-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ فروردین ۲۸, شنبه

Latest news from Jaras for 04/17/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



روزه سیاسی؛ اعتراض به ظلم های مضاعف

یلدا آراسته -

 

 

پنج خواسته قانونی زندانیان سیاسی چیزی نیست که نیازی باشد به خاطر آن روزه سیاسی بگیرند و تنها اجرای نکاتی از قانون اساسی ست.

 

بیانیه زندانیان زندان اوین در حالی منتشر می شود که پیش از این نیز در تاریخ سیاسی ایران چنین روزه و اعتصاب هایی سابقه داشته است و زندانیان برای رساندن صدای اعتراضشان از تنها اهرمی که در دست داشتند استفاده می کردند تا صدایشان از پشت دیوارهای زندان به گوش برسد. حامیان آنها در داخل و خارج نیز هر از چندی از این ابزار بهره گرفتند. استفاده از این شیوه پس از انتخابات ابعاد گسترده تری به خود گرفت.

 

مقابل مقر سازمان ملل

 

در روزهای بعد از حوادث انتخابات، دستگیری مردم و کشته شدن جمعی از آن ها عده ای از فعالین سیاسی خارج از ایران با انتشار نامه ای خبر از این دادند که در مدت سه روز از تاریخ 31 تیر ماه تا دوم مرداد ماه در مقابل مقر سازمان ملل متحد در امریکا تجمع می کنند و دست به اعتصاب غذا می زنند.

 

در بخشی از این نامه آمده بود :"ما اعتصاب می کنیم  تا صداى مظلوميت مردم شريف ايران زمين را به گوش جهانيان برسانيم، و از اعضاى مسؤول جامعه جهانى بخواهيم كه مصرانه و بجدّ از دولت جمهورى اسلامى بخواهند كه تمامى بازداشت شدگان را به سرعت و بدون هيچ قيد و شرطى آزاد نمايند. با توجه به وضعيت نگران كننده  در معرض خطر بودن جان و سلامتى بازداشت شدگان اخير، خواستار ديدار نماينده ى دبير كل سازمان ملل متحد با بازداشت شدگان و آزادى فورى نامبردگان هستيم."

 

آنها در این نامه از تمام هموطنان مقیم آمریکا در خواست کردند تا به آنها بپیوندند.

 

اما در این اعتصاب تنها ایرانیان شرکت نکردند و مردم ملیت های دیگر نیز برای آزادی زندانیان ایرانی در این تجمع حاضر شدند از جمله مطرح ترین این شخصیت ها "نوام چامسکی " بود.

 

اعتصاب در دانشگاه

 

پس از بازگشایی دانشگاهها اعتراضات دانشجویی یک بار دیگر آغاز شد. در 20 آبان ماه دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در اعتراض به دستگیری "پویا شریفی" دانشجوی این دانشگاه دست به اعتصاب غذا زدند.

 

خبر نامه امیر کبیر گزارش داد که پویا شریفی در منزلش دستگیر شده است و در سلول انفرادی بند 209 اوین زندانی است. وی در این مدت تنها یک تماس تلفنی با خانواده خود داشته است.

 

پویا شریفی از اعضای ارشد ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری بود و به دلیل فعالیت های انتخاباتی از سوی کمیته انضباطی دانشگاه علم و صنعت حکم دو ترم تعلیق با احتساب سنوات دریافت کرده بود.

 

این اعتصاب در هفتمین روز دستگیری این دانشجو صورت گرفت .

 

زنان اعتصاب کردند

 

در همین ماه خبر اعتصاب غذای زندانیان منتشر شد . هنگامه شهیدی، روزنامه نگار و عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی و فریبا پژوه، روزنامه نگار و وبلاگ نویس در اعتراض به ادامه بازداشت شان دست به اعتصاب غذا زدند.

 

هردوی آنها به گفته وکلایشان می بایست با قرار وثیقه آزاد می شدند.

 

اعتصاب خودجوش

 

20 آذر ماه دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان در اعتراض  به حوادث بعد از انتخابات ، بازداشت های گسترده دانشجویان و در راستای حمایت از جنبش سبز دست به اعتصاب غذا زدند.

 

این اعتصاب غذای خودجوش بدون هیچ اعلام قبلی از سوی دانشجویان این دانشگاه آغاز شد.

 

اعتصاب غذای خشک

 

شیوا نظرآهاری، عضو کمیته ی گزارشگران حقوق بشر پس از آنکه شب یک شنبه 29 آذر ماه، به بازداشت نهادهای امنیتی درآمد دست به اعتصاب غذای خشک زد.

 

نظرآهاری که شب 29 آذر با اتوبوس حامل جمعی از فعالان اجتماعی و خانواده های زندانیان سیاسی، برای شرکت در مراسم خاکسپاری مرحوم آیت الله منتظری عازم قم بود بازداشت شد، دو روز ابتدایی بازداشت خود را در اعتصاب غذا گذراند. ولی به علت تحلیل بدنی بیهوش و به بهداری زندان اوین منتقل شد.

 

پیش از این نیز نظرآهاری در 24 خرداد ماه بازداشت شده بود و با قرار وثیقه آزاد شده بود.

 

روزه سیاسی

 

در دی ماه جمعی از زندانیان بند 350 زندان اوین با انتشار بیانیه ای به مناسبت وقایع روز عاشورا اعلام کردند که در هفتمین روز شهادت شهدای عاشورا ، روزه سیاسی می گیرند.

 

در بخشی از این بیانیه آمده بود : " ما زندانیان سیاسی - عقیدتی بند 350 زندان اوین که اکثریت مان را دستگیر شدگان کودتای 22 خرداد تشکیل می دهد ، ضمن عرض تسلیت به پیشگاه ملت بزرگ ایران و بویژه حضور گرانقدر مهندس میر حسین موسوی و سرکار خانم زهرا رهنورد اعلام می داریم که در هفتمین روز شهادت شهدای عاشورای 88 در این تاریک ترین و مخوف ترین بند دژخیمان استبداد روزه سیاسی به جای خواهیم آورد و در عزای فرزندان ملت به سوگ خواهیم نشست.

 

سال نو در اعتصاب

 

اسفند ماه اما زندانیان سیاسی که مجبور بودند سال خود را پشت میله های زندان نو کنند تصمیم به اعتصاب غذا گرفتند.

 

ابتدا مریم ضیاء از فعالین کودک در اعتراض به عدم آزادی و انتقال پرونده اش به شعبه 28 دادگاه انقلاب برای طولانی کردن پروسه و ممانعت از آزادیش  با اعلام کتبی به مسئولین زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد او اعلام کرد تا روشن شدن وضعیتش به اعتصاب خود ادامه می دهد و خانواده اش اعلام کردند که مسوول جان وی قوه قضائیه است .

 

عیسی سحرخیز، روزنامه نگار نیز اعلام کرد از 28 اسفند ماه  در اعتراض به شرایط بد زندان اعتصاب غذا خواهد کرد.

 

مهدی سحرخیز، فرزند عیسی سحرخیز  گفت: پدرم از صبح روز 28 اسفند ، اعتصاب غذا می کند و تا پایان روز اول عید، به این اعتصاب غذا ادامه خواهد داد.

 

عیسی سحرخیز در پیامی به مردم ایران اعلام کرد: "از مردم شريف ميهنم در خواست مي كنم در اعتراض به تلخي رفتار در برخورد با زندانيان پذيرايي با شربت و شيريني را درايام عيد كنار گذارند ".

 

اعتصاب برای ملاقات

 

پس از آن مسعود لواسانی روزنامه نگار و وبلاگ نویس دست به اعتصاب غذا زد . لواسانی که تا دی ماه  دو هفته یک‌بار حق ملاقات با خانواده‌اش را داشت، پس از ان  هر ۶هفته یک‌بار حق ملاقات داشت که در آن فرزند خود را نیز نمی‌توانست ببیند.

 

او در زیرزمین بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می‌برد که زندانیان سیاسی در آن‌جا در شرایط بسیار سختی نگه‌داری می‌شوند.

 

اعتصاب جمعی

 

در آستانه نوروز 89 بسیاری دیگر از زندانیان بند 350 زندان اوین تصمیم گرقتند که سال جدید را با اعتصاب آغاز کنند.

 

آنها در اعتراض  به وضعیت نامناسب زندان و بلاتکلیفی زندانیان سیاسی از 28 اسفند ماه دست به اعتصاب غذای سه روزه زدند .

 

 گروهی از فعالان سیاسی و مطبوعاتی نیز برای ابراز همدردی با این زندانیان، با خواست آزادی تمامی زندانیان سیاسی با آنها همراهی کردند.

 

اعتصاب برای اعتراض

 

یک هفته پیش از این اعتصاب دست جمعی محمد داوری عضو سازمان معلمان ایران و سردبیر سایت سحام‌نیوز که روز ۱۷ شهریورماه در دفتر مهدی کروبی بازداشت شده است ، در اعتراض به انتقال به سلول انفرادی اعتصاب غذا کرد.

 

در پی حضور معاون وزیر اطلاعات جهت بازدید در بند ایشان ، محمد داوری به همراه مهدی کریمیان نسبت به وضعیت زندان اعتراض می کنند و تنها ۱۰ دقیقه پس از رفتن این مقام امنیتی از زندان اوین ، داوری و کریمیان به خاطر اعتراض به وضعیت نامساعد زندان اوین به سلول انفرادی منتقل شدند.

 

در اعتراض به این اقدام مسئولان زندان اوین ، داوری بیش از یک هفته اعتصاب غذاکردکه با بی توجهی مسئولان زندان روبرو شد.

 

اعتصاب نامحدود

 

5 فروردین ماه نیز رسول بداقی،از اعضای سابق مجموعه فعالان حقوق بشر و عضو هيئت مديره کانون صنفی معلمان ايران که از اوايل شهريور ماه در زندان اوين به سر می برد،دست به اعتصاب غذا زد.

 

رسول بداقی ،عضو سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران در اعتراض به بلاتکليفی وضعيت خود در زندان و عدم تفهيم اتهام در مدت بازداشت دست به اعتصاب غذا زد.

 

اين عضو هيئت مديره کانون صنفی معلمان ايران يکی ديگر از دلايل اعتصاب غذای خود را بازداشت بدون دليل و بی توجهی مسئولان به اين امر عنوان کرده است.

 

بداقی به مسئولان اعلام کرده ، اگر در دادگاهی که قرار است برای وی بعد از تعطيلات نوروز تشکيل شود، حکم برائت داده نشود وی دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهد زد.

 

30 سال بعد

 

کنار سفارت انگلستان در تهران خیابانی هست که نامش را از چرچیل به نام یک جمهوری خواه ایرلندی تغییر دادند  و هنوز حکومت ایران او را سمبل پایداری و آزادیخواهی می داند .

 

"بابی ساندز" 30 سال پیش در زندان انگلستان برای داشتن 5 حق دست به اعتصاب غذای 66 روزه زد و بر سر آن جان باخت .

 

در سال 1981 ساندز برای داشتن حق ملاقات ،حق اجتماع آزاد ،پوشیدن لباس غیر زندانی و عدم کار اجباری دست به اعتصاب غذا زد .

 

در کشور ما هم انسان هایی در زندان اوین و زندانهای دیگر پس از سی سال برای داشتن حقوقی بدیهی در همان حد دست به اعتصاب غذا می زنند. برای  چیزهایی به بدیهی بودن بهبود وضعیت غذایی و حق داشتن ملاقات،و حق خوردن و آشامیدن را از خود می گیرند .

این روزها بیش از هر چیز چشم ها و دلها نگران آنند که آیا حتما باید اتفاق غیرامنتظره و تلخی بیفتد  تا چشم و گوش مسئولین و دست اندرکاران باز شود و تغییری دروضع زندانیان  پدیدار شود ؟

 


 


مرور خطبه های نماز جمعه این هفته؛ گناه زیاد شده،زلزله می آید

سرویس فرهنگی جرس -

 

 

تهران- کاظم صدیقی : زنا زیاد شده،زلزله می آید

 

سخنان امام جمعه تهران درباره ربط دادن شیوع گناه در جامعه به بروز بلایای طبیعی به اندازه کافی  گویای همه چیز بود."کاظم صدیقی" گفت که  "طبق روايات ما (زنا) يكي از عواملي است كه علت بعضي از بلاياي ناگهاني به حساب آمده است و وقتي زنا توسعه پيدا كند زلزله فراوان مي‌شود."او در تشریح این ادعا، به سخنان اخير احمدي‌نژاد مبني بر احتمال وقوع زلزله در تهران نیز اشاره کرد و با طرح این سوال ها که " چه كنيم كه زير آوارها نمانيم؟ چه كنيم كه گراني‌ها ما را از پا در نياورد؟ چه كنيم كه بي‌اعتمادي‌ها زندگي ما را متلاشي نكند؟ چه كنيم كه اضطراب‌ها،‌افسردگي‌ها و بيماري‌هاي روحي‌مان را كم كنيم؟ " نتیجه گرفت که برای نجات از این اتفاق ها "هيچ راهي جز اين‌كه در پناه دين زندگي كنيم " نداریم.ادعای صدیقی اما به همین جا ختم نشد و وی در اظهارنظری جنجالی تر،تحولات سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته را با عنوان " زلزله ای سیاسی" تعبیر کرد " و گفت:" پس پرده را جدي بگيريد. آن زلزله سياسي كه پيش آمد عكس‌العمل برخي عمل‌ها بود و حالا اگر زلزله طبيعي هم در شهري مثل تهران پيش بيايد هيچ‌كس حريف اين بلاها نيست." او پس از طرح این ادعا نیز دوباره به نمازگزاران توصیه کرد که ظواهرشان را ناپسند نکنند و استغفار کنند تا خدا ناراضی نشود." خطیب جمعه تهران پس از این سخنان که محور اصلی آن ادعای زیاد شدن گناه در جامعه و تاثیر آن بر بروز بلایای طبیعی بود ادعایی متضاد را طرح کرد و با طرح این سخن که در سی سال گذشته مردم ایران معجزه الهی را دیده اند، خطاب به ایرانی ها گفت که "كشور شما در ميان آتش، گلستان است آن هم با اين همه دشمن و آن جنگ خانمان‌سوزي كه هيچ‌ كشوري جز كشوري كه در پناه اهل بيت(ع) است نمي‌توانست تاب بياورد."

 

صدیقی مشخص نکرد که اگر به گفته خودش گناه در جامعه زیاد شده است چطور این جامعه گلستانی در میان آتش است.

 

او در بخش دیگری از خطبه هایش نیز به مانند تمام ائمه جمعه این هفته موضوع خلع سلاح هسته ای را پیش کشید و در بیان استدلال تهران برای عدم دستیابی به بمب اتم گفت که "ما حيات همه موجودات را در دين خود محترم مي‌دانيم و معتقديم اگر يك انسان بي‌گناه كشته شود گويا يك نسل كشته شده است."

 

سخن او در شرایطی بیان می شود که تنها طی ماه های پس از انتخابات ریاست جمهوری ده ها نفر از شهروندان ایرانی به دلیل اعتراض به نتایج انتخابات توسط ماموران حکومتی کشته شدند و هزاران هزار نفر به زندان افتادند یا مورد اذیت و آزار قرار گرفتند.

 

 

مشهد- احمد علم الهدی: بدحجابی گناهی معمولی نیست

 

تهدید ایالات متحده به نابودی تمام پایگاه هایش در منطقه سخنی بود که این هفته از زبان "احمد علم الهدی" روحانی تندرو حامی دولت در مشهد بیان شد. او در خطبه های خود مدعی شد که " اگر آمريکا بر فرض محال به کشورمان حمله نظامي کند تمامي اين پايگاهها و تجهيزات نظامي آن توسط موشکهاي دوربرد و توانمند نيرويهاي مسلح کشورمان در مدت کوتاهي نابود و تبديل به خاک و خاکستر مي شوند. " وی با طرح این مساله  که اکنون "علاوه بر ناوگان نظامي آمريکا بالغ بر 30 پايگاه نظامي اين کشور در تيررس موشکهاي کشورمان است. " گفت که "با نابود شدن اين پايگاههاي نظامي آمريکا از قدرت نظامي آن اثري باقي نمي ماند."

 

علم الهدی به روال سنت همیشگی اش بخشی از خطبه خود را نیز به موضوع بدحجابی در جامعه اختصاص داد و این بار برای نهی جوانان از بدحجابی گفت:" بدحجابي گناه معمولي نيست بلکه عاملي است که نسل جوان ما را از خاکريز اول در مقابل دشمنان به سرکردگي آمريکا بيرون مي کشد و آنها را شکست مي دهد."

 

 

تبریز- محسن مجتهد شبستری : اظهارات اوباما خام بود

 

در سخنان خطیب جمعه تبریز پیرامون تهدید ایالات متحده نکته جدیدی وجود نداشت. "مجتهد شبستری" با ادبیات همیشگی مقام های رسمی ایران از ایالات متحده به عنوان استکبار یاد کرد و با اشاره به سخنان اخیر باراک اوباما مبنی بر احتمال برخورد با تهران گفت که "استکبار دنيا بداند در صورت تکرار اين گزافه گو يي ها پاسخ ملت مقتدر و دولت اسلامي و نيروهاي توانمند ايران د ندان شکن و پشيمان کننده خواهد بود." او در همین حال اظهارات اوباما را اظهاراتی خام عنوان کرد و گفت که سخنان او مبني بر تهديد اتمي ايران نشانه ضعف و نااميدي دولتمردان آن کشور است."

 

 

قم – آیت الله امینی : هدفمند کردن یارانه ها به محرومان فشار وارد می کند

 

آماده سازی ذهن مردم برای مواجهه با اثرات تورمی اجرای طرح هدفمندکردن یارانه ها کاری بود که "آیت الله ابراهیم امینی" ترجیح داد از تریبون نماز جمعه قم آن را به انجام رساند.آیت الله امینی در بخشی از خطبه خود با اذعان به این که "با اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها فشارهاي اقتصادي بخصوص بر مردم محروم وارد مي شود به نمازگزاران گفت که "اين طرح بايد انجام شود."ایشان در توجیه دلایل اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها توضیح چندانی نداد و تنها به ذکر این مساله بسنده کرد که "هدفمند کردن يارانه ها براي کشور ضروري است و بايد زودتر از اين اجرايي مي شد و اجراي آن به همکاري همه نهادها و دستگاه ها نياز دارد."

 

 

اصفهان- یوسف طباطبایی: تهدیدها را با قدرت پاسخ می دهیم

 

برای امام جمعه این هفته اصفهان هم واکنش نشان دادن به اظهارات اخیر رییس جمهوری آمریکا بیش از سایر موضوعات دارای اهمیت بود.یوسف طباطبایی بر همین اساس در سخنان خود گفت که "نيروهاي مسلح کشور هرگونه تهديدي عليه جمهوري اسلامي را با قدرت پاسخ مي دهند." او سخنان اخیر اوباما درباره احتمال برخورد با جهموری اسلامی را نیز به میان کشید و گفت اظهارات او نشان می دهد "مبارزه آمريکا با تروريسم و داعيه داري دفاع ازحقوق بشر از سوي سردمداران کاخ سفيد ادعايي بيش نيست." خطیب جمعه اصفهان همچنین در بخشی از خطبه خود به تعریفی مختصر از مردم سالاری دینی پرداخت و در این تعریف گفت "نظام مبتني بر مردم سالاري ديني بدين معناست که مردم تصميم گيرنده نهايي هستند اما در چهارچوبهايي که دين تعيين کرده است."


 


طرح غیرعلمی ازدیاد جمعیت، در تعارض با امکانات کشور

مژگان مدرس علوم -

 

 

میزان رشد جمعیت در کشور، با در نظر گرفتن شاخص های توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن کشور می تواند زمینه را برای ایجاد جامعه ای با جمعیت خلاق، متفکر و سازنده فراهم سازد که البته عکس آن نیز صادق می باشد. اگر مسئولین امور مملکت داری درک عمیقی از ریشه های فقر و مشکلات بنیادی اقتصادی جامعه نداشته باشند و با سیاستهای غلط، ازدیاد جمعیت را در دستور کار خود قرار دهند جمعیت اضافی عاملی برای بی ثباتی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه خواهد شد. طبعا تبعات سیاست های نابخردانه و غیر کارشناسانه می تواند به معضلات "ملی" بیانجامد.

 

در حالی که طرح احمدی نژاد با واکنشهای زیادی روبرو شده و بسیاری از کارشناسان با توجه به مشکلات و شرایط بحرانی جامعه آن را شوخی تلقی می کنند، ثمره هاشمی در مورد سخنان احمدی‌نژاد تصریح می کند: "بیان ایشان این است که اگر در گذشته تصمیم غلطی گرفته شده است، باید در آن تجدید نظر شود. اينكه ما به بهانه بهداشت و آموزش از افزايش جمعيت جلوگيري كنيم، منطق ديني ندارد."

 

وی با اشاره به  نيروهاي برجسته در كشور و نخبگان می گوید که اگر منابع را آماده کنیم چه عیبی دارد که جمعیت افزایش یابد؟

 

رتبه اول  در آمار "مهاجرت نخبگان"

 

قابل ذکر است صندوق بین‌المللی پول گزارش داده است که ایران رتبه اول را در آمار "مهاجرت نخبگان" از میان 91 کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته دنیا کسب کرده است . و سالانه حدود 180 هزار ایرانی تحصیلکرده به امید "زندگی" و یافتن موقعیت های شغلی "بهتر" از کشور خارج می‌شوند.

 

جمعیت ایران، بر اساس آخرین سرشماری ، بیش از 74 میلیون نفر است، اما چندی پیش محمود احمدی نژاد، گفته بود: "در ایران 150 میلیون نفر می توانند در رفاه زندگی کنند، این درحالی است که جمعیت ما نصف این رقم است."

 

در شرایطی احمدی نژاد سخن از ضرورت افزایش جمعیت می زند که سیاستهای حذفی دولت در ارکان مختلف حکومت در جهت خروج و اخراج نخبگان از کشور برنامه ریزی می شود.پیشتر کامران دانشجو با بیان اینکه افراد غیرهمسو از بدنه را خارج می کنیم گفته بود: "در دانشگاه های کشور به مدرسینی نیاز داریم که دانشجویان را به عنوان "پیاده نظام" حزب خود دانسته و در مسیر ولایت و دین حرکت دهند." همچنین یحیی رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران و مشاورو دستیار فعلی آیت الله خامنه ای نیز از کمبود نیروهای "وفادار به رهبری" در دانشگاه ها ابراز نگرانی کرده بود.

 

همچنین صادق محصولي، وزير رفاه و تامين اجتماعي با بیان این موضوع که دولت احمدی نژاد باید از دولتهای سازندگی و توسعه پیش از خود متفاوت عمل کند گفت: " كودكان در سن 13 سالگي باید يك شهيد فهميده باشند. به مهدكودك‌هايي كه مقررات و ضوابط اسلامي را رعايت كنند وام داده مي‌شود تا به اين شكل مابقي مهدكودك‌ها تشويق به رعايت ضوابط اسلامي شوند. مديران بايد بدانند كه اگر ضوابط اسلامي رعايت نشود با مهدكودك‌ها برخورد جدي مي‌شود. "

 

 

 افزایش جمعیت به صلاح کشور نیست

 

افزایش جمعیت و ناکافی بودن امکانات رفاهی و بهداشتی از مشکلات کنونی کشور می باشد که اگر مسئولین حکومتی در صدد یافتن راهکارهای برای حل این مشکلات و رشد توسعه همه جانبه کشور برنیایند افراد جامعه با خطر جدی مواجه خواهند شد.

 

انوشيروان محسني، عضو كميسيون بهداشت و درمان مجلس با اشاره به کمبود امکانات آموزشی، تفریحی و رفاهی برای جمعیت هفتاد میلیونی ایران و مخالفت کمیسیون بهداشت و درمان با این طرح تصريح كرد: "ايده افزايش جمعيت با شرايط كنوني به "صلاح" نيست چراكه به نظر مي‌رسد پشت‌سر اين ايده دليل پژوهشي و كارشناسي وجود ندارد  و اگر افزايش جمعيت در كشور اتفاق بيفتد مشكلات جبران‌ناپذيري پيش‌رو خواهيم داشت."

 

از سوی دیگرمرضيه وحيد دستجردي، وزير بهداشت و درمان در واكنش به طرح آتيه فرزندان ايراني كه به اعطاي يك ميليون تومان به هر نوزاد و پرداخت ماهانه 100 هزار تومان مربوط مي‌شود، گفت: "خرج زندگي و بچه‌دار شدن بيش از يك ميليون تومان است بنابراين هدف از اين طرح افزايش جمعيت نبوده است."

 

این در حالی است که محصولی، وزیر دیگر دولت با تایید "طرح افزایش جمعیت" احمدی نژاد مدعی شد که كشور ما در راستاي تحقق شعار همت ‌مضاعف و كار‌مضاعف قابليت جمعيت بيشتر را دارد و ما مي‌توانيم اين استعداد و منابع بالقوه را بالفعل تبديل كنيم.

 

وزير رفاه دولت احمدی نژاد سپس افزود: " رقم خوبي براي اين طرح پيش‌بيني شده و علاوه بر آن مطابق با مصوبه مجلس، رديفي در بودجه وجود دارد كه 3درصد از كل بودجه براي مباحث حمايتي هزينه شود كه اين رقم كلان است.

 

 

انتقاد نمایندگان مجلس و کارشناسان از سخنان احمدی نژاد

 

سخنان احمدی نژاد مبنی بر "مخالفت" با سیاست کنترل جمعیت با انتقاد بسیاری نمایندگان مجلس و کارشناسان مسائل اقتصادی و جامعه شناسی روبرو شد.

 

حسینعلی شهریاری، نایب رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با بی منطق خواندن سخنان احمدی نژاد گفت : "افزایش جمعیت و تشویق مردم به فرزند بیشتر باید حساب شده و با برنامه ریزی باشد."

 

از سوی دیگر مصطفی کواکبیان پرداخت یک میلیون تومان به متولدین سال جاری "غیر"علمی دانسته و اظهار داشت: " اجرای اینگونه طرح ها که با بودجه و مبالغ کلان سرو کار دارد فقط با تصویب مجلس ایران امکان پذیر است."

 

این نماینده فراکسیون مجلس، ضمن تاکید بر این موضوع که برای اجرای هر طرح ملی مجوز مجلس لازم و ضروری است، افزود: "در هیچ جای قانون بودجه و در هیچ یک از بندها و مصوبات آن کوچکترین اشاره ای به این طرح و مبلغ مورد نیاز آن نشده و جای تعجب دارد که دولت و شخص رئیس جمهور با چه استدلالی این خبر را اعلام کردند."

 

کواکبیان همچنین اعلام این خبر از سوی احمدی نژاد را در تناقض با سیاست های تنظیم جمعیت ایران دانست و خاطر نشان کرد که این طرح یک اشتیاق کاذب برای رشد جمعیت ایجاد می کند اگر توقعات ایجاد شده در مردم تحقق نیابد ضربات جبران ناپذیری برای نظام در پی خواهد داشت.

 

در واکنشی دیگر قدرت الله علیخانی، نماینده مجلس نیز از نحوه صحبت احمدی نژاد با مراجع انتقاد کرد و گفت: " احمدی نژاد حق ندارد در رابطه با چنین مسائلی برای مراجع تعیین تکلیف کند چون اسلام شناس هم نیست."

 

حجت الاسلام و المسلمين حسين انصاري‌راد، رئيس كميسيون اصل 90 مجلس ششم با بیان این مطلب که  اسلام تابع "عقل" و مصلحت است از سخنان احمدی نژاد انتقاد کرده و مي‌گويد: "سكوت علما در برابر سياست دو بچه كافي است،‌ امري نيكو است چون افزايش جمعيت بدون وجود امكانات لازم، خلاف عقل و شرع است."

 

 

خط فقر سرکاری است

 

در حالیکه بسیاری از کارشناسان نسبت به وجود خط فقر درکشور هشدار می دهند اما بسیاری از مسئولان و دستگاه های اجرایی احمدی نژاد از قبول آن خودداری می کنند و هیچگاه حاضر به اعلام خط واقعی فقر در کشور نیستند. در همین زمینه شیخ‌الاسلامی، وزیر کار که متولي اعلام خط فقر در کشور می باشد، می گوید که اطلاعی از اندازه "خط فقر" در ایران ندارد.همچنین عبدالرضا مصری وزیر سابق رفاه دولت نهم با بیان اینکه خط فقرجزو اطلاعات محرمانه است، گفته بود که در ایران هیچ کسی زیر "خط فقر مطلق" قرار ندارد.

 

این در حالی است که مطابق با آمار اداره تحقیقات و مطالعات آماری بانک مرکزی، تعداد افراد زیر خط فقر در جامعه ایران معادل چهارده میلیون نفر برآورد شده است.

 

پیشتر محمود احمدی نژاد در پاسخ به این مطلب که چه دلیلی برای عدم اعلام خط فقر وجود دارد گفته بود: "خط فقر از این سرکاری‌هاست؛ خط فقر یک چیز نوسانی است؛ بستگی دارد شما خط فقر را چه چیز تعریف کنید، می‌شود خط فقر."

 

این اظهارات در حالی صورت می گیرد که ليلا ارشد عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان با تاکید بر بازماندن دو میلیون کودک از تحصیل، افزایش طلاق و رشد نرخ بیکاری، به اظهارات احمدی نژاد پيرامون تشويق خانواده‌ها براي افزايش تعداد فرزندان در ايران خاطر نشان کرد که قبل از سياست‌گذاري جهت افزايش تولد در كشور بايد اعمال مديريت و سياست‌گذاري دقيق صورت پذیرد.

 

وی با بيان اينكه بسياري از آسيب‌هاي اجتماعي موجود در خانواده‌ها از فقر نشات مي‌گيرد، عنوان كرد:‌ "وقتي هنوز تدابيري براي كاهش فقر در كشور انديشيده نشده و وضعيت كودكان و خانواده‌ها در استان‌هاي محروم رو به وخامت است، نبايد صحبت از رد برنامه‌هاي تنظيم خانواده در كشور شود."

 

 

لزوم تن دادن دولت به قانون

 

بسیاری از نخبگان و سیاستمداران کشور عملکرد جناحی و ناموفق دولت احمدی نژاد را علت اصلی نابسامانی ها و بحران ها دانسته و بر ضرورت نگاه علمی و کارشناسانه  در حوزه های مدیریتی کشور تاکید دارند.

 

سید محمد خاتمی با انتقاد شدید از نحوه اداره کشور، نسبت به بروز بحران های اجتماعی در سال 89 هشدار داد.

 

رئیس جمهور پیشین کشورمان با تاکید بر اینکه  رسانه ها ی دولتی و مسئولین حکومتی استراتژی دروغ را در پیش گرفته اند خاطر نشان کرد: "اگر دولت به قانون تن دهد و مجلس قوی عمل کند، شاید بتوان جلوی ابعاد وسیع بحران را گرفت."

 

در همین ارتباط سیروس سازدار نماینده مجلس با بيان اينكه ارائه برنامه پنجم توسعه باید براساس موفقیت ها وضعف‌های برنامه چهارم باشد،گفت: "در برنامه پنجم توسعه هیچ مشخصه‌ای از آمار و اعداد نیست این در حالی است که ترازوی نظارت و ارزیابی مجلس از عملکرد دولت، اعداد و ارقام هستند و با کلی گوئی نمی شود، نظارت کرد. البته نه تنها من، بلکه اعضای مجلس و مردم نیز هیچ گزارشی از عملکرد برنامه چهارم نداشته‌اند و به علت عدم اطلاع‌رسانی درست، برخی از آمارها نیز غیررسمی می‌باشد."

 

عضو کمیسیون انرژی مجلس در ادامه گفت: "قرار بود در پایان برنامه چهارم نرخ بیکاری تک رقمی شود، اما هیچ منبع موثقی آماری در این خصوص ارائه نداده است. باید توجه داشت که تا زمانی که مشکل بخش کشاورزی حل نشود، به نظر من مشکل بیکاری حل نخواهد شد."

 

وی در ادامه با اشاره به عدم خودکفایی در بخش کشاورزی تاکید کرد: "ما حتی بر روی یک محصول مانند گندم، لوبیا، جو و یا غیره به مرز خودکفائی نرسیدیم که بتوانیم نیاز 70 میلیون را برای یک وعده و در یک روز تامین کنیم."

 

این در حالی است که محمود احمدي‌نژاد می گوید: " كشاورزي پايه اقتصاد كشور است و با توجه به اينكه ظرفيت هاي طبيعي بسيار مناسبي در كشور وجود دارد مي‌توانيم به صادر كننده بزرگ محصولات كشاورزي تبديل شويم."


 




جرس: بنا بر گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر، در ادامه موج سرکوبِ دانشجویان، از آغاز ترم جدید تا کنون، بیش از ۱۷۰ نفر از دانشجویانِ دانشگاهِ پلی تکنیک تهران (امیرکبیر) به کمیته انضباطی احضار، چهل نفر مشمول احکام انضباطی و پنج تن ممنوع الورود به دانشگاه شده اند.

 

از ابتدای سال تحصیلی جدید تا کنون، دانشگاه پلی تکنیک تهران صحنۀ برخوردِ خشن و سنگینِِ مدیریت و حراستِ دانشگاه با دانشجویان بوده و در همین راستا دانشجویانِ زیادی به اتهام شرکت در مراسم ۱۶ آذر و تحریم امتحانات، بازداشت، احضار و معلق از تحصیل شده اند.

 

لازخم به ذکر است بعد از موج گستردۀ سرکوب و دستگیریِ فعالان دانشجوئی در دو مقطعِ روز دانشجو و عاشورا، دانشجویان پلی تکنیک تهران نیز همراه با دانشجویان مشهد و چند دانشگاه دیگر، با تحریم امتحانات پایان ترم، چهارروز متوالی دانشگاه را به تعطیلی کشانده و خواهان آزادی همکلاسی های زندانی خود شده بودند. خبرنامه امیرکبیر طی آن روزها اعلام کرده بود که بیش از چهل امتحان پایان ترم توسط دانشجویان لغو شده است.

 

خبرگزاری هرانا همچنین اسامی ۵ تن از دانشجویان ممنوع الورودِ دانشگاه پلی تکنیک را به شرح زیر اعلام کرد:

وحید دولت آبادی، سامان شاه محمدی، لیدا محودی، فرزانه شریفی و مهرداد فرنوش

 

هم اکنون تعدادی از دانشجویانِ آن دانشگاه، در زندان و وضعیتِ بلاتکلیف به سر می برند.

 


 


???? : Francesco Poroli

رای من کجاست؟

 


تکذیبیــۀ  ابراهیم یزدی در مورد دروغ پردازی دستگاههای دولتی

الگوی دروغگویی و دروغ سازیِ وزیر تبلیغات آلمان هیتلری دیگر منسوخ شده است -

جرس: دبیرکل نهضت آزادی ایران با صدور اطلاعیه ای به دروغ پردازی های مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی پاسخ گفت و از اینکه "برخی دولتمردان در عصر انقلاب الکترونیک می خواهند الگوی دروغپردازی سازمان تبلیغات هیتلر را پیاده کنند"، اظهار تاسف کرد.

 

علی ذبیحی، مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی و مشاور رئیس دولت، اواخر بهمن ماه گذشته طی گفتگویی یگ طرفه و بدون ارائۀ مستندات، مدعی شده بود که در موسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی، قراردادهای هنگفتی منعقد شده است كه یك طرف آن امثال كدیور و ابراهیم یزدی بودند.

 

به گزارش پایگاه تحلیلی- خبری «میزان خبر»، متن کامل تکذیبیۀ دکتر ابراهیم یزدی به شرح زیر است:

"روزنامۀ اعتماد در شمارۀ بیستم بهمن ماهِ گذشته، در صفحه اجتماعی خود گزارش مصاحبه آقای ذبیحی مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی با خبرگزاری فارس را چاپ کرده بود. این گزارش در زمانی چاپ و منتشر شده است که اینجانب به علت بازداشت، به روزنامه ها دسترسی نداشتم و اخیرا از آن مطلع شدم. در این مصاحبه مدیر عامل این سازمان مدعی شده است که بستن موسسه عالی پژوهشی تامین اجتماعی و بحران مالی مدیریتی آن سازمان به این دلیل بوده است که مدیران گذشته موسسه عالی پژوهشی تامین اجتماعی با ابراهیم یزدی و محسن کدیور قراردادهای کلان منعقد کرده بودند."

 
 

دروغی تعمدی

 

دکتر یزدی در ادامۀ متن تکذیبیۀ خود، ضمن بیان این مطلب که این مدیر دولتی "در مصاحبۀ خود با تکرار مکرر دروغ بزرگ خود، مشخص کرده است که اشتباهی در کار نیست بلکه تعمدا دروغ میگوید"؛ خاطرنشان نمود:

"وی در بخشی از این مصاحبه گفته است: "چرا باید از پول بیمه شده ها و باز نشسته ها به نام پژوهش قراردادهای به اصطلاح پژوهشی غیر مرتبط با رقم های کلان با مخالفان جمهوری بسته شود؟ ... بسیار ساده لوحانه است اگر فکر کنیم این افراد با گرایشات عدالت خواهانه دولت احمدی نژاد که بصورت جدی خواهان اجرای آن در سازمان تامین اجتماعی هستیم موافق و همراه باشند. تفکرات و باورهای امثال کدیور و یزدی هیچ گاه تمرکز بر اقشار کم درآمد و مستضعف جامعه را نه تنها نمی پذیرد که در خلاف منافع گروهی خود می بینند."

 
 

الگوی گوبلزی؛ ایران، امپراطوریِ دروغ

 

دبیر کل نهضت آزادی همچنین دروغ پردازی و کذب گویی های مدیر دولتیِ مربوطه را "ادعایی سرتا پا دروغ و بی اساس" خواند و تاکید کرد "اینجانب در عمر خود هیچگاه با موسسه عالی پژوهشی تامین اجتماعی هیچگونه ارتباط و قراردادی نداشته ام."

 

در ادامه این متن تکذیبیه آمده است "پخش مکرر ادعاهای دروغ توسط برخی از دولتمردان ایران علی رغم اعتراضات، نشان می دهد که این افراد گفتۀ نیم قرن پیش گوبلز را الگوی خود قرار داده اند که: دروغ هر چه بزرگتر باور آن راحت تر، اما توجه ندارند که دنیا عوض شده است و عصر انقلاب الکترونیک و انفجار اطلاعات تاثیر تبلیغات دروغ در مقابل امکانات موجود چند روزی بیشتر دوام ندارد. حجم این دروغ پردازی ها به جایی رسیده است که ایران را امپراتوری دروغ لقب داده اند. توصیه بنده به این قبیل دولتمردان اینست که اگر دین ندارند حداقل بخاطر آبروی خودشان، از دروغ پردازی دست بردارند. تجربه سی سال گذشته نشان داد که این کردار کمترین اثری جز بردن آبروی مسلمانان و ایران نداشته است."

 

ابراهیم یزدی خاطرنشان کرد "آقای دکتر محسن کدیور نیز در یادداشت جداگانه ای ادعای این فرد را تکذیب کرده اند."

 

 

پاسخ گروهی از کارکنان تامین اجتماعی

 

لازم به ذکر است اواخر سال گذشته نیز، درحالی كه مدیر عامل تامین اجتماعی کماکان ادعا می کرد كه در موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی قراردادهای هنگفتی منعقدشد كه یك طرف آن امثال كدیور و ابراهیم یزدی بودند، تعدادی از كاركنان موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی طی نامه ای به ذبیحی بهاظهارات وی درباره موسسه پاسخ داده و وی را متهم به کذب گویی کردند.

 


 




مصطفی فقیهی -

 

 

به این موضوعات و تیترهای جنجالی توجه کنید: "زلزله در تهران با تاخیر مواجه شده"، "خروج حداقل 5 میلیون نفر از تهران در ازای پرداخت یک یارانه درست و حسابی (!)...، "با دو بچه کافی است مخالفم" ، "ایجاد صندوق آتیه فرزندان و اهدای یک میلیون به هر نوزاد و اهدای وام ازدواج 120 میلیونی به آنان"، "افزایش جمعیت کشور به 150 میلیون" و ........

 

اشتباه نکنید این موضوعات جنجالی، مباحث مطرح شده ی یک سال گذشته ی جریانات مخالف و افراطی با قصد و سوی نامطمئن و ناسالم یا اظهارات یک دوره ی مدیریت یکی از معاونین ناحیه سوم شهرداری رباط کریم از باب خودشیفتگی و جنجال سازی بیخودکی ! نیست، بلکه سخنان جناب آقای احمدی نژاد رییس دولت دهم، ظرف همین یکی دو روز اخیر است.

 

البته نگارنده تردید ندارد این نوع جمله بندی ها و جنجال سازی ها برای مردم عزیزی که اخبار و گفتارهای جناب احمدی نژاد را در دولت نهم پیگیر بودند، چندان هم تعجب اور نیست، چرا که جناب ایشان بیش از این ها مسبوق به سابقه هستند و بسی بیش از این، سر و صداهایی چنین به پا کرده اند، اما آنچه باعث شگفت نگارنده شد ، خیز، همت و رجعت یکباره ی جناب احمدی نژاد برای بازگشت و عظیمت به مسیر و نقطه ی گذشته است. نقطه ای که او پس از انتخابات جنجالی دهم ریاست جمهوری ، از ان فاصله ای نسبی گرفته بود.

 

 احمدی نژاد، پس از انتخابات به دلایلی (شاید به واسطه ی توصیه هایی) ایام را به سکوت گذراند و یا اگر سخنی بر زبان راند، حواسش جمع بود جنجال و تنشی در پی نداشته باشد، اما اندک اندک، او ادبیات و منش شخصیتی سابق خویش را بازمی یابد تا نکند تصور شود که می توان بدون جنجال و وعده و وعیدهای طلایی و خیره کننده، واقع نگر بود و صلاح جامعه را نیز در نظر گرفت.

 

آری، جناب دکتر احمدی نژاد، پس از کشمکش های حوادث تلخ پس از انتخابات، مجدداً فضا را برای سخنانی جنجال آفرین مساعد دید. او برای چندمین بار در روزهای اخیر در دفاع از طرح های دولت و ناراحتی از مجلسیان، سخنانی بر زبان راندند که گمان نمی رود ارباب نظر و تحلیلگران سیاسی و حتی عمده ی جریان های حامی دولت، آن را چیزی بیش از اظهار نظر شخصی تلقی کنند. لحنی که ایشان در دفاع از دولت و اقدامات انجام شده داشتند، لحنی است که بیشتر واکنش های افراطی در مورد دولت را مجال بروزمی دهد و فاصله ی تفاهم جناح های سیاسی بر سر مسائل کلان و مهم کشور را می افزاید و (احتمالاً) عکس نتیجه ای که ایشان در پی آن هستند را به بار می آورد.

  

مواردی که در ابتدای یادداشت، نگارنده بدان اشاره کرد ، به حدی جنجال افرین و شوربختانه کم مایه، سبک و فاقد کارشناسی های مرسوم است که ناظران را شوکه کرده است. حال انکه هر شهروندی می داند بحث جنجالی زلزله در تهران، چه وحشت و دل شوره ای در میان اهالی پایتخت به پا نهاده و البته هیچ کارشناسی نمی داند، پشت پرده این مفاهیم و کلمات نامیمون و بی ارتباط، چیست و گوینده از بیان آن، چه نتیجه ای را طلب می کند؟

 

یا مثلا این گفته را خوب بخوانید: من با یک حساب سرانگشتی که خودم کردم، متوجه شدم باید حداقل پنج میلیون نفر تهران را ترک کنند ..... (خطاب به اعضای نشست مذکور): دور هم بنشینید یک برنامه ی خوب برای این پنج میلیون نفر درست کنید، بگویید زمین می دهیم، وام کم بهره می دهیم، یک یارانه درست و حسابی هم می ذاریم تنگش می دیم."

 

ایشان در بخش دیگری از سخنان خود، بی آنکه تصور شود مجلسی (که در راس امور هست) هم هست و نیاز به نظر احتمالی آنان نیز است، گفته اند که هر نوزادی که متولد شود یک میلیون به حساب وی ریخته می شود و وقتی آن نوزاد به سن ازدواج رسید ، می توان برای وی وام 120 میلیونی گرفت!

 

جناب احمدی نژاد همچنین مجدداً تاکید کرده اند که با دو بچه کافیست مخالفم"، و گفته اند که چه خوب است جمعیت کشور به 150 میلیون برسد، کسی هم البته آن وسط خطاب به ایشان نگفت که "الحمدالله پول که هست، امکانات هم بسیار، دولت هم صد البته آینده نگر و دلسوز، و...." چرا به فکر ایران پانصد میلیون نفری نباشیم؟!

 

در این مورد و با توجه به اینکه جناب دکتر، کارشناس اغلب امور هم هستند ، پیشنهاد می کنم یکی از واحدهایی که احتمالاً در دانشگاه پاس کرده اند را مجدداً مطالعه فرمایند و به مشاوران معزز نیز، توصیه کنند: مطالعه ی کتاب ساده ی "تنظیم خانواده"، قطعاً ایشان و همداستانان ایشان را قانع می کند که با این ته مانده ی منابع حیف و میل شده ی خدادادی، چه فکری باید برای این نسل و نسل های آتی بکنیم؟، بچه دار شدن اضافه پیش کش!

 

اما، آن عده ای که رندانه، پیگیر سخنان جناب آقای احمدی نژاد هستند، قطعاً در لابه لای افاضات ایشان، به دنبال تناقاضات و گاه، تضادهای شیرینی هم هستند. حال نگارنده در میان همین چند بحث کوتاه مطرح شده از سوی ایشان، می پرسد: کدام سخنتان را باور کنیم، "خروج 5 میلیون تهرانی از تهران" یا "افزایش 150 میلیونی جمعیت ایران"؟

 

بیایید در رویاهایمان، پیشنه ها و سوابق اجرایی برخی و سیاهی های مانده بر آن را کنار بنهیم و تصور کنیم طرح جناب احمدی نژاد به مرحله ی عملیاتی رسید و اصلاً به بهترین شکل ممکن اجرا شد، 5 میلیون تهرانی خیلی سریع تهران را ترک کردند، به هر تهرانی رانده شده نیز یک زمین دو نبش در شرایط آب و هوایی خوب در شمال فلان شهر به همراه یک شغل نون و آب دار، یک یارانه ی درست و حسابی که شکم همه ی اعضای خانواده را سیر می کند و وام کم بهره داده شد. حال که به برکت طرح مبارک جناب دکتر، جمعیت تهران به 8، 9 میلیون نفر تقلیل پیدا کرده و خلوتی و آرامش رخ نمایانده و ترافیک و الودگی رخت بربسته، در راستای طرح بعدی جناب ایشان، مردم عزیز تهران به فکر بچه دار شدن اضافه و جمعیت 150 میلیونی ایران می افتند، پس دیری نمی پاید که جمعیت تهران، بیست میلیون نفر را هم میگذراند.آن موقع ،  احتمالاً روز تکذیب ها و فراموشی هاست، احتمالا پاسخ این است که من گفتم؟ من؟ نگفتم!

 

نکته ی آخر اما، تندمزاجی جناب احمدی نژاد در مقابل مخالفان دیدگاههای ایشان است، ایشان حتی در گفت و گوی تلویزیونی خویش، علما را در مورد بحث 2 فرزندی خانواده ها، جایز به سکوت ندانسته و منتقدان را (در بهترین حالت) به باد انتقاد گرفتند و....

 

در این مورد خوب است ایشان تذکر حقیر را جدی بگیرند و بدانند ، خلاف طریقت کشور داری و سیرت و منش امام و انقلاب است که مسئولی (حتی بالاترین مسئول اجرایی کشور) خویش را فربه تر و فراتر از پرسش و سنجش دیگران ببیند و و بیاندیشد که داوری او به هر سمت و سویی و بی هیچ گفت و گوی، صواب است و از موضع عتاب و ترش رویی، بر دیگران بخروشد و این و آن را به اصناب تهمت ها بیالاید و چنین فضایی بر سخنان خویش بیافریند که گویی به واسطه ی آرای میلیونی، ایشان می تواند به راحتی نظر دلسوزانه مجلس و منتقدان خیرخواه مردم، ایراندوست و طرفدار نظام را رد کند و آن کند که خود می خواهد.

 

 

مصطفی فقیهی

مدیرمسئول و سردبیر خبرگزاری تعطیل شده ی انتخاب

faghihiMostafa@Yahoo.Com

 

 

منبع: کلمه

 


 




علی افشاري -

 

 

بررسی  عملکرد تاریخی  نظام جمهوری اسلامی  در ترازوی معیار ها و موازین حکومت دینی و نظریه ولایت فقیه در شرایط کنونی ایران اهمیت بسزایی دارد. البته تاکید بر این اهمیت بدین معنا نیست که نفس حکومت دینی و یا نظریه ولایت فقیه خالی از ایراد و اشکال است و سپس نتیجه گیری کرد که با انتخاب کارگزاران درست و اصلاح کج روی ها ، این نوع از نظام سیاسی کارامد بوده و می تواند  مطالبات مردم  و نیاز های توسعه کشور را برآورده سازد.  بلکه بر عکس ، هدف  روشن سازی بی پایه بودن ادعای وجاهت شرعی  حکومت  است  تا مشخص کرد که رفتار حکومت حتی با تفسیر انتصابی از ولایت مطلقه فقیه هم تناسبی ندارد و حجم زیاد تعارض ها  ،ادعای دینی بودن ، اجرای تکلیف الهی و عمل به رسالت آسمانی آن را کاملا زایل می سازد.

 

روشنگری پیرامون این واقعیت ، با خلع سلاح کردن حکومت از ابزار دین ، موجودیت آن را تضعیف می کند و هم باعث ریزش بخشی ازنیروهای متدین جامعه می شود که همراهی با حکومت و یا مقاومت در برابر تغییر و اصلاح آن  را بخشی ا زتکلیف دینی خود می دانند.

 

بدون هرگونه اغراق باید گفت که عملکرد نظام سیاسی با هیچکدام از تعاریف و اصولی که قرآن ، سنت پیامبر، آراء علمای صاحب نظر شیعه  ،روایات باقی مانده از معصومین تطابق ندارد و تفاوت و فاصله عظیمی بین آنها وجود دارد .  فرمالیسم ، شی گشتگی و از خود بیگانگی یکی از وجوه چرایی این شکاف را تبیین می کند.

 

ادعای  طرفداران حکومت دینی و امتزاج دین و دولت در کلیه شکل ها و نظریه ها این است که این برساخته در خدمت ترویج و تحکیم باور های دینی و موازین شرعی است و همچنین ضمن خشنود سازی پرودگار  سعادت و نیک فرجامی انسان ها را نیز به ارمغان می آورد.

 

در واقع بر مبنای ادعای آنها حکومت دینی یک ابزار است که فایده مندی آن تابعی از خدمت به رشد و گسترش باور های مذهبی است و اصالت بالذات نداشته  و به خودی خود فاقد ارزش است. همچنین حدود و دامنه شمول آن محدود به چهارچوب شرع می گردد. چهارچوب شرع نیز اصول مختلفی را در بر می گیرد که اهم آنها عبارتند از مبارزه با ظلم  ،برقراری اصول دین ،تحصیل عدالت ،رستگاری آدمیان، اجرای احکام اولیه و ثانویه  شرع که در قالب فقه تجلی یافته است  ،آزادی ، رعایت امنیت و حقوق مردم  ،عدم ضرر رسانی به اموال ، نفوس و آبروی ملت ،دفع عقاید انحرافی ،ترویج معنویت و ...

 

 جمیع روایت ها و قرائت های موجود از ولایت فقیه، محدوده حکمرانی ولی فقیه را محدود به دو حوزه فقاهت و عدالت می نمایند.

 

در اصل فردیت و خواسته های شخصی حاکم اسلامی موضوعیت ندارد و وی صرفا  باید بر اساس اصول راهنمای شرع و استفاده از عقل متعارف زمانه در مسائل منطقه الفراغ شرع زمامداری اش را انجام دهد.

 

او مجاز نیست تا خودسرانه بر اساس تشخیص فردی خودش مطلق العنان بالعنان بتازد و خود را پاسخگو در هیچ زمینه ای نداند. نگرانی از وجود هوی و هوس و غلبه نفسانیات باعث شده است که علمای دین هواره با وسواس بر نظارت جامعه مسلمین و اجرای فرضیه امر به معروف و نهای از منکر تاکید زیاد بکنند تا جلوی انحراف احتمالی حاکم گرفته شود.

 

 این اصل در مورد معصومین به دلیل آنکه عصمت داشته اند ، در نظر گرفته نمی شده است البته تا جایی که   مسلم بوده است که امور از سوی خداوند وحی می شده است اما در مواردی که نظر شخصی معصومین مطرح بوده است دیگر تبعیت مطلق وجود نداشته و به بحث و گفتگو می پرداخته اند و در موادری نیز نهایتا نظر  شخصی معصومین پذیرفته  نمی شده است. اساسا عصمت پیامبر در امور مربوط به خداوند ،  حلال و حرام شرعی ، وجوب و عبادات مورد توجه قرار می گرفته است و در زمینه سیاست و مملکت داری و یا تصدی خدمات عمومی دیگر صرفا نظر شحصی پیامبر و یا سایر معصومین در نظر گرفته نمی شده است. در این موارد از طریق شورا و شو ر کردن با اصحاب حل و عقد و روش های عرفی صورت می گرفته است. خود پیامبر گرامی اسلام علی رغم جایگاه رفیعش در اداره حکومت و مسائل سیاسی مشورت می کرد و بر مبنای خرد جمعی تصمیم می گرفت. حاکم اسلامی و حتی معصومین هم موظف بوده اند که فقط قوانین خدا را اجرا کنند  ،عدالت را جاری سازند و مردم را راضی نمایند. فعال ما یشا نبودند تا هر طور که می خواهند عمل کنند.

 

بر مبنای نظر غالب فقها بزرگ در دوره غیبت  جاری کردن احکام خداوند می بایست در چهارچوب فهم متعارف علما و صاحبنظران از منابع چهارگانه شرع صورت گیرد.  حتما باید با قران و سیره پیامبر همخوامی داشته باشد. حاکم نمی تواند به صرف استنباط شحصی اش عمل کند بلکه باید در مشورت با اهل نظر بر مبنای اصولی که مورد اجماع است حکومت نماید.  آیاتی در قران وجود دارد که انبیا به صراحت  برجستگی شان را ناشی از برخوداری از فیض دریافت وحی بر می شمارند و در غیر آن، خود را مانند دیگر افراد  عادی به حساب می آورند.

 

به عنوان مثال آیه 10 سوره ابراهیم که از زبان پیامبران به مردم عادی می گویند : درست است که ما بشریم و امتیازی بر شما نداریم ولی خداوند جهان از میان بندگانش هر کسی را بخواهد بر او منت می گذارد و به مقام رسالت انتخاب می نماید. و یا به دفعات ذات اقدس الله پیامبر را مخاطب قرار می دهد که به بندگان بگو من بشری هستم به مانند دیگران که فقط به من وحی می شود. این آیات به روشنی نشان می دهند که انبیا بواسطه شخصیت حقیقی خود سلطنت بر مردم ندارند .

 

حاکمان دینی در مقام حکمرانی  باید بر اساس ضوابط عمل کنند که یکی از اصول مهم آن عدالت است. در تمامی عناوین شرعی از بزرگ و کوچک از مقام نبوت گرفته تا امام ،فقیه  ،قاضی  ،حاکم شرع  ،امام جماعت  ،عاقد و غیره  همه باید عادل باشند و اگر ملکه عدالت از وجود آنان رخت بربست  ،خود به خود از مقام شان خلع می شوند.

 

بنابراین حکمرانی دینی خودسرانه و نا مشروط نیست بلکه محدود به اصول و ضوابط و چهارچوبی است. حتی خداوند در قرآن به حضرت داوود می گوید : ای داوود تو را خلیفه روی زمین قرار دادیم تا به عدل در بین مردم رفتار کنی و هرگز از هوای نفست پیروی نکن. یعنی حتی داوود پیامبر نیز انذار داده می شود که مواظب باشد تا هوای نفس و خود محوری بر او چیره نگردد.

 

شماری از علمای برجسته انحراف و عقب ماندگی جهان اسلام را ناشی از خودسری حاکمان اسلامی و بی توجهی به سنت پیامبر می دانند. ملا رسول کاشانی از علمای مدافع مشروطه و صاحب رساله انصافیه دلیل بی اعتقاد شدن برخی از مردم به شریعت را هوی و هوس حاکمان اسلامی می داند که در نهایت آنچنان از اسلام راستین و سنت پیامبر فاصله می گیرند که وقتی امام زمان اقدام به اصلاح انحرافات می کنند ، اکثریت مردم فکر می کنند وی دین جدیدی آورده است. وی می گوید: "شاید این باشد سر اینکه در زمان حضرت قائم عجل الله فرجه افراد زیادی کشته می شوند ، چرا که به هواهای خود رفتار کرده و با قیاس و استحسان  کم کم احکام عدلیه و قضائیه (محمدیه) صلی الله علیه و آله و سلم  را تغییر داده به نحوی اصل حکم متروک و این حکم هوایی معمول گشته و حضرت قائم علیه السلام به صرف احکام آن حضرت حکم می فرماید و چون در نظر آقایان زمان  آن حکم دور و مهجور و مخالف با احکامی که نتیجه هوای خودشان بود ، می آید ، منکر می شوند و قتل آنها واجب می گردد ."

 

 " اینکه در بعضی از  اخبار است (یاتی بکتاب جدید) یعنی آن حضرت کتاب تازه می آورد، سر آن همین است که در انظار و اعتقاد مردم بی قانون ، قوانین آن حضرت تازه می نماید نه اینکه دعوای نبوت فرماید. چنانکه بعضی می گویند خداوند ما را از راه حق آن حضرت نگرداند"

 

بنابراین بر اساس مطالبی که تا کنون ایراد شد ، نتیجه می گیریم:

 

1- اصل حکومت دینی و حتی قرائت های انتصابی از ولایت فقیه جنبه فردی و خوسرانه ندارد. به عبارت دیگر اراده شخصی حاکم اسلامی هیچ مدخلیتی ندارد بلکه او باید در چهارچوب معیار ها و اصول حکومت دینی عمل کند. یعنی جایگاه فردی حاکم فرع بر اصل حکومت دینی است و اصول حکومت و نتایج عملی آن متن و اساس کار را تشکیل می دهد.

 

2- منابع چهارگانه شرع و بخصوص فقاهت و عدالت معیارهای ارزیابی عملکرد حاکم اسلامی هستند.

 

3- حاکم اسلامی مصونیت ندارد . تخطی او از اصول حکومت دینی و خلاف عهد با قراردادی که با عامه مردم داشته است. سبب برکناری او می شود. این مسئله در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز گوشزد شده است . اعطای اختیار غزل رهبری به مجلس خبرگان نشان می دهد که ا زدید نویسندگان قانون اساسی این احتمال وجود داشته است که ولی فقیه منحرف شده و صلاحیتش را از دست بدهد.

 

4- عدالت نقش بسیار پر رنگی در حکومت دینی دارد. بدون عدالت ، مشروعیت حکومت دینی از بین می رود.

 

5- تنها در حکومت معصوم  ،تا جایی که قطعیت وجود دارد آراء صادره از سوی شارع نازل شده است، حق تبعیت بی چون و چرا وجود دارد. در غیر این صورت حتما نمایندگان مردم و متخصصین در شرع باید بر امر حکومت نظارت داشته باشند و تعیین حاکم باید بر اساس مقتضیات زمان جنبه انتخابی داشته باشد و در امر ممکلت داری نیز باید با مشورت و اصل شوری صورت گیرد.

 

6- حاکم دینی مسئولیت در قبال عملکردش دارد و نمی تواند هر طور که پسندید عمل کند بلکه باید در چهارچوب ضوابط و معیار های مربوطه حکمرانی کند.

 

7- پذیرش مقبولیت  و رضایت مردم در محقق شدن حکومت دینی جنبه ضروری دارد . با اجبار و اکراه نمی توان  چنین حکومتی ر اشکل داد  ولو کاملا حقانیت  داشته باشد. 

 

8- حکومت دینی  یک برساخته و ابزار است که  جنبه مقدس  و ارزش بالذات ندارد بلکه ارزشمندی آن تا جایی است که بتواند  گسترش باور های دینی و سعادت و رفاه آدمیان را به ارمغان بیاورد.بعنی محتوی و برونداد این حکومت اهمیت دارد نه نفس وجود آن. جنبه نهادی و فرمال آن فی نفسه مطلوبیت ندارد.

 

 

 

حال  اگر رفتار حکمت را بر اساس  اصول فوق رصد کنیم در می یابیم که جمهوری اسلامی یک انحراف کامل   از تمامی ضوابط لازم برای حکومت دینی است. سنگ بنای جمهوری اسلانی بگونه ای شکل گرفت که از ابتدا اصل حکومت بر فراز همه امور و در صدر قرار گرفت . اطلاق پسوند مقدس به نظام جمهوری اسلامی از سوی رهبرانش به خوبی این مسئله را نشان می دهد که اصل حکومت  ونظام در سرلوحه قرار گرفته است و چگونگی عملکرد آن تحت الشعاع مقدس بودن شاکله حکومت و ضرروت بقاء آن قرار گرفته است .

 

 جمله معروف آیت الله خمینی که حفظ نظام از اوجب واجبات است ، نشان می دهد که خود نظام چنان فربه و قداستی یافته است که وجود و حفظ آن بر هر اصلی مقدم است . آیت الله حمینی یک بدعت دیگر نیز به جای گذاشت که برای اولین بار در کسوت یک مرجع شیعه  ،لزوم تطابق وتبعیت نظام  از احکام ثانویه و اولیه اسلام را رد کرد و با این استدلال که ولایت فقیه شعبه ای از حکومت رسول الله است  ،تصمیمات حکومت را بر فراز احکام شرع قرار داد. بر این اساس حاکم اسلامی می تواند بر اساس مصلحت احکامی چون نماز و شرع را تعطیل کند! این تلقی از سوی برخی دیگر از روحانیون حامی حکومت تا جایی به افراط کشیده شد که آیت الله آذری قمی مدعی گشت : "ولی فقیه حتی می تواند توحید که زیر بنا و جوهره ادیان آسمانی است  ،را نیز تعطیل کند."

 

تاکید بر ولایت مطلقه فقیه و اختیارات نا محدود آن تعریف و شکل جدیدی از حکومت دینی را خلق نمود که اینبار احکام واصول دینی در خدمت حکومت هستند که هر طور حکومت خواست با آنها رفتار کند و یا اساسا آنها را کنار بگذارد. یعنی حکومتی که خود داعیه اسلامی دارد به گونه ای تحول می یابد که قالب و فرم و مصلحت حکومت و خواست حاکم مبنای کار قرار می گیرد و اصول اسلامی متروک و مهجور می گردد!

 

 اینجا نقطه ای  است که حکومت کاملا از جنبه و محتوی ایدئولوژیک خود تهی می گردد و صرفا به بستری برای مانور شخص و یا گروه حاکم تبدیل می شود.  در این حالت بر خلاف شروط لازم حکومت دینی ،  اراده شخصی حاکم  وتشخیص فردی وی حرف آخر را می زند و او خود را ملزم به رعایت اصول و قرار داد نمی داند و بالاجبار حکمرانی اش جنبه خود سرانه پیدا می کند و یک استبداد  تمام عیار می شود.

 

ممکن است عده ای بگویند که آیت الله خمینی اختیارات مطلقه را برای نظام می دانست نه برای شخص ولی فقیه!  نظام نیز بر اساس قانون اساسی باید خواست مردم را در نظر بگیرد. ایشان می خواسته از این طریق در هنگام بروز تعارض بین مصوبات مجلس به عنوان ترجمان رای مردم با احکام شرعی  ،راه ر ابرای تصویب آنها هموار گرداند.

 

چنین ادعایی بر تکیه گاهی سست استوار است . چون وقتی حکومت از هر گونه ضابطه و چهار چوب تحدید کننده آزاد می شود  ،دیگر قدرت هست که سرنوشت همه چیز را تعیین می کند. این قدرت نا محدود همان لویاتانی است که بشر به حکم تکاملش با ابزار قانون آن را مهار کرد. اما تدبیر آیت الله خمینی خواسته و یا ناخواسته این لویاتان را از حصار های نسبی تاریخی اش در ایران آزاد کرد که با توجه به اینکه خود را مقدس هم می داند ، به مراتب ویرانگری بیشتری را به بار آورد.

 

از سوی دیگر مرکز ثقل در قانون اساس شخص ولی فقیه است که در هندسه نظام تصمیم گیری در محور قرار می گیرد و بنابراین مطلقه کردن ولایت فقیه عملا به نا محدود شدن احکام و تصمیمات ولی فقیه منجر می شود. در واقع اراده شخصی وی بر سرنوشت کشور و مردم حاکم می گردد.

 

مروری بر عملکرد حکومت نشان می دهد که دقیقا این اتفاق افتاد و شی گشتگی و از خود بیگانگی کاملا برای جمهوری اسلامی اتفاق افتاد که به جای آنکه اصول اسلامی و باور های مذهبی را تقویت و اعتلا بخشد و همچنین عدالت و سعادت انسان ها را به بار آورد عملا با دولتی کردن دین  ،مناسبات قدرت  و آفات  آن مد نظر قرار گرفت و  استبدادی فوق الاستبدادات   که خود را مقید به هیچ اصلی جز تشخیص فردی ولی فقیه و یا هیئت حاکمه  ملزم نمی داند ،را پدیدار ساخت .

 

اگر چه در ابتدا ولایت فقیه به معنای ولایت  بخش مدافع حکومت حوزه و روحانیت بر جامعه و حکومت تفسیر می شد ولی به مرور به سمت حکومت فردی پیش رفت . در حال حاضر آقای خامنه ای در نهایت تصمیم گیر امور است که بی نیاز از توضیح است که عملکرد   وی نه با عدالت سازگاری دارد و نه با اصول فقاهت. در اصل دین و اسلام در خدمت حکمرانی خودکامه وی قرار گرفته اند که در پوشش شرع و اجرای هندسه الهی ، عطایا  ومزایای قدرت را نثار جریان حامی اش در حکومت می کند . در اصل هم اسلام  ،هم اصل حکومت دینی،  هم حقوق ملت  ،هم منافع ملی کشور گروگان قدرت طلبی عده ای قرار گرفته اند که  نظریه ولایت فقیه مطلقه و رها کردن آن از تمامی قیود و شرایط لازم  ،ستون فقراتش را تشکیل می دهد.

 

بنابراین جمهوری اسلامی بر  اساس ضوابط مشخص و مورد توافق در اندیشه سیاسی شیعه یک انحراف آشکار و کامل است. این انحراف هم از نتایج عملی و عملکرد تاریخی حکومت نشات می گیرد و هم جنبه های تئوری  ، مبانی مشروعیت و تلقی بنیانگذار  آن در اصل موجب  شکل گیری آن می گردد.  

 

 

  *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.

 


 




 


 




عبدالعلى بازرگان -

 

 

به آدم هاي عصباني كه خشم و غضب بر آنها مسلط مي شود و كوتاه هم نمي آيند، توصيه مي كنند جرعه اي آب بنوشند تا شايد آتش خشمشان خاموش گردد. همين آتش بس چند لحظه اي، كه فرصت كوتاهي براي فكر كردن فراهم مي كند،  اغلب باعث مي شود شخص به خود آيد و از رفتارش خجل گردد.

 

قرآن به جاي "آب"، "ياد خدا" را توصيه كرده و در وصف پرواپيشگان گفته است :

 

" آنها همين كه در معرض طوفاني از وسوسه هاي شيطاني قرار مي گيرند، خدا را ياد مي كنند و ناگهان بينا مي شوند,، اما بي پروايان را برادران شيطان صفتشان به راه تباهي مي كشند و كوتاه  هم نمي آيند"(اعراف -۲۰۲- ۲۰۱).

 

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لاَ يُقْصِرُونَ

 

جمله "ناگهان بينا ميشوند"! و بصيرت مي يابند، كوري دل را در حالت غلبه خشم و خشونت نشان مي دهد، همچون كليدي كه ناگهان خانه دل را روشن مي كند!... عنواني كه در قرآن براي اين قطع كردن هاي رفتاري به كار رفته، "سبت" است. سبت در لغت، نوعي بريدن و قطع كردن براي به آرامش رسيدن است. خواب را در قرآن سبت ناميده، كه تلاش خسته و فرسوده كننده روز را براي حفظ سلامت آدميان با مكانيسمي شگفت آورقطع مي كند و آرامش مي آورد (نباء ۹-.وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا).

 

قطع كردن كاري كه اينك خسته كننده و خسران آور شده است، در شكل فردي خلاصه نمي گردد؛ ميدان اصلي آن در ارتباطات اجتماعي است كه خسران و خطرات و خون و خرابي اش به مراتب بيشتر است. وقتي فتنه اي درجامعه اي فراگير مي شود و فرادستان ِ تكيه كرده بر قدرت و ثروت، از ستم و سركوب كوتاه نمي آيند، علائم كوري نسبت به آثارعملكردشان آشكار مي گردد.

 

نماد "روز دست برداشتن" (يوم السبت) را قرآن يراي اولين جامعه ديني تاريخ (بني اسرائيل)، كه آغازگر اين تجربه بوده، وضع كرده است. اين قوم كه ميراث توحيد ابراهيمي بر دوش آنان نهاده شده بود، به خاطر مال دوستي و دنياپرستي شبانه روزي، از حمل اين امانت شانه خالي كردند و در رقابت قدرت و ثروت گرفتار كينه طبقاتي و تفرقه و اختلاف فراوان گشتند. خداوند براي مهارتشنگي تعطيل ناپذير آنان براي كسب مال و قدرت، فرمان داد تا يك روز در هفته(شنبه) را از تلاش براي منافع شخصي دست بردارند و به ياد خدا و در خدمت به خلق او گرد هم آيند(آيه ۱۲۴ سوره نحل).

إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ

 

به اين ترتيب نماد روز شنبه در ميان بني اسرائيل وضع گرديد و تا به امروز نيز همچنان، هرچند با تحريف و بسنده كردن به تشريفات، ادامه دارد.

 

مسلمانان نيز فرمان يافتند اين نماد را در روز جمعه(جمع شدن مردم) گرامي دارند، تا اگر شش روز هفته را به خود پرداخته اند،  يك روز را به ياد خدا و با خطبه اي عبادي – سياسي، در نماز جمعه به سياست و سرنوشت اجتماعي خود بپردازند. متاسفانه ما نيز همچون بني اسرائيل، اين امانت را ضايع كرديم و نمازي را كه بايد "نداي توحيد و وحدت" باشد، با خطيباني خشونت پرورو خود محور به "نماز وحشت آفرين" مبدل ساختيم!! به اين ترتيب نمادي را كه براي دست برداشتن(سبت) از اختلافات ايام هفته در پرتو صفوف ايماني به سوي خدا وضع شده بود، تبديل به ابزاري براي "تثبيت" تماميت طلبي هاي خود و تداوم هرچه بيشترتفرقه خودي و غير خودي كرديم.

 

 اينك آيا وقت آن نرسيده است كه سلطه گران سركوب گر، كه سرمست از باده غرور قدرت در پيروزي بر ملت شده اند، "دست بردارند" !؟ زندانيان سياسي را آزاد كنند و آزادي را به سياست برگردانند؟ به حقوق ملت  در قانون اساسي تمكين كنند و ازتمكين خود به استبداد فردي دست بردارند؟

 

چه اشكالي دارد كه ستاد نماز جمعه كه همچون ستادهاي جنگي، دستورالعمل هاي تحريك آميزو تفرقه افكن صادر مي كند، براي يكبار هم كه شده  به حرمت نماد "يوم السبت"، كه براي ما درظهر روز جمعه جلوه مي كند ، هماهنگ در تمام كشور، آشتي همگاني و بازگشت به وحدت حول محور منافع ملي را اعلام نمايد؟ ادامه اين روند و روال همان تداوم بر تباهي است كه هشدارش را قرآن در هلاكت تبه كاران تماميت طلب از اقوام گذشته داده است.

 

قومي از بني اسرائيل حرمت اين روز را با كلاه شرعي!! و تقليد ميمون وار در رقابت با منفعت طلبان شكستند و به سختي گرفتار بازتاب اعمالشان شدند. قرآن با تجزيه تحليل روان شناسانه از وضعيت رفتاري سه گروه ازمردم؛ تبه كاران، مومنان ساكت و مومنان معترض، نشان داده است چگونه سكوت در برابرتبه كاران، سرنوشتي همانند سرنوشت ستمگران به بار مي آورد و سرانجام سكوت، سلطه يافتن خشن ترين استبداد مي باشد.

 

توضيحات زير در شرح آيات ۱۶۳ تا ۱۶۸سوره اعراف بيانگر اين تجربه از مبارزات اجتماعي مي باشد(۱):

 

قومي از بني اسرائيل در ساحل دريا  از طريق ماهي گيري امرار معاش مي كردند، آنها ( همچون مسلمانان در روز جمعه) موظف بودند روز شنبه را براي رسيدگي به آداب ديني و خدمات اجتماعي خود از كار دست بكشند. به دليل تكرار و تداوم چنين سنتي، ماهيان دريا ، كه عادت شرطي شدن از ويژگي هاي آنان است، روزهاي شنبه بدون بيم و هراس از صيادان و با احساس امنيت كامل، گله وار روي آب ظاهر شده و جست و خيز مي كردند. مشاهده چنين منظره اي براي صيادان، كه روزهاي عادي مجبور به تلاش شبانه روزي براي صيد محدود و تك تك ماهيان بودند، بسيار تحريك كننده و وسوسه انگيز و آزمايشي براي خويشتن داري شان بود.

 

 از يكطرف نگهداري حرمت روز شبنه آنها را از دريا رفتن باز مي داشت، از طرف ديگر انگيزه صيد ِ آسان و فراوان ماهي، آنها را وسوسه مي كرد. سرانجام همچون شكستن ساير حرمت ها، كه از يك نفر آغازمي شود، و با ريخته شدن قبح قضيه، سايرين هم به آن مي پيوندند، كساني تدبيري انديشيده و با حفظ ظاهر، كلاه شرعي توجيه كننده اي را سرپوش قانون شكني خود قرار دادند. آنها گويا در روز شنبه ماهيان را با رم دادن دسته جمعي به كانال هائي كه در ساحل ايجاد كرده بودند، هدايت مي كردند و پس از بستن مجاري آب، روز يكشنبه ماهيان را صيد مي كردند تا خلاف شرع نكرده باشند!!. به اين ترتيب با پيوستن ديگران به اين سودآوري آسان حرمت روز شنبه شكسته شد.

 

در عكس العمل به اين كلاه شرعي، مومنين دو گروه شدند؛ گروهي به انتقاد و اعتراض پرداخته و به اصطلاح قرآني "امر به معروف و نهي از منكر" مي كردند، و گروه ديگر با ملاحظه كاري و عافيت طلبي، براي توجيه سكوت و به تفاوتي خود، گروه اول را از انتقاد و خونسردي  برحذر داشته و مي گفتند" اندرز دادن به كساني كه خدا هلاك ياعذابشان خواهد كرد چه فايده دارد"!؟ آنها به اين ترتيب با دشنام ونفرين به تبه كاران، تكليف برداشتن شر آنها را از خود ساقط كرده و به خدا حواله مي دادند. اما انتقاد كنندگان دو دليل براي اعتراض خود عنوان مي كردند:

 

            ۱ـ مي خواهيم عذري نزد خدا داشته باشيم كه همرنگ جماعت نشديم و انتقاد كرديم (قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ).

      ۲- از كجا مي دانيد؟ شايد هم اين انتقادات موثر واقع شود. نوميد نبايد شد( وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ).

 

 

پس از آنكه خلافكاران از آنچه نهي شده بودند، سرپيچي و استنكاف كردند، و عوام الناس نيز براي عقب نيفتادن از سود سرشار، ميمون وار مقلد منفعت طلبان شدند، خداوند آنان را از رحمت خود دور كرد(معناي لعنت) و بوزينه وار به حال خود رهايشان ساخت . سرانجام پس از آنكه اعتراضات ناديده گرفته شد و تبه كاران دست برنداشتند، عوارض اين قانون شكني با بدترين عذاب، كه ظاهرا(با توجه به نتيجه گيري انتهائي آيات) همان سلطه اشرار و ميدان عمل يافتن آنان در جامعه و پايمال شدن حقوق محرومان است، دامنگيرشان شد.

 

 قرآن در اينجا به نجات انتقاد كنندگان و عذاب مشترك تبه كاران و مومنين محافظه كارتاكيد كرده است تا نشان دهد سكوت در برابر ستم، علامت رضاي به آن است و طرفين سرنوشت يكساني دارند.

 

در آخرين آيه، به عنوان جمع بندي از اين تجربه تاريخي در فرازي بخشنامه مانند اعلام شده است:

 

"خداوند بر چنين مردمي( تبه كاران و كساني كه از ترس گرفتاري سكوت مي كنند) كساني را بر مي انگيزد( به قدرت و حكومت مي رساند) كه خشن ترين عقوبت را برآنان بچشانند ...."

 

 وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَن يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ

 

و اين درس عبرتي است براي همه آدميان كه نتيجه بي تفاوتي و سكوت در برابر تبه كاران(با تعطيل فريضه امر به معروف و نهي از منكر)، قدرت يافتن قلدرها و قلع و قمع ملت است.

 

     ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(۱)-واَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَيَوْمَ لاَ يَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُم بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ {163}

وَإِذَ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ {164}

فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ {165}

فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ {166}

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَن يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ {167}

وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته