Posts from Khodnevis for 11/23/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser. جوابیه امام خمینی به پیام میرحسین موسوی: مهندس عزیزم لطفن دست از سر کچلم بردار!       متن کامل جوابیه حضرت امام خمینی  به پیام میرحسین موسوی  به مناسبت روز دانشجو از خودنویس [...]  بسم رب الجبار المکار الخناس الخدعه گر   لاکن این نخست وزیر ما چه دران دوران که هیئت  کابینه را ردیف می‌کرد  برای دست بوسی ما و چه در دوران ولی فقیه فعلی که نمی‌تواند هیئت کابینه تشکیل دهد و به دست بوسی ولی فقیه مطلقه فعلی ببرد، بسیار به بنده ارادت و اخلاص داشتند و دارند. تعجب من اینجاست که بنده بیست و یک سال است که در برزخ گیر کرده‌ام و هر روز باید تقاص خدعه ها و دورغها و کشتارهای ده ساله‌ام را پس بدهم و هر روز پرونده تازه‌ای برعلیه من مطرح می‌شود  و بدجوری گرفتار شده‌ام. بنده ضمن تشکر از نخست وزیر عزیزم که هر از چندی بنده و سخنان عالمانه بنده را با خط قرمز در بیانیه‌هایش منعکس می‌کند و دوران طلایی وبا شکوه که با هم داشتیم را به رخ جوانان امروزی که درک مناسبی از ان دوران با شکوه طلایی ده ساله نداشته می‌کشند لاکن باید نکته ای را گوشزد کنم :     به جان نداشته خودم که هر روز حاضرم زودتر محو و نابود شود و این قدر مصیبت متحمل نشوم دوران طلایی ما هم چین دوران باشکوه وطلایی نبود  ما هم یه گ...  بودیم مثل همین آسید علی خامنه‌ای،  می‌زدیم  - خفه می‌کردیم - می‌کشتیم - دروغ می‌گفتیم - جنگجو بودیم -  خدعه می‌کردیم -هشت سال ملت را با جنگ بدبخت کردیم - ده‌ها هزار نفر را کشتیم - میلیون‌ها نفر را تبعید کردیم - صدها هزارنفر را به زندان انداختیم - دست بریدیم - سنگسار کردیم -  دانشگاه تعطیل کردیم -  قلم شکستیم -  لاکن خلاصه  اینکه اسلام رحمانی و غیر رحمانی را به نحو احسن پیاده کردیم، که اگر از طالبان عزیز مستقر در افغانشتان بیشتر اسلام را اجرا نکرده باشیم  کمتر اجرا نکرده‌ایم ....   در اینجا امام خمینی ( قدس سره شریف ) با لحن مخصوص خودشان گفتند: لاکن مهندس عزیزم لطفن دست از سر کچلم بردار!   به گزارش خبرنگار  خودنویس [...] حضرت امام خمینی رحمت الله  در دخمه‌ای قرار گرفته است که شبیه قبرهای خاوران است و بروی پیشانی ایشان واژه خاوران داغ شده است  و هر روز از گور بیرون کشیده می‌شود  و به کشته‌های  ده سال زمامداریش حساب پس می‌دهد. صدها هزار شهید جنگ هشت ساله و کشته‌های اوایل انقلاب شکوهمند اسلامی  و کشته‌های خاوران در نوبت هستند تا امام خمینی را از گورش بیرون بکشند و حقشان را پس بگیرند و اینطور که فرشتگان می‌گفتند امام خمینی را هر روز تا برپایی قیامت از قبر بیرون می‌کشند تا قیامت و هر روز همین بساطه.   سرباز «وظيفه»: تاملات فلسفي-نظامي(۱) منطق امر اخلاقي-سياسي-نظامي مدرن براي شرايط اكنوني ما چه اقتضائي دارد؟ در شرايط ناكارآمدي ِراه حل هاي اخلاقي ِمستقر و نيز راه حل هاي سياسي ِ مستقر، اقتضاي «وظيفه» چيست؟   اگر سياست ورزي مدرن، اخلاق در جامه مبدل است آنگاه كه سياست به بن بست برسد وظيفه در جامه نظامي‌گري مدرن خود را نمايش خواهد داد. سرباز ِ وظيفه (در مقابل سرباز ولايت/سلطنت) از اين دستور اطاعت مي‌كند:   «تنها بر طبق دستوري عمل كن كه به وسيله آن بتواني در عين حال، اراده كني كه دستور مزبور قانون كلي و عمومي شود»(كانت). دستور ولي فقيه/سلطان دستوري شخصي است و نمي‌تواند كلي و عمومي شود. سرباز ِ «وظيفه» نمي‌تواند از دستور شخصي اطاعت كند.    اما اساس نظامي گري اقتدار-اطاعت است.پس آيا بايد به اين ترتيب نظامي‌گري مطلقا از ميان برداشته شود؟   مطابق اصل(به معناي حقوقي آن) هر دستوري شخصي است(به ويژه در شرايط استثنائي اين قضيه حادتر مي‌شود چرا كه پاي موجوديت "خود" و گروه "خودي" در ميان است) و سرباز "وظيفه" نبايد از آن اطاعت كند .او تنها از دستوري اطاعت مي‌كند كه به نام «امر عمومي» باشد. به نحو انضمامي كدام دستور است كه او بايد از آن اطاعت كند؟ به نظر مي‌رسد دستور اخلاقي كانت به شكل ايجابي نارساست اما به نحو سلبي روشنگر است. به عبارتي ارزش دستور مطلق كانت نه به منطوق آن بلكه به مفهوم مخالف آن است: «از هيچ دستوري اطاعت نكن مگر آنكه دستور مزبور كلي باشد». اخلاق ِ كانت،اخلاق ِ نافرماني است.   در منطق نظامي‌گري ِ ماقبل مدرن، سرباز سلطنت/ولايت منتظر صدور فرمان از بالاست تا بدون هيچ تاملي آنرا اجرا كند. در منطق نظامي‌گري مدرن وضع چگونه است؟   يك وضعيت نظامي وضعيتي است كه در آن اخلاق و سياست ورزي ممتنع شده باشد يا به عبارت دقيق‌تر به شرايط «امتناع تفكر» وارد شده باشيم. زماني كه در يك وضعيت امتناع تفكر اخلاقي-سياسي گرفتار مي‌شويم با دو انتخاب بيشتر روبه رو نيستيم: اطاعت يا نافرماني. در يك وضعيت نظامي سرباز ولايت/سلطنت اطاعت ميكند و سربازِ "وظيفه" امتناع. اما آيا اين تمام ماجراست؟ در شرايط غياب فرمان كلي، «وظيفه» ِسرباز، نافرماني ويا هم عرض‌هاي آن است (بدفرماني،اطاعت بدون رغبت و...). اما اين صرفا يك وضعيت گذار است. در اين گذار آنچه رخ مي‌دهد تعليق منطق نظامي گري پيشامدرن است. درفرايند تعليق، امر معلق شده حفظ مي‌شود اما با وساطت امر نو. «نو شدن» نوعي وساطت است. منطق نظامي‌گري مدرن، در گسست از منطق نظامي‌گري ِماقبل مدرن (اطاعت –اقتدار شخصي) عبارت است از «اطاعت-اقتدارغير شخصي».  وساطت ِ اراده عمومي (غيرشخصي)، محتوا و مضمون امر نظامي را دگرگون نمي‌كند اما فرم آنرا مطلقا دگرگون مي‌كند. بنابراين  سرباز ِ «وظيفه» نيز در يك وضعيت نظامي بايد بدون تامل اطاعت كند(نمي‌تواند تامل كند زيرا يك وضعيت نظامي است) اما اين بار از فرمانده اي كاملا متفاوت. اقتدار فرمانده جديد، اقتدار عمومي است. سرباز ِ وظيفه در گسست از سرباز ولايت/سلطنت تنها از فرمانده‌اي اطاعت مي‌كند كه «اقتدار عمومي»داشته باشد نه «اقتدار شخصي». آفرينش چنين فرماندهاني و رهايي ِ سربازان ِ «وظيفه» از سرگرداني و پوچي و بي ميلي، تنها از عهده يك «ملت» بر مي‌آيد.اما چگونه؟    نافرماني، شرط امكان فرماندهي است (و البته شرط عدم امكان آن). امر سلبي مقدم بر امر ايجابي است. «چه نبايد كرد؟» مقدم بر «چه بايد كرد؟»است. ملت بايد فرزندان اش(ارتش،سربازان وظيفه و آن بخش از بدنه و فرماندهان سپاه كه عرق ميهني دارند) را به نافرماني فراخواند. فرماندهان ِ نافرمان به نام ملت و با اقتدار ملي ، فرماندهي نيروهاي مسلح را به عهده خواهند گرفت.   وانهادن آن ماموريت مبهم(پاسداري از انقلاب اسلامي) ورفع ابهام از خود يا ادغام در ارتش، تقدير وآينده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است. انقلاب اسلامي چه بود؟ اين پرسش امروزسپاه پاسداران ِ... است. آيا آن انقلابي كه سپاه بايد از آن پاسداري كند براندازي يك سلسله شاهنشاهي و تاسيس يك سلسله شاهنشاهي ديگر بود؟ در اين صورت نمي‌توانيم از كلمه «انقلاب» سخن بگوئيم و واژه مناسب براي آن رويداد كودتا يا شورش است اما نه هرگز انقلاب.پرسش اسن است: «پاسدار سلطنت آخوند» به جاي «گارد شاهنشاهي»، اين ماموريت سپاه است؟!    سپاه  زيرِ بار اين ابهام و بلاتكليفي فروخواهد پاشيد. «سپاه پاسداران جمهوري» راهش را از «سپاه پاسداران سلطنت» جدا خواهد كرد و سپاه پاسداران سلطنتي به همراه شعبان بي‌مخ‌هاي بسيج سلطنتي، خلع سلاح خواهند شد.   سر بزرگ   ازدواج آسان رئیس جمهور احمدی‌نژاد رئیس جمهور محترم دکتر احمد‌ی‌نژاد، در همایش تقدیر از خیرین و فعالان امر ازدواج، بیانات روشنگرانه و مهمی‌ ایراد فرمودند، که به جهت تنویر افکار عمومی‌، در قالب سؤالات ۴ جوابی‌ خدمت شما ارایه می‌گردد: ۱. از آنجا که رئیس جمهور محترم «اعتقاد ندارند اشتغال شرط لازم برای ازدواج است»، بفرمایید بعد از ارتکاب به عمل خیر ازدواج، دختر و پسری که این شرط لازم را نداشتند از کجا نون بیاورند و بخورند؟ الف- خب تا قبل از اون از کجا می‌‌آورد‌ند و می‌خوردند؟ از همون جا ادامه بدهند. ب- ببینید این مشکلات همیشه وجود داشته و چیز تازه‌ای نیست و حل شدنی است، اصل اون صفا و پاکی و قداست ازدواج است. ج- اصلا نون خوردن چه ربطی‌ داره به امری به لطافت و پاکی ازدواج؟! د- اصلا تو این وانفسای مشکلات جوانان این هم شد سوال شما گیر آوردید! ه- این مسایل حاشیه‌ای است، که دختر و پسر با نیروی سازندگی بعد از ازدواج اون ها رو حل می کنند- به فضل الهی!-. و- هر آن کس که دندان دهد... ۲. از نظر رئیس جمهور محترم سنّ مناسب برای ازدواج دختران ۱۶، ۱۷، ۱۸ سال است، چرا؟ الف- چون در این سال‌ها دختران به مدرسه می‌‌روند و سواد دارند. ب- چون در این سنّ دخترها «تازه شکوفا شده اند و در اوج عاطفه و احساس و لطافت هستند». ج- چون هنوز ذهنشون با مسایل پوچ دنیای واقعی‌ آلوده نشده، و از مشکلات بی‌ خودی‌‌ نمی‌ ترسند. د- چون چی‌ از این بهتر! ه- چون به این ترتیب خیلی‌ از مشکلات سنین بعد دختران مان هم خود به خود حل می شود. و- چون این سنین بهترین سنّ برای مادر شدن یک دختر است. ۳. رئیس جمهور فرمودند «ما باید به سمت ازدواج آسان برویم» و همچنین «ازدواج آسان از بحث اشتغال و مسکن مهم تر است»، به نظر شما راه کار رئیس جمهور برای «ازدواج آسان» چیست؟ الف- آسان کردن ازدواج. ب- حذف مشکل مسکن و اشتغال از مشکل ازدواج. ج- جوان کردن عروس و داماد. د- آسان کردن فرهنگ ازدواج. ه- حمایت دولت از ازدواج آسان. لینک گزارش ایلنا از سخنان رئیس جمهور   یاد دار ز شمع مرده یار آر امروز مصادف است با آن شب سیاه که دشنه‌ها در خیابان هدایت تهران بر پیگر پروانه و داریوش فروهر فرودآمدند؛ بر پیکر مردی که زندان خانه دومش بود و تمام سالهای زندگی خود را در راه مبارزه برای ایران و سرفرازی آن سپری کرده‌بود، بر پیکر زنی که سالها مبارزه، او را به سمبل زنی مقاوم بدل کرده بود که دوشادوش همسرش برای سربلندی ایران و آزادی‌اش مبارزه می‌کرد     خطر حضور ومخالفت این زوج سیاسی برای حاکمیت  چنان جدی قلمداد شده‌بود  که سعید امامی  در مورد آنها گفته‌است:«داريوش فروهر به احتمال زياد طى پنج سال آينده و به طور قاطع در ده سال آينده، مهمترين خطر براى كل حاكميت خواهد بود. او بر خلاف گروه هاى قاتل به بر اندازى راه حل هاى مبتنى بر خشونت، جنگ مسلحانه و چريكى، و هر نوع عمل كودتا مانند و انقلابى را نفى مى كند و همين امر عامل قوت اوست. تصويرى كه اخيرا از او به عنوان گاندى در ايران ارائه شده، در داخل كشور انعكاس گسترده اى داشته است. او بر خلاف منافقين و برخى از گروه هاى چپ و چهره هاى به ظاهر ملى، به هيچ وجه حاضر به كمك گرفتن از خارجى ها و تكيه بر حمايت آن ها نيست. تعامل با چنين افرادى به مراتب سخت تر از رويارويى با افرادى است كه با خارجى ها در ارتباط بوده و يا هستند.   اگر بيمارى اين شخص را از پا در نياورد، بدون شك او خواهد توانست در زمانى كوتاه حركت هاى نا منظم دانشجويى و روشنفكران ايران را همسو كند و زير چتر ملى گرايى با چاشنى مذهب ملى آن ها را گرد هم آورد. فروهر به طور كلى نقطه ضعف ندارد. يك جريان خصوصى كه مى توانست به عنوان نقطه ضعف عليه او مورد استفاده قرار گيرد توسط خود او خاتمه يافت. مطالعات گسترده درباره داريوش فروهر و همسرش پروانه اين واقعيت را بيش از پيش آشكار مى كند كه اصولا حضور اين دو در صحنه مخالفت با نظام يك امر خطرناك و تهديدى جدى است. بنابرين پيش از آن كه اين تهديد بالقوه تبديل به يك خطر بالفعل شود بايد اقدامى عاجل و جدى به عمل آورد  داریوش فروهر نخستین وزیر کار جمهوری اسلامی بعد از انقلاب پنجاه و هفت کابینه مهندس بازرگان، کسی بود که  بعد از فرار شاه در بیست و ششم دی ماه به پاریس نزد آیت الله خمینی رفت ودر دوازده بهمن ماه به همراه وی به ایران بازگشت. با اینهمه فروپاشی کابینه بازرگان و تهدید نیروهای ملی ، وی را به انزوا کشاند و فشارها بر وی و خانواده‌اش فزونی گرفت فروهر کسی بود که به هیچ وجه تن به ترک و جلای وطن نداد. در سال هزار و سیصدو سی و نه  در حالي كه هجده ماه زندان را سپري كرده، ارتشبد هدايت از سوي شاه به وي پيشنهاد مي كند كه براي هميشه از ايران برود، اما فروهر در پاسخ مي گويد: «زندان را به آزادي دور از وطن ترجيح ميدهد.»   پروانه در وصف  روزهای زندان داریوش می‌سراید بي تو صبح روشن من  به سياهي شام تار كشيد  هر نگاهي كه سبز بود و كبود  زرد شد بسكه انتظار کشید اگرچه مبارزه این دو ، مسالمت‌آمیز و بدون هر گونه غوغاسالاری بود، حکومت و دستگاه اطلاعاتی آن دو را قربانی ساخت تا جلوی حرکت‌های روشنگرانه‌ای که در جامعه دوباره قد می‌کشید بگیرد.سحرگاه روز اول آذر جامعه فرهنگی ، سیاسی و ملی ایران با بهتی عظیم روبرو شد. پروانه با بیست و چهار ضربه و داریوش با هیجده ضربه به قتل رسیده‌بودند، قتل‌هایی که مشابه آن را در افرادی چون کاظم سامی ، شاپور بختیار و عبدالرحمن برومند در سالیان قبل شاهد بودیم مراسم تشییع پیکر این دو بزرگ با تدابیر امنیتی بسیار از جلوی حسینیه ارشاد برگزار شد. دو تا بوت بر دست جمعیت حرکت می‌کردو  پرستو فروهر بود که چونان شیرزنی ایستاده روبروی خشم جمعیت،نه خواهاان انتقام که در پی کشف عدالت بود . سال‌ها بعد هر ساله برپایی مراسم این دو بزرگ با مخالفت و حضور نیروهای امنیتی و جلوگیری مردم از حضور در خانه آنها صورت گرفت تا اینکه امسال حتی پاسپورت پرستو فروهر را بعد از حضور در کشور مصادره کردند دو پیکر نازنین با هم در کنار هم به خاک سپرده شد و انگار حرف دکتر محمد مصدق درباره آنها درست تعبیر شد.«این دو ، دروتخته‌اي هستند كه خوب به هم جوش خورده‌اند»     نظر دنیس کوسینیچ در باره ایران، کنگره جدید، حقوق بشر، بحران هسته‌ای   انتقاد لاریجانی از شورای نگهبان با وجود انتشار سخنان کدخدایی مبنی بر رفع اختلافات مجلس و دولت، لاریجانی روز دوشنبه اول آذرماه اعلام کرد سخنان کدخدایی،سخنان جنتی است و ربطی به مجلس شورای اسلامی ندارد .سخنان کدخدایی اشاره به کارگروه مجلس دارد که شامل چهار نماینده مجلس، سه نماینده دولت ، سه حقوق دان مستقل و سه عضو شورای نگهبان  در پی دستور آیت الله خامنه‌ای مبنی بر اختلاف دولت و مجلس بر سر نقض قانون اساسی از سوی دولت احمدی‌نژاد شکل گرفت تا گزارش کار خود را به آیت الله خامنه‌ای ارائه دهند پیش از آنکه مجلس شورای اسلامی در مورد گزارش کارگروه  به نتیجه برسد، کدخدایی سخن‌گوی شورای نگهبان به ارائه گزارش پرداخت که با تذکر یکی از نمایندگان لاریجانی، در سخنانی گفت که آنچه کدخدایی به عنوان نتیجه کارگروه اعلام کرده‌است مورد تایید مجلس نیست. این در حالیست که در این گزارش دیدگاه‌های مطلوب دولت ارائه شده‌است احمد توکلی نماینده مجلس شورای اسلامی در سخنانی گفت:«وی گفت که نه تنها مجلس، بلکه دولت نیز هنوز نظر نهایی خود را ارائه نداده و آنچه که سخنگوی شورای نگهبان به عنوان نتیجه کار کارگروه عنوان کرد، حاوی نظرات آقای جنتی بوده است» با این حال  به گزارش خبرگزاری ایرنا،محمد جواد ابطحی یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از سخنان لاریجانی به شدت انتقاد کرده، آنرا بر خلاف  نظر مقام معظم رهبری دانست. کداخدایی در این گزارش که روز شنبه ارائه شده پيشنهاد گروه  مبنی بر  حق رييس جمهوري  در مورد نقض قانون اساسي اعلام شده، وی حق دارد در مورد نقض قانون اساسی  توسط ساير قوا سوال كند، تذكر دهد و پيگيري كند.، نمایندگان اصولگرای مجلس شدیدا به اظهارات رئیس مجلس  انتقاد کرده‌اند    فرایند حذف موسوی توسط خاتمی سایت پارلمان‌نیوز که توسط خواهرزاده او اداره می‌شود، نامه مهدی هاشمی به محسنی اژه‌ای را درج کرده است. درباره مهدی هاشمی حرف و حدیث زیادی وجود دارد. از اتهامات مالی تا اتهامات جنسی، از فساد مالی تا فساد سیاسی. اما این سایت با او مدافعانه برخورد می‌کند. اخبار زیادی در این سایت منتشر می‌شود که هیچ ربطی به مجلس ندارد. اما این سایت بیانیه اخیر موسوی را منتشر نکرد. موسوی حتی از سوی دشمنانش به فساد مالی و جنسی متهم نبود و نیست. موسوی از نظر اقتصادی و جنسی آدم سالمی است. انتقاد اپوزیسیون برانداز به او از موضع دیگری است. آنها به همکاری او با خمینی در ده سال اول انقلاب و سکوت او در آن مورد اعتراض دارند، نه آنکه او را به فساد متهم کنند. عدم انتشار بیانیه موسوی به مناسبت ماه آذر در پارلمان نیوز را نباید ساده گرفت. فرایند جداسازی دارد علنی می‌شود. با موسوی و کروبی نمی‌توان وارد نظام شد. از قدرت هم نمی‌توان گذشت. جنبش سبز تقویت جنبش اصلاح طلبی نبود، جنبشی بود که اصلاح‌طلبی را به محاق می‌برد. اما خاتمی که اینک احساس می‌کند جنبش سبز کاملاً شکست خورده و تمام شده است، فرصت را مناسب دیده تا آستین‌ها را بالا زده و به میدان بیاید و اصلاح طلبی بدون موسوی و کروبی و سبزها را فعال سازد و وارد مجلس شوند. رویدادهای ماه‌های آینده نشان خواهد داد که تصورات او چقدر صائب است. نقدهایی که اخیراً از طرف عباس عبدی، تقی رحمانی، رضا علیجانی، حسین قاضیان، اکبر گنجی، علی افشاری، بابک داد و شماری دیگر از سبزها بر جنبش سبز وارد شده بر امیدواری خاتمی افزوده است. شاید اینها طرفدار خاتمی نباشند، اما نقدهای آنها به سود خاتمی و به زیان موسوی و کروبی تمام شده است. جنبش سبز اینک از جهات گوناگون مورد نقد قرار گرفته است. آقای حمید دباشی گفته است که نسرین ستوده رهبر جنبش سبز است. معلوم است که دباشی نمی‌خواهد موسوی را تضعیف کند، اما همه این سخنان به سود خاتمی تمام می‌شود.   نماینده کنگره آمریکا: تردید درباره برنامه هسته‌ای نباید منتهی به حمله نظامی به ایران شود پس از انتخابات اخیر میان‌دوره‌ای مجلس نمایندگان و سنای آمریکا در ماه نوامبر، نسبت دموکرات به جمهوری‌خواهان تغییر یافته و ممکن است تعداد بیشتری به بحث حمله نظامی به ایران توجه بیشتری نشان دهند. با این همه برخی از نمایندگان معتقدند که این تغییر نسبت در مجلس نمایندگان تا وقتی حمایت سنا را در بر نداشته باشد، راه سختی را برای وادار کردن دولت آمریکا به برخورد نظامی باید طی کند.   دنیس کوسینیچ، نماینده کنگره آمریکا از ایالت اوهایو و یکی از رقبای باراک اوباما در مرحله مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ امیدوار است که کنگره همکاری مناسبی برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره به کار بگیرد. با کوسینیچ در فرودگاه بالتیمور گفتگو کردیم. کوسینیچ معتقد است که آمریکا به دلیل نگاه بعضی از مقام‌های سابق به شکنجه و ترور برنامه‌ریزی شده [در گذشته] باید از نو اقتدار اخلاقی خود را باز یابد. او می‌گوید که سابقه [نقض] حقوق بشر کشورش در عراق و افغانستان باعث نزول این اقتدار در آمریکا شده و همین حرف زدن در باره حقوق بشر در دیگر کشورهای دنیا را سخت و دشوار می‌کند، گرچه این اقتدار بازیافتنی است اگر بخواهیم با اقدامات و روش‌های این مقامات برخورد کنیم. این نماینده کنگره گفت: «ما باید راهی بیابیم که با جامعه جهانی همکاری بیشتری داشته باشیم و داریم وارد دورانی می‌شویم که استفاده از زور دارد به بن‌بست می‌رسد و اینکه نمی‌توانیم کشورهای دیگر را وادار کنیم که دیدگاه ویژه دولت ما را بپذیرند، و اینکه به دولت‌های دیگر نمی‌توانیم سیاست‌های آمریکا را در حوزه‌ انرژی تحمیل کنیم، ما نمی‌توانیم به کشورهای دیگر، دیدگاه آمریکایی را تحمیل کنیم.» کوسینیچ، بهره‌گیری از کمک روسیه در قبال ایران را مهم دانست و گفت: «در مورد برنامه‌های هسته‌ای، برای دولت آمریکا مهم است که با دولت روسیه همکاری کند و روسیه هم از رابطه و تاثیر خودش استفاده کند که ایران را به جامعه جهانی وارد کند تا بتوانیم از آغاز هرگونه تنش هسته‌ای جلوگیری کنیم.» او در باره تردیدهای موجود در باره برنامه‌ای هسته‌ای ایران گفت: «البته تردیدهایی در باره نیت ایران (در برنامه هسته‌ای‌اش) وجود دارد، ولی همزمان، نباید بگذاریم این تردید مجوزی برای حمله نظامی به ایران باشد که این حمله می‌تواند بسیار مخرب باشد و کاملا در جهت مقابل صلح جهانی خواهد بود. باید یاد بگیریم که باید از راه‌ حل‌های سیاسی برسیم تا بتوانیم به توافق با ایران برسیم و راه‌حل نظامی نباید قابل قبول باشد.»   سریال «مهدی هاشمی» ادامه دارد به گزارش خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، حجت‌الاسلام غلامحسین محسنی اژه‌ای، امروز به خبرنگاران گفت که نامه‌ای که از سوی مهدی هاشمی دریافت کرده فاقد امضا است. او تاکید کرد: «وي ادامه داد: نامه‌اي كه به دست من رسيده با نامه‌اي كه در برخي از سايت‌ها ديدم در برخي از عبارات‌ تفاوت‌هايي دارد.» مهدی هاشمی در نامه سرگشاده‌اش مدعی شده بود که ابلاغیه به نشانی‌ای غلط رفته بود، اما دادستان کل کشور تاکید کرد که دادستان كل كشور با نشان دادن نامه احضار مهدي هاشمي به خبرنگاران گفت: «كپي نامه را از دادستان تهران گرفتم و ملاحظه مي‌كنيد كه تمام جزئيات لازم از جمله اسم مهدي هاشمي، نام پدر و آدرس به درستي قيد شده است.» محسنی اژه‌ای گفت: «احضار وي در تاريخ ۱۲ اسفند ۸۸ بوده و اين نامه در تاريخ ۱۵ اسفند ۸۸ توسط مأمور ابلاغ ارسال شده و وكيل آنها آقاي طباطبايي در تاريخ ۱۸ اسفند ۸۸ مراجعه كرده و گفته كه پيرو ابلاغ برگه احضاريه به آدرس منزل موكل رسيده است.» مهدی هاشمی در نامه‌اش به دادستان کل کشور گفته بود که هدف همه پرونده‌سازی‌ها و برخوردها، «پدر مظلوم»اش بوده است. محسنی اژه‌ای به این بخش از نامه مهدی هاشمی و «مظلومیت» رئیس مجلس خبرگان اشاره‌ای نکرده است.   شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.