شنيدنيها |
(کلمه) |
حمایت کمیته امداد از محرومان کشور کومور |
کلمه: نواندیش به نقل از سايت کميته امداد امام خميني (ره) اعلام کرد: کميته امداد امام خميني (ره) با تاسي به انديشه هاي حضرت امام خميني و مقام معظم رهبري پس از سه دهه فعاليت در مبارزه با فقر و محروميت در عرصه هاي داخلي و خارجي به ظرفيت ها، توانمندي ها و ويژگي هايي دست يافته است که بر اثر آن موسسات خيريه و دولت هاي اسلامي در اقصي نقاط جهان به منظور بهره مندي از تجربيات و دستاوردها و فراگيري الگوي خدمات حمايتي و امدادي اين نهاد به ويژه فعال سازي ظرفيت هاي مشارکت هاي مردمي، خوداتکايي معيشتي و صيانت از عزت نفس و تقويت کيان خانواده هاي نيازمند، تقاضاهاي ارتباطات مستمر با کميته امداد امام خميني را مطرح و پيگيري مي کنند. در همين راستا بنا به دعوت رسمي مقامات عالي رتبه کشورهاي آفريقايي و با هماهنگي نمايندگي هاي سياسي و فرهنگي کشورمان در کشورهاي تانزانيا، جزيره زگبار، اتحاديه کومور، سيرالئون و ماداگاسکار ارتباطات و مراودات و اقدامات اجرايي ساماندهي شده است. 1-شناسايي يک هزار خانوار محروم و داراي يتيم با جمعيت شش هزار و 200 نفر در کشور کومور و مورد حمايت قراردادن آنان با هزينه اي معادل يک ميليون و 71 هزار و 582 دلار برابر با 9/9 ميليارد ريال. 2-امداد نقدي و کالايي: ميزان کمک هاي کالايي تحويلي به مددجويان مورد حمايت طي سال 1387 معادل 65 تن مواد خوراکي شامل 40 تن برنج، 15 تن روغن و 10 تن شکر بوده است. متذکر مي شود از مجموع فوق تعداد 560 خانوار با جمعيت سه هزار و 472 نفر به صورت مستمر و تعداد 440 خانوار با جمعيت دو هزار و 728 نفر به صورت موردي از حمايت هاي اين نهاد بهره مند شده اند.علاوه بر اين 10 هزار قوطي پودر شوينده در اختيار مددجويان مورد حمايت اين نهاد قرار گرفته است. 3-راه اندازي و فعاليت کارگاه آموزشي فني وحرفه اي در زمينه خياطي، کامپيوتر، برق و نجاري براي جوانان نيازمند مستعد اشتغال در کشور اتحاديه کومور با هماهنگي و رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در آن کشور
|
(صدای آمریکا) |
گزارش رسانه های کانادا از چهره های موسس « مرکز مطالعات ایران شناسی» در تورنتو |
بنا به گزارش رسانه های کانادا، نام فاضل لاریجانی، وابسته فرهنگی وقت سفارت ایران در اتاوا درسال ۲۰۰۸ در مقام یکی از مدیران این مرکز ذکر شده و وی ساختمان این مرکز را با پرداخت ۷۲۷ هزاردلار به صورت نقد خریداری کرده است رسانه های کانادا اخیراً به بررسی چهره های موسس «مرکز مطالعات ایران شناسی» در تورنتو پرداخته اند. مجله کانادایی مک لینزنوشته است سازمانی در تورنتو که خود را یک مرکز غیرسیاسی و غیر دولتی برای فرهنگ و مطالعه ایران نامیده است، با سرمایه سفارت جمهوری اسلامی ایران و توسط یک دیپلمات ایرانی با نفوذ تاسیس شده است. بنا به گزارش مجله مک لینز، مرکز مطالعات ایران شناسی که درشمال شهر تورنتو و در منطقه ای که جمعیت بزرگی از ایرانیان مقیم این شهر متمرکز شده اند، در ژانویه سال ۲۰۰۸ تاسیس شده است. مک لینز می افزاید: «فاضل لاریجانی، وابسته فرهنگی وقت سفارت جمهوری اسلامی ایران در اتاوا، یکی از سه مدیر این مرکز بوده است. فاضل، برادرعلی لاریجانی، رییس مجلس و آیت الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ست.» خبرنگار مک لینز به نقل از مهدی شاهرخی، یکی از کارمندان این مرکز می نویسد این نهاد ایرانی هنوز با سرمایه سفارت ایران در اتاوا اداره می شود، اما فعالیت های آن تحت کنترل سفارت قرار ندارد. روزنامه کانادایی تورنتو استار نیز در مقاله روز چهارشنبه (۱۴ آوریل) خود نوشته است: «گروهی از چهره های دانشگاهی کانادا درصدد یافتن حقیقت درمورد چهره های سرمایه گذارمرکز مطالعات ایران شناسی در تورنتو هستند و از این که دولت اسلامی و غیردموکراتیک ایران سرمایه آن را فراهم کرده باشد، هراس دارند.» در مقاله روزنامه تورنتواستار آمده است دراسناد تاسیس این مرکز در ژانویه سال ۲۰۰۸ نام فاضل لاریجانی، وابسته فرهنگی وقت سفارت ایران در اتاوا درمقام یکی از مدیران آن ذکر شده است و این درحالی ست که سفارت ایران در اتاوا به خبرنگار این روزنامه کانادایی گفته است که آقای لاریجانی به ایران بازگشته است. این نشریه به نقل ازعلی مختاری، مشاورمهاجرت درمونترال کانادا، که نام وی نیز بعنوان یکی از مدیران این مرکز ذکر شده، می نویسد: «سمت من در مقام مدیرمرکز، فقط روی اسناد تاسیس آن ذکر شده بود. آقای لاریجانی چهره اصلی بود که وی را حدود سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ در ایران ملاقات کردم.» آقای مختاری به خبرنگار تورنتواستار گفته است: «آرمان طبری پور، همسرلاریجانی و یکی دیگر از مدیران مرکز است. این مرکز یک پروژه فرهنگی ایرانی بود که هیچگاه به واقعیت بدل نشد. اگر هنوز این مرکز فعال است، (آن ها) درحال سوء استفاده از این نام هستند.» پروفسور سعید رهنما، استاد علوم سیاسی دانشگاه یورک در تورنتو که یکی از هشت استاد دانشگاهی ست که نامه سرگشاده ای به این مرکز ارسال کرده و خواهان روشن شدن هویت اعضای موسس، سرمایه و ماهیت فعالیت های آن شده، به تورنتو استار گفته است: «این یک مرکز تقلبی ست و آن را برای مقاصد دیگری تاسیس کرده اند. دولت ایران از رشد فزاینده نهادهای دانشجویی ایرانی در دانشگاه های کانادا نگران است.» خبرنگار روزنامه کانادایی تورنتو استار به دفتراین مرکز سر زده اما قادر نبوده درمورد فعالیت ها، اعضای هیات مدیره، تعداد و یا هویت اعضای موسس این مرکز از مریم دوستی، مدیر حاضر در این دفتر اطلاعاتی دریافت کند. تورنتو استار می نویسد خانم دوستی از پاسخ به پرسشی پیرامون سرمایه گذار مرکز مطالعات ایران شناسی سرباز زده، اما در نهایت ادعا کرده است که افراد عضو جامعه ایرانی، اساتید بازنشسته دانشگاه های ایران و هنرمندان در این مرکز سرمایه گذاری کرده اند. بنا به گزارش این نشریه کانادایی، ساختمان این مرکز که به نام فاضل لاریجانی ثبت شده، با پرداخت ۸۲۷ هزاردلار به صورت نقد خریداری شده و «هزینه برنامه ها، کارمندان و اجازه محل برای تدریس زبان فارسی، مبلغ بسیارسنگینی برای راه اندازی مرکزی ست که افراد سرشناس و با نفوذ جامعه ایرانی مقیم این شهر اطلاعات چندانی در مورد آن ندارند» . مریم دوستی درگفتگو با تورنتو استار اذعان کرده است بخشی از سرمایه این مرکز با کمک سفارت جمهوری اسلامی در اتاوا فراهم شده اما (سفارت) کنترل این مرکز را در اختیار ندارد. دکتر محمد توکلی، استاد دپارتمان مطالعات خاورمیانه و خاورنزدیک دانشگاه تورنتو به تورنتو استار گفته کاملاً روشن است که این مرکز به دولت ایران وابسته است و آن ها می خواهند دراین شهرحضور فعال داشته باشند. دکتر توکلی به این نشریه کانادایی گفته است پس ازانتخابات ریاست جمهوری بحث برانگیز ایران درسال گذشته، دولت ایران سعی کرده است تا در بخش های با نفوذ جامعه ایرانی خارج از کشور نفوذ کند. این استاد ایرانی دانشگاه تورنتو گفته است: « تورنتو شهر بسیار مهمی ست، چرا که افراد دانشگاهی، دانشجویان و تجار به این شهر سرازیر شده اند. آنچه که موجبات نگرانی مرا پدید آورده این است که آن ها (حکومت ایران) یک پروژه دولتی را با جنبه فرهنگی ارائه می کنند و هدف آن ها این است که ذهن افراد را از نو برنامه ریزی کنند.» دراین مقاله تاکید شده است: «با وجودی که تارنمای این مرکز اهداف آن را تحقیق و پژوهش و کمک به دانشگاه ها برای برگزاری سمینارها و کارگاه های آموزشی مطرح کرده است، اما از فعالیت های آن سخنی به میان نرفته و آقای شاهرخی نیز نتوانست نمونه ای از این فعالیت ها را ارائه دهد.» مجله مک لینز با اشاره به این امر که هویت افراد دست اندر کار در فعالیت های این مرکز مطالعات ایران شناسی روشن نیست، می نویسد : «هشت استاد سرشناس ایرانی در تورنتو، از جمله پروفسور رامین جهانبگلو با انتشار نامه سرگشاده ای فعالیت ها و انگیزه تاسیس این مرکز را مورد پرسش قرار دادند.» مک لینز بخشی از نامه اساتید ایرانی دانشگاه های کانادا را منتشر کرده است: «هیچ یک از همکاران ما دست اندر کارفعالیت های این مرکز نیست. با این وجود، کارگزاران این مرکز مرتب با گروه های دانشجویی ایرانی تماس می گیرند و به آن ها وعده کمک می دهند و هزینه رویدادهای فرهنگی و یا کلاس های فارسی را می پردازند.» اساتید ایرانی دانشگاه های تورنتو در ادامه نامه خود تاکید کرده اند: «ما خواهان انتشار اسامی اعضای موسس این مرکز هستیم و نام کارگزاران و مشاوران دست اندرکار در فعالیت های این مرکز باید همانگونه که در تارنمای «صنایع کانادا» منتشر می شود، اعلام شود و مهم تر ازهمه منابع سرمایه مالی این مرکز در داخل و خارج از کانادا باید افشا شود.» در تارنمای مرکز مطالعات ایران شناسی تاکید شده است فعالیت های این مرکز غیرسیاسی، غیرحزبی ست که حمایت و یا مخالفت با هیچ حزب سیاسی در ایران و یا در کانادا، در سرفصل فعالیت های این نهاد قرار ندارد اما اسامی موسسان، مشاوران و کارمندان این مرکز ذکر نشده است.
|
(راه سبز) |
جواد امام کماکان بدلیل حمله قلبی در بیمارستان است |
گروه زیادی از مردم و فعالان سیاسی، طی روزهای اخیر ازوی عیادت کردند - جرس: بعد از انتشار خبر حمله (سکته) قلبی محمدجواد امام، عضو محبوسِ مجاهدینِ انقلاب که موقتا آزاد شده است، فعالان سیاسی و حامیان جنبش سبز، به ملاقات ایشان در بیمارستان مدرسِ تهران (سعادت آباد) شتافته و از وی و خانواده ایشان عیادت و دلجویی کردند. بنا بر گزارش های ارسالی به جرس، عارضۀ قلبیِ ایشان بدلیل حملۀ اخیر که خبرِ آن ابتدا در فیس بوک دخترش (عاطفه) منتشر و بلافاصله در رسانه ها انعکاس یافته بود، فعلا تحت کنترل قرار دارد و خطر جدی رفع شده و حال وی مناسب گزارش شده است. رسانه های دولت و حامیانِ آن، از ایست قلبی و وخامت حالِ این فعالِ سیاسیِ اصلاح طلب خبر داده بودند. گزارش ارسالی به جرس شرح ملاقات خود از بیمارستان و عیادتِ مذکور را چنین آغاز می کند "...عاطفه گفت که پدر را به بخش اکو برده اند...جمعیت بسیاری نیز برای ملاقات ایشون آمده بودند . در ساعت دو و چهل دقیقه ایشان از بخش اکو خارج شدند و بعد از آن هم افرادی که برای ملاقات آنجا آمده بودند گروه گروه وارد اتاق ایشون میشدند...بر خلاف تمام شایعات حال ایشون خوب بود و بسیار خوشحال از دیدن دوستانی که برای ملاقات آنجا آمده بودند ." بر اساس گزارش ارسالی از بیمارستانِ محل بستریِ جواد امام، عاطفه در پاسخ به پرسشهای مطروحه، با بیان اینکه "حال روحی ایشان خیلی خوب و مساعد بوده و فعلا هیچ مشکلی نیست"، خاطرنشان می کند "خدا را شکر به خیر گذشت." عاطفه که خود نیز در جریان وقایع پس از انتخابات مورد بازداشت قرار گرفت، پیرامون سابقۀ بیماریِ قلبیِ پدرش تصریح کرد: "ایشان تا حالا سکته نکرده بودند." وی همچنین دلیل اعزام ناگهانی پدرش به بخش اکو را ، انسداد یکی از رگهای قلب ایشان ذکر کرد و گفت "خدا را شکر با بالون زدن، رگ را باز کردند و مشکل حل شده است." عاطفه امام در آخر افزود به دلیل آشنایی کادر بیمارستان به بیشتر عزیزانی که برای ملاقات خارج از ساعت ملاقات ( یعنی ساعت 2 الی 4 روزهای زوج ) به بیمارستان مراجعه میکنند اجازه ورود و ملاقات را می دهند . این گزارش از استقبال مردم از چهره های سیاسیِ عیادت کننده از جواد امام، مانند بهزاد نبوی و حضور شبانگاهیِ ابطحی در بیمارستان خبر داد. محمد جواد امام در جریان انتخابات ریاست جمهوری، ریاست ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در تهران بزرگ را بر عهده داشت. وی همچنین عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و معاون امور مجلس و پشتیبانی وزارت نیرو در دوره ریاست جمهوری خاتمی بود. محمد جواد امام سه شنبه 26 خرداد در منزلش بازداشت شده و به زندان اوین منتقل شد. امام از جمله کسانی بود که روز ۱۷ مرداد – حدود دو ماه پس از بازداشت – به همراه گروه دیگری از اصلاح طلبان در جلسه علنی دادگاه چهارم که هیچ ارتباطی با محاکمه و موارد اتهامات ایشان نداشت آورده شد. وی چند ماه پیش با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی موقتا آزاد گردید.
|
(ایران پرس نیوز) |
اخراج فرزند 14 ساله فعال دربند حقوق بشر از مدرسه |
خبرگزاری هرانا - روز شنبه هفته جاری مورخ 21/1/89 ، خانم دبیری مدیر مدرسه نمونه نورالهدی بندرعباس بدون هیچ مقدمه و زمینه ای با جمع کردن دانش آموزان مدرسه از آنان خواست تا ارتباط خود را با آتنا بهمنی، دختر نوجوان سما بهمنی فعال حقوق بشر دربند قطع کنند. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مدیر مدرسه ضمن اتهام زنی به خانواده بهمنی و شخص سما بهمنی به پروپاگاندا برای علیه این خانواده و خاصه خانم سما بهمنی پرداخت. در تماس اعتراضی خانواده بهمنی با مدیر مدرسه و تاکید بر لزوم توضیح وی در این باب، مدیریت مدرسه راهنمایی نورالهدی این موضوع را به خواست مسولان بالاتر عنوان داشته و ذکر نمودند که با پا در میانی وی تنها به آتنا بهمنی این اجازه داده شده که بیاید و بدون شرکت در کلاسها امتحان پایان سال خود را بدهد و بعد از آن نیز از این مدرسه علیرغم اینکه دانش آموز نمونه سه ساله اخیر بوده اخراج می شود. مدیریت مدرسه راهنمایی دلایل اقدامات غیر اخلاقی و غیرانسانی خود را بدون هیج وجه قانونی به فعالیت های انسانی خانم سما بهمنی و دستور از بالا مرتبط کرده است. این در حالی است که دختر خانم بهمنی که کمتر از ۱۴ سال سن دارد اساسا نقشی در این میان عهده دار نبوده است و این موضوع که برای افزایش فشار بر این فعال حقوق بشر با تحت فشار گذاشتن دختر نوجوان ایشان صورت گیرد امری است به دور از هرگونه اصول حقوقی، انسانی و اخلاقی. شایان ذکر است سما بهمنی، فعال حقوق بشر در پی عزیمت به شهر مهاباد برای پیگیری امور شخصی خود در مسیر برگشت در تاریخ 13 بهمن ماه سال گذشته در تاکسی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و 9 فروردین ماه سال جاری در یک دادگاه غیرقانونی به ریاست قاضی خدادادی، به اتهام عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به شش ماه حبس تعزیری و همینطور فعالیت تبلیغی علیه نظام نیز به شش ماه حبس تعزیری، جمعاْ یک سال زندان محکوم شده است. سما بهمني اهل بندرعباس، پیش تر در مردادماه سال 87 به علت تلاش براي تهيه گزارشاتي از نقض حقوق بشر در منطقه کردستان و هم چنين حمايت از فرزاد کمانگر به همراه همسر خود بازداشت و توسط دادگاه انقلاب شهر سنندج به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به سه سال حبس تعلیقی محکوم شده بود، در حکم عجیب صادره، وی از تردد در مناطق کردنشین و ارتباط با افراد دارای سابقه بازداشت سیاسی منع شده بود.
|
(ایران پرس نیوز) |
ساختمان وزارت جهاد (اطراف دانشگاه) به سپاه واگذار میشود |
ساختمان وزارت جهاد به سپاه واگذار می شود برای کنترل و مدیریت اعتراضات خیابانهای اطراف دانشگاه سایت جرس: ساختمان وزارت جهاد بر اساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی به سپاه منتقل می شود. این ساختمان که بطور سنتی متعلق به وزارت کشاورزی بوده و نام بلوار کشاوز نیز از آن برخاسته است، از بعد از انقلاب در اختیار جهاد سازندگی بوده است. خبرهای رسیده از تهران حاکی است این ساختمان به لحاظ موقعیت مکانی ، نزدیکی به دانشگاه تهران مشرف بودن به خیابانهای اصلی شهر مورد توجه نیروهای سپاه قرار گرفته است. منابع خبری از تهران خبر می دهند که سپاه برای کنترل و امنیت وضعیت خیابانهای اطراف دانشگاه به چنین ساختمانی نیازمند است تا بتواند با استفاده از ارتفاع بلند آن دید کافی برای رصد اعتراضات مردمی را داشته باشد. تلاش وزارت جهاد برای حفظ این ساختمان تاکنون بی نتیجه مانده است و احتمال دارد تا پیش از سالگرد انتخابات مهندسی شده 22 خرداد این ساختمان بطور کامل در اختیار سپاه قرار گیرد. گفته می شود 25 اردیبهشت ماه آخرین مهلتی است که برای تخلیه ساختمان در نظر گرفته شده است. سپاه در حال حاضر چندین مرکز نگهداری بازداشت شدگان در خیابانهای اطراف دانشگاه و کارگر شمالی در اختیار دارد. ساختمان شيشه اي وزارت جهاد كشاورزي در اوايل دهه 50 توسط عبدالعزيز فرمانفرماييان طراحي و توسط پيمانكاران ايتاليايي ساخته شد. چندی پیش از احتمال واگذاری این ساختمان به وزارت خارجه خبر می دادند و اینک زمزمه واگذاری به سپاه در میان است.
|
(رادیو فردا) |
از سفر محمد خاتمی به ژاپن جلوگیری شد |
سایت پارلمان نیوز بنقل از یک منبع مطلع خبر داده که از سفر محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران، به ژاپن جلوگیری شده است. بر پایه این خبر، محمد خاتمی قرار بود امشب، پنجشنبه، برای شركت در اجلاس سالانه شورای تعامل در زمینه خلع سلاح هستهای، راهی هیروشیما در ژاپن بشود. برخی رسانه ها، مدتی قبل خبری مبنی بر ممنوع الخروج شدن محمد خاتمی از ایران، منتشر کرده بودند که بلافاصله تکذیب شد.
|
(صدای آمریکا) |
«مرکز مطالعات ایران شناسی» در تورنتو با سرمایه سفارت جمهوری اسلامی اداره می شود |
«مرکز مطالعات ایران شناسی» که در شمال شهر تورنتو و در منطقه ای که جمعیت بزرگی از ایرانیان مقیم این شهر متمرکز شده اند، در ژانویه سال ٢٠٠٨ تأسیس شده است مجله کانادایی مکلینز روز سه شنبه در گزارشی به قلم مایکل پترو، به چهره های پشت یک مرکز مطالعات ایران پرداخته است. این نشریه نوشته است سازمانی در تورنتو که خود را یک مرکز غیرسیاسی و غیر دولتی برای فرهنگ و مطالعه ایران نامیده است، با سرمایه سفارت جمهوری اسلامی ایران و توسط یک دیپلمات ایرانی با نفوذ تأسیس شده است. بنا به گزارش مجله مک لینز، «مرکز مطالعات ایران شناسی» که در شمال شهر تورنتو و در منطقه ای که جمعیت بزرگی از ایرانیان مقیم این شهر متمرکز شده اند، در ژانویه سال ٢٠٠٨ تأسیس شده است. مک لینز می افزاید: «فاضل لاریجانی، وابسته فرهنگی وقت سفارت جمهوری اسلامی ایران در اتاوا، یکی از سه مدیر این مرکز بوده است. فاضل، برادرعلی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و آیت الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی است». خبرنگار مک لینز به نقل از مهدی شاهرخی، یکی از کارمندان این مرکز می نویسد این نهاد ایرانی هنوز با سرمایه سفارت ایران در اتاوا اداره می شود، اما فعالیت های آن تحت کنترل سفارت نیست. در این مقاله تأکید شده است: «با وجودی که تارنمای این مرکز اهداف آن را تحقیق و پژوهش و کمک به دانشگاه ها برای برگزاری سمینارها و کارگاه های آموزشی مطرح کرده است، اما از فعالیت های آن سخنی به میان نرفته و آقای شاهرخی نیز نتوانست نمونه ای از این فعالیت ها را ارائه دهد». مجله مک لینز با اشاره به این امر که هویت افراد دست اندرکار در فعالیت های این مرکز مطالعات ایران شناسی روشن نیست، می نویسد: «هشت استاد سرشناس ایرانی در تورنتو، از جمله پروفسور رامین جهانبگلو با انتشار نامه سرگشاده ای فعالیت ها و انگیزه تأسیس این مرکز را مورد پرسش قرار دادند». مک لینز بخشی از نامه اساتید ایرانی دانشگاه های کانادا را منتشر کرده است که از جمله می گویند: «هیچ یک از همکاران با این مرکز همکاری نمیکند. با این وجود، کارگزاران این مرکز مرتب با گروه های دانشجویی ایرانی تماس می گیرند، به آن ها وعده کمک می دهند و هزینه رویدادهای فرهنگی و یا کلاس های فارسی را می پردازند». اساتید ایرانی دانشگاه های تورنتو در ادامه نامه خود تأکید کرده اند: « ما خواهان انتشار اسامی اعضای مؤسس این مرکز هستیم و نام کارگزاران و مشاوران فعالیت های این مرکز باید همانگونه که در تارنمای «صنایع کانادا» منتشر شده است، اعلام شود و مهم تر ازهمه منابع سرمایه مالی این مرکز در داخل و خارج از کانادا باید افشا شود». در تارنمای مرکز مطالعات ایران شناسی بر غیرسیاسی و غیرحزبی بودن آن تأکید شده است اما اسامی مؤسسان، مشاوران و کارمندان این مرکز ذکر نشده است.
|
(ایران پرس نیوز) |
موج اعتصاب های کارگری در خوزستان |
رادیو آلمان: گزارشهای تایید شده از اعتصاب کارگران واحدهای کاری در خوزستان خبر میدهند. اتوبوسرانان اهواز، کارگران شهرداری آبادان، نوشابه خرمنوش و کارگران تخلیه و بارگیری خرمشهر به حقوق عقبافتاده یا خطر بیکاری خود اعتراض کردهاند. کارخانه نوشابهسازی خرمشهر بر اثر سوءمدیریت و بدهی هنگفت به بانکهای ملی و صادرات، ورشکسته شده و دست به اخراج کارگران خود زده است. این کارخانه در حالی تعطیل میشود که آبمیوهها و نوشابههای تولید عربستان، کویت و امارات، بازار جنوب ایران را اشباع کردهاند. به گفته منابع محلی، قرار بوده با وام صد میلیون تومانی بانک ملی، خط تولید جدیدی به این کارخانه افزوده شود، اما تعلل در ترخیص ماشینآلات خریداری شده از آلمان، موجب خوابیدن کار، تراکم بهره وام بانکی و در نهایت سقوط مالی کارخانه شده است. فعالان کارگری از تجمع اعتراضی کارگران ۲۳ شرکت تخلیه و بارگیری فعال در بارانداز شلمچه نیز خبر میدهند. واگذاری امور این بارانداز به یک شرکت خصوصی، زندگی دستکم ۴۰۰ کارگر بارانداز، راننده اتوبوس و خانوادههای آنان را به خطر میاندازد. کمبود بودجه، تعدیل نیرو شرکت لولهسازی اهواز در تعطیلات نوروزی، اقدام به اخراج ۵۰ کارگر قراردادی به بهانه تعدیل نیرو و کمبود بودجه کرده است. مدیران این واحد تولیدی در شب عید سال گذشته هم صدها کارگر را با بهانهای مشابه جواب کرده بودند. یکی از فعالان کارگری منطقه به دویچهوله میگوید: «شهرداری و باراندازی و خیلی واحدهای دیگر، مدتهاست که کارهای خود را به دست پیمانکاران دادهاند. دولت هیچگونه نظارتی بر نحوه رفتار این پیمانکاران ندارد. پیمانکاران بعضی واحدها در چند ماه میلیاردر شدند، در صورتی که کارگران در بهترین حالت روزی هفت الی هشت هزار تومان درآمد داشتند. تازه با همین حقوقهای پایین، بیشتر آنها حقوق معوقه دارند. خوشبختانه صحبتها و اصرارهای فراوان در لولهسازی موجب شده که به ۳۵ نفر فرصت دوباره بدهند و برای صرفهجویی در هزینهها، منتظر بازنشستگی چند کارگر قدیمی شوند.» قراردادهای ظالمانه این فعال کارگری تاکید میکند که دلیل اخراجها در ماههای اسفند و فروردین این است که کارفرما، سنوات و اضافه دستمزد سالانه ندهد. او میگوید: «برای کارفرما صرف نمیکند که در تعطیلات نوروز به کارگر دستمزد بدهد. شب عید تعدیل نیرو میکنند که هم پول ندهند و هم سنوات تکمیل نشود. پس از فروردین اما ممکن است همین کارگران را به کار برگردانند. این غیرانسانی است. برخی شرکتها، قراردادهای ۸۹ روزه با کارگر میبندند، چون کارفرما برای قراردادهای سه ماههبه بالا باید حق بیمه پرداخت کند. این ظالمانه است. اینگونه است که قانون را دور میزنند و کارگر به دلیل بیپناه بودن و نیاز به کار مجبور است زیر بار چنین ستمی برود.»
|
(ایران پرس نیوز) |
جزئيات جديد از نامه دوم احمدی نژاد به اوباما |
خبرگزاری حکومتی مهر : رئيس دفتر رئيس جمهور با بيان اينکه احمدي نژاد اسفند ماه نامه اش را به اوباما نوشته است، گفت: اين نامه هيچ ربطي به تهديدات اخير هسته اي اوباما ندارد. اسفنديار رحيم مشايي ديروز در حاشيه جلسه هيات دولت و در جمع خبرنگاران در خصوص محتواي نامه رئيس جمهور به اوباما اظهار داشت: اين نامه اسفند ماه نوشته شده است و رئيس جمهور در اين نامه براساس ادعاي اوباما براي اصلاح و تغيير سوالاتي را مطرح کرده است. مشايي با بيان اينکه رئيس جمهور از اوباما در اين نامه پرسيده است که چه اتفاقي براي برج هاي دوقلو افتاد که به عراق و افغانستان حمله کرد، گفت: بعد از آن هم نتايج عملکردي که آمريکايي ها در منطقه داشتند تماما در جهت بي ثباتي و ناامني در منطقه بود. وي گفت: رئيس جمهور در بخش ديگري از اين نامه از اقدامات تروريستي آمريکا سوال کرده و از او خواسته است که نحوه مبارزه با تروريسم را از ايران ياد بگيرد. مشايي با اشاره به اينکه منتظر پاسخ و توضيحات اوباما هستيم ، گفت: سوالات رئيس جمهور در اين نامه، سوالات شخصي آقاي احمدي نژاد نيست بلکه سوال همه ملت ايران و ملت هاي منطقه است. رئيس دفتر رئيس جمهور در پاسخ به اين سوال که آيا اين نامه در واکنش به اظهارات اخير اوباما در مورد تهديد با سلاح هسته اي نوشته شده است گفت: اين نامه در اسفندماه نوشته شده است اما اوباما اخيرا تهديد با سلاح هسته اي را مطرح کرده است. وي با بيان اينکه اين دومين نامه اي بود که رئيس جمهور به دولت آمريکا نوشت، عنوان کرد: اين نامه به منزله ديپلماسي عمومي است يعني تاثيرگذاري بر روي افکار بين المللي و ملت هاي منطقه است.
|
(فرارو) |
تذکرات رامین به رسانههای ورزشی |
معاون امور مطبوعاتي و اطلاعرساني در نشست همانديشي با جمعي از مديران رسانههاي ورزشي، انتشار ناهنجاريها در عرصه ورزش با هدف تهييج و تحريک اجتماع يا تخريب مسوولان ورزش را دور از اخلاق و شان حرفهيي فعاليت رسانهيي دانست. محمدعلي رامين در اين نشست تاکيد کرد: معاونت امور مطبوعاتي و اطلاعرساني به دنبال تدوين محدوديت براي رسانهها نيست اما انتشار واقعيتها و روشنگري در اين عرصه بايد با هدف ارائه فرايند اصلاحي صورت گيرد تا مخاطب احساس خيرخواهي، عزت و عظمت نمايد، نه تخريب و تحقير و تحريک. او ادامه داد: کنکاش رسانهيي براي رفع نواقص و دفع مفاسد و نيز حفظ و ارتقاء جايگاه ورزش در جامعه انکارناپذير است، اما اين اتفاق بايد همراه با رعايت ارزشهاي اخلاقي جامعه ورزشي و فرهنگ اجتماعي، آداب و رفتار اسلامي، پرهيز از توهين و آسيب رساندن به نهادهاي مسوول و شخصيتهاي مورد احترام جامعه صورت پذيرد. وي خواستار انعکاس برخي مفاسد جامعه ورزشي به دور از جنجالها و شانتاژهاي غيراخلاقي رسانهيي براي پيگيري از طريق مراجع قانوني و ذي صلاح شد. معاون وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در امور مطبوعاتي و اطلاعرساني گفت: از آن جا که در اين عرصه جايگزين ديگري براي تغيير فضــاي رسانههاي ورزشي ارائه نشده، مخاطبـان نيز همين وضـعيت را تحمل ميکنند و از ديگر سو، جذب مخاطب به هر وسيله، نبايد موجب سوق دادن رسانههاي ورزشي به ورطه سقوط و کجروي بشود. بنابر اين گزارش، رامين تخصيص يارانه مطبوعات ورزشي را به دور از تبعيض، مطابق مفاد قانون و مقررات مربوطه تنها منوط به انجام رسالت رسانهيي برشمرد و گفت: پيشنهادات اهالي رسانههاي ورزشي مورد استقبال و بررسي اين معاونت قرار خواهد گرفت و کارگروههاي تخصصي فعال براي بررسي و ارزيابي مسائل در رسانههاي ورزشي و ساير رسانهها مشغول فعاليت هستند. محمدعلي رامين افـزود: تلاش بر اين است تا هماننـد سـاير حوزهها، فضـاي مثبت رسانهيي از تمامي ابعاد براي فعاليت سالم و متناسب با شان رسانهها و جامعه ورزشي ايجاد شود. بر اساس اين گزارش ضرورت ايجاد نقطه نظر مشترک با سازمانها و نهادهاي متولي ورزش کشور براي فعاليت مناسب رسانههاي ورزشي، آموزش متناسب روزنامهنگاران، ضرورت پوشش بيمهاي مشاغل سخت و زيانآور براي روزنامهنگاران ورزشي، حمايت از نوآوريها و خلاقيتها، ارزيابي پيوسته از فعاليت رسانهها و فعالان آن براي تقويت و افزايش جايگاه رسانههاي ورزشي، فراهم آوردن شرايط اصلاح کجرويها و ناراستي، رعايت انصاف و عدالت در انتشار اخبار و گزارش ها و نظاير اين از جمله مواردي بودند که از سوي مديران رسانههاي ورزشي در اين همانديشي به آنها پرداخته شد. مرجع : ایسنا
|
(رادیو فردا) |
عوامل بمبگذار زندان مرکزی ایلام دستگیر شدند |
وزارت اطلاعات ایران می گوید که سه نفر از حمله کنندگان به زندان مرکزی ایلام دستگیر شده اند. به گفته وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در پی آن حمله ، دو متهم بقتل از زندان فرار کرده بودند که یکی از آنها نیز دستگیر شده است. پنج روز پیش خبرگزاریهای ایران گزارش کرده بودند که انفجار بمبی در مقابل زندان مرکزی ایلام تعدادی زخمی بر جای گذاشت ودو نفر زندانی موفق به فرار شدند. برپایه این گزارش ها، فرد یا افرادی به دیوار زندان آر پی چی شلیک کرده و بخشی از دیوار را تخریب کرده بودند.
|
(ایران پرس نیوز) |
امام جمعه قم: گرانى و بيكارى در جامعه غوغا مى كند |
روزنامه ابرار: امام جمعه موقت قم در ديدار اعضاى شوراى مركزى كميته امداد امام خمينى(ره) گفت: در نظام جمهورى اسلامى هر مقام و شغلى مسئوليت آفرين و ارزشمند است كه اگر درست انجام وظيفه شود پاداشى نيك در بر دارد و اگر كوتاهى و غفلت شود مسئوليت اخروى دارد. به گزارش ايسنا، آيت الله امينى ادامه داد: مخصوصا شما كه مسئوليت بزرگى را پذيرفته ايد و آن ترميم قشر محروم جامعه است كه امام خمينى(ره) به اين افراد عنايت داشتند و آنها را صاحبان انقلاب مى دانستند و اگر طبقه محروم نبود انقلاب پيروز نمى شد. امام جمعه موقت قم اظهار كرد: بايد كارهايى صورت مى گرفت كه اين قشر از اين حالت محروميت خارج مى شدند و امام نيز نمى خواست كه اين قشر هميشه تحت تكفل يك نهاد باقى بماند و ايشان خواستار آن بود كه اين قشر آبرومندانه زندگى كند و من نيز فكر مى كردم كه در اندك زمانى قشر محروم جامعه خودكفا مى شوند و امام نيز خواستار اين بودند كه اين خانواده ها روى پاهاى خود بايستند و زندگى آبرومندانه اى داشته باشند. وى با بيان اين كه شما خود خدمت رسانى را يك وظيفه مى دانيد، گفت: شما كار مقدسى انجام مى دهيد و به كار خود به عنوان يك شغل نگاه نمى كنيد و آن را يك انجام وظيفه مى دانيد و تلاش داريد كه قشر محروم زير پر و بال خود بگيريد. امينى با اشاره به وجود گرانى در كشور اظهار كرد: من نمى دانم اين مقررى كه به اين افراد داده مى شود بر طبق تورم و مسائل آن است كه اين افراد بتوانند حداقل زندگى را داشته باشند؟ وى ادامه داد: گرانى غوغا مى كند و طبقه مرفه جامعه نيز در اين بين از گرانى ها باكى ندارد و طبقه متوسط نيز زندگى را به گونه اى سپرى مى كند اما اين قشر محروم جامعه اند كه بايد بدانها توجه شود. امينى ادامه داد: من از مقررى سال گذشته باخبرم ولى نمى دانم آيا همكارى براى افزايش مقررى در سال جديد شده است يا خير؟ وى در ادامه بيان داشت: مساله ديگرى كه وجود دارد مساله بيكارى است و تا جايى كه من اطلاع دارم بيكارى غوغا مى كند. برخى به واسطه اخراج از كار خود بيكار شده اند كه اين افراد قابل ترحم اند و عده اى نيز افراد تحصيلكرده اند كه فاقد شغل هستند من به اين فكر مى كنم كه اين افراد چه كنند. ما افتخار مى كنيم كه اين افراد را فارغ التحصيل كرده ايم اما حالا كه اين افراد شغل ندارند چه كارى بايد براى آنها انجام داد. بيكارى براى اين افراد و خانواده هايشان بسيار رنج آور است. وى با بيان اين كه من مى دانم امكانات كميته امداد محدود بوده و بر طبق ضوابطى ارائه مى شود، گفت: انتظار داريم كه در سال نو كه مقام معظم رهبرى آن را سال تلاش مضاعف و همت مضاعف ناميدند و من هم تدبير مضاعف را به آن اضافه مى كنم با همت و تلاش شما و ساير مسئولان و دولت و مجلس با همكارى هرچه بيشتر به تعميق اهداف بپردازيم. وى با اشاره به اين كه ما ۳۱ سال از انقلاب را پشت سر گذاشته ايم، گفت: با وجود همت و تاكيداتى كه امام خمينى(ره) داشتند ما بايد به نقطه اى مى رسيديم كه محروميت زدايى شود و اگر همكارى ها بيشتر صورت مى گرفت وضع اكنون بهتر مى شد.
|
(فرارو) |
تویوتا فروش جهانی "لکسس" را متوقف کرد |
تویوتا فروش مدل 2010 لکسس جی اکس 460 خود را در پی هشدار یک مجله آمریکایی درباره ایمنی آن متوقف کرده است و می گوید کلیه مدل های شاسی بلند خود را تحت آزمایش های ایمنی قرار خواهد داد. به گزارش بی بی سی، این اقدام یک روز پس از آن صورت می گیرد که تویوتا فروش این نوع اتومبیل خود در آمریکا و کانادا را در واکنش به نگرانی های مطرح شده در نشریه "گزارش مصرف کننده" دایر بر احتمال معلق خوردن آن در شرایط اضطراری متوقف کرد. آخرین باری که تویوتا عملکرد یکی از اتومبیل های خود را "غیرقابل قبول" خوانده بود در سال 2001 بود. تویوتا همچنین گفت کلیه اتومبیل های دیگر شاسی بلند خود را در معرض آزمایش های ایمنی قرار خواهد داد هرچند فروش آنها را متوقف نمی کند. اینها شامل "لند کروزر"، "لند کروزر پرادو" و "راو 4" می شود. "لکسس" خط تولید لوکس تویوتاست که با اتومبیل های مجلل تر بازار مانند بنز رقابت می کند. لکسس جی اکس 460 مدل 2010 به غیر از آمریکا و کانادا، فقط در خاور میانه و روسیه عرضه می شود. این شرکت پیشتر گفت مطمئن است که این اتومبیل ایمن است. اما تویوتا در ماه های اخیر درخواست بازگرداندن و سرویس اضطراری 8 میلیون اتومبیل در سراسر جهان را به دلیل نگرانی های ایمنی از جمله در سیستم ترمز داده است. نشریه "گزارش مصرف کننده" (Consumer Reports) در آمریکا بر لکسس جی اکس 460 برچسب "نخرید: خطر ایمنی" زد که ناشی از ظاهر شدن مشکلی به هنگام آزمایش ها در شرایط اضطراری بود. این نشریه گفت که آزمایش هایش نشان داد که این اتومبیل استعداد معلق خوردن در شرایط سخت را دارد که می تواند باعث جراحت یا مرگ شود، با این حال گفت که تاکنون گزارشی از اینگونه تصادف ها دریافت نکرده است. این مدل از سه ماه پیش در آمریکا عرضه شد و پنج هزار دستگاه آن در این کشور فروخته شده است. مدل های لکسس جی اکس از سال 2002 در آمریکا عرضه شده است. تویوتا به اتهام عدم اطلاع به موقع ایراد "پدال گاز معیوب" در میلیون ها خودروی ساخت این شرکت، با بیش از ۱۶ میلیون دلار جریمه در آمریکا روبروست.
|
(ایران پرس نیوز) |
دفاع وقیحانه رژیم از پخش پارازیت های ماهواره ای |
رادیو فرانسه: صدا و سيمای جمهوری اسلامی با ارسال نامه ای به اتحاديه مخابرات جهاني، ادعا کرد که پخش برنامه های تلویزیون دولتی ایران، در برخی موارد به دلیل پخش پارازیت با اشکال مواجه شده است. پیش از این، اتحاديه مخابرات جهاني از جمهوری اسلامی خواسته بود که انداختن پارازیت روی برنامه های ماهواره های بین المللی را متوقف کند. دفتر امور بين الملل سازمان صداوسيمای جمهوری اسلامی در نامۀ خود به رئيس اتحاديه مخابرات جهاني گوشزد می کند که ایران در رعايت قوانين و مقررات این اتحاديه ''سوابق بسيار روشن و درخشان'' دارد و تاکنون ''هيچ مورد نقض قوانين و تخلف'' از سوی ایران دیده نشده است. این نامه سپس توضیح می دهد که ''در چندين نوبت سيگنالهای مزاحم''، مشكلاتی را برای شبكههای ایران ايجاد كرده است و در ادامه، تاریخ و ساعت مشاهدۀ این پارازیت ها را شرح می دهد. بر اساس این نامه، بیشتر پارازیت ها در خردادماه سال گذشته فرستاده شده است. به عنوان مثال، سازمان صدا و سیما ادعا می کند که در دهم خرداد سال ١٣٨٨''سيگنالهای مزاحم''، پخش برنامه های این سازمان را روی ماهوارۀ اینتل ست با اشکال مواجه کرده و حتی موجب قطع برنامه شده است. صدا و سیما با اشاره به حق بیان آزاد، می نویسد که برخی اعضاء اتحادیه مثل بی.بی.سی.، حقوق ایران را نادیده گرفته اند و سپس می افزاید که کنوانسیون ١٩٣٦ ژنو، ''پخش برنامه برای مردم هر سرزمين به منظور ترغيب آنها به اعمالي مغاير با نظم و امنيت داخليشان را ممنوع كرده است... اين ممنوعيت تحريك به جنگ داخلي، شورش و اغتشاش را در برميگيرد''. سازمان صدا و سیما در این نامه از رییس اتحادیۀ مخابرات جهاني انتقاد می کند و می نویسد: ''در حالي كه انتظار ميرفت كه شما به عنوان رئيس اتحاديه در قبال اقداماتي از قبيل پخش تصاوير مخل امنيت داخلي و حاكميت ملي [...] تشويق به شورش و درگيری فيزيكي با مأموران پليس، حمايت از اقدامات تروريستي و حتي آموزش استفاده از مواد انفجاری [...] موضعگيری نماييد، ولي متأسفانه هيچ گونه عكسالعملی نشان نداديد و به جای حمايت از يكی از اعضاء خود مسأله را با سكوت پشت سر گذاشتيد''. در پایان، سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی خواستار حمایت اتحادیه می شود و در ضمن، ''آمادگي خود را برای هرگونه همكاری در چارچوب قوانين و مقررات اتحاديه اعلام مينمايد''. حدود سه هفته قبل، آژانس مخابرات سازمان ملل متحد از ایران خواست که انداختن پارازیت روی برنامه های ماهواره های بین المللی را متوقف کند. اتحادیۀ جهانی مخابرات نیز تذکر داد که مداخله در امواج این ماهواره ها غیر قانونی است. همچنین در روز دوم فروردین (۲۲ مارس)، در پارلمان اروپا، وزیران امور خارجۀ کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا برای اقدام هماهنگ در مقابل ارسال پارازیت روی شبکههای فارسی زبان بی. بی. سی، صدای آلمان و صدای آمریکا به توافق رسیدند. اما تاکنون رسماً اعلام نشده است که این کشورها قصد دارند چگونه و با چه روشی با این نوع سانسور مقابله کنند.
|
(رادیو فردا) |
روسیه: نیروگاه بوشهر مردادمال امسال راه اندازی خواهد شد |
رییس سازمان انرژی اتمی روسیه سرگنی کی رینکو (Kiriyenko) که به همراه هیات همراه رییس جمهوری روسیه در آرژآنتین به سر می برد، می گوید نیروگاه اتمی بوشهر طبق زمان مقرر و در مردادماه سال جاری شروع به کار خواهد کرد. به گزارش رویترز، آقای کی رینکو تاکید کرد بحث نیروگاه بوشهر هیچ ارتباطی با فعالیت اتمی جمهوری اسلامی ندارد و هیچ گونه خطر استفاده دوگانه ای هم از آن نمی شود و حتی افزایش تحریم ها بر جمهوری اسلامی هم هیچ تاثیری بر کار نیروگاه بوشهر ندارد. نیروگاه بوشهر قرار بود 15 سال پیش شروع بکار کند که هنوز تکمیل نشده و تاکنون یک میلیارد دلار برای ایران هزینه داشته است . نیروگاه بوشهر قرار است یک هزار مگاوات برق تولید کند.
|
(راه سبز) |
ما بارگه دادیم این رفت ستم برما ! |
درحاشیه رنج نامه مهندس سحابی و به بهانه هشتمین سالگرد فقدان دکتر سحابی دریکی از کتیبه های داریوش بزرگ آمده است : " خداوند این کشوررا از دشمن ، از خشکسالی ، از دروغ محفوظ دارد ! " چه زیبا و عمیق ، گرچه پدیده دروغ بردومورد اول بویژه دشمن تاخر دارد اما این سه درامتداد هم قرار گرفته اند ، به عبارت دیگر ارتباط شان طولی است و نه در عرض . بنابراین دروغ به قدر دشمن خطرناک است و در جامعه ای که ارزش ها لگدمال می شود ، چه بسا پر مخاطره تراز عدو چه ، کدام دشمن خسران بارتراز خصم دروغ ! بی سبب نیست که درسنت اسلامی ما نیز کذب کلید گناهان است ، چراکه برای هر حرمت شکنی و هر گونه تضییع حقی وسرانجام استحمار عوام ابتدا باید از در دروغ وارد شد ! وا اسفا ، آنگاه که همین دیو دروغ به سنت و قوت غالب قدرت مداران تبدیل شود ! آنان که قواره قدرشان تا قداره بندی شان است وبرای نیل به این مطلوب مذموم قدرت بی منتهی و بی جواب، خدا را خرج خواهش های خود کرده اند و خلقش را قربانی در این راستا ! با اینان چه می توان کرد ؟! درهنگامه هبوط حربه " هدف وسیله را توجیه می کند . " در کسوت اخلاق و آ یین الهی این مستمسک ماکیاولیسم ، بسا قربانی می طلبد و این همان دیکتاتوری دینی است ! مهندس عزت الله سحابی بی نیاز از معرفی است ، سترگ مردی با کارنامه درخشان بر تارک تاریخ تحولات ایران زمین ، از نیم قرن قبل ، او دارای بیش از سه دهه فعالیت مطبوعاتی است از " گنج شایان " تا " فروغ علم " و بالاخره در فردای مبارزات سیاسی مذهبی علیه حکام بعد از انقلاب با " ایران فردا " ، هماره ایستاده در راستای احقاق آزادی و عدالت . در سال 85 به حق شاخص شایستگی اش ،با اهدای چهارمین جایزه قلم طلایی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ، از ایشان تقدیر شد ، او که زندگیش را در مداومت در راه دفاع از آزادی بیان و پیگیری آزادی عقیده بیان فدا نمود ، امروز این بزرگمرد ایستاده از عصر مصدق تا انقلاب اسلامی ، گنج قلبش رنج یک تاریخ را به تصویر می کشد و چه می گویم به فغان زینهار میدهد از اینکه ، دروغ که در فرهنگ ملی مذهبی ما ، گناه بزرگ است به سنت غالب بدل شده ! آنگاه که جانگدازانه می نالد : " ای خدای بزرگ ، ای تغییر دهنده قلب ها و فکرها ، یا حال و روز ما را دگرگون کن یا مرگ مرا برسان ! " امثال عزت الله سحابی که به حق عزتمند ند در پیشگاه حق ، با استعانت از ارباب صبرهرگز مبتلا به سکته سکوت نمی شوند و حلقوم حق شان هماره برای رهایی خلق خدا از خفقان فریاد بر می آورد . سحابی پس از کودتای شوم 28 مرداد به عنوان یکی از اعضاء فعال نهضت مقاومت ملی وارد عرصه مبارزه سیاسی اجتماعی شد ،همو که بعدها از موسسان انجمن اسلامی دانشگاه ها گردید . جهت گیری او صرفأ در محدوده سیاست خلاصه نشد ، عرق دینی سحابی بیش از آن بود که در عصر شیدایی جوانان مجاهد به مارکسیسم ، سکوت اختیار کند ، همو که در همین راستا درسال 54 با مقاله " توحید علمی " برای رهایی نسل جوان وسوسه شده در منجلاب مارکسیسم وارد صحنه شد اگر چه معلم بزرگ ، دکتر شریعتی پیشاپیش و در همان مقطع ، نقش اصلی و زیربنایی را در روشنگری دینی و رهایی از تفکر مارکسیستی با درس های اسلامی شناسی حسینیه ارشاد به عهده گرفته بود . مهندس سحابی به جرم تفکرات بی پروای ملی مذهبی خویش ، 13 سال از عمر عزیزش را در زندان های طاغوت سپری نمود و متاسفانه پس از انقلاب اسلامی نیز بیش از دو سال دربند اما در این دوره با شرایط سخت ترمحبوس ! اما اوهرگز از حرکت باز نماند ، مبارزی سترگ که همه هستی اش مصداق " هستم اگر می روم ، گر نروم نیستم ! " و خواهد بود . در سال 67 در برابر جریانات و مباحثی که وابستگی ایران به مجا معی چون صندوق بین المللی پول را به ارمغان می آورد ایستاد و تا حد زیادی موفق شد . صدای صادقش هماره این را تأکید می کند که حاضرم تمام اعتبارم را برای آزادی ایران صرف کنم . از نکات عمیق تفکر سحابی ، اعتقاد وی به این اصل است که آنچه رشد و اعتلای ایران را تضمین خواهد کرد ، اجرای اصلاحات سیاسی درراستای اصلاحات اقتصادی است . در کارنامه تاریخی وی باز می بینیم که به رسم عدم عدول از اعتدال و انصاف درسال 78 از بسیاری ازمواضع آقای خاتمی در مسولیت رییس جمهور حمایت می کند ، حتی تا بدانجا که به عده ای از دانشجویان که طرح " عبور از خاتمی " را در سر می پروراندند ، هشدار و زینهار داد ! به حق عزت الله سحابی الگوی ایستادگی بر ایده و افکار خویش است و امروز ، چه رنجی بالاتر از آن که ، این آیینه استقامت ، با رنج نامه می نالد و گوش شنوایی برای تظلم خواهی می جوید و در همین حین ، نومیدانه از خدایش مرگ می طلبد ! آن هم درروزهای مقارن با هشتمین سالروز فقدان دکتر یدالله سحابی که به حق پدر و ملجأ بسیاری آزادیخواهان ستم دیده این مرز و بوم بود ! و همسنگر بزرگمردی چون مرحوم مهندس مهدی بازرگان وامروزمستدام بر این راه سلاله خلفش مهندس سحابی . مرحوم دکتر سحابی درروزهای سرنوشت ساز مرداد 78 ، نامه ای هشداردهنده و شدیدالحن خطاب به آقای خامنه ای تهیه نمود ،طی آن درچهار موضوع صراحتأ به ایشان تذکر داد به نظر می رسد که دو بند این هشدارنامه برمخاطرات و مشکلات بیشتر توجه داشت چیزی که امروز همچون دمل سربازنموده ، یکی در بند 3 که یدالله سحابی اعتراض خویش را یه عدم تفویض به موقع فرماندهی نیروی انتظامی به وزیر کشور که مسئول حسن اجرای وظایف کلیدی تأمین امنیت داخلی است ، ابراز می نماید ونسبت به بدعت تفویض اختیارات تأمین امیت داخلی کشور ، علاوه برعهده دار بودن فرماندهی کل نیروهای نظامی به رهبری یعنی آیت الله خامنه ای اعلام موضع و مخالفت می کند ، اعتراضی که حاکمیت مطلقأ بر نمی تابد ! مرحوم سحابی در مورد دست کاری در نص صریح قانون اساسی مصوب آذرماه58 در خرداد 68 صراحتأ به شخص رهبر هشدار داد به ویژه در آنجایی که آورده بودند فرماندهی نیروی انتظامی به رهبرواگذارشود آنچه که وی به حق از آن به عنوان خطای بسیار عظیم یاد می کرد ، البته در دوره زمامداری آقای رفسنجانی به عنوان رییس جمهور ، مقام رهبری مجددأ اختیارات مورد بحث را به وزارت کشورتفویض نمود اما در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی این قدرت باز هم به رهبرمحدود شد و همین دلیل اصلی عتاب مرحوم سحابی بود. دکترسحابی در بند چهار نامه سرنوشت سازش به بحث نظارت استصوابی می پردازد و نسبت به اعمال مدیریت های موازی قانونی یا فراقانونی در امور هشدار می دهد . امروز اثرات نامطلوب نادیده گرفتن نصایح آن پدر بزرگواررا در چکامه خونبار و ورنج نامه فرزندش می بینیم ! آنچه که تعامل تلخ و تعارض میان قدرت و مسئولیت می خوانیمش ، به بیان دیگر قدرقدرت بودن و مسئولیت های موازی را درولی مطلقه فقیه خلاصه کردن و در نتیجه پاسخگو نبودن به هیچ کس ! بدیهی است که اگر آنروز گوش شنوایی می بود و امروز قوه قضاییه مستقلی داشتیم ، شاهد این همه مظالم و درد ناک تر از آن توجیه اش به نام اسلام و اخلاق نمی بودیم ! و در این حضیض ذلت هبوط نمی کردیم تا آنجا که بزرگمردی چون مهندس سحابی داغدار و غمین از درد دختران و زنان این مرز و بوم بنالد آنچنان که صبر از کفش برباید و خنیاگرآن باشد که : گرمرگ بداند که به هنگام آید به زان نبود نغز و دل آرام آید ناگه خبر از شکستن جام آید چون یاربودکه برلب بام آید ! آری می توان فهمید که تشویش و درد سحابی ها ، نتیجه تقدیرتفتیشی است که سرنوشت محتوم همه آزادی طلبان و متفکران این مرزوبوم است ، در نظامی که نام اسلام و جمهوری را به یدک می کشد اما ادبیات ، که چه می گویم استراتژی اتهام ، سرلوحه سردمداران آن است ! مهاتما گاندی اعتقاد داشت که هفت مورد در جهان وجود دارد که بدون هفت مورد دیگر و به عبارتی پیش از هفتای دیگر خطرناک است و باعث خلق خشونت در فرد یا جامعه می شود ، آنچه که وی از آن به عنوان خشونت پنهان یاد میکرد ، جامعه امروز ما مورد آماج سه خطر از هفتگانه گاندی قرار گرفته ، نخست : ثروت بدون زحمت ، آنچه که بصورت فاصله فاحش طبقاتی بروز کرده است . دوم : سیاست بدون شرافت که موید کارنامه درخشان بسیاری از سردمداران جمهوری اسلامی است ، یعنی مرض مزمن سیاست بازی با زیرپا گذاشتن شرف ! و سوم : عبادت بدون ایثار که از مصادیقش تزویر و ریا است ، چیزی که بیماری مشترک جامعه ما شده وچنان شایع که وقاحتش از یاد رفته ! و شاید دگربارتکرار قصه پرغصه شریعتی : تثلیث شوم زر و زور و تزویرهمکار و درکنارهم ! گرچه امروزسحابی ها و بسیاری از دربندان این مرز و بوم همازه مجروح ترکش تیر دنیاداران مزوربه دین هستند ، اما همچنان جویای مذهب یی عوام و عظمت بی نام و نشان اند رنج نامه سحابی و زجرهای زندانیان امروزشاید نتواند رسم دیرینه ای را که اریک فروم فیلسوف و روانکاو بدان اشاره داشت یعنی : " تاریخ گورستانی از فرهنگ هایی است که به خاطر ناتوانی در نشان دادن واکنش اختیاری و منطقی نسبت به چالش ها با پایان فاجعه آمیزخود روبرو شدند . " . برای قدرتمداران در جمهوری اسلامی محقق کند اما کمترین درسش به قداره بندان ایران ما آن خواهد بود که : لاجرم هرکس که بالاتر نشست استخوانش خردتر خواهد شکست ! *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.
|
(خبرگزاری روز) |
تخریب من تخریب دولت و نظام است , اسفندیار رحیم مشائی |
رحیم مشایی در گفت وگویی اختصاصی با روزنامه «بهار» منتقدانی که به گفته وی با چنین روشی به تخریب دولت می پردازند را همان کسانی دانست که از همان روز اولی که وارد دولت نشدند چنین رویکردی را مدنظر قرار دادند. - « بهار» چنین پرسید: «چندی پیش هنگامی که رئیس جمهور شما را به عنوان معاون اول خود برگزید سیل انتقادات و مخالفت ها بود که به سمت شما روانه شد و در همان زمان شما گفتید که این رویکرد بهانه ای برای تخریب دولت است و اکنون نیز در دفاع از آقای رحیمی باز این سخن خود را تکرار کردید و گفتید که طرح اتهاماتی نسبت به معاون اول بهانه ای برای تخریب دولت است. به نظر شما آیا این روشی نوین و سازماندهی شده برای تخریب دولت از این طریق است؟ حتماً همین طور است. خیلی ها علاقه مند نیستند که پیشرفت در کشور با آهنگی سریع انجام شود و با سرمایه گذاری برای چنین حرکت هایی سعی می کنند جلوی حرکت فعال و مبتکرانه دولت را بگیرند چرا که دولت دهم دولت کار است و دولتی با خط بازی های سیاسی نیست. از همان ابتدا آقای رئیس جمهور اعلام کرد دولت تعلقی به هیچ حزب و گروهی ندارد و برآمده از هیچ حزب و گروهی نیست و این رویکرد ایشان نیز فرصت خوبی را برای دولت به وجود آورده است. در این راستا شما عملکرد چهارساله دولت نهم را می توانید با یک دوره طولانی در گذشته مقایسه کنید. -ولی اکنون کسانی که این انتقادات را نسبت به اعضای دولت مطرح می کنند و مخالفت هایی را نسبت به تداوم حضورشان در دولت دارند از میان اصولگرایان و از همفکران دولت هستند مانند آقای نادران که در اوایل مجلس هفتم و در روزهای اول دولت نهم از اصولگرایان و اقتصاددانان حامی دولت بود و اکنون به منتقد سرسخت دولت تبدیل شده است؟ من از فرد خاصی اسم نمی برم. ما این طور قضاوت نمی کنیم که کسی اسمش اصولگرا هست یا خیر ولی ممکن است که آنها به دلیل اینکه در دولت حضور ندارند یا نظراتی دارند که به آن از سوی دولت توجه نمی شود اینگونه به انتقاد می پردازند. ولی هر روز دایره منتقدان دولت گسترده تر می شود؟ این مهم نیست که کمتر یا بیشتر می شود مهم این است که مردم چگونه قضاوت می کنند. دولت هیچ گونه تعهدی نسبت به احزاب و گروه ها ندارد و این بنابر دیدگاه و اعتقاد رئیس جمهور است و بنابراین تلاش می کنیم در راستای خدمت برای رفاه مردم کار کنیم. اغلب دولت ها معمولاë در تعامل با منتقدان خود پیشگام هستند، آیا دولت دهم بنا ندارد که با منتقدانی که از ابتدای دولت چنین رویکرد اعتراضی را اتخاذ کرده اند به گفت و گو بنشیند؟ این مسائل اصلا حرف اساسی و اصولی نیست که ما بخواهیم درباره آن گفت و گو کنیم اینها چیزی جز فضاسازی و جریان سازی نیست که شما بگویید آنها را دعوت به گفت و گو کنیم. یعنی دولت نمی خواهد با منتقدانش تعامل برقرار کند؟ ما اصلا مشکل تعامل نداریم. پس با این طیف منتقدان جدید چگونه تعامل خواهید کرد؟ ما اصلا منتقدان جدیدی نداریم. این طیف همیشه از روز اول منتقد ما بودند و اینهایی که شما نام می برید هیچ وقت با دولت نبودند. شما به آرشیو رسانه ها مراجعه کنید می بینید این افراد از روزی که به دولت دعوت نشدند انتقاد علیه دولت را شروع کردند. آقای مشایی از شما به عنوان رئیس جمهور یازدهم نام برده می شود. آیا شما در جایی این حرف را مطرح کرده اید؟ اگر می گفتند 21 و 22 بهتر بود. ما وقت زیاد داریم. سایتی به نام «حقیقت نیوز» عکس شما را در گزارش تصویری هر روز خود قرار داده و از شما به عنوان رئیس جمهور منتخب ملت در دوره یازدهم نام برده، من سایتی ندارم و شناختی هم درباره این سایت ندارم و حتی یک بار هم این سایت را ندیدم. اساسا وقتی که در ابتدای دوره دوم چهارساله ریاست جمهوری چنین حرف هایی مطرح می شود خطی انحرافی است و قطعا می خواهند مرا تخریب کنند که البته تخریب من تخریب دولت و نظام است. مقام معظم رهبری یک سال مانده به انتخابات دهم در سخنانی فرمودند «نباید درباره انتخابات از الان صحبت کرد چرا که زود است» و الان هم همان کلام صدق می کند و کسانی که این بحث را دنبال می کنند دنبال خط انحرافی هستند. منبع: بهار 26 فروردین
|
(خبرگزاری روز) |
استاندار تهران در روز روشن دروغ گفت , نازنین کامدار |
تنها به فاصله دو روز از واکنش محافل رسانه ای و سیاسی به مصاحبه ای از استاندار تهران که طی آن از "صدور مجوز برای راهپیمایی 25 خرداد" سخن گفته بود، وی در اقدامی بی سابقه اظهارات خود در گفت و گو با ویژه نامه نوروزی مجله "همشهری ماه" را تکذیب کرد. مرتضی تمدن در حالی اظهارات خود درباره مجوز راهپیمایی 25 خرداد را تکذیب کرد که سایت پارلمان نیوز، یک روز قبل از این تکذیب تصویر مصاحبه استاندار با همشهری ماه را منتشر کرده بود. مصاحبه ای که طی آن استاندار تهران گفته بود: "آنها( معترضان) تقاضای برگزاری راهپیمایی کردند و ما هم مجوز صادر کردیم. راهپیمایی روز ۲۵ خرداد با مجوز قانونی ما برگزار شده بود. نه تنها با مجوز آمدند که حتی ما کمک کردیم نظم راهپیمایی حفظ شود. ما به آنها کمک کردیم که امنیت روز ۲۵ خرداد ماه تامین شود. یعنی همزمان هم مجوز دادیم و هم خدمت رسانی کردیم". گفته هایی که با وجود باز انتشارشان در رسانه ها، با اقدام عجیب استاندار تهران مبنی بر تکذیب آنها مواجه شده است. تمدن روز گذشته و پس از آنکه متوجه تبعات حقوقی و سیاسی گفت و گوی خود با مجله همشهری شد، با خبرگزاری ایسنا، مصاحبه ای ترتیب داده تا "توضیحاتی" درباره مصاحبه اش با این نشریه بدهد. به نوشته ایسنا، استاندار تهران می گوید: "موضوع مصاحبه درباره نحوه همکاری نهادهای دولتی با احزاب و گروههای معترض برای برگزاری اجتماعات و راهپیمایی بود و همانگونه که در متن سئوال ماهنامه همشهری مشخص میباشد، بحث خاصی درباره راهپیمایی روز 25 خرداد مطرح نبوده است". تمدن در ادامه توضیحات خود، بدون اعتناء به انتشار متن مصاحبه اش با مجله "همشهری ماه" و وجود عبارت "ما به آنها کمک کردیم که امنیت روز ۲۵ خرداد ماه تامین شود. یعنی همزمان هم مجوز دادیم و هم خدمت رسانی کردیم "، افزوده است: "اما در خصوص راهپیمایی 25 خرداد هیچگونه مجوزی از سوی مراکز قانونی صادر نشد و بنده ادعای چنین مطلبی را تائید نمیکنم به ویژه اینکه در راهپیمایی فاقد مجوز 25 خرداد از سوی عواملی که به فتنه دامن میزدند به آشوبگری و حمله به بانکها و اماکن عمومی و مردمی پرداخته شد و عدهای نیز با اغراض خاص سیاسی به پایگاه مقداد بسیج در خیابان آزادی حمله کرده و قصد خلع سلاح محافظان را داشتند که منجر به کشته شدن افرادی شد؛ لذا صدور مجوز برای راهپیمایی 25 خرداد صحت نداشته و ندارد و اگر افرادی در این روز بازداشت شدند به خاطر تحریک برای حضور در راهپیمایی غیرقانونی و اقدامات آشوبطلبانه روز 25 خرداد بود و پرداختن رسانههای بیگانه به این موضوع بیانگر نیاز آنها به مطلبی برای توجیه اقدامات فتنهانگیز آنها میباشد". آگاهان معتقدند عدم وجود سابقه فعالیت های سیاسی و مدیریتی در پرونده مدیران کنونی جمهوری اسلامی از جمله دلایل اصلی افزایش حجم مصاحبه های جنجالی و تکذیب های جنجالی تر شده است. به طوری که این افراد از جمله استاندار تهران که تنها سابقه سیاسی او قبل از سمت استانداری تهران، نمایندگی یک دوره مجلس بوده است، با نگاه به جو غالب در فضای سیاسی ایران ابایی از دروغ گویی ندارند. با این حال سایت کلمه روز گذشته دلایل تکذیب ناشیانه استاندار تهران را فاش کرد و نوشت: "پس از آنکه متن گفتوگوی استاندار تهران با همشهری ماه منتشر و مشخص شد استاندار تهران از مجوز دار بودن راهپیمایی ۲۵ خرداد سخن گفته است از دفتر احمدی نژاد با استاندار تماس برقرار شده و تمدن بشدت مورد مواخذه قرار گرفته است.در پی این برخورد ها استاندار تهران گرچه خیلی سریع تصمیم به تکذیب این گفت و گو با همشهری ماه گرفت اما موجود بودن فایل صوتی اظهاراتش و تایید شدن مصاحبه پیش از انتشار برخلاف گذشته راه تکذیبیه را بر این مسوول دولتی می بست. با این حال روز گذشته همشهری ماه به دلیل انتشار این مصاحبه مورد اعتراض استاندار و دولتیها قرار گرفت". تاکنون روزنامه همشهری درباره ادعاهای مرتضی تمدن مبنی بر عدم اشاره به راهپیمایی 25 خرداد واکنشی نشان نداده است. اما برجسته شدن ادعای صدور مجوز برای راهپیمایی 25 خرداد 88 و تکذیب سریع آن، واکنش های گسترده ای را در میان وبلاگ نویسان و رسانه های وابسته به جنبش سبز ایجاد کرده است. یک فعال رسانه ای در باره اهمیت این موضوع در بین پایگاه های خبری اینترنتی و وبلاگ نویسان به روز می گوید: "از جمله دلیل حساسیت رسانه ها، حجم بالای خسارات انسانی از جمله کشته شدگان، بازداشت شدگان و محکوم شدگان حوادث روز 25 خرداد 88 است". در همین زمینه سایت جرس نیز در گزارشی نوشته است: "براساس آرای دادگاههای پس از انتخابات حضور در راهپیمایی ۲۵ خرداد ماه مجازاتی برابر با یک سال زندان تعزیری داشته است ولی در هیچ کجای قانون به مجازات برای حضور در راهپیمایی با مجوز اشاره نشده است". در یک نمونه، عباس شیری، وکیل دادگستری در مصاحبه ده روز گذشته خود با ایسنا درباره حکم مرتضی الویری در دادگاه تجدیدنظر گفته بود: "اتهامات مرتضی الویری در پرونده تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت کشور و شرکت در راهپیمایی 25 خرداد سال 88 بود که دادگاه بدوی وی را از اتهام اقدام علیه امنیت کشور تبرئه کرد ولی در مورد دو اتهام دیگر، مرتضی الویری را به دو سال حبس و جریمه نقدی محکوم کرد". گفتنی است، به نوشته سازمان های بین المللی حقوق بشری بسیاری از موارد شکنجه و تجاوز در بازداشتگاه کهریزک نیز مربوط به بازداشت شدگان شامگاه روز 25 خرداد بوده است. همزمان با برجسته شدن مصاحبه استاندار تهران درباره راهپیمایی 25 خرداد 88، سایت جوان آنلاین، ارگان اینترنتی وابسته به سپاه پاسداران در "گزارش اختصاصی" روز گذشته خود، از "تدارک جریان فتنه برای سالگرد 25 خرداد" خبر داد. جوان آنلاین نوشت: "جریان فتنه جهت ایجاد آشوب تمامی تلاش ها و رایزنی های داخلی و خارجی خود را برای یک دامنه زمانی مشخص بکار گرفته است.جریان فتنه با تاکید بر ایجاد شوک به حامیان تصریح کرده است فاصله زمانی 22 خرداد تا 18 تیر باید مورد بهره برداری و ایجاد آشوب های جدید قرار گیرد.جریان فتنه استارت اصلی را 25 خرداد در نظرگرفته و هماهنگی خود را برای بکارگیری نیروها و دانش آموختگان دو نهاد آموزشی انجام داده است.گفتنی است هماهنگی با برخی گروهک ها، بقایای گروهک ریگی و منافقین از جمله رایزنی های این جریان برای ایجاد آشوب در این دامنه زمانی بوده است". مجوز راهپیمایی 25 خرداد 88 که بر اساس برآورد های غیر رسمی بین 3 تا 5 میلیون تن از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات در آن شرکت کردند، درحالی در کانون توجه محافل سیاسی و رسانه ای قرار گرفته است که با نزدیک شدن به زمان اولین سالگرد آن، نهادهای نظامی حامی دولت نگران تکرار راهپیمایی مشابه ای هستند. گفتنی راهپیمای 25 خرداد 88 که به "راهپیمایی سکوت" نیز شهرت دارد از سوی آیت الله خامنه ای به "اردوکشی خیابانی مخالفان دولت" تعبیر شده است.
|
(ایرنا) |
مهاجرت خارجيها از دبي به ابوظبي |
دبي – به دليل هزينه هاي زندگي به ويژه اجاره مسکن بسياري از خارجيان مقيم دبي اقدام به ترک اين شهر و اسکان در ابوظبي پايتخت امارات گرفته اند. امارت ابوظبي به دليل استفاده از درآمد نفت و اجراي طرحهاي مختلف ساخت و ساز و جذب نيروي کار ، موجب شده تا بسياري براي يافتن کار و اسکان به سوي اين امارت سرازير شوند. از سوي ديگر مسوولان اين امارت با ساخت واحدهاي جديد ساختماني و کاهش بهاي اجاره مسکن ، زمينه هاي جذب خارجيان و حتي اماراتيها را فراهم کرده است . بر اساس آخرين اعلام بخش مسکن ابوظبي ، ميزان اجاره بهاي واحدهاي مسکوني در اين امارات تا پايان سال جاري ميلادي حدود 20 درصد نيز کاهش خواهد يافت . علاوه بر آن قانون جديد در برخي نقاط ابوظبي توسط خارجيان موجب شده تا انگيزه اين گروه براي زندگي در اين امارت افزايش يابد . بحران اقتصادي و مالي کنوني در امارت دبي موجب بيکاري تعداد زيادي از خارجيان به ويژه کارگران شده است . مقامات بخش مسکن ابوظبي اعلام کرده اند که تا پايان سال جاري ميلادي حدود 20 هزار واحد مسکوني جديد به بازار مسکن اين امارات افزوده مي شود. بزرگترين شرکت خدمات ملکي امارات موسوم به "استگو" روز پنجشنبه اعلام کرد که تا پايان سال 15 هزار آپارتمان و 3800 ويلا در پايتخت امارات آماده سکونت خواهد بود.
|
(راه سبز) |
خرید سهام دو بانک بزرگ چینی توسط اسدالله عسگراولادی |
جرس: اسدالله عسگراولادی، سهام دو بانک چینی را خریداری کرد و موفق شد همراه با گروهی از دوستانش، با تایید دولت مرکزی چین تحریم های اِعمال شده علیه ایران را دور بزنند. به گزارش خبرگزاری مهر، اسدالله عسگراولادی در این زمینه خاطرنشان کرده است "در فاز جدید همکاریهای اقتصادی ایران و چین و به منظور رفع برخی مسایل بانکی و مالی میان بخشخصوصی دو کشور، بخش خصوصی ایران بخشی از سهام بانکهای چینی را خریداری کرده است و ما به دنبال این هستیم که در موسسات مالی و اعتباریِ آن کشور سهام بیشتری خریداری کنیم، زیرا خرید بیست درصد از سهام یک شرکت یا موسسه، منجر به تسخیر صندلی یکی از اعضای هیات مدیره این موسسات خواهد شد." با اینکه جزئیاتِ کاملِ این خبر هنوز منتشر نشده است، اما سامانه خبری خبرآنلاین در این زمینه متذکر شد "نزدیکان عسگراولادی این موضوع را تایید کردهاند. آمریکا برای تشدید تحریم بانکی ایران از چندسال پیش سرمایهگذارانش را تشویق به خرید سهام بانکهای کوچک و بزرگ اروپایی،چینی و عربی و نفوذ درهیات مدیره این بانکها با هدف محدود ساختن ایران کرد و اسدالله عسگراولادی تاجر کهنه کار ایرانی با رایزنیهای گستردهای که داشت،مقامات بانکی ایران و چین را برای گسترش و تحکیم روابط متقاعد ساخت. " این گزارش خاطرنشان می کند "عسگراولادی با تکیه برتکنیک آمریکایی در تملک بانکهای چینی، دوستانش را قانع کرد تا در خرید سهام بانکهای چینی حضور داشته باشند. درحقیقت این اقدام با تایید دولت مرکزی چین و برای دور زدن تحریم صورت گرفت.ظاهرا جرقه این اقدام از سال گذشته و زمانی زده شد که دو بانک بزرگ چینی که اکثر تجار و بازرگانان ایرانی اعتبارات اسنادی خود را در این بانکها باز میکردند از گشایش اعتبارات اسنادی برای تجار ایرانی امتناع کردند." گزارش مزبور می افزاید "بازرگان شناختهشده ایرانی که درمحافل اقتصادی به دلیل اهتمامی که به صادرات دارد،به «حاجی ترانسفر» معروف است، سال گذشته در گفتوگو با مقامات اقتصادی چین اعلام کرده بود حاضر است برای تسهیل امور فاینانس، سهام دو بانک (China Construction bank)،«کانسترکشن بانک» که بانک ساختمان و مسکن چین است و «اگری کالچر» (Agriculture Bank) بانک کشاورزی چین را بخرد." لازم به ذکر است این دو بانک سال گذشته به مراجعههای تجار ایرانی جواب رد داده بودند و اکنون مشخص نیست بازرگان شناخته شدۀ عضو اتاقِ بازرگانیِ تهران، سهام این دو بانک را خریده یا برای تسهیل امور مالی بازرگانان ایرانی، در بانکهای دیگر سهامدار شده است. خبرگزاری مهر در گفتوگویی با رییس اتاق ایران وچین، به نقل از وی متذکر شد: "در فاز جدید همکاریهای اقتصادی ایران و چین و به منظور رفع برخی مسایل بانکی و مالی میان بخشخصوصی دو کشور، بخش خصوصی ایران بخشی از سهام بانکهای چینی را خریداری کرده است." عسگراولادی دراین گفتوگو نامی از بانک چینی و سهامداران ایرانی آن نبرد؛ اما تصریح کرد "ایران براساس توافق صورت گرفته در کمیسیون مشترک دو کشور، پیشنهاد راهاندازی بانک مشترک میان ایران و چین را به این کشور ارایه کرده است." وی برادر حبیب الله عسگراولادی، از اعضای رده بالای حزب موتلفه اسلامی و اصولگرایانِ سرشناس است.
|
مقاله, مصاحبه و تفسير |
(خبرگزاری روز) |
مقاصد پلید، بمب کثیف , هوشنگ اسدی |
بهار ایرانی ماه نخست خود را نم نمک به پایان می برد. سر نشینان "قایق نظام" بادبان دروغ بر افراشته اند، همه سرمایه کشور را برای ساختن "بمب کثیف" بکار گرفته اند و باسرعت تمام بسوی "مقاصد پلید" ی روانه اند که می تواند ایران را دریای توفانی روزگارحتی به گرداب جنگ فروکشد. در نخستین روز هفته سوم فروردین نامه تکان دهنده عز ت اله سحابی انتشار می یابد: "دولتمردان با لاف و گزاف به راحتی به مردم دروغ می گویند و خیالات واهی داخلی و بین المللی شان را صبح و شب با تکرار و تکرار می خواهند به خورد مردم فهیم این مملکت بدهند." همان روز "فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی" که آیت اله خامنه ای باشند، می گوید: "در چنین دنیای مبتنی بر فریب، دروغ، ظلم و زور نقابدار، برخی قدرتها به دلیل غرور و اعتماد به پایههای پوشالی قدرت، اختیار خود را از دست میدهند و نمونه این موضوع، سخنان اخیر رئیس جمهور امریکا است که ملت ایران را تلویحاً تهدید به استفاده از سلاح اتمی کرد". رئيسجمهور دولت کودتا هم چندین سخن قصار دیگر را ردیف می کند: "ديگران به دنيا بمب اتم هديه میکنند و ايرانيان انسانيت و هنرمندی"، "اين گروه احمقی که امروز در دنيا سر کار هستند مثل آدمهای احمق و عقبافتادهای هستند که هر کجا کم میآورند شمشير میکشند بدون اينکه بدانند دوره اين حرفها گذشته است"، "هنر نظام سرمايهداری به زيبايی دروغ گفتن است "، "ما میخواهيم ايران توسعه يافته باشد اما متجاوز دغل باز نباشد"، "اساس کار در کشورهای توسعه يافته و فريب و منافع مادی است." بهانه این بیانات، سخنان باراک اوباما رئیس جمهور آمریکاست. او بعد از امضای قرارداد "استارت 2" باروسیه و دیداری با رئیس جمهور چین که نتیجه اش اعلام حضور چینی هادر مذاکرات برای تحریم جمهوری اسلامی است، استفاده از همه گزینه ها علیه ایران را اعلام کرده است. آمریکا معتقد است "ایران مقاصد پلید هسته ای دارد" و در این هفته، آخرین قدم ها را برای کسب اجماع جهانی بر می دارد و سران و مقامات بلندپایه 50 کشور جهان را در واشنگتن گرد می آورد. جمهوری اسلامی نه حضور دارد و نه دعوت. سر نشینان "قایق نظام" به سرعت تمام در حال توزیع "انسانیت" بین ایرانیان هستند. دولت مهر ورزی کاری کرده که مهندس عزت اله سحابی از خدا طلب مرگ می کند تا شاهداین همه "انسانیت" نسبت به جوانان ایران نباشد. دکتر محمدملکی که در زندان و از نزدیک دیده بر جوانان چه می رود، فریادش به آسمان رسیده است. گزارشگران بدون مرز می گوید ایران بزرگترین زندان روزنامه نگاران خاور میانه است. هیات نظارت بر مطبوعات در جلسه روز دوشنبه خود به ۸ نشریه در حال چاپ تذکر می دهد. روزنامه های بهار، پول، مردم سالاری، جهان صنعت، آرمان روابط عمومی از جمله این نشریات هستند. این هفته نوبت سانسور رسانه هايی می رسد که پيش از اين در شمار "رسانه های خودی" قرار داشتند. "سايت فراکسيون اصولگرايان مجلس هشتم" فیلتر و پرونده "سايت الف" به مديريت احمد توکلی رييس مرکز پژوهش های مجلس به "کارگروه تعيين مصاديق مجرمانه" ارجاع می شود. محمد حسينی، وزير ارشاد اسلامی به انتشار سخنان الياس نادران درباره عضويت محمدرضا رحيمی معاون اول محمود احمدی نژاد در راس يک شبکه بزرگ فساد اقتصادی، اشاره می کند و می گوید: "مطالبی در اين سايت منتشر شده بود که با آدب و اخلاق سازگاری نداشت و بر اين اساس، سايت اصولگرايان مجلس شورای اسلامی فيلتر شده است." خبر می رسد: "گشت های ارشاد به تهران برمی گردند. مرتضی تمدن از راه اندازی مجدد گشت های ارشاد در غالب طرحی به نام "طرح جامع امنیت تهران" خبر می دهد و از "نوآوری"هایی در اجرای آن سخن می گوید. سردار مصطفی محمد نجار، وزیر سابق دفاع و وزیر کنونی کشور اعلام می کند که دولت از "کمیسیون ماده 10 احزاب" وابسته به وزارت کشور خواسته است تا "با کارشناسی دقیق و استفاده از نظرات و پیشنهادهای متخصصان" طرحی را برای "بازنگری و اصلاح قانون احزاب" تدوین و به مجلس ارائه کند. برخی از سایت های خبری وابسته به دولت از درخواست کمیسیون ماده 10 احزاب برای انحلال دو تشکل سیاسی اصلاح طلب، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت ایران اسلامی خبر می دهند. رسانه های دولتی همچون ایران و رجا نیوز، نگرانی از احتمال تداوم حضور این احزاب درعرصه سیاسی کشور و انتخابات های آتی را پنهان نمی کنند. احمدینژاد می گوید: "بايد حداقل ۵ ميليون نفر از تهران بروند." به گفته رئیس دولت کودتا "گسلهای زير تهران به لطف دعای مردم فعال نيستند!" و لابد یا دعای مردم قطع شده و یا احمدی نژاد که تا ادعای پیامبری هم رفت از "غیب" خبر یافته که قرار است اتفاقی بیافتد و می خواهد "انسانیت" و "مهر ورزی" رادر حق 5 میلیون نفر تمام کند. سخنان احمدی نژاد مورد تفاسیر مختلف قرار می گیرد.یک سایت ایرانی می نویسد: "حمدی نژاد نگران زلزله ویرانگر و زیر آوار ماندن تهرانی ها نیست، او نگران زلزله سیاسی در تهران 10- 12 میلیونی است. شبیه این طرح را رژیم «پل پوت- ینگ ساری» در کامبوج در دوران جنگ ویتنام به اجرا گذاشت و پس از سقوط، حداقل دو میلیون اسکلت مردمی که از پایتخت به روستاها کوچ داده شده بودند در جاده های کشور پیدا شد. این الگو را از انقلاب فرهنگی چین گرفته بودند. در آن فاجعه، یعنی انقلاب فرهنگی چین نیز تخلیه شهرهای بزرگ و از جمله پایتخت با شعار «پیش به سوی روستاها» به اجرا گذاشته شد و میلیون ها چینی جان خود را در این ماجراجوئی از دست دادند." خبرها نشان می دهد که هاشمی رفسنجانی می تواند یکی از این 5 میلیون باشد. در هفته ای که هاشمی سعی می کند رفاقت دیرینه با خامنه ای را سپر بلا کند و می گوید "هر گاه ضرورت ایجاب کند" در نماز جمعه حاضر خواهد شد، سایت رجا نیوز، نزدیک به دولت از "عدم تحقق نماز جمعه هاشمی" خبر می دهد. رئیس ستاد اقامه نماز جمعه هم عوض می شود. ششمین مدیر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از زمان روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، روی کار می آید. مدیر جدید، "علی متقیان" نام دارد که جای "سعید پورعلی" را گرفته که خود، به جای "جمال رحیمیان" آمده بود. آقای رحیمیان هم جایگزین "میرحمید حسن زاده" بود که بعد از "محمدعلی نادعلی" آمده بود و او نیز جای "ابوالفضل فاتح" بنیانگذار ایسنا را گرفته بود. گفت وگوی دکتر محمدملکی باهمین "روز" خودمان نه تنها بر "انسانیت" و "مهرورزی" کودتاچیان صحه می گذارد، نظرها را متوجه دست آوردهای اقتصادی آنان می کند و نشان می دهد پول نفت بر سر سفره چه کسانی رفته است. اولین رئیس دانشگاه تهران که از سومین زندان به سبب بیماری به مرخصی آمده، می گوید: "هر سه بار هم به عنوان ضدانقلاب در بند بودم. در حاليکه آقايان بايد بگويند کسی که از آزادی و صلح و دوستی، دفاع می کند ضدانقلابی ست يا آن گردن کلفت هايی که برج های ميلياردی می سازند." واز قضای روزگار دست سازنده یکی از این "برج های میلیاردی" رو می شود که همین روزها دارد میان خیابان ولی عصر و بنفشه یک برج دو نبش می سازد. ایشان "یوسف عسگر اولادی تازه مسلمان" و برادر زاده، پدرخوانده حزب موتلفه، حبیب اله عسگری تازه مسلمان هستند. پدرشان هم بر ریاست اتاق بازرگانی با چین و روسیه تکیه زده اند. صندوق بین المللی پول درهمین روزها اعلام می کند که نرخ تورم در ايران طی سال گذشته ۳۰ درصد بوده است. انتشار سومين گزارش ديوان محاسبات از عملكرد بودجه اي دولت احمدي نژاد هم روشن می کند دولت فقط در سال گذشته 760میلیارد تومان ناچیزرا به خزانه کشور واریز نکرده است. اخباری که دولت برای شنیدنش وقت ندارد. رئیس دولت و ایادیش بسرعت تمام دارند آب تطهیر بر سر محمد رضارحیمی، معاون اول رئیس جمهور ضد فساد می ریزند که هفته پیش نامش درسر حلقه یک باند فساد رو شده است. روزنامه کیهان هم به دفاع از "سر حلقه" می آید. تاجناب صادق لاریجانی می رسد و آب پاکی روی دست همه می ریزد: "مصلحت نظام مهمتر است." ظاهرا حق باروزنامه جمهوری اسلامی است که می نویسد: "عده اي معتقدند قوه قضائيه با شهادت اولين رئيس خود آيت الله بهشتي به شهادت رسيده است." و هنوز ماه اول سال تمام نشده که موج اخراج کارگران با "همت مضاعف" شروع می شود. تنها چند روز پس از آنکه یکی از مسئولان خانه کارگر در خصوص احتمال افزایش هفتاد درصدی اخراج کارگران هشدار می دهد، کارگران بزرگترین کارخانه نوشابه سازی خاورمیانه در خرمشهر اخراج می شوند و درکارخانه را باسلام و صلوات می بندند. لابد درهفته ای که محموله ۱۲ ميليون دلاری پرتقال وارداتی همچنان در دستان دزدان دريايی است، تصمیم گرفته اند نوشابه را هم از بورکینا فاسوئی، کموری و جائی از این دست وارد کنند. واین همه از نتایج سحر است. مسعود ميرکاظمی، وزير نفت دولت دهم، از ۹ برابر شدن قيمت گاز خانگی خبر می دهدکه قيمت هر متر مکعب گاز خانگی رااز ۱۰ تومان فعلی به ۹۰ تا ۱۰۰ تومان افزايش می دهد. قيمت هر ليتر بنزين و گازوئیل هم به ترتیب به ۶۰۰ و ۴۵۰ تومان افزايش می یابد. یک اقتصاددان ایرانی که این وضعیت را از نزدیک دنبال می کند، می نویسد:"آنچه طی چند ماه گذشته پیرامون طرح و سپس قانون هدفمند کردن یارانه ها گذشت، نشان می دهد که مکانیسم های تصمیم گیری بر سر سیاست های اقتصادی کشورتقریبا از حرکت باز ایستاده و اقتصاد ایران بیش از بیش به یک کشتی سرگردان در یک دریای توفانی، شباهت می یابد.یارانه های انبوه، به ویژه در زمینه حامل های انرژی، یکی از بیماری های مزمن اقتصادی ایران بوده و هست، ولی در کنار یارانه ها، اقتصاد ایران از بیماری های خطرناک دیگری نیز رنج می برد از جمله وجود یک بخش عظیم دولتی، وابستگی شدید به نفت، نبود شرایط لازم برای آزادی کسب و کار، فقدان یک نظام بانکی واقعی، فساد گسترده، ناتوانی از تطبیق با فرایند جهانی شدن، بی بهره بودن از یک نظام ارزی کار آمد و غیره... به جای پرداختن به همه این بیماری ها در چارچوب یک سیاست اقتصادی اصلاح طلبانه و منسجم، همراه با ایجاد شرایط مساعد سیاسی در درون کشور و فضای بین المللی آن، تلاش دولت دهم در زمینه اقتصادی تنها بر هدفمند کردن یارانه ها متمرکز شده، آن هم به گونه ای سخت ناشیانه و بدون توجه به پیآمد های آن از جمله در عرصه تورم."( فریدون خاوند- رادیو فردا) احمدی نژاد هم جواب دارد: "همه این حرف ها برای ترساندن مردم است..." و اوکه مسائل داخلی را حل و فصل کرده، می رود که مسائل جهانی را مدیریت کند که این هفته به دودلیل اهمیت خیلی زیادی دارد. اول ـ کشف جدیدمجتبی ثمره هاشمی: "گفتمان جهان بر اساس اظهارات احمدینژاد تغيير پيدا کرده است و دنيای امروز دنيای فرهنگ، علم و معنويت است." دوم- سخنان باراک اوباما و رویدادهای پیرامون آن که آخر هفته به توافق 50کشور جهان برای مبارزه با "بمب کثیف" ختم می شود. رئیس جمهور آمریکا گفته است منع استفاده از سلاح هسته ای شامل کره شمالی وجمهوری اسلامی نمی شود. تهدیدی است دیپلماتیک که پاسخی همانند می خواهد. مقامات نشسته در "قایق نجات" نظام، حتی دراین لحظات توفانی هم نمی توانند از ادبیات "دزدان دریائی" چشم بپوشند. آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، دولت ایالات متحده را "دولتی شریر و غیرقابل اعتماد" می خواند. سرلشگرحسن فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران می گوید: "در صورت حمله آمریکا به ایران هیچ یک از سربازان آمریکا که در منطقه حاضر شده اند، زنده به کشورشان بر نخواهند گشت." احمد وحیدی؛ وزیر دفاع جمهوری اسلامی و احمدخاتمی همین حرف رابه زبان های دیگر می زنند: "برای دفاع از خود از همه گزینه استفاده خواهیم کرد. اگر آمريکا بخواهد ديوانگی کند منافعش در تمام جهان به خطر میافتد." و رئیس دولت کودتا طبق معمول روی همه بلند می شود، و حرف هائی می زند که عرق شرم بر پیشانی مهدی کروبی می نشیند که می گوید: "با ادبياتی سبک (گنده گو! گردن کلفت! هر چی دستت می دهند، نخوان!) به تمدن چندين هزار ساله ی ايرانيان دهن کجی می کنند." روزهای هفته که می گذرد و تحولات مهم پیرامون مساله هسته ای نشان می دهد بر خلاف نظر منوچهر متکی این رویداد ها "تبلیغی" نیست و سمبه پر زور است، دولتیان به دست و پا می افتند. علی اکبر صالحی برای رد پیشنهاد مبادله باروسیه و فرانسه بهانه می آورد و اعتراف می کند: "تحریمهای احتمالی ممکن است مشکلاتی را برای کشور به وجود آورد و ایران از آن استقبال نمیکند." احمدی نژاد و سردار فیروز آبادی به شیوه ای به راستی بچگانه می کوشند، باراک اوباما را از سیاست جهانی آمریکا، جدا کنند. محمود احمدی نژاد که بطور خانوادگی چندنسل است سیاست ورزی می کنند، می گوید: "ايشان تازه به عرصههای بالای سياسی در کشورش دست پيدا کرده است و... نمی تواند تصميمات درستی اتخاذ کند. اينکه آقای اوباما ملت هايی را که نمی خواهند زير بار زور بروند به استفاده از سلاح های شيميايی و اتمی تهديد کرده را به حساب ناپختگی و ناشیگری او می گذاريم." و حسن فیروزآبادی، تحلیلی می دهد که همه مرغان پخته جهان از خنده روده بر می شوند: "آمریکا یک گرگ بین المللی است، البته من اوباما را از این گرگ ها نمی دانم بلکه او یک سیاهپوست از قشر مستضعف و با زمینه آسیای شرقی است که در دلش ذره ای محبت به انسان ها وجود دارد، ولی در میان دستگاه های مخوف آمریکا محصور شده و نمی تواند کاری انجام دهد." و حتما بر اساس این تحلیل است که احمدی نژاد باز به یاد سیاست پیامبر اسلام می افتد و نامه دیگری برای او باما می نویسد. درحالیکه نامه به دست اوبامارسیده واو و شاید هم رهبران کشورهای عمده دنیا که در واشنگتن هستند، از مضمون آن با خبر شده اند، مردم ایران تنها می فهمند که این اندیشه درنامه آمده است: "آقای اوباما یک شانس بیشتر ندارد. آن هم ایران است. این حرف احساسی نیست، علمی است. آقای اوباما که در فلسطین نمی تواند کاری کند، نمی گذارند کاری بکند. شانسی هم ندارد. باراک اوباما در عراق نیز بخت موفقیت ندارد و اوضاع افغانستان نیز پیچیده است. بر این اساس در صورتی که باراک اوباما به ایران احترام بگذارد و با این کشور همکاری کند، فرصت های زیادی برای او ایجاد خواهد شد." یعنی رک و راست عقب نشینی و آمادگی برای همکاری، آن هم درست در لحظه ای که امریکا با ابتکارات سیاسی متعدد، دست بالا را دارد. عصر سه شنبه 24 فروردین 1389 است. نه اوباما و نه حتی منشی دفترش جواب احمدی نژاد را نداده اند. ثمره هاشمی چاره ای ندارد، جز اینکه بگوید: "کنفرانس خلع سلاح واشنگتن يک شوی تبليغاتی است." خبری که رویترز مخابره می کند، هشدار دهنده است: "اگرچه ايران به اين کنفرانس دعوت نشده، اما بحث بر سر برنامههای هستهای ايران موضوع حاشيهای کنفرانس امنيت هستهای است. ايالات متحدهی آمريکا سعی بر آن دارد تا در حاشيه کنفرانس، فشار بر ايران و طرحهای اتمی اين کشور افزايش يابد. چين که تاکنون مخالف هر گونه طرحهای تنبيهی عليه ايران بود، نشان می دهد که حاضر به همکاری در تحريمهای شورای امنيت سازمان ملل متحد عليه اين کشور است. خانم آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان اعلام می کند که منتظر است هر چه زودتر نتايجی از گفتوگوهای گروه پنج بعلاوه يک به دست آيد و شورای امنيت سازمان ملل متحد قطعنامهای را در اين مورد عليه ايران تصويب کند." چهارشنبه می شود. مجلس که درمورد یارانه ها تقریبا تسلیم نظر احمدی نژاد شده است، کار بسیارمهم تری دارد که به فکر اجلاس واشنگتن هم نمی افتد. مجلس باز هم بر اختیارات رهبری می افزاید: ارگانهای حکومتی زير نظر رهبری از شمول اصلاح و تدوين قوانين مجلس خارج می شوند. در واشنگتن، کشورهای عمده جهان به توافق می رسند؛ هم درمتن و هم درحاشیه. و هر دو هم مربوط به جمهوری اسلامی. خبرگزاری ها می نویسند: "کشورهای شرکت کننده خواستار همکاری بيشتر برای ممانعت از دستيابی تروريستها به مواد هستهای شدند. در پيشنويس بيانيه پايانی آمده است که بر اورانيوم و پلوتونيوم غنیشده موجود در جهان، به عنوان دو ماده ضروری برای تهيه بمب اتمی کنترل بيشتری اعمال شود. کشورهای شرکت کننده اما اعلام کردهاند که اين کنترل نبايد جلوی فعاليت کشورها برای استفاده صلح آميز از انرژی هستهای را بگيرد. باراک اوباما، رئيس جمهوری آمريکا در اين کنفرانس اعلام کرد که اگر بمب اتمی به طور نمونه در دست تروريستهای شبکه تروريستی القاعده بيفتد، فاجعهای جهانی رخ خواهد داد. او خواستار آن شد که تا چهار سال آينده در عملی مشترک کليه مواد خطرناکی که در حال حاضر در معرض دسترسی گروههايی چون القاعده است ضبط و در مکانی امن جمعآوری شود." آمریکا و فرانسه بلا فاصله بر تحریم فوری ایران تاکید می کنند.باراک اوباما، ابراز امیدواری می کند تحریم های آتی علیه ایران به اندازه ای شدید باشد که "محاسبات" این کشور درباره برنامه اتمی اش را تغییر دهد. او می گوید: "تحریم ها مثل عصای جادو نیست، اما امیدوارم دستاورد آن تغییر محاسبات کشوری مثل ایران باشد تا اینکه متوجه شود هزینه دنبال کردن برنامه اتمی نظامی زیاد است." نیکولا ساکوزی، رئیس جمهوری فرانسه، خواهان این می شود که شورای امنیت سازمان ملل متحد حداکثر تا ماه مه امسال قطعنامه تحریمی ایران را تصویب کند. خانم ها، آقایان! صحنه سیاسی ایران در اواخر فروردین ماه 1389 چنین است: بنیادگرایان شیعه که می توان "فرقه" یا "طالبان شیعی" نامیدشان، همچنان به سیاست حذف جامعه مدنی ادامه می دهند. و دراین مسیر از هیچ جنایتی ابا ندارند. رویداد ها نشان می دهد که دو تاکتیک را برای استحکام بخشیدن به سیاست راهبری خود، عملیاتی کرده اند. یکم - بازسازی چهره رهبر و افسانههای ساده زيستی او. کاری که رسانههای دولتی و وفادار به حکومت و دفتر وی در ايام نوروز ۱۳۸۹ کردند تلاش برای باز سازی چهره وی در مقام الهی و پيامبری بوده است تا حدی که تريبون مستقيم رهبری میگويد: "پيروزی حماسی مردم در فتنه همه جانبه ۸۸ بيش از همه و پيش از همه مديون مديريت الهی و پيامبرگونه رهبرمعظم انقلاب بوده است." (کيهان، ۱۴ فروردين ۱۳۸۹) دوم- حرکت با چراغ روشن در زمینه هسته ای: "جمهورى اسلامى ایران در زمینه فناورى هسته اى پیشرفتهاى زیادى داشته است و تا هر جا هم که لازم باشد، پیشرفت خواهد کرد." (آِیت الله على خامنه اى، فارس، ۹ اسفند ۱۳۸۸) راه اندازی نسل سوم سناتریفوژها را می توان در ادامه این سیاست دانست. دوتاکتیکی که راهبرد "بقا بهر قیمت" درسال جدید را تقویت می کند. مجید محمدی جامعه شناس می نویسد:"حاکمان جمهورى اسلامى پس از سلطه تمامیت خواهانه بر ایران، اکنون مى خواهند نخست خاورمیانه و سپس جهان را تحت سلطه خود قرار دهند: "نقطه نهایى دیپلماسى ما برپایى حکومت جهانى است." (احمدى نژاد، ایسنا، ۱۴ اسفند ۱۳۸۸) وقتى آنها از مدیریت جهان و پایان لیبرالیسم و سرمایه دارى سخن مى گویند تنها به خطابه خوانى براى دلخوش کردن خود و مخاطبانشان مشغول نیستند بلکه از این واژهها معناى اصلى آنها را مراد مى کنند. آنها همان طور که با رویا پردازى، تهدید، ارعاب، آدم ربایى، شکنجه و ایجاد وحشت یک کشور را تحت سلطه خویش گرفتهاند مطمئن هستند که با این روشها دیگر نقاط جهان را نیز در اختیار خواهند گرفت. تجربههاى انقلاب ۱۳۵۷ و قبضه قدرت پس از آن، جنگ با عراق، و سرکوب مخالفان در طى سه دهه به آنها نشان داده است که با جنایت علیه بشریت مى توانند در قدرت قرار گرفته و در قدرت بمانند. رویایى که مقامات حکومت اسلامى در ایران در سر مى پرورانند و آن را به روشنى بر زبان مى آورند خاورمیانه اسلامى و جهان اسلامى است. قید "اسلامى" در دنباله خاورمیانه و جهان به معنى منطقه یا جهانى با اکثریت مردم مسلمان نیست و به ویژگىهاى جمعیتى و دینى مردم راجع نیست. قید اسلامى در بافت و سیاق ایدئولوژى اسلامگرایى به معنى سلطه و قدرت غالب نیروهاى اسلامگرا در این مناطق جغرافیایى است. وقتى خامنه اى مى گوید "خاورمیانه اسلامى باید تشکیل شود" (تابناک، ۸ اسفند ۱۳۸۸) از تشکیل نظامى سیاسى سخن مى گوید که وجود ندارد. قید اسلامى بر این منطقه مثل همه قیدهاى اسلامى به کار رفته توسط مقامات جمهورى اسلامى به معنى سلطه خود بر آن است (مثل دانشگاه اسلامى، مجلس شوراى اسلامى، شوراهاى اسلامى و غیره). ابزار حفظ و بقایای این سلطه استبدادی دو چیز است: سر کوب، دروغ. بهرام حسینی مطلق، فرمانده تازه منصوب شده سپاه سید الشهدا (استان تهران) که برای تقدیر و تشکر از حضور اعضای سپاه و بسیج ورامین در سرکوب اعتراضات مردمی تهران، عازم این شهر شده بود، سه شنبه این هفته می گوید:"تجربه نشان داده دشمن سعی میكند در جايی كه جمعيت زيادی دارد تمام توان خود را جمع كند كه نمود داشته باشد، در اين شرايط تهران را انتخاب كرده و ما در شهرهای ديگر مشكل نداريم و به ناچار بايد از توان شهرستانها در تهران استفاده كنيم. پيشبينی میشود در يك يا دو سال آينده مشكلی به وجود نيايد اما دشمن با برنامه جديد میآيد و ما بايد فكر كنيم و تحليلگران ترفند جديد دشمن را پيشبينی كنند و خودمان را در ابعاد مختلف تقويت كنيم تا در برابر توطئههای جديد دشمن بتوانيم مقابله كنيم." مهندس میر حسین موسوی می گوید:" مسئله دروغ مسئله اصلی ما شده و مردم نسبت بدان اعتراض دارند که متاسفانه در همه سطوح حاکميت و تبليغات جريان دارد." حرفی که مهندس سحابی هم در رنج نامه اش می نویسد:" وااسفا «دروغ» که در فرهنگ ملی و مذهبی ما بزرگترین گناه است، امروزه به سنت غالب زمانه تبدیل شده، دولتمردان با لاف و گزاف به راحتی به مردم دروغ میگویند و خیالات واهی داخلی و بین المللی شان را صبح و شب با تکرار و تکرار میخواهند به خورد مردم فهیم این مملکت بدهند. من نمی دانم بر حاکمان ما چه رفته است که برای حفظ قدرت دو روزه دنیایی این طور قید هرگونه اخلاق و مذهب را زدهاند و از هر روش وابزاری برای ادامه قدرت خود استفاده میکنند. ما یادمان نرفته است که قبل از انقلاب چه طور دیگران را نقد میکردیم که هدف، وسیله را توجیه نمی کند. " دروغ با تزویر می آمیزد و پایگاه اجتماعی استبداد مخوف مذهبی می شود. برنامه پر بیننده« دقیقه نود» تلویزیون جمهوری اسلامی صحنه ای از این بیماری را به نمایش می گذارد. علی دایی، کاپیتان و مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران می گوید که نصب و عزل او به مربیگری تیم ملی- که سبب حذف ایران از جام جهانی فوتبال شد- تنها و تنها به اراده معاون احمدی نژاد بوده است و فدراسیون فوتبال هیچکاره. و امیر حاج رضائی، مربی پیشکسوت فوتبال توضیحاتی می دهد که مو رابر اندام راست می کند:"چطور میشود که حرفهای بد، دروغ، نيرنگ، پاچهخواری، تملق، تبانی و بسياری از صفات بد در رفتارهای دستاندرکاران فوتبال باشد. من اين را به عنوان شخصی که از دور به ماجرا نگاه میکند نمیگويم. بلکه اين موضوع را با نزديک شدن به فوتبال لمس کردهام. گفتوگوهای ما که بايد سازنده باشد امروز تخريبی شده و به سمت يک خودکشی همگانی حرکت میکنيم." و ایران را تنها در ورزش به سوی خودکشی دسته جمعی نمی برند. محمد خاتمی می گوید:"موقعیت کشور بعد از انتخابات بد است و ملت هزینه بسیار بالایى در این ایام پرداخته است، عواقب مدیریت موجود در جامعه مطلوب نیست واگر چارهاى اندیشیده نشود، سال ۸۹، سال بحرانهاى اجتماعى خواهد بود." ژنرال نیکولای ماکارف، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه میگوید که «از وجود طرحهایی برای حمله احتمالی به ایران از سوی ایالات متحده و اسرائیل، آگاه است.حمله موشکی احتمالی به ایران، آخرین گزینه آمریکا و اسرائیل است.» برخی از ناظران بر این باورند که«طالبان شیعی» حاکم بر ایران، این جنگ را انتظارمی کشند و دامن می زنند. سر نشینان«قایق نظام» اطمینان دارند که مردم ایران علیه دشمن متحدخواهند شد و باین ترتیب به خطر جنبش سبز هم بخودی خودپایان داده می شود. برخی شباهت ها با دهه شصت به این تحلیل قوت می بخشد. مساله جانشینی آیت اله خامنه ای که این هفته عسگراولادی و ذوالنوار در باره آن سخن گفته اند. زندانیان سیاسی که هم آزادی و هم نگه داری آن برای حاکمان هزینه دارد و سرانجام احتمال حمله به ایران. تفاوت هایی هم هست که در دهه شصت نبود و مهمترین آنها از دست رفتن مشروعیت جمهوری اسلامی در داخل و انزوای کامل آن در خارج است.دهه شصت تکرار خواهدشد؟ عفریت جنگ دامان ایران را خواهد گرفت؟ پاسخ این پرسش ها را تاریخ خواهد داد و عملکرد ما ایرانیان که سال پیش را ناگهان سبز کردیم.
|
(خبرگزاری روز) |
تازه چه خبر , گفت و گو با گوئیلرمو مریوتو |
دنیا به شما نگاه می کند... در روزهای خونین و پر التهاب ایران، چهره های جهانی بسیاری به حمایت از جنبش سبز مردم ایران پرداختند. از جون بائز آمریکایی که به زبان فارسی آواز خواند و گفت "ما پیروز می شیم یه روز"، تا مدونا و رابرت ردفورد و دیگرانی که از خواستار آزادی ایرانیان شده بودند... در این میان یکی از همان چهره های جهانی، گوئیلرمو مریوتو بود که در عالم مد، هنرمندی اسم و رسم دار و شناخته شده است. چند روز پس از مرگ سبز ندا بود که خبر آمد مدل های مزون گاتینونی ایتالیا، برای حمایت از مردم ایران در یکی از برنامه هاشان با مچ بند سبز به روی صحنه آمده اند. پس از آن هم تصاویر مدل های این مزون به همراه گوئیلرمو مریوتو، طراح این مزون که روی لباسش نوشته بود "ندا زنده است" در فضای اینترنت فارسی دست به دست شد... به همین مناسبت با این هنرمند ونزوئلایی الاصل گفت و کرده ایم که در زیر می خوایند... آقای مریوتو، سوال اول من اینه که شما چه طور از جنبش سبز ایران مطلع شدید؟ اینترنت. اون روزها هر سایتی رو که وا می کردی، خبر اولش راجع به ایران بود. بعد هم که حمایت های بین المللی اهل هنر از جنبش سبز... یادمه هر جا می رفتی همه مچ بند سبز بسته بودن... و چه طور شد که شما هم به جمع هنرمندان حامی جنبش سبز ایران پیوستید؟ خب اول بگم که ایده از اولش مال من نبود. در واقع خانوم های مدل مزون می خواستن که از جنبش مردم ایران حمایت کنند. فیلم ندا رو دیده بودن. اومدن و ماجرا رو برام شرح دادن... و گفتن که می خوان از زن های ایران حمایت کنن و مچ بند سبز ببندن... اون موقع من هنوز فیلم رو ندیده بودم... نشونی اش رو تو اینترنت گرفتم و رفتم سراغش. تصاویر وحشتناکی بود. این همه خشونت و نگاهی که دنیا رو شکه کرد. فرداش اومدم و به خانوم های همکارم گفتم: "منم هستم ". و جمله ای که روی تی شرت خودتون نوشته بودید: "ندا زنده است"، لطفاً در مورد اون جمله هم کمی توضیح بدید... اون جمله اولین چیزی بود که بعد از دیدن فیلم به ذهنم رسید... آدمی که برای آزادی جانش رو فدا می کنه، بی شک هیچوقت نمی میره... تاریخ به ما می گه که این آدم ها همهیشه زنده اند. همیشه. پاسخ جامعه ی جهانی به این حرکت شما چگونه بود؟ اوه مردم که خیلی استقبال کردن. کلی ایمیل و نامه از ایرانی های سراسر دنیا دریافت کردم که ازم تشکر کرده بودن. می گفتن این کار ما باعث شده مردم داخل ایران کلی روحیه بگیرن. خب من و خانم های همکارم هم خیلی از این ماجرا خوشحال شدیم... و سوال دیگه اینکه به نظر شما، "سیاست" و "هنر" اساساً از هم فاصله ندارند؟ بله، سیاست و هنر آره اما اینجا اصلاً بحث سیاست نبود. ماجرای انسانیت بود، وقتی از انسان حرف می زنیم دیگه ایران و عراق و شیلی و امثالهم با هم فرقی نمی کنن. یه جای دیگه ی دنیا، آدم های بی گناهی کشته می شن و این موضوع برای هر انسانی دردناکه... ما فقط از آدم هایی حمایت کردیم که برای آزادی جونشون رو فدا می کنند. همین. می دونید که ایرانیها روز اول بهار رو برای نو شدن سال جشن می گیرن، بنابر این چند روز دیگه مراسم سال نوی ماست... می خواید یه حرف نوروزی با مردم ایران داشته باشید؟ بله، من فقط می تونم به مردم ایران بگم که دنیا ایستاده و داره نگاه می کنه... ما همه با همیم... امیدوارم که بتونن روزی راحت و آسوده و آزاد زندگی کنند...
|
(خبرگزاری روز) |
ترفیع شگفت انگیز یک آیت الله , محمد قائد |
قالب و رسانه به محتواى پيام شكل مىدهد و بر نوع و شدت آن تأثير مىگذارد. مثلاً با انتخاب ميان نوشتن شعر نو يا سرودن شعر قدمايى، دامنه و نوع مخاطب تا حد زيادى مشخص مىشود. در قدم بعدى، برگزيدن قالب رباعيات فايز دشتستانى يا هر يك از اوزان رزمى شاهنامه، بزمى هفت پيكر يا حكيمانۀ مثنوی معنوى، لحن سرايش، محتواى اثر و حتى آهنگ و وزن و ردۀ واژگان را پيشاپيش معين كرده است. آيتاللَّه شيخ حسينعلى منتظرى فقيد زمانى كه رسانهاش تغيير كرد، هم مخاطب، هم وزن، هم قافيه، هم جهت فكرى، هم محتواى پيام و هم تا حد زيادى پايگاه اجتماعىاش عوض شد. تا در تهران و قم پيشنماز بود بايد حرفهاى تلويزيون را براى مستمع فرهنگ شفاهى تكرار كند. هنگامى كه ارتباط با مخاطبان پا به حيطۀ متن گذاشت و نوشته تنها راه رساندن پيام شد، محتواى پيام هم زمين تا آسمان فرق كرد. مخاطب فرهنگ شفاهى ـــــ در مسجد، كليسا، كنيسه يا هر معبد و مناسك و پرستشگاهى ـ پذيراى پيامى است كه از كودكى به آن خو كرده: حقْ خوب و متبرّك است و داراى ثواب؛ باطلْ بد و ملعون است و مستوجب عقاب. چنين پيامى معمولاً رايگان است، مصرف آن فقط در حد آداب مقرر وقت مىگيرد و مخاطب تا دفعه بعد نيازى ندارد به آن فكر كند، زيرا حقيقت مطلق ازلى و ابدى طى هفتۀ آينده هم سرش جايش خواهد ماند. در مقابل، مخاطب پيام مكتوب نه تنها وقت صرف موضوع مىكند بلكه چه بسا آن را خريده باشد و، مانند هر خريدار ديگرى، حق خويش مىداند زير و بالايش كند، نگه دارد، به ديگران نشان بدهد، نظرشان را بپرسد، نظر خودش عوض شود و نظر ديگران را نسبت به آن عوض كند. منتظرى بهعنوان آيتاللَّه روستايى پيشتر براى گروه اول حرف مىزد اما يك روز منبر و ميكرفنش را گرفتند و از آن پس ناچار چيزهايى براى گروه دوم روى كاغذ آورد. اين شروع استحاله و ترفيع او بود. بدون سلسله مراتبى جدّى براى مقامهاى دينى در اسلام، القابى از قبيل فقيه اَفقه و عالم اَعْلم تعارف است. اگر واقعيتى در آنها باشد در حدّت حافظه و حاضرجوابى فرد، و البته تمكـّن و نفوذ اجتماعى طرفداران اوست. با تمام تلاشهايى كه براى جاانداختن مفهوم مبهم "فقه پويا" شده، بايد منتظر ماند و ديد به سؤالى اجتماعى، سياسى يا اقتصادى با فتوايى كاملاً بديع از نظر محتوا پاسخى مؤثر دهند كه از حد نصيحت فراتر رود. اينكه فرد از جايگاه قدرت سياسى تعيين تكليف كند ارتباطى به اَعْلم و افقهبودن ندارد. ترفيع منتظرى هم ربطى به فقهدانى او نداشت. فكرهاى اجتماعى در گود زورخانۀ سياست شاخبهشاخ مىشوند و، حسب اينكه فرد كدام طرف را بگيرد و برنده باشد يا بازنده، بخشى از جامعه به او بها مىدهد. منتظرى را در دو سه دهۀ آخر زندگى غور در احكام شرع به فكرهاى جديد نرساند. هزارها نفر سرگرم ازبركردن و پسدادناند آن احكاماند بىآنكه به فكرى جديد دست پيدا كنند. قضيه ريشهدارتر، قديمىتر و جمعىتر بود. فرد، بسته به منش خويش و نوع فرصتها، ممكن است همان اندازه كه از موقعيتها تأثير مىپذيرد بر موقعيتها اثر بگذارد، و يك عامل سبب پيدايش موقعيتى مىشود كه به بروز عللى جديد مىانجامد. اعتراضش به شكنجه و قتل عام زندانيان سياسى به مشرب فكرىاش مربوط مىشد. اين طرز فكر، هم ايجادكننده و هم پيامد ضربهاى بود كه در اعدام خويشاوندش مهدى هاشمى تحمل كرد. و اين يكى دنبالۀ رقابتى بود كه از دههها پيش در حوزه جريان داشت. تاريخ آن وقايع هنوز نوشته نشده است اما از كنارهمگذاشتن قطعات، با قدری ترديد و احتياط مىتوان تصويرى كلى به دست داد. اواخر دهۀ 40 كتابى منتشر شد با عنوان شهيد جاويد نوشتۀ صالحى نجفآبادى. بحث كتاب اين است: واقعۀ عاشورا حركتى براى ايجاد حكومت بود. خردهگيران كتاب گفتند روا نيست جوهر مذهب در خدمت مقاصد سياسى مصرف شود. موافقان كتاب به ديدگاه عمل سياسى ـانقلابى براى رهايى گرايش داشتند. منتقدان كتاب واقعۀ كربلا را تلاشى براى گشودن راه رستگارى و فراتر از مسائل وضع موجود مىديدند. منتظرى و آيتاللَّه على مشكينى بر اين كتاب تقريظ نوشتند. برخورد على شريعتى نقّادانه اما مثبت بود. آيتاللَّه خمينى كلاً اقدام براى ايجاد حكومتى دينى را تأييد مىكرد اما، مانند موارد ديگر از اين دست، از دعواى ميان اصحاب ديانت فاصله گرفت. هم موافقان و هم منتقدان كتاب در نهاد ديانت داراى پايگاه بودند. ناظرى كه از بيرون به ماجرا نگاه كند ممكن است كنجكاو شود تاريخ انتشار كتاب مورد مناقشه را بداند. در چاپ دهم هيچ اشارهاى به تاريخ چاپهاى آن نيست. و شرح واقعۀ كربلا از جنبۀ تاريخى را، بهعنوان نخستين قدم در فهم آن، كجا بايد يافت؟ در متون فارسى چاپ ايران روايتى روشمند از هيچ واقعهاى در تاريخ دين وجود ندارد؛ هر شرحى با تأييد نتايج اقدامى كه، از نظر توالى متن، هنوز انجام نگرفته است شروع مىشود. متن دينى يعنى شرح مكتوب آنچه گفته شده يا خوب است گفته شود، و براى خوانندۀ بيرون از آن فضاى شفاهى بيشتر احتمال دارد ايجاد سؤال كند تا به سؤالى پاسخ دهد. يكى از منتقدان كتاب، معمّمى بود به نام سيدابوالحسن شمسآبادى. در فروردين 55 اين شخص را ربودند و در بيابانهاى حوالى اصفهان كشتند. سردستۀ آدمرباها، مهدى هاشمى، برادر مكلاّى داماد منتظرى، دستگير، محاكمه و محكوم شد و تا تحولات سال 57 در زندان بود. در نيمۀ دوم همان سال طيفى عمدتاً متشكل از اصحاب پانزده خرداد، دينداران مبارز مخالف وضع موجود، معتقدان به اسلام سياسى در انجمنهاى اسلامى دانشجويان، و چندين گرايش بينابينى و تكرو شكل گرفت. نزد بخشى بزرگ از اين ائتلاف ناهمگن آنچه به سرعت برق اتفاق افتاد كم از معجزه نبود: شاه از خمودى و واهمه در آمد، عليه شخص آيتاللَّه خمينى (و حتى پدر او) اعلاميه داد، دست به كارهايى ضدونقيض و بىنتيجه زد، وحشت كرد و درست يك سال بعد افسرده و پريشانحال چمدانهايش را برداشت و رفت. طيف دينداران ستيزهجوى مخالف وضع موجود ("عاشقان ولايت" و "ذوب در ولايت"؛ استعمال عبارت دوم بعدها نهى شد) ترديد نداشت اين بركت پيشتر غيرقابلتصور بايد به همين شكل حفظ شود. چنين معجزهاى شايد هر هزار سال يك بار رخ دهد و بركات بادآورده ممكن است به همان راحتى كه به كف آمده از كف برود. با رجزخوانى دربارۀ جبهۀ جهانى حق عليه باطل، رقيبان و ناراضيان داخلى ادامۀ مخالفان واقعى يا فرضى خارجى قلمداد شدند. رقابت سياسى در داخل قاطى منازعات جهانى شد و رساندن سهمى از درآمد نفت به جنگجويانى غيرايرانى را راه بقا تشخيص دادند: يا همه چيز را نگه مىداريم يا همهمان همه چيز را از دست مىدهيم. مهدى هاشمى تشكيلاتى به نام "سازمان نهضتهاى آزاديبخش" براى ايجاد نوعى ائتلاف چندمليتى، ابتدا در خاورميانه و سپس جاهاى ديگر، راه انداخت. منتظرى اوايل دهۀ 60 كه در تهران نماز جمعه مىخواند نظريۀ لـژيون خارجى (يا دقيقتر، استخدام تفنگچى در خارج براى كمك به داخل) را كه شايد در اندرونى به او تلقين شده بود بدون اطلاع كافى از اوضاع دنيا مثل طوطى تكرار مىكرد. در عكسهايى از آن دوره كه از پائين تريبون گرفته شده، نوك سرنيزۀ تفنگ ژـ3 از قد او بالا مىزند (بعدها سرنيزه را از تفنگهاى جمعه برداشتند). با صدايى گاه جيغمانند و لهجهاى نيمهكمدى، حتى براى واعظ روستايى، به كسانى مىتاخت كه مىگفتند با بذل و بخشش عايدات نفت و يك باديه ماست دريا دوغ نمىشود. اصرار داشت انقلابمان را "بايد صادر بوكونيم." صدور انقلاب اتهام تبليغات ضدكمونيستى غرب بود عليه كمك اردوگاه شرق به مبارزان دنياى سوم. تا پيش از آن، در دنيا كسى افتخار و حتى اذعان نكرده بود انقلاب صادر مىكند. دولتهاى سوسياليست مىگفتند اين برچسب ناروا را غرب به استقلالطلبان مىزند تا جنايات خويش در ممالك تحتسلطه را موجه جلوه دهد. پيدا بود در خانوادۀ منتظرى هم، مانند كل فضاى سياسى مملكت، بىتعارف حرف مىزنند و كسى در استفاده از اصطلاحات سياسى اهل حُسنتعبير نيست. پسرش محمد در باند فرودگاهمهرآباد با هفتتيركشى سوار هواپيما شد و در سوريه اعلام كرد دولت موقت مهدى بازرگانـ ـــ كه چند ماه پيشتر در خود ايران دولت امام زمان معرفى شده بود ــــ دستنشاندۀ سيا و صهيونيسم است. بعدها منتظرى را از نماز جمعۀ تهران برداشتند و به نماز جمعۀ قم گماشتند. سازمان نهضتهاى آزاديبخش را هم از دست مهدى هاشمى در آوردند اما او كوتاهبيا نبود. در آن زمان گروگانگيرى در لبنان رونق داشت. در هر زمان يك يا چند آمريكايى اسير افرادى بودند كه گمان مىرفت با پول و دستور از تهران عمل مىكنند. حسابدار آمريكايى دانشكدۀكشاورزى دانشگاه بيروت كه دوسالونيم با دستبند به رادياتور شوفاژ بسته شده بود احتمالاً در ميان اسيرها ركورددار شد. در سال 65، رابرت مكفارلين، مشاور امنيتى رونالد ريگان، و عدهاى شامل وزير امور ضدتروريستى اسرائيل با گذرنامههاى جعلى به تهران اسلحه آوردند تا مستقيماً از زبان آمران آدمربايى بشنوند چه مىخواهند. معامله را يك ميلياردر سعودى جوش داده بود كه حاضر شد پول موشكها را به فروشنده بپردازد و پس از تحويل محموله، از جمهورى اسلامى بگيرد. لو رفتن قضيه در هفتهنامهاى در بيروت را زير سر مهدى هاشمى و موقع را براى سينۀديوارگذاشتن او و كوتاهكردن دست رفقايش از بدهبستانها مناسب ديدند (مهر 66). گفتند اسلحه قايم كرده (ظاهراً مثل تمام هُمالغالبون 22 بهمن). شفاعت منتظرى بىنتيجه ماند و او حالا يكپا اپوزيسيون بود. با انزواى هرچه بيشتر از تصميمهاى حكومتى، در مسير ترقى فكرى افتاد. سال بعد با اعتراضى تاريخى به اعدام دستهجمعى هزارها زندانى سياسى، نامش در فهرست مدافعان حقوق بشر رفت. بازاريان ستيزهجو از همان سالهاى رشد و انشعاب مجاهدين در دهۀ 50 كمر به ريشهكردنشان بسته بودند. منتظرى از اوايل دهۀ 60 اعتراض كرد كه صحيح نيست محكمۀ عدل اسلامى تبديل به تماشاخانۀ زجرهاى ترسناك، خواباندن زندانيها در قبر تاريك و دوجينى حلقآويزكردن از لولههاى شوفاژ شود، و توانست نمايشهاى خوفناك را چند سالى متوقف كند. درجۀ ايمان مؤمن نسبت مستقيم دارد با شدت كينهاى كه در دل مىپروراند. خردهحساب و رقابت بين خود سابقون هم به خيلى پيش برمىگشت و ائتلاف 15 خرداد از ابتدا مجموعهاى ناهمگن بود. پس از درگذشت آيتاللَّه بروجردى در آخر دهۀ 30 و پايان عصر ترجيح كفر به ظلم و ظلم به فتنه، فدائيان اسلام دستبهكار ايجاد هيئت مؤتلفه شدند و به بسيج بازاريان و روحانيون طرفدار كنارگذاشتن تقيه و توسل به خشونت در اعتراض صريح به وضع موجود پرداختند. اين آدمها كه خلقوخو و پايگاه اجتماعىشان متفاوت از يكديگر بود (از آخوند بورژوای تهرانی گرفته تا بربری مانند خلخالی) در شرايط عادى زير يك سقف دُور هم جمع نمىشدند. بر پايۀ روايت رسمى خودشان، نه آيتاللَّه خمينى اجازۀ ترور حسنعلى منصور نخست وزير مىداد، نه آيتاللَّه ميلانى و نه هيچ روحانى ترازاول ديگرى. وقتى اصرار كردند كه آيتاللَّه خمينى اجازه بدهد، ايشان كمى برآشفتند و به من فرمودند: "شما به كار اينها چه كار داريد؟... اگر وظايفى دارند وظايف خود را انجام مىدهند." منظور از "اينها"، نفرات مسلح هيئت بود. "به كار اينها چه كار داريد" و "شما كارهاى خود را بكنيد" خيلى روشن يعنى دخالت نكنيد، فشار نياوريد من نظرم را عوض كنم، حرفش را هم نزنيد. اما نهى صريح را چنين معنى كردند كه ايشان "غيرمستقيم به ما گفتهاند اگر فتوايى داريد برويد به فتواى خود عمل كنيد." "از فقهاى درجه دوم از چند نفر فتوا داشتيم" و دست به اقدامى زدند كه از تمام ترورهاى دهه بيستشان تاريخسازتر شد. مىتوان حدس زد علت برآشفتگى شايد اين بود كه براى فتواهاى موهوم پشتبند تهيه مىكردند اما آيتاللَّه خمينى حواسش جمع بود بازى نخورد و دنبالهرو آدمهاى متفرقه نشود. درهرحال، تهيۀ تپانچۀ روبهراه و پيداكردن تيرانداز بلد مشكلتر از گرفتن فتواى قتل از پيشنمازهاى درجه دوم بود (زمانى فشنگ در روُلور قراضۀ نوّاب صفوى گير كرد و براى كشتن احمد كسروى درجهدار ارتش اجير كردند). اينجا حرف نه بر سر عمق ضمير آيتاللَّه خمينى است كه شايد هرگز ندانيم چه بود، و نه قضاوت بر توسل به خشونت است كه در دهۀ 40 بيشازپيش در بسيارى جاها و نه فقط در بازار تقديس مىشد ــــ در ميان دانشجوها، در متون و مطبوعات روشنفكرى، در شعر نو، در سينماى نئولاتى و البته از سوى سازمانهاى چريكى كه پا مىگرفتند. از اواخر دهۀ 30 مُد شد بنالند "سگ رامى شدهايم/ گرگ هارى بايد." نكته اين است كه فرد بر پايۀ احساس تكليف تصميم به اقدامى مىگيرد. بعد اگر آيتاللَّه درجه يك مجوز نداد، حرف صريح او را با نوعى تأويل عجيب وارونه مىكند و از درجهدومها براى كارى كه بههرحال انجام خواهد داد تأييديه مىگيرد. به همين سادگى. ايرونىبازى و تحريف معانى صريح منحصر به اعماق ظلمانى بازار نيست. در خطوط فكرى ديگر هم وضعيتى مشابه جريان داشت. وقتى ماركسيستــ لنينيست درجه يك نظرى را تأييد نمىكرد، به ماركسيستـ لنينيست درجه دو متوسل مىشدند، يا اصلاً نوعى ماركسيستـ لنينيست جديد مىتراشيدند كه از ابتدا موافق باشد. و چنين ويراژهايى منحصر به اقدام سياسى نيست. فرد در زندگى شخصى هم در شرايطى قرار مىگيرد، ناچار از رفتارهايى مىشود، براى توجيه آن رفتارها دلايلى مىتراشد و بعد خودش و ديگران را با توضيح آن دلايل سرگرم مىكند. چه بسا به جاى آنكه بر پايۀ فكرمان اقدام كنيم، فكرمان را با كارى كه ناچار شدهايم يا دوست داشتهايم انجام دهيم همخوان مىكنيم. از اين رو، فرد هرچه خداپرستتر باشد بيشتر احتمال دارد از خدا بهعنوان توجيه عمل انجامشدۀ خويش استفاده كند تا راهنماى آن. تركيب اصولگرايى (شبيه جمعبرجمعهاى وجوهات، امورات، انتخاباتها و غيره) خطايى است معنايى و بايد گفت اصلگرايى. براى انسان خداجو هم در صحنۀ عمل سياسى فقط يك اصل وجود دارد: منافع من و قوم وخويشها و شركا. باقى همه توجيه اين اصل است. احساس تكليف دينى و انزجار از وضع موجود به اندازۀ حفظ آبباريك نقش داشت، و "فقهاى درجه دوم" يعنى پيشنمازهاى كوچولوى مساجد بازار كه از دست همان فتواجمعكنها نان مىخوردند. شرط برخوردارى از وجوهات، همراهى بود و يافتن منابع جديد ارتزاق هميشه براى همه آسان نيست. ناهمگنبودن اين آدمها و ناهمچسبى طرز فكرها زمانى كاملاً آشكار شد كه معجزه رخ داد و به قدرت رسيدند. در سراسر دهۀ 67ـ 57 نبرد اصلى امام راحل با همراهان ديروز و مدعيان امروز بود كه اگر زمانى رضايت دادند ايشان سخنگوى نهضت اسلامى باشد از باب مصلحت و از روى ناچارى بود؛ حاليا تمام يارىدهندگانْ سهم برابر دارند و كسى را بر ديگران برترى نيست. فراموش نكرده بودند ايشان با ترور نخست وزير شاه موافق نبود و فتوايش را از "فقهاى درجه دوم" گرفتند و عجبا حالا هم نمىگذارد كسانى كه صاحبعلـّهاند براى حكومت اسلامی(نه جمهورى اسلامى) نخست وزير تعيين كنند. آيتاللَّه احمد آذرى قمى در متنى امام راحل را "آقاى روحاللَّه خمينى" ناميد و نقل مىشود در صحبتهايش "حاجآقا روحاللَّه" مىگفت ــــ يعنى ول كن بابا اسداللَّه، اين القاب براى عوام استــــ و سمت سردبيرىاش در روزنامۀ بازاريان متعهد را از دست داد (كم مانده بود امام راحل روزنامه را توقيف كند؛ فقط گفت نسخههايش را به جبهه نبرند، يعنى آن را نخرند). مىدانستند چارهاى ندارند جز اينكه مانند انتهاى دهۀ 30 منتظر ارتحال بنشينند. مقابل، حرف اين بود كه يارىدهندگان به تكليف الهى عمل كردهاند و غنايم بىحساب بحمداللَّه نصيب همه شده، اجر اخروى هم كه محفوظ است، اما موضوع حكومت اسلامى بالاتر از اين حرفهاست و غيرقابل تقسيم. امام راحل از گفتار و كردار مدعيان بيرونى چنان برآشفته نمىشد كه از كنايهها و موشدوانىهاى متحدان سابق و منتقدان فعلى. مراجع دينى مغلوب، مجاهدين، سلطنتطلبان، مليّون، چيگرايان و ديگران را جدى نمىگرفت و در برابر دعاوى آنها چنان از كوره در نمىرفت كه متوسل به حملۀ شخصى شود. اما مثلاً وقتى دامةافاضاتههاى خودى عيبجويى مىكردند كه در سريال تلويزيون جمهورى اسلامى خوف آن مىرود پيدابودن گردن بانوى بازيگر اسباب گناه شود، با لحنى تلخ و گزنده جواب مىداد هركس هر زمان احساس ميل به گناه كرد بر او واجب است تلويزيون را خاموش كند. يعنى اين آقايانى كه ما مىشناسيم بحمداللَّه در خطر ارتكاب معصيت نبودند و نيستند و اگر هم غربالى داشتند آويختهاند؛ جوانان داراى توان گناه هم بالاخره ايمانى و خدايى دارند؛ و شما كه پيروان قابل ذكرى نداريد لازم نيست براى انبوه پيروان من دل بسوزانيد. پيشتر، يكی از تندترين برخوردها در سال 60 پيش آمده بود كه حكم شد خانهبهخانه دنبال فراريها بگردند و مردمْ مظنونها را گزارش بدهند. ظاهراً كسانی گفتند بنا به نصّ صريح قرآن، "لاتجسّسو" (تجسّس نكنيد). امام راحل چنان برآشفت كه منتقدان را "آخوند احمق" خواند. شدت عتاب و نوع كلمات حتى در نوشتههاى مخالفان بىپرواى ديانت سابقه نداشت. از آن سو، تركيب ناهمگن همراهان سبب شد كشمكش براى پيادهكردن دعوتنشدهها و زينبزيادىها و سرخرها شروع شود. اعضاى پيشين انجمنهاى اسلامى دانشجوها پُستهاى كابينه و مناصب بالا را در اختيار گرفته بودند. بازاريان متعهد و روحانيون بركشيدۀ آنها از مدعيان پررو و سرازتخمدرآورده كه القابى از قبيل "پيرو خط امام" و غيره روى خودشان مىگذارند بيزارند و آنها را فقط نفوذيهايى مىبينند كه جز زدن زيرآب اسلام اصيل بازارمحور هدفى ندارند. در پى قضيۀ مكفارلين، آيتاللَّه خمينى مجريان دسيسۀ ساقطكردن كابينه را "يك مشت پوچ" ناميد و عملاً روى اسم هفتهشت نمايندۀ مجلس خط كشيد. سايرين ماستها را كيسه كردند و به انتظار نشستند. سر كار نگهداشتن چنان دولتى با كشمكش دائمى همراه بود. بازاريان متعهد كه سالها وجوهات جمعآورى كرده بودند و خرج داده بودند دولت را حق خودشان مىدانستند. حتى رياست عاليۀ امام راحل مورد تأييد تمام شركا نبود و دولت منصوب در ميان اعضاى شركت سهامى خاصْ مخالفان سرسخت داشت، تا چه رسد كه ايشان جانشين تعيين كند، آن هم جانشينى كه يك مدعى مسلح و خطرناك يدك بكشد. از كسانی هم كه دولت منصوب را قبول داشتند برخی منتظری را قبول نداشتند. هر جور نگاه كنيم منتظرى بخت جانشينى نداشت. نه او به درد اين شغل مىخورد و نه اين شغل بهدرد او. پيش از تأييد كارشناسان خط، حلاجی نامۀ بحثانگيز امام راحل به او، همانند متنى عليه نهضت آزادى، بیمورد است (اگر كار سيداحمد خمينى باشد نشان مىدهد از هول حليم در ديگ خوابوخيالها افكنده شد). در ايران، بهرغم منع قانون تجارت، شركت در شركت درست مىكنند. قانون اساسى در جايى كه مقرر مىدارد اين سيستم تا ابد تغييرناپذير است كدام بخش از هيئت حاكمه (چندين شركت در يك شركت سهامى خاص، و دولت در دولت) را مىگويد؟ رژيم جمهورى اسلامى، اگر دوام يابد، هم بنا به منطق درونى خويش و هم عادات اين صحارى، بايد به جانب موروثىشدن برود تا بتواند قدرى ثبات يابد. و براى ايجاد رَويـّه در جانشينى بايد به حدى از ثبات رسيده باشد تا بتواند راهى مورد قبول جامعه بيابد. از اين رو، چشمانداز آينده تابناك به نظر مىرسد ــــ در معنى غامض و گرهخورده و پرپيچوتاب، نه درخشان. جانشينی در اين سرزمين همواره مسئله بوده است. گاه نيز كه حكمران عازم ابديتْ جانشينان بالقوۀ خود را كور نكرده و از بين نبرده بود، كل بساط را طوفان مهاجمان كه از صحرا میآمد در هم میپيچيد. از مضامين صحبتهاى منتظرى اهميت تأليف رساله و تكيه بر فقاهت بود ـــــ با الفى كه بسيار كشيده تلفظ مىكرد ــــ و شايد نزد شنوندگانى حالت خودستايى داشت. در سال 1979 انتشار ترجمۀ تكـّههايى از رسالههاى عملـّيۀ شيعه در غرب اسباب حرف و نقل شد: اسب و قاطر و الاغ را چنانچه انسان با آنها نزديكى كند بايد به شهرى ديگر برد و فروخت؛ چنين گاو و گوسفند و شترى را بايد كشت و سوزاند. در آمريكا مضمون كوك كردند آيا هموطنان اهل شاهدبازهاى بيشتر باركشاند تا در شهرى ديگر فروخته شوند يا خوردنىاند تا باربكيو شوند. تصويرى قديمى هم كه شترچران را بالاى داربست نشان مىدهد از ته كتابها درآمد و منتشر شد. سطح و عمق اطلاعات و حجم منابع غربيها دربارۀ مشرقزمين بسيار بيش از آنى است كه اين دوروبرها خيال مىكنند. عربهای اهل تسنن وقتى اعتقادات شيعه زير نورافكن مىرود سكوت مىكنند، يعنى نهحرفهای اين اقليت بسيار كوچك را جدى مىگيرند و نه اساساً آن را به رسميت مىشناسند. در اين مورد هم ترجيح دادند اذعان نكنند چنين احكامى متعلق به فرهنگ خود آنهاست نه رسوم ايرانيها. چندين سال بعد آيتاللَّه آذرى قمى فقيد در روزنامۀ رسالت(30 مهر70) پرسندهاى را اين گونه راهنمايى مىكند: آقاى ر. پ. از شهريار در پاسخ به سؤال شما، بايد گفت در فرض سؤال، اعلام به صاحب گاو لازم نيست، گرچه [فرد مرتكب] ضامن قيمت آن مىباشد. اگر بتواند بايد آن را خريدارى و ذبح بنمايد و سپس آتش بزند. اگر نتواند و در پيشگاه خداوند متعال توبه كند توبۀ او مقبول است و لازم نيست خود را به دادگاه اسلامى معرفى كند. پيشتر اشاره كرديم همين فتوادهنده، امام راحل را قبول نداشت. ايشان اگر در زمان صدور اين نظر فقهی در قيد حيات بود و آن را میديد شايد يك بار ديگر میگفت آدم اگر مدتی بقــّالی هم اداره كرده باشد بايد بداند پرداخت كفــّارهای به اين سنگينی ورای استطاعت لابد كارگر تهيدست مزرعه است؛ و تازه چند بار؟ درهرحال، تجسم كنيم ستون دود اشتهاآورى را كه از چربى گاو بريان برمىخيزد؛ قيافۀ سورچرانها در حال بلعيدن كباب مفت، دعا به جان فقيهى كه چنين فتوايى داده و اظهار اميدوارى به تكرار اين قبيل معاصى؛ پخش گاوسوزان از تلويزيونهاى دنيا و اعتراض انجمنهاى حمايت حيوانات به تنبيه حيوان زبانبستهاى كه فرد مسلمان از او سوءاستفاده كرده؛ و تكرار ادعاهاى هميشگى در ايران، كه جواسيس استيكبار جهانی يواشكى آمدهاند گاو جزغاله كردهاند تا فيلم بگيرند و به انقلاب اسلامى ضربه بزنند. عين همين تجويز در رسالۀ منتظری هم هست اما آنچه نهايتاً به نظر مفتی شكل میدهد نوع حاميان و طرز فكر پيروان اوست. نفوذ فقيه در پايگاه اجتماعى پيروانش و در مقدار وجوهاتى است كه آنها براى تقويت او خرج مىكنند. مرتضى مطهرى فقيد شكايت داشت نان متخصص دين در دست آدمهايى است كه آزادى سخن و عمل او را محدود مىكنند. به بيان انگليسىزبانها، كسى كه به نىزن پول مىدهد تعيين مىكند چه آهنگى نواخته شود. كسانى كه تعيين مىكنند چه آهنگى نواخته شود قدرت خود را نهايتاً با بهميدانفرستادن نيروى فيزيكى نشان مىدهند: دامّة افاضاته كلاس درس را در اعتراض به موضوعى تعطيل مىكند؛ پيروانش كركرههاى محل كسب را پائين مىكشند؛ مردان عضلانى و كفنپوش دستههاى سينهزنى، آمادۀ زدوخورد، پس از اجراى برنامهاى پر سر و صدا در خيابان، براى صرف ناهار به چلوكبابیهاى ازپيشتعيينشده مىروند. حتى تأكيد شديد بر عوالم معنوى نهايتاً به ماهيچه ختم مىشود. اخيراً پس از درگذشت يك دامّة افاضاته طرفدارانش بر ارتباط او با عالم غيب بسيار تأكيد كردهاند. كرامات خواص برای همه كس قابل فهم نيست اما اينقدر روشن است كه متوفىٰ طرفدار آزادى قمهزنى بود، عملى كه از هشت دهه پيش ممنوع شده ـ البته در خيابانهاى اصلى شهرهاى بزرگ، وگرنه صحنههاى خونبار در جاهايى دور از چشم طبقۀ متوسط شهرى و دوربينهاى فيلمبردارى اجانب قابل چشمپوشى است. از ديگر سو، درسخواندههاى مؤمن اطلاعات خود را در اختيار مرجع دينى مىگذارند. در چنين حالتى، مرجع با اتكا به دكترمهندسهاى خداپرست نظر مىدهد. در موضوعهاى عادى طبق خواست مقلدان بازارى رفتار مىكند اما موارد فنى و علمى نظر اهل دانشگاه است از زبان او. مثلاً نسبت به ورزش و اتوبوس زنان، طرز فكر اهل بازار را بازتاب مىدهد اما به شبيهسازى بافتهاى بدن انسان و دستكارى در ژن كه مىرسد همان اندازه آزادمنشانه برخورد مىكند كه بىخداترين دانشمندان فرنگ. مضمون برخى فتاوى اهل حوزه نوعاً حتى در خارجه برچسب ليبرال مىخورَد و نظر اكثريت نيست، اما اين طايفه با پشتوانۀ دكترمهندسهاى انجمن اسلامى بنيه پيدا مىكنند تا روى دست كليسا و مفتيان قاهره و حجاز بلند شوند. فتوا گاه چنان پيشتازانه است كه آدم را حيران میكند. استاد محمدتقی جعفری در طرح ژنوم انسانی و پاسخ به سؤالات حقوق بشر، "پيوندزدن يك چشم اضافی به صورت يا هر جای ديگر انسان از طريق مونتاژ" را مجاز میداند. يحتمل علامّۀ فقيد خيال میكرد همان طور كه چراغهای اتومبيل (به قول آبادانيها، "بك ليت جلو") ممكن است متعدد باشد، روی موجود زنده و در هر كجای او میتوان چشم جديد نصب كرد. صرف نظر از خيالبافيها، نظر راهگشايانۀ برخى صاحبان فتوا را بايد از بركت همان درسخواندههاى ديندار ديد. معلومات جديد مىتواند در فراهمكردن توجيهاتی هرچند خواصفهم كمك بزرگى باشد. كشف پولك روى دُم نوعى ماهى غضروفى بعد از هشتاد ميليون سال، به منظور حلالكردن عايدات صدور تخمهاى گرانبها بود، نه قانعكردن مؤمنان به تناول خاويار. تهيۀ جواز شرعى گاه مبتكرانه است. ابتداى سدۀ كنونى شمسى كه در ايران هم بيمارستان ايجاد مىشد، مؤمنان مردد بودند با مصرف الكل طبى چه بايد كرد. فتواى سادۀ شيخ عبدالكريم حائرى، زعيم حوزۀ علميه، اين بود كه نوشيدن الكل حرام است اما استعمال خارجى آن نجس نيست. با اين همه، برخى همچنان استعمال گلاب را به ادوكلن ترجيح مىدهند، گرچه بيرون از جمع مؤمنان، بوى ناشى از تأثير حرارت و مواد شيميايى عرق بدن انسان بر آن ناخوشايند تلقى مىشود. گاهى هم توجيهات ممكن است به لطيفه شبيه باشد. در اسفند 57 يكى از مراجع قم كه ظاهراً احساس مىكرد بايد عليه رژيم سابق حرفى بزند به مريدانش گفت بانك طاغوت غيراسلامى است زيرا "پول من و شما و پول گوگوش را مخلوط مىكند." لابد در بانك اسلامى، مانند حمام عمومى، سپردههاى مؤمنان در بقچههاى جداگانه در گاوصندوقهايى دور از پولهاى متعلق به زنان هنرپيشه با چشمهاى خمار و لبهاى قرمز نگهدارى مىشود. زاريان خداترس براى تطهير عايداتشان از ربا و رشوه و حقوحساب و زيرميزىهاى داده و گرفتهشده، مبلغى بهعنوان "ردّ مظالم" به مرجع دينى مىدهند و او دعايى مىخواند و به دستههاى اسكناس فوت مىكند. چنين سرويسى را فقها از مصاديق پولشويى نمیدانند. حساسيت حافظان تقوا به خطر تماس غيرمجاز، چه در گاوصندوق بانك و چه در استاديوم، قابل درك است. موضوع وقتى پيچيده مىشود كه، مثلاً، شبيهسازى موجودات زنده را مجاز بدانند. اصحاب ديانت تقريباً در سراسر جهان تكثير موجود زنده در آزمايشگاه را نادرست تلقى مىكنند. اينكه در ايران چنين كارى را روا مىدانند به دو نكته برمى گردد. اول، تمايلى قديمى به ردّ هرچه پاپ و مفتيان الازهر و مكه (و، در سطح پائينتر از نظر اهميت، خاخامهاى اورشليم) بگويند. دوم، تأثير دكترمهندسهاى ديندار كه هشدار مىدهند علوم طبيعى در مسيرى مشخص از مسئله به حل آن پيش مىرود و خود ديسيپلين علوم طبيعى است كه براى اهل آن تعيين تكليف مىكند. پس بی خيال. يك دامة افاضاته وصيت كرد در لندن، كه مادر شهرهاى جهان و چهارراه دنيا توصيفش كرده بود، دفترى به نام ايشان گشايش يابد. اندك زمانى پس از انتشار متن وصيت در سايت متوفىٰ، اين بخش حذف شد. ظاهراً اهل بيت با كمك فتوشاپ سطرهاى دستنوشته را جابهجا كردند. برخى فتاوى كه روى اينترنت به گردش مىافتد چنان غريب به نظر مىرسد كه شايد بينندگانى را به فكر بيندازد آيا يك دامة افاضاته واقعاً در پاسخ به سؤالى كه به احتمال زياد پوست خربزه است چنين نظرى داده، يا نتيجۀ شيطنت افرادى با استفاده از فتوشاپ است؟ اگر دستخط اصالت داشته باشد نشان مىدهد فتوادهنده باور كرده است كه مىتواند به هر پرسشى پاسخ دهد و بايد براى هر مسئلهاى راه حل جور كند. قضيه آن گاه بيخ پيدا مىكند كه اطلاعات فتوادهنده بسيار محدود باشد و حتى جامعهاى را كه در آن زندگى مىكند درست نشناسد زيرا از محيط بستۀ ده وارد مدرسه علميّه شده و قادر نيست به گوشهكنار جامعه سر بزند، خردهفرهنگهاى ديگر را از نزديك تجربه كند و شيوههاى متفاوت زندگى را ببيند. "مرد خداشناس كه تقوا طلب كند" مجاز نيست با لاابالىها بياميزد و در محفل گناه حضور يابد. از اين رو گاه دربارۀ ساير شهروندان طورى صحبت مىكند كه انگار موجوداتى بودهاند در عصرى ديگر در قارهاى ديگر با افكارى يكسر شيطانى و اعمالى سراسر فاسد. حافظان سنـّت همواره در همه جاى دنيا وظيفه دارند به هر چيز نو با ترديد و بدبينی نگاه كنند. آنچه هُرهُرىمذهبها اسمش را پيشرفت مىگذارند دستكارى در سنتهاى آبا و اجداد است؛ تغيير يعنى بدعت و بدعت يعنى حرام و گناه. مدتى بعد وقتى پديدۀ نوظهور عادى شد، نسل بعدى حافظان سنـّت خيلى راحت مىگويد بخشى از اجماع عمومى است و مباح. دوچرخه زمانى در اروپا جزو وسايط نقليۀ ارتشها بود. در ايران هم ژاندارمها و كاسبها و معلمها و كارمندها و، بخصوص در يزد و نواحى مركزى ايران، طلبههاى جوان سوار مىشدند (در شهرهاى بزرگ، اهل منبر كه بايد براى روضهخواندن به خانهها مىرفتند معمولاً مجهز به الاغ سفيد بودند). با بزرگشدن شهرها و رواج اتومبيل شخصى، در ايتاليا، در مصر، در ايران، دوچرخه كنار رفت و رانندگى اهل خرقه و عبا موضوع استفتا شد. حالا مىگويند اين هم طبق اجماع، مباح است. همين طور راديو، تلويزيون، پپسىكولا، غذای منجمد و امروز اينترنت. بيشتر، بحث ضرورتهای زندگى و عادات نسلهاست تا فرمان خداوند. از دهۀ چهل، در اماكن مذهبى گرانقيمت ايران قبرها چندطبقه و كشويى شد و امروز در غسالخانۀ شهرهاى بزرگ دستگاهى كارواشمانند نصب مىكنند. احتمالاً در آينده سوزاندن اجساد هم ناشى از محدوديت منابع خواهد بود. براى قبر مدتدار اجارهاى، "آرامگاه ابدى" اسم بىمسمـّايى است زيرا اين كشو بهر ترانزيت نزد ماست (اهل ساير مذاهب اسلام به ناندانىهاى شيعيان با حيرت و تحقير نگاه مىكنند). امروز تسمه نقـّالۀ تغسيل وارد مىشود. فردا شايد سوزاندن پيكر مطهّر مرحوم ابوى و بالاىطاقچهگذاشتن شيشۀ خاكستر درگذشتگان رواج يابد. برخى روحانيون بافراستتر ملتفتند چه با فريادهاى "نه! نه!" و چه بدون آن، تغيير بنا به ضرورت رخ خواهد داد. منتظرى در مهمترين حرف زندگىاش وقتى نظر داد هركس نسبت به جايى كه در آن به دنيا آمده است "حق آبوگل" دارد، وجود انسان را مقدّم بر عقيدۀ او دانست. چهارده قرن فشار خردكننده بر مردم بومى اين سرزمين عمدتاً براى جاانداختن همين نكته بوده: حق مَوالى (= بردگان آزادشده) به سرزمين خويش در برابر آنچه از سوى فاتحان به آنها اعطا شده هيچ است. كمتر نظرى به اندازۀ بهادادن به سرزمين، و حق آبوگل قائلشدن براى فرد صرفنظر از عقيدۀ او، اهل بازارـ حوزه را برآشفته مىكند. شعار "ايران براى همۀ ايرانيان" نزد آنها انزجارآورتر از انكار ضرورت دين، و عملاً مقدمۀ آن است. ماترياليسم تا پيگيرانه مطالعه نشود تأثير چندانی ندارد؛ ناسيوناليسم و عـرق آب و خاك حتی حرفش هم آدمها را به هيجان میآورد. نظريۀ حق آبوگل در پاسخ به پرسشى پيرامون تعقيب و آزار بهائيان بود اما دامنهاى گستردهتر از پيروان يك آئين معين دارد. شايد هرگز ندانيم تلقـّى پيروان سنتىاش نسبت به اين فتوا چه بود و آيا وجوهات پرداختى به او كاهش يافت يا نه. اطلاع از تغييرات احتمالى پرداختها مىتواند به شناخت دقيقتر رابطۀ ديانت و بازار كمك كند. پولى كه مؤمن بازارى به مرجع مورد علاقۀ خويش مىپردازد در حُكم اعلام دارايى، و شاخصى است معتبرتر از دفترهاى ساختگى كه براى ادارۀ دارايى سر هم مىكنند. رقم پرداختى مقلـّدها محرمانه مىماند و در مواردى مانند پولدادن به منتظرى، ممكن است پيامدهايى خطرناكتر از صرف اقرار به درآمد و دارايى واقعى داشته باشد. مقدار وجوهات هر تغييرى كرده باشد، مقدمدانستن وجود بر عقيده سيماى آيتاللَّه را ارتقا داد و او را نزد درسخواندههاى نسل جديد بيشازپيش آدمى شناساند كه مىتوان، بدون خطر تكفير و تهديد، برايش نامه نوشت و با او دو كلمه حرف زد ـــــ چون خوشبختانه قدرتى نداشت. فقهايى، مانند آيتاللَّه يوسف صانعى، كه حكم ارتداد را مربوط به عصر پيوندهاى قبيلهاى مىدانند به استقبال آينده مىروند. در واقع مىپذيرند كه آينده مدتهاست شروع شده و در جامعۀ فرديّتپرور كنونى براى حفظ حرمت دين بايد افراد را آزاد گذاشت عقيدۀ خود را انتخاب كنند. امروز كه گذرنامه را به در خانۀ متقاضيان مىبرند، عدهاى مهاجرت مىكنند و جمعى مىروند و مىآيند، اما شمار كسانى كه با وجود دردستداشتن تذكرۀ خروج از كشور سر جايشان مىمانند چنان بزرگ است كه مملكت خالى از نفوس نمىشود. به همين قرار، دستبرداشتن از صدور حكم ارتداد به تعطيل هيچ دينى نمىانجامد. ابهّت مرگ، احساس دائمی گناه، لزوم اعتبار خدشهناپذير اصول اخلاقى و دلمشغولى با معنويت برتر، شمارى قابل توجه را در دايرۀ دين نگه مىدارد. فقط آدمهاى بهزورنگهداشتهشده پی كارشان میروند و ديندارها را راحت میگذارند، به اين شرط كه دينداران هم بقيه را راحت بگذارند. قابل تصور نيست صدراعظم و وزراى ناصرالدين شاه و رضاشاه جرئت مىكردند پيشنهاد كنند بد نيست به تمام كوركچلها تذكرۀ خروج از مملكت بدهند. علاّمه محمدباقر مجلسى درحليةالمتــّقين هشدار مىدهد "زنان را در غرفه و بالاخانه جا مدهيد و نوشتن مياموزيد و سورۀ يوسف تعليم مكنيد." شيخ فضلاللَّه نورى آبرو و جانش را، از جمله، بر سر مخالفت با تأسيس مدرسۀ دخترانه گذاشت. آينده وقتى فرا برسد آن اندازه كه از دور وحشتناك به نظر مىرسد نيست ـ شايد چون پوست مؤمنان هم كـُـلفت مىشود. موضوع حكم ارتداد در دنيای اسلام بستگی به نتايج يورش جاری خاورميانه به تمدن غرب در يكیدو دهۀ آينده دارد. اگر ستيزهجويان مسلمان ضرباتی كاری به مغربزمين وارد كنند كار در اين حوالی سختتر خواهد شد. منتظری از جمله ارباب عمائمی بود كه ميل ندارند سختتر شود. با مقايسۀ نگاه او پيش از خبرگان، حين خبرگان و سالها بعد از خبرگان مىتوان سنجيد كه تجربۀ اجتماعى تا چه حد درك فرد را زير و زبر مىكند ـ اگر استعداد يادگيرى داشته باشد و اگر دكترمهندسهاى انجمن اسلامى مدد كنند. رئيسشدن منتظرى از چند جنبه بر غرابت مجلس خبرگان مىافزود. جماعت مىپرسيدند با وجود طالقانى، اين شيخ خندهدار از كجا ظهور كرد و اصلاً داستان چيست. هنوز منتظرى روى صندلى رياست جا خوش نكرده بود كه آيتاللَّه بهشتى او را برداشت در صندلى معاونت گذاشت، خودش ادارۀ جلسه را به دست گرفت و گهگاه به منتظرى تشر مىزد بىاجازه صحبت نكند و به بحثى كه دربارۀ آن اعلام كفايت مذاكرات شده است برنگردد. اين نكتۀ مهم انگار فراموش شده است كه قانون اساسى جمهورى اسلامى دو پيشنويس داشت، نه يكى. پيشنويس اول، با الهام از قانون اساسى آمريكا، اوايل اسفند 57 آماده شد و در آن اشارهاى به انحلال مجلس نبود. در دومی، اواخر خرداد، به سبك قانون اساسى جمهورى پنجم فرانسه، هم نخست وزير افزوده شد و هم امكان انحلال مجلس به پيشنهاد رئيس جمهور كه همراه درخواست انحلال مجلس بايد خودش هم استعفا مىكرد. و تغييرهاى ديگر. در ماههاى ارديبهشت تا پايان تير 58، دو نوع جلسۀ بحث و بررسى در تهران و برخى شهرهاى بزرگ بر پا مىشد. در يكى، حقوقدانان و اهل فن مىكوشيدند سنت ترقيخواهى مشروطيـّت را به قالب جمهورى در يك كشور مدرن بريزند. در ديگرى، دارودستۀ حسن آيت اعلام مىكرد لفظ "قوۀ مقننه" بايد از قانون اساسى حذف شود زيرا هر قانون لازمى فراهم است؛ رئيس جمهور هم ضرورتى ندارد ايرانىالاصل باشد (در قانون اساسى خبرگان، براى مليّت رئيس جمهور قيد گذاشتند اما براى ولىّ فقيه نه). رسالت تاريخی آيت ادامۀ نبرد مريدهاى قوام عليه هواداران مصدق بود، به هر قيمتی و با هر وسيلهای (در ضمن، منتظرى مىنويسد پس از سقوط دولت مصدق متديّنين نماز شُكر خواندند). در تيرماه، منتظرى براى اصلاح دومين پيشنويس قانون اساسى نـُه پيشنهاد داد. اولين آنها مىگفت به اصل پايبندى قانون اساسى به مذهب حَقــّۀ جعفرى اين قيد افزوده شود كه تا زمان ظهور قابل تغيير نيست (پس سلسلهها منقرض شدند لابد چون يادشان نبود خودشان را با تصويب ماده و تبصره ابدى اعلام كنند). در آخرين پيشنهاد مىگفت شوراى نظارت بر وضع قوانين بايد، مانند قانون اساسى مشروطيت، مستقل از قوۀ مقننه و داراى حق وتو باشد. گذشته از درخواست وتو، گرچه چنين حقى براى اعضاى دائمى شوراى امنيت سازمان ملل را "قانون جنگل" مىناميدند، منتظرى آنچه را بنيانگذاران روشنبين مشروطيت در خشت خام مىديدند صد سال بعد شايد فقط تا حدودى ملتفت شده باشد ــــ و بيشتر از سر لج و در گيرودار رقابت تا بنا به درك عميق نظرى. آن روشنفكران پيشنهاد ارسال لوايح به نجف را رد كردند با اين استدلال كه آن شهر در قلمرو عثمانى است و چنين كارى در تضاد با حاكميت ملى ايران. گفتند اصحاب ديانت بهعنوان نمايندۀ مؤمنان بيايند در مجلس بنشينند نظر فقهى بدهند. برايشان روشن بود بردن لوايح خدمت اشخاص يعنى گرفتارى كشمكش بين مراجع رقيب، مطالبۀ وجوهات براى خوددارى از مخالفت، افزايش مداوم مقدار وجوهات درخواستى، تشكيل دولت در دولت، دفترزدن در همه جا و نماينده فرستادن حتى به خارجه، دخالت در امور ادارى و قضايى، و در اختيارگرفتن املاك و اراضى و تجارتخانهها براى درآوردن خرج كيابيا. در ايران هم بسيارى معتقدند خوب است به طريقى رضايت نيروهاى غيبى تأمين شود مبادا غضب كنند و كار دست آدم بدهند اما اينكه امور را به دست نمايندگان آنها بسپارند آخر و عاقبتش قابل پيشبينى است. بعدها بارها گفت در قانون اساسى دستپخت او منظور اين بوده كه ولىّ فقيه فقط "نظارت بوكوند"، و اين دو كلمه را طورى سردستى ادا مىكرد كه انگار معنى نظارت (باز هم با الفى بسيار كشيده) كاملاً بديهى است و همه مىدانند تماشا و نظارت و سرپرستى و اداره و كنترل و تسمهازگردهكشيدن چه تفاوتهايى دارند. به سبب بيگانگى با قانونگذارى بهعنوان عقد قراردادى بشرى و ناآشنايى با پايههاى تعقلى چنين قراردادى، او هم مكانيسم موضوعى دوجانبه مانند نظارت را هضم نمیكرد و متوجه نبود چه راحت میتواند يكجانبه تبديل به رياست شود. آدم خوبى بود اما او هم اينكاره نبود. براى امر خطير نوشتن قانون، آن هم قانون اساسى، خوببودن كافى نيست. مؤمنان پاى منبر از شنيدن فهرست نعمات گوارشى و جسمانى بهشت نشئه مىشوند اما براى مخاطب جديد منتظرى ـ خوانندۀ متن، نه مستمع وعظ ـ آينده مفهومى است جمعى، نه انفرادى: نه فقط آيندۀ شخص اينجانب، بلكه آيندۀ همگان و نسلى كه متولد مىشود. انسانى بود شريف و خوشقلب. طى اين سى سال بسيار آموخت و در اواخر عمر، نظر اهل دانشگاه را تكرار مىكرد. با اين همه، شواهدی در دست نيست كه متوجه شده باشد، اول، كل قانون اساسی او يك مفهوم بود: اصحاب پانزده خرداد، بنا به قانون فتح و طبق وعدۀ الهی، الیالابد صاحب اين مملكت خواهند بود. دوم، چرا تكرار قيد ابد سبب جاودانگی نشد و قدرت، به مرور زمان با فرسايش اعتبار بازارـ حوزه، به دست نيروهای تازهنفس و قویتر میافتد. سوم، درنيافت قانون اساسى چه تفاوتى با وعظ و رسالۀ عمليـّه دارد و چرا در دنيا حتى يك فقره قانون اساسى شبيه دستپخت او و همقطارانش نمىتوان يافت. حد جهانبينیاش برای محيطی كافی بود ساده و كوچك، با روابط چهرهبهچهرۀ خويشاوندانه و پر از رودربايستی، ثروت توليد و توزيعشده در مقياس كوچك، و بدون تضاد حاد فرهنگی و تنازع اقتصادی در حد خرخرهجويدن در شهرهايی كه سگْ صاحبش را نمیشناسد و اهل اقتصاد و سياست به يك ميليارد میگويند "يه تومن" و سر هركس را لازم باشد زير آب میكنند. پس از مرگش او را "پدر حقوق بشر در ايران" ناميدند. در نيرنگستان تعارفآلود آريايىـ اسلامى از القاب و عناوين گريزى نيست. مفهوم حقوق بشر را او وارد ايران نكرد، حتى درست متوجه مفاهيم پايه و ارتباط جنبههاى مختلف نتايج آن با يكديگر نشد، اما جزو نخستين معمّمانى بود كه آن را به رسميت شناختند. در همان نجفآباد، روزهاى 21 تا 23 آذر 57 چماقدارانى را پرچمايرانبهدست و سوار براسب وارد شهر كردند تا دست به سركوبى و تخريب و غارت اموال مخالفان رژيم بزنند. محمدتقى دامغانى، ابوالفضل ميرشمس شهشهانى، احمدصدر حاجسيدجوادى و هدايتاللَّه متيندفترى به نجفآباد رفتند و گزارشى دربارۀ آن وقايع تهيه كردند كه انتشارش در دنيا صدا كرد (پيشتر "چوببهدست" در عنوان نمايشنامهاى از غلامحسين ساعدى به كار رفته بود اما واژههاى نوظهور "چماقدار" و ''چماقبهدست" برای توصيف افرادی باب شد كه از دهات برای سركوبی شهريها اجير مىشدند؛ بعدها "لباسشخصى" هم به اين قشون افزوده شد). در زادگاه منتظرى و جاهاى ديگر، حقوقدانها پيشگامان دفاع از حقوق بشر بودند. زمانى حين سخنرانى مهدى بازرگان در يزد، پس از پايان كار دولت موقت، وقتى شعار دادند "درود بر منتظرى/اميد امّت و امام"، بازرگان گفت انشاءاللَّه امام آنقدر عمر كند كه نوبت به ايشان نرسد. دعاى مهندس فشل مستجاب شد و چه خوب كه طرفداران منتظرى هم از موهبتى مشابه برخوردار شوند. در ادامۀ جنگ فرسايشى ميان ايران و اسلام كه شدتى بىسابقه مىيابد، براى اصلاحطلبان، بهعنوان حزباللَّه اهلىشده، شايد ماندن در اپوزيسيونْ موقعيت بهترى باشد تا بهرياسترسيدن. جملهاى منسوب به منتظری، "عالم محضر خداست، در محضر خدا معصيت نكنيد"، پس از خلعش مصادره شد و اسم او را از زير آن برداشتند. زمانى مضمون كوك مىكردند كه مستمعانش فرياد كشيدهاند "مرگ بر صدامخره." شعار همقافيۀ آن، "درود بر گربهنره"، با الهام از پرسوناژ داستان پينوكيو كه آيتاللَّه بعدها با خوشخلقى از آن ياد كرد، شايد به رستگارى او كمك كند. انسانهاى فانى هرگز نخواهند دانست قضاوت افكار عمومى چه تأثيرى بر كارنامۀ بندگان در آخرت خواهد داشت. اگر نداشته باشد يعنى فرد لعنتشده در جهان فانى بعداً در جهان باقى ممكن است رستگار شود. اگر داشته باشد يعنى قضاوت بىايمانها بر آخرت مؤمنان اثرگذار است. اگر در نيمۀ دهۀ 60 جناح مهدى هاشمى توانسته بود بر حريفان غلبه كند و قدرت را به دست گيرد شايد بعدها، از جمله، ناچار مىشد تفنگچيهای لژيون خارجىاش را به خيابانهاى تهران بياورد. در چنان شرايطى منتظرى بهعنوان ستون خيمۀ ولايت آماج حملات اكثريت ناراضى قرار مىگرفت. مؤمنان مىتوانند پايان كار آيتاللَّه فقيد و عاقبتبهخيرشدنش را شاهدى بگيرند بر درستى اعتقاد خويش: "چهها براى شما خوب است كه خود نمىدانيد، و چهها براى شما بد است كه خود نمىدانيد."
|
(خبرگزاری روز) |
دولت می خواهد مادر خرج باشد , نوشابه امیری |
مصاحبه عباس عبدی با سایت فرارو در مورد قانون هدفمند کردن یارانه ها، سئوالات تازه ای در مورد این طرح پیش رو گذاشت. اما سئوالات من از دنیای آزاد طرح شد و جواب ها از سرزمینی آمد که در آن پاسخگویی اقتصاددان و نویسنده هم جرم است. با این حال عباس عبدی در این مصاحبه گفته است که: "دولت می خواهد درآمدها را وارد خزانه دولت كند و خود را در مقام مادر خرجی كه مالكالرقاب است قرار دهد"، "قرار است این پول موجب استحكام بیشتر در وابستگی ملت به دولت فعلی شود و آینده آن را تضمین کند" و همچنین اینکه: "دولت میداند در اجرا و نحوه تخصیص پولها با مجلس وارد مناقشه میشود. به ویژه پرداخت این پولها در شهرستانهای تک نمایندهای، تأثیرات زیادی بر وضعیت نامزدهای نمایندگی دارد و دولت درصدد آن است كه مجلس بعدی را دربست در اختیار بگیرد. لذا از الآن باید حساب خود را با نمایندگان مخالف روشن كند." این مصاحبه که از طریق ایمیل انجام شده، در پی می آید. از اینجا شروع کنیم که اصولا در نظامی كه تنها محصول خود را میفروشد و بدون برنامهریزی برای آینده خرج میكند، دلیل ضرورت "هدفمند" كردن یارانهها چیست؟ ببینید گرچه از اصطلاح "هدفمند كردن یارانهها" استفاده میشود، اما واقعیت این است كه اصطلاح مذكور درست نیست، زیرا برای سوخت (بجز مقداری كه وارد میشود) یارانهای پرداخت نمیشود. یارانه مابهالتفاوت قیمت خرید با فروش است كه مقدار و رقم دقیق آن در بودجه مشخص است، مثلاً برای گندم یا نان، و نیز دارو، و شكر و برخی اقلام و نهادههای كشاورزی یارانه پرداخت میشود، اما برای گاز چنین نیست، بلکه قیمت تعیینشده برای فروش آن نسبت به قیمت جهانی پایین است و این مسأله مختص سوخت و انرژی نیست، بلكه دستمزدها هم چنین وصفی را دارد. ضمن اینكه برخی اقلام مثل مسكن معكوس است و قیمت نسبی آنها خیلی بالاتر است. بنابراین یارانهای در بودجه وجود ندارد كه بخواهد هدفمند شود. بلكه هدف این طرح بالا بردن قیمت سوخت در حد قیمت جهانی است. اگر از چنین منظری نگاه كنیم، تغییر قیمتهای سوخت و انرژی را باید از دو زاویه بررسی كرد. اول اینكه چرا باید قیمت آن آزاد و شناور شود؟ دوم اینكه مابهالتفاوت قیمت به دست آمده در اختیار چه كسی باید باشد؟ در پاسخ به پرسش اول باید گفت عرضه ارزان قیمت برخی كالاها و خدمات قابل دفاع است. مثل آموزش، بهداشت، اطلاعات و حتی برخی اقلام غذایی، كه مصرف و بهرهمندی بیشتر از اینها معمولاً مفید است، یا اینكه مصرف آنها باید در حداقلهایی باشد تا جامعه و فرد خسارت نبیند. به صورت مجانی و حتی اجباری هم كه شده باید مردم را باسواد كرد، زیرا سواد هر کسی به نفع خودش و نیز همه است. اما پوشیدن یك دست لباس یا كفش اضافه و شیك فقط برای مصرفكننده اولویت دارد، دلیلی ندارد كه جامعه بخواهد هزینه مصرف چنین چیزی را بدهد كه یك نفر خاص از آن بهرهمند میشود. سوخت هم از جمله این موارد است كه ضرورتی بر وجود حمایت قیمتی از آن وجود ندارد، سهل است كه در اكثر كشورها بر مصرف آن مالیات هم بسته میشود، و این به نفع جامعه و اقتصاد است. زیرا موجب كاهش و بهینه شدن مصرف سوخت و انرژی می شود؛یعنی از یک سو موجب بهبود محیط و كاهش آلودگی و از سوی دیگر، كاهش در اتلاف منابع میشود. به ویژه در ایران و ونزوئلا كه بیشترین حجم مصرف انرژی را به ازای هر واحد تولید دارند، این ضرورت بیشتر است. بنابراین اگر از این زاویه نگاه كنیم، میتوان و یا میباید قیمت سوخت و انرژی را آزاد كرد و حتی بر آن مالیات بست اما فراموش نكنیم كه این تصمیم باید متكی بر سیاست آزادسازی قیمتها باشد و فقط شامل انرژی نشود، بلكه عموم اقتصاد را دربرگیرد. اولین ركن آن نیز لغو انحصارات است. انحصارات کنونی در تولید، در مالكیت و در مناقصهها و پیمانكاریها خلاف این خطمشی است. پاسخ به پرسش دوم اهمیت كمتری از پرسش اول ندارد. درآمد حاصل از بالا رفتن قیمت انرژی باید در اختیار مالكین آن یعنی مردم قرار گیرد و اگر به هر طریق به جیب دولت برود (حتی اگر بخواهد بخشی از آن را میان مردم تقسیم كند) خسارات فراوانی دارد. متورم و حجیم شدن دولت، افزایش وابستگی مردم به حكومت، افزایش فساد و تورم قیمتها و... از نتایج آن است. بعلاوه موضوع نابرابریها و غیر عادلانه بودن استفاده از یارانههای انرژی نیز دراین میان از مباحثی فرعی و حاشیهای طرح است. با این مقدمه باید گفت دولت موجود هیچكدام از دو منطق فوق را رعایت نمیكند. از یك سو آزادسازی را در اقتصاد و سیاست نمیپذیرد و حتی مخالف آن است و در جهت عکس حرکت می کند و از سوی دیگر می خواهد درآمدها را وارد خزانه دولت كند و خود را در مقام مادر خرجی كه مالكالرقاب است قرار دهد؛ هدف اصلی آن نیز تأمین كسری بودجه مفرط و نیز سلطه پیدا كردن بر منابع درآمدی جامعه و مردم است. اما بحث این است که دولتی كه بر بودجه نفت متكیست، در واقع خود یارانهبگیر اصلیست. آیا پرداخت یارانه به این دولت نیز نباید "هدفمند" شود؟ نه! به دولت نباید یارانه داد كه هدفمند باشد یا نباشد. دولت باید جیره و مواجب خود را در برابر انجام درست وظایفش از مردم بگیرد و تحقق این به عهده مردمی است كه در صحنه حضور دارند. متأسفانه جامعه ما به این مسأله بیتوجه بوده است، همیشه میخواهیم دولت یارانه بگیر خود را عوض كنیم، در حالی كه دولتهای یارانهبگیر یا رانتیر كمابیش یك ماهیت دارند، اگر یارانه بدترین دولت یارانهبگیر را قطع كنیم، بدیهای آن شدیداً كاهش مییابد و اگر بهترین افراد را در دولت یارانهبگیر قرار دهیم، پس از مدتی فاسد میشوند. بسیار شنیده میشود كه این طرح باید از سالهای پیش اجرا میشد و دولت آقای احمدینژاد انجام كار مهمی را به عهده گرفته كه دولتهای پیشین مسئولیت انجام آن را به عهده نگرفتند. معنی این حرف چیست؟ چنین است؟ اگر هست چرا دولتهای دیگر نكردند؟ بله این طرح باید از سالها پیش اجرا میشد (البته نه به صورت فعلی) اما دولت فعلی و متحدین آن مانع از اجرای آن شدند و به جایش طرح تثبیت قیمتها را با 180 درجه اختلاف جهت، تصویب كردند اما اكنون كه وضعیت آنان به بنبست رسیده است، از سر ناچاری میخواهند آن را اجرا كنند. اما اینكه چرا دولتهای قبلی این كار را نكردند، این مسئله از آنجا ناشی میشود كه اجرای این طرح مستلزم حمایت كل حكومت بود، كه در دولتهای پیشین به دلیل تضادهای داخلی و دوگانه بودن قدرت، بخشهای دیگر حكومت مانع از اجرای آن توسط دولت میشدند. برخی میگویند یكی از دلایل لزوم اجرای این طرح، پیروی از طرحهای بانك جهانی و اعلام رسمی پیوستن به نظام سرمایهداری جهانیست. آیا چنین است؟ اگر هست میتوان با اجرای بخشی از طرحی كلی و عدم اجرای اصول دیگر آن، عضوی این مجموعه شد؟ شدنی است؟ این حرفها جدی نیست، بیشتر مسأله رقابتهای داخلی جناح حاكم است. اگر دولت فعلی در این حد و اندازهها دارای برنامه بود، باید شكرگزار میبودیم. رییس دولتی كه میگوید حساب كرده باید حداقل 5 میلیون نفر از تهران بروند، چه جایی برای این برنامهها در ذهنش میماند. همان دو دلیلی كه در ابتدا گفتم انگیزه اصلی اجرای این طرح است. شما گفتهاید "دولت و مجلس در اجرای طرح هدفمند كردن یارانهها نه راه پیش دارند و نه راه پس". چرا؟ كسانی كه راه پس و پیش ندارند معمولاً به كدام راه میروند و چگونه؟ مدیریت اقتصاد و سیاست مدرن بدون عقلانیت مدرن به بنبست میرسد. برخی بنبستها خیلی مشهود است، برخی دیگر نه. سیاست مصرف انرژی در ایران از سالها پیش معلوم بود كه به بنبست خواهد رسید. مملكتی كه قرار است استقلال داشته باشد، امروز وابسته به واردات سوختی است كه مواد خام آن را دارد، ضمن اینكه بیهوده هم مصرفش میكند!! من در این باره زیاد نوشتهام و تكرار نمیكنم، اما سیاستهایی كه طی چند سال اخیر اتخاذ شده، فاقد عقلانیت لازم است و نهایت نیز با بنبست مواجه میشد، همچنان كه شده است و مواجهه دولت فعلی با این بنبستها نیز عمدتاً به صورت غریزی انجام میشود. اگر اظهارات اخیر رییس دولت را درباره تهران و محاسبات وی در خصوص ضرورت مهاجرت حداقل 5 میلیون نفر از تهرانیها و درك وی از گسترش اشتغال روستایی مطالعه شود، معلوم میگردد كه سیاستهای جاری در مورد قیمت انرژی نیز هم جهت با این اظهارات و اظهارات مشابه قبلی است. گفتهاید "ناهماهنگی در اجرا و انداختن تقصیرها به عهده یكدیگر، طبیعت انجام چنین طرحی در شرایط كنونی است، و حدس میزنم كه اگر طرح را به هر دلیلی اجرا كنند، در اواسط كار آن را متوقف نمایند و هیچگاه اجازه ندهند كه قیمت حاملهای انرژی به قیمتهای بینالمللی برسد." آن "اواسط" كار از دید شما كجاست؟ چرا؟ برحسب اینكه اول و آخرش چگونه تعریف شود، اواسط آن فرق خواهد كرد. همین الآن در مرحله تصویب قانون هم با این واقعیت مواجهیم. در مرحله تدوین آییننامه و سپس چگونگی تعیین خوشههای مردم و مقادیر پرداختی و افزایش قیمتها و در تمام مراحل با یك اول و آخری مواجهیم كه اواسط آن این اختلاف و جرزنیها را شاهد خواهیم بود. براساس تحلیل شما "این طرح در نهایت با هدف رفع كسری بودجه دولت انجام خواهد شد". دولت آقای احمدینژاد راه دیگری برای رفع كسری بودجه ندارد؟ اگر دارد كدامهاست؟ تأمین كسری بودجه چند راه دارد. یكی كاهش هزینههای دولت كه چنین كاری معمولاً به دو طریق صورت میگیرد. ممكن است وظایف و تصدیگریهای حكومت كم شود یا ممكن است صرفهجویی در هزینه ها را پیشه ساخت، كه هر دو مورد با سیاستهای دولت فعلی در تعارض است و در نتیجه در دولت كنونی كسری بودجه از این طریق نه تنها كم نمیشود كه بیشتر هم میشود. راه دیگر افزایش درآمدها از طریق افزایش مالیات یا سود شركتهاست كه این امر نیز شدنی نیست. افزایش مالیات، موجب ركود میشود ضمن اینكه نهاد مالیاتگیر در ایران ضعیف و ناكارآمد است و كلاً دولت رانتی علاقهای به گذران امور از طریق مالیات ندارد، سود شركتهای دولتی نیز با ناكارآمدتر شدن شركتهای دولتی و با وجود مدیریتهای ضعیف و دخالت دادن معیارهای سیاسی در امور و اداره شركتها، افزایش نخواهد یافت كه كمتر هم شده است، به ویژه در مورد شركتهایی كه سهام آنها در سبد سهام عدالت است. راه دیگر استقراض از بانك مركزی است كه موجب افزایش شدید تورم میشود و مدتهاست كه این راه نامقبول شناخته شده است. راه دیگر توسل به درآمدهای ارزی و نقد كردن آن در بازار از طریق افزایش واردات است، كه این راه از یك سو موجب بیماری هلندی و ركود داخلی میشود و از سوی دیگر ذخایر ارزی هم كمابیش ته كشیده است. توسل به این راه تاكنون انجام میشد اما دیگر كشش گذشته را ندارد. نقدترین راه، افزایش قیمت حاملهای انرژی است كه هم مشكل سوخت را تا حدی تعدیل و هم پول زیادی را به خزانه دولت واریز میكند. این 40 میلیارد قرارست از كجا بیاید و به كجا برود؟ قرار است از جیب مصرفكنندگان بیاید و به طور كامل در اختیار دولت قرار گیرد، اما هزینه كردن آن هم به گونهای است كه كمابیش دست دولت برای مصرف آن میان گروههای خاص مورد نظرش در جامعه و در میان تولیدكنندگان باز است. لذا قرار است این پول موجب استحكام بیشتر در وابستگی ملت به دولت فعلی شود و آینده آن را تضمین کند. دولت خوشهبندی درآمدی را به طور ناگهانی تغییر داد و با این تغییر ده میلیون نفر دیگر در فهرست یارانهبگیران قرار گرفتند. آیا این وعده عملیست؟ تعداد واقعی كسانی كه در قالب این طرح یارانه خواهند گرفت، چقدرست و چقدر میتواند باشد؟ به طور كلی به نظر من خوشهبندیها را خیلی جدی نگیرید. دولت آن طور كه بخواهد و فكر كند که به نفع جایگاه خودش است، آنها را توزیع میكند و اختیارات كارگزارانش را در این رابطه از دست نمیدهد. گفتهاید "اجرای این طرح نیازمند تمركز و قاطعیت تصمیمگیری است، دولت هم میخواهد گربه این طرح را در جلوی حجله مجلس بكشد و از الآن به مجلس بفهماند كه هر نحوی كه بخواهد امور را پیش خواهد برد". منظور از نیازمند تمركز و قاطعیت است، چیست؟ آیا در نقاط دیگری كه یارانهها هدفمند شدهاند، تنها تصمیمگیرنده، مجریان طرح بودهاند؟ بر این اساس دولت در زمینههای دیگر نیز، نباید گربه را دم حجله بكشد؟ دولت میداند كه در اجرا و نحوه تخصیص پولها به تولیدكنندگان و مردم با مجلس وارد مناقشه میشود. به ویژه پرداخت این پولها در شهرستانهای تک نمایندهای، تأثیرات زیادی بر وضعیت نامزدهای نمایندگی دارد و دولت درصدد آن است كه مجلس بعدی را دربست در اختیار بگیرد. لذا از الآن باید حساب خود را با نمایندگان مخالف روشن كند. طبعا نمایندگان هم دست دولت را در این زمینه خوانده اند و احتمالا کوتاه نیایند. از دید شما "توجه دولت به مسأله عمدتاً سیاسی است". این نگاه سیاسی میتواند به سرنوشت این دولت و یا حتی حكومت گره بخورد؟ چگونه؟ دولت در این نگاه، به سرنوشت خود اهتمام دارد، اما مشكل برای كلیت حكومت خواهد بود. تلاقی سه موج فشارهای خارجی، موج تورم و مشكلات اقتصادی و موج نارضایتی سیاسی در داخل، خطری است كه حكومت را در اجرای این طرح تهدید میكند. گفتهاید اكثریت مجلس "از موضع اقتصادی و تبعات آن در تولید و تورم به مسأله نگاه میكنند" و دولت از منظر سیاسی و اینكه "این دو نگاه چندان قابل جمع نیست". با توجه به اینكه هم گردانندگان قوه مقننه و هم گردانندگان قوه مجریه به طور كلی به یك جناح فكری تعلق دارند، و در صورت هر اتفاق جدی ساكنان یك كشتی خواهند بود، فکر نمی کنید امكان "سازش" فراهم است؟ یك جناح بودن آنان تا وقتی است كه در برابر گروههای دیگر احساس خطر می كنند، در غیر این صورت آنان اختلافات عظیم فكری و منافعی و... دارند كه تاكنون تا حدی بر آن سرپوش گذاشته شده است. اگر آن طور که گفته اید "یارانهها وضعیت اره را در چوب پیدا میكند كه به هر طرف كشیده شود خراش و برش ایجاد میكند" برداشتن یارانهها چه "تبعات جدی" خواهد داشت؟ این تبعات شامل حال چه كسانی میشود؟ منظور آن بود كه دولت در وضعی است كه اگر این سیاست را انجام ندهد مشكل خواهد داشت و اگر انجام دهد، نیز مشكل خواهد داشت، تشبیه به اره از این نظر است. اما تبعات جدی آن بستگی به نحوه عملكرد دولت در اجرای این طرح و نیز اتفاقات سیاسی و اقتصادی دیگری دارد كه به این مسأله سنجاق خواهند شد. اما در هر حال به نظر من اجرای آن میتواند برای مردم و جامعه یك گام رو به جلو تلقی شود. البته این امر تا حدی بستگی به نحوه واكنش منتقدین دارد. آقای احمدی نژاد پیش از این رجوع به همه پرسی را در ارتباط با طرح هدفمند کردن یارانه ها مطرح کرده بود و به باور شما "محتمل بودن برگزاری رفراندوم در حد صفر است"زیرا "چنین رفراندومی به منزله تأیید سنتی برای جامعه در سیاستگذاری و انتخاب یكی از دو یا چند راه است كه عدهای موافق شكلگیری چنین سنتی نیستند" چرا؟ اگر این شیوه جا بیفتد چه نتایجی دارد؟ به نظر من سیاست رسمی فعلی صحه گذاشتن بر حل اختلافات و تفاوتها از طریق سازوكارهای مدرن مثل رفراندوم نیست. جا افتادن این شیوه كمكی به نهادینه شدن فرهنگ دموكراتیك است. استنباط من از مصاحبه شما با فرارو این است كه این طرح به دلیل آنكه مستلزم وجود چند شرط است كه مهیا نیست، شكست میخورد. آیا این استنباط درست است؟ نتیجه این شكست چه خواهد بود؟ چه كسانی از آن منتفع و چه كسانی از آن متضرر خواهند شد؟ كلمه شكست و پیروزی را نمیتوان دقیق به كار برد، چون اینها همه نسبی هستند. به نظر می رسد دولت قادر نیست آن طور كه فكر میكند از این گردنه سالم عبور كند، چون شرایط اجرایی این كار فراهم نیست. اما متضررین و منتقدین این طرح بستگی به نحوه تعامل افراد و گروههای ذینفع دارد. از الان یك نتیجه قطعی و ثابت برای اجرای طرح نمیتوان تعیین كرد، اما به نظرم اگر منتقدین و اصلاحطلبان سیاست درستی پیش بگیرند و كمی صبر كنند، بهرهبرداریهای زیادی را به نفع مردم و جامعه از این طرح خواهند كرد. براساس نظر شما "شرط بعدی موفقیت این طرح سفت شدن كمربندهای دولت است كه خودش مثل چاه ویل بودجه را نبلعد كه متأسفانه این شرط در بدترین وضع است". مختصات این چاه چیست و پولهای آن به كجا میرود؟ اینكه كجا میرود، بحث مفصلی است. وقتی كه شاخص رشد اقتصادی در كمترین ارقام دو دهه اخیر است، در حالی كه درآمدهای نفتی در بالاترین نقاط قرار دارد و هنگامی كه شاخص فساد هر روز بدتر میشود، میتوان فهمید كه این چاه ویل به كجا ختم میشود. و سئوال آخر: سایت آقای توكلی در توضیح وضعیت قرقیزستان، نوشته است: "از دیگر نگرانیهای فعلی در قرقیزستان میتوان به خصوصی كردن شركتهای دولتی، گسترش نفوذ غرب، روابط میان قومها و تروریسم یاد كرد. قرقیزستان همچنین در میان 20 كشوری در دنیا قرار دارد كه بالاترین آمار فساد مالی ـ اداری در آنها ثبت شده است. قرقیزستان در سال 1991 استقلال یافت. به رغم حمایتها از سوی رهبران غرب، صندوق بینالمللی پول، بانك جهانی و بانك توسعه آسیا، قرقیزستان پس از استقلال با مشكلات اقتصادی رو به رو شد. به این ترتیب دولت قرقیزستان مجبور شد كه هزینههایش را كاهش بدهد و اكثر یارانه را قطع كند." این اشاره به وضعیت دولت آقای احمدینژاد نیست؟ نمیدانم. از گردانندگان سایت الف باید پرسید. اما اگر اشاره آنان به این دولت باشد، باید نقدی جدی به عملكرد چند ساله خود و نیز ساختار كلی نظام ارایه دهند كه چرا چنین شده است.
|
(رادیو زمانه) |
استدلال در اخلاق |
پپیتر سینگر یکی از برجستهترین فیلسوفهای تحلیلی معاصر است. آثار او در زمینه اخلاق و به طور خاص نظریه اخلاق سودانگاری از منابع مرجع برای هر مطالعه در فلسفه اخلاق هستند. این مقاله ترجمهای است از مقدمه کتاب «اخلاق عملی» او که در آن به مسائل روز اخلاق میپردازد. در بخش دوم این مقدمه او به نقش عقلانیت و استدلال در اخلاق میپردازد. آنچه در پی میآید طرحی از یک دیدگاه در اخلاق است که در تصمیمهای اخلاقی نقش عمدهای به خرد میدهد. این تنها دیدگاه ممکن در اخلاق نیست، اما دیدگاهی عقلانی است. اگرچه دوباره باید تاکید کنم در اینجا مجبورم مسائل و نقدهایی را که هر کدام ارزش نوشتن یک فصل مجزا دارند، کنار بگذارم. به آنهایی که میپندارند انتقادهای بحثنشده به موضعی که من در حال بسط دادن آن هستم ضربه میزنند، تنها میتوانم بگویم با تمام این فصل میتوان به عنوان بیانی از فرضهایی که این کتاب برپایه آنها قرار دارد رفتار کرد. در این صورت این فصل حداقل میتواند به تصریح این نکته کمک کند که من چه چیزی را اخلاق میدانم. قضاوت اخلاقی، یا بحث درباره یک موضوع اخلاقی، و یا زندگی برمبنای هنجارهای اخلاقی چیست؟ حکمهای اخلاقی چگونه از دیگر حکمهای عملی متمایز میشوند؟ چرا ما تصمیم یک زن برای سقط جنین را موضوعی در اخلاق میدانیم، اما با تصمیم در مورد عوض کردن شغلاش چنین رفتاری نداریم؟ چه تفاوتی بین فردی که بر اساس استانداردهای اخلاقی زندگی میکند و فردی که چنین نیست وجود دارد؟ تمام این سوالها به هم مربوط هستند، بنابراین ما تنها نیاز داریم به یکی از آنها توجه کنیم. اما برای چنین کاری به بحث درباره ماهیت اخلاق نیاز داریم. فرض کنید که زندگی تعدادی از مردم مختلف را مطالعه کرده باشیم و درباره کارهایی که انجام میدهند و باورهایی که دارند چیزهای زیادی بدانیم. آیا با داشتن این اطلاعات میتوانیم تعیین کنیم که کدام یک از آنها با استانداردهای اخلاقی زندگی میکنند و کدام یک این گونه نیستند؟ ممکن است فکر کنیم راه رسیدن به این قضاوت آن است که بفهمیم چه کسی به نادرست بودن دروغ، تقلب، دزدی و نظایر آن باور دارد و هیچ کدام از این اعمال را انجام نمیدهد. در مقابل کدام یک چنین باورهایی ندارد و در اعمالش نیز مقید بودن به اینها را نشان نمیدهد. آنگاه آنهایی که در گروه اول هستند برطبق استانداردهای اخلاقی زندگی میکنند و افراد گروه دوم استاندارد اخلاقی ندارند. اما این روش، به نادرست، دو نوع تمایز را با هم خلط میکند. اول تمایز بین زندگی براساس استانداردهای درست (یا آنچه ما درست میپنداریم) اخلاقی و زندگی مطابق استاندارهای نادرست(یا آنچه ما نادرست میپنداریم) اخلاقی است. دوم تمایز بین زندگی بر اساس هر استاندارد اخلاقی و زندگی بدون هیچ استاندارد اخلاقی است. آنهایی که دروغ میگویند و تقلب میکنند، اما باور ندارند آنچه انجام میدهند نادرست است، ممکن است بر اساس یک استاندارد اخلاقی زندگی کنند. آنها ممکن است، به هر دلیل ممکنی، باور داشته باشند که دروغ، تقلب، دزدی و امثال آن درست هستند. آنها بر اساس استانداردهای اخلاقی مرسوم زندگی نمیکنند، اما ممکن است بر اساس استانداردهای اخلاقی دیگری زندگی کنند. پس اولین تلاش ما برای تمایز بین چیزهای اخلاقی و غیراخلاقی نادرست بود، اما ما میتوانیم از اشتباهاتمان درس بگیریم. باید تصدیق کنیم، آنهایی که باورهای اخلاقی نامرسوم دارند هنوز بر اساس استانداردهای اخلاقی زندگی میکنند، «اگر به هر دلیلی باور داشته باشند آنچه انجام میدهند درست است». این شرط سرنخی است برای پاسخ به آنچه که دنبالش هستیم. مفهوم زندگی بر اساس استانداردهای اخلاقی با مفهوم دفاع یک فرد از روش زندگیاش و ارائه دلیل و توجیه برای آن، پیوند خورده است. پس مردم ممکن است هر نوع عملی را که ما نادرست میدانیم انجام دهند، اما همچنان بر اساس استانداردهای اخلاقی زندگی کنند، اگر آماده دفاع و توجیه آنچه که انجام میدهند باشند. ممکن است ما توجیه آنها را کافی ندانیم و همچنان باور داشته باشیم که آن عمل نادرست است، اما تلاش برای توجیه خواه موفق باشد یا نه، کافی است که فرد را به دایره آدمهای اخلاقی در مقابل غیراخلاقی وارد کند. از سوی دیگر، وقتی مردم نتوانند هیچ توجیهی برای آنچه انجام میدهند ارائه دهند، ما ممکن است ادعای آنها در مورد زندگی بر اساس استانداردهای اخلاقی را رد کنیم، حتی اگر آنچه انجام میدهند مطابق اصول اخلاقی مرسوم و متداول باشد. میتوان از این هم فراتر رفت. اگر قبول میکنیم که یک فرد بر اساس استانداردهای اخلاقی زندگی میکند، توجیه او باید از نوع مشخصی باشد. برای مثال، یک توجیه که صرفا بر مبنای سود شخصی باشد کار نخواهد کرد. وقتی مکبث، در اندیشه قتل دانکن است، اقرار میکند که تنها جاه طلبی او را به انجام این کار وا داشته است. او میپذیرد که آن عمل نمیتواند از لحاظ اخلاقی توجیه شود. «پس من میتوانم به جای او شاه شوم» برای توجیه اخلاقی قتل تلاش بدی نیست، اما از آن نوع دلایلی نیست که اصلا توجیه اخلاقی محسوب شود. اعمالی که از روی سود شخصی انجام میشوند، اگر میخواهند از لحاظ اخلاقی قابل دفاع باشند باید با اصول اخلاقی گستردهتری سازگار باشند. زیرا اخلاق ادعا میکند که وسیعتر از مسائل شخصی است. اگر من از رفتار خود بر اساس پایههای اخلاقی دفاع کنم، نمیتوانم تنها به منافعی که برای شخص خودم دارد اشاره کنم. من باید خود را مورد خطاب گروه بزرگتری بدانم. از دوران قدیم فیلسوفها و اخلاقیون این ایده را بیان کردهاند که رفتار اخلاقی از دیدگاهی که به نوعی جهانشمول باشد، قابل قبول است. «قاعده طلایی» که به موسی منسوب است، در سفر لاویان از عهد عتیق آمده و پس از آن مسیح نیز آن را تکرار کرده است. این قاعده به ما میگوید از منافع شخصی خود فراتر رویم و «همسایه را مانند خود دوست بداریم». به بیان دیگر به منافع دیگران همانقدر اهمیت بدهیم که به منافع خود اهمیت میدهیم. همین ایدهی قرار دادن خود در موقعیت شخصی دیگر در مسیحیت با فرمولبندی دیگری به شکل این فرمان مطرح شده است که با دیگران همان طور رفتار کنیم که میخواهیم آنها با ما رفتار کنند. رواقیون عقیده داشتند که اخلاق از یک قانون طبیعی و جهانشمول نشات میگیرد. کانت نیز این ایده را با صورتبندی مشهور خود توسعه داد:«تنها بر اساس اصلی رفتار کن که همزمان بخواهی یک قانون جهانشمول باشد.» نظریه کانت توسط رم هر، تغییر یافته است که کلیتپذیری را ویژگی منطقی حکمهای اخلاقی میداند. فیلسوفهای انگلیسی قرن هجدهم یعنی هاچسون، هیوم و ادام اسمیت مجذوب این ایده شدند که میتوان وجود یک «ناظر بیطرف» خیالی را به عنوان آزمونی برای حکم اخلاقی فرض کرد. نسخه مدرن این نظریه، «شاهد ایدهآل» است. سودانگاران نیز از بنتام تا ج. ج. اسمارت، به این اصل پایه باور دارند که در تصمیمگیری درباره موضوعات اخلاقی « هر فرد، یک نفر شمرده میشود و هیچ کس بیشتر از یک نفر ارزش ندارد». با اینحال جان راولز، یکی از منتقدان معاصر و پیشرو سودانگاری، این اصل پایه اساسی را در نظریه خود وارد میکند که اصول پایه اخلاق از یک انتخاب خیالی به دست میآید که در آن انتخابکنندهها نمیدانند آیا با اصولی که انتخاب میکنند برنده خواهند شد یا بازنده. حتی فیلسوفهای اروپایی سنت قارهای نیز مانند ژان پل سارتر در اگزیستانسیالیسم و یورگن هابرماس در نظریه انتقادی، که از بسیاری جهات با همکاران انگلیسی زبان خود و همچنین با یکدیگر متفاوت هستند، در این باره اتفاق نظر دارند که اخلاق به نوعی جهانشمول است. میتوان بحث بیپایانی درباره مزایای هر کدام از این ویژگیهای عمل اخلاقی انجام داد؛ اما آنچه در همه آنها مشترک است از تفاوتهایشان مهمتر به نظر میرسد. همگی توافق دارند که یک اصل اخلاقی نمیتواند به صورت جزئی یا مقطعی توجیه شود. اخلاق یک دیدگاه جهانشمول است. این به آن معنا نیست که یک حکم خاص اخلاقی باید به طور جهانشمول قابل اجرا باشد. همانطور که دیدهایم، شرایط علتها را تغییر میدهند. این به آن معناست که در دادن حکمهای اخلاقی ما از آنچه دوست داریم یا دوست نداریم فراتر میرویم. از نقطه نظر اخلاقی، این واقعیت که مثلا من از توزیع عادلانهتر درآمد سود میبرم و شما از آن ضرر میکنید، نامربوط است. اخلاق ما را ملزم میکند که از «من» و «تو» فراتر رویم و قانون جهانشمول اخلاق، حکم کلیتپذیر، جایگاه ناظر بیطرف یا شاهد ایدهآل یا هر اسمی که بر آن میگذاریم را بپذیریم. آیا میتوانیم از این جنبه جهانشمول اخلاق برای به دست آوردن یک نظریه اخلاقی که درست و نادرست را به ما نشان بدهد، استفاده کنیم؟ فلاسفه، از رواقیون تا راولز برای چنین کاری تلاش کردهاند. هیچ تلاشی با اقبال عمومی مواجه نشده است. مشکل آن است که اگر ما جنبه جهانشمول اخلاق را با جملههای ساده و منطقی توصیف کنیم، طیف وسیعی از نظریههای اخلاقی، شامل ناسازگارترین آنها، با چنین مفهومی از جهانشمول بودن سازگار هستند. از سوی دیگر اگر ما توصیف خود از جنبه جهانشمول اخلاق را به نحوی فراهم کنیم که به طور گریزناپذیری ما را به یک نظریه اخلاقی خاص هدایت کند، آنگاه متهم به وارد کردن باورهای اخلاقی خود به تعریفمان از رفتار اخلاقی خواهیم شد. در حالیکه چنین تعریفی قرار بود به اندازه کافی وسیع و بیطرف باشد تا تمام نامزدهای جدی برای عنوان « نظریه اخلاقی» را در بر بگیرد. از آنجایی که بسیاری دیگر موفق به عبور از این مانع برای استنتاج یک نظریه اخلاقی از جنبه جهانشمول اخلاق نشدهاند، تلاش برای انجام چنین کاری در مقدمهی کتابی با هدفی کاملا متفاوت بیپروایی خواهد بود. با اینحال من پیشنهادی کمتر جاهطلبانه دارم. از نظر من جنبه جهانشمول اخلاق، یک دلیل قانعکننده، اگرنه حتی قطعی برای اتخاذ یک موضع وسیع سودانگارانه فراهم میکند. دلیل من برای این پیشنهاد در پی خواهد آمد. با قبول اینکه حکمهای اخلاقی باید از یک نقطهنظر جهانشمول صادر شوند، من قبول میکنم که منافع من به این دلیل ساده که منافع من هستند، نمیتوانند بیش از منافع هر فرد دیگری اهمیت داشته باشند. پس وقتی به طور اخلاقی فکر میکنم، نگرانی خیلی طبیعی من در به توجه به منافع خودم، باید به منافع افراد دیگر تعمیم یابد. حال، فرض کنیم من میخواهم بین دو دسته از اعمال یکی را انتخاب کنم. مثلا اینکه آیا تمام میوههایی را که خودم جمع کردهام بخورم، یا اینکه آنها را با بقیه تقسیم کنم. همچنین فرض کنیم که من در یک خلاء کامل تصمیم میگیرم و چیزی از از هیچ ملاحظهی اخلاقی نمیدانم. ممکن است بگوییم که من در یک مرحله پیشا اخلاقی از تفکر هستم. با این شرایط چگونه تصمیم خواهم گرفت؟ چیزی که همچنان میتواند مربوط باشد آن است که چگونه مجموعه اعمال ممکن بر منافع من تاثیر خواهند گذاشت. در حقیقت، اگر ما «سود» را به اندازه کافی گسترده تعریف کنیم و هر آنچه را که مردم آرزو میکنند جزء منافع آنها به حساب آوریم (مگر اینکه با آرزوهای دیگر ناسازگار باشد)، آنگاه به نظر میرسد که در این مرحله پیشا اخلاقی، تنها سود شخصی یک فرد میتوانند به تصمیمگیری مربوط باشد. سپس فرض کنیم که من شروع به تفکر اخلاقی میکنم. با این فرض که منافع شخصی من نمیتوانند بیشتر از منافع دیگران مهم باشند، به این دلیل ساده که منافع من هستند. به جای منافع خودم، حالا باید منافع همه آنهایی را که تحت تاثیر تصمیم من قرار میگیرند به حساب آورم. این مرا ملزم به سنجیدن همه این منافع و انتخاب عملی میکند که با احتمال بیشتری منافع همه آنهایی را که تحت تاثیر هستند، بیشینه کند. بنابراین، حداقل در بعضی از مراحل در استدلال اخلاقی باید عملی را انتخاب کنم که به طور متعادل برای همه بهترین نتیجه را دارد. میگویم «در بعضی مراحل از استدلال اخلاقی خودم» زیرا همان طور که خواهیم دید دلایل سودانگارانه برای این باور وجود دارند که ما نباید این نتایج را برای هر تصمیم اخلاقی در زندگی روزمره محاسبه کنیم. بلکه برای شرایط خیلی نامعمول، یا شاید وقتی به طور جدی درباره انتخاب اصول کلی که راهنمای ما برای آینده خواهند بود، به این نوع محاسبات فکر میکنیم. به بیان دیگر، در مثال مشخص ذکر شده، در نگاه اول فرد ممکن است فکر کند واضح است که تقسیم میوهها در مقابل تقسیم نکردنشان بهترین نتیجه را برای همه دارد. همچنین ممکن است در نهایت بهترین اصل کلی برای همه ما باشد. اما قبل از اینکه بتوانیم پایهای برای باور به اینکه چنین عملی درست است داشته باشیم، باید در نظر بگیریم آیا اثر رفتار کلی تقسیم میوهها با توزیع مساوی آنها برای همه افراد درگیر سودمند خواهد بود یا اینکه مجموع مقدار غذای جمعآوری شده را کاهش خواهد داد. به این دلیل که بعضی از جمع کردن غذا سر باز میزنند زیرا میدانند سهم کافی از غذایی که دیگران جمع میکنند به آنها خواهد رسید. این روش تفکر که در اینجا ترسیم کردم نوعی از سودانگاری است. این شکل از سودانگاری با سودانگاری کلاسیک متفاوت است که در آن «بهترین نتیجه» به این معنا فهمیده میشود که برابری به سود همه افراد درگیر در مسئله است، به جای اینکه صرفا به معنای چیزی باشد که باعث افزایش لذت و کاهش رنج میشود. هرچند پیشنهاد شده است که سودانگاران کلاسیک مانند بنتام و جان استوارت میل، لذت و رنج را به معنای وسیعی استفاده کردهاند که به آنها اجازه داده است رسیدن فرد به خواسته خود نیز را به عنوان "لذت" و نقطه مقابل را به عنوان "رنج" در این معنا بگنجانند. اگر این تفسیر درست باشد، تمایز بین سودانگاری کلاسیک و سودانگاری بر مبنای منافع فردی از بین میرود. این بحث چه چیزی را نشان میدهد؟ نشان نمیدهد که سودانگاری میتواند از جنبه جهانشمول اخلاق نتیجه شود. ایدهآلهای اخلاقی دیگری وجود دارند- مانند حقوق فردی، تقدس زندگی، عدالت، پرهیزگاری، و موارد دیگر- که به معنای لازم جهانشمول هستند، و حداقل در بعضی از نسخهها با سودانگاری ناسازگارند. این نشان میدهد که ما خیلی سریع در همان ابتدای اعمال جنبه جهانشمول اخلاق به تصمیمگیری ساده و پیشا اخلاقی، به موضع سودانگاری رسیدهایم. من باور دارم که این برای آنهایی که به دنبال فراتر رفتن از سودانگاری دارند، اثبات نوعی تعهد است. موضع سودانگارانه موضعی مینیمال است و پایه اولیهای است که با جهانشمول کردن تصمیمگیری بر اساس منافع شخصی به آن میرسیم. اگر درگیر تفکر اخلاقی هستیم نمیتوانیم این مرحله را انکار کنیم. اگر میخواهیم قانع شویم که باید فراتر از سودانگاری برویم و قواعد یا ایدهآلهای غیر سودانگارانه را قبول کنیم، نیاز داریم که دلایل خوبی برای برداشتن این گام فراهم کنیم. تا وقتی آن دلایل فراهم شوند، ما پایههایی برای سودانگار ماندن داریم. این استدلال ابتدایی برای سودانگاری، با روشی که درباره موضوعات عملی در این کتاب بحث خواهم کرد تطابق دارد. من به موضع سودانگارانه متمایل هستم و به نوعی این کتاب تلاشی است برای نشان اینکه چطور یک سودانگاری سازگار با تعدادی از مسائل بحثبرانگیز مواجه میشود. اما سودانگاری را به عنوان تنها موضع اخلاقی که ارزش ملاحظه دارد ارائه نخواهم کرد. سعی میکنم دیدگاههای دیگر را نیز در مسائل مورد بحث نشان دهم. به این ترتیب خواننده میتواند نتیجهگیری خود را درباره امتیازهای نسبی رویکردهای سودانگارانه و غیرسودانگارانه و همین طور درباره موضوع کلی نقش خرد و استدلال در اخلاق داشته باشد. پانوشت: این مقاله ترجمه ای است از مقدمهی کتاب «اخلاق عملی» اثر پیتر سینگر
|
(راه سبز) |
مقام معظم؛ وقت عمل است , حسین جعفری |
مقام معظم فرموده اند که من هرگز کارغیرقانونی نمی کنم. ایستادگی های ایشان دربرابرخواستهای گروههای گوناگون بسیارمعروف و زبانزد است و دلیل ایشان هم همواره آن بوده است که "من کارخلاف قانون نمی کنم"،"من به قانون احترام میگذارم"، "من پیرو قانون هستم" وبیشترینه عزت واحترامی که ایشان درجامعه ایرانی وبین المللی دارند بواسطه همین قانونمندی واحترام گذاشتن به قانون است که تاکنون با گفتاروکردارخود بارها بوضوح به اثبات رسانده اند. بسیارخوب و بسیارعالی تاحال هرچه فرمودید، ما با احترام به این فرمایش شما و به سبب احترام به قانون دم درکشیدیم و ساکت ماندیم وخون دلها خوردیم تا مبادا حرفی برخلاف فرمایش حضرتعالی زده باشیم ویا خدای ناکرده دامن قانون با پاره ای ازگفته ها ونوشته های ما لکه دارشود. اما مقام معظم اکنون با توجه به خبرزیر، هنگام عمل است و بازگرداندن احترام به قانون و هرچند مقام وموقعیت حضرت رهبربسیاربالاترازآن است که برای ثبوت فرمایشات خود درزمینه احترام به قانون، اقدامی کنند، اما ازآنجا که قانون بالاترازهمه حتی آیت الله خمینی به اقرارخودشان بود وتاکنون براساس بیانات و اظهارات مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی و به شهادت نوشته های مطبوعات معتقد ومومن به انقلاب کسی بالاتر و واجب الاحترام تر ازحضرت آیت الله خمینی نداشته ایم، به این سبب همه انتظاردارند با عطف عنایت به مطلب زیر حضرت مقام معظم به داد قانونی که نادیده گرفته شده رسیده وبه دادخواهی عده ای دراین زمینه جدا بذل توجه و عنایت فرمایند. ابتدا متن بخشی ازاین خبر را می خوانیم: "با گذشت ۱۰ ماه از شروع اعتراضات به نتایج پس از انتخابات، استاندار تهران در گفت و گویی با «همشهری ماه» صراحتا اعلام کرد که راهپیمایی معترضان در ۲۵ خرداد، دارای مجوز قانونی بوده است. این در حالی است که در حالی که بسياری از دستگيرشدگان حوادث پس از انتخابات به دليل حضور در راهپيمايی روز ۲۵ خرداد سال گذشته به زندان محکوم شدهاند. براساس آرای دادگاههای پس از انتخابات حضور در راهپيمايی ۲۵ خرداد ماه مجازاتی برابر با يک سال زندان تعزيری داشته است «مرتضی تمدن»، استاندار تهران، در گفتگو با مجله «همشهری ماه»، اظهار داشت: «آنها(معترضان) تقاضای برگزاری راهپيمايی کردند و ما هم مجوز صادر کرديم. راهپيمايی روز ۲۵ خرداد با مجوز قانونی ما برگزار شده بود. نه تنها با مجوز آمدند که حتی ما کمک کرديم نظم راهپيمايی حفظ شود. ما به آنها کمک کرديم که امنيت روز ۲۵ خرداد ماه تامين شود. يعنی همزمان هم مجوز داديم و هم خدمت رسانی کرديم.» ازآنجا که مقام معظم ومحترم رهبری دارای دستگاههای عریض طویلی هستند که میتوانند به آسانی وسرعت به تمام این خبردسترسی داشته باشند، من ازآوردن کل خبربه واسطه محدود بودن صفحات این نشریه خودداری کردم. استاندار تهران در شرايطی اينگونه اظهار نظر میکند که بسياری از دستگيرشدگان حوادث پس از انتخابات به دليل حضور در اين راهپيمايی، زجرها دیده، خفت ها کشیده، ازآنهاهتک حرمت ها شده و به زندان محکوم گشته ودرنهایت وثیفه های میلیونی برای آنان صادرشده است. مقام محترم ومعزز رهبری اکنون زمانی است که "دستی ازغیب برون آید وکاری بکند". این همه فرمودید من قانونی عمل میکنم. من کارغیرقانونی نمیکنم. من پا روی قانون نمیگذارم، حال بفرمایید آن کسانی که صرفا به خاطر شرکت در تظاهرات کاملا قانونی و مجوز دار بیست وپنج خرداد ماه دربازداشتگاههای گوناگون مورد انواع پذیرایی ها قرارگرفته ودربرابر درخواست بسیار منطقی ومعصومانه آنان که پرسیده بودند "رای ما چه شد" یا "رای مارا پس دهید" ماموران محترم، پاسدارها، بسیجی ها حتی لباس شخصی ها که ازقرار دولت وحاکمیت و رژیم نیز ازوجود آنان خبری ندارد و گروهی هستند که خودسرانه عمل می کنند، با آن شیوه های غیرانسانی پاره ای ازآنان را روبدیوار قرارداده رایشان را پس دادند، ما از رهبرمعظم و قانونمدار انتظار داریم که با توجه به فرمایشات بسیار روشن وصریح استاندار بسیار محترم تهران که به لفظ مبارک فرموده اند این راهپیمایی با مجوز بوده است، به داد این مردم مورد ظلم وتجاوزقرارگرفته برسند. من به واسطه بلاهایی گوناگونی که برسرآن دسته از هموطنان آمده است، هرگز جرات وجسارت نداشته ام که لب بازکرده وخواستار برگرداندن رای خودباشم، اما گمانم به عنوان یک شهروند که پیروقانون است، حق من است که ازمقام معظم قانونمداردرخواست کنم که دستورجدی صادرفرمایند که به این مساله قانونی به صورت کاملا قانونی رسیدگی شود تا با مجازات عاملان این قانون شکنی، مقامات انتظامی وقضایی واجرایی درآینده تکلیف خود را بدانند وهنگامی که مردم بیگناه را دستگیریا محاکمه ومحکوم می کنند، دست کم یک اتهام محکمه پسند وقانونی را مستمسک قراردهند که مجریان قانون وطرفداران قانون و کسانی که مجدانه درپی قانونی عمل کردن هستند، با شنیدن اینگونه فرمایشات مقام محترم فرمانداریی، سنگ روی یخ نشوند. *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.
|
(راه سبز) |
عزت الله سحابی: آينده ايران مبهم است، اما تاريك نيست |
فرزانه بذرپور - برخلاف او، پسرش هم در دوره شاه و هم در زمانه جمهوري اسلامي به زندان افتاد. مهندس عزت الله سحابی عضو شورای فعالان ملی مذهبی است و عضویت شورای انقلاب، نمایندگی مجلس اول شورای اسلامی و ریاست سازمان برنامه و بودجه در دولت موقت مهندس بازرگان را در کارنامه خود دارد. او از پدرش به عنوان مردي همواره مبارز كه بيشتر يك فرد ملي و نه سياسي بوده است، ياد مي كند ،عزت الله سحابي ميگويد: پدرش از پيشروان مبارزه با رژيم شاهنشاهي بوده. صراحت لهجه يدالله سحابي او را واداشت در سن 95 سالگي اولين نامه سرگشاده به آقای خامنه اي را بنویسد، نامه اي كه سراسر انتقاد بود از شيوه زمامداري رهبري كنوني جمهوري اسلامي، آن هم در سال 1378. اين نامه بازتاب گسترده يافت و روزنامه اي كه منتشرش كرده بود، به توقيف رفت، با اين حال نامه دكتر يدالله سحابي از سوي آقای خامنه اي بي جواب نماند و مكتوب شديد الحني در پاسخ به انتقادهاي نامه صادر شد كه هنوز منتشر نشده است. عزت الله سحابي مي گويد، اصل 110 قا نون اساسي را قبول ندارد، اصلي كه اختيارات گسترده اي را براي رهبري نظام در نظر گرفته است . او آقای خامنه اي را به ديكتاتوري متهم مي كند و معتقد است براي برون رفت از بحراني كه رفته رفته يكساله مي شود ، رهبري نظام بايد بپذيرد كه انتخابات را از سيطره شوراي نگهبان خارج كند و به شورايي منتخب، بي طرف و ملي بسپارد. عزت الله سحابي پس از سالها مبارزه با رژيم شاهنشاهي و انتقاد از نظام جمهوري اسلامي هفته گذشته رنجنامه اي منتشر كرد كه گرچه نااميدانه و دردمندانه نگاشته شده بود اما نشان مي داد كه اين روزنامه نگار منتقد كه سالها نشريه ايران فردا را منتشر مي كرده است، همچنان نوشتن را به عنوان تنها راه مبارزه و اصلاح مي داند. آنچه مي خوانيد مصاحبه اختصاصی جرس با عزت الله سحابي است،كه پس از انتخابات رياست جمهوري سال گذشته كمتر حاضر به مصاحبه و گفتگو شده است. دکتر یدالله سحابی بنا بر نظر نا ظران سيا سي از معدود شخصيت هاي سیاسی ایران بوده كه تو انسته سيا ست را به اخلاق پيوند بزند. ما اکنون شاهد بی اخلاقی های جدی در عمل سیاسی حاکمان جمهوري اسلامي هستیم سوال این است که شما درمان این بی اخلاقی ها را در عرصه سیاست امروز ایران چه می دانید؟ آیا برای حل آن باید سیاه و سفید بود ، یا راه حل دیگری در این میان هم هست؟ دکتر سحابی یک فرد مذهبی بودند و تا دهه چهل در حوزه سیاست دخالت نمی کرد . اخلاق ایشان و مهندس بازرگان غرض های شخصی را هیچوقت در سیاست وارد نمی کرد و در اخلاق و در سیاست وارد نمی کرد . اخلاق یعنی اینکه حقوق طرف مقابل را به رسمیت بشناسید و حتی بیشتر از خود او حقوقش را ملحوظ بداریم . چیزی که متاسفانه در میان حاکمان فعلی جمهوری اسلامی به ندرت دیده شده است. سابقه مبارزاتی دکتر سحابی به دوران مرحوم مصدق بازمی گردد. این تجربه طولانی فعالیت، چرا هیچ وقت باعث رقابت ايشان با مهندس بازرگان نشد؟ چرا دکتر یدالله سحابی پست دبیرکلی نهضت آزادی را پس از فوت مهندس بازرگان نپذیرفت؟ و یا در دولت موقت به سمت مشاور بسنده كرد ؟ ایشان واقعا اهل رقابت نبود و درحد تواناییش قبول مسئولیت میکرد، در زمان مرحوم مصدق دکترسحابی کارشناس زمینشناسی و معدن و نفت بود. بعد از ملی شدن نفت در قسمت اکتشافات و در قسمت حفاری همکاری می کرد. اما در حوزه سیاسی و اقتصادی خودش معتقد بود که امور سیاسی تخصص می خواهد و ما تخصصش را نداریم و در زمان دولت موقت مهندس بازرگان هم به دلیل تجربه ای که داشتند ، آقای بازرگان در همه امور با ایشان مشورت می کردند و سمتشان هم تنها وزیر مشاور نبود، بلکه مشاورت در طرح های انقلاب بود و مهمترین آن هم طراحی پیشنویس قانون اساسی بود . در آرشیو عکس های انقلاب، کمتر عکس مشترکی از آقای دکتر سحابی و آیت الله خمینی دیده شده است. رابطه آیت الله خمینی و آقای سحابی چطور بود؟ چون امثال پدر من رک گو و صریح اللهجه بودند و زمانی که اشکالات، نواقص و نابسامانی در امور قضایی و سیاسی می دیدند، صریحا به آقای خمینی می گفتند. قاعدتا آقای خمینی هم نسبت به آنها دل خوشی نداشت. اما من شنیدم که آقای خمینی در اواخر عمرشان به آقای موسوی اردبیلی گفتند که رعایت حال آقای دکتر سحابی بشود چون ایشان به دیانت پدرم بسیاراعتقاد داشتند و در برخی موارد هم توصیه های ایشان را لحاظ می کردند . در مورد پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 یکی از کسانی که مرتب به آقای خمینی به صورت کتبی یا شفاهی درباره پایان دادن به جنگ سفارش می داد، دکترسحابی بود. درباره نامه آقای دکتر سحابی به آقای خامنهای بگویید؟ واکنش آقای خامنهای به آن نامه چه بود؟ در همان سال 79 و اوایل سال 80 که بنده و دوستان نهضت آزادی بازداشت شدیم و شایعات زیادی درباره ما در تلویزیون و جراید منتشر می کردند، ایشان نامه ای نوشت به آقای خامنه ای و گلایه کرد. چون سابقه داشت در سفر حج با آقای خامنه ای. ولی علیرغم آن سابقه ، آقای خامنه ای پاسخ شدید اللحنی داد. من در زندان آن نامه را ندیدم.ولی نامه ای که در زمان بازداشت من و اعضای نهضت آزادی پدرم در آن زمان در روزنامه نشاط منتشر شد که بلافاصله پس از آن روزنامه نشاط هم به توقیف رفت و پس از آن هم به دلیل مسائلی که بود جواب خصوصی آقای خامنه ای به پدرم در جایی منتشر نشد و هنوز مسکوت است. آیا قصد انتشار آن نامه را با وجود گذشت 10 سال از آن تاریخ ندارید؟ نه. من خودم هنوز آن نامه را ندیدهام و آن نامه در اختیار برخی دوستان ما در نهضت آزادی است. آقای خامنه ای پس از فوت دکتر سحابی در پیام تسلیتی ، ایشان را مردي باحقیقت دانست که با وجود اختلاف نظر با مسئولان کشور، هیچ گاه به وادی بی انصافی و غرض ورزی نیافتادند. این پیام را مقایسه کنید با پیامی که در سال گذشته به مناسبت فوت آیت الله منتظری صادر کردند. آیت الله منتظری و دکتر سحابی ، هر دو از منتقدین مهم زمامداری آیت الله خامنه ای بودند. این تفاوت لحن را در چه می دانید؟ آقای خامنه ای با آقای منتظری مسئله شخصی و کینه داشتند. چون آقای منتظری صریحا در پاسخ به استفتاء آقای کدیور گفتند که ایشان از عدالت خارج شده و صلاحیت رهبری را ندارد و دیگر اینکه در سال 77 آقای منتظری در بیانیه 13 رجب همان سال، انتقادات تندی به آقای خامنه ای مطرح کردند که منجر شد که به خانه ایشان بریزند. به گونه ای که حتی می خواستند ایشان را طناب پیچ از خانه بیرون کنند. بعد از آن آقای منتظری 5 سال در خانه اش در حصر بود. ولی آقای خامنه ای در فوت آقای منتظری هم به خانواده تسلیت گفت، اما نیشی هم زد که انشالله کفاره گناهانش خواهد بود، درحالیکه با پدر من این رفتار را نکرد. درد کهنه ایران برای چندین قرن استبداد بوده و هست، درمان این درد کهنه را کجا باید جست؟ پاسخ ما مقاومت و ایستادگی و از پا ننشستن بود . نه به معنای شلوغ کردن ، این مقاومت استبداد را وادار می کند که کوتاه بیاید چون مقاومت وقتی عمومی و مردمی بشود، حکومت هم کارهاش پیش نمی رود و مجبور می شود ضرب و زور بکند و این هم در طول زمان نتیجه ای ندارد و معمولا ضرب و زور هم راندمان ندارد. پس به تدریج حکومت های استبدادی مجبور می شوند کوتاه بیایند. تاریخ هم نشان می دهد که در فرانسه لویی چهاردهم خیلی مستبد بود و وقتی می پرسیدند دولت کیست، می گفت من، ولی وقتی نارضایتی های مردمی را دیدند، لویی پانزدهم مجبور شد کوتاه بیاید و خلفش لویی شانزدهم هم خیلی بیشترکوتاه آمد. حکومت های استبدادی هم برای پیشبرد امور زمامداری شان ناچارند زمان هایی کوتاه بیایند و امتیازاتی به مردم بدهند . ما امیدواریم از طریق همین مقاومت، این بیماری درازمدت ایرانی را به همت همه مردم درمان کنیم. آقایان موسوی و کروبی ، به عنوان سران جنبش سبز ایران تا کنون سعی داشتند که با تدابیری هریک به شیوه خود امور را پیش ببرند اما در این میان گاهی برخی انتقادات به عملکرد این دو از سوی طرفداران جنبش مدنی ایران نسبت به کندی حرکت هایشان وجود داشته است. شما فرق میان شجاعت و تهور را در عمل و مبارزه سیاسی چه می دانید؟ واقعا تفاوت وجود دارد. در بی کلگی و تهور به هیچ وجه حساب شرایط موجود جامعه و آینده نمی شود. فرد فقط فریادی دارد که می زند و فکر نمی کند که فریادش چه بازتابی دارد .اما در شجاعت فرد پیش بینی می کند و مشکلات روز را ملاحظه می کند و ملاحظات را دراقدامش می بیند که بعد از اقدام مجبور به عقب نشینی نشود . به این معنا در شجاعت حسابگری و عقلانیت مطرح است، درحالیکه در تهور عقلانیت مطرح نیست. عملکرد آقای موسوی را در هدایت جنبش سبز و موج دموکراسی خواهی در ایران چگونه می بینید؟ من فکر می کنم آقای موسوی در اواخر سال 87 که اعلام کردند در انتخابات حاضر خواهد شد تا آنچه که الان از او می بینیم تفاوت بسیاری کرده است و مرتبا با این جنبش که در خیابان ظاهر شد پیش آمده و به نوعی جنبش سبز ایشان را رهبری وهدایت کرده است و الان مواضعش خیلی حساب شده و منطقی است. ما هم به ایشان اعتقاد داریم. درحالیکه در سال87 ما مشکوک بودیم و اینکه آیا آقای خامنه ای ایشان را خواسته بیاید که از شر آقای خاتمی خلاص بشود یا خیر، وایشان هم اوایل همیشه می گفت من اصول گرا هستم و نه اصلاح طلب ، اما به تدریج گفتارش تغییر کرد و اصلاح طلبی را پذیرفت. شما علت این تغییر رفتار را چه می دانید؟ حاکمیت ؟ بله تندروی های حاکمیت یکی از دلایل این تغییر رفتار میتواند باشد اما از سوی دیگر، نکته مهم تر به نظر من، استقبال مردم از آقای موسوی بود، ایشان اول اعتنایی به دانشجویان نداشت، ولی وقتی حمایت دانشجویان را دیدند موضع خود را تغییر دادند، البته ما هم تذکراتی دادیم که واقعا موثر واقع شد و به سمت دانشجویان رفت.به هرحال موسوی اوایل کاندیداتوری با موسوی روزهای نزدیک به انتخابات و 22 خرداد و بعد از آن بسیار متفاوت است. پیش از انتخابات و پس از آن ، حتی تا کنون آقای موسوی و نزدیکان ایشان با شما و جریاناتی چون نهضت آزادی و ملی مذهبی ها فاصله خودشان را حفظ کردند، علت این کناره گیری چه بوده است؟ این مسئله ای است که ما با آقایان مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی داریم که بالاخره آقای موسوی هم درهمین حلقه قرار دارد. اینها برای اینکه پیش حاکمیت و جریان راست یا به اصطلاح اصول گرا خودشان را مبرا کنند که با گروههای غیرخودی خط قرمز دارند، خودی و غیر خودی را در نهادشان قبول دارند. به تعبیر آقای بهزاد نبوی در سال 87 درسخنرانی در دانشگاه اصفهان وقتی از ایشان پرسیده می شود که خودی و غیرخودی کیست؟ می گوید خودی کسی است که به ولایت فقیه اعتقاد داشته باشد، که دانشجویی می گوید که یعنی عسگراولادی خودی است ولی سحابی که این اصل را قبول ندارد پس غیرخودی است؟ که آقای نبوی هم فکر کرده بود، پاسخ می دهد بله همینطور است. که دانشجویان حاضر همگی می خندند. کابوسی که اصلاح طلبان و جبهه مشارکت را رنج می دهد، این است که می خواهند در پیش جناح راست خود را مبرا کنند که با ما غیرخودی ها آمیخته هستند. آقای موسوی هم تاحدودی با آنها همراهی دارد، اما من شواهدی دارم که آقای موسوی اینطور نیست. اما برای رضایت اطرافیان مجبور است داشته باشد. هم اکنون قدم اصلی را برای تغییرشرایط سیاسی ایران چه می دانید؟ آیا بازگشت به پیش نویس قانون اساسی را توصیه می کنید؟ من بازگشت به قانون اساسی را پیشنهاد می کنم. اما همین قانون اساسی هم که ما با آن بسیار مسئله داریم و با اصل 110 به شدت مخالفیم، همین قانون اساسی ظرفیت هایی دارد که باید به آن توجه کرد. برای مثال اصل 3 یا اصول 9 تا 39قانون اساسی موجود می گوید که ماهیت جمهوری اسلامی چیست؟ اصل سه می گوید: نفی هرگونه استبداد و انحصار، اگر اصل 110 هست این اصل هم هست که بنابراین به وسیله این اصل مقید و محدود می شود.اصل 9 تا 39 عین همه قوانین دموکراتیک دنیا حقوق ملت است همین قانون اساسی ظرفیت هایی دارد. اگر قرار باشد که قانون اساسی برهم ریزد یعنی نوعی واژگونی و براندازی که این مستلزم جنگ و خشونت و کشتار است که حاکمیت هم نسبت به آن به سادگی عقب نمی نشنید و هضمش هم برای ملت راحت تر است . لذا ما فعلا این کار را توصیه می کنیم و در این مورد آقای موسوی هم با ما موافق هستند . آیا تغییر اصل ولایت فقیه و یا حذف آن با ماهیت جمهوری اسلامی تضاد پیدا نمی کند؟ اگرقیدی که اصل 3 روی اصل 110 گذاشته اجرا شود و منحصر به یک گروه خاص نشود و استبداد از نوع استبداد خامنه ای باقی نماند، این قید اگر اجرا بشود، ما در این صورت، حاضریم به این قانون اساسی التزام داشته باشیم و باز نه اعتقاد. به نظرمن فعلا این راهکار کم هزینه تری برای حاکمیت هم هست . این قدم اول است. این کمک می کند تا فضای جامعه آرامش پیدا می کند، چراکه در فضای قهر و خشونت که همه نسبت به هم بدبین هستند نمی شود عمل سیاسی موثر انجام داد. اما در فضای آرام آنها هم که با هم دشمن هستند می توانند گفت وگو کنند مدعیان اصولگرایی هم قدری تخفیف پیدا می کنند. آیا فکر میکنید زمان برای این تحول فراهم هست؟ (باخنده) راستش نخیر. فکر نمی کنم. اما ما چاره ای نداریم غیر اینکه گیر بدهیم و راهی جز ایستادن نداریم. خواسته هامان را مطالبه کنیم تا بالاخره راهی گشوده شود. فكر مي كنيد جنبش سبز توانسته است همدلي بين نيرو هاي منتقد دا خل و خا رج ايران ايجاد كند؟ یکی از محاسن جنبش سبز اتفاقا همین بوده است که نوعی همدلی خوبی بین نیروهای داخل و خارج از کشور پدید آورده است. آنها هم هموطن ماهستند اما به دلیل همین فاصله، گاهی تفاوت دید هم وجود دارد. بسیاری از کسانی که در خارج از کشور هستند خواهان براندازی حکومت هستند، اما معتقدیم که این با شیب آرام تری باید دنبال شود که طرف مقابل یعنی حاکمیت هم به گونه ای تعدیل شود. دوستان بسیاری در خارج هستند که خواهان استقلال ایران هستند . و اینکه دول خارجی برای ما تعیین تکلیف کنند، معتقد نیستند. من نمی خواهم تابع امریکا باشیم ونمي خو اهم به هیچ وجه امریکا بر سرنوشت کشور ما حاكم شود و معتقدم هر جا امریکا بر ما مسلط شود زيان كرده ايم، اما گاهی رفتار آقای اوباما قابل تایید است و می گویم که دولت ما بد عمل میکند اما این نظرماست .این تحریم ها زیانش بیشتر به ملت ایران وارد می شود ، حا کمیت تا زمانی که نفت دارد می تواند خودش را سرپا نگه دارد و تحریم ها را تحمل می کند تا نشان دهد که قدرتمند هستیم و درامد ملی را کاهش می دهد و فقر و فاقه را افزایش می دهد. تحریم ها هیچ نفعی برای ملت ندارد. به نظر شما تحريمها باعث افزایش نارضایتی عمومی نسبت به دولت نمی شود؟ چرا باعث نارضایتی بیشتر می شود اما مردم دهانشان بسته است و نمی توانند حرفی بزنند .ما سیاست های دولت و ستیزه جویی دولت را با غرب با منافع ملی ایران هم سو نمی بینم. ما مخالف هستیم. اما نمیشود حرف زد. من در زمان آقای خمینی در سال 67 که اعلامیه برائت از مشرکین را دادند ، یک نامه 13 صفحه ای در اعتراض به آقای خمینی نوشتم و انتقاد کردم. اما آقای خمینی هیچ وقت ما را رد نکرد و حتی به اطرافیانشان گفتند که این از خیلی از این نشریات بهتر بود. در حالیکه آقای خامنه ای هیچگاه اجازه کوچکترین نقدی را نسبت به خودشان نمی دهند. این روحیه نقد نا پذيري شکست خورده است و ناچار کنار میرود. در کتاب زندگانی من جواهر نهرو می گوید که : به سرنیزه می شود تکیه کرد اما روی سرنیزه نمی توان نشست. الان حاکمیت ما روی سرنیزه نشسته است . چون از طرفی حمایت روحانیت را ندارد و از سوی دیگر مردم را، الان 8- 7 تن از مراجع در قم با آقای احمدی نژاد به شدت مخالفند و حاضر نیستند حتی با ایشان ملاقات کنند . از آن طرف مردم هم که در تظاهرات 25 خرداد ، روز عاشورا و مراسم تشیع آیت الله منتظری به طور وسیع شرکت کردند و اعتراض خود را نشان دادند. لذا به نظر من این وضع نمی تواند دوام داشته باشد و بالاخره دچار تغییر خواهد شد، نمیدان کی و چگونه، اما تغییر اجتناب ناپذیر است . با توجه به رنج نامه که اخیرا از شما منتشر شده است ، عقل و تجربه تاریخی نشان می دهد که این حکومت با این شکل و وضع نمی تواند دوام یابد. شما فكر مي كنيد رفتار حا كميت تغييري مي كند؟ ظاهرا به سمت بدتر شدن است . ما نشریه ای داشتیم 19 صفحه ای که فکری به حال ایران بکنید چون این آقای احمدی نژاد بلدوزری است که دارد ایران را نابود می کند. باید جلوی این بلدوزر گرفته شود. امسال انتخابات شوراهای شهر را پیش رو داریم، با توجه به اینکه این نخستین انتخابات بعد از وقایع اخیر است ، عمل حاکمیت در پذیرش گروههای سیاسی و سیاست اپوزیسیون درباره شرکت یا عدم شرکت دارای اهمیت است؟ نظر شما چیست؟ الان در مجمع تشخیص مصلحت طرح کمیسیون انتخابات تصویب شده و فکر می کنم آقای خامنه ای هم مصلحت خودش را در این بداند که این را نهایتا بپذیرد.و از حاکمیت شورای نگهبان در رد صلاحیت ها بکاهد و آرامش را به جامعه بازگرداند و طبق این طرح اختیار نظارت بر انتخابات مجلس، نیز به یک شورای ملی انتخابات سپرده میشود. اما اینکه الان درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات حرف زده شود به نظر من زود است. شاید بهتر این باشد که موضوع سلامت در انتخابات و نظارت ملی با حضورگروههای مختلف به عنوان اولویت های اصلاح طلبان مورد تاکید قرار گیرد. اما به هر تقدیر به نظر من آینده مبهم هست اما تاریک نیست. با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس گذاشتید.
|
(راه سبز) |
بحران سه گانه دولت ومجلس؛ به سود کدام قوه حل مي شود؟ |
ايمان رويين تن - مساله يارانه ها به نفع مجلس حل شد بر اساس اخباربرخی خبرگزاریها و سایتهای خبری، رئیسدولت در دیداربا نایب رئیس مجلس اعلام کرد که نه لایحه اصلاح هدفمندکردن یارانهها را ارائه میدهد و نه پیگیر طرح نمایندگان در اینباره میشود. محمدحسن ابوترابیفرد صبح سه شنبه در نطق خود به دیدارش با محمود احمدینژاد همراه با رضا عبدالهی و علی اصغر زارعی اشاره کرد و گفت: این دیدار در فضایی شفاف که گویای همکاری دولت و مجلس بود، برگزار شد و ما اعلام کردیم که برای همکاری با دولت جهت این تحول اقتصادی آمادگی کامل داریم. به گفته وی رئیسجمهور در این دیدار ابراز آمادگی کرد که با تبادل نظرات و گفتوگو حتی المقدور بدون نیاز به طرح همکاران در مجلس و یا لایحه بتواند مسیر اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها را هموار کند. نایب رئیس مجلس با ابراز امیدواری از اینکه مجلس و دولت با همدلی، گفتوگو و همراهی مسیر پرفراز و نشیب اجرای هدفمند کردن یارانهها را پیش برند، اظهارداشت: امیدواریم با اجرای درست این قانون، راه برای رشد و توسعه سیاسی و اقتصادی کشور هموار شود و به یاری خداوند در سالهای اجرای قانون برنامه پنجم توسعه شاهد یک حرکت پرشتاب در راستای تحقق اهداف چشم انداز بیست ساله کشور باشیم" اين ابراز اميدواري درحالي است كه احمدي نژاد پيش از اين چندين بار گفته بود كه اين قانون رااجرا نمي كند وخواهان برگزاري همه پرسي در اين مورد شده بود وحال كه به يكباره به گفته ابوترابي فرد رييس دولت كه به لجبازي سياسي معروف است كوتاه مي آيد نشان از آن دارد كه در راس حاكميت رفت وبرگشت هايي صورت گرفته ودولت مجاب به اجراي فرامين شده است .اين حل شدن در حالي است كه دولت در واقع قانون را اجرا مي كند وبراي اين اجرا كردن كل حاكميت بسيج شد كه يك اتفاق ساده رخ دهد. آيا اين نشانه حاكميتي ورشكسته نيست؟ حلقه فاطمي بي حلقه فاطمي مساله رحيمي وحلقه فاطمي و مطرح شدنش، بمب خبري در فضاي سياسي كشور بود ونشان از فروپاشي وشكاف غير قابل ترميم جناح حاكم داشت .شكافي كه در آن معاون اول رييس دولت يعني شخص دوم اجرايي كشور به فساد وارتشا متهم مي شود ودستگاه قضايي هم هيچ ورودي به اين مساله نمي كند وبه افكار عمومي تو ضيح نمي دهد صحبت هاي نادران درست است يانه؟اگر صحت دارد پس روي كار بودن اين دولت كه معاونش فساد در اين حد دارد چه توجيهي دارد؟اگر هم نادران وتوكلي وعلي مطهري خلاف واقع مي گويند چرا با آنها به جرم تشويش اذهان عمومي برخورد نمي شود؟ بهر رو آنگونه كه شنيده ها حكايت مي كنند اين مساله قرار است مسكوت بماند و آقاي رحيمي بايد به ميارزه خويش عليه فساد درستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي پر توان ادامه دهد . حدود یک ماه قبل ۲۱۶ نماینده مجلس در نامهای سرگشاده به بازداشت اعضای یک باند بزرگ اقتصادی اشاره کردند که برخی افراد با مسئولیتهای بالای اجرایی نیز در آن حضور داشتند. رئیس قوه قضائیه نیز در مورد این باند گفته بود که اعضای آن توانستهاند با جعل اسناد دولتی و قضایی، میلیاردها تومان به حقوق مردم و بیتالمال خسارت وارد کنند که تنها اختلاس یک نفر از آنان ۶ میلیارد تومان است. برخی از ناظران و تحلیلگران سیاسی معتقدند، طرح این گونه ادعاها و شکایتها تنها بازیای سیاسی است و جناح حاکم به منظور به دست آوردن بخشی از مشروعیت از دست رفتهی خود پس از انتخابات اخیر، این گونه بحثها را به میان میکشد تا بتواند جایگاهی در میان مردم برای خود باز کند. گروهی دیگر اما معتقدند که اینها بازی سیاسی نیست و جناح اصولگرا به راستی از درون در حال فروپاشی است. البته پاره اي از تحليل گران هم بروز مساله رحيمي ومطرح شدنش در مجلس را بازي برادران لاريجاني عليه احمدي نژاد مي دانند كه اورا در مسايل مختلف به عقب نشيني وادار كنند، ضمن اينكه جايگاه اين برادران در ساخت قدرت، از زير سايه محمود احمد ي نژاد و تحت الشعاع او بودن در بيايد كه اگر هم اين تحليل را بپذيريم باز منافي دخالت رهبري براي مسكوت ماندن قضيه نيست .بهر رو مطرح شدن قضيه رحيمي به اين عرياني ضربه سختي براي دولت بود. انحراف بي انحراف انتشار گزارش ديوان محاسبات از بودجه 87 هم محاسبه شده بود. چرا كه نشست كميسيون بودجه با مسئولين ديوان محاسبات برسرتفريغ بودجه به قبل از سال نو برمي گردد واين نشست در روزهاي مياني اسفند برگزار شد ويك ماه بعد اين گزارش منتشر مي شود.آن هم درست در روزهايي كه دولت ومجلس در دو موضوع حاد با هم منازعه ودرگيري بالايي داشتند. براساس گزارش جرس محاسبات صورت گرفته در يك فقره ساده تخلف وانحراف، دولت 760ميليارد تومان را به خزانه واريز نكرده است.اين درآمدها از صادرات مقداري خاص بنزين ونفت به كشورهاي همسايه وعدم محاسبه مابعد تفاوت قيمت گاز است.حال اگر درآمد يك خانواده نسبتا مرفه ومتوسط روبه بالا را درتهران ماهي دوميلون وسالي 24 ميليون در نظر بگيريم ،عدم واريز مبلغ 760ميليارد تومان معادل درآمد سالانه 40 هزار خانواده متوسط رو به بالا است.كه اگر سطح طبقاتي را پايين تر در نظر بگيريم ازگستره 40هزار خانوار بيشتر خواهد شد.محروم كردن جامعه از چنين درآمد وپولي در حالي است كه اين دولت دولت هاي ديگر را به فساد متهم ميكرد ولي چنين گزارش تكان دهنده اي براي هيچ كدام از دولتهاي بعد از انقلاب در نيامد .اين گزارش حكايت دارد كه: مهم ترين مورد عدم واريز، 556 ميليارد تومان مابه التفاوت قيمت گاز است كه طبق گزارش ديوان محاسبات به خزانه واريز نشده است. به اين صورت فقط حجم رقم هاي واريز نشده يا محاسبه نشده دولت به خزانه در اين گزارش 767ميليارد تومان است. از سوي ديگر14هزار ميليارد تومان هزينه ها، بيشتر از درآمدها بوده كه از حساب ذخيره ارزي برداشت شده است؛ يعني رقم 14ميليارد دلار. دولت احمدي نژاد هيچ وقت تخلفات خود را كه ديوان محاسبات اعلام كرده نپذیرفته وآن را سياسي كاري خوانده است. مجلس هم در نوبه هاي قبلي قول پيگيري وبرخورد وگزارش به دستگاه قضايي را مي داد كه در طول دو گزارش قبلي اين اتفاق رخ نداد. حال كه روابط مجلس ودولت اصولگرا هم بر سرهدفمند سازي يارانه ها از يك سو واتهامات وارده به رحيمي از طرف نادران از سوي ديگر، در بالاترين حد تنش است، مشخص نيست ورود اين گزينه سنگين به منازعه دو طرف، سطح تقابل دولت ومجلس را تا چه حد بالا مي برد؛نهايت اينكه بايد توجه داشت سال 87 سال قبل از انتخابات بوده واين همه تخلف مالي شايد خرج خريد راي شده باشد؟" اما گويا اين گزارش وپي گيري هاي آن هم بايد به نفع دولت طبق فرموده ها، به بايگاني سپرده شود ونماينده اي نبايد در مجلس ياداور انحراف 72درصدي بودجه شود.
|
(خبرگزاری روز) |
جنبش سبز در برابر دروغ |
تاکنون درباره جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران که در دنیا با نام جنبش سبز شناخته می شود، و خواسته های آن، سخن فراوان گفته اند؛ از مطالبات و خواسته ها و آرزوها، امانگارنده اما بر این عقیده است که در حالتی کلی جنبش سبز بر ضدیت با ''دروغ'' بنا شده است: دروغی که سال هاست مردم را می آزارد. حاکمیت به دروغ ادعای دموکراسی دارد، به دروغ ادعای حفاظت و صیانت از آرای مردم را دارد، به دروغ خبر از آزادی مطبوعات می دهد، به دروغ از کرامت انسانی سخن می گوید و... جنبش سبز امروز می خواهد در برابر این دروغ ها بایستد. دروغ هایی که مردم و فهم و شعور آن ها را به بازی می گیرد. اما برای آنکه با دروغ مبارزه کنیم، نیاز است که خود در این دام نیفتیم. شاید جوانان آرمان خواهی که ابتدا دل در گروی جمهوری اسلامی داشتند، از دروغ بیزار بودند، اما کمی بعد خود به شیوه های مختلف، دروغ را پیشه کردند. یک بار از سر مصلحت نظام و دیگر بار بر سر حفظ نظام. گاهی نیز بر این بودند که در مقابل رژیمی که دروغ می گوید، جز با دروغ نمی توان مبارزه کرد. امروز اما تجربه سی سال گذشته پیش چشم ماست. آنکه برای پیروزی دروغ می گوید، برای حفظ قدرت خویش نیز به دروغ متوسل خواهد شد. دروغ تنها این نیست که راست را نگویی، بلکه گزینش از میان واقعیت ها و اعلام آن خود نوعی از دروغ است. این آفتی است که متاسفانه چندی است در جنبش سبز نیز نمایان شده است. اصولا به بهانه مخالفت با سیستم حاکم، نمی توان هرحرفی را بر زبان راند و هر سخنی را گفت، تا نظام موجود تضعیف شود. برای اثبات حقانیت جنبش سبز نیازی به داستان سرایی درباره شکنجه ها در زندان یا فشارها بر رهبران یا تعداد تظاهرات کنندگان نیست. برای اثبات حقانیت جنبش سبز، خود جنبش سبز کافی است. دروغ گفتن یا نگفتن همه حقیقت، تنها باعث لطمه خوردن به جنبش سبز می شود. اینکه درباره تعداد شهدا اغراق کنیم یا شکنجه ها را بیش از آنچه بوده بیان کنیم، تنها می تواند جنبش را بی اعتبارتر کند. برای آنکه متهم به زدن حرف های بی پایه و اساس نشوم، شاید لازم باشد چند مثال را ضمیمه مطلب کنم. در روزهای اخیر بسیار در سایت های مختلف مخالف جمهوری اسلامی می خوانیم که اکثریت قریب به اتفاق مردم با جمهوری اسلامی مخالف هستند و حجم شعارنویسی ها با شدت هر چه بیشتر ادامه دارد. نمونه چنین تبلیغاتی در روزهای تظاهرات هم منتشر می شد. روزهایی که اخبار برخی سایت ها حکایت از حضور میلیاردی(!) مردم در تظاهرات داشت. چرا راه دور برویم؟ آخرین نمونه آن، مراسم 22 بهمن بود که برخی سایت ها واضح و روشن خبر از حضور گسترده مردم و مصادره این روز به نفع مخالفان می دادند. اما آیا واقعا این قضیه واقعیت داشت؟ نباید فراموش کرد که برای مبارزه با دروغ، اسلحه ای جز راستی نمی توان به کار برد. استفاده از حربه دروغ برای مبارزه ـ به بهانه اینکه هدف، وسیله را توجیه می کند ـ تنها نتیجه ای که در بر خواهد داشت این است که ما را از چاله به چاه خواهد انداخت. یعنی همان تجربه ای که یک بار در سال 57 آن را تجربه کرده ایم. دروغ و اغراق درباره کشته شدگان در آن سال ها نیز برای آنکه به مردم اثبات شود رژیم سلطنتی، رژیمی دیکتاتور است، دیدیم که به چه سرانجامی رسید. اکنون باید مراقب باشیم که تجربه سی سال گذشته را بار دیگر تکرار نکنیم که از شر دروغ گویی رها شویم و در دام دروغ گویان متعدد بیفتیم.
|
(دویچه وله) |
دشواری فراگیر "ممنوعالخروجبودن" در ایران |
ممنوعالخروج شدن فعالان مدنی در ایران ابعاد تازهای یافته است. پلیس گذرنامه ایران خواسته است که مسافران قبل از سفر در مورد وضعیت خود کسب اطلاع کنند. یک وکیل و یک خبرنگار از جنبههای مختلف این محدودیتها میگویند. «مسافران ایرانی که قصد سفر به خارج از ایران را دارند، قبل از سفر به مدیریت گذرنامه استان ها مراجعه کنند و در رابطه با وضعیت شان استعلام کنند که اگر ممنوع الخروج هستند متوجه شوند تا در گیت فرودگاه متوجه ممنوع الخروجی شان نشوند.» این جملات را به تازگی رئیس پلیس گذرنامه نیروی انتظامی ایران در نشست خبری با خبرنگاران بر زبان آورده است. « ممنوع الخروج »، واژه ای که این روزها و بعد از اتفاقات اخیر ایران، زیاد شنیده می شود. پیش از این اگر کسی ممنوع الخروج بود در فرودگاه یا در مرز به او اطلاع میدادند که نمی تواند از کشور خارج شود اما حالا سرهنگ محمد صادقی رئیس گذرنامه نیروی انتظامی به تمام مسافران ایرانی که میخواهند از ایران خارج شوند یادآوری میکند که برای جلوگیری از مشکلات بعدی خودتان از قبل وضعیت ممنوع الخروج بودنتان را استعلام کنید تا در فرودگاه دچار مشکل نشوید. در همین رابطه محمد سیف زاده، وکیل و عضو موسس کانون مدافعان حقوق بشر که به تازگی و در فرودگاه متوجه ممنوع الخروج بودن خود شده است از ساز و کار ممنوع الخروج شدن به دویچهوله میگوید: «یکسری از ممنوع الخروجها، بدهکاران به بانکها هستند. قسمتی دیگر کسانی هستند که جرمی مرتکب شده باشند، اگر قاضی صلاح بداند و یا بیم خروج اش از کشور باشد ممنوع الخروج اش میکنند.» عضو شورای عالی دفاع از آزادی مطبوعات که به تازگی و در فرودگاه به او اعلام کرده اند نمیتواند از کشور خارج شود، از تجربه ممنوع الخروج شدن خودش به دویچهوله میگوید: «یک بار هنگامی که در سال ۶۳ برای ادامه تحصیل می خواستم از ایران خارج شوم متوجه شدم که ممنوع الخروج هستم. از طرف دادسرای انقلاب تهران ممنوع الخروج شده بودم. ۲۴ سال طول کشید تا دوباره گذرنامه من را دادند. مجددا هنگامی که در تیر ماه ۸۸، دعوتت شده بودم به خارج از کشور مجددا ممنوع الخروج شدم. در فرودگاه من حتی کارت پرواز هم گرفته بودم و داشتم میرفتم که سوار هواپیما شوم که ماموری لباس شخصی به من نزدیک شد و گذرنامه من را گرفت که نگاه کند اما دیگر پس نداد و اجازه خروج از کشور را ندادند.» صحبت با دادستان جدید تهران رئیس کمیته انتخابات آزاد و سالم در دامه گفت و گو با دویچهوله از صحبتهایش با دادستان جدید تهران میگوید: « در صحبتی که با دادستان جدید تهران در مورد همین ممنوع الخروجها داشتم که ایشان هم حرفهای من را قبول کرد گفتم که این قرارها باید به افراد ابلاغ شود تا اگر کسی اعتراضی دارد بتواند اعتراض کند. ایشان هم میگفت به ماموران مربوطه تذکر داده که قرار ممنوع الخروج بودن باید به شخص ابلاغ شود. تا آنجا که من اطلاع دارم هنوز این اتفاق نیفتاده.» انسان حق دارد به هر جا که دلش میخواهد سفر کند سیف،زاده در ادامه با اشاره به شیوه اعلام ممنوع الخروجیها، میگوید:«ممنوع الخروج شدن و یا هر محدودیت دیگری باید به موجب قرار صادره از طرف قاضی صالح باشد. این ممنوع الخروج شدنها تا به حال چندینبار در زمان دادستان سابق، گروهی، لیستی و به قول روزنامهنگاران، " فلهای" اتفاق افتاده که این عمل صددرصد بر خلاف قانون است. هم با قانون اساسی مغایر است و هم با حق هر انسان برای برای مسافرت به هر جا که دلش میخواهد برود.» این جا کسی به کسی ابلاغ نمیکند در همین رابطه یکی از روزنامهنگاران روزنامههای دولتی ایران که به تازگی او هم در فرودگاه فهمیده است نمی تواند از کشور خارج شود، به شرط محفوظ ماندن نام خود، تجربه ممنوع الخروجی خود را برای دویچهوله چنین شرح میدهد: « این جا کسی به کسی ابلاغ نمیکند. مگر مثلا موردی باشد مثل خانمی که مهریهاش را به اجرا گذاشته باشد و دادگاه بر علیه شوهر حکم داده باشد. مرد تا وقتی مهریه همسرش را نداده باشد ممنوع الخروج است. این ابلاغ میشود به نیروی انتظامی، چون مسئول گذرنامه نیروی انتظامی است. نیروی انتظامی این را وارد کامپیوترش می،کند که فردی به این اسم، با این مشخصات و با این عکس ممنوع الخروج است. یک نوع دیگر ممنوع الخروجی به این شکلی است که طرف خودش تا حدودی میتواند بفهمد مثل دستگیر شدگان حوادث سیاسی اخیر. فرض کنید که گرفتندشان و محاکمه میشوند و وثیقه میگذارند. خوب آنها میدانند که تا زمانی که به اصطلاح مسئلهشان حل نشده و حکم برائت نگرفتهاند یا محکومیتشان تمام نشده ممنوع الخروج هستند. چون وثیقه را میگیدند که طرف بیرون نرود. شما ممنوع الخروج شدید این خبرنگار در ادامه از تجربه شخصی ممنوع الخروج شدن خود به دویچهوله میگوید: «این ممنوع الخروجیهایی که بعد از انتخابات صورت گرفت، مشخص نبود. من خودم که به فرودگاه رفتم کسی به من ابلاغ نکرده بود. بعد که رفتیم فرودگاه از گیت خروج هم رد شدیم. حتی خروجی را هم پرداخته بوده بودیم و از ان قسمتی که نیروی انتظامی به اصطلاح چک میکند تا ببیند طرف ممنوع الخروج هست یا نه، از آن هم رد شدیم. این نشان میداد که حکم اصلا در سیستم نیروی انتظامی نرفته. وقتی از آنجا رد شدیم باید یواشیواش سوار هواپیما میشدیم. آنجا یک نفر آمد و اسمها را داد میزد. دور میزد و داد میزد که هر کس آن طرف هست بشنود. بلند شدم گفتم، اسم من را صدا زدی؟ گفت زبانم مو درآورد از بس صدایت زدم. چرا جواب نمیدی؟ گفت پاسپورت ات را بده. من سریع دو زاریم افتاد که این کارها برای چیست. رفتیم نهاد ریاست جمهوری و گفت شما ممنوع الخروج شدید. گفتم، چرا. گفت مگر خودت نمیدانی؟ گفتم، اگر میدانستم که این همه پول خرج نمیکردم.» وکلا میگویند پیگیری نکنید این خبرنگار در ادامه توضیح میدهد که چرا برای رفع ممنوع الخروجیاش اقدامی نکرده است و میافزاید: «من نرفتم پیگیری کنم. پیگیری کردم اما نه به شکل جدی چون اوضاع خیلی جالب نبود. با دلیل و بی دلیل خیلیها را دستگیر میکردند. وکلا میگفتند نروید تا اوضاع کمی بهتر و آرامتر بشود. چون شرایط ملتهب است و بعید نیست که دستگیرتان کنند. چون برای دستگیریها دلیلی نیست. فعلا همینجوری میگیرند تا ببینند بعدا چه میشود. بعدا دلیلش را درمیآورند.» آژانسهای هواپیمایی و تذکر به مسافران این خبرنگار درباره دلیل صحبتهای رئیس گذرنامه پلیس ایران مبنی بر این که همه مسافران ایرانی قبل از رفتن به فرودگاه، ممنوع الخروجی خود را استعلام کنند، به دویچهوله میگوید: « چون تعداد زیاد شده. قبل از عید که دوستان ما میخواستند به سفر بروند ، آژانسها به آنها میگفتند قبلش بروید ببینید ممنوع الخروج هستید یا نیستید بعد بیایید پول بدهید و اقدام کنید. چون اگر ممنوع الخروج باشید، ما دیگر پولتان را پس نمیدهیم. یعنی از همان اول میگفتند خسارت پای خودتان است. اما اگر من به اداره گذرنامه هم مراجعه میکردم به من میگفتند ممنوع الخروج نیستی، چون اصلا در سیستمشان نبود و در فرودگاه نیروی انتظامی به من نگفت ممنوع الخروجی. کس دیگری آمد و گفت ممنوع الخروجی. شاید حالا دارند سیستمی را پیاده میکنند که از قبل به اداره گذرنامه بگویند.»
|
(فرارو) |
"حیاط منزل رییسجمهوری جای 8 بچه را دارد!" |
تا 80 درصد حقوق بگيران ما زير خط فقر هستند. با بررسي همه جانبه اين پيشنهاد رئيس جمهوری مبنیبر افزایش تعدا فرزندان گاهي تصور میشود ايشان شوخی كرده است، در غیر این صورت معلوم است افكار آقای احمدینژاد سنتی است و با زندگی مدرن آشنايی ندارند و شاید چون حياط منزلشان جای 7- 8 بجه را دارد این سخنان را گفتهاند. محمد مهدی شهرياری عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس با اعلام مطلب بالا گفت: رئيس جمهور چطور سخن از افزايش تعداد فرزندان مي كند درحالي كه نگهداري يك فرزند در يك آپارتمان 50 متري به سختي ممكن است. عضو فراكسيون خط امام(ره) تصريح كرد: پس از انقلاب نقطه نظراتي در اين خصوص مطرح شد و امتيازاتي از قبيل زمين و مسكن و كوپن به مردم ارائه شد، آن زمان اين حساسيت وجود نداشت كه اين سياست اگر كنترل نشود چه تبعاتي خواهد داشت تا اينكه به جايي رسيديم كه شعار فرزند كمتر زندگي بهتر را سر داديم. شهرياري گفت: ما با اين سياست هاي غلط و كارشناسي نشده آينده را با مشكل مواجه مي سازيم درحالي كه آن زمان آقاي احمدي نژاد در راس كار نيست كه پاسخ گوي اين مسائل باشد. اساسا هم در حال حاضر ما در كشور مسئلهاي نداريم كه با افزايش فرزندان و توسعه نسل آن را حل كنيم. بهتر است به فكر آينده آنها كه هستند باشيم. مشكلات كنوني كشور با افزايش تعداد فرزندان حل نميشود. وي ادامه داد: مشكلات 10- 15 سال گذشته ما به لحاظ مسكن جوانان، اشتغال و ازدواج به خاطر همان سياست هاي گذشته است. ما بايد براي فارغ التحصيلان و جوانان فكري كنيم. درزمان كنوني مگر توانستهايم خواستههاي اين گروهها رابرآورده كنيم كه صحبت از افزايش فرزندان يعني متقاضيان اين امور ميكنيم؟ عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس خاطرنشان كرد: هم اكنون نيز مردم در شهرهاي كوچك و آپارتمان نشيني به سختي زندگي مي كنند و معلوم نيست رئيس جمهور با طرح اين مباحث چه اهدافي را دنبال مي كند. وي گفت: يك پدر براي امرار معاش يك خانواده 4 نفري دچار مشقت هاي فراوان ميشود واگر يك روز به هر دليلي سر كار نباشد در آخرماه به سختي و مشكل بر ميخورد. آقاي احمدي نژاد بايد توجه كند فرهنگ زندگي تغييركرده و زندگي شهرنشيني در جامعه ما اين توصيه ايشان را برنميتابد. شهرياري يادآور شد: 70- 80 درصد حقوق بگيران ما زير خط فقر هستند. با بررسي همه جانبه اين پيشنهاد رئيس جمهور گاهي تصور مي شود ايشان شوخي كرده است وگرنه اگر اين حرف جدي مطرح شود و ارادهاي براي تحقق آن باشد، مانند سياست هاي تشويقي كه ايشان مطرح مي كند، بايد به فكر 20 سال آينده باشيم كه مشكلات ما چند هزار برابر خواهد شد. وی افزود: رئيس جمهور فقط به اين سئوال پاسخ دهد كه يك خانواده 8 نفره در چند سال آينده چگونه بايد اداره شود؟
|
(پارلمان نیوز) |
نقد سخنان احمدینژاد؛ یارانه بنزین بخار میشود |
روزنامه بهار: محمود احمدی نژاد در راستای ایجاد عدالت از طریق اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها گفت: «خانواده ای که 100 لیتر بنزین مصرف می کند، اگر قیمت تغییر کند 20 هزار تومان باید بیشتر بپردازد که دولت به ازای آن 25 هزار تومان به خودش می دهد.» رئیس دولت دهم در گفت وگوی زنده خود با سیما به تشریح کلیات برنامه های دولت در سال جاری پرداخت و اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها را بزرگ ترین برنامه دولت خواند. احمدی نژاد در تشریح برنامه های اقتصادی کنترل تورم و رشد اقتصادی را دو محور اساسی برنامه های دولت ذکر کرد که در راستای رشد اقتصادی بر چهار موضوع توسعه کشاورزی، بنگاه های خرد، مسکن و طرح تحول اقتصادی تاکید کرد. همچنین محمود احمدی نژاد رشد جمعیت را لازمه توسعه دانست و عنوان کرد: کشور ظرفیت 150 میلیون نفر را دارد. از فرازهای دیگر رئیس جمهور، تاکید بر اجرای عدالت از طریق اجرای طرح هدفمندکردن یارانه ها بود. در زیر برنامه های مورد نظر رئیس دولت دهم که در بالا مورد اشاره قرار گرفت ارزیابی می شود. کنترل تورم دولت، کاهش تورم از 4/25 درصد در پایان سال 87 به 8/10 درصد در پایان سال 88 را به نام خود می نویسد. محمود بهمنی نیز معتقد است چنانچه قانون هدفمند کردن یارانه ها اجرا نشود نرخ تورم تا شهریور به هفت درصد می رسد ولی ذکر سه نکته اساسی در این میان ضروری است. 1- دلایل کاهش نرخ تورم طی یک سال ونیم اخیر (تورم نقطه ای از مهرماه سال 87 شروع به کاهش کرد و زمینه کاهش تورم 12 ماهه را در سال 88 فراهم کرد) ریشه در دو عامل دارد؛ یکی بحران جهانی است که باعث کاهش شدید قیمت فلزات از جمله فولاد، آلومینیوم، مس و محصولات معدنی مانند سیمان شد. در کنار کاهش 40 تا 50 درصدی قیمت محصولات فلزی کاهش30 تا 40 درصدی قیمت محصولات کشاورزی و غذایی از عوامل دیگر کاهش تورم بود. از سوی دیگر یکی از دلایلی که تورم در کشور ما طی سال های اخیر به مرز 40 تا50 درصد نرسید، کنترل قیمت ها از طریق افزایش واردات بود. بنابراین کاهش قیمت کالاهای وارداتی خودبه خود زمینه کاهش تورم را فراهم می آورد و سیاست های انقباضی طهماسب مظاهری در سال های 85 تا آذر 86 نیز تاثیرگذار بود. سیاست های انقباضی بانک مرکزی باعث شد تا سیل نقدینگی به سمت اقتصاد به یکباره تقریباً قطع و گردش نقدینگی در کشور کند شود. اگرچه سیاست شدیداً انقباضی طهماسب مظاهری تا حدی قابل نقد است اما در بخش تورم دست کم بسیار موثر واقع شد و درواقع باید عامل اصلی کنترل تورم را مدیون رئیس کل معزول بانک مرکزی در سال86-85 باشیم. فارغ از اینکه چه دلایلی باعث کاهش نرخ رشد تورم طی سال گذشته شد، پاسخ به این سوال است که اگر سیاست های دولت مانند قبل ادامه پیدا کند و مجدداً منابع بانکی بدون توجه به ظرفیت های اقتصادی به جامعه تزریق شود آیا مجدداً به گذشته بازنمی گردیم. دولت البته در سال جاری یک اقدام مهم انجام داد؛ اینکه برای اولین بار در پنج سال اخیر نرخ تورم پایین تر از نرخ سود است. این اتفاق عملاً باعث کاهش تقاضای پول از سوی اقتصاد غیرمولد می شود و بخش تولید و کشاورزی فرصت پیدا خواهند کرد به تسهیلات مورد نیاز خود دست یابند. اما از سوی دیگر با آغاز اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها در تابستان طبعاً تورم از مرز 20 تا 25 درصد می گذرد و این از هم اکنون به معنای آن است که با نرخ سود 12 درصد تقاضا برای دریافت تسهیلات به شدت افزایش می یابد و این اتفاق خود به تشدید رشد نقدینگی و تورم دامن می زند. رشد اقتصادی طبعاً معدل کل رفتارهای اقتصادی دولت، در دو عدد رشد اقتصادی و تورم خلاصه می شود. اگر رشد اقتصادی بالا برود و تورم کاهش یابد، نشان دهنده رونق اقتصادی در یک جامعه است. اگر غیر از این رفتار در یک جامعه رخ داده باشد نشان دهنده رکود خواهد بود. به عبارت دیگر، اگر تورم بالا رود و رشد اقتصادی پایین بیاید، به معنای مشکلات ساختاری در اقتصاد است و هرگاه تورم و رشد اقتصادی کاهش یابد، نشان دهنده رکود اقتصادی است. در سال های 87 و 88 در واقع دو حالت اخیر اتفاق افتاد در سال 87 تورم به 4/25 درصد رسید و نرخ رشد اقتصادی3/2 درصد کاهش یافت. این دو نرخ، در واقع نشان دهنده مشکلات اساسی اقتصاد در بخش سیاستگذاری است. در سال 87 حجم نقدینگی به 190 هزار میلیارد تومان رسید. در سال 88 رشد اقتصادی به دو درصد کاهش پیدا کرد و تورم نیز از 25 درصد به 11 درصد رسید. کاهش همزمان دو شاخص مذکور نشان دهنده رکود در اقتصاد است. اکنون در سال 89 دو نقطه به هم خواهند رسید. به عبارت دیگر در حالی که نظام سیاستگذاری اقتصادی در کشور نگرش های گذشته خود را تغییر نداده طبعاً مشکلات ساختاری اقتصادی تشدید خواهد شد. برای مثال باوجود ناموفق بودن طرح بنگاه های زودبازده باز هم رئیس جمهور اعلام کرد حمایت از این صنایع را در دستور کار دارد، بنابراین باز هم باید شاهد تزریق بدون هدف پول به جامعه باشیم. همچنین اجرای طرح هدفمندکردن یارانه ها حتی اگر تنها15 درصد تورم ایجاد کند تورم از مرز 26 درصد خواهد گذشت.در این صورت با نرخ سود 12 درصد تقاضا برای پول از سوی اقتصاد غیرمولد بالا خواهد رفت و این تقاضا به معنای در حاشیه قرار گرفتن تولید است و بدیهی است که رشد اقتصادی در سایه یک صنعت منزوی شکل نخواهد گرفت.در این صورت بخش عرضه شروع به افزایش تقاضای مواد اولیه و تسهیلات می کند که در چنین شرایطی خود به خود تورم افزایش می یابد. بخش مسکن مسوولان اجرایی باید خیلی خوشحال باشند که رونق بخش مسکن در سال های 85 و 86 خدمت بزرگی به دولت نهم و دهم کرد چراکه صنعت مسکن و خودرو دو موتور اصلی اقتصاد جامعه هستند و تحرک این دو تحرک اقتصادی و رکود این دو بخش رکود اقتصاد است. آمارها نشان می دهد رشد اقتصادی7/6 درصدی سال 86 تنها مدیون مسکن و نفت بوده است بنابراین اینکه دولت تمام تلاش خود را به کاهش قیمت مسکن معطوف کرده و تقاضاهای موثر جامعه را به سمت مسکن مهر گسیل می کند دو نتیجه بیشتر در پی ندارد؛ یکی کاهش رشد اقتصادی و دیگری افزایش بیکاری، اینکه دولت اعلام کرده یک میلیون واحد مسکونی در سال 89 ساخته خواهد شد بر اساس چه معادلاتی این رقم را اعلام می کند، در حالی که چشم انداز پررونقی در انتظار بخش مسکن نیست. طبعاً سرمایه گذاران خرد و کلان به این سمت گرایش چندانی پیدا نمی کنند. از سوی دیگر مسکن مهر زمانی دارای متقاضی است که رونق مسکن وجود داشته باشد اما وقتی رونقی در بخش مسکن نیست، نمی توان انتظار داشت مردم از مسکن مهر نیز استقبال کنند. بنابراین، اگر دولت قصد دارد به نقاط هدف گذاری شده در بخش مسکن نائل آید، نگاه و سیاست های خود در بخش مسکن را باید به صورت جدی مورد بازنگری قرار دهد. عدالت و هدفمندی اگرچه محمود احمدی نژاد معتقد است با اجرای هدفمند کردن یارانه ها، عدالت اجرا خواهد شد اما نشانه ها از تشدید ناعدالتی حکایت دارند. هدفمند کردن یارانه ها به روشی که دولت در نظر دارد، تنها به افزایش فاصله طبقاتی منجر خواهد شد چرا که وقتی نقدینگی به حساب گروه های کم درآمد واریز می شود، این نقدینگی صرف خرید کالاهای مختلف مصرفی شده و خیلی سریع این پول از دهک های کم درآمد جامعه به سمت دهک های پردرآمد جامعه منتقل خواهد شد. از سوی دیگر با تورم بالای 26 درصد بازار اشتغال و تولید نیز دچار رکود شده و سرپرست خانوار زیادی بیکار خواهند شد و این به هر معنا که باشد حداقل به معنای عدالت نیست. احمدی نژاد معتقد است قانون هدفمند کردن یارانه ها کاری بزرگ در جهت عدالت است چرا که باعث کاهش مصرف انرژی نیز می شود و کسی که 100 لیتر بنزین مصرف می کند اگر قیمت ها تغییر کند وی باید 20 هزار تومان بدهد و در عوض دولت 25 هزار تومان به وی می دهد و آن فرد برای صرفه جویی به جای 100 لیتر، 90 لیتر مصرف می کند و این 10 لیتر در جیب دولت و وزارت نفت می ماند و اینکه در نهایت صرف سرمایه گذاری می شود. این نگاه خوشبینانه احمدی نژاد در پایان گفته های وی تکمیل می شود. وی هدفمند کردن یارانه ها را نقطه مدیریت اقتصادی در دست مردم ذکر می کند که 120 هزار میلیارد تومان یارانه دیگر بین مردم ناعادلانه توزیع نمی شود اما دولت می خواهد از این میزان 30 درصد معادل 30 هزار میلیارد تومان را به 30 میلیارد دلار تبدیل و سرمایه گذاری کند. اینکه دولت چگونه 20 هزار تومان می گیرد و 25 هزار تومان برمی گرداند و اینکه 120 هزار میلیارد تومان از کجا آمده، همچنین با توزیع 50 درصد از 36 هزار میلیارد تومان چه میزان یارانه نقدی پرداخت خواهد شد، سوال های بی پاسخی است که دولت بعداً شاید جواب دهد. رشد جمعیت البته می توان چرخ را مجدداً اختراع کرد اما در این میان نگاهی به تجارب بشری بد نیست. این ضرب المثل که هر آن کس که دندان دهد نان دهد گویا بر مذاق محمود احمدی نژاد خوش نشسته و می گوید: «برخی ها خیال می کنند ما روزی مردم را می دهیم، در حالی که بسیار اشتباه است و سپس ابراز تعجب می کند که چرا علما در این خصوص سکوت کرده اند.» مرور گذشته نشان می دهد عدم توازن رشد جمعیت با توسعه بخش های دیگر عامل اصلی نرخ بیکاری بالای 12 تا 20 درصد در کشور ماست اینکه سالانه باید بیش از 1200 فرصت شغلی و یک میلیون مسکن ساخته شود و اینکه رشد اقتصادی باید در مرز 8 درصد باشد تا مشکلات اقتصادی مرتفع شود، ناشی از رشد جمعیت فراتر از ظرفیت های توسعه است. مطمئناً افزایش جمعیت در کشور به معنای رشد تعداد نخبگان نیست. شاید بد نباشد که به درآمد دهک های جامعه نیز نگاهی بیفکنیم، اینکه در چنین شرایطی به حساب هر کودک متولد شده در سال 89 و احتمالاً سال های بعد یک میلیون تومان واریز کنیم جز افزایش مشکلات دهک های کم درآمد چیزی حاصل نمی شود.]]>
|
(دویچه وله) |
تناقض در اعلام جرم جعفر پناهی |
مقامهای ایران میگویند، هیچ هنرمندی بخاطر فعالیتهای هنریاش بازداشت نشده اما جعفر پناهی بخاطر ساختن فیلم بازداشت شده است. وزیر ارشاد مدعی است فیلمی که پناهی میساخته «بحثهای مربوط به انتخابات را دامن میزده است». محمد حسینی، وزیر ارشاد جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه (۱۴ آوریل/۲۵ فرودین) درباره علت بازداشت جعفر پناهی گفت: «جرم جعفر پناهی، کارگردان سینما ساخت فیلمی بوده که بحثهای مربوط به انتخابات را دامن میزده است». وزیر ارشاد پیشتر و در روزهای آغازین سال ۸۸، گفته بود: «هیچ هنرمندی به خاطر فعالیت های هنری اش بازداشت نشده همان طور که هیچ خبرنگاری به خاطر شغل خبرنگاری بازداشت نشده است.» جعفر پناهی، کارگردان سینما، دهم اسفند ماه به همراه ۱۸نفر از اعضای خانواده و مهمانانش بازداشت شد. بعد از گذشت چند روز اعضای خانواده و مهمانانش آزاد شدند ولی او همچنان بازداشت است. دادستان تهران، همان روزها، در اظهار نظری علت بازداشت جعفر پناهی را سیاسی ندانست. بازجوییهای روزانه از جعفر پناهی طاهره سعیدی همسر جعفر پناهی در گفتوگو با دویچهوله میگوید: «دیروز پیش قاضی پرونده بودم و من متهم بودم به این که مصاحبه کردهام. به من گفتند نباید مصاحبه کنی.» همسر جعفر پناهی در ادامه از کمر درد جعفر پناهی در زندان میگوید: «جعفر امروز با من تماس گرفت. تا حالا این چهارمین تلفن بود. گفت کمرش درد میکند. میگفت همهاش بازجویی میشود. امروز صبح هم بازجویی داشته است. فقط میگوید بازجوییهای تکراری. من نمیدانم چه تناقضی را میخواهند در حرفهایش پیدا کنند. جعفر کمر درد دارد، چون دیسک کمر داشت. احتمالا الان به خاطر فشار و استرسی که دارد دردش شدیدتر شده.» جعفر پناهی از اعلام حمایتها آگاه است طاهره سعیدی از صحبتهایش با جعفر پناهی میگوید: «خدا را شکر هر گزارشی، هر خبری، هر حمایتی، هر نامه ای، هر امضایی بوده به گوشش رساندم. معمولا هم بیشتر من حرف می زنم چون واقعا حرف خاصی برای گفتن ندارد. می گوید همهاش دارند بازجویی می کنند.» خانم طاهره سعیدی میگوید در پیگیریهایش درباره وضعیت پرونده همسرش، «هیچ کس جوابگو نیست». او میافزاید: «من همهاش دنبال کارهایش هستم. بچهها همه ناراحت هستند، مادرش، خواهرهایش. این که هیچ کس جوابگو نیست بیشتر از همه باعث ناراحتی است. من دیروز حتی به قاضی پروندهاش هم گفتم. گفتم ۱۰۰ سال، ۲۰۰ سال جعفر را نگه دارید ولی به ما بگویید چرا. بگذارید ملاقات کنیم. بگذارید بفهمیم در پروندهاش چه خبر است. اگر جرمی مرتکب شده و اگر قانونمند هستید طبق قانون حداقل ما اذیت نشویم. بگذارید حرف بزنیم. بگذارید ما او را ببینیم. بگذارید ما از او خبر داشته باشیم. من اکثرا دنبال همین کارهای اداریاش هستم که به هیچ جا نمیرسد ولی به هر حال خودم را موظف میدانم که از صبح بروم دنبال کارهایش، این ور و آن ور. وقتی جوابگو نیستند من چه کار میتوانم بکنم.» بازداشت جعفر پناهی، در داخل و خارج از ایران واکنش گستردهای در پی داشته است. سینماگران، هنرمندان، مقامات جشنوارههای بینالمللی فیلم از جمله جشنواره فیلم کن و برلین، وزرای خارجه کشورهای اروپایی، از جمله وزارت خارجه آلمان. اما کمتر از زاویه حقوقی به دستگیری جعفر پناهی پرداخته شده است. آن طور که مقامات ایران میگویند، هیچ هنرمندی بخاطر فعالیتهای هنریاش بازداشت نشده اما جعفر پناهی بخاطر ساختن فیلم بازداشت شده است. «دروغ بزرگ» در اعلام جرم پناهی عبدالکریم لاهیجی، نایب رئیس فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر معتقد است در دستگیری جعفر پناهی و اعلام جرم او، دروغی بزرگ افشا شده است. دکتر عبدالکریم لاهیجی یکی از اعضای هیأت چهار نفره حقوقدانان تهیهکننده نخستین طرح قانون اساسی جمهوری اسلامی بود. آقای لاهیجی که سابقه وکالت افرادی همچون آیتالله طالقانی، شاپور بختیار، داریوش فروهر را در پرونده خود دارد، در رابطه با دستگیری جعفر پناهی به دویچهوله میگوید: «فیلمساز کارش فیلم ساختن است. بنابراین وقتی گفته میشود که کسی به اعتبار حرفهاش دستگیر نمیشود، این یک دروغ بزرگ است. برای این که آقای پناهی کار دیگری غیر از فیلمسازی نکرده. آقای پناهی نه مال کسی را برده، نه به حقوق کسی تجاوز کرده، نه مرتکب عملی شده که در چارچوب قوانین ایران جرم باشد. وقتی گفته میشود که آقای پناهی مشغول فیلم ساختن بوده، خود این اقرار و اعتراف به این است که یک سینماگر داشته کارش را میکرده و به این اعتبار او را گرفتند. نمیگویند به اعتبار کار دیگری که آن کار جرم بوده آقای پناهی را گرفتند. بنابراین این جا است که دروغ فاحش خود مقامات حکومتی آشکار می شود.» اتهامزنی با بهانههای قانونی لاهیجی در پاسخ به این پرسش که بهانههای قانونی برای دستگیری افراد چیست، میگوید: «بهانه های قانونی وجود ندارد. ببینید یک عملی یا مطابق قوانین یک کشوری جرم هست یا نیست. اگر جرم باشد که باید دلایل آن جرم را بگویند و بعد دادگاهی که رسیدگی می کند ببیند این دلایل، دلایل محکمه پسندی هست یا نیست. به صرف این که کسی را دستگیر کنند و بعد بخواهند برایش پرونده درست کنند، خوب این متاسفانه همیشه رویه جمهوری اسلامی بوده و طی ۱۰ ماه گذشته هم ابعادش روزبه روز گسترده تر شده.» آقای لاهیجی در خصوص تعریف جرم سیاسی میگوید: «این که هر کسی حرف بزند، اعتراض بکند، بخواهند اسم این را بگذارند جرم سیاسی، اینطور نیست. اینها اعمالی است که در چارچوب قوانین این مملکت نه فقط مجاز است که جزو حقوق شهروندی هر کسی است. بنابراین اگر حکومتی بخواهد به این بهانه آنها، کسی را دستگیر کند؟ حالا چه به او عنوان جرم سیاسی بدهند یا عنوان جرم امنیتی بدهند، خود آن حکومت است که به حقوق مردم تجاوز کرده و آن حکومت است که مجرم است و نه شهروندان.»
|
(رادیو فردا) |
«می خواستند پناهی را در یک فرصت شکار کنند» |
محمد حسينی، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی، روز چهارشنبه به نقل از مسئولان امنيتی و قضايی گفت که موضوع بازداشت جعفر پناهی، « امنيتی» است. راديو فردا در اين ارتباط ديدگاه رضا علامه زاده نويسنده و فيلمساز ايرانی مقيم هلند را جويا شده است. محمد حسينی، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی، روز چهارشنبه به نقل از مسئولان امنيتی و قضايی گفت که موضوع بازداشت جعفر پناهی، « امنيتی» است. جعفر پناهی، فيلمساز معروف، روز ۱۱ اسفند سال گذشته بازداشت شد و هنوز اتهامی متوجه او نشده است. بازداشت اين فيلمساز معروف ايرانی با اعتراض های گسترده داخلی و خارجی مواجه شده است. آقای پناهی خالق آثاری چون «بادکنک سفيد»، «دايره»، و «آفسايد» است که تاکنون از جشنوارههای معتبری چون کن، ونيز و برلين جوايز معتبری دريافت کرده، اما از اکران اغلب فيلمهايش در ايران توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جلوگيری شده است. به گزارش خبرگزاری « ايسنا»، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت که مسئولان قضايی و امنيتی اعلام کردهاند که اين کارگردان در حال ساخت فيلمی عليه نظام و بحثهای مربوط به حوادث اخير بوده است و اينکه اين فيلم به مسايل بعد از انتخابات رياست جمهوری دامن زده است. راديو فردا در اين ارتباط ديدگاه رضا علامه زاده نويسنده و فيلمساز ايرانی مقيم هلند را جويا شده است. رضا علامه زاده : اين حرف در خودش يک تناقض دارد. برای اينکه فيلمی که در حال ساختن است که نمی تواند تاثير روی مسائلی که مال گذشته يعنی مال چند ماه پيش است، گذاشته باشد. حرف بی پايه است. دوم اينکه تا آنجا که من می دانم و فکر می کنم همه می دانند، جعفر پناهی در سالهای اخير دست کم در چهار سال گذشته اجازه فيلم سازی نداشته است. من اتفاقاً اخيراً يک ويدئويی در فيس بوک پخش شده بود، ديدم مصاحبه ای است که چند روز قبل از دستگيری يا چند هفته قبل از دستگيری کسی با ايشان کرده و در آنجا درد دلی می کند از اينکه خانه نشين شده و برای فيلمساز وقتی که کار نمی کند، زندگی مثل زندان است. فرق نمی کند در زندان باشد يا نباشد. اين مربوط است به قبل از زندان شدنش. اين فيلمساز مثل بسياری از فيلمسازان ديگر سالهاست که ممنوع الفيلم است. غير از اينکه فيلم هايی که ساخته، پخش نشده، برای فيلم جديدی هم به او اجازه ساخت نداده اند. اما اينکه واقعاً الان که دستگيرش کردند، واقعاً در منزلش در حال فيلمبرداری از چيزی بود يا نبود، اين که آدم در منزل فيلمبرداری می کند، در منزل خودش، نياز به مجوز وزارت ارشاد دارد يا ندارد، اين را دقيق نمی دانم... با احتساب صحبت ها و دلايلی که شما داريد، تصور می کنيد که نيت اصلی مسئولان در بازداشت اين فيلمساز، جعفر پناهی، چه بوده است؟ آنچه که در آن ترديد ندارم، اينست که جعفر پناهی به خاطر عقايدش، به خاطر نگاهش به دموکراسی، نگاهش به مردم، نگاهش به آزادی مدتها تحت نظر بوده و اينها منتظر بودند يک موقعی اين انسان شجاع را بگيرند. من در اين قضيه ترديد ندارم که برخوردهای جعفر پناهی در مورد مسئله آزادی، در مورد مسئله سانسور و بعد همچنين در مورد مسائل پس از انتخابات که خب همه در آن درگير شدند، برخوردهايی که او کرد در جاهای مختلف، در فستيوال ها به ويژه توجه زيادی به او جلب شد، از اين نظر طعمه ای بود که اينها می خواستند در يک فرصتی شکارش کنند. به هرحال يک چنين رژيم هايی با چنين دستگيری ها و فشارهايی سعی می کنند ديگران را به وحشت بياندازند و سعی می کنند کاری کنند که افراد ديگری که عقايد مشابهی دارند از بيان افکارشان بترسند و فکر کنند که عواقب وخيمی دارد. معمولاً تاثير برعکس می گذارد. معمولاً ديگران بدتر تحريک می شوند و وظايف شان را فراموش نمی کنند. ولی رژيم های ديکتاتوری اين درک را ندارند که اينها در دراز مدت به ضرر خودشان است. روی اين حساب به راحتی به همين دليل ساده که ايجاد وحشت بکنند و ايجاد ترس کنند، دست به چنين کارهايی می زنند.
|
(کلمه) |
این تنگ نظری و کج فهمی که به جان تاریخ و هویت ایرانی افتاده است… |
کلمه:معصومه ابتکار دریادداشتی به امحاء و خمیر یا مفقود شدن بخشی از سوابقش در سازمان محیط زیست اشاره کرده و در موضوعی کلی تر درباره حذف بخشی از تاریخ توسط مسئولان فعلی کشور نوشته است. به گزارش کلمه، متن این نوشته به شرح زیر است: «تاریخ» مقوله جالبی است و البته بحث و مجادله هم درباره آن فراوان. آنچه مهم است اینکه تاریخ بی کم و کاست و همان گونه که رخ داده به آیندگان منتقل شود، اما سرمنشاء بحث ها و جدل ها از این روست که بیان واقعیات همواره با عقاید یا منافع گروههایی از جوامع در تضاد قرار می گیرد. امام علی(ع) در خطاب هایش به مردم بارها آنان را به درس آموزی و عبرت گرفتن از گذشتگان فرا می خواند و در وصیتش به فرزندان «تاریخ» را مایه بهتر زیستن و انتخاب روش های درست عنوان می کند. مثلا در نامه 31 نهج البلاغه از ایشان آمده که خطاب به امام حسن (ع) می فرماید: داستان گذشتگان را بخوان و سرگذشت پیشینیان را به یاد آور و ببین که چه کردند، از کجا شروع کردند و به کجا رسیدند ... «عبرت» مفهومش درس هایی از موفقیت ها و شکست هاست و شکست هم فی نفسه منفی نیست. بلکه گاهی اوقات درس هایی از یک شکست می تواند به راهی روشن و پرامید منتهی شود. در واقع توصیه امام علی(ع) زمانی نتیجه مثبت خواهد داد که تاریخ با تمام واقعیاتش بیان شود. ولی ما متاسفانه بارها شاهد حذف، انکار یا تغییر تاریخ بوده ایم. سال های اول انقلاب نیز مشاهده می شد که عده ای دنبال آنند تا تاریخ را یا تغییر دهند و یا بخش ها یا نام هایی را از آن حذف کنند؛ مثلا به این عنوان که این فرد یا این بخش با طاغوت ارتباط دارد و یا طرح این چهره به مصلحت نیست. در حالی که چه کسی است نداند حذف یا نفی واقعیت دور از خرد است. رفتارهای صدا و سیما مصداق بارزی از این اندیشه بوده است. حتما خیلی ها به خاطر دارند که دکتر علی شریعتی به رغم آن که یکی از مهم ترین عوامل ایجاد بیداری و آگاهی در نسل انقلاب و بروز جنبش مردمی - اسلامی بود تا سالیان سال محلی از اعراب در رادیو و تلویزیون نداشت و البته هنوز هم نه آنچنان که باید. الان هم اگر بخواهیم تاریخ انقلاب را مرور کنیم، بسیاری از تصاویر را غیرقابل پخش می دانند. چنانچه اخیرا کتابی تا عکس های مهندس میرحسین موسوی از آن حذف نشد اجازه انتشار نگرفت. چند ماه پیش در خبرها آمد که گروه مطالعات تاریخ وزارت آموزش و پرورش مشغول ایجاد تغییرات جدید در کتب تاریخ مقاطع راهنمایی و متوسطه است که براساس آن تاریخ نگاری نظامی و پادشاهان از این کتاب ها حذف می شود. در حالی که این مطالب سرشار از درس ها و بخشی از هویت ملی ماست و شاید اینکه هنوز از مسئله ای به نام استبدادزدگی رنج می بریم، به چنین نگرش هایی باز می گردد. نگرش هایی که مترصد نفی یا تغییر اتفاقات، شخصیت ها و وقایع چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن هستند و اگر این گونه پیش برود ممکن است از کل صاحب منصبان تاریخ بشریت فقط همین چند سال اخیر یعنی دولت نهم به بعد قابل ذکر و استناد باقی بماند! این رفتارها متاثر از تنگ نظری و کج فهمی کسانی است که فعلا به جان فرهنگ و تاریخ و تمدن ما افتاده اند و البته از این رهگذر فرصت طلبان زیادی نیز بهره برده اند. اما اینکه چرا به این موضوع پرداختم دو علت داشت. یکی اینکه چندی پیش اخباری رسید مبنی بر اینکه بسیاری از سوابق مربوط به دوران مسئولیتم در سازمان حفاظت محیط زیست امحاء و خمیر یا مفقود شده و وقتی هم به کتاب «دولت سیز» نیاز پیدا کردیم تعدادی از آن در انباری مخصوص کتاب های دورریز پیدا شد. مجموعه کتب دولت سبز حدود سال 1382 برای اجرای مدیریت سبز بخش های مختلف دولتی و آموزشی به چاپ رسید و برای مراجع عالی کشور نیز ارسال شده بود. علت دوم، تعدادی از کارشناسانی که چند روز پیش به سایت شورایعالی معماری و شهرسازی مراجعه کرده اند نتوانستند به صورتجلسات و مصوبات این شورایعالی از سال 79 تا 84 دسترسی یابند یا به عبارت بهتر در فاصله این دو سال چیزی وجود نداشته است! اگر این روند ادامه یابد فکر می کنم باید با ذره بین در تاریکخانه روزگار به دنبال تاریخ ایران و هویت مذهبی، ملی و سیاسی خودمان بگردیم.
|
(دویچه وله) |
کاهش اختیارات مجلس، افزایش اختیارات رهبری |
نمایندگان مجلس ایران طرح تدوین قوانین و مقررات کشور را به نحوی اصلاح کردند که ارگانهای زیر نظر رهبری از نظارت مجلس و دیگر نهادهای نظارتی خارج شود. محمد سیفزاده حقوقدان میگوید این طرح مغایر با قانون اساسی است. خبرگزاری کار ایران ایلنا گزارش داد، روز چهارشنبه ۲۵ فروردین نمایندگان مجلس ایران طرح تدوین قوانین و مقررات کشور را تصویب کردند. بر اساس این طرح تمامی ارگانهای حکومتی که مقررات وضع میکنند، از قبیل هیأت دولت، شورای عالی انقلاب فرهنگی، دیوان عالی کشور، دیوان عدالت اداری و همچنین نهادهایی که مقررات آنها لازمالاجراست، موظفند تمامی مصوباتشان را برای تایید نهایی به مجلس ارسال کنند. بر اساس این طرح، نهادهای تحت نظارت رهبری از این قانون مستثنی هستند. این بدان معناست که مجلس و دیگر نهادهای نظارتی مثل قوه قضائیه، حق نظارت بر مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی امنیت ملی و شورای نگهبان را نخواهد داشت. محمد سیفزاده وکیل و حقوقدان میگوید این طرح در صورت تصویب نهایی در شورای نگهبان و تبدیل شدن به قانون ممکن است امکان طرح شکایت علیه این نهادها را نیز محدود کند. دویچهوله: آقای سیفزاده، روز چهارشنبه ۲۵ فروردین مجلس ایران طرحی را تصویب کرد که طبق آن ارگانهای حکومتی زیر نظر رهبری از شمول اصلاح و تدوین قوانین مجلس خارج شدند. مفهوم این قانون چه هست؟ محمد سیفزاده: اول آن که مجلس به موجب قانون اساسی حق دارد در عموم مسائل قانون بگذراند. دوم این که این نحوهی نگارش قانون و قانونگذاری نشان میدهد که نهادهای زیر نظر رهبری بر خلاف آنچه تصویب شده از شمول قانون مجلس خارج نیستند و اگر چنین قانونی گذاشته و وضع شود، قطعا با قانون اساسی مغایرت دارد. به لحاظ این که به استناد اصول ۱۹ و ۲۰ قانون اساسی مردم متساویالحقوق هستند و باید به طور مساوی از حمایت قانون و البته نظارت قانون برخوردار باشند. یعنی این قانون مفهومش این است که ارگانهای حکومتی زیر نظر رهبری از نظارت قانون مستثنی میشوند؟ بله. و همانطور که گفتم، اگر این قانون را شورای نگهبان هم تصویب کند، با قانون اساسی مغایرت دارد. به لحاظ این که حتی با تصویب قانون هم نمیتوان قوانینی را خلاف قانون اساسی تصویب کرد. تمام نهادهای مملکت باید زیر نظر و نظارت مجلس، قوه قضاییه و سایر ارگانهای مملکتی باشند و نمیشود آنها را از شمول قانون خارج کرد. بنابراین این مصوبه مغایرت با قانون اساسی دارد، حتی اگر شورای نگهبان آن را تأیید کند. اگر این مصوبه تصویب و قانونی شود، معنایش این است که دیگر بعد از این هر قانون، هر مادهای که در مجلس خبرگان، در مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان و شورای امنیت ملی به تصویب رسد، تنها با نظر رهبری دیگر قابل اجرا خواهد بود و لازم نیست که مجلس در مورد آن نظر دهد، درست است؟ بله، و یا این که به دیگر سخن نه تنها از شمول قانون خارج هستند، بلکه ارگانهای نظارتی هم دیگر حق ندارند بر آنها نظارتی داشته باشند. آقای سیفزاده بند دیگری در این قانون هست که گفته، تصمیمات شورای عالی تنقیح قوانین مذکور جنبهی مشورتی برای رئیس مجلس خواهد داشت. یعنی شورایی قرار است تشکیل شود، شامل رئیس مجلس، معاون حقوقی رئیس جمهور، یکی از معاونین رئیس قوه قضاییه، دو نفر از حقوقدانان شورای نگهبان و معاونان قوانین و نظارت مجلس که این شورا گویا قرار است بر این قوانینی که در ارگانهای زیر نظر رهبری تصویب میشود نظارت کند. این به نظر شما میتواند یک مقدار از تیزی این قانون بکاهد و یکمقدار آن را به اصول قانون اساسی نزدیکتر کند، یا این که این هم خلاف قانون اساسی است؟ نه، این هم با قانون اساسی مغایرت دارد. تنها ارگان ناظر بر اجرای صحیح قانون مجلس نیست، قوه قضاییه هم هست که نظارت دارد، کمیسیون اصل ۹۰ هم هست که میتوان به آن شکایت کرد. از سوی دیگر ممکن است حتی تلقی شود که مطابق این قانون علیه این ارگانها حتی اقامه دعوا هم نمیشود کرد و این قطعا خلاف قانون اساسی است. آقای سیفزاده به نظر میرسد که قوانین و لوایح دارد به سمتی میرود که هرچه بیشتر بر اختیارات رهبر و ولی فقیه افزوده شود. آیا شما هم چنین برداشتی دارید؟ بله، قطعا چنین نظری وجود داشته که چنین قوانینی گذرانده میشود. اما فراموش نکنید، شما در پرسشتان اشاره کردید به ارگانهایی که بتوانند قانون تصویب کنند. هیچ ارگانی جز مجلس شورا نمیتواند قانون بگذراند و البته مجلس شورا هم نمیتواند قانونی بگذراند که مغایر با قانون اساسی و شرع باشد. من تصور نمیکنم از لحاظ مقررات شرعی نیز بتوان چنین قوانینی گذراند و بخشی از ارگانها را از زیر نظارت قانونی خارج کرد. بنابراین جاهایی مثل شورای امنیت ملی یا امثال آن، به هیچ وجه حق قانونگذاری ندارند.
|
(رادیو زمانه) |
گفتگو با دکتر مهدی ممکن، از فعالان ملی مذهبی «راه نجاتی برای حکومت ایران نیست» |
برای برنامهی امشب «روی خط زمانه» گفتوگویی دارم با دکتر مهدی ممکن از فعالان قدیمی جبههی ملی ایران که امروز در طیف نویسندگان و صاحب نظران ملی مذهبی قرار دارند. آقای ممکن پس از انقلاب در دولت آقای مهدی بازرگان سمت معاونت وزارت ارشاد را داشتند. پس از استعفای دولت موقت از کشور خارج شدند و اینک در پاریس هستند. آقای ممکن انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادثی که در پی آن پیش آمد، مجموعاً چه نوع رویدادی برای ایران بود و چگونه آن را ارزیابی میکنید؟ آیا فقط یک تقلب انتخاباتی بود؟ آیا چنانکه گفته میشود یک کودتای سیاسی بود؟ مضمون این حرکت چه بود؟ امروز، بعد از ۱۰ ماه چگونه به آن نگاه میکنید؟ این رویداد را واقعا میتوان به عنوان یک کودتای سیاسی تلقی کرد، کودتایی که چندان مثل کودتای ۲۸ مرداد لخت نیست و در عین حال مثل آن کودتای خزندهای که در سال ۶۰ پیش آمد مخفی نیست. یعنی آن در جهت قانونمداری پیش رفت، ولی اینجا خیلی لخت عمل کردند. به هرحال این در قالب یک کودتا میگنجد و این انتخابات به نظر من توانست بیشتر ما را به خود بیاورد که خودمان را بشناسیم. این فرهنگ جامعه و به طور کلی این ذهنیت که وقتی کسی به قدرت دست پیدا میکند، ممکن است قدرت به شکلی ماهیتاش را عوض کند و دگرگون شود و کسی که خودش وعدهی زندگی دوران مولا علی و قانونمداری و احترام به ارزشهای اسلامی و فرهنگی ایران میدهد، یکباره همه را زیرپا بگذارد. این کمی از نظر همهی ما قابل تعمق است که به آن بیاندیشیم. آقای ممکن در مجموعهی این رویدادهایی که اتفاق افتاده، شما گفتید از یک منظر این انتخابات توانست ما را به خودمان بار دیگر نشان دهد. گذشته از این دستاورد به نوعی جامعهشناسانه، در صحنهی سیاست دو طرف چه به دست آوردند؟ مردم خساراتی را متحمل شدند و دستاوردهایی را هم داشتند. حکومت هم خساراتی را متحمل شد و لابد به برخی از اهداف خودش هم رسید. در ارزیابی نهایی چگونه باید به این مسأله نگاه کنیم؟ مردم و حکومت هر کدام چه به دست آوردند و کدام طرف در این وقایع بیشتر زیان کرده یا بیشتر به دست آورده است؟ به طور کلی آنچه را که در سال ۸۸ در ایران پیش آمد، اگر با این کودتا هم خواستند سرکوبش کنند، به عنوان یک حرکت فرخنده، میمون و مبارک برای ملتمان ارزیابی میکنم. برای این که جنبش سبز ارزشهایی را برای ما ایجاد کرده است. حتی همین کودتا نه تنها این ارزشها را بیشتر تعمیق کرد، بلکه تضادی که این کودتا نسبت به جنبش نشان داد، بیشتر چهرههای عناصرش را آشکار کرد. با فراگیری و وسعتی که این جنبش دارد، میتواند مرزهای خودی و غیرخودی را بشکند و تنگ نظری را به طور کلی کنار بگذارد. مورد دیگر اینکه مسألهی جنبش این نیست که یک رهبر یا یک برادر بزرگتر نباشد و همهی اینها با همین حرکت کودتایی تعمیق بیشتری پیدا کرد و باعث رشد و اعتلای بیشتری نیز در سال ۸۹ خواهد شد. یعنی از نظر شما جنبش سبز است که در این رابطه دستاورد داشته و تعمیق شده است. آیا حکومت به هیچیک از اهدافش نرسیده است؟ به هیچ وجه! به نظر من حکومت با واکنشی که نشان داد، خودش را در چالهای انداخته که خارج شدن از آن به سختی ممکن است و شاید هم اصلا صورت نگیرد. در حال حاضر در جناح حکومتی اختلافاتی به وجود آمده و این نشان میدهد که اینها راهی ندارند که بتوانند خودشان را نجات دهند. بنابراین روز به روز در حفرهای که برای خودشان ایجاد کردهاند، فرو خواهند رفت. از آن طرف جنبش سبز با بیانیهها و اطلاعیههایی که میدهد، با این عمق و تلورانس و با حفظ خونسردی، در این جریان پیروز خواهد شد. حرکت اعتراضی مردم در واقع برای لغو نتیجهی انتخاباتی که اعلام شده بود، آغاز شد. در این مدت اتفاقات زیادی افتاده است، رویدادهایی که بعضا قابل پیشبینی نبودند. در مجموع شما میگویید که جنبش مردم است که موفق شده است. آیا این موفقیت را ادامهی دولت آقای احمدینژاد تا سه سال آینده زیر سوال نمیبرد؟ آیا اگر آقای احمدینژاد تمام دوران ریاست جمهوریشان را طی کنند، این به معنای شکست جنبش نیست؟ من با این که از سنین جوانی در نهضت ملی بودم، در جریان انقلاب بودم و در برخی مبارزات دیگر شرکت داشتم، فکر میکنم در همهی آنها ما میتوانستیم نقاط ضعف زیادی پیدا کنیم. نقاط ضعفی که در آن به طور کلی روحیهی قهرمانی، قهرمانبازی و خودنمایی زیاد بوده است. ولی در جنبش سبز برای اولین بار احساس میکنیم که چیزی از جنس همان انقلاب مشروطیت است. منتهی در انقلاب مشروطیت عدهای از نخبگان این جامعه شرکت داشتند، حالا طبقهی متوسط است که روز به روز بر وسعت ابعادش افزوده میشود و همهی طیفها و طبقات جامعه را دربرمیگیرد. این برای خود من بسیار جالب است. یعنی برای اولین میبینم و فکر نمیکنم با سرکوب و ادامهی حکومت آقای احمدینژاد در این کانون ضعف و خطوری پیدا شود. ممکن است در آیندهی خیلی نزدیک نتایج درخشانی نبینیم، ولی با نفوذ و عمقی که در جریانات فرهنگی مملکت و تربیت و اخلاق ملت خواهد داشت، حتما آیندهاش درخشان است و به پیروزی میانجامد. آقای ممکن شما صحبت از نقاط ضعف و قوت کردید و صحبت از طبقهی متوسط که پیشبرندهی این جنبش است، به ازای این که در مشروطه نخبگان بودند که جریان را در دست داشتند. از همین منظر انتقادی به جنبش سبز میشود. اینکه طبقهی متوسط نتوانسته طبقات محروم و لایههای پایینی جامعه را به این جنبش پیوند بزند. حالا یا مطالبات آنها را مطرح نکرده یا اساسا خواستههایش از جنس آنها نیست. به این نکته چه طور نگاه میکنید؟ جنبش سبز به هرحال اولین مانعی را که شکسته، این بوده که خطوط خودی و غیرخودی را برچیده است. به علاوه اقشار فرودست جامعه هم که زمانی فکر میکردند باید به دنبال آقای احمدینژاد و دولت باشند، حالا کمکم با مرور زمان به این نتیجه میرسند که حرف جنبش سبز بسیار عمیقتر است و آنها هم به هیچوجه از ترفندهای دولت سودی نبردهاند. بنابراین جنبش سبز حتما طبقات فرودست را هم دربرخواهد گرفت. معمولا این انتقاد به اصلاحطلبان بوده که شعارهایی که طرح میکنند، بیشتر مدنی و سیاسی است و به مطالبات اقتصادی توجه ندارند؟ یعنی شما این مورد را به این ترتیب رد میکنید؟ در حال حاضر نمیتوانم قطعا اظهارنظر کنم. ولی به طور کلی اگر بخواهیم بگوییم مثل زمان دولت آقای خاتمی خواهد شد که میگفتند ایشان به دنبال توسعه است، ولی در پی برنامههای اقتصادی نیست. به نظر من این اشتباهی بزرگ است که بگوییم وقتی دولتی دنبال توسعه است، دیگر اقتصاد را در بر نمیگیرد و فکر کنیم اگر کسی آمد، باید دنبال همین کمکهای نقدی و دستی باشد که به طبقات فرودست میدهند. باید بگویم دوران اینها گذاشته است. جنبش سبز اگر همین روشی را که دارد، همین ارزشهایی را که تا کنون ارائه کرده است حفظ کند، به طور کلی حتی اسلحهی آن بعد اقتصادی را هم از دست طرف مقابل خواهد گرفت و رشد خواهد داد. با توجه به این که بحران انرژی بار دیگر روی میز است و اصلاحطلبها و اصولگرایان هر دو با این داستان مواجه بودند و ممکن است در آینده هم باشند، به نظر شما سیاست درست کدام است؟ با توجه به این که معتقدید غرب منافع خودش را در این مسأله پیگیری میکند و در عین حال، از نظر شما سیاست دولت ایران هم درست نیست. ما که خودمان هم در غرب زندگی کردهایم و دیدهایم که این غربیها، چیزی که برایشان اولویت دارد، حفظ منافع خودشان است. ولی برخورد حال حاضر حکومت ایران در مسألهی غنیسازی و ادامهی غنیسازی حربه است. اولا برای این که در برابر خواستههای غرب مظلومنمایی کند و بعلاوه با این شعارهای قهرمانسازی آقای احمدینژاد که مثلا اسراییل بایستی از صفحهی روزگار محو شود، خواه ناخواه جماعتی را نه تنها از کشور ایران، بلکه از جوامع دیگر به دنبال خود میکشد. به نظر من غنیسازی اورانیوم به اصطلاح و به قول مولا علی کلمهای حقی است و ما به دنبال آن هستیم. ولی اینها میخواهند با دادن این شعار استیلا و قدرتنمایی داشته باشند تا مردم را سرکوب کنند. همانطور که بهانهی جنگ هشت ساله هم میتوانست فریادهای آزادیخواهی را سرکوب کند، ضمن این که در آن جنگ باید مبارزه میکردند و پیروز هم میشدند. ولی الان این داستان غنیسازی بیشتر به یک بهانه شباهت دارد، تا این که بگویند از حقی در حال دفاع هستند.
|
خارجي |
(ایرنا) |
انفجار سه بمب در ميانمار هشت کشته و 94 زخمي برجا گذاشت |
در اثر انفجار سه بمب که بعدازظهر پنجشنبه در يانگون، بزرگترين شهر ميانمار روي داد، هشت تن کشته و 94 تن زخمي شدند. گزارش خبرگزاري کبودو به نقل از تلويزيون دولتي ميانمار حاکي است که اين انفجارها در جريان جشنهاي تعطبلات سالانه "تينگيان" در آغاز سال جديد بودايي رخ داد. دولت نظامي ميانمار، که از سال 1962 ميلادي بر اين کشور حاکم بوده، بمبگذاري هاي پيشين را به شورشياني از گروههاي اقليت قومي نسبت داده که به دنبال خودمختاري مي باشند.
|
(خبر آنلاین) |
جدیدترین فرمول برای تعیین نخستوزیر عراق |
خبرآنلاین در گفتوگو با حسین رویوران کارشناس مسائل خاورمیانه آخرین مذاکرات و رایزنی گروههای سیاسی عراق و گزینههای مطرح جهت تصدی پست نخستوزیری را مورد ارزیابی قرار داده است. اخبار منتشره، از نزدیک شدن دو ائتلاف مهم شیعی عراق به تفاهم و توافق حکایت دارد. هر چند که هنوز هیچ منبع رسمی این اخبار را تائید نکرده است. ائتلاف دولت قانون و ائتلاف ملی عراق دو جریان موثر شیعی عراق هستند که پیش از اینکه از هم جدا شوند بصورت واحد ، ائتلاف یکپارچه عراق را تشکیل داده بودند . با این حال جدایی این دو جریان موجب شد تا ائتلاف العراقیه متشکل از شیعیان سکولار و اهل تسنن عراق بیشترین کرسی های پارلمان را کسب کنند. اکنون دو ائتلاف شیعه عراق به تفاهم نزدیک شده اند تا با تشکیل ائتلافی جدید ، باردیگر بزرگترین فراکسیون پارلمانی عراق را تشکیل دهند . خبرآنلاین در گفتوگو با حسین رویوران کارشناس مسائل خاورمیانه آخرین مذاکرات و رایزنی گروههای سیاسی عراق و گزینه های مطرح جهت تصدی پست نخست وزیری را مورد ارزیابی قرار داده است. ****** آخرین اخبار منتشره از نزدیک شدن دو ائتلاف، "ملی عراق" و "دولت قانون" به تفاهم و توافق حکایت دارد . شما از آرایش نیروهای سیاسی عراق چه ارزیابی دارید؟ ائتلاف ملی عراق و ائتلاف دولت قانون مهمترین رکن هرگونه ائتلاف در عراق هستند . چرا که این جریان نزدیک به نیمی از کرسی های پارلمان را در اختیار دارد و بدون اینها هیچگونه تفاهمی متصور نیست . روشن ترین دلیل برای این ادعا ، این است که برای رای اعتماد به رئیس جمهور به دو سوم آرا نمایندگان یعنی 217 کرسی از 325 کرسی نیازاست. تفاهم این دو ائتلاف و تشکیل فراکسیون شیعی خود بخود این امکان را به این جریان می دهد که نخست وزیر را نیز تعیین کنند . در هر صورت فراکسیون شیعی در عراق محور هر گونه ائتلاف پارلمانی خواهند بود و کردها و العراقیه به این ائتلاف می پیوندند. به نظر می رسد اختلافات این دو گروه شیعی بر سر تعییین نخست وزیر همچنان پا برجا بماند . بر این اساس ایا می توان به شکل گیری فراکسیون بزرگ شیعی امیدوار بود؟ ائتلاف شیعی و ایجاد فراکسیون گسترده یک هدف استراتژیک است . اینکه چه کسی نخست وزیر شود ، هدف فرعی است. اما از آنجا بین شیعیان در مورد معرفی نخست وزیر اختلاف نظر وجود دارد ، باید بدنبال یک فرمول و راهکار مناسب برای مدیریت این موضوع بود. در عراق یک راهکاری مطرح شده است که مورد استقبال اکثر سیاسیون شیعه نیز قرار گرفته است . بر اساس این راهکار 159 نماینده ( مجموع نمایندگان ائتلاف دولت قانون و ائتلاف ملی عراق ) تشکیل جلسه خواهند داد و در آن نشست از میان کاندیداهای مطرح دو ائتلاف برای پست نخست وزیری رای گیری بعمل خواهد آمد. اما ، به نظر می رسد این فرمول قابل اجرا نیست . مثلا در صورت اجرای این راهکار ابتکار عمل از دست صدری ها خارج می شود . پس طبیعی است که انها با این فرمول مخالفت کنند؟ چون این راهکار معقول ترین راه ممکن است ، صدری ها چاره ای جز پذیرش این راه ندارند. در ضمن صدری ها 40 کرسی بیشتر ندارند و نمی توانند برای اکثریت تعیین تکلیف کنند. اگر قرار باشد نخست وزیر بر این اساس تعیین شود . العراقیه چه سهمی از قدرت خواهد داشت؟ لیست العراقیه با توجه به اینکه خواستگاهش اهل تسنن است . رئیس مجلس عراق از طرف آنها معرفی خواهد شد. در هر صورت العراقیه اکثریت عددی را کسب کرده است. نمیتوان این جریان را صرفا به تعیین رئیس مجلس محدود کرد. اما بر اساس فرمول شما این جریان محدود میشود؟ در اینجا دو بحث مطرح می شود . نخست اینکه بر اساس حکم دادگاه قانون اساسی عراق بزرگترین ائتلاف درون پارلمانی حق تعیین نخست وزیر را خواهد داشت . پس این حق قانونی به فراکسیون شیعیان داده شده است و دیگر گروهها بلحاظ قانونی حقی ندارند . اما بحث دوم این است که با توجه به اینکه در جامعه عراق اقوام و طوایف زندگی می کنند و در پارلمان نیز حائز کرسی هستند هر جریان حاکم ، چاره ای جز مشارکت و تفاهم با دیگر گروهها ندارد. اگر نشست 159 نفره که فرمودید برگزار شود چه کسانی به عنوان کاندیدا مطرح می شوند؟ تا کنون سید جعفر صدر از سوی جریان صدر ، نوریمالکی از سوی دولت قانون، عادل عبدالمهدی یا بیان جبر ( وزیر مالیه دولت فعلی عراق ) از سوی مجلس اعلای اسلامی عراق و ابراهیم جعفری مطرح هستند.
|
(صدای آمریکا) |
مذاکرات احتمالی دولت موقت قرقيزستان با قربان بک باقی اف مطرح می شود |
رزا آتونبايوا: «اميدواريم باقی اف کاملاً متوجه باشد که برای او آينده ای در اين کشور ديگر وجود ندارد و او بايد استعفا دهد و به سلامت از کشور خارج شود» در قرقيزستان موافقان و مخالفان قربان بک باقی اف رئيس جمهوری معزول آن کشور روز چهارشنبه در شهر جنوبی جلال آباد بطور همزمان و کاملاً مسالمت آميز، دست به راهپيمايی زدند. اين راهپيمايی ها در واکنش به اظهارات جديد رئيس دولت موقت قرقيزستان در ارتباط با امکان انجام مذاکره با قربان بک باقی اف، بر پا شده است. مسأله ای که به نظر می رسد از موضع پيشين خانم رزا آتونبايوا رئيس دولت موقت قرقيزستان يک گام به عقب باشد، زيرا وی پيش از اين بحثی از احتمال انجام گفتگو با وی مطرح نکرده بود. خانم آتونبايوا در مورد مضمون مذاکرات احتمالی با باقی اف سخنی به ميان نياورده است اما گمان می رود، بحث اصلی بر سر چگونگی استعفای وی از مقام رياست جمهوری کشور باشد. خانم آتونبايوا پس از ديدار با رابرت بليک مديرکل وزارت امور خارجه آمريکا در پاسخ به سئوال مربوط به مضمون مذاکرات احتمالی با قربان بک باقی اف گفت که «اميدواريم او کاملاً متوجه باشد برای او آينده ای در اين کشور ديگر وجود ندارد و او بايد استعفا دهد و به سلامت از کشور خارج شود.» قربان بک باقی اف، رئيس جمهوری قرقيزستان سرانجام در روز هفتم ماه آوريل جاری پس از سرکوب تظاهرات مردمی و مرگ ۸۳ نفر، بيشکک پايتخت کشور را به قصد جلال آباد تنها پايگاه مردمی خود در جنوب آن کشور، ترک کرد. وی از آن تاريخ تا کنون ضمن اينکه مرتب خود را رئيس جمهوری قانونی و مشروع کشور توصيف کرده است اما در واکنش به پاسخ منفی دولت موقت مکرراً از آنها تقاضای مذاکره نموده است. باقی اف تا کنون هيچگونه اشاره ای به احتمال خروج از کشور نکرده است و نام هيچ کشوری را نيز برای پناهندگی احتمالی، بر زبان نياورده است. در اين ميان دميتری مدودف رِييس جمهوری روسيه در خلال سفر خود به ايالات متحده نسبت به احتمال بروز يک جنگ داخلی در قرقيزستان، هشدار داده است. در همين حال واشنگتن و مسکو هر دو به خاطر وجود پايگاههای هوايی خود در قرقيزستان در اين ماجراها به نحوی خود را ذينفع می دانند و به دولت موقت پيشنهاد کمک مالی کرده اند. ايالات متحده روز چهارشنبه از طريق رابرت بليک مدير کل وزارت امور خارجه آمريکا به دولت موقت اعلام کرد که آماده کمک به حاکمان جديد و اِعمال فشار بيشتر برای برکناری باقی اف است؛ چرا که در نتيجۀ ناآراميهای اخير، پرواز بسياری از هواپيماهای تدارکاتی آمريکا از پايگاه اجاره ایِ مناس به افغانستان، دچار اختلال شده است. مضافاً اينکه واشنگتن نگران است که رويدادهای جاری قرقيزستان قرارداد پنج سالۀ پايگاه هوايی مناس را تحت تأثير قرار دهد، زيرا برخی از اعضای دولت موقت پيشنهاد کرده اند مدت قرارداد کوتاه شود. روسيه نيز روز چهارشنبه وعده داد ۵۰ ميليون دلار به صورت وام و کمک بلاعوض در اختيار دولت موقت قرقيزستان قرار دهد. گفته می شود اين پول تنها يک سّوم از وام درخواستی قرقيزستان از دولت روسيه است. ولاديمير پوتين نخست وزير روسيه اعلام کرده است در صورت نياز مجدد دولت موّقت کمکهای بيشتری در اختيار آنان قرار خواهد گرفت.
|
(بی بی سی) |
شکست طرح مدیریت آب میان اعراب و اسرائیل |
کشورهای عضو اتحادیه مدیترانه بر سر طرح مدیریت آب به توافق نرسیدند. عدم توافق ۴۳ کشور عضو این اتحادیه، به دلیل اختلاف میان اسرائیل و کشورهای عربی شرکت کننده بر سر عبارتی است که به مرزهای فلسطینی اشاره می کند. نمایندگانی که در این کنفرانس در بارسلونای اسپانیا شرکت کرده اند، گفتند که اعضا با ۹۹ درصد متن پیش نویس توافق داشته اند ولی نتوانسته اند به توافق نهایی برسند. اسرائیل به عبارت ''سرزمین های اشغالی'' اعتراض کرده است و ''سرزمین های تحت تصرف'' هم مورد توافق اعراب نیست. به گفته مئیر جاودان فر، کارشناس مسائل اسرائیل، دولت اسرائیل نمی خواهد با عواقب سیاسی این عبارت مواجه بشود و ادعا دارد که این تصرف موقتی است. ضمنا از دیدگاه اسرائیل، کل نوار باختری رود اردن، مناطق اشغالی محسوب نمی شود چون آن را از جهت تاریخی متعلق به خود می داند و حاضر به مذاکره درباره آنها نیست. از سوی دیگر اعراب می خواهند اسراییل رسما به اشغال اعتراف کند تا بر این اساس، بتوانند با اسرائیل مذاکره کند و این مناطق را پس بگیرند. بحران آب در خاورمیانه سازمان ملل متحد هشدار داده است که تا سال ۲۰۲۵ تقریبا ۳۰۰ میلیون نفر در خاورمیانه با کمبود آب رو به رو خواهند بود. اتحادیه مدیترانه در سال ۲۰۰۸ توسط فرانسه و در جریان انتخابات اروپا تشکیل شد تا میان دولت های اروپایی، کشورهای خاورمیانه و کشورهای شمال آفریقا که در ساحل مدیترانه قرار دارند، همکاری ایجاد کند. فلسطینی هایی که در کرانه باختری از جمله شرق بیت المقدس زندگی می کنند، از سال ۱۹۶۷ در تصرف اسرائیل قرار دارند. شهرک های اسرائیلی در کرانه باختری، در حال حاضر حدود ۴۰۰ هزار نفر را در خود جا داده است و بنا به قوانین بین المللی غیرقانونی شمرده می شود، اما اسرائیل در این باره نظر دیگری دارد. اسرائیل در سال ۲۰۰۵ مناطق مسکونی نوار غزه را تخلیه و نیروهای خود را خارج کرد اما اسرائیل و مصر، فلسطینیان ساکن در این منطقه را همچنان در محاصره اقتصادی نگه داشته است.
|
(فرانسه RFI) |
ایران/برزیل/ترکیه: امیدها و نگرانی های برزیل و ترکیه در قبال ایران |
دولت های ترکیه و برزیل، هر دو با اعمال فشار به ایران مخالفند و اعتقاد دارند که برای حل مشکل پروندۀ اتمی، باید همچنان مذاکره کرد. با این حال، رییس جمهوری برزیل که باید یک ماه دیگر به تهران برود، برای نخستین بار با لحنی هشدارآمیز در مورد فعالیت های اتمی ایران سخن گفت. وزیر امور خارجۀ ترکیه نیز همچنان ابراز امیدواری کرد که ذخیرۀ اورانیوم ایران به لطف مذاکره و مصالحه، از خاک کشور خارج گردد. رییس جمهوری برزیل، لولا دا سیلوا که قرار است حدود یک ماه دیگر به تهران سفر کند، در کنفرانسی در شهر سائوپولو توضیح داد که در ملاقات آیندۀ خود با محمود احمدی نژاد، به وی صریحاً خواهد گفت که "اگر او واقعاً به دنبال بمب اتمی است، باید عواقب آن را هم بپذیرد". پرزیدنت لولا گفت: "من در تهران با احمدی نژاد گفتگویی خصوصی خواهم داشت. اگر او بگوید که قصد ساختن سلاح اتمی دارد، باید بهای این تصمیمش را هم بپردازد". برزیل که صاحب قوی ترین اقتصاد آمریکای لاتین است، همچنان طرفدار سیاست گفتگو و مصالحه با ایران است. به عقیدۀ رییس جمهوری این کشور، باید به هر ترتیب باب مذاکره با ایران را باز گشود پرزیدنت لولا می گوید دلش نمی خواهد که همان وضعیتی که در عراق پیش آمد، در ایران هم تکرار شود. اشارۀ وی به تحریم های سختی است که مردم عراق در زمان صدام حسین متحمل شدند. وزیر امور خارجۀ برزیل نیز هفتۀ گذشته هشدار داد که اعمال تحریم های تازه علیه ایران، این خطر را دارد که رژیم جمهوری اسلامی را به تندروی بکشاند و در نهایت قیام مردم را به دنبال بیاورد. وی تأکید کرد که برزیل طرفدار سیاست مذاکره با ایران است و نه "طرفدار ایران". وزیر امور خارجۀ ترکیه، احمد داوود اوغلو نیز همچنان به مذاکره امیدوار است. او باور دارد که توافق با جمهوری اسلامی برای خارج کردن ذخیرۀ اورانیوم ایران از خاک کشور هنوز امکان دارد. قبلاً به ایران پیشنهاد شده بود که بخش بزرگی از اورانیوم خود را برای غنی سازی در حد نیازهای علمی، به یک کشور خارجی منتقل کند. آمریکا انتظار داشت که ایران تا پایان سال ٢٠٠٩به این پیشنهاد پاسخی رسمی و قطعی بدهد. ولی این انتظار برآورده نشد و به همین دلیل، غربی ها نتیجه گرفتند که پیشنهاد مذکور دیگر اعتبار خود را ازدست داده است. با این همه، وزیر خارجۀ ترکیه خطاب به خبرنگاران گفت که در ماه های اخیر و طی شش سفری که به تهران داشته، تحولی در موضع گیری مقامات ایرانی مشاهده کرده است. وی گفت: "نوعی تغییر حالت و تحولی مثبت دیده می شود... اگر باز هم در راه دیپلماسی تلاش کنیم، خواهیم توانست راه حلی بیابیم". بر چسب ها : اتمی
|
(ایران پرس نیوز) |
انفجار چند بمب در مراسم سال نو بودايی در ميانمار |
به گزارش خبرگزاری فرانسه از رانگون، یکی از مقامات میانماری اعلام کرد روز پنج شنبه سه بمب در یکی از پارک های رانگون ، مهم ترین شهر میانمار، که در آن مردم سال نو بودایی را جشن می گرفتند منفجر شد. یکی از مقامات میانماری که خواست نامش فاش نشود اعلام کرد سه بمب در پارک کاندواگی در مرکز شهر منفجر شده است. وی درباره قدرت انفجارها و همچنین کشته ها یا زخمی های احتمالی سخنی نگفت. شاهدان در عین حال تردد آمبولانس ها را به سوی محل انفجار گزارش کرده اند. انفجارهای زیادی در سال های گذشته در رانگون ، پایتخت سابق میانمار، و در دیگر مکان های این شهر به وقوع پیوسته است. این انفجارها را گاهی اوقات به شورشیان کارن که از نیم قرن پیش با ارتش میانمار مبارزه می کنند نسبت داده اند.
|
(کلمه) |
صعود میرحسین موسوی در نظرسنجیِ جهانیِ مجله تایم به جایگاه اول |
کلمه: در حالیکه نظرسنجی بین المللی مجله تایم برای انتخاب تاثیرگذارترین شخصیت های سالِ ۲۰۱۰ هنوز به پایان نرسیده، آمارهای ثبت شده نشان از این دارد که میرحسین موسوی ازجنبش سبز مردمِ ایران با رای بسیار بالایی در صدر لیست این نظرسنجی قرار دارد. به گزارش جرس در نظرسنجی و رای گیریِ نشریۀ شاخصِ تایم - همانند هرساله- از خوانندگان و مردم خواسته شده است تا ''از میان ۲۰۰ تن از هنرمندان، سیاستمداران و شخصیتهای هنری و سیاسی و شاخصِ جهان، یک نفر را بعنوان شخصیت تاثیرگذار سال ۲۰۱۰ انتخاب کنند. صفحه اصلیِ تایم، تا لحظۀ مخابرۀ این خبر، میرحسین موسوی را با بالغ بر ۶۳۲ هزار رای، نفر اولِ این نظرسنجیِ معرفی کرده است. از دیگر شخصیتهای ایرانی، دکتر زهرا رهنورد، فعال سیاسی، رییس سابق دانشگاه الزهرای تهران و همسر میرحسین موسوی، در رتبه هجدهم و شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل (۲۰۰۳) در رتبه چهلم فهرست فوق الذکر قرار دارند. نظرسنجیِ تاثیرگذارترین شخصیت سال، تا تاریخ ۲۹ آوریل (دو هفته دیگر) ادامه خواهد یافت.
|
(رادیو فردا) |
اهود باراک: اسرائیل را برای پیوستن به ان. پی. تی زیر فشار نگذارید |
وزیر دفاع اسرائیل سخنان رئیس جمهور آمریکا در مورد لزوم پیوستن همه کشورها به ان. پی. تی، پیمان منع گسترش جنگافزار هستهای، را که به نخستین درخواست علنی آمریکا از اسرائیل برای ملحق شدن به این پیمان تعبیر شده رد کرد.اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، سخنان رئیس جمهور آمریکا در مورد لزوم پیوستن همه کشورها به ان. پی. تی، پیمان منع گسترش جنگافزار هستهای، را که به نخستین درخواست علنی آمریکا از اسرائیل برای ملحق شدن به این پیمان تعبیر شده رد کرد. وزیر دفاع اسرائیل روز چهارشنبه در آئینی در وزارت دفاع این کشور، در آستانه جشن شصت و دومین سالروز استقلال اسرائیل، گفت که «ما از موضع قدرت در جستجوی صلح هستیم، اما به دوستان و همپیمانان خود نیز میگوییم که نباید اسرائیل را برای پیوستن به ان. پی. تی زیر فشار بگذارید». به گزارش روزنامه اسرائیلی هاآرتص، اهود باراک به طور غیرمستقیم خطاب به باراک اوباما گفت: «هیچ دلیلی برای ایجاد فشار بر اسرائیل جهت امضای ان. پی. تی وجود ندارد.» بیشتر بخوانید: نتانیاهو «از بیم انتقادات» از کنفرانس امنیتی واشینگتن انصراف داد مذاکره رهبران جهان در واشینگتن درباره راههاى کنترل مواد هستهاى به گزارش رسانههای اسرائیل، اهود باراک استدلال کرد که «اسرائیل هیچ گاه کشورها یا ملتهای دیگر را تهدید به نابودی نکرده است». به گزارش روزنامه یدیعوت آخرونوت، آقای باراک اضافه کرد که «در گذشته سوریه، لیبی و عراق در حالی اسرائیل را تهدید میکردند که ظاهرا عضو ان. پی. تی بودند، و امروز نیز ایران در شرایطی موجودیت اسرائیل را تهدید میکند که مفاد ان. پی. تی را مدام پایمال میکند». تاکنون سخنان اهود باراک مهمترین واکنش رسمی مقامات ارشد اسرائیل به اظهارات باراک اوباما در نشست خبری پایانی همایش امنیت هستهای واشینگتن در روز سهشنبه بوده است. باراک اوباما در این نشست خبری در پاسخ به پرسشی در این باره که چرا آمریکا سیاست واحدی را به کار نمیبرد، و توان هستهای اسرائیل را نادیده میگیرد گفت: «آمریکا پیگیرانه از همه کشورهای جهان، و از جمله اسرائیل، میخواهد که ان. پی. تی را امضا کنند.» گفته اهود باراک در حالی منتشر شده است که پیشتر دان مریدور، وزیر مشاور در امور اطلاعات و انرژی هستهای اسرائیل، که ریاست هیات این کشور را در همایش امنیت هستهای واشینگتن در روزهای دوشنبه و سهشنبه برعهده داشت، گفته بود که نتایج این همایش مورد رضایت اسرائیل است. به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای مریدور روز چهارشنبه افزود که «در جریان همایش، هیچ کشوری اسرائیل را (به خاطر توان هستهایاش) مورد حمله یا انتقاد قرار نداد، و اسرائیل اصلا در کانون مسائل مطرح شده در نشست واشینگتن نبود». پیشتر کشورهای مصر و ترکیه اعلام کرده بودند که خواهان رسیدگی به توان هستهای اسرائیل در همایش امنیت هستهای خواهند شد. اما سخنان نخست وزیر ترکیه و وزیر خارجه مصر در آستانه این همایش، در کنفرانس امنیتی واشینگتن مطرح نشد. این در حالی است که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، سفر خود به آمریکا برای حضور در این همایش را از بیم مطرح شدن پرسشهایی از سوی رهبران برخی کشورهای مسلمان و عربی در زمینه توان هستهای اسرائیل لغو کرده بود. به گزارش خبرگزاری فرانسه، دانی آیالون، معاون وزیر خارجه اسرائیل، نیز روز چهارشنبه به رادیوی این کشور گفت که «همایش امنیت هستهای واشینگتن در راستای خواستههای اسرائیل بود، و این همایش نشان داد که میتواند بنیان مناسبی برای اتحاد جامعه جهانی در مبارزه با برنامه هستهای جمهوری اسلامی باشد». آقای آیالون گفت که «هیچ فشاری از سوی آمریکا به اسرائیل در جریان این همایش برای تغییر سیاست هستهایاش وارد نشد». آقای آیالون به رادیوی اسرائیل گفت که «درخواست و گفته اوباما به منظور ایجاد فشار بر اسرائیل نبوده است». آقای آیالون اضافه کرد که «هنگامی که همه تهدیدهای دور و نزدیک علیه اسرائیل کاملا برطرف شود، آن گاه میتوان (در مورد سیاست ایجاد ابهام عمدی درباره توان هستهای اسرائیل) با دید مثبت بازنگری کرد». کارشناسان غربی بر این باورند که اسرائیل توان هستهای نظامی دارد. ابعاد زرادخانه هستهای این کشور تا سیصد کلاهک نیز ارزیابی شده است، اما اسرائیل همانند هند، پاکستان و کره شمالی عضو ان. پی. تی نیست. سیاست ابهام عمدی در زمینه توان هستهای اسرائیل رسما از سال ۱۹۶۹ از سوی سران وقت این کشور در پیش گرفته شد، و تاکنون تمام دولتهای آمریکا با این سیاست اسرائیل کنار آمدهاند.
|
(رادیو فردا) |
مخالفان رئيس جمهور برکنار شده قرقيزستان، سخنرانی او را برهم زدند |
محافظان قربان بک باقی يف، رئيس جمهور برکنار شده قرقيزستان، با شليک گلوله های هوايی، او را از جمع مخالفانش فراری دادند. معترضان باقی يف، امروز، پنجشنبه، سخنرانی او را در شهر جنوبی اُش بهم زدند. باقی يف بعد از شليک گلوله های هوايی به سرعت سوار بر خودرويی اين شهر را ترک کرد. اُش دومين شهر بزرگ قرقيزستان محسوب ميشود. باقی يف پيشتر گفته بود که در صورت تضمين امنيت خود و خانواده اش، احتمالا از مقام خود کناره گيری خواهد کرد. باقی يف در روز ۷ آوريل و پس از آنکه نيروهای امنيتی به روی معترضين آتش گشودند، به جنوب قرقيزستان گريخت. دولت موقت قرقيزستان می گويد که باقی يف بايد استعفا بدهد و به اتهام خشونت در دادگاه محاکمه شود.
|
(صدای آمریکا) |
کانادا به ارتقای امنیت هسته ای و رعایت استانداردهای بین المللی، به کشورهای جهان کمک می کند |
کانادا در پایان اجلاس امنیت هسته ای در واشنگتن متعهد شد برای رعایت استانداردهای بین المللی و ارتقای امنیت هسته ای از طریق ابتکار« مشارکت جهانی » به همکاری با کشورهای جهان ادامه دهد. استفان هارپر، نخست وزیر دولت فدرال کانادا که برای شرکت در اجلاس امنیت هسته ای به واشنگتن سفر کرده بود، متعهد شد اورانیوم با غلظت بالای کانادا را به شکلی که تبدیل آن به سلاح های اتمی غیرممکن خواهد بود، به ایالات متحده ارسال خواهد کرد. نخست وزیر کانادا که در پایان اجلاس امنیت هسته ای در واشنگتن بیانیه ای منتشر کرده است، ضمن ابراز تشکر از باراک اوباما، رییس جمهوری ایالات متحده برای برگزاری یک اجلاس موفق، گفته است: « کانادا درهمکاری مشترک با ایالات متحده و مکزیک، به سرمایه گذاری دربازگرداندن مواد هسته ای با غلظت بالا از مکزیک به ایالات متحده و نیز تبدیل راکتور تحقیقاتی مکزیک به اورانیوم با غلظت پائین کمک خواهد کرد.» آقای هارپر در بخش دیگری از بیانیه خود افزوده است: « کانادا از طریق مشارکت جهانی به هدف ارتقای امنیت هسته ای در تاسیسات کشورهای دیگر و رعایت استانداردهای بین المللی به همکاری های بین المللی خود ادامه خواهد داد.» نخست وزیر کانادا دربخشی از بیانیه خود تاکید می کند خشنودم که کانادا به اهداف خود در اجلاس امنیت هسته ای دست یافته است و اعلانیه نهایی این اجلاس از یک دیدگاه جمعی و قوی حکایت می کند. آقای هارپر در بیانیه خود به دعوت پرزیدنت اوباما برای طراحی رئوس شرایط همکاری بین المللی پیرامون امنیت هسته ای و از جمله نقش برجسته ای که کانادا از زمان اجلاس کانانازکیس « مشارکت جهانی علیه گسترش سلاح ها و مواد کشتار جمعی» بازی کرده است تعیین امنیت هسته ای اشاره می کند. وی در پایان بیانیه خود، ضمن ستایش از نقش راهبردی پرزیدنت اوباما در برگزاری این اجلاس و اهمیتی که وی برای تقویت مناسبات با متحدان کلیدی خود قائل است، تاکید کرده است این اجلاس، « کنفرانس ارزیابی پیمان منع گسترش سلاح های اتمی » در ماه مه و نیز اجلاس گروه هشت در ماه ژوئن درکانادا، برهه مهمی برای محافظت جهان از تروریستم اتمی خواهند بود. حدود یک سوم ذخایر اورانیوم ایزوتوپ های جهان در کانادا تولید می شود. پس از تولید ایزوتوپ پزشکی در کانادا، بقایای اورانیوم با غلظت بالا که می توان از آن برای تولید سلاح های اتمی استفاده کرد، دراین کشور ذخیره می شود. کارشناسان امر ادعا کرده اند حجم بسیار زیاد اورانیوم غنی شده در کانادا، برای تولید تعداد قابل توجهی سلاح اتمی کافی ست.
|
(ایران پرس نیوز) |
بحران اتمی رژیم؛ گزارش جلسه کمیته نیروهای مسلح سنا |
سایت خبرآنلاین در تهران: روز چهارشنبه مقامات نظامی و دیپلماتیک آمریکا در «کمیته نیروهای مسلح سنا»، در خصوص خط مشی این آمریکا در مورد ایران و برنامه هستهای تهران توضیح دادند. «ویلیام برنز» معاون وزارت خارجه آمریکا، «جیمز کارترایت» معاون ستاد مشترک ارتش آمریکا، «رونالد برگس» رئیس آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا و «میشل فلورنوی» معاون وزارت دفاع آمریکا در این جلسه به سوالات پاسخ دادند. یک مقام ارشد پنتاگون در کنگره اعلام کرد که ایران میتواند اورانیوم با غنای بالا برای یک بمب هستهای را طی یک سال تولید کند، اما احتمالا برای سوار کردن، آزمایش و استقرار یک جنگافزار اتمی، 3 تا 5 سال زمان نیاز دارد. به گزارش رویترز، ژنرال «رونالد برگس» رییس آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا، گفت اطلاعات موجود، خبر از آن دارد که سانتریفیوژها در تأسیسات غنیسازی ایران در نطنز اورانیوم با غنای کم تولید میکنند و هنوز برای تولید اورانیوم با غنای بالای که مورد نیاز تسلیحات هستهای است، بکار گرفته نشدهاند. از او سوال شد اگر رهبران ایران تصمیم بگیرند بمب تولید کنند، چقدر طول میکشد که این کشور اورانیوم با غنای بالا برای یک بمب هستهای تولید کند. برگس به «کمیته نیروهای مسلح مجلس سنای آمریکا» گفت بر اساس اطلاعات موجود «یک سال». آسوشییتدپرس به نقل از برگس نوشت ایران می تواند به صورت موقت دسترسی به تنگه استراتژیک هرمز را محدود کند، همپیمانان منطقهای ما را که در تیررس موشکهایشان هستند و نیز نیروهای آمریکایی حاضر در منطقه را تهدید کند. برگس مدعی شد ایران به این جمعبندی رسیده که مزایای بکارگیری گروههای تروریستی به عنوان نماینده، بیشتر از هزینههاست. او افزود ایران برای حفاظت از زیرساختهای هستهایاش نسبت به هر گونه حمله احتمالی، در عمق کار کرده است. به گزارش خبرگزاری فرانسه برگس گفت ایران وضعیت نظامی عمدتا دفاعی دارد و «بعید است عمدا جنگی را آغاز کند یا حمله پیشدستانه انجام دهد». «جیمز کارترایت» معاون ستاد مشترک ارتش آمریکا اظهارات برگس را تأیید کرد؛ «آنها اکنون اورانیوم کم غنی شده کافی دارند، اگر ایرانیها آن را بیشتر عمل آورده و غنیکنند، یک ساله...آنها مواد کافی برای یک جنگافزار خواهند داشت». کارترایت افزود تجربه میگوید حرکت از اورانیوم کافی و غنای بالا به «تسلیحات قابل پرتاب و استفاده»، «مدت 3 تا 5 سال به طول خواهد انجامید». کارترایت گفت بکارگیری اقدام نظامی بر ضد ایران احتمالا توسعه هستهای ایران را به تأخیر خواهد انداخت، اما بعید است در توقف برنامه آن تعیین کننده باشد. «میشل فلورنوی» معاون وزارت دفاع آمریکا گفت اوباما مشخص کرده که «همه گزینهها برای توقف برنامه هستهای ایران روی میز است». او گفت «ما طراحی برای هر پیشامد و نیز تأمین طیف گستردهای از گزینههای نظامی ضروری را به عنوان مسوولیت وزارت دفاع میبینیم». آسوشییتدپرس به نقل از فلورنوی نوشت «اوباما در مورد ایران گفت که هیچ گزینهای را از روی میز بر نمیدارد» و افزود «اکنون، آن حرف برای من بدین معناست که گزینههای نظامی روی میز باقیمانده است». به گزارش خبرگزاری فرانسه این مقامات آمریکایی میگویند ایران احتمالا روی مسیرهای جداگانهای برای تولید تسلیحات هستهای و فناوری موشکی برای انتقال آن اقدام میکند. همین مسأله تعیین فاصله ایران با زرداخانه هستهای را دشوار میسازد. فلورنوی در این زمینه گفت «در این پازل قطعات بسیاری هست. تصور میکنم همیشه یک پرسش درباره آنچه نمیدانید وجود دارد». به گزارش آسوشییتدپرس «ویلیام برنز» معاون وزیر خارجه آمریکا نیز در کمیته سنا حضور یافته و پیشبینی کرد قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل ظرف چند هفته نمایان خواهد شد. او افزود ایالات متحده نسبت به سایر اعضا، خواهان تنبیههای تندتری است. به گزارش خبرگزاری فرانسه برنز گفت «ما بسیار بسیار شدید درحال فعالیت هستیم». از برنز سوال شد آیا مسکو و پکن موافقت خواهند کرد که واردات بنزین و سایر محصولات نفتی به ایران متوقف شود، او پاسخ داد «دستیابی به چنین موردی بسیار دشوار خواهد بود».
|
(ایران پرس نیوز) |
تایلند؛ تظاهرکنندگان قرمز پوش به اعتراضات ادامه میدهند |
تظاهر کنندگان قرمزپوش تایلند با ترک محل پیشین تظاهرات در بانکوک و تجمع هزاران نفری در یک منطقه جدید تجاری به مبارزه برای سرنگونی دولت و برگزاری انتخابات جدید ادامه می دهند. یکی از تظاهرکنندگان گفت، به علت مقاومت دولت در برابر خواسته های تظاهرکنندگان، هنوز معلوم نیست در آینده چند نفر دیگر زخمی خواهند شد یا جان خود را از دست خواهند داد و یا چه زمانی تظاهرات ضد دولتی پایان خواهد یافت . گفته می شود، شمار کشته شدگان خونین ترین خشونت های سیاسی جاری که درهجده سال اخیر بی سابقه بوده است دستکم 22 نفر بوده واستمرار تظاهرات و درگیریها برای اقتصاد تایلند روزانه پنج میلیون دلار هزینه داشته است .
|
(بی بی سی) |
شورای علمای افغانستان: 'این ملت غلام نیست' |
شورای علمای افغانستان از اظهارات اخیر حامد کرزی، رئیس جمهوری این کشور در انتقاد از غرب حمایت کرده و آن را یک موقف ''آزادی خواهانه'' تعبیر کرده است. حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان اخیرا ''خارجی ها'' را آشکارا به مداخله در امور کشورش متهم کرد و گفت که آنها در تقلب در انتخابات ریاست جمهوری این کشور دست داشته اند. این اظهارات برای مدتی روی روابط افغانستان و آمریکا سایه انداخت و سخنگوی کاخ سفید حتی از احتمال لغو سفر از قبل برنامه ریزی شده، حامد کرزی به آمریکا سخن گفت. اما در حالی که مقامات آمریکایی یک بار دیگر در پی ترمیم روابط خود با اداره کابل برآمده و از رئیس جمهور کرزی به عنوان ''یک همکار خوب'' در مبارزه با تروریسم نام بردند، شورای علمای افغانستان از موضعگیری آقای کرزی دفاع کرده است. قیام الدین کشاف، سخنگوی شورای علما که در یک گردهمایی حدود صد و پنجاه نفر از اعضای این شورا در کابل صحبت می کرد، گفت که آقای کرزی با اظهارات اخیر خود ''صدای مردم'' افغانستان را به گوش جهان رساند. آقای کشاف گفت: ''موقفی را که اخیرا رئیس جمهوری افغانستان اختیار کرد و از اثر آن دنیا تکان خورد، یک موقف اسلامی است. این یک موقف آزدی خواهانه است و در واقع آواز مردم است.'' او افزود: ''این ملت غلامی کسی را قبول ندارد.'' آقای کرزی در سخنان خود گفته بود که ''خارجی ها'' تلاش کردند حکومتی براساس سلیقه خود در افغانستان ایجاد کنند و از این رو دست به تقلب گسترده در انتخابات زدند. او همچنین هشدار داد که اگر کشورهای کمک دهنده به افغانستان دست از این گونه مداخلات برندارند، ''همکاری به اشغال، و شورشگری به مقاومت ملی تبدیل خواهد شد.'' شورای علمای افغانستان نخستین نهاد دولتی است که نسبت به این اظهارات واکنش نشان داده و از آن حمایت می کند. پیش از این، بسیاری از آگاهان امور ابراز نگرانی کرده بودند که موضعگیری آقای کرزی بر روابط افغانستان با آمریکا تاثیر منفی برجا گذاشته و بر ادامه همکاری با این کشور آسیب می رساند. انتقاد از کشتار غیرنظامیان در گردهمایی شورای علمای افغانستان، همچنین از نیروهای خارجی به دلیل کشتار غیرنظامیان به شدت انتقاد شد. اعضای این شورا از حکومت افغانستان و نظامیان خارجی مصرانه خواستند که از ادامه تلفات غیرنظامیان جلوگیری کنند. این اظهارات در واکنش به حادثه اخیر در قندهار مطرح شد که در آن در اثر تیراندازی نیروهای خارجی، چهار غیرنظامی کشته و نزدیک به بیست تن دیگر زخمی شدند. سخنگوی شورای علما گفت که ادامه این وضعیت ''حکومت و نیروهای خارجی را بی اعتبار می کند.'' آقای کشاف گفت که نیروهای خارجی تنها به ابراز تاسف در مورد کشته شدن غیرنظامیان بسنده می کنند و عملا برای جلوگیری از تکرار این گونه حوادث در آینده تلاش نمی کنند. او گفت: ''با معذرت خواستن درد ما دوا نمی شود. یک بار دیگر برایشان (نیروهای خارجی) می گویم که از بمباران خودسرانه خانه های مردم دست بردارند و خانه های مردم را به بهانه های مختلف تلاشی (بازرسی) نکنند؛ این کار را به حکومت افغانستان واگذار کنید.'' شورای علمای افغانستان یک نهاد دولتی است نزدیک به سه هزار عضو دارد که در سراسر افغانستان فعالیت می کنند.
|
(رادیو فردا) |
رییس جمهوری روسیه خواهان همکاری بیشتر اقتصادی و هسته ای با آرژانتین است |
رییس جمهوری روسیه دمیتری مدودیف از آرژانتین خواست همکاری بیشتر اقتصادی و هسته ای با مسکو داشته باشد. آقای مدودیف و خانم کریستینا فرناندز رییس جمهوری آرژانتین پس از دیدار و گفت وگو در بونئوس آیرس، شماری از موافقتنامه های همکاری دو طرفه را امضا کردند. توافق های یاد شده حول محور همکاری های هوا – فضا، انرژی هسته ای و کشف و استخراج نفت است. به گزارش خبرگزاری ایتارتاس، این نخستین سفر یک رییس جمهوری روسیه به آرژآنتین در طول ۱۲۵ سال روابط دو طرفه ی آرژانتین و روسیه است.
|
(صدای آمریکا) |
جان مک کین: آمریکا به تنهایی تحریم هایی را علیه صنعت انرژی ایران اِعمال کند |
روز چهارشنبه مقام های وزارت دفاع و ارتش آمریکا در یک نشست کنگره اعلام کردند ایران تا تولید اورانیوم مورد نیاز برای ساخت یک بمب هسته ای دست ِکم یک سال فاصله دارد و ساخت بمب نیز سه تا ۵ سال طول خواهد کشید. با این حال سناتورهای دمکرات و جمهوریخواه در این نشست در مورد برنامۀ هسته ای ایران و تلاش های ناموفق جامعۀ جهانی برای جلوگیری از این برنامه ابراز نگرانی بسیاری کردند. جان مک کین سناتور ارشد جمهوریخواه خواهان آن شد که آمریکا خود به تنهایی صنعت انرژی ایران را تحریم کند و منتظر تصویب قطعنامۀ جدیدی در شورای امنیت نشود. هنگامی که ويليام برنز یکی از مقام های وزارت امور خارجه آمریکا تأکید کرد متقاعد کردن چین و روسیه به اِعمال تحریم های شدید علیه ایران، از جمله تحریم صنعت انرژی «بسیار د شوار خواهد بود،» سناتور مک کین گفت تلاش های بین المللی برای تغییر رفتار هسته ای ایران تاکنون شکست خورده است. ایران روز سه شنبه اعلام کرد تا یک ماه دیگر به «باشگاه هسته ای جهان» خواهد پیوست. باشگاه هسته ای به جمع کشورهايی گفته می شود که مسلح به بمب هسته ای هستند.
|
(فرارو) |
نامه سنا به اوباما درباره ایران |
اکثریت اعضای کنگره آمریکا از باراک اوباما خواسته اند هر چه سریع تر علیه ایران تحریم های 'فلج کننده' در نظر بگیرد. بی بی سی گزارش داد، آن ها در نامه مورخ ۲۵ فروردین (۱۴ آوریل) خود خطاب به رئیس جمهوری ایالات متحده نوشتند، به زودی مصوبه تحریم گسترده ایران را آماده خواهند کرد. اعضای کنگره ادعا کرده اند: "معتقدیم آمریکا و متحدان ما که موضع مشترکی دارند، می توانند رژیم ایران را مجبور کنند بین انزوای بین المللی و مصالحه احتمالی یک گزینه را انتخاب کند." نمایندگان کنگره آمریکا در نامه خود بر تحریم بنزین وارداتی ایران و نیز تحریم سپاه پاسداران و نظام بانکی ایران تاکید کرده اند. لای یهودی آیپک، مشوق اصلی ارسال این نامه به رئیس جمهوری آمریکاست. آیپک که بزرگ ترین گروه لابی صهیونیستی طرفدار اسرائیل در آمریکاست، برای وضع تحریم های "فلج کننده" علیه ایران تلاش زیادی کرده است. مجالس نمایندگان و سنا چندی پیش طرح تحریمی گسترده ای را تصویب کردند که شامل تحریم بنزین وارداتی ایران نیز می شود.
|
(بی بی سی) |
انتقاد دیدبان حقوق بشر از سوء استفاده از کودکان مدارس دینی سنگال |
یک سازمان برجسته حقوق بشر اعلام کرده است دانش آموزان مدارس علوم قرآنی سنگال، مورد سوءاستفاده های جدی قرار می گیرند و در شرایطی شبیه به بردگی به سر می برند. در گزارشی که روز پنجشنبه 15 آوریل 2010 (26 فروردین 1389) منتشر شده است، دیدبان حقوق بشر از مقامات سنگال خواسته است که مدارس قرآنی این کشور را نظام مند کنند و همچنین خواستار برخورد با مدرسانی شده است که از قانون وضع شده برای جلوگیری از وادار کردن افراد به گدایی و همچنین سوءاستفاده از کودکان، تخطی می کنند. دیدبان حقوق بشر می گوید اغلب مدرسان علوم قرآنی، روازنه دست کم پنجاه هزار کودک را به گدایی در خیابان های سنگال مجبور می کنند. بیشتر این کودکان زیر دوازده سال سن دارند و حتی کودکان چهارساله هم در میان آنها دیده می شود. بر پایه گزارش مزبور، این کودکان در معرض خطر ضرب و شتم و بی توجهی قرار دارند. آنطور که دیدبان حقوق بشر می گوید برخی از این مدرسان، سالانه بیش از صد هزار دلار از راه گدایی کسب درآمد می کنند و با استفاده از آموزش های اسلامی، بر استثمار اقتصادی کودکان سرپوش می گذارند. جامعه مسلمانان و مدرسان علوم قرآنی سنگال از قدرت سیاسی و اجتماعی زیادی در این کشور برخوردار است. در این کشور بسیاری از خانواده ها کودکان خود را برای تحصیل در امور مذهبی و اخلاقی، به مدارس علوم قرآنی می فرستند. دیدبان حقوق بشر می گوید در این نهادها مدرسان مسئولیت پذیر و باوجدان زیادی نیز وجود دارد. این سازمان می گوید بسیاری از خانواده ها هیچگاه متوجه نمی شوند که کودکانشان مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند و برخی از خانواده ها نیز با کمال میل فرزندان خود را به معلمانی می سپارند که می دانند از کودکان سوءاستفاده می کند. دیدبان حقوق بشر از مقام های سنگال خواسته است وارد عمل شوند و قانونی را که پنج سال پیش تصویب کردند به اجرا در آورند. به موجب این قانون مجبور کردن افراد به گدایی با هدف کسب درآمد، جرم محسوب می شود. این سازمان می گوید تاکنون هیچ یک از مدرسان علوم قرآنی مورد پیگرد قانونی قرار نگرفته اند و کسانی که از کودکان سوءاستفاده های جسمی کرده اند مجازات نشده اند.
|
(بی بی سی) |
برنامه دفن لخ کاچینسکی جنجال برانگیز شد |
برنامه دولت لهستان برای دفن لخ کاچینسکی، رئیس جمهوری فقید این کشور در یک کلیسای تاریخی در شهر کراکو جنجال برانگیز شده است. صدها نفر در این شهر علیه این تصمیم راهپیمایی کرده اند و هزاران تن نیز در شبکه اجتماعی فیس بوک مخالفت خود را ابراز کرده اند. آقای کاچینسکی شنبه گذشته در یک سانحه هوایی در روسیه به همراه همسرش و ده ها تن از شخصیت های سیاسی، نظامی و فرهنگی لهستان کشته شد. هیات عالی رتبه لهستان عازم جنگل کاتین بود. این جنگل محل قتل عام بیست هزار تن از اسیران لهستانی به دست پلیس مخفی استالین است. باراک اوباما قرار است به همراه رهبران روسیه، فرانسه و آلمان در مراسم تشییع جنازه آقای کاچینسکی و همسرش شرکت کند. هزاران تن از مردم لهستان در روزهای گذشته به کاخ ریاست جمهوری این کشور در ورشو رفته اند تا به تابوت لخ کاچینسکی و همسرش ادای احترام کنند. این در حالی است که صدها تن از ساکنان شهر کراکو، روز سه شنبه در برابر اقامتگاه استانیسلاو جیویچ، اسقف کراکو تجمع کردند تا نسبت به دفن آقای کاچینسکی در کلیسای واول اعتراض کنند. مخالفان خاکسپاری لخ کاچینسکی در کلیسای واول می گویند این مکان به طور تاریخی محل دفن شاهان و قهرمانان ملی لهستان مانند مارشال یوزف پیلسودسکی، بنیانگذار لهستان نوین بوده است. رهبران کلیسای کاتولیک لهستان محلی را برای دفن آقای کاچینسکی در نظر گرفته اند که نزدیک بقایای مارشال پیلسودسکی است. آندری وایدا، کارگردان مشهور لهستانی در نامه سرگشاده ای که در روزنامه گازتا ویبورچا به چاپ رسید، تصمیم گیری برای دفن آقای کاچینسکی در این کلیسا را عجولانه و مبتنی با احساسات عنوان کرد. آقای وایدا در نامه اش نوشت: ''لخ کاچینسکی یک مرد عادی و خوب بود ولی هیچ ضرورتی ندارد که در واول و در میان شاهان و مارشال پیلسودسکی دفن شود.'' به گفته آقای وایدا، دفن لخ کاچینسکی در کلیسای واول باعث بروز شکاف اجتماعی در لهستان خواهد شد. همزمان، بیست و شش هزار نفر به گروهی در فیس بوک پیوسته اند که با دفن آقای کاچینسکی در این کلیسا مخالف است.
|
ورزشي |
(جهان نیوز) |
تارخچه بازیهای پرسپوليس در تبريز |
تيم پرسپوليس تاکنون 27 بار در طول تاريخ خود در مسابقات ليگ و جام حذفي در تبريز به ميدان رفته است و با تيمهاي تراکتور سازي، ماشين سازي، شهرداري و پتروشيمي روبرو شده است. پرسپوليس يک بار نيز در ليگ 79 با سپاهان در تبريز روبرو شده است که ان بازي به علت اماده نبودن ورزشگاه آزادي در تبريز برگزار شد. در مجموع سرخپوشان در تبريز 13 برد، 10 تساوي و 4 باخت کسب کرده اند. پرسپوليس مقابل تراکتورسازي، ماشين سازي و شهرداري در تبريز يک بار شکست خورده است. پرسپوليس در اخرين حضورش در تبريز، اسفندماه گذشته مقابل پتروشيمي در جام حذفي به ميدان رفت و 2-1 پيروز شد. اين تيم در طول تاريخ خود تاکنون 3 بار در ورزشگاه يادگار امام تبريز به ميدان رفته است. سرخپوشان اولين بار در سال 75 در ورزشگاه يادگار تبريز مقابل تراکتورسازي قرار گرفتند و به تساوي 1-1 دست يافتند. در همان فصل پرسپوليس مقابل ماشين سازي در اين ورزشگاه 2-1 باخت. آخرين بازي پرسپوليس در ورزشگاه يادگار امام نيز ديدار سال گذشته مقابل پتروشيمي تبريز بود که اين بازي را 2-1 برد. همچنين اخرين شکست پرسپوليس در تبريز مقابل تيمهاي تبريزي به سال 76 برمي گردد که پرسپوليس از شهرداري تبريز شکست خورد. سرخپوشان پايتخت با رکورد 13 سال بدون باخت در تبريز، در هفته سي و يکم ليگ برتر در تبريز به مصاف تراکتور سازي مي روند.
|
(ایرنا) |
تيم فوتبال آرسنال در مقابل همشهري خود متحمل شکست شد |
تهران - تيم فوتبال آرسنال در برابر تاتنهام همشهري و رقيب ديرينه خود متحمل شکست 2 بر يک شد تا شانس صعود به رتبه دوم جدول رده بندي ليگ باشگاه هاي انگليس را از دست بدهد. به گزارش روز پنجشنبه ايرنا، تيم هاي تاتنهام و آرسنال در حالي چهارشنبه شب در ورزشگاه "وايت هايت لين" شهر لندن به مصاف يکديگر رفتند که آرسنال براي باقي نگه داشتن شانس قهرماني خود و تاتنهام براي به دست آوردن سهميه ليگ قهرمانان اروپا به 3 امتياز اين ديدار احتياج مبرمي داشتند. تاتنهام که در ورزشگاه خانگي خود بازي مي کرد در دقيقه 10 با ضربه از راه دور و استثنايي "دانيل روزه" از حريف خود پيشي گرفت. در اولين دقيقه از نيمه دوم نيز "بيله" گل دوم تاتنهام را به ثمر رساند تا شاگردان هري ردنپ با خيالي آسوده به دنبال حفظ اين نتيجه باشند. تنها گل دقيقه 85 "نيکولاس بنتنر" هم سودي براي آرسنال نداشت تا اين تيم شانس صعود به رتبه دوم جدول رده بندي را از دست بدهد. در ديگر بازي هاي شب گذشته آستون ويلا برابر ميهمان خود اورتون 2 بر 2 متوقف شد و ديدار ويگان و پورتثموث هم بدون گل به پايان رسيد. در پايان هفته سي و چهارم ليگ برتر فوتبال انگلستان تيم چلسي با 77 امتياز صدرنشين است و منچستريونايتد و آرسنال با 73 و 71 امتياز دوم و سوم هستند.
|
(ایسنا) |
نام "پاتو" در ليست فروش ميلان |
سران باشگاههاي چلسي و رئال مادريد آمادهاند تا نبردي همه جانبه را براي جذب ستاره برزيلي روسونري آغاز كنند. به گزارش ايسنا؛ روزنامه کوريره دلوسپورت در گزارشي اعلام کرده که سران باشگاه ميلان آمادهاند تا الکساندر پاتو، مهاجم جوان برزيلي شان را به فروش برسانند و اين تصميم نبردي همه جانبه را در فوتبال اروپا ايجاد خواهد کرد. اين در حالي است که کاکا، ديگر ستاره برزيلي ميلان تابستان گذشته با قراردادي65 ميليون يورويي رختکن روسونري را به مقصد رئال مادريد ترک کرد. اين طور به نظر مي رسد که سران روسونري ليبلي 55 ميليون يورويي را برروي پاتو قرار داده اند و آماده دريافت پيشنهادات براي فروش اين مهاجم برزيلي مي باشند. سران باشگاه چلسي تمايل زيادي دارند تا اين ستاره 20 ساله را به خدمت گرفته و بدين ترتيب پاتو زير نظر مربي قبلي ميلان، کارلوآنچلوتي ، اين بار در رختکن چلسي توپ خواهد زد. البته ممکن است سران چلسي پيشنهادي را براي مبادله اين بازيکن با برانيسلاو ايوانوويچ، ارائه دهند. قطعا اين اتفاق به سادگي رخ نخواهد داد، چرا که مسئولان چلسي براي به خدمت گرفتن پاتو بايد وارد کورسي سخت با سران باشگاه رئال مادريد که آماده اند "کريم بنزما" را به عنوان بخشي از قرارداد پاتو به ميلان بسپارند، شوند.
|
(ایرنا) |
باشگاه گالاتاسراي کاپيتان اين تيم را به حراج گذاشت |
آنکارا- مسوول روابط عمومي '' آردا توران'' کاپيتان تيم گالاتاسراي ترکيه اعلام کرد، وي به مبلغ 15 ميليون دلار فروشي است. به گزارش ايرنا از آنکارا، " احمد بولوت" مسوول روابط عمومي گالاتاسراي، با اعلام اين مطلب گفت: پيشنهادهاي فروش " آردا" به تيمهاي انگليسي منچستر، ليورپول و تاتنهام را ارايه کرده است. به گزارش رسانه هاي ترکيه، وي با اشاره به اين که آردا در پايان فصل جاري از تيم گالاتاسراي جدا خواهد شد، گفت: گالاتاسراي مبلغ انتقال آردا را 15 ميليون يورو تعيين کرده و تخفيفي نيز در اين مبلغ داده نخواهد شد. آردا توران متولد سال 1987 ميلادي در استانبول است و از سوي "فاتح تريم" مربي سابق اين تيم کشف و در حال حاضر کاپيتان تيم گالاتاسراي است. وي از جمله محبوب ترين فوتباليستهاي ترکيه بشمار مي رود.
|
(جام جم آنلاین) |
روسها قهرمان کشتي آزاد اروپا شدند |
تيم روسيه در پايان رقابت هاي کشتي آزاد قهرماني اروپا در باکو با کسب 4 مدال طلا ،يک نقره و يک برنز به مقام قهرماني اين رقابتها دست يافتند. به گزارش ايرنا و به نقل از روابط عمومي فدراسيون کشتي،تيم آذربايجان قهرمان دوره گذشته رقابتها در ليتواني با کسب 3 مدال طلا،يک مدال نقره و يک برنز مقام دوم را کسب کرد و بلغارستان به مقام سوم دست يافت. رده بندي انفرادي اوزان هفتگانه بشرح زير است: 55 کيلوگرم: 1- محمود ماگموداف (آذربايجان) 2- رادوسلاو وليکوف (بلغارستان) 3- مارسل اوالد (آلمان) و ويکتور لبدف (روسيه) 60 کيلوگرم: 1 - اوپن سات(روسيه) 2 – مالخاز زارکوا (گرجستان) 3 – واسيلي فدروشين (اوکراين) و آندري پرپليتا (مولداوي) 66 کيلوگرم: 1- جبريل حسناف (آذربايجان) 2- ماگمود مراد حاجييف (روسيه) 3– اوتار توشيشويلي (گرجستان) و آدام هنريک سابيراج (لهستان) 74 کيلوگرم: 1-دنيس چارگوش (روسيه) 2- کريل ترزيف (بلغارستان) 3-شمس الوارشمس الواريف(آذربايجان) و باتوهان دميرچين (ترکيه) 84 کيلوگرم:1– آنزور اوريشف (روسيه) 2 –شريف شريف اف (آذربايجان) 3– استفان گئورگيتا(روماني) و ميهاييل پتروف گانف (بلغارستان) 96 کيلوگرم:1 –ختاگ گازيموف (آذربايجان) 2 –گئورگي گوگشليدزه (گرجستان) 3 –سرحت بالچي (ترکيه) و الکسي دابکو (بلاروس) 120 کيلوگرم: 1– بلال ماخوف (روسيه) 2– فاتح چاکراوغلو (ترکيه) 3- الکسي شيماروف (بلاروس) و ديميتار آنگلوف کامچف (بلغارستان) رده بندي تيمي: 1- روسيه: 61 امتياز 2- آذربايجان: 50 امتياز 3- بلغارستان: 42 امتياز 4- گرجستان و ترکيه: 34 امتياز 6- اوکراين: 27 امتياز 7– بلاروس: 23 امتياز 8- مولداوي: 21 امتياز 9- لهستان: 20 امتياز 10- آلمان: 16 امتياز رقابت هاي کشتي فرنگي قهرماني اروپا روزهاي شنبه و يکشنبه هفته آينده در شهر باکو برگزار مي شود.
|
(فرارو) |
محرومیت دختران فوتبالیست |
درخواست فدراسیون فوتبال ایران برای حضور دختران کشورمان در مسابقات فوتبال بازیهای المپیک نوجوانان سنگاپور مجددا با مخالفت فدراسیون جهانی روبرو شد. بدنبال مخالفت فیفا با حضور تیم فوتبال دختران ایران با پوشش و حجاب اسلامی در نخستین دوره المپیک نوجوانان در سنگاپور، علی کفاشیان دیروز (چهارشنبه) در دیدار ویژه خود در مقر فیفا با سپ بلاتر و جرومه والکه رئیس و دبیرکل فیفا در خصوص متقاعد کردن مقامات این فدراسیون و جلب نظر مساعد آنها برای حضور تیم فوتبال دختران ایران در المپیک نوجوانان به مذاکره پرداخت. در این سفر رئیس فدراسیون فوتبال با ارائه مستندات لازم، عکس و فیلم مسابقاتی که تیمهای فوتبال بانوان کشورمان در آن شرکت داشتند، حضور بانوان فوتبالیست کشورمان را با حجاب اسلامی در راستای اعتقادات دینی عنوان کرده که تضادی با قوانین فیفا ندارد. کفاشیان با این استدلال که حجاب مغایرتی با بند 4 آیین نامه فیفا (قوانین مسابقه و تجهیزات ورزشی بازیکنان) ندارد و با مجوز کنفدراسیون فوتبال آسیا سالهاست تیمهای کشورهای مسلمان با حجاب اسلامی در عرصه مسابقات بین المللی این قاره شرکت می کنند، خواستار تجدید نظر در ممانعت از حضور تیم فوتبال دختران ایران در المپیک نوجوانان شد. در این جلسه مسئولان فدراسیون جهانی فوتبال با بیان اینکه درخواست ایران را بررسی خواهند کرد، احتمال تغییر تصمیم فیفا و بازگشت دختران نوجوان ایرانی به بازیهای المپیک سنگاپور را بسیار ضعیف عنوان کردند. مقامات فیفا همچنین با اشاره به نامه کمیته ملی المپیک ایران به برخی از مجامع بین المللی و اعتراض کشورمان اعلام کردند فیفا در تصمیمات خود کاملا مستقل عمل می کند و در صورتیکه درخواست ایران قبل از برگزاری نشست هیئت اجرایی فیفا و انتخاب تایلند انجام می شد، احتمال تجدید نظر در این زمینه وجود داشت . به نظر می رسد مقامات فیفا علیرغم دلایل و مستندات رئیس فدراسیون فوتبال با درخواست کشورمان برای حضور تیم فوتبال دختران ایران با پوشش اسلامی در المپیک نوجوانان موافقت نکردهاند و طبق تصمیم قبلی تیم فوتبال تایلند به جای تیم کشورمان در این مسابقات شرکت خواهد کرد. کفاشیان در پایان سفر یک روزه خود به زوریخ ، صبح امروز پنج شنبه به تهران بازگشت. مرجع : مهر
|
(ایسنا) |
/رقابتهاي لاليگا/بارسلونا 3 - دپورتيوو لاکرونيا صفر |
بارسلونا در آخرين ديدار چهارشنبه شب رقابتهاي لاليگا موفق شد تا با نتيجه 0-3 از سد دپورتيوو لاکرونيا عبور کند. به گزارش ايسنا؛ با اين پيروزي و در حالي که رئال هنوز ديدار اين هفته خود را انجام نداده، بارسا با فاصله اي 6 امتيازي نسبت به کهکشاني ها صدر جدول را از آن خود کرده است. کاتالونيايي ها در جريان اين ديدار و تقريبا در طول تمام دقايق بازي مالکيت توپ و ميدان را در اختيار داشتند و در نيمه دوم به مراتب زيباتر و بهتري بازي کردند. بويان کرکيچ در دقيقه 16 بازي گل اول تيمش را به ثمر رساند و در نيمه دوم نيز پدرو در دقايقي که تيمش اندکي افت کرده بود، گل دوم تيمش را وارد دروازه تيم ميهمان نمود. با به ثمر رسيدن گل دوم بارسا، کاتالونيايي ها با خيالي راحت تر بازي را دنبال کردند و يايا توره در دقيقه 72 با به ثمر رساندن سومين گل بارسا، تعداد گلهاي تيمش را افزايش داد. بدين ترتيب بارسا با 83 امتياز از 32بازي در صدر جدول است. رئال با 77 امتياز و يک بازي کمتر در رده دوم است و والنسيا 56 امتياز را از سي و يک ديدار کسب کرده است. تيمهاي مايورکا و سويا که بازي سي و دوم خود را انجام داده اند با 52 و 51 در رده هاي بعدي هستند.
|
(شمال نیوز) |
برنامه و اسامى داوران هفته31 ليگ برتر |
برنامه هفته سى و يكم ليگ برتربه همراه اسامى داوران به این شرح است : جمعه ۲۷ فروردين ، ساعت ۱۷ پيكان قزوين شاهين بوشهر، ورزشگاه شهيد رجايى قزوين داور: سعيد بخشى زاده ، كمك داوران: حسين خانبان و حسين سنجرى فولاد خوزستان پاس همدان ، ورزشگاه تختى اهواز داور: مسعود مرادى، كمك داوران: حيدر شكور و محمدرضا ابوالفضلى ملوان انزلى استقلال اهواز، ورزشگاه تختى انزلى داور: عليرضا فغانى ، كمك داوران: عليرضا كهورى و محبت على رضايى تبار مقاومت سپاسى شيراز صباى قم ، ورزشگاه حافظيه شيراز داور: البرز حاجى پور، كمك داوران: صفدر احمدى و كيانوش داود زاده تراكتورسازى تبريز پرسپوليس، ورزشگاه يادگار امام(ره) تبريز داور: سعيد مظفرى زاده ، كمك داوران : حسن كامرانى فر و مرتضى كريمى استيل آذين ابومسلم ، ورزشگاه راه آهن (اكباتان) ، ساعت ۱۶ و ۳۰ دقيقه داور: تورج حق وردى، كمك داوران: داود رفعتى و محمدرضا منصورى دوشنبه ۳۰ فروردين ، ساعت ۱۷ و ۳۰ دقيقه سايپاى كرج مس كرمان ، ورزشگاه انقلاب كرج داور: محمود رفيعى ، كمك داوران : سعيد على نژاديان و مجيد ويشگاهى سپاهان اصفهان راه آهن شهررى ، ورزشگاه فولاد شهر اصفهان داور: محسن تركى، كمك داوران: رضا سنخدان و مسعود فرح نيا استقلال تهران ذوب آهن اصفهان ،ورزشگاه آزادى تهران داور: محسن قهرمانى ، كمك داوران : رسول فروغى و عليرضا يزدانى جدول گلزنان ليگ ۱۷ گل: عمادمحمد رضا (سپاهان) ۱۵ گل: ابراهيم توره (سپاهان) ۱۴ گل: على كريمى (استيل آذين) ۱۱ گل: آرش برهانى (استقلال)، كريم انصارى فرد (سايپا)، ادينهو (مس) ۱۰ گل: كريم باقرى (پرسپوليس)، محمد غلامى (استيل آذين)، ميلاد زنيدپور (راه آهن)، هادى اصغرى (پاس)و داود حقى (صباى قم) ۹ گل: فرهاد مجيدى (استقلال)، ميلاد ميداودى (استقلال اهواز)، محمد احمدپورى (شاهين بوشهر)، محمدرضا خلعتبرى (ذوب آهن)، محمد حسن ابراهيمى (تراكتورسازى) و مهدى رجب زاده (مس) ۸ گل: احمد جمشيديان (سپاهان)
|
(ایران پرس نیوز) |
حجاب؛ مخالفت دوباره فیفا با شرکت ورزشکاران ایرانی |
رادیو آلمان: رئیس فدراسیون فوتبال ایران نتوانست مقامات فیفا را برای موافقت با شرکت تیم فوتبال دختران ایران در المپیک نوجوانان متقاعد کند. علی کفاشیان در دیدار با مقامات فیفا در زوریخ، در مورد رعایت حجاب اسلامی هنگام بازی فوتبال توضیحاتی داده است، اما آنها همچنان با حجاب فوتبالیستهای ایرانی در مسابقات مخالف هستند. در صورتی که فیفا در این مورد تجدیدنظر نکند، تیم فوتبال دختران تایلند به جای ایران در المپیک نوجوانان سنگاپور شرکت خواهد کرد.
|
(ایسنا) |
منچستريونايتد به دنبال خريد دروازهبان ليون |
سران باشگاه منچستريونايتد درخواستي پانزده ميليون پوندي را براي جذب اوگو لوريس، سنگربان باشگاه ليون آماده کرده اند. به گزارش ايسنا؛ طبق گزارشي که در ديلي ميل منتشر شده، سرالکس فرگوسن تمايل زيادي دارد تا اوگو لوريس ، دروازه بان باشگاه ليون را به جاي جانشين ادوين فان در سار در ترکيب تيمش ببيند. اين دروازه بان 23 ساله که دروازه بان تيم ملي فرانسه نيز هست يکي از بهترين دروازه بانان جهان مي باشد و به نظر مي رسد که مربي يونايتد شنبه شب بازي لوريس در ديدار تيمش مقابل بوردو را زير نظر خواهد گرفت. فرگوسن پيشنهادي 15 ميليون پوندي را آماده کرده تا در بازار نقل و انتقالات تابستاني براي خريداري لوريس وارد عمل شود.چرا که اريک استيل، مربي دروازه بانان يونايتد، او را دروازه بان مناسب و بامهارتي براي جانشيني فان در سار مي داند. مسئولان يونايتد اميدوارند تا بتوانند پيش از آغاز رقابتهاي جام جهاني در ماه ژوئن اين سنگربان را به خدمت بگيرند ولي سران ليون اعلام کرده اند تا پس از پايان ديدارشان مقابل بايرن مونيخ درمرحله نيمه نهايي رقابتهاي ليگ قهرمانان اروپا، تمايلي براي انجام مذاکره در اين رابطه ندارند.
|
(ایسنا) |
نتايج ليگ دسته اول فوتبال ايران؛برتري پرگل صنعت نفت، سپاهان نوين و پيام مشهد |
هفته نوزدهم رقابتهاي ليگ دسته اول فوتبال ايران با برگزاري هفت ديدار در گروه الف آغاز شد. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، رقابتهاي هفتهي نوزدهم ليگ دسته يك فوتبال ايران و در گروه الف امروز با برگزاري هفت ديدار آغاز شد و تيمهاي اين گروه در شهرهاي مختلف كشور به مصاف هم رفتند. نتايج اين ديدارها: - مس رفسنجان يك - صنعت نفت 3 گلهاي نفت را ربكايي (دو گل) و ذوالفنون در دقايق 3 و73 و 69 به ثمر رساندند. براي مس نيز فيوجي در دقيقه 91 گل زد. - اتكا صفر- تربيت يزد صفر - پيام مخابرات شيراز 2- شاهين اهواز صفر گلهاي پيام مخابرات را رضايي و فرحناك در دقايق 45 و 66 به ثمر رساندند. - كاوه تهران 3 - شهرداري بندرعباس 2 براي كاوه، ابوالفتحي (دو گل) و تاجيك در دقايق 10، 69 و 50 و براي شهرداري بندرعباس كروي و آوخ در دقايق 15 و 43 گلزني كردند. - سپاهان نوين 3 - داماش لرستان صفر هخامنشي، مهدي و نويدكيا در دقايق 3، 43 و 59 براي سپاهان گلزني كردند. - پيام مشهد 3 - شموشك نوشهر صفر غلامين، حسيني و صنعتي در دقايق 48، 68 و 80 براي پيام گل زدند. شهرداري تبريز 1- ايران جوان بوشهر صفر فهيمي در دقيقه 6 براي شهرداري تبريز گلزني كرد. ادامه رقابتهاي هفته نوزدهم ليگ دسته اول فوتبال ايران جمعه با برگزاري هفت ديدار در گروه دوم پيگيري خواهد شد.
|
(ایسنا) |
"دونادوني" در راه سرمربيگري تيم ملي روسيه |
روزنامه اسپورت اکسپرس، در گزارشي اعلام كرده که روبرتو دونادوني، سرمربي سابق تيم ملي ايتاليا کانديداي اصلي برعهده گرفتن سمت مربي گري تيم ملي فوتبال روسيه است. به گزارش ايسنا؛ در حال حاضر "گاس هيدينک" مربي روسيه است و روز سي ام ماه ژوئن و زماني که قرارداد اين مربي هلندي به اتمام برسد، اين پست خالي خواهد شد. روبرتو دونادوني پس از برکناري اش از سمت مربي گري ناپولي در اکتبر سال گذشته، ديگر مربي گري تيم ديگري را عهده دار نشده است. اين طور به نظر مي رسد که اين مربي 46 ساله، آمادگي اش براي پذيرش مربي گري تيم ملي روسيه را به مسئولان فدراسيون فوتبال اين کشور اعلام کرده است. دونادوني در طول رقابتهاي يورو2008 مربي گري تيم ملي ايتاليا را عهده دار بود.ايتاليا در مرحله يک چهارم پاياني اين رقابتها در ضربات پنالتي مغلوب اسپانيا شد و در نهايت مجبور به ترک اين رقابتها گرديد و پس از آن بود که دونادوني نيز سمت خود برکنار شد.
|
فرهنگي و هنري |
(بی بی سی) |
خبرگزاریها، نشست خبری جشنواره فیلم کن را تحریم میکنند |
در پی محدودیت هایی که برای حضور فیلمبرداران رسانه های خبری از مراسم فرش قرمز و نشست های خبری جشنواره فیلم کن در نظر گرفته شده، چند خبرگزاری، کنفرانس خبری این جشنواره را تحریم کرده اند. خبرگزاری های فرانسه، آسوشیتد پرس، رویتر و گتی تی وی (Getty TV) گفته اند که کنفرانس خبری این جشنواره را پوشش خبری نخواهد داد. در این نشست خبری که روز پنجشنبه، 15 آوریل در پاریس برگزار می شود، نام فیلمهای انتخاب شده در بخش های مختلف اعلام می شود. این خبرگزاری ها بخش عمده ای از فیلم های خبری رسانه های مختلف خبری از جمله بی بی سی را تهیه و تامین می کنند. شصت و سومین دور جشنواره سینمایی کن از ۱۲ تا ۲۳ ماه مه در ''سواحل لاجوردی'' جنوب فرانسه برگزار میشود. رابین هود، تاره ترین ساخته ریدلی اسکات، کارگردان بریتانیایی، برای افتتاح این جشنوراه انتخاب شده است. ریاست هیئت داوران جشنواره این دوره را تیم برتن، کارگردان آمریکایی فیلم هایی چون بتمن و آلیس در سرزمین عجایب بر عهده دارد. فیلم افتتاحیه جشنواره کن در سال گذشته انیمیشن بالا بود که در مراسم اسکار امسال برنده دو اسکار شد. بزرگترین دستاورد سینمای ایران در این جشنواره به سال 1997 باز می گردد که در آن دوره طعم گیلاس ساخته عباس کیارستمی برنده نخل طلا شد.
|
(بی بی سی) |
فهرست فیلم های جشنواره فیلم کن اعلام شد |
فیلم های شرکت کننده در شصت و سومین دوره جشنواره فیلم کن امروز، پنجشنبه ۲۶ فروردین (۱۵ آوریل)، اعلام شد. فیلم رونوشت برابر اصل ساخته عباس کیارستمی از ایران در بخش اصلی مسابقه شرکت دارد. در بخش خارج از مسابقه، فیلم های تازه ای از وودی آلن و الیور استون، و در بخش نگاه ویژه، تازه ترین فیلم ژان لوک گدار دیده می شود. فیلم رابین هود، ساخته ریدلی اسکات در مراسم شب افتتاحیه پخش خواهد شد. جشنواره کن ۲۰۱۰ از روز ۲۲ اردیبهشت تا دوم خرداد (۱۲ تا ۲۳ مه) در شهر کن برگزار خواهد شد. فیلم های بخش مسابقه: تور (ساخته ماتیو آلماریک) آدمیان و خدایان (ساخته زاویه بووا) خارج از قانون (ساخته رشید بوشارب) زیبا (ساخته الخاندور گونزالس) مردی که فریاد می کشد (محمد صالح هارون) خدمتکار (ساخته ایم سانگسو) رونوشت برابر اصل (عباس کیارستمی) خشم (ساخته تاکشی کیتانو) شعر (ساخته لی چانگ دانگ) سالی دیگر (ساخته مایک لی) بازی منصفانه ( داگ لیمان) تو، ای لذت من (ساخته سرگئی لوزنیتسا) زندگی ما (ساخته دانیل لوکتی) آفتاب سوخته ۲ (نیکیتا میخالکوف) شاهزاده مون پنسیه (ساخته برتران تاورنیه) عمو بونمی که زندگی های سابقش را به یاد می آورد (ساخته آرپی چارت پونگ ویراستاگون) بخش نگاه ویژه امسال در بخش نگاه ویژه جشنواره فیلم کن، ۱۸ فیلم به نمایش در خواهد آمد. فیلم تازه ژان لوک گدار با عنوان فیلم سوسیالیسم و فیلمی از هیدئو ناکاتا با عنوان اتاق گفت و گو از جمله فیلم های این بخش است. مانوئل د اولیویرا فیلمساز ۱۰۲ ساله پرتغالی نیز با فیلم حکایت عجیب آنجلیکا در این بخش شرکت کرده است. او که در سال ۱۹۰۸ به دنیا آمده، از دهه ۱۹۳۰ میلادی در حال فیلمسازی است. بخش خارج از مسابقه در بخش فیلم های خارج از مسابقه، جز فیلم رابین هود ساخته ریدلی اسکات که جشنواره را افتتاح خواهد کرد، ۳ فیلم به نمایش در خواهد آمد: با غریبه سیاهپوش قدبلندی روبه خواهی شد ساخته وودی آلن تامارا درو ساخته استیون فریرز وال استریت؛ پول خواب ندارد ساخته الیور استون داوران بخش فیلم های سینمایی جشنواره کن امسال رییس هیئت داوران جشنواره کن تیم برتون، فیلمساز آمریکایی، است و فهرست اعضای هیئت داوران از این قرار است: کیت بکینسیل (بازیگر بریتانیایی) جوانا متزوجورنو (بازیگر ایتالیایی) آلبرتو باربرا (کارگردان ایتالیایی) امانوئل کارر (نویسنده و فیلمنامه نویس فرانسوی) بنیسو دل تورو (کارگردان اسپانیایی) ویکتور اریک (کارگردان اسپانیایی) شکر کاپور (کارگردان و هنرپیشه هندی) ریاست هیئت داوران در بخش فیلم کوتاه امسال بر عهده آتم آگویان، کارگردان کانادایی است. سال گذشته فیلم روبان سفید ساخته میشائیل هانکه، کارگردان اتریشی، برنده نخل طلای کن شد.
|
(عصر ایران) |
كشف كفشهای چند صد ساله در آلمان |
اين كفشها در جريان مرمت برج قلعه مشهور ليدبرگ در شهر كورچنبريش آلمان كشف شده و در عمق 12 متري زير يك ديوار دفن شده بودند. چندين كفش چند صد ساله در جريان بازسازي قلعهاي در آلمان كشف شدند. در جريان بازسازي قلعهاي تاريخي در آلمان، مجموعه از چندين كفش تاريخي با قدمتي بيش از سه قرن كشف شدند. اين كفشها در جريان مرمت برج قلعه مشهور ليدبرگ در شهر كورچنبريش آلمان كشف شده و در عمق 12 متري زير يك ديوار دفن شده بودند. تعداد كفشهاي كشف شده، هشت جفت ميباشد كه شامل كفشهاي ويژه مردان زنان و بچهها ميباشد. محققان تاريخ دقيق دفن اين كفشها را سال 1708 اعلام كردهاند. در نوامبر سال گذشته نيز، يك اسكلت عجيب متعلق به يك زن كه به صورت نشسته دفن شده، در طول بررسيهاي باستان شناسي پيش از ساخت يك مسير براي عبور قطارهاي سريع السير در مركز آلمان كشف شد. اين زن كه در اوايل عصر مفرق در ميان سالهاي 2200 تا 1600 پيش از ميلاد مسيح ميزيسته است، در نزديكي شهر بدلاچستاس (Bad Lauchstadt ) پيدا شده و يكي از چندين مدفني است كه از سال 2008 ميلادي تا كنون در اين منطقه كشف شده است. در ماه اكتبر سال 2009 نيز، در عمليات ايجاد مسير راهآهن در يكي از ايالتهاي شرقي آلمان، بقاياي يك گورستان چهار هزار ساله كشف شد كه بيشتر مردم دفنشده در آن، در عصر برنز ميزيستند و بهشيوهي مرسوم آن دوران بهصورت طبقهيي روي يكديگر دفن شدهاند. محوطهي تاريخي محل كشف اسكلت اين زن، احتمالا بخشي از محوطهاي بزرگتر است كه در سال 2008 كشف شده و وسعت واقعي آن حدود 100 هكتار تخمين زده شده است. چند ماه قبل از كشف گورستان چهار هزار ساله نيز، باستانشناسان آلماني از كشف سر مجسمهي يك اسب رومي كه از طلا و برنز ساخته شده، در يكي از شهرهاي تاريخي اين كشور در 20 مايلي شمال فرانكفورت خبر دادند و قدمت آن را حدود دو هزار سال برآورد كردند. يكي از باستانشناسان آلماني كه سرپرستي پروژهي كاوش در اين شهر را برعهده داشت، با اشاره به اينكه اين منطقه يكي از غنيترين محوطههاي تاريخي آلمان است و كاوش در آن از سال 1993 ميلادي آغاز شده است، محل كشف مجسمهي سر اسب رومي را يك چاه اعلام كرد و دليل سالم ماندن آن را وجود آب در اين چاه ارزيابي كرد. وي همچنين گفت، تابهحال نمونهي اين مجسمه در هيچيك از محوطههاي تاريخي آلمان كه از تمدن رم باستان باقي ماندهاند، كشف نشده است و احتمال دارد، اين مجسمه پس از آنكه شهر توسط سربازان آلماني در هزاران سال پيش تصرف شده است، از مجسمهي اصلي جدا شده و در قالب يك مراسم مذهبي داخل چاه انداخته شده باشد. در سال 2007 نيز در جريان يك كشف بيسابقه، باستانشناسان آلماني ساختماني هفت هزار ساله را همراه بقايايي از اسكلتهاي بدون سر، جمجمهي سگ، استخوان گوساله و اسكلتهايي با گردنبندهاي ساختهشده از استخوان پيدا كردند. باستانشناسان بر اين باورند كه بناي يادشده كاربردهاي گوناگوني داشته كه يكي از آنها، محلي براي قرباني كردن بوده است. باستانشناسان همچنين در اين محل موفق به كشف تعدادي اسكلت انسان بدون سر و اسكلت اسب شدند. همچنين تعدادي جمجمهي سگ، بقايايي از استخوانهاي گوساله و اسكلت تعدادي انسان جوان كه گردنبندهاي ساختهشده از استخوان را به گردن آويختهاند، در اين محل كشف شدند.
|
(خبرگزاری روز) |
یاد یاران - پروين ميكده |
لطف آقایان تنها به خواص است... پروين ميكده در سال 1314 در خانواده اي ارتشي متولد شد. پدر مرحوم ايشان سرهنگ ابوالقاسم ميكده با توجه به علاقه اي كه به موسيقي ايراني داشت، فرزندانش را با اين نعمت الهي آشنا نمود. پروين ميكده تحصيلات خود را تا سال دوم دبيرستان پشت سر نهاد كه امر ازدواج او را از ادامه تحصيل بازداشت، اما جسته و گريخته فعاليت هاي علمي ـ هنري خود را با شركت در «انجمن ايران و فرانسه» در ارتباط با آموزش زبان فرانسه، «تئاتر نصر» در ايفاي نقش هاي فولكلوريك (محلي شمالي) فعاليت داشته است. بعد از انقلاب اسلامي، نائل به دريافت تشويق نامه هاي متعددي از مراكز مختلف هنري شد. به سراغ وی رفته ایم. بازیگری که معمولا گفتگو نمی کند اما این بار دل چرکین از مسئولان دولتی جمهوری اسلامی لب به سخن می گشاید تا بغض دل ما هم بشکند... این گفت و گو را در ادامه از پی بگیرید... خانم میکده، چرا دراین سال ها کمتر کار می کنید؟ دیگر سن وسالی از ما گذشته است و کارگردانان کمتر به سراغمان می آیند. البته هروقت که به من زنگ می زنند با انرژی کامل به صحنه و جلوی دوربین می روم. اما مدتی است که در بستر بیماری هستم و ترجیح می دهم که استراحت کنم. آخرین کاری را که بازی کرده اید چه بوده است؟ در یکی از اپیزودهای سریال تلویزیونی زمین انسان ها به کارگردانی آقای ابوالحسن داوودی بازی کرده ام که پخش آن برای نیمه دوم سال است. چه نقشی را داشتید؟ زنی بیمار است که در بیمارستان بستری است و جنجال های زیادی را در بخش می کند. از ترس یک قاتل در بیمارستان درب اتاق خود را بسته و... چه کاری را آماده پخش دارید؟ الان فیلم سینمایی دختران به کارگردانی قاسم جعفری آماده اکران است. بنابراین سال جدید را با کارهای جدید و متنوع شروع کردید. بله. خوشحالم که هنوز می توانم جلوی دوربین بازی کنم. بازیگری را تا چه زمانی ادامه می دهید؟ تا زمانی که توان داشته باشم و شرمنده گروه نباشم. تا به حال شده است که در کار خود رنجیده شوید؟ بله. وقتی بی مهری و بی توجهی مسئولان ومدیران را نسبت به وضعیت هنرمندان می بینم و احساس می کنم توان از کف می دهم. مثلا شما ببینید از شروع سال جدید تا امروز سه نفر از هنرمندان بزرگ سینما از دنیا رفته اند. کدام یک از مدیران هنری پیام تسلیت داده اند. کدام یک بر سر مزار آنها آمده اند تا احترام بگذارند؟ هیچ کدام. آمدن و رفتن را هم نمی خواهیم. لااقل می توانستند به وضعیت خانواده هایشان برسند و از آنها دلجویی کنند. نمی توانستند. هفته گذشته یک دستیار کارگردان در صحنه فوت کرد. مشغول کار کردن بود. در فیلم سینمایی آقای درویش یک دستیار فیلمبردار از بالای داربست سقوط کرد و همان جا مرحوم شد. کسی متوجه شد؟اطلاع رسانی به کار ما نمی آید. همین که تامین امنیت انسان ها برطرف شود کلی است. بنابراین شما معتقدید درحق هنرمندان سینما و تلویزیون اجحاف می شود؟ صددرصد. به جای اینکه از فلان فرد برای حضور در دفتر ریاست جمهوری دعوت به عمل آید سرکشی ها وهمدردی با دردمندان هنرمندان صورت بگیرد. سال هاست که این ها گفته می شود اما چه سود؟تلاش های زیادی برای بیمه هنرمندان دردوران آقای خاتمی وجود داشت که متاسفانه دراین سال ها هیچ کدام از آنها را نمی بینیم. چه اتفاقاتی در آن دوران وجود داشت که امروز قطع شده است؟ مساله بیمه هنرمندان اصلی ترین نقطه برای رفع مشکلات حمایتی است. الان سخت گیری های زیادی وجود دارد. بنابراین اغلب کسانی که در رشته های هنری کارهای سختی انجام می دهند ودر معرض خطر هستند تمرکز کافی روی کار خود ندارند. در برخی از پروژه ها بیش از نیمی از افراد مورد حمایت بیمه قرار نمی گیرند و پوشش حمایتی مناسبی را تامین نمی کنند. درباره دعوت مدیران از هنرمندان به دفترها گفتید. نظر شما دراین باره چیست؟ من هم اندازه شما می دانم. به اندازه شما می دانم که برخی از بازیگران تحت حمایت مستقیم مسئولان رده بالا قرار دارند. از پرداخت وام های کلان بگیر تا هراندازه که در اخبار و روزنامه ها می خوانیم. حرف من این است که لطف این آقایان می تواند شامل همه شود. آنهایی که در بستر بیماری قرار دارند. آنها که نیازمند یاری هستند. بهتربود احوال کرم رضایی، بنفشه خواه و ملک مطیعی را در زمان حیاتشان جویا می شدیم ویا همه آنهایی که سال گذشته و گذشته رفتند. هنوز هم بسیار هستند که با مشکلات عدیده دسته و پنجه نرم می کنند اما ما خبری از آنها نداریم. کسی از حال ''نادره''می داند؟ آیا کسی از او که زمانی هرروز در تلویزیون و سینما برنامه داشت خبر دارد؟بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش زیک گوهرند...
|
(کلمه) |
جعفر پناهی مهمان افتخاری جشنواره بین المللی فیلم کن فرانسه |
کلمه: رئیس فستیوال جهانیِ فیلم کن، امروز ضمن ستایش از جعفر پناهی، سینماگرِ مردمی و محبوس در ایران، وی را مهمانِ افتخاریِ امسالِ این جشنواره جهانی معرفی کرد. به گزارش پویا خبر، ژیل ژاکوب، خبر فوق را بامداد امروز پنجشنبه ۲۶ فروردین (۱۵ اوریل)، طی کنفرانسی مطبوعاتی که گراند هتل پاریس پیرامونِ همین مسئله برگزار شد، اعلام نمود. رئیس فستیوال کن در این مورد خاطرنشان کرد: ''ما بخاطر ستایش از جعفر پناهی، فیلمساز و سینماگرِ بزرگ ایرانی، او را به جشنواره کن دعوت کرده ایم و ایشان این دعوت را پذیرفته است.'' جعفر پناهی، سینماگر برجسته و مطرحِ ایران، از زمان بازداشتش در یازدهم اسفندماه ۸۸، همچنان بدون ملاقات، بلاتکلیف و در شرایط سخت سلول انفرادی به سر میبرد. تاکنون هزاران تن از هنرمندان، نویسندگان، سینماگران، فعالان سیاسی و حقوق بشری و همچنین روشنفکرانِ ایرانی و خارجی، نسبت به دستگیری و ادامه بازداشتِ این سینماگرِ مستقل ایرانی و حامیِ جنبش سبز، ابراز نگرانی کرده اند. روز گذشته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، از پیگیری موضوع دستگیریِ جعفر پناهی، کارگردانِ بازداشتی توسط آن وزارتخانه خبر داد و علت بازداشتِ وی را- از قول وزارت اطلاعات- ساختِ فیلمی پیرامون حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری ذکر کرد.
|
بهداشت و درمان |
(سلامت نیوز) |
حقیقتی زشت در مورد مسواک شما |
مسواک شما کثیف تر از آن چیزی است که تصور می کنید.آیا تاکنون فکر کرده اید که در مسواک شما چه چیزهایی کمین کرده است. مسواک ها سرشار از انواع میکرب ها هستند. تحقیقات نشان می دهد که یک مسواک بدون درپوش می تواند بیش از 100 میلیون باکتری را در خود جای دهد. اما نگران نباشید. به هر حال دهان ما نیز چندان استریل و عاری از میکرب نیست. صدها میکروارگانیسم در دهان ما هر روز وجود دارد و این مشکل چندان بزرگی نیست. در واقع می توان گفت که مشکل زمانی جدی می شود که تعادل این باکتری ها در دهان به هم می خورد. بهتر است بدانیم که پلاک ها یا همان جرم های روی دندان، باکتری ها هستند و بنابر این با هر مرتبه مسواک زدن این باکتری ها به مسواک منتقل می شود. سوالی که در این رابطه مطرح می شود این است که آیا ممکن است در نتیجه مسواک های آلوده بیمار شد؟ پاسخ چندان روشن نیست، فارغ از این حقیقت که چه تعداد باکتری در دهان ما زندگی می کنند و یا از طریق دهان به مسواک منتقل می شوند باید گفت که دفاع بدن در مقابل این باکتری ها به قدری هست که دچار عفونت ناشی از میکرب های روی مسواک نشوید. خوشبختانه باید گفت که بدن به طور خودکار علیه این باکتری ها مبارزه می کند ، بدون آنکه علامتی از ناراحتی مشخص شود. به همین دلیل ما به درستی خبر از شواهد میکربی روی مسواکی که در دستشویی یا هر جای دیگر قرار می دهیم نیستیم . با این حال بهتر است نکات زیر را رعایت کنید تا از بروز همان مشکلات نادر که در نتیجه آلودگی مسواک است نیز مصون بمانیم. 1- مسواک را دور از محل توالت قرار دهید . در بسیاری از خانه ها دستشویی و توالت در کنار هم تعبیه شده و به عبارتی بسیار نزدیک به هم هستند و در اغلب موارد نیز مسواک در لیوانی کنار کاسه دستشویی قرار می گیرد. هر توالتی گازهای آلوده در هوا پراکنده می کند و این جای تعجب است که چرا مسواک را آن نزدیکی ها قرار می دهید. با این توصیفات تاکید می شود که تا آنجا که امکان دارد مسواک را جایی دور تر از توالت قرار دهید.نکته بعد اینکه بعد از توالت کردن و قبل از مسواک زدن حتما دستان خود را با آب و صابون بشویید. 2- مسواک خود را بعد از هر بار مصرف به دقت شستشو دهید. 3- مسواک خود را خشک نگه دارید . همان طور که می دانید باکتری ها تمایل زیادی به محیط های مرطوب دارند. بنابر این سعی کنید مسواک خود را در فاصله زمانی هر مرتبه مصرف، خشک نگه دارید. از درپوش مسواک بهتر است استفاده نکنید زیرا رطوبت مسواک را حفظ می کند و محیط را هر چه بیشتر مستعد رشد باکتری ها می کند. 4- مسواک خود را مستقیم نگه دارید. قرار دادن مسواک در جایی که مستقیم باشد بهتر است از حالت افتاده آن روی هر سطح . 5- هر گز از مسواک دیگران استفاده نکنید و چنین اجازه ای نیز به دیگران ندهید که بخواهند از مسواک شما استفاده کنند. حتی توصیه می شود که مسواک خود را در مجاورت مسواک دیگری قرار ندهید ، زیرا باکتری ها از یکی به دیگری منتقل می شود. هم اکنون محصولات مختلفی در بازار وجود دارد که مدعی است می تواند مسواک را عاری از باکتری کند . روش هایی که این محصولات دارند به کمک گرما ، اشعه یا اسپری های باکتری کش است و بعضی از مسواک ها نیز گفته می شود که حاوی فرچه ضد رشد باکتری است. شواهد نشان می دهد که بعضی از این راهکارها مفید است و منجر به از بین رفتن باکتری می شود. بنابر این اگر تصمیم گرفته اید که از این محصولات استفاده کنید تاییدیه سازمان غذا و دارو را در این زمینه در نظر بگیرید. همچنین به خاطر داشته باشید که حتی بهترین محصولات نیز به قادر از بین بردن تمام باکتری ها نیستند.بعضی از وب سایت ها پیشنهاد می کنند که مثلا مسواک را در مکروویو قرار دهید تا باکتری ها از بین برود، اما همین عمل ممکن است کاراریی مسواک را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی به ساختمان مسواک آسیب وارد کند. بهترین راهکار ممکن در این رابطه این است که مسواک خود را بعد از مدتی استفاده دور بیاندازید. زمان پیشنهادی در این رابطه هر سه تا چهار ماه یکبار است. و نهایت این که به خاطر داشته باشید که این باکتری ها هستند که موجب بد بویی دهان، پوسیدگی دندان و بیماری های لثه می شوند . بنابر این مسواک زدن و نخ کشیدن به دندان ها را هرگز فراموش نکنید . همچنین شستشوی دهان با مواد شوینده ضد باکتری قبل از مسواک زدن از انتقال باکتری به مسواک ممانعت می کند. تهیه شده در گروه ترجمه سلامت نیوز
|
(روزنامه همشهری) |
چطور با افسردگی پس از زایمان کنار بیاییم؟ |
افسردگی اغلب زنانی را که باردار هستند یا تازه زایمان کردهاند، را مبتلا میکند. این توصیهها میتواند به مادران تازه کمک کند که با افسردگی پس از زایمان کنار بیایند: سعی کنید تا جایی که ممکن است بخوابید یا استراحت کنید. به خودتان فشار نیاورید تا همه کارها را به طور کامل انجام دهید یا بیش از حد امکانتان کاری انجام دهید. از نزدیکانتان تقاضای کمک کنید. به جز انجام وظایف مادری، زمانی را به امور شخصیتان اختصاص دهید. با همسر و نزدیکانتان در مورد وضع احساسیتان صحبت کنید. از مادران دیگر در مورد تجربیات آنها با افسردگی پس از زایمان و چگونگی کنارآمدن با آن مشورت کنید. به یک گروه همیاری مادران جدید بپیوندید. در هنگام بارداری یا پس از آن از ایجاد تغییرات شدید در زندگیتان اجتناب کنید. با دکترتان در مورد اینکه آیا نیاز به رواندرمانی یا مصرف دارو دارید، مشورت کنید.
|
(روزنامه همشهری) |
هنر پیرشدن |
فعالیت ذهنی و انجام کارهای خلاق ممکن است به پیشگیری از زوال عقل و حفظ حدت ذهنی در سالمندی کمک کند. همه میدانیم که ورزش برای سلامت جسمیمان خوب است و در سالهای اخیر پژوهشها در حیوانات و برخی از پژوهشهای انسانی نشان داده است که ورزش همچنین ممکن است تواناییهای ذهنی را هم بهبود بخشد. اما اطمینانبخشترین راه برای به کار انداختن مغز، به چالش کشیدن آن برای فکر کردن است. پژوهشهای بسیاری رابطه میان اثرات فعالیتهای خلاق و چالشبرانگیز را بر سلامت ذهنی به خصوص با افزایش سن را مورد بررسی قرار دادهاند. بیشتر این پژوهشها بر زوال عقل متمرکز بودهاند که با از دست رفتن حافظه و "کارکردهای اجرایی"- توانایی طرح ریزی، ابتکار، و مدیریت مشخص میشود. زوال عقل علل بسیاری دارد از جمله میزان پایین هورومونهای تیروئیدی یا اعتیاد به الکل. اما شایع ترین علل زوال عقل سکتههای مغزی متعدد و بالاتر از همه بیماری آلزایمر است. پژوهشگران مدتهاست که دریافتهاند میزان بالای تحصیلات و داشتن شغلهایی که نیاز به فعالیت ذهنی زیاد دارد، با کاهش خطر ابتلا به بیماری آلزایمر ارتباط دارد، گرچه ثابت کردن رابطه سبیی میان این دو مشکل بوده است. یک بررسی منتشر شده در نشریه پزشکی نیوانگلند نشان میدهد که ظاهرا انجام فعالیتهای شناختی- مانند بازیهای صفحهای، حل جدول کلمات متقاطع یا نواختن آلات موسیقی اثر محافظتی بیشتری نسبت به فعالیتهای جسمی مانند پیادهروی و شنا در مقابل زوال عقل دارد. موسیقی به حافظه کمک میکند به نظر میرسد موسیقی میتواند به پیشگیری از زوال عقل کمک کند. بررسیهای متعدد نشان داده است که موسیقی به مهار رفتارهای آشوبگرانه (سرگردانی و پریشانی، تهییج و مانند) در بیماران مبتلا به زوال عقل کمک میکند. برای مثال در سال 2003 یک بررسی کوچک در استرالیا نشان داد که نواختن موسیقی باروک با تمپوی آهسته (قطعاتی از باخ، هندل، ویوالدی و دیگران) باعث کاهش این میزان رفتارها را تا 40 درصد کاهش میدهد. به نظر میرسد موسیقی به بیماران مبتلا به آلزایمر کمک میکند تا خاطرات درازمدتش را که معمولا مدتها پس از دست رفتن حافظه کوتاهمدت، حفظ میشود، به یاد آورند. و به نظر میرسد حافظه موسیقیایی در بیماران مبتلا به آلزایمر از دست نمیرود. شماری از گزارشهای موردی حاکی از آن است که بیماران در مراحل انتهایی این بیمرای که دیگر نمیتوانستند صحبت کنند یا نام اعضای خانوادهشان را به یاد آورند، هنوز میتوانند آهنگهای قدیمی، چه از لحاظ ریتم آهنگ و چه ترانه آن را به یاد آورند. پژوهشگران دریافتهاند مشارکت در آواز خواندن بیماران مبتلا به زوال عقل را هشیارتر میکند. فورانهای خلاقیت زوال عقل اغلب باعث منفعلشدن افراد میشود، بنابراین این افراد تمایل کمتری به طراحی، نقاشی، یا شرکت در فعالیتهای هنری نشان میدهند. اما گاهی اثر بیماری در سالمندان ممکن است کاملا متفاوت باشد. مشهورترین مثال در این مورد ویلم دکونینگ، نقاش آبستره انتزاعی است که در سال 1997 در 92 سالگی درگذشت. دکونینگ شهرت بسیاری در عالم نقاشی داشت. زوال عقل او در دهه هفتاد زندگیش آغاز شد. در ابتدای روند این بیماری، دکونیینگ به طور اعجابآوری خلاق شد، و در طول دورهای چهارساله به طور میانگین هفتهای یک نقاشی میکشید. هنر دکونیینگ او راهشیار نگه میداشت و به نظر میرسید از لحاظ جسمی هم به او کمک میکند. یک توضیح این پدیده این است که آلزایمر در مراحل ابتدایی بر حافظه "اجرایی" ناخودآگاه که افکار و حرکات دست مورد نیاز برای نقاشی یا نواختن یک آلت موسیقی را کنترل میکند، تاثیری نمیگذارد. یک شکل ناشایع زوال عقل هم وجو دارد که نوع پیشانی- گیجگاهی(FTD) نامیده میشود و با تغییرات شخصیت، از دست دادن توانایی زبانی، رفتارهای اجتماعی نامتناسب (ناسزا گفتن، رعایت نکردن بهداشت، بیبندوباری جنسی) مشخص میشود. برخی از بیماران مبتلا به این نوع زوال عقل مهارتهای هنری پیدا میکنند که پیش از این هرگز نداشتهاند. نقاشیها یا طراحیهای این افراد واقعگرا یا فراواقعگرا و مملو از جزئیات است. برخی از پژوهشگران معتقدند که آسیب واردآمده به طرف چپ مغز که با تفکر منطقی و پردازش کلمات ارتباط دارد، ممکن است به نحوی در این افراد فعالیت طرف راست مغز را که با تفکر و ادراک فضایی را کنترل میکند، رها کند. ارتباط برقرار کردن سلولهای مغزی با برقرار کردن ارتباط با سلولهای مغزی دیگر "فکر میکنند." هر سلول مغزی یک زائده باریک و دراز انتقالدهنده پیامهای الکتریکی به نام آکسون دارد که پس از منشعب شدن با دندریتهای چنگالمانند سلولهای مغزی اطرافش ارتباط برقرار میکند. این نقاط تماس را سیناپس میگویند. هنگامی ارتباط میان دو سلول مغزی به صورت مکرر و مرتب صورت میگیرد، قدرت انتقال پیام از این سیناپسها افزایش پیدا میکند. تعلیم و آموزش و سایر اشکال "ورزش"های مغزی ممکن است شمار این سیناپسها را افزایش دهند. داشتن مقدار معتنابهی از سیناپسهای قوی، ممکن است برای فعالیت ذهنی یک "رزرو شناختی" ایجاد کند، بنابراین فرآیند تفکر روشن باقی میماند، حتی اگر برخی سلولهای مغزی و سیناپسهای آنها به علت بیماری آلزایمر را از دست بروند. وسیله معمول برای حفظ سلامت سلولهای مغزی تمریندادن آنهاست - مانند عضلات که باید از آنها استفاده کرد وگرنه تحلیل میروند، تمرین دادن مغز هم میتواند به افزایش قدرت و تعداد ارتباط سیناپسی بین سلولهای مغز کمک کند. اما نمونه دکونینگ و موارد دیگر نشان میدهد حتی اگر ما تعداد زیادی از سلولهای مغزیمان را از دست بدهیم، هنوز میتوانیم خلاق باشیم و از هنرها به خصوص موسیقی لذت ببریم. هر چه بیشتر هنر و موسیقی در زندگیمان داشته باشیم، می توانیم به جای ناراحتی برای سلولهای مغزی که از دست دادهایم، به اغلب سلولهای مغزی که هنوز داریم، کمک کنیم.
|
(سلامت نیوز) |
درمان نکردن بوی بددهان میتواند منجر به سکته مغزی شود |
رییس هیئت مدیره انجمن دندانپزشکی ایران گفت:«عدم درمان بوی بد دهان وبیماریهای مربوط به آن میتواند منجر به سکته مغزی و ناراحتیهای شدید گوارشی شود.» دکتر علی یزدانی در گفتگو با خبرنگار سامانه خبری «سلامتنیوز» اظهار داشت:«بیماریهای لثه و پوسیدگی عمیق دندان از شایعترین علل بوی بد دهان است.» وی افزود:«عدم بهداشت دهان و تجمع جرم و میکروب و ایجاد پلاک در دندان، باعث بیماریهای لثه و بوی بد دهان میشود.» رییس هیئت مدیره انجمن دندانپزشکی ایران تصریح کرد:«البته گرسنگی و خوردن بعضی خوراکیها نظیر سیر و پیاز نیز منجر به بوی نامطبوع دهان میشود ولی با گذشت زمان از بین میرود.» یزدانی با اشاره به راههای درمان بوی بددهان و بیماریهای لثه گفت:«بوی نامطبوع دهان با یک جرمگیری عمیق زیر لثهای توسط دندانپزشک و رعایت رژیم بهداشتی مناسب برطرف میشود.» وی ادامه داد:«جرمگیری عمیق دندان و زیر لثهای بدون رعایت بهداشت محیط دهان مؤثر نیست و باید با یک رژیم بهداشتی مستمر و منظم همراه باشد.» رییس هیئت مدیره انجمن دندانپزشکی ایران اظهار داشت:«با وجودی که تعرفههای دندانپزشکی بالا است و همه اقشار جامعه توانایی بهرهمندی از آن را ندارند ولی میتوان با مسواک زدن حداقل شبی یک بار از بوی بد دهان و بیماریهای دندان و لثه پیشگیری کرد.» یزدانی تصریح کرد:« مسواک زدن باید در بین همه اقشار جامعه نهادینه شود و میطلبد مسئولین در این رابطه فرهنگ سازی بیشتری کنند.» وی یادآور شد:«با توجه به تحقیقات انجام شده سکته مغزی در افرادی که مبتلا به بوی بد دهان و بیماری لثه هستند بیشتر بروز می کند.» رییس هیئت مدیره انجمن دندانپزشکی ایران خاطر نشان کرد:«همچنین بوی نا مطبوع دهان و بیماریهای لثه میتواند منجر به بیماریهای شدید گوارشی و زایمان پیش از موعد در زنان باردار شود.»
|
(سلامت نیوز) |
حفظ توانايي خم و راست شدن زانو پس از تعويض مفصل زانو |
جراح و متخصص ارتوپدي و فلوشيپ جراحي زانو و لگن با بيان اينكه در شيوه نوين آرتروسكوپي به نام ساب واستوس (sub vastus) فرد پس از آرتروپلاستي، توانايي خم و راست كردن زانو را دارد، گفت: عوارض اين شيوه جراحي كمتر از ساير روشهاست. دكتر پيمان مير شاهدلو در يك نشست خبري در تشريح اين شيوه جراحي براي آرتروپلاستي (تعويض زانو)، اظهار كرد: در اين روش 2 تا 3 ميليمتر از سطح استخوان مفصل زانو درهر 2 سطح تراشيده ميشود و متناسب با آن پروتزي از آلياژ تيتانيوم بر روي لايهاي از جنس پلي اتيلن قرار ميگيرد و مفصل زانو تعويض ميشود. وي با بيان اينكه در روش پيشين با برش در ناحيه پاراپتللا عضله از ناحيه كشكك شكافته و كشكك برگردانده ميشود، افزود: از عوارض اين روش جراحي محدوديت حركت و چسبندگي عضله پاره شده به استخوان ران است. اين فلوشيپ جراحي زانو و لگن با بيان اينكه در شيوه نوين آرتروسكپي عضلهاي زخمي نميشود و عمل از زير عضله به آساني و بدون هرگونه پارگي انجام ميشود، گفت: در اين شيوه محدوديتي در خم و راست كردن زانو نيست، خطر پارگي عضله وجود ندارد و دامنه حركت محدود نميشود. دكتر ميرشاهدلو خونريزي كمتر اين شيوه جراحي را از مزاياي آن برشمرد و يادآور شد: طول عمر هر آرتروپلاستي (تعويض زانو) 15 تا حداكثر 20 سال است كه پس از آن تعويض مجدد الزامي است و چون طول عمر دومين زانوي تعويضي غالبا كمتر از نخستين زانو است از اين رو ترجيح داده ميشود آرتروپلاستي در افرادي با سنين بالا انجام شد.
|
(سلامت نیوز) |
افرادي كه سابقه ابتلا به واريس دارند، ورزش كنند |
يك متخصص قلب و عروق گفت با بيان اين كه ورزش و استفاده از جوراب واريس در كاهش احتمال ابتلا به واريس موثر است، توصيه كرد: افرادي كه سابقه ابتلا به واريس دارند، ورزش كنند. دكترعبدالعلي احساني در گفت وگو با ایسنا، اظهار داشت: احتمال ابتلا به واريس در زنان چاق و زنان باردار بيشتر است. وي افزود: سابقه خانوادگي نيز در احتمال ابتلا به واريس موثر است. افرادي كه در خانواده خود سابقه ابتلا به واريس دارند بايد بيشتر مراقب باشند. دكتر احساني تصريح كرد: ضربه به پا نيز از ديگر عواملي است كه موجب واريس ميشود. وي خاطرنشان كرد: در بيماري واريس، ساختار عروقي رگ دچار اختلال شده و حركت خون دچار اشكال ميشود. در چنين شرايطي رگ مستعد ايجاد لخته خون ميشود. اين متخصص قلب و عروق اظهار كرد: همچنين زنان خانهدار كه در طول روز براي زمان طولاني به حالت ايستاده هستند در معرض ابتلا به واريس قرار دارند. وي تاكيد كرد: اگر واريس محدود و كم باشد، خطرناك نيست ولي اگر رگهاي اصلي دچار واريس شوند، خطرناك بوده و زمينه رسوب و لخته شدن خون فراهم ميشود. دكتر احساني گفت: اگر واريس گسترده باشد، نياز به جراحي دارد. ولي در صورت محدود بودن واريس، ميتوان با ورزش و استفاده از جوراب، واريس آن را كاهش داد. وي افزود: ورزش در هر زماني براي پيشگيري و كاهش واريس موثر است.
|
(سلامت نیوز) |
توصیه دکتر کیمیاگر برای مصرف ماهی به کسانی که مبتلا به آلرژی هستند |
یک متخصص تغذیه گفت:« برخی از افراد قدرت تحمل و هضم ماهی را ندارند و بدنشان نسبت به این ماده غذایی واکنش نشان میدهد.» دکتر مسعود کیمیاگر در گفتگو با خبرنگار سامانه خبری«سلامت نیوز»اظهار داشت:«ماهی هم مثل هر نوع ماده غذایی به دلیل داشتن مواد حساسیت زا با برخی از افراد سازگاری ندارد و میتواند ایجاد آلرژی کند.» وی افزود:«به دلیل اینکه ماهی ترکیبات پپتیدی کوتاهی دارد برخی از افراد قدرت تحمل این ماده غذایی را ندارند و بدنشان نسبت به آن واکنش نشان میدهد.» این متخصص تغذیه تصریح کرد:«انواع ماهی به میزان متفاوتی حساسیتزا هستند و افرادی که آلرژی دارند باید این ماده غذایی را از برنامه خود حذف کنند.» کیمیاگر گفت:« ماهی با تأثیر بر اعصاب پاراسمپاتیک حرکات بدن را سست و کند میکند و به همین دلیل افرادی که آلرژی دارند بعد از خوردن این ماده غذایی دچار سستی، بیحسی و آبریزش دهان میشوند.» وی دامه داد:«البته خوردن مواد گرم مثل خرما و گردو به همراه ماهی میتواند تا حدی خواصیت بیحس کنندگی ماهی کاهش دهد و آنرا برای بعضی افراد قابل تحمل کند.» این متخصص تغذیه با بیان اینکه، حساسیت غذایی به ماهی در بسیاری از افراد به مرور زمان کاهش مییابد و برخی افراد مجبور به حذف آن از برنامه غذایی خود هستند، اظهار داشت:«مصرف ماهی به دلیل پروتیین بالا، چربی پایین و غنی بودن اسید چرب امگا 3 توصیه میشود ولی افرادی که بدنشان در برابر مصرف آن واکنش نشان میدهد باید از منابع غذایی دیگر استفاده کنند.» کیمیاگر تصریح کرد:«اسید چرب امگا 3 در روغن کانولا سویا و گردو و مکملهای دارویی به وفور یافت میشود و افراد میتوانند به جای مصرف ماهی از این منابع غذایی استفاده کنند تا دچار مشکل و آلرژی نشوند.»
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر