

شکنجه در قوانين ايران ممنوع است، اما از يادداشت ها و گفت و گوهای زندانيان سياسی يک سال و نيم گذشته چنينی بر می آيد که اين قوانين در محدوده بازداشت گاه ها و زندان های جمهوری اسلامی چندان کارآيی ندارند.
با اين که از همان روزهای نخست دستگيری ها و بازداشت های پس از انتخابات، بازداشت شدگان از بدرفتاری بازجويان و زندانبانان گلايه میکردند، اما آن گلايه ها و انتقادها و حتی شکايت ها، پاسخی روشن در پی نداشته است.
هنوز تکليف شکايت عبدالله مومنی، فعال دانشجويی زندانی، از کسانی که او آن ها را «شکنجه گران واقعی» ناميده، مشخص نشده است که محمد نوری زاد، سينماگر زندانی، در يادداشتی از شکنجه شدنش طی روزهای بازداشت و بازجويی نوشته است.
هادی قائمی، سخنگوی کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران، می گويد شکنجه ابزاری است که به طور سازمان يافته در زندان های ايران استفاده می شود و می افزايد: « بازداشت شدگان بعد از انتخابات به طور سيستماتک و برنامه ريزی شده شکنجه شده اند. از روزهای اول بعد از انتخابات که تعداد زيادی بازداشت شدند و اخبار درون بازداشتگاه ها به بيرون درز پيدا می کرد، اين موضوع واضح بود که اوج آن هم به اتفاقات کهريزک منجر شد. در واقع نه تنها در کهريزک بلکه در تمامی بازداشتگاه ها به طور سيستماتيک شکنجه اعمال می شود که امروز هم جزييات بيشتری از اين شکنجه ها و نحوه رفتار با بازداشت شدگان آشکار می شود.»
محمد نوری زاد نوشته است ماموران وزارت اطلاعات او را کتک زده اند و به ناموس و خانواده اش فحش داده اند. اين زندانی سياسی-عقيدتی وقايع بعد از انتخابات، رفتار ماموران وزارت اطلاعات را «هيولاگونه» خوانده و تصريح کرده است بسياری ديگر از زندانيان سياسی چون مصطفی تاج زاده، عبدالله مومنی، حمزه کرمی و محمدرضا رجبی نيز درجريان بازداشت، بازجويی و دوران تحمل زندان کتک خورده اند و فحش شنيده اند.
چندی پيشتر محسن امين زاده، فعال سياسی زندانی، نيز در دست نوشته هايش از خاطرات زندان از شکنجه شدن خود نوشته بود و از شلاق خوردن احمد زيدآبادی، روزنامه نگار زندانی.
کمی قبل تر از آقای امين زاده، حمزه کرمی و عبدالله مومنی نيز با نوشتن نامه هايی به رهبر جمهوری اسلامی تصريح کرده بودند بازجويان و زندان بانان با آنها بدرفتاری کرده اند، کتک خورده اند و فحش شنيده اند. آن ها گفته بودند برای اعتراف گيری، ماموران سر آنها را در کاسه توالت فرو کرده اند.
شايد اين زندانيان سياسی که به رهبر جمهوری اسلامی نيز نامه نوشتند به استناد اين سخن آيت الله خامنه ای دست به کار نامه نگاری شده اند: « اين را همه کسانی که دراين قضايا يک آسيبی بر آنها وارد شده، به هر نوعی و از سوی هر کسی که آسيب به آنها وارد شده بدانند که بنای نظام و تصميم نظام بر مجامله کردن نيست. همان طوری که ما با کسانی که با نظام دارند صريحا معارضه می کنند بنای بر مجامله نداريم. معتقد به ايستادن در موضع قانون و موضع حق هستيم. عيناً همان طور اگر چنانچه در مجموعه منتسب به نظام تخلفی انجام گيرد، کار بدی انجام گيرد، خدای نکرده جنايتی انجام گيرد باز هم اعتقاد من همين است و ما بر موضع قانون و بر موضع حق بايد بايستيم.»
اما به رغم اين سخنان رهبر جمهوری اسلامی، دست کم دو نامه عبدالله مومنی و حمزه کرمی به آيت الله خامنه ای بی پاسخ مانده است.
شکنجه بر طبق قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی ممنوع است و مجازاتی همچون قصاص، پرداخت ديه و حبس تا سه سال برای شکنجه گران در بردارد. اما بر اساس گفته ها و نوشته های زندانيان سياسی و عقيدتی اين مواد قانونی تاکنون نتوانسته مانع از شکنجه شدن زندانيان شود.
هادی قائمی، فعال حقوق بشر، در مورد اين که چگونه می توان روند شکنجه کردن زندانيان را متوقف کرد، می گويد: « دروهله اول هميشه مهم ترين اولويت ما، آگاهی و خبررسانی در سطح بين المللی است. اين نامه ها به نوعی در کارهايی که ما در سطح بين المللی انجام می دهيم، موثر بوده است. ما مجموعه ای از اين نامه ها را ترجمه کرديم و به نمايندگان کشورهای مختلف در سازمان ملل ارائه می دهيم تا بدانند منظور از شکنجه چيست و وضعيت زندان های ايران چگونه است. نتيجه آن، قطعنامه ای خواهد بود که درمجمع عمومی سازمان ملل هر سال مورد بررسی قرار می گيرد. نمايندگان سازمان ملل از زبان خود زندانيان دارند از وضعيت درون ايران مطلع می شوند.»
محمد نوری زاد، سينماگر زندانی، درتازه ترين يادداشت خود چگونگی برگزاری دادگاه چند دقيقه ای خود را روايت کرده و می گويد درانتهای برگه پرسش و پاسخ قاضی دادگاه نوشته است به اميد روزی که آن عده از ماموران خطاکار، فحاش، بزن بهادر و شکنجه گر وزارت اطلاعات در پيشگاه عدل خدا و مردم پاسخگوی رفتار شنيع خود باشند.
منبع:رادیو فردا/آرش حسن نیا
نوری همدانی "حفظ نظام اسلامی" را موضوع مهمی دانست و اظهار کرد: حفظ نظام از واجبات دیگر مانند نماز و روزه واجبتر است و این انقلاب مقدمه ظهور امام عصر است که تا ظهور آن حضرت باید این راه را باجدیت ادامه داد.
به گزارش مهر، حسین نوری همدانی در دیدار با جمعی از ائمه جماعات در سخنانی اظهار داشت: ائمه جماعات و روحانیت باید در میان مردم و زندگی سادهای داشته باشد و غمخوار و کمک کار مردم باشد، چرا مردم به آنها چشم دوختهاند.
وی در ادامه مدعی شد: انقلاب اسلامی بر روی سه اصل اساسی استوار است که شامل اسلام، مردم ، رهبری میشود.
نوری همدانی که حضور مردم در صحنه را مهم عنوان کرد، اظهار داشت: باید همواره تلاش کرد تا مردم را راضی نگه داشت و در این راستا باید به محرومین و فقرا توجه بیشتری کرد.
وی بدون اشاره به راهپیمایی ۲۵ خرداد مردم اظهار داشت: این توده مردم بودند که با حضور پر رنگ خود در 9 دی و 22 بهمن سیلی به صورت فتنه گران زدند.
نوری همدانی همچنین حفظ نظام اسلامی را موضوع مهمی دانست و گفت: حفظ نظام از واجبات دیگر مانند نماز و روزه واجبتر است و این انقلاب مقدمه ظهور امام عصر است که تا ظهور آن حضرت باید این راه را باجدیت ادامه داد.
وی که موقعیت کنونی جهان را حساس میدانست اظهار عقیده کرد: امروز در زمان حساسی واقع شدهایم و یکی از موضوعات مهمی که باید علما و روحانیت به آن توجه داشته باشد شناخت زمان است.
وی گفت: انقلاب اسلامی به عنوان یک نظام ولایی در جهان اسلام و سراسر دنیا شناخته شده است که همین امر احساسات قدرتهای استکباری را بر انگیخته است.
نوری همدانی اضافه کرد: روحانیت باید با رسانههای گروهی در ارتباط باشد تا فضای حاکم را بشناسد و در برابر مسائل مربوط موضع گیریهای درست و شفافی داشته باشد.
وی همچنین اظهار داشت: باید بدعتها را شناخت و از آنها آگاهی داشت و هیچ بدعتی از قدرتهای استکباری و تهاجم فرهنگی آنها بالاتر نیست که باید در برابر آنها موضعگیری بسیار صریح و قاطع داشته باشیم.
آیت الله نوری همدانی همچنین گفت: امام خمینی هر ده روز بیانیهای را مینوشت و در طول 15 سال توانست مردم را آگاه و هوشیار و با هم متحد کند به طوری که در همه کشور شعار استقلال، آزادی جمهوری اسلامی طنینانداز بود.
وی با این مدعا که اسلام تنها "نظام ولایی" را میپذیرد بیان کرد: در اسلام، رأس حکومت باید پیامبر و بعد ائمه معصومین باشند و در زمان غیبت نیز باید مجتهد و فقیهی عادل و مدیر حاکم باشد تا بتواند امت اسلامی را هدایت کند.

سه وکیل دادگستری، بامداد امروز در فرودگاه امام بین المللی تهران بازداشت شدند.
به گزارش سایت دراویش سلسله گنابادی، ساعت چهار صبح امروز، سارا صباغيان، مريم كيانارثي و مريم كرباسي سه وكيل دادگستري هنگام مراجعت از کشور تركيه در فرودگاه امام بین المللی تهران، توسط مأمورين امنيتي بازداشت شدند.
هنوز از محل نگهداري و علت بازداشت اين سه وكيل خبري در دست نيست.
سارا صباغیان که از اعضای کمیته پشتیبان حقوق زنان و کودکان کانون وکلای دادگستری است، که روز ۱۷ تیر ماه توسط مامورانی که قصد بازداشت محمدعلی دادخواه را داشتند، به همراه چند وکیل دیگر همراه دادخواه بازداشت شد. صباغیان یکی از وکلای بلاگر زندانی، حسین رونقی (بابک خرمدین) است.
مریم کیانارثی نیز وکیل کبری نجار، زنی که چندی پیش به سنگسار محکوم شده بود، است.
عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: اصولگرایان امروز دو خطر را در پیش رو دارند؛ اول تشتت اصولگرایان و دوم نفوذ جریانهای غیروابسته و غیرباورمند نسبت به دین در جامعه اصولگرایی است.
به گزارش جهان به نقل از روابط عمومی حزب مؤتلفه اسلامی، آیتالله علمالهدی امام جمعه مشهد در اجلاس سراسری دبیران استانها و شهرستانهای حزب مؤتلفه اسلامی در مشهد مقدس اظهار داشت: وحدت اصولگرایی حقیقتی است كه باید همواره مورد توجه قرار گیرد اما آنچه باید در این هماندیشی و همفكری مورد توجه قرار گیرد، آفتشناسی و آسیبشناسی وحدت اصولگرایان است.
وی افزود: صرفنظر از آسیبشناسی وحدت، بحث آفتشناسی مطرح است چراكه اصل انحرافها در طول تاریخ سیاسی كشور كه موجب منزوی سازی نیروی متدین شده است، نفاق و بر هم زدن وحدت است.
امام جمعه مشهد با اشاره به اتفاقات و حوادث دو قرن پیش تاكنون تصریح كرد: زمانیكه به تحلیل عمیق مشكلات دو قرن پیش كشور میپردازیم، مشخص میشود حوادثی كه در برهم زدن جریان اجتماعی جامعه دینی مؤثر بوده سكولارشدن جامعه دینی و عمدتاً نخبگان سیاسی بوده است.
آیتالله علمالهدی ادامه داد: سكولار شدن جامعه دینی، اصل و ریشه انحراف جریان مشروطیت و حاكم شدن جریان دیكتاتوری پهلوی و تمام مشكلات و حوادث سوء سیاسی بوده است.
وی تأكید كرد: سكولاریزم كه با رشد فناوری در سرزمین غرب همراه شد، سمی بود كه در كشور ما تزریق شد و باعث عوارض سوء اجتماعی و سیاسی در كشور ما شد.
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به سفر هیأت ایرانی به روسیه در زمان ناصرالدین شاه اظهار داشت: این هیأت ایرانی وقتی وارد روسیه شد، با پیشرفت فناوری در روسیه روبهرو شد. در زمان برگشت به كشور تعدادی از آنها دیگر نماز نمیخواندند، چراكه میگفتند عقبافتادگی ما از دین است و بنابراین برای جبران این عقبماندگی به براندازی دین اقدام كردند.
آیتالله علمالهدی افزود: همین موضوع باعث شد امیركبیر در زمان تأسیس دارالفنون تدریس و آموزشهای دینی را منع كند و به عنوان یك اصل قرار دهد زیرا بر این باور بود كه آموزشهای دینی باعث رشد نكردن فناوری میشود.
وی اظهار داشت: بر همین اساس امیركبیر، دو نفر ضد خدا و مخالف دین را در رأس دارالفنون قرار داد تا از نفوذ دین در آنجا جلوگیری كند و به همین دلیل سكولارسازی در جامعه سیاسی و فرهنگی نفوذ كرد.
امام جمعه مشهد خاطرنشان كرد: این اقدام در آینده تأثیر خود را نشان داد؛ انقلاب ضد استكباری و ضد قاجار توسط روحانیت و جریان دینی و جریان مقدس انقلاب مشروطیت به دلیل وجود رسوبات این تفكر غربی بین یك سری غربزده به جایی نرسیدند.
آیتالله علمالهدی اضافه كرد: در طول تاریخ تاكنون ریشه همه انحرافهای جریانهای ملیگرا و جریانهای فرهنگی و سیاسی در جامعه سكولاریزم است كه منشا همه فلاكتهاست.
وی افزود: تفكر سكولاریسم شدن دینی در واقع همان جریان شرك و نفاق است و این بنیان تمامی انحرافها و فتنههاست كه نتیجه آن طرح شیطانی اسلام منهای روحانیت و اسلام منهای حكومت است.
عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح كرد: كسانی كه مساله اسلام منهای روحانیت را مطرح میكنند، نمیتوانند بگویند ما مسلمان نیستیم و این از نفاق آنها است.
آیتالله علمالهدی اظهار داشت: در مقابل كسانی كه اسلام منهای روحانیت را مطرح میكردند، امام خمینی (ره) فرمودند اسلام منهای روحانیت مثل طب منهای طبیب است و امام (ره) با ذكر این نكته نظر غلط منافقانه آنها را براندازی كرد.
وی افزود: روحانیت باعث اوجگیری انقلاب شد؛ در واقع امام خمینی(ره) جریان سكولار را براندازی كردند و با براندازی این جریان روحانیت جلودار انقلاب شد و به پیروزی رسید.
امام جمعه مشهد ادامه داد: تمامی جریانهای انحرافی كه به دنبال اسلام منهای حكومت و روحانیت بودند، در واقع به دنبال تفكر سكولاریزم هستند و جریانهای ضد ارزشی كه در عرصه سیاست خودنمایی میكنند، ریشه حرفشان در نبود روحانیت و ولایت فقیه است.
آیتالله علمالهدی گفت: جریانهای ضد ارزشی كه از دوران مشروطیت تاكنون باعث انحراف جریانهای سیاسی شدهاند، طرز فكرشان این بود كه روحانیت به چه كار سیاست میآید و این همان سكولاریزم است.
وی تأكید كرد: سكولاریزم و سكولار شدن جامعه دینی و نخبگان سیاسی موجب انحراف جریانهای سیاسی در طول دو قرن گذشته تاكنون بوده است.
امام جمعه مشهد در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینكه وحدت اصولگرایان هیچ زمان بدون محوریت امكانپذیر نیست، اظهار داشت: اجرای وحدت در درجه اول محور میخواهد؛ در زمانی كه تشكلهای اجتماعی میخواهند یكی شوند، محور اجتماعی میخواهند و در وحدت تشكیلاتی محور تشكیلاتی میخواهند.
آیتالله علمالهدی خاطرنشان كرد: محور جریانهای سیاسی از دو بخش خارج نیست؛ یا «قدرت محورند» یا «تكلیف محور» هستند. اگر قدرتمحور باشند، به دنبال جریانهای اقتصادی و كسب قدرت میروند و اگر تكلیف محورند بر اساس باورها و اعتقادات دینی استوار هستند.
وی گفت: جریان اصولگرایی قدرت محور نیست، بلكه تكلیف محور است، بنابراین حزب مؤتلفه اسلامی به عنوان ریشهدارترین جریان اصولگرایی در كشور باید بنا به رسالت خود عهدهدار این مسئولیت شود.
امام جمعه مشهد ایجاد وحدت و تكلیف محور بودن جریان اصولگرایی را بر دو نكته استوار دانست و گفت: یكی شناخت كامل و معرفتشناسی و دیگری انتخاب محكی برای سنجش واقعیت اصولگرایی كه روحانیت محك آن است.
آیتالله علمالهدی خاطرنشان كرد: جریانی كه اكنون اسلام منهای حكومت را زمزمه میكند، جریانی منافق است و این را باید مؤتلفه حل كند چراكه مورد اعتماد مردم و متدینین و بیشتر از آن موتلفه مورد اعتماد روحانیت و حوزه است.
وی تأكید كرد: موتلفه وظیفه ایجاد وحدت بین جامعه اصولگرایان را بر عهده دارد، با محوریت مرجعیت و روحانیت وحدت اصولگرایان را تضمین كنید.
عضو مجلس خبرگان رهبری در پایان با اشاره به خطرات در جریان اصولگرایی اظهار داشت: اصولگرایان امروز دو خطر را در پیش رو دارند، اول تشتت اصولگرایان و دوم نفوذ جریانهای غیروابسته و غیرباورمند نسبت به دین در جامعه اصولگرایی است كه خطر دوم بیشتر از خطر اول است.

پس از گذشت هشت ماه از برگزاری انتخابات پارلمانی در عراق، نمایندگان مجلس این کشور روز پنجشنبه اسامه النجیفی، از نمایندگان سنی فهرست العراقیه، را به عنوان رئیس جدید مجلس عراق انتخاب کرده و به ابقای جلال طالبانی در سمت ریاست جمهوری این کشور رای دادند.
رای گیری نمایندگان مجلس عراق در راستای توافق چهارشنبه شب احزاب سیاسی این کشور برای تقسیم پستهای حساس سیاسی صورت گرفته است.
پیشتر احزاب سیاسی عراق پس از گذشت هشت ماه از برگزاری انتخابات پارلمانی در این کشور و پس از کش و قوسهای فراوان، سرانجام بر سر تقسیم پستهای نخست وزیری، ریاست جمهوری و ریاست پارلمان به توافق رسیده بودند.
بر اساس این توافق، که به بن بست سیاسی هشت ماهه در عراق پایان داد، نوری المالکی، رئیس ائتلاف شیعی « دولت قانون» همچنان سمت نخست وزیری را برعهده خواهد داشت.
همچنین گروههای سیاسی عراق توافق کرده بودند که پست ریاست جمهوری همچنان در اختیار کردها باقی بماند و ریاست پارلمان نیز به در اختیار ائتلاف عمدتاً سنی «العراقیه»، به رهبری ایاد علاوی، قرار گیرد.
علاوه بر این، ایاد علاوی،که در ماههای گذشته با نوری المالکی برای در اختیار گرفتن پست نخستوزیری عراق رقابت میکرد، به عنوان ریاست شورای عالی سیاستگذاری عراق انتخاب شده است که نهادی تازه تاسیس است.
در انتخابات پارلمانی عراق که در روز هفتم ماه مارس سال جاری میلادی برگزار شده بود، ائتلاف «العراقیه»، به رهبری ایاد علاوی با کسب ۹۱ کرسی از مجموع ۳۲۵ کرسی پارلمان عراق، با اختلاف اندکی بر ائتلاف «دولت قانون»، به رهبری نوری المالکی پیروز شده بود.
اما نوری المالکی که ائتلاف تحت رهبری وی تنها ۸۹ کرسی پارلمان را از آن خود کرده بود، از طریق ائتلاف با سایر گروههای شیعه مانع تشکیل دولت توسط ایاد علاوی شد.
در این میان اسامه النجیفی، رئیس جدید پارلمان عراق، که به عنوان تنها نامزد در اختیار گرفتن این پست معرفی شده بود، در نخستین اقدام خود در پارلمان نتایج رایگیری برای انتخاب رئیس جمهور را اعلام کرد.
از آنجایی که شماری از نمایندگان ائتلاف «العراقیه» در اعتراض به ادامه روند پاکسازی اعضای پیشین حزب بعث از صحنههای سیاسی عراق، اقدام به ترک جلسه مجلس کرده بودند، آقای جلال طالبانی نتوانست در دور نخست رایگیری حد نصاب دو سوم آرا را بدست آورد و از این رو رایگیری به دور دوم کشیده شد.
جلال طالبانی پس از ابقا در پست ریاست جمهوری اعلام کرد، در راستای توافق روز چهارشنبه گروههای سیاسی عراق، وی نوری المالکی را مامور تشکیل دولت جدید در این کشور خواهد کرد.
از سوی دیگر ایالات متحده آمریکا با استقبال از توافق گروههای سیاسی عراق برای پایان دادن به بنبست سیاسی در این کشور از آن با عنوان «گامی بلند به جلو» یاد کرده است.
منبع:رادیو فردا

محمود صدری و احمد صدری*:
ترسی با احتمال یک در یک میلیون: قصه خوان ویلیامز
سخن درست بگوئیم: آقای خوان ویلیامز چیزی نگفته اند که اکثر اهالی آمریکا از خاطرشان نگذشته باشد. اگر با دقت بیشتری به ماجرا بنگریم در می یابیم که ایشان نه به گناه پیشداوری در مقام صاحب نظر رسمی بلکه به جرم فاش گفتن پیشداوری های عوامانهً مردم از کار خود برکنار شده اند.
فی الواقع، در مقام منتقد، متفکر، و صاحب نظر سیاسی، آقالی خوان ویلیامز همواره تصورات کلیشه ای در مورد اقلیت های قومی را محکوم کرده اند. به عنوان مثال، به رفتار جواهر فروشان واشنگتن که به سبب ریسک سرقت مسلحانه بوسیله باند کوچکی از سیاهان از ورود همه سیاه پوستان جوان به فروشگاه جلو گیری می کردند بشدت تاخته، آنها را به نژاد پرستی محکوم کرده اند. بقول آقای ویلیامز نباید به بهانه تخلف معدودی از یک اقلیت نژادی همه آنها را به یک چوب راند. اما همین آقای ویلیامز، در مقام یک شهروند عادی اعتراف می کنند که از حضور افرادی با لباس اسلامی در هواپیما دچار تشویش می شوند، مبادا تروریست باشند! آیا ایشان فکر نمی کنند که منطقاً احتمال اینکه مسلمانی که در صندلی کنار او نشسته تروریستی مسلح باشد، با توجه به جمعیت یک میلیارد و سیصد میلیونی مسلمین جهان و جمعیت احتمالی هزار نفرهً تروریست های مسلمان از یک در یک میلیون هم کمتر است؟ اگر قرار باشد آقای ویلیامز به چنین احتمال کوچکی بها دهند می بایست از مسافرین سفید پوستی که در پرواز اکثریت دارند بیشتر بترسند چرا که 85% قاتلین معتاد به قتل های زنجیره ای سفید پوست و عضو طبقه متوسط اند. طبق گزارش سازمان های پلیسی آمریکا بطور روزمره 20 تا 30 نفر از این جنایتکاران در مکان های عمومی در جستجوی قربانیان آتی خود هستند. سوال اینجاست که چرا آقای ویلیامز که یک احتمال یک در یک میلیونی در مورد مسلمین را جدی می گیرند احتمالات شبیه و حتی محتمل تر از آنرا در مورد سایر مسافرین هوا پیما در نظر نمی گیرند؟ همچنانکه آقای پروفسور دان آریلی در کتاب پرفروش " قابل پیش بینی بودن رفتار غیر عقلانی" اثبات کرده اند، ذهن انسان مکرراً منطق را کنار گذاشته به نتایج غیر عقلانی می جهد و به احتمالات نا معقول بها می دهد. ما اغلب از آنچه احتمال خطرش بیشتر است کمتر می ترسیم و بلعکس خطر اصلی را مغفول میگذاریم. (2)
از آنسو، کسانی که آماج این سوء ظن های غیر منطقی و نژاد پرستانه هستند بهای سنگین آنرا در وجهه نظر ها و رفتار های غیر انسانی نسبت به هویت خویش می پردازند. مثلاً، هرچند ایرانیان چه قبل از یازده سپتامبر چه بعد از آن، در عملیات تروریستی ضد غربی دست نداشته اند، و برغم آنکه نهضت سبز ایران به وضوح به جهانیان آشکار کرده که از تعصب و خشونت بیزار است، ایرانیان خود را بکرات قربانی گونه ای پیشداوری می یابند که در سخنان آقای ویلیامز موج می زند. این تنها یک تئوری نیست. یکی از دو نویسندهً این مختصر چندی پیش از یک هواپیمای یونایتد ایرلاین اخراج شد وحتی پس از رفع سوظن کامل نسبت به تروریست بودنش از بازگشت به پرواز خود محروم شد، به این دلیل که بازگشت او سبب تشدید نگرانی مسافران نسبت به سلامت و امنیت پرواز خود می شد!
اینجاست که می بینیم اقلیت هائی که داغ سوء ظن بر چهره دارند همواره مانند سیزیف قهرمان نگون بخت اساطیری تخته سنگ انسانیت خود را مرتب از سراشیب بی اعتمادی عمومی بالا می برند. هنگامی که احساس می کنند به نزدیکی قله رسیده اند، لاجرم یکی از آنها، در این مورد یک مسلمان در یک میلیون، پیشگوئی کذائی را تحقق می بخشد. و بناگاه تخته سنگ دوباره به قعر دره می غلطد. اخیراً برنامه پر طرفداری تحت عنوان "کمدین های حلقه شرارت" که به مشکل مشترک اعراب، مسلمانان، و اهالی خاور میانه اختصاص دارد و به انحاءگوناگون قصه "آهنگر بلخی و مسگر شوشتری " را بیان می کند، از اشتهار خاصی بر خوردار شده. اقلیت های مسلمان نیز اینروز ها یا در صدد به شوخی برگذار کردن داغ سوء ظن از خویشند، یا مشغول جار زدن نیات خوبشان، و یا سرگرم پنهان کردن هویتشان.
سه سال قبل روزنامه واشنگتن پست سری مقالاتی تحت عنوان "مشکل سیاه بودن در آمریکا" را منتشر کرد، حمایت اکثریت مردم آمریکا از آقای خوان ویلیامز نشانگر این حقیقت است که امروز کمتر کسی به معضله "مشکل مسلمان بودن در آمریکا" می اندیشد. فرسایش تدریجی ملاحضات اخلاقی و سیاسی (آنچه در آمریکا به آن "پی سی" گفته می شود) در مورد مسلمانان، بسیاری از آنان را به انزوا کشانده. شگفت آنکه این ملاحظات سیاسی (3) هنوز در مورد سایر اقلیت های قومی و نژادی به قوت خود باقی اند.
مسلمانان باید گامی فراتر بنهند: خواستار اعاده حیثیت خویش باشند و اصرار کنند که ملاحظات اخلاقی و ادبی قومی و سیاسی که در مورد سایر اقلیت ها جاری و ساری است شامل آنها نیز باشد. در عین حال باید با پذیرش مسئولیت اخلاقی برابر سوء استفاده درون دینی از دیانتشان نیز شجاعانه ایستادگی کنند. ولکن، این به این معنا نیست که درمواجهه با برچسب های نژادی و عقیدتی و ارزش داوری های جاهلانه ساکت بنشینند.
خلاصه آنکه ابطال و الغای ملاحظات سیاسی تنها در مورد یک گروه دینی و قومی منصفانه نیست. بگذارید ببینیم بدنبال اظهارات اسلام هراسانه آقای ویلیامز خانم های سفید پوست شبکه فاکس که شجاعت ایشان را در بی اعتنائی به ملاحظات دست و پا گیر سیاسی در مورد مسلمانان تحسین می کنند، در مورد سایر ملاحظات قومی خود نیز به او تأسی خواهند کرد؟ آیا آنها مثلاً در باره نگرانی خود از تنها بودن با مردی سیاه پوست در یک واگن خالی قطار یا آسانسور نیز گفتگوئی به میان خواهند آورد؟ اگر چنین نشود، که نخواهد شد، باید این سیاست یک بام و دو هوا را زیر سوال برد. مسلمانان نباید اجازه دهند که به خوکچه هندی فرایند آزمایش و خطا با مرز های ملاحظات قومی و سیاسی در آمریکا تبدیل شوند.
پانویس ها:
http://www.pbs.org/wgbh/pages/frontline/tehranbureau/2010/10/juan-williams-and-the-million-to-1-fear.html
Dan Ariely, Predictably Irrational: The Hidden Forces that Shape Our Decisions, Harper, 2008
Political Correctness
*در شرایطی که مخالفت با بنای مرکزی اسلامی در نیویورک، تهدید به قران سوزی در فلوریدا، و بمب گذاری در مسجدی در ایالت تنسی غوغائی در آمریکا بپا کرده، سیاست مداران محافظه کار با استفاده از هراس مردم از تروریسم، آتش اسلام هراسی را تیز تر می کنند و از آب گل آلود ماهی می گیرند. در این میان بیانات آقای خوان ویلیامز، کار شناس سیاسی رادیو عمومی آمریکا (ان پی آر) در مصاحبه مورخ 15 اکتبر خویش با شبکه تلویزیونی دست راستی فاکس جنجال دیگری بر پا کرده است. ایشان در آن مصاحبه اظهار داشته اند که با وجود تنفرشان از پیشداوری و احساسات نژاد پرستانه، هنگامی که "افرادی را با لباس اسلامی در هواپیما می بینند دچار تشویش می شوند". این کلام، به جهت کلیشه ای بودنش و متهم انگاشتن همه مسلمانان به تروریسم، مقدمات اخراج ایشان از شبکهً ان پی آر، و استخدام متعاقبشان بوسیله شبکه فاکس را فراهم آورد. در این میان اکثریت مردم آمریکا در نظر سنجی های گوناگون حمایت گستردهً خود را از احساسات و بیانات خوان ویلیامز ابراز کردند.
منبع:جرس
مولفین این مقاله یادداشت زیر را در سایت اینترنتی "فرانت لاین" که متعلق به شبکه ان پی آر است به انگلیسی منتشر کردند (1) و در آن دغدغه آقای ویلیامز در باره خرابکار بودن مسلمانان را به مثابه مظهری از دوام پیشداوریها در مورد اقلیت های قومی، دینی، و نژادی در آمریکا دانسته اند. آنچه می خوانید ترجمه این یادداشت است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر