-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 04/13/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



پذیرش نتیجه انتخابات
 


این عوضی بازی را پایان دهید

همینقدر شاید کافی باشد که گر حکم کنند که مست گیرند‌، در شهر هر آنکه هست گیرند. شاید بخاطر سکوت حاکم بر جنبش سبز و یا از آن بدتر‌، آنچه که دیگر این روز‌ها شاهد آن هستیم و بوی بسیار بدی هم می‌دهد. همه به نوعی در غم واندوه از دست رفتن جنبشی هستند که شاید می‌توانست بسیار بهتر از این نتیجه بگیرد .‌

شاید هم از اول شناخت درستی وجود نداشت و یا اینکه تصور می‌شد که می‌توان این جنبش را به نتیجه‌ای غیر از آنچه که واقعیت‌ها می‌گوید‌، رساند .‌

بهر حال انصافاً آنچه که دارد اتفاق می‌افتد‌، آن چیزی نیست که حتی وفا دارترین افراد به موسوی و کروبی‌، در نظر داشتند، و شاید بهمین دلیل هم اعصاب همه خراب است و عده‌ای می‌کوشند تا به این مرده جانی بدهند وعده‌ای هم زانوی غم بغل گرفته‌اند و کسانی هم دچار یاس شده‌اند‌، آنچنان که رهبری را هم پذیرفته‌اند و شاید هم از اول همین را می‌خواستند و به گفته نیک آهنگ کوثر‌، گلبول‌های زرد در جنبش سبز هستند .‌

اما باید باران بود و بارید و نپرسید که پیاله‌های خالی‌، از آن ِ کیست‌؟ و یک چیز را همه باید بدانند‌، وقتی انگشتتان را به سوی کسی می‌گیرید‌، باید بدانید که انگشتان بسیاری هم به سوی شماست .‌

بهتر است همه شرایط بسیار غم بار کنونی را درک کنند و بجای عوضی بازی‌، کمک کنند تا امید‌ها نا امید نشود‌. آیا انتظار زیادی است از کسانی که خود را روشنفکر می‌دانند‌؟ آیا روشنفکران هم باید در شرایط چنین دشوار و نا امید کننده‌، بجان هم بیفتند و به جنگ درونی بپردازند و حتماً فردا هم  همه می‌خواهند گناه شکست را به گردن این و آن بیندازند‌. بهتر است به میان مردم رفته‌، از منبع عظیم دانایی و خرد آنها بهره گرفت .‌

مردم هم نا امید و بسیار نگران هستند‌، اما گناه را به گردن هیچ کس نمی‌اندازند و خیلی ساده می‌گویند که‌: نشد. 

هرچند که در سخنشان غم و انمدوه بسیار است ولی فقط می‌گویند که نشد .‌بهتر است روشنفکران هم این بزرگ منشی مردم را یاد بگیرند و بدانند که هر جنبشی بالا وپائین بسیار دارد، همانطور که زندگی


 


گفتگوی خودمانی با طراحان گرافیک (۷) پریسا تشکری

 

۱- بیوگرافی مختصر و رزومه کوتاهی از خودتان بفرمایید (بدون شکسته نفسی لطفن :))
اختیاری: اگر تمایل دارید محل سکونت و شغل فعلی تان را نیز ذکر کنید.

پریسا تشکری. طراح گرافیک. متولد ۱۳۵۲ تهران. فوق لیسانس گرافیک طراح و مدیر هنری در ویژه گرافیک، داروگ، سه‌آ، می‌دایست و ازسال ۱۳۸۶ در آتلیه شخصی، ادامه بیوگرافی و... در وب سایت.

۲- ‌تازگی‌ها چه خبر؟ (روزهای گذشته مشغول چه کارهایی بوده‌اید یا چه چیزهایی ذهن شما درگیر کرده؟)

جلد کتابی برای انتشارات سپیده باوران در مشهد طراحی کردم با عنوان "یک بغل کاکتوس" که شامل ۱۰۰ شعر طنز می‌باشد و نیز پوستری به سفارش موسسه خیریه محک و البته به صورت هدیه برای نمایشگاهی که در دست اجراست.

۳- اولین، آخرین، بهترین و بدترین کار حرفه ای تان چه بوده؟

اولین کار حرفه‌ای ام طراحی یک پوستر بود برای یک تولید کننده کفش و آخرین کارم نیز پروژه‌ای است برای سازمان بهزیستی که شامل یک مجموعه کار می‌باشد و در درست انجام است.

۴- بهترین و بدترین تجربه‌تان در زندگی چه بوده؟

بهترین تجربه کاری من در فضای صمیمی ویژه گرافیک در سالهای ۱۳۷۶تا ۱۳۸۰ بود و بدترین آن کار با یک تهیه کننده سینما بود.

۵- بهترین و بدترین خاطره تان چه بوده؟

بهترین خاطره‌ام اولین کلمه‌ای بود که از زبان پسرم در ۸ ماهگی شنیدم و بدترین آن "اتفاقات اخیر" بود.

۶- اولین، آخرین، بهترین و بدترین کتابی که خوانده‌اید چه بوده؟

اولین کتابی که هنوز آن را با لذت ورق می‌زنم یک کتاب روسی بود با نام داستان‌های جورواجور از سوته یف و آخرین کتابی که خوانده‌ام "قلعه حیوانات" جورج اورول بود. جذاب‌ترین کتابی که خواندم "کوری" بود که در ۲ روز آن را تمام کردم و بدترین کتاب را هنوز نخوانده‌ام!

۷- اولین، آخرین، بهترین و بدترین فیلمی که دیده‌اید چه بوده؟

آخرین فیلمی که دیدم همین دیشب بود که البته به یک ربع نکشید آن را قطع کردم و آنهم ۲۰۱۲ بود. بهترین فیلمی که دیدم Amores Perros  اثر الخاندو گونزالس بوده و بدترین فیلمی که دیدم "فریاد مورچگان" بود.

۸- اولین، آخرین، بهترین و بدترین موسیقی که گوش کرده‌اید چه بوده؟

نخستین موسیقی حتمن لالایی مادرم بوده. آخرین موسیقی مجموعه‌ای بود به نام Felicita از دو خواننده ایتالیایی دهه هفتاد به نام رومینا پاور و آلبانو که مدتها دنبال آن بودم. بهترین موسیقی که گوش دادم Imagine از جان لنون است.

۹- اولین، آخرین، بهترین و بدترین وبسایتی که بازدید کرده‌اید بوده؟

Yahoo! فکر می‌کنم اولین وب سایتی است که هر کسی باز کرده. آخرین وب سایت، نمادینه بود که آنرا نمی‌شناختم و یکی از زیباترین وب سایت‌هایی که در ذهنم مانده سایت www.monolab.cl می‌باشد.

۱۰- از موارد بالا کدام را به طراحان جوان پیشنهاد می‌کنید؟

خواندن کتاب "قلعه حیوانات"

۱۱- اولین و آخرین بار کی به سینما رفتید؟

اولین بار برای دیدن فیلم "شعله" در سال ۱۳۵۷ به سینما رفتم و آخرین بار فیلم "هوانورد" که حدود ۴ یا ۵ سال پیش در سینما فرهنگ دیدم.

۱۲- چه شخصیت‌هایی در زندگی الگو و سرمشق شما بوده‌اند (به طوری که مدام آنها را تحسین می‌کنید)؟

حسرت کسانی را می‌خورم که بدون توجه به مطرح شدن و چشم داشت مادی در موسساتی چون "بچه‌های آسمان" و یا "محک" فعالیت انسانی دارند.

۱۳- مرگ چه شخصیتی شما را متاثر کرد؟

خسرو شکیبایی.

۱۴- یک "نقل قول" یا "گفتار نغز" که اکنون در خاطر دارید، برای خوانندگان ما بفرمایید.

از کوزه همان برون تراود که در اوست.

۱۵- یک "بیت شعر" که اکنون به یاد می‌آورید برای خوانندگان ما بفرمایید.

باور کنید هیچ شعری در این لحظه یادم نیامد.

۱۶- اگر می توانستید چیزی را در جهان تغییر دهید، چه می کردید؟

جای زن‌ها و مردها را عوض می کردم!

۱۷- آیا دوست داشتید جای کسی بودید؟ چه کسی؟

خیر

۱۸- آیا دوست داشتید در دوره زمانی دیگری زندگی می کردید؟ کی؟

دهه هفتاد را با همه مختصاتش دوست دارم.

۱۹- آیا دوست داشتید در مکان دیگری بودید؟ کجا؟

شما چی فکر می کنید؟

۲۰- اگر تمایل دارید برای ایجاد ارتباط بهتر، ایمیل، وب سایت و یا شناسه شبکه های اجتماعی (مانند فیس بوک، تویتتر، گوگل، یاهو،...) که در آنها عضو هستید را ذکر کنید. (آیا طراحان جوان می توانند برای مشورت، پرسش و یا راهنمایی با شما در تماس باشند؟)

بله. حتماً.
آدرس وب سایت که البته به زودی به روز خواهد شد.
www.parisatashakori.com
info@ parisatashakori.com
[در هنگام انتشار گفتگو مطلع شدیم که سایت ایشان هم اکنون به روز شده است. ش.س]

در صورتی که "پرسش" دیگری را برای این گفتگو لازم می‌دانید همین جا ذکر بفرمایید: این پرسش با نام شما از نفر بعدی پرسیده خواهد شد.

سوال خانم تشکری از طراحان گرافیک:

دوست دارید در این صفحه از چه کسی تشکر می‌کردید که تا کنون نتوانسته‌اید در جایی از او قدردانی کنید؟

پاسخ: عباس اینانلو، نقاش و معلمی که سال‌ها نزد او نقاشی کار می‌کردم و نمی‌دانم اکنون کجاست، اما امیدوارم هر جا هست خوشبخت و سلامت باشد.

 

 

آرشیو گفتگوها: http://docs.google.com/View?id=ddmcf8xt_3xqsnspd4


 


آیت لله خمینی کم آدمی نبود...

آیت‌لله خمینی کم آدمی نبود.‌ این حقیقتی است که او با عزت به ایران بازگشت و با عزت هم دار‌فانی را وداع گفت. بنده در زمان فوت او نوجوانی بودم که در مراسم دفنش سعی کردم شرکت کنم، البته  جمعیت و ترافیک متراکم و مشوش از مصلاً تا بهشت زهرا من را به طور نا خودآگاه به بیرون از خود و به سمت منزلمان هدایت کرد.‌ هیچگاه  بنده قصد ندارم به توجیه سیاست‌های وی ‌بپردازم اما این روزها به هر حال استفاده از عباراتی مانند "خمینی جنایت کار" گویا نماد روشنفکری شده است. طنز آنهم اینست که بیشتر اوقات این عبارت از دهان کسانی خارج می‌شود که خود جنایات بی‌شماری را مرتکب شده‌اند. کشتار و شکنجه‌ای که در زمان پهلوی بر جان و روح این مردم تحمیل شده واقعن فجیع  و درد آور است.‌ خواندن جزییات تاریخی آنچه که آن رژیم  با گروه‌های مبارز دردوره پهلوی کرده، به تنهایی  ترس و وحشت را بر خواننده مستولی ‌می‌کند و یا خیانت‌ها و جنایات مجاهدین خلق پس از انقلاب به رهبری رجوی خود فصل دیگری است. اما من می‌خواهم در اینجا نکته‌ای را یاد آور شوم.  با زدن چرخی در سایت‌های سیاسی و یا همین خودنویس می‌بینیم که نهان و آشکارا همه به دنبال رهبری شجاع می‌گردیم که حاکمیت را به چالش جدی بکشد و به دنبال آن توده مردم امیدوار و هدفمند وارد کارزار شوند. که البته گویا یا فت نمی‌شود. کاری که آقای خمینی در سال ۱۳۴۲ انجام داد و با خطاب قرار دادن مستقیم شاه مبارزات را وارد فاز جدید نمود. چیزی که این روزها همه به دنبال آن هستیم اما گویا کسی در خود یارای انجام چنین عملی را نمی‌بیند. لذا شناختن مرحوم خمینی به ‌عنوان کسی که تنها به کشتار زندانیان سیاسی پرداخت نوعی خود را به بی راه زدن است. چرا که بیشک او به دلیل رهبری و به پیروزی رساندن یک انقلاب مردمی بدون وابستگی به قدرت‌های خارجی در تاریخ ۱۵۰ ساله ایران حقیقتن بی نظیر است و خلاصه کردن او به عنوان یک جنایتکار ذهن  تاریخی ما را از این تجربه بزرگ که متعلق به ایران است خالی میسازد.


مقایسه وقایع دوره  پهلوی و آنچه در جمهوری اسلامی می‌گذارد شباهت‌های بسیاری را متصور می‌سازد. در آن دوران هم گروهی اصلاح طلب بوده‌اند به رهبری مرحوم بازرگان،  که نهایتاً رژیم شاه نقدهای تند آنها را تاب نیاورده و ایشان  را به زندان‌های طولانی محکوم می‌کند. پس از آنست که حرکت‌های  برانداز شروع می‌شوند و دقت در ریز اتفاقات نقش محوری الله خمینی در پیروزی این انقلاب را انکار ناپذیر می‌نماید. چه آنکه اگر شاه شجاعت می‌داشت و او را حذف فیزیکی می‌کرد شاید ایران هنوز در دوران شاه و شاهپور به سر می‌برد.

نکته آخر اینکه این برای من همواره سوال بوده است که شجاعت و دیکتاتوری به چه حدی وابستگی دارند و بالفرض که رهبری جسور ظهور نماید آیا پس از پیروزی او هم به ورطه دیکتاتوری خواهد افتاد و شروع به حذف مدعیان کوچک‌تر انقلاب می‌کند و دوباره روز از نو و روزی از نو.

 


 


آقای هاشمی، چه چیز خمینی و ولایتش باید جهانی شود؟ اعدام‌ها و تجاوز به زندانیان باکره و یا دروغ‌هایی که به ملت گفت؟

خمینی از حیث وعده‌های اقتصادی، که بسیاری از تحلیل‌گران آنرا دلیل اصلی حمایت قشر مستضعف و کم درآمد پیش از انقلاب از ایشان برمی‌شمرند. به هیچ یک از قول‌های خود عمل نکردند.

از شاه بیت‌های وعده‌های خمینی، یعنی آوردن نفت بر سر سفره‌های مردم‌، که هنوز هم بعد از ۳۱ سال این امر محقق نگشته است. تا ابتدایی‌ترین مسئله روزمره قشر کم درآمد جامعه که همان حمل و نقل عمومی می‌باشد. هرساله با افزایش قیمت روبرو می‌باشند.

در بخش مسکن نیز کشور با افزایش قیمت روبرو گشت و در این میان عده‌ای با بهره جستن از روابط درون سازمانی به خانه‌هایی دست یافته‌اند که متعلق به آنها نبوده و که با مصادره آنها و چند دست چرخیدن ‌افزایش قیمت را باعث شد.

و اما در زمینه آزادی بیان و آزادی افکار سیاسی، که اصلی‌ترین دغدغه فکری روشنفکران قبل از انقلاب و دلیل اصلی مخالفت آنها با رژیم گذشته بود همگی شاهد هستیم که از فردای پیروزی این انقلاب پر از تزویر و دروغ، تمام نظامیان بلندپایه را خمینی شخصاً در پشت بام مدرسه علوی، بدون آنکه کوچک‌ترین حقی را برای آنها قائل شود و دادگاهی را برای آنها برگزار کند و دفاعیات آنها را بشنود‌، تیرباران کرد و پس از آنکه خیالش از ارتش شاه راحت شد سروقت مخالفین سیاسی خود رفت و همگی آنها را با ترفندهای مختلف از سر راه برداشت و کشت.

در انتها بهتر دانستیم به پاره‌ای از افکار خمینی که به تازگی در تضاد با اعمال سران این حکومت تمامیت خواه قرار گرفته است ، اشاره کنیم.

۱- خمینی مخالفین خود را بدون هیچ محاکمه‌ای و یا شنیدن دفاعیاتشان اعدام می‌کرد. حال آنکه ما در سال گذشته با دادگاه‌های استالینی روبرو شده‌ایم که این یک نمونه از تضاد افکار خمینی با سران کنونی رژیم است.

۲- خمینی  دستور تجاوز به دختران باکره زندانی را صادر کرده بود. در صورتیکه تا به این لحظه، عمال کودتا، هیچ گونه اتهامی را در زمینه تجاوزات به زندانیان، که مستندات آن نیز موجود می‌باشد. نپذیرفته و شدیداً انکار می‌کنند.

۳- در زمان حیات خمینی، ایشان فصل الخطاب هرگونه درگیری‌های داخل جناح‌های حکومتی بودند و در بعد اجتماعی نیز‌، حرفش برای بخشی از جامعه که کماکان کور سوی امیدی به ایشان داشتند فصل الخطاب بود.

حال آنکه در این زمینه ؛ مشخصاً ملت ایران خامنه‌ای را از ولایت خلع کرده و آماج حمله‌های خود را مستقیماً  بسوی او نشانه رفته‌اند.


 


ادبيات صدر اعظم ناصرالدين شاه

الساعه كه در ايوان منزل با همشيره همايونی به شكستن ‍‌[؟] مشغولم خبر رسيد كه شاهزاده موثق الدوله حاكم قم را كه بجرم رشاء و ارتشاء معزول كرده بودم به توصيه عمه خود ابغاء فرموده و سخن هزل بر زبان رانده‌ايد. فرستادم او را تحت الحفظ به تهران بياورند تا اعليحضرت بدانند كه اداره امور مملكت با توصيه عمه و خاله نمی‌شود.

   تقی ؟؟

 

 

Amir kabir


 


احمدی‌نژاد‌، لقمه‌ای که گلوگير می‌شود

احمدی نژاد‌، لقمه‌ای که گلوگیر می‌شود


دیکتاتور از فردای بیست و دوم بهمن و برگزاری جشن آزادی زیر سایه سرنیزه‌ها‌، در این اندیشه است که هر آنچه از ۲۲ خرداد تا به امروز از دست داده است را بار دیگر به دست آورد. غافل از اینکه طوفان سبز آن چنان قایق پوسیده او و مزدورانش را در هم شکسته است که رخنه‌هایش را شماره نمی‌توان کرد. این روزها که در آستانه سالگرد آغاز انتفاضه سبز هستیم خامنه‌ای و مشاوران نادانش، به زعم خودشان قصد دارند ابتکار عمل را در دست گیرند و با تعریف بازی جدید «واداشتن احمدی نژاد به تمکین از قانون» افکار عمومی را مشغول افشاگری‌های «الیاس نادران» و «علی مطهری» نمایند. اهداف این بازی عبارتند از :

۱-‌ خارج کردن خامنه‌ای از زیر آتش انتقادات تند و قربانی کردن چهره‌های دست دوم و سوم.

۲-‌ تغییر شعارهای اصولی جنبش سبز درباره لزوم اجرای قانون اساسی و ایجاد زمینه برای تغییرات لازم در آن .

۳- معرفی بازیگران و قهرمانان جدید مانند امثال الیاس نادران‌، علی مطهری‌، علی لاریجانی و ... تا از طریق انتشار روزانه اخبار و گزارش‌ها از اظهارات و مواضع این افراد و جنگ‌های زرگری میان آنان و طرفداران احمدی نژاد‌، تدریجاً قهرمانان واقعی مبارزات مردم ایران و نیز شهیدان و اسیران جنبش نامشان و یادشان در محاق فراموشی قرار گیرد.

۴-‌ اعمال فشار بر احمدی نژاد تا حد و حدودش را بشناسد و بدمستی نکند. ظاهراً دعوت احمدی نژاد به برگزاری رفراندوم و لگدپرانی‌اش در اجرای مصوبه مجلس‌( با وجود الزام خامنه‌ای در سخنرانی مشهد) به مذاق حضرت آقا خوش نیامده است و بنا دارد او را حسابی ادب کند. یادتان نرود امثال علی مطهری و الیاس نادران اگر آقا اذن نداده باشد چنین نمی‌توانند به احمدی نژاد بتازند‌، آنهم احمدی نژادی که خامنه‌ای صراحتاً دوستی پنجاه ساله‌اش با هاشمی رفسنجانی را به پای او قربانی کرد!

۵-‌ خصوصا نگرانی خامنه‌ای از فرارسیدن سالروز حماسه‌های ۲۵خرداد‌، ۳۰ خرداد‌، نماز جمعه سبز‌، ۱۳ آبان‌، ۱۶ آذر و ده‌ها مناسبت دیگر جدی است‌! هر روز یادآور خاطره‌ای سبز است و کودتاگران و تمامیت خواهان باید در انتظار حرکتی و جنبشی باشند که نه در برابرش سکوت می‌توانند بکنند و نه به راه انداختن دوباره ماشین سرکوب برایشان سهل و ساده خواهد بود. از اینرو معرکه جدیدی با بازیگری نمایندگانی به راه انداخته‌اند که خود محصول انتخاباتی پرابهام و بی رمق هستند!

۶-‌ با آشکار شدن خیانت خامنه‌ای در آرای مردم در انتخابات اخیر‌، مشارکت مردمی در انتخابات آینده (شوراها و مجلس) آنچنان سیر نزولی خواهد داشت که حتی بعید است رسانه غیرملی بتواند این رسوایی را پنهان کند.‌ از این رو یکی از اهداف جنگ زرگری جدید‌، تظاهر به وجود فضای نقد و در نهایت بازگرداندن دوباره اعتماد از دست رفته است تا شاید مشارکت مردمی و امید به بهبود اوضاع ، بار دیگر شکل بگیرد. هرچند که اینان نمی دانند که راه بازگرداندن اعتماد ، نه طراحی فریبکاری جدید، بلکه توبه از خطاها ، مجازات خاطیان و جبران خسارت‌ها باید باشد.

اما جنبش سبز در این معرکه چه منافعی می‌تواند کسب نماید‌؟ چنانچه جنبش سبز، بازی تمامیت طلبان (که در بالا به برخی اهداف آن اشاره شد) را به خوبی بشناسد و چنانچه دچار انفعال و تسلیم این بازی نگردد‌، خواهد توانست با زیرکی بهره‌های بسیار با ارزشی به دست آورد، از جمله :

۱‌- حذف احتمالی احمدی نژاد به دست حامیانش و حتی محدود شدن او‌، حاصل خون شهدای جنبش و مرارت اسیران دربند است‌. از این رو ما باید این رخداد را به عنوان پیروزی بزرگی جنبش‌، به صورت تمامیت خواهان بکوبیم!

۲-‌ افشای فساد حاکم در دولت ، بیانگر بی تدبیری خامنه ای و عجله او در تلاش برای بلعیدن هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان است . خامنه ای با نزدیک دانستن احمدی نژاد به خود و کنار گذاشتن هاشمی قصد داشت ۲۴ میلیون رای کاذب را در کیسه خود جای دهد ، اما اکنون باید پاسخگوی رسوایی های دولت منصوبش باشد ! سبزها باید بی وقفه ارتباط محکم و عاطفی میان احمدی نژاد و خامنه ای را به افکار عمومی یادآوری کنند!

۳- با افشای کج دستی‌ها در دولت عدالت محور‌، ریزش و سردرگمی حامیان دولت کودتا بیش از پیش افزایش خواهد یافت... بی شک در مدت زمان کوتاهی به دلیل ایجاد شکافهای جدی ، ماشین سرکوب کندتر و بی اثرتر خواهد گشت و این تاثیری به سزا در قدرتنمایی دوباره جنبش سبز خواهد داشت.

پیش بینی

نخست ذکر یک مقدمه لازم است... با توجه به شخصیت سطحی و احساسی احمدی نژاد و اظهارات و تصمیمات نسنجیده او ، باید گفت که آغاز کنندگان این سناریو ، وارد بازی خطرناکی شده اند. زیرا احمدی نژاد با اقداماتی مانند «تاخیر یک هفته ای در برکناری مشایی و متلک پرانی به خامنه ای در نامه مربوطه» ، «دادن پست معاونت به رحیمی با وجود مخالفتهای جدی» ، «تهدید به برگزاری رفراندوم با علم به آلرژی خامنه ای به این واژه» ، «اصرار به مخالفت با مجلس در اجرای لایحه یارانه ها به رغم تاکید خامنه ای» و ... نشان داده است که شدیدا استعداد «لگدپرانی» به ولی نعمتش را دارد! از این رو اعمال فشار به احمدی نژاد ، ممکن است عواقب بسیار وخیمی به دنبال داشته باشد! با توجه به این مقدمه ، چند روند محتمل است :

اگر اختلافات دولت ومجلس شدت بگیرد ، خامنه ای بدش نمی آید در پایان این بازی پر سر و صدا ، نقش داوری مقتدر را بر عهده بگیرد (نقشی که تا قبل از ۲۲ خرداد بارها آن را آزموده بود) . اما سئوال این است که او جانب کدام طرف را خواهد گرفت ؟ مجلس یا دولت ؟

او اگر جانب دولت را بگیرد این بدان معنی است که مجلسیان هم باید تمام هزینه های حیثیتی اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها را بپردازند و هم اینکه آشکارا بر استبداد دولتی مهر تایید بزنند. در نتیجه احمدی نژاد در پاسخ به کژی های ناشی از اجرای طرح ، افکار عمومی را به مجلس ارجاع خواهد داد و از بار مسئولیتش خواهد کاست ! خامنه ای نیز پس از یک سال خفقان ، بالاخره توانسته است نقش فصل الخطاب را بازی کند . در این میان فقط سر مجلس کلاه گشادی رفته است و از این پس نیز باید به همه خواسته های دولت تن بدهد! اگرچه مجلس هشتم وجهه مردمی کمتری دارد اما محتمل است که واکنشهای تند بی سابقه ای (مانند تهدید به استعفای جمعی) از مجلس سر بزند که این رویداد می تواند بحران آفرین باشد .

اما اگر خامنه ای جانب مجلس را بگیرد اوضاع پیچیده تر خواهد شد! به دلایلی که در مقدمه گفته شد به احتمال بسیار زیاد احمدی نژاد موضعی شدید و احساسی در برابر خامنه ای اتخاذ خواهد کرد و صراحتا لب به انتقاد خواهد گشود.

گزینه ای دیگر نیز محتمل است و آن اینکه به فرمان خامنه ای اصولا این طرح اختلاف برانگیز تا اطلاع ثانوی ملغی گردد. اما سئوال اینجاست که در این صورت دولت نهم که به درآمدهای حاصل از برداشتن یارانه ها دل بسته و با مشکلات شدیدمالی مواجه است چه گونه خواهد توانست کسری هایش را جبران نماید؟

به نظر می رسد این بار نیز تمامیت خواهان بازی نسنجیده ای را آغاز کرده اند که خود از تبعات پیش بینی نشده آن ناآگاهند. در این میان وظیفه جنبش سبز ، حفظ هوشیاری ، آگاه سازی مضاعف ، شناخت و حفظ اصول جنبش ، ارتباط گیری با اقشار مختلف اجتماعی خصوصا کارگران و معلمان و زمینه سازی برای شکل دهی آکسیونهای نوین است .


 


اين مناظره‌ی عوضی !

سید ابراهیم نبوی و امید حببیبی نیا ، بانی یک مناظره‌ی عوضی شده‌اند‌. نمی‌خواهم من هم وارد این مناظره شوم ، شاید هم اصلاً را هم نمی‌دهند‌.  تنها درد دلی دارم و یک پیشنهاد

آدم كه اشتباهی وارد سیاست شد‌، اشتباهی هم عوضی می‌شود‌.  اصلا آدم كه وارد سیاست شد عوض می‌شود‌. همین خودم را می‌گویم از لحظه‌ای كه به اشتباه‌، در عالم سیاست سبز شدم‌، از همه «عوضی ترم.‌«‌ راستش را بخواهید من آبی را دوست دارم و سبز تنها برای من یک بهانه است‌. بهانه‌ای برای آبی شدن‌.‌ من حتی ‌سبزی بهار را همراه  باران و آبی آسمان‌اش دوست دارم‌. تنهاهمین .

پیشنهاد من هم یک پیشنهاد سیاسی است‌. باور بفرمائید اصلا این پیشنهاد اخلاقی نیست و مطلقاً  جسارت  توصیه‌ی اخلاقی به پیش كسوت بزرگی چون نبوی و داغداری چون حبیبی نیا را ندارم‌. پیشنهاد می‌كنم « هر چه دشنام دارید بر سر دشمنان بریزید.»  دستتان كه به هم رسید‌، همدیگر را كتک هم بزنید .‌مطمئن باشید آن روز هیچ كس جدایتان نخواهد كرد .

با احترام و اردات

سارا زرتشت

 

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته