-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 11/14/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



در حالیکه یونسکو به تازگی انصراف خود را از برگزاری روز جهانی فلسفه ( ۱۸ نوامبر) در ایران اعلام کرده فراخوان های تحریم در سطح بین المللی نگاه را به وضعیت علوم انسانی در ایران دوخته اند که پیوسته بدتر می شود.

در مقدمۀ اساسنامۀ یونسکو که در سال ۱۹۴۵ بنیاد گذاشته شد آمده است: «از آنجا که جنگ در اندیشۀ انسان به وجود می آید باید صلح نیز در اندیشۀ انسان شکل گیرد.» همواره فلسفه در پیش برد و دفاع از صلح و آزادی نقش ویژه ای به مثابۀ وکیل علاقه های مشترک انسان ها داشته است. وقتی یونسکو در سال ۲۰۰۸ تصمیم گرفت تقاضای جمهوری اسلامی ایران را برای میزبانی روز جهانی فلسفه در سال ۲۰۱۰ بپذیرد بی شک فقط به این قصد نبود که میراث غنی فلسفۀ ایران را – از ابوعلی سینا گرفته تا صدرالمتألهین و جز اینها – معروف تر کند بلکه به دلیل نگرانی های برحقی هم از وضعیت روشنفکران در کشوری بود که پیوسته منزوی تر می شود.

در انجمن حکمت و فلسفه در تهران با همکاری یونسکو مقدمات برگزاری گردهمایی بزرگی را با موضوع اصلیِ «فلسفه: تئوری و عمل» آغاز کردند. آماده سازی حتی زمانی هم ادامه یافت که در جریان اعتراض های مردمی تابستان ۲۰۰۹ صدها دانشجو گرفتار فشار حکومت شدند و آزار و شکنجه دیدند و ده ها نفرشان جان باختند. حتی گماردن علامعلی حداد عادل به دبیری کنگره به دست رئیس جمهور، در ابتدا زنگ خطر را برای یونسکو به صدا در نیاورد، گرچه این فیلسوفِ مدافعِ حکومت خیلی نزدیک به کانون قدرت است.

تازه در آخرهای اکتبر این نهادِ فرهنگ جهانیِ مستقر در پاریس که از سال ۲۰۰۵ هر ساله روزجهانی فلسفه را به تناوب در چندین مرکز مهم برگزار می کند دست به تغییراتی زد. ابتدا اعلام شد مراسم تهران که قرار بود به عنوان گردهمایی اصلی از ۱۸ تا ۲۲ نوامبر برگزار شود تنها کنگره ای از بین چندین کنگره خواهد بود. بعد در ۹ نوامبر ضمن توضیح کوتاهی مبنی بر اینکه «شرایط لازم برای برگزاری مؤثر کنفرانسی بین المللی وابسته به سازمان ملل وجود ندارد» مراسمِ تهران لغو شد. استاد فلسفۀ دانشگاه توبینگن اوتفرید هُوفه که قرار بود یکی از سخنرانان اصلی باشد در ژوئیه و بعد از انتصاب حداد عادل به دبیری کنگره انصراف خود را از شرکت در این گردهمایی اعلام کرد، وی از این بابت سرخورده است که چرا هشدارهایش مدت ها گوش شنوا پیدا نکرد. در این فاصله طرفداران غربی شرکت در این گردهمایی انگشت شمار شده اند.

انتقاد طرفدارن تحریم در ژانویۀ ۲۰۱۰ با نامۀ سرگشادۀ فیلسوف ایرانی رامین جهانبگو که در تبعید کانادا زندگی می کند به دبیر کل یونسکو ایرینا بوکوا آغاز شد. آنچه جهانبگلو که در سال ۲۰۰۶ در زندان اوین بود در این نامه مطرح می کند موردی است که دانشجوی فلسفه در تهران نیما به چشم خود دیده است: «وضعیت در دانشگاه های ما بویژه در رشته های علوم انسانی چیزی ندارد که به نحوی با اندیشۀ آزاد یا موضع انتقادی تطبیق داشته باشد. ما با حکومت وحشت روبرو هستیم که در این فاصله در سر دانشجویان و استادان هم خانه کرده و تبادل آزاد اندیشه را حتی در کلاس درس ناممکن می سازد.»

فیلسوف و نویسنده محمد رضا نیکفر در آلمان زندگی و کار می کند. وی با مقاله ای دربارۀ «الهیات شکنجه» بحث های زیادی در ایران برانگیخته است. نیکفر در اکتبر در فراخوانی شرکت کرد که هم از سوی استادان ایرانی شاغل در خارج و هم دانشجویان و استادان ایران امضا شده است. وی استدلال اصلی این فراخوان تحریم را چنین خلاصه می کند: «از روز جهانی فلسفه سوءاستفاده می شود اگر این روز در خدمت تبلیغات حکومتی باشد که بصورتی نظام مند جلوی تبادل آزادانۀ افکار را می گیرد و همواره روشنفکران را سرکوب می کند.»

نیکفر برای نمونه به مورد معروف محسن کدیور اشاره می کند که در سال ۲۰۰۷ به آمریکا مهاجرت کرد.او توضیح می دهد: «ما در حال حاضر شاهد چهارمین موج تصفیه در نظام دانشگاهی ایران هستیم.» به گفتۀ وی در ابتدای انقلاب استادان مارکسیست و لیبرال پاکسازی شدند. در دهۀ نود حکومت مدافعان تفسیر تاریخی و هرمنوتیکی قرآن چون عبدالکریم سروش را زیر نظر گرفت. با به قدرت رسیدن احمدی نژاد موج سوم آغاز شد که در جریان آن ده ها استاد لیبرال پیش از موعد بازنشسته شدند. به باور نیکفر آنچه اکنون شاهدیم بسیار فراتر می رود. به گفتۀ وی مسئله سرِ «هجومِ نظام مند به علوم انسانی است.»

همانطور که یک سخنگوی وزارت فرهنگ و آموزش عالی در آخرهای اکتبر اعلام کرد بررسی دوازده رشتۀ علوم انسانیِ «متأثر از غرب» در دستور کار است. از جمله رشته هایی که با مدیریت فرهنگی ارتباط دارند و رشته های علوم سیاسی و جامعه شناسی که باید با تعلیمات قرآن هماهنگ شوند. امیر شیخ زادگان جامعه شناس در دانشگاه فریبورگ تحولات در وطنش را به دقت پی می گیرد: «این تبلیغات جدید در دو جبهه انجام می شود. از طرفی ایجاد این رشته ها در دانشگاه ها و مراکر آموزش عالی منوط به اجازه است.» به گفتۀ وی به این ترتیب می کوشند جلوی گسترش چنین رشته هایی را بگیرند: «از سوی دیگر می خواهند رشته های موجود را بگونه ای تغییر دهند که از آنها نه از نظر محتوی و نه از نظر افراد خطری متوجۀ حکومت نشود.» به باور وی منتفی نیست که از دانشجویان موقع ثبت نام تعهد بگیرند.

اینکه بویژه فلسفه هم از این «انقلاب فرهنگی دوم» دچار تغییراتی خواهد شد به آشکاری قبل از گردهمایی روز جهانی فلسفه فلسفه معلوم است. آیت الله مصباح یزدی مرشد محافظه کار احمدی نژاد در جریان دیداری برای آماده سازی کنگره «فلسفه را پاسخی برای تردید وارداتی از غرب» خواند. در مراسم مربوط به فلسفۀ اسلامی که یزدی و امام جمعۀ سابق قم جوادی آملی، دو چهرۀ اصلی در مدرسۀ افراطی حقانی ریاست آن را برعهده دارند پیوسته نفوذ بیشتری بر برنامه ریزی کنگره صورت گرفت. این نکته را تنها ملاقات های زیاد دبیرخانۀ کنگره با روحانیت قم نشان نمی دهد بلکه تعداد بسیار زیاد سخنرانان ایرانی هم که ارزیابی مقاله های آنها کوتاه زمانی قبل از برگزاری کنگره اتفاق خواهد افتاد شاهدی بر این ادعاست.

فشار سیاسی و این سوءظن که دلیل اصلی بررسی کند مقاله ها پوشاندن نفوذ روحانیون افراطی بر کنگره است سرانجام یونسکو را ظاهراٌ در لحظۀ آخر بر آن داشت مراسم تهران را لغو کند..

* از: آلِساندرو توپا / در: نویه تسورشر تسایتونگ

نویسنده استاد مدعو فلسفه در دانشگاه آمریکایی قاهره است.


 


رئیس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد چند میل دورتر از مرز اسرائیل در حومه شهر بنت جبیل لبنان ایستاده بود که گفت «لبنان، مکتب مقاومت و ایستادگی در برابر نیروهای زورگوی دنیاست و مثل دانشگاه برای جهاد و برای ماجراجویی در راه نهضت های عالی بشر است.» او اعلام کرد: «به خاطر تلاش های سوریه، عراق، ترکیه، لبنان و فلسطین در منطقه رژیم صهیونیستی سقوط خواهد کرد و هیچ قدرتی نمی تواند آن را نجات دهد.» از احمدی نژاد مانند یک قهرمان در این منطقه استقبال شد، در سنگر حزب الله، جایی که خاطرات اشغال اسرائیل در آن پس از ۱۸ سال هنوز تازه باقی مانده است.

این اظهارات چند هفته پس از سخنرانی رییس جمهور ایران در سازمان ملل متحد گفته شد؛ سخنرانی که احمدی نژاد در آن اعلام کرده بود که حادثه یازده سپتامبر توسط بخش هایی از دولت آمریکا و برای ایجاد تغییر در روند نزول اقتصادی امریکا برنامه ریزی شده بود. در خلال این کلمات نمایندگان ایالات متحده و ۱۱ کشور دیگر سالن را ترک کردند. احمدی نژاد به خاطر لفاظی های آتشین خود معروف است و در این حال سخنرانی تازه خود را در مقطع بسیار مهمی برای ایران ایراد می کند: پس از ۳۶ سال که ایران ریاست اتحادیه بین المللی نفت اوپک را به عهده گرفته است. پرسشی که پررنگ باقی می ماند این است که ایران با افزایش لفاظی های ضد غرب، روابطش با کشورهای منطقه و عهده داری ریاست اوپک، به عنوان پرچمدار مبارزه با ایالات متحده چه جایگاهی در منطقه دارد؟

یکی از مقامات پیشین ایالات متحده که در مسائل اقتصاد خاورمیانه دارای تجربه است به تازگی به من گفت: «ریاست اوپک برای ایران ابزار ویژه ای فراهم نمی کند.» با توجه به این که اوپک نمی خواهد به عنوان طولانی کننده رکود جهانی به نظر برسد و کشورهای دیگر هرگونه تصمیمی از سوی ایران که راهی برای رهایی از وضع موجود پیش پایشان بنهد را مورد بررسی قرار خواهند داد. ریاست اوپک برای ایران اقتداری برای حمله به امریکا یا حتی اسرائیل به ارمغان نمی آورد. با این همه ریاست اوپک، قدر و منزلت بین المللی ایران را افزایش می دهد. چنین چیزی باور رایج در غرب درباره ایران را می شکند؛ باوری که ایران را یک قدرت غیر مسئول آشوبگر، بی علاقه به ایجاد صلح در خاورمیانه و سایر دنیا می داند را. ریاست چنین سازمان با نفوذ عظیم و اهمیت بین المللی به ایران توانایی می دهد که بتواند تصویر خود را از نو بسازد، و به عنوان بازیگر مسئول و قدرتمند در عرصه بین الملل خود را در مرکز توجه قرار دهد.

با این حال، روابط ایران با دیگر کشورها ابزاری است که واقعا توانایی ایران را برای پیشبرد دیدگاه خود با استفاده از احساسات ضد امریکایی در خاورمیانه افزایش می دهد و به نوبه خود باعث افزایش نفوذ ایران در منطقه می شود. سه رویداد برجسته در چند هفته گذشته نمایانگر این گسترش هستند. رویداد اول، سفر وی به لبنان است. دومین رویداد ویکی لیکس است: انتشار اسناد محرمانه ویکی لیکس، که جزئیات عمیق نقش ایران را در عراق زیر ذره بین می برد و رویداد سوم که در ارتباط با مورد دوم است، پشتیبانی ایران از نوری المالکی برای باقی ماندن در پست نخست وزیری در عراق است.

همانطور که سفر احمدینژاد به لبنان نشان داد، سیاست خارجی ایران بر همکاری با کشورهای منطقه و ادامه این همکاری ها برای رویارویی با تسلط ایالات متحده و اقتدار اسرائیل تکیه خواهد کرد. ایران گام های بلندی برای استقرار و حضوری قدرتمندتر در منطقه برداشته است.

همان مقام پیشین ایالات متحده که پیشتر درباره اش گفتیم معتقد است: «نفوذ ایران و استقرارش به طور چشمگیری در منطقه افزایش یافته.» تظاهراتی که در حمایت از احمدی نژاد انجام شد نشان می دهد که اتحاد میان ایران و سوریه قوی تر شده است. به علاوه، ایران اکنون با پشتیبانی فعال نظامی و مالی از حزب الله و حماس تلاش می کند که پایگاهی برای برخورداری از پشتیبانی در منطقه به وجود آورد. این واقعیت که ایالات متحده به شدت از این سازمان ها انتقاد کرده و آنها را در شمار گروه های تروریستی جای داده، تنها موجب شدت گرفتن احساسات ضد آمریکایی و فزونی پشتیبانی از ایران در منطقه می شود. علاوه بر این، احمدی نژاد با دستی پر از پیشنهاد، برای سرمایه گذاری های اقتصادی و حمایت نظامی به لبنان آمد.

هرچند که در شرایط تحریم ایران چنین داد و ستدهایی بعید می نماید، ولی این نشان می دهد که ایران آماده است تا از روش های سنتی سیاست برای رویارویی با قدرت های مخالفش استفاده کند.

همان مقام پیشین امریکا بر این باور بود که «سخت می توان پذیرفت که افزایش نفوذ ایران در منطقه به مفهوم تسلط این کشور بر منطقه و یا بر لبنان باشد.» این گفته وی می تواند حقیقت داشته باشد. هرچند، ایران برای تقویت موقعیت خود نیاز به تسلط بر منطقه یا لبنان ندارد؛ کافی است در برابر ایالات متحده توازن قدرت ایجاد کند و اطمینان حاصل نماید که لبنان در این موازنه از جایگاه خوبی برخوردار است.

دوم این که اسناد ویکی لیکس نشان داد که از هنگام آغاز شورش های عراق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و اعضای حزب الله به شبه نظامیان شیعه استفاده از مواد منفجره و سلاح های دیگر مانند تفنگ تک تیرانداز را آموزش می داده اند. مقاله ای در نیویورک تایمز با شرح جزئیات بیشتر نشان می دهد که چگونه ایران برای شبه نظامیان، موشک، بمب های مغناطیسی و موشک های زمین به هوا فراهم می کرده است. ایران به شورشیان آموزش داد که چگونه خون افراد ارتش ایالات متحده را به زمین بریزند و عراق را به باتلاق نظامی و آبریزگاه اقتصادی تبدیل کنند. مقاله توضیح می دهد که هدف ایران شکل دادن به دولتی بود که در عراق ریشه گرفت و همزمان نقش و نفوذ آمریکا در آن منطقه را تضعیف نمود.

در نهایت، در اواسط ماه اکتبر نوری المالکی از ایران دیدار کرد، به امید برخورداری از پشتیبانی این کشور برای باقی ماندن در پست نخست وزیر عراق. این به خوبی نشان از اهمیت ایران و عمق نفوذ حکومت تهران در اعلام پشتیبانی از المالکی دارد. البته چنین رویدادی در هماهنگی کامل با مسائل سوریه نیز هست. المالکی که تا به حال رابطه شکننده ای با ایالات متحده داشته، برای ایران کاندیدایی است که به نظر می رسد نمی خواهد از مدل دیکته شده امریکا در مورد مسائل گوناگون تبعیت کند و نسبت به برخی منافع خاص ایران حساسیت نشان می دهد. بیش از این، نوری المالکی موافقت کرده که مقتدا صدر را به ائتلاف خود فرا بخواند. الصدر، که هم اکنون در شهر مقدس قم در ایران زندگی می کند رهبر ارتش سرسخت «مهدی» بوده است. وی نه تنها برای راه انداختن شورش از کمک ایران بهره مند بود بلکه ایران به او اجازه داد تا در دوره تبعید در آنجا زندگی کند. مشارکت او در سیاست تازه عراق به ایران امکان تاثیر مستقیم در سیاست عراق را می دهد.

در اینجا لازم به توضیح است که افزایش محبوبیت ایران نیز از مخالفت شدید آمریکا نسبت به ایران سرچشمه می گیرد. منوچهر حسین زاده، روزنامه نگار پیشین واشنگتن پست، توضیح می دهد که حمایت آمریکا از رژیم های فاسد و مداخله نظامی این کشور در حال حاضر باعث پرورش احساسات ضد آمریکایی در منطقه شده است. می گوید: «احمدی نژاد می خواست رهبر مردم انقلابی باشد و خود را به عنوان گزینه ای معرفی کرده که خودش را به اسرائیل یا آمریکا نفروخته یا با آن ها از درِ سازش در نیامده است.» و به طعنه می گوید: «رسانه های ایالات متحده چنین موقعیتی را با هیولاپروری در اختیار وی نهاده اند.» هر حمله به ایران به محبوبیت این کشور در منطقه می افزاید و آن را به عنوان بی باک ضد امپریالیست در دیده ها متبلور می کند.

هنگامی که ایران با تحریم های بیشتر رو به روست و به طور فزاینده ای به عنوان چهرهء منفور بین المللی در غرب دیده می شود، ریاست اوپک ایران را در جایگاه رهبری قرار می دهد و چنین چیزی برای ایران حیثیت بین المللی به ارمغان می آورد. این کمک می کند تا چهرهء ایران به عنوان قدرت مهم منطقه ای و بازیگر عرصه بین المللی تصویر شود، عرصه ای که به ایران کمک می کند آبروی از دست رفته اش را باز یابد تا چون کودک نافرمان دیده نشود و رفتار دیگر کشورها نسبت به این تصویر را نیز تغییر دهد. با این همه فراتر از قدرتِ سطحی ایران، اقتدار واقعی این کشور نهفته است: همبستگی های منطقه ای ایران با سوریه و لبنان، روابط نظامی قوی اش با حزب الله و حماس و برخورداری از اهرمی قابل ملاحظه در داخل عراق. در حالی که ایالات متحده در همپیمانی با مصر، اردن، عربستان سعودی و اسرائیل هنوز سکان تسلط را در منطقه در دست دارد با این همه ایران نیز از قدرت برخودار است و با استفاده از آن موقعیت خود را در منطقه بهبود بخشیده است.

حرکات راهبردی مورد بحث در اینجا به ایران کمک می کند که در برابر اسرائیل توازن قدرت خود را به نمایش بگذارد و در عین حال بر احساسات ضد آمریکا در منطقه پافشاری کند. ایران با افزایش نفوذ و اعتبار، این قابلیت را دارد که سلطه آمریکا در خاورمیانه را به چالش بکشد.

* از: شِهزاد اچ قاضی / در: سووت ایژن

نویسنده این مطلب پژوهشگر مرکز ماری اف کریسلر و رئیس شورای راهبردی و امور بین الملل در دانشگاه هند، ایندیاناپولیس، ایالات متحده امریکاست.

South Asia / ASASIA/ Copyright © 2010. CMC Pakistan


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته