نوع برخورد دولت دهم با مجلس و قوه قضائیه پدیده ای جدید است که در تاریخ ۳۱ ساله انقلاب اسلامی سابقه ندارد. مجلس، قانونی را به نام هدفمند کردن یارانه ها تصویب می کند و شورای نگهبان نیز تأیید می نماید، اما دولت اعلام می کند که قابل اجرا نیست و اجرا نمی کنم و آنقدر پافشاری می کند بلکه آن را تغییر دهد.
به گزارش تابناک،دکتر علی مطهری ضمن بیان مطلب فوق گفت: صورت ظاهر این کار یعنی استبداد، یعنی بی اعتباری مجلس و دموکراسی، یعنی یک بدعت خطرناک. اگر در اینجا همه کوتاه بیایند چه ضمانتی هست که این بلا بر سر سایر قوانین نیاید. این صدای پای استبداد است که به گوش می رسد و اگر این کار باب شود و تبدیل به یک رویه گردد چیزی جز استبداد نخواهد بود.
نماینده مردم تهران در مجلس افزود: روش درست این است که دولت اجرای این قانون را آغاز کند و برای رفع اشکالات احتمالی آن، لایحه تقدیم مجلس نماید و البته مجلس برای تحقق کار بزرگ هدفمند شدن یارانه ها با دولت همراهی خواهد کرد. این در حالی است که استدلال های دولت برای رد این قانون چندان متقن نیست. مهمترین استدلال دولت این است که مبلغ بیست هزار میلیارد تومان برای درآمد حاصل از افزایش قیمت حامل های انرژی اثرگذار نیست و موجب کاهش مصرف و قاچاق سوخت نمی شود. در حالی که یک محاسبه نشان می دهد که با همین مبلغ، در قیمت بنزین و گازوئیل جهش ایجاد می شود و قطعاً اثر گذار خواهد بود.
وی ادامه داد: از سوی دیگر قوه قضائیه ضمن بازجویی از یک باند فساد اقتصادی متوجه می شود که رئیس این باند یکی از مقامات عالی رتبه دولتی است. لذا خواستار رسیدگی به اتهامات او می شود. اما دولت مقاومت می کند و حتی علیه یک نماینده مجلس که خواستار بازداشت آن مقام عالی شده بود اعلام جرم می کند با این منطق که چرا قبل از اثبات جرم از وی نام برده است. این در حالی است که رئیس دولت محترم در مناظره انتخاباتی خود فرزندان دوتن از مقامات کشور را قبل از اثبات جرم آنها در یک دادگاه صالح، متهم به سوء استفاده از بیت المال نمود. اینجاست که سخن امام علی علیه السلام به یاد می آید که «حق وسیع ترین میدان هاست در مقام سخن گفتن و تنگ ترین میدان هاست در مقام عمل کردن». در مقام سخن می توان ساعت ها درباره حق و عدالت سخنرانی کرد اما در مقام عمل بسیار اندک اند افرادی که به حق و عدالت پایبند باشند.
علی مطهری اضافه کرد: رفتار دولت در موضوع اخیر یادآور رفتار او در موضوع مرحوم کردان است که دولت بی جهت در مقابل خواست افکار عمومی و نمایندگان مجلس مقاومت نمود و در نهایت موجب آزردگی آن مرحوم گردید، در حالی که اگر همان ابتدا وی استعفا می نمود و تشویق به ایستادگی نمی شد مسئله با هزینه ای بسیار کمتر خاتمه می یافت.
وی در پایان گفت: آری، دولت ما یک دولت جسور است اما مجلس و قوه قضائیه ما نجیب اند. دولت جسور نیاز به مجلس و قوه قضائیه جسور دارد.
عصر روز یکشنبه هفته دوم فروردین با فرشته قرار گذاشتیم به منزل آقای جوادی فر استاد دانشگاه وپدر شهید، امیر جوادی فر از کشته شدگان کهریزک برویم. از زمین و زمان باران میبارید انگار آسمان هم با این پدر دردمند هم سوگواری میکرد.
مثل همیشه آقای جوادی فر با روی گشاده پذیرای ما بود ، بعد از احوالپرسی و تبریک سال نو ، خیلی دلم میخواست در مورد دادگاه متهمان کهریزک بپرسم . این جور مواقع خیلی سخت است. چگونه بپرسم تا برای پدری که پسر عزیزش را با اعتماد کامل تحویل نیروی انتظامی داده است وسه روز بعد جنازه له شده او را تحویل گرفته است ، توضیح سخت و رنج آوری نباشد!
بخاطر می آورم که آقای جوادی فر را در مراسم چهلم امیر ملاقات کردم . که ایشان با بغضی در گلو از تکرار هزارمین باره آنچه بر سر امیرش آمده ،( یکی از مسئولینی که از ایشان خواسته اند ماجرای امیر را بازگو کنند،) با ناراحتی گفته اند:
آقا یه نوار بذارین تا من این را برایتان توضیح دهم و شما آنرا داشته باشید، هر بار که آنرا برای هر مسئولی تکرار میکنم با بیانش درد همه عالم در دلم جمع میگردد. بنده خدا ناراحتی قلبی دارند . همچنین میگفتند که در سال جاری از دانشگاه تقاضا کرده اند برای دانشجویان دوره لیسانس که جوانتر هستند کلاس نگذارند، چرا آقای جوادی فر در چهره پسران جوان چهره امیر را میدیده است وتحمل نداشته اند.
به هنگام عید دیدنی هم لبخندی بر لب داشت که یه جوری دلتنگ کننده بود ، این درست است که میگویند دیدن لبخند آنهایی که رنج میکشند از اشک هایشان درد ناکتر است.
آقای جوادی در پاسخ به سوال ما در مورد چگونگی برگذاری دادگاه گفتند: قاضی دادگاه فرد منصفی بوده است ، و در ابتدا هیچ یک از متهمان اتهامات را نپذریفته اند ، واینکه زندانیان آزاد شده کهریزک در مقابل بازجویان وسایر افراد آنها را به نام خطاب کرده و آثار برجای مانده از شکنجه و ضرب وشتم خود را به آنها نشان میداده اند که آقای محترم آیا شما با باتوم بر کتف من نکوبیدی؟ آیا شما ها مارا مجبور نکردید برای دریافت ذره ای آب مسافت سیصد متری را بدویم وصدای سگ در بیاوریم و آیا . . . .
در این دادگاه قاضی مرتضوی که مجلس شورای اسلامی وی را بعنوان متهم اصلی پرونده کهریزک معرفی بود، حضور نداشته است! ! و فقط در یک جلسه غیر علنی ایشان به قاضی پرونده کهریزک مراجعه کرده و میگوید: زن وبچه های من امنیت ندارند ، چون به پسرم در مدرسه میگویند پسر قاتل آمد و به همسرم در محل کارش هم میگویند زن قاتل آمد!
همچنین به نقش بسیار ارزنده پدر شهید محسن روح الامینی اشاره میکردند، که با پیگیری های ایشان امیدی به برقراری عدالت ممکن است وجود داشته باشد. البته آقای جوادی فر اشاره کردند که در جلسه اول دادگاه وقتی شاکیان رفتار زندانبان کهریزک را ، تشریح میکرده اند ، حالشان بد شده همانجا ایشان را بروی زمین دراز میکنند و پاهایشان را کمی بالاتر قرار میدهند و بعد هم یک روز در بیمارستان بستری میشوند و همچنین میگفتند که دیگر قادر به تحمل شنیدن آنچه بر سر امیر و دیگر زندانیان آمده بوده را نداشتند.
آقای جوادی فر از زبان شاکیان میگفت که : ما را گرسنه وتشنه نگه میداشتند و در روزهای به شدت گرم تیر ماه ، برهنه وادارشان میکردند که روی زمین داغ غلت بزنند ، هر کسی که قبول نمیکرده یا تعلل میکرده مجددا کتک میخورده است . هر روز فقط یک وعده غذا که یا سیب زمینی آب پز بوده و یا روز بعد کمی نان خشک، به آنها میدادند. همچنین زندانیان را که به شدت تشنه بوده اند وزخمی ومجروح برای دریافت آب مجبورشان میکرده اند که آبی را بر کف زمین ریخته اند از روی زمین لیس بزنند و به این ترتیب رفع تشنگی کنند! ! !
یا مسافت طولانی را بدوند وصدای سگ در بیاورند تا بعد با قطره چکان یه قطره آب بر روی زبانشان بریزند!
دوستان و هم بندان امیر از مقاومت ستودنی امیر سخن میگفتند و پدر امیر هر بار با بیان و یادآوری این مطالب اشک میریخت و میگفت : من پسرم را نشناختم و نمیدانستم امیر اینطور پسری است و باز هم اشک های نا تمام این مرد دردمند. . . گاه سر بلند میکرد و به عکس مادر امیر که مرحوم شده اند نگاه میکرد و میگفت خدا از این روزهای من آگاه بوده که همسرم را ازمن گرفت
تا نباشد وامیر را با این همه شکنجه ودرد وعذاب نبیند .. . آقای جوادی فر میگفت : هم بندان امیر در زندان کهریزک ، عصر روز پنج شنبه آخر سال، به سر آرامگاه امیر آمده بودند و گریه کنان او را صدا میکردند و میگفتند : که ما باید به جای تو درون خاک میبودیم و تو آب وغذای ناچیز خودت را به ما دادی از ما مراقبت کردی تا ما زنده بمانیم و خودت رفتی . . .
همچنین در جلسه ی دادگاه برادربزرگتر امیر به مسئولین مربوطه میگوید: که ما برادرمان را از دست داده ایم در این مدت افراد زیادی به دیدن ما آمده و از خانواده مان دلجویی کرده اند. مثل آقای موسوی وهمسرشان و آقای کروبی و خاتمی یا از شورای شهر تهران و مردمی که حتی نمیشناسیمشان. ولی توی این مدت حتی یک نفر از نیروی انتظامی نیامده است که یه حالی از ما و پدرم بپرسند یا کوچکترین پیگیری داشته باشند. فردای همان روز با منزل آقای جوادی فر تماس میگیرند که آقای احمدی مقدم برای احوالپرسی آمده اند و میخواهند به منزلشان بیایند.آقای جوادی فر هم که اصلا تمایلی نداشته که با آنها هم صحبت شود از طرفی مهمان رو هم نمیتواند رد کند به آنها میگوید تشریف بیاورید. تعدادی از نیروهای انتظامی با سبد گلی که ظاهرا به دلیل بزرگی فوق العاده در منزل آقای جوادی جای نمیگرفته است به همراه سردار احمدی مقدم به خانه ایشان میآیند. آقای جوادی اجازه نمیدهد آن گل را به داخل خانه بیاورند.
آقای احمدی مقدم هم بعد از احوالپرسی به ایشان میگوند: مدتها است که میخواهم بازنشسته شوم ، خیلی وقت است که دارم صادقانه خدمت میکنم ولی هر چه تقاضای بازنشستگی میدهم موافقت نمیکنند و خسته شده ام و. . .از این حرفها ، ایشان ادامه میدهند که در موضوع زندان کهریزک برای امیر متاسف است و تقاضای بخشش از پدر امیر را دارند. آقای جوادی هم روزنامه ای را که از مدتها قبل نگه داشته و سخنان سردار احمدی مقدم را در آن نوشته بودند را می آورند و به ایشان میگویند : شما توی این روزنامه گفته اید که جنابعالی و آقای رادان هیچ نقشی در کهریزک نداشته اید حال چگونه است که از من طلب بخشش دارید؟
در نهایت هم پدر امیر به سردارمیگوید: من هیچ حرفی ندارم فقط از شما میخواهم یک لحظه بگذارید جای من وشما با هم عوض شود، فرض کنید من فرمانده ارشد نیروی انتظامی تهرانم و پسر شما را در کهریزک با اون وضع کشته ام و در مقابل شما نشسته ام و دارم تقاضای عفو و بخشش میکنم
حال هر چه میتوانی به من پاسخ بده؟ همچنین برای سردار توضیح میدهند که یکی از همشهریانشان به دلیل اختلاس بزرگ مالی ممنوع الخروج از کشور شده اند در چند سال قبل، در همان محل کار ایشان در شمال کشور ( آقای جوادی اصالتا شمالی هستند)
پدر امیر هم نقش خیلی کوچکی در آن شرکت داشته است و حالا مثلا نیروی انتظامی رشت برای ایشان نامه ای ارسال کرده که ایشان هم به دلیل کار در آن شرکت ، حالا ممنوع الخروج شده اند ! ! !
و به آقای احمدی مقدم اینرا میگویند: به این دلیل است که در کشور قانون حکومت نمیکند. مالک اصلی شرکت همه ساله هر وقت که کاری داشته باشد با پرداخت سه میلیون تومان به کشور وارد و سپس خارج میگردد در حالی که بعد از چند سال حالا آمده اند برای آقای جوادی فر حکم ممنوع الخروجی صادر کرده اند. . . . و فردای همان شب با آقای جوادی فر تماس میگیرند که آقای احمدی مقدم پاسپورت شما را برایتان پس گرفته و ارسال میکنند. . .
ضمنا شاکیان پرونده کهریزک به قاضی دادگاه کپی چک های صادر شده از سوی مسئولین مختلف دولتی را نشان میدهند که شامل مبالغ مختلفی از پانصد هزار تومان تا یک و یک ونیم میلیون تومان و بیشتر بوده که آنرا به این شاکیان داده اند تا از شکایت خود دست بردارند. و آنها این کپی ها را بعنوان مدرک به قاضی دادگاه نشان میداده اند. همچنین مادر رامین قهرمانی چهارمین فردی که در زندان کهریزک کشته شده بود (آقای روح الامینی آنرا اعلام کرده بودند،) از دریافت چکی به مبلغ ده میلیون تومان بابت رضایت وعدم پیگیری شکایت خود از متهمان کهریزک خبر داده است.
در نهایت شاکیان وآقای روح الامینی از زمان برگذاری دادگاه گله مند بوده اند که چرا زمانی دادگاه برگذار میشود که بین جلسات آن یک وقفه طولانی افتاده است. همچنین تمام متهمانی که آنجا بوده اند بعد از اقرا و شهادت زندانیان در دادگاه ، از خود سلب مسئولیت کرده و گفته اند ما از مافوق خود دستور این کارها و ضرب وشتم را داشته ایم و هر کسی نام مافوق خود را بیان میکند تا بلاخره به سردار رجب زاده ختم میشود ایشان هم میگوید منم از سرداری دستور داشته ام که نمیتوانم نام او را ذکر کنم، قاضی هم میگوید تا نام آن فرد را اعلام نکنید خود شما متهم اصلی ما در این دادگاه محسوب میشوید.
خداوندا مگذار خون بهترین فرزندان این این آب وخاک پایمال گردد. آمین
جمعی از حامیان جنبش سبز در تلاش برای شناسایی و معرفی افراد گمنامی هستند که در جریان حوادث پس از انتخابات بازداشت و همچنان بدون آنکه خبری از آنها باشد در زندان بسر می برند.
به گزارش کلمه همانطور که دکتر رهنورد در آخرین نوشته خود تاکید کرد:"زندانیان گمنام و بی نام و نشان بدنه ملت هستند. آنها نه خاکریز اولند و نه سنگری که فتح آن موجب خوشحالی شده باشد و نه سنگری که سیاسیون پشت آن پنهان شده باشند. خواسته آنها مشتی از خروارها مطالبات مردم اند."
در تعطیلات نوروز و هنگام آغاز سال نو نیزانتشار نامه ای از سوی جمعی از زندانیان گمنام بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات توجه رسانه ها را به خود جلب کرد.
جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که نام هایی ناشناخته و یا کمتر شناخته شده برای مردم و رسانه ها هستند ،هم زمان با نوروز نامه ای نوشته و در آن پرسیدند :" چرا قاچاقچیان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟"
این زندانیان سیاسی در نامه خود نوشته اند که رسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات بازداشت شده بودیم.
در همین راستا بسیاری از سایت های خبری اقدام به جمع آوری اسامی و اطلاعات موثق از افراد گمنام بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات کردند.از جمله سایت ندای سبز آزادی لیست ۳۵۰ نفره ای از این افراد را منتشر کرد.
در روزهای اخیر برخی از حامیان جنبش سبز طی فراخوانی خواستار وبلاگ نویسی در مورد افراد گمنام بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات شده اند.
در این فراخوان وبلاگی آمده است:
بیایید تا شروع کنیم. زندانیان گمنام را از تنهایی سلولهای سرد و تلخ زندانها بیرون بیاوریم. همراه شان باشیم و تحمل سوزترین روزهای زندگیشان را همراه باشیم.
معرفی و حمایت از زندانیان گمنام کمترین کاری است که می توانیم انجام دهیم. این کمترین کاری است که هر وبلاگ نویس می تواند به هر نحوی انجام دهد. بیایید هر کدام به عنوان یک وبلاگنویس دست کم در یک مطلب به شرح کامل یک زندانی بینام و نشان و یا حمایت نشده بپردازیم.
بیایید هر کدام برادری و خواهریمان را به آن عزیزی که در زندان تنها مانده ثابت کنیم. بیایید ثابت کنیم که آنها تنها نیستند و ما به یادشان هستیم. بیایید تا نشان بدهیم که ماهها و سالهای حبس آنها بیهوده در زندان نمیگذرد و این بیرون کسانی هستند که میتوانند کمک کنند و تحمل این بار سخت را برایشان اندکی کمتر کنند.
شاید از این رهگذر بشود کمکهای بیشتری به آنان کرد. ده نفر هم اینکار را کنیم، دست کم ده زندانی را معرفی کردهایم از خیل این زندانیان، بیاید برای یک بار هم که شده زیور نام عزیزی را زینت وبلاگهایمان کنیم که در عین آشنایی نمیشناسیمش. شاید اینگونه کمتر شرمنده باشیم که آنها در زنداناند و ما این بیرون به تماشای هیچ ایستادهایم.
بیایید تا بگوییم اگر جنبش سبزی هستیم هنوز ایستادهایم و از همقطارانمان دفاع میکنیم، اگر دغدغهمان حقوق بشر است برایمان زندانیان هیچ فرقی ندارند و به خود این زحمت کوچک را میدهیم که از عزیزی که نمیشناسیم قلم بزنیم، بیایید ثابت کنیم که فقط با زندانی شدن نامداران مشکل نداریم با زندانی شدن هر شخصی به خاطر اندیشه عقیدهاش مخالفیم.
در کنار این فراخوان وبلاگی صفحه ای با عنوان اسرای گمنام برای معرفی افراد بی نام و نشان در بند در صفحات شبکه های اجتماعی همچون فیس بوک ایجاد شده است.تا هر شهروند ایرانی و حامی جنبش سبز امکان معرفی افراد گمنام دربند با مشخصات کامل آنها را داشته باشد.تا در این راستا امکان پیگیری و کمک به این افراد فراهم شود.
رسانه ها و گزارشگران حقوق بشر، از ادامه بازداشت و وضعیت نامعلوم بابک بردبار عکاس خبری، شاهین فضلی فعال دانشجویی و عبدالله یوسفزادگان دانشجوی نخبۀ کشور و حمله ماموران به منزل سیمین روزگرد، فعال حقوق بشر، به منظور بازداشتِ وی خبر دادند و همزمان وضعیت جسمی و روحیِ زندانیِ سیاسی زهرا اسدپور وخیم گزارش شد.
بنا به گزارش پایگاه اینترنتی «تا آزادی روزنامه نگاران در بند»، بابک بردبار، عکاسِ خبری ۲۵ ساله شیرازی که در روز عاشورا بازداشت شده بود، همچنان در زندان بسر می برد. بردبار عکاس آژانس عکس خبری ایران میباشد که در روز عاشورا با مجوز رسمی به عکاسی مشغول بوده است. این عکاس جوان در دادگاه بدوی به زندان محکوم شده و کماکان اطلاع بیشتری از وضیعت وی و پرونده اش در دست نیست.
به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران (رهانا)، نزدیک به هفتاد روز از بازداشت شاهین فضلی دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه علمی-کاربردی تبریز می گذرد و وضعیت وی نیز کماکان نامشخص و مبهم است.
فضلی دوازده بهمن ماه سال گذشته در منزل شخصی خود در تبریز بازداشت و پس از حدود دو ماه بازجویی به زندان شهر تبریز منتقل شده و هنوز قرار وثیقه برای او صادر نشده است. اتهام های وارده به وی "همکاری با گروه های خارج از کشور، تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی و تشویش اذهان عمومی" اعلام شده است.
وی از فعالین مدنی و دانشجویی و منتقدین شاخص سینمای کشور و برادرزاده بایرام فضلی، کارگردان و مدیر فیلمبرداری صاحب نام سینمای ایران است.
همزمان سامانه خبری کلمه گزارش داد با اینکه مسئولین پروندۀ عبدالله یوسفزادگان، دارنده مدال طلای المپیاد ادبی و دانشجوی برتر رشته حقوق کشور، هفته پیش به خانواده وی قول آزادی او با وثیقه را داده بودند، اما مسئولین پرونده از پذیرش وثیقه خودداری کرده و گفتهاند که بازجوییها همچنان ادامه دارد و تبدیل قرار صورت نگرفته است.
طی روزهای اخیر بیش از ۱۸۰ نفر از دارندگان مدالهای المپیادهای کشوری و جهانی و دانشجویان رشتههای علوم انسانی دانشگاههای کشور، و همچنین جمعی از فارغالتحصیلان مدارس فرهنگ، خواستار آزادی و پیگیری وضعیت این دانشجوی نخبه از آیتالله لاریجانی، رئیس قوهی قضائیه، شده بودند.
یوسفزادگان، صبح روز ۲۵ اسفند در منزلاش در تهران دستگیر و به بازداشتگاهی در مشهد منتقل شد. هنوز از علت انتقال او به زندان مشهد اطلاعی در دست نیست.
در خبری دیگر اینکه گزارشگران هرانا خاطرنشان کردند در تدوام سناریو سازی دستگاه امنیتی برای فعالان حقوق بشر، شامگاهِ یکشنبه هفته اخیر (۲۲ فروردین) ، چهار تن از نیروهای امنیتی به منظور بازداشت سیمین روزگرد، فعال حقوق بشر، به منزل پدری وی یورش بردند اما موفق به بازداشت وی نشدند.
این گزارش تصریح کرد "ماموران امنیتی با حکم قضایی، وارد منزل پدری خانم سیمین روزگرد از دانشجویان طیف چپ، وبلاگ نویس و از همکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر شده و ضمن تفتیش منزل و ضبط کامپیوتر و وسایل نامبرده قصد بازداشت ایشان را نیز داشته اند که به دلیل عدم حضور وی در منزل موفق به این کار نشدند."
گروهی دیگر از فعالان حقوق بشری تحت عنوان «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» نیز، در تارنمای خود خبر دادند "زندانی سیاسی زهرا اسد پور گرجی از روز گذشته (یکشنبه) از بند زنان زندانِ گوهردشت به نقطه نامعلومی منتقل شده است. وی در روزهای اخیر دچار خونریزی بینی و قسمت سمت چپ بدنش تا حد زیادی از کار افتاده بود."
این زندانی سیاسی و فرزندش رضا جوشن، بدلیل وضعیت بلاتکلیفشان از شش روز در اعتصاب غذا بسر برده و وضعیت وخیمی می باشند.
رضا جوشن، هم اکنون از سلولهای انفرادی بند سپاه به سلولهای انفرادی فرعی بند شش زندان گوهردشت منتقل شده است.
اسدپور گرجی روز ۱۶ آذر ماه گذشته با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند هشت وزارت اطلاعات در زندان گوهردشت کرج منتقل گردید.
ریاست شعبه یکم دادگاه انقلاب (عاصف حسینی)، این زندانی سیاسی و پسرش را در تاریخ ۱۹ بهمن ماه گذشته، به یک سال تبعید به زندان زنجان و چهار سال تبعید به روستای قیلار زنجان محکوم کرد.
منبع: جرس
حکم ناصر عبدالحسینی، ایوب پرکار و رضا خادمی به ترتیب از اعدام به ۱۲ سال، ۱۲ سال و ۲۰ سال زندان تبدیل شد.
به گزارش رهانا وکیل دو زندانی ایوب پرکار و رضا خادمی به کمپین بین المللی حقوق بشر درایران گفت که حکم دادگاه بدوی درمورد موکلانش که اعدام بود شکسته و به زندان طویل المدت تبدیل شده است. حکم ایوب پرکار و رضا خادمی که پیش از این در دادگاه انقلاب شعبه ۱۵ و ۲۶ به اعدام محکوم شده بودند در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر شکسته شد و رضا خادمی به ۱۲ سال زندان و ایوب پرکار به ۲۰ سال زندان محکوم شدند.
نسرین ستوده گفت که برخلاف قانون با وجود آنکه مدت مدیدی از صدور حکم گذشته است و وکیل چندین بار درخواست کرده که حکم به وی اعلام بشود ولی حکم به او اعلام نشده است. اگرچه حکم هنوز ابلاغ نشده است اما طبق مراجعاتی که خانواده هایشان به شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر داشتند به آنها شکستن احکام یادشده از اعدام به زندان اعلام شده است.
ایوب پرکار که در زمان جنگ ایران و عراق به مدت چهارسال به عنوان خلبان درجریان جنگ حضورداشت و پس از آن از ارتش جدا شد متهم به ارتباط با سازمان مجاهدین شده بود. پیش از این ستوده به رسانه ها گفته بودکه مبنای چنین اتهاماتی شنودتلفن های موکلش و نیز ایمیل های شخصی وی بوده است.
به گفته وی در پنج صفحه حکمی که برای موکلش صادر شده بود بیشتراز هرچیز به عقاید وی اشاره شده بود تا آنکه وی جرمی مرتکب شده باشد. به گفته ستوده موکلش نه تنها عضویت درسازمان مجاهدین نداشته بلکه هیچ کاری نکرده که بخواهد با حکم محاربه مواجه شود. ستوده ابراز امیدواری کرد که با بررسی حقوقی و قضایی پرونده هایی از این دست حکم اعدام بازداشت شدگان شکسته شود.
همچنین وکیل ناصر عبدالحسینی گفت: حکم اعدام ناصرعبدالحسینی نیز شکسته و به ۱۲ سال زندان تبدیل شده است.
وکیل یادشده گفت که امیدواراست چندتن دیگری که حکم اعدام دریافت کرده اند نیز طی هفته های آینده شکسته شود. از میان این افرادی که حکم اعدام گرفته و هم اکنون در مرحله تجدید نظر به سر می برند می توان از محمدامین ولیان نام برد. وی گفت که اگر حکم قطعی هم گرفته شود این امید وجود دارد که قوه قضاییه با توجه به شرایط کشور تحقیق بیشتری صورت دهد و از اجرای احکام یاد شده خودداری کند.
دكتر يدالله سحابي از ميان مردم برخواست با مردم زندگي كرد با مردم خنديد و گريست بر سر سفره مردم حاضر شد و مردم را بر سر سفره خود نشانيد با مردم نماز گزارد و با مردم خداي مهربان را ستايش كرد و سرانجام در ميان مردم چشم از جهان فروبست .اندوه و حزن مردمي كه ديروز پيكر پاك او را بدرقه كردند شاهد اين مدعاست.
بيادعا كمآزار پاكدامن راستگو درست كردار دقيق و مؤدب بود. در عين تواضع و فروتني در چشم همگان بزرگ و موقر مينمود. محضرش محضر علم حلم صداقت و حقجويي بود. نه در پي نكوهش وسرزنش بود و نه عيب كسي را جستجو ميكرد.
كوشيد نه كينه كسي را به دل گيرد نه بخل ورزد و نه بدزباني كند كه رسولالله(ص) فرمودهاست: خداوند مردمان بخيل كينهتوز بدخوي و بدزبان را دشمن ميدارد وشريرترين خلق خدا كسي است كه از لغزشي در نميگذرد و عذري را نميپذيرد و از گناهي در نميگذرد.
حرمت خون و آبروي مردم نزد او مهم بود زيرا ميدانست كه رسولالله فرمودهاست: نخستين امري كه ميان مردم روز قيامت مورد بررسي قرار ميگيرد خونهاست .
از آبروي انسانها و حرمت مظلومان دفاع ميكرد كه رسولالله خود فرمودهاست :هر كسي از آبروي برادرش دفاع كند، خداوند در قيامت آتش دوزخ را بر او حرام ميكند.
بيادبيها و جفاها را با طاقتي درخور تحمل ميكرد و پوزش عذرخواهان را ميپذيرفت كه بازهم رسولالله فرمودهاست: كسي كه از تقصير نادمي درگذرد، خداوند در روز جزا از تقصير او درخواهد گذشت.
چه تهمتها كه بر او نبستند و چه بيرسميها كه در حق او روا نداشتند، اما اين رادمرد وارسته بياعتنا به همه اين نامرديها دست از خدمت مردم نشست.
حكيمي انگليسي در مقالهاي كه در باب حقيقت نگاشته دروغ را به دو نوع سياسي و علمي تقسيم كرده و گفتهاست: دروغ سياسي موجه است و ابزار كار مردان سياست، اما دروغ علمي نه تنها خيانت به نسل حاضر كه خيانت به آيندگان است. دكتر يدالله سحابي اصالتاً اهل علم و سياست بود، اما آيا كسي را ميشناسيد كه شهادت دهد بر لسان او دروغي جاري شدهاست؟ و چه سهل و آسان نظر آن حكيم دروغگو را ابطال كرد. هرگاه حقيقتي يافت با صداي رسا اعلام كرد و توجه نكرد كه مطبوع طبع خاص و عام هست يا نه!
در راه دينداري استقلال آزادي و سربلندي اين ملك و ملت رنجهاي بسياري را بر خود هموار ميكرد، اما هرگز مأيوس و نااميد نشد. يقين داشتهباشيد اجر او در آزادي و استقلال ايران كمتر از ديگر رهبران انقلاب نيست ضربتهايي كه با علم و عمل خود بر تن استبداد زد ستودني است .با اين همه، برخلاف ظاهرسازان كمترين ادعايي را نداشت. آيا ميتوانستيم تصور كنيم در كالبد آن پيكر نحيف جهاني از بزرگواري جاي گرفتهاست. نه به كسي حسادت ورزيد و نه حسرت دنيا را بر دل گرفت.بينيازي او ناشي از پشتوانه مادي نبود؛ بينيازي او امري معنوي و اعتقادي بود. در دورهاي كه به استمالت و دلجويي نياز داشت همراهان و همگامانش را به همراه فرزند برومندش زير نام براندازي به حبس بردند، اما رنجيده و تكيده صبر كرد و بردباري به خرج داد و از حقوق مردمان دفاع كرد و در دايره انصاف عقل و تدبير پايدار باقي ماند.
براستي چرا ما مردمان قدر مردان و زنان پارسا دانشمند حقگو دلير، وارسته و عدالتخواه خويش را تا زندهاند پاس نميداريم؟ چرا از نصايح مشفقانه آنان سر باز ميزنيم؟ چرا تاب تحمل حقگويي ديگران را نداريم؟ و اصولاً چرا نميپذيريم كه الزامي نيست ديگران مانند ما بينديشند سخن بگويند و عمل كنند. بيشك او از زمره مردان بزرگي است كه ايران در يك قرن اخير در دامان خود پرورده است.
بزرگي را نه به زور ميتوان خريد و نه به زر، و اصولاً مگر در بازار جهان بزرگي را معامله ميكنند؟ اين گوهري است كه با رفتار و كردار و گفتار شايسته و درست بتدريج سفته ميشود و همت و از خودگذشتگي و راستي و صداقت است كه انسان را كنار اين خوان نعمت بيدريغ ميرساند.
آيا پير ما مرده است؟ نه، او زنده است. اگر دلهاي مردمان منصف را بجوييد، در دل هزاران هزار مردمي كه از سخن قلم و قدم او خير ديدهاند جاي دارد .بزرگان خود را قدر بدانيم. رحمت و درود خداوند بر او باد.
برگرفته از کتاب یادنامه ی دکتر سحابی به کوشش علی اکرمی
مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد در ادامه دیدارهای خود با خانواده های زندانیان سیاسی به منزل مهدی محمودیان ،روزنامه نگار در بند رفتند واز پدر و مادرش دلجویی کردند و صبر و استقامت آنها را ستودند.
به گزارش خبرنگار کلمه مهدی محمودیان روزنامهنگار اصلاحطلب ۲۵ شهریورماه امسال توسط نیروهای امنیتی در منزلش بازداشت شد. بازجویان از مهدی محمودیان خواستهاند تعهد بدهد برای چهار سال از تهران خارج شود و روزنامهنگاری را برای همیشه کنار بگذارد تا از زندان رهایی یابد.درتاریخ ۲۱ دی ماه منابع خبری از ضرب و شتم شدید وی توسط ماموران زندان خبر دادند.
آخرین خبرها در هفته های اخیر حاکی از وخامت بیماری ریوی مهدی محمودیان روزنامه نگار زندانی بر اثر فشارها و شکنجه های داخل زندان بوده است.
محمودیان تصمیم گرفته در صورت ادامه بی توجهی مسئولین زندان به سلامت زندانی ها از سه شنبه به اعتصاب غذای نامحدود دست بزند و این موضوع نگرانی های خانواده او را بیشتر کرده است.
وی تصمیم گرفته در صورت ادامه بی توجهی مسئولین زندان به اعتصاب غذای نامحدود دست بزند و این موضوع نگرانی خانواده او را بیشتر کرده است.
مهدی محمودیان روزنامه نگاری است که از حوادث کهریزک پرده برداشت.
برخی منابع به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که اداره اطلاعات استان مازندران در چند روز اخیر به شدت دکتر علی اکبر سروش را تحت شکنجه قرار داده تا این عضو ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی در مازندران مجبور به اعتراف علیه خود شود. به گفته نزدیکان دکتر علی اکبر سروش حال وی بسیار نامساعد است و در تا کنون در سلول انفرادی تحت شرایط بسیار بد نگهداری می شود ولی وی تا کنون زیر بار فشار برای اعتراف ساختگی مقاومت کرده است.
پس از برگزاری سناریوی اعتراف گیری در دادگاه های نمایشی که به دنبال دستگیری های گسترده پس از انتخابات انجام شد، به نظر میرسد دامنه انجام اقدامات مشابه به شهرستان ها کشیده شد. منابع مختلف به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در صددند تا از فعالین سیاسی شمال کشور اعتراف بگیرند.
همچنین یک مقام مسئول در دانشگاه علوم و فنون بابل که خواست نامش فاش نشود اعلام کرد که به دستور وزارت اطلاعات دکتر علی اکبر سروش از دانشگاه علوم و فنون بابل اخراج شد و از تدریس وی در دانشگاه علوم و فنون بابل در این ترم ممانعت به عمل آمد .گفتنی است دکتر علی اکبر سروش استاد تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و فنون بابل است که حدود ۲۵ روز پیش پس از مراجعه به دادستانی بابل توسط نیروهای وزارت اطلاعات به اتهام نامشخص دستگیر شد و به زندان اداره اطلاعات ساری (شهید کچوئی) منتقل شد و تاکنون خانواده و وکیل اوئ موفق به دیدار وی نشدند.
دکتر علی اکبر سروش عضو ستاد میر حسین موسوی در شهرستان بابل و رئیس ستاد دکتر معین- کاندیدای اصلاح طلب- در مازندران در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ و رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان بابل در دوران اصلاحات و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و فنون بابل بود.
این نوشتار مدعی است که جریانات فکری ایران اعم از سکولار ،چپ و مذهبی قبل از انقلاب از ویژگی های آرمان گرایی ،کل گرایی و انسان شناسی ایده آل برخوردار بودند که این سه ویژگی نه به دموکراسی بلکه به رهایی بخشی ختم می شود.
-بعد از انقلاب جریان های فکری ایرانی با سه ویژگی انتزاع گرایی فلسفی،کل گرایی و فلسفه عقلی در شناخت در صدد نقد گذشته بر آمدند که این سه ویژگی نیز به دموکراسی ختم نمی شود ولی به اندیشیدن فلسفی د جامعه یاری رسانده است.اما لازم است که جریان های فکری ایرانی به سه ویژگی واقع گرایی ،مصداق گرایی یا خاص گرایی و نهادگرایی روی آورند.
جنبش سبز می تواند بستر مناسبی برای جریان های مزبور باشد.در این نوشتار عمده نقد متوجه روشنفکران مسلمان است.
کل توهم است و انتزاع گرایی ذهنی است و آرمان گرایی لازم اما ناکافی است.سالهاست که چنین باوری دارم اگر چه سالها بود که چنین باوری نداشتم. رضا داوری فلسفه را فقط ورزش فکری می داند که می تواند توانایی اندیشیدن را بالا ببرد. او در سال 1358 ه ش در این مورد بحث مفصلی دارد. اما اگر فلسفه جای جامعه شناسی و تاریخ را بگیرد چندان مطلوب نیست. همچنانکه اگر شریعت جای ایمان را بگیرد ایمان مسخ می شود. شریعت راه رفتن است و ایمان ردایی است که به باور بستگی دارد. پس مشکل انقلاب اسلامی این نبود که فلسفه و فیلسوف نداشت. همچنانکه فلسفه و فیلسوف و عقلانیت فلسفی جریان اصلاحات و اصلاح طلبی را نجات نداد. بلکه اصلاح طلبی را وارد بحث ها ،ایده ها و ادعاهای انتزاعی کلی کرد که نوعی آرمان گرایی ذهنی را باعث شد. اندیشه فلسفی با داشتن فکر راهبردی متفاوت است. فلسفه دموکراسی با لوازم و اسباب دموکراسی فرق دارد. جامعه روشنفکری به دومی بی توجه بوده است.
فلسفه قدرت نیز با جامعه شناسی قدرت متفاوت است. اولی نوعی نگرش فلسفی به قدرت است اما جامعه شناسی قدرت توجه به نیروها و جریانات قدرتمند در جامعه اند که بر یکدیگر اثر می گذارند و نه فقط بر اساس ایده و ایدوولوژی بلکه بر مبنای منافع و موقعیت عمل می کتند.
فلسفه سیاسی و فلسفه قدرت در جامعه با تلاش حسین بشیریه به جامعه شناسی قدرت نزدیک شد. اما حلقه کیان و به خصوص حجاریان در نوسان جامعه شناسی قدرت و فلسفه سیاسی نتوانست به جامعه شناسی قدرت در ایران نزدیک شود. در نتیجه سخنان زیبا و اعمال نصف و نیمه نه چندان دلربا به نام رهبری جریان اصلاحات به وجود آمد که اصلاح طلبی را ناکام کرد.
اما تلاش حسین بشیریه ناتمام بود. چون بشیریه در آموزش الفبایی جامعه شناسی قدرت گام برداشت اما این آموزش به آموزه اینجایی یا ایرانی تبدیل نشد. حسین بشیریه عنصری آکادمیکی بود اما وی به دلیل مرزبندی ایدئولوژیک با مذهب نتوانست جای مذهب و منافع را در جامعه شناسی قدرت به خوبی تبیین کند در نتیجه به تقسیم بندی های متفاوت اجتماعی-طبقاتی پرداخت. ملاک هایی که گاهی متعارض بودند و در تقسیم بندی اصلاح طلبان جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی ری شهری را در کنار جنبش مسلمانان مبارز دکتر پیمان قرار می داد. با این اوصاف بشیریه در آموزش سیاست در ایران گام مهمی برداشت که باید به آن ارج نهاد.
اما حلقه کیان که میان فلسفه تحلیلی و گرایش آنگلوساکسونی و جامعه شناسی قدرت سیاسی بشیریه در نوسان بودند توانستند در پیشبرد اصلاحات از این دیدگاهها یاری بگیرند اما در میانه راه از ادامه مسیر بازماندند. آنها در ساده ترین فرق حکومت ها دچار تعارض شدند. چرا که ملاک لیبرالی باعث شد که اصلاح طلبان مشارکتی و حلقه کیان با ساده سازی، جامعه پیشرفته بلوک شرق که نیازمند دموکراسی بود را با جامعه ایران یکسان فرض کنند و فرق جامعه توده وار سنتی و مدرن را به خوبی درک نکنند و منافع این جریانکه با موقعیت در حکومت بودن پیوند خورده بود مزید برعلت شد تا از این طرق ناکامی اصلاحات دوره خاتمی رقم بخورد. روشنفکری مسلمان با گرایش دینی و حتی روشنفکرن عرفی با باور فلسفی در نهایت نتوانستند از انتزاع گرایی به واقعیت ،از فلسفه به جامعه و از جامعه شناسی عام به جامعه شناسی خاص(ایران) پل بزنند.
اما انتزاع گرایی همه مشکل ایران نبود.انتزاع فلسفی با گرایش تحلیلی پاسخ به آرمان گرایی قبل از انقلاب بود که روشنفکران ایرانی در دل شیفته آن بودند و اندیشه شان در بند چنین شیفتگی بود. این شیفتگی آنگونه بود که جان در کف می گذاشتند و به قول شاملو آذرخش می شدند و خانه را روشن می کردند و در برابر تندر می ایستادند و می رفتند اما باز تندر می آمد و آذرخش کم می آورد. مشعل راه می شدند اما نقشه راه در دستشان نبود. فلسفه بعد انقلاب قرار بود ک نقشه راه شود که البته خود راه را گم کرد. جامعه شناسی قدرت بشیریه نویدی بود که باز به نتیجه مطلوب نرسید. آرمان گرایی روشنفکران مذهبی جریانی که در خانواده روشنفکران ایرانی و در گرایش مسلمان آن جای می گیرد از بازرگان تا شریعتی و طالقانی با تاکید بر اینجایی کردن اندیشه و عمل، در کل گرایی خود گرفتار شد. آزادی امری کلی است اما آزادی و دموکراسی و آزادی و جامعه مدنی امری جزیی معین و مشخص است. آرمان گرایی روشنفکران مذهبی مانند انتزاع گرایی روشنفکران دینی اسیر مشکلات خاص خود شد. روشنفکران مسلمان آرمان گرا،کل گرا و در انسان شناسی به شدت به اراده و آگاهی اصلت دادند.همان گونه که روشنفکران دینی مسلمان انتزاع گرا و خاص گرا بودند و در انسان شناسی فقط به عامل اندیشیدن فلسفی توجه داشتند.
روشنفکران مذهبی در موقعیت قدرت نبودند و در موقعیت کاربردی کردن باورهای خود قرار نداشتند. این روشنفکران با مفاهیم آرمانی و اخلاقی بر سنگلاخ واقعیت تاختند و برداشت آنها از آگاهی بخشی به معنای آگاه کردن انسان بر اساس ذات پاک انسان بود. آنها گزاره انسان گرگ انسان است را باور نداشتند و به عبارتی عقیده را بر منافع و موقعیت برتر می دانستند. در حالی که انسان سیاسی و اجتماعی ترکیبی از عقیده ،منافع و موقعیت بوده است. آنان به سرنوشت امام علی دچار شدند و اکنون مدت 31 سال است که استخوان در گلو،خار در چشم زیر انواع فشارهای خرد کننده قرار دارند.
با این وصف روشنفکران مذهبی که همه زندگی خود را بر سر تفسیر و تحقق آیه معروف انا الله لایغیر ما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم گذاشتند این آیه را به ذهنی ترین وصف ممکن آگاهی بخشی و ارده و ایمان تفسیر کردند چرا که قرار بود وضع قوم و اقوام زمانی تغییر کند که آنان انفس را تغییر دهند و انفس نیز با آگاهی و اراده ایمانی تغییر می کرد.در حالی که انفس اکثریت انسان ها با منافع و موقعیت نیز ارتباط دارد. نفس انسان ها فقط عقل دانایی نیست بلکه شور ،غریزه و فکر توامان نیز هست.آنزمان آرمان گرایی در پیوند با کل گرایی به برقرری جامعه مطلوب آزاد یا توحیدی تعبیر می شد و قرار بر آن شد که جمع برگزیده جامه نمونه خلق کند و آنگاه حقوق افراد ،اقوام و اصناف و جنسیت ها در عمل تامین خواهد شد و با اصلاح کل جز نیز بهتر خواهد شد. روشنفکران مذهبی در گرایش دموکرات خود دولت ملی را متشکل از مجموعه ای از انسان های پاک و متخصص می خواستند و در گرایش رادیکال خود مجموعه ای از انسانهای پاک ،متخصص و طرفدار درویشان را باور داشتند.
از سوی دیگر نقد شریعتی بر گذشته این بود که نهضت ملی ایدئولوژی نداشت. بازرگان در عمل زودتر از شریعتی بر ضرورت داشتن ایدئولوژی تاکید کرد. اما نقد شریعتی بر نهضت ملی درست نبود چنانچه نقد فیلسوفانه به انقلاب اسلامی 1357 نادرست بود. نهضت ملی ایدئولوژی داشت اما مشکل نهضت ملی از ایدئولوژی نبود همچنانکه انقلاب اسلامی با ایدئولوژی کامیاب نشد یا اصلاحات و فلسفه تحلیلی راه به جایی نبردند. به عبارتی دیگر مشکل در نحوه فهم و درک و جاانداختن آگاهی بود. آگاهی امری عینی است که با موقعیت ،منافع و باور انسان ارتباط دارد. به عبارتی آگاهی پایدار با زندگی روزمره آینده پیوند پیدا می کند. آگاهی خاص یا انتزاعی یا آرمانی متعلق به افراد معین و مشخصی است که می خواهند در برابر تندر و ظلم و ستم بایستند و خانه را روشن کننند و بروند یا اینکه در سودای مقام و شهرت حاضرند که جان دهند و سر بگذارند تا سروری و شهرت بیابند که البته این هدف متفاوت است.
مشکل نهضت ملی و مشروطیت بر خلاف نظر شریعتی نداشتن ایدئولوژی نبود بلکه نداشتن نهادهایی بود که جامعه بتواند ناتوانی خود را در آن تبدیل به توانایی کند. جاه طلبی ها ،خصلت های فردی و جمعی و منافع حاکمان و شخصیتها می تواند هر ایدئولوژی را مهار کند همان گونه که عقل فلسفی حتی اگر درست تشخیص دهد که چه باید کرد اما این تشخیص با منافع افراد و شخصیت ها مهار خواهد شد. در دوران اصلاحات نیز شاهد تاثیر منافع و موقعیت بر رفتارها بودیم.
راه رفته کل گرایی ،کلان نگری ،آرمان گرایی ،عقیده گرایی و عقل گرایی فلسفی را که روشنفکران مسلمان و ایرانی رفته اند را نباید دوباره پیمود.
در نتیجه کل به تعبیر آدورنو کاذب و انتزاع به تعبیر نگارنده سراب است. آرمان مطلوب است اما آرمان گرایی فاجعه است . عقلانیت مفروض است اما جستجوی عقلانیت لازم را باید مورد توجه قرار داد.
در پرتو چنین منظری از نقد گذشته لازم است که جنبش سبز را مرور کرد و از آسیب هایی که روشنفکران بر آن وارد می کنند به وسیله روشنفکران ممانعت کرد.
جنبش سبز،واقع گرایی ،مصداق گرایی و نهاد گرایی
دموکراسی امری جزیی و خاص است. حقوق مدنی -صنفی ،قومی یا هویتی افراد امری عینی و روزمره است. به تعبیر شریعتی اقتصاد زیربنا نیست اما اصل است اما نه اصل طبقاتی بلکه به عنوان اصلی ک به زندگی و زیستن و عزت آدمی بستگی داد.
حقوق مدنی و صنفی و هویتی افراد و جریانهاست که به دموکراسی و حقق بشر معنی می هد و تجربه صد ساله به ما آموخته است که باید از زودخواستن،زیاد خواستن و کلان خواستن پرهیز کرد. در نتیجه باید به جای زود خواستن حوصله کرد و به جای زیاد خواستن مشخص ،معین و محدود طلب کرد و به جای کلان خواستن خاص و معین طلب کرد و بر خواسته های معین مقاومت و ایستادگی فراوان کرد. به عبارتی طلب کردن را به جای خواستن گذاشت. آدمی حق و مسوولیت است. نه صرفا مسولیت دوران آرمان گرایی و نه حق داشتن دوران اصلاح طلبی.
در نتیجه جنبش سبز می تواند غصه و قصه آزادی را در جامعه ما را به دموکراسی به معنای امکانی مشخص و معین تبدل کند و لبخند شادمانی به همراه آورد. جنبش سبز می تواند قصه پر درد و دنباله دار عدالت را به حقوق مدنی ،قومی و صنفی نزدیک کند و در نتیجه رضایت ایجادکند.
جنبش سبز آرمان دارد اما اتوپیاگرا نیست ولی به واقعیت توجه دارد. زیستن در سپهر آرمان برای ایجاد شرایط مطلوب جنبش سبز را مطلوب گرا می کند. جنبش سبز کل گرا هم نیست چون کل کاذب یا توهم است. امری کلی یکسره درست یا نادرست است. پس جنبش سبز خاص گراست در نتیجه به اجزا هم توجه دارد. جنبش سبز انسان را باور دارد اما باور ندارد که انسان خیر مطلق است بلکه آمیزه ای از خدا و شیطان است و چنین نیز خواهد ماند.
پس هر انسان دارای حق و مسولیت است و باید در امور اجتماعی نظارت بیرونی بر انسان ها و جریان ها وجود داشته باشد.در نتیجه به نهادگرایی هم توجه ویژه ای می کند.
جنبش سبز با این ویژگیها از ویژگیهای روشنفکری مسلمان قبل و بعد از انقلاب خود را متمایز می کند و تلاش می کند با احترام به هویت های گوناگون انواع جریان های روشنفکری ایرانی را در نظر بگیرد. زیرا این جنبش به محو ایدئولوژی ها باور ندارد بلکه به وجود آنها و عملکرد راهبردی ایدئولوژی توجه دارد.
ویژگی واقع گرایی ،خاص گرایی و نهادگرایی جنبش سبز آن را متفاوت با آرمان گرایی ،کل گرایی ،عقیده گرایی و آگاهی بخشی به نوع انسان قبل از انقلاب و انتزاع گرایی ،کل گرایی و عقل فلسفی بعد از انقلاب جریان روشنفکری می کند.
به عبارتی روشنفکری مدنی می تواند مذهبی و غیرمذهبی باشد. اما اهدافی روشن و معین را با ایدئولوژی خود توضیح و تبیین می کند.
نباید تردید کرد که برخی عقاید،دیدگاهها ،جریانها و اشخاص موجه و معتبر در جامعه ما در مسیر تقویت جامعه مدنی در جامعه ما حرکت نمی کنند و به راحتی نمی توان این باورهای آزادیخواهانه دولت محور را با نگاه جامعه محور هماهنگ کرد اما مخرج مشترک ها می تواند به اتحاد عمل بینجامد و راهگشا شود.
راه دموکراسی د جامعه ما از جامعه محوری توجه به واقع گرایی ،خاص گرایی ،مصداقی بودن و نهادگرایی می گذرد.
راه جدید به تئوری ،راهبرد و تاکتیک مناسب خود نیاز داد.
تقی رحمانی فروردین 88
آخرین اخبار از وضعیت محمد یوسفی دانشجوی فعال دانشجویی که از ۱۶ آذر سال گذشته در بازداشت به سر می برد، حاکی از آن است که درخواست های متعدد وی و خانواده اش برای تبدیل قرار بازداشت موقت و یا مرخصی او، با مخالفت قاضی صلواتی مواجه شده است. بنابر اخبار رسیده به کمپین بین المللی حقوق بشر خانواده محمد یوسفی که هم اکنون در بند ۳۵۰ اوین زندانی است، روز دوشنبه جهت ملاقات با قاضی صلواتی، رییس شعبه ۱۵، به دادگاه انقلاب مراجعه کردند اجازه گفتگو و دیدار با وی را نیافتند. چندی پیش دادگاه محمد یوسفی را به ۴ سال حبس تعزیری محکوم کرد که این حکم هنوز به وکیل وی ابلاغ نشده است. اتهام این فعال دانشجویی «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» عنوان شده است. و پرونده وی نیز هنوز به دادگاه تجدید نظر ارسال نشده است.
محمد یوسفی، روز شانزدهم آذر سال گذشته در حالی که قصد ورود به دانشگاه را داشت در نگهبانی خیابان رشت دانشگاه امیرکبیر توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد و به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در نزدیکی دانشگاه انتقال یافت. وی همان شب به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و مدتی را تحت فشار شدید و بازجویی های مداوم بازجویان وزارت اطلاعات گذراند.
یک منبع آگاه در خصوص روند بازداشت، اتهامات و همچنین شرایط محمد یوسفی در دوران بازداشت به کمپین گفت:« در این مدت بازجویان وی را تهدید کرده بودند که اگر با آنها همکاری نکند و به آنچه می خواهند اعتراف نکند خانواده ی وی را تحت فشار قرار خواهند داد. در این مدت به وی القا شده بود که خواهر وی نیز در بازداشت است و در اتاق مجاور بازجویی می شود. ابتدا اتهامات محمد یوسفی تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور عنوان شده بود که در دادگاه از اتهام تبلیغ علیه نظام تبرئه و به اتهام اجتماع و تبانی به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد. او در بازجویی ها و نیز در جلسه دادگاه به اتهام دوستی با مجید توکلی تحت فشار بوده است و در دادگاه قاضی صلواتی به دلیل همین دوستی وی را مواخذه کرده و از مجید توکلی با عنوان "مجید خانم" یاد کرده است.»
توکلی و محمد یوسفی هر دو دانشجوی مهندسی کشتی سازی پلی تکنیک بوده و در بندرعباس در حال گذراندن برخی دروس عملی بوده اند. این دو دانشجو در خوایگاه دانشگاه امیرکبیر در بندرعباس هم خوابگاهی بوده اند. دانشجویان دانشکده ی کشتی سازی دانشگاه امیرکبیر ۱ سال از ۴ سال تحصیل خود را در بندرعباس می گذرانند. محمد یوسفی هم اینک در بند ۳۵۰ اوین به سر می برد. وی دوران بازداشت خود را در بند ۲۰۹ ، قرنطینه اندرزگاه ۷ و بند ۳۵۰ زندان اوین سپری کرده است. همچنین وی پیش از انتقال دکتر ملکی از بند ۳۵۰ (چند روز قبل از آزادی ایشان) همراه دکتر ملکی بوده و در کارهای شخصی ایشان به وی کمک می کرده است. بسیاری از دوستان هم بندی وی آزاد شده و یا به مرخصی رفته اند. با توجه به آزادی دو نفر از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ در یکی دو روز گذشته که در شعبه ۱۵ به اتهامات ایشان رسیدگی شده و به حبس هم محکوم شده اند، خانواده و دوستان محمد یوسفی امیدوارند که با مرخصی این دانشجو موافقت شود.
این منبع آگاه همچنین به کمپین گفت محمد یوسفی به بیماری آسم مبتلا بوده و در بند ۳۵۰ هم از این بیماری رنج می برد اما وضعیت جسمی وی مساعد است. او پس از صدور حکم سنگین و غیرعادلانه ۴ سال حبس تعزیری از نظر روحی شرایط مساعدی نداشته است اما به تدریج و با تلاش دوستان و دانشجویان هم بند وضعیت بهتری پیدا کرده بود. در روزهای عید، با آزاد شدن و یا به مرخصی رفتن بسیاری از دوستانش و نیز با توجه به طولانی شدن زمان بازداشتش و نیز نگرانی های خانواده و به خصوص مادر ایشان وی شرایط روحی چندان خوبی نداشت. با این حال خانواده ی وی پس از آخرین ملاقات با او در روزهای اخیر شرایط روحی وی را خوب توصیف کردند.
وقتی از انسانیت انسانها سخن می گوییم جدای از رفتارها و منش ها ی انسانی، مقصود افراد شجاع و مسئولی هستند که دارای وجدان، خصلت و کرامت انسانی بوده و صاحب مسئولیت فردی، جمعی و جهانی می باشند و از جهانبینی ای جهانشمول برخوردارند. کسانی که جرئت انسان بودن و تقبل رسالت و دفاع از ارزشها و بینش و منش های انسانی را دارند. درک ژرفشان، کمال، تکامل و پویایی بیشتر آنان را ممکن و قدرت شناخت و شناساندن رنج انسان بودن و قبول مسئولیت در قبال همنوع را بدانان می بخشد. رنجی دشوار و زخمی عمیق که سرانجام فرد را به اوج کمال یعنی انسان بودن می رساند و آنان را شایسته نام انسان و لقب ابرانسان می نماید. یکی از خصوصیات و شاخص های اساسی چنین انسانهایی، نه تنها قدرت و شهامت فهمیدن و دفاع از آزادی و حق و کرامت شخصی خود و جامعه و ملت خویش، بلکه احساس مسئولیت، دیده بانی و دفاع از دیگری و تقبل هزینه برای شناسایی حیثیت ذاتی و حقوق یکسان دیگرانی است که از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، ملیت، عقیده سیاسی و...با او متفاوت هستند. دیگریهایی که در نزد او، خود او می باشند و سعادت و خوشبختی اشان در گرو آسایش و امنیت دیگریهایشان می باشد.
در میان ملتهای حاکم بر کردستان، متأسفانه چنین انسانها و مردمانی که حاضر شده باشند برای دیگریهای خودشان که کردها باشند، هزینه پرداخت کرده و نسبت به سرنوشت آنان احساس مسئولیت انسانی نمایند، بسیار نادرند. مسئله ای که سبب شده است، دیوارها، مرزهای دروغین، ذهنیت های غلط پیش ساخته، شکافهای تاریخی و فاصله های فیمابین فرد و ملت کرد با افراد و ملتهای همجوار و همخانه اش همچنان قطور و مستحکم برجای باشد.
پدیده ای که بیش از هر چیزی، انسانیت، ماهیت و خصلتهای انسانی همگی امان را بصورت همزمان زیر سوال می برد، زیرا انسان با برداشت ها، تفکرات و مسئولیتهای انسانی اش، شایسته نام انسان است.
یکی از انسانهای شاخص این عرصه، بزرگ انسان و اندیشمند ترک، پروفسور اسماعیل بیشکچی در ترکیه می باشد که سالهای مدیدی است با دردها و رنجهای ملت کرد همراه شده و در این راه، نگرش و تصویر دیگری را از چگونگی دفاع از آنهایی که می پنداریم دیگریهای ما هستند، ترسیم و ترویج نموده است. سیاقی که می تواند همگی ما را به سر منزل مقصود که انسانیت و همزیستی مسالمت آمیز در جوار یکدیگر، بدور از تنش و ضمن حفظ تنوع و تکثر است، راهنما و یاور باشد.
طی چند سال اخیر، در ایران نیز چنین وجدان و مسئولیتهای انسانی ای در حوزه ی فردی و حوزه ی عمومی در حال شکلگیری است. شاید بتوان مصداق این تلاشها و روند ضروری را در عرصه گروهی، فعالیتهای " مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران " و بطور فردی دفاعیات وکلایی همچون: آقای خلیل بهرامیان و ...برشمرد. در این میان، به عنوان نمونه ای از کنشگران مقاوم این عرصه می توان به فعالان حقوق بشر آقای " جواد علیزاده " و " خانم " سما بهمنی " اشاره کرد. جواد، اهل شمال کشور و سما، اهل بندرعباس، اما آنان هر یک از گوشه ای از ایران به کردستان آمدند تا همراه و حتی پیشگامانه تر از همنوعانشان درد مشترک خویش را که تحقیر حیثیت انسانی انسانها تحت عناوین مختلف و بهانه تراشی های ایدئولوژیک-امنیتی است، فریاد بزنند. جواد علیزاده، دانشجوی اخراجی و فعال حقوق بشر بصورتی ساختارشکنانه و اندیشه ورزانه دفاع از حقوق و آزادیهای نقض شده و تصاحب گشته ی کردها را در پیش گرفت و در این راه حداقل دو بار - کوتاه مدت و بلند مدت - گرفتار آشویتس حاکمان کنونی بر ایران گردید. آنگونه که خاطرات منتشره شده ی زندان ایشان، همچنین گفتارها و موضعگیریهای بیرون از زندان وی در خصوص مسائل کردستان نشان می دهد. اعتقادی راسخ به حق تعیین سرنوشت کردها به عنوان یک ملت و حتی حق استقلال این ملت دارد و حاضر است هزینه این مسئولیت انسانی را نیز بپردازد.
از سوی دیگر، خانم " سما بهمنی "، فعال حقوق بشر از جمله فعالان بسیار کوشا و شجاعی است که اساس فعالیت خویش را احقاق حقوق انسانی مردمان سرزمینش بدون مدنظر قراردادن ملیت و آرمانهای متفاوت آنان قرار داده است. ایشان نیز طی چند سال اخیر با دفاع از قربانیان نقض حقوق بشر در کردستان و بخصوص معلم و فعال حقوق بشر قربانی شده ی توتالیتاریسم و دگماتیسم حاکم، فرزاد کمانگر، حضور در تجمعات اعتراضی نسبت به حقوق بشر در کردستان و سفر به مناطق کردنشین جهت مستندسازی موارد نقض حقوق بشر متحمل رنجها، بی مهری ها و بازداشت، دادگاهی و زندان طاقتفرسا و احکام ناعادلانه شده است. لیکن ایشان نیز همچنان بر آرمان خویش که " انسانیت " فارغ از هرگونه اما و اگری است، مصر و مداوم است.
بنابراین " سما " و " جواد "، انسانهایی هستند که به اوج کمال رسیده اند. کسانی که از تعصب، نفرت، بغض و نگاه تبعیض آمیز رها شده و به مرحله ی عشق ورزی به همنوع خویش صعود کرده اند. آنان با حضور خویش و هم آوائیشان در قلمرو عمومی و تحمل دشواریهای این راه و تقبل رنجهای انسانی، " انسان صنعتگر " و " حیوان زحمتکش " را تفکیک کرده و تولیدگر و صیانت کننده ی کرامت انسانی و بسترساز جامعه و دنیایی عاری از خشونت و نفرت و عصبیت، همچنین الگویی برای افراد و اجتماع هایی مهربان و مسئول در قبال خود، یکدیگر و دیگریهایی هستند که در اساس خودمانیم، یعنی " انسان ".
منبع: هرانا
کرمانشاه پست - به گزارش کرمانشاه پست به نقل از ایسنا علی اشرف رشیدی مدیرکل زندان های استان کرمانشاه در دیدار با فرماندار روانسر گفت : " احداث زندان جدید اورامانات از اولویت های کاری اداره کل زندان های استان در سال جاری است. "
رشیدی عدم گنجایش زندان شهرستان پاوه را علت احداث زندان جدید اورامانات دانسته است . نکته درخور توجه آنجاست که قدرت اله فعلی فرماندار روانسر با اذعان ! به پتانسیل های لازم از اجرای پروژه این زندان استقبال کرده و آمادگی خود را برای مرتفع کردن مشکلات و تامین مکان مناسب برای ساخت آن اعلام کرده است.
حال ما چند سئوال از فرماندار محترم داریم که :
- چرا از آن پتانسیل ها برای ایجاد اشتغال و رفع بیکاری در جوانرود، روانسر، ثلاث باباجانی و پاوه ( اورامانات ) استفاده نمی شود و در نهایت کار جوانان به قاچاق و زندانی بیافتد که دیگر زندان پاوه گنجایش پذیرش آنان را نداشته باشد ؟
- آقای فعلی چرا گرایش به ساخت زندان در روانسر وجود دارد ولی انگیزه سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال نیست ؟
- فرماندار محترم چرا دستانتان برای احداث زندان باز است و استقبال می کنید ولی برای پاسخگویی به نیازهای شغلی جوانان برومند منطقه بسته و پایین است ؟
- چرا عکس آنچه که برای مدیرکل زندان های استان گشاده رو هستید چهره تان در برابر خیل بیکاری جوانان همان شهری که فرمانداریش را بر عهده دارید خجل و شرمنده است ؟
براستی چه هدیه خجالت آوری را به اورامانات تقدیم می کنید !!!
دکتر وحید احمد فخرالدین وکیل پایه یک دادگستری، استاد دانشگاه و فعال حقوق بشر از دیگر قربانیان سناریو دستگاه امنیتی خاصه فعالان حقوق بشر در وضعیت نامعلومی بسر می برد.
بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، با گذشت بیش از 40 روز از بازداشت دکتر وحید احمد فخرالدین از همکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از محل بازداشت و وضعیت سلامتی ایشان اطلاعی در دست نیست و نگرانی از وضعیت نامعلوم وی همچنان ادامه دارد.
دکتر وحید احمد فخرالدین وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق بشر در 13 اسفند ماه در شهر اهواز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.
بنابرگفته آشنایان این وکیل در بند، نامبرده جهت تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه فردا از دادسرای داخل زندان اوین به دادگاه انقلاب منتقل خواهد شد.
در تدوام سناریو سازی دستگاه امنیتی برای فعالان حقوق بشر عصر روز یکشنبه 22 فروردین ماه، 4 تن از نیروهای امنیتی به منظور بازداشت سیمین روزگرد، فعال حقوق بشر، به منزل پدری وی یورش بردند.
بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، عصر روز یک شنبه ماموران امنیتی در تدوام برخورد با فعالان حقوق بشر با حکم قضایی وارد منزل پدری خانم سیمین روزگرد از دانشجویان طیف چپ، وبلاگ نویس و از همکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران شده و ضمن تفتیش منزل و ضبط کامپیوتر و وسایل نامبرده قصد بازداشت ایشان را نیز داشته اند که به دلیل عدم حضور وی در منزل موفق به این کار نشدند.
امنیتی در سناریوی سازی که در اواخر اسفند ماه در رسانه ملی(!) و روزنامه های کثیرالانتشار اقدام به پخش جعلیات و اتهامات واهی کرده بود تصویری از آنچه که چت خانم روزگرد با یکی از مسولان مجموعه خوانده شده را بدون احراز هویت این فعال حقوق بشر بعنوان یک سند معتبر(!) بر علیه مجموعه مورد استفاده گسترده رسانه ای قرار داده بود.
شایان ذکر است که در حال حاضر خیل عظیمی از قربانیان این سناریو در زندان اوین و خاصه بند 2 الف سپاه پاسداران نگهداری می شوند و از سرنوشت بسیاری از ایشان اطلاعی در دست نیست.
اعمال فشار دستگاه امنیتی بر یكی از شهروندان مسیحی ترک زبان تبریز که پیشتر در 16 اسفند ماه بازداشت شده بود ادامه دارد.
بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، یكی از نوكیشان مسیحی آذری با نام " سعید " که در 16 اسفند ماه سال گذشته بازداشت و پس از تحمل 9 روز انفرادی با قرار وثیقه 80 میلیون تومانی از زندان آزاد شده بود همچنان از سوی ماموران امنیتی مورد تهدید قرار می گیرد و از برگرداندن مدارك ضبط شده وی شامل اوراق شناسائی ، اسناد بانكی ، گواهی تحصیلی و همچنین خودرو و تلفن همراه ایشان امتناع می شود.
نامبرده از سوی دستگاه امنیتی و قضائی به شرکت در مراسم مذهبی و انجام امور دینی خود از جمله تبلیغ آئین مسیحی متهم شده است.
همچنین لازم به یاد آوریست پیش ازاین نیز یكی دیگر از مسیحیان آذری زبان با نام "رضا" در تاریخ یكم اسفند ماه ۱۳۸۸، با اتهامات مشابه توسط مامورین امنیتی تبریز دستگیر وپس از ۵۰ روز از زندان تبریز با قرار وثیقه به طور موقت آزاد شده بود.
آرتین غضنفری شهروند بهایی که به تازگی از زندان اوین آزاد شده بود مجددا بازداشت شد.
بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، آرتین غضنفری، شهروند بهایی که پیشتر در بهمن ماه سال گذشته بازداشت و با تودیع قرار وثیقه پس از گذشت بیش از 3 ماه آزاد شده بود در پی احضار به دادگاه انقلاب روز گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
شنیده ها حاکی است که نامبرده از سوی وزارت اطلاعات به نقش آفرینی در تجمعات اعتراضی متهم شده است، او همسر ژینوس سبحانی منشی دفتر کانون مدافعان حقوق بشر و از همکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران می باشد.
هفده تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه در اعتراض به توزیع مواد مخدر در این زندان دست به اعتصاب غذا زدند.
بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، هفده تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه در اعتراض به پخش و توزیع آزاد مواد مخدر در این زندان دست به اعتصاب غذا زدند و در پی این اعتصاب غذا کلیه افراد به سلولهای انفرادی این زندان منتقل شدند.
از اسامی اعتصاب کنندگان خبری دست نیست و گفته می شوند برخی از زندانیان عادی محبوس در بند های 1، 2، 3 و4 نیز در روز های آینده به معترضین خواهند پیوست.
شكوفایی مطبوعات در جامعهاي دموكرات و مردمسالار ممکن است
مصلح بزرگ مشرق زمين، «سيدجمالالدين اسدآبادي»(1254- 1314ه.ق) در بيش از يك قرن پيش بهجايگاه رفيع مطبوعات در ترقي و پيشرفت جوامع بشري پي برده و با بياني بسيار لطيف و زيبا در مقالهاي كه در مجله «عروةالوثقي» بهحليه طبع آراسته بهاين نكته اشاره كرده و از مطبوعات با عنوان عميق و پرمعنايي چون«حصن حصين مدنيت» یاد کرده است.
بهجرأت ميتوان گفت كه درك سيدجمال در بيش از يك قرن پيش از جايگاه، كاركرد و نقش مطبوعات در توسعه جوامع و آسيبشناسي مطبوعات بهمراتب بيش از بسياري از حاکمان دولتمردان و سياستورزان امروزي ما بوده است.
* نقش آگاهي و اخلاق فاضله در ترقي جوامع
سيدجمال در تبيين جايگاه مطبوعات، ابتدا بر نقش آگاهي و اخلاق فاضله در ترقي جوامع، تأكيد ميكند و علت اصلي ضعف و انحطاط جوامع را جهل و ناآگاهي مردم و دولتمردان آن ميداند و برخلاف كساني كه مبتلاي به«توهم توطئه» ميباشند و هر گونه عقبماندگي و انحطاط را بهعوامل بيروني و بيگانه مستند ميسازند و ناشي از توطئه آنان عنوان ميكنند، با بياني شيوا و مستدل، عوامل اصلي انحطاط جوامع را عوامل دروني از جمله جهل و ناآگاهي و فساد اخلاق و تباهي افكار ميداند و ميگويد: «...اگر كسي صحف تواريخ و كتب سير را بهنظر اعتبار، مطالعه كند و در مضامين آنها بهديده بصيرت غور نمايد، بيشبهه بر او ظاهر و روشن خواهد شد كه غنا و ثروت و امنيت و راحت و سلطه و سطوت و قوت و علو كلمه و عزت و شأن و شهرت هر امتي از از امم و هر قبيلهاي از قبايل در آن زماني بوده است كه افراد آن امت، متخلق بهاخلاق فاضله و متصف بهسجاياي پسنديده بودهاند، و هر طبقهاي از طبقات آن قوم را بهره وافر بوده است از بصيرت و بينايي، و فقر و فاقه و ذلت و مسكنت و ضعف و انحطاط كلمه و حقارت و پريشانحالي و گمنامي آن در آن وقتي بوده كه جهل و عمش[كوري] و نابينايي، عموم اشخاص آن را فراگرفته و صنفصنف آن گروه بهسوء طويت[نيت] و فساد اخلاق و تباهي افكار مبتلا گرديده بودند.»
همچنين سيدجمال يكي ديگر از عوامل انحطاط را تفرق مردم و عدم تعاون و همكاري آنها با يكديگر در راستاي پيشرفت ميداند و با تأكيد بر اينكه، سعادت هيچ امتي و رفاهيت هيچ فردي از افراد آن حاصل نميشود مگر بهتعاون و توازر، در خصوص چگونگي ايجاد تعاون بين مردم ميگويد: «... تعاون و توازر اشخاص متكثره مختلفةالطبيعة، صورت وقوع نخواهد پذيرفت، مگر بهتكافؤ[برابر داشتن] در اشغال و تناسب در افعال و تعادل در اعمال، بدانگونه كه آن افراد متعدده را صورت وحدانيت حاصل گردد، و تكافؤ و تعادل در عمل در عالم خارج، پيرايه وجود و هستي نخواهد يافت، جز بهاعتدال اخلاق باطنيه و قواي نفسانيه، و نزاهت[پاكي] آنها، و استقامت اخلاق واعتدال سجايا هرگز وجود نپذيرد الا بهبصيرت و بينايي و تعديل قواي عقليه و تقويم و تهذيب ملكات آن.»
* جوامع بشري همواره در معرض صعود و سقوط از حيث علم و اگاهي و اخلاق ميباشند
سپس علت اصلي سعادت تامه امم و ملل را بر اساس ديدگاه خويش، عقل و بصيرت و نزاهت و اعتدال اخلاق آن و باعث شقا و باعث پريشانحالي آن را زوال آن علّت، معرفي ميكند و با تأكيد بر اينكه جوامع بشري همواره در معرض صعود و سقوط از حيث علم و اگاهي و اخلاق ميباشند و در صورت سهلانگاري و غفلت، بهتدريج دچار اضمحلال و در نهايت، نيستي و نابودي خواهند شد، ميگويد: «... و آن امت[فاقد عقل و بصيرت و نزاهت و اعتدال اخلاق] نه تنها از سعادت و رفاهيت محروم خواهد شد، بلكه در اندكزماني از دائره انسانيت بيرون شده بهحيوانات وحشيه ملحق خواهد گرديد.»
* تنها راه مقابله با سقوط و اضمحلال جوامع، وجود عوامل آگاهيبخش و متذكري چون مطبوعات است
سيدجمال، تنها راه مقابله با سقوط و اضمحلال جوامع را وجود عوامل آگاهيبخش و متذكري چون مطبوعات میداند و ميگويد: «... پس هر امتي را بايد عليالدوام از براي صيانت[حفاظت و نگاهداري] اخلاق و حفاظت ملكات و راهنمايي بهسوي سعادت، منبهي[بيداركنندهاي] از غفلت و صائني[مانعي] از هبوط و سائقي[رانندهاي] بهسوي فضائل و قائدي[كشندهاي] بهجانب كمالات و مانعي از رذائل و زاجري[بازدارندهاي] از نقائص و آمري بهمعروف و ناهياي از منكر بوده باشد، و چون بهمسبار[آلتي كه بدان عمق زخم را امتحان كنند] بصيرت، سير نماييم و بهميزان عقل بسنجيم، هيچ چيزي را در اين زمان نميبينيم كه متصف بهجميع اين اوصاف و داراي همگي اين مزايا بوده باشد، مگرجرائد و اخبارنامههاي يوميه؛ زيرا كه هر صنعت و حرفهاي را موضوعي است خاص و يا عامي كه از سوء تصرف، نااهلان را بهمنزله خاص گرديده است و صاحب آن در او مستغرق شده، چشم از مشاركين خويش در عالم مدنيت پوشيده و از سود و زيان تقدم و تأخر آنها غفلت ورزيده است، بلكه ضرورات معيشت، او را در غالب اوقات از اِتقان[استوار كردن] صنعت خويش بازداشته است. اما اخبار، آن يگانه صناعت است كه موضوع آن، عموم احوال و اخلاق امم، و غايتش، اصلاح شؤون خويش و جلب سعادت و رفاهيت و امنيت از براي آن، بلكه از براي جميع امم ميباشد.»
* 19دلیل سید جمال برای اهمیت مطبوعات
سيدجمال در ادامه بهذكر دلايل خويش مبني بر معرفي مطبوعات بهعنوان تنها عامل فراگیر مؤثر در آگاهيبخشي و مبارزه با جهل و ناداني و اصلاح اخلاق عمومي و فردي در عصر خويش، ميپردازد و ميگويد:
«...1. از آن است كه جريده مسابقت مينمايد در نشر فضيلت ارباب فضائل، اولا از براي محمدت[ستايش] حقه كه جزاي صاحب فضيلت است، و ثانياً از براي حث[برانگيختن] ديگران بر اكتساب فضائل.
2. و مبادرت ميكند بر ذكر رذائليكه ضررهاي آنها متعدي است بهجهت كبح[بازداشتن] صاحب رذيله و زجر[منع] سائر ناس از ارتكاب مثل آن.
3. منافع اخلاق جميله را بهادله واضحه و بيانات شافيه بهنهجي[روشي] كه عوام از آن فايده گيرد و خواص نيز بيبهره نماند، هر روزه در اعمده[ستونهاي] خود ادا مينمايد و مساوي[بديهاي] صفات خسيسه دنيه[پست] را و مضرت آنها را در عالم انساني بهعبارات دلپذير شرح و بسط ميدهد.
4. فوائد علوم را از براي عموم، چنان بيان ميكند كه هر كسي را يقين حاصل ميشود كه سعادت هر امتي و رفاهيت و عزت آن بهعلوم حقه و معارف حقيقيه بوده است، نه بهغيرآنها و خسارت و زيان جهل را بهطوري تقرير مينمايد كه هر جاهل غبي[بياستعداد]، اعتراف ميكند كه هر بليه و مصيبت و گزندي كه او را رسيده است از شآمت[شومي] جهل بوده است.
5. درجات شرف علوم را بهاندازه منافع آنها در عالم انساني تعيين مينمايد و مقدار لوازم هر يك را مدلل و مبرهن ميسازد تا آنكه ناداني بهجهت فايدهزهيده[اندك]، صرف عمر گرانبها را نكند و از فايده جليلهايكه از اشتغال بهعلم ديگر حاصل ميشود، محروم نگردد.
6. وجوب صنايع را كه نتايج علوم است در عالم مدنيت، تثبيت و بر عدم حصول رفاهيت و سعادت، بدون ترقي در صناعات، اقامه براهين قاطعه ميكند.
7. و معارف ضروريهايكه هر انسان را از براي صدق اسم انسان بر او دانستن واجب و لازم است چه اوليات جغرافيه و چه مبادي طبيعيات و چه انموذج[نمودار] فلكيات و چه حوادث جويه و چه لوازم زراعت و چه ضروريات طبيه و چه ترتيب منزل و چه تنطيف بلاد و چه تربيت اولاد بر نوعيكه عوامالناس از آن بهرهور شوند، ذكر ميكند.
8. تحديد[تعريف] انسان و شرح فضيلت انسان را نموده، پس از آن اغنيا و ارباب مكنت را بهفضيلت انسانيت دعوت و بهانشاي مكاتب عموميه از براي علوم و معارف و صنايع و بناي دارالشفاها ترغيب و تشويق مينمايد.
9. و از براي بر انگيختن همم خامله[افسرده] و احياي نفوس ميته، ذكر فضائل آباي ماضيه و اجداد سافله را بهجهت اولاد و احفاد[نوادگان]، بهنهج شيرين، گاه و بيگاه، فريضه ذمت خود ميداند.
10. احوال و اخبار امم بعيده را در اعمده[ستونهاي] خود بهتفصيل نقل ميكند تا آنكه صاحبان سياست، نصيب خويش را از آن بردارند و خداوندان تجارت، حظ و بهره خود را بگيرند و ارباب علوم، فوائد علميه را اكتساب كنند و آحاد امت بر احوال آنها نظر دقت نموده، اگر از اهل سعادتند، اجتهاد نموده، اسباب آن را فهميده، پس از آن همت خود را بر انگيخته و عرق[رگ] حميت و غيرت خويش را حركت داده، در صدد مبارات[معارضه و مقابله] و مجارات[رفتن دو كس برابر يكديگر] آنها بر آيند و اگر از اهل شقا ميباشند، از آن عبرت گرفته از بواعث آن اجتناب نمايند.
11. و حاكم را بر عدالت دعوت و فوايد آن را بيان و وكالت عموم رعيت را نموده، شكواهاي آنها را بهحكومت ميرساند و دفع ظلم مأمورين و رفع حكام رشوتخوار را ميكند، حوادث آتيه را تفرس[دريافت]، نموده، ارباب حل و عقد را آگاه ميسازد تا آنكه قبل از حدوث آن در دفع و علاج آن بكوشند و حكومت و رعيت از ضرر آن محفوظ مانند.
12. و اگر شخصي اجنبي، امر ناملايمي بهآن قوم نسبت بدهد، بهادله و براهين متقنه[محكم و استوار] كه برندهتر است در نزد دانايان از شمشيرها، دفاع از قوم خود را واجب ميداند.
13. ودائع[امانتهای] افكار هر عاقلي را بهسائر عقلا ميرساند و عالمان را بهيكديگر آگاهي ميدهد.
14. حكايات لطيفه و نكت ظريفه و اشعار بليغه را از براي انشراح صدور، گاهگاهي بهقارئين خود عرضه ميكند.
15. اجزاي متلاشيه[پريشان] امت و اعضاي متفرقه آن را جمع نموده بهحيات تازه زندهاش ميگرداند.
16. و خوانندگان خود را نشسته بهسير و سياحت عالم، دلشاد ميكند.
17. و بيماران بهامراض مزمنه[كهنه] را بهاطباي ماهرين دلالت، جاهلان را بهعلماي متفننين[اهل فن] رهبري و فقرا را بهمواقع غنا و اكتساب، ارشاد مينمايد.
18. دوست امت را از دشمن، تميز ميدهد و لباس تلبيس را منشق[پاره] ميسازد.
19. و بهكمينگاههاي شر و شقا از براي احتراز كردن اخبار كرده، بهشاهراههاي سعادت، ارشاد ميكند و از براي جلب منفعت و دفع مضرت، حقايق اشيا را چنانكه در واقع است، جلوه داده و آشكارا مينمايد و در هر جا و هر چيزي كه منفعتي از براي امت خود ديده، حالاً اعلان ميكند.»
* مطبوعات حصن حصین مدنیت است
سيدجمال، بعد از ذكر دلايل خويش بر فوائد و اهميت جايگاه مطبوعات در پيشرفت جوامع، بار ديگر با بياني زيبا بهچگونگي تأثير عميق مطبوعات بر جوامع، اصناف، افراد، حاكمان و... ميپردازد و ميگويد: «و بالجمله جريده، انسان خواهان سعادت را دوربيني است جهاننما، و ذرهبيني است حقيقتپيرا، و راهبري است نيكفرجام، و صديقي است سعادتانجام، و طبيبي است شفيق، و ناصحي است صديق، و معلمي است متواضع، و مؤدبي است خاضع و ديدهباني است بيدار، و حارسي[نگهباني] است هوشيار، و مربياي است كامل از براي عموم، و ترياق[داروي] شافي است بهجهت جميع هموم، و بهترين منشطي[نشاط آورنده] است خاملين را، و نيكوترين منبهي[بيداركننده] است غافلين را، و روحبخش است دلهاي مرده را، و برانگيزنده است افكار افسرده را، و در وحدت جليس است و در وحشت انيس، عالمان راست سرمايه، عارفان راست پيرايه، تاجران را رهبر، و حاكمان را مشير معدلتگستر، زارعان را قانون فلاحت است، و صانعان را استاد صناعت و جوانان را دبستان، و عوام راست ادبستان، ارباب بصيرت راست نور ديده، و خداوند سياست را دستوري است پسنديده، و مدنيت را حصني[قلعهای] است حصين[استوار]، و سعادت انساني را حبلي[ريسماني] است متين.»
* كثرت مطبوعات و ارج نهادن بهآنها نشانه ترقي جوامع است
سيدجمال در ادامه، كثرت مطبوعات و ارج نهادن بهآنها را نشانه ترقي جوامع عنوان ميكند و ميگويد: «و شرف و منزلت و رفعت جريده و كثرت آن برحسب ترقي امم است در علوم و معارف و عروج آنهاست بهمدارج مدنيت؛ زيرا كه عالم عارف، حاجات و ضروريات خويش را از جاهل غافل بيشتر ميداند و در استحصال آنها زياده سعي مبذول ميدارد.»
سيدجمال سپس با تأكيد بر اينكه تنها راه تأمين سعادت و رفاه جوامع بشري در عصر جديد، تلاش در راهاندازي مطبوعات سالم است، ميگويد: «پس هر امتي كه جويای سعادت و خواهان رفاهيت بوده باشد، بايد بداند كه بهغير از جرائد و اخبارنامههاي يوميه بهمقصود اصلي و مطلوب حقيقي خود نخواهد رسيد، پس بهعبث راههاي بيغوله[گوشه] نپايد و اراضي پست و بلند را بيهوده قطع ننمايد.»
* آسيبشناسي مطبوعات؛ صاحب جريده، باید بنده حق باشد، نه عبد دينار و درهم
سيدجمال بعد از تبيين جايگاه مطبوعات و نقش آنها در پيشرفت جوامع، بهآسيبشناسي مطبوعات ميپردازد و ميگويد: «و ليكن بهشرط آنكه صاحب جريده، بنده حق بوده باشد نه عبد دينار و درهم؛ زيرا كه اگر بنده دينار و درهم بوده باشد. حق را باطل و باطل را حق، و خائن را امين و امين را خائن، و صادق را كاذب و كاذب را صادق، و عدو را صديق و صديق را عدو، و قريب را بعيد و بعيد را قريب، و ضعيف را قوي و قوي را ضعيف، و منفعت را مضرت و مضرت را منفعت، و حسن را قبيح و قبيح را حسن، و موهوم حقيقي را موجود و موجود حقيقي را موهوم وا مينمايد.»
مصلح بزرگ شرق با توجه بهخطراتي كه از ناحيه مطبوعات ناسالم و خودفروخته و مجيزگو، ممكن است متوجه جوامع شود، ميگويد: «و البته عدم اينگونه جريده از وجود آن بهمراتب غيرمتناهيه بهتر است.»
سيدجمال سپس بهذكر تأسف از عدم توجه اهالي مشرق زمين بهجايگاه مطبوعات و قلت انتشار جرايد در اين مناطق، ميپردازد و با توجه بهاينكه اين مطلب را در هندوستان نوشته است ميگويد: «چون فايده اخبارنامهها و مزيت آنها معلوم گرديد، اكنون مرا ميرسد كه تأسف خويشتن را اظهار كرده، بگويم، هندوستاني كه از قديم زمان، معادن علوم و معارف و منبع صنايع و بدايع و ينبوع[چشمه] حكمت و فلسفه و كان قوانين و نظامات و مدنيت بوده است، چرا بايد جرائد را در او آنقدر كه بايد و شايد مقدار و منزلت نباشد و جرائد منطبعه در آن، عبارت از معدودي چند باشد و كثرت عدد سكان كه بهدو صد ميليون بالغ ميشود، چرا اهالي آن مملكت را رغبت تامه در خواندن جرائد نباشد با عظم فائده و كثرت منافع آن؟»
سيدجمال سپس عذر برخي از اهلنظر در هند را كه علت بيتوجهي مردم بهمطبوعات را عدم انتشار مطالب مفيد در آنها عنوان ميكنند، رد، و علت ضعف مطبوعات را در برخي از جوامع، نقص افكار عمومي معرفي ميكند و ميگويد: «و اما آن عذري كه بعضي از ارباب وجاهت هند در باب نخواندن جريده تقديم كرده، ميگويند كه جرائد مطبوعه در اين ممالك، مطالب نافعه و مقالات مفيده را حاوي نيست، لهذا طبع بهقرائت آن، رغبت نمينمايد، البته آن عذر مقبول نخواهد افتاد؛ زيرا كه معلوم است نزد هر صاحب بصيرتي كه اِتقان صناعت و اِحكام حرف و تأنُّق[خوبي] در اعمال و تحسين افعال بر حسب رغبت و ميل عموم امت ميباشد، پس نقص را بايد در افكار عموميه دانست، نه در اخبارنامهها، اگر عموم اهالي را رغبتي كامل و ميلي صادق از براي خواندن جرائد حاصل شود، بيشبهه، صاحبان جرائد صرف افكار نموده، آنچه در جناياي[گوشههاي] عقول داشته باشند براي خواهش افراد امت بهمنصّه[محل جلوه و بروز] شهود جلوه خواهند داد، بلكه فكر خويش را با افكار ديگران شريك كرده و هر روزي مقالههاي شيرين از براي تربيت و تهذيب عموم انشا خواهند نمود، اين است مجمل آنچه ميخواستم در فضيلت جرائد بيان كنم والسلام.»
* مطبوعات؛ ركن چهارم دموكراسي
در ادبیات سیاسی از پارلمان، انتخابات آزاد، احزاب و مطبوعات، بهعنوان چهار رکن دموکراسی یاد میشود و هرگز بدون این ارکان چهارگانه، نمیتوان نظامی را دموکراتیک دانست. بدون تردید، امروزه رسانههای گروهی بهویژه مطبوعات، نقش عظيمی در انعکاس وقایع، ثبت حقایق، توسعه جوامع بشری و گسترش و تثبیت دموکراسی و مردمسالاری دارند. و از اینروست که در عصر جديد از مطبوعات بهعنوان «ركن چهارم دموكراسي» نام برده و توسعه مطبوعات از جمله شاخصهای توسعه و دموکراسی محسوب میشود.
* جهل حاکمان نسبت بهجایگاه و کارکرد مطبوعات
عليرغم اينكه در بيش از يك قرن پيش، سيدجمالالدين اسدآبادي از مطبوعات بهعنوان «حصن حصين» مدنيت ياد كرد، ولي متأسفانه هنوز هم آنچنان كه بايد و شايد، درك صحيحي از جايگاه مطبوعات در جامعه ما وجود ندارد. فقدان شناخت و درك صحيح از سوي مردم و حاكمان نسبت بهجايگاه مطبوعات و جهل بهكاركرد آن، مشكلات بسياري را براي مطبوعات و كشور ايجاد کرده و ميكند و مانع استفاده شایسته از این دستاورد مهم بشری میشود. از اينرو صاحبنظران و فرهيختگاني كه دغدغه ارتقای آگاهی عمومی و توسعه كشور را دارند، بايد براي حل اين مشكل بهتبيين جايگاه و كاركرد مطبوعات براي مردم و مسؤولان بپردازند تا زمينه برخي از سوء تفاهمها رفع و فضایی مناسب برای شکوفایی مطبوعات ایجاد شود.
* تحمیل خط قرمزهاي مندرآوردي بر مطبوعات
امروزه برخي از مديران، دولتمردان، سياستورزان و جريانات سياسي و...، مطبوعات را بهعنوان ابزاري براي مداحی و تمجيد از كارهاي خود و تحميل ديدگاههاي شخصي و گروهی خویش بر جامعه ميپسندند، نه بهعنوان رکن چهارم دموکراسی و وسيلهاي براي نظارت ملي بر عملكرد آنها، و واسطهاي براي انتقال خواستههاي مردم بهمسؤولان و بيان ديدگاهها و نظرات كارشناسان و صاحبنظران. اينگونه افراد و جريانات با ترسيم خط قرمزهاي مندرآوردي و تحمیل آن بر فضای رسانهای و مطبوعات موجبات تضييق عرصه اطلاعرساني و فعاليت مطبوعاتي را فراهم میآورند و مانع شكوفايي فعاليتهاي مطبوعاتي ميشوند.
البته وجود خط قرمز در عرصه اطلاعرسانی و فعاليتهاي مطبوعاتي و سياسي در جوامع مختلف امري طبيعي است؛ چرا كه در هر كشوري با توجه بهمنافع ملي، فرهنگ و مقدسات آن جامعه، خط قرمزهايي وجود دارد، اما اين خطوط قرمز صرفاً در خصوص يك سلسله امور كلي از قبيل قانون اساسي، امنیت و منافع ملي، اصل دين و مسائل اجماعي، قابل طرح هستند و هرگز نبايد شامل اشخاص، جناحها، احزاب، گروهها و... شوند، ولي متأسفانه برخي از جريانات و افراد در جامعه ما خود را به منزله دین، نظام و مقدسات ميپندارند و هيچگونه نقدي را نسبت بهشخص يا جريان متبوع خويش بر نميتابند و با گلآلود كردن فضاي اطلاعرساني، مشكلاتي را براي رسانهها از جمله مطبوعات ايجاد ميكنند.
* مطبوعات؛ بهترین ابزار براي اصلاح امور و جلوگيري از فساد
از سوي ديگر برخي از مسؤولان و مديران و دولتمردان، بعضاً نوعي دشمنی و رقابت بين خود و مطبوعات احساس ميكنند، و حال اين كه دولتمردان و مسؤولان هرگز نبايد مطبوعات را دشمن و حتي رقيب خویش تلقي كنند. دولتمردان و سياستورزان هر کشوری بايد بكوشند كه رابطهاي حسنه با مطبوعات داشته باشند؛ زيرا مطبوعات علاوه بر اينكه مطالبات و خواستههاي مردم را بهمسؤولان منتقل ميكنند و مانع غيرقابل مهار شدن آنها ميشوند، بهاطلاعرساني در زمينه بروز برخي از آسيبها و فسادها در جامعه و سيستم مديريتي ميپردازند و اطلاعاتي را كه سازمانهاي عريض و طويل نظارتي و بازرسي با هزينههاي هنگفت، بهدنبال كسب آنها هستند، و بعضاً هم موفق نيستند، بهرايگان در اختيار مسؤولان قرار ميدهند و از اين جهت بهعنوان بهترين بازوي اصلاحی برای مديران و مسؤولان در راستای اصلاح امور و جلوگيري از فساد عمل میکنند كه هر مدير عاقلي، از چنين نعمتي استقبال ميكند.
* شكوفایی مطبوعات در جامعهاي دموكرات و مردمسالار ممکن است
رسانهها بهویژه مطبوعات بهعنوان ركن چهارم دموكراسي در جامعهاي دموكرات و مردمسالار، شكوفا ميشوند. در جامعهاي كه تلقي نادرستي از دموكراسي وجود داشته باشد، فضاي كار براي مطبوعات و ديگر اركان دموكراسي، فضاي مناسبي نخواهد بود و در نتيجه، مطبوعات، احزاب، سنديكاها و... دچار جزر و مد تحولات سياسي ميشوند.
با کمال تأسف امروزه بعد از گذشت بيش از يك قرن از بيان رسا و شيواي سيدجمال الدين اسدآبادي در باره اهميت و كاركرد مطبوعات، هنوز پيشرفت چنداني در ميان برخي از حاکمان و دولتمردان ما در خصوص درك جايگاه مطبوعات و تعامل صحیح با آن حاصل نشده است و ما همچنان محتاج توضيح و استدلال در اين زمينه هستيم.
بهاميد روزي كه اينگونه مسائل به«قضاياي بديهي و قياساتها معها» براي حاکمان دولتمردان ما تبديل شود و ديگر نيازي بهاستدلال و توضيح در باره فوائد، اهمیت، جایگاه و کارکرد مطبوعات براي آنان نباشد!
رحمتاله بيگدلي
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی زنجان، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، صاحبامتیاز و مدیرمسؤول هفتهنامه بهارزنجان
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی - میترا عالی دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی پزشکی دانشگاه شریف بیش از یک ماه است که در وضعیت نامعلومی در سلول های انفرادی بند 209 زندان اوین زندانی است و اخبار رسیده از فشارهای شدید به این دانشجو در بازجویی ها به قصد گرفتن اعترافات دروغین حکایت می کند.
میترا عالی دوره کارشناسی خود را در دانشگاه امیرکبیر گذرانده است. وی در زمان تحصیل در دانشگاه امیرکبیر از جمله فعالان دانشجویی این دانشگاه و سردبیر نشریه سیمرغ بود . نشریه سیمرغ نشریه ای منتقد بود که از سوی اعضای انجمن اسلامی پلی تکنیک(مهمترین تشکل مستقل دانشجویی دانشگاه) منتشر می شد. پس از قبولی میترا عالی در کنکور کارشنسی ارشد (با رتبه 7 گرایش بیومتریال) مسئولین وزارت علوم پس از اخذ تعهد عدم فعالیت سیاسی از این دانشجو با ثبت نام وی در دوره کارشناسی ارشد موافقت کردند.
در دانشگاه شریف نیز وی یکبار به کمیته انضباطی احضار شد و یک بار نیز در زیرزمین حراست دانشگاه توسط نیروهای امنیتی بازجویی شد.
میترا عالی که در انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری خرداد 88 در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی فعالیت می کرد، دو روز پس از انتخابات در 24 خرداد ماه با هجوم مأموران وزارت اطلاعات به منزلش بازداشت شد و پس از یک بازجویی طولانی در دفتر پیگیری وزارت اطلاعات روز بعد آزاد شد، پس از تجمع 16 آذر دانشگاه شریف نیز مأموران بار دیگر به منزل وی رفتند که به علت عدم حضور این دانشجو موفق به بازداشت او نشدند. بار دیگر در صبح 21 بهمن ماه لباس شخصی ها با ورود به منزل این دانشجو وی را بازداشت و وسایل شخصی وی را توقیف کردند. این دانشجوی دانشگاه شریف پس از 5 روز با قرار کفالت از زندان اوین آزاد شد.
در اواسط اسفند و زمانی که این دانشجو مشغول تدوین پاین نامه کارشناسی ارشد خود بود بازجویان مجدداً با وی تماس گرفتند و از او خواستند برای پس گرفتن وسایل شخصی خود به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات مراجعه کند. پس از مراجعه این دانشجو مأموران وزارت اطلاعات وی را مجدداً بازداشت و به بند 209 اوین منتقل کردند. از آن روز تا کنون میترا عالی فقط یک تماس تلفنی کوتاه مدت با خانواده خود داشته که به علت حضور بازجو در کنارش موفق به توضیح اتهامات و شرایط نگهداری خود نشده است. اخبار رسیده از زندانیان آزاد شده از بند 209 حاکی از این است که این دانشجوی زندانی همچنان در سلول انفرادی و تحت فشار شدید بازجویان قرار دارد. علی رغم مراجعه مکرر خانواده این دانشجو به دادگاه انقلاب هنوز مسئولین قضایی توضیح مشخصی درباره علت تداوم بازداشت این دانشجوی ممتاز نداده اند.
بر اساس گزارش های رسیده به کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، روز 19 خرداد نیز علی رغم دستور کتبی بازپرس، مسئولین زندان اوین به دستور بازجویان پرونده مانع ملاقات این دانشجو با خانواده اش شده اند. با توجه به لغو ملاقات توسط بازجویان و تداوم نگهداری این دانشجو در سلول انفرادی نگرانی های بسیاری درباره احتمال بدرفتاری بازجویان وزارت اطلاعات با این دانشجو وجود دارد.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی تداوم بازداشت میترا عالی را غیرقانونی و غیرانسانی می داند و خواهان آزادی او است.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
تهران ۲۳ فروردین ۱۳۸۹
برچسبها: گزارش کامل از وضعیت میترا عالی دنشجوی زندانی
--
Student Committee For Defense Of Political Prisoner
http://komitedefa.blogspot.com
دکتر احمد صدر حاج سید جوادی در پیامی به مناسبت هشتمین سال درگذشت یار و همرزم خود، مرحوم دکتر یدالله سحابی، به فراز هایی از زندگی آن مرحوم اشاره کرد و به حاکمان جمهوری اسلامی تذکر داد "اگر میخواهند از مسیر ظالمانهای که پیش گرفته اند، بازگردند؛ به سخنان آن پیر دوباره مراجعه کنند که از آن جمله نامهای به رهبر فعلی جمهوری اسلامی در سال 1378 بود که اگر مفاد آنرا آویزهی گوش خود میکردند وضع حکومتی که با وعدهی مدینة النبی برسر کار آمده بود این نمیشد."
به گزارش پایگاه خبر تحلیلی «میزان خبر» این پیام بدین شرح است:
به نام خدا
«الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا» (سوره احزاب-۳۹)
هشت سال از درگذشت پیر ایمان و صفا دکتر یدالله سحابی می گذرد.
مردی که به حق باید گفت در راه ابلاغ رسالت خدایی خود بدون ترس از وجود غیر خدا عمل میکرد و خود به عنوان الگوی آنچه که ابلاغ میکرد مثال زدنی بود. او مسلمانی متعبد، سیاست ورزی باتقوا و معلمی دلسوز بود و در راه آنچه مطلوب میدانست گام به گام قدم برمیداشت و برای رسیدن به هدف هر وسیلهای را توجیه گر نمی دانست.
دکتر یداالله سحابی، به مصداق آیهی شریفهی « إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (سوره رعد-آیهی 11) تغییر را از درون مردم جستجو میکرد و برای تغییرات نیز تعجیل نداشت. او عمر خود را صرف ساختن مدارس و آموزشگاهها و مدارس کرد و سالهای بسیاری در دانشگاه به عنوان اولین استاد زمین شناسی به تربیت شاگردان این رشته کرد و در زندان برازجان نیز به آموزش زندانیان عادی و بیسواد پرداخت.
سحابی در وادی سیاست نیز با وجدان خویش و از باب تکلیف به وظیفهی شرعی خود پاگذاشت و برای همرزمان خود در نهضت مقاومت ملی و نهضت آزادی ایران اخلاق او سرمشق همرزمانش بود. او در کار سیاسی خالی از کینه بود و به جای معلول با عامل دشمنی میکرد. او ظلم و جهل را نشانه رفته بود و سعی میکرد ریشه این دو را برکند و حتی در مقابله با افرادی که (در هر دو نظام) عملهی این دو خصلت بودند با زبان نصیحت سخن میگفت.
او در این راه، زندان، تبعید، و فحاشیها را به جان خرید، ولی از بازگویی هیچ سخن حقی نترسید. همینجا مناسب است به حاکمان جمهوری اسلامی تذکر دهم، اگر میخواهند از مسیر ظالمانهای که پیش گرفته اند، بازگردند؛ به سخنان آن پیر دوباره مراجعه کنند که از آن جمله نامهای به رهبر فعلی جمهوری اسلامی در سال 1378 بود که اگر آن انتقادات را می پذیرفتند وضع حکومتی که با وعدهی مدینة النبی برسر کار آمده بود این نمیشد.
در پایان سخن اظهار امیدواری میکنم، جوانانی که در چند ماه گذشته جان بر کف برای اصلاح راه به بیراهه کشانده شدهی انقلاب اسلامی به خیابانها آمدند، با مطالعهی تاریخ و زندگی این بزرگواران و همرزمان دیگرش، مهندس مهدی بازرگان و آیت الله سید محمود طالقانی، از آنان درس بگیرند و متوجه باشند که سحابی نزدیک به یک قرن برای هدفش ایستادگی کرد، از حرکت باز نماند، و امید خود را از دست نداد. مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا.
والسلام علیکم
احمد صدرحاج سیدجوادی
23 فروردین 1389
منبع: سایت میزان خبر
امروز: عضو شورای مركزی جبهه مشاركت "تلاش برای رفع موانع جریان اصلاحطلبی" را به عنوان مهمترین استراتژی اصلاح طلبان در سال جدید پیشنهاد كرد.
مصطفی درایتی در گفتگو با ایلنا، با بیان اینكه راه برونرفت از وضعیت فعلی كشور فقط با اصلاحات ممكن میشود، گفت: تلاش برای بازگشتن كشور به شرایط عادی و رفع موانعی كه جریان مقابل بر سر راه جریان اصلاحطلبی قرار داده است، مهمترین استراتژی اصلاحطلبان در سال جدید است.
وی با خاطرنشان ساختن اینكه جریان اصلاحطلبی همواره سعی كرده است با صبوری از دامن زدن به تشنج بكاهد، افزود: ادامه این روند به نفع گروههای سیاسی و كشور نیست و تنها باعث افزایش ضایعات كشور میشود و جریان اصلاحطلبی باید همچون گذاشته با صبوری و موضعگیری معقول برای بازگشت آرامش به كشور تلاش كند.
درایتی تصریح كرد: وضعیت فعلی اصلاحطلبان در جامعه مطلوب است و جریان اصلاحطلبی خود را ثابت كرده است و حوادثی كه پس از انتخابات رخ داد و روشهای به كار گرفته شده در برخورد با این حوادث به خوبی نشان داد كه اصلاحات تنها راه برونرفت از شرایط نامناسب فعلی است و اصلاحطلبان باید استوارتر از گذشته برای حقانیت خود و رفع مشكلاتی كه جریان مقابل بر سر راه جریان اصلاحطلبی گذاشته است، تلاش كند.
امروز:عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس گفت: ایران از توان نظامی بالایی برخوردار است كه این مسئله میتواند به عنوان یك عامل بازدارنده برای جنگ سخت محسوب شود.
نصرالله ترابی در گفتگو با فارس در خصوص تهدیدات جدید آمریكا علیه ایران اظهار داشت: در موضوع سیاست خارجی باید سعی كنیم فضای سیاسی علیه ایران را آرام كنیم و از ایجاد تنش دوری نماییم چرا كه ایجاد تنش برای كشور نمیتواند سودی داشته باشد.
وی افزود: باید با یك دیپلماسی شفاف و روشن به دنیا ثابت كنیم كه ایران نه تنها به دنبال سلاح هستهای نیست بلكه به دنبال خلع سلاح هستهای هم میباشد.
ترابی با بیان اینكه باید فضای جهانی در قبال ایران درست هدایت شود ادامه داد: قطعا حمله هستهای به ایران انجام نخواهد شد اما باید توجه كرد كه هر تهدیدی یك اثر سوء برای كشور به جا خواهد گذاشت.
نماینده مردم شهركرد خاطرنشان كرد: بعید است كه دشمن بخواهد از طریق هستهای به ایران حمله كند بلكه دشمن در صدد است تا از طریق جنگ نرم به مقابله با ایران بپردازد.
عضو فراكسیون اقلیت مجلس با بیان اینكه ما باید در برابر دشمن مقابله به مثل كنیم گفت: تهدیداتی كه دشمن علیه ما انجام میدهد در حد سخن گفتن است و مسائلی كه آمریكاییها در خصوص ایران بیان میكنند عموما دو پهلو است.
ترابی اظهار داشت: باید سعی كنیم گفتمانهای ملی را به سمت افراد غیر سیاسی سوق دهیم و از دانشجویان و اساتید كشور در این عرصه استفاده بیشتری كنیم تا این افراد با ارتباطاتی كه با افرادی مانند خود در خارج از كشور دارند مسائل را حل و فصل كنند.
این نماینده اصلاح طلب مجلس تصریح كرد: همه میدانند آن چیزی كه در كشور ما میگذارد با آن چیزی كه دنیا تصور میكند متفاوت است و بر این اساس باید سعی كرد كه ذهنیت جهانی را هم نسبت به ایران اصلاح نمود.
ترابی تاكید كرد: ایران از توان نظامی بالایی برخوردار است كه این مسئله میتواند به عنوان یك عامل بازدارنده برای جنگ سخت محسوب شود.
وی در پایان افزود: هر زمانی كه ایران مورد تهدید قرار گیرد مردم ایران آماده دفاع همه جانبه از كشور میباشند كه این موضوع در طول تاریخ بارها اثبات شده است.
امروز: مجموعه هدایای دو دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی (قریب به دو هزار هدیه) که در مجموعه سعدآباد و در ساختمان یادمان ریاست جمهوری - که اداره آن تحت نظارت سازمان اسناد و کتابخانه ملی میباشد، به صورت یکجانبه توسط مشایی صورت برداری شده و در حال تحویل به سازمان میراث فرهنگی است.
به گزارش «پارلماننیوز»، اسفندیار رحیم مشایی با تغییر مصوبه دولت، این ساختمان را در اختیار میراث فرهنگی قرار داد و بدون اطلاع و حضور مسئولان کتابخانه ملی و به صورت یکجانبه توسط رئیس دفتر احمدینژاد صورت برداری و تحویل سازمان میراث فرهنگی شده است.
این اقدام مشایی در حالی رخ داده که طبق مصوبه آبان ماه ۸۴ هیات دولت ، صرفا حق بهره برداری از این ساختمان به سازمان میراث فرهنگی واگذار شده و نحوه مدیریت این یادمان و نظارت بر محتوای این موزه طبق قانون بر عهده سازمان اسناد و کتابخانه ملی است.
دی ماه ۱۳۸۵ علی اکبر اشعری، مشاور فرهنگی رئیس جمهور و رئیس سازمان کتابخانه و سازمان اسناد ملی ایران به خبرگزاری میراث خبر گفته بود : «سازمان اسناد و کتابخانه ملی براساس ساختار سازمانی مصوب خود، مسئولیت اداره یادمان ریاست جمهوری را دارد و در صورتیکه سازمان میراث فرهنگی مشکل واگذاری ساختمان را دارد، اصراری بر ماندن یادمان ریاست جمهوری در سعدآباد نیست. طبق قانون مصوب هیات دولت و تشکیلات سازمانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران که به امضای ریاست جمهور به عنوان رئیس هیات امنای این سازمان رسیده است؛ اداره یادمانهای ریاست جمهوری بر عهده سازمان اسناد و کتابخانه ملی است.»
گفتنی است تحولات و تصمیمات اخیر با نظر مستقیم و دستور مشایی رییس دفتر احمدینژاد انجام شده و حمید بقایی رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و علی اکبر اشعری رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی عملا از گردونه تصمیم گیری خارج شدهاند.
تاریخچة یادمان ریاست جمهوری در ایران:
۱- دوران ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای :
حضرت آیت الله خامنه ای در اوایل دوران ریاست جمهوری خود، دستور ایجاد موزه هدایای ریاست جمهوری را صادر فرمودند. این امر در سال ۱۳۶۵ با گردآوری مجموعه هدایا و نگهداری در یکی از ساختمانهای دفتر ریاست جمهوری به انجام رسید و خود مقدمه ای شد برای ایجاد موزه هدایای رئیسان جمهوری اسلامی ایران. هدایای دوران ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای در موزه ای در آستان قدس رضوی نگهداری میشود.
۲- دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی :
بعدها در دهه ۷۰ به منظور برآوردن بخشی از اهداف سازمان اسناد و کتابخانه ملی در جهت آرشیو ملی از طریق حفاظت و صیانت از خاطره و یادبود شخصیت هایی که طی تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقش عمده ای در جهت اعتلای میهن بر عهده داشته اند، با توجه به بند پنجم قانون تأسیس سازمان اسناد ملی (سابق) یادمان ریاست جمهوری حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی در سال ۷۶ تأسیس و راه اندازی شد. اسناد و هدایای دو دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی با صلاحدید ایشان و زیر نظر سازمان اسناد ملی ایران (سابق) در محلی که به همین منظور در رفسنجان - زادگاه ایشان - بنا شد در معرض دید عموم قرار گرفت.
گفتنی است رییس یادمان ریاست جمهوری ،بنا به پیشنهاد رییس جمهور وقت و با حکم رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی منصوب میشود ضمنا یادمان های ریاست جمهوری از محل بودجه دولتی (سازمان اسناد و کتابخانه ملی ) اداره می شوند.
۳- دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی: (یادمان بلاتکلیف و تعطیل)
این یادمان در سال ۸۳ تأسیس شد. اسناد و هدایای دو دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی با صلاحدید وی و زیر نظر سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در ساختمان شماره ۲۴۰ مجموعه فرهنگی و تاریخی سعدآباد در معرض دید عموم قرار گرفت و در خرداد ماه سال ۸۴ این یادمان رسماً افتتاح شد.پس از آغاز به کار دولت نهم ، طی مصوبه ی دولت و بنا به پیشنهاد رحیم مشایی رییس وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری حق استفاده از ساختمان ۲۴۰ سعدآباد (محل یادمان ریاست جمهوری خاتمی) به سازمان میراث فرهنگی واگذار شد مصوبه دولت بدون کسب نظر کارشناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی (به عنوان بهره بردار از ساختمان مذکور) تصویب و ابلاغ شد. از طرفی تشریفات نهاد ریاست جمهوری از تحویل هدایای موجود در یادمان به امین اموال معرفی شده از سوی سازمان اسناد و کتابخانه ملی سر باز زد و کارکنان یادمان (که کارمندان سازمان اسناد و کتابخانه ملی هستند) اجازه حضور در ساختمان یادمان را نیافتند و عملا کارکنان تشریفات ریاست جمهوری در این یادمان مستقر شدند.
حال آنکه موزه یادمان (برخلاف سایر موزه های سعدآباد) بازدید کننده عمومی ندارد و صرفا رفت و آمدها به این موزه با هماهنگی و تایید تشریفات ریاست جمهوری انجام میشود . طی سالهای اخیر اقداماتی نظیر برگزاری جلسه، انجام مکاتبات و پیگیری های اداری و حقوقی از طریق مراجع ذیربط (نهاد ریاست جمهوری، معاونت تشریفات دفتر رئیس جمهور، وزارت امور اقتصادی و دارایی، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و مدیریت مجموعة سعدآباد) در خصوص بازگشایی ساختمان یادمان در مجموعة سعدآباد ، به عمل آمده ولی هیچکدام نتیجه ای در بر نداشته است.
۴- دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد :
در آذرماه ۱۳۸۵ ، علی اکبر اشعری مشاور فرهنگی رییس جمهور و رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی در گفتگو با خبرنگاران از ایجاد موزه هدایای ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد خبر داد و گفت : با توجه به وجود دو موزه هدایای روسای جمهوری پیشین در تهران و رفسنجان و ضرورت نگهداری از هدایای آقای احمدی نژاد ، موزه هدایایی که از سوی روسای مختلف کشورهای جهان به رئیس جمهور اهدا می شود،راه اندازی خواهد شد. اشعری تاکید کرد موزه های هدایای رئیس جمهور زیرنظر کتابخانه ملی راه اندازی و فعالیت می کند . به رغم انتشار این خبردر سال ۸۵ تا کنون ، از تاسیس و راه اندازی موزه هدایا و یادمان ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی خبری نیست . اما انتشار یک خبر غیر رسمی طی چند ماه اخیر مبنی بر انتصاب مهدی احمدی نژاد فرزند ارشد رئیس جمهور به سمت سرپرستی اداره کل اسناد ریاست جمهوری این احتمال را افزایش می دهد که حضور فرزند احمدی نژاد - و داماد مشایی - در این سمت مقدمه ای برای راه اندازی یادمان ریاست جمهوری پدر میباشد.
رییسجمهور در مراسم گشایش موزهی هدایا و یادمان ریاستجمهوری، حجم و کیفیت این موزه را نشان و نماد دورهای از رونق رابطهای بر پایهی مصالح مردم و جمهوری اسلامی دانسته بود.
گزارش سخنان خاتمی در مراسم افتتاح این موزه در خرداد ماه سال ۱۳۸۴ بدین شرح است:
سیدمحمد خاتمی در کاخ ـ موزهی سعدآباد، گفت: این موزه شاید در مقایسه با آثاری که از دیگر بزرگواران بر جای مانده است، بهجهت حجم و کیفیت بزرگتر و مرغوبتر باشد و این نشاندهندهی یک واقعیت است؛ ارتباط ایران با جهان در این دوران دچار تحول شده است. طرح مسائلی که برای جهانیان جاذبه داشته و بیانگر نیاز نهفته در عمق وجدان بشر رنجدیده از استکبار، استبداد، جنگ و ترور بوده است و نیز سیاست تنشزدایی، سیاست تعامل با جهان، سیاست رابطه براساس احترام متقابل و سیاست در رابطه دیدن مصالح کشور با مصالح کشورهای دیگر سبب نوعی گسترش رابطه هم میان بخشهای سیاسی جهان با ایران و هم میان بخشهای علمی و فرهنگی جهان با کشورمان شده است.
وی اضافه کرد: آنچه در این موزه است، به یک معنا نشانهی احترامی است که جهان به کسی دارد که افتخار کسب اعتماد ملتی را داشته است که در طول تاریخ سرفرازیهای بزرگی داشته و در ۱۰۰ سال اخیر پیشتاز حرکت بهسوی مردمسالاری دینی، آزادی و پیشرفت بوده است و در عین حال، با تکیه به هویت دینی و فرهنگی خویش، گونهای از زندگی امروزین را که سازگار با معیارهای دینی و فرهنگی باشد، خواستار شده است. بنابراین آنچه که هست، احترام به شخص نیست، احترام به ملت بزرگی است که افتخارهای بزرگی آفریده است که صاحب اصلی این کشورند.
خاتمی اظهار امیدواری کرد که اعتماد جامعهی جهانی به مسؤولان نظام جمهوری اسلامی که حاصل عملکرد مسؤولان در پاسداری از حرمت، عزت، خواست و مطالبات مردم بوده، همچنان باقی بماند و باعث اعتلای نام ایران و پیشبرد اصلاحات در همهی زمینهها شود.
وی افزود: این امید و اعتماد که نهتنها برای من بلکه برای ملت ایران بود، متاسفانه در بعضی مواقع با بسیاری از موانع، تنگنظریها، سنگاندازیها و کوتاهیها مواجه شد. امیدوارم با عبرت از آنچه بر ما گذشته است، بتوانیم آیندهای بهتر از امروز و فردا داشته باشیم. آنچه داشتم و دارم، به مردم تعلق دارد؛ نهتنها این موزه را به ملت بزرگوار ایران تقدیم میکنم، بلکه اندیشه، توان و آنچه در اختیار من است، در خدمت مردم، بزرگی نام ایران و پایداری مردمسالاری دینی خواهد بود.
وی با بیان اینکه در ذهن ابتدایی ما، موزه سندی از گذشته است، اما اگر با دقت بیشتری به مساله نگاه شود موزه میتواند شاهدی بر امروز و دلیلی بر فردا باشد، گفت: پیام اولیهی هر موزهای این است که زندگی در گذر است و جهان طبیعت پایدار نیست. موزهها به ما میآموزند که دیگران آمدند و کردند آنچه کردند و رفتند و امروز نوبت ماست و فردا نوبت دیگران.
خاتمی با اشاره به حکایتی دربارهی ابراهیم ادهم (یکی از بزرگان عرفان) که درویشی کاخ و جایگاه زندگی او را کاروانسرا خوانده بود که دیروز کسان دیگری در آن بودند و فردا افرادی دیگر، گفت: جهان کاروانسرا است؛ نه مسؤولیتها ماندگار است و نه حتی عمر آدمی. همهی ما و همهی طبیعت به تاریخ خواهد پیوست و موزهای میشود، اما مهم این است که با درگذشت یا موزهیی شدن انسان و آثارش، آیا او برای همیشه در تاریخ دفن خواهد شد یا اندیشه، مواضع و اثر وجودیاش در امروز و فردا مؤثر میشود. کسانی در این دنیا موفق هستند که اندیشه و رفتار شان درخشان باشد و باعث درخشندگی زندگی آیندگان و نسل موجود باشد.
مهندس علی خاتمی ـ رییس موزهی هدایا و یادمان ریاست جمهوری و مسؤول دفتر رییس جمهور ـ نیز در سخنانی، به ارایه گزارشی از چگونگی برپایی این موزه پرداخت.
وی با اشاره به شعار ایکوم مبنی بر اینکه موزهها پل ارتباط فرهنگهاست، این شعار را با مضمون گفتوگوی تمدنها نزدیک دانست و یادآور شد: مقام معظم رهبری در اوایل دورهی ریاست جمهوری خود دستور ایجاد موزهی ریاست جمهوری را صادر کردند و هدایای خود را در دفتر رییس جمهور نگهداری میکردند و اکنون تصمیم به ایجاد این موزه گرفته شد.
وی مجموع اشیای این موزه را ۱۶۶۰ قطعه و نشانگر رابطهی ایران با دیگر کشورها و رابطهی مردم عادی با رییس جمهور دانست و در ادامه به چند نمونه از اشیای موزه مانند انگشتر شهید حقجو، قلب شیشهیی سرخرنگ رییسجمهور سابق فرانسه، آثاری از یاسر عرفات، پاپ ژان پل دوم و دبیر کل سازمان ملل متحد، و قطعهای از پارچه پردهی کعبه هدیهی پادشاه عربستان اشاره کرد.
وی همچنین از راهاندازی مرکز اسناد یادمان بهعنوان فاز دوم پروژهی موزهی ریاست جمهوری شامل مدارک مربوط به دوران خدمت سیدمحمد خاتمی خبر داد که پس از بازگشایی محققان و پژوهشگران میتوانند از آن استفاده کنند.
موزهی هدایا و یادمان ریاست جمهوری در بنایی متعلق به دومین دهه از قرن چهار هجری شمسی در کاخ موزهی سعدآباد قرار دارد که به مناسبت ازدواج فرزند پهلوی اول با دختر ملک فاروق ـ پادشاه مصر ـ برای سکونت آن دو ساخته شده بود. این موزه در سه طبقه طراحی شده و نمایشگاهی از هدایای حجتالاسلام والمسلمین خاتمی طی هشت سال ریاست جمهوری، شامل هدایای روسای جمهور و امرای کشورهای خارجی، هدایای شخصیتها و نهادهای علمی، فرهنگی و مذهبی داخلی و خارجی و هدایای مردمی است.
در این مراسم، کسانی چون مجید انصاری، محمدعلی ابطحی، سیدحسین مرعشی، محمد عطریانفر، محمود دعایی، مرتضی حاجی، محسن امینزاده، صادق خرازی، محمود فرشچیان، محمد احصایی، جمعی از مدیران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و همسر رییس جمهور، حضور داشتند.
امروز:مادر هنگامه شهیدی، روز پنج شنبه موفق شد با این روزنامه نگار به صورت حضوری ملاقات کند.
آزاده شهیدی، خواهر هنگامه شهیدی در این زمینه اظهار داشت: پس از مراجعات مکرر مادرم به دادستانی و درخواست ملاقات حضوری به او اجازه دادند با هنگامه ملاقات کند اما به بقیه اعضای خانواده چنین اجازه ای داده نشد.
وی روحیه هنگامه را خوب توصیف کرد و به سایت روز گفت:به گفته مادرم، رو حیه هنگامه بسیار خوب بوده و از زندان اوین پیغام داده است که علی رغم روند غیر قانونی بازداشت، باز جویی ها و همچنین تایید محکومیت سنگین توسط دادگاه تجدید نظر، به آنچه که برایش به عنوان مجازات تعیین شده است احترام می گذارد و خود را برای ۶ سال دوران محکومیت، مطابق تهدیدات بازجویان وزارت اطلاعات مبنی بر ۶ سال حبس در بازداشتگاه ۲۰۹، بدون حق ملاقات حضوری و حتی یک روز مرخصی و همچنین این تهدید که جلوی عفو مشروط وی را در کمیته عفو وزارت اطلاعات خواهند گرفت و وی باید بدون کم و کاست ۶سال محکومیت خود را به طور کامل بگذراند، آماده کرده است.
خواهر هنگامه شهیدی افزود: هنگامه پیغام داده که افتخار می کنم سوژه برنامه ۲۰:۳۰ نبودم اما تنها از یک چیز می ترسم که شایستگی رنجهایم را نداشته باشم و میدانم در میان روزهای سخت و انسانهای سر سخت، این انسانهای سر سخت هستند که پیروزند.
به گفته خواهر هنگامه شهیدی، این روزنامه نگار، "امتحان اسارت را خیلی سخت تر از شهادت و جانبازی" دانسته و گفته "زندان مدرسه یوسف است که هرکس که چرایی زندگی رایافته است با چگونگی آن نیز خواهد ساخت."
امروز:عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام جزییات طرح تجمیع انتخابات را تشریح کرد.
محمد هاشمی در گفتوگو با ایلنا درپاسخ به سوالی که به طرح تجمیع انتخابات اشاره داشت با بیان اینکه سابقه این طرح به سال ۸۱ برمیگردد،گفت: در سال ۸۵ وزیر کشور وقت یعنی آقای پورمحمدی با توجه به مشکلاتی که در مورد انتخابات مطرح است راهکار تجمیع انتخابات را بیان کرد و این مورد را طی نامهای به رهبری ارسال کرد.
وی با اشاره به مخالفت معاون سیاسی وزیر کشور با تجمیع انتخابات و با بیان اینکه سلایق مختلف در کشور وجود دارد:همین وزارتخانهای که امروز یک معاون آن با این طرح مخالفت میکند، در سال ۸۵ پیشنهاد دهنده این طرح بود و آن را دنبال میکرد.
عضو حزب کارگزاران سازندگی با اشاره به وجود ۴ انتخابات در کشور،گفت:دو انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی با توجه به اینکه در قانون اساسی برای آن قید زمان ذکر شده است نمیتوان با انتخابات دیگر تجمیع کرد اما دو انتخابات دیگر یعنی شوراها و خبرگان در قانون اساسی برای آن قید زمان تعیین نشده است و می توان از به عمر شوراها اضافه کرد.
وی با بیان اینکه تجمیع انتخابات به این دلیل صورت می گیرد که هر سال در کشور انتخابات برگزار نشود،گفت: تجمیع انتخابات با این منطق که تعداد انتخابات کاهش پیدا کند و از هر سال یک انتخابات به هر دو سال یک انتخابات تبدیل شود، بحث شد که انتخابات به همین شکلی که مطرح شده تلفیق شود. مناسب این بود که هر یک از دو انتخاباتی که زمان قطعی و ثابت دارند با یکی از دو انتخاباتی که انعطافپذیر هستند و میتوان در زمان آن تغییر حاصل کرد، به صورت دو به دو با هم جمع شوند و بدین ترتیب انتخابات ریاست جمهوری با شوراها و انتخابات مجلس شورای اسلامی با مجلس خبرگان تجمیع شوند و این ترکیب که بررسی و تصویب شد، مناسبترین ترکیب به نظر میرسید.
به اعتقاد هاشمی اگر هر سال در کشور انتخابات برگزار شود فضای جامعه تحت تاثیر قرار می گیرد و یکی از مزیت های تجمیع انتخابات جلوگیری از تحت تاثیر قرار گرفتن فضای کشور و صرفه جویی در زمان است.
وی با بیان اینکه تجمیع انتخابات موجب افزایش مشارکت مردم در انتخابات میشود،خاطرنشان کرد:با تجمیع انتخابات علاوه بر افزایش مشارکت مردم در انتخابات موجب بهره وری بیشتر از امکانات کشور در حوزههای مختلف مدیریتی، سیاسی و اقتصادی میشود
امروز:پس از گذشت یک ماه از چهارمین بازداشت عماد بهاور وی در تماسی کوتاه با همسر خود از سلامتی و شادابی روحی و فیزیکی خود خبر داد.
با توجه به گذشت یک ماه از بازداشت عماد بهاور به نظر می رسد که قرار بازداشت موقت او تمدید شده است، در حالی که پاسخ درستی به وکیل او داده نمی شود و امکان بهره گیری او از ملاقات هفتگی و مطالعه کتاب هنور فراهم نشده است.
وی در تماس تلفنی اخیر خود خبر داده است که همچنان در انفرادی به سر می برد.
امروز: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اگر بتوانیم میراث امام خمینی(ره)، به خصوص ولایت فقیه را صحیح به دنیا معرفی کنیم و عملمان نیز متضاد با افکار ایشان نباشد، حق آن امام عزیز را تا حدودی به جا آوردهایم.
به گزارش «پارلماننیوز»، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار با مسوولان و مدیران دفتر نمایندگی موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(ره) در قم حفظ و نشر آثار گرانبهای حضرت امام(ره) را به صورت کامل و صحیح ذخیره ارزشمندی برای نسل کنونی و نسلهای آینده و حتی بشریت دانست و گفت: بخش مهمی از این کار توسط موسسه نشر و تنظیم آثار حضرت امام(ره) به انجام رسیده است و به یاری خدا مابقی آن نیز با همت بلند مسوولان این موسسه و دلسوزان نظام انجام خواهد شد.
وی امام خمینی(ره) را شخصیت جامعالاطرافی خواند که از نبوغ و استعداد خدادادی بیمانندی در جهت شناخت دین، جامعه و مردم بهره میبرد و افزود: همین استعداد و توانایی امام(ره) بود که انقلاب اسلامی را با یاری خداوند و مردم به پیروزی رساند.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه به نظر نمیرسد شخصیت دیگری غیر حضرت امام میتوانست این تحول عظیم را به وجود آورد، تصریح کرد: امروز اندیشههای امام در سرتاسر جهان نشر یافته و ایشان به شخصیتی جهانی تبدیل شدهاند.
هاشمی رفسنجانی احیای حکومت اسلامی و تاسیس ولایت فقیه را از ابتکارات ارزشمند حضرت امام(ره) خواند و گفت: ما اگر بتوانیم میراث امام خمینی، به خصوص ولایت فقیه را درست و صحیح به دنیا معرفی کنیم و عملمان نیز متضاد با افکار امام نباشد، حق آن امام عزیز را تا حدودی به جا آوردهایم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام امام خمینی را شخصیتی مکتبی، مستقل و مستحکم دانست و گفت: همین بزرگی امام بود که باعث میشد ایشان پای اعتقادات خود بدون ترس و واهمه از قدرتها در مقابل آنان بایستد.
وی با تقدیر و تشکر از مسوولان موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(ره)، به خصوص مرحوم حاج سیداحمد آقا و حجتالاسلام سیدحسن خمینی افزود: اگر همت این بزرگواران در جمعآوری و حفظ و نشر صحیح آثار امام(ره) نبود، قطعا اندیشهها و آثار امام مورد طمع مغرضین قرار میگرفت.
در ابتدای این دیدار حجتالاسلام والمسلمین سیدحبیب موسوی و چند تن دیگر از مسوولان موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی گزارشی از فعالیتها و عملکرد این موسسه در قم ارائه، محدودیتها و موانع نشر آثار امام(ره) را برشمرده و خواستار مساعدتهای فکری آیتالله هاشمیرفسنجانی در نشر و تنظیم بهتر آثار امام خمینی(ره) شدند
امروز: رئیس مجلس شورای اسلامی در نامه ای به رئیس دولت پنج تذکر درباره اجرای درست قانون مدیریت خدمات کشوری به محمود احمدی نژاد داده است.
به گزارش مهر، در نامه دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی به دکتر محمود احمدی نژاد آمده است:
بازگشت به رونوشت تصویبنامه شماره ۱۴۱۱۵۴/ت۴۳۴۹۸هـ مورخ ۱۵/۷/۱۳۸۸ و متعاقب بررسیها و اعلامنظر مقدماتی « هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین» و مستنداً به صدر ماده واحده و تبصره (۴) الحاقی به « قانون نحوه اجراء اصول هشتاد و پنجم (۸۵) و یکصد و سی و هشتم (۱۳۸) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اصلاحات بعدی» و ماده (۱۰) آئیننامه اجرائی آن، مراتب جهت اقدام لازم در مهلت مقرر قانونی و اعلام نتیجه به این جانب ابلاغ میگردد.
در ادامه این نامه آمده است: بدیهی است پس از انقضای یک هفته مهلت مقرر قانونی، آن بخش از مصوبه که مورد ایراد قرار گرفته است ملغیالاثر بوده و عمل به آن موجب مسئولیت قانونی است.
"۱- فـوقالعاده مـورد اشاره ماده (۳۵) تصـویبنامه هـیئت وزیـران به شـماره ۵۰۰۹۳/ت۲۴۰۶۴/هـ مورخ ۱۶/۱۱/۱۳۷۹، مدت نه سال است که به عنوان فوقالعاده بهرهوری غیرمستمر پرداخت و اجراء شده است.
۲ـ در ماده (۶۹) قانون مدیریت خدمات کشوری نیز پرداخت فوقالعاده بهرهوری غیرمستمر مورد تصریح قانونگذار قرار گرفته است.
۳ـ مطابق ماده (۱۰۶) همین قانون با وجود احصاء و شمارش فوقالعادههای مبنای محاسبه کسور بازنشستگی، فوقالعاده بهرهوری غیرمستمر از شمول آن خارج است.
۴ـ به موجب ماده (۱۱۷) قانون مزبور، سازمان انرژی اتمی ایران، ازجمله دستگاههای اجرائی مشمول قانون بوده و دلیلی بر استثناء سازمان مزبور از شمول قانون ارائه نشده است، مضافاً اینکه طبق ماده (۱۲۷) قانون مذکور، « کلیه قوانین و مقررات عام و خاص .... مغایر با این قانون ... لغو میگردد.»
۵ ـ شمول حکم کسور بازنشستگی به فوقالعاده موضوع ماده (۳۵) ، مستلزم پرداخت کسور بازنشستگی سهم کارفرمائی از سوی دولت است، حال آنکه بار مالی ناشی از آن به موجب بند (۵۵) قانون بودجه سال ۱۳۸۸ محاسبه و تأمین اعتبار نگردیده است.
علیهذا، تعمیم حکم مندرج در تصویبنامه شماره ۱۴۱۱۵۴/ت۴۳۴۹۸هـ مورخ ۱۵/۷/۱۳۸۸ به ماده (۳۵) آئیننامه استخدامی سازمان انرژی اتمی ایران و تسرّی دادن آن به گذشته، یعنی به مورخ ۱۶/۱۱/۱۳۷۹ تاریخ تصویب آئیننامه مزبور، علاوه بر مغایرت با مواد (۶۹)، (۱۰۶)، (۱۱۷) و (۱۲۷) قانون مدیریت خدمات کشوری و بند (۵۵) ماده واحده قانون بودجه سال ۱۳۸۸، در تعارض با ماده (۴) قانون مدنی میباشد که مقرر میدارد « اثر قانون نسبت به آتیه است و قانون نسبت به ماقبل خود اثر ندارد مگر اینکه در خود قانون، مقررات خاصی نسبت به این موضوع اتخاذ شده باشد.» بدیهی است مصوبه هیأت محترم دولت، آئیننامه است نه قانون، تا تعیم و تسری دادن آن به گذشته، در چهارچوب و انطباق با مفاد ماده (۴) قانون مدنی باشد.»
امروز:در کنار شعار آوردن نفت بر سر سفره مردم، مبارزه با مفاسد اقتصادی از مهمترین شعارهایی بود که محمود احمدی نژاد از انتخابات سال ۸۴ وسپس در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ مطرح کرد و در طول این دوران در صدها سخنرانی و مصاحبه خود بر آن مانور داد .احمدی نژاد همواره از حضور مافیایی در اقتصاد و وزارت نفت سخن گفت و لیستی از اسامی مفسدان اقتصادی که در جیب خود دارد و افشا خواهد کرد.
مفاسد اقتصادی، از شعار هایی برای کسب رای تا پاشنه آشیلی برای دولت
به گزارش کلمه در پی افشاگری نماینده اصولگرا و همسو با احمدی نژاد در مجلس پیرامون نقش محمدرضا رحیمی در یک پرونده کلان فساد اقتصادی و حضور وی در راس باند فساد اقتصادی میدان فاطمی این شعار احمدی نژاد به پاشنه آشیل او و دولتش تبدیل شده است.
اکنون معاون اول محمود احمدی نژاد در دولت نه تنها با شکایت سه نماینده شاخص اصولگرا، پرونده ای در کمیسیون اصل نود مجلس در خصوص جعلی بودن مدرک دکترای خود دارد؛ بلکه با افشاگری الیاس نادران او متهم به دست داشتن در پرونده های کلان مفاسد اقتصادی و ریاست بر حلقه فساد خیابان فاطمی است.
انتشار اطلاعات جدید پیرامون عملکرد اقتصادی محمدرضا رحیمی،انتقاداتی که مجلسیان به مدرک جعلی دکترای او دارند،ابهاماتی که پیرامون عملکرد مالی و عدم شفافیت ثروت میلیاردی صادق محصولی در جلسه رای اعتماد مجلس مطرح شد،گزارشات تفریغ بودجه دیوان محاسبات که خبر از گم شدن بیش از یک میلیارد و نیم دلار در آمد ناشی از فروش مازاد نفت در سال ۸۶ و عدم واریز درآمدهای فروش نفت و بنزین به خزانه دارد و ده ها موارد مشابه دیگر، حلقه یاران احمدی نژاد و دولت او را در تیر رس اتهاماتی قرار داده که روزی احمدی نژاد وعده افشاگری و برخورد قاطع با آنها را می داد.
در این میان انتقادات علیه محمدرضا رحیمی و حرف و حدیث ها پیرامون او داستان دنباله داری است که معاون اول احمدی نژاد را به سوژه ثابت رسانه ها و نوک پیکان حملات مجلسیان تبدیل کرده است.
معاون اولی رحیمی واکنشی معنا دار به مخالفت با مشایی
زمانی که رییس دولت نتوانست اسفندیار رحیم مشایی را به دلیل اعتراضات شدید نمایندگان مجلس و سخنان صریح رهبری برخلاف میل قلبی به معاون اولی برگزیند، بهترین گزینه ای که شاید می توانست پاسخ کوبنده به مخالفان باشد، انتخاب رحیمی برای این سمت بود . اظهارات رحیمی در زمان تصدی استانداری کردستان علیه رهبری اگر چه تاکنون هیچ گاه رسانه ای نشده است اما در برخی نهاد ها ضمیمه پرونده ی اوست. اتهام او درماجرای توزیع چک پول ۵ میلیون تومانی به نمایندگان مجلس وپرونده شکایت علیه مدرک دکترای جعلی او در کمیسیون اصل نود مجلس نیز تاثیری در عدم انتخاب او بعنوان معاون اول احمدی نژاد نداشت. بنابراین انتخاب رحیمی از سوی رییس دولت بدون آگاهی و یا ازروی تجاهل نبود.
به هر ترتیب محمدرضا رحیمی و اسفندیار رحیم مشایی هر دو از یاران نزدیک احمدی نژاد هستند که با عملکرد ها و اظهاراتشان منتقدان جدی در بین مجلسیان همسو و حامیان رییس دولت دارند.به همین دلیل انتخاب رحیمی بجای مشایی واکنش اعتراضی احمدی نژاد تلقی شد.
مجلس هفتم: رحیمی مجیز گوی دولت است
شش ماه بعد؛ رحیمی معاون پارلمانی دولت شد
انتقادات و رو در رویی مجلسیان با محمدرضا رحیمی از مجلس هفتم و زمانیکه رحیمی رییس دیوان محاسبات بود آغاز شد.
محمدرضا رحیمی به واسطه اظهارنظرهایش در دیوان محاسبات کشور بود که بر سر زبان ها افتاد. او در زمان ریاستش بر این نهاد، در یکی از جلسات در دفاع از احمدی نژاد گفت یک مرد سوری را دیدم که می گفت اگر یک پیامبر دیگر داشته باشیم، او احمدی نژاد است.
این اظهارات رحیمی از سوی عماد افروغ نماینده اصولگرای مجلس به مجیز گویی و تملق گویی تعبیر شد و بیش از ۱۰۰ نماینده با امضای نامه ای خواستار برکناری رحیمی از دستگاه نظارتی دیوان محاسبات شدند.
موضع گیری رحیمی موجی از انتقادها را در میان اصولگرایان، علما و سیاسیون ایجاد کرد و انتقادهای زیادی را به دنبال داشت. اما رحیمی بر مشی خود پابرجا بود. چنان که حتی به احمدی نژاد پیغام فرستاد با وجود ریاست وی بر دولت کار وی برای نظارت بر دستگاه های دولتی کاهش یافته است.
این گونه ابراز عقاید او مجلسیان هفتم را نسبت به عملکردش بدگمان کرد. این گونه بود که رحیمی از دیوان محاسبات عازم دولت شد و به سمت معاونت حقوقی و مجلس ریاست جمهوری نائل شد.
چک پول های ۵ میلیون تومانی و وعده برخورد احمدی نژاد که باز هم عملی نشد
اما این آغاز داستان رحیمی بود. یک سال قبل که تمام چشم ها به جلسه استیضاح مرحوم کردان وزیر کشور دولت نهم به دلیل ارائه مدرک تقلبی دوخته شده بود و همه در انتظار نتیجه آن بودند. اسم فرد دیگری نیز به میان آید. او محمدرضا رحیمی معاون حقوقی احمدی نژاد در مجلس بود که «علیرضا زاکانی» مدرک او را قل دوم مدرک کردان توصیف کرد.
اما ماجرا به همین جا ختم نشد چون در این اثنا «عوض حیدرپور» نماینده شهرضا از پرداخت چک پول های ۵ میلیون تومانی به نمایندگان توسط مدیر کل امور مجلس ریاست جمهوری خبر داد که تلاشی برای پس گرفتن استیضاح کردان بود.
معاون رحیمی در مجلس فردی بود که مامور پس گرفتن امضای نمایندگان از پای طرح استیضاح کردان شد. با افشای این پروژه مجلس برای اولین بار در طول تاریخ انقلاب مدیر کل امور مجلس دولت را از پارلمان اخراج کرد.اما بسیاری از نمایندگان از جمله محمد حسن ابوترابی فرد از لزوم برخورد با عوامل اصلی این کار سخن گفتند و برخی اصولگرایان خواستار اخراج رحیمی از مجلس شدند.
این موضوع رحیمی را به چهره یی حاشیه ساز تبدیل کرد.اما موضوع مدرک جعلی دکترای رحیمی در میان اعتراضات به اقدام معاون او در پرداخت چک پول ۵ میلیون تومانی به فراموشی سپرده شد. احمدی نژاد نیز که وعده پیگیری این موضوع را داده بود هیچ گاه به این مساله رسیدگی نکرد.
دو قلوی مدرک دکترای جعلی کردان در دست رحیمی
فعالیت های رحیمی در مجلس کمرنگ شد اما موضوع مدرک وی چیزی نبود که از یادها برود. در شهریور سال گذشته پس از درخواست الیاس نادران برای بررسی مدرک دکترای رحیمی، این درخواست مورد موافقت هیات رئیسه مجلس قرار گرفت و احمد توکلی رئیس مرکز پژوهش های مجلس نیز مدعی شد مدرک رحیمی قطعاً مدرکی نادرست است.
اما واکنش رحیمی درباره سوال خبرنگاران در خصوص مدرک تحصیلی اش و عزم مجلس برای بررسی آن، این بود که با خونسردی کار مجلسی ها برای بررسی صحت مدرکش را بیهوده بنامد و بپرسد «مگر در مملکت هیچ مشکلی وجود ندارد که نماینده ها به دنبال اثبات جعلی بودن مدرک دکترای من هستند.»
نادران در صحن علنی مجلس در خصوص استفاده غیرمجاز رحیمی از عنوان «دکتر» و برخی موضوعاتی دیگر تذکر داد و در مصاحبه ای ادعا کرد از دانشگاه آزاد، دیوان محاسبات، نهاد ریاست جمهوری و همچنین کانون وکلا که آقای رحیمی از آنجا مدرک وکالت دارد در خصوص مدارک تحصیلی وی سوال کردم و مشخص شده ایشان حتی مدرک کارشناسی ارشد ندارد و از دانشگاه بلفورد هم که یک دانشگاه اینترنتی است مدرکی ندارد. (جام جم آنلاین، ۲۴ آبان ۸۸)
شکایت رحیمی برای از ارائه مدرک دکترای جعلی به کمیسیون اصل نود مجلس
در ادامه کشمکش های الیاس نادران، احمد توکلی و علیرضا زاکانی، سه نماینده اصولگرای مجلس با محمدرضا رحیمی، بهارستانی ها پاییز سال گذشته از رحیمی به اتهام «جعل مدرک دکترا، دروغگویی، دادن پول به نمایندگان از منابع نامعلوم» و برخی موارد دیگر به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شکایت کردند و در ادامه نیز معاون اول احمدی نژاد توانست ابتکار عمل را در دست گیرد و با اعلام شکایت از این سه نماینده، توپ را به زمین آنان بیندازد.
نادران همچنین بارها به یک موسسه آموزشی اشاره کرد و در این باره در تذکر آیین نامه ای خود با استناد به سندی که در اختیار وی بود، اظهار داشت: «موسسه فرهنگی آموزشی زبانسرا در تاریخ ۲۰ شهریور سال ۱۳۷۸ دکترای افتخاری از دانشگاه آکسفورد به آقای رحیمی داده که در صدر و ذیل این نامه، دستخطی وجود دارد که در آن گیرنده اعلام می کند عنوان نامه از مشاور قوه قضائیه به استاندار سابق کردستان تغییر کند، ضمن اینکه این نکته نیز اضافه شود «این موسسه معمولاً هدیه خود را به روسای جمهور کشور تقدیم می کند و به پاس خدمات ارزشمند شما در استان کردستان» و من با واسطه از آقای رحیمی سوال کردم تقاضای تصحیح متن نامه دستخط خود وی است که وی جوابی نداد.»(سایت خبری الف، ۱۵ شهریور ۸۸)
مدیریت رحیمی؛به احمدی نژاد رای داده اید ،پول بیشتر می گیرید
نادران همچنین در این تذکر با اشاره به اظهارات رحیمی در یکی از روستاهای کشور گفت: آقای رحیمی در یکی از استان ها حضور یافته و گفته چون نرخ رای استان شما به آقای رئیس جمهور بیشتر است برای شما امتیازات مالی قائل می شویم. این نماینده اصولگرا چندی پیش نیز معاون اول رئیس جمهور را یک مفسد مالی همچون شهرام جزایری خوانده و گفته بود چنین کسی نمی تواند پرچم دار مبارزه با مفاسد اقتصادی باشد. (خبرگزاری ایلنا، ۱۰ آبان ۸۸)
نماینده اصولگرای مجلس با اشاره به اظهارات احمدی نژاد در زمان استیضاح علی کردان وزیر سابق کشور مبنی بر رسیدگی به مدارک تحصیلی مسوولان گفت؛ برای ما نیز به عنوان نمایندگان مردم باید روشن شود این آقایان دکترا دارند یا خیر؟ اگر دارند مساله منتفی شود و اگر ندارند مسوولان اجرایی باید نسبت به این مسائل جدی تر برخورد کنند.
نادران آنگاه با اشاره به اظهارات رحیمی در یکی از روستاهای کشور خاطرنشان کرد؛ آقای احمدی نژاد هنگام معرفی وزرا در مجلس اعلام کرد در انتخاب وزرا ظرفیت ها، صلاحیت های فردی و کارآمدی آنها را سنجیده است و کاری به این موضوع ندارد که آنها در انتخابات به چه کسی رای داده اند اما آقای رحیمی در یکی از استان ها حضور یافته و گفته چون نرخ رای استان شما به آقای رئیس دولت بیشتر است برای شما امتیازات مالی قائل می شویم. سوال این است که آیا اگر استانی به آقای احمدی نژاد رای نداده باشد باید مورد تنبیه قرار گیرد؟
نادران سپس از هیات رئیسه مجلس خواست این موضوع را رسیدگی و نتیجه آن را در صحن علنی مجلس اعلام کنند. محمدحسن ابوترابی فرد نایب رئیس اول مجلس که ریاست جلسه علنی را بر عهده داشت نیز در پاسخ به این تذکر گفت؛ حتماً هر دو مورد را بررسی و گزارش آن را تقدیم خواهیم کرد. البته اینک قبل از آنکه پیگیری ها و بررسی های مجلس به نتیجه برسد و گزارش آن ارائه شود، «محمدرضا رحیمی» ارتقای رتبه پیدا کرده و به سمت معاونت اولی رئیس دولت دهم رسیده است.
حلقه فساد خیابان فاطمی؛ منشا پول های فساد کجاست؟
اما در ۱۶اسفند ماه آیت الله صادق لاریجانی خبر از از شناسایی و دستگیری اعضای یک باند بزرگ مفاسد اقتصادی در یکی از شرکتهای دولتی داد. وی گفت : "«این پرونده در مراحل اولیه دادرسی قرار دارد و به علت اینکه پرونده در مرحله رسیدگی مقدماتی است و مراحل نهایی طینشده است، به لحاظ قانونی نام بردن از شرکت مورد اختلاس و اعلام اسامی افراد ممنوع است..»
نمایندگان مجلس به دنبال این خبر خواستار این شدند ریشه تمام این فساد های مالی کنده شود. دادستان تهران نیز در زمینه آخرین وضعیت رسیدگی به اتهام فساد اقتصادی یکی از مدیران ارشد دولت اظهاراتی بیان داشت.
در چنین شرایطی در هفته گذشته یک بار دیگر نام الیاس نادران و محمدرضا رحیمی مقابل هم قرار گرفت.نادران در راهروهای مجلس گفته بود:رحیمی رئیس حلقه خیابان فاطمی است که در مورد منابع فاسد و توزیع آنها تصمیمگیری میکرد و تقریبا تمام اعضای این حلقه به جز وی دستگیر شدند و اینکه کسی را به دلیل مسوولیت اجرایی مستثنا کنند نه عادلانه است و نه اقدام درستی است.
نادران با بیان اینکه جابر ابدالی، الیاس محمودی و مسعودی اعضای کمیته فاطمی هستند، تصریح کرد: در مورد اینکه گفته میشود رحیمی در توزیع پولها نقش نداشته و چکها را جابر ابدالی امضا میکرده است هم باید گفت حساب و چکها از جابر ابدالی است اما خط موجود در چکها مربوط به فرد دیگری است و مشخص کردن اینکه خط متعلق به چه کسی است کار سختی نیست و مهمتر از توزیع پول منشاء فاسدی است که پولها از آن تامین شده و رحیمی باید نسبت به آن به مردم و دستگاه قضایی پاسخ دهد.
وی کرد:دستگاه قضایی باید به وظایف خود عمل کند و راس حلقه فاطمی را دستگیر کرده و مبارزه با مفاسد اقتصادی جنبه جدی و واقعی بگیرد والا ضعیفکشی میشود.
شکایت دولت از نادران به دلیل افشاگری علیه رحیمی
پیرو این افشاگری معاون حقوقی دولت از نادران شکایت کرد.اما یکی از اعضای هیات رییسه مجلس در حمایت از نادران گفت که اظهارات او بر اساس مدارک و اسناد است.
محمود احمدی نژاد که در مناظره تلویزیونی و در جریان انتخابات به مردم وعده افشای اسامی مفسدان دانه درشت اقتصادی را داده است اکنون در برابر میلیون ها چشم ناظر قرار دارد که چگونه با حلقه نزدیک یاران خود که به اتهام رهبری فساد اقتصادی متهم شده اند برخورد و سرانجام این پرونده را به کجا می رساند.
باید منتظر ماند و دید همچنان که احمدی نژاد علی رغم پافشاری مجلس هشتم برای برکناری علی کردان به دلیل ارائه مدرک دکترای جعلی به دفاع از وزیر کشور خود پرداخت و در اقدامی بی سابقه و به نشانه اعتراض در جلسه استیضاح او حاضر نشد و حتی از او به عنوان یک بسیجی تقدیر کرد به حمایت از رحیمی خواهد پرداخت و یا به انتقادات و اتهامات وارد شده به او رسیدگی خواهد شد.
و سوال اساسی تر اینکه آقای احمدی نژاد دست به جیب خواهد شد تا لیست مفسدان را در آورد و آنان را رسوا کند یا اینکه هر چهار سال یکبار به چنین وعده ای نیاز است؟ و باز هم از آن مهمتر آنکه آیا نماینده ی آقای احمدی نژاد درانتخابات بعدی می تواند وعده ی بیرون آوردن نام مفسدان اقتصادی را از جیب خود بدهد؟
امروز:رییس قوه قضاییه با تاکید براینکه دستگاه قضایی در رسیدگی به پروندههای اقتصادی از هیچ تهدید و ارعابی خوف ندارد،تاکید کرد: برخی جریانات سیاسی تلاش میکنند قوه قضاییه را تحت تأثیر قرار دهند ولی قوه قضاییه فارغ از هر نوع تأثیری به وظایف قانونی خود عمل خواهد کرد.
به گزارش ایلنا، آیت لله آملی لاریجانی در جلسه امروز مسوولان عالی قضایی مبارزه با مفاسد اقتصادی را وظیفه همه دستگاههای مؤثر کشور دانست و افزود: قوه قضاییه در مسیر مبارزه با مفاسد اقتصادی باید از حمایت قانونی و مسئولانه همه قوای کشور بهرهمند باشد.
رییس قوه قضاییه سخنان مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مسئولان عالی نظام و تأکیدات معظمله برای هماهنگی مسئولان و رؤسای قوا را بسیار ارزشمند و راهگشا دانسته و افزود: انجام برنامههای کلان خصوصاً برنامه پنجم توسعه با وحدت و هماهنگی همه مسئولان امکانپذیر است و لازم است با هماهنگی و همدلی بیشتر برنامه پنجم توسعه به بهترین وجه اجرایی شود.
وی با تشکر از اعلام حمایت نمایندگان مجلس شورای اسلامی در حمایت از قوه قضاییه در مبارزه با مفاسد اقتصادی و تعقیب متهمان اظهار داشت: قوه قضاییه تعقیب متهمین به فساد اقتصادی را وظیفه ذاتی خود دانسته و در این زمینه از هیچ تهدید و ارعابی نیز خوف ندارد.
آیت الله لاریجانی با اشاره به اینکه طرح جزئیات برخی پروندههای مهم مفاسد اقتصادی باید مطابق قانون و مقررات باشد، افزود: طرح برخی اتهامات در تریبونهای عمومی و رسانهها اخلاقاً و شرعاً نادرست و خلاف قانون بوده و جرم تلقی میشود.
رئیس قوه قضاییه آحاد جامعه خصوصاً افراد تأثیرگذار را به کسب بصیرت سفارش کرد تا در موضعگیریهای سیاسی خود خدای ناکرده به وسیلهای برای رسیدن به اهداف خاص جریانات سیاسی تبدیل نشوند و افزود: به تمامی عزیزان و دلسوزان اطمینان میدهم قوه قضاییه در رسیدگی به همه پروندهها خصوصاً پروندههای مهم با در نظر گرفتن سیاست کلی نظام برخورد قانونی میکند و هرگز تحت تأثیر جریانات خاص سیاسی واقع نمیشود.
آیت الله آملی لاریجانی با تأکید بر اینکه قوه قضاییه پرچمدار مبارزه با مفاسد اقتصادی است، اظهار داشت: برخی جریانات سیاسی تلاش میکنند قوه قضاییه را تحت تأثیر قرار دهند ولی قوه قضاییه فارغ از هر نوع تأثیری به وظایف قانونی خود عمل خواهد کرد.
این گزارش حاکی است در جلسه امروز مسئولان عالی قضایی کشور که با حضور تعدادی از قضات برجسته دیوان عالی کشور ادامه یافت پیرامون چگونگی نظارت دیوان عالی کشور بر محاکم (موضوع اصل ۱۶۱ قانون اساسی) بحث و بررسی صورت گرفت.
امروز:با گذشت یک ماه از بازداشت عبدالله یوسفزادگان و علیرغم وعدههای مسئولین پرونده مبنی بر پذیرش وثیقه برای آزادی وی، او همچنان در بازداشت و سلول انفرادی به سر میبرد.
بر اساس اخبار رسیده به کلمه مسئولین پرونده، هفتهی پیش به خانوادهی یوسفزادگان قول آزادی او با وثیقه را داده بودند و به همین دلیل یکی از بستگان وی اوایل هفتهی گذشته برای گذاشتن وثیقه راهی مشهد شده بود، اما مسئولین پرونده از پذیرش وثیقه خودداری کرده و گفتهاند که بازجوییها همچنان ادامه دارد و تبدیل قرار صورت نگرفته است.
گفتنی است پیش از این، بیش از ۱۸۰ نفر از دارندگان مدالهای المپیادهای کشوری و جهانی و دانشجویان رشتههای علوم انسانی دانشگاههای کشور، و نیز جمعی از فارغالتحصیلان مدارس فرهنگ، آزادی و پیگیری وضعیت این دانشجوی نخبه را از آیتالله لاریجانی، رئیس قوهی قضائیه، خواستار شده بودند.
عبدالله یوسفزادگان، دارندهی مدال طلای المپیاد ادبی و دانشجوی برتر رشتهی حقوق، صبح روز ۲۵ اسفند در منزلاش در تهران دستگیر و به بازداشتگاهی در مشهد منتقل شد. هنوز از علت انتقال او به زندان مشهد اطلاعی در دست نیست.
او در آخرین تماسی که با خانوادهی خود داشته حال جسمی و روحی خود را خوب توصیف کرده است.
یادداشت زیر متن منتشر نشده ای از استاد برجسته علم اقتصاد، دکتر عرب مازار است. دکتر علی عرب مازار یزدی، اقتصاددان و استاد فرهیخته دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی ابیش از صد روز است که در بازداشت غیر قانونی به سر میبرد. وی که در روز هفتم دیماه دستگیر شده است تا این تاریخ در سلول انفرادی و بلاتکلیف است بدون آن که اتهامش روشن باشد. دکتر عربمازار دارای سوابق طولانی جبهه و جنگ است و عمر خود را در خدمت به نظام جمهوری اسلامی سپری کرده است. آنها که او را میشناسند و دانشجویانی که با اور درس داشتهاند و اساتیدی که به او همکار بودهاند او را یکی از پاکترین انسانهائی که میشناسند میدانند.دکتر عرب مازار از مشاوران اقتصادی مهندس موسوی است .
به گزارش کلمه متن این یادداشت منتشر نشده از دکتر عرب مازار به شرح زیر است:
چه نکته ای است که اقتصاد را از دیگر علوم اجتماعی متمایز میکند؟ ریاضیات. در واقع حضور پررنگ ریاضیات در این علم است که آن را متمایز جلوه میدهد. حال خود این حضور از کجا ناشی میشود؟ از شدت انتزاعی که در آن به کار برده میشود. شاید این را بتوان گفت که ریاضیات(انتزاع شدید) هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف اقتصاد است. از آنجا که انتزاع کمک میکند روابط به نظم درآید و با این نظم نیز بتوان در رابطه با کلیت فضا نگرشی به دست آورد، ابزاری ارزشمند است. مخصوصا در فضاهایی که بسیار نزدیکه به فضای مهندسی و طبیعی است؛ مانند بازارهای پولی.
در این بازارها متغیرهایی مانند حجم پول، ضریب فزاینده و ... تاثیر بی واسطه و معلومی در اوضاع بازار دارند و روابط ریاضی در تعیین سبدهای بهینه سرمایه گذاران بانکی، راهگشاست و بانکهایی که از این روشها استفاده میکنند به مراتب در عملکرد خود نسبت به دیگر بانکها موفق بوده اند. اصرار بانکهای حرفه ای و موفق در به کارگیری روشهای ریاضی به همین نکته برمی گردد. در واقع، از آنجا که انتزاع در ذات خود یکسان سازی را داراست، هرچه در واقعیت نیز این امر حضور محسوس تری داشته باشد، به کارگیری آن در عمل، روشنگر خواهد بود.
ولی همین انتزاع خود نقطه ضعف اقتصاد نیز هست. درجایی که عموم تصمیم گیریها از قاعده این انتزاع پیروی نکنند، نتیجه های حاصل از این کار گمراه کننده خواهد بود. یعنی ناهمگون بودن رفتارهای افراد. و نکته دیگر آنکه انتزاع به خودی خود، شامل علومی میشود که قابل تصریح باشد. در صورتی که علم صریح و کد شده بخش کوچکی از علم را تشکیل میدهد. دانش ضمنی و یا همان دانشی که در سینه افراد نهفته است، چیزی است که از دسترس انتزاع به دور است. اینجاست که علومی مانند مدیریت کاملا از اقتصاد فاصله می¬گیرند. جایی که نمیتوان تصمیم¬گیری و سیاستگذاری را فرموله کرد.
با این تفاسیر شاید این ادعا به دور از واقعیت نباشد که اقتصاد ابزاری است ناقص برای تحلیل. حتی میتوان در غیر از اقتصاد نیز از این روش استفاده کرد و استنتاجهایی نمود. مانند ارتباط دادن جرم و جنایت یک منطقه با سابقه تاریخی آن و غیره. اینجا نیز میتوان انتزاع را به کار بست و با رعایت اصول و استنتاج ریاضی و آماری، به نتایجی کلی دست یافت. ولی اگر هدف علاوه بر تحلیل موضوع پیش آمده، سیاستگذاری در آن نیز هست، داشتن اطلاعاتی وسیع در آن موضوع نیز به همان اندازه جدی است که به کارگرفتن روش انتزاع. مثال خیلی ساده آن استفاده مردم ژاپن از سیب سبز این کشور است که مردم به دلیل اعتقاد خاصشان تنها محصول کشور خود را مصرف میکنند و محصولات خارجی ولو ارزانتر را اعتنایی نمیکنند.
به طور خاص در ایران مسائلی مثل انظباط مالی دولت و دوری از اقتصاد نفتی به سادگی از اصول علم اقتصاد استنتاج میشود و میبایست مورد اجرای سیاستگذاران نیز قرار گیرد. ولی در مواردی چون حمایت از تولیدکننده داخلی، گسترش تکنولوژی، تولید علم، گسترش اخلاق و غیره به چیزی بیشتر از بسترسازی سیاستهای تعدیلی نیاز است.
البته نباید از نظر دور داشت که در زمینه¬هایی چون نبود بازار، سرمایه گذاری خارجی و انتقال تکنولوژی، شکل دادن به رفتار مصرفی مردم از طریق مالیات ها و تعرفه ها، اقتصاد میتواند راهنمایی هایی را انجام دهد.
به عنوان نتیجه اینگونه میتوان گفت که داشتن ابزار تحلیل اقتصادی یکی از چند لازمه سیاستگذاری در عرصه کشور است. داشتن نگاهی جامع در رابطه با موضوعی که قرار است برایش سیاست سازی انجام گیرد، بسیار ضروری و حیاتی است و اقتصاد تنها بخشی از آن را به دست میدهد. شاید مشکل عمده اقتصاددانان ما نیز همین است که به جای عمیق شدن در یک موضوع و پیدا کردن نگاهی جامع در آن، در همه زمینه ها وارد شده اند و تنها همین ابزار اقتصاد را در آنها تعمیم داده اند بدون اینکه از دیگر ابزارها و دانشهای کمکی آن موارد استفاده ای ببرند. کشور در حال حاضر بسیار بیشتر از کلی گویی هایی که علم اقتصاد میتواند داشته باشد، نیازمند دانش است.
-روزنامه جمهوری اسلامی:عده ای معتقدند قوه قضائیه با شهادت اولین رئیس خود آیت الله بهشتی به شهادت رسیده است .هر چند این اظهارنظر کمی افراطی به نظر می رسد ولی مسئولان قوه قضائیه برای اثبات افراطی بودن این نظریه فقط یک راه دارند و آن نشان دادن تحرک بموقع همراه با بی طرفی و قاطعیت است .
هنگامی که در اسفند ماه گذشته ۲۳۳ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با انتشار نامه ای خطاب به رئیس قوه قضائیه خواستار برخورد قاطع بامفاسد اقتصادی شدند و از وی خواستند این مبارزه را از بالا شروع کند هیچکس کمترین تردیدی به خود راه نداد که علت اصلی نگارش این نامه فقدان تحرک لازم در قوه قضائیه به دلیل وجود فشارهای بیرونی است .
نویسندگان نامه با این اقدام خود خواستند به رئیس و مسئولان بالای دستگاه قضائی بگویند افکار عمومی و نمایندگان مردم پشتیبان شما هستند و فشارهائی که برای کوتاه آمدن در برابر دانه درشت ها به شما وارد می شود در برابر این حمایت ها بی اهمیت است و شما باید به وظیفه قانونی خود بدون اعتنا به این و آن و در کمال استقلال عمل کنید.
متاسفانه تاکنون هیچ نشانه ای از فعال شدن قوه قضائیه در این زمینه بروز نکرده و همین امر موجب شده است در اولین هفته کاری سال جدید جنگ رسانه ای و تبلیغاتی میان دو بخش از اصولگرایان که عده ای منتقد دولت هستند و عده ای دیگر از اعضا دولت بالا بگیرد و موضوع اتهامات معاون اول رئیس دولت به مساله مهم روز تبدیل شود. شدت یافتن این جنگ تبلیغاتی دقیقا جای خالی قوه قضائیه را در این ماجرا نشان می دهد و درستی محتوای نامه آن ۲۳۳ نماینده مجلس را فریاد می کند و این سئوال را مطرح می سازد که نکند واقعا نظر آنها که می گویند « قوه قضائیه با شهادت اولین رئیس خود آیت الله بهشتی به شهادت رسیده است » درست باشد!
بهیچ وجه با نوشتن این مقاله درصدد نیستیم به قوه قضائیه بگوئیم اتهامات وارده به معاون اول رئیس دولت درست است و باید با وی برخورد شود کما اینکه درصدد تکذیب آن نیز نیستیم . خواسته ما از قوه قضائیه خواسته عموم مردم است که می گویند دستگاه قضائی کشور نباید در چنین شرایطی تماشاچی باشد و با سکوت خود به جنجال های تبلیغاتی میدان بدهد. این را هم میدانیم که مسئولان قوه قضائیه می گویند رسیدگی به چنین پرونده هائی نیازمند فرصت است و دادگاه خمره رنگرزی نیست که مواد مورد نظر را ظرف چند دقیقه رنگ شده تحویل بدهد.
اما در کنار این واقعیت نکته دیگری نیز وجود دارد که به نظر می رسد مسئولان قوه قضائیه به آن توجه ندارند و یا از کنار آن بی تفاوت عبور می کنند. انتظار مردم اینست که مسئولان قوه قضائیه با اطلاع رسانی دقیق شفاف و بموقع افکار عمومی را در جریان اقدامات خود قرار دهند و این اقدام را مرحله به مرحله دنبال کنند تا با این اقدام فضای خالی برای جولان دادن های دو طرف و آلوده ساختن افکار و اذهان مردم پدید نیاید. قوه قضائیه می تواند با یادآوری مقررات مربوط به پیشداوری ها و اطمینان دادن به مردم درباره اینکه با جدیت و قاطعیت درحال پی گیری موضوع است راه های انحرافی را به روی همه ببندد و افکار عمومی را از نگرانی نجات دهد.
در شرایط عدم حضور پرتحرک قوه قضائیه طرفین ماجرا با استفاده از امکاناتی که در اختیار دارند هرچه میخواهند می گویند یکی با وارد کردن اتهام و دیگری با بی اساس دانستن آن تلاش می کنند افکار عمومی را به هر طرف که خود میخواهند بکشانند و در این میان علاوه بر نگرانی مردم دشمنان نیز با دستاویز قرار دادن این مطالب که عمدتا از منابع منتسب به نظام در قوای اجرائی و تقنینی صادر می شوند هرچه میخواهند علیه نظام جمهوری اسلامی تبلیغ می کنند.
برای جلوگیری از این ضایعات تنها تحرک بموقع قوه قضائیه است که کارساز است . البته مردم از مسئولان دستگاه قضائی فقط انتظار بیانیه صادر کردن و وعده دادن ندارند بلکه برخورد قانونی قاطع و بی طرفانه با متخلفان و بی اعتنائی به فشارهائی که به این قوه وارد می شود خواست اصلی مردم است . حتی در برابر اتهام زنندگان نیز قوه قضائیه نباید بی تفاوت باشد. جامعه ما در طول سالهای گذشته از اتهام زنی های بیجا و برخورد نکردن قوه قضائیه با این پدیده شوم و ویرانگر زیان های زیادی متحمل شده که جبران ناپذیر است .
یکی از مشاوران رئیس دولت دو روز قبل در واکنش به اتهاماتی که این روزها به معاون اول رئیس دولت وارد می شود در اظهارنظر مفصلی که جنبه دفاعی از فرد متهم دارد گفته است : « هیچکس حق ندارد حیثیت افراد خصوصا کسانی که مسئولیت رسمی دارند را اینگونه بی پروا خدشه دار کند. این مسائل درحالی مطرح می شود که این ادعا در هیچ محکمه عادلانه ای مورد رسیدگی قرار نگرفته است و این نوع رفتارها محکوم و غیرقابل دفاع است . »
به اصل این سخن کمترین ایرادی وارد نیست هرچند از گوینده آن می توان پرسید شما در طول ۵ سال گذشته یعنی از آغاز تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نهم تا امروز که بسیاری از مقامات رسمی دولتی از صدر تا ذیل و قلم های مسموم و زبان های بی پروای آنان و حامیان آنان اتهامات سنگینی به بزرگترین شخصیت های رسمی و انقلابی و روحانی و غیرروحانی این نظام وارد کردند و می کنند چرا سکوت کردید و یا حتی از آنان و عملکردشان دفاع کردید و حالا که خودتان آماج حملات آنهم از درون مجموعه خودتان قرار گرفته اید فریاد « واقانونا » سر میدهید.
این مشکل هم به عدم تحرک قوه قضائیه مربوط می شود. اگر در سال های گذشته قوه قضائیه به وظیفه خود در برخورد با اتهام زنندگان و آلوده کنندگان فضای سیاسی کشور برخورد قانونی می کرد اکنون با چنین مشکلاتی در جامعه مواجه نبودیم . دستگاه قضائی ما خوشبختانه از قضات شریف متدین و متعهد فراوانی برخوردار است که اگر امکان فعالیت مستقل و قضاوت عادلانه را داشته باشند می توانند به وظایف ذاتی و تعریف شده قوه قضائیه عمل کنند و کشور را از مشکلات زیادی که در اثر بی توجهی به قانون و اخلاق پدید آمده نجات دهند.
فراهم ساختن زمینه های چنین فعالیتی از وظایف رئیس قوه قضائیه است اقدامی که مستقیما با امنیت اخلاقی و اجتماعی جامعه سروکار دارد و زمینه ساز امنیت سیاسی و جلوگیری از خودکامگی ها استبداد و مفاسد اقتصادی و انحرافات فرهنگی نیز می شود. آیا رئیس قوه قضائیه با اعلام حمایت بی دریغ اکثریت قابل توجه نمایندگان مجلس که تبلور خواست و اراده عمومی است به وظیفه ذاتی خود که فراهم ساختن امکان فعالیت مستقل و قضاوت عادلانه است عمل خواهد کرد.
امروز:دادستان تهران از طرح شکایت دولت از الیاس نادران و تعیین شعبه جهت رسیدگی به این پرونده خبر داد.
عباس جعفری دولتآبادی اظهار کرد: مدیر کل حقوقی معاونت حقوقی ریاست جمهوری از الیاس نادران به اتهام توهین، افترا و نشر اکاذیب به دادسرای کارکنان دولت شکایت کرده است.
وی گفت: شکایت واصله به دادسرای کارکنان دولت به یکی از شعب بازپرسی این دادسرا ارجاع شده است و نماینده حقوقی ریاست جمهوری با حضور در شعبه توضیحاتی را ارایه کرده است.
معاون حقوقی احمدی نژاد روز گذشته گفته بود که شکایتی از سوی این معاونت علیه الیاس نادران تنظیم شده است.
وی گفت: این شکواییه به دادسرای کارکنان دولت ارسال شده است.
در روز سهشنبه هفته گذشته نادران نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در جمع خبرنگاران به بیان اتهاماتی در مورد رحیمی معاون اول احمدی نژاد پرداخت.نادران گفت رییس حلقه فساد خیابان فاطمی ،رحیمی است.
امروز: حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی روز پنج شنبه نوزدهم فرودین ماه ۸۹ پذیرای اعضای سازمان مجاهدین انقلاب بود.
به گزارش سحام نیوز، در این دیدار ابتدا تنی چند از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب به بیان نقطه نظرات خود پرداخته و سوالاتی پیرامون سخنرانی اخیر مقام اجرایی کشور و تبعات و هزینه های ناشی از اینگونه سخنرانی های نامناسب را یادآور شده و در نهایت در تقبییح ادامه روند بازداشتی ها و فشارهای مضاعف وارد شده بر بازداشت شدگان، نکاتی را بیان نمودند.
با بکارگیری ادبیات سخیف، به تمدن چندین هزار ساله ی ایرانیان دهن کجی می کنند!!
مهدی کروبی ضمن خوش آمد گویی و تبریک سال جدید، نکات مطرح شده را با اهمیت توصیف نموده و افزود: متاسفانه ادبیات استفاده شده در سخنرانی اخیر مسوول اجرایی کشور که در ارومیه بیان شد، به هیچ وجه در شان یک رئیس جمهور نیست! جالب آنکه رفتار و اعمالی که موجب دشمن تراشی شود و تبعات سنگینی را برای ملت به ارمغان آورد، سیاست و تدبیر می نامند!! افراط و تفریط را بدانجا رسانده اند که یک روز نامه نگاری می کنند، روز دیگر جهت ارتباط گیری و نشستن پای میز مذاکره، متوسل به فرستادن واسطه می شوند و امروز با ادبیاتی سبک (گنده گو! گردن کلفت! هر چی دستت می دهند، نخوان!) به تمدن چندین هزار ساله ی ایرانیان دهن کجی می کنند!
در صورت هرگونه تجاوز احتمالی همه در یک صف از کشور دفاع خواهیم کرد
دبیرکل حزب اعتماد ملی ادامه داد: مگر ما با دولت امریکا تازه درگیر شده ایم؟! وقایع تلخی را از دولتمردان امریکائی تجربه کرده ایم. کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، تبعید امام(ره) به ترکیه در مساله کاپیتالاسیون، هشت سال جنگ تحمیلی و حمایت امریکا از رژیم بعث و تحریم های اقتصادی از جمله درگیریهای جمهوری اسلامی با ایالت متحده بوده است. تهدیدات فعلی، چیز جدیدی نیست. البته ما نیز همچون سایر مردم و دوشادوش ملت، این تهدیدات را محکوم می کنیم و در صورت هرگونه تجاوز احتمالی همه در یک صف از کشور دفاع خواهیم کرد، همانطوری که قبلا ملت قهرمان و شهید پرور ایران امتحان خود را پس داده اند.
به یاد داریم در زمان امام، شهید رجایی در جواب رئیس جمهور فرانسه از برخی تعابیر تند استفاده نمود (جالب آنکه تعابیر استفاده شده توسط شهید رجایی به هیچ وجه قابل قیاس با این قماش سخنان اخیر مسول اجرایی کشور نبود.)، امام پس از آگاهی از این موضوع، فوری برخورد کردند و جایگاه ایشان را به وی متذکر شدند. دبیرکل حزب اعتماد ملی سخنان خود را اینگونه ادامه داد: دشمن تراشی هنر نیست. هنر آنستکه به تهدیدات، پاسخی مستدل و منطقی داده تا اذهان عمومی ملتها و دولتها بسوی حقیقت نیل یابد، به نحوی که تهدیدات مرتفع و به فرصتها بدل گردند.
اگر امروز اینچنین مجلس را کوچک کنند، فردا شان و منزلتی برای مجلس باقی نخواهد ماند!
مهدی کروبی همچنین درباره سخنان مشابه احمدی نژاد در قبال مجلس گفت: متاسفانه علاوه بر اتخاذ سیاست نهادینه سازی دروغ در جامعه، بکارگیری تعابیر سبک و ناپسند در دو بعد داخلی و خارجی، بدان اضافه شده است! مگر نه آنکه به تعبیر امام: "مجلس در راس امور است." "میزان رای ملت است" "مجلس مرکز قدرتهاست" "مجلس حاصل الله اکبرهاست" "مجلس عصاره ی ملت است." می دانیم یکی از مهمترین دلایل تاکید بیش از حد امام بر این قضیه، درگیری ابولحسن بنی صدر از طریق روزنامه انقلاب اسلامی با مجلس بود.
مجلس شورای اسلامی فراز و نشیب های بسیاری داشته اما بکارگیری چنین الفاظی همچون "نمی فهمند!!!" آنهم از زبان عالیترین مقام اجرایی کشور تبعات جبران ناپذیری را بر پیکره ی نهاد مجلس وارد خواهد ساخت. چگونگی شکل گیری این مجلس و اینکه چه جریانی بر آن حاکم است در این مقوله از اهمیت برخوردار نیست. نفس وجودی مجلس از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر امروز اینچنین مجلس را کوچک کنند فردا شان و منزلتی برای مجلس باقی نخواهد ماند!
عمل به قانون اساسی را مطالبه می کنیم و محکم تر از قبل ایستاده ایم
سپس مهدی کروبی به روند بازداشتی ها و فشارهای مضاعف وارد شده بر بازداشت شدگان پرداخت و افزود: " اندیشه ای که بقاء خود را در تداوم فشارها جستجو می کند، بیشترین هزینه را متحمل نظام می سازد"
کروبی ادامه داد: متاسفانه اطلاع یافته ایم؛ جهت ایجاد فشار روحی و روانی بیشتر و تحقیر نمودن بازداشت شدگان سیاسی، آنان را با سایر زندانیان مشکل دار من جمله قاچاقچیان و افراد منحرف در یک مکان قرار می دهند که این مساله به هیچ وجه در شان نظام نیست. به بهانه های مختصر زنان و دختران را دستگیر می کنند در حالیکه طبق آموزه های دینی و انقلابیمان می بایست حرمت این قشر از جامعه بیش از پیش حفظ شود.
هجمه ی تبلیغات روزافزون ناسزا گویی ها و تهمت زنی ها بیشتر به یک دوی مارتن سیاسی شبیه شده است! چنانچه گویی آنان که بیشتر فحاشی کنند و دروغ ببندند نزد دولتمردان عزت بیشتری می یابند! با اتخاذ چنین شیوه ای می خواهند چنان جلوه دهند که گویی مائیم که ضد انقلابیم، از دین برگشته ایم و مخالف نظامیم!!
دبیر کل حزب اعتماد ملی افزود: فکر می کنند با افزایش فشارها و حجم گسترده ی توهین ها و تهمت های روزمره شان می توانند بر اوضاع مسلط شده و بر طبل تبلیغ "مردند و رفتند" بکوبند اما نمی دانند که ما همچنان به قانون اساسی و ظرفیتهای موجود آن اعتقاد داریم و محکم تر از قبل ایستاده ایم و عمل به قانون اساسی را مطالبه می کنیم.
نقش مردم را به رسمیت بشناسید
وی در پایان توجه حاکمیت را به این نکته جلب کرد که: حزب و جریان و گروه خاصی متولی این اعتراضات نیست. بدانید و توجه کنید که دنیای امروز بر مبنای تکنولوژی و ارتباطات استوار بوده که نقش بلامنازع آنرا مردم ایفا می کنند. پس نقش مردم را به رسمیت بشناسید.
امروز: عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: کرسیهای آزاداندیشی باید به صورت مفهومی در دانشگاههای کشور رواج یابد.
صادق زیبا کلام عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در مراسم افتتاحیه کرسیهای آزاداندیشی که امروز در تالار شیخ انصاری این دانشکده برگزار شد، با اشاره به اینکه کسی دقیقا نمیداند کرسیهای آزاداندیشی چه بوده و برنامههای آن چیست؟ گفت: باید نکته دردآلودی را مطرح کنم و آن این است که اکنون صحبت از کرسیهای آزاداندیشی در زمانی صورت میگیرد که از جهت دیگری شاهد عکس جریان آزاداندیشی در بعضی از دانشگاهها هستیم.
وی افزود: طی روزهای گذشته مردیها، از اساتید دانشگاه علامه طباطبایی و علیرضا بهشتی نیز از دانشگاه تربیتمدرس اخراج شدند و سپس دادگاه تجدیدنظر عبدالله رمضانزاده عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد که در این دادگاه وی به ۵ سال زندان محکوم شد و من نمیدانم در این شرایط کرسیهای آزاد اندیشی چه مفهومی دارد.
زیبا کلام با اشاره به اینکه انجمن اسلامی دانشگاه تهران و سایر دانشگاهها تعطیل و یا در شرف تعطیلی است در ادامه تصریح کرد: آنچه که اکنون مشاهده میکنیم این است که گفتهها با آنچه عمل میشود در جامعه همخوانی ندارد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ادامه بیان داشت: تا آنجا که اطلاع دارم برنامهای در خصوص حذف و کنار گذاشتن اساتید دگراندیش به جز چند مورد بخصوص در دانشگاههای علامه طباطبایی و تربیت مدرس نبوده است.
وی افزود: در دانشگاه تهران، شهید بهشتی، و سایر دانشگاهها اساتید تسویه یا اخراج نشدند. در دانشگاه علامه طباطبایی شماری از برجستهترین اقتصاددانان و اساتید که در نامههای سرگشادهای به سیاستهای اقتصادی دولت نهم و دهم اشکال گرفتهاند بازنشسته و یا کنار گذاشته شدهاند.
زیباکلام در ادامه تاکید کرد: سیاست کلی نظام در خصوص اساتید دگراندیش ومنتقد نباید حذف آنها باشد و باید اعلام کنم که کنار گذاشتن این اساتید در برخی دانشگاهها با سیاست مدیران این دانشگاهها انجام میشود. و این امر به سیاست کلی نظام بازنمیگردد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با طرح این سوال که آیا مسئولان یک دانشگاه میتواند اساتید آن دانشگاه را به دلایل سیاسی اخراج کند خاطرنشان کرد: وزارت علوم که مدعی است بخشهای علوم کشور را زیر نظر دارد، آیا نمیخواهد در این امر دخالت کند؟ به یقین میتوان گفت وزارت علوم از اخراج اساتید در دانشگاههای علامه طباطبایی و تربیت مدرس حمایت کرده و آن را تائید میکند، پس از این وزارتخانه انتظار نمیرود که به این مشکل رسیدگی کند. اما از سوی دیگر از مجلس شورای اسلامی انتظار میرود که نسبت به اتفاقات پیش آمده در این دو دانشگاه اعتراض کرده و بخصوص کمیسیون فرهنگی باید به این امر رسیدگی کند.
وی افزود: دفاع از حقوق شهروندان از وظایف مجلس هشتم است و نمایندگان مجلسی که سوگند یاد میکنند تا از حقوق شهروندان و وکلای خود دفاع کنند چرا نسبت به این امور پیگیری نمیکنند و امثال اساتیدی چون بهشتی و مردیها و دیگر اساتید از دانشگاهها اخراج میشوند.
زیبا کلام با اشاره به اینکه متاسفانه هیچ حرکتی در این خصوص از مجلس مشاهده نکردهایم، در ادامه تصریح کرد: در این شرایط صحبت از کرسیهای آزاداندیشی میشود و من در این جا کلیاتی را در خصوص علوم انسانی بیان میکنم.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ادامه بیان داشت: پس از حوادث تلخ و ناگوار ۲۲ خرداد ماه سال ۸۸ مسئله علوم انسانی مطرح شد و علوم انسانی به عنوان متهم پیش آمدن این حوادث مورد بازخواست قرار گرفت.
زیبا کلام گفت: با توجه به کسر قابل توجهی از دانشجویان، قریب به یک میلیون و ۸۰۰ هزار دانشجو در رشتههای علوم انسانی تحصیل میکنند و این دانشجویانی هستند که موجبات اعتراض را پدید آوردند.
وی افزود: از اواسط تابستان گذشته مسائلی مطرح شد مبنی بر اینکه علوم انسانی چگونه باید اصلاح شود و محصول آن این باشد که دانشجویان این رشته به دولت انتقاد نکنند.
زیبا کلام درادامه تصریح کرد: برخی افراد اساتید این رشته را متهم کردند که دانشجویان علوم انسانی را بیدین بار آوردند و من معتقدم که احضار علوم انسانی به عنوان متهم به دادگاه موجب حوادث پس از خرداد ۸۸ شده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: ای کاش این موارد و حوادث بر گردن علوم انسانی بود چون میتوانستیم با این شیوه دانشگاهها و دانشکدههای علوم انسانی را تعطیل کنیم اما من به کسانی که علوم انسانی را نسبت به حوادث سال ۸۸ متهم میکنم سوالی را مطرح میکنم؛ مگر این علوم انسانی در زمان محمدرضا پهلوی در این دانشگاهها تدریس نمیشد؟
وی افزود: این علوم انسانی در رژیم گذشته نیز در دانشگاه تهران و سایر دانشگاهها تدریس میشد و چرا آن موقع این رشته دانشجویان را بیدین بار نیاورده است بلکه بالعکس بخش عمده این دانشجویان اسلامگرا شدهاند. اگر محتوای این علوم موجب بیدینی و زوال دانشجویان میشود چرا در زمان طاغوت این اتفاق نیفتاده است؟
زیباکلام در ادامه بیان داشت: ما عکسهای شهدای دانشجوی حقوق و علوم انسانی را در راهروی همین دانشکده نصب کرده و هر روز نظارهگر آنها هستیم. حال باید پرسید آیا این دانشجویان در همین رشته درس نخواندهاند و شاید از نظر شما آنها در نجف و امثال آن درس خوانده باشند پس چطور شده است به خواسته خودشان در جبهههای جنگ روی مین رفتند.
وی با اشاره به اینکه اشکال اساسی علوم انسانی در جامعه ما این است که این رشته فوق العاده عقب مانده است خاطرنشان کرد: عقب ماندگی در علوم از لحاظ کاربردی نیز باید ملاحظه شود و این در حالی است که در شرایط کنونی محصولات ایران وارد بازارهای جهانی نمیشوند.
زیباکلام با تاکید بر اینکه عقب ماندگی در حوزه علوم انسانی را مستقیما نمیتوان دید خاطرنشان کرد: اگر کرسیهای آزاد اندیشی ادامه پیدا کند میتوانیم مفصلتر در خصوص علوم انسانی بحث کنیم و اعلام کنیم که اشکال اصلی این علوم در جامعه ما چیست.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ادامه بیان داشت: پس از حوادث ۲۲ خرداد سال ۸۸ مسئله اسلامی کردن علوم انسانی به صورت جدی مطرح شده است و اگر این سلسله جلسات ادامه پیدا کند باید به صورت خیلی جدی به این امر بپردازیم که آیا واقعا علوم سیاسی و علوم انسانی اسلامی داشتهایم یا خیر؟
وی افزود: من معتقدم علوم انسانی غربی، شرقی، مسیحی، بودایی و زرتشتی هم نداریم. ما آنچه در علوم انسانی داریم نظر و اندیشه انسانهای مختلف است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: نگاه به انسان در حوزه علوم انسانی در دانشگاههای کشور ما یک نگاه غربی است و باید نگاه اسلامی را در خصوص انسان در دانشگاههای خود پیدا کنیم.
زیباکلام در پایان خاطرنشان کرد: من معتقدم کرسیهای آزاد اندیشی را باید به صورت مفهومی ادامه دهیم و نباید امثال اساتیدی چون بهشتیها و مردیها از دانشگاهها اخراج شوند
در پی پایان انتخاباتِ پارلمانی عراق و پیروزی جناح سکولارهای شیعۀ آن کشور، منابع آگاه خبری از ابراز نارضایتیِ برخی سیاستمداران شیعۀ عراق نسبت به مداخلات جمهوری اسلامی در انتخابات آن کشور خبر دادند.
به گزارش این منبع خبریِ مطلع، نارضایتی عراقی ها که طی روزهای اخیر در جریان دیدار با یکی از مقامات بلند پایه ایران مطرح شده و همزمان با ابراز گلایه و ناخرسندی شدید از "نحوه و نتیجه دخالت سپاه پاسداران و دولت ایران در انتخابات عراق"، به برگزاری و روند انتخابات ریاست جمهوری دهم در ایران نیز اشاره و انتقاد شده است.
گزارش مزبور همچنین می افزاید مقام عراقیِ فوق، پیرامونِ نتایج دخالت دولت ایران در انتخابات اخیرِ عراق تاکید کرده است: "دولت شیعی شما و نتایج انتخابات ایران، پدر شیعیان را در این انتخابات در آورد."
منبع خبری جرس دخالت های آشکار نیروهای برون مرزی سپاه پاسداران (نیروی قدس) در انتخابات عراق را نیز مورد اشاره قرار داده و خاطرنشان می کند: "اعضای نیروی قدسِ مستقر در عراق، پیرامون این انتخابات برای هر عراقی مبالغ هنگفتی هزینه کرده بود."
این گزارش همچنین خاطرنشان ساخت آیت الله سیستانی، مرجع تقلید بلندپایه شیعۀ عراق، درحالیکه طی سفر اخیر وزیر خارجه دولت دهم به عراق، از دیدار با وی خودداری کرده بود، طی روزهای اخیر با یکی از چهره های روحانیِ جریانِ اصلاحات، دیدار و گفتگو داشته است.
لازم به ذکر است در انتخابات عراق که جمعه ۲۶ مارس (۶ فروردین) نتایج آن اعلام گردید، «ائتلاف العراقیه» به رهبری ایاد علاوی، نخست وزیر پیشین آن کشور، موفق شد «ائتلاف دولت قانون» به رهبری نوری المالکی نخست وزیر کنونی و چهره نزدیک به جمهوری اسلامی را با فاصلۀ دو کرسی شکست دهد.
ائتلاف العراقیه، متشکل از سنیها و شیعیان سکولار و برخی از شخصیتهای سیاسیِ مخالفِ دولت ایران می باشد.
پیش از این برخی مقامات عراقی نسبت به دخالت های مکرر و آشکار اعضای سپاه قدس در آن کشور هشدار داده و ابراز نارضایتی کرده بودند.
روزنامه گاردین چاپ لندن، اواخر سال میلادی گذشته، از قول منابع آگاه و یک گروگانِ تازه آزادشدۀ بریتانیایی، از حضور و دخالت نیروهای سپاه پاسداران در جریان عملیاتی گروگان گیری در عراق خبر داده بود.
منبع: جرس
بیماری ریوی مهدی محمودیان روزنامه نگار زندانی بر اثر فشارها و شکنجه های داخل زندان وخیم شده و مسئولان زندان هنوز او را تحت درمان قرار نداده اند.
به گزارش خبرنگار کلمه، مادر مهدی محودیان اعلام کرد : چند روز پیش برای شکایت از مسئولان زندان پیش مسئولان قضایی رفتم اما آنها من و فرزندم را درغگو خطاب کردند و هرگونه مشکلی را تکذیب کردند.
این در حالی است که در تماس مهدی محمودیان با منزل او با گلایه از شرایط خود گفته است که هیچ درمانی روی او صورت نگرفته و به گفته پزشک عمومی زندان به علت عفونت، یکی از ریه هایش در حال از کار افتادن است.
محمودیان تصمیم گرفته در صورت ادامه بی توجهی مسئولین زندان به سلامت زندانی ها از سه شنبه به اعتصاب غذای نامحدود دست بزند و این موضوع نگرانی های خانواده او را بیشتر کرده است .
محمودیان بیش از ۷ ماه است که در زندان اوین به سر می برد . اتهام او افشاگری درباره بازداشتگاه کهریزک است.
او نخستین کسی بود که دو سال قبل درباره اعمال روش های غیرانسانی و غیرقانونی با با متهمان در این بازداشتگاه، اطلاع رسانی کرد.
بهمن دارالشفایی: اواسط فروردین سال ۱۳۷۹، کمتر از دو ماه بعد از پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس ششم و سه هفته بعد از ترور سعید حجاریان، هفده نفر از روشنفکران و چهره های سیاسی ایرانی که شخصیت های اصلاح طلب هم در بین آنها حضور داشتند به برلین رفتند تا در کنفرانسی درباره وضعیت آینده ایران شرکت کنند.
این هفده نفر عبارت بودند از: علی افشاری (فعال دانشجویی)، چنگیز پهلوان (نویسنده و روزنامه نگار)، حمیدرضا جلایی پور (روزنامه نگار که بعدا عضو حزب مشارکت شد)، محمود دولت آبادی (نویسنده)، فریبرز رئیس دانا (اقتصاددان)، منیرو روانی پور (نویسنده)، محمدعلی سپانلو (نویسنده)، عزت الله سحابی (فعال سیاسی)، شهلا شرکت (روزنامه نگار)، علیرضا علوی تبار(فعال سیاسی اصلاح طلب)، مهرانگیز کار (حقوقدان)، جمیله کدیور (منتخب مردم تهران در مجلس ششم)، کاظم کردوانی (پژوهشگر و عضو کانون نویسندگان)، اکبر گنجی (روزنامه نگار)، شهلا لاهیجی (ناشر)، خدیجه مقدم (فعال زنان و محیط زیست)، حسن یوسفی اشکوری (پژوهشگر دینی).
کنفرانس برلین را بنیاد هاینریش بل و با حمایت حزب سبزهای آلمان که در آن زمان عضو ائتلاف حاکم در این کشور بود، برگزار می کرد. این کنفرانس اولین مواجهه اصلاح طلبان با نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور بود. دو گروهی که در سال های دهه ۶۰ عموما در جبهه مقابل هم قرار داشتند و در آن دوره گروهی خودی شدند و گروهی غیرخودی و مجبور به ترک ایران.
بهمن نیرومند، از برگزارکنندگان اصلی کنفرانس برلین، می گوید ارزیابی او و برگزارکنندگان کنفرانس این بود که برای موفقیت اصلاحات در ایران، دیوار ضخیم بی اعتمادی بین نیروهایی که در دهه شصت تبدیل به نیروهای خودی و غیرخودی شده بودند، برداشته شود.
آقای نیرومند تاکید می کند گفتگویی که بین نیروهای اصلاح طلب و نیروهای ملی، چپ و سکولار در کنفرانس برلین برقرار شد، جنبه سمبلیک داشت، زیرا این گفتگو می بایست در خود ایران انجام می شد.
حسن یوسفی اشکوری ، پژوهشگر دینی و از شرکت کنندگان در این اجلاس هم درباره ترکیب سخنرانان و شرکت کنندگان می گوید: "برای اولین بار کسانی در کنفرانس برلین در کنار هم نشستند که حتی در داخل کشور هم هیچ گاه در کنار هم ننشسته بودند و شاید حتی حاضر هم نبودند که در یک کنفرانس کنار هم بنشینند."
آقای اشکوری می گوید در این کنفرانس هم گفتگوهایی بین جناح های متفاوت و دگراندیش که در داخل کشور بودند، در خارج از کشور صورت گرفت و هم عملا گفتگوها و ارتباط هایی بین دو پاره ایرانیان داخل کشور و خارج کشور انجام شد.
جنجال ها و بر هم خوردن جلسات
اما کنفرانس دقیقا آنطور که برگزارکنندگان و شرکت کنندگان در آن انتظار داشتند پیش نرفت. گروهی از مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی که اصلاح طلبان را نیز جزئی از نظام حاکم بر ایران و شریک در عملکردهای آن می دانستند، در چند نوبت سعی کردند جلسه را به هم بزنند که در یک مورد موفق شدند.
در جلسه پرسش و پاسخ هم عده ای با سوال های تند از مهمانان از ایران آمده استقبال کردند.
از جمله از اکبر گنجی خواسته شد به خاطر نقشش در وزارت اطلاعات و همین طور کشتارهای سال ۶۷ عذرخواهی کند و آقای گنجی این اتهامات را رد کرد و گفت: "اگر کسی هر گونه مدرکی داشت، بنده عذرخواهی می کنم و بالاتر از آن مجازات هم باید بشوم."
دریچه ای جدید به داخل ایران
اما هدف اصلی کنفرانس، یعنی برقراری ارتباط بین اصلاح طلبان اپوزیسیون داخل ایران با اپوزیسیون خارج ایران هم تا حدود زیادی چه در سالن کنفرانس و چه در دیدارهای خصوصی حاشیه آن محقق شد.
بهمن نیرومند می گوید: "من فکر می کنم برای اولین بار این امکان پیدا شد که در گفتگوهایی که انجام گرفت بین نیروهای چپ و سکولار با اصلاح طلبان، رابطه جدیدی برقرار شد. کنفرانس برلین سرآغاز دید نوینی در اپوزیسیون خارج از کشور بود نسبت به آنچه در ایران می گذرد. اطلاع اپوزیسیون خارج از کشور نسبت به رویدادهایی که در آن سال های بعد از انتخابات دوم خرداد در ایران در جریان بود، بسیار بسیار ناچیز بود."
شنیدن سخنانی از قبیل آنچه حسن یوسفی اشکوری گفت برای بسیاری از ایرانیانی که سالها بیرون از کشور زندگی کرده بودند، عجیب بود.
آقای اشکوری که از روحانیون نواندیش محسوب می شود، در سخنرانی خود در کنفرانس برلین از جادوانه نبودن احکام اسلامی گفت و حجاب اجباری و حتی نفس واجب بودن پوشش را زیر سوال برد. او گفت "من معتقدم که مسئله حجاب یک مقوله تغییرپذیر است. پوشش یک عرف است و یک فرهنگ مربوط به زمان و مکان خاص. حکم قطعی در این زمینه وجود ندارد، باید دید پیامد باحجابی و بی حجابی چیست."
او در سخنرانی اش درباره اجباری بودن حجاب گفت: "حالا اصلا تغییرپذیری حکم به کنار. فرض کنیم این حکم قطعی است. در هر صورت این یک حکم شخصی است. هر کس دلش خواست رعایت می کند و هر کس نخواست، نمی کند. اجباری بودن حجاب مبنای دینی ندارد."
البته خود آقای اشکوری می گوید تندتر از این حرف ها را داخل ایران هم می گفته و اساسا او در خارج از ایران تا حدی رعایت می کند و سعی می کند حرفهای تندش را در داخل ایران بزند.
نمایش تلویزونی؛ بالا گرفتن جنجال
جنجال اصلی بر سر کنفرانس برلین یک هفته بعد از تمام شدن آن شروع شد. شبی که تلویزیون سراسری جمهوری اسلامی در پربیننده ترین ساعت، بخش هایی از سخنان شرکت کنندگان و صحنه لخت شدن یکی از معترضان را، البته به صورت دستکاری شده، پخش کرد و کل کنفرانس را یکی دیگر از توطئه های غربی ها علیه نظام جمهوری اسلامی دانست.
ماجرا به سرعت بالا گرفت. آیت الله خامنه ای، رهبر ایران این کنفرانس را توطئه آلمان ها و اکبر هاشمی رفسنجانی، خطیب جمعه تهران، آن را در راستای همه توطئه های آمریکا از حمله نظامی طبس به این سو خواندند. کفن پوش ها در قم و شهرهای دیگر به راه افتادند و روحانیان طرفدار حکومت حکم ارتداد شرکت کنندگان را صادر کردند. ماجرا به یکی از گسترده ترین بحران های سیاسی بعد از پیروزی محمد خاتمی تبدیل شد.
دو نفر از شرکت کنندگان، کاظم کردوانی و چنگیز پهلوان، به ایران بازنگشتند و بقیه هم بعد از بازگشت به ایران به دادگاه احضار شدند. با وجود جنجال گسترده ای که در پی برگزاری این کنفرانس بر پا شد، حدود نیمی از شرکت کنندگان هرگز بازداشت نشدند و در دادگاه هم حکم های سبک و جریمه نقدی برای آنها صادر شد. پرونده بقیه هم، جز دو نفر، با بازداشت های کوتاه مدت و بعدتر با حکم های نسبتا سبک بسته شد.
اما دو نفر برای شرکت در این کنفرانس و حرف هایی که در آن زدند، هزینه زیادی پرداختند: حسن یوسفی اشکوری و اکبر گنجی.
آقای اشکوری در دادگاه اولی که برای بررسی این اتهام برگزار شد به اعدام محکوم شد. دلیل صدور این حکم صحبت های او درباره احکام اسلام، از جمله حکم حجاب اعلام شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۵ سال زندان تبدیل شد.
آقای اشکوری برای شرکت در کنفرانس برلین یک بار دیگر هم محاکمه شد که این بار به ۲ سال زندان محکوم شود تا مجازاتش مجموعا ۷ سال حبس باشد. او چهار سال و نیم در زندان ماند و بعد آزاد شد.
اکبر گنجی هم در دادگاه اولیه به ریاست سعید مرتضوی و به اتهام شرکت در کنفرانس برلین و چندین اتهام دیگر محاکمه شد و به ده سال حبس و ۵ سال تبعید محکوم شد. دو سال بعد دادگاه تجدیدنظر حکم آقای گنجی را به ۶ سال حبس کاهش داد. اما با اعتراض دادستانی تهران این حکم دوباره بررسی شد و مجددا به ۶ سال حبس افزایش یافت. اکبر گنجی ۶ سال تمام در زندان ماند.
برخورد با متهمان کنفرانس برلین باعث شد اصلاح طلبان برای برقراری ارتباط با نیروهای اپوزیسیون با احتیاط بیشتری عمل کنند.
اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر و پا گرفتن جنبش اعتراضی جدید در ایران، بسیاری از آن ملاحظه های قدیم کنار گذاشته شده اند و افرادی که حتی تا قبل از انتخابات حاضر نبودند در یک سالن سخنرانی کنند، الان پشت یک میز کنار هم می نشینند.
منبع: بی بی سی فارسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر