رادیو کوچه / دفتر واشینگتن / خبر
روز سهشنبه، 23 اوت، بر اثر وقوع یک زمینلرزه در آمریکا، شهرهای واشینگتن دیسی، پایتخت و ویرجینیا، نیویورک، مریلند و کارولینای شمالی لرزیده است.
به گزارش خبرنگار رادیو کوچه در واشینگتن، این زمینلرزه در ساعت 13:47 به وقت آمریکا با شدت 5.9 در مقیاس ریشتر در شهرهای واشینگتن دیسی، ویرجینیا، نیویورک و کارولینای شمالی به وقوع پیوسته است.
کانون این زمینلرزه شهر مینرال ایالت ویرجینیا حدود صد مایلی دور جنوب شهر واشنگتن دیسی اعلام شد. این زلزله در بخشهایی از شهر تورنتو کانادا نیز قابل احساس بوده است.
تاکنون از شدت خسارات وارده گزارشی ارسال نشده است.
خبرهای تکمیلی ارایه خواهد شد.
عکسها مربوط به دقایقی پس از زلزله در مریلند است.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس آخرین گزارشهای دریافتی، انقلابیون لیبی شامگاه سهشنبه، 23 اوت، منطقه بابالعزیزیه محل سکونت سرهنگ معمر قذافی را فتح کردهاند.
به گزارش العربیه، انقلابیون بدون مقاومت از سوی هواداران قذافی وارد باب العزیزیه شدند.
یکی از سخنگویان مخالفان مسلح قذافی میگوید که او یا همچنان در طرابلس است یا اینکه در نزدیکی پایتخت است.
سر مجسمه معمر قذافی که در مقر ویژه او قرار داشت را مخالفان کندهاند.
به گفته شاهدان عینی، از اطراف محل سکونت قذافی دود سیاهی منطقه را پوشانده است.
پیش از حمله انقلابیون لیبی نیروهای ناتو بابالعزیزیه را بمباران کردند.
به اعتقاد کارشناسان سقوط کامل باب العزیزیه میتواند نشانه سقوط کل نظام معمر قذافی باشد.
پیشتر یکی از انقلابیون لیبی امروز اعلام کرد هماکنون درگیریهای سنگینی میان انقلابیون و هوادران قذافی در منطقه بابالعزیزیه محل سکونت وی ادامه دارد.
منطقه باب العزیزیه بوسیله سه دیوار بتنی بلند احاطه شده و علاوه بر ساختمانهای اداری حاوی چادر مشهور معمر قذافی است که در آن از میهمانان رسمی خود پذیرایی میکرد.
از سوی دیگر عبدالسلام جلود مرد شماره دو رژیم معمر قذافی که اخیرن به انقلابیون پیوسته است در گفتوگویی اعلام کرد که انقلابیون حتا در صورتی که منطقه بابالعزیزیه را به تصرف خود درآورند، قذافی و فرزندانش را در آنجا نخواهند یافت.
وی بر این باور است که قذافی و خانوادهاش مدتها است که در خانههایی در اطراف طرابلس مخفی شدهاند و هر شب جای خود را عوض میکنند.
از سویی دیگر شبکه تلویزیونی طرفداران سرهنگ قذافی خبر داده که هواداران او از سوی زادگاهش شهر«سرت» به سوی طرابلس روان شدهاند.
مخالفان مسلح قذافی همچنین گزارش داده که کنترل شهر نفتی راسلانوف را به دست گرفتهاند.
بیشتر بخوانید:
«ادامه درگیریها در لیبی بر سر تصرف پایتخت»
خبر / رادیو کوچه
ارتش ترکیه روز سهشنبه، 23 اوت، اعلام کرد در جریان درگیری با شبه نظامیان حزب کارگران کردستان، پ.کا.کا در شمال عراق، بین ۹۰ تا یکصد از آنان کشته شده و حدود ۸۰ تن هم زخمی شدهاند. کردستان عراق از ترکیه خواسته به عملیات نظامی خود پایان دهد.
ترکیه پس از یکسال، از چند روز پیش بمباران مواضع پ.کا.کا در شمال عراق را شروع کرده و میگوید در پاسخ به حمله شبهنظامیان کرد و کشته شدن ۹ مامور نظامی در جنوب شرقی ترکیه، این حملات را ترتیب داده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، ارتش ترکیه روز سهشنبه در بیانیه خود گفت که آمار تلفات نیروهای شبهنظامی کرد به صورت تخمینی و بر اساس اهداف از پیش مشخص شده و نقاط بمباران شده به دست آمده است. پ.کا.کا اما در مقابل میگوید در پی حملات هوایی نیروهای ترکیه، فقط سه تن از نیروهای پ.کا.کا در استان «دهوک» کشته شدهاند.
احمد دنیز، سخنگوی پ.کا.کا در عراق گفت: «فعلن که خبری از درگیری و حمله نیست و روز سهشنبه اوضاع ساکت است.»
مسعود بارزانی، رییس اقلیم کردستان عراق از تلفات شهروندان غیرنظامی ابراز نگرانی کرده و از ترکیه خواسته حملات نظامی خود را متوقف کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در دو ماه گذشته نیروهای شبه نظامی پ کا کا رشته عملیاتی را در خاک ترکیه انجام داده اند که طی آن حدود ۴۰ مرزبان و نیروی نظامی ترکیه زخمی شده و یک تن هم کشته شده است.
بیشتر بخوانید:
«کشتهشدن هفت غیرنظامی کرد در حمله ارتش ترکیه»
خبر / رادیو کوچه
محاکمه علی جمالی فشی، شخصی که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از وی به عنوان متهم به ترور مسعود علیمحمدی دانشمند هستهای ایران نام میبرد، روز سهشنبه، 23 اوت در تهران انجام شده است.
دادگاه به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد که گفته است در مهلت قانونی، حکم خود را صادر و نتیجه را به طرفین پرونده ابلاغ خواهد کرد.
مسعود علیمحمدی، دی ماه سال 88 در مقابل منزلش در تهران بر اثر انفجار بمبی کشته شد. علی جمالی فشی، اهل کنگاور و 26 ساله، متهم شده که به دستور موساد، سازمان جاسوسی اسراییل با دریافت 120 هزار دلار، مسعود علیمحمدی را ترور کرده است.
او همچنین به نگهداری قرصهای روانگردان متهم است. خبرگزاریهای داخلی ایران میگویند او در دادگاه گفته که با ماموران موساد در کنسولگری اسراییل در استانبول ملاقات میکرده است.
تلویزیون جمهوری اسلامی مدتی پیش، چند روز از پس از اعلام بازداشت متهم، اعترافات او را پخش کرده بود.
بیشتر بخوانید:
«منتظر اظهارات سرپرست روزنامه ایران هستیم»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای حقوق بشری، روز شهشنبه، 23 اوت، حسین رونقی ملکی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین با وخیمتر شدن وضعیت جسمی به بیمارستان خارج از زندان منتقل شد.
به گزارش هرانا، صبح امروز حسین رونقی ملکی جهت درمان به بیمارستان خارج از زندان منتقل و دوباره توسط ماموران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به زندان اوین بازگردانده شد.
این در حالی است که وضعیت وی وخیم گزارش شده و پزشک معالج وی تاکید بر بستری شدن این زندانی سیاسی در بیمارستان خارج از زندان داشته است.
گفته میشود پیشتر حسین رونقی در اثر ضرب و شتم توسط مسوولان زندان اوین بیهوش و به بیمارستان منتقل شده بود.
خانواده حسین رونقی با اعلام این خبر از دادستان انقلاب عمومی و کل تهران، عباس جعفری دولت آبادی درخواست کردند که با مرخصی فرزنداشان موافقت کرده و جان وی را نجات دهند.
لازم به ذکر است بازجویان وی خواستار نوشتن توبهنامه و قبول اتهامات توسط این زندانی سیاسی شدهاند و تنها در این صورت وی را به مرخصی استعلاجی خواهند فرستاد.
بیشتر بخوانید:
«عدم موافقت با مرخصی حسین رونقی پس از عمل جراحی»
«مادر حسین رونقی: گفتند اگر مصاحبه کنی دخترانت را هم میبریم»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
فلسفه انشعاب دو گروه معممین متمایل به جناحهای چپ و راست را خواندیم، اکنون چگونگی این انشعاب و پیامدهای آن. با نزدیک شدن به زمان انتخابات بحث تهیه فهرست انتخاباتی هم جدی شد. جامعه روحانیت مبارز به عنوان تشکلی شاخص میتوانست نقشی مهم در خطدهی به مردم داشته باشد و بنابراین تک تک ردیفهای لیست انتخاباتی آن، حائز اهمیت بود. انتخاب مصادیق کاندیداها از روی نگرشها انجام میشد و وقتی که نگرشها تفاوت داشت مصادیق هم متفاوت میشد. در اینجا بود که اختلافات قبلی سر باز کرد.
جناح اقلیت جامعه روحانیت «مجمع روحانیون بعدی» اصرار داشتند که «هادی غفاری» و «فخرالدین حجازی» در لیست باشند ولی اکثریت اعضا با این تصمیم مخالف بودند. علت مخالفت هم آن بود که معتقد بودند این افراد صلاحیت حضور در مجلس را ندارند و حائز ویژگیهای کافی برای قرار گرفتن در لیست نیستند.
«آیتاله مهدویکنی» در باب اختلاف بر سر تعیین مصادیق کاندیداها گفته است: «واقعن بعضی مسایل را نمیشود گفت. هرچه بود یکی اختلاف سلیقهها بود و یکی عدم اعتماد. ما به بعضیها اعتماد دینی نداشتیم. معنایش این نیست که آنها را بیدین میدانستیم، ولی میگفتیم هرکسی که آمد و شعار تندی داد، دلیل دینداری او نمیشود و نمیتوانیم تاییدش کنیم، علیالخصوص با رفتارهایی که عدهای از آنها در سالهای اولیه انقلاب داشتند. ما میگفتیم در جامعه روحانیت وظیفه ما این است که خطوط را حفظ کنیم و تایید بعضی از افراد، شکستن این مرزهاست.»
در طرف مقابل، مطرح کنندگان این افراد هم اینطور میگفتند که اینها افرادی مبارز و انقلابیاند و جامعه روحانیت مبارز با تایید نکردن این افراد انحراف خود را نشان میدهد. در اینجا بود که تمام اختلافات قبلی «بحث بر سر فقه سنتی و فقه پویا و بحث بر سر برخی مسایل اقتصادی و …» دست به دست هم داد و بحث اختلاف بر سر لیست انتخاباتی به عنوان جز اُخری از علت تامه محسوب شد و بحث انشعاب قطعی گردید، چراکه جناح اقلیت جامعه روحانیت میدیدند که به دلیل کم تعداد بودن در آنجا هرچه هم مخالفت کنند نمیتوانند نظرات خود را مصوب نمایند و بنابراین تلاشهایشان به ثمری نمیرسد و نمیتوانند منویات خود را به کرسی بنشانند.
در جامعه روحانیت وظیفه ما این است که خطوط را حفظ کنیم و تایید بعضی از افراد، شکستن این مرزهاست
در این زمان «سید محمد خاتمی» و «موسوی خوئینیها» با «مهدی کروبی» ملاقات کرده و پیشنهاد انشعاب را مطرح کردند. «سید علیاکبر محتشمیپور» «از اعضای برجسته مجمع روحانیون» نقل کرده است: «در این زمان آقای سید محمد خاتمی و موسوی خوئینیها به دیدن آقای کروبی رفته و با توجه به جمعبندیهای به عمل آمده در مورد عملکرد جامعه روحانیت مبارز پیشنهاد انشعاب و تاسیس یک تشکیلات روحانی مستقل از جامعه روحانیت مبارز مطرح شد، از این رو تصمیم بر این شد که آقای کروبی و موسوی خوئینیها در مورد تشکیل این تشکیلات جدید با امام صحبت کنند و نظر موافق ایشان را جلب نمایند و با توجه به آنکه در آن زمان آقای کروبی در بیمارستان بستری بود آقای خوئینیها به تنهایی در اسفند ماه سال 1366 با امام ملاقات کرد و برخلاف آنچه برخی تصور میکردند امام با ایجاد انشعاب در جامعه روحانیت موافقت کردند.»
برای انشعاب آقای «ناطقنوری» از مباحث مطرح شده آن افراد نزد خمینی چنین میگوید: «جمعی از آقایان … خدمت امام رسیدند و در توضیح دلایل انشعاب، اظهار داشتند که اگر با این نگاهی که آقایان دارند ادامه دهیم، جوانها را از دست میدهیم و ممکن است فاصله جوانها با روحانیت بیشتر شود و جوانها از دست بروند. جامعه روحانیت نمیتواند جوانها را جذب کند، بنابراین ما که روحانی هستیم بهتر است که جوانها را جذب کنیم و لازمهاش هم این است که تشکیلاتی با ادبیات خاص خودمان راه بیاندازیم. با این توجیه حضرت امام هم برای انشعاب آقایان از جامعه روحانیت چراغ سبزی نشان دادند و مجمع روحانیون مبارز تهران تشکیل شد.»
بعد از این ملاقات بود که با اعلام رضایت خمینی، با توجه به مسایل مطرح شده از طرف اعضای بعدی مجمع، این انشعاب رسمن صورت گرفت و از این زمان جمعی متولد شد با نام «مجمع روحانیون مبارز تهران.»
پس از این بود که فلسفه مطرح شده از طرف مجمع روحانیون برای انشعاب در مطبوعات و جدلهای کلامی مابین اعضا موجب دلخوریهایی شد و انتخابات مجلس هم در همین فضا صورت گرفت، پس از سخنرانیها و پیامهای مکرر خمینی مبنی بر تحذیر از اسلام آمریکایی و باتوجه به تایید اصل انشعاب توسط او سیل اتهامات میان دو گروه بالا گرفت و از آنجا که شعار مجمع روحانیون جذب جوانان بود این گروه و طیفهای وابسته به آنها «جناح چپ» مجلس سوم را با اکثریت قاطع آرا به دست آورد به طوری که سیاری از افراد شناخته شده و شاخص جناح راست «نظیر آقای ناطقنوری» هم نتوانستند در دور اول، آرای لازم را کسب کنند و به دور دوم رفتند.
در همین زمان مجمع روحانیون سعی کرد تایید کتبی آقای خمینی را راجع به اصل انشعاب کسب کند. بنابراین اعضای آن، نامهای خطاب به او نوشتند و در آن، فلسفه انشعاب را ذکر کردند و گفتند برای آنکه آقایان جامعه روحانیت بر برخی مسایل و موارد «خلاف مصلحت و موازین» پافشاری مینمودند، انشعاب برای بیان نظراتشان ضروری بوده است. ضمنن اعلام کردند که کارهای آنها «از قبیل انتشار لیست انتخاباتی و …» با موافقت رهبر بوده است.
آقای خمینی هم در تاریخ 25 فروردین 67 اصل انشعاب را تایید کردند و نوشتند: «انشعاب تشکیلاتی برای اظهار عقیده مستقل و ایجاد تشکیلات جدید به معنای اختلاف نیست. اختلاف آن موقعی است که خدای ناکرده هرکسی برای پیشبرد نظرات خود به دیگران پرخاش کند که بحمدالله با شناختی که من از روحانیون دستاندرکار انقلاب دارم چنین کاری صورت نخواهد گرفت.»
انشعاب تشکیلاتی برای اظهار عقیده مستقل و ایجاد تشکیلات جدید به معنای اختلاف نیست
کسب نظر رهبر و وجاهت عمومی مجمع روحانیون و جناح چپ باعث ناراحتی بزرگان جامعه روحانیت شد و موجب شد آنان نزد خمینی بروند. آقای مهدوی کنی ماجرای این دیدار را به تفصیل شرح دادهاند: «من در آن موقع (زمان اعلام انشعاب مجمع در نوروز 67) در مشهدالرضا، مشرف بودم. روزنامهها هم تعطیل بود. یک دفعه شنیدیم که آقایان اعلام موجودیت کردهاند. کیهان و اطلاعات در شماره فوقالعاده با سر و صدای زیادی، به عنوان موجودیت مجمع روحانیون، مصاحبه بعضی از آقایان را منتشر کردند که در آن مصاحبهها فلسفه این انشعاب را ذکر کرده بودند. آنها گفته بودند که ما در مسایل انقلاب اختلاف نظر و اختلاف مبنا داریم. اینها (جامعه روحانیت) در مسایل اقتصادی مبنای خاصی دارند، در سیاست خارجی هم روش خاصی دارند و این همان چیزی است که امام اسمش را اسلام آمریکایی گذاشته است …
برداشت عمومی از اصل انشعاب با این فلسفه و تایید حضرت امام این بود که جناح باقی مانده از جامعه روحانیت، طرفدار اقتصاد سرمایهداری و طرفدار اسلام آمریکایی هستند و انشعاب مجمع روحانیون، بدین علت بود که اسلامشان اسلام ناب محمدی است. با توصیف و تحلیل، این جدایی قهرن طبیعی مینمود بلکه ضرورت انقلابی داشت. با توجه به جوی که با این شعارها و تبلیغات پدید آمد، برداشت عمومی این بود که امام هم این فلسفه را قبول دارند، گرچه حضرت امام خودشان فلسفهای بر تایید این جدایی ذکر نکردند و تنها اصل انشعاب را تایید فرمودند … بنده میان دو مرحله انتخابات (مجلس سوم شورای اسلامی) با مشورت دوستان با نامهای که قبلن تهیه کرده بودم، خدمت امام شرفیاب شدم.»
ماجرای نامه ناطقنوری که انتظار شکستی بزرگ از جناح رقیب را نداشت در برنامه بعد دنبال خواهد شد.
اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه
مقاومت در برابر سیاستهای حاکم بر هالیوود کار دشواری است. سینماگران آمریکایی دو راه بیشتر پیش رو ندارند. نخست آنکه قید کار با سرمایهگذاران هالیوودی را بزنند و به سراغ تهیهکنندگان مستقل آمریکایی که اتفاقن پرشمار هم نیستند بروند و یا اینکه نگاهشان به خارج از مرزها باشد، کاری که بسیاری از سینماگران مشهور و مستقل آمریکایی سالهاست که انجام میدهند. نمونهی عینی آن تهیهکنندگان آسیایی و اروپایی هستند که بارها بر روی فیلمهای کارگردانان صاحبنامی چون «وودی آلن» و «جیم جارموش» سرمایهگذاری کردهاند. اما گروه اندکی از هنرمندان نیز بودهاند که با سرسختی خواستهاند تا در هالیوود بمانند و با هر دشواری که هست، آثار خود را بسازند و تن به قواعد موجود در این سینما ندهند. برای یک سینماگر این یک نبرد جانفرساست، اما نگارنده بر این باور است که در دراز مدت بازندهی این بازی، هنرمندان خواهند بود نه استودیوهای هالیوودی و کارگردانان در نهایت تن به خواستههای طرف مقابل میدهند.
شاید بهترین نمونه برای اثبات ادعایم «مارتین اسکورسیزی» کارگردان نامآشنای آمریکایی ایتالیاییتبار باشد. «اسکورسیزی» از محلههای پایین نیویورک میآمد و برای او خشونت، قتل، فقر و فساد عناصر بیگانهای نبودند، چیزهایی که ردپایشان را به خوبی در آثار این هنرمند به جای گذاردند. به عنوان نمونه در یکی از فیلمهایش به نام «رفقای خوب» دیالوگ معروفی است که از زبان شخصیت اصلی فیلم که هنوز نوجوان است چنین میگوید: «برای من گانگستر بودن بهتر از رییس جمهوری آمریکا شدن است». وقتی او در سال 1963 از دانشگاه فیلمسازی نیویورک فارغالتحصیل شد بیش از یک دهه از ظهور «مککارتیسم» در آمریکا نمیگذشت، سایهی وحشتی که هنوز بر سر بسیاری از هنرمندان و کارگردانان آمریکایی گسترده بود. «اسکورسیزی» با هوشمندی تمام دریافته بود که برای بیان سخنان و حرفهایش باید زبان استعاره را برگزیند و او آگاهانه این شیوه را انتخاب کرد.
فیلم کوتاه «ریش تراشی بزرگ»، محصول سال ۱۹۶۷، یک فیلم کوتاه ۶ دقیقهای است. «مارتین اسکورسیزی» در این فیلم، داستان شخص بی نامی را روایت میکند که جهت تراشیدن ریشش وارد حمام میشود. مرد جوان با اصرار بر ادامهی ریش تراشی، زخمهای عمیقی در صورتش ایجاد میکند و در نهایت با تیغ گلو و گردن خود را میبرد. فیلم با نمایی از خون مرد جوان که به روی زمین و بدن خود مرد میریزد، خاتمه مییابد. اثر کنایهای از مداخله آمریکا در جنگ ویتنام بود و نام دیگر فیلم نیز به همین علت «ویتنام ۶۷» بود. «اسکورسیزی» با ورود به سینمای حرفهای دریافت که برای نمایش حقایقی که او میخواهد دربارهی واقعیت جامعهی آمریکا بگوید، خشونت یک پوشش مناسب است. او میدانست که جامعه و اجتماع بیرحم است و همیشه ضعیفتر نابود میشود، «اسکورسیزی» این آگاهی را به بهترین شکل ممکن به مخاطبان آثارش منتقل کرد. او در فیلم «خیابانهای شهر» به عریانترین نوع ممکن خیابانها و فرهنگ نیویورکی و آمریکایی را به نمایش میگذارد و در «رانندهی تاکسی» آن را به اوج میرساند.
«رانندهی تاکسی» خشونتی بیاندازه را به تصویر میکشید. اما آن چیزی که به درستی از سویی باعث شهرت این فیلم و از سویی دیگر موجب انتقاد از آن در آمریکا و گرفتار شدن بسیاری از صحنههایش به تیغ سانسور شد، نشانههای آشکاری بود که در اثر «اسکورسیزی» از عصیان و سرکشی نسل پس از جنگ ویتنام در آمریکا و انتقاد و ایستادگی در برابر سیاستمردان و حاکمان، آن هم به خشنترین شکل ممکن یعنی ترور به چشم میآمد. «رانندهی تاکسی» با وجود جنجالهای هنگام نمایش فیلم، پنج سال بعد هم دوباره بر سر زبانها افتاد، وقتی که «جان هینکلی» یک توطئهی ترور برای رییس جمهوری وقت ایالاتمتحده یعنی «دونالد ریگان» ترتیب داد و علت آن را تاثیر عمیق این فیلم عنوان کرد. این انتقادات کارگردان از سیاستها و فرهنگ موجود در جامعهی سرمایهداری، در فیلمهای دیگری مانند «گاو خشمگین» نیز به وضوح دیده شد. این روش حتا در فیلم «سلطان کمدی» هم به روشنی ادامه یافت، یک هجویهی تیره و تار درباره رسانه و شهرت که به وضوح با فیلمهای پرشوری که او تا به این زمان ساخته بود تفاوت داشت اما سخن اصلی همان بود که بود.
در نهایت اما این هالیوود بود که پیروز ماجرا بود. در تمامی این سالها خشونت در فیلمهای «مارتین اسکورسیزی» بهانه بوده است، حاشیهای برای رساندن مخاطب به متن که همانا چیزی نبوده به جز انتقاد از نظام سرمایهداری و روابط خشن، بیرحم و ماندگار حاکم بر جامعهی معاصر آمریکا. آکادمی «اسکار» اما با نادیده گرفتن او و فیلمهایش، گویا پیام پنهانی برایش میفرستاد، «سبکت را عوض کن». آنچه که از «دارو دستههای نیویورکی» آغاز شد و با «هوانورد»، «رفتگان» و «جزیرهی شاتر» ادامه یافت و متاسفانه از سوی بسیاری از منتقدین به سهو یا عمد دیده نشد، چرخش زیرکانهی خشونت از حاشیه به متن در آثار «اسکورسیزی» بود. این وارونگی محتوایی موجب شد تا پس از سالها موج جوایز و تقدیرهای هالیوود که تا کنون به بهانههای مختلف او را نادیده گرفته بود، به سوی این استاد کهنهکار سینما روانه شود. خشونت بیمحتوا و تو خالی که به عریانترین شکلی در «رفتگان» دیده میشود، بهترین خوراک برای مصرفکنندهی آمریکایی بود. استقبال تودهی مخاطبان آمریکایی و فروش فقط 130 میلیون دلاری در آمریکا، نشانههای خوبی برای دوستداران «اسکورسیزی» نبودند. به هر روی افول و سقوط استاد ادامه دارد و به گمان من میرود تا عاقبت تلخی را برای یک کارگردان هنرمند رقم بزند که شایستهی او و کارنامهی پربار فیلمسازیاش نیست، آیا «هوگو» یک پایان تلخ برای کارنامهی هنری «اسکورسیزی» است یا شروعی دوباره؟ کسی چه میداند.
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
سیستمهای ارزشگذاری غلط منجر به سیستم آموزشی غلط نیز میشود. آنچه که کودک ایرانی در مدارس و در خانواده باید یاد بگیرد متاسفانه فاقد بعضی از ضروریترین نیازهای یک انسان است که آن هم ناشی از سیستم غلط ارزشگذاری است. سیستم آموزشی از دو جهت غلط است. ابتدا آنچه که به فرد یاد میدهند و دوم آنچه که فرد را به یاد گرفتن آن تشویق میکنند. سیستم آموزشی خانواده و مدرسه در ایران سیستم آموزشی بسته و فاقد چندجانبه نگریستن به مسایل است. به این معنی که کودک در این سیستم آموزشی فرصت امتحان استعدادهای خود را نمییابد و به نوعی در بسیاری از استعدادهایش سرکوب شده و از بین میرود. از طرف دیگر فرد به علت فرهنگ غلط ارزشگذاری از رفتن به سوی استعدادها و آرزوهای خود ناامید میشود .
نظام آموزشی ایرانی در ایجاد یک شخصیت بهطور معمول شکست خورده است. علل و ریشههای بسیاری در این شکستها موثر است ولی مهمترین آنها این است که خانواده و جامعهی ایرانی فرزند خود را فردی پرتوقع، مغرور و در عینحال بدون اعتماد به نفس کافی پرورش میدهند. فردی که خود را تا سنین بالا به هیچ عنوان درست نمیشناسد و در یک سیستم که از او فقط توقع تابعیت محض دارد بار آمده است و گاهی که در پناه واژهای به نام حمایت میآید، دچار اعتماد به نفس کاذب و رفتارهای نامشخص و بدون شناخت از خود میشود. و همین امر باعث میشود که وقتی به سنین آمدن در بازار کار رسید بیشتر به دنبال کارهایی باشد که نیازی به فعالیت فراوان و خلاقیت زیاد نداشته باشد و تنها کاری راحت، باکلاس و روزمره و نه مفید انجام دهد. حتا اگر این به قیمت آن باشد که سالها وابستهی مالی خانواده باشند. بسیاری از تکنولوژیها و الگوریتمهای ما بهطور کامل وارداتی است. وارد کردن علوم و تکنولوژی در حالت کلی کار مناسبی است اما به شرطی که به آنچه که خود داریم واقف و معترف باشیم و بتوانیم آنچه را میگیریم را هم نقد کنیم و متناسب با سیستم آموزشی ایران کنیم. یعنی بتوانیم بدون پردهپوشی و ارزشگذاریهای غلط تمام این فاکتورها را به شیوهی درست ملی نماییم.
در سیستم آموزشی امروز به جای اینکه از شگفتی یک دانشآموز استقبال کنند آن را سرکوب میکنند و ترجیح میدهند به جای توضیح و هدایت او به سمت کنکاش، او را وارد جریان ملالی نمایند تا او هم به رودخانهی بزرگ بیهویتیها و خستگیها بپیوندد و خود ادامه دهندهی دیگری باشد. بهطور عمومی زنده نگهداشتن مسئلهای به نام پرسش و پاسخ در یک سیستم آموزشی کاری بسیار طاقتفرساست. مسئلهی دیگر کنجکاوی یک کودک است که باید بها داده شود. یعنی کاری که سیتم آموزشی ما میکند تا تمام این امیال را سرکوب نماید و درست زمانی که زمان بالندگی یک فرد است تا بتواند بر تمام امیال خشمانهی خود غالب شود و وارد چرخهای مجزا از حیات شود آنطور که لازم است، طوری تربیت میشود که تمام این امیال بیشتر میل به ویرانگری پیدا کند تا بالندگی. میز و صندلیها محل خراش روحها میشود تا بروز خلاقیتها.
بهطور معمول در سایهی یک زیستن دوگانه در مجاری بیمار یک سیستم به فرد میآموزد که چگونه در همه حال خود را و درونیاتش را سرکوب کند و آنها را یا به اشکال دیگر بروز دهد یا حتا به مرور زمان متوجه واقعیتهای موجود نشده و آنها را با مسایل دیگر به اشتباه بگیرد و وارد یک پروسهی مجزا از شخصیت درونی خود بشود. به همین دلیل است که گاهی بیشتر ما دچار یک خشم و ناامیدی درونی هستیم. در یک سیستم مشکلدار آموزشی مسئلهای به نام تنبیه بدنی وجود داشت، گاهی چنان بیرحمانه و بیمحابا که بیشتر گمان برده میشد یک سیستم اجرای شیوههای تنبیه بدنی است تا سیستم آموزشی. مهمتر از آن تحقیری بود که در لایههای این ضربات به کودک یا نوجوان نهفته شده بود. مدتها بعد با پیشرفتهایی این سیستم ممنوع شد ولی رفتارهایی به همان نسبت خشن ولی در پردهای از مدارا در آن جای گرفت. و مهمتر از تمام اینها کشتن خلاقیت و بهوجود آوردن رقابتهای آزاردهنده در بین محصلان است.
روابط عمومی یکی از مراکز گریز از عدم شناخت و سوق داده شدن به سمت واقعیتهای موجود است. مسئلهای که در یک کشور با آن مانند سیستم برده و کارفرما برخورد میکنند. درست است که این فرهنگ برای ما یک فرهنگ وام گرفته شده است، اما تبادل افکار در یک سیتم بدون جزمیتها و نگرشهای نادرست از ارکان ارتباط اولیه است. یعنی اولین قدم برای اینکه فهمیده شود چه مسایلی در جریان است. تا اشتباهات، مجموعهای از افراد ناراضی و ناخشنود را همانند یک کارخانه تحویل یک اجتماع ندهد. مانند یک بیماری مسری. شناخت نیازهای جامعه بدون فرو کردن این مسئله که همه تلاش برای آینده منفعت یک کودک است از ضروریات یک سیستم سالم است. برخورد انسانمدارانهتر با پرهیز از مسایل ایدئولوژیکی و با مدارای بیشتر و همچنین این مسئله که به کودک آموزش داده نشود که در آینده ماشین تولید پول است از ملزومات اولیهی یک سیستم است.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای منسوب به اصلاحطلبان، وضعیت جسمی مجید دری، فعال و دانشجوی ستارهدار که در زندان بهبهان به سر میبرد نامناسب عنوان شده است.
به گزارش کلمه، وی که از تیرماه ۸۸ در زندان به سر میبرد و بیش از یک سال از تبعید او به زندان بهبهان و دوسال از حبس وی در زندانهای اوین و بهبهان میگذرد وضعیت جسمی نامناسبی دارد. او در این مدت از حق مرخصی هم محروم بوده است.
به گفته همبندانش در زندان بهبهان، طی روزهای اخیر وی چندینبار بیهوش و به بهداری زندان منتقل شده است، اما به دلیل کمبود امکانات درمانی بهداری این زندان بهبودی در شرایط او دیده نشده است.
خانواده مجید میگویند: «وضعیت تغذیه این دانشجوی محروم از تحصیل به دلیل غذای نامناسب زندان بهبهان، بسیار بد است و او روز به روز وضعیت جسمانی بدتری پیدا میکند.»
مجید دری، دانشجوی ستاره دار، بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت شد.
بیشتر بخوانید:
«انتقال مجید دری فعال دانشجویی به زندان بهبهان»
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: روزآنلاین
سحامنیوز: خانوادههای جان باختگان بعد از انتخابات در مصاحبه با «روز» از رییس قوه قضاییه خواستند با حضور بر سرمزار فرزندان آنها، توضیح دهد که این جانباختگان چرا و چگونه جان باختهاند و چرا زیر خاک خفتهاند.
صادق لاریجانی، رییس قوه قضائیه ایران روز سهشنبه در نشستی با مسولان قضایی مدعی شد که در اعتراضات بعد از انتخابات در ایران تنها یک نفر کشته شده که "تا به آخر هم معلوم نشد به دست چه کسانی کشته شده".
او به وقایع اخیر انگلیس اشاره کرده و گفت: «در جریان فتنه ۸۸ همه شما مشاهده کردید که غربیها چطور مسائل را منعکس میکردند. شخصی در آن آشوبها کشته شد که تا به آخر هم معلوم نشد به دست چه کسانی کشته شده و حتا احتمال اینکه در جریان آن مسئله دخالت مستقیم آشوبگران و در نهایت دخالت خود غربیها در کار بوده، وجود دارد. اما دیدید غربیها علیه جمهوری اسلامی چه جنجالی راه انداختند که بگویند جمهوری اسلامی ایران با شهروندان خودش اینطور برخورد میکند، در مقابل در آشوبهای انگلیس در طول دو سه روز شش نفر کشته شدند اما ندای سازمانهای حقوق بشری بلند نشد.»
و اکنون خانوادههای فاطمه سمسارپور، شبنم سهرابی، محمد مختاری، میثم عبادی، مصطفی کریم بیگی و بهمن جنابی که طی دوساله گذشته و در پی اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش ۲۲ خرداد ۸۸ جان باختند در مصاحبه با «روز» اعلام کردند که رییس قوه قضاییه دروغ میگوید اما واقعیت را نمیتوان همیشه کتمان کرد به خصوص که مردم شاهد کشته شدن فرزندان آنها بودهاند.
با گذشت ۲۶ ماه از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که اعتراضات مردمی و کشتهشدن بیش از صد نفر را معترضان و مردم عادی را به دنبال داشت هنوز آماری رسمی و دقیق از میزان قربانیان در دست نیست. حکومت نیز تاکنون از پذیرش مسولیت کشتارهای بعد از انتخابات سرباز زده است. اکنون با گذشت بیش از دو سال رییس قوه قضاییه در حالی جان باختگان بعد از انتخابات را در یک نفر خلاصه میکند که خانوادههای بسیاری از جان باختگان با طرح شکایتی رسمی در قوه قضاییه خواهان معرفی و محاکمه قاتل فرزندان خود شدهاند.
دیوار عوام فریبی ترک بر میدارد
فاطمه سمسارپور، ۳۰ خرداد ۸۸ در مقابل منزلش بر اثر اصابت گلوله جان باخت و همسر او در واکنش به سخنان اخیر رییس قوه قضاییه به روز میگوید: هر چهقدر که منکر شوند اما هرگز نمیتوانند واقعیت را برای مدت طولانی کتمان کنند. مردم شاهد کشته شدن عزیزان ما بودهاند. پزشکی قانونی رسمن تایید کرده و گواهی داده و در گواهی فوت رسما نوشته «علت مرگ بر اثر اصابت گلوله.» کالبد شکافی کردند و گفتند کالیبر ۹ میلیمتری بوده و کلت برتا بوده سلاحی که در اختیار خودشان است و نه دست مردم. همسر من را با این اسلحه و گلوله کشتهاند. پسرم همراه همسرم با همین اسلحه و گلوله زخمی شده، در کوچه ما ۶ نفر را با همین اسلحه زدند یک نظامی بازنشسته و یک پسر جوان ۱۸ ساله که هنوز آثار گلوله در آنها است. حالا آقای لاریجانی بگوید تنها یک نفر کشته شده و کتمان کند مگر میتوان برای همیشه کتمان کرد؟
حسن میراسدالهی میافزاید: ما دستمان جایی بند نیست اما مردم شاهد بودهاند از چه کسی میخواهند پنهان کنند از مردمی که به چشم خود این کشتار را دیدهاند؟ یک جوان ۲۵ ساله که ماسک بر صورت داشته جلیقه بر تن داشته و ته ریشی هم از معلوم بوده در پناه ۷ تا ۸ نفر نیروی نظامی در کوچه ما ۶ نفر را با گلوله هدف قرار داده همسر من شهید شده، مدارک پزشکی قانونی است پروندههای شکایات ما است؟ آقای لاریجانی بیاید این مدارک را ببیند و بگوید چرا به شکایات ما پاسخ داده نمیشود؟ هر از چند گاهی ما را احضار میکنند و سر میدوانند.
آقای لاریجانی سری به قطعههای ۲۵۷- ۳۰۱ و ۳۰۲ بهشتزهرا بزند حتمن میبیند چه تعدادی از جوانان و بچههای ما بعد از انتخابات کشته شدهاند
همسر خانم سمسارپور سپس با اشاره به سخنان مسولین درباره کشته شدگان کشورهای دیگر میگوید: شیعیان بحرین و یمن را مطرح میکنند از کشته شدگان کشورهای دیگر میگویند اما به ایران که میرسد میگویند تنها یک نفر کشته شد. قبلن برادر آقای لاریجانی، یعنی اردشیر لاریجانی تا آنجا پیش رفت که گفت ندا آقا سلطان فیلم بازی میکرد و…. آخر به اینها چه باید گفت جز اینکه دیوار عوم فریبی هرچقدر هم کلفت باشد بالاخره ترک برمیدارد و ای کاش انسانها عاقل باشند و به جای انکار و کتمان حقیقت در صدد حل و رفع مشکلات بر آیند واقعیتها را ببینند و اجازه ندهند بیش از این مردم بیگناه کشته شوند و مملکت از دست برود.
آثای میراسدالهی سپس خطاب به رییس قوه قضاییه میپرسد: اگر عزیز خودتان بود تحمل میکردید؟ به این سادگی از کنار قضیه عبور میکردید؟ اینقدر راحت به انکار مینشستید؟ ماه رمضان است و ایام شهادت امام علی و شما مدام در تلویزیون از زن یهودی میگویید و آن قضیه خلخال پایش. حال به من بگویید یک زن بیگناه در مقابل خانهاش با گلوله کشته شد چرا؟ مگر شما ادعای ادامه راه علی و مسیر او را ندارید؟ کو؟
همسر خانم سمسارپور میگوید: پسر بزرگ من که همراه مادرش گلوله خورده بود هنوز با گذشت دو سال نتوانسته از آن مساله با من حرف بزند. پسر کوچکم که از پشت شیشه شاهد این قضیه بوده هنوز تحت درمان روانپزشک است و مدام او را به دکتر میبرم. ما یک خانواده ۴ نفره بودیم که با هم مردیم ، فاطمه را به خاک سپردیم و ما سه نفرشدیم مردههای متحرک. اما ما به هیچ عنوان دنبال انتقامجویی نیستیم حتا اگر قاتل همسرم معرفی شود کینهای نداریم تنها دنبال عدالت هستیم و اینکه به ما بگویند جرم عزیزان ما چی بود که بیگناه کشته شدند بای ذنب قتلت؟
لاریجانی بگوید چرا محمد کشته شد
محمد مختاری از جان باختگان روز ۲۵ بهمن اخیر است و با گذشت ۶ ماه از جان باختن او، شکایت خانوادهاش تاکنون به هیچ نتیجهای نرسیده.
اسماعیل مختاری، پدر محمد مختاری در مصاحبه با«روز» از رییس قوه قضاییه میخواهد با مراجعه به دادسرای اوین، پرونده محمد را مطالعه کرده و پاسخ دهد که محمد چرا کشته شده است.
او میگوید: مگر می شود رییس قوه قضاییه از کشته شدن بچههای ما اطلاع نداشته باشد؟ حاشا کردن کاری ندارد اما پرونده پسر من در دادسرای اوین است شماره پرونده او هم این است ۴ / پ / ۹۰۰۰۱۶٫ به تاریخ ۸۹/ ۱۱/ ۲۶٫ آقای لاریجانی بروند و پرونده را ببینند و بگویند چرا پسر من کشته شد.
آقای مختاری که با طرح شکایت خواستار معرفی قاتل فرزندش شده میگوید: پرونده صانع ژاله و پسر مرا به دادسرای اوین فرستادند. رفتم شکایت نوشتم و روی پرونده گذاشته شد و گفتند اگر خبری شد خودمان خبر میدهیم اما هیچ خبری ندادند و هر بار هم برای پیگیری رفتیم فقط همین را گفتند.
او میافزاید: آقای لاریجانی که میگوید تنها یک نفر کشته شده سر خاک بچههای ما بیاید. مدارک و قبر بچههایمان را به او نشان دهیم شاهدان شهادت فرزندانمان زنده هستند و شهادت میدهند و ایشان هم توضیح دهد که بچههای ما چی شدند؟ وقتی میگویند فلان جا بمب گذاشتهاند یک ساعت نشده میگویند بمبگذار را گرفتیم بعد هم اعدام میکنند حال چطور قاتل بچههای ما را نمیتوانند معرفی کنند؟ این همه انسانی که بی گناه کشته شدند را منکر می شوند و می گویند یک نفر کشته شد تازه قاتل او را هم نیافتند در حالیکه همه میدانیم گلوله شناسنامه دارد. کسانی که سربازی رفتهاند میدانند نوع گلوله، ساخت و تاریخ و همه چیز گلوله ثبت میشود این همه گلوله بعد از انتخابات زدند حتا یکی هم مشخص نشد کی شلیک کرده؟
پدر محمد مختاری سپس با اشاره به سکوت خانوادههای جان باختگان بعد از انتخابات میگوید: ما سکوت کردهایم آقایان ول کن نیستند دروغ میگویند و انکار میکنند. مدام از کشته شدگان کشورهای دیگر حرف میزنند و کشور خودمان را نمیبینند آخر دست ما بسته است و ساکت هستیم دیگر چرا اینقدر دروغ میگویید؟ اگر بچههای ما بعد از انتخابات کشته نشدند چرا هر موقع میخواهیم بهشتزهرا برویم این همه مامور میریزند بهشت زهرا؟ اصلن ۱۹ شهریور تولد محمد من است من اعلام کنم که سر خاک او تولد میگیریم کلی مامور میریزند بهشت زهرا. خب چرا؟ اگر کشته نشده چرا این همه مامور میریزید؟
از آقای مختاری درباره دوست محمد میپرسم. شاهد اصابت گلوله و جان باختن محمد که پس از تماس تلفنی و اطلاع به خانواده او، بازداشت شده بود. آقای مختاری میگوید: ۳۵ روز بازداشت بود بعد از او تعهد گرفتند که حرفی نزند و سکوت کند و آزادش کردند. او موقع گلوله خوردن محمد، کنارمحمد بوده، شاهد شهادت اوست.
اگر بچهها کشته نشدند چرا دیه میدهند
اشکان سهرابی هم از جان باختگان بعد از انتخابات است که ۳۰ خرداد ۸۸ بر اثر اصابت گلوله جان باخته.
زهرا نیک پیما، مادر اشکان در واکنش به سخنان رییس قوه قضاییه به «روز» میگوید: آقای لاریجانی سری به قطعههای ۲۵۷- ۳۰۱ و ۳۰۲ بهشتزهرا بزند حتمن میبیند چه تعدادی از جوانان و بچههای ما بعد از انتخابات کشته شدهاند. کلاهش را قاضی کند و به عنوان رییس قوه قضاییه حق ما را ادا کند و بگوید بچههای ما به چه گناهی کشته شدند.
او میافزاید: سخنان اخیر آقای لاریجانی نهایت بیلطفی است نهایت چیزی است که نمیدانم چه اسمی باید رویش بگذارم. اگر فقط یک نفر کشته شده، پس بچههای ما چی شدند؟ چرا الان زیر خروارها خاک هستند؟ من که نباید وظایف قوه قضاییه را یادآوری کنم ایشان بگوید چرا به شکایات ما رسیدگی نمیشود و به جای معرفی قاتل مساله دیه مطرح میشود؟
مادر اشکان سهرابی درباره سرنوشت شکایتاش میگوید: دیگر دنبالش نمیروم به صدت اعصاب ما را به هم میریزند نمیدانید چقدر فشار عصبی وارد می شود وقتی قضیه دیه را مطرح میکنند. بچههای ما بیگناه کشته شدند و من شکایت کردم قاتل بچهام را معرفی کنند شکایت نکردم که دیه به من بدهند. قوه قضاییه ما اینقدر توانایی ندارد که قاتل را معرفی کند؟ حالا تازه میگویند تنها یک نفر کشته شده. چه باید بگویم؟ شنونده باید عاقل باشد. دروغ هم حدی دارد. به جای اینکه به خانوادههای آسیب دیدگان و کسانی که عزیزانشان را از دست دادند سر بزنند دلجویی کنند و قاتلان بچههای ما را معرفی کنند انکار میکنند. حال سوال من این است که اگر واقعن بچههای ما را نکشتهاند چرا قضیه دیه را مطرح میکنند؟ چرا نامه میفرستند که بیایید دیه بگیرید؟ پس قبول کردهاند که بچههای ما کشته شدهاند قاتل را معرفی کنند.
خانم نیک پیما میافزاید: بچه من تنها طالب آزادی بود همین و بس و چیز دیگری نمیخواست و ما نیز ساکت نخواهیم نشست تا روزی که زنده هستم از قوه قضائیه خواهم پرسید به چه گناهی بچه من کشته شد. این بچهها خونشان خیلی پاک بود آدم جگرش آتش میگیرد. من دو سال است که زندگی ندارم اصلن نمیدانم چه میخورم. کجا میخوابم فقط راه میروم و زندهمانی میکنم نه زندگانی. اما میپرسم و باز خواهم پرسید به چه گناهی بچه من کشته شد و فقط آرزویم این است که همین بلایی که سر ما آمد سر خودشان هم بیاید.
لاریجانی بر مزار و دیدار خانوادههای شهدا برود
شبنم سهرابی، زن جوانی که روز عاشورای، زیر ماشین نیروی انتظامی له شد دیگر جان باخته وقایع بعد از انتخابات است. مادر او نیز به «روز» میگوید: بگذارید انکار کنند شنونده باید عاقل باشد. بچه من روز عاشورا رفت و دیگر نیامد. به خدا که دیگر نمیتوانند دروغ بگویند من هم شکایت به خدا بردهام که بالاترین مقام است.
او میافزاید: به من که اجازه ندادند شکایت کنم. یعنی رفتم پرونده تکمیل دادم و نوشتم که از نیروی انتظامی شاکی هستم اما نتیجهای نگرفتم. گفتند باید اسم ببری گفتم من اسم طرف را از کجا بدانم؟ شما باید پیدا کنید. چرا نمیگویم موتوری زده یا آمبولانس زده و… من که دشمنی با نیروی انتظامی ندارم اما دخترم را ماشین نیروی انتظامی له کرده کلی شاهد است و… اما گفتند برو از این حرفها نزن. من هم آمدم و سپردم به خدا. فوقش اینها میخواهند چه بکنند؟ دیه بدهند؟ من با اینکه احتیاج مالی دارم اما دیه نمیگیرم خون دخترم را معامله نمیکنم. همان که سپردهام به خدا و من معجزههای خدا را دیدهام. من مادر هستم یتیم بزرگ کردهام و آه یتیم میگیرد و باور کنید من جای این آقایان، میترسم از این آه و چوب خدا.
مادر شبنم سهرابی سپس میگوید: آقای لاریجانی اگر خبر ندارد بیاید سر قبر بچههای ما را ببیند. بیاید پروندههای بچههای ما را بخواند اگر خبر ندارد بیاید خانههای ما و خانوادههای شهدا را ببیند و بگوید دختر من مگر چه کرده بود؟ نیروی انتظامی که باید امنیت مردم را تامین کند او را زیر گرفت دلم برای بچهام میسوزد که مظلومانه رفت و شاید زنده بود بعد از اینکه به او زده بودند دیگر چرا از رویش رد شدند؟ حال بگذارید انکار کنند مگر همین دو روزه است؟ اما خبر دارد و من میپرسم آخر بعد این همه درد، جای اذیتی هم مانده که نشده باشیم؟ واقعن باید ما را اذیت کنند؟ جای دلداری دادنشان است؟ ما مسلمان هستیم که یاد گرفتهایم که دروغگو بزرگترین دشمن خدا است بچه من رفت جایش را پیش خدا پیدا کرد و دیگر در این مملکت اعصابش خورد نمیشود و من که با کار در بیمارستان او را بزرگ کرده بودم پیش مردم و خدا روسفید هستم.
لاریجانی از مادران بپرسد
مصطفی کریمبیگی یکی از جانباختگان عاشورای ۸۸ است که بر اثر اصابت گلوله جان باخته است. شهنار اکملی، مادر او در واکنش به سخنان لاریجانی، به «روز» میگوید: بیایند از مادران بپرسند بیایند توی خانوادهها ببینند خانوادهها چه میگویند. میگویند تنها یک نفر کشته شده یعنی شبنم و مصطفی دروغند؟ سهراب و اشکان و علی و بقیه دروغند؟ اگر اینطور است شب و روز هم دروغ است.
آقای لاریجانی بیاید من نشانش بدهم. بیاید بهشت زهرا و بگوید اگر فقط یک نفر کشته شده چرا بچههای ما زیر خاک هستند
او میافزاید: من هم مثل سایر مادران میگویم آقای لاریجانی بیایید سر مزار بچه من و ببینید مصطفای من دروغ است؟ مصطفی اگر بعد از انتخابات کشته نشد پس الان کجاست؟ کسی که شبانه دفن کردند ماموران خودشان آوردند و شبانه دفن کردند و فیلم گرفتند همه اینها دروغ است؟ کهریزک دروغ است؟ آن را که دیگر خودتان هم حداقل یه نفر را پذیرفتید که در کهریزک شهید شدهاند؟ چهطور حال میگویید تنها یک نفر کشته شده؟ آن همه کشتارکه در خرداد خیابان را خون برداشته بود در عاشورا خیابانهای تهران را خون برداشته بود دروغ است؟ تنها یک نفر کشته شده؟ والا اگر روز و شب دروغ است اینها هم دروغند.
مادر مصطفی سپس خبر از بینتیجه ماندن شکایت شان داده و میگوید: همچنان پیگیر هستیم و به هیچ کجا نرسیدهایم اما من که از خون فرزندم نمیگذرم بارها گفتهام فقط زمانی میگذرم که زندانیان آزاد شوند آنها هم فرزندان ما هستند اما تا زنده هستم زبان مصطفی و مصطفیها خواهم بود و فریاد آزادی خواهم زد. شاید صدای مصطفیها را بریدند اما ما مادران صدای فرزندانمان هستیم صدای سهرابها، نداها، اشکانها و…
خانم اکملی می افزاید: چطور میگویند تنها یک نفر کشته شده مگر خدایی بالای سر اینها نیست یعنی اشکهای ما مادران را نمیبینند؟ این همه خون بیگناه ریخته شده دامن قاتلان را نخواهد گرفت که به این راحتی میگویند یک نفر کشته شده؟
اگر یک نفر کشته شده چرا بچهها ما زیر خاک هستند؟
میثم عبادی، اولین جان باخته بعد از انتخابات و نوجوانی ۱۶ ساله بود که یک روز بعد ازانتخابات یعنی ۲۳ خرداد ۸۸ بر اثر اصابت گلوله جان باخت و اصغر عبادی، پدر او در واکنش به سخنان لاریجانی به «روز» میگوید: این اولین بار نیست که دروغ میگویند و انکار میکنند. کنار قبر میثم، ۵ قبر دیگر از بچههایی است که بعد از انتخابات شهید شدهاند آقای لاریجانی بیاید من نشانش بدهم. بیاید بهشت زهرا و بگوید اگر فقط یک نفر کشته شده چرا بچههای ما زیر خاک هستند؟ کلی پرونده و شکایت موجود است من علاوه بر شکایت در دادسرا، به دفتر آقای لاریجانی رفتم و شکایت نامه دادم هرچند نگذاشتند او را ببینم اما شکایت رسمی به دفتر او دادم به دفتر احمدی نژاد نامه و شکایت دادم به بیت رهبری نوشتم و….
آقای عبادی معتقد است که امکان ندارد رییس قوه قضاییه از این مسائل بیخبر باشد. او میگوید: به جای انکار اعلام کنند آسیب دیدگان مالی و جانی بعد از انتخابات بیایند و رسیدگی کند. آن وقت خواهد دید چه تعداد انسان کشته شدهاند و چه تعداد آسیب دیدهاند. برخی خانوادهها حتا نمیدانند چه بلایی سر بچهشان آمده قبرشان کجاست و… بیاید آقای لاریجانی آنها را ببیند.
پدر میثم عبادی درباره سرنوشت شکایت خودش میگوید: قاضی اول پرونده خوب رسیدگی میکرد اما او را کنار گذاشتند و پرونده را به قاضی دیگری دادند. او هم گفت پرونده مختومه است. گفتم من چه باید بکنم؟ گفت برو دهانت را باز کن به آسمان. گفتم بعد از دو سال این جواب را به من میدهید؟ گفت دست من نیست برو یقه قاتل را بگیر. قاتل را هم که اوایل بازداشت کرده بودند و بعد آزادش کردهاند. بیت رهبری، ریاست جمهوری و دفتر رییس قوه قضاییه و هر جای دیگری که رفتم یا شماره گفتند زنگ میزنیم که تا به حال زنگ نزدهاند یا شماره تلفنی به من دادند که برو زنگ بزن پیگیری کن هر کدام را زنگ زدم شمارهها قلابی بود.
آقای لاریجانی پیش قاضی تر دست بروید
بهمن جنابی از جان باختگان ۳۰ خرداد ۸۸ است که او نیز بر اثر اصابت گلوله جان باخته. برادر او به «روز» میگوید: دو سال است پروندههای ما در قوه قضاییه در جریان است. گواهی فوتی که صادر شده و همچنین زیر شناسنامه که علت فوت را مینویسند نوشتهاند که اصابت گلوله. ما گواهی را داریم و این چیزی نیست که بخواهند و بتوانند پنهان کنند. حال چطور و چرا آقای لاریجانی این حرف را زده واقعن جای تعجب و تاسف دارد.
هومن جنابی میافزاید: ایشان اگر انصاف دارند پیش قاضی تردست بروند که پرونده بسیاری از خانوادههای شهدای بعد از انتخابات در دست اوست. برود و پرونده را مطالعه کند.
او سپس با اشاره به جان باختگان بازداشتگاه کهریزک میگوید: وقتی میگویند تنها یک نفر کشته شده پس بگویند قضیه کهریزک چه بود؟ این را که دیگر خودشان هم پذیرفتند و در صدا و سیما هم فیلم مستندی از کهریزک پخش کردند و با خانوادههای شهدای کهریزک مصاحبه هم کردند.
خبر / رادیو کوچه
مهسا مهدیلی از فعالان مدنی آذربایجانی روز یکشنبه، 21 اوت، در شهر ارومیه توسط نیروهای اطلاعاتی و امینتی جمهوری اسلامی بازداشت شده است.
به گزارش هرانا، مسوولان امنیتی و انتظامی ارومیه به خانواده وی از دادن هرگونه اطلاعاتی خودداری کرده و تاکنون از محل نگهداری وی هیچگونه خبری دردست نیست.
بازداشت این فعال مدنی در حالی صورت میگیرد که به دلیل رد فوریت طرح نجات دریاچه اورمیه در مجلس به فراخوان فعالان سیاسی و مدنی آذربایجانی روز شنبه تظاهراتی در شهر ارومیه برگزار خواهد شد.
کیومرث سجادی/ رادیو کوچه
«سایبرجایا» (Cyberjaya) شهریست در 50 کیلومتری و جنوب کوالالامپور که با داشتن یک پارک علمی بهعنوان هستهی آن به شهر فنآوری و تکنولوژی مالزی معروف است. این شهر در سال 1997 توسط «مهاتمیر محمد» بهطور رسمی آغاز به فعالیت کرد.
«MKN Embassy Techzone» یک پارک ICT تجاری با 41 هکتار مساحت است که به منظور جذب شرکتهای چند ملیتی تاسیس شده است. بسیاری از شرکتهایی که میتوانستند از طرحهای تشویقی مربوطه استفاده کنند نیز فعالیتهای خود در مالزی را به «سایبرجایا» منتقل کردند. شرکتهای بزرگی چون «دل» (Dell)، «اچ پی» (HP)، «اچ اس بی سی» (HSBC)، «اریکسون» (Ericsson)، «بی ام دبلیو» (BMW)، «آی بی ام» (IBM)، «شل آی تی» (Shell IT) تنها بخشی از شرکتهایی هستند که در سایبرجایا به فعالیت میپردازند. بیش از 500 شرکت بهعنوان شرکتهای بزرگ مولتیمدیا تحت عنوان (Multimedia Super Corridor)، MSC با فعالیت خود به رشد روزافزون این شهر که از آن بهعنوان شهر آینده یاد میکنند، کمک میکنند.
«دانشگاه مولتیمدیا مالزی» (MMU) با 20هزار دانشجو از 80 کشور مختلف دنیا نیز در این شهر واقع شده است. رشتههای مهندسی، فنآوری اطلاعات و چندرسانهای در این دانشگاه تدریس میشوند.
در مقام مقایسه با پروژههایی مانند شهرالکترونیک ایران که قرعهی آن در ابتدای راه به نام شهر «مشهد» خورد و تنها یک نمایشگاه دست و پا شکستهی سالانه به نام «السیت» (elecit) (که آنهم تعطیل شد) را نصیب این شهر کرد، میتوان دریافت که ادعای راهاندازی شهر هوشمند، شهر الکترونیک، شهر فنآوری و یا هر چیز دیگری که نامش را بگذاریم نیازمند زیرساختهایی است که باید از لحاظ فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و علمی در آن جامعه فراهم باشد.
ایجاد یک منطقه تجاری گسترده، فراهم آوردن و توسعه شبکههای فیبر نوری، امکانات تحقیقاتی، معافیتهای مالیاتی و وضع قوانین سایبری، همه و همه زیرساختهایی بودند که دولت مالزی تدبیر کرد تا بتواند شرکتهایی مانند مایکروسافت و «آی بی ام» (IBM) را به سایبرجایا بکشاند.
همانگونه که عدهای این پروژه را یک پروژه موفق میدانند که توانسته است بسیاری از شرکتهای معتبر را به این منطقه بکشاند و با داشتن دو دانشگاه، پارک فنآوری اطلاعات و امکاناتی که برای زندگی کارکنان شرکتهای مستقر و دانشجویان خود فراهم کرده است، گامهای بلندی را برداشته است، عدهای نیز معتقدند که با ادعای اولیه خود یعنی «سیلیکون ولی» (Silicon Valley) مالزی [1] همچنان فاصله داشته و تا رسیدن به این مقصود راه درازی را در پیش دارد.
1- ایده سایبرجایا از «سیلیکون ولی» در آمریکا گرفته شده است.
سهشنبه 1شهریور 90/ 23 اوت 2011
اجرا: اعظم
استودیو: سیاوش
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات سهشنبه ایران
پس نشینی تند- «سبکت را عوض کن استاد»- اکبر ترشیزاد
بخش اول خبرها
تکنو کوچه- «سایبرجایا، شهر فردا»- کیومرث سجادی
مجله خبری کابل- آرین
روزنگاشت- «گشت غمناک دل و جان عقاب» محبوبه شعاع
دایرهی شکسته- «خشت اول چون نهد معمار کج»- مهشب تاجیک
بخش دوم خبرها
مجله جاماندگان- «سرآغاز اختلاف معممین»- شراره سعیدی
تمام رخ- «لیبی در فردای انقلاب»- آرش حسینیپژوه
بخش سوم خبرها
آرش حسینیپژوه/ رادیو کوچه
طرابلس در مقابل مخالفین قذافی تسلیم شده است، سرهنگ قذافی که مخالفین خود را «موش» میخواند، مشخص نیست با وجود نیروهای فدایی که مدعی بود حکومت او را حفظ خواهند کرد، در حال حاضر در کدام نقطه از لیبی مخفی شده است.
حکومت قذافی پس از شش ماه درگیری با مخالفین به انتهای راه رسیده است، جماهیریه ابداعی معمر قذافی در حال فروپاشیست.
سرهنگ «معمر ابومنیار قذافی» (زاده ۷ ژوئن ۱۹۴۲) ۶۸ ساله است و طی چهل و دو سال گذشته، قدرت را در لیبی در دست داشته است. سرهنگ قذافی در ۲۷ سالگی توانست به همراه گروهی از افسران لیبی، «ادریس» اول پادشاه لیبی را طی کودتایی بدون خونریزی از قدرت برکنار کند.
قذافی مدعی است که در لیبی عنوان رسمی ندارد، اما او رییس مجلس شورای انقلاب در لیبی است و مطبوعات دولتی او را با القابی تشریفاتی نظیر «رهنمای انقلاب کبیر سوسیالیستی لیبی» و «رهبر برادرانه و رهنمای انقلاب» نام میبرند.
معمر قذافی در سال 1977، سیستم حکومتی تحت عنوان «جماهیریه» یا حکومت تودهها را به لیبیاییها معرفی کرد، بر اساس این نظریه، کشور از طریق کنگرهها و کمیتههای مردمی اداره میشد، فلسفه سیاسی او در کتابی تحت عنوان «کتاب سبز» منتشر شده و به گفته او این کتاب جایگزینی برای سوسیالیسم و کاپیتالیسم با افزودههایی از دین اسلام است.
معمر قذافی در فوریه ۲۰۰۹ میلادی نیز به عنوان رییس دورهای اتحادیه آفریقا انتخاب شد. وی در این اجلاس خود را «بزرگ حکمای عرب و شاه شاهان قاره آفریقا و امیرالمومنین مسلمانان جهان» نامید و خطاب به رهبران جهان عرب گفت: «مقام من اجازه نمیدهد در سطح شما باشم.»
اما قذافی که خود را بزرگ حکمای عرب میخواند، این روزها حکومتاش در حال سقوط است، قذافی پس از شش ماه درگیری مسلحانه با مخالفین خود، در روزهای پایانی حکومت خود قرار دارد.
در فوریه ۲۰۱۱ میلادی گروهی از معترضان سیاسی که از مخالفان و معترضان جدید تونس، مصر و دیگر بخشهای جهان عرب الهام گرفته بودند بر ضد دولت قذافی در لیبی به پا خواستند و این موضوع بهسرعت به یک شورش عمومی مبدل شد.
«ایلیا جزایری»، روزنامهنگار و کارشناس مسایل جهان عرب، در مورد چگونگی شروع اعتراضات میگوید: «حدودن هفت ماه پیش در شهر بنغازی یک وکیل مدافع که پیگیر پرونده شکنجه در زندانها بود، بازداشت شد و همین امر باعث شد تا مردم در بنغازی به خیابانها بیایند، این اعتراضها در ابتدا به صورت مسالمتآمیز بود اما توسط نیروهای قذافی با خشونت سرکوب شد، همین امر باعث شد تا معترضین دست به سلاح ببرند. معترضین پس از تصرف کامل شهر بنغازی شورای انتقالی را تشکیل دادند.»
ناتو در میانه راه
درگیری میان مخالفین قذافی و حامیان حکومت وی، در مدت کوتاهی به حدی بالا گرفت که ناتو را به مداخله در لیبی واداشت، ناتو با ورود به نزاع مردم لیبی و قذافی، توانست از شدت حملات نیروهای قذافی کم کند، هرچند مخالفین انتقادهایی هم از عملکرد ناتو داشتند.
مخالفین معتقد بودند که ناتو به علت منافع سیاسی خود قصد ندارد که نیروهای مخالف را مسلح کند و نمیخواهد ضربات سنگینی به گردانهای «معمر قذافی» وارد کند.
البته منتقدین ناتو تنها مخالفین قذافی نبودند، بهطور مثال عدهای از منتقدین دخالت ناتو با ادعای اینکه ناتو، بازوی نظامی امپریالیسم غرب است، مدعی میشدند که ممکن است به بهانه رویدادهای لیبی با حمله نظامی، ناتو این کشور را اشغال کند.
ایلیا جزایری در ادامه پیرامون نحوه ورود ناتو به اختلافات داخلی لیبی میگوید: «مخالفین قذافی از نظر سلاح بسیار اندک بود، نیروهای مخالفین آمورش نظامی هم ندیده بودند و به همین دلیل بعد از تشکیل شورای انتقالی و به رسمیت شناخته شدن این شورا، خود شورا از کشورهای خارجی درخواست کمک کرد، چون هجم سرکوب بسیار گسترده بود و ممکن بود این نیروها شکست بخورند، برای همین این شورا از جامعه بیناللمل خواست تا مداخله کنند و این نیروها را حمایت هوایی کنند.
مخالفین معتقد بودند با توقف حملات هوایی نیروهای قذافی، را میتوانند شکست دهند، به همین دلیل درخواست منطقه پرواز ممنوع کردند.
البته شورای امنیت، پس از تایید شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب، مداخله محدود نظامی را تصویب کرد، البته هدفی که اعلام شد حمایت از غیرنظامیان بود.
پس از تایید اعلام منطقه پرواز ممنوع نیروهای بینالمللی به پدافندهای دفاعی نیروهای قذافی حمله کردند، و همین حملات و در خدف قرار گرفتن پایگاههای دفاعی قذافی باعث شد تا مخالفین بتوانند پیشروی کنند.»
بازسازی همه چیز در آنجا زمان میبرد. سیستم جدید هم به سختی مستقر میشود. دخالت خارجی از این به بعد و در تشکیل نهادهای احتمالن جدید و با هدف نفوذ در تصمیمگیری در حوزههای مربوط به نفت بیشتر هم خواهد شد. اما قبایل درجه دو تا مدت زیادی از اینکه دیکتاتور رفته است خوشحال خواهند بود
بهار مخالفین، زمستان قذافی
پس از گذشت شش ماه، سرانجام مخالفین موفق شدند وارد طرابلس شوند، مخالفان مسلح قذافی، پس از تهاجم، از چند سو به طرابلس، کنترل خود بر این شهر را گسترش دادند.
فرماندههای مخالفین در طرابلس مدعیاند که 80 در صد کنترل شهر از جمله مقر تلویزیون دولتی را در دست دارند، پس از اینکه نیروهای مخالف کنترل مناطق مختلف طرابلس را به عهده گرفتند، به سمت مجتمع سرهنگ قذافی حرکت کردند.
مخالفین اعلام کردهاند که به دنبال پاکسازی طرابلس از حامیان قذافی هستند.
درگیری در اطراف این مجتمع به شدت در جریان است اما مشخص نیست که قذافی هنوز در طرابلس است یا اینکه از این شهر و یا حتا لیبی خارج شده است.
مخالفین مدعیاند که سه پسر قذافی را بازداشت کردهاند، و به زودی قذافی را نیز دستگیر خواهند کرد، در طرابلس با اینکه همچنان درگیریهای نظامی وجود دارد، مردم همانند دیگر شهرهای لیبی، جشن پیروزی گرفتهاند.
دموکراسی پس از اسلحه
در حالی که مردم لیبی در حال برگزاری جشن رفتن قذافی هستند، بسیاری از ناظرین ضمن خوشحالی از پیروزی مخالفین قذافی نسبت به آینده لیبی و عملکرد دموکراتیک نیروهای مخالف ابراز نگرانی میکنند.
سردمداران کشورهای مختلف هم با اینکه آنها در پیامهایشان پیروزی مخالفین را تبریک گفتهاند، اما میتوان در این پیامها نگرانی این کشورها از استقرار دموکراسی و امنیت در لیبی را مشاهده کرد.
بهطور مثال «باراک اوباما» در پیام خود از شورای انتقالی خواسته است تا به آرامی هدایت کشور را به دست بگیرند و از کشته شدن غیرنظامیها جلوگیری کنند، «دیوید کامرون»، نخست وزیر بریتانیا نیز از مخالفین مسلح خواسته است تا به حقوق بشر احترام بگذارند.
«ایلیا جزایری» کارشناس جهان عرب آینده مبهمی را برای لیبی پیشبینی میکند و معتقد است، هماکنون زود است تا در باره آینده لیبی بتوانیم تصویر روشنی ارایه کنیم، وی ادامه میدهد: «نیروهای مخالف قذافی و شخصیتهایی که در شورای ملی انتقالی وجود دارند تفکر واحدی ندارند از لیبرالها تا اسلامگرایان در این شورا حضور دارند. و اینها اختلافات خیلی عمیقی هم با هم دارند، کشته شدن فرمانده سابق، نیروهای نظامی حاصل اختلافات داخلی مخالفین بود، از طرفی دیگر در حال حاضر مردم در لیبی مسلح هستند یعنی حتا مردم عادی نیز هماکنون مسلح هستند و این اوضاع را پیچیده خواهد کرد، دوره انتقالی دوره انتقالی دشواری برای لیبی خواهد بود و شاید شاهد اختلافات و حتا درگیری در میان مخالفین باشیم. تا امروز مردم لیبی حول محور مخالفت با قذافی متحد شده بودند، و امروز مشخص نیست چه آلترناتیوی و چگونه جایگزین حکومت قذافی خواهد شد.»
یکی از کاربران ایرانی فیس بوک در بحثی نگرانی خود از فردای لیبی را اینگونه عنوان کرده بود «منطقه خاورمیانه دچار عقبماندگیهای اساسی است. نمیتوان انتظار داشت که یکشبه و یکساله سازوکارهای زندگی جدید مهیا شود. نماد قدرت در لیبی درهمکوبیده شده. بازسازی همهچیز در آنجا زمان میبرد. سیستم جدید هم به سختی مستقر میشود. دخالت خارجی از این به بعد و در تشکیل نهادهای احتمالن جدید و با هدف نفوذ در تصمیمگیری در حوزههای مربوط به نفت بیشتر هم خواهد شد. اما قبایل درجه دو تا مدت زیادی از اینکه دیکتاتور رفتهاست خوشحال خواهند بود.»
در حالی که بسیاری از مردم لیبی و حتا دیگر مردم تحت ستم حکومتهای استبدادی، از انقلاب لیبی، ابراز خرسندی میکنند و خود را شریک در خوشحالی مردم لیبی میدانند، نگرانیها نسبت به آینده لیبی بیشتر شده است؛ آنچه مشخص است برای اینکه بتوانیم لیبی جدید را کشوری دموکرات بخوانیم، باید مدتی منتظر بمانیم و رخدادهای آینده را زیر نظر بگیریم.
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
یکم شهریور برابر با سالروز درگذشت «پرویز ناتل خانلری» ادیب، سیاستمدار، زبانشناس، نویسنده و شاعر معاصر ایرانی است. وی زاده سال 1292 بود و در چنین روزی در سال 1369 در تهران درگذشت. مهمترین خدمت خانلری به فرهنگ ایرانی، تاسیس «بنیاد فرهنگ» بود که در مدت فعالیت این بنیاد، بیش از سیصد عنوان کتاب چاپ و نشر شد. او هم چنین در سرودن انواع شعر، مهارت و تبحر داشت و معروفترین اثر او که شهرت زیادی نیز کسب کرد، «منظومه عقاب» است.
«پرویز ناتل خانلری» در اسفندماه سال 1292 خورشیدی در تهران به دنیا آمد. خانواده پدر و مادر او هر دو مازندرانی بودند و در حکومت قاجار شغل دیوانی داشتند. او دوره ابتدایی و متوسطه تحصیلات خود را در مدرسه «سنلویی» که مدرسه آمریکاییها بود به پایان رساند و سپس موفق به اخذ مدرک لیسانس از دانشکده ادبیات، دانشگاه تهران شد. پرویز از نوجوانی به نوشتن مقاله و سرودن شعر علاقه داشت و نخستین مقاله خود را در سال 1309 برای «روزنامه اقدام» نوشت و در سال 1310 «دختر سروان» را از فرانسه به فارسی ترجمه کرد.
خانلری با پایان تحصیلاتش به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و مدتی مشغول به تدریس در دبیرستانهای رشت شد. پس از آن تدریس را در دبیرستانهای تهران ادامه داد و در طی این دوران، دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی دریافت کرد. وی مدتی پست آموزشی وزارت فرهنگ و ریاست انتشارات دانشگاه را بر عهده داشت و همچنین به عنوان دانشیار زبان فارسی در دانشگاه تدریس میکرد.
پرویز خانلری در سال ۱۳۲۷ به پاریس رفت و مدت دو سال در «انستیتو دو فونتیک» که ضمیمه «دانشگاه سوربن» بود به مطالعه و تحقیق مشغول شد. او اولین ایرانی بود که با رشته فونتیک یا «آواشناسی» در این موسسه آشنا شد و رسالهای نیز در اینباره به زبان فرانسوی نوشت. خانلری بعد از دو سال به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه تا سال 1357 به کار تدریس مشغول بود.
او در سال ۱۳۲۰ با «زهرا کیا» همدرس خود ازدواج کرد که حاصل آن یک دختر و یک پسر بود که پسرش «آرمان» در جوانی درگذشت. پرویز خانلری در خرداد ۱۳۲۲ نخستین شماره از «مجله ادبی سخن» را انتشار داد و با وجود وقفه ناخواستهای که پیش آمد تا سال ۱۳۵۷ انتشار آن را تداوم بخشید. شماره اول این مجله به صاحب امتیازی «ذبیحاله صفا» منتشر شد، اما با رسیدن سن خانلری به سی سالگی صاحب امتیازی مجله به او منتقل شد.
اما بیتردید مهمترین خدمت خانلری به فرهنگ ایرانی، تاسیس «بنیاد فرهنگ» در سال 1344 بود که در مدت فعالیت این بنیاد، بیش از سیصد عنوان کتاب چاپ و نشر شد و پس از انقلاباسلامی در ایران به «موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی» تغییر نام داد. وی مدتی نیز مدیر کلی سازمان «پیکار با بیسوادی» را به عهده گرفت.
پرویز خانلری در سال ۱۳۳۴ در دوره وزارت «اسداله علم» معاون وزارت کشور بود و از همان دوران سناتور انتصابی مازندران شد و چند دوره تا سال ۱۳۵۷ در آن سمت حضور داشت. پس از انقلاب اسلامی پرویز ناتل خانلری به مدت صد روز زندانی شد و از همه فعالیتهای رسمی و دانش گاهی کناره گرفت و سرانجام در یکم شهریور ۱۳۶۹ پس از یک دوره بیماری طولانی در سن هفتادوهفت سالگی در تهران درگذشت.
پرویز ناتل خانلری هم چنین یکی از شاعران توانا و نویسندهای بزرگ به شمار میرود. شعر او دارای مضامین بلند بوده و از انسجام و قدرت خاصی برخوردار است. او در سرودن انواع شعر، مهارت و تبحر داشت و معروفترین اثر او که شهرت زیادی نیز کسب کرد، «منظومه عقاب» است.
خانلری آثار بسیاری را از خود به یادگار گذاشته که تعدادی از آنها به این شرح است: دختر سروان، پوشکین، روانشناسی و تطبیق آن با اصول پرورش، چند نامه به شاعر جوان، وزن شعر فارسی، سمک عیار، چند نکته در تصحیح دیوان حافظ، شاهکارهای هنر ایران، زبانشناسی و زبان فارسی، ماه در مرداب و هفتاد سخن در دوجلد.
اثر مهم و ماندگار دیگر خانلری، «تاریخ زبان فارسی» است که تاکنون تنها کتاب مرجع در این زمینه به حساب میآید. بنای این کتاب بر پنج جلد ریخته شده بود که زبان ایرانیان را از زمان کهن تا دوره معاصر دربرمیگرفت که خانلری در دوره حیات خود موفق شد تنها جلد اول و دوم آنرا در چندین مجلد به تالیف درآورد که آثار پرارزش و ماندگار این حوزه است. همچنین او طرح جامعی بر همین اساس ابزار زبان فارسی برای تالیف فرهنگ لغت پایهگذاری کرده بود که تنها موفق شد بخشی از دوره اول را آماده کند و به چاپ برساند. از دیگر کارهای عمده خانلری، طرحریزی تالیف و انتشار «فرهنگ تاریخی زبان فارسی» بود.
منبعها:
ویکیپدیا
بانک سخنان بزرگان
فرهنگسرا
خبر / رادیو کوچه
رییس جمهوری اسلامی روز سهشنبه، 23 اوت، از سه دستآورد دفاعی در دانشگاه مالک اشتر وابسته به صنایع دفاع رونمایی کرده است.
به گزارش فارس، صبح امروز در دانشگاه صنعتی مالک اشتر و با حضور محمود احمدینژاد رییس جمهوری اسلامی، احمد وحیدی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و برخی مسوولان و فرماندهان نیروهای مسلح از 3 پروژه «موشک قادر»، «سامانه اژدر بومی والفجر» و «موتور دریایی بنیان 1» رونمایی شد.
گفته میشود «موشک قادر» که تولید داخلی ایران محسوب میشود از نوع موشکهای کروز دریایی با برد حدود 200 کیلومتر است که با قابلیت بالای تخریب میتواند علیه اهداف دریایی از جمله ناوچهها و ناوهای جنگی و همچنین اهداف ساحلی دشمن مورد استفاده قرار گیرد.
سامانه اژدر بومی والفجر نیز با سر جنگی 220 کیلوگرمی توانایی انهدام شناورهای سنگین را دارد. اژدر والفجر که از شناورهای زیردریایی پرتاب میشود، دارای قابلیت عملیات در شرایط ناپایدار جوی و کاربرد در آبهای کم عمق و عمیق دریا بوده و مجهز به سیستم ایمنی و تسلیح پیشرفته است.
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) با سقوط طرابلس، دیکتاتوری 42 ساله قذافی هم سقوط کرد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=6&day=1&id=1038915
با ورود انقلابیون لیبی به پایتخت و سقوط طرابلس دیکتاتوری 42 ساله معمر قذافی در لیبی به پایان خود رسید. به گزارش دویچه وله نیروهای گارد قذافی اسلحههای خود را به زمین نهاده و تسلیم مخالفان شدند. همه شواهد حاکی از آن است که دوران رژیم قذافی به پایان رسیده است. شورای ملی انتقالی لیبی که رهبری انقلابیون را در دست دارد، در بیانیهای ضمن اعلام پیروزی، خاطرنشان کرده که نظام قذافی به گذشته سپرده شده است.
عملیات تصرف طرابلس به دست انقلابیون شامگاه یکشنبه با نام عملیات «سپیدهدم عروس دریا» آغاز شد و مخالفان از چند محور طرابلس را محاصره کردند.
2) واکنش کلینتون به صدور حکم ۸سال حبس برای ۲ جاسوس آمریکایی
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=6&day=1&id=1038942
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا در واکنش به محکومیت هریک از ۲تبعه بازداشت شده این کشور در ایران به ۸سال حبس، از حکم مقامهای قضایی کشورمان ابراز دلسردی کرد. وزیر خارجه آمریکا تاکید کرد: «ما به درخواست و کار برای آزادی فوری آنها ادامه میدهیم.» این درحالی است که حجتالاسلام والمسلمین حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات با تاکید بر این که ۲ تبعه آمریکایی بازداشت شده در ایران با برنامهریزی وارد کشور شده بودند، تصریح کرد که این افراد جاسوس هستند. در این میان، رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه در واکنشی به احکام صادر شده علیه ۲ تبعه آمریکایی اظهار کرد که متهمان در ادامه روند قانونی و پس از ابلاغ حکم قضایی از حق درخواست تجدیدنظر برخوردارند.
کیهان
1) آغاز شورش در هامبورگ، جوانان آلمان: همهجا لندن است
http://www.kayhannews.ir/900601/16.htm#other1606
به گزارش خبرگزاریها، درحالی که نیروهای امنیتی و پلیس برلین درگیر حوادث مربوط به تخریب و آتش زدن خودروها هستند، خبر میرسد شورش و ناآرامی شهر «هامبورگ» را هم فراگرفته است.
به نوشته رسانههای آلمانی، شورشهای هامبورگ از شنبه شب و به دنبال جشنهای سنتی خیابانی در بندر شمالی این شهر آغاز شد و پلیس ضدشورش به کمک خودروهای آبپاش به شدت درحال سرکوب و دستگیری تظاهرکنندگان است، به گفته سخنگوی پلیس هامبورگ، در جریان این ناآرامیها که طی آن دهها خودرو و ساختمان به آتش کشیده شده، 31 معترض مجروح و شماری نیز دستگیر شدهاند. پنج نفر از نیروهای پلیس نیز در جریان این ناآرامیها مجروح شدند.
از نکات جالب توجه در مورد حوادث هامبورگ، محتوای دیوار نوشتههای معترضان است که این شورشها را مرتبط با شورشهای لندن معرفی میکند. «همهجا لندن است» یکی از این نوشتههاست که به خوبی انگیزه جوانان هامبورگی از به راه انداختن این ناآرامیها را نشان میدهد.
2) با حضور رییس جمهوری چند پروژه مهم دفاعی امروز افتتاح میشود
http://www.kayhannews.ir/900601/2.htm#other205
همزمان با روز صنعت دفاعی، چندین پروژه مهم در حوزههای موشکی، مهمات و دریایی امروز افتتاح میشود.
جام جم
1) وزیر اقتصاد: مرجع رسمی اعلام تورم همان بانک مرکزی است
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100852157681
در حالیکه نرخ تورم به آرامی در حال افزایش است و این افزایش در اعداد اعلامی مرکز آمار ایران بیشتر قابل مشاهده است، وزیر اقتصاد در سخنانی تاملبرانگیز اعتبار و رسمیت نرخ تورم اعلامی از سوی مرکز آمار ایران را زیر سوال برد.
2) واکنش کشورها به تحولات لیبی
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100852151165
در حالی که برخی گزارشها از تلاش آفریقای جنوبی برای پناه دادن قذافی در آنگولا و زیمبابوه حکایت دارد، دولت آفریقای جنوبی میگوید هیچ اقدامی برای تسهیل خروج معمر قذافی، دیکتاتور سرنگون شده لیبی از آن کشور صورت نداده است.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا نیز گفت مشت آهنین معمر قذافی، دیکتاتور لیبی و رژیم او به نقطه اضمحلال خود رسید. از سوی دیگر آندرس فوگ راسموسن، دبیرکل ناتو با صدور بیانیهای اعلام کرد اینک زمان آن رسیده است تا لیبی جدیدی بر اساس آزادی، دموکراسی و اراده جمعی مردم ایجاد شود.
همشهری
1) احتمال افزایش نرخ سود بانکی
http://www.hamshahri.net/news-143795.aspx
رییسکل بانک مرکزی در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی دولت به صراحت از تعیین دستوری نرخ سود بانکی پایینتر از نرخ تورم انتقاد کرد.
انتقاد محمود بهمنی دومین واکنش رسمی بانک مرکزی در 5 ماه گذشته از سیاستهای پولی دولت محسوب میشود که احتمال بازنگری در بسته پولی سال 90 را تقویت میکند.
2) با نامهای از سوی معاون غضنفری، 18 مشاور محرابیان عزل شدند
http://hamshahrionline.ir/news-143775.aspx
به گزارش فارس، در نامهای از سوی شریفزاده معاون وزیر صنعت،معدن و تجارت به 18 مشاور محرابیان، وزیر سابق صنایع، این مشاوران از کار خود برکنار شدند.
در این نامه با اشاره به تشکیل وزارتخانه جدید صنعت، معدن و تجارت گفته شده که احکام مشاوران قبلی، دیگر وجاهت قانونی ندارد.
خانم ظفری، مشاور امور بانوان وزیر سابق صنایع در این مورد به فارس گفت: «وقتی حکم مشاوران از سوی وزیر صادر میشود، معاون وزیر نمیتواند با یک نامه آنها را عزل کند.»
آفرینش
1) عواقب اقدام نظامی علیه سوریه بزرگتر از حد تصور غرب است
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=87609
رییس جمهوری سوریه در جدیدترین موضع، عواقب اقدام نظامی علیه سوریه را فراتر از حد تصور غربیها دانست و دعوت همتای آمریکایی خود برای کنارهگیری از قدرت را بیارزش خواند.
به گزارش فارس، «بشار اسد» پس از گذشت حدود پنج ماه از بحران سوریه، در تلویزیون رسمی کشورش حاضر شد و تاکید کرد که راهکار حل بحران سوریه از ابتدا سیاسی بوده است و اصلاحات در این کشور از جمله برگزاری انتخابات و اصلاح قانون اساسی ادامه دارد. بشار اسد در بخشی دیگر از سخنان خود به تهدیدهای نظامی کشورهای غربی اشاره و در پاسخ به سوالی درباره حمله احتمالی ناتو تصریح کرد: «هر اقدام نظامی علیه سوریه عواقبی بسیار بزرگتر از آن چیزی دارد که تصور میکنند؛ به چند دلیل، اول موقعیت سیاسی جغرافیایی سوریه است؛ علت دوم امکانات سوریه است که فقط بخشی از آن را میدانند و بخشهای دیگر را که تحمل نتایج آن را ندارند، نمیدانند.»
2) رییس سازمان انرژی اتمی: سانتریفیوژهای سایت نطنز به سایت فردو منتقل میشود
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=87605
معاون رییس جمهوری گفت: «انتقال سانتریفیوژهای سایت نطنز به سایت فردو با رعایت کامل استانداردها در حال انجام است.»
رسالت
1) عضو کمیسیون اجتماعی مجلس: افزایش تعطیلات عید فطر در کمیسیون اجتماعی تصویب شد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=72924
رییس مجمع نمایندگان خوزستان از تصویب طرح افزایش تعطیلات عید سعیدفطر در کمیسیون اجتماعی مجلس خبر داد. ناصر سودانی در گفتوگو با خبرنگار فارس در اهواز اظهار داشت: «طرح افزایش روزهای تعطیلی عید سعید فطر در کمیسیون اجتماعی مجلس پس از بررسی و تبادلنظر به تصویب رسید و این طرح در راه صحن علنی مجلس است.»
2) اعلام آمادگی محسن هاشمی برای کاندیداتوری
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=72955
محسن هاشمی در گفتوگو با قانون حضورش در انتخابات مجلس نهم را تایید کرد. او در ابتدا گفت: «من هنوز تصمیمی برای ورود به انتخابات ندارم. شرایط هم به گونهای نیست که بتوانم به انتخابات وارد شوم. افرادی چون من هم از طرف تندروهای اصلاحات و هم از سوی تندروهای اصولگرایان تخریب شدهاند.» اما در ادامه افزوده است: «اگر فضایی ایجاد شود که هم از جناح اصلاح طلب و هم اصولگرا آدمهای معتدل، واقعگرا و عملگرا بتوانند وارد میدان شوند، بله آمدن ما به صلاح است. به هر حال فرصت انتخابات فرصت مناسبی است و نباید این فرصت را ازدست داد.»
دنیای اقتصاد
1) صعود سکه روی موج جهانی
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=266671
قیمت سکه در بازار داخلی همچنان رکورد میشکند و همراستا با افزایش قیمتهای جهانی و متاثر از فضای هیجانی بازار داخلی، به بهایی فروخته میشود که تا یکی دو ماه پیش، تصور این قیمتها، خواب و خیال بود. با وجود تعطیلی بازارهای جهانی و ثابت ماندن قیمت دلار آزاد، قیمت سکه با 16 هزار تومان افزایش در غروب روز یکشنبه به 533 هزار تومان رسید. دیروز در اولین روز معاملات هفتگی در بازارهای جهانی قیمت طلا به رکورد لحظهای 1896 دلار نیز دست یافت که البته بلافاصله در مسیر نزولی قرار گرفت. انتظار میرود در صورت تداوم افت قیمت جهانی طلا، روند افزایشی قیمت سکه متوقف شود.
2) ثمره هاشمی جای مشایی را پر کرد
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=266740
سایت ریاست جمهوری (President.ir) تصویری از جلسه هیت دولت در روز یکشنبه را منتشر کرده است که در آن، جای خالی ماههای اخیر اسفندیار رحیم مشایی را مجتبی ثمره هاشمی پرکرده است.
خبر / رادیو کوچه
در حالیکه نبرد بین نیروهای مخالف و حامی معمر قذافی همچنان در طرابلس ادامه دارد، اعضای شورای انتقالی ملی که رهبری مخالفان را برعهده دارند گفتهاند که در نظر دارند به منظور اقدام برای تشکیل دولت جدید روز چهارشنبه به این شهر سفر کنند.
آنها ابراز امیدواری کردند تا آن زمان، فرودگاه طرابلس آمادگی پذیرش هواپیما را بیابد.
به گزارش الجزیره، وضعیت طرابلس در ابهام است و معلوم نیست پایتخت لیبی در اختیار کیست. مخالفان بخشهایی از طرابلس را در اختیار دارند اما حامیان معمر قذافی موفق به تقویت مواضع خود شدهاند.
دولت فرانسه با توجه به تحولات جاری در طرابلس، موضع محتاطانهتری را نسبت به «خاتمه دوران حکومت قذافی» اتخاذ کرده است. در حالیکه روز گذشته، به نقل از وزیر دفاع فرانسه گزارش شد که گفته است «رژیم لیبی سرنگون و تغییر رژیم کامل شده است» مقامات فرانسوی تایید کردهاند که مقاومت طرفداران قذافی در طرابلس به شکلی پراکنده همچنان ادامه دارد.
مخالفان سرهنگ قذافی میگویند هشتاد درصد پایتخت را در اختیار دارند اما به گفته موسی ابراهیم، وزیر اطلاعرسانی لیبی، هواداران حکومت هفتاد و پنج درصد طرابلس را در دست دارند و حال قذافی و فرزندانش نیز خوب است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، یکی از خبرنگاران این سازمان خبری به همراه دو نفر دیگر به اقامتگاه سرهنگ قذافی برده شدهاند تا با سیفالاسلام قذافی دیدار کنند. سیفالاسلام ضمن رد اخبار مربوط به بازداشت خود گفته است که علت این دیدار «رد دروغهای مخالفان است.» به گفته او طرابلس در دست هواداران سرهنگ قذافی است.
حضور سیفالاسلام در بین روزنامهنگاران نشان میدهد مخالفان بخشی از دستاوردهای خود در طرابلس را از دست دادهاند.
سیفالاسلام قذافی با یک خودروی زرهی به محل اقامت خبرنگاران آمد و در گفتوگویی کوتاه از امن بودن محل حضور پدرش خبر داد. او همچنین گفت: «پشت شورشی ها را شکستهایم. این یک تله بود. به آنها ضربات سنگینی وارد کردهایم و در حال پیروزی هستیم.»
سخنگوی دولت لیبی پیشتر اعلام کرده بود: «رهبر لیبی ثابت قدم است، او در لیبی است، و شخصن نبرد را هدایت میکند. ما تحت فرمان او هستیم. پسرانش هم در لیبی هستند، میجنگند و خونشان را میدهند.»
از سویی دیگر عبدل حافظ غوغا یک سخنگوی مخالفان گفت که ایستگاههای بازرسی درحال برپا شدن در اطراف طرابلس است و به عقیده او رهبر لیبی و خانوادهاش قادر به فرار نخواهند بود.
شبکه العربیه نیز از بمباران سنگین مقر سرهنگ قذافی در طرابلس به وسیله ناتو خبر داده است.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا در سخنانی که شامگاه دوشنبه، 22 اوت، به طور مستقیم از تلویزیون پخش شد، خطاب به مردم لیبی گفت: «لیبی که شایسته آن هستید، در دسترس شماست.» او در این حال به مردم این کشور هشدار داد که «چالشهای بزرگی پیش روی شماست.»
سرگئی لاوروف، وزیرخارجه روسیه از پایان بحران لیبی در آینده نزدیک خبر داده است. به گفته آقای لاوروف روسیه باور دارد مخالفان به زودی قدرت را در لیبی به دست خواهند گرفت. او همچنین از آمادگی کرملین برای همکاری با حکومت جدید در طرابلس خبر داد.
بیشتر بخوانید:
«رییس شورای انتقالی: مخالفان از دستورات سرپیچی کنند استعفا میدهم»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانهها، ابراهیم یزدی، فعال سیاسی و دبیر کل نهضت آزادی، ششم شهریور ماه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، مورد محاکمه قرار خواهد گرفت.
به گزارش میزان خبر، این چهارمین مرتبه است که تاریخ محاکمه برای دبیر کل نهضت آزادی تعیین میشود. در نوبتهای پیشین دادگاه به دلایل نامشخصی برگزار نشد.
ابراهیم یزدی اولین بار بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ در حالی که در بیمارستان بستری بود، بازداشت شد و پس از ۷۲ ساعت آزاد شد.
او در دی ماه ۱۳۸۸ دوباره بازداشت شد و پس از شصت روز زندان انفرادی بهدلیل مشکلات جسمی به بیمارستان منتقل و مورد عمل جراحی قرار گرفت. پس از آن نیز به توصیه پزشکان معالج، با وثیقه پانصد میلیون تومانی به مرخصی آمد.
دکتر یزدی در تاریخ نهم مهر ماه ۱۳۸۹ و به اتهام حضور در نماز جمعه غیرقانونی، در شهر اصفهان برای سومین بار بازداشت و به بند ۲۰۹ در زندان اوین منتقل شد. این بار او سه ماه را در سلول انفرادی سپری کرد و سپس به یکی از خانههای امن وزارت اطلاعات منتقل و مدت سه ماه نیز در این خانه تحت بازداشت قرار گرفت.
اتهام اصلی آقای یزدی، اداره تشکیلات غیرقانونی نهضت آزادی ایران است. این در حالی است که دبیرکل نهضت آزادی به اتهام اداره این تشکیلات سیاسی مورد محاکمه قرار میگیرد که تا کنون فعالیت این حزب در هیچ دادگاه صالحی، ممنوع و غیرقانونی اعلام نشده است. پیش از این نیز در حوادث پس از انتخابات سال ۸۸، جمعی از اعضا و وابستگان به نهضت آزادی بازداشت و مورد محاکمه قرار گرفتند که تعدادی از آنها مانند محسن محققی، فرید طاهری و عماد بهاور و لیلا توسلی هم اکنون در زندان بهسر میبرند.
بیشتر بخوانید:
«متن منتشر شده توسط ایرنا را تکذیب میکنم»
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
دفتر نمایندگی سیاسی سازمان ملل متحدر در کابل از تصمیم اخیر کمیسیون مستقل انتخابات حمایت کرد.
استفان دیمستورا نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل متحد در کابل ابراز امیدواری کرده است که این تصمیم کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان به بنبست طولانی میان نهادهای افغانی پایان دهد.
در یک اعلامیهی که از دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد امروز نشر شده آقا دی مستورا از رییس جمهوری کرزی مبنی بر سپردن تصمیمگیری در مورد انتخابات به کمیسیون انتخابات قدر دانی کرده است.
اما در واکنش به تصمیم کمیسیون انتخابات و حمایت دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد امروز بار دیگر دهها نامزد معترض انتخابات با صدها تن از هواداران شان در شهر کابل دست به راهپیمایی زدند.
این راهپیمایی از مرکز شهر آغاز شد و تا مقابل دفتر نمایندگی سیاسی سازمان ملل متحد ادامه یافت.
این مظاهرهکنندگان با شعارهای برضد کمیسیون انتخابات و نماینده خاص سر منشی سازمان ملل متحد مخالفت شان را با تصمیم اخیر کمیسیون انتخابات ابراز کردند.
این در حالیست که بر اساس تصمیم اخیر کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان 9 نماینده مجلس کرسیهایشان را از دست داده و به عوض آن نامزدان معترض کامیاب معرفی شده است.
بیشتر بخوانید:
«۹ نماینده مجلس صلب صلاحیت شدهاند»
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا در سخنانی که روز دوشنبه، 22 اوت، به طور مستقیم از تلویزیون پخش شد، خطاب به مردم لیبی گفت: «لیبی که شایسته آن هستید، در دسترس شماست.» او در این حال به مردم این کشور هشدار داد که «چالشهای بزرگی پیش روی شماست.»
سرگئی لاوروف، وزیرخارجه روسیه از پایان بحران لیبی در آینده نزدیک خبر داده است. به گفته آقای لاوروف روسیه باور دارد مخالفان به زودی قدرت را در لیبی به دست خواهند گرفت. او همچنین از آمادگی کرملین برای همکاری با حکومت جدید در طرابلس خبر داد.
دبیرکل سازمان ملل متحد گفت: «از نیروهای تحت امر سرهنگ قذافی میخواهم تا هرچه سریعتر به خشونت پایان دهند و شرایط را برای روند آرام انتقال قدرت فراهم کنند.»
Click here to view the embedded video.
نحوه پیشروی مخالفان معمر قذافی در لیبی
Click here to view the embedded video.
حضور سیفالسلام قذافی در میان حامیان پدرش
Click here to view the embedded video.
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، 22 اوت، ایالات متحده و اتحادیه اروپا با تهیه پیشنویس قطعنامهای از شورای امنیت سازمان ملل متحد خواستند تحریمهایی علیه بشار اسد و چندین مقام بلند پایه سوریه درنظر بگیرد.
به گزارش رویترز، چند دیپلمات غربی که از اعلام نامشان خودداری کردند، اظهار داشته که تهیهکنندگان این پیشنویس، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان و پرتغال هستند.
این تحریمها شامل چند موسسه سوری نیز میشود و این کشورها امید دارند این موسسات را در فهرست سیاه نامهایی قرار دهند که به دلیل نقش داشتن در سرکوبی مخالفان، تحت پیگرد دادگاه کیفری بینالمللی لاهه قرار دارند.
به گفته ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، پنج ماه اعتراض و سرکوبی در شهرهای مختلف سوریه بیش از ۲۲۰۰ نفر کشته برجای گذاشته است.
بیشتر بخوانید:
«بررسی صدور قطعنامه علیه حکومت سوریه»
گروهبانیکم وظیفه وحید جمشیدی، سرباز وظیفه نیروی زمینی ارتش، که با ازخودگذشتگی در نجات جان مصدومان یک سانحه تصادف خود دچار سانحه شده بود، پس از گذشت یک ماه بستری در بیمارستان درگذشت.
به گزارش فارس به نقل از روابط عمومی نیروی زمینی ارتش، وحید جمشیدی، سرباز نیروی زمینی ارتش در 26 تیرماه سال جاری در مسیر بازگشت از مسجد منطقه جمکران با یک خودروی واژگون شده مواجه شده و به کمک سانحهدیدگان میرود که پس از نجات جان سرنشینان آن سانحه، خود با یک خودرو سواری برخورد کرده و به شدت مصدوم میشود.
وی در این حادثه از ناحیه نخاع، مهرههای گردن و پای چپ دچار شگستگی و مصدومیت شده و نزدیک به یک ماه نیز در بیمارستان بستری شده بود که در نهایت علارغم تلاش تیم پزشکی بر اثر شدت جراحات وارده صبح روز جمعه در بیمارستان ارتش درگذشت.
مراسم تشییع پیکر وحید جمشیدی ساعت 11:00 روز شنبه (29/5/90) برگزار شد.
در حالیکه نبرد بین نیروهای مخالف و حامی معمر قذافی همچنان در طرابلس ادامه دارد، اعضای شورای انتقالی ملی که رهبری مخالفان را برعهده دارند گفتهاند که در نظر دارند به منظور اقدام برای تشکیل دولت جدید روز چهارشنبه به این شهر سفر کنند.
بیشتر بخوانید:
«ادامه درگیریها در لیبی بر سر تصرف پایتخت»
خبر / رادیو کوچه
دادستانی نیویورک خواهان لغو اتهامهای مطرح شده علیه دومنیک استراوس کان، رییس پیشین صندوق بینالمللی پول در رابطه با تعرض جنسی به خدمتکار آفریقایی یک هتل مجلل در منهتن شده است.
اعتبار اتهامهای مطرح شده علیه آقای استراوس کان در هفتههای گذشته به خاطر زیر سوال رفتن انگیزه و صداقت نفیساتو دیالو، خدمتکار هتل سوفیتل سست شده بود.
آقای استراوس کان در ماه مه به اتهام تجاوز جنسی به این کارگر ۳۲ آفریقایی بازداشت شد، سپس در حبس خانگی قرار گرفت و در نهایت بدون تودیع ودثیقه آزاد شد تا روند قضایی پیگیری شود.
پیشبینی میشود حکم دادگاه درباره درخواست دادستانی منهتن برای لغو اتهامهای دومنیک استراوس کان سهشنبه، 23 اوت، صادر شود.
در صورت لغو اتهامها، آقای استراوس کان میتواند به فرانسه بازگردد ولی پرونده شکایت مدنی خانم دیالو علیه او همچنان مفتوح خواهد بود.
کنث تامسون، وکیل خانم دیالو پس از دیدار کوتاهی با مقام های دادستانی منهتن تاکید کرد که برخورد قضایی با موکلش ناعادلانه است.
وکلای آقای استراوس کان که از ابتدا بر بیگناهی او تاکید داشتند، با صدور بیانیهای با اشاره به فقدان اعتبار اتهامهای مطرح شده، از درخواست دادستانی برای لغو آنها تشکر کردند.
در صورت لغو اتهامهای آقای استراوس کان در آمریکا او همچنان ممکن است به علت وجود شکایت مشابهی در فرانسه مورد پیگرد قرار گیرد.
تریستان بانو، رماننویس جوان فرانسوی آقای استراوس کان را متهم به تلاش برای تجاوز جنسی کرده است و مقامهای قضایی در حال بررسی این شکایت هستند.
پیش از حادثه ۱۴ ماه مه، آقای استراوس کان که ۶۵ ساله و متاهل است، یکی از بخت های اصلی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه به شمار می رفت.
بیشتر بخوانید:
«رسیدگی به تخلف احتمالی رییس جدید صندوق بینالمللی پول»
رادیو کوچه
1866 میلادی- معاهده تاریخی «پراگ» میان دو کشور پروس و اتریش امضا شد. قسمت وسیع سرزمینی که امروزه آلمان نامیده میشود در اواسط قرن نوزدهم از کشورهای کوچکی تشکیل میشد که در هرکدام یک پادشاه یا شاهزاده حکومت میکرد. با به قدرت رسیدن «بیسمارک» و در اختیار گرفتن مقام صدراعظمی پروس وی که در آرزوی وحدت ایالات و امیرنشینهای آلمان و تشکیل یک امپراتوری از پیوستن پروس و کنفدراسیون آلمان بود، قبل از هر چیز به تقویت نیروی نظامی پروس پرداخت و در اولین جنگ خود برای الحاق یکی از این ایالتها به قلمرو حکومت پروس، در سال 1864 پیروز شد. در این جنگ که به جنگ «هفت هفته» معروف شده است، نیروهای پروس برای نخستین بار قوای اتریش را شکست دادند و در نتیجه قرارداد صلحی که در چنین روزی در پراگ به امضا رسید، کلیه امیرنشینها و ایالات واقع در شمال رودخانه «راین»، اتحادیه جدیدی به نام کنفدراسیون شمالی آلمان تشکیل دادند و با پروس متحد شدند.
1939 میلادی- میان دو دولت آلمان و شوروی (هیتلر و استالین) یک پیمان عدم تجاوز ده ساله به امضا رسید.
پس از تصرف چکسلواکی و الحاق آن به آلمان، هیتلر درصدد انضمام لهستان به خاک کشورش بود. اما میدانست که در مسئله لهستان نه فقط انگلیس و فرانسه، بلکه شوروی هم در مقابل او خواهد ایستاد و ممکن است حمله حساب نشده او به لهستان، به اتحاد سه جانبهای در برابر آلمان منجر شود. هیتلر از در دوستی با استالین درآمد و پس از امضای یک قرارداد همکاری اقتصادی و بازرگانی با شوروی، در پیامی به استالین آمادگی خود را برای امضای یک قرارداد دوستی و عدم تعرض با شوروی اعلام داشت. استالین نیز پاسخ گرم و دوستانهای به تلگراف هیتلر داد و وزیر امور خارجه آلمان برای انجام مذاکرات مربوط به امضای قرارداد دوستی بین دو کشور به مسکو دعوت شد.
استالین در این مذاکرات خواهان معامله بر سر خاک لهستان شد و نواحی شرقی این کشور را طلب کرد. با موافقت آلمان و شوروی بر سر این مسئله، در نیمهشب 23 اوت 1939 قرارداد عدم تجاوز میان آلمان و شوروی منعقد شد. بر اساس این قرارداد، آلمان و شوروی متعهد شدند به مدت ده سال به خاک یکدیگر تجاوز نکنند. پس از این توافق، آلمان با اطمینان از جانب شوروی، حمله خود را به لهستان آغاز کرد. با این حال، این پیمان دو سال بعد با حمله آلمان به شوروی در ژوئن 1941 نقض شد.
مورخان معاصر، پیمان عدم تجاوز هیتلر و استالین را نخستین فریب روسها از غرب در قرن بیستم بهشمار آوردهاند.
1330 خورشیدی- «حسین علیزاده» آهنگساز، ردیفدان، پژوهشگر و نوازنده تار و سهتار ایران زاده شد.
وی در منطقه سید نصرالدین بازار تهران متولد شد. در هنرستان موسیقی و دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحصیل کرد و همزمان در مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایران به یادگیری و اجرای کنسرت پرداخت. همچنین در سالهای آغازین دههی ۱۳۶۰ در دانشگاه آزاد برلین نیز تحصیل کرده است.
وی از اساتیدی چون «هوشنگ ظریف»، «حبیباله صالحی»، «محمود کریمی»، «علیاکبر شهنازی»، «داریوش صفوت»، «نورعلی برومند»، «سعید هرمزی»، «یوسف فروتن»، و «عبداله دوامی» در عرصه موسیقی برخوردار بوده است.
علیزاده در سال ۱۳۴۷ عضو ارکستر «رودکی» بود. او با عضویت در گروه «چاووش» همراه با دیگر استادان موسیقی ایران از جمله «محمدرضا لطفی» و «پرویز مشکاتیان» آثار جاودانهای در موسیقی ایران اجرا کرد. علیزاده در اوایل دههی هفتاد ریاست هنرستان موسیقی را بر عهده داشت و هم اکنون عضو هیت علمی دانشگاه تهران است. تا سال ۱۳۸۴ با استاد «محمدرضا شجریان» در قالب گروهی چهار نفره همراه با «کیهان کلهر» و «همایون شجریان» به برگزاری کنسرت و اجرای برنامه در کشورهای مختلف مشغول بود.
این آهنگساز و نوازنده ایرانی، سازنده موسیقی فیلمهایی چون «دلشدگان»، «گبه»، «زمانی برای مستی اسبها» و «آواز گنجشکها» بوده و لازم به اشاره است که تا به حال سه بار برای آلبومهای «فریاد»، «بی تو به سر نمیشود» و «به تماشای آبهای سپید» نامزد جایزه گرمی در بخش «بهترین آلبوم سنتی جهان» شده است.
1389 خورشیدی- «مهین نیک طبع» مشهور به «مهین شهابی»، بازیگر سینمای ایران درگذشت.
پدرش نظامی و همسرش نویسنده، شاعر و آهنگساز بود. برای اولین بار در دوره دبیرستان چند نمایش را به شکل آماتور بازی کرد. بعد از ازدواج به گروه «اسکوییها» پیوست و سپس به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمد. همزمان در تاتر «سنگلج» به ایفای نقش میپرداخت.
شهابی در سال ۱۳۳۹، در فیلم «ماجرای جنگل» ساختهی «مهدی میرصمدزاده» جلوی دوربین رفت. با سریال «آینه» به کارگردانی «غلامحسین لطفی» محبوبیت فراوانی یافت و آخرین بازی وی در پنجاهمین سال بازیگریاش در سریال «وضعیت سفید» «حمید نعمتاله» به دنبال بیماری و درگذشت او نیمهتمام ماند.
او پیش از این فیلم در سال ۱۳۸۷ در تلهفیلم «بیا از گذشته حرف بزنیم» در کنار «پوراندخت مهیمن» و «ثریا قاسمی» بازی کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
روز اول شهریورماه، به مناسبت بزرگداشت «ابوعلی سینا» در عرصه طب در ایران، روز «پزشک» نامیده شده است. کتاب «شفا در فلسفه و حکمت، قانون در طب و اشارات» او شهرت جهانی دارد. همچنین معروفترین اثر وی به زبان فارسی «دانشنامه علایی» است.
1369 خورشیدی- دکتر «پرویز ناتلخانلری» ادیب و شاعر و نویسنده و پژوهشگر ایرانی درگذشت.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
Iranian history
خبر / رادیو کوچه
رضا بدیعی کارگردان ایرانی سینمای هالیوود و سازنده سریالهای محبوب تلویزیونی چون «بالاتر از خطر» و «هاوایی فایو او» بعد از ظهر روز شنبه ٢٠ آگوست پس از یک عمل جراحی در بیمارستان «یوسیالای» در شهر لس آنجلس درگذشت. او هنگام مرگ ۸۱ سال داشت.
این کارگردان ایرانی که به «پدرخوانده تلویزیون آمریکا» نیز شهرت داشت، در طول شش دهه گذشته از فعالترین چهرهها در صحنه فیلمسازی هالیوود و سریالهای تلویزیونی آمریکا به شمار میرفت و چندی پیش نیز مراسمی به منظور تجلیل از او، با حضور چهرههای سرشناس سینمای آمریکا و دوستان و همکاران ایرانی او در دانشگاه لس آنجلس برگزار شد.
رضا بدیعی در روز هفدهم آوریل ۱۹۳۰ در«اراک» به دنیا آمد و با پایان دوران دبیرستان در دانشکده هنرهای دراماتیک تهران به تحصیل مشغول شد. او بعدها مدال طلای افتخار را برای ساختن یک فیلم مستند از دست محمدرضا پهلوی دریافت کرد و در سال ۱۹۵۵ از طریق دولت ایالات متحده آمریکا دعوت شد تا در این کشور حرفه فیلمسازی را دنبال کند.
رضا بدیعی در آمریکا و پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه «سیراکیوس» در رشته سینما، به عنوان فیلمبردار مشغول به کار شد. حرفهای که او را از نیویورک به کانزاس سیتی و در نهایت به لس آنجلس کشاند. در لس آنجلس «بدیعی» توانست در کنار کارگردانهای صاحب نامی چون «رابرت آلتمن» و «سام پکینپا» به کار بپردازد.
رضا بدیعی از اوائل دهه شصت میلادی به کارگردانی فیلمهای تلویزیونی پرداخت و در طول ۶ دهه گذشته بیش از ۴۳۰ قطعه فیلم تلویزیونی و چندین فیلم سینمایی ساخت.
او کارگردانی بسیاری از سریالهای تلویزیونی از جمله «بالاتر از خطر»، «هاوایی فایو او»، «بارتا»، «مرد شش میلیون دلاری»، «کاگنی و لیسی»، «بافی قاتل خون آشام» و «پیشتازان فضا» و بسیاری فیلمهای دیگر را برعهده داشته است. او توانست جایزه یک عمر فعالیت هنری «اتحادیه کارگردانان سینمای آمریکا» را برای کارگردانی بیشترین تعداد سریالهای یک ساعته تلویزیونی نیز به دست آورد.
آرش حسینیپژوه/ رادیو کوچه
…………………………………….
«دریاچه ارومیه یک قدم تا نابودی»
دریاچه «ارومیه» که در گذشته «چی چست» و «کبودان» نام داشت، بزرگترین و شورترین دریاچه دایمی ایران و یکی از دریاچههای فوق اشباع از نمک دنیاست. این دریاچه مدتهاست با خطر خشکی و نابودی مواجه است.
……………………………………
خبر / رادیو کوچه
با وجود گذشت بیش از بیست روز از بازداشت کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر، تاکنون هیچگونه اطلاعی از محل نگهداری وی در دست نیست.
به گزارش بیبیسی، مینا جعفری، وکیل کوهیار گودرزی روز دوشنبه، 22 اوت، در گفتوگویی با اشاره به این موضوع که هیچ اطلاعی از وضعیت این فعال حقوق بشر در دست نیست، اعلام کرد: «از آنجاییکه پرونده کوهیار در دادسرای اوین است و وکلا نمیتوانند به آن وارد شوند تا زمانی که دادگاه برگزار شود، هیچ دسترسی به پرونده ندارم.»
خانم جعفری در عین حال اضافه کرد که «برای پروین مخترع، مادر کوهیار گودرزی نیز پروندهای با اتهام اقدام علیه امنیت ملی تشکیل شده و به دادگاه ارجاع شده است.»
خانم مخترع دهم مردادماه در منزلش بازداشت و به زندان کرمان منتقل شده است.
کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، پیش از این در تاریخ ۲۹ آذرماه ۸۸ در حالی که قصد شرکت در مراسم خاکسپاری آیتاله منتظری را داشت، توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد و سپس از سوی دادگاه به تحمل یکسال حبس تعزیری محکوم شد. وی در آذرماه ۸۹، پس از سپری کردن حکم خود از زندان آزاد شده بود.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر و مادرش»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر