-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

Latest New from Green Correspondents for 08/26/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 


آنها کاملا آگاه بودند که پدرم جليقه ضد گلوله دارد و احتمال ميدادند که او جليقه را برتن کرده باشد لذا از زاويه پهلو که جليقه کاور نميکند به او شليک کردند. همين نشان ميدهد که کاملا تعليم ديده بودند. همان موقع يک تاکسی بوده که خيابان را برای ده دقيقه بسته بود اما مسئولين هيچ حرفی از اين تاکسی نمی زنند و نميگويند اين تاکسی چه نقشی داشت، چرا خيابان را بسته بود و … پی گيری هم که کرديم گفتند دوربين های محل در ان ساعت کار نميکردند. شما ببينيد قتل و جنايت در همه جای دنيا اتفاق می افتد اما اينکه دوربين ها دقيقا ده دقيقه از کار بيفتد آن هم ده دقيقه ای که پدرم ترور شده، راننده تاکسی شناسايی نشود و قاتلان تعليم ديده به راحتی بدون ماسک و کاسکت بيايند بکشند و بروند و ۱۱ ماه بگذرد و هيچ مظنونی هم بازداشت نشود واقعا در هيچ جای دنيا اتفاق نمی افتد.
 خبرنگاران سبز/سیاست:
پس از اینکه خبرنگاران سبز در نیمه خرداد ماه امسال، به عنوان اولین رسانه سبز، توانست جزئیاتی از نحوه به شهادت رسیدن استاد حامی جنبش سبز استاد سودبخش را در اختیار رسانه های جنبش سبز قرار دهد، سایت روزآنلاین با یکی از فرزندان استاد سودبخش مصاحبه ای را ترتیب داده است که علاوه بر تائید خبر خبرنگار سرویس اجتماعی خبرنگاران سبز، از روند پیگیری خانواده شهید سودبخش و سیاسی بودن ترور ایشان صحه گذاشته است .


 فرزند دکتر عبدالرضا سودبخش اعلام کرد که اين استاد دانشگاه را چون حاضر به گواهی دروغ درباره بازداشت شدگان کهريزک نشده بود ترور کردند. بهرنگ سودبخش به "روز" گفت که از پدرش خواسته بودند بنويسد قربانيان کهريزک بر اثر بيماری مننژيت فوت کرده اند و بيماران او که از جمله ازاد شدگان کهريزک بوده اند نيز مبتلا به مننژيت هستند. اما او حاضر نشد دروغ بگويد و کشته شد؛ اکنون هم با گذشت نزديک ۱۱ ماه از کشته شدن اين استاد دانشگاه هيچ گونه رسيدگی به شکايت خانواده اش نشده است.

دکتر عبدالرضا سودبخش، استاد دانشگاه و رئيس درمانگاه عفونی بيمارستان امام خمينی ۳۰ شهريور ۸۹ در مقابل مطب اش ترور شد. بلافاصله بعد از ترور دکتر سودبخش،  فرمانده نيروی انتظامی هرگونه ارتباط او با پرونده کهريزک و بازداشت شدگان کهريزک را رد کرد اما گزارش ها حکايت از اين داشت که اين پزشک متخصص بيماری های عفونی، تعدادی از کسانی را که در زندان مورد تجاوز قرار گرفته بودند معاينه کرده بود. همچنين تعدادی از بازداشت شدگان بازداشتگاه کهريزک که دچار بيماری های عفونی در مجاری ادراری و تناسلی شده بودند پس از آزادی  برای درمان به او مراجعه کرده بودند.

اکنون بهرنگ سودبخش، فرزند دکتر سودبخش ضمن تاييد اين مساله می گويد: پدرم را کشتند چون حاضر نبود دروغ بگويد و دروغ نگفت. مصاحبه روزآنلاين با بهرنگ سودبخش را بخوانيد:

آقای سودبخش ۱۱ ماه از ترور پدرتان می گذرد و در آستانه سالگرد ترور او هستيم پرونده در چه مرحله ای است؟

هيچ گونه بررسی نشده، هيچ فردی حتی به عنوان مظنون بازداشت نشده و هر چه هم که پی گيری کرديم فقط گفتند پرونده دارد جلو ميرود و ديگر هيچ جوابی به ما ندادند.

همان ابتدا مدعی شدند که انگيزه قتل پدر شما شخصی بوده اما در اين زمينه نيز توضيحی ندادند و کلا قضيه مسکوت ماند.

بله . اما خودشان هم خوب ميدانستند که اصلا مساله شخصی نبوده. ما هم اطمينان کامل داريم که به هيچ عنوان قضيه شخصی نبود. پدر من نه اينقدر مال و منال داشت که کسی به خاطر پول او را بکشد نه دشمنی داشت. تمام بيمارانش او را دوست داشتند و رابطه بسيار خوبی با بيمارانش داشت. حتی برای مراسم ترجيم او بسياری از افرادی که می آمدند ما نمی شناختيم و وقتی خود را معرفی ميکردند می فهميديم که بيماران پدرم بوده اند. پدر من انسان درستی بود او هر طور می توانست به بيمارانش کمک ميکرد.حتی يکبار وقتی مادرم حساب و کتاب ميکرد متوجه شد حدود ۱۲ ميليون از حساب کم است،از پدرم که پرسيد متوجه شديم يکی از بيمارانش نياز داشته و پدرم حتی چک  و سفته ای نگرفته و پول را به او داده. او از اين کارها زياد ميکرد؛در اداره آگاهی هم ما گفتيم که اگر مساله اين باشد که پدر من می بايست شاکی می بود نه کسی که پولی را گرفته و رفته. خود ماموران اداره آگاهی هم می گفتند اين مساله نمی تواند درست باشد. ما هم در اداره آگاهی گفتيم  مطمئن ايم به هيچ عنوان قتل عادی و شخصی نبوده. جالب اين است که در اداره آگاهی از من سئوالات عجيبی ميکردند. من از هند برگشته بودم و سئوالاتی که ميکردند درباره زندگی در هند بود. کرايه خانه چطور است؟ قيمت نان چقدر است؟ پول بنزين چقدر است و … يعنی انگار کسی بخواهد به هند سفر کند و اطلاعاتی نياز دارد. سئوالی که مربوط به پدرم باشد اصلا نمی پرسيدند . تنها سئوالی که در اين مورد کردند اين بود که به کسی مشکوک هستيد؟ من هم نوشتم به هيچ عنوان و مطمئن ام که شخصی نبوده.

و بعد گفته شد که پرونده را از اداره آگاهی گرفته اند. پرونده پدرتان الان کجاست؟خبری داريد؟

ما هيچ خبری نداريم به هيچ يک از سئوالات ما پاسخ ندادند؛برای هيچ يک از ابهامات ما  جوابی نداشتند.

ممکن است توضيح دهيد ابهامات و سئوالات شما چه بوده؟

نيم ساعت تمام دو موتور سوار که دو ترکه بودند بدون داشتن کلاه کاسکت در محل می چرخيدند و خيلی ها آنها را ديده اند. قيافه شان را ديده اند. يعنی اين آدم ها اينقدر به خودشان اطمينان داشتند که بدون کلاه کاسکت و ماسک ويراژ ميدادند و در محل می چرخيدند. بعد هم که از پهلوی بابا به او شليک کرده اند. يعنی کاملا آگاه بودند که پدرم جليقه ضد گلوله دارد و احتمال ميدادند که او جليقه را برتن کرده باشد لذا از زاويه پهلو که جليقه کاور نميکند به او شليک کردند. همين نشان ميدهد که کاملا تعليم ديده بودند. همان موقع يک تاکسی بوده که خيابان را برای ده دقيقه بسته بود اما مسئولين هيچ حرفی از اين تاکسی نمی زنند و نميگويند اين تاکسی چه نقشی داشت، چرا خيابان را بسته بود و … پی گيری هم که کرديم گفتند دوربين های  محل در ان ساعت کار نميکردند. شما ببينيد قتل و جنايت در همه جای دنيا اتفاق می افتد اما اينکه دوربين ها دقيقا ده دقيقه از کار بيفتد آن هم ده دقيقه ای که پدرم ترور شده، راننده تاکسی شناسايی نشود و قاتلان تعليم ديده به راحتی بدون ماسک و کاسکت بيايند بکشند و بروند و ۱۱ ماه بگذرد و هيچ مظنونی هم بازداشت نشود واقعا در هيچ جای دنيا اتفاق نمی افتد. در اصل افرادی که پدرم را زدند دقيقا ميدانستند او جليقه ضد گلوله دارد و احتمال دارد تنش کرده باشد . اين قضيه ديگر کاملا معلوم است که. از کجا ميدانستند و کجا و چگونه تعليم ديده بودند و ….

پدرتان جليقه ضد گلوله داشته چرا؟ آيا احتمال ترور ميدادند؟

نه. دقيقا نميدانم از چه زمانی اما به پدرم جليقه ضد گلوله داده بودند، به همکاران پدرم يعنی پزشکان ديگر هم داده بودند. حتی ۶ ماهی بود که به آنها اسپری فلفل هم داده بودند. پدر من هيچ وقت از خود حرف نميزد آدمی نبود که زياد از خودش حرف بزند و به ما هميشه تاکيد ميکرد که درس بخوانيد و … خود من تا قبل از ترور پدرم نميدانستم او اين همه سمت های مختلف پزشکی دارد.

آقای سودبخش شما فکر ميکنيد اين افراد از کجا ميدانستند پدرتان جليقه ضد گلوله دارد؟ در اصل از کجا ساماندهی شده بودند؟

ببينيد خيلی چيزها روشن است. اين افراد صدا خفه کن داشتند برای اسلحه شان که جرم آن از داشتن خود اسلحه در ايران سنگين تر است چون جرم سياسی  به دنبال دارد و … اينقدر هم مطمئن بودند که نيم ساعت بدون کاسکت می چرخيدند و بعد هم که کشتند با خيال راحت مسير خلاف جهت بلوار کشاورز را حرکت کرده و به راحتی رفته اند. بعد از ترور پدرم هم دقيقا تا ۷ دقيقه بعد بيش از ۱۰۰ مامور ريخته اند آنجا از ارگان های مختلف. خب چطور اين همه نيرو يکباره با اين سرعت حضور يافته اند؟ آماده باش بوده و خبر داشته اند؟ خب اگر ما چنين امنيت  و چنين سرعت عمل بالايی در مملکت مان داريم  چطور تا به حال با گذشت ۱۱ ماه حتی يک مظنون هم بازداشت نشده؟ چطور دقيقا ده دقيقه ای دوربين های بلوار کشاورز از کار افتاده که پدر من ترور شده؟ داروخانه همان جا و مطب دوربين مدار بسته داشتند. فيلم ها را اقايان بردند خب آيا چهره قاتل در اين فيلم ها نيست؟ اين واقعا غير ممکن است. ما پرسيديم و درخواست کرديم اين فيلم ها را ببينند و جواب دهند اما پاسخی به ما ندادند . من با اطمينان می گويم کسی که خيلی زور و قدرت دارد پشت اين قضيه است. حتی به ما گفته اند که فردی قيافه ها را ديده بوده و برای چهره نگاری به آگاهی رفته اما او رابا کتک بيرون کرده اند. برادرم يک نفر را پيدا کرده بود که همان ساعت در همان محل جريمه شده بود؛بعد از آقايان پرسيده بود  چطور دوربين ها شماره ماشين اين فرد را ثبت و بعد او را جريمه کرده اند اما چهره قاتل ثبت نشده؟ هيچ جوابی ندادند و باز گفتند دوربين ها آن موقع کار نميکرده.

گفته می شد برخی بازداشت شدگان بازداشتگاه کهريزک بيمار پدر شما بودند اما همان زمان فرمانده نيروی انتظامی ارتباط پدرتان با کهريزک را رد کرد و گفت پدرتان ربطی به پرونده کهريزک نداشته.

اين دقيقا مثل اين است که بگوند من به پدرم هيچ ربطی ندارم! مگر می شود؟ همه مدارک پدر من هست پرونده های پزشکی او ثبت شده برخی از بيمارانی که پدرم داشت کسانی بودند که در زندان به آنها تجاوز شده بود. پدر من پزشک متخصص بيماری های عفونی بود. من دقيقا يادم است به شدت به هم ريخته بود. پدر من سيگار می کشيد اما خيلی کم . وقتی سيگارش بالا می رفت و توی خودش می رفت می فهميديم اتفاقی افتاده. آن روزها خيلی توی خودش بود و سيگار می کشيد. وقتی به او می گفتيم چی شده حرفی نميزد اما يکبار گفت چقدر نامرد هستند چگونه توانسته اند به يک بچه ۱۸ ساله در حدی تجاوز کنند که فوت کند؟ اخر چطور توانستند اينطور به بچه های مردم تجاوز کنند و … پرونده های پزشکی پدرم هست و نمی توان اين مساله را با انکار تمام کرد.

آقای سودبخش شما معتقديد پدرتان را به خاطر اينکه از تجاوز ها در زندان بخصوص بازداشت گاه کهريزک اطلاعات داشت کشتند؟

بله . پدر من انسان بسيار درستی بود، او شرافتمندانه زندگی کرد و هرگز دروغ نگفت. آدم بسيار ساده ای بود و هميشه در چارچوب قانون و اخلاق زندگی کرد. به او گفته بودند  درباره قربانيان کهريزک رسما گواهی دهد که تشخيص اش مننژيت است. اما پدر من گفته بود بايد آنها را ببيند. بعد که ديده بود گفته بود اين بچه ها زير شکنجه فوت کرده اند و مننژيت نبوده. درباره بيمارانی هم که از ميان آزاد شدگان بازداشتگاه کهريزک داشت گفته بودند که  اگر به آنها گواهی ميدهد بايد عفونت مجاری تناسلی آنها را ناشی از مننژيت بنويسد اما پدرم نپذيرفته بود. او حتی يکبار با راديو آلمان مصاحبه کرد و درباره عفونت و بسته بودن لوله های ادراری برخی از آزاد شدگان حرف هايی زد. همان موقع که پدرم ترور شد چند ساعت بعد پرواز داشت و قرار بود برای ديدن برادرم به خارج از کشور سفر کند. ما سه برادريم که خارج از ايران زندگی ميکرديم اما مادر و خواهرم ايران بودند. آقايان گمان ميکردند پدرم خانواده اش را از ايران خارج کرده و خود نيز ميخواهد خارج شود. حتی اين را بعدا در روزنامه ای نوشتند که او خانواده اش را به خارج منتقل کرده بود و … فکر ميکردند پدرم ميرود امريکا و در فضايی بازتر تمام اطلاعاتش را رو ميکند و  با توضيحات کامل همه چيز را می گويد. چون پدرم جزو معدود کسانی بود که اطلاعات دقيق داشت.

حال با اين اوصاف چه ميخواهيد بکنيد؟ ۱۱ ماه گذشته و هيچ رسيدگی نشده چگونه ميخواهيد مساله ترور پدرتان را پيگيری کنيد؟

اگر رسيدگی نکنند و قاتل و قاتلان را معرفی نکنند قطعا از طريق  نهادهای بين المللی اقدام خواهيم کرد.

آقای سودبخش اگر صحبت خاصی در پايان داريد بفرماييد.

پدر من واقعا آدم خوبی بود، کسانی که او را از نزديک ديده اند می دانند چه می گويم. او بزرگترين بنيان زندگی ما بود که از ما گرفتند فقط به اين خاطر که آدم درستی بود. فقط به اين خاطر که دروغ نگفت. از او خواستند دروغ بگويد اما نگفت. او تمام زندگی ما بود که گرفتند و متاسفانه فعلا چشم انداز برگزاری دادگاهی عادلانه برای محاکمه قاتلان او را نمی بينم اما قطعا پی گير خواهيم بود و هرگز اجازه نخواهيم داد قاتلان پدرم به راحتی مساله را خاتمه دهند.

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته