-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

Latest News from Koocheh for 03/30/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



بازداشت‌گاه کهریزک یا کمپ کهریزک بازداشت‌گاهی در شهر سنگ از توابع شهرری استان تهران است که در دوران فرماندهی قالیباف بر نیروی انتظامی تاسیس و طی چندین سال در عملیات‌های مختلف از جمله تخریب محله «خاک سفید» و سپس به طور گسترده در طرح موسوم به ارتقای امنیت اجتماعی و برخورد با معترضان به انتخابات مورد استفاده قرار گرفت.

در ۶ مرداد ۱۳۸۸ پس از آن‌که مرگ محسن روح‌الامینی، فرزند یکی از مقامات دولتی جمهوری اسلامی به انتقادات گسترده انجامید و آیت‌اله خامنه‌ای به دلیل آن‌چه که «‌نداشتن استانداردهای لازم برای نگه‌داری زندانیان» عنوان شد دستور بستن آن‌را صادر کرد هرچند دستگیر شدگان اعلام کردند که این بازداشت‌گاه تا روزها پس از این اعلام هم‌چنان باز بوده ‌است.

هم‌جنین بر اساس برخی اخبار منتشر شده در رسانه‌های داخلی ایران، روز یک‌شنبه، 17 بهمن‌ماه عبد‌الحسین روح‌الامینی پدر محسن روح‌الامینی از کشته‌شدگان بازداشت‌گاه کهریزک، از اعدام دو متهم پرونده این بازداشت‌گاه خبر داد و عنوان کرد سعید مرتضوی نیز در آینده نزدیک محاکمه خواهد شد.

پرونده کهریزک براساس گفته مقام‌های قضایی جمهوری اسلامی ۱۲ متهم دارد که مهم‌ترین این متهمان سعید مرتضوی و سرتیپ عزیز‌اله رجب‌زاده فرمانده وقت پلیس تهران است.


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

مطمئنن همه خوب می‌دانیم که هزینه اصلاحات می‌تواند کم‌تر از تغییرات کلی باشد و اگر باور کنیم که اصلاح‌طلبان درصدد بهبود عمیق و کلی نظام بودند، متاسفانه شاهد بودیم که اصلاحات شکست خورد.

و اما ادامه مقاله دیروز و علل شکست اصلاحات در ایران:

رهایی معرفتی: «یعنی صرف عقلانی‌بودن و آزاد و دموکراتیک‌بودن پیام یک جنبش منجر به یارگیری از توده‌ها نمی‌شود، چرا که با فرض وجود منابع و فرصت‌های کافی این امکان وجود دارد که مردم به‌دلیل تفسیرهای ذهنی خود، درگیر جنبش نشوند. تفسیر مثبت از مجموعه شرایط،، سبب بروز رهایی معرفتی ودر نتیجه عمل سیاسی مردم می‌شود.

اصلاح‌طلبان درزمینه چارچوب‌گذاری نیزخوب عمل نکردند، عمل‌کرد حاملان جنبش اصلاحات بیش‌تر نخبه‌گرایانه بود وکم‌تر به جلب نظر توده مردم توجه داشت. همین امر نیز باعث شد تا حاکمیت از این ضعف و کم‌کاری اصلاح‌طلبان نهایت استفاده را ببرند و به وسیله شبکه گسترده مساجد و هم‌چنین رسانه پرنفوذی مثل تلویزیون این‌گونه فضا را برای توده مردم ترسیم کنند که گویی این پروژه اصلاح‌طلبی قصد به نابودی کشاندن اسلام و اعتقادات مذهبی مردم را دارد. حاکمیت هم‌چنین این گونه القا می‌کرد که مشکلات اقتصادی در کشور ریشه در توجه بیش از حد اصلاح طلبان به مسائلی ازقبیل توسعه سیاسی و جامعه مدنی دارد.

«محمد‌رضا تاجیک» یکی دیگر از مشاورین خاتمی دراین زمینه می‌نویسد: «‌گفتمان اصلاح‌طلبی به‌صورت گیج و گنگ و کدر و خاکستری در اذهان شکل گرفت و هر کس از منظر خود با مفاهیم اصلاح‌طلبی رابطه برقرار می‌کرد…باید گفتمان اصلاحات ترجمان عملیاتی و اجرایی می‌شد که دراین زمینه هم اصلاح‌طلبان موفق عمل نکردند.»

هم‌چنین «محمدجوادکاشی» استاد دانش‌گاه و از فعالان سیاسی در دوره اصلاحات در این‌باره می‌گوید: «…دربهترین حالت بدل شدیم به کسانی که حرف‌های پیچیده و فلسفی می‌زنند اما ابزار و امکانی برای ترجمه آن به فاهمه و ذهنیت جمعی مردم را نداشتیم، چنین بود که هرچه پیش رفتیم، مخاطبان ما خاص‌تر شدند و فاعلیت سیاسی خود را از دست دادیم.»

«محمد‌رضا تاجیک» یکی دیگر از مشاورین خاتمی دراین زمینه می‌نویسد: «‌گفتمان اصلاح‌طلبی به‌صورت گیج و گنگ و کدر و خاکستری در اذهان شکل گرفت و هر کس از منظر خود با مفاهیم اصلاح‌طلبی رابطه برقرار می‌کرد…باید گفتمان اصلاحات ترجمان عملیاتی و اجرایی می‌شد که دراین زمینه هم اصلاح‌طلبان موفق عمل نکردند.»

جامعه مدنی یکی از مهم‌ترین مولفه‌ها در ایجاد، تثبیت و تحکیم دموکراسی در هر جامعه‌ای است، دموکراسی برای بقا نیاز به مبارزه هم‌یشگی دارد و این مهم درچارچوب جامعه مدنی تحقق می‌پذیرد. عدم شکل‌گیری جامعه مدنی و عدم تعلق فرد به گروه‌های مستقل، زمینه را برای رشد جنبش‌های توده‌ای و نهایتن توتالیتاریسم فراهم می‌کند.

به نظر دو عامل عمده مانع از شکل‌گیری یک جامعه مدنی قدرت‌مند در ایران امروز است،

1.حاکم نبودن مناسبات اقتصاد بازار آزاد

2. رواج بی‌اعتمادی درمیان ایرانیان

جامعه مدنی در ایران همواره از یک موقعیت متزلزل و شکننده برخوردار بوده که علت اصلی آن حاکم نبودن مناسبات اقتصاد بازار آزاد درایران است، «روسو مالکیت خصوصی را منشا جامعه مدنی می‌دانست.»

باید توجه داشته باشیم که نظم اقتصای تشکیل‌دهنده شاکله جامعه مدنی است و تا این شالوده قوام نیابد و شهروندان از آزادی اقتصادی برخوردار نباشند، لاجرم دست یافتن به دیگر آزادی‌ها و حقوق مدنی هم امکان‌پذیر نخواهد بود. به‌عبارت دیگر آزادی‌های سیاسی هنگامی می‌تواند تحقق، تثبیت و تداوم یابد که از یک مامن قابل اتکای مادی و اقتصادی برخوردار باشد. در جامعه‌ای که حیات مطبوعاتش «به‌عنوان ر‌کن چهارم دموکراسی» وابسته به یارانه دولتی است، نمی‌توان مدعی تثبیت و تداوم نهادهای مدنی شد.

درچنین ساختار سیاسی‌ای که دولت منشا تمامی امتیازات است، نهادهای مستقل مدنی فرصت و امکان چندانی برای ظهور و فعالیت ندارند، ازطرف دیگر یکی از عوامل مهمی که درسرمایه اجتماعی و دموکراسی‌خواهی واجد اهمیت بسیار است، میزان اعتماد عمومی افراد به یک‌دیگر است، پژوهش‌ها نشان می‌دهد درصورت پایین بود سطح سرمایه اجتماعی، نهادهای مدنی و سازمان‌های غیردولتی نمی‌توانند درپیش‌برد دموکراسی موثر افتند. درایران میزان اعتماد عمومی بسیار پایین است، یافته‌های آماری صورت گرفته درسال 2004 در 28 استان کشور حکایت از آن دارد که تنها  9/14درصد ازمردم ایران معتقدند که اکثر مردم قابل اعتمادند.

و اما بررسی ساختار قدرت درجمهوری اسلامی و نقش آن درتحقق نیافتن جامعه مدنی قدرت‌مند:

«لری ایموند» پژوهش‌گر ارشد درموسسه «هوور» معتقد است:« دولت چپاول‌گر، جامعه چپاول‌گر به‌‌وجود می‌آورد (دراین جوامع) مردم ازطریق فعالیت‌های تولیدی مبتکرانه و خطرپذیری به تمکن مالی دست نمی‌یابند…بازی‌گران سیاسی درجوامع چپاول‌گر در عطش قدرت و ثروت به هر چیزی دست می‌یازند و هر قانونی را می‌شکنند.»

ساختار سیاسی قدرت در ایران یک ساختار حامی پرورانه است. حامی‌گرایی یک نوع رابطه ساختاری میان حامی و پیروان است. حامی شخص قدرت‌مند و برتر است و پیرو  یک عامل زیردست است که با دریافت مزایا و پاداش به حامی خود خدمت می‌کند. این ساختار به شیوه مافیایی به اداره جامعه می‌پردازد. درایران نفت به عنوان منبع درآمد به کار می‌آید وچون این منبع  عظیم درآمدی دراختیار دولت است، لاجرم گروه‌های مختلف سیاسی برای اشغال مناصب دولتی با هم به رقابت می‌پردازند.» رشدحامی‌گری با سقوط اخلاق عمومی به وجود می‌آید و سقوط اخلاق عمومی با از بین رفتن احساس ملی‌گرایی.»

ایران نیز به مثابه بسیاری از کشورهای خاورمیانه در آن فرایند ملت‌سازی صورت نگرفته است، دکتر کاظم علم‌داری استاد جامعه‌شناسی در دانش‌گاه ایالتی کالیفرنیا که مقالات متعددی را در زمینه «کلاینتالیسم» درایران منتشرکرده، درگذشت خمینی را آغاز فرایند حامی‌گرایی درایران می‌داند که در نبود رهبری فرهمند و کاریزما، کانون‌های متعدد قدرت هر یک جدا از قدرت مرکزی رشد و توسعه پیدا کردند.

این ساختار در ایران از دو منع عظیم مالی تغذیه می‌شود، یکی درآمدهای سرشار نفت و دیگری از درآمدهای فراوان موسسه‌های بزرگ مذهبی و خیریه‌ای مثل کمیته امداد و بنیاد مستضعفان، بررسی‌ها نشان می‌دهد بودجه و درآمد سالیانه کمیته امداد بیش از هفت‌ونیم میلیارد دلار است.

و آن‌چه که امروز در جمهوی اسلامی گروه‌های فشار را هم‌چنان پابرجا و وفادار باقی نگه داشته همین امتیازات مالی است، این گروه‌ها نیروهای  نظامی و امنیتی و هم‌چنین دست‌گاه قضایی را تحت سیطره و نفوذ خود دارند. از این رو به راحتی قانون‌شکنی می‌کنند بدون این‌که هراسی از تحت پی‌گرد قضایی قرار گرفتن به خود راه دهند، در برنامه بعدی  نمونه‌هایی ازمصادیق ساختار کلاینتالیستی درایران را ارایه می‌کنیم.


 


خبر/ رادیو کوچه

بشار اسد، رییس جمهوری سوریه در اولین سخن‌رانی خود پس از ناآرامی‌ها اظهار داشت که اصلاحات در سوریه روی خواهد داد اما به زمان انجام این اصلاحات اشاره‌ای نکرده است. آقای اسد که خطاب به مردم این کشور سخن‌ر‌انی می‌کرد، گفت که برخی از خواسته‌های معترضان مشروع است.

به گزارش خبرگزاری دولتی سوریه، وی در آغاز این سخن‌رانی گفت: «روی‌دادهای اخیر برای ملت ما آزمون وحدت بوده است.»

رییس جمهوری سوریه هم‌چنین در سخن‌رانی امروز خود به لغو قانون وضعیت فوق‌العاده که از خواسته معترضان است، اشاره‌ای نکرد.

او در بخشی دیگر از سخن‌رانی خود گفت که سوریه با توطئه‌ای بزرگ مواجه است، دسیسه‌ای که هدف آن خاتمه دادن به مقاومت سوریه علیه اسراییل است.

او گفت که همه مردم سوریه خواهان اصلاحات هستند و حمایت خود را از مردم درعا، شهری که شاهد بزرگ‌ترین تظاهرات ضد‌دولتی بوده است، اعلام کرد.

وی در ادامه گفت که زمان آن رسیده است که سوریه را متحد کنیم.

بشار اسد در سخن‌رانی خود گفت که سوریه در انزوا به سر نمی‌برد و از حمایت جهان عرب برخوردار است.

بیشتر بخوانید:

«سخن‌رانی بشار اسد در پارلمان سوریه»


 


سیمین/ رادیو کوچه

simin@koochehmail.com

در نخستین پرسه در دیار غربت در سال جدید با شما هستم.

نوروز همیشه فرصت خوبی بوده برای دورهم جمع شدن و هم‌دلی. اعضای خانواده از دور و نزدیک به این بهانه دست‌کم سالی یک بار همگی دور هم جمع می‌شوند و دیداری تازه می‌کنند.

خیلی‌ها هم خسته از یک سال تلاش و فعالیت، چند روزی در گوشه‌ای لختی می‌آسایند یا به دیدار از دیاری دیگر می‌پردازند. به هرحال نوروز به نوعی فرصتی برای دیدار است…

برای ایرانیان خارج از کشور نیز این زمان فرصت‌های جالب توجهی را پدید می‌آورد. گاهی جشنی خودمانی و زمانی دعوت دوستان از ملیت‌های دیگر برای به رخ کشاندن این نشانه کهن تمدن ایرانی. گاهی هم نوروز بهانه‌ای می‌شود برای آن‌که تو بتوانی به تمامی غرور ملی‌ات را به هم‌راه احساساتت با دیگران به اشتراک بگذاری.

در این برنامه به یک خاطره نوروزی از هم‌وطنی دور ازایران گوش فرامی‌دهیم. کاوه جوان برومند ایرانی است که چند سالی است با او آشنا هستم. از جوانان فعالی که هر ایرانی با دیدنشان به داشتن چنین هم‌وطنی افتخار می‌کند. از اهالی ورزش و هنر و دانش و با تسلط کافی به زبان‌های خارجی‌.

او چند سالی است که برای ادامه تحصیلات تکمیلی‌اش خارج از ایران به سر می‌برد و در این برنامه برای ما از نوروز امسال و خاطره‌ای که از یکی از دوستانش که استاد دانش‌گاه و نویسنده‌ای آمریکایی است، دارد می‌گوید.

کاوه با این استاد دانش‌گاه در کنفرانسی آشنا شده و به دلیل تشابه موضوع تحقیقشان ارتباط بیش‌تری با هم پیدا کرده‌اند. کاوه از روی بیوگرافی او متوجه می‌شود که تولدش بیست مارچ هم زمان با آغاز سال نوی ایرانی است و این نکته را به او یادآور می‌شود.

و امسال این نویسنده آمریکایی با او تماس می‌گیرد که اورا برای جشن تولد هفتاد سالگی‌اش به افتخار هم‌زمانی با نوروز ایرانیان دعوت کند. او گفته است که این نخستین باری است که برای خودش جشن تولد می‌گیرد و نوروز انگیزه خوبی برای این کار شده است.

به هرحال تولد و چیدن هفت‌سین و میهمانانی ایرانی به همراه سایر ملت‌ها بهانه‌ای می‌شود برای دور هم جمع‌شدنی دل‌پذیر؛ آن‌هم در نخستین روز بهار در ایران…


 


خبر / رادیو کوچه

آرش صادقی، دانش‌جوی محبوس در زندان اوین، پس از انتقال به سلول انفرادی، در اعتراض به این انتقال و هم‌چنین وضعیت نامناسب جسمی از ۲۴ اسفند تاکنون در اعتصاب به‌سر می‌برد.

به گزارش دانشجو نیوز، این دانش‌جوی کارشناسی ارشد فلسفه دانش‌گاه علامه طباطبایی، با وضعیت وخیم جسمانی به سلول انفرادی منتقل شده است.

آرش صادقی در اعتراض به وضعیت خود، بیش از ۲ هفته است که در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد.

گفته می‌شود مسوولان زندان اوین تاکنون از رسیدگی به وضعیت این دانش‌جو و انتقال وی به بهداری زندان ممانعت به‌عمل آورده‌اند.

آرش صادقی، عضو ستاد ۸۸ میرحسین موسوی در زمان انتخابات و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی،پس از چندین بار بازداشت به ۵ سال حبس قطعی محکوم شد.

بیشتر بخوانید:

«احضار صادقی، فعال دانش‌جویی محروم از تحصیل»


 


افشان برزگر/ رادیو کوچه

استخدام منشی، آشنا به تایپ، پاسخ‌گوی تلفن ترجیحن خانم، منشی خانم مسلط به تایپ، جهت کار در دفتر وکالت، یک منشی آشنا به تایپ، یک کارشناس امور اداری خانم با روابط عمومی بالا به‌صورت تمام وقت و ده‌ها مورد دیگر، از جمله آگهی‌های استخدام است که در روزنامه‌های کشور منتشر می‌شود و خواهان به‌کارگیری زنان در دفاتر و شرکت‌های عمدتن خصوصی هستند. اما در واقع موضوع اشتغال زنان ایران در چه وضعیتی قرار دارد و زنان چه سهمی در بازار کار کشور دارند؟

جهان در دو قرن گذشته، شاهد پدیده اجتماعی، اقتصادی جدیدی به‌نام «مشارکت زنان در بازار کار» بوده که این رخ‌داد، پیامد تغییر و تحولات اساسی در روی‌کردهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جوامع بشری به مسئله «زنان و کار» بوده است.

در حال حاضر زنان دوسوم ساعات کاری دنیا را انجام می‌دهند، در حالی که تنها نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، اما با وجود ساعت کاری بیش‌تر، تنها یک‌دهم درآمد و یک‌صدم مالکیت اموال و دارایی‌های جهان به زنان اختصاص یافته است که این امر از وجود نابرابری در سرتاسر دنیا نسبت به نیروی کار زن حکایت دارد.

مشارکت زنان ایرانی در بازار کار نیز، صد سال بعد از حضور همتایان‌شان در جوامع صنعتی صورت گرفته است و طبق آمارهای ارایه شده، اشتغال زنان در سه دهه اخیر با نوسانات شدیدی روبرو بوده است، اما بر اساس اخرین آمارهای اعلام شده، این نرخ در حال حاضر عددی بین 11 تا 13 درصد بوده که رقمی مشابه سایر کشورهای خاورمیانه است، در حالی که نرخ مشارکت زنان در بازار کار کشورهای پیش‌رفته حدود 50 درصد است. این در حالی است که بر اساس پژوهشی که در ایران در رابطه با اشتغال زنان صورت گرفته، مشخص شده است که 60 درصد زنان ایرانی خواهان اشتغال در خارج از خانه هستند، البته نیمی از زنان ایرانی تصور نمی کنند که فرصت برابر برای اشتغال در اختیار زنان و مردان قرار داشته باشد.

در حال حاضر زنان دوسوم ساعات کاری دنیا را انجام می‌دهند، در حالی که تنها نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، اما با وجود ساعت کاری بیش‌تر، تنها یک‌دهم درآمد و یک‌صدم مالکیت اموال و دارایی‌های جهان به زنان اختصاص یافته است که این امر از وجود نابرابری در سرتاسر دنیا نسبت به نیروی کار زن حکایت دارد.

این تصور زنان، دور از واقعیت نیست چراکه در کشورهایی نظیر کشور ما، به لحاظ میراث سنتی و هم به لحاظ فرهنگی، مردان، تامین‌کننده اصلی اقتصاد خانواده هستند و زنان «نان آوران خانه» محسوب نمی‌شوند، البته هجوم مشکلات اقتصادی در سال های اخیر به خانواده‌ها باعث شده که مردان کمی از جبهه خود عقب‌نشینی کنند و اجازه ورود به زنان به عرصه اشتغال، که در اغلب مواقع برای تامین بخشی از هزینه‌های خانواده است، را بدهند، به‌طوری که تعداد مردان مخالف اشتغال زنان از 74 درصد در سال 53 به 39‌درصد در سال 74 و 23 درصد در سال 81 رسیده است، اما هم‌چنان 21 درصد مردان ایرانی «مطلقا» با کار کردن همسران خود مخالف هستند.

در این راستا کارشناسان و جامعه‌شناسان معتقدند که این نوع دیدگاه‌ها و واکنش‌های اجتماعی موجود در جامعه باید نسبت به مسئله اشتغال زنان تعدیل شود، چراکه کار کردن زنان در خارج از خانه نه تنها از تعداد فقرا در کشور که اکثر انان را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند، می‌کاهد، بلکه به‌شدت در روابط اجتماعی و عاطفی زنان تاثیرگذار است، به‌طوری که بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده، 51 درصد از زنان متاهل معتقدند که کار خارج از خانه باعث بهبود روابط عاطفی آن‌ها با سایر اعضای خانواده شده است.

در حالی که در کشورهای پیش‌ترفته و در حال توسعه، سهم زنان در بازار کار کشورها رو به توسعه بوده و تقریبن نیمی از بازار کار در اختیار زنان قرار دارد، اما در خوش‌بینانه‌ترین حالت سهم زنان ایرانی از بازار اشتغال کشور در سال جاری 19 درصد پیش‌بینی شده است. البته این نرخ در سال 75، 12 درصد و در سال 85، حدود 17 درصد بوده است که این آمارها نشان از حرکت صعودی اما کند، مشارکت زنان در عرصه اقتصادی کشور دارد. بر اساس اعلام مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، طی دهه 80 در ایران سالانه 145 هزار تا 168 هزار شغل ایجاد‌شده که در همین مدت سالانه بین 150 تا 160 هزار نیروی زن متقاضی کار بوده‌اند که به دلیل نبود فرصت‌های شغلی مناسب هر سال بین شش تا هشت هزار و 800 زن به جمع بی‌کاران کشور اضافه شده است.

بررسی‌های مرکز آمار ایران نیز نشان می دهد که نرخ بی‌کاری جمعیت زنان 15 ساله و بیش‌تر، 25 درصد است که این آمار برای مردان در همین گروه سنی حدود 12 درصد برآورد شده است. هم‌چنین نرخ بی‌کاری زنان شهری بیش‌تر از زنان روستایی است.

بر اساس آمار رسمی دیگری، نرخ رشد بی‌کاری در بین زنان در دهه 80، 12 درصد برآورد‌شده، در حالی که این رقم برای مردان شش درصد بوده، یعنی میزان رشد بی‌کاری در بین زنان دو برابر مردان بوده است. هم‌چنین بیش‌ترین عرصه حضور کاری زنان نیز مربوط به بخش کشاورزی و خدمات بوده و سهم آن‌ها در بخش صنعت اندک است. اما آن‌چه در این میان نگران‌کننده بوده و مسوولان دولتی نیز به‌صورت جسته و گریخته به آن پرداخته‌اند، موضوع بی‌کاری زنان تحصیل‌کرده است، به‌طوری که در حال حاضر بیش از 60 درصد از ظرفیت دانش‌گاه‌های کشور در اختیار زنان و دختران است، اما نرخ بی‌کاری این قشر نیز نسبت به سایر گروه‌ها در بالاترین حد خود قرار دارد، به‌طوری که در حال حاضر نرخ بی‌کاری زنان تحصیل‌کرده شهری حدود 88 درصد و روستایی 59 درصد است.

البته وزیر کار نیز اخیرن اعلام کرده است که نرخ بی‌کاری فارغ‌التحصیلان دانش‌گاهی 20 برابر افراد دیپلمه است که سهم بزرگی از این بی‌کاران را زنان و دختران تشکیل می‌دهند

البته وزیر کار نیز اخیرن اعلام کرده است که نرخ بی‌کاری فارغ‌التحصیلان دانش‌گاهی 20 برابر افراد دیپلمه است که سهم بزرگی از این بی‌کاران را زنان و دختران تشکیل می‌دهند. وجود چنین آمارهایی در کشور باعث شده که مرکز زنان و امور خانواده اعلام کند که تعداد نیروی کار زنان تحصیل‌کرده سالانه 9 درصد رشد خواهد کرد که طبق پیش‌بینی‌های انجام شده نرخ بی‌کاری این دسته از زنان در دهه 90 به شدت افزایش خواهد یافت و با بحرانی قابل پیش‌گیری مواجه خواهیم شد.

این مرکز اعلام کرده که بخش خدمات عمومی، آموزشی، بهداشت، مددکاری و تامین اجتماعی مهم‌ترین تاثیر را بر ایجاد فرصت‌های شغلی زنان تحصیلکرده دارد که در این راستا، این بخش‌ها باید برای پذیرش نیروی کار، اماده شوند. در این راستا، فاطمه بداغی، معاون رییس جمهوری هم گفته که در زمینه کار زنان باید زمینه های رقابت سالم میان زنان و مردان ایجاد شود تا هر که شایستگی بیش‌تری داشت، به جای‌گاه خود دست پیدا کند و در این راستا باید الگوی اشتغال جدید و انعطاف‌پذیری با توجه به نقش‌های متعدد زنان تعریف شود تا تحمل تکالیف و وظایف گوناگون برای زنان میسر شود، اما وی هیچ اشاره‌ای به برنامه‌های دولت برای ایجاد زمینه رقابت سالم و یا بازتعریف الگوی اشتغال زنان نکرده است.

از طرف دیگر نیز، رییس مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری تاکید کرده است که در برنامه‌ریزی اقتصادی نباید به زنان به‌عنوان یک نیروی کار الزامی نگریسته شود و حضور زنان در عرصه اشتغال نباید ناشی از فشارهای زندگی باشد. وی گفته که در این راستا دولت مصوبه «دور کاری» را تصویب کرده که زنان در این برنامه در اولویت قرار دارند که البته این طرح و بسیاری دیگر از طرح‌های دولت در زمینه اشتغال زنان مورد انتقاد بسیاری از فعالان این حوزه قرار گرفت، چراکه آن‌ها معتقدند انگیزه اصلی دولت از تصویب چنین طرح‌هایی، بردن زنان به کنج خانه و دور کردن آن‌ها از صحنه‌های اجتماعی و اقتصادی به‌منظور جلوگیری از تقویت جنبش زنان در کشور است.

در اقتصاد جهانی، با مکانیزه‌شدن تولید بعد از انقلاب صنعتی، دیگر قدرت جسمانی، عامل تعیین‌کننده برای انجام بسیاری از امور، به حساب نمی‌اید. در این میان در بسیاری از جوامع، به‌خصوص کشورهای آسیایی از جمله چین زنان، سهم به‌سزایی در رشد اقتصادی جامعه خود ایفا کرده‌اند. اما چه شده که هنوز سهم زنان ایرانی از بازار کار با وجود افزایش سطح سواد و مهارت‌هایشان در سطح اندکی متوقف مانده است؟

به اعتقاد کارشناسان هرچند زنان ایرانی دوشادوش مردان کار کرده‌اند، اما حضور آن‌ها، به مشارکتی جدی در صحنه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تبدیل نشده است و در اغلب مواقع به ساده‌ترین کارها در پایین‌ترین رده‌ها اشتغال دارند که ریشه این عقب ماندگی را می توان در عواملی هم‌چون عدم خودباوری زنان، حاکمیت نظام مردسالارانه که بسترهای قانونی و عرفی را برای حضور اجتماعی زنان، محدود می‌کند و وجود قوانینی که مسوولیت تامین هزینه زندگی را تحت هر شرایطی، به عهده مردان گذاشته‌ و توان‌مندی‌ها و نیازهای زنان را نادیده می‌گیرد، جست‌وجو کرد.

آن‌چه امروز در ایران فقدان آن به شدت احساس می شود، تصویب قوانین و اتخاذ تدابیری است که بتواند شکاف عمیق موجود میان زن و مرد را در عرصه حیات عمومی جامعه، کاهش دهد که یکی از مهم‌ترین این عرصه‌ها، دسترسی یکسان به اشتغال و منابع درآمد است، لذا در این راستا رفع تبعیض میان زن و مرد در بازار کار، دست‌رسی یک‌سان داشتن زن و مرد به منابع مالی و آموزشی، برخورداری زنان از حق مالکیت قانونی، مشارکت احتمالی دیگران در نگه‌داری از کودکان زنان شاغل و تقسیم کار در منزل ضروری است. در کل می‌توان گفت که مشارکت زنان در همه عرصه‌ها، ارتباطی معنادار با قوانین حقوقی و مدنی جامعه دارد.

با رفع تبعیض در تمامی حوز‌ه‌ها و بازنگری قوانین کشور در راستای نگاه حقوق بشری و با هدف برقراری عدالت جنسیتی، می‌توان شاهد افزایش نقش زنان در جامعه بود. اگر زنان ایرانی، از فرصت‌های برابر با مردان و در نتیجه، امکان رقابت برابر با آنان در کسب موقعیت‌های اجتماعی، برخوردار باشند، می‌توان امید داشت که جامعه ایران، یک گام به شایسته‌سالاری، عدالت و پیش‌رفت نزدیک‌تر شود، فقر زنانه به حداقلل برسد و شاهد خانواده‌های اجتماعی و توسعه یافته به لحاظ روابط عاطفی باشیم. اما با این وجود، به‌نظر می‌آید که دولت‌مردان ایرانی این مقوله را به اشتباه و یا عمدی به دست فراموشی سپرده‌اند و در آینده‌ای نزدیک باید شاهد بحرانی دیگر این بار در عرصه اشتغال زنان این هم از نوع تحصیل کرده‌اش باشیم.

 

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس برخی گزارش‌های منتشر شده، میراسماعیل موسوی پدر میرحسین موسوی از رهبران معترضان به دولت جمهوری اسلامی در سن 97 سالگی و در روز چهارشنبه 10 فروردین ماه درگذشته است.

به گزارش العربیه، این اتفاق در حالی رخ داد که میرحسین موسوی به هم‌راه همسرش زهرا رهنورد از روزهای پایانی بهمن‌ماه سال گذشته هم‌چنان در «حصر و بازداشت» خانگی به سر می‌برند.

لازم به اشاره است حدود دوهفته پیش، میرحسین موسوی و همسرش هم‌راه تیمی امنیتی به دیدار میراسماعیل موسوی رفته بودند.

بیشتر بخوانید:

«توضیحات تهران برای حصر موسوی و کروبی قانع‌کننده نیست»


 


خبر / رادیو کوچه

باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا روز سه‌شنبه در مصاحبه‌ای اعلام کرد کمک نظامی به مخالفان حکومت لیبی که به‌دنبال سرنگونی سرهنگ معمر قذافی هستند، منتفی نیست. وی هم‌چنین تاکید کرد سرهنگ قذافی به شدت تضعیف شده و در نهایت کناره‌گیری خواهد کرد.

آقای اوباما که با رسانه‌های آمریکایی سخن می‌گفت اظهار داشت: «اگر می‌خواستیم به لیبی اسلحه بفرستیم، می‌توانستیم.»

وی افزود: «ما در این مرحله همه گزینه‌های خود را بررسی می‌کنیم.»

به گزارش الجزیره، نیروهای معمر قذافی بر شدت حملات خود به مخالفان مسلح دولت افزوده و آن‌ها را وادار به ده‌ها کیلومتر عقب‌نشینی از مناطقی کرده‌اند که به‌دنبال حملات هوایی نیروهای ائتلاف تصرف کرده بودند.

مخالفان سرهنگ قذافی شهر «بن‌جواد» را از دست داده و بیش‌تر آن‌ها حتا از شهر راس لانوف نیز عقب‌تر رفته‌اند.

در همین حال کنفرانسی در لندن برای بررسی آینده لیبی برگزار شده است.

آلن ژوپه، وزیر خارجه فرانسه در کنفرانس لندن گفت که پاریس و شرکایش آماده بررسی انتقال سلاح به مخالفان قذافی هستند، اما نیاز به قطع‌نامه جدید شورای امنیت دارند.

اما هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در این کنفرانس گفت که قطع‌نامه 1973 ممنوعیت ارسال سلاح به لیبی را «تصحیح و لغو» کرده است.

بیشتر بخوانید:

«مداخله نظامی آمریکا در لیبی صحیح است»


 


مهرزاد موسوی / رادیو کوچه

پدرم که رفت‌، به جز رفتن برادرم که سال‌ها پیش در کودکی‌ام اتفاق افتاده بود‌، اولین مرگ از نزدیک‌ترین کسانم بود‌، یک شوک‌، یک حجم عظیمی از فریاد را برایم داشت.


تا ساعت‌ها فقط این بهت و ناباوری را با صدای بلند برای همه تعریف می‌کردم‌. مگر می‌شود کسی که همین دیروز سر صبحانه برای پسرم بستنی مرد عنکبوتی را که دوست می‌داشت خرید‌، کسی که یک مشت شکلات ریخت کف دستم‌، رفت‌، به همین راحتی، مگر می‌شود…

یعنی مرگ آن‌قدر‌، آن‌قدر ساده است؟ هستی و به ناگاه می‌روی، همین دیروز بود که می‌گفت «دخترم راستی راستی حالم بد است‌»، و من باور نکردم‌، گفتم همان درد همیشگی است.

… و پدرم رفت، نمی‌دانم می‌فهمید از چه حرف می‌زنم، تجربه کرده‌اید خلا یک آدم را‌، آن هم یک کسی را که از بدو تولدتان دیده‌اید‌، در کنارش بزرگ شده‌اید‌، همیشه صدایش توی گوش‌تان بوده  همیشه مطمئن بودید به خانه که بروید، سر ظهر صدای کلیدش راس ساعت توی درب خانه می‌پیچد و تا تو را می‌بیند‌، با خنده می‌گوید‌: «به به خوش آمدی»، درک می‌کنید این همه سال بودن و به ناگاه برای همیشه نبودن، انگار هیچ وقت وجود نداشتی‌، یعنی چه…

می‌شوی یک قاب عکس با روبان کج مشکی در گوشه‌ا‌ی بر دیوار، می‌شوی یک سنگ قبر‌، می‌شوی یک خاطره و کم‌کم یک خاطره دور و کم‌کم دیگر کسی تو را یادش نیست. مثل حالا که پسر من پدربزرگ مرا یادش نیست، اصلن نمی‌داند موجودی انسانی به این نام وجود داشته و حالا نیست، تا چند ماه پس از رفتن پدرم‌، زندگی نمی‌کردم مانده بودم حیران وسط این دنیا که آدم‌ها عبور می‌کنند، می‌خورند‌، می‌خوابند‌، قهر می‌کنند، آشتی می‌کنند، دزدی می‌کنند‌، دروغ می‌گویند، عاشق می‌شوند ، طلاق می‌گیرند.

وای وای این‌ها زندگیست و تو فقط کافیست چند دقیقه نتوانی نفس بکشی همه این‌ها دود می‌شود و می‌رود هوا.

تا ماه‌ها زده بودم زیر گوش زندگی. مدام فکر می‌کردم هر لحظه خواهم مرد، مدام نگران همه بودم که نکند این آخرین باری باشد که می‌بینم‌شان، روز و شب به رفتن و به نبودن فکر می‌کردم، حتا به بیهودگی بودن. همه‌مان دور مادر جمع شده بودیم تا می‌گفت آخ سریع اورژانس را خبر می‌کردیم. انگار این یک حس مشترک بود. می‌دانید، شاید اگر پدرم مریض بود‌، بستری بود به تدریج ذهنمان آماده رفتنش می‌شد. ناتوانی‌اش را می‌پذیرفتیم‌، ولی این ناگهانی رفتن شوک بود یک شوک بزرگ، باورم نمی شد حلوا برایش می‌پختند،  مجلس ختم می‌گرفتند، مدام از خوبی‌هایش می‌گفتند، در عرض یکی دو روز یک فرد تبدیل به یک گذشته شده بود.  آن‌روزها گذشته است بعد از آن هم در اطرفم مرگ‌های دیگری اتفاق افتاد و باعث شد به تمام این رفتن‌ها بیش‌تر و بیش‌تر فکر کنم.

می‌شوی یک قاب عکس با روبان کج مشکی در گوشه‌ا‌ی بر دیوار، می‌شوی یک سنگ قبر‌، می‌شوی یک خاطره و کم‌کم یک خاطره دور و کم‌کم دیگر کسی تو را یادش نیست

راستی ما آدم‌ها چند سال فرصت زندگی داریم؟ شصت سال؟ هفتاد سال؟ هشتاد سال؟ خوب در خوش‌بینانه‌ترین وضعیت اگر دچار بیماری نشویم‌، تصادف نکنیم‌، سکته نکنیم‌، نمی‌دانم، زیر عمل بی‌نفس نشویم، حدود هفتاد و اندی سال فرصت زندگی داریم که تا بیست سالش مشغول درس و مدرسه و قوانین اجباری زندگی و تربیت شوندگی هستیم و بعد تازه می‌رسیم به مهم‌ترین مرحله زندگی‌مان که با این اوصاف می‌ماند پنجاه سال که تقریبن قدرت و اختیار داریم و مستقل می‌شویم. فکرش را بکنید نصف بیش‌ترش راهم باید دنبال ماشین و خانه بدویم و اگر آدم خوش‌شانسی باشیم عاشق بشویم و زندگی و بچه و همه‌ی چیزهایی که با اندک تفاوت‌هایی در زندگی همه‌مان هست.

خوب در این میان، آمدن‌مان و رفتن‌مان اگر تلنگری به دنیا نزند چه فایده‌ای دارد. به قول نادر ابراهیمی این به راستی که بی‌شرمانه زیستن و بی‌شرمانه مردن است. آرام به دنیا آمدن و یک سیر طبیعی و روال معمولی مادران و پدران را تکرار کردن، از هر تنشی گریزان بودن، چشم گفتن و سر در لاک فروبردن، نلرزیدن برای کسی و نشوریدن بر چیزی یک زندگی گیاهی بیش‌تر نیست. خیلی‌ها این نوع زندگی را دوست دارند و این گونه هم زندگی می‌کنند. هر موقع سراغ‌شان می‌روی جز چند اتفاق کوچک در سر کار و یا عروسی فلانی و تولد بچه بهمانی و سریال تلویزیونی هیچ حرف و دغدغه‌ی دیگری ندارند، یک نبض آرام، بی بالا و پایین‌. و البته که نمی‌دانند در دنیا چه خبر است و در کشور و نه حتا محله و گاهی اوقات از همسایه خود هم خبر نمی‌گیرند، مبادا زندگی آرام‌شان به هم بخورد چه رسد به این‌که مثلن برای دفاع از کسی سینه سپر کنند و یا یک آرمان را در زندگی دنبال کنند.

بسیاری از این گونه مردم تغییر را یک گناه نابخشودنی می‌دانند، شعارشان همیشه این است که ما همین‌طور بودیم و همین‌طور هم خواهیم ماند‌. انگار افتخار است که انسان از بیست سالگی تا هفتاد سالگی‌، فقط یک خاطره و یک تجربه تکرار شده‌ی دیگران یا خودش را هی از سر بنویسد‌، یک رونویسی بدون خط خوردگی‌، بدون حتا لکه یا حرکت و لرزشی‌، یک تکرار بی حاصل‌، مثل جریمه‌ای که باید به تعداد سال‌هایی که زنده‌ای‌، هی بنویسی‌، صبح‌، ظهر‌، شب و دوباره تکرار صبح‌، ظهر‌، شب‌.

الان یک سال و اندی از رفتن پدرم می‌گذرد‌، از هراس مرگی نا به هنگام آموختم دیگر به مرگ به‌عنوان یک عبور نگاه کنم‌، به گذران یک دوره و اتمام آن مثل سهمیه‌ی یک آدم برای بودن و نفس کشیدن و رفتن‌، وقتی این‌گونه نگاه می‌کنی خیلی چیزها برایت حل می‌شود‌، خیلی آرام می‌گیری‌. آموختم که دل نبندم به خانه‌، به زندگی، به پست اداری‌، به طمع رسیدن به پول به هر قیمتی‌، ایستادن در مقابل زور و دروغ و نترسیدن‌، ایمان آوردن به باقی ماندن خوبی‌ها، آموختم که مراقب باشم دلی را نشکنم‌، دست یاری کسی را رها نکنم.

یاد گرفتم اگر رییس اداره‌مان خلاف و ظلمی کرد بدون‌ این که پایم از امتیاز و ارزش‌یابی بلرزد محکم بایستم و حرفم را بزنم‌، یاد گرفتم که مدام تغییر کنم‌، مدام یاد بگیرم‌، بخوانم، بدانم و یاد بدهم.  آموختم که یاد مرگ را همیشه در ذهنم زنده نگه دارم و این باعث شده که خنده‌ام بگیرد، غصه‌ام بگیرد که کسانی برای قدرت‌، پول‌، ریاست‌، برای رسیدن و ماندن در دنیایی که به چند دقیقه نفس بند است‌، می برند، می‌خورند و شکنجه می‌دهند. آدم‌هایی که دیگر حتا همان نفس معمولی را هم نیم‌بند می‌کشند‌، اما نفس این همه مردم را بریده‌اند‌، کسانی که با جامه‌ی زهد‌، ریا و دروغ را آب‌یاری می‌کنند و می‌پرورانند.‌

راستی وقتی قرار است بروی این همه اصرار بر این گونه ماندن به چه دردی خواهد خورد. این‌ها را که می‌بینم می‌گویم همان زندگی گیاهی و خنثا بهتر از این‌گونه خون خلق به شیشه‌کردن است.

پدر بزرگ رفت‌، پدر هم سال پیش رفت‌، دختر‌خاله‌ام این دوره هفتاد ساله را چهل‌ساله تمام کرد و رفت و این رفتن‌ها هم‌چنان ادامه دارد، روزی هم نوبت من است که باید تمام دنیای اطراف را بگذارم و بروم‌، حالا که قرار است بروم چرا از لانه‌ی خود بیرون نیایم و هر زمان که خواستم فریاد نزنم‌، کوله بارم را سبک نکنم و نگردم تا دنیا را بشناسم. چرا نجنگم‌، چرا بی‌دریغ محبت نکنم، چرا رنج نبرم، چرا تن ظالمی را نلرزانم‌، چرا آزادی را زندگی نکنم، بدون قید و بند خانه و پست اداری و دغدغه‌ی از دست دادن همه‌ی آن‌ها‌. زنده باد زندگی بی‌محابا‌، حتا اگر همین چند سال کوتاه باشد.


 


خبر / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه، 29 مارس، دادگاهی در کویت سه نفر را به اتهام جاسوسی برای دولت جمهوری اسلامی به اعدام محکوم کرده است.

به گزارش‌ العربیه، محکومان به اعدام، دو ایرانی و یک کویتی هستند و دو نفر دیگر نیز که داری تابعیت سوریه و دومنیکن هستند به حبس ابد محکوم شدند.

دست‌گاه امنیتی کویت در ماه می سال گذشته اعلام کرده بود یک شبکه جاسوسی وابسته به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی را که از تاسیسات نظامی کویت و نیروهای آمریکایی مستقر در این کشور جاسوسی می‌کردند بازداشت کرده است.

بر اساس اطلاعیه دست‌گاه قضایی کویت «محکومان به اعدام از سربازان ارتش کویت هستند.»

اطلاعیه می‌افزاید یک مرد و یک زن ایرانی که دختر یکی از محکومان است از اتهام هم‌کاری با شبکه جاسوسی تبرئه شدند.

پیش از این اعلام شد در لایحه اتهامی متهمان دست داشتن در انتقال اطلاعات نظامی به یک کشور بیگانه‌، تصویر‌برداری از تاسیسات نظامی کویت و نیز جاسوسی برای جمهوری اسلامی اشاره شده است.

لازم به اشاره است ایران هرگونه اتهامی در این زمینه رد می‌کند. وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در ماه می اعلام کرد هدف از این اتهام‌ها ایجاد فضای ترس علیه ایران است و حیدر مصلحی وزیر اطلاعات این کشور نیز گفته بود دولت کویت نتوانسته است مدرکی در این زمینه ارایه کند.

بیشتر بخوانید:

«‌جاسوسان بازداشت‌شده کویت، برای ایران کار نمی‌کردند»

«اعتراف اعضای یک گروه تروریستی وابسته به ایران در بحرین»


 


خبر / رادیو کوچه

سخن‌گوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه در مصاحبه‌ای در خصوص اولویت​های سیاست خارجی به تشریح این بخش در دولت‌های آیت‌اله هاشمی رفسنجانی، سیدمحمدخاتمی و محمود احمدی​نژاد پرداخته است.

به گزارش خبرآنلاین، رامین مهمانپرست، سخن‌گو و دست‌یار ویژه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در سیاست کلی ایران در خصوص دیپلماسی خارجی اظهار داشت: «معمولن خطوط کلی سیاست خارجی در بالاترین سطوح کشور و با نظارت و تایید رهبری تعیین می​شود. ولی برای اجرای آن سیاست​ها ممکن است سلیقه​های مختلفی به کار گرفته شود.»

وی ادامه داد: «ممکن است اولویت‌ها در دولت​های مختلف تغییر کند که به تبع آن روش​ها نیز می​تواند متفاوت باشد.»

مهمانپرست با بیان این‌که «در اجرای سیاست​های کلی که باید در سطوح بالا تصمیمات تعیین شود» تصریح کرد: «البته سلیقه​ها در اجرا می​تواند متفاوت باشد و اولویت​ها تغییر کند. مثلن در دوره سازندگی بحث توسعه هم‌کاری​های اقتصادی و جلب سرمایه​گذاری خارجی اولویت ما بود. برای این کار می​بایست سراغ کشورهایی می​رفتیم که برای این توسعه هم‌کاری آمادگی و یا توانایی سرمایه​گذاری داشته باشند. هم‌چنین باید قوانینی تدوین می​شد تا امکان حضور سرمایه‌گذاراران خارجی فراهم شود.»

سخن‌گوی وزارت امورخارجه با بیان این‌که «در دوره اصلاحات شاید رنگ و بوی سیاست خارجی ما کم‌تر جنبه اقتصادی داشت» تاکید کرد: «چرا که اولویت دولت بیش‌تر مسایل فرهنگی و گفت‌و‌گوهای تمدن و ادیان بود. در این دوره چون اولویت اول ما کار اقتصادی نبود شاید به شکل سابق شاهد رشد و توسعه هم‌کاری​های اقتصادی نبودیم.»

مهمانپرست همچنین در خصوص دولت نهم و دهم گفت: «در دوره دولت نهم  و دهم شاهد این هستیم که آرمان​ها و اهداف اولیه انقلاب و حقوق ملت در بخش​های مختلف به عنوان اولویت کار سیاست خارجی قرار گرفت. به همین دلیل روی‌کرد ما در بحث هسته​ای و نقشی که باید در عرصه بین‌الملل داشته باشیم تغییر کرد.»

این در حالی است که برخی از تحلیل‌گران سیاسی این تغییر روند در روی‌کرد خارجی ایران را عامل افزایش تحریم‌ها در سال‌های اخیر از سوی شورای امنیت سازمان ملل و برخی تحریم‌های یک‌جانبه از سوی کشورهای مختلف می‌دانند.


 


خبر / رادیو کوچه

درهفته بیست و هشتم لیگ برتر فوتبال ایران و در هفتادمین دیدار تیم‌های فوتبال استقلال و پرسپولیس که از ساعت 17 امروز چهارشنبه به قضاوت محسن ترکی در ورزشگاه آزادی آغاز شده بود، در پایان استقلال با نتیجه یک بر صفر پرسپولیس را شکست داده است.

در این دیدار استقلال در دقیقه 43 توسط آرش برهانی به گل دست پیدا کرد.

استقلال با این پیروزی 52 امتیازی شد و هم‌چنان در تعقیب تیم‌های سپاهان و ذوب آهن در رده سوم قرار گرفتند. پرسپولیس با 44 امتیاز هم‌چنان در رده پنجم جدول رده بندی باقی ماند.

بیشتر بخوانید:

«سپاهان صدرنشین لیگ برتر»


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش خبرگزاری دولتی سوریه، سانا، روز چهارشنبه 30 مارس، بشار اسد سخن‌رانی مهمی در مورد حوادث اخیر در این کشور در پارلمان ایراد می‌کند. این در حالی است که رییس جمهوری سوریه برای اولین بار پس از حوادث اخیر این کشور به سخن‌رانی می‌پردازد.

از سویی دیگر تحلیل‌گران عنوان کردند انتظار می‌رود آقای اسد وعده‌های اصلاحی جدیدی ارایه کند.

بشار اسد که از سال 2000 پس از درگذشت پدرش به حکومت رسیده، در حال حاضر با شدیدترین اعتراض‌های مردمی روبه‌رو است.

لازم به اشاره است روز گذشته دولت سوریه پس از بروز بحران در این کشور استعفا کرده است.

بیشتر بخوانید:

«استعفای دولت سوریه»


 


چهار‌شنبه  10 فروردین  90 /  30 مارس  2011

note3اجرا: زهره‌

note3استودیو: دامون

note3تقویم تاریخ

note3مجله جاماندگان – «گفتمان گیج، گنگ، کدر و خاکستری» – شراره سعیدی

note3«اعزام گزارش‌گر سازمان ملل به ایران، موفقیتی بزرگ» –  «مرکز بین‌المللی حقوق بشر»

note3بخش اول خبرها

note3روزنگاشت –  «آسپیران به خاطره ها سپرده شد» – محبوبه

note3مجله خبری کابل – آرین

note3روزمرگی‌ها – «پدرم که رفت» – مهرزاد موسوی

note3بخش دوم خبرها

note3پرسه‌ای در دیار غربت – «خاطرات نوروز در غربت» – سیمین

note3زخم – «بحران اشتغال در کمین زنان تحصیل‌کرده» – افشان برزگر

note3مجله خبری تاجیکستان – کیومرث

note3در بخش سوم خبرها


 


محبوبه شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

نهم فروردین 1390 برابر شد با درگذشت «محمدعلی ورشوچی» بازی‌گر سینما وتاتر ایران. وی زاده سال 1304 خورشیدی بود. این بازی‌گر با سابقه در 54 فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخته است و تجربه هم‌کاری با کارگردان‌های برجسته سینمای ایران را هم در کارنامه کاری خود دارد. ورشوچی امروز در دهم فروردین در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.

«محمدعلی ورشوچی» در سال 1304 در تهران به دنیا آمد. وی از نوجوانی به هنر و به خصوص تاتر علاقه‌مند شد و از کلاس چهارم در تاتر مدرسه عضو شد. ورشوچی فعالیت حرفه‌ای خود را با ایفای نقش در نمایش «افسانه خواجه همایون» در سال 1325 و در تاتر «مینا» آغاز کرد.

وی با هم‌کاری دوست صمیمی‌اش «نعمت‌اله گرجی» یک گروه تاتر تاسیس کرد و با این گروه به شهرهای مختلف سفر کرد و به اجرای نمایش پرداخت و بعدها به دعوت «احمد رحیمی» به تاتر «جامعه باربد» رفت و بیست سال در آن‌جا فعالیت کرد و سپس  به سینما و تلویزیون نیز راه یافت.

ورشوچی در سال 1344 فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد و با فیلم «سه تا نخاله» به عنوان بازیگر وارد سینما شد و در طول دوران بازیگری خود در 54 فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخت و تجربه هم‌کاری با کارگردان‌های برجسته سینمای ایران را هم در کارنامه کاری خود دارد. نقش «آسپیران غیاث‌آبادی» در سریال «دایی‌جان ناپلئون» یکی از به یاد ماندنی‌ترین نقش‌های وی است.

فیلم‌های «تهران روزگار نو» و «کمال‌الملک» علی حاتمی، «بازیگر» محمدعلی سجادی، «من زمین را دوست دارم» ابوالحسن داوودی، «مریم و میتیل» فتحعلی‌ اویسی، «ای ایران» ناصر تقوایی، «گراند سینما» حسن هدایت، «خارج از محدوده» رخشان بنی‌اعتماد، «کفش‌های میرزا نوروز» محمد متوسلانی و «گوزن‌ها» مسعود کیمیایی،  از جمله آثار برجسته‌ای است که ورشوچی در آن‌ها به ایفای نقش پرداخت.

و اما سرانجام محمدعلی ورشوچی بازیگر قدیمی سینما، تلویزیون و تاتر در نهم فروردین سال 1390 و در سن 86 سالگی درگذشت و پیکر او توسط جمعی از هم‌کاران، دوست‌داران و خانواده‌اش صبح امروز دهم فروردین از بیمارستان «پارس» به منزلش بدرقه و از آن‌جا در قطعه هنرمندان «بهشت زهرا» به خاک سپرده شد.

منبع ها:

بخش خبر رادیو کوچه

بی بی سی

سایت همشهری

 

 

 

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

دادگاه تجدید‌نظر در ایالت ایلی‌نوی آمریکا در روز سه‌شنبه، تقاضای ضبط اشیا‌ عتیقه ایران برای پرداخت غرامت به قربانیان بمب‌گذاری انتحاری را رد کرده است.

به گزارش بی‌بی‌سی، قاضی شعبه هفت دادگاه سیار تجدید‌نظر با لغو حکم یک دادگاه بدوی اعلام کرد که ضبط و فروش آثار باستانی ایران موجود در دانش‌گاه شیکاگو به منظور پرداخت غرامت به قربانیان آمریکایی یک حمله انتحاری در اسراییل مجاز نیست.

در سال 2003 میلادی، دادگاهی در آمریکا بر اساس شکایت قربانیان آمریکایی یک حمله انتحاری در اسراییل، دولت ایران را به پرداخت بیش از پنج میلیون دلار غرامت محکوم کرده بود.

مبنای شکایت این افراد سه مورد بمب‌گذاری انتحاری در یک مرکز خرید در شهر بیت‌المقدس بود که در سپتامبر سال 1997 روی داد و در جریان آن، پنج تن کشته و دویست نفر زخمی شدند.

شماری از کشته‌شدگان و زخمی‌های این انفجارها از شهروندان آمریکایی بودند.

این افراد یا اعضای خانواده‌های آنان با طرح شکایتی، اظهار داشتند که جنبش اسلام‌گرای حماس مسوول این عملیات بوده و از آن‌جا که حکومت جمهوری اسلامی در ایران حامی این گروه و آموزش‌دهنده نفرات آن است، مسوولیت نهایی عواقب چنین اقداماتی را برعهده دارد.

پس از صدور حکم دادگاه بدوی علیه دولت ایران، شاکیان پرونده در صدد یافتن اموال متعلق به دولت جمهوری اسلامی برآمدند تا از طریق مصادره و فروش آن‌ها، حکم دادگاه در مورد دریافت غرامت را به اجرا بگذارند.

از جمله اموالی که آنان کشف کردند، سه مجموعه اشیا‌ باستانی شامل ظروف سفالی، زیورآلات و لوح‌هایی با نوشته‌های ایلامی بوده که در موزه تاریخ طبیعی فیلد در شیکاگو و موسسه شرق‌شناسی دانش‌گاه شیکاگو به نمایش گذاشته شده است.


 


کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه

آژانس هواشناسی تاجیکستان در‌باره ذخایر برف و پریخ‌های این کشور پژوهش را انجام داده و گفته است، که در سال جاری ذخایر برف تا ۳۵ درصد کم‌تر از معیار است. یک مسوول این آژانس افزوده، که اگر در سال‌های پیش قبت برف در منطقه‌های کوهی ۶۰-۶۵ سانتی‌متر را تشکل می‌داد، حالا تا ۲۵-۳۰ سانتی‌متر پایین آمده است. این در حالی است که مقامات شرکت «برق تاجیک»، نهاد تامین‌کننده برق این کشور نیز محدودیت شدید انتقال نیروی برق به منزل ساکنان را جاری کرده است. شرکت می‌گوید: «به‌دلیل کم‌بود آب در آبنبار نیروگاه «نارک» نمی‌تواند مردم را به‌طور کامل با برق تامین بکند.»

حالا ساکنان مناطق مختلف تاجیکستان در شبانه‌روز تنها ۲ ساعت و یا از آن هم کم‌تر برق می‌گیرند.  مقامات می‌گویند: «در صورت گرم آمدن هوا و آب شدن پریخ‌ها امکان دارد به منزل ساکنان برق بیش‌تر انتقال داده شود.»

«کاهش مهلت جزای فرزندان جینرال میرزا زیایف»

دادگاه تجدید نظر تاجیکستان مهلت جزای دو فرزند فرمانده «اتحاد نیروهای مخالفین تاجیکستان» در دوران جنگ شهروندی و وزیر سابق حالت‌های اضطراری را تا۱۵ سال کم کرده است. «سعید محمد» و «محمد‌رضا زیایف» در پی مرگ پدر خود جینرال «میرزا زیایف» بازداشت و برای دست داشتن در ناآرامی‌های تابستان سال ۲۰۰۹ در «تویلدره»، منطقه شرق تاجیکستان، به ۳۰ سال زندان محکوم شدند.

دادگاه تجدید نظر تاجیکستان می‌گوید: «فرزندان «میرزا زیایف» به آن دلیل که در ناآرامی‌های تابستان سال ۲۰۰۹ در «تویلدره» نقش مهم نداشتند، اکنون ۱۵ سالی عمر خود را در زندان پشت سر خواهند کرد. این در حالی است که قبل از این «ابدالصمد زیایف» یکی دیگر از نزدیکان جینرال سابق «میرزا زیایف» نز از زندان رها شد.» کارشناسان می‌گویند: «آشوب‌های کشورهای عربی مقامات را وادار کرده است، تا بار دیگر اعتماد مردم را به حکومت و دادگاه بازگردانند و به آتش غضب ناراضیان این حکم آب ریزند.»

انتظار می‌رود در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۱ میلادی در رابطه به بیست‌سالگی استقال تاجیکستان رییس‌جمهوری این کشور «اوف طلای» اعلان بکند، که در پی آن رزمنده‌های «اتحاد نیروهای مخالفن پیشن تاجیک» نیز از زندان رها خواهند شد.

«بازگشت دوباره «پرستو» و «نورز»

پس از چهار‌سال توقف جشن‌واره تاترهای کسبی تاجیکستان با نام «پرستو» در دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، برگزار می‌شود. وزارت فرهنگ تاجیکستان برگزاری این جش‌نواره و هم‌چنین جشن‌واره بین‌المللی تاترهای کسبی با نام «نوروز» را به‌علت کم‌بود مالی متوقف کرده بود. حالا در جشن‌واره «پرستو» ۱۵ تاتر از شهر و نواحی تاجیکستان اشتراک دارند که هر کدامی با نمایش‌نامه خاص آمده‌اند. در این جشن‌واره نمایش‌نامه‌ای از روی یک شعر شاعر تاجیک مقیم آمرکا «بازار صابر» نیز با نام «شبی‌ دور از وطن» به نمایش گذاشته می‌شود. این برای نخستین‌بار است که شعر «بازار صابر» به صحنه‌های تاترهای تاجیکستان راه می‌یابد.

هفته آینده جشن‌واره بین‌المللی تاترهای کسبی «نوروز» نیز برگزار خواهد شد، که در آن تاترهای ایران و افغانستان در شهر دوشنبه گرد هم خواهند آمد. تاتر ایران در این جشن‌واره با نمایش‌نامه «رودکی» شرکت می‌کند.


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

حامد کرزی رییس جمهوری افغانستان از پیام جدید ملاعمر رهبر گروه طالبان که گفته است مانع مدرسه رفتن دانش آموزان نمی‌شود استقبال کرد.

آقای کرزی که امروز در جمعی از استادان تازه فارغ شده در کابل صحبت می‌کرد گفت، نمی‌داند که این پیام به واقعیت از ملا عمر است یا نه، اما امیدوار است که این پیام وی باشد.

وی گفت اگر این پیام واقعن از ملاعمر باشد، از او می‌خواهد تا بار دیگر این پیامش را تکرار کند.

رییس جمهوری افغانستان افزود اگر طالبان با دولت افغانستان و یا حضور خارجی‌ها در کشور مخالف‌اند، نباید با معارف و دانش آموزان دشمنی کنند.

به گفته آقای کرزی هرچند طالبان در ده سال گذشته با مدرسه رفتن مخالفت کردند، اما اگر حالا موافق‌اند اقدامی نیکی است و از آن استقبال می‌کند.

سه روز پیش در یک پیامی که از آدرس طالبان و از طریق ایمیل به رسانه‌ها فرستاده شد، ملاعمر رهبر طالبان گفته بود که آنان مشکلی با مدرسه رفتن دانش‌آموزان ندارند.

پیش از این صدها مدرسه در نقاط مختلف افغانستان به آتش کشیده شد و یا دانش آموزان به خاطر مدرسه رفتن تهدید شدند که این موارد بیش‌تر به طالبان نسبت داده می‌شد.

 


 


این مطلب از نامه‌های وارده است و کوچه خود را موظف به انتشار نامه‌های وارده می‌داند و اگر نقدی و نظری بر آن وارد است می‌توانید برای کوچه بفرستید.

سهراب اخوان/ نامه وارده/ رادیو کوچه

تاریخی که بعد از اسلام برای کشور ما نوشته شده فقط واقعه نگاریست. تاریخ‌نویسی کشور ما تاریخ حکم‌رانان است و تاریخ ملت ایران نیست.

مردمی که فرهنگ و هنر و آگاهی‌های صنعتی و معماری و قومی و همین‌طور سنت‌های خود را به خارج از کشورش صادر کرده و از شرق تا غرب را تحت تاثیر تمدن خود قرار داده در تاریخ کشور ما گم است‌ و تاریخ‌نویسان ما چون از طرف‌داران حاکمیت عرب‌ها و اقوامی بوده‌اند که فرو‌مایگی ایرانیان را باعث افتخار خود می‌دانستند‌، ‌منبع مستندی از این افتخارات را به ثبت نرسانده‌اند.

ما از آن‌جا که اکثرن پیرو مذهب شیعه هستیم در این زمان چه بسا بتوانیم از طریق مذهب در تاریخ جای پای غرور انگیزی را به ثبت برسانیم.

آن‌چه را رقم خواهم زد حتمن به مذاق بسیاری خوش نمی‌آید‌، ‌ولی صرفن اگر گروهی موردی را نپسندند ماهیت مورد که تغییری نخواهد کرد. ‌باید واقعیت‌ها را گفت‌.

در شرایطی که جامعه ما در گیر نا‌عدالتی کامل قرار دارد هر یک از گروه‌های برون‌مرزی و درون‌مرزی برای سرنوشت کشور ما راهی را پیشنهاد می‌کنند و طراح حرکت‌های مردمی می‌شوند‌،‌ این در حالی است که  به عمق  اجتماع ‌شیعه و مسوولیت مذهبی توجه کم‌تری می‌شود.

آقایان علما، ‌شما بهتر می‌دانید که حکومت ایران به‌حد کافی سر سپرده‌،‌ مامور و حقوق‌بگیر دارد تا صفوف دادخواهان را به‌هم بریزند و مخالفین را در هم شکنند ‌و نباید آن‌ها را ناچیز شمرد.

گروهی از این آدم‌ها به‌خاطر حقوق و دست‌مزد و مستمری هستند‌، ‌گروهی برای استفاده از سفر حج  و تیتر حاجی شدن و غیره در تشکیلات هستند.

ولی گروه دیگری هم هستند،‌ که تعدادشان هم کم نیست و فکر می‌کنند در این زدن و بستن و کشت و کشتار، ‌دارند عبادت می‌کنند و تکلیف الهی را که از طریق ولی فقیه‌ و نایب امام زمان به آن‌ها دستور شده انجام می‌دهند و بسیاری از آن‌ها بر این تصورند که در این رفتار، چه بمانند و بکشند  و چه بمیرند در هر حال کلید بهشت را دارند.

آقایان علمای شیعه،

پس از خلفای راشدین و وقتی حضرت عل علیه السلام در مقابل معاویه قرار گرفت خوارج مصیبت‌هایی را بر آن بزرگوار روا داشتند که شما کم و کیف آن را بهتر می‌دانید.‌ و هم‌چنین  در زمان امامت امام حسن مجتبی همان نادانان و بی‌خردان، «بندگان زر و زیور» ‌عزیز زهرا را تا توانستند آزردند.

این روند ادامه داشت تا جایی که در زمان امامت امام حسین‌، حکم حاکم شرع‌، جاهلان را‌،‌ در مقابل آن مرد بزرگ امام آزادگان تاریخ‌، حسین‌، که به‌میدان آمده بود تا دین خدا را از دست دنیا‌طلبان نجات دهد قرار داد و به‌طوری که می‌دانیم نا‌جوان‌مردانه شهیدش کردند.

از این زمان بود که شیعه به‌عنوان یک مکتب اعتراضی، ‌و به‌عنوان یک حزب انقلابی هویت پیدا کرد که همواره با حاکمان ظالم مبارزه می‌کرد.‌ این باوریست که ما داریم و شیعه هویت خود را در طول تاریخ حفظ کرده است.

شما چگونه سکوت می‌کنید، در حالی‌که می‌بینید مردم مسلمان صف به صف در نماز جمعه پشت سر امام جماعتی می‌نشینند‌، و می‌بینید که او دارد دروغ می‌گوید.

«مبارزه با ظلم ظالمان»

تاریخ می‌نویسد که شیعیان در مقابل خلفای اموی آن‌قدر مبارزه نمودند که امویان از کشته شیعیان  پشته ساختند.‌ در تاریخ  زندگی امویان‌،‌ شیعه و سادات علوی به عنوان یک مکتب اعتراضی ثبت شده است.‌ شیعیان آن‌قدر در مقابل جباران و حاکمان ظلم ایستادگی و مبارزه نمودند و جان باختند تا بالاخره خلفای اموی را ساقط نمودند و عباسیان را جانشین امویان کردند.

درزمان حکومت عباسیان، شیعیان که خود عباسیان را صاحب حکومت کرده بودند و تصور داشتند که آن‌ها‌، اسلام راستین را  در خدمت به‌جامعه عمل خواهند کرد، و چون  دیدند که چنین نشد.       به‌دلیل ماهیت اعتراضی شیعه و مبارزه با کج رفتاری حکام‌، ‌‌در مقابل عباسیان قد علم کردند‌ و این روند را شیعیان  تا حکومت صفویه ادامه داد.

سیاست صفویان سعی در تهی کردن شیعیان از هویت اعتراضی خودش را داشت‌،  شیعه علوی را که همیشه مکتب اعتراض بود سعی کردند از هویت معترض‌اش خالی و تبدیل به‌ مکتب حاکمیت و اداره امور کشورکنند‌، که چنین نشد.

آقایان علما‌،

شیعه  که امروز ما وارث آن هستیم با خون بها‌ زیادی به‌ما رسیده است.‌ هزاران شهید و هزاران  شیعه علوی شهید داده.

این خون بهای ارزانی نیست، این روند باید ادامه پیدا کند. شیعیان عمری را مبارزه کرده‌اند.‌ با حاکمان ظالم‌، و با بی‌عدالتی‌.

هر‌گاه حاکم شرع و حاکم اسلامی‌، در واقع خلیفه مسلمین از عدالت ساقط می‌شد‌، بلافاصله در مقابلش می‌ایستادند.

آقایان علما،

شیعه امروز در مقابل کج‌روی قرار گرفته.

- حاکمی که از عدالت ساقط شود‌، نه حکم‌اش شرعی است و نه پیروی از وی شرعی است.

- حاکمی که دروغ بگوید از عدالت ساقط است.

- خطبه‌های نماز جمعه ارکان نمازند و دو خطبه نماز جمعه دو رکعت از نماز است.

- دروغ در نماز، ‌نماز را باطل می‌کند.

-  نمونه‌ای از دروغ شخص اول مملکت حجت‌الاسلام علی خامنه‌ای را می‌آورم.

آقایان علما،

شما چگونه سکوت می‌کنید، در حالی‌که می‌بینید مردم مسلمان صف به صف در نماز جمعه پشت سر امام جماعتی می‌نشینند‌، و می‌بینید که او دارد دروغ می‌گوید.

-  ایشان در مورد تقلب در انتخابات می‌گویند «اگر یک میلیون رای می‌بود می‌شد تقلب را باور کرد» یعنی این‌که‌ در انتخابات قبلی با یک میلیون رای تقلب شده بود و ایشان قبول داشتند.   یعنی به‌طور ضمنی می‌گویند «من دروغ نمی‌گویم‌، آن انتخابات قبلی را که همه شما می‌دانید و خبر دارید،‌ می‌توانم تفلب بخوانم، ولی این یازده میلیون تقلب نیست».

یک میلیون تقلب است، و یازده میلیون هم تقلب است.

آقایان علما،

شما در ذهن پاک خود‌،  یا می‌دانید که ایشان در انتخابات تقلب کرده است و یا نمی‌دانید اگر نمی‌دانید‌،  این مصیبتی است،‌ که راه‌بران اسلامی جامعه آگاهی کامل از روند حکومت ندارند.

ولی در روز جزا،  ‌وای به حال شما اگر آگاهی دارید و سکوت می‌کنید.

سکوت شما……

آقایان علمای عظام،

ما اکثر شما را از دیر باز می‌شناسیم،‌ می‌دانیم که شما انسان‌های‌ وارسته و روشن‌فکری هستید.‌ بسیاری از شما در احکام فرا زمان بوده‌اید… چه شده؟…‌‌ چرا سکوت؟.

شما که به‌حمداله از مال دنیا بی‌نیاز هستید.

خدا نکند که شایعات حواله‌های قند و شکر و مجوزهای موردی حوزه‌ها واقعیت داشته باشد،  که از این محل شهریه طلبه‌ها را پرداخت می‌کنید.

که در آن صورت‌ شما منزلت مکتب راستین شیعه را که تاریخی برایش خون پرداخته شده به راحتی ندیده بگیرید؟

آقایان علما،

پنجاه سال دیگر در هر کجای جهان وقتی صحبت شیعه به‌میان آید مردم از این مکتب گریزان می‌شوند چون اسم شیعه را مایه آب‌روریزی می‌دانند.

آقایان علما،

در هر یک از مکتب‌های اعتراضی جهان که تفحص شود رگه‌ای از تفکر شیعی در آن مشهود است.

وقتی گاندی می‌گوید: «اگر آن‌چه آرمان حسین بود را برای مردم هند به ارمغان بیاورم…..»     منظور گاندی چیست‌؟‌ ‌آیا منظور گاندی خون دادن است؟

او که بزرگ‌ترین صالح جهان است…‌ منظور گاندی اینست که «حسین آگاهانه می‌دانست که باید با حاکم ظالم مقابله کرد.»

-  با حاکمی که عادل نیست باید مقابله شود.

-  امروز حاکمیت ایران از عدالت ساقط است.

-  پیروی از حاکمی که عادل نیست خلاف شرع است.

آقایان علما،

شما قطعن بهتر از من می‌دانید… ‌من 70 سال از عمرم می‌گذرد… از این رو به‌خود اجازه می‌دهم …. که برادرانه به شما گوش‌زد کنم.

فردا به‌زودی می‌رسد ….‌ عدل الهی برگزار خواهد شد… ‌در محکمه عدل الهی همه به محاکمه کشیده می‌شویم…  شما بالا‌تر از آنید که من نصیحتی کنم….

تذکری است کوچک… موعظه لازم است…. من خودم را هم موعظه می‌کنم…..

من خودم و شما را‌، هر دو را موعظه می‌کنم.

آقایان علما،

امروز شیعه و مکتب شیعه در گرو تصمیم‌گیری ماست… اگر تصمیم‌گیری ما غلط باشد…. تاریخ شیعیان‌ بسته خواهد شد…. و اگر تصمیم‌گیری ما درست باشد….این مکتب پویا و شکوفا،  که در تاریخ مسیر خودش را طی کرده و به‌دست ما رسیده‌،  روند پویای خودش را ادامه می‌دهد.

مراجع عظام…. علمای مساجد…. ‌شما که همه خود فروخته و آخوند درباری نیسستید.

شما که فقط با خواندن جامع‌المقدمات‌ آخوند نشده‌اید…

بیش‌تر ‌شما باورمندان حقیقی و معتقد به تاریخ شیعه‌ و به‌حمداله صاحب کمال‌، تحقیق‌،‌ فضل ‌و کتاب هستید.

امروز اسلام، ‌در دست شماست… اسلا م نیاز  به شمشیر شما دارد….

اباذر‌ها کجایید؟ ….کجایید؟

همان‌گونه که اباذر شمشیر از نیام کشید و عثمان را خطاب داد‌،

که «اگر امروز که حاکمی‌، گر بخواهی که کج روی‌، با این شمشیر تو را راست می‌کنم.»

به حاکم غیر عادل بگویید که دروغ می‌گوید‌ و از عدالت ساقط است….

تمام ارکان دولت و سیستم‌های اجرایی را در یک چهار چوب آورده است…

وقتی مجلس خبرگان تشکیل می‌دهند و خبرگان را تحت نظارت و کنترل شورای نگهبان می‌گذارند و اجازه نمی‌دهند که علمای راستین حضور مثبت پیدا کنند… بدیهی است که مجلس خبرگانی می‌شود که ساخته و پرداخته دست حاکم غیر‌عادل است‌، ‌و حاکم غیر‌عادل را باز هم منصوب می‌کنند‌،‌ بر یک جامعه مسلمان…

و در این‌صورت  است که مسوولیت تمام آدم‌هایی که به گناه می‌افتند و پشت سر آدم غیر‌عادل نماز می‌گذارند،‌ به‌گردن شما می‌افتد….  شما تکلیف دارید که بگویید…

روحانیون درباری و شهریه بگیر‌ها به راحتی مذهب خود را خواهند فروخت‌. اگر چه تعدادشان کم نیست ولی این آدم‌ها به‌محض این‌که کفه دیگر کمی قوی شود سریع ریزش خواهند کرد….. وظیفه شرعی شما ارشاد باورمندان است.

آقایان علما،

به تکلیف شرعی خود عمل کنید…. ‌به تکلیف اخلاقی تان عمل کنید…‌ کاری کنید که در مقابل تاریخ شرمنده نباشید…‌ کاری کنید که تاریخ اسمتان را به نکویی ببرد…. هرچه مقام شما در تصمیم‌گیری و ارشاد بزرگ‌تر باشد و امروز تصمیم درستی بگیرید تاریخ ‌به‌ شما‌، با‌‌ارزش‌تر می‌نگرد.

آیت‌اله شیرازی یک تصمیم درست گرفت و تنباکو راحرام کرد.‌ یک تکلیف گرفت.‌

یک موضع‌گیری درست کرد و برای همیشه نامش به نکویی ثبت است.

شیعه امروز که در تمام ادوار شکنجه شده، امروز او را شکنجه گر می‌دانند.

با کدام مجوز شرعی دو مسلمان را در خانه خودشان حبس می‌کنند و از تمام حقوق انسانی محروم… زندان، زندان است.

‌آیا این بی‌عدالتی نیست که از ملاقات فرزندانشان هم منع شوند؟.

قانون اساسی ‌می‌گوید «هر گروهی می‌تواند تظاهرات بر قرار کند‌. مشروط‌ که مسلحانه نباشد.»

‌راه‌پیمایی آرام مردم را با خشونت به‌هم می‌ریزند‌؟.

چرا به قانونی که به خون‌بهای شهدای ما پیاده شده عمل نمی‌شود؟.

آقایان علما،

تکلیف شرعی شما در مقابل این‌همه بی‌عدالتی‌ها که بهتر از من می‌دانید….. ‌چیست؟.

مگر نه این‌که پیغمبراکرم صل‌اله‌وعلیه‌ فرمود «اگر یک مسلمان‌، در هر کجای  جهان،  صدا در داد‌،  مسلمانان به فریاد من برسید‌،  و به فریاد او نرسیدید… شما مسلمان نیستید….. اگر شبی را به صبح برسانید و به فکر مسلمانان در بند و زیر ظلم ظالم نباشید‌… شما مسلمان نیستید.»

آقایان مراجع،

شما  که در جای پیغمبر خدا نشسته‌اید.

شما‌،‌ نایبان امام زمان در زمان غیبت هستید.

رساله شما رساله عملیه است.

فتوای شما‌ فتوای پسر پیغمبر‌،‌حجته‌ابن‌الحسن مهدی،‌ امام زمان است.

شما که نیابت دارید…. چرا سکوت کرده‌اید؟.

ارشاد مقلدین شما وظیفه شرعی و الهی است.‌ فتوای شما تکلیف شماست که امام شیعیان بر شما واجب کرده است…

آیا…. راه‌‌نمایی باورمندان راهی بهشت…. تکلیف شرعی و الهی شما نیست؟.


 


این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمی‌کند.

منبع: العربیه

منابع محلی در اهواز روز یک‌شنبه 27 مارس اعلام کردند یک فعال عرب اهوازی به نام رضا مغامسی از ساکنان شهر دزفول «هنگام بازداشت زیرشکنجه کشته شد.»

سایت «اهواز نیوز» به نقل از منابع محلی گزارش کرد «این شهروند ایرانی روز چهارشنبه گذشته بر اثر ضربه‌های شدید بر روی لگن خاصره و خون‌ریزی داخلی کشته شد.»

همین منبع می‌افزاید حال هادی راشدی از بازداشت‌شدگان سیاسی در استان خوزستان که ماه گذشته به هم‌راه 7 نفر دیگر در خلف‌آباد بازداشت شد براثر شکنجه‌های پیاپی وخیم است و چندین بار به بیمارستان منتقل شد.

اهواز نیوز هم‌چنین به نقل از منابع محلی گزارش کرد «طی روزهای گذشته یک فعال اجتماعی عرب اهوازی به نام رمضان خالدی (‌36 ساله‌) از ساکنان روستای رمیص واقع در جاده بین اهواز- معشور توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد.»

وی به علت اعتراض به آلودگی روستایشان از دوده‌های برخاسته از چاه‌های نفتی و نیز عدم استخدام جوانان این روستا توسط شرکت نفت دستگیر شده است.

گزارش می‌افزاید‌: «در این روستای عرب‌نشین ده‌ها نفر از مردم به علت تنفس دود بر آمده از چاه‌های نفتی به بیماری‌های خطرناک تنفسی و ریوی مبتلا شده‌اند.»

منابع حقوق بشری می‌گویند طی چند روز اخیر حدود 234 نفر از فعالان فرهنگی و اجتماعی عرب اهوازی در شهرهای مختلف استان دستگیر شده‌اند و از وضعیت 35 نفر از آنان پس از بازداشت اطلاعی در دست نیست.


 


خبر / رادیو کوچه

تیم ملی فوتبال ایران در نخستین دیدار خود در مرحله انتخابی جام جهانی 2014 طبق قرعه‌کشی باید به مصاف تیم ملی مالدیو برود.

به گزارش مهر، براساس قرعه کشی که روز چهارشنبه در مقر کنفدراسیون فوتبال آسیا برگزار شد، تیم ملی فوتبال ایران در مرحله دوم وارد گردونه مسابقات فوتبال انتخابی جام جهانی 2014 خواهد شد و در این مرحله با تیم ملی مالدیو دیدار خواهد کرد.

لازم به اشاره است تیم ایران در دور نهایی جام جهانی پیشین جواز حضور در این دوره از رقابت‌ها را کسب نکرده بود.


 


آن‌چه در این بخش می‌آیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

منبع: کلمه

شب چهارشنبه سوری سال ۱۳۸۸ خبری در سایت‌ها منتشر شد مبنی بر این‌که بهنود رمضانی‌قرا‌ دانش‌جوی ترم دوم دانش‌گاه صنعتی نوشیروانی بابل توسط چند موتور‌سوار در تهران کشته شده است. تاکنون خبرهای جسته و گریخته دیگری نیز توسط دوستان این دانش‌جوی ۱۹ ساله در سایت‌های خبری و هم‌چنین در صفحه فیس‌بوک او منتشر شده است که نحوه به قتل رسیدن بهنود رمضانی را گزارش داده‌اند اما تاکنون مقامات رسمی هیچ واکنشی به این قتل نشان نداده‌اند.

پدر بهنود رمضانی که خود سابقه ۲۵ سال کار در کادر آزمایش‌گاهی را دارد شرحی از آخرین مشاهدات خود در بیمارستان و مشاهده آثار ضرب و شتم بر پیکر فرزندش می‌دهد اما در عین حال تاکید می‌کند: «من همه چیز را به وجدان بیدار جامعه وا می‌گذارم و درود می‌فرستم بر شرف کادر پزشکی قانونی که واقعیت را انکار نکرده‌اند و در گزارش خود بر خلاف نظر برخی‌ها که اعلام کرده بودند در اثر سوختگی و انفجار نارنجک بوده است اتکا نکرده و «مرگ بر اثر ضربات متعدد شی سخت به سر» را نیز قید کرده‌اند. وی در مورد پی‌گری قضایی این پرونده می‌گوید: «واقعن نمی‌دانم چه باید بکنم. هیچ‌وقت دنبال حاشیه نبوده‌ام. ما داشتیم زندگی‌مان را می‌کردیم و الان هم واقعن نمی‌دانم چه باید بکنم آیا پی‌گیری‌ها نتیجه‌ای خواهد داشت یا نه. این چیزها که برای ما فرزند نمی‌شود.

من گله‌ام این است که پسر من مگر چه کار کرده بود، اگر جرمی مرتکب شده بود، کاش محاکمه‌اش می‌کردند ولی الان زنده بود

پیکر این دانش‌جو بعد از دو روز به خانواده‌اش داده شد تا او را خارج از تهران و در محل سکونتش به خاک بسپارند. دوستان او در سایت‌های خبری گزارش داده‌اند که نیروهای امنیتی با پاره کردن تصاویر این دانش‌جو اجازه‌ی برگزاری هیچ‌گونه مراسمی در شهر تهران را نداده بودند و درنهایت پیکر این دانش‌جوی متولد ۱۳۷۱ در روز جمعه ۲۷ اسفند در زادگاهش در روستای قراخیل از توابع شهرستان قائم‌شهر دفن شد.

متن گفتگوی کوتاه جرس با جعفر قلی رمضانی پدر بهنود رمضانی را با هم می‌خوانیم:

آقای رمضانی، اخبار متفاوتی در مورد نحوه کشته شدن فرزند شما در سایت‌های خبری منتشر شده است، شما خودتان چه نظری دارید و اولین بار از کجا و چگونه در جریان این حادثه قرار گرفتید؟

من شب حادثه با پسرم تلفنی صحبت کرده بودم و چون می‌دانستم فضا کمی نا‌امن شده بود، از او خواستم که به خانه برگردد، او هم قول داده بود که نیم ساعت بعد به خانه برگردد. اما تنها یک ربع بعد تلفنی به من شد که باید به بیمارستان می‌رفتم. وارد بیمارستان که شدم با جنازه‌ی پسرم روبه‌رو شدم. انگار آسمان روی سرم خراب شده بود همان‌جا زدم بر سر خودم و….

پرسنل پزشکی بیمارستان در همان لحظه به شما علت مرگ را چه گفتند؟

آن‌جا به من گفتند حادثه‌ای که رخ داده است بر اثر انفجار نارنجک و سوختگی بوده است‌. من به آن‌ها گفتم من هم‌کار آزمایش‌گاهی شما هستم. ۲۵ سال سابقه دارم مگر می‌شود بر اثر سوختگی باشد. کسی که دچار سانحه سوختگی شود دچار چنین وضعیتی نمی‌شود. آثار کوفتگی و شکستگی دست و پا روی بدنش را دیدم. سرش را که دیدم خیلی ناراحت شدم، همان‌جا با پزشکان گفتم این چه وضعی است، چرا می‌گویید سوختگی. مگر می‌شود… خیلی‌ها که دچار سوختگی می‌شوند حتا فرصت پیدا می‌کنند که از شهرستان به تهران منتقل می‌کنند. مواردی که دچار سوختگی می‌شود، بعد از چند سال جراحی پلاستیکی به زندگی بر می‌گردند اما پسرم تمام کرد، این چه حرفی است… ولی بر خلاف این نظرهای اولیه بعد خود پزشکی قانونی گواهی کرد مرگ بر اثر صدمات متعدد جسم سخت به سر پسرم بوده و من واقعن درود می‌فرستم به شرف آن پزشکان که تشخیص دادند و واقعیت را انکار نکردند.

آیا بعد از گزارش پزشکی قانونی از مسوولان کسی با شما تماس گرفته است برای دل‌جویی یا پی‌گیری قضایی؟

بله کسانی با ما تماس گرفته‌اند. ما فعلن برای مراسم به شهرستان آمده‌ایم باید برگردیم تهران ببینم چکار باید بکنیم. خود کلانتری ۱۴۷ به ما هم زنگ زده‌اند و گفته‌اند که بیایید پرونده را پی‌گیری کنید. یعنی کلانتری خودش گزارش قتل تهیه کرده است. کسانی که در بیمارستان بودند، همه اهالی محل بودند و در محل حادثه حاضر بودند واقعیت‌ها را گفتند. من واقعن نمی‌دانم چه باید کرد، پی‌گیری بکنیم یا نه. دعا می‌کنم برای هیچ‌کسی این مشکل پیش نیاید.

کسانی که فرزند شما را به بیمارستان منتقل کرده‌اند مشخصن در مورد حادثه به شما چه می‌گفتند‌؟

آن‌ها هم در بیمارستان خیلی متاثر بودند و می‌گفتند در محل حادثه موتورسواران زیادی بودند که به پسرم هجوم آوردند ابتدا با شوک وارد کردن به پسرم او را به زمین انداختند و بعد ریختند بر سرش و او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و فرار کردند. می‌گفتند حتا یک موتور در محل حادثه جا ماند، همان زمان مردم هجوم آوردند که این افرادی که حمله کرده بودند را بگیرند ولی یک خودروی سمند آمد و همه آن‌ها را سوار کرد و از محل دور کرد، مردم شماره خودرو را هم گرفتند و تا رسیدند سر بچه‌ام که او را به بیمارستان منتقل کنند، دیدند که او همان‌جا تمام کرده. این واقعیتی است که خود مردم آن منطقه می‌گویند. حتا پزشکانی که در بیمارستان می‌گفتند پسرم بر اثر سوختگی جان داد هم خودشان همه آثار ضرب و شتم و آثار کبودی که مردم می‌گفتند را دیدند. من خودم برای اولین بار که جنازه را دیدم حتا یک آثار زخم هم روی بدن پسرم نبود، آثار شکستگی و کوفتگی را دیدم. خدایا خودت شاهدی، خونی که به ناحق به زمین ریخته شد….

وضعیت خانواده و مادر بهنود چگونه است؟

خدا انشاله به ما صبر بدهد. ما دنبال حاشیه نبودیم و نیستیم. ما داشتیم زندگی‌مان را می‌کردیم ولی الان زندگی ما داغون شده است. من سپردم به خدا. مادرش بدتر از من تحملش را از دست داده است. نمی‌دانم چطور زندگی کنیم. من نتوانستم مادرش را آرام کنم. نمی‌دانم اصلن مادرش تحمل دارد که ما به تهران برگردیم و خانه‌ی خالی را ببینیم. چطور می‌توانیم بپذیریم که پسر جوانم دیگر نیست. گاهی می‌گویم کاش پسرم دستگیر می‌شد. مگر آقای احمدی‌مقدم رییس نیروی انتظامی نگفته بود که ما در این ایام (‌چهارشنبه سوری) افراد را دستگیر می‌کنیم و در حبس نگه می‌داریم. اگر پسر من هم کاری کرد ای کاش دستگیرش می‌کردند… من گله‌ام این است که پسر من مگر چه کار کرده بود، اگر جرمی مرتکب شده بود، کاش محاکمه‌اش می‌کردند ولی الان زنده بود…. نمی‌دانم پی‌گیری کنم به چه نتیجه‌ای خواهم رسید‌. پسرم که زنده نمی‌شود، این چیزها (‌پیگیری‌ها) که برای ما فرزند نمی‌شود‌. من همه چیز را به وجدان بیدار جامعه وا می‌گذارم و اگر هر کسی بویی از انسانیت برده باشد، این واقعه را بشنود متاثر و متاسف می‌شود….


 


خبر / رادیو کوچه

ایالات متحده آمریکا روز سه‌شنبه در ادامه اعمال تحریم‌های یک‌جانبه علیه ایران، شرکت دولتی «بلاروس نفت» را به علت سرمایه‌گذاری در طرح توسعه میدان نفتی جفیر در ایران تحریم کرده است.

به گزارش رسانه‌های داخلی آمریکا، وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد که قرارداد ۵۰۰ میلیون دلاری بلاروس نفت و شرکت بازرگانی نفت ایران برای توسعه میدان جفیر، قانون تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران را نقض می‌کند.

قرارداد طرح توسعه میدان جفیر در اوایل سپتامبر ۲۰۰۷ بین ایران و بلاروس امضا شد.

میدان نفتی جفیر در جنوب غرب ایران واقع است و حدود ۵۰ کیلومتر با شهر اهواز فاصله دارد.

شرکت بازرگانی نفت ایران که از شرکت‌های زیرمجموعه شرکت ملی نفت ایران است نیز پیش از این توسط دولت باراک اوباما تحریم شده بود.

الیانا راس لیتنن، رییس جمهوری‌خواه کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان، طی بیانیه‌ای از تحریم شرکت بلاروس نفت استقبال کرده اما آن‌را ناکافی دانسته است.

او روز سه‌شنبه بار دیگر خواهان تحریم شرکت‌های نفتی چینی و روس که در ایران هستند شد.

به گفته کارشناسان انرژی، ایران به سبب تحریم‌های بین‌المللی نتوانسته است که سرمایه‌های خارجی کلانی به صنایع نفت و گاز خود جذب کند.

بیشتر بخوانید:

«انجام عملیات چند میلیاردی بانک آلمانی برای ایران»

 


 


Ardavan Roozbeh / Radio Koocheh

ardavan@koochehmail.com

Translated by Avideh Motmaen-Far

When we hear the name of a ”class”, it reminds us of tiredness and repeat. The heavy atmosphere  and academic teachers who have to check the homework and expect you to sit anxiously and wait your turn. At least, it was for me. To me, school meant a heavy and spiritless classroom and university a series of text books. In other trainings such as the second language course also the same atmosphere governed. I have seen many of those who have attended classes and forgot most of their little learnings in these kind of disturbing anxiety.

Totally by chance, I came across a different class in the “Bethesda” library, in Maryland, America  that is, in my opinion, another level of training. In this Library, people gather two days a week and few teachers teach, not the formal English training but the conversation. It is called ”English Conversation Club”. You sit there, and write your name and the country where you are from on a piece of paper and take turn to introduce yourself.

I, May, from Taiwan.

I, Ali, from Iran.

I, Schalke, from Bulgaria.

On Wednesdays and Thursdays, those who are interested, just gather in the front hall of the library. No one has to register. There is no fee because teachers work on a charity based program.  There are a few tables and at each table seven or eight people from around the globe. Here is another type of class. Some hardly speak English and some speak better with Turkish or Chinese accent, but everybody understands each other very well.

It is a good opportunity for everyone to become familiar with each other, different nationalities with different customs and traditions. The point is for teachers and students do have a friendly relationship. This is a conversation club. “Karmela Cousin “, is the teacher or to quote herself, the coordinator of one of these tables. Ms. Cousin says:

“If I want to talk about these classes summarily, I have to say that this is a project that most libraries run and we are one of them. In this assembly that is about meeting each other, we spend more time to dialogue. This is not an English class because in an English class, grammar and writing is taught. Here, there is a good opportunity for people to speak with each other and share their learnings about a topic that is chosen in order to learn things from each other. All teachers work as volunteers in this program. Our work is essentially charity. I hope you enjoy this gathering and meet new people. This is an opportunity to connect with other people. “

The class lasts two hours, until 3 PM. But the program continues in a café close to the library. All together we put chairs and tables aside, the Hall becomes clean and neat and people on their way to the café.

Two blocks north from the library, in a café, we get all together. This time, it is even less formal. Everybody eagerly asks questions about age, work, why you are in America and how you cope with your new environment. A Japanese lady has come to US with her husband who has a two-year training here. A French young man is his friend’s guest for six months here and came to the club to learn English. Another person whose husband is an employee and another man whose son is a Medical Doctor living in America who has come here to visit his grand children. A lady from “Madagascar” says that she lost her husband years ago and feels that she can replace the feeling of loss by communicating with others. So she learns how to speak with others.

But perhaps in this group, meeting a lady from Bulgaria, “Schalke” is the most pleasant to me.  She is Armenian and nearly eighty years old. Full of energy, she is happy to be able to speak English. Within minutes, she shares the sweets she has baked herself with me and another person. A cake tasting cheese and sugar.

“I’m Schalke Balabanian. From Bulgaria. I am very happy here, because here in this library people come to learn English. Nice people from the four corner of the world. From “Chile”, “Argentina”, “Iran”, “Bulgaria”, “Korea”, “China” and “Japan” and this is all charity, and is really amazing. Here, in this class, there is love between us. “

She does not seem to be old. She is so full of energy that when she talks about her childhood memories you might think that she talks about her parents memories. Her son lives in US and she has come over too. She talks very kindly of the teacher and students.

The atmosphere gets warm, everybody talks about something and for a moment loneliness becomes almost a memory. The teacher, like all the others craves talking. A Canadian lady who does not look older than forty, but from the pictures of her 25 year old daughter you understand that she should be undoubtedly older. She talks about her motivations. What brought her to participate in these classes. She is familiar with three languages, French, English and Spanish. She works as a volunteer in these classes. I think that the feeling of being helpful has kept her young.

It is seven o’clock now and it is almost four hours that I have been sinking in these conversations. It is one of the students birthday. A chinese lady. She says happily that she would not reveal her age but every one sang the birthday song in her own language for her. She said that was the best gift for her birthday. No one expects anything and every one pays for their coffee, thanks others, says goodbye and leaves. The class is over but I felt its lovely green energy for hours.

Stepping down the stairs to the Bethesda subway station, I thought by myself that:

”students would gladly give up their holidays, to listen to the teachings of an admirable educator.”

Farsi


 


رادیو کوچه


1894 میلادی - زادروز «سرگی ایلیوشین» (Sergei Ilyushin) طراح هواپیما و ژنرال شوروی است. وی از 16 سالگی علاقه‌مند به پرواز با هواپیما و طراحی و ساخت آن شد. نخستین جنگنده را که «ایلیوشین ـ 2» نام داشت در سال 1938 برای نیروی هوایی شوروی ساخت که آلمانی‌ها این هواپیما را به‌دلیل قدرت مانور «مرگ سیاه» می‌خواندند. او سپس به ساخت انواع دیگر هواپیما از جمله «بمب افکن‌های سنگین»، «جت‌باری» و «مسافربر» پرداخت و یکی از طراحان به‌نام جهان شد. این مهندس هوانوردی و فضاپیمایی شوروی که در ارتش این کشور به درجه ژنرالی رسید در سال 1977 درگذشت.

1357 خورشیدی - روز همه‌پرسی تغییر نظام «شاهنشاهی» به «جمهوری اسلامی» در ایران است. پس از پیروزی انقلاب، به‌دعوت «روح‌اله خمینی» همه‌پرسی حکومت جمهوری اسلامی ایران در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ در سراسر ایران برگزار شد و ۹۸٫۲ شرکت‌کنندگان همه‌پرسی با دادن رای «آری»، با برقراری حکومت جمهوری اسلامی موافقت کردند.

1842 میلادی - زادروز «جان فیسک» (John Fiske) مورخ و فیلسوف آمریکایی است. وی صاحب این عقیده است که بررسی در جهت کشف حقایق مربوط به یک روی‌داد از جمله علل و نتایج آن، مورخ را به اندیشه‌کردن فلسفی درباره آن وادار می‌کند و به این لحاظ بیش‌تر مورخان صاحب فلسفه و فرضیه هستند که باید دوباره و با دقت و از این دیدگاه آثار آنان را خواند و فلسفه و فرضیه را که قطعن برای بشریت مفید است، استخراج کرد. بنابر این، مطالعه تاریخ نباید بدون تعمق و با عجله صورت گیرد. برای این منظور باید نخست شخصیت مورخ را شناخت و سپس به بررسی نوشته‌های او پرداخت. نظرات فیسک عمدتن درکتابی که دخترش پس از فوت او تحت عنوان «یادداشت‌های داخلی پدرم» منتشر ساخته منعکس است. مترجمان این کتاب به زبان فرانسه و اسپانیایی عنوانش را «نامه‌های پدرم» انتخاب کرده‌اند. از فیسک ده‌ها اثر باقی مانده است که  از مهم‌ترین آن‌ها می‌شود به «درس‌هایی که انقلاب استقلال آمریکا می‌دهد»، «فرانسه پس از انقلاب»، « از طبیعت به خدا» و «زمان حساس» اشاره کرد.

1334 خورشیدی - زادروز «شهلا شرکت» روزنامه‌نگار فمینیست ایرانی و مدیر مسوول و صاحب امتیاز ماه‌نامه «زنان» است.  او در رشته روان‌شناسی بالینی مدرک کارشناسی داشته و در رشته مطالعات زنان از دانش‌گاه علامه طباطبایی کارشناسی ارشد گرفته ‌است. خانم شرکت روزنامه‌نگاری را با مجله «اطلاعات بانوان» آغاز کرد و سپس به روزنامه «کیهان» رفت و سردبیری هفته‌نامه «زن روز» را به‌عهده گرفت. او که ۱۰ سال سردبیر و مدیر مسوول مجله زن روز بود تغییرات مهمی در آن داده و آن را از نظر حرفه‌ای به سطح بالاتری برد. وی در بهمن سال ۱۳۷۰  شروع به انتشار ماه‌نامه زنان کرد. او جایزه «شهامت در خبرنگاری» را از «بنیاد بین‌المللی رسانه‌های زنان» در سال ۲۰۰۵ دریافت کرد و هم‌چنین در روز جهانی مطبوعات سال ۱۳۸۵، انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران شهلا شرکت را به‌عنوان یکی از پنج روزنامه‌نگار باتجربه و برتر سال معرفی کرده و از او تقدیر کرد.

1746میلادی – زادروز «فرانسیسکو گویا» ‌(Francisco Goya)، نقاش و چاپ‌گر اسپانیایی است. او از آخرین بازماندگان نسل استادان کهنه‌کار اروپایی (لقبی که به نقاشان اروپایی پیش از قرن نوزدهم اطلاق می‌شد) و از پیش‌گامان دوران پیش از مدرنیسم است که فلسفه ذهنی و تکنیک به‌کار رفته در آثارش، سال‌ها بعد مورد استفاده نقاشان بزرگ چون «مانه» و «پیکاسو» قرار گرفت. وی بعد از یک تب شدید در سال ۱۷۹۲ کر شد و این باعث درون‌گرایی و کناره‌گیری او شد.

——————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1853 میلادی - زادروز «ونسان ویلم ون‌گوگ» نقاش نام‌دار هلندی است.

1387 خورشیدی - سال‌روز درگذشت «فریدون آدمیت» دیپلمات بازنشسته و تاریخ‌نگار معاصر است. وی تالیفات متعددی دارد و عمدتن در زمینه جنبش‌هایی که به مشروطیت ایران انجامید و دورانی که وی آن‌را عصر روشن‌فکری خوانده است. آدمیت کتابی هم درباره «امیرکبیر» و ایران عصر او نوشته است.

1867 میلادی - ایالات متحده، «آلاسکا» را به مبلغ ۷ میلیون دلار از روسیه خریداری کرد.


 



امید وهاب‌زاده / عکس / مهر

مراسم تشییع پیکر محمد ورشوچی بازی‌گر سینما و تلویزیون صبح روز چهارشنبه 10 فروردین ماه برگزار شد.

بیشتر بخوانید:

«درگذشت ورشوچی، هنرمند پیش‌کسوت ایرانی»


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش‌های منتشر شده، علی‌رغم درخواست کمیسیون حقوق بشر اسلامی از مسوولان عالی‌رتبه قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی، انتقال حسین رونقی‌ملکی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، به بیمارستان صورت نگرفته است.

به گزارش هرانا، حسین رونقی ملکی علی رغم وضعیت وخیم جسمی و درخواست کمیسیون حقوق بشر اسلامی، تاکنون از رسیدگی پزشکی محروم بوده است.

کمیسیون حقوق بشر اسلامی در تاریخ 14 اسفندماه سال گذشته نامه‌ای به سلیمانی مدیر کل زندان‌های کشور فرستاده است. گفته می‌شود این نامه پس از تایید به دست مسوولین زندان اوین رسیده اما تاکنون اجرا نشده است.

این در حالی است که پیش‌تر دادستانی تهران به خانواده این زندانی سیاسی، گفته بود که وی در بیمارستانی خارج از زندان تحت عمل جراحی قرار گرفته است.

بیشتر بخوانید:

«وضعیت وخیم جسمانی رونقی ملکی وبلاگ‌نویس زندانی»


 


خبر / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه، لوییز ایناسیو لولا دا‌سیلوا، رییس جمهوری پیشین برزیل در اظهار نظری از رای اخیر کشورش در حمایت از اعزام یک گزارش‌گر ویژه برای تحقیق درباره مسئله حقوق بشر در ایران دفاع کرده است.

به گزارش خبرگزاری‌های خارجی، آقای لولا که در شهر لیسبون پرتغال به سر می‌برد اظهار داشت: «من از داشتن یک گزارش‌گر حمایت می‌کنم. به نظرم رای درستی بود که برزیل داد. باید محققی برای تحقیق در ایران باشد. این گزارش‌گر موظف نیست با اتهاماتی که سایر کشورها وارد کرده‌اند موافقت کند، اما نمی‌توان مانع تحقیق درباره این مسئله شد که آیا فجایع حقوق بشر در جایی اتفاق می‌افتد یا نه.»

اقدام برزیل در دادن رای مثبت به قطع‌نامه، تغییری در نگرش دولت برزیل نسبت به دوره ریاست جمهوری آقای لولا به حساب می‌آید که در این موارد اغلب رای ممتنع می‌داد.

ایران تصمیم اخیر شورای حقوق بشر سازمان ملل را محکوم کرده است.

بیشتر بخوانید:

«گزارش‌گر ویژه سازمان ملل را نمی‌پذیریم»


 


Ardavan Roozbeh / Radio Koocheh

ardavan@koochehmail.com

Translated by Avideh Motmaen-Far

After nearly three weeks of studying the case of human rights in Iran, on Wednesday March the twenty-third, between forty-seven countries currently on the UN Human Rights Council, regarding the status of Iran’s human rights, twenty-five countries abstained, fourteen countries voted in favor and seven countries voted against sending a rapporteur to Iran.

Thus, after nine years that ”Maurice Copithorne” was appointed as Special Rapporteur on human rights in Iran, United Nations has decided to send another Rapporteur to Iran. Mr. ”Copithorne”, despite international efforts never reached Iran.

Earlier, another Human Rights Rapporteur, ”Galindo Pohl” could just have a single trip to Iran.

But in this political juncture that according to political experts is the most difficult period for the rulers of Iran, lack of acceptable response regarding the issues raised about human rights violations in one hand and increasing social protests and appointment of a special rapporteur, have made the situation very difficult for the Islamic Republic in the international community.

Now, the Human Rights Council approved that a rapporteur on human rights issues should be deployed in Iran. Meanwhile, the role of civil rights activists who have been working during a long  period at the UN headquarters commenting the issues of human rights violations can not be ignored.

”Hassan Nayeb Hashem” is one of the civil rights activists who has been present during these three weeks at the UN in Geneva. In this dialogue with Radio Koocheh, he talks about the issues raised in these three weeks, and the activities of the protesting groups against the human rights situation:

This is so common that in the Human Rights Council, a number of countries speak and explain why they had such position before and after the establishment of the resolution. If they have voted in favor, in opposition or simply abstentained. The Islamic Republic had the opportunity to view their say about the resolution. Unfortunately, they were not even able to use this opportunity well for themselves. Rather than speaking about its content and its lack of necessity, they noted that the resolution had a political purpose and tried to attack USA and the human rights violations in US.

And this, in fact, was considered to be against themselves, possibly even their negative and weak stance might have influenced the votes. However votes exceeded the activists expectations. Only seven countries voted against and abstentions and votes in favor were much more than twenty,  we witnessed twenty-two countries had voted in favor. And in this sense, it is considered a great victory.

Now, the Human Rights Council approved that a rapporteur on human rights issues should be deployed in Iran. Meanwhile, the role of civil rights activists who have been working during a long  period at the UN headquarters commenting the issues of human rights violations can not be ignored.

Today the Malaysian government has announced its position and explained the reason of their abstention. As you know, the OIC countries on behalf of which Pakistan spoke, declared that they are opposed to this resolution, but also among the few Muslim countries such as ”Pakistan”, “Bangladesh” and “Mauritius” who voted against this resolution, other member countries of the  Islamic Conference who are present in the Human Rights Council as well, abstained their votes and some of them such as “Maldives” voted in favor.

However, the result was very positive and the effort of especially Iranian human rights activists and non-Iranian that had begun long ago, finally resulted in this resolution. You know that after the Special Rapporteur, Mr. Copithorne could not go to Iran, human rights activists were always hoping and making efforts and finally the situations around the world and in the Islamic Republic have changed. This was a good situation for this to take place. As you know this is contrary to the usual process that when it started, we had more than 10 special rapporteurs and gradually we started having less special rapporteur and more specific subject rapporteurs. Unlike the usual process,  there has been so many cases of human rights violations in the Islamic Republic, that the UN Human Rights Council, saw themselves forced to determine a Special Rapporteur.

You mentioned that civil rights activists were present in Geneva. Please tell us summarily about their efforts at the conference.

For example, one of these NGOs with consultative position, on behalf of which I was there, had the possibility to announce its positions on various cases like the member countries in the Human Rights Council. We took this opportunity in several cases about Iran, Iranian issues, which we expressed in public that had its impact. In addition to the opportunities that came along, civil rights activists were trying to talk with countries whose vote could be influential and that were still not clear about their votes. Say that changing the votes has been a lot result of recent months work especially the past few months, even few weeks and few days. Even though, within the Human Rights Council, which represent different countries in relation to their own country, however, are present in their own capital also have certain powers and having a discussion with relevant agencies in their own country was very influential. Significantly, perhaps most notably, “Brazil” was one of them, that their position was not clear until the end and finally voting in favor of the resolution was very influential.

As a civil rights activist what do you think about the impact of the last report of Mr. ”Copithorne”, Human Rights Rapporteur and whether the Iranian government is really going to work with a rapporteur appointed by the resolution?

Mr. Copithorne “could not go to Iran. Before Mr. ”Copithorne”, Mr. ”Galindo Pohl” could only once  go to Iran and see the prisons. He was able to put some light on those in that period who have been under pressure and forced to confess against themselves. His report was so bad that the Islamic Republic of Iran did not invite him again. And then also with Mr.”Ca Peter” was the same story. The two reports in the international community were effective but the Islamic Republic’s trick in the manner that they said they will allow subject rapporteurs to come to Iran if the special rapporteurs do not come back again. And the international community saw some changes in the period of Khatami’s presidency, so they accepted it. And then a few other special rapporteurs came to Iran in 2005 and since no other special rapporteur came.

Now the situation is such that we must see first who the Special Rapporteur is going to be and how familiar he is with the Islamic Republic tricks, because as you know, they lie easily and try to deceive the international community in different ways. It depends on who is going to be and how familiar he is with the issues. Compared to the past, conditions have changed globally and we hope that it can be effective. You can imagine that when the subject rapporteurs work on a specific subject and most of the time, it is not even political or civil rights cases and there are too many obstacles, however, they tend to want to invite for example Ms. ”Pillay”, is actually to show their good will but we should see how things work in future cases.

As an example, in “Burma”, for years, Special Rapporteur was not allowed to enter Burma, but when we saw this new uprising in Burma by Clergymen and priests, so the Special Rapporteur on Burma was able to go there and to review the situation and give his suggestions. After that, Burma has changed, that are still not enough, however, the Special Rapporteur could influence the country.

Who were the civil rights activists protesting the conditions inside the United Nations in Geneva or in front of the building of the UN?

We, somehow, in a public campaign, expose human rights violations in the Islamic Republic and invite civil and human rights activists to participate in this process. This time too, we organized things within the Human Rights Council. And human rights issues such as “terror”, ”torture”,   “execution” as well as women’s issues were raised, we had many friends who participated, like Mr. ”Sohrab Mokhtari” who talked about assassinations.

Many students of the Consolidation of Unity participated and had a demonstration before the UN headquarters, and a big protests on Monday February fourteenth was scheduled at the same time when reports of Mr. “Ban Ki-moon” was presented, unfortunately, that day they did not review it, it took two days to review the report. There was a big protests of our young friends and students who attended many debates conferences. Religious minorities as well, Mr. ”Golmorad Moradi”, Dr.  ”Azmayesh” and Ms.”Alaei” spoke, and friends from groups such as Turkmen and Azerbaijan like Mr. ”Razmi” and other Arab and Kurd friends talked about various issues related to human rights violations. These meetings were that the most productive meetings we had within the Human Rights Council.

Farsi

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته