-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ فروردین ۸, دوشنبه

Latest New from Green Correspondents for 03/28/2011

Latest New from Green Correspondents for 03/28/2011
Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

دکتر زيد آبادی تا کنون به مرخصی نيامده يعنی اساسا از روز بازداشت تا کنون در زندان است و با قرار وثيقه هم در خلال دادگاه مقدماتی موافقت نشد پس از صدور حکم بدوی و تا فاصله زمانی حکم تجديد نظر هم در موارد متعددی من ميتوانستم اين مدت را به قيد وثيقه موکلم را آزاد کنم ، در مورد آقای زيد آبادی اصلا" اتفاق نيافتاد و ايشان از بدو بازداشت تا کنون در زندان هستند.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر/اخبار زندانیان سیاسی:
محمد شريف، وکيل احمد زيدآبادی که از بدو بازداشت تا کنون در زندان مانده است و از جمله زندانيانی است که هرگز به مرخصی نيامده است، از عدم موافقت ماموران برای اعطای مرخصی نوروزی به موکل اش خبر داده است و اينکه تا کنون چندين بار دادگاه، وثيقه تهيه کرده خانواده زيدآبادی را به بهانه های مختلف رد کرده اند.

احمد زيدآبادی که در تاريخ ۱۲ دی ماه سال گذشته توسط قاضی پيرعباسی،به تحمل ۶سال زندان، پنج سال تبعيد در گناباد و محروميت مادام العمر از فعاليت‌های اجتماعی و سياسی محکوم شده بود، پس از گذراندن مدتی از بازداشت اش، به وسيله دادگاه تجديدنظر، محکوميت وی تاييد و هيچ يکی از دفاعيات او و وکيل مدافع اش، توسط دادگاه مورد موافقت قرار نگرفت. همچنين ماموران امنيتی و دستگاه قضايی، با بی عدالتی ميزان وثيقه در نظر گرفته شده برای آزادی موقت احمد زيد‌آبادی را که در ابتدا ۲۵۰ ميليون تومان بود را به ۵۰۰ ميليون تومان افزايش دادند که با اين حال دادستان تهران هيچگاه اجازه آزادی موقت به اين روزنامه‌نگار منتقد حاکميت را نيز نداد.

وکيل احمد زيدآبادی درباره پرونده موکل خود می گويد: طی همان فاصله بين صدور حکم بدوی و حکم تجديد نظر يک سری اقدامات برای وثيقه انجام شد ، سه بار دادگاه وثيقه را تغيير دادند و هر بار خانواده آقای زيد آبادی وثيقه را تهيه می کردند که تنها يک مبلغ هنگفت برای کارشناسی های مجدد برای وثيقه های متعدد متحمل شدند ولی به هر حال با اين هم موافقت نشد که تا قطعيت حکم ، ايشان آزاد شود و ايشان از بدو بازداشت زندان بود با صدور حکم بدوی وحکم تجديد نظر هم کماکان در زندان بود بعد هم که حکم قطعی شد گفتند که دارد محکوميتش را سپری می کند تلاش ديگری که برای مرخصی بود همانطور که گفته شد اساسا" من امسال نه در مورد هدی صابر موفق بودم و نه چند شهرستانی و نه آقای زيد آبادی .

محمد شريف در رابطه با وضعيت روحی و جسمی موکلش گفت :" در رابطه با وضعيت روحی اش مشکلی ندارد و دارد محکوميتش را سپری می کند ، مساله مشکلات بيماريهای جسمی شان يک سری امر پزشکی است و از حيث سپری کردن محکوميتشان مشکلی ندارند."

وکيل احمد زيد آبادی ادامه داد : "دکتر زيد آبادی تا کنون به مرخصی نيامده يعنی اساسا از روز بازداشت تا کنون در زندان است و با قرار وثيقه هم در خلال دادگاه مقدماتی موافقت نشد پس از صدور حکم بدوی و تا فاصله زمانی حکم تجديد نظر هم در موارد متعددی من ميتوانستم اين مدت را به قيد وثيقه موکلم را آزاد کنم ، در مورد آقای زيد آبادی اصلا" اتفاق نيافتاد و ايشان از بدو بازداشت تا کنون در زندان هستند.

محمد شريف در خصوص ملاقاتهای حضوری موکلش با خانواده خود اظهار کرد : " ملاقات حضوری داشتند که بعضی مواقع موافقت می شد و در برخی موارد موافقت نمی شد."
وکيل دکتر زيد آبادی در پاسخ به اين سؤال که تا کنون در رابطه پرونده ايشان با مقامات بلند پايه قضايی مکاتبه داشته ايد يا خير گفت : "خير در مورد شخص آقای زيدآبادی بنده نامه ای ننوشته ام، همانطور که گفته شد موقعی که بنده می خواهم اقدامی بعنوان وکيل انجام دهم، قبل از اينکه رسمی اش کنم بايد بروم ببينم که آيا امکان يک درصدی ولو ده درصدی نتيجه گرفتن فراهم است يا نه. نه در مورد آقای دکتر زيدآبادی و نه در مورد آقای حسن اسدی زيدآبادی که ايشان هم سخنگوی دفتر ادوار بودند ، نه آقای مؤمنی .

وی در ادمه گفت :" ضمن اينکه مرحله ای است که من اين مرحله را طی نکردم و همواره هم می گويم بگذار من اين مرحله را در يک زمانی به سراغش بروم که درصد ولو خيلی اندک امکان موفقيت وجود داشته باشد ولی همانطور که گفتم بعد از صدور حکم قطعی ايشان ديگر اقدامی صورت نگرفت و در حال حاضر هم نميدانيم امسال وضعيت چطور می شود. ببينو اقدام کنم يا نه ؟ از جمله اينکه همان موضوع که شما اشاره کرديد از طريق اختيارات ويژه قوه قضاييه ، قبل از اينکه اقدام شود بايد يک سنجشی صورت بگيرد که تا چند درصد امکان نتيجه چنين امری ممکن است فراهم شود ؟ در مورد بسياری از پرونده ها منجمله پرونده آقای دکتر زيد آبادی فعلا" اساسا" امکان موفقيت و اخذ نتيجه وجود ندارد.

وکيل دکتر زيدآبادی ضمن اظهار اميدواری که سالی برسد که موکل زندانی نداشته باشند اضافه کرد :" پرونده آقای دکتر زيدآبادی و محکوميتشان با توجه به جلسه دادگاه غير منتظره بود به عبارت ديگر با توجه به جلسه رسيدگی و صحبتهايی که شد ، لوايحی که داده شد ، بازجويی جلسه خيلی طولانی بود و با سؤال و جوابی که خود دادگاه با آقای دکتر مطرح کرد بنده فی الواقع توقع چنين حکمی را نداشتم به هر حال بعد از آنهم همين است که شما می بينيد ، بنابراين ايشان فعلا قرار است که محکوميتش را تا به آخر سپری کند.



 
 

خبرنگار برنامه نود در اصفهان در جريان برگزاری ديدار تيم‌های سپاهان و صنعت نفت آبادان مورد ضرب و شتم يک از عوامل باشگاه سپاهان قرار گرفت. همچنین مسوول کانون هوادران باشگاه به من گفت ، مواظب باش ، اگر تورا بیرون از ورزشگاه ببینند ، مورد ضرب وشتم قرار میدهند .!
خبرنگاران سبز/جامعه/از ديگر رسانه ها:
درحالی که رسانه های کودتاگرايان پس از اخراج کامران نجف زاده خبرنگار واحد مرکزی خبر از فرانسه و ممانعت از ادامه فعاليت او ، شروع به جو سازی های رسانه ای و ادعای حمايت از آزادی بيان و رعايت دموکراسی کرده اند،در همين نزديکی ها يعنی اصفهان، خبرنگار برنامه نود در جريان بازی تيم های سپاهان و صنعت نفت، مورد ضرب و شتم يکی از عوامل باشگاه سپاهان اصفهان قرار گرفته است.

به همين مناسب، خبرنگاران سبز نيز برای حمايت از جامعه خبرنگاری در اين جو خفقان و ديکتاتوری مدرن، که بر جامعه روزنامه نگاران و نويسندگان و خبرنگاران، تحميل شده است، اين بی احترامی مديريت، سرپرست و تماشاگران تيم سپاهان اصفهان که يکی از با ارزش ترين تيم های ورزشی ايران است را تقبيح کرده و اميدوار است تا روزی در کشورمان اخلاق، جايگزين بدبينی و بد رفتاری های گاه و بيگاه مسئولين سياسی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی کشومان شود.به اميد آن روز.

سايت گل گزارش داده است که خبرنگار برنامه نود در اصفهان در جريان برگزاری ديدار تيم‌های سپاهان و صنعت نفت آبادان مورد ضرب و شتم يک از عوامل باشگاه سپاهان قرار گرفت.‌

در بازی معوقه ليگ برترفوتبال، تيم سپاهان در ورزشگاه فولادشهر ميزبان تيم صنعت نفت آبادان بود که در جريان اين بازی هتاکی يکی از عوامل باشگاه سپاهان به خبرنگارر برنامه نود در اصفهان حاشيه‌های زيادی را به وجود آورد. پس از پايان بازی در نيمه اول اين ديدار امير قلعه نوعی سرمربی تيم اصفهانی به سمت داور رفت تا اعتراض خود را نسبت به عملکرد داور اعلام کند که در اين حين خبرنگار برنامه نود در حال تصوير برداری از وی بود که اين اتفاق از ديد سرپرست تيم سپاهان خوشايند نبود و سبب شد تا مجيد بصيرت به خبرنگار نود چيزی بگويد و در ادامه نيز جمعی از کادر باشگاه سپاهان و ليدر های تماشاگران اين تيم با دشنام و حرف های رکيک به سمت اين خبرنگار حمله ور شدند.

 اين پايان ماجرا نبود و زمانی که خبرنگار برنامه نود به جايگاه خبرنگاران در قسمت VIp رفت از سوی يکی از کادر اجرای باشگاه سپاهان با دشنمام مورد حمله قرار گرفت که اين کار با اعتراض خبرنگار برنامه نود در اصفهان همراه شد . پيس از اين اعتراض فرد هتاک با مشت به صورت خبرنگار کوبيد که اين کار باعث شد تا بلافاصله مسئولين امر وارد کار شوند اما قبل از آنان خبرنگاران آن فرد را از جايگاه مخصوص خبرنگاران خارج کردند.

سمت چپ صورت خبرنگار برنامه نود مورد اصابت قرار گرفت که سبب متورم شدن صورت وی شد.
 اين اتفاقات ادامه داشت تا زمانی که خبرنگار برنامه تلويزيونی ۹۰ خواستار خارج شدن از ورزشگاه بود که با حمله تعداد اندک تماشاگران سپاهانی روبه روشد که مجبور به بازگشت به داخل سالن کنفرانس خبری شد اما نيروی انتظامی با مداخله به اين اتفاقات خاتمه داد و با اسکورت خبرنگار برنامه نود از وی برای خروج از ورزشگاه محافظت کردند. عوامل اجرایی باشگاه نیز با مشت به صورتم کوبید . در پایان نیز وقتی این خبرنگار قصد خارج شدن از ورزشگاه را داشت ، مسوول کانون هوادران باشگاه خطاب به او گفته است، مواظب باش ، اگر تورا بیرون از ورزشگاه ببینیم ، مورد ضرب وشتم قرار خواهی گرفت.

 
 

شهرداری تهران در اقدامی پر هزينه به نصب و سپس جمع آوری بيلبوردهايی تبلیغاتی سال جهاد اقتصادی که توسط رهبری جمهوری اسلامی، برای سال ۹۰ نام گذاری شده بود، پرداخت.
خبرنگاران سبز/جامعه/اعتراض سبز:
هر ساله ميلياردها تومان از پول بيت المال هزينه بيلبوردهای منقوش به رهبر جمهوری اسلامی می شود. طبق سنن سالیان گذشته، بعد از نام گذاری نمادين يک ساله کشورتوسط رهبری نظام ، توسط شورای انقلاب فرهنگی و ستاد تبليغات اسلامی و سپس شهرداری استان ها، بيلبوردهای تبليغاتی اين سال ، در سرتاسر خيابان های کشور، نصب می شود که به اين هزينه ها، بيلبوردهای تبليغاتی سفرهای استانی رئيس دولت را نيز اضافه کنيد.

اما از بعد از انتخابات، به دليل حمايت رهبری نظام از احمدی نژاد و عدم موافقت علی خامنه ای با تکرار انتخابات، جمعی از هوادارن جنبش سبز با پرتاب گوله های سبز رنگ، بر روی تصاوير رهبری و رئيس دولت،به نوعی اعتراض خودشان را نشان دادند و از آنجاييکه امسال توسط رهبر جمهوری اسلامی به نام جهاد اقتصادی " نام گذاری شده است، مردم با مقايسه با وضعيت ساليان گذشته خود با وضعيت اقتصادی امروزشان، به ناتوانی دولت به مهار تورم و شعارهای توخالی مسئولين نظام، با گلايه نگاه ميکنند.

به گزارش ميزان خبر،شهرداری تهران پس از پايان سخنرانی رهبری، ده‌ها بيلبورد که حاوی تصاوير رهبر جمهوری اسلامی و نام گذاری سال جديد به نام جهاد اقتصادی در سطح شهر نصب کرده بود را به در خواست مسئولان امنيتی يک شبه جمع آوری و تصاويری از گل و سبزه که با حال و هوای بهار نزديکی دارد، جايگزينی اين بيلبورد‌ها کرد.

بنا به گزارش‌های رسيده به «ميزان خبر» تحليل مقامات امنيتی از بازخورد منفی افکار عمومی موجب درخواست از شهرداری تهران برای جمع آوری اين بيلبورد‌ها بوده است.

 گفتنی است طرفداران جنبش سبزمشهد، همچنين برای نشان دادن اعتراض خود به فيلم تمامن سفارشی اخراجی های ۳، به بيلبوردهای اين فيلم نيز گلوله های سبز رنگ پرتاب کرده اند. 



 
 

الان حدود چهار سال و نيم است که نگذاشته اند همسرم از حق مرخصی استفاده کند و هيچگونه دليلی هم ارائه نمی دهند. امسال ما خوش بين بوديم که با توجه به اواخر دوران محکوميت ايشان و وضعيت نامناسب جسمانی ايشان با مرخصی وی موافقت کنند که متاسفانه تا اين ساعت هيچ خبری نيست.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر/اخبار زندانيان سياسی:
منصور اسانلو تنها به جرم احيای حقوق کارگران تحت لوای سنديکای اتوبوسرانی شرکت واحد که با تلاش اوسانلو، به عضويت رسمی و دائمی اتحاديه بين‌الملل کارگران حمل و نقل ITF و تحت حمايت سازمان جهانی کار ILO قرار گرفته است، فعاليت کرده بود، از خرداد ۱۳۸۶، برای بار سوم بازداشت و به اتهام قادام عليه امنيت ملی، اتهامی که هرگز به فعاليت وی مربوط نمی شده است محکوم و روانه زندان شد.

پروانه اسانلو در خصوص وضعيت نامناسب جسمانی همسرش می گويد: " سه رگ قلب اسانلو مسدود شده و وضعيت جسمانی نامناسبی دارد و بايد تحت درمان قرار گيرد. من قبل از عيد يعنی يک ماه هم کمتر به دادستانی نامه نوشتم و شرايط نامناسب جسمانی آقای اسانلو را دوباره يادآور شدم و خواستم که حداقل با مرخصی پزشکی ايشان موافقت کنند تا تحت عمل جراحی قرار بگيرند که متاسفانه تاکنون پاسخی به درخواست ما داده نشده است و همسرم در شرايط جسمانی بسيار بدی در زندان نگهداری می شود."

در حال حاضر غلامرضا غلام حسينی، منصور اسانلو، مرتضی کمساری، ابراهيم مددی و رضا شهابی، چهار عضو سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران، در حبس به سر می برند.

پروانه اسانلو در مصاحبه با جرس می گويد: الان حدود چهار سال و نيم است که نگذاشته اند همسرم از حق مرخصی استفاده کند و هيچگونه دليلی هم ارائه نمی دهند. امسال ما خوش بين بوديم که با توجه به اواخر دوران محکوميت ايشان و وضعيت نامناسب جسمانی ايشان با مرخصی وی موافقت کنند که متاسفانه تا اين ساعت هيچ خبری نيست.

من قبل از عيد يعنی يک ماه هم کمتر به دادستانی نامه نوشتم و شرايط نامناسب جسمانی آقای اسانلو را دوباره يادآور شدم و خواستم که حداقل با مرخصی پزشکی ايشان موافقت کنند تا تحت عمل جراحی قرار بگيرند که متاسفانه تاکنون پاسخی به درخواست ما داده نشده است و همسرم در شرايط جسمانی بسيار بدی در زندان نگهداری می شوند.

يک دادگاهی برای آقای اسانلو تشکيل دادند و اتهام تبليغ عليه نظام و اقدام عليه امنيت ملی را به ايشان زدند و يکسال به زندانش اضافه کردند. حتی زمانيکه ايشان را دادگاه بردند خواسته بود که وکيلش حضور داشته باشد و دادگاه علنی باشد که اصلا به چه اتهامی؟! تنها گفتند که مسئولين زندان از وی شاکی هستند.

تلفن ها قطع است و ملاقات حضوری هم نداريم و فقط همان ملاقات کوتاه کابينی است، آن هم که امروز نوبت ملاقات بود به علت تعطيلات عيد کنسل شد و اميدوارم هفته ديگر ايشان را ببينم.

خوب بچه ها خيلی نيازمند پدرشان هستند و جای ايشان در جمع خانواده خيلی خالی است. امسال زمان سال تحويل، تمام فکر و ذهنمان پيش آقای اسانلو بود. من و بچه ها بسيار ناراحت و دلتنگ بوديم که امسال هم مانند سه سال گذشته از وجود ايشان بر سر سفره هفت سين محروم بوديم. اما خوب چاره ای نداريم سعی می کنيم تمام اين دوری ها و فشارها را تحمل کنيم و به وجود ايشان و استقامتشان افتخار می کنيم. آقای اسانلو بخاطر مردم و دلسوزی و خدمت به کشور و مردمش الان در زندان است و اين برای ما و خودشان بسيار ارزشمند است.

آرزويی سال جديد همسر منصور اسانلو:

من آرزو می کنم که مسئولين متوجه شوند که زندانيان سياسی دلسوز و خدمتگزار مملکت هستند. همچنين آرزو دارم که تمامی زندانيان سياسی از جمله همسر من همگی آزاد شوند و به آغوش خانواده و بازگردند.


 
 

درهمين راستا، دوستان شهيد بهنود رمضانی با ارسال ايميلی به خبرنگاران سبز،افتتحاح صفحه فيسبوک اين شهيد جنبش سبز، را اعلام کرده اند.
 خبرنگاران سبز/جامعه/از دیگر رسانه ها:
هر شهروند يک رسانه . اين شعاری بود که در زمان انتخابات توسط مهندس ميرحسين موسوی، توصيه شد. از بعد از کودتای انتخاباتی به دليل نبود رسانه ای فراگير و پلمپ شدن روزنامه های قلم سبز، اعتماد ملی و ديگر رسانه های اطلاح طلبان توسط اقتدارگرايان، وظيفه اطلاع رسانی رسما به عهده فعالين جنبش سبز گذاشته شد. برای اولين بار نيز اين جوانان ايرانی بودند که نقش هر شهروند يک خبرنگار را ايفا کردند و با ارسال ويديوهای خود بر روی پرجمعيت ترين رسانه دنيا " اينترنت "، نمای جديدی از اين رسانه محبوب را به جهانيان نشان دادند.

اما به دليل دروغ و شايعه پراکنی های اقتدارگرايان در رابطه با تعداد و نحوه کشتن شدن معترضين سبز، اين وظيفه دوستان، آشنايان و نزديکان شهيدان جنبش سبز است که به رسم احترام، نگذارند خون شهدای جنبش سبز توسط دستگاه دروغ پراکن کودتاگرايان، پايمال بشود. به ياد داريم که خانواده ترانه موسوی به دليل تهديد نيروهای امنيتی، حاضر به افشاگری نشدند پس وظيفه اطرافيان و کنشگران جنبش سبز است که با تهيه گزارش موثق و اطلاع رسانی به موقع، همانند آنچه در اين مدت بر جنبش سبز گذشته است، افدام کنند.

در هيمن راستا، دوستان شهيد بهنود رمضانی با ارسال ايميلی به خبرنگاران سبز،افتتحاح صفحه فيسبوک اين شهيد جنبش سبز، را اعلام کرده اند.

صفحه يادبود شهيد بهنود رمضانی 

 
 

اين خط مشق تا ۹ دی ۸۸ ادامه پيدا کرد و بعد از تظاهرات ميليونی سبزها در روز ۲۵ بهمن ۸۹ ، بار ديگر با جديت تمام در دستور کار نهادهای سرکوب قرار گرفته است واز اينرو فشار زيادی روی برخی زندانيان سبز وارد آمده است که به ارتباط با منافقين اعتراف کنند.
خبرنگاران سبز/سياست/اخبار زندانيان سياسی:  
از بعد از کودتای انتخاباتی وآغاز دستگيری ها، اقتدارگرايان در اتاق فکرکودتا، به اين نتيجه رسسيده بودند که از اعتراضات مردمی به عنوان کودتای رنگی و از مشاورين و همکاران موسوی و کروبی به عنوان منافقين و از بازداشتيان به عنوان ضد انقلاب و فتنه گر نام ببرند. در همان ابتدا با دستگيری شاپور کاظمی برادر دکتر رهنورد، کودتاگران قصد داشتند تا با اعتراف گيری از وی، مهندس موسوی و دکتر رهنورد را به گروهک منافقين ربط بدهند.

پس از آن کودتاگران با برپايی بيدادگاه تلوزيونی در نبود وکيل مدافع، در تلاش برای اتهام زنی به زندانيان سياسی بودند. اين خط مشق تا ۹ دی ۸۸ ادامه پيدا کرد و بعد از تظاهرات ميليونی سبزها در روز ۲۵ بهمن ۸۹ ، بار ديگر با جديت تمام در دستور کار نهادهای سرکوب قرار گرفته است واز اينرو فشار زيادی روی برخی زندانيان سبز وارد آمده است که به ارتباط با منافقين اعتراف کنند.

به گزارش خبرنگار کلمه، کودتاگران چندی است که در حال فشار آوردن برای اعتراف گيری از خانم حاتمی که نزديک به خانم رهنورد بود و چند ماه پيش بازداشت و زندانی شده و يا وحيد طلايی که با ستاد آسيب ديدگان وقايع بعد از انتخابات کار می کرد هستند  که به رغم اعمال فشار فراوان برروی اينان پروژه اعتراف گيری شان در اين باره تا کنون به نتيجه نرسيده است.

بر پايه خبری که دريافت شده در آخرين اقدام اين نهادها برای انجام اين پروژه بنا دارند يکی از نفوذی های خودشان در منافقين را به عنوان يکی از سبزها به تلويزيون برای اعتراف دراين باره بياورند و از اين طريق اين پروؤه تبليغی را پيش ببرند. احتمالاً با توجه به ارتباطات و اطلاعاتی که اين فرد از دو سويه دارد طراحان اين پروژه تصور می کنند که اعترافات او می تواند با ديگران متفاوت بوده، طبيعی جلوه کند و تاثير گذار باشد اما تجربه دوسال گذشته نشان داده است که بکار گيری اينگونه ترفندهای نخ نماشده توسط بخشی از حاکميت تاثيری در واقعيت جنبش سبز و افرادش ندارد و تنها می توان از آن به عنوان خوراکی تبليغی برای جلوگيری از ريزش شديد حاميان حاکميت نام برد هرچند دراين باره نيز نمی توان به تاثير آن باور داشت. 

 
 

رخشان بنی‌اعتماد: فيلم "جدايی نادر از سيمين" را ديده‌ايم، می‌بينيم و همچنان خواهيم ديد تا يادمان نرود که هنوز سينمای ايران وجود دارد.
خبرنگاران سبز/جامعه/فرهنگ و هنر:
با وجودی که تعداد پخش تبلیغات فيلم مورد علاقه اقتدارگرايان، در رسانه به ظاهر ملی، چندين برابر تبليغ فيلم " جدايی نادر از سيمين " در حال پخش است و با توجه به شايع پراکنی ميزان فروش فيلم مسعود دهنمکی به نسبت فيلم برتر جشنواره برلين، توسط رسانه های حکومتی، آن چه از صفوف اين روزهای سينمای ايران و بلاخص تهران ديده می شود، داستان دیگریست که استقبال بسيار بالای سينما دوستان از فيلم اصغر فرهادی را روایت میکند. در همین ارتباط، بزرگان سينمای ايران نيز دست به کار شده اند و با توصيه های خود مردم را به تماشای فيلم " جدايی نادر از سيمين" ترغيب مي کنند .

رخشان بنی‌اعتماد کار گردان مطرح سينمای ايران در يادداشت کوتاهی، علاقه‌مندان سينما را به تماشای فيلم "جدايی نادر از سيمين" ساخته اصغر فرهادی دعوت کرد.

به گزارش پارس توريسم، خانم بنی‌اعتماد با تبريک سال نو، در يادداشت خود نوشت: فيلم "جدايی نادر از سيمين" را ديده‌ايم، می‌بينيم و همچنان خواهيم ديد تا يادمان نرود که هنوز سينمای ايران وجود دارد…

به گزارش پارس توريسم، تاکنون بسياری از هنرمندان مطرح سينما، در گفت‌وگوها و يادداشت‌هايی به تمجيد از فيلم "جدايی نادر از سيمين" پرداخته‌اند.

عزت‌الله انتظامی، حسن فتحی، رسول صدر عاملی، حميد فرخ‌نژاد، تهمينه ميلانی، عليرضا امينی از جمله اين سينماگران معروف بوده‌اند.

 
 

رامين پرچمی بازيگر ۳۸ ساله در حدود چهل روز در زندان اوين بلاتکليف مانده است.
خبرنگاران سبز/جامعه/فرهنگ و هنر/اخبار زندانیان سیاسی:
در حاليکه جمعی از فيلمسازان و کارگردانان سينما، خود را موظف به عکس العمل به جنايات حکومت بحرين نسبت به مردم آن کشور دانسته بودند، اما در برابر بازداشت رامين پرچمی، سکوت کرده اند. گزارش‌ها حاکی از آن است که رامين پرچمی، بازيگر سر‌شناس سينما و تلوزيون که در جريان تجمعات اعتراضی ۲۵ بهمن بازداشت شده بود، پس از گذشت بيش از ۴۰ روز از زمان بازداشت و انتقال در زندان اوين، در شرايط بلاتکليف به سر می‌برد.

سايت‌های دولتی دليل بازداشت رامين پرچمی را حضور اين هنرمند مردمی در راهپيمايی حمايتی جنبش سبز از مردم مصر،در روز ۲۵ بهمن وعدم تمکين اين هنرمند به تذکر نيورهای امنيتی برای ترک محل تجمع عنوان کرده اند. 

 
 

ﺍﻫﺪﺍﯼ ﺯﻧﺒﻖ ﻃﻼﻳﯽ ﺷﻬﺮﻓﻠﻮﺭﺍﻧﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﻝ ۲۰۱۰ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺷﻬﺮ ﻓﻠﻮﺭﺍﻧﺲ ﺑﻪ ﻧﺴﺮﻳﻦ ﺳﺘﻮﺩﻩ ﻭ ﭘﺪﺭﻣﺎﺭﻳﻮﺑﺎﺭﺗﻮﻟﻴﻨﯽ رسید.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر/از دیگر رسانه ها: 
اهدای زنبق طلايی شهرفلورانس برای سال ۲۰۱۰ از سوی شورای شهر فلورانس به نسرين ستوده و پدرماريوبارتولينی تصويب شد.به گزارش سايت تغيير برای برابری، فريده کرملويی از فعالان کمپين در ايتاليا با ارسال اطلاعيه اين شورا به تغيير برای برابری گفت:« اين جايزه هر دو سال يک بار به دونفر اهدا می شود که کانديدای سال ۲۰۱۰ نسرين ستوده وپدر بارتولينی هستند»

شورای شهر فلورانس در جلسه اخير خود در مارس ۲۰۱۱ ، درخواست کميسيون شورای صلح و همبستگی بين المللی اين شهر مبنی بر اهدای زنبق طلايی شهر فلورانس به نسرين ستوده را پذيرفت. بر اساس مصوبات اين شورا، زنبق طلايی به افراد يا سازمان هايی اهدا می شود که گام هايی شايسته در پيشبرد و برقراری صلح و دفاع از حقوق بشر برداشته اند و در اين راه با آسيب و آزار هم رو به رو بوده اند.

در اطلاعيه شورای شهر فلورانس آمده است: نسرين ستوده وکيل مدافع حقوق بشر درايران است. او مدافع حقوق کودکان است و وکالت کودکان زير ۱۸ سال را که به مجازات مرگ محکوم شده اند برعهده داشته است. نسرين از مخالفان تبعيض قانونی عليه زنان است و برای برابری حقوق زن و مرد در ايران و عليه قوانين يک طرفه و مردانه مبارزه می کند. نسرين به خاطرهمين فعاليت هايش جايزه حقوق بشر HRI در ۲۰۰۸ دريافت کرد. او اکنون به خاطر فعاليت هايش و به خاطر وکالت و دفاع از همکارش شيرين عبادی به ۱۱ سال زندان محکوم شده است.

پدر ماريو بارتولينی به خاطر ۳۰ سال فعاليت در پرو و حمايت از حقوق بوميان پرويی در برابر سلطه شرکت های چندمليتی به تحريک بوميان منطقه متهم و بارها بازداشت شده است . شهر فلورانس آنها را سمبل صداقت و دفاع از حق بيان می داند و به همين منظور زنبق طلايی شهر فلورانس را به نسرين ستوده و پدر ماريو بارتولينی تقديم می کند.

 
 

در حالی که قرار است روزهای ۷ تا ۹ فروردين ، جشن بين‌المللی نوروز با حضور سران کشورهای فارسی زبان و صدها مهمان ويژه از سراسر دنيا در تهران و تخت جمشيد برگزار شود، صدها بنر نصب شده در مسير تخت جمشيد توسط عوامل خود سر با چاقو پاره شده است.
خبرنگاران سبز/جامعه/فرهنگ و هنر:
تنها يک روز مانده به آغاز جشن بين‌المللی نوروز درتخت جمشيد شيراز و سالن کشورهای اسلامی در تهران،صدها بنر منقوش به تصاويری از تخت جمشيد و پاسارگاد که نماد تاريخی ايران باستان در جهان به شمار ميروند، توسط اراذل اوباش بسيجی نما، در مسير شيراز ـ تخت جمشيد ، با چاقو نابود شد.

به گزارش صبح اميد، بنرهای منقوش به تصاوير تخت جمشيد و پاسارگاد با شعارهايی مبنی بر اينکه شيراز و فارس مهد ايران است، در حالی در محورهای شيراز ـ تخت جمشيد، شيراز ـ پاسارگاد و دروازه‌های ورودی استان فارس توسط عوامل خودسر پاره و نابود شده است که تمامی بنرهای منقوش به تصاوير امام راحل، مقام رهبری و محمود احمدی‌نژاد سالم است و هيچ خسارتی به آنها نرسيده است.

اين در حالی است که پيشتر جامعه روحانيت مبارز شيراز و فرمانده سپاه فارس در اظهار نظر و ارسال نامه‌ای به رئيس دولت خواسته بودند مانع از برگزاری جشن بين‌المللی نوروز در شيراز شود چرا که برگزاری جشن نوروز يادآور جشن فرهنگ و هنر مربوط به زمان پهلوی است. همچنين امام جمعه شيراز نيز در نماز جمعه اين هفته از مقامات استان خواست بودجه فرهنگی استان را صرف چنين مراسمی نکنند.

امام جمعه شيراز، در اظهار نظری که مخاطب اش رحيم مشايی مسئول برگزاری اين جشن بود گفت : امروز دوران تخصص است حرام و حلال را بايد يک مجتهد تشخيص دهد نه هرکسی از راه رسيد، در اين زمينه اظهار نظر کند.

خبرگزاری فارس در گزارشی ديگر به نقل از تشکل‌های دانشجويی که نامی از آنها نبرده، آورده است: دوشادوش ديگر اقشار مردم متدين شيراز، کفن‌پوش به مقابله با مهاجمان به فرهنگ غنيمان می‌پردازيم.

اين اعتراضات در حالی تشديد يافته است که علی خامنه ای در آخرين سفر خود به شيراز، با اعلام اينکه تاريخ ايران از زمان ورود اسلام در ايران، به شمار ميرود و نه از زمان کوروش کبير، حجتی برای عده ای اراذل اوباش بسيجی نما که در مقابل رئيس دولت نيز صف آرايی کرده اند، انجام شده است.


 
 

اگر جمهوری اسلامی از"عناد و لجاجت" با جامعه جهانی دست برندارد و در کار گزارشگر ويژه اخلال ايجاد کند "ديگر مساله، مساله‌ای است ورای شورای حقوق بشر و ديگر موضوع، موضوع شورای امنيت است.
خبرنگاران سبز/سیاست/ایران درجهان:
خبرعدم همکاری جمهوری اسلامی با قطعنامه حقوق بشر سازمان ملل، در تمامی خبرگزاری های مطرح جهان بازتاب گوناگونی داشته است بطوريکه خبرگزاری های غربی اين تصميم تهران را همانند همکاری نکردن جمهوری اسلامی بر سر پرونده هسته ای اين کشور ارزيابی کرده اند.

رئيس کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس شورای اسلامی امروز در مصاحبه ای ، قطع‌نامه اخير شورای حقوق بشر سازمان ملل مبنی بر همکاری تهران با گزارشگر ويژه سازمان ملل، را فاقد هرگونه ارزش حقوقی و کاملا مطرود دانست و از عدم پذيرش گزارشگر پيشنهاد شده برای تهيه گزارش توسط جمهوری اسلامی خبر داد.

به گزارش مهر،علاءالدين بروجردی در ادامه تاکيد کرد: "بحمدالله هم اکنون وضعيت حقوق بشر در ايران با توجه به مجموعه ويژگی‌های موجود در کشور ما و آزادی‌هايی که در ايران وجود دارد و همچنين امنيتی که در چنين شرايط آزادی وجود دارد کاملاً مطلوب است."

در همين زمينه رامين مهمان‌پرست سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در پاسخ به سؤالی در خصوص تصويب قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل در محکوميت نقض حقوق بشر در ايران و الزام به اعزام گزارشگر ويژه به آن کشور، گفت "اين قطعنامه غيرمنصفانه و ناموجه بود و کاملاً سياسی است و ‌علی‌رغم تمايل برخی کشورها، تحت فشار آمريکا به تصويب رسيد."

مهمان‌پرست مدعی شده است که هدف از اين قطعنامه تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی و منحرف کردن روند فعلی شورای حقوق بشر در بررسی دوره‌ای جهانی وضعيت حقوق بشر همه کشورهاست.

همزمان سخنگوی کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس نيز قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل را "يک طنز سياسی" ذکر کرد و گفت "تلاش غربی‌ها بويژه آمريکا بر اين است که به نوعی عمليات پيش دستانه‌ای را انجام دهند بطوريکه جنايات عليه مردم منطقه را معطوف به ايران کنند، اما آنقدر اين جنايات روشن است که عمليات روانی آن‌ها هيچگاه به ثمر نخواهد نشست."

روز گذشته شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، برای نخستين بار در ۱۰ سال گذشته، با تعيين نماينده ويژه حقوق بشر در ايران موافقت کرد. اين قطع نامه در نهايت با ۲۲ رای موافق و ۷ رای مخالفت و ۱۴ رای ممتنع تصويت شده است.

يادآوری اينکه جمهوری اسلامی ايران دو بار داوطلب عضويت در شورای حقوق بشر بوده و هر دو بار متأسفانه يا خوشبختانه رأی نيآورده است. شورای حقوق بشر تنها نهاد حقوق بشر دولتی است که در دنيا وجود دارد و در چارچوب اساسنامه‌ی منشور ملل متحد عمل می‌کند. بنابراين وقتی که علاءالدين بروجردی می‌گويد که قطعنامه شورای حقوق بشر، ارزش حقوقی ندارد، يعنی اين که اصلاً اعتبار و صلاحيت سازمان ملل و تمام نهادهای وابسته به سازمان ملل را مورد ترديد قرار می‌دهد و در اين صورت چه گونه است که ايران همچنان عضو سازمان ملل متحد است و چه گونه است که ايران کانديدای عضويت در نهادهای سازمان ملل است؟

عبدالکريم لاهيجی حقوقدان و نايب رييس فدراسيون بين المللی جامعه‌های حقوق بشر و رييس جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران، معتقد است اگر جمهوری اسلامی از"عناد و لجاجت" با جامعه جهانی دست برندارد و در کار گزارشگر ويژه اخلال ايجاد کند "ديگر مساله، مساله‌ای است ورای شورای حقوق بشر و ديگر موضوع، موضوع شورای امنيت است.


 
 

اما گفته می شود ملاک دستگيری و جاسوس بودن شهرام اميری، گفته مسئولان آمريکايی است که تاکيد کرده اند اميری مسائل مهمی در خصوص برنامه اتمی ايران را در اختيار آن ها قرار داده است.
خبرنگاران سبز/سياست:
شهرام اميری دانشمند هسته ای ايرانی کارشناسی که علی‌اکبر صالحی رئيس سابق سازمان انرژی اتمی ايران پس از انتشار خبر ناپديدی او در عربستان و سپس حضور او در کشور آمريکا، اعلام کرده بود که شهرام اميری را نمی‌شناسد و اميری هيچ گونه ارتباطی با سازمان انرژی اتمی ندارد،پس از ورود قهرمانه و تجليل از او در فرودگاه امام، به زندان اوين برده شد و اکنون به عنوان جاسوس و فردی که بر عليه امنيت ملی، اقدام کرده است، متهم شده است.

اما گفته می شود ملاک دستگيری و جاسوس بودن شهرام اميری، گفته مسئولان آمريکايی است که تاکيد کرده اند اميری مسائل مهمی در خصوص برنامه اتمی ايران را در اختيار آن ها قرار داده است.

خبر متهم شناخته شدن شهرام اميری در حالی توسط سايت "ايران بريفينگ" تاکيد شده است که اميری پس از استقبال قهرمانانه، بنا به خواسته مقامات جمهوری اسلامی در يک مصاحبه مطبوعاتی تمامی سناريوی دلخواه حکومت را نمايش داد و خود را اسير دولت آمريکا معرفی کرد.

بنا بر خبر موثق سايت " ايران بريفينگ " اميری دوم مارس جاری در دادگاه نظامی حاضر و به تماس غير قانونی با کشورهای دشمن، "اقدام عليه امنيت ملی و دادن اطلاعات محرمانه به دشمن" متهم شده است. بنا بر اين گزارش محاکمه اميری سری بود و احتمال داد جلسه های دادگاه در ماه های آينده نيز ادامه يابد.

اين خبر درحالی منتشر شده است که پيشتر خبرهايی درباره قرار دادن اميری در "خانه امن وزارت اطلاعات" در شرق تهران و سپس انتقال دادن او به زندان نظامی "حشمتيه" منتشر شده بود.

 
 

تعدادی از فعالين سياسيف ملی مذهبی، توسط دادستانی مستقر در زندان اوين، احضار شده اند.
خبرنگاران سبز/سياست:
در حاليکه خانواده های زندانيان سياسی شبانه روز در حال رفت و آمد در جلوی دادسرای انقلاب و زندان اوين، برای دريافت مرخصی نوروزی و مهيا کردن وثيقه های سنگين خواسته شده نيروهای امنيتی برای آزادی زندانيان هستند، دادستان انقلاب بعد از پايان تعطيلی نوروزی ادارات دولتی، به دليل خيزش اعتراضی مردم منطقه و ترس از کشيده شدن مجدد اعتراضات به ایران، شروع به احضار فعالين سياسی و ملی-مذهبی کرده است.

طبق گفته خبرنگار جرس، در جديدترين موج احضار، آقايان: مهندس عزت الله سحابی عضو شورای انقلاب، رئيس اسبق سازمان برنامه و بودجه و دبير فعالان ملی مذهبی؛ دکتر حبيب الله پيمان دبيرکل جنبش مسلمانان مبارز؛ محمد بسته نگار داماد مرحوم آيت الله طالقانی و فعال ملی مذهبی، به دادستانی مستقر در زندان اوين، فراخوانده شده اند.

 
 

اگر ۱۰۰ بار ديگر هم راهپيمايی ۲۵ خرداد تکرار شود، من نمی توانم جلوی انگيزه سهراب برای حضور در خيابان را بگيرم. حق انتخاب سهراب را از او گرفته بودند و او به حرمت همين حق انتخاب بود که جانش را از دست داد.
خبرنگاران سبز/جامعه/خانواده شهدای جنبش سبز:
سهيل اعرابی، برادر سهراب اعرابی جوان نوزده ساله ای که در راهپيمايی بيست و پنج خرداد مورد اصابت گلوله قرار گرفت در مصاحبه با مسيح علی نژاد در وب سایت جرس، از عدم توجه مسئولين به شکايت آنها برای معرفی قاتل برادرش،از تحويل ندادن وسايل برادرش به خانواده، و چرا تا به حال سکوت کرده است،سخن گفته است.

بخش هايی از مصاحبه برادر شهيد سهراب اعرابی با مسيح علی نژاد :

از آنجايی که من می دانم پاسخی نداده اند. به هر حال برای هر خانواده ای داشته های ازدست رفته گان شان عزيز است برای ما هم وسايل سهراب که همان شال سبز بود و عينک و يک انگشتری، ارزشمند بود که مادرم بعد از رفتن سهراب، بارها برای يافتن اين وسايل به نهادهای مربوطه رفت اما نه تنها عاملان و آمران قتل سهراب را معرفی نکرده اند بلکه وسايل سهراب را هم تحويل نمی دهند تا حداقل قلب مادرمان آرام بگيرد.

مشخص ترين دليل سکوت من شوکه شدن از اتفاقی بود که برای برادرم افتاد و دليل دومش نگرانی های مادرم بود.

بعد از ۲۵ خرداد مدتی بود که از سهراب بی خبر بوديم و همه ما چشم به راه بوديم، من هم طبق معمول منتظر خبری از سهراب بودم. يک روز دايی من با پريشانی به خانه ما آمد اما چيزی به من نمی گفت. حسی به من می گفت خبری هست و مدام از دايی ام با کنجکاوی می پرسيدم که چيزی شده؟ وقتی خبر را از زبان او شنيدم، باورش برايم سخت بود ولی با رفتن به پزشکی قانونی در تاريخ ۲۱ تير همه چيز برايم روشن شد و گويی دنيا برسرم خراب شده است.

به نظر من موسوی و کروبی بر عهد خود ايستاده اند و هزينه های سنگينی را متحمل شدند. نمونه اش کشته شدن خواهر زاده موسوی، دستگيری فرزند کروبی و ضرب و شتم خود ايشان در راهپيمايی و يا همين حصر خانگی آنان هست که به نظر من حتی بيشتر از حد انتظار خيلی از ما هم ايستادگی کردند. ما در اين سالها کم ديده بوديم که سياستمداری به خيابان بيايد و پا به پای مردم در راهپيمايی های اعتراضی شرکت کند . مهندس موسوی همان روزی که ما سهراب را به خاک سپرديم به همراه خانم رهنورد به خانه ما آمده بود و مهدی کروبی هم فردای آن روز به خانه ما آمدند. برای من خيلی جالب بود که آنها تا اين اندازه برای مردمی که به آنها رای داده بودند ارزش قائل شدند و همين برای من درست در روزهايی که عزا دار بوديم يک دنيا ارزشمند و روحيه بخش بود

من روز ۲۵ خرداد به همراه مادرم و برادر هايم سيامک و سهراب به ميدان توحيد رفته بوديم و در آنجا من از سهراب و برادرم سيامک جدا شدم سهراب به بهانه خريد تست کنکور به سمت ميدان انقلاب راهی شد و سيامک هم به همراه او به سمت ميدان انقلاب که آن زمان شلوغ هم شده بود رفت و اين آخرين لحظه ای بود که سهراب را ديدم. ولی خداحافظی گرمی با هم داشتيم. من به همراه مادرم راهی شديم و در خيابان دکتر قريب به سيل خروشان مردم پيوستيم به مردمی پيوستيم که خواستار پاسخگويی بودند و برای پايمال شدن رای خود به خيابان آمده بودند. ۲۵ خرداد برای هر کسی که آن جمعيت خروشان را از نزديک ديده باشد ممکن نيست فراموش شود، برای من هم بيست و پنج خرداد روز نمايش قدرتِ مردم بود به حکومتی که رايشان را دزديد.

در روز بيست و پنج خرداد، به همراه مادرم و برادر هايم سيامک و سهراب به ميدان توحيد رفته بوديم و در آنجا من از سهراب و برادرم سيامک جدا شدم سهراب به بهانه خريد تست کنکور به سمت ميدان انقلاب راهی شد و سيامک هم به همراه او به سمت ميدان انقلاب که آن زمان شلوغ هم شده بود رفت و اين آخرين لحظه ای بود که سهراب را ديدم. ولی خداحافظی گرمی با هم داشتيم. من به همراه مادرم راهی شديم و در خيابان دکتر قريب به سيل خروشان مردم پيوستيم به مردمی پيوستيم که خواستار پاسخگويی بودند و برای پايمال شدن رای خود به خيابان آمده بودند. ۲۵ خرداد برای هر کسی که آن جمعيت خروشان را از نزديک ديده باشد ممکن نيست فراموش شود، برای من هم بيست و پنج خرداد روز نمايش قدرتِ مردم بود به حکومتی که رايشان را دزديد.

سهراب اساسا بچه ی راز دار و درونگرايی بود اما هرگز زير بار حرف زور نمی رفت. آن روز (۲۵ خرداد) خيلی دوست داشت هرچه سريع تر خودش را به ميدان انقلاب برساند. من هيچ وقت سهراب را آنقدر ناراحت نديده بودم. او معمولا آدمی بود که ناراحتی اش را بروز نميداد ولی آن چند روز سهراب بسيار به هم ريخته بود وهمه اش در اتاق خودش بود. دائم اين کلمه را تکرار ميکرد: «ديکتاتوری داره مياد توی خونه های ما، ببين ديگه نه اينترنت داريم نه تلويزيون نه مطبوعات هيچی.» لبخندهای تلخ و تمسخر آميز روزهای آخرش هميشه جلوی چشم هايم هست که می گفت: « اينجا ايران است آزادترين کشور دنيا».

در اين ۲۲ ماه،هميشه از خودم پرسيدم. مگر گناه برادر من چه بود که پاسخش را با گلوله دادند. هيچ وقت هيچ کس هم جوابی به ما و مادرمان نداد. مگر برادرم چه می خواست که اين بلا سرش آمد؟ مگر مردم چه ميخواستند که آنقدر بی رحمانه سرکوب شدند ؟چرا بعضی ها با نام دين و با نام اسلام، زندگی، امنيت، آرامش و ساده ترين حقوق شهروندی مردم را از آنها گرفته اند. اينها که می پرسم فقط سوال نيست. همه اينها روح من و خيلی از جوان های ديگر را آزار می دهد چون برايش پاسخی پيدا نکرديم .

سهراب و خيلی ديگر از کسانی که جان شان را فقط برای اعتراض از دست دادند، اينک به تاريخ پيوستند و ديگر تنها متعلق به من و يا خانواده ام نيست که ما بخواهيم اجازه بدهيم او به خيابان برود يا نه. سهراب راهش را انتخاب کرد و من نمی توانم و نمی توانستم جلوی او را بگيرم. سهراب از نظر من زنده است و دارد در کنار ما زندگی می کند. همين که دوست هايی که بعد از شهادت سهراب به حلقه خانواده ما پيوستند، هر کدام به تنهايی يک سهراب هستند، يک سرمايه هستند برای پيشرفت جنبشی که من هم خودم را عضو کوچکی از اين جنبش می دانم. وقتی همه جا اسم مرا به عنوان برادرِ سهراب صدا می زنند، وقتی به مادرم می گويند مادرِ سهراب، اين نشان دهنده اين است که همه سهراب را می شناسند، سهراب هويت ما شده است، سهراب شناسنامه ما شده است، سهراب شناسنامه جنبشی شده است که به آن ايمان داشت، به خاطرش سبز پوشيد و به خاطرش جانش را داد. به نظر من تاريخ سهراب و سهراب ها را صدا زد. من سهراب را خيلی دوست داشتم و دوست دارم، رفتنِ برادر هميشه دردناک است اما به او افتخار می کنم وقتی می بينم در راهی رفت که راهی جز سعادت و سربلندی نبود. اگر ۱۰۰ بار ديگر هم راهپيمايی ۲۵ خرداد تکرار شود، من نمی توانم جلوی انگيزه سهراب برای حضور در خيابان را بگيرم. حق انتخاب سهراب را از او گرفته بودند و او به حرمت همين حق انتخاب بود که جانش را از دست داد.

احساس من به رنگ سبز، سبز بوی اميد می دهد بوی شکفتن، بوی تغيير و بوی تازه شدن. فکر می کنم برای سهراب هم همين معنا را داشت؛ اميد به آينده و آزادی.سهراب طرفدار مهندس موسوی بود و معتقد بود مهندس خواهد توانست عدالت اجتماعی را در کشور بر قرار کند.

۲۶ شب قبل از تحويل جسد سهراب برادرم، دائم در استرس بودم. به ما که نگفته بودند سهراب کشته شد و ما فکر می کرديم زندانی است. مادرم آن روزها مدام می رفت مقابل زندان ها عکس سهراب را به هرکسی که آزاد می شد نشان می داد تا شايد نشانه ای پيدا کند. من هم همه اش به فکر اين بودم که اگر سهراب آمد خانه چه کار کنم. يعنی چه کاری کنم که حال و هوايش عوض شود و حداقل فکر شکنجه هايی که شده از سرش بيرون برود. دلم آن روزها می جوشيد اما متاسفانه بی مسووليتی و دروغ پراکنی آنقدر برای مدعيان و مسولان راحت شد که ما را بيهوده منتظر سهراب نگاه داشتند در حالی که سهراب قرار نبود به خانه برگردد و من بيهوده دنبال راهی بودم که وقتی سهراب به خانه برگشت هوايش را داشته باشم.

سهراب طرفدار مهندس موسوی بود و معتقد بود مهندس خواهد توانست عدالت اجتماعی را در کشور بر قرار کند. سهراب اميد داشت. ارزش رای سهراب و سهراب هايی که با آگاهی و اميد به ميدان آمده بودند خيلی بالا بود. رای سهراب رای برای تغيير بود. حقش اين نبود که جانش را تنها برای يک رای از او بگيرند. پاسخ يک شعارِ ساده ی «رای من کو» گلوله بود. سهراب رای داد تا زندگی بهتری داشته باشد. همين. من هيچ وقت پشيمان نشدم ونخواهم شد هدف من وبرادرم رای به باورهای سياسی مان بود . او با آگاهی رای داد و با آگاهی دنبالِ رای خودش رفت و کشته شدن در اين راه سعادت است.

در مورد آن عکس معروف سهراب با سربند سبز دلم می خواهد ناگفته ای را مطرح کنم. عکاس آن عکس خودم بودم من معمولا تمرکز خوبی برای عکاسی ندارم ولی به نظر من آن روز دستها و چشمهای من برای خودم نبود، قدرت عجيبی داشتم مثل خيلی از شهروندان معمولی که عکاس و فيلمبردار نبودند اما پس از انتخابات و در روزهای اعتراض و راهپيمايی، لحظه به لحظه ظلم و خشونتی که در خيابان می ديدند را ثبت می کردند. آن عکسِ من از سهراب و مادرم هم کاملا اتفاقی خوب و روشن افتاد. مادرم فرياد زد؛ «از ما عکس بگير». من در جوابش گفتم: « باشه». سهراب نگاهش جای ديگری بود واز دست من ناراحت بود که چرا همه اش آن روز عکس می انداختم و همين ناراحتی سهراب به اين عکس کمک کرد تا رنگ و بوی ديگری بگيرد. نگاه نگران سهراب در اين عکس را که می بينم نمی دانم بايد ناراحت باشم يا خوشحال باشم که اين عکس ماندگار شد. گاهی وقت ها که دلم بگيرد به اين عکس نگاه می کنم و می گويم :اميدوارم با جهانی شدن اين عکس، سهراب ديگر از من ناراحت نباشد

جنبش سبز نمرده و نخواهد مرد نه با کشته شدن سهراب ها و محمدها و نداها و بسياری از کسانی که ما حتی اسم شان را هم شايد نداينم و نه با دستگيری سران و به بند کشيدن آنها. حتی انگيزه مردم برای اعتراض بيشتر خواهد شد. از نظر من حالا که موسوی و کروبی در زندان هستند اين وظيفه هر ايرانی است که به ابتدايی ترين حقوق کسانی که پای مردم ايستادند و با همين مردم همراه شدند، احترام بگذارد و به اين حصر غير قانونی اعتراض کند. گاهی وقت ها فکر می کنم سهراب اگر زنده بود بقدری از اين موضوع ناراحت می شد که چرا بعضی ها حتی به حقوق اين آقايان هم احترام نميگذارند. سهراب، موسوی را خيلی دوست داشت و به همين خاطر من مطئمن هستم به قدری به اين حصر غير قانونی اعتراض می کرد که شايد دوباره جانش را می داد.



 
 

خدايا، ايستاده مردن را نصيبم کن که از نشسته زيستن در ذلت خسته ام!
خبرنگاران سبز/جامعه/خانواده شهدای جنبش سبز:
شهيد سبز ديگری از بين ما رفت که يادآور سهراب و اشکان خرداد پر حادثه بود. او ايستادن مردن را از نشسته زيستن در ذلت بيشتر دوست داشت چرا که خسته از دروغ دولت کودتايی بود عين من عين تو عين شهيد صانع ژاله و.... او رفت ولی به ديگران آموخت برای پر کشيدن پرنده بودن مهم نيست بايد پرواز کردن را آموخت . 

او نيز به مقصد ابدی دوستانش پر کشيد تا برای هميشه در آرامش زندگی کند. چهلمين روزش بود. برادر، پدر و مادرش، دوستان و آشنايانش همه و همه آمده بودند . روحش شاد و راهش مستدام.

گفتنیست مراسم چهلم شهید محمد مختاری روز گذشته جمعه ۵ فروردین ماه در حالی برگزار شد که مامورین گارد ویژه با حضور در بهشت زهرا فضای امنیتی را ایجاد کرده بودند و با شروع مراسم تعدادی از مامورین امنیتی و لباس شخصی به همراه چندین ماشین ون پلیس امنیت در اطراف مزار این شهید مستقر شده و از هرگونه مداحی و قرائت قرآن نیز توسط حاضرین جلوگیری کرده و مراسم به توصیه مامورین در سکوت برگزار شده است.
گزارش ارسالی حاکیست بعد از گذشت یک ساعت از آغاز مراسم مامورین حاضر اقدام به متفرق نمودن حاضرین کرده و از ماندن خانواده او نیز بر سر مزار فرزندشان ممانعت به عمل آورده اند.
 

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته