رئيس مركز پزشكي حج و زيارت گفت: «به دنبال ايجاد دوره دكتراي حج و زيارت هستيم.»
سيدعلي رياض گفت، به منظور رشد و تعالي در امور درماني و پزشكي حج به دنبال ايجاد دوره دكتراي حج و زيارت هستيم.
وي با بيان اينكه براي تحول در امور پزشكي حج، آموزش و پژوهش را در راس كارهاي خود قرار دادهايم، گفت، تاكنون نگاه تحقيقاتي به موضوع آموزش و پژوهش جدي نبوده است و ما مي خواهيم منبعد با جديت اين كار را پيگيري كنيم.
وي در اين زمينه افزود که با رايزني هايي كه صورت گرفته است مركز مطالعات و تحقيقات را راه اندازي خواهيم كرد تا به صورت علمي به اهداف مورد نظر دست يابيم.
رئيس مركز پزشكي حج و زيارت در ادامه با بيان اينكه به دنبال خريد و راه اندازي بيمارستاني براي مركز پزشكي حج و زيارت در عربستان هستيم گفت: «گفتگوهايي با سرپرست حجاج ايراني، رئيس سازمان حج و زيارت و سفير ايران در عربستان در اين خصوص انجام داده ايم كه اميدواريم با خريد اين بيمارستان بتوانيم تمام خدمات پزشكي مورد نياز زائران ايراني را در طول ايام حج تمتع و عمره خودمان انجام دهيم.»
رياض همچنين با اشاره به برنامه هاي آتي مركز پزشكي حج و زيارت گفت که در نظر داريم شوراي پرستاري، شوراي بهداشت، شوراي مديران و ... را براي برنامه ريزي هاي بهتر به منظور ارائه خدمات پزشكي به زائران بيت الله الحرام راه اندازي كنيم.
وي در اين زمينه خاطر نشان كرد، با رايزني هاي صورت گرفته با سفير ايران در عربستان و ديگر دست اندركاران در نظر داريم وابسته پزشكي را در سفارت ايران در عربستان راه اندازي كنيم.
رياض در ادامه با اشاره به اينكه در موسم حج امسال همكاري و همراهي بسيار خوبي بين مركز پزشكي حج و زيارت، بعثه مقام معظم رهبري و سازمان حج و زيارت وجود دارد گفت: «ما در موسم حج امسال همه چيز را زيبا ديديم و با همكاري نزديكي كه بين همه عوامل و دست اندركاران حج و زيارت وجود داشت توانستيم رضايت زائران بيت الله الحرام را كسب كنيم.»
فخرالسادات محتشمی پور، همسر مصطفی تاج زاده شاکی کودتاگران نظامی، در نامه ای سرگشاده خطاب به رییس قوه قضاییه، نسبت به شرایط سخت همسرش در قرنطینه زندان اوین اعتراض کرد.
به گزارش تحول سبز، وی درچهارمین نامه خود به صادق لاریجانی نوشت: عضو شورای امنیت ملی دوره اصلاحات، در هر ملاقات تحقیرآمیز کابینی که نه موجب خرد شدن شخصیت من و اوست بلکه موجب وهن نظامی است که قرار بود عزّت بخش باشد و حالا کودتاگران حقیر مستقر برای کسب وجاهت، جز ذلّت بندگان پاک خدا و مخالفین و منتقدان دلسوز راهی نمی شناسند، می پرسد کسی به اعتراضات ما پاسخ گفت؟ این که من چرا در زندانم و چرا به شکایاتم رسیدگی نمی شود و چرا به بند عمومی منتقل نمی شوم؟
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
امنّا و سلّمنا و رضینا واتّبعنا موالینا صلوات الله علیهم. اللّهم فتمّم لنا ذلک و لاتسلبناه واجعله مستقرّاً ثابتاً عندنا.
جناب آقای صادق لاریجانی
رئیس محترم قوه قضائیه
با سلام و آرزوی تبرک ایام عید برای شما
اینجانب فخرالسادات محتشمی پور همسر شاکی از کودتاگران نظامی و انتخاباتی سید مصطفی تاجزاده در حالی چهارمین نامه سرگشاده ام را خطاب به شما می نویسم که بیش از سه ماه از احضار مجدد همسرم به اوین به دنبال شکایت از کودتاگران نظامی و نگهداری ایشان در قرنطینه به شکل کاملا غیرقانونی می گذرد.
علت نگارش این نامه به صورت سرگشاده این است که مطمئن نیستم نامه های رسمی و اداری به دست شما برسد. چون شنیده ایم مأموران کودتایی علاوه بر قوه مجریه در همه بخش های قضائی و تقنینی کشورمان جاخوش کرده و ریاست و امارت و لااقل دخالت می کنند. اما نامه سرگشاده این حسن را دارد که توجه مسئولان را به خود جلب می کند و پرسش مردم را که ولی نعمت و صاحب حق و محرمند برمی انگیزد. طبیعی است سؤالات بی جواب من در مورد علت زندانی بودن همسرم بدون کوچکترین جرم وگناهی و نگهداری او در قرنطینه و عدم انتقالش به بند عمومی با این شرایط بیماری و درد و رنج ناشی از فشارهای حدود ۴ ماه انفرادی و ایذاء و بی مروتی ها در حقش و عدم رسیدگی به شکایات چندگانه اش از ده سال پیش به این سو، سؤال همه مردمی است که او را می شناسند و به صداقت و خدمتگزاری اش ایمان دارند و لذا پاسخ به این پرسش پاسخ گویی به مردمی است که امام راحل آنان را محقّ و مسئولین را خدمتگزاران آنان می دانست.
اینک من در ماه حرام و احرام و قربانی و غدیر و ایام تکریم سادات از شما که قاضی القضات مائید می پرسم که همسرم براساس اراده و میل چه کسی یا کسانی تاوان شجاعت و جسارتش را در بیان نقدهای مشفقانه این گونه در ضعف و رنجوری ناشی از بیماری هایی چون نقرس و دیسک کمر و آرتروز گردن در محبس می گذراند؟ مگر او و خانواده اش از شما و کودتائیان مستقر، اجر و پاداشی برای همه لحظات و ساعات و روزها و ماه ها و سال ها خدمت صادقانه و ایثارگرانه طلب کردند؟ مگر امروز کوچکترین انتظاری برای پاس داشت خادمان واقعی کشور باقی مانده است که ما نیز از منتظران باشیم؟ پس اینک که قصد تعذیر از همه ناروایی هایی که در حق او و دیگر عزیزان و مدیران خدوم کشور و نظام اسلامی مان شده وجود ندارد، جان عزیزشان را که خدایشان عطا نموده بیش از این به مخاطره نیندازید و خشم خالق را برای خوشایند بندگان حقیر دنیاپرستش برنیانگیزید.
آقای لاریجانی
شما بیش از هرکس نسبت به اقدامات غیرقانونی صورت گرفته علیه رئیس ستاد انتخابات دوره اصلاحات که جرمش تن ندادن به خواسته غیرمشروع تقلب و تخلف و دست بردن در آراء مردم در انتخابات مجلس ششم به نفع یک کاندیدا بود، و سایر عزیزان دربند واقفید و این را در جلسه حضوری رمضان المبارک سال پیش اذعان داشته و گفتید اساسا برای مرتفع ساختن این بی قانونی ها و بی عدالتی ها مسئولیت قاضی القضاتی پذیرفته اید و اگر از عهده اجرای عدالت برنیایید عطای این مقام را به لقایش خواهید بخشید. حالا اگر شما خود تردیدی در این مورد دارید، من به عنوان یک شاهد در محکمه ای که ظاهراً هرگز تشکیل نخواهد شد، شهادت می دهم که همسربیمارم در شرایطی غیرقانونی و ظالمانه در محبس روزها به روزه داری و شب ها به احیاء می گذراند و خود و خانواده اش محروم از حقوق اولیه زندانی و خانواده او هستند.
این در حالی است که عضو شورای امنیت ملی دوره اصلاحات، در هر ملاقات تحقیرآمیز کابینی که نه موجب خرد شدن شخصیت من و اوست بلکه موجب وهن نظامی است که قرار بود عزّت بخش باشد و حالا کودتاگران حقیر مستقر برای کسب وجاهت، جز ذلّت بندگان پاک خدا و مخالفین و منتقدان دلسوز راهی نمی شناسند، می پرسد کسی به اعتراضات ما پاسخ گفت؟ این که من چرا در زندانم و چرا به شکایاتم رسیدگی نمی شود و چرا به بند عمومی منتقل نمی شوم؟ و هر بار من شرمگنانه می گویم سؤالاتمان هم چنان بی پاسخ باقی است دلبندم!
آقای قاضی القضات
شما خوب می دانید که این قسم پرسشگری را اسلام و تشیع به ما آموخته و جرم و گناه دانستن آن، پدیده نوظهوری است که کودتاچی ها در نظام قضائی مدعی عدل علوی ما خلق کرده اند. و فجیع تر از آن فشارهایی که بر خانواده های زندانیان سیاسی برای پی گیری وضعیت عزیزان مظلومشان وارد می آید و تهدید و تنبیه آنان است که بیش از پیش خروج این قوه و قضاتش را از جاده عدل و مروت و انصاف آشکار می کند. خانواده زندانی سیاسی در همه جای عالم و در ایران دوره طاغوت همیشه مطالبه حقوق خود و عزیز دربندش را داشته که این امر بدیهی هیچ گاه مشکلی را از ناحیه حکومت گران برای آنان ایجاد نکرده است. بسیار موجب تأسف و تأثر است که کشور ما با آن پیشینه فرهنگی و تمدنی که سردمدار رعایت حقوق رعیت بوده اینک باید سردمدار فشار و لطمه به مظلومان بی پناه باشد.
آقای لاریجانی
برخی معتقدند نوشتن این گونه نامه ها نه تنها تأثیری در بهبود روند غیرعادلانه قضائی ندارد بلکه ممکن است موجب تشدید فشارها و ظلم ها بر زندانی مظلوم دربند شود، اما از آن جا که خداوند تکلیفی ورای خوشامد قدرت طلبان هواپرست بر عهده بندگانش گذاشته که همانا تسلیم نشدن در برابر ظلم و ظالم است و از آن جا که ما معتقدیم هنوز وجدان و شرف و انسانیت در برخی دست اندرکاران حوزه قضا باقی است و از سوی دیگر هراس از داوری حق تعالی و نیز داوری خلق خدا در همین دنیا تاحدی وجود دارد، مصطفایمان را در برابر کینه توزان از خدا بی خبر به خدایش سپرده ایم و انجام وظیفه شرعی خود می کنیم در ابراز و افشای ناعدالتی های مستمر با این امید که غفلت زدگان بیدار شوند و از ادامه راه بدفرجامی که گام زن آنند بازایستند.
جناب قاضی القضات
ماه حرام آمد و محرمان کوی دوست طواف کعبه کردند و تقصیر کردند و قربان کردند. عید اضحی گذشت و اینک ما در آستانه غدیریم. ایام ایام مهر و محبت و دوستی و عشق و کرامت است. ایام تکریم سادات که درو دیوارشهرمان با این گونه توصیه ها آذین شده و همسرم در این بهترین ایام الله هم چون جدّ بزرگوارش دربندی گران اسیر است. روح بزرگش در میانه بلا و ابتلا روز به روز بیشتر اوج می گیرد اما خانواده او و دوستانش نگران جسم نحیف و بیمارش هستند.
شنیده ایم که دادستان شما که باید داد مظلوم از ظالم بستاند در پی خوش آمد کودتاگران و قدرت بدستان است و رضایت آنان را بر رضایت الهی که در گرو احقاق حق مظلومان است، رجحان داده و شنیده ایم که شما خود توصیه تقواگرایانه و عدالت منشانه رئیس شورای نگهبان را که گویی تاجزاده بزرگ گروگان اوست برای باقی عمر را نیز به عافیت گذراندن، به گوش جان شنیده و مرخصی ها را و بعضی دیگر از امتیازات و شاید هم حقوق زندانی را در این ایام فرخنده لغو کرده اید. امیدوارم این خبر نادرست باشد تا فرزندان ما برای انقلابی که آرمان های بلندش روز به روز بیشتر به محاق می رود و بی عدالتی های فاحش پس از گذشت تنها سه دهه از پیروزی، انگیزه ما برای انقلاب علیه ظلم را بی معنی و بی رنگ کرده، بیش از این ملامتمان نکنند.
آقای قاضی القضات
من به عنوان همسر یک زندانی سیاسی بی گناه و آزاده در لحظه لحظه زندگی سختی که این روزها براثر کودتای نظامیان و هواپرستان بر ما می گذرد، به عنوان شاهدی بر ظلمی مستمر که گویی شیطان رجیم همه توانش را برای استمرار آن به دست ایادی خودش به کار بسته است، زبان حق گویم را و قلم حقیقت نگارم را در مصاف با شیطان به کارخواهم بست و بی شک هر واژه ای که در راه حق طلبی ادا می شود، به سان سنگی خواهد بود که بر شیطان خواهم زد. خداوندا تو خود شاهد باش که هرچند ما را در این ایام حج به خانه تو راه نبود اما همه مناسک را همراه با حج گزاران ادا کردیم و اینک در آستانه غدیر با آرزوی قبولی طاعت و استجابت دعاهایمان از تو می خواهیم که ما را از سبیل طاغوت بازداشته و در راه خودت جاودانه گام زن فرمایی.
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین والائمة علیهم السلام.
آمین
فخرالسادات محتشمی پور همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران نظامی
شنبه ۲۹/۸/۱۳۸۹
دفتر دبیر كل سازمان ملل با انتشار بیانیه ای اعلام كرد كه درملاقات روز جمعه بان گی مون و نماینده جمهوری اسلامی ، ایران ازكمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل برای سفر به ایران درسال آینده دعوت كرده است.
به گزارش خبرگزاریها بان گی مون ازاین دعوت استقبال كرده است. روز جمعه دبیر كل سازمان ملل با محمد جواد لاریجانی ، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه جمهوری اسلامی دیدار و گفتگو كرد. این دیدار پس از صدور قطعنامه كمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل درباره نقض حقوق بشر در ایران ، صورت گرفت. روز پنج شنبه این كمیته با ۸۰ رای موافق ،جمهوری اسلامی را بخاطر نقض حقوق بشر محكوم كرد. پیش از این سازمانها و نهادهای طرفدار حقوق بشراز دبیر كل سازمان ملل خواسته بودند برای بررسی وضعیت حقوق بشر هیات ویژه ای را به ایران بفرستد.
شبنم مددزاده دانشجو و زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج که از چندی پیش از ملاقات و همچنین گفتگوی تلفنی وی با برادر زندانی و خانواده اش جلوگیری شده است، کماکان در وضعیت نامعلومی بسر می برد.
به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، پدر شبنم و فرزاد مددزاده، دو فعال دانشجویی محبوس می گوید "شبنم را بدون اینکه بگویند چرا ممنوع الملاقات کرده اند تحت فشار قرار داده اند و ما هیچ خبری از او نداریم".
وی در ادامه افزود: متاسفانه ما علت این محدودیت ها را نمی دانیم ولی در طی دو ماه گذشته و از زمانی که ایشان به زندان رجایی شهر کرج تبعید شدند همواره با قطع تماس های تلفنی و یا ممنوع الملاقات کردنش و یا عدم رسیدگی پزشکی وی را تحت فشار قرار داده اند. محدودیت های اعمال شده را از سوی اطلاعات سپاه پاسداران دانسته و معتقد است که مسئول بند 8 و رئیس زندان نیز با این ارگان همراهی می کنند.
عبدالعلی مددزاده سپس به تشریح زمان و نحوه آخرین ملاقات مادر این زندانی با وی کرد و گفت: هفته گذشته مادر شبنم به صورت کابینی بعد از گذشته هفته ها موفق به ملاقات با دخترم شد که آن نیز در شرایط خاص امنیتی صورت گرفته بود.
مسئولین از مادر شبنم خواستند که در کابینی که آنها تعیین کردند با هم صحبت کنند و به علت اینکه می خواستند مکالمه را شنود کنند به دلیل مشکل فنی پیش اومده انها را به کابین دیگری منتقل و بالای سر هر کدامشان یک مامور گذاشتند.
وی هم چنین در خصوص مجموع اقداماتی که برای دیدار با فرزندش انجام داده است گفت: "در پی این فشار ها ما به دادستانی کرج مراجعه کردیم که آنها با ما ملاقات نکردند و گفتند که مسائل مربوط به این زندانی در حوزه کاری ما نیست و باید به دادستانی تهران مراجعه کنیم که بعد از آن بارها به دادستانی مراجعه و درخواست ملاقات کردیم که هیچ گاه مورد موافقت قرار نگرفته و یکبار نیز نامه ای نوشتیم که سرباز مقابل در دادگاه نامه را از من تحویل نگرفت و گفت این نامه ها فایده ای ندارد و ما نیز نامه نمیگیریم."
پدر شبنم و فرزاد مددزاده، دو دانشجوی زندانی، با اشاره به وضعیت جسمی نامناسب شبنم گفت: شبنم از بیماری دستگاه گوارشی و بیماری قلبی رنج می برد و در زندان هم در بین زندانیان خطرناک نگهداری می شود و تا کنون نیز بهداری زندان هیچگونه رسیدگی برای درمان ایشان انجام نداده است وقتی هم که ما درخواست دادیم که به بیمارستان مجهز منتقل شوند، گفتند که اینجا زندان هست مرکز درمانی نیست که زندانی شما را درمان کنیم و یا برای درمان به خارج از زندان بفرستیم ، زندانی باید اینجا حبس بکشد و شکنجه شود.
شبنم مددزاده، نایب رئیس شورای تهران دفتر تحکیم وحدت و دبیر سیاسی انجمن دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران، در اسفند ماه ۱۳۸۷ به همراه برادرش فرزاد مددزاده بازداشت و به بند ۲۰۹ منتقل شد و به مدت ۳ ماه در سلول انفرادی به سر برد. شبنم پس از ۷ ماه بازداشت در بند ۲۰۹ به قرنطینه متادون و بند عمومی نسوان انتقال یافت.
وی و برادرش در تاریخ ۲۰ بهمن ۸۸ به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به ۵ سال زندان با تبعید به زندان رجاییشهر محکوم و در تاریخ ۱۲ خرداد ماه امسال، حکم ۵ سال زندان همراه با تبعید شبنم مددزاده در دادگاه تجدیدنظر تهران تایید گردید.
یک سال سکوت کردیم، ولی حتی یک روز هم اجازه مرخصی به همسرم ندادند تا حداقل فرزند پنج ساله ام از حق دیدن پدر محروم نماند و در این یک سال دچار افسردگی شدید روحی نشود.
این گفته همسر آرش سقر یکی از اعضای ارشد ستادانتخاباتی میرحسین موسوی در مناطق سنی نشین کشور است که نام او نیز مانند بسیاری دیگر از زندانیان پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران کمتر در رسانه های خبری مطرح شده است.
شماری از زندانیان سیاسی که به دنبال اعتراضات مردمی به انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته دستگیر شده بودند تاکنون موفق به برخورداری از حق مرخصی نشده اند. احمد زیدآبادی، محمد داوری، مهدی محمودیان، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی از جمله این زندانیان شناخته شده هستند که از روز دستگیری تا کنون حتی یک روز هم به مرخصی نیامده اند. در میان آنها زندانی سیاسی دیگری به نام حمید رضا محمدی نیز در اوین محبوس است که پس از گذران شش سال زندان از داشتن حق حتی یک روز مرخصی نیز محروم بوده است.
برخی از این زندانیان به دلیل سکوت خبری، کماکان ناشناس باقی مانده اند، آرش سقر فعال سیاسی ترکمن یکی از آنهاست که از اول آذرماه سال گذشته پس از آنکه در ساعات اولیه صبح در منزل خود بازداشت شده بود، تا امروز همچنان در بند ۲۰۹ اوین به عنوان یک زندانی بی مرخصی به سر می برد.
آزاده قرنجی همسر آقای سقر ، دلیل ناشناس ماندن این زندانی سیاسی ترکمن را عدم موافقت خودشان برای مصاحبه با رسانه ها عنوان می کند و می گوید: ما نمی خواستیم ماجرای زندانی شدن همسرم را با مصاحبه های خبری پیچیده کنیم، همیشه نگران بودیم که اگر حرفی بزنیم ممکن است به ضرر همسرم تمام شود برای همین سکوت کردیم اما علی رغم همه اینها باز برای همسرم حکم هشت سال زندان صادر کرده اند و حتی با درخواست های مکرر ما برای مرخصی هم موافقت نکرده اند.
گفتگوی تلفنی کوتاه جرس با آزاده قرنجی، همسر آرش سقر در پی می آید:
با گذشت یک سال از بازداشت آقای آرش سقر چرا تا کنون ایشان از امکان مرخصی بهره مند نبوده اند و پیگیری های شما چگونه بود؟
حقیقت این است که خودمان هم نمی دانیم. ما هر کاری که خواسته بودند را گوش دادیم تا پرونده همسرم دچار مشکل نشود، یعنی در این یک سال مصاحبه ای انجام ندادیم و سکوت کردیم به این امید که حسن نیت مان را نشان دهیم که جز آزادی همسرم نمی خواهیم اما هیج فرجی حاصل نشد و حتی در عید نوروز که خودشان گفته بودند که احتمال اعطای مرخصی وجود دارد باز هم ما چشم به راه ماندیم و ایشان سال نو را هم در اوین ماند.
یعنی وثیقه صادر شد و مراحل اعطای مرخصی انجام شده بود؟
به ما گفته بودند بروید وثیقه جور کنید ما هم رفتیم و نزدیک به صد میلیون وثیقه فراهم کردیم اما نشد.
همسر شما آیا فعالیت سیاسی دیگری هم داشت؟ در واقع دلیل بازداشت و محکومیت وی چه عنوان شده است؟
ایشان عضو فعال ستاد آقای موسوی بودند. یعنی نماینده اهل تسنن در این ستاد انتخاباتی بودند ولی در پرونده ایشان اتهام جاسوسی را مطرح کرده اند در حالی که هیچ مدرکی در این مورد واقعا وجود ندارد و همسرم نیز همه اتهامات را در بازجویی ها رد کرده است ولی ما ترجیح دادیم این پرونده روال عادی را طی کند تا هم بی گناهی همسرم ثابت شود و هم حسن نیت ما که به دنبال سیاسی کردن و رسانه ای کردن این ماجرا نبودیم به مقامات قضایی اثبات شود. دلمان می خواست بعد از این همه مدت سکوت حداقل یک روز به ایشان مرخصی می دادند تا خانواده از نگرانی خارج شوند.
شما خودتان مشخصا در مورد وضعیت پرونده ایشان چه پیگیری هایی انجام داده اید؟ آیا دیدار با دادستانی، گفتگو با قاضی پرونده و یا کار خاصی که بتواند کمکی به این وضعیت بکند انجام داده اید؟
چندین بار با آقای صلواتی قاضی پرونده صحبت کرده ایم، حتی نامه ای را به تازگی فرستاده ام و در این نامه نوشته شده که من و همسرم هر دو تركمن ايراني و از اهل سنت (هموطنان و همدينان) شما هستيم كه در پي دستگيري غيرقانوني و محاكمه ناعادلانه همسرم، بسيار مظلوم واقع شده ايم و حقوق ما به شدت و به طور گسترده پايمال شده است. در این نامه همچنین نوشته شده : من طي يك سال گذشته مصائب و مشكلات بسيار شديد مالي، جسمي و روحي را تحمل نموده ام اما اكنون توان از كف داده ام . همچنين به علت عدم توانايي پرداخت اجاره بها و بي جواب گذاشتن درخواست صاحبخانه براي اجاره اش مجبور شدم منزل مسكوني را تخليه و اندك وسايل زندگي خود را در منزل يكي از دوستان به طور موقت جابجا نموده و به امانت بسپارم. .
وضعیت خانواده شما از روز دستگیری ایشان تا امروز چگونه بوده است؟
از اول آذر ماه سال گذشته تا امروز هم پدر و مادر ایشان و هم فرزند پنج ساله ام شرایط خوبی ندارند. پسر پنج ساله ام به شدت دچار افسردگی شده است و مدام ناخن هایش را می جود. به عنوان یک مادر واقعا نمی دانم برای یک کودکی که هیچ گناهی ندارد چه باید بکنم تا از حق دیدار پدرش بهره مند شود.
با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس گذاشتید.
طرح سئوال از احمدی نژاد كه علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس طراح آن است، از سوی بیش از 40 نماینده ملت امضا شده است.
بنابر ادعای آتی، در صحن مجلس شنیده می شود كه طرح سؤال از احمدی نژاد كه علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی طراح آن به شمار میرود، از سوی بیش از 40 نماینده ملت امضا شده است.
از چندی پیش برخی مسائل باعث بروز تنشهایی بین مجلس و دولت شده بود كه برخی از انها برطرف شده و برخی برخلاف انچه گفته میشود به صورت پنهان در حال ادامه یافتن است.
برخی منابع معتقدند حسن غفوریفرد نماینده تهران، موسیالرضا ثروتی نماینده بجنورد در مجلس و حمیدرضا فولادگر نماینده اصفهان از نمایندگان اصولگرایی هستند كه امضای طرح را انجام دادهاند.
وزیر بازرگانی برخلاف سخنان معاون خود مبنی بر اینكه اگر لازم شد بسیج حتی میتواند با متخلفان بازار برخورد كند، میگوید: ما دنبال بسیج برای كارهای امنیتی آن نرفتهایم.
به گزارش خبر؛ مهدی غضنفری كه چند روز قبل در مراسم انعقاد تفاهم همكاری سازمان حمایت مصرفكنندگان و تولیدكنندگان با بسیج ادارات عنوان كرده بود، بسیج همیار دولت در اجرای قانون هدفمندسازی یارانههاست، این بار در واكنش به این گفته كه معاون وی اعلام كرده بسیج میتواند با متخلفان بازار برخورد داشته باشد تصریح كرد كه این گونه نیست.
وی كه در حاشیه نشست مشترك با برخی فعالان اقتصادی در اتاق بازرگانی ایران سخن میگفت، در پاسخ به این سوال كه آیا با این گفته معاون وی كه بسیج میتواند با متخلفان برخورد كند، فضای بازار به سمت پلیسی شدن سوق پیدا نخواهد كرد، متذكر شد: «گروه بسیج به عنوان همیاران طرح هدفمندی دارند به ما كمك میكنند و ما به اندازه كافی بازرسی داریم.»
وی ادامه داد: «ما با همه اقشار اجتماعی داریم هماهنگی می كنیم كه از توانمندی آنها استفاده كنیم. از جمله آنها دانشگاهیان، اتاق بازرگانی، اصناف و فعالان اقتصادی است كه توانمندیهای آن ها را به كار بگیریم.»
غضنفری در پاسخ به این سوال كه آیا بسیج نمیتواند برخورد مستقیم با متخلفان بازار داشته باشد؟ تصریح كرد: «نخیر. ما اكنون دنبال استفاده از توانمندی نظامی بسیج نیستیم و اصلا وزارت بازرگانی كار امنیتی نمیكند. یعنی ما دنبال بسیج برای كارهای امنیتی آن نرفتهایم.»
قائم مقام حزب موتلفه اسلامی با رد هر گونه فعالیت اقتصادی توسط این حزب دلیل این امر را ممنوعیت فعالیت اقتصادی برای احزاب دانست.
به گزارش خبرآنلاین، اسدالله بادامچیان در برنامه تلویزیونی دنیای سیاست شبكه دوم در پاسخ به سوالی درباره فعالیت اقتصادی حزب موتلفه و منحصر شدن این حزب به بازار، گفت: اینكه ما را منحصر به بازار بدانند، مطلب غیر واقعی است چون موتلفه كه از سال 42 كه با فرمایش امام(ره) شكل گرفت؛ از همه اصناف اعم از كشاورز و روحانی و فرهنگی در آن حضور داشتند و الان هم از 30 دبیر استانی ما 29 نفر فرهنگی هستند.
وی تصریح كرد: حزب هیچ فعالیت اقتصادی ندارد چرا كه بر اساس قانون احزاب، فعالیت اقتصادی برای آنها ممنوع است.
وی در ادامه به راههای تامین هزینه های این حزب اشاره و خاطر نشان كرد: فعالیت ها ما از طریق هدایای اعضا، كمك های ویژه برخی علما و گاهی سهم امام بر اساس نظر مراجع تامین می شود. برخی در این 31 سال كوشیدند مدركی درباره فعالیت های اقتصادی ما بدست بیاورند ولی نتوانستند چون ما به دنبال این هستیم با پول حلال این تشكیلات را اداره كنیم.
بادامچیان در پاسخ به سوالی درباره تحصیلات خود در دانشگاه آزاد هم گفت: من تحصیلات حوزوی دارم و حتی در این زمینه در برخی حوزه ها و دانشگاه ها عربی را تدریس كردم. در دوره ای خواستند به من مدرك بدهند ولی من نپذیرفتم و بعد از مجلس دوم كه در آن رای نیاوردم تصمیم گرفتم تا تحصیلاتم را در دانشگاه آزاد ادامه بدهم.
وی درباره چگونگی كسب مدرك تحصیلی خود هم گفت: برای اینكه شبهه سیاسی بودن برای درس خواندنم پیش نیایید در دو آزمون پاره وقت و تمام وقت دانشگاه آزاد ثبت نام كرد و با نمره خوب قبول شدم.
بادامچیان ادامه داد: در دوره فوق لیسانس جزو 6 نفر ذخیره بودم كه دانشگاه همه 6 نفر را پذیرفت و در دوره دكترا هم نفر اول شدم اما به بنده بورس ندادند.
وی با بیان اینكه در طول تحصیل از هیچ امتیازی استفاده نكردم، تصریح كرد: حتی گاهی اوقات كه برخی اساتید به خاطر اغراض سیاسی نمره بنده را كم كردند، اعتراض نكردم.
بادامچیان كه به گفته خودش پایان نامه فوق لیسانسش با عنوان «تهذب و تشكل» و با استاد راهنمایی آقایان رضویان و رحمانی بوده اساتید دوره دكترای خود را حكیم الهی و یكی دیگر از آقایان معرفی كرد و گفت قصد دارد پایان نامه دوره تحصیلی خود را در قابل كتاب منتشر كند.
بادامچیان در پاسخ به این سوال عبدالرضا داوری كه مجری برنامه بود درباره اینكه آیا بین تحصیل شما در دانشگاه آزاد و رای دادن شما به طرح كمك به موسسات آموزشی غیر دولتی كه به طرح وقف دانشگاه آزاد مشهور شده، ارتباطی وجود دارد،گفت: به نظرم این كم لطفی است چون آن طرح برای كمك به كلیه موسسات غیر انتفاعی آموزش بود.
وی با اشاره به تاكید بر توسعه آموزش عالی در برنامه های توسعه كشور، خاطر نشان كرد: من افتخار می كنم كه این طرح را امضا كردم، اما برخی دوستان دنبال وقف دانشگاه آزاد بودند كه ما گفتیم به آن تبصره بزنید و دانشگاه آزاد را مستثنی كنید و ما هم به همان طرح دوم رای دادیم.
سوال بعدی مجری برنامه با اشاره به یكی از گفت و گوهای بادامچیان با خبرآنلاین بود؛ او خطاب به بادامچیان گفت: شما به روزنامه خبر گفته بودید «موتلفه حزب خدا محور است و دنبال پست و مقام نیست» و گفت وگویی نیز در شهریور ماه جاری داشته اید كه در آن گفته اید «دولت خود را از نیروهای موتلفه محروم كرد» بود؛ بین این دو اظهار نظر چه تناسبی وجود دارد؟؛ بادامچیان گفت:اصولا موتلفه برای نصرت ولی امر بوده است و بنده در كتاب تحزب نوشته ام كه ما اصولا فعالیت حزبی برای كسب قدرت را شرك آمیز می دانیم و این تلقی كه از حزب برای قدرت گرفتن استفاده شود، غربی و مادی گرایانه است.
وی در پاسخ به این سوال كه دوست نداشتید وزیری در كابینه داشته باشید،گفت:دوست داشتن یعنی چه؟ اگر این دوست داشتن حب جاه باشد، حتما اشتباه است.
بادامچیان در پاسخ به این سوال كه شما در گفت وگویی اعلام كردید «موتلفه نیروهای تربیت شده دارد و بر تصمیم سازی های جمعی موثر است»، ادامه داد: موتلفه نهاد مردمی است و مردم هم جمع هستند. الان هم موتلفه و در مجلس نقش موثری دارد.
قائم مقام حزب موتلفه اسلامی در ادامه با ذكر خاطره ای از شهید رجایی كه او را «موتلفه ای» می خواند پرداخت و گفت: زمانی كه برای پست ریاست جمهوری شهید بهشتی، شهید رجایی را پیشنهاد كردند بنده با وی این موضوع را مطرح كردم و او گفت كه من باید یك هفته روی این مساله فكر كنم و ببینم وظیفه من این هست كه وارد بشوم یا اینكه فردی لایق تر از من وجود دارد. دوم اینكه آیا این كار از من برمی آید و سوم اینكه آیا این پست مرا از گذشته خودم دور می كند یا خیر.
نداشتن كاندیدای حزب در انتخابات ریاست جمهوری هم سوالی بود كه بادامچیان دلیل آن را نداشتن وظیفه دانست و گفت: وقتی با جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز و تشكل ها دیگر درباره شخصیتی به تفاهم جمعی می رسیم، نیازی به این معرفی كاندیدای حزب نیست.
ستاد ارتحالی برای برگزاری مراسم سالگرد درگذشت مرحوم کردان وزیر اسبق کشور تشکیل شده است که معاون سیاسی - امنیتی استانداری مازندران از آن با نام «خوجوش» نام می برد اما در عین حال سخنان این مسئول دولتی نشان می دهد این ستاد بیشتر جنبه دولتی داشته و حتی پیش بینی سفر مهمانان خارجی در آن شده است.
چنانچه خبرگزاری مهر به نقل از معاون سیاسی و امنیتی استانداری مازندران نوشته، وی اظهار داشته است: با نظر رئیس دولت، اعضای هیئت دولت در سالگرد مرحوم کردان حضور خواهند داشت.
هادی ابراهیمی در اولین جلسه ستاد بزرگداشت سالگرد مرحوم کردان در ساری گفت: مراسم سالگرد مرحوم کردان ۹ آذرماه سال جاری با حضور جمعی از اعضای هیئت دولت و دوستداران آن مرحوم در ساری برگزار می شود.
اهم اظهارت معاون سیاسی و امنیتی استانداری مازندران عبارت است از:
* مازندران فرزندی خدوم و ارزشمند را از دست داد. مازندرانی های مقیم تهران نیز ۳۰ آبان ماه با سخنرانی منوچهر متکی وزیر امور خارجه در تهران مراسم یادبودی را برگزار خواهند کرد که در این مراسم استاندار مازندران نیز به ایراد سخنرانی می پردازد.
* رئیس دولت بر برگزاری مراسم باشکوه تاکید دارند. در این مراسم حجت الاسلام تقوی، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور سخنرانی خواهند کرد.
* ستاد ارتحال مرحوم کردان در ۱۴ کمیته اجرایی که همه آنها بصورت تشکلی خودجوش و مردمی است فعالیت خود را آغاز کرده است.
* خدمات مرحوم کردان در سطح کشور و مازندران ستودنی و قابل ستایش است و به همین منظور در مراسم سالگرد این فقید مهمانانی از داخل و خارج از کشور حضور دارند.
* مرحوم کردان نمادی از مدیریت مردم مدار بود. تجلیل از مرحوم کردان تجلیل از کسی است که دل در گرو مازندران داشت که این موضوع نقطه بازر و درخشان زندگی این مرحوم بود.
میرحسین موسوی، در پیامی که به مناسبت فرارسیدن ماه آذر خطاب به دانشجویان نوشته، آنها را همراهان پرمهر و شجاع جنبش سبز نامیده و گفته است که با توجه به ایجاد محدودیتها برای دیدار مستقیم وی با دانشجویان، لازم دیده که به عنوان قدردانی این پیام را برای آنها بفرستد. موسوی آذر را ماه دانشجو نامیده و تلاش کرده است در این پیام به بخشی از سوالات و دغدغه هایی که در این مدت از سوی دانشجویان مطرح شده، پاسخ گوید.
میرحسین در این پیام که شامل یک مقدمه و پنج بند است، ۱۶ آذرماه را یادآور حادثه ای دانسته که در آن دانشجویان هوشیار و پیشتاز ایران، به خاطر اعتراض به استبداد داخلی و استعمار خارجی، به خاک و خون کشیده شدند؛ روزی که نشان داد سرکوب برای بقای بیشتر تکیه گاه بدی است. میرحسین در تجلیل از دانشجویان، آنها را «دیده بان بیدار مخاطرات جامعه ایران» خوانده و به مستبدان یادآوری کرده است که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، و آنها را به کنج خلوتکده امن تخیلی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است تا بلکه تألم ناشی از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.
وی در بند نخست پیام خود «شیوه خریدن فرصت» توسط دولتمداران را مورد نقد قرار داده و گفته است: «همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند. صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.»
میرحسین سپس از دولتمداران پرسیده است:
«چرا این همه اصرار برچشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید که با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم با توزیع بخشی از پولی که ازدست آنان ربوده اید می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت برسر سفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟»
موسوی پس از طرح این سوالات اطمینان داده است که سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته، حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کارگرفته شود، می توانند با پراکندن سوالها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند.
وی در همین پیام، ضمن یادآوری تجربه کهریزک، کوی دانشگاه و عاشورای تهران و با تاکید بر این که اقتدارگرایان خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیده و به تجمع های مهندسی شده دلخوش کرده اند، نتیجه گرفته که نشانی از بصیرت برای برگشت به سوی مردم دیده نمی شود.
موسوی با اشاره به این پرسش مهم بسیاری از همراهان جنبش سبز که در این روزها که امکان بیان اعتراض ها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، چه باید کرد؟ گفته است که پاسخ به این پرسش باید محصول عقل جمعی باشد و همه همراهان راه سبز امید باید راهکار ارائه کنند. وی با تاکید بر اینکه «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است»، گسترش آگاهی در میان مردم را یکی از مهمترین راهکارها در شرایط موجود دانسته است.
میرحسین در پایان ضمن تجلیل از مبارزان در بند از زن و مرد، به ویژه دانشجویان در بندی که نشان داده اند راه سه آذر اهورایی ۱۶ آذر فراموش نشده است، رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جنبش سبز را جزو وظایف همه ما دانسته است.
به گزارش کلمه متن کامل پیام میرحسین موسوی به مناسبت ماه دانشجو به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
دانشجویان همراه جنبش سبز،
دوستان جوان و پرمهر و شجاع هموطن،
سلام و درود بر شما باد
در آستانه ماه آذر -ماه دانشجو- در یادآوری ایستادگی ها و مبارزات شما برای پاسداری از حقوق ملت ایران و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، لازم دیدم چند کلمه از باب قدردانی و احترام برای شما عزیزان بنویسم، به ویژه آنکه امکان دیدار مستقیم با شما کم شده است.
در دوسال اخیر، در ملاقات هایی که با شما داشته ام و یا در نامه ها و یادداشت هایی که فرستاده اید، همواره شاهد دغدغه های شما درباره آینده ایران عزیز و جنبش سبز آزادیخواهانه مردم ایران بوده ام. و البته از شما نیز جز این انتظار نیست، چرا که در سرزمین ما، دانشجو همواره ی تاریخ دیده بان بیدار مخاطراتی بوده است که جامعه ایرانی را تهدید می کرده است و در این راه خود نیز، به گواهی تاریخ، از خطرهای بزرگ در راه دفاع از مردم و ملت استقبال کرده است. و مگر نه این است که ۱۶ آذرماه هرسال یادآور حادثه تلخی است که در آن، دانشجویان هوشیار و پیشتاز این دیار، که در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی حامی آن دهان به اعتراض گشوده بودند، به خاک و خون کشیده شدند؟ در آن روز مستبدان و خودکامگان تصور می کردند که بعد از آن سرکوب و کشتار، دهان انتقاد و اعتراض برای همیشه بسته خواهد ماند؛ خطایی که همه کسانی که به پیروزی برپایه ارعاب تکیه می کنند مرتکب می شوند، و چه بد تکیه گاهی است ابزارسرکوب برای بقای چند روز بیشتر.
مستبدان نمی دانند که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، وآنها را به کنج خلوتکده تخیلی به ظاهر امنی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است، تا بلکه تألم ناشی از از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.
مستبدان، روز به روز تنهاتر می شوند و به همه چیز و همه کس گمان بد می برند، دوستان دیروزشان را از خود می رانند، و هر انتقاد و نصیحتی را توطئه ای برای نابودی خویش می پندارند. و بدتر آنکه منافع خودشان را مساوی با منافع ملی می گیرند و در چنین وضعی ناچار به سلاح داران تکیه می کنند، و به دنبال کسانی می گردند که چشم و گوش بسته از آنها فرمان برند و سایه شک و تردید نسبت به افکار و اعمال آنها را حتی برای لحظه ای از دل نگذرانند.
مستبدان در دایره تنگی که برای خود فراهم کرده اند، آنقدر گرد خویش می چرخند که از شنیدن همهمه سقوط کاخ خودکامگی و خودرایی باز می مانند و زمانی بیدار می شوند که بسیار دیر است برای بازگشت به آغوش مردم.
آنان نمی دانند که دهان و گوش و چشمان مردمان را شاید بتوان از گفتن و شنیدن و دیدن بازداشت، اما اندیشیدن موهبتی الهی است که دروازه های خلوتگاه آن به روی زورمندان بسته است. راز این همه احساس خطر از دانش و دانشجو و دانشمند، این همه اضطراب از آزادی چرخش اطلاعات، این همه ترس از رسانه های آزاد، این همه واهمه از تجمع حتی آرام و مسالمت جویانه منتقدان و معترضان، و نیز این همه تلاش برای بیگانه نمایی دوستان مردم و انقلاب، و روند مستمر پایان ناپذیر ناخودی کردن فرزندان ایران، این همه هراس از هرآنچه با عقلانیت جمعی پیوند دارد و این همه پرهیز از هر آنچه با برنامه ریزی و مدیریت دانش محور مرتبط است آیا درهمین نیست؟ و سرانجام، مستبدین در جهت کسب پیروزی با حاکمیت ترس، از همان روشی استفاده می کنند که فرعون و همه فرعونیان بهره بردند. طایفه طایفه کردن مردم «با خودی و غیرخودی کردن ملت» و قرار دادن مردم در مقابل هم، تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن برای واداشتن آنها به کرنش، و سرانجام رنگ قدسی بخشیدن به قدرت، که «انا ربکم الاعلی». و این آخری به گواهی تاریخ بدترین جنبه جباریت است. یعنی واجب است که اطاعت کنید و سوال نکنید و ما برتر از آن هستیم که مورد سوال قرار گیریم. آیا قانون گریزیهای گسترده و حساسیت در برابر خواست بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی وعدم تمکین در مقابل رای مردم و گریز از انتخابات های آزاد و رقابتی غیرگزینشی و بستن روزنامه ها جز این معنی می دهد که عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند؟
مگر امام رحمت الله علیه در سال ۵۹ نگفت «همه روی قانون عمل بکنند. این قانونی که ملت برایش رای داده است. همین رای نداده است که توی طاقچه بگذارید و کاری به آن نداشته باشید. بروید مشغول کار خودتان بشوید.»
ودر سال ۶۰ نیز فرمودند:
«البته دزدها از قانون بدشان میاید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان می آید»
وهم ایشان بودند که در جواب نامه صریح نمایندگان مجلس در مورد انحراف نظام از حدود قانون اساسی گفتند که همه باید به قانون برگردیم.
۱- چنین است دوستان عزیز که امروز، به واسطه به کارگیری شیوه غلط خریدن فرصت های زودگذر از طریق ایجاد بحران های پیاپی، هزینه های سنگینی بر مردم ما تحمیل می شود، تا با تمسک به شیوه از پیش شکست خورده فرار به جلو، تحکیم مناسبات فرقه ای با الگوی «اطاعت محض یا اخراج»، برانگیختن کینه های ناشی از شکاف عمیق تر شده میان فقرا و اغنیا، این قدرت چندروزه چند روزی بیشتر در دست قدرتمندان باقی بماند.
روندی که می بایست در بستر اعتمادسازی گسترده مردم -مردمی که به دولتمردان به دلیل انتخابات پر از تخلف و تقلب و دستکاری رایانه ای آرا بدبین شده بودند- و با تکیه بر خرد جمعی واستفاده از صاحبنظران خداترس و بیطرف صورت می گرفت، اینک جراحی دردناکی نامیده می شود که جان اقتصاد بیمار ناشی از سیاستهای من در آوردی و فساد عمیق را بیش از پیش در مخاطره قرار داده است. همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند.
صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.
پرسش بزرگ مردم ما از آنها این است که اگر به راستی بر این حقایق آگاهید و می شنوید نظر کارشناسان را که متفق اند اجرای این طرح به شکلی که شما تهیه کرده و اجرا می کنید جز خسارت های مادی و انسانی و تشدید بی عدالتی، دستاوردی در بر ندارد، چرا این همه اصرار بر چشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم، با توزیع بخشی از پولی که از دست آنان ربوده اید، می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟ نمی اندیشید که حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی را آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کار بگیرید، سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته می توانند با پراکندن پرسشها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند؟
۲- شاید قرار است که به این بهانه، باز هم آب گل آلود شود و کسانی باز هم به جای پاسخگویی، راهبرد فرار به جلو و از بین بردن فرصت ها تا مرز نابودی نظام و ایجاد بحران های شدید در این کشور را دنبال کنند. امروز بیش از همیشه شاهد دشمن دشمن کردن دست اندر کاران، به عنوان جزئی از استراتژی پیروزی از طریق ترساندن هستیم. پیش از این شاهد بوده ایم که به گواه تصاویری که ضبط شده است، مأموران امنیتی و افراد موسوم به لباس شخصی، خودروها و موتورسیکلت ها را می سوزانند، شیشه ها را خرد و ساختمان ها را تخریب می کنند، و با بی شرمی، معترضان را متهم به انجام آن می کنند. آیا برای آنهایی که به راحتی کارناوال راه می اندازند و برای مأموران دولتی کلاه گیس و آرایش ها و لباس های جنس مخالف فراهم می کنند، دشوار است که این بار هم تحت عنوان فتنه سبز یا سرخ یا هر عنوان دیگری، آشوب های ساختگی بر پا کنند و آن را وسیله ای برای فریب افکار عمومی و انحراف نهادهای نظارتی و تسویه حساب های جدید سیاسی قرار دهند؟
متاسفانه تجربه کهریزک و کوی دانشگاه و زیر گرفتن بی پناهان با اتومبیل پلیس و از پل پائین انداختن و سر زندانیان را به چاه توالت فروکردن و خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیدن و دل بستن به تجمعهای مهندسی شده و فرمایشی، جلوی روی ماست و نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود.
۳- همراهان جنبش سبز همچنان درخواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت، التزام به اخلاق و روش های اخلاقی را خط مشی اصولی خود می دانند و با هر کس که به هر عنوان و بهانه آشوب کور بیافریند، مخالفند و آن را به ضرر مصالح و منافع ملی ایرانیان و اهداف جنبش سبز می دانند. باید به دیگران نیز توصیه شود که به سیره عقلا متعهد باشند و اگر تشخیص می دهند حرکتی مخرب است، آن را متوقف کنند.
هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند، و نباید بر زخم های عمیق نابسامانی هایشان نمک پاشید. برعکس، چنانچه این همراه کوچک بارها درخواست کرده ام، باید با دستگیری از کسانی که این روزها بر اثر انبوه مشکلات به زمین می خورند کمک شود تا، به دور از روش هایی که کرامت انسانی آنان را از میان ببرد، به زندگی آبرومندانه شان ادامه دهند. چهره زندگی برای بسیاری از مردم زشت شده است، آن را زشت تر نکنیم، بلکه در حد توانمان، در زیبا کردن آن بکوشیم.
۴- دوستان گرامی، پرسیده اید که این روزها که امکان بیان اعتراض ها و انتقادها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، همراهان جنبش سبز چه باید بکنند؟ حقیقت این است که پاسخ به این پرسش هم باید محصول عقل جمعی باشد و شایسته است که همه همراهان و علاقه مندان به راه سبز امید در ارائه راهکارهای مناسب مشارکت داشته باشند.
به نظر من، به عنوان یک فرد از این خیل عظیم، «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است». گسترش آگاهی به دایره کسانی که به فضای مجازی دسترسی ندارند، تماس های چهره به چهره، بالابردن توانمندی ها در تحلیل آنچه پیرامون ما در جریان است، با مطالعه و بحث و گفتگو در جمع های کوچک حقیقی یا مجازی و با توسعه شبکه های اجتماعی که از آسیب فضای امنیتی موجود در امان باشند، آشنایی با تاریخ اسلام و ایران و به ویژه حوادث جنبش های مردم این سرزمین از مشروطه تا کنون، می توانند بخشی از تلاش های ما و نه همه آن باشد.
می توان با معرفی نظری و عملی اسلام رحمانی و تبری از افکار و اعمالی که به نام دین رواج یافته و با سرچشمه های وحیانی و سیره پیشوایان دینی بیگانه است، جلوی نهادینه شدن رفتارهای نابهنجاری را که دولتمردان و صاحب منصبان برای بقای قدرت خود استخدام کرده اند، گرفت.
یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند. یادمان باشد که شعار «دروغ ممنوع» در روزهای پرشکوه پیش از انتخابات، چگونه از جان مردم خسته از دروغ های پیاپی قدرتمندان برخاست و فضای این دیار را فراگرفت. یادمان باشد که تا یکایک ما، خود را از آلودگی ها و نقایص اخلاقی پاک نسازیم، انتظار داشتن جامعه اخلاق بنیادی که در آن همه انسانها بتوانند به قله های شکوفایی انسانی خود برسند، بیهوده است. و یادمان باشد که در این راه، شکست نیست، اما صبر و استقامت فراوان، و عدم ترس از پرونده سازی و سایر اقدامات سرکوبگرانه ضروری است. یادمان نرود که همه باهم می گفتیم نترسید نترسید ما همه با هم هستیم.
۵- یاد و یادآوری مبارزان در بند از زن و مرد و آگاه کردن مردم از ایستادگی زندانیان سیاسی و رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جزو وظایف همه ماست. در این میان جا دارد در ماه آذر، «ماه دانشجو»، از دانشجویان در بند یاد شود؛ دانشجویانی که راه سه شهید اهورائی ۱۶ آذر را فراموش نکرده و نشان داده اند که در راه نیل به جامعه ای عادلانه و آزاد و متعلق به همه ایرانیان، از هیچ خطری نمی هراسند و دلیرانه مقاومت می کنند.
و سرانجام آن که چه کسی است که نداند سه میلیون دانشجوی آگاه کشور بزرگترین سرمایه جنبش سبز است؟ جنبشی که همراهان آن بی شمارند و هریک به نوعی رهبر این جریان عظیم مردمی هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر