Iran's Revolutionary Guards Corps announced yesterday that the dissident Kurdish group, the Free Life Party of Kurdistan (PJAK), will surrender within two months.
Mehr News Agency reports that Commander Masjedi was addressing a meeting looking into "anti-Revolutionary" threats when he said that within two months, PJAK will completely surrender, and the border regions will be at peace. He added that 17 IRGC members were killed in recent months in the conflicts between PJAK and the Guards in the border regions of Kurdistan.
On Wednesday, another IRGC Commander, Hamid Ahmadi, said the Guards could name 40 to 50 PJAK members who were killed by their forces.
Meanwhile, PJAK news outlets claim to have killed more than 200 IRGC members in the past several months.
Commander Masjedi went on to say that in the recent conflicts, at least 100 PJAK members were killed, and their wounded are being treated in Iraqi Kurdistan hospitals. He added that Iran should continue to seek common strategies and good relations with Iraq. "However, in terms of confronting terrorist groups, Iran cannot sit and watch," he said.
For the past several months, Iranian and PJAK forces have been battling in the border regions of Iran and Iraq. Iran insists that the Kurdistan Regional Government cannot control its border areas, which are being used "for terrorist operations against Iran."
PJAK and PKK (Kurdistan Workers Party) forces have accused Iran of entering Iraqi territory, which Iranian forces deny. PKK operations in Turkey have also triggered retaliation from the Turkish government, which reportedly bombed the mountainous border regions of Iraqi Kurdistan. Some reports indicate that the bombings killed no one but caused power outages and destroyed homes.
source: Radio Zamaneh
اردشیر امیر ارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی، در گفت وگو با رادیو فردا نسبت به انتشار اخبار «ضد ونقیض» درخصوص سلامتی میرحسین موسوی توسط سایت های «امنیتی» ابراز نگرانی عمیق کرده است.
به دنبال انتشار گزارش هایی در خصوص وضعیت سلامتی میرحسین موسوی، وب سایت «کلمه» روز پنجشنبه اعلام کرد که «چند روز پیش» ماموران امنیتی میرحسین موسوی را برای معاینات پزشکی به بیمارستان منتقل کرده اند و براساس نتیجه این معاینات، وی از سلامتی عمومی برخوردار است.
«کلمه» در گزارشی در واکنش به اخبار در خصوص میرحسین موسوی نوشته است:« در پی لاغری میر حسین، ماموران امنیتی چند روز پیش ایشان را تحت الحفظ برای چکآپ به بیمارستان منتقل کرده اند، اما نتیجه معاینات حاکی از سلامتی عمومی ایشان بوده و خبر بیماری یا بستری بودن مهندس موسوی، تایید نمی شود.»
کلمه همچنین می گوید، میرحسین موسوی تا روز پنجشنبه ۲۷ مردادماه «حال عمومی مساعدی» داشته و روزه دار است.
«کلمه» می افزاید: «خبر سازی» در خصوص «وخامت» وضعیت جسمی میرحسین موسوی توسط وب سایت «صراط نیوز» که به حسین شریعتمداری، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کیهان، منتسب است، منتشر شده است.
صراط نیوز روز چهارشنبه نوشته بود: «هفته گذشته میر حسین موسوی به دلیل بیماری تحت مراقبت قرار گرفته است» و «به دلیل وخامت حال وی پزشکان بر بالین او حاضر شده و به مداوای» آقای موسوی پرداخته اند.
در همین زمینه، اردشیر امیر ارجمند روز پنجشنبه، در گفت وگو با رادیو فردا با تایید خبر وب سایت کلمه می گوید: «آقای موسوی دارای شرایط عمومی مناسبی هستند و در حال حاضر از سلامت برخورداند و روزه هم می گیرند.»
اردشیر امیر ارجمند در پاسخ به این پرسش که دلیل انتشار این گونه اخبار در خصوص سلامتی میرحسین موسوی چیست؟ می گوید:«بسیار مشکوک است و ما از این گونه انتشار اخبار ضد و نقیض در خصوص سلامتی آقای مهندس موسوی و همچنین چه اندیشه پشت چنین پروژه هایی خوابیده، نگرانی عمیق داریم.»
اردشیر امیر ارجمند برای رفع نگرانی افکار عمومی خواستار آن شده است که پزشک مورد اعتماد میرحسین موسوی، وی را معاینه و بولتن رسمی وضعیت سلامت آقای موسوی را به طور رسمی و منظم منتشر کرده و در اختیار همگان قرار دهد.
میرحسین موسوی،زهرا رهنورد، فاطمه و مهدی کروبی پس از دعوت برای برگزاری راهپیمایی در ۲۵ بهمن سال ۱۳۸۹ «در حبس خانگی» می برند و از آن تاریخ ارتباطات این افراد با جهان بیرونی قطع شده و تنها به «صورت بسیار محدود با اعضا خانواده خود اجازه تماسهای معدودی را داشته اند.»
احترام السادات نواب صفوی، مادر زهرا رهنورد در تیرماه سال جاری گفته بود که با دخترش و میرحسین موسوی ملاقات کرده است و آنها «روحیه خیلی خوب و قوی داشتند». وی درهمین حال تاکید کرده بود که در این ملاقات متوجه «رنگ پریدگی و لاغری شدید و ناگهانی» داماد و دخترش شده و به همین دلیل به شدت نگران شده است.
در هفته جاری بیش از ۲۸۰ فعال سیاسی و مدنی به همراه چندین تشکل حامی حقوق بشر و جنبش سبز در نامه سرگشاده ای به نهادهای بین المللی خواهان اقدام برای پایان دادن به حبس خانگی زهرا رهنورد، میرحسین موسوی، فاطمه و مهدی کروبی شدند.
وزارت اطلاعات ایران خبر از انهدام و دستگیری گروهی که فعالیتدینستیزانه در اینترنت داشتهاند، میدهد. اما مسئولان هیچ اطلاعات دقیقتری از نوع فعالیت، وبسایتهای شناسایی شده و افرادبازداشتی تاکنون ارائه نکردهاند.
به گزارش دویچهوله، وزارت اطلاعات ایران اعلام کرده است که یک شبکه دینستیز را در اینترنت که گفته میشود «مرتبط با بیگانه» است٬ منهدم کرده است. به گفته وزارت اطلاعات این اقدام توسط «سربازان گمنام امام زمان» انجام گرفته است.
به گزارش خبرگزاریهای دولتی در ایران٬ وزارت اطلاعات اعلام کرده است که یک شبکه دینستیز که در اینترنت «با استفاده از شگردهای گوناگون نسبت به تخریب باورها و اعتقادات دینی مردم» اقدام میکرد شناسایی و منهدم شد.
وزارت اطلاعات در حالی سخن از انهدام شبکه دینستیز و دستگیری اعضای آن میزند که اسامی وبسایتهای شناسایی شده و تعداد و مشخصات بیشتری از افراد دستگیرشده را ارایه نمیکند.
روابط عمومی وزارت اطلاعات این «شبکه» را همچنین به ارتباط به خارج از مرزهای ایران متهم میکند: «در تحقیقات انجام شده از دستگیرشدگان نقش برخی از سفارتخانههای کشورهای اروپایی و عناصر صهیونیستی» در اقدامات دینستیزانه گروه کشف شده و «متهمین نیز به داشتن ارتباط با عوامل بیگانه اعتراف نمودهاند.»
وزارت اطلاعات میگوید که در اقدامات این شبکه٬ «عوامل» بهاییت نقش داشتهاند. جزییات بیشتری درباره نقش احتمالیای که سفارتهای کشورهای دیگر میتوانستهاند در اقدامات دینستیزانه در اینترنت در ایران ایفا کنند منتشر نشده است. ذکر نام سفارتخانههای دیگر کشورها در اظهارات وزارت اطلاعات ایران نشان میدهد که این وزارتخانه برای فعالیتهای دینستیز افراد دستگیر شده اهداف سیاسی در نظر دارد.
تنها توضیح ارایه شده از سوی وزارت اطلاعات ایران درباره جزئیات اقدامات گروه منهدم و دستگیر شده این است: «گردانندگان و عوامل اصلی این سایت غیر قانونی با ایجاد گسترده از سایتها، وبلاگها، تالارهای گفتوگو و فعالیت در شبکههای اجتماعی با استفاده از هویتهای جعلی، رمزنگاری پیچیده و پشتیبانی فنی برخی از مرتبطین سفارتخانه های کشورهای غربی، اقداماتی همه جانبه و سازمانیافتهای در راستای توهین به مقدسات و باورهای مذهبی و اعتقادی مردم پرداخته بودند.»
وزارت اطلاعات هیچ کدام از وبسایتها یا وبلاگها و یا اعضای این شبکه را معرفی نمیکند. در ادامه گفته میشود: « پس از رهگیری در فضای مجازی و شکستن لایههای متعدد حفاظتی و رمزشکنی پیچیده دیجیتالی توسط نیروهای اطلاعاتی، افراد این شبکه ضد دین شناسایی و دستگیر شدند.»
این در حالیست که چندی پیش در ارتباط با نوشتههای طنز عدهای از کاربران فضای مجازی در ارتباط با یکی از امامان شیعه تلویزیون دولتی ایران و سایتهای نزدیک به دولت موضعگیری مشخص امنیتی و تهدیدآمیز داشتند.
تنها یک وبسایت با انتشار نامهای در رابطه با انتشار طنز درباره یکی از امامان شیعه در اینترنت از «پلیس و دستگاههای قضایی و هر ارگان و نهاد مربوطی در کشور» خواست که با مسببان «پدیده شوم و منتشرکنندگان آن در سایتها٬ وبلاگها و شبکههای اجتماعی برخورد جدی نموده و به مسدود کردن وبلاگها یا فیلتر کردن آنها بسنده نکند.»
در زیر آن نامه آدرس ۲۰۷ وبلاگ و ۲۰ وبسایت خبری به عنوان حامیان برخورد با «توهینکنندگان» به یکی از امام شیعیان دیده میشد.
تاکنون وزارت اطلاعات توضیح دقیقی درباره محتوای دینستیزانه شبکه «منهدمشده» و اعضای دستگیرشده آن نداده است.
در زمستان گذشته مسئولان دولتی ایران همچنین از راهاندازی «اینترنت حلال» خبر داده بودند. آن زمان گفته شده بود که اینترنت حلال را «میتوان توسعه داد و به دیگر کشورهای اسلامی در منطقه هم متصل کرد.» موضوعی که با واکنشهای مختلفی چه در داخل و چه در خارج از مرزهای ایران و از سوی گروههای مختلف فکری روبهرو شد.
علی مطهری٬ نماینده اصولگرای مجلس٬ حتی چنین موضعی گرفت: «شبکه بینالمللی اطلاعات که به صورت مشترک در دسترس تمام مردم دنیا است، محدود به کشور یا فرهنگ خاصی نیست و اگرچه برخی از محتوای این شبکه با مناسبات فرهنگی و اجتماعی ما همخوانی ندارد، اما دستهبندی این شبکه، به شیوهای که از اصطلاح اینترنت پاک (حلال) برمیآید، کارگشا نیست.»
سیاست ایران در زمینه برخورد با اینترنت نزدیک به سیاست کشورهایی نظیر روسیه و چین است که همواره تهدید کردهاند و از شبکه ملی اینترنت سخن گفتهاند. چیزی که آن را با استانداردهای مطلوب خود و نه استانداردهای جهانی وب که مبتنی بر آزادی بیان است٬ تنظیم خواهند کرد.
بر اساس گزارشهای آمار و تحلیلمحور سازمان گزارشگران بدون مرز در سالهای اخیر نام ایران همیشه در بین دشمنان آزادی اینترنت بوده است.
در گزارشی که زمستان گذشته (در ماههای ابتدایی سال جاری میلادی) از سوی خانه آزادی درباره میزان آزادی اینترنت در ۳۷ کشور مختلف دنیا منتشر شد٬ ایران رتبه آخر را در زمینه آزادی اینترنت کسب کرد.
در این تحقیق آمده است که در ایران تا پایان سال ۲۰۱۰، بیش از ۵۰ بلاگر و فعال اینترنتی دستگیر شدهاند و از ژوئن ۲۰۰۹ تا زمان انتشار گزارش خانه آزادی شمار زیادی از بلاگرها تهدید، زندانی و شکنجه شدهاند و دست کم یک بلاگر در زندان جان سپرده است.
اشارهی این گزارش به مرگ امیدرضا میرصیافی، وبلاگنویس ایرانی بود که به دلیل انتقاداتی که در وبلاگش نسبت به دستگاه حاکم ایران مطرح کرده بود، به دو سال و نیم زندان محکوم شد. میرصیافی در اسفند ماه ۱۳۸۷ در زندان اوین تهران به دلیل آنچه آن را در بهترین حالت نادیدهانگاری وضعیت سلامتی وی میتوان نامید٬ جان باخت.
کمیته حمایت از روزنامهنگاران طی نامه ای از احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران خواسته است که به وضع “منزجر کننده” روزنامه نگاران زندانی در این کشور توجه کند.
به گزارش بیبیسی، احمد شهید، وزیر امور خارجه پیشین مالدیو، چهارمین گزارشگر ویژهای است که تاکنون برای بررسی وضع حقوق بشر در ایران تعیین شده است.
ایران به وی اجازه سفر به این کشور را نداده است اما آقای شهید قرار است که نخستین گزارش خود را در ماه سپتامبر سال جاری به مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه کند.
کمیته حمایت از روزنامهنگاران در نامه مورخ ۱۷ اوت به وی نوشته است که بنا بر آخرین گزارش این سازمان غیردولتی که در ماه دسامبر سال ۲۰۱۰ میلادی منتشر شد، ایران با ۳۴ روزنامه نگار زندانی، در کنار چین بیشترین تعداد روزنامه نگاران را در جهان داشته است.
بسیاری از این افراد پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ خورشیدی و بنا بر اتهاماتی نظیر اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شده اند.
کمیته حمایت از روزنامهنگاران که مقر اصلی اش در شهر نیویورک است به احمد شهید نوشته که روزنامه نگاران محبوس در ایران با مرخصی های موقتی خودسرانه یا افزایش دوره زندان خودسرانه مواجه هستند.
این کمیته به ویژه به احمد زیدآبادی، روزنامه نگار اصلاح طلب، اشاره می کند که در ماه مه گذشته برنده جایزه آزادی مطبوعات سازمان یونسکو شد، ولی به علت حبس نتوانست در جلسه دریافت جایزه خود حاضر شود.
احمد زیدآبادی اخیرا پس از حداقل دو سال حبس، برای دو روز به مرخصی آمده بود.
در نامه کمیته مذکور همچنین درباره “رفتار غیرانسانی” با روزنامه نگاران زندانی و “عدم رعایت روند دادرسی” در برابر آنها ابراز نگرانی شده است.
این کمیته می گوید که حکومت ایران وکلای شماری از روزنامه نگاران را نیز تحت پیگرد قانونی قرار داده از جمله نسرین ستوده، وکیل برجسته حقوق بشر که به ۱۱ سال زندان محکوم شده است.
مقام های ارشد ایران می گویند که بدون در نظر گرفتن عقاید و گرایش های افراد و فقط در صورتی که آنها مرتکب جرم شوند با آنها برخورد قانونی می کنند.
محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران تعیین گزارشگر ویژه برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران را غیرقانونی خوانده است.
در ماههای اخیر و پس از انتشار گزارشهایی مبنی بر نقض حقوق بشر در ایران توسط حکومت این کشور، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کمیسر حقوق بشر این سازمان و دبیرکل آن بارها نسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی کردهاند.
در نهایت شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ماه فروردین به تعیین یک گزارشگر ویژه برای ایران رای داد و در ماه خرداد، احمد شهید، وزیر خارجه سابق مالدیو را به عنوان گزارشگر ویژه انتخاب کرد.
اشاره: “سردم نبود”، چهارمین دفتر شعر پگاه احمدی است که علاوه بر شعر، آثاری نیز در زمینهی پژوهش ادبی و ترجمهی شعر در کارنامه دارد. کتاب “سردم نبود” به دلیل رویکردهای انتقادی – اجتماعیِ ویژهاش به جامعهی ایرانی، به مدت هشت سال در ایران ممنوعالچاپ بود و به آن اجازهی انتشار داده نشد تا سرانجام در سال جاری به همت نشر “سوژه” در آلمان به چاپ رسید و به منظور تسهیل مطالعهی خوانندگان ایرانی، در سایت ادبی “دوات” نیز منتشر شد. این مجموعه علاوه بر شعرهایی که پیشتر در ایران مشمول ممیزی شده بود، شامل اشعار جدیدی از احمدی نیز هست که در آنها عمدتاً روایتهایی شاعرانه از وقایع سیاسی – اجتماعی ایران به ویژه در دو سال اخیر رقم خورده است و از آن میان می توان به شعرهایی نظیر “ندا”، “الله و اکبر”، “پردهی سهراب اعرابی”، “دانشگاه تهران” و شماری دیگر اشاره کرد. ترجمهی آلمانی این کتاب به قلم یوتا هیملرایش که پیشتر نیز ترجمهی آثاری از قبیل “جننامه” اثر هوشنگ گلشیری را در کارنامه داشته است، در نمایشگاه امسالِ کتاب فرانکفورت عرضه خواهد شد و در اختیار مخاطبان آلمانی زبان قرار خواهد گرفت. از پگاه احمدی تا کنون اشعار گوناگونی در آنتولوژیهای مختلف به زبانهای انگلیسی، هلندی، آلمانی و فرانسه منتشر شده است. او در سال 2005 تنها شاعر منتخب ایرانی در جشنوارهی جهانی شعر هلند بود و در کنار شاعرانی مانند شیموس هینی – برندهی نوبل ادبیات – به ارائهی اشعار خود پرداخت. از سال 2009 و در پی حوادث مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری در ایران، به مدت دو سال شاعر میهمان انجمن جهانی قلم در فرانکفورت آلمان بود و در این مدت، شعرخوانیها و سخنرانیهای گوناگونی را با محوریت جنبش سبزِ مردمیِ ایران و در حمایت از آن در دبیرستان ها، دانشگاهها و سمینارهای مختلف در آلمان، انگلستان، بلژیک، سوئد، نروژ، ترکیه و… به انجام رساند. پگاه احمدی هماکنون به دعوت مرکز مطالعات دانشگاه براون، به واسطهی دریافت یک بورسیهی مطالعاتی در آمریکا به سر می برد.
بنژامین پره به سال 1945 با چاپdes poètes Le déshonneur حملهای بیرحمانه را به اشعاری که در تعریف “شعر مقاومت” میگنجید، آغاز کرد. او نوشت که باور ندارد اینها اصلاً شعر باشد: «شعر واقعی، بنا به تعریف، باید شورشی باشد حال آن که اینها همه ارتجاعیاند؛ چه از نظر ساختار، که اغلب به قافیهسازی و اوزان سنتی بازگشتهاند و چه از نظر مضمون، که اساساً بیشتر سعی در احیاء اساطیر مذهبی داشتهاند، به طوری که “ناسیونالیسم” یا مثلاً اسطورههایی چون “وطن” و “رهبر” تنها جانشینهای امروزینِ آن اساطیرند.» (1)
ویلیام باتلر ییتس نیز با ادبیاتی که ابزاری برای نیل به اهداف سیاسی قرار میگرفت، بنای مخالفت گذاشته بود: «خطری که هنر و ادبیات امروز را تهدید میکند، رفتارهای مستبدانه و متقاعدسازندهی جوامع انقلابی و شیوههای تبلیغ سیاسی و مذهبیست.» (2)
ییتس در تحسین نمایشنامههای جان میلینگتون سینگ نیز از چنین نگرشی بهره میبرد: «او همان آدمی بود که لازم داشتیم چرا که میان افرادی که میشناختم، تنها آدمی بود که از سیاسی اندیشیدن یا داشتن نیات بشردوستانه عاجز بود!» (3)
جالب است که هر دوی این شاعران، خود هماکنون به عنوان شاعران سیاسی زمانشان شناخته میشوند؛ تأکید پره بر این امر که اهل سازش با نظام ارزشهای مورد حمایت جامعهی بورژوازی نیست، با صراحتِ تمام در مجموعه شعر “من از این نان نمیخورم” به چشم میخورد و یادمان نرفته است که «برخی منتقدان، دو گرایش اصلی در فعالیت سیاسی ییتس را ناسیونالیسم ایرلندی ضدانگلیسی و اقتدارگرایی دانستهاند.» (4) اما «با این حال، پذیرفتهاند که سیاسیترین شعرهای ییتس بیانکنندهی چیزی بیش از این دو گرایش است و خیالپردازی آیندهنگر و آخرالزمانی او میتوانسته هر امر سیاسی را به اسطورهای عام و جهانشمول تبدیل کند.» (5)
و چه دشوار است این تبدیل امر سیاسی به اسطورهای عام و جهانشمول! این همانیست که سرودههای سیاسی این دو را از اشعار سیاسی مورد انتقادشان متمایز کرده و همان چیزیست که باعث شده اتیکتِ “تاریخ مصرفدار” از آثار سیاسی ییتس، پره، برشت، الوار، ریتسوس، لورکا، نرودا، درویش، هیوز [لنگستون]، … زدوده شود و این آثار را در تاریخ ادبیات جهان ماندگار کرده است.
شعر “آزادی” الوار، نمونهای ابدی در این میان است؛ هر جا سخنی از “آزادی” به میان آید، هر جا خواست “آزادی” مطرح باشد و هر جا که جانی در راه “آزادی” از دست رَوَد، میتوان آن را خواند، باز خواند و باز خواند:
… بر شگفتی شبها
روی نان سپید روزها
بر فصول عشق باختن
مینویسم نامت را.
بر ژندههای آسمان آبیام
بر آفتاب ماندهی مرداب
بر ماه زندهی دریاچه
مینویسم نامت را…
به قدرت واژهای
از سر میگیرم زندگی
از برای شناخت تو
من زادهام
تا بخوانمت به نام:
آزادی. (6)
یا مثلاً ترجمهی احمد شاملو از شعر Let America Be America Again لنگستون هیوز، که به واسطهی جایگزین کردن واژهی “آمریکا” با “وطن”، همان امرِ عام و جهانشمول شده است:
بگذارید این وطن دوباره وطن شود
بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود.
بگذارید پیشاهنگ دشت شود
و در آن جا که آزاد است منزلگاهی بجوید.
این وطن هرگز برای من وطن نبود.
بگذارید این وطن رویایی باشد که رویاپروران در رویای خویش داشتهاند.
بگذارید سرزمین بزرگ و پرتوان عشق شود
سرزمینی که در آن، نه شاهان بتوانند بیاعتنایی نشان دهند نه ستمگران اسبابچینی کنند
تا هر انسانی را، آن که برتر از اوست از پا درآورد.
این وطن هرگز برای من وطن نبود… (7)
مقالهای که پیشتر در بررسی موردی سرودههای شاعران ایرانی در رثای “ندا آقاسلطان” از همین قلم منتشر شد، در نهایت بر این تأکید داشت که «میتوان سیاسی اما شعر نوشت و این امر جز با به کارگیری امکانات متکثر بیانی و شعری ممکن نیست.» (8)
اما نکتهای که در بحثهای مربوط به شعر سیاسی اغلب از قلم میافتد، این است که اساساً چه مؤلفهای در یک شعر، آن را سیاسی میکند؟ در عوض، همیشه بحثها فقط حول این موضوع درمیگیرد که شعر، باید یا نباید سیاسی باشد. حال آن که باید دید اصولاً این اشعاری که تحت تعریف شعر سیاسی قرارشان میدهیم، از کدام منظر سیاسیاند؟
از نگاهی میتوان گفت تمام فعالیتهای آدمی از آنجا که در بافتی تاریخی اتفاق میافتد، به نوعی سیاسی است. شاعران نیز از ابتدای تاریخ تا به اکنون از برخی منظرها سیاسی بودهاند، از انهدوانا، ایزدبانوی شعر گرفته تا هومر، دانته و شکسپیر. به طور مثال، جنگ تروا در “ایلیاد” هومر به تعبیر دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در کتاب “ایران و یونان در بستر باستان”، نماینده و نمادی در نبرد آسیا – اروپا [شرق - غرب] قرار گرفته است.
رابرت اوپنهایمر، پدر بمب اتم به هنگام تماشای انفجار نخستین بمب اتمی در صحرای نیومکزیکو، از «بهَگَوَد گیتا» (9) نقل قول میآورد، و این اثر نیز سیاسی بوده و است. نمایشنامههای اسخیلوس، سوفوکل و اوریپید (مثلث نمایشنامهنویسان یونان باستان) از آنجا که به خشونتها و جنایات جامعهی یونانی پرداخته، آثاری سیاسی – اجتماعی به شمار میرفته است. دانته، شکسپیر و میلتون را نیز جملهگی میتوان شاعرانی سیاسی فرض کرد (فقط کافی است بیندیشیم که اگر دانته، “کمدی الهی” را امروز مینوشت، چه کسی یا کسانی را به گودال نهم دوزخاش میفرستاد؟)
اما این سیاست، چنان که در مقالهی مذکور نیز نشان داده شد، با بهره بردن از امکانات پیشنهادیِ جریانها و رویکردهای متکثر هنر و شعر جهان، سیاستیست که دیگر آلودهات نمیکند؛ به آن معنا که میگذارد شاعر بمانی و بی بیمی از تاریخ مصرفدار شدن، میرایی و شعارزدگی، بمانی.
… من با صدا، هزار نفر میشوم
وَ با صدا، هزار نفر میشوم
وَ با صدا، هزار هزار هزار نفر میشوم
من با ندا، هزار نفر میشوم
وَ با ندا، هزار هزار هزار هزار نفر میشوم… (مجموعه “سردم نبود”، از شعر “دانشگاه تهران”، صفحات 29 و 30)
حقیقتی که شعر پگاه احمدی را نه تنها در مجموعهی حاضر [سردم نبود]، که در تمام کتابهای شعرش از تاریخ مصرفدار شدن مبرّا میکند، ویژگیهای خاص بیانی اوست که پای شعرهایش، امضایی ماندگار به ثبت رسانده است به نشانهی صاحبسبک بودن و تقلیدناپذیری:
… و من که تمام سلسلهام تاریک شد،
تاریخام با موهایم مشکی زیرا
خاکم مشکی زیرا
ایوانام مشکی…
پس ما
زنهای همسایه،
با سینیهامان بر ایوان و سینههامان لای کبوتران،
به هم نگاه نکردیم؟!
زیرا من بلند گریه میکردم
و چانهام از سنگ و باد، پر شده بود… (از شعر “یا مُجیب”، صفحات 51 و 52)
شعر سیاسی پگاه احمدی به مانند سرودههای سیاسی “شاعران زبان” در آمریکا، سعی در عبور از معنامحوری و رسیدن به کارکردی بیانی برای درگیر کردنِ هر چه بیشترِ مخاطب با متن و افزایش مشارکت او در تولید معنا دارد. در حقیقت، شاعر این شعرها با رویکرد به مضامین اجتماعی و سیاسی که طبیعی است مخاطب گستردهتری دارد، شیوههایی نوین را برای تأویل شعرش جستوجو میکند.
… شعری که دسته دسته ما را در بهشتِ زهرا سرود،
ردیفِ کدام قافیه بود؟…
تا با باتومِ چراغدارِ چهارراهِ “پامنار”
«ایمان بیاوریم به آغازِ فصلِ [زار]»
از این خوابهای اشکآور
اینجا هنوز میترسم پدر!
و قبرهای بیپلاک و بیتاریخ،
هر شب،
با “سهراب”های جوانِ شاهنامه،
بدرقهام میکنند. (از شعر “پردهی سهراب اعرابی”، صفحهی 37)
مهمترین نکته دربارهی شعر او این است که با وجود گریز از تکمعنا و تکصدا شدن، او به خوبی بر کاری که انجام میدهد اِشراف دارد و میداند که در نهایت قرار است به کدام هدف دست پیدا کند. پگاه احمدی میداند که چگونه باید شعری سرود که در عین فاصله گرفتن از کلیشههای زبانِ سیاسی، به قیامی مردمی چون جنبش سبز انگیزه ببخشد
چارلز برنستین، از برجستهترینهای این گروه [شاعران زبان]، کتابی دارد به نام Girly Man که شعرهای آن حول حادثهی یازده سپتامبر و نیز در واکنش به جنگ عراق نوشته شده است؛ با این حال، از آنجا که او شاعری فرمالیست به شمار میآید، شعرهایش نیز به ناگزیر، از منظر ساختاری، هنجارستیز و در همان حال، معناگریز است و این است که جرومی روتنبرگ اذعان میدارد که نمیتواند این کتاب را تحت گروه شعری خاصی دستهبندی کند؛ این اشعار، هم مایههایی از طنز دارد و هم رومانتیسیسم، از جنبهای آوانگارد و پیشتاز است و از جنبهای مردمی و عامهپسند، از منظر شخصی، سیاسی به نظر میرسد و از منظر غیرشخصی، شاعرانه… (10)
The truth is hidden in a veil of tears
The scabs of the mourners grow thick with fear
A democracy once proposed
Is slimmed and grimed again
By men with brute design
Who prefer hate to rime…
Thugs from hell have taken freedom’s store
The rich get richer, the poor die quicker
& the only god that sanctions that
Is no god at all but rhetorical crap
So be a girly man
& take a gurly stand
Sing a gurly song
& dance with a girly sarong
Poetry will never win the war on terror
But neither will error abetted by error… (11
و چنین است اشعار پگاه احمدی در “سردم نبود”؛ در عین پیچیدگی و پیشرو بودن، مردمی و در عین شاعرانگی و نه شعارگونهگی، سیاسی:
… زیرا من از کنارهی سینیها میریزم اگر دروغ بگویم
زیرا من
مثلثام را در خون پرت کردهام…
زیرا من اگر نگویم میترکم مثل النگوهای تنگ،
بریده میشوم از حلق!
زیرا من باید کنار چاقوها برنج بکارم… (از شعر “یا مُجیب”، صفحات51 و 52)
اینها اشعاری است که شاعر در واکنش به لحظهای تاریخی که تجربهی زیستِ آن را از سر گذرانده، سروده است. اما گاهی نیز در ادامهی رویکردی که در مجموعهی پیشیناش، “این روزهایم گلوست” در پیش گرفته بود، به شیوهی دیگری از حسآفرینی به واسطهی پیوند زدن تجربیات شخصی خود به تجربیات جمعی و تاریخیِ ملتاش، روی میآورد:
… بر زمینی جنازه که رودی را هی پشت هم به عزا میبَرَد،
اذان کردیم!…
عشقی عشقی نمیشود به این هوای پشت زمستان عاشق نشد،
شدیم:
میرزاده و مجلس، سِنا و جمهوری
که توی هر گوری
دوباره از ما صدای گریه میآید. (از شعر “تحصن”، صفحات 61 و 62)
اصوات همگون و هارمونیکی که از کنار هم قرار گرفتن کلمات در شعرهای این کتاب به گوش میرسد، حکایت از عشق شاعر به آفرینشِ کلامی خوشآهنگ دارد؛ به اثربخشیِ کلام به واسطهی نشستنِ واژه در کنار واژگانی همآهنگ، همگون و همآب و رنگ:
… میترسم از جنازهی آن صلح
تنها شیمیاییاش مانده باشد و از قاب
تنها، جنازهی پدرت!
میترسم از لایروبیِ تمامِ زمین
چیزی جز تیربار و مرثیه و مین، به ناممان نشود… (از شعر “گریه”، صفحهی 44)
شیوهی رفتارِ او با زبان فارسی آنقدر خاص خودش است که به جرأت میتوان آن را به عنوان سبکی نوشتاری به نام “سبک پگاه احمدی” به رسمیت شناخت.
آنجا غروب،
از زیر آفتاب و صدا رفته بود
آنجا دلم برای روسریام سوخت
برای جعبهها که هی نفس نکشند
برای استخوان کهنهی یک پرتقال
هوا که بازدمی خونی است
لیوانهایی که میروند ته آب…
حالا یک گوشه از زمین زخم است
لیوانی که شکستهام زخم است
و استخوان ساعت که روی 5 افتاد،
جای گریهام زخم است…
تو جاروی این سرزمین غمگینی
و من آنقدر خستهام
که یک جای این هوا انگار
بیهوده میشوم
چهار منظره از یک پرتقال خلوت بود:
دهان پارهی غمگین
ماهیها که با هوا بازی میکنند
باران که خواب- خواب، زمین میخورد
انگار باز
من گریه کردهام
چیزی نوشتهام
تا در انگشتام بپیچم و خلوت شوم
چهار منظره از یک پرتقال خلوت بود
در کفشام
کیفام
و هر چه که از زندگی بلد بودم. (شعر “چهار منظره از یک پرتقال خلوت بود”، صفحات 81 و 82)
مهمترین نکته دربارهی شعر او این است که با وجود گریز از تکمعنا و تکصدا شدن، او به خوبی بر کاری که انجام میدهد اِشراف دارد و میداند که در نهایت قرار است به کدام هدف دست پیدا کند. پگاه احمدی میداند که چگونه باید شعری سرود که در عین فاصله گرفتن از کلیشههای زبانِ سیاسی، به قیامی مردمی چون جنبش سبز انگیزه ببخشد.
… وقتی از آن کتیبهی متروک،
تنها صدای نوحه میآید
صدای داربست آن همه اعدام،
الله و اکبر شکستهی آن پشت بام
و ما که در این شعر، محرمانه، تحریمایم!… (از شعر “جریده”، صفحات 9 و 10)
آفرینش چنین اشعاری حاصل همسو شدنِ و همپوشانیِ خودآگاه و ناخودآگاه اوست؛ حاصل دریافت تازهای از هستی، که به تازه شدنِ ذهن او منجر شده است.
———————————
پانوشتها:
* عنوان مقاله برگرفته از مجموعه شعر “سردم نبود”، اثر پگاه احمدی.
(1) des poètes Le déshonneur، بنژامین پره، صفحات 75، 80، 82.
(2) از متن سخنرانی ییتس به هنگام دریافت نوبل ادبیات، پانزدهم دسامبر 1923، وبسایت جایزهی نوبل.
(3) همان.
(4) از مقدمهی مقالهی “شعر عامهپسند چیست؟”، ویلیام باتلر ییتس، ترجمهی محمد آزرم، وبلاگ “تفاوط”.
(5) همان.
(6) بخشهایی از شعر “آزادی”، پل الوار، ترجمهی بامداد حمیدیا، وبسایت ادبی “وازنا”.
(7) “سیاه همچون اعماق آفریقای خودم”، شعرهای لنگستون هیوز، ترجمهی احمد شاملو.
(8) “زیباترین ندا”؛ بررسی موردی سرودههای شاعران ایرانی در رثای ندا آقاسلطان، سپیده جدیری، فصلنامهی “تلاش”، ویژهی جنبش سبز.
(9) مهمترین و به زعم برخی، اسرارآمیزترین بخش حماسهی هندی موسوم به «ماهاباراتا» است که از دو کلمهی بهَگَوان به معنای خداوند و گیتا به معنای سرود و نغمه تشکیل شده و مشتمل بر 18 فصل و حدود 700 بیت است.
(10) برگرفته از دیدگاه جرومی روتنبرگ دربارهی کتاب Girly Man، وبسایت انتشارات دانشگاه شیکاگو.
(11) بخشی از شعر The Ballad of the Girlie Man، چارلز برنستین.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر