۰۰ هزار نفری به بازار کار کشور است. از سوی دیگر چون تولید داخلی جای خود را به تجارت خارجی داده است، بنگاه‌ها نیروی کار خود را تعدیل می‌کنند؛ و کارکنان خود را کاهش می‌دهند. بنابراین «پایداری» هم از سمت عرضه مورد تهدید است و هم از سمت تقاضا. اما مهمترین مساله همان ورود بی‌رویه کالا است که بدون هیچ برنامه و سیاست مناسب اقتصادی انجام می‌شود و اکنون بزرگترین ضربه را به بازار کار وارده کرده است.

این استاد دانشگاه در بخش دیگری از یادداشت خود که در شماره جدید همشهری ماه منتشر شده، با اشاره به اینکه طی یک دهه گذشته سیاست‌هایی مثل بنگاه‌های زودبازده، وام‌های خود اشتغالی و نیز طرح ضربتی اشتغال برای کاهش تعداد بیکاران در کشور انجام شده است؛ اما نه تنها از نرخ بیکاری کاسته نشده بلکه آمار بی‌کاری بالا هم رفته ، افزوده است: از سال ۱۳۸۴ مقامات وزارت کار پس از اشکالاتی که بر طرح ضربتی اشتغال ایراد کردند، طرح بنگاههای زودبازده را تدوین و به دولت برای اجرا پیشنهاد دادند؛ البته این طرح هم در متون علمی بازار کار جایگاه دارد.

در نتیجه می‌توان گفت اتخاد این سیاست‌ها از نظر علمی و کارشناسی مشکلی ندارد. بلکه چند نکته روند اجرای طرح بنگاه‌های زودبازده را با مشکل مواجه ساخت. نخست آنکه میزان اعتباری که به این سیاست اختصاص داده شد بسیار زیادتر از توان جذب بازار کالا و کار کشور بود و از سوی دیگر شبکه بانکی کشور توان جذب بازار کالا و کار کشور بود و از سوی دیگر شبکه بانکی کشور توان بررسی امکان سنجی طرح‌های سرمایه‌گذاری در این وسعت را نداشت.

مثلاً برای طرح ضربتی اشتغال ۹۰۰ میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده بود که آن میزان هم از سوی شبکه بانکی توزیع نشد؛ و با این حال روند افزایش بیکاری را متوقف ساخت؛ اما برای بنگاه‌های زودبازده اعتباری معادل ۲۰هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شد که بسیار بالا بود. نکته مهم دیگر آنکه این طرح بسیار سریع آغاز شد؛ و شبکه بانکی کشور نتوانست نهاد نظارتی مناسبی بر آن طرح ایجاد کند.

در نتیجه همه این اعتبارات برای تولید هزینه نشد و به بازار مستغلات و مسکن رفت. پس نه تنها موجب به تعادل رساندن بازار کار نشد، بلکه از طریق عدم تعادلی که در سایر بازارها ایجاد کرد، وضعیت اشتغال را در بازار کار، وخیم‌تر کرد. می‌توان گفت که مهم‌ترین موضوعی که باعث آسیب‌پذیری این سیاست شد، عدم نظارت مناسب بانک مرکزی و وزارت کار بود. البته مساله جدی‌تری که معمولاً فراموش می‌شود، این است که چون دولت نهم برنامه و استراتژی اقتصادی مشخصی نداشت، این سیاست به محوری‌ترین کار دولت در زمینه تولید و بازار کار تبدیل و انتظارات زیادی از آن ایجاد شد.

دکتر طایی ادامه داده: پیش‌بینی من از بازار کار سال آینده، بر اساس اطلاعات اولیه و در صورت اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‌ها این است که چون تورم افزایش چشمگیری خواهد یافت، هم خانوارها و هم بنگاه ها لطمه خواهند دید. در این اوضاع وضع بازار کار و بی‌کاری قطعاً وخیم‌تر خواهد شد. نکته بسیار مهم این است که عرضه بیش از ۸۰۰ هزار نفر به بازار کار در سال‌های پیش رو حتمی است. عرضه یک متغیر تعیینی (دترمنیستیک) است.

اما تقاضا یک متغیر تصادفی است و عوامل بی‌شماری باید دست به دست هم دهد تا آن تقاضا شکل بگیرد که متأسفانه اکنون مهیا نیست؛ و در صورت اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها حداقل در کوتاه مدت بر تعداد افرادی که از کار بیکار می‌شوند افزوده می‌شود. این بودجه قطعاً وضع «تورم» ‌و «بیکاری» را در سال آینده، وخیم‌تر از وضع کنونی می‌کند.


 




امروز: در حالیکه انگشت اتهام پیرامون فساد اقتصادی، همچنان به سوی محمدرضا رحیمی، سخنگو و معاون اول دولت نشانه رفته است و رهبر جمهوری اسلامی دستور سکوت و عدم پیگردِ این پرونده ملی را صادر کرده، این مقام ارشد دولت که ریاست ستاد مبارزه با فساد اقتصادی را نیز بر عهده دارد، از عزم دولت برای "مبارزۀ جدی با مفاسد اقتصادی" خبر داد.


به گزارش ایلنا، رحیمی امروز در جلسه ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، به فرمان هشت ماده‌ای رهبر جمهوری اسلامی خطاب به سران قوای سه گانه برای مبارزه با مفاسد اقتصادی اشاره و تصریح کرد "به همین منظور جلساتِ ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی به صورت هفتگی برگزار می‌شود و از آغاز سال جدید نیز، عزم خود را جزم کرده‌ایم تا با هماهنگی همه دلسوزان نظام، گام های موثر و بلندی در راستای مبارزه با مفاسد اقتصادی برداریم. "


معاون اول رییس دولت و از متهمان جدیِ پرونده های متعدد فساد اقتصادی، سپس با بیان اینکه مقابله با مفاسد مالی و زمین خواری از موضوعاتی است که "باید با جدیت به آن پرداخته شود"، بر ضرورت همکاری همه دستگاه‌ها برای خشکاندن ریشه‌های فساد مالی و اقتصادی و همچنین اقدامات قاطع و راهگشا برای تحقق این امر خطیر تاکید کرد.


هنوز از پیگیری های دستگاه قضائی و شخصیت های معتقد به فساد گستردۀ این مقام ارشد دولت، خبری منتشر نشده است .


 




امروز:علیرغم اتمام بازجویی ها از سه مشاور میرحسین موسوی اما آنها بدون هیچ توجیه قانونی هنوز در زندان به سر می برند.

به گزارش خبرنگار «کلمه»، با توجه به نبود هیچ اتهام مشخصی به جز دوستی و همکاری با میرحسین موسوی! از مدتها پیش بازجویی از «قربان بهزادیان نژاد»، «علی عرب مازار» و «علیرضا بهشتی شیرازی» که از ۷ دی ۱۳۸۸ در بازداشت بسر می برند به پایان رسیده است.

طبق قانون نگه داشتن زندانی در بازداشت موقت تنها برای ادامه تحقیقات است و در صورت اتمام بازجویی باید بازداشتی ها تعیین تکلیف شوند.

طبق اخبار رسیده به «کلمه» گرچه بازجویی ها خیلی وقت پیش تمام شده است اما هر چند وقت یکبار کارشناسان پرونده که همان بازجوها هستند بازجویی را با سوال های تکراری مجددا از نو انجام می دهند.

به نظر می رسد مشاوران میرحسین موسوی به شدت تحت فشار قرار دارند و بیشتر از اینکه قواعد قانونی بر بازداشت آنها حکم فرما باشد تصمیمات سیاسی انگیزه ی نگهداری این سه مشاور در زندان و در شرایط سخت باشد. همچنین ملاقات خانواده این سه مشاور بسیار محدود شده است.

در همین حال با توجه به اینکه بازجو ها در القاکردن اتهاماتی تکراری و زنگ زده همچون انقلاب مخملی و براندازی و ... به سه مشاور میرحسین موسوی موفق نبوده اند صرفا به دلیل همکاری با موسوی در حال پرونده سازی برای آنها هستند. این مساله که این شخصیت ها از جمله شخصیت های غیر سیاسی و بیشتر فرهنگی ودانشگاهی هستند به سردرگمی بازجوها در قالب کردن اتهامات کلیشه ای ماههای گذشته افزوده است.

به نظر می رسد که باقی ماندن مشاوران میرحسین موسوی در بازداشت به نوعی گرو گان گرفتن آنها است و توجیه دیگری ندارد. این در حالی است که چندی پیش آیت‌الله صافی گلپایگانی در دیدار با رئیس قوه قضائیه با تأکید بر اجرای احکام اسلامی در این نهاد گفت: تعزیرات و حبس باید کاملاً مطابق احکام اولیه اسلام باشد و حتی یک روز حبس اضافی از نظر شرع مبین قابل توجیه نیست.

«قربان بهزادیان نژاد» رئیس ستاد انتخاباتی و از دوستان و همکاران دانشگاهی میرحسین موسوی است.

وی، استاد میکروبیولوژی در دانشگاه تربیت مدرس بود که اخیرا با حکم رئیس دانشگاه از فعالیت تعلیق شده و تمام حقوق دریافتی او از چند ماه پیش قطع شده است. بهزادیان نژاد در سال‌های اخیر در فعالیت‌های فرهنگی نیز فعالیت داشته است.یکی از اتهام های او دوستی ۲۲ ساله با مهندس میرحسین موسوی عنوان شده است.

«علی عرب مازار» استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی است و از زمان بازداشت سه ماه در انفرادی بود و بعد از آن در شرایط بسیار بد با متهمان پرونده های شرکت های هرمی هم بند شده است.

عرب مازار در جوانی در دفتر نخست وزیر همراه و همگام میرحسین موسوی بود و در بیست سال سانسور خبری مهندس موسوی مشاور و یار نزدیک او به حساب می آمد . وی عمر علمی خود را در ۲۰ سال اخیردراتاق های کوچک اعضای هیات علمی دانشگاه علامه گذرانده است و در طول دوران تدریس خود تلاش کرد اندیشه اقتصادی را با رویکردی علمی و همه جانبه در فضای دانشگاهی بسط دهد .

«علیرضا بهشتی شیرازی» دبیر هیئت دولت دوران نخست وزیری میر حسین موسوی بود که،با اعلام کاندیداتوری یک بار دیگر در مقام مشاور در کنار موسوی قرار گرفت. وی پس از انقلاب در حزب جمهوری اسلامی فعالیت داشت و مدتی نیزدر روزنامه جمهوری اسلامی مشغول به فعالیت بود. در آستانه انتخابات نیز وی سردبیر روزنامه "کلمه سبز" شد.

بهشتی شیرازی نیز در سالهای گذشته صرفا به امور فرهنگی پرداخته است کتاب عرفانی "مائده های آسمانی" از جمله تالیفات اوست.وی سالها در محضر عارف بزرگ مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی تلمذ کرده است.


 



امروز:جلسه دادگاه میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت باز هم به تعویق افتاد.

به گزارش خبرنگار کلمه صبح امروز قرار بود جلسه دادگاه میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی برگزار شود که با مراجعه پدر و مادر این زندانی سیاسی به دادگاه اعلام شد به دلیل سفر قاضی مقیسه به کربلا دادگاه به تعویق افتاده است.

میلاد اسدی از تاریخ ۹ آذر ۱۳۸۸ در بازداشت به سر می برد. پیش از این نیز جلسه دادگاه او در تاریخ ۱۶ اسفند ماه به دلیل آنکه وکیلش موفق به خواندن پرونده نشده بود به تعویق افتاد.

با تبدیل قرار بازداشت اسدی به وثیقه مخالفت شده است .این عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت ۴۵ روز در انفرادی بوده و اکنون در بند عمومی در انتظار تشکیل دادگاه و تعیین تکلیف پرونده اش است.

در حالیکه تحمل هر یک روز بازداشت و انفرادی برای زندانیان بسیارسخت است به راحتی با سفر قاضی به کربلا جلسه دادگاه برای زمان نا مشخص به تعویق افتاد.علی رغم تاکیدات دادستان تهران بر رسیدگی هرچه سریعتر به پرونده ها و تعیین تکلیف بازداشت شدگان بسیاری از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات که پرونده آنها در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب است در بلاتکلیفی بسر می برند.


 



امروز: دبیر همایش شاعران ایران و جهان در پاسخ به پرسشی درباره حذف نام "فروغ فرخزاد" از کتاب شعر شاعران ایران و جهان گفت: ما یک دیپلماسی فرهنگی داریم و یک دیپلماسی دولتی، به همین دلیل نام "فروغ فرخزاد" گرچه در میان مخاطبان شعر شناخته شده اما به دلایل مختلفی در این کتاب نیامده است.

به گزارش خبرآنلاین و به نقل از صراط نیوز ، امیدی در نشست خبری این همایش افزود: این کتاب که نخستین کتاب شاعران ایران و جهان است پس از مطالعه و تحقیق های لازم نوشته شده و نظر کارشناسان شعر و مقررات کشور در خصوص آن لحاظ شده است.

وی اضافه کرد: حتی نام شاعران خارجی با هماهنگی دولت های متبوع آن کشورها در این کتاب آمده و کشور ما هم بر همین روال عمل کرده است.

کتاب شاعران ایران و جهان همزمان با نخستین همایش شاعران در تهران، اصفهان و شیراز منتشر شد.


 





امروز:دبيركل خانه احزاب زمزمه انحلال احزاب اصلاح‌طلب از سوي كميسيون ماده 10 احزاب را خارج از اختيارات اين كميسيون و يك نوع برخورد كاملاً جناحي و فراقانوني دانست.
كاشفي در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا با بيان اينكه زمزمه انحلال احزاب اصلاح‌طلب مشاركت و مجاهدين انقلاب مدتهاست كه از سوي كميسيون ماده 10 احزاب مطرح مي‌شود گفت:
دستور انحلال احزاب به عهده مراجع قضايي است و خروج كميسيون ماده 10 احزاب از حوزه اختيارات خود نشان‌دهنده اعمال نظرهاي شخصي اين كميسيون است.
سخنگوي حزب مشاركت دلايل مطرح شده از سوي كميسيون ماده 10 احزاب مبني بر نقش داشتن حزب مشاركت در ناآرامي‌هاي پس از انتخابات را خلاف واقعيت دانست و تاكيد كرد: اين تصميم برخلاف قانون و مصالح كشوراست.
كاشفي تصريح كرد: درخواست انحلال احزاب مشاركت و مجاهدين انقلاب از سوي كميسيون ماده 10 احزاب بيانگر اميال دروني آنهاست و ما در نامه‌اي به اتهامات وارده از سوي اين كميسيون پاسخ خواهيم داد و از حقوق قانوني خودجهت ادامه فعاليت حزب استفاده مي‌كنيم.


 



امروز: سخنگوي خانه احزاب گفت: ايجاد محدوديت براي احزاب قانوني، فضاي سياسي كشور را محدودتر و مخدوش تر مي كند.
شهربانو اماني در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا، اظهار داشت: دولت از زمان تصدي قوه مجريه كشور نه تنها هيچ موضع شفاف و روشني را در جهت فعاليت هاي قانونمند و احزاب شناسنامه دار نداشته است، بلكه هيچگاه حمايتي هم ازاحزاب قانونمند نكرده است.
وي با بيان اينكه هزينه فعاليت سياسي در كشور بسيار بالارفته است، تاكيد كرد: پيشنهاد كميسيون ماده 10 احزاب براي توقيف پروانه 2 حزب فعال و مهم اصلاح طلب در شرايط فعلي كشور و ايجاد محدوديت براي احزاب قانوني و شناسنامه دار به جز اينكه فضاي سياسي كشور را محدودتر و مخدوش تر كند هيچ نفع ديگري براي كشور نخواهد داشت.
سخنگوي خانه احزاب با بيان اينكه از كميسيون ماده 10 احزاب و مدير كل سياسي وزارت كشور (عباس زاده مشكيني) به عنوان مقام سياسي و حامي فعاليت هاي شناسنامه دار كشور انتظار سعه صدر مي رود، تصريح كرد: اميدواريم به جاي اينكه يك دفعه دستور توقيف حزبي را صادر كنند از طريق گفتمان و رعايت گام هاي اصولي براي رفع مشكل اقدام كنند.


 


امروز: عضو فراكسیون خط امام(ره)مجلس در واكنش به موضع‌گیری امام جمعه بابل درخصوص ملاقات وی با میرحسین موسوی با بیان اینكه برای دیدار با اشخاص نیاز به اجازه ائمه جمعه نیست گفت: پرداختن به مسائل جناحی از سوی برخی ائمه جمعه زمینه اغتشاش و ناآرامی را فراهم می‌كند.

محسن نریمان در گفتگو با ایلنا با بیان اینكه برای دیدار با اشخاص نیاز به كسب اجازه از ائمه جمعه ندارد و به هیچ‌وجه در حوزه اختیارات ائمه جمعه نیست گفت: بعضی از ائمه جمعه محترم رفتار و صحبت‌هایی می‌كنند كه خارج از حوزه اختیارات آنها است و بهتر است به خود بیایند چراكه این رفتار بیانگر شكست‌های سیاسی آنهاست و مطمئنا از طرف مقاماتی كه مسائل مربوط به ائمه جمعه را ارزیابی می‌كنند بی‌پاسخ نمی‌ماند.

وی با بیان اینكه آقای موسوی نخست‌وزیر منتخب حضرت امام (ره) است تصریح كرد: سوابق آقای موسوی به عنوان فردی لایق و كارآمد مشخص و روشن است و هیچ‌كس حق ندارد بدون اینكه قانونی در این رابطه وجود داشته باشد به موضع‌گیری علیه كسانی بپردازد كه با ایشان ملاقات داشته‌اند.

نماینده بابل در مجلس شورای اسلامی با بیان اینكه بهتر است ایشان (امام جمعه بابل) در كار نمایندگان مجلس دخالت نكنند گفت: نماینده‌ای كه 4 دوره با رای اكثریت نماینده قانونی مردم است به خوبی به قانون و مسائل آگاه است و می‌داند كه چكار باید بكند برعكس ایشان كه خارج از اختیارات خود و خارج از روابط و مقررات رفتار می‌كند.

نریمان با بیان اینكه پرداختن به مسائل جناحی از سوی برخی ائمه جمعه فقط زمینه اغتشاش و ناآرامی را فراهم می‌كند خاطر نشان كرد: اظهارات این آقایان برخلاف سخنان مقام معظم رهبری درخصوص جذب حداكثری و دفع حداقلی است و چرا آقایان این دیدارها را در راستای فرمایشات رهبری تحلیل نمی‌كنند.

وی بیا بیان اینكه ما نماینده مردم و در موضع قانون هستیم تاكید كرد: اگر ملاقات با اشخاص ممنوع بود مقام معظم رهبری و مقامات قضایی خیلی قاطع و روشن دستور می‌دادند كه حق دیدار با موسوی را ندارید، كما اینكه به جز نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس كسان دیگری از جمله آقایان بروجردی و جلالی نیز با آقای موسوی دیدار داشته‌اند اما ایرادی به آنها گرفته نشد.

نریمان در پایان تاكید كرد: ایشان اگر خیلی جرات دارند نسبت به صحبت‌های پشت پرده و نامه‌نگاری‌های كسانی‌كه بی‌صبرانه و پرشتاب منتظر ملاقات با اوباما هستند موضع‌گیری كنند نه در مورد فرزند حضرت زهرا.


 




امروز: يك فرمانده دوران دفاع مقدس پيشنهاد كرد رئیس دانشگاه آزاد اسلامی را باید به عنوان ریگی فرهنگی دستگیر و بسیار بدتر از ریگی محاکمه کنند.
به گزارش خبرنگار ایلنا از قم، سعید قاسمی دوشنبه شب در مراسمی که در مسجد اهل بیت(ع) قم برگزار شد، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهید آوینی، اظهار داشت: ای کاش بعضی از کتاب های شهید آوینی را می آوردم تا به شما نشان دهم که شهید آوینی این روز هایی که بر کشور ما گذشت را می‌دید.
وی با اشاره به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، گفت: اگر نبود، کسی که مدتی مسؤولیت کفیل شهدای این مملکت را برعهده داشت و هر کاری نمی‌کرد و خضعبلات و چرت و پرت نمی‌گفت بی‌شک آبروی اسلام نمی‌رفت.
قاسمی با تأکید بر این نکته که آبروی نظام رفت، خاطرنشان كرد: مقام معظم رهبری بعد از این حوادث تاکید کردند ما از همه چیز می‌گذریم اما از اینکه عده‌ای آبروی نظام را در عرصه بین‌المللی خدشه‌دار کردند و آبروی نظام را بردند، نمی‌گذریم.
وی ادامه داد: آقایان فکر نکنند که پرونده‌شان بسته شد و رفت، و خدارا شکر که بابا محمود آمد و روشن شد که این‌ها چه کردند و حالا باید تاوان کارهای خود را پس دهند.
قاسمی گفت: در سال های پیش که به اصطلاح بنای توسعه اقتصادی گذاشتید، نمی‌دانستید که آخر سر آنقدر فاصله فقر و غنا را بالا می‌برد، که امروزه بلایی را سر ما آورده که هرچه که می‌دوی نمی‌توانی شکم زن و بچه را سیر کنی؛ امروزه هرچه جامعه هزاری هم که رشد کند، ولی دزد بار می‌آید و سیر نمی‌شود.
وي با بیان این‌که در دوره‌ای هم که ادعای توسعه سیاسی را داشتند، گل و گشاد، از پله‌های کاخ الیزه بالا می‌رفتند و خر کیف هم بودند، گفت: اگر نظام تفکرات آوینی را به حاشیه نمی‌برد امروزه این مصیبت‌ها را نمی‌کشیدیم.
اين فرمانده دوران دفاع مقدس با بیان این که آوینی می‌دانست که در آینده جمعیتی عظیم می‌آیند که حرف امام(ره) را هم گوش نمی‌دهند، گفت: امام(ره) می گفت، بگذارید بخشی از این خرمشهر جنگ زده بماند تا برای بچه‌ها هم ملموس باشد ولی دوران توسعه اقتصادی این حرف‌ها حالیش نبود، و فقط می‌گفت بسازید و به جای ترکش‌ها، آجر سه سانتی گذاشت.
قاسمی با بیان این که در دوران بعد از جنگ تانک ها را به کارخانه ها دادند تا ذوب کنند، گفت: این‌ها باعث می‌شود که فردا روز هم اگر سخنی شد، برای کسی ملموس نباشد، و باید پرسید که چرا تانک‌ها را فروختی؟
وی با ذکر این نکته که در 8ماه پس از انتخابات این قدر عاشورا را درک کردیم که در آن 8سال جنگ این قدر درک نکرده بودیم، گفت: در جنگ اصلا شک و شبهه‌ای نبود و راحت می‌شد راه درست را تشخیص داد ولی در این زمان تشخیص راه حق دشوار است.
قاسمی با بیان خاطره‌ای از روز بعد از انتخابات گفت: فردای روز انتخابات که سبزها اعلام کردند، به میدان ولیعصر(عج)، می‌آیند، حزب‌الله هم اعلام کرد که می‌آید، ولی حزب‌الله غالب شد و آن‌ها به بیرون میدان ولیعصر(عج) رفتند.
وی ادامه داد: در خارج شدن از میدان ولیعصر(عج) با دوست رزمنده‌ام که جانباز70درصد بود رو به رو شدم و گفتم با کدام طرفی‌ها هستی ؟ و او گفت من با سبزهایم؛ گفتم این‌ها همه اهل ضلالت‌اند و بیا با ما باش و او در جواب گفت: میریم میدان ونک بعدش هم بریم رادیو و تلویزیون را بگیریم و من گفتم خسته نباشی.
قاسمی افزود: بعد از جدا شدن از او پاهایم سست شد، چرا که این احمق باورش شده که باید به تعبیر آن شیخک، تغييرکند.
وی گفت: چه قدر سخت است تصمیم گیری در این لحظات چرا که ممکن است در چند لحظه بعد به خیال خودشان بروند در تلویزیون اعلام کنند که رئیس فتنه سبز با شما صحبت می کند؛ ما هم باید بچه‌های جنوب شهری را جمع کنیم و در مقابل آن ها بایستیم.
قاسمی با بیان این که خیلی از دوستان ما در قصه بعد از انتخابات تخته گاز رفتند، گفت: شهید آوینی نبودی ببینی، که رفیق داشتی که نامه می‌نوشت و نسبت به رهبر می‌گفت آقای ما، مولای ما، مقتدای ما، ولی میلیاردی پول گرفت و گند زد به همه چیز و الان هم گوشه زندان است.
وی با انتقاد از کسانی که مخصوصا در قم در دوران پس از انتخابات سکوت کردند، گفت: چه قدر افرادي پا را از سکوت فراتر گذاشتند و نان این نظام را خوردند تا کنفرانس فلسطین و لبنان را راه بیاندازند و خودشان شدند لیدر جریانی که می‌آمد در خیابان‌ها می گفت"نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران"؛ که مثلا جانباز هم شده بودند، ولي توزرد از آب در آمدند.
قاسمی با بيان اينكه بعد از انتخابات که در قویترین جلسات این نظام شرکت می کردم، همه اذعان داشتند که دیگر نمی‌توانیم کاری کنیم، اظهار داشت: باورم نمی شد که این قضیه با 30شهید میدانی که متأسفانه نتوانستیم برای آنها یک مراسم ختم بگیریم، تمام شود.
وی با بیان این که اصلاح طلبان دنبال تحول به معنی واقعی نیستند ،آن‌هایی هم که این حرف‌ها را زدند مال این حرف‌ها نبودند، گفت: همه اصلاح طلبان از سروش تا گوگوش همه در مقابل حزب‌الله ایستادند و شدند صف واحد در مقابل حزب‌الله.
قاسمی ادامه داد: ای کاش حداقل چهره جدیدی را در انتخابات می‌آوردند و کسی را نمی آوردند که 20سال سكوت اختيار كرده حالا امروز آمده و به عنوان علمدار فتنه سبز معرفی شده است.
وی افزود: آن دو تن دیگر هم همینجور، یکی‌شان که منتسب به مجموعه سیستم نظام بود آنقدر قضیه را کشید و وقتی دید پاره نشد دوباره آمد در صف خودی‌ها و سومی هم که پنجم شد.
اين فرمانده دوران دفاع مقدس با ذکر این نکته که اگر در زمان جنگ با یک مین رو به رو بودیم امروز فرزندان ما تا به دانشگاه برسند با 50مین رو به رو هستند، گفت: اگر ریگی را گرفتند ، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی را باید به عنوان ریگی فرهنگی دستگیر و بسیار بدتر از ریگی محاکمه کنند.
قاسمی با انتقاد از دوره گذشته قوه قضاییه گفت: در این مدت مافیاهای اقتصادی کلفت شدند، آقازاده شدند، دستگاه قضائی ما هم می‌خواست با دستمال کثیف شیشه تمیز کند، که حضرت آقا هم گفتند نمی‌شود و اگر به من گفته بودند بیایم جای آقای شاهرودی بنشینم، خودم را از طبقه چندم برج میلاد پایین می‌انداختم.
وی ادامه داد: حواس‌تان جمع باشد، درست است که پیروزی‌هایی را در 9دی و 22بهمن به دست آوردید و توانسته‌اید این جریانات را جمع و جور کنید ولی باید منتظر و مراقب پاتک آنها هم باشید.
قاسمی خاطرنشان کرد: مدل ما این جوری است که خواب مضاعف و خور مضاعف‌مان خیلی زیاد است و باید با هوشیاری همواره قضایا را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.
وي با تأکید بر لزوم هوشیاری گفت: وزیر ارشاد را نباید ول کنی برود دنبال کار خودش والا به دنبال این می‌رود که قرآن به چه کسی هدیه دهد یا 200میلیون به هدیه تهرانی بدهد؛ یا وقتی عید می شود40خانم را به 40 سفارتخانه برای ارائه غذاهای ایرانی، سفره هفت سین و ... اعزام می کند.
قامسي با بیان این که من هم به بنی صدر رأی دادم، گفت: مردم به پنج دليل سيد بودن، دكتر بودن، كاريزماي صحبت داشتن، بچه آيت‌الله بودن و محسنات داشتن به بني‌صدر راي دادند، اما زماني بني‌صدر را شناختند كه او سرخاب و سفيداب به خود ماليد و از كشور فرار كرد.
وي در پایان گفت: اگر کسی آمد و در سیاست خارجی ما گفت که قبل از آنی که باید به فلسطین و لبنان برسیم باید به کشور خود برسیم باید در دهان او زد.


 




امروز:همسر سیدمصطفی تاج‌زاده از نمایندگان مردم خواست مه به فکر سلامت روح و تن زندانیان سیاسی باشند.

به گزارش پارلمان‌نیوز فخرالسادات محتشمی‌پور در بخشی از مطلبی که به شکرانه بازیابی نسبی سلامت همسرش نوشته، آورده است:«آقایان نمایندگان محترم خانه ملت! من به عنوان یکی از موکلین شما که مصائبی که بر همسر آزاده ام و خود و خانواده ام از اولین روز پس از انتخابات تاکنون رفته و به پاس رهایی موقت همسرم از شما تقاضا دارم که به پاس برخورداری از نعمت آزادی به فکر فرزندان دربند ایران عزیز باشید و به شکرانه برخورداری از حقوق و امکاناتی درخور، به فکر سلامت روح و تن زندانیان سیاسی خصوصا زندانیان سیاسی بعد از انتخابات باشید و سران سه قوه را طبق قانون اساسی کشورمان به پاسخگویی وادار کنید که عزت واقعی در گرو آزادگی است. خدایتان در انجام تکالیف انسانی، قانونی و شرعیتان موفق دارد انشاء الله.»


 



امروز:سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس از ارسال نامه‌هایی به وزرای امور خارجه، امور اقتصادی و دارایی، صنایع و معادن و بازرگانی برای کاهش سطح روابط با لندن خبر داد.

کاظم جلالی نماینده مردم شاهرود و سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی که با خبرنگاران پارلمانی گفتگو می‌گرد، با اشاره به جلسه روز گذشته اعضای این کمیسیون با منوچهر متکی وزیر امور خارجه، به ارائه گزارشی از این جلسه پرداخت و اظهار داشت: این جلسات ماهی یک‌بار در مجلس یا در وزارت خارجه برگزار می‌شود.

وی با بیان اینکه جلسه روز گذشته کمیسیون امنیت ملی با منوچهر متکی اولین جلسه کمیسیون با وی در سال ۸۹ بود، یادآور شد: در این جلسه آقای متکی به همراه معاون بین‌الملل خود حضور یافت و گزارشی را در خصوص روند شکل گیری و تشکیل کنفرانس بین‌المللی خلع سلاح و عدم اشاعه که در تهران و با حضور نمایندگانی از کشورهای مختلف برگزار شد، ارائه کرد و اعضای کمیسیون نیز ضمن بیان نقطه نظرات خود در این خصوص، از برگزاری خوب این اجلاس تشکر کردند.

جلالی گفت: سطح شرکت کنندگان در این کنفرانس بسیار خوب بود و با توجه به اینکه آمریکایی‌ها در صدد انزوای ایران و صدور قطعنامه‌‌های دیگر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند، شرکت کشورهای مختلف در این اجلاس که در سطح معاونان و وزرای امور خارجه و یا برخی مقامات سازمان‌های بین‌المللی کشورها در این زمینه حضور داشتند، یکی از نقاط قوت این کنفرانس بود.

به گفته نماینده مردم شاهرود در خانه ملت، پیام مقام معظم رهبری به این اجلاس یک مانیفیست استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای بود که بسیار قابل توجه است؛ رهبر انقلاب در این پیام اعلام کردند که استفاده از سلاح هسته‌ای را حرام می‌دانند بر همین اساس ما در جلسه روز گذشته بر این سخن رهبری تاکید کردیم که باید در دنیا آشکار شود و مشخص شود که یک تاکتیک نیست.

وی افزود: باید برای جهانیان این موضوع تبیین شود که در دین مبین اسلام و مکتب تشیع استفاده از سلاح هسته‌ای حرام است و این موضوع باید برای افکار عمومی تبیین شود.

جلالی ادامه داد: در راستای کاهش و کنترل سطح روابط با لندن کمیسیون امنیت ملی با ارسال نامه‌هایی به وزرای امور خارجه، امور اقتصادی و دارایی، صنایع و معادن و همچنین وزیر بازرگانی از آنها خواسته شده که با توجه به نگاه خصمانه انگلیس به ایران، نوع تعاملات تجاری و اقتصادی کشورمان را با لندن را در بخش‌های بین‌المللی و شرکت‌های خصوصی ظرف یک ماه آینده به کمیسیون ارائه دهند تا روابطمان را با لندن کنترل کنیم.

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی در ادامه به دستگیری حمید معصومی نژاد خبرنگار ایران در کشور ایتالیا اشاره و اعلام کرد: مجلس به شدت نگران وضعیت معصومی‌نژاد است که در همین راستا پیش نویس بیانیه مجلس در خصوص اعتراض به دولت ایتالیا و حمایت از وی تهیه شده که در آینده‌ای نزدیک به امضای قاطبه نمایندگان خواهد رسید.

جلالی در ادامه گفت: دستگیری آقای معصومی‌نژاد در کشورهایی که مدعی دموکراسی هستند آن هم به بهانه‌های واهی عملی ناشایست است اما مجلس و کمیسیون امنیت ملی و همچنین کمیسیون فرهنگی در حال پیگیری موضوع آزادی وی هستند.


 


امروز: دوستان روزنامه شرق از من خواسته اند که برای سرمقاله دوشنبه شان چیزی بنویسم. این نخستین باری است که آنان چنین درخواستی از من کرده اند. اندیشیدم که چگونه می توان نکته جدی ای را در مجال کوتاهی گفت. نکته ای که در عین عقلانی بودن، از دل برآمده باشد تا موثر افتد. اول تصمیم گرفتم درباره طرح هدفمندسازی یارانه ها بنویسم.

داستانی که دو سال است ذهن مرا درگیر کرده و دو سه ماه است به گونه ای فعال در این باره گفته ام و نوشته ام. گفتم از این آخرین فرصت بهره ببرم تا آخرین ناگفته ها را بگویم. اما دیدم بخشی از دیدگاههایم را در مناظره با رئیس شورای رقابت گفته ام (که در روزنامه بهار ۲۵ فروردین چاپ شده است) و نکته های دیگرم در این باره را هم در مصاحبه ها و نوشته های دیگری آورده ام. پس آنچه درباره پیامدهای آسیبناک این طرح گفتنی بود و در توان ما بود را به اندازه کافی فریاد کرده ایم. و ظاهراً قرار بر این است که گوش شنوایی نباشد تا احتمالا کشور وارد یکی از خطیرترین و پرهزینه ترین تحولات دوران سی ساله خود شود. ما گفتیم و نوشتیم و فریاد زدیم و آن چه درباره پیامدهای اقتصادی و اجتماعی چنین طرحی می دانستیم و این که چنین طرح عظیمی نباید در چنین موقعیتی اجرا شود را گفتیم. اگر گوش شنوایی باشد همانها که گفتیم و نوشتیم کفایت می کند. اکنون دیگر چه باید کرد؟

در همین افکار بودم که یادم آمد بخشی از نقد خودم درباره طرح هدفمندسازی را در مهر ماه سال ۸۸ برای دکتر علی عرب مازار یزدی ـ دوست و همکارم و استاد اقتصاد دانشگاه علامه ـ گفته بودم و او تحلیل مرا نقدها کرد و چه مشفقانه و البته سخت نگران آینده کشور بود. او را ماههاست دستگیر کرده اند و هفته ها در سلول انفرادی زندانی بوده است بدون آن که اتهامش اعلام شود یا دادگاهی تشکیل شود.

دانشجویانش خواستند در اعتراض به دستگیری استادشان امتحان ندهند تا استاد محبوبشان را آزاد کنند. آنان را تهدید کردند، احضار کردند و برخی را حکم تعلیق دادند. همکارانش خواستند چیزی بنویسند و خواستار آزادی همکارشان شوند، آنان را بازنشسته و ممنوع التدریس کردند .

نمی دانم چه باید گفت، فقط می دانم از این شیوه ها، خیری و «توسعه» ای برای کشور بیرون نمی آید. نمی دانم چه باید کرد، فقط می دانم هیچ نظامی با زندانی کردن عالمانش راه به هیچ سرابی نمی برد. نمی دانم، فقط می دانم با تهدید و سرکوب و اخراج دانشجویان، هیچ دلی به سیستم بسته نمی شود. نمی دانم، فقط می دانم با این گونه فروکوفتن گروه های مرجع اجتماعی ـ مانند استادان، نویسندگان، هنرمندان، مراجع و ... تنها ابزارهای مدیریت و کنترل طبیعی اجتماعی از دست می رود و اگر روزی سنگی بر سنگی بغلتد، فقط با خشونت عریان می شود اوضاع را نگه داشت. نمی دانم، فقط می دانم سیستمی که مغزها را تحمل نمی کند، دل ها را نیز نمی رباید. نمی دانم، فقط می دانم سیستمی که اکثریت پروردگان خودش را فاسد و عامل بیگانه می داند و آن هم پروردگانی که با هزارگونه گزینش و در بهترین شرایط تولید کرده است، چگونه می تواند به پروردگانی که از این پس و در بدترین شرایط تولید می کند دل ببندد و اعتماد کند. نمی دانم، فقط می دانم برخی چیزها سرجای شان نیستند!

کدام نظامی را و کدام سیستمی را می توان دید که با این روش ها دوام آورده باشد و رشد کرده باشد؟ کدام سیستمی را می تواند دید که بهترین دست آوردهای خود را و بهترین نیروهای خود را ـ که با هزینه های فراوان و خون دل بی شمار رشد کرده اند، تربیت شده اند، آموزش دیده اند و به سرمایه انسانی تبدیل شده اند تا روزی به خدمت پویایی نظام درآیند ـ به جرم این که در نقد سیستم کوشیده اند به زندان بیفکند، و با وجود این شیوه ها، راه به جایی برده باشد؟

دکتر علی عرب مازار، به دانشجویانش درس «نظامهای اقتصادی» می داد. خوب است بازجویانش از او بخواهند تا در زندان برایشان «کلاس نظامها» بگذارد و برای شان بگوید که هر نظام اجتماعی برای پویایی، نیاز به گردش اطلاعات دارد، نیاز به فرایند بازخورد دارد و نیاز به نقد دارد تا بتواند مراحل «بهبود»، «اصلاح»، «انطباق» و «تحول» سیستمی را به خوبی از سر بگذراند وگرنه یا برای دهه ها در کودکی می ماند و به تکامل نمی رسد، یا به «تله بنیانگذار» در می غلتد که حاصلش چیزی جز استهلاک سیستمی و افول ویرانگر نیست (درباره پیامدهای «تله بنیانگذار» به تفصیل نوشته ام که به زودی در یکی از نشریات کشور چاپ خواهد شد).

خوب است بازجویانش از او بپرسند که منظور از بهبود و اصلاح و تحول چیست تا این استاد «نظامها» برایشان تشریح کند که «علم سیستم» مانند همه علوم دیگر، نظریه هایی دارد که بسیار تقویت شده اند و مانند قوانین فیزیک دقیق کار می کنند. برای شان بگوید که طبق این نظریه هر سیستم زنده ای، دوره عمری دارد از تولد تا مرگ، که در طول این دوره نخست رشد می کند، سپس به تکامل می رسد و آنگاه به کهولت پا می گذارد و سرانجام می میرد.

تنها یک سیستم پویا می تواند پیش از آن که به مراحل کهولت و مرگ برسد، خود را به سطح بالاتری ارتقا دهد و حیات جمعی تازه ای را تجربه کند. و آن سیستمی است که اجازه دهد فرایندهای «بهبود» شکل بگیرد و اگر نشد اجازه دهد فرایندهای «اصلاح» شروع شوند و باز اگر نشد اجازه دهد فرایندهای «انطباق» و «تحول» شکل بگیرند، در غیر این صورت باید منتظر کهولت باشد و مرگ سیستمی. اجازه دهند تا برای شان بگوید که عصر هاشمی «عصر بهبود» بود یعنی بهبود عملکردهای گذشته سیستم و چون به شکست کشانده شد، لاجرم «عصر اصلاح» آغاز شد و چون اصلاح به شکست کشانده شد، ناگزیر باید اجازه داد «عصر تحول» آغاز شود، در غیر این صورت باید منتظر استهلاک سریع انرژیهای حیاتی سیستم و نهایتا افول سیستمی بود.

برایشان بگوید که مهم ترین ابزاری که یک سیستم می تواند به کمک آنها ارتقا بیابید و خود را بهبود دهد یا اصلاح کند یا انطباق دهد، استفاده از اندیشه عالمان و توانایی نیروهای خلاق است. و در این مرحله عالمان علوم اقتصادی و اجتماعی بیشترین نقش را دارند. بازجویانش باید دریابند که امثال دکتر علی، کیمیای کمیابی هستند که باید دستشان را بوسید، چرا که عالم بی عمل نماندند و کوشیدند به اقتضای علم شان عمل کنند و موانع پویایی سیستم را فریاد کنند و برای آن راه حل بدهند و عقول را مجتمع کنند تا شاید از راهی به رهیافتی برسیم و از رهیافتی، راهبردی درآوریم و آیینه عملمان قرار دهیم. باید دست امثال دکتر علی را بوسید که بیکار ننشستند و نظامی را که برایش خون دل خوردند و در جبهه از آن دفاع کردند و آسیب دیدند، اکنون آستین بالا زده اند تا اصلاحش کنند، و کمر همت بسته اند تا به سوی پویایی برانندش. وگرنه باید منتظر کهولت های جانفرسا و ماندگی های طاقت سوز بود.

این ها شعر نیست. این ها بیان دیگری است از رنجی که کارگران مان در فروماندگی صنعت و رکود مزمن اقتصادی این سالها برده اند. این ها ترجمان تورم مزمنی است که سال هاست استخوان طبقات فقیر و متوسط ما را سوزانده است. این ها تحلیل عوامل بیکاری چند میلیون جوان بی شغلی است که از این نظام چیزی نمی خواهند جز شغلی و سرپناهی و امیدی برای آینده. این ها تعلیل اقتصاد به اغما رفته ای است که هر چه خون ارز به پیکرش تزریق می کنیم جان نمی گیرد. این ها بیان دیگری از نظام بانکی زمین گیر شده ای است که در زیر چند صد هزار میلیارد ریال مطالبه معوقه در احتضار است.

این ها نقد عملکرد دولتی است که با وجود داشتن بیش از سیصد میلیارد دلار درآمد نفتی در ظرف چند سال، به بزرگترین بدهکار تاریخ ایران تبدیل شده است. این ها افسوس بر اقتصادی است که با این همه نعمتی که خدا به آن داده است، هنوز در ایجاد یک اشتغال ساده برای جوانانش ناتوان است و اکنون باید بالاترین جمعیت سرانه معتاد و بالاترین مصرف تریاک را در دنیا داشته باشد. این ها درد جامعه ای است که ظرف سی سال جمعیتش دو برابر شده است اما زندانیانش بیست برابر. آری وقتی عالمان مان را به جرم آن که به اقتضای مسئولیت شغلی خود اندیشیده و عمل کرده اند، به زندان می افکنیم چیزی بهتر از این نصیب مان نخواهد شد.

هیچ خودزنی از این آشکارتر و ویرانگرتر نیست.کدام سیستم می تواند این گونه دوام بیاورد که نیروهای خلاقی را که با هزار هزینه و خون دل پرورش داده است، و نیروهایی که خود هزار خون دل برای برپایی و ایستایی نظام شان خورده اند را به جرم نقد و تلاش قانونی برای اصلاح همان سیستمی که خودشان بر ساخته اند به زندان بیفکند؟

آری من اکنون نه به اقتصاد کاری دارم و نه به سیاست. آن چه اکنون دغدغه من است این است که یکی از همکاران خوب و فرهیخته ام، یکی از اقتصاددانان پرتلاش کشورم، یکی از استادان محبوب رشته اقتصاد، یکی از دلسوزان این کشور کوشیده است در یکی از رسمی ترین و علنی ترین و پر شورترین آیین های این نظام، یعنی انتخابات، که همه ارکان نظام هم برای مشارکت در آن تاکید کرده اند، شرکت و همکاری کند و راهبردهای اندیشگی تدوین کند و امید ببخشد و برنامه اقتصادی منتشر کند، و اکنون همه این فعالیت ها برای او عنوان جرم گرفته است و به زندانش افکنده است. از این پس من به کدامین امید در این نظام زحمت بکشم، بیندیشم، قلم بزنم، تدریس کنم و امید ببخشم؟ این دادخواهی یک معلم است برای معلم همکارش.

نمی دانم، نمی دانم عزیزان روزنامه شرق که بعد از دورانی در محاق بودن اکنون دوباره انتشار خود را از سرگرفته است و برای نخستین بار است که از من درخواست نوشتن سرمقاله کرده اند، این نوشته را منتشر می کنند یا نه. من به آنها حق می دهم که ملاحظه کنند و منتشر نکنند که همین خود برای من شاخص دیگری از «افول سیستمی» خواهد. من این روزها در کار تدوین شاخص های «افول سیستمی» هستم و امیدوارم روزی بتوانم آنها را منتشر کنم. اما امیدوارم آن اندازه به «افول سیستمی» دچار نشده باشیم که حتی یک روزنامه نتواند یادنوشته معلمی را برای همکار دربندش به چاپ برساند، و یا اگر به چاپ رساند با تهدید و عقوبت رو به رو شود. آخر اگر این یک مجال را هم از ما بستانند، پس یک معلم کجا بگوید و به که بگوید و چگونه سخنش را به گوش آنان که باید بشنوند و سیستم را اصلاح کنند، برساند؟

نمی گویم انقلابها فرزندان خود را می بلعند، اما می گویم هیچ سیستمی نمی تواند بدون حفاظت از سرمایه های انسانی خود که اسباب پویایی آن هستند، ماندگار بماند. من اگر کاندیداهای معترض را دستگیر می کردند آنقدر افسوس نمی خوردم که استادی را دستگیر کنند. کاندیداها، خود سیاستمدارند و حتما با شناختی که از نظام داشته اند با آگاهی و با پذیرش همه تبعاتش در این مسیر گام نهاده ا ند. بی گمان آنان از پیش، دشواری ها و خطرات ورود به چنین میدانی را می دانسته اند. اما یک استاد دانشگاه که به امید کمک به بهروزی مردم این دیار تصمیم گرفته است که یکی از کاندیداها را یاری کند و برای او برنامه اقتصادی تدوین کند، چرا باید اکنون گرفتار رنج زندان باشد.

یادم می آید از جبهه بازگشته بودم. به علی گفتم و برای او تحلیل کردم که چرا ما بیش از یکسال دیگر در جنگ دوام نمی آوریم. او نه تنها تحلیل مرا نمی پذیرفت بلکه برآشفت و گفت این تحلیل را حتی اگر درست باشد هیچ کجا مطرح نکن. چون تضعیف روحیه می کند، چون امید را می ستاند. اما من گوش نکردم و رفتم و همه جا گفتم و او حرص می خورد که چرا می گویی و چرا هر کجا که می نشینی از بی سامانی های جنگ می گویی. من می گفتم و او حرص می خورد.

اکنون این من که همیشه حتی وقتی جبهه می رفتم منتقد وضع موجود بودم آزادم و او که همیشه مدافع نظام بود به جرم فعالیت قانونی و دادن مشورت اقتصادی به یکی از کاندیدهای قانونی ریاست جمهوری، و تدوین یک برنامه اقتصادی برای یک کاندیدای رسمی نظام ـ و البته همه اش به امید اصلاح مشکلات نظام و کشور ـ اکنون باید اسیر انفرادی و بند و بازجویی باشد. کیست که به این درد پاسخ دهد؟

دکتر علی عرب مازار، استاد «نظامهای اقتصادی» به امید آن که گره ای از مشکلات این کشور گشوده شود پذیرفت که در انتخابات و برای تدوین راهبردهای اقتصادی با مهندس موسوی همکاری کند. اکنون او به چه جرمی باید تاوان پس دهد؟ اگر جرمی مرتکب شده است اعلام کنند تا ما نیز از او تبری بجوییم، و اگر جرمی نکرده است چگونه نیروی علمی توانمندی که پرورش یافته و آب و دانه خورده همین نظام است و فقط به امید اصلاح سیستم و در چارچوب های قانونی، نقدی و فعالیتی کرده است باید هفته ها در انفرادی بماند و ماه ها بی سرنوشت و بلاتکلیف در زندان بماند.

من می دانم که صدها نفر دیگر چون دکتر علی در بندند و می دانم که همه آنها نیازمند حمایتند و برای همه آنان باید نوشت و از همه آن بی پناهان باید دفاع کرد. اما من به عنوان معلم اقتصاد در برابر دوست و همکارم مسئولیتی ویژه دارم. گرچه برخی از همکاران پیشنهاد داشتند که نامه ای جمعی برای درخواست آزادی دکتر علی نوشته شود، ولی از آن جا که اکنون همه چیز به سرعت سیاسی می شود و واکنش برمی انگیزد از این کار منصرف شدند. اما من این را نوشتم، تا در برابر خدایم که فرمان مان داده است که نسبت به احقاق حق مظلوم بی تفاوت نباشیم، در برابر دانشجویانم که چشم در چشمم می دوزند و به زبان بی زبانی بر «بی زبانی» ما ملامت می فرستند، در برابر همکارانم که دلشان می خواهد کاری کنند ولی همه راه ها را بسته می بینند و حتی انتشار نامه ای را هم مصلحت نمی دانند، در برابر فرزندان علی که هر روز به امید آزادی پدرشان به دیوارهای اوین چشم می دوزند، و از همه مهم تر در برابر دل بی قرار خودم، کاری کرده باشم و وظیفه ای را به انجام رسانیده باشم.

زندانی بودن دکتر علی عرب مازار، بهترین شاخص برای نشان دادن «افول سیستمی» است. او دیگر در درس نظامها، نیازی به ارائه شاخص های آماری برای نشان دادن «افول سیستمی» ندارد. از این پس او خودش شاخص «افول سیستمی» است. هیچ نظامی بدون استفاده از نیروهای خلاق، نوآور و نقاد دوام نمی آورد. همه سیستم ها برای رشد خود می کوشند نیروهای خلاق و نوآور پرورش دهند. متاسفانه نظام ما نیرهای خلاق را پرورش می دهد و سپس به گونه ای با آنان رفتار می کند که یا مهاجرت کنند، یا منزوی شوند، یا زودهنگام بازنشسته و ممنوع التدریس شوند و یا آنان را به زندان می افکند. این چیزی نیست جز سوزاندن انرژی های حیاتی سیستم.

اگر یک استاد که در چارچوب های قانونی برای اصلاح این کشور فعالیت می کند باید دستگیر شود و هزینه های سنگینی بپردازد، دیگر کدام نیروی خلاقی به این سیستم امیدی خواهد بست. آنگاه عرصه به چنگ کسانی می افتد که یا فرصت طلبند و یا خلاقیتی ندارند. بی جهت نیست که اکنون قانون گِرِشام ـ که می گوید پول بد پول خوب را از گردش اقتصادی خارج می کند ـ در حوزه مدیریت عمومی در حال تحقق است و بسیاری از انسانهای پرتجربه و فرهیخته دیگر حاضر به پذیرش مسئولیت های دولتی و عمومی نیستند.

این هشداری است از سوی یک معلم سیستم ها و یک مدرس اقتصاد به همه راهبران و سیاست مداران نظامی که باید بتواند دراین جهان متلاطم پویا بماند تا زنده بماند. هر روز که از زندانی بودن و بی سرانجامی کسانی مانند دکتر علی می گذرد ما یک درجه به شاخص های افول سیستمی نزدیک می شویم.

آیا کسانی که این روزها سخن از عذاب الهی و زلزله می گویند و عامل آن را رفتار زنان و نوع پوشش آنان می دانند و به خواب یک عالم ناشناس استناد و تکیه می کنند و فتوا صادر می کنند، بهتر نیست به جای این بیراهه ها به قول صریح پیامبرشان تکیه کنند که فرمود «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم» (حکومت با کفر پایدار می ماند ولی با ظلم نه). آیا بهتر نیست به قران مراجعه کنند که اگر تنها دو آیه در باب حجاب دارد ـ و آن هم آیاتی مجمل که موجب شده است طیف گسترده ای از برداشت ها و تفاسیر در مورد آنها در میان فقیهان شکل بگیرد ـ در عوض صدها آیه دارد که در آن به صراحت از ظلم نهی شده است و در جایی به صراحت فرموده است که اگر به شما ظلم شد مانعی ندارد که فریاد برآورید (لا یحب الله الجهر بالسوء الا من ظلم = خدا بانگ برداشتن و بدزبانی را دوست ندارد مگر از کسی که بر او ستم رفته باشد. سوره نساء آیه ۱۴۸). آیا وقت آن نرسیده است که کسی فتوایی صادر کند و فریادی برآورد که به زودی زلزله ای عظیم خواهد آمد چون ظلم در میان ما فراگیر شده است؟

شهر خالی است ز عشاق بود کز طرفی

مردی از خویش برون آید و کاری بکند


 




امروز:کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، در بیانیه‌ای اعلام کرد که جمهوری اسلامی، استادان برجسته دانشگاه‌ها را به خاطر اندیشه‌های سیاسی آنها اخراج می‌کند.


این بیانیه چند هفته پس از انتشار گزارش‌هایی مبنی بر اخراج چند تن استادان دانشگاه‌های ایران صادر شده است.
مرتضی مردیها، علی‌اصغر بهشتی، محمد شهری و صبا واصفی، چهار استادی هستند که طی ماه‌های اخیر از تدریس در دانشگاه‌ها منع شده‌اند.
بنابر اعلام کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، این اخراج‌ها بخشی از روند جاری اخراج پرسنل علمی دانشگاهی است که دارای اندیشه‌هایی متفاوت از دولت هستند.


به گزارش رادیو زمانه ،ارون رودز، سخنگوی این کمپین در این خصوص گفته است: «پاکسازی دانشگاه‌ها از اساتیدی با نگرش‌های مستقل، توهین به حقوق بشر آنها و آزادی علمی است.»


ارون افزوده است: «این سیاست‌ها منجر به سیاسی و بی‌ارزش شدن دانشگاه‌ها می‌شود. دانشگاه‌هایی که مایه غرور ملی و مورد تحسین متفکرین جهانی است.»
کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، در بیانیه خود همچنین خواستار بررسی فوری اخراج‌های سیاسی از دانشگاه‌های ایران و بازگشت استادان اخراج‌شده به دانشگاه‌ها شده است.


این کمپین در عین حال خواستار همبستگی بین‌المللی استادان و پرسنل دانشگاه‌ها در سراسر جهان با استادان و متفکرین ایرانی شده است.


 




امروز: محمدعلی ابطحی ضمن اشاره و نقدِ مخالفتهای محمود احمدی‌نژاد با کنترل جمعیت و شعار"دو بچه کافی است"، خاطرنشان کرد "واقعاً گاهی احمدی نژاد بنام دین، حرفهایی می زند که سنتی ترین و عالیترین مقامات آخوندی هم کم می آورند. به قول شما ها واقعاً احمدی نژاد ایول دارد. باز هم قدر این رئیس جمهور را ندانید."


وبلاگ ابطحی تحت عنوان «وبنوشت»، در پست دیروز خود، خاطرنشان کرده است: "از روزی که دوباره احمدی نژاد مخالفت خود را با شعار ۲ بچه کافیه اعلام کرده، از نقطه نظرات گوناگون این نظر مورد نقد قرار گرفته است. عمده آنها به مسئله بی کاری و نبود امکانات و کیفیت زندگی اشاره کرده اند که همه آنها حرفهای قابل توجهی است."


عضو مجمع روحانیون مبارز با بیان اینکه "من به دلیل اینکه در مسئله ادیان کار کرده ام و آخوند نیز می باشم"، خاطرنشان کرد "یکی از مهمترین پزهایی که ما در مورد نقش روحانیت و دین و مسائل اجتماعی می دادیم این بود که در حوزه های مهم بشری روحانیت و دین تآٔثیرگذار است و مخاطبان عمومی فراوانی دارد که بیشترین تأثیر پذیری را از دین و نمایندگان دین دارند..."


ابطحی متذکر شد: "واقعاً روحانیون سنتی در شهرها و روستا ها نقش مهمی ایفا کردند که مخاطبان خود را از تکثیر نسل پرهیز دادند و با تلاش چشمگیری توانستند این فرهنگ قدیمی جا مانده از تحجر دینی را که نباید جلو تکثیر اولاد را شرعاً گرفت، از اذهان دور کنند و برای ایران و آینده کشور جلو رشد بی رویه جمعیت را بگیرند."


وی سپس با نقد احمدی نژاد گفت "حالا این مهمترین دستاوردی که می شد در آن نقش روحانیت و دین را در مسائل اجتماعی و زیست محیطی مثال زد و می شد به آن در محافل بین المللی پز داد را هم میخواهند از بین ببرند."


لازم به ذکر است احمدی نژاد هفته گذشته در برنامه «بدون حاشیه» که از شبکه یک سیما پخش شد، اعلام کرده بود: "یک بار اعلام کردم بسیاری شروع به تمسخر کردند اما من با دو بچه کافیه مخالفم و برای آن استدلال دارم...اکنون رشد جمعیت ما یک و دو دهم شده و بُعد خانوار زیر چهار نفر آمده است به این مفهوم که وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنند متوسط تعداد پچه در خانوار زیر دو نفر است ، دو نفر حداقل باید دو بچه داشته باشند که همین جمعیت و یک ملت حفظ شود."


در واکنش به این مسئله بسیاری از کارشناسان نقدی بر ادعای وی آورده و گفته بودند "در شرایطی که بیکاری فریاد می‌کند و زیر ساخت‌های مناسب برای فراهم کردن زندگی مطلوب برای همین جمعیت موجود در کشور هم فراهم نیست، سخن از افزایش جمعیت کردن به‌دور از منطق است." (اشاره به سخنان نایب رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس)


 


امروز: محمود احمدی‌نژاد، جمهوری اسلامی را «آزاد‌ترین» جمهوری دنیا معرفی کرد و نشانه آن را انتخاب خود به عنوان «رئیس جمهوری دهم ایران» دانست.

به گزارش جرس احمدی‌نژاد در مصاحبه اختصاصی با شبکه تلویزیونی «آر‌تی‌ال» آلمان گفت: «من نه حزب دارم، نه پول و نه قدرت. مردم من را انتخاب کردند، چون تصمیم مردم این بود.»

به گفته وی، تفاوت جمهوری در ایران، با جمهوری‌های اروپایی در این است که در ایران، «واقعا مردم حاکم هستند و در اروپا و آمریکا پول، حزب و تبلیغات.»

احمدی‌نژاد در پاسخ به پرسش خبرنگار تلویزیون «آر‌تی‌ال» آلمان درباره زندانی بودن مخالفان دولت گفت: «در ایران هیچ‌کس به دلیل مخالفت در زندان نیست.»

وی ادعا کرد: «امروز تمام رقبای من آزاد هستند و تندترین حرف‌ها را هم علیه من می‌زنند و کسی با آنها کاری ندارد.»

رئیس دولت دهم ادامه داد: «رسانه‌ها در ایران آزادند و انتقادات خود را آزادانه مطرح می‌کنند. البته اگر کسی از آنها شکایت کند، دادگاه رسیدگی می‌کند.»

به گفته احمدی‌نژاد، «در ایران انتخابات را مردم برگزار می‌کنند، مردم نظارت می‌کنند و خودشان هم از نتیجه انتخابات مراقبت می‌کنند، یعنی همه مراحل انتخابات مردمی است.»

وی همچنین در مورد کشته شدن ندا آقاسلطان در جریان ناآرامی‌های پس از انتخابات اظهار داشت: «کشته شدن وی یک طراحی از قبل بود. خانم ندا آقاسلطان، قربانی توطئه علیه ملت ایران شد.»

احمدی‌نژاد افزود: «آن خانم، اصلاً در هیچ تظاهراتی حضور نداشت. در یک محله فرعی در حال حرکت بود که در شرایط مشکوکی به قتل رسید. کشته شدن وی یک سناریو بود که عیناً در ونزوئلا هم تکرار شده است.»

رئیس دولت دهم در پایان، با انتقاد از رسانه‌های خارجی در خصوص نحوه انعکاس مرگ ندا آقاسلطان، خطاب به مدیران این شبکه‌ها گفت: «ممکن است با دروغ بتوان مدت کوتاهی بر دنیا حکومت کرد، اما لشکر راستی خواهد آمد و همه دروغ‌ها را به تاریخ می‌فرستد.»


 


امروز: مهدی کروبی در دیدار با خانواده مهدیه گلرو با اشاره به اینکه وی همچنان پیگیر حقوق بازداشت شدگان است گفت: صدور احکام و وثیقه های سنگین راهکار مناسبی برای خروج از بحران نیست.

به گزارش سحام نیوز، خانواده مهدیه گلرو به دیدار حجت السلام مهدی کروبی رفتند. در این دیدار ابتدا همسر مهدیه گلرو درباره بازداشت خود و همسرش و آخرین وضعیت پرونده این دانشجوی زندانی توضیحاتی ارائه داد.

وحید لعلی پور گفت: ۱۱ آذرماه در منزل بازداشت شدیم، با اینکه کار من تدریس است و فعالیت سیاسی نداشته ام ۸۱ روز زندانی بودم که ۳۲ روز آنرا در انفرادی بودم و با وثیقه ۵۰ میلیونی آزاد شدم. همسرم در ارتباط با پرونده قبلی اش به یک سال حبس تعلیقی محکوم شده بود بنابراین با صدور حکم فعلی (۲ سال و ۴ ماه حبس)، آن حکم نیز خود به خود اجرایی شده و به این ترتیب ایشان باید ۳ سال و ۴ ماه را در زندان بگذراند.

قاضی پرونده، برای ایشان وثیقه ۷۰۰ میلیونی صادر کرده که متاسفانه تامین آن از توان ما خارج است و عملاً به معنای ماندن همسرم در زندان است. علی رغم تلاش های فراوان، متاسفانه هنوز موفق به دیدار قاضی پرونده وی آقای پیرعباس نشده ایم و در این رابطه هیچگونه همکاری انجام نمی گردد.

صدور احکام و وثیقه های سنگین راهکار مناسبی برای خروج از بحران نیست!

مهدی کروبی پس از استماع سخنان خانواده مهدیه گلرو، گفت:سالهاست در راستای پیگیری وضعیت زندانیان جهت برخورداری از حقوق قانونی اشان، تلاش نموده ام و در این عرصه برای بنده همیشه حقوق قانونی زندانی اهمیت داشته و نه شیوه و خط و مشی سیاسی آنها. وجود نگرش مثبت در گذشته در مواردی حتی به حل مشکلات می انجامید ولی اکنون دولت چنان نگرش خود را تحمیل و حاکم نموده است که شاهد صدور احکام و و ثیقه های سنگین هستیم! صدور احکام و وثیقه های سنگین راهکار مناسبی برای خروج از بحران نیست!

دبیر کل حزب اعتماد ملی در پایان افزود: امروز هم با وجود تمامی فشارها و تخریب های روزافزون همان اعتقاد و باور را در احقاق حقوق قانونی زندانیان دارم و به جد پیگیر مسائل زندانیان هستم. لذا بدانید کروبی همچنان پیگیر حقوق بازداشت شدگان است.

گفتنی است مهدیه گلرو از دانشجویان حامی مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری بوده است.


 



امروز: مجید توکلی دانشجوی دربند پلی تکنیک ظهر امروز پس از ۱۲۵ روز انفرادی به اندرزگاه ۷ زندان اوین منتقل شد.

به گزارش دانشجونیوز، مجید توکلی عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر که از سوی دادگاه انقلاب به هشت سال و شش ماه حبس تعزیری، ۵ سال محرومیت از تحصیل و ۵ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است، طی مدت سه ماه پس از صدور حکم، به صورت غیرقانونی در سلول انفرادی زندانی و از کلیه حقوق یک زندانی نیز محروم بود.

این انتقال پس ملاقات روز گذشته دکتر علیزاده طباطبایی وکیل مجید توکلی با قاضی صلواتی انجام شده است. قاضی صلواتی با انتقال مجید توکلی به بند عمومی موافقت کرده و وی سپس به اندرزگاه ۷ زندان اوین منتقل شده است.

طی بیش از ۴ ماه از بازداشت، مجید توکلی ضمن حبس در سلول انفرادی به هیچ گونه وسیله ارتباط عمومی و هیچ نشریه و یا روزنامه ای دسترسی نداشته و از در اختیار داشتن قلم، کاغذ و کتاب نیز محروم بوده است.

این عضو انجمن اسلامی پلی تکنیک پیش از این نیز طی سالهای گذشته، ۲ بار بازداشت و زندانی شده است. مجید توکلی در سال ۸۶ نزدیک به یک سال و نیم را در حبس به سر برد. وی در بهمن سال ۸۷ نیز به هنگام شرکت در مراسم بزرگداشت مهندس بازرگان بازداشت شده و بیش از ۴ ماه در بازداشت بود.

مجید توکلی برای سومین بار در آذر ماه گذشته و پس از سخنرانی در مراسم روز دانشجو در دانشگاه امیرکبیر بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

وی تمام این مدت را در انفرادی به سر برد و به وی اجازه تماس تلفنی با مادر سالخورده اش نیز داده نشد.


 




امروز: پرونده یکی از فرماندهان سابق نیروی انتظامی پس از ۲ جلسه دادگاه در بهمن و اسفند ماه سال گذشته، نهایتا در آخرین جلسه فروردین ماه امسال قطعی و این مقام متهم به فساد اخلاقی و مالی، به شلاق، حبس و جریمه نقدی محکوم شد.

به گزارش سایت جهان، مطابق این گزارش و حسب بررسی های چندین ماهه دادگاه، فیلمی که ادعا می شد از فساد اخلاقی متهم منتشر شده خلاف واقع بوده است و اساسا چنین فیلمی وجود ندارد.

دادگاه همچنین فساد اخلاقی این مسؤول سابق نیروی انتظامی را آنطور که رسانه ها نوشته بودند تکذیب کرد.

طبق آنچه سایت جهان نوشته است نامبرده از فساد مالی تبرئه گردید و هیچگونه شاکی خصوصی نیز نداشته است.


 



امروز:در ادامۀ اتهام زنی و حملات رسانه ای، سیاسی و امنیتی به حامیان و رهبرانِ جنبشِ سبز، امروز سه شنبه ۳۱ فروردین ماه ۸۹، جلسۀ علنیِ مجلس شورای اسلامی، شاهد موج دیگری از هتاکی های نمایندگانِ حامی دولت به جریانات مردمی بود.

به گزارش سامانه خبری- تحلیلیِ «خبرآنلاین»، اسدالله بادامچیان قائم مقام حزب موتلفه و عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس، با بیان اینکه "نفاق سبز به بن بست رسیده"، خاطرنشان کرد "اعلام کرد کسانی که راهشان را از این جریان جدا کرده‌اند می‌توانند به صفوف ملت بازگردند."

فتنه سبز: توطئه جهانی با همکاری عناصر لیبرال، مارکسیست، فمنیست
بادامچیان با اشاره به همایش خلع سلاح اتمی تهران، از رئیس دولت خواست محورهای آنرا در عرصه جهانی پیگیری کند.

هنوز هم موسوی و کروبی ...
بر اساس این گزارش، در ادامه حملات اصولگرایان به حامیان و رهبران جنبشِ سبز، روح‌الله جانی‌‌عباسپور، از نمایندگان فراکسیون اصولگرایان مجلس، در نطق امروز خود مشخصا از میرحسین موسوی و مهدی کروبی به عنوان "سران فتنه" نام برد و با ادعای اینکه "موسوی و کروبی هنوز از آشوب و وطن فروشی دست برنداشته‌اند"، به دیدار نوروزی نمایندگان اصلاح‌طلب با آنها اعتراض کرد.


چرا دیدار نوروزی رفتید؟
این نمایندۀ حامیِ دولت، خطاب به نمایندگانی که طی ایام نوروزی به رهبران جنبش دیدار کردند، گفت: "چرا علی‌رغم نقش این افراد در آشوب و خیانت علیه نظام باز با آنها ملاقات کرده و به دنبال احیای این مرده‌های عمودی هستید و می‌خواهید به آنها حیات سیاسی بدهید؟"

به ادعای نمایندۀ بوئین زهرا، "این دو نامزد اصلاح‌طلب انتخابات ریاست جمهوری، با پاسخ کوبنده مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن و نهم دی، در انزوا هستند و معقولانه نیست که به بازسازی آنها پرداخته شود."


 



امروز: گروهی از دوستان، فعّالان دانشجویی و همنوردان سابقِ کیانوشِ آسا، به همراهِ خانوادۀ وی، یاد و خاطرۀ این دانشجوی شهید جنبش سبز را در کوههای اطراف زادگاهش در کرمانشاه گرامی داشتند. در حوادث پس از انتخابات شهید کیانوش آسا ۲۵ خرداد به شهادت رسید.


 



امروز: مایک مولن رئیس ستاد مشترک آمریکا در جلسه‌ای در دانشگاه کلمبیا در نیویورک تصریح کرد: " اگر قرار باشد به ایران حمله شود فضای زمانی زیادی برای تصمیم‌گیری نداریم چرا که در این صورت موضوع دست‌یابی قریب‌الوقوع ایران به بمب اتمی مطرح است".

به گزارش وب سایت آفتاب "الگ گرینفسکی" پروفسور دانشگاه دولتی روابط بین الملل و دانشگاه علوم انسانی روسیه و رئیس مرکز اروپا-آمریکای انستیتو اروپای آکادمی علوم روسیه، در مقاله ای برای روزنامه روسی "نیزاویسیمایا گازیتا" می‌نویسد: "باید گفت این سوال که آیا ایران می تواند بمب اتمی بسازد یا خیر و در چه زمانی، به اوج بحرانی خود رسیده است. از این رو در حال حاضر جامعه جهانی باید به سرعت تعیین کند که چه باید بکند. و زمان برای این کار بسیار کم است."

خبرگزاری دولتی روسیه ریا نووستی با انتشار خبری بر روی خروجی خود به نقل از رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه ژنرال نیکلای ماکاروف از وجود طرح‌هایی برای حمله احتمالی به ایران از سوی ایالات متحده و اسرائیل، خبر داد اما گفت که چنین حملاتی پیامدهای فاجعه‌بار منطقه‌ای و بین‌المللی به دنبال خواهد داشت.

در عین حال مدودف رییس جمهوری روسیه نیز برخلاف رویه پیشین سیاست خارجی کشورش تصریح کرد که "ایران مشکلاتی معین ایجاد می کند" و از این رو "مهمتر از همه این است که متقاعد شویم ماهیت برنامه هسته ای آن چگونه است". رئیس جمهور روسیه خاطر نشان کرد که "ایران سوالاتی که از آن می پرسند را نادیده می گیرد".

به گزارش خبرگزاری ریا نووستی روسیه، مقامات بلندپایه روسی در قالب سخنان "الکسی آرباتوف" رییس مرکز امنیت بین المللی انستیتوی اقتصادی جهان و روابط بین المللی آکادمی علوم روسیه مایلند این گونه توجیه کنند که " ممکن است مدودف از مسلح شدن جمهوری اسلامی به طور سری به سلاح هسته ای خبر دارد". البته این سخنان به نحوی از مسلح شدن به طور سری می‌کند تا توانای ساخت سلاح هسته‌ای از سوی ایران، موضوعی که قادر است کنفرانس امنیت هسته‌ای در واشنگتن و اهداف آن را گوشزد کند.

شرکت ۵۰ کشور در کنفرانس امنیت هسته‌ای واشنگتن دارای معنای ویژه‌ای است. ژنرال مایک مولن در دانشگاه نیویورک تصریح می‌کند که "نگرانی" وی از رسیدن ایران به "ظرفیت" ساخت بمب از این است که دیگر کشورهای منطقه نیز به دنبال ساخت بمب خواهند رفت." به همین دلیل است که کارشناسان امنیتی برگزاری این کنفرانس را در ۶۰ سال اخیر بی سابقه دانسته‌اند. غرب برای مسایل جهانی اقتصاد ابتدا اقدام به تاسیس گروه ۷ کرد. روسیه به آن پیوست و تبدیل به گروه ۸ شد. اخیرا برای خروج از بحران اقتصاد جهانی گروه ۲۰ را تشکیل داد.

اکنون از نظر غرب خاورمیانه هسته‌ای به معنای چالش در حوزه انرژی و موتور جهان است که می‌تواند بحران‌های جهانی را تشدید کند. این تصور با اخباری راجع به برهم زدن نظم جهانی از سوی رییس جمهوری ایران و یا نابودی اسراییل به صورت سیستماتیک دررسانه‌های جهانی در حال تکرار و تولید فضای جدید برای افکار عمومی است. حال اگر گروه ۲۰ به این نتیجه رسیده باشد که منازعات ناشی از مسایل تروریستی و هسته‌ای می‌تواند بحران جهانی اقتصاد را تشدید کند توجیه منطقی برای گردهمایی ۵۰ کشور جهان در واشنگتن ایجاد شده است. در این وضعیت با واکنش‌های رسانه‌ای از قبل مشخص است که افکارعمومی این ۵۰ کشور به طور مستقیم و غیر مستقیم کلیدواژه‌هایی چون تروریسم، ایران، کشتارجمعی، و... را به عنوان عناصری قطعی پذیرفته‌اند.

با آن که قرار است در این مرحله تحریم‌ها با ابزارهایی همچون دیپلماسی قدرتمند، و حضور قابل توجه نظامی در منطقه همراه شوند و تحریم‌های مالی نیز می‌تواند اهرمی دیپلماتیک به دست دهد تا اروپا و امریکا روی روسیه، چین، دولت‌های خلیج فارس و ... متمرکز شوند، ولی آیا این تحرکات به مرزهای قطعی خود یعنی عملیات نظامی نیز منتهی خواهد شد؟

عدم وجود سیاست مشخص در سیاست خارجی آمریکا موضوعی است که هم اکنون از سوی سیاستمداران امریکایی در برابر سیاست پیچیده ایران مورد انتقاد جدی واقع شده است.کارشناسان ارشد در کاخ سفید مدعی‌اند که هرگونه احتمال عدم به کار گیری مشت آهنین از سوی کاخ سفید می‌تواند حوزه سیاست خارجی این کشور را دچار ضعف کند.

درعین حال "الگ گرینفسکی" پروفسور دانشگاه دولتی روابط بین الملل و دانشگاه علوم انسانی روسیه و رئیس مرکز اروپا-آمریکای انستیتو اروپای آکادمی علوم روسیه، این سردرگمی در سیاست خارجی اوباما را منکر است و در برابر این سوال که حال چه زمانی ممکن است عملیات نظامی رخ دهد؟ می گوید:" پاسخ به این سوال بستگی به پیش‌بینی این دارد که چه زمانی ایران می تواند سلاح هسته ای کاملی بسازد. "آموس یادلین" رئیس اداره اطلاعات اسرائیل اواخر ۲۰۰۸ اعلام کرده بود که ایران از مرز فنی گذر کرده و اکنون می تواند خرج هسته ای بسازد، اما فعلاً تنها وقت کشی می کند.

"دنیس بلر" رئیس اداره ملی اطلاعات آمریکا نیز ۱۰ مارس ۲۰۰۹ گفته بود که ایران "از نظر فنی می تواند اورانیوم غنای بالا به مقدار کافی برای آماده سازی یک خرج هسته ای در سال های ۲۰۱۰-۲۰۱۵ تولید کند". اما ارزیابی اداره اطلاعات روسیه حداقل تا به امروز به هیچیک از مطبوعات راه نیافته است. اما دانشمندان روسی که با آنها اوایل سال ۲۰۰۷ صحبت داشته ام، معتقد بودند که کار روی ساخت سلاح هسته ای در ایران در دست انجام است و این کشور می تواند در سال ۲۰۱۲-۲۰۱۷ بمب اتمی خود را بسازد."

بنابراین آیا همه اظهار سردرگمی‌ها و ابراز سختی‌هایی که در سخنان مقامات امریکایی در برخورد با پروژه هسته‌ای ایران مطرح شده یک جنگ روانی برای آن نیست تا امکانات ایران را مانند عراق به ورطه نابودی بکشاند؟

باید گفت که هنوز قواعد بازی سیاسی در حوزه هسته‌ای به پایان نرسیده تا زمان حاکمیت نظامیان در صحنه بین‌الملل فراهم شود که این خود بخشی ناشی از سیاست پیچیده هسته‌ای ایران است. این موضوع در ۸ سال جنگ ایران و عراق نیز قابل مشاهده است . اخیرا کتابی راجع به ناگفته‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ در باره قطعنامه ۵۹۸ تحت عنوان " دفاع وسیاست " منتشرشده است که حاوی هوشیاری ایرانیان در سیاست خارجی است. آقای هاشمی در مقدمه کتاب جدید خاطرات خود نوشته است :" در سال ۶۶ سیاست و دیپلماسی در مورد جنگ تشدید شد و نتیجه این اقدامات در سال ۶۷ پذیرش قطعنامه و پایان جنگ بود. "


 



امروز: در واکنش به اعلام توقیف دو حزبِ بزرگِ اصلاح طلبِ مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت، روح اللح حسینیان، رییس کمیسیون سیاست داخلی و امور شوراهای مجلس شورای اسلامی، انحلال این دو حزب را، با توجه به "عملکرد آنها در ماههای پس از انتخابات، "اقدامی به جا" ذکر کرد.


به گزارش ایسنا، این نمایندۀ افراطیِ حامیِ دولت، طی گفتگویی با این خبرگزاری، ضمن بیان اینکه "نظام جمهوری اسلامی یک نظام نوپا است"، خاطرنشان کرد: "بر همین اساس، سیاست‌زدگی‌ها در آن یک واقعیت است که باید آن را پذیرفت و علی‌رغم تبعات منفی آن، امری طبیعی است."


وی در ادامه سخنان خود، اعلام انحلال سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت را، بدلیل اینکه "این دو حزب در فتنه‌های انتخابات بسیار نقش داشتند"، "بسیار مفید و به‌جا" ذکر کرد و توجیه نمود: "نظام برای اثبات اقتدار خود باید با متخلفین به طور جدی برخورد کند. امیدوارم که سایر احزاب از این مساله درس بگیرند و قانون‌مندی و حزب‌داری را رعایت کنند."


لازم به ذکر است نهادی تحت عنوانِ کمیسیون ماده ده احزاب (که در وزارت کشور مستقر است)، طی هفته اخیر، در اقدامی غیرقانونی و و خارج از حیطه مسئولیت و وظایفِ خود، حکم به توقف کلیۀ فعالیت های جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی، دو حزب عمدۀ اصلاح طلب که از میرحسین موسوی حمایت می کردند، داد.


 



امروز:مادر کاوه قاسمی کرمانشاهی فعال حقوق بشر و عضو سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی(ادوار تحکیم وحدت) طی نامه ای در خواست پایان فشارهای روحی وارد آمده به کاوه قاسمی کرمانشاهی را داشت.

به گزارش وبلاگ تا آزادی روزنامه نگاران زندانی در این نامه آمده است:

کاوه بسمه تعالی

ریاست محترم قوه قضائیه

حضرت آیت الله لاریجانی

با عرض سلام و احترام

اینجانب فرنگیس داوودی فر، معلم بازنشسته، مادر کاوه قاسمی به استحضار می رسانم که فرزندم از تاریخ ۱۴ بهمن ماه ۱۳۸۸ تا کنون در بازداشت اداره اطلاعات شهرستان کرمانشاه می باشد. در طول این مدت، علی رغم مراجعات مکرر به دادسرای کرمانشاه جهت اطلاع از وضعیت پرونده و شرایط بازداشت پسرم، کمترین توجهی به خواست بنده نشده و پس از دو بار تمدید قرار بازداشت فرزندم توسط شعبه نهم بازپرسی دادسرا، طی مدت بازداشت تنها دو بار موفق به دیدار حضوری با وی گردیده ام.

آنچه موجب دادخواهی من به جنابعالی به عنوان بالاترین مرجع دادخواهی کشور گردیده، علاوه بر مدت طولانی بازداشت و تداوم ابهام پرونده پسرم، وضعیت به شدت نگران کننده اش در ملاقات اخیرمان با وی می باشد. به اذعان فرزندم، او در مدت بازداشت تحت فشارهای شدید روحی و روانی جهت پذیرش اتهامات دور از ذهنی قرار دارد که هیچ گاه مرتکبش نشده است. علاوه بر این، به استناد مدارک پزشکی ضمیمه پرونده، پسرم به دلیل سابقه بیماری و عمل جراحی شکاف کام وحنجره تحت نظر دائم پزشک متخصص قرار دارد، اما با کمال تاسف تاکنون به درخواستهای مکرر ما مبنی بر ویزیت وی ترتیب اثری داده نشده است و لذا بیم آن می رود که عدم رسیدگی به وضعیت فرزندم، خدای ناکرده موجب اتفاقاتی گردد که تصورش خاطر من مادر را چنان آزار می دهد که هر لحظه زندگی ام همراه رنج و آه و اشک گردیده است.

عالیجناب؛ افزون بر نگرانی شدیدم از مجموع موارد فوق الذکر، از آن جایی که تمامی فعالیتهای مدنی فرزندم را علنی، مسالمت آمیز و در چهارچوب قوانین کشور می دانم و بازداشت و شرایط سخت ناشی از آن را مستحق خیرخواهی و تلاش فرزندم در جهت اعتلای جامعه پیرامونش نمی دانم، مصرانه از آن مقام عالی تقاضامندم نسبت به اتمام فشارهای روحی وارده بر تنها فرزندم و تسریع روند قضایی پرونده و در نهایت آزادیش دستورات لازم را امر به ابلاغ فرمایید. باشد که دعای خیر من مادر، حسن توجه جنابعالی را اندکی جبران نماید.

فرنگیس داوودی فر

مادر کاوه قاسمی

۲۳ فروردین ۱۳۸۹

رونوشت به:

- دادستان محترم شهرستان کرمانشاه


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته