میزان: شهرداری تهران در اقدامی پر هزینه به نصب و سپس جمع آوری و امحای بیلبوردهایی پیرامون نام گذاری سال ۹۰ از سوی رهبر جمهوری اسلامی پرداخت.
شهرداری تهران پس از پایان سخنرانی آیت الله علی خامنهای دهها بیلبورد که حاوی تصاویر رهبر جمهوری اسلامی و نام گذاری سال جدید به نام جهاد اقتصادی در سطح شهر نصب کرده بود، به در خواست مسئولان امنیتی یک شبه به جمع آوری و جایگزینی این بیلبوردها با با تصاویری از گل و سبزه پرداخت.
بنا به گزارشهای رسیده به «میزان خبر» تحلیل مقامات امنیتی از بازخورد منفی افکار عمومی موجب درخواست ایشان از شهرداری تهران برای جمع آوری این بیلبوردها بوده است.
شنیده شده است شهروندان به تعدادی از این تصاویر رنگ سبز پاشیدهاند.
نصب تصاویر رهبری دقایقی پس از آغاز سال و تبلیغ نام گذاری سال جدید توسط وی با صرف هزینه کلان و آماده باش تعداد زیادی از نیروهای شهرداری و چاپخانهها از اقدامات شهرداری تهران در دوران احمدینژاد است که توسط قالیباف نیز با جدیت ادامه یافته است.
میزان: شهرداری تهران در اقدامی پر هزینه به نصب و سپس جمع آوری و امحای بیلبوردهایی پیرامون نام گذاری سال ۹۰ از سوی رهبر جمهوری اسلامی پرداخت.
شهرداری تهران پس از پایان سخنرانی آیت الله علی خامنهای دهها بیلبورد که حاوی تصاویر رهبر جمهوری اسلامی و نام گذاری سال جدید به نام جهاد اقتصادی در سطح شهر نصب کرده بود، به در خواست مسئولان امنیتی یک شبه به جمع آوری و جایگزینی این بیلبوردها با با تصاویری از گل و سبزه پرداخت.
بنا به گزارشهای رسیده به «میزان خبر» تحلیل مقامات امنیتی از بازخورد منفی افکار عمومی موجب درخواست ایشان از شهرداری تهران برای جمع آوری این بیلبوردها بوده است.
شنیده شده است شهروندان به تعدادی از این تصاویر رنگ سبز پاشیدهاند.
نصب تصاویر رهبری دقایقی پس از آغاز سال و تبلیغ نام گذاری سال جدید توسط وی با صرف هزینه کلان و آماده باش تعداد زیادی از نیروهای شهرداری و چاپخانهها از اقدامات شهرداری تهران در دوران احمدینژاد است که توسط قالیباف نیز با جدیت ادامه یافته است.
احمد توکلی، نماینده تهران و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس ایران گفت که "به احتمال زیاد" محمود احمدینژاد در سال ۱۳۹۰ به نادیده گرفتن تصمیمات مجلس ادامه خواهد داد که اگر چنین شود، کشمکش میان قوای مقننه و مجریه بالا میگیرد.
این نماینده جناح اکثریت مجلس در مصاحبه با ویژه نامه نوروزی همشهری افزود که "جریان تمامیتخواه در دولت، که افکار انحرافی هم دارد" امیدوار به تسلط بر مجلس و دولت بعدی است و اجازه شکل گیری وحدت در داخل حکومت را نخواهد داد.
اقای توکلی این پیش بینی خود را مبتنی بر اطلاعاتی دانست که امکان اثبات و بیان آنها را ندارد، اما شخصا به صحتشان مطمئن است.
اظهارات احمد توکلی در مصاحبه با همشهری، پیش از اولین سخنرانی عمومی آیت الله علی خامنهای در سال ۱۳۹۰ صورت گرفته است که در آن، از انتقادات علنی مسئولان حکومتی علیه یکدیگر انتقاد کرد و در این زمینه، به مسئولان کشور "به طور جدی" تذکر و هشدار داد.
سال ۱۳۸۹ در حالی به پایان رسید که طی آن، اختلافات رئیس جمهوری و مجلس ایران مکررا خبرساز شد و رهبر جمهوری اسلامی ایران در چند نوبت، به دخالت مستقیم در اختلافات میان دو قوه پرداخت.
انتقاد از 'روحیه مستبدانه احمدینژاد'
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس ایران در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه همشهری، با انتقاد از "روحیه تکروانه و مستبدانه" رئیس جمهوری گفته است: "آقای احمدینژاد وقتی به تصمیمی میرسد نظر دیگران برای او مهم نیست و فکر میکند هرچه خودش میگوید باید اجرا کند... ایشان احساس میکند هرچه دولت تصمیم میگیرد، همه باید اجرا کنند و این صفت بسیار بدی است."
وی در عین حال به نمایندگان مجلس هم انتقاد کرده و اظهار داشته: "مجلس ابزار سوال و استیضاح را دارد، اما این مجلس را بهدلیل باج دادن و خریدن نمایندگان ضعیف میبینم. یعنی [مسئولان] توقعات نمایندگان را گروکشی میکنند و با جلب رای، گرو را آزاد میکنند."
احمد توکلی ادامه داده است: "عمده تقصیر از دولت است، زیرا امکانات در درست اوست و اگر نمایندهای با او همراهی کرد، به مشکلات حوزه انتخابیهاش رسیدگی میکند یا بالعکس. برخی نمایندگان هم استخواندار نیستند که تحت تاثیر قرار نگیرند، در نتیجه در برخورد با دولت ضعیف هستند."
'پناه بردن' دولت به رهبری
آقای توکلی در بخش دیگری از مصاحبه خود، نحوه اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها در سال گذشته را مورد اشاره قرار داده و به نقد سیاستهای دولت در این زمینه پرداخته است.
این نماینده اصولگرای مجلس ایران یادآوری کرده که در پی تن ندادن دولت به مصوبات مجلس در مورد نحوه اجرای طرح حذف یارانهها، محمود احمدینژاد به رهبر جمهوری اسلامی "پناه برد" و آیت الله خامنهای به مجلس توصیه کرده که "مساعدت ممکن" به قوه مجریه انجام شود.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس افزوده که شخصا معتقد بوده راه قانونی مساعدت به قوه مجریه، آن است که دولت در قالب یک لایحه دو فوریتی درخواست اصلاح لایحه را بدهد، اما رئیس جمهوری در عوض، درخواست استرداد لایحه را داده، "در حالی که وقتی کلیات [لایحه] تصویب شده است، استرداد آن فقط با رای مجلس ممکن است".
وی همچنین به یادآوری زمانی پرداخته که پرویز فتاح، وزیر سابق نیرو به مجلس دعوت شده بود تا در مورد تاثیرات حذف یارانه های برق توضیح بدهد و در همین ارتباط، از جمله از وی پرسیده شده بود که "اگر قبوض برق ۵ یا ۱۰ برابر شود، تعداد کسانی که قبض خود را پرداخت نمیکنند تا چه میزان افزایش میباید؟"
به گفته آقای توکلی، آقای فتاح در پاسخ گفته بود که "خیلی زیاد میشود" و سپس، به این سوال که "اگر مردم مناطق فقیرنشین تصمیم بگیرند که قبوض را پرداخت نکنند، آیا شما میتوانید کاری کنید؟" پاسخ منفی داده بود.
احمد توکلی همچنین گفته است که دولت قانونا باید بخشی از درآمد حاصل از حذف یارانهها را به جبران خسارت صنایع کشور بر اثر افزایش قیمت تولید اختصاص دهد، اما از انجام این کار خودداری کرده و بعضی مقامهای دولتی در "جلسات خصوصی گفتهاند اینکه ما گازوئیل را به جای ۳۵۰ تومان، لیتری ۱۵۰ تومان کردهایم، خودش کمک [به صنعت] بوده است".
'فشار امنیتی' بر تولید کنندگان
این نماینده جناح اکثریت مجلس، در ادامه اظهار داشته که دولت برای کنترل قیمتها بعد از حذف یارانهها، "به شکل کاملا امنیتی به تولیدکنندگان فشار آورده" و مثلا، "یک مقام بلندپایه دولت، اعضای اتاق بازرگانی و صنایع و معادن را جمع کرده به آنها گفته که همه بستههای سیاستی ما آماده است، زندان هم آماده است."
آقای توکلی گفته است: "من فکر نمیکنم در تاریخ ایران چنین حرفی سابقه داشته باشد و بعد از انقلاب حتما سابقه نداشته و قبل از آن هم تا جایی که اطلاع دارم، به عوامل اقتصادی از این حرفها نمیزدند که با تهدید زندان به همکاری وادارشان کنند."
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس با ذکر اینکه دولت در اقدامی دیگر، برای کنترل قیمتها به انجام "واردات بیحساب و کتاب" پرداخته، افزوده است: "یعنی با فشار امنیتی مانع انعطاف قیمت تولیدکنندگان شدند و دست به واردات بیرویه نیز زدند که قطعا تولید آسیب میبیند و دوام نحواهد داشت."
آقای توکلی، همچنین خبر داده است که دولت برای بودجه سال ۱۳۹۰، ۶۲ هزار میلیارد تومان درآمد حاصل از هدفمند کردن پیشبینی کرده است که اگر این رقم تصویب شود به معنای "گرانی شدید حاملهای انرژی و آب" خواهد بود.
این رقم در شرایطی بیان میشود که، دولت آقای احمدینژاد، برای سال گذشته ۴۰ هزار میلیارد تومان درآمد از محل حذف یارانهها پیش بینی کرده و مجلس هشتم، با ۲۰ هزار میلیارد تومان از آن موافقت کرده بود.
منبع:بی بی سی
در اولین هفته از آغاز موج اعتراضات مردمی در سوریه و همزمان با برگزاری مراسم تشییع جنازه جانباختگان تظاهرات روز جمعه در آن کشور، تظاهرات ضد حکومتی در روز شنبه (۶ فروردین- ٢۶ مارس) نیز ادامه یافت و معترضان در شهرهای طفس و لاذقیه مقر حزب حاکم (بعث) و یک مقر پلیس را به آتش کشیدند، که بر اساس اعلام خبرگزاری های مستلق و سازمان عفو بینالملل، در جریان سرکوب این اعتراضات توسط قوای حکومتی، دستکم ۵۵ نفر جان خود را از دست دادهاند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در جریان برگزاری مراسم تشییع جنازه یکی از جانباختگان تظاهرات روز جمعه در شهر طفس، تظاهرکنندگان ساختمان مقر حزب بعث و نیز یک پاسگاه پلیس در این شهر را به آتش کشیدند.
بنا بر گزارش ها، مردم خشمگین مجسمه حافظ اسد، رئیس جمهوری سابق سوریه و پدر رئیس جمهوری کنونی این کشور را نیز تخریب کردند.
در جریان تظاهرات ضد حکومتی روز جمعه یکی از تظاهرکنندگان در شهر طفس به ضرب گلوله نیروهای دولتی از پای درآمده بود.
در روز جمعه بسیاری از شهرهای سوریه از جمله شهرهای دمشق، درعا، تل، حماه، حمص، لاذقیه و صنمین صحنه برگزاری تظاهرات ضد دولتی بود و گزارشها حاکی از آن است که نیروهای امنیتی با شلیک گلوله به سوی تظاهرکنندگان شماری از آنها را کشته و زخمی کردهاند.
در حالی که مقامهای محلی از مرگ حدود ۲۳ نفر در تظاهرات روز جمعه سخن میگویند، سازمان عفو بینالملل اعلام کرده است، در جریان درگیری میان نیروهای امنیتی و تظاهرکنندگان در سوریه دستکم ۵۵ نفر جان خود را از دست دادهاند.
تنها در شهر درعا واقع در جنوب سوریه، در جریان تظاهرات روز جمعه دستکم ۱۰ نفر کشته شده بودند که روز شنبه مراسم تشییع جنازه قربانیان نیز به صحنه تظاهرات ضد دولتی تبدیل شد.
در این میان مقامهای دولتی سوریه با هدف فرونشاندن خشم مردم، نیروهای پلیس و ارتش را از مرکز شهر درعا خارج کرده و به حومه شهر منتقل کردهاند.
همچنین بر اساس اعلام فعالان حقوق بشر در سوریه، دولت این کشور در اقدامی دیگر ۲۶۰ زندانی سیاسی را آزاد کرده است.
با این حال اعتراضها در سوریه همچنان ادامه دارد و تازهترین گزارشها حاکی از آن است که شهر ساحلی لاذقیه نیز در روز شنبه نیز شاهد زد و خورد میان تظاهرکنندگان و نیروهای دولتی بوده شده است.
تظاهرکنندگان در این شهر نیز با حمله به دفتر حزب حاکم بعث سوریه، آن را به آتش کشیدند.
در این میان یکی از مشاوران بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، یک «گروه مسلح» را به حمله به ساختمانهای دولتی و شلیک به غیرنظامیان متهم کرده و گفته است: "این پروژهای برای نشاندن بذر اختلاف و تنش در سوریه است."
گفتنی است اعتراضهای ضد حکومتی در سوریه از روز ۲۷ اسفند ماه آغاز شده و با وجود وعدههای دولت مبنی بر انجام اصلاحات و آزادی تاسیس احزاب سیاسی همچنان ادامه دارد.
این اعتراضها بشار اسد، رئیس جمهور سوریه را که از ۱۱ سال پیش و به دنبال درگذشت پدرش حافظ اسد، بر این کشور فرمان میراند، با بزرگترین بحران سیاسی روبرو کرده است.
از سوی دیگر در ادامه واکنشهای بینالمللی نسبت به سرکوب معترضان در سوریه، روز شنبه کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نیز با انتشار بیانیهای، سرکوب معترضان را در سوریه به شدت محکوم کرده و از مقامهای دولت سوریه خواسته است، "خواستههای مشروع"مردم این کشور را برآورده کنند.
پیشتر نیز ایالات متحده آمریکا اعمال خشونت علیه تظاهرکنندگان در سوریه را محکوم کرده و خواستار توقف این روند از سوی حکومت بشار اسد شده بود.
همچنین بانکی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، نیز روز جمعه درباره تحولات سوریه اظهار داشته است: "مطالبات تظاهرکنندگان سوری برای اصلاحات دمکراتیک مشروع هستند و باید از سوی بشار اسد، رییس جمهور سوریه، محترم شمرده شوند."
طی روزهای اخیر، تظاهرکنندگان در دمشق، شعارمعروف قیام کنندگان تونسی، مصری و لیبیایی را تکرار کرده و سقوط کامل نظام حاکم را درخواست می کردند. همچنین یک هفته ناآرامی های شهر «درعا»، در نزدیکی مرز سوریه با اردن، دهها قربانی برجای نهاده است.
این در حالیست که مقامات و رسانه های حکومتی سوریه، علاوه بر اینکه مدعی شده انئ که "اسرائیل در تظاهرات علیه سوریه" نقش دارد و "اسرائیلی ها پیامک هایی برای مردم سوریه فرستاده و آنها را برای حضور در تظاهرات تشویق کرده اند"، عوامل اصلی کشتار مخالفان را، گروههای ضد دولت و باندهای تبه کار و ناشناس معرفی کرده اند.
منبع:جرس
به گزارش خبرآنلاین، رییس جمهور ترکمنستان که برای شرکت در جشن جهانی نوروز صبح امروز وارد تهران شد؛ هدیه احمدی نژاد را که یک فروند هواپیمای اسپورت دو نفره است، دریافت کرد. به این ترتیب او هزار تن آرد عیدی داد و یک هواپیما از احمدینژاد عیدی گرفت!
این هواپیما در کلاس LSA و از نوع هواپیمای 'پرنده آزاد' است و سومین هواپیما در دنیا در این کلاس پروازی به شمار میرود. قیمت هرنوع از این نوع هواپیما حدود 130 میلیون تومان است.
این در حالی است که هدیه نوروزی رییس جمهوری ترکمنستان شامل هزار تن آرد بود که 28 اسفند از ایستگاه راه آهن عشق آباد بارگیری شد و روز 4 فروردین در مراسمی با حضور سرکنسول ترکمنستان و جمعی از مسؤولان خراسان رضوی به سیلوی مشهد تحویل شد.
اما هواپیمای اهدایی به محمداف، برای استفاده شخصی، آموزشی، کنترل مرزها و کنترل ترافیک طراحی شده و سرعت پروازش هواپیما 250 تا 300 کیلومتر در ساعت و برد آن را 900 کیلومتر است.
شورای شهر فلورانس در ايتاليا اهدای جایزه زنبق طلايی، نماد این شهر، به نسرين ستوده، وکیل و مدافع حقوق بشر زندانی، و ماريو بارتولينی، کشیش مدافع بومیان در پرو، را تصويب کرد.
اين جايزه هر دو سال يک بار به دو نفر اهدا میشود. نامزدهای این جایزه برای سال ۲۰۱۰ نسرين ستوده و کشیش بارتولينی هستند.
شورای شهر فلورانس در جلسه اخير خود درخواست کميسيون شورای صلح و همبستگی بينالمللی اين شهر مبنی بر اهدای زنبق طلايی شهر فلورانس به نسرين ستوده را پذيرفت.
بر اساس مصوبات اين شورا، زنبق طلايی به افراد يا سازمانهايی اهدا میشود که گامهايی شايسته در پيشبرد و برقراری صلح و دفاع از حقوق بشر برداشتهاند و در اين راه با آسيب و آزار روبهرو بودهاند.
در اطلاعيه شورای شهر فلورانس آمده است: «نسرين ستوده، وکيل مدافع حقوق بشر، در ايران است که اکنون به خاطر فعاليتهايش و به خاطر وکالت و دفاع از همکارش شيرين عبادی به ۱۱ سال زندان محکوم شده است.»
صبری نجفی، فعال ایرانی حقوق بشر در ایتالیا، به رادیوفردا میگوید: «زنبق طلایی نشان شهر فلورانش است و هر دو سال یک بار به فعالان حقوق بشر اهدا میشود.»
وی میافزاید: «هدف این جایزه حمایت از نسرین ستوده و قدردانی از کارهای وی است. خانم ستوده همیشه از زنان و کودکان ایرانی دفاع کرده است.»
به دنبال حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، نسرین ستوده از هفت ماه پیش در زندان اوین به سر میبرد. وی از روزهای پایانی سال ۱۳۸۹ در زندان اوین بوده و اجازه ملاقات حضوری نداشته است.
حدود ۷۰۰ فعال مدنی، اواخر دیماه، در بيانيهای حکم صادره برای نسرين ستوده را محکوم کرده و خواستار تجديد نظر در اين حکم و همچنين آزادی بی قيد و شرط اين وکيل دادگستری شدهاند، بيانيهای که نه تنها به وضعيت نسرين ستوده، بلکه به افزايش فشارها بر خانواده او برای عدم پيگيری وضعيتش پرداخته است.
ماريو بارتولينی برای ۳۰ سال فعالیت در زمینه حقوق بشر در پرو و دفاع از بومیان در مقابل شرکتهای چندملیتی خارجی دیگر برنده «زنبق طلایی» فلورانس است.
منبع:رادیو فردا
مرتضی کاظمیان:نوشتن یادداشت در ایام نوروز، موضوع ویژهی خود را میطلبد؛ بهانهی این نوشتار، حال و وضع فرزندان زندانیان سیاسی در ایام عید نوروز، و نیز سخنان نوروزی رهبر جمهوری اسلامی است.
نخست. کودکان، بزرگترین قربانیان استبداد
کودکان را میتوان با اطمینان، بزرگترین قربانیان استبداد دانست. موجودات مظلومی که بیخبر از عقاید پدر و مادر، و بیاطلاع از مفاهیم و مقولاتی چون خودکامگی و استبداد و تمامیتخواهی، قربانیان بیصدای ستم نظامهای جبار و اقتدارگرا محسوب میشوند.
نیمای چهار ساله، پسر نسرین ستوده و خواهرش، مهراوهی دهساله؛ به کدامین جرم از درک آغوش گرم مادر حقوقدان خود، حتی در ایام عید محروماند؟
گیرم که پویا مردی شده؛ یا پارسا نوجوانی آگاه است؛ پرهام زیدآبادی که بارها شاهد معاشقهاش با احمد بودهام چه گناهی مرتکب شده که در کودکی این همه دوری و دلتنگی را بر دوش جان بکشد؟
عرفان، پسر پنجسالهی امیرخسرو دلیرثانی، فعال ملی _ مذهبی چرا نباید حتی برای چند روز در نوروز پدر را در کنار خود داشته باشد؟
زینب، دختر هفت سالهی مهدی محمودیان ناچار است ظلمی بیش از پدر و مادربزرگ را تحمل کند؛ چون او بیخبر است از «فاجعه کهریزک» و تلاشهای حقوق بشری پدر.
علی و کیانا، دوقلوهای تقی رحمانی، هنوز چهارساله نشده، باید طعم ستم و استبداد را بچشند، به جرم آنکه پدرشان سودای آزادی و برابری و دموکراسی در سر دارد.
چنین است حکایت پسر خردسال و دختر نوجوان مهندس فرید طاهری، عضو نهضت آزادی ایران؛ آنان که حتی چند هفته شاهد اوج بیپروایی و رفتار غیرانسانی نهادهای امنیتی نظام استبدادی در حبس بیدلیل و توامان پدر و مادرشان بودند.
بر این فهرست میتوان افزود و افزود؛ فهرستی که کارنامهی سیاه استبداد و حاکمیت خودکامه و ستمپیشه را شرمآورتر و غیرقابل دفاعتر میسازد.
کارگزاران امنیت کشور (از کارشناسان پرونده/ بازجوها گرفته تا دادرسان و دادستان) یا سر خود به زیر برف فرو برده اگر اندک وجدان و انسانیت و دیانتی دل ایشان را بخراشد، به توجیه مینشینند که «خود کرده را تدبیر نیست»؛ «مقصر پدران و مادران»اند؛ «المأمور معذور» و...؛ و یا سنگدلانه و بیپروای آخرت، و بی هیچ گوش و چشمی برای دیدن این همه ظلم ناروا که بر کودکان مظلوم زندانیان سیاسی و عقیدتی روامیدارند، همچنان کودکان را بهمثابهی «ابزار» و «وسیله»ای برای تشدید فشار و ستم بر زندانیان، قربانی منافع دنیوی دانسته یا ندانستهی خویش و انتفاع خود از قدرت و ثروت و منزلت نامشروع نظام استبدادی میکنند.
آه و اشک این مظلومان اما، گریبان حاکمیت نامشروع و کارگزاران آن را خواهد گرفت. حتی اگر هیچ باوری به «خدا» و «وجود و شعور مطلق» و «وجدان بیدار هستی» نباشد؛ ستمپیشگان و عملهی ظلمه باید بسیار سادهاندیش باشند و بیتوجه به نظامات «هستی» و تجربهی بشری، که این ظلم که میکنند، روزی، جایی، به گونهای، گریبان زندگی و وجودشان را نگیرد.
دیگر؛ آیتالله خامنهای، نابینایی آگاهانه
آیتالله خامنهای بر صدر نظامی تکیه زده که کودکانش بهخاطر نگارش نامهی انتقادی پدری، یا تلاشهای حقوق بشری مادری، ماهها باید دوری از والدین خود را تحمل کنند و با اشک در چشم، شبهای پرشمار سر بر بالین نهند.
رهبر جمهوری اسلامی بیشک هم احمد زیدآبادی را میشناسد و هم نسرین ستوده را و هم عیسی سحرخیز و هم یک یک بسیاری دیگر از زندانیان نظام تحت مدیریتاش را. رهبری نظام اقتدارگرا اما بیاعتنا به دلیل حبس شهروندان ایرانزمین، برای شهروندان تحت ستم جباران منطقه، نوحه سر میدهد: «مسئلهى بحرين از لحاظ ماهيت، درست مثل مسائل ديگر كشورهاى منطقه است. يعنى مسئلهى بحرين با مسئلهى مصر، با مسئلهى تونس، با مسئلهى ليبى هيچ فرقى ندارد؛ ملتى هستند، حكومتى بر سر آنهاست كه حقوق آنها را ناديده ميگيرد. ملت بحرين با اين قيامشان چه ميخواستند؟ خواستهى اساسى آنها اين است كه انتخابات انجام بگيرد، هر يك نفر آدم يك رأى داشته باشد؛ اين چيز زيادى است؟ اين توقع زيادى است؟ در شكل كار در بحرين يك صورت انتخاباتى وجود دارد، ليكن مطلقاً مردمِ آنجا از حق رأى دادن به اين معنا كه هر يك نفر يك رأى داشته باشد، برخوردار نيستند.»
آیا شهروندان معترضی که در 25 بهمن 88 پیگیر «رأی» خود شدند و برگزاری انتخاباتی آزاد، سالم و منصفانه را خواستند، چنان که رهبر جمهوری اسلامی برای شهروندان معترض بحرین گفته است، «توقع زیادی» داشتند؟ آیا جز این خواستند که حاکمان برای ایشان «رییس جمهور» انتخاب نکنند؟
آیتالله خامنهای چشم بر خون شهروندان بیگناه خویش (از ندا و سهراب تا محسن و صانع) فرومیبندد و انتخابات آزاد و سالم را برای دیگر کشورهای منطقه مطالبه میکند.
اما مشکل بزرگتر در تحلیل رهبری نظام از آنجا شروع میشود که بیاعتنا با چگونگی تکوین جنبش سبز و نقطه عزیمت اعتراضها (انتخابات 22خرداد88) و تولد زودتر جنبش اجتماعی مردم ایران، اظهار میدارد، آمریکاییها بعد از شکست «ترفند فرصتطلبیشان» ، تلاش کردند «شبیه سازی» کنند؛ «شبيهسازى يعنى شبيه آنچه را كه در مصر و در تونس و در ليبى و در بعضى از كشورهاى ديگر اتفاق افتاده است، مثلاً بتوانند در ايران - ايرانِ مردمسالارى دينى، ايرانِ ملت - پياده كنند! عواملشان در داخل كشور، مردمان ضعيف، فرومايه، حقيقتاً دستخوش هوىهاى نفسانى، سعى كردند شايد بتوانند اين كار را بكنند. خواستند در اينجا حركتِ شكستخورده، حركت كاريكاتورىِ مضحك به وجود بياورند؛ اما خب، ملت ايران توى دهنشان زد...»
رهبری جمهوری اسلامی پس از هفتهها سکوت عامدانه و تلاش برای عدم ابراز هیچ واکنشی به «25بهمن»، سرانجام خشم خود را از تداوم جنبش سبز با وجود همهی سرکوبها و ارعابها، اینچنین ابراز میکند. حضور غیرمنتظرهی سبزها در 25بهمن89، و با وجود سپری شدن بیش از 20 ماه از کودتای انتخاباتی، اینک و در سخنرانی نوروزی رهبری، اهمیت خود را عریان میسازد. وی به پیگیریهای شجاعانه و ابتکار جسورانهی رهبران جنبش سبز، برای فراخوان 25بهمن نیز، اینچنین طعن میزند. به دیگر سخن، با وجود حصر و حبس موسوی و کروبی، که بیشک با موافقت رهبری نظام صورت گرفته، اینک همچنان خشم آیتالله خامنهای خود را در قالب واژهها آشکار میکند: « عواملشان در داخل كشور، مردمان ضعيف، فرومايه، حقيقتاً دستخوش هوىهاى نفسانى...»
و کاش آیتالله خامنهای برای یک لحظه هم که شده، جایگاه برخی از این افراد را در ذهن خود مروز میکرد: بعضی از عالیترین مقامهای نظام جمهوری اسلامی در سه دهه...
رهبر جمهوری اسلامی همچنین خود را به فراموشی میزند که اعتراضها در ایران، ماهها پیش از شروع جنبشهای اعتراضی در منطقه شروع شده؛ آغاز «سبز»ی که به دشواری میتوان تاثیرات آن را بر جنبشهای اخیر منطقه منکر شد.
وی که چند ماه پیش، جنبش سبز و رهبران آن را «کاریکاتور»ی از انقلاب و رهبر فقید آن توصیف کرده بود، حالا جنبش اعتراضی مردم ایران را «کاریکاتور» جنبشهای دموکراسیخواه منطقه مینامد. و معلوم نیست که این چه «کاریکاتور«ی است که اینجا و آنجا، در مهمترین رخدادهای معاصر، قابل بازخوانی و شبیهسازی است!؟ و آیا همین محتوا و پتانسیل نیست که رهبری نظام سیاسی را در ایران، خشمگین ساخته است؟
اما «نابینایی آگاهانه»ی رأس هرم نظام جمهوری اسلامی در بخش دیگری از سخنانش، به حداکثر میرسد؛ آنجا که در مقام واکنش به پیام نوروزی اوباما برمیآید؛ «آيا رئيس جمهور كنونى آمريكا ميفهمد چه دارد ميگويد؟ ... يا نميفهمد و غافل و گيج است؟ ميگويد مردم در ميدان آزادى تهران، همان مردم ميدان التحرير مصرند. راست ميگويد؛ در بيست و دوى بهمنِ هر سال، در ميدان آزادى، همين ملتند كه جمع ميشوند...»
نزول سطح و محتوای ادبیات رهبری بعد از ریاستجمهوری احمدینژاد، بهگونهای غریب ادامه دارد. استفاده از طعن و کنایه و تمسخر و لودهگری با واژهها که امری رایج در سخنرانیهای احمدینژاد است و با کمال تاسف، به گفتمان غالب علیالاغلب کارگزاران جمهوری اسلامی تبدیل شده، بیش از پیش _و برای باری دیگر_ در ادبیات رهبری هم متبلور میشود.
کیست که نداند مقصود اوباما از «میدان آزادی» تهران، حضور میلیونی سبزها در 25خرداد 88 است، و نیز مقصد بودن میدان آزادی در دیگر فراخوانهای اعتراضی خیابانی؟ اما رهبر جمهوری اسلامی از همان ادبیات و واکنشی استفاده میکند که احمدینژاد. و مشخص نیست که گروه مشاوران رهبری و حتی نگاه شخص آیتالله خامنهای واجد چه کیفیت و رویکردی شده که خروجی یکی از مهمترین سخنرانیهای سالانهی رهبری، چنین سطح نازلی مییابد.
ظاهرا، و «هنوز» جریان مسلط در ساخت قدرت جمهوری اسلامی «صدای مردم» را نشنیده است. آنچه موجب نگرانی و تأسف است آنکه «گوش» حاکمان زمانی «شنوا» و «چشم»شان هنگامی «بینا» شود که مظلومانی بیشتر، قربانی شوند و منافع ملی بیش از پیش بهپای جاهطلبی و جباریت و جنون ثروت و قدرت و منزلت، ذبح گردد.
وقتی رهبر جمهوری اسلامی فریاد اعتراضی میلیونها شهروند دموکراسیخواه ایران را نشنیده و بروز سبز آنها را در این ماهها ندیده، بدیهی است که گریههای شبانهی نیما و پرهام و کیانا و دیگر فرزندان مظلوم این دیار را در فراغ مادر و پدر آزادهی خود، نبیند و نشنود...
مهرداد فرهمند: نخستین شخصیت مشهور ایرانی که در سال نو خورشیدی درگذشت، آیت الله شیخ محمد صادقی تهرانی، فقیه و مفسر دگراندیش شیعه بود که در نخستین روز فروردین در سن ۸۴ سالگی بر اثر سکته قلبی در شهر قم از دنیا رفت.
او در اندیشه دینی و فعالیت سیاسی و اجتماعی، شخصیتی متفاوت و تکرو بود، این تفاوت و تکروی سرانجام به انزوا و گوشه گیری او منجر شد، تا آنجا که با وجود اینکه از روحانیان برجسته بود و سابقه ای طولانی در فعالیت سیاسی و مبارزه با حکومت پهلوی داشت، مرگش بازتاب متناسبی در رسانه های ایرانی نیافت.
این بی توجهی رسانه ای البته تا حدود زیادی نتیجه موضعگیریهای انتقادی آیت الله صادقی تهرانی در قبال رفتار حکومت ایران با مخالفان و منتقدانش طی وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر بود؛ هرچند داماد او، مهدی مصطفوی که در دولت محمود احمدی نژاد، قائم مقام وزیر امورخارجه و سپس رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بوده، بر خلاف مواضع آشکار آیت الله صادقی تهرانی او را "بسیار مورد عنایت مقام معظم رهبری" دانسته و گفته است: "متأسفانه برخی از سیاسیون ورشکسته تلاش می کنند از فرصتها سوء استفاده کرده، از شخصیتهای صدیق و مبارز انقلاب در جهت منافع خود بهره برداری کنند".
این در حالی است که آیت الله صادقی تهرانی، آشکارا معتقد بود که حاکمان ایران پس از درگذشت آیت الله خمینی، از شیوه او منحرف شده اند، "سلامت را به ملامت تبدیل کرده اند" و "هم اکنون برخی درست مقابل و برخلاف مرحوم امام دارند کار می کنند و جاهلانه و فاسقانه کار می کنند، متأسفانه اهانت به همه چیز می کنند و متأسفانه خلاف شرع کار می کنند".
'تعارض کتب حوزوی با قرآن'
آیت الله صادقی تهرانی، فرزند شیخ رضا لسان المحققین اصفهانی، از علمای تهران بود، تحصیلات حوزوی را در زادگاهش آغاز کرد و نزد میرزا محمدعلی شاه آبادی، از استادان بزرگ فلسفه و حکمت تحصیل کرد و به گفته خودش تا پایان عمر تحت تأثیر او بود.
سپس در حوزه علمیه قم فقه و اصول را نزد آیت الله بروجردی و فلسفه و حکمت را نزد علامه طباطبائی تحصیل کرد، همزمان در رفت و آمدهایش به تهران در درسهای فلسفی میرزا مهدی و میرزا احمد آشتیانی نیز شرکت می جست.
با بازگشت به تهران، از نخستین روحانیانی شد که برای تحصیل به دانشگاه هم رفتند، از دانشگاه تهران دکترای معارف اسلامی گرفت و کتابی هم به نام آفریدگار و آفریده در مورد فلسفه اسلامی بر مبنای قرآن و سنت نوشت و همین کتاب را برای دانشجویان درس داد.
آیت الله صادقی تهرانی بسیاری از نظرات فلاسفه اسلامی را قبول نداشت و با دیدگاه خاص و متفاوتش، برخی از ارکان اولیه ای را که در کتابهای فلسفی در حوزه های علمیه تدریس می شد، خلاف برداشتهاى درست عقلى و قرآنى می دانست.
نگرشش به قرآن، به گفته خودش، در کل علوم اسلامی باعث اختلاف وسیعی میان او دیگر علمای شیعه و سنی می شد، مبنای اختلافش با بسیاری از نظرات مشهور علمای شیعه و سنی را هم "آزاد اندیشى و تدبر بدون پیش فرض" خودش در قرآن عنوان می کرد و می گفت: "بسیار شده که با علماى بزرگ گفتگو کرده ام و حتى یک بار هم محکوم نشده ام".
او در فعالیتهای مذهبی اش به عنوان یک روحانی هم شیوه متفاوتی با دیگر روحانیان و سخنوران مذهبی داشت و بیشتر به دنبال نوآوری و مخاطب قرار دادن دانشجویان بود.
فعالیت سیاسی
در سخنرانیهایش به انتقاد از حکومت می پرداخت و سرانجام، سخنرانی تندی که علیه محمدرضا شاه در سالگرد درگذشت آیت الله بروجردی (۱۳۴۱ خورشیدی) در مسجد اعظم قم ایراد کرد، باعث شد که تحت تعقیب قرار بگیرد و به عربستان سعودی بگریزد، خودش در سالهای پس از انقلاب درباره این سخنرانی گفته بود: "هر آنچه امروزه شما جرأت می کنید درباره شاه بگویید من آن موقع در آن فضای بسته و خفقان روی آن منبر گفتم".
در مکه علاوه بر تبلیغ علیه حکومت ایران میان حجاج، به مناظره با علمای وهابی و تبلیغ مذهب شیعه پرداخت و به گفته خودش، حدود یکصد خانوار سنی مذهب در شهر مکه بر اثر تبلیغات و استدلالهای او به مذهب شیعه گرویدند.
فعالیتهای سیاسی آیت الله صادقی تهرانی در مکه به بازداشت و اخراجش به عراق انجامید، در عراق هم در کنار تدریس در حوزه علمیه نجف، به فعالیت علیه حکومت شاهنشاهی در ایران ادامه داد تا اینکه سرانجام با اخراج گسترده ایرانیان از عراق که پس از درگذشت آیت الله حکیم، مرجع بزرگ وقت شیعیان در سال ۱۳۴۹ آغاز شد، به بیروت کوچید.
آن زمان در لبنان، دو گروه از ایرانیان مخالف حکومت حضور و فعالیت داشتند: گروهی که گرد امام موسی صدر جمع شده بودند و گروهی که با جنبش فلسطینی فتح و یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین همراه بودند، این گروه از ایرانیان علاوه بر اسلامگرایان، برخی از اعضای سازمانهای چریکی چپ ایرانی را هم در بر می گرفت.
اما آیت الله صادقی تهرانی، مستقل و متفاوت از هر دو گروه فعالیت می کرد؛ در حالی که امام موسی صدر برای ایجاد همبستگی میان پیروان ادیان می کوشید و از دامن زدن به مسائل مورد اختلاف آنان پرهیز می کرد، آیت الله صادقی تهرانی سر بحث و مناظره داشت: "به مباحثه و مناظره با علماى سنى، مسیحى، یهودى و درزى پرداخته، با ملحدین و مشرکین هم بحث مى نمودم و آنان یا سکوت مى کردند یا محکوم استدلالات قرآنى مى شدند".
منظور او از "ملحدین و مشرکین"، کمونیستهای ایرانی و لبنانی است.
جنگ داخلی در لبنان بار دیگر آیت الله صادقی تهرانی را به هجرت واداشت، او دوباره به عربستان سعودی رفت و فعالیت سیاسی و مذهبی را در مکه و مدینه پی گرفت که باز هم به بازداشت و خروجش از این کشور انجامید.
این باز پس از بازگشت به بیروت برای دیدار با آیت الله خمینی راهی فرانسه شد و سپس به لبنان مراجعت کرد تا اینکه با پیروزی انقلاب در ایران، پس از شانزده سال دوری از میهن، به کشورش بازگشت.
پس از انقلاب
فعالیت آیت الله صادقی تهرانی پس از انقلاب با برپایی نمازجمعه در تهران و شهرستانها آغاز شد و خود، این فعالیتهایش را این گونه توصیف کرده است: "سرآمدش نمازجمعه اى بود که در پارک ملت مشهد مقدس در حضور حدود نیم میلیون نفر نمازگزار انجام شد، از تانک به عنوان منبر نمازجمعه و از تیربار ضدهوائى به عنوان سلاح و از لباس کفن کامل استفاده کردم، در همین نخستین نمازجمعه مشهد، مردم طومارى طولانى را تهیه کردند که صدها هزار امضا داشت و با اکثریت امضاها خواستار انتصاب رسمى اینجانب به امامت جمعه مشهد مقدس شدند و سپس طومار را به دفتر امام ارسال کردند ولى به دست ایشان نرسید".
در دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران هم نمازجمعه برگزار کرد تا اینکه آیت الله خمینی، سید محمود طالقانی را به امامت جمعه تهران منصوب کرد.
آیت الله صادقی تهرانی سپس در قم به برپایی نمازجمعه پرداخت تا آنکه از این کار هم کناره گرفت و تا آخر عمر گوشه گیری برگزید و جز به تدریس و تألیف و تحقیق نپرداخت، دلیل این گوشه گیری را هم "اذیتهاى فراوان عده اى از متحجرین حوزوى و تهمتهاى کذب دیگران" اعلام کرد.
او با وجود گوشه گیری از حمله و انتقاد در امان نماند تا اینکه دو بار در سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۹ به محل تدریس او در مسجد امام رضای قم حمله شد و به گفته خودش، "مهاجمان دست نشانده با حمله به طلاب علوم قرآن، با سیلی و مشت و لگد به آنان توهین نموده، قرآنها را پایمال کردند".
'علوم اسلامی یا پایه قرآنی ندارد یا ضدقرآن است'
مهمترین اثر او تفسیر سی جلدی قرآن با نام الفرقان به زبان عربی است که در آن هم، شیوه ای متفاوت با دیگر مفسران پیمود و می گفت: "در تفسیر کمتر آیه اى است که نکته اى مغفول یا خطائى مشهود نسبت به آن آیه مبارکه را میان تفاسیر شیعه و سنى متذکر نشده باشیم".
اعتقاد داشت که علوم اسلامی یا پایه قرآنی ندارد یا ضدقرآن است تا آنجا که اگر قرآن محور اصلى علوم اسلامى باشد، بسیارى از نظریات حوزوى مخدوش می شود.
او می گفت: "خواندن علوم حوزوی، جز آنچه موافق کتاب (قرآن) و سنت قطعیه باشد، حرام است مگر برای رد کردن آنها".
در استنباط احکام شرع، آیت الله صادقی تهرانی، بر خلاف دیدگاه رایج و رسمی، اجماع و عقل را جزو منابع فقه نمی دانست، تنها استدلال بر پایه کتاب (قرآن) و سنت را می پذیرفت و هر نظر فقهی را که مغایر با عقل سلیم، حس، عدل و علم می دانست، یکسره رد می کرد و معتقد بود چنین نظراتی داری پایه قرآنی نیستند و باطلند.
او که با انتشار رساله توضیح المسائل در شمار مراجع تقلید درآمده و مقلدانی، هرچند محدود داشت، نظراتی کاملاً متفاوت با دیگر فقها ابراز کرد؛ از جمله اینکه زنان علاوه بر اموال منقول، از اموال غیرمنقول شوهرانشان هم ارث می برند، نماز را نباید در سفر شکسته خواند و در ماه رمضان باید در سفر هم روزه گرفت، بدن کافران پاک است، مشروبات الکلی اگرچه نوشیدنشان حرام است اما نجس نیستند، شهادت دادن به ولایت علی (به زبان آوردن عبارت اشهد ان علی ولی الله) در اذان بدعت است و جایز نیست، استعمال دخانیات روزه را باطل نمی کند، قمه زنی و زنجیرزنی حرام است، بازی با شطرنج حتی بدون برد و باخت حرام است ولی بازی با دیگر آلات مانند پاسور، تخته نرد و ... بدون برد و باخت تا به ترک واجب و عمل حرام منجر نشود و ایجاد دشمنی بین طرفین نکند جایز است، سیادت از طرف مادر هم منتقل می شود و ...
در مورد مجازات سنگسار، نظر آیت الله صادقی تهرانی این بود که هدف از این مجازات، اعدام و به قتل رساندن فرد زناکار نیست بلکه تحقیر اوست و جنبه بازدارندگی دارد، بنابراین باید در اجرای آن ریگهایی با اندازه متوسط را به جاهایی از بدن بزنند که موجب قتل نشود و هنگامی که حالت ظاهری این سنگسار یا ریگسار پدید بیاید و منظور از آن برآورده شود دیگر ادامه دادنش جایز نیست و باید اجرای مجازات را متوقف کرد.
به اعتقاد وی، هیچ مجازات جایگزینی برای سنگسار وجود ندارد، یعنی نمی توان مرتکب به زنای محصنه را به جای سنگسار اعدام کرد یا مجازات دیگری برایش درنظر گرفت و در عین حال اجرای مجازات سنگسار هم محال است چرا که حتماً باید چهار مرد عادل شهادت بدهند و تحقق چنین شرطی جزو محالات است.
با اینکه در دو دهه اخیر موج نواندیشی دینی در ایران به راه افتاده و دگراندیشان دینی مورد توجه فراوانی قرار گرفته اند، اما دیدگاههای آیت الله صادقی تهرانی در این میان جز بین گروه محدودی از پژوهشگران دینی، چندان مورد توجه قرار نگرفت.
فقیه منتقد
آیت الله صادقی تهرانی به اداره جامعه به دست فقیهان باور داشت اما معتقد بود که جامعه اسلامی را نباید یک فرد اداره کند بلکه باید زیر نظر شورایی از فقیهان اداره شود که نظراتشان بر مبنای قرآن و همچنین آن بخشی از سنت باشد که قطعیت آن به اثبات رسیده، چنین ولایتی را هم برای فقیهان مطلقه نمی دانست، چراکه از دید او، ولایت مطلقه فقط از آن معصومان بود.
پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری و به راه افتادن "جنبش سبز" آیت الله صادقی تهرانی به انتقاد از شیوه برخورد حکومت با مخالفان و منتقدان برخاست و گفت که دلیل سکوت مراجع تقلید و روحانیون بلندپایه در برابر این رفتارهای حکومت، ترس است.
تندترین انتقادهای آیت الله صادقی تهرانی اواخر تابستان سال گذشته و در واکنش به حمله به مسجد آتشیهای شیراز (مسجد قبا) ابراز شد که مسجد محل امامت آیت الله سید علی محمد دستغیب، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان بود.
گروهی از مردم شیراز در اعتراض به این حمله نامه ای به آیت الله صادقی تهرانی نوشتند و از آتش زدن قرآن در این مسجد خبر دادند، او در پاسخ نوشت: "مدتی است هر از چند گاه، فتنه ای با نام دیانت و ولایت در گوشه و کنار ایران برپا می شود و به یک عالم، مسجد یا یک مجلس درس و وعظ اسلامی که در آن کلمه حقی گفته شده است حمله و یورش می برند و عجیب است که رنگ و بوی اسلامی هم به آن می دهند و در نهایت، اسلام عزیز را وارونه جلوه می دهند. آیا اینها خود را شیعه مؤمن می دانند و آنها را منافق؟ آیا اینها اصلاً معنای ایمان و نفاق را دریافته اند یا اینکه در فتنه سقوط کرده اند؟"
آیت الله صادقی تهرانی در این نامه تأکید کرد که کسی که اقدام به آتش زدن و توهین به قرآن کند به اعدام محکوم و قتل او بر مسلمانان واجب است و این سؤال را مطرح کرد که چرا اینگونه اعمال در کشور ایران و "به دست عده ای مسلمان و شیعه نما" انجام می گیرد "ولی بسادگی از کنار آن عبور می شود؟ علما و مردم هیچ اعتراضی نمی کنند و فریاد وا اسلاما سر نمی دهند؟"
آیت الله صادقی تهرانی شعر هم می گفت و معمولاً نامه ها و اعلامیه های خود را هم به ابیاتی می آراست و گاه دیدگاههای سیاسی خود را هم به این شیوه بیان می کرد، از جمله اینکه در همین نامه ای که درباره حمله به مسجد محل امامت آیت الله دستغیب نوشت، این بیت را آورد:
با نام دین به ریشه دین تیشه می زنند
جمعی که کاش ریشه آنان قلم شود
یا در پیام تسلیت خود برای درگذشت آیت الله منتظری این گونه سرود:
همو که شهره شهر است در مقابل ظلم
بسوی رحمت حق رهسپار گردیده است
منبع:بی بی سی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر