-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 11/23/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ایران در استفاده از اینترنت رتبۀ اول را در خاورمیانه دارد. به گزارش مرکز آمار جهانیِ اینترنت، در حال حاضر ایران ۳۳ میلیون کاربر دارد. بدین ترتیب پرجمعیت ترین کشور منطقه بیشترین کاربرهای اینترنتی را دارد، گرچه به اصطلاح ضریب نفوذِ اینترنت در ایران تازه ۴۳ درصد است.

ایرانی ها از اینترنت استفاده می کنند، البته با محدودیت. فَرد بختیار (نام را تغییر داده ایم، نام واقعی را می دانیم) می گوید:«البته برخی از صفحه ها قربانی فیلتر می شوند.» وی متخصص تکنولوژی اطلاعات است و در تهران زندگی می کند. در گفته هایش ناامیدی آشکار است.

البته فرد در صحبت تلفنی تا حدودی چشم بر واقعیت می بندد. گناهِ سانسور را متوجۀ آمریکایی ها می داند: «شرکت های بین المللی مانند گوگل و اَپل و پی پال با تحریم بازار مهمی را در بین استفاده کنندگان اینترنت در ایران از دست می دهند.» متوجه نمی شود که اگر شرکت های خارجی هم تن به سانسور دهند برای او نیز خوب نخواهد بود. معلوم نیست این موضع گیری او تا چد حد عقیدۀ واقعیش است.

ضرب المثلی فارسی می گوید: «دیوار موش داره موش هم گوش داره.» در مورد اینترنت گوش متعلق به سپاه پاسداران است.

سپاه نه تنها پاسدار سیاسی و مذهبی حکومت است بلکه بزرگ ترین شرکت کشور هم هست. از جمله بنیاد توسعۀ مبین را در اختیار دارد، مجموعه ای از فعالیت های نظامی و اقتصادی و سیاسی با میلیاردها سرمایه. و این بنیاد در سپتامبر ۲۰۰۹ سهام شرکت مخابرات را به ارزش ۷/۸ میلیارد دلار از دولت خرید. اکنون نه فقط خطوط تلفن بلکه تمامی شرکت های عرضه کننده و دو شبکۀ موبایل هم به این بنیاد تعلق دارند. این نکته سکوت فرد را توضیح می دهد.

اما شبکه نه تنها سانسور می شود، آهسته هم هست. وزیر مخابرات و فناوری اطلاعات به تازگی اعلام کرد دولت می کوشد برای ابتدای سال ۲۰۱۱ اینترنت را سریع تر کند. به گفتۀ وی اشخاص عادی می توانند در خانه هم اینترنت با سرعت بالا داشته باشند.

به گفتۀ اتحادیۀ بین المللی مخابرات باید باند پهن دست کم ۲۰۴۸ کیلوبایت در ثانیه سرعت داشته باشد. حتی اگر هر کشور برای خود تعریف متفاوتی دارد اما ایران فرسنگ ها از این مرحله دور است. فرد می گوید: «اگر مبنا را بر ۲۰۴۸ کیلو بایت در ثانیه بگذاریم پس ایران باند پهن ندارد.» وی به اعلام وزیر با دیدۀ شک می نگرد.

حسام میثاقی می گوید: «مانند خیلی از ایرانی ها از مودمِ ۵۶ کیلو بایتی استفاده می کردم. صفت آهسته نمی تواند حق مطلب را ادا کند!» میثاقی جوانی است از اصفهان که قبل از فرارش در ژاویۀ ۲۰۱۰ با نام خود برای یک وبگاه حقوق بشری در ایران مطلب می نوشته است. حتی اگر باند پهنِ وعده داده شده بیاید تنها تعداد کمی از آن بهره می برند. بزرگ ترین عرضه کنندۀ خدمات اینترنتی در ایران شرکت پارس آنلاین برای خط ارتباطی باند پهن در ماه حدود ۴۰ دلار می خواهد. با این مبلغ ۲۵۶ کیلو بایت سرعت و حجم انتقال داده ای برابر ۲۰ گیگا بایت در اختیار می گذارد. پول زیادی است، در سال ۲۰۰۹ درآمد متوسط ماهانه در ایران حدود ۴۰۰ دلار بود.

فرد در پاسخ به این پرسش که آیا درست است که دولت هر از چند گاهی حسابی سرعت اینترنت را کم می کند حرفی نمی زند. می گوید وی از اینترنت خود راضی است.

رضایت حسام میثاقی کمتر است، در مقابل میل بیشتری برای صحبت دارد. از حدود چهار ماه پیش در آلمان زندگی می کند. می گوید معلوم است که دولت سرعت اینترنت را کم می کند: «عجیب اینکه چنین اتفاقی همیشه وقتی می افتد که اوضاع سیاسی ملتهب است – در تظاهرات یا در انتخابات سال ۲۰۰۹». حسام آن چیزی را بر زبان می آورد که به نظر می رسد فرد در تلفن قادر به گفتن آن نیست: «تلویزیون و مطبوعات فقط آشغال تحویل می دهند! بدون اینترنت جوانان هیچ سرگرمی ندارند.»

فرد در مقابل می گوید «اینترنت هم خوب است هم بد» و بویژه خوبی آن را مورد تأکید قرار می دهد: «با وبلاگ ها و توییتر مردم نیز صدایی دارند. بدون اینترنت مطبوعات آزاد وجود ندارد. تقریباٌ هرکس در فیس بوک یا اِم اِس اِن است.»

حسام اما بیشتر عیب را می بیند: «دولت می خواهد مانع شود که مردم با هم در تماس باشند و شبکه های اجتماعی تشکیل دهند و باهم دوست شوند.» اما دولت نمی خواهد فقط مانع شود بلکه می خواهد بیشتر سر از کار آنها درآورد. و از اینرو اینترنت می تواند کمک خوبی باشد. همانطور که وبلاگ نویس اوگنی موروزُف که زادۀ روسیۀ سفید است می گوید و می نویسد اینترنت خیلی خوب به کار جاسوسی از مخالفان و تماس های آنها می آید.

حسام خوش بین است: «گرچه عجیب می نماید اما اینترنت شاید اندک زندگی شخصی است که ما هنوز داریم!» اندک زندگی شخصی که هرجا دولت بتواند زیر نظر می گیرد. حتی فرد می گوید: «از طریق پِراکسی ها به فیس بوک و توییتر می رسیم. اما گاهی دولت فیلتر می کند و چند روز خبری نیست.»

یوتیوب و توییتر در انتخابات ۲۰۰۹ بعنوان وسیلۀ ابراز نظر عمل کردند. ویدئوهای زنده و رنگی از خیابان های ایران در اینترنت گذاشته شدند و بدین ترتیب به سراسر جهان راه یافتند. اقدامی خطرناک.

حتی ایرانی های ساکن در غرب از فشار حکومت در امان نیستند. مورد حسین درخشان یک نمونه از این فشارهاست. روزنامه نگار جوان در سال ۲۰۰۵ وبلاگ خود «سردبیر: خودم» را در کانادا راه انداخت. در نوامبر ۲۰۰۸ هنگام ورود به ایران بازداشت شد. چرا برگشت؟ کسی نمی داند اما شایعه های زیادی دربارۀ تهدید خانواده اش از سوی دولت وجود دارد.

گرچه بازداشت او موجی از ناراحتی را ایجاد کرد که عرصۀ آن اینترنت بود: وبلاگ نویس های ایرانی از دولت انتقاد کردند، صفحۀ «پدر وبلاگ نویسی را آزاد کنید» راه اندازی شد. اما همۀ تلاش ها بی نتیجه بود. در سپتامبر ۲۰۱۰ درخشان را به نوزده سال و نیم زندان محکوم کردند.

* از: دانیکا بنزمایل / در: تسایت آنلاین


 


بر بازندگان سیاسی اینگونه می رود: آنکه شکست خورده نباید نگران توصیه های خردمندانه باشد. از زمان ناکامیِ اوباما در انتخابات کنگره هر روز بی آنکه کسی پرسیده باشد توصیه هایی در بارۀ سیاست خارجی به کاخ سفید می رسد. در این توصیه های روندی معلوم می شود: اوباما باید با اوج دادن بحران اتمی به وضعیت خود سر و سامان بدهد.

چه فرمودید؟ آیا همین تازگی مسئول سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا کاترین اشتون از تهران چراغ سبز برای گفتگوهای تازه دریافت نکرد؟ می خواهند در ۵ دسامبر برای اولین بار بعد از یک سال سکوت دوباره جهت گفتگو با ایرانی ها جمع شوند. اما شاید رابطۀ متقابلی وجود داشته باشد بین راه حل سیاسی و کوبیدن بیشتر بر طبل جنگ. تحریم های تشدید شده که در تابستان از سوی سازمان ملل همراه با چین و روسیه برقرار شدند اثر خود را نشان می دهند: اینکه اکنون ایران مایل به گفتگوست نشانه ای برای این تأثیر است. البته با حرارت ترین مدافعان راه حل سیسی هم بر این باور نیستند که تحریم به تنهایی برای جلوگیری از برنامۀ اتمی ایران کافی باشد.

به فشار و تهدید هم برای گفتگو نیاز است. اما اینجا چنین می نماید که بازی دیگری شروع می شود: فشار بر اوباما فزونی می یابد تا رنگِ جنگ بر چهره بمالد. قدیمی ترین مقاله نویسِ واشینگتن پست دیوید برادِر به رئیس جمهور توصیه می کند باید «سال های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ را صرف نغمه سازی رویارویی نهایی با روحانیون کند. این کار از نظر سیاسی به او کمک می کند زیرا مخالفان باید از وی در این راه حمایت کنند. در حالیکه تشنج اوج می گیرد و ما مقدمات جنگ را آماده می کنیم وضعیت اقتصادی بهبود می یابد.»

جنگ بعنوان چارۀ اقتصادی – کمتر بتوان روی دست آن پاشد. اما در جنگِ کلمات جمهوری خواهان قوی شده وا نمی دهند. سناتورِ بدخواه لیندزی گراهام ده روز پیش در کنفرانس امنیتی در هالیفاکس کانادا گفت قدرت یابی دوبارۀ جمهوری خواهان «خبر خوبی برای رئیس جمهور» است «اگر که بخواهد در مقابل ایران قوی باشد.» گراهام برای نخبگان امور دفاعی غربی پیش بینی کرد ظرف یک سال «تا حد زیادی معلوم می شود که تحریم ها تأثیر ندارند» و از اینرو به گفتۀ او باید اکنون «همۀ امکان ها روی میز بیاید.» به باور او نباید «فقط برنامۀ هسته ای را خنثی کرد (...) بلکه باید نیروی دریایی ایران را غرق و نیروی هوایی اش را نابود کرد و حمله ای قاطع به سپاه پاسداران بُرد.» به دیگر سخن: «توان این حکومت را بگیرید.»

طرحی قدیمی از نومحافظه کاران، بعد از انتخابات کنگره باد مؤافق بر پشت یافته است: بعد از کابل و بغداد – پیش به سوی تهران! سناتور جان مک کین سیاست مدار ارشد جمهوری خواهان در امور خارجی باز هم تغییر حکومت ایران را هدف سیاست آمریکا اعلام می کند. و رئیس ستاد ارتش آمریکا مایک مولن چند روز پیش در دانشگاه استنفورد گفت: «تحریم ها شروع به تأثیر کرده اند اما تا امروز نمی بینم که از هدف اعلام شده برای تولید سلاح هسته ای برگشته باشند.» به گفتۀ وی ایران «انزوا را به جای گفتگو» برگزیده است.

چرا این تند شدن عجیب لحن – آن هم درست در زمانی که گفتگوها دوباره شروع می شوند؟ اظهارات مولن و مک کین و گراهام زیر آب دیپلماسی را می زنند. بی ربط است که با کشوری در بارۀ وظیفه اش برای شفاف سازی صحبت کرد در حالیکه می خواهند این حکومت را «بی توان کنند.» هرکس اینگونه سخن می گوید به دستگاه تبلیغاتی ایران خوراک برای این سوءظن می دهد که در پشت پیشنهاد مذاکرۀ غرب «قدرت های استکباری» با خواسته های استعماری جدید قرار دارند.

می توان منطق این کوبیدن بر طبل جنگ را از نظر سیاست داخلی به نسبت آسان فهمید. ظاهراٌ قرار است اوبامای ضعیف شده به راهی کشیده شد که با کنار رفتن بوش آن راه را ترک کرده بودند تا بتوانند اوباما را در انتخابات به راحتی شکست دهند. ادبیات جنگی نو محافظه کاران می خواهد به دست فراموشی بسپارد که چه سیاستی بوده که ایران را در سال های گذشته قوی کرده است. جنگ های آمریکا روحانیون را از دست دشمنان قسم خوردۀ خود – اول طالبان بعد هم صدام حسین – راحت کرده اند. تهران اکنون در افغانستان حرف برای گفتن دارد (پول هزینه های کرازی را می دهد) – و در عراق هم کسی نمی تواند بر خلاف میل ایران رئیس جمهور شود: المالکیِ شیعه را تازگی حتی با وجود فشار آمریکا به کرسی نشاندند.

تناقض است: به اصطلاح سیاست نشان دادنِ قدرتِ آمریکا در واقع ایران را قوی کرده است. سیاست مصمم اخیر (همراه با چین و روسیه) حد و مرز تهران را نشان داد – با تحریم های جدی که ظاهراٌ شروع به تأثیر گذاری کرده اند: حتی هندی ها از چند روز پیش همکاری می کنند، ایران منزوی است. این نیز تضمینی برای مؤفقیت نیست. همانطور که اسرائیل به درستی هشدار می دهد دیپلماسی به فشار نیاز دارد.

کسی چه می داند، شاید طالبان جنگ در نهایت بدون اینکه بخواهند به سود اوباما باشند – چرا که به ایرانی ها نشان می دهند چه روی می دهد اگر اوباما در گفتگوها ناکام شود.

* از: یورگ لاو / در: تسایت آنلاین

عکس از: رویترز


 


یک دموکرات ارشد کمیته روابط خارجی مجلس از وزارت امور خارجه به دلیل خودداری از توضیح به او و همکارانش درباره حذف نام یک گروه ایرانی مخالف دولت ایران در فهرست گروه های تروریستی انتقاد کرد.

برد شرمن، نماینده کالیفرنیا از حزب دموکرات و رئیس امور خارجی مجلس کمیسیون فرعی تروریسم و منع گسترش تسلیحات و داد و ستد، اشاره کرد که بیش از ۱۰۰ نماینده کنگره به بانیان لایحه ای برای حذف نام مجاهدین خلق از لیست ترور وزارت امور خارجه پیوستند.

آقای شرمن در مصاحبه ای گفت که «کمیته فرعی باید این لایحه را جدی بگیرد و آن را با توجه به حقایق محرمانه ای ارزیابی کند که وزارت امور خارجه احتمالا طی جلسه توجیهی تنها ما را در جریان آن قرار خواهد داد.»

پس از خودداری وزارت امور خارجه در برگزاری جلسه توجیهی، وی درخواست کرد که مقامات دولتی، نشستی با جامعه اطلاعاتی را ترتیب دهند. او گفت: «این درخواست هنوز در دست بررسی است و امید چندانی نیز به آن ندارم زیرا می خواستم جلسه توجیهی این گزارش طبقه بندی شده را در این هفته دریافت کنم، در حالی که تا پایات کار کنگره یک هفته بیشتر فرصت نیست.»

سازمان مجاهدین خلق که در سال ۱۹۶۵ (برابر ۱۳۴۲) به عنوان یک گروه چریکی مارکسیست اسلامی مخالف شاه و مورد پشتیبانی غرب شکل گرفت و ابتدا با نیروهای موافق آیت الله خمینی هم پیمان بود اما به زودی به صف مخالفان نظام پیوست. اعضای سازمان در پاریس و سپس در عراق پناه جستند و جایی که صدام حسین به آنها پناه داده قرارگاه یا کمپ اشرف نام دارد. نیروهای مجاهدین در جنگ ایران و عراق در دهه ۸۰ به نیروهای عراق پیوستند و در برابر ایران صف آرایی کردند.

پاسخ به پیشنهاد ۱۳سالهء گروه برای خروج از فهرست سازمان های تروریستی وزارت امور خارجه حرکتی است که در سال ها و ماه های اخیر روند شتاب آلودی به خود گرفته است.

قطعنامه مجلس مبنی بر پیشنهاد خروج نام این سازمان از فهرست، پس از تصمیم سال گذشته اتحادیه اروپا در حذف نام سازمان مجاهدین خلق از لیست گروه های تروریستی در ماه ژوئن تنظیم شد. در ماه ژوئیه دادگاه استیناف ایالات متحده از وزارت امور خارجه خواست که به بررسی وضعیت این گروه بپردازد.

شش پشتیبان این لایحه مجلس در نامه خود به وزیر امور خارجه هیلاری رادهام کلینتون در روز سه شنبه خواستار بررسی شناسه سازمان مجاهدین خلق شدند و گفتند تا به حال (چگونگی معرفی آنان) نتایج کشنده ای در پی داشته است. در این نامه آمده است که در ژوئیه ۲۰۰۹ نیروهای عراقی با حمله به قرارگاه اشرف ۱۱ کشته بر جا نهادند.

یک نماینده پشتیبان، دانا رُهراباکر، جمهوری خواه از کالیفرنیا، در مصاحبه ای گفت: با این که سازمان مجاهدین خلق «گذشته دورِ آلوده ای داشته» ولی او معتقد است که اکنون در روند تکامل، «بخشی از لحاف چهل تکه ای است که موسیقی مخالفت با دیکتاتوری ملا را می سازد.»

هواداران سازمان مجاهدین خلق در سال ۲۰۰۲ ابزار آن را فراهم کردند که گروه بتواند برنامه هسته ای ایران را فاش کند.

آقای رُهراباکر می گوید: «آن چه ۳۰ یا ۴۰ سال پیش اتفاق افتاده کم اهمیت تر از چیزی است امروز اتفاق می افتد. سازمان مجاهدین خلق امروز همان سازمانی نیست که در حکومت شاه به اصول مارکسیسم تعهد داشت و مردم را ترور می کرد.»

سازمان مجاهدین خلق مدعی است که در سال ۲۰۰۱ سوگند انکار خشونت یاد کرده و پس از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ تمام تسلیحات خود را به نیروهای ایالات متحده واگذار کرده است.

کِنِت کَتزمن، تحلیلگر ایران در خدمات پژوهشی کنگره گفت: هیچ گونه اطلاعاتی درباره حملات مسلحانه این گروه در سال های اخیر در دست نیست و دلیل می آورد که جلسات معارفه سال ۱۹۹۷ از همان ابتدا مشکوک بوده است.

«حتی در طول سالیان زمانی که گروه درگیر مبارزه مسلحانه بود و آشکارا به آن تعهد نشان می داد، حملات مسلحانه اش طور کلی متمرکز بر اهدافی در برابر حکومت بودند. اهدافی چون مقامات نظامی، ساختمان های دولتی، سفارتخانه های ایران در خارج از کشور و اهدافی از این دست. آنان به مسجد، مرکز خرید یا فروشگاه در ایران حمله نمی کردند؛ جاهایی که مردم بی گناه در آن حضور داشتند.»

* از: برن باوم / در: واشینگتن تایمز


 


سیاست دولت اوباما در مورد عراق دچار درهم ریختگی است. هفت ماه بعد از انتخابات مجلس در عراق، ایالات متحده تکذیب می کند که در کشمکش بر سرنخست وزیری جانبداری کرده است. اما در پنهان آمریکا از نخست وزیر فعلی نوری المالکی پشتیبانی می کند.

ایالات متحده فشار سیاسی زیادی بر همسایگان عرب عراق وارد آورد تا آنها را به حمایت از نخست وزیری مالکی برای یک دورۀ دیگر وادارد. بیشتر این کشورها از حمایت خودداری کردند. آمریکا در ابتدا از مالکی حمایت کرده بود تا مانع مشارکت جنبش صدر در قدرت شود. البته در این فاصله نتیجه برعکس شده است زیرا اگر از حزب های شیعه که با مالکی ائتلاف کرده اند چشم بپوشیم جنبش صدر تنها گروه حامی مالکی است.

یک پیامد نگران کنندۀ سیاست آمریکا پر رنگ تر شدن نقش ایران در عراق است زیرا این کشور مالکی را برای سمت نخست وزیری ترجیح می دهد. بنابراین درست در زمانی که ایالات متحده برای انزوای جهانیِ ایران به دلیل برنامۀ اتمی این کشور در تلاش است، در عین حال موقعیت منطقه ای ایران را تقویت می کند.

کشمکش ایران و سوریه بر سر نفوذ در عراق

اختلاف آمریکا و ایران به مسئلۀ اتمی محدود نمی شود. تلاش های آمریکا برای آغاز دوبارۀ گفتگو بین اسرائیل و فلسطینی ها با مقاومت شدید ایران روبروست که همچنان سیاست سی سالۀ خود را در جلوگیری از تلاش برای صلح در منطقه ادامه می دهد. ایران، هم بر نقش آفرینان دولتی نفوذ زیادی دارد و هم بر نیروهای غیر دولتی که حمایت آنها از برقراری صلح پایدار در خاورمیانه اجتناب ناپذیر است.

در این مورد می توان از سوریه در جایگاه اول نام برد. عراق بعد از انتخابات فرصتی به آمریکا داد تا بین ایران و سوریه را بکارد. در حالیکه ایران از حزب های مذهبیِ شیعه پشتیبانی می کند منافع سوری ها متمایل به ملت گرایی دین جدا خواه در عراق است، یعنی آن سیاستی که ائتلاف نخست وزیر سابق ایاد اعلاوی دنبال می کند که در انتخابات مجلس عراق در ابتدای سال واقعاٌ مالکی را شکست داده بود.

سوریه در هفت سال گذشته از اعلاوی حمایت کرده است. اما ظاهراٌ به دنبال فشار گستردۀ سیاسی آمریکا و ایران به سودِ مالکی، سوریه نیز در پشتیبانی خود تغییر جهت داده است.

مقاومت عربستان سعودی در برابر فشار آمریکا

پیامدهای این سیاست غلط آمریکا خود را نشان داده اند و به پشت گرمیِ رئیس جمهور ایران محمود احمدی نژاد منجر شده اند که در جریان دیدار تحریک آمیز خود از لبنان، از جمله از منطقه ای در نزدیکی مرز اسرائیل که در اختیار حزب الله است دیدن کرد.

کشورهای عرب خلیج فارس، بویژه عربستان سعودی، تاکنون در مقابل فشار آمریکا برای حمایت از مالکی مقاومت کرده اند. اینان نمی توانند فراموش کنند که مالکی در جریان پاکسازیِ مسلمانان سنی در بغداد نقش رهبری داشت.

این کشورها ایران – و در نتیجه نزدیکی مالکی به این کشور – را خطری برای موجودیت خود می بینند. بویژه کویت و عربستان سعودی و بحرین ایران را تحریک کنندۀ جمعیت بزرگ شیعیان در کشورهای خود می دانند.

مخالفت سرآمدان سیاسی در عراق با دورۀ دوم نخست وزیری مالکی

سرآمدان سیاسی در عراق به دو دلیل مخالف خواست مالکی برای نخست وزیری مجدد هستند. یکم اینکه از تلاش های دوبارۀ ایران برای برهم زدن ثبات عراق ناخشنود هستند. نیروهای امنیتی تازگی ها توانستند جلوی ورود حمله کنندگان انتحاری را از ایران به کردستان عراق بگیرند که بنا به باور رهبران کرد از سوی وزارت اطلاعات ایران حمایت می شوند و آموزش می بینند.

دوم اینکه مالکی باعث نگرانی کسانی شده که به دمکراسی و تغییر بدون خونریزی قدرت باور دارند. مالکی نیروهای امنیتیِ را بکار گرفته – برخی از آنها ظاهراٌ در گردان های مرگ فعال بودند – که مستقیماٌ زیر فرمان او هستند و بدین ترتیب سلسله مراتب قانونی را دور می زنند. از این گذشته وی افراد خود را به جای افسران ارتش و امنیتی گمارده است.

وقتی در مارس گذشته شایع شد مالکی انتخابات را می بازد وی با تأکید توضیح داد شکستش امنیت کشور را به خطر می اندازد و گفت که برای حفظ نظم مسئولیت دارد. وقتی هم که واقعاٌ در انتخابات شکست خورد خواستار بازشماری آراء شد – نه بعنوان نامزد بلکه بعنوان فرماندۀ کل. این واقعیت که مالکی هفت ماه بعد از انتخابات نتوانسته دورۀ دوم نخست وزیری خود را قطعی کند نشان از مخالفت گستردۀ سرآمدان سیاسی عراق با ادامۀ کار او دارد.

انتخاباتِ آمریکا سیاست مربوط به عراق این کشور را تعیین می کند

تنها به یک شکل می توان توضیح داد که چرا آمریکا تصمیم به برقراری چنین فشار سیاسی به نفع فرد مورد نظر ایران گرفته است: موضع بر سر وعده ای است که اوباما در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا داده بود مبنی بر اینکه در دورۀ اول ریاست جمهوری خود نیروهای آمریکایی از عراق خارج کند.

بدین ترتیب اوباما کار بوش را می کند که گذاشت سیاست مربوط به عراق را برنامۀ انتخاباتی در آمریکا و نه منافع این کشور – چه برسد به منافع عراق – تعیین کند. دولت بوش اصرار داشت عراق باید به چندین «نقطۀ عطف» دست یابد – تنها برای نمونه: انتخاباتی که عراق آمادگی آن را نداشت و تصویب قانون اساسی ظرف شش هفته – فقط به این دلیل که بتواند قبل از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۴ یا انتخابات میان دوره ای کنگره در سال ۲۰۰۶ بتواند مؤفقیت هایی نشان دهد.

به روشی مشابه دولت اوباما می کوشد آن چیزی را که ساده ترین راه برای ایجاد دولت جدید در عراق می داند به دیگران تحمیل کند – حتی اگر این راه به سود ایران باشد: نه چون در جهت منافع آمریکاست بلکه برای اینکه قبل از تبلیغات انتخابات آینده هر چه سریع تر نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کند.

سیاست دولت عراق باعث تقویت منطقه ای ایران به ضرر متحدان عرب آمریکا می شود و زیر آب تلاش های آمریکا را برای ایجاد صلح در خاورمیانه می زند و دمکراسی عراق را که در ابتدای کار است تضعیف می کند. نتایجی از این بدتر برای منافع امنیتی آمریکا در این منطقۀ مهم کمتر قابل تصور است.

* از: فیصل امین رسول الاِسطرآبادی / در: ولت آنلاین

نویسنده مدیرمرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ایندیاناست و در سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ سفیر عراق و جانشین نمایندۀ دائم این کشور در سازمان ملل بوده است. وی در تدوین قانون اساسی موقت عراق در سال ۲۰۰۴ نقش مهمی داشته است.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته