خبر/ رادیو کوچه
«تعیین زمان اجرای حکم اعدام زندانی سیاسی کرد»
بر اساس برخی گزارشهای منتشر شده در رسانههای کرد زبان، شیرکو معارفی زندانی سیاسی کرد که از سوی دادگاه انقلاب شهر سقز به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده بود، روز ۱۱ اردیبهشت اعدام خواهد شد.
بنا به گزارش یکی از روزنامههای کردستان عراق به نام «روژنامه»، برخی منابع داخلی کردستان از تعیین زمان اجرای حکم اعدام شیرکو معارفی در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه، برابر با روز جهانی کارگر خبر میدهند.
این روزنامه به نقل از خانواده شیرکو معارفی اعلام کرده است که جان شیرکو معارفی در خطر است و آنان از همه نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر خواستهاند تمامی توان خویش را جهت توقف اجرای حکم این زندانی سیاسی بکار بندند.
شایان ذکر است که شیرکو معارفی در مهرماه سال ۱۳۸۷ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.
……………………..
«قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل محکوم است»
روز جمعه، مقامهای جمهوری اسلامی در واکنشی به ارسال گزارشگر سازمان ملل به ایران، رای شورای حقوق بشر سازمان ملل در تعیین این گزارشگر برای رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در این کشور را محکوم کرده است.
به گزارش مهر، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارتخارجه جمهوری اسلامی، مصوبه اخیر نهاد حقوق بشر سازمان ملل در مورد ایران را مورد انتقاد شدید قرار داد و گفت: «صدور قطعنامه ضد ایرانی در شورای حقوق بشر سازمان ملل، اقدامی غیرمنصفانه، ناموجه و کاملن سیاسی است و به رغم تمایل برخی کشورها، تحت فشار آمریکا به تصویب رسید.»
آقای مهمانپرست شورای حقوق بشر سازمان ملل را متهم کرده است که با تصویب این قطعنامه، در نظر داشته است توجه جهانیان را بر وضعیت ایران متمرکز کند و به این ترتیب، مانع از رسیدگی به موارد نقض حقوق بشر در بقیه جهان شود.
سخنگوی وزارتخارجه ایران دولت آمریکا را مسوول اقدام کشورهای عضو شورای حقوق بشر در تصویب قطعنامه روز گذشته دانست و گفت: «آمریکا با اینگونه اقدامات و برخورد گزینشی در صدد است با تغییر این مسیر، توجهات را از نقض حقوق بشر در غرب و به ویژه آمریکا منحرف و در روند اغراض سیاسی خود، بر روی کشورها تمرکز ایجاد کند.»
روز پنجشنبه، کشورهای آرژانتین، اسپانیا، اسلواکی، اوکراین، ایالات متحده آمریکا، برزیل، بریتانیا، بلژیک، جمهوری مالدوا، زامبیا، ژاپن، سنگال، سوئیس، شیلی، فرانسه، کره جنوبی، گواتمالا، لهستان، مالدیو، مجارستان، مکزیک و نروژ به این قطعنامه رای مثبت، کشورهای اکوادور، بنگلادش، پاکستان، جمهوری خلق چین، روسیه، کوبا و موریتانی به آن رای منفی و اردن، اوگاندا، اوروگوئه، بحرین، بورکینافاسو، تایلند، جیبوتی، عربستان سعودی، غنا، کامرون، گابن، مالزی، موریتوس و نیجریه به این قطعنامه رای ممتنع دادند.
……………………….
«مخالفان وعده اصلاحات دولت را رد کردند»
روز پنجشنبه، دولت سوریه وعده مجموعهای از اصلاحات را اعلام کرد که برجستهترین آنها بررسی پایان دادن به وضعیت فوقالعاده در این کشور و ارایه قانونی جدید برای فعالیت رسانهها و احزاب سیاسی است.
به گزارش رویترز، این اصلاحات را بثینه شعبان مشاور بشار اسد رییس جمهوری سوریه در یک کنفرانس خبری اعلام کرد. قانون وضعیت فوقالعاده از 48 سال پیش در سوریه برقرار است.
شعبان گفت که بشار اسد روز پنجشنبه دستور تشکیل کمیتهای برای بهبود وضعیت معیشتی مردم را صادر کرد. او همچنین تاکید کرد که رییس جمهوری سوریه به هیچوجه دستور شلیک به سمت تظاهرکنندگان در منطقه درعا واقع در جنوب این کشور را نداده است.
این در حالی است که شخصیتهای اپوزیسیون سوریه، اصلاحات بشار اسد را نپذیرفتهاند و گفتهاند که این اصلاحات در حد و اندازه خواستهای مردم سوریه نیستند. آنها که به گفته رویترز در داخل و خارج سوریه به سر می برند تاکید کردند که اسد ار خواسته ای پیاپی برای آزادی فوری هزاران زندانی سیاسی، دادن آزادی بیان و تجمع و همچنین لغو فوری قانون وضعیت فوقالعاده سرباز زده است.
پیش از این فعالان حقوقی و شاهدان عینی از کشتهشدن دستکم صد نفر در منطقه درعا در روز چهارشنبه به دست نیروهای امنیت سوریه خبر دادند.
…………………………
«پرستیوی به فعالیت خود ادامه دهد»
آفکام، نهاد ناظر بر رسانههای صوتی و تصویری در بریتانیا، روز پنجشنبه، اعلام کرد که شبکه تلویزیونی انگلیسی زبان جمهوری اسلامی در پخش برنامهای در مورد سکینه محمدی آشتیانی، قوانین بریتانیا را نقض نکرده است.
به نوشته روزنامه گاردین، منتقدان میگویند که ساخت و پخش این فیلم نوعی اعترافگیری اجباری و پروندهسازی علیه خانم آشتیانی بوده و با هدف منحرف کردن افکار عمومی انجام شده است.
دفتر شبکه پرستیوی در لندن ثبت شده است.
از سویی دیگر آفکام تاکید کرده است که خانم محمدی آشتیانی و پسرش در فیلم پرستیوی، آشکارا معذب به نظر نمیرسند.
این در حالی است که آفکام پذیرفته است که حضور یک زندانی متهم به قتل در بازسازی صحنه جنایت در مقابل دوربین تلویزیون «غیر عادی» است، اما تشخیص اینکه آیا چنین چیزی مناسب پخش تلویزیونی هست یا نه را، تا جایی که قوانین بریتانیا رعایت شود، به عهده سردبیران شبکه تلویزیونی میداند.
به نوشته روزنامه گاردین، فعالان حقوق بشری که از پرستیوی به آفکام شکایت کرده بودند، رای این نهاد ناظر را «ناامیدکننده» دانستهاند.
آنها با اشاره به سابقه جمهوری اسلامی در پخش اعترافهای تلویزیونی پرسیده بودند که خبرنگاران پرستیوی چطور توانستهاند به متهمی دسترسی داشته باشند که حتا وکلایش به او دسترسی ندارند.
این در حالی است انتشار گزارش های مربوط به صدور حکم سنگسار برای خانم محمدی آشتیانی با واکنش گسترده جهانی مواجه شده بود.
لازم به اشاره است مقامات قضایی جمهوری اسلامی گفتهاند که اجرای حکم سنگسار خانم محمدی آشتیانی متوقف شده، اما مجازات او در مورد همدستی در قتل به قوت خود باقی است.
…………………………….
«آغاز اجرای طرح منع پرواز بر فراز لیبی توسط ناتو»
آندرس فوگراسموسن، دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی روز پنجشنبه اعلام کرده است که ناتو به زودی فرماندهی عملیات اعمال منطقه ممنوعه پروازی بر فراز لیبی را به دست خواهد گرفت، اما حملات ائتلاف بینالمللی به نیروهای معمر قذافی نیز بهطور جداگانه ادامه خواهد یافت.
به گزارش الجزیره، وی ضمن اعلام توافق بین ۲۸ کشور عضو ناتو، تاکید کرد که در مقطع فعلی حملات نیروهای ائتلاف بینالمللی علیه نیروی زمینی سرهنگ قذافی و اهداف نظامی دیگر ادامه خواهد یافت.
پیش از این، قطر با اعزام جتهای جنگی به آسمان لیبی موافقت کرده بود.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، امارات متحده عربی ۱۲ هواپیمای جنگی برای شرکت در عملیات ممانعت از پرواز هواپیما بر فراز لیبی در اختیار ناتو قرار میدهد.
احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، پیشتر اعلام کرده بود که عملیات لیبی «به طور کامل» به ناتو منتقل خواهد شد، اما اظهارات دبیرکل ناتو بیانگر این است که این امر تحقق نیافته است.
ترکیه هرچند در برنامه محاصره دریایی لیبی شرکت کرده است، تفویض فرماندهی عملیات اعمال منطقه پرواز ممنوع به ناتو را رد میکرد.
نیروی دریایی آمریکا طی چند روز گذشته در حملات علیه نیروهای حکومت لیبی نقش عمدهای ایفا کرده است.
به گفته مقامهای آمریکایی، جنگندههای فرانسوی روز پنجشنبه برای اولین بار یک هواپیمای نیروهای حامی سرهنگ قذافی را در نزدیکی شهر مصراته، واقع در غرب لیبی، سرنگون کردند.
رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا امیدوار است که انتقال فرماندهی به نیروهای ناتو تا روز شنبه انجام شود.
……………………..
«ارسال کارت تبریک به سعید متین پور»
با همکاری جامعه آذربایجانی های مقیم تورنتو و انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان در ایران، یک برنامه فراخوان نورزوی برای ارسال کارت تبریک به صورت سمبلیک به سعید متین پور روزنامهنگار و فعال مدنی آذربایجانی در بند برگزار شد که دویست نفر از شهروندان کانادایی با شرکت در این برنامه برای این فعال مدنی کارت تبریک فرستادند.
در این مراسم که روز بیست و دوم مارچ برگزار شد. در میدان دانداس شهر تورنتو تعدادی از شهروندان کانادایی با سعید متین پور اعلام هم دردی کردند.
آقای متین پور روزنامهنگار اهل زنجان است که در خرداد ماه سال هشتاد و شش خورشیدی به جرم اعتراض خیابانی بازداشت شد. او اینک به در حال گذراندن دوران محکومیت هشت ساله خود است. سعید متینپور باوجود بیماریهای جسمی فرصت درمان کامل در خارج از زندان را نیافته است.
به تازگی موجی با ارسال کارتهای تبریک برای زندانیان ایرانی در بند به راه افتاده است که از استقبال فعالهای مدنی برخوردار بوده است. هدف از ارسال کارت تبریک نشان دادن همبستگی و حمایت معنی از این زندانیان است.
Ardavan Roozbeh/Radio koocheh
ardavan@koochehmail.com
Translated by Avideh Motmaen-Far
Reports from the city of “Dara’a” in Syria suggests that police opened fire on protesters again throughout Wednesday and Thursday. According to reports, at least forty people have been killed so far.
AP says that even an eleven-year-old girl has been killed. The Police and other forces of Syria attacked a mosque on Wednesday and with direct fire killed six people. Also nine others were killed in the city. Reports state that the number of killings on Thursday has been growing and almost 40 people have been killed that day.
On Thursday, at the funeral of nine people killed earlier, also police opened fire on people, but the number of people injured and killed has not yet been published in an official report. Mr. ”Assad” declared ”state of emergency” in the cityof “Dara’a” and the city has been surrounded by his command.
Some unofficial sources are talking about nearly a hundred killed so far. In other areas, the Syrian protesters tried to join “Dara’a” but have faced the police violence with open fire. It seems that the increase in the number of killed comes from this attempt. In Syria, like many other Arab countries protests have been transformed to a crisis now.
But the interesting point is that the Syrian demonstrators, with the slogan “No Hezbollah, No Iran”, have cleared their position and policy towards the Iranian government and Hezbollah in Lebanon. Earlier, the Supreme Leader of the Islamic Republic has been supportive of some of the opposition movements in Arab countries. Thus it is clear that the position of Iranian government is unlikely to be in favor of demonstrators in Syria.
Recent killings of protesters in south of Syria have raised discontent in other countries as well. The United States condemns repression in Syria and Ban Ki-moon calls for investigation about protesters being killed in is the city of ”Dara’a”.
On the other hand, political activists in Syria accused the state media of censorship of the news and showing the conditions differently in Dara’a. Now, uprisings are spreading and have reached other Syrian cities such as Damascus.
Al-Arabiya network reported that the Syrian government has been benefiting from help of forces of both Hezbollah in Lebanon and the Bassij in Iran. Hezbollah’s Secretary General denied this report but the Iranian government official has not shown any reaction so far.
In addition to livelihood issues, Syrian protesters also plan to protest the law of extraordinary circumstances. On Thursday, the Syrian government said that this Act of law is likely to be abolished. “Batineh Shaban” press counselor of Mr. ”Assad”, on Thursday announced that the above law might be canceled forty-eight hours later. Ms. ”Shaban” implicitly noted that in ”Dara’a” people’s protest have been accepted while the city’s state media called the protesters ”armed robbers” and ”disturbers”.
“Hafez al-Assad, the Syrian ”Ba’ath” party founder and his son Bashar are still in power since 1963.
دکتر آویده مطمئن فر/ رادیو کوچه
avideh@koochehmail.com
بهار با همه شکوه و زیبایی و همچنین با ناراحتیهایی که میتواند در سلامتی ایجاد کند باز برگشت. همانطور که این موقع سال میتواند، برای ما ایرانیان که نوروز را جشن میگیریم، خیلی دلپزیر باشد، برای آن دسته که مستعد ابتلا به آلرژی فصلی هستند میتواند فصل خستهکنندهای باشد. سیستم ایمنی بدن بیش از حد فعال و به محیط زیست واکنش نشان میدهد. کاهش عملکرد غدد درون ریز مثل غدد «تیرویید» و «آدرنال»، و سیستم ایمنی بدن که با استرس و بهدلیل کمبود خواب و استراحت ضعیف شده است، از عوامل منجر به آلرژی محسوب میشوند. در تقریبن همه کشورهای نیمکره شمالی، آلرژی به یک پدیده اجتماعی تبدیل شده است چون ۱۵ تا ۲۵ در صد از جمعیت را تحتتاثیر قرار میدهد. میلیونها نفر در سراسر جهان از آلرژی و حساسیت رنج میبرند.
آلرژی از پاسخ غیرطبیعی سیستم ایمنی بدن به مواد موجود در محیط زیست بوجود میآید. مادهای که باعث پاسخ سیستم ایمنی میشود «آنتی ژن» و یا حساسیتزا نامیده میشود. هرچیزی میتواند آلرژیزا باشد. مواد حساسیتزا یا آلرژیزا معمولن بهخوبی توسط بسیاری از افراد تحمل میشوند، ولی در برخی از افرادی که دارای حساسیت فوقالعاده هستند باعث واکنش نامناسب و بیش از حد سیستم ایمنی میشود که در نتیجه به یک پاسخ التهابی شدید میانجامد. هنگامی که بدن واکنشهای حساسیتی نشان میدهد، مادهای بهنام «هیستامین» ترشح میکند که مسول بروز اکثر علایم آلرژی است. عملکرد هیستامین میتواند با داروهای «آنتی هیستامینیم خنثا شود.
شایعترین واکنشهای آلرژیک عبارتاند از «اگزما»، «کهیر»، «رینیت آلرژیک»، «حملات آسم»، آلرژی و واکنشها نسبت به سم پس از نیش حشراتی مانند زنبور. نوع واکنش بدن بستگی به پاسخ سیستم ایمنی بدن دارد که البته گاهی غیرقابل پیشبینی است. در موارد نادر، واکنشهای آلرژیک میتواند حتا زندگی را تهدید کنند. صدمات کوچک، گرما و یا هوای سرد، حتا ورزش، استرس و یا احساسات ممکن است واکنشهای آلرژیک تولید کنند.
بسیاری از آلرژنها مانند گرد و غبار یا گرده و ذرات دیگر در هوا حمل میشوند، بنابراین علایم آلرژی عمدتن در بخشهایی از بدن که در معرض هوا هستند مانند چشم، غشاهای مخاطی بینی، ریهها یا پوست خود را نشان میدهند. رینیت آلرژیک که هم چنین بهعنوان «تب یونجه» شناخته میشود، باعث سوزش بینی، عطسه، خارش و قرمزی پوست میشود. آلرژنهای استنشاقی میتوانند به واکنش آسم ناشی از تنگی راههای هوایی، کاهش تولید مخاط درونی ریهها، نفس تنگی، سرفه و خسخس سینه بیانجامند. نکته جالب ولی همراه با تناقض این است که این نوع آلرژی بیشتر در کشورهای صنعتی، خصوصن در محیط شهری و صنعتی که در آن گیاهان و گرده ها نادر هستند رایجتر است.
«آنافیلاکسی» علامت حساسیتی ناگهانی است که زندگی را تهدید میکند. نشانهی آنافیلاکسی «شوک» است. شوک به این معنی است که ارگانهای بدن بهعلت اتساع ناگهانی عروق خونی بزرگ پس از انتشار میانجیهای آلرژیک، خون به اندازه کافی دریافت نمیکنند. این افت شدید فشار خون میتواند به از کار افتادن قلب و حتی مرگ منجر شود. درک عمیق علل آلرژی نیاز به دانش خوبی از سیستم ایمنی بدن و چگونگی عملکرد آن دارد. «ایمونوگلوبولینها» «گلیکوپروتئینهای» سرشار از پیوندهای دی سولفید هستند. همه شواهد نشان میدهد که آنها از پروتئینهای مسوول چسبندگی سلولی مشتق شدهاند. که آنها توسط سلولهای سفید خون حمل شده یا در مایعات بدن حل شده باشند، این ایمونوگلوبولینها با دقت زیادی ساختار سهبعدی اتمهای موادی که با آنها متصل میشوند را تشخیص میدهند.
در واکنشهای آلرژیک، آنها آنتیبادی یا ایمونوگلوبولین «آی جی ای» نامیده میشوند. «آی جی ای» توسط سلولهای سفید خون در مخاط دستگاه تنفس، گوارش و ادراری ترشح میشوند. هنگامی که موادی که معمولن در این مخاط وجود دارند به مناطق دیگر بدن میرسند، سیستم ایمنی آنها را بهعنوان غیرخودی تشخیص میدهد و سلولهای سفید خون ایمونوگلوبولین »ام و جی» را سنتز میکند که موجب نابودی آن مواد غیرخودی میشود. در صورت غیبت ایمونوگلوبولین ام و جی، این آلرژنها به سلولها اتصال پیدا میکنند و باعث راه اندازی واکنشهای حساسیتی و آزاد شدن هیستامین و مولکولهای دیگری که باعث ایجاد تورم محلی میشوند که گسترش این مولکولهای خارجی رامحدود میکند. تجمع سلولهای غیرخودی و افزایش سنتز ایمونوگلوبولین « آی جی ای » در نتیجه آلرژی را تشدید میکند. به این ترتیب، آلرژی باعث بروز سرفه یا عطسه میشود که خود باعث ترویج اسید معده به برونشها و دستگاه تنفسی است.
از آنجا که سیستم ایمنی بدن خط اول دفاع است، مدیریت استرس در زندگی روزمره به طور موثر به منظور تقویت سیستم ایمنی بدن بسیار مهم است
سایش غشای مخاطی ناشی از ترویج اسید معده باعث گسترش آلرژن در بافت مخاطی است که آنها را پشتیبانی میکند. سلولهای سفید خون سپس واکنشهای آلرژیک را تشدید میکنند که درمان آن باید با درمان ترویج اسید معده همراه باشد. مدیریت و درمان کلی آلرژی و حساسیت نمیتواند تنها به اجزای سیستم ایمنی بدن محدود شود. مدیریت و درمان کنونی بهسادگی شامل اجتناب از آلرژنهای حساسیتزا است. اما در حالی که اجتناب از مواد حساسیتزا ممکن است از واکنشهای حساسیتی و آنافیلاکسی جلوگیری کند، اجتناب از گرده و آلرژنهایی که از طریق هوا منتقل میشوند بسیار مشکل است. با این حال، اجتناب از آلرژنها هنوز روش درمانی مفیدی در نظر گرفته میشود.
بهعنوان یک «اوستوپات»، من باور دارم که شرایط عاطفی فردی بر قابلیتهای سیستم ایمنی بدن تاثیر میگذارد. از آنجا که سیستم ایمنی بدن خط اول دفاع است، مدیریت استرس در زندگی روزمره بهطور موثر به منظور تقویت سیستم ایمنی بدن بسیار مهم است. سیستم ایمنی بدن به منظور دفاع از ما در برابر انواع مختلف مهاجمین باید همیشه فعال باشد. نکته اساسی برای این کار، داشتن انرژی لازم در زمان تقاضا است، بسیار شبیه به داشتن پول ذخیره شده برای زمان نیاز. ورزش متوسط مستمر، انرژی کل و انرژی سیستم ایمنی بدن ما را افزایش خواهد داد. در کشورهای توسعه یافته، چاقی، عدم ورزش، تغذیه نامناسب، استرس، اعتیاد به الکل و مواد مخدر شایعترین علت عملکرد ضعیف سیستم ایمنی بدن است.
در پایان، به قول « جیمز تربر»، کاریکاتوریست مشهور آمریکایی که گفته بود: «من هر روز ساعت چهار صبح بیدار میشدم و گاهی اوقات به مدت پنج ساعت عطسه میکردم. من سعی کردم که پیدا کنم که چه نوع حساسیتی دارم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که به بیداری و آگاهی حساسیت دارم.» بنابراین خانمها و آقایان، دوستان، اجازه ندهید که حساسیت به بیداری و آگاهی خواب خوش را به شما تباه کند.
خبر / رادیو کوچه
روز پنجشنبه، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، در جریان سفر خود به روسیه و در گفتوگویی با شبکه تلویزیونی «وِستی» این کشور اظهار داشت که «اگر مجبور به سر بهراه کردن قذافی هستیم، باید رژیم تهران را هم به همین طریق متوقف کنیم.»
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، وی در سخنان خود با اشاره به دولت جمهوری اسلامی افزود: «این یک رژیم اسلامی بسیار پرخاشگری است که رویای سلطه بر جهان را میبیند، و باید جلوی آن گرفته شود.»
بنیامین نتانیاهو در ادامه گفت: «ایران توسط خامنهای کنترل میشود. من در او تحجر، و تنفر از دنیای مدرن را میبینم.»
نخستوزیر اسراییل طی همین سفر و پیش از دیدار با دمیتری مدودیف، رییس جمهوری روسیه، با اشاره به رهبر جمهوری اسلامی گفت: «هیتلر اول کار فتح جهان را آغاز کرد و بعد روند توسعه سلاح هستهای را راهاندازی کرد. خامنهای راه برعکس او را میرود.»
وی اضافه کرد: «مهمترین چیز هماکنون این است که به ایران اجازه ساخت جنگافزار هستهای داده نشود.»
بنا بر گزارشها، بنیامین نتانیاهو که در این سفر قرار است پس از دیدار با رییس جمهور روسیه، با ولادیمیر پوتین، نخستوزیر آن کشور نیز ملاقات کند بار دیگر «خطرهایی که رژیم ایران برای جهان دارد» را به رهبران روسیه گوشزد کرد و آنها را ترغیب کرد تا از همکاریهای خود با دولت ایران بکاهند.
Avideh Motmaen-Far, Osteopath D.O. / Radio Koocheh
avideh@koochehmail.com
Spring is in the air with all its resplendence and inconveniences. As exiting as this time of year can be for us, Iranians who celebrate Nowruz, it is quite an irritating season for those prone to seasonal allergies. The immune system becomes hyper active and reacts to the environment. One of the factors leading to allergies include lowered endocrine functions such as under active thyroid and adrenal glands, overwhelmed immune system with a stressed nervous system due to lack of sleep and relaxation. In almost all countries of the northern hemisphere, allergy is becoming a social phenomenon because it affects 15 to 25% of the population. Millions are affected by allergy diseases around the world.
Allergies arise from an abnormal immune system response to substances in the environment. A substance that triggers an immune response is called an antigen or allergen. Anything can be an allergen. The allergen is usually well tolerated by most people, however, it triggers an inappropriate, excessive and pathological reaction in some people who are hypersensitive resulting in an extreme inflammatory response. Functionally, when the body produces an allergic reaction, it releases a substance called histamine, responsible for most symptoms. The action of histamine can be blocked by specific drugs called antihistamines.
A substance quite harmless to some may cause allergic reaction in a sensitized person. Treatments of making the organism tolerant to a substance is “desensitization”. The most common allergic reactions include eczema, hives, allergic rhinitis, asthma attacks, allergies and reactions to the venom after an insect sting like wasps and bees. The type of reaction depends on the person’s immune system response, which is sometimes unpredictable. In rare cases, an allergic reaction can be life-threatening. Minor injuries, hot or cold temperatures, even exercise, stress or emotions may trigger allergic reactions.
Many allergens such as dust or pollen and other particles are carried by air, therfore symptoms are mostly shown in parts of body exposed to air such as eyes, mucous membranes of the nose and lungs or skin. Allergic rhinitis, also known as hay fever, causes irritation of the nose, sneezing, itching and redness. Inhaled allergens can lead to asthmatic reaction, caused by a narrowing of the airways (bronchoconstriction) and reduces production of mucus in the lungs, shortening of breath, coughing and wheezing. Allergies are more common in industrialized countries with paradoxically in urban and industrial environment where plants and pollens are rarer.
Anaphylaxis is a sudden life-threatening allergic symptoms. The sign of anaphylaxis is shock, meaning that organs are not getting enough blood because of the sudden dilation of large blood vessels following the release of an allergic mediator. The drastic drop in blood pressure can lead to cardiac arrest and even death.
A deep understanding of the causes of allergy requires a good knowledge of the immune system. Immunoglobulins are glycoproteins rich in disulfide bonds. All evidences indicate that they are derived from proteins responsible of cell adhesion. Either carried by white blood cells or dissolved in body fluids, these immunoglobulins recognize with great accuracy the three dimensional structure of the atoms of substances with which they bind. In allergic reactions, the antibody is called immunoglobulin E or IgE. IgE is secreted by white blood cells in the mucus of the respiratory or digestive system, and urinary tract. When substances, usually present in these mucus reach other areas of the body, the immune system should recognize them as non-self and its white blood cells should synthesize immunoglobulin M and G that can settle there and cause their destruction. In case of absence of immunoglobulin M and G, these allergens bind to mast cells and trigger an allergic reaction by releasing histamine and other molecules that cause local edema that limits the spread of these foreign molecules. The accumulation of mast cells and increased synthesis of IgE therefore exacerbate allergy.Thus, allergy can cause coughing or sneezing that promote stomach acid into the bronchi, and respiratory tract. The abrasion of the mucous membranes caused by the reflux promotes the spread of allergens in mucosal tissues that support them. White blood cells then accentuate the allergic reaction that can be treated therefore by the treatment of the reflux of the stomach.
Since the immune system is our first line of defense, it makes even more sense to ensure periods of relaxation in our daily life because we need to manage the stress effectively in order to boost the immune system
An overall management of the allergy can not however be limited to its immune components.Traditional treatment and management of allergies consists simply of avoiding the allergen in question. But while avoiding allergens may reduce allergic reactions and avoid life-threatening anaphylaxis, it is still difficult to avoid pollen or similar air-borne allergens. Nonetheless, strict avoidance of allergens is still considered a useful treatment method.
As an Osteopath though, I believe that an individual’s emotional state affects his(her) immune system’s functionality. Since the immune system is our first line of defense, it makes even more sense to ensure periods of relaxation in our daily life because we need to manage the stress effectively in order to boost the immune system. Our immune system needs to activate various germ-killing troops in order to defend us. Fundamental to this task is having energy on demand, much like having money saved for a time of need. Consistent moderate exercise boosts our energy and consequently our immune system. In developed countries, obesity, lack of exercise, alcoholism and drug use are common causes of poor immune function. However, malnutrition and stress, very often combined, are the most common cause of immunodeficiency.
At the end, I would like to quote ”James Thurber”, the famous American Cartoonist: ”I used to wake up at 4 A.M. and start sneezing, sometimes for five hours. I tried to find out what sort of allergy I had but finally came to the conclusion that it must be an allergy to consciousness.”
So, ladies and gentlemen, my friends, do not let the allergy to consciousness waste your good night sleep.
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
نقد علت توجه افراطی و سخنان بسیار احساسی و بهدور از منطق متناسب با این دوران «آیتاله محمدتقی مصباح یزدی» نسبت به آقای خامنهای، اگرچه جز وظایف این نوشتهها نیست، اما شنیدن بعضی از سخنرانیهای او تاحدودی ما را با میزان تعاریف تعجبآور این آیتاله از آقای خامنهای و عناد او با هرگونه تغییرات روبهجلو و متمدنانه آشنا مینماید. او در جمع مسوولان و دانشجویان مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم در سخنانی اظهار داشت: «امروز فتنهگران دستگیر شدهاند و احکام مجازات آنها کاملن مشخص و روشن است اما کسانی که ریگی در کفش دارند رحمت الهی را پیش کشیده و خواستار برخورد با متهمان با رافت اسلامی هستند.»
او در ادامه افزود: «امیرالمومنین که در برابر اشک یتیمان آنگونه متاثر و محزون میشوند اما در برابر اصحاب نهروان و خوارج بهشدت برخورد کرده و میفرماید که من چشم فتنه را درآوردهام.» وی همچنین اضافه کرد: «در مسایل پیچیده که شناخت حق از باطل مشکل و سخت است همه باید از ولیفقیه تبیعت کنیم زیرا فتوا و حکم او برای ما حجت است. ولیفقیه همچون قطبنمایی است که خداوند متعال ایشان را در جامعه اسلامی قرار دادهاند.» وی با اشاره به زندگی و شخصیت آقای خامنهای گفت: «امروز به حمداله میبینیم که هیچ ضعف و کاستی در زندگی و رفتار و گفتار مقام معظم رهبری وجود ندارد زیرا اگر کوچکترین مسئلهای بود رسانههای خارجی و مغرضان داخلی آن را در بوق و کرنا میکردند. ایشان تربیت یافته مکتب امام خمینی بوده و با توجه به درایت، حکمت و تجربه ایشان در رهبری نظام اسلامی بهترین شخصیت برای هدایت جامعه هستند.»
همچنین او در حضور جمعی از بسیجیان، هنرمندان و اعضای حزب موتلفه اسلامی به نکاتی در خصوص جریانات پس از انتخابات و قصد آگاهانه برخی افراد و جریانات برای حذف یا تضعیف ولایت فقیه سخنرانی کرد، او در این سخنرانی نکاتی را در ادامه مواضع سابقش بیان نمود که تاکنون کمتر آیتاللهی در مورد آیتاله زنده دیگری بیان داشته است: «در این زمان، همه اقشار مواجه هستیم با یک فتنه عظیم شیطانی برای اینکه ما را از رهبری الهی و آن حقی که خدا برای ما قرار داده جدا کند، شما الحمدله همه هوشمند هستید… شما خوب درک میکنید که این شرایطی که اخیرن اتفاق افتاد، آن روح واحدی که در اینها بود، حالا از هر جایی که آب میخورد، من نمیخواهم قضاوت کنم، چون خود شما بهتر میدانید سلسله جنبان این قضایا چه بود، هر که بود، برای آن بود که مسئله ولایت فقیه خرد شود، آنچه روح انقلاب اسلامی است، آنچه مشخصه این حکومت است که در همه عالم، این حکومت بهعنوان حکومت ولایت فقیه شناخته میشود، میخواستند این را بگیرند، اگر بشود حذفش کنند و اگر هم نشد، با تغییر قانون اساسی و اینها تضعیفش کنند،… قوام این کشور به این است که این مردم اطاعت رهبرشان را، اطاعت از خدا میدانند، چون دین با سیاست توام است، وقتی میفرماید مصوبات حکومتهای اسلامی واجب الاطاعه است، مردم آن را همچون امری واجب میپذیرند، آنچه رمز پیروزی این انقلاب بود، این بود که مردم اطاعت از رهبر این حکومت را همچون اطاعت از خدا برای خود میپنداشتند، یکی از آرزوهای مردم در اقشار مختلف این است که رهبرشان را ببینند، کجای عالم چنین چیزی را سراغ دارید؟
و این نیست چون که او را جانشین امام زمان میدانند، دیدن ایشان را همچون دیدن امام زمان میدانند، البته نه اینکه خود ایشان، بلکه پرتویی از وجود مقدس امام زمان را با دیدن ولی فقیه میبینند، امام رحمهاله میفرمود جان من، فدای خاک پای امام زمان، مقام امام زمان را با کسی نمیتوان مقایسه کرد اما این یک پرتویی است از ایشان، این رمز پیروزی و رمز پیشرفت و دوام در مقابل همه توطئههاست که این را میخواهند بگیرد، خوب هم درک کردند و تشخیص دادند، متاسفانه در درون جامعه ما آنطور که باید و شاید به این مسئله توجه نشده و نمیشود، عموم مردم ما، همین مردمی که نمازخوان و مسجدی و متدین هستند، این چیزها را خوب درک میکنند، اما خواصی که مسوولیتپذیر هستند در پستهای مختلف، آنها خیلی باورشان این نیست، آنها خیال میکنند که رهبر هم همچون رییسجمهوری است، این یک جور پست است و آن هم یک جور دیگر، چندان هم فرقی ندارد، همانطور که انتخاباتی میشود و زد و خورد میشود، آن هم همینطور است، فرقی نمیکند، یک عده طرفدارشان هستند و یکعده نیستند، در صورتی که ماهیت این دو با هم تفاوت ماهوی دارد، آن یک رهبر دینی و جانشین امام زمان دارد و آن دیگری، نمایندهای که مردم انتخاباش کردند.
این دو با هم خیلی تفاوت دارد، بله رییسجمهوری وقتی از طرف ولیفقیه نصب شد، میشود عامل او، و آن پرتوی قداستی که او دارد، بر این هم میتابد، وقتی شد رییسجمهوری اسلامی، حکمش را از رهبر یعنی از جانشین امام دریافت کرد، آن قداست بر این هم میتابد، آن وقت اطاعت رییسجمهوری، اطاعت مجلس و سایر نهادهای قانونی هم میشود اطاعت خدا، اما حساب رهبر جداست، اطاعت از ایشان اطاعت از امام زمان و خداست، مردم برای او مقامی قایل هستند که گویا از لبهای ایشان شنیدهاند که او نایب من است. البته چنین چیزی نیست چون نصب، نصب عام است، یعنی گفتند در زمان غیبت، کسانی که واجد این شرایط هستند، از طرف امام زمان نیابت دارند، شخص تعیین نشده، اما بعد از اینکه خبرگان تایید کردند که بهترین شخص در خور این مقام، فلان شخص است، مصداق این تعریف تایید میشود، به هر حال والی خطبه «امیرالمومنین»، همان رهبری است که ما امروز از او یاد میکنیم، آن نکتهای که من خواستم در این مقدمه عرض کنم، این است که عزیزان ما توجه بیشتر به این مسئله داشته باشید که دینداری فقط نماز خواندن نیست، اطاعت از رهبر شرعی و قانونی، این هم جز دین ماست، من نمیگویم، بلکه امیرالمومنین میفرماید، بالاترین حق، همین حق است،… و اگر بدانیم که هرچه فکر کنیم، کم است، خدا چه نعمتی را به ما داده که بعد از هزاران سال تاریخی که داریم از تاریخ خودمان و اسلام، بگردیم، در حکامی که در کشورهای اسلامی و غیراسلامی بودهاند، چنین رهبری با چنین جامعیت نمییابیم.»
یک کسانی خوب بود تحقیق میکردند و یک بیوگرافی از حکام و سلاطین عالم میگرفتند یک مقایسه میکردند با امام و جانشین ایشان، بگویند آنها چه بودند و اینها چهجور دلسوزی کردند، چه بلاهایی را آنها به جان مردم وارد کردند و اینها چه بلاهایی را به جان خود خریدند، چه مشکلاتی را با فکر و فداکاری حل کردند، ای کاش میشد چنین بحثهای مقایسهای انجام میگرفت تا فرق این عزیزان با حکام دیگر مشخص میشد، خدا انشااله به ما توفیق دهد که اینها را بشناسیم تا وظیفهامان نسبت به آنها را به خوبی انجام دهیم، به هر حال این وظیفهای است که همه ما اعم از روحانی، غیر روحانی، بسیجی و غیر بسیجی، خواهران و مردم و همه بر عهده داریم.
خبر / رادیو کوچه
شامگاه پنجشنبه، ماموران نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در شهر سنندج هدف تیراندازی افراد مسلح قرار گرفتهاند و این حادثه تلفاتی برجای گذاشته است.
به گزارش مهر، در دو «حمله تروریستی» در شهر سنندج که شامگاه پنجشنبه روی داد، دو تن از پرسنل نیروی انتظامی استان کردستان کشته شدهاند.
به گزارش این خبرگزاری، در حمله اول که حدود ساعت 20 شامگاه پنجشنبه در خیابان 17 شهریور (سه راه شیخان) شهر سنندج روی داد، یک سرباز وظیفه اهل استان همدان کشته و یکی از نفرات فرماندهی نیروی انتظامی استان کردستان زخمی شد.
همچنین، حدود ساعت 22 شب گذشته، افراد مسلح در منطقه شهرک سعدی سنندج به یکی از نفرات فرماندهی نیروی انتظامی استان کردستان حمله کردند و او را به ضرب گلوله از پای درآوردند.
براساس این گزارش، در حادثه اول، یک نوجوان چهارده ساله و یک عابر پیاده نیز زخمی شدند و به بیمارستان انتقال یافتند.
همچنین در دومین حادثه هم یک نفر زخمی شد.
خبر وقوع حملات مسلحانه در سنندج بامداد روز جمعه همراه با واکنش برخی مقامات محلی نسبت به آن انتشار یافت.
به نقل از یک مقام نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، افرادی به صورت غافلگیرانه به یک کیوسک اطلاعرسانی و راهنمایی مسافران نوروزی در سنندج حمله کردند.
این مقام نیروی انتظامی اظهار داشت که چند فرد مسلح با مراجعه به این کیوسک، اسلحه خود را بیرون کشیدند و به تیراندازی بیهدف پرداختند که در نتیجه آن، یک سرباز وظیفه نیروی انتظامی کشته و یک نفر از افراد کادر این نیرو زخمی شدند.
به گفته این منبع، در این حادثه یک نوجوان دوازده ساله که از ساکنان محلی بود نیز بر اثر اصابت گلوله، از ناحیه پا زخمی شد و تحت درمان قرار گرفت.
این مقام نیروی انتظامی گفته است که تعقیب مهاجمان مسلح آغاز شده است.
صفر عیسی زاده، نماینده میاندوآب در مجلس، گفته است که اینگونه حملات «توطئههای دشمنان علیه نظام بوده و از جانب آمریکا و رژیم صهیونیستی هدایت میشود» اما در مورد ماهیت حملهکنندگان اطلاعاتی در اختیار رسانهها قرار نداده است.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس برخی گزارشهای منتشر شده در رسانههای کرد زبان، شیرکو معارفی زندانی سیاسی کرد که از سوی دادگاه انقلاب شهر سقز به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده بود، روز ۱۱ اردیبهشت اعدام خواهد شد.
بنا به گزارش یکی از روزنامههای کردستان عراق به نام «روژنامه»، برخی منابع داخلی کردستان از تعیین زمان اجرای حکم اعدام شیرکو معارفی در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه، برابر با روز جهانی کارگر خبر میدهند.
این روزنامه به نقل از خانواده شیرکو معارفی اعلام کرده است که جان شیرکو معارفی در خطر است و آنان از همه نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر خواستهاند تمامی توان خویش را جهت توقف اجرای حکم این زندانی سیاسی بکار بندند.
شایان ذکر است که شیرکو معارفی در مهرماه سال ۱۳۸۷ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.
جمعه 5 فروردین 90 / 25 مارس 2011
اجرا: زهره
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
مجله جاماندگان – «از لبهای ایشان شنیدهاند که او نایب من است» – شراره سعیدی
روزنگاشت - «از موذنی، تا خوانندگی» – محبوبه
بخش اول خبرها
تحلیل سیاسی روز – «حمله مجدد به مردم در سوریه» – اردوان روزبه
طنز در پزشکی – (خلاصه قسمتهای 1 تا 20) – «سهشنبهها با حوری« – علی انجیدنی
گزارش کابل - «شصت درصد قربانیان مین کودکاناند» – آرین
بخش دوم خبرها
کوچه سلامتی – «سالی خوش و بهاری بدون آلرژی» – آویده مطمئنفر
بخش سوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
روز جمعه، مقامهای جمهوری اسلامی در واکنشی به ارسال گزارشگر سازمان ملل به ایران، رای شورای حقوق بشر سازمان ملل در تعیین این گزارشگر برای رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در این کشور را محکوم کرده است.
به گزارش مهر، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارتخارجه جمهوری اسلامی، مصوبه اخیر نهاد حقوق بشر سازمان ملل در مورد ایران را مورد انتقاد شدید قرار داد و گفت: «صدور قطعنامه ضد ایرانی در شورای حقوق بشر سازمان ملل، اقدامی غیرمنصفانه، ناموجه و کاملن سیاسی است و به رغم تمایل برخی کشورها، تحت فشار آمریکا به تصویب رسید.»
آقای مهمانپرست شورای حقوق بشر سازمان ملل را متهم کرده است که با تصویب این قطعنامه، در نظر داشته است توجه جهانیان را بر وضعیت ایران متمرکز کند و به این ترتیب، مانع از رسیدگی به موارد نقض حقوق بشر در بقیه جهان شود.
سخنگوی وزارتخارجه ایران دولت آمریکا را مسوول اقدام کشورهای عضو شورای حقوق بشر در تصویب قطعنامه روز گذشته دانست و گفت: «آمریکا با اینگونه اقدامات و برخورد گزینشی در صدد است با تغییر این مسیر، توجهات را از نقض حقوق بشر در غرب و به ویژه آمریکا منحرف و در روند اغراض سیاسی خود، بر روی کشورها تمرکز ایجاد کند.»
روز پنجشنبه، کشورهای آرژانتین، اسپانیا، اسلواکی، اوکراین، ایالات متحده آمریکا، برزیل، بریتانیا، بلژیک، جمهوری مالدوا، زامبیا، ژاپن، سنگال، سوئیس، شیلی، فرانسه، کره جنوبی، گواتمالا، لهستان، مالدیو، مجارستان، مکزیک و نروژ به این قطعنامه رای مثبت، کشورهای اکوادور، بنگلادش، پاکستان، جمهوری خلق چین، روسیه، کوبا و موریتانی به آن رای منفی و اردن، اوگاندا، اوروگوئه، بحرین، بورکینافاسو، تایلند، جیبوتی، عربستان سعودی، غنا، کامرون، گابن، مالزی، موریتوس و نیجریه به این قطعنامه رای ممتنع دادند.
بیشتر بخوانید:
«تصویب شورا، اعزام گزارش گر به ایران»
اردوان روزبه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
گزارشهای رسیده از شهر «درعا» در سوریه حاکی از آن است که پلیس در طول روز چهارشنبه و پنجشنبه باز هم بر روی معترضها آتش گشوده است. بنابر این گزارشها دستکم چهل تن تاکنون کشته شده است.
آسوشیتدپرس میگوید در بین کشتهشدهگان یک دختر یازده ساله به چشم میخورد. نیروهای وابسته به دولت و پلیس در روز چهارشنبه به یک مسجد حمله کرده که با شلیک مستقیم در این مسجد شش تن و همچنین نزدیک به 9 نفر دیگر نیز در سطح شهر کشته شدهاند. این آمار در روز پنچشنبه نیز رو به افزایش گذارده و اشاره می شود که نزدیک به چهل تن شده است.
در روز پنجشنبه نیز در مراسم تشییع جنازه 9 تن از کشتهشدهگان روز قبل پلیس بر روی مردم آتش گشوده که هنوز از تعداد افراد زخمی و کشته این مراسم گزارش رسمی منتشر نشده است. آقای اسد با اعلام وضعیت فوقالعاده در شهر درعا هماکنون دستور محاصره این شهر را داده است.
اما نکته مورد توجه این است که تظاهرکنندهگان سوری با شعار «لا حزبالله، لا ایران» موضع خود را نسبت به دولت جمهوری اسلامی و حزباله لبنان روشن کردهاند. پیشتر رهبر جمهوری اسلامی از برخی جریانهای اعتراضی در کشورهای عربی حمایت کرده بود
برخی منابع غیر رسمی از نزدیک به یکصد کشته یاد میکنند. معترضهای دیگر مناطق سوریه نیز سعی در پیوستن به «درعا» داشتهاند که با خشونت پلیس بر روی آنان در مسیر آتش گشوده شده است. به نظر میرسد افزایش آمار کشتهشدهگان ناشی از همین یورش باشد. سوریه نیز مانند چند کشور عربی دیگر اینک اعتراضها در آن تبدیل به یک بحران شده است.
اما نکته مورد توجه این است که تظاهرکنندهگان سوری با شعار «لا حزبالله، لا ایران» موضع خود را نسبت به دولت جمهوری اسلامی و حزباله لبنان روشن کردهاند. پیشتر رهبر جمهوری اسلامی از برخی جریانهای اعتراضی در کشورهای عربی حمایت کرده بود. به این ترتیب بعید به نظر میرسد موضوعگیری دولت ایران به نفع تظاهرکنندگان باشد.
کشتارهای اخیر سوریه در منطقه جنوب این کشور اعتراض کشورهایی را نیز بر انگیخته است. از جمله ایالات متحده سرکوب مردم را در سوریه محکوم کرده و بانکی مون خواستار تحقیقات در مورد کشتهشدن معترضین در درعا را است.
از سویی دیگر فعالان سیاسی در داخل سوریه رسانههای دولتی این کشور را متهم به سانسور خبرها و دگر شکل نشان دادن شرایط در درعا کردهاند. دامنه اعتراضها اینک به صورت پراکنده به شهر دمشق و چند شهر دیگر در سوریه رسیده است.
شبکه العربیه نیز گزارش داده که دولت سوریه از همکاری نیروهای حزباله لبنان و بسیج ایران بهره برده است. دبیر کل حزباله این خبر را تکذیب کرده ولی دولت ایران واکنش رسمی تاکنون از خود نشان نداده است.
معترضین در سوریه علاوه بر طرح مسایل معیشتی به صورت عمده اعتراض به قانون شرایط فوقالعاده دارند، در روز پنجشنبه دولت سوریه با طرح مسئله این قانون اشاره کرده است که احتمال لغو این قانون میرود. «باتینه شعبان» مشاور مطبوعاتی آقای اسد در یک کنفرانس در روز پنجشنبه اعلام کرد که قانون فوق ممکن است بعد از چهل و هشت سال لغو شود. خانم شعبان به صورتی تلویحی اشاره کرد که مردم در درعا اعتراض شان پذیرفته است، اما رسانههای دولتی معترضین این شهر را اخلالگر و سارقان مسلح خواننده است.
حافظ اسد بنیانگذار حزب بعث سوریه و فرزندش بشار از سال 1963 تاکنون بر مسند قدرت هستند.
خبر / رادیو کوچه
روز پنجشنبه، دولت سوریه وعده مجموعهای از اصلاحات را اعلام کرد که برجستهترین آنها بررسی پایان دادن به وضعیت فوقالعاده در این کشور و ارایه قانونی جدید برای فعالیت رسانهها و احزاب سیاسی است.
به گزارش رویترز، این اصلاحات را بثینه شعبان مشاور بشار اسد رییس جمهوری سوریه در یک کنفرانس خبری اعلام کرد. قانون وضعیت فوقالعاده از 48 سال پیش در سوریه برقرار است.
شعبان گفت که بشار اسد روز پنجشنبه دستور تشکیل کمیتهای برای بهبود وضعیت معیشتی مردم را صادر کرد. او همچنین تاکید کرد که رییس جمهوری سوریه به هیچوجه دستور شلیک به سمت تظاهرکنندگان در منطقه درعا واقع در جنوب این کشور را نداده است.
این در حالی است که شخصیتهای اپوزیسیون سوریه، اصلاحات بشار اسد را نپذیرفتهاند و گفتهاند که این اصلاحات در حد و اندازه خواستهای مردم سوریه نیستند. آنها که به گفته رویترز در داخل و خارج سوریه به سر می برند تاکید کردند که اسد ار خواسته ای پیاپی برای آزادی فوری هزاران زندانی سیاسی، دادن آزادی بیان و تجمع و همچنین لغو فوری قانون وضعیت فوقالعاده سرباز زده است.
پیش از این فعالان حقوقی و شاهدان عیتی از کشتهشدن دستکم صد نفر در منطقه درعا در روز چهارشنبه به دست نیروهای امنیت سوریه خبر دادند.
بیشتر بخوانید:
«تیراندازی و کشتار در سوریه»
آرین/ دفتر کابل/ رادیو کوچه
در هر ماه چهل افغان در اثر انفجار مین و مهمات منفجر نشده کشته میشوند که 60 درصد آن را کودکان تشکیل میدهد. بیشتر این مینها مربوط به جنگهای گذشته بوده و با وجود فعالیت دهها موسسه مین پاکی، هنوز هم ماهانه صدها تن در اثر انفجار مین جان داده و یا اعضای بدنشان را از دست میدهند.
دکتر «محمد حیدر رضا» رییس «پروگرام» مرکز هماهنگی امور مینپاکی افغانستان گفت: «آمار کشتهشدگان مینها در افغانستان در دو سال اخیر تغییر نکرده است، اما نسبت به چند سال پیش کاهش یافته است.» وی افزود: «تا سهسال پیش در هر ماه حد اوسط بیش از 150 تن در افغانستان قربانی مین میشدند، اما از دو سال به این سو این ارقام در هر ماه حد اوسط 40 نفر شده است.»
در سالهای اخیر برنامههای معلوماتی در مورد محافظت از مین از طریق موسسات مین پاکی و مدارس ارایه میشود، اما بر اساس معلومات موسسات مین پاکی، بیشترین قربانیان مین در افغانستان کودکان هستند. به گفته دکتر رضا کودکان بهدلیل حس کنجکاوی با مشاهده هر چیزی به آن دست بزنند و از جانب دیگر برخی کودکان بهدلیل فقر در کوچهها و بازارها آهنپارهها را برای فروش جمعآوری میکنند که بعضن با مواد منجر نشده و یا مین بر میخورند.
وی گفت: «به همین دلیل بر اساس آمارهای سال 1389 خورشیدی، شصتدرصد قربانیان مین و مواد منفجرنشده کودکان هستند. با وجود برنامههای متعدد آگاهیدهی از خطر مین توسط موسسات و مکاتب، آیا این برنامهها موثر نبوده است؟» آقای رضا گفت: «این برنامهها موثر بوده زیرا آمار قربانیان مین نسبت به سالهای گذشته کاهش یافته است، اما بیشتر قربانیان کودکانیاند که از خارج تازه به کشور بر میگردند.»
تا سهسال پیش در هر ماه حد اوسط بیش از 150 تن در افغانستان قربانی مین میشدند، اما از دو سال به این سو این ارقام در هر ماه حد اوسط 40 نفر شده است
«فضل رحیم» مسوول بخش عملیاتی موسسه مین پاکی اومر گفت: «کارمندان آنان در ولایتهای کابل، «لوگر»، «هرات»، «ننگرهار»، «کنر» و «لغمان» در کنار پاکسازی مین برنامههای آموزشی و معلوماتی را نیز ارایه میکنند.» «اومر» یک موسسه مینپاکی افغانی بوده که از چندین سال فعالیت میکند.
آقای فضل رحیم افزود همچنان آنان در کابل یک موزیم از انواع مینها و مواد انفجاری که در افغانستان استفاده شده است ایجاد کرده و هر از گاهی شاگردان مدارس را دعوت کرده و به آنان در مورد خطرات مین آگاهی میدهند و این موزیم را نیز به آنان نشان میدهند. موسسه اومر همچنان شماری از هواپیماهای غیر فعال را جمعآوری کرده و برای جلب توجه شاگردان مدارس از آنها به جای صنفهای آموزشی معلومات مین و خطرات آن استفاده میکنند. این در حالیست که بر اساس معاهده «اوتاوا»، تمام مینهای ضدپرسونل تا سال 2013 باید از بین برده شده، به افغانها از خطرات مین آگاهی داده شده و با قربانیان مین مساعدت شود.
«روزگاری، زندگیام را به پای هنر قربانی کردم و حالا زندگیام دارد هنرم را قربانی میکند.»
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
«اسماعیل ادیب خوانساری» در سال ۱۲۸۰ خورشیدی در خانوادهای روحانی و اهل علم در «خوانسار، اصفهان» به دنیا آمد. پدرش «محمودابن ابی القاسم خوانساری» از روحانیون خوانسار و از علما و خوشنویسان معروف زمان خود بود.
پدر بر آن شد که فرزندش را با مقدمات زبان عربی و فارسی و مبانی فقه و اصول دینی آشنا ساخته و سپس او را به نجف اشرف فرستاد تا در کسوت عالمان دین و روحانیون درآید. اسماعیل نوجوان نیز تا چهارده سالگی کلیه دروس ذکر شده را خواند و چون صدای خوشی داشت، موذنی مسجد پدر را بر عهده گرفت.
اما ادیب در همان دوران اشعار شعرا را مخفیانه با آواز خوشش نیز میخواند. نخستین معلم ادیب عالمی روحانی به نام «عندلیب گلپایگانی» بود که خطیب، واعظ، اهل منبر و در موسیقی و ادب و حکمت صاحب نظر بود. پدر اسماعیل به دلایل منع شدید مذهبی آن روزگاران با وی به مخالفت برخاست ولی نمیتوانست مانع عشق شدید فرزند به موسیقی شود.
عندلیب مدت چهار سال ادیب را تعلیم داد تا جایی که دیگر چیزی نداشت به شاگرد بیاموزد و ادیب در سن هجده سالگی بر خلاف میل پدر برای انباشتن وجودش از گنجینههای هنر موسیقی، به اصفهان مرکز هنر و موسیقی و آواز عزیمت کرد.
در اصفهان به تحصیل ادامه داد و مدت دو سال هر روز به کلاس «سید عبدالرحیم»، نامدارترین استاد آواز در اصفهان رفت و گوشهها و دستگاههای مکتب آوازی را از وی فرا گرفت. علاقه فوقالعاده وی، استاد را ترغیب کرد تا وی را در سال ۱۳۰۰ خورشیدی به «نایب اسداله» استاد طراز اول نی معرفی کند تا ادیب را با شیوههای مختلف همراهی ساز با آواز و جواب آواز آشنا کند و ردیفهای سازی را به وی بیاموزد.
در سال ۱۳۱۹ وقتی برای نخستین بار در ایران «رادیو ملی» تاسیس شد، ادیب در حالی که سیونهمین سال زندگی را میگذراند به عنوان نخستین خواننده مرد به رادیو دعوت شد. او در آن دوره با نوازندگانی چون «ابوالحسن صبا»، «علیاکبر شهنازی»، «حسین یاحقی»، «مهدی خالدی»، «مرتضی محجوبی» همکاری میکرد.
و سرانجام اسماعیلادیب خوانساری، در پنجم فروردین سال ۱۳۶۱ در سن هشتاد و یک سالگی درگذشت.
آثار او در صفحات گرامافون، آثار رادیویی، آوازها و تصانیف همراه با ساز و ارکستر بهجا مانده است. نوارهای او شلیل آواز محلی بختیاری (باارکستر) و برنامههای اولیه گلهای رنگارنگ در رادیو تهران که از خوانندگان پرکار آن به حساب میآمد.
گفته شده: ادیب خوانساری برای هنرش قدر و منزلت زیادی قایل بود، خودش در این باره گفته: «هیچگاه از کسی در ازای خواندن نوا پول نگرفتهام، زیرا این کار را دون از شخصیت یک هنرمند میدانم».
منبعها:
گوگل
سایت آواز اصیل ایرانی
ویکیپدیا
خبر / رادیو کوچه
آفکام، نهاد ناظر بر رسانههای صوتی و تصویری در بریتانیا، روز پنجشنبه، اعلام کرد که شبکه تلویزیونی انگلیسی زبان جمهوری اسلامی در پخش برنامهای در مورد سکینه محمدی آشتیانی، قوانین بریتانیا را نقض نکرده است.
به نوشته روزنامه گاردین، منتقدان میگویند که ساخت و پخش این فیلم نوعی اعترافگیری اجباری و پروندهسازی علیه خانم آشتیانی بوده و با هدف منحرف کردن افکار عمومی انجام شده است.
دفتر شبکه پرستیوی در لندن ثبت شده است.
از سویی دیگر آفکام تاکید کرده است که خانم محمدی آشتیانی و پسرش در فیلم پرستیوی، آشکارا معذب به نظر نمیرسند.
این در حالی است که آفکام پذیرفته است که حضور یک زندانی متهم به قتل در بازسازی صحنه جنایت در مقابل دوربین تلویزیون «غیر عادی» است، اما تشخیص اینکه آیا چنین چیزی مناسب پخش تلویزیونی هست یا نه را، تا جایی که قوانین بریتانیا رعایت شود، به عهده سردبیران شبکه تلویزیونی میداند.
به نوشته روزنامه گاردین، فعالان حقوق بشری که از پرستیوی به آفکام شکایت کرده بودند، رای این نهاد ناظر را «ناامیدکننده» دانستهاند.
آنها با اشاره به سابقه جمهوری اسلامی در پخش اعترافهای تلویزیونی پرسیده بودند که خبرنگاران پرستیوی چطور توانستهاند به متهمی دسترسی داشته باشند که حتا وکلایش به او دسترسی ندارند.
این در حالی است انتشار گزارش های مربوط به صدور حکم سنگسار برای خانم محمدی آشتیانی با واکنش گسترده جهانی مواجه شده بود.
لازم به اشاره است مقامات قضایی جمهوری اسلامی گفتهاند که اجرای حکم سنگسار خانم محمدی آشتیانی متوقف شده، اما مجازات او در مورد همدستی در قتل به قوت خود باقی است.
بیشتر بخوانید:
«حکم اعدام سکینه محمدی به حالت تعلیق است»
خبر / رادیو کوچه
آندرس فوگراسموسن، دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی روز پنجشنبه اعلام کرده است که ناتو به زودی فرماندهی عملیات اعمال منطقه ممنوعه پروازی بر فراز لیبی را به دست خواهد گرفت، اما حملات ائتلاف بینالمللی به نیروهای معمر قذافی نیز بهطور جداگانه ادامه خواهد یافت.
به گزارش الجزیره، وی ضمن اعلام توافق بین ۲۸ کشور عضو ناتو، تاکید کرد که در مقطع فعلی حملات نیروهای ائتلاف بینالمللی علیه نیروی زمینی سرهنگ قذافی و اهداف نظامی دیگر ادامه خواهد یافت.
پیش از این، قطر با اعزام جتهای جنگی به آسمان لیبی موافقت کرده بود.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، امارات متحده عربی ۱۲ هواپیمای جنگی برای شرکت در عملیات ممانعت از پرواز هواپیما بر فراز لیبی در اختیار ناتو قرار میدهد.
احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، پیشتر اعلام کرده بود که عملیات لیبی «به طور کامل» به ناتو منتقل خواهد شد، اما اظهارات دبیرکل ناتو بیانگر این است که این امر تحقق نیافته است.
ترکیه هرچند در برنامه محاصره دریایی لیبی شرکت کرده است، تفویض فرماندهی عملیات اعمال منطقه پرواز ممنوع به ناتو را رد میکرد.
نیروی دریایی آمریکا طی چند روز گذشته در حملات علیه نیروهای حکومت لیبی نقش عمدهای ایفا کرده است.
به گفته مقامهای آمریکایی، جنگندههای فرانسوی روز پنجشنبه برای اولین بار یک هواپیمای نیروهای حامی سرهنگ قذافی را در نزدیکی شهر مصراته، واقع در غرب لیبی، سرنگون کردند.
رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا امیدوار است که انتقال فرماندهی به نیروهای ناتو تا روز شنبه انجام شود.
بیشتر بخوانید:
«هرگز تسلیم نخواهیم شد»
رادیو کوچه
1358 خورشیدی - در چنین روزی «جمهوری اسلامی ایران» بهطور رسمی از پیمان «سنتو» خارج شد. در سال 1955 «ترکیه» و «عراق» یک پیمان مشترک نظامی به امضا رساندند. در روزهاى 7 و 8 تیر 1337، جلسات شوراى وزیران پیمان «بغداد» در «لندن» تشکیل شد و هدفهاى پیمان توسط اعضا، تایید شد و آمریکا که بهعنوان ناظر در جلسههاى این پیمان شرکت مىکرد، قول مساعدتهاى بسیارى را داد. عمر پیمان بغداد دیری نپایید و با کودتای «عبدالکریم قاسم»، عراق خود را رسمن از این پیمان خارج ساخت. پس از خروج عراق از پیمان بغداد، مرکز پیمان از بغداد به «آنکارا» انتقال یافت.
1947 میلادی - زادروز «سر التون جان»» (Sir Elton Hercules John) خواننده «پاپ – راک»، آهنگساز و پیانیست انگلیسی است. در دوره حدود پنجدهه که سرکار آمده حدود ۲۵۰ میلیون نسخه از آثارش به فروش رسیدهاست. و بیش از ۵۰ اثر در جدول بهترین ۴۰ ترانه از خودش ثبت کردهاست، و این باعث شده که یکی از موفقترین خوانندگان همیشگی شود.
1375 خورشیدی - سالروز درگذشت «محمد اسماعیل رضوانی»، پژوهشگر برجسته تاریخ و استاد سابق دانشگاه تهران است. وی در سال ۱۳۲۲ با اخذ مدرک دیپلم از دبیرستان فارغالتحصیل شد و بلافاصله به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و تدریس در دبستان و پس از آن تدریس در دبیرستان را آغاز کرد. در سال ۱۳۲۸، تحصیل در دوره کارشناسی رشته تاریخ و جغرافی در دانشسرای عالی را آغاز کرد. وی در سال ۱۳۳۵ مقطع کارشناسی ارشد را نیز سپری و سرانجام در ۱۳۴۲ موفق به دریافت دکترا رشته تاریخ از دانشگاه تهران شد. وی مدتها در دانشگاه ملی و دانشگاه تهران به تدریس مشغول بود و پس از آنکه به درخواست خود در سال ۱۳۵۸ بازنشسته شد، تا پایان عمر به تحقیق و پژوهش در زمینه تاریخ ایران پرداخت. رضوانی ستونی محکم برای رشته تاریخ ایران محسوب میشود و بدین سبب پدر علم تاریخ معاصر ایران نام گرفت. از وی همچنین بهعنوان پدر تاریخ مطبوعات ایران نام برده میشود.
1971 میلادی - در چنین روزی کشور «بنگلادش» از «پاکستان» مستقل شد. به همین مناسبت این روز بهعنوان روز ملی در این کشور گرامی داشته میشود. بنگلادش کشوری است در جنوب آسیا بین هند و برمه. مردم آن از نژاد زرد و سفیداند و نزدیک به نود درصد از آنان پیرو دین اسلام هستند. زبان رسمی این کشور بنگالی و نوع حکومتش، جمهوری است. بنگلادش پیش از استقلال «پاکستان شرقی» نامیده میشد.
1361 خورشیدی - سالروز درگذشت «اسماعیل ادیب خوانساری» نخستین خواننده مرد در «رادیوی ملی» ایران است. در سال ۱۳۱۹ وقتی برای نخستینبار در ایران، رادیو ملی تاسیس شد، در حالی که سیونهمین سال زندگی را میگذراند بهعنوان نخستین خواننده مرد را در رادیوی ملی ایران به رادیو دعوت شد. او در آن دوره با نوازندگانی چون «ابوالحسن صبا»، «علیاکبر شهنازی»، «حسین یاحقی»، «مهدی خالدی» و «مرتضی محجوبی» همکاری میکرد. آثار او در صفحات گرامافون، آثار رادیویی، آوازها و تصانیف همراه با ساز و ارکستر بهجا ماندهاست.
——————————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
441 میلادی - «یزدگرد دوم» شاه «ساسانی» ایران و پسر «بهرام پنجم» به امپراتوری روم که پس از ناپدید شدن بهرام، در مرزهای شمال غربی ایران دست به تمرکز نیرو زده بود و مرزنشینان را تحریک به نافرمانی میکرد، اعلان جنگ داد.
2002 میلادی - در منطقهی وسیعی در «افغانستان» و «شمال پاکستان» زلزلهای روی داد و بیش از هزار تن را کشت.
1957 میلادی - پیمان «رم» تصویب شد و جامعه اقتصادی اروپا را بنا نهاد که پس از دهها سال تبدیل به اتحادیه اروپا و فراگیر شده است.
حسن زارع زاده اردشیر / رادیو کوچه
برای تحلیل بهتر مسیر جنبش دمکراسی خواهی در ایران و تشخیص راه درست در آشفته بازار نیروهای مدعی رهبری جنبش، تحولاتی که در آخرین ماه ۱۳۸۹ در داخل و خارج کشور در حال روی دادن است میبایست با دقت مورد بررسی قرار گیرند و برای اینکار بهترین محک جنبش، مبارزاتی است که رودررو با نظام سرکوبگر حاکم در داخل کشور صورت میگیرد. مبارزاتی که همچون قلبی تپنده از طریق مجاری خود، که در همه جا پراکنده شده، به سراسر ایران انرژی میدهد.
زمانی که مبارزات مردم در داخل اوج میگیرد، همه جریانات را به حرکت در میآورد و امید پیروزی را در دلها بارور میسازد و زمانیکه مبارزات مردم آرامشی قبل از طوفان را به نمایش میگذارد، این آرامش بنوعی در همه جا حاکم میشود. این موضوع نه بدلیل اینکه مبارزات در خارج کشور اهمیت متقابل مبارزات داخل کشور را ندارد، بلکه همه ایرانیان به دنبال پیروزی و نتیجهای هستند که ثمرهاش را در داخل کشور نشان دهد و مبارزات به این دلیل در اندیشه و قلبهای همه ایرانیان جاریست که دموکراسی و آزادی در داخل کشور ایجاد گردد.
گاهی در مقالاتی برخی نویسندگان محترم اینگونه درج میشود که حتی اگر قبول کنند که قلب تپنده جنبش دمکراسی خواهی ایرانیان که میبایست تکلیف نظام را روشن کند در داخل کشوراست، مغز و اندیشه در خارج کشور نهفته شده و انجاست که میتواند راه مبارزاتی را به مردم داخل را نشان دهد و تاکتیکهای مطابق با استراتژی را تعیین نماید!! در این زمینه نگاهی به اردوگاههای سیاسی اصلاح طلبان از یکسو و نیروهای سکولار دمکرات در سویی دیگر موضوع را مشخصتر میکند که چگونه به رهبری جنبش میاندیشند بدون آنکه پایگاه اجتماعی و تبعات اقدامات خود را در نظر بگیرند.
موضوع این بحث البته جداسازی ایرانیان خارج و داخل کشور نیست، بلکه قبول این واقعیت است که حضور عملی نیروهای مردمی داخل کشور در مقابل نظام در پروسهای به سرنگونی حکومت منجر میشود و درک عمیق این مساله که بالاخره ایرانیان درونمرز میبایست باکمک ایرانیان برونمرز در انتخاب تاکتیکها و استراتژی لازم برای مبارزه، ریشه این رژیم سرطانی را از داخل کشور محو کنند نیز اهمیت دارد.
اگر به اخبار و فیلمهای رسیده از تظاهرات عظیم خیابانی دقت بیشتری کنیم، تفاهم و درک مبارزاتی توسط مردم کاملن مشخص میشود که چگونه گروههای اجتماعی متفاوت با اندیشهها و شعارهای متفاوتی بهم میرسند و درادامه همه تلاش میکنند که شعارهای یکدیگر را بدون اینکه باهم تبادل نظری کرده باشند فریاد بزنند. آنچه برایشان اهمیت داشته و آنرا درک کردهاند، این است که پیروزی بدون یکدیگر امکانپذیر نبوده و افکار متفاوت برایشان ارزش بالایی دارد و آنچه میان نیروهای داخل کشور نیاز به گفت وگو و بحثی ندارد، صرفنظر از تفکر کسانیکه به هر دلیلی داعیه رهبری جنبش را دارند، تغییر نظامی است که با گفتمان مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنهای نشان دادهاند. اما تفسیرهای گوناگون چه واقعی و چه غیر واقعی مربوط به کسانی است که دور از واقعه نشسته و همچون دیدن صحنههایی از یک مسابقه در انتهای جایگاه و پایگاهی که به آن تعلق دارند به تفسیرهای متفاوت میپردازند و یا آنانکه جنبش را خول خود تعریف میکنند.
باید خیزش مجدد جنبش در ۲۵ بهمن شکل میگرفت تا جهانیان تفاوتی که سردمداران نظامهای دیکتاتوری منطقه دارند از نظر تفکر و نوع استبداد، منابع مالی، نهادهای مردمی موجود در کشور، جهت گیری کشورهای غربی و منافعی که در منطقه دارند نیروی سرکوب و شدت سرکوب، نقش ارتش و نیروی نظامی و موارد دیگر را درک نمایند. متفاوت بودن کشورها از تونس، مصر، لیبی و بحرین که همگی از رژیمهای دیکتاتوری در سال های طولانی بهره داشتهاند، با درنظر گرفتن فاکتورهای مختلفی که اشاره شد، مسیرهای متفاوتی را پیمودهاند، گرچه هنوز هیچ کدامشان بسر منزل مقصود که دموکراسی باشد، نرسیدهاند. در تونس که امکان مالی و نظامی درحد پایینتری است و اهمیت استراتژیک منطقهای کمتری دارد جنبش و رشد نهادهای مردمی سرعت بیشتری میگیرد، درمصر با دارا بودن ارتش قویتر و تفاوت تفکر حفظ نظام با توجه به اهمیت منطقهای که دارد اداره کشور بدست ارتش میافتد، قذافی مستبدی که برای کشور لیبی بدون وجود خود ارزشی قائل نیست و فرصتی که غرب برای سقوطش بدست آورده کشور را بسمت بحران میکشاند، و در بحرین کشور کوچکی که در میان کشورهای عرب عقب مانده با سرمایه نفتی عظیم و اهمیت سوقالجیشی و ترسی که آزادی مردم شان دارند روند دموکراسی با توقف روبرو میگردد.
متاسفانه در کشور ایران، منابع مالی عظیم نفتی و قاچاق مواد مخدر موجب تشکیل نیروی سرکوب وسیعی میگردد و تفکر ولایی – سپاهی که از لمپن ترین اقشار جامعه به راس حکومتی دست یافتهاند بقای خود را در سرکوب وحشیانه مردم میبینند
متاسفانه در کشور ایران، منابع مالی عظیم نفتی و قاچاق مواد مخدر موجب تشکیل نیروی سرکوب وسیعی میگردد و تفکر ولایی – سپاهی که از لمپن ترین اقشار جامعه به راس حکومتی دست یافتهاند بقای خود را در سرکوب وحشیانه مردم میبینند، انسانهای خود فروشی که با تکیه بر فساد مالی بعنوان نمایندگان مجلس، هیات دولت و قوه قضاییه و مسولین نظام انتخاب شدهاند. ارتشی که به دلیل فرماندهان نالایق با سهمبری کمتری نسبت به فرماندهان بسیج و سپاه امکان مداخله ندارند، بسیج و سپاهی که با امکانات فراوان نیروی سرکوب نظام را آماده میکنند و تعدادی روشنفکر! که در پی جداسازی نیروی سالم سپاه هستند و روشن نیست که این بخش مدعی چه زمانی بکمک مردم خواهند آمد، غربی که هنوز منافعش را در حضور این نظام میبیند و کشورهای متمول عربی که این لولوی هسته ای را با همه زیانش موردی میبینند که هم جلوی جنبش آزادیبخش را که میتواند منطقه را دگرگون کند گرفته و هم درگیری اعراب و اسراییل را به موضوع دوم تبدیل کرده است، و مواردی دیگر موجب شده خشن ترین رژیم دیکتاتوری را مقابل مردم کشور ما قرار دهد.
ایران تنها کشوریست که کمترین پوشش خبری را از نظر ماهوارهای و رسانهها دارد. اما نبود خبرنگاران خارجی در داخل کشور با تسهیلات شگرفی که گوگل و امثال آن دارند تنها بهانهای است برای عدم پوشش اخبارمردمی، مگرنه این است که همان رسانه های غربی حاضر نیستند از زمان حضور سران نظام در غرب از منافع مادی و معنوی مصاحبه صرف نظر کرده و با وجود این همه اسناد موجود در محکومیت نظام از سوالات نمایشی بگذرند.
به هر حال هدف این نیست که در چند سطرتفاوت مردم زیر سلطه و نظامهای کشورهای دیکتاتوری مورد بررسی قرار گیرند ؛ خوشبختانه بسیاری از روشنفکران ایرانی مقیم خارج مقالات زیادی را در مورد این کشورها منتشر کردهاند که شاید بیشتر از مقالاتی باشند که در مورد جنبشهای داخل ایران توسط آنها نوشته شده باشد. بحث بر سر این است که تفاوت کشورها اساسی است و تفاوتی ندارد که مردم کدام کشور زودتر به دموکراسی و آزادی دست یابند، اهمیت موضوع در آن است که بالاخره باید این امر در تکتک کشورها اتفاق افتد. با وجود سرکوب بیرحمانه نظام ولایی – سپاهی بازهم مردم به خیابانها میریزند، کتک میخورند، با انواع گاز اشکآور بیمار میشوند، دستگیر و شکنجه میشوند، در زندانها با خواری و خفت و دور از هرگونه امکانات بسر میبرند، خطر زندانی شدن طولانی و حتا اعدام را بجان میخرند، هزینه وکیل و ودیعه ندارند، پدران و مادران و بستگانشان اسیر ادارات نادادگستری و زندانها شده و برای گرفتن هر نوع خبری از زنده بودن آنها تلاش میکنند، اما بازهم خیابانها از مردمی که سرنگونی نظام را میخواهند، مملو میشود. دراین کش و قوس بدلیل سرکوب وحشیانه رژیم، امکان افت و خیز در مبارزات خیابانی که بیشتر مدنظر خارج نشینهاست وجود دارد، وگرنه بین مردم و نظام ابعاد دیگر مبارزاتی در طول شبانه روز وجود دارد که بچشم نمیآیند.
امروزه رهبری حرکتهای مبارزاتی بدست جوانانی است که بدلیل سن کم و انگیزه رسیدن به آزادی، چون راه دیگری برای زیستن در کشور را نمیشناسند، هرگز پرچم مبارزه را پایین نمیگذارند. ۱۳ سال قبل که جوانان نسل قبلی مبارزات خود را در دانشگاهها آغاز کردند زمانی بود که دولت اصلاحات زمزمه دموکراسی زیر نظر قانون اساسی برگرفته از شیعه ولایتی را میکرد، ولی جوانان آن زمان فریب رنگ و لعاب ظاهری را نخوردند و تلاش کردند که نهادهای مستقل خود را ایجاد کنند. کمیتههای دفاع از زندانیان سیاسی، کمیتههای حمایت از دانشجویان و نهادهای دانشجویی ایجاد شد، روزنامههای دانشجویی پا گرفت که اخبار صحیح را گزارش میداد و در این پروسه جبهه متحد دانشجویی و در ادامه جبهه دموکراتیک ایران شکل گرفت. این جبهه با ترکیبی از نهادها و طیفهای مختلف برای اولین بار منشوری را ارایه داد که شرط وحدت را با حفظ استقلال فکری گروهی خود، التزام به اصول آزادی و دموکراسی، اعلامیه جهانی حقوق بشر، جدایی دین و حکومت، استقلال کشور و منافع ملی اعلام نمود. این منشور طی ۱۰ ماده برابری جنسیتی، آزادی بیان، جدایی مذهب از حکومت را همراه سایر خواستههایی که امروزه در اکثر بیانیهها متبلور است درخواست نمود و بلافاصله به سازماندهی نیروهای دانشجویی پرداخت که که چنین افکاری را مدنظر داشتند. طبیعی بود که همزمان دانشجویان، نهادهای مستقل زنان، کارگران و معلمان که از افراد با سابقهتری در مبارزات تشکیل شده بودند رشد بیشتری کرده و بعد از سالها نهادهای گوناگون مستقل که حضورشان نشانه پلورالیسم و دموکراسی خواهی بود تبلور یافت. تظاهرات متعددی که جبهه متحد دانشجویی و جبهه دموکراتیک ایران راهاندازی کردند، اتحادی که جبهه دمکراتیک با سایر نیروهای مترقی و نهادهای پیشرو زنان، معلمان، کارگران و سایر گروههای سیاسی برقرار کرد، زنگ خطر و چراغ قرمز نظام را بصدا درآورد. شعار کارگر و دانشجو ارکان نظام از جمله دولت اصلاحات را، که پیشتر کوی دانشگاه را بخون آغشته کرده بود، وادار ساخت تا شمشیر را بر علیه سازماندهندگان جبهه بچرخانند و روشن بود که جای رهبران جبهه از جمله حشمتاله طبرزدی جایی جز زندان نمیتوانست باشد. تداوم زندانی بودن انان به همراه کسانی که رهبری مبارزات کارگری، زنان و سایر نهادهای موجود داخل کشور را داشتند نشان از پریشان فکری میداد که در اندرون ذهن بیمار مستبدان نظام قرار داشت. سرانجام سران اصلاحطلب نیز که خود را داخل رهبری نظام میپنداشتند از انحصارطلبی دوستان سابق خود غافل مانده و این بار خود نیز روانه زندانها گردیدهاند.
خارج از رهبرانی از نهادهای دانشجویی و جبهه دمکراتیک ایران که هم چنان در زندان هستند، تعدادی نیز به کشورهای خارجی غربی مهاجرت کردهاند و تلاش دارند در تقویت جنبش نقش موثری ایفا کنند. اگرچه برخی از آنان بجای گسترش افکاری که پیشتر در ایران نمایندگی میکردند، به دامان گروههای مستقر در خارج افتادهاند که شناخت درستی از جنبش داخل ندارند و پشتیبانیشان از جنبش داخل از نظرعمق قابل توجه نیست.
از طرفی دیگر مهاجرت دو نفر دیگر از سران اصلاح طلب در ماههای اخیر که باید به آنها که در زیر سیستم پیچیده نظام قادر به فرار قانونی از مرزهای کشور شدند، آفرین گفت، با منشوری که به نیابت از آقایان موسوی و کروبی صادر کردند موجب یکسری تغییرات در فضای سیاسی ایرانیان خارج کشور و طبعن ایرانیان درونمرز شدند. موجی که این دو و سایر همفکران قبلی خارجنشین آنها ایجاد و تلاشی که برای آشتی با رهبریت نظام درست کردند، کاملن برخلاف حرکت و خواستی بود که جنبش در خیزش مجدد خود با گفتمان سرنگونی نظام در ۲۵ بهمن و روزهای بعدی نشان داد. اولین اثری که موج در خارج کشور از خود بروز داد، توسط کسانی بود که سالها در خارج کشور اقامت داشته و نشان میدادند که گویی نمایندگان بارز سران اصلاح طلب بودهاند و اینک که موجودیت خود را با این دوستان رده بالای رسمی اصلاحطلب تازه مهاجر درخطر میدیدند، تفسیرهای جدیدی را از جنبش بیان نمودند. اگر آنان در گذشته با شناخت بیشتری به طور بی قید و شرط از بیانیههای صادر شده از سران حمایت نمیکردند، اکنون مجبور نبودند به نقد آنها نشسته و سعی نمایند موضع تندتری گرفته و صحبت از این کنند که اکثریت مردم دیگر با قانون اساسی و نظام ولایتی توافق ندارند. آنها اکنون اعلام میکنند که سازماندهی بسیاری از تظاهرات سال ۸۸ توسط شبکههای جوانان انجام میگردید و بیانیههای سران بعدا در تایید آن حرکتها صادر شده است؛ موضوعی که از ابتدا واقعیت داشت ولی کتمان میگردید و اکنون در انتها بیان میکنند که بهرحال این سران و یارانشان نیز بخشی از جنبش و نه همه آن محسوب میشوند.
اگر مهاجران جدید و همفکران نشسته در خارج آنها با ادعای تنها نمایندگان سران اصلاحطلب، انتشار منشور را ایجاد فضای جدید از محور خواستههای واقعی مردم انعکاس دادند، در ادامه موجی از مخالفت ایجاد گردید که فضای واقعیتر جنبش داخل کشور را ترسیم نمود و افکار عمومی به ضد انحراف عکسالعمل نشان داد، ناگفته نماند که فقیهان معروف اصلاحات در این زمان خاموشی گزیدهاند تا احتمالن برای تعیین خط مشی و بیان فلسفی ان جهت باد را تشخیص دهند. مگر میشود با نظامی که به همت قانون اساسی خود برابری زن و مرد را مردود دانسته و از تظاهرات ساده جنبش در روز زن جلوگیری میکند به کمک افراد جدیدی در راس حکومت؛ اصلاحطلب و یا دیگر با اتکا بر همان قانون اساسی به برابری جنسیتی آری بگوید؟، دیگر از سایر برابریها که در منشور حقوق بشر آمده، چه سخنی باید گفت؟
در میان حمایت بی دریغ اکثر ایرانیان مقیم خارج که از خیزش مجدد جنبش استقبال کردند، هستند کسانیکه به انواع گوناگون چه تظاهرات مردم بر علیه نظام را غیر انقلابی ( ؟ ) نامیده و چه با انواع مقالات تئوریک توجیهی، جنبش را فاقد استراتژی و سازماندهی نامیده، ایجاد دولت مستقل از داخل، در خارج کشور را طرح میکنند. میلیونها مردمی که در فیلمهای رسیده از داخل شعارمرگ بر دیکتاتور و رهبری را سر میدهند کاملن نشان دادهاند که جنبش دمکراسی و آزادیخواهی مردم ایران خواستار حکومتی سکولار است. برخی نیروهای اپوزیسیون که خود را سکولار مینامند – گذشته از ارایه مفهوم متفاوت و گاها متناقض از آن – هنوز در میان خود به وحدتی نرسیدهاند ولی صحبت از تشکیل دولت اینترنتی میکنند که مورد تایید اپوزیسیون و جنبش و مردم داخل نیست و روشن نشده است که چه دستاوردی دارد و با چه هدفی دنبال میشود! البته در تحلیلی گفته شده است که اگر سران اصلاح طلب در خارج در حال تشکیل رهبری جنبش هستند چرا آنها نباشند! انگار که تنها دو نیروی برون مرزی وجود دارند که تکلیف نظام و مردم را باید روشن کنند. این تئوریسازی دور از واقعیتهای موجود در کشور ظاهرن قصد برچانه زنیهایی دارد که تا کنون بیش از سی سال است که در خارج از کشور تکرارشد و نتیجهای هم نگرفته است. چه اصلاح طلبی و چه سکولاریزم بدون تکیه بر دموکراسی و حقوق بشر بیتردید به یک استبداد میل میکند!
حکومت ولایی – سپاهی چاره کار را در متوقف کردن خیزش مجدد جنبش، بهرهگیری بیشتر از نیروهای سپاهی و بسیجی حتا از جوانهای کم سن و سال دانسته و با تزریق پول و نه ایمانی که پشیزی نمیارزد، تلاش دارد یکبار دیگر با سرکوب، ارعاب و زندان، جوانان و سایر نیروهای مردمی را از خیابانها خالی نماید. بنظر میرسد با محدودیت زندگی برای سران اصلاح طلب، جناح تندروتر خود را بیشتر در قدرت سهیم نموده و تفکرغالب بر اعمال سرکوب بیشتر مردم برای خاموش کردن آنها و از طرف دیگر به دنبال بدست گرفتن مطلق قدرت در نهادهایی است که در دسترس نبودند.
حاکمیت که فعلن همچنان خود را با محور ولایت – سپاه میبیند هرچه میگذرد با حذف سایر مدعیان حکومتی (حذف رفسنجانی بریدن بند ناف رژیم با سران اصلاح طلب بود)، تنگ کردن حلقه قدرت را در چنین مرکزیتی بیشتر نشان می دهد. در طرف مقابل نیز مردم تیغ را بر گلوی محور اصلی ولایت – سپاه گذاشته و سرنگونی آنرا تنها عامل آزادی و دموکراسی میبینند. اگر رژیم با دستگیری تمام آدمهای شناخته شده و فعال مبارزاتی به خیال خود توانسته بود، تظاهرات خیابانی سال ۸۸ را متوقف کند، اینک با روزهایی روبروست که میبایست جوانان گمنامی را به اسارت بکشد که در لیست فعالین نبوده و سر به میلیونها نفر میزنند، جوانانی که میدانند چه میخواهند و میدانند آنچه که میخواهند باید بدست آورند. در این کشاکش و میدان مبارزه طبعا دورههایی پیش خواهد آمد که رژیم کنترل بیشتری بر اوضاع خواهد داشت و دورانی که برتری با جنبشهای داخل کشور خواهد بود، این کشمکش و این جریان آنقدر پیش خواهد رفت که رژیم فرسوده شده و منجر به سقوطش گردد.
در این پروسه مبارزاتی آنچه اهمیت دارد در وحله اول ایجاد همبستگی بین نیروهای مبارز در داخل کشور بود و چتر همبستگی رهبران سازماندهندگان خود را چه از میان افراد با سابقه خود و چه از طریق نیروهای جدید در جنبش ساخته و میسازند. در این شرایط وظیفه نیروهای خارج کشور کمکرسانی به مبارزات داخل و حمایت از مبارزان داخلی است و هیچ کمکی به طور کامل موثر نخواهد بود مگر اینکه الگوی مبارزاتی داخل به شکل همبستگی و اتحاد در خارج هم پیگیری شود. اگر قرار بر این باشد که خارج از داخل حمایت اصولی بنماید بدون در نظر گرفتن اتحاد و همبستگی میان نیروهای پراکنده خارج کشورامکان حمایت از بین میرود. همبستگی که در خارج در حال شکلگیری است خود را با خواست داخل هماهنگ همراه و همگام میداند وهر زمان و هر ضرورت و نیازی پیش بیاید در ارتباط با داخل حمایت و همراهی خود را به انجام میرساند.
باید دانست بطور منطقی هر پروسه مبارزاتی نیروی اجتماعی و اپوزیسیون آلترناتیو و یا هردولت موقتی را خواهد ساخت. آلترناتیو ساخته شده چون از دل مبارزات مردمی بیرون بیاید مورد اقبال و توجه قرار خواهد گرفت. آلترناتیو جمع عددی یکسری افراد سرشناس و سیاسی نیست که بصورت گروههای جداگانه بدون تکیه بر اتحاد و همبستگی و بدون ارتباط با داخل و جنبشهای مردمی، درخارج کشور شکل گیرد، اگر اینگونه بود که تاکنون دهها آلترنایتو ساخته شده در خارج میبایستی حکومت را ساقط کرده باشند. اهمیت مسئله در این است که نطفه آلترناتیو و رهبری جنبش در بستر مبارزاتی بسته میشود که رهبرانش امتحان خود را در طول مبارزه دادهاند.
نیم نگاهی به ایجاد نهادهای مردمی در ۱۳ سال گذشته نیز چنین روالی را تایید مینماید که چگونه با وجودی که تعدادی از کارگران فعال سندیکاهای اتوبوسرانی شرکت واحد و نیشکر هفت تپه در زندانها هستند، همچنان اسطوره مقاومت بوده و رهبرانی بالقوه آینده جنبش کارگری از میان آنها برخواهند خواست، این موضوع در مورد رهبران فعال جبهه دمکراتیک ایران، جنبش دانشجویی، کمپین زنان و نهادهای معلمان نیز صادق است. حمایت از این پروسه مبارزاتی در خارج کشور و مشارکت آنان در مبارزات سیاسی، حمایت از مدافعان حقوق بشر و زندانیان سیاسی و تلاش گسترده ایرانیان برونمرز برای جلب حمایتهای بینالمللی و افشای جنایات رژیم، در مجموعهای از همبستگی ملی برای دموکراسی و حقوق بشر مهمترین حامی جنبشهای داخلی خواهند بود و این مجموعه همبستگی ایرانیان است که به کمک یکدیگر خواهند توانست با مشارکت خود سرنگونی رژیم و تحقق آزادی را ممکن گردانند.
خبر / رادیو کوچه
با همکاری جامعه آذربایجانی های مقیم تورنتو و انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان در ایران، یک برنامه فراخوان نورزوی برای ارسال کارت تبریک به صورت سمبلیک به سعید متین پور روزنامه نگار و فعال مدنی آذربایجانی در بند برگزار شد که دویست نفر از شهروندان کانادایی با شرکت در این برنامه برای این فعال مدنی کارت تبریک فرستادند.
در این مراسم که روز بیست و دوم مارچ برگزار شد. در میدان دانداس شهر تورنتو تعدادی از شهروندان کانادایی با سعید متین پور اعلام هم دردی کردند.
آقای متین پور روزنامه نگار اهل زنجان است که در خرداد ماه سال هشتاد و شش خورشیدی به جرم اعتراض خیابانی بازداشت شد. او اینک به در حال گذراندن دوران محکومیت هشت ساله خود است. سعید متین پور علی رغم بیماری های جسمی فرصت درمان کامل در خارج از زندان را نیافته است.
به تازگی موجی با ارسال کارت های تبریک برای زندانیان ایرانی در بند به راه افتاده است که از استقبال فعال های مدنی برخوردار بوده است. هدف از ارسال کارت تبریک نشان دادن همبستگی و حمایت معنی از این زندانیان است.
دامون/ رادیو کوچه
damoon@koochehmail.com
در برنامه آقای گجت امروز دوباره میرویم سراغ دستهگلهای تازهای که پژوهشگران و مخترعان به آب دادن.
در این قسمت به یکی از افتضاحترین اتفاق جهان اینترنت میپردازیم.
گواهی امنیتی تعدادی از سایتهای مهم مثل گوگل، یاهو، اسکایپ، موزیلا، ماکروسافت و … توسط نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران از شرکت کومودو دزدیده شده است. این اقدام به حکومت ایران اجازه میدهد که سرورهای خود را جایگزین سایتهای نامبرده کند و به رمزهای عبور (پسوردها) کاربران و محتوای اکانتهای آنها دسترسی پیدا کند.
کاربران داخل ایران (تمامی سیستم عاملها اعم از کاربران ویندوز مک و لینوکس و تلفنهای همراه هوشمند) لازم است در اسرع وقت این موارد زیر را به ترتیب انجام دهند. 1 -نسخه بروز شده مرورگرهای فایرفاکس، کروم و اینترنت اکسپلورر این مشکل امنیتی را رفع کرده اند. لازم است که کاربران اینترنتی سریعا مرورگر خود را بروز کنند.
2- رمز عبور خود را به روی سایتهای فوق بعد از آپدیت کردن سیستم عوض کنید .
برای برقراری رابطه با کشفیات جدید، به فایل صوتی این برنامه گوش دهید..
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: عرصه سوم
همراه با انتشار خبر آزادی ابراهیم یزدی در روز یکشنبه ۲۹ اسفند ماه ۱۳۸۹ خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران از استعفای وی از سمت دبیر کلی نهضت آزادی ایران خبر داد. این خبرگزاری استعفانامه یک خطی دکترابراهیم یزدی را به این شرح منتشر کرد: «بدین وسیله استعفای خود را از پست دبیر کلی نهضت آزادی ایران اعلام میدارم».
ابراهیم یزدی، که ۸۰ سال سن دارد و مسن ترین زندانی سیاسی ایران به شمار می رفت، آخرین بار روز ۹ مهر ۱۳۸۹ به اتهام «شرکت در نماز جمعه غیرقانونی» در اصفهان بازداشت شد. پس از انتخابات پر مناقشه ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸، اولین بار آقای یزدی در بیمارستان بازداشت شد. وی به سرطان پروستات وبیماری قلبی مبتلا است.
در یکسال و نیم گذشته آقای یزدی سه بار بازداشت شده است. وی دومین بار، در شرایطی اعلام شد که به مرخصی آمده که به علت نارسایی قلبی، توسط ماموران امنیتی به یکی از بیمارستانها منتقل گردیده و عمل جراحی قلب باز روی وی انجام شده بود. افزون بر این، وی، در آخرین باری که بازداشت شد، چندین بار به دلیل وخامت حالش، از زندان به بهداری منتقل گردیده بود.
آزادی آقای یزدی در حالی صورت می گیرد که او هفته گذشته (روز ۲۲ اسفند) قرار بود به اتهام «تاسیس نهضت آزادی ایران» محاکمه شود. وی از موسسان نهضت آزادی در داخل ایران نبوده بلکه از بنیانگذاران نهضت آزادی در خارج کشور به شمار می رود.
خانواده دکترابراهیم یزدی در نامه ای که چهار ماه پیش خطاب به مسلمانان جهان نوشتند، تاکید کرده بودند: «حکومت جمهوری اسلامی برای منحل کردن یکی از قدیمیترین جناحهای سیاسی (نهضت آزادی ایران) آقای یزدی را تحت فشار مضاعف قرار داده تا وی دست از مخالفت در برابر سیاستهای سرکوبگر حاکم بردارد».
استعفای آقای یزدی از سمتش را می توان به نوعی حاصل فشارهای شدید امنیتی جمهوری اسلامی بر نهضت آزادی بعنوان یکی از قدیمی ترین احزاب سیاسی در سه دهه گذشته دانست.
نهضت آزادی ایران، ۵۰ سال پیش تاسیس شد. اعضای این حزب در اولین سال های پس از انقلاب، در دولت موقت و شورای انقلاب حضور داشتند و ابراهیم یزدی نیز وزیر امور خارجه ایران در دولت موقت بازرگان بود. در سه دهه گذشته، همواره این حزب سیاسی با فشارها و محدودیت هایی مواجه بوده است. از جمله:
- در سال ۱۳۶۰ نهضت آزادی از کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب، درخواست صدور پروانه فعالیت کرد اما کمیسیون از صدور پروانه فعالیت خودداری کرد و این آغازی شد بر ایجاد محدودیت ها و فشار بر اعضای نهضت آزادی ایران.
- در سال ۱۳۶۱، «روزنامه میزان» که وابسته به نهضت آزادی بود، توقیف شد.
- نهضت آزادی در سال های پایانی جنگ هشت ساله ایران و عراق، رویکردی انتقادی نسبت به ادامه جنگ داشت و در آن دوره، نیروهای لباس شخصی بارها به دفتر این حزب حمله کردند و مزاحمت هایی برای اعضای آن ایجاد کردند.
- در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ که آقای محمد خاتمی برنده انتخابات شد ابراهیم یزدی و عزت الله سحابی رد صلاحیت شدند.
به رغم اینکه در قانون اساسی ایران، آزادی تشکل و تجمع به رسمیت شناخته شده است، اما عملا تشکیل سازمان های مدنی و احزاب سیاسی همواره از چالش های جامعه مدنی ایران بوده است. قوانین متعددی از جمله قانون کار، قانون فعالیت احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی از بعد قانونی، جامعه مدنی را برای تشکیل سازمان های اجتماعی و سیاسی با محدودیت روبرو کرده است. از نظر عملی نیز آئین نامه ها و بخشنامه های وزارتخانه ها بویژه کشور، کار، فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، و آموزش عالی و تحقیقات و فن آوری مسیر تشکیل سازمان ها و انجمن ها را دشوارتر کرده اند.
در دوره حاکمیت اصلاحات در ایران (۱۳۷۶- ۱۳۸۴) محدودیت های تشکیل سازمان های جامعه مدنی و احزاب سیاسی کمتر شد اما قوانینی ناظر برحق قطعی جامعه در تشکیل سازمان ها بدون هیچ مداخله ای از سوی دولت که جامعه مدنی را در تشکیل سازمان های مستقل خود آزاد بگذارد، به تصویب نرسید. علیرغم اینکه بسیاری از سازمان های جامعه مدنی در این دوره به ثبت رسیدند و از ان جمله می توان به انجمن صنفی روزنامه نگاران، کانون های صنفی معلمان، حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اشاره کرد، اما همچنان برخی از سازمان های پیشرو و احزاب منتقد از جمله کانون مدافعان حقوق بشر ونهضت آزادی ایران از این حق محروم شدند. با این وجود فعالیت آن ها در دوره اصلاحات عملا با تهدید های شدید امنیتی همراه نبود.
اما در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و بویژه پس از انتخابات سال ۸۸، موج جدیدی از فشارها بر نهضت آزادی آغاز شد:
- در سال ۱۳۸۸، پس از مناقشات حاصل ازاعلام نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری، شماری از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی، احضار شدند. این حزب سیاسی تصمیم گرفت فعالیت های سیاسی خود را به شکل موقت متوقف کند.
- علاوه بر ابراهیم یزدی، مهدی معتمدی مهر، سارا و لیلا توسلی ؛ فرزندان محمد توسلی (رئیس دفتر سیاسی حزب)، امیر خرم، محسن محققی، مهدی قلی زاده و مازیار شکوهی، دیگر اعضای نعضت آزادی بودند که توسط نیروها امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شدند.
از سیاست های مقابله با اعتراضات مردمی پس از انتخابات سال ۱۳۸۸، تشدید محدودیت ها بر احزاب سیاسی و سازمان های مدنی ای بود که در طی دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی یا تاسیس و ثبت شده بودند و یا اینکه بدون ثبت فعال شده بودند. این مقابله با احضار، بازداشت و محاکمه فعالان سیاسی و مدنی عضو این سازمان ها همراه بود. در تمامی قریب به یقین بازجویی های اعمال شده از فعالان سیاسی و مدنی که در تشکل ها نقش رهبری داشتند و رئیس هئیت مدیره یا از اعضای شورای مرکزی تشکل ها بودند خواسته می شد که ازحزب یا سازمان خود استعفا دهند. احزاب مشارکت، ادوار تحکیم وحدت، کانون های صنفی معلمان، سندیکای کارگران شرکت واحد، انجمن های اسلامی دانشجویان و کمیته گزارشگران حقوق بشر همه نمونه های کوچکی هستند که اعضای رهبری آن ها بازداشت و محاکمه شدند و شرط آزادی آن ها استعفا از مقام خود بوده است. علت اصلی فشار بر اعضای رهبری سازمان ها بر استعفا این بود که طبق قانون انحلال یک سازمان یا حزب یا به حکم دادگاه یا با اعلام رسمی آن سازمان امکان پذیر است. طبیعی است که انحلال سازمان ها به دلیل استعفای جمعی اعضای رهبری آن ها راحت ترین کار است. باید یادآور شد که بسیاری از سازمان ها که پرونده آن ها به دادگاه برده شده، حکم انحلال دریافت نکرده اند.
در چنین شرایطی، متن استعفانامه ابراهیم یزدی، همزمان با آزادی اش از زندان که از سوی خبرگزاری های دولتی منتشر شده است، تائید سیاست های مشخص زمینه سازی برای انحلال سازمان ها و احزاب سیاسی توسط اعضای رهبری همان سازمان هاست.
عرصه سوم ضمن محکوم کردن اعمال فشار بر اعضای رهبری سازمان ها و احزاب برای استعفا، بویژه فشار بر دکتر ابراهیم یزدی و نهضت آزادی ایران، نه تنها خواستارتوقف این فشارهاست بلکه از مقامات مسئول می خواهد که به وظایف خود عمل کرده و زمینه های آزاد سازی فعالیت های اعضای جامعه مدنی را فراهم کنند. اصول ۱۹ و ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر، حق آزادی عقیده و بیان و نیز حق آزادی تشکیل اجتماعات و انجمن های مسالمت آمیز را به رسمیت می شناسد.
عرصه سوم با تاکید بر هشدار های قبلی خود مبنی بر فعالیت های سازماندهی شده برای نابودی جامعه مدنی بار دیگر یادآور می شود که پایداری توسعه در ایران نیازمند جامعه مدنی قوی، پویا و شاداب است و از وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران ایجاد زمینه های قانونی و عملی آن است.
عرصه سوم مایل است که بار دیگر یاد آوری کند که طرح نابودی سازمان های مدنی واقعی و پشتیبانی از سازمان های دولت ساخته در روزهای پایانی سال ۱۳۸۹ شمسی توسط مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. این طرح زمینه ساز قانونی ایجاد شبه سازمان های مدنی ، که در واقع سازمان های امنیتی هستند، و از بین بردن تمامی سازمان های مستقل حتی خیریه ها است. (مطالب پیشین عرصه سوم در این زمینه: لینک اول ، لینک دوم)
عرصه سوم از اعضای جامعه مدنی بین المللی می خواهد که در همراهی با اعضای جامعه مدنی مستقل و پیشرو در ایران صدای رسای آن ها باشند و با آگاه سازی جهانی از وضعیت جامعه مدنی در ا یران و قوانین نابود کننده ای که در دست تصویب است، مانع تداوم محدودیت سازی علیه جامعه مدنی شوند.
منبع: وبلاگ مریم اینا
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
یک- این انگلیسیها با این همه سال سابقه داشتن خانوادهی سلطنتی، عشق لقب و عنوان دارند. یعنی حالا اگر کسی شاه و ملکه و شاهزاده و زن یا شوهر اینها نشد، میتواند دلش را با به دست آوردن لقبها و نشانهایی مثل نشان شوالیه خوش کند. اما خب در دوران مدرن این بساط هم مثل هر دم و دستگاه اتوریته ساز دیگری منتقدان سرسختی دارد. یکی از این منتقدان، میک جگر بود که شدید با این لقب و عنوانها مشکل داشت و ضد اتوریته بود. اما روزی که به خودش لقب «سر» دادند همهی آن حرفها را از یاد برد و خوش و خرم رفت نشاناش را از ملکه گرفت.
دو- حالا شده حکایت من و نامزد شدن در مسابقهی وبلاگی دویچه وله که البته نه من میک جگر هستم و نه مسابقه دویچه وله نشان شوالیه. اما خب این همه وقت به اینجور مسابقهها و انواع لقب و عنوان و قدرت و امثال آن گیر دادم و حالا آمدهام در وبلاگم بنویسم: «هی بچهها وبلاگ من نامزد بهترین وبلاگ فارسی شده بروید به من رأی بدهید»!
سه- روش رأی دادن امسال هم عوض شده و ظاهراً فقط با فعال بودن در شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک یا توییتر میشود رأی داد. خب مثلاً مامان من که نه فیسبوک دارد و نه توییتر و میخواهد برود رأی بدهد تا دخترش در جایی اول شود و بعد برود پزش را بدهد، چه کار باید بکند؟
چهار- همین پزش را بدهد اصل ماجراست واقعا. همین که با چهار تا لایک گودر و فیسبوک و فرندفید ارضا میشویم و میخواهیم از قِبل همین وبلاگ فکسنی هم کسب هویت کنیم، نشان میدهد همهی این پست را فقط و فقط محض تبلیغ نوشتهام. آدم نمی شوم، می دانم.
***
پی نوشت: گفتم که رای دادن امسال سخت شده است؛ نشان به آن نشان که مدام می پرسند چرا دکمه ی Vote فعال نیست. برای همین است که دوستان دیگری که کاندیدا شده اند هر کدام یک پست راهنمای تصویری چگونه رای دهید نوشته اند. از آنجا که تنبلم و ضمنا کارم حرف زدن و نوشتن است سعی می کنم در یکی دو جمله ماجرا را بگویم. قضیه این است که امسال به نقش شبکه های اجتماعی وزن بالایی داده اند و برای همین هر کس می خواهد رای دهد باید از طریق فیسبوک یا توییتر لاگین کند تا دکمه رای دادن برایش فعال شود. آن بالا در قسمت رای دادن، سمت راست صفحه نوشته لاگین از طریق فیسبوک یا توییتر، به هر کدام که می خواهید یا دارید وارد شوید و بعد بروید در قسمت Category بهترین وبلاگ فارسی را انتخاب کنید و در قسمت I Vote For هم وبلاگ مریم اینا (!) را و بعد دکمه رای را بزنید.
دیدی آقا/خانم دویچه وله که آخر سر مجبورم کردی مستقیم بگویم بیایید به من رای دهید و روی افه ی من چه آدم متواضعی هستم پا بگذارم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر