-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ فروردین ۵, جمعه

Latest News from Kaleme for 03/25/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



با گذشت ۶ روز از اکران فیلم‌های نوروزی فیلم‌های سینمایی با استقبال خوبی مواجه شده‌اند.

علی سرتیپی مدیر عامل فیلمیران و پخش کننده فیلم‌های سینمایی “جدایی نادر از سیمین” و “اخراجی‌های ۳″ با اعلام این مطلب، افزود: با توجه به اینکه اکران نوروزی سینماها تازه آغاز شده است و هرساله در ایام عید نیز صدا و سیما و شبکه‌های مختلف برنامه‌های جذابی پخش می‌کنند اما فروش فیلم‌ها تا امروز قابل قبول و فوق‌العاده بوده است.

وی با اشاره به استقبال خوب مردم از فیلم “جدایی نادر از سیمین”، گفت: فیلم “جدایی نادر از سیمین” در طی ۶ روز در تهران حدود ۲۰۰ میلیون تومان در ۲۴ سینما فروخته است و فروش این فیلم هم اکنون در روز حدود ۵۰ میلیون تومان است و استقبال از این فیلم به نحوی است که بعضی سالن‌های سینما سانس فوق‌العاده برای آن در ساعات ۲و ۳ بامداد اختصاص داده‌اند همچنینی اکران این فیلم در شهرستان‌ها نیز به تازگی آغاز شده است.

سرتیپی ادامه داد :میزان استقبال مردم از سینما در اکران نوروز ۹۰ نویددهنده یک سال خوب و پررونق را برای سینما می‌دهد و این میزان فروش بسیار فوق‌العاده است

وی درباره وضعیت فروش فیلم “اخراجی‌های ۳″ نیز گفت: “اخراجی‌های۳″ در ۳۰سینما اکران شده است و تاکنون ۲۹۰ میلیون تومان فروش داشته است البته ۵ سالن سینمایی که فیلم اخراجی‌ها در آن اکران می‌شود سالن‌های حمایتی هستند یعنی سالن‌های که فروش خوبی ندارند و با هدف حمایت از آنها فیلم در این سالن‌ها اکران می‌شود همچنین اکران فیلم “اخراجی‌ها ۳″ نیز در شهرستا‌نها آغاز شده است و میزان فروش این فیلم در مشهد و اصفهان ۱۰میلیون تومان بوده است.

وی ادامه داد: اکران فیلم‌های “جدایی نادر از سیمین” و “اخراجی‌های ۳″ حداقل ۱۰ هفته و تا خردادماه ادامه می‌یابد.


 


فارس نوشت: پس از حمله یک گروه مسلح ناشناس در شهر درعا سوریه به مردم و کشتار یک کادر پزشکی، رسانه‎های غربی هر روز آمار جدیدی از کشته‎ها اعلام و تلاش می‎کنند مردم این کشور را به اغتشاش تحریک کنند.

این خبر گزاری  همچنین  به نقل از یک مقام رسمی سوریه نوشت:  تاکنون بیش از یک میلیون پیام کوتاه از خارج سوریه که منبع آن اسرائیل شناسایی شده است، به مردم سوریه ارسال شده و آنان را به اغتشاش فراخوانده و از آنان خواسته است تا این کار را از مساجد آغاز کنند.


 


دکتر مهدی خزعلی در مطلب در وبسایت خود نوشت: می­ گویند انفرادی نداریم! راست می­گویند، در انفرادی هم خدا با ماست! رهبری فرموده است که هر روز انفرادی را معادل ده روز حبس محاسبه نمایند، البته که کم است، هر روز انفرادی معادل صد روز است ! اما چرا انفرادی – این خلوت تنهایی – سخت است؟ تنهایی دردناکترین شکنجه بشر است، حتی اگر در میان جمع تنها باشی! درد حسین شهادت عزیزانش نیست، درد حسین علیه السلام تنهایی است، جانسوز ترین لحظه عاشورا زمانی است که ندای ” هل من ناصر” و ” هل من معین ” حسین علیه السلام بی پاسخ می ماند ! تنهایی شیر خدا و صاحب ذوالفقار و فاتح خیبر را به ضجه و ناله در می­آورد، از تنهایی آن روح بلند آسمانی سر در چاه می­کند، در تنهایی است که همسر زهرا زانو در بغل می­گیرد و کنج خانه می­نشیند! حاج عباس می­گفت: برای رهایی از تنهایی سلول انفرادی داد و فریاد راه می­انداختیم و بر در می­کوبیدیم بلکه ما را ببرند و بزنند، تا بقدر ساعتی که کتک می­خوریم از انفرادی راحت شویم، آن شکنجه جسمی تسکینی بر شکنجه جسمی است! بگذارید مثالی بزنم، آخر ناسلامتی من پزشکم، خارش سخت تر است یا درد؟ کدام غیر قابل تحمل­تر است؟ برخلاف تصور شما، خارش دشوارتر و آزارنده تر است! شما وقتی دچار خارش می شوید، آنقدر می خارانید تا زخم شود و با درد خارش را تسکین می­دهید، شما از خارش به درد پناه می­برید! حکایت سلول انفرادی و شکنجه جسمی نیز چنین است، باید در انفرادی و به قول مصدق ” زندان مجردی” باشی تا قدر لحظات و دقایق و ساعات شکنجه توسط بازجو را بدانی! واقعاً چه لذت بخش است که در سلول به هر بهانه باز شود، حال برای قضای حاجت باشد یا هوا خوری یا بازجویی ویا شکنجه! همین که از انفرادی در­می­آیید حتی برای شکنجه آرامش بخش است، من اگر بتوانم همین یکی را ریشه کن کنم، رسالتی که در انفرادی بر دوشم نهاده اند را به انجام رسانده ام، من بر این باورم که تقدیر الهی بوده است که انفرادی را تجربه کنم و بدانم چه بر سر مردم می­آید !


 



 


۲۲کشور شورای حقوق بشر موافق با قطعنامه پیشنهادی علیه ایران در برابر ۷ مخالف و ۱۴ ممتنع به قطعنامه ای علیه ایران رای دادند که به موجب آن باید گزارشگر ویژه حقوق بشر به ایران اعزام شود.

به گزارش کمپین‌بین‌المللی حقوق بشر در ایران، در این جلسه هیات دیپلماتیک ایران در دفاع خود از اینکه نباید قطعنامه تصویب شود وقت عمده خود را به حمله به نقض حقوق بشر در آمریکا و متهم کردن به اینکه شورا مورد سوء استفاده قرار گرفته است گذراند و از طرح مباحث اصولی فاصله گرفت.

نماینده ایران که عصبی به نظر می رسید حتی حمایت برزیل را نیز از دست داد. در این جلسه برزیل با رای مثبت به قطعنامه عملا ماهها لابی دولت تهران را بی اثر کرد. در این جلسه هم‌پیمانان همیشگی ایران هم‌چون پاکستان، کوبا و چین و چندین کشور دیگر با قطعنامه مخالفت کردند اما برزیل که دولت ایران خیلی روی ان حساب کرده بود با بیانیه‌ای بسیار حساب شده از قطعنامه و گزارشگر ویژه حمایت کرد.

نمایندگان سازمان‌های بین المللی حقوق بشر و دیپلمات های حاضر در اجلاس معتقدند که این یکی از فجیع ترین شکست های دیپلمات های ایرانی طی سالهای گذشته است با توجه به فاصله موافقان و مخالفان قطعنامه. کشورهای آرژانتین، بلژیک، برزیل، شیلی، فرانسه، گواتمالا، مجارستان، ژاپن، مالدیو، مکزیک، نروژ، لهستان، مولداوی، کره، سنگال، اسلواکی، اسپانیا، سوییس، اوکراین، انگلستان، آمریکا و زامبیا به این رای مثبت دادند.

کشورهای بنگلادش، چین، کوبا، اکوادور، موریتانی، پاکستان، روسیه به قطعنامه رای منفی دادند. کشورهای بحرین، بورکینافاسو، کامرون، جیبوتی، گابون، غنا، اردن، مالزی، موریتس، نیجریه، اوگاندا، تایلند و اروگوئه رای ممتنع دادند. رای ممتنع عملا به حساب نمی آید و رای مثبت ومنفی تنها شمرده می شود.

یکی از دیپلمات های کشور اکوادر در محل اجلاس به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که رییس هیات نمایندگان این کشور از رای منفی به قطعنامه شخصا شرمنده است. اما تصمیم برای رای منفی به قطعنامه به صورت مستقیم از سوی رییس جمهور اکوادر آماده و محمود احمدی نژاد شخصا با وی صحبت کرده است.

محموداحمدی نژاد و برخی مقامات بلندپایه ایرانی در چندین مورد تماس هایی را برای جلب رای کشورهایی که احتمال داده می شد رای ممتنع و حتی موافق بدهند داشته است. علی اکبر جوانفکر اوائل ماه جاری مسیحی به برزیل سفر کرد و تلاش کرد نظر رییس جمهوری این کشور را برای رای منفی یا حتی ممتنع به قطعنامه جلب کند. اما سخنان نماینده برزیل یکی از قدرتمندترین و مستدل ترین سخنرانی های امروز در محل اجلاس بود که به موجب آن ضمن استقبال از قطعنامه خواستار همکاری ایران با مکانیسم های نظارتی سازمان ملل شد.

یکی از دیپلمات‌های غربی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که “جلسه در شوک بود به دلیل تعداد موافقان و تعداد کشورهایی که انتظار می رفت با قطعنامه مخالفت کنند اما رای ممتنع دادند و عملا پشت تهران را خالی گذاشتند.” دولت ایران تلاش کرده است که اینطور وانمود کند که این قطعنامه سیاسی است و آمریکا آن را ارکستره کرده است. این درحالی است که به گفته یکی از دیپلمات ها حمله ممتد هیات ایرانی به آمریکا و همچنین اینکه شورای حقوق بشر را به نوعی وابسته به آمریکا نشان بدهند و سخنانی که به نوعی توهین به نمایندگان حاضر در جلسه بود عملابه ضرر هیات نمایندگی ایران تمام شد. به گفته این دیپلمات، لحن و ادبیات بیانیه خوانده شده در مخالفت با قطعنامه تنها دقایقی پیش از رای گیری عملانشان دهنده این بود که مقامات دولتی ایران هیچ امیدی به موفقیت نداشتند و فقط می خواستند با خواندن بیانیه ای سیاسی جو جلسه را تحت تاثیر خود قرار دهند.


 


همزمان با اعلام “روز خشم” در یمن و سوریه توسط مخالفان، مردم بحرین نیز برای تاکید دوباره بر مطالبات خود درخصوص لزوم اجرای اصلاحات سیاسی ریشه‌ای، پایان دادن به سیاست تبعیض آمیز موجود و فساد خاندان خلیفه در این کشور، روز جمعه (فردا) تظاهرات “روز خشم” برگزار می‌کنند.

به گزارش رویترز، در حالیکه کماکان اعتراضات مردمی در بحرین ادامه دارد، گروه‌های سیاسی و فعالان مخالف در بحرین درحال برنامه‌ریزی برای برگزاری روز خشم در فردا جمعه در سراسر این کشور هستند.

برپایه این گزارش، مشخص نشده است که کدامیک از گروههای سیاسی مخالف در بحرین مسئول برگزاری تظاهرات فردا است که از طریق شبکه اینترنت ساماندهی شده است.

مردم بحرین با الهام‌گیری از انقلاب‌های مردمی در سایر کشورهای عربی نظیر مصر، تونس، لیبی و یمن از بیش از یک ماه پیش با آمدن به خیابانها و برگزاری تظاهرات مسالمت‌آمیز خواهان آزادی و دموکراسی در کشورشان و برخورداری از حقوق شهروندی، پایان تبعیض و فساد دستگاه حاکمه در بحرین شده‏اند.

درپی این اقدام مسالمت‌آمیز مردم، نیروهای بحرینی همانند سایر نیروهای رژیم‌های عرب با آمدن به خیابانها، به سرکوب و کشتار مردم دست زدند که این روند همچنان ادامه دارد.

حکومت بحرین پس از ناتوانی در سرکوب تظاهرات گسترده مردمی از نیروهای موسوم به “سپر جزیره ” وابسته به شورای همکاری خلیج فارس درخواست کمک کرد و این نیروها به‎ویژه نیروهای سعودی، قطری و اماراتی با اشغال بحرین، در کنار نیروهای بحرینی به طور بی‌سابقه‌ای به کشتار مردم پرداختند.

گفتنی است معترضان یمن و سوریه نیز، در تداوم اعتراضات به سرکوب های اخیر و پیگیری مطالبات خود، برای فردا جمعه پنجم فروردین ماه (٢۵ مارس)، تظاهرات “روز خشم” اعلام کرده اند.


 


در حالیکه حکومت سوریه از سویی قتل و کشتار معترضان روزهای اخیر را متوجه گروههای مخالف و تبهکاران دانسته و از طرف دیگر، همچنان به سرکوب مخالفان مبادرت می کند، مأموران پلیس سوریه، شب و روز چهارشنبه با حمله به محله‌ای در شهر درعا، دست کم ۱۵ تن از معترضان ضد دولتی، ازجمله یک دختر ۱۱ ساله را کشته‌اند.

به گزارش جرس به نقل از خبرگزاری فرانسه، نیروهای دولتی، سحرگاه چهارشنبه با حمله به مسجد العُمَری درعا، شش نفر از معترضان را به قتل رساندند و در بامداد همان روز نیز سه نفر دیگر را در مرکز این شهر به ضرب گلوله کشتند. بنا بر این گزارش، شش جسد دیگر نیز در همان روز در این شهر پیدا شد.

به گفته فعالان سیاسی در سوریه، با افزایش تلفات معترضان در اعتراضات اخیر، جمعیتی از مردم روستاهای اِنخیل، جاسم، خِربةالغزاله و الـحَرا سعی داشتند شب چهارشنبه به جمع معترضان بپیوندند اما نیروهای امنیتی به روی آنها آتش گشودند و هنوز از میزان تلفات احتمالی این تیراندازی خبری در دست نیست.

اعتراضات ضد دولتی در منطقه دَرعا، در جنوب سوریه در نزدیکی مرز اردن، که در روزهای اخیر و با الهام از اعتراضات هواداران دموکراسی در منطقه آغاز شده هم‌اینک به بزرگ‌ترین چالش داخلی دهه‌های اخیر برای حکومت سوریه تبدیل شده‌است.

گفتنی است ویدئوهای ارسالی از سوریه حاکی از آن است که معترضان در این کشور در جریان تظاهرات خود شعار “لا حزب‌الله، لا ایران”، (نه حزب‌الله، نه ایران) سر می‌دهند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، مارک تونر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، روز چهارشنبه با ابراز نگرانی از سرکوب تازه معترضان در سوریه، “استفاده از خشونت، ارعاب و دستگیری‌های خودسرانه” در این کشور را محکوم کرد.

هم‌چنین بان کی-مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، روز چهارشنبه با محکوم کردن خشونت‌ها علیه معترضان در شهر درعای سوریه، خواستار انجام تحقیقات در مورد قتل ۱۵ نفر در این شهر شد.

مارتین نسیرکی، سخنگوی دبیرکل سازمان ملل روز چهارشنبه گفت: “باید تحقیقاتی شفاف در مورد این قتل‌ها صورت بگیرد و اشخاص مسئول این قتل‌ها باید با پیگرد قانونی مواجه شوند.”

نیروهای امنیتی سوریه، در جریان سرکوب اعتراضات هفته گذشته درعا، چهار شهروند را کشتند و یک کودک یازده ساله نیز به خاطر استنشاق گاز اشک‌آوری که نیروهای انتظامی پرتاب کرده‌بودند ساعاتی پس از سرکوب تظاهرات جان باخت.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، “ماموران امنیتی و نظامی در حالی به جمعیت شلیک کردند که همه در مسجد پناه گرفته بودند.”

این در حالی است که تلویزیون دولتی سوریه در گزارشی ادعا کرد که “چهار تن در پی حمله باندهای مسلح به یک آمبولانس” در درعا کشته شده‌اند.

گزارش تلویزیون دولتی سوریه همچنین تصاویری را نمایش داده است از اسلحه‌ها و نارنجک‌ها و دسته‌های پول که “از مسجد کشف شده” است.

خبرگزاری رویترز می‌گوید طی این هفته و در جریان اعتراضات مردمی گروه زیادی از معترضان در این شهر کشته شده‌اند. با این حال اعتراض‌ها متوقف نشده و دامنه آن به «نوا» هم رسیده که روز سه‌شنبه شاهد حضور صدها تن از معترضان در خیابان‌ها بود.

یک ویدئو که توسط یکی از معترضان در سوریه گرفته و در فیس‌بوک منتشر شده نشان می‌دهد که خیابان‌های نزدیک به «مسجد العمری» که محل پناه گرفتن معترضان بوده، خالی است و صدای تیراندازی از دور به گوش می‌رسد. در ویدئویی دیگر، معترضان خطاب به نیروهای نظامی می‌گویند: “مگر کسی برادر خودش را می‌کشد؟”

تظاهرات روزهای گذشته از زمانی شروع شد که نیروهای امنیتی سوریه یک گروه از دانشجویان را که اقدام به شعارنویسی روی دیوارها کرده بودند، دستگیر کردند.

معترضان خواهان آزادی زندانیان سیاسی و برقراری آزادی سیاسی در سوریه هستند.

عبدالکریم الریحاوی، رئیس حقوق بشر اتحادیه عرب، روز چهارشنبه گفت که شماری از فعالان سرشناس و شاخص در میان دستگیرشدگان روزهای گذشته در سوریه هستند. از جمله لائوی حسین، نویسنده معروف سوری، که بیانیه‌ای منتشر کرده و در آن ضمن ابراز همدردی با تظاهرکنندگان خواستار آزادی زندانیان سیاسی و آزادی تجمعات شده است.


 


بتدریج، به دومین سالگرد انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران و همچنین دومین سالگرد برگزاری راهپیمایی های خرداد ماه هشتاد و هشت که در اعتراض به انتخابات مخدوش ریاست جمهوری برگزار شده بود، نزدیک می شویم. خانواده های کشته شدگان بحران انتخاباتی سال هشتاد و هشت همچنان پیگیر پرونده قضایی شهدای خود هستند و کماکان اعلام می کنند که اگر چه بعد از گذشت نزدیک به دو سال هیچ پاسخی از سوی مقامات رسمی به آنان داده نشد، اما این دلیلی بر توقف پیگیری های آنان نخواهد بود.

برادر کیانوش آسا یکی از جان باختگان راهپیمایی اعتراضی ۲۵ خرداد از جمله این خانواده هاست که بارها به دلیل پیگیری پرونده ی برادر، زندانی و احضار شده است اما باز هم امیدوارانه پیگیر این پرونده است و می گوید « ما تا روزی که زنده باشیم این جنایت بزرگ که منجر به پایمال شدن حقوق اولیه یک انسان شده است را پیگیری خواهیم کرد و مطمئن هستیم که در دراز مدت به نتیجه خواهیم رسید» .

کیانوش آسا دانشجوی سال آخر رشته ی مهندسی شیمی در مقطع کارشناسی ارشد و از نخبگان دانشگاه علم و صنعت ایران، کرد و از اقلیّت‌های مذهبی بود که در جریان تظاهرات میلیونی و مسالمت‌آمیز دوشنبه ۲۵ خرداد در میدان آزادی، مورد اصابت گلوله قرار گرفت .

به تازگی خانواده کیانوش آسا و همچنین هم دانشگاهی ها، مردم و همراهان جنبش سبز مراسم جداگانه ای را به مناسبت تولد و همچنین شب عید بر سر مزار وی و همچنین در دانشگاه علم و صنعت برگزار کرده اند.

جرس به سراغ برادر کیانوش آسا رفته و در مورد این مراسم، و همچنین پیگیری های دو ساله پرونده قتل کیانوش آسا و فشارهایی که برخی از خانواده های کشته شدگان انتخابات با آن مواجه هستند گفتگویی انجام داده است که در پی می آید:

آقای کامران آسا ممکن است در مورد مراسمی که به مناسبت تولد برادرتان برگزار کرده اید مختصری توضیح بدهید؟

روز پنج شنبه بر سر مزار کیانوش جمع شدیم البته هم صبح و هم بعد از ظهر. در بعد از ظهر جمعیت زیادی از جاهای مختلف بر سر مزار کیانوش آمدند. از شهرستان سنقر دوستانی که از فعالین ستاد آقای موسوی بودند و از دانشجویان علم و صنعت و افراد مختلفی بر سر مزار آمدند و در کنار ما بودند.

از حضور گسترده دوستداران کیانوش گفتید، پس از گذشت بیش از یک سال و نیم همدلی و همراهی مردم چگونه بود؟ .

این را از ته دل و از سوی تمام اعضای خانواده می گویم بعد از مسئله کیانوش، اصلی ترین مسئله ای که ما را با این فاجعه عظیم و مصیبت بزرگ و علی رغم فشارهای مستقیم و غیرمستقیمی که خیلی از آن مسائل بنابدلایلی در اخبار نیامده است، تنها دلیلی که ما را سر پا نگه داشته و باعث شده که بتوانیم این دردها را تحمل کنیم حضور مردم، جامعه دانشگاهی، هم دانشگاهیان کیانوش، گروههای سبز چه هواداران جنبش سبز و چه گروههای محیط زیست (کیانوش از فعالین محیط زیست بود)، اقلیت مذهبی یاران اهل حق که ما خودمان جز همین اقلیت هستیم و دوستان دور و نزدیک بوده است.

آقای آسا ظاهرا به سنگ مزار کیانوش هم تعرض شده است، در این مورد لطفا توضیح می دهید؟

سال گذشته که پس از پایان مراسم سالگردی که در منزل برگزار کرده بودیم از طریق دوستان با خبر شدیم که روی سنگ مزار کیانوش اسید پاشیده اند و سنگ مزار آسیب دیده است. بعد از آن ما هم از دوستان خواستیم سر مزار نروند. ما یک رسمی داریم که وقتی عزیزانمان را از دست می دهیم یک درخت بر سر مزار او می کاریم. این درخت جمعه ی آخر سال توسط مادرم کنار مزار کیانوش کاشته شد اما شب یلدا به ما خبر دادند درخت را هم از جا کنده اند که احتمالا توسط همان افراد صورت گرفته است. اما جمعه آخر سال امسال دوستانی که از سنقر آمده بودند اینبار درخت دیگری بر مزار برادرم کاشته اند.

این دومین نوروزی است که کیانوش در جمع خانواده حضور ندارد از احساس خانواده و بویژه مادرتان بگویید.

کیانوش هر سال کارهای مربوط به سفره هفت سین و مراسم عید را انجام می داد علی رغم اینکه بخاطر تحصیلات دانشگاهی از همه اعضای خانواده گرفتارتر بود اما به این مسائل خیلی اهمیت می داد و حساسیت خاصی به این مراسم داشت و همیشه پیشرو بود. ما این دوسال بر سر مزار کیانوش به یاد او سفره هفت سین می چیدیم. که اتفاقا شب بیست و نهم اسفند روز تولد کیانوش هم بود که ما همزمان مراسم تولد و شب عید را هم بر سر مزار برگزار کردیم .

آیا در مراسمی که برای کیانوش می گرفتید ماموران حضور داشتند؟

در همین جمعه آخر سال تردد ماموران امنیتی بشدت محسوس بود و به شکل لباس شخصی بودند و حتی به بهانه های مختلف سر قبر کیانوش هم می آمدند و ما را زیر نظر می گرفتند…

آیا در این زمینه با مشکل یا تذکری هم مواجه شده اید؟

در این دو و سه ماه اخیر تهدیدی نشدیم اما سال گذشته بصورت مستقیم و غیرمستقیم تهدید می شدیم. حتی خواهر و برادرم را در محل کار خود به شکلهای مختلف تهدید می کردند و برادرم توسط حراست اداره بارها احضار شد و به او تذکر دادند. در یکی دو باری هم که من خودم بازداشت شدم بطور غیر مستقیم تهدید می شدم مثلا یکی از بازجوها به من گفت مادرت به عزای کیانوش نشسته است طوری رفتار نکنید که به عزای فرزندان دیگرش هم بنشیند.

آقای آسا شما از جمله خانواده های شهدای پس ازانتخابات هستید که بارها دستگیر، احضار و تحت فشار قرار گرفته اید، ممکن است در مورد برخی از این فشارها توضیح دهید که دقیقا خواسته شما، خانواده و دوستان و بستگان تان چه بوده است و برخوردهای صورت گرفته در برابر این خواسته ها چه بود؟

به عنوان مثال بعد از شهادت کیانوش افرادی که نمی دانیم وابسته به چه ارگانی هستند هر زمانی که عکسی از کیانوش یا حرفی از کیانوش در میان دوستان و آشنایان و حتی کرمانشاه ببینند، افراد را تحت فشار قرار می دهند، در واقع توسط نیروهای لباس شخصی مورد حمله قرار می گیرند که چرا عکس کیانوش را با خود دارند. حتی اگر عکسی از کیانوش در مغازه یکی از آشنایان باشد به مغازه حمله می کنند و آن جا را بهم می ریزند و شدیدا با آنها برخورد می کنند.مثلا نیروهای لباس شخصی به مغازه پسر عمه من حمله کردند و به علت اینکه عکس کیانوش در مغازه بوده همه چیز را به هم ریختند. یا یکی از بستگان ما که با یک نفر به صورت شریکی یک مغازه داشت و یک عکس از کیانوش در مغازه ی آنها بود، برایش همین مشکل به وجود آمد که نیروهای لباس شخصی به آن مغازه حمله می کنند و هم فامیل ما و هم شریکش که اصلا نسبتی با ما نداشت را دستگیر می کنند که با خواهش همسایه ها در نهایت دستبندشان را باز کردند. خواسته آنها مگر چه بود؟ گذاشتن یک عکس در محلی که کار می کنند. واقعا سوال اینجاست که این افراد که حمله کردند چه کسانی بودند و این دو نفر را کجا می خواستند ببرند؟ چرا؟ مگر داشتن عکس کیانوش جرم است؟ حتی تلفنها را هم کنترل می کنند و تلفن یکی از بستگان را که با دوستش در مورد کیانوش حرف می زد را گوش کرده و سپس با او تماس گرفتند و گفتند اگر یکبار دیگر اسم کیانوش را بیاورید همان بلایی که سر کیانوش آوردیم سر شما هم خواهیم آورد. همه را تحت کنترل گرفته اند تا کسی اسم کیانوش را به زبان نیاورد.

از فرجام پرونده کشته شدن برادرتان بگویید. آیا تاکنون در خصوص نامه هایی که به نهادهای مختلف جهت روشن شدن ابهامات قتل کیانوش ارسال کرده بودید پاسخی گرفته اید؟

ما سال گذشته چندین نامه به شکل مجزا و تفکیک شده برای مقامات مختلف ارسال کردیم و به دلیل اینکه این نامه سیاسی تلقی نشود تفکیک شده و همراه با ضمیمه هایی از طریق پست ارسال کردم به جهت اینکه افرادی که این نامه ها بدستشان می رسد با دقت بیشتری به آنها رسیدگی کنند. اما چیزی که از این نامه عاید ما شده فقط برگه ای بوده که از سوی رئیس مجلس این نامه را پی نوشت کرده و به قوه قضاییه ارجاع داده بود. بنابراین هیچ ارگانی به ما پاسخ نداد.

از سوی قوه قضاییه هم هیچ پاسخی به خواسته های شما داده نشد؟

قوه قضاییه هم کاری صورت نداد و فقط یکبار که من در زندان قزل حصار کرج بودم خواهرم را احضار کرده بودند، آن هم نه برای پیگیری پرونده بلکه در خصوص مراحل پرونده کیانوش یکسری سوالات کلی از وی و وکیل پرونده پرسیده بودند. در واقع نه تنها پاسخی به سوالات ما ندادند بلکه از ما سوال هم کردند. پیگیری های خود ما هم به هیچ نتیجه ای نرسیده ایم و اینکه پرونده در چه مرحله ای است هیچ اطلاعی نداریم و آنچه که تحویل ما دادند یک چیزی در حد “صفر” بوده است.

رسیدگی های وکیل پرونده برادر شما چطور؟ آیا آن هم به نتیجه ای نرسید؟

وکیل کیانوش هم مدام پیگیر پرونده بوده است و یکماه پیش هم که با وکیل صحبت می کردم می گفت تا الان هیچ نتیجه و پاسخی عایدش نشده است. طبیعی است اوایل انتظار نداشتیم این پرونده یک ماهه یا دوماهه جواب بدهد. برای همین به اندازه کافی صبر کردیم و حالا انتظار داریم بعد از این همه مدت حداقل به یک نتیجه روشن رسیده باشیم.

می توانید در خصوص ابهامات پرونده کیانوش بگویید؟

به یقین اطلاع داریم که کیانوش روز بیست و پنج خرداد از ناحیه پهلو با اصابت گلوله زخمی می شود و احتمالا به بیمارستان برده می شود اما بعد از اینکه او را سوار ماشین یا آمبولانس می کنند ما هیچ اطلاعی از او نداریم. ما بیمارستانهایی که آن زمان زخمی ها را به آنجا می بردند سر زدیم اگرچه به نتیجه ای نرسیدم اما به نکاتی پی بردیم. وقتی به بیمارستان رسول اکرم مراجعه کردیم از یکی از مسئولین بیمارستان خواهش کردیم اطلاعات را در اختیار ما بگذارد. نکته ای که آن شخص به ما گفت این بود که چند ساعتی زخمی ها آنجا بودند بعد آنها را از بیمارستان برده اند که اسم کیانوش در بین آنها نبود. یا شاید جزو مجهول الهویه ها بوده است و بعد گفت هیچ اطلاع دیگری نداریم اما پس از خواهش و اصرار ما گفت در همین حد اطلاع داریم افرادی که زخمی ها را در روز بیست و پنجم خرداد از بیمارستان رسول اکرم بردند با لباس شخصی آمده بودند و مشخص نبودند که وابسته به چه ارگانی هستند. در واقع اگر هم مسوول مربوطه اطلاع داشت که افراد منتقل کننده ی زخمی ها متعلق به کجا هستند اطلاعتی بیش از این در اختیار ما قرار نداد. بعدها در پزشکی قانونی هم متوجه شدیم یک گلوله هم به پایین گردن کیانوش کرده اصابت است.

آیا متوجه شدید که در این مدت چهار روز از فاصله انتقال تا زمان پزشکی قانونی کیانوش کجا بوده و گلوله دوم چطور به او خورده است؟

در واقع طبق شواهد و توضیحات پزشک قانونی که روز بیست و نهم خرداد جسد برادرم تحویل پزشکی قانونی داده شد در پیگیری هایمان در طول این یکسال و نیم معلوم نشد که در این چهار روز کیانوش کجا بوده و چه بلایی به سرش آمده است. حالا ابهام اینجاست که اگر گلوله دوم همزمان با گلوله اول به کیانوش خورده بود که همان غروب دوشنبه باید جانش را از دست می داد. و اینکه اگر گلوله دوم همزمان یا با فاصله گلوله اول به او اصابت کرد پس چرا در همان مرحله به پزشک قانونی منتقلش نکردند؟

حالت دیگر این است که گلوله دوم بعد از اصابت گلوله اول در میدان آزادی، و در مکانی دیگر به او اصابت کرده است. ابهام اصلی ما در واقع همینجاست که کیانوش کجا گلوله خورده است؟ که باز این سوال مطرح است که آیا کیانوش به جای اینکه در بیمارستان مورد مداوا قرار گیرد در جای دیگری بود و برایش اتفاق ناگوار دیگری افتاده است؟ این توسط چه کسی و برای چه؟ و اصلا چه اتفاقی افتاده است؟

ابهام دیگر این است که اگر زخمی بوده، در بیمارستان رسول اکرم نگهداری می شد؟ چرا از آنجا منتقلش کرده اند؟ چه دلیلی دارد که یک زخمی را از محیط بیمارستان و از زیر دست پزشکان خارج کنند. یا اگر روز سه شنبه جانش را از دست داده، در آن زمانی که کیانوش نه در بیمارستان بوده و نه در پزشکی قانونی کجا بوده است؟

شما موفق شده اید پرونده پزشکی برادرتان را هم ببنید؟

روی پرونده کیانوش در بیمارستان، مهر محرمانه خورده است حتی به ما که خانواده اش هستیم هیچ پاسخی نمی دهند. چرا؟ کسانی که در این قضیه مسئول هستند به جای اینکه پاسخ سوالات ما را بدهند از ما سوال می کردند که برای چه این اطلاعات را می خواهید؟ یعنی خانواده کیانوش نباید بدانند چه اتفاقی برای کیانوش افتاده است؟

ناگفته ی دیگری اگر باقی مانده است بفرمایید.

از سال گذشته یکی از مشکلاتی که برای ما ایجاد شده مسئله کرد بودن ماست. چه زمانی که من در زندان بودم و چه زمانی که پیگیر پرونده برادرم بودم. به دلیل اینکه ما کرد هستیم واکنش آنها با ما بسیار بد است. به چشم یک آدم گناهکار به ما نگاه می کنند در حالیکه در ایران چند میلیون نفر جمعیت کرد است. حتی وقتی در دادگاه انقلاب در نوبت ایستاده ایم در تمام رفتارهایشان یک نوع بد رفتاری در مقایسه با دیگرانی که مراجعه می کنند وجود دارد این مسئله واقعا ما را آزار می دهد.

نکته دیگر اینکه بعضی اوقات مطالبی در برخی از سایت ها و روزنامه نوشته می شود که آدم از شدت دروغ هایی که می نویسند شرم می کند. ما خط و خطوط سیاسی نداریم و متاسفانه در رسانه ها مطالبی سراسر دروغ در خصوص قتلهای بعد از انتخابات نوشته می شود که آدم را زجر می دهد. چیزی که مربوط به ما می شود این است که بطور مستقیم و غیر مستقیم دروغهایی می گویند از جمله اینکه مسئول حراست دانشگاه علم و صنعت ایران جایی در مورد خانواده کیانوش گفته است که خانواده کیانوش آسا برای بسیج و سپاه کار می کنند و خیلی از افراد دیگر دروغهای دیگری گفته اند. اما ما یک سوال داریم و آن اینکه الان که عصر ارتباطات و رسانه ها است و حقایق در همه منتشر می شود چطور مسئول حراست دروغی به این بزرگی می گوید؟!

شاید در کوتاه مدت بشود با دروغ واقعیت را کتمان کرد اما با گذشت زمان، حقیقت چیزی نیست که با دروغ گفتن چند سایت و روزنامه در تاریخ پنهان بماند. ما تا روزی که زنده باشیم این جنایت بزرگ که منجر به پایمال شدن حقوق اولیه یک انسان شده است را پیگیری خواهیم کرد و مطمئن هستیم که در دراز مدت به نتیجه خواهیم رسید.

این را هم در پایان اضافه کنم که در روند پیگیری ها، قاضی پرونده به ما گفت به نتیجه نمی رسید و عکسی هم که به دیوار بیرونیِ منزل زده بودیم را پاره کردند، اینطور که معلوم است بعید نیست فردا به داخل منزل هم بیایند و عکسهای کیانوش را پاره کنند.

گفت و گو: مسیح علی نژاد


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته