جشن «خاوندکار» عيد مذهبی پيروان آيين «يارسان» است. اين جشن همزمان با شب چهاردهم نخستين ماه قمری از آغاز چلهی زمستان كُردی، متغير در ايام آبانماه خورشيدی برگزار میشود.
مردم يارسان در اين شب سه روز عبادت و روزهداری خود را در ايام موسوم به «مرنوی» با درست كردن نذری به نام «نواله» جشن میگيرند.
برای اينكه با آداب و رسوم اين جشن آشنا شويم «شب پادشاهی» را در كنار يک خانواده «اهلحق» میگذرانيم، اما لازم است پيش از آنكه ميهمان خانهی آنها شويم و در مراسم عيدشان شركت كنيم، اطلاعاتی در مورد آيين يارسان و اين جشن داشته باشيم.
تاریخ و فلسفهی يارسان
آيين يارسان در اوايل قرن هشتم هجری توسط شيخ اسحاق برزنجهای در منطقهای به نام «پرديور» در هورامان كردستان بنيانگذاری شده است. بسياری از پژوهشگران كه تحقيقاتی را دربارهی اين دين کردهاند، ريشهی باورهای يارسان را منتسب به اديان باستانی ايران «مهرپرستی، زرتشتی، مزدكی و مانوی» و نیز «بودایی» میدانند. اعتقاد به تناسخ و انسان خدايی، تقدس نور و سجده به خورشيد صحت این ادعا را تایید میکند.
همچنين میتوان اشتراكاتی ميان اهلحق با اديان ابراهيمی «اسلام، مسیحی و یهودی» یافت. ضمن اينكه بزرگان يارسان در كتب مقدس اين دين كه از مجموعهی آنها با عنوان «دفتر» نام برده میشود، بنا بر اصل تناسخ آوردهاند كه در ادوار مختلف در جامهی پیامبرانی چون «زرتشت، موسی، عيسی، محمد، ايوب و ...» و نیز تعدادی از خلفای راشدین و امامان شيعه «عمر بن الخطاب، علی بن ابیطالب، حسینبن علی، علیبن موسی الرضا و ...» ظهور كردهاند.
در اين ميان نزد مردم اهل حق ارادت خاصی نسبت به علیبن ابيطالب وجود دارد و او را دارای ذات خدايی و جلوهی واقعی حضرت حق میدانند. از همين رو است كه به آنان «علیالهی» نيز گفته میشود، اما در واقع يارسان علی را خدا نمیدانند، بلكه معتقد به ظهورات مختلف و متدرج خدا هستند و ظهور اكمل آن را در شخص علی میدانند.
ارکان دین یاری آنگونه که در دفتر حقیقت آمده و همواره از سوی یارسان مورد تاکید قرار میگیرد، چهار اصل «پاکی»، «راستی»، «نیستی» و «ردا»ست. به این معنی که یک فرد اهل حق باید ظاهر و باطنش از هر حیث پاک باشد؛ در راه راستی و نیکی قدم بردارد؛ صفات نکوهیده، کبر و غرور را از خود دور سازد و بردباری، فروتنی و فداکاری را پیشه کند.
پيروان آيين يارسان بنا بر اعتقادی كه در ميانشان وجود دارد و از آن به عنوان «سر مگو» نام برده میشود، در مورد باورها و اعتقادات خود با ديگران صحبت نمیكنند و كتب دينیشان را در اختيار افرادی غير از همكيشان خود قرار نمیدهند. عدهای دليل اين امر را ترس از تحت آزار و سركوب قرار گرفتن در دورههای مختلف تاريخی از سوی حاكمان يا همسايگان مسلمان میدانند.
اساس مذهب يارسان بر فلسفهی تناسخ روح استوار است. يعنی معتقدند روح انسان پس از مرگ نه به بهشت میرود و نه جهنم، بلكه در جسمی ديگر منزل میكند و باز متولد میشود. بنا بر آنچه در دفاتر مذهبی اهلحق آمده روح انسان هزار و يک قالب يا جامه عوض میكند و با گردش در جامههای مختلف جزای اعمال گذشتهی خود را میبيند. اين جابهجايی روح را در اصطلاح یارسان «دونادون» میگويند.
جغرافیا و جمعیت یارسان
اگر بخواهيم جغرافيايی برای مردم يارسان ترسيم كنيم بايد مركزيت آن را در بخش «گوران» از توابع شهرستان دالاهو در استان كرمانشاه قرار دهيم. در قدیم اكثر پيروان آيين يارسان از ميان طوايف كرد گوران بودهاند و به واسطهی وجود اماكن مقدس و قبور بزرگان يارسان اين منطقه از ارزش و جايگاه خاصی در بين تمامی مردم اهلحق برخوردار است.
علاوه بر شهرستانهای دالاهو (كرند) و صحنه، با جمعیت غالب؛ كرمانشاه، سرپلذهاب، قصر شیرین، کنگاور و هرسین در استان كرمانشاه و کلاردشت، هشتگرد و رودهن نیز از جمله شهرهايی هستند كه جمعيت قابل توجهای از مردم اهلحق را در خود جای دادهاند. همچنين در بخشهايی از لکستان، لرستان، آذربايجان و شمال ایران، و نیز در شهرهای همدان، قزوين، کرج و تهران گروههايی از پيروان آيين ياری به صورت جمعهای متمركز سكونت دارند.
خارج از مرزهای ايران در كردستان عراق و تركيه هم شاهد حضور شماری از مردم اهلحق هستيم كه با نامهای «كاكهای» و «علوی» خوانده میشوند. همچنین اقلیتی با مذهب «ایزدی» در کردستان عراق و «دروزی» در کشورهای لبنان و سوریه سکونت دارند که عقایدشان به یارسان بسیار شبیه است.
هر چند هيچ آمار دقيقی از جمعيت مردم اهلحق در ايران و جهان وجود ندارد، اما يكی از محققان يارسانی بنا بر محاسبات خود جمعيت پيروان اين دين را در ايران بين دو و نيم تا سه ميليون نفر و در خارج از ايران نيز بيش از يک و نيم ميليون نفر تخمين زده است.
پیدایش و تاریخچهی خاوندكار
منشاء تاريخی جشن خاوندکار بازمیگردد به سه روزی كه سلطان سهاک و يارانش در غاری به نام «مرنو» توسط دشمنان در محاصره بودند و عاقبت در روز سوم پس از رهايی از غار ميهمان خانهی پيرزنی شدند و وی برای سلطان و يارانش طعامی از گوشت خروس و برنج درست كرد.
بنا بر روايتی كه در دفاتر اهل حق آمده است؛ سلطان سهاک به همراه سه تن از يارانش به نامهای «داود»، «بنیامین» و «پیرموسی»، بر اثر دشمنی و غضب برادران ناتنیاش و طايفهای به نام «چيچک» تصميم به مهاجرت از منطقهی «شهرزور» میگيرند و به سوی هورامان حركت میكنند. در مسير حركت به دليل آنكه توسط افرادی از طايفهی چيچک تحت تعقيب بودهاند مجبور به پناه گرفتن در غار مرنو میشوند.
سلطان و يارانش به مدت سه روز در غار به محاصرهی دشمنان درمیآيند. در پايان روز سوم به فرمان سلطان، داود مشتی خاک را از زير قاليچهای كه با خود داشتهاند برمیدارد و به روی افراد دشمن میپاشد. به دنبال اين عمل طوفانی برپا میشود و افراد دشمن به هلاكت میرسند. پيرزنی از اهالی كه شاهد اين رويداد بوده، آنها را به منزل خود دعوت میكند و برایشان غذا تهيه میكند. سلطان و يارانش نيز پس از تحمل سه روز گرسنگی از آن طعام سير میخورند.
با استناد به اين روايت و بر اساس تأكيد كتب مذهبی اهلحق هر يارسانی بالغ موظف است در موعد مقرر سهروز را روزه بگيرد و در پايان روز سوم با درست كردن نذری از گوشت خروس و برنج مراسم جشن خاوندكار را به جا آورد.
در مورد تاريخ دقيق انجام روزهی مرنوی و برگزاری جشن خاوندكار بين مردم يارسان اختلاف نظر وجود دارد. اين اختلاف بيشتر ناشی از جغرافيای محل زيست اهل حق در مناطق مختلف است. در حالی كه گروه بزرگی از يارسان مبداء سه روز مرنوی و به طبع آن جشن خاوندكار را بر اساس روز دوازدهم از ماه قمری در آغاز زمستان كردی محاسبه میكنند. گروه ديگری از مردم اهل حق تاريخ ثابتی برای آن تعیین کرده و به فاصلهی چند روز از گروه اول در آذرماه اقدام به برگزاری مراسم ويژهی روزه و جشن خاوندكاری مینمايند.
همچنین گروهی از مردم اهلحق به فاصلهی یکماه از انجام روزه مرنوی و جشن خاوندکار، سه روز دیگر را در ایام موسوم به «قولطاسی» روزه میگیرند و روز پایانی آن را که عید «یاران» میگویند، همچون خاوندکار گرامی میدارند. روزه قولطاسی و عید یاران هرچند در دفاتر مذهبی آمده، اما در بین یارسان عمومیت ندارد و انجام آن تنها محدود به تیرهها یا خاندانهایی از اهلحق است.
ميهمان بر خوان خاوندكاری
پيدا كردن خانوادهای اهل حق برای اينكه بتوانی شب جشن خاوندكار را ميهمان خانهشان شوی، در شهر كرمانشاه كار سختی نيست. از بين اقوام و دوستان یا همسايگان هستند خانوادههايی كه با روی باز پذيرای ميهمانان همكيش و غير همكيش در اين شب میشوند. برای حضور افراد غير يارسانی در اين مراسم اكثراً منعی وجود ندارد.
همچون دو روز پيش با غروب آفتاب روزهداران افطار میكنند. به اين ترتيب سهروز روزهداری مردم يارسان به پايان میرسد. حال بايد خود را آمادهی برگزاری مراسم ويژهی «شب دعوت» يا همان «شب پادشاهی» كرد. از صبح امروز زنان اين خانه مشغول آماده كردن نذر امشب بودهاند. به ازای هر خانواده يک عدد خروس آبپز شده، يک من برنج دم كشيده و نانی مخصوص كه به آن «تيری» میگويند.
مردی از سادات اهلحق بايد بر اين نذر كه به آن «نواله» يا همان «موچه» گفته میشود دعا بخواند. با آمدن سيد جمعی از مردان يارسانی دور هم حلقه میزنند و جمعی را تشکیل میدهند که به اصطلاح به آن «جم» میگویند. كسانی كه گرد این حلقه مینشينند بايد سرسپردهی آيين ياری باشند، سبيلشان مهر باشد، بر سر كلاه بگذارند و كمر خود را ببندند. زنان نمیتوانند در جم بنشينند.
عکسها از مهین خدایاری
كسی از ميان اين مردان به عنوان خادم انتخاب میشود. وظيفهی خادم در مرحلهی اول آوردن آفتابه و لگن برای شستن دست كسانی است كه در جم نشستهاند و پس از آن تنها اوست كه میتواند بين آنها و فضای خارج رفت و آمد كند و كس ديگری حق وارد شدن به این جمع را ندارد. خادم كه وظيفهی نظمدهی به جم را نيز برعهده دارد، آغازگر و پايان بخش مناسک جم است.
گوشت خروس و برنج طبخ شده در سينی بزرگی توسط خادم در وسط جمع قرار داده میشود. سيد شروع به خواندن دعا میكند. افراد ديگر هم كه در جم نشستهاند در قسمتهايی همراه با او جملاتی را شعرگونه تكرار میكنند. سپس سيد و به دنبال او افراد ديگر جمع شروع میكنند به تكه تكه كردن گوشت خروس و قرار دادن هر تكه گوشت همراه مقداری برنج در يک تكه نان به صورت لقمهپيچ. هر لقمه را كه میخواهند ببندند بين دو دست میگيرند، با فاصلهای از دهان میبوسند و بر پيشانی میگذارند.
پس از آنكه مراسم دعاخوانی بر نذر تمام میشود از همان شخصی كه وی را به نام خادم میخوانند دربارهی فلسفهی گذاشتن كلاه بر سر، سبيل مهر و بستن شال به كمر برای مردان جم سئوال میکنم؟ وی معتقد است: «اينها سمبل شعار محوری زرتشت يعنی پندار نيک، گفتار نيک و كردار نيک است. به اين شكل كه گذاشتن كلاه بر سر نشانهی پندار نيک، سبيل مهر بر دهان نشانهی گفتار نيک و بستن شال بر كمر نيز نشانهی كردار نيک است.»
انار نزد يارسان ميوهای مقدس است و همزمانی جشن خاوندكار با فصل پاييز باعث شده تا در اين مراسم از انار هم استفاده شود. عدهای از مردم اهل حق بر اين باورند كه انار را نبايد از سر بريد. پيشتر در چنين مراسمی انار را فقط با دست میشكستند، ولی اكنون برای شكستن آن از چاقو هم استفاده میشود. اما در مورد نواله هنوز اين تأكيد و اصرار وجود دارد كه نبايد برای خوردن آن از قاشق و چنگال استفاده كرد.
از ميزبان اين مجلس میپرسم كه چرا بايد نواله را با دست خورد؟ پاسخ مستدلی نمیدهد و آن را بيشتر ناشی از يک سنت میداند تا يک دستور اكيد مذهبی و میگويد: «در زمانهای قديم استفاده از قاشق و چنگال به اين شكل معمول نبوده و از آنجا كه آداب و رسوم اين مراسم نيز از گذشته تاكنون كمتر مورد تغيير و دستكاری قرار گرفته، شيوهی خوردن نواله هم به همين طريق باقی مانده است.»
پس از خوردن نواله، کسی از اهالی خانه آفتابه و لگن میآورد تا میهمانان دست خود را بشورند. آب حاصل از این شستوشو را نیز باید در خاک باغچه یا پای گلدان ریخت. در کل این حساسیت بین یارسان وجود دارد که هیچ چیزی از این نذر با ناپاکی تماس پیدا نکند و مخلوط نشود. از این رو استخوان خروس نذری را هم در خاک دفن میکنند.
با برچیدن سفرهی نذری، نوبت به مراسم كلامخوانی و تنبورنوازی میرسد. آنگونه كه در اين مجلس ديدم حضور زنان در كنار مردان هنگام اجرای مراسم منعی نداشت. اما زنان مشاركتی در خواندن شعرهای مذهبی يا همان كلامخوانی نداشتند. همچنين تنبورنوازان همگی از ميان مردان بودند. هرچند خارج از چنین جمعهایی دختران اهلحقی نیز دیده میشوند که در مراسم عمومی تنبور مینوازند.
تنبور ساز عرفانی و مقدس مردم يارسان است. عموماً شعرهای مذهبی دفاتر اهلحق با اين ساز خوانده میشوند. گاه مردانی يارسانی كه معمولاً ريش و سبيل بلند و موهای پريشان دارند با شنيدن صدای تنبور و دف، همراه با خواندن شعرهای مذهبی به حالتی عرفانی دچار میشوند و در ميان جمع به ذكر و سماع میپردازند.
مراسم شبانهی جشن خاوندكار با برنامهی تنبورنوازی و كلامخوانی به پايان میرسد. صبح روز بعد که پانزدهم ماه قمری میشود، خانوادههای يارسانی برای ديد و بازديد به منازل يكديگر میروند و عيد خاوندكار را به هم تبريک میگويند. عيادت از بزرگان سادات بر ديگران ارجحيت دارد. همچنين حضور در مكانهای مذهبی از جمله آرامگاه حضرت سلطان در پرديور هورامان، مقبره بابايادگار در بانزردهی دالاهو، روستاهای توتشامی، گرهبان و جیحونآباد و ديگر مكانهای زيارتی در اين روز مرسوم است.
پینوشتها:
1. «خاونکار» هم گفته میشود. اصل واژه به معنی خداوند كار، صاحب كار است.
2. يار + سان. «يار» در كردی و فارسی به معنی دوست و صحابه، «سان» در كردی گورانی به معنی سلطان. آیین «یاری» نیز گفته میشود.
3. در گاهشمار كردی آغاز زمستان برابر است با آبان ماه تقويم خورشيدی
4. مر + نو. «مر» در كردی گورانی به معنی غار و «نو» نام غاری است كه سلطان سهاک و تعدادی از یارانش سه روز را در آن به سر بردهاند.
5. غذايی كه پيروان آيين يارسان برای نذری درست میكنند. «موچه» نام ديگر اين نذر است.
6. «شب پادشاهی» يا «شب دعوت» به شب سوم روزهی مردم يارسان يا همان شب جشن خاوندكار گفته میشود.
7. «اهلحق» نام ديگر آيين يارسان است. اين نام بيشتر از طرف مردم غير يارسان برای خطاب ايشان به کار برده میشود. «طایفه» نام دیگری است برای یارسان.
8. در بين يارسان و در زبان كردی «شيخ اسحاق» را «سلطان سهاک» میگويند. همچنین او را «سلطان حقیقت» نیز خطاب میکنند.
9. پرد + ور. «پرد» در كردی گورانی به معنی پل، «ور» نيز به معنای طرف و سو. همچنين «ور» در تعبيری ديگری نيز در كردی گورانی به معنی خورشيد و نور آمده است.
10. «هورامان» يا در فارسی «اورامانات» منطقهای است در كردستان كه بخشی از آن در كردستان عراق و بخش ديگر در كردستان ايران واقع شده است. هورامان در كردستان ايران نيز بين دو استان كرمانشاه و كردستان قرار دارد.
11. «دفتر» يا «كلام» به مجموعهی سخنان بزرگان آيين يارسان گفته میشود كه در غالب شعر و به زبان ادبی كردی گورانی نوشته شدهاند.
12. اين نام هيچگاه از طرف خود مردم يارسان مورد استفاده قرار نمیگيرد. استفاده از اين نام برای يارسان با هدف معرفی آنان به عنوان فرقهای مذهبی كه علیبن ابيطالب را خدا میدانند صورت گرفته است.
13. راز سر پوشيده. يارسان دين خود را «سر مگو» میگويند و بر اين باورند كه نبايد دربارهی دين خود با هر كسی و در هر جايی سخن گفت.
14. به معنی جامه به جامه
15. دكتر گلمراد مرادی در مقالهی «نگاهی به آيين گورانها و تاريخ و مسلک يارسان»
16. شهرزوز در كردستان عراق واقع شده است.
17. در بين مردم اهلحق به كسانی سادات گفته میشود كه از نسل يكی از خاندانهای يازده گانهی اهل حق باشند. اين خاندان كه هفت آنان در زمان سلطان سهاک و چهار بعدی پس از آن پايهگذاری شدهاند عبارتند از: حاجباويسی، يادگاری، ميرسور، شاهابراهيمی، خاموشی، عالیقلندری، مصطفایی، ذوالنوری، آتشبيگی، شاهحياسی و باباحيدری.
18. نزد اهلحق صرف به دنيا آمدن از پدر و مادری يارسانی برای پذيرفته شدن فرد به عنوان يک يارسانی كافی نيست. بلكه شخص بايد در سن بلوغ طی مراسمی سرسپردگی خود را به آيين ياری و يكی از خاندانهای آن اعلام كند.
19. داشتن سبيل برای مردان از واجبات و نشانههای یارسان است. آن گروه از مردان كه سبيل خود را كوتاه كنند نمیتوانند در حلقهی جم بنشينند.
20. اماكن ياد شده همگی در استان كرمانشاه قرار دارند.
منابع:
• اسطورهی اهلحق- ايرج بهرامی- انتشارات آتيه
• آيين ياری- مجيد القاصی- نسخهی زيراكسی
• رسالهی یاری- سیدخلیل عالینژاد- کتابخانهی شخصی عالینژاد
• نگاهی گذرا به تاريخ و فلسفه اهل حق- دكتر گلمراد مرادی- نسخهی اينترنتی
• فرهنگ باشور- عباس جليليان- انتشارات پرسمان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر