-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

Latest News from Iran Green Voice for 11/23/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ندای سبز آزادی: وزیران امور خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا عصر دوشنبه در بروکسل دیدار کردند. مسئول سیاست خارجی اتحادیه می‌گوید، در دیدار آتی خود با مقام‌های ایرانی تلاش احتمالی این کشور برای ساخت بمب اتمی را به بحث خواهد گذاشت.
به گزارش سحام نیوز فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی یکی از موضوع‌های مورد بررسی در نشست عصر دوشنبه ( اول آذر / ۲۲ نوامبر) وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا بود. تهران و اتحادیه اروپا اوائل ماه جاری میلادی آمادگی خود را برای از سرگیری گفتگوها اعلام کرده‌اند، اما در مورد زمان، مکان و محورهای اصلی این دیدار هنوز ابهام‌های زیادی وجود دارد.
پاسخ ناروشن تهران
کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اوایل اکتبر با ارسال نامه‌ای اعلام آمادگی کرد به نمایندگی از سوی کشورهای موسوم به ۵ باضافه یک (پنج عضو دائمی شورای امنیت و آلمان) مذاکره بر سر فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی را از سر گیرد. این پیشنهاد از سوی مقام‌های ایراناز جمله منوچهر متکی، وزیر امور خارجه، با استقبال روبرو شد. به رغم این، تهران تاکنون از دادن جواب صریح و تعیین تاریخ دقیقی برای این دیدار خودداری کرده است.
اشتون حدود یک ماه پیش در نامه‌ای خطاب به سعید جلیلی، رئیس شورای عالی امنیت ملی، پیشنهاد کرد دیدارها طی دو تا سه روز و در ژنو انجام شود. مسئول سیاست خارجی اتحادیه‌ی اروپا پانزدهم تا هفدهم ماه نوامبر را برای این دیدار پیشنهاد کرده بود. جمهوری اسلامی نه رسما این تاریخ را پذیرفته نه رد کرده است. از سوی دیگر تهران ابراز تمایل کرده گفتگوها در استانبول انجام شود.
اختلاف بر سر موضوع مذاکره

مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در حاشیه‌ی نشست روز دوشنبه در گفتگو با خبرنگاران ابراز تاسف کرد که تهران تا کنون هیچ پاسخ رسمی‌ای به پیشنهاد او نداده است. اشتون با اشاره به این که از نظر او انجام گفتگوها در ژنو محتمل‌تر است، افزود: «تا به حال هر چه از تهران شنیده‌ایم سخنان غیررسمی بوده است، اما ما نیازمند یک موضع‌گیری رسمی هستیم.»
ظاهرا هنوز بر سر دستور کار دیدار مقام‌های ایران و اتحادیه اروپا نیز توافقی حاصل نشده است. بسیاری از مقام‌های ایرانی در روزها و هفته‌های گذشته تاکید کرده‌اند که محور اصلی گفتگوها میان اشتون و جلیلی حق ایران برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی اتمی خواهد بود. تهران مدعی است تردید در مورد ماهیت غیرنظامی فعالیت‌های هسته‌ای این کشور غیرموجه است و موضوع گفتگو نخواهد بود.
موضوع بحث: “توانایی ساخت بمب اتمی”

به رغم اظهارات مقامات ایرانی که به نظر برخی از تحلیلگران مصرف داخلی و تبلیغاتی دارد، کاترین اشتون تاکید می‌کند «موضع ما کاملا روشن است». به گزارش خبرگزاری آلمان، او می‌گوید در دیدار با جلیلی «در مورد توانایی ساخت سلاح اتمی صحبت خواهم کرد و این مسئله محور اصلی بحث‌های ما خواهد بود».
سخنان اشتون در حالی ابراز می شود که هفته‌ی پایانی ماه نوامبر آغاز شده و هنوز از تاریخ مشخص دیدار احتمالی با مقام‌های جمهوری اسلامی، مکان این دیدار و موضوع‌های مورد بحث گزارش معتبری منتشر نشده است.
حمایت از همه‌پرسی در سودان

بنابر گزارش‌های رسیده از بروکسل، در کنار موضوع فعالیت‌های مناقشه‌برانگیز هسته‌ای جمهوری اسلامی دیگر مسائل و مناطق بحرانی جهان نیز در دستور کار وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا قرار داشته است.
اتحادیه اروپا اعلام آمادگی کرده به “عادلانه و آزاد” برگزار شدن یک همه‌پرسی در سودان که برای سال ۲۰۱۱ میلادی پیش بینی شده یاری رساند. این همه‌پرسی ممکن است به تفکیک سودان منجر شود. از مدت‌ها پیش میان نیروهایی که کنترل مناطق جنوبی و شمالی سودان را در اختیار دارند درگیری‌های سختی وجود دارد. نماینده‌ی آلمان در نشست روز دوشنبه گفت، صرف‌نظر از نتیجه‌ی همه‌پرسی وظیفه‌ی ما تقویت گفتگو میان هر دو طرف است. عمر البشیر، رئیس جمهور تونس، از سوی مراجع قضایی بین‌المللی به “جنایت جنگی” متهم است و دستور بازداشت او صادر شده است. نماینده آلمان تاکید می‌کند گفتگو با البشیر منتفی است.
جان آسلبورن، وزیر امور خارجه لوکزامبورگ، از اسراییل خواست به درخواست جامعه جهانی برای متوقف کردن ساخت شهرک‌های یهودی‌نشین توجه کند
مذاکرات صلح خاورمیانه

یکی دیگر از مسائلی که وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا بر سر آن اتفاق نظر دارند پیشرفت هر چه سریع‌تر مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطین است. نمایندگان سیاست خارجی اتحادیه اروپا مصمم‌اند از برنامه‌های آمریکا برای پیشبرد روند مذاکرات صلح حمایت کنند.
جان آسلبورن، وزیر امور خارجه لوکزامبورگ، می‌گوید، امیدوارم دولت اسرائیل متوجه باشد که باید درخواست آمریکا را که خواست جامعه‌ی جهانی است اجابت کند. او خواهان توقف ساخت شهرک‌های یهودی‌نشین در مناطق اشغالی و به رسمیت شناختن مرزهای سال ۱۹۶۷ توسط اسرائیل شد.

 


 


ندای سبز آزادی: گامبیا کلیه روابط خود با ایران را قطع کرده و به دیپلمات های جمهوری اسلامی ۴۸ ساعت فرصت داده است که این کشور را ترک کنند.

گامبیا، کوچک ترین کشور آفریقاست که در غرب این قاره واقع است.

به گزارش بی بی سی دولت گامبیا با صدور بیانیه ای رسمی اعلام کرده که تمام برنامه ها و پروژه هایی که را که با همکاری جمهوری اسلامی ایران انجام می داده لغو کرده است.

مقام های گامبیا هنوز علت این تصمیم را اعلام نکرده اند.

دولت گامبیا در بیانیه اش از تمام افراد که به نمایندگی از سوی جمهوری اسلامی در گامبیا فعالیت می کنند خواسته است که در ظرف ۴۸ ساعت این کشور را ترک کنند.

محمود احمدی نژاد، رئیس دولت ایران، سال گذشته در سفرش به گامبیا بر توسعه روابط با این کشور تاکید کرده بود.

بر اساس وب سایت آقای احمدی نژاد وی روابط ایران و گامبیا را "برادرانه و بسیار خوب و مثبت" ارزیابی کرده و گفته بود: "جمهوری اسلامی ایران مصمم است روابط و همکاری های خود را در همه زمینه ها با گامبیا گسترش دهد و هیچ محدودیتی هم برای توسعه این روابط نداریم."

 


 


ندای سبز آزادی: خانواده های دانشجویان زندانی در تبعید، ضیاء نبوی و مجید دری در آخرین ملاقاتی که در اهواز و بهبهان با فرزندانشان داشتند، روحیه آنها را خوب و وضعیت جسمی شان را نا مناسب توصیف کردند. مجید دری در این ملاقات پیشاپیش فرارسیدن روز دانشجو را به یاران دبستانی خود تبریک گفته و تاکید کرده است که « دستگیریها و تهدیدها نمی تواند جلوی فکر آزاد ما را بگیرد »
به گزارش وب سایت جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، خانواده ی سید ضیا نبوی، چهارشنبه ی گذشته، پس از ماه ها توانستند با این دانشجوی محروم از تحصیل به صورت حضوری در زندان اهواز ملاقات کنند. به گفته منابع نزدیک به خانواده نبوی، در این دیدار مسئولین زندان اهواز از خانواده سید ضیاء نبوی در قبال رفتارهای زشت و زننده خود در طول مدت تبعیدش به زندان اهواز عذر خواهی کردند.
هر چند خانواده این دانشجوی زندانی، در آن ملاقات روحیه او را خوب توصیف کرده اند اما به شدت نسبت به وضعیت سلامتی فرزندشان ابراز نگرانی کرده اند.
از طرفی دیگر خانواده سید ضیاء نبوی، به شدت نگران محمد کیانی یکی از فعالین خوزستانی هستند که اخیرا هنگامی که برای سید ضیاء نبوی کتاب می برد، توسط نیروهای ناشناس ربوده شد، هیچ اطلاعی از وضعیت این فعال خوزستانی در دست نیست.
محمد کیانی، پیشتر نیز در حین بردن لباس برای مجید دری دیگر دانشجوی محروم از تحصیل که به زندان بهبهان تبعید شده است،مورد ضرب و شتم نیروهای ناشتاس قرار گرفته بود.
سید ضیا نبوی ، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل که شب ۲۵ خرداد ماه سال گذشته در منزل یکی از دوستانش دستگیر شد ، در دادگاه بدوی به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال حبس محکوم شد.
پیشتر ژینوس شریفی، وکیل این فعال دانشجویی نیز درباره حکم گفته بود: « این حکم انتقام‌گیری از ضیا برای فعالیت‌های او در شورای دفاع از حق تحصیل است. »
چهارشنبه ی گذشته، خانواده ی مجید دری، دیگر دانشجوی زندانی در تبعید بعد از یک هفته مجدد به ملاقات او در زندان بهبهان رفتند.
در این دیدار که بعد از مدت ها، بیشتر اعضای خانواده حضور داشتند، به خاطر بعد مسافت (۱۱۰۰ کیلومتر) و همچنین سرباز بودن برادر کوچکتر و شاغل بودن برادر دیگر مجید، امکان ملاقات حضوری برای تمامی اعضای خانواده فراهم نبود.
خانواده ی این دانشجوی محروم از تحصیل، از همکاری مردم و مسئولین زندان بهبهان در جریان این ملاقات تشکر کردند.
گفته می شود بعد از بازگشت خانواده دری به محل زندگی، وضعیت جسمی مادر این فعال دانشجویی بد و راهی بیمارستان شده است. با این حال روحیه ی خوبی دارد و اعلام کرده که به دیدن مجید زنده است.
مجید دری که از شکستگی دنده اش (در زندان اوین) هنوز رنج می برد، دچار مشکل شکستگی عینک نیز شده که در وضعیت جسمانی وی تأثیر بدی (به علت داشتن میگرن) می گذارد.
به گفته ی خانواده این دانشجوی زندانی، روحیه مجید خوب بوده و در جریان آن ملاقات برای همه ی زندانیان در بند ۳۵۰ اوین اظهار دلتنگی کرده است. او پیشاپیش ۱۶ ام آذر را به یاران دبستانیش تبریک گفته و آرزو کرده است که به زودی همگی زیر سقف ایران آزاد بتوانند روز دانشجو رو جشن بگیرند و دیگر از ۱۶ ام آذر به عنوان روز کتک خوردن و اذیت شدن دانشجویان یاد نشود. او از زندان بهبهان خطاب به مسئولین گفته است « دستگیریها و تهدیدها نمیتواند جلوی فکر آزاد ما را بگیرد. »
مجید دری دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه که چندی پیش به زندان بهبهان تبعید شد، در طی جلسات دادرسی اجازه ورود به دادگاه را نیافت و وکیل وی از دفاع نسبت به اتهام محاربه به این بهانه که سندی مبنی بر ایراد اتهام وجود ندارد، منع شد اما در نهایت با استناد به همین مورد اتهامی در دادگاه بدوی ۱۱ سال و در دادگاه تجدید نظر وی را به ۶ سال حبس در تبعید محکوم کردند.
بر همین اساس، مجید دری شکایت نامه ای تنظیم کرده بود که دادسرای انتظامی قضات از دریافت شکوائیه رسمی مجید دری از قاضی پرونده‌اش، سر باز زد و علاوه بر آن خانواده دری را که برای تحویل شکایت‌نامه مراجعه کرده بودند، تمسخر و تهدید به بازداشت کردند.

 


 


ندای سبز آزادی: حمید محسنی، رییس دفتر میر حسین موسوی، امروز با تودیع قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد .
به گزارش کلمه، وی که دو ماه و نیم پیش در پی مراجعه ماموران وزارت اطلاعات به منزلش بازداشت شده بود، روز اول آذر ماه سال جاری از زندان اوین آزاد شد و مورد استقبال بستگان و دوستان خود در برابر زندان قرار گرفت.
محسنی در این مدت در یکی از سلول های انفرادی بند ۲۰۹ نگه داری شد .او پس از شدت یافتن محدودیت ها برای میر حسین موسوی، دستگیر و زندانی شد . نیروهای امنیتی درنیمه شهریور ماه امسال به دفتر موسوی حمله و اقدام به تفتیش و بازرسی دفتر او کردند.درست بعد از این اقدام محسنی نیز دستگیر و روانه زندان اوین شد
محسنی در دوران بازداشت خود از ملاقات با خانواده محروم بود و تنها چند بار توانست با خانواده اش تماس تلفنی داشته باشد .

 


 


ندای سبز آزادی: اعظم افشاریان، مادر نازنین خسروانی روزنامه نگار دربند، در نامه‌ای به فرزندش نوشته است: “نازنینم به زندانبانت بگو در پشت درهای بسته زندان اوین، مادری برای سوالاتش جوابی ندارد و پروانه وار بال در آتش می سوزد و حتی اجازه لحظه ای دیدار را نمی دهند تا در آغوشت کشم و دردنامه فراقت را در گوشت نجوا کنم.”
وی با بیان اینکه “روزگاری روزنامه نگاری را رساندن پیام صلح به بشریت می دانستم” در این نامه خطاب به دخترش نوشته است: ثانیه های روز را به امید تماس و خبری از تو به شب می رسانم و شب ها همه دلتنگی هایم را برایت لالایی می کنم تا بخواب روی. خورشید نوید آمدنت و ظلمت نومید شب ها انیس و مونسم شده اند و اگر ذکر نام خدا که تنها از او مدد می جویم نبود سر بر بیابان گمگشتگی می گذاشتم و چون فرهاد کوه ها درهم می کوبیدم تا شیرینم را در آغوش گیرم و از این کابوس ویرانگر بیدار شوم.
متن یادداشت مادر نازنین خسروانی برای این روزنامه نگار دربند، که نسخه‌ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته، بدین شرح است:
نازنین پرنده اسیرم

روزی که رشته خبرنگاری را انتخاب کردی با توجه به انگیزه های والایت می دانستم که پیام صلح، عشق، نوع دوستی و آزادگی را به گوش جهانیان خواهی رساند. اما نمی دانستم که امروز در حجم خانه مان که دیوارهایش تنگ شده و دلتنگی همه فضای آن را پر کرده و همچون قفسی تنگ راه نفس را برایم بسته است، تو دور از من و همه عزیزانت در قفسی دیگر باورهایت را تجربه می کنی و با پیامی دلم را آرام نمی کنی.
نازنینم، لحظه پروانگیست و من دور از شمع وجودت پروانه وار در اطاقت و با حس نفست می سوزم و خود را به دیوار این قفس می کوبم. عطر وجودت تنها هوای نفس کشیدنم شده است. ای کاش می دانستم به کدامین گناه از من جدایت کرده اند.
ثانیه های روز را به امید تماس و خبری از تو به شب می رسانم و شب ها همه دلتنگی هایم را برایت لالایی می کنم تا بخواب روی. خورشید نوید آمدنت و ظلمت نومید شب ها انیس و مونسم شده اند و اگر ذکر نام خدا که تنها از او مدد می جویم نبود سر بر بیابان گمگشتگی می گذاشتم و چون فرهاد کوه ها درهم می کوبیدم تا شیرینم را در آغوش گیرم و از این کابوس ویرانگر بیدار شوم.
نازنینم به زندانبانت بگو در پشت درهای بسته زندان اوین، مادری برای سوالاتش جوابی ندارد و پروانه وار بال در آتش می سوزد و حتی اجازه لحظه ای دیدار را نمی دهند تا در آغوشت کشم و دردنامه فراقت را در گوشت نجوا کنم.
به خانه ات برگرد که پدرت کمرخم کرده و حیران و سرگردان، در جای جای خانه به هرسو می رود و به دنبالت می گردد. براستی عجب صبری خدا دارد.
دختر نازنینم پرواز را به خاطر داشته باش که تو در آسمان آبی و شفاف دوباره پرواز خواهی کرد.
مادر چشم انتظارا

 


 


ندای سبز آزادی: رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه در پرونده حمله به کوی دانشگاه، نیروهای امنیتی هیچ کمکی به دستگاه قضائی نکردند، گفت: ما تنها بر اساس اطلاعاتی که از سایر دستگاههای دیگر رسید بر روی این پرونده کار می کنیم.
به گزارش مهر، آیت الله صادق لاریجانی عصر امروز – دوشنبه – در همایش پیام ماندگار که به مناسبت سالروز تاسیس بسیج دانشجویی در دانشگاه تهران برگزار شد، در پاسخ به سئوال نمایندگان بسیج دانشجویی در سه محور مفاسد اقتصادی، اطاله دادرسی و پرونده کوی دانشگاه گفت: در رابطه با پرونده کوی دانشگاه نزدیک به ۳۰ نفر احضار شده اند، کیفر خواست آنها نیز صادر شده اما از شما دانشجویان می خواهم که از ما در این زمینه نخواهید که تعجیل کنیم و امیدوارم پرونده کوی دانشگاه به خوبی به پایان برسد.
محاکمه بیش از ۵۰ نفر در یک پرونده بیمه

رئیس قوه قضائیه همچنین در پاسخ به سئوال مشترک ” دادمان” و “ورکش” روسای بسیج دانشگاههای شریف و امیر کبیر که درباره مفاسد اقتصادی پرسیدند گفت: این موضوع مسئله بسیار مهمی است و علاوه بر فرمان ۸ ماده ای مقام معظم رهبری، ما نیز به لحاظ شرعی و قانونی در این زمینه موظف بودیم و اصلا این موضوع آبروی نظام است و در ابتدا نیز که به قوه قضائیه آمدم عنوان کردم که ما پیگیر هستیم و این موضوع را رها نخواهیم کرد و متهمان نیز به موقع به دادگاه کشانده شده و در اداهه نیز می شوند.
وی ادامه داد: به طور مثال در رابطه با پرونده ای که مربوط به شرکت بیمه ای می شود نزدیک به ۵۰ و چند نفر را به میز محاکمه کشانده ایم و پرونده آنها نیز تشکیل و کیفرخواست های آنها نیز صادر شده است.
اعلام نام متهم قبل از پایان دادرسی، غیر قانونی است

آملی لاریجانی با بیان اینکه بحث مفاسد اقتصادی بسیار ظریف است و نباید نام کسی را که به عنوان متهم است تا پایان دادرسی علنی کنیم، گفت: ما تنها بعد از قطعیت حکم می توانیم نام افراد را اعلام کنیم و اگر روزنامه ای حتی درباره جرائم خرد نیز اسم کسی را قبل از قطعیت و صدور حکم قاضی علنی کند مجرم است و می توان از آن روزنامه شکایت کرد.

 


 


ندای سبز آزادی: رئیس‌مجمع تشخیص مصلحت نظام، مهمترین راه جلب همراهی و رضایت مردم را عمل به اصول قانون اساسی به ویژه فصل حقوق مردم و همچنین احساس امنیت در حوزه‌های قضایی، اجتماعی و اقتصادی عنوان کرد و اظهار داشت: در شرایط فعلی که بسیاری از زیربناها ساخته شده است و درآمد کشور با توجه به افزایش قیمت نفت در سطح مطلوبی قرار دارد می‌توان اقدامات مناسبی در این خصوص انجام داد.
به گزارش ایلنا ‏، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با جمعی از اعضای فراکسیون خط امام(ره) مجلس شورای اسلامی با اشاره به نقش مردم در پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و دوران سازندگی، تأکید کرد: اگر مردم همراه نظام و انقلاب نبودند نمی‌توانستیم از این موانع دشوار عبور کنیم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین با توجه به شرایط جهانی و اقدامات روزافزون بر ضد نظام جمهوری اسلامی، تأکید کرد: تنها راه مقابله با دشمنان خارجی، تکیه بر ملت در داخل است و درک این ضرورت می‌تواند باعث افزایش مؤثر قدرت ایران در عرصه بین‌المللی شود.
هاشمی رفسنجانی مهمترین راه جذب همراهی و رضایت مردم را عمل به اصول قانون اساسی به ویژه فصل حقوق مردم و همچنین احساس امنیت در حوزه‌های قضایی، اجتماعی و اقتصادی عنوان کرد و افزود: در شرایط فعلی که بسیاری از زیربناها ساخته شده است و درآمد کشور با توجه به افزایش قیمت نفت در سطح مطلوبی قرار دارد می‌توان اقدامات مناسبی در این خصوص انجام داد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، تأکید کرد: اطلاع‌رسانی به موقع، در نظر گرفتن رأی و نظرات کارشناسان مختلف می‌تواند از تبعات منفی اجرای این طرح بکاهد.
وی با توجه به روند بررسی برنامه پنجم در مجلس شورای اسلامی، گفت: تجربه برنامه چهارم در ۶ سال گذشته نشان داد، بی‌توجهی به اسناد بالادستی می‌تواند روزمرگی به همراه داشته باشد و همگان باید تلاش کنند در مسیر برنامه و قانون حرکت کنند.
هاشمی رفسنجانی مهمترین هدف از شکل‌گیری انقلاب اسلامی را حرکت در مسیر اسلام و مکتب اهل بیت عنوان کرد و گفت: در عصر کنونی که دنیای رسانه‌ها و عصر ارتباطات است می‌توانیم با عمل به اسلام حقیقی و آموزه‌های آن در ایران الگویی برای مردمان جهان باشیم و چهره‌ای صحیح از مکتب خود به دنیا ارائه دهیم.
در ابتدای این دیدار محمدرضا تابش دبیر فراکسیون خط امام(ره) مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از حاضران به بیان دغدغه‌های این فراکسیون درخصوص مسائل فعلی کشور پرداخت.
گزارش مفصل اظهارات تابش را در اینجا بخوانید
نگرانی‌های اصلاح طلبان مجلس
سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی نیز در گفت‌وگو با فارس، مباحث مطرح شده در جلسه امروز فراکسیون اقلیت با آیت‌الله هاشمی را بیان کرد.
داریوش قنبری اظهار داشت: اعضای فراکسیون اقلیت امروز دیداری با آیت الله هاشمی رفسنجانی داشتند که در این دیدار اعضای فراکسیون در خصوص مسائل مهم کشور از جمله بحث قانون گریزی، نادیده گرفتن برخی اصول قانون، اعمال سیاست‌های تنگ نظرانه در مطبوعات، عدم رعایت قانون در برخورد با متهمین، هتک حرمت شخصیت‌های نظام، برخورد‌های نامناسب با دانشجویان، بی‌توجهی به توصیه رهبری مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی و عمل نکردن به این توصیه و حتی در برخی موارد عمل در جهت خلاف این توصیه، برخی از نابهنجاری‌های اجتماعی صحبت‌هایی شد.
وی افزود: بعد از سخنان و نقطه نظرات اعضای فراکسیون، آیت الله هاشمی با ابراز نگرانی نسبت به مسائل یاد شده، ابراز امیدواری کرد که مسائل کشور به طور جدی و واقعی مورد توجه مسئولان قرار گیرد و در راستای حل مشکلات مردم تصمیمات خردمندانه‌ای اتخاذ شود.
بنا به اعلام این نماینده مجلس حدود ۵۰ نفر از اعضای فرکیسیون اقلیت در دیدار امروز با هاشمی رفسنجانی شرکت داشتند.

 


 


سید عطاالله مهاجرانی: کتاب تازه "نلسون ماندلا" را می خواندم. نام کتاب: « گفتگو با خودم» هست؛ واگویه های نلسون ماندلا. تردیدی نیست که او در زمره عزیزترین و شریفترین انسانهای روزگار ماست. بیست و هفت سال در درون زندان ماند و از لای میله های سلولش در جزیره "روبن" به روشنایی نگریست؛ به آبی فیروزه ای اقیانوس؛ به آبی آرام آسمان و ابرهای نقره ای.. از زندان بدون کینه بیرون آمد. مهربان و متواضع به میان مردم خود بازگشت. با تبسم و مهر و اشک با آن ها سخن گفت. هیج کس سیاه یا سفید از او خاطره ای تلخ ندارد. کتابش با عبارت معنی داری آغاز شده است: اول سه نقطه! ... انگار سخن او از ژرفای تاریخ می جوشد؛ از جایی که داغ و درفش و زندان بود و زندانی و آرمان خجسته ی آزادی.
سلول زندان جایی آرمانی ست تا انسان خودش را بشناسد و با واقعیت جریان ذهن و احساس خویش آشنا شود. ماندلا از آن فرصت طولانی- بیست و هفت سال- استفاده کرد. اندیشه و احساس خود را شناخت. با قلبی بزرگ و سرشار از مهر با چشمانی شفاف که همواره برق راستی و درستی در آن می درخشد. به میان مردم خود ، به صجنه جهان آمد. باراک اوباما به درستی در مقدمه خویش بر همین کتاب، در باره ماندلا نوشته است: "نمی توان تاریخ دهه های اخیر جهان را بدون نام ماندلا خواند." به گمانم نه تنها در دهه های اخیر بلکه پس از سده ها دو نام از قرن بیستم و پاره ای از قرن بیست و یکم برجای می ماند. نام گاندی و نام ماندلا...نام هایی که هر کس می شنود حس مهر و شفقت در او می جوشد. نام هایی که دست هایشان به خون هیچکس آلوده نشد. با شکیبایی و مدارا و مهر دربرابر قساوت و خشونت ایستادند و هر دو پیروز شدند. نام های دیگری هم در این قرن مدتی بر زبان ها گشته است و یا می گردد. نام استالین و هیتلر و موسولینی و صدام و... نام هایی که طنین هر کدام توفانی از درد و رنج و بی رسمی و آوارگی را برای هزاران نفر، بلکه میلیون ها نفر تداعی می کند.
ما ایرانیان در تاریخ معاصر خود نام هایی را داریم که بر سر پیمان خویش با عدالت و مهر و مردم پایدار ماندند. رنجهای بسیاری را تحمل کردند. درخشانترین آن نام ها نام آیه الله منتظری است. نامی که نام و نشانی از هویت حقیقی ملت ما بود. فردی که به شایستگی و به حق به عنوان رهبر معنوی جنبش سبز ملت ایران مطرح شد. این نام ها، نام ماندلا و گاندی و منتظری نام های ماندگارند. نام هایی که برای همیشه طنین نامشان انسان آرمانی را تداعی می کند.

 منبع: جرس


 


ندای سبز آزادی: درحالیکه منابع خبری از تلاش غلامعلی حداد عادل برای بازگردانیدن سید حسین نصر فیلسوف ایرانی مقیم آمریکا و رایزنی چهره های سیاسی برای عودت اموال مصادره شدۀ وی" خبر داده بودند، آخرین گزارش ها حاکی از آن است که "تلاش چهره های سیاسی و فلسفی برای حضور این فیلسوف ایرانی در همایش فلسفه در تهران بی نتیجه مانده است."

همزمان یکی از برگزارکنندگان این کنگره، ضمن حمله به تحریم کنندگان این همایش، مدعی شد "وقتی ندا آقاسلطان فیلسوف کشور می‌شود، برای من قابل تأمل است."

در حالی ایران برای نخستین بار میزبان همایش روز جهانی فلسفه شده است که سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد( یونسکو) با فشار های سیاسی و بین المللی از مشارکت در برگزاری آن کناره گیری کرده و بسیاری از فیلسوفان و حکیمان ایرانی و بین المللی نیز، از شرکت در این همایش دولتی استنکاف ورزیده اند.

به گزارش خبرآنلاین، نخستین روز همایش (یکشنبه ٣۰ آبان) در حالی آغازشد، که از صبح تا ساعت ۱۴، مسئولان همایش به دستور دفتر رئیس دولت از حضور خبرنگاران و عکاسان رسانه ها ممانعت کردند.

گزارشی از برنامه های نخستین روز همایش جهانی فلسفه در ایران
محمود احمدی نژاد در اولین همایش گفت "انسان كامل معيار حركت انسان در مسير سعادت، راه انسان در مسير كمال و نقطه‌ي اوج و مقصد كمال انسان است. تا انسان تحت ولايت انسان كامل قرار نگيرد، طعم حقيقت و شيريني كمال و شكوفايي استعدادهاي الهي را نخواهد چشيد."

غلامعلي حداد عادل، رئیس همایش نیز، در اولین روز از مراسم همايش که در محل كتابخانه‌ي ملي برپا شد، از موضوع اين همايش كه "فلسفه، نظر و عمل" درنظر گرفته شده است، سخن گفت و اظهار عقیده کرد "اگر فلسفه كه ميدان گسترده تعقل و تفكر و استدلال است، نتواند به انسان براي خروج از اين همه نابساماني و آشفتگي كمكي كند، از اين همه فكر كردن و سخن گفتن و خواندن و شنيدن و گرد هم آمدن و نشستن و برخاستن چه سودي حاصل مي‌تواند شد؟ فيلسوفان ممكن است با هم اختلاف نظر داشته باشند و البته كه دارند؛ اما با يكديگر دشمن نيستند. آن‌ها تلاش مي‌كنند با ايجاد فضاي مناسبي براي گفت‌وگو مانع خشونت و دشمني شوند. اگر مسائل بشر امروز با بحث و منطق و استدلال و تفكر و تعقل حل نشود، مسلما در ميدان‌هاي جنگ و در مجامع رسمي سياسي بين‌المللي حل نخواهد شد؛ چنان‌كه شصت و چند سال از پايان جنگ جهاني دوم و آغاز تأسيس سازمان‌هاي بين‌المللي مي‌گذرد و از اين سازمان‌ها بهره‌اي نصيب دنيا نشده است."

گفتنی است حضور حداد عادل بعنوان ریاست این همایش، از دلایل اصلی کناره گیری سازمان جهانی یونسکو و متعاقب آن، جمع وسیعی از فلاسفه و حکمای جهان از این همایش بوده اند.

رضا داوری اردکانی، عضو فرهنگستان علوم ایران نیز، در اولین روز همایش بین المللی روز جهانی فلسفه با موضوع "فلسفه و آینده" سخنرانی کرد و گفت "فلسفه از آغاز رو به سوی آینده داشته و از سقراط تا کنون همه فیلسوفان درباره آینده گفته اند و فیلسوفی را نمی‌شناسیم که تفکر او به آینده مربوط نباشد. فلسفه از آغاز رو به سوی آینده داشته است. افلاطون و ارسطو آموزگاران و طراحان جامعه غربی اند و تجدد نیز با رجوع به آراء آنان و دیگر صاحبنظران و متفکران یونان آغاز شده است . قرون وسطی هم با جمع فلسفه و مسیحیت قوام یافت.

غلامحسین دینانی استاد فلسفه و عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران نیز، در اولین روز از همایش بین المللی روز بزرگداشت فلسفه سخنرانی کرد و گفت " تغییر جهان توسط علم و انسان صورت می‌گیرد اما انسان پیش از اینکه جهان را تغییر دهد باید خودش تغییر کند. فلسفه یک ارتباط فکری مرکب است یعنی فیلسوف هم با خودش و هم با جمع در ارتباط است بنابراین اگر خودش تغییر کند جهان را نیز به صورت انسانی تغییر می‌دهد. تفاوت انسان با حیوان نیز در همین قابلیت تغییر نهفته است. ایران همواره مهد حکمت و تفکر بوده است و پیشینه گفت ‌و گوی ما ایرانیان با یونانیان به 2500 سال پیش بازمی‌گردد. بنابراین چنین همایشی باید در ایران برگزار شود و نه در برخی کشورهایی که اصلا فلسفه را نمی‌فهمند، هرچند که اینکه عده‌ای با غرض ورزی سیاسی، روز جهانی فلسفه در ایران را تحریم کردند.

اعتراض به سخنان مجتهد شبستری
بر اساس این گزارش، سخنرانی های روز اول انجام شد. صحبت های عموم شرکت کنندگان سالن های مختلف، هنگام خروج شنیدنی بود. تنها سخنرانی ای که مورد استقبال جدی قرار گرفت و بحث برانگیر شد، سخنان محمد مجتهد شبستری بود. چنانکه پایان جلسه چند روحانی به دکتر دینانی درباره سخنان وی اعتراض کردند. سخنرانان روز نخست همایش، عموما نه مساله تازه ای را مطرح کردند و نه موضوعی را به چالش کشیدند.

سید حسین نصر هم نیامد
در حالیکه بسیاری از فلاسفه در این همایش حضور نداشتند، بسیاری از رسانه های خبری و صاحبنظران، از صبح تا عصر روز اول همایش، از حضور سید حسین نصر فیلسوف برجسته ایرانی که درآمریکا زندگی می کند، خبر می دادند، تا اینکه آخرین خبر این بود که تمام تلاش های چهره های سیاسی و فلسفی برای حضور دکتر نصر در مراسم افتتاحیه بی نتیجه مانده است.
همچنین آمده بود "چندی پیش چهره های سیاسی با رایزنی فراوان تلاش کردند تا تمام اموال توقیف شده او پس از انقلاب را به وی بازگردانند. برخی اینگونه تحلیل می کردند که این اقدام از سوی ایران، او را برای آمدن به ایران مجاب خواهد کرد اما او نیامد. نه او آمد و نه طیف فیلسوفان در حلقه او ."

گفته اند آماده نیستیم
به گزارش ایسنا، غلامعلی حداد عادل درباره علت کناره‌گیری یونسکو از شرکت در این همایش به این خبرگزاری گفته است: "آن‌ها خودشان علت را آماده نبودن شرایط مورد نظرشان ذکر کردند؛ ولی ما این را نمی‌پذیریم و من درباره علت کناره‌گیری یونسکو سر فرصت برای مردم توضیح خواهم داد."
وی در ادامه گفت که کناره‌گیری یونسکو، "دلیل واقعی نداشته است، بلکه فشارهای سیاسی بوده" و ادعا کرد: "بعد از این‌که یونسکو اعلام کرد خودش را کنار کشیده‌است، تعداد اساتیدی که برای آمدن به ایران داوطلب شدند، بیشتر شد."

اظهارات رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در مورد افزایش افراد داوطلب برای شرکت در این همایش در حالی بیان می‌شود که چند روز پیش از اعلام کناره‌گیری یونسکو، شماری از دانشجویان، آموزگاران و نویسندگان عرصه فلسفه در بیانیه‌ای به برگزاری این کنگره در ایران اعتراض کرده و از شرکت‌کنندگان خارجی و داخلی آن خواسته‌ بودند، این کنگره یا به گفته آنها نمایش مسخره را تحریم کنند.

برگزاری این همایش در تهران، هم‌چنین با مخالفت برخی از فیلسوفان نامدار ‌چون یورگن هابرماس و تعدادی از پژوهشگران فلسفه از جمله رامین جهانبگلو مواجه شد.

ندا آقاسلطان وقتی فیلسوف کشور می‌شود، برای من قابل تأمل است
شهین اعوانی از اعضای برجسته مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران که یکی از برگزارکنندگان این کنگره است، طی مصاحبه ای با رادیو اروپای آزاد گفته است "ندا آقاسلطان وقتی فیلسوف کشور می‌شود، برای من قابل تأمل است."

اشاره وی، به شهادت ندا آقا سلطان، دانشجوی جوان فلسفه در جریان حوادث بعد از انتخابات می باشد، که متعاقب آن، برخی از دانشگاههای مختلف جهان، به احترام وی بورسیۀ فلسفه برای دانشجویان ایرانی راه اندازی کرده بودند.

این دست اندرکار همایش، در مورد مخالفت رامین جهانبگلو، پژوهشگر فلسفه ایران با برگزاری همایش گفت: "جهانبگلو برای استخدامش در اینجا التماس می‌کند. تقاضای استخدام ایشان هنوز دست بنده‌است."

شرکت‌کنندگان خارجی این همایش از جمله هانس پوزر از آلمان، ويلفرد هاجز از انگلستان، کارل روان از آمریکا و جيسله اوساكه‌جومبو، از کشور آفریقایی گابن هستند.

مهمانان خارجی چه کسانی هستند؟
مهمانان خارجی همایش و سخنرانان چه کسانی هستند؟ این پرسشی بود که مدام در میان شرکت کنندگان مطرح بود؟ در میان فهرست سخنرانان خارجی، نام دست کم ٩۱ میهمان خارجی قطعی به چشم می‌خورد که تا پیش از این عنوان و حضورشان مورد بحث رسانه‌ها قرار گرفته بود.

در لیست سخنرانان قسمت فلسفه سیاسی همایش روز جهانی فلسفه چندین اسم معروف دیده می شود که یکی آکیل بیلگرامی استاد فلسفه دانشگاه کلمبیا است، که گر چه سکولار و حتی آتِئیست می باشد، اما منتقد دیدگاههای لیبرال در مورد سکولاریسم و مذهب بوده و دولت ایران از حضور وی استقبال کرده است.

محمد حسین ایمانی خوشخو، دبیر همایش روز جهانی فلسفه نیز گفته بوده که همایش فلسفه توانمندی فلسفه ایران را به دنیا نشان می دهد.
او با تاكید بر برگزاری این همایش با تمامی میهمانان خارجی، گفت: "ما نگرانی در برپایی با شكوه این همایش نداریم بلكه نگران خدشه دار شدن نام یونسكو به عنوان یك مركز فرهنگی هستیم."

با این حال بسیاری از فیلسوفان برجسته جهان از برگزاری همایش روز جهانی فلسفه انتقاد کرده بودند. از جمله اتفرید هوفه، مسئول بخش فلسفه سیاسی دانشگاه توبینگن آلمان که سفر خود به ایران را برای حضور در این همایش لغو کرد.
اما موافقان برگزاری این همایش در ایران و شرکت در آن می گویند که تحریم فرهنگی ایران نباید متاثر از تحریم های اقتصادی باشد، چون منجر به قطع ارتباط مردم ایران با روشنفکران خارج از ایران خواهد شد.

قرار است همایش سه روزه روز جهانی فلسفه تا روز سه شنبه، دوم آذر (۲۳ نوامبر) ادامه داشته باشد.

 

گزارش از جرس

عکس ها از فارس


 


ندای سبز آزادی: با گذشت کمتر از یک هفته بعد از اعلام آمادگی بسیج جهت همراهی با دولت در "اجرای طرح هدفمندی یارانه ها" و امضای تفاهم نامه میان بسیج و وزارت بازرگانی، امروز روزنامه کیهان خواستار محول شدن کار اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها به بسیجیان شد.

در همین زمینه سرمقاله روز دوشنبه (اول آذرماه) کیهان، که به بهانه هفته بسیج نوشته شده، خاطرنشان کرده است "این روزها دولتمردان دست به تیغ جراحی برده و در پی نجات اقتصاد بیمار کشورند."

سرمقاله‌نویس کیهان مدعی شد: طرح تحول اقتصادی و اجرای قانون هدفمندی یارانه ها کار بزرگی است که دولت می تواند بخش عمده ای از آن را بر دوش پرتوان بسیجیان بگذارد. جوانان برومند ایران اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب و شکل گیری بسیج بارها و بارها امتحان خود را در عرصه های مختلف به خوبی پس داده اند و چون دل در گرو انقلاب و کشور دارند، مؤمنانه و بدون کمترین چشمداشت نه تنها عمل بلکه مجاهدت جانانه می کنند.

گفتنی است در آستانه اجرای فاز نهایی طرح مذکور (رهاسازی قیمت ها)، و همزمان با هشدار برخی مقامات کشور پیرامون هرگونه اعتراض علیه افزایش قیمت ها، هفته گذشته وزیر بازرگانی ادعا کرد "بسیج همیار دولت در اجرای طرح است و با اجرای این طرح حتی می‌توانیم كاهش قیمت داشته باشیم."

همان زمان سردار محمدرضا نقدی طی نشستی خبری در رابطه با بحث هدفمند سازی یارانه ها و نقش بسیج در این روند گفته بود: امروز بین بسیج ادارات و وزارت بازرگانی جلسه ای توجیهی خواهیم داشت که در آن همکاری میان بسیج و این وزارتخانه سازماندهی می شود.

پس از اظهارات این مقام نظامی، رسانه های خبری گزارش دادند که در جریان "همایش بسیج ادارات در بازرسی و نظارت به منظور اجرای قانون هدفمندكردن یارانه‌ها"، تفاهم نامه‌ای بین بسیج و وزارت بازرگانی منعقد شده است.

به گزارش ایسنا، مهدی غضنفری، وزیر بازرگانی، در این زمینه اظهار عقیده کرده بود "انتظاری غیر از این از بسیج نمی‌رفت كه خودش اعلام همكاری كند این ما نبودیم كه بسیج را به همكاری ترغیب كنیم بلكه خود آنها از چند ماه قبل برای این همكاری اعلام آمادگی كرده بودند. "

 


 


ندای سبز آزادی: دهمین دوره جشنواره زنان آلمان جایزه ویژه ده سالگی خود را به خاطر تلاش خانواده مخملباف برای دفاع از حقوق زنان در آثارشان به ایشان اهدا کرد.
ایرن ژانگ مدیر جشنواره به هنگام اهدای این جایزه گفت: "آثار خانواده مخملباف آینه روزگار ما ست.آینه زن و حقوق پایمال شده اش. آینه بشر و رنج هایی که می برد و همینطور آینه یک امید برای فردایی بهتر. من افتخار دارم که صد و دهمین جایزه بین المللی این خانواده را به آن ها اهدا می کنم." محسن مخملباف ضمن قدرشناسی از مدیر جشنواره به هنگام دریافت این جایزه گفت:
"ما فیلم می سازیم، نه برای آن که تنها زشتی ها و زیبایی های دنیا را نشان دهیم، بیش از آن برای آن که دنیا را تغییر دهیم.
جوایز شما هم تنها برای قدرشناسی از کار فیلم سازان نیست، با این جوایز شما بر کار هنرمندان نور می تابانید تا بگویید: نگاه کن! آنجا هنوز کسی هست که از تغییر جهان ناامید نشده است.

اجازه می خواهم از طرف خانواده مخملباف نور این جایزه ارزشمند را بر شخصیتی بتابانم که بیش از این ها سزاوار قدرشناسی و احترام مردم روزگارماست. به زنی هنرمند، آگاه و شجاع که سری سبز دارد و زبانی سرخ و صلیب سرنوشت ما و خودش را بر دوش می کشد و به خاطر آن چه نامش زندگی است از مرگ هراسی ندارد: به زهرا رهنورد.

22 نوامبر 2010


 


ندای سبز آزادی: دادستان کل کشور در واکنش به بیانیه اخیر میر حسین موسوی پیرامون روز دانشجو و ۱۶ آذر، گفت: « این بیانیه به نوعی پافشاری بر مواضع قبلی بوده است» وی هشدار داد "با تکرار افعال مجرمانه بر پرونده وی افزوده می شود و اگر به این اقدامات ادامه دهد با او برخورد می شود."
به گزارش مهر، غلامحسین محسنی اژه ای، دوشنبه اول آذرماه در چهارمین نشست سخنگوی قوه قضائیه با خبرنگاران، از احتمال برخورد با میرحسین موسوی، آخرین وضعیت پرونده دو تبعه آلمانی، پاسخ به موارد مطرح شده از سوی مهدی هاشمی و همچنین صدور حکم مجرمیت عباس پالیزدار خبر داد.
بر اساس این گزارش، اژه ای در مورد شکایت شخصی به نام محمدی که در حین مرخصی از زندان از ایران به آمریکا گریخته و بر علیه روزنامه کیهان به دادگاه آمریکا شکایت کرده است گفت: شکایت وجهه قانونی دارد و هر کس می تواند شکایت کند ولی مهم مرجع رسیدگی به شکایت است.

تکرار افعال مجرمانه پرونده میرحسین موسوی را سنگین می کند
اژه ای در مورد بیانیه جدید میرحسین موسوی به مناسبت روز دانشجو که به زعم وی "نوعی پافشاری بر مواضع قبلی خود بوده است" گفت: با تکرار افعال مجرمانه بر پرونده وی افزوده می شود و اگر به این اقدامات ادامه دهد با او برخورد می شود.
میرحسین موسوی در بیانیه اخیر خود به مناسبت روز دانشجو، در تحلیل شرایط کنونی نوشته بود: "مستبدان روز به‌‌‌‌روز تنهاتر می‌شوند و به همه چیز و همه‌کس گمان بد می‌برند. بدتر آن‌که منافع خود را مساوی با منافع ملت می‌‌گیرند و ناچار به سلاح‌داران تکیه می‌کنند."

دو تبعه آلمانی تا تکمیل پرونده بازداشت می مانند
دادستان کل کشور در مورد ادامه رسیدگی به پرونده دو تبعه آلمانی (مصاحبه کنندگان با فرزند سکینه آشتیانی) و تاثیر دیدار وزیر خارجه آلمان با همتای ایرانی خود گفت: پرونده دو تبعه آلمانی باید مراحل قضایی خود را طی کند و اگر قاضی تشخیص داد که آزادی متهم منجر به تبانی، امحای آثار جرم یا فرار نمی شود می تواند قرار آزادی متهمین را صادر کند که هنوز دادسرا به این نتیجه نرسیده است.

احضار حقوقی کارکنان توسط دستگاه مربوطه بدون مجوز قضایی تخلف است

اژه ای در پاسخ به این پرسش که شهرداری تهران در ساختمان شهید سلیمانی مرکز حراست ایجاد کرده و از کارکنان شهرداری بازجویی می کند گفت: احضار حقوقی کارکنان توسط دستگاه مربوطه بدون مجوز قضایی تخلف است ولی حراست هر دستگاهی می تواند کارکنان خود را دعوت کرده و در چارچوب وظایف حراستی از آنها توضیح بخواهد ولی اینکه در این ساختمان کسی را بازداشت کنند غیر قانونی است چون بازداشتگاههای موقت توسط سازمان زندانها و دستگاه قضائی معرفی می شوند.

لایحه جرم سیاسی به زودی به مجلس می رود
وی در مورد آخرین وضعیت تدوین و تصویب لایحه جرم سیاسی گفت: تدوین لایحه جرم سیاسی همچنان در معاونت حقوقی قوه قضائیه با استفاده از اساتید دانشگاهها در حال تهیه و تنظیم است و به زودی به مجلس می رود.

پاسخ به ابهامات مطرح شده از سوی مهدی هاشمی
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به پرسشی مبنی بر ابهامات مورد نظر مهدی هاشمی رفسنجانی که در نامه‌ای خطاب به دادستان کل کشور فرستاده است گفت: درباره این نامه باید بگویم یک نامه بدون امضا برای من آمده است که پایین آن اسم مهدی هاشمی نوشته شده ولی هیچ امضایی ندارد. در واقع نامه‌ای که به دست من رسیده با نامه‌ای که در برخی از سایت‌ها دیدم در برخی از عبارات‌ تفاوتهایی دارد.
نامه مهدی هاشمی را یکی از بستگانش نوشته است
دادستان کل کشور در مورد اظهارات مهدی هاشمی در این نامه که گفته است احضاریه دادگاه در سربرگ نبوده و امضا نداشته است گفت: احضاریه دارای سربرگ بوده و در تاریخ 88.12.12 صادر شده است و در تاریخ 88.12.15 توسط مامور ابلاغ به آدرس مندرج در پرونده ابلاغ شده و در تاریخ 88.12.18 آقای طباطبایی وکیل آقای هاشمی به دادگاه مراجعه کرده و احضاریه را دریافت کرده است.
محسنی اژه ای با نشان دادن نامه احضار مهدی هاشمی به خبرنگاران گفت: کپی نامه را از دادستان تهران گرفتم و ملاحظه می‌کنید که تمام جزئیات لازم از جمله اسم مهدی هاشمی، نام پدر و آدرس به درستی قید شده است.

وی افزود: هاشمی هم مثل هر متهم دیگری اتهاماتی دارد و اگر وارد ایران شود به آن رسیدگی می شود. ضمن اینکه نوشتن نامه به دادستان کشور امری طبیعی است با این حال فکر می کنم این نامه را یکی از بستگانش نوشته است.

حکم مجرمیت پالیزدار صادر شده است
وی در پاسخ به پرسشی در مورد وضعیت پرونده عباس پالیزدار افزود: پرونده آقای پالیزدار مراحل دادرسی خود را طی کرده، قرار مجرمیت هم صادر شده و توسط دادگاه بدوی و تجدیدنظر هم تایید شده است.
سخنگوی قوه قضائیه افزود: اگر پالیزدار در حین آزادی یا مرخصی دوباره عمل مجرمانه انجام دهد و تهمت بزند به لحاظ سابقه به اشد مجازات محکوم می شود.
محسنی اژه ای اظهار داشت: به تمامی مواردی که پالیزدار به دستگاه قضا ارائه کرده و مدعی تخلف برخی مسئولان شده است یک به یک رسیدگی شده است.
عباس پالیزدار سال ٨٧ طی چندین سخنرانی در دانشگاههای مختلف، برخی مقامات سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی را به فساد مالی و اقتصادی متهم کرده بود، که بلافاصله بازداشت گردید.


 


ندای سبز آزادی: خودرو مسئول کمیته پشتیبانی و مالی ستاد میر حسین موسوی به آتش کشیده شد.

به گزارش ندای سبز آزادی ، خودرو مسئول کمیته پشتیبانى و مالى ستاد انتخاباتى میرحسین موسوى در استان خراسان رضوى توسط عوامل ناشناخته به آتش گشیده شد ، گفتنیست شدت آتش سوزى بسیار شدید گزارش شده است.

اخبار تکمیلی به زودی منتشر خواهد شد 

 


 


مصطفی تاج زاده

تقديم به شهداي 88 ايران سبز كه قرباني تماميت‌خواهي جناح حاكم شدند

مقدمه

انديشه و عملكرد هر فرد، گروه و جناح سياسي را مي‌توان از زواياي گوناگون مورد بررسي قرار داد. معمول‌‌ترين روش، سنجش ديدگاه و رضايت شهروندان درباره رفتار و گفتار بازيگران عرصه سياست است كه از طريق نظرسنجي‌ها يا ميزان آراي كسب شده در انتخابات آزاد و منصفانه مشخص مي‌شود. شيوه ديگر بررسي شعارها و وعده‌هاي دوران تبليغات انتخاباتي نامزدها و مقايسه‌ آن‌ها با عملكرد گروه پيروز است كه مي‌تواند صداقت يا تظاهر نامزدها و واقع‌بينانه‌ يا رويايي بودن شعارهاي‌ آنان را نشان دهد. اما من در اين مقاله قصد دارم از منظر ديگري به ارزيابي رفتار و گفتار جناح حاكم بپردازم و مي‌كوشم معيارهايي پيشنهاد دهم كه صرفاً به كار بررسي عملكرد جناح مذكور نيايد، بلكه با مراجعه به آن، بتوان مواضع و عملكرد همه اشخاص،‌ احزاب و جناح‌ها، از جمله رهبران و فعالان جنبش سبز را بررسي كرد. البته همان گونه كه ملاحظه خواهد شد، خود آن معيارها را درباره جناح حاكم شرح و بسط داده‌ام. ملاك‌هاي مورد نظر من عبارتند از:

الف) ميزان سازگاري گفتار يك جناح با رفتار آن

ب) انسجام منطقي ديدگاه‌ها و مواضع

ج) مغالطه‌‌هاي سياسي بازيگران عرصه سياست

د) يگانگي يا دوگاني معيارها (استانداردهاي دوگانه)

ه) گفتمان زنده و گفتمان شكست خورده سياسيون

در اين مقاله قصد ندارم از تحقق يا عدم تحقق وعده‌ها و شعارهاي انتخاباتي و نيز ميزان رضايت يا نارضايتي قشرهاي مختلف از عملكرد جناح حاكم سخن بگويم. چرا كه مقصود من فراتر از نقد جناح مذكور، ارائه معيارهايي است كه بي‌توجهي به آن‌ها موجب آسيب‌پذيري عرصه سياست‌ورزي در ايران مي‌شود. به همين دليل سپاسگزار خواهم شد صاحب‌نظران، ملاك‌هاي پيشنهادي من و نيز مصاديق آن‌ها را نقد، اصلاح و تكميل كنند تا چارچوب مناسبي براي ارزيابي ديدگاه و عملكرد فعالان سياسي فراهم شود. بحث درباره اين معيارها مي‌تواند همة بازيگران عرصه سياست، از جمله خود ما، كمك كند تا مسئولانه‌تر عمل نماييم و دچار تناقض در گفتار و نظر، عدم انسجام دروني ديدگاه‌‌ها، استنتاج‌هاي نادرست سياسي، دوگانگي معيارها و ساير ضعف‌ها و خطاهايي كه در جريان كشمكش با رقبا معمولاً آن‌ها را يا فراموش مي‌كنيم يا بنا به عادت ديرينه با «فرافكني» انكارشان مي‌كنيم و يا اساساً مانع طرح آن‌ها مي‌شويم، با اين استدلال (و در واقع با اين بهانه) كه «نقد دروني» موجب سوءاستفاده رقيب در اين برهه حساس مي‌شود. به اين ترتيب از شناخت نقاط ضعف و در نتيجه راه‌حل‌هاي مطلوب باز مي‌مانيم و در نهايت به تكرار گذشته مي‌پردازيم يا به انحراف مي‌رويم يا در بهترين حالت سرعت پيشرفت ما كُند مي شود، زيرا تجربيات ما انباشت نمي‌شود.

الف. ميزان سازگاري رفتار و گفتار

نخستين معيار پيشنهادي من براي ارزيابي بينش، روش و منش يك فرد يا مجموعه سياسي، بررسي نسبت ميان مواضع فرد يا گروه مورد نظر با رفتار آن است. به ميزاني كه اين دو (مواضع و رفتار) از هم دور مي‌شوند، صداقت آن شخص يا تشكل مورد ترديد قرار مي‌گيرد. چنانچه اين فاصله به سمت زاويه 180 درجه ميل كند، مي‌توان گفت با كسي يا مجموعه‌اي مواجهيم كه به هيچ وجه «اخلاقي» عمل نمي‌كند و مردم‌فريبي، رياكاري و دروغ، حرف اول را نزد او يا آن‌ها مي‌زند و به زبان امروزي «ماكياوليستي» رفتار مي‌كند. زيرا مواضع اعلام شده نشان مي‌دهد چنين فرد يا گروهي از ارزش‌ها و هنجارهاي مورد قبول شهروندان و رأي دهندگان آگاه است، ولي چون به آن‌ها اعتقاد ندارد يا تحققشان را ناممكن مي‌بيند يا مغاير منافع خود ارزيابي مي‌كند، در ظاهر با مردم همراهي مي‌كند، اما در عمل به كار دلخواه خود مي‌پردازد و خواه ناخواه چهره‌اي متزلزل و فاقد اصول و در شرايط حاد، منافق، از خود به نمايش مي‌گذارد. روشن است كه صداقت سياسي يعني سازگاري بين نظر و عمل به تنهايي موفقيت سياسي را تضمين نمي‌كند. مي‌توان اشخاص و احزابي را مثال زد كه فاصله مشخص و معناداري بين گفتار و رفتارشان ديده نمي‌شود يا وجود ندارد، در عين حال در عرصه سياسي موفق نبوده‌اند. آنان صادق‌اند، اما ممكن است نگرش واقع‌بينانه و تيم لايق و برنامه مناسب براي مديريت كلان كشور نداشته باشند. عكس مسأله نيز صادق است. اي بسا افراد ناصادق كه مديران برجسته‌اي هستند و در كوتاه مدت در عرصه قدرت موفق؛ اگر چه دير يا زود جايگاه خود را به دليل همين شكاف از دست مي‌دهند. با توجه به توضيح فوق مي‌پرسم:

1. آيا جناح حاكم در اين ادعاي خود صادق است كه آزادترين كشور جهان را مديريت مي‌كند، در عين حال در توقيف و تعطيلي مطبوعات مستقل يا منتقد، بازداشت و زنداني كردن فعالان عرصه‌هاي مدني و سياسي، از جمله روزنامه‌نگاران و صدور احكام محروميت سي ساله از فعاليت‌هاي مطبوعاتي و سياسي، فيلترينگ سايت‌هاي اينترنتي و انحلال احزاب شهره آفاق است؟ چگونه كشوري مي‌تواند آزادترين باشد، ولي به طور مثال در زمينه نبود آزادي قلم و نقض حقوق روزنامه‌نگاران، در رأس سه كشوري باشد كه در صدر ناقضان حقوق مطبوعات در جهان محسوب مي‌شوند؟ آيا مي‌توان جامعه‌اي را آزادترين در جهان خواند كه در آن انتقاد به رهبر حكومت كه بر اساس قانون اساسي، بيشترين اختيار و مسئوليت را دارد، جرم به شمار آيد و منتقدان محاكمه و به حبس‌هاي چند ساله محكوم شوند؟ چگونه ما آزادترين كشور جهان هستيم، اما هر اجتماع مسالمت‌آميز به شديدترين وجه سركوب مي‌شود؟1

2. آيا اين ادعا كه مديران كنوني جامعه از پشتيباني قاطع ملي بهره‌مندند و مخالفانشان عده‌‌اي قليل و بدون پشتوانه مردمي‌اند (خس و خاشاكي بيش نيستند) سخن درستي است؟2 حال آن‌كه همين مدعيان اجازه برپايي يك اجتماع مسالمت‌آميز را به مخالفان نمي‌دهند تا پايگاه اجتماعي و مردمي‌شان معلوم شود.3 اگر حاكمان از چنين حمايتي بهره‌مند باشند، آيا منطقي است كه «رفراندم» يا رجوع به «همه‌پرسي» را كه نظام سياسي بر اساس آن استقرار يافته است، شعار دشمنان مردم بخوانند و از آن در هراس باشند؟4

3. آيا حاكمان كنوني به گفته خود باور دارند كه ايرانيان بصيرترين و وفادارترين مردم دنيا هستند؟ اگر آري، پس چرا همه راه‌هاي قانوني اطلاع‌رساني و تضارب افكار در شبكه‌هاي گوناگون صدا و سيما، نشريات، دانشگاه‌ها، حوزه‌ها، مساجد و كانون‌هاي مذهبي را مسدود مي‌كنند و حتي مانع برگزاري مراسم شب‌هاي قدر يا دعاي كميل مي‌شوند؟ آيا عقل سليم مي‌پذيرد كه بصيرترين مردم جهان مستحق بسته‌ترين شرايط اطلاع‌رساني باشند؟ آيا راهبرد «النصر بالرعب» يا حكومت بر اساس ترس، شايسته‌ بصيرترين مردم تاريخ است؟ اگر جناح حاكم واكسينه شده است، چرا بيم آن مي‌رود با كوچكترين نسيم آزادي از پاي در آيد؟

4. آيا رقباي انتخاباتي و منتقدان سياسي جناح حاكم، در كمال آزادي و امنيت به فعاليت مشغولند؟ اگر اين گونه است، چرا احزابشان را منحل، مطبوعاتشان را تعطيل، سايت‌هاي اينترنتي‌شان را فيلتر و اطرافيانشان را بازداشت و در سلول‌هاي انفرادي حبس مي‌كنند؟

علاوه بر اين چرا مديركل مطبوعاتي كشور به نشريات هشدار مي‌دهد كه چنانچه مجله يا روزنامه‌اي عكس يا خبر رقيبان سياسي و انتخاباتي جناح حاكم را منتشر كند، توقيف مي‌شود؟ در كدام كشور آزاد، نامزدي را كه دست‌كم يك سوم آراي مردم را كسب كرده است، حصر خانگي مي‌كنند و اجازه ديدار وي با نامزد ديگر را نمي‌دهند؟ جالب آن‌كه شكست هر برنامه خود را نيز به مخالفان خود نسبت مي‌دهند؛ مخالفاني كه در معرض شديدترين فشارها و محدوديت‌ها هستند و هيچ تريبون رسمي براي ترويج ديدگاه‌ها و مواضع‌شان ندارند. 5

5. آيا حاكمان فعلي ما در اين سخن خود صادقند كه دموكراتيك‌ترين كشور جهان را اداره مي‌كنند و در آن رأي مردم، تعيين كننده مديريت كشور است؟ پس چرا انتخابات ناسالم و غير آزاد را ذيل «نظارت استصوابي» كه همان «حق وتوي شوراي نگهبان» و «دخالت مطلق و غير پاسخگوي» آنان در انتخابات است، برگزار مي‌كنند؟ چرا فرماندهان نظامي مداخله‌گر در انتخابات، «تلاش دو ساله احزاب منتقد را براي پيروزي بر رييس جمهور در انتخابات»، توطئه و «اقدام براندازانه» مي‌خوانند و فعاليت‌هاي غير قانوني خود را به سود نامزدي خاص، به شكل علني شرح مي‌دهند؟ اگر ما كشور دموكراتي هستيم، پس چرا وزير فرهنگ دولت نهم، دموكراسي را خوراكي تهوع‌آور مي‌خواند؟ چرا در اين كشور نظاميان حرف اول را در همه زمينه‌ها مي‌زنند؟

6. اين كه مي‌گويند ما اهل گفت‌وگو در شرايط برابر حتي با قديمي‌ترين دشمنان خارجي آئين و ميهن و مردم خود هستيم و به همين منظور با سران اين كشورها مكاتبه و تقاضاي مذاكره مي‌كنند، آيا نشان از درستي سخن آنان دارد؟ در حالي كه از گفت‌وگوي برابر با منتقدان و مخالفان خود كه سوابق و خدماتشان به اسلام، كشور و ملت اگر بيشتر از مقامات نباشد، كمتر نيست، پرهيز مي‌كنند و مرتب بر طبل تفرقه و دشمني مي‌كوبند؟

7. آيا اين كه مي‌گويند كشور در حال پيشرفت همه‌جانبه اقتصادي، علمي و فني است و فاصله بين فقير و غني روز به روز كاهش مي‌يابد و خدمات دولت نهم و دهم چند برابر كل خدمات دولت‌هاي اول تا هشتم است، درست است؟ پس چرا واقعيات و نيز آمارهاي گوناگون روند معكوسي را در بسياري از عرصه‌هاي مهم نشان مي‌دهند؟ چنانچه كشور با شتاب، رو به پيشرفت است، چرا آقاي احمدي‌نژاد علناً دستور دهد مراكز آمار از انتشار آمارهاي منفي خودداري كنند؟ چرا در سال‌هاي اخير نتايج نظرسنجي‌ها درباره مشكلات مردم و ديدگاه‌هاي آنان به مسائل مختلف محرمانه تلقي شده و مانع انتشار آن‌ها مي‌شوند؟

8. آيا مي‌توان اين گفته جناح حاكم را قبول كرد كه مديريت صحيح كشور موجب شده است كه نسل سوم، همچون نسل انقلاب و بلكه بيشتر از آنان دلبسته انقلاب و نظام شود؟ با اطمينان و اطلاع مي‌گويم مقامات كاملاً از آمارهاي نگران كننده درباره رشد ناهنجاري‌ها و بزه‌هاي اجتماعي در ميان آنان آگاهند. آنان مي‌دانند اعتياد در جامعه ما رتبه نخست را در دنيا به خود اختصاص داده است و بيكاري و گراني و نااميدي به آينده، حتي بين جوانان تحصيلكرده، دغدغه اصلي است. به لحاظ فرار مغزها نيز، همچون فرار سرمايه‌ها جزو كشورهاي اول در جهان هستيم.

9. آيا اين ادعاي رهبران جامعه قابل پذيرش است كه دستگاه قضايي كاملاً مستقل است؟ در اين صورت چرا نظاميان مداخله‌گر در انتخابات و نيز مقامات امنيتي يكه‌تاز ميدان تاخت و تاز عليه فعالان سياسي، مطبوعاتي، دانشجويي و مدني هستند؟ و از صدور قرار بازداشت، تا صدور حكم محكوميت و حتي در دوران زندان آنان را رها نمي‌كنند؟6

10. مي‌گويند ما زنداني سياسي نداريم و آنان مجرمان امنيتي هستند كه طبق قوانين محاكمه و محكوم شده‌اند. حال آن‌كه محاكم قضايي اصل 168 قانون اساسي را كه بر ضرورت علني بودن دادگاه‌هاي متهمان سياسي و لزوم حضور هيأت‌هاي منصفه براي رسيدگي به جرائم مطبوعاتي و سياسي تصريح دارد، آشكارا نقض مي‌كنند. مقامات كنوني كساني را مجرمان امنيتي مي‌خوانند كه گذشته از سوابق و خدماتشان در مبارزه با رژيم مستبد پيشين و نيز در اداره جنگ تحميلي، فاقد هر نوع فساد اخلاقي و مالي بوده، درگير هيچ اقدام براندازانه، خشونت‌آميز و غيرقانوني نبوده‌اند و بزرگترين جرم اثبات شده آنان طبق احكام صادره دادگاه‌هاي انقلاب، اخلال در ترافيك آن هم به علت شركت در يك تجمع ميليوني در روز 25 خرداد 1388 بوده است. در كدام كشور آزاد توهين (در واقع انتقاد) به رهبري و رييس جمهور، تبليغ عليه حكومت و جرمي امنيتي محسوب مي‌شود و متهم آن در دادگاه‌هاي غير علني محاكمه و محكوم مي‌شود؟ آيا روزنامه‌نگاران، وكلا و دانشجوياني كه هيچ فعاليت غير مسالمت‌آميز و غير مدني نداشته‌اند و تنها جرمشان مخالفت با استقرار تك صدايي در جامعه بوده است نيز، مجرمان امنيتي هستند كه به مجازات‌هاي سنگين تا نه سال و نيم زندان محكوم شده‌اند؟

11. از يك طرف مي‌گويند چرا منتقدان، رسيدگي به اعتراضات خود را از طرق قانوني پيگيري نمي‌كنند؟ و همزمان جمعي از سرشناس‌ترين مديران سابق نظام را كه منتقد يكه‌سالاري و نمايشي شدن انتخابات هستند، تنها به جرم طرح شكايت از عده‌اي قليل (نظامي و غيرنظامي) كه در انتخابات رياست جمهوري دهم به طور غيرقانوني مداخله كردند، در زندان به سر مي‌برند و به شكايات آنان رسيدگي نمي‌شود. جالب آن‌كه سرپرست بازجوهاي سياسي پس از علني شدن شكايت به آقاي صفايي فراهاني اعلام كرده يا شكايت خود را پس بگيرد يا به زندان بازگردد!

12. اين چه منتي است كه بر سر دانشگاهيان مي‌گذارند كه رييس كابينه دانشگاهي است و اين نشانه توجه و اهتمام ويژه حكومت به دانشگاه و دانشگاهيان است؟ حال آن‌كه بيشترين توهين‌ها، تهديدها، محدوديت‌ها و ممنوعيت‌ها در همين دوره متوجه نهاد دانشگاه و اجزاي آن شده است؛ از يك سو از محكوميت ظاهري حمله وحشيانه به كوي دانشگاه (قديمي‌ترين دانشگاه كشور) دريغ مي‌شود و از سوي ديگر فراهم كردن مقدمات تعطيلي 12 رشته علوم انساني را در زمان رييس جمهور دانشگاهي شاهديم. در اين دوره ميهن و مردم از خدمات استادان برجسته‌اي محروم مي‌شوند كه جامعه دانشگاهي به شدت نيازمند وجود آنان است. در كشوري كه دبير شوراي نگهبان آن در سن 84 سالگي مأموريتش براي شش سال ديگر تمديد مي‌شود، سرشناس‌ترين استادان كشور در شصت سالگي بازنشست مي‌شوند تا جا براي جوان‌ترها باز شود! به علاوه تنها در ايالات متحده آمريكا بيش از دو هزار استاد مجرب ايراني به تدريس و تحقيق مشغولند و كشور به دانش، تجربه و پژوهش‌هاي آنان نياز جدي دارد.7

13. آيا بايد بپذيريم اوضاع كشور كاملاً عادي است و هيچ خطر فوري و جدي ميهن را تهديد نمي‌كند؟ پس چرا نظاميان همه عرصه‌هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي، هنري، آموزشي، علمي و حتي ورزشي را مورد تاخت و تاز قرار داده‌اند؟ و نگاه، منش و ادبيات نظامي حرف اول را در همه زمينه‌ها مي‌زند؟

ب. انسجام منطقي ديدگاه‌‌ها و مواضع

دومين ملاك در ارزيابي انديشه و عملكرد يك فرد يا مجموعه سياسي، بررسي انسجام منطقي گفتار آن فرد يا گروه است، بدين معنا كه آيا ديدگاه منسجم و پاسخ‌هاي روشن و سازگار براي پرسش‌ها، موضوعات و پديده‌ها ارائه مي‌كند يا بسته به شرايط، علائق و منافع خود، در يك موضوع واحد مواضع ضد و نقيض يا ناسازگار با يكديگر مي‌گيرد؟ اين معيار در صدد بررسي صحت يا سقم تك تك مواضع نيست و به تنهايي قادر به ارزيابي كارآمدي يا بي‌كفايتي فرد يا گروه نيست، بلكه پايبندي به اصول يا فرصت‌طلب بودن آن فرد يا مجموعه را نشان مي‌دهد. در اين بخش بعضي از سؤال‌هايي را كه متناسب با شرايط كنوني است، طرح مي‌كنم تا با بررسي پاسخ‌هاي جناح حاكم، قضاوت همه‌جانبه درباره رفتار و گفتار آن ممكن شود. پاسخ‌ها نشان خواهد داد كه جناح مذكور چقدر به اصول خود معتقد است.

1. آيا اگر رأي اكثريت مردم در رفراندوم «جمهوري اسلامي» منفي بود، رهبر فقيد انقلاب، نظام مورد نظر خود را بر ايرانيان تحميل مي‌كرد؟ چنانچه پاسخ آري است، چرا «همه پرسي» برگزار شد؟ و اگر نه، چرا اكنون واژه «رفراندوم» را از كفر ابليس بدتر مي‌خوانند؟ و با اينكه «همه پرسي» يكي از اصول و راه‌هايي است كه قانون اساسي به رسميت شناخته است، جناح حاكم در هيچ زمينه‌اي با برپايي آن موافق نيست؟ آيا سخن بنيانگذار جمهوري اسلامي در بهشت زهرا يكبار مصرف بود كه اعلام كرد: حق اوليه هر ملت و هر نسل است كه خود سرنوشت خود را تعيين كند؟

2. آيا جمهوري اسلامي ايران طي سال‌هاي 1357 تا 1384 رو به رشد و توسعه بود؟ در صورت مثبت بودن جواب، بايد پرسيد پس نقش مديريت اجرايي و تقنيني كشور چه بوده است؟ آيا مي‌شود مقامات اصلي حكومت منحرف، فاسد، جاسوس و ناكارآمد باشند و كشور پيشرفت كند؟ آيا كشور با وجود مديريتي نالايق، به دلايلي ديگر پيشرفت كرده و در برابر دشمنان خود مقاومت نموده است؟ اگر اين گزاره درست باشد، پس مي‌توان آن را به حاكمان كنوني تعميم داد. البته بعيد است پاسخ جناح حاكم به سؤال فوق منفي باشد، زيرا چنين جوابي به معناي نادرست بودن تبليغات رسمي و مستمر رهبران جامعه درباره دستاوردهاي سي ساله جمهوري اسلامي ايران است.

3. آيا ايران در جنگ تحميلي شكست خورد يا پيروز شد؟ چنانچه ايران به اهداف خود رسيده باشد، نقش مديران ارشد كشور و جنگ چه بود؟ همان پرسش و استدلال طرح شده در سؤال قبلي در اين مورد نيز مطرح مي‌شود. جواب مثبت يا منفي به اين دو سؤال تيغ دو دمي است كه راه نجات در برابر جناح مستقر حاكم قرار نمي‌دهد، اما پاسخ‌هاي متناقض يا منفي به اين سؤال‌ها بي‌اصول بودن حاكمان را به نمايش خواهد گذاشت و اين‌كه براي نفي رقيب و منتقد خود حاضرند همچون سردار مشفق اعلام كنند ما در جنگ شكست خورديم تا بي‌كفايتي مهندس موسوي و با كفايتي رييس جمهور وقت را ثابت كنند!

4. «جمهوري اسلامي ايران» نظامي «دائمي» است يا «موقت»؟ چنانچه اين نظام «موقت» بوده و قرار است جاي خود را به «حكومت اسلامي دائمي» بدهد، چرا در قانون اساسي تصريح شده است كه «جمهوريت» نظام مانند «اسلاميت» آن هرگز تغيير پذير نيست؟ چنانچه اين سيستم «دائمي» است، تلاش براي تغيير آن به «حكومت اسلامي» به چه معناست؟ اساساً تفاوت «جمهوري اسلامي» با «حكومت اسلامي» در چيست؟ و «جمهوري» يا «مبتني بر رأي جمهور مردم» بودن نظام سياسي، چه ويژگي‌هايي به آن تحميل مي‌كند؟9

5. با اين كه انقلاب اسلامي نقطه عطفي در جريان بيداري مسلمانان جهان بود، چرا الگوي هيچ يك از دولت‌ها و احزاب مسلمان، حتي در عراق، افغانستان، لبنان و فلسطين نيست؟ و در شرايطي كه تقريباً در تمام كشورهاي جهان ارزش‌ها، گرايش‌ها، هنجارها و شعائر اسلامي رو به رشد است، چرا در ايران، اين روزها شاهد روند معكوس هستيم؟ اگر دليل آن را فعاليت‌هاي گسترده شبكه‌هاي ماهواره‌اي و اينترنتي، فيلم‌ها و نشريات ضد اخلاقي، مراكز و شبكه‌هاي فساد بدانند، بايد پرسيد مگر اين تلاش‌ها در همه جاي دنيا صورت نمي‌گيرد و در موارد بسياري از حمايت دولت‌ها نيز بهره‌مند نيستند؟ با وجود اين، چرا گرايش‌ها و هنجارهاي اسلامي در شرق و غرب عالم رو به رشد است؟ همچنان كه در ايران قبل از پيروزي انقلاب چنين بود. اين پرسشي است كه همه بايد به آن پاسخ دهند. چرا با وجود تبليغات گسترده صدا و سيما و ديگر تريبون‌هاي رسمي در كشور ما، اوضاع فرهنگي جامعه به گونه‌‌اي است كه آقاي مصباح آن را بدتر از دوران شاه مي‌خواند؟ چرا هيچ كدام از شخصيت‌ها و احزاب طرفدار ايران يا نزديك به ما، از حزب‌الله لبنان و حماس تا آيت‌الله سيستاني، خواستار اجباري شدن احكام اسلامي در كشورهاي خود نيستند؟

6. آيا جناح حاكم خود به آنچه درباره فشارها و محدوديت‌هاي قدرت‌هاي بزرگ عليه جمهوري اسلامي ايران مي‌‌گويد، باور دارد؟ يعني آيا تحريم‌هاي گوناگون و چنگ و دندان نشان‌دادن، نشانه استيصال و شكست دولت ايالات متحده در برابر ايران است؟ اگر اين حكم درست است، چرا مدعيان، همين روش‌ها را عليه منتقدان خود در داخل ايران اعمال مي‌كنند؟ ايجاد محدوديت عليه منتقدان نشانه استيصال جناح حاكم است يا موفقيت آن؟ آيا چنين فشارهايي بيانگر آن نيست كه جناح حاكم تحريم‌هاي جهاني را عليه ايران مؤثر و نتيجه‌بخش ارزيابي مي‌كند و به همين دليل خود به تكرار آن شيوه‌ها مبادرت مي‌ورزد؟

7. آيا پيروز شدن در انتخابات، به فرض آزاد و عادلانه بودن آن، به معناي حقانيت ديدگاه‌ها و سلامت منتخبان است؟ آيا جواب مثبت يا منفي به اين مسأله درباره همه منتخبان صدق مي‌كند يا فقط در مورد برخي صادق است؟

8. آيا سياه‌نمايي درباره عملكرد همه دولت‌‌ها پس از انقلاب، از دولت مرحوم بازرگان تاكنون بي‌انصافي و غلط است يا اين حكم فقط در مورد دولت‌هاي نهم و دهم صادق است؟‌

9. آيا استقبال مردم كشورهاي در حال توسعه، مثلاً لبنان از دو رييس‌ دولت (آقاي خاتمي در سال 81 و آقاي احمدي‌نژاد در سال 89) كه داراي دو تفكر و مشي متفاوت‌اند، نشانه تأييد مشي هر كدام است و در هر حال دو معناي متفاوت دارد؟ آيا يكي از روي اشتباه مردم لبنان بود و ديگري از روي دقت و هوشياري آنان؟

10. اگر بي‌اعتقادي به اصل ولايت فقيه به دليل آن كه يكي از اصول قانون اساسي است، دليل موجه و قانوني رد صلاحيت داوطلبان انتخاباتي است، چرا نبايد داوطلبان بي‌باور به «جمهوريت» نظام و حقوق تصريح شده ايرانيان در دو فصل سوم و پنجم (از ممنوعيت شنود و بازداشت غير موجه و شكنجه تا آزادي انديشه، قلم، بيان، تجمع، تحزب و...) قانون اساسي رد صلاحيت شوند؟ اگر التزام به ولايت فقيه- نه وفاداري به شخص ولي فقيه كه فاقد وجاهت قانوني بوده و مربوط به عصر پيش از مشروطه است- شرط حضور در عرصه مديريت ميهن است، چرا التزام ولي فقيه و ديگر اركان حكومت به اصول قانون اساسي، به ويژه فصول سوم و پنجم آن كه درباره حقوق شهروندي است، دليل مشروعيت حكومت و اركان آن اعلام نمي‌شود؟ آيا قانون اساسي فقط يك اصل دارد و آن هم درباره اختيارات مطلقه ولايت فقيه است؟11

11. آيا مطابق عرف پذيرفته شده حقوقدانان، يعني تساوي حقوق و مسئوليت‌ها، هر مقامي كه داراي اختيار و اقتدار بيشتري باشد، نبايد پاسخگوتر و نظارت پذيرتر باشد؟ آيا اين حق شهروندان ايران زمين نيست كه آزادانه و با اهميت كامل، البته با رعايت ضوابط اخلاقي و قانوني، به انتقاد از رهبري نظام بپردازند؟ حتي اگر آن انتقادها وارد نباشد؛ چنانچه اين حق در نظر يا در عمل نفي شود، پس تفاوت ما با رژيم استصوابي پهلوي كه عليه آن انقلاب كرديم و شعار «آزادي» سر داديم، چه مي‌شود؟ اگر اين حق به رسميت شناخته شده است، حضور جمعي از شايستگان و دلسوزان اسلام و ايران و مردم در زندان‌ها به همين جرم، يعني انتقاد از رهبري، چه معنا دارد؟

12. با توجه به اختيارات وسيع رهبر در قانون اساسي، چه ميزان از مسئوليت وضعيت فعلي كشور را (خوب يا بد) بايد به عهده ولي فقيه گذاشت؟ ساز و كار پيشنهادي جناح حاكم براي تقدير از رهبري در صورت مطلوب يا قابل قبول بودن وضعيت از نظر اكثريت ايرانيان، يا انتقاد به ايشان و اعتراض به سياست‌هاي كلان كشور، در صورت نارضايتي اكثر شهروندان يا قشرهاي وسيعي از مردم از وضع موجود چيست؟ آيا قانون اساسي فرد يا مقامي را در نظام، مقدس يا غير قابل انتقاد خوانده است كه انتقاد به او جرم باشد؟

13. چنانچه سياست‌هاي هسته‌اي كشور به طور كامل تحت نظر رهبري تصويب و اجرا شده، آيا منطقي است كه سختي‌ها و مشكلات را به پاي دولت‌ها و پيشرفت‌ها را به اسم ايشان ثبت كرد و در همه حال، چه آن سياست‌ها را نادرست بدانيم و چه درست، درايت رهبري را ستايش كنيم؟ مسئوليت شكست يا پيروزي طرح هدفمندي يارانه‌ها با كيست؟12

14. آيا سخنان رهبري واضح و روشن است يا به گونه‌اي ايراد مي‌شود كه فقط عده‌اي خاص قادرند آن سخنان را درك و براي مردم تفسير كنند؟ چنانچه صراحت، ويژگي اصلي پيام‌هاي رهبري است، چگونه مي‌توان تأييدات مكرر و قاطع از دولت‌هاي وقت و سياست‌هايشان را با اين حجم از اتهام و اهانت به آنان و عملكردشان پس از بركناري، در تبليغات رسمي، توجيه كرد؟ اگر سخنان ايشان از سر ضرورت يا قابل تأويل است، پس چرا نبايد تأييدات امروزي درباره سياست‌ها و مقامات كنوني را نيز بر همين پايه تحليل كرد و تأييد امروز را مقدمه انكار و اتهام فردا خواند؟

15. اگر تحليل ستاد مركزي مداخله‌كنندگان غير قانوني در انتخابات را كه آقاي مشفق بيان كرد، درست بدانيم و رهبر فقيد انقلاب را چهره‌اي ساده‌انگار فرض كنيم كه اطراف ايشان را عناصر منحرف، جاسوس و فاسد پر كرده بودند، پس تكليف پيروزي‌هاي بزرگ ادعايي چه مي‌شود؟ افزون بر آن، چرا نمي‌توان اين تحليل را به وضعيت امروز تعميم داد؟ چنانچه آن تحليل‌ها نادرست است، چگونه در عالي‌ترين سطوح كشوري و لشكري با استقبال مواجه شده و اساس سياست‌ها و عملكردهاي مديريت جامعه را تشكيل مي‌دهد؟ اگر غير از اين است چرا جناح حاكم اين تحليل‌ها و ادعاها را تكذيب نمي‌كند؟

16. اگر اكثريت قاطع ايرانيان از جناح حاكم پشتيباني مي‌كنند و دستگاه قضايي كشور مستقل است، چرا مي‌گويند محاكمه رهبران جنبش سبز مصلحت نيست، زيرا آنان را به «قهرمان ملي» تبديل مي‌كند؟ مخالفان كدام حكومت مردمي در جهان، اگر محاكمه شوند قهرمان ملي مي‌شوند؟

ج. مغالطه‌هاي سياسي

يكي از رايج‌ترين اشتباهات، حتي ميان قشرهاي تحصيلكرده، مغالطه‌هاي سياسي است كه روح حاكم بر آن‌ها عبارت است از نتيجه‌گيري نادرست از مقدمه درست.

دسته اول و ابتدايي مغالطه‌ها اين گزاره است: «او بد است، پس من خوبم» كه در آن زشتي و شرارت و فريبكاري و ناكارآمدي يك طرف،‌ دليل زيبايي، نيكي، صداقت و كفايت طرف ديگر خوانده مي‌شود. حال آن‌كه حتي اگر جمله اول كاملاً درست باشد، نتيجه‌گيري بعدي الزاماً نه تنها درست نيست، بلكه مي‌تواند در نقطه مقابل آن باشد. يعني ممكن است «او بد باشد، ولي من از او بدتر باشم»، «دشمن من قدرت‌طلب است و اي بسا من از او قدرت‌طلب‌تر و بي‌اخلاق‌تر باشم».

دسته دوم مغالطه‌ها عبارت است از: «اسلام حق است، پس ما مسلمانان برتريم». در اين جا نيز فرض بر «حق» بودن اسلام است، اما و هزار اما در نتيجه‌گيري باز هم مانند حالت اول مي‌تواند كاملاً نادرست باشد. حقانيت اسلام هيچ ربطي به درستي راهبرد و پيروزي من ندارد، مگر آن‌كه شرايط لازم را كسب كنم.

دسته سوم مغالطه‌ها را مي‌توان با اين گزاره نشان داد: «مردم از فلان درد ناراحتند. پس بايد مشكل را اين گونه كه من مي‌گويم حل كرد»، يا «فلاني بيمار است، پس بايد اين دارو را استفاده كند». در اين گزاره مشكل يا بيماري درست و واقعي است، اما اي بسا نسخه يا راه‌حلي كه ارائه مي‌شود، مشكل را حادتر و وضع بيمار را بدتر ‌كند و او را بكشد. تأكيد بر درد به معناي درست بودن درمان پيشنهادي نيست. تفاوت پزشك مجرب با شهروند غير متخصص در امور پزشكي همين است. هيچ كس زودتر و بيشتر از خود انسان متوجه درد نمي‌شود و از آن رنج نمي‌كشد، اما هيچ عاقلي خوددرماني را به افراد فاقد دانش يا تجربه پزشكي توصيه نمي‌كند.

دسته چهارم مغالطه‌ها به اين شرح است: «رقيب يا دشمن من واجد فلان صفت مذموم است. پس يا من آن خصلت را ندارم يا بر من حرجي نيست، اگر واجد همان صفت باشم». در اين مورد نيز فرض بر صحت جمله اول است، اما كار غير اخلاقي رقيب يا دشمن، نه به معناي آن است كه من فاقد آن ضعف هستم و نه مي‌تواند آرامش وجدان را براي انسان در صورت داشتن آن صفت به ارمغان آورد.13 اكنون تعدادي از مغالطه‌هاي رايج در عرصه سياست‌ورزي جامعه‌مان را بر مي‌شمارم. مغالطه‌هايي كه رهزنند و مي‌توانند انسان را بدون آنكه متوجه شود، از مسير صحيح منحرف كنند يا در راه كج متوقف كنند:

1. دولت‌هاي آمريكا، انگليس و اسرائيل كه سياست‌‌هاي تجاوزكارانه و توسعه‌طلبانه‌اي را در منطقه و بلكه جهان دنبال مي‌كنند، با ما مخالفند. پس ما بر حقيم و سياست‌هاي ما درست و كارآمد است.14

2. بسياري از ماركسيست‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، گروه‌هاي جدايي‌خواه، مجاهدين خلق و تمام جريان‌هاي ضد اسلام با ما مخالفند. پس ما حقيم و در مسير درست حركت مي‌كنيم.

3. در تمام دولت‌هاي سه دهه گذشته، تا قبل از دولت جديد، ناكارآمدي، فساد، خويشاوندسالاري و اقدام‌هاي غيرقانوني رايج و بلكه حاكم بوده است. پس در دولت ما كارآمدي، سلامت، قانونگرايي و شايسته‌سالاري حرف اول را مي‌زند.كمترين نتيجه‌گيري از جمله اول توجيه وجود صفات مذموم فوق در دولت كنوني است؛ اين نكته روانشناختي كه همه‌گير بودن مرض، از قبح آن مي‌كاهد.15

4. پيشينيان اشرافيت روحاني تشكيل داده‌اند و ما با چنين اشرافيتي مخالفيم. پس در دولت ما كه افشاگر اين پديده نادرست هستيم، اشرافيت جديد شكل نمي‌گيرد. جنبه واقعي‌تر افشاگري فوق، اجتناب ناپذير بودن شكل‌گيري اشرافيت در هر دولت است. پس ما نبايد مورد سرزنش واقع شويم، چرا كه: گر حكم شود كه مست گيرند، در هر شهر آن كه هست گيرند.16

5. ستادهاي انتخاباتي نامزدهاي رقيب ما از بيت‌المال سوءاستفاده كرده و مي‌كنند. پس منابع مالي ستاد ما پاك است و از اموال عمومي هزينه نكرده‌ايم. وجه واقع‌بينانه‌تر آن اين است كه بهره‌برداري ما از منابع عمومي بدعت محسوب نمي‌شود، پس سخت نگيريد!17

6. در دهه اول انقلاب (دهه 60) برخي اقدام‌هاي غيرقانوني و مخالف موازين حقوق بشر صورت گرفت. پس رفتار غير قانوني و غير اخلاقي امروز، نه بديع است و نه بايد مورد پرسش و اعتراض واقع شود.18

7. اسلام كه دين حق است و دستورات آن جامع و مانع، از پيش از انعقاد نطفه تا پس از گذاردن جنازه‌ انسان در قبر، توصيه‌هايي به پيروان خود كرده است كه سربلندي و سعادت بشر در دو دنيا در گرو اجراي دقيق آن‌هاست. پس اولاً‌ از آن‌جا كه اسلام برتر است،‌ ما كه مسلمانيم، با هر خلق‌وخو و انديشه و عملكردي برتر از جهانيان هستيم، ثانياً اكنون كه به نام اسلام حكومت تشكيل داده‌ايم، در تمام زمينه‌ها مسئوليت داريم و بايد دستورات و احكام اسلام را در جامعه پياده كنيم، ولو آن‌كه مجبور به اعمال زور شويم، مانند آنچه در مورد حجاب مشاهده مي‌كنيم. مسئوليت پيامد‌هاي آن نيز با ما نيست زيرا آن‌كه پوشش را براي مسلمان، به خصوص زن مسلمان واجب كرده، حتماً نظرش اجباري كردن پوشش اسلامي توسط حكومت نيز بوده است. پس حكومت اسلامي مي‌تواند و بايد در اين مورد به قوه قهريه متوسل شود. در حقيقت حكومت اسلامي موظف است احكام اسلام را در تمام عرصه‌ها اجرا كند و اگر لازم ديد حتي در زندگي خصوصي شهروندان دخالت كند.19

8. «تشيع» اگر تنها قرائت صحيح از اسلام ناب محمدي (ص) نباشد، عرفاني‌ترين،‌ عقلاني‌ترين و عادلانه‌ترين تفسير از اسلام است. پس ما كه «شيعه» هستيم، هم بر حقيم و سعادتمند و رستگار و هم راهمان درست و نتيجه‌بخش است؛ گرچه بارها شكست خورده‌ايم، چه در داخل و چه در خارج.

9. «وحدت ملي» يكي از اركان اصلي پيروزي انقلاب و تداوم آن بوده است. پس هر چه حكومت مي‌گويد، همه بايد انجام دهند تا وحدت جامعه حفظ شود. به بيان ديگر اگر وحدت قشرهاي مختلف مردم حافظ استقلال و يكپارچگي سرزميني، امنيت عمومي و منافع ملي بوده است، در جهان فقط يك نوع وحدت وجود دارد (وحدت همه با من). همه ملت سوار يك اتوبوس هستند، پس به راننده انتقاد و اعتراض نكنند تا حواس او پرت نشود و اتوبوس سقوط نكند و كشور آسيب نبيند.20

10. همچنان كه حكومت در مورد غذاي جسم مردم مسئوليت دارد و هر كالايي كه توليد مي‌شود بايد توسط مؤسسه استاندارد، كه حتماً بايد دولتي باشد، تأييد شود، در زمينه تغذيه روح شهروندان نيز حكومت مسئوليت دارد و موظف به نظارت كامل و همه‌جانبه بر توليدات فرهنگي (اعم از كتاب، نشريه، فيلم، تئاتر، موسيقي و...) است تا نويسندگان و مترجمان و هنرمندان به سلامت رواني و معنوي مردم آسيب نرسانند.21

11. ايران به لحاظ توسعه اقتصادي، علمي و فني نه در سطح جهان و نه حتي در منطقه در جايگاه شايسته خود قرار ندارد، پس آنچه ما مي‌گوييم و قصد انجام آن را داريم درست است و اجراي آن‌ها ميهن را در جايگاه تاريخي خود قرار مي‌دهد.22

12. فساد، به ويژه بلاي اعتياد در دانشگاه‌ها رو به گسترش است. پس بايد اقدام‌هاي كنترلي شديدتري صورت گيرد و از جمله در خوابگاه‌ها و سالن‌هاي غذاخوري و كلاس‌هاي درس دوربين‌هاي مخفي كار گذاشت.23

13. اقبال مردم به شبكه‌هاي فارسي زبان ماهواره‌اي رو به افزايش است. پس بايد با تشديد مجازات‌ها و گسترده كردن تور نظارتي، نهضت ضد ديش ماهواره راه انداخت و مانع توسعه اين روند شد.

14. وضعيت پوشش و آرايش در صد قابل توجهي از جوانان، اعم از دختر و پسر، به رغم فعاليت‌هاي تبليغاتي گسترده و شبانه‌روزي حكومت، مناسب نيست و جوانان هنجارهاي مورد نظر مقامات را رعايت نمي‌كنند. پس لازم است نيروي انتظامي و قوه قضاييه با قدرت بيشتر وارد ميدان شوند، بر تعداد گشت‌ها بيفزايند، آن‌ها را در طول سال‌ و نه فقط تابستان، در خيابان‌ها نگه دارند و... .24

15. جناح‌گرايي و دسته‌بندي سياسي منشأ نابودي آرمان‌هاي انقلاب و مردم شده است. پس براي از بين بردن دسته‌بندي‌ها، نظام سياسي بايد تك‌حزبي شود و همه از يك فرد و جناح حمايت كنند.

16. اكثر گروه‌ها و جناح‌ها در پي كسب قدرتند، نه خدمت به ملت. پس فقط ما كه همه قدرت را به هر قيمت در كنترل گرفته‌ايم، دنبال كسب قدرت نيستيم و تنها به خدمت به ميهن و مردم فكر مي‌كنيم.

17. دانشگاه نبايد سياست‌زده شود و دانشجويان نبايد آلت دست احزاب و سياسيون قرار گيرند. احزاب نيز نبايد در دانشگاه‌ها دفتر تأسيس كنند و به عضوگيري بپردازند. پس دانشگاه مستقل و غير حزبي، يعني دانشگاهي كه در آن فقط تشكل‌هاي حامي جناح حاكم حق فعاليت دارند. اساساً با وجود بسيج اساتيد و بسيج دانشجويي و بسيج كارمندان چه نيازي به تشكل‌هاي ديگر است؟

18. وضعيت علوم انساني در دانشگاه‌ها مناسب نيست، پس بايد به سمت تعطيلي آن‌ها رفت و يا آن‌ها را به حوزه‌هاي علميه واگذار كرد.25 ‌

19. فارغ‌التحصيلان دانشگاه‌ها نسبت به دانشجويان ورودي، كمتر به هنجارها و شعائر اسلامي پايبندي نشان مي‌دهند. از آن جا كه ريشه مشكل در ساختار دانشگاه، استادان، كتب درسي، اختلاط دختر و پسر، خوابگاه‌ها، مديريت و... است، پس چاره‌اي نيست جز آن‌كه بگوييم پيش به سوي انقلاب فرهنگي دوم و تعطيلي مجدد دانشگاه‌ها.

20. شاه تحت فشار كارتر و دموكرات‌هاي آمريكايي، فضاي سياسي جامعه را باز كرد و ساقط شد! ما اشتباه شاه را مرتكب نمي‌شويم و اجازه نمي‌دهيم روشنفكر بازي و رويا پردازي درباره فضاي باز سياسي حكومت را به زير بكشد.26

21. به باور جناح حاكم خطاي گورباچف آن بود كه فريب آمريكايي‌ها را خورد و با اعلام دو سياست «گل سنوست» و «پروستريكا» كه آزادي اطلاع‌رساني و فضاي باز سياسي و اقتصادي را نويد مي‌داد، موجب شد رژيم سوسياليستي سرنگون شود و اتحاد جماهير شوروي فرو پاشد. ما براي حفظ نظام سياسي خود از «گورباچف» عبور مي‌كنيم و «استالينيسم» را الگو قرار مي‌هيم كه شوروي را ابرقدرت دوم جهان كرد؛ «هر كه با من نيست، با دشمن است، عليه من است و بايد نابود شود».27

22. روحانيت شيعه همواره با مردم بوده و از حقوق آنان دفاع كرده است. پس اكنون نيز كه در رأس قدرت و حكومت قرار گرفته است، حتماً همان مسير و مشي را ادامه خواهد داد.28

23. سياست خارجي دولت‌هاي آمريكا بر اساس دشمني با ما تدوين و اجرا مي‌شوند. پس سياست‌هاي درست، عكس آن چيزي است كه آمريكايي‌ها انجام مي‌دهند.29

24. در آمريكا كه خود را بزرگترين دموكراسي جهان مي‌داند و دفاع از حقوق بشر و دموكراسي را از جمله اهداف خود در سياست خارجي مي‌خواند، ما شاهد نقض حقوق بشردر گوانتانامو و ابوغريب، زير نظر آمريكايي‌ها هستيم. پس نقض حقوق زندانيان (مثلاً در كهريزك و اوين) اختصاص به ايران ندارد و از اين بابت اتفاق منحصر به فردي به شمار نمي‌رود و قابل ذكر و سرزنش نيست.

25. در برخي ايالات آمريكا زنان مجرم را اعدام مي‌كنند. پس دولت و رسانه‌هاي آمريكايي حق ندارند و نبايد به سنگسار يك زن مجرم در ايران اعتراض كنند. اعدام، اعدام است؛ نوع و روش آن را آداب و رسوم يا دين مردم تعيين مي‌كند و مسأله مهمي نيست!30

26. در عربستان سعودي، سر برخي مجرمان را از تن جدا و دست سارقان را قطع مي‌كنند. اقدام‌هاي فوق با اعتراض دولت‌هاي غربي و آمريكايي مواجه نمي‌شود. پس اعتراض آنان به سنگسار زنان مجرم يا قطع دست سارقان در ايران، فاقد هر گونه وجاهت حقوقي و سياسي است.31

27. قشرهاي قابل توجهي از مردم مسلمان و محروم جهان از جمهوري اسلامي ايران حمايت مي‌كنند. پس سياست‌هاي ما در همه عرصه‌ها صحيح و كارآمد بوده است، ولو كشور را به لبه پرتگاه كشانده باشيم.

28. مردم ايران خاطره و سابقه خوبي از احزاب ندارند. احزاب نيز تاكنون نتوانسته‌اند شايستگي خود را به اثبات برسانند. پس احزاب نبايد در حكومت دخالت كنند. با وجود بسيج و سپاه پاسداران، چه نيازي به پديده غربي تحزب داريم؟

29. ولي فقيه، نايب امام زمان (عج)، تجسم اسلام و حكومت اسلامي و بهترين مفسر انديشه و مشي امام خميني بوده و در مسائل مهم ملي و بين‌المللي صاحب‌نظر است. پس وظيفه سياست‌ورزان تحقق بخشيدن به منويات ايشان است، نه بحث درباره مسائل كلان ملي و بين‌المللي. در چنين نظامي يك حزب بيشتر معنا ندارد كه البته آن هم حزب پادگاني است.

30. اقتصاد ايران نحيف و بيمار است. پس جراحي اقتصادي به شكلي كه ما مي‌گوييم، نجات‌بخش كشور است.

د. يگانگي يا دوگانگي معيارها (استانداردهاي دوگانه)

موضوع ديگري كه در درك و نقد تفكر و راهبردهاي يك شخص، گروه و جناح سياسي حائز اهميت است، بررسي يگانگي و دوگانگي ملاك‌هايش است. من سه سال پيش مقاله‌اي با عنوان «معيارهاي دوگانه» تهيه كردم كه در شماره مجله آيين منتشر شد و در آن حدود 50 سؤال مطرح كردم كه پاسخ به آن‌ها ثابت مي‌كرد اقتدارگراها «آنچه بر ديگران نمي‌پسندند، بر خود مي‌پسندند و آنچه بر خود روا نمي‌دارند بر ديگران روا مي‌دارند». اكنون قصد تكرار آن پرسش‌ها و اثبات اينكه رعايت «معيارهاي واحد به سود ايران و ايراني، تشيع، اسلام و بشريت» است، ندارم. بلكه درصدد نشان دادن اين موضوع هستم كه جناح حاكم بر مقدرات ما، با كمال تأسف و به ميزان بسيار زيادي همان روش‌هاي غلطي را دنبال مي‌كند كه دولت آمريكا و ديگر مخالفان را به اتهام ارتكاب چنين شيوه‌هايي متهم و محكوم مي‌كند. البته اين معيار نيز عام است و اختصاص به يك جريان خاص ندارد. اگرچه من خود آن‌ها را درباره جناح حاكم بسط داده‌ام. به علاوه اين معيار به تنهايي كارآمدي يا ناكارآمدي مديريتي و عملي جناح‌ها را مشخص نمي‌كند. اي بسا اشخاص و تشكل‌هايي كه از معيارهاي دوگانه پيروي مي‌كنند و راهبردها و شيوه‌هاي مخالفان خود، از جمله قدرت‌هاي بزرگ را به كار مي‌بندند، اما قادر نيستند به اهداف سياسي خود دست يابند. عكس موضوع نيز صادق است. بزرگاني همچون گاندي و نلسون ماندلا اخلاقي عمل كردند و داراي معيار واحدي بودند و هرگز تسليم منطق غلط دشمن خود نشدند. با وجود اين در عرصه سياست موفق بودند و افزون بر نام نيك جهاني و ابدي، به پيروزي‌هاي بزرگ سياسي نيز رسيدند. اين معيار درك ما را از «دشمن» به نمايش مي‌گذارد و نشان‌ مي‌دهد كه «دشمن‌شناسي» ما سطحي و صرفاً براي توجيه «قدرت طلبي» ماست.

يعني اين‌كه سخني از ما صادر نمي‌شود مگر آن‌كه كلمه «دشمن» در آن موج زند، اما در موارد مهم در دام دشمن مي‌افتيم و گاهي حتي شبيه دشمن مي‌شويم. بزرگترين شكست ما در رقابت با تجاوزكاران و توسعه‌طلبان بين‌المللي آن است كه تسليم مطلق آن‌ها شويم- صرف نظر از نتيجه مبارزه يا مقاومت- يعني بپذيريم كه «حق با قدرت است» يا «قدرت حق است» و «براي رسيدن به اهداف مقدس مي‌توان از روش‌هاي غير مجاز بهره برد» و «حقوق و آزادي‌هاي منتقدان و مخالفان را تا جايي مجاز دانست كه «امنيت حاكمان» را تهديد نكند. در ادامه انتقادهايي را بر مي‌شمارم كه جناح حاكم به حق آن‌ها را متوجه دشمنان يا مخالفان كرده است تا خود به ناحق آن‌ها را تقليد و تكرار كند:

1. چرا دولت آمريكا در برابر كشورهاي مستقل و در حال توسعه همزمان، هم دادستان، هم هيأت منصفه، هم قاضي و هم مجري حكم دادگاه است؟ با وجود وارد بودن اين انتقاد، از جناح حاكم مي‌پرسم كه آيا خود در داخل كشور در برابر منتقدان و مخالفان سياست‌هاي موجود، همزمان بازجو، بازپرس، دادستان، قاضي و مجري حكم دادگاه نيست؟ و حتي ظواهر امر را به اندازه دولت آمريكا رعايت نمي‌‌كند؟ به راستي چرا رفتار جناح حاكم با مردم منتقد خود، مانند رفتار دولت آمريكا با ملت‌ها و كشورهاي مخالف سلطه آن كشور است؟ چرا ما به جاي استفاده از تجربيات مثبت و دموكراتيك مردم آمريكا در تنظيم مناسبات سياسي و اجتماعي خود،‌ از سياست‌ خارجي توسعه‌طلبانه و تجاوزكارانه و خونين آن كشور تقليد مي‌كنيم؟

2. با اينكه در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات به سر مي‌بريم، چرا دولت آمريكا در صدد حاكميت تك صدايي در جهان است و روياي نظام استبدادي بين‌المللي را در سر مي‌پروراند؟ به رغم اين انتقاد درست، آيا جناح حاكم در ايران در پي استقرار چند صدايي و تقويت دموكراسي است يا خود نيز همان روياي دولتمردان آمريكايي را براي جهان، البته در سطح ملي، در سر مي‌پروراند؟ «جامعه ما فقط يك صدا (صداي ولايت) را مي‌شناسد و نظام ولايي، يك حزب بيشتر ندارد»، به چه معناست؟ چرا مقامات عالي اين سخنان را رد نمي‌كنند؟ براستي چرا وقتي ما جايي كه قدرت داريم حقوق ديگران را نقض مي‌كنيم، اما در جايي كه با قدرت بزرگتري روبرو مي‌شويم، از رعايت حقوق و قانون سخن مي‌گوييم؟

3. چرا دولت آمريكا به بهانه جنايت مشكوك 11 سپتامبر، حقوق شهروندان خود را نقض مي‌كند، تلفن هر كس را بخواهد شنود مي‌كند، به بازرسي منازل مي‌پردازد، بازداشت شدگان را تا مدت‌‌ها از دسترسي به وكيل و خانواده خود محروم و در سطح بين‌المللي نيز دو جنگ به افغانستان و عراق تحميل مي‌كند؟ جناح حاكم كه به اين موارد معترض است،‌ آيا خود به بهانه حفظ امنيت عمومي و ملي و نيز به نام مقاومت در برابر سلطه بيگانه، محدوديت‌هاي به مراتب بيشتري را عليه ايرانيان اعمال نكرده است؟ آزادي بيان، قلم، مطبوعات، احزاب، انتخابات، تجمع و... شهروندان در زمان حكومت يكدست كنوني در چه وضعي قرار دارد؟

4. «چرا دولت آمريكا اجازه نمي‌دهد يك كميته بي‌طرف حقيقت‌ياب براي رسيدگي به فاجعه 11 سپتامبر تشكيل شود»؟ اين درخواست به ويژه به علت آنچه آمريكا به نام و بهانه 11 سپتامبر در هفت سال گذشته انجام داده، درخواستي معتدل است. اما آيا جناح حاكم اجازه مي‌دهد كميته بي‌طرف حقيقت‌يابي در ايران تشكيل شود و به موضوعات مورد نظر منتقدان خود، مثلاً به روند انتخابات رياست جمهوري دهم و حوادث پس از آن، از جمله فجايع كوي دانشگاه تهران، مجتمع سبحان، كشتار عاشوراي 88 مانند پرت كردن يك عزادار از روي پل و رد شدن با ماشين از روي پيكر سوگوار ديگر و ترور سيدعلي موسوي بپردازد و نتيجه را هر چه باشد، به اطلاع عمومي برساند؟33

5. چرا دولت آمريكا براي حفظ موقعيت برتر خود در جهان، در صدد خلق، جعل يا شناسايي دشمن خطرناكي است كه به قول خود دنياي آزاد و تمدن غرب را تهديد مي‌كند؟ چرا آنان مي‌كوشند با فرافكني، مشكلات، نارسايي‌ها، ظلم‌ها و تبعيض‌ها و از همه مهم‌تر جنگ را به بهانه تروريسم القاعده در افكار عمومي توجيه كنند و نعمت صلح را از مردم منطقه و در واقع از همه جهانيان بگيرند و به منتقدان داخلي امكان ندهند عملاً به ريشه‌يابي مشكلات جوامع خود بپردازند؟ به نظر من اين انتقاد نيز وارد است و مانند ديگر انتقادهايي كه برشمردم، پيش و بيش از ما، ديگران آن‌ها را متوجه دولت آمريكا كرده‌اند. اما از جناح حاكم مي‌پرسم آيا خود به نام مقابله با دشمنان واقعي يا فرضي خارجي، به جنگ حقوق و آزادي‌هاي سياسي، مدني و فرهنگي ايرانيان نيامده است و كشور را از بهره‌مندي از فرصت طلايي ناشي از افزايش قيمت نفت و آماده شدن زيرساخت‌ها براي جهش اقتصادي محروم نكرده است؟ آيا آنان آگاهانه فضا را نظامي و شرايط را جنگي نمي‌كنند تا هيچ كس جرأت انتقاد كردن در هيچ زمينه‌اي را نداشته باشد و سركوب منتقدان با هزينه كمي همراه باشد؟

6. چرا معيارهاي اعضاي دائمي و داراي حق وتو در شوراي امنيت سازمان ملل متحد درباره كشورهاي مستقل در حال توسعه يا منتقد نظم ناعادلانه جهاني، سياسي است و عمدتاً دولت‌هايي را محكوم و بعضاً مجازات مي‌كنند كه مخالف توسعه‌طلبي دولت آمريكا هستند؟ با وجود انتقاد صحيح فوق، از جناح حاكم مي‌پرسم آيا معيارهاي اعضاي شوراي نگهبان در تصميمات خود، به ويژه در امر انتخابات، سياسي و جناحي نيست؟35 از انتقاد جناح حاكم به حق وتوي دولت‌هاي بزرگ در شوراي امنيت، در عين تقليد آن در شوراي نگهبان مي‌گذرم. پيش از اين به اندازه كافي در اين باره سخن گفته‌ام.

7. جناح حاكم به درستي تلاش‌هاي كساني را كه مي‌كوشند چهره‌اي خشن، ضد حقوق بشر، سركوبگر و ضد زن از اسلام ارائه كنند، محكوم و آن را گامي در جهت جنگ تمدن‌ها ارزيابي مي‌كنند. آنان با وجود چنين كوششي و با علم به پيامدهاي سوء چنين تبليغاتي، متأسفانه با عملكرد غير دموكراتيك و غير حقوق بشري خويش، مهر تأييد بر اين اتهامات مي‌زنند و مستندات زيادي در اختيار بنيادگراها و جنگ‌طلبان آمريكايي و غربي قرار مي‌دهند كه مخالف صلح و همزيستي مسالمت‌آميز پيروان اديان، فرهنگ‌ها و تمدن‌هاي گوناگون بوده و بدخواه اسلام و تشيع و ايرانند. اقدام‌هاي غير انساني گروه‌هاي خودسر، مواجهه شديد و خشن پليس با هر اجتماع مسالمت‌آميز اعتراضي، احكام سنگسار و قطع دست سارق، بازداشت‌هاي دراز مدت و بدون دسترسي به وكيل، شكنجه،‌ اجباري كردن احكام اسلام نمونه‌هايي از اقدام‌هاي جناح حاكم است.

8. جناح حاكم در ايران، به حق به دولت‌هاي آمريكا و اسرائيل انتقاد مي‌كند كه چرا حقوق دولت حماس را كه منتخب اكثريت فلسطيني‌هاست، به رسميت نمي‌شناسند و با كارشكني عليه آن درصدد سقوط و شكستش هستند. از آنان مي‌پرسم آيا خود پيش از اين با دولت منتخب آقاي خاتمي همين رفتار را پيشه نكردند و حتي هم اكنون نيز اوج بي‌انصافي را درباره دولت او و عملكردش از خود نشان نمي‌دهند؟

9. جناح حاكم به رغم انتقادهاي درستي كه متوجه كمونيسم روسي و حكومت استالين مي‌كند، آيا مؤلفه‌هاي اصلي رژيم مذكور را كه مهم‌ترين شاخصه‌اش قرباني كردن حقوق و‌‌ آزادي‌هاي مدني و سياسي شهروندان به نام استقرار عدالت (توزيعي) و مبارزه با امپرياليسم است، عملاً نپذيرفته و همچون آن رژيم به مبارزه با علوم انساني نپرداخته است؟

10. جناح حاكم كاملاً ‌حق دارد كه رژيم محمدرضا شاهي را به برپايي انتخابات نمايشي و تشكيل مجالس فرمايشي، سانسور گسترده مطبوعات، انحلال احزاب، سركوب هر گونه تظاهرات مردمي، تعطيلي اتحاديه‌ها و سنديكاها، ايجاد محدوديت در حوزه و دانشگاه،‌ اعمال شكنجه در زندان‌ها، تيراندازي‌ به سوي معترض بي‌سلاح و بي‌پناه، حاكميت تك‌صدايي و تك‌حزبي، توسعه فساد در درون حكومت و بيرون آن، گسترش بي‌بند و باري در جامعه به ويژه نسل جوان و غير قابل نقد و انتقاد دانستن مقام سلطنت كه همه قدرت را قبضه كرده بود و در عين حال پاسخگوي هيچ كس نبود، متهم ‌كند.36 ولي از خود آنان مي‌پرسم كه در سال 1388 كدام يك از اعمال و سياست‌هاي فوق را خودشان اجرا نكردند؟ آيا مردم ايران انقلاب كردند تا آدم‌‌ها تغيير كنند، اما سياست‌ها، روش‌ها و مناسبات همچنان ثابت بماند و حقوق آن‌ها نقض نشود؟37 به استناد موارد دهگانه فوق است كه همواره اعلام كرده‌ام تنها جريان سياسي اخلاقي در ايران كنوني، اصلاحات و جنبش سبز است، زيرا آنچه برخود نمي‌پسندد براي ديگران نيز روا نمي‌دارد. در دو طرف اين جنبش كساني قرار دارند كه يا فقط اقدام‌هاي ناقض حقوق بشر را در جمهوري اسلامي ايران محكوم مي‌كنند، اما رفتارهاي مشابه را چه درباره رژيم شاه و چه درباره قدرت‌هاي بزرگ و نيز مخالف نظام سياسي كنوني توجيه مي‌كنند، يا مانند جناح حاكم فقط به عملكرد خلاف انساني ديگران انتقاد مي‌كنند تا عملكرد خويش را پنهان سازند يا توجيه كنند.

11. جناح حاكم به آن دسته از نويسندگان غربي كه علت اصلي عقب‌ماندگي اقتصادي، علمي و فني و استبداد در جوامع مسلمان، از جمله در ايران را اسلام مي‌خوانند، به درستي انتقاد مي‌كند كه چرا ضعف‌ مسلمانان را به پاي دين اسلام مي‌گذارند؟ در عين حال خود دليل اصلي مشكلات، بي‌عدالتي‌ها، ناكارآمدي‌ها و ستم‌ها را در كشورهاي غربي، نه ضعف شهروندان غربي كه «ايدئولوژي ليبرال- دموكراسي» مي‌خواند و در نتيجه پا به پاي انتقاد از عملكرد دولت آمريكا در كشورهاي خارجي، به مكتب ليبرال- دموكراسي نيز انتقاد مي‌كند.

12. جناح حاكم، اعتراض دولت‌ها و سازمان‌هاي بين‌المللي يا غير انتفاعي (NGO) جهاني را به رفتار پليس ايران در مواجهه با تظاهركنندگان ايراني در سال 1388، دخالت در امور داخلي ايران مي‌خواند و هنوز آن را محكوم مي‌كند. در عين حال اصولگراهاي مجلس در آبان ماه سال جاري با ارسال نامه‌هايي به سازمان‌هاي بين‌المللي و مجامع حقوق بشري، به رفتار پليس فرانسه در برخورد با تظاهركنندگان فرانسوي اعتراض كردند و آن را نقض حقوق بشر خواندند و خواستار رسيدگي گيرندگان نامه به منظور جلوگيري از تكرار اين رفتار شدند. سه ماه پيش نيز وزارت امور خارجه با احضار كاردار كانادا در تهران، به نقض حقوق بشر در آن كشور اعتراض كرد و اقدام خود را دخالت در امور داخلي كانادا ندانست.

14. جناح حاكم روش نظام و نظاميان لائيك تركيه در ممنوعيت و محروميت ورود دانشجويان محجبه به دانشگاه‌ها و ادارات را همواره محكوم كرده و به حق آن را مخالف موازين حقوق بشر و حق انتخاب سبك زندگي شهروندان خوانده است. آنان همين محكوميت را متوجه دولت فرانسه كرده‌اند كه چرا براي دختران باحجاب، محدوديت‌هاي گوناگون ايجاد مي‌كنند. اكنون از جناح حاكم مي‌پرسم اگر دخالت حكومت‌ها (در كشورهاي مسلمان يا مسيحي) در پوشش شهروندان و ايجاد محدوديت براي آنان اشتباه است، چرا خود به اين كار مبادرت مي‌كند و اگر درست است چرا منتقد و معترض رفتار دولت‌هاي ديگر مي‌شود؟

14. جناح حاكم پذيرش ناظران خارجي را براي نظارت بر امر برگزاري انتخابات در ايران اقدامي توطئه‌‌آميز مي‌خواند. در عين حال در دو سال گذشته دو هيأت رسمي براي نظارت بر انتخابات تركيه و مالزي (البته به دعوت دولت آن‌ها كه دعوت از نمايندگان كشورهاي خارجي را براي حضور در كشور خويش نشانه سلامت انتخابات و اعتماد به نفس خود مي‌دانند) اعزام كرد و به اين سؤال پاسخ نمي‌دهد كه آيا نظارت نمايندگان دولت‌هاي خارجي و سازمان‌هاي بين‌المللي و غيردولتي بر انتخابات، اقدامي پسنديده يا توطئه‌آميز است؟38

15. جناح حاكم تعداد قابل توجهي از چهره‌هاي سياسي منتقد خود را به علت شركت در اجتماعات فاقد مجوز در سال 1388 بازداشت، شكنجه، محاكمه و به زندان‌هاي طويل‌المدت (بعضاً تا 9 سال)،‌ محكوم كرد. در عين حال طرفداران آن جناح در بيست سال گذشته پس از رحلت رهبر فقيد انقلاب، هر زمان كه اراده كرده‌اند، اجتماعات اعتراضي تشكيل داده‌اند. آخرين نمونه آن تجمع انتقادي آنان مقابل مجلس شوراي اسلامي در اعتراض به مصوبه مجلس درباره وقف دانشگاه آزاد بود. با وجود اين تظاهر كنندگان نه تنها محاكمه و محكوم نشدند، بلكه قدر هم ديدند و به خواست خود رسيدند.

16. آقاي احمدي‌نژاد در شهريور ماه سال جاري به مدير مسئول روزنامه كيهان انتقاد كرد كه چرا به همسر رييس جمهور فرانسه توهين كرد و گفت اسلام چنين اجازه‌اي به ما نمي‌دهد. در عين حال خود در مناظره با مهندس موسوي و در چشم ميليون‌ها بيننده ايراني و غير ايراني فارسي زبان، به همسر وي توهين كرد و بعدها نيز هرگز از اين اقدام غير اخلاقي خود عذرخواهي نكرد. آيا هتك حرمت همسر رييس جمهور فرانسه حرام و هتك حرمت همسر نخست وزير دوران دفاع مقدس واجب است؟

17. غير دموكراتيك ترين معيار دوگانه‌اي كه جناح حاكم در طول دو دهه پس از رحلت رهبر فقيد انقلاب به كار برده، آن است كه در هر انتخاباتي كه نام نامزد يا نامزدهايش به عنوان پيروز اعلام مي‌شود، خواهان تحقق ديدگاه‌ها و مواضع خود به نام ملت مي‌شود و با تحقير، تهديد و تحديد رقبا، حقوق آنان و ديگر شهروندان را به دليل آنچه رأي و حمايت اكثريت از خود مي‌خواند، نقض مي‌‌نمايد. در هر انتخاباتي هم كه نتواند مانع برگزيده شدن نامزد يا نامزدهاي رقيب شود، باز هم خواستار اجراي منويات خويش مي‌شود، البته اين بار به نام اسلام! بعضي از آن‌ها كارشكني‌هاي عملي (نه انتقادهاي رسانه‌اي و در هر حال زباني و قلمي) خود را عليه منتخبان ملت با دلسوزي توأم مي‌كنند و مي‌گويند ما هم دلمان مي‌خواهد با اجراي فلان تصميم يا طرح موافقت كنيم، اما چه كنيم كه اسلام دست‌ ما را بسته است. به اين ترتيب هم بيشترين ظلم را به ملت به نام اسلام مي‌كنند و هم بيشترين اهانت را به اسلام، به خاطر آن‌كه آن را در برابر خواست اكثريت مردم قرار مي‌دهند، روا مي‌دارند.

ه) گفتمان زنده، گفتمان شكست خورده

براي اينكه معلوم شود كدام گفتمان زنده، رو به رشد و پويا يا بيمار و رو به افول است، من تعدادي از ويژگي‌هاي گفتمان نوع دوم را بر مي‌شمارم. بر اين اساس گفتماني كه انفعالي، كليشه‌اي، تكراري و فاقد نوآوري و خلاقيت، غير هنري، بي‌ارتباط با نسل جوان، غير جذاب براي تحصيلكردگان و قشرهاي متوسط و جنبش‌هاي جديد اجتماعي، مواجه با موج روز افزون سؤال‌ها و ترديدهاي دروني و بيروني و در نتيجه ريزش طرفداران، منزوي در گروه‌هاي مرجع (دانشگاهيان، حوزويان، اصحاب علم، فرهنگ و هنر، ورزشكاران، معلمان، پزشكان و...)، غير پاسخگو براي قشرهاي محروم و آسيب‌پذير و بيگانه با اصحاب رسانه باشد و به جاي رقابت آزاد فكري و سياسي با ديگران، خواهان ايجاد محدوديت براي رقبا و منتقدان شود، گفتماني رو به گذشته و شكست خورده ارزيابي مي‌شود.

علاوه بر معيارهاي فوق اگر گفتماني از همه ابزارها و امكانات آموزشي، فرهنگي، تبليغي و اطلاع‌رساني بهره‌مند باشد و در عين حال حاملانش بيشترين گلايه و انتقاد را متوجه شهروندان، به خصوص نسل جوان كرده و اعتراف كنند كه تلاش‌هاي فرهنگي و تبليغي آن براي انتقال ارزش‌ها و هنجارهاي مورد نظرشان به دختران و پسران جوان جواب نداده است و بنابراين نياز به شدت عمل پليسي و قضايي است و از آزادي در هر زمينه‌اي در هراس باشد، با قاطعيت مي‌توان گفت با گفتماني روبرو هستيم كه صفت برجسته مدعيانش، عدم اعتماد به نفس و متكي بودن به قدرت است و به محض قطع بندناف آن از كانون قدرت، گفتمان مذكور از متن به حاشيه سقوط مي‌كند. در حقيقت گفتماني كه پايه‌هاي خود را بر «ضديت با دشمن» بنا نهاده است و همواره با فرافكني و به نام مبارزه با دشمن، اجازه طرح نارسايي‌ها، قصورها، تقصيرها و ستم‌ها را به دوستداران يا مخالفان خود نمي‌دهد، يعني انديشه و راهبردي كه فقط «تبري» داشته باشد و نه «تولي و تبري»، محكوم به شكست است. به ويژه اگر آرمان شهر چنين تفكري تحقق يابد، مثلاً‌ حذف رقبا و منتقدان و يكدست شدن ساختار حكومت، در عين حال مشكلات جامعه و نارضايتي مردمي روز به روز بيشتر مي‌شود و خود را عيان‌تر نشان مي‌دهد و به سخن روشن براي آينده چشم‌انداز برانگيزاننده و حرفي براي زدن نداشته باشد، جز تأكيد بر قدرت حكومت در داخل و كشور، شكست خورده است. اگر چه ممكن است بتواند با اتكاي به قدرت عريان و سركوب گسترده، تا مدتي به حيات نباتي خود ادامه دهد. مگر اين وضع را در كشورهاي بلوك شرق مشاهده نكرده‌ايم؟ از همان زمان كه ديوار برلين كشيده شد و فرار از شرق به غرب بود نه بر عكس، مي‌شد حدس زد كه صرف‌نظر از سرنوشت غرب، شرق زودتر سرنگون خواهد شد. نقطه مقابل خصلت‌هاي فوق را مي‌توان ويژگي‌هاي گفتمان نشاط‌ و اميد خواند كه در فضاي انسداد و خفقان و دور از چشم حكومت، در مجامع غير رسمي به حيات و بالندگي خود ادامه مي‌دهد و منتظر فرصتي است تا به ثمر رسيدن ميوه‌هاي خود را بر شاخسار آگاهي و شادابي نسل جوان به تماشا بنشيند و چشم‌انداز جامعه را نو و با طراوات كند.38

در تحليل محتواي گفتمان مأيوس و رو به هزيمت، مي‌توان به مصاديق زير اشاره كرد. وقتي كه فرد يا جناحي اعلام مي‌كند:

- بيش از بيست سال است كه ما در زمينه تهاجم فرهنگي دشمن هشدار داده‌ايم، اما متأسفانه هنوز اقدام‌ در خور شايسته‌اي صورت نگرفته است.39

- سي و دو سال از پيروزي انقلاب مي‌گذرد و ما هنوز نتوانسته‌ايم تحول مناسبي در كتب درسي دانش‌آموزان و سيستم آموزش و پرورش ايجاد كنيم.

- كارهاي فرهنگي و تبليغي ما درباره رعايت حجاب اسلامي جواب نداده است و در نتيجه چاره‌اي جز تقويت حضور پليس و تشديد مجازات‌ها باقي نمانده است.

- سه دهه پس از انقلاب، صدا و سيما وضعيت مناسبي ندارد و قادر به مقابله با امواج و شبكه‌هاي رو به رشد بيگانه نيست.40

- وضع فرهنگي كشور از زمان شاه و قبل از انقلاب بدتر شده است.

- متوجه شده‌ايم كه به دليل عملكرد سركوبگر و غير دموكراتيك خود، روز به روز انتقاد به رژيم پيشين براي ما دشوارتر مي‌شود.

- قاطبه جامعه هنري كشور منتقد جناح حاكم‌اند و در هر اثر هنري ديدگاه خود را ظاهر مي‌سازند.

- ظرفيت برگزاري مناظره در صدا و سيما را نداريم (حتي بين اصولگراها) و در نتيجه مانع پخش چنين برنامه‌هايي مي‌شويم.

- سه دهه پس از انقلاب فرهنگي، دانشگاه‌ها اسلامي نشده و وضعيت آن بهبود نيافته است و علوم انساني، با وجود دو ميليون دانشجو، بايد مهار و در واقع تعطيل شود. در مورد اصل دانشگاه نيز، زمزمه انقلاب فرهنگي دوم، جدا كردن جنسيتي دانشجويان در دانشگاه‌ها و... نيز سر مي‌دهيم، چون به هيچ يك از اهداف مورد نظر خود دست نيافته‌ايم.

- با اينكه فضاي دانشگاه‌ها سرشار از پرسش‌هاي بنيادين و گوناگون است، كسي پاسخ‌هاي قانع‌كننده به آن‌ها ارائه نمي‌كنند. كرسي‌هاي آزادانديشي نيز با آيين‌نامه نظامي خود در نطفه خفه شدند و اثري از آن‌ها مشاهده نمي‌شود.41

- به دليل اوضاع بد اقتصادي و براي نخستين بار از انتشار آمارهاي نگران كننده و منفي جلوگيري مي‌كنيم تا مبادا نااميدي و نارضايتي در مردم بيشتر شود.

- به علت عدم پاسخگويي به سؤال‌ها، اعتراضات و شكايات منتقدان، عمدتاً به هتاكي و اهانت به آنان رو مي‌آوريم.

- از لزوم حضور بيشتر روحانيون در همه مراكز، از مدارس تا بيمارستان‌ها و صدا و سيما سخن مي‌گوييم تا فضا اسلامي شود.42

- احساس مي‌كنيم به دليل گذشت سي و دو سال از پيروزي انقلاب، فرافكني، فشارها، تبعيض‌ها، تغيير سياست‌ها، اختلافات دروني و... به دشمن كارايي خود را از دست داده است.43

- زمزمه‌هاي دروني در مورد اينكه سياست تحميل يك سبك زندگي به مردم نه اسلامي است و نه واقع‌بينانه و در هر حال با شكست مواجه شده است، روز به روز قوي‌تر و مستندتر و مستدل‌تر مي‌شود تا جايي كه بعضي به فكر پر رنگ كردن «مليت»، و ترجيح يا اولويت «ايرانيت» بر «اسلاميت» افتاده‌اند!

- تظاهرات كنندگان در 18 تير و ديگر روزها را اغتشاشگر و ارازدل و اوباش مي‌ناميم كه به تحريك بيگانگان خارجي و فتنه‌گران داخلي به جنگ آرمان‌هاي مردم آمده‌اند، اما مجبور مي‌شويم تحت فشار افكار عمومي، كشته‌شدگان در شكنجه‌گاه كهريزك را رسماً «شهيد» بخوانيم و از آنان تجليل كنيم (شهيدان روح‌الاميني، كامراني، ‌جوادي فر، قهرماني و...).

چنانچه ادبيات مأيوس فوق را با ويژگي‌هاي گفتمان انفعالي و در برخي موارد ارتجاعي44 با شكاف بين مواضع و اعمال،‌ معيارهاي دوگانه، مغالطه‌هاي سياسي و پذيرش منطق خصم همراه كنيم و به اين مجموعه اختلافات دروني و نيز اعترافات و اعتراضات داخلي را مبني بر پاسخگو نبودن انديشه و راهبرد جناح به نيازهاي ايران امروز ضميمه كنيم و نيز بي‌كفايتي در اداره امور، فساد حكومتي و رشد گراني و بيكاري را به رغم درآمد افسانه‌اي نفت بيفزاييم، در آن صورت خيلي دشوار نخواهد بود داوري درباره اينكه كدام گفتمان در ايران امروز، به رغم هياهو و تبليغات سرسام آور كه خود نشانگر احساس ضعف است،‌ گفتماني شكست خورده و عقب‌مانده از زمان است كه اگر خود را بازسازي نكند، به سرعت از متن حكومت به حاشيه آن خواهد رفت. همچنان كه هم اكنون نه در متن جامعه كه در حاشيه آن قرار دارد. به باور من اين واقعه در آينده‌اي نه چندان دور رخ خواهد داد و ما بايد خود را براي شرايط جديد آماده كنيم تا اشتباهات گذشته تكرار نشود.

 

پانوشت‌ها:

1. هنگامي كه قائم‌مقام مؤسسه كيهان كه در دولت آقاي احمدي‌نژاد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انتخاب شد، كشتار ميدان «تيان آن من» را در چين علناً «مرهم شفابخش» يا «داروي شفابخش» خواند كه تكليف منتقدان را يكبار براي هميشه روشن كرد، بايد حدس مي‌زديم كه به زودي در ايران نيز مانند چين كه ارتش آن كشور با تانك از روي پيكر دانشجويان معترض گذشت، به زودي ماشين پليس از روي پيكر يك عزادار حسيني، آن هم در روز عاشورا خواهد گذشت تا انتقام امام حسين از يزيد و يزيديان گرفته شود. مگر قرار نبود اين بار در روز عاشورا به جاي امام حسين، يزيد و يزيديان كشته شوند؟

2. به علت بازتاب منفي خس و خاشاك خواندن منتقدان و مخالفان توسط آقاي احمدي نژاد، دو روز پس از انتخابات 88، خود او و طرفدارانش اصرار دارند بگويند وي چنين لفظي را درباره مخالفانش به كار نبرده است. حال آن‌كه حتي پس از راهپيمايي‌هاي ميليوني در 25 خرداد 88 و روزهاي پس از آن، آنان همواره از «عددي نبودن مخالفان» سخن مي‌گويند كه محترمانه لفظ خس و خاشاك است. اخيراً كه كلمه سخيف‌تري به كار بردند. به هر حال هر زمان كه جناح حاكم جريان منتقد و مخالف خود را عملاً به رسميت شناخت، يعني حقوق آنان را رعايت كرد، آن هنگام مي‌توان گفت آنان منتقدان خود را خس و خاشاك نمي‌دانند و از ادبيات خس و خاشاكي عبور كرده‌اند.

3. يكبار به بازجوهايم پيشنهاد كردم من حاضرم با آقايان موسوي و كروبي صحبت و موافقت آنان را جلب كنم كه راهپيمايي درخواستي خود را در سالروز 22 خرداد، به جاي ميدان امام حسين تا ميدان آزادي، مردم را به اتوبان تهران- كرج (از عوارضي تهران به سوي كرج) دعوت كنند تا هيچ دغدغه امنيتي براي حكومت وجود نداشته باشد. يكي از آنان ضمن مخالفت با هر اجتماعي، اعتراف كرد كه رهبران جنبش سبز اگر سوت بكشند، بلافاصله در هر نقطه‌اي از تهران حداقل يك ميليون نفر تجمع خواهند كرد. وي گفت شما در دوم خرداد قادر به بسيج چنين جمعيتي نبوديد. با وجود اين ادعا مي‌كنند جنبش سبز مرده است!

4. متأسفم كه بگويم در آمريكاي لاتين كه زماني اسلحه حرف اول را مي‌زد (چريك‌هاي ماركسيست از يك طرف و نظاميان دست راستي و كودتاچي از طرف ديگر)، امروز همه به «انتخابات» و حتي «همه‌پرسي» تن داده‌اند و حكميت «رأي» را به جاي «سلاح» پذيرفته‌اند. حتي آقاي چاوز نيز در ونزوئلا «رفراندوم» برگزار مي‌كند و شكست مي‌خورد، اما اصل آن را محكوم نمي‌كند و در هر حال در انتخابات آزاد با نامزدهاي منتقد خود، به رقابت مي‌پردازد. شرمنده‌ام كه بايد مدعيان ايراني مديريت جهاني را به درس‌آموزي، نه از دموكراسي سوئيس و سوئد، كه از آقاي هوگو چاوز دعوت كنم و در سوگ استحاله مردمي‌ترين انقلاب بشر به حكومت نظاميان بنشينم.

5. يكبار از بازجوها پرسيدم به نظر شما دولت آمريكا بدتر است يا مهندس موسوي؟ گفتند معلوم است كه دولت آمريكا. گفتم پس چرا براي مذاكره با مقامات آمريكايي مرتب پيغام مي‌دهيد و نامه مي‌فرستيد، اما حاضر نيستيد با كسي كه چندي پيش ممكن بود رييس جمهور كشور شود، گفت‌وگو و به مطالباتش رسيدگي كنيد؟ خودشان نيز توجيه نبودند.

6. من هر كدام از فعالان انتخاباتي بازداشت شده پس از 22 خرداد 88 را كه ديدم، از آنان درباره گفت‌وگوهاي ايشان با بازجوها سؤال كردم. ديدم كه در تمام موارد بازجوها اعلام كرده بودند كه كل پرونده متهم، از ابتدا تا انتها در اختيار آنان است و جمع‌بندي بازجوها هر چه باشد، همان اتفاق در زندان، دادگاه و حكم قاضي و پس از آن خواهد افتاد. در مواردي حتي به متهمان گفته بودند كه شما به چند سال زندان محكوم خواهيد شد، اگر تقاضاي رأفت اسلامي نكنيد. يعني اگر توبه نكنيد و حرف‌هاي بازجوها را به زبان نياوريد.

7. آقاي احمدي‌نژاد هميشه خود را دانشگاهي خوانده است. ولي به اعتراف خود اصولگراها او در بين دانشگاهيان (استادان، دانشجويان و حتي كارمندان دانشگاه‌ها) در مقايسه با ديگر قشرهاي جامعه از كمترين رأي برخوردار است.

8. وقتي بازجوي چهارم از من پرسيد كه چرا نگاه حاكم بركشور را نظامي- امنيتي مي‌خوانم، گفتم چه مدركي مستندتر از اين كه وقتي در سال 86 قيمت زمين و مسكن به شكل سرسام‌آوري بالا رفت، آقاي احمدي‌نژاد به جاي بررسي كارشناسانه مسأله، به وزير اطلاعات دستور داد تيم توطئه‌گري را كه تصميم به افزايش قيمت مسكن گرفته است، شناسايي و به مردم معرفي و محاكمه ‌كنند تا قيمت مسكن پايين آيد! بيش از سه سال از صدور دستور و مأموريت فوق مي‌گذرد و هنوز وزارت اطلاعات خانه تيمي مفسدان مسكن را شناسايي نكرده است!

9. علت آلرژي آقاي مصباح و شاگردان مكتبش به «جمهوري» و «دموكراسي»، همين مسأله چندصدايي و چند حزبي و رقابتي بودن انتخابات ادواري است. خانم فاطمه رجبي همسر سخنگوي سابق دولت نهم در مصاحبه خود با ماهنامه همشهري (مرداد 89) تصريح كرد كه با اصل انتخابات مشكل دارد و نمي‌داند چرا نام حكومت اسلامي، يك مرتبه به جمهوري اسلامي تغيير يافت. همچنان كه نمي‌داند چرا در جريان انقلاب مشروطه، «عدالت‌خانه» به «شسورت‌خانه» يا «مجلس شوراي ملي» تبديل شد. آقاي شهريار زرشناس از نويسندگان روزنامه كيهان نيز اخيراً به صراحت اعلام كرد: «باطن دموكراسي نفي «ولايت حق بر بشر» و اثبات «ولايت بشر بر بشر» است. اين ولايت بشر بر بشر... «شيطاني» است و به همين دليل ذات آن قهر و استيلاي طاغوتي است» (روزنامه شرق، 15/7/1389).

10. وقتي همه ندانم‌‌كاري‌ها، تعبيض‌ها، سوءاستفاده‌ها، جاه‌طلبي‌ها و خويشاوندسالاري‌ها كه فشار زيادي را متوجه قشرهاي مختلف جامعه به ويژه محرومان مي‌كند، به نام «اسلام» توجيه مي‌شود، وقتي به نام «توحيد» سبك خاصي از زندگي بر مردم و نسل جوان تحميل مي‌شود و آنان روز و شب تحقير مي‌شوند، وقتي به نام «تشيع»، شادي لباس عزا به تن مي‌كند، وقتي به نام «ولايت» روحانيون مجبور به تمجيد حاكمان يا دست كم سكوت در برابر نارسايي‌ها، كمبودها، ستم‌ها و چپاول‌ها مي‌شوند، وقتي «عوام‌فريبي» و در خوشبينانه‌ترين نگاه «عوام‌زدگي» جاي تحليل‌هاي عميق عقلي و عملي مي‌نشيند و علت وقوع زلزله، گناهكاري مردمان آن منطقه اعلام مي‌شود و علاوه بر زندگان به مردگان نيز توهين مي‌كنند، ضربه سر حميد استيلي را به تيم فوتبال آمريكا به ضربت اميرمؤمنان در جنگ خندق تشبيه مي‌كنند، علت شكست تيم‌هاي فوتبال آمريكا، انگلستان و فرانسه در جام جهاني 2010 را تلاش دولت‌هايشان در صدور قطعنامه تحريم عليه ايران در شوراي امنيت سازمان ملل مي‌خوانند، علت تظاهرات اخير قشرهايي از مردم فرانسه را عليه قانون بازنشستگي، آن مي‌دانند كه با آل علي هر كه درافتاد ورافتاد (سخن وزير راه دولت دهم در اعتراض به دولت فرانسه كه چرا در فرودگاه پاريس به هواپيماهاي ايران سوخت تحويل ندادند) و... چه چهره‌اي از اسلام و تشيع ترسيم مي‌شود و چه پيامدهايي دارد؟ مگر كليسا از كجا آسيب‌ ديد و منزوي شد؟

11. جناح حاكم اخيراً گام ديگري در جهت نفي ارزش‌هاي انقلاب و امام و مردم برداشته است و «اعتقاد به شخص ولي فقيه» را شرط بهره‌مندي اشخاص و گروه‌ها از حقوق مدني و سياسي خود مي‌خواند. آن وقت به ما انتقاد مي‌كنند كه چرا مي‌گوييد جمهوري اسلامي استحاله شده و ارزش‌ها و روش‌هاي عصر شاهنشاهي در حال احيا است.

12. درباره دستاوردهاي دولت اصلاحات از جمله درباره انرژي هسته‌اي به مقالات خوب آقاي محسن امين‌زاده، معاون وزير خارجه وقت مراجعه فرماييد كه اكنون به علت امضاي شكايت نامه عليه مداخله‌كنندگان غير قانوني در انتخابات در زندان اوين به سر مي‌برد. در اين زمينه من با آقاي الياس نادران مناظره‌اي داشتم كه متن آن در هفته نامه عصر نو و سايت‌هاي اينترنتي منتشر شد.

13. نه فقط در حيات سياسي بلكه در زندگي خصوصي و اجتماعي نيز شاهد مغالطه‌هاي زيادي هستيم كه دقت در آن‌ها مي‌تواند مانع بسياري از خطاها از يك سو و ارتقاي فرهنگ عمومي و سياسي از سوي ديگر شود. به اين مغالطه‌هاي رايج در ادبيات ما توجه فرماييد كه گزاره اول و مقدمه قضيه درست است، اما نتيجه‌اي كه اخذ مي‌شود منطقاً درست نيست. يعني بسته به مورد مي‌تواند صحيح باشد يا نباشد. «من از تو مسن‌ترم و با تجربه‌تر. پس در اين مسأله خاص نيز من درست مي‌گويم»، «من هميشه كمتر از تو اشتباه كرده‌ام. پس در اين موضوع ويژه نيز حق با من است»، «من زنداني سياسي هستم. پس حق يا درك بهتري نسبت به مسائل روز دارم»، «من حقوقدانم. پس در اين مسأله حكم عادلانه‌تري از تو كه حقوق نمي‌داني صادر كرده‌‌ام»، «او آدم بسيار خوبي است. پس فلان كارش حتماً خوب يا درست است»، «او انسان شروري است. پس فلان كار او حتماً غلط يا بد است»، «من قبلاً با مشكلات سخت‌تر از اين دست و پنجه نرم كرده‌ام. پس حتماً در اين مورد موفق مي‌شوم»، «من از تو زيباترم. پس فلان فرد از جنس مخالف، مرا بيشتر از تو دوست مي‌دارد»، «من مرد هستم. پس فلان آقا را بهتر از تو (زن) مي‌شناسم»، «من يك زنم. پس بهتر از تو او (يك زن) را مي‌شناسم»، «من از تو باسوادترم. پس اين مسأله خاص را بهتر از تو حل مي‌كنم»، «من روحاني هستم و ده سال در حوزه علميه تحصيل كرده‌ام. پس از تو مؤمن‌ترم، با تقواترم، مردمي‌ترم، براي اسلام دلسوزترم و اخلاقي‌تر زندگي مي‌كنم»، «من همچنان كه در زمينه اقتصادي از همه شما موفق‌تر بوده‌ام، پس در اين زمينه نيز از شما تواناترم»، «من استاد دانشگاهم، پس چگونه نتوانم از عهده اداره اين شركت برآيم»، «من پزشك متخصص‌ام. يعني فلان مسأله ساده سياسي يا اجتماعي يا اقتصادي را نمي‌فهمم؟»، «من در فقه مجتهدم. پس مصلحت مسلمانان و نيز خصوصيات افراد را بهتر از ديگران تشخيص مي‌دهم»، «من مدتي در خارج از كشور زندگي كرده‌ام. پس دنيا را بهتر از تو مي‌شناسم»، «من مدتي مدير بوده‌ام. پس مسائل كشور را بهتر از تو تحليل مي‌كنم»، «من فردي انقلابي يا متقي‌ام. چگونه نمي‌توانم تشخيص دهم شما براي مديريت فلان پروژه كارآمدتريد؟»، «من نويسنده كتاب سال اقتصادم. پس مي‌توانم فلان شركت را اداره كنم» و «من استاد دانشگاه در رشته مديريت هستم. پس مديرتر از تو هستم». تأكيد مي‌كنم در تمام موارد فوق، هيچ ارتباط منطقي بين دو گزاره وجود ندارد. به شرط صحت جملات اول، نتيجه‌گيري‌ها منطقاً درست نيست. يعني در عمل استاد مديريت مي‌تواند از فردي كه حتي يك جلسه در كلاس مديريت شركت نكرده است، در اداره يك بنگاه مديرتر باشد يا نباشد.

14. در مقاله «منطق آقاي شريعتمداري» كه يك ماه قبل از انتخابات 22 خرداد 88 در روزنامه اعتماد ملي منتشر شد، اين مغالطه را تحليل و خطاهاي آن را بر شمردم. در اين جا از جناح حاكم مي‌پرسم مگر در قرن بيستم دولت آمريكا بيشترين مخالفت را با كمونيسم، فاشيسم و طالبانيسم به عمل نياورد؟ آيا مخالفت فوق را به معناي حقانيت مكاتب يا سيستم‌هاي اخير الذكر مي‌دانند؟

15. آيا ملتي كه در 27 سال از 32 سال عمر جمهوري اسلامي، انسان‌هاي منحرف، جاسوس، خائن، فاسد، ناكارآمد و.. . را براي مديريت‌هاي اجرايي و تقنيني كشور برگزيده است، بصيرترين مردم تاريخ است؟

16. به اين جملات (روزنامه شرق، 15/7/1389) توجه فرماييد: «ساده زيستي بعد از جنگ در بين برخي مسئولين فراموش شده و بعضي به اشرافي‌گري روي آوردند.» اين هشداري است كه آقاي محصولي، پولدارترين وزير بعد از انقلاب، كه هنگام خاتمه جنگ يك پاپاسي نداشت، به مردم داده است. اين وزير ساده زيست آقاي احمدي‌نژاد كه شنيده‌ام خانه‌اش به قصر شبيه‌تر است، يكي از پرچمداران مبارزه با اشرافي‌گري است كه در كنار آقايان كردان و رحيمي در معاملات نفتي فعال بود (و هنوز؟) مبارز ديگر با اشرافيت، آقاي رحيمي است كه در پرونده منسوب به او گفته دادستان كل كشور در مهر ماه سال جاري، 62 نفر به علت شركت در سوءاستفاده‌هاي مالي بزرگي بازداشت و بعضاً محكوم شده‌اند. البته هنوز معاون اول دولت دهم احضار نشده است.

17. وقتي بازجوها از من درباره منابع ستادهاي انتخاباتي مهندس موسوي سؤال كردند، پيشنهاد كردم كميته بي‌طرفي به منابع مالي همه ستادها رسيدگي و نتيجه را اعلام كند. ما از آن گزارش هر چه باشد،‌ حمايت خواهيم كرد. روشن است كه اين طرح با استقبال آنان مواجه نشد. اكنون كه يكسال و نيم از انتخابات 88 گذشته است، به اعتراضات تعدادي از اصولگراها درباره استفاده از امكانات عمومي توسط آقاي مشايي رييس دفتر آقاي احمدي‌نژاد و در واقع نامزد آن گروه براي انتخابات رياست جمهوري سه سال آينده (1392) توجه فرماييد:

- آقاي محمد يزدي دبير جامعه مدرسين حوزه علميه قم: «آقاي مشايي آدمي است كه از پول و موقعيت استفاده مي‌كند و بر اين تصور است كه با اين كارها مي‌تواند رييس‌جمهور آينده شود.» (روزنامه تهران امروز، 18/7/1389)

- آقاي فدايي دبيركل جمعيت ايثارگران و نماينده اصولگراي مجلس ششم: «جريان ديگري كه علائم شكل‌گيري آن در حال نمود مي‌باشد، جريان فاسد قدرت طلبي است كه از درون دولت، نظام و حزب‌الله با نام اصولگرايي در حال شكل‌گيري است. جرياني كه مشرب خود را معاويه‌صفتي قرار داده و به هر مسأله‌اي، با پول ورود پيدا مي‌كند و با هزينه هنگفت و استفاده از قدرت، در حال به انحراف كشاندن مسير است. تبديل گفتمان اسلاميت به گفتمان ايرانيت، چه به صورت تاكتيكي و چه به صورت واقعي مسأله‌اي كاملاً غلط است كه نبايد به سادگي از كنار آن گذشت. عده‌اي فاسد و قدرت‌طلب در حال شكل دادن اين مسأله خطرناك هستند كه عصر اسلاميت و دينداري به پايان رسيده است» (روزنامه مردم‌سالاري، 17/7/1389).

- حميدرضا ترقي معاون امور بين‌الملل جمعيت مؤتلفه اسلامي: «اگر كسي يا گروهي به اين فكر افتاده‌اند تا با ترويج بحث‌هايي چون ملي‌گرايي و... به اهداف خود برسند، بايد اين را بدانند كه اصولگرايان اجازه نمي‌دهند با استفاده از موقعيت‌هاي دولتي براي رسيدن به چنين اهدافي تلاش كنند» (روزنامه صنعت، 20/7/1389).

18. به نظر من در پس هر افشاگري آقاي احمدي‌نژاد، كتمان حقيقت بزرگتري نهفته است كه او مي‌كوشد با جلب توجه همگان به يك موضوع خطاي مربوط به گذشته يا ديگران، خطاي بزرگتري را كه توسط خود او يا تيمش در جريان است، بپوشاند.

19. جهش از اسلام به حكومت اسلامي در مرحله دوم از حكومت به «ولي فقيه» صورت مي‌گيرد. اگر اسلام در همه زمينه‌ها نظر دارد كه بايد اجرا شود، حكومت و در واقع ولي فقيه كه مشروعيت حكومت به تأييد اوست، چنين حقي را دارد. اين اصل، چيزي به نام قانون اساسي و ميزان اختيارات و مسئوليت‌ها نمي‌شناسد. كافي است ولي فقيه تشخيص دهد. در هر زمينه‌اي كه بخواهد، مي‌تواند دخالت كند. با حكم حكومتي همه چيز توجيه مي‌شود.

20. تغيير تشبيه هميشگي جمهوري اسلامي به پرونده‌اي كه بايد با دو بال پرواز كند به اتوبوسي كه با يك راننده حركت مي‌كند، در سال 1387 مطرح شد. معناي تشبيه اخير اين است كه راهبرد حذف يك جناح و تك صدايي كردن حكومت و جامعه از قبل اتخاذ شده بود و به نتيجه انتخابات 1388 ارتباط نداشت.

21. درباره اين مغالطه و مقايسه غلط مقاله مستقلي نوشتم كه در سال 85 در چند نشريه منتشر شد. علاقه‌مندان به نقد اين مغالطه مي‌توانند به آن مقاله مراجعه كنند.

22. به محض اين‌كه از عقب‌ماندگي ايران از بسياري از كشورهاي منطقه و در حال رشد صحبت مي‌شود، جناح حاكم به پيشرفت‌هاي ايران در زمينه‌هاي موشكي، فضايي و هسته‌اي استناد مي‌كند كه مقدمات آن‌ها در زمان دولت‌هاي قبل فراهم شده بود. در هر حال آنان غافل‌اند از آن‌كه اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي، در لحظه فروپاشي در زمينه‌هاي مذكور، پس از آمريكا در جهان حرف اول را مي‌زد. اما اقتصادي عقب مانده داشت و رژيمي عقب مانده‌تر و استبدادي. در حال حاضر كره شمالي موشك قاره‌پيما و بمب اتم داد و ژاپن ندارد.كدام پيشرفته‌اند؟ كدام با ثبات‌ترند و رو به آينده؟ مردم كدام كشور از وضع خود رضايت بيشتري دارند؟

23. برخي از نگراني‌هاي جناح حاكم درباره وجود بزه‌هاي اجتماعي، نااميدي،‌ نگاه به خارج و... در بين دانشجويان واقعي است و بعضي مانند اعتياد، جدي. اما مشكل اين است كه جناح حاكم نه تنها حاضر نيست به ريشه‌يابي اين مسائل بپردازد، بلكه با تداوم سياست‌هاي غلط خود موجب توسعه اين ناهنجاري‌ها مي‌شود. براي مثال آنان مي‌دانند هر زمان كه فضاي دانشگاه غير سياسي شود، آن نهاد كانون عشق به ولايت فقيه نمي‌شود، بلكه اعتيادها و انواع ناهنجاري‌ها در آن رشد مي‌كند. با وجود اين حاضر نيستند در دانشگاه‌ها فضاي باز و با نشاط سياسي حاكم باشد. چون انتقادها به حكومت بالا مي‌گيرد. با كمال تأسف بايد گفت آنان دانشجوي معتاد را به دانشجوي فعال، اما منتقد ترجيح مي‌دهند.

24. بسياري از مقامات حكومتي معتقدند نمي‌توان با زور حجاب را در جامعه همگاني كرد، اما جرأت ابراز آن را ندارند. تنها مورد شجاعانه، سخنان آقاي شريعتمداري در اوايل كار دولت نهم بود كه نه خود او و نه ديگر همفكرانش موضوع را پيگيري نكردند.

25. ظاهراً استاد مطهري بر اين اعتقاد بود كه ديكتاتورها با علوم انساني مخالف‌اند، چون موجب رشد آگاهي‌هاي عمومي مي‌شود. در عين حال مطمئن نيستم.

26. تحليل جناح حاكم از رفتار محمدرضا پهلوي اشتباه است. درست است كه شاه نه به اختيار خود بلكه تحت فشار خارجي مجبور به باز كردن فضاي سياسي شد، اما اگر در سال 56 اين كار را نمي‌كرد، ممكن بود جامعه به شكل‌ ديگري (به نظر من خشن‌تر)، عكس‌العمل نشان مي‌داد. اشتباه شاه باز كردن فضاي سياسي جامعه نبود، دير اقدام كردن او بود. اگر ايران در سال 1350 به انتخابات آزاد مي‌رسيد، سرنوشت ديگري داشت. اكنون هم معلوم نيست فشارهاي داخلي ناشي از نارضايتي عمومي، به ويژه پس از حذف يارانه‌ها و نيز اختلافات داخلي در جناح حاكم به همراه فشارهاي خارجي، رهبران جامعه را مجبور به باز كردن فضاي سياسي كشور نكند. بنابراين عقل و تجربه حكم مي‌كند همه پل‌هاي پشت سر خود را خراب نكنند و راه را براي اصلاح امور باز بگذارند. زيرا هيچ رژيمي نمي‌تواند براي هميشه با خواست اكثريت مردم مقابله كند. مگر نديديم با اصلاحات مقابله كردند، جنبش سبز جاي آن را گرفت. اگر با اين جنبش نيز مقابله كنند، فقط خواسته‌ها را راديكال‌تر خواهند كرد.

27. اشتباه ديگر جناح حاكم تحليل غلط آنان درباره فروپاشي بلوك شرق است كه آن را ناشي از خطاي گورباچف و تبليغات دامنه‌دار رسانه‌هاي غربي مختص مردم شوروي مي‌خوانند. آنان توجه ندارند كه سيستم كمونيستي، از درون تهي شده بود و دير يا زود فرو مي‌پاشيد. به قدرت رسيدن گورباچف اشتباه اصلي شوروي نبود، بلكه تداوم استبداد و اصلاحات دير هنگام، نتوانست مانع فروپاشي آن نظام و كشور شود.

28. استاد مطهري بر اين باور بود كه روحانيت تشيع به علت استقلال مالي از حكومت، مردمي است و قدرت بسيج آنان را عليه استبداد و استعمار دارد، اما فاقد قدرت نوآوري در مقايسه با روحانيت اهل سنت است كه به دليل ارتزاق از حكومت، كمتر مردمي است، اما راحت‌تر سخن مي‌گويد. بسياري نگرانند كه پذيرش مسئوليت حكومت توسط روحانيت شيعه موجب شود كه عملكرد غلط حكومت، پشتيباني مردمي روحانيت را به شدت كاهش دهد، بدون آنكه لزوماً‌ به قدرت نوآوري آن‌ها چيزي بيفزايد.

29. به اين غلط مشهور، حتي جناح حاكم نيز پايبند نيست. زيرا در مواضع و مواقع گوناگون دولت‌هاي ايران و آمريكا به اشتراك نظر رسيده‌اند و در برابر دولت‌هاي اروپايي يا كشورهاي عرب منطقه منافع مشترك بيشتري داشته‌اند. نمونه‌هاي روشن آن اوضاع در عراق و افغانستان در حال حاضر و شرايط در بوسني و هرزه‌گوين، در ايام جنگ‌هاي داخلي يوگسلاوي بود. با وجود اين به منظور فرافكني جناح حاكم دائم تكرار مي‌كنند هر كار آمريكا انجام دهد، ما بايد در نقطه مقابل آن بايستيم.

30. ابتكار اخير جناح حاكم انتشار اسامي 53 زن آمريكايي است كه به اعدام محكوم شده‌اند تا به زعم خودشان حكم اعدام خانم س.م. را توجيه كنند يا تحت‌الشعاع قرار دهند. غافل از آ‌ن‌كه چيزي كه موجب اعتراض بسياري ازمردم جهان شد، نه حكم اعدام كه حكم سنگسار او بود. جالب آن‌كه وقتي به جناح حاكم اعتراض مي‌كنيم كه چرا چنين احكامي (سنگسار، قطع دست سارق، پرت كردن از روي كوه و...) صادر مي‌كنيد، مي‌گويند اين‌ها حكم اسلام و شرع است و ما در اين زمينه با كسي شوخي نداريم. اما پس از اينكه فشارهاي زيادي به كشور وارد مي‌شود، از اين احكام عقب مي‌نشينند و حتي آقاي احمدي‌نژاد در نيويورك صدور چنين حكمي را شايعه غير قابل اعتنا مي‌خواند! آيا عاقلانه آن نيست كه از ابتدا مانع صدور چنين احكامي شويم و مجازات‌هاي جايگزين را اعمال كنيم؟

31. يكي از استانداردهاي دوگانه دولت آمريكا و بسياري از دولت‌هاي اروپايي، برخورد دوگانه آنان با احكام سنگسار و قطع دست و... در ايران و عربستان است. در مورد اول افكار عمومي غرب را بسيج و در مورد دوم موضوع را به سكوت برگزار مي‌كنند. علت، رابطه دولت‌هاي دو كشور با دول غربي است.

32. شگرد آقاي احمدي‌نژاد در ميدان رقابت‌هاي سياسي، شناسايي ضعف‌ها و مشكلاتي است كه مردم از آن‌ها رنج مي‌برند. وي با برجسته كردن اين مسائل و موارد،‌ هم خطاها و تقصيرها و قصورها و ندانم‌كاري‌هاي خود را پوشش مي‌دهد و هم با يك مغالطه مشهور، صحت تصميمات و عملكرد خود را نتيجه مي‌گيرد؛ بدون توجه به اين‌كه در بسياري از موارد راه حل پيشنهادي او، كه معمولاً‌ بدون كار كارشناسي و بررسي قابل قبول ارائه مي‌شود، دردها را عميق‌تر مي‌كند و به مشكلات كشور مي‌‌افزايد. يادآوري يك خاطره مفيد به نظر مي‌رسد. زماني به پزشكي براي بيماري معده خود مراجعه كردم. وي پس از معاينه، قرص‌ها و شربت‌هاي قديمي را به من داد و گفت البته يك داروي جديد كه خيلي از آن تعريف مي‌كنند به بازار آمده است. پرسيدم چرا آن را تجويز نمي‌كنيد؟ پاسخ داد من معمولاً پس از چند سال داروهاي جديد را به بيماران خود توصيه مي‌كنم. زيرا درست است كه داروهاي جديد، پس از آزمايش و موفقيت در درمان مرض يا درد خاصي روانه بازار مي‌شوند، اما معلوم نيست عوارض جنبي ديگري نداشته باشند كه گاه از دردي كه براي درمان آن توليد شده‌اند، بدتر نباشند.

33. جناح حاكم با تشكيل هر كميته بي‌طرفي درباره موضوعاتي كه يك طرف آن به خودش مربوط مي‌شود، مخالفت مي‌كند. در يكي از جلسات بازجويي، وقتي بازجو از من پرسيد كه چرا در جريان فعاليت‌هاي انتخاباتي با آقاي كرباسچي همكاري مي‌كرديد، در صورتي كه وي از بيت‌المال سوءاستفاده زيادي كرده است، به او گفتم اگر شما واقعاً دنبال مبارزه با مفاسد اقتصادي مديران هستيد، پيشنهاد مي‌كنم يك هيأت بي‌طرف قضايي تشكيل دهيد و به اموال آقايان كرباسچي و محصولي رسيدگي و نتيجه را هر چه باشد اعلام كنيد. گفت چرا پاي آقاي محصولي را به ميان مي‌آوري؟ گفتم براي اين‌كه بايد همزمان به پرونده‌هاي مديران از دو جناح رسيدگي شود تا شائبه سياسي بودن پيش نيايد. البته اضافه كردم كه پرونده آقاي كرباسچي كه يك بار محاكمه شد و چيزي ثابت نشد. هر چه باشد، به نظر من پرونده آقاي محصولي سنگين‌تر است.گفت درست است كه هر دو سرمايه‌دار شده‌اند، اما آقاي كرباسچي گردن كلفتي نيز مي‌كند، يعني مجيز قدرت را نمي‌گويد. جوابي ندادم اما در دل گفتم پس مسأله اين است؛ گردن كلفت بودن يا نبودن!

34. متأسفانه در سال‌هاي اخير نگاه و روش‌ها و ادبيات نظامي به همه حوزه‌ها سرايت كرده است. به واژه‌ها، لحن و عبارات اطلاعيه‌ آقاي شمقدري معاون سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي عليه خانه سينما نگاه كنيد: «دفتر مدير عامل سينما اتاق جنگ شده است... حرف ما با صحنه‌گردانان است... كودتاي جديد در اين صنف (كارگردانان) راه افتاده كه هدفش از هم پاشيدن اين ساماندهي جديد است» (روزنامه شرق). يادآور مي‌شوم كه سردار مشفق سخنگوي ستاد كودتاچيان انتخاباتي، ستاد انتخاباتي مهندس موسوي را نيز به «اتاق جنگ» دشمن تشبيه كرد. معلوم است كه با اتاق جنگ چه بايد كرد!

35. مدتي است صداي اصولگراها نيز از دخالت‌هاي نظاميان به نام شوراي نگهبان در رد و تأييد صلاحيت داوطلبان نمايندگي مجلس در آمده است. آنان ابتدا فكر مي‌كردند اين گربه فقط دم حجله اصلاح‌طلبان مي‌خوابد و به آن انتقاد نمي‌كردند. غافل از آن‌كه اكنون سردار مشفق فاتحانه از مهندسي انتخابات مجلس هشتم (علاوه بر رياست جمهوري دهم) سخن مي‌گويد. يعني بعد از اين در هر انتخابات بايد ديد ستاد كودتا نظرش چيست.

36. يكي از دلايل جذاب بودن اسلام براي مردم و نسل جوان در رژيم شاه آن بود كه اسلام و تشيع در آن دوره مدافع حقوق مردم و منتقد حكومت بود. بنابراين نقش رهايي‌بخش و بن‌بست شكن ايفا مي‌كرد. در حقيقت اسلام در آن دوره طرفدار آزادي انديشه، بيان،‌ قلم،‌ مطبوعات،‌ احزاب،‌ هنر،‌ تجمع،‌ انتخابات و... بود و به رژيم متكي به دولت‌هاي انگليس و آمريكا انتقاد مي‌كرد كه چرا به قانون اساسي مشروطه عمل نمي‌كند و حقوق مردم را نقض مي‌كند. پس از انقلاب و به ويژه در سال‌هاي اخير نقش رهايي‌بخشي اسلام كاهش يافته و اسلام توجيه‌گر حكومت و همه ضعف‌هايش شده است و هر آنچه نقض حقوق و آزادي‌هاي سياسي است، ‌به دين نسبت داده مي‌شود. به علاوه چند سالي است كه عبارت «اسلام دست ما را بسته است» از سوي جناح حاكم، جاي اسلام منتقد حكومت و طرفدار مردم نشسته است. منظور از جمله فوق اين است كه در فلان مسأله درست است كه عقل و عقلا چنين مي‌گويند و خواست اكثريت مردم نيز اجراي آن است، اما چه كنيم كه اسلام اين اجازه را به ما نمي‌دهد. به اين ترتيب اسلام را در برابر «عقل» و «خواست اكثريت» مردم قرار مي‌دهند و توجيه‌گر تحميل و تكفير مي‌شوند. در عين حال انتظار دارند موج اقبالي را كه نسل جوان و دانشگاهي در دهه 1350 خورشيدي به اسلام نشان داد، باز هم مشاهده كنند. به نظر من مي‌توان اين موج را مشاهده كرد، همچنان كه دانشگاهي امروز به آقايان خاتمي و موسوي اقبال نشان مي‌دهد. چون اسلام آن ضد تحجر،‌ ضد تحميل و ضد تكفير است و نسبتي با طالبان و پادگان ندارد.

37. يكي از مشكلات جناح حاكم در مراسم سالگرد انقلاب، تهيه فيلم درباره جنايات رژيم شاه و ساواك و عملكرد فرماندهان حكومت نظامي است. اين فيلم‌ها مي‌تواند نقض غرض كند، زيرا ظاهرش افشاگري عليه رژيم گذشته است، اما اكنون نسل جوان را با اين سؤال مواجه مي‌كند كه مگر در يكسال اخير همه اين اقدام‌هاي خلاف قانون و اخلاق را خود مشاهده نكردند؟ از بازداشت‌هاي گسترده و غير قانوني و شكنجه در زندان‌ها تا سركوب تظاهرات آرام مردمي؛ از سانسور شديد مطبوعات تا انحلال احزاب؛ از هجوم گروه‌هاي خودسر تا تجاوز به كوي دانشگاه و... . به همين دليل روز به روز سوژه‌ها عليه رژيم شاه كمتر مي‌شود. نمي‌دانم امسال چه فيلم‌ها يا سريال‌هايي قرار است يا مي‌توانند تهيه و پخش كنند.

38. به باور من بايد از اقدام دولت و مجلس در اعتراض به نقض حقوق بشر در كشورهاي خارجي و اعزام هيأت ناظر بر انتخابات كشورهاي گوناگون استقبال كرد. حتي جناح حاكم را تشويق كرد كه متقابلاً از كشورهايي مانند تركيه، مالزي، عراق، لبنان، افغانستان و... هيأت‌‌هايي براي نظارت بر انتخابات در ايران دعوت كنند. همچنين مي‌توان آقاي احمدي‌نژاد را تشويق كرد كه هيأت‌هاي رسيدگي به حقوق بشر تشكيل داده، آن‌ها را روانه كشورهاي گوناگون كند. جهاني شدن در اين زمينه به سود همه آزاديخواهان و عدالت‌طلبان است.

39. موضوع «تهاجم فرهنگي غرب» نيز در ايران داستان غريبي شده است. آقاي رحيمي معاون اول دولت دهم مي‌گويد: «مردم و مسئولان انگلستان خرفت‌اند». اين حرف اعتراض رسمي دولت و سفارت آن كشور را برانگيخت و ايران سكوت كرد. او در جاي ديگر گفت: «غربي‌ها از بزغاله‌ها هم بدترند، زيرا بزغاله‌ جاي خود را كثيف نمي‌كند.» با وجود اين آقاي رحيمي همراه با آقاي كردان با پرداخت پول، مدرك جعلي دانشگاه آكسفورد را از همان انگلستان براي خود تهيه كردند، تا مدرك دكترايشان را كساني مهر و امضا كنند كه «خرفت‌اند» و از «بزغاله‌ بدتر». از بعد از انقلاب اسلامي نه، بلكه ‌از مشروطه تاكنون چنين سياستمدار اصولگرايي نداشته‌ايم؟

40. صدا و سيما در حال حاضر ظرفيت پخش «قهوه تلخ» را از دست داده است. آن وقت مي‌تواند با ماهواره و اينترنت مقابله كند؟

41. آقاي زرشناس درباره دانشگاه‌هاي كشور پس از سي و دو سال از پيروزي انقلاب و تشكيل شوراي عالي انقلاب فرهنگي چنين افاضه مي‌فرمايد: «اساس دانشگاه‌هاي ما هنوز همان دانشگاه غرب‌زده‌اي است كه رضاشاه پايه‌هايش را بينان گذاشت، البته با برخي تغييرات محدود محتوايي. جريان انقلاب فرهنگي هم كه از سال 1359 به بعد دانشگاه‌ها را به تعطيلي كشاند، با بي‌درايتي برخي از همين روشنفكران داخلي عقيم ماند و به انحراف كشيده شد و از حركت به سمت توليد «علم ديني و بومي» باز ماند... متأسفانه به نظر مي‌رسد بيش از 60 درصد فارغ‌التحصيلان دانشگاهي ما در رشته‌هاي علوم انساني، كساني هستند كه وقتي به سراغ دانشگاه‌هاي ما مي‌آيند با انگيزه‌هاي شريف و گرايش‌هاي مذهبي و سنتي وارد مي‌شوند. اما وقتي از دانشگاه خارج مي‌شوند، حداقلش اين است كه به انسان‌هايي تبديل مي‌شوند كه اغلب تزلزل‌هايي در باورهاي ديني‌شان به وجود آمده است يا تعهدشان نسبت به «اسلام آرمانگرا و سياسي» كمرنگ‌تر شده... به حاملان و پياده نظام‌هاي ناتوي فرهنگي تبديل شده‌اند. غرب براي خودش به اين صورت لشكري درست كرده كه برخي از جلوه‌هاي آن، حضور در خيابان و در جريان‌هاي پس از انتخابات رياست جمهوري دهم بود» (روزنامه وطن امروز، 21/7/1389). جناح حاكم به اين پرسش پاسخ نمي‌دهد كه چرا همين دانشگاه‌ها در دهه 1350 خورشيدي كانون رشد جريان‌هاي اسلامي بود؟ چرا همين دانشگاه‌هاي غربي در كشورهاي مسلمان هم اكنون زهدان حركت‌هاي اسلامي، اعم از بنيادگرا يا اصلاح‌طلب است؟

42. يكي از ويژگي‌هاي مديريتي جناح حاكم و به خصوص آقاي احمدي‌نژاد و دولتش ايجاد تغييرات 180 درجه‌اي در راهبردي‌ترين سياست‌هاي خود است، بدون آن كه كمترين توضيحي درباره اين تحولات بدهد. آنان از «تثبيت قيمت‌ها» به «حذف يارانه‌ها» رسيده‌اند؛ رشد نرخ سهام بورس را كه زماني آن را «قمار بازي» مي‌خواندند، نشانه توفيق دولت مي‌نامند؛ تلاش مي‌كنند به عضويت سازمان تجارت جهاني (WTO) در آيند، در حالي كه آن را آلت دست آمريكا مي‌خواندند؛ اولويت دولت دهم را در بدترين شرايط اقتصادي مردم، مسائل فرهنگي مي‌خوانند و در عين حال به اصلاح‌طلبان انتقاد مي‌كنند كه چرا آنان اقتصاد را در اولويت قرار نداده بودند، كه البته اتهام نادرستي است و راهبرد دولت آقاي خاتمي توسعه همه‌‌جانبه، متوازن و پايدار بود.

43. واقعيت اين است كه تحريم‌هاي جهاني عليه كشورمان مشكلات قابل توجهي را به اقتصاد كشور تحميل كرده است، اما به علت آن‌كه جناح حاكم نمي‌خواهد به روي خود بياورد كه تحريم‌ها مؤثر بوده‌اند، مجبورند درباره آثار سوء آن سكوت كنند تا معلوم نشود هزينه سياست‌هاي غلط هسته‌اي براي كشور و مردم چقدر بوده است.

44. به يك نمونه از انديشه‌هاي به معناي دقيق كلمه ارتجاعي جناح حاكم، يعني آخرين كشفيات آقاي مهدي نصيري قائم‌مقام مؤسسه كيهان و يكي از فعال‌ترين چهره‌هاي مطبوعاتي اصولگرا در طرح و افشاي تهاجم فرهنگي غرب به اسلام و ايران توجه فرماييد: «تهاجم فرهنگي به عالم اسلام دو مقطع داشته است كه يك مقطع آن آغاز جريان ترجمه بوده كه از دوران امويان شروع مي شود و در دوران مأمون عباسي به اوج مي‌رسد و اين جريان منجر به ورود فلسفه و تصوف به عالم اسلام مي‌شود. مقطع ديگر تهاجم فرهنگي مربوط به 150 سال اخير و هم زمان با ورود مدرنيته به ايران است... فقط ظهور امام زمان (عج) است كه سيطره مدرنيته را از بين مي‌برد و تا آن زمان ما دچار اين گرفتاري‌ها و مصيبت‌ها هستيم... مدرنيته به مثابه هواي مسمومي است كه كل عالم را فرا گرفته و وارد جامعه ما نيز شده است. اين هواي مسموم بر همه شئون ما، با شدت و ضعف تأثير منفي خودش را گذاشته و تقريباً نمي‌توان عرصه‌‌اي را پيدا كرد كه از تأثيرات اين هواي مسموم بر كنار مانده باشد. با توجه به اين سيطره همه‌جانبه اگر بخواهيم بگوييم از امروز بايد هر چه وابسته به مدرنيته است را كنار بگذاريم، به اخلال در نظام معيشت و عسر و حرج دچار مي‌شويم و اخلال در نظام معيشت مورد پذيرش دين نيست. به اعتقاد من دامنه اضطرار ما تقريباً وسيع است و زمينه‌هاي كمي وجود دارد كه ما مي‌توانيم آن‌ها را خالص‌ و جدا از تأثيرات مدرن نگه داريم... به نظر بنده اين اضطرار با واقعه عظيم و الهي ظهور آخرين حجت خداوند، حضرت بقيه‌الله الاعظم (عج) مرتفع خواهد شد و بشر بر تمدن طبيعي ما قبل مدرن بازخواهد گشت. البته در آن تمدن امر خارق‌العاده و امكانات ويژه‌اي وجود خواهد داشت كه از مقوله امور تكنولوژيك مدرن نيست، مثل پديده طي‌الارض كه براي بسياري ممكن و عملي مي‌شود يا پديده امتداد و افزايش قدرت چشم و گوش آدم‌ها كه بدون واسطه ابزار، شرق و غرب عالم با هم ارتباط برقرار مي‌كنند.» (روزنامه شرق، 15/7/1389)

 


 


ندای سبز آزادی: در حالی که مسئولان دولتی حاضر به اطلاع‌رسانی صریح و شفاف درباره‌ی زمان و چگونگی افزایش قیمت‌ها نیستند و اعلام کرده‌اند که افزایش قیمت‌های اقلام مختلف را یکجا و به طور ناگهانی خبر خواهند داد، رئیس انجمن جایگاه داران سوخت سراسر کشور از اعلام آماده‌باش دولت به مسئولان پمپ‌بنزین‌ها و حضور شبانه پمپ‌بنزین‌داران در محل کار خود خبر داد تا این احتمال پررنگ‌تر از قبل شود که در یکی از همین شب‌ها، افزایش قیمت بنزین اعلام خواهد شد.
صبح امروز وزیر رفاه خبر داد که عصر امروز قیمت جدید حامل‌های انرژی اعلام خواهد شد. هرچند این خبر توسط روابط عمومی وزارت رفاه تکذیب شد و تا ساعت انتشار این مطلب هم خبری از اعلام تغییر قیمت‌ها نیست، اما گزارش‌های رسانه‌ها نشان می‌دهد که به زودی – شاید همین امشب و یا چند روز آینده – دولت به انتظارها پایان دهد و روند افزایش قیمت‌ها را آغاز کند و به نظر می‌رسد تکذیب این خبر هم به خاطر لو رفتن موضوعی است که نباید منتشر می‌شد!
خبرگزاری مهر در این خصوص، دو روز قبل گزارش داد که احمدی نژاد قصد دارد به زودی قیمت جدید ۷ حامل انرژی (بنزین، گازوئیل، نفت سفید، نفت کوره، گاز مایع، گاز طبیعی و برق) را به صورت ناگهانی اعلام کند.
دو روز قبل، نشست ویژه‌ای در دولت، به ریاست معاون اول احمدی نژاد و با حضور مسئولان وزارت نفت، ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت و برخی از دستگاهها به منظور تعیین تکلیف قیمت و نحوه عرضه بنزین در کشور تشکیل شد که خروجی اعلام شده از این جلسه، تکرار سهمیه‌های مهر و آبان در آذر ماه است؛ اما بعید نیست که جلسه ویژه مذکور، نتایج دیگری هم داشته که هنوز اعلام نشده است، نتایجی همچون احتمال تک‌نرخی شدن و آزادسازی نسبی قیمت بنزین از اواسط آذرماه که جسته و گریخته از زبان برخی نمایندگان مطرح شده است.
در این راستا، برخی کارشناسان هم معتقدند که دولت با اعلام تداوم سهمیه‌بندی بنزین در آذرماه، قصد انحراف افکار عمومی و کنترل فضای روانی انتظار تورمی را داشته است.
این احتمال با توجه به اظهارات امروز بیژن حاج محمدرضا، رئیس انجمن جایگاه داران سوخت سراسر کشور، تقویت می‌شود. او در مصاحبه‌ای از اعلام آماده‌باش مسوولان شرکت ملی پخش فراورده های نفتی از ۱۲ روز قبل برای اعلام یکباره افزایش قیمت بنزین و گازوئیل خبر داده است.
رئیس صنف پمپ‌بنزین‌داران همچنین اعلام کرده است که: “مسوولان جایگاه‌ها از ساعت ۱۱ تا ۱۲:۳۰ هر شب با حضور در جایگاه‌ها و هماهنگی‌های لازم، خود را برای اعلام یکباره قیمت حامل‌ها آماده کرده‌اند.”
روزنامه خبر هم در این باره گزارش داد که یکشنبه شب (دیشب) و در آخرین ساعات ماه آبان، صف‌های طولانی در مقابل جایگاه‌های بنزین در تهران تشکیل شده بود. بر اساس این گزارش، “یکشنبه شب در مقابل اکثر جایگاه بنزین در بهترین حالت بیش از ۶۰ خودرو برای سوخت گیری در انتظار بودند و همین امر باعث شده بود تا زمان سوخت‌گیری در اخرین روز آبان ماه به بیش از یک ساعت برای هر راننده خودرو افزایش یابد، زمانی که در شرایط آتی کمتر از ۱۰ دقیقه به طول می انجامد.”
بر اساس این گزارش، دلیل این صف های طویل شایعاتی بود که این روزها بسیار به آن دامن زده شده و اغلب مردم با استدلال افزایش قیمت بنزین یکشنبه شب به جایگاه ها مراجعه کرده بودند تا از آخرین قطره های بنزین ۱۰۰ تومانی و ۴۰۰ تومانی استفاده کنند. در گزارش سایت این روزنامه همچنین آمده است: “با انتشار خبری به نقل از وزیر رفاه و تامین اجتماعی که گفته است بعداز ظهر اولین روز آذرماه قیمت های جدید حامل های انرژی اعلام خواهد شد، به نظر می رسد شایعات یکشنبه شب چندان بی اساس نباشد.”

 منبع: گروه اقتصادی کلمه


 


ندای سبز آزادی: نیروی انتظامی با اعلام گزارش بررسی‌های خود در خصوص حادثه میدان کاج سعادت آباد، از عملکرد ماموران خود در این حادثه دفاع کرد، انتقادات رسانه‌ها را هجمه‌های به ناحق توصیف کرد و مدعی شد که در این حادثه، “ماموران به وظایف خود به درستی عمل کرده و با مهارت و تسلط کامل صحنه را مدیریت نموده‌اند.”
به گزارش ایسنا به نقل از سایت پلیس، به دنبال وقوع حادثه میدان کاج سعادت آباد تهران و در راستای دستور فرمانده نیروی انتظامی، پلیس با به کار گیری کارشناسان بررسی اسناد و مدارک و اظهار نظرات شهود و تحقیقات محلی از مطلعین در صحنه جرم، گزارشی را تهیه کرده که در آن ادعا شده است: از زمان وقوع حادثه تا زمان حضور ماموران در صحنه ۴ دقیقه و ۵ ثانیه طول کشیده است که با حضور ماموران در صحنه تنها ۵ دقیقه و ۲۸ ثانیه به طول انجامید تا مجروح به بیمارستان مدرس منتقل شود.
در گزارش پلیس همچنین آمده است: متهم پس از ۱۱ دقیقه شناسایی و دستگیر می شود که طولانی ترین فیلم تهیه شده از صحنه جرم نیز ۹ دقیقه و ۱۲ ثانیه می‌باشد که بلافاصله توسط یکی از شهروندان ضبط وتهیه شده است و تنها ۴ دقیقه و ۵ ثانیه طول می کشد که تمام هماهنگی های لازم برای انتقال مجروح به بیمارستان صورت پذیرد.
این گزارش می افزاید: مدت زمان بر زمین ماندن مجروح با فرض اینکه قاتل بلافاصله پس از کرایه اتومبیل از آژانس که ساعت ۹ و ۵۰ دقیقه است و انتقال مجروح به بیمارستان در ساعت ۱۰ و ۵ دقیقه گزارش شده است حداکثر ۱۵دقیقه است.
پلیس همچنین مدعی شده است که: همزمان با انتقال مجروح به بیمارستان ماموران کلانتری ۱۳۴ شهرک غرب که در محل حاضر بودند قاتل را که تهدید به خودکشی می کرد در ساعت ۱۰ و ۱۱ دقیقه با شگرد های پلیسی و اقدامات مشاوره‌ای آرام و وی را دستگیر می‌کنند.
پلیس درباره علت عدم استفاده ماموران از سلاح نیز توضیح داده است: برابر بند ۳ از ماده ۳ قانون بکارگیری سلاح مصوب ۱۸/۱/۷۳ که اشعار می دارد در صورتی که ماموران مشاهده کنند یکی یا چند نفر مورد حمله واقع شده حق بکارگیری سلاح را دارند پس بنا به استناد و استدلال قانون مذکور موضوع استفاده از سلاح توسط ماموران در این واقعه منتفی است و از طرفی مستند به مواد ۶۱ و ۶۲ از قانون مجازات اسلامی که در متن خود تبیین داشته اولا دفاع با تجاوز و خطر باید متناسب باشد و دوما مقاومت و قصد فرار در مقابل قوای انتظامی در زمان دستگیری از سوی متهم واقع گردد که در این مقوله متهم نه قصد حمله و نه مقاومت نسبت به ماموران را داشته که مامورین از سلاح استفاده نمایند از طرفی وفق ماده ۱۸ آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ که چهار وظیفه را برای ضابطین دادگستری به محض اطلاع از وقوع جرم در جرائم مشهود احصاء نموده که عبارتنداز: الف-حفظ آلالت و ادوات‏،آثار و علائم جرم، ب- جلوگیری از فرار متهم یا تبانی، ج- تحقیقات محلی، د- اطلاع رسانی به مقام قضایی، که تمام این موارد از سوی ماموران حاضر در صحنه جرم رعایت شده است.
این گزارش در نهایت نتیجه گرفته است: اگر چه عملکرد پلیس در این حادثه توسط رسانه های گروهی به ناحق مورد هجمه تبلیغاتی قرار گرفته است، لیکن نیروی انتظامی معتقد است ماموران به وظایف خود به درستی عمل کرده و با مهارت و تسلط کامل صحنه را مدیریت نموده‌اند.»

 


 


ندای سبز آزادی: کارشناسان محیط زیستی باز هم هوای تهران را بحرانی اعلام کردند و از این رو قرار است تا جلسه کارگروه کاهش آلودگی هوای تهران تشکیل شود. این موضوعی است که خبر آنلاین را بر آن داشته تا با دکتر جواد جمالی مدیر کل دفتر آلودگی هوای سازمان محیط زیست گفت وگویی انجام دهد. جمالی معتقد است که دلیل این مشکل همیشگی، بحران ترافیک، پایین بودن استاندارد سوخت خودروها و خودروهای فرسوده دیگر از مشکلات همیشگی تهران هستند که دولت باید با توسعه حمل و نقل عمومی و جامع این معضل را حل کند. وی تاکید می کند که این معضل در زمستان تشدید می شود. وی همچنین اشاره ای هم بازنگری طرح جامع کاهش آلودگی هوای استان تهران ۵ ساله می کند وامیدوار است که تا دهه فجر به پایان برسد.
جمالی همچنین درباره دلایل آلودگی هوا در روزهای اخیر گفت: در چند روز اخیر به دلیل عدم بارش باران ، سکون هوا ، عدم جریان هوا و حضور الاینده های جوی آلودگی هوا در وضعیت بحرانی قرار گرفته است. الان دو ماه از فصل پاییز می گذرد و متوسط ریزش باران زیر ۵۰ درصد نرمال است. در نتیجه انباشت هوا سبب الودگی شده است والودگی را تشدید کرده است.
وی همچنین ترافیک تهران را عامل تشدید کننده و کلیدی این آلودگی دانست و خاطر نشان کرد: شهرداری و نهادهای دیگر ذی ربط پیشنهادهای مختلفی برای رفع معضل آلودگی هوا کرده اند. از جمله طرح جامع آلودگی هوا، تغییر ساعات کاری ادارات و محدودیت در تردد خودروهای تک سرنشین، موتورسیکلت و مسافربرها.به هر حال ترافیک، پایین بودن استاندارد سوخت خودروها و خودروهای فرسوده دیگر از مشکلات همیشگی تهران هستند که دولت باید با توسعه حمل و نقل عمومی و جامع این معضل را حل کند.
مدیر کل دفتر آلودگی هوای سازمان محیط زیست همچنین در ارتباط با برنامه ای که چند سال قبل برای مبارزه با آلودگی هوای تهران آغاز شد گفت: این برنامه از سال ۷۹ تا ۸۹ در استان تهران اجرا و دستاوردهای خوبی را در برداشت هرچند که در برخی نقاط هم نقاط ضعفی وجود داشت. با توجه به نشست‌های تخصصی که با برخی از دستگاه‌های اجرایی داشتیم متوجه شدیم عدم تطبیق برنامه جامع کاهش آلودگی هوا با برنامه‌های سوم و چهارم توسعه اقتصادی- اجتماعی یکی از جاهایی است که برنامه در آن می‌لنگد. در واقع یکی موارد عدم تطبیق با برنامه‌های مصوب توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور است.در برنامه ۱۰ ساله طرح جامع کاهش آلودگی هوا انجام خیلی از امور توسط دستگاه‌ها به سال‌های آخر برنامه محول شده است لذا طی آسیب‌شناسی و همکاری با جهاد دانشگاهی و دانشگاه صنعتی شریف به این نتیجه رسیدیم که بازنگری طرح جامع کاهش آلودگی هوای استان تهران ۵در طرحی ساله به تصویب برسد.
وی همچنین در ارتباط با حل بحران آلودگی هوا گفت: آلودگی هوای تهران یک بخش انسانی دارد و یک بخش اقلیمی. شرایط اقلیمی تهران به گونه ای است که تهران آلوده شود. در بخش انسانی می توان شرایطی را ایجاد کرد تا آلودگی تولید نکرد یا آن را کاهش داد تا شرایط به حالت طبیعی بازگردد. اما نکته ای که در الودگی هوای تهران نقش مهمی ایفا می کند، وجود خودروهایی است که به مستعمل آکبند معروفند. تولید خودروی پزو ۴۰۵ در سال ۱۹۸۶ و پیکان در دهه ۸۰ شمسی متوقف شد. اما موتور پیکان بر روی خودروهای پیکان آر دی، روا و … نصبمی شود و پژو ۴۰۵ هنوز از خودروهای به نسبت لوکس است. با ان که قوانین مناسبی وجود دارد اما به دلیل اجرا نشدن آنها تغییری در شرایط ایجاد نمی شود. به نظر من یگانه راه مبارزه با معضل آلودگی هوای تهران متوقف شدن تولید خودروهای بی کیفیت ساخت داخل، خروج خودروهای فرسوده، افزایش کیفیت سوخت خودروها و گسترش سیستم حمل و نقل عمومی است.

 


 


ندای سبز آزادی: پایگاه اطلاع رسانی دولت در اصلاحیه ای خبر کاهش ۴۰ درصدی در مقطع کارشناسی دانشگاههای تهران و انتقال دانشگاههای خواجه نصیر طوسی و علامه طباطبایی به خارج از تهران که جزء مصوبات کارگروه انتقال کارکنان دولت اعلام شده بود را تکذیب کرد.
بعد از طرح خروج کارمندان از تهران این بار نوبت دانشگاه ها رسید. در زمانیکه این طرح مطرح شد ، کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری ازتدابیری خبر داد که برای کاهش جمعیت تهران اندیشیده است .وزیر علوم در ان زمان اعلام کرد که حدود ۴۰ درصد دانشجویان دانشگاه های کشور در تهران حضور دارند و از مجموعه دانشگاه های کشور قوی ترین دانشگاه ها علی القاعده در تهران قرار گرفته اند. طبیعتا اداره امور مراکزی که به دانشگاه های تهران معروف هستند کاری سنگین و حجیم است و به مدیریتی هوشمند و دقیق نیاز دارد تا این مراکز را هدایت، ساماندهی و کنترل کند و سرویس های مناسب در شان دانشگاه های کشور را ارائه کند. با این حال وی اعلام جزئیات این انتقال را به زمان دیگری واگذار کرد.
اما همان موقع کارشناسان تقویت بومی گزینی در دانشگاه ها، کاهش پذیرش دانشجویان کارشناسی در دانشگاه های بزرگ کشور که شامل دانشگاه های تهران هم می شود، اعمال سیاست های تشویقی برای استادان مناطق محروم کشور، افزایش حقوق دریافتی اعضای هیئت علمی شاغل در دانشگاه های دور از مرکز نسبت به استادان دانشگاه های برخوردار را از جمله این راهکارها اعلام کردند.
سرانجام چندی پس از شروع سال تحصیلی ، خبر ادغام دانشگاه ایران اعلام شد که یکی از دلایل آن همین کاهش جمعیت عنوان شد.
هنوز ماجرای این ادغام تمام نشده که علی اکبر متکان معاون اداری و مالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از مصوبات کارگروه انتقال دو دانشگاه خواجه نصیر و دانشگاه علامه خبر می دهد که بر اساس مصوبات، ساماندهی یا طرح توسعه دانشگاههای علامه و خواجه نصیر در اطراف تهران انجام می شود.
وی درباره دلیل این کار می گوید که با توجه به اینکه پیش از این دانشگاه علامه طباطبایی و خواجه نصیر به دلیل پراکندگی، بحث طرح و توسعه، ساماندهی و تجمیع را مطرح کرده بودند ، برای این منظور کارگروه انتقال تصمیم گرفت طرح توسعه و بحث ساماندهی این دانشگاهها در خارج از تهران را صورت دهد.
وی معتقد است که این مصوبه برای دانشگاههای علامه و خواجه نصیر تقریبا هم می تواند بحث انتقال باشد و هم نباشد به این معنا که دانشگاه علامه که پیش از این به دنبال مکان جدید برای ساماندهی می گشت در حال حاضر برای این کار دیگر نمی تواند در داخل شهر تهران به دنبال مکانی باشد بلکه باید برای مکانی در اطراف تهران برنامه ریزی کند.
وی همچنین خبر می دهد که بر اساس مصوبه هیات دولت سازمان سنجش به استان البرز و سازمان پژوهش های علمی و صنعتی احتمالا به ساوه منتقل می شوند و موسسه پژوهش و برنامه ریزی نیز در حال مکان یابی برای انتقال از تهران خواهد بود.
او حتی می گوید که با توجه به فضای خالی دانشگاههای شهرستان، کاهش پذیرش دانشجوی کارشناسی در دانشگاههای تهران از کنکور امسال آغاز شده و تا مرز ۴۰ درصد خواهد رسید.
به دنبال این خبر اما ناگهان پایگاه اطلاع رسانی دولت در اصلاحیه ای خبر کاهش ۴۰ درصدی در مقطع کارشناسی دانشگاههای تهران و انتقال دانشگاههای خواجه نصیر طوسی و علامه طباطبایی به خارج از تهران که جزء مصوبات کارگروه انتقال کارکنان دولت اعلام شده بود را تکذیب کرد.
نمایندگان ویژه رئیس جمهور در کارگروه انتقال کارکنان دولت از تهران در جلسه مورخ ۵/۷/۸۹ به استناد اصل یکصد و بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، وزارت علوم، ‌تحقیقات و فناوری را موظف کرد نسبت به انتقال بیست و پنچ پژوهشکده و سه سازمان از تهران و ارائه گزارش تکمیلی به دبیرخانه کارگروه اقدام کند.
وزارت علوم همچنین باید نسبت به فراهم کردن مقدمات انتقال هزار و صد نفر از کارکنان متقاضی انتقال از تهران و ارایه گزارش اقدامات به صورت هفتگی به دبیرخانه کارگروه انتقال کارکنان دولت از تهران اقدام کند.
منبع: خبر

 


 


ندای سبز آزادی: رسانه‌ها از استعفا یا برکناری همزمان پنج معاون وزیر خبر دادند، یکی در وزارت بازرگانی و چهار تن در وزارت راه. نام این پنج معاون وزیر عبارت است از بابک افقهی، معاون وزیر بازرگانی و رئیس سازمان توسعه تجارت ایران؛ و چهار معاون وزیر راه: احمد مجیدی، مدیرعامل شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حمل ونقل کشور؛ رضا نخجوانی، رئیس سازمان هواپیمایی کشوری؛ عبدالعلی صاحب محمدی، مدیرعامل شرکت راه آهن؛ و ناصر پورمعلم، معاون اموزش و تحقیقات و فناوری وزیر راه که چندی قبل از سمت خود برکنار شد
خبرگزاری مهر در این باره از خداحافظی افقهی رئیس سازمان توسعه تجارت ایران در روز گذشته خبر داد و از قول وی نوشت: بنده بعد از گذشت ۵ سال فعالیت در وزارت بازرگانی به سازمان محل خدمتم یعنی سپاه پاسداران باز خواهم گشت چرا که به حضور من در این سازمان اعلام نیاز شده است.
وی در عین حال گفت که ممکن است مجددا با رایزنی ها برگردد، و افزود: همه ما در خدمت نظام هستیم و هر جا که نظام تشخیص دهد در آنجا خدمت خواهیم کرد،
خبر آنلاین نیز در گزارشی به برهم خوردن دوباره آرامش وزارت راه به خاطر کناره گیری چهار معاون دیگر وزیر راه اشاره کرد و نوشت:
آرامش نسبی بر وزارت راه وترابری که با انجام جابه جایی های تازه معاونان وزیر راه و ترابری در دو ماه گذشته به ظاهر حاکم شده بود با اعلام خبر خداحافظی احمد مجیدی، مدیرعامل شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حمل ونقل کشور و قوت گرفتن کناره گیری رضا نخجوانی از مسند ریاست سازمان هواپیمایی کشوری که دو معاون کلیدی وزیر راه و ترابری محسوب می شوند، ظاهرا بار دیگر برهم خورده است. در این میان گفته می شود، عبدالعلی صاحب محمدی دیگر معاون وزیر راه و ترابری و مدیرعامل شرکت راه آهن نیز از سمت خود کناره گیری کرده است. البته علت کناره گیری او از سمتش در وزرات راه کمی با سایرین تفاوت دارد. صاحب محمدی قرار است به عنوان سفیر ایران در یکی از کشورهای اروپایی مشغول به کار شود.
گرچه هنوز تغییر معاونان جدید حمید بهبهانی به طور رسمی اعلام نشده است ولی این بار برخلاف دفعات پیشین، معاونان وزیر راه و ترابری از برکناریشان استقبال کرده اند. در روزهای پایانی هفته گذشته درحالی که برای چندمین بار شایعه برکناری رئیس سازمان هواپیمایی در محافل خبری مطرح شد، کاپیتان نخجوانی این بار به جای آن که از حضور در جمع خبرنگاران امتناع کند، روز شنبه هفته جاری در نشستی خبری با لباس خلبانی به جمع خبرنگاران آمد و نه تنها در مقابل خبر برکناری اش واکنشی نشان نداد بلکه اعلام کرد اگر خبری برکناری اش صحت پیدا کند به نفع وی و خانواده اش است که این خبر واقعیت داشته باشد.
از روز دوشنبه نیز خبر کناره گیری احمد مجیدی دیگر معاون وزیر راه وترابری که کمتر ۳ ماه است بر صندلی شرکت ساخت وتوسعه زیربناهای حمل ونقل کشور، اصلی ترین معاونت این وزارتخانه عریض و طویل تکیه زده است، در محافل خبری منتشر شده است.
گفته می شود، احمد مجیدی تمایلی برای انجام پروژه های بدون اعتبار در وزرات راه وترابری ندارد و به همین خاطراز این سمت کناره گیری کرده است. همچنین مطرح شده است زمانی که احمد مجیدی، مدیرعاملی شرکت‌ ساخت را برعهده گرفت، موضوع معاونت وزارت راه در امور دولت با نوعی چالش مواجه شد، که وزیر راه و ترابری در راستای عدم افزایش مشکلات در معاونت امور دولت، تصمیم گرفته تا مجیدی را در معاونت امور دولت حفظ کند . گفته می شود، در صورتی که مقام مسوولی پی‌گیر طرح‌های وزارت راه برای مصوب شدن در دولت نباشد، تمامی پروژه‌ها و طرح‌های وزارتخانه ابتر می‌ماند. بهبهانی هم ترجیح می دهد تا مجیدی در این سمت فعالیت داشته باشد. گرچه هنوز تغییر این معاون وزیر راه وترابری قطعی نشده است ولی احتمال دارد مسعود رهنما، معاون شرکت ساخت و توسعه آزادراه های کشور جانشین وی شود.
مسعود رهنما هم در پاسخ به خبرآنلاین خبر این جابه جایی را تکذیب نکرد و به طور ضمنی هم اشاره ای داشت که ممکن است به زودی در سمت جدیدی در وزارت راه و ترابری مشغول به کار شود.
در شرک راه آهن نیز از چندی پیش شایعه برکناری عبدالعلی صاحب محمدی، مدیرعامل این شرکت مطرح شده بود. گویا روز دوشنبه جدی تر از گذشته مطرح شده است و شنیده ها حاکی از آن است، صاحب محمدی قرار است به عنوان سفیر ایران در یکی از کشورهای اروپایی انتخاب شود. موضوعی که صاحب محمدی از مدتها پیش به دنبال آن بود تا صندلی مدیریت راه اهن را به بهبهانی تحویل دهد و در جای دیگر مشغول به کار شود.
این گمانه زنی ها در حالی مطرح است که ماه گذشته ناصر پورمعلم، معاون اموزش و تحقیقات و فناوری وزیر راه و ترابری به علت ضعف عملکرد در به سرانجام رساندن طرح جامع حمل ونقل کشور و دیگر کارهای تحقیقاتی وزارت راه از این سمت کنار گذاشته شد.

 


 


ندای سبز آزادی: زینب کاظم‌خواه، روزنامه‌نگار ادبی که پیش از این با بخش فرهنگی و ادبی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) و با نشریاتی مانند مهرنامه و نافه همکاری می‌کرد، به چهار ماه حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد.
به گزارش دانشجو نیوز، دادگاه این روزنامه نگار، ۳۰ آبان ماه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی برگزار شد.بر اساس حکم این دادگاه، روزنامه‌نگار فرهنگی، زینب کاظم‌خواه به چهار ماه حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد. با توجه به این‌که پیش از این دادستانی تهران زینب کاظم‌خواه را بی‌گناه تشخیص داده بود، حکم قاضی پیرعباسی غیرمنتظره به‌نظر می‌رسد.
زینب کاظم‌خواه هجدهم بهمن ماه سال گذشته با ورود ۹ تن از مأموران وزارت اطلاعات به محل سکونت‌اش بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
اتهام زینب کاظم‌خواه شرکت در تظاهرات اعتراضی در مخالفت با نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خردادماه سال گذشته اعلام شده بود.
با وجود آن‌که زینب کاظم‌خواه پس از تحمل یک ماه حبس از زندان آزاد شد، هنگامی که به محل کارش در خبرگزاری ایسنا مراجعه کرد، سعید پورعلی، مدیر عامل وقت ایسنا او را «خائن به وطن» خواند و از خبرگزاری ایسنا اخراج‌اش کرد.
زینب کاظم‌خواه اما به فعالیت‌های مطبوعاتی خود در نشریات و فصل‌نامه‌های ادبی «نافه» و «نامه‌ مهر» ادامه داد. دادستانی تهران زینب کاظم‌خواه را از اتهامات تبرئه کرده بود و حتی از مسئولان زندان نامه‌ای مبنی بر بی‌گناهی خود دریافت کرده بود.
بازداشت زینب کاظم‌خواه مصادف شده بود با نامه‌ سرگشاده صدها خبرنگار که در ۲۱ فروردین‌ماه خواهان آزادی همکاران روزنامه‌نگارشان، روزنامه‌نگارانی مانند مسعود باستانی، عمادالدین باقی، عماد بهاور، علی‌رضا بهشتی ‌شیرازی، محمد جوادی حصار، محمد داوری، احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، هنگامه شهیدی، ابوالفضل عابدینی، مسعود لواسانی، جواد ماه‌زاده، مهدی محمودیان، یاسر معصومی، بدرالسادات مفیدی، علی ملیحی، احسان مهرابی، شیوا نظرآهاری، حسین نورانی‌نژاد و محمد نوری‌زاد شده بودند. او همچنین از زندانیانی بود که زندان مخوف افسریه را افشاء و گزارشی از بدرفتاری با زندانیان سیاسی در این زندان تهیه و منتشر کردند.

 


 


ندای سبز آزادی: فاطمه طباطبایی در گفت و گویی که به منظور بررسی وصیت نامه امام خمینی (ره) انجام گرفته، گفت:یکی از بندهایی که امام بسیار بر آن تأکید داشتند این بود که نظامی‌ها نباید وارد سیاست بشوند و بسیار تأکید داشتند که فرماندهان، افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع کنند و به صراحت می‌گویند ورود اینان در احزاب سیاسی موجب تباهی آنان می‌شود و از دولت و مردم و مجلس و رهبر یا شورای رهبری می‌خواهند که نگذارند چنین اتفاقی بیفتد.
وی در گفت‌وگوی خود با ماهنامه مدیریت ارتباطات درباره روند تاریخی نگارش وصیت‌نامه توسط امام(ره) گفت: ایشان وصیت‌نامه خودشان را در تاریخ ۲۶ بهمن سال ۱۳۶۱ نگاشتند و بعد یادداشتی خطاب به اعضای اولین مجلس خبرگان رهبری فرستادند و آنجا مطرح کردند که من این مجموعه را در ۳۳ صفحه به‌عنوان وصیت‌نامه سیاسی خودم نوشتم. بعد ایشان نسخه‌ای از وصیت‌نامه خود را به امانت نزد اعضای مجلس خبرگان گذاشتند و سفارش کردند که این مجموعه بعد از مرگ اینجانب منتشر شود. امام غیر از این، نسخه‌ای را هم به مشهد فرستادند.
طباطبایی با شرح ماجرای بردن نسخه‌ای از وصیت‌نامه امام(ره) به مشهد توسط خودش، اظهار داشت: البته امام پنج سال بعد آن نسخه‌های وصیت‌نامه را پس گرفتند و بنا به تغییر و تحولاتی که اتفاق افتاده بود، تغییراتی جزئی در آن به وجود آوردند.او با بیان اینکه «دقیقاً نمی‌دانم چه تغییراتی در آن به وجود آوردند»، گفت: از این جهت می‌گویم تغییرات جزئی بود که امام زمان زیادی صرف این تغییرات نکردند.
او در پاسخ به این پرسش که فهم وصیت‌نامه و تطبیق تاریخی آن توسط چه کسی و کجا باید صورت بگیرد؟، گفت: در قدم اول، محتوای وصیت‌نامه باید به درستی فهمیده شود اما انطباق آن با شاخه‌های مختلف به عهده متخصصان آن شاخه‌هاست؛ مثلاً در بعد فقهی وصیت‌نامه، مسلماً باید کارشناسان فقهی نظر خود را ارائه دهند و شرایط و مقتضیات بیانات امام را در زمینه فقهی مطالعه کنند و آن را با حال و شرایط کنونی تطبیق دهند.برای نمونه یکی از بندهایی که امام بسیار بر آن تأکید داشتند این بود که نظامی‌ها نباید وارد سیاست بشوند و بسیار تأکید داشتند که فرماندهان، افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع کنند و به صراحت می‌گویند ورود اینان در احزاب سیاسی موجب تباهی آنان می‌شود و از دولت و مردم و مجلس و رهبر یا شورای رهبری می‌خواهند که نگذارند چنین اتفاقی بیفتد. همان‌طور که می‌بینید، این یک اصل کلی است که امام مصرانه از همه می‌خواهند و نیازی نیست که برای فهم این مسأله به شرایط آن زمان برگردیم و ببینیم که نظامیان در آن زمان چگونه بوده‌اند، بلکه اصلی کلی است که در همه زمان‌ها صدق می‌کند اما درباره دانشگاه، توصیه‌های ایشان برای مبارزه با گروهک‌هایی که دانشگاه را به‌صورت پادگان نظامی در آورده بودند، قطعاً مقطعی است و در شرایطی حکم تغییر می‌کند. طباطبایی در برابر این سؤال که «عده‌ای معتقدند اگر جامعه تغییر کرده، این جامعه است که باید خودش را با وصیت‌نامه امام(ره) وفق دهد اما عده‌ای هم درمقابل معتقدند که این وصیت‌نامه امام(ره) است که باید با توجه شرایط روز بازخوانی شود. به نظر شما کدامیک از این دو دیدگاه درست است؟»، گفت: به نظر من هر دوی این دیدگاه‌ها درست است، چرا که بعضی چیزها در جامعه تغییر کرده و طبعاً احکام آنها هم تغییر می‌کند. برخی موارد هم شامل اصول کلی می‌شود که ثابت هستند و خطوط کلی جامعه را ترسیم می‌کنند و جامعه باید خودش را با وصیت‌نامه وفق دهد. یعنی وصیت‌نامه این دو بخش را داراست.

 


 


ندای سبز آزادی: انجمن اسلامی دانشگاه های سراسر کشور با انتشار بیانیه ای در آغاز ماه آذر ضمن اعلام حمایت از برگزاری انتخابات دفتر تحکیم وحدت، نسبت به ادامه بازداشت چهار عضو منتخب این اتحادیه اعتراض کردند.
به گزارش دانشجونیوز شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت همچنین در بیانیه خود ماه آذر را “ماه فریاد دانشجویان علیه ظلم و استبداد” نامیده و به بهاره هدایت و میلاد اسدی دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و به “یک صد ستاره در بند جنبش دانشجویی” درود فرستاده است.
متن اطلاعیه شورای عموی دفتر تحکیم وحدت به شرح زیر است:
چندی پیش چهار عضو دفتر تحکیم وحدت، محسن برزگر، علی قلی زاده، علیرضا کیانی و محمد حیدرزاده، پس از کاندیداتوری در انتخابات شورای مرکزی و کسب رای اعتماد از سوی شورای عمومی این اتحادیه، در اقدامی شتاب زده از سوی دستگاه امنیتی بازداشت شدند. متاسفانه این بازداشت ها در حالی روی داد که این افراد در کنار سایر کاندیداها و با حضور اکثریت انجمن های اسلامی صاحب حق رای در محیط مجازی در این انتخابات شرکت کردند. بر اساس این روند انجمن های اسلامی امضا کننده ی این بیانیه، به عنوان اعضای شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت و به عنوان عالی ترین رکن این تشکیلات، حمایت خود را در درجه ی اول از فرآیند دموکراتیک انتخابات دفتر تحکیم وحدت اعلام و در درجه ی دوم از اعضای بازداشتی دفتر تحکیم وحدت پشتیبانی و حمایت قاطع خود را اعلام می کنند.
راز ماندگاری تشکل های اجتماعی در فضای عمومی جامعه، آشکارا، اتکا و انبعاث از فرآیندهای آزاد، دموکراتیک و متکثری است که در طول سالیان گذشته اتحادیه انجمن های اسلامی از طریق آن زنده بوده و به راه پرافتخار خود ادامه داده است. دقیقا همین روند به هیچ وجه مطلوب حاکمیت اقتدارگرا نیست و در راستای هدم و نابودی آن به چنین اقدامات سرکوبگرانه ی شتاب زده و بی منطقی دست می یازد. ما و بنیان این نهاد بر چنین روند دموکراتیکی استوار هستیم، و ما زنده ایم تا چنین روندی در ساختار تشکیلاتی دفتر تحکیم وحدت جاری و ساری است حتی اگر اکثریت اعضای شورای مرکزی یا تعداد زیادی از اعضای شورای عمومی در بند حاکمیت تمامیت خواه باشند.
هر چند رسم نهادهای امنیتی حداقل در طول یک سال و نیم اخیر همواره بر این بوده است که با فشارهای فزاینده در زندان بر فعالان، مواضع مد نظر خود را از زبان ایشان مطرح کنند و صحنه خیمه بازی خود را از این طریق کامل کنند. اما مقاومت ستودنی دانشجویان و آگاهی عمومی جامعه در این زمینه، این گونه صحنه سازی ها را بی اثر کرده است. در پایان جا دارد از مقاومت خستگی ناپذیر و درخور ستایش خانم بهاره هدایت و آقای میلاد اسدی، دو عضو دیگر دفتر تحکیم وحدت، که نزدیک به یک سال است که در زندان به سر می برند، یاد کنیم و در آستانه ماه آذر، ماه فریاد دانشجویان علیه ظلم و استبداد، به ایشان و به نزدیک به یک صد ستاره در بند جنبش دانشجویی درود بفرستیم.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران
فراکسیون مدرن انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پایه دامغان
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران (تاسیس ۱۳۴۹)
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهرکرد
انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم اقتصادی و اداری
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم سبزوار
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سهند
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه همدان
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کردستان

 


 


ندای سبز آزادی: اعضای فراکسیون خط امام(ره) مجلس شورای اسلامی ظهر امروز یکشنبه با آیت الله هاشمی رفسنجانی، رییس مجلس خبرگان رهبری و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، دیدار کردند.
به گزارش پارلمان نیوز، در ابتدای این دیدار محمدرضا تابش دبیر کل فراکسیون با تبریک عید غدیر گفت: امام علی الگوی ممتاز برای بشریت و برای انسانهایی است که می خواهند انسانی و اخلاقی زندگی کنند.
تابش با اشاره به نقش بارز و کم نظیر آیت الله هاشمی رفسنجانی در پیروزی و تداوم انقلاب، هشت سال دفاع مقدس و دوران سازندگی و اصلاحات، خطاب به او تاکید کرد: نمایندگان اصلاح طلب مجلس شورای اسلامی به تاسی از منش و رفتار و سلوک متعهدانه شما در مواجهه با تنگناها و مشکلات، همواره منافع ملی و مصالح ملت و انقلاب را سرلوحه کار خود قرار دادند و در شرایط گوناگون به سوگند خود با ملت وفادار ماندند.
دبیر کل فراکسیون خط امام(ره) مجلس شورای اسلامی تصریح کرد که این فراکسیون به رغم فشارها و بی مهری های بسیار، از مدار منطق و اعتدال خارج نشده و سعی داشته تا با آرامش و خردورزی از منافع کشور و نظام دفاع نماید.
تابش با اشاره به خاستگاههای انقلاب و چشم اندازی که امام برای مردم و حقوق آنان تبیین نموده بود و همچنین اعتقاد،احترام و وفاداری ایشان به رای مردم و میزان بودن آن در اداره امور کشور، افزود: بر مبنای این توجه بود که فصل سوم قانون اساسی به حقوق ملت استبدادزده و تحت ستم اختصاص یافت و حاکمیت موظف شد تا به ادای این حقوق، متعهد و مکلف باشد.
دبیر کل فراکسیون خط امام(ره) مجلس شورای اسلامی افزود: آزادی احزاب و جمعیت ها، مطبوعات، تشکیل اجتماعات و منع تفتیش عقاید، سانسور، شکنجه، هتک حرمت و حیثیت افراد و حق دادخواهی و انتخاب وکیل، تضمین حقوق زن، تساوی حقوق، داشتن شغل و … همه و همه تکالیفی بود که انقلاب برعهده حکومت در برابر ملت گذاشت.
وی گفت: امروز سوال اساسی در جامعه، نسبت ما با این شعارها و آرمانها و اصول مصرح در قانون اساسی است و ملت سوال دارد که اگر میزان رای آنهاست، چگونه برخی در تریبونهای رسمی عدم اعتقاد انقلاب و امام و حتی اسلام و ارای مردم را تبلیغ می کنند؟ مردم می پرسند چگونه برخی فراتر از امیر مومنان که به رای مردم اعتقاد داشت و می فرمود تا رضایت مردم نباشد و مردم از من نخواهند بر ایشان حکومت نمی کنم، اعتقادی به رای مردم ندارند.
دبیر کل فراکسیون خط امام(ره)مجلس شورای اسلامی در ادامه با اشاره به حوادث چند ماه گذشته گفت: به بهانه شرایط ویژه، رعایت حقوق مردم و نفوذ رای آنها کمرنگ شده و حرمت شکنی ها در شرایطی که اسلام حرمت انسان را از کعبه بالاتر می داند، به رویه ای عادی مبدل شده و ما نگرانیم که این شرایط ویژه به یک اصول و چهارچوب دائمی و حاکم تبدیل گردد.
تابش گفت: چگونه می توان اخلاق، شرع، وجدان، ارزشها، آزادی های مصرح و مشروع مردم را زیر پا گذاشت و با دروغ و حیله، هر چیز را به دیگری که دستش از همه چیز کوتاه است، نسبت داد؟
وی با اشاره به روند دستگیری ها، بازجویی ها و دادرسی ها و شرایط حاکم بر زندان ها گفت: باید روند رسیدگی قضایی بر مبنای صحیح باشد و نباید آزادی و مرخصی زندانیان و یا ملاقات و گفت و گوی تلفنی آنها با خانواده شان، به نظر بازپرس و کارشناس پرونده موکول شود.
وی برخورد با جنبش دانشجویی و تشدید فشارها بر این قشر در آستانه ۱۶ آذر را اشتباه دانست و تاکید کرد: چرا پرونده حمله کنندگان ۲۵ خرداد۸۸ کوی دانشگاه تهران که تاثر رهبری را فراهم آورد، در دستور کار قرار نمی گیرد؟
دبیر کل فراکسیون خط امام(ره)مجلس شورای اسلامی از رییس مجلس خبرگان رهبری که سابقه دیرینه دوستی با رهبر کبیر انقلاب و مقام رهبری را دارد، خواست تا مسایل و مشکلات مطرح شده با ایشان را به محضر مقام معظم رهبری ارائه دهد تا راه بر انحرافات و کژی ها بسته شود.
تابش با تاکید بر این نکته که مجموعه حاکمیت باید راهکار حکیمانه مقام معظم رهبری در جذب حداکثری و دفع حداقلی را سرلوحه خود قرار دهند، تصریح کرد: علی الظاهر عده ای خواسته یا ناخواسته، فهمیده یا نفهمیده، در جهت عکس این رهنمود حرکت می کنند.
نایب رییس کمیسیون ویژه تحولات اقتصادی همچنین به تشریح وضعیت اقتصادی کشور و آثار اجرای قانون هدفمندی یارانه ها پرداخت و افزود: اگر این قانون با دقت و با شیب ملایم و اطلاع رسانی به هنگام و با اعتماد سازی در افکار عمومی همراه نشود، نتایجی را که باید، حاصل نخواهد کرد.
در ادامه این نشست، رییس مجلس خبرگان رهبری و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به ارائه دیدگاههای خود در خصوص مسایل کشور پرداخت که مشروح سخنان ایشان به زودی منتشر می شود.

 


 


ندای سبز آزادی: آذر، ماه آتش است و شعله هایی که هنوز در خاطره پدران ما شعله می کشد. آذر، ماه دانشگاه است و دانشجو. ماه گلوله و خون. همه چیز از 16 مهرماه آغاز شد. 16 مهرماه 1332. لحظه سنگین تاریخ برای کودتاگرانی که به خیال خامشان آتشی را به خاکستر نشانده بودند. بیشتر از 50 روز از كودتاى ارتشبد زاهدى نگذشته بود که تظاهراتی سنگین و یك پارچه علیه رژیم كودتا در همین روز اتفاق افتاد. دانشگاه و بازار به طرفدارى از تظاهركنندگان اعتصاب كردند. تظاهرات به قدرى سنگین بود كه كودتاچیان وارد معركه شدند و طاق بازار را بر سر بازاریان خراب كردند و دكان‏هاى آنان را به وسیله مزدوران خود غارت كردند. یک ماه پس از آن روابط مخفیانه کودتاگران با دولت انگلستان آغاز شده بود. امری که با اعلان علنی روز 14 آذر ماه همان سال جنبه رسمی به خودش گرفت. همزمان با ورود " دنیس رایت " کاردار سفارت انگلستان به ایران بار دیگر دستگیریها اوج گرفت و تعداد کثیری از " فتنه گران " به زعم حکومت پهلوی دستگیر و روانه زندان شدند. رژیم کودتا از ترس دانشگاهیان در 16 آذر روز ورود " نیکسون " نماینده آمریکا به ایران دستور حضور سنگین نظامیان به دانشگاه را صادر کرده بود و از سر صبح در دانشگاه تهران دانشجو و استاد بود که دستگیر و روانه زندان می شد. اوضاع چنان رعب آور شده بود که مدیران دانشگاه دستور تعطیلی دانشگاه را صادر کردند. در سکوت رخوتناک دانشگاه ناگهان دو دانشجو به حضور نظامیان در دانشگاه معترض می شوند. امری که به یورش نظامیان به دانشکده فنی می انجامد و آنها برای یافتن معترضان " مهندس شمس " یکی از اساتید دانشگاه که به حضور نظامیان در کلاسش معترض بود را در برابر دیدگان بهت زده دانشجویان به رگبار می بندند. حضور نظامیان در صحن دانشكده فنى باعث درگیری میان نظامیان و دانشجویان می شود. در اثر این حادثه سه دانشجو به شهادت می رسند. احمد قندچی، شریعت رضوی و بزرگ نیا. خونهایی که هنوز در صفحات سرخ رنگ تاریخ ایران زمین داغند و تازه.
سرزمین ما سرزمین کودتاگران نیست

16 آذر از آن روز به بعد به کابوس تمام شبهای کودتاگران تبدیل می شود. کابوسی که همچنان تن هر کودتاگری را به لرزه می اندازد. خون این سه شهید هنوز در صفحات تاریخ معاصر ایران تازه است. این خون آنهاست که آذر را به ماه ضد استبداد در ایران تبدیل کرده است. این خون آنهاست که در سرتاسر رگهای دانشجویان سبز ایرانی جاریست. خونی که هنوز هم فریاد می زند:" سرزمین ما سرزمین کودتاگران نیست. " و چه درست گفته و نوشته است دکتر علی شریعتی که : " از آن سال، چندین دوره آمدند و كارشان را تمام كردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر كه را می آید، بیاموزند، هركه را می‌رود، سفارش كنند. آنها هرگز نمیروند، همیشه خواهند ماند، آنها «شهید» اند. این «سه قطره خون» كه بر چهره ی دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است." و عجبا که 56 سال پس از آن کودتا و پس از آن حادثه هنوز که هنوز است آذر، در ایران ماه آتش است و شعله هایی که در برابر تاریخ پوشالی سیاه اندیشان خودشیفته زبانه می کشد و هنوز هم کودتاگران از این ماه واهمه دارند و باید هم داشته باشند. هنوز یاد و خاطره 16 آذر سال 1388 از ذهن هیچ دانشجویی پاک نشده است. آنجا که دانشجویان سبز اندیش ایرانی نشان دادند که " همچون دیگران [ نمی خواهند ]- كوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. " و چه درست اندیشیده است مهندس موسوی که ماه آذر ماه دانشجوست.
میرحسین موسوی درباره این ماه می نویسد: " در این میان جا دارد ، از دانشجویان در بند یاد شود؛ دانشجویانی که راه سه شهید اهورائی ۱۶ آذر را فراموش نکرده و نشان داده اند که در راه نیل به جامعه ای عادلانه و آزاد و متعلق به همه ایرانیان، از هیچ خطری نمی هراسند و دلیرانه مقاومت می کنند." او ادامه می دهد: " و سرانجام آن که چه کسی است که نداند سه میلیون دانشجوی آگاه کشور بزرگترین سرمایه جنبش سبز است؟ جنبشی که همراهان آن بی شمارند و هریک به نوعی رهبر این جریان عظیم مردمی هستند."
آغاز یک راه طولانی

ترس برادر مرگ است و کودتاگران این روزها از سایه خود هم می ترسند. به همین خاطر است که میرحسین موسوی همگان را به آگاهی و آگاهی بخشی فرا می خواند و نسبت به " فتنه های ساختگی سبز و سرخ " توسط کودتاگران هشدار می دهد. کودتاگران ترسیده اند که موج جدید بازداشتها را به راه انداخته اند و طبق معمول پیش از همه به سراغ د انشجویان رفته اند.کودتاگران ترسیده اند و بر هر سبز اندیشی است که از این ترس خوردگی آنها نهایت استفاده را ببرد. خیلی ها راهکارهای خیلی خوبی برای نشان دادن اعتراض مدنی مردم به کودتاگران ارائه کرده اند و همینک بسیاری برآنند تا در روز 16 آذر اعتصابات سراسری در ایران راه اندازی شود و سئوال اصلی اینجاست که این اعتصابات حد و مرزش کجاست و چگونه باید اتفاق بیافتد؟ آیا در شرایطی که خفقان مطلق بر جامعه امروز ایران حاکم است و بخش اعظمی از مردم ایران بواسطه سانسور شدید اخبار در بی خبری از وقایع روز به سر می برند می توان جامعه را برای برپایی اعتصاباتی گسترده آماده کرد؟ آیا اگر نشود آنچه که خواست عمومی جنبش سبز است ( یعنی برپایی اعتصاباتی سراسری ) کودتاگران نهایت استفاده را از این موضوع نخواهند برد؟ آیا بهتر نیست دامنه خواست اعلام اعتراض به وضعیت موجود ایران را به حرکتهایی مدنی تر تقلیل بدهیم که بیشتر قشر دانشجویان و دانش آموزان را در بر بگیرد؟ این درست است که کودتاگران در بحراني عميق تر و همه جانبه تر از هميشه دست و پا مي زند و از همه طرف مورد هجوم قرار گرفته اند. اما سئوال اصلی اینجاست که ما چقدر در برابر آنها هماهنگ و متحد هستیم؟
همه اهالی سبز اندیش سرزمین من این نکته را به خوبی می دانند که در شرایط خفقان جامعه امروز ایران بايد فضاي دانشگاه و جامعه را براي برگزاري یک حرکت مدنی مشخص و آشکار در روز 16 آذر آماده کنیم و شاید حاضر نشدن بر سرکلاس درس توسط دانشجویان ( چنانکه در تمام 5 سال گذشته شاهد حضور پررنگ آنها در محوطه های دانشگاهی بوده ایم ) یکی از بهترین گزینه های اعلام مخالفت به وجود دولت کودتا به شکل مدنی آن باشد و این امر میسر نخواهد شد مگر با پخش اطلاعيه و فراخوان مردم و جوانان به برگزاري تجمعات در اين روز. البته یکی از پیشنهادات خوب دیگری که در فضای اینترنت این روزها بسیار بر سر آن بحث است شعار دادن از بلندای پشت بام خانه هاست که راهی کم خطرتر برای بسیاری از ما است.
هر چه که هست باید یادمان باشد که ماه آذر ماه جنبش سبز است. البته تمام ماهها ماه جنبش سبز است اما اهمیت این ماه در دانشجویی بودن آن است. باید یادمان باشد که ریشه اصلی جنبش سبز در میان دانشگاهیان و دانشجویان تنیده شده است و این جنبش حیات خود را چنانکه میرحسین موسوی و کروبی و دیگر رهبران جنبش بارها اعلام کرده اند، از خلاقیت و شجاعت و درایت و آگاهی دانشجویان ایرانی، وام می گیرد. آذر ماه آتش است. آتشی که از میان تمام صفحات تاریخ صد ساله اخیر ایران بر خواب غفلت و غرور مستبدانش زبانه می کشد. این را هر دانشجوی سبز اندیشی بهتر از همه ما می داند. و همین سرمایه بی پایان برای زنده ماندن و بالیدن جنبش سبز کافی است.

 


 


ندای سبز آزادی: نشريه "چلچراغ " یکی از پرمخاط‌ب‌ترین نشریات در میان قشر جوان، در پي دريافت چند تذكر كتبي و به دلیل آنچه "تكرار تخلفات" نامیده شده، توقيف شد.
به گزارش فارس، نشريه چلچراغ در پي دريافت دو تذكر كتبي از سوي هيئت نظارت بر مطبوعات به بهانه "انتشار برخي مطالب غير‌اخلاقي در قالب داستان و طنز"، توقيف شد.

چلچراغ هفته‌نامه‌ای است که با مدیرمسئولی فریدون عموزاده خلیلی منتشر می‌شود و در ماه‌های پایانی سال گذشته برخی از خبرنگاران آن بازداشت و آزاد شدند.

این نشریه در اولین شماره مهرماه خود، گفت‌وگویی تفصیلی با محمدرضا شجریان انجام داده بود و از تصویر وی برای طرح روی جلد استفاده کرد.

 


 


دکتر حبیب الله پیمان: دهه بیست 1300 خورشیدی ، توفان برآمده از دومین جنگ جهانی ، به رغم همه تمهیدها و پرهیزها، مرزهای ایران زمین را درنوردید و سپاهان روس و انگلیس از شمال و جنوب به کشورمان هجوم آوردند و بدون مواجهه با مقاومت قابل توجهی ، خود را به تهران رساندند. ارتش پوشالی شاه ساخته، تنها به درد نگاهبانی از کاخ های سلطنتی و حراست از حکومت خودکامه در برابر اعتراضات و مخالفتهای مردم در داخل کشور می خورد. ارتش ملی و برآمده از خواست و اراده مردم نبود تا انگیزه ای برای مقابله با دشمنان خارجی داشته باشد. نظام دیکتاتوری نوکر پرور از معدود افسران و یا سربازان وطن دوست و با شهامت ایرانی، هر نوع امکان تحرک، ابراز وجود و رای و تاثیرگذاری در سرنوشت کشور را سلب کرده بود. از همان ها که در همان ساعات نخستین هجوم ارتش های متتفقین و بی اعتنا به دستورات مقامات ما فوق، در دفاع از خاک میهن رشادت ها از خود نشان دادند.

این طوفان سهمگین همراه با بازمانده استقلال کشور، بساط دیکتاتوری را نیز برچید و با خود برد. شاه هر چند با حمایت انگلیس ها به قدرت رسیده بود، اما در درون از تناقض دردناک میان تمایل به خودکامگی و استقلال رای از یک سو و اجبار به تبعیت از برابر کسانی که او را در نشاندن بر تخت پادشاهی کشور کهنسال ایران یاری کرده بودند، رنج می برد. چرا که سرنوشت و فرجام کار خود را هم چنان در ید قدرت آنان می دید. بنا به همان رابطه اودیپی میان پدر و پسر، و رقابت بر سر تسلط و تملک انحصاری بر "مام" میهن ، از آنان هم می ترسید و حساب می برد و هم نفرت داشت. به همین خاطر وقتی حضور پر قدرت آلمان ها (دشمن و رقیب خطرناک و دیرین انگلیس ها) را در افق سیاست ایران مشاهده کرد، از روی خامی، آن را فرصتی طلایی برای فاصله گرفتن از حامی پیشین – انگلیس- ارزیابی نمود. غافل از آن که با نداشتن هر گونه پایگاه و حمایت مردمی و مشروعیت سیاسی و دشمنی و نفرتی که در اثر سالها خشونت و بی رحمی و مصادره اموال و اراضی مردم و حبس و تبعید و زندان و شکنجه و اعدام آزادیخواهان، بر ضد خود برانگیخته بود.

پناه بردن به آلمان که رقیب سرسخت انگلیس و در شرف جنگ با آن بود، پر مخاطره و نوعی خودکشی محسوب می شد. چنان که وقتی تصمیم به عزل وی گرفتند، بدون کمترین مقاومتی ناگزیر شد تاج و تخت را با خواری رها کند و کوتاه زمانی تبعید از وطن و اقامت در جزیره ای دور افتاده در جنوب آفریقا را گردن نهد، تا سرنوشت او نیز عبرتی شود برای خودکامگانی که از آن پس می آیند، فاعتبروا یا اولی الابصار!

با دور شدن سایه سنگین و خفقان آور دیکتاتوری از آسمان میهن، مردمی که مدت بیست سال فریاد و نفس در سینه حبس کرده و مجبور به فرو خوردن خشم و پنهان داشتن نفرت و سرپوش نهادن بر رنج حاصل از آنهمه تحقیر و خشونت شده بود، غبار یاس و دلمردگی از چهر شستند. به شور و شوق زندگی در آزادی و استقلال که از اعماق وجدانشان زبانه می کشید، پاسخ مثبت دادند. امیدها و آرزوهای برآمده از جنبش مشروطیت که خشونت و خفقان دیکتاتوری بیست ساله آنها را در دلها مدفون کرده بود، دوباره جان گرفتند. مردم از خانه ها بیرون زدند.

مهربانانه به یکدیگر سلام گفتند و دستها به نشانه دوستی و همدلی و دعوت به همبستگی به سوی هم دراز کردند، عوارض مادی و سیاسی و اخلاقی ، بیست سال دیکتاتوری و مداخلات استعماری و حاکمیت یک اشرافیت پوسیده و وابسته، که اکنون زیر فشار اشغالگران ده چندان شده بود، همه جا به چشم می خورد. فقر و بیکاری و گرسنگی ، بیداد می کرد. اشغالگران دست به دست محتکران و رهزنان داخلی و اشرافیت فاسد حاکم و خوانین و بزرگ مالکان و جسم و روح مردم را در تنگنا گذاشته ، میلیونها مردم در سراسر کشور خسته و رنجور از محرومیت ها و مصائب بی شمار در طلب راه نجاتی از آن وضع دردناک، به هر سوی نگریستند.

تابش دوباره آفتاب آزادی سرما و فسردگی را از دلها می زدود و آزادیخواهان جان بدر برده از تیغ استبداد و رسته از بند زندان و تبعید را برای کوششی دیگر در جهت تحقق آزادی و عدالت بر سر شوق می آورد.

پرچمهایی به رنگ گفتمان ها و مکتب های برآمده از شرق و غرب اروپا با گرایش هایی به چپ یا راست، برافراشته شدند و تشنگان آزادی و عدالت را به اتحاد و مبارزه فراخواندند. از آن میان ندای محمد نخشب ، گروه یاران وی در نهضت خداپرستان سوسیالیست، برای نسل جوانی که در حوزه جاذبه خداجویی و وطن خواهی می زیستند و از این خاستگاه در طلب آزادی و عدالت و ترقی و سربلندی بودند، طراوت و تازگی دلپذیری داشت. دیگران یا آزادی را هزینه عدالت می کردند و یا عدالت را هزینه آزادی.

نخشب هر دو را لازم و ملزوم هم و دو جلوه از یک حقیقت "حکومت مردم بر مردم" تلقی می کرد. اگر دیگران نسبت به نقش اخلاق در مبارزه و سیاست و جامعه بی توجه بودند یا آنرا صرفا روبنایی می شناختند که با تغییر زیربناهای مادی دستخوش تحول می شود. مدعی بودند که اخلاق و دین اگر مزاحم مبارزه و پیشرفت نباشند که بیشتر فکر می کردند چنین است، امید خیری از آنها نداشتند. و حال آن که نخشب و یاران او اخلاق پایه مبارزه برای آزادی و عدالت قرار دادند. معتقد بودند، بدون التزام به آن تلاش در راه آزادی و عدالت و صلح راه به جایی نمی برد. چنانکه نبرده بود و بعدا هم نبرد!

سرانجام زمانی که از نقش و جایگاه دین در جامعه سخن به میان می آمد، می گفتند، دین، افیون توده ها و ابزار دست طبقات حاکم برای استحمار و فریب خلق است . واقع آن است که قرائتی از دین که بیشتر رواج داشت در میان توده مردم و نفوذ پیدا کرده بود کم و بیش همان بود،که می گفتند. زیرا آن نوع معتقدات دینی بیشتر راهگشای مرگ است نه چاره ساز زندگی ، به درد آخرت می خورد و نه دنیا، متعلق به آسمان است و نه زمین، پندار است نه حقیقت. اما خداپرستان سوسیالیست که در وهله اول میان مذهب "نوع کلیسایی" و آموزه های راستین وحیانی فرق می گذاشتند. حقیقت دین را در جهان بینی و فلسفه توحید پی گرفتند و همان را پایه اخلاق قرار دادند، با این اعتقاد که اگر کوشش برای تحقق آزادی و عدالت، با التزام به ارزشهای اخلاقی برآمده از یک فلسفه و هستی شناختی اصیل (توحید) نباشد، در مواجهه با وسوسه های قدرت و ثروت و در موقعیت های دشوار آسیب می بیند و فرو می ریزد. و این گونه بود که آنان طرحی نو درافکندند و نظریه ای از ترکیب دیدگاههای نو با آموزه های رهایی بخش وحیانی، پدید آوردند.

نخشب که ذهنی تیز پرواز و ژرف اندیش و شعوری خلاق و نوآور داشت، به استناد این دو اصل، تلازم آزادی و عدالت و نیاز این دو به یک مبنای اخلاقی برآمده از ایمان به خدا، شکست تجربه سوسیالیسم در شوروی و دموکراسی در کشورهای غربی را به عدم رعایت این دو اصل نسبت داد.

می گفت، کمونیستها در شوروی با تاکید یک جانبه بر عدالت و نفی آزادی و دموکراسی، قدرت های لیبرال بورژوازی با تاکید آزادی و دموکراسی و نادیده گرفتن عدالت اجتماعی و بالاخره غفلت هر دو، از اهمیت محوری اخلاق و ایمان در تضمین پیوند میان گفتار و کردار، نه به عدالت رسیده اند و نه به دموکراسی اصیل. و با اطمینان می گفت که جهت تحولات فکری و اجتماعی را در دهه های آینده به سوی پذیرش اصل پیش بینی می کرد.

وقتی سخنرانی پرشور و پر محتوای محمد نخشب در جلسه کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد در حضور استاد محمد تقی شریعتی به پایان رسید، حاضران که بیشترشان جوان و دانش آموز بودند، به شدت مجذوب آن سخنان گرم و امیدبخش و نگاه پر نفوذ سخنران شدند. هنوز نخشب مشهد را به قصد بازگشت به تهران ترک نکرده بود که گروهی از آنان آمادگی خود را برای مبارزه جدی و پی گیر در نهضت ملی ایران و پیوستن به گروه خداپرستان سوسیالیست به آگاهی وی رساندند. آنان پایه گذار این جنبش در مشهد و مبلغ آن اندیشه درمیان جوانان شهر خود شدند، از میان آنان دو نفر ، دو دوست بعدها شاخص شدند و نام و آثار وجودی شان ماندگار شد، علی شریعتی و کاظم سامی کرمانی.

همزمان حسین راضی، نزدیکترین یار و همگام نخشب، از جمع اولیه بنیانگذار نهضت ، در سفری به شیراز گروهی از جوانان و دانش آموزان را گرد آورد، تا با اهداف نهضت ملی کردن نفت و آرمانها و اندیشه های خداپرستان سوسیالیست آشنا کند. بسیاری از آنان پس از آشنایی، جذب صفوف نهضت شدند و تشکیلات گروه را در شیراز پی ریختند. من و برادر بزرگترم محمود پیمان هم از زمره آنان بودیم.

با اتمام دوره تحصیلات دبیرستانی، من از شیراز و کاظم سامی از مشهد تقریبا همزمان وارد دانشگاه تهران شدیم . نخستین دیدار و آشنایی ما در خانه نخشب بود. در آن لحظه میان ما پیوندی از همفکری و دوستی پدید آمد که نه فقط تا زنده بود، بلکه بعد از شهادت وی و تا به امروز ادامه یافته است. ابتدا افق مشترک فکری و سیاسی بود که ما را به هم نزدیک و همراه ساخت . اما این رابطه به برکت خصائل انسانی و صفای باطن، صمیمیت و مهربانی فوق العاده سامی ابتدا به یک دوستی عمیق و سپس به سطح یک پیوند و تفاهم و تعامل وجودی همه جانبه ارتقاء پیدا کرد. سپس طی سه دهه زندگی و مبارزه مشترک یگانگی دو روح چنان کامل شد که ناگفته ، اندیشه ها ، احساسات و عواطف و دغدغه ها و حتی سلیقه و ذائقه ها همانند شدند. کسی که با سامی آشنا می شد و چندی با او درآمد و شد ، دوستی یا همکاری قرار می گرفت، چنان زیر تاثیر خلق و خوی انسانی و صمیمیت و سرزندگی و رفتار شادش قرار می گرفت که به سختی ممکن بود او را از یاد ببرد. مهرش خیلی زود در دلها جای می گرفت و عواطف انسانی اش مرزهای خویشاوندی - همشهری گری ، مسلکی و دینی و نژادی و زبانی را به سهولت درمی نوردید و همه را از هر رنگ و بوی و سرزمین، دربر می گرفت.

سامی از چهره های ممتاز نسل روشنفکر و مبارزه و آرمانخواه دهه بیست و سی شمسی است. نسلی که در اوج خفقان و استبداد رضاشاهی متولد شد و شاهد لگدمال شدن میهن خود در زیر چکمه های نظامیان بیگانه بود و نوجوانی اش در جامعه ای گرفتار یکی از شدیدترین بحران های اجتماعی و اقتصادی و تبعیض و اختلاف طبقاتی سپری شد.

در کوره حوادث تلخ و شیرین و فراز و فرود نهضت ملی ایران به رهبری دکتر مصدق تجربه آموخت و آبدیده گشت. با احساس مسئولیتی عمیق نسبت به سرنوشت میهن و همدردی و همدلی با غم و شادی ملت خود و سینه های آکنده از آرزوهای بزرگ و انگیزه ای قوی برای ایثار و فداکاری در راه آرمانهای عالی آزادی، استقلال ، عدالت و پیشرفت ، پرورش یافت.

نسلی که تخیل و احساسش بر تعقل و اندیشه اش اشراف داشت. با عواطفی تند و آرزوهایی بزرگ. نزد بیشتر افراد این نسل، بزرگترین مسئولیت در قبال مردم ایران به طور خاص و انسانیت بطور عام بنای مدینه فاضله بود. به کمتر از آن رضایت نمی دادند، اقدام برای اصلاح امور، دستگیری از درماندگان ، سیر کردن شکم گرسنه ها، گره گشایی از مشکلات مردم، خرده کاریهای بی حاصلی تلقی می شد که اشتغال به آنها مبارزان را از انجام رسالت تاریخی شان باز می داشت و وقوع دگرگونی بزرگ و برپایی مدینه فاضله را به تاخیر می انداخت.

می گفتند ، اگر درست است که نابسامانی های جامعه و محرومیت ها و گرفتاریهای مردم همه معلول سیستم ظالمانه حاکم است، پس همه کوشش ها باید صرف تغییر آن شود، استدلالی که سبب می شد به مشکلات روزمره مردم و مسئولیتهای خود در قبال اعضای خانواده و نزدیکان با بی اعتنایی برخورد کنند. اما خداپرستان سوسیالیست نسبت به این قضیه نگاه متفاوتی داشتند. نزد آنها ارزش های اخلاقی و انسانی زیربنای مبارزه، جامعه و سیاست بود. البته نه اخلاقیاتی "قراردادی" و نه حتی مبتنی بر عقل کانتی ، بلکه برآمده از تجربه شهودی و مبتنی بر یک فلسفه وجودی فلسفه ای که ایمان به خدا در محور آن قرار داشت. این نوع باور و تعهد اخلاقی از وجود فرد قابل تفکیک نیست، بلکه خمیر مایه منش وی را تشکیل می دهد. به همین خاطر نیکی و خیرخواهی ، احساس مسئولیت نه فقط در برابر جامعه که نسبت به فرد فرد انسانها واکنشی وجودی و برآمده از منش و شخصیت افراد خواهد بود. در میان دوستانی که می شناختم و با آنها از نزدیک رابطه داشتم، دکنر سامی از این بابت نمونه بود، بی هیچ تکلفی نسبت به همه با مهربانی ، و صمیمت رفتار می کرد. با چهره ای باز و گشاده با دیگران روبرو می شد. روحیه ای مثبت ، امیدبخش و شادی آفرین داشت. درگیر شدن در مبارزه برای آرمان بزرگ رهایی ملت و تحقق عدالت و آزادی مانع از آن نبود که فرصت ها را برای ارائه خدمات کوچک و به ظاهر ناچیز غنیمت نشمارد.

تلاش برای تحقق آن هدف از طریق پی گیری راهبردی انقلابی، او را از مشارکت در هر اقدام اصلاحی که گرهی از مشکلات جامعه یا گروههایی از مردم را می گشود و یا از درد و رنج افرادی از مردم می کاست ، باز نمی داشت. مانند دیگر یاران اش در حزب مردم ایران (خداپرستان سوسیالیست) میان این دو، داشتن هدف انقلابی درازمدت و اقدامات خیرخواهانه و اصلاحی روزمره و کوتاه مدت، تضادی نمی دید. این باور وجود داشت که داشتن ایده ها و هدفهای بلند و خیرخواهانه موجب پرورش خصلت های انسانی و کسب صلاحیت اخلاقی در افراد نمی شود. کسانی که به بهانه پرهیز از خرده کاری ، از عرصه خدمات نیک به مردم کنار می کشند، در آزمون های دشوار پیش رو به ندرت ممکن است نسبت به تعهدات اخلاقی خود در قبال مردم و آرمانهایشان وفادار بمانند.

منش انسانها در جریان عمل شکل می گیرد. بینش توحیدی به ما می آموخت که هدف را فقط در پایان راه جست و جو نکنیم ، هدفها انضمامی عمل اند. هدف از راه جدا نیست. در هر اقدام، کوچک یا بزرگ، هدفهای مورد نظر یا تحقق می پذیرند یا نمی پذیرند، اگر عمل در هماهنگی با ارزش های برآمده از هدف انجام گیرد، صرفنظر از نتایج بیرونی (عینی و مادی) با موفقیت همراه است. زیرا آن ارزش ها بیش از پیش با منش فرد آمیخته شده و او را به لحاظ فکری ، روحی و اخلاقی و ظرفیت های وجودی تواناتر می کند. این گونه افراد زمانی هم که عهده دار مسئولیت های بزرگ و کلان سیاسی و اجتماعی شوند، ذره ای از اصول و ارزش ها و تعهدات خود تخلف نمی کنند و اقدامی بر خلاف راستی، عدالت و حقوق مردم انجام نمی دهند. هر چند این وفاداری به اصول و تعهدات اخلاقی و آرمانی، متضمن زیان های مادی و سیاسی برای خودشان باشد. کارنامه دکتر سامی و نظایر او به عنوان اعضای نخستین دولت بعد از انقلاب، گواه این مدعاست آنان در وهله اول شخصیت هایی اخلاق مدار بودند که عهده دار مسولیتهای اجرایی شدند، وظایف خود از منظر تعهدات اخلاقی می نگریستند. صداقت، امانت داری، سلامت نفس و روحیه خیرخواهی و خدمت به مردم ریشه در منش و خصلت های وجودی شان داشت. و با کاراکتر سیاسی ، آرمانی و اجتماعی شان آمیخته شده بود، می توان خطاهایی و نارسایی هایی را در انتخاب روش ها و سیاست ها و هدف گذاریها به آنها نسبت داد. اما به دشواری می توان در ورای آن خطاها اغراض مادی و انگیزه های غیر اخلاقی یافت و یا اساسا شائبه سوء نیت ، خیانت و دروغپردازی، فریبکاری، نقض قانون و تعهدات و میثاق ها و یا فساد مالی و انحراف اخلاقی را به میان آورد.

دکتر سامی راه دشوار و پر نشیب و فرازی را که در آغاز جوانی با شرکت در جلسات کانون نشر حقایق اسلامی مشهد و سپس پیوستن به نهضت خداپرستان سوسیالیست آغاز کرد بی وقفه و بدون دچار شدن به اعوجاج و کژی ، تا لحظه شهادت ادامه داد. همراه با دیگر دوستان و هم مسلکان خود در پیشبرد آرمان نهضت ملی کردن نهضت نفت به رهبری دکتر مصدق مبارزه کرد. در دوران کوتاه ائتلاف با حزب ایران و سپس در جمعیت آزادی مردم ایران، و سرانجام حزب مردم ایران یاران خود را تنها نگذاشت ، بعد از کودتای مرداد 32، و سالهای تحصیل در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، در صف مقدم مبارزان نهضت مقاومت ملی بر ضد دولت کودتا فعالیت داشت. با تشکیل جبهه ملی دوم در سال 39 مسئولیتهای حزبی بطور وسیعی در فعالیتهای جبهه شرکت نمود و چون دوران کودتا فضای باز سیاسی سر رسید با سرکوب 15 خرداد 42 سر رسید. بدون کمترین تردیدی از پیشنهاد من برای تاسیس گروهی با هدف تغییر رژیم شاه استقبال کرد. و ما دو نفر این گروه را در سال 42 با جلب همکاری جمعی دیگر از اعضای حزب مردم ایران و جبهه ملی پی ریختیم. و با شور و نشاطی بیشتر از قبل یک دوره فعالیت جدید و شبانه روزی در شرایط مخفی را تا روز بازداشت ، در کنار هم ادامه دادیم.

در سالهای زندان و پس از زندان که مبارزان شرایط بسیار سختی را می گذراندند و نیاز بیشتری به همدردی و یاری و دلسوزی داشتند، صمیمیت و مهربانی و دردمندی دکتر سامی نمود بیشتری پیدا کرد. انبوهی از آشنایان را مجذوب او شدند. در کنار و در بالین هر کس و در هر جا که روحی آزرده و قلبی دردمند داشت حاضر می شد و با ترکیبی از دانش و خلق و خوی انسانی، عیسی گونه مرهمی بر زخم هشان می گذاشت و آرامش به دلهاشان می بخشید.

صادق تر از آن بود که وقتی حس کرد در مقام وزارت بهداشت دولت انقلاقب نمی تواند مستقل و آزاد بنابر معیارهای فکری و اخلاقی اش، عمل کند، در تصمیم به کناره گیری درنگ نماید. و یا به محض مشاهده بروز انحراف از مسیر میثاق های انقلاب ، از انتقاد و هشدار و اقدام برای اصلاح سرباز زنند.

به همان اندازه که شخصیت انسانی، منش پاک و مهربان و خیرخواه و روحیه شاد و ایثارگر او، دوستان مشفق و علاقمندان برای بسیاری را به سوی او جلب و دلهای زیادی را مشتاق و شیفته او نمود، بدخواهانی از میان فرصت طلبان فریبکار و افراد کوردل و تاریک اندیش نیز بر ضد وی برانگیخت . از آنان که تاب روشنایی ندارند، و جز در سکوت و سکون قبرستانی و ظلمت تیره جهالت و جزم اندیشی، احساس آرامش و امنیت نمی کنند، با خورشید دشمن اند چون آشکار کننده حقایق و شفابخش بیماران و نیروبخش و برانگیزنده امید و شور زندگی در دلهای افسرده و نومید است. دشمن تفکراند، زیرا این پرنده تیز پرواز از فراز حصارها و باورهای بلند و ضخیم عبور می کند، به درون سینه ها نفوذ نموده قلبها را به هم پیوند می زند. از این رو، برای چاره جویی انجمن کردند و چون دریافتند که در عرصه تعامل و رقابت فکری و اخلاقی از آنان کاری ساخته نیست و کالای قابل عرضه در بازار اندیشه و اخلاق ندارند، آسان تر آن است که مغزها را متلاشی کنند، تا اساسا فکری تولید نشود و طنین حقیقتی ، سکوت را برهم نزند و خواب زدگان را بیدار نکند تا هشیار و مراقب رهزنان شوند. دکتر سامی نخستین حلقه از زنجیره روشنفکرانی بود که می باید مغزشان از فکر کردن و قلبشان از تپیدن و مهر ورزیدن باز ایستاد.

روحش شاد و یادش در قلبها زنده و جاوید باد!

 


 


بهروز کارونی
ميرحسين موسوی، از رهبران مخالف دولت ، نسبت به ايجاد هر گونه آشوب ساختگی در ايران تحت عنوان «فتنه سبز يا سرخ يا هر عنوان ديگری» هشدار داد و گفت: اين گونه اقدامات می‌تواند «وسيله‌ای برای فريب افکار عمومی و انحراف نهادهای نظارتی و تسويه حساب‌های جديد سياسی» باشد.

وی با اعلام اين موضوع در پيام به دانشجويان در آستانه ماه آذر و روز ۱۶ آذر، روز دانشجو، افزود: حتی اگر تمام مساجد و نهادهای سنتی در خدمت محکوميت جنبش سبز به کار گرفته شوند، سه ميليون دانشجوی آگاه و فرهيخته می‌توانند با پراکندن پرسش‌ها و نقدها، پل‌های ارتباطی نيرومندی با مردم برقرار کنند و به آنها ريشه‌های عقب‌ماندگی، فقر و سقوط توليد ملی را توضيح دهند.
فرخ نگهدار، تحلیلگر سیاسی در لندن، در مورد پیام میرحسین موسوی به پرسش‌های رادیو فردا پاسخ داده است.

 

• آقای نگهدار، بیانیه اخیر آقای موسوی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بیانیه آقای موسوی فقط به هشدار در مورد مسایلی که ممکن است در راستای هدفمندسازی یارانه‌ها پیش آید، محدود نمی‌شود. او مسایل مهمی را دراین پیام با مردم و به خصوص دانشجویان در میان می‌گذارد و راهکارهای مختلفی را مطرح می‌کند.

علاوه بر راهکارهایی که آقای موسوی همیشه بر آن تأکید می‌کند، اکنون همچنین هشدار می‌دهد که چون مشکلات دولت زیاد شده، ممکن است پیامدهای سیاست‌های خودساخته‌اش را برعهده مردم بیندازد و مردم را به فتنه‌های سبز وسرخ تقسیم کند. به نظر من این هشدار پیش‌رسی است که آقای موسوی در کنار سایر مسایل مهم مطرح کرده است.

• به نظر شما فتنه سبز و یا سرخ چگونه می‌تواند به اجرا درآید، به طور مثال ممکن است بعد از اجرای هدفمند شدن یارانه‌ها شاهد شورش‌هایی از پیش برنامه‌ریزی شده باشیم تا دولت بتواند حضور امنیتی بیشتری در جامعه و در عرصه سیاست ایران داشته باشد؟

اکنون فضای تمام شهرهای ایران امنیتی شده و تمام نیروهای انتظامی و قدرت حاکمیت در جاهای مختلف بسیج شده است و می‌توان گفت دولت به طور غیررسمی حالت رزمی اعلام کرده است. هشدار آقای موسوی در همین رابطه است.

آقای موسوی با اشاره به پیشینه جنبش سبز و تظاهرات میلیونی مردم در سال گذشته، که تاکید داشتند کوچکترین برخورد خشنی به وجود نیاید و همه خشونت‌ها توسط عوامل حکومتی و لباس شخصی‌ها صورت گرفت، هشدار می‌دهد که ممکن است حکومت چنین اعتراضاتی را خودش سازماندهی کند و به گردن مردم بیندازد.

به نظر من بعید است موضوع اصلی پیام آقای موسوی روی این هشدار متمرکز باشد. پیام اصلی این است که جنبش سبز زنده است و باید راهکارهای جدیدی در شرایط خفقان شدید به کار گرفته شود. این سخنان به خصوص بیشتر خطاب به دانشجویان است.
• شما به راهکارهای آقای موسوی در پیامش به دانشجویان اشاره کردید. آیا این راهکارها در شرایط فعلی ایران می‌تواند به اجرا درآید و کارساز باشد؟

این راهکارها، وقتی حکومت مردم را چنین تحت فشار قرار می‌دهد و آنها را از آزادی‌های قانونی خود محروم می‌کند، هنوز کاملاً کارساز است. راهکارهای آقای موسوی این است که اولاً ما به پرنسیب‌های اخلاقی و ملی خود وفادار بمانیم و شعار «دروغ ممنوع» را پرچم خود کنیم و به راه‌هایی متوسل نشویم که اهداف ما را خدشه‌دار کند و - در هر حدی که ممکن است - بدون ترس دور هم جمع شویم، شعور سیاسی خود را بالا ببریم، تحلیل کنیم، یاد بگیریم، یاد بدهیم، بمانیم تا روزی که این شگرد استبداد را برهم زنیم و خواست‌های خود را از مجرای قانون جاری کنیم.

البته قبلاً هم آقای موسوی این حرف‌ها را زده بود، ولی امروز حاکمیت دارد فضایی درست می‌کند که بوی درگیری از آن به مشام می‌رسد و جنبش سبز هم یک هدف این درگیری‌ها است، بنابراین آقای موسوی برائت جنبش سبز را از هرگونه آشوب و اغتشاش بر اثر اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها اعلام می‌کند.

 


 


ندای سبز آزادی: سخنان اخیر عباسعلی کدخدایی در مورد مباحث مطرح شده در کارگروه حل اختلاف دولت و مجلس با تذکرات نمایندگان مجلس مواجه شد و رئیس‌مجلس نیز تاکید کرد : آنچه که کدخدایی مصاحبه کرده نظر جنتی است.
به گزارش ایلنا، درآغاز جلسه علنی صبح امروز مجلس محسن کوهکن نماینده لنجان در مجلس و عضو هیات رئیسه با اشاره به مصاحبه اخیر سخنگوی شورای نگهبان و به استناد بند ۱۱ ماده ۲۳ آئین‌نامه داخلی مجلس در مورد حفظ شأن و جایگاه آن مجلس، اظهار داشت: بنده با توجه به اینکه سخنگوی هیات رئیسه هستم سوالات و تذکراتی را از سوی نمایندگان دریافت کردم و لذا وظیفه دارم که برای انجام تکلیف آنها را دنبال کرده و مطرح کنم.
وی با اشاره به اینکه چهار نفر از مجلس در کارگروه حل اختلافات دولت و مجلس حضور یافتند، گفت: اگر آنچه از سوی سخنگوی شورای نگهبان مطرح شده نظر نمایندگان حاضر باشد که هیچ؛ اما اظهارات اخیر دهقان پس از مصاحبه کدخدایی نشان داد که آن سخنان در جلسات مورد اجماع نمایندگان دولت و مجلس نبوده است و از لاریجانی می‌خواهم از حقوق این چهار نماینده تا حدی که صلاح می‌داند دفاع کرده و نسبت به تنویر افکار عمومی عمل کند.
در پاسخ به این تذکر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اظهار داشت: مطالبی که مطرح شد مربوط به کل مجلس است و باید در مورد آن توضیح داده شود، زیرا آنچه در رسانه‌ها از سوی کدخدایی به عنوان نتیجه کارگروه حل اختلاف میان دولت و مجلس اعلام شده مورد تایید مجلس نیست و نظر دوستان که در این کارگروه حضور داشتند به طور رسمی اعلام شده است.
وی افزود: به نظر نمایندگان بسیاری از دغدغه‌های آنها در مورد اجرای برخی قوانین بوده است در حالی که هیچ چیزی راجع به این دغدغه‌ها بیان نشده است. برخی برداشت‌ها در این مصاحبه صرفا برداشت‌های خود آنها است و ربطی به کارگروه ندارد در حالیکه این یک کارگروه با عنوان بررسی اختلافات دولت و مجلس بوده است.
لاریجانی گفت: اکنون هم احمد توکلی رئیس مرکز پژوهش‌ها خودش می‌خواهد طی تذکری توضیحات لازم را ارائه کند زیرا جزو افراد حاضر در کارگروه بوده است.
سپس احمد توکلی در تذکری با استناد به بند ۱۱ ماده ۲۳ آئین‌نامه داخلی مجلس در مورد حفظ شان وجایگاه مجلس، اظهار داشت: بعد از اینکه آقای رئیس‌جمهور نامه‌ای خدمت مقام معظم رهبری نوشت و اشکالاتی را بر مجلس وارد دانستند و متقابلا رئیس مجلس نیز نامه‌ای نوشت و اشکالاتی را به رئیس دولت وارد دانست. به استناد قانون اساسی حضرت آقا موضوع را به احمد جنتی دبیر شورای نگهبان ارجاع دادند و قرار شد وی (جنتی) حلقه کارشناسی متشکل از کارشناسان دولت و مجلس تشکیل دهد.
وی یادآور شد: لاریجانی چهار نفر از همکاران یعنی آقایان ابوترابی‌فرد، باهنر، دهقان و اینجانب را به نمایندگی از مجلس برای این شورا معرفی کردند و از طرف دولت نیز آقایان الهام، عزیزی، میرتاج‌الدینی و خانم بداغی نیز معرفی شده بودند و از اساتید دانشگاهی نیز سه نفر با سابقه برجسته حقوقی و عضویت در شورای نگهبان در آن حضور یافتند. که از جمله آنها آقایان مهرپور، مدنی و افتخارجهرمی بودند.
نماینده تهران ادامه داد: از شورای نگهبان نیز آقایان علیزاده، کدخدایی و خود آیت‌الله جنتی در جلسات کارشناسی حضور داشتند که البته در این جلسات آقای الهام اصلا حضور نداشته و آقای عزیزی نیز به خاطر درگیری با برنامه پنجم کمتر شرکت می‌کرد.
رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس با اشاره به اینکه ۱۸ جلسه کارشناسی و بحث و بررسی در شورا مذکور انجام شد، گفت: در این جلسات تمام اصولی که مربوط به ارتباط مجلس و دولت است مورد بحث قرار گرفت و بیشتر دعاوی مجلسی‌ها در این جلسات تایید شد و به ندرت پیش می‌آمد که انتقاداتی به طرز‌کار مجلس وارد شود.
توکلی ادامه داد: در عین‌حال چند انتقاد هم بود که ما پذیرفتیم .مانند اینکه اگر وزیری مورد سوال واقع می‌شود او نفر آخر باشد که دفاع کند و نه نماینده سوال کننده. اما ما انتقاداتی را از حق رئیس‌جمهور برای تذکر دادن به مجلس را نپذیرفتیم و استدلال حقوقی در این مورد داشتیم.
نماینده تهران در‌مجلس افزود: در این جلسات همچنین در خصوص اینکه رئیس‌جمهور مصوبات هیات دولت را به مجلس نمی‌فرستد و اصل ۱۳۸ قانون اساسی را نقد می‌کند و نام مصوبات را مصممات می‌گذارد و به مجلس ارائه نمی‌کند نیز بحث شد و بر روی غلط بودن این مسئله توافق شد و کدخدایی نیز این مسئله را تایید کرد.
توکلی با تاکید بر اینکه فضای عمومی جلسات کارگروه بنا بر رای‌گیری یا جمع‌بندی نبود، یادآورشد: در این جلسات بنا بود که نظرات دو طرف عنوان شود و اعضای محترم شورای نگهبان اگر به نظری رسیدند آن را به جلسات شورای نگهبان ببرند و اگر شورای نگهبان بعد از بررسی ملاحظه کرد اصلی از قانون اساسی ابهامی دارد که موجب اختلاف می‌شود و نیازمند تفسیر است، آن تفسیر را ارائه کند تا رفع اختلاف شود.
وی ادامه داد : از این رو حتی گاهی که حضرت آیت‌الله جنتی صحبت می‌کردند و عنوان می‌کردند که این جمع‌بندی است، ما اعتراض می‌کردیم که این صحبت‌ها جمع‌بندی جلسه نیست ، زیرا اگر قرار بود جمع‌بندی شود در اکثر قریب به اتفاق جلسات نظر مجلس تایید می‌شد.
وی با تاکید بر اینکه جلسات برای توافق و تفاهم بیشتر میان مجلس و دولت بسیار مهم و سازنده بود، تصریح کرد: ما موافق و تسلیم قانون اساسی هستیم. اما در نهایت چون جمع‌بندی نهایی امکان‌پذیر نبود آیت‌الله جنتی فرمودند که شما چهار نفر نظراتتان را مکتوب کنید و حاصل نظراتان را رئیس مجلس رسما به من ارسال کند و از دولت هم می‌خواهم رسما نظراتشان را مکتوب کند و ارسال نماید که شورای نگهبان هم نظرات خود را تهیه و مجموع آنها را خدمت رهبری تقدیم کند تا ایشان طبق موقعیت شرعی و قانونی براساس اصل ۵۷ هر دستوری دارند اجرایی کنیم.
نماینده تهران در مجلس با بیان اینکه نظراتمان را در ۲۰ صفحه مکتوب کردیم و لاریجانی به جنتی فرستاد، گفت: دیروز در سایت خانه ملت این مکتوب منتشر شد که از همکاران می‌خواهم این گزارش را که ازادله خیلی قوی از نظر حقوقی در دفاع از مجلس برخوردار است، حتما بخوانند.
وی با بیان اینکه نظرات دولت در این مورد هنوز ارائه نشده است، گفت: آیت‌الله جنتی هم نظراتشان را ارائه دادند و آنچه که آقای کدخدایی به عنوان جمع‌بندی نظرات کارگروه بیان کردند تنها نظرات آقای جنتی بود که ایشان هم در نامه‌شان آن را به کارگروه نسبت ندادند.
توکلی گفت: کارگروه نه جمع‌بندی داشت و نه رای‌گیری کرد . بلکه نظرات ما در دفاع از موقعیت مجلس به عنوان نهاد قانونگذاری کشور این بود که جایگاه مجلس جایگاه تفوق قانونی بر قوای دیگر دارد و رئیس‌جمهور نقش تعیین‌کننده و محترمی دارد ، اما در برخی امور اجازه دخالت ندارد.
سپس محمد کریم شهرزاد نماینده اصفهان در مجلس در اخطار قانون اساسی مستند به اصل ۱۱۰ گفت: رفع اختلاف قوای سه گانه از شئونات رهبری و موضوعیت این بحث که در جلسه علنی مطرح شد ،ناشی از اختلافات پیش آمده بین دولت و مجلس است که باید از رهبر معظم انقلاب کسب تکلیف شود.
وی افزود: گزارش این جلسات باید پس از تایید رهبری منتشر شود و پیش داوری از جلسات هیچ وجهی ندارد و اگر نتیجه‌ای گرفته شد باید به تنفیذ رهبری برسد و سپس اعلام شود.وی تاکید کرد: قوای مختلف پس از تایید رهبری از نظر تبعیت می‌کنند و آن را عملیاتی خواهند کرد.شهرزاد با بیان اینکه اگر اختلافی نبود میان مجلس و دولت که اساساً این مسائل پیش نمی‌آمد و به رهبری ارجاع نمی‌دادند و ایشان نیز دستور عملی در این زمینه نمی‌دادند .
در پاسخ به وی علی لاریجانی اظهار داشت: حال که این اتفاق افتاده بایستی با نظر ایشان حل اختلاف انجام شود و این در حالی است که مصاحبه سخنگوی شورای نگهبان نظر خود آقای جنتی است و مجلس نظراتش را مکتوب ارائه داده است و آنچه که کدخدایی مصاحبه کرده نظر جنتی است.
وی ادامه داد: مجلس نظراتش را به صورت مکتوب ارائه کرده و آنچه در مصاحبه آمده نظر مجلس نیست اشکال این است که آنها نظر خودشان را به جای نظر کارگروه اعلام کرده‌اند.
سپس حمیدرضا فولادگر نماینده اصفهان در مجلس در اخطار قانون اساسی مستند به اصل ۱۱۰، گفت: چون این موضوع از سوی مقام معظم رهبری به آیت‌الله جنتی ارجاع شده است و کارگروهی نیز پس از سخنان رهبری تشکیل شد، باید نتیجه به استحضار رهبری رسیده و تنفیذ شود زیرا اساسا اگر موضوع مربوط به اصلاح قانون و سیاست‌های کلی کشور باشد باید به بخش‌های مختلف ارجاع شود و تکلیفش روشن شود و در غیر این صورت حکم حکومتی است که فصل‌الخطاب آن رهبری است. وی افزود: این موارد که از سوی کارگروه مطرح شده قبل از اعلام رهبری قابل استناد نیست.
فولادگر همچنین بر اساس بند ۱۱ ماده ۲۳ آئین‌نامه داخلی مجلس خواست؛ نحوه خبر رسانی مطبوعات از سوی هیات رئیسه مورد نظارت قرار گیرد. سپس چند نفر از نمایندگان درخواست بیان تذکر داشتند که لاریجانی گفت: اگر تذکرات ادامه یابد تذکرات تا ظهر به طول می‌انجامد و به مواد برنامه پنجم نمی‌رسیم.
درعین‌حال حسن نوروزی نماینده رباط‌‌ کریم در مجلس پس از اصرار‌های زیاد موفق به بیان تذکر خود شد و مستند ماده ۱۸۲ آئین‌نامه داخلی مجلس،گفت: روز میلاد امام هادی و در آستانه عید غذیر اصلا توقع نداشتیم شما با عنوان رئیس مجلس و توکلی به عنوان رئیس مرکز پژوهش‌ها به این مسائل بپردازید در صورتیکه براساس آئین‌نامه اگر تخلفی مربوط به جلسه‌ای انجام شود ظرف سه دقیقه آن را تذکر دهید این مطالبی که مطرح شد اصلا به برنامه مجلس و برنامه پنجم ربطی نداشته است و مربوط به اخبار رسانه‌ها بود.
وی با انتقاد از رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس رئیس‌کمیسیون تلفیق و رئیس مجلس گفت: آیا این عیدی است که به مردم می‌دهید ما باید با وحدت و یکپارچگی دعوت کنیم .
وی خطاب به اصولگرایان گفت: باید وحدت بیشتری داشته باشیم. اصلاح‌طلبان بدانند که ما همواره متحد هستیم و این درست نیست که در آستانه عید غدیر خم چنین موضوعی را مطرح کنیم که موجب شکاف شود.
لاریجانی نیز در پاسخ به وی تاکید کرد: تذکراتی که مربوط به دستور نبوده است اما من که رجال‌الغیب نیستم که بدانم نمایندگان چه چیزی را می‌خواهند مطرح کنند. وی افزود: پس از اینکه تذکرات نیز مطرح می‌شود بنده باید به آن پاسخ دهم و برای اینکه مسائل روشن شود به آنها پاسخ داده‌ام و این به معنی تخلف نیست.
وی افزود: موضوعی که مطرح شده به دلیل اینکه نتیجه کارگروه نبوده است و نمایندگان باید این موضوع را بدانند که نظر مجلس نیست و شفاف شود، درمجلس مطرح کردم.
لاریجانی گفت: مجلس باید به این موضوع می‌داد که نتیجه کارگروه کامل نظرات مجلس نبوده و نمایندگان نیز حق دارند در این مورد تذکر دهند.

 


 


ندای سبز آزادی: رییس اتاق بازرگانی ایران با انتقاد از مسئولانی که فضای اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها را امنیتی و ناآرام جلوه می‌دهند و تعبیراتی همچون «مانور تعزیراتی» را به کار می‌برند، خواستار آن شد که در اجرای این طرح، افراط و تفریط نشود.
به گزارش خبر آنلاین، «محمد نهاوندیان» رئیس اتاق ایران در سی و نهمین جلسه هیأت نمایندگان اتاق ایران که با حضور رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در محل اتاق ایران برگزار شد، با اشاره به بحث هدفمندی یارانه‌ها گفت: «حمایت جامعه فعالان اقتصادی از هدف این کار بارها اعلام شده است، زیرا این کار منطق و طبیعت اقتصادی دارد و تاکنون هیچ اقدام اقتصادی نبوده که در آن همه سطوح جامعه از جمله سیاسی، اقتصادی، فرهنگی به میدان آمده و اعلام حمایت کنند.»
وی افزود: «ما بهترین شرایط را برای اجرای این کار داریم و به طور حتم باید موفق شویم. اما اجرای این طرح فضای لازم را می‌طلبد ما نباید فضا را ناآرام جلوه دهیم این کار، تنها در یک فضای آرام می‌تواند به توفیق برسد.»
انتقاد از تدابیر امنیتی و عبارات تحریک آمیز

نهاوندیان عنوان کرد: «این‌که کسانی تصور التهاب و تلقی شرایط نامساعد را تلقین کنند خلاف مقصود است و این کار نیاز به تدابیر امنیتی ندارد و استفاده از تعابیری مانند «مانور تعزیراتی» معنایی ندارد؛ باید از عبارات تحریک آمیز اجتناب کرد، تا با همکاری بتوانیم این کار را انجام دهیم.»
رئیس اتاق ایران تأکید کرد: «از مسؤولان اصلی دستگاه‌های دخیل در طرح هدفمندی می‌خواهیم که مراقبت کنند تا در سطوح پایین‌تر اجرایی، افراط و تفریطی صورت نگیرد و زمینه‌های همکاری کم‌رنگ نشود.»
وی اضافه کرد: «تمام مقصود ما از این طرح این است که به وسیله افزایش بهره‌وری و تصحیح قیمت‌ها بتوانیم توان اقتصادی کشور را بالا ببریم، اما افزایش بهره‌وری یک شبه صورت نمی‌گیرد و باید فرصت لازم را به بخش‌های مختلف بدهیم.»
نهاوندیان تصریح کرد: «پیشنهاد اتاق این بود که اقدام به افزایش قیمت حامل‌های انرژی در بخش صنعت به بخش دوم موکول شود که لطمه‌ای به اجرای طرح نمی‌زند، ضمن این که بیشترین صرفه‌جویی نیز می‌تواند در بخش حمل و نقل صورت گیرد.»
وی توضیح داد: «اگر بتوانیم تا ۵۰ درصد بهره‌وری سوخت را در حمل و نقل بالا ببریم، اثر خوبی در جلوگیری از افزایش قیمت‌ها خواهیم داشت اما نیاز به زمان داریم و در قانون برنامه پنجم نیز در ماده ۱۴۷ تسهیلاتی برای نوسازی ناوگان حمل و نقل در نظر گرفته شده است.»
رئیس اتاق ایران یادآور شد: «حکم بخش‌های مختلف در مورد هدفمند کردن یارانه‌ها با هم متفاوت است، همچنان که دستیابی بخش‌های مختلف به تسهیلات با هم فرق می‌کند و درجه کشش کالاها نیز در پاسخگویی به افزایش قیمت‌ها با یکدیگر متفاوت است.»
وی خاطرنشان کرد: «توجه به مدیریت روانی این کار در جامعه نیز بسیار مهم است و در شرایط آغاز این کار باید از عوامل تنش‌زای دیگر جلوگیری کنیم، باید نگران باشیم تا قیمت‌ها به طور مصنوعی افزایش غیرواقعی پیدا نکند، نباید مانع دستیابی ما به اصل مطلب که واقعی کردن قیمت‌های نسبی و ایجاد تعادل در بازار است، شود.»
نهاوندیان ادامه داد: «نباید برای واقعی کردن قیمت حامل‌های انرژی، قیمت‌های مصنوعی برای کالاهای دیگر ایجاد کنیم؛ ما مشکل تقاضای مؤثر را نیز در بازار داریم و از نظر قانونی برگشتن به شرایط قیمت‌گذاری کالاها از سوی دولت، غیرقانونی است.»
رئیس اتاق ایران با اشاره به مسأله سیاست‌های ارزی و نرخ ارز در کشور عنوان کرد: «دولت، تصمیم گرفته تا کمیته‌ای تشکیل شود برای واقعی‌شدن نرخ ارز که کار بسیار شایسته‌ای است؛ از آنجا که نرخ اسمی هر چیزی با نرخ واقعی آن فرق دارد، تعبیر واقعی به معنای کنار گذاشتن عامل تورم است.»
نهاوندیان افزود: «در مجلس نیز تصویب شد که نرخ ارز اصلاح شود و در بند جیم ماده ۷۲ تصریح شد که نظام ارزی کشور، شناور، مدیریت شده باشد و مدیریت شده به معنای رساندن ما به اهداف سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور است.»
تبدیل اتاق بازرگانی به یکی از دوایر دولتی، درست نیست

نهاوندیان تأکید کرد: «اتاق، محل تعامل است نه تقابل و تملق؛ همچنین نه پایگاه مقابله و نه جایگاه سکوت است؛ تبدیل اتاق به دایره‌ای از دوایر دولتی به نفع هیچ‌کس نیست، زیرا اتاق باید بتواند صمیمانه و صادقانه مشکلات را مطرح کرده از اصلاح‌ها تقدیر و فضا را فضای مشارکت فعال معرفی کند.»
رئیس اتاق ایران اضافه کرد: «شأن اتاق، بیان مشکلات با بالاترین درجه ادب است؛ نه باید از سخن کم گذاشت، نه بر تندی آن افزود.»
وی بیان کرد: «تحریم‌های اقتصادی نیز باید هرچه زودتر سایه تاریک خود را از اقتصاد ایران بردارد و رفع تحریم‌ها باید مقدمه همه گفت‌وگوها به ویژه گفت‌وگوی ۱+۵ باشد.»
نهاوندیان عنوان کرد: «اکنون نشانه‌هایی از واقع بینی در بخش خصوصی کشورهای اروپایی دیده می‌شود؛ باید از پتانسیل بخش خصوصی برای پیشبرد دیپلماسی اقتصادی استفاده کنیم که اتاق برای این کار آمادگی لازم را دارد.»
با نفت فروشی و ثروت خانه را فروختن، به جایی نمی‌رسیم

«رضا عبداللهی» رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نیز با حضور در سی‌و نهمین جلسه هیأت نمایندگان اتاق ایران درباره تصویب برنامه پنجم توسعه توضیحاتی ارائه کرد.
وی با تشریح عوامل پیشرفت در کشورهای توسعه یافته گفت: «نهادینه شدن اخلاق، وحدت، قانون، مسؤولیت‌پذیری، سخت‌کوشی و ابتکار از مهم‌ترین علل توسعه این کشورها است.»
عبداللهی با بیان این مطلب که «با تکیه بر فروش نفت نمی‌توان کشور را درست اداره کرد»‌ یادآور شد: «در حال حاضر کشور را گران اداره می‌کنیم و علت اصلی آن این است که دولت بیش از حد، عاملیت کارها را برعهده دارد و یا در اموری که عاملیت ندارد دخالت می‌کند.»
وی افزود: «دولت را باید به چهارچوب سیاست‌گذاری وارد کرده و کار اجرایی را به بخش خصوصی واگذار کنیم زیرا بخش خصوصی می‌تواند بدون بوروکراسی کارها را با کیفیت بهتری انجام دهد.»
عبداللهی در ادامه رقابتی شدن و واقعی شدن قیمت‌ها را عامل مهمی برای افزایش رشد اقتصادی دانست و تصریح کرد:‌ « با نفت فروشی و ثروت خانه را فروختن، هیچ ملتی به جایی نخواهد رسید و سابقه تاریخی و تمدن یک کشور نمی‌تواند موجب پیشرفت شود.»
رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در ادامه با اشاره به نقش هیأت رئیسه اتاق ایران در بررسی برنامه پنجم توسعه خاطرنشان کرد: «در کمیسیون تلفیق نیز برای اولین بار کرسی مشخصی برای اتاق ایران دیده شد و در آیین نامه داخلی هم اگر هیأت رئیسه تشخیص دهد نماینده بخش خصوصی حق سخنرانی در صحن را دارد.»
وی با اشاره به شکل‌گیری دبیرخانه اتاق گفت‌وگو در اتاق ایران بر استفاده از خروجی‌های این اتاق تأکید کرد.

 


 


ندای سبز آزادی: عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی طراحان ایده جداسازی ری از تهران عده‌ای از نخبگان بودند که به طورحتم با این تفکیک، به پست و منصبی می‌رسند و به دنبال منافع شخصی هستند درحالیکه باید قبل از سود شخصی، منافع عمومی مدنظر قرار گیرد.
به گزارش ایلنا، داریوش قنبری با انتقاد از طرح جداسازی ری از تهران تاکید کرد: متأسفانه این طرح در صورت تصویب باب جدیدی برای جداسازی مناطق دیگر از تهران باز می‌کند.
او افزود: تجربه مشابه این طرح در مورد کرج نتایج منفی به بار داشت به طوریکه تفکیک کرج از تهران در بلند مدت تأثیرات منفی گذاشته و مردم کرج هم به این مساله اشراف دارند.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ادامه داد: شهر تهران مشکلات یک‌دست دارند و باید تحت یک مدیریت واحد اداره شود و درحالیکه با تفکیک ری به عنوان بخش مهمی از شهر تهران، خدمات رسانی به مردم این منطقه را دچار مشکل کرده و تجربه ناخوشایند و ناموفق جداسازی‌های گذشته را تکراری کند.
قنبری تفکیک ری از تهران را باعث استقرار مدیریت چند پارچه در کشور دانست و یادآور شد: برروی این طرح کار کارشناس دقیق وکافی نشده و برای اجرا ضرورت ندارد.
عضوکمیسیون اجتماعی مجلس با اشاره به اظهارات اخیر یکی از اعضای شورای شهر تهران مبنی براینکه با تفکیک ری از تهران سود و عوارضی حاصل از کارخانه‌های ری برای همین بخش و مردمانش خرج می‌شود گفت: اگر بحث درآمد مطرح باشد، کارخانه‌هایی هم در داخل تهران وجود دارند که نسبت به کارخانه‌های ری عوارض بیشتری پرداخت می‌کنند.
به گفته قنبری، طراحان ایده جداسازی ری از تهران عده‌ای از نخبگان بودند که به طورحتم با این تفکیک، به پست و منصبی می‌رسند و به دنبال منافع شخصی هستند درحالیکه باید قبل از سود شخصی، منافع عمومی مدنظر قرار گیرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در سیصدو سی‌امین جلسه علنی شورای شهر تهران،اعضای شورا نسبت به جدا سازی ری از تهران که به پیشنهاد تعدادی از نمایندگان مجلس مطرح شده است، انتقاداتی را مطرح کردند و تمام اعضا به جز پروین احمدی‌نژاد عضو کمیسیون برنامه و بودجه شورا با این طرح موافق بوده و دفاعیات خود را نیز در صحن علنی قرائت کرد.

 


 


ندای سبز آزادی: کارگروه انتقال کارکنان دولت از تهران، در تصمیمات جدید خود وزارت علوم را به کاهش ۴۰ درصدی پذیرش دانشجوی مقطع کارشناسی در دانشگاه‌های تهران و انتقال دانشگاه‌های خواجه نصیر طوسی و علامه طباطبایی به خارج از تهران موظف کرد. به گزارش مهر، در این مصوبه انتقال دانشگاه‌های خواجه نصیر طوسی و علامه طباطبایی، شرکت فرش، مرکز فرش ایران، مرکز مطالعات و پژوهشگاه بازرگانی، ۲۵ پژوهشکده و ۳ سازمان وزارت علوم و ۸ موسسه تحقیقاتی وزارت بهداشت به خارج از تهران، قطعی و لازم‌الاجرا شد.
تکالیف وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

نمایندگان ویژه احمدی نژاد در کارگروه انتقال کارکنان دولت از تهران در جلسه پنجم مهرماه سال ۸۹ به استناد اصل یکصد و بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، وزارت علوم، ‌تحقیقات و فناوری را موظف کردند نسبت به انتقال ۲۵ پژوهشکده و ۳ سازمان از تهران و ارائه گزارش تکمیلی به دبیرخاه کارگروه اقدام کند.
همچنین وزارت علوم موظف به کاهش پذیرش ۴۰ درصدی مقطع کارشناسی دانشگاه‌های تهران و همین طور انتقال دانشگاه‌های خواجه نصیر طوسی و علامه طباطبایی به خارج از تهران و تفویض اختیارات لازم به واحدهای استانی دانشگاه پیام نور شد.
وزارت علوم همچنین باید نسبت به فراهم کردن مقدمات انتقال یک هزار و ۱۰۰ نفر از کارکنان متقاضی انتقال از تهران و ارایه گزارش اقدامات به صورت هفتگی به دبیرخانه کارگروه انتقال کارکنان دولت از تهران اقدام کند.
تکالیف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی

بر اساس تصمیمات کارگروه انتقال کارکنان دولت از تهران، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی نیز موظف است نسبت به انتقال ۴۷۸ نفر باقیمانده متقاضیان و فراهم نمودن مقدمات انتقال ۱۸۰۰ نفر از کارکنان ساکن کرج و شاغل در دانشگاه علوم پزشکی ایران اقدام نماید و گزارش اجرای آن را به دبیرخانه کارگروه ارائه کند.
انتقال ۸ موسسه تحقیقاتی به خارج از تهران و ارائه گزارش جامع مشتمل بر تاریخ انتقال محل استقرار و تعداد نیروی خارج شده از تهران به دبیرخانه کارگروه و تقویت بیمارستان‌های استان‌های دیگر ازجهت تجهیزات و کادر پزشکی از دیگر تکالیف وزارت بهداشت است.
ضمنا استخدام در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی صرفا برای موارد خاص نظیر فعالیت‌های اورژانسی و با هماهنگی معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور در حد ضرورت و با رعایت مقررات مجاز است.
تکالیف وزارت جهادکشاورزی

طبق تصمیمات کارگروه انتقال کارکنان دولت از تهران، مقرر شد معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور مجوز مورد نیاز وزارت جهادکشاورزی برای فروش اموال غیر منقول شرکت‌های دولتی مربوط را از معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور اخذ و در اختیار وزارت جهاد کشاورزی قرار دهد.
کارگروه انتقال کارکنان دولت از تهران وزارت بازرگانی را نیز موظف کرد نسبت به انتقال ۴۰۰ نفر از کارکنان متقاضی انتقال از تهران و ارائه نتیجه اقدامات به دبیرخانه کارگروه اقدام کند. طبق این تصمیم، شرکت فرش و ۱۲۹ نفر کارکنان آن به کرج و مرکز فرش ایران و ۸۰ نفر کارکنان آن به اصفهان منتقل خواهند شد. فضای مناسب برای مرکز فرش ایران با هماهنگی استانداری اصفهان، تامین خواهد شد.
همچنین مرکز مطالعات و پژوهشگاه بازرگانی به یکی از استان‌های البرز یا قزوین منتقل می‌شود که وزارت بازرگانی ملزم به ارائه گزارش اجرای این تصمیم به دبیرخاه کارگروه است.
منع استخدام در استان البرز

بر اساس تصمیم کارگروه انتقال کارکنان دولت از تهران، هر گونه استخدام برای دستگاه‌های اجرایی استان البرز ممنوع است و دستگاه‌های اجرایی می‌بایست ملی ظرف دو ماه نیاز نیروی انسانی و پست‌های سازمانی استان البرز را از محل نیرو‌ها و پست‌های انتقال یافته از تهران تامین نمایند. همچنین تسهیلات اعطایی به کارکنان متقاضی انتقال به افرادی که در اجرای مصوبات دولت و کارگروه انتقال به استان البرز منتقل شوند در چارچوب مصوبات اعطا خواهد شد.
منع انتقال به تهران

بر اساس بخش دیگری از این تصمیم‌نامه، به کار گیری نیروی انسانی از دستگاه‌های اجرایی استانی به هر نحو اعم از ماموریت وانتقال به تهران بویژه به وزارت آموزش و پرورش ممنوع است و موارد استثنا با موافقت روسای دستگاه‌های اجرایی و با هماهنگی معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور تعیین خواهد شد.
کارکنانی که در اجرای مصوبات دولت و کارگروه انتقال از تهران خارج می شوند و تعهداتی به دستگاه‌های مبدا دارند الزامی به پرداخت یکباره تعهدات ندارند تعهدات مذکور به دستگاه مقصد منتقل و براساس تعهد قبلی کارمند از حقوق وی کسر و به دستگاه مبدا پرداخت خواهد شد.
کارکنان قرارداد انجام کار معین که در اجرای مصوبات دولت و کارگروه انتقال به مناطق و دستگاه‌هایی که فهرست اسامی و مشاغل آنها توسط معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور تعیین خواهد شد منتقل گردند با رعایت مقررات مربوط تبدیل وضعیت می شوند.
تکالیف وزارت نیرو

کارگروه انتقال کارکنان دولت از تهران همچنین وزارت نیرو را مکلف کرد مصوبات کارگروه انتقال را به دستگاه‌های تابع ابلاغ و برحسن انجام آنها نظارت کند.
به ماموریت‌های نیرو‌هایی که بیش از سه سال از دستگاه‌های اجرایی استانی به دستگاه‌های ملی و استانی تهران مامور شده‌اند پایان داده می شود و در صورت برگشت کارکنان یاد شده به استان مبدا حسب مورد از تسهیلات مقرر بهره مند خواهند شد.
وزارت مسکن و شهرسازی ابلاغیه‌هایی که اعطای تسهیلات به کارکنان متقاضی انتقال را محدود می کند را لغو و گزارش آن را به معاون اول احمدی نژاد و دبیرخانه کارگروه ارسال خواهد کرد. این مصوبه ۲۵ آبان ۱۳۸۹ از سوی محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس‌جمهور برای اجرا ابلاغ شده است.

 


 


ندای سبز آزادی: محمود احمدی نژاد در ادامه وعده‌های خود که به تازگی از سفرهای استانی به طرح هدفمند شدن یارانه‌ها جابه‌جا شده است، این بار وعده داد که با اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها، کسی برای خوراک، بهداشت و تحصیل مشکلی نخواهد داشت!
به گزارش ایلنا، احمدی‌نژاد که در همایش خیرین مسکن‌ساز بهزیستی در سالن اجلاس سران سخن می‌گفت، با بیان اینکه ما ملتی هستیم که به سرعت به الگوی ملت‌ها تبدیل می‌شویم، ادامه داد: شان ملت ایران این است که در همه زمینه‌ها الگو شود. در کشور الگو نباید فقیری باشد، اما اگر بخواهیم این مهم را به عهده دولت بگذاریم احتمالاً شدنی است، اما خیلی طول می‌کشد چون کار دولت سنگین است.
وی همچنین گفت: ان‌شاءالله با اجرای هدفمندی یارانه‌ها کسی برای خوراک، بهداشت و تحصیل مشکلی نخواهد داشت و ان‌شاءالله از این به بعد کسی که نتواند خود را اداره کند در کشور پیدا نشود.
رئیس دولت دهم سپس با اشاره به سفر خود به نیویورک، خطاب به خیرین مسکن‌ساز گفت: به شما بگویم که همین الان ۴ میلیون نفر در آمریکا کنار خیابان می‌خوابند.

 


 


ندای سبز آزادی: مهدی قلی زاده اول آذر ماه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه می شود.
به گزارش میزان خبر، دادگاه این عضو شاخه جوانان نهضت آزادی که در حوادث عاشورای سال گذشته بازداشت شد، به ریاست قاضی پیر عباسی برگزار می شود.
این فعال سیاسی که سال گذشته ۶۵ روز در بند امنیتی زندان اوین به سر برد؛ با اتهام های اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی، تحریک و تهییج دیگران از طریق دنیای سایبری، بر هم زدن نظم عمومی با شرکت در روز عاشورا و عضویت در”نهضت آزادی ایران” تفهیم شده بود.
همچنین او در جلسه دوم بازپرسی که اخیرا در شعبه سه اوین برگزار شده، اتهامهای جدیدی نظیر توهین به مقدسات و رهبری، بی آبرو کردن رهبر جمهوری اسلامی در سطح جهانی و پخش اطلاعیه ها و بیانیه ها با مفادی جهت تضعیف نظام روبرو شده است.
قلی زاده که به قصد تحصیل در خارج از کشور ساکن است و به منظور آسایش خانواده و شرکت در جلسه محاکمه به ایران مراجعت کرده، در زندان تحت فشارهای عصبی شدیدی بوده است و به کلیه درد و کمر درد مبتلا شده است.

 


 


ندای سبز آزادی: عضو هیات مدیره سرمایه‌گذاری استان تهران از ذکر دو بند در برنامه پنجم در خصوص سهام عدالت و توزیع سود آن خبر داد و گفت: بر اساس بندی که در برنامه پنجم تصویب شده سودی بین سهامداران تقسیم نمی‌شود، زیرا تنها می‌توان سهم دولت را پرداخت کرد.
به گزارش فارس، محمد جواد شیخ درباره آخرین وضعیت سهام عدالت، توزیع سود، وضعیت کانون سهام عدالت خاطر نشان کرد: بازنشستگان آموزش و پرورش و کل بازنشستگان کشور جزو آخرین افرادی بودند که سود بین آنها تقسیم شده و پس از آن ادامه پیدا نکرده است.
وی افزود: در برنامه پنجم در خصوص سهام عدالت دو بند ذکر شده که در هفته گذشته در مصوبات بخش اقتصادی تصویب شد. اولین بند این است که تا زمانی که شرکت‌ها سرمایه‌گذاری قسط دولت را پرداخت نکرده‌اند حق تقسیم سود را ندارند که این مسئله در تقسیم سود آنها اثر می‌گذارد. بر این اساس در حال حاضر شرایط شرکت‌ها به نحوی است که سود شرکت‌ها کمتر از قسط دولت است و اگر شرایط تغییر کند، قابلیت توزیع خواهد داشت ولی فعلاً با این بند که در برنامه پنجم ذکر شده قابلیت توزیع سود وجود ندارد.
عضو هیات مدیره سرمایه‌گذاری استان تهران تاکید کرد: سازمان خصوصی‌سازی معادل اقساطی که تا کنون پرداخت شده می‌تواند سهام افراد را آزاد کند، همچنین هر فردی از شرکت سرمایه‌گذاری استانی و مردم بخواهد مانده بدهی خود به دولت را تسویه کند، سازمان می‌تواند سهام آنها را آزاد کند.
شیخ اظهار داشت: مشمولان دریافت سود سهام عدالت در مرحله اول و دوم از تخفیف ۵۰ هزار تومانی برای پرداخت اقساط دولت برخوردار بودند، بنابراین با در نظر گرفتن این تخفیف به تناسب سهمی که به دولت پرداخت کرده‌اند سازمان خصوصی‌سازی می‌تواند سهام آنها را آزاد کند.
وی افزود: همچنین، برای افرادی که مشمول تخفیف نیستند یعنی مشمولین مرحله دوم به بعد،باید از سود خود سالیانه صد هزار تومان به دولت پرداخت ‌کند که تا کنون این سود به بیش‌تر از این مبلغ(صد هزار تومان) نرسیده و اگر قرار باشد ابتدا سهم دولت پرداخت شود، سودی به این مشمولین تعلق نمی‌گیرد.
شیخ درباره اینکه سودی نیز بین مردم تقسیم خواهد شد گفت: در حال حاضر که این سود به صد هزار تومان نمی‌رسد، سودی نیز تقسیم نخواهد شد ولی اگر در سال‌های آینده سود سالیانه بیش از صد هزار تومان بود ابتدا سهم دولت برداشته می‌شود و سپس مابقی آن تقسیم خواهد شد.
وی افزود: با اجرای برنامه پنجم سودی بین سهامداران تقسیم نمی‌شود و ابتدا سهم دولت پرداخت و چون هنوز سود شرکت‌ها از اقساطی که باید به دولت پرداخت شود بیشتر نیست سودی بین مردم تقسیم نمی شود، ولی به مرور زمان در سالهای آینده وقتی سودآوری شرکت‌ها افزایش یافت، علاوه بر قسط دولت مبلغ باقی بمانده تقسیم می‌شود و سازمان خصوصی سازی به نمایندگی از دولت قسط دولت را دریافت می‌کند.

 


 


ندای سبز آزادی: امیر احمد منظمی از فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد تهران جنوب به یک سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد .
بنا به گزارش دانشجو نیوز، وی در تاریخ ۲۹ آذر ماه هنگام شرکت در مراسم شام غریبان آیت الله منتظری بازداشت و پس از یک ماه بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوین با قرار وثیقه آزاد شد .
دادگاه این دانشجو در ۱۱ آبان ماه به ریاست قاضی پیر عباسی برگزار و به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام و اخلال در نظم عمومی به یک سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.

 


 


ندای سبز آزادی: دادسرای انتظامی قضات از دریافت شکوائیه رسمی مجید دری از قاضی پرونده‌اش، سر باز زد و علاوه بر آن خانواده دری را که برای تحویل شکایت‌نامه مراجعه کرده بودند، تمسخر و تهدید کردند.
به گزارش جرس، خانواده این دانشجوی محروم از تحصیل یک هفته به دنبال یافتن محل استقرار نهاد پیگیری کننده شکایت فرزندشان بودند و در نهایت با تمسخر فرد مسئول و تهدید به برخورد قضایی با خانواده و یا تشدید فشار بر مجید دری روبرو شدند. مجید دری دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه که چندی پیش به زندان بهبهان تبعید شد، در طی جلسات دادرسی اجازه ورود به دادگاه را نیافت و وکیل وی از دفاع نسبت به اتهام محاربه به این بهانه که سندی مبنی بر ایراد اتهام وجود ندارد، منع شد اما در نهایت با استناد به همین مورد اتهامی در دادگاه بدوی ۱۱ سال و در دادگاه تجدید نظر وی را به ۶ سال حبس در تبعید محکوم کردند.
متن این شکایتنامه این عضو شورای دفاع از حق تحصیل به شرح زیر است:
ریاست محترم دادسرای انتظامی قضات
با سلام
احتراما باستحضار می‌رساند اینجانب مجید دری فرزند حسن در تاریخ ۱۸/۴/۸۸ توسط نیروهای امنیتی در قزوین بازداشت و به تهران منتقل گردیدم. لذا پس از مدتی بازجویی پرونده اینجانب به شعبه ۳ بازپرسی دادگاه انقلاب ارسال و پس از تنظیم کیفرخواست پرونده ام جهت رسیدگی به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی ارجاع شد که شعبه مذکور اقدام به تعیین وقت رسیدگی نموده و در موعد مقرر قانونی،جلسه دادگاه با حضور ریاست دادگاه،نماینده دادستان و وکلای اینجانب برگزار گردید.در ابتدا پس از قرائت کیفرخواست مبنی بر ورود چهار اتهام:
۱-اجتماع و تبانی ، ۲-فعالیت تبلیغی، ۳-محاربه، ۴-اخلال در نظم
اینجانب و وکلای تعیینی ام به دفاع در جهت ردّ اتهامات مطروحه اقدام نمودیم که در این زمان و در خصوص اتهام محاربه، در آغاز ِ دفاع ِ وکلا در ردّ اتهام محاربه، ریاست دادگاه با قطع دفاع وکلا، برائت از اتهام محاربه را پذیرفته و با ذکر این نکته که هیچگونه اقرار و یا مستنداتی وجود ندارد، اعلام داشت نیازی به دفاع در برابر اتهام محاربه وجود ندارد. لذا وی نیز اعتقادی به اتهام محاربه نداشته و به صراحت اذعان نمود اینجانب از این اتهام تبرئه هستم و جلسه دادگاه با بررسی سایر اتهامات و مدافعات به پایان رسید و دفاع آخر اینجانب نیز بدون ذکر اتهام محاربه و حذف آن توسط دادگاه انجام شد و دادگاه وارد مرحله اتخاذ تصمیم گردید. لیکن در کمال تعجب پس از صدور دادنامه، اینجانب به لحاظ انتساب اتهام محاربه به ۵ سال حبس و تبعید به ایذه محکوم گردیدم. بنابراین با توجه به مراتب مذکور اذعان میگردد که به لحاظ اعلام برائت اینجانب از سوی ریاست دادگاه نسبت به اتهام محاربه و عدم جواز وکلا به ورود در دفاع از اتهام مذکور بواسطه وعده واهی برائت، عملا حق دفاع از اینجانب و وکلا نسبت به این اتهام سلب شده است. لذا نظر به مراتب یاد شده، از آنجا که دفاع بعنوان حق مسلم اینجانب از من گرفته شده است و از سویی ریاست دادگاه با عدم التزام به اظهار نظر قضایی مبنی بر برائت،درجه دادگاه را از اعداد عدالت قضایی خارج نموده است.بدین واسطه تقاضای بررسی پرونده و تعقیب انتظامی قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب – آقای پیرعباسی – را دارم.
با سپاس
مجید دری
مهرماه هشتاد و نه

 


 


ندای سبز آزادی: بهاره هدایت ۲۹ ساله، فعال دانشجویی و عضو شورای مرکزی سازمان تحکیم وحدت و از فعالان جنبش زنان ازسال گذشته در زندان اوین به سر می برد. او با حکم نه سال و نیم حبس قطعی، نه تنها یکی از سنگین ترین حکم های دستگیر شدگان حوادث پس از انتخابات را دریافت کرده است، که حکم او یکی از سنگین ترین احکامی است که از ابتدای تاسیس انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها برای یکی از اعضای آن صادر شده است. اما با این همه، خیلی کم درباره بهاره هدایت و حکم سنگینش صحبت شده است؛ درباره او که پیش‌تر در بند زنان زندان اوین و اکنون در بند متادون لحظات بسیار سختی را گذرانده است.
امین احمدیان، همسر بهاره هدایت، در گفتگو با خبرنگار کلمه، از گوشه ای از لحظات سختی که بر آنها گذشته است، سخن می گوید. اینکه مجبور شده در نبود بهاره و در آغاز زندگی مشترکشان، خانه ای اجاره کند؛ خانه ای که بهاره آن را هرگز ندیده و تنها از پشت کابین های پر از گرد و غبار اوین، از همسرش خواسته تا تصویر آن خانه را برای او نقاشی کند.
او برای اولین بار اعلام می‌کند که با وجود تصریح آیین نامه سازمان زندان ها، هفت ماه است که دادستان با ملاقات حضوری اش مخالفت می کند و او و همسرش را از این حق قانونی محروم نگه داشته است.
گفتگوی کلمه با امین احمدیان، همسر بهاره هدایت، را بخوانید:
آقای احمدیان چرا اینقدر درباره همسرتان کم مصاحبه می کنید؛ در حالی که او یکی از سنگین ترین حکم های دستگیرشدگان حوادث پس از انتخابات را گرفته است. آیا محدودیتی در این زمینه دارید؟

البته صحبت کرده ام. اما خب از یک مقطعی به بعد، یعنی در چهار -پنج ماه اخیر، حق با شماست. کمتر اتفاق افتاده که مصاحبه کنم. محدودیتی را که اشاره می کنید، انکار نمی کنم. اولین محدودیت شاید این است که این روزها می بینم خیلی از انسان های بزرگ و شریف که اغلبشان هم از دوستان نزدیکمان بودند، الان در زندان هستند و چندان هم خبری از آنها در حد اسم و رسمشان نیست. یک کمی سخت است که آدم در مورد زندانی خودش فقط صحبت کند. واقعا چطور می شود کسی فقط از شرایط زندانی و خانواده خودش صحبت کند، وقتی که می بینیم مثلا آقای دکتر یزدی به عنوان کهنسال ترین زندانی سیاسی و با آن سابقه مبارزاتی زندانی است و خبرهای زیادی هم درباره اش منعکس نمی شود، یا دوستان دیگری مثل آقای قابل، احمد زیدآبادی، دکتر میردامادی، عبدالرضا تاجیک، کیوان صمیمی، منصور اسانلو، بهمن احمدی امویی، علی ملیحی، حسن اسدی و خیلی دیگر از دوستان عزیز ما.
یعنی هیچ وقت مقامات قضایی برای شما در این باره محدودیتی ایجاد نکرده اند؟ چون به خیلی از خانواده های زندانیان سیاسی معمولا از سوی آنها توصیه می شود که اطاع رسانی نکنند.

البته این مسئله که همیشه وجود داشته است. در آخرین ملاقاتی که با دادستان تهران در مورد پرونده بهار داشتم، ایشان خیلی از اینکه در مورد همسرم مصاحبه می کنم، اظهار ناراحتی کردند و گفتند که این موضوع به ضرر پرونده بهار است و اگر سکوت خبری برقرار شود، سعی می کنند برای آزادی و یا مرخصی او کمک کنند. ایشان خیلی هم همدلانه صحبت کردند. ولی در نهایت بعد از این همه مدت، نه تنها هیچ تغییری در روند رسیدگی به پرونده اتفاق نیفتاد، بلکه متاسفانه همان حکم سنگینی که در دادگاه بدوی صادر شده بود، عینا در دادگاه تجدید نظر تایید شد و تا الان که حدود یازده ماه از بازداشت بهار می گذرد، او حتی یک روز هم به مرخصی نیامده است و به هیچ کدام از وعده ها درباره او هم عمل نشده است.
از آخرین وضعیت همسرتان برایمان بگویید؟
همان گونه که گفتم، با وجود صحبت هایی که شده بود و لایحه دفاعیه ای که وکلا تهیه کرده بودند، حکم ناعادلانه دادگاه بدوی عینا تایید شد و بهار به نه و نیم سال حبس قطعی محکوم شد. الان نزدیک به یک سال است که او بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برد. بعد ازاین دادگاه هم او را برای پرونده های گذشته اش سه بار از زندان به شعبه های مختلف دادگاه عمومی و انقلاب احضار کردند که هنوز وضعیت آن پرونده ها کاملا مشخص نشده است. متاسفانه از دو هفته قبل هم زندانیان سیاسی زن را به بند متادون که مختص زندانیان معتاد بوده، منتقل کرده اند و تلفن ها را نیز قطع کرده اند. این موضوع سبب شده که ما کاملا از وضعیت نگهداری آنها بی خبر بمانیم.
دلیل انتقال آنها به بند متادون و قطع تلفن هایشان مشخص نیست؟ یعنی می خواهم بدانم هیچ پیگیری در این باره نکرده اید؟

به مقامات دادستانی که دسترسی نداریم، ولی در صحبتهایی که با مسئولان زندان کردیم، همه گفته اند که دستور مستقیم دادستانی بوده که زندانیان سیاسی زن به بند متادون منتقل شوند. حدس خودمان این است که برای کنترل بیشتر زندانیان سیاسی و قطع کامل ارتباطشان با بیرون از زندان و طبعا اعمال فشار بیشتر بر زندانیان، این تصمیم گرفته شده است.
این مسئله ی قطع تلفن، واقعا برای زندانیان زن ظالمانه و آزاردهنده است. چند تا از زنان زندانی هستند که بچه کوچک دارند و تنها دلخوشی فرزندانشان، شنیدن صدای مادرشان است و یا اینکه تعدادی از پدر و مادران زندانیان هستند که به دلیل مشکلات حاد جسمی، توانایی این را ندارند که از پله های سالن ملاقات بالا و پایین بروند و تنها امکان ارتباطی شان، همین تلفن است تا لااقل بتوانند صدای فرزندانشان را بشنوند، اما الان این امکان هم از آنها دریغ شده است.
همان طور که خودتان هم بارها در صحبتهایتان اشاره کردید، بهاره تاکنون از حق مرخصی استفاده نکرده است. دراین باره شما یا وکیلش چه اقدامی کرده اید و پاسخ مسئولان چه بوده است؟

ما تا حالا به هر جایی که می شده در این باره مراجعه کرده ایم. با دادستان هم صحبت کرده ایم. آقای دادستان هم تا حالا چند بار با بهار در زندان صحبت کرده اند، ولی متاسفانه مرخصی که حق هر زندانی است و طبق آیین نامه های زندان به مجرمان و زندانیان عادی هم داده می شود، به زندانیان سیاسی داده نمی شود و مرخصی رفتن زندانی را به اجرای خواسته های مقامات امنیتی منوط می کنند.
چه خواسته هایی؟
یک سری خواسته های عمومی از قبیل نوشتن ندامت نامه و یا درخواست عفو و یا استعفا و ابراز برائت از تشکل هایی که قبلا در آنها عضویت داشته اند. البته بعضا بسته به نوع فعالیت زندانیان، مسائل دیگری هم مطرح می شود.
آنها مشخصا اظهار می کنند که وزارت اطلاعات تا برآورده نشدن خواسته هایش با مرخصی مخالف است. متاسفانه الان هم شاهدیم که در پرونده های سیاسی، حرف اول و آخر را وزارت اطلاعات می زند و تصمیم نهایی را بازجوها و کارشناسان امنیتی می گیرند و این مسئله ای نیست که خیلی سعی در پنهان کردنش داشته باشند. مقامات امنیتی صراحتا از قاضی و دادستان به اسم هیچ کاره و یا میرزا بنویس نام می برند. جالب است که در مقطعی که حکم بدوی برای همسرم صادر شده بود و تقاضای تبدیل قرار بازداشت به وثیقه را داشتیم، قاضی پرونده این مسئله را به استعلام از وزارت اطلاعات موکول کرد؛ و یا در آخرین ملاقاتی که چند هفته پیش با قاضی پرونده داشتم، آقای مقیسه علنا و در جمع چند نفر دیگر از جمله آقای دکتر مولایی (وکیل دادگستری و از اساتید حقوق) که برای پیگیری پرونده های خودشان آنجا حضور داشتند، عنوان می کرد که مشکل بهاره هدایت صداقت و صراحت و شجاعتش است! که این صحبت قاضی مقیسه مورد اعتراض آقای دکتر مولایی قرار گرفت. شاید باور کردن این مسائل خیلی سخت باشد، اما متاسفانه اینها واقعیات تلخ حاکم بر قوه قضاییه جمهوری اسلامی است.
در مورد ملاقات چه وضعیتی دارید؟ آیا بهاره را مرتب ملاقات می کنید؟

من این مسئله را برای اولین بار است که از یک تریبون عمومی مطرح می کنم. الان هفت ماه است که از تاریخ آخرین ملاقات حضوری من و همسرم می گذرد و با اینکه بارها به دادستانی مراجعه و درخواست ملاقات حضوری کرده ام، اما موافقت نمی شود. در حالی که طبق آیین نامه سازمان زندان ها، حداقل ماهی یک بار ملاقات حضوری جزء حقوق اولیه زندانی محسوب می شود. ما تا الان در این باره هم سکوت کردیم، ولی همین جا می خواهم از رییس قوه قضاییه، از مسئولان و دادستان سوال کنم: واقعا به چه دلیل موجه قانونی، شرعی و انسانی و وجدانی، من باید هفت ماه از ملاقات حضوری با همسرم محروم باشم؟ واقعا چرا؟ ملاقاتهای ما همان منحصر به کابین و از پشت شیشه است. یعنی من بیش از هفت ماه است که نتوانسته ام رو در رو همسرم را ببینم.
شما و بهاره هدایت مدت کوتاهی است که ازدواج کرده اید. این وضعیت درآغاز زندگی مشترک تان چه تاثیراتی داشته است؟

بله مدت کوتاهی از ازدواجمان می گذرد و از آن کوتاهتر مدتی که توانستیم با هم زندگی کنیم. چون در این مدت کوتاه هم چند بار بازداشت شد. از همه تلخ تر روزی بود که دو سال پیش قرار بود اولین روز زندگی مشترکمان باشد، اما همان روز بدون هیچ دلیلی بهار را بازداشت کردند و مجبور شد شروع زندگی مشترکش را – شاید به جای ماه عسل – بیش از یک ماه در زندان و انفرادی و بازجویی بگذراند. روزهای بعد هم که همیشه سایه بازداشت و تهدید به صورت مداوم در زندگی ما حضور داشت. خب طبیعتا این مسائل اثر خوبی ندارد، چرا که این واقعا دردناک است که مجبور باشی به خاطر ابتدایی ترین و بدیهی ترین حقوق خودت، جامعه و مردمت، در اوج جوانی و ابتدای زندگی مشترک، چنین هزینه های سنگینی را تحمل کنی.
بهاره روزهایش را در زندان چگونه می گذراند ؟

بالاخره در زندان حق انتخاب چندانی وجود ندارد و امکانات برای زندانیان خیلی خیلی محدود است، به خصوص زندانیان زن. متاسفانه کتابخانه بند نسوان سطح پایینی دارد و ما هم برای فرستادن کتاب به داخل زندان، محدودیت های زیادی داریم.
در طول مدتی هم که بهاره مسئول کتابخانه بند نسوان بود، تلاش کرد که با تهیه کتاب از بیرون زندان و کسانی که حاضر بودند با هزینه شخصی خودشان در این باره کمک کنند، کمی به ارتقا بخشیدن به کتابخانه بند کمک کند، اما تا الان که میسر نشده است. ولی به هر حال همسرم بیشتر سرگرم مطالعه، یادگیری و تقویت زبان انگلیسی است. کارهای جنبی مثل قلاب بافی هم با همان امکانات محدود زندان یکی از سرگرمی هایش است. در کل او سعی می کند که از فرصت ها و امکانات کم خود، حداکثر استفاده را ببرد.
خود شما این روزها را بدون او چطور می گذرانید؟

راستش خیلی گذراندن این روزها سخت است و بهتر بگویم، روزها اصلا نمی گذرد. شاید این یک سال به اندازه یک عمر بر ما گذشت. مخصوصا اینکه غیر از بهار، خیلی از دوستان نزدیکمان هم یا زندان اند یا اینکه مجبور به مهاجرت ناخواسته شدند و دیدن هر روزه این ظلم ناروایی که به دوستان و خانواده هایشان روا می شود، خیلی آزار دهنده است. دیدن سه فرزند دکتر زیدآبادی، بچه های عبدالهد مومنی، نوزاد نه ماهه علی جمالی، چهره نگران همسر حسن اسدی، پدر و مادر صبورعلی ملیحی و میلاد اسدی و خیلی های دیگر… اینها تحملش کار راحتی نیست. مخصوصا وقتی که نتوانی چرایی این بی عدالتی و ظلم را در جامعه ای که برای عدالت و آزادی این همه هزینه متحمل شده، درک کنی. اما در این لحظات و دوران سخت، تنها چیزی که کمک می کند و تسکین دهنده است، اظهار لطف دوستان و نزدیکان و هموطنانمان است که اگر نبود، تحمل این همه فشار را غیرممکن می کرد. به خاطر این محبتها از همه آنها متشکرم.
همسران خیلی از زندانیان سیاسی، گفته اند که وقتی دلتنگ همسرانشان می شوند، گریه می کنند. شما وقتی دلتنگ بهار می شوید، چه می کنید؟ تاکنون به این خاطر گریه کرده اید؟

خب اگر بگویم نه که دروغ گفته ام. بالاخره بعضی وقتها که دلتنگی هجوم می آورد، گریه هم ناگزیر می شود. ما همه انسانیم و ظرفیتمان برای تحمل دلتنگی محدود است. وقتهایی که خیلی دلتنگ می شوم، معمولا عکسهایمان را دوباره نگاه می کنم. یکی دو تا فایل صوتی هم از صحبتهای بهار دارم که به آنها هم گوش می دهم و به انبوه خاطرات مشترکمان فکر می کنم.
تلخ ترین و شیرین ترین لحظه زندگی تان در این مدت چه بوده است؟

لحظات تلخ که فراوان بوده است. از همان نیمه شب سرد و زمستانی پارسال که بهار بازداشت شد و روزهای طولانی بی خبری، روزی که حکمش ابلاغ و تایید شد؛ روزهایی که می خواست برایش از پشت شیشه سالن ملاقات، شکل خانه ای را که تازه و در نبودش اجاره کرده بودم، بر روی کاغذ بکشم. موهای سفیدی که اضافه شدن دانه به دانه شان را هر هفته در ملاقات به چشم می بینم و … اینها همه تلخ و گزنده اند. ولی خاطرات شیرین هم گهگاه بوده است، که البته به یادماندنی ترین وشیرین ترینشان برای هر دوی ما، شب آزادی شیوا نظرآهاری بود.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته