-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
رهبر جمهوری اسلامی میگوید که تهدید تلویحی اوباما رسواکننده و به ضرر آمریکا، ناقض ادعاهای حقوق بشری و بیانگر بیحیایی و غیرقابل اعتماد بودن دولت این کشور است. آیتاله علی خامنهای روز یکشنبه در دیدار با جمعی از فرماندهان عالیرتبه نیروهای مسلح با بیان اینکه «سخنان رییس یک دولت نباید تهدید کننده باشد»، تصریح کرد: «معنای اینگونه سخنان این است که دولت امریکا، دولتی شرور و غیرقابل اعتماد است.» وی افزود: «امریکاییها در سالهای اخیر تلاش زیادی کردند تا بگویند جمهوری اسلامی ایران در موضوع هستهای غیرقابل اعتماد است در حالیکه اکنون مشخص است، غیرقابل اعتماد، آن دولتهایی هستند که بمب اتمی دارند و با بیحیایی دیگران را تهدید به بمب اتم میکنند بنابراین سخنان رییس جمهور آمریکا، رسواکننده است». سخنان آیتاله خامنهای در حالی بیان میشود که هفته گذشته رییس جمهور آمریکا استراتژی جدید هستهای را معرفی کرد که در آن ایران و کرهشمالی مستثنی شدهاند. بر اساس این استراتژی دولت آمریکا و روسیه طی یک توافقنامه اعلام کردند که نسبت به کاهش چشمگیر تسلیحات هستهای اقدام کنند اما این تعهد شامل دو کشور ایران و کره شمالی نمیشود. رهبر جمهوری اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود خاطرنشان کرد: «نیروهای مسلح باید همواره آمادگی و هوشیاری کامل در برابر تهدیدها را داشته باشند و لازمه آن هم برنامهریزی و جدی گرفتن آموزش و تدابیر مورد نیاز نظامی و دفاعی است». وی در پایان اظهار داشت: «نیروهای مسلح ضمن حفظ آمادگی و هوشیاری، مصمم هستند با کار و تلاش مضاعف، آموزشها و آمادگیهای خود را در زمینههای نظامی، دفاعی، و ترویج روحیه جهادی و بسیجی، ارتقا بخشند.» اظهارات آیتاله خامنهای در واکنش به سخنان باراک اوباما در حالی بیان میشود که سه روز پیش محمود احمدینژاد طی حملهای لفظی سخنانی را مطرح کرده بود و الفاظی را به رییس جمهور ایالات متحده آمریکا نسبت داده بود. هر چند که آقای اوباما اعلام کرده بود که نسبت به این سخنان «توهینآمیز» بیتفاوت است.
دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری با تاکید بر اینکه «اصلاحطلبان بدانند جایگزینی برای رهبری نیست»، اظهار داشت: «خداوند را سپاسگزاریم که رهبری عادل، مدیر، مدبر و جامعالشرایط داریم».
حبیباله عسگراولادی روز شنبه در جمع طرفداران حزب موتلفه اسلامی با بیان اینکه «سال گذشته با درایت رهبر جمهوری اسلامی بحران را پشت سر گذاشتیم»، تصریح کرد: «: در سال گذشته با اینکه دشمن در کشور بحرانآفرینی کرده بود و انتظار داشت نظام مقدس جمهوری اسلامی فروبپاشد اما نسل جوان و دانشمند ایران اسلامی توانست با هدایتهای رهبری به پیشرفتهای بسیار خوبی در زمینههای علمی، فنی، انرژی هستهای و… برسد.»
وی در خصوص احتمال حمله نظامی به ایران افزود: «ایران در حال حاضر نیروی انسانی بینظیر و ابزارهای مناسبی دارد که دشمن جرات حمله به ایران را ندارد و همچنین با توجه به اینکه مردم ما برای جنگیدن با دشمنان آمادگی بالایی دارند اما باید از خداوند بخواهیم صبری به ما عنایت فرماید که مقاومت ما را میسر کند».
به گفتهی آقای عسگراولادی مردم در سال ۸۸ امتحانهای گوناگونی را از سر گذراندهاند؛ امتحانهایی که بسیاری از افراد نتوانستند نمره قبولی بیاورند و مردود شدند.
اظهارات آقای عسگراولادی در حالی بیان میشود که با گذشت ده ماه از انتخابات ژوئن گذشته ایران مخالفان همچنان دست به اعتراض میزنند و تاکنون هزاران نفر از معترضان و منتقدان به دولت حاکم بازداشت و روانه زندان شدند.
دادستان تهران از طرح شکایت دولت از الیاس نادران و تعیین شعبه جهت رسیدگی به این پرونده خبر داد.
خبرگزاریهای دولتی گزارش دادند که عباس جعفریدولتآبادی با بیان اینکه «رسیدگی به پرونده مفاسد اقتصادی در دستور کار قوه قضاییه است»، تصریح کرد: «مدیر کل حقوقی معاونت حقوقی ریاست جمهوری از الیاس نادران به اتهام توهین، افترا و نشر اکاذیب به دادسرای کارکنان دولت شکایت کرده است و این شکایت به یکی از شعب بازپرسی دادسرای کارکنان دولت ارجاع داده شده است».
وی افزود: «نماینده حقوقی ریاست جمهوری با حضور در شعبهای که پرونده در آن مطرح است توضیحاتی را ارایه کرده است».
گفتنی است روز سهشنبه هفته گذشته الیاس نادران نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در جمع خبرنگاران به بیان اتهاماتی در مورد رحیمی معاون اول رییسجمهور پرداخت.
درود به همراهان رادیو کوچه و مشتاقان آشنایی با خوردنیهای کشورهای مختلف. در این برنامه از پرسه سری به کشور ژاپن میزنم. کشوری در شرق آسیا که این روزها با فستیوال شکوفههای گیلاسش دلبری میکند و میزبان هزاران هزار گردشگر است. در باره راز این شکوفهها در برنامه بعدی پرسه خواهم گفت اما در این برنامه سرکی میکشم به آشپزخانههای ژاپنی تا ببینیم در این آشپزخانهها چه میگذره؟
یادش به خیر، یک زمانی اینقدر فیلم و سریال ژاپنی میدیدیم که به دیدن میزهای غذای ژاپنیها و چایخوردن آنها و خلاصه کلی از آداب و رسوم زندگی آنها عادت کرده بودیم. دیده بودیم که برنج غذای اصلی ژاپنی هاست که آدمای پول دار آن را با انواع گوشت و سایر مخلفات میخورند و غیر پولدارها هم مثلن با تربچه. همیشه برای من جالب بود که بدانم برنج و تربچه که هر روز توی سریال اوشین خورده میشد چه مزهای دارد؟! یا توی این ظرفهای کوچک که به تعداد زیاد روی میز قرار میگیرد چه خوراکیهای خوشمزهای هست که اینچنین با اشتها خورده میشود.
اما با وجود همه این آشناییها و کنجکاویها هنوز وقتی میخواهم از میان رستورانهای مختلف یکی را برای غذاخوردن انتخاب کنم هرچند که چیدمان زیبا و تزئینات رنگارنگ خوردنیهای ژاپنی خودنمایی میکند اما به سختی وسوسه خوردن آنها را پیدا میکنم.
این در حالی است که غذاهای ژاپنی از جمله سالمترین غذاهای دنیا هستند. امروزه رژیم غذایی ژاپن به عنوان یکی از سالمترین رژیمهای غذایی دنیا شناخته شده و گفته میشود یکی از دلایلی که ژاپنیها طول عمر به نسبت بالایی دارند، نوع رژیم غذایی آنها است. از ویژگیهای بارز غذاهای سنتی ژاپن، کلسترول و چربی و کالری کم و فیبر بالای آن است. شاید بهترین توصیف برای غذاهای ژاپنی حفظ طعم طبیعی و هارمونی آنهاست.
برنج و ماهی و فرآوردههای دریایی در مجمع الجزایر ژاپن از کوههای پوشیده از برف شمال «هکایدو» تا سواحل شنی «اکیناوا» مادهی اولیهی اغلب غذاهای سنتی محسوب میشود. از برنج علاوه بر مصرف روزانه در منوی اصلی، فرآوردههای جانبی سنتی ویژهی دیگری نیز تهیه میشود نظیر: «موچی» یا کیک برنجی و «سِنبِه» یا بیسکویت برنجی و «ساکِه» که نوشیدنی الکلی مرسوم ژاپن است همینطور «میسو» که ازافزودنیها و طمع دهندههای غذایی محسوب میشود.
وعدههای غذایی اصلی در ژاپن شامل سه وعده است و یک منوی کامل از غذاهای ژاپنی شامل:
«gohan» برنج پخته، «misoshiro» سوپ میسو، « suimono» غذاهای آب پز نظیر سبزیجات و ماهی با گوشت آبپز، «yakimono» گوشت و ماهی یا سبزیجات سرخ شده یا کبابی، «sunomon» ترشی از سبزیجات و یا غذاهای دریایی، «aemono or hitashimono» سبزی و ماهی و یا حبوباتی که آغشته به سس مخصوص هستند، «sashimono» ماهی خام ورقهشده و «konomono» ترشیجات.
راز سلامتی
اما این راز سلامتی در ژاپنیها برمیگردد به غذا؛ در حقیقت بشقاب غذایی آنها مملو است از مواد مفید برای آدمی که طی سال ها تحقیق و پژوهش بومی و علمی به دست آمدهاست.
معیار آنها برای خوب و بد بودن غذا در جواب این سوال خلاصه میشود: «چه چیزی برای من مفید است؟»
آنها در غذا خوردنشان مواردی را رعایت میکنند:
ژاپنیها زیاد ماهی میخورند
در میان منبعهای پروتئین، ماهی یکی از مهمترینها است. به باور ژاپنیها، گوشت قرمز هم گران است هم فایده چندانی برای بدن ندارد. اما ماهی هم ارزانتر است و هم سالمتر.
در ژاپن ماهی تنها به صورت سرخ شده خورده نمیشود بلکه با روشهای متفاوتی مثل تنوری، کبابی، آب پز و … پخته میشود.
از طرفی زنان ژاپنی نیز باور دارند پوست ماهی برای زیبایی و شادابی پوست بسیار مفید است.
عادت به خوردن سویا
سویا در رژیم غذایی ژاپنیها بسیار پیدا میشود. مخصوصن از زمانی که بررسیها نشان دادهاند که چربی موجود در گوشت و لبنیات، کلسترول را بالا میبرد، ژاپنیها به خوردن بیشتر پروتئین گیاهی که اثر عکس دارد، تشویق شدهاند.
سس سویا، توفو و ناتو (دانه سویای مخلوط شده با تخممرغ خام روی برنج) یکی از حاشیههای اصلی میز غذای ژاپنیها است.
مصرف آرد گندم و غلات
مصرف آرد گندم و آرد غلات سومین رمز داشتن عمری طولانی است که ژاپنیها از آن بهره مندند و به مراحل هضم غذا کمک میکند. مصرف نشاسته در رژیم غذایی آنها حداقل است و اغلب غذاهایی که میخورند اصلن آرد سفید ندارد. همچنین رشته فرنگی ژاپنیها از آرد غلات یا آرد گندم تهیه میشود که هردو این آردها سالمتر از آرد سفید غنی شده هستند. برنج نیز یکی دیگر از غذاهای اصلی ژاپنیهاست که البته فقط شامل یک کاسه کوچک در هر وعده غذایی است و نه بیشتر.
غذاخوردن در ظرف های کوچک
غذاهای ژاپنی علاوه بر اینکه به خاطر غنیبودن از سویا، ماهی و جلبک، به سلامتی کمک میکنند، یک مزیت بسیار مهم دیگر هم دارند: کوچک بودن اندازه.
داشتن وعدههای غذایی کم حجم رمز دیگر افزایش طول عمر در ژاپن است. پرسهای غذایی کوچک امکان غذاخوردن بیش از اندازه را کاهش میدهد و بدین منظور غذاهای ژاپنیها در ظروف کوچکی سرو میشود. با وجود اینکه ظرفهای زیادی روی میزهای آنها هست اما غذای کمی در آنها است و یکی از یکی سالمتر است. آنها در غذاخوردن زیادهروی نمیکنند.
«پل یاماگوچی» که درباره تغذیه ژاپنی مینویسد، میگوید که در ژاپن پدر و مادرها به کودکان میآموزند که تا جایی که جا دارند نخورند و بدون احساس پری شکم از غذا لذت ببرند.
مادر خود یاماگوچی به او میگفته:»فقط ۸۰ درصد معدهات را پر کن.»
حتی خوردن از ظرف برنج سنتی ژاپنی هم اندازه وعده غذایی را کوچک نگه میدارد، چرا که غذا از یک ظرف جمعی برای هر فرد کشیده میشود.
«نوامی مورایاما» نویسنده کتاب «زنان ژاپنی پیر و چاق نمیشوند» نیز گفته است که مادرش به او آموخت در بشقاب غذایی که برای خوردن میکشد، جای خالی بگذارد.
او میگوید: «غذا هیچوقت نباید تا لبه بشقاب را پر کند. من مقداری کمی غذا دارم که مزهای فوقالعاده دارد نه شکمپرکنی که طعمی ندارد.»
ژاپنیها اهل چای سبزند
آخرین رمز از اسرار ژاپنیها مصرف چای است. چای سبز اثرات ناسالم غذاها را در بدن از بین میبرد. در حقیقت مصرف چای سبز ژاپنی یا چای چینی که به صورت سرد یا گرم تهیه می شود، مزایای متعددی را برای سلامتی دارد. چای نصف کافئین موجود در قهوه را دارد و به تجزیه روغن در دستگاه گوارش کمک میکند. به همین دلیل ژاپنیها معمولن هنگام صرف غذا چای مینوشند، بویژه وقتی که غذاهای سرخشده میخورند.
آداب غذا خوردن
ژاپنیها قبل از شروع غذا معمولن میگویند:«ایتاداکی ماس» که در واقع کسب اجازه از میزبان و یا آشپز است. در خاتمه به طور معمول با گفتن «گوچی سو ساما دشتیتا، توتِمو اُیشی کاتا دِس» از طعم غذا تعریف میکنند و از میزبان و یا آشپز تشکر میکنند.
البته بهتر است تا زمانی که غذای همه سرو نشده است شروع به غذا خوردن نشود.
غذای گرم در ژاپن که به طور معمول توسط بانوی خانواده تهیه و طبخ میشود. ژاپنیها غذای خود را با دو چوب نازک به نام «هاشی» میخورند. آنها در پیالههای کوچک، برنج میریزند. آن را نزدیک دهان خود قرار میدهند و با هاشی غذای خود را تندتند راهی دهانشان میکنند.
سوپ همراه برنج را نیز بایستی «هورت» کشید و با نفسهای عمیق خورد. خوردن سوپ با صدای بلند و سرکشیدن آن نشانهی آن است که از طعم غذا خوششان میآید و از خوردن آن لذت میبرند.
یکی از رسوم و آداب غذا خوردن در ژاپن آن است که پیش از صرف غذا لیوان افراد حاضر از نوشیدنی پر میشود. به علاوه، لیوان هر کس بعد از نوشیدن، به سرعت باید توسط فرد دیگری پر شود. این عمل در خانوادههای ژاپنی توسط خانمها صورت میگیرد.
در میهمانیهای ژاپنی هم رسم است که به میهمانها اصرار کنند که غذای بیشتری صرف کنند. هرچندکه لازم نیست که حتمن این تعارف پذیرفته شود ولی مودبانهتر است که غذایی که کشیده شده است تا آخر صرف شود.
همچنین اگر به غذایی دسترسی ندارید جای خود را ترک نکنید و بهتر است از کسانی که دسترسی دارند بخواهید که آن غذا را به شما بدهند.
و اما از معروفترین عذاهای ژاپنی که این روزها در همه کشورهای جهان در رستورانها و حتا سوپر مارکتها دیده میشود و به آسانی در دسترس هست میتوان از «سوشی» نام برد.
بد نیست با ترکیب این غذا آشنا بشوید تا میل بیشتری به خوردن آن پیدا کنید. سوشی به طور معمول از برنج، جلبک،گوشت بدون استخوان، سرکه، شکر، خردل، سبزیجات و تخم مرغ تهیه میشود. برای اطلاع بیشتر شما طرز تهیه آن را در متن برنامه قرار میدهم که به طور کامل در جریان ترکیبات آن قرار بگیرید.
از نوشیدنیهای متداول در ژاپن هم همانگونه که اشاره شد میتواند به جای سبز که با آداب خاصی تهیه میشود و «ساکه» یا نوشیدنی الکلداری که از برنج تهیه میشود اشاره کرد.
در مجموع میتوان گفت در آشپزی ژاپنی بیش از طعم به سلامتی و مفیدبودن اهمیت داده میشود علاوه بر آن که چیدمان و تزئین غذا نیز یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای این غذاهاست.
برای داشتن بدنی سالم و عمری طولانی بد نیست گاهی این غذاها را تجربه کرد.
سوشی
مواد لازم :برنج ۲ فنجان/ آب ۳ فنجان/ سرکه ۰٫۴۵ فنجان/ شکر ۰٫۵ فنجان/ نمک ۴ قاشق مرباخوری/ جلبک دریایی ۱۵۰ گرم/ خردل ۲ قاشق مرباخوری/ خیار بدون پوست ۱ عدد/ اسفناج ۱۰۰ گرم/ گوشت بدون استخوان ۱۰۰ گرم/ زنجبیل ۶۰ گرم/ تخم مرغ ۲ عدد
طرز تهیه :
شما میتوانید برای سهولت پیچیدن رولتها از صفحه حصیری برای زیر آن استفاده کنید، همچنین میتوانید بجای جلبک به دلخواه از برگ مو یا اسفناج استفاده کنید.
در صورت رعایت مقادیر مواد اولیه این غذا برای ۴ تا ۶ نفر کافی است.
رولت سوشی را طی شش مرحله درست کنید :
مرحله ۱ :
روی برنج آب ریخته و بمدت یک ساعت کنار بگذارید و آبکش کنید، برنج و ۳ فنجان آب را در قابلمهای بجوشانید سپس شعله زیر آن را کم کرده تا با حرارت ملایم بدون اینکه درب آن را بگذارید بجوشد و آب آن بخار شود. پس از اینکه آب آن جذب شد درب قابلمه را گذاشته و شعله زیر آن را تا آنجا که ممکن است کم کنید و بمدت ۵ دقیقه بپزید و بگذارید تا کمی خنک شود سپس مخلوط سرکه، شکر و نمک را افزوده بهم بزنید.
مرحله ۲ :
ورقههای جلبک را کمی تفت داده، از پهنای ورقه جلبک یک قطعه ۴ سانتیمتری ببرید، قسمت بزرگتر را وسط صفحه حصیری قرار داده و تکه ۴ سانتی متری را وسط تکه بزرگتر بگذارید. این عمل سبب میشود تا هنگام پیچیدن ورقه محکمتر باشد.
مرحله ۳ :
یک پنجم برنج را روی رشته جلبک پهن کرده و چهار سانتیمتر لبه آن را خالی بگذارید. با انگشتانتان وسط آن را مطابق تصویر گود کنید و در صورتیکه برنجها خیلی چسبنده بودند انگشتانتان را با کمی سرکه مرطوب کنید.
مرحله ۴ :
سس خردل را در قسمتی که گود کردید پخش کنید. مخلوط خیار، اسفناج و گوشت یا در صورت تمایل مخلوط زنجبیل و املت را وسط برنج قرار دهید.
مرحله ۵ :
با کمک صفحه حصیری ورقه جلبک را محکم بپیچید.
مرحله ۶ :
صفحه حصیری را برداشته و با چاقوی تیزی رولت را بصورت برشهای گرد ۴ سانتی متری ببرید.
بنابر اخبار در شهر کپنهاک پایتخت دانمارک، روز گذشته بیش از هزار نفر از ایرانیهای مقیم اروپا و اروپاییان در اعتراض به سیاستهای حکومت در ایران نسبت به برخورد با درویشهای نعمتالهی گنابادی دست به تظاهرات زدند.
این اجتماع که در محل یکی از ایستگاههای پر ازدحام این شهر موسوم به «نورد پورت» انجام شد، در ساعت یازده پیش از ظهر روز دهم آوریل آغاز و تا ساعتهای بعد با برگزاری برنامه سخنرانی و نمایشگاه عکس که به مسئله تخریب عبادتگاههای این اقلیت دینی پرداخته بود، ادامه یافت.
برگزاری این اعتراض و نمایشگاه عکس توسط «کمیته جهانی دفاع از حقوق دراویش و دانشجویان ایران» صورت گرفته است. حسن متوسلی عضو این کمیته و مسوول برگزاری این اعتراض در شهر کپنهاک با اظهار این که استقبال مناسبی از مراسم شده است به رادیو کوچه اشاره کرد: «یکی از هدفهای برگزاری این اعتراض و نمایشگاه، آشنایی گروههای فعال غیر ایرانی با مشکلات این اقلیت مذهبی در ایران نیز بوده است. آنها پس از دیدن عکسها علاقهمندند بیشتر از مشکلات ایران بدانند و مایل هستند بتوانند در جریان اتفاقات قرار بگیرند.»
لازم به اشاره است که این کمیته پیش از این در شهرهای آمستردام و پاریس نیز برنامههایی را برگزار کرده است. بنابر اظهارات این عضو کمیته جهانی دفاع از حقوق دراویش و دانش جویان ایران، اعتراضها در سایر شهرهای اروپا نظیر لندن و استکهلم نیز ادامه خواهد یافت.
آن چه در پی میآید گفتوگویی با «حسن توسلی» عضو این کمیته و مسوول برگزاری مراسم روز دهم آوریل در شهر کپنهاک است:
چنگ و قانون جهان را تارهاست / نالهی هر تار در فرمان تو (مولانا)
«تار» یکی از سازهاییست که میتوان آن را به عنوان یکی از اصیلترین سازهای ایرانی، از دسته سازهای سیمی مضرابی معرفی کرد؛ تار و سهتار را میتوان مانند دو برادر از یک خانواده به شمار آورد؛ با اندک تفاوتی از قبیل اندازه، نوع و شیوهی نواختن، سیمها، هارمونی صدا و …
تار از نظر معنوی به معنای «تار مو»، «تار ابریشم»، «زه»، «وتر»، «رشته»، و به اصطلاح امروز «سیم» و امثال آن است؛ همچنین در سازشناسی لفظ «تار»، به معنای یک ساز مستقل اطلاق میشود.
گفته شده تار از دورهی قاجاریه به بعد به عنوان یکی از سازهای ملی درآمده و با آن میتوان تمام نغمههای متداول ایرانی را به خوبی نواخت. آنچه مسلم است ما تا دوران صفویه سازی به نام و شکل تار امروزی نداشتیم؛ چرا که در نقاشیهای آن دوره نیز اثری از آن دیده نمیشود، در صورتی که در مجلس بزم تالار چهل ستون اصفهان، کمانچه و عود و سنتور را میبینیم. بنابراین میتوان این طور نتیجه گرفت که تار در دورهی قاجار به عنوان یکی از ارکان موسیقی ایران شناخته شد. البته در ایران ساز دیگری نیز از نوع تنبور و سهتار داریم که «دوتار» نامیده میشود و در میان ترکمنهای دشت گرگان معمول و متداول است، و شاید بهتوان در قفقاز که نوعی از تار بسیار معمول است، سابقهی قدیمیتری برای آن پیدا کرد.
اسامی اجزای مختلف تار به این ترتیب است: سیمگیر، کاسه، نقاره، دسته، پوست، خرک، پردهها، شیطانک، پنچه، مضراب، سیم و گوشی.
سیمهای تار در واقع نوعی اقتباس از سهتار است، با این تفاوت که برای قویتر شدن صدا سیمهای اول و دوم زرد و سفید را به صورت دوتایی بستهاند و سیم ششم آنطور که معروف است بعدها توسط «غلامحسین درویشخان» از روی سهتار به آن اضافه شد.
دو سیم دوم که معروف به سیم سل هستند و به رنگ نارنجی یا رنگ زنگ دیده میشوند، با هم کوک میشوند؛ و همچنین اندازه و قطر آنها باید به اندازهی دو شماره از سیمهای سفید بزرگتر باشد.
سیم پنجم که آن را سیم هنگام میخوانند، باید از جنس دو سیم اول، یعنی سیمهای سفید باشد؛ همچنین باید به خاطر داشت که کوک این سیم در اجراهای موسیقی متفاوت است. سیم ششم که آن را به نام «سیم بم» میشناسند، از جنس برنج است؛ کوک این سیم نیز در اجراها و دستگاههای موسیقی متفاوت است.
مشخصات دستهی ساز: روی دستهی تار دو استخوان کلفت و بزرگ قرار دارد که از استخوان شتر و یا استخوان پشت ماهیست؛ در وسط این استخوان چوبی قرار دارد که پردهها روی آن بسته میشوند.
تعداد حداقل پردهها برای این ساز ۲۵ عدد است؛ همچنین میتوان تعداد را برای صدادهی مضاعف به ۲۸ و یا حتا بیشتر نیز افزایش داد. جنس این پردهها از زه یا روزدهی گوسفند است.
طول تار معمولن بین ۹۳ تا ۹۶ سانتیمتر است؛ و طول سیم مرتعش، یعنی فاصلهی خرک تا شیطانک ۶۶ سانتیمتر است.
جعبهی طنینی تار، کاسهای مرکب از دو قسمت است؛ که قسمت بزرگتر را کاسه، و بخش کوچکتر را نقاره مینامند. هر کدام از این دو قسمت به صورت قلب نقشبندی شدهاند که این دو قلب به یکدیگر چسبیدهاند. روی دهانهی کاسه و نقاره، پوست نازک بره کشیده شده است، که این پوست موجب میشود بازتاب صدا پس از ارتعاش سیمها، بیشتر شود. این در حالیست که در سهتار به جای پوست از یک قطعهی وبی استفاده میشود؛ و یکی از دلایلی که سبب میشود سهتار صدایی آرامتر داشته باشد، وجود این قطعهی چوبیست. جنس کاسه و نقاره از چوب درخت توت، و چوب دسته نیز از فوفل یا گردو انتخاب میشود.
محل اتصال سیمها به کاسه توسط سیمگیر انجام میشود؛ خرک ساز، سیمها را روی پوست نگه میدارد و در انتها سیمها توسط شیطانک گرفته میشوند و به وسیلهی گوشی محکم میشوند.
دامنهی صوتی تار دو هنگام و پنج نت است؛ از do2 تا sol4 و در تار جدید سه هنگام و یک نت وسعت دارد.
پدر تار ایران «علینقی وزیری» موسیقیدان معاصر، با تغییر قطر سیمها و پوست و امتداد دستهی تار روی نقاره، سه نوع تار دیگر ابداع نمود و آنها را تار باریتون(تار معمولی)، تار باس، و سپران نامید.
مغنی ملولم نوایی بزن / به یکتایی او، دوتایی بزن (لسان الغیب)
ما پیشتر در همین برنامه از آقای باراک اوباما به خاطر لحن بد آقای احمدینژاد عذرخواهی کرده بودیم. ولی باز تاکید میکنیم که وقتی ایشان به مردم کشورش هم رحم نمیکند و حرف مفت بارشان میکند، دیگر سیاستمداران جهان جای خود دارد.
شنود، کار خیلی بدی است. حتا اگر دستگاهش را از خود زیمنس و نوکیا خریده باشیم. اما وقتی یک نفر در اتوبوس کنارتان نشسته باشد و بلند بلند حرف بزند و ۱۳ نفر هم یواشکی صدایش ضبط کنند، چرا شما این کار را نکنید؟ یک روز در ایران توی یک اتوبوس بین راهی بودم که همین اتفاق برایم رخ داد.
آقایی که داشت با همسرش صحبت میکرد، لحن احمدینژادی را انتخاب کرده بود و آنقدر بلند هم حرف می زد که توجه همه را به خودش جلب کرد. خیلی دور از انتظار نیست که این فرد تحت تاثیر شنیدن سخنرانی آقای احمدینژاد در یکی از سفرهای استانی، جوگیر شده باشد. من صدایش را ضبط کردم و آن را نگه داشتم و حالا فرصت خوبی برای انتشار این اثر تاریخی است.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با انتشار بیانیهای خواستار آزادی تمام زندانیان سیاسی و رعایت حقوق قانونی و انسانی آنان در زمان بازجوییها و بازداشت شد.
در بخشی از این بیانیه با تاکید بر «بیگناهی بازداشتشدگان حوادث پس از انتخابات» آمده است: «طی ماههای اخیر برخی از چهرههای سیاسی مشهور پس از تحمل ماههای حبس غیر قانونی در سلولهای انفرادی و صدور احکام خلاف شرع و قانون علیه ایشان، با قرارهای سنگین مالی به طور موقت آزاد شدهاند و جریان دستگیریهای غیرقانونی در سطح روزنامهنگاران، دانشجویان و فعالان نهادهای مدنی همچنان ادامه دارد».
این سازمان اصلاحطلب همچنین در ادامه بیانیه خود ضمن انتقاد از عدم تفکیک زندانیان سیاسی و مجرمان، به بازداشتگاه کهریزک اشاره میکند و میافزاید: «جامعه ما طی سالهای اخیر از اعمال تنبیهها و مجازاتهای مضاعف غیر قانونی و غیر رسمی تجربه تلخی داشته و فاجعه کهریزک که تلخی آن هرگز از خاطره و ذهن ملت ایران زدوده نخواهد شد یکی از این تجربههاست.»
سازمان مجاهدین در ادامه بیانیه با اشاره به تفکیک زندانیان در زمان پهلوی افزوده است: «رژیم شاه نیز وجود زندانی سیاسی درکشور را انکار و از آنان به عنوان زندانیان امنیتی یاد میکرد اما با این همه زندانیان سیاسی دستکم در شرایطی متفاوت با زندانیان عادی نگهداری میشدند. اما اکنون در جمهوری اسلامی تعداد زیادی از محکومان سیاسی تحت عنوان محکومان جرایم ضدامنیتی از جوانانی که در اعتراضات خیابانی دستگیر شدهاند تا روزنامهنگاران و فعالان سیاسی در بندهای عمومی کنار قاچاقچیان مواد مخدر و قاتلان و … نگهداری میشوند و تعدادی از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی به زندان رجایی اعزام در بند محکومان مذکورو در شرایط خطرناک و تهدیدآمیزی به سر میبرند».
در پایان این سازمان از کلیه احزاب، رسانهها و نهادهای مدنی خواسته تا «با اعتراض به شرایط ناگوار نگهداری زندانیان سیاسی به وظیفه انسانی، دینی و قانونی خود عمل کنند.»
گزارشهای رسیده از بانکوک پایتخت تایلند از افزایش درگیریهای خشونتآمیز میان دولت این کشور و مخالفان خبر میدهد.
بر اساس گزارشها نیروهای امنیتی برای متفرق کردن تظاهرات مخالفان در بانکوک، با گاز اشکآور و حمله مسلحانه با مخالفان درگیر شدند.
به گزارش خبرگزاری رویترز بر اثر این درگیریها دستکم ۹ تن کشته و نزدیک به ۵۰۰ تن مجروح شدهاند.
یک خبرنگار عکاس خبرگزارى رویترز و دو سرباز تایلندى نیز در میان کشتهشدگان حوادث بانکوک به چشم مىخورند.
سخنگوی ارتش تایلند روز گذشته (شنبه) اعلام کرد که در جریان مقابلهی نیروهای ارتش با مخالفان دولت آنها تنها اقدام به تیراندازى هوایى کردهاند این در حالی است که گزارشها از به کار بردن گلولههاى جنگى توسط ارتش حکایت میکند.
نخستوزیر تایلند به مردم قول داد، با به کار گرفتن «همهی امکانات» «هرچه سریعتر راه حلی برای مشکل» پیدا خواهد کرد. وی از تظاهرکنندگان خواست، به نقض قانون پایان دهند، چرا که «با نقض قانون چیزی عایدشان نمیشود».
مخالفان دولت که به «سرخجامگان» شهرت دارند طبق اعلام گروه «جبههی متحد برای دمکراسی» از سراسر تایلند به بانکوک آمده و اقدام به تجمع نمودند.
همچنین تاکنون علیه ۲۴ نفر از رهبران سرخجامگان حکم دستگیری صادر شده است.
گفتنی است درگیرىهاى خونین روز شنبه در تایلند شدیدترین درگیرىها در این کشور در ۲۰ سال گذشته به شمار مىآید.
امروز سالروز مرگ «حسن صباح» ادعا کننده فرقهی اسماعیلیه در «الموت» در نزدیکی قزوین است. از تاریخ تولد وی روایت های مختلفی وجود دارد که نزدیکترین به نظر تاریخنویسان ۴۶۴ هجری قمری است اما مسلم که وی در سال ۵۱۸ قمری از دنیا رفته است. او به روایتی تاریخی یکی از سه یار دبستانی بود. در تاریخ از حسن صباح، عمر خیام و خواجه نظامالملک به عنوان سه یار دبستانی یاد شده است که در کودکی با یکدیگر احد کرده بودند تا همیشه حامی و یار هم برای بهبود روزگار مردم باشند.
حسن صباح از ایرانیانی بود که در دوره سلجوقی قیام کرد. مذهب وی و پیروانش «اسماعیلیه» بود که شاخهای از پیروان امامها چون مذهب شیعه است، با این تفاوت که اینان به هفت امام اعتقاد دارند و امامت را بعد از امام جعفر صادق حق فرزند وی اسماعیل دانسته و او را امام آخر میدانند. با بررسی تاریخ میتوان گفت مرکز قدرت آنها در مصر بود چرا که خلفای فاطمی مصر این مذهب را در این کشور رسمی اعلام کرده بودند.
«حسنبنعلیبنمحمدبنجعفربنالحسینبنمحمدالصباححمیری» معروف به «حسن صباح» که معروف به سیدنا نیز است، همانطور که خود میگوید مذهب شیعه «اثنی عشری» داشته و اهل ری بوده (بنابر اسنادی نسبت آنها در تاریخنامهها به اعقاب شاهان قدیم حمیری عربستان جنوبی رسیدهاست). پدرش او را به مدرسه امام موفقدر نیشابور برد تا در آنجا شاگردی کند و علوم دینی بیاموزد.
او پس از تحصیل به مصر رفت و با خلیفه فاطمی،«المستنصرباله» ملاقات کرد. المستنصر دو پسر داشت. نزار و مستعلی. او ابتدا پسرش اولش نزار را جانشین خود کرد اما با مخالفت امیرالجیوش مستعلی را به عنوان جانشین خود اعلام کرد. اختلافات آنها از همینجا شروع شد. طبق اعتقاد اسماعیلیان انتخاب اول یعنی نزار به عنوان جانشین خلیفه مصر درست بوده است.
چون حسن طرفدار امامت نزار بود، در ۴۷۳ ق -۱۰۸۰ میلادی- به ایران بازگشت و مدتی در خوزستان، اصفهان، یزد، کرمان، دامغان و دیگر نواحی سرگرم دعوت بود. در همان زمان وی، داعیانی به دیلمیان، برخی از نواحی کوهستان طبرستان و الموت فرستاد تا بسیاری از مردم اهالی آن جا را به مذهب خود درآورد. حسن از آنجایی که کلامی آتشین و پر نفوذ داشت، روز بهروز بر طرفدارانش افزوده شد.
نمایی از قلعه الموت
او بعد از یک دوره طولانی دعوت و یارگیری و تسلط بر منطقه الموت، توانست دژهای زیادی را در سراسر ایران تصرف کند که از مهمترین آنها میتوان به قلعه «لمبسر» یا لمسر اشاره کرد. یکی از شگردهای او بهره بردن از توان جانفداییهایی است که تربیت شده شیوه حسن صباح بودند. روش او ترور مخالفان به طور مستقیم توسط همین جانفدایان بود.
فداییان باطنی، بسیاری از سران سلجوقی را کشتند و این کار را تا زمان جانشینان آنها از جمله «کیابزرگ امید» ادامه دادند. نهضت باطنیه نزدیک به ۹۵ سال ادامه داشت، تا اینکه «هلاکوخان» شعله این جنبش را که از درون به فساد کشیده شده بود خاموش کرد و آخرین رهبر آنان را که «رکنالدین خورشاه» نام داشت به قتل رساند. به روایتی این پایان یک جنبش مبارزاتی بود، گرچه آیین باطنی و اسماعیلیه تا حال ادامه دارد.
برای آشنایی بیشتر با این سازمان یا مکتب صباح که به «الموتیان» نیز شناخته میشد باید اشاره کرد آنها به نوعی اولین طرفداران یک مکتب دینی و سیاسی بودند که هدف را برتر از وسیله میدانستند و به خود اجازه میدادند با تظاهر و تزویر، به سازمان دشمن نفوذ کنند و تا پای جان مبارزه کنند.
آنها فقط مخالفان خود را که برای گسترش فرقه اسماعیلیه خطرناک میدیدند میکشتند، هر چند مسایل ناشی از اشغال ایران و فساد روزافزون خلفای عباسی در رشد و گسترش این جنبش بیتاثیر نبود. باطنیها در مجموع ۵۰ نفر از سران و پادشاهان و دشمنان خود را کشتند. آنها هیچگاه از زهر و تیر استفاده نمیکردند و هیچگاه از پشت به کسی خنجر نمیزدند. اگر چه گاهی اوقات گرفتار مامورین میشدند یا کار آنها با زهر و تیر راحتتر میشد. این جریان در ده سطح طراحی شده بود و به افراد در سطوح پایینتر گفته میشد که قرآن علاوه بر معنای ظاهری معانی عمیقتر و نهفتهای نیز دارد که باید از بالاترهای این مذهب بیاموزند.
در آخرین سطح (امامت)، فرد همه چیز را حتی تجربههای شخصی خویش را تنها در صورتی میپذیرد که عقل بر آن حکم دهد. حسن صباح عقیده داشت همه افراد توانایی رسیدن به بالاترین سطح را ندارند و بنابراین بیشتر افراد را در ردههای پایین و برای اطاعت از اوامر خویش نگاه میداشت. پیروان حسن صباح «حشاشین» نیز خوانده میشدند، زیرا در آن زمان حشیش به معنی دارو و حشاش به معنی دارو فروش و حشاشین جمع عربی حشیش است.
گفته میشود زمانی که امیرارسلان تاش پیکهایی فرستاد تا حسن صباح را تسلیم کند، سیدنا به سه تن از فداییانش دستور داد تا یکی خود را زیر آب خفه کند (این مورد در بعضی منابع ذکر شده) و دیگری کاردی بر قلب خود بزند و دیگری نیز خود را از بالای قلعه به پایین پرت کند که این مورد باعث عقبنشینی نیروهای سلطان شده بود. در مورد زندگی حسن صباح افسانههای زیادی وجود دارد. بعضی موارد نیز به اشتباه به او نسبت داده میشوند. مانند فرمان قیامهالقیامه (یا قیام قیامت) که در زمان حسن (ملقب به علی ذکره السلام) داده شده بود و نباید او را با حسن صباح اشتباه گرفت، بلکه او جانشین «محمد پسر کیا امید» بود.
روش های مبارزه و سازماندهی این گروه حتا امروزه مورد توجه بسیاری از سازمانهای زیرزمینی مانند Illuminati و Free Masons است که شیفتهی حسن صباح و سازماندهی او هستند.
به هر روی به دلیل پیچیده بودن روش فعالیتهای باطنیان و پر رمز و راز بودن پس قلعههای آنها روایتهای تاریخی آمیخته با شایعاتی که دستپخت مخالفان آنها بوده است و یا طرفداران ماجراجوییهای تاریخی به آنها دامن زده است بخشی از تاریخ مکتوب مربوط به اسماعیلیان را میسازد. بخشهایی که نظیر بهشتهای پشت قلعههای آنان و یا مقطوعالنسل کردن فداییان و یا مصرف و فروش مواد مخدر توسط آنان که منبعی مطمئنی در تاریخ در این باب وجود ندارد.
در چنین روزی روایت میشود که این مرد افسانهای که تاریخنگاران زندگی او را گاه در بستر روایتها و داستانهایی نیز یافتهاند از دنیا رفته است. از نحوه مرگ این رهبر فرقه باطنی روایت روشنی وجود ندارد.
وال استریت جرنال زیرعنوان «گریز کشتیرانی ایران از لیست سیاه» مینویسد بنا به یک گزارش جدید، شرکت دولتی کشتیرانی ایران برای گریزاز تحریمهای آمریکا، اسامی و مالکیت اغلب کشتیهای خود را عوض کرده است، حال آنکه وزارت خزانهداری آمریکا هنوز لیست سیاه مورد استفاده شرکتهای آمریکایی برای اثبات مراعات تحریمها را به روز نکرده است.
گزارشی، که توسط یک نهاد دیدبان غیرانتفاعی مستقر در واشینگتن بنام Wisconsin Project on Nuclear Arms Control تهیه شده است میگوید نتیجتن بعضی از شرکتها در خطر معامله با شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران هستند، هر چند که چنین معاملاتی از سال ۲۰۰۸ بهبعد ممنوع است.
نتیجهگیریهای این گزارش، موثر بودن بعضی از تحریمهای وضع شده توسط واشینگتن را زیر سوال برده است، که وادار ساختن تهران به نساختن تسلیحات اتمی هدف آنهاست، و تهران فعالیت در چنین کاری را تکذیب میکند.
گزارش میگوید تلاش ایران برای گریز از تحریمهای وضع شده علیه شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی بهمراتب گستردهتر از اقدامات آمریکا در به اجرا گذاشتن این تحریمها بوده است.
یک مقام وزارت خزانهداری میگوید اداره کنترل داراییهای خارجی، که بازوی اجرایی این وزارتخانه در مورد تحریمهای مالی است، از تغییر نام و مالکیت کشتیها با خبراست.
وزارت خزانهداری آمریکا در سپتامبر سال ۲۰۰۸ شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، کشتیها و نهادهای وابسته به آن را به فهرست شرکتهای ایرانی مشمول تحریمها افزود، و این شرکت را به حمل محمولههای مرتبط با امور نظامی، از جمله یک ماده شیمیایی مورد استفاد در ساخت موشک، برای وزارت دفاع ایران، از طریق شیوههایی فریبنده، متهم ساخت.
Wisconsin Project on Nuclear Arms Control میگوید شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران از آن زمان بهبعد اسامی دست کم هشتاد کشتی از صد و بیست و سه کشتی خود را، اغلب با حذف کلمه ایران، عوض کرده است، اما فهرست جاری وزارت خزانهداری آمریکا که مورد استفاده شرکتهای آمریکایی است کماکان حاوی اسامی پیشین است.
گزارش Wisconsin Project on Nuclear Arms Control تغییر نام بعضی از کشتیها را به این شرح منعکس کرده است:
بیش از صد روزنامهنگار و وبنگار ایرانی، با انتشار نامهای سرگشاده به رییس قوه قضاییه خواستار آزادی همکاران در بند خود شدهاند.
روزنامهنگاران در این نامه با اشارهای کوتاه به شرایط امنیتی که پس از انتخابات در ایران رخ داد و تا امروز همچنان ادامه دارد، از آیتاله لاریجانی بهعنوان بالاترین مقام قضایی خواستهاند که هرچه سریعتر شرایط آزادی و بازگشت دوباره را به کانون گرم خانواده و تحریریه رسانهها فراهم کند.
امضاکنندگان این نامه با اشاره به پلمپ دفتر انجمن صنفی روزنامهنگاران خطاب به صادق لاریجانی نوشتهاند: «آیا پلمپ دفتر رسمی تنها انجمن صنفی مورد اعتماد روزنامهنگاران، زندانی بودن دبیر این انجمن و به زندان افتادن دهها روزنامهنگار و وبنگار به این معنی تلقی نمیشود که جمهوری اسلامی ایران، تحمل روزنامهنگاران و انتقادات علنی آنها را ندارد؟»
این روزنامهنگاران با انتقاد از بازداشت بدرالسادات مفیدی دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران خاطرنشان کردند: «بازداشت موقت در زمره موارد استثنایی است و اصل بر صدور قرار حتا در صورت احراز اتهام بوسیله وثیقه یا کفالت است که این موضوع در مورد روزنامهنگاران مشکل پذیرفته میشود.»
آنها در پایان نامه آوردهاند: «ما روزنامهنگاریم. وظیفهی ما خبررسانی و تحلیل اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. وظیفهی ما ترسیم سیمای واقعی از هرآن چیزی است که در حال اتفاق افتادن است و البته انتقاد بدیهیترین «حق» ما است. دوستان و همکاران ما را آزاد کنید تا به وظیفهی خود عمل کنند.»
نامه این روزنامهنگاران در حالی منتشر میشود که بر اساس گزارشها ایران در وقایع پس از انتخابات بیش از هفتاد روزنامهنگار منتقد دولت را بازداشت نموده است.
حکم اعدام احمد کریمی، از قربانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری که در دادگاههای جمعی محاکمه و به اعدام محکوم شده بود به ۱۵ سال حبس تقلیل یافت.
به گزارش هرانا، حکم محکومیت احمد کریمی که پیش از این به اتهام عضویت در انجمن پادشاهی به اعدام محکوم شده بود از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران به تحمل ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
شایان ذکر است احمد کریمی، حامد روحینژاد، محمدعلی زمانی، آرش رحمانیپور و امیررضا عارفی پنج تن از متهمانی بودند که به اتهام ارتباط با گروههای معاند نظام پیش از انتخابات از سوی وزارت اطلاعات بازداشت و روانه زندان شدند و بعدها در دادگاهی پس از انتخابات در کنار معترضین به نتیجه انتخابات، محاکمه و به اعدام محکوم شدند.
لازم به ذکر است، محمدعلی زمانی و آرش رحمانیپور دو تن از متهمان این پرونده در تاریخ ۸ بهمن ماه سال گذشته اعدام شدند و حامد روحینژاد از دیگر متهمان این پرونده از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران به ۱۰ سال زندان محکوم شده است.
مقامهای پاکستانی روز شنبه از کشته شدن ۵۴ فرد مسلح در یک حمله هوایی شبانه در منطقهای در شمال غرب این کشور خبر داد.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس از منطقه پاراچنار در پاکستان، این کشتار، موید تشدید حملات ارتش پاکستان با هدف پاکسازی طالبان در منطقه «اوراکزای» بود.
این منطقه، بخشی از کمربند قبایلی پاکستان است که در نزدیکی مرز افغانستان قرار دارد که بهنظر میرسد بسیاری از افراد مسلح از ترس عملیات نظامی نیروهای پاکستانی به آن گریخته باشند.
این حملات روز جمعه در پی کشتار ۱۸ فرد مسلح، در شهر«بایزوتی» رخ داد. این افراد در درگیریهای رخ داده به دلیل تصاحب کنترل یک ایست بازرسی راهبردی کشته شدند.
گفتنی است پاکستان اواسط ماه مارس دست به عملیاتی علیه افراد مسلح در منطقه اوراکزای زد و تاکنون حدود ۳۵۰ فرد مسلح در این منطقه کشته شدهاند.
مدیر عامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از حمایت این مرکز از ۵ فیلمساز با تجربه در جهت ساخت کارهای تجربی خبر داد.
به گزارش فارس شفیع آقامحمدیان با بیان اینکه «این مرکز از تولید ۱۵ تا ۲۰ فیلم توسط کارگردانان اول حمایت خواهد کرد» تصریح کرد: «علاوه بر این که از ۱۵ تا ۲۰ نفر از کار اولیها حمایت میکنیم قصد داریم بودجهای را برای ساخت آثار ۵ کارگردان شناخته شده حرفهای که با رویکرد تجربی آثار خود را قصد دارند بسازند اختصاص دهیم.»
به گفتهی آقای آقامحمدیان هدف از حمایت این کارگردانان ارتقای سطح فیلمهای مرکز گسترش و بالا بردن آمار تولید سینمای ایران است.
تیم فوتبال بارسلونای اسپانیا با نتیجه ۲ بر صفر از سد رئال مادرید گذشت و یک گام دیگر به سوی قهرمانی رقابتهای لیگ باشگاههای اسپانیا برداشت.
هفته سی و یکم رقابتهای لیگ اسپانیا لالیگا شب گذشته (شنبه) با برگزاری یک دیدار حساس آغاز شد و تیم فوتبال بارسلونا توانست با ارایه یک بازی منطقی و برتر تیم رئال مادرید را در خانه خود شکست داده و شانس قهرمانی خود را در لالیگا بسیار افزایش دهد.
گلهای این بازی را به ترتیب لیونل مسی و پدرو برای بارسلونا به ثمر رساندند.
هماکنون بارسلونا با ۸۰ امتیاز از ۳۱ بازی صدرنشین لالیگاست و رئال مادرید با ۷۷ امتیاز در مکان بعدی قرار دارد.
1300 خورشیدی - ۵۰ روز پس از کودتای ژنرال «رضاخان پهلوی» دولت مسکو با عجله تمام مناطق وابسته در آسیای میانه از جمله نواحی پارسیزبان «فرارود» را «ترکستان» اعلام کرد. روزنامههای لندن و پاریس دو روز بعد نوشتند که بیم از بیداری ناسیونالیسم ایرانی و تلاش ایران برای اعمال نفوذ و تحریک در این مناطق و جداکردن آنها از امپراتوری بلشویکی تازه تاسیس روسیه سبب شده بود که حکومت مسکو عجولانه این تصمیم را بگیرد که در دهههای بعد این منطقه در چارچوب اتحاد شوروی، با ترسیم خطوط و بدون توجه به واقعیتهای تاریخی، به چند جمهوری تقسیم شد. در آن تقسیم بندیهای بلشویکی، شهرهای پارسینشین بخارا و سمرقند به جای تاجیکستان، به ازبکستان و مرو به ترکمنستان داده شدند.
۱۳۵۰ خورشیدی – دولت وقت اعلام کرد که جمعیت تهران به مرز ۳ میلیون تن رسیده و بیش از این نباید بشود. دولت در همین روز در اعلامیهای از مردم خواست که از نقل مکان به تهران خودداری کنند و برای بازگشت تازهواردین به دیار خود یک رشته امتیاز را اعلام داشت و اخطارکرد که اگر بهخواست دولت که منفعت عمومی در آن نهفته است توجه نشود قانون محدوده تهران و شهرهای بزرگ را تدوین خواهد کرد و افزود که تمرکز جمعیت در تهران و شهرهای بزرگ، موازنه سالم اشتغال به تولیدگری را نسبت به خدمات برهم خواهد زد و کشور را نیازمند به واردات کالای ضروری بویژه تولیدات کشاورزی خواهد کرد.
۱۱ آوریل دو هزار و پنجاه و هفت سال پیش – «سیسرو» اندیشمند، خطیب، نویسنده و سیاستمدار رومی کتاب فن سخنرانی عمومی (خطابه) را به پایان رسانید. وی در مقدمه این کتاب که قواعد آن هنوز تدریس میشود یادآور شده است: «هر کس که بخواهد مقام عمومی داشته باشد باید در ایراد نطق و دستکم نوشتن مطالبی که میخواهد عرضه بدارد مهارت داشته باشد تا موفق شود و اگر احساس کند که در نوشتن گزارش و نطق نمیتواند به مهارت برسد باید فردی امین و وفادار را در کنار خود داشته باشد که گزارش و نطق او را برایش بنویسد. وی در این کتاب ساختار یک نطق، انتخاب کلمات و تنظیم جملات و حتا طرز ایستادن و اشاره کردن و حرکت دست و گردن و صورت را هنگام ایراد نطق عمومی تشریح کرده است.
۱۹۵۱ میلادی – «هری ترومن» رییسجمهور وقت آمریکا «مک آرتور» ژنرال پنج ستاره و فرمانده نیروهای این کشور در منطقه اقیانوس آرام از جمله ژاپن و کره را از کار برکنار کرد و یک افسر چترباز را برجای او گمارد. ترومن همانروز در یک مصاحبه مطبوعاتی تلاش کرد تا عمل خود را توجیه کند، زیرا که مک آرتور (فاتح ژاپن) محبوب آمریکاییان بوده است.
۱۰۳۴ میلادی - «رومانوس سوم» امپراتور روم شرقی به دست زنش کشته شد.
۱۲۰۴ میلادی - ارتشهای صلیبیون در سر راه خود به زادگاه مسیح، شهر قسطنطنیه را تصرف و غارت کردند.
۱۸۸۸ میلادی – «تالار کنسرت آمستردام» بازگشایی شد.
۱۳۷۴ خورشیدی – درگذشت «حسین سرشار» هنرپیشه و استاد موسیقی. وی از هنرستان عالی موسیقی در رشته آواز دیپلم گرفت و برای ادامه تحصیل راهی ایتالیا شد و در آنجا دوره نهایی کنسرواتوار سانتاچی چیلیای رم را با درجه اول به پایان رسانید.
۱۸۵۹ میلادی – «فردیناند کاوه» صنعتگر و شیمیدان مشهور فرانسه ماشین تولید سرمای مصنوعی را اختراع کرد. این ماشین که با استفاده از گاز آمونیاک سرمای مصنوعی تولید میکرد، پس از کامل شدن به صورت یخچال امروزی درآمد.
مقامهای محلی افغانستان از انفجار یک بمب کنار جادهای در ولایت قندهار که منجر به کشته و زخمی شدن دستکم ۱۸ تن شده است خبر دادند.
به گزارش خبرگزاری آوا بر اثر انفجار بمب کنار جادهای در ولایت قندهار دست کم چهار تن کشته و چهارده نفر زخمی شدهاند.
به گفتهی محمد ابراهیم یکی از پزشکان در شهر قندهار چهار جسد و چهارده زخمی به بیمارستان منتقل شدهاند که همه قربانیان بومی هستند.
همچنین سراج الدین والی ولایت قندهار نیز ضمن تایید این انفجار گفت: «این بمب حوالی ساعت شش و سی دقیقه صبح امروز با کنترل از راه دور در مسیر عبوری سازمان مین یابی منفجر شد و از ساعاتی پیش تحقیقات درباره عاملان این انفجار آغاز شده است.»
وی با اشاره به شبه نظامیان گروه طالبان، آنها را به دست داشتن در این انفجار متهم کرد این در حالی است که گروه طالبان تاکنون درباره این انفجار اظهار نظر نکرده است.
دانشمندان دانشگاه کالگاری موفق به تولید واکسن نانویی شدند که توانست دیابت نوع A را در موشها درمان کند.
به گزارش خبرگزاری مهر، به گفته انجمن دیابت آمریکا در میان هر ۴۰۰ تا ۶۰۰ کودک و نوجوان یک نفر به دیابت نوع A مبتلا است و تاکنون هیچ شیوه شناخته شدهای برای جلوگیری از ابتلا به این بیماری شناسایی نشده و مبتلایان باید برای کنترل بیماری خود به صورت مداوم از تزریق انسولین استفاده کنند.
اکنون محققان دانشگاه کالگاری در کانادا با استفاده از واکسنهایی که با کمک فناوری نانو ابداع شده است توانستهاند این نوع بیماری را در موشها درمان کرده و سرعت آغاز بیماری را در این جانداران کاهش دهند.
این نانو واکسن با افزایش تعداد سلولهای تی T تنظیم کننده ویژه پپتیدها که میتوانند حملات شدید سلولهای ایمنی مخرب سلولهای تولیدکننده انسولین را خنثی کند عمل کرده و بیماری را در کنترل خود در میآورد.
بر اساس گزارش ساینس دیلی، دانشمندان در عین حال توانستند با آزمایش واکسن حاوی نانو ذرات مولکولهای دیابت انسان بر روی مدلهای انسانی شده موشهای آزمایشگاهی، میزان قند خون را به سطح عادی بازگردانده و امیدی جدید را در درمان این نوع از دیابت در انسانها به وجود آورند.
سه تن از دانشجویان بهایی دانشگاه پیامنور بجنورد از ادامه تحصیل محروم شدند.
به گزارش هرانا، در پی اعلام رسمی تارنمای دانشگاه پیامنور بجنورد در تاریخ ۲۶ اسفند ماه سال گذشته سه تن از دانشجویان بهایی این دانشگاه با عنوان «محروم از تحصیل» مواجه شدند.
بر اساس این گزارش شایان ثنایی، مونا شریفی محبتی و انوش شریفی محبتی سه دانشجوی بهایی هستند که به ترتیب در رشتههای کارشناسی آیتی، زمینشناسی و کامپیوتر (سخت افزار) در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند.
شایان ذکر است که این سه تن هنگامی که پس از تعطیلات نوروزی به دانشگاه مراجعه کردند از حضورشان در سر کلاس ممانعت بعمل آمد و متعاقب آن به دستور ریاست، از دانشگاه اخراج شدند.
نخست وزیر مالزی روز گذشته (شنبه) به همراه همسرش عازم آمریکا شد تا در اجلاسی که برای مسایل تهران ترتیب داده شد، شرکت کند.
«داتوک سری نجیب تانرازک» یکی از ۴۷ رهبر جهان است که به اجلاس امنیت هستهای در واشنگتن دیسی دعوت شده است و در حاشیه این اجلاس، نشستی نیز با رییس جمهور آمریکا باراک اوباما، با هدف جلوگیری از تروریسم هستهای خواهد داشت.
به نقل از روزنامه استار، سران مدعو این اجلاس که از روز دوشنبه آغاز خواهد شد به بحث و گفتوگو برای جلوگیری از تروریسم هستهای و طرح جهانی امن بدون مواد هستهای در طی چهار سال آینده میپردازند.
دکتر جمال الدین جرجیس سفیر مالزی در آمریکا گفت: «این افتخاری برای مالزی به عنوان یک کشور غیر هستهای است که به این اجلاس دعوت شود تا دیدگاههای خود را در موضوع هستهای بیان کند.»
ایالات متحده همچنین سه سازمان بینالمللی – اتحادیه اروپا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سازمان ملل متحد را نیز دعوت کرده است.
گفته میشود در طول اجلاس، قرار است اوباما به جامعه بینالمللی برای ادامه فشار به ایران و کره شمالی اصرار ورزد و اگر تهران برنامههای هستهای خود را رها نکند، به دنبال اعمال تحریمهای شدیدتر علیه آن باشد.
در پی اظهارات وزیر اطلاعات ایران در خصوص جاسوس بودن سه کوهنورد دستگیر شده آمریکایی روز شنبه وکیل این سه امریکایی دستگیر شده گفت که برخلاف اظهارات وزیر اطلاعات درپرونده موکلانش هیچ اتهامی جز ورود غیرمجاز به خاک ایران وجود ندارد.
مسعودشفیعی با بیان اینکه «اتهامهایی مانند جاسوسی هیچ مبنایی ندارد» تصریح کرد: «آن چیزی که در پرونده موکلانم وجود دارد تنها عبور غیرقانونی از مرز است و برای عبور غیرمجاز ما قانون جدیدی نداریم و بر روال قانونی قدیمی رفتار میشود و آن هم جریمه نقدی دارد.»
وکیل سه کوهنورد آمریکایی با اشاره به اظهارات پیشین محمود احمدینژاد مبنی بر تبادل سه زندانی با سه زندانی ایران در آمریکا گفت: «اتهامی که به طور مشخص مطرح کردهاند اتهام عبور غیرمجاز و ورود غیرمجاز به ایران از مرز است. اما برخی مقامات اجرایی به این افراد عنوان جاسوس را میدهند و حتا یک بار آقای احمدینژاد عنوان مبادله را مطرح کرد. در پاسخ به این اتهام گفتم که وقتی بحث مبادله میشود معنی آن این است که طرفین معادله باید هم سنگ باشند که اینطور نیست».
به گفتهی آقای شفیعی به ندرت پیش میآید که یک نفر به خاطر ورودغیرقانونی حد حبس بگیرد.
گفتنی است وزیر اطلاعات روز پنج شنبه اعلام کرد که شواهد قاطعی وجود دارد که نشان میدهد سه کوهنورد دستگیر شده آمریکایی با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا همکاری میکردند و این شواهد به زودی در اختیار رسانهها قرار خواهد گرفت.
نام من بهار است، بهار است و از گل مینویسم، اما گلهای پرپر. از سبزه مینوسم و از جوانه، اما جوانههای لهشده، در زیر لگد مال نفرت، نفرت زشتخویان از زیبایی و از هر چه که زیباست، نفرت مزدوران از حق و حقخواهی و حقجویی. از نامرد مینویسم.
بیست و هشت سالهام، نامم بهاره مقامی است و دیگر هیچ چیزی برایم باقی نمانده که بخواهم به امید آن نامم را پنهان کنم. همه آنهایی که روزی برایم مهم بودند را از دست دادهام، اقوام و دوستان، آشنا و همسایه، همکار و هم قطار، همه و همه را از دست دادهام. همه چیزم را نامردان نامردانه ربودند، زندگیم را. حال که جلای وطن کردهام، میخواهم برای یک بار هم که شده، دردم را با کسی قسمت کنم. از همه دوستان دیگری هم که سرنوشت دردناکی چون من داشتهاند میخواهم که بنویسند. بنویسند که بر آنها چه گذشته. اگر هم از بیم جان یا آبرو نمیتوانند اسمشان را بگویند، با اسم مستعار بنویسند. بنویسند تا تاریخ بداند که بر نسل ما چه گذشت، بر نسل غم. تا آیندگانی که در آزادی در ایران زندگی خواهند کرد بدانند که این آزادی به چه قیمتی به دست آمده، به بهای چه جانهای سوخته، چه امیدهای بر باد رفته، چه کمرهای شکسته و زانوان خمیده.
کمر پدرم شکست وقتی فهمید. خرد شد. مادرم یک شبه انگار صد سال پیر شد. برادرم، برادرم که هنوز هم روی آنرا ندارم که به صورتش نگاه کنم، و او هم نگاهم نمیکند تا مرا بیش از این نیازارد. انگار مردیش را از او گرفتند وقتی فهمید. از مرد بودن خودش هم بیزار شد وقتی فهمید، که نامردهایی هستند که از مردی فقط نرینگی را دارند. ناموس و عنف و شرف و نجابت و عصمت و حیا برایشان بیمعنیست. من معلم اول دبستان بودم، به غنچههای کشورم خواندن و نوشتن یاد میدادم، یاد میدادم «بابا آب داد»، «آن مرد میآید»، «آن مرد نان دارد». مرد برایم آن نانآور مهربان بود. او که منتظر بودم بیاید. حال برایم چهرهاش عوض شده، خشماگین و درهم کشیده از هوس کور، بوی تعفن عرقش یک لحظه هم از خاطرم نمیرود. همیشه ترسم از این است که بیاید، نیمه شبها با ترس آمدنش از خواب میپرم. با کوچکترین صدایی همه وجودم به لرزه میافتد و قلبم به تپش میافتد، مبادا بیاید؟ هر لحظه آماده فرارم، شبها را با چراغ روشن به روز میرسانم و روزها را با اشک و آه به شب.
خانهمان در کارگر شمالی بود. با برادرم به سمت مسجد قبا رفته بودیم که دستگیرم کردند. زدند و بردند و داغان کردند، به قول حافظ همان طور که ترکان خوان یغما را. بعضیها دستشان شکست، بعضیها پایشان، بعضیها کمرشان. بعضیها هم مثل من روحشان، خرد و خمیر شد. له شدم. انگار انسان بودنم از من گرفته شد. بهار بودم، مردهام حالا، شقایق له شدهام.
از کسانی که این نامه را میخوانند میخواهم، که اگر کسی را میشناسند که مثل من قربانی تجاوز نامردان شده، با او مهربانتر باشند، همدرد باشند. بدبختی من و امثال من این است که در فرهنگ ما تجاوز فقط ضربه به یک فرد نیست، به کل خانواده یا حتی خاندان اوست. فردی که قربانی تجاوز شده دردش با گذشت زمان التیام نمیپذیرد، بلکه با هر نگاه پدرش داغش تازه میشود، با هر قطره اشک مادرش، قلبش از نو میشکند. فامیل و دوست و همسایه که هیچ. همه با آدم قطع رابطه میکنند. خانهمان را مجبور شدیم مفت بفروشیم و برویم به کرج. اما آنجا هم دوام نیاوردیم. ماموران که سریع آدرس خانه جدیدمان را پیدا کردند. زیر نظرمان داشتند. میآمدند سر کوچهمان میایستادند، پدرم که رد میشد پوزخند میزدند. همه چیز را گذاشتیم و جلای وطن کردیم. پدر و مادرم سر پیری آواره کمپ پناهندگی شدهاند. به جرات میتوانم بگویم که درد فرهنگی پس از تجاوز بارها و بارها بدتر و شدیدتر از درد جسمی آن بود. خیلیها وقتی که در مورد تجاوز میشنوند میخندند، قسم به هر چه که برایتان عزیز است، خندهدار نیست.
رنج و عذاب یک خانواده ساده، بیآبرو شدن یک دختر یا پسر جوان، هتک حرمت از عشق خندهدار نیست. آنها که تجاوز میکردند میخندیدند، سه نفر بودند. هر سه ریشو و کثیف، بد لهجه و بددهن. به همه فامیلم فحش میدادند، با اینکه خودشان دیدند باکرهام به من تهمت فاحشگی زدند و مجبورم کردند زیرش را امضا کنم. دیگر خجالت نمیکشم که این را بگویم، برایم قبحش را از دست داده که هیچ به آن افتخار هم میکنم: «گفتند جنده». گفتند جنده امضا کن. گفتم من معلمم. امضا نمیکنم. گفتند ما سه تا شاهد عادل داریم که دیدهاند تو یک شب با سه نفر خوابیدهای. گفتم من هم بیش از سی تا شاهد دارم که معلمم، اگر حالا کارم به اینجا کشیده شده تقصیر شماست. پوزخند زدند که خب برایت بد نشد، از حالا به بعد درآمدت کلی بالا میرود. ناموس برایشان تا این حد بیمعنا بود، نجابت تا این حد پوچ. ندیده بودند، نداشتند. همه زنها برایشان جنده بودند، زن که هیچ، به مردها هم رحم نمیکردند.
انسان نبودند، در اثر کمبود و عقده، به جانوارن منحرفی تبدیل شده بودند که جز به کثافت کشیدن همه زیباییها کاری بلد نبودند. میبینم مردم گاهی به خواهر و مادر اینها فحش میدهند، این جانورانی که من دیدم به خواهر و مادر خودشان هم رحم نمیکنند، خدا به داد آن بیچارگان برسد که باید عمری را با این درنده خویان بدصفت سر کنند. دندانهای جلویم شکست، شانهام از جا در رفت، زنانگیام ویران شد. میدانم که دیگر هیچ گاه قادر نخواهم بود مردی را دوست بدارم، هیچگاه نخواهم توانست با مردی صمیمی و نزدیک باشم و به او اعتماد کنم. میدانم که سرزمینم مردان غیور درد آشنا هم زیاد دارد، اما برای من دیگر مرد و نامرد یکی شده است. زندگیم دیگر به عنوان یک زن به پایان رسیده، انگار مرده متحرکی بیش نیستم. اما مینویسم، مینویسم تا زنده بودنم را پس بگیرم. مینویسم معلم بودم، جنده شدم، حالا هم نویسندهام. مینویسم بهار بودم، با اینکه خزان شدم حالا زیباترم. جنده زیبایم، بیآبروی محلهمان شدم، معلم بیکلاس شدم، مسخره خاص و عام شدم، محکوم به تنهایی شدم، آغشته به کثافت ظالم شدم، گیسو بریده و شکسته دست و خونین چهره مزدوران جمهوری اسلامی شدم، پس افتخار میکنم که جنده آزادیم. میدانم که من تنها نیستم، صدایشان را میشنیدم، در بندهای مجاور، وقتی که مثل یک جسد بیجان و بیمصرف روی زمین افتاده بودم میشنیدم که نامردیشان را بارها به نمایش گذاشتند. از همه هم دردانم میخواهم که بنویسند، دردشان را هر جوری که میتوانند فریاد بزنند، چون این از همان دردهاییست که به قول هدایت مثل خوره روح آدم را میخورد. بگذارید بیرون بیاید، بگذارید همه بدانند. بدانید که تنها نیستید، مثل من و شما بسیار است، ما همه در این درد شریکیم.
این زجر نامه طولانیتر از اینهاست، اما برای حالا آن را با یک حرف به پایان میبرم، روی صحبتم با شخص آقای خامنهایست: «تو که خودت را پدر همه ملت میدانی، من دختر ایران زمین بودم، پسران تو به من تجاوز کردند. تقاص عصمت من را چه کسی خواهد پرداخت؟»
با گذشت دو ماه از دستگیری شاهین فضلی فعال دانشجویی وی همچنان در وضعیت بلاتکلیفی به سر میبرد.
این فعال مدنی که دوازده بهمن ماه سال گذشته در منزل شخصی خود در تبریز بازداشت شد، حدود دو ماه است که پس از بازجویی به زندان شهر تبریز منتقل شده است و علیرغم صدور قرار بازداشت هنوز قرار وثیقهای برای وی صادر نشده است.
به گفتهی نزدیکان شاهین فضلی در این مدت وی توانسته است تنها یکبار با خانوادهی خود و دوبار با وکیل خود ملاقات کند.
گفتنی است اتهامهای وارده به وی مواردی همچون همکاری با گروههای خارج از کشور، تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی و تشویش اذهان عمومی را شامل میشود که وی در بازجویی هیچ یک از اتهامات را نپذیرفته است.
شاهین فضلی، فعال مدنی و دانشجویی و منتقد سینما بهمن ماه سال گذشته به حکم دادستانی وزارت اطلاعات در منزل شخصی خود در تبریز بازداشت شد و ماموران در تفتیش منزل وی کتابها، کامپیوتر، آرشیو فیلم و برخی لوازم شخصی وی را با خود برند.
رسانههای داخلی ایران گزارش دادند که صبح روز گذشته (شنبه) انفجار یک بمب در کنار دیوار زندان شهر ایلام منجر به زخمی شدن دستکم ۱۴ نفر شد.
به گزارش خبرگزاری رسمی دولت ایران (ایرنا) به نقل از نوراله ارجمندی فرماندار ایلام چند نفر با استفاده از دو دستگاه خودروی سمند و پراید و شلیک یک گلوله آرپیجی به دیوار زندان باعث به بار آوردن خساراتی به واحدهای مسکونی اطراف و دیوار زندان شدند.
خبرگزاری نیمه رسمی فارس نیز از قول یک مسوول پزشکی نوشته است که مجروحان دارای جراحات سطحی بودند که با مداوای سرپایی از بیمارسنان مرخص شدند.
گفته میشود در پی این انفجار سه زندانی کوشیدند فرار کنند اما یکی از آنها دستگیر شد و دو نفر دیگر موفق به فرار شدند.
بنابر گزارشها، در پی انفجار ناشی از گلوله آرپیجی، چندین دستگاه خودرو تخریب و شیشههای منازل مسکونی اطراف زندان تا شعاع پانصد متری شکسته شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر