هدفمندکردن ظلم!
کاش میفهمیدیم آن شیر پاک خوردهای که ایده طرحی که این روزها با نام «سهام عدالت» دولت فخیمه در اجرایش به گِل نشسته است، چه کسی بوده و دقیقاً هدفش از این «مسخره بازی» چه بوده است؟
در برخی از روایتها آمده است که شکلگیری تفکر واگذاری سهام برای نخستین بار به «پیش از طلوع فجر» و زمان آن «خدا بیامرز» بر میگردد، که در قالب طرحی، سهام شرکتهای تولیدی به کارکنان و کارگران روستایی و شهری، همان شرکتهای تولیدی واگذار میشد، اما ایراداتی که به آن طرح گرفته میشود این است که عدالتی در پس آن وجود نداشته و کارکنان شرکتهای سودده صاحب سهام پربازده شدند و در مقابل، کارگران شرکتهایی که سهامشان زیانده بود مالک همان سهام زیانده شدند.
از سوی دیگر تا آن جا که سن و سال ما اجازه میدهد خاطرمان هست که در دولتهای پیش از دولت احمدینژاد وعدهی اجرای طرحی با عنوان «حذف سوبسیدها» همواره تن و بدن خلق الله را میلرزاند و در نهایت هم از خیر اجرای آن گذشتند و عطایش به لقایش سپرده شد تا این که سر و کلهی احمدی نژاد پیدا شد و این بار مطابق دستورالعمل فرهنگستان زبان و ادب فارسی که گفته بود: «زین پس به جای واژه غریب و نامأنوس "سوبسید" بگویید: یارانه!» طرح هدفمند کردن یارانه ها با آژان کشی اجرا شد.
حالا با وضعیتی «هشت الهفتی» که برای «سهام عدالت» پیش آمده است، آدمی میماند که «ترس و لرز» دولتهای قبلی از اجرای طرح حذف سوبسیدها را دور سرش حلوا حلوا کند یا «کله شقی» دولت احمدی نژاد برای اجرای این طرح را بر سرش بکوبد؟
گفته میشود که کفگیر دولت برای پرداخت سهام عدالت تقریباً ته دیگ را سوراخ کرده است و دولت، هر ماه این در و آن در میکوبد تا پولی جور کند و یارانه ها را به حساب ملت بریزد و خودش را خلاص کند.
برخی از نمایندگان مجلس هم از «کسری بودجه ۱۰ هزار میلیارد تومانی دولت در در آمد هدفمندی یارانهها» و ارتباط آن با «افزایش قیمت ارز و سکه توسط بانک مرکزی» سخن میگویند و برخی دیگر از تلاش دولت برای برداشت از صندوق ذخیره ارزی (البته اگر چیزی تهاش مانده باشد) خبر میدهند.
محمدرضا خباز سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس هم گفته است: «با این روند اجرایی، دیگر اسم سهام عدالت را عوض کنید؛ یا بگذارید سهام ظلم یا سهام خالی، زیرا کلمه عدالت مقدس است.»
خباز می گوید: «علاوه بر آنکه از سال ۸۷ سودی به مردم داده نشده، این طرح با بی عدالتی اجرا شده و بعضی از اساتید دانشگاه ها که در آمد یک میلیون و نیمی دارند و یا کارمندان دولت که حقوق خوبی دارند این سهام را دریافت کرده اند و بسیاری از افرادی که مستحقق بودند از این سهام محروم شدند.»
سکههایتان را بفروشید!
بفرمایید، شد ۵۶۰ هزار تومان
هفته پیش چند بود؟
۵۱۰ هزار تومان
درسته؟ یعنی به عبارتی میکند ۵۰ هزار تومان
حالا تصور کنید اگر به حرف بنده گوش داده بودید و ۱۰۰ تا سکه خریده بودید در عرض یک هفته ۵ میلیون تومان سود خالص دولُپی! نصیبتان شده بود.
گوش نمیدهید دیگه، بعد میگویید چرا پسر بزرگه عمه فی فی «ایکس تری» سوار می شود؟
چه قدر آن هفته التماس کردم، قسم تان دادم، که بروید سکه بخرید!
عرض کردم آب دستتان است نخورید و بروید سکنه بخرید تا بعدش به جای آب، ردبول بندازید بالا...
گوش نمیدهید دیگه...
حالا این وسط آقای محمد کشتی آرای، رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر که میخواهد ادای ما را در بیاورد و گفته است «با توجه به اوضاع اقتصادی دنیا و پیش بینی رکود اقتصادی، مسلما طلا همچنان روند صعودی خواهد داشت و در آینده نه چندان دور قیمت سکه در بازار داخلی به ۶۰۰ هزار تومان نیز میرسد».
اما بنده از همین جا اعلام میکنم که با طناب این «کشتی آرای» به داخل دریا نروید که به قول قدیمیها «شتر را کشتند» و خلاص!
از بنده میشنوید هر چه سکه دارید بروید بفروشید! چون فصل مدارس نزدیک است و وضعیت سهام عدالت و یارانه ها هم تق و توق است و خلاصه بچهها هم که «ندارم» سرشان نمیشود!
حالا باز من را بر و بر نگاه کنید و بروید دنبال دشت آرای!
احمدینژادِ فوتبالیها
فکر نمیکنم در هفته گذشته کسی در فوتبال ایران مانده باشد که حاج ممد مایلی کهن با بولدوزر از رویش عبور نکرده باشد.
ابتدای هفته حاجی مایلی و حاجی فتح الله زاده خویی (دارای مدرک دکترا از دانشگاه های معتبر باکو!) در برنامه ورزش و مردم حسابی از خجالت هم درآمدند، هرچند بنده به همراه خانواده 5 بار فیلم این مشاجره را مورد بازبینی قرار دادیم و دست آخر هم متوجه نشدیم که این دو سر چه موضوعی یقه هم را گرفته بودند و یکدیگر را مورد عنایت قرار می دادند و تنها چیزی که عایدمان شد تاکید چند باره مدیرعامل باشگاه استقلال به مدرک دکترا از دانشگاه باکو بود که البته موضوع جدیدی هم نبود و پیش از این در انتخابات شوراهای شهر این مدرک در پوسترهای تمام قد تا مدتها از در و دیوار شهر آویزان بود.
اما حاجی مایلی که در لیگ یازدهم پس از سالها با سمت مدیر فنی به باشگاه پرسپولیس بازگشته بود پس از سه هفته از سمت خود استعفا داد و با انتقاد شدید از عملکرد حمید استیلی سرمربی، سومدیک مربی و محمود خوردبین سرپرست تیم، دلیل عمده کناره گیری اش را «ناهمخوانی روند کاری در باشگاه با اصولش» اعلام کرد.
جالب است که همزمان با استعفای حاجی مایلی، پرسپولیس در یک بازی زیبا موفق شد با سه گل نفت آبادان را در هم بکوبد.
مایلی کهن پس از استعفا در گفتگویی این بار یقه اصغر شرفی مربی ایرانی ساکن امریکا که گفته بود «مایلی کهن باید تحت درمان قرار گیرد» را چسبید و گفت: «بنده مشکلی ندارم حالا اگر هم به قول ایشان به درمان نیاز دارم خدمت خودشان می روم تا از چیزهایی که مصرف می کنند به من هم بدهند تا حالم خیلی خوب شود!»
حاجی مایلی در بخش دیگری از گفتگوی خود حسن روشن مدیر فنی باشگاه استقلال را آقای شرطه (پلیس) امارات! خطاب کرد و گفت: «یک نفر دیگر که سالها شرطه (پلیس) امارات بوده و بعد از انقلاب میدانیم چه کارهایی کرده و در سال های ابتدایی پس از انقلاب به اتفاق بعضی نفرات دیگر چگونه به خانه آدمها می رفتند و ... علیه بنده انتقاد کرده است؛ برایم عجیب است زیرا این آقا تا 6 ماه قبل علیه آن یکی آقا مصاحبه می کرد و می گفت دکترایش تقلبی است، بیاید در رستوران من کار کند و حتی در جایی مدعی شده بود که فرد مذکور در کرج زمینهایی بنام کمپ استقلال گرفته و به نام معاون خودش زده است و ... حالا چگونه است که اینها در دفاع از یکدیگر ناجوانمردانه مرا میزنند؟!»
حرف های جنجالی مایلی کهن البته تنها مختص فوتبالی ها نشد و «صابون حاجی مایلی» این بار به تن عزت الله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما نیز خورد.
مایلی کهن که حسابی از شوخی «برنامه طنز خنده بازار» با خود شاکی بود در سخنانی علیه مدیریت ضرغامی بر صدا و سیما گفت: «این هم از کرامات آقای ضرغامی است! صدا و سیمایی که به هر حال همه را مورد نقد قرار می دهد تحمل یک نقد ساده مرا که اخیراً در نامه ای مطرح کردم ندارد. البته اینها تبعات انتقاد از پایین دستی هاست، وای به روزی که از خود آقایان بالا دستی انتقاد کنیم.»
مایلی کهن که به «احمدینژاد فوتبال» معروف است در ادامه گفته است: «بعد از نامهای که بنده به آقای ضرغامی نوشتم، دوستان در چندین و چند برنامه سعی کردند که مرا بکوبند و حتی دیدیم که برخی افراد را از داخل"لُپ لُپ" درآوردند و به عنوان دکتر و کارشناس فوتبال جلوی دوربین گذاشتند تا مرا بکوبند.»
حاجی مایلی با اشاره به تلاش ضرغامی برای شرکت در انتخابات دوره آینده ریاست جمهوری، گفته است: «جالب اینکه دو سه روز قبل گزارشگر برنامه دوربین جنجال ساز، با نشان دادن آقای ضرغامی در حالیکه می خواست وارد ورزشگاه آزادی شود و بازی استقلال را تماشا کند مدعی شد که ایشان مخفیانه و بین مردم در ورزشگاه حاضر شده و حتی از ایشان وقتی که برای چند تماشاگر بلیت می خرید فیلم گرفتند؛ واقعا که فهمیدیم معنای مخفیانه به ورزشگاه رفتن چیست! بخصوص وقتی که شنیدیم بحث حضور برخی ها در انتخابات مطرح است و ...»
دست آخر آن که مدیر فنی پیشین تیم فوتبال پرسپولیس در واکنش به حرف های حسن روشن مدیر فنی فعلی استقلال که گفته بود «مایلی کهن برود در ویلای ۸۰۰ میلیونیاش بنشیند و قلیانش را بکشد» گفت: «حق با آقای شرطه امارات است، ویلای ۸۰۰ میلیونی من کنار ویلای ۵ میلیارد تومانی آقای ضرغامی است!».
جریان فرنود، عامل تفکیک جنسیتی
ظاهراً پس از جریان فرنود، و تاثیر گذاری آن بر بخشهای عظیم اجتماع، «گروه سنی الف» بدجوری نگاه مسئولین امر را به خود جلب نموده است.
تقریبا شش سالی هست که متولیان وزارت علوم دولتهای نهم و دهم سه پیچ شده بودند تا به هر شکل ممکن طرح تفکیک حنسیتی را در دانشگاههای کشور اجرا نمایند و هربار تا آستانه اجرای آن هم پیش رفتهاند ولی مخالفتها و اعتراضهای صورت گرفته باعث شده است تا مدتی عقب نشینی نمایند و دوباره روز از نو و روزی از نو.
این اواخر با انتشار نامه محمود احمدینژاد که وزاری بهداشت و علوم دولت مبنی بر توقف اجرای طرح های تفکیک جنسیتی و بازنشسته کردن احباری اساتید دانشگاه، متولیان وزارت علوم که طرح مذکور روی دستشان باد کرده بود تلاش کردند تا به هر شکل ممکن این طرح را در دانشگاهی، کلاسی، آموزشگاهی، بیمارستانی، کارخانه ای، حجره ای، خلاصه در یک خراب شده ای آن را اجرا نمایند تا لال از دنیا نروند اما هر بار با اعتراضاتی روبه رو میشدند.
سرانجام هفته گذشته و پس از آن که «ماجرای شوشول آقا فرنود» سبب شد تا مسئولان نگاه ویژهای به گروه سنی داشته باشند، با تلاش مسئولان سه پیچ دولت دهم، طرح مذکور در مهدکودک ها به اجرا گذاشته شد.
بنا بر گزارش خبرگزاری فارس، «مطابق این دستور العمل، اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاسهای پیشدبستانی ممنوع است و فقط در مراکزی که تعداد نوآموزان به حد نصاب نرسد، این امر با کسب مجوز از آموزش و پرورش منطقه بلامانع است!»
امروز هم که در تقویم ایران «روز قدس» نامیده شده است، در راستای همان نگاه ویژه ی مسئولین، مجریان برنامههای مختلف کودک و نوجوان صدا و سیما از جمله عمو قناد، عمو پورنگ، خاله شادونه، خاله نرگس، عمه فی فی (ببخشید عمه فی فی مجری نیست، اشتباهی اینجا آورده شد) و چند عمه و دایی دیگر از کلهی سحر سه پیچ شده بودند و از بچهها می خواستند تا به همراه «باباها و مامانا» به خیابان بیایند و یک بادبادک هدیه بگیرند!
دوستان اسامی این عمو و خاله ها را داشته باشید، جنبش که پیروز شد یَک پدری از این ها در بیاوریم که یک وجب روغن هسته انگور (بعد از پیروزی جنبش وضعمان خوب می شود) رویش نشسته باشد.
با هم دوست باشید بچهها
یعنی این احمدی نژاد حرف که می زند آدم «قند در دلش آلاسکا» میشود.
در شرایطی که تا امروز نزدیک به ۲۰۰۰ نفر از مردم معترض سوریه به ضرب گلوله نظامیان بشار اسد کشته شده و زندان های سوریه هم جای سوزن انداختن نیست، احمدينژاد به مردم و دولت سوريه توصیه کرده كه با هم دوست باشند و یک جوری مسئله را، میان خودشان حل و فصل کنند.
احمدی نژاد گفته است: «مردم و دولت سوریه هشيار باشند و تلاش كنند در كنار هم و با تفاهم مسايل را برطرف كنند.»
رئيس دولت ایران، همچنین گفته است که جمهوری اسلامی ایران، به جز اسرائیل با تمام کشورهای منطقه رابطه حسنه دارد و البته افزوده است «كسي نميتواند ادعاي آزاديخواهي و عدالتطلبي داشته باشد و بگويد مخالف رژيم صهيونيستي نيست.»
حالا این که رحیم مشایی، آزادی خواهی و عدالت طلبی را به شکلی برای احمدینژاد ترجمه کرده است اطلاعی در دست نیست. هر چند وقتی اسفندیار توان مخلوط کردن امام زمان و کوروش هخامنشی را داشته باشد به طور حتما برای این دو عبارت، معانی کاربردی برای داخل و خارج کشور استخراج خواهد کرد.
خرج ماتیکِ زلیخا
در شرایطی که مطبوعات معتبر اروپایی، از فیلم «جدایی نادر از سیمین» آخرین ساخته اصغر فرهادی با عناوینی چون «سورپرایز تابستانی» و «یک جدایی شگفتانگیز، عامل موفقیت سینمای ایران» یاد می کنند و تنها در فرانسه و آلمان نزدیک به یک میلیون نفر تا امروز به تماشای این فیلم نشستهاند و قرار است این فیلم در ۷۰ کشور دنیا از جمله آمریکا به نمایش در آید.
اما در ایران آمار فروش فيلم سينمايي يوسف پيامبر به كارگرداني فرجالله سلحشور از کارگردانان نزدیک به دولت مهرورزی اشک از دیدگان افراد احساساتی چون بنده سرازیر نمود.
غلامرضا فرجي (رئيس سينماهاي حوزه هنري) گفته است: «باتوجه به اينكه فيلم سينمايي يوسف پيامبر داراي داستاني مذهبي و به حال هواي ماه رمضان نزديك است؛ قبل از آغاز ماه رمضان با فرجالله سلحشور صحبت كرديم و تصميم گرفتيم كه اين فيلم را در طرح اكران ويژه ماه رمضان به نمايش درآوريم و فيلم در سانسهاي ويژه در اين ماه به نمايش درآمد اما تا امروز فقط سه ميليون تومان فروخته است.»
خانم والده ما که این خبر را شنید گفت: «خدا باعث و بانی اش را بدتری بدهد، فقط چهار میلیون تومان خرج «بتونه کاری» و «رژ ماتیک» زلیخا خانوم شده»
گفته ميشود اين فيلم برخي سانسهاي نمايش خود را در برخي سينماها بدون تماشاگر سپري كرده! و با درنظرگرفتن بهاي ميانگين بليت اين فيلم که ۳۰۰۰ تومان است با یک حساب سرانگشتی ميتوان نتيجه گرفت فيلم سينمايي يوسف پيامبر را تنها ۱۰۰۰ نفر (با احتساب خدمه و آپاراتچی های سینما) به تماشا نشستهاند.
از فضلالله تا فاضل
هفته گذشته یک رکورد شکنی هم در عرصه اقتصادی یا بهتر بگویم مفاسد اقتصادی داشتیم.
گفته می شود در حالی که بانک مرکزی از توقف صدور مجوز بانک آریا خبر داده است، مالک اصلی این بانک به اتهام اختلاس سه هزار میلیارد تومان از بانک صادرات ایران دستگیر شده است.
این فرد که گفته می شود از نزدیکان محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس دولت که پای خودش هم سر این شامورتی بازی ها گیر است، صاحب ده ها شرکت و موسسه اقتصادی زنجیره ای و همچنین مالک یکی از باشگاههای لیگ برتر فوتبال می باشد و با استفاده از شگرد خاصی اقدام به اختلاس از بانک صادرات می کرده است.
این فرد با تبانی و نفوذ با رییس شعبه بانک صادرات در محل کارخانه فولاد، اقدام به صدور «السی»های جعلی به مبالغ دهها میلیارد تومانی میکرده است و بدون آن که وجه «السی»های مذکور را به بانک بپردازد، «السی»ها را دریافت و به بانکهای دولتی و خصوصی دیگر داخلی به قیمتی پایین تر از قیمت رسمی «السی» میفروخته است.
سه هزار میلیارد تومان! باور کنید بنده که سالها در رشته ریاضی و فیزیک تلمذ کرده ام و نشان به آن نشان که جبر و احتمال و حسابان را ۱۹ شدم، نزدیک به یک ساعت و نیم وقت گذاشتم تا این رقم را به صورت صحیح بنویسم!
خدا رحمت کند مرحوم فاضل خداداد، از السابقون پرونده های اختلاس، را که برای ۱۲۳ میلیارد تومان چرک کف دست به دار کشیده شد و جان به جان آفرین پرداخت کرد و احتمالا در آینده نامش در کنار شیخ فضل الله نوری بر روی اتوبانی در همان حوالی درج خواهد شد.
مسابقهی نفرین
اول برای سلامتی علمای اسلام یک صلوات بفرستید...
دوم این که جانم برایتان بگوید که یکی از مراجع تقلید قم با بیان اینکه مباهله (مسابقه نفرین کردن یکدیگر) امروز هم امکان پذیر است تاکیدکرد: اگر مسیحیان آماده باشند حاضریم مباهله کنیم.
آیت الله جعفر سبحانی که تا همین چند ماه قبل تبلیغات گستردهای برای اعلام مرجعیت خود انجام داده و حتی در شهر تهران در کنار بیلبوردهای برنج محسن، برای تبلیغ مرجعیت خود بیلبورد نصب نموده بود، بالاخره خرش از پل گذشت و به این عنوان نائل شد، با بیان اینکه مباهله معجزه ماندگار و باقی اسلام است گفت: «الان هم اگر مسیحیان آماده هستند ما آمادهایم مباهله کنیم و این گوی و این میدان.»
از المپیکِ تل آویو تا مستراحِ آزادی!
محمدرضا نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین (این «مستضعفین» به عنوان پسوند نهاد تحت حمایت سپاه از آن کلمههایی است که با شنیدنش وسط کله کچل آدم «شِوید باقالی» سبز میشود!) پس از آن که هفته گذشته قصد داشت تا گردان های نظامی الزهرا و عاشورا را برای تامین امنیت استان لندن به بریتانیا بفرستد این هفته هم اظهار امیدواری کرده است که جهان اسلام «المپیک ۲۰۲۰ را در مصر و فلسطین آزاد شده» برگزار خواهد کرد.
اخوی ما که هم ورزشکاران را دوست دارد و هم برخلاف حضرت امام، خودش هم ورزشکار است موضوع برگزاری المپیک در فلسطین از سوی سردار نقدی را که شنید گفت: «نمی خواهد المپیک برگزار کنند، مرد هستند بیایند مستراحهای استادیوم آزادی را درست کنند که هر کس یک بار گذرش به آن جا بیافتد تا ۳ ماه با دیدن مسابقه فوتبال، انفارکتوس میزند!»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر