دکتر خزعلی 20 روز است در اعتصاب غذاست / دختر نماینده سابق مجلس دزدیده میشود و به قتل میرسد / ۱۳ رشته علوم انسانی در دانشگاه علامه طباطبایی حذف میشوند / کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر به همراه مادرش پروین مخترع بازداشت میشوند / 30 جوان را به جرم آب بازی در تهران دستگیر میکنند / عیسی سحرخیز به اتهام فعالیتهای مطبوعاتی به دو سال حبس دیگر محکوم می شود / مرخصی 48 ساعته زیدآبادی بعد از دو سال حبس نصفه نیمه تمام میشود و به زندان بر میگردد / خانه قاجاری «صداقت» یکی از آخرین بناهای باارزش منطقه منیریه تخریب میشود / در تربت جام تجاوز دسته جمعی دیگری رخ میدهد / شنا در ماه رمضان در مازندران ممنوع میشود / ایران دومین مصرف کننده مواد مخدر در جهان شناخته میشود / تسلیحات ارسالی ایران به مقصد سوریه در ترکیه کشف میشود / میرحسین موسوی و مهدی کروبی همچنان در حبس خانگی هستند و صدها " و " دیگر با ۱۴۲ امتیاز و ۲۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات جمعه 4شهریور 1390 به یاد همه شهدای راه آزادی در ایران ، سوریه ، بحرین ، یمن ، مصر ، تونس و ... با ۱۰۸ امتیاز و ۱۲۴ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات بیست روز از اعتصاب غذای مهدی خزعلی می گذرد صفحه فیسبوک حامیان دکتر هنوز 1000 لایک ندارد اما صفحه ی فرنود نزدیک به 30000 لایک ........ !!!!! حیف اشخاصی مانند دکتر خزعلی و دیگر زندانیان سیاسی که برای مردمانی بدتر از مردمان کوفه جان خود را به خطر می اندازند!!!!! پیج حمایت از مهدی خزعلی : http://www.facebook.com/free.mehdikhazali با ۹۰ امتیاز و ۱۵ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات دیر زمانی نیست که دکتر خزعلی را میشناسم.اوایل آن پیراهن یقه بسته اش را که میدیدم با حرفایی که میزد تضاد عجیبی در ذهنم ایجاد میکرد....بعدتر ها به این نتیجه رسیدم که انسان ریاکاریست...از دیدنش بعد از انتخابات سال 88 احساس بدی بهم دست میداد و احساس میکردم اون یه مهره نفوذیه تا اطلاعات ببره برای پدرش.... بار اول که دستگیرش کردند گفتم حتما باباش به کمکش میاد بار دوم اما وقتی شنیدم که با گردن شکسته وارد دادگاه شده یقین حاصل کردم که راه او از پدرش جداست! اما واقعا این سوال برام بوجود اومده که این پدر عاطفه نداره؟ مگه قراره صد سال دیگه عمر کنه که دو دستی چسبیده به دنیا؟ واقعا دلم برای ایشون سوخت...چرا که جدا از مشکلات بازداشت و ....غم بزرگتری رو سینه اش سنگینی میکنه...غم پدر.شاید اگر یتیم بود براش بهتر بود.حداقل اینقدر از ناحیه پدر مورد ظلم قرار نمیگرفت. پدری که بیانیه اعلام برائت از فرزند می دهد.... دکتر خزعلی عزیز غم تو بسیار بزرگتر از آن بود که میپنداشتم.... با ۸۷ امتیاز و ۷ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات بیانیه گروهی از روزنامه نگاران زندانی در آستانه ١٧ مرداد و روز خبرنگار : جمعی از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی محبوس در زندانهای اوین و رجایی شهر کرج به مناسبت روز خبرنگار بیانیه ای را صادر کردند. به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، امضا کنندگان ضمن محکوم نمودن رفتار امنیتی و استبدادی حاکمیت علیه روزنامه نگاران و مطبوعات، برقراری کامل آزادیهای مدنی و در صدر آن آزادی بیان، آزادی روزنامه نگاران زندانی و برقراری شرایط مناسب برای فعالیت آزادانه مطبوعات مستقل را خواستار شدند. متن کامل این بیانیه به شرح زیر است: حاکمیت جمهوری اسلامی ایران با اصرار تمام تلاش میکند تا ایران همچنان بزرگترین زندان روزنامه نگاران و بزرگترین ناقض آزادیهای مدنی و از آن جمله آزادی بیان و آزادی مطبوعات در جهان باشد. حکومت ایران که پس از کودتای خرداد ۸۸ به حکومتی پلیسی و امنیتی تبدیل شده از هیچ کوششی برای مهار و محدود کردن جریان آزاد اطلاعات و فعالیت روزنامه نگاران مستقل فروگذار نکرده است شاهد این مدعا احضار، بازداشت و حبس دهها تن از روزنامه نگاران مستقل ایرانیست. چنانکه بیش از ۳۰ نفر از روزنامه نگاران هم اینک در زندانها و بازداشتگاههای امنیتی ایران نگهداری میشوند و بسیاری از روزنامه نگاران احضار و بازداشت شده که با قرارهای قضایی آزاد هستند و در انتظار صدور حکم و انتقال به زندان به سر میبرند. تمامی اینها، به جز روزنامه نگارانی است که بر اثر امنیتی شدن فضای کشور و شرایط غیر قابل تحمل ناچار به ترک حرفهٔ روزنامه نگاری برای تمام عمر شده و یا به طور کلی از کشور مهاجرت کردهاند. وضع اسفناک آزادی بیان و آزادی مطبوعات که بویژه در سالهای بعد از کودتای ۸۸ به خود سانسوری شدید رسانهها و روزنامه نگاران انجامید و مطبوعات کشور را بیش از پیش خنثی و بیخاصیت کرده، واضحتر از آن است که به توضیح نیاز داشته باشد. طی سالهای اخیر، دادگاههای امنیتی و تشریفاتی در قالب دادگاههای انقلاب در احکام خود مجموعا بیش از یکصدو پنجاه سال زندان برای روزنامه نگاران تعیین کردهاند امری که در هیچ جای جهان نمونه دیگری از آن یافت نمیشود. اکنون صدور احکام ۵ تا ۷ سال حبس برای روزنامه نگاران تنها به دلیل انجام وظایف حرفهای، به امری رایج در ایران تبدیل شده و کم نیستند روزنامه نگارانی که برای انجام همین فعالیتهای حرفهای با احکام بیش از ده سال حبس دریافت کردهاند. حبس خانگی میر حسین موسوی و مهدی کروبی مدیران مسول روزنامههای کلمه و اعتماد ملی به عنوان شاخصترین اقدام ضد آزادیهای مدنی از سوی تمامی فعالان مطبوعاتی، حامیان حقوق بشر و روزنامه نگاران مستقل جهان محکوم شده و رفع حصر خانگی از این دو چهره شاخص مبنا و نمادی برای اعاده آزادیهای مدنی و از آن جمله آزادی بیان و آزادی مطبوعات تبدیل شده است. ما امضا کنندگان این بیانیه ضمن محکوم نمودن رفتار امنیتی و استبدادی حاکمیت علیه روزنامه نگاران و مطبوعات، برقراری کامل آزادیهای مدنی و در صدر آن آزادی بیان، آزادی روزنامه نگاران زندانی و برقراری شرایط مناسب برای فعالیت آزادانه مطبوعات مستقل را خواستاریم و در این رابطه دست یاری کلیه مدافعان حقوق بشر و آزادی خواهان مدنی در سراسر جهان را به یاری میطلبیم. با ۸۵ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات پس از شکلگیری جنبشهای آزادیخواهانه جهان عرب، بسیاری از افراد درگیر با جریانات سیاسی ایران، از به دست نیامدن نتایج مشابه با حرکتهای مردمی آن کشورها در ایران شکایت کردند. بسیاری خودشان را متهم به بی اراده بودن و ناآگاه بودن کردند. عامل اصلی این اتهامها توقعی بود که بسیاری از جنبش سبز داشتند ولی برآورده نشد. انتظار تغییر نظام سیاسی ایران یا چیزی شبیه به یک انقلاب جدید. جنبش سبز پیش از جنبشهای مردمی جهان عرب آغاز شد اما آنها بسیار زودتر از جنبش سبز تمام شدند (به نتیجه رسیدند). در این میان ساختار سیاسی در ایران و قساوت و شدت عملی که در ایران برای سرکوب به کار برده میشود نادیده گرفته شد. آنچه که امروز در سوریه دیده میشود، نمونه کوچکی است از آنچه که ممکن است در ایران دیده شود. مردم ایران(خوب یا بد) به خوبی از این مورد آگاهند. حقیقت این است که مردم از بیثباتی و خونریزییهای بسیار بیزارند. حقیقت این است که مردم ایران میدانند که این حکومت از به کار گرفتن اسلحه و انواع شکنجهها و روشهای سرکوب و توجیهات فریبکارانه، هیچ ابایی ندارد. میدانند که اگر لازم باشد همانطور که خمینی گفته بود، پنجاه هزار نفر را هم میکشند تا حکومتشان بماند. آن افرادی که مدام از رفتن به خیابانها دم میزنند، آیا به این موضوع فکر کردهاند که این حکومت تا چه حد میتواند قساوت به خرج دهد؟ به کشته شدن و رنج کشیدن هزاران زن و مرد و کودک اندیشیدهاند؟ مهمتر از آن، اندیشیدهاند که به احتمال زیاد پس از این همه رنج، ممکن است هیچ نتیجهای حاصل نشود و در نهایت افراد حاضر در چند راهپیمایی مهندسی شده جای کشته شدهها و زندانیان را در خیابان بگیرند؟ به ساختار سیاسی ایران که در شهرستانها در هر خانواده یک بسیجی یا سپاهی وجود دارد اندیشیدهاند؟ به حال و روز مردم سوریه نگاه کنید. بیش از دو هزار نفر تا کنون کشته شدهاند. جامعه جهانی هنوز در حال هشدار دادن به بشار اسد برای اتمام خشونتها است! این هشدارها چه دردی را دوا میکند؟ گیریم که بشار اسد پس از کشته شدن دو هزار نفر دیگر از کار برکنار شد، چه کسی جوابگوی این همه جنایت است؟ البته اگر مردمی آنچنان کارد به استخوانشان رسیده باشد که حاضر به پذیرش چنین هزینههای سنگینی بشوند، کارشان شایسته است و نتیجه به دست آمده هم با ارزش است. مثلا در سوریه همه افراد با علم به حضور تکتیراندازها و تانکها و مسلسلها به خیابان می روند. این کارد به استخوان رسیدن است. اما حقیقت این است که در ایران چنین نیست. در ایران زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی وابسته به حکومت وجود دارند که همه آنها از تقویتکنندههای مذهبی و عرفی بهره میگیرند. مقایسه ایران با کشورهای عربی کاری غیرمنطقی است. مردم ایران این موارد را احساس میکنند و این احساس اصلیترین دلیل به خیابان نیامدنشان است. هرچند که وقتی میگوییم مردم ایران، باید بخش بزرگی را هم در نظر بگیریم که با وجود نوعی وابستگی به حکومت، حتی ممکن است در نقش سرکوبگر هم ظاهر شوند. در نهایت باید بگویم، بلی، آزادی هزینه دارد. هزینه آن، امروز در ایران بسیار زیاد است. باید کارد به استخوان برسد. بلی میبایست تا الان رسیده باشد، اما گویا هزینه بسیار بالا است که هنوز نرسیده است. من فکر میکنم مردم ایران در این زمینه با هوشیاری عمل میکنند و نمیخواهند هزینههای بی سرانجام بدهند. اگر کسی فکر میکند باید همه به خیابانها بریزند، ابتدا خودش باید پیش قدم شود. خودش باید کسانی مانند خودش را جمع کند و پیشقدم شود. پیشقدم نشدنش به این دلیل است که فکر میکند به احتمال زیاد کشته یا زندانی خواهد شد و نتیجهای هم نخواهد داشت. در بعد وسیعتر هم باید همین حق را به مردم بدهد. مردم میدانند که ممکن است حتی پنجاه هزار نفر هم کشته شوند ولی نتیجه مطلوب حاصل نشود. اگر کسانی میتوانند تضمین دهند که نتیجهای با پرداخت هزینهای حتی مشابه سوریه حاصل میشود، چرا طرح خود را ارائه نمیدهند؟ اگر طرحی منطقی ارائه دهند، احتمالا جمعیتی کافی را با خود همراه خواهند کرد. اگر جمعیتی کافی را همراه نکردند، حتما طرحشان ایرادی داشته است. با ۸۴ امتیاز و ۸۸ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات فریدون فرخزاد را بشناسید . اما من مرد بزرگ دیگری به بزرگی زنده یاد فرخزاد را میشناسم که زنده است و فریاد میزند و فریادش پایه های حکومت پلید اخوندی را به لرزه می اندازد . درود بر بزرگ مرد تاریخ سعید قائم مقامی . با ۷۹ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات می خندیدی اما تو چشات پر غم بود همیشه واست یه قدم تا خوشبختی کم بود/ درد یه ملت مث یه غده تو سینه و درک اینکه همیشه یکی توی کمینه/ وتاریخ مث یه صفحه روبروت میاد می خوای داد بزنی اما صدات دیگه در نمیاد/ فری ولی خوب شد که امروز دیگه نیستی نیستی و بدبختی وفلاکت و ببینی/ فری همه خودمونو فروختیم، کسی نیست اینجا همه جانی وجاسوسن یا کاسه لیس/ شعر وطن مرد و امروز فقط یه شعاره بی غیرتی امروز مرسومه رو بورسه رو کاره/ خوب شد نیستی و ببینی چه خفتیه امروز بی رگ و اخته شدن نعمتیه/ تو رفتیو نیستیو ما رو سی سال رقصوندن لژنشین ها هنوز نشستن و خون میخورن/ فری تورو روح فروغ دیگه بس کن نخون آخه صدات مث عذاب وجدانه واسمون/ تا از آشیانه سویت پر بگیرم از بندم رها ساز تا از غم نمیرم/ این آواز غمهاست بر روی لب من یا آوازی تنهاست هم گام شب من/ حالا نمیدونم بخندم یا گریه کنم تو آینه خودم و می بینم ،میگم این منم؟/ یه عقده مث سنگ شده روی قلبم چی حالا مونده از گذشتم نمی دونم/ حالا اگه جلو چشام یه دخترو لخت کنن منم کمک می کنم که بیکینیشو بکنن/ پرچم و به باد دادم و از خودم گم شدم با قاتل جوونیم عهد بستم و دس دادم/ اونکه عمرمو بر باد داد ،رفیقم شد سی چهل سال هر چی قرقره کردم پس دادم/ تو هر شکل و لباس ،مذهبی یا ناسیونالیستم یه چپ پلاستیکی رفرمیستم پوپولیستم/ یه نون به نرخ روز خور، یه مار ماهیم من هیچ چیز نیستم همان چیز که تو خواهیم/ با اینکه با چشام فقر و بدبختی رو دیدم به ظاهر زار زدم و ته دلم خندیدم/ از وطن و تاریخ وملیتم خوندم آخر هفته تو دیسکوها باباکرم رقصیدم/ فری تورو روح فروغ ،دیگه بس کن ،نخون آخه صدات مث عذاب وجدان واسمون/ تا از آشیانه سویت پر بگیرم از بندم رها ساز تا از غم نمیرم/ این آواز غمهاست بر روی لب من یا آوازی تنهاست هم گام شب من/ خواننده شدم و از سینه و باسن و رون خوندم به یاد کافه ها و زنبازی تو تهرون خوندم/ درست که میگن تو منو کردی، خواننده بعد تو با کسای دیگه می پرم ،شرمنده/ تو که نیستی میرم تو دبی میدم، کنسرت فارسی داره یادم میره اوه مای گاد شت/ شاید از سر بیچارگی به هر چی تن میدم چهارده قرنه که دارن تو سرم میزنن/ خدایش من چیم ?فری تو بگو من کیم ? فری نشه که به آخر خط برسم کم کم/ تو رو کشتن و قهرمان شدی، کف زدن از ما تو رو جون عمو فری از ما بیشتر از این نخواه/ آخه زندگی به سبک تو پر دردسره قدم تو راهی که لحظه به لحظه خطره/ اصلن من گوسفند بزار چشامو ببندم من اهل سیاست نیستم ببخش شرمندم/ فری تورو روح فروغ ،دیگه بس کن، نخون آخه صدات مث عذاب وجدان واسمون/ با ۷۸ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش هنر و ادبیات نظرات پاپ بندیکت شانزدهم که در محل سکونت تابستانی خود در نزدیکی رم برای زائران صحبت میکرد گفت :من با نگرانی عمیق حوادث خشونت بار فزاینده و ناراحت کننده در سوریه را که منجر به قربانیان زیاد و ابتلائات سختی شده است را دنبال میکنم.پاپ یکبار پیش از این و در ماه ژوئن ابراز نگرانی خود را از حوادث پیش رو در دیدار با سفیر جدید سوریه حسین اعلا ابراز کرده بود و از مقامات سوری خواست تا با احترام به آرمان ها و خواسته های معترضین سوری در جهت رسیدن به صلح و ثبات قدم بر دارند. با ۷۲ امتیاز و ۱۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات محمد جونم, بزن زیر آواز که دلم بدجوری گرفته داداش.. من مست جام باقی ام/// دارم هوای عاشقی//// ...... حیران روی ساقی ام/// دارم هوای عاشقی/// ای جان و ای جانان من/// دارم هوای عاشقی/// مجید مختاری با ۶۶ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات رخصی دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) و روزنامهنگار زندانی،تمدید شد. به گزارش میزان خبر، مرخصی احمد زیدآبادی که پس از ۲۶ ماه زندان به یک مرخصی چهل ساعته آمده بود،ساعاتی پیش تمدید شد. بر اساس گزارش ها تمدید مرخصی وی پس از بازگشت به زندان به وی ابلاغ شد. احمدزیدآبادی توسط دادگاه انقلاب به شش سال زندان، پنج سال تبعید و محرومیت مادام العمر از هرگونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی محکوم کرد، که دادگاه تجدید نظر حکم دادگاه بدوی را مورد تایید قرار داد. با ۶۵ امتیاز و ۹ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات از زمان دستگیری تا کنون همسرم (۱۹ روز) در اعتصاب غذا بسر می برند، در طی این مدت هیچ بازجویی و تفهیم اتهامی صورت نگرفته است. در یک سلول ۴ متری همراه یک قاچاقچی مواد مخدر محکوم به اعدام نگهداری می شدند. هم اکنون نیز مدتی است با یکی از شهروندان بهائی هم سلول هستند. سلول به قدری کوچک است که شب ها موقع خواب فضای کافی وجود ندارد. در ادامه همسر مهدی خزعلی ضمن ابراز نگرانی از عوارض اعتصاب غذا و عزم این فعال مدنی برای ادامه اعتصاب گفت: وی دچار کاهش وزن محسوس و ضعف شدید شده و در ملاقات با خانواده اعلام کرده که تا برآورده شدن خواست ها دست از اعتصاب غذا نخواهند کشید. وی در ملاقات گفت:«مگر خون من از خون سید الشهدا رنگین تراست. ….تا پای جان می ایستم.» همسر خزعلی با اشاره به دیدار مهدی خزعلی در زمان آزادی با برخی از مراجع افزود: "ایشان برای اعتصاب از برخی مراجع فتوا گرفته بود مبنی بر اینکه اگر اعتصاب تنها راهی است که می شود به وسیله آن اعتراض کرد عیبی ندارد." وی در ادامه با اظهار نگرانی از سلامت همسرش گفت: چون در دستگیری ۲ سال قبل هم خزعلی اعتصاب غذا کرده بود و دچار زخم معده شدند ممکن است این بیماری دوباره برگردد و معده اش دوباره خونریزی کند. بر اساس این گزارش، محمد نوری زاد با توجه به اخلاق مداری و پایبندی بر عقیده دکتر خزعلی نسبت به ادامه اعتصاب غذا اظهار نگرانی کرد، محمد نوریزاد از فعالیتهای علمی مهدی خزعلی و کتابهای وی گفت و به سوابق علمی وی اشاره کرد و گفت: وی علی رغم اختلاف عقیده با پدرشان رفتار بسیار مودبانه ای دارند و هر گز از دایره ادب خارج نشده استد. در پایان نیز دانشجویان در آستانه اذان مغرب از خداوند بزرگ برای خانواده مهدی خزعلی و سایر زندانیان سیاسی و بی گناه توفیق و صبر و برای حاکمان و زمامداران عقلانیت مسئلت کردند و آزادی مهدی کروبی و میر حسین موسوی و آزادی ایران را خواستار شدند. با ۶۳ امتیاز و ۱۴ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات جرس: محسن آرمین با تحلیل اوضاع سیاسی کشور و انحطاط اخلاقی حاکم بر مناسبات می گوید: حذف اصلاحطلبان و تن ندادن به انتخاباتي آزاد و منصفانه بويژه با توجه به شرايط داخلي و خارجي كنوني نه تنها مشكلي از گره بحران باز نميكند بلكه اين گره را كورتر خواهد كرد. برخي بويژه اصولگرايان سنتي تصور ميكنند با تغيير دولت و رفتن اين و آمدن آن مشكل حل ميشود. محسن آرمین سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بر این باور است: مشكلات كشور ناشي از اين يا آن شخص نيست و با رفتن اين يا آن شخص هم حل نميشود. مشكلات كشور ناشي از نگاه به مقوله قدرت و مناسبات موجود در عرصه قدرت است. مشكل كشور فقدان مناسبات دموكراتيك در حوزه قدرت و روابط ميان حكومت و جامعه است. نقطه عزيمت حركت به سوي حل ريشهيي مشكلات كشور برگزاري انتخاباتي آزاد و مشروعيتآفرين است. متقابلا هرچه بر وضع موجود لجوجانه تاكيد شود و به سمت مناسبات غير دموكراتيكتر حركت شود مشكلات پيچيدهتر و اوضاع بحرانيتر ميشود. آرمین در گفت و گو با روزنامه اعتماد می افزاید: آنها از اين حقيقت غفلت ميكنند كه دولت فعلي خود معلول مناسبات ناسالم حاكم بر عرصه قدرت است و نه عامل آن. بنابراين تا چنين نگاه و ساختار معيوبي وجود دارد، اميد به اينكه با آمدن فرد يا گروه جديد مشكلات كاهش مييابد، اميدي واهي است و در صورت تغيير اين نگاه خواسته و مطلوب اصلاحطلبان محقق خواهد شد و ديگر مهم نيست كه آنها در قدرت باشند يا نباشند وی می گوید: اصلاحطلبان اگر به قدرت برسند، فراتر از شعارهايي نظير اجراي بيتنازل قانون اساسي بايد بازسازي اخلاقي اجتماعي و احياي اعتماد عمومي را كانون اهتمام خود قرار دهند. آرمين كه روزگاري نايبرييس مجلس ششم بود ترجيح ميدهد در مقابل اين سوال كه اين روزهايش چگونه ميگذرد سكوت كند؛ سكوتي كه نشان از روزگار نه چندان مطلوب سخنگوي يكي از احزاب مطرح اصلاحطلب دارد كه مدتي است با حكم انحلال روبرو شده است. آرمين در اين گفتوگو از انحطاط اجتماعي و فروپاشي اخلاقي بشدت اظهار نگراني ميكند. متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است: همدلي مردم با اصلاحطلبان در زمان حضور آنها در عرصه قدرت بيشتر بوده يا در مقطع فعلي كه در قدرت حضور ندارند. به شخصه معتقدم در مقطع فعلي بيشتر است، اين نظر را قبول داريد؟ با شما موافقم. براي درك بهتر اين واقعيت كافي است به وضع كنوني جامعه نظري بيندازيم. گمان نميكنم هيچ ناظر منصف و بيطرفي در اين واقعيت ترديد داشته باشد كه در حال حاضر جامعه ما نامساعدترين شرايط را در سي سال گذشته تجربه ميكند. در حال حاضر يكي از بالاترين نرخهاي تورم و گراني و بيكاري را تجربه ميكنيم. آمارهاي رسمي از كمترين ميزان ايجاد اشتغال سالانه در دو دهه اخير خبر ميدهند. نرخ رشد اقتصادي و توسعه و آباداني كشور با وجود درآمدهاي نفتي سرشار در سالهاي اخير به حد يك يا دو درصد رسيده و براي سال جاري نرخ رشد صفر يا منفي پيشبيني ميشود. آمارها و شاخصهاي اقتصادي چنان نااميد كننده هستند كه بانك مركزي اكنون چند سالي است از ارايه آمار تورم و بيكاري و نرخ رشد اقتصادي خودداري ميكند. امكان برخورداري و استفاده از درآمد حاصل از فروش نفت هر روز مشكلتر ميشود. مطالبات چهل ميليارد دلاري از چين و هند و كرهجنوبي و... بابت فروش نفت و عدم امكان دريافت ارز آن اكنون به يك معضل بزرگ تبديل شده است. وضع ناگوار حاكميت قانون در حال حاضر با هيچ دورهيي قابل مقايسه نيست. بيشترين ميزان تخلف از قانون بودجه در سالهاي گذشته از حد پانزده درصد تجاوز نميكرده است اما امروز مجلس تخلف ??درصدي از قانون بودجه را گزارش ميكند. اين امر نوعي به هم ريختگي و بيضابطگي و عدم روال مندي را بر كشور حاكم كرده است. رييس كل بانك مركزي از وضع سختتر اقتصادي در آينده خبر ميدهد و مردم را به آمادگي براي شرايط شعب ابوطالب دعوت ميكند. از نظر اجتماعي نيز وقايع تاسفبار و نيز آمارهاي تكاندهنده رشد فساد و ناهنجاريهاي اجتماعي حكايت از آن دارد كه امنيت اجتماعي و اخلاقي جامعه به وضع هشداردهندهيي رسيده است. البته مردم عادي كمتر به تحليل شرايط ميپردازند... بله، تحليل و ارزيابي و پيشبيني بيشتر كار نخبگان است. مردم عادي عموما از طريق آثار ملموس سياستها و برنامهها بر زندگي روزمره خود داوري ميكنند. مادام كه آثار و نتايج برنامهها و رويكردهاي خطا و اشتباه در عرصههاي اقتصادي و اجتماعي و نيز سياست خارجي خود را در زندگي مردم نشان نداده بود، مقايسه ميان كارنامه اصلاحطلبان و اصولگرايان براي عموم مردم چندان كار سادهيي نبود اما امروز پس از شش سال كه آثار آن سياستها و برنامهها در زندگي روزمره مردم به خوبي خود را نشان ميدهد امكان چنين مقايسهيي را فراهم آورده است. نتايج چنين مقايسهيي كاملا روشن و بيابهام است. آنچنان روشن كه حاميان و شركاي سابق كه همواره از روند امور دفاع كرده و مطلوبترين تصاوير را از وضع كشور براي مردم تصوير ميكردند، امروز حاضر نيستند مسووليت وضع موجود را بپذيرند و آن را به گردن يكديگر مياندازند. از اين رو ميتوان به يقين گفت مقبوليت اجتماعي اصلاحطلبان بسيار افزايش يافته است. چه دليلي براي اين ادعايتان داريد... ببينيد، با وجود تبليغات شبانهروزي نابرابر و يكسويه، مجموعه شرايط اقتصادي و اجتماعي و نيز تحولات داخلي و بينالمللي و شرايط محيطي موجب شده است نه تنها اهداف صحنهگردانان تبليغات مذكور تامين نشود بلكه برعكس اصلاحطلبان به عنوان يك نيروي موثر سياسي اجتماعي به شاخص انتخابات آزاد تبديل شوند. اين حقيقت چنان آشكار است كه عناصر معتدل و عاقلتر جريان اصولگرا نيز پذيرفتهاند بدون حضور اصلاحطلبان در انتخابات نميتوان افكار عمومي را به مشاركت گسترده قانع ساخت. مهمترين كار ناكردهيي كه اصلاحطلبان زماني كه در قدرت بودند و نكردند چه بود و اگر محسن آرمين و همفكرانش بار ديگر به قدرت برگردند اولويت كاريشان چه خواهد بود؟ بررسي ناكردهها و اثر آن بر سلب اعتماد افكار عمومي زماني موثر است كه يك حزب و جريان سياسي در يك فرآيند رقابت دموكراتيك قادر به كسب آراي كافي از جامعه نشده و شكست بخورد. در چنين مواقعي بررسي ناكردهها و تلاش براي جبران آن براي جلب مجدد افكار عمومي اهميت پيدا ميكند. اما فراموش نكنيم كه اصلاحطلبان در يك فرآيند دموكراتيك از صحنه قدرت كنار نرفتند. تنها در يك وزن كشي سياسي دموكراتيك است كه يك نيروي سياسي ميتواند قضاوت افكار عمومي را نسبت به كارنامه خود ارزيابي كند. بنابراين در غياب چنين آزمون دموكراتيكي هرگونه اظهارنظر درباره كردهها و ناكردهها چندان دقيق نخواهد بود و ارزش چنين اظهارنظرهايي از حد اظهارنظرها و يافتههاي فردي فراتر نخواهد رفت. يعني شما از تمام عملكرد اصلاحطلبان در زماني كه در حاكميت بودند دفاع ميكنيد؟ نميخواهم بگويم اصلاحطلبان عملكرد قابل نقدي نداشتهاند برعكس نكات قابل نقد فراوان است. اما اينكه اين عملكردهاي قابل نقد تا چه حد و به چه ميزان بر پايگاه اصلاحطلبان موثر بوده و توانسته نقاط مثبت عملكردهاي ايشان را تحتالشعاع قرار داده و از پايگاه اجتماعي ايشان بكاهد، به گمان من در غياب يك وزن كشي سياسي دموكراتيك امري مجهول است. در عين حال اما ميتوان از اولويتهاي اصلاحطلبان در صورت دستيابي مجدد به قدرت سخن گفت زيرا شرايط سياسي اجتماعي امروز با گذشته يكسان نيست. در اين شش سال تحولات شگرفي در عرصه سياست و اجتماع رخ داده و شرايط تغيير كرده است بنابراين طبعا اولويتهاي اصلاحطلبان در صورت به دست گرفتن قدرت نميتواند همان اولويتهاي گذشته باشد. به گمان من جامعه ما در حال حاضر پيش و بيش از بازسازي اقتصادي نيازمند يك بازسازي اجتماعي و اخلاقي است. مشكل ما در حال حاضر به مراتب فراتر از ساختارهاي اقتصادي منهدم شده نظير شوراهاي پولي و اقتصادي و سازمان برنامه و بودجه منحل شده يا كاهش ظرفيت توليد نفت به دليل استحصال بي رويه و عدم سرمايهگذاري براي صيانت از چاههاي نفت يا ركود و توقف پروژههاي عسلويه و عقبماندگي چند دهه از قطر در بهرهبرداري از ميدان گازي مشترك يا بيكاري و گراني و نرخ تورم بالا و نرخ رشد در حد صفر و... است. ما در حال حاضر با يك انحطاط اجتماعي و فروپاشي اخلاقي روبرو هستيم كه آثار آن را ميتوان در گسترش فرهنگ خشونت، جامعه مشاهده كرد. دروغ و ريا و بياخلاقي و طي سالهاي اخير ضربات كاهنده و كاري خود را بر پيكره اخلاق و امنيت اجتماعي وارد ساخته است و خشونت به جامعه تزريق شده است. بازسازي اقتصادي و جبران عقبماندگيهاي ايجاد شده در گرو بازسازي اخلاقي و اجتماعي و احياي اعتماد از دست رفته اجتماعي است. به گمان من اصلاحطلبان اگر به قدرت برسند، فراتر از شعارهايي نظير اجراي بي تنازل قانون اساسي بايد بازسازي اخلاقي اجتماعي و احياي اعتماد عمومي را كانون اهتمام خود قرار دهند. البته بايد بگويم وقتي در اينجا از اولويت و مقدم داشتن بازسازي اخلاقي و اجتماعي سخن ميگوييم، مقصود تقدم و اولويت زماني نيست بلكه مقصود توجه به كانونيترين موضوع مقوم بحران است كه ساير فعاليتها بايد حول علاج اين مشكل آن سامان يابد. شايد اين روزها شنيده باشيد كه بخشي از جريان محافظهكار از توبه و ندامت اصلاحطلبان براي حضور در عرصههاي گوناگون از جمله انتخابات صحبت ميكنند، از طرف ديگر بخشي ديگري از محافظهكاران كه غالبا در طيف محافظهكاران سنتي تقسيمبندي ميشوند اصلاحطلبان را يك واقعيت ميدانند و از لزوم شركت آنها در انتخابات سخن ميگويند. اين دو موضع متناقض را چگونه تحليل ميكنيد، آيا واقعا حكومت به اصلاحطلبان نياز دارد. اصولگرايان دو دسته هستند. اصولگرايان افراطي و غيرواقعبين بيش از مشاركت فراگير مردم به حفظ قدرت و نتيجهگيري از هزينههايي كه تاكنون كردهاند، ميانديشند. آنان حتي به لطمه ديدن امنيت ملي در انديشه حفظ قدرت خويشند. از اين رو بهترين انتخابات از نظر ايشان انتخاباتي با نتايج معين و تضمين شده است. اينها همانها هستند كه براي اصلاحطلبان تعيين تكليف ميكنند و آنان را به توبه ميخوانند و ادعا ميكنند هيچ نيازي به حضور اصلاحطلبان در انتخابات ندارند. تكليف آنها با ديگران روشن است. از نظر ايشان در هر ايستگاه بايد گروهي از قطار انقلاب پياده شوند و انقلاب خالصتر شود. مساله آنها فقط اصلاحطلبان نيستند، آنها با هر جريان متفاوت با خود و نه لزوما ضد خود مشكل دارند. بعد از پياده شدن هر گروه در ايستگاه بعد نوبت به گروهي ديگر خواهد رسيد. اما گروه دوم كه واقعبينتر هستند و نگاهي مصلحتانديشانهتر دارند، با توجه به شرايط بحراني داخلي و خارجي معنا و اهميت انتخابات پرشور را ميفهمند و ميدانند برگزاري چنين انتخاباتي بدون حضور اصلاحطلبان ممكن نيست. موضع اصلاحطلبان در برابر ديدگاه دوم چيست؟ از نظر اصلاحطلبان مشكلات كشور در چارچوب مناسبات درون نخبهيي حل نميشود، بلكه حل مشكلات در گرو تغيير نگاه به مقوله قدرت و مناسبات ميان حكومت و جامعه و مشاركت نهادينه و تضمين شده مردم در قدرت است. بخش عمدهيي از اصلاحطلبان ميگويند در صورت تحقق خواستههاي آقاي خاتمي در انتخابات پيش رو شركت ميكنند، نگاه اصلاحطلبان به انتخابات، مجلس چگونه است؟ در مقاطع قبلي انتخابات، اصلاحطلبان ميگفتند در صورت عدم برگزاري انتخاباتي آزاد هيزم انتخابات نميشويم ولي در نهايت ليست موسوم به اصلاحطلبان منتشر ميشد و افكار عمومي ميگفتند اين يك بلوف و ژست سياسي است، نظر شما چيست؟ ابتدا بايد درباره تعبير «خواستههاي آقاي خاتمي» كه در سوالتان اشاره كرديد نكتهيي را يادآور شوم. شروطي كه آقاي خاتمي مطرح كردند به هيچوجه خواستهها و مطالبات آقاي خاتمي نيست. اساسا شرط هم نيست. در جايي ديدم كه برخي سخنان آقاي خاتمي را كف مطالبات اصلاحطلبان مطرح كردهاند. به نظر من چنين برداشتي صحيح نيست. آنچه آقاي خاتمي مطرح كرده است شرايط و لوازم منطقي يك انتخابات سالم و منصفانه است. شرايط و لوازمي كه بدون آنها مشكل بتوان آنچه را كه برگزار ميشود انتخابات ناميد. پايان دادن به فضاي امنيتي نظامي، آزادي مطبوعات و احزاب منتقد، بيطرف بودن مرجع نظارت برانتخابات كه آقاي خاتمي مطرح كردهاند لازمه يك انتخابات واقعي است. از اين رو مخالفت با اين شرايط به معناي عدم اعتقاد و فقدان اراده لازم براي برگزاري يك انتخابات سالم و منصفانه است. جريان حاكم در تبليغات خود نكات مطرح شده از سوي آقاي خاتمي را به عنوان پيششرطهاي سياسي اصلاحطلبان براي شركت در انتخابات معرفي ميكند. هدف از اين وارونهنمايي هم روشن است. آنها نميتوانند صريحا بگويند ما حاضر به دادن آزادي به احزاب و مطبوعات نيستيم. نميتوانند بگويند شرايط امنيتي- نظامي بايد ادامه يابد. نميتوانند صريحا بگويند انتخابات بايد زيرنظر مرجع ناظر وابسته و غيرمستقل برگزار شود، از اين رو نكات مطرحشده از سوي آقاي خاتمي را پيششرط معرفي ميكنند تا بتوانند صورت مساله را تغيير داده و در پاسخ بگويند ما هيچ پيششرطي را نميپذيريم. درباره بلوف بودن يا نبودن موضع خاتمي تحولات ماههاي آينده حقيقت را آشكار خواهد ساخت. اما يك نكته روشن است و آن اينكه در دورههاي گذشته هيچگاه يك مقام نظامي براي سياسيون تعيين تكليف نميكرد و مدعي دادن مجوز ورود به انتخابات به اين و آن نميشد. بنابراين بايد پذيرفت شرايط امروز ما ماهيتا با شرايط گذشته متفاوت است. مساله امروز اصلاحطلبان اصل انتخابات است درحالي كه در گذشته چنين اصلي كمابيش مفروض گرفته ميشد و تنها نسبت به مخدوش شدن آن ابراز نگراني ميشد. آقاي آرمين، برخي معتقدند حذف اصلاحطلبان هيچ پيامدي براي حاكميت ندارد، واقعا همينطور است؟ ببينيد، مشكلات كشور ناشي از اين يا آن شخص نيست و با رفتن اين يا آن شخص هم حل نميشود. مشكلات كشور ناشي از نگاه به مقوله قدرت و مناسبات موجود در عرصه قدرت است. مشكل كشور فقدان مناسبات دموكراتيك در حوزه قدرت و روابط ميان حكومت و جامعه است. نقطه عزيمت حركت به سوي حل ريشهيي مشكلات كشور برگزاري انتخاباتي آزاد و مشروعيتآفرين است. متقابلا هرچه بر وضع موجود لجوجانه تاكيد شود و به سمت مناسبات غير دموكراتيكتر حركت شود مشكلات پيچيدهتر و اوضاع بحرانيتر ميشود. حذف اصلاحطلبان و تن ندادن به انتخاباتي آزاد و منصفانه بويژه با توجه به شرايط داخلي و خارجي كنوني نه تنها مشكلي از گره بحران باز نميكند بلكه اين گره را كورتر خواهد كرد. برخي بويژه اصولگرايان سنتي تصور ميكنند با تغيير دولت و رفتن اين و آمدن آن مشكل حل ميشود. آنها از اين حقيقت غفلت ميكنند كه دولت فعلي خود معلول مناسبات ناسالم حاكم بر عرصه قدرت است و نه عامل آن. بنابراين تا چنين نگاه و ساختار معيوبي وجود دارد، اميد به اينكه با آمدن فرد يا گروه جديد مشكلات كاهش مييابد، اميدي واهي است و در صورت تغيير اين نگاه خواسته و مطلوب اصلاحطلبان محقق خواهد شد و ديگر مهم نيست كه آنها در قدرت باشند يا نباشند. در يكسال گذشته درگيري درونگروهي اصولگرايان بيشتر شد، شما مهمترين چالش دروني اصولگرايان را در چه ميدانيد؟ مهمترين چالش دروني اصولگرايان در سطح حاكميت مقوله قدرت است. در حال حاضر در سطح حاكمان سهمخواهي و تصاحب بيشتر قدرت تحولات سياسي را رقم ميزند. همين نگاه و رويكرد آنان را در سطح جامعه با چالشهاي ديگري مواجه ساخته است. فكر ميكنيد احتمال ائتلاف اصولگرايان منتقد با اصلاحطلبان وجود دارد؟ قبلا گفتم، مساله اصلاحطلبان اين جناح يا آن جناح، اين فرد يا آن فرد در جريان حاكم نيست تا با يكي عليه ديگري ائتلاف كند. اختلاف اصولگرايان با يكديگر البته جدي است اما اين اختلاف بر سر قدرت است و نه نوع نگاه به مقوله قدرت. آنها در نوع مناسبات و نگاه به قدرت با يكديگر مشتركند. تفاوت اصولگرايان منتقد با شركاي افراطي خود تنها اين است كه به دليل پارهيي مصلحتانديشيها بسته بودن بيش از حد دايره قدرت را خطرناك ميبينند و ضمن اعتقاد به حفظ قدرت در دايره نخبگان وابسته به قدرت، توصيه ميكنند اين دايره اندكي بازتر شود. اين تفاوت يك تفاوت ماهوي نيست و نميتواند موجب شود كه اصولگرايان منتقد را داراي هويتي متفاوت از شريكان افراطيشان بدانيم. وقتي اختلاف اصلي بر سر قدرت بود مصلحت قدرت نيز هرجا اقتضا كرد مخالفت و انتقاد جاي خود را به سكوت يا سازش ميدهد. كما اينكه شش سال از تمام عملكردها و سياستها و مواضع مخرببخش افراطي حمايت كردند ولي به خاطر حفظ قدرت و موقعيت آگاهانه بر آن سرپوش گذاشتند و در ماههاي اخير كه از يك سو نتايج آن سياستها و عملكردها آشكار شده و از سوي ديگر بر اثر يك اشتباه تصادفا موضع افراطيون تضعيف شده است، از آن تبري ميجويند و همان انتقادهاي اصلاحطلبان در اين شش سال گذشته را تكرار ميكنند. اما آنها در همين انتقادها و مخالفتها نيز جدي نيستند زيرا ميبينيم در اين انتقادها برخلاف نامشان همچنان عملگرايانه رفتار ميكنند و به تناسب شرايط روز گاه تند و هيجاني عمل ميكنند و گاه كند و گاه حتي ابراز اتحاد و همسويي ميكنند. نمونه آن هم اينكه گاه از دروازه تو نميروند و به هيچ كانديداي پيشنهادي براي وزارتخانهها حتي اگر صلاحيتهاي لازم را داشته باشد راي اعتماد نميدهند و يكصد امضا براي سوال و استيضاح جمع ميكنند و روزي ديگر كه مصلحت اقتضا ميكند از سوراخ سوزن تو ميروند و بدون در نظر گرفتن صلاحيتها به كانديداهاي وزارت راي ميدهند آن يكصد امضا نيز به فراموشي سپرده ميشود. گويي كه اصلا سوال در ميان نبوده است. به گمان من مادام كه چنين نگاه و رويكردي بر اصولگرايان منتقد حاكم است، جابهجايي قدرت در سطح جبهه اصولگرايان هيچ مشكلي از كشور را حل نخواهد كرد بنابراين امكان ائتلاف اصلاحطلبان با چنين نيرويي منتفي است. در عين حال بايد بر اين نكته نيز تاكيد كنم كه ائتلاف غير از گفتوگو و مذاكره براي تبيين ديدگاهها و درك همدلانهتر مواضع است. به گمان من اصلاحطلبان همواره ميتوانند و بايد با هدف روشنگري و درك صحيحتر ريشه مشكلات كشور با اصولگرايان غيرافراطي بويژه عناصر منصفتر و فهيمتر ايشان رابطه و گفتوگو داشته باشند. با ۵۹ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات در اين چند ماه گذشته جمعهاي نبوده است كه شاهد فيلمها و تصاوير تحسينآميز مردم سوريه در سايتها و شبكههاي مختلف نباشيم و در عين ستايش متواضعانه و صميمانهي از جانگذشتگي و مقاومت آنها، از سكوت و انفعال خود شرمنده نشده و خودمان را به بزدلي و بيغيرتي و دلخوشي ابلهانه به عظمت و اقتدار دو هزار و پانصد سال قبل متهم نكنيم. تفاوتي كه بين سه شنبههاي اعتراضي ما و جمعههاي اعتراضي سوريها از نظر كوبندگي و اثرگذاري وجود دارد آنقدر زياد است كه تبرئه از اين صفات را برايمان مشكل كند و ما را به پاي ميز محاكمه در برابر قاضي تاريخ بكشاند ولي با همهي اينها گمان ميكنم كه صفت منتظر بيشتر از ترسو و بيغيرت برازندهي جامعه و مردم ما باشد.چرا كه پررنگترين مرزي كه ما و سوريها را از هم جدا ميكند اين است كه آنها برخلاف ما براي تغيير يك مسير روشن، يعني تداوم اعتراضات تا فروپاشي نظام حاكم را پيش روي خود قرار دادهاند، براي قدم گذاشتن در اين مسير هم تمام جوانب دست و پاگير احتياط و شرايط سنجي را كنار گذاشتهاند، و بالاخره اينكه منتظر هيچ ناجي و رهبري نيستند و پذيرفتهاند كه پرداختن بهاي آزادي تنها و اتنها بر عهدهي خود آنها و پارهاي از مسئوليت اجتماعيشان است.در حاليكه جامعهي ايراني مدتهاست كه از فاز اعتراض وارد فاز انتظار شده است و به عبارت بهتر ايرانيها امروز معترض بالقوه هستند و منتظر بالفعل. در چنين شرايطي هم طبيعي است كه گرفتار انفعال ناشي از انتظار شوند و به جاي واقع بيني و عملگرايي به خيالپردازي و توسل جستن به اما و اگرها روي آورند. البته منظور من از انتظار، شكل تثبيت شدهي آن در فرهنگ مذهبي و سنتي ايرانيها نيست كه قدمتي بيشتر از هزار سال در اين سرزمين دارد و همواره باعث شده است عدهاي از جماعت مظلوم به جاي اعتراض و طغيان، از ظلم زمانه به درگاه خداوند يگانه پناه برند و در انتظار رحمت او و ظهور منجي موعود بنشينند. با اينكه امروز هم در واكنش به شكنجههاي ظالمانه، زندانها و اعدامهاي ناعادلانه، تجاوزهاي گروهي و ديگر بياخلاقي هاي در حال شيوع هر از گاهي زمزمههايي با اين مضمون كه : دعا كنيد آقا هرچه زودتر بيايد و خودش دنيا را از ظلم و فساد نجات دهد، از سوي جماعتي شنيده ميشود ولي از آنجايي كه اين گروه به نوعي منتظرين مادرزادي هستند و اكثرا هم نقشي در پيشبرد اعتراضات نداشتهاند نميتوان ركود كنوني اعتراضات را به آنها و انتظارات فرا زمينيشان نسبت داد. در واقع بيشتر از انتظار ظهور، اين انتظارات نوظهور هستند كه باعث شدهاند با گذشت بيش از پنج ماه از حصر موسوي و كروبي يا در برابر قتل دردناك هاله سحابي و حتي در برابر ناهنجاريها و ناامني هاي روزافزون اجتماعي هيچ گونه اعتراض موثري صورت نگيرد. براي مثال از زماني كه طرح هدفمند كردن يارانهها شكل جديتري به خود گرفت اين انتظار بوجود آمد كه بحران اقتصادي ناشي از اين طرح خود به خود قشر خاموش جامعه را نيز به اعتراض واخواهد داشت و در نتيجه اين اميد واهي، منجر به انفعال و بيعملي عدهي زيادي از مخالفين حكومت شد. طوري كه هرگونه نگراني و تشويشي كه در آن هنگام به خاطر ركود جنبش ابراز ميشد در نتيجه ي خوش بيني مفرط به آينده، پوچ و تضعيف گر روحيه قلمداد شده و منشا هيچ همفكري و تدبيري براي احياي روحيهي اعتراضي و اصلاح رويكردهاي جنبش نگرديد. شايد امروز كه با گذشت چندين ماه از هدفمند كردن يارانهها شاهد تسليم و سازش مردم در برابر اين طرح هستيم بهتر بتوانيم به عواقب تلخ سرسپردگي محض به اميد و خوش بيني بي اساس، آگاه و واقف شويم. گذشته از جريان يارانهها، جنگ قدرت بين احمدي نژاد و خامنه اي نيز دستاويز ديگري براي بيعملي و انتظار شد. نمايش هيجان انگيز نبرد دشمنان ملت با همديگر و اميد به فروپاشيدن بي دردسر نظام از درون، چنان ما را غافلگير و سرخوش كرد كه ترجيح داديم به جاي بازي در نقش خطرناك معترضان، از صحنه خارج شويم و به اميد نابودي يكي از طرفين اين جنگ مبتذل قدرت و يا هردو طرف، در جايگاه تماشاگران به نظاره بنشينيم و منتظر پردهي آخر باشيم.هرچند كه اين نمايش را تا به امروز و بيش از حد لفت دادهاند ولي از آنجايي كه ما دلخوش هم نباشيم تا دلمان بخواهد الكي خوش هستيم بليطهاي آن همچنان به فروش ميرود و خدا ميداند كه اين روند تا چه مدتي ادامه خواهد داشت. اما از همهي اينها كه بگذريم بهانهي انتخابات براي صرف نظر كردن از اعتراضات خوشتر است و نوبتي هم كه باشد نوبت دخيل بستن به صندوقهاي راي ميباشد. در انتخابات 88 كه به طور غير منتظرهاي احمدي نژاد به عنوان رييس جمهور اعلام شد تصور اينكه چهار سال ديگر هم بايد شاهد بر باد رفتن آبرو و سرمايهي كشور به دست يك موجود نالايق متوهم باشيم چنان تلخ و عذابآور بود كه محرك آن اعتراضات گسترده شد. اما امروز كه كمتر از دو سال به پايان مهلت او مانده، اين انتظار و اميد در بين توده ي زيادي از مردم خلق شده كه خدا چه ميداند، شايد انتخابات 92 منشا اتفاقات خيري برايمان باشد و فرصتي براي اصلاح يا براندازي حكومت به دست بدهد. گذشته از آن انتخابات مجلس نهم هم تا چند ماه ديگر برگزار ميشود و در انتظار نتيجهي طناب كشي مشتي اصولگرا و اصلاح طلب نشستن هم تاثير خود را به وضوح در انفعال بيشتر گذاشته است. البته گذشته از موارد مذكور دلايل قديميتري براي انتظار هم وجود دارد كه از مدتها قبل باعث گشتهاند كه عده اي دست از خود بشوييم و به اميد لطف و نوازش تقدير بنشينيم. مثلا منتظر باشيم كه دست اجل گلوي خامنه اي را درهم بفشارد و هرج و مرج و آشفتگي ناشي از بي ولي امر شدن مسلمين جهان، دامنگير نيروهاي مطيع امر رهبر گشته و از دشواري راه تغيير كم كند يا لااقل ولي جديد از قدرت طلبي و جنون خفيفتري برخوردار باشد و كمتر مايه ي شر و عذاب گردد. به انتظار حمله ي نظامي آمريكا و كشورهاي غربي نشستن هم نمونه اي از انتظارات با سابقه در اين مملكت است و در نتيجه تصور شيرين ويراني بيت ظلم به دست هواپيماهاي ناتو و آزادي سريع و به احتمال زياد برگشت ناپذير مردم از ديكتاتوري مذهبي خود به خود نقش خود را در تبديل معترضيت به منتظرين ايفا ميكند. بنابراين در شرايطي كه اين همه دليل و بهانه براي انتظار است و در مقابل شوق و وحدتي براي اعتراض نيست نه ميتوانيم روياي تظاهرات ميليوني را در سر بپرورانيم و نه هيچ نهاد و شخصي از جمله شوراي هماهنگي را به خاطر عدم دعوت به تجمعات يا اعتصابات سرزنش كنيم. آنها بهتر از ما ميدانند كه وقتي در روزهاي اعتراض خيل منتظرين پاي ماهواره و اينترنت بنشينند و اندك معترضين از جان گذشته، تنها و بدون كمك در محاصره ي سركوبگران قرار بگيرند هيچ گونه تغييري حاصل نميشود جز اينكه سرمايه هاي حقيقي و اصيل جنبش بيهوده تلف شوند و معترضين سابق به منتظريني تبديل شوند كه ناچار بايد در انتظار محاكمه و اعدام و زندان روزگار سپري كنند. در نهايت تا زماني كه به خودزني هاي سطحي و مصلحتي نظام دل خوش باشيم و خودمان براي ضربه زدن به اين كالبد منحوس قدمي برنداريم تا مدتها محكوم به غبطه خوردن به مردماني نظير سوريها خواهيم بود كه به خطرات خواستنها و نخواستنهايشان تن دادهاند و براي رسيدن به پيشرفت و آزادي منتظر هيچ ناجي زميني و فرا زميني نيستند. با ۵۸ امتیاز و ۱۹ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات امروز بیستمین روزی هست که مهدی خزعلی در اعتراض به بازداشت غیر قانونی خود در اعتصاب غذای خشک به سر می برد.خانواده ی دکتر می گفتن بیش از ده کیلو وزن کم کرده و چهره ای زرد و تکیده پیدا کرده اما مثل همیشه لبخند شیرین و زیبایش از روی لبانش جدا نمیشه. با ۵۸ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات جرس: همزمان با نوزدهمین روز اعتصاب غذای "دکتر مهدی خزعلی" جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد به همراه "دکتر محمد نوری زاد" به دیدار خانواده دکتر مهدی خزعلی رفتند. به گزارش جرس، در این دیدار که در دفتر انتشارات حیان و در فضایی صمیمانه انجام شد همسر و فرزند کوچک مهدی خزعلی حضور داشتند و همسر مهدی خزعلی در مورد آخرین وضعیت ایشان و پیگیری های صورت گرفته توضیحاتی داد. وی با ابراز نگرانی از وضعیت دکتر خزعلی اظهار داشت: از زمان دستگیری تا کنون همسرم (19 روز) در اعتصاب غذا بسر می برند، در طی این مدت هیچ بازجویی و تفهیم اتهامی صورت نگرفته است. در یک سلول 4 متری همراه یک قاچاقچی مواد مخدر محکوم به اعدام نگهداری می شدند. هم اکنون نیز مدتی است با یکی از شهروندان بهائی هم سلول هستند. سلول به قدری کوچک است که شب ها موقع خواب فضای کافی وجود ندارد. ..... با ۵۷ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات همیشه می گفتیم افرادی مثل دکتر خزعلی به خاطر پدرشون هرگز به زندان نمی افتند و هزار تا بد و بیراه هم به خاطر مذهبی بودنشون به ایشون می گفتیم تازه بعد اینکه زندان می افتاد بهش گفتیم این به خاطره باباش و اینکه کوتاه اومده آزادش کردند. همیشه سرمون رو زیر برف می کردیم و بی خیال رد می شدیم. راستش همین هم نبود مواقعی بهش متلک می انداختیم که جیره خواره حکومتی و نمی دونم این کاراشم نقشه است. اما راستش دیگه نمی شه اگه یه ذره غیرت تو وجودمون باشه نباید همین طوری دست رو دست هم بزاریم الان داره 20 روز میشه که تو اعتصاب غذاست اونم تو شرایطی که تا جایی که شنیدم همیشه راست قامت بوده و روی حرفش مونده تازه الانم تا جایی که می بینم هیچکی حتی درخواست شکنستن اعتصاب غذاشون رو نکرده واقعا در تعجبم که مردانگی و شرافتی هست یا نه؟ نمی دونم چی بگم از همه انتظار دارم از امروز به صورت جدی در مقابله این مسئله عکس العمل درست و منطقی نشون بدهند و هرکسی تا جای که می تونه اطلاع رسانی کنه. ببخشید اگه تند می رم اما راستش می ترسم دیر بشه و زندگی ایشون به بی خیالی ما ها تباه شه. کسی که می تونست به راحتی در این حکومت به پست هایی چون وزیری برسه اما به خاطر شرافت راه درست رو انتخاب کرد. پس منتظر عکس العمل همه دوستان سبزم هستم با ۵۵ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات در نامه ای به احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران با بیان اینکه آنچه امروز ما را بر آن داشت تا این نامه را بنویسیم، وضعیت اسفباری می باشد که در اثر دستگیری افرادی پیش آمده است که مخالف یک جناح خاص و اقدامات خلاف قانون آنها بوده اند و در این ماجرا نه تنها زندانیان بی گناه ما، بلکه خانواده ها را نیزدرگیر کرده و آزار می دهد. این خانواده با تاکید بر اینکه اگر مسئولین و مقامات قضائی ایران به سلامت رفتارها و برخوردهای خود اطمینان داشته باشند نباید از حضور نمایندگان حقوق بشر و ناظرین بین المللی واهمه داشته و مانع سفر آنان به ایران شوند درخواست کرده اند: اینک از آنجا که پیگیری های قانونی داخلی درخصوص رفتارهای غیر قانونی، غیر اسلامی و مخالف حقوق بشر که در مورد زندانیان روا میدارند، به نتیجه نرسیده و فشارها نیز بیشتر گشته است، لذا از شما می خواهیم هرطور شده به ایران سفر کرده و از نزدیک به موارد تخلف مطرح شده رسیدگی فرمائید. متن کامل این نامه که در اختیار سایت کلمه قرار گرفته به شرح زیر می باشد. به نام خدا جناب آقای احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد سلام علیکم همانطور که مستحضرید در جریان انتخاباتی که قراربود برای تعیین ریاست جمهوری دهم ایران برگزار شود، اتفاقات ناگواری رخ داد که متأسفانه علاوه بر مخدوش کردن چهرۀ جهانی کشورمان، فجایع و صدمات جبران ناپذیری را در پی داشته است. آنچه امروز ما را که جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی پس ازانتخابات هستیم بر آن داشت تا این نامه را بنویسیم، وضعیت اسفباری می باشد که در اثر دستگیری افرادی پیش آمده است که مخالف یک جناح خاص و اقدامات خلاف قانون آنها بوده اند و در این ماجرا نه تنها زندانیان بی گناه ما، بلکه خانواده ها را نیزدرگیر کرده و آزار می دهد. دولت حاضر و دستگاه قضائی تابع آن، همه افراد آزاداندیش و حقیقت بین را که اشتباهات آنان را متذکر شده اند، به مخالفت با نظام و اقدام علیه امنیت کشور، متهم کرده و آنها را طی دادگاه های فرمایشی و عجولانه به زندانهای طولانی محکوم کرده اند. ما معتقدیم اگر مسئولین و مقامات قضائی ایران به سلامت رفتارها و برخوردهای خود اطمینان داشته باشند نباید از حضور نمایندگان حقوق بشر و ناظرین بین المللی واهمه داشته و مانع سفر آنان به ایران شوند. اینک از آنجا که پیگیری های قانونی داخلی درخصوص رفتارهای غیر قانونی، غیر اسلامی و مخالف حقوق بشر که در مورد زندانیان روامیدارند، به نتیجه نرسیده و فشارها نیز بیشتر گشته است، لذا از شما می خواهیم هرطور شده به ایران سفر کرده و از نزدیک به مواردی که در ذیل به آنها اشاره می شود رسیدگی فرمائید. ۱-بیش از یک سال است که زندانیان سیاسی از حق طبیعی تماس تلفنی با خانواده هایشان محروم بوده و فقط هفته ای یک بار در ملاقاتهای کابینی می توانند از احوال یکدیگر با خبر شوند. ۲- محرومیت از حق مرخصی که طبق قانون در فواصل زمانی خاصی، هر زندانی حق استفاده از آن را دارد و متأسفانه در زندانهای ایران افرادی هستند که چند سال پیاپی را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برند. ۳- محرومیت از حق ملاقات حضوری ۴- وضعیت جسمی و روحی نامناسب و نگران کنندۀ تعدادی از زندانیان سیاسی که از بیماری های حاد رنج می برند در حالیکه اکثر آنان در زندان به بیماری مبتلا شده اند و متأسفانه نه تنها اقدامی جدی برای درمان آنهانمی شود بلکه با مرخصی آنان نیز برای معالجه ، مخالفت می شود. ۵- افزایش فشار بر خانواده ها که حتی موقعیتهای شغلی آنها را تحت تأثیر قرار داده و برخی را نیز اخراج کرده اند. ۶- توهین و تحقیر خانواده ها در دادسراها و سالنهای ملاقات به گونه ای که حتی در زندان رجائی شهر بر دستان خانواده ها مهر میکوبند و ملاقاتها از پشت شیشه ها و میله های قطور صورت می پذیرد. ۷- ابتلاء به انواع بیماری ها در زندان، در حالیکه قبلأ هیچ مشکلی نداشته و از سلامت کامل برخوردار بوده اند و اینک جای تأمل استکه دچار انواع بیماری های قلبی، کلیوی، استخوانی، پوستی و … شده اند. ۸- وضعیت اسفبار تر زندانیان سیاسی زن و محرومیت آنان علاوه بر موارد ذکر شده از هوا خوری مناسب و عدم دسترسی به فروشگاه مناسب برای تهیه میوه و مایحتاج اولیه. ۹- لزوم بررسی اتفاقات دو ساله اخیر و نحوۀ بازجوئی ها و اعتراف گیری ها، انفرادی های طولانی مدت، حکم های بازداشت فله ای،بازداشتگاه های غیر قانونی و … ۱۰- صدور احکام سنگین سیاسی – قضائی که بعضأ ازسوی مقامات امنیتی به قضات ابلاغ شده و بیانگر عدم استقلال قوه قضائیه می باشد. لازم به ذکر است که علاوه بر موارد فوق، نکات بسیاری نیز وجود دارد که در یک نامه نمی گنجد؛ اما آنچه مهم است و مطالبۀ اصلی ما می باشد، آزادی بی قید و شرط تمام زندانیان سیاسی است که هیچ جرمی مرتکب نشده وتنها به دنبال برگزاری انتخاباتی سالم و پر شور بوده اند. جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با ۵۲ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات ولید المعلم وزیر امور خارجه سوریه با تاکید بر ادامه اصلاحات در این کشور گفت که انتخابات پارلمانی پیش از پایان سال ۲۰۱۱ میلادی برگزار خواهد شد. اصلاحاتی که المعلم از آنها سخن میگوید همانهاست که بشار اسد رئیس جمهور سوریه پس از آغاز تظاهرات اعتراض آمیز در این کشور اعلام کرد. سوریه بیست و یکمین هفته از آغاز اعتراضها را میگذراند ... با ۵۲ امتیاز و ۱۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات با توجه به بیانیه اخیر شورای هماهنگی راه سبز امید و تداوم اعتراضات و کشتار بی رحمانه مردم سوریه، روز قدس می تواند همانند 25 بهمن شروع دوباره ای برای اعترضات جنبش سبز باشد. اگر موافقید، یک موج وبلاگی برای اطلاع رسانی به راه بیاندازید. بدون شک پیروزی مردم سوریه نقشی تعیین کننده برای سرنوشت جنبش سبز و حاکمان ایران دارد. با ۴۹ امتیاز و ۱۵ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات سید فاضل موسوی، نماینده خدابنده، ممانعت هیأت رییسه مجلس از قرائت گزارش چهار مورد از تخلفات احمدینژاد در صحن علنی را غیرقانونی دانست و ابراز امیدواری کرد که این گزارش بعد از تعطیلات تابستانی از تریبون مجلس خوانده شود. این عضو هیأت رییسه کمیسیون اصل نود مجلس با اشاره به قرائت نشدن گزارش این کمیسیون درباره شکایت نمایندگان از چهار مورد تخلف رییس دولت و مصلحتسنجی هیأت رییسه مجلس، به «فردا» گفت: مصلحتی بالاتر از اجرای قانون نیست و قانون هم برای این وضع شده که در امور مختلف تصمیمهای مصلحتی گرفته نشود. وی افزود: این گزارش در سه دستور کاری مجلس به چاپ رسیده و باید طبق قانون در اولین فرصت در صحن علنی قرائت میشد اما هیأت رییسه مجلس بر اساس یکسری استدلالها که قانونی هم نیست، قرائت گزارش را عقب انداختهاند. این نماینده به تذکرش در صحنعلنی هفته گذشته اشاره کرد و گفت: آقای باهنر عنوان کرد که علت عدم رسیدگی به این گزارش، این ابهام است که آیا کمیسیون اصل نود، کمیسیون تخصصی محسوب میشود یا اینکه هر یک از این موارد باید به کمیسیونهای مربوطه ارجاع میشده است؛ که این صحبت آقای باهنر قانع کننده نبوده و وجهه قانونی نداشت. وی خاطرنشان کرد که با صحبتهایی که شخصاً و به همراه برخی اعضای کمیسیون با رییس و هیأت رییسه مجلس داشته، متوجه شده است که هیچ ابهام و منعی در این زمینه وجود نداشته است و قرار شده است که در هفته کاری آینده- بعد از تعطیلات یک هفتهای مجلس- این گزارش در صحن علنی قرائت شود. این عضو کمیسیون اصل نود قانون اساسی همچنین با بیان اینکه پروند تخلف دولت در بحث برداشت از منابع بانکها برای تأمین مبلغ مورد نیاز برای پرداخت یارانهها همچنان در کمیسیون مفتوح است، گفت: کارشناسان در حال بررسی این شکایت هستند اما به دلیل عدم اعلام نهایی نظر کارشناسان و کمیسیون، نمیتوان گفت که این تخلف محرز شده است. با ۴۷ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات اساس گزارش روزنامه وال استریت ژورنال این خانهها ظرف مدت ۱۸ ماه ساخته خواهند شد و به این ترتیب ۴۵۰ هزار نفر از مردم ونزوئلا در شرایطی صاحب خانه میشوند که شمار کارتن خوابها در ایران رو به افزایش است. پس از اعلام خبر ایجاد پایگاههای موشکی در جنوب ونزوئلا توسط سپاه پاسداران ایران، اکنون وب سایت وزارت امور خارجه ونزوئلا از عقد قراردادی یک میلیارد دلاری با رژیم آخوندی خبر میدهد که به موجب آن ۱۰ هزار خانه توسط ایرانیان برای ونزوئلاییها ساخته میشود. با ۴۶ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات مبارك خودتان روز خبرنگار... به حرمت همين روز هم حاضر نشديد يك روز بيشتر نماد شرافت ما را آزاد بگذاريد...ارزاني خودتان اين تبريك هاي دروغين تان و اين لبخند هاي تلخ تر از زهري كه تحويل ما مي دهيد... اين وعده هداياي ناپاك تر از دولت تان... براي ما جز زيدآبادي چيزي نمانده...بله از منظر شما لابد برادر حسين شرف قلم است البته قلم او به ساطور سلاخي بيشتر مي ماند... براي ما فقط افتخار به اين بزرگ مرد مان...ده و بس... زير فشار زندگي و ساير مصيبت هايي كه ناشي از عملكرد نابخردانه شماست مچاله شده ايم... تن به هر خفتي داده ايم تا با نان قلم مان زندگي كنيم و راه به سمت ديگري كج نكنيم چون خيلي هامان كه كج كردند و رفتند و نماندند... ارزاني خودتان اين روز ... اين تبريك... اين شادباش... اين هدايا...كاش فقط امروز "زيدآبادي" را به ما هديه مي داديد...باشد تا روزي كه زباله دان تاريخ با همين لبخندهاي تهوع آور پذيراي شما باشد با ۴۵ امتیاز و ۱۴ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات چکیده :احمد زیدآبادی، روزنامهنگار زندانی و عضو هیات مدیرهی انجمن صنفی روزنامهنگاران، پس از سه روز مرخصی در آستانهی روز خبرنگار به زندان بازگشت. او 26 ماه گذشته را بدون مرخصی در زندان بود.... احمد زیدآبادی، روزنامهنگار زندانی، پس از سه روز مرخصی در آستانهی هفدهم مرداد، روز خبرنگار، به زندان بازگشت. به گزارش خبرنگار کلمه، زیدآبادی که فعالان شبکههای اجتماعی به خاطر مقاومت ستودنیاش در دو سال اخیر، او را «شرف اهل قلم» نامیدهاند، از فردای انتخابات ریاستجمهوری دهم بازداشت شد و در تمام دو سال گذشته بدون مرخصی در زندان بود. این عضو هیات مدیرهی انجمن صنفی روزنامهنگاران، روز سیزدهم مرداد پس از ۲۶ ماه زندان، برای یک مرخصی ۴۸ ساعته از زندان آزاد شد. بر اساس این گزارش، وی در پی پایان مدت مرخصی خود، شامگاه دیروز به زندان مراجعه کرد که مسئولان زندان از پذیرش وی خودداری کردند و او نیز به منزل بازگشت. اما بعدازظهر امروز، شانزدهم مردادماه، در تماس تلفنی از دادستانی به وی اعلام شد که مرخصیاش تمدید نشده و از این رو، زیدآبادی عصر امروز با بدرقهی دوستانش به زندان رجاییشهر کرج بازگشت. احمد زیدآبادی به شش سال زندان، پنج سال تبعید و محرومیت مادامالعمر از هرگونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث به صورت کتبی یا شفاهی محکوم شده است. با ۴۴ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات به گزارش اطلاعیه گزارشگران حقوقبشر کردستان، عبدالرضا قنبری در جریان دادگاه و در دوره تجدیدنظرخواهی امکان دسترسی به وکیل انتخابی و مستقل نداشت و در حال حاضر نیز چنین امکانی برای وی وجود ندارد. گفتنی است بهرغم تلاش خانواده وی برای انتخاب و اختیار وکیل، دادگاه انقلاب تهران، با مشاوره گرفتن ایشان از وکیل انتخابی مخالفت کرده است. طبق گزارش منابع حقوقبشری، جمع زیادی از زندانیان سیاسی کرد، در زندانهای مختلف ایران محکوم به اعدام شده و منتظر نتیجه نهایی این حکم هستند. با ۴۲ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات جرس: در حالی حکم جدید دو سال حبس دستگاه قضایی برای عیسی سحرخیز به علت فعالیتهای مطبوعاتی سابق خود صادر شده است که وی هم اکنون در حال سپری کردن سه سال حبس خود در زندان رجایی شهر می باشد و مدت 766 روز از آن حکم را گذرانده است. این روزنامه نگار برجسته تیرماه 88 و در پی بازداشت های گسترده پس از انتخابات بازداشت و پس از 382 روز بازداشت در دادگاهی پشت درهای بسته، توسط قاضی صلواتی به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به سه سال حبس محکوم شد. او در طی مدت حبس خود با وجود وضعیت وخیم جسمانی و نیاز مبرم به مرخصی جهت درمان پزشکی نتوانسته است حتی از یکروز مرخصی استفاده نمایید. عیسی سحرخیز، عضو زندانی شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات خطاب به دادستان تهران نوشته بود: "علت اصلی ندادن مرخصی به امثال ما این است که مقامهای سیاسی و امنیتی که حرف آخر را میزنند، ما را به "گروگان" گرفتهاند. آنها بیم دارند وقتی ما از زندان بیرون آمدیم، فاش سازیم که در مراحل مختلف دستگیری، بازجویی، بازپرسی و شرکت در دادگاه زیر فشار روحی و روانی بودهایم، و از آن بدتر، مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتهایم. این سخنی است که میتواند هرچه بیشتر مقامهای تحت رهبری آیتالله خامنهای و حتی شخص ایشان را دستاندرکار نقض گستردهی حقوق بشر، به ایرانیان و جهانیان معرفی کند و در آیندهی نه چندان دور، در محکمهای منصفانه، مجازاتی عادلانه نصیب آنان کند!"... با ۴۲ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات شهر پليچه و کيزونه جلسهيي با شرکت، نماينده کميته چپ، محيط زيست و آزادي اين شهر، نماينده عفو بينالملل، و اعضا انجمن ايران آزاد و دموکراتيک ايتاليا در حمايت از اشرف با عنوان ايران سرزمين مقاومت، حمايت از مقاومت ايران و حمايت از ساکنان اشرف برگزار گرديد. در اين جلسه خانم مائوريتسيا مارانسکو نماينده کميته چپ، محيط زيست و آزادي طي سخناني گفت: من خوشحالم که مقاومت ايران را شناختهام و احترام خاصي به مبارزه ساکنان اشرف ميگذارم. ولي آنچه را که نميتوانم تحمل کنم سکوت دنيا در مقابل مسأله ايران ميباشد. براي رسيدن به آزادي بايد از مقاومت ايران حمايت کرد حمايت از اشرف بهخصوص از ۱۰۰۰ زن شجاع آن اهميت ويژهيي در سرنوشت دموکراتيک آيندهايران دارد.. در ادامه اين جلسه در حمايت از ساکنان شهر اشرف خانم فيورلاّ گريل نماينده عفو بينالملل در منطقه پليچه ايتاليا طي سخناني گفت: حکومت ايران يک حکومت مذهبي است که نقض حقوقبشر و سنگسار و اعدام ميکند. تبعيض جنسي بهخصوص عليه زنان در ايران بسيار نگرانکننده ميباشد. سپس خانم فيورلاّ گريل اطلاعيه عفو بينالملل را مبني بر اينکه دولت عراق بايد از حقوق پناهندگان ايراني در کمپ اشرف حمايت کند و آن را مورد احترام قرار دهد، براي حاضرين قرائت نمود و بر اجراي آن تأکيد نمود. خانم لوردانا بيفّو روزنامهنگار، ديگر سخنران اين جلسه بود که طي سخناني گفت: سکوت مطبوعات در مورد تجاوز به حقوق ساکنان اشرف شرمآور ميباشد. با ۴۱ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات بنابه گزارشات دریافتی، همزمان با انتقال تعدادی از زندانیان سیاسی به سلولهای انفرادی بندهای سپاه و ۲۰۹ که در دست وزارت اطلاعات می باشد بازجویان وزارت اطلاعات همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی را به ستاد پیگیری وزارت اطلاعات جهت بازجویی و فشارهای غیر انسانی احضار کردند. با تشدید فشارهای قرون وسطایی علیه تعدادی از زندانیان سیاسی و انتقال آنها به سلولهای انفرادی بند سپاه و بند ۲۰۹ تهدیدها و احضار خانواده ها به ستاد پیگیری وزارت اطلاعات شدت یافته است.خانم نازنین داودی همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی توسط بازجویان وزارت اطلاعات تلفنی به ستاد پیگیری وزارت اطلاعات احضار شده است.هدف از این احضارها ایجاد رعب و وحشت در بین خانواده ها و زندانیان سیاسی جهت عدم تماس با گزارشگر ویژه حقوق بشر و نگارش نامه به وی می باشد . با ۴۱ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" همزمان با انتقال تعدادی از زندانیان سیاسی به سلولهای انفرادی بندهای سپاه و 209 که در دست وزارت اطلاعات می باشد بازجویان وزارت اطلاعات همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی را به ستاد پیگیری وزارت اطلاعات جهت بازجویی و فشارهای غیر انسانی احضار کردند. با تشدید فشارهای قرون وسطایی علیه تعدادی از زندانیان سیاسی و انتقال آنها به سلولهای انفرادی بند سپاه و بند 209 تهدیدها و احضار خانواده ها به ستاد پیگیری وزارت اطلاعات شدت یافته است.خانم نازنین داودی همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی توسط بازجویان وزارت اطلاعات تلفنی به ستاد پیگیری وزارت اطلاعات احضار شده است.هدف از این احضارها ایجاد رعب و وحشت در بین خانواده ها و زندانیان سیاسی جهت عدم تماس با گزارشگر ویژه حقوق بشر و نگارش نامه به وی می باشد .یکی از شیوه های ضد بشری بازجویان وزارت اطلاعات برای تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی ، خانواده های آنها را احضار ،مورد بازجویی و اذیت وآزار قرار می دهد تا شاید بتواند زندانیان سیاسی را وادار به تسلیم نماید.خانم داودی از زمان انتقال زندانیان سیاسی به سالن ایزوله 12 در بهمن ماه 1389 تاکنون از داشتن هر گونه ارتباطی تلفنی،ملاقات حضوری و کابینی با همسرش محروم بوده است .خانم داودی شاغل می باشد و اکثر اوقات خود را صرف شغلش می نماید تا بتواند هزینه های سنگین زندگی خود را تامین نماید. در جریان دستگیری همسرش زندانی سیاسی ارژنگ داودی تمامی امکانات زندگی آنها مانند منزل و وسایل شخصی شان توسط بازجویان وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب مصادره شد و او را در شرایط بسیار سختی قرار دادند با ۴۰ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات « کسی به خاطر اظهار نظر در زندان نیست » این را من نمی گویم ،رییس کابینه دهم در آخرین گفتگوی خود با یورو نیوز و در آستانه روز خبرنگار گفت. این در حالی است که سازمان گزارشگران بدون مرز در اطلاعیهای که چند ماه پیش منتشر شد، اعلام کرد پس از انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ «بیش از ۲۰۰ روزنامهنگار و وبنگار در ایران بازداشت و زندانی شدند». بنا به این اطلاعیه ،از این تعداد ۴۰ نفر با اتهاماتی چون «توهین به مقام رهبری یا رئیس جمهور» و یا «جاسوسی, اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب» همچنان در زندان بسر میبرند. بیش از ۱۰۰ روزنامهنگار و وبلاگ نویس مجبور به ترک کشور شدهاند همچنین در ایران امروز بیش از ۳۰۰۰ نفر از حرفهکاران رسانهها به دلیل توقیف رسانه و یا ممنوع کار شدن از سوی مقامات قضایی امنیتی، بیکار هستند. انجمن بینالمللی مدافع آزادی رسانهها همچنین در اطلاعیه دیگری آورد: ایران با دارا بودن قوانین «آزادی ستیز» در عرصه آزادی بیان، با ۲۲ روزنامهنگار و ۱۶ وبنگار زندانی در میان ۱۷۸ کشور جهان در رده ۱۷۵ ردهبندی سالانه گزارشگران بدون مرز و از جمله در فهرست «کشورهای دشمن اینترنت» قرار دارد. با ۳۹ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات | |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر