-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۱۶, یکشنبه

Latest news from Radio Zamaneh for 11/07/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

هفته گذشته بزرگداشت عزیزالله بهادری، هنرمند قدیمی تئاتر و سینمای ایران، در انجمن فرهنگ آزاد در پاریس، برگزار شد. در این برنامه، ناهیده انزلیچی، رئیس انجمن فرهنگ آزاد ضمن خوشامدگویی به عزیزالله بهادری، به معرفی او پرداخت.

Download it Here!

عزیزالله بهادری، فعالیت در حوزه‌ی هنر تئاتر را از نزدیک به ۵۰ سال پیش آغاز کرده، در کشور پراگ به تحصیلات خود در رشته‌ی سینما ادامه داده و بعدها در بنیانگذاری تئاتری موسوم به «تئاتر لاله‌زار» سهم داشته است.

در ادامه برنامه، منوچهر نامور آزاد از هنرمندان تئاتر در پاریس به تاریخچه‌ی هنر تئاتر در ایران اشاره کرد که پس از انقلاب مشروطیت آغاز شد و بعدها به دو صورت سنتی و مدرن ادامه یافت.

منوچهر نامور آزاد با اشاره به شکل‌گیری رادیو، آزادشدن موسیقی، جشن‌های عمومی و بالاخره تعطیل شدن تعزیه توضیح داد:

بدون اینکه الان قضاوت کنیم که کار درست یا غلطی بوده، در آن زمان می‌انگاشتند که تعزیه ادامه‌ی خرافات است و باید جلوی آن را گرفت. البته این انگاشت کمک کرد که بخش دیگری از نمایش در ایران شکل گیرد و طرفداران بیشتری پیدا کند. ما دو نوع تئاتر در این روند پیدا می‌کنیم. یکی ادامه‌ی تئاترهای سنتی است، دیگری تئاترهایی‌ست که تحت تأثیر تئاتر اروپایی و روسی در ایران به‌وجود می‌آید.


باید نکته‌ای را بگویم که خیلی تعجب می‌کنید. در سال ۱۲۸۵ خورشیدی ما در ایران مجله‌ی تئاتر داشتیم و درست روزی که محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست، این نشریه هم تعطیل شد. بنابراین می‌بینید که سابقه‌ی تئاتر از خیلی پیش از رضاشاه شروع شده . و لاله‌زار تبدیل می‌شود به مرکزی برای هنر تئاتر.

یکی از نخستین‌ افراد تحصیل‌کرده‌ی خارج که به ایران برمی‌گردد و تئاتر را به سبک اروپایی روی صحنه می‌آورد، عبدالحسین نوشین است. او برای اولین‌بار می‌آید و نحوه‌ی استفاده از تکنیک روسی را، که یک تکنیک حسی در بازیگری‌ست، به ایران ارمغان می‌آورد. ما در آن زمان اصلاً هنرپیشه‌ی حرفه‌ای نداریم. همه‌ی هنرپیشه‌ها جای دیگر کار می‌کنند و بخشی از زندگی شبانه‌شان را در اختیار کار تئاتر می‌گذارند.

منوچهر نامور آزاد آن‌گاه از نخستین آدم‌هایی گفت که در تئاتر لاله‌زاری کار کردند؛ از مردانی که نقش زن را بازی می‌کردند و از محلی که همه‌ی دست‌اندرکاران تئاتر لاله‌زار از آنجا به‌عنوان پاتوق یا محل گردهمایی استفاده می‌کردند با نام «رستوران مامان آش».

سپس عزیزالله بهادری درباره‌ی این محل و خاطرات خود از تئاتر لاله‌زار گفت:

از میدان توپخانه که می‌آمدیم به طرف لاله‌زار پایین، دست راست یک کوچه بود. توی این کوچه همان دست راست، یک جایی بود (خیلی عذر می‌خواهم که از این لغت استفاده می‌کنم) که مثل یک طویله بود. یک جای دراز. اسمش هم رستوران بود، اما به آن می‌گفتند: مامان آش. حالا چرا مامان آش؟ برای این که صاحب آن یک خانم ارمنی بود که به او می‌گفتند مامان.


بعدهم همیشه یک دستمال بزرگ، مثل سفره، دور گردنش می‌بست. از یکی پرسیدم این چیه؟ گفت او خنازیر داره. مامان آش، برای این که روی خنازیر خود را بپوشاند، همیشه تابستان و زمستان یک دستمال بزرگی دور گردنش داشت آن‌جا میز و صندلی نبود، نیمکت بود. مثل شاگردهای مدرسه‌ همه روی نیمکت می‌نشستند. هرکسی هم از راه می‌رسید، مامان آش یک نیم بطر ودکا می‌گذاشت جلویش با یک کاسه آش کشک.

همه‌جور تیپی هم به آن رستوران می‌آمدند. از هنرپیشه‌ی درجه یک گرفته تا درجه‌ی دو و سه ... نقاش ساختمان و روزنامه‌نگار. آدم‌های مختلف می‌آمدند و کنارهم می‌نشستند و گپ می‌زدند. دم در آن‌جا هم یک جیگرکی بود و اگر کسی می‌خواست خیلی سفره‌اش رنگین باشد، دوتا سیخ جیگر هم سفارش می‌داد و برایش می‌آوردند و از این حرف‌ها. این بود که به آنجا می‌گفتند مامان آش و پاتوق تمام هنرپیشه‌ها بود.


یک هنرپیشه بود به نام سارنگ که اگر اسمش را شنیده باشید، در تاریخ تئاتر مملکت ما نام بسیار پرآوازه‌ای دارد. او هنرپیشه‌ای بود که مثل موم به هر شکلی درمی‌آمد و تمام نقش‌های مختلف را، چه کمدی، چه تراژدی، بازی می‌کرد. بعدازظهرهای جمعه، تئاترهای لاله‌زار دو سانس می‌گذاشتند. شب‌ها هم بود، اما سانس‌های بعدازظهر خیلی شلوغ می‌شد. برای اینکه عده‌ی زیادی از آدم‌ها بودند که شب نمی‌توانستند تئاتر بیایند.

اینها بعدازظهرهای جمعه دست زن و بچه‌شان را می‌گرفتند و می‌آمدند به تماشای تئاتر. این بود که بعدازظهرهای روز جمعه تئاتر خیلی شلوغ بود. یکبار این سارنگ که نقش اول داستان را هم بازی می‌کرد، حالا هارون‌الرشید یا هر نقش دیگری، روز جمعه نیامد. به احمد دهقان صاحب تئاتر می‌گویند سارنگ نیامده. می‌گوید بروید مامان آش را بگردید. اینها مامان آش را هم می‌گردند و می‌گویند در مامان آش هم نیست. خلاصه پیدایش نمی‌شود.


بعد از مدتی مردم دست می‌زنند و هورا می‌کشند که چرا تئاتر شروع نمی‌شود. بالاخره سارنگ می‌آید. گویا شنگول هم بوده است. دهقان می‌رود به طرف او و می‌گوید: این جمعیت را نمی‌بینی؟ آهسته می‌گوید: آقای دهقان پول همه را بدهید و بلیت‌ها را پس بگیرید و تئاتر را هم تعطیل کنید. دهقان می‌گوید: حالا چرا صدایت گرفته؟ می‌گوید: رفتم تو حوض. آب حوض سرد بود. اومدم بیرون پیازترشی خوردم، صدایم کیپ گرفته است.

آن‌وقت‌ها در تئاترها این‌طور مرسوم بود که چون همه‌ی تئاتری‌ها اهل اداره بودند، صبح‌ها می‌رفتند اداره و بعدازظهرها می‌آمدند تمرین و شب‌ها هم بازی می‌کردند. این بود که هر کس سر تمرین دیر می‌آمد، یک نفر که مسئول بود یادداشت می‌کرد و آخر سر از حقوق ماهانه‌ی آن هنرپیشه کم می‌کردند. ازجمله از این سارنگ ۲۰۰ تومان کم کرده بودند. خلاصه، دهقان به سارنگ می‌گوید حالا باید چه کرد؟ دوایی، دکتری، چیزی؟

سارنگ می‌گوید: آهان، یک کاری می‌شود کرد. یک دواخانه همین روبه‌رو هست. یک قرص‌هایی هست که تازه از آمریکا آورده‌اند. دانه‌ای صد تومان است. دوتا می‌شود دویست تومان. من هر دفعه این قرص‌ها را می‌خورم، بلافاصله صدایم باز می‌شود. دهقان فوری دست می‌کند توی جیبش و دویست تومان می‌دهد به او و می‌گوید خب الان برو. سارنگ می‌گوید هان، این دویست تومان برای جریمه‌‌ات بود. حالا صدایم باز شد. بگو پرده را بکشند که سارنگ آمد.


اما صادق پور که بعدها پسرهایش هم وارد کار سینما شدند، چه جور شخصیتی داشت و برنامه‌اش چه بود؟

او هم از عجایب روزگار بود. کفش‌دوزی داشت و مدت‌ها مثلا ۵۰ سال کفش می‌دوخت. کفاشی داشت. منتهی عاشق این کار هم بود. عاشق تئاتر بود. صادق‌پور کفاشی را می‌فروشد و می‌آید اول لاله‌زار تئاتری درست می‌کند به نام تئاتر «گیتی». پیش از این زنی داشت که از او دو سه‌ فرزند هم داشت. یک زن تازه‌ی ترگل ورگل و خوشگل هم گرفته بود. اسمش هم «لر» بود. او هم زنش بود و هم بازیگر تئاتر و خود صادق‌پور هم صدایش صدای بسیار زنانه‌ای بود. منتهی با همین صدای زنانه، نقش شاه عباس را هم بازی می‌کرد. نقش رستم را هم بازی می‌کرد. ازجمله مثلاً نمایشی بود به نام نادرشاه. نادرشاه شمشیر... یک چنین چیزی.


نادر پسر شمشیر.

آن موقع‌ها در تهران این طور بود که برق زیاد نبود، اما مصرف آن زیاد بود. در نتیجه بعضی از محله‌ها را تعطیل می‌کردند و تئاترها برای اینکه تعطیل نشوند، از این چراغ زنبوری‌های بزرگ، توی صحنه می‌گذاشتند و برای روشنایی صحنه از آنها استفاده می‌کردند. در یکی از همین نمایش‌ها که همین چراغ‌ها را هم گذاشته بودند و آقای صادق‌پور هم نقش نادرشاه را با آن صدای زنانه بازی می‌کرد، به پسرش رضاقلی‌میرزا فرمان می‌دهد که آهای رضاقلی‌میرزا همین الان لشگرها را برمی‌داری و می‌روی به هندوستان، آن‌جا را فتح می‌کنی ... و از این حرف‌ها. او هم می‌گوید بله، قربان، اما وقتی می‌آید حرکت کند، صادق‌پور می‌گوید راستی سر راهت هم دوتا تلمبه به اون زنبوری بزن دارد خاموش می‌شود.

در یک نمایش دیگر به نام بیژن و منیژه، نقش رستم را بازی می‌کرد. گویا داستان این‌طور بوده است که یک سنگ روی چاهی بود که بیژن توی آن بود. رستم می‌آید این سنگ را بلند کند. خب البته سنگ که نبود، یک دکور مثل سنگ آن‌جا گذاشته بودند. به تئاتر صادق‌پور هم خب توده‌ی مردم می‌آمدند دیگر. صادق‌پور می‌آید جلو و ژستی می‌گیرد و دست می‌اندازد این‌ور و آن‌ور سنگ و تا می‌آید سنگ را بلند کند، یک کسی از آن ته یک شیشکی می‌بندد و می‌گوید: دکوره. سنگ نیس، دکوره. صادق‌پور هم سنگ را می‌گذارد زمین و می‌گوید: پنج‌زار دادی، می‌خوای سنگ واقعی باشد که تناسم پاره شه یه عمر قر بشم. همین دکورم برا تو زیادی‌یه.

گفتید دکور. در آن دوره تازه سن‌های گردان آمده بود. جریان آن چه بود؟

سن‌های گردان هم داستان قشنگی دارد. نوشین وقتی خواست تئاتر فردوسی را راه بیاندازد، دو نفر بودند یکی به نام عمویی و یکی هم به نام ثقفی. اینها پولدار و سرمایه‌دار بودند، منتهی به حزب توده سمپاتی داشتند. اینها سرمایه‌ای در اختیار نوشین گذاشتند تا یک تئاتری درست کند. همه می‌گفتند این تئاتر وابسته به حزب توده است. وابسته نبود. آدم‌هایی که آنجا بودند، عضو حزب توده بودند. هنرپیشه‌ها عضو حزب توده بودند.


در نتیجه تمام توده‌ای‌ها و تمام سمپات‌های آنها به آن‌جا می‌آمدند. ضمن این که تئاتر هم واقعاً تئاتر جالبی بود. اصلاً می‌شود گفت که نوشین با افتتاح تئاتر فردوسی و با تئاترهایی که آنجا گذاشت، واقعاً نقطه‌ی عطفی در تاریخ تئاتر مملکت ما گذاشت. کسانی که آن زمان شاهد تئاترهای نوشین بودند، همه می‌گویند که ما تئاتر واقعی را از نوشین داریم و از نوشین دیدیم. آن وقت‌ها هم وقتی می‌خواستند تئاتر برگزار کنند. پرده‌های مختلف بود دیگر. باید دکور می‌بستند، دکور را باز می‌کردند.

اینها زمان می‌گرفت و مشکل بود. نوشین آمد به سبک اروپایی یک سن گردان ساخت. یک سن گرد گردان که آن زیر روی سن هم دکور می‌چیدند و به راحتی با دو فشار دکورها عوض می‌شدند. یک نمایش خیلی معروف، به نام «پرنده‌ی آبی» اثر موریس مترلینگ هم با همین سن گردان روی صحنه آمد. یک پارچه گذاشته بودند آنجا به‌عنوان تبلیغ که به‌زودی در اینجا‌ تئاتر فردوسی با سِن گردان افتتاح می‌شود. آدم‌ها می‌آمدند و می‌گفتند باسَن گردان! باسُن گردان! متوجه منظور نمی‌شدند. نوشین به ما می‌گفت: دم در وایسین، هرکسی اشتباه گفت اشتباشو رفع کنین و بگین با سن گردان، سن یعنی صحنه.

بعد مدتی این پارچه گم شد. گفتند دزدیدند و از این حرف‌ها. عزت‌الله انتظامی هم آن موقع آدم شوخ طبعی بود. توی کلاس ما هم که بود، چیزهایی می‌گفت و همه می‌خندیدند. خود نوشین هم واقعاً از حرف‌های او می‌خندید و می‌گفت: حیف که این چیزا رو روی صحنه خوب‌تر نمی‌گه، خارج از صحنه بهتر می‌گه.

حالا کاری نداریم. انتظامی گفت: آقای نوشین من بگم این پارچه‌ی دم در رو کی دزدیده؟ پرسید: کی دزدیده؟ انتظامی گفت: شباویز دزدیده. شباویز یکی از هنرپیشه‌های خیلی مورد توجه نوشین بود. نوشین گفت: چطور؟
انتظامی گفت: پریروز ناهار رفتیم خونه‌ش آبگوشت بخوریم، دیدم رفت دم حوض دولا شد. ما از پنجره که نگاه می‌کردیم، وقتی دولا شد، من دیدم وپیراهنش رفت بالا روی شورتش نوشته با سن گردان . این پارچه رو دزدیده، ورداشته شورت کرده بود. این هم از داستان با سن گردان.

Share/Save/Bookmark

 
 

بازداشت فعالان مدنی و سیاسی مخالف دولت و از جمله زنان فعال همچنان ادامه دارد و در هفته گذشت خبر بازداشت دو زن نویسنده و روزنامه‌نگار در صدر خبرها بود. فشار بر زنان زندانی نیز نه کاهش نیافته و خبرهای رسیده از زندان اوین حاکی از قطع تلفنهای بند نسوان و اعتصاب غذای مجدد نسرین ستوده‌است.

در این میان نمایندگانی که موفق به ایجاد تغییراتی اندک و به گفته برخی فعالان حقوق زنان «ناکافی» در لایحه حمایت از خانواده شده‌اند نگران عدم پذیرش همین تغییرات محدود از سوی دیگر نمایندگان مجلس و شورای نگهبان هستند و شورای عالی انقلاب از تصویب منشوری خبر داده که قرار است نسخه بومی شده کنوانسیون رفع تبعیض از زنان باشد.

آن سوی دیگر خبرهای حوزه زنان در هفته گذشته تهدیدهای نیرووهای تند اصولگرا بر علیه زنانی است که به ادعای آنها «بی‌حجاب و بدحجاب» هستند و چارچوب‌های جمهوری اسلامی ایران برای پوشش زنان را رعایت نمی‌کنند.


نگرانی نمایندگان مجلس از واکنش شورای نگهبان به تغییرات لایحه

با وجود برخی تغییرات ایجاد شده در سه ماه جنجالی ۲۲، ۲۳ و ۲۴ لایحه حمایت از خانواده از سوی کمیسیون قضایی مجلس و ارسال آن به صحن علنی مجلس برای رای گیری نهایی، منتقدان این لایحه همچنان خواستار بازنگری اساسی در آن هستند و تغییرات انجام شده را کافی نمی‌دانند.

شهیندخت مولاوردی، دبیرکل جمعیت حمایت از حقوق بشر در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر گفت که کماکان یکی از ایرادات اساسی معترضان به محتوای ماده ۲۳این لایحه باقی است چرا که علیرغم اختیارات و حقوقی که برای مردان قائل شده‌اند، کمترین مسئولیت و تعهدی برای آنان دیده نشده‌است.

مریم بهروزی، دبیر کل جامعه زینب که از فعالان اصولگرای منتقد لایحه‌است، اما در حالیکه تغییرات ایجاد شده در لایحه حمایت از خانواده را «مناسب» می‌داند، در گفتگو با خبرگزاری کار ایران تنها ایراد این لایحه نبود ضمانت اجرای ماده ۲۳ دانست که به گفته وی که قرار شده در قانون مجازات اسلامی برای مردی که بدون دلیل موجه همسر دوم اختیار می‌کند مجازات حبس ۶ تا یک سال در نظر گرفته شود

وی گفت:«آنچه در حال حاضر به عنوان ماده ۲۳ مطرح است برای ما قابل قبول است و آنگاه ترویج تعدد زوجات نمی‌دانیم. بلکه آنگاه سیستمی برای ساماندهی خانواده به حساب می‌آوریم.»

این در حالی است که توران ولی‌مراد، دبیر ائتلاف اسلامی زنان در گفتگو با سایت خبر آن لاین اعلام کرد که این لایحه می‌خواهد ازدواج مجدد را در میان مردها تشویق کند و این نتیجه‌ای جز فروپاشی هرچه بیشتر خانواده‌ها و افزایش آمار طلاق در کشور نخواهد داشت.

ائتلاف اسلامی زنان، همچنان طی بیانیه‌ای با نامناسب دانستن تغییرات ایجاد شده در لایحه پیشنهادهایی را برای اصلاح و به عنوان جایگزین مواد ۲۲ و ۲۳ لایحه حمایت خانواده ارائه کرده‌است.این پیشنهادات که برگرفته از قانون حمایت از خانواده سال ۱۳۵۳ و برخی قوانین خانواده در کشورهای اسلامی همچنان مراکش است توجه بیشتری به در نظر گرفتن حقوق زنان دارد.

در نظر گرفتن حقوق مالی زن در صورت ازدواج مجدد مرد، سخت گیری در اثبات شرایط در نظر گرفته شده برای ازدواج مجدد و مجازات مردی که خارج از شرایط مذکور در لایحه تجددی فراش کند و دادن حق طلاق بدون اما و اگر به همسر اول از جمله این پیشنهادات است.

موسی قربانی، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس اما می‌گوید که احتمالا تغییرات ایجاد شده در لایحه مورد انتقاد شورای نگهبان قرار می‌گیرد و این شورا با ماده ۲۳ لایحه مشکل خواهد داشت.

وی به ایلنا گفت که اعضای کمسیون قضایی مجلس هم پذیرای این تغییرات نبوده‌اند و فضای مجلس هم احتمالا نسبت به این تغییرات سنگین خواهد بود.

به گفته این نماینده مجلس، این لایحه حداقل دو ماه دیگر در صحن علنی مجلس طرح خواهد شد.

این کشمکش‌ها در حالی است که کبری خزعلی رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در گفتگو با خبرگزاری فارس از تصویب منشور حقوق و تکالیف زنان به‌ عنوان بدیل و جانشین کنوانسیون رفع اشکال تبعیض از حقوق زنان در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی خبر داده‌است.

فعالان زن همچنان به زندان می‌روند، زندانی‌ها هنوز زیر فشارند

با گذشت یک سال و شش ماه از اعتراضات به انتخابات ریاست جمهوری و آغاز موج گسترده بازداشت فعالان مدنی و سیاسی، دستگیری معترضان همچنان ادامه دارد.


نازنین خسروانی، روزنامه‌نگار زندانی

نازنین خسروانی، روزنامه‎نگار بسیاری از مطبوعات اصلاح‌طلب یکی از آخرین افرادی است که ۱۱ آبا ماه با هجوم ماموران امنیتی به منزل شخصی اش بازداشت شد.

به نوشته وب سایت تا آزادی روزنامه نگاران، تا کنون هیچ اطلاعی از وضعیت نگهداری، اتهامات و محل بازداشت وی در دست نیست.

منیژه نجم عراقی، مترجم متون فمینیستی و عضو کانون نویسندگان ایران نیز از جمله فعالان مدنی است که خبر بازداشت و فشارهای وارده بر او در هفته گذشته منتشر شد.

بنا به اطلاعیه کانون نویسندگان ایران ماموران امنیتی پس از دو ماه اعمال فشار بر این فعال مدنی ۲۴ مهر ماه وی را بازداشت کرده و پس از چهار روز با قرار وثیقه آزاد کردند. وی از سوم شهریور ماه پس از تفتیش و توقیف برخی وسائل و مدارکش از سوی ماموران وزارت اطلاعات، چهار بار مورد بازجویی قرار گرفته بود. «عضویت در کانون نویسندگان ایران، ارسال بیانیه‌های کانون و شرکت در تجمع‌ها بر سر مزار محمد مختاری و محمدجعفر پوینده و احمد شاملو» از جمله اتهامات وی عنوان شده‌ است.

موج دستگیری‎های جدید در حالی است که فشار بر زنان زندانی نیز همچنان ادامه دارد و در هفته گذشته خبرهایی مبنی بر قطع تلفن بند عمومی زنان در زندان اوین که شماری از فعالان زن بازداشت شده پس از انتخابات در آن به سر می‌برند و برکناری بهاره هدایت از مسئولیت کتابخانه زندان و بسته شدن این کتابخانه به گوش رسیده‌است.

اخبار منتشر شده در رسانه‎ها همچنین حاکی از اعتصاب غذای مجدد نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر است.

وی که پس از یک دوره ۲۷ روزه به اعتصاب غذای پایان داده بود، این بار دست به اعتصاب غذای خشک زده‌است و به گفته خانواده اش در وضعیت خطرناک جسمانی به سر می‌برد.

به گزارش دویچه ووله خانواده خانم ستوده می‌گویند که در ملاقات روز پنج شنبه در زندان اوین، صورت نسرین ستوده سیاه شده بود و از شدت ضعف قادر به در آغوش گرفتن پسر سه ساله اش نبود.

نسرین ستوده پیش از این در ملاقات با خواهرش به وی گفته بود که اعتصاب غذایش را به شرط بهبود شرایطش شکسته‌است و اگر شرایطش تغییر نکند مجددا دست به اعتصاب غذا خواهد زد.

دادگاه انقلاب تاریخ ۲۴ آبان ماه را برای برگزاری دادگاه نسرین ستوده تعیین کرده‌است.

وی ۱۳ شهروی ماه جاری بازداشت شده، از سوی دادگاه به «اقدام علیه امنیت ملی، اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت و همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر» متهم شده‌است.

هشدار الله کرم به وقوع یک حرکت آنارشیستی بر علیه «بدحجابی»

سخت‌گیری‌ها و واکنش‌ها نسبت به حجاب و پوشش زنان که گمان می‌رفت با پایان تابستان کاهش پیدا کند، از سر گرفته شده‌است.

حسین الله کرم، از چهره‌های تندرو اصول‌گرا در گفت‎وگو با مهر اعلام کرد: «اگر مسئولان ساز و کار لازم را برای ظهور و بروز انجام امر به معروف و نهی از منکر و برخورد با بدحجابی در جامعه به وجود نیاورند، به زودی شاهد یک حرکت آنارشیستی مجدد از سوی جریان‌های حزب اللهی در جامعه خواهیم بود.»


وی با بیان اینکه در حال حاضر با پدیده «بدحجابی سیاسی» روبرو هستیم، خواستار برخورد امنیتی با این مساله شد.

محمدتقی رهبر، رئیس فراکسیون روحانیون مجلس، نیز با اعلام نارضایتی از وضعیت حجاب در ایران، گفت: «فکر نکنید با پایان تابستان فراکسیون روحانیون از مسئله حجاب کوتاه می‌آید! این فراکسیون در زمستان نیز به مسئله حجاب رسیدگی خواهد کرد و تا زمانیکه حجاب در ایران اسلامی نشود کوتاه نمی‌آید.»

این نماینده مجلس با بیان اینکه وضعیت حجاب در دولت اصولگرا به مراتب بدتر از دولت اصلاحات است، گفت که به عدم رعایت حجاب توسط هنرپیشگان تئاتر و سینما و همچنین مجریان سیمای جمهوری اسلامی انتقاد دارد.

در راستای همین سخت‌گیرهای جدید استاندار سمنان پیشنهاد داد که اتاق زنان و مردان کارمند در ادارات دولتی استان سمنان از هم جدا شود.

به گزارش خبرگزاری وی همچنین خواستار برطرف کردم مشکل حجاب در ادارات این استان شد.

اینگونه واکنش‌های تند به و پوشش زنان در حالی است که بر اساس قوانین ایران عدم رعایت مقرارات پوشش برای زنان مجازات قانونی در پی دارد و در ماه‌های اخیر ادارات و دانشگاه‌های مختلف به بهانه اجرای طرح عفاف و حجاب سخت‌گیری‌ها را افزایش داده‌اند.

Share/Save/Bookmark

 
 

هفته‏ی گذشته وضعیت نامناسب زندان و برخوردهای نامناسب با فعالان سیاسی و مدنی موجب شد تا اخبار نقض حقوق بشر در ایران در صدر اخبار رسانه‏ها قرار گیرد.

بازجویی‏های طاقت‏فرسای زندانیان سیاسی که از درون زندان اقدام به صدور بیانیه کرده‏اند و تبعید تعدادی از آنها به زندان‏های دور از مرکز، اخبار ضد و نقیض از وضعیت پرونده‏ی سکینه آشتیانی، صدور حکم سنگین نه سال زندان برای محمد سیف‏زاده، وکیل برجسته‏ی حقوق بشری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر، پاسخ بهروز جاوید تهرانی عضو زندانی کمیته‏ی دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی به مدیر کل زندان‏ها که گفته بود زندان‏های ایران هتل شده است، اعدام‏های دسته جمعی در مشهد و دیگر اخبار آشکار از داخل زندان‏ها نشان می‏دهد که نه تنها همتی برای بهبود وضعیت حقوق بشر از سوی مقامات دیده نمی‏شود بلکه آنها می‏کوشند هر صدای منتقد و مخالف را سرکوب کنند.

محمد سیف‏زاده به دنبال محکوم شدن به نه سال زندان می‏گوید که کوشش‏های انسانی او برای دفاع از زندانیان جرم نیست و بر اساس قانون انجام گرفته است و این حکم نشان می‏دهد که مقامات حاضر به تحمل صدای دیگری نیستند.

هم‏چنین بهروز جاوید تهرانی در نامه‏ی خود می‏کوشد ضمن پاسخ به مدیر کل زندان‏ها، بگوید که منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی در درون زندان‏ها از حقوق قانونی و انسانی خود برخوردار نیستند.
او با اشاره به مشکلاتی هم‏چون جمعیت بیش از ظرفیت زندان‏‏ها، وضعیت اسفبار غذایی، رفتار نامناسب زندانبان‏‏ها، نگهداری زندانیان روانی در میان سایر زندانیان، نبود امکانات مناسب درمانی، توزیع سازمان یافته‏ی مواد مخدر توسط مسئولین زندان، آزار و اذیت جنسی زندانیان کم سن و سال، می‏گوید زندان‏های ایران مخوف هستند.

در همین زمینه آخرین اخبار نقض حقوق بشر در روزهای گذشته را مرور می‏کنیم:

چهارشنبه، پنجم آبان ۱۳۸۹

مهدی نظام‏الاسلامی، وبلاگ‏نویس، از اعضای ستاد مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری و فرزند مرحوم مهندس عبدالمحمد نظام الاسلامی، نماینده‏ی اصلاح‏طلب بروجرد در دوره‏ی ششم مجلس شورای اسلامی، به همراه تعدادی از مهمانان در منزل خود بازداشت شد.

شعبه‏ی ۳۶ دادگاه تجدید‏نظر استان تهران، منصور فرجی عضو جبهه‏ی دمکراتیک ایران را به سه سال حبس تعلیقی، ۳۰ ضربه شلاق و پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرد. پیش از این، شعبه‏ی ۱۳ دادگاه انقلاب، این فعال سیاسی را به یک سال حبس تعزیری و پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرده بود. منصور فرجی، ۱۸ شهریور ماه سال ۸۶ بازداشت شده و پس از تحمل ۸۰ روز حبس، با تودیع وثیقه‏ی ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شده بود.

پنجشنبه، ششم آبان ۱۳۸۹

در حالی که کمتر از یک ماه و نیم به پایان دوران حبس کوهیار گودرزی، عضو کمیته‏ی گزارشگران حقوق بشر باقی مانده است، پروین مخترع، مادر او از انتقال کوهیار گودرزی به زندان رجایی‏شهر خبر داد. بعد از فشارهای زیاد به تعدادی از زندانیان در مورد تکذیب بیانیه‏های صادر شده و بازجویی‏های سنگینی که انجام شد در حال حاضر بیشتر این زندانیان به زندان‏هایی با شرایط سخت‏تر تبعید شده‏اند.

پریسا کاکایی، فعال حقوق زنان و کودکان، از سوی شعبه‏ی ۲۶ دادگاه انقلاب به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی» به پنج سال و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شد. پریسا کاکایی، ۱۱ دی‏ماه سال گذشته پس از احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بازداشت و ۲۸ بهمن‏ماه از زندان اوین آزاد شد.

جمعی از مادران کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز، در نامه‏ای خطاب به محمد‏جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه‏ی قضائیه، خواستار برخورداری نسرین ستوده از حقوق اولیه‏ی خود در دوران بازداشت شده‏اند و همچنین این خواسته را مطرح کرده‏اند که نسرین ستوده را به دلیل دفاع از حق و عدالت مجارات نکنند.

پیام حیدر قزوینی، دانشجوی ترم آخر دانشگاه بین‏المللی امام خمینی قزوین و دبیر سابق تشکل اصلاح‏طلب این دانشگاه، با حکم قطعی «اخراج و سه سال محرومیت از تحصیل در کلیه دانشگاه‏ها» از ادامه‏ی تحصیل محروم شد.

جمعه، هفتم آبان ۱۳۸۹

خانواده‏های علی صارمی و رضا بوکانی شریفی دو تن از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام که برای پیگیری وضعیت ایشان به دادگاه انقلاب تهران مراجعه کرده بودند، ضمن عدم دریافت پاسخی قانع‏کننده از سوی مسئولان دادگاه انقلاب تهران با بیاعتنایی و برخورد زننده‏ی او روبه‏رو و به بیرون از دادگاه هدایت شدند.

مسئولان این دادگاه در پاسخ به سئوالات این خانواده‏ها در مورد وضعیت این زندانیان ضمن اظهار تعجب از اینکه آنها هنوز زنده هستند اظهار کرده‏اند که: «آنها چطور هنوز زنده هستند. حکم‏های ایشان تا به الان می‏بایستی اجرا شده باشند.»

در روزهای اخیر، ارسلان صادقی و مازیار معصومی، دوتن از فعالان دانشجویی از دانشگاه اصفهان اخراج شدند. اداره‏ی اطلاعات اصفهان در حالی نامه‏ی اخراج این دو دانشجو را به دانشگاه ارسال کرده که بر اساس آیین‏نامهی انضباطی «هرگاه مراجع قضایی و امنیتی بخواهند در مورد صلاحیت دانشجویان اظهار نظر كنند باید مدارک خود را كتباً به كمیته مركز وزارت علوم ارسال کنند و مرجع نهایی تصمیم‏گیرنده كمیته مركزی خواهد بود.»

در بیانیهی مشترکی که سازمان عفو بین‏الملل، دیده‏بان حقوق بشر، پروژه‏ی ائتلاف دمکراسی، کمپین بین‏المللی حقوق بشر در ایران و فدراسیون جهانی حقوق بشر صادر کرده، از دبیر کل سازمان ملل متحد خواسته شده است گزارش جامع‏تری درباره‏ی وضع حقوق بشر در ایران تهیه و وضع حقوق بشر در ایران را به‏طور مرتب به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد گزارش کند.

این سازمان‏ها هم‏چنین خواستار آن شده‏اند که دبیر کل سازمان ملل متحد نماینده‏ی ویژه‏ای را برای بررسی و گزارش وضع حقوق بشر در ایران منصوب کند.

شنبه، هشتم آبان ۱۳۸۹

نه شعبه‏ی استانی سازمان دانش‏آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)، با صدور بیانیه‏ای صدور حکم چهار سال زندان برای علی جمالی، عضو شورای مرکزی و مسئول کمیته‏ی سیاسی این سازمان و هم‏چنین فشار بر دیگر اعضای سازمان را محکوم کردند.

با حكم وزیر بهداشت واحدهای آموزشی، پژوهشی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشكی ایران به دانشگاه علوم پزشكی تهران و واحدهای بهداشتی و درمانی این دانشگاه به دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی منتقل شدند.

خانواده مجید دری، فعال دانشجویی دربند، برای اولین‏بار پس از تبعید وی، در زندان بهبهان خوزستان با فرزندشان به صورت حضوری ملاقات کردند. پیش از مجید دری، ضیا نبوی عضو دیگر شورای دفاع از حق تحصیل به زندان کارون اهواز منتقل شد.

در دو نوبت اعدام در تاریخ‏های ۱۳ و ۲۰ مهر ۱۳۸۹ در زندان وکیل‏آباد مشهد، جمعاً ۲۳ زندانی، اعدام شده‏اند. این اعدام‏ها نیز بدون رعایت قوانین رسمی جمهوری اسلامی و بدون رعایت آیین دادرسی عادلانه اجرا شده‏است.


یكشنبه، نهم آبان ۱۳۸۹

پس از انحلال ناگهانی دانشگاه علوم پزشکی ایران از روز شنبه هشتم آبان ماه ۸۹ توسط «معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور»، دانشجویان این دانشگاه دست به تجمع و اعتراض زدند. کاوه دانشور، دانشجوی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل و بهنام فرازمند دانشجوی دانشگاه مازندران با دریافت حکم اخراج خود به جمع پنج دانشجوی اخراجی دیگر این دو دانشگاه پیوستند.

عماد بهاور، اشکان ذهابیان، سارا خادمی، سیاوش سلیمینژاد و ایمان صدیقی از دیگر فعالین سیاسی- دانشجویی این دو دانشگاه هستند که از ابتدای سال ۸۹ حکم اخراج خود را دریافت کرده‏اند. محمد سیف‏زاده، وکیل دادگستری و عضو مؤسس کانون مدافعان حقوق بشر روز شنبه توسط دادگاه انقلاب به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» به دلیل تأسیس کانون مدافعان حقوق بشر به نه سال حبس و ده سال محرومیت از شغل وکالت محکوم شد.

۱۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین که چندی پیش در بیانیه‏ای خواستار تشکیل کمیته‏ی حقیقت‌‎‏یاب برای کشف حقایق مربوط به انتخابات و حوادث پس از آن شدند در هفته‏های اخیر توسط بازجویان وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفتند. این زندانیان پس از بازجویی‏های طولانی تهدید شدند که به زندان‏های دور از مرکز تبعید خواهند شد.

بهمن احمدی امویی، سید میلاد اسدی، محسن امین‏زاده، علی پرویز، علی تاجرنیا، محمد داوری، مجید دری، امیر خسرو دلیرثانی، محمد فرید طاهری قزوینی، کیوان صمیمی، کوهیار گودرزی، علی ملیحی، عبدالله مومنی و محسن میردامادی از امضا‏کنندگان این بیانیه بودند که در هفته‏ی گذشته ساعت‏ها توسط بازجویان وزارت اطلاعات تحت بازجویی قرار گرفته‏اند.

دوشنبه، دهم آبان ۱۳۸۹

در پی اظهارات هفته‏ی گذشته مدیرکل زندان‏های استان تهران مبنی بر هتل نامیدن زندان‏ها، بهروز جاوید تهرانی فعال دانشجویی و حقوق بشری زندانی، در نامه‏ای که از زندان رجایی شهر کرج منتشر کرده است به شرح وضعیت فعلی و مشکلات جاری این زندان پرداخت و با اشاره به مشکلاتی هم‏چون جمعیت بیش از ظرفیت زندان‏ها، وضعیت اسفبار غذایی، رفتار نامناسب زندانبان‏ها، نگهداری زندانیان روانی در میان سایر زندانیان، نبود امکانات مناسب درمانی، توزیع سازمان یافته‏ی مواد مخدر توسط مسئولین زندان، آزار و اذیت جنسی زندانیان کم سن و سال و ... به رد گفته‏های این مقام مسئول سازمان زندان‏های کشور پرداخت.

یاسر معصومی، مسئول فنی سایت‏های برخی از نشریات اصلاح‏طلب، که اسفندماه گذشته دستگیر و به مدت بیش از دوماه در زندان اوین در بازداشت به‏سر برد، هفته‏ی گذشته در شعبه‏ی ١۵ دادگاه انقلاب تهران به پنج سال حبس تعزیری به همراه محرومیت از عضویت در احزاب و کار در نشریات محکوم شد.

با گذشت حدود شش‏ماه از اعدام زندانی سیاسی، فرزاد کمانگر، دو فعال فرهنگی در شهر کامیاران به نام‏های قاسم ویسی و فرهاد فلاحی، که قصد تهیه‏ی مستندی در مورد این معلم زندانی اعدامی داشتند، از یک هفته‏ی پیش ناپدید شدە‏اند و از وضعیت آنان هیچ اطلاعی در دست نیست.

هنگامی که رضا خندان و دو فرزندش و نیز مادر و خواهر نسرین ستوده برای ملاقات وی به زندان مراجعه کردند، ماموران گفتند که فقط دو فرزند خردسال نسرین ستوده می‏توانند به ملاقات مادرشان بروند و رضا خندان و بقیه‏ی خویشاوندان حق ملاقات ندارد، اما دو فرزند نسرین ستوده، مهراوه و نیما که هنوز کوچک‏تر از آن هستند که به عنوان افراد بزرگسال به تنهایی به ملاقات بروند، از رفتن با ماموران زندان بدون همراهی پدرشان امتناع کردند.

سه‏شنبه، یازدهم آبان ۱۳۸۹

شبنم مددزاده، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم، پس از ۲۲ روز بی‏خبری مطلق، توانست با خواهرش ملاقات کند. این ملاقات در حالی صورت می‏گیرد که با وجود گذشت بیش از ۶۲۱ روز از بازداشت این فعال دانشجویی، تاکنون اجازه‏ی استفاده از مرخصی را نداشته است. با وجود گذشت ۲۲ روز و اجازه‏ی ملاقات شبنم مددزاده با خانواده‏اش، کماکان این فعال دانشجویی زندانی اجازه‏ی استفاده از تلفن را ندارد.

در ادامه‏ی اجرای احکام اعدام در زندان وکیل‏آباد مشهد، سه‏شنبه‏ی گذشته چهارم آبان‏ماه، حکم اعدام در مورد ۱۰ زندانی دیگر محکوم به اعدام در زندان وکیل‏آباد مشهد به صورت گروهی و بدون اعلام رسمی مقامات دولت ایران اجرا شد. همه‏ی قربانیان این اعدام‏ها متهمان مربوط به مواد مخدر بوده‏اند.

احکام گسترده‏ی اعدام در دادگاه انقلاب مشهد توسط قاضی خسروی، قاضی سلطانی ، قاضی یسابی ، قاضی کاووسی و قاضی کابلی به صورت شتاب‏زده و در راستای بخشنامه‏ی محسنی اژه‏ای، دادستان کل کشور به دادستان‏های انقلاب در شهرستان‏ها، صادر شده است. فواد سجودی فریمانی، دانشجوی دانشگاه امیرکبیر از ۴۵ روز پیش بازداشت شده و هیچ گونه اطلاعی از وضعیت وی در دسترس نیست.

چهارشنبه، دوازدهم آبان ۱۳۸۹

تعداد نامعلومی از فعالین دانشجویی دانشگاه امیرکبیر در آستانه‏ی سالروز تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام و به همراهی دانشجویان چپ‏گرا، به دادگاه انقلاب احضار شده‏اند. این دانشجویان احضار شده، همگی از فعالین ستاد مهندس موسوی در انتخابات سال گذشته بوده‏اند که نشریه‏ی دانشجویی «سویدا» را در دانشگاه امیرکبیر چاپ و منتشر می‏کرده‏اند.

در پی فعالیت‏های گسترده و پیگیر اعضای شورای صنفی دانشکده‏ی مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد، ریاست این دانشگاه، دستور پلمپ دفتر این شورا را صادر و از برگزاری مجدد انتخابات این نهاد صنفی دانشجویی در موعد مقرر جلوگیری کرد.

نازنین خسروانی، روزنامه‏نگار هفته‏ی گذشته در پی مراجعه ماموران امنیتی به منزلش بازداشت و به مکان نامعلومی برده شد. نازنین خسروانی سابقه‏ی همکاری با روزنامه‏های نوروز، بهار، دوران امروز، کارگزاران، سرمایه و ... را در کارنامه‏ی خود دارد.

دادگاه تجدیدنظر استان تهران، حکم شش سال حبس تعزیری برای نظام حسن‏پور، دانشجو و از بازداشت‏شدگان وقایع پس از انتخابات را عیناً تایید کرد. پیش از این، شعبه‏ی ۲۸ دادگاه انقلاب به قضاوت مقیسه، این شهروند زندانی را به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی و مقاومت در برابر ماموران دولت» به شش سال حبس تعزیری محکوم کرده بود.

حسین شهریاری، از اعضای قدیمی و عضو شورای رهبری حزب پان ایرانیست که از مهرماه سال گذشته بازداشت و به هجده ماه زندان محکوم شده، شب گذشته برای بار دوم و به دلیل وخامت اوضاع جسمی در زندان رجایی شهر، به مرخصی هشت روزه آمد.

علی معزی، زندانی سیاسی، شب گذشته پس از گذراندن دوسال دوران محکومیت خود از زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) آزاد شد.

پنجشنبه، سیزدهم آبان ۱۳۸۹

حسین پرهیزگار از فعالین دانشجویی بابل طی روزهای اخیر پس از احضار به اداره‏ی اطلاعات شهرستان بابل بازداشت شد.

Share/Save/Bookmark

 
 

«اردشیر کاریکاتوریست نیست، تشریح‌کننده‌ی تاریخ است.» این تفسیری است که احمد شاملو از آثار اردشیر محصص کرده است.

Download it Here!

اکتبر امسال دو سال است که از خاموشی اردشیر محصص، طراح و کاریکاتوریست ایرانی می‌گذرد. او جایگاه ویژه‌ای در میان هنرمندان ایرانی دارد و آثارش به ویژه یگانه است؛ از یک سو به دلیل این‌که حاکی توانایی این هنرمند در هنر طراحی هستند و از سویی دیگر به دلیل این‌که روابط ظالمانه‌ی قدرت در یک جامعه را ترسیم کرده‌اند.

با نگاهی به این آثار، خواست هنرمند از گسست از بی‌عدالتی، گرسنگی، جنگ و استعمار آشکار می‌شود.

دوستان اردشیر محصص به مناسبت سالگرد خاموشی وی که در نهم اکتبر در نیویورک اتفاق افتاد، نمایشگاهی از آثار این هنرمند همراه با یک همایش دوروزه برگزار کردند. به این بهانه با نیکی نجومی به گفت‌وگو نشسته‌ام.

نیکی نجومی، نقاش و دوست اردشیر محصص معتقد است بخشی از آثار این هنرمند که بین سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۰ ترسیم شده و «زندگی در ایران» نام دارد، با دیگر آثار او فرق دارند. این سری آثار از سوی کتابخانه‌ی ملی آمریکا خریداری شده‌اند.

وی ادامه می‌دهد: «در این سری آثار مکانیسم خشنی پدیدار شده است. براساس همان تصاویر قاجار است ولی شما خشونت حکومت‌های استبدادی را درباره‌ی مردم می‌بینید؛ چه در زمان پهلوی و چه در زمان جمهوری اسلامی.»


اردشیر محصص، طراح و کاریکاتوریست ایرانی

اردشیر محصص از پدری قاضی و مادری شاعر در سال ۱۳۱۷ در رشت متولد شد. مادرش از دوستان پروین اعتصامی بود.

او سه‌ساله بوده که همراه با برادر بزرگ‌تر خود به تماشای فیلم مشهور «بلای جان نازی‌ها» می‌رود. زمانی که از سینما به منزل برمی‌گردد، از او درباره‌ی داستان فیلم سئوالاتی می‌کنند و چون او نمی‌تواند ماجرای فیلم را شرح دهد آن‌چه را دیده بوده روی کاغذ طراحی می‌کند.

چاپ اولین مجموعه طراحی‌های اردشیر اما سه دهه بعد اتفاق افتاد و شش سال طول کشید تا مجموعه‌ی آماده‌ای از کارهای او منتشر شود؛ چون هیچ ناشری حاضر به چاپ آن نبود تا این‌که سیروس طاهباز در ۱۳۵۰ اولین مجموعه طرح‌های او را با نام «کاکتوس» منتشر کرد.

اردشیر محصص فردی خجالتی و کم‌حرف بود؛ حتی در فیلم مستندی که از او تهیه شده یک جمله از خود او وجود ندارد.

بسیار گشتم تا بتوانم نقل قولی از خود او بیاورم و بالاخره در مقدمه‌ی کاتالوگی که از آثارش در سال ۱۳۵۴ در نیویورک منتشر شده، یادداشتی یافتم.

او نوشته است: «در کشور من مردم از هنرمند انتظارات زیادی دارند. در طول تاریخ هنر آینه‌ی عقده‌ها، دردها و آرزوهای مردم بوده. شعر به‌عنوان سنگری درآمده که مردم را در مقابل دشمن حفظ کند، با مینیاتور ایرانی دشنام داده‌اند و چنگ زده‌اند ، با زبان، معماری و هنرهای دیگر انتقام گرفته‌اند، حمله کرده‌اند، پناه برده‌اند و به احساس راحتی رسیده‌اند و موجودیت‌شان را ثابت کرده‌اند. اگر در چنین محیطی شخصی هنرش را جدی نگیرد نه‌تنها مردمش بل‌که خودش را از دست داده است»

ترک ایران و ماندگاری در غربت

نیکی نجومی دوست و همراه محصص از ترک ایران و زندگی این هنرمند در نیویورک می‌گوید: اردشیر اولین‌بار سال ۱۹۷۴ به نیویورک آمد. چهارماه نیویورک بود و یک نمایشگاه در دانشگاه کلمبیا گذاشت که آقای یارشاطر در برگزاری آن کمک کردند. بار دوم سال ۱۹۷۶ به نیویورک آمد. قرار بود موقت باشد ولی به دلیل اتفاق‌هایی که در ایران افتاد، برای همیشه ماندنی شد.


با صفحه ادیتوریال نیویورک تایمز گاه‌گاهی همکاری می‌کرد و همچنین با مجلات دیگر. خیلی فعال بود ولی از جمع دوری می‌کرد. آدمی مزاح‌گو، بذله‌گو و خندان بود. گاه لطیفه‌هایی می‌گفت که باورکردنی نبودند. متاسفانه در سال ۱۹۸۶ گرفتار بیماری پارکینسون شد. در یکی از اعصاب مغز نوعی فلجی اتفاق افتاد که حرکت‌ها را کند و متزلزل می‌کند؛ اما اردشیر تا آخرین لحظه‌ی عمرش درگیر آن بود و با آن مبارزه می‌کرد.

زیر نظر بهترین دکترهای نیویورک بود و داروهایش را زیر نظر پرستارها استفاده می‌کرد و می‌توانست کار کند. اتفاقی که افتاد این بود که سبک کارهایش در این دوران عوض شد. کارهایش ساده‌تر و سبک‌تر شد. این سادگی لطف خاصی به آثارش می‌داد. تا آخرین لحظه طنز و حرکت‌های سیاسی در آثارش وجود داشت.

آیا همدمی داشت و یا همیشه تنها زندگی می‌کرد؟

تمام مدت تنها زندگی می‌کرد، ولی دوستانی داشت که پیش او می‌رفتند. مثلا خود من اگر یکی دو روز پیشش نمی‌رفتم، حتماً زنگ می‌زد. دوست داشت آخرین کارهایش را ببینم. اگر کتابی از کتابخانه گرفته بود و یا کتاب جدیدی درباره‌ی پیکاسو درمی‌آمد، حتماً به من زنگ می‌زد که با هم نگاه کنیم. مطالبی که از ایران می‌آمد را باهم تجزیه و تحلیل می‌کردیم. همیشه با طنز خاص خودش به مسائل نگاه می‌کرد و می‌خندید.

شما گفتید از سال ۱۹۷۶ در نیویورک زندگی می‌کرد. بنابراین تمام آثاری که در رابطه با جمهوری اسلامی کشیده، از رسانه‌ها و نقل‌قول‌ها بوده است و حضور فیزیکی در ایران پس از انقلاب نداشت؟

نه، ایران نرفته بود ولی اردشیر یک خاطره و حافظه‌ی تاریخی عجیبی داشت و به‌راحتی آنچه را فکر می‌کرد بدون تاخیر و تامل روی کاغد می‌آورد. با دستش فکر می‌کرد. به همان راحتی که فکر می‌کرد قلم می‌زد. بنابراین با خاطره‌ی سیاسی که از ایران با خود داشت و شناختی که از روابط قدرت‌های اجتماعی و حکومت استبداد، حداقل از دوره‌ی قاجار در ذهنش داشت تا قلم را روی کاغذ می‌گذاشت به‌راحتی می‌توانست روابط قدرت، حرکت‌های استبدادی شاهان و آخوندها را بکشد.

جایگاه اردشیر محصص در هنر و سیاست ایران کجاست؟

تعلق خاص سیاسی و ایدئولوژی نداشت. خصوصیات فردی و انسانیاش بود که موضوعات سیاسی را برایش برجسته می‌کرد. این را درک می‌کرد که چه در غرب و چه در جامعه‌ی ما، روابط قدرت را بشناسد، انگشت بگذارد روی آن و حرکت را انجام دهد. این نکته‌ی اول. نکته‌ی دوم این‌که خیلی در مسائل هنری آگاه بود. تمام کوشش اردشیر این نبود که یک سوژه‌ی سیاسی را بکشد. این جزو بالقوه‌ی کارش بود.


کوشش اردشیر این بود که طراحی هنری درستی را انجام بدهد. او از کارتون شروع می‌کند و به طرف هنر می‌آید، نه این‌که کارتون کار هنری نیست، ولی خصوصیتی دیگر است که آن را به کار هنری تبدیل می‌کند. اردشیر آگاهانه وارد آن شد که بتواند یک کار هنری انجام دهد و نه یک کار سیاسی. منتها چون ما می‌توانیم پدیده‌های سیاسی را در کارش ببینیم، اهمیت سیاسی به آثارش می‌دهیم وگرنه مجموعه و ترکیب این دو عامل سیاسی و هنری است که کارش را در تاریخ ایران ویژه و یگانه می‌کند.

آن ویژگی‌هایی که کارتون را تبدیل به هنر می‌کند چیست؟

کارتون یک حرکت آنی برای بیان، یک کار خنده‌دار نسبت به حرکت‌های روزمره‌ی اجتماعی یا رهبران است و در رسانه‌ای چاپ و تمام می‌شود و انتظار بیشتر از آن نیست. بعضی از هنرمندان توانسته‌اند حرکت‌های کارتونی را از طریق خطوطی که ایجاد می‌کنند یک قدم جلوتر ببرند و به هنر طراحی نزدیک کنند. اردشیر این کار را کرده است. به خط نگاه می‌کند. مواظب خط است و می‌خواهد با آن کار کند.

این‌جاست که یک کار ماندگار می‌شود. شما می‌توانید این کار را به دیوار بزنید و نگاهش کنید، نه به دلیل موضوع اثر بل‌که به‌خاطر حرکت‌هایی که در خط دارد. خیلی از کارتونیست‌ها مسئله‌ی سیاسی را گرفته‌اند ولی در انجام کار هنری معمولی می‌شوند. بعضی طراحی‌شان خوب است ولی از نظر سیاسی موضوعات را نگرفته‌اند. اردشیر هردوی این‌ها را به نحو احسن داشت. یک کار ترکیبی بی‌نظیر انجام داده که ویژگی خودش را داراست و این باعث جایگاه خاص اردشیر محصص در هنر ایران شده است.

Share/Save/Bookmark

 
 

مجلس ایران در حالی دعوت علی لاریجانی، رئیس مجلس این کشور از جک استراو، وزیر خارجه پیشین بریتانیا و نماینده کنونی مجلس عوام این کشور را تکذیب کرده که استراو در گفت‌وگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) سفرش را به تهران تأیید کرده است.

به گزارش خبرگزاری‌های ایران، امروز روابط عمومی مجلس ایران، انتشار خبر دعوت لاریجانی از استراو در رسانه‌های این کشور را «شیطنت رسانه‌ای» خوانده است.


علاالدین بروجردی، رییس كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران نیز امروز در حاشیه جلسه علنی مجلس، انتشار این خبر را «شیطنت انگلیسی» نامید و افزود: «تا زمانی كه شاهد تغییری در سیاست‌های خصمانه‌ انگلیس علیه ایران نباشیم، موضع دولت و مجلس ایران با همین قاطعیت ادامه خواهد یافت.»

با این حال جک استراو روز گذشته به خبرگزاری ایرنا گفت که روز سه‌شنبه ٢٦ اکتبر (چهار آبان ٨٩) دعوت‌نامه‌ای رسمی از ایران دریافت کرده است.

وی افزوده که «تصور می‌کند» این دعوت‌نامه از طرف علی لاریجانی است.

در یک سال گذشته برخی از نمایندگان مجلس ایران خواهان قطع رابطه این کشور با بریتانیا شده‌اند

به گفته وزیر خارجه پیشین بریتانیا، زمان این سفر اوایل سال ٢٠١١ و موضوع آن «گفت‌وگوهای دو جانبه» خواهد بود.

استراو گفته است:‌ «از طریق وزارت امورخارجه و از طریق كاردار و سفارت ایران در اینجا (بریتانیا) در حال مراوده و مكاتبه هستیم.»

اما محسن کوهکن، سخنگوی هیأت رئیسه مجلس ایران، امروز در جمع خبرنگاران، سخنان استراو را «دروغ‌پردازی انگلیسی‌ها» خوانده و افزود: «جک استراو در جايگاهی نيست كه دليلی برای دعوت از او جود داشته باشد.»

حسین نجابت، رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و بریتانیا نیز امروز در گفت‌وگو با خبرگزاری ایرنا اعلام كرد كه جک استراو از چهار ماه پیش درخواست سفر به ایران را به سفارت ایران در لندن تحویل داده است.

پس از انتخابات بحث‌برانگیز ریاست‌جمهوری سال گذشته ایران، مقامات این کشور بریتانیا را به «نقش‌آفرینی» در حوادث پس از انتخابات متهم و حسین رسام، کارمند ایرانی سفارت بریتانیا در تهران را به اتهام «جاسوسی» بازداشت کردند.

وی در دادگاه به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد اما دادگاه تجدیدنظر با رد اتهام «جاسوسی»، حبس وی را به یک سال حبس تعلیقی کاهش داد.

ایران همواره آمریکا، بریتانیا و اسرائیل را به «دخالت در مسائل داخلی‌اش» متهم می‌کند.

در یکی از آخرین نمونه‌ها، وزارت اطلاعات ایران هفته گذشته از بازداشت چهار «تروریست وابسته به بریتانیا» در شهرستان مریوان در غرب ایران خبر داد.

وزارت اطلاعات ایران، همچنین بریتانیا را متهم کرد که «علاوه بر انجام عملیات جاسوسی در ایران، در حمایت و تأمین مالی برخی از گروه‌های تروریستی مخالف دولت ایران دست دارد.»

اما وزارت خارجه بریتانیا با صدور بیانیه‌ای، اتهام تازه ایران علیه این کشور را رد کرد.

همچنین در یک سال گذشته برخی از نمایندگان مجلس ایران خواهان قطع رابطه این کشور با بریتانیا شده‌اند.

در یکی از تازه‌ترین اظهارنظرها، اسماعیل کوثری، نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران ابتدای آبان ماه جاری در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس از ادامه بررسی «طرح الزام دولت به قطع رابطه كامل سیاسی با انگلیس» خبر داد.

اما منوچهر متكی، وزیر امور خارجه ایران می‌گوید که «برای تصمیم‌گیری در این خصوص باید دقت بیشتری شود.»

Share/Save/Bookmark

 
 

دو مأمور پلیس ایران که به «سهل‌انگاری در جلوگیری از مرگ یک جوان» متهم هستند، با حکم دادگاهی در ایران بازداشت شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری فارس، این دو مأمور برای «تکمیل پرونده و تحقیقات» در باره قتل یک جوان در میدان کاج تهران بازداشت شده‌اند.


محمدرضا، جوان چاقوخورده دقایقی قبل از فوت

چند روز پیش فیلمی در اینترنت منتشر شد که نشان می‌دهد جوانی بر اثر درگیری «ناموسی» چاقو خورده و در مقابل «قاتل، مردم و دو مأمور پلیس» جان می‌دهد.

در این فیلم همچنین نشان داده می‌شود که قاتل با چاقویی که در دست دارد، اجازه نزدیک شدن کسی به جوان چاقوخورده را نمی‌دهد.

مهدی (قاتل) می‌گوید که در هنگام چاقوزدن به محمدرضا (مقتول) دچار جنون آنی شده است

این حادثه پنج‌شنبه ششم آبان ماه جاری رخ داده است.

حسین ساجدی‌نیا، فرمانده نیروی انتظامی تهران گفته که جوان چاقو خورده، پس از این حادثه ٢٠ دقیقه زنده بوده است.

به گفته وی، مأموران پلیس نیز در دستگری قاتل «تعلل» کرده‌اند.

برخی از رسانه‌های ایران از این حادثه به‌عنوان «روز سیاه تهران» نام برده‌اند و از عملکرد پلیس و همچنین مردم حاضر در صحنه انتقاد کرده‌اند.

این اتفاق در حالی افتاده که پلیس ایران هفته گذشته از اجرای اجرای طرح «امنیت محله‌محور» در تهران برای «گسترش احساس امنیت» خبر داده بود.

روزنامه ملت چاپ تهران در گفت‌وگویی با «قاتل» که وی را مهدی ٣١ ساله معرفی کرده، نوشته است: «این مرد ساعت ١١ صبح پنجشنبه شش آبان‌ماه سال‌جاری در میدان كاج تهران مردی به نام «محمدرضا» را به‌خاطر علاقه مشترک به زن جوانی (کیمیا) با چاقو مورد حمله قرار داده و به قتل رسانده است.»

مهدی به روزنامه ملت گفته است: «اصلاً قرار نبود كسی كشته شود. روز حادثه كیمیا زنگ زد و گفت كه محمدرضا خواسته من جلوی بنگاه او را ببینم و با هم حرف بزنیم. وقتی به آنجا رفتم و محمدرضا قسم خورد که با كیمیا قصد ازدواج دارد، جنون آنی به من دست داد و این كار را كردم.»

وی در پاسخ به این پرسش که چرا اجازه نداده محمدرضا (مقتول) که هنوز زنده بوده، به بیمارستان منتقل شود؛ گفته است: «من كاره‌ای نبودم، پلیس حاضر بود و خودشان محمدرضا را نبردند. شاید زودتر می‌بردند، زنده می‌ماند.»

Share/Save/Bookmark

 
 

دایره‌المعارف فارسی که به دایره‌المعارف مصاحب شهرت دارد، یکی از شمار گوهرهای پنهان گنجینه‌ی کتاب ما ایرانیان است. این کار ستاره‌ای‌ست از آسمان روشن دهه‌ی چهل که هنوز همانندی نیافته است. کاری‌ست که اهل فن، کسانی چون کامران فانی و داریوش آشوری، آن را «معجزه» می‌دانند؛ و دانشنامه‌شناسی چون عبدالحسین آذرنگ آن را به «قله‌ی دماوند» مانند می‌کند. با این همه خیلی از کتابخوان‌های ما، چه از نسلی که سواد را روی کاغذ به رسمیت می‌شناسد، چه از نسل نو که خودش و دنیایش به کامپیوتر بند است، حتا نام آن را هم نشنیده‌اند.


دایره‌المعارف مصاحب یکی از شمار گوهرهای پنهان گنجینه‌ی کتاب ما ایرانیان

دایره‌المعارف کتابی خریدنی نیست. هم سنگین‌وزن و پربرگ است، هم گران؛ قرار هم نیست که از سر تا ته و یا یک‌نفس خوانده شود. به درد علما و فضلا می‌خورد. جایش در اصل در کتابخانه است و نه در خانه. با این تفصیل چه باک اگر که کتابخوان‌ها از چنین کتابی بی‌خبر باشند؟ آن هم وقتی که با تقه‌ای روی دکمه‌ای می‌شود در باره‌ی هر چیز خروار خروار مطلب را به آنی روی صفحه‌ی کامپیوتر آورد؛ وقتی که ویکیپدیای فارسی رو به راه است؛ وقتی که از چپ و راست دانشنامه‌‌ی ریز و درشت در‌می‌آید؛ وقتی که انگلیسی‌‌دانی هم چاره‌ی ناچار است و هم مد روز؛ وقتی که ...

همه‌ی این‌ها به جای خود، اما:

دایره‌المعارف فارسی دانشنامه‌ای عمومی یا همگانی‌ست. دانشنامه‌ی همگانی تنها ابزار پژوهش نیست، و تنها به کار پژوهشگر نمی‌آید. از این گذشته پژوهش گستره‌ای‌ست که یک سرش در نخستین دوره‌ی رسمی یادگیری، یعنی در دبستان و دبیرستان، است و سر دیگرش در میان دانشجو و دانش‌پژوه حرفه‌ای. هر که می‌خواهد به تکه‌ای از دانش همگانی دست پیدا کند، یا پاسخ پرسشی را بیابد، یا در وقت نوشتن و خواندن و یادگیری رسمی یا نارسمی درستی یا نادرستی داده‌ای یا گفته‌ای را بسنجد، ناگزیر است که به سراغ دانشنامه‌ای از این نوع برود.

برخلاف دانشنامه‌ی تخصصی که تنها به درد گروهی ویژه می‌خورد، دانشنامه‌ی همگانی برای همه‌ی آن‌هایی‌ست که به نوعی و در زمانی با خواندن و نوشتن سر و کار دارند: از دانش‌آموز و آموزگار گرفته، تا نویسنده و مترجم و روزنامه‌نگار، یا استاد و پژوهشگر، یا ‌دست به‌ قلمی گهگاهی و خواننده‌ای کنجکاو.

دایره‌المعارف فارسی دانشنامه‌ای کاغذی یا چاپی‌ست. این که ما در عصر چیرگی کامپیوتر زندگی می‌کنیم، اما، معنایش این نیست که عمر کتاب چاپی به سر رسیده. با آغاز تندباد تکنولوژی و با سرریز شدن ابزار الکترونیک برخی به این گمان افتادند که دوره‌ی کتاب و کاغذ به سر رسیده؛ برخی حتا از این هم پیشتر رفتند و مدعی شدند که در این «دنیای قشنگ نو»، با رواج ایمیل (پست کامپیوتری) و ویسمیل (پیامگیر تلفنی) و تکست (پیام متنی) و موبایل (تلفن همراه)، نوشتن به شکل سنتی دیگر از مد افتاده.

اما این حرف‌ها حالا دیگر خریداری ندارد، چون زمان نشان داد که اصل نوشتن و اصل کتاب می‌تواند پذیرای قالب‌های گوناگون و یا تن‌پوش‌های رنگ به رنگ باشد. «ایکتاب» (کتاب کامپیوتری) تنها فرمی از کتاب است که در جایی و زمانی کاربرد دارد و کتاب کاغذی هم در جا و زمانی دیگر به کار می‌آید. وقتی در جاهای پیشرفته‌ی دنیا کتاب و گاهنامه‌ی کامپیوتری (آنلاین) نتوانسته کتاب و گاهنامه‌ی کاغذی را از میدان به در کند، در جاهای پس‌ افتاده‌ی دنیا روشن است که ناگزیریم تاکید و تکیه را روی دانش و ادب و خبر کاغذی بگذاریم. از این مهم‌تر آن که در هر جا، چه پیشرفته و چه پس‌مانده، گونه‌ی چاپی و گونه‌ی کامپیوتری رسانه‌های فرهنگی نه رقیب یکدیگر، که تکمیل‌کننده‌ی یکدیگرند.

دایره‌المعارف فارسی دانشنامه‌ای‌ست که بر پایه‌ی پیشینه‌‌ی دراز و تجربه‌ی گسترده در کار تولید فرهنگی و فنی و چاپی به‌سامان رسیده است. دانشنامه‌نگاری کامپیوتری و نشر الکترونیک به زبان فارسی هم پیشینه و تجربه‌ی بسیار کوتاه و اندک دارد، و هم مدیریت متمرکز و سازمان‌یافته ندارد. بنابراین اگر این تولید الکترونیک فرهنگی در بخش محتواسازی از دستاوردهای منابع چاپی بهره نگیرد، هم کار خود را سخت کرده، هم با بهره نبردن از تجربه‌های شده و راه‌های رفته، به اشتباه‌کاری و بلبشو دامن زده.

برای نمونه، در تولید متن برای ویکیپدیای فارسی، چه از نظر محتوا و چه از نظر روشمندی‌های دانشنامه‌نویسی، بهره گرفتن گسترده از دانشنامه‌های چاپی، به‌ویژه دانشنامه‌ای همگانی چون دایره‌المعارف فارسی، راهکاری ضروری‌ست. ویکیپدیای فارسی نوزادی‌ست که باید پرورده شود؛ اما این پرورش بی تکیه بر پایه‌ها وپشتوانه‌های چاپی به سرانجام درستی نمی‌رسد.

دایره‌المعارف فارسی دانشنامه‌ای‌ست که به نیازهای ویژه‌ی ایرانیان و نیز فارسی‌زبانان ناایرانی -- افغان‌ها و تاجیک‌ها -- پاسخ می‌دهد. گیرم که ما زبان فرنگی خوب بدانیم و گیرم که به منابع فرنگی دسترسی داشته باشیم، باز نیازمند آن خواهیم بود. منابع فرنگی هراندازه که ارزشمند و درخور اعتماد باشند، نه می‌خواهند و نه می‌توانند همه‌جانبه و به تفصیل و بری از پیشداوری در زمینه‌هایی که خاص ماست -- مثل ایران‌‌شناسی و اسلام‌شناسی -- پاسخگو باشند.


غلامحسین مصاحب

دایره‌المعارف فارسی نخستین دانشنامه‌ی معتبرهمگانی ما و به بیانی شناسنامه‌ی ملی ماست. با این کتاب است که ما توانستیم در میان ملت‌های متمدن سری بلند کنیم و بگوییم که ما هم از خود دانشنامه‌ای داریم که در اعتبار و ارزشمندی با دانشنامه‌های شما برابری می‌کند. می‌دانیم که تا پیش از مشروطه که سواد در انحصار خواص بود، بیشتر کتاب‌های مرجع ما به عربی نوشته می‌شد. پس از مشروطه که دیگر سواد رو به همگانی شدن رفت، در زمینه‌ی فرهنگ همگانی نخستین کار سترگ لغت‌نامه‌ی دهخدا است که در ۱۳۱۸چاپ و نشر آن شروع شد.

اما کار دهخدا به‌رغم کوشش ستودنی و یک‌تنه‌ی او، از ساختار و روشمندی علمی فاصله داشت. سپس در ۱۳۳۵از دکتر مصاحب خواسته شد که دانشنامه‌ای بر پایه‌ی ترجمه از دایره‌المعارف یک جلدی کلمبیا وایکینگ (نیویورک، ۱۹۵۳) در بیاورد. خرد و هوشمندی و میهن‌دوستی دکتر مصاحب او را بر آن داشت که به جای برگردانی از کار دیگران طرحی نو دراندازد؛ و در کنار ترجمه با تالیف و پژوهش در زمینه‌های ایرانی و اسلامی هم نیازهای خواننده‌ی ایرانی و یا فارسی‌زبان را برآورده کند و هم نمونه و سرمشقی از یک دانشنامه‌ی همگانی به دست دهد.

دایره‌المعارف فارسی نتیجه‌ی پیشامدی نادر در تاریخ ماست. این پیشامد نادر که «معجزه» خوانده می‌شود، چیزی جز سپردن کار به دست کاردان نیست که البته در سرزمین ما به‌درستی معجزه می‌نماید. پیشنهاد انجام کار به مصاحب و به ثمر رسیدن آن بی‌تردید به یمن حضور بزرگ‌مرد دیگری در تاریخ معاصر ما، همایون صنعتی زاده، که در آن زمان مدیر فرانکلین بود، صورت گرفت. حاصل کار مصاحب و همکاران فرهیخته‌اش ده سال بعد، در ۱۳۴۵، به شکل جلد نخست این دانشنامه (ا-س) از سوی فرانکلین درآمد.

جلد یکم که مهر و نشان مصاحب را به‌تمامی بر خود دارد، در جهان کتاب ایران دری یگانه است. یگانگی آن هم از کیفیت بالای محتوا و نظام‌مندی علمی و استوارش، و هم از ویژگی‌های چشمگیر فنی و چاپی‌اش برمی‌خیزد. اما بختیاری فرهنگی ما، یعنی بهره‌مندی از توانایی‌های کاردانی چون مصاحب و کارآفرین و مدیری چون صنعتی زاده، دوام نیاورد . با رفتن ناخواسته‌ی صنعتی زاده از فرانکلین و کناره‌گیری ناگزیر مصاحب در ۱۳۵۰کار به پایان رساندن جلد دوم به رضا اقصی سپرده شد.

سرانجام بخش یکم جلد دو (ش-ل) در ۱۳۵۶و بخش دوم جلد دو (م-ی) در ۱۳۷۴به بازار آمد. بنا بر دیباچه‌ و یادداشت جلد دو کار تالیف همه‌ی مقاله‌ها از الف تا ی -- جز موارد محدود -- و ویرایش بیشتر آن‌ها و آماده شدن برای چاپ تا حرف غ، همه، در زمان سرپرستی دکتر مصاحب صورت گرفته است. یادداشت ناشر ( «امیرکبیر» در عهد جمهوری اسلامی) در بخش دوم جلد دو، خبر از «طاغوت زدایی مختصر» از این مجلد و نوید تغییر و تکمیل «اسلامانه» در آینده می‌دهد.

دایره‌المعارف فارسی همچنان یگانه است. از سال ۱۳۵۷تا به حال با بالا گرفتن تب دانشنامه‌نویسی سرمایه و نیروی بسیاری صرف انواع و اقسام دایره‌المعارف‌ها، به‌ویژه دانشنامه‌های تخصصی، شده است. در درون از یک‌سو کارهای پردامنه و پرخرج و با پشتوانه‌ی دولتی، چون «دایره‌المعارف بزرگ اسلامی» و «دانشنامه‌ جهان اسلام»، را داریم و از سوی دیگر کارهایی بزرگ با پشتوانه‌ی مردمی، مانند «فرهنگنامه‌ی کودکان و نوجوانان» ( به سرپرستی وهمت بلند توران میرهادی و یاران و همکارانش).

در بیرون هم «ایرانیکا» به سرپرستی احسان یارشاطر (از زمره‌ی همکاران مصاحب در جلد یکم و نیز آغازگر «دانشنامه ایران و اسلام») همچنان خوش می‌درخشد و پیش می‌رود. بر این روال دانشنامه‌نگاری، به هر سبب، رونق داشته و دارد. با این‌ همه پس از چهل وچهار سال هنوز دانشنامه‌ای همگانی که از دایره‌المعارف مصاحب پیشی گرفته باشد و یا حتا با آن برابری کند، پدید نیامده است.

دایره‌المعارف فارسی گوهری یکتاست که گرچه اهل فن از ارزش آن آگاهند، قدر ندیده و از دیده و دسترس همگان دور مانده است. اگر چنین نبود، حالا می‌شد آن را در کتابخانه‌هایی دید که مخاطب این کتاب، یعنی همگان، به آن راه دارند. اگر چنین نبود، نام‌آشنای کتابخوان‌ها از هر سن و سال بود. اگر چنین نبود، نویسنده و روزنامه‌نگار و مترجم با آن الفت و به آن دسترسی داشت. و بیش و پیش از این‌ها، اگر چنین نبود، بنیادی مردمی و مستقل به همت درم‌دارانی کریم و فرهنگ‌دوست بر پا می‌شد تا بر پایه‌ی آنچه مصاحب پی افکند، کار را پی می‌گرفت؛ و با درست‌گردانی نادرستی‌ها و کاستی‌های آن و روزآمد کردن پیوسته‌ی آن، این میراث گرانقدر ملی را زنده نگه می‌داشت.

سخن آخر آن که، جلد یکم دایره‌المعارف فارسی مدخلی آموزنده و دیباچه‌ای روشنگر به قلم دکتر مصاحب دارد. در دیباچه می‌خوانیم که در گفتگوی آغاز کار صنعتی زاده به مصاحب می‌گوید: «با اقدام به چنین کاری و عملی ساختن آن، سنتی در این کشور گذاشته خواهد شد». دکتر مصاحب خود بر این باور است که این سنت «دقت و امانت فوق‌العاده در کار، و اجتناب از بی‌بندوباری رایج» است. ای کاش اگر نمی‌توانیم بازمانده‌ی پدر دانشنامه‌نگاری نو را پاس بداریم، دست کم در کار نوشتن سخن او را از یاد نبریم.

Share/Save/Bookmark

 
 

زلزله ۴٫۹ ریشتری در شهرستان دورود استان لرستان بیش از یک‌صد مجروح بر جای گذشت.

به گزارش خبرگزاری مهر در این زمین لرزه که ساعت هفت و ۲۲ دقیقه و بامداد امروز، شنبه دورود را لرزاند، تعدادی از واحدهای مسکونی آسیب دید و برق برخی مناطق این شهرستان قطع شد.


ذبیح الله سیاهپوش، مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان لرستان، تعداد مجروحان این زلزله را ۱۰۴ نفر اعلام کرد و افزود: «از این تعداد مجروح ۷۸ نفر به صورت سرپایی مداوا و مرخص شدند و هم اکنون ۲۶ نفر از مجروحان در بیمارستان شهرستان دورود بستری هستند و حال عمومی همه آنها مطلوب گزارش شده‌ است.»

وی به مهر گفت که دیوار بسیاری از خانه‎های روستایی در اثر این زلزله ترک برداشته‌اند و شیشه‌های آنها شکسته شده‌ است.

رضا آریایی، مدیر کل ستاد حوادث و سوانح غیرمترقبه استانداری لرستان نیز با اشاره به اینکه زلزله دورود بر روی گسل سیلاخور به وقوع پیوسته‌، اظهار داشت که این حادثه تلفات جانی در پی نداشته‌ است.

بنا به این گزارش در پی زمین لرزه دیگری که ساعت هفت و ۵۲ دقیقه صبح امروز با شدت ۲٫۷ ریشتر رخ داد، مدارس مدارس شیفت صبح شهرستان دورود تعطیل شد.

مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان لرستان، تعداد مجروحان این زلزله را ۱۰۴ نفر اعلام کرد

رضا آریایی با اشاره به «حجم بالای خسارات وارده» به شهرستان دوروز بر اثر زمین لرزه، گفت: «با توجه به سطحی بودن زلزله و عمق کم آن میزان خسارات وارد شده به واحدهای مسکونی بالا ارزیابی شده‌است.»

در ۱۰۰ سال اخیر بیش از ۸۰ زلزله با بزرگای بیش از ۴٫۵ ریشتر در استان لرستان رخ داده که بزرگترین زلزله آن با بزرگی ۷٫۴ ریشتر در بخش سیلاخور در سال ۱۹۰۹ میلادی به وقوع پیوست.

فرودین ماه سال ۸۵ نیز وقوع زلزله در این استان خسارات جدی به شهرستان‌های بروجرد، دورود، خرم آباد و الشتر وارد کرد و بر اثر آن ۸۶ کشته و ۲۶۴ نفر زخمی شدند.

Share/Save/Bookmark

 
 

شماری از بازنشستگان خانه‌ کارگر پاکدشت و ورامین و کامیون‌داران هوو امروز، شنبه ۱۵ آبان ماه در اعتراض به مشکلات صنفی خود در برابر مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.

وب‌سایت کلمه تعداد شرکت کنندگان در تجمع بازنشستگان خانه‌ کارگر پاکدشت و ورامین را حدود دویست نفر از اعلام کرده و نوشته‌ است که انتقال درمان از تامین اجتماعی به وزارت بهداشت و میزان افزایش دستمزدها دلیل اعتراض این افراد بوده‌ است.

کارگران شرکت کننده در این تجمع همچنین با اعتراض به افزایش ۶ درصدی دستمزدها، خواهان افزایش ۱۵ درصدی دستمزد بودند.

انتقال درمان از سازمان تامین اجتماعی به وزارت بهداشت، یکی از پیشنهادات طرح شده در در برنامه پنجم توسعه‌است که مورد اعتراض کارگران قرار گرفته‌ است.

چهارشنبه هفته گذشته نیز بازنشستگان خانه کارگر غرب تهران و شهر ری در اعتراض به این موضوع مقابل مجلس تجمع کرده بودند.

در پی این تجمع، بررسی طرح انتقال مستقلات درمانی سازمان تامین اجتماعی از سوی نمایندگان مجلس لغو شد.

وب‌سایت کلمه تعداد شرکت کنندگان در تجمع بازنشستگان خانه‌ کارگر پاکدشت و ورامین را حدود دویست نفر از اعلام کرده است

حسن صادقی، رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری، به خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، گفت که از صحن علنی مجلس به کارگران تجمع کننده اطلاع داده‌ شد که نمایندگان مجلس از بررسی این طرح منصرف شده به لغو آن رای دادند.

به گفته وی: «هنوز مجلس به سایر درخواست‌های کارگران و بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی مبنی بر لغو بررسی و تصویب طرح ادغام و تجمیع صندوق‌های بیمه‌ای، لغو دریافت فرانشیزدر مراکز درمانی ملکی(اجرای قانون الزام) و لغو توقف اجرای قانون بیمه اجباری کارگران ساختمانی در طول برنامه پنجم توسعه رسیدگی نکرده‌است.»

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) نیز از تجمع امروز تعدادی از کامیون‌داران هوو در برابر مجلس خبر داده‌ است.

بنا به این گزارش تجمع‌کنندگان به «عدم اجرای حکم سازمان تعزیرات حکومتی توسط شرکت ایران‌خودرو دیزل» اعتراض دارند.

به گفته این افراد، شرکت ایران خودرو دیزل از سال ۸۴ کامیون‌های هوو را گران فروخته‌ است و پس از حکم دادگاه به نفع کامیون‌دارها از اجرای این حکم سرپیچی می‌کند.

به گفته یکی از کامیون‌دارهای معترض، پیگیری‌های سه ماه گذشته آنها از کمیسیون قضایی مجلس تا کنون به جایی نرسیده و نتیجه مذاکرات این کمیسیون با مسوولان سازمان تعزیرات حکومتی و نماینده شرکت ایران خودرو دیزل به کامیون‌دارها ابلاغ نشده‌است.

وی افزود: «شرکت ایران خودرو دیزل در پنج سال گذشته حدود ۱۶ هزار کامیون هوو را با مبالغ حدود ۵۲ تا ۶۶ میلیون تومان به دارندگان این خودروها فروخته اما سازمان تعزیرات حکومتی ارزش واقعی این خودروها را ۴۴ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان اعلام کرده‌است.»

این چندمین تجمع اعتراضی صنفی است که در ماه‌های اخیر در برابر مجلس شورای اسلامی برگزار می‌شود.

Share/Save/Bookmark

 
 

علی قلی‌زاده، عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت و دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه شاهرود روز گذشته، جمعه ۱۴ آبان در مشهد بازداشت شد.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، سه مامور لباس شخصی مسلح که برای بازداشت وی به منزل پدری‌اش رفته بودند، مانع از تماس تلفنی این فعال دانشجویی با خانواده‌اش برای اطلاع دادن بازداشتش شدند.

وی از جمله دانشجویان ستاره داری است که سال گذشته بر اساس حکم وزارت اطلاعات از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد محروم شد.

بنا به این گزارش وی به به شعبه ۹۰۳ دادگاه انقلاب منتقل شده‌ است.

وی در دهمین انتخابات ریاست جمهوری در خرداد سال گذشته در ستاد مهدی کروبی، نامزد اصلاح‌طلب فعالیت می‌کرد و پیش از این نیز هجدهم تیر ماه سال ۸۷ نیز در مشهد بازداشت شده بود.

گفته می‌شود دلیل دستگیری او «تحرکات اخیر اعضای تحکیم وحدت برای باز راه اندازی این تشکل دانشجویی» عنوان شده‌ است.

سه مامور لباس شخصی مسلح که رای بازداشت وی به منزل پدری‌اش رفته بودند، مانع از تماس این فعال دانشجویی با خانواده‌اش برای اطلاع دادن بازداشتش شدند

این فعال دانشجویی که هفته گذشته در یک سانحه رانندگی مجروح شده بود از وضعیت جسمانی مناسبی برخودار نیست.

در یک سال و شش ماه گذشته هزاران نفر از فعالان سیاسی و مدنی مخالف دولت در ایران بازداشت شده‌اند. شمار زیادی از فعالان شناخته شده دانشجویی در میان بازداشت شدگان هستند.

احمد زیدآبادی، دبیر کل سازمان دانش‌آموختگان ایران اسلامی، عبدالله مومنی، سخنگوی این سازمان و بهاره هدایت، دبیر کمسیون زنان تحکیم وحدت از جمله فعالان دانشجویی هستند که به حبس‌های طولانی مدت محکوم شده و هم اکنون در زندان هستند.

Share/Save/Bookmark

 
 

عرق سگی همه چیز را از عنوان جنجالی‌اش که بی‌مناسبت هم نیست می‌آغازد: سه جوان که مشروب‌شان تمام شده، به دنبال مارکی از ویسکی هستند و حتی به «عرق سگی» هم رضایت می‌دهند.فیلم که بدون مجوز در ایران فیلمبرداری شده، از همان نقطه‌ی اول با شلوغی‌ آغاز می‌شود که تا انتها هم پایانی ندارد: برش‌هایی از چند شخصیت در تهران امروز را می‌بینیم که هر کدام درگیر مشکلات عاطفی، عشقی یا جنسی هستند و در تقابل با شرایط خانوادگی و اجتماعی خود قرار دارند.


فیلم دیر آغاز می‌شود و طول می‌کشد تا تماشاگر بتواند شخصیت‌های زیادی را که در موقعیت‌های مختلف می‌بیند بشناسد. اما افسوس که این شناخت هیچ‌گاه به عمق نمی‌رود و تا انتهای فیلم در سطح می‌ماند. در واقع فیلمساز تنها توانسته برش‌هایی از زندگی‌های مختلف را کنار هم قرار دهد، بی‌آن‌که در هیچ‌یک از این برش‌ها دقیق شود.

البته این برش‌ها گاهی به خودی خود جالب‌اند؛ به‌خصوص برای تماشاگر فرنگی که می‌خواهد لایه‌های پنهان جامعه‌ی پیچیده‌ی ایران را که در ۳۰ سال گذشته سینما و ادبیات هیچ‌گاه اجازه نداشته بی‌پرده به درون آن نفوذ کند و تصویر بدون سانسوری از آن‌ها ارائه دهد، ببیند. «عرق سگی» در این میان همراه «اوریون» و شاید فیلم‌های دیگری که در راه باشند، آغازگر ژانری از فیلم‌هایی است که اخیراً به شکل غیرقانونی در ایران ساخته می‌شوند و به مشکلات اجتماعی جوانان می‌پردازند. «عرق سگی» با جسارت در فیلم‌سازی بدون مجوز، خود را از قید و بندها رها می‌کند و می‌خواهد به حیطه‌های ممنوعی که سینمای رسمی ایران اجازه‌ی ورود به آن را ندارد، پا بگذارد.

از این‌رو «عرق سگی» روایتگر آدم ها و موقعیت‌هایی است که در سینمای ایران مشابه‌ای نداشته‌اند: چند جوان بساط عرق‌خوری راه انداخته‌اند: یک دختر جوان که ظاهراً علایق فمینیستی هم دارد با شوهر دختر عمویش رابطه دارد؛ یک دختر خواننده برای ضبط و توزیع آلبوم خود دچار مشکلات عدیده‌ای است و به‌خاطر مادرمذهبی پیرش ازدواج می‌کند؛ یک پسر همجنس‌گرا به‌خاطر فشار مادرش به ازدواج تن می‌دهد و رابطه‌اش با دوست پسرش دچار مشکل می‌شود؛ یک دختر و پسر جوان که می‌خواهند رابطه‌ی جنسی داشته باشند، به دنبال جایی برای عشقبازی می‌گردند.....

از چند و چون این شخصیت‌ها مشخص است که فیلم از ابتدا بنا را بر مخفی ساخته شدن و عدم نمایش در ایران گذاشته؛ از این رو ابایی ندارد به همه‌ی قید و بندها، مثلاً حجاب زن‌ها در خانه پشت پا بزند و بخواهد تصویر دیگری از جامعه ثبت کند.هرچند فیلم برای سینمای ایران راه باز می‌کند، اما نوع نگاهش بیشتر بازتاب نگاه کسی است که در خارج از ایران بزرگ شده و ناگهان در مراجعه به ایران می‌خواهد تمام چیزهای ممنوعه‌ای را که در لایه‌های زیرین جامعه دیده، یک‌جا تصویر کند.


از این رو فیلم اصرار دارد درباره‌ی تمام جنبه‌های اجتماعی جامعه‌ی پیچیده ایران حرف بزند. در نتیجه خود راوی/فیلمساز سردرگم می‌شود: مثلاً شخصیت نسبتاً اصلی ماجرا که چند شخصیت دیگر پیرامون او شکل می‌گیرند، دختری است به‌نام «کتی» که با مادر سنتی‌اش زندگی می کند. او ظاهراً مدرن و طبق گفته‌ی برادرش فمینیست هم هست، اما هیچ نوع ویژگی و کیفیت خاصی در رفتار او نمی‌بینیم. برعکس او منفعل‌ترین شخصیت فیلم است که خودش هم نمی‌داند چه می‌خواهد و در نهایت، در یک پایان عجیب، شبیه به بی‌تای هژیر داریوش، سوار اتومبیلی در خیابان می شود که معنای تلویحی آن تن دادن به فاحشگی است.

از طرفی برخی از شخصیت‌های فیلم با هم ارتباط پیدا می‌کنند (مثلاً مرد همجنس‌گرا با دختر خواننده ازدواج می‌کند) اما برخی دیگر تا انتهای فیلم با یکدیگر بی‌ارتباط باقی می‌مانند (مثلاً پسری که مادرش را از دست می دهد) در حالی‌که شاید بهتر بود فیلم تکلیف خود را در ارتباط دادن شخصیت‌ها به یکدیگر و یا اصلاً جدا نگاه داشتن همه‌ی آنها روشن می‌کرد.

نمونه‌های زیادی را در سینمای جهان می‌توان سراغ کرد که در آنها بخش‌هایی از زندگی شخصیت‌های گوناگون را می‌بینیم، اما در نهایت- در نمونه های خوب - فیلم به یک انسجام می‌رسد. در «عرق سگی» شاهد این انسجام نیستیم. نمی‌دانیم که چرا برادر کتی، دوست او و دختر عمویش هر یک شخصیت‌های فیلم هستند، اما پسری که مادرش می‌میرد هیچ ربطی به آنها ندارد.

در عین عدم ارتباط، فیلم فرصت دقیق شدن در شخصیت‌هایش را هم از دست می‌دهد. به جز کتی که ناشناس‌ترین و بلاتکلیف‌ترین شخصیت فیلم است، غالب شخصیت‌ها هم پرداخت کافی ندارند: دختر خواننده به مانند کتی منفعل است و هیچ شخصیت و ویژگی قابل اعتنایی ندارد (مشکل همه زنان این فیلم؛ همین‌طور دخترعمو) و شخصیت پسری که با او بر روی انتشار آلبومش کار می‌کند، در هاله‌ای از ابهام باقی می‌ماند و مشخص نیست که او از این دختر چه می‌خواهد (عشق، دوستی، همکاری یا سکس؟)

در این بین اما تم سنت و مدرنیته به مهم‌ترین مسأله‌ی فیلم بدل می‌شود. فیلم به‌درستی به جامعه‌ی پیچیده‌ای اشاره می‌کند که در آن سنت و مدرنیته بحث اصلی است: جوان جویای آزادی با دایی سنتی و ظاهراً حکومتی‌اش درگیر است؛ دختر خواننده و اهل موسیقی، مادری دارد که عازم کربلا می‌شود و برای او دعا می‌کند که با شوهرش خوشبخت شود؛ کتی پیشرو که با مرد زن‌دار رابطه‌ی عاشقانه دارد، توسط مادر سنتی‌اش در خانه حبس می‌شود....

انگشت گذاشتن فیلم بر تضاد نسل‌ها و درگیری اصلی و اساسی جامعه ایران یعنی تقابل سنت و مدرنیته، مهم‌ترین وجهی است که فیلم را وارد لایه‌های عمیق‌تری می‌کند. فیلم می‌توانست به‌جای تعدد شخصیت‌ها و تلاش برای تصویر کردن ممنوعیت‌های مختلف جامعه‌ی ایران، با تکیه بر تم سنت و مدرنیته و محدودتر کردن تعداد شخصیت‌ها، در احوال آنها دقیق‌تر شود و همذات‌پنداری ما را برانگیزد.

مثلاً فیلم اگر به حلقه‌ی شخصیت‌های کنار کتی بسنده می‌کرد و در عوض کتی را بیشتر به ما می‌شناساند (حتی اگر او مستاصل و بلاتکلیف است، ما باید این بلاتکلیفی را حس کنیم) و مشکلات او را با مادر سنتی‌اش بسط می‌داد و در کنار آن از برادرش می‌گفت (که ساده‌ترین شخصیت فیلم است و تنها به دنبال جایی برای خلوت کردن با دوست خواهرش است) و در عین حال شخصیت مرد زن‌دار و رابطه‌ی او با زنش- دختر عموی کتی و این که چرا اینقدر منفعل است- را به ما می‌شناساند، قطعاً با فیلم کارآمدتری روبرو بودیم و می‌توانستیم از ضعف‌های تکنیکی‌اش به‌دلیل مخفیانه ساخته شدن بیشتر چشم‌پوشی کنیم.

Share/Save/Bookmark

 
 

خوزه لویس رودیگز زاپاتیرو، نخست وزیر اسپانیا در سفر به کابل اعلام کرد اسپانیا در کمک به افغانستان به ویژه آموزش و تجهیز نیروهای امنیتی این کشور متعهد است.

خوزه لویس رودیگز زاپاتیرو را در این سفر وزیران خارجه و دفاع اسپانیا همراهی می‌کردند.

نخست وزیر اسپانیا و هیئت همراه قبل از دیدار با حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، به ولایت بادغیس در غرب افغانستان سفر کرد و از نزدیک وضعیت نیروهای این کشور و تیم بازسازی ولایتی این کشور را مورد بررسی قرار داد.

دفتر ریاست جمهوری افغانستان در اطلاعیه‌ای گفته‌است که حامد کرزی در دیدارش با خوزه لویس رودیگز زاپاتیرو که درکاخ ریاست جمهوری این کشور صورت گرفت، از پیشرفت روند صلح با شورشیان سخن گفت و نقش کشورهای همسایه و جامعه جهانی را در موفقیت این برنامه مهم خواند.

نخست وزیر اسپانیا قبل از دیدار با حامد کرزای به ولایت بادغیس در غرب افغانستان سفر کرد و از نزدیک وضعیت نیروهای این کشور و تیم بازسازی ولایتی این کشور را مورد بررسی قرار داد

در این اطلاعیه آمده‌است که حامد کرزی روابط افغانستان با ناتو و جامعه جهانی را خوب توصیف کرد و گفت: «چالش‌هایی در رابطه با تلفات غیرنظامیان، عملیات شب هنگام، فعالیت‌های موازی با دولت و شرکت‌های امنیتی خصوصی وجود دارد که گفت‌وگو برای برطرف کردن آن ادامه دارد.»

بحث در مورد اوضاع امنیتی افغانستان و دستور کار کنفرانس آینده ناتو در شهر لیسبون پرتقال از دیگر محورهای گفتگوی مقامات دو کشور اعلام شده‌است.

در خبرنامه دفتر ریاست جمهوری افغانستان گفته شده که نخست وزیر اسپانیا در این دیدار ضمن اعلام آمادگی آن کشور برای شرکت در کنفرانس لیسبون، در مورد ادامه آموزش، تجهیز و چگونگی انتقال مسئولیت امنیت به نیروهای امنیتی افغانستان صحبت کرده‌است.

همچنان رودیگز زاپاتیرو با اشاره به بازسازی فرودگاه هرات از سوی اسپانیا گفته‌است که دولت متبوعش تصمیم دارد اقداماتی را بخاطر تهیه برق شهر قلعه نو مرکز ولایت بادغیس و سیستم آبرسانی این شهر روی دست گیرد.

اسپانیا حدود ۱۵۰۰ سرباز در افغانستان دارد که بیشترآنان در غرب این کشور به ویژه بادغیس مستقر هستند. از تا اکنون نزدیک به ۱۰۰ نظامی در افغانستان کشته شده‌اند.

Share/Save/Bookmark

 
 

تجمع دانشجویان و اساتید دانشگاه علوم پزشکی ایران در اعتراض به انحلال این دانشگاه امروز، شنبه ۱۵ آبان ماه نیز ادامه داشت.

به گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، در این تجمع بیش از هزار نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران، ۲۰۰ نفر از اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه و شمار زیادی از پرسنل این دانشگاه شرکت داشتند و نامه اعتراضی دانشگاهیان دانشگاه ایران به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس قرائت شد.

در این نامه از نمایندگان مجلس خواسته شده تا آنها را یاری کنند که بتوانند از انحلال یکی از قدیمی‌ترین دانشگاه‌های ایران جلوگیری کنند و باب انحلال دیگر دانشگاه‌ها باز نشود.

در بخشی از این نامه آمده‌است: «مگر می‌شود یک مجموعه منسجم دانشگاهی یک شبه ادغام شود و در رسانه‌ها بگوییم به این علت است که هزار و ۸۰۰ نفر از نیروهای این دانشگاه، در کرج مستقر بوده‌اند، باید گفت این جمعیت هزار و ۸۰۰ نفره پیش از این هم محل خدمتشان کرج بوده‌است.»

در این نامه از نمايندگان مجلس خواسته شده تا آنها را ياري كنند که بتوانند از انحلال يكي از قديمي‌ترين دانشگاه‌هاي ايران جلوگيري كنند و باب انحلال ديگر دانشگاه‌ها باز نشود.

روز گذشته حسین اسلامی، عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس ایران گفت که این کمیسیون هیچ‌ شکایتی درباره انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران دریافت نکرده‌است.

رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی ایران در جمع معترضان گفت: «اگر بحث مسئولان موازی کاری است، چرا دانشگاه شریف و علم و صنعت را ادغام نمی‌کنند، مگر هر دو صنعتی نیستند؟»

دانشگاه علوم پزشکی ایران از روز شنبه ۸ آبان ماه ۸۹ بر اساس مصوبه معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور ایران منحل شد.

بر اساس این تصمیم، کلیه فعالیت‌های بهداشتی، درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران واقع در استان البرز به دانشکده علوم پزشکی کرج، کلیه واحدهای بهداشتی، درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و کلیه واحدهای آموزشی و پژوهشی و دانشجویی به دانشگاه علوم پزشکی تهران منتقل شد.

در هفته گذشته این دانشگاه بارها شاهد تجمع دانشجویان و اساتید معترض به این تصمیم بود است.

Share/Save/Bookmark

 
 

برگ برنده در مقابل اسرائیل و آمریکا
سرمقاله امروز روزنامه آرمان با عنوان «ایران-مصر و نیازهای قاهره» در مورد موضوعات مشترکی است که می‌تواند منجر به برقراری روابط رسمی تهران و قاهره شود.

در این سرمقاله می‌خوانیم: «به‌رغم اختلاف دیدگاه‌های ایران و مصر در موضوعات منطقه‌ای، از جمله روند سازش در خاورمیانه و ترتیبات امنیتی منطقه، دو کشور در برخی از مسائل اشتراک نظر دارند. عمده‌ترین مسأله‌ای که می‌توان از آن به‌عنوان پایه‌ای برای شروع همکاری‌های آینده دو کشور نام برد، مبارزه با تسلیحات هسته‌ای اسرائیل است.»

در ادامه سرمقاله آمده است: «به نظر می‌رسد که ایران و مصر در زمینه گسترش تسلیحات هسته‌ای و لزوم خاورمیانه عاری از تسلیحات هسته‌ای دغدغه‌های مشترکی دارند که این امر می‌تواند در برقراری مجدد روابط رسمی تهران-قاهره تأثیرگذار باشد. نیازهای امنیتی متقابلی که میان مصر و ایران، خواه در منطقه خلیج فارس و خواه در کل خاورمیانه وجود دارد، شاید مهم‌ترین بخش این نیاز در تلاش دو کشور برای به کنترل درآوردن سلاح‌های هسته‌ای اسرائیل توسط جامعه بین‌المللی باشد. این گام را می‌توان نخستین قدم همکاری مزبور شمرد. گام بعدی، از میان برداشتن کل سلاح‌های مزبور در منطقه خاورمیانه است.»

سرمقاله افزوده: «ایران و مصر بر این موضوع اشتراک نظر دارند که کشورهای غربی و در رأس آن ، آمریکا در موضوع خلع سلاح هسته‌ای و عاری ساختن منطقه خاورمیانه از سلاح‌ها و تسلیحات کشتار جمعی از یک سیاست یک بام و دو هوا استفاده می‌کند و تأکید بیش‌تر آن‌ها بر
برنامه‌های هسته‌ای کشورهای مسلمان است و در زمانی که موضوع کنترل سلاح هسته‌ای اسرائیل مطرح می‌شود ، از طرح آن اجتناب می‌ورزند. آمریکا انحصار سلاح هسته‌ای اسرائیل را، ضرورت تحقق صلح‌فراگیر در خاورمیانه می‌داند، ولی در مقابل برنامه های هسته‌ای کشورهای مسلمان ، آن هم در مقاصد صلح‌جویانه واکنش شدید نشان می‌دهد.»

نویسنده سرمقاله آرمان ادامه داده است: «مصری‌ها با اذعان به این مسأله، نزدیکی به ایران را به عنوان یک راه‌حل منطقی در مقابله با تهدیدات نظامی و اقتصادی اسرائیل می‌دانند، از سوی دیگر با گرایش به ایران، درصدد تعدیل سیاست‌های آمریکا نسبت به اسرائیل هستند. در این خصوص می‌توان گفت مصری‌ها با آگاهی کامل از سیاست توسعه‌طلبانه اسرائیل و ترس از ایزوله شدن در خاورمیانه به دلیل از دست دادن جایگاه ژئوپولتیکی خود در منطقه، از برگ ایران به عنوان برگ برنده در مقابل اسرائیل و آمریکا استفاده خواهندکرد.»

متن کامل سرمقاله

قانون علیه قانون
سرمقاله امروز روزنامه تهران امروز با عنوان «خلأ قانونی همه مسأله نیست» در مورد «زمین‌خواری» در ایران است که کمیسیون اصل ٩٠ ملس این کشور با انتشار گزارشی از آن به عنوان «بزرگ‌ترین مفسده اقتصادی ایران» نام برده است.

در این سرمقاله آمده است: «اعلام خبری به نقل از گزارشی كه توسط كمیسیون اصل ٩٠ كه زمین‌خواری را به عنوان بزرگ‌ترین مفسده اقتصادی موجود در کشور معرفی می‌كند؛ ضمن آنکه یادآور موضوعی است که طی سال‌های گذشته بارها در مورد ابعاد و نتایج آن بحث صورت گرفته، از آن حیث جالب توجه است که معمولاً در پس چنین جرمی شاهد حضور گروه‌ها و افراد قدرتمندی هستیم.»

این سرمقاله افزوده: «فارغ از موضوع خلأ قانونی، مراجعه‌ای به تخلفات انجام شده از سنخ زمین‌خواری که معمولاً در پشت صحنه آن قانون‌شکنان و مجرمان قدرتمندی قرار دارند به‌خوبی این نکته را به همگان ثابت کرده است که در این حوزه مسأله عمده نه عدم وجود قانون که تعدد قوانینی است که در ارتباط با یکدیگر یک کلاف سردرگم قانونی و ساختاری معیوب را به وجود می‌آورند.»

در ادامه سرمقاله تهران امروز آمده است: «قضیه وقتی جالب‌تر می‌شود که گاه مشاهده می‌شود قانون‌شکنان بر بستر این کلاف سردرگم حقوقی با استفاده از توانایی‌ها و رانت‌های اطلاعاتی در دسترس، از خود قانون علیه قانون استفاده می‌کنند. نتیجه چنین روندی پیچیده شدن بر خورد با مهاجمان به منافع عمومی، طولانی شدن پرونده‌هایی نظیر زمین‌خواری‌های بزرگ و در برخی موارد تبرئه مجرمانی است که از پیچیدگی، تناقض و ابهام قوانین برای خود حصاری ساخته‌اند و در لابه‌لای آن به کار خود مشغول‌اند.»

سرمقاله افزوده است: «معمولاً جرایمی مانند زمین‌خواری بر بستری از اعمال نفوذ‌ها و سوء استفاده از اختیارات از سوی برخی افراد صاحب نفوذ و دارای منصب صورت می‌گیرد و در نتیجه شاهد گره‌خوردن مجرمان با اشخاص فاسد صاحب منصب هستیم؛ پیوندی که باعث دشواری برخورد با مجرمان می‌شود. این موضوع به هیچ وجه امری پنهان نیست و بارها مسئولان قضایی کشورمان به آن اشاره کرده‌اند.»

متن کامل سرمقاله

سایر مطبوعات:
سرمقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد با عنوان «جنگ ارزها و سیاست ارزی ایران»

سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان «آموزش و پرورش بنگاه تجاری نیست»

سرمقاله امروز روزنامه رسالت با عنوان «هفت درس از انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره آمریكا»

Share/Save/Bookmark

 
 


آرمان
● تأسیس حوزه‌های علمیه مخصوص فرهنگیان و دانش‌آموزان
● جک استراو به ایران می‌آید
● هشدارعربستان به آمریکا درباره ایران
● جزئیات جنایت مرگ‌بار در‌سعادت آباد

ایران
● كاهش قیمت محصولات ١٠٠ شركت
● رئیس‌جمهور: ظالمان به‌زودی برای عذرخواهی از ملت ایران به صف می‌ایستند
● احمد خاتمی مطرح کرد: تبلیغ ١٧٠ سایت خارجی علیه هدفمندكردن یارانه‌ها
● وزارت اطلاعات خبر داد: دستگیری چهار تروریست مرتبط با انگلیس در مریوان

تهران امروز
● گزارش سازمان ملل از ارتقای ١٨ پله‌ای ایران در جدول توسعه انسانی؛ ٧٢ سال امید ایرانیان به زندگی
● یک منبع نزدیک به لاریجانی دعوت از جک استراو را تكذیب كرد؛ مهمان ناخوانده
● احمدی‌نژاد: تهدیدهای هسته‌ای، یک فرصت است
● رامین‌نیوز هم آمد

جام جم
● ایران‌ چک‌ها می‌ماند
● وزارت بهداشت: انحلال دانشگاه ایران قطعی است
● دستگیری 4چهار تروریست وابسته به انگلیس
● دعوت لاریجانی از وزیر خارجه پیشین انگلیس

دنیای اقتصاد
● سه سانحه هوایی در ٢٤ ساعت
● منوچهر متکی مطرح کرد: ایران در انتظار اعتراف آمریكا به شكست تحریم
● ایران در جایگاه ٧٠ شاخص توسعه انسانی دنیا قرار گرفت
● احتمال آغاز اصلاح قیمت‌ها در هفته پایانی آبان

رسالت
● احمد خاتمی: ١٧٠ سایت خارجی علیه هدفمندكردن یارانه‌ها برنامه‌سازی می‌كنند
● گشایش سرکنسولگری ایران در گرجستان پس از ٨٣ سال
● نگرانی عمیق ایران از نقض حقوق بشر در آمریكا
● خبرنگاران بی‌بی‌سی اعتصاب كردند

کیهان
● ضرغامی: جبهه استكبار مقابل ایران اسلامی خانه عنكبوت است
● جک استراو: به دعوت لاریجانی به ایران می‌آیم
● وزارت اطلاعات اعلام كرد: دستگیری چهار تروریست در غرب ایران
● ایران و گرجستان سند لغو روادید میان دو كشور امضا كردند

مردم‌سالاری
● وزیر رفاه و تامین اجتماعی تأیید کرد: ضعف اطلاع‌رسانی در مورد هدفمندکردن یارانه‌ها
● حمله انتحاری به نماز جمعه پیشاور
● منوچهر متکی: ١+٥ باید برای مذاکره پیشگام شود
● احمد خاتمی: آمریکا آرزوی مذاکره را به گور خواهد برد

گفت‌وگوی‌های روز:
● روزنامه جام جم در شماره امروز خود گفت‌وگویی با «علی باقری، معاون سیاست خارجی و امنیت بین‌الملل شورای عالی امنیت ملی» منتشر کرده است.

Share/Save/Bookmark

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به zamaneh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به zamaneh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته