-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ فروردین ۲۸, شنبه

Latest News from 30Mail for 04/17/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر در بیانیه‌ای به ادامه بازداشت جعفر پناهی و محمد نوری زاد، اعتراض کرده و از سینماگران ایران به دلیل سکوتشان درباره این بازداشت‌ها انتقاد کرده‌اند.

در این بیانیه آمده است: «در روزهای پایانی سال ۸۸، سال بی‌آبرویی‌ها، سال بی‌حرمتی‌ها و سال بی‌عدالتی‌ها، آقایان بی‌آبرویی و بی‌حرمتی را شرمنده کردند و حالا شاهکار دیگری از دولت فخیمه: تبدیل یکی از مفاخر فرهنگی ایران به یک معضل امنیتی.»

این بیانیه می‌افزاید: «یکی از نامهای بدون مرز فرهنگ این سرزمین را پس از بارها و بارها توهین و ممنوع الخروج کردن، به اتهامات واهی بازداشت نمودند. اتهامی مضحک: تولید فیلم علیه نظام.»

در ادامه این بیانیه خطاب به مسئولان آمده است: «بدانید هر فیلم، هر مقاله، هر شعر، هر صدا، هر نفس و هر هر دیگری که بویی از انسانیت، بویی از شرافت و بویی از صداقت برده باشد،علیه شماست.»

این دانشجویان در پایان بیانیه خود خواهان آزادی جعفر پناهی و محمد نوری‌زاد شد و نوشته‌اند: «آقایان که خیال کردید بزرگی پناهی‌ها و نوری‌زادها را با زندان از بین می‌برید، بدانید که در بیرون آن آزاده سرا، صدها پناهی و نوری زاد متولد می‌شود هر روز که آنان در بندند.»
 
منبع: بی‌بی‌سی


 


میزان: دکتر ابراهیم یزدی با صدور اطلاعیه ای به دروغ پردازی های مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی پاسخ گفت و تصریح کرد: "برخی دولتمردان در عصر انقلاب الکترونبک می خواهند الگوی دروغپردازی سازمان تبلیغات هیتلر را پیاده کنند."
به گزارش پایگاه تحلیلی-خبری «میزان خبر» متن کامل این تکذیبیه به شرح زیر است:
 
بنام خدا
جهت اطلاع هموطنان عزيز
روزنامه اعتماد در شماره مورخه 20-11-88 در صفحه اجتماعی خود گزارش مصاحبه آقای ذبیحی مدير عامل سازمان تامین اجتماعی با خبرگزاری فارس را چاپ کرده است. اين گزارش در زمانی چاپ و منتشر شده است که اينجانب به علت بازداشت به روزنامه ها دسترسی نداشتم و اخيرا از آن مطلع شدم. در اين مصاحبه مدير عامل این سازمان مدعی شده است که بستن موسسه عالی پژوهشی تامين اجتماعی و بحران مالی مديريتی آن سازمان به اين دليل بوده است که مديران گذشته موسسه عالی پژوهشی تامين اجتماعی با ابراهيم يزدی و محسن کديور قراردادهای کلان منعقد کرده بودند. وی در اين مصاحبه با تکرار مکرر دروغ بزرگ خود مشخص کرده است که اشتباهی در کار نيست بلکه تعمدا دروغ میگويد. وی در بخشی از اين مصاحبه گفته است: "چرا بايد از پول بيمه شده ها و باز نشسته ها به نام پژوهش قراردادهای به اصطلاح پژوهشی غير مرتبط با رقم های کلان با مخالفان جمهوری بسته شود؟ ... بسيار ساده لوحانه است اگر فکر کنيم اين افراد با گرايشات عدالت خواهانه دولت احمدی نژاد که بصورت جدی خواهان اجرای آن در سازمان تامين اجتماعی هستيم موافق و همراه باشند. .. تفکرات و باورهای امثال کديور و يزدی  هيچ گاه تمرکز بر اقشار کم درآمد و مستضعف جامعه را نه تنها نمی پذيرد که در خلاف منافع گروهی خود می بينند"

اينجانب اعلام می دارم که سخنان و ادعای اين فرد سرتا پا دروغ و بی اساس است و اينجانب در عمر خود هيچگاه با موسسه عالی پژوهشی تامين اجتماعی هيچگونه ارتباط و قراردادی نداشته ام.

آقای دکتر محسن کديور نيز در يادداشت جداگانه ای ادعای این فرد را تکذيب کرده اند.

پخش مکرر اينگونه ادعاهای دروغ توسط برخی از دولتمردان ايران علی رغم اعتراضات نشان می دهد که اين افراد گفته نيم قرن پيش گوبلز را الگوی خود قرار داده اند که: دروغ هر چه بزرگتر باور آن راحت تر، اما توجه ندارند که دنيا عوض شده است و عصر انقلاب الکترونيک و انفجار اطلاعات تاثير تبليغات دروغ در مقابل امکانات موجود چند روزی بيشتر دوام ندارد. حجم اين دروغ پردازی ها به جايي رسیده است که ايران را "امپراتوری دروغ" لقب داده اند.

توصيه بنده به اين قبيل دولتمردان اينست که اگر دين ندارند حداقل بخاطر آبروی خودشان، از دروغ پردازی دست بردارند. تجربه سی سال گذشته نشان داده است که این کردار کمترین اثری جز بردن آبروی مسلمانان و ايران نداشته است.
 
منبع: میزان خبر


 


بر اساس اعلام خبرگزاری فارس «صدور حكم جلب مهدی هاشمی و قطعی شدن دستگیری وی خبری بود كه در جلسه مشترك رئیس قوه قضائیه و اعضای كمیسیون قضایی مجلس اعلام شده است.»

در این جلسه عنوان شده‌ که مهدی هاشمی در صورت ورود به کشور دستگیر خواهد شد.

این گزارش می‌افزاید «راه‌های قانونی دستگیری آقای هاشمی در صورت بازنگشتن به ایران، از جمله دیگر مواردی است که در این جلسه مورد بررسی قرار گرفته ‌است.»

عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران نیز به «ایسنا» گفت:‌ گزارش‌هایی مبنی بر احتمال ورود مهدی هاشمی به ایران در روزهای تعطیلات نوروز منتشر شده بود و بر این اساس به مامورین مستقر در فرودگاه کیش و تهران اعلام شده بود که در صورت ورود مهدی هاشمی به ایران، به دادسرای تهران معرفی شود.

وی افزود: قوه قضاییه به پرونده كلیه افرادی كه اتهامی متوجه آنان است، رسیدگی می‌كند.

منبع: فارس و ایسنا


 


محمود علی‌زاده طباطبائی، وکیل محمد خاتمی خبر داد که هیچ حکم ممنوع‌الخروجی برای رییس‌جمهوری سابق ایران صادر نشده است.

وی علت بازماندن آقای خاتمی از سفر به ژاپن را «توصیه برخی نهادها» اعلام کرد.

علی‌زاده افزود: ممنوع‌الخروج‌کردن یک فرد، نیازمند حکم قضائی است. در حالی که تاکنون هیچ پرونده قضایی برای محمد خاتمی تشکیل نشده است و به هیچ شعبه بازپرسی نیز احضار نشده است.

خبر ممانعت از سفر آقای خاتمی به خارج از ایران، پوششی سریع و گسترده در رسانه‌های جهان پیدا کرد.

منبع: مردمک


 


زندانیان سیاسی اوین در بیانیه‌ای اعلام کرده‌اند که تا تحقق پنج خواسته قانونی خود تا سالگرد انتخابات به اعتراض‌های خود در زندان ادامه می‌دهند.

آنان اعلام کرده‌اند که برای نشان‌ دادن اعتراض خود «روزه سیاسی» می‌گیرند.

بر اساس این بیانیه، این روزه سیاسی، با یک روز در هفته از اول اردیبهشت‌ماه آغاز می‌شود و تا ۲۲ خرداد، سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ایران بتدریج در روزهای بیشتری ادامه می یاید.

زندانیان در این بیانیه، خواستار لغو احكام صادره عليه زندانيان سياسي، آزادي بازداشت‌شدگان تا زمان برگزاري دادگاه‌ها، رعايت اصل ۱۶۸ قانون اساسي، رسيدگي به روند بازجويي‌ها و بهبود وضعيت غذايي، بهداشتي شدند.

منبع: جرس


 


سلمان صفوی، رئیس آكادمی مطالعات لندن و برادر فرمانده سابق سپاه گفت که «پارازیت انداختن برای مقابله با رسانه‌های خارجی استراتژی صحیحی نیست و رسانه‌های داخلی باید مطالب را به گونه‌ای ارائه كنند كه مردم به آنها اعتماد كنند.»

وی افزود: ما باید رسانه‌های داخلی و خارجی خود را تقویت كرده و رویكردها را در این خصوص اصلاح كنیم. رسانه‌ها باید چند صدایی بوده و حافظ منافع ملی باشند.

آقای صفوی با اشاره به شبکه‌های خارجی صدا و سیما گفت: اگر ما به «العام» و «پرس تی وی» دل بسته‌ایم كه می‌توانیم با استفاده از آنها روی افكار عمومی جهان تاثیر گذار باشیم ره به جایی نمی‌بریم.

وی گفت که «نفوذ العام، و پرس تی وی به اندازه نفوذ سی ان ان و فرانس پرس نیست»

صفوی در بخش دیگری از سخنان خود به روابط ایران و روسیه اشاره کرد و گفت: «عده‌ای در ایران دل به این بسته‌اند كه با تكیه بر روسیه می‌توانند جلوی غرب بایستند.»

صفوی از «پایبند نبودن به تعهدات» از سوی روسیه اشاره کرد و «عدم تحویل موشک‌های اس ۳۰۰ و تاخیر در راه‌اندازی نیروگاه بوشهر» را از نمونه‌های پایبند نبودن این کشور به تعهدات خود عنوان کرد.

منبع: پارلمان نیوز


 


خبرگزاری رویترز به نقل از منابع خود گزارش داده است که ایران، میلیون‌ها بشکه نفت خود را در نفتکش‌ها ذخیره کرده است.

هنوز مشخص نیست ایران چه اندازه از نفت خام خود را انبار کرده است اما، از شواهد پیداست که این میزان در حال افزایش است.

یکی از منابع به خبرگزاری رویترز گفته است که برآورد می‌کند ایران این بشکه‌ها را در ۱۹ نفتکش غول‌پیکر و یک نفتکش کوچکتر نفت ذخیره کرده است.

یک نفتکش غول‌پیکر دومیلیون بشکه ظرفیت دارد و نفتکش‌های کوچک‌تر که به «سوئزماکس» مشهور است، ظرفیتشان تا یک میلیون بشکه است.
 
رویترز می‌نویسد یک نظر این است که تقاضا برای نفت سنگین ایران کم شده است و این مقدار نفت در نفتکش‌ها معطل مانده است.

دو کارشناس بازار نفت نیز به این خبرگزاری گفته‌اند ممکن است نبودن مشتری برای نفت ایران، دلایل سیاسی داشته باشد چرا که قدرت‌های بزرگ درصدد هستند ایران را تحریم کنند.

منبع: رادیو فردا

 


 


روز چهارشنبه خبری از شورای عالی انقلاب فرهنگی پخش شد که برای همه کسانی که با موضوع آن آشنا بودند حیرت انگیز بود. محمدرضا مخبر دزفولي، دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي، پس از پايان جلسه سه‌شنبه شب شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه به رياست محمود احمدي نژاد رئيس جمهور برگزار شد از ارتقاء(؟!) مدرسه عالی شهید مطهری به  دانشگاه شهید مطهری خبر داد.
 
 آنطور که خبرگزاری ها گزارش کردند: «وي با بيان اينكه شوراي عالي انقلاب فرهنگي اساسنامه مدرسه عالي شهيد مطهري تصويب كرده است،‌ يادآور شد: درخواست ارتقاي مدرسه عالي شهيد مطهري به دانشگاه از سوي توليت آن در جلسه شورا مطرح شد كه با توجه به احساس نياز و همچنين تنوع و افزايش رشته‌هاي تخصصي اين مدرسه به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسيد... از اين پس دانشگاه شهيد مطهري بر اساس ضوابط وزارت علوم، توسعه‌هاي لازم را خواهد يافت و با نام دانشگاه شهيد مطهري فعاليت خواهد كرد.»
 
از مدتها پیش که مدیریت ضعیف و دلبخواهی آقایان در مدرسه عالی شهید مطهری آشکار شده بود و اعتراض های دلسوزانه با بی مهری و بی توجهی مواجه می شد باید انتظار چنین روزی و چنین اخبار خجالت آوری هم می رفت. مدرسه عالی شهید مطهری مظهر وحدت حوزه و دانشگاه و اولین و بازترین نمونه تلاش برای پیوند هویتی میان دو نهاد متفاوت آموزشی در کشور است، اما اینطور که پیداست ظرفیت پذیرش این پیوند با مدیریت ضعیف و وارفته آقایان از بین رفته و شورای عالی انقلاب فرهنگی که به حق باید آن را شورای عالی انتحار فرهنگی خواند پیشنهاد رسیده از مقام تولیت را بدون تفکر و عاقب اندیشی تصویب، و خود را مفتخر به ارتقاء(!) مدرسه عالی شهید مطهری به دانشگاه شهید مطهری می کنند. به واضح ترین عبارت؛ شورایی که باید اهداف انقلاب و انقلاب فرهنگی را دنبال کند به سادگی هر چه تمام تر در برابر  اولین پیشنهاد اعلام شکست می کند و به سیاست تفکیک حوزه و دانشگاه روی می آورد.

اما این پیشنهاد شرم آور از کجا نشأت می گیرد و به چه علتی در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامی جامعه علمی کشور باید شاهد چنین خسران و عقب گرد مضحکی باشند؟ مسبب این اتفاق قبل از هر چیز شخص تولیت مدرسه (آیت الله امامی کاشانی) است که تمایلاتی کاملا سنتی و فسیل شده دارد و مایل است محیط مدرسه سپهسلار (و نه واقعا شهید مطهری) را با تمام امکانات و موقوفات آن در اختیار داشته باشد تا با مدیریت کم رمق و شکسته بسته خود، آن را تبدیل به محیط دلخواه و محل کار دلخواه خود (تربیت طلبه های بی خاصیت) نماید و از دردسر مدیریت یک حوزه ـ دانشگاه مترقی که گویی به او تحمیل شده است(!) شانه خالی کند.
 
مسبب دیگر ماجرا عده ای از فارغ التحصیلان قدیمی مدرسه عالی شهید مطهری هستند که در زیر سایه بی توجهی های مقام تولیت، با در اختیار گرفتن معاونت های متعدد و اشغال کرسی های تدریس برای خود، همه کاره مدرسه شده اند. همین ها هستند که به دلیل جو غالب و کنکور زده و دانشگاه زده و حس رقابتی که با دوستان خود دارند در گذر زمان تعهد خود به عقبه حوزوی مدرسه عالی را از دست داده اند و همانطور که زمانی لباس طلبگی دلشان را می زند و به راحتی آن را کنار می گذارند حالا هم به راحتی هر چه تمام تر به این عقبه علمی و هویتی پشت می کنند. آنها هم می خواهند از مدرسه عالی شهید مطهری سکویی برای ساختن دانشگاهی تازه با عنوان دانشگاه شهید مطهری بسازند و عقده مدیریت مطلق العنان (آنهم با اضافه کردن رشته های بیشتر و توسعه آن) و از آن مهم تر عقده های ناشی از دانشگاه زدگی خود را در آنجا خالی کنند. 
 
این دو عامل بر آنند تا پس از کارنامه افتضاح شان در مدیریت مدرسه، که می بایست قسمتی از اهداف وحدت حوزه و دانشگاه را تأمین کند، راه خود را از یکدیگر جدا کنند و با توسعه میدان تحت مدیریت خود هر کدام راهی را که به آن علاقمندتر است و با سلایق شان همخوانی بیشتری دارد برگزینند؛ آنها که سودای دانشگاهی شدن و مدیریت دانشگاه را دارند با گرفتن زمین و بودجه از بیت المالی که وزارات علوم به آنها اختصاص خواهد داد دانشگاهی را با نام شهید مطهری بر پا کنند که اعتبار مدرسه عالی شهید مطهری را یدک بکشد اما هیچ ربطی به «مدرسه» و  به «شهید مطهری» نداشته باشد! آنها هم که از دانشگاه بیزارند و به دنبال روحیات کهنه و قدیمی حوزه های قبل از انقلاب هستند در محل مدرسه خواهند ماند و در آنجا هر طور که مایل باشند حوزه خودشان(!) را اداره خواهند کرد.
 
عامل سومی، که به واقع جای تسلیت به مقام معظم رهبری را دارد، سهل انگاری و تصمیم گیری از روی ناپختگی آنهم از سوی عالی ترین مقامات فرهنگی کشور و شورایی است که به گفته خود ایشان باید بیشترین قدرت اجرایی را بر مدیریت فرهنگ و مهندسی فرهنگی کشور داشته باشد، و باید چنان قدرتمند و مدبر باشد که چتر سیاست گذاری های آگاهانه و آینده نگرانه خود را بر تمام نهادهای فرهنگی کشور بگستراند. معلوم نیست عده ای که به سادگی هر چه تمام تر پیشنهاد تفکیک حوزه و دانشگاه را می پذیرند و به خودشان اجازه می دهند اینگونه درباره مدرسه عالی شهید مطهری تصمیم گیری کنند آیا لحظه ای به معنای تصمیم و عواقب تصمیم خود فکر کرده اند؟ آنها که در آنجا نشسته اند آیا قرار است هر آنچه را که به عنوان پیشنهاد مطرح می شود، شنیده و ناشنیده، بپذیرند و باری به هر جهت دست خود را به عنوان موافق بالا ببرند؟ با این بی توجهی ها و ساده انگاری ها آیا همین اندکی که در این سه دهه از انقلاب فرهنگی به دست آمده است از بین نخواهد رفت؟ آیا در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامی چنین خسرانی ننگ آور و موجب سرافکندگی نیست؟
 
در سالهای گذشته عده ای که این پیشنهاد و سیر به قهقرا را مسبب شده اند با مدرسه عالی مانند ملک طلق و با دانشجویان آن مانند دانش آموزان مدارس برخورد کرده اند، یعنی هر کار و هر تصمیمی که از سلایق شان برآمده (بدون اینکه اندک توجهی به چیزی غیر از خودشان و خواسته هایشان داشته باشند) اعمال کرده اند. متأسفانه اگر گوش شنوایی برای انتقادات ناصحانه  گذشته وجود می داشت امروز کار به اینجا نمی کشید که عده ای مدیریت و تصمیم گیری سلیقه ای و دلبخواه شان را به هویت مدرسه هم سرایت بدهند و تیشه به ریشه ای بزنند که برای از بین بردن تعارض های هویتی و فرهنگی جامعه ساخته شده و باید در تفاهم و پیوند بیشتر میان حوزه و دانشگاه تلاش کند. اگر این را یک شکست بدانیم باید صراحتا بگوئیم که مدرسه عالی از ضعف نظارت و رها کردن کار و بی توجهی به آن با چنین شکستی مواجه شده است.
 
تنها چیزی که می تواند راهگشای این مشکل باشد لغو این مصوبه خجالت آور و استعفای کسانی است که مسبب و تهیه کننده پیشنهاد آن بوده اند! اگر آقای امامی کاشانی نمی خواهند بر جایی مدیریت کنند که هم حوزه باشد و هم دانشگاه و نمی خواهند تولیت مدرسه عالی شهید مطهری را داشته باشند، لازم نیست آن را تغییر بدهند، می توانند این مدت باقیمانده از عمر خود را در گوشه منزل و حجره و کتابخانه شان بگذرانند و بیش از این افکار مندرس و روحیه گریزان از جوانی خود را بر دیگران تحمیل نکنند. و اگر شاگردان عزیزکرده و سوگلی ایشان مایل هستند تا دانشگاهی «از آن خود» داشته باشند و تحمل و عرضه مدیریت نهادی که هم حوزه است و هم دانشگاه را ندارند، بهتر است استعفا بدهند و به جای تنظیم پیشنهاد برای ارتقاء(!) مدرسه عالی پیشنهاد ارتقاء خودشان را به شورای عالی انقلاب فرهنگی بفرستند تا پست و مقامی در دانشگاه های وزارت علوم به آنها پیش کش شود، تا گشاینده عقده های دانشگاه زده شان باشد.  
 
مدرسه عالی شهید مطهری ثمره و ملک طلق آقایانی نیست که مانند صاحب و مالک و مانند یک بنگاه اقتصادی درآمدزا با آن برخورد می کنند. مدرسه عالی شهید مطهری از طرح آن تا نام و آوازه آن ثمره خون دل هایی است که امثال طالقانی ها برای آشتی فکلی های دانشگاه رفته آنروز با مسجد و روحانی و حوزه به کار برده اند، مدرسه عالی ثمره همه عذاب ها و نامهربانی هایی است که شهید مطهری ها از حوزه و دانشگاه کشیده اند تا هر آنچه که می توانند این دو را به هم نزدیک کنند، و مدرسه عالی نتیجه تلاش هایی است که امثال مفتح ها علمدار آن بوده اند تا حوزه و دانشگاه را آشتی بدهند و هویت تازه ای و جدیدی را برای جامعه انقلابی شان مهیا کنند. مدرسه عالی شهید مطهری و سایر نهادهای علمی و آموزشی که پس از آن و با برنامه وحدت حوزه و دانشگاه و به هدف استفاده این دو نهاد از یکدیگر بر پا شده اند زایش های انقلابی هستند که آیت الله خمینی طی بیش از ۲۰ سال آن را رهبری می کرد. هیچ کدام از اینها ارزان به دست نیامده که به این سادگی و ارزانی از بین برود.
 
 برگرفته از: مدرسه ما


 


گزارش‌گران بدون مرز، طی بیانیه‌ای که در تارنمای رسمی این سازمان منتشر شده، اعلام کرده‌ که ششمین دوره این جایزه به وبلاگ ژیلا بنی‎یعقوب با نام «ما روزنامه‌نگاریم» اهدا شده‌ است.

در این بیانیه آمده‌ است: «ژیلا بنی یعقوب از نخستین از وبلاگ‌نویسان مدافع آزادی بیان در ایران است که در وبلاگ خود به مسائل روز ایران و به ویِژه موضوعات اجتماعی و حقوق زنان می‌پردازد. وی و نزدیکانش هزینه سنگینی برای تعهدات حرفه‌ای خود پرداخت کرده‌اند.»

این بیانیه می‌افزاید: «ژیلا بنی‌یعقوب بارها در دوره فعالیت‌اش با احضارها و بازداشت‌ها متعدد و خودسرانه با هدف به سکوت وادار کردنش مواجه بوده ‌است، اما هیچ گاه در برابر فشار‌های دائمی مقامات قضایی و امنیتی سرخم نکرد.»

گزارش‌گران بدون مرز می‌گوید که این جایزه برای تقدیر از همه وبلاگ‌نویسان و روزنامه‌نگاران ایرانی است که در ماه‌های گذشته زندانی و یا مجبور به ترک کشور شده‌اند.

منبع: رادیو زمانه
 


 


محمدخاتمی گفت: «ندای خیرخواهی صلاح و اصلاح همچنان باقی است و اجتناب از خشونت و فراهم آوردن فضای تبادل نظر و نقد و گفتگو مورد مطالبه ملت بزرگ بوده است.»
 
خاتمی با اشاره به اینکه «عواملی  هستند كه فضای کشور را بسته می‌طلبند» گفت: در آستانه سال نو شاهد احضار افراد تازه و بازداشت آنان بودیم و از آزادی محدود و مشروط بسیاری از كسانی كه در بند بسر می‌برند خبری نشد.
 

وی افزود: «آیا اینها نشان از آن ندارد كه علی‌رغم تدبیر و صلاح‌اندیشی خیرخواهان نظام و ایران و مسئولان اصلی؛ كسانی هستند كه مانع تغییر فضا به سوی همدلی می‌شوند؟»
 

خاتمی با ابراز نگرانی از برخی اخبار مبنی بر تحت فشار قرار گرفتن زندانیان برای ابراز مطالبی بر خلاف عقیده خود گفت: «همچنین شنیده شده است که اگر این مطالب اجباری بیان نشود آزادی محدود آنان باردیگر سلب خواهد شد، این شیوه‌ها فقط می‌تواند فضا را تنگ‌تر، دلها را از همدیگر دورتر كند»
 

وی ابراز امیدواری کرد كه «خیرخواهان مؤثر در جریان امور بكوشند تا با محدود كردن شیوه‌های نامطلوب و آزادی هر چه بیشتر افراد و نیز بازشدن فضای سیاسی، هم حق و حرمت مردم و دفاع از منافع و كرامت شهروندان را پاس بدارند و هم فضا را به سوی لطافت بیشتر رهنمون کنند.»

منبع: جرس


 


به گزارش کلمه، دادگاه تجدید نظر، مسعود لواسانی، روزنامه نگار را به ۶ سال حبس قطعی و ۱۰ سال محرومیت از فعالیت‌های مطبوعاتی محکوم کرده است.

بر اساس این گزارش این روزنامه‌نگار، در وضعیت «بسیار نگران کننده و شرایط خطرناکی» به سر می‌برد و علی‌رغم موافقت با مرخصی موقت او با تودیع وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی، کماکان مقامات امنیتی و قضایی، از اعزام وی به مرخصی ممانعت به‌ عمل می‌آورند.

این گزارش می‌افزاید لواسانی نه تنها از دیدن فرزندِ دو سالۀ خود محروم است، بلکه برای ملاقات با پدر، مادر و همسر خود نیز دچار محدودیت و مشکل می‌باشد و علاوه بر این، در شرایط بسیار سخت و نگران کننده‌ای در زیرزمین بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شود.

لواسانی که از چهارم مهرماه گذشته تا کنون در زندان به سر می‌برد، بیش از ۱۰ سال از همکارانِ مطبوعاتِ اصلاح طلب، از جمله شرق، کارگزاران و اعتماد ملی بوده است.

منبع: کلمه


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته