-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

Latest News from Emrooz for 04/11/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



با حضور رئیس و معاونان دیوان محاسبات در کمیسیون برنامه و بودجه، گزارش تفریغ بودجه ۸۷ مورد بازخوانی قرار گرفت.

موسی‌الرضا ثروتی نماینده بجنورد و عضو این کمیسیون در گفت‌وگو با ایلنا، در توضیح گزارش تفریغ بودجه ۸۷، اظهار داشت: خلاصه گزارش دیوان محاسبات در ۹ صفحه شامل بحث برنامه عملیاتی، تفریغ بندهای قانون بودجه اطلاعات کلی تفریغ بودجه و گزارشات حسابرسی بوده است. این گزارشات جمع‌آوری و پس از انجام ثبت‌های اطلاعاتی به هیات عمومی دیوان محاسبات داده می‌شود.

به گفته وی، هیات عمومی دیوان محاسبات شامل رئیس، دادستان و مستشاران است که پس از تطبیق‌های لازم، این گزارش به مجلس ارائه داده می‌شود تا توسط مخبر کمیسیون در جلسه علنی قرائت ‌شود.

وی با اشاره به اینکه کل مبلغ بودجه ۸۷، ۲۹۰ هزار میلیارد تومان بوده است که مبلغ بودجه عمومی ۶۷ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان بوده است، ادامه داد: ۹۶ درصد از اعتبارات تملک‌دارایی و ۷۶ درصد از اعتبارات هزینه‌ای در این قانون بودجه، تحقق یافته است.

افزایش هزینه‌ها از درآمدها تا سقف ۱۴ هزار میلیارد تومان

به گفته وی ۳۸۷/۱۴ میلیارد تومان هزینه‌ها از درآمدها در سال ۸۷ بیشتر بوده است که از محل واگذاری‌های دارایی‌های مالی و حساب ذخیره ارزی تامین شده است.

ثروتی با بیان اینکه ساختار تفریغ بودجه شامل تفریغ قسمت‌های مختلف بودجه، دریافت‌ها، اعتبارات شرکت‌ها و همچنین تفریغ بودجه دستگاه‌ها است، تاکید کرد: قانون بودجه ۸۷، شامل ۵۸ بند و جزء بوده که در ۴۲ بند و جز‌ء آن یعنی معادل ۷۲ درصد از بندها، شاهد عدم رعایت احکام قانون بودجه هستیم که تخلفات نسبت به سال ۸۶، ۳۳ درصد افزایش داشته است.

این نماینده مجلس میزان تخلفات دولت از قانون بودجه سال ۸۶ را نیز ۶۳۱ مورد عنوان کرد.

تخلفات وزارت نفت در بودجه ۸۷: بدهکاری ۲هزار میلیاردی شرکت ملی نفت به دولت

وی در تشریح جزئیات این انحرافات، اظهار داشت: در بحث نفت و گاز، قرارداد شرکت نفت با دولت در رابطه با هزینه‌ها ۶۹۳ میلیارد تومان بوده است. اما این شرکت علاوه بر این مبلغ، پنج هزار و ۸۴۸ هزار یورو و ۳۱۰ میلیون ین ژاپن اضافه پرداخت کرده است که این هم تخلف است. همچنین شرکت ملی نفت ۲۲۷۶ میلیارد تومان به خزانه بدهکار است که هنوز نسبت به تصفیه آن اقدام نکرده و این مورد نیز تخلف محسوب می‌شود.

گفتنی است دولت موظف بود تا اردیبهشت‌ماه سال ۸۸، اساسنامه شرکت نفت، گاز و صنایع پتروشیمی را تحویل دهد که هنوز این اساسنامه‌ها ارائه نشده است. در نتیجه این مورد نیز تخلف دولت است.

تخلف در افزایش واردات بنزین

ثروتی یادآور شد: دولت مجاز بوده است که ۳ هزار میلیارد تومان واردات نفت و بنزین داشته باشد. اما این مبلغ به ۶ هزار و ۴۶۷ میلیارد تومان واردات در این مورد انجام داده است که تخلف محسوب می‌شود. همچنین تخلف دیگر دولت، ۱۹ میلیارد تومان ترکیب هزینه بنزین سوپر با بنزین معمولی بوده است. دولت مجاز بوده برای تهیه بنزین معمولی ۱۷۵ میلیارد تومان از یارانه‌ها محاسبه کند، اما دولت بنزین سوپر وارداتی کرده و این مبلغ را محاسبه نکرده است.

به گفته این نماینده مجلس، دولت ۲۸ میلیارد تومان شامل ۳۵۵ میلیون لیتر نفت به کشورهای همسایه صادر کرده است و از آنجایی که ما خود جزء کشورهای واردکننده هستیم، این کار دولت تخلف محسوب می‌شود. مضاف بر اینکه دولت این پول را به حساب خزانه واریز نکرده است.

عدم واریز درآمدهای ناشی از صادرات نفت و بنزین به خزانه

ثروتی در تشریح دیگر تخلفات دولت در اجرای قانون بودجه ۸۷، متذکر شد: ۱۲ میلیون لیتر بنزین حدود ۸/۵ میلیارد تومان به کشورهای همسایه صادر شده است که پول آن نیز به خزانه واریز نشده و این مورد نیز تخلف از قانون است. همچنین مابه‌التفاوت نرخ گاز، ۵۵۶ میلیارد تومان بوده است که این مورد نیز به حساب خزانه واریز نشده است.

تخلف از اجرای اصل ۴۴: واگذاری تنها ۲۵درصد سهام برخی شرکت‌های دولتی

گفتنی است در بحث خصوصی‌سازی از میان ۲۰۵ شرکت دولتی، تنها ۲۵ درصد سهام شرکت‌ها واگذار شده و همچنین از ۲۳۵ شرکت دولتی مشمول صدر اصل ۴۴ قانون اساسی، تنها ۲۵ درصد واگذاری به بخش خصوصی داشته‌ایم.

وی با بیان اینکه طبق بند ۲۶ قانون بودجه سال ۸۷، یک درصد از درآمدهای مالیاتی باید در امور پژوهشی هزینه شود تاکید کرد: با وجود این قانون، از میان ۴۷۳ دستگاه ۱۶۳ دستگاه کمتر از سقف مقرر در بحث پژوهشی و تحقیقاتی هزینه کرده‌اند و ۱۷۱ دستگاه هیچ هزینه‌ای نکرده‌اند.

ثروتی تصریح کرد: تعدادی از دستگاه‌ها می‌بایست برای ردیف‌های درآمدی مجوز اخذ می‌کردند که این کار را انجام نداده و تخلف صورت گرفته است.

افزایش ۶۰درصدی گزارشات حسابرسی: وزارت اقتصاد، صنایع و علوم درصدر واخواهی‌ها

وی در تشریح تخلفات صورت گرفته در بخش گزارشات حسابرسی گفت: ۳۴۲ گزارش دریافت شده که ۵۵۹ مورد آن واخواهی (عملکرد برخلاف بودجه) داشته است. یعنی در هر گزارش به بیش از یک مورد تخلف اشاره شده است. در این میان وزارت اقتصاد و دارایی، وزارت صنایع، وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش بیشترین واخواهی را به ترتیب داشته‌اند.

این نماینده مجلس اضافه کرد: در بحث اعتبارات از میان هزار و ۱۹۷ گزارش حسابرسی، سه هزار و ۲۰ مورد واخواهی وجود داشته است که وزارت کشور، جهاد کشاورزی، علوم و بهداشت و درمان به ترتیب در اولویت آن قرار داشتند.

به گفته ثروتی در اقلام سنواتی، ۱۶۸ گزارش حسابرسی صورت گرفته است که ۲۰۴ مورد آن واخواهی بوده است. دراین بخش آن وزارت علوم، راه، آموزش و پرورش و کشور به ترتیب بیشترین واخواهی را داشته‌اند.

وی ادامه داد: در بودجه شرکت‌ها، ۲۶۰ گزارش حسابرسی وجود داشته است که دو هزار و ۳۹۸ مورد واخواهی شده است که وزارت صنایع، نفت و اقتصاد به ترتیب در اولویت آن قرار دارند. همچنین تعداد گزارشات حسابرسی ۶۰ درصد رشد داشته است و تعداد واخواهی‌ها در مجموع به شش هزار و ۸۱۲ مورد رسیده است.

۲۵۲ دستگاه حساب پس نداده‌اند

لازم به ذکر است ۲۵۲ دستگاه یا حساب پس نداده‌اند و یا در موعد مقرر، حساب خود را ارائه نکرده‌اند که نسبت به سال ۸۶، ۲۷ درصد کاهش داشته است.

این نماینده مجلس معتقد است شفاف‌سازی در قیمت حامل‌های انرژی کمتر از واقع نشان داده شده است که کسری هزینه‌ها و درآمدها را شامل شده است.

وی ادامه داد: طبق حکم بند ۲۰ قانون بودجه سال ۸۷، ۲۶۲ دستگاه می‌بایست مبادله موافقتنامه با سازمان مدیریت می‌کردند که تنها ۳۹ مورد این کار را انجام داده‌اند.

تخلف ۱۱۰ میلیارد تومانی برای سبدکالای رمضان

این عضو کمیسیون برنامه و بودجه تصریح کرد: هیات وزیران در سال ۸۷ مصوبه‌ای داشت که طبق آن ۱۱۰ میلیارد تومان از سرجمع دستگاه‌های اجرایی کسر شده و برای سبد کالای ماه رمضان در همان سال هزینه شده است. این موضوع تخلف بوده و هیات تطبیق مصوبات نیز آن را تایید نکرده است.

وی با اشاره به اینکه بودجه سازمان آموزش و پرورش استان‌ها باید به شکل استانی در اختیار آنها قرار می‌گرفت، یادآورشد: از آنجایی که این بودجه به شکل متمرکز ارائه شده است، معادل پنج هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان تخلف بودجه‌ای ایجاد کرده است.

گفتنی است تحقق عملکرد بودجه شرکت‌های دولتی، بانک‌ها و موسسات انتفاعی ۱۵۰ درصد و به بیانی دیگر ۵/۱ برابر شده است.

به گفته وی این امر برخلاف ماده واحده قانون بودجه ۸۷ است. چراکه این ماده واحده بیانگر آن است که شرکت‌های دولتی بیش از این مبالغ درآمد دارند که باید برای آن لایحه متمم به مجلس بیاورند. اما دولت هیچگاه لایحه متمم مجلس نیاورد.

ثروتی تاکید کرد: در حال حاضر سه کمیته اجتماعی به ریاست محمدکریم شهرزاد، کمیته عمومی به ریاست عزت‌الله یوسفیان‌ملا و کمیته اقتصادی به ریاست محمدرضا تابش موظف به خلاصه‌سازی گزارش تفریغ بودجه شده‌اند.


 


یکی از رسانه‌های نزدیک به یک نهاد نظامی ، مدعی شده که عاقبت شومی در انتظار نمایندگان دیدارکننده با مهندس میرحسین موسوی است!

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، سایت روزنامه جوان که از رسانه‌های افراطی حامی دولت است، در خبری از هم‌اکنون حکم به ردصلاحیت اعضای فراکسیون خط امام(ره)مجلس داد.

این سایت که مشخص نیست چگونه از تصمیم آینده اعضای شورای نگهبان از هم‌اکنون مطلع شده است از یک سو این حکم را صادر کرده و سپس در ادعا و تهدیدی قابل تامل که می‌بایست مورد توجه نهادهای امنیتی قرار بگیرد مدعی شده که عاقبت شومی در انتظار نمایندگان دیدار کننده با میرحسین موسوی است.

این سایت با انتشار اسامی دیدار کننده با موسوی بر اساس عکس‌های منتشر شده، مدعی شد: یدار تعدادی از اعضای فراکسیون اقلیت با سران فتنه بر خلاف آراء و نقطه نظرات مردم است و این دیدارها به هیچ وجه با سیاست نظام منطبق نبود،پس از دیدار با موسوی، صلاحیت حضور در انتخابات آینده از این نمایندگان سلب شده است؛ چرا که این نمایندگان دیگر صلاحیت نمایندگی ملت را ندارند لذا نمایندگانی که با یدک کشیدن عنوان نمایندگی ملت، در مقابل رفراندوم مردم، اهداف نظام، مشی امام (ره)، خواست مقام معظم رهبری، با سران فتنه ملاقات کرده اند، اهداف و وظایف خود را به سخره گرفته و عواقب شومی را برای خود رقم زده اند.

به گزارش پارلمان‌نیوز، این نوع اخبار به نظر می‌رسد در راستای منفعل کردن و تهدید اعضای فراکسیون خط امام(ره)مجلس به انجام ندادن وظایف نمایندگی از ملت است.


 


سیدمصطفی تاج زاده، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب که به تازگی بعد از ۲۸۰ روز حبس و بلاتکلیفی آزاد شده، طی اطلاعیه ای که امروز در صفحۀ فیس بوک خود منتشر ساخت، از تمام علاقه مندان دعوت کرد تا سوالات خود پیرامونِ انتخاباتِ ریاست جمهوری، وقایع بعد از آن، برنامه های پیش روی اصلاح طلبان، آیندۀ جنبش سبز و همچنین حرکتهای اصلاح طلبانه در ایران را، در صفحۀ فوق الذکر، با این فعال سیاسی مطرح کنند.

متن اطلاعیۀ صادره از سوی صفحۀ فیس بوک این فعال اصلاح طلب، بدین شرح می باشد: "مصطفی تاج زاده که به تازگی و پس از تحمل بیش از نه ماه بازداشتِ غیرقانونی به مرخصی آمده، فرصت کوتاهِ بدست آمده را مغتنم شمرده و تصمیم دارد تا با شما همراهانِ عزیز به گفتگو بنشیند. ضمن تشکر از حضور گرم، همراهی و ابراز محبت های شما عزیزان، از کلیه دوستانی که علاقه مند به طرح سوالات خود در خصوص انتخابات هستند، میتوانند سوالات خود را در صفحه طرفداران ایشان در فیس بوک به آدرس زیر مطرح نمایند. سوالات مطرح شده به تدریج و در همان صفحه پاسخ داده خواهد شد."

آدرس این صفحه بدین ترتیب می باشد: http://www.facebook.com/note.php?note_id=113606981991063

مصطفی تاج زاده در دولت ميرحسين موسوی معاون امور بين‌الملل وزير ارشاد و در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، معاونت سياسی وزارت کشور را بر عهده داشت.

وی در تاريخ ۲۳ خرداد بازداشت و مدت ۱۲۰ روز را در انفرادی به سر برد. دادگاه وی در ۲۲ آذر و ۱۹ بهمن ۸۸ برگزارشد. قاضی صلواتی این فعال اصلاح طلب را به اتهاماتی بی پایه چون "اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن نظم عمومی، تبليغ عليه نظام، توهين به مسوولان و نگهداری اسناد محرمانه" متهم کرد


 


بیش تر از یک ماه است که پشت دیوارهای بلند اوینی بدون هیچ پاسخی و بدون هیچ اتهام مشخصی .

این روزها که هر کس اتهام های ناباورانه ای را به دوش می کشد منتظریم تا ببینیم به تو چگونه اتهامی را می توانند روا دارند. کدام اتهام است که بتواند توان به دوش کشیدن دفاع از حقوق دیگران را داشته باشد . کدام اتهام یارای اینهمه مهربانی و دغدغه انسانی زیستن را دارد .

دیوارهای بلند اوین این روزها در مقابل کسانی که به جرم دوست داشتن انسانها در بندند خجالت زده است. چون با اینهمه بلندی هنوز نتوانسته درمقابل بلندی ایمانتان عرض اندام کند .
در وبلاگت نوشته ای که، نوشتن راهی است برای خلق دنیایی بدون خدا و تقدیر و درد . نوشته ای که دغدغه انسان داری اما دوست من خداوندان تقدیر و درد انسان را به بهانه نوشتن در بند می کنند تا جامعه پر از خدا ، تقدیر و درد باشد .

گفته اند نصور نقی پور تحت فشار است و از خانواده می خواهد تا کارش را پیگیری نکنند گفته اند فشار بر نصور بسیار است تا اعتراف کند .

دوست من مقاومت نکن و اعتراف کن .

اعتراف کن که انسانها را دوست داری .

اعتراف کن به دنبال عشق و آزادی بوده ای ،که زیبایی را دوست می داری ، که دغدغه انسان داری.

اعتراف کن برای اشک چشم مادران عزادار گریسسته ای .

اعتراف کن 14 ساعت کار در شبانه روز باعث نشده که به روز مرگی دچار شوی .

اعتراف کن دغدغه نان مانع اندیشیدنت نشده است، که صدای پر مهیب کارخانه محل کارت نیز مانع شنیدن صدای رنج انسانها نشده است .

اعتراف کن ...

اینهمه اعترافات برای زندانی بودنت کافی است نصور عزیز. پس در زندان بمان تا تاوان همه دوست داشتن هایت را بدهی زیرا در این سرزمین بهای دوست داشتن زندان و شکنجه است .

منبع: هرانا


 


دانشگاه پیام نور بجنورد بنا به اعلام سایت رسمی خود در تاریخ 26 اسفند ماه سال گذشته سه تن از دانشجویان بهایی این دانشگاه را با عنوان "محروم از تحصیل" مواجه کرد.

بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، شايان ثنايي، مونا شريفي محبتي و انوش شريفي محبتي سه دانشجوي بهايي مذکور اند كه به ترتيب در رشته هاي كارشناسي آي تي، زمين شناسي و كامپيوتر (سخت افزار) در دانشگاه پيام نور بجنورد مشغول تحصيل بودند.

شایان ذکر است که این سه تن هنگامی که پس از تعطيلات نوروزي به دانشگاه مراجعه كردند از حضورشان در سر كلاس ممانعت بعمل آمد و متعاقب آن به دستور رياست، از دانشگاه اخراج شدند.


 


از سرنوشت دانیال صبحی و شراره صبحی، دوتن از همکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، که از 22 بهمن ماه در بازداشت وزارت اطلاعات بسر می برند اطلاعی در دست نیست.

بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، دانیال و شراره صبحی که در حاشیه اعتراضات مردمی تاریخ مورد اشاره توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بودند علی رغم پایان بازجویی و صدور وثیقه از سوی شعبه یک بازپرسی دادگاه انقلاب با آغاز سناریوی دستگاه امنیتی برای فعالان حقوق بشر از تاریخ 14 اسفند ماه به محل نامعلومی منتقل شدند.

این دو فعال حقوق بشر که نسبت فامیلی با یکدیگر دارند در اولین و آخرین ملاقاتی که با خانواده خود در آستانه عید نوروز داشته اند از شرایط سخت بازداشت سخن گفته بودند.

نامبردگان پس از آغاز سال جدید تا کنون امکان تماس با خانواده های خود را نیافته اند و خانواده های آنان در نگرانی از سرنوشت عزیزان خود بسر می برند.


 


اعتراضات جمعي از كاركنان سازمان تامين اجتماعي به دلیل عدم افزايش دستمزد و عدم پرداخت بخشي از بهره وري و كارانه ادامه دارد.

بنابر اطلاع گزارشگران هرانا، یکی از کارکنان تامین اجتماعی که خواست نامش فاش نشود در این زمینه گفت:" امروز صبح قرار بود که تعدادی از کارکنان معترض سازمان تامین اجتماعی مقابل ستاد مرکزی این سازمان تجمع کنند که با صحبتهای مسولان فعلا از این تجمع صرف نظر کردند."

وی افزود:"در صورت تحقق نیافتن وعده ها این تجمع برگزار می شود."

خاطر نشان می شود، كاركنان سازمان تامين اجتماعي پیش از عید نیز برای دریافت حق خود دست به تجمع زده بودند که نتیجه ای دربرنداشته است.


 


از شرایط و محل نگهداری صالح شلماشی، فعال حقوق بشر اطلاعی در دست نیست.

بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، صالح شلماشی 11 اسفند ماه و در پی یورش های گسترده و هماهنگ به فعالین حقوق بشر، در شهر محل اقامتش، سنندج، بازداشت و اندکی بعد به تهران منتقل شده است.

وی تحت فشار بازجویان، در تماس کوتاهی با خانواده اش، ایشان را از پیگیری وضعیت پرونده ی خود منع نموده است.

شایان ذکر است در حال حاضر ده ها تن از فعالین حقوق بشر بر اساس سناریو سازی دستگاه های امنیتی در زندان اوین خاصه بند 2 الف سپاه پاسداران و در شرایط نامطلوب، نگهداری می شوند.


 


زمان برگزاری دادگاه رسیدگی به پرونده دو تن از نوكیشان مسیحی به نام های مریم رستم پور و مرضیه امیری زاده، به ایشان ابلاغ گردید.

بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، زمان برگزاری دادگاه و رسیدگی به پرونده ی این دو نفر، روز سه شنبه ۲۴ فروردین ماه، تعیین شده است.

اتهام اولیه این دو شهروند مسیحی که با ورود ماموران امنیتی به منزل شخصی شان در تهران بازداشت شدند ، "اقدام علیه امنیت ملی" عنوان شده بود اما ایشان در اولین جلسه دادگاه تفهیم اتهامشان که ۱۸ مرداد ماه سال گذشته برگزار شد؛ به "ارتداد و ترویج مسیحیت" نیز متهم شدند.

شایان ذكر است این شهروندان مسیحی پس از دستگیری و تحمل ۲۵۹ روز حبس در زندان اوین، روز چهارشنبه ۲۷ آبانماه ۸۸ بطور موقت از زندان آزاد شده بودند.


 


حکم اعدام احمد کریمی، از قربانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری که در دادگاه های جمعی محاکمه و به اعدام محکوم شده بود به 15 سال حبس تقلیل یافت.

بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، احمد کریمی که پیشتر در دادگاه های فرمایشی پس از انتخابات به اتهام عضویت در انجمن پادشاهی به اعدام محکوم شده بود از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران به تحمل 15 سال حبس تعزیری محکوم شد.

لازم به یادآوریست، احمد کریمی، حامد روحی نژاد، محمد علی زمانی، آرش رحمانی پور و امیررضا عارفی پنج تن از متهمانی بودند که به اتهام ارتباط با گروه های معاند نظام پیش از انتخابات از سوی وزارت اطلاعات بازداشت و روانه زندان شدند و بعد ها در دادگاهی پس از انتخابات در کنار معترضین به نتیجه انتخابات، محاکمه و به اعدام محکوم شدند.

شایان ذکر است، محمد علی زمانی و آرش رحمانی پور دو تن از متهمان این پرونده در تاریخ 8 بهمن ماه سال گذشته اعدام شدند و حامد روحی نژاد از دیگر متهمان این پرونده از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران به 10 سال زندان محکوم شده است.


 


هدف از نوشتن این مطلب جدا کردن مسئله کرد و یا نفی نا برابری های حاکم بر بلوچ ، ترک، فارس و عرب نیست
در یک همزاد پنداری می توان خود را یک اقلییت قومی، مذهبی یا دینی فرض کرد و درد های هم دیگر را بهتر شناخت.


ما هم مردمانیم...

قصه ی کرد قصه ی آن زنی است که سهمش از شوهر فقط ناسزای هرروزه و چوب و ترکه بود.وقتی از شوهر پرسیدند تو که نه خرجش را می دهی و نه هیچ محبتی به او داری ، پس دیگر این کتک زدن هر روزه و تحقیر مستمر او چه دلیلی دارد ، مرد پاسخ داد اگر غیر از این کنم از کجا بدانند من همسراویم .اما حکایت ما؛ نگاهی واقع بینانه به کرد و کردستان در ادبیات متداول سیاسی حاکمیت ایران ، متأسفانه همواره تداعی گرکلماتی چون تجزیه طلب ، ضد انقلاب و ( منطقه ای ) امنیتی است. تو گویی که این دو واژه مهمان ناخوانده ای هستند و با کلیت این سرزمین قرابتی ندارند. محرومیت از بسیاری از حقوق اولیه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و توسعه نیافتگی دیرینه ی این استان که حاصلی جز فقر ، بیکاری و سرخوردگی برای مردم زحمت کش آن نداشته ، زمینه ساز شکل گیری برخی نارضایتی ها در این استان شده است. علیرغم اینکه کردهای میهن دوست و مهربان همواره زندگی مسالمت آمیز در ایران را برگزیده و جز مطالبات مسلم خود چیز دیگری نخواسته اند ، متأسفانه در راستای نگاه بدبینانه و پیش داوری های متداول ، عموماً پاسخ این مطالبات قانونی با ازدیاد زندانیان سیاسی و مدنی ، تبعید و اعدام داده شده است.

وجود اقلیت های قومی و نژادی در تاریخ ایران یا دنیا امرتازه ای نیست . تکثر قومی ، نژادی و فرهنگی یک جامعه می تواند همچون تیغ دو لبه ای برای آن جامعه عمل کند. به این معنا که در شرایط توسعه یافتگی و وجود مناسبات اجتماعی عادلانه و مساوات گرایانه ، همزیستی اقوام و نژادهای گوناگون نه تنها مسأله آفرین نیست بلکه می تواند به غنای فرهنگی آن جامعه از سویی و بالا بردن ظرفیت تحمل و کاهش تعصبات فرهنگی و کوته نگری افراد آن از سوی دیگر کمک کند.امروزه به ویژه که در عصر جهانی شدن سایه ی یکنواختی کسالت آور فرهنگی، تهدیدی برای بسیاری از جوامع است ، وجود این تکثر و تنوع فرهنگی موهبتی است که باید به خوبی آن را پاس داشت . در عین حال در شرایطی که مدیریت جامعه توجه کافی به نیازها و حقوق مشروع این اقلیت ها نداشته باشد ، خواه ناخواه باید منتظر پیامدهای پردامنه چنین امری بود. شاید یکی از ابتدایی ترین حقوقی که هر ایرانی ، اعم از کرد و غیر کرد ، خود را به آن محق می داند ، برخورداری از حق "شهروندی" است. حقی که در تقابل با انزوا و طرد شدگی قرار دارد. انزوا و طرد شدگی دو حسی هستند که تحت تأثیر شرایط عینی ، یعنی تحت تأثیر واقعیت های ملموس و روزمره ی زندگی ، تحت تأثیر فقر و سو سوی چشم کودکی از گرسنگی ، تحت تأثیر نگاه شرمناک پدر از جیب و سفره ی خالی اش و تحت تأثیر گونه های رنگ پریده و چهره ی فقر زده ی مادر شکل می گیرند. خلاصه آنکه انزوا تحت تأثیر نگاه "مرکز محور ی" شکل می گیرد که با نگاه فرادست به فرودست مسائل و نیازها ی کرد (حاشیه نشین) را از مرکز نشین، مجزا می کند. بی شک حس طرد ، انزوا و از خود بیگانگی در شرایط توسعه نیافتگی و سؤ مدیریت به اقلیت های قومی محدود نمی شود ، بلکه به فراخور موقعیت و جایگاه افراد در جامعه ،کم و بیش همه را به خود مبتلا می کند.با این وجود به دلیل نابرابری های عمیق ساختاری این حس ، میان اقلیت ها عمیق تر و گسترده تر است. حس انزوا نه تنها برای اقلیت های قومی و نژادی که برای هر گروه مطرود دیگری ، به ویژه در شرایط فقر فرهنگی که از تبعات فقر اقتصادی است ، زمینه ساز بروز تنش و نا آرامی است . چرا برای یک بار هم که شده ، به جای توسل به نگاه امنیتی ، با پرداختن به درد مردم این سرزمین ، که مطالبات خود را از زبان فرزندانشان به گوش می رسانند ، مسأله را یک بار و برای همیشه حل نکنیم؟ با این وجود مسأله به همین جا ختم نمی شود . یعنی زمانی که فرزند یا پدری از همین دیار برای کسب اولیه ترین حقوق مادی یا معنوی خود ، یعنی سیر کردن شکمی یا نوشتن نامه ای در تظلم خواهی اقدام کند ، باز هم به یمن همان نگاه امنیتی مألوف ، سخت ترین برخوردها و مجازات ها در انتظارش هستند . آیا برای مبارزه با پدیده ی قاچاق کالا که گاه مجازاتی مساوی با" حکم تیر" دارد راه متمدنانه ی دیگری وجود ندارد. آیا در شرایط تأمین اولیه ی مالی هیچ جوانی حاضر است به خاطر چند قواره پارچه یا یک جعبه چای جان خود را به خطر اندازد؟

در امتداد چنین سیاست های دوگانه محوری ، این نگاه امنیتی در مورد زندانیان سیاسی و مدنی کرد ، اما این بار به شکل مضاعفی به چشم می خورد. آیا حتی در درون زندان و در دایره ی مجازات نیز کردها باید با انگ اقلیت قومی همان احساس شوم انزوا و طرد شدگی را با خود همراه کنند؟ آیا مگر تفاوتی است میان زندانی کرد و غیر کرد که عمدتاً از بسیاری حقوق مصوب قانونی ، مانند حق داشتن وکیل ، مرخصی ، تخفیف مجازات ، عفو یا آزادی بی بهره هستند ؟ چرا با وجود در پیش گرفتن نوعی تساهل نسبی در مورد زندانیان سیاسی تهران و برخی دیگر کلان شهرها و آزادی بسیاری از آنان ، که مایه ی بسی مسرت بوده و ای کاش تسریع و تدوام یابد ، برخورد سخت گیرانه با زندانیان کرد همچنان ادامه داشته و به جای تلاش جهت حل مشکلاتشان هنوز سیاست کلی در جهت سرکوب یا اعدام آنان می باشد. متأسفانه برخی با دستاویز قرار دادن موقعیت جغرافیایی این استان سعی دارند اصرار خود بر ابقای نگاه امنیتی اشان را توجیه کرده و همچنان به سرکوب و فشار بر زندانیان سیاسی و مدنی ، یا اعدام گاه و بی گاه آنان ، که بعضاً بیش از آنکه متحمل جزای خود باشند ، به گونه ای غیر رسمی وجه المصاحه یا گروگان تلقی می شوند ، بپردازند. آیا این نگاه امنیتی که برخی مصرانه بر آن پا می فشارند و عملاًسبب واگرایی و نارضایتی جوانان کرد شده ، تا چه زمانی باید ادامه یابد ؟

آیا برای کردهای مظلوم که عقلانی ترین و منطقی ترین شیوه ، یعنی زندگی مسالمت آمیز و نفی خشونت ، را جهت حل مشکلات خود برگزیده اند ، نگاه امنیتی حاکم بر کرد و کردستان درصدد القاء و رواج بیشتر این تفکر نیست که کردها و مطالباتشان را از ایران و ایرانی تفکیک کرده و باید با آنان همچون اتباع غیر ایرانی برخورد شود؟ امیدوام چنین نباشد ، چرا که در غیر اینصورت متأسفانه ماحصل آن خشونت هایی است که هیچ عقل سلیمی آن را برنمی تابد.

امیدوارم با کنار نهادن برخورد دوگانه میان زندانی کرد و غیر کرد و تسری امتیازات و حقوق به تمام زندانیان گامی هر چند کوچک ، اما ضروری جهت تقلیل مشکلات این منطقه و دلجویی از مردم آن برداشته شود.

ای کاش قصه ی کرد دیگر قصه ی آن زنی نباشد که سهمش از شوهر فقط ناسزای هرروزه و....

فرزاد کمانگر

زندان اوین 21/1/89

منبع : خبرگزاری هرانا


 


کمیته انضباطی دانشگاه بابلسر مازندران روز پنج شنبه 19 فروردین ماه، برای 4 تن از دانشجویان دانشکده علوم پایه، احکام انضباطی صادر نموده است.

بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، اکثر این دانشجویان به علت شرکت در مراسم تشییع جنازه آیت الله منتظری پیش تر به کمیته انضباطی احضار شده بودند.

اسامی این دانشجویان به شرح زیر است:
سیاوش رضاییان 1 ترم تعلیق با سنوات
آلاله صدرایی توبیخ کتبی و درج در پرونده
سید شهاب معافی توبیخ کتبی ودرج در پرونده
مصطفی طورانداز توبیخ شفاهی


 


کاوه قاسمی کرمانشاهی، فعال حقوق بشر، عضو کمپین یک میلیون امضا، سازمان حقوق بشر کردستان و عضو ادوار تحکیم وحدت، اکنون 66 روز است که در سلول انفرادی بازداشتگاه اطلاعات کرمانشاه به سر می برد.

ملاقات دیروز درحالی صورت گرفت که قبل از تعطیلات نوروزی دو نامه ی قاضی پرونده مبنی بر اجازه ی ملاقات به اداره ی اطلاعات کرمانشاه ارسال شده بود اما تا دیروز و پس از تمدید قرار بازداشت موقت کاوه کرمانشاهی این اجازه به خانواده ی وی داده نشد.


 


این مرجع تقلید با تاکید بر اینکه «به اصل ولایت فقیه ظلم شده است»، گفت:«نباید فضا به گونه‌ای باشد که مردم جرأت نداشته باشند در خانه خود درد دل کنند آیا واقعاً باید این گونه باشد؟ یک دفعه بریزند در خانه مردم؟ کتاب،‌ سنت و قانون این جور می‌گوید؟ از طرفی نماز نشان می‌دهند، اذان نشان می‌دهند،‌ می‌آیند و اخلاق را تفسیر می‌کنند اما از طرف دیگر اتهام و تهمت می‌زنند و بازداشت می‌کنند در صورتی که بازداشت بدون حکم جایز و شرعی نیست.»

به نوشته سایت کلمه ، آیت الله سید علی‌محمد دستغیب در این دیدار با اشاره به هدف از خلقت جهان،‌ بعثت انبیاء و ائمه اطهار گفت:‌ همه توجه پیغمبر اسلام و سایر انبیاء به خدای تعالی بود و دنیا را متوجه واقعیت‌هایی که هست کردند، علمای بزرگی از جمله امام خمینی (ره) نیز همین راه انبیاء و ائمه اطهار (ع) را ادامه دادند.

خدای تعالی نیز بندگان خود را دوست دارد. خداوند اگر کسی به حیوانی رحم کند او را دوست دارد چه رسد به انسان،‌ انسانی که پیش خدای تعالی کرامت دارد و به آنها عشق می‌ورزد چون روح خدایی خود همراه او است اما برخی به صورت شایسته از این روح خدایی استفاده نمی‌کنند و البته خداوند به آنها تذکر می‌دهد.

این مرجع تقلید دین اسلام را دینی آسان توصیف کرد و گفت زمانی که حضرت حجت (ع) ظهور می‌کنند واقعیت اسلام تحت الشعاع قرار گرفته که ایشان با دلیل و حجت و با زبان و گفتاری مهرورز مردم را به واقعیات اسلام متوجه می‌کنند،‌ در واقع این جور نیست که امام زمان (عج) دست به کشتار بزنند که یا آنچه را که ما می‌گوییم قبول کنید یا کشته می شوید!

وی ادامه داد: صدق و صفا از خصوصیات مؤمن است اما در مقطعی برخی واقعیت را عکس نشان دادند، دروغ گفتند و در امانت خیانت کردند،‌ لذا قیام امام حسین (ع) برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح مردم بود. نظر ایشان اصلاح بود،‌ اما الآن هدف امام حسین(ع) تحت الشعاع قرار داده شده در صورتی که این امام بزرگوار خون خود را دادند که مردم را از جهالت و گمراهی و نادانی بیرون بیاورند،‌ در واقع امام حسین (ع) خود را برای هدایت مردم فدا کرد.

آیت الله سید علی‌محمد دستغیب ظلم به امام حسین (ع) را ظلم به حضرت حجت دانست و ادامه داد:‌ حضرت حجت می‌آیند که مردم را با هم متحد کنند و همه را متوجه مبدأ خود کنند، او می‌خواهد دنیا را متوجه این مسأله کنند که دین اسلام دینی نیست که این قدر سختی در آن باشد و یا مستحبات را فدای واجبات کند،‌ لذا نباید واقعیات اسلام را رها کنیم و به مسائل فرعی که هدف اسلام نیست بپردازیم.

بنا بر گفته این مرجع تقلید هم اکنون به اصل ولایت فقیه هم ظلم شده است.

این روحانی شیرازی با بیان اینکه از زمان حضرت امام جعفر صادق و بعد از غیبت صغری مرجع مردم علماء بودند و هم اکنون هم مردم به ولایت فقیه و ائمه پشت نکرده‌اند گفت:‌ فقها باید عادل باشند و عمل آنها با گفتارشان یکی باشد مردم وقتی خلافکاری،‌ تهمت و اتهام را می‌بینند و می‌شنوند نمی‌دانند قسم حضرت عباس را باور کنند یا دم خروس را!

وی تأکید کرد: عمل فقها با گفتارشان باید یکی باشد،‌ اگر نباشد ظلم به ولایت فقیه است لذا فقها باید عادل باشند و عمل آنها با قول‌شان یکی باشد.

این مرجع تقلید ادامه داد: نباید بر سر مردم زد و فضا به گونه‌ای باشد که مردم جرأت نداشته باشند در خانه خود درد دل کنند آیا واقعاً باید این گونه باشد؟ یک دفعه بریزند در خانه مردم؟ کتاب،‌ سنت و قانون این جور می‌گوید؟ از طرفی نماز نشان می‌دهند، اذان نشان می‌دهند،‌ می‌آیند و اخلاق را تفسیر می‌کنند اما از طرف دیگر اتهام و تهمت می‌زنند و بازداشت می‌کنند در صورتی که بازداشت بدون حکم جایز و شرعی نیست.

وی در پایان اظهار امیدواری کرد:‌ انشاء الله سال ۸۹ سال خوبی برای مردم باشد و جوان‌ها هم واقعیات را ببینند. اگر عده‌ای خلاف می‌کنند نباید گفت اسلام آن چیزی است که این عده خلاف کاری می‌گویند، لذا اگر عده‌ای بد رفتاری کردند که دلیل نمی‌شود بگوییم اسلام گفته است،‌ اتفاقاً اسلام بهترین دین است و امیدواریم در سال جاری این تهمت‌ها برداشته شود و بزرگانی که به اسلام و انقلاب خدمت کردند برگردانده شوند و فشارها نیز از مردم برداشته شود و آنها که در بازداشتگاه‌ها هستند به خانه‌هایشان برگردانده شوند و مردم اقتصاد خوبی هم داشته باشند.


 


به گزارش خبرگزاری فارس، مشاور عالي رهبری اين هفته با حضور در دانشگاه امام صادق(ع) رئوس انديشه‌هاي بنيانگزار كبير انقلاب را تبيين مي‌كند.

اين مراسم به همت بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) برگزار مي‌شود.


 


به گزارش خبرگزاري فارس از ايلام، اين انفجار كه در حين زمان ملاقات با زندانيان به وقوع پيوست منجر به زخمي شدن تعدادي از افراد حاضر در محل شد.

اكنون زخمي‌هاي حادثه ديده به مراكز درماني ايلام در حال انتقال بوده و مسئولان زندان در حال بررسي و آمار زندانيان براي اقدامات بعدي هستند.


 


الف: پایگاه خبری ـ تحلیلی "دی پرس" فعالیت رسمی خود را آغاز کرد. به گزارش ايلنا پایگاه خبری و تحلیلی "دی پرس" از سوی تعدادی از روزنامه‌نگاران با هدف گشودن پنجره‌ای جدید برای هموطنان ایرانی به سوی دنیای مجازی اخبار و اطلاعات راه‌اندازی شده است.

بنا به این گزارش در بخشی از اطلاعیه روابط عمومی این سایت آمده است:ما آمده‌ایم تا بمانیم و البته تلاشمان این است که ماندمان نتایج مثبتی برای میهنمان داشته باشد.اما این نتایج توسط ما برنامه‌ریزی نشده است .ما آزادیم و رها و تنها بر معیارهای خبر و بی طرفی پایبندیم.

در بخش دیگری از این اطلاعیه با تأکید بر لزوم بی طرفی یک رسانه حرفه‌ای نوشته شده است :یک رسانه واقعی و بیطرف هرگز از پیش تعیین نمی‌کند که قصد دارد پروژه‌ای را به پیش ببرد.این کار رسانه نیست، کار رسانه صرفاً اطلاع رسانی در چارچوب قوانین و مقرارت کشور است و بی‌تردید قضاوت درباره این اخبار با مخاطبان و افکار عمومی است .

از اینرو ما نیامده ایم تا قضاوت کنیم . تنها آمده ایم اطلاع رسانی کنیم. گفتني است پايگاه خبري-تحليلي به آدرس www.daypress.ir قابل دسترس است.


 


الف: دادستان تهران درباره آخرين وضعيت پرونده روزنامه توقيف شده اعتماد گفت: پرونده كيفري اين روزنامه در شعبه بازپرسي دادسراي كاركنان دولت در حال رسيدگي است.

وی درباره وضعيت پرونده حقوقي روزنامه اعتماد گفت:‌ درخواست رفع توقيف از اين نشريه از سوي رييس مجتمع قضايي محل رسيدگي رد شده است.


 


فرشته قاضی

روز آنلاین: در شرایطی که هیچ خبری از وضعیت جعفر پناهی، کارگردان معروف ایرانی نیست، طاهره سعیدی همسر وی در مصاحبه با "روز" خبر داد که با دادستان تهران دیدار داشته، اما جعفری دولت آبادی هیچ جواب درست و مشخصی درباره وضعیت آقای پناهی نداده و تنها گفته است که او از مواضع خود کوتاه نمی آید.

همسر این کارگردان سرشناس سینمای ایران، ساخت فیلم بدون مجوز و داشتن شال سبز در جشنواره مونترال را از جمله اتهامات همسرش خواند و گفت بعد از ملاقاتی که روز 10 فروردین با آقای پناهی در زندان اوین داشته، هیچ خبری از او ندارد و به شدت نگران وضعیت جسمانی اوست.

جعفر پناهی به اتفاق همسر، دختر و مهمانانش که از عوامل ساخت فیلم جدید او بودند در نیمه شب 11 اسفند ماه بازداشت شد. همسر، دختر و مهمانان آقای پناهی آزاد شده اند اما او همچنان در بند 209 زندان اوین به سر می برد.

کارگردان فیلم هایی چون دایره، بادکنک سفید، آینه، طلای سرخ، آفساید و... که تاکنون از جشنواره های معتبری چون کن، برلین و ونیز، جوایز متعددی کسب کرده، اکنون متهم به ساخت فیلمی علیه نظام جمهوری اسلامی است. اتهامی که خانم سعیدی صراحتا رد و تصریح کرد: "ما هنوز در داخل منزل بودیم و حدود 6 الی 7 ساعت، آقایان در حال تفتیش خانه و ضبط وسایل بودند که سایت تابناک خبر از ساخت فیلم علیه نظام، توسط آقای پناهی داد در حالیکه چنین چیزی به هیچ عنوان صحت ندارد."

خانم سعیدی توضیح داد: "فیلمی که آقای پناهی در صدد ساخت آن بود، درباره مشکلات یک خانواده 4 نفری است که همزمانی با جنبش سبز دارد اما به هیچ عنوان فیلمی ضد نظام نیست."

جعفر پناهی پیش از این در مراسم چهلم ندا آقا سلطان نیز به اتفاق همسر، دختر و دو تن از همکارانش برای چند ساعت، بازداشت شده بود. این کارگردان شهیر ایرانی در این زمینه توضیح داده بود: "آن موقع وقتی مرا گرفتند ظاهرا به اين شکل بود که مرا نشناخته بودند. مرا هشت ساعت نگه داشتند. نهايتا دوستانم و برو بچه های سينما آمدند و با جاهای مختلتفی ارتباط برقرار کردند و نهايتا من و دخترم و همسرم و دو تن از دوستانم را که با هم دستگير شده بوديم، آزاد کردند. حالا. در مورد من سوء تفاهم شده بود که برسر قبر ندا آقاسلطان مرا دقيقا بازداشت کردند. ولی همان زمان افراد بسياری هم آنجا بودند که آنها هم دستگير شده بودند. گويا درمورد آنها هم سوء تفاهم شده بود؟ انگار که در يک اتوبان راه رفته اند و خيال کرده اند که قبر ندا آقاسلطان است"!

22 مهر ماه نیز از سفرآقای پناهی به پاریس جلوگیری و او را ممنوع الخروج کرده بودند. آقای پناهی در مورد ممنوع الخروج شدن خود نیز گفته بود: "اين کار را خود دولت انجام می دهد. قرار هم نيست که توضيحی بدهد يا چيزی بگويد. هدف، ممنوع الخروج کردن ماست. اين همان دولتی است که چهار سال تمام نگذاشتند من هيچگونه فيلمی بسازم. همان دولتی است که اجازه نمايش فيلم هايم را نداده است. همان دولتی است که مشکل برايم ايجاد کرده و همان دولتی است که اين دروغ ها را می گويد".

و اکنون او در حالی در بند امنیتی زندان اوین به سر می برد که به گفته خودش طی سالهای گذشته ممنوع الکار هم شده بود. آقای پناهی بعد از ممنوع الخروجی، به رادیو فردا گفته بود: "من حدود دو سالی بود که می خواستم کار کنم. اقدام هم کرده بودم. فيلمنامه هم داده بودم. اجازه کار به من ندادند و مسائل مختلفی برايم ايجاد کردند".

این کارگردان معروف ایرانی، در واکنش به کودتای انتخاباتی 22 خرداد و اعلام احمدی نژاد به عنوان رئیس دولت دهم نیز گفته بود: "احمدی نژاد تحقیر بیشتری انجام خواهد داد. مردم را حقیر می‌کنند و سعی می‌کنند حکومت خودشان را بیشتر و بیشتر به مردم اعمال کنند. چهره‌ای که از او پس از رای‌گیری دیدیم دقیقا حالت چهره یک بازنده بود، و حالا به نظر می‌رسد این موضوع او را بیشتر و بیشتر تهیج خواهد کرد تا هر دروغی که می‌تواند بگوید و این دروغ‌ها هم حد و مرزی نداشته باشد و آنها را اعمال کند. او سعی می‌کند پیشتاز باشد و نهایتا امکان دارد که کارهای خطرناکی از وی سربزند".

متن مصاحبه "روز" با طاهره سعیدی، همسر جعفر پناهی را در ذیل بخوانید.

خانم سعیدی، براساس اعلام خود آقای پناهی، طی 4 سال گذشته محدودیت های بسیاری برای ایشان به وجود آمده بود. آیا شما و ایشان فکر میکردید این محدودیت ها به بازداشت خانوادگی تان منجر شود؟

درباره بازداشت آقای پناهی، با توجه به تهدیدات و فشارهایی که وجود داشت بله تصور احتمال بازداشت ایشان را میدادیم اما به هیچ عنوان انتظار نداشتیم سر فیلمبرداری بریزند داخل خانه و همه را بازداشت کنند. چون ساخت فیلم بدون مجوز یک مساله کاملا صنفی است نه مساله امنیتی که منجر به زندان شود.

چه نوع تهدیدی صورت گرفته بود؟

روز 21 بهمن رسما به ما زنگ زدند و به جعفر گفتند نباید در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنی و حکم بازداشت تو صادر شده است.

ممکن است توضیح دهید نیمه شب 11 اسفند دقیقا چه اتفاقی افتاد و بازداشت ها به چه صورتی انجام شد؟

ما تازه غذا خورده بودیم و هنوز کار فیلم شروع نشده بود. پیش از آن هم تنها چند سکانس به صورت پراکنده کار شده بود که ماموران آمدند. حدود 6 تا 7 ساعت تمام منزل را بازرسی کردند و ابتدا وسایلی را که ضبط کرده بودند با خود بردند سپس ما را به اتفاق عوامل فیلم بازداشت و مستقیما به زندان اوین منتقل کردند.

چه چیزهایی ضبط کرده و از منزل شما با خود برده اند؟

کیس های کامپیوتر، دوربین های فیلمبرداری و وسایل مربوط به ساخت فیلم، فیلم نامه های دانشجویان، نامه ها، قراردادها، تمام فیلم ها و دی وی دی هایی که در منزل داشتیم به اضافه مقداری ارز با خود بردند. در حقیقت خانه ما با همین وسایل تشکیل می شد و اکنون خانه به قولی لخت است و خالی و هیچ کدام راتاکنون پس داده اند.

شما و دخترتان دو روز بازداشت بودید، محور بازجویی ها چه بود؟

بیشتر فکر میکردند فیلمی که جعفر شروع به ساخت آن کرده، سرمایه گذار خارجی دارد و فیلم به صورت سفارشی ساخته می شود برای جشنواره خاصی. در حالیکه هیچ یک از این احتمالات و تصورات آقایان، درست نبود. از همه عوامل بازجویی شد و از من که اصلا در فیلم دخیل نبودم می پرسیدند چرا اجازه دادی فیلم در خانه ات، فیلمبرداری شود و چرا در فیلم بازی کردید و داستان فیلم چی بود و... بعد هم که از ما تعهد گرفتند و آزادمان کردند؛ عوامل فیلم هم آزاد شدند و فقط جعفر اکنون در بند 209 زندانی است.

چه تعهدی از شما گرفتند و اتهامی که به شما تفهیم کردند چه بود؟

اتهام اقدام علیه امنیت ملی را عنوان کردند و از همه ما التزام و تعهد گرفتند که در برنامه ها و کارهایی که اقدام علیه امنیت ملی باشد شرکت نکنیم. بعد از ما امضا گرفتند که اگر تکرار کنیم نفری ده میلیون تومان از ما خواهند گرفت.

درباره فیلم، مباحث زیادی تاکنون مطرح شده است هم از سوی رسانه های حکومتی و هم از جانب برخی از هنرمندان. ممکن است بفرمایید داستان فیلم ربطی به مسائل سیاسی داشت و آنچنانکه گفته شد بر علیه جمهوری اسلامی بوده است یا نه؟

فیلم درباره یک خانواده 4 نفری و مشکلاتی است که این خانواده با هم دارند که همزمانی با جنبش سبز نیز دارد. اما به هیچ عنوان ضد نظام نیست و این جریان سازی ها کاملا با غرض ورزی است، چون 6 تا 7 ساعت طول کشید که خانه را بازرسی و وسایل را ضبط کنند و ما را با خود ببرند و ما هنوز داخل خانه بودیم که سایت تابناک به دروغ نوشت فیلمی علیه نظام در حال ساخت بوده و....

در حال حاضر آقای پناهی در بند 209 هستند و شما ده فروردین با ایشان ملاقات کردید. چه اتهامی به ایشان مشخصا تفهیم شده است؟

در دیداری که داشتیم گفت که ساخت همین فیلمی که الان صحبتش را کردیم به همراه حضور در جشنواره مونترال و داشتن شال سبز و بدون مجوز بودن فیلم، اتهامات ایشان است.در حالیکه ساخت فیلم بدون مجوز، یک مساله کاملا صنفی است نه امنیتی که منجر به زندان شود. اما نکته قابل تامل این است که در بازجویی ها به او گفته اند چرا مثل بقیه، تو هم نمی روی خارج زندگی کنی و... که جعفر پاسخ داده است به هیچ عنوان از ایران نمی روم و حاضر نیستم کشورم را ترک کنم.

آقای پناهی درباره نوع بازجویی ها و رفتارها صحبتی کردند؟

گفتند که رفتارها محترمانه است؛ به هر حال جعفر آدم گمنامی نیست و بالاخره آزاد می شود و هر رفتاری خود آقایان میدانند که بازتاب خواهد داشت. اما در اصل به نوع دیگری او را آزار می دهند. تا ده روز بعد از آزادی ما به جعفر نگفته بودند و او گمان میکرد که من و سولماز و بقیه، همچنان در بازداشت هستیم. از طرفی روزهای متوالی مثلا 8 روز پیاپی، سراغ او نمی روند و در بلاتکلیفی و بی خبری بدی قرار می گیرد.

وضعیت روحی و جسمی ایشان چطور بود؟

وضعیت روحی اش خوب بود و دوست داشت اخبار بیرون از زندان را بشنود که من نیز اخبار را در اختیار او قرار دادم.اما در باره وضعیت جسمی اش به شدت نگران هستیم. کلی وزن از دست داده و لاغر شده بود. احساس کردم بیمارست. با توجه به اینکه پیش از این، دو بار دچار اسپاسم شدید درناحیه قفسه سینه شده که کارش به اورژانس کشیده بود به شدت نگران هستم، بخصوص اینکه پزشک او علتش را عصبی و ناشی از مشکلات کاری دانسته و ادامه این حالت را خطرناک وحتی منجر به سکته قلبی دانسته بود. از طرفی او را به سلولی کوچک تر منتقل کرده اند که مثل دخمه بوده و هیچ فضایی برای تحرک نداشته و همین مساله نیز باعث نگرانی ما شده است.

بعد از ملاقات، تاکنون تماسی با آقای پناهی داشته اید و خبری از او دارید؟

متاسفانه تماسی نبوده و هیچ خبری از او ندارم؛ من نیز در همان حدی خبر دارم که شما و رسانه ها خبر دارید. هیچ کسی هم پاسخگو نیست و جوابی به ما نمیدهد. وکیل ایشان، خانم غیرت نیز تاکنون موفق به ملاقات با او و یا مطالعه پرونده نشده و در بی خبری به سر می بریم. تنها میدانیم که با کوهیار گودرزی در یک سلول بسیار کوچک بودند که کوهیار روز چهارشنبه به بند عمومی منتقل شده و اکنون نمیدانیم در انفرادی است، یا با چه کسی هم سلول است و در چه وضعیتی به سر می برد.

شما دیداری نیز با دادستان تهران داشته اید. ممکن است در این زمینه توضیح بفرمایید؟

بله من با ایشان دیدار کردم و خواهان مشخص شدن وضعیت جعفر و آزادی او شدم اما هیچ پاسخی به من نداد و تنها گفت که جعفر از مواضعش کوتاه نمی آید. من فکر میکنم چیزهایی دارند که میخواهند جعفر به گردن بگیرد اما جعفر قبول نمیکند. میخواهند اعترافاتی از او بگیرند و بگویند که جرم هایی مرتکب شده است وگرنه شال سبز و فیلم بدون مجوز که جرم نیست.


 


به نام خدا

درد این دختران و پسرانم را به کجا ببرم؟

تحمل حوادث و دردهایی که در این نه ماهه بر این سرزمین و فرزندانش رفته است برای من در این سنین آخر عمر بسی سخت و ناگوار بوده است. از توان ملی این کشور که به سان قالبی یخ در دست دولتی بی کفایت به سرعت در حال ذوب شدن است تا آنچه در خیابانها و زندانها بر فرزندان حقگو و حقطلب این آب و خاک گذشته است. اما در روزهای اخیر شنیدههایم غم جانکاه دیگری بر این تن رنجور ریخته است که نمیدانم شکایت این درد را به کجا ببرم و چه کاری از دستم ساخته است.
در این روزها مرتب میشنوم که برخی دختران زندانیام همچون خانم بدرالسادات مفیدی، هنگامه شهیدی، شیوا نظرآهاری و... را باز زیر فشارهای بازجویی مضاعف و مکرر و برخوردهای مملو از توهین و افترا گرفتهاند تا روحیهشان را بشکنند و پشت سرشان جهنمی بسازند که دیگر هیچ وقت هوس بازگشت به آن را نکنند. این برخوردها تا آن حد بوده است که برخی از این بانوان از خدا طلب مرگ کردهاند.

در گذشته هم حتی برخی هیئتهای رسمی که از زندانها دیدن میکردند مکرر اظهار میداشتند برخی زندانیان از توهینها و فحاشیهای تند و رکیک بیشتر از ضرب و شتم شدید در خیابان یا زندان، شکوه و شکایت میکردند.

هم چنین باز در هفتههای اخیر مکرر میشنوم که فرزندان دیگرم همچون احمد زیدآبادی، منصور اصانلو، مسعود باستانی و ... که مسلم است زندانیان عقیدتی، سیاسی و صنفی هستند، برخلاف همه عرفهای اخلاقی و قانونی مبتنی بر طبقهبندی زندانیان به زندانهای دیگری مملو از مجرمانی با جرایم سنگین جنایی (که البته خود قربانیان همین جامعه و همین حاکمیت هستند) تبعید شدهاند، دچار چه فشارها وشداید هدایت شدهای هستند و بعضا جان و سلامت جسمی و روحیشان در خطر افتاده است.
برای بنده که فضای بازجویی و زندان در حاکمیت قبل و بعد از انقلاب را تجربه کردهام، انقلابی که به سهم خود نقش ناچیزی در آن داشتهام؛ بسیار غمبار است که اذعان کنم برخوردهای غیراخلاقی با زندانیان و تهدید جان و سلامت آنان با تبعیدکردنشان میان برخی متهمان به قتل و آدمکشی و زیر اعدام و یا اعمال فشار و فحاشی به زنان و آوردن فشار بر برخی از آنان برای اعترافات شرمآور و نظایر آن در رژیم قبل نیز کمسابقه یا بیسابقه بوده است.

من نمیدانم بر حاکمان ما چه رفته است که برای حفظ قدرت دو روزه دنیایی این طور قید هرگونه اخلاق و مذهب را زدهاند و از هر روش وابزاری برای ادامه قدرت خود استفاده میکنند. ما یادمان نرفته است که قبل از انقلاب چه طور دیگران را نقد میکردیم که هدف، وسیله را توجیه نمیکند.

من به عنوان یک فرد مذهبی که اخلاق را ستون فقرات و هدف اصلی مذهب میدانم و پیامبرمان هم برای تعالی اخلاق مبعوث شده است (انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) شرمام میآید در زمانهای زندگی میکنم که به نام خدا و دین، دختران و پسران و زنان و مردان این جامعه را به جرم حقگویی و حقخواهی زیر شدیدترین فشارهای جسمی و روحی میگیرند، وقیحانهترین کلمات را برای بانوان به کار میبرند و اعترافات دروغ از آنها میخواهند.

وااسفا «دروغ» که در فرهنگ ملی و مذهبی ما بزرگترین گناه است، امروزه به سنت غالب زمانه تبدیل شده، دولتمردان با لاف و گزاف به راحتی به مردم دروغ میگویند و خیالات واهی داخلی و بینالمللیشان را صبح و شب با تکرار و تکرار میخواهند به خورد مردم فهیم این مملکت بدهند. مردمی که دیگر گول این دروغها را نمیخورند (و در قم مراجع مذهبی مردم نیز از چهرههای دروغپرداز روی برمیگردانند). اما متأسفانه همچنان در زندانها میخواهند زندانیان زن و مرد را به دروغگویی وادارند والا یا تبعید میشوند و یا زیر فشارهای مضاعف میروند. خدایا این دردها را باید به چه کسی گفت و پیش چه کسی برد؟

امیدوارم اگر گوش شنوا و ترس از خدا و آخرت در بین هر یک از مسئولان سیاسی و قضایی هنوز وجود داشته باشد، ناله بنده را بشنوند و تغییری در وضعیت زندانیانی که اسم بردهام یا دیگرانی که در همین وضعیت هستند و بنده نمیشناسم، به وجود بیاورند و خانوادههای زجرکشیدهشان را از این اضطراب جانکاه نجات دهند.

خدایا تو شاهدی وعدهای که انقلاب به ملت ما میداد حکومت عدل علیوار بود، حکومتی که سختگیری عدالتش نزدیکترین افراد به علی را هم در برمیگرفت و رحم و مروتاش دورترین و دشمنترین افراد نسبت به او را.

در حالی که آنچه حاکمیت ما به نام دین علی انجام میدهد آسانگیری و گذشت از هر فساد و تباهی سیاسی و اقتصادی و قتل و غارتی است که بعضی از خودیها در بانک و شرکت و بازار و یا کوی دانشگاه و زندان اوین و کهریزک انجام میدهند و سختگیری و فشار، آن هم با به کارگیری انواع فشارها علیه زنان و مردان دستبسته و چشمبسته و بیگناهی است که اهداف و آمال و وعدههای همان انقلاب را مطالبه میکنند. ای خدای بزرگ، ای تغییر دهنده قلبها و فکرها، یا حال و روز ما را دگرگون کن یا مرگ مرا برسان.

ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها واجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیرا (نساء، 75)


عزت الله سحابی
بیست و یک فروردین 1389


 


امروز: آنچه در ذیل می آید متن کامل مصاحبه محمد سلامتی، دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، با سایت خبر آنلاین است که در آن سایت به طور ناقص منعکس شده است. در این مصاحبه سلامتی به تشریح مواضع و عملکرد تشکیلاتی سازمان متبوع خود می پردازد.

آقای سلامتی! برای آغاز بحث راجع به فعالیت های سازمان بفرمایید. به نظر می رسد که از سازمان همچون گذشته صدایی در نمی آید؟

همچون گذشته صدایی در نمی آید!

رویکرد سازمان مجاهدین به نسبت تشکل های دیگر از متانتی برخوردار بود که به عنوان ویژگی اش جا افتاده است و به فعالیت های خود آهسته و پیوسته می پردازد. اگرچیز غیر این است بگویید.

قبل از هر چیز به شما خسته نباشید می گویم. اطلاع رسانی کار ارزشمندی است؛ به خصوص هنگامی که بی طرفانه کار اطلاع رسانی انجام شود که انشاء شما در مجموعه «خبرآنلاین» این جنبه را در نظر می گیرید.

در مورد سازمان باید بگویم که کمافی السابق به مناسبت های مختلف سازمان در قالب بیانیه و اطلاعیه اعلام موضع کرده و می توان گفت که تا کنون خوشبختانه هیچ گونه وقفه ای در کار سازمان به وجود نیامده است. البته زمانی که اتفاقات مختلفی در عرصه سیاست روی می دهد نمود و بیرون دهی سازمان بیشتر است، کما اینکه بعد انتخابات ریاست جمهوری تحرک و فعالیت سازمان در عرصه سیاسی بیشتر شد و تعداد بیانیه هایی که هنگام و بعد از انتخابات دادیم به مراتب بیشتر از زمان عادی است. هم اکنون نیز سازمان همین مشی را دنبال می کند. هر هفته جلساتی داریم که مربوط به تشکلیلات و مربوط به مسایل سیاسی روز کشور است. جلسات مربوط به شورای مرکزی و جلسات مرتبط با فعالیت های شاخه های سازمان در استان ها برگزار می شود. البته در آستانه اتمام هر سال برنامه سال آینده را تهیه می کنیم که در آن فعالیت های کلی و شاخه های سازمان در خصوص گسترش، عضو گیری، ارتباط با تشکل های سیاسی دیگر و مسایلی که مورد توجه یک حزب سیاسی است، تنظیم و با همکاری ارکان مختلف سازمان تهیه و بعد از نهایی شدن به بخش های مختلف به خصوص استان ها ابلاغ می شود. هم اکنون ما در حال تهیه این برنامه در سازمان هستیم و کارهای روتین دیگری که معمولا داشتم ادامه می دهیم. به عبارت دیگر فعالیت های سازمان کمافی السابق عادی است. البته دستگیری برخی از برداران ما که توانمندی های خاصی داشته و دارند لطمه هایی به کار سازمان زده ولی آن طور نبوده که حرکت سازمان مختل شود ولی عدم وجود آنها در یک مقطع اشکالاتی را در حرکت سازمان پدید آورده است.

اولویت برنامه های شما در چه حوزه هایی است؟

برنامه معمولا در زمینه مسایل جاری سازمان است. همانطور که عرض کردم در خصوص گسترش فعالیت، گسترش سازمان، عضو گیری های جدید، ارتباط با احزاب و گروه های سیاسی دیگر و ... است. اما مسایل خاصی که ممکن است در سال آینده اتفاق بیافتد بحث جداگانه ای دارد. مثلا اگر انتخابات خاصی در سال آینده در پیش باشد، همانطورکه سال آینده انتخابات شوراها برگزار می شود، از اکنون در برنامه انعکاسی نخواهد داشت. بلکه در آینده توسط شورای مرکزی تصویب می شود.

پس هنوز در خصوص انتخابات شوراها دستور کاری در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ندارید؟

نخیر!

مجموعه سازمان در کل کشور چند دفتر دارد که به کار عضو گیری می پردازد؟

تقریبا ما در تمام استان ها دفتر داریم. اعضای ما خیلی زیاد نیستند. کمتر از یک میلیون نفر است.

اعضای سازمان؟

(خنده) لازم نیست بگویم. مشخص نیست.

برآوردی از اعضای سازمان دارید؟

بله! عرض کردم، کمتر از یک میلیون. فعلا این رقم را داشته باشید تا بعدا بیشتر توضیح دهم.

جلسات شورای مرکزی استان ها هر چند وقت برگزار می شود؟

طبق اساسنامه شورای مرکزی باید هر ماه یک بار جلسه تشکیل دهند و اصولا این کار انجام میگیرد. در اساسنامه موضوعاتی که باید در دستور کار شورا قرار گیرد ذکر شده است. در خصوص شاخه ها معمولا هر دوهفته یک بار اجلاس مربوط به شاخه ها را داریم. البته ممکن است گاهی ضروریت هایی اقتضا کند که هر ماه یک بار این جلسه انجام شود. مثل زمانی که مسئله انتخابات مطرح است و دوستان درگیر کار انتخابات هستند. ولی معمولا مسئولین شاخه های استان ها جلسات مشترک دارند.

ظاهرا باید انسجام بالایی در سازمان وجود داشته باشد که این جلسات مرتب برگزار می شود؟

خوب! معمولا یک تشکیلات سیاسی ناگزیر است برای تبادل نظر و تبادل اطلاعات و تحلیل ها این جلسات را داشته باشد.

چرا این جلسات نمود بیرونی ندارد؟

خبر این جلسات جزو اخباری که از سازمان بیرون داده می شود نیستند. صرفا برخی اخبار که در شورای سیاسی مطرح می شود و جمع بندی هایی که وجود دارد به عنوان اخبار سازمان انعکاس پیدا می کند. فعالیت های دیگر سازمان، جلسات مربوط به استان ها، جلسات شورای مرکزی و جلسات دیگر ارکان سازمان انعکاس بیرونی ندارد. علاوه بر کنگره و نیز تصمیمات شورای سیاسی، گاهی ممکن است تصمیمات شورای مرکزی که از اهمیت بالایی برخوردار است و لازم باشد که به اطلاع عموم برسد، منعکس شود.

چرا این رویه در پیش گرفته شد؟ زیرا تصوری که در خصوص احزاب و گروه های سیاسی وجود دارد فعالیت موسمی و فصلی آنان است و اوقات دیگر معمولا فعالیتی ندارند. اما شما به جلسات هفتگی شوراهای سازمان اشاره دارید. به نظر می رسد که باید برگزاری این جلسات نمودی داشته باشد. دلیل عدم اطلاع رسانی در خصوص فعالیت های سازمان چیست؟

این جلسات و مسایلی که در آن ها مطرح می شود بیشتر تشکیلاتی و درونی است نه یک جمع بندی که ضرورت داشته باشد که عموم اطلاع پیدا کنند. ارکان و ارگان های مختلف سازمان یک سری فعالیت دارند، مثلا ارگان عضو گیری فعالیت هایی دارد که نیازی نیست که به اطلاع عموم برسد. یا برخی از ارگان های دیگر که کار تشکیلاتی و سازمان دهی انجام می دهند نیاز به انعکاس اخبار آن در بیرون سازمان نیست. این اخبار مربوط به درون سازمان است. یا مثلا ارگان آموزش یک سری آموزش به اعضا و طرفداران می دهد که نیازی به انعکاس اخبار آن وجود ندارد. بنابراین سازمان گرچه فعال است اما به قول شما ممکن است که نمود بیرونی نداشته باشد. آنچیزی برای جامعه از ناحیه سازمان و یک تشکیلات سیاسی مهم است که مربوط به جامعه باشد. مربوط به دولت و ارکان مختلف جامه و نظام باشد که آنها در بیانیه ها و اعلامیه ها منعکس پیدا می کند.

فکر نمی کنید که اگر بخش اول مقداری پررنگ تر شود به جذب عضو یا اضافه شدن به سمپات های تشکلاتی تان کمک می کند؟

در خصوص جذب نیرو مانند سایر احزاب و گروه ها نیستیم. خیلی ها این دیدگاه را دارند که عضو گیری سازمان بطنی است. این امر تقریبا یک واقعیت است. به دلیل اینکه ما تجربه ای از سازمان مجاهدین انقلاب در اول انقلاب داشتیم و احساس می کنیم که آن زمان عضو گیری بی رویه و گسترده کار درستی نبوده است. چرا که بعد به متلاشی شدن سازمان انجامید. ما از آن تجربه استفاده کردیم و سعی کردیم در این سازمان کمیت را محور قرار نداده و به کیفیت توجه کنیم. بنابراین رویه عضو گیری ما خیلی کند است. ما تعداد زیادی افراد را داریم که انتظار عضویت در سازمان را دارند. اما سازمان با سرعت این کار را نکرده و ارزیابی زیادی انجام می دهد و سعی می کند افراد را مورد آزمایش های مختلف قرار داده و بعد از طی مراحل مختلف عضو گیری کند.

آزمایش های مختلف یعنی چه...

یعنی این که در تجربه ببینیم که مواضع سازمان را قبول دارند. نسبت به دیدگاه ها و مواضع سازمان حساسیت مثبت وجود دارد که این مسایل به تجربه ثابت می شود و در مدت لازم می توان ارزیابی کرد. بنابراین ما نگرانی از گسترش اعضا نداریم. چراکه نسبت به این مسئله حساسیتی نداریم. روی این حساب اگر احیانا کار ما نمود بیرونی زیادی ندارد ناشی از این نیست که انگیزه ای پشت این باشد که مانند گروه های دیگر تبلیغات گسترده انجام ندهیم برای اینکه اهداف محدود خود را در نظر بگیریم.

پس آنچه که در ابتدا ما گفتم که فعالیت های سازمان آهسته و پیوسته و به عبارتی بی سر و صدا است، صحت دارد؟

اینکه آهسته و پیوسته است، ممکن است درست باشد. ولی بیشتر احزاب و گروه های سیاسی تمام مسایل درون تشکلاتی خود را منعکس نمی کنند. یعنی آنها نیز تمام نتایج جلسات مرکزی و استانی خود را در سطح جامعه منعکس نمی کنند. یا اگر احیانا دنبال عضو گیری هستند، نحوه گسترش تشکل خود و عضو گیری را در جامعه منعکس نمی کنند. ما نیز تقریبا شبیه آنها هستیم، اما ممکن است محدودیت بیشتری در این زمینه برای خود قایل شویم. ولی به هر حال ما آن انگیزه را نداریم که انعکاس اخبار خود را به عنوان تبلیغات درنظر بگیریم تا در بتوانیم افرادی را به سازمان جذب کنیم. آنچه که بیشتر برای ما مهم است این است که مردم را نسبت به مسایل سیاسی آگاه کنیم. یکی از ویژه گی های احزاب و گروه ها این است. سعی می کنیم برنامه داده و مردم را نسبت به مسایل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره آگاه کنیم. سعی می کنیم نارسایی ها را تحلیل کرده و راهکار برون رفت از مشکلات را بیان کنیم. به عبارت دیگر تلاش داریم در جهت تنویر افکارعمومی و ارتقاع سطح آکاهی جامعه قدم برداریم که به اعلام مواضع ما و هر تشکیلات دیگر نسبت به مسایل مطرح در جامعه در مقاطع مختلف، بازمی گردد.

از فعالیت های سازمان مجاهدین آنچه که بیشتر به چشم می آید برداشت های خاص و سیاسی شده است. ابتدا به این سوال پاسخ دهید که در انعکاس نارسایی ها یا مسایل روز مثل بودجه چه فعالیتی داشته اید؟ همچنین فکر می کنید چرا به نگاه های سازمان مجاهدین سیاسی نگریسته شده و معمولا در تصمیم گیری ها بکار گرفته نمی شود؟ از بیانیه ها و اعلامیه های سازمان مجاهدین بیشتر به عنوان بیانیه های شدید و غلیظی که ساختار برانداز است، برداشت می شود و بعد از صدور این بیانیه ها رسانه ها کمتر جرات انتشار آن را می کنند. دلیل این امر چیست؟

اولا مایه تاسف است که رسانه ها یا مجبور می شوند یا خودشان خود را مجبور به سانسور می کنند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران یک تشکلیلات سیاسی قانونی است و تمام تلاشش این است که در چارچوب قانون اساسی و قوانین مصوبه مجلس شورای اسلامی حرکت خود را تنظیم بکند و تا کنون این کار را انجام داده است. اینکه برخی مطالب سازمان تند تلقی می شود، خبری از شاخص آنها ندارم. به نظر ما این مطالب تند نیست. گرچه اگر تند نیز باشد دولت مردان ما باید از آن استقبال کنند. چرا که در این امر نمی توان تردید کرد که امثال سازمان و افرادی که نظرات خود را مطرح می کنند خود صاحب انقلاب هستند. هر کدام از اعضای سازمان و اعضای برخی احزاب دیگر که قانونی هستند در جریان و بعد انقلاب خدمات بسیار ارزنده ای انجام دادند. آنان قصد ندارند که خدمات خود و یا سهمی که در این انقلاب یا نظام داشتند از بین برود یا خدشه ای به آن وارد شود و مسیر انحرافی را طی کند. بنابراین آنچه که می گویند از سر دلسوزی است و هیچ کس نمی تواند در ارتباط به سازمان منکر این قضیه شود. بنابراین ما انتظار داریم که بیانیه و اعلامیه هایی که سازمان می دهد بدون سانسور و بدون هیچ کم و کسری منعکس دهد و این حسن است. اگر اشکالی در آن می بینند مطرح کنند که اگر لازم است ما خود را اصلاح کنیم. کما اینکه ما انتظار داریم آنچه که ما می گوییم دولت مردان و ارکان نظام خود را اصلاح کنند. ما می خواهیم حرکت در چهارچوب قانون اساسی حرکت کنیم. در جهت آرمان های انقلاب و نظرات امام باشیم. هنگامی که هدف ما این است و این امر را پیگیری می کنیم، همه باید استقبال کنیم و اگر می بینند تند است این تندی را بپذیرند. یک تشکلیلات سیاسی از موضع خاص خود برخورد می کند و نباید انتظار داشت که مانند یک ngo عمل کند. یعنی تمامی برخوردها و دیدگاه هایش سیاسی است. بنابراین اگر حرکت سازمان را سیاسی تلقی می کنند عادی و طبیعی است.

متاسفانه تحزب در نظام و کشور ما نهادینه نشده است که حرفش پذیرفته و از آن استقبال شود. اگر نهادینه می شد و مورد توجه قرار می گرفت، تمام دولت مردان گوش به زنگ می شدند که اگر نقدی از سوی تشکیلات سیاسی مطرح شد، بلافاصله دریافت کنند. روی آن تحلیل کنند، نکات خوب را بپذیرند و نکاتی که به نظرشان بد است کنار بگذارند. عقل مملکت داری، کشورداری و عقل مدیریت این را اقتضا می کند. چون در ایران علیه تحزب قلم فرسایی و برخورد شده است و بسیاری از دولت مردان هم اکنون به تحزب اصلا اعتقادی ندارند و نسبت به تحزب واکنش منفی از خود نشان می دهند، بنابراین چطور می توان انتظار داشت که دولتی که نسبت به تحزب واکنش منفی نشان می دهد حرف یک حزب را پذیرفته و از آن استقبال کند. اگر هم بخواهد استفاده کند غیرمنتظره است. کسی که به تحزب اعتقادی ندارد طبیعی است که حرف احزاب را نپذیرد. نمود این امر این است که در جامعه به حرف احزاب توجهی نمی شود. در صورتی که قانون روی تحزب صحه و انگشت می گذارد و لازمه تمامی جوامع مدنی در عصر فعلی است. بدون تحزب ارتقاع دانش و آگاهی جامعه، استمرار و دوام آن امکانپذیر نیست. همانطور که هم اکنون بسیاری از پدیده های جدید مثل مجلس شورای اسلامی به رسمیت شناخته شده است باید تحزب نیز به رسمیت شناخته شود. حزب از مجلس نیز مهم تر است و باید به رسمیت شناخته شود وتایید شود. اما چون چنین دیدگاهی وجود ندارد می بینیم که نسبت به برنامه ها و دیدگاه های احزاب و گروه ها بی توجهی می شود. معمولا سازمان در کنگره هایی که تشکیل می دهد تمامی مسایل مختلف جامعه را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد. اگر شما بیانیه کنگره های گذشته سازمان را مرور کنید، می بینید در مورد مسایل مختلف روز تحلیل و نظر خاص خود را مطرح کرده است تا معضلات و مشکلات حل شوند. به قول شما که من هم آن را تایید می کنم، علی رغم این که مجموعه کامل، روشن و دقیقی داشته ایم، مثلا بر فرض سازمان از 30 صفحه تحلیلی که در پایان کنگره ارایه می دهد تنها چند سطر در رسانه ها منعکس می شود که این فاجعه است. بر فرض سازمان نه، نخبگان و یک حزب دیگر هم اندیشی کرده و برای مسایل کشور راهکار پیشنهاد می دهند. اما چرا از این راهکارها و پیشنهادات استقبال نمی شود. دولت مردان باید دنبال چنین پیشنهاداتی باشند.

چرا از این امر استقبال نمی شود؟

برای اینکه هنوز عده ای آن رشد فکری را پیدا نکردند. به اهمیت تحزب و نظر نخبگان واقف نشدند. گاهی دچار خود محوری شدند.

آقای سلامتی! گاهی طرف مقابل یعنی دولت های مستقر در هر دولت نظر دیگری دارد. معمولا گفته می شود که احزاب و تشکل های سیاسی ادب بازی سیاسی یا شانیت دولت مستقر را رعایت نمی کنند. یا اینکه بعضا نظراتی اعلام می شود که مقداری از سطح انتظار دولت ها بالاتر باشد. آیا فکر نمی کنید بیان و ادبیات برخی احزاب و تشکل ها مقداری حساسیت دولت ها را بیشتر کرده است؟

کسی که در قدرت حاکم است، این مسئله برای وی مهم نیست، برایش این مهم است که محتوای نظرات احزاب چیست. از 300 صفحه چیزی یاد بگیرد.آن برایش مهم است. بقیه را زیر سیبیلی رد می کند.اگر توان مدیریتی آن بالا و قوی باشد و به حال ملت دلسوز باشد و قصد داشته باشد که از تمام توان مدیریتی کشور استفاده کند این کار را می کند. حال شما ارزیابی کنید که احزاب و تشکل ها من جمله سازمان ما بد برخورد می کنند یا که این دولت مردان هستند که مردم را خطاب به خس و خاشاک می کنند یا بزغاله می نامند. این بزغاله و خس و خاشاک در رسانه ملی پخش و تبلیغ می شود اما اگر لحن بیانیه های احزاب و تشکل ها ولو مقداری تند باشد هیچ کجا منتشر نمی شود، حتی وقتی که از سایت و ارگان همان حزب و گروه منتشر می شود فیلتر می شود تا هیچ کس از آن نفهمد. سوال من این است که از این 300 صفحه نیم صفحه قابل استفاده است. چرا استفاده نمی شود. نمایندگان استان ها روی این بیانیه کار کارشناسی می کنند. کسانی که کارکشته اند. افرادی که چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب کار اجرایی، انقلابی و سیاسی کردند. وقتی فکرهایشان روی هم می گذارند و اقدام به انتشار نتیجه این همفکری خود می کنند فایده برای دولت دارد. بنابراین عدم استفاده از این راهکارها مورد تامل است. به نظر من بیانیه های سازمان اصلا تند و تیز نیست. اگر تند هم باشد، کسی که قصد بهره بردن از آن را دارد نباید به تند و تیزی آن کاری داشته باشد. تند و تیز زمانی مطرح می شود که طرف مقابل هیچ وقعی به این بیانیه و نوشتار نمی گذارد.

هم اکنون بیانیه های سازمان از این جنس است؟

عرض کردم بیانیه های سازمان به نظر من اصلا تند و تیز نیست. چون حرف مان منطقی است تمام تلاش مان این است محترمانه مسایل و راهکارها را منتقل کنیم. بعضا معتقد اند که برخی بیانیه های ما تند و تیز است. فرض می کنیم صحیح باشد. شما به تند و تیزی اش چه کار دارید. شما قصد دارید که از آن راهکارها استفاده کنید. کسی که که قصد بهره بردن را دارند به تند و تیزی اش کاری ندارد.

احزاب برای ادامه فعالیت های خود و استمرار حضور در صحنه ی سیاسی کشور، دست به هزینه و فایده ای می کنند. اما به نظر می رسد که احزاب اصلاح طلب به خصوص رادیکال هایش این هزینه و فایده را فراموش کردند و این امر منجر شد تا آستانه انحلال نیز پیش روند. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟

اگر درست برداشت کرده باشم منظورتان این است در حالی که طرف مقابل دنبال نقطه ضعف است شما باید مقداری دست به عصا راه بروید. ببینید! یک تشکیلات سیاسی هنگامی که اهدافی را دنبال می کند و طرز و تفکر خاصی دارد در این حالت نظرات خود را بیان می کند. عقب نشینی از آن مواضع به معنای کنار گذاشتن آن اصول است.

اصول یا فروع؟

نه! اصول. هنگامی که ما اعتقاد به آزادی داریم، طرف مقابل اگر اعتقادی به آن ندارد دیگر کوتاه آمدن معنایی ندارد. طرف مقابل به حداقل های آزادی قانع نیست. بنابراین کوتاه آمدن معنی نمی دهد. این یک اصل است.

پس شما حتی در اصول با اصولگراها مشترک نیستید؟

البته اصولگراها یکپارچه نیستند که خدمت شما عرض خواهم کرد. ما نمی توانیم بگوییم که مثلا روزنامه ها آزاد نباشند ولی سایت ها آزاد باشند. کوتاه آمدن این است دیگر. به نظر شما می توان پذیرفت؟ ما معتقدیم که هم سایت ها باید آزاد باشند و هم روزنامه ها و کسی نمی تواند جلوی آنان را بگیرد. این امر در قانون اساسی مطرح است. ما به عنوان یک تشکیلات سیاسی قانونی به اصول قانون اساسی معتقد هستیم. عدول از آن را خطا می شماریم. بنابراین ما نمی توانیم ذره ای از آن کوتاه بیایم. اگر کوتاه باییم از قانون اساسی کوتاه آمدیم. طرف مقابل است که با قضایا خیلی دگم برخورد می کند. طوری که حتی طرفداران خود را از دست داده است. یعنی اگر شما ملاحظه کنید بعد از انتخابات تعداد کسانی که دست از حمایت دولت کشیدند بیشتر شدند. هم اکنون در جبهه اصولگرا دو جبهه تشکیل شده است. البته قبل از انتخابات ریاست جمهوری این تقسیم بندی ایجاد شده بود. اثرات انتخابات های قبلی، شوراها، مجلس و حتی ریاست جمهوری نهم بود که اصولگرا ها دو طیف شدند که بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم این دو طیف هم تثبیت و هم تشدید شدند و دولتی ها دایره خودی را محدود تر کردند. به دلیل اینکه آنان برخورد دگمی با مسایل دارند. برخوردی که اصلا در آن کوتاه نمی آیند. در صورتی که دولت مردان به دلیل اینکه قصد جذب اقشار مختلف جامعه را دارند معمولا باید در مسایل انعطاف نشان دهند. اگر قصد سازندگی دارند. وقتی کوتاه نمی آیند یعنی اینکه دنبال سازندگی نیستند. دنبال منافع محدود طیف خود هستند.

یکی از دلایل پیدایش احزاب و جریانات مختلف در یک طیف تفاسیر مختلفی است که این احزاب و جریانات از همان اصولی که شما از آن سخن می گویید؛ دارند...

این امر به مسئله دیگر مربوط می شود. این، به عدم نهادینه شدن احزاب در ایران مربوط است. تحزب در حال گذر از مرحله طفولیت و نوجوانی خود است. اگر ایران هم مانند کشورهای دیگر احزاب قوی و باسابقه ای داشت هیچ زمان این خورده احزاب به وجود نمی آمدند. وقتی احزاب خورده و کوچک به وجود می آیند که احزاب در حال پا گرفتن باشند. هر چند وقت هم دور هم نشسته ویک حزب قوی را تاسیس می کنند. چون در ایران احزاب با سابقه قابل اعتماد وجود ندارند، خودشان درصدد ایجاد یک حزب و گروه مستقل برمی آیند. تا سال های سال این روند ادامه پیدا می کند تا اینکه شرایط مناسبی برای تحزب به وجود بیاید. اینکه در ایران با وجود سابقه تحزب این روند ادامه دارد به خاطر تشدید بیماری توسط دولت مردان است. چون به تحزب اعتقادی ندارند آن را حمایت نمی کنند، در نتیجه گروه ها و احزاب کوچک نگه داشته می شوند. اگر این ها تقویت می شدند عوض دویست و خورده ای تشکل که عضو خانه احزاب هستند چند حزب بزرگ و قوی تشکیل می شود. یعنی چون شرایط مناسبی از سوی دولت مردان به وجود نیامد این احزاب به همان شکل باقی ماندند. بنابراین احزاب کوچک و غیرقدرتمند باقی ماندند.

سوال من این است که سازمان تا کجا از اصولی که مد نظرش است عقب نشینی نمی کند یا به عبارت دیگر انعطاف نشان نمی دهد؟ آیا مرزی برای دفاع از این اصول درنظر گرفته اید؟

نمی دانم منظورتان راجع به کدام اصل است. آنچه که به دنبال آن هستیم قانون اساسی است و خواهان اجرایی آن هستیم. دل ما از عدم اجرایی شدن آن می سوزد، به خاطر خون هایی که ریخته شده است. بنابراین ما نمی توانیم از قانون اساسی کوتاه بیایم. دیدگاه ما چیزی جدای این امر نیست. دیدگاه ما از قانون اساسی گرفته شده است که ملهم از اسلام است. ما از کدام قسمت کوتاه باییم؟ در کدام مرحله؟ هر جا به نظر شما مناسب است و صرفا مربوط به سازمان یا اشخاص است، به ما بگویید تا کوتاه بیایم. ولی چیزی که مربوط به مردم، خون شهدا، قانون اساسی و نظامی است که قوانین و مقررات آن نظام را شکل می دهند، ما نمی توانیم کوتاه بیاییم. مثالی می زنم. اگر مربوط به آزادی است، کجای آن کوتاه بیاییم تا مشکلی پیش نیاید؟ بگوییم روزنامه ها نباشند؟ بگوییم سایت ها نباشند؟ بگوییم آزادی بیان نباشد؟ ما نمی توانیم از این سخن ها بگوییم. یعنی کوچکترین خدشه ای در این موارد به وجود بیاید احساس می کنیم که نظامی که می خواستیم این نیست و باید حساسیت نشان دهیم. پس ما نیستیم که باید کوتاه بیاییم. ما نیستیم که کوتاه نمی آییم، قانون اساسی و معیارهای انقلاب است که کوتاه نمی آید والا آنچه که مربوط به ما است توقع و انتظاری نداریم. مثلا در مورد دولتی که از آن ما است برای اینکه مسئله حل شود به حضور یا عدم حضور ما در این دولت اصلا حساسیت نداریم. این واقعیتی است که کوتاه آمده و می آییم. به همین علت در دولت های قبلی با وجود اینکه در ارتباط با تشکیل یک دولت فعال بودیم همیشه عنوان کردیم که هیچ توقعی نداریم و از قبل تشکیل دولت کوتاه آمدیم ولی گفتیم که باید این معیارهای قانون اساسی باید رعایت شود.

سوال حاشیه ای از شما دارم که مربوط به بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر است. آیا به دنبال بازداشت برخی اعضای سازمان برای شما مشکلی پیش نیامده است. مثلا برای ارایه توضیحاتی احضار شوید؟

نه!

احزاب اصلاح طلب بعد از حوادث انتخابات ریاست جمهوری با چه چالش هایی روبرو هستند؟

بعد از انتخابات برای تشکل های سیاسی من جمله سازمان یک سری محدودیت هایی به وجود آمد. در برخی از استان ها این محدودیت ها مطرح است. فعالیت بعضی شاخه های محدود تر شد. مثلا ما در سازمان برای برگزاری کنگره با مشکل روبرو شدیم. سازمان اعلام کرد که قصد برگزاری کنگره را دارد ولی جلوی برگزاری کنگره توسط وزارت کشور گرفته شد که این خلاف قانون است. هیچ مستمسکی برای این امر وجود ندارد. ما باید نسبت به این مسئله حساس باشیم. همه احزاب و گروه ها و شخصیت ها باید حساس باشند. اصلا معنی نمی دهد که جلوی برگزاری کنگره گرفته شود. یعنی چه؟ به هر حال یک سری محدودیت هایی به این شکل دچار احزاب و گروه ها شد. مثلا سایت سازمان مسئله است. انعکاس بیانیه های سازمان در روزنامه ها و سایت ها مسئله است که قاعدتا نباید باشد...

آقای سلامتی! ذیل مشکلاتی که در ارتباط با ادامه فعالیت های احزاب اصلاح طلب به آن اشاره دارید به مسئله ارتباط احزاب اصلاح طلب و اقشار جامعه اشاره ای داشته باشید. با توجه به تبلیغات و اعترافاتی که علیه اصلاح طلبان از سوی رسانه ملی شد، اصلاح طلبان در آینده چطور خواهند توانست با این چالش روبرو شوند؟

ارتباط تشکیلات سیاسی با مردم یا مستقیم است یا غیر مستقیم. غیر مستقیم از طریق رسانه ها، سایت، روزنامه و از طریق بیانیه و اطلاعیه هایش است که همه جزو اقلامی است که الان مشمول محدودیت شده است. تشکل سیاسی می تواند از طریق نشست و سخنرانی ها با مردم ارتباط برقرار کند که در این زمینه ها نیز ایجاد محدودیت شده است.

استقبال عمومی چطور؟

استقبال عمومی زیاد است. همین محدودیت ها محبوبیت ایجاد می کند. مردم ما با کسانی که مظلوم واقع می شوند احساس نزدیکی می کنند و به تدریج در دل مردم جا پیدا می کنند. اصلا فرهنگ ایرانی و شیعه همین طور است. شخص، گروه یا جمعیتی که مظلوم و تحت فشار قرار می گیرد محبوب می شود و ما این را کاملا احساس می کنیم. الان هنگامی که اعضای سازمان در نقاط مختلف کشور حضور پیدا می کنند مردم بیشتر ابراز علاقه می کنند.

به صورت کلی آیا هم اکنون از میزان محبوبیت احزاب و شخصیت های اصلاح طلب در شهرستان های مختلف آماری در دست است؟

نمی توانم عدد و ارقام بیان کنم.

عدد و ارقام منظورم نیست! به صورت کلی آیا این مسئله در خصوص شهرستان ها نیز قابل تعمیم است؟

بله! در مورد شهرستان ها نیز صحت دارد. همین که بچه های ما، بچه های مشارکت، حزب اعتماد ملی در نقاط مختلف کشور با مردم در تماس مستقیم قرار می گیرند ابراز احساساتی که مردم نسبت به آنها نشان می دهند نسبت به گذشته بیتشراست یک علامت مثبت است. چون ما خواستار اجرای قانون اساسی هستیم. ما می گوییم تظاهراتی که جبهه اصلاحات خواهان آن است، قانونی است و وزارت کشور نیز باید کمکش کند. وقتی که وزارت کشور این کار را نمی کند یعنی حقی ضایع شده است. هنگامی که این حق ضایع می شود مردم حساس می شوند. کسی که حقش ضایع شده است، مظلوم واقع می شود. این مسئله باعث می شود که روز به روز حساسیت مردم تشدید پیدا می کند. دولت مردان باید به این مسئله حساسیت نشان دهند.

شما در برنامه های آتی سازمان در خصوص ترمیم اعتماد عمومی یا به نحوی اعتماد سازی مجدد برنامه ای در دستور کار دارید؟

خوشبختانه نوع عملکرد سازمان طوری بوده است که توانسته در جامعه تاثیر گذار باشد. این را ما ادعا نمی کنیم بلکه دیگران اذعان دارند. دیگران می گویند سازمان با نوع عملکرد، حسن نیت و صداقت خود توانسته نقش خوبی در رابطه با تاثیرگذاری که می توان در عرصه سیاسی انجام داد، ایفا کند. همین موضوع باعث شده است که احزاب و گروه های سیاس جبهه اصلاحات نسبت به سازمان یک محب خاص دارند و متقابلا سازمان سعی کرده و می کند که تمام هم خود را در مصروف این قرار دهد که در جبهه اصلاحات وحدت روز به روز تقویت شود و جبهه اصلاحات بتواند بهتر درعرصه سیاسی حضور پیدا کند. یعنی روش کار سازمان این بوده که خودش را در خدمت نه فقط انقلاب به شکل یک تشکیلات قرار دهد بلکه پتانسیل وظرفیت های دیگر موجود در جامعه را در حد توان خود دراین مسیر سوق دهد. به همین جهت در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات سازمان یکی از اعضای فعال شورا محسوب شده و سازمان یکی از تشکل هایی بوده که درجهت رشد و اعتلای شورای هماهنگی گام موثری بر دارد و توانسته اعتمادی را به سوی خود جلب کند. در عین حال تمام تلاش سازمان این است که عرصه سیاسی را تبدیل به یک عرصه سیاسی قابل اعتماد بکند. عرصه سیاسی که زیبنده نظام جمهوری اسلامی است و بتواند با ملاک های اسلامی خود را نشان دهد. به همین علت نیز سعی کرده است که همواره در تحلیل ها و بیانیه ها مواضعی اتخاذ کند که این سمت و سو و رفتن به سوی آن را مد نظر و هدف قرار دهد. حتی تلاش مان این بوده که با احزاب و گروه هایی که مقابل ما قرار داشتند تعامل و مراوده برقرار کنیم. آن احزاب و گروه ها را نیز به این مسیر سوق دهیم. بنابراین اینکه ایجاد یک جو اعتماد را بخواهیم مدنظر قرار دهیم باید گفت که سازمان از ابتدا تلاشش این مسئله بود.

این روزها شنیده می شود که سرشاخه های بیشتر شهرستان های احزاب اصلاح طلب کناره گیری کرده اند. در مورد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، آیا چنین ریزش هایی داشته اید؟

معمولا در یک تشکیلات سیاسی ریزش امر طبیعی است و نباید به عنوان یک موضوع فوق العاده ای تلقی شود. اینکه فردی مدت ها در یک تشکل سیاسی حضور پیدا می کند و بعد از مدتی با تحلیل و شرایط جدیدی روبرو شده و دیگر علاقه مند به استمرار عضویت خود در آن تشکل نباشد، مسئله طبیعی است. اما درخصوص سازمان خوشبختانه ریزش ما در حداقل بود. یعنی ظرف 18 سال که از عمر سازمان می گذرد تنها دو، سه نفر ریزش داشتیم.

بعد از انتخابات چطور؟

منظورم بعد از انتخابات بود. بعد از انتخابات یک نفر ریزش داشتیم.

یک نفر؟

آقای مهدوی بود که گرچه ایشان استعفا کرد ولی هنوز استعفایش را برای ما نفرستاد. تنها در رسانه ها منعکس کرد.

آقای سلامتی! اصلی ترین انتقادی که هم اکنون به گروه ها و احزاب وارد است چیست؟

قبل از اینکه به تشکل ها و احزاب سیاسی انتقاد انجام شود باید به کسانی شود که جلوی فعالیت های این تشکل ها و احزاب را گرفته و محدودشان کرده اند. چون اگر تشکل های سیاسی همانطور که قانون اساسی می گوید آزاد باشند مشکلی ندارند و حتی برای جامعه خیلی مفید واقع می شوند. ولی اگر جلوی کارهایشان گرفته شود هم آنها با مشکل مواجه می شوند و هم جامعه. بنابراین اشکال را باید به طرف حاکمیت برگرداند. انتقادی که هم اکنون می توان به برخی احزاب و تشکل ها کرد البته به غیر از سازمان و چند حزب دیگر این است که در حالی که یک تشکل سیاسی هستند به عنوان یک تشکیلات سیاسی در مسایل مختلف جامعه کمتر موضع گیری صریح کرده و اعلان نظر نمی کنند. ما انتظار داریم که همه تشکل ها هر هفته و یا حداقل دو هفته بیانیه بدهند و موضع گیری کنند که متاسفانه این کار انجام نمی شود. این مسئله ضعف عمومی تحزب در کشور مان را می رساند و انتقادی که به تحزب کشور وارد است. اگر این مسئله توسط احزاب مورد توجه قرار گیرد روند رشد تحزب در ایران سرعت بیشتری به خود می گیرد. اگر دقت کرده باشید در سازمان معمولا هفته ای یک بار اعلامیه یا بیانیه داریم و اگر نداشته باشیم سخنگو یا دبیرکل اظهارنظر می کند و مواضع سازمان را منعکس می کند. انتظار ما این است که سایر احزاب نیز این حداقل ها را رعایت کنند.

وظیفه احزاب در شرایط کنونی چیست؟

معمولا احزاب کارهای زیادی می توانند انجام دهند و باید انجام دهند. یکی اینکه احزاب به جامعه تحلیل می دهند که موجب رشد و ارتقاع دیدگاه سیاسی و اجتماعی جامعه می شود. دوم اینکه در هر زمینه برنامه می دهند که می تواند در جامعه مورد توجه قرار گیرند. سوم اینکه کادر سازی می کنند. به صورت مجانی افرادی را آموزش می دهند که در آینده این افراد تشکیلاتی آمادگی بسیاری برای انجام امور دارند که بسیار ارزنده است. همچنین این احزاب هستند که عملکرد حاکمیت و دولت را به نقد می نشینند. در عملکردها کنکاش کرده و نظر می دهند که این مسئله برای اصلاح امور و جلوگیری از انفجار یک جامعه بسیار ارزنده است. این ها حداقل هایی است که باید مد نظر احزاب قرار گیرد.

هم اکنون بعضا از آقایان موسوی و کروبی به عنوان رهبران اصلاحات یاد می شود. آیا شما با این قضیه موافق هستید؟

هیچ کدام از این افراد مدعی رهبری نیستند. جبهه اصلاحات و جنبش سبز یک رهبر واحد ندارد. جنبش سبز همان جبهه اصلاحات است که خود را به بدنه جامعه کشانده و الان این جامعه است که در عرصه سیاسی حضور دارد. اگر بخواهیم به رهبر اشاره کنیم مجموعه ای از شخصت ها و گروه ها و احزاب سیاسی است. چون هیچ کدام از این ها نگفتند که ما رهبر اصلاحات هستیم. نه آقای خاتمی گفت که من رهبر اصلاحات هستم، نه آقای کروبی و نه آقای موسوی. همه این ها به عنوان یک شخصیت با یک پتانسیل بسیار بالا با توجه به سوابق، عملکرد و محبوبیت شان تاثیر گذار هستند. بنابراین به عنوان اشخاصی مطرح هستند که می توانند بخشی از کار رهبری جبهه اصلاحات را انجام دهند ولی هیچ کدام مدعی رهبری جبهه اصلاحات یا جنبش سبز نیستند.

بیانیه های این آقایان از چه جایگاهی صادر می شود؟ آیا بیانیه های آقای کروبی از ناحیه رهبری اصلاحات نیست؟

البته باید این ها را باید از خودشان بپرسید، ولی این ها از موضع شخصیتی با پتانسیل بالا که عده زیادی از مردم در جامعه این پتانسیل و این حرف ها را قبول دارند، بیانیه می دهند. همانطور که احزاب و گروه ها نیز از موضع این که طیفی حرف شان را قبول دارند، نظر خود را مطرح می کنند.

//////////////

سوالات کاربران

/////////////

هدف از حفظ نام مجاهدین انقلاب اسلامی توسط سازمان بعد از سی سال انقلاب چیست؟ به عنوان یک جوان برای من توجیه کننده نیست که سخنان و رفتار و عمل دهه اول انقلاب با امروز که ادعای اصلاح طلبی دارند چه سنخیتی دارد؟ چرا هرگاه قرعه به نام این عزیزان نیافتاد اقدام به تخریب مقابل ومظلوم نمایی و عوام فریبی کردند؟ آیا شما خود را مالک انقلاب می دانید یا قضیه چیز دیگری است؟

اولا اینکه چرا اسم سازمان تا کنون ادامه پیدا کرده است باید بگویم سازمان اول ما سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود. اسم سازمان دوم را سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران گذاشتیم. آن هم به این دلیل بود که یک سری کارهای بسیار ارزنده ای آن سازمان انجام داد که عمدتا خود ماها بودیم و نمی خواستیم آن خدمات ارزنده به دست فراموشی سپرده شود. برای همین با توجه به سابقه قبلی اسم این سازمان را سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران گذاشتیم. دوما اینکه اگر قرار باشد ما بگوییم که برای انقلاب کاری کردیم کار مان جزیی بود ولی اگر در مقام قیاس باشد کار ما بسیار عظیم بوده و از همه نیز بیشتر بود. بله! می توانیم این ادعا را بکنیم. بله! دوستان مان در این سازمان که در سازمان قبل نیز حضور داشتند کارهای بسیاری انجام دادند که اساسی و حیاتی بود. به عبارت دیگر اگر قرار باشد مقایسه ای انجام دهیم با هر فرد و تشکیلاتی مقایسه می کنیم. ولی ما خود را صاحب انقلاب نمی دانیم. فردی می دانیم که برای انقلاب چه قبل انقلاب و چه بعد از آن کار کردیم و خود را در انقلاب سهیم می دانیم.

از سوی دیگر ما چیزی نمی گویم. اگر کسی بیاید به ما بگوید که تمام مسایل بر روال قانون اساسی و معیارهای انقلاب و ارزش های اسلام استمرار پیدا می کند و ما را توجیه کند ما هیچ حرفی نمی زنیم. ما هم همین را می خواهیم. ما بارها گفتم که دنبال قدرت نیستیم. دنبال این هستیم که کار انجام شود. سازمان همیشه تاکید داشت که هیچ گاه دنبال قدرت نیست. به همین علت درانتخابات ما هیچ گاه از خود کاندیدا معرفی نکرده ایم. حتی در انتخابات مجلس کاندیدا ندادیم. دیگران آمدند و اصرار کردند که اعضای ما را در لیست خود قرار دهند. این نشان می دهد که ما دنبال قدرت نبوده و نیستیم. تنها حساسیت ما این است که کار وقتی از مسیر اصلی خود خارج می شود باید حرف زده و اظهارنظر کنیم. باید از معیارهای انقلاب و قانون اساسی دفاع کرده و حمایت کنیم. درغیر این صورت ادعایی نداریم. بنابراین ما ادعایی نداریم و اگر ادعایی پیش آید و بخواهیم مقایسه کنیم از خیلی ها بیشتر برای این انقلاب زحمت کشیدیم، خیلی چیزها دادیم اما این ها برای ما معیار و ملاک نیستند. معیار و ملاک ما این است قانون اساسی که این همه خون به پای آن ریخته شده است، اجرا شود. هر جا احساس کردیم که اهمال می شود حساسیت نشان می دهیم. اگر کسی دید غیر این است بیاید ما را مجاب کند که ما چیزی نگوییم.

آیا قصد انتشار مجدد هفته نامه وزین عصر ما را دارید؟

ما که قصد داریم. حتی نشریه دیگری نیز درخواست مجوز دادیم.

چه نشریه ای؟

چند نشریه دیگر درخواست دادیم. هشت سال هم است که این درخواست را دادیم ولی باید از جناح مقابل پرسید که چرا مجوز ندادند.

یعنی از زمان آقای خاتمی! آن زمان هم به شما مجوز ندادند؟

بله! ولی دست آقای خاتمی نبود. معمولا این مسایل همواره دست جناح مقابل است. اگر دست آقای خاتمی بود بلافاصله مجوز می داد. ما دنبال انتشار نشریه اختصاصی سازمان هستیم ولی تاکنون به ما مجوز داده نشد، که این نشان دهنده مواضع ضد حزبی بخشی از جناح مقابل است.

هم اکنون وضعیت سایت سازمان چطور است؟

فیلتر است. البته نشریه عصر نو در حال انتشار است ولی به صورت داخلی پخش می شود. عصر نو یک نشریه داخلی است و ما دنبال نشریه ای هستیم که به صورت عمومی منتشر کنیم.

فکر می کنید راه حلی برای انتشار مجدد آن وجود دارد؟

باز به سوال دوم شما باز می گردم. این دوستان به ما بگویند که آیا حق است به ما که ظرف هشت سال درخواست نشریه دادیم تا حرف منطقی خود را بزنیم و حتی به زعم خودشان حتی تند هم بزنیم، مجوز ندهند. معمولا در تمام دنیا نشریه می دهند و بعدا اگر اشکالی دیدند جلوی انتشار آن را می گیرند. ولی این جا نشریه نمی دهند که این یک ضعف بزرگ برای یک کشور است که ممکن است برخی متوجه این ضعف نباشند.

آیا اطلاع دارید دفتر سازمان در خیابان دانشگاه به طور کامل شنود می شود؟

(لبخند)

با وضعیت کنونی که بسیاری ازسران احزاب منتقد در زندان به سر می برند آیا جناح انگیزه ای برای شرکت در انتخابات آینده را دارند؟ به فرض شرکت آنان در انتخابات، حامیان شان که در اتفاقات اخیر سرخورده شده اند دعوت شان را اجابت می کنند؟

برای انتخابات آینده هنوز هیچ تصمیمی گرفته نشد. نه توسط سازمان بلکه توسط هیچ کدام از گروه های جبهه اصلاحات هنوز برنامه ای معین نشد.

آیا بحثی در این رابطه شده است؟

به شرایطی باز می گردد که آن زمان به وجود می آید. شرایطی که بتواند یک انتخابات سالم و رقابتی را رقم بزند. اگر این شرایط حاکم شود احتمال شرکت در انتخابات وجود دارد و الا ممکن است جبهه اصلاحات تصمیم دیگری بگیرد.

یعنی ممکن است شرکت نکنید؟

بعید نیست. به هر حال هنگامی که شرایط کاملا نامساعد باشد ممکن است شرکت انجام نشود. بنابراین در مورد انتخابات آینده هنوز تصمیمی گرفته نشده است و منتظر هستیم که ببینیم چه شرایطی آن هنگام بر انتخابات حاکم می شود.

در مورد حامیان تان چطور؟

هنگامی که شرایط مناسب باشد جبهه اصلاحات می تواند حامیان خود را متقاعد به شرکت کند. آن مشکلی نیست. چون وقتی که احزاب متقاعد شود مردم نیز متقاعد می شود. ما برای خود که کار نمی کنیم. برای مردم کار می کنیم. پس شرایط مناسب هم برای احزاب است و هم برای مردم و هنگامی که شرایط مناسب باشد هر دو شرکت خواهند کرد.

صریحا اعلام بفرمایید اصل ولایت فقیه را قبول دارید یا تا مرز مورد نظر خود می پذیرید؟

ما قبلا نیز اعلام کرده ایم ولایت فقیه را با قرآتی که خود اعلام کرده ایم و در نشریه عصر ما نیز منعکس کردیم، قبول داریم.

مقداری بیشتر توضیح می دهید؟

ولایت فقیه را در چهارچوب قانون اساسی قبول داریم نه فوق قانون اساسی. آنان که این حرف ها را می زنند قرآت شان فوق قانون اساسی است که ما قبول نداریم. اگر آن طور باشد عملا قانون اساسی و خیلی از قوانین دیگر یعنی هیچ.

در خصوص سوال قبلی مقداری واضح تر می گویید که منظورتان از مهیا شدن شرایط انتخابات چیست؟

شرایط اینکه به هر حال برخورد قانونی و در چهارچوب قانونی انجام شود. شرایط انتخابات برای احزاب و گروه ها قابل اعتماد باشد. یعنی شورای نگهبان مانند سابق صلاحیت ها را بررسی نکند که هر کس را خواست تایید کند و هر کس را نخواست رد صلاحیت کند. هیات های نظارت و هیات های اجرایی یک جانبه انتخاب نشود.

انتقاد گروه های اصلاح طلب به انتخابات ریاست جمهوری مربوط به مسایلی است که از روز انتخابات افتاد؟

این مربوط به دوره دهم بود...

چه تضمینی وجود دارد که در دوره های بعد نیز این مسایل رخ ندهد؟

در دوره دهم بود که کاندیدای مورد نظر ما تایید شد ولی بعد از آن خلاف هایی انجام شد که آن ها مورد اشکال ما بود.

چه تضمینی وجود دارد که در انتخابات های بعدی نیز این خلاف ها تکرار نشود؟

با توجه به تجربیات گذشته باید شرایط طوری باشد که اعتماد لازم ایجاد شود. نمایندگان نامزدها پذیرفته شود. ترکیب اعضای هیات های نظارت درست باشد. معمولا جو انتخابات باید برای همه طرف های ذیربط قابل اعتماد باشد. برای این امر نیز باید ترکیب هیات های نظارت منطقی باشد. ممکن است اعضای هیات های اجرایی یک طرفه باشند ولی هیات های نظارت باید از تمام جریان ها باشند. سر صندوق ها باید از دو طرف ناظر باشد که با این رعایت ها جو قابل اعتماد است.

آقای موسوی در مسایل بعد از انتخابات کجاها مسیر خود را اشتباه رفته است؟

فکر می کنم که الان موضع طرح این سوال نیست. بیشتر این امر را مد نظر دارم که آقای موسوی هر حرفی که زده است سعی کرده است که در چهارچوب قانون باشد. ایشان می گوید که حرکت جنبش سبز باید در قالب قانون اساسی باشد. در چهارچوب قانون انجام شود. با هیچ گونه تشنج آفرینی موافق نیست. با ساختار شکنی موافق نیست و ... عمده مسایلی که موسوی بیان کرده این ها بودند...

چرا شما سعی نمی کنید از آقای موسوی انتقاد کنید؟ بالاخره اگر شما منافع مردم را مد نظر قرار دارید باید از هر جایگاهی انتقاد کنید. همانطور که از جایگاه حاکمیت انتقاد دارید؟

بله! همه تریبون ها و کارها دست حاکمیت است. حاکمیت می آید نکاتی که به نفع خودش است در بوق می کند و نکاتی که به ضررش و انتقاد از خودش است حذف می کند و ما ابزاری برای دفاع از خود نداریم. این امر طبیعی است که وقتی جناحی مظلوم واقع می شود متحد شده و روز به روز منسجم تر می شود. این را به دولت مردان می گویم اینکه جبهه اصلاحات بعد از انتخابات متحد شده و همه یک حرف می زنند ناشی از مظلومیت شان است. قبل از انتخابات که وضعیت این گونه نبود.

یعنی خودسانسوری می کنند؟

این خود سانسوری نیست. مسئله اولویت ها است. قبل از انتخابات اختلاف بود به همین خاطر دو کاندیدا از جناح اصلاحات معرفی شد ولی بعد از انتخابات آن اختلافات از بین رفتند. این در هر جامعه ای صادق است. باید حاکمیت به این پدیده به عنوان یک واقعیت توجه کند و باید به عملکرد خود مشکوک شود که چه کار کرده است که در یک جناح که دو جبهه حضور داشت با هم متحد شدند. این برای دولت مردان باید قابل تامل باشد.

در یک مقطعی مثلا در زمان آقای خاتمی خود من نیز نسبت به عملکرد ایشان انتقاد داشتم حتی در رسانه ها انتقادات خود را منعکس می کردم ولی هم اکنون ضرورت و اولویت ما نیست. اولویت ما این است که مشکل دیگر از مملکت ما حل شود. مشکلی که توسط یک طیف ایجاد شده است.

پس اولویت حزبی تان است نه اولویت مردم؟

فرقی نمی کند. مردم نیز همینطور اند. آنان نیز اختلافات خود را کنار گذاشته اند. طیف گسترده ای از جنبش اصلاحات و جنبش سبز ممکن است یک سری اختلافات داشته باشند که آنان را کنار گذاشته اند.

به نظر شما آیا راه دمکراسی و اصلاحات در ایران بسته شده است؟

نه! بسته نشده است. یعنی مشی ما به عنوان اصلاح طلبان این است که در مسیر قانون و به روش دمکراتیک اصلاحات را پیگیری کنیم. ما اعقتادی به این نداریم که خارج از چهارچوب قانون و خارج از نظام حرکتی انجام شود. ما معتقد به نظام، قانون اساسی و رفتار مسالمت آمیز در مسیر اصلاح روش ها هستیم.

استراتژی سازمان در پنج تا ده سال آینده چیست؟

در حال تدوین این استراتژی هستیم و هنوز به جمع بندی کامل نرسیدیم.

به عنوان یک چشم انداز ده ساله؟

بله!طبیعتا هر تشکیلات سیاسی این کار را انجام می دهد. ما شروع کردیم ولی هنوز به جمع بندی نرسیدیم .

آیا هنوز به مواضع اقتصادی چپ خود پایبند اید؟

اینکه می گویند چپ نمی دانم منظورشان چیست؟

ظاهرا منظورشان چپ دهه اول انقلاب است.

گاهی وقتی می گویند چپ یعنی دولت همه کارها را به عهده گیرد که ما هیچ گاه چنین نظری نداشتیم. کسانی که می خواهند با دیدگاه های اقتصادی ما آشنا بشوند به نشریه عصرما مراجعه کنند که درچند شماره اعلام مواضع کردیم. دیدگاه مان تقریبا همان دیدگاه است و خیلی تفاوتی نکرده است یعنی هرچه که اوایل می گفتیم الان نیز به قوت خود باقی است. همیشه ما شرایط زمانی را مد نظر قرار می دهیم. به عنوان مثال در مورد قیمت ارز مقعطی که قیمت نرخ سه نرخی بود تلاش هایی می شد که تک نرخی شود که ما کاملا مخالفت کردیم. مخالفت ما به این معنا نبود که تا ابد سه نرخی باشد. می گفتیم که باید به تدریج این تک نرخی انجام شود. وقتی که به تدریج انجام شود برای جامعه مشکل ایجاد نمی شود و یک شوک اقتصادی به جامعه تحمیل نمی شود. یا اینکه در مورد کنترل قیمت ها توسط دولت که جناح مقابل می گفتند قیمت دست خدا است و باید آزادش کرد. قیمت را خدا تعیین می کند و باید رهایش کرد. شما چه کاره هستید که قیمت را تعیین می کنید. در حالی که ما می گفتم خطرناک است قیمت رها باشد باید کنترل کنیم. ولی همان موقع می گفتیم تا زمانی که عرضه و تقاضا به تعادل نرسیدند باید کنترل کرد. هنگامی که به تعادل رسیدند ضرورتی ندارد ولی تا آن موقع مسیر زیادی در پیش داریم. الان زمان جنگ است و منابع ما محدود است و نمی توانیم تولید به حد مطلوب داشته باشیم و اگر کنترل قیمت ها نداشته باشیم قیمت ها سر به فلک می زنند. حرف ما این بود که همان موقع به حساب این گذاشتند که ما دیدگاه کنترل دولتی داریم و معتقدیم همیشه باید کنترل قیمت ها وجود داشته باشد که فلسفه وجودی خود را از دست داد. آنچه که به عنوان پایه ثابت همیشه دنبال آن بودیم این بود که در مسایل اقتصادی باید عدالت در نظر گرفته شود. یعنی هر برنامه و الگوی اقتصادی که ممکن است مطرح شود باید در آن عدالت اقتصادی درنظر گرفته شود تا طبقات محروم و متوسط جامعه ضربه نخورند.

آینده تفکر اصلاح طلبی چه خواهد شد؟ آیا اصلاحات این رای آوری را دارد تا بار دیگر در سطح ریاست جمهوری مطرح شود؟

اصلاح طلبی چیزی نیست که موقتی بیاید و بعد از بین برود. اصلاح طلبی پایدار است. آیا اعتقاد به آزادی بیان و قلم در یک مقطع لازم است؟ عدالت تنها در یک مقطع لازم است؟ توجه به حال قومیت ها تنها در یک مقطع لازم است؟ نه! آنچه که به عنوان اصلاح طلبی داریم همان اصول قانون اساسی است. بدون قانون اساسی دیگر چیزی نداریم. یعنی اصلاح طلبی به جز قانون اساسی چیزی نیست. این که تا زمانی که قانون اساسی است اصلاح طلبی نیز هست. اگر اصلاح هم شود باز می گوییم اصلاح شده اش. بنابراین اصلاح طلبی از بین نمی رود، چیز پایداری است. ممکن است احزاب و افرادش دچار دگرگونی و کم و زیادی شود ولی خود مسئله اصلاح طلبی ثابت است و هر زمان جامعه از مسیر قانون اساسی منحرف شود اصلاح طلبی حرف خود را می زند و خواهان بازگشت به مسیر قانونی می شود.

به نظر شما تفاوت میان موسوی متقدم و موسوی متاخر چیست؟

من در دولت موسوی حضور داشتم. موسوی هم اکنون با آنچه که آن موقع می شناختم تفاوتی نکرده است. همان حالت، همان رفتار، همان دیدگاه ها و همان اعتقادات. من شاهدم. یعنی همان موقع طرفدار محرومین و مستضعفین بود، همان موقع ساده زیست بود. همان موقع نسبت به آزادی بیان و قلم اعتقاد داشت. قانون احزاب در زمان همین آقای موسوی تصویب شد، زمانی که گروهک های مسلح حضور داشتند. در مورد مسایل فرهنگی و غیره الان همان مواضع گذشته را دارد. بنابراین باید به مواضع چنین فردی احترام گذاشته و از ظرفیت ها و پتانسیل های وی استفاده کرد. نباید مانند تندرو های جناح مقابل فتنه انگیز تلقی کرد. یعنی چه؟ اصلا همین مسئله نقطه ضعفی برای کسانی که قدرت را در دست دارند؛ اینکه به اشخاص مارک فتنه انگیزی زده شود. این مسئله اصلا درست نیست. وقتی فردی توان استفاده از ظرفیت های یک شخص، جریان و گروه را نداشته باشد مجبور است دست رد به سینه آن ها بزند.

فکر می کنید آقای موسوی چرا به این مرحله رسید...

احساس کرد که حق مردم ضایع شده است. احساس کرد که در رای مردم دست برده شده است. کما اینکه امام نیز در مقطعی این احساس را کرد. امام (ره) در دوره سوم مجلس وقتی که دید شورای نگهبان مسیر دیگری را طی می کند کار را عملا از دست شورای نگهبان خارج کرده و آقای انصاری را مسئول بررسی مسئله انتخابات کرد. یا در انتخابات دوره دوم مجلس هنگامی دید عده ای در قم برای شهرستان ها نقشه می کشند و می گویند که آنچه ما می گوییم باید انتخاب شود، امام (ره) جلوی آنان را گرفت. گفتند تا به حال می گفتند که روحانیون حق دخالت در سیاست را ندارد و الان گفته می شود که مکلاها حق دخالت ندارند که این مسئله بد تر از آن است. خوب! امام هم نسبت به این نوع عملکرد حساس بودند...

فکر نمی کنید که عملکرد آقای موسوی منجر به نوعی هرج و مرج شده است؟

نه! هرج و مرج نتیجه عملکرد جناح مقابل است.

بر چه اساسی این را ادعا می کنید؟

بر اساس این که غیرقانونی عمل کرد. بر اساس اینکه اجازه نداد راهپیمایی مسالمت آمیز انجام شود. ولی قبل از اعلام نتیجه قانونی در میدان ولی عصر(عج) متینگ گذاشت و جشن گرفت.

ولی دوشنبه بعد از انتخابات راهپیمایی انجام شد...

راهپیمایی حق مردم است. همچنین نتوانستند جریان را مدیریت کنند. اگر مدیریت می کردند کار به این جا نمی کشید. هم قضیه کهریزک پیش آمد و هم کوی دانشگاه تهران که حساسیت مردم را بیشتر برانگیخت.

خیلی ها معتقد اند که نوع واکنش آقایان موسوی و کروبی باعث شد که هشت ماه بعد از انتخابات هنوز فضا آرام نشده است. شما چه میزان به نقش این افراد در کش پیدا کردن مسایل بعد از انتخابات معتقد هستید؟

احساس من این است که برخی افراطیون جناح مقابل قصد نداشتند این مسایل پایان یابد.

کدام مسایل؟

مسایل بعد از انتخابات. یعنی هر روز


 



امروز: مرخصی فیض الله عربسرخی تمدید نشد .

به گزارش خبرنگار کلمه صبح امروز پس از تماش از دفتر قاضی صلواتی به فیض الله عرب سرخی عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی خبر داده شد که مدت مرخصی ۵ روزه وی به پایان رسیده و او باید خودش را به دادگاه معرفی کند .

پس از این تماس عرب سرخی به دادگاه مراجعه کرده و در دیدار با قاضی صلواتی ،وی به عرب سرخی گفته است که بازجوی وی با تمدید مهلت مرخصی او موافقت نکرده و خواستار بازگشت وی به زندان است.

به این ترتیب عصر امروز عرب سرخی به زندان باز گردانده شد .
گفتنی است عرب سرخی هفته گذشته پس از ۹ ماه بازداشت به مرخصی ۵ روزه آمده بود.


 



امروز: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با صدور بیانیه ای ضمن تأکید بر بی گناهی بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات سال قبل و طلب آزادی ایشان، خواستار آن شد که حقوق قانونی و انسانی آنان در مدت بازجویی ها و نگهداری در زندان رعایت شود.
متن این بیانیه در پی می آید:

ملت شریف ایران

طی ماه های اخیر برخی از چهره های سیاسی مشهور پس از تحمل ماه های حبس غیر قانونی در سلول های انفرادی و صدور احکام خلاف شرع و قانون علیه ایشان، با قرارهای سنگین مالی به طور موقت آزاد شده اند. این در حالی است که تعداد زیادی از معترضان به نتایج انتخابات و منتقدان به جریان حاکم همچنان در شرایط نامعلوم در بازداشت به سرمی برند و جریان دستگیری های غیرقانونی در سطح روزنامه نگاران، دانشجویان و فعالان نهادهای مدنی همچنان ادامه دارد. در این میان و در کنار همه موارد نقض قانون و رویه های جاری، باید از محکومیت و تنبیه و مجازات مضاعفی یاد کرد که بر زندانیان سیاسی در زندان روا داشته می شود. و آن عدم رعایت حقوق زندانیان سیاسی و قرار دادن ایشان در شرایط ناگوار و نگهداری ایشان در بند محکومان به جرائم خطرناک نظیر قاتلان و قاچاقچیان مواد مخدر و ... است. متأسفانه برخلاف نص صریح اصل 168 قانون اساسی مبنی بر رسیدگی به جرائم سیاسی در دادگاه های صالحه و با حضور هیئت منصفه، اراده حاکم از تصویب قانون جرم سیاسی خود داری می کند. اراده مذکور نه تنها تلاش های مجلس ششم در تصویب قانون جرم سیاسی با بن بست روبرو ساخت بلکه موجب شده است تا قوه قضائیه که از حدود سه دهه قبل قانوناً ملزم به تهیه لایحه جرم سیاسی شده است از انجام این وظیفه قانونی شانه خالی کند. علت این ایستادگی و مخالفت روشن است. وجود قانون جرم سیاسی اولاً انکار وجود متهمان سیاسی را منتفی می سازد و ثانیاً با مشخص ساختن حقوق متهمان سیاسی برخوردهای خودسرانه با آنان را در مراحل بازجویی، محاکمه و نیز محکومیت به شدت محدود می کند. با توجه به واقعیت فوق بدیهی است که جریان حاکم به وجود زندانی سیاسی در کشور اعتراف نمی کند. چنین انتظاری تقریباً در هیچ یک از کشورهایی که از نظر آزادی و مردمسالاری در وضعیت مطلوبی به سر نمی برند، برآورده نمی شود، اما فقدان قانون جرم سیاسی به هیچ وجه مجوزی برای نادیده گرفتن حقوق زندانیان سیاسی نیست. رژیم شاه نیز وجود زندانی سیاسی درکشور را انکار و از آنان به عنوان زندانیان امنیتی یاد می کرد اما با این همه زندانیان سیاسی دستکم در شرایطی متفاوت با زندانیان عادی نگهداری می شدند. در جمهوری اسلامی نیز به رغم مقاومت هایی که تا کنون در برابر تصویب جرم سیاسی وجود داشته است، بنا بر رویه قوه قضائیه زندانیان بر حسب جنس و سن و نوع جرم دسته بندی می شوند. این طبقه بندی به ویژه پس از تلاش های مجلس ششم برای بهبود وضع زندان ها و زندانیان که به صدور بخشنامه ای از سوی رئیس قوه قضائیه وقت انجامید با جدیت رعایت می شود. در نتیجه علاوه بر محکومان دادگاه ویژه روحانیت که از پیش در بند مجزا نگهداری می شده اند، محکومان جرائم مالی از جمله کلاه برداری و اختلاس نیز در بندی جداکانه نگهداری می شوند. با کمال تأسف باید بگوییم این قاعده معقول و منطقی که برای فهم و درک و ضرورت عمل بدان چندان نیازی هم به قانون وجود ندارد، در مورد زندانیان سیاسی اعمال نمی شود. در حال حاضر تعداد زیادی از محکومان سیاسی تحت عنوان محکومان جرائم ضد امنیتی از جوانانی که در اعتراضات خیابانی دستگیر شده اند تا روزنامه نگاران و فعالان سیاسی در بندهای عمومی کنار قاچاقچیان مواد مخدر و قاتلان و ... نگهداری می شوند. تعدادی از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی به زندان رجائی اعزام در بند محکومان مذکورو در شرایط خطرناک و تهدید آمیزی به سر می برند. براساس اطلاعات موجود، بسیاری از دستگیرشدگان جوان و یا ناشناس حوادث اخیر در زندان های تهران و شهرستان ها در شرایط مشابهی نگهداری می شوند. برای این گونه رفتار با زندانیان سیاسی هیچ احتمالی جز اعمال تنیبه و مجازات مضاعف به انگیزه انتقام گیری و یا وادار ساختن محکومان به اظهار ندامت و توبه نمی توان تصور کرد. جامعه ما طی سال های اخیر از اعمال تنبیه ها و مجازات های مضاعف غیر قانونی و غیر رسمی تجربه تلخی داشته است. فاجعه کهریزک که تلخی آن هرگز از خاطره و ذهن ملت ایران زدوده نخواهد شد یکی از این تجربه هاست. آن فاجعه تنها به این علت رخ داد که طبق گزارش تحقیق و تفحص مجلس، مقام قضائی دستور داده بود دستگیرشدگان راهپیمایی های اعتراضی به نتایج انتخابات را برای تنبیه و گوشمالی به کهریزک بفرستند! آن فاجعه چنان عظیم بود که هیچ کس حتی کسانی که در آن دستی داشتند حاضر به دفاع از آن نشدند هرچند که به رغم وعده ها و تأکیدها جامعه خبری از مجازات آمران و عاملان آن جنایت نشنید. آیا مجدداً قرار است آن تجربه تلخ به صورتی دیگر تکرار شود؟ آیا در نظر مقامات قضایی فعالان سیاسی، نویسندگان، روزنامه نگاران و دانشجویان دستگیرشده حقوق و جایگاهی کمتر از مرتکبان کلاه برداری و اختلاس و جرایم مالی دارند؟
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن تأکید بر بیگناهی کسانی که به جرم اعتراض و انتقاد به عملکرد جریان حاکم در انتخابات دستگیر شده اند و محکوم کردن بازداشت و محاکمه غیر قانونی ایشان، خواهان رعایت حقوق انسانی، عرفی و قانونی زندانیان سیاسی در مدت حبس و بازداشت است و از کلیه احزاب، رسانه ها، نهادهای مدنی می خواهد با اعتراض به شرایط ناگوار نگهداری زندانیان مذکور به وظیفه انسانی، دینی و قانونی خود عمل کنند.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
89/1/21


 



امروز:هاشمی رفسنجانی در خاطرات 21 فروردین 1363 به نظر برخی اعضای شورای نگهبان اشاره کرده است.

وی نوشته است:

احمد آقا آمد و جریان‌ مذاکرات‌ اعضای‌ شورای‌ نگهبان‌ با امام‌ را [درباره‌ رد صلاحیت‌ آقایان‌خلخالی‌ و موسوی‌ تبریزی‌] گفت‌ و اینکه‌ امام‌ به‌ آنها گفته‌اند، در هر موردی‌ که‌ تشخیص‌ بدهند به ‌ضرر انقلاب‌ است‌، دخالت‌ می‌کنند و اشاره‌ به‌ تلاش‌های‌ چند روز گذشته‌ بعضی‌ها، از جمله‌اعضای‌ شورای‌ نگهبان‌ ـ در مورد منع‌ خانم‌ها از شرکت‌ در انتخابات‌ ـ کرده‌اند و آنها منکر شده‌ و امام‌ گفته‌اند که‌ از اعضای‌ خودتان‌ آمدند و گفتند که‌ شورای‌ نگهبان‌، چنین‌ تصمیمی‌ دارد.


 



حامد طبیبی

شرایط خاص ایجاد شده در ماه‌های قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم اگر چه به همان مقطع محدود نماند اما پیش از رخداد حوادث تجربه نشده پس از آن، كمتر كسی مان آن را داشت كه برخورد نسنجیده با فضای شورانگیز ایجاد شده، كشور را وارد مقطعی خاص با اقتضائات خاص خود كند. با این حال این اتفاق ناخوشایند رخ داد و مواجهه ناشیانه و شتاب‌زده با اعتراضات به نتایج اعلام شده سبب شد تا آخرین روزهای سال گذشته حتی بسیاری از اصولگرایان خواستار چاره‌اندیشی برای پایان ایستایی سیاسی ایجاد شده در كشور شوند؛سكونی كه به سبب وسط بودن پای دولت در آن، بار دیگر مباحث چهار سال گذشته مبنی بر كم‌توانی دولت در انجام وظایف معمول دستگاه اجرایی و بی‌توجهی به تجربیات گذشته و كنار گذاشتن كارشناسان توانمند به سبب گرایش آنها به تكنوكرات‌ها و اصلاح‌طلبان است كه خود نمایی می‌كند. به هر تقدیر سال 88 با همه فراز و فرودهای آن، جای خود را به سالی نو داد و در واپسین روزهای خود نیز، آزادی تعدادی دیگر از فعالان سیاسی بازداشت شده پس از انتخابات را به نظاره نشست.

آنچنان كه شرح آن بارها رفته اما این اتفاق رخ نداد و در كوران سلسله حوادث بروز كرده از ساعات ابتدایی پس از انتخابات، اكثر قریب به اتفاق چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب بازداشت شدند. این بازداشت‌ها دامن روزنامه نگاران، جوانان فعال در عرصه انتخابات، فعالان حوزه زنان، دانشجویان و فعالان نهادهای صنفی و مدنی را نیز گرفت. برخی از آنها پس از اعلام احكام دادگاه‌های بدوی و تجدید نظر به تدریج از اواسط پاییز با تودیع وثیقه آزاد شدند كه در بین گروه آخر در آستانه سال 89، محسن میردامادی، آذر منصوری و ... دیده می‌شدند. این چهره‌ها اگر چه پس از اتفاقات رخ داده و خروج موقت از زندان با توجه به شرایط به وجود آمده امكان از سر‌گیری فعالیت سیاسی را ندارند اما كم نیستند تحلیلگرانی كه این امر ر ا مقدمه كاسته شدن از میزان محدودیت‌های اعمال شده بر فضای سیاسی قلمداد می‌كنند. تداوم حضور در جامعه یا بازگردانده شدن این چهره‌های شاخص به زندان برای طی دوران محكومیتی كه آن را جریمه‌ای سیاسی تا قضایی می‌دانند، یكی از اركان اصلی مشخص‌كننده جهت‌گیری‌های كلان در حوزه سیاست و حتی اقتصاد، فرهنگ و اجتماع خواهد بود چه اینكه تعدادی از بازداشت‌كنندگان از فعالان این بخش‌ها به شمار می‌روند.

سال 89 و رویدادهای تازه

اگر موضوعاتی مانند نحوه فعالیت معمول حزبی، صنفی و تشكیلاتی، تداوم آزادشدن بازداشت‌شدگان و اجرای احكام یا به تعویق افتادن آنها تا زمان مقرر، انتظار برای اعلام رای متهمان بازداشت گاه كهریزك، فرجام اجرای اولین سال قانون هدفمند كردن یارانه‌ها با توجه به حواشی به وجود آمده بر سر میان دولت، مجلس و كارشناسان، شرایط اقتصادی با نظر به اعلام نگرانی چهره‌های مختلف درباره ركود در اقتصاد و افزایش نرخ تورم تا 50 درصد، برخورد احتمالی مجلس با چند وزیر كابینه دهم كه زمزمه استیضاح آنها به گوش می‌رسد، احتمال اعلام استراتژِی مدون از سوی رهبران اصلاحات برای متمركز شدن تلاش‌های این جریان، تغییر رویكرد جناح راست و نو محافظه‌كاران نسبت به آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و ایجاد شرایط مناسب برای ایفای نقش او به عنوان میانجی سیاسی، وضعیت مطبوعات و رسانه‌ها با توجه به آسیب‌هایی كه در ماه‌های پس از انتخابات متحمل شدند، تعاملات اجتماعی در حوزه جامعه، تحولات حوزه فرهنگی و ... با توجه به اظهارات افراد دخیل در این مباحث در صدر فهرست سر فصل‌های وقایع احتمالی سال جاری نشانده شود آنگاه باید انتظار سالی پرتحرك را داشت.

هر یك از این موضوعات كه عموما دنباله مباحث سال گذشته هستند به تنهایی می‌توانند «خبرساز» شوند.

حوزه اقتصادی با توجه به اهمیت و اثراتی كه بر زندگی آحاد جامعه خواهد داشت یكی از موضوعاتی است كه نگرانی‌های زیادی در خصوص آن وجود دارد. ناظران با توجه به مشخص بودن دیدگاه‌های دولت در این حوزه و میزان اثرگذاری مجلس و سایر نهاد‌های ذیربط بر آن، تغییر در رویكرد دستگاه اجرایی را امری بعید می‌دانند و با توجه به اثراتی كه بحران جهانی بر اقتصاد جهان و به تبع آن ایران داشته، توجه به همه ضرورت‌ها و باید و نباید‌های وضع موجود را مساله‌ای حیاتی عنوان می‌كنند.

تحلیلگران اعتقاد دارند چالش بروز كرده میان مجلس و دولت در زمان تصویب لایحه پیشنهادی دولت برای حذف یارانه‌ها و تغییر جهت‌گیری آن - كه دامنه آن تا بررسی لایحه بودجه سال 89 نیز كشیده شد - در سال جاری نیز ادامه خواهد یافت.

فضای سیاسی نیز شرایطی مشابه دارد چه اینكه در چند سال اخیر و به ویژه در سال 88، رویكرد جامعه به مسائل این حوزه با تغییرات جدی همراه بوده و مردم به شكلی غیرقابل مقایسه با گذشته پیگیر مباحث آن هستند.

در این میان و در شرایطی كه هنوز تعدادی از فعالان سیاسی در زندان به سر برده و شرایط معمول كار سیاسی فراهم نشده، انتخاباتی تازه از راه می‌رسد؛ انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستای دوره چهارم.

انتخابات نامشخص

احیای اصل مغفول مانده شوراها در قانون اساسی یكی از ثمرات دولت اصلاحات است كه با پیگیری‌های مجدانه سیدمحمد خاتمی، نخستین انتخابات خود را در سال 77 تجربه كرد. انتخاباتی كه در یكی از سال‌های طلایی دوران اصلاحات برگزار شد و یكی دیگر از شكست‌های سریالی محافظه‌كاران را به آنها تحمیل كرد.

مردم با مشاركتی قابل قبول، اصلاح‌طلبان را به نخستین دوره شوراها رهنمون كردند تا رئیس‌جمهور دوران اصلاحات در اداره كشور در حوزه شهری، با همفكران و همراهان خود همراه شود. طرفه اینكه سرنوشت انتخابات شوراها به رغم ماهیت غیر‌سیاسی آن، با سرنوشت و حال و روز جریان اصلاحات پیوندی ناگسستنی دارد. انتخابات دوره اول نشان دهنده دوران اوج اصلاحات و انتخابات دوره دوم بیانگر دوران كم فروغی اصلاحات در جامعه بود. اگر چه بعدها مشخص شد، تدوین رویكرد‌ها، آیین نامه‌ها و دایره مانور شوراها، محصول تلاش اصلاح‌طلبان در دوره نخست این نهاد مدنی است اما تصویری كه در فاصله سال‌های 77 تا 81 از شوراها توسط رادیو و تلویزیون دولتی ایران به جامعه مخابره شد، تصویر جدال بر سر قدرت بود.

رسانه عمومی كه به باور اصلاح‌طلبان و شخص خاتمی در آن مقطع به عنوان خط مقدم حملات جناح راست به تغییر خواهان عمل می‌كرد، برخی مباحث معمول شوراها را به عنوان اختلافات بنیادی و بی‌توجهی به منافع و نیازهای مردم معرفی می‌كرد. در عین حال پس از پایان دوره نخست، اصلاح‌طلبان هم بر برخی اشتباهات خود در اداره شوراهای اول اذعان كرده و آن را امری اجتناب‌ناپذیر در نخستین تجربه یك نهاد نام نهادند.

انتخابات شوراهای دوم در فضایی برگزار شد كه جامعه بی‌توجه به خدمات اصلاح‌طلبان حاضر در قوای مجریه، مقننه و شوراها - به رغم موانع پرشمار نصب شده در مسیر حركتی آنها - با نوعی ناامیدی نسبت به اثر‌گذاری رای خود در ساختار رسمی مواجه شده و نو اصولگرایان نیز با استفاده از همه ظرفیت‌های غیر سیاسی و رسانه‌های خود بر طبل ناكارآمدی آنها می‌كوبیدند. نتیجه این اقدامات مشخص بود؛ اصلاح‌طلبان با چند فهرست در انتخابات حاضر شدند و نو اصولگرایان با كنار زدن چهره‌های سنتی راست، فهرستی را ذیل عنوان آبادگران ارائه كرده و اعلام كردند قصد خدمت به دور از كار سیاسی را دارند.

این در حالی بود كه با توجه به تشكیل هیات مركزی نظارت بر انتخابات زیر نظر مجلس ششم، آن انتخابات به عنوان یكی از آزادترین انتخابات برگزار شده در سال‌های پس از انقلاب از حیث حضور طیف‌های مختلف مدیریتی و سیاسی مشهور شد. انتخابات شوراهای دوم در غیاب حدود 80 درصد واجدین شرایط برگزار شد و نفر اول تهران تنها با 190 هزار رای به ساختمان زیبای خیابان بهشت راه یافت. مصطفی تاج‌زاده نفر شانزدهم آرا در تهران شد و 15 نو اصولگرا از بیم حضور وی در شورا به عنوان عضو علی‌البدل‌، هیچ گاه صندلی‌های آن را به مقصد حضور در دولت آینده و مجلس هفتم ترك نكردند. آنها محمود احمدی‌نژاد را به عنوان شهردار تهران برگزیدند و این سنگ بنای حضور وی در عرصه سیاسی به شمار رفت.
در آذر‌ماه سال 85، سومین دوره این انتخابات با انتخابات خبرگان دوره چهارم به طور همزمان برگزار شد و لقب نخستین انتخابات پس از انتخابات پرحرف و حدیث ریاست‌جمهوری نهم را به خود گرفت.

یك سال و اندی پیش از آن در انتخاباتی كه چهره‌هایی مانند آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، مهدی كروبی، مصطفی معین، محمدباقر قالیباف، علی لاریجانی و محسن مهرعلیزاده حاضر بودند این محمود احمدی‌نژاد شهردار وقت تهران بود كه با هاشمی‌رفسنجانی به دور دوم انتخابات رفت تا سخنان مشهور مهدی كروبی در خصوص آن انتخابات تا مدت‌ها در فضای سیاسی نقل شود.

انتخابات شورهای سوم را نقطه آغاز انتقادات از دولت نهم پس از حدود یك سال سكوت می‌دانند و اصلاح‌طلبان پس از تجربه ناكام انتخابات شوراهای دوم، رد صلاحیت گسترده انتخابات مجلس هفتم و حواشی آن و صد البته چند كاندیدایی انتخابات ریاست‌جمهور نهم و آسیب‌های غیر قابل انكار آن، به فكر ائتلاف و وحدت در نقطه كانونی آرمان‌های اصلاح‌طلبی افتادند. این انتخابات یك واقعه قابل تامل دیگر را نیز در خود به ثبت رساند؛ نو اصولگرایان حاضر در دولت حاضر نشدند با اصولگرابان دیگر، فهرستی واحد ارائه كنند چه اینكه آنها اعتقاد داشتند با نام محمود احمدی‌نژاد می‌توانند به تنهایی به ساختمان بهشت روند. ریشه این اتفاق به انتخاب شهردار تهران پس از رهسپار شدن احمدی‌نژاد به ساختمان پاستور باز‌می‌گشت؛ جایی كه همراهان سابق وی در شورای دوم حاضر نشدند گزینه مد نظر او یعنی محمد علی‌آبادی را به سمت شهردار تهران برگزینند و محمد باقر قالیباف آزرده خاطر از انتخابات ریاست‌جمهوری نهم را به علی‌آبادی ترجیح دادند. آنها بلیطی تهیه كرده و «خلبان قالیباف» را از دوره آموزشی ایرباس جدید در پاریس به تهران بازگرداندند. پس از آن عدم استفاده احمدی‌نژاد از برخی چهره‌های اصولگرا در دولت و عدم مشورت او با ریش‌سفیدان اصولگرا نیز به این شكاف دامن زد. این چنین بود كه حامیان دولت زیر پرچم «رایحه خوش خدمت» فهرستی را با سرلیستی پروین احمدی‌نژاد و مهر‌داد بذرپاش ارائه كرده و حتی حاضر نشدند نام مهدی چمران كه به راس معاون اولی احمدی‌نژاد هم پیشنهاد شده بود را در فهرست خود قرار دهند. همان طور كه گفته شد شرایط اصلاح‌طلبان كاملاً متفاوت بود.

مهدی كروبی معترض به نتایج انتخابات و مشی اصلاح‌طلبان، حزب اعتماد ملی و روزنامه آن را به فضای سیاسی آورده بود و قصد ارائه فهرست مجزا داشت و احزابی نظیر مشاركت، مجاهدین انقلاب و كارگزاران نیز بر ائتلاف تاكید می‌كردند. ستاد ائتلاف اصلاح‌طلبان تشكیل شد و چهره‌هایی مانند سیدحسین مرعشی و مرتضی حاجی كار ستادی را آغاز كردند.

مهدی كروبی نیز‌پذیرفت در ائتلاف حاضر شود و بر خلاف اصولگرایان كه «سربازان»خود را برای انتخابات مذكور به میدان فرستاده بودند، اصلاح‌طلبان با «سرداران» خود به ستادهای ثبت نام رفتند.

محمدعلی نجفی، معصومه ابتكار، احمد مسجد‌جامعی ، تقی‌ زاده‌خامسی، میرزا ابوطالبی، افشین حبیب‌زاده، اسماعیل دوستی و ... نام‌های شاخصی بودند كه در فهرست اصلاح‌طلبان جای گرفتند و برخی دیگر از نامداران هم به سود این فهرست واحد كنار رفتند. انتخابات برگزار شد و نحوه شمارش آرای آن، اعتراضات اصلاح‌طلبان را بر انگیخت چه اینكه ناظران آنها به سایت‌هایی كه به سایت‌های شمارش آرا معروف شده بود راهی نداشتند. نتیجه این بود كه چهار نفر از اصلاح‌طلبان به عنوان برگزیدگان شورا نام گرفتند و حامیان دولت در برابر اصلاح‌طلبان و فهرستی كه به حامیان قالیباف شهره شده بود شكست سختی را تجربه كرده و تنها سه درصد از ظرفیت شوراهای كل كشور به اعضای رایحه خوش خدمت تعلق گرفت. حتی در انتخابات میان دوره‌ای مجلس هفتم در تهران نیز مردم سهیلا جلودار‌زاده اصلاح‌طلب را به اسداله بادامچیان اصولگرا ترجیح دادند. شگفتی بزرگ اما در انتخابات خبرگان دوره چهارم به ویژه در حوزه انتخابیه تهران رخ داد. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی با اختلاف فاحش 500 هزار رای بیش از نفر دوم فهرست جامعتین - جامعه روحانیت مبارز و مدرسین حوزه علمیه قم - به خبرگان چهارم راه یافت؛ امری كه ناظران سیاسی آن را مرتبط با انتخابات ریاست‌جمهوری نهم و عملكرد یك‌ساله احمدی‌نژاد می‌دانستند. رای اول تهران در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم به نام محمود احمدی‌نژاد ثبت شده بود و این تعداد رای برای هاشمی در خبرگان، دارای پیام‌های روشنی ارزیابی شد.

خیز زود‌هنگام اصولگرایان برای دوره چهارم

سرنوشت انتخابات دوره چهارم شوراهای شهر و روستا در تعلیق قرار دارد. در شرایطی كه اصلاح‌طلبان با توجه به آنچه در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم رخ داد، اعلام می‌كنند نسبت به انتخابات با ابهاماتی مواجه بوده و با توجه به بازداشت تعداد زیادی از چهره‌های موثر خود, امكان اندیشیدن به انتخابات را ندارند این اصولگرایان هستند كه چند ماه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری و در شرایط ملتهب آن مقطع از انتخابات شوراها سخن به میان آوردند. اصلاح‌طلبان و رهبران آن به ویژه میرحسین موسوی همچنان هدف این جریان را استقامت برای تحقق اهداف به حق این جریان عنوان می‌كنند. مهدی کروبی دفتر حزب خود را پلمب شده می بیند و هر روز بر محدودیت های رییس مجالس سوم و ششم افزوده می شود .

سید محمد خاتمی نیز شرایطی مشابه دارد . احزاب و فعالان سیاسی اصلاح طلب شرایط کاملا غیر عادی دارند و در این میان مشخص نیست چگونه برخی اصولگرایان و چهره های تندرو در رسانه های پر تعداد خود به خبر سازی درباره مشارکت یا عدم مشارکت اصلاح طلبان همت گماشته اند ؟ این همه در شرایطی است که چندی قبل نیز خبری به نقل از مهدی چمران كه رئیس شورای عالی استان‌ها است بر روی یكی از خبرگزاری‌های نزدیك به دولت قرار گرفت كه از احتمال تمدید زمان فعالیت شوراهای سوم حكایت داشت: «در راستای تصویب لایحه تجمیع انتخابات؛ 22 ماه به زمان دور چهارم شورا‌های اسلامی افزوده می‌شود». این اتفاقی است كه در صورت تصویب نهایی مجلس شورای اسلامی برای تجمیع انتخابات و همزمانی آن با یك انتخابات دیگر، رخ خواهد داد. تجمیع انتخابات دارای موافقان و مخالفان حدی است و مخالفان با نظر به شور ایجاد شده در پی انتخابات، خواستار تداوم سنت «هر سال یك انتخابات» هستند. موافقان نیز هزینه‌های بالای برگزاری انتخابات به این شكل را از جمله دلایل اصرار خود بر تجمیع انتخابات اعلام می‌كنند. بر اساس طرح پیشنهادی تجمیع، قرار است تا انتخابات شوراها با ریاست‌جمهوری، و انتخابات خبرگان با مجلس شورای اسلامی تجمیع شود. برای رخ دادن این اتفاق، دوره چهارم شوراها باید كوتاه شده تا انتخابات دوره پنجم با ریاست‌جمهوری یازدهم در سال 92 تجمیع می‌شد كه با سخنان چمران این امر به ریاست‌جمهوری دوازدهم موكول شده است.
اصلاح‌طلبان شورای شهر نسبت به این پیشنهاد معترض هستند.

محمدعلی نجفی درباره طرحی كه در كمیسیون شوراهای مجلس مبنی بر تغییر قانون شوراها مطرح شده و در راستای آن دو ساله یا شش ساله شدن شوراها مد نظر قرار گرفته است، اظهار داشت: اگر این انتخابات‌ها با یكدیگر همزمان شود، سایه سیاست بیش از قبل بر انتخابات شوراها حاكم می‌شود و به طور حتم توجهی كه مردم به انتخابات اعضای شوراها داشتند به میزان زیادی تضعیف می‌شود و با این روند تضعیف شوراها را در پی خواهیم داشت. به گفته نجفی، شوراهای اسلامی شهر و روستا به میزان زیادی با مسائل سیاسی فاصله دارند: « با اصل این تفكر كه فكر می‌كنند اگر انتخابات شوراها و ریاست‌جمهوری در یك زمان برگزار شود، خوب است، مخالف هستم». مرتضی طلایی عضو اصولگرای شورای شهر تهران نیز جزو مخالفان این طرح است.

اصولگرایان اما بی‌توجه به این مساله در تدارك انتخابات شوراها هستند. مریم بهروزی دبیر كل جامعه زینب از تصویب تشكیل كمیته انتخابات به اتفاق آرا در شورای احزاب زنان اصولگرا خبر می‌دهد و دبیر كل حزب موتلفه با بیان اینكه «هماهنگی بین اصولگرایان برای انتخابات شورای شهر باید تحقق پیدا كند» گفته بود: از هم اكنون برای شركت در انتخابات شورای شهر و پیروزی اصولگرایان باید تصمیمات جمعی اتخاذ شود. وی افزود: در این راستا از مدتی پیش در جلسات حزب موتلفه اسلامی زمینه‌های یك ورود جامع الاطراف به انتخابات شورای شهر را به اتفاق بقیه اصولگرایان مورد بحث قرار داده‌ایم.

در حالی كه مناقشه بر سر آخرین انتخابات پایان نیافته است، حزب موتلفه در تكاپوی انتخابات شوراهای اسلامی است كه به زودی برگزار می‌شود. هنوز تكلیف طرح كمیسیون ملی انتخابات مجمع تشخیص مصلحت نظام هم روشن نشده است و معلوم نیست شامل این انتخابات خواهد شد یا نه.

اما حمیدرضا ترقی می‌گوید كه در مركز سیاسی حزب موتلفه اسلامی در رابطه با انتخابات شورای شهر ستاد خاصی تشكیل شد و این ستاد مشغول پی‌گیری مسائل مربوط به انتخابات شورای شهر است.

با این حال شرایط در بین اصولگرایان هم عادی نیست چه اینكه دبیركل ائتلاف حزب‌الله ایران با هشدار به احزاب حامی دولت این‌گونه موضع‌گیری می‌كند: «حامیان دولت با ورود به انتخابات شوراها به رسالت شوراها و پایگاه مردمی آن خدشه وارد نكنند.

كسانی باید وارد شوراها شوند كه بتوانند مطالبات و خواسته‌های مردم را پیگیری كنند، نه اینكه آن را به دولت واگذار كنند.»

باید منتظر ماند و دید نتیجه رویدادهای سال 89 كه مهم‌ترین آن انتخابات شوراها خواهد بود به كجا خواهد انجامید.

منبع : ستاره صبح


 



در سفري كه چندي پيش به يكي از استان‌هاي كشور داشتم از يك پروژه ساختماني كه توسط يك شركت سهامي عام كه داراي بيش از 30 هزار نفر سهامدار است بازديد كردم كه در مجموعه‌اي 2000 واحدي براي خانواده‌هاي با درآمد پايين در دست ساخت بود. بخشي از آن را كه تكميل و مبلمان شده بود را به من نشان دادند كه آن را بسيار مدرن و زيبا ساخته بودند. به جاي نقاشي ديوارها از كاغذهاي ديواري بسيار خوبي استفاده شده بود كه اين نكته نظر مرا جلب كرد و سپس در نشستي كه با مسوولين اين پروژه داشتم پرسيدم نام كارخانه سازنده اين كاغذ ديواري‌ها چيست تا از آن در خانه خود استفاده كنم؟ پاسخ داده شد اين كاغذ ديواري‌ها را از دوبي وارد كرده‌ايم و دليل آن نيز آشنا كردن مردم و سازندگان واحدهاي مسكوني در ايران با تكنولوژي‌هاي جديد است.

چيزي شبيه به اين را زماني از زبان مديرعامل شركت سرمايه‌گذاري مسكن (سهامي عام) شنيدم. او مي‌گفت يكي از هدف‌هاي ما به كارگيري شيوه‌هاي نوين معماري و ساختماني است. سودآوري در مرحله بعدي است. كنجكاو شدم كه يكي از پروژه‌هاي اين شركت را ببينم. مجموعه مسكوني را ديدم كه حتي نمونه آن در كشورهاي اروپايي نيز كمتر ديده مي‌شود و از استاندارد بسيار بالايي برخوردار است. مجهز به فروشگاه، درمانگاه، مهد كودك، آسانسورهاي پيشرفته و... است.

ولي آنچه از آن با نام مسكن مهر ياد مي‌شود، مسكن نيست، پاركينگ و آسانسور ندارد. داراي سيستم گرمايش و سرمايش نيست، به جاي سراميك در ساخت آن از كاشي استفاده مي‌شود. نقاشي نشده هستند. داراي تجهيزات آشپزخانه نيستند و بدون شك در برابر زمين‌لرزه نيز مقاوم نخواهند بود.

زماني كه اين يافته‌ها را براي يكي از دست‌اندركاران صنعت ساختمان كشور بازگو كردم ايشان گفتند به نوشته‌هاي شما توجه مي‌شود و خواهش مي‌كنم مطلبي راجع به طرح مسكن مهر بنويسيد. به او پاسخ دادم به عنوان يك اقتصاددان هر آنچه در توانم بوده است را به دولت گوشزد كرده‌ام. حتي نامه‌اي سرگشاده با عنوان اين‌كه دلارهاي نفتي را اين‌گونه هزينه نكنيد به آقاي احمدي‌نژاد نوشتم. متعاقباَ در سايت ايشان به نام president.ir پيامي گذاشتم و درخواست ملاقاتي كردم. به پرداخت وام‌هاي زودبازده و مكانيزم شكست خورده سهام عدالت اعتراض كردم. ثابت نگاه داشتن نرخ ارز را سمي مهلك براي اقتصاد كشور دانستم. خالي كردن حساب ذخيره ارزي را جفا در حق اقتصاد ايران دانستم. كاهش نرخ تعرفه كالاهاي وارداتي را موجب تعطيلي صنايع داخلي دانستم ولي گوش شنوايي نبود. به هر حال به ايشان گفتم مطلبي در اين رابطه خواهم نوشت، هرچند مي‌دانم گوش شنوايي نيست. زيرا هيچگونه واكنشي در برابر اين يادآوري‌ها و پيشنهادها در دولت نهم نديدم در حالي كه در زمان رياست‌جمهوري آقايان هاشمي و خاتمي پاسخ نامه‌هاي من داده مي‌شد و در پاره‌اي از موارد به وزراي ذيربط جهت اجرا بازتاب مي‌يافت.

البته وارد شدن به پديده مسكن مهر پيش از پرداختن به مسائل پيراموني آن مانند تعطيلي نسبي پروژه‌هاي زيربنايي، كاهش شديد سرمايه‌گذاري‌هاي صنعتي و توليدي، ركود شديد حاكم بر عسلويه جايي كه قرار بود تمدن نوين صنعتي ايران در آنجا ايجاد شود و حتي مخالفت با گسترش شبكه مترو معنايي ندارد زيرا خانه‌هاي به اصطلاح مهر بخشي از يك پازل بزرگ است. بنابراين به ناچار در ابتدا به اين‌گونه موارد پرداخته مي‌شود.

به ياد دارم بيش از 30 سال پيش در لندن در خانه‌اي متعلق به يك خانواده هندي زندگي مي‌كردم كه يكي از اتاق‌هاي خود را براي تامين بخشي از هزينه‌هايش به دانشجويان اجاره مي‌داد. روزي صاحبخانه به من گفت ما هندي‌ها مي‌دانيم كه در كشور فقيري به دنيا مي‌آييم. هيچگاه در انديشه‌مان انتظار خانه‌اي مناسب، درآمد كافي و زندگي خوب نمي‌گنجد. داشتن يك اتومبيل حتي در روياهايمان نيز جايگاهي ندارد ولي شما ايراني‌ها كه بر روي دريايي از ثروت هستيد، چرا اين‌گونه زندگي مي‌كنيد؟! به او پاسخ دادم اين را بايد از كشورهاي پيشرفته صنعتي بپرسيد رفاه آنان بر روي فقر كشورهاي عقب نگاه داشته شده استوار است و اگر اين معادله تغيير يابد ديگر اين كشورها سطح رفاه فعلي را نخواهند داشت. رفاه اينجا به قيمت تنگدست نگاه داشتن كشورهايي مانند ايران، كشورهاي آمريكاي لاتين، آفريقايي و شرق آسيا است. او گفت پرسشي از شما كه اقتصاد مي‌خوانيد، دارم، تكليف ما هندي‌ها چيست؟ به او پاسخ دادم هندوستان كشور بزرگي است، جمعيت بالايي دارد و غرب نمي‌تواند اين كشور را براي هميشه در فقر مطلق فعلي نگاه دارد زيرا از اين بابت احساس خطر مي‌كند. بنابراين در آينده نه‌چندان دور هندوستان رشد اقتصادي بالايي خواهد داشت. او پرسيد جدي مي‌گوييد؟! پاسخ دادم بلي. پرسيد وضع ايران چه مي‌شود؟ پاسخ دادم كشور ما داراي ويژگي‌هاي ابرقدرتي است مي‌تواند به رشد اقتصادي مستقلي برسد. بنابراين توسعه جدي نخواهد شد زيرا كشورهاي صنعتي رشد مستقل و غيروابسته به خود را برنمي‌تابند.

شگفت‌آور اين‌كه هر دو پيش‌بيني من جوان دانشجو درست از آب درآمد. هندوستان حالا پس از چين داراي بالاترين رشد اقتصادي در جهان است و ايران علي‌رغم داشتن تمام امكانات لازم براي صنعتي شدن و دستيابي به استاندارد بالاي زندگي يكي از فقيرترين كشورهاي جهان نسبت به توانايي‌هايش مي‌باشد. سهم صنعت در توليد ناخالص داخلي كمتر از 14 درصد است در حالي كه دست‌كم بايد 25 درصد باشد. علي‌رغم داشتن جمعيت كم در واردات كالاهاي اساسي در رديف ده كشور نخست جهان است. به علت نبود زيرساختارها، آزادراه‌ها، راه‌آهن و... داراي بيشترين ميزان مرگ و مير سرانه در جاده‌ها در جهان است. در ايران عده زيادي جان خود را از دست مي‌دهند زيرا به تجهيزات پزشكي مدرن دسترسي ندارند. ايران بر پايه آمارهاي صندوق بين‌المللي پول بيشترين صادرات دانش‌آموختگان در جهان را داراست و روز به روز به ويژگي‌هاي جهان سومي مانند زاغه‌نشيني و گدايان سر چهارراه‌ها نزديك‌تر مي‌شود.

متاسفانه در تاييد اين واقعيت بايد يادآور شد كه در حدود 5/2 ماه پيش (ژانويه 2010) در يك طبقه‌بندي جهاني و با در نظر گرفتن عوامل گوناگون از ميان 180 كشور، جمهوري اسلامي ايران از آخر در رديف هشتم قرار گرفت! اما برعكس در تايلند كه داراي حتي يكي از توانايي‌هاي ايران نمي‌باشد از آن قايق‌هايي كه محل سكونت افرادي بودند كه گفته مي‌شد بر روي آب به دنيا مي‌آيند، بر روي آب زندگي مي‌كنند و بر روي آب مي‌ميرند ديگر اثري نيست. در حالي كه در ايران با ساخت مسكن مهر مردم فريب داده مي‌شوند.

در شهرهاي بزرگ هندوستان آسمان‌خراش‌هاي مسكوني و مدرن در حال ساخت هستند و شايد در طول 10 تا 15 سال آينده ديگر اثري از زاغه‌نشينان در اين كشور وجود نداشته باشد ولي در ايران زاغه‌نشين‌هايي مانند اسلامشهر در پايتختي كه مي‌خواست ام‌القراء اسلام باشد روزبه‌روز در حال گسترش هستند و از سفره مردم مواد غذايي اساسي مانند گوشت، حبوبات و ميوه در حال ناپديد شدن هستند و اگر به نسل جديد نگاه شود، مشاهده مي‌شود كه قد جوانان نسبت به قبل كاهش چشمگيري يافته كه دليلي جز سوءتغذيه ندارد.

آقايان ثابت نگاه داشتن نرخ ارز را از دست‌آوردهاي خود مي‌دانند چه در دولت آقاي خاتمي و چه آقاي احمدي‌نژاد. البته در دولت آقاي خاتمي آش به اين شوري نبود. بيش از 25 كارخانه پتروشيمي جديد در دست ساخت بود و مجتمع‌هاي جديد صنايع پايه مانند فولاد، آلومينيوم، مس، سيمان و بسياري از صنايع متوسط ديگر آن هم در زماني كه قيمت هر بشكه نفت برابر با 20 تا 23 دلار بود در دست ساخت بودند. ثابت نگاه داشتن نرخ ارز به ويژه در دولت نهم و دهم آينده‌اي جز نابودي توليد داخلي چه صنعتي و چه كشاورزي ندارد ولي شمشيري دو لبه است. لبه نخست اينكه مافياي وارداتي را به وجود مي‌آورد كه شايد دولت هم توان رويارويي با آن را نداشته باشد ولي نكته اصلي اينكه دلار ارزان قيمت قدرت خريد مصنوعي براي قشرهاي متوسط جامعه به وجود آورده است كه به مناسبت نوروز و تابستان به خارج از كشور مي‌روند و با مظاهر تمدن امروزي آشنا مي‌شوند كه بارها شاهد نمونه‌هاي فراوان آن از زبان مردم بوده‌ايم. اين لبه شمشير روزي همانند انقلاب ارتباطات و اينترنت گريبان دولت را هدف خواهد گرفت.

اما در رابطه با خانه‌هاي مهر بايد گفت كه اين نيز به سرنوشت ساير سياست‌هاي دولت نهم و دهم مانند سهام عدالت و توزيع پول بين مردم دچار خواهد شد همان‌گونه كه نمونه‌هاي آشكار آن را در كاهش 50 درصدي قيمت زمين و مسكن در شهرهاي اقماري شاهد بوديم زيرا ساخت شهرك‌هاي اقماري پديده‌اي است مربوط به نيمه‌هاي دهه 60 ميلادي، سده گذشته كه پس از مدت كوتاهي به كنار گذاشته شد. البته موارد موفقي مانند شهرك La De Efence در نزديكي پاريس كه داراي آسمان‌خراش‌هاي بسيار بلند است و جنبه مسكوني نداشته و صرفا اداري بوده است ديده مي‌شود. در نزديكي رم نيز چنين كاري شد و شهركي به نام EUR ساخته شد ولي ناموفق بود. در شمال ايتاليا نيز يك شهرك اقماري ساخته شد كه به شهرك خواب معروف شد زيرا در طول روز كسي در آنجا وجود نداشت. بنابراين تكرار اين تجربه‌هاي ناموفق آن هم از طريق ساخت مسكن‌هاي بدون ارزش فني و انساني معلوم است به كجا پايان خواهد يافت. من روزي را پيش‌بيني مي‌كنم كه به دنبال عدم استقبال مردم با بولدوزر اين به اصطلاح خانه‌ها را ويران خواهند كرد. مردم را مي‌توان تا مدتي از حقايق دور نگاه داشت و به آنان آمارهاي نادرست ارائه داد ولي اين سياست را نمي‌توان براي هميشه ادامه داد. تجربه فروپاشي شوروي كه دقيقا همين كارها را مي‌كرد شاهدي است بر اين مدعا.

ساخت چيزي كه از آن با نام مسكن مهر ياد مي‌شود نه‌تنها به صلاح كشور نيست بلكه بخش بزرگي از منابع مالي كشور را همانند وام‌هاي زودبازده از بين خواهد برد. خانه محلي است براي زندگي و بايد استانداردهاي حداقلي را دارا باشد. تحويل اين به اصطلاح واحدهاي مسكوني به مردم تنها پاك كردن صورت‌مساله است. البته هرچند شمارش معكوس مسكن مهر آغاز شده است كه انصراف 121 هزار و 285 نفري، ناشي از آن است، بنابراين پيش از آنكه دير شود بايد از هدر دادن منابع مالي و فيزيكي كشور خودداري شود. تبديل وام مسكن به قرض‌الحسنه مشكلي را حل نخواهد كرد بلكه به عكس رقابتي نابرابر با بخش خصوصي و ساير مردم را باعث مي‌شود بنابراين اين مقوله نيز همانند ساير سياست‌هاي اشتباه اقتصادي بايد به بايگاني سپرده شود.

كساني كه اين كارها را در حوزه اقتصاد انجام مي‌دهند بدانند كه ما در سده 21 به سر مي‌بريم و نمي‌توان برخلاف جريان آب شنا كرد و اين پنبه را از گوش‌هاي خود بيرون بياورند كه هيچگاه نخواهند توانست مردم بزرگ ايران(كه از تمدني بسيار كهن برخوردارند و حمله يوناني‌ها، عرب‌ها، مغول‌ها، تيمور، محمود افغان و در اين اواخر روس‌ها و تركان عثماني را بدون اينكه فرهنگ برتر خود را از دست دهند، پشت‌سر گذاشته) را به شرايط زمان قاچار بازگردانند.

منبع: ایلنا



 




امروز: بنا به گزارش منابع خبری جنبش راه سبز در شهرستان بابلسر، آقای تاری رییس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در آن شهرستانِ شمالی کشور، طی روزهای اخیر توسط اداره اطلاعاتِ استان مازندران احضار و بلافاصله به بازداشتگاهِ اطلاعات در ساری منتقل گردیده است.


به گزارش منابع خبری جرس بازداشت تاری بعد از آن صورت گرفت که نزدیک به دوماه از بازداشت یاسر یوسف زاده مسئول ستاد جوانان میرحسین موسوی جهت اخذ اعتراف بر علیه ایشان می گذشت و یاسر یوسف زاده که از ۲۲ بهمن ماهِ گذشته تا روز ۱۴ فروردین ماهِ جاری را در سلول انفرادی زندان بابل(متی کلا) و ساری گذرانده بود، شدیدا تحت فشار بوده تا علیه آقای تاری دست به اعترافاتی خاص بزند.


گزارش مذکور خاطرنشان کرد ماموران وزارت اطلاعات در نهایت نتوانستد از جوانِ مذکور (یوسف زاده) اعتراف بگیرند و او را تنها به اتهام "نشر اکاذیب" و با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی موقتا تا تشکیل دادگاه آزاد کردند.


لازم به ذکر است تاری، معاون سابق آموزش پرورش شهرستان بابلسر و یکی از انقلابیون و موجهینِ آن شهر می باشد و

یوسف زاده نیز، از فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف و امیرکبیر در رشته مکانیک و رتبه بیست کنکور سراسری می باشد که نزدیک به دوماه، در بدترین شرایط روحی و در اولین سالگرد ازدواجش، نوروز را در سلول انفرادی گذراند.


گزارش ارسالی به جرس همچنین به این نکته اشاره دارد که در جریان بازجویی یوسف زاده، به دلیل مقاومت و عدم اعترافِ وی، چندین بازجو عوض شدند اما نتوانستند علیه آقای تاری از وی اعتراف اخذ نمایند.


از وضعیت، اتهامات وارده و دلیل بازداشت دقیق آقای تاری خبری منتشر نشده است.


هم اکنون تعداد زیادی از مردم معترضِ آن استان، به همراه فعالان سیاسی، مدنی و دانشجویانِ حامیِ جنبش، در بازداشت و زندان و تحت نظر می باشند.


 



امروز:امام جمعه مشهد گفت: هنر بايد به استخدام دين دربيايد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، منطقه خراسان، حجت‌الاسلام والمسلمين "سيد احمد علم‌الهدی"، در خطبه‌های نماز جمعه اين هفته مشهد، ضمن يادآوری سالروز شهادت شهيد مرتضی آوينی، وی را هنرمندی نخبه دانست که هنر را در استخدام کامل دين در آورده است.

وی با اشاره به نامگذاری سال ۸۹ توسط مقام معظم رهبری به نام "همت و کار مضاعف"، ابراز اميدواری کرد که اين همت مضاعف در عرضه فرهنگ به طور کامل خود را توسط متوليان هنر و فرهنگ جامعه نشان دهد و هنرمندان متدين بيش از پيش در اين مسير قدم بردارند.

وی افزود: هنر همچون علم، يک ابزار است که اگر در مسير باطل به کار گرفته شود پست‌ترين چيزها است و اگر در مسير حق استفاده شود، ارزشمندترين حقايق است.

امام جمعه مشهد، هنری را که در استخدام غرايض جنسی انسان درآمده باشد، سمی مهلک خواند و ادامه داد: افرادی که به اين هنر مشغول شوند از هر عنصر رذلی ناپاک‌تر‌ند.

وی عنوان کرد: خواندن آيات قرآن با موسيقی يا ابراز علاقه به امام زمان(عج) با نی‌لبک هنر دينی نيست، اين فتنه دين خواهد بود و اهانت به اهل بيت(ع). هنر دينی اين است که انسان‌ها را به سمت ارزش‌های دينی بکشاند و ضد ارزش‌ها را منفور کند.

وی در ادامه از برنامه‌های پخش شده در ايام نوروز توسط صدا و سيما تشکر و خاطرنشان کرد: گاهی يک کارگردان يک ارزش دينی را در قالب طنز چنان برای مردم تفسير می‌کند که شايد از ده‌ها سخنرانی موثرتر واقع شود.

به گزارش ايسنا، امام جمعه مشهد، بدحجابی را نيز محکوم کرد و گفت: اين حرکت نه تنها ارائه زيبايی و هنر نيست که عين بی‌هنری است.

وی افزود: بی‌حجابی در راستای ترويج زيبايی نيست بلکه دقيقا در جهت زشت‌سازی ارزش‌ها است. زنی که با آرايش داخل حرم مطهر امام رضا(ع) می‌شود به عنوان يک انسان زيبا شمرده نمی‌شود بلکه با عنوان يک جانور قدم در حرم مطهر می‌گذارد.

علم‌الهدی خطاب به زنان بدحجاب اظهار کرد: ای کسانی که صدها مرد را در مسيری شهوانی قرار می‌دهيد شما در قيامت از يک جانور هم پست‌تر هستيد. ما اگر می‌گوييم حجاب داشته باشيد به معنای مخالفت با هنر و زيبايی نيست بلکه می‌کوشيم تا هنر در خدمت ابتذال نباشد.

وی همچنين خطاب به مسئولان تصريح کرد: بدانيد که اگر يک‌سری فيلم‌های ممنوعه را برای اکران آزاد می‌کنيد نه تنها خدمتی به هنر نکرده‌ايد بلکه آن را به لجن خواهيد کشيد و اين دشمنی با هنر است.

وی با اشاره به يکی از فيلم‌های ساخته شده اخير، آن را ابزار آموزش دخترربايی دانست و در خصوص آن اظهار کرد: مقام معظم رهبری به شما تشر زدند که اين فيلم را آزاد نکنيد اما شما آنقدر برای اکران اين فيلم اصرار داريد که می‌خواهيد آن را با کمک شورای فرهنگ عمومی استان‌ها، آزاد کنيد. يک زن يا مرد پول‌پرست هنر خود را به پای شهوت مردان ريخته، تا پول جمع کند اما مسئولان بدانند که چه می‌کنند.

امام جمعه مشهد در پايان ابراز اميدواری کرد که هنر بيش از پيش در استخدام امام حسين(ع)، دين و قرآن دربيايد.


 




امروز: شرکت لوک اویل روسیه نیز صدور بنزین به ایران را قطع کرد.

به گزارش سایت سفیر، شرکت لوک اویل که دومین شرکت نفتی روسیه می باشد پیش از این نیز همکاری خود با ایران را در میدان نفتی اناران قطع کرده بود.

لوک اویل تا کنون هرماه حدود 50 میلیون لیتر بنزین به ایران می فروخت و شرکت آمریکایی کونوکو از سهامداران عمده این شرکت نفتی روسیه می باشد.

بزرگترين تامين كنندگان بنزين ايران، در حال حاضر شركت دولتي پتروناس مالزي، گروه نفتي ايندپندنت كويت و توتال فرانسه می باشند


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته