-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

Latest News from Iran Green Voice for 04/13/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



پیش از آنکه جنبش آزادی خواهانه و استقلال طلبانه ملت ایران در مخالفت با رژیم پادشاهی وارد فاز انقلاب شود، مهمترین خواسته مخالفان احترام به قانونی اساسی مشروطیت و تز "سلطنت به جای حکومت بود". حتی امام خمینی هم قبل از آنکه بر نامشروع بودن حکومت شاه در سال های پس از ۴۲ تاکید کند، پیش از آن نامه ای به شاه نوشته و تلویحاً بر همین خواسته تاکید کرده بود. خواسته ای که در تمام سال های پس از خرداد ۴۲ نیز اگر از سوی شاه مورد پذیرش قرار می گرفت زمینه های به وجود آمدن انقلاب را در ایران به احتمال زیاد کاهش می داد. اما سال ها طول کشید تا شاه ایران به تلویزیون بیاد و به مردم بگوید که صدای انقلاب ملت ایران را شنیده است. در حقیقت او می خواست به این حقیقت اعتراف کند که به قانون اساسی مشروطیت خیانت کرده است و دوباره قصد دارد به قانون باز گردد. اعترافی که دیگر آن قدر دیر بود جز سرگونی سلطنت و جایگزینی حکومت بدیلی برای آن تصور نمی شد.

امروز هم سی سال پس از پیروزی انقلاب مردم ایران اگر نگوییم در شرایطی کاملاً مشابه قبل اما می توانیم بگوییم در شرایطی همسان گذشته قرار گرفته اند. قانون اساسی توسط منصوبان رهبری در پست های مختلف به طرز بارزی ناچیز انگاشته می شود، منصوبانی که رهبری را فوق قانون تصویر می کنند. مهمترین نهاد تصمیم گیری در مورد شخص اول مملکت، یعنی مجلس خبرگان، عملا منصوب همان کسی است که قرار است بر عملکردش نظارت کند. اگر هم در داخل آن نهاد کسی همچون آیت الله دستغیب ساز مخالفت و اعتراض بزند با واکنش آن عده ای مواجه می شود که جیره و مواجبشان از دفتر رهبری می رسد. قانون اساسی و فصول مربوط به حقوق ملت و وظایف مسئولان انگاری فصولی تزئینی برای پر و پیمان کردن قانون اساسی هستند و به گونه ای تفسیر می شوند که هر کس نداند و این شیوه حکومت داری را ببیند می تواند به بازآفرینی حکومت خلفای عباسی بپردازد.

در عین حال شخص رهبر هرگز تا این حد بی محابا خود را بالاتر از قانون نداسته است که برعکس، حتی تاکید هم داشته که او هم مطابق قانون وظایفی دارد و باید به آنها عمل کند. با این وجود اما، تاکنون سخنی از رهبری در مخالفت با کسانی که او را اینگونه تقدیس می کنند و ایشان را نماینده ای از خدا می دانند که توسط خبرگان کشف شده است شنیده نشده است. آیت الله خامنه ای حتی آیت الله مصباح یزدی را که در تفسیر آرا و نظرات امام خمینی و بستن اتهام دروغ و ریا به رهبری انقلاب معروف است، مورد تمجید قرار می دهد و در قیاسی مع الفارق این روحانی فرصت طلب را "مطهری زمان" می خواند. از یاد نبریم که مصباح یزدی اعتقاد دارد که در اسلام جمهوری وجود ندارد و ولی فقیه منصوب خدا و کشف شده توسط خبرگان است. از او به عنوان تئوریسین خشونت و مراد فکری محمود احمدی نژاد یاد می شود.

فارغ از وظایفی که رهبری در قانون اساسی دارد و در گیر و دار تفاسیر جناحی هرگز اجازه سئوال و پرسش در مورد آن داده نشده است، اصول دیگری از قانون هم هستند که نه توسط دولت رعایت می شوند و نه رهبری تاکیدی بر عمل به آنها دارد. فصل مربوط به حقوق ملت اصلی ترین این اصول را تشکیل می دهد. اصل ۱۶۸ قانون اساسی در مورد رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی در دادگاههای علنی با حضور هیات منصفه از جمله اصول بدون ابهامی است که با این صراحت در قانون آمده است و دادگاه های قوه قضائیه منصوب رهبری به هیچ انگاشته می شود. اجازه برگزاری تجمعات آزاد بدون حمل سلاح که بازهم در قانون اساسی مورد تاکید قرار گرفته است توسط دولت داده نمی شود و هر بار با بهانه ای واهی جلوی این حق قانونی معترضان گرفته می شود.

این نوع نگاه به قانون اساسی و شیوه برخورد با قانون از جمله مهمترین دلایلی است که میرحسین موسوی را بر آن می دارد از اجرای بدون تنازل قانون اساسی بگوید و آنرا به عنوان یک خواسته به حق مردم و جنبش سبز بارها و بارها مطرح نماید. در قانون اساسی، هیچ اصلی به صورت ماهوی برتر از اصل دیگر نیست و نمی توان گفت که قانون اساسی تاجایی مورد قبول است که با منویات "آقا" مخالف نباشد. امری که منصوبان تندروی رهبری در شورای نگهبان و نهادهای مذهبی دلیلی بر کتمان کردن آن نمی بینند.

جنبش سبز اگر از قانون اساسی می گوید و اجرای تمام اصول آن را می خواهد از این روست که اعتقاد دارد این تفاسیر من در آوردی نه برای حفظ دین که برای حفظ قدرت است؛ وگرنه کیست که نداد امام اول شیعیان برای حفظ دین و وحدت مسلمین ۲۵ سال سکوت کرد و حکومت نخواست و تا مردم به سراغش نرفتند و از او برای امامت امت تقاضا نکردند بر صندلی پیامبر ننشست. حال امروز چه شده است که آقایان بی پروایانه رضایت مردم را برای ادامه رهبری شرط نمی دانند و قانون اساسی و اصول متعدد آنرا تفسیری از حکومت اسلامی مورد علاقه خود می دانند؟ این پرسشی است که حداقل رهبری که به زبان بر قانون اساسی تاکید دارد باید پاسخ دهد و تکلیف خود را با کسانی که منصوب وی هستند و اینگونه از التزام به قانون سر باز می زنند روشن سازد. آخرین شاه ایران روزی که شعار «مرگ بر شاه» همه ایران را گرفته بود، فرق سلطنت و حکومت را فهمید، اما دیر شده بود. آن دیکتاتور بیمار حتی پذیرفت که در چارچوب قانون اساسی حرکت کند، اما دیگر خیلی دیر شده بود.


 


جمعی از حامیان جنبش سبز در تلاش برای شناسایی و معرفی افراد گمنامی هستند که در جریان حوادث پس از انتخابات بازداشت و همچنان بدون آنکه خبری از آنها باشد در زندان بسر می برند.

به گزارش کلمه همانطور که دکتر رهنورد در آخرین نوشته خود تاکید کرد:”زندانیان گمنام و بی نام و نشان بدنه ملت هستند. آنها نه خاکریز اولند و نه سنگری که فتح آن موجب خوشحالی شده باشد و نه سنگری که سیاسیون پشت آن پنهان شده باشند. خواسته آنها مشتی از خروارها مطالبات مردم اند.”

در تعطیلات نوروز و هنگام آغاز سال نو نیزانتشار نامه ای از سوی جمعی از زندانیان گمنام بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات توجه رسانه ها را به خود جلب کرد.

جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که نام هایی ناشناخته و یا کمتر شناخته شده برای مردم و رسانه ها هستند ،هم زمان با نوروز نامه ای نوشته و در آن پرسیدند :” چرا قاچاقچیان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟”

این زندانیان سیاسی در نامه خود نوشته اند که رسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات بازداشت شده بودیم.

در همین راستا بسیاری از سایت های خبری اقدام به جمع آوری اسامی و اطلاعات موثق از افراد گمنام بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات کردند.از جمله سایت ندای سبز آزادی لیست ۳۵۰ نفره ای از این افراد را منتشر کرد.

در روزهای اخیر برخی از حامیان جنبش سبز طی فراخوانی خواستار وبلاگ نویسی در مورد افراد گمنام بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات شده اند.

در این فراخوان وبلاگی آمده است:

بیایید تا شروع کنیم. زندانیان گمنام را از تنهایی سلولهای سرد و تلخ زندان‌ها بیرون بیاوریم. همراه‌ شان باشیم و تحمل سوزترین روزهای زندگی‌شان را همراه باشیم.

معرفی و حمایت از زندانیان گمنام کمترین کاری است که می توانیم انجام دهیم. این کمترین کاری است که هر وبلاگ نویس می تواند به هر نحوی انجام دهد. بیایید هر کدام به عنوان یک وبلاگ‌نویس دست کم در یک مطلب به شرح کامل یک زندانی بی‌نام و نشان و یا حمایت نشده بپردازیم.

بیایید هر کدام برادری و خواهری‌مان را به آن عزیزی که در زندان تنها مانده ثابت کنیم. بیایید ثابت کنیم که آن‌ها تنها نیستند و ما به یادشان هستیم. بیایید تا نشان بدهیم که ماه‌ها و سال‌های حبس آن‌ها بیهوده در زندان نمی‌گذرد و این بیرون کسانی هستند که می‌توانند کمک کنند و تحمل این بار سخت را برای‌شان اندکی کم‌تر کنند.

شاید از این رهگذر بشود کمک‌های بیش‌تری به آنان کرد. ده نفر هم این‌کار را کنیم، دست کم ده زندانی را معرفی کرده‌ایم از خیل این زندانیان، بیاید برای یک بار هم که شده زیور نام عزیزی را زینت وبلاگ‌‌های‌مان کنیم که در عین آشنایی نمی‌شناسیمش. شاید این‌گونه کم‌تر شرمنده باشیم که آن‌ها در زندان‌اند و ما این بیرون به تماشای هیچ ایستاده‌ایم.

بیایید تا بگوییم اگر جنبش سبزی هستیم هنوز ایستاده‌ایم و از هم‌قطاران‌مان دفاع می‌کنیم، اگر دغدغه‌مان حقوق بشر است برای‌مان زندانیان هیچ فرقی ندارند و به خود این زحمت کوچک را می‌دهیم که از عزیزی که نمی‌شناسیم قلم بزنیم، بیایید ثابت کنیم که فقط با زندانی شدن نام‌داران مشکل نداریم با زندانی شدن هر شخصی به خاطر اندیشه عقیده‌اش مخالفیم.

در کنار این فراخوان وبلاگی صفحه ای با عنوان اسرای گمنام برای معرفی افراد بی نام و نشان در بند در صفحات شبکه های اجتماعی همچون فیس بوک ایجاد شده است.تا هر شهروند ایرانی و حامی جنبش سبز امکان معرفی افراد گمنام دربند با مشخصات کامل آنها را داشته باشد.تا در این راستا امکان پیگیری و کمک به این افراد فراهم شود.


 


دکتر وحید احمد فخرالدین وکیل پایه یک دادگستری، استاد دانشگاه و فعال حقوق بشر از دیگر قربانیان سناریو دستگاه امنیتی خاصه فعالان حقوق بشر در وضعیت نامعلومی بسر می برد.

بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، با گذشت بیش از 40 روز از بازداشت دکتر وحید احمد فخرالدین از همکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از محل بازداشت و وضعیت سلامتی ایشان اطلاعی در دست نیست و نگرانی از وضعیت نامعلوم وی همچنان ادامه دارد.

دکتر وحید احمد فخرالدین وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق بشر در 13 اسفند ماه در شهر اهواز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.

بنابرگفته آشنایان این وکیل در بند، نامبرده جهت تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه فردا از دادسرای داخل زندان اوین به دادگاه انقلاب منتقل خواهد شد.

 


 


آخرین اخبار از وضعیت محمد یوسفی دانشجوی فعال دانشجویی که از ۱۶ آذر سال گذشته در بازداشت به سر می برد، حاکی از آن است که درخواست های متعدد وی و خانواده اش برای تبدیل قرار بازداشت موقت و یا مرخصی او، با مخالفت قاضی صلواتی مواجه شده است. بنابر اخبار رسیده به کمپین بین المللی حقوق بشر خانواده محمد یوسفی که هم اکنون در بند ۳۵۰ اوین زندانی است، روز دوشنبه جهت ملاقات با قاضی صلواتی، رییس شعبه ۱۵، به دادگاه انقلاب مراجعه کردند اجازه گفتگو و دیدار با وی را نیافتند. چندی پیش دادگاه محمد یوسفی را به ۴ سال حبس تعزیری محکوم کرد که این حکم هنوز به وکیل وی ابلاغ نشده است. اتهام این فعال دانشجویی «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» عنوان شده است. و پرونده وی نیز هنوز به دادگاه تجدید نظر ارسال نشده است.

محمد یوسفی، روز شانزدهم آذر سال گذشته در حالی که قصد ورود به دانشگاه را داشت در نگهبانی خیابان رشت دانشگاه امیرکبیر توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد و به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در نزدیکی دانشگاه انتقال یافت. وی همان شب به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و مدتی را تحت فشار شدید و بازجویی های مداوم بازجویان وزارت اطلاعات گذراند.

یک منبع آگاه در خصوص روند بازداشت، اتهامات و همچنین شرایط محمد یوسفی در دوران بازداشت به کمپین گفت:« در این مدت بازجویان وی را تهدید کرده بودند که اگر با آنها همکاری نکند و به آنچه می خواهند اعتراف نکند خانواده ی وی را تحت فشار قرار خواهند داد. در این مدت به وی القا شده بود که خواهر وی نیز در بازداشت است و در اتاق مجاور بازجویی می شود. ابتدا اتهامات محمد یوسفی تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور عنوان شده بود که در دادگاه از اتهام تبلیغ علیه نظام تبرئه و به اتهام اجتماع و تبانی به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد. او در بازجویی ها و نیز در جلسه دادگاه به اتهام دوستی با مجید توکلی تحت فشار بوده است و در دادگاه قاضی صلواتی به دلیل همین دوستی وی را مواخذه کرده و از مجید توکلی با عنوان “مجید خانم” یاد کرده است.»

توکلی و محمد یوسفی هر دو دانشجوی مهندسی کشتی سازی پلی تکنیک بوده و در بندرعباس در حال گذراندن برخی دروس عملی بوده اند. این دو دانشجو در خوایگاه دانشگاه امیرکبیر در بندرعباس هم خوابگاهی بوده اند. دانشجویان دانشکده ی کشتی سازی دانشگاه امیرکبیر ۱ سال از ۴ سال تحصیل خود را در بندرعباس می گذرانند. محمد یوسفی هم اینک در بند ۳۵۰ اوین به سر می برد. وی دوران بازداشت خود را در بند ۲۰۹ ، قرنطینه اندرزگاه ۷ و بند ۳۵۰ زندان اوین سپری کرده است. همچنین وی پیش از انتقال دکتر ملکی از بند ۳۵۰ (چند روز قبل از آزادی ایشان) همراه دکتر ملکی بوده و در کارهای شخصی ایشان به وی کمک می کرده است. بسیاری از دوستان هم بندی وی آزاد شده و یا به مرخصی رفته اند. با توجه به آزادی دو نفر از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ در یکی دو روز گذشته که در شعبه ۱۵ به اتهامات ایشان رسیدگی شده و به حبس هم محکوم شده اند، خانواده و دوستان محمد یوسفی امیدوارند که با مرخصی این دانشجو موافقت شود.

این منبع آگاه همچنین به کمپین گفت محمد یوسفی به بیماری آسم مبتلا بوده و در بند ۳۵۰ هم از این بیماری رنج می برد اما وضعیت جسمی وی مساعد است. او پس از صدور حکم سنگین و غیرعادلانه ۴ سال حبس تعزیری از نظر روحی شرایط مساعدی نداشته است اما به تدریج و با تلاش دوستان و دانشجویان هم بند وضعیت بهتری پیدا کرده بود. در روزهای عید، با آزاد شدن و یا به مرخصی رفتن بسیاری از دوستانش و نیز با توجه به طولانی شدن زمان بازداشتش و نیز نگرانی های خانواده و به خصوص مادر ایشان وی شرایط روحی چندان خوبی نداشت. با این حال خانواده ی وی پس از آخرین ملاقات با او در روزهای اخیر شرایط روحی وی را خوب توصیف کردند.

 


 


برخی منابع به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که اداره اطلاعات استان مازندران در چند روز اخیر به شدت دکتر علی اکبر سروش را تحت شکنجه قرار داده تا این عضو ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی در مازندران مجبور به اعتراف علیه خود شود. به گفته نزدیکان دکتر علی اکبر سروش حال وی بسیار نامساعد است و در تا کنون در سلول انفرادی تحت شرایط بسیار بد نگهداری می شود ولی وی تا کنون زیر بار فشار برای اعتراف ساختگی مقاومت کرده است.

پس از برگزاری سناریوی اعتراف گیری در دادگاه های نمایشی که به دنبال دستگیری های گسترده پس از انتخابات انجام شد، به نظر می‌رسد دامنه انجام اقدامات مشابه به شهرستان ها کشیده شد. منابع مختلف به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در صددند تا از فعالین سیاسی شمال کشور اعتراف بگیرند.
همچنین یک مقام مسئول در دانشگاه علوم و فنون بابل که خواست نامش فاش نشود اعلام کرد که به دستور وزارت اطلاعات دکتر علی اکبر سروش از دانشگاه علوم و فنون بابل اخراج شد و از تدریس وی در دانشگاه علوم و فنون بابل در این ترم ممانعت به عمل آمد .گفتنی است دکتر علی اکبر سروش استاد تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و فنون بابل است که حدود ۲۵ روز پیش پس از مراجعه به دادستانی بابل توسط نیروهای وزارت اطلاعات به اتهام نامشخص دستگیر شد و به زندان اداره اطلاعات ساری (شهید کچوئی) منتقل شد و تاکنون خانواده و وکیل اوئ موفق به دیدار وی نشدند.

دکتر علی اکبر سروش عضو ستاد میر حسین موسوی در شهرستان بابل و رئیس ستاد دکتر معین- کاندیدای اصلاح طلب- در مازندران در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ و رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان بابل در دوران اصلاحات و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و فنون بابل بود.

 


 


این نوشتار مدعی است که جریانات فکری ایران اعم از سکولار ،چپ و مذهبی قبل از انقلاب از ویژگی های آرمان گرایی ،کل گرایی و انسان شناسی ایده آل برخوردار بودند که این سه ویژگی نه به دموکراسی بلکه به رهایی بخشی ختم می شود.
-بعد از انقلاب جریان های فکری ایرانی با سه ویژگی انتزاع گرایی فلسفی،کل گرایی و فلسفه عقلی در شناخت در صدد نقد گذشته بر آمدند که این سه ویژگی نیز به دموکراسی ختم نمی شود ولی به اندیشیدن فلسفی د جامعه یاری رسانده است.اما لازم است که جریان های فکری ایرانی به سه ویژگی واقع گرایی ،مصداق گرایی یا خاص گرایی و نهادگرایی روی آورند.
جنبش سبز می تواند بستر مناسبی برای جریان های مزبور باشد.در این نوشتار عمده نقد متوجه روشنفکران مسلمان است.
کل توهم است و انتزاع گرایی ذهنی است و آرمان گرایی لازم اما ناکافی است.سالهاست که چنین باوری دارم اگر چه سالها بود که چنین باوری نداشتم. رضا داوری فلسفه را فقط ورزش فکری می داند که می تواند توانایی اندیشیدن را بالا ببرد. او در سال 1358 ه ش در این مورد بحث مفصلی دارد. اما اگر فلسفه جای جامعه شناسی و تاریخ را بگیرد چندان مطلوب نیست. همچنانکه اگر شریعت جای ایمان را بگیرد ایمان مسخ می شود. شریعت راه رفتن است و ایمان ردایی است که به باور بستگی دارد. پس مشکل انقلاب اسلامی این نبود که فلسفه و فیلسوف نداشت. همچنانکه فلسفه و فیلسوف و عقلانیت فلسفی جریان اصلاحات و اصلاح طلبی را نجات نداد. بلکه اصلاح طلبی را وارد بحث ها ،ایده ها و ادعاهای انتزاعی کلی کرد که نوعی آرمان گرایی ذهنی را باعث شد. اندیشه فلسفی با داشتن فکر راهبردی متفاوت است. فلسفه دموکراسی با لوازم و اسباب دموکراسی فرق دارد. جامعه روشنفکری به دومی بی توجه بوده است.
فلسفه قدرت نیز با جامعه شناسی قدرت متفاوت است. اولی نوعی نگرش فلسفی به قدرت است اما جامعه شناسی قدرت توجه به نیروها و جریانات قدرتمند در جامعه اند که بر یکدیگر اثر می گذارند و نه فقط بر اساس ایده و ایدوولوژی بلکه بر مبنای منافع و موقعیت عمل می کتند.
فلسفه سیاسی و فلسفه قدرت در جامعه با تلاش حسین بشیریه به جامعه شناسی قدرت نزدیک شد. اما حلقه کیان و به خصوص حجاریان در نوسان جامعه شناسی قدرت و فلسفه سیاسی نتوانست به جامعه شناسی قدرت در ایران نزدیک شود. در نتیجه سخنان زیبا و اعمال نصف و نیمه نه چندان دلربا به نام رهبری جریان اصلاحات به وجود آمد که اصلاح طلبی را ناکام کرد.
اما تلاش حسین بشیریه ناتمام بود. چون بشیریه در آموزش الفبایی جامعه شناسی قدرت گام برداشت اما این آموزش به آموزه اینجایی یا ایرانی تبدیل نشد. حسین بشیریه عنصری آکادمیکی بود اما وی به دلیل مرزبندی ایدئولوژیک با مذهب نتوانست جای مذهب و منافع را در جامعه شناسی قدرت به خوبی تبیین کند در نتیجه به تقسیم بندی های متفاوت اجتماعی-طبقاتی پرداخت. ملاک هایی که گاهی متعارض بودند و در تقسیم بندی اصلاح طلبان جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی ری شهری را در کنار جنبش مسلمانان مبارز دکتر پیمان قرار می داد. با این اوصاف بشیریه در آموزش سیاست در ایران گام مهمی برداشت که باید به آن ارج نهاد.
اما حلقه کیان که میان فلسفه تحلیلی و گرایش آنگلوساکسونی و جامعه شناسی قدرت سیاسی بشیریه در نوسان بودند توانستند در پیشبرد اصلاحات از این دیدگاهها یاری بگیرند اما در میانه راه از ادامه مسیر بازماندند. آنها در ساده ترین فرق حکومت ها دچار تعارض شدند. چرا که ملاک لیبرالی باعث شد که اصلاح طلبان مشارکتی و حلقه کیان با ساده سازی، جامعه پیشرفته بلوک شرق که نیازمند دموکراسی بود را با جامعه ایران یکسان فرض کنند و فرق جامعه توده وار سنتی و مدرن را به خوبی درک نکنند و منافع این جریانکه با موقعیت در حکومت بودن پیوند خورده بود مزید برعلت شد تا از این طرق ناکامی اصلاحات دوره خاتمی رقم بخورد. روشنفکری مسلمان با گرایش دینی و حتی روشنفکرن عرفی با باور فلسفی در نهایت نتوانستند از انتزاع گرایی به واقعیت ،از فلسفه به جامعه و از جامعه شناسی عام به جامعه شناسی خاص(ایران) پل بزنند.
اما انتزاع گرایی همه مشکل ایران نبود.انتزاع فلسفی با گرایش تحلیلی پاسخ به آرمان گرایی قبل از انقلاب بود که روشنفکران ایرانی در دل شیفته آن بودند و اندیشه شان در بند چنین شیفتگی بود. این شیفتگی آنگونه بود که جان در کف می گذاشتند و به قول شاملو آذرخش می شدند و خانه را روشن می کردند و در برابر تندر می ایستادند و می رفتند اما باز تندر می آمد و آذرخش کم می آورد. مشعل راه می شدند اما نقشه راه در دستشان نبود. فلسفه بعد انقلاب قرار بود ک نقشه راه شود که البته خود راه را گم کرد. جامعه شناسی قدرت بشیریه نویدی بود که باز به نتیجه مطلوب نرسید. آرمان گرایی روشنفکران مذهبی جریانی که در خانواده روشنفکران ایرانی و در گرایش مسلمان آن جای می گیرد از بازرگان تا شریعتی و طالقانی با تاکید بر اینجایی کردن اندیشه و عمل، در کل گرایی خود گرفتار شد. آزادی امری کلی است اما آزادی و دموکراسی و آزادی و جامعه مدنی امری جزیی معین و مشخص است. آرمان گرایی روشنفکران مذهبی مانند انتزاع گرایی روشنفکران دینی اسیر مشکلات خاص خود شد. روشنفکران مسلمان آرمان گرا،کل گرا و در انسان شناسی به شدت به اراده و آگاهی اصلت دادند.همان گونه که روشنفکران دینی مسلمان انتزاع گرا و خاص گرا بودند و در انسان شناسی فقط به عامل اندیشیدن فلسفی توجه داشتند.
روشنفکران مذهبی در موقعیت قدرت نبودند و در موقعیت کاربردی کردن باورهای خود قرار نداشتند. این روشنفکران با مفاهیم آرمانی و اخلاقی بر سنگلاخ واقعیت تاختند و برداشت آنها از آگاهی بخشی به معنای آگاه کردن انسان بر اساس ذات پاک انسان بود. آنها گزاره انسان گرگ انسان است را باور نداشتند و به عبارتی عقیده را بر منافع و موقعیت برتر می دانستند. در حالی که انسان سیاسی و اجتماعی ترکیبی از عقیده ،منافع و موقعیت بوده است. آنان به سرنوشت امام علی دچار شدند و اکنون مدت 31 سال است که استخوان در گلو،خار در چشم زیر انواع فشارهای خرد کننده قرار دارند.
با این وصف روشنفکران مذهبی که همه زندگی خود را بر سر تفسیر و تحقق آیه معروف انا الله لایغیر ما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم گذاشتند این آیه را به ذهنی ترین وصف ممکن آگاهی بخشی و ارده و ایمان تفسیر کردند چرا که قرار بود وضع قوم و اقوام زمانی تغییر کند که آنان انفس را تغییر دهند و انفس نیز با آگاهی و اراده ایمانی تغییر می کرد.در حالی که انفس اکثریت انسان ها با منافع و موقعیت نیز ارتباط دارد. نفس انسان ها فقط عقل دانایی نیست بلکه شور ،غریزه و فکر توامان نیز هست.آنزمان آرمان گرایی در پیوند با کل گرایی به برقرری جامعه مطلوب آزاد یا توحیدی تعبیر می شد و قرار بر آن شد که جمع برگزیده جامه نمونه خلق کند و آنگاه حقوق افراد ،اقوام و اصناف و جنسیت ها در عمل تامین خواهد شد و با اصلاح کل جز نیز بهتر خواهد شد. روشنفکران مذهبی در گرایش دموکرات خود دولت ملی را متشکل از مجموعه ای از انسان های پاک و متخصص می خواستند و در گرایش رادیکال خود مجموعه ای از انسانهای پاک ،متخصص و طرفدار درویشان را باور داشتند.
از سوی دیگر نقد شریعتی بر گذشته این بود که نهضت ملی ایدئولوژی نداشت. بازرگان در عمل زودتر از شریعتی بر ضرورت داشتن ایدئولوژی تاکید کرد. اما نقد شریعتی بر نهضت ملی درست نبود چنانچه نقد فیلسوفانه به انقلاب اسلامی 1357 نادرست بود. نهضت ملی ایدئولوژی داشت اما مشکل نهضت ملی از ایدئولوژی نبود همچنانکه انقلاب اسلامی با ایدئولوژی کامیاب نشد یا اصلاحات و فلسفه تحلیلی راه به جایی نبردند. به عبارتی دیگر مشکل در نحوه فهم و درک و جاانداختن آگاهی بود. آگاهی امری عینی است که با موقعیت ،منافع و باور انسان ارتباط دارد. به عبارتی آگاهی پایدار با زندگی روزمره آینده پیوند پیدا می کند. آگاهی خاص یا انتزاعی یا آرمانی متعلق به افراد معین و مشخصی است که می خواهند در برابر تندر و ظلم و ستم بایستند و خانه را روشن کننند و بروند یا اینکه در سودای مقام و شهرت حاضرند که جان دهند و سر بگذارند تا سروری و شهرت بیابند که البته این هدف متفاوت است.
مشکل نهضت ملی و مشروطیت بر خلاف نظر شریعتی نداشتن ایدئولوژی نبود بلکه نداشتن نهادهایی بود که جامعه بتواند ناتوانی خود را در آن تبدیل به توانایی کند. جاه طلبی ها ،خصلت های فردی و جمعی و منافع حاکمان و شخصیتها می تواند هر ایدئولوژی را مهار کند همان گونه که عقل فلسفی حتی اگر درست تشخیص دهد که چه باید کرد اما این تشخیص با منافع افراد و شخصیت ها مهار خواهد شد. در دوران اصلاحات نیز شاهد تاثیر منافع و موقعیت بر رفتارها بودیم.
راه رفته کل گرایی ،کلان نگری ،آرمان گرایی ،عقیده گرایی و عقل گرایی فلسفی را که روشنفکران مسلمان و ایرانی رفته اند را نباید دوباره پیمود.
در نتیجه کل به تعبیر آدورنو کاذب و انتزاع به تعبیر نگارنده سراب است. آرمان مطلوب است اما آرمان گرایی فاجعه است . عقلانیت مفروض است اما جستجوی عقلانیت لازم را باید مورد توجه قرار داد.
در پرتو چنین منظری از نقد گذشته لازم است که جنبش سبز را مرور کرد و از آسیب هایی که روشنفکران بر آن وارد می کنند به وسیله روشنفکران ممانعت کرد.
جنبش سبز،واقع گرایی ،مصداق گرایی و نهاد گرایی
دموکراسی امری جزیی و خاص است. حقوق مدنی –صنفی ،قومی یا هویتی افراد امری عینی و روزمره است. به تعبیر شریعتی اقتصاد زیربنا نیست اما اصل است اما نه اصل طبقاتی بلکه به عنوان اصلی ک به زندگی و زیستن و عزت آدمی بستگی داد.
حقوق مدنی و صنفی و هویتی افراد و جریانهاست که به دموکراسی و حقق بشر معنی می هد و تجربه صد ساله به ما آموخته است که باید از زودخواستن،زیاد خواستن و کلان خواستن پرهیز کرد. در نتیجه باید به جای زود خواستن حوصله کرد و به جای زیاد خواستن مشخص ،معین و محدود طلب کرد و به جای کلان خواستن خاص و معین طلب کرد و بر خواسته های معین مقاومت و ایستادگی فراوان کرد. به عبارتی طلب کردن را به جای خواستن گذاشت. آدمی حق و مسوولیت است. نه صرفا مسولیت دوران آرمان گرایی و نه حق داشتن دوران اصلاح طلبی.
در نتیجه جنبش سبز می تواند غصه و قصه آزادی را در جامعه ما را به دموکراسی به معنای امکانی مشخص و معین تبدل کند و لبخند شادمانی به همراه آورد. جنبش سبز می تواند قصه پر درد و دنباله دار عدالت را به حقوق مدنی ،قومی و صنفی نزدیک کند و در نتیجه رضایت ایجادکند.
جنبش سبز آرمان دارد اما اتوپیاگرا نیست ولی به واقعیت توجه دارد. زیستن در سپهر آرمان برای ایجاد شرایط مطلوب جنبش سبز را مطلوب گرا می کند. جنبش سبز کل گرا هم نیست چون کل کاذب یا توهم است. امری کلی یکسره درست یا نادرست است. پس جنبش سبز خاص گراست در نتیجه به اجزا هم توجه دارد. جنبش سبز انسان را باور دارد اما باور ندارد که انسان خیر مطلق است بلکه آمیزه ای از خدا و شیطان است و چنین نیز خواهد ماند.
پس هر انسان دارای حق و مسولیت است و باید در امور اجتماعی نظارت بیرونی بر انسان ها و جریان ها وجود داشته باشد.در نتیجه به نهادگرایی هم توجه ویژه ای می کند.
جنبش سبز با این ویژگیها از ویژگیهای روشنفکری مسلمان قبل و بعد از انقلاب خود را متمایز می کند و تلاش می کند با احترام به هویت های گوناگون انواع جریان های روشنفکری ایرانی را در نظر بگیرد. زیرا این جنبش به محو ایدئولوژی ها باور ندارد بلکه به وجود آنها و عملکرد راهبردی ایدئولوژی توجه دارد.
ویژگی واقع گرایی ،خاص گرایی و نهادگرایی جنبش سبز آن را متفاوت با آرمان گرایی ،کل گرایی ،عقیده گرایی و آگاهی بخشی به نوع انسان قبل از انقلاب و انتزاع گرایی ،کل گرایی و عقل فلسفی بعد از انقلاب جریان روشنفکری می کند.
به عبارتی روشنفکری مدنی می تواند مذهبی و غیرمذهبی باشد. اما اهدافی روشن و معین را با ایدئولوژی خود توضیح و تبیین می کند.
نباید تردید کرد که برخی عقاید،دیدگاهها ،جریانها و اشخاص موجه و معتبر در جامعه ما در مسیر تقویت جامعه مدنی در جامعه ما حرکت نمی کنند و به راحتی نمی توان این باورهای آزادیخواهانه دولت محور را با نگاه جامعه محور هماهنگ کرد اما مخرج مشترک ها می تواند به اتحاد عمل بینجامد و راهگشا شود.
راه دموکراسی د جامعه ما از جامعه محوری توجه به واقع گرایی ،خاص گرایی ،مصداقی بودن و نهادگرایی می گذرد.
راه جدید به تئوری ،راهبرد و تاکتیک مناسب خود نیاز داد.
تقی رحمانی فروردین 88
 


 


رییس ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی در تهران بزرگ امروز بعد از یک حمله قلبی در سی سی یو بستری شد .

به گفته دختر آقای امام جواد امام ، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بر اثر یک عارضه قلبی در بخش سی سی یو بستری شده است .

جواد امام رئیس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در تهران بود که پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد در تاریخ ۲۴ خرداد ماه در منزل خود بازداشت و به مدت ۹۳ روز در زندان اوین بازداشت بود.

امام از جمله کسانی بود که روز ۱۷ مرداد – حدود دو ماه پس از بازداشت – به همراه گروه دیگری از اصلاح طلبان در جلسه ی علنی دادگاه چهارم که هیچ ارتباطی با محاکمه و موارد اتهامات ایشان نداشت آورده شد و مدتی بعد با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.


 


دکتر یدالله سحابی متولد ۱۲۸۴ است که در سال ۱۳۸۱ در چنین روزی به دیار حق شتافت .او اولین دانش آموخته رشته زمین شناسی در تاریخ ایران و از معلمان و محققین قرآنی بزرگ کشور بود.دکتر یدالله سحابی از رهبران نهضت مقاومت ملی-بعد از کودتای ۲۸ مرداد و یکی از ۱۲ امضا کننده ی نامه اعتراض به قراداد کنسرسیوم نفتدر سال ۱۳۳۳ است.

او وزیر مشاور کابینه مرحوم مهندس بازرگان و نماینده تهران در مجلس اول شورای اسلامی بود.غسل میت مرحوم دکتر مصدق و نماز میت بر پیکرهای مرحوم مهندس بازرگان توسط ایشان اقامه شد.


 


مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد در ادامه دیدارهای خود با خانواده های زندانیان سیاسی به منزل مهدی محمودیان ،روزنامه نگار در بند رفتند واز پدر و مادرش دلجویی کردند و صبر و استقامت آنها را ستودند.

به گزارش خبرنگار کلمه مهدی محمودیان روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب ۲۵ شهریورماه امسال توسط نیروهای امنیتی در منزلش بازداشت شد. بازجویان از مهدی محمودیان خواسته‌اند تعهد بدهد برای چهار سال از تهران خارج شود و روزنامه‌نگاری را برای همیشه کنار بگذارد تا از زندان رهایی یابد.درتاریخ ۲۱ دی ماه منابع خبری از ضرب و شتم شدید وی توسط ماموران زندان خبر دادند.

آخرین خبرها در هفته های اخیر حاکی از وخامت بیماری ریوی مهدی محمودیان روزنامه نگار زندانی بر اثر فشارها و شکنجه های داخل زندان بوده است.

محمودیان تصمیم گرفته در صورت ادامه بی توجهی مسئولین زندان به سلامت زندانی ها از سه شنبه به اعتصاب غذای نامحدود دست بزند و این موضوع نگرانی های خانواده او را بیشتر کرده است.

وی تصمیم گرفته در صورت ادامه بی توجهی مسئولین زندان به اعتصاب غذای نامحدود دست بزند و این موضوع نگرانی خانواده او را بیشتر کرده است.

مهدی محمودیان روزنامه نگاری است که از حوادث کهریزک پرده برداشت.


 


مهدی کروبی شب گذشته به دیدار خانواده سلیمانی از نمایندگان دوره ششم مجلس شورای اسلامی رفت.

در این دیدار خانواده ی آقای سلیمانی با گله مندی از مقامات ذیصلاح به دلیل طولانی شدن زمان رسیدگی به دادرسی ایشان از شرایط وی در زندان ابراز نگرانی کردند.

به گزارش خبرنگار سحام نیوز آقای کروبی نیز آزادی هرچه سریعتر ایشان را از خداوند خواستار شد.
 


 


یکی از آثار محمد نوری زاد،نویسنده و فیلمساز که در جریان حوادث پس از انتخابات بازداشت شده توسط رایزن فرهگی ایران در پارس نمایش داده شد.

این نهاد فرهنگی ایران در فرانسه طی برنامه‌ای با عنوان نمایش فیلم‌های ایرانی با زیرنویس فرانسه سه فیلم “سینه سرخ” پرویز شیخ طادی، “شاهزاده ایرانی” محمد نوری زاد و “مردان انجلس” فرج‌الله سلحشور را از ۲۱ تا ۲۲ فروردین ماه در پاریس نمایش داد.

محمد نوری زاد نویسنده سابق کیهان است که به دلیل نوشته هایش در حمایت از جنبش سبز و انتقادات صریح از مواضع برخی مسوولین در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری به اتهام توهین به مسوولان و تبلیغ علیه نظام در ۲۹ آذر ماه بازداشت شد و تاکنون در زندان به سر می‌برد.


 


مهدی کروبی امروز به دیدار خانواده احمد زید آبادی رفت. در این دیدار که ساعاتی به طول انجامید،خانواده احمد زیدآبادی به ارائه شرح احوالات این زندانی سیاسی پرداختند.

به گزارش سحام نیوز همسر زید آبادی گفت: وضعیت آقای زید آبادی در شرایط بسیار بدیست. به طوری که وی را در زندان رجایی شهر در شرایطی که ۳ همبند وی محکوم به قتل و یکی دیگر از آنها محکوم به قاچاق مواد مخدر میباشد؛ زندانیست.

علاوه بر اینکه شرایط گرفتن وقت ملاقات با ایشان برای ما بسیار دشوار است، از طرف دیگر با توجه به فاصله ۴۰ کیلومتری این زندان از تهران، شرایط بیش از پیش دشوار شده است.

در این دیدار مهدی کروبی ضمن آرزوی آزادی ایشان، از ظلمی که به زندانیان، مخصوصاً زندانیان سیاسی سرشناس میشود به شدت ابراز نگرانی کرد.

مهدی کروبی در پایان گفت: این رنجیست که افرادی چون زیدآبادی ها، باقی ها ، شهیدی ها و بسیاری دیگر از فعالان سیاسی و مدنیت در کشور در راستای دفاع از حقوق بشر و عدالت میبرند.

زید آبادی در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۸۸) دستگیر شد. او در این انتخابات حامی مهدی کروبی بود. بگفته همسرش، زیدآبادی ۱۷ روز در یک اطاق یک در یک و نیم متر، در یک سلول انفرادی در حال اعتصاب غذا بوده و ۱۸ روز دیگر هم بدون اعتصاب غذا در همان اتاق بدون هیچ تماس و ارتباطی نگه داشته شد.دادگاه تجدید نظر در دی ماه ۱۳۸۸ محکومیت او را (شش سال زندان، پنج سال تبعید به گناباد و محرومیت مادام‌العمر از هر گونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی) تایید کرد.

 


 


نوع برخورد دولت دهم با مجلس و قوه قضائیه پدیده ای جدید است که در تاریخ 31 ساله انقلاب اسلامی سابقه ندارد. مجلس، قانونی را به نام هدفمند کردن یارانه ها تصویب می کند و شورای نگهبان نیز تأیید می نماید، اما دولت اعلام می کند که قابل اجرا نیست و اجرا نمی کنم و آنقدر پافشاری می کند بلکه آن را تغییر دهد.
به گزارش تابناک،دكتر علي مطهري ضمن بيان مطلب فوق گفت: صورت ظاهر این کار یعنی استبداد، یعنی بی اعتباری مجلس و دموکراسی، یعنی یک بدعت خطرناک. اگر در اینجا همه کوتاه بیایند چه ضمانتی هست که این بلا بر سر سایر قوانین نیاید. این صدای پای استبداد است که به گوش می رسد و اگر این کار باب شود و تبدیل به یک رویه گردد چیزی جز استبداد نخواهد بود.
نماينده مردم تهران در مجلس افزود: روش درست این است که دولت اجرای این قانون را آغاز کند و برای رفع اشکالات احتمالی آن، لایحه تقدیم مجلس نماید و البته مجلس برای تحقق کار بزرگ هدفمند شدن یارانه ها با دولت همراهی خواهد کرد. این در حالی است که استدلال های دولت برای رد این قانون چندان متقن نیست. مهمترین استدلال دولت این است که مبلغ بیست هزار میلیارد تومان برای درآمد حاصل از افزایش قیمت حامل های انرژی اثرگذار نیست و موجب کاهش مصرف و قاچاق سوخت نمی شود. در حالی که یک محاسبه نشان می دهد که با همین مبلغ، در قیمت بنزین و گازوئیل جهش ایجاد می شود و قطعاً اثر گذار خواهد بود.
وي ادامه داد: از سوی دیگر قوه قضائیه ضمن بازجویی از یک باند فساد اقتصادی متوجه می شود که رئیس این باند یکی از مقامات عالی رتبه دولتی است. لذا خواستار رسیدگی به اتهامات او می شود. اما دولت مقاومت می کند و حتی علیه یک نماینده مجلس که خواستار بازداشت آن مقام عالی شده بود اعلام جرم می کند با این منطق که چرا قبل از اثبات جرم از وی نام برده است. این در حالی است که رئیس جمهور محترم در مناظره انتخاباتی خود فرزندان دوتن از مقامات کشور را قبل از اثبات جرم آنها در یک دادگاه صالح، متهم به سوء استفاده از بیت المال نمود. اینجاست که سخن امام علی علیه السلام به یاد می آید که «حق وسیع ترین میدان هاست در مقام سخن گفتن و تنگ ترین میدان هاست در مقام عمل کردن». در مقام سخن می توان ساعت ها درباره حق و عدالت سخنرانی کرد اما در مقام عمل بسیار اندک اند افرادی که به حق و عدالت پایبند باشند.
علي مطهري اضافه كرد: رفتار دولت در موضوع اخیر یادآور رفتار او در موضوع مرحوم کردان است که دولت بی جهت در مقابل خواست افکار عمومی و نمایندگان مجلس مقاومت نمود و در نهایت موجب آزردگی آن مرحوم گردید، در حالی که اگر همان ابتدا وی استعفا می نمود و تشویق به ایستادگی نمی شد مسئله با هزینه ای بسیار کمتر خاتمه می یافت.
وي در پايان گفت: آری، دولت ما یک دولت جسور است اما مجلس و قوه قضائیه ما نجیب اند. دولت جسور نیاز به مجلس و قوه قضائیه جسور دارد.


 


بابک بردبار، عکاس ۲۵ ساله شیرازی که در روز عاشورا بازداشت شده بود، همچنان در زندان بسر می برد.

به گزارش وب سایت تا آزادی روزنامه نگاران در بند، بردبار عکاس آژانس عکس خبری ایران میباشد که در روز عاشورا با مجوز رسمی به عکاسی مشغول بوده است.

گفتنی است که این عکاس جوان در دادگاه بدوی به زندان محکوم شده است و اطلاع بیشتری از وضیعت وی و پرونده اش در دست نیست.


 


پرونده علی ملیحی و کوهیار گودرزی به دادگاه ارسال شد .

به گزارش کلمه دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد : پرونده اتهامی علی ملیحی و کوهیار گودرزی از بازداشت شدگان اتفاقات سال گذشته با صدور کیفرخواست، به دادگاه ارسال شده است .

گفتنی است علی ملیحی از اعضای سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی ۲۰ بهمن سال گذشته بازداشت شد وهم اکنون نزدیک به دوماه است که در بازداشت به سر می برد .

کوهیار گودرزی از فعالین دانشجویی و حقوق بشری هم در ۲۹ آذر ماه در الی که راهی مراسم بزرگداشت آیت الله نتظری بود به همراه شیوا نظر آهاری بازداشت شد.


 


مادر هنگامه شهیدی، روز پنج شنبه موفق شد با این روزنامه نگار به صورت حضوری ملاقات کند.

آزاده شهیدی، خواهر هنگامه شهیدی در این زمینه اظهار داشت: پس از مراجعات مکرر مادرم به دادستانی و درخواست ملاقات حضوری به او اجازه دادند با هنگامه ملاقات کند اما به بقیه اعضای خانواده چنین اجازه ای داده نشد.

وی روحیه هنگامه را خوب توصیف کرد و به سایت روز گفت:به گفته مادرم، رو حیه هنگامه بسیار خوب بوده و از زندان اوین پیغام داده است که علی رغم روند غیر قانونی بازداشت، باز جویی ها و همچنین تایید محکومیت سنگین توسط دادگاه تجدید نظر، به آنچه که برایش به عنوان مجازات تعیین شده است احترام می گذارد و خود را برای ۶ سال دوران محکومیت، مطابق تهدیدات بازجویان وزارت اطلاعات مبنی بر ۶ سال حبس در بازداشتگاه ۲۰۹، بدون حق ملاقات حضوری و حتی یک روز مرخصی و همچنین این تهدید که جلوی عفو مشروط وی را در کمیته عفو وزارت اطلاعات خواهند گرفت و وی باید بدون کم و کاست ۶سال محکومیت خود را به طور کامل بگذراند، آماده کرده است.

خواهر هنگامه شهیدی افزود: هنگامه پیغام داده که افتخار می کنم سوژه برنامه ۲۰:۳۰ نبودم اما تنها از یک چیز می ترسم که شایستگی رنجهایم را نداشته باشم و میدانم در میان روزهای سخت و انسانهای سر سخت، این انسانهای سر سخت هستند که پیروزند.

به گفته خواهر هنگامه شهیدی، این روزنامه نگار، “امتحان اسارت را خیلی سخت تر از شهادت و جانبازی” دانسته و گفته “زندان مدرسه یوسف است که هرکس که چرایی زندگی رایافته است با چگونگی آن نیز خواهد ساخت.”


 


عضو شورای مركزی جبهه مشاركت "تلاش برای رفع موانع جریان اصلاح‌طلبی" را به عنوان مهمترین استراتژی اصلاح طلبان در سال جدید پیشنهاد كرد.

مصطفی درایتی در گفتگو با ایلنا، با بیان اینكه راه برون‌رفت از وضعیت فعلی كشور فقط با اصلاحات ممكن می‌شود، گفت: تلاش برای بازگشتن كشور به شرایط عادی و رفع موانعی كه جریان مقابل بر سر راه جریان اصلاح‌طلبی قرار داده است، مهمترین استراتژی اصلاح‌طلبان در سال جدید است.

وی با خاطرنشان ساختن اینكه جریان اصلاح‌طلبی همواره سعی كرده است با صبوری از دامن زدن به تشنج بكاهد، افزود: ادامه این روند به نفع گروه‌های سیاسی و كشور نیست و تنها باعث افزایش ضایعات كشور می‌شود و جریان اصلاح‌طلبی باید همچون گذاشته با صبوری و موضع‌گیری معقول برای بازگشت آرامش به كشور تلاش كند.

درایتی تصریح كرد: وضعیت فعلی اصلاح‌طلبان در جامعه مطلوب است و جریان اصلاح‌طلبی خود را ثابت كرده است و حوادثی كه پس از انتخابات رخ داد و روش‌های به كار گرفته شده در برخورد با این حوادث به خوبی نشان داد كه اصلاحات تنها راه برون‌رفت از شرایط نامناسب فعلی است و اصلاح‌طلبان باید استوارتر از گذشته برای حقانیت خود و رفع مشكلاتی كه جریان مقابل بر سر راه جریان اصلاح‌طلبی گذاشته است، تلاش كند.


 


پس از گذشت یک ماه از چهارمین بازداشت عماد بهاور وی در تماسی کوتاه با همسر خود از سلامتی و شادابی روحی و فیزیکی خود خبر داد.

با توجه به گذشت یک ماه از بازداشت عماد بهاور به نظر می رسد که قرار بازداشت موقت او تمدید شده است، در حالی که پاسخ درستی به وکیل او داده نمی شود و امکان بهره گیری او از ملاقات هفتگی و مطالعه کتاب هنور فراهم نشده است.

وی در تماس تلفنی اخیر خود خبر داده است که همچنان در انفرادی به سر می برد.


 


رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اگر بتوانیم میراث امام خمینی(ره)، به خصوص ولایت فقیه را صحیح به دنیا معرفی كنیم و عملمان نیز متضاد با افكار ایشان نباشد، حق آن امام عزیز را تا حدودی به جا آورده‌ایم.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، آیت‌الله اكبر هاشمی رفسنجانی در دیدار با مسوولان و مدیران دفتر نمایندگی موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(ره) در قم حفظ و نشر آثار گرانبهای حضرت امام(ره) را به صورت كامل و صحیح ذخیره ارزشمندی برای نسل كنونی و نسل‌های آینده و حتی بشریت دانست و گفت: بخش مهمی از این كار توسط موسسه نشر و تنظیم آثار حضرت امام(ره) به انجام رسیده است و به یاری خدا مابقی آن نیز با همت بلند مسوولان این موسسه و دلسوزان نظام انجام خواهد شد.

وی امام خمینی(ره) را شخصیت جامع‌الاطرافی خواند كه از نبوغ و استعداد خدادادی بی‌مانندی در جهت شناخت دین، جامعه و مردم بهره می‌برد و افزود: همین استعداد و توانایی امام(ره) بود كه انقلاب اسلامی را با یاری خداوند و مردم به پیروزی رساند.

رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینكه به نظر نمی‌رسد شخصیت دیگری غیر حضرت امام می‌توانست این تحول عظیم را به وجود آورد، تصریح كرد: امروز اندیشه‌های امام در سرتاسر جهان نشر یافته و ایشان به شخصیتی جهانی تبدیل شده‌اند.

هاشمی رفسنجانی احیای حكومت اسلامی و تاسیس ولایت فقیه را از ابتكارات ارزشمند حضرت امام(ره) خواند و گفت: ما اگر بتوانیم میراث امام خمینی، به خصوص ولایت فقیه را درست و صحیح به دنیا معرفی كنیم و عملمان نیز متضاد با افكار امام نباشد، حق آن امام عزیز را تا حدودی به جا آورده‌ایم.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام امام خمینی را شخصیتی مكتبی، مستقل و مستحكم دانست و گفت: همین بزرگی امام بود كه باعث می‌شد ایشان پای اعتقادات خود بدون ترس و واهمه از قدرت‌ها در مقابل آنان بایستد.

وی با تقدیر و تشكر از مسوولان موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(ره)، به خصوص مرحوم حاج سیداحمد آقا و حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی افزود: اگر همت این بزرگواران در جمع‌آوری و حفظ و نشر صحیح آثار امام(ره) نبود، قطعا اندیشه‌ها و آثار امام مورد طمع مغرضین قرار می‌گرفت.

در ابتدای این دیدار حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحبیب موسوی و چند تن دیگر از مسوولان موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی گزارشی از فعالیت‌ها و عملكرد این موسسه در قم ارائه، محدودیت‌ها و موانع نشر آثار امام(ره) را برشمرده و خواستار مساعدت‌های فكری آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در نشر و تنظیم بهتر آثار امام خمینی(ره) شدند.


 


رئیس مجلس شورای اسلامی در نامه ای به رئیس دولت پنج تذکر درباره اجرای درست قانون مدیریت خدمات کشوری به دکتر محمود احمدی نژاد داده است.

به گزارش مهر، در نامه دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی به دکتر محمود احمدی نژاد آمده است: بازگشت به رونوشت تصویب‌نامه شماره 141154/ت43498هـ مورخ 15/7/1388 و متعاقب بررسی‌ها و اعلام‌نظر مقدماتی « هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین» و مستنداً به صدر ماده واحده و تبصره (4) الحاقی به « قانون نحوه اجراء اصول هشتاد و پنجم (85) و یکصد و سی و هشتم (138) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اصلاحات بعدی» و ماده (10) آئین‌نامه اجرائی آن، مراتب جهت اقدام لازم در مهلت مقرر قانونی و اعلام نتیجه به این جانب ابلاغ می‌گردد.

در ادامه این نامه آمده است: بدیهی است پس از انقضای یک هفته مهلت مقرر قانونی، آن بخش از مصوبه که مورد ایراد قرار گرفته است ملغی‌الاثر بوده و عمل به آن موجب مسئولیت قانونی است.

"1- فـوق‌العاده مـورد اشاره ماده (35) تصـویب‌نامه هـیئت وزیـران به شـماره 50093/ت24064/هـ مورخ 16/11/1379، مدت نه سال است که به عنوان فوق‌العاده بهره‌وری غیرمستمر پرداخت و اجراء شده است.

2ـ در ماده (69) قانون مدیریت خدمات کشوری نیز پرداخت فوق‌العاده بهره‌وری غیرمستمر مورد تصریح قانونگذار قرار گرفته است.

3ـ مطابق ماده (106) همین قانون با وجود احصاء و شمارش فوق‌العاده‌های مبنای محاسبه کسور بازنشستگی، فوق‌العاده بهره‌وری غیرمستمر از شمول آن خارج است.

4ـ به موجب ماده (117) قانون مزبور، سازمان انرژی اتمی ایران، ازجمله دستگاه‌های اجرائی مشمول قانون بوده و دلیلی بر استثناء سازمان مزبور از شمول قانون ارائه نشده است، مضافاً اینکه طبق ماده (127) قانون مذکور، « کلیه قوانین و مقررات عام و خاص .... مغایر با این قانون ... لغو می‌گردد.»

5 ـ شمول حکم کسور بازنشستگی به فوق‌العاده موضوع ماده (35) ، مستلزم پرداخت کسور بازنشستگی سهم کارفرمائی از سوی دولت است، حال آنکه بار مالی ناشی از آن به موجب بند (55) قانون بودجه سال 1388 محاسبه و تأمین اعتبار نگردیده است.

علیهذا، تعمیم حکم مندرج در تصویب‌نامه شماره 141154/ت43498هـ مورخ 15/7/1388 به ماده (35) آئین‌نامه استخدامی سازمان انرژی اتمی ایران و تسرّی دادن آن به گذشته، یعنی به مورخ 16/11/1379 تاریخ تصویب آئین‌نامه مزبور، علاوه بر مغایرت با مواد (69)، (106)، (117) و (127) قانون مدیریت خدمات کشوری و بند (55) ماده واحده قانون بودجه سال 1388، در تعارض با ماده (4) قانون مدنی می‌باشد که مقرر می‌دارد « اثر قانون نسبت به آتیه است و قانون نسبت به ماقبل خود اثر ندارد مگر اینکه در خود قانون، مقررات خاصی نسبت به این موضوع اتخاذ شده باشد.» بدیهی است مصوبه هیأت محترم دولت، آئین‌نامه است نه قانون، تا تعیم و تسری دادن آن به گذشته، در چهارچوب و انطباق با مفاد ماده (4) قانون مدنی باشد.»


 


عده ای معتقدند قوه قضائیه با شهادت اولین رئیس خود آیت الله بهشتی به شهادت رسیده است .هر چند این اظهارنظر کمی افراطی به نظر می رسد ولی مسئولان قوه قضائیه برای اثبات افراطی بودن این نظریه فقط یک راه دارند و آن نشان دادن تحرک بموقع همراه با بی طرفی و قاطعیت است .

هنگامی که در اسفند ماه گذشته ۲۳۳ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با انتشار نامه ای خطاب به رئیس قوه قضائیه خواستار برخورد قاطع بامفاسد اقتصادی شدند و از وی خواستند این مبارزه را از بالا شروع کند هیچکس کمترین تردیدی به خود راه نداد که علت اصلی نگارش این نامه فقدان تحرک لازم در قوه قضائیه به دلیل وجود فشارهای بیرونی است .

نویسندگان نامه با این اقدام خود خواستند به رئیس و مسئولان بالای دستگاه قضائی بگویند افکار عمومی و نمایندگان مردم پشتیبان شما هستند و فشارهائی که برای کوتاه آمدن در برابر دانه درشت ها به شما وارد می شود در برابر این حمایت ها بی اهمیت است و شما باید به وظیفه قانونی خود بدون اعتنا به این و آن و در کمال استقلال عمل کنید.

متاسفانه تاکنون هیچ نشانه ای از فعال شدن قوه قضائیه در این زمینه بروز نکرده و همین امر موجب شده است در اولین هفته کاری سال جدید جنگ رسانه ای و تبلیغاتی میان دو بخش از اصولگرایان که عده ای منتقد دولت هستند و عده ای دیگر از اعضا دولت بالا بگیرد و موضوع اتهامات معاون اول رئیس دولت به مساله مهم روز تبدیل شود. شدت یافتن این جنگ تبلیغاتی دقیقا جای خالی قوه قضائیه را در این ماجرا نشان می دهد و درستی محتوای نامه آن ۲۳۳ نماینده مجلس را فریاد می کند و این سئوال را مطرح می سازد که نکند واقعا نظر آنها که می گویند « قوه قضائیه با شهادت اولین رئیس خود آیت الله بهشتی به شهادت رسیده است » درست باشد!

بهیچ وجه با نوشتن این مقاله درصدد نیستیم به قوه قضائیه بگوئیم اتهامات وارده به معاون اول رئیس دولت درست است و باید با وی برخورد شود کما اینکه درصدد تکذیب آن نیز نیستیم . خواسته ما از قوه قضائیه خواسته عموم مردم است که می گویند دستگاه قضائی کشور نباید در چنین شرایطی تماشاچی باشد و با سکوت خود به جنجال های تبلیغاتی میدان بدهد. این را هم میدانیم که مسئولان قوه قضائیه می گویند رسیدگی به چنین پرونده هائی نیازمند فرصت است و دادگاه خمره رنگرزی نیست که مواد مورد نظر را ظرف چند دقیقه رنگ شده تحویل بدهد.

اما در کنار این واقعیت نکته دیگری نیز وجود دارد که به نظر می رسد مسئولان قوه قضائیه به آن توجه ندارند و یا از کنار آن بی تفاوت عبور می کنند. انتظار مردم اینست که مسئولان قوه قضائیه با اطلاع رسانی دقیق شفاف و بموقع افکار عمومی را در جریان اقدامات خود قرار دهند و این اقدام را مرحله به مرحله دنبال کنند تا با این اقدام فضای خالی برای جولان دادن های دو طرف و آلوده ساختن افکار و اذهان مردم پدید نیاید. قوه قضائیه می تواند با یادآوری مقررات مربوط به پیشداوری ها و اطمینان دادن به مردم درباره اینکه با جدیت و قاطعیت درحال پی گیری موضوع است راه های انحرافی را به روی همه ببندد و افکار عمومی را از نگرانی نجات دهد.

در شرایط عدم حضور پرتحرک قوه قضائیه طرفین ماجرا با استفاده از امکاناتی که در اختیار دارند هرچه میخواهند می گویند یکی با وارد کردن اتهام و دیگری با بی اساس دانستن آن تلاش می کنند افکار عمومی را به هر طرف که خود میخواهند بکشانند و در این میان علاوه بر نگرانی مردم دشمنان نیز با دستاویز قرار دادن این مطالب که عمدتا از منابع منتسب به نظام در قوای اجرائی و تقنینی صادر می شوند هرچه میخواهند علیه نظام جمهوری اسلامی تبلیغ می کنند.

برای جلوگیری از این ضایعات تنها تحرک بموقع قوه قضائیه است که کارساز است . البته مردم از مسئولان دستگاه قضائی فقط انتظار بیانیه صادر کردن و وعده دادن ندارند بلکه برخورد قانونی قاطع و بی طرفانه با متخلفان و بی اعتنائی به فشارهائی که به این قوه وارد می شود خواست اصلی مردم است . حتی در برابر اتهام زنندگان نیز قوه قضائیه نباید بی تفاوت باشد. جامعه ما در طول سالهای گذشته از اتهام زنی های بیجا و برخورد نکردن قوه قضائیه با این پدیده شوم و ویرانگر زیان های زیادی متحمل شده که جبران ناپذیر است .

یکی از مشاوران رئیس دولت دو روز قبل در واکنش به اتهاماتی که این روزها به معاون اول رئیس دولت وارد می شود در اظهارنظر مفصلی که جنبه دفاعی از فرد متهم دارد گفته است : « هیچکس حق ندارد حیثیت افراد خصوصا کسانی که مسئولیت رسمی دارند را اینگونه بی پروا خدشه دار کند. این مسائل درحالی مطرح می شود که این ادعا در هیچ محکمه عادلانه ای مورد رسیدگی قرار نگرفته است و این نوع رفتارها محکوم و غیرقابل دفاع است . »

به اصل این سخن کمترین ایرادی وارد نیست هرچند از گوینده آن می توان پرسید شما در طول ۵ سال گذشته یعنی از آغاز تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نهم تا امروز که بسیاری از مقامات رسمی دولتی از صدر تا ذیل و قلم های مسموم و زبان های بی پروای آنان و حامیان آنان اتهامات سنگینی به بزرگترین شخصیت های رسمی و انقلابی و روحانی و غیرروحانی این نظام وارد کردند و می کنند چرا سکوت کردید و یا حتی از آنان و عملکردشان دفاع کردید و حالا که خودتان آماج حملات آنهم از درون مجموعه خودتان قرار گرفته اید فریاد « واقانونا » سر میدهید.

این مشکل هم به عدم تحرک قوه قضائیه مربوط می شود. اگر در سال های گذشته قوه قضائیه به وظیفه خود در برخورد با اتهام زنندگان و آلوده کنندگان فضای سیاسی کشور برخورد قانونی می کرد اکنون با چنین مشکلاتی در جامعه مواجه نبودیم . دستگاه قضائی ما خوشبختانه از قضات شریف متدین و متعهد فراوانی برخوردار است که اگر امکان فعالیت مستقل و قضاوت عادلانه را داشته باشند می توانند به وظایف ذاتی و تعریف شده قوه قضائیه عمل کنند و کشور را از مشکلات زیادی که در اثر بی توجهی به قانون و اخلاق پدید آمده نجات دهند.

فراهم ساختن زمینه های چنین فعالیتی از وظایف رئیس قوه قضائیه است اقدامی که مستقیما با امنیت اخلاقی و اجتماعی جامعه سروکار دارد و زمینه ساز امنیت سیاسی و جلوگیری از خودکامگی ها استبداد و مفاسد اقتصادی و انحرافات فرهنگی نیز می شود. آیا رئیس قوه قضائیه با اعلام حمایت بی دریغ اکثریت قابل توجه نمایندگان مجلس که تبلور خواست و اراده عمومی است به وظیفه ذاتی خود که فراهم ساختن امکان فعالیت مستقل و قضاوت عادلانه است عمل خواهد کرد.


 


حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی همچنان پذیرای میهمانان نوروزی خویش است. کروبی روز پنج شنبه نوزدهم فرودین ماه ۸۹ پذیرای اعضای سازمان مجاهدین انقلاب بود.

به گزارش سحام نیوز در این دیدار ابتدا تنی چند از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب به بیان نقطه نظرات خود پرداخته و سوالاتی پیرامون سخنرانی اخیر مقام اجرایی کشور و تبعات و هزینه های ناشی از اینگونه سخنرانی های نامناسب را یادآور شده و در نهایت در تقبییح ادامه روند بازداشتی ها و فشارهای مضاعف وارد شده بر بازداشت شدگان، نکاتی را بیان نمودند.

با بکارگیری ادبیات سخیف، به تمدن چندین هزار ساله ی ایرانیان دهن کجی می کنند!

مهدی کروبی ضمن خوش آمد گویی و تبریک سال جدید، نکات مطرح شده را با اهمیت توصیف نموده و افزود: متاسفانه ادبیات استفاده شده در سخنرانی اخیر مسوول اجرایی کشور که در ارومیه بیان شد، به هیچ وجه در شان یک رئیس جمهور نیست! جالب آنکه رفتار و اعمالی که موجب دشمن تراشی شود و تبعات سنگینی را برای ملت به ارمغان آورد، سیاست و تدبیر می نامند!! افراط و تفریط را بدانجا رسانده اند که یک روز نامه نگاری می کنند، روز دیگر جهت ارتباط گیری و نشستن پای میز مذاکره، متوسل به فرستادن واسطه می شوند و امروز با ادبیاتی سبک (گنده گو! گردن کلفت! هر چی دستت می دهند، نخوان!) به تمدن چندین هزار ساله ی ایرانیان دهن کجی می کنند!

در صورت هرگونه تجاوز احتمالی همه در یک صف از کشور دفاع خواهیم کرد

دبیرکل حزب اعتماد ملی ادامه داد: مگر ما با دولت امریکا تازه درگیر شده ایم؟! وقایع تلخی را از دولتمردان امریکائی تجربه کرده ایم. کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، تبعید امام(ره) به ترکیه در مساله کاپیتالاسیون، هشت سال جنگ تحمیلی و حمایت امریکا از رژیم بعث و تحریم های اقتصادی از جمله درگیریهای جمهوری اسلامی با ایالت متحده بوده است. تهدیدات فعلی، چیز جدیدی نیست. البته ما نیز همچون سایر مردم و دوشادوش ملت، این تهدیدات را محکوم می کنیم و در صورت هرگونه تجاوز احتمالی همه در یک صف از کشور دفاع خواهیم کرد، همانطوری که قبلا ملت قهرمان و شهید پرور ایران امتحان خود را پس داده اند.

به یاد داریم در زمان امام، شهید رجایی در جواب رئیس جمهور فرانسه از برخی تعابیر تند استفاده نمود (جالب آنکه تعابیر استفاده شده توسط شهید رجایی به هیچ وجه قابل قیاس با این قماش سخنان اخیر مسول اجرایی کشور نبود.)، امام پس از آگاهی از این موضوع، فوری برخورد کردند و جایگاه ایشان را به وی متذکر شدند. دبیرکل حزب اعتماد ملی سخنان خود را اینگونه ادامه داد: دشمن تراشی هنر نیست. هنر آنستکه به تهدیدات، پاسخی مستدل و منطقی داده تا اذهان عمومی ملتها و دولتها بسوی حقیقت نیل یابد، به نحوی که تهدیدات مرتفع و به فرصتها بدل گردند.

اگر امروز اینچنین مجلس را کوچک کنند، فردا شان و منزلتی برای مجلس باقی نخواهد ماند!

مهدی کروبی همچنین درباره سخنان مشابه احمدی نژاد در قبال مجلس گفت: متاسفانه علاوه بر اتخاذ سیاست نهادینه سازی دروغ در جامعه، بکارگیری تعابیر سبک و ناپسند در دو بعد داخلی و خارجی، بدان اضافه شده است! مگر نه آنکه به تعبیر امام: “مجلس در راس امور است.” “میزان رای ملت است” “مجلس مرکز قدرتهاست” “مجلس حاصل الله اکبرهاست” “مجلس عصاره ی ملت است.” می دانیم یکی از مهمترین دلایل تاکید بیش از حد امام بر این قضیه، درگیری ابولحسن بنی صدر از طریق روزنامه انقلاب اسلامی با مجلس بود.

مجلس شورای اسلامی فراز و نشیب های بسیاری داشته اما بکارگیری چنین الفاظی همچون “نمی فهمند!!!” آنهم از زبان عالیترین مقام اجرایی کشور تبعات جبران ناپذیری را بر پیکره ی نهاد مجلس وارد خواهد ساخت. چگونگی شکل گیری این مجلس و اینکه چه جریانی بر آن حاکم است در این مقوله از اهمیت برخوردار نیست. نفس وجودی مجلس از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر امروز اینچنین مجلس را کوچک کنند فردا شان و منزلتی برای مجلس باقی نخواهد ماند!

عمل به قانون اساسی را مطالبه می کنیم و محکم تر از قبل ایستاده ایم

سپس مهدی کروبی به روند بازداشتی ها و فشارهای مضاعف وارد شده بر بازداشت شدگان پرداخت و افزود: ” اندیشه ای که بقاء خود را در تداوم فشارها جستجو می کند، بیشترین هزینه را متحمل نظام می سازد”

کروبی ادامه داد: متاسفانه اطلاع یافته ایم؛ جهت ایجاد فشار روحی و روانی بیشتر و تحقیر نمودن بازداشت شدگان سیاسی، آنان را با سایر زندانیان مشکل دار من جمله قاچاقچیان و افراد منحرف در یک مکان قرار می دهند که این مساله به هیچ وجه در شان نظام نیست. به بهانه های مختصر زنان و دختران را دستگیر می کنند در حالیکه طبق آموزه های دینی و انقلابیمان می بایست حرمت این قشر از جامعه بیش از پیش حفظ شود.

هجمه ی تبلیغات روزافزون ناسزا گویی ها و تهمت زنی ها بیشتر به یک دوی مارتن سیاسی شبیه شده است! چنانچه گویی آنان که بیشتر فحاشی کنند و دروغ ببندند نزد دولتمردان عزت بیشتری می یابند! با اتخاذ چنین شیوه ای می خواهند چنان جلوه دهند که گویی مائیم که ضد انقلابیم، از دین برگشته ایم و مخالف نظامیم!!

دبیر کل حزب اعتماد ملی افزود: فکر می کنند با افزایش فشارها و حجم گسترده ی توهین ها و تهمت های روزمره شان می توانند بر اوضاع مسلط شده و بر طبل تبلیغ “مردند و رفتند” بکوبند اما نمی دانند که ما همچنان به قانون اساسی و ظرفیتهای موجود آن اعتقاد داریم و محکم تر از قبل ایستاده ایم و عمل به قانون اساسی را مطالبه می کنیم.

نقش مردم را به رسمیت بشناسید

وی در پایان توجه حاکمیت را به این نکته جلب کرد که: حزب و جریان و گروه خاصی متولی این اعتراضات نیست. بدانید و توجه کنید که دنیای امروز بر مبنای تکنولوژی و ارتباطات استوار بوده که نقش بلامنازع آنرا مردم ایفا می کنند. پس نقش مردم را به رسمیت بشناسید.


 


با گذشت یک ماه از بازداشت عبدالله یوسف‌زادگان و علی‌رغم وعده‌های مسئولین پرونده مبنی بر پذیرش وثیقه برای آزادی وی، او هم‌چنان در بازداشت و سلول انفرادی به سر می‌برد.

بر اساس اخبار رسیده به کلمه مسئولین پرونده‌، هفته‌ی پیش به خانواده‌ی یوسف‌زادگان قول آزادی او با وثیقه را داده بودند و به همین دلیل یکی از بستگان وی اوایل هفته‌ی گذشته برای گذاشتن وثیقه راهی مشهد شده بود، اما مسئولین پرونده از پذیرش وثیقه خودداری کرده و گفته‌اند که بازجویی‌ها هم‌چنان ادامه دارد و تبدیل قرار صورت نگرفته است.

گفتنی است پیش از این، بیش از ۱۸۰ نفر از دارندگان مدال‌های المپیادهای کشوری و جهانی و دانشجویان رشته‌های علوم انسانی دانشگاه‌های کشور، و نیز جمعی از فارغ‌التحصیلان مدارس فرهنگ، آزادی و پی‌گیری وضعیت این دانشجوی نخبه را از آیت‌الله لاریجانی، رئیس قوه‌ی قضائیه، خواستار شده بودند.

عبدالله یوسف‌زادگان، دارنده‌ی مدال طلای المپیاد ادبی و دانشجوی برتر رشته‌ی حقوق، صبح روز ۲۵ اسفند در منزل‌اش در تهران دستگیر و به بازداشتگاهی در مشهد منتقل شد. هنوز از علت انتقال او به زندان مشهد اطلاعی در دست نیست.

او در آخرین تماسی که با خانواده‌ی خود داشته حال جسمی و روحی خود را خوب توصیف کرده است.


 


ندای سبز آزادی: امروز هشتمین سالروز درگذشت مرد دین و سیاست دکتر یدالله سحابی است. ندای سبز آزادی به منظور پاسداشت و بزرگداشت این مرد آزاده به صورت ویژه به بررسی شخصیت ایشان پرداخته که در مطالبی منتشر نمود. در زیر گزارش تصویری کوتاهی از ایشان می آید.

 


 


خداوند مرحوم دكتر يدالله سحابي را رحمت و او را با اولياء و رفقايش محشور فرمايد. (و حسن اولئك رفيقا) سحابي انسان بزرگواري بود كه زحمت بسيار براي حل تعارض ميان دين وعلم كشيد. موضوع مقاله حاضر در واقع باز خواني يكي از آثار او و به ديگر سخن مهمترين اثر ايشآنكه در مورد ((خلقت انسان)) است مي‌باشد و به اين بهانه مي‌كوشم نشان دهم چگونه از بازسازي گفتمان تعالي به گفتمان تكامل رسيديم‌.
پيش از اين من در مطلبي زير عنوان ((تحول گفتمان ترقي در ايران‌ تعالي‌ تكامل و توسعه)) مختصراً چگونگي تحول گفتمان تكامل را نشان داده‌ام‌.(1)
در اين مجال خواهم كوشيد تا اين موضوع را بيشتر باز كرده و نقش مرحوم دكتر يدالله سحابي در اين تغيير و به قول علامه طباطبايي (كينونه) مفهوم تكامل را نشان دهم و چگونگي چرخش گفتمان تعالي به تكامل را شرح دهم‌.
دكتر سحابي بيشتر در حوزه‌هاي (طبيعت) چون فسيل‌شناسي‌ زمين‌شناسي‌ زيست شناسي‌ جنين شناسي و‌....كار كرده بود. مهندس بازرگان هم پوزيوتيسم مندرج در مقوله تكامل را در مباحثي چون ترموديناميك و مكانيك مطرح كرد و حتي در قرآن در پي يافتن شواهدي به جستجو پرداخت و در پي يافتن فرمولي تكاملي در شأن نزول آيات قرآني بر آمد.
موضوع تكامل به نوعي محور كار مرحوم آيت‌الله طالقاني نيز در پرتويي از قرآن بود.
من در باره اين سه شخصيت اصلي بنيانگذار نهضت آزادي و بيش از همه مهندس بازرگان پيش از اين بحث كرده‌‌ام (2) كه چگونه آنان پوزيوتيسم را در ايران رواج دادند. اما در اين مقاله به نقش دكتر سحابي در اين زمينه خواهم پرداخت و البته نگاهي نيز به تحولات قرن نوزدهم اروپا بويژه پيرامون مفهوم تكامل خواهم‌داشت.
نقاط مواجهه مسلمانان با اروپاييان در مراكزي چون مصر قفقاز استانبول و هند بوده‌است‌. اولين ارتباطي كه ايرانيان با مفهوم تكامل داشته‌اند در قفقاز بود. بتدريج مفهوم تكامل در ادبيات فلسفي ديني و اجتماعي حضور پيدا كرد كه باعث تغيير گفتمان تعالي شد‌. من اولين بار اين موضوع را در نشريه فيوضات ديده‌ام. (فيوضات در باكو منتشر مي‌شد و تريبون جديديست‌هاي فققاز بود.)
موج بعدي اين تطور به ايران رسيد و دكتر سحابي يكي از كليدي‌ترين نقش‌ها را در اين ميان بازي كرد. ايشان دو كتاب مهم دارد يكي به نام (خلقت انسان) و ديگري (قرآن و تكامل)‌.
كتاب خلقت انسان داراي دو بخش اصلي است. در بخش اول شواهدي از علوم حياتي و بيولوژي براي نشان دادن تغيير و تبدل انواع موجودات زنده درج شده‌است‌. اين بخش سه فصل دارد در فصل اول شواهدي از تشريح تطبيقي و آناتومي جانوران آمده و نشان داده‌شده كه همبستگي ميان آنها وجود دارد به ديگر سخن مي‌توان گفت اين فصل معرفي داروينيسم به جامعه ايراني است. در فصل دوم كه جنين شناسي تطبيقي است نشان داده شده كه چگونه جنين در مراحل تكوين صورت انواع موجودات پست‌تر را به خود مي‌گيرد‌.
فصل سوم عهده‌دار جمع‌آوري شواهدي از فسيل‌شناسي بر تكامل تدريجي موجودات مي‌باشد‌. بيشتر تكامل‌گرايان در رشته‌هايي چون بيولوژي‌ اقيانوس‌شناسي‌ طبقات‌الارض و‌..... درس خوانده‌اند‌. ايشان نيز در فرانسه در علوم زيستي تحصيلكرده وسپس در تحقيقات خود با جمع‌آوري شواهدي از فسيل‌شناسي مويداتي بر تكامل تدريجي موجودات پيدا كرده‌است‌. دكتر سحابي انواعي از تكامل موجودات زنده را نشان مي‌دهد‌. آنگاه چون نوعي تطابق ظاهري ميان آنها با آموزه‌هاي ديني نديده‌است‌ بر آن مي‌شود تا به قرآن رجوع كند تا اين تناقضات را حل كند. لذا در بخش دوم اين كتاب ايشان آياتي را كه به خلقت پرداخته جمع‌آوري كرده‌است‌. اين بخش نيز شامل سه فصل است‌. اول اينكه مرحوم دكتر سحابي در اين بخش ميان (انسان (و (آدم( از (طين) (گل پخته) خلق شده را آورده‌است‌ ولي تصريح مي‌كند ميان آدم و انسان فرق وجود دارد. آدم پيامبر بوده در حالي كه (انسان)ها (هموسايپين‌)ها پيش از (آدم) در دنيا منتشر بوده‌اند.
ثانياً ايشان به پيوستگي انسان با ساير موجوات در قرآن قائل مي‌شود و خلقت (آدم) را در ذيل موضوع برگزيدگيselection ارزيابي كرده و بقاي اصلح را نشان داده و اينكه چگونه آدم به عنوان اصلح جدا از هموساپين‌ها برگزيده و خلق شده‌است‌.
در آن زمان واكنش‌هايي به كار دكتر سحابي نشان داده شد. مخصوصاًعلامه طباطبايي صاحب الميزان‌ در جلد شانزدهم الميزان و در ذيل بحث (كلام في كينونه الانسان الاولي) به نقد آرا و ديدگاههايدكتر سحابي در اين باره پرداخته‌است‌.
جزوات درسي مؤسسه (در راه حق) و يا تفسير نمونه نيز واكنش‌هاي سلبي به بحثهاي دكتر سحابي است‌.
البته بحثهايدكتر سحابي واكنش‌هاي ايجابي هم به همراه داشت. آيت‌الله مشكيني در سالهاي دهه پنجاه و در كتاب (تكامل در قرآن) از آرا دكتر سحابي دفاع كرده‌است‌.
در مجموع مي‌توان گفت: كتابهاي (خلقت انسان) و (قرآن و تكامل) باعث نشاط و پويايي در حوزه‌هاي علميه و دانشگاهي ايران شد.
مدعاي مرحوم دكتر سحابي دو دليل مهم در كتاب خلقت انسان دارد. يكي اينكه (آدم) اولين انسان نبوده‌است‌. به عبارت ديگر ايشان قائل به ترانسفورميسم (تحول تدريجي) بوده‌اند (در برابر فيكسيسم). ايشان به دو آيه استناد كرده‌اند يكي در سوره اعراف (لقد خلقناكم ثم صورناكم ثم قلنا للملائكه اسجدوا لادم). (خلقناكم) مرحله نخستين پيدايش موجودات است‌ يعني قبل از صورت‌پذيري به شكل انسان موجوداتي به صور مختلف وجود داشته‌اند. بنابر اين خلقت به قبل از انسان برمي‌گردد.
مرحله دوم عصر انسانهاياوليه است‌. در مرحله (صورناكم) انسان صورت انساني پيدا مي‌كند‌. يعني خداوند ابتدا انسانهاياوليه مانند ساير موجودات به وجود آورده‌است آنگاه به ملائكه دستور داده‌است به آدم به عنوان تافته‌اي جدا بافته سجده كنند نه به انسان. اما آيه ديگري در سوره آل عمران است (ان مثل عيسي عندالله كمثل آدمخلقه من تراب ثم قال له كن فيكون) تأكيد مي‌كند كه خلقت آدم همانند خلقت عيسي است‌. عيسي چگونه خلق شد؟ پيش از عيسي انسانها مي‌زيسته‌اند اما عيسي را خداوند خلق كرده‌است‌. اينها استشهادهايي است كه مرحوم دكتر سحابي در جهت اثبات بحث خود آورده‌است‌.
طرح اين نكات بيشتر براي توضيح و يادآوري ديدگاههايمرحوم دكتر سحابي بود ولي مسئله‌اي كه من مي‌خواهم طرح كنم موضوع ديگري است‌. گفته شد كه مرحوم دكتر سحابي فقط در حوزه طبيعت به بحث پرداخته‌است‌ ولي مهندس بازرگان در سه عرصه اجتماع‌ طبيعت و وحي و آيت‌الله طالقاني در عرصه وحي تحقيق كرده‌اند. مرحوم دكتر سحابي كوشيده‌است تا به صورت علمي‌تحقيق خود را انجام دهد و مي‌توان گفت ايشان غير ايدئولوژيك‌ترين كار را انجام داده‌است‌.
حتي مثلاً درباره (ابابيل) و لشكر ابرهه ايشان كوشيد مستندات زمين‌شناسي را بررسي كند و حتي با هزينه شخصي شواهد زمين‌شناسي را در اين زمينه جستجو مي‌كند و با هواپيما به ارزيابي گدازه‌هاي آتش فشاني در اطراف مكه و مدينه مي‌پردازد و اين نظريه را مطرح مي‌كند كه گدازه‌هاي آتش‌فشاني بر سر سپاه ابرهه فرود آمده‌اند و باعث شكست آنها شده‌اند (ترميم بحجاره من سجيل) البته چون شواهد علمي‌ بيشتري در اختيار نداشتند اين بحث را منتشر نكردند. ايشان كوشيده‌اند هر جا كه شواهدي علمي‌ وجود ندارد وارد بحث آن حوزه نشوند و دقيقاً علمي‌كار كنند. در اين مسئله مرحوم دكتر سحابي عيناً همانند داروين كار كرده‌است‌. داروين هم چنين شيوه‌اي داشته‌است و اين جمله معروف كه از او نقل مي‌شود كه (من داروينيست نيستم من داروين هستم) مبين اين نكته‌ است كه دل خوشي از طرفداران خود نداشته‌است‌. داروين اسطوره بافي نكرده و نكوشيده‌است تا يك فراروايت كه واجد نيرويي نمادين و مشتمل بر يك جهان‌بيني بزرگ و يا ايدئولوژي مي‌باشد را از دل بحثهاي علمي‌ بيرون بياورد‌. داروين يك متفكر علمي‌ است و كار علمي‌ انجام داده‌است و مرحوم دكتر سحابي نيز چنين بود و سعي نمود حرفهاي ديني خود را جداگانه طرح كند. دكتر سحابي در هر دو كتاب خود اين تفكيك را حفظ كرده‌است‌.
اكنون به بحث اروپا مي‌رسيم‌ داروين اولين كسي است كه اصل انواع را مطرح كرد‌. بر مبناي اصل انواع دنيا در حال تنازع بقاست و موجودات اصلح باقي مي‌ماند و اصلح كسي نيست جز آنكه بيشترين قابليت سازگار شدن را دارد. هر موجودي كه توانايي سازگاري را داشته باشد باقي مي‌ماند و موجوداتي كه اين توانمندي را نداشته باشند‌ منقرض مي‌شوند و اين همان عمل اصل (بقاي اصلح و انقراض اخس) مي‌باشد‌. يعني موجودات پست منقرض مي‌شوند و موجودات اصلح باقي خواهند ماند‌. البته در تمام اين وضعيت تنازع با محيط نيز حاكم است‌. (يعني علاوه بر نزاع با طبيعت‌ رقابت با ديگران انواع نيز در جريان است‌.)
و در ادامه به اصل (برگزيدگي طبيعي) مي‌رسد‌ يعني موجودات اصلح باقي خواهندماند و برگزيده مي‌شوند و موجودات پست به مرور از ميان خواهندرفت‌. البته اين موضوع بعدها در علم ژنتيك هم اثبات شد.
از آنجا كه آدميان به دنبال راه‌هاي راحت براي تبديل آشفتگي (كائوس) به نظم كيهاني (كاسموس) هستند‌ از نظريه داروين دو دسته سوء استفاده كردند : در سمت راست داروينيست‌هاي اجتماعي چون گالتون (3) گيزلن (4) بودند در مكتب داروينيسم اجتماعي اعتقاد بر اين است كه جوامع برتر (آدم‌هاي عاقل) باقي خواهند ماند و جوامع پست‌تر (بربرها) از بين مي‌روند‌. اقتصاد طبيعت از ابتدا تا انتها رقابتي بوده و نوعدوستي (Altruism) در آن جايي ندارد. از دل چنين انديشه‌اي‌ نازيسم‌ فاشيسم آپارتيد و ‌.... بيرون آمده و ‌نژاد برتر به عنوان قوم اصلح طرح شد. نازيسم معتقد بود كه آريا‌ نژاد برتر است و حق سروري بر همه عالم را دارد. داروين هرگز به اين عرصه وارد نشده بود اما فاشيسم مباني نظري خود را از داروين وام گرفته‌بود.
در سمت چپ هم نوعي‌هايپرتروفي ايجاد شد. لامارك و اسپنسر از دل نظريه داروين كه قائل به نمودار درختي (Bush) براي تطور انواع بود نظريه نردباني Ladder را درآوردند‌. بر مبناي نظر نردباني (Scala naturae) موجودات از تك سلولي به سمت موجودات تكامل يافته‌تر روند صعودي دارند. يعني پلكان از سمت موجودات پست به سمت موجودات عالي رو به بالاست‌. لامارك از سمت پايين‌ نردبان هم پايين‌تر آمد وبه پايين‌تر از موجودات زنده پرداخت. او گاز يعني تحولات آغاز خلقت و به اصطلاح امروزي مه‌بانگ را گرفت تا به اولين پلكان موجودات زنده رسيد‌.همچنين از سوي ديگر در روند تكامل مسئله جهش (mutation) را مطرح كرد.
علاوه بر اين اسپنسر و اخلاف او مدل نردباني را بالاتر از انسان نيز ادامه دادند‌. نظرات داروين در سطح بيولوژيك بود اما اسپنسر و پيروان او با مطرح كردن آن نظريات دربستر اجتماع (بالاتراز فرد انسان) مسئله ترقي را مطرح كردند و از سوي ديگر اصل تنازع بقا را نيز دربستر اجتماعي به ستيز ميان بورژوازي و پرولتاريا معنا نمودند كه در نهايت به انقلاب پرولتري ختم خواهد شد. اين انقلاب (مه‌بانگ) ثانويه است‌ به بيان ديگر نظريه داروين را تبديل به يك جهان‌بيني كردند كه از مه‌بانگ نخستين به عنوان اغاز خلقت شروع (مبدا) و به انقلاب پرولتاريا يا مه‌بانگ ثانويه (معاد) ختم مي‌شود‌. يعني از نظريه داروين يك فراروايت شبه‌علمي-‌شبه ديني (religion Quasi Science Quasi) ساخته و از دل اين جهان‌بيني‌ ايدئولوژي‌ اخلاق‌ زيباشناسي‌ هنر قانون و‌.....استخراج شد. نكته ديگر آنكه در مبارزه براي بقا رزمنده نهايي پرولتاريا است و ساير طبقات منجمله دهقانان و خرده بورژوازي نمي‌توانند مبارزه را تا انتها پيش ببرند و در پرولتاريا نيز حزب اين طبقه مي‌تواند مبارزه كند و رزمنده نهايي حزب پرولتارياست‌. استالين مي‌گفت كميته مركزي حزب نوك پيكان تكامل مي‌باشد و پيشاپيش همه نيز خود او قرار دارد‌. اينگونه بود كه گفته مي‌شد بايد در جهت تكامل تاريخ حركت كرد و هر كس در مقابل گردونه تاريخ بايستد‌ زير چرخ‌هاي آن له مي‌شود و به زباله دان تاريخ (جهنم) مي‌افتد‌.
داروين چنين حرفهايينزده بود ولي از نظريه او جهان‌بيني و ايدئولوژي بيرون آوردند.
نقش شخصيت اين است كه ابتدا قانون تكامل را بشناسد و سپس در مسير تكامل حركت كند‌. ردپاي اين نظريه در بلشويسم و بويژه در شخص استالين بسيار مشهود بود به گونه‌اي كه استالين مفهوم (رزمنده نهايي) را از اصل تنازع بقاي داروين گرفت.
بلشويك‌ها گفتند : پرولتاريا رزمنده نهايي است آنها با اين سئوال شروع كردند كه چه كسي مي‌تواند مبارزه كند؟ پاسخ اين بود كسي كه قوانين خلقت و تكامل را مي‌شناسد‌ خوب مبارزه خواهد كرد و آناني كه اين قوانين را نمي‌شناسند نمي‌توانند مبارزه كنند و منقرض خواهند شد‌. اقشار و طبقاتي مانند بورژوازي‌ خرده بورژوازي و حتي دهقانان چون قوانين تكامل را نمي‌دانند از بين مي‌روند و تنها طبقه كارگر كه آوانگارد است به دليل آشنايي با اين قوانين باقي خواهد ماند‌. اما در درون طبقه كارگر حزب جلوتر از طبقه قرار دارد و نوك طبقه‌ حزب طبقه كارگر است و نوك حزب استالين قرار دارد و استالين‌ عصاره خلقت انسان كامل و نوك پيكان تكامل مي‌شود و بر مبناي اين ايدئولوژي‌ خلقت كه از گاز شروع شده به اين انسان يعني عصاره خلقت منتهي مي‌شود‌.
اين مفاهيم در غرب وجود داشت اما با سرازير شدن انديشه‌هاي چپ به ايران و از سوي ديگر ترويج انديشه‌هاي علمي‌ شخصيتهايي چون مرحوم دكتر سحابي برخي از مسلمانان به اين صرافت افتادند كه اين مفاهيم را نيز در ايران (روزآمد) كنند‌. پيش از اين در ايران ما شاهد سيطره گفتمان تعالي هستيم كه در آن نردبان (مرقاه) هم وجود دارد.
در گفتمان عرفاني ما با مدارج منازل و وادي‌هاي صعودي مواجهيم‌. در اينجا ما با روندهاي ديگري روبرو مي‌شويم : (از جمادي مردم و نامي‌شدم /از نما مردم به حيوان سر زدم و‌...) از حيوان به انسان به ملائك بال و پر در مي‌آورد.
ما نيز در عرفان اسلامي‌ نردبان داشتيم‌ اين نردبان‌ نردباني استعلايي بود ولي عده‌اي اين نردبان رابه نردبان علمي‌ پيوند زدند.
و در اينجا چرخش گفتماني رخ داد‌. اينجا دخان را به جاي گاز نشاندند. در زمينه خلقت انسان از دل دار و آكل و ماكول (آكل (برتر) و ماكول (پست تر)) تنازع بازخواني شد و بعد فرقه ناجيه مساوي با رزمنده نهايي شمرده شد طبقه‌اي كه بر خلاف ساير طبقات كه به جهنم (انقراض) مي‌روند به بهشت (بقا) مي‌رفت و به خلود مي‌رسيد و يا واژه طفره را از فلسفه اتخاذ كردند و به جاي موتاسيون استفاده كردند حال آنكه معناي فلسفي طفره با موتاسيون تفاوت بنيادين دارد‌. جاي لفظ و معني تغيير پيدا كرد و در معني تغيير ايجاد شد‌. دال ثابت ماند و مدلولش عوض شد‌. دال را برداشتند و هر معني كه خواستند از آن مراد كردند‌.
خلاصه همه چيز با همديگر ظاهراً جفت و جور شد. از زماني كه مرحوم دكتر سحابي بحثهايخلقت انسان را مطرح كرد تا روزي كه ما با چرخش گفتماني تكامل به جاي تعالي روبرو شديم با يك دوره تخمير روبرو بوديم. دكتر سحابي طليعه‌دار اين روند در ايران بود اما تبعات ناخواسته‌اي به بار آورد‌. ايشان كاري علمي‌ انجام داد. همان طور كه داروين چنين كرده‌بود. گروههاي مختلف پس از دكتر سحابي دامنه بحث را به حوزه و عرصه‌هاي ديگر كشاندند. حتي در حوزه‌هاي علميه مي‌توان تأثير گفتمان تكامل را ديد. گفتمان تكامل در ايران دو دوره دارد.
دوره اوليه كه پيدايش جنيني اين گفتمان است با طرح بحثهايمرحوم دكتر سحابي و ترجمه آثار آكادميسين‌هاي شوروي بخصوص اثر مشهور اپارين آغاز مي‌شود.
دوره دوم آنكه دوران شكوفايي اين گفتمان است‌ در اواخر دهه چهل آغاز مي‌شود. (توجه داشته باشيم كه جزوه درسي تكامل در سال 1348 توسط علي ميهندوست نگارش يافته‌است) كه حتي تا امروز هم ادامه يافته‌است‌ به رغم اينكه اكنون كم‌كم گفتمان توسعه جايگزين گفتمان تكامل شده‌است‌.
مرحوم دكتر سحابي در پي حل تعارض دين و علم بود ايشان دقيقاً به تفكيك ميان ديدگاههايعلمي ‌و نظرات ديني خود قائل بود ولي پس از ايشان كساني آمدند و اين دو حوزه را به هم متصل كردند و معجوني ساختند كه نه دين بود و نه علم‌. دوره شكوفايي اين معجون را مي‌توان در كتاب (تبيين جهان) ديد. در اينجا ديگر مرزي ميان واقعيت و اسطوره‌هاي آرش‌آفرين باقي نمي‌ماند‌. فلان يا بهمان سازمان رزمنده نهايي است و تنها اين سازمان است كه مي‌تواند در ميان ديگر گروههابا ساواك مبارزه كند و تنها فلان يا بهمان فرد به عصاره كل تكامل هستي بدل مي‌شود گفتيم كه حوزه‌هاي علميه نيز مقداري تحت تأثير گفتمان تكامل قرار گرفتند‌. شايد دليل آن سيطره فلسفه صدرايي بر اين حوزه‌ها بود‌. رواج مباحثي چون بحث حركت جوهري‌ حركت قوه به فعل و قوس صعود و مراحل و منازل استكمال طفره‌ انسان كامل و‌... خلاصه آنكه در حوزه علميه‌ها كه برهان‌هاي فلسفي چون انديشه‌هاي افلاطوني‌ حركت جوهري و‌... حاكم بود نيز گفتمان تكامل تأثيرگذاري درآمد البته در اين مجال درصدد نشان اين تأثير گذار درآمد‌ البته در اين مجال درصدد نشان اين تأثير در حوزه‌ها نيستيم‌. ما مرزي داريم ميان علوم طبيعي و علوم اجتماعي‌. علوم طبيعي همان علوم دقيقه بوده كه با علوم اجتماعي متفاوت هستند و بحثهايمعرفت‌شناسي درباره اين مرز زياد انجام شده‌است‌. بيولوژي بطور عام و تئوري تكامل بالاخص ميان علوم طبيعي و علوم اجتماعي پل زده‌است‌. برخي معتقدند هيچ گونه پلي ميان اين دو وجود ندارد و برخي ديگر بر اين باورند كه مي‌شود ميان اين دو پل زد‌. پس از داروين پلي قوي ميان علوم طبيعي و علوم اجتماعي زده شد مفصل اين پل نظريه تكامل بود و از اين نظريه سو استفاده‌هاي بسيار شد. از سال 1460 تا 1930 نزديك به 90 سال طول كشيد تا از دل نظريه تنازع بقا داروين‌ استالينيسم بيرون بيايد‌ اما در ايران اين مدت فشرده‌تر شد‌. دكتر سحابي در اوايل دهه چهل مباحث خود را مطرح مي‌كند و در اواخر اين دهه يعني كمتر از ده سال دوره تخمير گفتمان تكامل به اتمام رسيد. آنچه گفته شد تنها شرح مختصري بود از تبارشناسي نوعي گفتار سياسي فلسفي در ايران معاصر كه بسيار شبيه به مدل اروپايي آن است‌.
من اميدوارم اين اشاره مختصر مطلع مباحث مفيد و پژوهشهاي ارزنده صاحبه نظر ان در اين زمينه گردد. در پايان به علاقه‌مندان اين بحث توصيه مي‌كنم به منبع مهمي‌درباره اين بحث مراجعه كنند‌.
خانم (5) Mary Midgley كتاب مهمي‌دارد به نام (تكامل به مثابه يك دين) كه بخوبي به سوء استفاده‌هايي از نظريات داروين شده‌ پرداخته‌است‌. اروپايي‌ها مي‌خواستند تعارض ميان بحثهايانجيل و نظريات داروين را حل كنند‌. در نهايت خود تكامل را به دين بدل كردند‌.
اين دين جديد جهان‌بيني دارد كه از گاز شروع مي‌شود و به موجودات پيشرفته ختم ميشود و از درون اين دين (بايد) و (نبايد)‌ها درمي‌آمد‌. نقش و وظايف انسان را در راستاي تكامل جهان ترسيم كرد‌. چه بايد كرد را تدوين مي‌نمود من توصيه مي‌كنم علاقه‌مندان اين كتاب را حتماً مطالعه كنند.
پي نوشت‌ها:
1- ماهنامه اطلاعات سياسي اقتصادي شماره 113-114 بهمن و اسفند 1375.
2- روزنامه همبستگي سال اول شماره 87 سه شنبه چهارم بهمن ماه 1379.
-3Galton
-4Ghiselin
-5Midgley Mary The Evoulution as a Religon ‌Rotledge London (2000)
 


 


مفهوم روشنفكري ديني علي رغم ظاهر ساده و بداهتهاي اوليه آن متضمن پيچيدگيهاي بسياري است كه گاه فهم آن را دشوار مي‌كند‌. در واقع ،روشنفكري ديني از جمله مفاهيمي است كه در نتيجه وقايع پس از پيروزي انقلاب اسلامي با چنان پرسشهاي سنگيني مواجه شده‌ است كه در نتيجه عده زيادي ترجيح داده‌اند از حدود و ثغور آن عبور كنند و به روشنفكري ناب برسند. اما مسئله‌ اينجاست كه روشنفكري ديني صرفاً پرسشي از روشنفكر ديني نيست بلكه همچون يك پرسش عام لاينحل ماندن آن و يا فقدان اهتمام نسبت به فهم آن به تعطيلي تفكر ميانجامد. از سوي ديگر ارزيابيهاي صرفاً جامعه‌شناسانه و بيان نكاتي از اين قبيل كه روشنفكري ديني پديده دوران گذار جامعه‌هاي سنتي به جامعه مدرن است و يا اينكه ايجاد زمينه‌هايي براي نوسازي دين مقدمه ورود به سكولاريسم و رهايي از انديشه‌هاي ديني در عرف و زندگي روزمره است، حتي اگر درست هم باشند كمكي به حل پرسشهايي كه اساساً با روشنفكري ديني مطرح مي‌شود نخواهد كرد. پرسش اساسي روشنفكري ديني، جنانكهبه كرات گفته شده‌است، پرسش از نسبت ميان دين و تجدد است. اهميتي ندارد كه اين پرسش را غير روشنفكران ديني هم مطرح مي‌كنند و احياناً غير روشنفكران ديني نيز به آن پاسخهايي مي‌دهند ،بلكه مهم اين است كه روشنفكري ديني در ذيل و يا حول اين پرسش به سازماندهي اجتماعي مي‌پردازد و گاه حتي مبادرت به تعريف و يا شكل دهي سامانه سياسي هم مي‌كند. بنابراين ،اگرچه پرسش از نسبت ميان دين و تجدد يك پرسش نظري عام است، اما پاسخ به آن از نظر روشنفكران ديني يك عمل اجتماعي ـ سياسي است و يا حداقل با عمل سازمان و ساماندهي هم ملازمه دارد.
در واقع وقتي مي‌گوييم روشنفكري ديني نوعي اقدام عملي در قبال پرسش نسبت ميان دين و تجدد است با توضيحاتي كه داديم عملاً مي‌خواهيم از نسبت گريزناپذير دين وسياست در روشنفكري ديني نيز سخن بگوييم. به عبارت ديگر، سياست بخش لاينفك تجدد است كه در مفهوم مدرن با آزادي از يك سو و تصرف و سلطه از سوي ديگر ملازمه دارد. مسلماً آزادي يكي از ارزشهايي است كه بيشترين مطلوبيت را در دوران مدرن داشته‌ است. هويت نوين همچون سوژه خود تعريفگر از همان ابتدا از راه رهاشدن از قالب گسترده تر نظمي كيهاني و الزامات آن به دست آمد. آزادي در اين نوع برداشت وابستگي به خود self - dependence است و اين در رويارويي است با برداشتهاي گذشته كه آزادي را در قالب نظم يا در قالب رابطه صحيح با يك كل بيروني تعريف مي‌كنند.
اين برداشت مدرن در يك معنا اساساً دركي منفي از آزادي و اغلب به معناي استقلال در دخالت بيروني و اطاعت از خويشتن راستين خود است و نه اطاعت از اراده ديگران و قدرت يا آمريت بيروني. بنيان آزادي مدرن عبارت از اين است كه انسان مي‌بايد طبيعت خويش را خود بيافريند و با به دور ريختن همه قيد و بندهاي نهاده شده بر كنش آزاد ( از سركوبي بيروني تا خواستهاي غير اصيلي كه جامعه تحميل مي‌كند ) خويشتن را دوباره شكل دهد ( هگل و جامعه مدرن ص 294).
اين دريافت از آزادي با وجود جذابيت فراوان آن كاملاً بحران‌ساز است و از همين روي روشنفكري ديني به يك معنا در واقع بسط دامنه بحران دوران جديد به حوزه دين است. اين مفهوم بحراني از آزادي از آنجا ناشي مي‌شود كه در تلقي مدرن ديگر هيچ بنيان ثابتي براي خود كه مي‌بايد سلطه‌هاي بيروني را نفي كند و خويش را بسازد، وجود ندارد. اين بي‌ثباتي و تهي بودن همان معضلي است كه نيچه بدان توجه نمود و يادآور شد كه اين آزادي در معرض منجر شدن به نهيليسم قرار دارد. مسلماً هنگامي كه تمامي مباني ديني و اومانيستي به دور افكنده مي‌شود ،تنها اراده معطوف به قدرت باقي خواهد ماند.
اما آنچه روشنفكري ديني بعضاً براي خروج از آن توجه داشته،برقراري رابطه مثبت ميان آزادي و دين بوده‌است. به عبارت ديگر ، روشنفكري ديني همانند كيركگور از سنت آزادي همچون وابستگي به خود خارج مي‌شود و تلاش مي‌كند تا با ايجاد نوعي رابطه ميان مباني آزادي با خداوند بر نيهيليسم غلبه يابد. بديهي است كه از نظر روشنفكران ديني خداوند امر بيروني و خارج از خود تلقي نمي‌شود اما الزاماً اين سخن از نظر آنان اولاً مذهب و كليه مفاهيم تابع آن يك امر ايدئولوژيك و لاجرم سلطه‌گرانه بيروني است كه خود را بر آزادي انسان تحميل مي‌كند و ثانياً در دوران جديد به تعبير زرتشت نيچه،« خداوند مرده‌است» و لاجرم نمي‌توان با مفاهيم اخلاقي ناشي از اعتقاد به خداوند، آزادي يا هر ارزش ديگري را اثبات كرد.
اكنون با وجود اين توضيحات كوتاه شايد روشن شده باشد كه اين انتقاد كه روشنفكران ديني با مداخلات نابجا مفاهيم سنتي و همبسته دين را مخدوش ساختند و دامن امن و آسايش آن را بر هم زدند تا چه ميزان نادرست است. در واقع ،همبستگي سنتي ديني با ورود تجدد قبلاً بر هم خورده بود، ولي روشنفكران ديني رفته رفته اين بحران را خودآگاه كردند و ثالثاً درصدد پاسخ به آن برآمدند. در فرايند همين پاسخگويي بود كه آنها دريافتند اساس بحران در دو حوزه اخلاق و سياست متمركز است .اما تجربه بزرگ انقلاب اسلامي نشان داد كه تلاش تاريخي روشنفكران ديني براي ايجاد رابطه مثبت ميان آزادي و دين براساس و حول محور مفهوم خداوند و بسط اين رابطه مثبت به دو حوزه سياست و اخلاق نه تنها بحران تجدد را حل نكرده‌ است، بلكه برعكس عملاً دين را در دل مناسبات قدرت به يك ايدئولوژي سلطه و بستري براي تأسيس يك توتاليتاريانيسم متصلب مبدل مي‌سازد.
در حال حاضر روشنفكري ديني در برابر دو معضل اساسي دارد: از يك سو ،همان كل مكانيكي متصلب سركوبگر قرار دارد كه همچون داناي كل حدود آزادي بشري را له مي‌كند و جز انقياد و اطاعت از انسان طلبي ندارد و از سوي ديگر آن فرديت مطلق وجود دارد كه انسان را معيار همه چيز مي‌شمارد و عملاً در نظر به ويراني اخلاق ميانجامد. اكنون آن كوششهاي سترگ كه درصدد بودند با علوم طبيعي با تاريخ و جامعه شناسي ، با ماركسيسم يا با تأسيس تشكيلات و سازمانهاي آهنين بر بحرانهاي دين فايق آيند ناكام مانده‌اند؛ اما بي‌نتيجه نبوده‌اند. پرسشها دقيق‌تر شده‌اند و دركها از مضمون بحران دوران جديد پيچيده تر. يكي از مهمترين ابزار براي نقد مضامين روشنفكري ديني در ايران معرفت‌شناسي بود. اما معرفت‌شناسي نمي‌تواند از نقد خود فراتر رود و به آن نياز گنگ كه ايمان ديني ما به آزادي آن است پاسخ گويد.
برخلاف آنچه بعضاً گفته مي‌شود، مسئله دين در جامعه ايران همچنان مانند همه جاي ديگر مسئله‌اي اساسي است و از قضا همچون يك هستي فعال از همان كانونهاي اصلي بحران دوران جديد يعني بي خانماني انسان و جدايي ميان انسان و جهان از يك سو و نيست‌انگاري و نيهيليسم از سوي ديگر آغاز مي‌شود. درس بزرگي كه مرحوم دكتر يدالله سحابي به عنوان يك روشنفكر ديني برجسته به نسلهاي پس از خود داد اين بود كه ضمن برخورد فعال با تجدد و تبيين و توضيح دين در دل و متن هر يك از ظهورات مدرنيته نسبت به سنت و مواريث فكر ديني با احتياط توأم با احترام برخورد كنيم. سحابي به آن نسل از روشنفكران ايران تعلق داشت كه از نقطه عزيمت اخلاقي با سياست برخورد كردند و با وجود اصولگرايي عالمانه هرگز درصدد برنيامدند كه عالم و آدمي ديگر از نو بنا كنند. همين واقع بيني نسبت به وضع موجود عالم و عدم التهاب براي حصول يك جهان اخلاقي مطلق از او و دوستانش انسانهايي منصف و به مفهوم دقيق كلمه اخلاقي ساخته‌ بود. نارضايتي‌هاي مرحوم سحابي و بازرگان در ابتداي انقلاب از اقداماتي نظير نحوه محاكمه امير عباس هويدا و اعدام او و يا نحوه برخورد با جوانان هوادار برخي گروههاي سياسي و نيز موارد بسيار ديگري كه آنها شجاعانه از حقوق مخالفان خود دفاع كردند و متحمل هزينه به دليل دفاع از افراد يا گروههايي شدند كه به هيچ روي سر سازگاري با سحابي و دوستانش نداشتند، همه از پايداري اخلاقي و منش پاك ديني آنان حكايت داشت؛ هر چند كه ديگران اين همه را حمل بر سازشكاري و يا فتنه‌انگيزي كردند.
با درگذشت دكتر يدالله سحابي نسل او نيز به پايان رسيد. اكنون نسلي كه تاريخ عجيب دو دهه اخير را از سر گذرانده‌ است و در متن وقايع پندآموز آن پايداري كرده و از خطاهاي بزرگ خويش درسهاي بزرگتري آموخته‌است بستر و زمينة تولد دوره جديدي از روشنفكري ديني خواهد بود. مولانا گفت :آن شحنه كه دزديها كرده‌ است شيوه دزدان را مي‌داند؛ احوال دزدان از او پوشيده نماند و اين چنين كسي اگر شيخ شود ،كامل باشد و راهبر عالم و مهدي زمان.

 


 


صبحدم روز جمعه بيست و سوم فروردين شخصيت فرهيخته و بزرگمرد فرهنگ و سياست دكتر يداله سحابي پس از يك دوره بي تحركي در بيمارستان جم در سن 97 سالگي بدرود حيات گفت و تمامي شاگردان مريدان و دوستان خود را در اندوهي وصف ناشدني فرو برد.
عاش سعيداً و مات سعيداً
او از اساتيد برجسته دانشكده علوم دانشگاه تهران و از بنيانگذاران آن و سالها صاحب كرسي رشته زمين‌شناسي اين دانشگاه بود و در مؤسسات علمي و آموزشي ديگر نظير دانشسراي عالي نيز سالها به تدريس و تحقيق اشتغال داشت. اما او از فرهيختگاني نبود كه سر در گريبان به تدريس و تحقيق اكتفا كند و فارغ از مصايب و مشكلات ملت، خود به زندگي شخصي يا شغلي مشغول باشد و بدان دل خوش كند. دكتر سحابي به همراه مرحوم مهندس مهدي بازرگان و آيت‌الله طالقاني با همدلي و صفاي باطن و نيت پاك و ويژگيهاي اخلاقي منحصر به فرد و جرئت و جسارت در برابر تند باد حوادث سياسي و اجتماعي همواره مقاوم و سربلند ايستاد و با اتكا به فريضه امر به معروف و نهي از منكر، انديشه آزاديخواهي و استقلال‌طلبي را كه از سرچشمه فياض و زلال وحدانيت او و كتاب آسماني سرچشمه مي‌گرفت در چند نسل از جوانان عصر خود دميد. دكتر سحابي در طي 80 سال از زندگي فعال و پربار خود نه تنها به تحقيق و تأليف آثار ارزنده و مفيدي نظير خلقت انسان ( كه در سال 1346 پس از آزادي از زندان منتشر شد و تا سال 61 يازده بار تجديد چاپ شد و حدود يكصد و بيست هزار نسخه آن به فروش رفت) پرداخت، بلكه همواره در دانشگاه نقش يك روشنفكر ديني را به شايستگي ايفا كرد. او با تأسيس دبيرستانها و مؤسسات خيريه ( نظير دبيرستان كمال و دبيرستان كوثر و دانشسراي تعليمات ديني) و تأسيس انجمنهاي مختلف، خدمات اجتماعي و فرهنگي خود را به نوجوانان و جوانان اين مرزو بوم به منصه ظهور رسانيد. دكتر سحابي نه فقط در دانشگاهها و دبيرستانها و دانشسراي عالي معلمي شايسته و اسوه براي جوانان بود، بلكه در عرصه اجتماع و سياست نيز تلاشي پيگير و بي وقفه در تمامي طول حياتش داشت و از شخصيتهاي مبارزي بود كه از دوران نهضت ملي شدن نفت و حتي پيش از آن تا آخرين لحظات حيات پربار و پرثمرش در جريان حوادث سياسي و درگير مسائل اجتماعي و مبتلابه مردم بود. دكتر سحابي به همراه ياران باوفا و ديرينه‌اش بازرگان و طالقاني به طرفداري جدي و صادقانه از نهضت ملي ايران پرداخت به طوري كه بلافاصله پس از كودتاي ننگين 28 مرداد با مشكلات عديده‌اي رو‌به‌روشد و در شمار 12 تن از استادان اخراج‌شده دانشگاه قرار گرفت. دكتر سحابي در نهضت مقاومت ملي و پس از سال 1340 در تأسيس نهضت آزادي ايران به عنوان يكي از پايه‌گذاران و مؤسسان آن نقش ارزنده‌اي داشت. وي به خاطر پايمردي و مبارزاتش عليه رژيم كودتا بارها به زندان افتاد و به همراه ياران و دوستانش به زندان برازجان تبعيد شد و همواره مورد خشم رژيم ستمشاهي بود . او در انقلاب اسلامي نه فقط فعاليتهاي پيگير و ثمربخش داشت بلكه در كابينه دولت موقت مهندس بازرگان وزير مشاور در طرحهاي انقلاب بود و خدمات ارزنده‌اي را در شرايط سخت آن روز ارائه نمود.
وي سپس رياست شوراي عالي آموزش و پرورش را به عهده گرفت. شادروان مرحوم دكتر سحابي در نخستين انتخابات مجلس شوراي ملي پس از انقلاب به عنوان نماينده مردم تهران انتخاب شد و به مجلس رفت كه رياست سني مجلس را نيز به عهده ايشان گذاشتند. دكتر سحابي پس از پايان مجلس اول همچنان تشنه آزادي و اصلاحات هيچ‌گاه از غم مردم فارغ نبود و با شركت در شوراي مركزي نهضت آزادي به عنوان عضو افتخاري و دائمي در هدايت و حمايت آن نقش برجسته‌اي داشت و با ارسال نامه و اعتراضات خود همواره نسبت به مظالم و محدوديت آزاديها و فشار بر آزاديخواهان وظيفه ملي و ديني خود را ادا كرد. يكي از آخرين اقدامات سياسي او در ارتباط با بازداشتهاي اعضاي نهضت آزادي و نيروهاي ملي ـ مذهبي مراجعه به مجلس شوراي اسلامي با قصد تحصن و هدف اعتراض بود كه به دليل بيماري با توصيه رئيس مجلس آنجا را ترك كرد. دكتر سحابي از تبار اصلاحگران و مبارزاني بود كه حيات و حضورش در صحنه جامعه به جوانان اميد و دلگرمي مي‌داد و امروز وفاتش خود مي‌تواند سرآغاز حيات تازه‌اي براي جوانان باشد تا با مطالعه زندگي و آثار او نمونه‌اي از يك عمر فداكاري و آزادگي را در شيوه زندگي و خط مشي او بيايند.
روانش شاد و راهش پردوام باد

 


 


علم آموزي ديانت ورزي خردمندانه مسئووليت شناسي مدني در برابر جامعه و سياست ويژگيهاي دكتر يدالله سحابي است، اما اگر دقت كنيم در جامعه ما شخصيتهايي كه كم و بيش از همين ويژگيهابرخوردار باشند وجود داشته و خواهند داشت. لذا اين چه سري است كه شخصيت يدالله سحابي حتي در جمع فرهيختگان علمي ديني و سياسي باز برجستگي دارد؟
1) پي‌جويي اين سؤال براي نسل جوان و پژوهنده، براي نسلي كه به عزت و آباداني ايران ميانديشد و نسلي كه در اين دنياي زودگذر دغدغه ديني دارد ،راهگشاست .به نظر نگارنده، رمز اين برجستگي سحابي را بايد در پايبندي دائمي او به روش اصلاح‌طلبي و رعايت حقوق شهروندي حتي در كورانهاي بزرگ اجتماعي دانست. اجازه بدهيد با ذكر توضيحات زير اين موضوع را روشن كنم.
پس از كودتاي 28 مرداد، بتدريج يك انسداد سياسي كامل در جامعه ايران ايجاد شد. خصوصاًپس از سركوب قيام مردمي 15 خرداد توسط حكومت پهلوي ( آن هم در دوران جنگ سرد در سطح بين المللي) ،بتدريج فكر انقلاب به عنوان تنها راه رهايي عرصه عمومي ايران خصوصاًروشنفكران را تسخير كرد .در آن زمان. دو نوع فكر انقلابي مطرح بود. يكي اسطوره انقلاب يا انقلاب اجتماعي بود. برابر اين اسطوره، تنها با يك انقلاب تمام عيار ( و احياناً خونين) است كه محرومان و محذوفان مي‌توانند جامعه را از اين رو به آن رو كنند و جامعه اي برابر و مطلوب ايجاد كنند ( به اين جامعه، ماركسيست ها جامعه بي طبقه و مسلمانان انقلابي جامعه بي طبقه توحيدي مي‌گفتند). لذا اگر در پاي اين انقلاب عظيم وحياتبخش جانهايي نيز فدا شوند واحياناً حقهايي نيز پايمال شود عظمت كار و انقلاب چنان است كه مي‌توان آن را ناديده گرفت. به بيان ديگر، " اسطوره انقلاب" آنچنان جذاب بود كه هزينه هاي انساني آن ، در آن زمآنكه هنوز بلوك شرق فرو نپاشيده بود ،كمتر به چشم مي‌آمد.
نوع ديگر فكر انقلاب سياسي بود .در انقلاب سياسي برخلاف اسطوره انقلاب ،يك انقلابي از روي اضطرار و ناچاري انقلابي مي‌شود، در اصل در انقلاب سياسي شهروند هميشه اصلاح‌طلب است؛ تنها در شرايطي كه حكومت بطور مستمر حقوق شهروندان را پايمال مي‌كند و راههايي قانوني اصلاح و تغيير امور را مي‌بندد (مانند دوران پهلوي) ،يك شهروند براي مدت كوتاهي انقلابي مي‌شود، به بيان ديگر، براي يك شهروند اصلاح‌طلب انقلاب في نفسه ارزش ندارد ،بلكه تنها وسيله اي است كه از روي ناچاري براي دفاع از حقوق شهروندي آن را بر مي‌گزيند و هيچ گاه راضي نمي‌شود حقوق شهروندي در پاي اسطوره انقلاب فدا شود.
پيش از انقلاب " اسطوره انقلاب" در عرصه فكري و روشنفكري ايران مسلط بود و نوع انقلاب سياسي در حاشيه بود. متفكران متدينان و شخصيتهاي دلسوز زيادي مجذوب " اسطوره انقلاب" بودند. عظمت مهندس بازرگان و يدالله سحابي در اين بود كه هيچ وقت اسير جاذبه‌هاي اسطوره انقلاب نشدند و تنها از روي اضطرار از انقلاب سياسي در برابر حكومت پهلوي دفاع كردند. نگارنده به خوبي به ياد دارد كه چگونه در آن سالها دانشجويان انقلابي با اتكا به اسطوره انقلاب شخصيتهايي چون سحابي را ليبرال ( به معناي سازشكار) مي‌خواندند، اما اين جو سنگين هيچ وقت او را وادار نكرد كه اسير اسطوره انقلاب شود و به نام انقلاب حاضر شود تا حقوق شهروندان پايمال گردد.
حادثه بعدي كه عظمت سحابي را نشان مي‌دهد به پس از تشكيل جمهوري اسلامي باز مي‌گردد. بنيادگرايي مذهبي پيش از انقلاب در حاشيه، بود اما پس از انقلاب وارد متن اصلي جامعه شد. بنيادگرايي مذهبي همچون قرائت جديدي از اسطوره انقلاب دل و ذهن خيلي از مؤمنان مسلمان را به خود جذب كرد. اما سحابي با اينكه مسلماني متدين اهل تجدد و نماز شب بود هيچ گاه اسير اين بنيادگرايي نشد. او راضي نشد به نام دين، حقوق شهروندان ضايع شود و تا زنده بود اصلاح‌طلب ماند و از اين حقوق دفاع كرد. از اين رو به نظر مي‌رسد اصلاح‌طلبي هميشگي او حتي در دوران رواج اسطوره انقلاب و بنيادگرايي مذهبي يكي از عللي است كه برجستگي يدالله سحابي را از ديگران نشان مي‌دهد. او بيش از 70 سال نسبت به معيارهاي فرهيختگي مدني و دين ورزي حتي در كوران تحولات جامعه ايران وفادار و ثابت قدم ماند. به نظر مي‌رسد به ميزاني كه اصلاح‌طلبان ويژگي يدالله سحابي را در خود تقوات كنند به همان ميزان به جنبش اصلاح‌طلبي جان بخشيده اند، زيرا يكي از سرمايه‌هاي اصلي جنبش اصلاحي، فرهيختگي و رعايت حقوق شهروندي است. جان كلام، يدالله سحابي نمونه اصيل و پايداراصلاح طلبي براي نسل ماست).
پي نوشتها :
1- هزاران نفر از شخصيتهاي علمي ديني ،سياسي و فرهنگي كشور بدون اينكه اجباري در كار باشد، ساعتها وقت خود را از روي علاقه به مراسم تشييع جنازه سحابي در دانشگاه تهران 25/1/81 اختصاص دادند. همين مراسم كم نظير با حضور فرهيختگان كشور نيز نشان مي‌دهد كه تأكيد بر وجه ممتاز سحابي يك حرف جدي است.
2- سازوكار جمهوريت در جمهوري اسلامي‌كه در قانون اساسي آمده است عللي دارد. يكي از آن علل، مرهون كوششهاي شخصيتهايي همچون سحابي و بازرگان در آن دوران است.
 


 


سایت خبری رجانیوز، اصلی ترین پایگاه اینترنتی حامیان محمود احمدی نژاد دوباره دست به دامان "منابع آگاه" شد و این بار در یک خبر سوخته مدعی گردید: "تمامی لیدرها و عوامل اغتشاش در مناسبات یکسال گذشته شناسایی و طی هفته های آتی دستگیر خواهند شد".

این ادعا توسط این سایت خبری درحالی مطرح می شود که دولت کودتا در گذشته نیز بارها از دستگیری و شناسایی عوامل حوادث سال 88 خبر داده و بسیاری را به همین بهانه راهی زندان کرده بود
این سایت خبری در عین حال به خبری از یک سایت خبری مجهول الهویه به نام شفاف نیوز هم اشاره کرد و با اشاره به همان "منابع آگاه" مدعی شد که عوامل حمله به مسجد لولاگر و پایگاه بسیج در خیابان آزادی هم شناسایی و دستگیر می شوند.
این سایت خبری در عین حال اشاره نکرد که اگر افرادی را شناسایی کردند چرا خبر دستگیری آنها را زودتر منتشر می کنند تا فرصت فرار را برای آنها فراهم کنند و اگر هم در خبرسازی کم آورده اند چرا با انتشار خبرهای اینچنینی آبروی خود را می برند و حتی باعث انتقاد دوستانشان را فراهم می کنند
این سایت خبری همچنین مدعی گردید که در حوادث روز 25 خرداد یک مادر و کودک همراهش به شهادت رسیدند. "مادر و کودک" احتمالاً آخرین کشف این سایت خبری است، چون بعد از گذشت 10 ماه که دولت به دنبال شهیدسازی از میان نیروهای بسیج بود و ناکام ماند و نتوانست خانواده های شهدای جنبش سبز را هم راضی کند که حتی با دریافت پول شهدای خود را به نام دولت کودتایی مطرح کنند، مدعی شهادت یک مادر و کودک می شود


 


روزنامه اصولگرای جمهوری اسلامی در سرمقاله خود به انتقاد صریح از واکنش دولت در برابر اتهامات مالی وارد شده به رحیمی پرداخت و تصریح کرد:« شما در طول 5 سال گذشته یعنی از آغاز تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نهم تا امروز، بسیاری از مقامات رسمی دولتی از صدر تا ذیل و قلم های مسموم و زبان های بی پروای آنان و حامیان آنان اتهامات سنگینی به بزرگترین شخصیت های رسمی و انقلابی و روحانی و غیرروحانی این نظام وارد كردند.»

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، متن این سرمقاله بدین شرح است:

عده ای معتقدند قوه قضائیه با شهادت اولین رئیس خود آیت الله بهشتی به شهادت رسیده است .

هر چند این اظهارنظر كمی افراطی به نظر می رسد ولی مسئولان قوه قضائیه برای اثبات افراطی بودن این نظریه فقط یك راه دارند و آن نشان دادن تحرك بموقع همراه با بی طرفی و قاطعیت است .

هنگامی كه در اسفند ماه گذشته 233 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با انتشار نامه ای خطاب به رئیس قوه قضائیه خواستار برخورد قاطع بامفاسد اقتصادی شدند و از وی خواستند این مبارزه را از بالا شروع كند هیچكس كمترین تردیدی به خود راه نداد كه علت اصلی نگارش این نامه فقدان تحرك لازم در قوه قضائیه به دلیل وجود فشارهای بیرونی است . نویسندگان نامه با این اقدام خود خواستند به رئیس و مسئولان بالای دستگاه قضائی بگویند افكار عمومی و نمایندگان مردم پشتیبان شما هستند و فشارهائی كه برای كوتاه آمدن در برابر دانه درشت ها به شما وارد می شود در برابر این حمایت ها بی اهمیت است و شما باید به وظیفه قانونی خود بدون اعتنا به این و آن و در كمال استقلال عمل كنید.

متاسفانه تاكنون هیچ نشانه ای از فعال شدن قوه قضائیه در این زمینه بروز نكرده و همین امر موجب شده است در اولین هفته كاری سال جدید جنگ رسانه ای و تبلیغاتی میان دو بخش از اصولگرایان كه عده ای منتقد دولت هستند و عده ای دیگر از اعضا دولت بالا بگیرد و موضوع اتهامات معاون اول رئیس جمهور به مساله مهم روز تبدیل شود. شدت یافتن این جنگ تبلیغاتی دقیقا جای خالی قوه قضائیه را در این ماجرا نشان می دهد و درستی محتوای نامه آن 233 نماینده مجلس را فریاد می كند و این سئوال را مطرح می سازد كه نكند واقعا نظر آنها كه می گویند « قوه قضائیه با شهادت اولین رئیس خود آیت الله بهشتی به شهادت رسیده است » درست باشد!

بهیچوجه با نوشتن این مقاله درصدد نیستیم به قوه قضائیه بگوئیم اتهامات وارده به معاون اول رئیس جمهور درست است و باید با وی برخورد شود كما اینكه درصدد تكذیب آن نیز نیستیم . خواسته ما از قوه قضائیه خواسته عموم مردم است كه می گویند دستگاه قضائی كشور نباید در چنین شرایطی تماشاچی باشد و با سكوت خود به جنجال های تبلیغاتی میدان بدهد. این را هم میدانیم كه مسئولان قوه قضائیه می گویند رسیدگی به چنین پرونده هائی نیازمند فرصت است و دادگاه خمره رنگرزی نیست كه مواد مورد نظر را ظرف چند دقیقه رنگ شده تحویل بدهد. اما در كنار این واقعیت نكته دیگری نیز وجود دارد كه به نظر می رسد مسئولان قوه قضائیه به آن توجه ندارند و یا از كنار آن بی تفاوت عبور می كنند.

انتظار مردم اینست كه مسئولان قوه قضائیه با اطلاع رسانی دقیق شفاف و بموقع افكار عمومی را در جریان اقدامات خود قرار دهند و این اقدام را مرحله به مرحله دنبال كنند تا با این اقدام فضای خالی برای جولان دادن های دو طرف و آلوده ساختن افكار و اذهان مردم پدید نیاید. قوه قضائیه می تواند با یادآوری مقررات مربوط به پیشداوری ها و اطمینان دادن به مردم درباره اینكه با جدیت و قاطعیت درحال پی گیری موضوع است راه های انحرافی را به روی همه ببندد و افكار عمومی را از نگرانی نجات دهد. در شرایط عدم حضور پرتحرك قوه قضائیه طرفین ماجرا با استفاده از امكاناتی كه در اختیار دارند هرچه میخواهند می گویند یكی با وارد كردن اتهام و دیگری با بی اساس دانستن آن تلاش می كنند افكار عمومی را به هر طرف كه خود میخواهند بكشانند و در این میان علاوه بر نگرانی مردم دشمنان نیز با دستاویز قرار دادن این مطالب كه عمدتا از منابع منتسب به نظام در قوای اجرائی و تقنینی صادر می شوند هرچه میخواهند علیه نظام جمهوری اسلامی تبلیغ می كنند.

برای جلوگیری از این ضایعات تنها تحرك بموقع قوه قضائیه است كه كارساز است . البته مردم از مسئولان دستگاه قضائی فقط انتظار بیانیه صادر كردن و وعده دادن ندارند بلكه برخورد قانونی قاطع و بی طرفانه با متخلفان و بی اعتنائی به فشارهائی كه به این قوه وارد می شود خواست اصلی مردم است . حتی در برابر اتهام زنندگان نیز قوه قضائیه نباید بی تفاوت باشد. جامعه ما در طول سالهای گذشته از اتهام زنی های بیجا و برخورد نكردن قوه قضائیه با این پدیده شوم و ویرانگر زیان های زیادی متحمل شده كه جبران ناپذیر است .
یكی از مشاوران رئیس جمهور دو روز قبل در واكنش به اتهاماتی كه این روزها به معاون اول رئیس جمهور وارد می شود در اظهارنظر مفصلی كه جنبه دفاعی از فرد متهم دارد گفته است : « هیچكس حق ندارد حیثیت افراد خصوصا كسانی كه مسئولیت رسمی دارند را اینگونه بی پروا خدشه دار كند. این مسائل درحالی مطرح می شود كه این ادعا در هیچ محكمه عادلانه ای مورد رسیدگی قرار نگرفته است و این نوع رفتارها محكوم و غیرقابل دفاع است . »

به اصل این سخن كمترین ایرادی وارد نیست هرچند از گوینده آن می توان پرسید شما در طول 5 سال گذشته یعنی از آغاز تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نهم تا امروز كه بسیاری از مقامات رسمی دولتی از صدر تا ذیل و قلم های مسموم و زبان های بی پروای آنان و حامیان آنان اتهامات سنگینی به بزرگترین شخصیت های رسمی و انقلابی و روحانی و غیرروحانی این نظام وارد كردند و می كنند چرا سكوت كردید و یا حتی از آنان و عملكردشان دفاع كردید و حالا كه خودتان آماج حملات آنهم از درون مجموعه خودتان قرار گرفته اید فریاد « واقانونا » سر میدهید .

این مشكل هم به عدم تحرك قوه قضائیه مربوط می شود. اگر در سال های گذشته قوه قضائیه به وظیفه خود در برخورد با اتهام زنندگان و آلوده كنندگان فضای سیاسی كشور برخورد قانونی می كرد اكنون با چنین مشكلاتی در جامعه مواجه نبودیم . دستگاه قضائی ما خوشبختانه از قضات شریف متدین و متعهد فراوانی برخوردار است كه اگر امكان فعالیت مستقل و قضاوت عادلانه را داشته باشند می توانند به وظایف ذاتی و تعریف شده قوه قضائیه عمل كنند و كشور را از مشكلات زیادی كه در اثر بی توجهی به قانون و اخلاق پدید آمده نجات دهند. فراهم ساختن زمینه های چنین فعالیتی از وظایف رئیس قوه قضائیه است اقدامی كه مستقیما با امنیت اخلاقی و اجتماعی جامعه سروكار دارد و زمینه ساز امنیت سیاسی و جلوگیری از خودكامگی ها استبداد و مفاسد اقتصادی و انحرافات فرهنگی نیز می شود. آیا رئیس قوه قضائیه با اعلام حمایت بی دریغ اكثریت قابل توجه نمایندگان مجلس كه تبلور خواست و اراده عمومی است به وظیفه ذاتی خود كه فراهم ساختن امكان فعالیت مستقل و قضاوت عادلانه است عمل خواهد كرد.
 


 


بهروز علیزاده و ودود سعادتی فعالین مدنی آذربایجانی و رحیم غلامی روزنامه نگار آذربایجانی که از ۱۲ فروردین ۸۹ در زندان اردبیل دست به اعتصاب غذا زده اند پس از ۱۱ روز اعتصاب غذا در شرایط وخیم جسمی به سر می برند.

منابع موثق در زندان اردبیل می گویند فشار خون این سه زندانی در اثر اعتصاب غذا پایین آمده و از این بین بهروز علیزاده دچار سرگیجه و تپش قلب شده است. به گفته همین منابع مسئولین زندان این سه زندانی سیاسی آذربایجانی را به سلولهای انفرادی قرنطینه زندان اردبیل منتقل کرده اند.

اخبار رسیده همچنین حاکی است دادستان استان اردبیل روز پنجشنبه ۱۹ فروردین ۸۹ با مراجعه به قرنطینه زندان اردبیل از این سه زندانی سیاسی آذربایجانی خواسته تا به اعتصاب غذای خود پایان دهند اما این زندانیان با رد درخواست دادستان اعلام کرده اند تا رفع فشارهای وارده از سوی رئیس و پرسنل زندان اردبیل و تا دست یافتن به حقوق اولیه خود بعنوان یک زندانی به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد.

خانواده های علیزاده، سعادتی و غلامی پس از گذشت ۱۱ روز از اعتصاب غذای این زندانیان به شدت نگران وضعیت سلامت جسمی آنها می باشند. بدنبال اعلام اعتصاب غذای این سه زندانی سیاسی آذربایجانی مسئولین زندان اردبیل مانع از ملاقات خانواده ها با این زندانیان می شوند.

این سه زندانی سیاسی آذربایجانی به همراه عمر چاپرازدیگر زندانی سیاسی در زندان اردبیل در اعتراض به فشارهای وارده از سوی مسئولین زندان اردبیل و برای دست یافتن به حقوق اولیه خود بعنوان یک زندانی از ۱۲ فروردین ۸۹ دست به اعتصاب غذا زده بودند. عمر چاپراز پس از گذشت چهار روز اعتصاب غذای خود را متوقف کرده است و هم اکنون در بند هفت زندان اردبیل به سر می برد.

فشار بر زندانیان سیاسی آذربایجانی در زندانهای ایران افزایش یافته و آنها به خاطر عقایدشان از سوی مسئولین زندان تحت فشار قرار گرفته و از حقوق اولیه یک زندانی محروم می شوند. فشار بر این زندانیان در حالی صورت می گیرد که بر اساس آئین نامه اجرایی سازمان زندانها مسئولین قضایی وظیفه رسیدگی به مشکلات روحی و جسمی و محافظت از زندانیان را بر عهده دارند و شرع اسلام نیز حقوق زندانیان را به رسمیت شناخته است.


 


ابوالفضل عابدینی، فعال حقوق بشر و از اعضای سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران که به تازگی به 11 سال زندان محکوم شده است به بهداری زندان اوین منتقل شد.
بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، این فعال حقوق بشر از همان ساعات اولیه ورود به بند 2 الف زندان اوین به شدت مورد ضرب و شتم نیروهای امنیتی قرار گرفته و بعد از چند ساعت مقاومت در برابر شکنجه های فیزیکی و به دلیل عارضه شدید قلبی "افتادگی دریچه میترال" و تاب نیاوردن در مقابل ضربات شدید جسمی راهی درمانگاه زندان اوین شد.

ابوالفضل عابدینی که پیشتر در اعتراضات مردمی پس از انتخابات ریاست جمهوری در اهواز بازداشت شده بود پس از سپری کردن ایام بازداشت خود در تاریخ 05/08/88 از زندان سپیدار اهواز با قید وثیقه ازاد و مجددا در تاریخ 11 اسفند 88 و در سناریو سازی دستگاه امنیتی برای فعالان حقوق بشرخاصه همکاران و مسئولین سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران توسط نیروهای امنیتی سپاه بامحاصره محل سکونت و با ضرب و شتم شدید بازداشت شد.
عابدینی در ایام بازداشت اولیه در بازداشتگاه امنیتی اهواز بارها توسط مامورین امنیتی به وسیله کابل و تسمه کولر ابی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود و ضعف جسمی وی پس از ازادی به دلیل شکنجه جسمی کاملا مشهود بود.

لازم به ذکر است هفته گذشته شعبه یکم دادگاه انقلاب اهواز این فعال حقوق بشر را به 11 سال زندان محکوم کرد.


 


۲۱ فروردین ۸۹

این گزارش مروری است بر مهم‌ترین خبرها از صبح دوشنبه ۱۶ فروردین تا صبح شنبه ۲۱ فروردین.

رهبران سبز:

- میرحسین موسوی در دیدار با اعضای فراکسیون خط امام مجلس، عدم رجوع به عقل جمعی و دیدن تنها یک فرقه و جناح را که بر خلاف مشی امام خمینی بود، عامل حوادث بعد از انتخابات دانست.

- مهدی کروبی در ديدار با گروهی از فعالان ملی- مذهبی گفت همچنان بر روی حرف و مواضع خود ايستاده است. آقای کروبی گفت: «متأسفانه به جز آزادی نيم‌بند زندانيان، که احکام سنگينی را همچون گيوتين بالای سر آنها نگه می‌دارند، علامت مثبتی در جهت تغيير رويه‌های حاکم مشاهده نمی‌شود.»

- مهدی کروبی در دیدار با اعضای فراکسیون خط امام مجلس، گفت: «اگر یک روز از برخی آقایان و رسانه‌ها دروغ و تهمت و بی‌اخلاقی نشنویم، تعجب می‌کنیم.»

- زهرا رهنورد در تازه‌ترین یادداشت خود مقاومت زنان زندانی را ستایش کرده و به بازجوهایشان پیام داده است که شما نمی‌توانید زنان را بشکنید.

- محمد خاتمی در دیدار با اعضای فراکسیون خط امام مجلس، خواسته‌ کنونی اصلاح‌طلبان را آزادی زندانیان، باز شدن فضای جامعه، جلوگیری از تندروی‌ها و دروغ‌پردازی و تلاش برای برگزاری انتخابات مطلوب عنوان کرد.

- محمد خاتمی در دیدار با گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران رسانه ها و سخنگویان رسمی حکومت را به "در پیش گرفتن استراتژی دروغ" متهم کرد و در مورد بحران های جاری کشور گفت اگر چاره ای اندیشیده نشود، سال ۸۹، سال بحران های اجتماعی خواهد بود.

آزاد شده‌ها:

- فیض‌الله عرب‌سرخی، که روز ۱۶ مرداد بازداشت شده بود، بعد از ۹ ماه به مرخصی آمد. اما بر خلاف سایر زندانیان که مرخصی‌شان تمدید شده بود، بعد از پنج روز مجددا به زندان اوین فراخوانده شد و به زندان برگشت.

- امید منتظری، که روز ۷ دی بازداشت شده و در دادگاه بدوی به ۶ سال زندان محکوم شده است، روز دوشنبه ۱۶ فروردین با تودیع وثیقه به مرخصی ۱۰ روزه آمد.

- دکتر جوانرودی، استاد دانشگاه علم و صنعت که از آبان ماه گذشته در زندان اوین بود، با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد.

- رحمت‌الله باستانی، استاد دانشگاه سیستان و بلوچستان که در جریان مراسم تشییع همسر آیت‌الله منتظری بازداشت شده بود، آزاد شد.

- فرحناز آشنایی، طیبه فلاح، نوذر فلاح، جهان بخش بذر افکن و حسن بذرافکن، ۵ تن از شهروندان بهایی ساکن مرودشت که در شامگاه دوشنبه ۱۰ اسفند ماه توسط نیروهای اطلاعات دستگیر شده بودند، با قید وثیقه‌های ۵۰ میلیون تومانی آزاد شدند.

- برومند رستمی سرپرست نشریه بیستون در قصرشیرین پس از گذراندن دو روز بازداشت با سپردن وثیقه ۲۰ میلیون تومانی از زندان دیزل آباد آزاد شد. اتهام این روزنامه نگار نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی اعلام شده است. بیستون یکی از نشریات هوادار اصلاحات محسوب شده که در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری از میرحسین موسوی حمایت کرد.

بازداشت شده‌ها:

- آقای تاری، رئیس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در مازندران در پی احضار به اداره اطلاعات این استان بازداشت و به بازداشتگاهِ اطلاعات در ساری منتقل شده است.

- مهدی غزنویان، فعال حقوق کودک و رنان و مدیر یک مرکز پرورش استعدادهای کودکان کار و خیابان در قزوین، بازداشت شد. او پیش از این یک بار ۱۹ بهمن ۸۸ بازداشت شده و بعد از ۱۲ روز آزاد شده بود.

حکم‌ها:

- حکم اعدام احمد کریمی، از قربانیان حوادث پس از انتخابات که در دادگاه‌های جمعی محاکمه و به جرم عضویت در انجمن پادشاهی به اعدام محکوم شده بود، به ۱۵ سال حبس تقلیل یافت.

- محسن صفایی فراهانی در دادگاه تجدیدنظر به ۵ سال جبس تعزیری محکوم شد. آقای صفایی فراهانی در دادگاه بدوی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

- عبدالله رمضان‌زاده در دادگاه تجدیدنظر به ۵ سال جبس تعزیری محکوم شد. آقای رمضان‌زاده در دادگاه بدوی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

- مرتضی الویری در دادگاه تجدیدنظر به ۱ سال حبس محکوم شد که به مدت چهار سال تعلیق شده است. آقای الویری در دادگاه بدوی به ۲ سال حبس و جریمه نقدی محکوم شده بود.

- حکم ۵ سال حبس تعزیری شهاب‌الدین طباطبایی در دادگاه بدوی، در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.

- علی تاجرنیا در دادگاه تجدیدنظر به ۱ سال جبس تعزیری محکوم شد. آقای تاجرنیا در دادگاه بدوی به ۶ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده بود.

- مهدیه گلرو، عضو شورای حق تحصیل و فعال دانشجویی به تحمل دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد. قاضی پیرعباسی با تبدیل قرار بازداشت گلرو که از تاريخ ۱۲ آذر سال سال گذشته در بازداشت موقت به سر می‌برد با وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی موافقت کرد. این در حالی است که پرداخت این مبلغ وثیقه از توان خانواده او خارج است.

- احمدرضا احمدپور، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت منطقه قم که توسط دادگاه ویژه روحانیت قم بازداشت و محاکمه شد، در دادگاه بدوی به اتهام تبلیغ علیه نظام، نشر اکاذیب و هتک حبثیت روحانیت به یک سال حبس و خلع لباس دائمی محکوم شده است.

- آبتین غفاری یکی از زندانیان سبزی که در 21 بهمن ماه سال گذشته بازداشت شده بود، در روزهای آخر سال گذشته در یک دادگاه دو دقیقه‌ای توسط قاضی مقیسه به 3 سال حبس تعزیری محکوم شد.

- دادگاه انقلاب شهرستان محلات، مهدی یارمحمدی را به تحمل یک سال و شش ماه حبس تعزیری، رضا علیخانی (از فعالین ستاد میرحسین موسوی) را به ده ماه حبس تعلیقی به مدت پنج سال، حسام‌الدین علامی را به نه ماه حبس تعلیقی به مدت چهار سال و علی شهبازی را به شش ماه حبس تعلیقی به مدت سه سال محکوم کرد.

- هادی عابد با خدا، که 17 آبان ماه از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شده بود به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است. آقای عابد باخدا ز زندانیان سیاسی دهه 60 بوده و در دادگاه اخیر به همکاری با سازمان مجاهدین خلق متهم شده است.

وضعیت بازداشت شده‌ها:

- محمد داوری، سردبیر وب‌سایت سحام‌نیوز و یکی از کسانی که در جمع‌آوری اسناد شکنجه و آزار جنسی نقش بسزایی داشت، در زندان تحت فشار شدید برای مصاحبه تلویزیونی علیه مهدی کروبی قرار دارد.

- آرش سقر، از اعضای ارشد ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در شهرستان گنبدکاووس و رابط ستاد موسوی با سنی‌ها در این شهر، پنج ماه پیش بازداشت شده و در بند ۲۰۹ زندان اوین تحت فشار برای اعتراف به جاسوسی برای کشور ترکمنستان است.

- محمد نوری‌زاد بعد از ۱۰۷ روز برای اولین بار در حاشیه اولین جلسه دادگاه با خانواده خود ملاقات کرد. خانواده آقای نوری‌زاد گفتند او در پی ۹۰ روز روزه سیاسی از نظر جسمی بسیار ضعیف شده بود، اما روحیه بسیار بالایی داشت.

- علی بی‌کس، عضو کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی‌ و از اعضای ستاد میرحسین موسوی که از فردای انتخابات در بازداشت است، به علت فشارهای زندان و فضای غير بهداشتی با بيماری حادی روبرو شده است و به گفته‌ پزشکان زندان نياز فوری به درمان در خارج از زندان اوين را دارد.

- دانشگاه تربیت مدرس فعالیت علیرضا حسینی بهشتی و قربان بهزادیان‌نژاد، از اساتید این دانشگاه و از مشاوران میرحسین موسوی را به حالت تعلیق در آورد. اخبار دریافتی از قطع حقوق این دو استاد دانشگاه هم حکایت دارد.

- جمعی از شهروندان شهر بهبهان واقع در استان خوزستان که توسط نیروهای امنیتی در روزهای عاشورا و همچنین مراسم چهارشنبه‌سوری امسال در این شهر دستگیر شده بودند پس از انتقال به تهران و زندان اوین زیر فشار قرار گرفته‌اند. برای آزادی برخی از این افراد وثیقه‌های بسیار سنگین چند صد میلیون تومانی تعیینس شده است.

- بیماری ریوی مهدی محمودیان روزنامه‌نگار زندانی بر اثر فشارها و شکنجه‌های داخل زندان وخیم شده و مسئولان زندان هنوز او را تحت درمان قرار نداده‌اند. مادر مهدی محودیان اعلام کرد: «چند روز پیش برای شکایت از مسئولان زندان پیش مسئولان قضایی رفتم اما آنها من و فرزندم را درغگو خطاب کردند و هرگونه مشکلی را تکذیب کردند.»

- برای اکبر اجدادی، از زندانیان ناشناس حوادث پس از انتخابات بیش از نه ماه است که در اوین زندانی است، وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی صادر شده است تا یک هفته به مرخصی بیاید. اما خانواده او از قشر محروم جامعه هستند و در جنوب شهر تهران درخانه‌ای اجاره‌ای زندگی می‌کنند.

- میترا عالی، دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی پزشکی دانشگاه شریف که از روز ۱۹ اسفند پس از مراجعه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات برای پس گرفتن وسایل خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، پس از ۲۵ روز بی‌خبری مطلق برای اولین بار با خانواده خود تماس گرفت و تنها توانست از نگهداری خود در بند ۲۰۹ زندان اوین خبر دهد.

نامه‌ها و بیانیه‌ها:

- عزت‌الله سحابی با انتشار رنجنامه‌ای از وضعیت بد زندانیان سیاسی ابراز نگرانی کرد و در پایان نوشت: «ای خدای بزرگ، ای تغییر دهنده قلب‌ها و فکرها، یا حال و روز ما را دگرگون کن یا مرگ مرا برسان.»

- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با صدور بیانیه‌ای ضمن تأکید بر بی‌گناهی بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات سال قبل و طلب آزادی ایشان، خواستار آن شد که حقوق قانونی و انسانی آنان در مدت بازجویی‌ها و نگهداری در زندان رعایت شود.

- بیت آیت الله منتظری با انتشار بیانیه ای تاکید کرد تعدادی از بازداشت شدگان چهلمین روز در گذشت آیت الله منتظری اکنون بیش از دوماه است که در بازداشت به سر می برند.

- بیش از صد روزنامه‌‌نگار و وب‌نگار ایرانی، با انتشار نامه‌ای سرگشاده به رییس قوه قضاییه خواستار آزادی همکاران در بند خود شده‌اند.این درخواست روزنامه‌نگاران مورد حمایت بسیاری از وکلای مدافع حقوق روزنامه‌نگاران نیز قرار گرفت.

- گروهی از روزنامه‌نگاران و فعالان حقوق بشر در بیانیه‌ای خواهان آزادی هر چه سریعتر یندانیان سیاسی شده و اصرار کرده‌اند که احمد زیدآبادی و مسعود باستانی از زندان گوهردشت بازگردانده شوند.

- شعبه بوشهر سازمان دانش‌آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) در بیانیه‌ای خواهان «آزادی کلیه فعالین مدنی و سیاسی، آزادی بی قید و شرط دبیر کل آن تشکیلات (احمد زید آبادی) و دیگر اعضای آن، آزادی فعالیت احزاب سیاسی و مدنی و مطبوعات مستقل به عنوان ابزارهای نظارتی مردم بر حاکمیت و همچنین تعریف جرم سیاسی و هیات منصفه دادگاه های سیاسی» شد.

- جمعی از فارغ‌التحصیلان مدارس فرهنگ کشور با امضای نامه‌ای به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، خواستار آزادی عبدالله یوسف‌زادگان، هم‌مدرسه‌ای سابق خود شدند. پیش از این نیز ۱۷۰ نفر از برگزیدگان المپیادی و دانشجویان برگزیده رشته‌های علوم انسانی با امضای نامه‌ای خطاب به رئیس قوه قضاییه خواهان آزادی او شده بودند.

دیدارها:

- میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در ادامه دیدارهای نوروزی خود با خانواده‌های زندانیان و زندانیان آزاد شده یا به مرخصی آمده، با عبدالله مومنی، فیض‌الله عرب‌سرخی و خانواده بدرالسادات مفیدی دیدار کردند.

- در دوره چند روزه مرخصی فیض‌الله عرب‌سرخی، تقریبا همه فعالان سیاسی سبزاندیش به دیدار او رفتند.

- مصطفی تاج زاده به همراه همسرش فخرالسادات محتشمی پور طی دیدار از خانواده‌ بهاره هدایت و احمد زیدآبادی، زندان و حبس را «پروژه‌ای شکست خورده برای سرکوب جنبش حق طلبانه و آزادیخواهانه مردم ایران» توصیف کرد.

- تعدادی از اعضای نهضت آزادی ایران با محسن میردامادی و فیض‌الله عرب‌سرخی و خانواده‌های عماد بهاور و امیرحسین کاظمی دیدار کردند.

- رئیس دفتر اکبر هاشمي‌ رفسنجاني گفت: «رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ايام نوروز دركيش بودند و در جريان اين سفر با بسياري افراد ديدار داشتند و آقاي بهزاد نبوي هم جزء اين افراد بودند.»

- خانواده‌های علی عرب‌مازار یزدی، علیرضا بهشتی شیرازی و قربان بهزادیان‌نژاد، از مشاوران میرحسین موسوی، با سفر به شهر قم با آیات عظام وحید خراسانی، موسوی اردبیلی و بیات زنجانی دیدار کردند و نگرانی‌های خود در مورد تداوم بازداشت عزیزانشان را با این مراجع در میان گذاشتند.

- در سالروز تولد و سالروز ازدواج بهاره هدایت که در زندان اوین در بازداشت است، تعدادی از اعضای جنبش دانشجویی و جنبش زنان در خانه او حضور یافتند. در هنگام حضور این افراد، خانم هدایت از زندان تماس گرفت.

- سیدهادی خامنه‌ای با خانواده شهید سیدعلی موسوی، خواهرزاده میرحسین موسوی که روز عاشورا به شهادت رسید، دیدار کرد.

- جمعی از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر و کمپین یک میلیون امضا با خانواده کرمی، به مناسبت درگذشت مادر محبوبه کرمی عضو بازداشتی کمپین یک میلیون امضا دیدار کردند.

- اعضای شعبه اصفهان سازمان دانش‌آموختگان ایران (دفتر تحکیم وحدت) با خانواده احمد زیدآبادی و شیوا نظرآهاری دیدار کردند.

کارگری:

- حدود ۱۵۰ نفر از کارگران کارخانه سبلان پارچه اردبیل در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق هفت ماهشان در مقابل ساختمان استانداری اردبیل تجمع کردند.

- برخی از کارگران کارخانه تعطیل چینی حمید از تجمع کارگران این کارخانه در مقابل درب اداره کل کار و امور اجتماعی استان قم خبر دادند. چندی پیش یکی از کارگران این کارخانه در گفت‌وگو با ایلنا در قم، از پرداخت نشدن حقوق و مطالباتشان در ۲سال اخیر گلایه کرده بود.

- تعدادی از کارگران نساجی بافت‌های کرمان به دلیل تعطیلی و عدم پرداخت سنوات در محل استانداری کرمان تجمع کردند. به گفته این کارگران به دنبال اتمام اعتبار قرارداد کار در نیمه اول فروردین ماه امسال، کارفرما تمامی در‌های کارخانه را پلمپ و یکصد کارگر را اخراج کرده است.

- به گفته دبیر اجرایی خانه کارگر استان قزوین بیشتر واحدهای تولیدی این استان تا پایان فروردین ماه تعطیل هستند و کارفرمایان از کارگران خود خواسته اند که به کارخانه نیایند.

خبرهای دیگر:

- روزنامه شرق بعد از حدود سه سال توقیف روز یکشنبه ۲۲ فروردین مجددا منتشر شد.

- دادگاه ۴ نفر از اعضای شورای مرکزی حزب جامعه مدنی در همدان (حسین مجاهد، جواد وفایی، پیمان زیرکی و معصومه چراغی) برگزار شد. اتهام این افراد تشویش اذهان عمومی و برهم زدن امنیت ملی به دلیل صدور بیانیه‌ای در روز ۲۳ خرداد است. در این بیانیه ضمن انتقاد از روند برگزاری انتخابات و حوادث پس از آن، مردم دعوت به راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز و مدنی شده بودند.

- اولین جلسه شورای مرکزی جبهه مشارکت در سال جدید با حضور دبیرکل، قائم‌مقام دبیرکل، معاونین و اعضای شورای مرکزی تشکیل و در مورد تحلیل شرایط و برنامه‌های جبهه مشارکت در سال 89 بحث و بررسی شد. در این جلسه از اعضای زندانی حبهه تقدیر و تجلیل شد.

- مرتضی مردیها، استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، از این دانشگاه اخراج شد. آقای مردیها پیش از این از سوی صدرالدین شریعتی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی، ممنوع‌التدریس شده بود.

- مدير مسئول روزنامه ايران با شكايت ميرحسين موسوي، سيد محمد خاتمي و مهدي هاشمي به دادگاه احضار شد.

- هیات قانون‌گذاری رادیویی اتحادیه جهانی مخابرات از ایران خواست به ارسال پارازیت روی عملیات ماهواره‌ای یوتل‌ست پایان دهد.

- اعضای کانون موسیقی دانشگاه شریف که در آخرین روزهای سال ۸۸ در برنامه‌ای از دانشجویان دربند یاد کرده بودند، چهاردهم فرورین ماه هنگامی که وارد اتاق موسیقی شدند سازهای شکسته خود را مشاهده کردند. در پایان سال گذشته در برنامه‌ای تحت عنوان “جشن شب عید” که هر ساله توسط گروه‌های فوق برنامه اجرا می‌شود، شعری برای دانشجویان در بند این دانشگاه خوانده شد و بعد از آن سرودی با همراهی ساز توسط دانشجویان اجرا شد.

- بهاره هدایت، کاندید جایزه دانشجویی «صلح» اتحادیه سراسری دانشجویان اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۰ شد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته