کلمه :«مرد نقاش را از خانه در آوردیم»، عنوان یک یادداشت کوتاه، نوشته ی ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار است که ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ ، یعنی یک روز پس از تظاهرات میلیونی سکوت مردم تهران در وبلاگ شخصی اش منتشر کرده است.
متن این یادداشت وبلاگی که در ۲۶ خردادماه ۱۳۸۸ نوشته و منتشر شده، به این شرح است :
سالهاست که به خودم قول داده ام شیفته کسی نشوم ،چه در حوزه شخصی و چه در عرصه اجتماعی و سیاسی.می دانم که شیفتگی با خودش مطلق نگری را می آورد و من از مطلق نگری خیلی می ترسم.
من شیفته میرحسین موسوی نشده ام اما نمی توانم احساس عمیقا مثبتم را نسبت به او پنهان کنم. در این چند روزه استقامتی ستودنی از خود برای صیانت از رای مردم نشان داده است .آنچنان که خود در راهپیمایی میلیونی مردم تهران گفته است :”آمده ام ، تا بهاری سبز «استقامت کنم» تا «نماد سبز» را به «یغما» نبرند.”
دیروز در راهپیمایی سبزپوشان تهران در خیابان آزادی، پسرجوانی برگه هایی را با تصویر یک دست که برگهای سبز از آن روییده بود به دست مردم می داد که رویش نوشته شده بود:
“ما مرد نقاش را از خانه در آوردیم و از او خواستیم بیاید و شهرمان را رنگ بزند که از این همه سیاهی خسته ایم ،ما از اهانت و تیرگی خسته ایم ،سبز می خواهیم تا نفس بکشیم .سبز می خواهیم.حالا می خواهیم هر ایرانی که کشورش را دوست دارد ،دستانش را سبز سبز کند و دیوارهای شهر را رنگ کند ،تا آن روز که صدای ایران را بشنویم.”
امیدوارم این مرد نقاش، میرحسین موسوی همانطور که خودش گفته تا بهاری سبز استقامت کند. البته می دانم که او برای استقامت خود به حضور سبز و آرام مردم در صحنه نیاز دارد.
فواد صادقی در یادداشتی در سایت آینده نوشت:
حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ که در پی راهپیمایی نهم دی ماه سال گذشته و سپس ۲۲ بهمن به تعلیق رفته بود، با ناآرامی های ۲۵ بهمن ماه دوباره مورد توجه قرار گرفته است.
هرچند رسانههای رسمی تعداد معترضان را از چندصدنفر تا کمتر از ده هزار نفر گزارش کرده اند و رسانههای منتسب به معترضان نیز این جمعیت را چند صد هزار نفر اعلام نموده اند، اما به نظر می رسد اختلاف بر سر تعداد معترضان ۲۵ بهمن، مانند دیگر اختلافات دو طرف در آمارها، قابل حل نباشد و واقعیت نیز فراتر از تعداد رسمی اعلام شده و کمتر از آمار اعلامی معترضان باشد. اما به نظر می رسد اصولا تعداد دقیق شرکت کنندگان تاثیر چندانی بر اصل تحلیل نداشته باشد.
واقعیت آن است که با گذشت بیش از ۲۰ ماه از آغاز برخورد سخت با ناآرامی های پس از انتخابات، وقوع دوباره ناآرامی ها در مرکز کشور و تحت تدابیر امنیتی، نشان می دهد این گونه برخوردها با ناآرامیها کارایی کامل را نداشته است.
رسانههای رسمی کشور و مسوولان سیاسی و امنیتی ارشد نظام از ابتدای وقوع ناآرامی های پس از انتخابات عنوان “جنگ نرم” و انقلاب مخملین یا رنگی را برای آن به کار بردند و اعلام کردند هدف نهایی این اعتراضات براندازی نظام جمهوری اسلامی است.
اگرچه سران معترض بارها این اتهام را رد کردهاند، اما بر فرض صحت آن، باید به این پرسش پاسخ داد که چگونه این براندازی می تواند موفق شود و چگونه می توان مانع به نتیجه رسیدن آن شد؟
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا اشاره به یک نکته ضروری است که در جهان کنونی تغییرات گسترده و موثر در یک جامعه که ساقط کردن یک نظام سیاسی مهمترین و بالاترین سطح آن محسوب می شود، بدون وجود زمینه داخلی و بومی امری ناممکن است.
این تغییرات می تواند هم براندازی یک نظام سیاسی و وقوع انقلاب در یک جامعه باشد و هم حفظ یک نظام سیاسی که از داخل با عدم مقبولیت و نارضایتی فراگیر مواجه است.
به عبارت دیگر همان گونه که قدرتهای خارجی در شرایط کنونی جهان نمی توانند نظامی را که از مقبولیت نسبی مردمی و پشتوانه دموکراتیک برخوردار است سرنگون کنند، قادر نیستند با حمایتهای پیدا و پنهان خود رژیمی را که فاقد مقبولیت عمومی در جامعه خویش است را حفظ نمایند.
ایران معاصر برای هر دو حالت این موضوع، نمونه مناسبی است، حفظ نظام جمهوری اسلامی در برابر تهدیدهای گسترده نظامی دو ابرقدرت شرق و غرب در دوران دفاع مقدس نشان داد نظام برخوردار از یک پشتوانه مردمی را نمی توان با ابزارهایی نظیر برخوردهای نظامی و اطلاعاتی سرنگون کرد و در مقابل سقوط محمدرضا شاه پهلوی با وجود روابط راهبردی وی با ایالات متحده آمریکا نیز یاد آور این بود که نمی توان نظامی را که فاقد مقبولیت مردمی است، با حمایتهای خارجی حفظ کرد.
اکنون به پرسش ابتدایی باز می گردیم، بنابراین می توان به عنوان یک پاسخ اولیه گفت، ظرفیت داخلی و وجود تمایل جدی در بخشی از جامعه برای تغییر نظام سیاسی، شرط لازم و مهمترین مقدمه براندازی سیاسی و وقوع انقلاب است و برای رخ ندادن براندازی و حفظ نظام موجود نیز از بین بردن ظرفیت ایجاد و ظهور تمایل به براندازی در بخشهای قابل توجهی از جامعه، مهمترین راهبرد برای مقابله با انقلابهای رنگی و نرم است.
واقعیت آن است که با وجود همه سرمایه گذاریهای مادی و تلاشهای گسترده فنی انجام شده برای کنترل و تسلط بر فضای ارتباطی جامعه از سوی دستگاههای مسوول به دلیل احاطه تکنولژیک و میزبانی و مرجعیت کشورهای غربی در حوزه ارتباطات، نمی توان از کنترل کامل دستگاههای فعال در این حوزه سخن گفت که نمونه آن اقدامات ۲۵ بهمن ماه در برخی سایتهای داخلی اعم از اختلال و هک بود و این موضوع نشان داد در صورت تمایل سرویسهای اطلاعاتی غرب برای ایجاد اختلال در سیستمهای ارتباطی کشور از قبیل سیستم تلفن همراه، سایتهای اینترتی و حتی رادیوتلویزیون و اجرای یک پروژه اختلال و حتی ناآرامی سازی در سیستم ارتباطی، در مواقع بحرانی آسبیب پذیری در این زمینه وجو دارد.
از سوی دیگر بعد از دو عملیات مشابه موساد در ترور دانشمندان هستهای کشور ظرف یک سال گذشته هرچند دستگاههای امنیتی نظام به عامل آن دست یافتند، اما اصل اقدام موساد نشان دهنده این حقیقت است که در صورت اجرایی شدن پروژه براندازی، سیستم امنیتی کشور نیز در برابر عملیاتهای طراحی شده تروریستی که اکنون دانشمندان هستهای را هدف گرفته است، اما ممکن است اهداف فراتر سیاسی و اجتماعی را هم برای خود در نظر بگیرد، می تواند آسیب پذیر باشد که البته در این شرایط تنها سازمان موساد تهدیدکننده کشور نخواهد بود و بایستی سرویس های اطلاعاتی دیگری نظیر سیا و اینتجلنس سرویس را هم در ردیف عوامل تهدید به شمار آورد، اخبار مطرح شده از سوی برخی مسولان امنیتی مبنی براینکه دو دانشجوی به قتل رسیده در حوادث ۲۵ بهمن ماه توسط تیم های تروریستی با منشا خارج از کشور هدف قرار گرفتهاند ، بر جدی بودن این احتمال آنهم نه در حد ترورکور ومحدود بلکه در مقیاس گسترده وهدفمند تاکید می کند.
نکته سوم در باره آسیب پذیری بدنه اقتصادی کشور در برابر تهدیدات است، ایجاد اختلال در سیستمهای توزیع برق، آب و سایر انرژی ها و یا مختل کردن شبکه ارائه خدمات مالی و غذایی در کشور از دیگر احتمالات است که سوژههای ابتدایی برای عملیات خرابکاری محسوب می شود و دولتهای غربی دسترسی و توانایی کافی تکنولژیک و فنی برای اجرایی کردن آن را دارند، انفجار صبح روز ۲۲بهمن ماه خطوط اصلی انتقال گاز در قم که از سوی برخی مسئولان خرابکاری اعلام شده است نیز می تواند در این راستا مورد توجه واقع شود.
البته اینجا پرسشی مطرح می گردد که در صورت وجود چنین توانمندیهایی برای ضربه زدن به نظام، چرا تاکنون از آنها به صورت گسترده استفاده نشده است که پاسخ به آن روشن است.
طبیعی است استفاده از چنین ابزارهای حاکمیتی توسط دولتهای غربی برای ساقط کردن یک نظام رسمی سیاسی در جهان متضمن هزینههای سنگینی است که استفاده از آن را تنها در موارد بسیار نادر و آن هم در زمانی کوتاه و سریع توجیه پذیر می سازد. چرا که استفاده مکرر و طولانی مدت از این ابزارها منجر به نابودی اعتماد و فراگیری استفاده از تکنولژی غربی درجهان می گردد ، اما در موارد بسیار استثنایی و در مدتی بسیار کوتاه مشاهده شده است که غرب از این ظرفیت خود برای تسریع و موفق کردن تحولات مورد نظرش چه در بحث برخوردهای نظامی نظیر جنگ خلیج فارس و حمله به عراق در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ و چه در حوزه انقلابهای رنگی در بلوک شرق طی دو دهه گذشته استفاده کرده است و با اطمینان می توان گفت که در صورت عدم استفاده از این ابزارها، موفقیت تحولات مذکور با این سرعت و هزینه کم ممکن نبود.
بنابراین زمانی که ما از نظر ارتباطاتی، اطلاعاتی و اقتصادی در مواجهه با غرب دارای آسیب پذیری نسبی هستیم، تنها راه ممکن برای حفظ نظام در برابر تهدید براندازی، از بین بردن زمینه داخلی تمایل به براندازی است.
در این حوزه نیز ذکر چند نکته ضروری است:
نخست آن که تلاشها و زحمات گسترده مسوولان و ماموران و برخوردهای سخت نظیر دستگیری ها، محاکمه و صدور احکام سنگین قضایی در کنار توقیف رسانه های وابسته به سران معترضین و غیرقانونی اعلام کردن احزاب و تهدید فعالیت سران این جریان، اگرچه توانست در کوتاه مدت یعنی طی یک سال گذشته از اوایل دی ماه سال ۱۳۸۸ (تشییع جنازه آیت الله منتظری) تا ۲۵ بهمن ماه زمینه بروز و ظهور فیزیکی این اعتراضات را از بین ببرد، اما نتوانست توفیق درازمدت بیابد و زمینههای درونی اعتراضات حفظ گردید و منجر به ناارامی های ۲۵ بهمن شد.
طبیعی است همان گونه که پیش بینی می شد، اثر برخوردهای مذکور که با هدف بالابردن هزینه اعتراض و ناارامی انجام شده بود را باید در رادیکالیزه شدن اعتراضات، افزایش مطالبات، به افراط کشیده شدن شعارها و در یک کلام جری شدن معترضان در ۲۵ بهمن دانست.
اگر در ۲۵ خرداد سال گذشته که بنابر آمار رسمی جمعیت میلیونی حضور داشتند، حتی یک شعار نیز علیه مسوولین عالی رتبه نظام به ویژه رهبر انقلاب سرداده نشد، بعد از برخوردهای ۲۱ ماه اخیر می توان زمینه مناسب برای سوء استفاده اپوزیسیون و اهانتهای انجام شده در ۲۵ بهمن ماه را مشاهده کرد .
آن روی سکه تعلیق ناآرامی های خیابانی که از ۱۳ آبان سال گذشته به رادیکالیسم و اهانت به شخص اول کشور کشیده شد را می توان در افزایش زمینه رادیکالیسم در معترضان مشاهده کرد که شمار نیروهای افراطی و جری شده معترضین طی این یک سال چه بسا تا ده برابر شده است.
دوم؛ نتیجه فعالیتهای تخریبی و سلبی در حوزه رسانه را نیز می توان در افزایش فشار عصبی و تحریک معترضان مشاهده کرد، برخوردهای غیر اقناعی و تحقیر و توهین مداوم به معترضان را نیز می توان در واکنش های متقابل آنان مشاهده کرد.
سوم؛ ابزارهایی نظیر فیلتر اینترنتی و کاهش سرعت اینترنت و.. که اثرات کاهش دهنده در تاثیرات اعتراضات سال گذشته داشت، اکنون آثار خود را تا حدی از دست داده و در برخی از موارد آثار عکس برجا می گذارد. به نحوی که معترضین از پشت میز به سطح خیابان کشیده می شوند و راه های دیگری برای ارسال تصاویر و مطالب خود به خارج از کشور می یابند.
چهارم؛ روش سنتی استفاده از تظاهرات و تجمعات حامیان نظام در برابر حضور خیابانی معترضان که از نهم دی ماه و ۲۲ بهمن سال گذشته به اوج خود رسید نیز شاید دیگر آثر خود را نداشته باشد.امروز موضوع نداشتن پایگاه مردمی نظام نیست، چرا که هم معترضان داخلی و هم کشورهای غربی به این نکته معترفند که هواداران مردمی جمهوری اسلامی که حاضر به فداکاری نیز هستند، درحدی هستند که قادر به اعلام وجود میلیونی در سطح خیابانها می باشند و این دستاورد در راهپیمایی نهم دی ماه و ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۸۸ در تهران و شهرستانها تثبیت شده است. اکنون صورت مساله اپوزیسیون داخلی و خارجی نظام از عدم دارا بودن پایگاه مردمی نظام به عدم امکان بروز اعتراضات مدنی در داخل کشور تبدیل شده است و برای پاسخ به این پرسش جدید استفاده از راهحل پرسش قبلی چندان کارامد نیست.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که برای مقابله با براندازی نرم و حفظ نظام، نیاز به مسیر متفاوت و روشهای فراتر از شیوه های متداول و به کارگرفته شده کنونی وجود دارد و این شیوهها که مبانی علمی و آزمون شدهای دارند،بر برخورد نرم و اقناعی با تمایل به براندازی متمرکز است.
گزارشهای رسیده، حاکی از طنینانداز شدن فریاد الله اکبر، یا حسین میرحسین و یا مهدی شیخ مهدی در بسیاری از محلههای تهران و برخی شهرهای بزرگ کشور است. این شعارها به حدی گسترده بوده که برخی شاهدان، فضای امشب تهران را با شعارهای شبانه در تابستان ۸۸ مقایسه کردهاند.
بر اساس گزارشهای رسیده به کلمه و خبرهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، اهالی تهران در محلههای شهرک غرب، سعادت آباد، پونک، ونک، باغ فردوس، سید خندان، خیابان آفریقا، خیابان ستارخان، خیابان سهروردی، یوسف آباد، نیاوران، زعفرانیه، قلهک، میدان ولیعصر، خیابان کارگر، محمودیه، توانیر، صادقیه، گیشا، تجریش، شهرک آپادانا، خیابان طالقانی، میدان فاطمی و بسیاری محلههای دیگر شبهنگام به پشت بامها رفته و شعار دادهاند.
از جمله شعارهایی که در این گزارشها به آنها اشاره شده، میتوان به این موارد اشاره کرد:
الله اکبر
مرگ بر دیکتاتور
یا حسین، میرحسین
یا مهدی، شیخ مهدی
موسوی، کروبی، آزاد باید گردند
مصلحی بیچاره، خرید که ترس نداره
موسوی زنده باد، کروبی پاینده باد
علاوه بر تهران، از اصفهان و کرج و شیراز نیز گزارشهایی درباره شعارهای شبانه برای کلمه ارسال شده است.
مهدی خزعلی در وبسایت شخصیاش در این باره نوشت: الان که این سطور را می نگارم, ۲۰ دقیقه است که صدای تکبیر قطع نمی شود, شاید بیش از یک سال است که علی رغم فراخوان به تکبیر شامگاهی- در نزدیکی منزل ما – کسی تکبیر نمی گفت , اما امشب شور و هیجان تکبیر مثل تیرماه پارسال بود, نمی دانم اینها که می گویند جنبش مرده است, از مرده هم که صدایی در نمی آید, این الله اکبرها ز چیست! این فریادها ز کیست؟ شاید مردگان سر از قبر درآورده و تکبیر می گویند! مردگان را بر بام چکار! اما راست می گویند, این مردم مرده اند, اگر مرده نبودند که اوضاعشان این نبود! کفنشان را – ببخشید شهیدشان را – می دزدند و باتومی هم حوالت می دهند تا مردم بگویند ” صد رحمت به کفن دزد اولی! ”
ندای سبز آزادی هم گزارش داد: هنوز ساعاتی از انتشار خبر دستگیری رهبران جنبش سبز در رسانه های مخالف دولت منتشر نشده که بانگ الله اکبر شهروندان تهرانی آسمان تهران را بر سر دیکتاتورهایش لرزاند. امشب رأس ساعت ۱۰ در محله های مختلف تهران به همراه شعارهایی نظیر ” یا حسین، میرحسین ” و ” یا مهدی، شیخ مهدی ” شنیده می شود.
کلمه: فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در یک گفت و گوی کوتاه با کلمه، خبر تکذیب بازداشت پدر و مادرشان را که از سوی خبرگزاری های دولتی فارس منتشر شده، به شدت رد کردند.
دختران موسوی در گفت و گو با کلمه گفته اند: با توجه به شواهدی که از روز ها و هفته های قبل در اختیار داریم برای ما نیز عدم حضور پدر و مادرمان در منزل نزدیک به یقین است و تنها دیدار فوری آنها در خانه پدری می تواند خبر بازداشت را تکذیب کند. آنها تاکید کردند: ما فرزندان دکتر رهنورد و مهندس موسوی تکذیب خبر بازداشت و انتقال آنهارابه زندان حشمتیه ، که توسط برخی سایتهای دولتی در واکنشی شتابزده به این خبر پخش شد، به شدت رد می کنیم.
کلمه پیش از این اعلام کرده بود که میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به همراه همسران خود زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، دستگیر شده و به زندان حشمتیه تهران منتقل شدهاند. اما خبرگزاری های فارس در واکنشی سریع، خبر بازداشت آنها را تکذیب کرد.
فرزندان رهنورد و موسوی افزوده اند که « تنها هنگامی عدم صحت خبر بازداشت پدر و مادر مان برای ما مشخص و قابل باور خواهد شد که فورا آنها را در خانه پدری خود و بدون تهدید یا حضور نیروهای امنیتی یا نظامی در صحت و سلامت کامل فیزیکی و روحی همانگونه که تا پیش از ناپدید شدن بوده اند، دیدار کنیم.
دختران موسوی همچنین به خبرنگار کلمه، گفته اند:” با وجود اینکه پیش از این بارها و بارها نگرانی خود را از وضعیت نامشخص پدر و مادر خود اعلام کرده ایم اما تاکنون یعنی پس از دوهفته از ناپدید شدن والدین مان و نیز همراه مبارزش شیخ مهدی کروبی و همسر بزرگوارش، با بی خبری مطلق و نگران کننده و با سکوت مرموز و یا اظهار نظرهای متناقض از سوی مسوولان حکومتی روبرو شده ایم.
به اعتقاد فرزندان موسوی تناقض گویی نیروهای امنیتی احتمال ابرای کاهش تدریجی حساسیتهای مردم به این خبر است و خود دلیلی دیگر بر بازداشت پدر و مادر آنهاست.
آنها تاکید کردند شایعه پراکنی در خبرگزاری های دولتی و اخبار متناقض دردی را دوا نمی کند بلکه مسوولان باید پاسخ رسمی به درخواست ملاقات و تعیین وضعیت نامعلوم پدر و مادرشان بدهند.
سحام نیوز در گزارشی، به تکذیب خبر بازداشت موسوی و کروبی از سوی رسانههای وابسته به دولت واکنش نشان داد و نوشت:
در پی انتشار خبری به نقل از یک مقام قضایی با عنوان "خبر بازداشت موسوی و کروبی صحت ندارد" توسط خبرگزاری فارس؛ سایت سحام نیوز در مصاحبه با خانواده مهدی کروبی موضوع را پیگیری نمود.
خانواده مهدی کروبی ضمن کذب محض خواندن این خبر به سحام گفتند: ما در ابتدا تمایل به باز کردن تمامی ابعاد یورش ماموران نبوده اما از آنجا که عقلانیت در سخنان دادستان و دیگر مقامات دیده نمی شود بخشی از اعمال غیر قانونی که ساواکی ها هرگز به آن مبادرت نمی کرد را بازگو کرده و شرح کامل ماوقع و برخورد شجاعانه و مثال زدنی خانم کروبی را بزودی منتشر خواهیم کرد.
متاسفانه انتشار این خبرهای کذب با هدف توجیه رفتار غیر قانونی و اسلامی و اخلاقی با مهدی کروبی و میرحسین موسوی و همسرانشان صورت می گیرد. تمامی شواهد حاضر دال بر عدم حضور مهدی کروبی و فاطمه کروبی در منزل است. صبح امروز یکی از عروسان آقای کروبی به منزل مراجعه که متاسفانه حتی کسی برای پاسخگویی جلوی درب منزل نیز حاضر نگردید.
یکی از فرزندان آقای کروبی همچنین با تشریح روز حادثه، ابعاد وسیعتری را بازگو کردند. ایشان افزودند: در روز آغاز حصر، ماموران اطلاعات طی تماسی تلفنی با علی کروبی از وی می خواهند به منزل پدر مراجعه نماید. در همین راستا علی سریعا به منزل پدر و بی اطلاع از حیله و نیرنگ ماموران اطلاعاتی مراجعه و دستگیر می گردد. یکی از عروس های اقای کروبی شاهد جمع آوری کورکورانه و فله ای کلیه وسایل از جمله کتب (تنها حدود ۷۰۰ کتاب فقهی) و حتی داروها از منزل بوده است. به طوری که ایشان ذکر می کردند که "احساس کردم تنها مبل و یخچال منزل را نبردند!"
خانواده مهدی کروبی این رفتار حکومت را یک گروگانگیری و آدم ربایی حکومتی می دانند و مهدی کروبی و میرحسین موسوی به همراه فاطمه کروبی و زهرا رهنورد را زندانی سیاسی دربند حکومت خواندند.
وبلاگنویسان همچنان به خبر ربایش و بازداشت غیرقانونی موسوی و کروبی میپردازند. در یکی دیگر از نمونهها، داریوش محمدپور نویسندهی وبلاگ «ملکوت» یادداشتی در این باره نوشته است که در ادامه میخوانید. دیگر وبلاگنویسان نیز در صورت تمایل، میتوانند کلمه را از یادداشت های خود را در این باره مطلع کنند. یادداشت نویسندهی وبلاگ ملکوت را بخوانید:
مسأله بسیار ساده است. کسی که چنگ در روی آفتاب میزند، این اندازه نمیداند که آدمی وقتی از خویش تهی شود و سر به عظمت انسان بسپارد و سودای فرعونیت را ترک کند، رهسپار طریق موسی میشود و نیلها خواهد شکافت! آنچه با میرحسین کردهاند، راه خطایی است که همهی مستبدان زمانه رفتهاند و هرگز از زمان، هرگز از تاریخ درس بایستهای نگرفتهاند!
برای یارانام که اندوهناکاند از حصاری که استکبار فرعونی پیرامون میر دلاور و شیخ مبارزشان کشیده است، این اندازه باید مغز قصه را تکرار کرد که این پیشروان و پرچمداران طریق ایستادگی و مقاومت، فرد نیستند. یک بار پیش از این نوشته بودم که میر، در ما تکثیر شده است. توهم بزرگ نظام ستم و بساط استعلا، همین است که اینها را فرد میپندارد و گمان میکند با حصار کشیدن گردِ آنها، گردی که سواران استقامت در بیابان بیکرانهی بیدادشان به پا کردهاند فروخواهد نشست.
این حبس و حصر، آغاز تولد تازهای برای این راهبران است و ولادت مرحلهای تازه در پنجه انداختن در پنجهی بیداد است. بهار در راه است. بهار از هر دیواری عبور میکند و در پی رویش جوانههای سبز را خواهد آورد! دست در خونِ بهار کردن، عاقبتی جز تباهی و به جان خریدن لعنت ابد ندارد! باور باطل این دستگاه نابخرد که دیدگاناش گویی نابینا شده است، همین است که تصور میکند با حبس این عیاران، مهر خاتمتی بر جنبشی نهاده است که نزدیک به دو سال جانسختانه از زیر آوار مهیب و سهمناک تبلیغات زهرآگیناش سر برون کرده است و استوارتر از پیش مانند موجی افسارگسیخته به پیش میرود!
این زنجیر و زندان نه تنها برای میر و شیخ، بلکه برای ملت شکسته و گسسته خواهد شد. شما آیا تاب رو نشان دادن در برابر این همه صبر و نجابت مردمی که سالها به تحقیرشان همت گماردید، خواهید داشت؟ فردا، و بسیار فرداهای دیگر در انتظارند. این کاروان، تازه به راه افتاده است. این پرندگان زخمخورده تازه بال گشودهاند! خطای بزرگ شما این است که این از جانگذشتگان هیچ برای از دست دادن ندارند: چیزی نیست که از آنها نستانده باشید و زخمی نیست که به گردهشان فرود نیاورده باشید، از مجروح کردن غرور این ملت تا دروغ پشت دروغ بافتن، از ستاندن و مُلوّث کردن دین و آیین این ملت تا تیغ بر گلوی معاش آنها نهادن، چیزی نیست که نکرده باشید و روزنی نیست که به دودِ ستم شما آلوده نشده باشد. از آن سو، این شمایید که اگر مسند قدرت را با تمام توان در چنگ نفشارید، دیگر هیچ نخواهید داشت و اکنون مصافی است میان همه و هیچ! مصافی است میان یکی که همه چیزش در برابر خشم و خروش ملت به باد خواهد رفت و ملتی که در پی اعادهی حیثیت خویش است.
آن یوسف چون ماه را از چاه غم بیرون کشید
در کلبهی احزان چرا این نالهی محزون کنید…
دیوانه چون طغیان کند، زنجیر و زندان بشکند…!
دانشجویان سبز دانشگاههای تبریز در بیانیهای ضمن محکوم کردن حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی حمایت خود را از فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید در خصوص راهپیمایی ده اسفند اعلام کردند. متن این بیانیه به نقل از ندای سبز آزادی به شرح زیر است:
بسمه تعالی
با اعلام نتایج مهندسی شده انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و وقوع کودتای انتخاباتی در آن، موج جدیدی از اقدامات غیر قانونی آغاز گردید و تمامیت خواهی اقتدارگرایان وارد مرحله نوینی گشت. ایشان که دیگر خود را یکه تاز میدان قدرت می دیدند ظاهر قانون را نیز به کناری نهادند و آشکارا در جهت سرکوب و نادیده انگاشتن حقوق مردم و نیز سلب آزادی های مشروع و قانونی آنان گام برداشتند و روز به روز عرصه را تنگ تر نمودند و صد البته فرجام خود را تلخ تر و ناخوشایند تر.
کودتاگران با بازداشت های بی حد و مرز فعالین سیاسی و دانشجویی بدون رعایت ضوابط قانونی، برگزاری دادگاه های فرمایشی استالینیستی و اخذ اعترافات اجباری و نیز محکوم کردن جمعی از نخبگان دلسوز و منتقد کشور به زندان های طویل المدت بار دیگر ذات انحصارگرا و قانون ستیز خود را به منصه ظهور رساندند و با تحت فشار قرار دادن خانواده این عزیزان، نهایت ناجوانمردی خویش عیان کردند.
اما حصر غیر قانونی ( یا به عبارتی بهتر زندان غیر قانونی ) دو یار و همراه جنبش سبز آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی به همراه خانواده هایشان بدون حکم هیچ محکمه ای، نشان دهنده اوج بی قانونی کودتاگران و نمایانگر نهایت استیصال و درماندگی آنان است. ایشان حتی جسارت آن را ندارند که در دادگاهی علنی، هرچند فرمایشی چون تمامی دادگاه های حوادث پس از انتخابات، به محاکمه این عزیزان بپردازند و در پایان حکم دلخواه خویش را صادر کنند.
گویی اتاق های فکر کودتا چنان به سست و بی اعتبار بودن ادعاهای خود در خصوص رهبران جنبش سبز واقفند که حتی با در اختیار داشتن تمامی دستگاه های تبلیغاتی و اطلاع رسانی، خود را حریف مستندات و دفاعیات مستدل و منطقی آقایان موسوی و کروبی در دادگاهی علنی نمی بینند.
ما دانشجویان سبز دانشگاه های تبریز ضمن محکوم کردن اقدامات فراقانونی حاکمان، از بیانیه شماره چهار شورای هماهنگی راه سبز امید استقبال می نماییم و در محوریت قرار گرفتن این شورا را به منظور جلوگیری از ناهماهنگی میان طیف های مختلف جنبش سبز مفید دانسته از آن حمایت می کنیم.
هم چنین به حاکمیت اقتدارگرا هشدار می دهیم که وضعیت فعلی – حصر یا همان زندان رهبران جنبش سبز – خط قرمز تمامی آزادیخواهان و از جمله دانشجویان سبز دانشگاه های تبریز است و در صورت عدم رفع حصر در کوتاه ترین زمان، می بایست منتظر عکس العمل شدید و غیرمنتظره این دانشجویان باشید که ایشان، دو یاور همیشگی خود را تنها نخواهند گذاشت.
جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه های:
سراسری تبریز
علوم پزشکی تبریز
آزاد تبریز
صنعتی سهند تبریز
جدیدترین شماره «ندای سبز» به موضوع راهپیمایی ۱۰ اسفند در اعتراض به حصر یا حبس رهبران جنبش سبز اختصاص یافته است.
تهیهکندگان این روزنامه تک صفحهای، در این شماره فضایی خالی برای مخاطبان در نظر گرفته اند تا پس از دریافت و پرینت روزنامه، در آن پیامها و شعارهای خود را بنویسند و منتشر کنند و آنها هم به جمع نویسندگان «ندای سبز» بپیوندند.
بر روی عکس کلیک کنید، فایل تصویر بزرگتر را روی رایانۀ خود ذخیره و پس از آن پرینت و کپی کنید.
رسانه شمایید
مجمع روحانیون مبارز در آخرین جلسهی خود، خواستار پایان هرچه سریعتر حصر مهدی کروبی و میرحسین موسوی، و “شناسایی مراکز هدایت و سازماندهی این جریانات فاسد” شد. این تشکل روحانی اصلاح طلب همچنین از رواج “بداخلاقیها، اهانتها، فحاشیها و رفتارهای خلاف شرع و قانون و انصاف” به شدت انتقاد کرد و هشدار داد این رفتارهای بیش از هر توطئه و فتنهای به باورهای دینی مردم و اصل نظام آسیب میرساند.
بر اساس گزارش وبسایت مجمع روحانیون مبارز، جلسه شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز یکشنبه شب مورخ ۱۳۸۹/۱۲/۸ با حضور اکثریت اعضاء و به ریاست حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی تشکیل گردید. در این جلسه ابتدا در مورد اخبار و اوضاع منطقه و فراگیری امواج آزادی خواهی و عدالت طلبی مردم مسلمان منطقه و حرکت امید بخش ضد استبدادی و ضد استعماری آنان بحث و گفتگو شد و بخصوص جنایات وحشتناکی که توسط دیکتاتوری لیبی علیه مردم آن کشور در جریان است به شدت محکوم و برای مردم شجاع و فداکار لیبی و سایر مبارزان راه عزت و آزادی و استقلال آزروی موفقیت گردید.
همچنین در رابطه با مسایل داخلی کشور بحث و گفتگو بعمل آمد و از ایجاد محدودیت شدید و حصر برای برادران بزرگوار حجت الاسلام و المسلمین آقای کروبی و جناب آقای مهندس موسوی که منشأ خدمات فراوان به انقلاب و ایران و مورد تأیید امام و مردم بوده اند و همواره وفاداری خود را به اصل نظام و منافع کشورشان نشان داده اند و اعمال انواع تضییقات علیه بستگان به ویژه همسران فداکار و بزرگوارشان اظهار تأسف گردید و نیز بر این نکته تأکید گردید که فشارها و محدودیت های فزاینده علیه نیروهای دلبسته به امام و انقلاب بدون تردید قبل از هر چیز به زیان نظام و کشور و به نفع قدرتها و نیروهای فاسدی است که جز به نابودی اصل انقلاب و نظام و اسلام به چیز دیگری نمی اندیشند.
امروز که جهان اسلام و منطقه حساس خاورمیانه در شرایط بسیار حساسی قرار گرفته و ایران بیش از پیش در کانون توطئه و تهدیدات روز افزون دشمنان است و حفظ انسجام و وحدت ملی و حضور همه نیروها و سرمایه ها در صحنه ضرورتی صد چندان یافته است، این گونه برخوردها می تواند زمینه را برای غوغا سالاران و جریانات فاسدی فراهم آورد که نه تنها به نظام و انقلاب و مردم اعتقادی ندارند بلکه در صدد تضعیف آنها هستند و در غیاب یاران راستین امام و انقلاب می کوشند تا با تشویق به ساختار شکنی و طرح شعارهای انحرافی و غیر قابل پذیرش در واقع مردم و جوانان را که عموماً دلبسته به نظام و انقلابند را در برابر نظام نشان دهند.
کدامین عقل سلیم می تواند رواج بد اخلاقی ها، اهانت ها، فحاشی ها و رفتارهای خلاف شرع و قانون و انصاف علیه شخصیت های ممتاز و سرمایه های انقلاب و بستگان آنان، آن هم به نام اسلام و از سوی نیروهای مشخص که مع الاسف موج آن به پاره ای از نهاد ها رسمی نیز می رسد را به نفع انقلاب و منافع ملی و مردم ارزیابی کند؟
مجمع روحانیون مبارز ضمن تأکید بر این نکته که این رفتار ها بیش از هر توطئه و فتنه ای به باورهای دینی مردم و اصل نظام و جایگاه امام و مقام رهبری آسیب می رساند، مخلصانه و مصرانه از دستگاه ها و مسؤولان امنیت و عدالت انتظار دارد با شناسایی مراکز هدایت و سازماندهی این جریانات فاسد و نیز با پایان دادن هر چه سریعتر به حصر این عزیزان مسؤولیت خود را در برابر خدا و اسلام و انقلاب و مردم اداء نموده و زمینه آرامش و تفاهم عمومی را فراهم نماند.
مجمع روحانیون مبارز
۱۳۸۹/۱۲/۸
میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به همراه همسران خود زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، دستگیر شده و به زندان حشمتیه تهران منتقل شدهاند.
طبق آخرین اطلاعات رسیده از منابع موثق به کلمه، بازداشت و انتقال آنها به زندان قطعی است اما زمان دقیق انتقال آنها همچنان مبهم است.
پیش از این و در دو هفته گذشته، مقامات کشور در مورد محدودیتها و نحوهی حصر همراهان جنبش سبز سکوت اختیار کرده بودند. این مساله به مبهم شدن فضا و گمانهزنیها دامن زده بود. دختران میرحسین نیز بارها با مراجعه به کوچه اختر، با پاسخهای مبهم و متناقض روبهرو شده بودند، و امکان هیچگونه تماسی نیز برای ارتباط با پدر و مادرشان فراهم نشده بود. همچنین چراغهای خانه نیز در این چند روز خاموش بوده است. به نظر می رسد عدم اجازه تماس با خانوادهی موسوی و کروبی برای مطلع نشدن آنها از مکان موسوی و کروبی بوده است. این بیخبری و نیز مسئولیتناپذیری مقامات در پاسخگویی، به برخی اخبار در روزهای گذشته دامن زده بود.
از سوی دیگر، سحام نیوز سایت نزدیک به مهدی کروبی نیز اظهارات یکی از همسایگان مهدی کروبی را نقل کرده بود که میگفت: نیمه شب پنج شنبه شاهد حضور هشت ماشین ون نیروهای امنیتی در مقابل ساختمان و ورودی پارکینگ منزل آقای کروبی بوده و پس از دقایقی همگی به همراه یک ماشین که از داخل پارکینگ درآمده محل را ترک کردهاند.
در این حال امروز و پس از اظهارات متناقض و مبهم دادستان کل کشور در مورد حصر و اعمال محدودیت بر آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان، آنچه مشخص شده، این است است که: نخستوزیر هشت سال دفاع مقدس و رییس دو دوره مجلس شورای اسلامی به همراه همسرانشان و به دستور مقامات عالی کشور بازداشت و به زندان حشمتیه تهران منتقل شده اند.
وبلاگنویسان به خبر ناپدید شدن میرحسین موسوی و مهدی کروبی واکنشهای متفاوتی داشتهاند. در یکی از واکنشها، نویسندهی وبلاگ «زبان سبز» در این باره به شباهتی تکاندهنده اشاره کرده و نوشته است:
علیرغم آنکه سخنگوی قوهی قضائیه از اعمال محدودیت و قطع ارتباط میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی خبر داده است، اما منایع موتق و اخبار مردمی از ناپدید شدن آنها میگویند.
شاید از شدت جور حاکمان و مشابهت رفتارهاست که با شنیدن سخنان دادستان کل آقای محسنی اژهای، ناخودآگاه به یاد ماجرای ناپدید شدن امام موسی صدر افتادم. به خودم میگویم آیا حاکمان ما الگویی بهتر از سرهنگ قذافی برای برخورد با مخالفان خود سراغ ندارند؛ آن هم در وضعیتی که طشت رسوایی او این روزها بدجوری از بام افتاده و در هر کوی برزن صدا میکند؟
امام و میر و شیخ صد سال زنده باشند. دلم روشن است که به زودی آنها را در کنار هم خواهیم دید. حقیقت را که نمیشود پنهان کرد، میشود؟
در ادامه اعلام حمایت ها و حضور حامیان جنبش سبز در راهپیمایی روز دهم اسفند و اعتراضات سازماندهی شده نسبت به حصر و ربایش راهبران جنبش، گروهی از فعالان جنبش سبز مقیم کرمانشاه نیز، با صدور بیانیه ای به همین مناسبت و یادآوری تقارن سفر رئیس دولت به آن منطقه، از حضور در خیابان های شهر و فریادهای اعتراض خود خبر دادند.
به گزارش خبرنامه کرمانشاه، در فراخوان «شورای هماهنگی سبز کرمانشاه» آمده است :
“در آستانه سفر دولت به استان کرمانشاه و در حمایت از فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید برای اعتراض خیابانی به حصر غیرقانونی رهبران جنبش سبز و همسران دلاورشان و مصادف با شب تولد میرحسین موسوی، شورای هماهنگی سبز کرمانشاه مردم شریف استان را دعوت به حضور خیابانی با شعارهای “یا حسین ، میر حسین” و “یا مهدی ، شیخ مهدی” می نماید .
این شورا از همشهریان عزیز می خواهد روز سه شنبه دهم اسفند از ساعت پنج بعداز ظهر دست به تجمع و راهپیمایی در مناطقی که در زیر بدان اشاره خواهد شد بزنند و بدین وسیله صدای خود را برای آزادی رهبران سبزمان و در اعتراض به حضور دولت کودتا به گوش حاکمیت برسانند :
- مسیر چهارراه اجاق ( مدرس ) تا میدان مصدق
- سراسر خیابان مسکن
- محلات شریف و برومند جعفرآباد
- چهارراه نوبهار
- جوانشیر
- خوابگاه های دانشجویی سرخه لیژه
همچنین «شورای هماهنگی مبارزات مدنی و حقوق شهروندی آذربایجان»، خواستار “پایان دادن به حصر غیرقانونی میرحسین موسوی و مهدی کروبی” شدند.
فعالان حقوق شهروندی آذربایجان طی بیانیه ای در این زمینه آورده اند “به دنبال حصر غیرقانونی و غیر انسانی آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان توسط حکومت ایران موجی از انزجار و نگرانی نسبت به این عمل غیراخلاقی در بین مردم ایران و آزادیخواهان بوجود آمده است. حکومت جمهوری اسلامی به مانند سلف خود، نظام شاهنشاهی، حقوق مشروع و قانونی شهروندان ایران را از اساس و به صورت سیستماتیک نقض و در واقع لگدمال می کند. بی تردید مردمان نیز ساکت نمی نشینند و برای احقاق حق به پا می خیزند.
«شورای هماهنگی مبارزات مدنی و حقوق شهروندی آذربایجان» ضمن محکوم نمودن این حصر ناعادلانه از تمامی مبارزان راه آزادی در ایران صمیمانه می خواهد تا نسبت به نقض حقوق بنیادین بشر در آذربایجان حساسیت بیشتری به خرج دهند. فعالان جنبش سبز باید بدانند که زندانها و بازداشتگاه های آذربایجان بخصوص بعد از اعتراضات مردمی ترکها در خرداد ٨۵ هیچگاه از کسانی که پیگیر حقوق انسانی خود بودند خالی نبوده و نیست که متاسفانه چندان توجهی در مرکز برنیانگیخته و همین موضوع از جمله عوامل زمینه ساز بسیاری از آفت ها و آسیب ها بویژه سواستفاده حاکمیت برای تفرقه انگیزی بوده و صدافسوس که همچنان می باشد.
ما فعالان حقوق شهروندی آذربایجان مجددا حمایت قاطع خود را از مبارزات عدالت طلبانه و آزادیخواهانه عموم مردم ایران اعلام نموده و از شهروندان ترک ایران دعوت می کنیم همپای همه آزادیخواهان ایران با هر زبان و مذهبی برای دستیابی به حقوق انسانی خود در همه عرصه های مبارزه مسالمت آمیز مدنی در روزها و هفته های آینده حضور یابند و دست در دست یکدیگر مبارزه را تا پیروزی نهایی و استقرار وضعیت دموکراتیک و حاکمیت اصول جهانشمول حقوق بشر در ایران ادامه دهند.
شورای هماهنگی مبارزات مدنی و حقوق شهروندی آذربایجان همزمان و در ادامه اعلام حمایت ها از تظاهرات و تجمعات اعتراضی دهم اسفند، جمعی از سبزهای آذربایجان نیز حمایت خود را از این راهپیمایی اعلام کرده و مسیر اعلام شده برای تظاهرات دهم اسفند را بدین شرح خاطرنشان ساختند:
سه شنبه ـ ساعت پنج بعد از ظهر ـ تبریز ـ خیابان آبرسان
در ادامه اعلام حمایت ها از فراخوان راهپیمایی دهم اسفند و اعتراض به حصر راهبران جنبش سبز، تشکل های مختلف دانشگاه آزاد واحدها و شهرهای مختلف کشور نیز با صدور بیانیه ای، از اعلام حضور و پشتیبانی خود از این تظاهرات خبر دادند.
جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد های تهران جنوب، تهران مرکز، مشهد، قزوین، تهران شرق، کرج، علوم تحقیقات، شاهرود، شهر ری، رشت، تهران شمال، تهران سما، تهران غرب، اراک، شهر کرد، اسلام شهر، مازندران، دزفول، در بیانیه خود در همین زمینه آورده اند:
“… ریاکارانه دیکتاتوران منطقه را به همراهی با مردمانشان توصیه می کنند در حالیکه با وقاحتی وصف ناشدنی در کوچه و خیابان به زنان و دختران به نام دین و خدا تعرض می کنند و از گفتن رکیک ترین الفاظ نیز ابایی به خود راه نمی دهند… در جنایت آن قدر مکارانه عمل کرده اند و حقه بازی نموده اند که قذافی با الگو برداری از ایشان مردم معترض را عده ای فتنه گر می نامد و اینان نیز به پیروی از قذافی که تا دیروز او را به گرمی در آغوش می کشیدند و برادر خطابش می کردند با پادگانی کردن خیابان ها ایران را به لیبی شدن تهدید می کنند….
ما دانشجویان دانشگاه آزاد با سه شنبه های اعتراضی بیگانه نیستیم؛ که خود پیش از این آغازگر آن بوده ایم. برگزاری تجمعات اعتراضی پی در پی در سه شنبه های آغازین سال تحصیلی گذشته کابوسی برای دیکتاتور و یارانش رقم زد تا آنجا که عمله ها و جیره خوارانشان به همراه دانشجونمایان بسیجی با حمله وحشیانه به وسیله باتوم و زنجیر و گاز اشک آور به جان دانشجویان و بازداشت و محرومیت از تحصیل ایشان نیز نتوانستند آرامش را به خواب دیکتاتور و یارانش برگردانند.
ما با اقتدا به شهید عزیزمان "محمد مختاری" و عهدی که برای ادامه راه او و دیگر شهیدان راه آزادی با خود بسته ایم اعلام می داریم امروز همه ما "محمد مختاری" هستیم و در برابر ظلم هرگز زانو نخواهیم زد حتی اگر سقف آسمان از بلندای قامت ما کوتاهتر باشد. این بار نیز با حضور سبز خود در خیابان ها در سه شنبه های پایان سال کمر استبداد را خواهیم شکست و شانه های آن را بر خاک می مالیم و برای آزادی این دو همراه شجاع جنبش سبز و همسرانشان از هیچ اقدامی دریغ نخواهیم کرد. ما ضمن هشدار نسبت به اعمال هرگونه خشونت مسؤولیت عواقب احتمالی آن، و همچنین مسؤولیت حفظ جان و سلامت این دو عزیز و خانواده هایشان را متوجه حاکمیت فعلی می دانیم.
ما دانشجویان دانشگاه آزاد ضمن تحسین حضور با شکوه مردم و دانشجویان آگاه و تشکر از ایشان اعلام می داریم:در روز های سه شنبه دهم، هفدهم و بیست و چهارم اسفند ماه در ساعت پنج عصر به خیابان ها خواهیم آمد و از هموطنان غیور و شجاع خود می خواهیم تا فرزندان خود را در این حضور همراهی کنند.”
دبیر اجرایی خانه کارگر استان همدان گفت: “۷۰ نفر از کارگران سد نعمت آبادِ اسدآباد از مهرماه سالجاری تا کنون حقوق دریافت نکردهاند.”
چنگیز اصلانی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهارداشت: “تعدادی از کارگران مشغول به کار در سد نعمت آباد ِاسدآباد طی تماسی تلفنی با خانه ی کارگر همدان اظهار داشتند که بیش از ۵ ماه است که کارفرما به آنها حقوقی پرداخت نکرده است.”
وی با اشاره به اینکه این کارگران به اداره کار وامور اجتماعی شهرستان اسدآباد مراجعه کردهاند اما پاسخی نگرفتند خواستار آن شد که اداره کار و امور اجتماعی استان همدان بازرسانی را به سد نعمت آباد اسدآباد اعزام کنند تا صحت و سقم این موضوع معلوم شده و حق و حقوق کارگران ضایع نشود.
دبیراجرایی خانه کارگر استان همدان همچنین از تعدیل و اخراج ۲ تن از کارگران شرکت سیم و کابل همدان خبر داد و گفت: “۲ نفر از کارگران این شرکت با مراجعه حضوری به خانه کارگر گفته اند که کارفرما پس از گذشت ۸ سال از قراردادشان اقدام به تعدیل و اخراج آنها کرده است.”
اصلانی در خصوص علت اخراج کارگران شرکت سیم و کابل همدان توضیح داد: “کارفرما علت تعدیل نیرو و اخراج کارگران را افزایش هزینههای سوخت بعد از هدفمند شدن یارانهها اعلام کرده است.”
وی تصریح کرده است که با توجه به شرایط موجود برخی کارفرمایان سودجویی می کنند.
یک روز پس از آنکه فرزند مهدی کروبی به سایت خبری سحام نیوز گفت که نیمه شب پنج شنبه هشت ماشین ون نیروهای امنیتی او و فاطمه کروبی را به مقصد نامعلومی از منزل خود خارج کرده اند، یک منبع محلی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که علاوه بر دستگیری علی کروبی، تلاش برای دستگیری دیگر فرزند این مخالف سیاسی یعنی حسین کروبی ادامه دارد و این احتمال وجود دارد که دستگیری های تازه ای از نزدیکان دو رهبر مخالف دولت نیز طی روزهای آینده صورت بگیرد.
به گزارش سحام نیوز، مقامات قضایی و اطلاعاتی در خصوص یکی از نادرترین موارد آدم ربایی سیاسی بعد از انقلاب که در آن دو رهبر مخالف سیاسی دولت به همراه همسران خود به صورت غیر رسمی ناپدید می شوند همچنان سکوت کرده اند.
انتقال رهبران سیاسی مخالف دولت به آنچه «خانه امن» موسوم است نگرانی بسیار جدی را در میان فعالان حقوق بشر و کسانی که با کاربرد این واژه طی سه دهه گذشته بعد از انقلاب آشنایی دارند بر انگیخته است. این واژه به خصوص از آن رو معنای نگران کننده ای به خود می گیرد که نشان دهنده دسترسی فرا قانونی و بدون نظارت نهادهای قضایی به دستگیرشدگان است. به خصوص که این از نادر ترین موارد در طول تاریخ بعد از انقلاب به شمار می رود که مخالفان سیاسی همراه با همسرانشان دستگیر می شوند. قوه قضاییه و دیگر نهادهای اطلاعاتی تا کنون به صورت رسمی نسبت به این بازداشت های غیررسمی و غیر قانونی واکنشی نشان نداده و تا کنون تنها به سکوت اکتفا کرده اند.
پیش از این کمپین خبر انتقال رهبر مخالفان سیاسی را منتشر کرده بود. منبع یاد شده همچنین به کمپین گفت که از زمان بازداشت غیررسمی مهدی کروبی وفاطمه کروبی و نیز میرحسین موسوی و زهرا رهنورد محل نگهداری آنها چندین بار تغییر کرده است. او به کمپین گفت: «برای جلوگیری از افشای مکان نگهداری آقایان موسوی و کروبی ، طی این چند روز چندین بار محل نگهداری رهبران جنبش سبز و همسرانشان تغییر کرده است. اما همچنان انها در خانه های امن در اطراف تهران نگهداری میشوند."
سیاه ترین خاطره ای که شاید هنوز بر خاطره بسیاری که سابقه نقض حقوق بشر در کشور را دنبال می کنند نقش پرنگی دارد ماجرای غم انگیز سعیدی سیرجانی از منتقدان حکومت در سالهای دهه شصت شمسی است که هیچ گاه از خانه امن نیروهای امنیتی جان سالم به در نبرد. هم اکنون ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه دولت موقت نیز در حالی که در وضعیت نامناسب سلامتی به سر می برد همچنان در یک خانه امن در بازداشت به سر می برد. برخی دیگر از زندانیان سیاسی نیز بخشی از مدت بازداشت خود را در مکان هایی به نام «خانه امن» سپری کرده اند.۵
گزارش مدیر کل آژانس بین المللى انرژى اتمى، باعث تحرکات جدیدى حول مسئله هستهاى ایران شده است. مقامات ایرانى جدا کردن بخش فنى و سیاسى در این گزارش را اقدامی مثبت قلمداد کرده اند، اما نکات منفى گزارش آنقدر هست که این نکته مثبت را خنثى کند. دیپلماسى ایرانى این تحولات را در گفت و گو با دکتر على بیگدلى، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین المللى بررسى کرده است.
جمعه گذشته گزارش جدید یوکیو آمانو، مدیرکل آژانس بین المللى انرژى اتمی درباره ایران به شوراى حکام ارائه شد. این گزارش در مقایسه با گزارشهاى مدیر کلهاى قبلى آژانس چه تفاوتهایى دارد؟ ارزیابى شما از این گزارش چیست؟
شباهتى که گزارش آمانو با گزارشهاى البرادعى دارد، دوپهلو بودن این گزارش است. البته دو پهلو بودن گزارشهاى آقاى البرادعى بیشتر بود و بیشتر به چشم میآمد. گزارش آمانو هم نشانههایى از دو پهلو بودن دارد، اما شاید خشمیکه در این گزارش دیده میشود در گزارشهاى آقاى البرادعى کمتر وجود داشت.
به نظر نمیرسد آن چه که آقاى سلطانیه به عنوان یک نکته مثبت از آن نام برده یعنى جدا کردن بخش حقوقى و فنى گزارش از بخش سیاسى آن، چندان تاثیرى در نتیجه این گزارش داشته باشد. به نظر من حتى تفاوت چندانى هم با گزارشهاى قبلى ندارد. با توجه به این که در این گزارش آمده است که ایران میزان تولید اورانیوم غنى شده خود را افزایش داده است.
نکته جالب این است که ایران هم خیلى نسبت به این گزارش واکنش نشان نداده و اعتراضى هم نکرده است. اقدام به خروج سوخت از قلب نیروگاه اتمی بوشهر از طرف ایران نشان دهنده این است که حتى ایران برخى از مواد این گزارش را پذیرفته است.
براى من جاى تعجب بود که آقاى سلطانیه گفت که بخش سیاسى از بخش فنى گزارش جدا شده و این نکته مثبتى است. به نظر من چنین نیست. علاوه بر این، این که ایران عکس العملى را نشان نداده است، این مسئله را به ذهن میآورد که احتمالا ایران بخشهایى از این گزارش را قبول کرده و شاید هم این مسئله تا حدى نشان دهنده قدرتمندى ایران و مقامات ایرانى هم باشد به این معنى که ایران هم میتواند میزان اورانیوم تولیدى خود را بالا ببرد و هم به لحاظ فنى آن قدر پیشرفت کرده که میتواند سانتریفیوژهاى جدیدى را راه اندازى کند.
با توجه به تحرکات انگلستان، فرانسه و امریکا براى وضع تحریمهاى بیشتر علیه ایران، به نظر شما این گزارش میتواند مبناى وضع تحریمهاى بیشتر علیه ایران باشد؟
بله؛ تصور من این است که در آستانه تصمیم گیرىهاى جدید براى تصویب تحریمهاى جدید این گزارش را منتشر کرده اند و این گزارش بهانه اى به دست آنها داده است تا تحریمهاى بیشترى علیه ایران اعمال کنند. عدم اعتراض ایران به این گزارش نشان دهنده این است که ایران حداقل با بندهایى از آن موافق بوده و این گزکى به دست غربىها داده که قطعنامههاى جدیدى علیه ایران صادر کنند.
قطعنامه قبلى شوراى امنیت علیه ایران در چارچوب فصل هفتم منشور و بر اساس ماده چهل و یک صادر شده است. اگر قرار باشد قطعنامه جدیدى صادر شود باز هم در همین چارچوب خواهد بود؟
کشورهاى غربى در فصل هفتم منشور علیه ایران مانور میدهند و فصل هفتم براى آنها خیلى اهمیت دارد. مرافعات ایران با کشورهاى غربى در فصل هفتم است که بسیار فصل تهدید کننده و خطرناکى است. این فصل به شوراى امنیت اجازه وضع تحریمهاى اقتصادى را میدهد و در صورتى که این تحریمها موثر واقع نشود، اجازه حمله نظامیهم به شوراى امنیت میدهد.
در چند روز اخیر روسیه از ایران خواسته است که سوخت نیروگاه بوشهر را از قلب این نیروگاه خارج کند. البته دلایل فنى را براى این اقدام اعلام کرده اند. به نظر شما ممکن است این اقدام روسیه به غیر از دلایل فنى دلایل سیاسى هم داشته باشد؟
به نظر من این اقدام نمیتواند دلایل سیاسى داشته باشد. چرا که وزیر امور خارجه روسیه چند وقت پیش هم اعلام کرده بود که اگر این کرم اینترنتى بتواند اثرى را که پیش بینى میشود روى سیستمها بگذارند، ممکن است شاهد فاجعه اى شبیه به چرنوبیل باشیم. بنابراین معلوم میشود که بحث سیاسى نیست و صرفا بحث فنى مطرح است و چون مسئولیت هم با روسیه است، روسیه براى جلوگیرى از نشت مواد رادیواکتیو دست به این اقدام زده است.
از طرفى ایران هم تایید کرده است که این کرمها به تاسیسات آسیب رسانده اند. خود آقاى دکتر صالحى هم چند وقت پیش اعلام کردند که به دلیل نشت استخر حاوى سوخت، بهره بردارى از نیروگاه اتمی را به تاخیر انداختیم. اما ظاهرا نفوذ همین کرمها به تجهیزات رایانه اى باعث این تاخیر شده است.
بعد از انتشار گزارش مدیر کل آژانس بین المللى انرژى اتمى، وزیر امور خارجه ایران ابراز آمادگى کرده است که با گروه ۱+۵ مذاکرات را ادامه دهد. قبلا ترکیه هم ابراز امیدوارى کرده بود که مذاکرات بعدى در استانبول برگزار شود. به نظر شما چقدر امکان دارد که مذاکرات دوباره از سر گرفته شود؟
به نظر من مذاکرات بعدى دیگر در ترکیه برگزار نخواهد شد. ترکیه سوء استفاده خود را از برگزارى این کنفرانس کرده است. ایران هم نباید چنین چیزى را بپذیرد. به این دلیل که ترکها از این موضوع خیلى استفاده کردند، حتى شاید بتوان گفت که سوء استفاده کردند و قراردادهاى تجارى زیادى را با ایران امضا کردند. اما گمان نمیکنم که ملاقات دیگرى میان نمایندگان دو طرف در استانبول اتفاق افتد.
خانم اشتون هم گفته است که تا زمانى که ایران پیش شرطهایش را برندارد، ما با ایران مذاکره نخواهیم کرد. بنابراین ممکن است ایران تمایل داشته باشد که مذاکره کند، اما طرف مقابل پاى میز مذاکره آماده نخواهد شد.
با توجه به همه این شرایط چه اندازه به ادامه مذاکرات قبل از این که مسئله ایران در دستور کار شوراى امنیت قرار بگیرد، خوش بین هستید؟
طرف غربى گفته است که ما به دنبال صدور قطعنامههاى جدیدى علیه ایران و افزایش فشار به این کشور هستیم. شاید ایران هم به خاطر همین قضیه تلاش کرده است که تا حدى کوتاه بیاید. اما معلوم نیست که کوتاه آمدن ایران در چه حدى است. یعنى در حد انتظارات آنها کوتاه خواهد آمد یا نه؟ هیچ معلوم نیست.
خانم اشتون هم در مصاحبه آخر خود تا حدى با عصبانیت صحبت کرد . گفت تا زمانى که ایران بر پیش شرطهاى خود پافشارى میکند، مذاکره معنایى ندارد. حال باید دید که تصمیم جدید ایران چه خواهد بود و آیا این تصمیم براى ۱+۵ رهگشا خواهد بود یا نه؟
البته من تصور نمیکنم که گشایشى در مذاکرات صورت بگیرد. اما آن چه که در حال حاضر به نفع ما تمام شده است، بحرانى است که در خاورمیانه در حال وقوع است و تا حدى مسئله ایران را در حاشیه قرار داده است.
با توجه به سخنان وزراى امورخارجه فرانسه و انگلیس و مقامات امریکایى در جهت تشدید تحریمها علیه ایران و موضع منفى روسیه در قبال این تلاشها، به نظر شما ۱+۵ به کدام طرف حرکت خواهد کرد؟ گام بعدى این گروه چه خواهد بود؟
همان طور که گفته شد، خانم اشتون گفته است که ما با ایران مذاکره نخواهیم کرد. یعنى با شروطى که ایران گذاشته، باب مذاکره مسدود شده است. مجموعه حوادث خاورمیانه و شمال افریقا تا حدود زیادى به مسکوت شدن مسئله ایران هم کمک میکند. به این دلیل که اروپایىها و امریکا نیز گرفتار این قضیه اند. اما ممکن است که ما در مدت کوتاهى دست به دیپلماسى پنهانى بزنیم. اما سوابق و تجربیات نشان میدهد که ایران درباره برنامه هستهاى خود انعطاف پذیرى نشان نخواهد داد.
اتفاقاتى که در شمال افریقا رخ داده، باعث دو رویکرد متفاوت ایران و غرب به این تحولات شده است. دولتمردان ایرانى معتقدند که این اتفاقات به نفع ایران است به این دلیل که هم غربىها گرفتار شده اند و هم این که این حوادث رنگ و بوى انقلاب اسلامیایران را دارد. اما غربىها برداشت متفاوتى دارند. اما به هر حال نتیجه آن این شده است که تا حدى پرونده هستهاى ایران در سایه قرار بگیرد. اما باید توجه کرد که ممکن است در مدت کوتاهى به این موضوع توجه نشود، اما مسئله هستهاى ایران براى غرب شکل حیاتى داشته و هنوز هم دارد.
رئیس هیئت مدیره انجمن صنایع نساجی ایران اعلام کرد: با شروع اسفند ماه دغدغه کارگران و نگرانی کارفرمایان برای تصمیم شورای عالی کار درباره وضع دستمزدها در سال ۱۳۹۰ شروع شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، محمد مروج حسینی رئیس هیئت مدیره انجمن صنایع نساجی ایران با بیان این مطلب اظهار داشت: اهمیت این تصمیم در سال ۹۰ بیشتر به دلیل همراه شدن با افزایش قیمت حامل های انرژی و حذف یارانه هاست، زیرا همه این عوامل باعث افزایش قیمت تمام شده و ناتوانی در رقابت با کالای وارداتی است، هنگامی که بخش عمده ای از کالای وارداتی به صورت قاچاق از هزاران کیلومتر مرزهای آبی و خاکی به کشور وارد شده باشد.
وی افزود: در اسفند ماه جاری مشخص نیست نمایندگان کارفرمایان چه کسانی هستند، زیرا بر اساس قانون در شورای عالی کار کسانی از طرف کارفرمایان باید شرکت کنند که به وسیله کانون های کارفرمائی معرفی شده باشند.
مروج حسینی خاطر نشان کرد: در سال جاری فعالیت کانون عالی کارفرمایان با حکم قضائی متوقف شده و به دلیل عدم تایید انتخابات این کانون به وسیله مجمع عمومی انجمن های شرکت کننده در آن انتخابات، حتی با گذشت چند ماه نمی تواند نماینده خود را معرفی کند.
رئیس هیئت مدیره انجمن صنایع نساجی ایران ادامه داد: عدم تایید این انتخابات به دلیل عدم رعایت ضوابط قانونی لازم بوده که مورد اعتراض بعضی شرکت کنندگان در آن مجمع بوده و جای تعجب و گله گذاری است که وزارت کار و امور اجتماعی هم با وجود اطلاع از اینگونه بی قانونی ها طی این مدت سکوت کرده و هیچگونه اظهار نظری نمی کند.
مروج افزود: درهر صورت انجمن صنایع نساجی ایران به عنوان تشکلی دیرپا با تعداد قابل توجه بنگاه فعال این بی نظمی را بر نمی تابد و انتظار دارد وزارت کار و امور اجتماعی نسبت به مسئله ای با این اهمیت بی تفاوت نماند و به پیشنهاد تشکل های معتبری که خواستار هیأت موسسی برای انتخاب یک تشکل فراگیر کارفرمائی با حضور همه رشته های خدماتی و صنعتی هستند را پوشش دهد و تسامح به خرج ندهد.
وی گفت: حتی اگر هیئت رئیسه مجمع و وزارت کار به رغم ایرادات قانونی به جریان رأی گیری، این انتخابات را تایید کنند این کانون نماینده کارفرمایان نیست زیرا اولا رعایت آئین نامه ماده ۱۳۱ در آن نشده و کانون های استانی که استخوان بندی اصلی کانون کارفرمائی هستند، در آن شرکت نداشته اند و آنها عمدتا نماینده سه گروه هستند و نمی توانند برای ده ها کانون و انجمن سراسری کارفرمائی کشور تصمیم گیری کنند.
رئیس هیئت مدیره انجمن صنایع نساجی ایران افزود: بدیهی است ایرادات مطرح شده در مورد انتخابات و محدودیت تعداد انجمن ها و کانونهای شرکت کننده در آن و عدم رعایت آئین نامه ها، قابل چشم پوشی نیست و اطمینان داریم که وزارت کار و امور اجتماعی نیز به عنوان ناظر بر اینگونه فعالیت ها ارزش و احترام خود را مصروف خطا نمی کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر