-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

Latest News from Koocheh for 11/22/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

سکس یکی از آن موضوعاتی است که همیشه برای بشر از جذابیت بالایی برخوردار بوده است. قرن بیستم و بیست‌یکم را شاید بتوان قرون سکس نامید. در این سال‌ها تولید و عرضه‌ی گسترده‌ی فیلم‌ها و مجلات پورنو و افزایش صحنه‌های سکسی در فیلم‌ها از یک سو و تولید لباس‌ها و لوازم آرایشی که موجب تحریک بیش‌تر و گسترش بازار محصولات مرتبط با سکس در جهان می‌شد، تجارت آن را در جهان پررونق‌تر از گذشته کرد.

ارایه‌دهندگان این سرویس به مشتریان کسانی نبودند به جز روسپیان. این کار اما برای مشتریان بدون دردسر نبود. نخست آن‌که این تجارت در بسیاری از کشورهای جهان کاری غیرقانونی به حساب می‌آمد و اگر فردی در این رابطه دستگیر می‌شد، مشکلات فراوانی گریبان‌گیرش می‌شد. از سوی دیگر این عمل هزینه‌های فراوانی نیز برای مشتریان داشت، که فقط بخش کوچکی از طبقات مرفه‌تر جوامع از پس آن برمی‌آمدند. با پیش‌رفت و توسعه‌ی وسایل حمل و نقل و ارتباطات در قرن بیستم، صنعت توریسم رونق چشم‌گیری یافت و به دنبال آن توریسم جنسی نیز به سرویس‌ها و هدف‌های آشکار و نهان این سفرها اضافه شد. در کشورهای مقصد این گردش‌گران که شامل برخی کشورهای آسیای-جنوب‌شرقی و برزیل می‌شد یا روسپی‌گری قانونی بود و یا دولت‌ها آگاهانه چشم را بر روی آن می‌بستند، مزیت دیگر آن‌ها این بود که این مناطق به لحاظ اقتصادی در سطح پایین‌تری از کشورهای اروپایی، آمریکایی و عربی قرار داشتند و این مسئله موجب می‌شد که هزینه‌های این تفریح برای توریست‌ها بسیار مناسب باشد.

این کار هم دردسرهای مخصوص به خود را داشت. به سبب مشکلات کاری و یا اقتصادی بسیاری از گردش‌گران قادر نبودند، تا چندین‌بار در سال به این سفرها بروند و در نتیجه در بقیه‌ی سال سر آن‌ها بی‌کلاه می‌ماند. برخی دیگر از شهروندان اروپایی و آمریکایی دوست داشتند، که چنین زن‌های جوان، زیبا و خوش‌اندامی را به‌طور دایمی در خانه داشته باشند، که به دلایل مختلف برای آنان انجام چنین کاری در کشور خودشان امکان‌پذیر نبود. تعدادی از آن‌ها سن و سال بالایی داشتند و دختران اروپایی و آمریکایی به‌طور معمول تن به چنین ازدواجی نمی‌داند و برخی دیگر از عهده مخارج آن برنمی‌آمدند. این بود که ازدواج‌های جدیدی در جهان مرسوم شد که تا پیش از آن در دنیا سابقه‌ی زیادی نداشت. در این نوع از ازدواج‌ها باز هم کالای سکس خرید و فروش می‌شد، با این تفاوت که خریدار در این ماجرا هزینه‌ی خدمات مادام‌العمر روسپی را یک‌جا پرداخت می‌کرد و با انتقال زن به یک کشور پیش‌رفته شرایط اقتصادی او را برای همیشه تغییر می‌داد.

با گسترش این رفتار و قرارداد اجتماعی، کم‌کم پیامدها و مشکلات آن نیز آشکارتر شد. بسیاری از مردان به این زنان هنوز به چشم روسپی می‌نگریستند و از آن‌ها انتظارات ویژه و تحقیرآمیز جنسی داشتند، چیزی که در بیش‌تر موارد سکس هم‌راه با خشونت را نیز شامل می‌شد. بخش فراوانی از همسران به زنان خارجی خود به چشم یک خارجی می‌نگریستند و رفتارشان هم‌راه با نوعی از تحقیر و تبعیض‌نژادی بود. البته آمارها نشان می‌دهند که ماجرا در مورد برخی از ملیت‌های مهاجر به میزان فراوانی متفاوت است. برای مثال برخی از ایرانیان و اعراب مهاجر پس از سال‌ها تلاش و بدست‌آوردن موقغیت مناسب اقتصادی و اجتماعی با وجود داشتن تجربیات و روابط گسترده‌ی جنسی با خارجی‌ها همواره ترجیح می‌دهند، که برای ازدواج دایم به سراغ هم‌وطنان ساکن در کشور مادری‌شان بروند. آنان این نوع از ازدواج را بر زندگی مشترک با خارجی‌ها و یا هم‌وطنان مقیم خارج‌شان ترجیح می‌دهند، زیرا هم می‌توانند زنان جوان‌تری بگیرند و هم از نظر اقتصادی متضرر نشوند و هزینه‌های کم‌تری بپردازند.

از سوی دیگر این مردان بر این باورند که دخترانی که در سرزمین مادری‌شان بزرگ شده‌اند مطیع‌ترند. گرفتاری‌های این‌گونه ازدواج‌ها شکل دیگری دارد. بسیاری از دختران ایرانی ساکن در ایران و یا برخی کشورهای عربی، فقط به این دلیل تن به چنین ازدواج‌هایی می‌دهند، که از ایران خارج شده و برای مثال به‌ آمریکا و اروپا بروند و تعدادی از آن‌ها هنگامی‌که به مقصود خود رسیدند، در صورت بروز کوچک‌ترین مشکلاتی از همسرانشان جدا می‌شوند. برخی دیگر پس از ادامه‌ی تحصیل و یادگیری زبان خود را شایسته‌ی همسر به‌تری می‌بینند و شریک سابق زندگی خود را رها می‌کنند. جمعی دیگر از این زنان نیز رابطه‌ی تحقیرآمیز و نگاه از بالا به پایین شوهرانشان به خود را برنمی‌تابند و زندگی مستقلی را در پیش می‌گیرند.

به هر روی تا زمانی که این نیاز وجود دارد و از سوی دیگر فاصله‌ی چشم‌گیر سطح زندگی در کشورهای پیش‌رفته با جهان سوم پابرجاست، این مشکل به قوت خود باقی خواهد ماند و شاید با تدابیری بتوان تنها شکل آن‌را اندکی تغییر داد، چیزی که به‌هیچ عنوان چاره‌ی نهایی کار نخواهد بود.


 


شهره/ واحد ترجمه / رادیو کوچه

نسل جدید جوانان برمه به جای درگیر شدن با حکومت از طریق موزیک‌، هنر و فعالیت‌های اجتماعی به دنبال ایجاد تغییر هستند.

«ام سی جی می» (MCJ-ME) داخل خانه است. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم داخل عبادت‌گاهی است در کلیسای کاتولیک ترزا در مرکز شهر رانگون در خیابانی که دیوارهایش فروریخته است– با چشمانی خواب‌آلود به خاطر بیدار ماندن شبانه در را می‌گشاید – همان‌طور که خواننده‌ی 25 ساله اشعاری را به انگلیسی درباره‌ی آرزو‌هایش می‌خواند (می‌خواهم برمه را در نقشه ببینم با دختری در آغوشم ) یک راهبه‌ی سال‌خورده نیز از آن‌جا می‌گذرد. «جی می» که هرروز در کلیسا حاضر می‌شود به او می‌گوید: «سلام خواهر» و سرش را مانند هر برمه‌ای دیگر خم می‌کند. او می‌داند که چگونه به مقامات احترام بگذارد و در عین حال رفته‌رفته آن‌ها را سرنگون سازد. همان‌طور که صدای ناقوس‌ها طنین‌انداز شده است او توضیح می‌دهد که چگونه در یکی از مذهبی‌ترین کشورهای دنیا «به سختی موزیک اجرا می‌کند» و این‌که چگونه لغزش به سوی مواد مخدر و یا سیاست و یا سکس که باعث رسوایی و بدنامی برمه است، اغلب اوقات به سادگی سانسور می‌شوند‌. او می‌گوید: «نمی‌گویم که من این کار را انجام می‌دهم. حرف من این است که اگر فردی می‌خواست این کار را انجام بدهد می‌توانست چهار، پنج‌، شش مرحله را اجرا کند و ماموران سانسور اصلن متوجه چیزی نمی‌شدند و نمی‌فهمیدند که چه چیزی در اطرافشان می‌گذرد.»

به واسطه‌ی وجود حزب سرکوب کننده‌ای که نزدیک 5 دهه در برمه حکومت می‌کند، برمه با بیش‌تر کشو‌رهای دنیا قطع رابطه کرده است و به خاطر تحریم‌های بین‌المللی در برابر رژیم‌، بیش از پیش منزوی شده است. نام برمه که به تصمیم دادگاه عالی به‌طور رسمی به میانمار (Myanmar) تغییر یافت، ممکن است آخرین پرچم‌دار موسیقی هیپ – هاپ (hip-hop) باشد. اما به قول جی می «برمه به جای‌گاه خود باز می‌گردد.» زبان مبتذل رپ غربی ممکن است به گوش بیش‌تر مردم دنیا خوشایند نباشد اما در برمه مثل یک شیپور جنگ شگفت‌انگیز عمل می‌کند که می‌گوید این نشانه‌ی نسل جوان برمه است که برای نشان دادن خود راهی یافته‌اند و خوش‌بختانه باعث روند تغییر در جامعه‌ی برمه شده است. یادانا (Yadana) یکی از طرف‌داران موسیقی می‌گوید: «مردم برمه شرطی شده‌اند و به سیاست به عنوان کلمه‌ای کثیف و خطرناک می‌نگرند، جوانان در اجراهای راک و کنسرت‌های هیپ-هاپ شرکت می‌کنند تا بگویند چیزی را که حکومت نمی‌تواند درک کند ما این گونه حس می‌کنیم.»

گالری آثار هنری معاصر پر از آثاری است که گاه زیرکانه و گاه نه خیلی موشکافانه به انتقاد از رژیم نظامی می‌پردازد. حتا گروه‌های نمایش و تاتری وارد عمل شده‌اند و با اجرای نمایش‌های پنهانی به بحران ایدز (HIV) در برمه می‌پردازند و در اجرای نمایش‌های خیابانی بحران‌های نژادی را مطرح می‌کنند. ممکن است دنیا با دیدن تصاویر بدن‌های آغشته به خون راهبان‌، متاسف شود و آنگ سان سوکی (Aung San Suukyi) برنده‌ی جایزه‌ی نوبل در سکوت رنج ببرد. اما کم‌تر کسی است که در خارج از برمه از ایجاد چنین تغییرات چشم‌گیری در میان فرهنگ جوانان برمه‌ای اطلاع داشته باشد. برمه کشوری است که یک‌سوم جمعیت آن را جوانان 15 تا 24 ساله تشکیل می‌دهند، جوانانی هوشیار که خواهان تغییرات هستند به خوبی می‌توانند باعث دگرگونی شوند.

تنها افراد علاقه‌مند به هنر نیستند که انقلاب نسل جوان را اداره می‌کنند. پس از آن‌که «نارگس سایکلون» (Narqis Cyclon) در سال 2008 نزدیک به 130.000 برمه‌ای را به کشتن داد و عدم توانایی خود را در مراقبت از مردمش به نمایش گذارد، شبکه‌ی محلی ان جی او (NGO) شروع به فعالیت کرد‌. این شبکه که موسوم به قدرت سوم  است، شبکه‌ای که نه می‌توان گفت که طرف‌دار حکومت است و نه یک مخالف سیاسی در محاصره، به جوان‌ترها اجازه می‌دهد که مستقیمن به یک سوم مردمی که در زیر خط فقر زندگی می‌کنند، کمک کنند. گفته شده که دانش‌گاه‌های برمه تقریبن تمام واحدهای انسان‌شناسی دانش‌گاهی را لغو کرده است، مبادا که دانش‌جویان از آموخته‌هایشان در‌باره‌ی علوم سیاسی یا خطابه‌های فلسفی برای پیش‌روی کردن در جهتی غیر از راهی که رژیم نظامی مطرح کرده، استفاده کنند. در واقع به وجود آمدن بخش ان جی او چیزی مثل یک فواره است.

جوانان برمه از طریق کانال‌های مختلف به پخش آهنگ‌های خواننده‌های دسته جمعی رپ و یا برپایی برنامه‌های زیست محیطی می‌پردازند و در کشوری که تکثیر غیر‌قانونی دی‌وی‌دی‌های(DVD)وست وینگ (West wing) مثل یک راهنمای سیاسی عمل می‌کند و به سریال «فرار از زندان» به عنوان یک نمایش واقعی نگریسته می‌شود، می‌کوشند کمی بار زندگی را برای خود سبک‌تر کنند. «تیلا مین» (Thila Min) زندانی سابق سیاسی 33 ساله می‌گوید: «فیلم‌های هالیوودی معمولن پایانی خوش دارند. ما مجبوریم قصه‌ی خودمان را بنویسیم.»

بدون اغراق می‌توان گفت که پایان خوش برای جوانان برمه‌ای به غرفه‌های رای‌گیری ختم نمی‌شود. انتخابات در سراسر کشور برای 7 نوامبر برنامه‌ریزی شده بود، در واقع از سال 1990 که رژیم به طرز بدی در رای گیری شکست خورد و نادیده گرفته شد، این اولین رای‌گیری است. بیش‌تر مردم می‌دانند که این انتخابات نه آزادانه خواهد بود و نه عادلانه. ارتش، پست‌های فرماندهی درجه یک را رزرو کرده است و 1.4 پارلمان را به خود اختصاص داده است. تهدید و ارعاب رای‌دهندگان و یا رشوه دادن خصوصن در مناطق روستایی، احتمالن یک سری رای عادلانه به نماینده نیروهای ارتش  و حزب توسعه تخصیص خواهد داد. در حالی‌که حزب دیگر وابسته به مجلس، یعنی حزب اتحاد ملی ممکن است از تقلب و نا‌برابری و مخالفت سیاسی جلوگیری کند که این مبارزه در واقع برای اشغال کم‌تر از نیمی از کرسی‌های قانون‌گذاری است.

این حزب بیش از دو دهه است که در حال تحکیم قدرتش در برمه است و با خشونت بسیاری که دارد چندین جنبش دموکراسی مختلف را درهم شکسته است که از آن جمله جنبش سال 1988 اعتراضی که توسط دانش‌جویان به راه افتاد و تظاهرات صلح‌آمیز سه سال پیش به رهبری راهبان، را می توان نام برد.

در همین بین، حزبی که در سال 1990 اکثریت آرا را در رای‌گیری به خود اختصاص می‌داد مجمع ملی دموکراسی (NLD) بود که رهبران آن به زندان افکنده شدند و به همین دلیل قدرتش را از دست داد. سوکی، که 30 سال پیش می‌توانست نخست‌وزیر شود، چند روز پس از انتخاباتی که در راه است‌، آخرین حبس خانگی خود را خواهد گذراند.  مجمع ملی دموکراسی که رییس محترم آن‌ها حق شرکت در رای‌گیری را نداشت، با ابراز بیزاری و تنفر از مشاجرات و رقابت‌ها بر سر رای‌گیری‌‌، آن را تحریم کردند.

با وجودی که ده‌ها حزب مخالف دیگر در این رای‌گیری شرکت می‌کنند، بیش‌تر ائتلاف‌های قومی گوناگون و حزب مجمع ملی دموکراسی، شورشی که نیروی دموکراتیک ملی نامیده می‌شود را تعدادی نیروهای جوان تشکیل می‌دهند. دلیل این موضوع کاملن واضح است: بسیاری از جوانان برمه‌ای، رای‌گیری نا‌عادلانه و فاسد را به ساکن بودن، ترجیح می‌دهند. «مومو یو» (Moo Moo Yu) 24 ساله فعال جامعه مدنی در رانگون می‌گوید: «20 سال است که ما پیش‌رفت نکرده و رو به جلو حرکت نکرده‌ایم. این انتخابات در آینده برای ما دموکراسی ایجاد نخواهد کرد. اما مردم چشم به راه تغییرات آتی هستند که ممکن است 10 سال دیگر به وقوع بپیوندد و برای جوانانی مثل من‌، این مایه‌ی امیدواری است.»

انتخابات هم‌چنین فضای مناظره و مباحثه را ایجاد کرده که در آن جوانان جسارت ابراز عقیده‌ی خود را پیدا کرده‌اند. در خیابان‌های شهر رانگون(Rangoon)، که به دلیل رخوت گرمسیری منطقه به ندرت شاخه برگ نخلی را می‌بینید که تکانی بخورد، هیچ انرژی که نشان دهنده‌ی برگزاری یک مبارزه‌ی انتخاباتی فصلی باشد دیده نمی‌شود. تعداد آگهی‌ها بسیار اندک است، حتا تعداد پوستر‌ها از آن هم کم‌تر است. (در روزهایی که تا انتخابات مانده است، سرویس اینترنت نیز با اختلال مواجه شده است که احتمالن به خاطر بیش‌تر در جهل و بی‌خبری نگاه داشتن شهروندان است). ممکن است جوانان برمه‌ای خیلی درگیر انتخابات نباشند اما به دقت در حال بررسی و موشکافی قصور و کوتاهی حکومت در مسایلی مانند آموزش و خدمات درمانی هستند و به این حقیقت و درک رسیده‌اند که انتظار برای جبران و اصلاحات رسمی کار بیهوده‌ای است. ‌تی لوسان 24 ساله فارغ‌التحصیل رشته‌ی پزشکی می‌گوید: «من در یک بیمارستان کار می‌کردم و می‌دیدم که چگونه بیش‌تر مردم به خاطر عدم وجود خدمات درمانی ابتدایی جان خود را از دست می‌دهند. من نمی‌دانم چرا دولت از این مردم حمایت نمی‌کند؟ اما با بد گفتن درباره‌ی دولت کاری پیش نمی‌رود. ما به عنوان بخشی از این جامعه باید رو به جلو پیش‌رفت کنیم. این وظیفه ما است.»

درس تغییر

در یک انجمن گفت‌وگو  در خارج از میانمار در مرکز شهر رانگون، دانش‌آموزان جوان رشته زبان انگلیسی در حال بحث و گفت‌وگو درباره‌ی آهنگ گروه بلک آید پیز (Black-eyed peas) به نام «عشق کجاست» هستند. (مردم می‌کشند، مردم می‌میرند / بچه‌ها زخمی می‌شوند، صدای گریه‌شان را می‌شنوی/ می‌توانی به موعظه‌ها عمل کنی/ آیا از جبران خسارات وارده سر باز می‌زنی؟‌) در کشوری که حتا به کار بردن یک عبارت بی‌ضرر، مفهوم سیاسی خطرناکی را منتقل می‌کند‌، من متعجب می‌شوم از شعر‌هایی که دانش‌جویان می‌سازند و پس از کلاس با زن 20 ساله‌ای که شلوار جین تنگ پوشیده و لاک سیاه به ناخن‌هایش زده گفت‌وگو می‌کنند. او نگاه زیرکانه‌ای به من می‌اندازد و درباره‌ی حکومت و مردم و قرارداد اجتماعی  صحبت می‌کند که به‌طور فرضی آن‌ها را محدود و در بند کرده است‌، او به تازگی این لغت را در یکی از کلاس‌هایی که شرکت می‌کند آموخته است.

در برمه، اغلب کلاس‌های زبان انگلیسی مکان‌هایی بسیار آزاد برای آموختن درس‌های سیاسی پنهانی است. او می گوید: «در کشور‌های دیگر، دولت‌ها برای مردمشان کارهای زیادی انجام می‌دهند. اما این‌جا…» و سرش را تکان می‌دهد و می‌رود.

میانمار از چهار سال پیش یعنی از ابتدا به عنوان محیطی مناسب برای پرورش نسل جدید و جوان فعالان سیاسی عمل کرده است. موسسه‌ی آموزشی ان جی او، که بنیان‌گزارانش تاجرانی هستند که روابط تنگاتنگی با افراد حکومتی دارند، بسیار بحث‌برانگیز است. اعضای جامعه تبعیدی با نفوذ به میانمار به عنوان مخفی کننده‌ی دموکراتیک و حزبی نگاه می‌کنند که خیال و فریب تغییرات را ایجاد می‌کند. مطمئنن آموزگاران به مزیت‌های انتخاباتی اشاره می‌کنند که بسیاری از مخالفان خواهان تحریم آن هستند. «کیوا وین» (Kyaw Win) استاد دانش‌گاه ‌و مترجم کتاب جهانی‌سازی در برمه، می‌گوید: «ارتش روز به روز قوی و قوی‌تر می‌شود‌. تنها راه چاره‌ی ما انتخابات است.»

با این حال شکی درباره‌ی ایده‌آل‌گرایی هزاران دانش‌جوی جوانی که به زحمت از پله‌های پوسیده‌ی میانمار بالا رفته‌اند تا درباره‌ی چگونگی اصلاح سریع رهبری، تعلیم و تربیت مدنی یا «هنر بلاگ نویسی» اطلاعات کسب کنند وجود ندارد‌، موضوعاتی که شبیه به همان‌هایی است که حزب سعی دارد آن‌ها را از روی بد‌گمانی از محیط دانش‌گاه دور نگاه دارد. «سوسان وین» (Su San Win) ‌دانش‌آموز 16 ساله می‌گوید: «ما در مدرسه هیچ چیز درباره‌ی تاریخ واقعی میانمار نیاموختیم‌، هیچ اطلاعاتی درباره‌ی سیاست به ما داده نمی‌شد. حالا می‌دانم که قانون اساسی چیست و جامعه‌ی مدنی به چه جامعه‌ای گفته می‌شود.»

ظهور چنین جامعه‌ای نه تنها هدف چندین موسسه‌ی ان جی او است که به‌طور رسمی در برمه فعالیت می‌کنند، بلکه هدف چندصد نفری است که با رادار مبارزه می‌کنند. جوانان،  به خصوص کسانی که در خارج از میانمار تحصیل کرده‌اند، طلیعه‌دار این جنبش سریع هستند. من در شهر رانگون زنان جوانی را دیدم که به کار احیای جنگل و گیاهان «شاه‌پسند» گماشته شده بودند و مردان جوانی را دیدم که درمان طب‌سوزنی را برای فقرا به‌طور رایگان انجام می‌دادند. نقش‌پذیری جامعه‌ی متمدن در حکومت‌های ‌استبدادی در مکان‌هایی مانند اروپای شرقی و وسعت عملی که به‌طور رسمی به چنین گروه‌هایی داده شده بسیار متعجب کننده است و ان جی او  به‌طور دایم درصدد است بفهمد سر‌نخ این موضوع کجاست.

رییس بخش بهداشتی موسسه ان جی او می‌گوید: «گاهی اوقات از این‌که می‌توانیم کاری کنیم و قدم را فراتر گذاریم و کمکی انجام دهیم بسیار هیجان‌زده می‌شویم. شاید این شور و حرارت جوان بودن است.»

واقعیت این است که این حکومت که برطبق قانون کنسول توسعه و صلح ایالتی (‌SPDC‌) عمل می‌کند، به حدی در مسوولیت خود نسبت به مراقبت و رسیدگی به مردمش کوتاهی می‌کند و مردم را نادیده می‌گیرد که موسسه‌های داخلی باید به خاطر فرو نشاندن نارضایتی مردم و آرام کردن اوضاع وارد عمل شوند. درست پس از جریان سایکلون نارگیس‌، به خاطر ترس از ورود تفکرات دموکراسی غربی به هم‌راه کمک‌ها به داخل کشور جلوی ورود بیش‌تر کمک‌های بین‌المللی گرفته شد. هزاران جوان برمه‌ای این شکاف را پر کردند‌، آن‌ها با قایق موتوری از رودخانه‌ی «ایراوادی» (Irrawaddy‌) عبور می‌کردند و به تامین موجودی و آذوقه پرداختند. پزشکان تازه فارغ‌التحصیل شده از دانش‌کده پزشکی به درمان قربانیان آسیب‌دیده شتافتند. یک دیپلمات اروپایی در رانگون می‌گوید: «به نظر من این برای جوانان یک لحظه تعیین کننده بود. برای اولین بار‌، آن‌ها می‌توانستند ببینند که کاری که انجام می‌دادند تفاوت واقعی ایجاد می‌کرد و دولت نیز اجازه این کار را به آن‌ها داده بود.»

آزمودن محدودیت‌ها در کشوری که 21000 زندانی سیاسی دارد به نظر یک جور بی‌پروایی می‌آمد. یک سال پیش، سخت‌گیری به یک روزنامه‌نگار فعال و یک مددکار‌، و هم‌چنین برخی از افرادی که در ماجرای نارگیس کمک کرده بودند، منجر به دستگیری‌های بسیاری شد. اما روحیه‌ی جوان کسانی که داوطلب کمک شده بودند امیدوار کننده است و امروزه فراتر از آسودگی است‌. به خاطر تظاهرات دانش‌جویان دهه‌ی 1980 و 1990، دولت بیش‌تر دانش‌گاه‌ها را در آن سال‌ها تعطیل کرد. مدارس ابتدایی و دبیرستان‌ها دوره‌ی تحصیلی را ادامه دادند اما تعداد کسانی که ترک تحصیل می‌کنند، بسیار زیاد است. تنها حدود 1درصد از بودجه ملی خرج آموزش‌و‌پرورش می‌شود، که در واقع پایین‌ترین هزینه سرمایه‌گذاری در دنیا است.

در اواسط دهه‌ی 90‌، «خین نیات» (‌Khin Nyunt‌) جاسوس و رییس بودایی موسسه‌ی SPDCS سعی کرد که اوضاع را آرام کند- شاید به خاطر عمل کردن به وظیفه‌ی انسانیش این کار را کرد. به این ترتیب که از نظر مالی مدارس راهبان را حمایت کرد و دانش‌جویانی را در این مدرسه‌ها ثبت نام کرد که آن قدر فقیر بودند که حتا استطاعت ثبت نام و پرداخت شهریه‌ی مدارس دولتی را نیز نداشتند. اما زمانی که در سال 2004 به خاطر کشمکش بر سر قدرت از کارش عزل شد، پولی که به مدرسه‌ی پرستش‌گاه می‌رسید نیز قطع شد. امروزه با کمک اعانه‌ها و آموزگاران جوانی که بدون هیچ دست‌مزدی کار می‌کنند این  مدرسه‌ها به کارشان ادامه می‌دهند.

هر یک‌شنبه، داوطلبانی از «گیتامیت» (Gita Meit‌) که یک مدرسه‌ی موسیقی و مرکز اجتماعات است، به «هلینگ تاریار»(Hlaing Tharyar‌) که یک صومعه نزدیک به رودخانه‌ی ایراوادی است، سفر می‌کنند و در آن‌جا به تدریس موزیک‌، هنر، تاتر و زبان انگلیسی می‌پردازند. در یک بعدازظهر بارانی یکی از آموزگاران بچه‌ها را دور هم جمع کرد تا یک نمایش‌نامه بنویسند، او گفت: «بچه‌ها‌، به شخصیت‌های داستانتان و همین‌طور موضوع اصلی داستان فکر کنید. شما آزادید که هر طور دلتان می‌خواهد عقایدتان را بیان کنید و تصمیم بگیرید که زندگی این شخصیت‌ها چگونه باشد.» در ابتدا دانش‌آموزان به دلیل این‌که عادت نکرده بودند از قوه تخیلشان استفاده کنند کمی ناراحت به نظر می‌رسیدند اما پس از گذشت مدت کوتاهی نوک مدادهایشان شروع به نوشتن روی کاغذ کرد.

هنر تظاهرات

بدن او در یک پلاستیک پیچیده و منقبض شده بود‌، زنی که سرش را در میان بازوانش جمع کرده و خفه شده بود. نام این مجموعه عکس، (زنی برای فروش)‌، اثر «ما ایز»(Ma Eis) بود و نمایش‌گاه او در واقع به صورت ضمنی حقیقت مرد‌محور جامعه‌ی برمه را به باد انتقاد گرفته است. مانند همیشه، یک قدرت قانونی از افراد عالی‌رتبه ‌این نمایش‌گاه را ارزیابی کرده بودند. گروهی که شامل بازرسان وزارت امور داخلی، بخش ویژه‌ای از وزارت امورخارجه‌، پلیس و وزارت فرهنگ بودند. اما هنرمند 22 ساله، آن‌ها را متقاعد کرد که آثار او تنها به بیان وضعیت زنان سنتی و ارزش‌های بودایی پرداخته است. یکی از دوستان او با مسخره کردن ماموران سانسور می‌گوید: «آن‌ها همیشه هنر را زیرورو کرده‌اند. آن‌ها افراد نادانی هستند. پس مجبورید برایشان نقش بازی کنید و بگویید البته که شما معنی این مفاهیم را درک می‌کنید.» ما به مقامات SPDC می‌گوییم این نمایش‌گاه درباره‌ی عشق است و احساسات خوب ما به کشورمان «میانمار» را نشان می‌دهد و آن‌ها می‌گویند: «البته، بله، همین‌طوری است که می‌گویید.»

افراد عالی‌رتبه‌ی دولتی هیچ‌گاه آرام نخواهند ماند. یک هنرمند فیلم‌بردار 23ساله ماه پیش از گروه نمایش‌گاه جدا شد. تنها به این دلیل که مقامات به خاطر استفاده ی او از ماکت سر زنان در فیلمش به او اعتراض کردند. احتمالن آن‌ها این سرهای ماکت را به عنوان نمادی از «سو کی»(Suu Kyi) در نظر گرفته بودند. او هنوز هم خوش‌بین است و قاطعانه می‌گوید: «در میانمار‌، دنیای هنر راحت‌ترین مکان برا‌ی بیان عقاید سیاسی است. مجبور نیستید چیزی را توضیح بدهید شما نمایش می‌دهید و مردم چیزی را که می‌خواهند می‌بینند.» حتا هنرهای معاصر نیز با گشودن گالری‌های جدید پیش‌رفت کرده‌اند. نقاشان جوانی که به‌طور سری دور هم جمع می‌شوند و آثار هنری ممنوع را نمایش می‌دهند یا مراجع سیاسی را در هنرهای به نمایش گذاشته‌شان می‌گنجانند.

دنیای موسیقی هیپ – هاپ نیز با آزار و اذیت و شکنجه تهدید شده است. گرچه جی می اشعار پر‌معنای طنز‌آمیزی را نوشته است، یکی از اعضا اولین گروه هیپ- هاپ برمه در زندان به‌سر می‌برد. او به خاطر رهبری کردن نسل ) wave ) یعنی مجموعه ای سری از خوانندگان و فعالان هیپ- هاپ ضد دولتی، متهم شد.

اما به‌رغم این، ستارگان دیگر موسیقی رپ در حال اجرای موسیقی‌های زیرزمینی و ارایه‌ی آلبوم‌هایی هستند که دموکراسی را تجلیل می‌کند و به حمایت از سوکی و انتقام از دولت آلبوم «بانوی کنار دریاچه» را منتشر کرد. (‌دلیل این نام‌گذاری این بود که سوکی دوران حبس خانگی‌اش را در ویلایی مخروب در کنار ساحل دریاچه‌ی رانگون گذراند). یکی از خواننده‌های رپ  می‌گوید: «شما خودتان انتخاب می‌کنید که چگونه بجنگید، با کلمات، با هنر و یا با موزیک. مهم نیست که از چه سلاحی استفاده می‌کنید. موضوع مهم این است که با شجاعت و قدرت بجنگید. اما از آن‌جایی که یک نسل کامل از جوانان برمه‌ای در حال حاضر در حال کشف‌شدن هستند، پس این هم مهم است که با زیرکی و هوشیاری بجنگید و نوع جنگیدن را طوری انتخاب کنید که احتمال پیروزیتان حتمی باشد.»

برگرفته از مجله‌ی تایم

نوشته‌ی هانا بیچ ( HANNA BEECH )


 


امیر / عکس رادیو کوچه

شادمهر عقیلی خواننده و نوازنده ایرانی مقیم آمریکا روز یک‌شنبه 21 نوامبر در مالزی برای دومین بار در سال جاری میلادی برنامه اجرا کرده است.

وی در سالن همایش‌ برج‌های دوقلو (KLCC Convention Center) در شهر کوالالامپور پایتخت مالزی کنسرت خود را برگزار کرده است.


 


امیروکاملیا / رادیو کوچه

«داریوش سوم» یا «دارا» آخرین پادشاه شاهنشاهی هخامنشی بود. او فرزند «آرشام» (نوه‌ی داریوش دوم)، و «سی‌سی‌گامبیس»، دختر اردشیر دوم بود. او در سال ۳۸۰ پیش از میلاد در پارسه متولد شد. هنگامی که در زمان اردشیر سوم درباره‌ی خاندان هخامنشی و شاه‌زادگان آن سخن می‌رفت نام داریوش بر زبان نمی‌آمد و اردشیر سوم وقتی که می‌خواست برای استقرار حکومت خود شاه‌زادگان مزاحم را براندازد، او را به یاد نیاورد و این نشان از آن دارد که در آن دوره عنوان ممتازی نداشته‌است. داریوش در جنگ با کادوسیان در روزگار اردشیر سوم رشادتی از خود نشان داد که اردشیر او را «دلیرترین پارسیان» نامید و او را ساتراپ ارمنستان کرد. داریوش سوم در سال ۳۳۶ پیش از میلاد بر تخت نشست و سلطنتی را آغاز کرد که دوران کوتاه آن پر از رویدادهای بزرگ بود.

در اوایل سال ۳۳۴ پیش از میلاد داریوش طغیان مصر را فرو نشاند و از آن‌جا به پارس بازگشت تا جهت خویش قصرهایی بسازد و حتا در آسایش و فراغت، بنای مقبره‌ای را هم برای خود بنیاد نهد طرحی که بروز حوادث آن را ناتمام گذاشت. در بازگشت از مصر داریوش به آتنی‌هایی که از وی کمک مالی درخواست کردند تا با پسر فیلیپ مقدونی به مبارزه برخیزند، از روی بی‌اعتنایی جواب رد داد. چرا که به‌خاطرش نمی‌رسید، یک جوان بیست ساله بتواند، نقشه‌هایی را که فیلیپ مقدونی از آن دم می‌زد، دنبال کند. وقتی هم اهمیت خطر را دریافت و مبلغی هم ازین بابت به یونان فرستاد، دیگر خیلی دیر شده ‌‌بود و مقاومت آتن هم نمی‌توانست، از این‌که یونان از زیر سلطه‌ی اسکندر درآید، جلوگیری کند.

از زمانی که اردشیر دوم و اردشیر سوم خشونت و فساد را هم‌چون وسیله‌ای برای نیل به قدرت به‌کار برده ‌بودند، امپراتوری هخامنشی در نزد عامه رعایا به یک دست‌گاه تعدی و فشار تبدیل شده‌ بود که دیگر برای حفظ آن تقریبن هیچ‌کس حاضر نبود، حیات خود را به خطر بیاندازد. تسامح کوروش بزرگ مدت‌ها پیش جای خود را به تعصب و تجاوز داده بود و دیگر در نزد اقوام تابع که سرراه خطر بودند، علاقه‌ای به حفظ پیوند با امپراتوری باقی نمانده بود. اسکندر در بهار سال ۳۳۴ پیش از میلاد با حدود سی یا چهل هزار جنگ‌جوی یونانی و مقدونی، قصد گذر از دروازه‌های آسیا را کرد، دروازه‌هایی که در این زمان نگه‌بان واقعی نداشتند.


نخستین نبرد اسکندر و ایرانیان یا نبرد گرانیک

در بهار سال ۳۳۴ پیش از میلاد، در حوالی آسیای صغیر، در کنار رود گرانیکوس که آن‌سوی تنگه‌ی داردانل به دریای مرمره می‌ریزد، اولین تلاقی جدی بین دو سپاه ایران و اسکندر به‌نام نبرد گرانیک یا گرانیکوس رخ داد. در حین این نبرد و یک برخورد تن به تن خود اسکندر، به زحمت از آسیب زوبین مهرداد، داماد داریوش، جان به‌در برد که برادر مهرداد، برای انتقام مرگ برادرش با شمشیر به اسکندر حمله کرد که اگر کلیتوس دوست صمیمی اسکندر، در این‌جا دست ضارب را از شانه قطع نکرده بود، زندگی اسکندر در خطر قطعی بود. جنگ در نهایت به پیروزی اسکندر تمام شد.

پس از شکست، سپاه ایرانیان که در صفوف مقدم جا گرفته ‌بودند، فرار کردند ولی اسکندر به تعقیب آن‌ها نرفت بلکه به سپاهیان یونانی که در سپاه ایران خدمت می‌کردند و در در این جنگ، در قسمت ذخیره بودند، تاخت و به استثنای دو هزار نفری که اسیر شدند، همه‌ی این یونانیان به دست سپاه اسکندر کشته شدند. با این پیروزی، آسیای صغیر به تسخیر اسکندر درآمد و شهرهای یونانی‌نشین این ناحیه، غالبن وی را هم‌چون رهاننده‌ای تلقی کردند و به آسانی دروازه‌هایشان را بر روی او گشودند.

دومین نبرد اسکندر و ایرانیان یا نبرد ایسوس

بعد از پیروزی در نبرد گرانیک اسکندر به آسانی توانست سایر ولایات آسیای صغیر را یک به یک تسخیر کند و تا نزدیک به سوریه به‌سرعت پیش برود. فقط در حوالی شهر کوچک ایسوس در سوریه بود که لشکر وی برای ورود به خاک سوریه با مقاومت تازه‌ای مواجه شد. در سال ۳۳۳ پیش از میلاد، دومین جنگ بین اسکندر و سپاهی که داریوش در بابل تجهیز و آماده کرده ‌بود، به نام نبرد ایسوس درگرفت.

داریوش که عنوان فرماندهی سپاه را هم خود، برعهده گرفته ‌بود، نتوانسته‌ بود این نکته را درک کند که کثرت و تنوع سپاه او ممکن است در جنگ با یک سپاه منظم و محدود و در تنگ‌نایی بین کوه و دریا دست‌و پا‌گیر باشد و چنان جای نامناسبی را برای نبرد انتخاب کرده بودند که سواره نظام ایران، میدان عمل نیافت. کم مانده بود که خود داریوش در هنگام نبرد اسیر شود ولی ایرانی‌ها خیلی فداکاری کرده نگذاشتند، اسکندر به شاه برسد و او فرصت یافته، بر اسب نشسته فرار کرد. یکی از سردارهای اسکندر، چادرهای داریوش را که خانواده‌ی‌ داریوش شامل مادر و زن و دختر و خواهر او در آن بودند، هم‌راه با غنایم فراوان تصرف کرد.

بعد از این شکست داریوش به اسکندر تقاضای صلح داد و شرایط صلح، پرداخت غرامت از طرف ایران و ازدواج با خانواده‌ی سلطنتی ایران و واگذاری آسیای صغیر به اسکندر بود و درازای این گذشت‌ها از اسکندر خواسته شده‌بود که خانواده‌ی داریوش را مسترد دارد. این شرایط را اسکندر نپذیرفت.

تسخیر فنیقیه و مصر توسط اسکندر

اسکندر تصمیم گرفت اول فنیقیه (لبنان) را تسخیر کند تا داریوش نتواند از طریق دریا برای او مشکلی به‌وجود بیاورد و بعد به تسخیر مصر بپردازد. شهر صیدا که سابقن شدیدن توسط ایرانی‌ها سرکوب شده بود، بدون خون‌ریزی تسلیم شد اما در صو‌ر مقاومت ناوگان‌های ایرانی و فنیقی هفت ماه طول کشید و اسکندر را چنان عصبانی کرد که بعد از فتح هشت هزار نفر از اهالی آن‌جا را قتل عام کرد و سی هزار تن را به بردگی فروخت. غزه نیز که دروازه‌ی آسیا محسوب می‌شد آن‌قدر در برابر فاتح مقاومت نشان داد تا تمام مردانش کشته شدند و زنانش به دست سربازان اسکندر افتادند. بیت‌المقدس نیز بدون مقاومت تسلیم شد.

در سال ۳۳۲ پیش از میلاد ساتراپ ایرانی مصر که از ناخرسندی مصری‌ها از حکومت پارسی‌ها واقف بود، تقریبن بدون کشمکش خود را کنار کشید و در تمام دره‌ی نیل از اسکندر هم‌چون یک منجی آسمانی استقبال شد. در مصر کاهن آمون سلطنت تمام روی زمین را به وی وعده داد و به یونانی‌ها و مقدونی‌ها که با اسکندر به معبد «آمون» آمده بودند، توصیه کرد، تا او را هم‌چون خدا پرستش کنند. اسکندر به‌قول یوستن در اثر سخنان کاهن، دچار چنان نخوتی شد که حد نداشت. قسمت عمده‌ی دشواری‌هایی که او بعدها در بابل و هند با یونانیان هم‌راه خویش پیدا کرد، ناشی از همین تلقینات کاهن آمون دانسته‌اند.

سومین نبرد اسکندر و ایرانیان یا نبرد گوگمل

در سال ۳۳۲ پیش از میلاد، همسر داریوش استاتیرای دوم که یونانیان از وی به عنوان زیباترین زن جهان، یاد کرده‌اند، در طی اسارت و در اثر زایمان درگذشت. و داریوش در این زمان در یک حالت یاس و درماندگی، به سبب اسارت خانواده‌اش در درست اسکندر فرو رفته بود. داریوش به‌جای هرگونه مجاهده‌ی جدی در جهت جلوگیری از پیش‌رفت یونانی‌ها، در بین‌النهرین آن‌سوی دجله منتظر اسکندر شد و جنگی را که می‌بایست جنگ سرنوشت باشد، به داخل ایران کشاند.

در سال ۳۳۱ پیش از میلاد، در نبرد گوگمل اسکندر برای سومین بار با سپاه داریوش برخورد. وقتی جنگ در گرفت کثرت سپاه ایران در ابتدا باعث وحشت و دغدغه‌ی اسکندر شد و به نظر می‌آمد که این بار ایرانی‌ها فاتح می‌شوند اما اسکندر که پافشاری ایرانیان را دید، حمله را بر شخص داریوش، متمرکز کرد و جراحتی بر وی وارد آمد. داریوش فرار کرد و فرار او، باعث فرار قسمتی از قشون شد و بابل بلافاصله به دست اسکندر افتاد. ورود اسکندر به بابل به سبب لطمه‌هایی که در دوره‌ی خشایارشا به معابد بابل وارد شده بود نزد کاهنان و عامه با خوش‌حالی تلقی شد.

اسکندر در بابل فقط آن اندازه توقف کرد که لشکرش از خستگی راه بیاساید و بعد از یک‌ماه استراحت فتح شوش و پرسپولیس را الزام کرد. فتح شوش پایتخت زمستانی هخامنشیان، بیست روز بعد میسر شد. اسکندر به دنبال تسخیر پایتخت دیگر داریوش پرسپولیس که به‌قول دیودور مورخ، «در زیر آفتاب شهری ثروت‌مندتر از آن نبود بلافاصله راه سرزمین پارس را پیش گرفت.» پس از فرار داریوش و سقوط شوش مقاومت در مقابل این بیگانه بی‌فایده به‌نظر می‌رسید، با این ‌وجود یک سردار پارسی به نام آریوبرزن در مقابل او مقاومتی جسورانه و شدید، در تنگه‌ای که موسوم به دربند پارس است، از خود نشان داد. او باعث شد که اسکندر نتواند از این تنگه بگذرد. سپاه اسکندر مجبور شدند، به‌همان ترتیبی که ایرانی‌ها در جنگ ترموپیل اقدام کرده بودند، عمل کرده و از پشت سر ایرانی‌هایی که تنگه را بسته بودند، به آن‌ها حمله کرده و راه را باز کند. به‌طوری که می‌نو‌یسند دفاع آریو برزن، یگانه مدافعه‌ی صحیح و درستی بوده که ایران در آن زمان، به‌عمل آورد.

اسکندر با فتح پرسپولیس به مهم‌ترین هدف فتوحات خود دست یافت و از این‌که تخت‌گاه یک امپراتور که سال‌ها پیش با آتش زدن آتن تمام دنیای یونان را عرضه‌ی اهانت و تحقیر کرده بود اکنون به یک اشاره او می‌تواند در آتش انتقام بسوزد خود را فوق‌العاده مغرور و خرسند می‌یافت. از این‌رو برخلاف نصایح پارمنتون که او را از آتش زدن قصر سلطنتی پرسپولیس برحذر داشته بود قصر را طعمه‌ی یک حریق عمدی کرد و بعد چون از این انتقام وحشیانه‌ی خویش چنان‌که پلوتارک می‌گوید پشیمان شد یا آن‌گونه که کورتیوس می‌گوید: «چون مقدونی‌ها از این‌که شهری به عظمت پرسپولیس بر دست پادشاه آن‌ها نابود گشت، شرمسار شدند و واقعه را به تاثیر شراب و تحریک یک روسپی منسوب کردند.» به‌علاوه شهر نیز بر دست سربازان مقدونی که از پایان ماموریت خود و رسالت عظیم اسکندر خوش‌حال بودند، عرضه‌ی غارت و تجاوز شد.

سرانجام داریوش سو‌م

در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، داریوش با وجود شکست‌های پی‌در‌پی هنوز مایو‌س نشده و درصدد بود قشون جدیدی در ماد تجهیز کند و یک‌چند در اکباتان (همدان) ماند اما وقتی اسکندر در تعقیب داریوش از پارس راه ماد را پیش گرفت و داریوش نیز برای تجهیز سپاه توفیقی نیافت. با بسوس ساتراپ باختر که خویشاوند داریوش سوم محسو‌ب می‌شد و عده‌ای از بزرگان پارس، از جانب ری به ولایت باختر عزیمت کردند. در حدود دامغان بسوس، که از آمدن اسکندر مطلع شده بود، شاه را به قصد کشتن، زخم مهلکی زد و به سوی باختر گریخت و خود را اردشیر چهارم، شاه ایران خواند. اسکندر وقتی به بالین داریوش رسید او از آن زخم‌ها فوت کرده بود و فاتح جسد او را با تاثر و احترام به پارس فرستاد.

بسوس در باختر و آن‌سوی جیحون یک‌چند هم‌چنان به دعوی خود ادامه داد. اسکندر او را تعقیب و سپس مجازات کرد. این اقدام اسکندر در واقع برای انتقام گرفتن از قاتل داریوش نبود بلکه بدان سبب بود که ادعای او ممکن بود در ولایات شرقی پای‌گاه تازه‌ای برای تجدید حیات امپراتوری هخامنشی ساخته شود. بدین ترتیب و با مجازات بسوس به عنوان یک قاتل و غاصب چهره‌ی داریوش سوم در هاله‌ای از قدس فرو رفت. با مرگ داریوش و پیروزی اسکندر ‌امپراتوری هخامنشی، و در سال ۳۳۰ پیش از میلاد بعد از ۲۳۰ سال منقرض شد. پایان زندگی او در حقیقت پایان شاهنشاهی بزرگ هخامنشیان بود.

ایران را، که به سبب فساد و تجمل‌پرستی درباریان رو به خرابی نهاده بود، سرو سامان دهد. اما حمله اسکندر فرصت را از او گرفت. او، اگرچه تدبیر و سیاست شاهان و جنگ آوران بزرگ ایران را نداشت اما تا پایان زندگی از مقاومت در برابر دشمنان دست نکشید.

منابع

پیرنیا، حسن (مشیرالدوله). تاریخ باستانی ایران.

زرین‌کوب، عبدالحسین تاریخ مردم ایران قبل از اسلام.

رضایی، عبدالعظیم تاریخ ده هزار ساله ایران، جلداول،

آموزگار، ژاله تاریخ اساطیری ایران،

ویکی‌پدیا


 


خبر / رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب، امیر‌احمد منظمی از فعالان دانش‌جویی دانش‌گاه آزاد تهران جنوب به یک‌سال حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق محکوم شده است.

به گزارش هرانا، وی در تاریخ 29 آذر ماه هنگام شرکت در مراسم آیت‌اله منتظری بازداشت و پس از یک ماه بازداشت در بند 209 زندان اوین با قرار وثیقه آزاد شد‌.

دادگاه این دانش‌جو در 11 آبان ماه به ریاست قاضی پیر‌عباسی برگزار و به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام و اخلال در نظم عمومی به یک‌سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم شد.


 


مهشب تاجیک/ رادیو کوچه

نام این گیاه در گویش چینی جنوبی چای و در گویش چینی شمالی به‌صورت تی تلفظ می‌شد و هردو، تلفظی از یک واژه یگانه‌ی در چینی قدیم هستند. مردم اروپای غربی نام این گیاه را از چینیان شمالی و مردم خاورمیانه و شمال آفریقا نام آن را از چینیان جنوبی آموختند. چای یک منبع طبیعی از «کافئین»، «تئوفیلین»، «تیانین »و «آنتی‌‌اکسیدان‌ها» است، اما به‌طور تقریبی بدون چربی، «کربوهیدرات‌ها»، و «پروتیین»، چای طعمی مطلوب دارد که کمی تلخ و گس است. گیاه چای به‌‌صورت بوته، درخت‌چه یا درختی است که از خانواده‌ی چای است. این گیاه در نقاطی از جهان از جمله هندوستان، چین، سریلانکا، ژاپن، ایران و نواحی دیگر پرورش می‌‌یابد. چون در سه فصل از سال بهار، تابستان و پاییز برگ‌های آن برداشت می‌‌شود، بنابراین در بیش‌تر نقاط، چای به‌صورت بوته وجود دارد، ولی در صورتی که هیچ‌گونه برداشتی از آن صورت نگیرد، کم‌کم مرتفع شده و به ‌صورت درخت‌چه یا درخت در می‌‌آید. قسمت اصلی مورد استفاده‌ی بوته‌ی چای، برگ آن است که به ‌صورت‌های مختلف تبدیل به انواع چای می‌‌شود.

ازلحاظ سنتی، چای بر اساس درجه و دوره‌ی تخمیر شدن برگ‌ها، به گروه‌های زیر طبقه‌بندی می‌شود:

چای سفید، برگ‌های تازه یا جوانه‌ها که تحت عمل اکسیداسیون قرار نگرفته‌اند، شکوفه‌های چای را برای جلوگیری از تشکیل کلروفیل از نور خورشید می‌توان دور نگه داشت. چای سفید نسبت به دیگر انواع چای در مقادیر کم‌تری تولید می‌شود و می‌تواند از همان نوع چای که با روش‌های دیگر تولید شده از لحاظ قیمت به قیبت گران‌تر تمام شود. این نوع چای در کشورهای دیگر به غیر از چین، کم‌تر شناخته شده‌ است، اگرچه این شناخت با عرضه‌ی چای سفید به شکل کیسه‌ای، و نیز چای سفید سرد و فوری، بیش‌تر شده ‌است.

برای چای سبز فرآیند اکسیداسیون پس از گذشت زمان اندکی از طریق حرارت یا با بخار که یک روش سنتی ژاپنی است یا به‌وسیله بو دادن آن در تابه‌های داغ، به عنوان یک روش سنتی چینی متوقف می‌شود. برگ‌های چای را می‌توان به شکل برگ‌های جداگانه یا تبدیل شده به حبه که برای تولید چای باروتی استفاده می‌شود، برای خشک کردن کنار گذاشت. فرآیند اخیر، زمان‌بر بوده و به عنوان نمونه تنها برای چای‌های زرین با کیفیت بالا استفاده می‌شود. چای یک یا دو روز پس از چیدن، فرآوری می‌شود.

چای اولانگ عمل اکسیداسیون در حد فاصل بین استانداردهای زمانی مربوط به چای سبز و چای سیاه متوقف می‌شود. فرآیند اکسیداسیون دو تا سه روز به طول خواهد انجامید.

چای قرمز را می‌گذارند برگ‌های چای به‌طور کامل اکسیده شود. چای سیاه در بیش‌تر نقاط جنوب آسیا هند، سریلانکا، بنگلادش، پاکستان و دیگر کشورها، و نیز درقرن اخیر در بسیاری از کشورهای آفریقایی از جمله کنیا، بروندی، روآندا، مالاوی و زیمبابوه متداول بوده ‌است. ترجمه‌ی لغت به لغت عبارت «چای قرمز» را در زبان چینی، می‌توان برای عاشقان چای به‌کار برد. چینی‌ها آن را «چای سرخ» می‌نامند زیرا رنگ مایع دم کرده آن سرخ است. غربی‌ها هم آن را «چای سیاه» می‌گویند. چون برگ‌های چایی که به‌طور معمول دم می‌کنند به رنگ مشکی است. فرآیند اکسیداسیون از حدود دو هفته تا یک ماه طول خواهد کشید. چای سیاه در طبقه‌بندی دیگر به عنوان چای «ناب» یا خرد، پخش و به هم پیچیده، روش تولیدی که درسال۱۹۳۲ابداع شده‌است مطرح می‌شود.

پوئر در فلات کانتون چین به عنوان پولی نیز خوانده می‌شود، دو نوع از این چای وجود دارد، «خام» و «رسیده». نوع خام یا سبز آن را می‌توان بلافاصله مصرف کرد یا گذاشت تا رسیده‌تر شود. طی فرآیند رسیدن گیاه چای، چای متحمل عملیات تخمیر ثانویه و میکروبی می‌شود. پوئر رسیده از برگ‌های سبز چای ساخته می‌شود که به‌طور مصنوعی اکسیده می‌شود تا به طعم فرآیند رسیدن طبیعی خود نزدیک شود. این عمل تحت فرآیند مشابهی کنترل می‌شود تا آن‌ها را با هم ترکیب کند که در آن هم رطوبت و هم دمای چای به‌طور دقیقی تحت نظارت قرار می‌گیرد. هر دو نوع چای پوئر به‌طور معمول به اشکال مختلفی متراکم می‌شوند ازجمله قالبی، قرص‌مانند، کاسه‌ای‌شکل یا قارچ‌مانند. درحالی که بیش‌تر انواع چای در همان سال اول تولید خود، مصرف می‌شوند، اما چای پوئر را برای بهبود طعم آن می‌توان دیرتر مصرف کرد و نوع خامش را بین ۳۰ تا۵۰ سال و نمونه رسیده‌اش را بین۱۰ تا ۱۵سال نگه‌داری کرد، اگرچه کارشناسان و طرف‌داران آن در مورد دوره زمانی بهینه توقف فرآیند رسیده شدن چای با هم اختلاف دارند. بیش‌تر اوقات، پوئر را برای مدت 5 دقیقه درآب جوش خیس می‌کنند. علاوه براین، برخی از ساکنان تبت از پوئر را با کره گاو کوهاندار تبتی، شکر و نمک می‌جوشانند و چای کره گاوی که بسیار مقوی هم هست را تهیه می‌کنند. چای‌هایی که هم‌چون پوئر و لیوبائو بر روی آن‌ها اکسیداسیون ثانویه واقع می‌شود، در چین به عنوان چای سیاه شناخته می‌شوند. این را نباید با اصطلاح انگلیسی چای سیاه اشتباه گرفت که درچین به آن چای قرمز می‌گویند.

افسانه‌های زیادی در مورد چگونگی به‌وجود آمدن چای بیان شده است. بر اساس افسانه‌ای یکی از سالکان در کوه چای مشغول مراقبه بوده. ولی دایم چشم‌هایش بسته می‌شده است. برای این‌که بتواند چشم‌هایش را باز نگه دارد پلک‌هایش را می‌برد و به درون کوهستان پرتاب می‌کند. از آن پلک گیاهی به‌نام چای می‌روید که هدیه‌ای‌ است از طرف خداوند برای افرادی که به مراقبه یا مدیتیشن می‌نشینند. براساس یک داستان قدیمی حدود پنج‌هزار سال قبل تعدادی برگ چای در اثر وزش باد به درون یک فنجان آب داغ که در دست «شن‌نونگ» امپراتور چین بود، افتاد و حاکم نتیجه این حادثه را به عنوان یک تحول بزرگ برای آب ساده و بی‌طعم اعلام کرد. در پی آن مصرف چای همه‌گیر شد.

در یک افسانه عامه‌ی چینی دیگر، شنونگ، امپراطور چین ابداع‌کننده‌ی اسطوره‌ای کشاورزی و طب چینی حدود ۵۰۰ سال پیش درحال سفر بوده ‌است. وی که به دلیل تبحرش در روش‌های علمی مشهور بوده، بر این اعتقاد بود که مطمئن‌ترین روش برای نوشیدن آب این است که ابتدا آن را بجوشانند. یک روز متوجه شد که تعدادی برگ در داخل آبی افتاده که وی آن را جوشانده بود. پادشاه نکته بین و کنجکاو جرعه‌ای از آن را نوشید و از طعم مطلوب و خواص نیروبخش آن شگفت‌زده شد. برخی از افسانه‌های دیگر می‌گویند که امپراطور خواص طبی برخی از گیاهان را برای خود آزمایش می‌کرد، که برخی از آن‌ها سمی بودند، اما آزمایش برروی چای نشان داد که آن نوش‌دارو است.

خاست‌گاه گیاه چای شرق و جنوب چین، میانمار شمالی، و ایالت آسام هند را دربرمی‌گیرد. رشد فوری یا لجام گسیخته گونه آسامی چای در این نواحی قابل مشاهده‌است که از استان یانا تا بخش شمالی میانمار و آسام در هند را پوشش می‌دهد. گونه‌ی دیگر چای به‌طور طبیعی در نواحی شرقی و جنوب شرق چین می‌روید. تحقیقات اخیر و وجود گونه‌های دورگه از نوع چای در نواحی گسترده‌تری از مناطق مذکور بیان‌گر آن است که خاست‌گاه چای در نقطه‌ای واقع شده که شامل بخش شمالی میانمار و ایالت‌های یونان و سیچوان چین می‌شود.

درسال ۱۱۹۱، کاهن مشهور فرقه بودایی زن بذرهای چای را به کیوتو برگرداند. مقداری از این بذرها برای «مایوشونین» کاهن آورده شد و مبنایی برای چای شد. قدیمی‌ترین کتاب تخصصی راجع به چای در ژاپن، ‌با نام چگونه با نوشیدن چای سالم بمانیم از سوی ایسای نوشته شد. این کتاب دو جلدی درسال ۱۱۲۱ پس از دومین و آخرین دیدار وی از چین نوشته شده‌است. چای نوعی عامل درمان نهایی ذهنی و طبی است و این توان را دارد تا زندگی بشر را پربارتر و طولانی‌تر بکند. مقدمه‌ی کتاب درباره این مطلب شرح می‌دهد که چطور چای می‌تواند اثر مثبتی بر پنج اندام حساس بدن و به ویژه قلب داشته باشد. و راجع به خصوصیات طبی چای توضیح می‌دهد که شامل تقلیل اثر الکل شده و به عنوان یک محرک موجب درمان دمل‌ها، فرونشاندن تشنگی، رفع سو‌هاضمه، بهبود بریبری، جلوگیری از بی‌حالی یا کسلی، و بهبود فعالیت دست‌گاه ادراری و مغز می‌شود.

ایسای به طبقه جنگ‌جو پیشنهاد می‌کند چای بنوشند که سرشناسی سیاسی ویژه‌ای را پس از دوره‌ی هاین به دست آورده بودند. ایسای بیان می‌کند که «شوگون» عادت داشت هرشب مقدار زیادی چای بنوشد. درسال ۱۲۱۴، ایسای کتابی را عرضه کرد که آن را خطاب به ژنرالی نوشت و در آن از منافع سلامتی حاصل از نوشیدن چای اشاره کرد. پس از آن، رسم نوشیدن چای در میان سامورایی‌ها معمول شد. از همان ابتدا، چای سبز در بین مردم با فرهنگ ژاپن رواج یافت. نوشیدنی برای طبقه بالای جامعه و نیز کهانت بودایی در ژاپن. تولید افزایش یافت و چای به‌طور فزاینده در دست‌رس قرار گرفت، اگرچه هنوز ازاین امتیاز طبقه بالاتر اجتماع برخوردار بودند.

پیشینه‌ی مصرف چای در ایران به سده هفدهم میلادی می‌رسد. جهان‌گردان از چای‌خانه‌هایی گفته‌اند که بزرگان و توان‌گران در آن جا جمع شده و چای می‌نوشیدند. محمد‌علی معروف به کاشف‌السلطنه چای‌کار، متولد ۱۲۴۴ خورشیدی در تربت‌حیدریه، که از دارالفنون و سپس از سوربن فرانسه فارغ‌التحصیل شده بود، با عنوان ژنرال کنسول ایران در سال ۱۲۷۶ خورشیدی، مامور خدمت در هند شد. وی به عنوان سفیر ایران در هندوستان در روزگار ‌قاجار اولین فرد ایرانی است که با همت والای خود و در نقش یک بازرگان به فراگیری شیوه‌ی کاشت و مصرف در ایران و جهان پرداخت. وی با تلاش زیاد و نبوغ خود توانست نژادهای خوب و مقوی چای را کشف کرده و با زاد و ولد آن‌ها نام خود را ماندگار کند. هم‌چنین او شهر «لاهیجان» را به دلیل وجود هوای مناسب برای کشت چای انتخاب کرد. این شهر امروز به عنوان مرکز کشت چای در ایران درآمده‌ است. مقبره‌ی کاشف‌السلطنه در لاهیجان امروز به صورت گنجینه‌ی تاریخ چای ایران در لاهیجان درآمده‌ است. سهم ایران ۴ تا 5.4 درصد از مصرف کل چای جهان است. در چند سال اخیر صنعت چای ایران دوره تلخی را پشت سر گذاشته که به گواه دست‌اندرکاران، در تاریخ صد‌ساله‌ی صنعت چای ایران بی‌سابقه ‌است.

منبع: ویکی‌پدیا


 


خبر / رادیو کوچه

سی نفر از دراویش گنابادی شهرستان چرمهین که شاهد تخریب محل برگزاری مجالس مذهبی خود توسط نیروهای دولتی بودند، به جرم اخلال در نظم ‌و آسایش عمومی، تمرد نسبت به ماموران و توهین و تخریب اموال دولتی، از سوی دادگاه عمومی باغ‌بهادران اصفهان به تحمل یک‌سال حبس تعزیری و پرداخت سه میلیون و پانصدهزار ریال جزای نقدی بدل از حبس و شلاق (تعلیق به مدت 5 سال) محکوم شده‌اند‌.

به گزارش خبرنگارسایت مجذوبان نور، این حکم که دراویش را از حضور و رفت و آمد به جلسات مذهبی درویشی‌شان نیز منع می‌کند‌، در حالی صادر شده است که در 11 تیرماه 1387، شهرداری چرمهین در اقدامی، به حکم ‌منافی‌ قانون‌ کمیسیون‌ صد شهرداری استناد کرده و محل برگزاری مجالس دراویش گنابادی ساکن آن شهرستان را که منزل مسکونی یکی از دراویش به نام رحمت‌اله جوادی بوده است، به طور کامل تخریب کردند.

یادآور می‌شود که سه نفر از خانم‌های درویش به نام‌های طوبا کائیزنژاد، زبیره شیروانی و اعظم نعمتی خویی، به دلیل عدم کفایت ادله، از اتهامات منتسب شده، برائت حاصل کردند‌.


 


خبر / رادیو کوچه

روز یک‌شنبه به گزارش رسانه‌های داخلی ایران هفته‌نامه چلچراغ با محتوای فرهنگی، هنری، اجتماعی، سینمایی و طنز و مدیر مسوولی فریدون عموزاده خلیلی توقیف شده است.

این در حالی است که قرار بود از روز شنبه 6 آذرماه دوره جدید این هفته‌نامه با مطالبی متفاوت منتشر شود، رسانه‌های داخلی ایران اول آذرماه از توقیف این نشریه خبر دادند.

به گزارش فارس، نشریه چلچراغ در پی دریافت چند تذکر کتبی از سوی هیت نظارت بر مطبوعات و تکرار و اصرار بر تخلفات توقیف شده است.

لازم به ذکر است در این گزارش اشاره‌ای به نوع تخلفات نشده است.

هم‌چنین از سوی دیگر با توجه به نزدیک بودن زمان تغییر محمد‌علی رامین و برکناری او از سمت معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، توقیف چلچراغ می‌تواند از آخرین اتفاقات پیش از برکناری وی از این سمت به‌شمار آید.


 


شکوفه/ دفتر ترکیه/ رادیو کوچه

shokufeh@radiokoocheh.com

کوچه‌ها و خیابان‌ها همه ساکت‌اند. این روزها مصادف با عید قربان در ترکیه شده است. وقتی که در خیابان‌های ساکت و آرام راه بروی دقیقن یاد روزهای عید نوروز می‌افتی که کم‌تر کسی توی خیابان است. بیش‌تر مردم در خانه‌هایشان و کنار خانواده‌هایشان هستند. چند روز قبل از این، بازار‌ها پر بودند از آدم‌هایی که مشغول جنب و جوش هستند. یک چیزی تو مایه‌های عید نوروز خودمان و روزها و شب‌‌های پیش از عید  نوروز که مغازه‌ها پر بودند از آدم و فروش‌گاه‌ها همه مشغول فروختن وسایل‌های نو.

این‌جا توی ترکیه، این‌قدر که ما برای نوروز وقت می‌گذاریم خانه تکانی می‌کنیم، لباس نو می‌خریم و خودمان را آماده می‌کنیم، برای عید قربان مراسم می‌گیرند.

عید قربان یکی از اعیاد مهم اسلامی هست و امسال، توی ترکیه عید قربان 9 روز برگزار می‌شود.

اول تا سومین روز عید، به غیر از عده‌ای که قربانی‌هایشان را در خانه‌ها‌شان سر می‌برند، بقیه، گاو، گوسفند و شتر‌هایشان را به پنج‌شنبه بازار می‌آورند.

پنج‌شنبه بازاری که روزهای پنج‌شنبه میوه فروشی است و بقیه‌ی روزها، محل توقف اتومبیل.

برای دیدن مراسم قربانی کردن احشام، به پنج‌شنبه بازار آمدم. بسیاری از ایرانی‌ها هم این‌جا هستند و برای تماشا آمده‌اند. همه‌ی خانواده‌ها، به نحوی مشغولند. همه‌ی اعضای خانواده دور تا دور جمع شده‌اند و مشغول پاک‌کردن گوشت و تقسیم کردن آن هستند.

کنعان که از ساعت 8 صبح به این‌جا آمده می‌گوید:

من به هم‌راه خانواده‌ام از ساعت 8 صبح این‌جا هستیم. تقریبن کارمان رو به اتمام است و فکر می‌کنم حدود دو ساعت دیگر از این‌جا برویم. ما برای قربانی گاو کشتیم و حدود 2400 لیر آن را خریدیم. تصمیمان بر این است که اول گوست را بین فامیل‌ها تقسیم کنیم بعد اگر چیزی ماند به خیریه.

این روزها بازار سوجوک فروشی‌ها هم گرم است. سوجوک نوعی سوسیس ترکی است که از گوشت چرخ کرده، فلفل و ادویه‌های مخصوص سوجوک و سیر تهیه شده که در درون روده‌ی گوسفند و گاو به صورت فشرده پر می‌شود. خانواده‌ها، قربانی‌هایشان را به صورت سوجوک، و در حالت نمک سود انبار می‌کنند تا بتوانند مصرف یک‌سالشان را تضمین کنند.

با وجود همه‌ی تاکیدهایی که دولت مبنی بر عدم حضور کودکان در میدان قربان‌گاه کرده، بچه‌ها هم در این مراسم حضور دارند. دیدن صحنه‌ی سر بریدن گاو و گوسفندان هرچند که برای کسانی که نذر دارند خیلی مهیج است اما به گمانم برای بچه‌ها این‌طور نیست.

از پنج‌شنبه بازار دور می‌شوم. هنوز بوی خون به مشام می‌آید. با خودم فکر می‌کنم کاش حیوانات هم می‌توانستند به جای این‌که سر بریده بشوند، هم‌راه کسانی که عید می‌گیرند به عید دیدنی بروند.


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، سیدمحمود علیزاده طباطبایی، وکیل مهدی هاشمی فرزند آیت‌اله هاشمی رفسنجانی، انتشار شایعه بازداشت خود را به رسانه‌های هم‌سو با دولت جمهوری اسلامی نسبت داده و آن را تکذیب کرده است.

به گزارش ایلنا، وی در خصوص اعلام این شایعه اظهار داشت: «به نظرم به دلیل این‌که قرار بود امروز (یک‌شنبه) محاکمه مدیرمسوول روزنامه ایران به دلیل افترا و نشر اکاذیب علیه مهدی هاشمی برگزار شود، برخی رسانه‌های هم‌سو با این نشریه چنین خبری را منتشر کردند.»

آقای علیزاده طباطبایی در ادامه افزود: «قاضی مدیر خراسانی و رییس شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان زمانی که از چنین خبری آگاه شد، مسئله بازداشت بنده را از وزارت اطلاعات پی‌گیری کرد که آن‌ها کذب بودن این مسئله را اعلام کردند. شخصن نیز با معاون امنیت دادستان تهران تماس گرفته و وی نیز این مسئله را تکذیب کرد.»

طباطبایی از پی‌گیرد قانونی رسانه‌هایی که چنین خبری را منتشر کرده‌اند، خبر داد و گفت: «طبق قانون اگر به صورت صریح یا ضمنی علیه فرد دیگری مطالب خلاف واقع منتشر شود شخص حق شکایت از آن‌ها را دارد و به دلیل این‌که برخی سایت‌های خبری به صورت ضمنی چنین مطلبی را علیه من منتشر کرده‌اند از طریق مراجع قضایی مسئله را پی‌گیری خواهم کرد.»

این در حالی است که روز گذشته تارنمای مشرق، منسوب به دولت جمهوری اسلامی، از بازداشت وی خبر داده و اتهام آقای علیزاده ‌را جمع‌آوری اطلاعات پرونده مهدی هاشمی از برخی قضات و وکلا اعلام کرده بود.

بیشتر بخوانید:

«بازداشت وکیل مهدی هاشمی رفسنجانی»


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

شهلا اعزازی

منبع: مدرسه فمینیستی

دکتر شهلا اعزازی، در جنبش زنان در ایران، نامی آشناست، چرا که اکثر فعالان امروز جنبش زنان، در کلاس درس او، جامعه‌شناسی و به ویژه بحث «جنسیت» را آموخته‌اند. وی سال‌هاست تلاش کرده با قلم و دانش خود، بر ادبیات زنان در ایران بیافزاید، چه آن جا که به عنوان ویراستار به گردآوری مجموعه مقالات همت می‌گمارد (هم‌چون «فمینیسم و دیدگاه‌ها: مجموعه مقالات» / انتشارات روشن‌گران، 1386) و چه هنگامی که آثار و پژوهش‌هایش را در قالب کتاب روانه‌ی پیش‌خوان کتاب‌فروشی‌ها می‌کند. کتاب‌هایی هم‌چون «ما و دختران امروز، روان‌شناسی جنسیت، آموزش و پرورش و توسعه» / نشر ایتا، 1383 و یا کتاب «جامعه‌شناسی خانواده» که از اولین چاپ آن توسط انتشارات روشن‌گران در سال 1376 تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. هر چند از شهلا اعزازی در حوزه‌های دیگر جامعه‌شناسی آثاری منتشر شده است از جمله کتاب «جهان صنعت: پیدایش و تکامل جوامع صنعتی» که توسط او ترجمه و در سال 1384 توسط مرکز نشر دانش‌گاهی روانه بازار کتاب شد.

اما شهلا اعزازی بیش از همه به مجموعه ادبیات «نقد خشونت علیه زنان» در ایران خدمت کرده است. ایشان با مقاله «خشونت خانوادگی، بازتاب ساختار جامعه» در مجله زنان در سال 1377 و نیز «خشونت خانوادگی، خشونت اجتماعی» در نامه انجمن جامعه شناسی ایران، در سال 1380 باب پژوهش‌های بیش‌تر و عمیق‌تر حول موضوع خشونت خانوادگی علیه زنان در ایران را گشود و با انتشار کتاب‌اش با نام «خشونت خانوادگی، زنان کتک‌خورده» که توسط نشر سالی در سال 1381 منتشر شد، پژوهش‌های میدانی در حوزه خشونت‌های خانوادگی را تداوم بخشید. اعزازی سپس در مقالات و مصاحبه‌های فراوان خود، ابعاد مختلف خشونت علیه زنان به ویژه خشونت خانوادگی را با شجاعت در سطح عمومی مطرح ساخت‌. ایشان هم‌چنین استاد راه‌نمای بسیاری از دانش‌جویان برای آگاهی از ابعاد این پدیده شوم و منحوس بوده است.

از لحاظ تاریخی «خشونت» بخشی از زندگی اجتماعی و خانوادگی را تشکیل می‌داد

امروز هم پس از پانزده سال تلاش مستمر، شهلا اعزازی در مطلب خود در ویژه نامه مدرسه فمینیستی که اکنون به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان منتشر شده، به نتایج تحقیقات و تلاش رنج خیز پژوهش‌گران نگاهی گذرا افکنده و به مانند سالیان گذشته، هشدارهای لازم را برای مهار و محو خشونت به مسوولان و جامعه ارایه می‌دهد.

نگاهی به اقدامات علیه خشونت پس از 15 سال

سازمان ملل در سال 1999 روز 25 نوامبر برابر با 4 آذر را به عنوان «روزجهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» نام‌گذاری کرده است‌. نفی خشونت علیه زنان در خانواده و جامعه بخشی از حقوق اساسی بشر را تشکیل می‌دهد، با وجود این، زمان زیادی لازم بود تا دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی این پدیده‌ی ویران‌گر را به عنوان مسئله‌ای مهم در نظر گرفته و اقداماتی برای پیش‌گیری از آن انجام دهند‌.

از لحاظ تاریخی «خشونت» بخشی از زندگی اجتماعی و خانوادگی را تشکیل می‌داد. در دوران گذشته و حتا تا دوران معاصر «خشونت مردان علیه زنان» یکی از منابع کسب اقتدار مردان در خانواده محسوب می‌شد. با توجه به شرایط فرهنگی و آداب و رسوم جوامع‌، اقتدار مردان و خشونت در روابط خانوادگی، امری عادی و طبیعی ـ و مربوط به حوزه خصوصی ـ تلقی می‌شد و مقاومت آگاهانه جمعی ـ گذشته از دفاع و مقاومت‌های فردی ـ در برابر آن صورت نمی‌گرفت.

با شکل‌گیری جنبش‌های زنان برای رفع تبعیض‌های موجود‌، به تدریج درخواست مبارزه با خشونت نیز در افکار عمومی مطرح شد‌. اما ساختار مردانه جوامع در برابر این درخواست مشروع، مقاومت می‌کرد و عملن اقدامی در جهت از میان بردن خشونت صورت نمی‌گرفت. زمانی طولانی برای مقابله با ساختار مردانه‌ای که در جوامع وجود داشت لازم بود تا بالاخره در دهه 70 میلادی فعالیت‌های آگاه‌گرانه کنش‌گران حقوق زن به ثمر نشست و خشونت علیه زنان به عنوان «مشکلی اجتماعی»، و ضرورت انجام اقداماتی در جهت کاهش و رفع آن، مورد قبول و توافق قرار گرفت‌. سازمان ملل متحد نیز گر چه با تاخیر فراوان، اما سرانجام موضوع خشونت علیه زنان را در دستور کار خود قرار داد‌.

اقتدار مردان در خانواده و استفاده از زور و خشونت برای تثبیت اقتدار برای دورانی طولانی به عنوان اصلی طبیعی در روابط خانوادگی مطرح بود‌

سازمان ملل از همان آغاز فعالیت توجه ویژه‌ای به حقوق اساسی بشر، آزادی‌های فردی، تساوی حقوق زن و مرد ابراز می‌داشت، اما تنها 50 سال بعد از تاسیس این سازمان بود که مسئله «رفع خشونت علیه زنان» به عنوان بخشی از حقوق انسانی مورد توجه قرار گرفت‌. در اسناد سازمان ملل تا سال 1975 بحث خشونت علیه زنان به عنوان موضوعی مستقل مورد بررسی قرار نگرفته بود‌. هر چند که اسناد بین‌المللی به موضوعاتی مانند خرید و فروش و بردگی جنسی‌، فحشای زنان و کودکان دختر، و هم‌چنین تجاوز‌، اجبار به فحشا و هتک حرمت زنان پرداخته بود‌. در سال بین‌المللی زن (1975) هنوز مسئله خشونت مورد توجه نبود‌. ولی در سال 1993 در مقدمه بیانیه کنفرانس جهانی حقوق بشر ـ وین ( 1993) از اشکال مختلف تبعیض و خشونت علیه زنان ابراز نگرانی عمیق شد‌. در کنفرانس پکن (1995 ) خشونت علیه زنان به عنوان یکی از 12 محور نگران‌کننده مطرح شد و به ویژه از دولت‌ها خواسته شد که اقدامات راه‌بردی جهت کاهش خشونت اتخاذ نمایند. از این محدوده زمانی به بعد است که با تشکیل نهاده‌ها و برگزاری کنفرانس‌ها‌، توصیه‌نامه‌ها‌ و قطع‌نامه‌های گوناگون در مورد اعتراض به خشونت و بد‌رفتاری علیه زنان رو‌به‌رو هستیم. شش سال پس از تصویب اعلامیه رفع خشونت علیه زنان (1993‌)، سازمان ملل در سال 1999 بالاخره روز 25 نوامبر را به عنوان «روز جهانی نفی خشونت علیه زنان» نام‌گذاری کرد‌.

اقتدار مردان در خانواده و استفاده از زور و خشونت برای تثبیت اقتدار برای دورانی طولانی به عنوان اصلی طبیعی در روابط خانوادگی مطرح بود‌. در بسیاری از موارد نیز رفتار خشن با رفتار تربیتی، برابر در نظر گرفته می‌شد. هر چند که نظر مثبتی نسبت به رفتار خشنی که به آسیب‌های جدی بی‌انجامد وجود نداشت‌. روابط درون خانواده نیز به عنوان روابط خصوصی میان افراد بود و نظارتی از سوی جامعه و دولت بر آن صورت نمی‌گرفت‌. توصیه‌ها و نصایح عمدتن اخلاقی هم که اغلب ابراز می‌شد بر تحمل و تغییر رفتار متمرکز بود. با مطرح شدن خشونت علیه زنان و کودکان و فعالیت سازمان‌های مدافع حقوق زنان و کودکان در بسیاری از کشور‌ها، به تدریج اقداماتی عملی و آگاهانه علیه خشونت صورت گرفت که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به تغییرات مثبت و کاربردی در قانون جهت حمایت از افراد قربانی‌، تسهیل و بسترسازی برای ایجاد سازمان‌های حمایتی از قربانیان، و هم‌چنین تلاش در جهت تغییر نگرش افراد جامعه نسبت به خشونت و مطرح کردن عواقب فردی و اجتماعی رفتار خشن در خانواده اشاره داشت‌.

خشونت علیه زنان در ایران

در ایران تا میانه دهه 70 خشونت علیه زنان در جامعه مطرح نبود، در آن زمان اولین بررسی‌ها در مورد این پدیده صورت گرفت‌. نتایج اولین بررسی‌ها نشان دادند که این پدیده در ایران وجود داشته و در بسیاری از خانواده‌ها بدون توجه به طبقه اجتماعی‌، سطح سواد و میزان درآمد مشاهده می‌شود‌. به تدریج تحقیقات در این زمینه مجموعه بزرگی را تشکیل دادند زیرا دانش‌جویان از رشته‌های مختلف، پایان‌نامه‌های خود را در این مورد انجام دادند‌. هر چند که در اکثر موارد پایان‌نامه‌ها تنها بر روی عوامل فردی و یا در نهایت بر روی عوامل خانوادگی در ایجاد خشونت تاکید می‌کردند و عامل مهم ساختار اجتماعی را در نظر نمی‌گرفتند. اما در هر صورت مشخص شد که این پدیده به طور گسترده در ایران وجود دارد و محدود به گروه و قشر خاصی هم نیست‌. گذشته از آن، «طرح ملی خشونت علیه زنان» نیز انجام شد که بر وجود خشونت در مناطق مختلف ایران تاکید داشت.

در ایران، به خصوص طی پانزده سال اخیر، پدیده «خشونت در خانواده» مورد پژوهش و بررسی‌های همه‌جانبه قرار گرفت و مجموعه‌ی بزرگ و متنوعی از داده‌ها در این زمینه جمع‌آوری شد و بنابراین دیگر نمی‌توان در مورد وجود خشونت خانوادگی شک کرد

پژوهش‌های متعدد بر وجود خشونت در ایران داده‌های قابل ملاحظه‌ای ارایه نمودند‌. انواع خشونت‌ها به تدریج مشخص شدند و در مجاورت خشونت خانگی‌، اطلاعاتی در مورد خشونت‌های اجتماعی مانند آزار و اذیت زنان و دختران در خیابان‌ها و اماکن عمومی و هم‌چنین آزارهای جنسی در محل کار نیز به دست آمد‌. در عین حال انعکاس برخی از رفتارهای شدید خشونتی در روزنامه‌ها نیز تاییدی دیگر بر خشونت علیه زنان بود‌. در این میان می‌توان از قتل‌های زنجیره‌ای متعددی نام برد که مردان دست به قتل زنانی که به گمان آنان رفتار نامناسبی داشتند می‌زدند‌. در چنین فضایی بود که مسئله «خشونت علیه زنان» به‌طور جدی‌تر مورد توجه گروه‌های مختلف قرار گرفت. دانش‌گاه‌ها و سایر سازمان‌های آموزشی و سازمان‌های زنان سمینار‌ها و گرد‌همایی‌هایی در این رابطه ترتیب دادند و ابعاد مختلف خشونت مورد بررسی و بازکاوی قرار گرفت‌. هم‌چنین برگزاری کارگاه‌های آموزشی متعدد از سوی گروه‌های مختلف، ان.‌جی.‌او.‌‌های زنان و حتا از جانب سازمان‌های دولتی توجه جامعه را به این مسئله‌ی بغرنج و مخرب، جلب کرد‌. پس از کوشش‌های فراوان در جهت مشخص کردن چگونگی خشونت خانگی در ایران و ارایه راه‌حل‌های مختلف، سازمان‌های دولتی درگیر در مسئله تلاش خود را جهت ارایه کمک‌های ضروری برای قربانیان و زنان تحت خشونت (مانند ایجاد خانه‌های امن) اغاز کردند‌. هر چند که این تلاش‌ها به دلایل مختلف به سرانجام نرسید‌.

شرایط کنونی

با وجود آن‌که نزدیک به 15 سال از آغاز اولین تحقیقات خشونت در ایران می‌گذرد و با وجود مجموعه بزرگی از داده‌ها و اطلاعات موثق از شهر‌های مختلف کشور و هم‌چنین درخواست گروه‌های مختلف اجتماعی بر انجام اقدامی عاجل از سوی دولت جهت کاهش یا از میان بردن خشونت اما تاکنون اقدامی درخور و مثبت در این زمینه دیده نشده است‌. می‌توان گفت که نه فقط اقدامی در جهت رفع خشونت صورت نگرفته بلکه متاسفانه اقداماتی در جهت تشدید خشونت‌های ساختاری و تقویت اقتدار مردان در جامعه صورت گرفته است. هر چند که تغییرات قانونی در جهت محافظت از قربانیان خشونت و زنانی که صدمه خورده‌اند دیده نمی‌شود اما ارائه لایحه خانواده و تاکید مشخص بر چند همسری، ترویج خشونت علیه زنان به صورت غیر مستقیم است.

راه دیگر کاهش خشونت‌ها، تغییر نگرش جامعه‌، حساس‌سازی نسبت به عواقب منفی خشونت و تقبیح آن است، اما نه فقط چنین اقداماتی مشاهده نمی‌شود بلکه برعکس در سریال‌های تلویزیونی چند‌همسری با دیدی مثبت به نمایش در می‌آید.

هم‌چنین اگر برخی از تحقیقات به تاثیر مثبت آموزش عالی و اشتغال زنان بر کاهش وجود چنین رابطه‌ای در خانواده‌ها تاکید می‌کند، دستورالعمل‌هایی در جهت سخت‌گیری برای ورود دختران به دانش‌گاه‌ها داده می‌شود. تاکید بر وظیفه نان‌آوری مردان در خانواده و درصد بالای بی‌کاری نیز دختران با تحصیلات عالی را به خانه داری سوق می‌دهد و از دست‌یابی به منابعی که امکان افقی کردن هرم قدرت در خانواده را دارا می‌باشد دور می‌سازد.

در ایران، به خصوص طی پانزده سال اخیر، پدیده «خشونت در خانواده» مورد پژوهش و بررسی‌های همه‌جانبه قرار گرفت و مجموعه‌ی بزرگ و متنوعی از داده‌ها در این زمینه جمع‌آوری شد و بنابراین دیگر نمی‌توان در مورد وجود خشونت خانوادگی شک کرد. اما این پدیده در حال حاضر از طرف دولت‌مردان مسکوت گذاشته شده و حتا امکان بحث و فضای گفت‌و‌گو در مورد آن نیز محدودتر شده است‌. آن چه که در کشور ما دل‌مشغولی دولت‌مردان را تشکیل می‌دهد مسئله ازدواج و تبلیغ و ترویج ازدواج است. این در حالی است که برخی آمار نمایش‌گر شرایط نامناسب ازدواج در ایران می‌باشد‌. افزایش سن ازدواج ، رو آوردن به تجرد و به خصوص افزایش آمار طلاق نشان دهنده‌ی مشکلی جدی و پیچیده در مورد ازدواج و تشکیل خانواده در جامعه‌ی ما است.

تاکید بر ازدواج احتمالن به عنوان راه‌حلی برای مشکلات خانوادگی در نظر گرفته می‌شود اما به نظر می‌رسد که آن شکل از ازدواج و خانواده که در بلندگوهای رسمی تبلیغ می‌شود دارای ویژگی‌هایی در درون خود است که اقتدار مردان را در خانواده باز هم افزایش داده و بر فرودستی و وابستگی زنان به آنان تأکید و اصرار دارد‌. با تشکیل خانواده هم نیاز‌های جنسی مردان و هم سرخوردگی‌ها و تنش‌های اجتماعی از طریق اعمال قدرت و خشونت بر زنان، تامین می‌شود‌.

هر چند این اعتقاد وجود دارد که‌: بدون توجه به ساختار مردسالاری جامعه، نمی‌توان تغییری اساسی در ساختار بی‌رحم خشونت خانوادگی به‌وجود آورد با این حال، انجام برخی از اقدامات در جهت رفع یا تعدیل خشونت می‌تواند از رواج و گسترش آن واقعن بکاهد و در عین حال امکان محافظت و حمایت را به قربانیان خشونت ارایه دهد‌. آن چه که در حال رخ دادن است تاکید و ترویج خشونت‌های دولتی با استفاده از آن دسته از هنجارهای مردسالاری است که در جامعه ایران چندان مورد قبول نیست‌. به واسطه‌ی ترویج چنین هنجار‌ها و ارزش‌هایی نه فقط کاهشی در میزان خشونت خانوادگی دیده نخواهد نشد بلکه با افزایش و عکس‌العمل‌هایی از جانب قربانیان ـ که شرایط سخت و دردناک چنین خشونتی را دیگر تحمل نخواهند کرد ـ رو‌به‌رو خواهیم بود‌.


 


خبر / رادیو کوچه

روز یک‌شنبه برخی مقامات ارشد آمریکا پس از انتشار گزارش ساخت نیرو‌گاه‌های اتمی جدید در کره شمالی آن را مدرک دیگری از رفتار تخاصم‌جویانه پیونگ یانگ دانسته‌اند.

دریاسالار مایک مولن رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا اظهار داشت: «کره شمالی به مسیری ادامه می‌دهد که منطقه را بی‌ثبات می‌کند.»

این سخنان در حالی عنوان شده است که روز شنبه یک دانش‌مند هسته‌ای آمریکایی مدعی شده در دیدار هفته گذشته‌اش از کره شمالی «بیش از ۱۰۰۰ سانتریفوژ» غنی‌سازی اورانیوم به او نشان داده شده است.

دریاسالار مولن گفت گزارش اخیر را باید با توجه به غرق شدن یک ناو جنگی کره جنوبی در مارس گذشته در نظر گرفت.

لازم به توضیح است آمریکا و کره جنوبی، پیونگ یانگ را عامل حمله اژدری به این کشتی جنگی می‌دانند.

بیشتر بخوانید:

«تاسیسات غنی‌سازی اروانیوم جدید کره شمالی»


 


خبر / رادیو کوچه

وکیل سه شهروند آمریکایی بازداشت شده در ایران روز دوشنبه اعلام کرد دست‌گاه قضایی جمهوری اسلامی در ماه فوریه آینده جلسه دادگاه موکلان وی را برگزار خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، مسعود شافعی هم‌چنین تاکید کرد: «از دادگاه ابلاغیه‌ای مبنی بر محاکمه موکلان من سارا شورد‌، جوش فتال و شین باور در 6 فوریه دریافت کردم.»

پیش از این دادگاه انقلاب اعلام کرده بود جلسه محاکمه متهمان در نوامبر برگزار می‌شود اما پس از آزادی سارا شورد تاریخ بررسی اتهامات آن‌ها تغییر یافته است.

این در حالی است که سارا شورد در مقابل دریافت وثیقه مالی 500 میلیون تومانی و با واسطه عمان به آمریکا بازگشت اما هم‌راهان او جوش فتال و شین باور هنوز در زندان به سر می‌برند.

وکیل آن‌ها اعلام کرد اتهامات موکلان وی تغییر نیافته و قرار است به اتهام ورورد غیرقانونی به ایران و جاسوسی محاکمه شوند.

لازم به ذکر است نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی در جولای سال 2009 سه شهروند آمریکایی که گفته شده است مشغول کوه‌نوردی در کوه‌های مرزی کردستان بودند، بازداشت کردند.

بیشتر بخوانید:

«۱۵ آبان زمان دادگاه دو آمریکایی زندانی کوه‌نورد»


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، هیت قضایی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران پس از برگزاری محاکمه متهمان حادثه سعادت‌آباد، حکم قصاص در ملا عام را برای «یعقوب» متهم ردیف اول پرونده صادر کرد و «سعیده» متهم ردیف دوم پرونده نیز در رابطه با معاونت در قتل عمدی «یزدان» تبرئه شد.

به گزارش مهر، قاضی عزیزمحمدی رییس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران که روز یک‌شنبه به ریاست او دادگاه محاکمه متهمان جنایت سعادت آباد (میدان کاج) برگزار شد افزود: «یعقوب متهم ردیف اول به اتهام قتل عمد به قصاص، به اتهام زنای غیر محصنه به 100 ضربه شلاق و به اتهام قدرت‌‌نمایی با چاقو به دو سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم شد.»

قاضی پرونده سعادت‌آباد اظهار داشت: «سعیده متهم ردیف دوم این پرونده نیز با توجه به آن‌که سه نفر از اعضای هیت قضایی رای به برائت این متهم دادند و فقط نظر دو نفر از قضات دایر بر محکومیت او بود از اتهام معاونت در قتل عمدی یزدان تبرئه شد.»

عزیزمحمدی در ادامه افزود: «سعیده به اتهام زنای غیرمحصنه محکوم به 100 ضربه شلاق شده است.»

رییس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران با بیان این‌که آرای صادره بر اساس مشورت پنج قاضی بوده افزود: «حکم قصاص یعقوب برای اجرا در ملا عام صادر شده است.»


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش منابع دانش‌جویی، روز یک‌شنبه، آرش صادقی عضو ستاد ۸۸ میرحسین موسوی در زمان انتخابات ریاست جمهوری و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانش‌گاه علامه طباطبایی که اخیرن به پنج سال حبس قطعی محکوم شده، به دادسرای اوین احضار شده است.

به گزارش سحام‌نیوز، این فعال دانش‌جویی می‌بایست دوشنبه اول آذر ماه ٨٩، خود را به دادسرای مستقر در زندان اوین معرفی کند.

این دانش‌جوی کارشناسی ارشد فلسفه دانش‌گاه علامه طباطبایی و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی آن دانش‌گاه که تا اطلاع ثانوی از تحصیل محروم است، در هفته‌های اخیر در دادگاه تجدید‌نظر به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است.

لازم به ذکر است آرش صادقی هم‌زمان به اوج‌گیری اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، بازداشت شد و بیش از یک سال را در بازداشت موقت گذراند. او دوره بازداشت خود را در بندهای ۲- الف سپاه و ۲۰۹ وزارت اطلاعات گذرانده بود و پس از چند ماه به قید وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی به طور موقت آزاد شد.

بیشتر بخوانید:

«تایید حکم دانش‌جوی دانش‌گاه علامه»


 


‌امروز دوشنبه 1آذر  89 / 22 نوامبر 2010

اجرا: زهره‌

استودیو: مارال

تقویم تاریخ – مریم

گزیده‌ی اخبار مطبوعات ایران

میکروفن – «‌سهم گوسفند‌ها در شادی ما» – شکوفه

بخش اول خبرها

روز‌نگاشت –  «قتل برای عاشق وطن» – محبوبه

دایره‌ی شکسته – «نوشیدنی محبوب دو عالم» – مه‌شب تاجیک

بخش دوم خبر‌ها

پارس‌نامه – « آخرین پادشاه هخامنشی » – امیر و کاملیا

تغییر در برمه – «نسل جدید برمه»

پس‌نشینی تند – «بهانه­ای برای گریختن» – اکبر ترشیزاد

بخش سوم خبرها


 


محبوبه‌شعاع / رادیوکوچه

mahboobeh@koochehmail.com

یکم آذر برابر با سال‌روز به قتل رسیدن «داریوش فروهر» و همسرش «پروانه اسکندری»، فروهر مبارز ضدحکومت سلطنتی و زندانی سیاسی در دوران شاه بود و پس از انقلاب، در دوره‌ای وزارت در دولت موقت، به مخالفت با جمهوری اسلامی پرداخت و به زندان افتاد و به دستور «آیت‌اله خمینی» آزاد شد و اما در سال 1377 در جریان قتل‌های زنجیره‌ای توسط ماموران جمهوری اسلامی به هم‌راه همسرش به قتل رسید.

«داریوش فروهر»‌ در سال ۱۳۰۷ در اصفهان ‌به دنیا آمد. او از پانزده سالگی و پس از آشنایی با مصدق، زندگی سیاسی خود را آغاز کرد و در دوران فعالیت سیاسی خود، پیش از انقلاب ایران بیش از ده بار بازداشت و زندانی شد. تجربه پانزده سال زندگی در زندان، او را سمبلی از مبارزه ساخت تا آن‌جا که برخی دوستان وی، زندان را خانه دوم او نامیدند.

داریوش فروهر در سن بیست سالگی به عضویت در «گروه مکتب» درآمد که هسته مرکزی یک گروه سیاسی ملت‌گرا و مبارز بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ۱۳۳۰ تبدیل به حزب ملت ایران شد و داریوش فروهر نیز به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. او در سن بیست‌و‌سه  سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد و به واسطه فعالیت‌های سیاسی‌اش پس از کودتای ۲۸ مرداد، برای دست‌گیری زنده و یا تحویل مرده‌اش جایزه تعیین شد.

فروهر در سال ۱۳۳۸ درحالی که در زندان به سر می‌برد، توسط «ارتشبد هدایت» که حامل پیامی از سوی شاه بود، به او توصیه شد تا برای همیشه از ایران برود. اما او در پاسخ گفته بود: «زندان را به آزادی دور از وطن ترجیح می‌دهم.»

یک سال بعد با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد. او در آستانه انقلاب ایران نیز با حضور در صف مقدم راه‌پیمایی‌های اعتراضی، اراده خود برای تغییر نظام سلطنتی در ایران به نمایش گذاشت.

داریوش فروهر در ۲۶ دی‌ماه ۱۳۵۷ و هم‌زمان با خروج شاه از ایران، برای ملاقات با «آیت‌اله خمینی» عازم پاریس شد و شانزده روز بعد هم‌راه وی به کشور بازگشت. او بلافاصله پس از انقلاب، در کابینه دولت موقت به ریاست «مهدی بازرگان» شرکت کرد و به عنوان وزیر کار در دولت موقت ایران مشغول به کار شد. گفته شده او حقوقی بابت شغل وزارت دریافت نکرد و با استعفای دولت موقت نیز از فعالیت‌های اجرایی فاصله گرفت.

داریوش فروهر هم‌زمان با آغاز پاییز سال 1360 به زندان رفت و پنج ماه زندان را نیز در کارنامه سیاسی پس از انقلاب خود به جای گذاشت. مطابق برخی خبرها، آزادی فروهر به دستور مستقیم آیت‌اله خمینی صورت گرفته بود. چرا که فروهر از سابقه هم‌بندی با «مصطفی خمینی» فرزند آیت‌اله خمینی در زندان شاه برخوردار بود و گویی شرح هم‌راهی‌های او در زندان به گوش آیت‌اله خمینی رسیده بود.

و اما سرانجام در یکم آذر سال ۱۳۷۷ پروانه اسکندری و داریوش فروهر  از رهبران حزب ملت ایران در خانه خود در شهر تهران طی قتل‌های موسوم به «قتل‌های زنجیره‌ای» که گفته‌می‌شود از طرف دست‌گاه امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی برای حذف فعالان سیاسی و اندیش‌مندان منتقد و دگراندیش سازماندهی شده بود، با ضربات چاقو به  قتل رسیدند.

با وجود پی‌گیری فرزندان فروهرها پرستو و آرش، برای دادخواهی، پرونده این دو قتل هم‌چون پرونده‌های دیگر قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای مسکوت مانده است.

پس از مرگ آن‌ها، «پرستو فروهر» اقدام به گردآوری مجموعه‌ای از شعرهای برگزیده مادرش پروانه اسکندری کرد و در قالب کتابی با نام «شاید یک روز» در سال ۱۳۷۹ از طریق انتشارات «جامعه ایرانیان» به چاپ رساند.

سیمین بهبهانی در یادداشت آغازین کتاب، این‌گونه نوشته: «با شعر پروانه فروهر پس از فاجعه‌ی قتلش آشنا شدم. پیش از آن می‌دانستم که شعر می‌گوید، اما هیچ‌گاه از زبان خودش نشنیده بودم بس که فروتن بود.» بهبهانی در این یادداشت سه درونمایه اصلی شعر او را عشق، وطن‌پرستی و مبارزه در راه حق و آزادی برشمرده است.

پرستو فروهر، که در شهر فرانکفورت آلمان زندگی می‌کند، هر سال برای شرکت در مراسم بزرگ‌داشت پدر و مادرش راهی ایران می‌شود. در شش سال گذشته مقامات جمهوری اسلامی جلوی برگزاری چنین مراسمی را گرفته‌اند. سال گذشته ماموران انتظامی دور خانه فروهرها را حصار کشیدند تا کسی برای روز یادبود به آن خانه نزدیک نشود.

منبع‌ها:

ویکی‌پدیا

گوگل

دویچه‌وله


 


رادیو کوچه

شام‌گاه یک‌شنبه، در چهارچوب جام حذفی فوتبال ایران،‌ تیم فوتبال پرسپولیس دو بر یک تیم داماش گیلان را شکست داد و به مرحله یک چهارم نهایی رسیده است.

در دیگر بازی روز یک‌شنبه، تیم فوتبال تراکتورسازی با پیروزی ۵- ۲ مقابل شهرداری تبریز به مرحله یک چهارم نهایی صعود کرد.

با این برد تراکتورسازی در مرحله یک چهارم حریف ملوان انزلی شد. تیم ملوان چند روز قبل با پیروزی مقابل فولاد نطنز به این مرحله راه پیدا کرده بود.

هم‌چنین در ادامه مسابقات فوتبال بازی‌های آسیایی گوانگ‌جو، تیم ایران پس از پیروزی یک بر صفر برابر عمان روز سه‌شنبه در مرحله نیمه‌نهایی به مصاف تیم ژاپن خواهد رفت.

از دیدارهای عقب‌افتاده هفته پانزدهم رقابت‌های لیگ برتر فوتبال باش‌گاه‌های ایران نیز مسابقه دو تیم ذوب‌آهن با فولادخوزستان با نتیجه مساوی دو بر دو به پایان رسید.

بیشتر بخوانید:

«استقلال حریف شاهین، پرسپولیس میهمان داماش»

«امید ایران با پیروزی برابر مالزی به جمع هشت تیم آسیا رسید»

«استقلال شانه‌به‌شانه پرسپولیس»


 


خبر / رادیو کوچه

محمد دهقان، عضو هیت رییسه مجلس جمهوری اسلامی و از نمایندگان مجلس در کارگروه رسیدگی به اختلافات مجلس و دولت این کشور، روز یک‌شنبه، اظهار داشت بخشی از گفته‌های سخن‌گوی شورای نگهبان و عضو کارگروه، درباره مصوبات و تصمیمات این کارگروه خلاف بحث‌های مطرح شده و تصمیمات گرفته شده در کارگروه است.

به گزارش ایرنا، این در حالی است که آقای کدخدایی روز شنبه ۲۹ آبان عنوان کرد کارگروه مشترک شورای نگهبان، مجلس و دولت، به رهبر جمهوری اسلامی پیشنهاد کرده است که رییس جمهوری اسلامی حق داشته باشد تا درباره نقض اصول قانون اساسی ازطرف سایر قوا به آن‌ها تذکر دهد.

آقای کدخدایی هم‌چنین از تصمیمات دیگر این کارگروه خبر داد که تامین‌کننده نظر دولت در مقابل مجلس بوده‌اند.

از سوی دیگر محمد دهقان می‌گوید در جلسه‌ای که شنبه شب و بعد از مصاحبه آقای کدخدایی با حضور نمایندگان دولت، مجلس، شورای نگهبان و سه حقوق‌دان «مستقل» تشکیل شده، اکثریت گروه با چهار مورد از چهارده موردی که آقای کدخدایی مطرح کرد، موافق نبوده‌اند.

محمد دهقان مدعی شده است گفته‌های آقای کدخدایی در چهار مورد با تصمیمات کارگروه انطباق ندارد.

به گفته آقای دهقان، یکی از این چهار مورد، حق تذکر رییس جمهوری اسلامی به سایر قوا به دلیل نقض قانون اساسی است، که مورد توافق اکثریت اعضای کارگروه نبوده است.

لازم به ذکر است تشکیل این کارگروه، چند ماه پیش و در پی ارسال نامه‌ای از سوی محمود احمدی‌نژاد به آیت‌اله خامنه‌ای انجام گرفت که خواستار رفع «موانع» ایجاد شده از سوی مجلس بر سر راه فعالیت‌های دولت بود.

در پی ارسال این نامه، که به دنبال اتهامات علنی رییس جمهوری اسلامی و رییس مجلس به یک‌دیگر در زمینه نقض قانون اساسی صورت گرفت، آیت‌اله خامنه‌ای موضوع را به شورای نگهبان سپرد تا با تشکیل کارگروه مشترکی با حضور نمایندگان دولت، مجلس و نیز صاحب‌نظران، برای حل اختلافات ایجاد شده چاره‌جویی شود.

بیشتر بخوانید:

«پیشنهاد افزایش اختیارات احمدی‌نژاد به آیت‌اله خامنه‌ای»


 


مریم / رادیو کوچه

maryam.m@koochehmail.com

1267 میلادی - یک زمین‌لرزه شدید شهر تاریخی «نیشابور» خراسان را ویران کرد و هزاران تن کشته شدند. این شهر سه سال بعد به هزینه دولت وقت تجدید بنا شد. نیشابور که در جهان به شهر عمر خیام معروف است در دوران ساسانیان به صورت شهری بزرگ درآمد و یک‌بار هم پایتخت ایران شد.

1877 میلادی – «توماس ادیسون» مخترع برق، «گرامافون» را اختراع کرد. گرامافون ادیسون از یک استوانه با پوشش نازکی از قلع ساخته شده بود که با کمک دست به چرخش درمی‌آمد.

1909 میلادی – در پی فروکش کردن طوفان سیاسی پنج‌ماهه، «عضدالملک» بزرگ ایل مغول‌تبار قاجار به‌عنوان «نایب‌السلطنه» ایران در مجلس سوگند وفاداری به قانون اساسی یاد کرد. وی از 26 تیرماه به تصمیم شورای عالی مشروطیت ایران نایب‌السلطنه شاه خردسال شده بود.

1916 میلادی – «جک لندن» نویسنده و روزنامه‌نگار سوسیالیست آمریکایی در 40 سالگی از بیماری کلیه درگذشت. از وی 50 کتاب به‌جای مانده است. وی در عین حال یک روزنامه‌نگار بود، ولی تنها مقاله و تحلیل می‌نوشت.

1963 میلادی – «جان. اف. کندی» سی‌و‌پنجمین رییس‌جمهوری آمریکا در یک‌هزار‌ و‌ سی‌امین روز زمام‌داری‌اش در اثنای عبور با خودرو روباز از خیابان‌های شهر پرجمعیت دالاس هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد و «لی هاروی اسوالد» متهم به قتل وی نیز پس از بازداشت به دست فردی دیگر به‌نام «جک روبی» در راه‌رو ساختمان پلیس کشته شد و جک روبی هم بعدها در زندان درگذشت. لیندن جانسون معاون کندی همان روز سوگند یاد کرد و رییس‌جمهوری آمریکا شد.

1974 میلادی – مجمع عمومی سازمان ملل تصویب کرد که سازمان آزادی فلسطین (پی.‌ال.‌او) در آن سازمان جهانی دارای «عضو ناظر» شود.

2003 میلادی – «ریچارد نیهائوس» قاضی آمریکایی 21 نوامبر با وجود عذرخواهی و اعتراف «دانیل پیلارزیک» سر اسقف کلیساهای کاتولیک منطقه سین سیناتی به این‌که درباره سو نظر کشیش‌های جنوب ایالت اهایو نسبت به پسران نوجوان حقیقت را به پلیس نگفته بود وی را به ده‌هزار دلار جریمه نقدی، سپردن تعهد که از این پس جرم دیگران را کتمان نکند و سه میلیون دلار به شاکیان برای جلب رضایت آنان بپردازد محکوم کرد که در سابقه او باقی خواهد ماند. کشیش‌های کاتولیک جنوب ایالت اهایو متهم به 237 مورد سو نظر نسبت به نوجوانان پسر شده‌اند.

1377 خورشیدی – کشته‌شدن داریوش فروهر ناسیونالیست 70 ساله و از مردان سیاسی وقت و همسرش. چند نفر به خانه وی رفتند و او را در اطاق کارش با وارد آوردن ضربات متعدد کارد به ناحیه سینه کشتند و همسر 58 ساله وی را هم در طبقه اول خانه به همان صورت از پای درآوردند و اجسادشان را روی صندلی قرار داده و خانه را ترک کردند. داریوش فروهر از پیروان خط دکتر مصدق (استقلال و حاکمیت ملی، اقتدار میهن، دمکراسی و عدالت اجتماعی) بود که مبارزات خود را با تلاش برای ملی‌شدن نفت آغاز کرده بود. وی از موسسان حزب پان ایرانیست و سپس رهبر حزب ملت ایران و از سران جبهه ملی بود و از دهه 1320 بارها به زندان افتاده بود.


 


خبر / رادیو کوچه

دادگاه احمد قابل، نویسنده، پژوهش‌گر دینی و منتقد سیاسی، روز شنبه ٢٩ آبان ماه در شعبه پنجم دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی کاووسی برگزار شد.

وی طی خطابه‌ای به رییس دادگاه خاطرنشان کرد: «پس از این من برای جلسه دادگاه نخواهم آمد، زیرا همه آن چه که گفتنی است، گفته‌ام. شما هم به همه موارد اتهامی اشاره کرده‌اید. بیش از این نه خود را معطل کنید و نه این قدر مرا و خانواده‌ام را آزار دهید.»

در این دادگاه هم‌چنین نماینده دادستان، احمد قابل و وکیل مدافع وی صالح نیک بخت حضور داشتند.

در این جلسه موارد اتهامات، «اقدام علیه امنیت ملی»، «نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی»، «تبلیغ علیه نظام»، «اهانت به رهبری و امام»، عنوان شده است.

این در حالی است که  احمد قابل تمامی موارد اتهامی را رد کرده و به دفاع از اقدامات خود در راستای وظایف شرعی و قانونی پرداخت.

این پژوهش‌گر و نویسنده، در جریان محاکمه خطاب به رییس دادگاه خاطرنشان کرد: «پس از این من برای جلسه دادگاه نخواهم آمد زیرا همه آن چه که گفتنی است، گفته‌ام شما هم به همه موارد اتهامی اشاره کرده‌اید بیش از این نه خود را معطل کنید و نه این قدر مرا و خانواده‌ام را آزار دهید. هر وقت می‌خواهند مرا به دادگاه بیاورند و یا برگردانند به زندان کلی بازرسی و اذیت می‌شوم. مادر پیرم و خواهران و همسرم و دیگر اعضای خانواده‌ام می آیند و جلوی دادگاه آن‌ها را نگه می‌دارند و اجازه ورود به دادگاه داده نمی‌شود در حالی که اعلان غیر‌علنی بودن دادگاه هم نشده است. بنا بر این هر حکمی می‌خواهید بدهید. و یا هر جلسه‌ای می‌خواهید برگزار کنید ، من نمی‌آیم غیابی محاکمه کنید.»

لازم به ذکر است احمد قابل طی چند سال اخیر به دلیل نگارش نامه‌‌های انتقادی به رهبر جمهوری اسلامی و نقد حاکمیت، بارها مورد احضار، بازداشت، تعقیب قضایی و تشکیل پرونده قرار گرفته بوده است.


 


مهم‌‌ترین‌ عنوان‌های روزنامه‌های امروز ایران:

روزنامه ایران‌:

سامانه جمع‌آوری اطلاعات اقتصادی خانوار از امروز تا 45 روز فعال شد، آغاز ثبت‌نام جدید و اصلاح فرم یارانه نقدی.

وزیر نیرو اعلام کرد: «قیمت‌های جدید برق در قبض اسفند»

در جلسه طلافروشان، سازمان امور مالیاتی و کمیسیون اقتصادی مجلس نهایی شد، جزییات توافق 3 جانبه برای دریافت مالیات طلا.

روزنامه جام جم‌:

هدفمندی یارانه‌ها، انتظارها هم‌چنان ادامه دارد.

روزنامه جوان:

مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس اعلام کرد: «100 میلیارد دلار درآمد سالانه از فازهای جدید پارس جنوبی».

100 بسیجی پسر نوجوان آموزش خلبانی دیده‌اند، پرواز دختر بسیجی 17 ساله با هواپیما و بال‌گرد فوق سبک.

رییس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت خبر داد: «60 لیتر بنزین 100 تومانی برای آذرماه»

روزنامه خراسان:

ترکیه استقرار سپر موشکی ناتو را پذیرفت.

گزارش خراسان از جزییات جلسه علنی دادگاه جنایت سعادت آباد.

روزنامه شرق:

در نامه مجلس به دبیر شورای نگهبان صورت گرفت، ارسال فهرست تخلفات دولت.

با اعلام سهمیه بنزین آذرماه پیش‌بینی می‌شود، احتمال به تعویق افتادن هدف‌مند کردن یارانه‌ها.

روزنامه فرهیختگان:

انتقاد نمایندگان از تاخیر دوباره در ارایه لایحه بودجه.

آخرین نفس‌های سهمیه‌بندی بنزین.

روزنامه کیهان:

گزارش اختصاصی کیهان، 2 پیشنهاد آلمان در لیسبون: «خلع سلاح اتمی و خروج بمب‌ها از اروپا»

60 لیتر بنزین آذرماه در کارت سوخت خودروهای شخصی

روزنامه همشهری:

سال آبی سختی در پیش است، هشدار نسبت به کاهش بی‌سابقه بارندگی در پاییز.

آغاز آیین‌های بزرگ‌داشت هفته بسیج.


 


مهم‌ترین عنوان‌های رسانه‌های امروز مالزی:

خبرگزاری برناما

  • دولت کمک‌رسانی به 25،000 سیل‌زده را سرعت می‌بخشد.
  • ماموران مخصوص حشام‌الدین در هنگام بازدید وزیر درون باتلاق گرفتار شدند.
  • رقابت‌های پانزدهمین مسابقات ورزش معلولان در ملاکا آغاز شد.
  • انتخابات حزب مردم در کوالالامپور لغو شد.
  • زلزله‌ای متوسط در نزدیکی تایپه اتفاق افتاد.
  • ساخت 300 خانه مسکونی برای ماهی‌گیران فقیر در کلانتان.
  • فشار‌های برای به تعویق انداختن انتخابات بر حزب مردم بیش‌تر می‌شود.
  • حزب دموکرات از هواداران خود خواست تا احساساتی عمل نکنند.
  • طرح عضویت مستقیم مخالفان را سردرگم کرده است.
  • نتایج انتخابات رهبران ارشد حزب مردم در هفته آینده اعلام می‌شود.
  • مالزی و بلژیک روابط خود را برای رشد بیشتر مستحکم می کنند.
  • وزارت ترابری خواستار اصلاحاتی در قانون حمل و نقل جاده‌ای شد.
  • احمدی‌نژاد: «دختران باید در سنین بین 16 تا 18 سالگی ازدواج کنند.»
  • عباس: «بدون توقف شهرک‌سازی‌ها هیچ‌گونه مذاکراتی صورت نمی‌گیرد.»
  • پادشاه عربستان برای مداوا به آمریکا اعزام شد.
  • فعالان مبارزه با ایدز از صحبت‌های جدید‌ پاپ در مورد استفاده از کاندوم ابراز خوشحالی کردند.
  • بزرگ‌ترین مجسمه عیسا مسیح در لهستان پرده‌برداری شد.

روزنامه استار

  • اعضای ناراضی حزب مردم از نتایج انتخابات خشم‌گین هستند.
  • وزیر ارشد پرک، دکتر زامبری، برنده اقامه دعوا بر علیه حزب مردم.
  • بیش از 200 نفر به‌خاطر ماراتون پنانگ دیر به فرودگاه جزیره رسیدند.
  • دزدان یک پدر و پسر را در ایپاه به شدت زخمی کردند.
  • یک زن تایلندی با 45،000 رینگیت حشیش در مرز شمالی دستگیر شد.
  • زبان‌های چینی و تامیل به دروس کودکان پیش‌دبستانی اضافه می‌شود.
  • 300 نفر بر ضد انوار ابراهیم و ازمین از رهبران حزب مردم، تظاهرات کردند.
  • انتظار می‌رود که از نمایش‌گاه امسال ملاکا 600،000 نفر بازدید کنند.
  • اقدامات هیت مبارزه با فساد مالزی شدت می‌گیرد.
  • خواننده‌ای که در باند فحشا دست داشت امروز به دادگاه برده می‌شود.
  • نماینده آمریکا می‌گوید که کره شمالی به فعالیت‌های خود ادامه داده ولی شرایط بحرانی نیست.
  • وزیر دادگستری ژاپن استعفا داد.
  • نجات معدن‌چیان در نیوزیلند با تاخیر بیش‌تری مواجه می‌شود.

روزنامه نیو استریت تایمز

  • نمایش اتومبیل‌های جگوار در پنجاهمین سال‌روز به بازار آمدن این خودرو.
  • مراکز گردش‌گری سبز‌تر و ارزان‌تر می‌شود.

روزنامه مالایی میل

  • کتاب‌خانه ملی مالزی خواستار پخش کردن مطالب خواندنی تامیلی در مناطق روستایی شد.
  • اقدامات فوری برای تعمیر کودکستان‌های قدیمی و خراب شده مورد نیاز است.

 


خبر / رادیو کوچه

در روزهای اخیر، محسن برزگر، فعال دانش‌جویی و عضو دفتر تحکیم وحدت که چندی پیش بازداشت و به زندان اوین منتقل شده، توانسته با خانواده خود تماس تلفنی برقرار کرده و از وضعیت جسمانی خود خبر داده است.

به گزارش داشجو نیوز، محسن برزگر طی مکالمه تلفنی با خانواده خود از وضعیت سلامتی خود اطلاع داد. وی در تماس تلفنی‌اش اتهام وارده را فعالیت در مجموعه دفتر تحکیم وحدت عنوان کرد. هم‌چنین محسن برزگر عنوان کرد که پس از بازداشت به زندان اداره اطلاعات ساری و پس از چند روز به زندان اوین و بند ۲۰۹ منتقل شده و هم اکنون در بند انفرادی به‌سر می‌برد.

چندی پیش نیز علیرضا کیانی، علی قلی‌زاده و محمد حیدرزاده نیز با خانواده خود تماس گرفتند.

این چهار فعال دانش‌جویی از اعضای منتخب دفتر تحکیم وحدت بوده که ۲ هفته پیش و به فاصله چند روز توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بازداشت شده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«تماس تلفنی دو دانش‌جوی بازداشتی دفتر تحکیم وحدت»


 


خبر / رادیو کوچه

در تاریخ ٢٣ آبان ماه، نوید محبی، وبلاگ‌نویس زندانی در شهر آمل در دادگاهی بدون حضور وکیل مدافع و در پشت درهای بسته، محاکمه شده است. نوید محبی ١٨ ساله، هم اکنون در زندان شهر ساری در انتظار صدور محکومیت خود است.

نوید محبی، مدیر وبلاگ «گاه نوشته‌های» در تاریخ ١٨ سپتامبر از سوی تعدادی از ماموران وزارت اطلاعات در منزلش بازداشت شد.

این در حالی است که وی از آن تاریخ در بند مجرمان عادی زندانی است.

اتهامات این وبلاگ نویس «اقدام علیه امنیت ملی، توهین به بنیان‌گذار و رهبر فعلی جمهوری اسلامی، تبلیغ علیه نظام از طریق ارتباط با رسانه‌های بی‌گانه» و «عضویت در کمپین یک میلیون امضا‌ و حمایت از اعضای آن» اعلام شده است.

بیشتر بخوانید:

«تمدید قرار بازداشت دانش‌آموز و وبلاگ‌نویس مازندرانی»


 


مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه


 


در این ویدئو که از تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ضبط شده بود، یک مقام جمهوری اسلامی (‌آیت‌اله حائری شیرازی) از رسانه رسمی ایران، به اعدام بدون محاکمه ۳۰ نفر از مخالفان نظام پس از دستگیری اشاره کرد و گفت این ۳۰ نفر را عصر بازداشت کردند و به‌دستور دادستان انقلاب، همان شب اعدام شدند.

Click here to view the embedded video.


 


خبر / رادیو کوچه

یک دانشمند هسته‌ای آمریکایی مدعی شده که در دیدار هفته گذشته‌اش از کره شمالی به او تاسیسات پهناور اتمی نشان داده شده است.

به گزارش نیویورک تایمز، زیگفرید هکر یکی از محققان دانش‌گاه استنفورد گفت  که در این سفر به او صدها سانتریفوژ غنی‌سازی اروانیوم نشان داده شده که از آن‌ها می‌توان در ساخت تسلیحات اتمی استفاده کرد.

مقامات آمریکایی می‌گویند که وقتی بازرسان بین‌المللی تسلیحات اتمی در آوریل 2009 میلادی از کره شمالی اخراج شدند، این تاسیسات وجود نداشت.

مقامات کره شمالی به او گفته‌اند که پیش از این دو هزار سانتریفوژ را نصب و راه‌اندازی کرده‌اند، اما به او اجازه عکس‌برداری از این سانتریفوژها را نداده‌اند. هم‌چنین او مجاز نبوده که در مورد ادعای مقامات کره شمالی مبنی بر غنی‌سازی اورانیوم با غلظت پایین برای استفاده در نیروگاه هسته‌ای تحقیق کند.

مقامات آمریکایی مدعی شده‌اند که کره شمالی در تلاش است تا برای تولید بمب‌های اتمی، اورانیوم را با غلظت بالا غنی‌سازی کند.

گزارش نیویورک تایمز در حالی منتشر شده که استفن بوزورث، نماینده ارشد آمریکا در مورد مسایل کره شمالی به کشورهای آسیایی سفر کرده است. یکی از اهداف او در این سفر احیای مذاکرات شش جانبه در مورد برنامه اتمی کره شمالی است.


 


اشعار‌: بهمن رافعی

خواننده‌: فرید صلواتی / سارا

آهنگ‌ساز‌: هومن همامی

تصویر و کارگردانی‌: مهدی ظهرابی

Click here to view the embedded video.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته