-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

Latest News from Emrooz for 11/16/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



احمد توکلی با انتقاد از سیاستهای اقتصادی دولت اول احمدی‌نژاد در خصوص واردات بی‎رویه به کشور، دولت نهم را متهم کرد که با حذف موانع غیر تعرفه‌ای، پدر تولید داخلی را درآورد.

به گزارش خبر، ماده ۹۶ لایحه برنامه پنجم توسعه مربوط به اعمال موانع غیرتعرفه‎ای برای واردات در طول برنامه پنجم بود که رئیس مرکز پژوهش‌ها با ارائه پیشنهادی اصلاحی در این خصوص گفت: سازمان جهانی تجارت معروف به WTO بر این اساس خلق شد که اگر موانع تولید برداشته شود، تولید بالا می‌رود.

وی افزود: باید کاری کنیم که کشورهای دنیا برای محصولات ما موانع غیرتعرفه‌ای‌شان را حذف کنند تا ما هم برای کالاهای آنان این کار را بکنیم. اما کشورهای دنیا که عضو WTO هستند، از آن وقت می‏‌گیرند و این قانون را برای مدتی اجرا نمی‌کنند. مثلا چین ۱۴ سال و عربستان ۹سال وقت گرفته اما دولت نهم این اشتباه را کرد و بدون عضویت در WTO موانع غیرتعرفه‎ای را حذف کرد و پدر تولید داخل را درآوردند.

به گفته وی، این نوع استقبال از واردات در حالی که صنایع ما نوپا هستند، باعث لطمه خوردن به تولید و صنعت داخلی می‎شود. از این رو باید موانع غیرتعرفه‏‌ای را به نفع تولید ملی حفظ کرد.


 


یک عضو مجلس خبرگان رهبری اظهار کرد: شخصيت‌های برجسته زيادی ديده‌ام، ولی خصوصياتی که اين فرزند پيامبر اکرم (مقام معظم رهبری ) دارد در وجود هيچ کس نديدم و عقل من برای ارزيابی زوايا و ابعاد شخصيتی ايشان کافی نيست.

به گزارش ایسنا، مصباح يزدی، در ديدار کارکنان و فرماندهان نيروی دريايی سپاه پاسداران طلاب حوزه علميه خراسان، با اشاره به سفر رهبری به قم عنوان کرد: ظرايف و لطائف اين سفر، برکاتی که از وجود مقام رهبری نائل شد، نوری که بر دل مردم قم تابيد، قوتی که به ايمان اين مردم افزوده شد و عزت و عظمتی که به انقلاب تزريق گرديد در تاريخ بی نظير است.

حتی يک نقطه تاريک در زندگی رهبری وجود ندارد

وی همچنین اظهار عقیده کرد: اگر بخواهيم مقدار عظمت، نورانيت، مهربانی، شجاعت و صلابت رهبری را درک کنيم، بايد ايشان را با شخصيت‌های تراز اول همه کشورهای دنيا مقايسه کنيم، افرادی که مسائل مالی و اختلاس از اموال مردم، فساد‌های اخلاقی و خانوادگی و ساير انحرافات ديگرشان به گوش جهانيان رسيده، در مقابل آنها فردی ايستاده که يک نقطه تاريک در زندگيش يافت نمی شود.

عضو خبرگان رهبری بيان داشت: شخصيت‌های برجسته زيادی ديده‌ام، ولی خصوصياتی که اين فرزند پيامبر دارد در وجود هيچ کس نديدم و عقل من برای ارزيابی زوايا و ابعاد شخصيتی ايشان کافی نيست.

وی مدعی شد: استقبال مردم قم از مقام رهبری، پس لرزه‌های حضور انقلابی اين امت در نهم دی و فرونشاندن فتنه ۸۸ بود که از بصيرت اين مردم نشأت می گيرد و ابعاد مختلف اين سفر، پديده ای بی نظير را در تاريخ بشر رقم زد.

جوانان و نوجوانان از سياستمداران جلوتر اند

رييس موسسه آموزشی پژوهشی امام خمينی در ادامه ابراز نظر کرد: استقبال پر شور جوانان و نوجوانان از سفر مقام رهبری و حضور آنها در مناسبت‌های مختلف انقلابی و مذهبی يک واقعيت است و خداوند متعال اين نور را به برکت خون شهدا در دل‌ها انداخته است.

اين استاد حوزه علميه گفت: امروز جوانان و نوجوانان اين کشور بر خلاف بزرگان دوران ائمه اطهار‌(ع) که مقلدوار تصميم می گرفتند و بصيرت نداشتند، حاضر نيستند مطالب را مقلدوارنه قبول کنند و برای خود شخصيت فکری و مستقلی قائل بوده و دارای بصيرت فوق العاده‌ای هستند.

مردم به وظيفه خود عمل می‌کنند

مصباح يزدی گفت: جامعه امروز ما تحقيقاً بيش از۳۰ سال مورد هجوم و توطئه‌های دشمنان است و دستگاه‌های اطلاعاتی شياطين عالم از مدت‌ها قبل برای فتنه ۸۸ نقشه طراحی کرده بودند و زيرک ترين سياستمداران داخلی و خارجی به نقشه سقوط جمهوری اسلامی مطمئن بودند، ولی همين مردم کوچه و بازار بهتر از سياستمداران وظيفه خود را درک کرده و به آن عمل کردند.

کمبودها بسيار ناچيز؛ نعمت‌ها فراوان

عضو خبرگان رهبری در بخش ديگری از سخنان مدعی شد: کمبودها و نواقصی که در کشور وجود دارد، نسبت به نعمت‌ها و الطافی که خداوند متعال به اين نظام و مردم دارد، قابل مقايسه با يکديگر نيست و کمبودها آنقدر کم است که اصلاً محاسبه نمی شود؛ بنابراين بايد همواره شاکر اين نعمت‌ها باشيم و بهترين شکر، اعتراف به عجز از بيان نعمت‌ها و شکر آنها در نزد خداوند متعال است؛ البته مطابق آيات قرآن کريم، همواره عده ای در جامعه کفران نعمت می کنند و کسانی که شکر می کنند کم هستند.


 


سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی در مصاحبه با روزنامه الشرق چاپ دوحه به سؤالاتی درباره نوع پوشش دختران در ایران، رویارویی پلیس با حاضران در تظاهرات پس از انتخابات و همکاری های انتظامی - امنیتی با قطر پاسخ گفت.

دختران هر چه می خواهند بپوشند به شرط اینکه ...

فرمانده ناجا در پاسخ به این سوال که " اقدامات پلیس علیه گروه های موسیقی جوانان و نیز دخترانی که "جین "می پوشند چقدر واقعیت دارد؟" گفت: " ما با موسیقی مخالف نیستیم اما محفل های شبانه موسیقی برگزار می شود که در آنها مصرف مواد مخدر و قرص های روان گردان و فساد اخلاقی روی می دهد و قانون برگرفته شده از شریعت اسلامی نقض می شود. ما تلاش می کنیم قانون را اجرا کنیم. کنسرت ها و نشست های موسیقی در ایران برگزار می شود. ایران، هنر را تشویق می کند و مخالفتی با آن ندارد اما فساد اخلاقی یا مشروبات الکلی را تایید نمی کند.

وی درپاسخ به سوالی درباره "برخورد با پوشیدن لباس جین توسط دختران در ایران" نیز خطاب به خبرنگار قطری گفت: بیا ایران تا ببینی! براساس قانون، همه می بایست به ضوابط شرع اسلامی ملتزم باشند. دختران می توانند هر آنچه را که دوست دارند بپوشند به شرط اینکه لباسشان مخالفتی با شرع اسلامی نداشته باشد.

هیچ کس به ضرب گلوله پلیس، کشته نشد

احمدی مقدم با اشاره به حوادث پس از انتخابات اظهار داشت: واکنش پلیس در برابر مخالفین در خیابان های تهران، مناسب و صحیح بود و هیچ اقدام خلاف قانونی از سوی ماموران پلیس رخ نداد. آنها از سلاح گرم استفاده نکردند و هیچ کس به ضرب گلوله پلیس، کشته نشد.

پلیس در تظاهرات های تهران تنها با یک طرف منازعه مقابله نکرد بلکه در آن واحد، با چند طرف مقابله می کرد. همزمان با ورود مخالفان احمدی نژاد به خیابان ها، حامیان وی نیز به خیابان ها آمدند و شمار آنها نیز زیاد بود.

به گزارش عصرایران ، فرمانده ناجا اضافه کرد: برای همه روشن است که ایران دارای پیشرفته ترین سیستم دموکراسی در سطح منطقه است و رئیس جمهور از میان چند کاندیدا براساس معیارهای شفاف انتخاب می شود. اگر محبوبیت نظام ما ضعیف بود و دشمنان می توانستند ضربه ای به ما وارد کنند که منجر به سرنگونی نظام شود به هیچ وجه در این اقدام، تردید نمی کردند. به همین دلیل از شیوه های کم هزینه تری مانند شیوه های اطلاعاتی، جاسوسی یا رسانه ای استفاده می کنند.

پلیس کتک می خورد تا مردم اذیت نشوند

احمدی مقدم ادامه داد: شما در اینترنت و یوتیوپ فیلم هایی از کتک خوردن نیروهای پلیس توسط شرکت کنندگان در تظاهرات دیده اید. این نتیجه ضعف پلیس نبود بلکه آنها از خود خویشتنداری نشان می دادند و تحمل می کردند تا به مردم آسیبی نرسد یا آنها اذیت نشوند.

شما موضع مثبت مردم را نسبت به پلیس می دانید. همه مرا می شناسند. من به میان مردم و بازار می روم و تعامل و برخورد آنها را نسبت به خودم می بینم. وظیفه پلیس اجرای قانون و حفظ نظام وثبات جامعه است. ناآرامی ها و بی ثباتی را هیچ کس و هیچ جامعه ای نمی تواند تحمل کند.

حوادث پس از انتخابات فقط در یک سوم تهران بود

وی در پاسخ به این سوال که " اگر از پلیس ایران سخن بگوییم درگیری با شرکت کنندگان در تظاهرات و مخالفان به ذهن خطور می کند، شما چگونه میان حق بیان نظرات و اخلال در امنیت فرق قائل می شوید؟" گفت: آزادی ها در چارچوب نظام تعریف می شود. دولت دارای سعه صدر و تحمل بسیاری در این زمینه است اما اگر گروهی بخواهد قانون را نقض کند و در خیابان ها تظاهرات کند هیچ دولتی نمی تواند این موضوع را بپذیرد.

احمدی مقدم افزود: اتفاقات سال گذشته تنها در یک سوم تهران رخ داد و بقیه ایران خبری نبود. ساکنان مناطق شمالی تهران از کاندیدای معینی حمایت می کرد هنگامی که کاندیدای آنها اکثریت آرا را به دست نیاورد مدعی بروز تقلب در انتخابات شدند و کردند آنچه را که می خواستند انجام دهند. این در حالی است که شیوه قانونی برای اعلام اعتراض وجود دارد ولی آنها از این شیوه استفاده نکردند.

فرمانده ناجا ادامه داد: توجه شما را به آنچه که در فرانسه روی داد جلب می کنم. پس از آنکه تظاهرات تمامی بخش های این کشور را فراگرفت. واکنش دولت فرانسه چه بود. دولت فرانسه بدون توجه به تظاهرات ها، قانون مربوط به بازنشستگی را تصویب و تایید کرد.

کاهش جرایم ایرانیان در قطر

فرمانده ناجا افزود: جرایم ایرانیان در قطر به دلیل همکاری میان تهران و دوحه در پنج سال اخیر، ۸۰ درصد کاهش یافته است. ایران همچنین توانسته است مسیر انتقال مواد مخدر از جمله حشیش از افغانستان به قطر را ببندند.


 


بسیج ادارات و سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان، برای اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها، تفاهم نامه همکاری امضا کردند.

به گزارش واحد مرکزی خبر، در این تفاهم نامه که به امضای نکویی مهر رئیس سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان و سردار سرتیپ احمدی میانجی رئیس سازمان بسیج ادارات رسید، دو طرف بر لزوم اجرای دقیق قانون هدفمندسازی یارانه ها تاکید کردند.

بر اساس این تفاهم نامه، نظارت و بازرسی از اصناف، به بیش از پنج هزار نفر از بسیجیان ادارات واگذار شده است.

در این مراسم که با حضور جمع زیادی از بسیجیان ادارات برگزار شد، مهدی غضنفری وزیر بازرگانی قانون هدفمند کردن یارانه ها را بزرگترین تصمیم اقتصادی کشور دانست و گفت: با حضور بسیج در اجرای این قانون، جلوه هایی از همیاری دولت و ملت به نمایش گذاشته می شود.

وی با اشاره به چگونگی اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها تصریح کرد: هدف از اجرای این قانون، حذف یارانه ها نیست، بلکه اختصاص یارانه ها به مصرف کنندگان و تولیدکنندگان است.

وزیر بازرگانی با بیان اینکه در این قانون، یارانه ها از حامل های انرژی حذف می شود، گفت: دولت برای اصلاح قیمتها و واقعی کردن آن ها، برای مصرف کنندگان و تولیدکنندگان، بسته های حمایتی درنظر گرفته است.

غضنفری تاکید کرد: دولت انتظار ندارد، خدمات و کالاهای مصرفی مردم با افزایش قیمت مواجه شود.

وی افزود: با ساز و کاری که در قانون هدفمند کردن یارانه ها پیش بینی شده است، قیمت کالاهای تولیدی ارزانتر در اختیار مصرف کنندگان قرار گیرد. غضنفری از وجود بیش از ده هزار بازرس و ناظر زیرپوشش وزارت بازرگانی در سطح کشور خبر داد و گفت: علاوه بر این بسیجیان نیز به عنوان انجمن های دفاع از حقوق مصرف کنندگان در سطوح مختلف کشور نقش موثری ایفا خواهند کرد.

وی از بسیج ادارات خواست ضمن انتقال سریع اطلاعات مربوط به اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها، به دولت پیشنهادهای سازنده خود را برای رفع نواقص و کاستی ها اعلام کنند.

وزیر بازرگانی از مردم خواست: همچنان به مصرف متعارف خود و صرفه جویی در انرژی ادامه دهند.


 


اعضای جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی عصر روز جمعه 21 آبان ماه 1389 با دیدار از خانواده مجید دری، جویای آخرین وضعیت این فعال حق تحصیل و خانواده وی شدند.

به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، حدود یک ماه از تبعید مجید دری دانشجوی محروم از تحصیل و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، از زندان اوین به زندان بهبهان می گذرد. «تبعید در زندان» حکمی است که بسیاری از حقوقدانان آن را «غیر قانونی» می دانند. حکمی که نه تنها وضعیت مجید دری را با وجود 6 سال حبس تعزیری، دشوارتر می کند بلکه فشار را بر خانواده وی نیز افزایش داده و وضعیتی فرسایشی برای آنان به وجود آورده است.

مجید دری، فعال حق تحصیل و دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه که بیش از یک سال و چهار ماه است که در زندان به سر می برد، به 6 سال حبس تعزیری و تبعید به زندان بهبهان محکوم شده است. خانواده مجید دری پس از گذشت یک سال و چهار ماه از زندانی بودن مجید، هنوز حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب را برای فرزند خود باور نداشته و آن را «غیر عادلانه» می دانند، آن ها خواستار آزادی یا حداقل مرخصی برای فرزندشان هستند.

مادر مجید در این باره می گوید: مجید پس از گذشت یک سال و چهار ماه حبس در زندان اوین به زندان بهبهان منتقل شد، نکته قابل توجه در این تبعید، نامه انتقال و نحوه انتقال مجید به زندان بهبهان است. در حالی که هنوز، نامه انتقال مجید در دادگستری بود و برای اجرا فرستاده نشده بود ، مجید را به سرعت منتقل کردند و فقط 15 دقیقه برای جمع کردن وسایل به او فرصت دادند.

خانواده دری از سختی سفر به بهبهان و زمان طولانی این سفر می گویند، نکته ای که در طولانی مدت فشار را بر خانواده افزایش خواهد داد. باید برای رسیدن به بهبهان 18 ساعت سفر کرد و مکان مناسبی برای اسکان موقت پیدا نمی شود، با این حال برخورد گرم مردم بهبهان و رفتار مناسب مسئولین زندان کمی تسکین بخش است، "مردم بهبهان و حتی مسئولین زندان در بهبهان، استقبال و برخورد بسیار خوبی با مجید در هنگام ورود به این شهر و انتقال وی به زندان داشتند. مسئله ای که ما را اذیت می کند مسافت و فاصله بهبهان با محل سکونتمان در کرج است که هر دفعه برای ملاقات فرزندمان بایستی حدود 1400 کیلومتر در راه باشیم و این مسئله برای ما بسیار سخت و دشوار است که هربار برای ملاقات فرزندمان بایستی بیش از 18 ساعت در راه باشیم، ولی با این حال باید از مردم و مسئولین زندان بهبهان برای برخورد خوبی که با فرزندمان داشته اند تشکر کنیم ."

اتهام "محاربه و ارتباط با گروهک منافقین"

در میان اتهامات مجید دری «محاربه» و «ارتباط با گروهک منافقین» خودنمایی می کنند. به گفته خانواده دری «مجبد شرایط سخت زندان و حبس طولانی را می تواند تحمل کند اما اتهام ارتباط با منافقین برایش غیر قابل تحمل است.» اتهامی که مجید «هیچ وقت آن را نپذیرفته و اثبات هم نشده است» اما بیشترین تاثیر را بر «حکم سنگین» او داشته است.

هنگامی که مادر مجید حکم اولیه مجید (یازده سال خبس تعزیری) را از یکی از شبکه های ماهواره ای می شنود "دنیا بر سرش خراب می شود."


برادر مجید می گوید: من اولین فرد خانواده بودم که خبر حکم مجید را فهمیدم، می خواستم در زمان مناسب خبر را به مادرم بدهم که او زودتر از شبکه های ماهواره ای شنید، گفتن خبر یازده سال حبس به مادرم از شنیدن خبر سخت تر بود.

نکته جالبی که مادر مجید به آن اشاره می کند: سنگین بودن احکام مجید دری و ضیا نبوی به نسبت دیگر فعالین حق تحصیل است.» برادر مجید در این زمینه می گوید :در رابطه با این حکم من به همراه تعدادی از وکلا پیگیری های زیادی انجام دادیم از طرف مسئولین قضایی به این پیگیری ها توجهی نشد. حتی درخواست بازبینی پرونده نیز رد شد.

نه تنها از طرف مسئولین قضایی "بی توجهی به وضعیت غیر منصفانه مجید ادامه پیدا می کند بلکه در هفته آخر حضور او در زندان اوین، قبل از تبعید، بازجویی های جدیدی در مورد اعتصاب غذا در اوین و انتشار نامه های منسوب به او در خارج از زندان انجام می شود."

زندان بهبهان؛ سطح پایین امکانات و عدم تفکیک زندانیان

شهر بهبهان دارای امکانات بسیار کمی است، زندان این شهر نیز وضعیت مشابهی دارد. «عدم تفکیک زندانیان» اولین نکته ای است که خانواده دری به آن اشاره می کنند. "البته در زندانی که تقریبا تنها زندانی عقیدتی آن مجید است، تفکیک زندانیان غیر ممکن به نظر می رسد، حداقل در دیگر زندان ها چند زندانی عقیدتی یا سیاسی وجود دارند که در کنار هم باشند اما در این زندان او باید در کنار دزدان و قاتلان باشد."

اما تنها این مطلب وضعیت این دانشجوی محروم از تحصیل را سخت تر نکرده، «عدم وجود سلول های مستقل، کتابخانه، فروشگاه مناسب و عدم دسترسی به روزنامه» بر مشکلات افزوده است.

سطح امکانات این زندان به قدری پایین است که "خطوط تلفن به تعداد مناسب در زندان وجود ندارد و برای یک تماس کوچک مجید باید از صبح زود در صف طولانی زندانیان بایستد."

نکته دیگری که به آن اشاره می شود دفترچه خاطرات مجید دری است، "دفتر خاطرات صد برگ او را هم ضبط کردند، با وجود اینکه او گفته که این نوشته ها قرار نیست منتشر شوند اما این دفترچه به او پس داده نشده است."

پدر مجید در انتها می گوید: پس از بازداشت مجید ارتباط بسیاری از آشنایان با ما کم شد، اما بازداشت او باعث شد که با افراد جدید و دوستان تازه ای آشنا شویم که همدردی های آن ها باعث دلگرمی ما می شود.


 


بنا به گزارش منابع دانشجویی، یاسر رحمانی دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز و دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی این دانشگاه، پس از یک سال ونیم بلاتکلیفی، بالاخره در حکمی توسط کمیته انضباطی مرکزی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از دانشگاه اخراج شد.


به گزارش دانشجو نیوز، یاسر رحمانی در شهریور ماه ۱۳۸۷، با شکایت حراست دانشگاه، به اتهام "نشر اکاذیب و افترا" به حراست دانشگاه در مصاحبه با "رادیو زمانه"، به کمیته انضباطی دانشگاه علوم پزشکی شیراز احضار شد. پس از حضور وی در این کمیته و دفاع جسورانه از عملکرد خود و انجمن اسلامی دانشگاه و ناتوانی کمیته انضباطی در برابر او و اثبات اتهام انتسابی، اعضای این کمیته و حراست دانشگاه به دلیل کینه دیرینه ای که نسبت به وی و فعالیت های مدنی گسترده اش در سطح شهر شیراز داشتند، طبق یک برنامه از قبل هماهنگ شده با اداره اطلاعات فارس، پرونده اش را به بهانه بررسی بیشتر به کمیته انضباطی مرکزی وزارت بهداشت ارجاع دادند.او پس از حضور در کمیته مرکزی با خیل زیادی از اتهامات مواجه شد که نشان از خصومت ورزی و برنامه ریزی مفصل برای حذف این فعال دانشجویی داشت. اتهاماتی که هیچ نشانی از واقعیت نداشتند.


شایان ذکر است که استاندار فارس نیز به دلیل انتقاد صریح و بی پرده ی یاسر رحمانی از عملکرد او و دولت متبوعش (علی الخصوص در مورد ماجرای سد سیوند که پخش فیلم این انتفاد در رسانه های مجازی و یوتیوب بازتاب گسترده ای به دنبال داشت) به هنگام حضور در دانشگاه شیراز، به دنبال انتقام جویی از این عضو دفتر تحکیم وحدت بود.
در دی ماه ۱۳۸۷ به دنبال پلمپ غیرقانونی و دستبرد شبانه مامورین حراست به دفتر انجمن اسلامی، ونقش یاسر رحمانی در افشای این اقدامات غیرقانونی حراست و ریاست دانشگاه، وی یک روز قبل از امتحانات پایان ترم، ابتدا توسط رییس دانشگاه به مدت یک ماه و سپس توسط کمیته انضباطی مرکزی وزارت بهداشت به مدت دو ماه به دانشگاه و کلیه محیط های دانشگاهی از جمله خوابگاه و بیمارستان ها ممنوع الورود شد. سپس در اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ کمیته انضباطی مرکزی وزارت بهداشت حکم به اخراج وی از دانشگاه داد. در ادامه یاسر رحمانی با پیگیری و گرفتن وکیل و شکایت از کمیته انضباطی مرکزی به دیوان عدالت اداری توانست حکم مربوطه را در مرحله تجدید نظر به حالت تعلیق درآورد. که البته این روند نزدیک به یک سال به درازا انجامید. در طول این مدت مسئولین دانشگاه علوم پزشکی شیراز به طور غیر قانونی و برخلاف آیین نامه انضباطی دانشجویان، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، از تحصیل وی جلوگیری به عمل آوردند، که تا هم اکنون نیز ادامه دارد. گفتنی است حکم اخراج یاسر رحمانی از دانشگاه، بی سابقه ترین و سنگین ترین حکم برای یک فعال دانشجویی، در تاریخ دانشگاه های وزارت بهداشت جمهوری اسلامی است.


خاطر نشان می شود در طول این مدت حراست دانشگاه و مسئولین امنیتی استان فارس برای خدشه وارد کردن به فعالیت های این فعال دانشجویی و دفتر تحکیم وحدت دروغ های بسیاری مثل مصاحبه و اعترافات ساختگی را به این فعال دانشجویی باسابقه و خوشنام نسبت دادند که قویا از سوی وی تکذیب شد.


 


شورای نگهبان مصوبه دانشجوی پولی را خلاف قانون اساسی دانست.

به گزارش "الف" شورای نگهبان قانون اساسی در بررسی مصوبات مجلس شورای اسلامی درباره لایحه برنامه پنجم، مصوبه پذیرش دانشجوی پولی در دانشگاه های دولتی بدون آزمون را خلاف قانون اساسی تشخیص داد. بنابراین گزارش شورای نگهبان این مصوبه را خلاف اصل 85 قانون اسلاسی دانسته است. مصوبه مذکور برای اصلاح و رفع مشکل مذکور به مجلس بازگشت داده می شود.

گفتنی است نمایندگان مخالف مصوبه مذکور در روز بررسی آن (از جمله نادران و توکلی) نسبت به خلاف عدالت و قانون اساسی بودن این مصوبه تذکر داده بودند. این نمایندگان هم چنین اعلام کرده بودند مصوبه مذکور حتی برخلاف سیاست آزاد سازی دولت است و جا را برای فعالیت بخش خصوصی محدود می کند.

نماینده دولت در موافقت با این مصوبه اظهار داشته بود که برخلاف ادعای منتقدان قشرهای متوسط به پایین از این مصوبه نفع می برند و افراد در مناطق دورافتاده خواهند توانست به این ترتیب وارد دانشگاه ها شوند.

دولت با همراهی هیئت رئیسه تلفیق، در چندین جای مختلف برنامه نسبت به گنجاندن برنامه های آزادسازی و واگذاری مدارس، دانشگاه ها و اماکن ورزشی دولتی اقدام کرده بود که با مخالفت نمایندگان تاکنون بیشتر این موارد رد شده است.


 


صادرات ميوه در شش ماه سال قبل 309 هزار تن بوده كه اين ميزان در مدت مشابه سال جاري به 426 هزار تن رسيده است.

مديركل دفتر توسعه صادرات كالا سازمان توسعه تجارت ايران از افزايش 79درصدي صادرات ميوه در نيمه نخست امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته خبر داد.

به گزارش پول‌نيوز، مهرداد جلالي‌پور با اشاره به اينكه صادرات ميوه در نيمه نخست امسال 231 ميليون دلار بوده، گفت: ميزان صدور اين محصول در 6 ماه سال 1388 برابر با 129 ميليون دلار بوده است. حجم صادرات امسال نسبت به سال قبل 79 درصد رشد نشان مي‌دهد.

وي همچنين از رشد 38 درصدي صادرات ميوه از نظر وزني در مدت يادشده خبر داد و افزود: «صادرات ميوه در شش ماه سال قبل 309 هزار تن بوده كه اين ميزان در مدت مشابه سال جاري به 426 هزار تن رسيده است.»

مديركل دفتر توسعه صادرات كالا سازمان توسعه تجارت ايران از رشد 27 درصدي صادرات ميوه‌هاي گرمسيري در مدت يادشده خبر داد و اظهار داشت: «صادرات ميوه‌هاي گرمسيري در شش ماه سال 1388، 45 ميليون دلار بود كه اين ميزان در مدت مشابه سال جاري به 57 ميليون دلار رسيده است.»

وي بيان كرد: «همچنين در مدت يادشده صادرات ساير ميوه ها با رشد 80 درصدي روبرو بوده است.»


 


مصطفی ملکیان، متفکر ایرانی می‌گوید که دانشجویان تمام رشته‌های علوم انسانی به فرآیند فلسفه‌ورزی و به فرآورده آن یعنی فلسفه به شدت نیازمندند.

به گفته او، فرآیند فلسفه‌ورزی یا فلسفیدن که با حیرت و طرح سوال آغاز می‌شود امری است که به ندرت در میان اغلب عالمان امروز فلسفه ایران رخ می دهد و این امری جدای از فلسفه‌خوانی و فلسفه‌دانی است.

آقای ملکیان، این موضوع را روز شنبه 22 آبان‌ماه در سخنرانی خود با عنوان «ضرورت خواندن فلسفه برای دانشجویان علوم انسانی» در پژوهشگاه امام خمینی تهران مطرح کرد.

آقای ملکیان گفت: ما دانشجویان علوم‌انسانی، فارغ از اینکه دانشجوی چه رشته‌ای از آن باشیم به دو چیز سخت نیازمندیم، یکی به فرآینده فلسفه‌ورزی و یکی به فرآورده‌اش که به آن فلسفه می‌گوییم.

بسیاری از استادان فلسفه که کتاب‌های فلسفی نیز خوانده‌اند، از فرآینده فلسفه‌ورزی بی‌بهره‌اند و از سودهایی که فلسفه به عنوان فرآورده خواهد داد، محروم و بی‌نصیب مانده‌اند زیرا فلسفه می‌خوانند اما فلسفه نمی‌ورزند.

اول باید بدانیم که به چه علومی، علوم انسانی می‌گویند. شم زبانی می‌گوید که علوم انسانی حتما باید به انسان ربط داشته باشد وگرنه خلاف شهود زبانی است. علوم‌ انسانی نه به اعتبار اینکه انسان عالم به آنها است، بلکه به اعتبار آن‌که انسان معلوم آنها است یعنی در آن مورد مطالعه و تحقیق قرار می‌گیرد، این‌گونه نامیده می‌شود.

در ابتدا علوم انسانی را می‌توان از دو لحاظ تقسیم‌بندی کرد؛ یکی از این لحاظ که علوم انسانی درباره کدام ساحت از ساحت‌های انسانی سخن می‌گویند، دیگر اینکه با چه روشی درباره آن سخن می‌گویند.

قرابت و وجه‌اشتراک شاخه‌های مختلف فلسفه در «روش» است. همه آنها از روشی استفاده می‌کنند که قدما آن را روش عقلی می‏نامند و ما روش پیشین می‌نامیم. همچنین وقتی ما در استدلالات خود از روش تاریخی، تجربی و عرفانی یا دینی و مذهبی استفاده نکنیم، به قلمرو فلسفه وارد شده‌ایم.

برای مثال در روش تجربی، که متفکران از آن به «برو و ببین» تعبیر می‌کنند، یعنی رفتن و دیدن که البته دیدن فقط مراد نگاه با چشم نیست بلکه همه حواس ظاهری و باطنی است. و در روش تاریخی که از آن به «برو و بپرس» تعبیر می‌کنند، می‌خواهیم بدانیم یک ماجرا را از چه کسی نقل کرده‌اند تا شاهد عینی را بیابیم.

اما در روش فلسفی گفته می‌شود که «بنشین و بیاندیش». وقتی می‌اندیشیم یعنی به خودمان رجوع کنیم و با درون‌نگری‌ها و شهودها، استدلال کنیم که این روش فلسفی است.

تقسیم‌بندی شاخه‌های فلسفه در سه دایره

آقای ملکیان گفت: شاخه‌های مختلف فلسفه را در یک تقسیم‌بندی کلان که البته ابداع من نیست، بلکه در آن تدقیق کرده‌ام، می‌توان در سه دایره قرار دارد. یک دایره بسیار بزرگ که در درونش یک دایره کوچکتر قرار دارد و در درون دایره دوم، یک دایره کوچکتر سوم قرار دارد.

مهم‌ترین شاخه‌های فلسفه‌ در کوچکترین دایره قرار می‌گیرد که شامل فلسفه مابعدالطبیعه، فلسفه منطق، فلسفه معرفت (معرفت‌شناسی) است. اهمیت این سه شاخه از این نظر است که ما نسبت به هر دانشی از فلسفه که در دو دایره بعدی قرار می‌گیرد، ابتدا به سه فلسفه این دایره اتخاذ موضع کرده‌ایم و از آنها بی‌نیاز نیستیم.

برای مثال در فلسفه منطق درباره گزاره‌های صادق و کاذب، اتخاذ موضع می‌کنیم تا بدانیم مراد افراد از صدق و کذب در میان نظریات مختلفی که در این‌باره وجود دارد، چیست. یا در فلسفه معرفت، بدانیم که چه زمانی استدلال، موجه است و چه زمانی ناموجه است، چه زمانی سخن معقول و چه زمانی نامعقول است.

در دایره دوم که کمی بزرگتر است، شاخه‌های کم‌اهمیت‌تر فلسفه قرار می‌گیرند که به اعتبار ساحت‌ها و قلمروهای مختلف جهان هستی تقسیم شده‌اند. برای ساحت‌هایی نظیر خدا، طبیعت، زمان و مکان فلسفه‌هایی وجود دارد که به آنها می‌پردازد اما مورد نیاز دانشجویان علوم‌انسانی نیست زیرا در آن انسان مورد مطالعه قرار نمی‌گیرد.

اما بخش عمده‌ای از دایره دوم، به انسان می‌پردازد و این‌جاست که شاخه‌های فلسفه ناظر به انسان پدید می‌آید که خود به دو دسته بزرگ تقسیم می‌شوند؛ فلسفه‌هایی که ناظر به ساحت‌های مختلف انسان نظیر جسم، زبان، نفس، عمل و ... و شاخه دوم فلسفه‌هایی که به فرآورده‌های انسانی می‌پردازند نظیر اجتماع.

ما علاوه بر فلسفه اجتماع، برای نهادهایی که درون آن وجود دارد نیز فلسفه‌هایی داریم هرچند تعداد آنها مورد اختلاف عالمان است، اما حداقل شش نهاد عمده در اجتماع وجود دارد که شامل خانواده، تعلیم و تربیت،(پدیده) اقتصاد، (پدیده) سیاست، اخلاق، دین و مذهب است و هر کدام فلسفه‌ای دارند که به آن می‌پردازد. فرآورده‌های دیگری بشری نیز فلسفه دارند؛ مانند فلسفه فن‌آوری، فلسفه هنر، فلسفه عرفان و... که همه در دایره دوم قرار می‌گیرند.

در دایره سوم که وسیع‌تر است به ساحت‌های مختلف معرفت می‌پردازیم. اینجاست که فلسفه‏هایی ناظر به رشته‌های علمی‌ داریم؛ مانند فلسفه ریاضی، فلسفه علوم‌تجربی، فلسفه علوم‌تاریخی، فلسفه علوم‌عرفانی، فلسفه‌علوم‏دینی و مذهبی (الهیات)، فلسفه علوم‏هنری، فلسفه علوم‏ادبی... . همچنین بخشی از معرفت ما خود «فلسفه» است پس «فلسفه فلسفه» داریم که تقریبا می‌توان گفت با کانت پدید آمد.

بعضی از این علوم زیرمجموعه‌هایی دارند، مثلا فلسفه علوم‌تجربی، به دو شاخه بزرگ تقسیم می‌شود؛ فلسفه علوم‌تجربی‌طبیعی، و فلسفه علوم‌تجربی‌انسانی. فلسفه علوم‌تجربی‌طبیعی هم سه شاخه بزرگ، فلسفه فیزیک، فلسفه شیمی و فلسفه زیست‌شناسی دارد. فلسفه علوم‌تجربی‌انسانی به فلسفه روانشناسی، فلسفه جامعه‌شناسی، فلسفه علم‏سیاست، فلسفه علم‏اقتصاد و فلسفه مدیریت و... تقسیم می‌شود.

در اینجا خلطی وجود دارد که ما باید به آن توجه کنیم؛ فلسفه پدیده‌های زندگی انسان در دایره دوم و فلسفه علوم آنها در دایره سوم قرار می‌گیرد. برای مثال پدیده اقتصاد متفاوت از علم اقتصاد است و هر کدام فلسفه‏ای دارد. عدم توجه به این تفاوت‌ها، مغالطه‌هایی را درباره فلسفه‌های میان آن دو در بین دانشگاهیان به‌وجود آورده است.

نیاز دانشجویان علوم انسانی به فلسفه‌ورزی

دانشجویان علوم انسانی به این سه شاخه فلسفه که در کوچکترین دایره قرار دارد، نیازمندند زیرا می‌خواهند به سخنان صادقی درباره انسان دست پیدا کنید و نه سخنان کاذب. پس در ابتدا باید بدانید که صدق و کذب یعنی چه و هر کس به کدام نظریه درباره صدق و کذب گزاره‌ها قائل است که این در فلسفه منطق قرار دارد.

دانشجویان علوم‌انسانی می‌خواهند استدلال کنند پس نیازمند معرفت‌شناسی هستند. باید بدانید در چه اموری می‌توان استدلال کرد و در چه اموری نمی‌توان. چه استدلالی، مدعی شما را مبرهن می‌کند و چه استدلالی مبرهن نمی‌کند بلکه معقول می‌کند و درجات تائید شما چقدر باید باشد.

در دایره دوم، شاخه‌هایی که به فلسفه خدا و طبیعت و فضا و مکان و ... می‌پردازد، مورد حاجت دانشجویان علوم انسانی نیست. اما شاخه‌هایی از فلسفه که که به ساحت‌ها و فرآورده‌های انسانی می‌پردازد، برای شما است. مثلا دانشجوی جامعه‌شناسی به فلسفه اجتماع نیازمند است. در دایره سوم نیز، بعضی از فلسفه‌های مربوط به معارف و دانش‌های «انسانی» نظیر فلسفه علوم‌تجربی انسانی، علوم‌تاریخی و علوم‌عرفانی و علوم‌دینی و مذهبی و... نیازمندید.

اما دانشجوی علوم انسانی تنها به فرآورده‌ای به نام فلسفه نیاز ندارند، بلکه به فرآیند آن نیز نیاز دارند. فرآیند یک سیر و حرکت است و فرآورده آن (فلسفه) چیزی است که ما در پایان این جریان به آن می‏رسیم.

نکاتی درباره فلسفیدن

فرآیند فلسفه‌ورزی یا فلسفیدن با چهار نکته همراه است. اول این‌که، فلسفیدن با حیرت و سوال آغاز می‌شود. این حیرت با سرگردانی همراه است. فلسفیدن تنها شان کسی است که چشم ِ ذهن او «قرار نگرفته است» و به تعبیر افلاطون، چشم دل او هنوز دنبال جواب است و دانشجویان علوم انسانی باید بر سر هر چیزی «چرا» بگذارند.

نکته دوم این است که در فرآیند فلسفیدن، تعیین‌کننده حق و باطل فقط عقل و استدلال عقلی است و اگر چیز دیگری شما را راضی کرد و نزاع شما را با مخاطب خودتان فیصله داد، دیگر فلسفیدن نیست. در اینجا، کشف و شهود عارفان و سخنان بنیان‌گذاران ادیان و مذاهب، آیات کتاب‌های آسمانی، تحقیقات تجربی، واقعیات تاریخی، شعر و ادبیات و همچنین «فهم عرفی» نمی‌تواند فیصله‌بخش نزاع‌های فلسفی باشد.

در نکته سوم باید بگویم که در فلسفیدن، پرونده هیچ امری مختومه نمی‌شود و به محض مختومه‌شدن، نشان می‏دهیم که روح فلسفی نداریم زیرا اقتضای روح فلسفی این است که همیشه فلسفه نو امکان «گفته‌شدن» داشته باشد. ما ممکن است به آثار فیلسوفان مراجعه کنیم، به نکته‌ای بر بخوریم و مورد مداقه تازه‌ای قرار بدهیم پس هیچ امری نقطه ختامی ندارد.

نکته چهارم، درباره خلقیات فیلسوفانه است که اولین بار ارسطو از آن تحت عنوان فضائل فکری نام برد. در قرن اخیر، پس از دوره جنگ جهانی دوم و بلاخص در سال‌های دهه هشتاد بحث‌های بسیار عظیمی درباره فضائل فکری و اخلاقی فیلسوفان درگرفت . اگر فضائل فکری نداشته باشیم، فلسفه‌دان هستیم اما فلسفه‌ورز نیستیم. کتاب فضائل فکر اثر «لیندا زاگربسکی» از بزرگترین فیلسوفی قرن بیستم درباره این بحث است.

فضائل فیلسوف

آقای ملکیان در پایان سخنرانی‌اش از شش ویژگی درباره فضیلت اخلاقی سخن گفت. به گفته او فیلسوف نباید خودشیفته باشد چون خودشیفته می‏گوید هر چیزی چون از آن ِ من است، رجحان بر هر چیزی دیگری دارد.

دوم این که درباره عقاید دیگران پیش‌داوری نکنیم. سوم این‌که «جزم و جمود» با روحیه فلسفی نمی‌خواند. چهارم تعصب است که با فلسفه‌ورزی منافات دارد زیرا به عقیده‌ای پای‌بندیم و به قوت و ضعف شواهدی عقلی درباره آن عقیده، نمی‌اندیشیم. همچنین باید با هرگونه بی‌مدارایی و بی‌تحملی نسبت به عقاید مخالف، ناسازگار باشیم زیرا از بی‌مدارایی طرف مقابل می‌هراسد و افکارش را بازگو نمی‌کند. ویژگی ششم این‏که خرافه‌پرست نباشیم زیرا خرافه،‌ پذیرفتن سخن نامدلل است.

منبع: مردمک


 


حسن یوسفی اشکوری نماینده دور اول مجلس، نویسنده، محقق و از جمبه روشنفکران دینی است که پس از حضور در کنفرانس برلین در اردیبهشت ۱۳۷۹ ابتدا به اتهام ارتداد به اعدام محکوم ، اما پس از چندی به هفت سال زندان محکوم گردید.

 

وی همچنین از سال ۱۳۶۴ در دانشگاه علامه طباطبایی به تدریس می پرداخت اما پس از سخنرانی در مراسم ترحیم دکتر کاظم سامی (اولین قربانی قتل‌های زنجیره ای) از تدریس در دانشگاه "منع" شد.

 

به همین مناسبت "جرس"با این روشنفکر نوگرای ملی  مذهبی در خصوص رابطه علوم دینی و علوم مدرن و جایگاه هریک از این دو حوزه به گفتگو پرداختیم که متن آن در پی می آید: 

 

آقای اشکوری لطفا درآغاز بفرمایید که شما چه تعریفی از رابطه علوم دینی و علوم جدید دارد؟

 

« علم » حداقل در زبان و فرهنگ اسلامی - ایرانی دارای دو معنای متفاوت است که می توان گفت یکی معنای عام است و دیگری معنای خاص. علم به معنای عام عبارت است از: دانایی یا آگاهی یا بینایی، و در معنای خاص عبارت است از: دانش عقلی - تجربی که البته گاه یکی بر دیگری چیره می شود. علم به معنای دانایی و آگاهی در زبان قرآن و روایات غلبه دارد. مثلا وقتی در قرآن گفته می شود « فقط عالمان از خدا بیم می کنند » یا « چرا نمی دانید » و مانند آن، روشن است که علم به معنای آگاهی و بیداری است که می توان در این مقام آن را با تعقل مترادف دانست. در ادب عرفانی هم علم کاملا به همین معنا است. اما وقتی پیامبر سفارش می کند « علم را بیاموزید ولو در چین باشد » و یا « ولو در نزد کافران باشد »، قطعا مراد علم تجربی و در واقع صنعت و فن است. در عین حال در جهان قدیم علوم تقریبا از هم جدا نبودند و حداقل در زبان محاوره ای انواع دانایی ها و دانش ها را علم می گفتند و هر متخصصی را در رشته خود عالم می دانستند. اما در دوران جدید، انواع علوم از هم تفکیک شده اند و حتی برخی را از معنا و مفهوم علم خارج کرده اند. امروز وقتی گفته می شود علم، علم تجربی مراد می شود  ( ساینس ). در این مفهوم حتی فلسفه هم جا نمی گیرد.

 

به هرحال می توان گفت علم عبارت است از دانش تجربی - عقلی که در دو شاخه قرار می گیرند: علوم پایه ( ریاضی و هندسه و انواع دانش طبیعی ) و علوم انسانی ( فلسفه و اقتصاد و جامعه شناسی و روان شناسی و هنر ادبیات  و تاریخ . . .). اما از منظر ارتباط « عقل » و « تجربه » می توان گفت که ریاضی و هندسه و حساب عقلی محض اند و دانش های طبیعی و دیگر علوم انسانی عقلی - تجربی هستند. یعنی اساس و داده ها در سطوح مختلف ( مستقیم و غیر مستقیم ) تجربه است اما استنتاج ها و نظریه پردازی ها با عقل و استدلال در معنای گسترده آن انجام می شود.

 

حال باید دید که معارف رایج دینی یا همان « علوم اسلامی » از کدام نوع اند. گرچه در گذشته یعنی در اوج اعتلای تمدن و فرهنگ اسلامی ( سده دوم تا هفتم ) دانشمندان و به اصطلاح « علما » از غالب معارف زمان خودشان کم و بیش اطلاع داشتند ( به ویژه فیلسوفان ) اما بعدها به تناسب شرایط عقب ماندگی تمدنی، علوم اسلامی در حوزه های علمیه محدود شد به ادبیات ( عرب ) و اصول فقه و فقه و اندکی هم کلام و در مقاطع اندکی هم فلسفه. در عین حال اساس و مقصد فقه است و دیگر دانش ها صرفا برای تجهیز قدرت اجتهاد و فقاهت اهمیت و ضرورت پیدا کرده و ناچار خوانده می شوند. این علوم طبعا در حوزه علوم انسانی قرار می گیرند. فقه هم تجربی است و هم عقلی. فقه و اجتهاد در عین تکیه بر  منابع نقلی ( کتاب و سنت )، تجربی است چرا که هم در مبنا به تجربه یعنی مقتضیات زمان نزول قرآن ( اسباب النزول ) و شکل گیری اسلام و سنت عرب جاهلی متکی است ( امضایی بودن اکثریت قریب به اتفاق احکام شرعی ) و هم در مقصد و نتایج به تجربه اتکا و واقعیت ها و پیامدهای عملی و عینی فتاوای فقهی فقیهان خود معیار خوبی برای این نوع اجتهادها و به طور کلی احکام شرعی است و میزان صحت نظری و امکان عملی و احرایی آنها را نشان دهد. عقلی بودنش که دیگر نیاز به استدلال ندارد. چرا که از یک سو علم اصول به مثابه متدلوژی فقه عمدتا بر گرفته از قواعد منطق صوری یونانی است که یکسره عقلی است و از سوی دیگر عقل یکی از منابع چهارگانه اجنهاد شیعی است و به هرحال داده های تاریخی و تحربی ( از گذشته تا حال ) با عقل معارف و دورانی فقیه و مجتهد فهم و تفسیر می شود و به فتوا می رسد و در نهایت اجرایی می شود.

 

بدین ترتیب تا حدودی نوع رابطه علوم دینی با علوم جدید روشن می شود. به هرحال معارف اسلامی موجود از جمله فقه و کلام و فلسفه ( که در واقع فلسفه دیری است که همان کلام است و حداقل در استخدام کلام قرار گرفته است )، در شمار علوم انسانی قرار می گیرند و طبعا باید از قواعد آن پیروی کنند. اما نکته مهم آن است که این علوم از تجارب و قواعد علوم انسانی مدرن تقریبا استفاده نمی کنند و اصولا فقیهان و حتی فیلسوفان ما با دانش ها و تجارب و پیشرفت علوم انسانی و علوم پایه تا حدود زیادی بیگانه اند و این کاستی موجب آن شده است که حتی انتساب علم به این معارف سنتی دشوار شود.       

 

در اینجا این پرسش مطرح می شود که آیا علوم دینی رایج در حوزه ها حق دارند در حوزه علوم دخالت کنند و در صورت امکان دخالت تا کجا می توانند این کار را بکنند؟ در صورت جواز چنین حقی آیا می توانند علاوه برحفظ قداست خود پاسخگوی مسائل نوظهور و جدید علمی باشند؟

 

واقعیت این است که مسلمانان به هرتقدیر از دو دانش مهم عملا بی نیاز نیستند، فقه و کلام. اما این دو دانش ( به ویژه کلام ) دیری است که نه تنها رشد نکرده و از قافله عقل و علم و تجربه زمان ( دستاوردهای علمی دنیای مدرن ) بازمانده بلکه حتی در قیاس به قرون میانه اسلامی عقب رفته و از این رو از کارآمدی لازم در این زمان بی بهره اند.

 

روشن است که علوم هر عصری از طرق مختلف ( مستقیم و غیر مستقیم ) بر هم اثر می گذارند و موجب توسعه و تکامل و حتی تصحیح هم می شوند، اما با توجه با عقب ماندگی و گسست معارف سنتی حوزه های دینی ما با معارف جهان مدرن و مقتضیات زیست جهان انسان امروز، تقریبا هر نوع دخالت و حتی اثرگذاری این معارف سنتی در قلمرو علوم پایه و انسانی مدرن منتفی و غیر قابل تصور است. انصافا در جهان علم و در میدان فراخ داد و ستد و تعامل علوم گسترده کنونی فقه و کلام چه کالایی برای عرضه دارند و چگونه می توانند در علوم عصر دخالت کنند و بر آنها اثر بگذارند؟ حتی فلسفه سنتی ما ( مشّایی و اشراقی و صدرایی )، چگونه می تواند با اندیشه ها و مکاتب فلسفی معاصر هماوردی کند و فیلسوفان متکلم ما ( چرا که قرنها است که فیلسوف به معنای یونانی و متعارف آن نداریم ) در بازار متکثر فلسفه و آرای فلسفی کنونی چه حرفی برای گفتن دارند؟ البته بی گمان برخی از اجزای میراث ما ( اعم از فلسفه و فقه و کلام ) حاوی آموزه های پر بهایی است و می توان آنها را بازسازی کرد و به جهان مدرن هم عرضه کرد، اما در حاملان این علوم هم چنین توانی چندان مشهود نیست. زیرا در هرحال گفتگو با فلسفه و حقوق و تئولوژی های مدرن به تخصص بالایی در هر دو حوزه فرهنگی و میراثی کهن و مدرن محتاج است و این شرایط تا حدود زیادی غایب است. در شرایط کنونی بهتر است که علوم سنتی حد خود  را بشناسد و به جای دخالت در علوم جدید به تقویت و فربهی خود اقدام کند. تن بی زور نمی تواند با تن زورمند و پیلتن رویارو شود.

 

با این توضیحات پاسخ قسمت بعدی پرسش شما نیز روشن است. اول به این نکته اشاره کنم که شما از عبارت « حفظ قداست » استفاده کردید ولی باید بگویم هیچ علمی مقدس نیست، علم از امور بشری است و هیچ امر بشری قداست ندارد. منظور از تقدس در اینجا نقد ناپذیری است و گرنه قداست به معنای محترم بودن البته بی اشکال است و می توان گفت پذیرفته شده است. پسوند « دینی » بر علوم حوزوی و سنتی، هیچ قداستی به آن علوم نمی دهد. نه ادبیات عربی و معانی و بیان و منطق ارسطو مقدس و دینی اند و نه فلسفه و کلام و اصول فقه و فقه. از این رو پسوند دینی در اینجا نه هیچ تقدسی به آنها می بخشد و نه حق ویژه ای در دخالت شان بر قلمرو علوم دیگر ایجاد می کند. یک طلبه قم با یک دانشجو در دانشگاه تهران و دانشگاه اکسفورد و هاروارد هیچ تفاوتی ندارد. هر دو دانشجو ( طلبه ) اند و صرفا دنبال دانش و تحقیق و تابع منطق استدلال.

 

در مورد پاسخگویی معارف حوزوی از مسائل جدید، نیز پاسخ من این است که در حال حاضر چنین ظرفیتی در علومی چون فقه و کلام تقریبا ناچیز است. بیش از دو قرن است که اصولیان ما یعنی اهل رآی و اجتهاد شیعی بر اخباریان نقل گرا و مخالف اجتهاد عقلی پیروز شده اند اما در این زمان دراز و پر تحول در جهان چندان موفقیتی در اجتهادات تازه دیده نشده است. این ناتوانی به عوامل متعدد باز می گردد که اکنون جای شرح و بیان آن نیست. البته باید گفت هنوز در همان فقه و قواعد فقهی سنتی ما، که میراث پر ارج زمان اعتلای تمدن و فقه و اجتهاد است، ابزارهایی هست که می توان از آنها برای اجتهادهای تازه و گره گشایی از برخی معضلات زندگی امروز مسلمانان سود جست، اما اولا از همانها نیز کمتر استفاده می شود و ثانیا حتی در صورت استفاده از آنها نیز مشکل ناکارآمدی جدی فقه و اجتهاد حل نمی شود. اگر واقعا قرار است فقه بر وفق دعوی خود به « مسائل مستحدثه » پاسخ جدی و به روز و کارآمد بدهد، به یک انقلاب عظیم کوپرنیکی احتیاج دارد که صد البته نشدنی است.

 

اما در اینجا می خواهم به یک نکته بسیار مهم و ضروری اشاره کنم و آن اینکه در ذهن شما ( و البته دیگران نیز ) این امر مفروض وجود  دارد که گویا قرار است دین و فقه و اجتهاد به تمام مسائل جدید ( مسائل مستحدثه ) پاسخ بدهد و فقیهان هر زمان تکلیف تمام امور زندگی مؤمنان زمانه شان را روشن کنند و در چهارچوب « احکام خمسه » به مردم بگویند که چه بکنند و چه بخواهند و چگونه زندگی کنند. این فکر به طور اساسی نادرست است و چنین انتظاری نه از دین واقع بینانه است و قابل دفاع و نه طبعا فقیهان می توانند چنین کار نشدنی را انجام بدهند و همین توقع نادرست یکی از معضلات مهم دین سالاری کنونی و فقه و اجتهاد معاصر است. اگر این بار سنگین و غیر قابل حمل از دوش دین و شریعت و طبعا فقه و اجتهاد برداشته شود، گامی مهم در جهت اصلاح دینی و در نتیجه کاهش از رنج مسلمانان برداشته شده است.       

 

اگر امور علمی به انحصار طلاب علوم دینی درآید و به عبارت دیگر تسلط حوزه های علمیه بر دانشگاهها سبب گردد که دانشگاه استقلال خود را از دست دهد، آنگاه چه موانعی بر سر راه رشد آزاد علم فراهم می گردد؟

 

گفتم که نه علوم به اصطلاح دینی به معنای دقیق کلمه دینی اند و نه معارف سنتی موجود قدرت هماوردی و معارضه با علوم و معارف جدید را دارند و نه برای تصدی هیچ امری ( جز حوزه فقه و اجتهاد در حکام فرعیه شرعیه ) حق ویژه دارند و نتیجه این دعاوی این است که علما و روحانیون به عنوان متخصصان معارف سنتی حوزوی و میراثداران معارف ناکارآمد و حداقل غیر فعال موجود ثبوتا و اثباتا نمی توانند بر علوم دیگر و مراکز آنها یعنی دانشگاه ها چیره شوند و به عبارت رایج در جمهوری اسلامی اعمال ولایت کنند. چنین حقی را از کجا کسب می کنند؟ از هویت دینی شان؟ که دینی بودن صرفا به معنای تحقیق در موضوعات مربوط به برخی از مسائل دینی است نه بیشتر و این امر مانند دیگر تحقیقات علمی است ( مانند اقتصاد و جامعه شناسی و فلسفه و روان شناسی و . . ) و به هرحال هرچه هست چنین حرفه ای حق دخالت در حوزه های دیگر علوم و حق اعمال ولایت حاملان چنین معارفی بر مراکز علمی دیگر ایجاد نمی کند. از قدرت و ظرفیت علمی؟ که اولا چنین توانی و صلاحیتی بالفعل وجود ندارد و ثانیا اگر هم باشد حق چیرگی و ولایت پدید نمی آورد. از حکومت دینی؟ اولا « حکومت »، مانند دیگر امور از جمله علوم و فنون عرفی است و به معنای اخص کلمه نمی تواند دینی باشد، و ثانیا بر فرض دینی بودن مگر می تواند در حوزه های معرفتی و علمی و تحقیقات و فناوری، اعمال نظر ایدئولوژیک بکند و همه چیز را در اختیار بگیرد و همه چیز را بر وفق معیارهای ایمانی خود بسنجد؟ تازه روحانیان حوزه ها چه صلاحیتی برای چنین دخالت و مدیریتی داشته و دارند؟ این حق و صلاحیت از کجا و با چه معیارهایی احراز شده است؟ مگر حکومت دینی لزوما به معنای حکومت روحانیون است؟ از همه مهم تر اگر حکومت دینی چنین حقی داشته باشد، فردا اگر حکومت غیر دینی در ایران بر قرار شود، ناگزیر باید این حق را داشته باشد که حوزه های علمیه را تعطیل کند و حداقل حوزه ها و مواد درسی و سنت آموزشی حوزویان را در اختیار بگیرد و بکوشد همه آنها را دگرگون کرده و در نهایت آن نهاد را در جهت غیر دینی متحول کند. حاکمان و عالمان سلطه طلب حوزه ها چنین منطقی را روا می دانند و حاضرند به لوازم منطقی آن تن دهند؟

 

به هرحال اگر قرار باشد علوم و فنون به شکل دستوری و آمرانه با معیارهای نظام حاکم اسلامیزه شود ( بگذریم که اسلامی شدن علوم معنای روشنی ندارد ) و به قد و قواره حاکمان و روحانیان موجود در آید و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی ( گرچه دیگر چیزی از آنها باقی نمانده است ) به تسخیر روحانیون و ایدئولوگ های حکومتی مدل ولایت فقیه در آید، دیگر نه از علم به معنای درست آن خبری خواهد بود و نه از دانشگاهها و استقلال آن نشانی. می شود همان که در نظام های کمونیستی از جمله شوروی سابق که می گفتند نظریه نسبیت انشتین امپریالستی است و مردود.  

 

حال در جامعه ای که یکی از شاخص های اصلی آن استبداد دینی و سیاسی می باشد افول علوم انسانی تا چه میزان سبب عقب ماندگی و عدم توسعه یافتگی آن جامعه می گردد؟

 

گرچه علوم پایه از جهاتی مادر علوم است اما علوم انسانی دستمایه اصلی بسیاری از فنون و در نتیجه پیدایی و گسترش و تعمیق تمدن و فرهنگ و تحول مثبت در زیست جهان آدمی است. علم اساسا پرسشگر است و پرسشگری هم با شک و شکاکیت آغاز می شود و همین روند چند مرحله ای پرسش / شک / تحقیق / نظریه است که به زایش علوم و خلق فنون و در فرجام زایش فرهنگ و تمدن و پیشرفت منجر می گردد. همین خصلت ذاتی علوم به ویژه علوم انسانی است که موجب ناخرسندی افراد و یا نظام های استبدادی و انحصار طلب در تمام عرصه های معرفتی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی است و دشمنی با علوم و به طور کلی هر نوع پرسشگری و تحقیق جدی در نظام های خودکامه و استبدادی از همین جا ریشه و مایه می گیرد.

 

با توجه به این واقعیت های تجربه شده است که اعمال هر نوع محدودیت  علیه علوم و به طور خاص علوم انسانی، که بیشتر خصلت پرسشگری و شبهه افکنی دارد، به انحطاط فرهنگ و علوم و فنون و تمدن منتهی می گردد. این را تاریخ بارها نشان داده است. گفته اند سرکوب عقلگرایان معتزلی در سده های سوم و چهارم هجری آغاز عقب ماندگی فرهنگی و تمدنی مسلمانان شد. قطعا انحلال فلسفه در کلام به سهم خود در انحطاط تمدنی امپراتوری اسلامی مؤثر بود. پرسش، اندیشه آزاد، تحقیق آزاد آکادمیک از لوازم قطعی زایش تمدن و فرهنگ خلاق و پویا است و تا کنون هیچ تمدنی در کسوف عقل و اندیشه و پرسشگری و تحقیق پدید نیامده است.

 

چرا در طول این سی و دو سال جمهوری اسلامی نتوانسته هیچ قدم استوار و حتی امید بخشی در جهت زایش یک تمدن نوین ایرانی - اسلامی بر دارد؟ یکی از دلایل آن این است که سیاست حاکم بر آن یک سیاست ضد علمی و ضد فرهنگی است و با پرسشگری و تحقیق آزاد و آکادمیک مخالف است و تا کنون برای خفه کردن آزادی های آکادمیک هر چه در توان داشته کرده است. این ستیزه مداوم علیه علوم انسانی در عرصه های مختلف موجب عقب ماندگی کشور و جامعه در تمام عرصه های اقتصادی و دانشگاهی و هنری و ادبی و حتی در حوزه های معارف دینی شده است. اکنون همان داستان تلخ تضاد دین و فلسفه و دشمنی شریعتمداران با فلسفه و فیلسوفان بار دیگر اما در قرن بیست و یکم در حال حاکم شدن است. ادامه این روند می تواند به فاجعه بیشتری بینجاند. حوزه های علمیه، به رغم این همه صرف هزینه و حمایت های مادی و معنوی حکومت، تا کنون چه اندازه توانسته اند به خلاقیت و نوآوری و گسترش علوم ومعارف سنتی برسند؟ این خود معلول آسیب دیدگی استقلال حوزه ها و اعمال محدودیت های فراوان علیه حوزه و وجود خفقان فکری و سیاسی در آن نهاد ریشه دار دینی است.     

 

آیا علوم انسانی می تواند به عنوان یکی از عوامل تقویت اخلاق دینی در نظر گرفته شود به عبارتی اخلاق دینی در سیاست و دنیای مدرن امروز چگونه خود را باز تولید می کند؟

 

نکته مهم نخست این است که اخلاق اساسا غیر دینی و به تعبیر درست تر پیشادینی است. مانند عدل و عقل و اختیار و حق انتخاب و دیگر حقوق طبیعی و انسانی. این سخن بدان معنا است که می توان عاقل و عادل و اخلاقی بود و از حقوق طبیعی و ماتقدم انسانی برخوردار بود اما در عین حال دینی نبود یعنی از هیچ دین نهادینه شده ای پیروی نکرد. از این رو این ارزش ها معیار دین درست و معقول است نه برعکس. یعنی دین باید عاقلانه و عادلانه و اخلاقی باشد و از حقوق طبیعی و ذاتی آدمیان بر مبنای برابری حقوقی بین آدمیان از جمله زن  مرد دفاع و حمایت کند تا قابل قبول باشد. هرچند که در عالم واقع هم این ارزش ها از نظر معرفتی و تفسیری متغیر و تابع شرایط زمان و مکانند و هم از نظر مصداقی و عملی نسبی اند و تابع مقتضیات عصر. اما در روزگار ما دین باید با توجه به گفتمانها و ارزش های زمان و زمانه متکی به این ارزش ها و معیارها باشد تا بتواند ماندگار شود و رسالت هدایت اخلاقی و نقش معنوی اصیل خود را به درستی و به شکل سازنده و مفید ایفا کند.

 

اما در باب اخلاق باید دانست که اخلاق در تمام نحله هایش بر بنیاد اراده آزاد و حق انتخاب استوار است و این یکی از تفاوتهای عمده اخلاق با قانون است. چرا که اخلاق بر بنیاد اراده و انتخاب است ولی قانون با آمریت و الزام و در نتیجه اجبار و مجازات همراه است. از همین منظر تفاوت دین و شریعت و اخلاق دینی با اخلاق به معنای عام و خالص کلمه آشکار می شود. گرچه اساس دین انتخابی است و از این رو اخلاقی است و بخش اخلاقیات دین هم بر محور اراده و انتخاب سامان پیدا می کند، اما با این همه، وجود « اوامر و نواهی » فراون در دین و الزامات حقوقی بخش شریعت و طرح مجازات های فراوان در دنیا و آخرت، نوع پیوند دین و اخلاق را دچار ابهام می کند و حداقل بین اخلاق و اخلاق دینی مرزی مشخص پدید می آورد. به هرحال در جای دیگر باید به این مبحث مهم پرداخت.

 

و اما در ارتباط با پرسش شما باید بگویم، بر خلاف تصور بسیاری از دین باوران، از قضا زیست اخلاقی و حتی دینی در همین دنیای مدرن با تمام کاستی هایش، که ارزش هایی چون آزادی، حقوق بشر، دموکراسی، عرفی گرایی در آن برجسته است و علوم انسانی در آن قوت و قدرت یافته است، بیشتر امکان دارد تا در دنیای سنت و مادون مدرن. چرا که در جهان مدرن و در پرتو علوم انسانی جدید، هم اراده آزاد به رسمیت شناخته شده و هم حق انتخاب و دیگر حقوق ذاتی در قالب اعلامیه جهانی حقوق بشر مقبول افتاده است. در حالی که دنیای سنت و ماقبل مدرن و در نظام های استبدادی و انحصارگرای کهن تحت عنوان دین یا هر چیز دیگری از این ارزش ها چندان خبری نبود و حداقل در آن زیست جهان غلبه با اجبار و اکراه و آمریت نهادهایی دینی و سیاسی و فرهنگی حاکم بوده است. از خود بپرسیم اگر بنا است اخلاق و انتخاب دین و عمل به احکام و ارزش های دینی بر اساس اراده آزاد و حق انتخاب باشد و اکراه و اجبار و ریا موجب تباهی اخلاق و دین باوری و زیست مؤمنانه است، در کدام جهان و در چه زمینه و زمانه ای زیست اخلاقی و دینی ممکن تر است؟ اینکه مسئولان نظام حاکم در ایران از علوم انسانی یعنی دستاوردهای مدرنیته و جهان عرفی جدید بیم دارند و پیوسته به خطرات علوم انسانی هشدار می دهند و مؤمنان را نسبت به دین زدایی این علوم و ارزش ها بیم می دهند، یا ناشی از جهل شان است و یا برآمده از اغراض سیاسی یا هر دو. در واقع اینان با بسط و گسترش پرسشگری و فرهنگ آزادی و تحقیق و آگاهی انسانی مشکل دارند چرا که اینها را با حاکمیت استبدادی و انحصاری خود در تضاد می بینند.

 

با این توضیح روشن می شود که علوم انسانی جدید بیشتر به اخلاق گرایی و دین ورزی معرفت اندیش و اخلاق محور کمک می کند تا علوم سنتی موسوم به علوم دینی. در این جهان اخلاق اراده محور بیشتر امکان رشد و بالندگی پیدا می کند تا در جهان سنتی که تحت سیطره و هژمونی آمریت و اتوریته نهادهای مذهبی و یا سیاسی و یا اقتصادی قرار دارند. اساسا جای پرسش جدی است که در دین سنتی و معارف سنتی و حوزوی ما ( فقه و فلسفه و کلام ) اخلاق چه جایگاه و منزلتی دارد؟ اخلاقش هم جز مشتی موعظه و پند و انذار و تبشیر خشن و غلیظ نیست.   

 

با عنایت به اینکه جامعه ایران جامعه ای در حال گذار به سمت مدرنیت و دموکراسی است عملکرد ناصحیح زمامداران دین باور تا چه حد سبب کاهش ایمان مردم به دین و باورهای دینی در سطح جامعه می گردد؟

 

پاسخ این پرسش را تاریخ می دهد و از جمله کارنامه جمهوری مذهبی حاکم بر ایران بر آن مهر تأیید می زند. تجربه نشان می دهد که نوع افکار و رفتار فرمانروایان و به طور کلی گروه های مرجع در جامعه، مستقیم و غیر مستقیم، بر ذهنیت ها و افکار و منش و شخصیت توده های مردم اثر می گذارد و اخلاقیات آنها را تحت تأثیر قرار می دهد. چرایی آن نیز امر عینی و تجربی است و چندان نیاز به بحث و استدلال ندارد. با توجه به این واقعیت تجربه شده، از گذشته حال، همواره مصلحان اجتماعی ( دینی و غیر دینی ) و اخلاق گرایان در این مورد داد سخن داده و سخنان بسیار گفته اند. به ویژه در جهان جدید و حتی در پرتو دموکراسی و نظام های عرفی، حکومت ها به دلیل در اختیار داشتن ابزارهای سلطه فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و تبلیغاتی به مراتب بیشتر و مؤثر تر از گذشته، بیشتر می توانند در صلاح و فساد جوامع بشری نقش آفرین باشند.

 

حکومت ایران نیز یکی از همین حکومت ها است. اما این نظام و مسئولانش هم از اقتدار سنتی برخوردارند و هم از اقتدار تبلیغاتی جدید به شکل انحصاری سود می جویند. از آنجا که این نظام به شدت انحصار طلب ایدئولوژیک است، از سه عامل مهم برای تحت سلطه در آوردن مردم استفاده می کند: تبلیغات فراون، نظام اطلاعاتی و پلیسی قوی و سرکوب های مداوم و سازمان یافته. مذهبی بودن این حکومت هم بر این اقتدارگرایی و استیلا افزوده است.     

 

روشن است که صلاح و فساد و گفتار و کردار چنین نظامی، جامعه را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و داده است. اگر یک تحقیق و تحلیل جامعه شناسانه و روان شناسانه از آثار وضعی عملکرد مسئولان ریز و درشت حکومت در این بیش از سه دهه صورت بگیرد، آشکار خواهد شد که ضایعات و آثار تخریبی آن چه اندازه بوده است. در این میان مذهبی بودن حکومت در ساختار حقوقی و حقیقی آن و در عین حال عدم تقید بسیاری از مسئولان به همان اسلام ادعایی و همان فقه مورد تأکید، خود به تنهایی بر اندیشه و اخلاق دینی جامعه و سستی و بی اعتقادی بسیاری از مردم و جوانان نسبت به دین و باورها و ارزش های مذهبی اثر مخرب گذاشته و می گذارد. این البته از پیامدهای تمام نظام های تئوکراتیک و مذهبی تاریخ است. چرا که در چنین نظام هایی حکومت دینی به دین حکومتی تبدیل می شود و دین حکومتی هم جز انحصارگری و هژمونی طلبی حقوقی و فرهنگی و اقتصادی نتیجه ای نخواهد داشت. نگاهی به نظام دینی ساسانی و صفویه در ایران مؤید این مدعا است.

 

به دموکراسی اشاره کردید. یکی از زمینه های تحقق دموکراسی فرهنگ رواداری و مدارا و زیست مسالمت آمیز است. اما نظام دینی یکه سالار در ذات خود نمی تواند با این فرهنگ و اندیشه سازگار باشد. تصادفی نیست که در این سالها، به ویژه در دوره اصلاحات که از ضرورت تساهل و مدارا سخن بسیار بود، ایدئولوگ ها و مسئولان عالی و دانی نظام این همه بر ضد اندیشه مدارا سخن گفته و آن را در تعارض با دین و حکومت دینی تفسیر کرده اند. اکنون جای تردید ندارد که داستان نظام حاکم مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه با اندیشه دموکراسی و فرهنگ مدارا، داستان جن و بسم الله است. 

 

به عنوان آخرین سوا ل به نظر شما حوادث سال هشتاد و هشت و پیدایش جنبش سبز که توانست با پشتوانه مردمی خود، مشروعیت دینی و سیاسی  نظام را به چالش بکشد تا چه حد مرتبط با داده های علوم انسانی بوده است؟

 

با توضیحات پیشین پاسخ این پرسش روشن است. علم به هر معنایی که باشد، برآمده از پرسش و دغدغه دانستن و درک حقیقت است و در این میان علوم انسانی به مقتضای تعریف و حوزه کارش بیشترین نقش را در این مورد دارد. از این رو مخالفت با علم و دانش های انسانی و اجتماعی در واقع دشمنی با فهم و فهمیدن و آگاهی است. جناب مجتهد شبستری به درستی طی نوشته ای این مخالفت را « فرمان علیه فهم » خواندند. میرزای نائینی در عصر مشروطه گفت استبداد از جهل تغذیه می کند و از این رو با آگاهی و علم دشمن است.

 

 می دانیم که جنبش مدنی و سبز ایران در آغاز و حتی تا کنون عمدتا به طبقات شهری و به طور خاص طبقه متوسط شهری با پیشگامی جوانان غالبا دانش آموخته و مدرن متکی بوده است. این گروه ها و بیشتر جوانان از جهان مدرن و علوم انسانی پرسشگر و در ذات خود ضد سلطه پرسشگری و شورشگری و اعتراض را آموخته اند. البته در این میان انقلاب ارتباطات و به طور خاص اینترنت نقش یگانه ای در بیداری و تقویت اندیشه و روحیه اعتراضی داشته و بعد از این بیشتر خواهد داشت. راز موج جدید مخالفت با علوم انسانی در همین نکته نهفته است. به ویژه بیان آن از زبان شخصیتی مانند سعید حجاریان در جایی به نام دادگاه و پخش مکرر آن در تلویزیون از سر تصادف نبوده است. اصلا جعل اصطلاحاتی چون تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی و اخیرا انقلاب نرم و مانند آنها، ناظر به بیان همین واقعیت یعنی بیم از دستاوردهای جهان ارتباطات و الزامات علوم انسانی مدرن است. سخن کانت با عنوان « جرأت دانستن داشته باش »، که شعار عصر روشن نگری بوده است، مبنا و به یک معنا پیام علوم انسانی است. اما باید گفت نظام دینی ایران کمی دیر تأسیس شده و مدیران و رهبران آن کمی دیر به قدرت دست یافته اند. زمان، زمان دیگری است.      

 

با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس قرار دادید.


 


روزنامه ایران ارگان دولت در حالی تیتر نخست امروز خود را به متروی تهران اختصاص داد كه با ناشی گری در صفحه اول خود تلویحا اعتراف كرد كه مشكلات ناشی از عدم پرداخت بودجه قانونی مترو ناشی از مشكل شخصی دولت با مدیرعامل این شركت است ومسافران قربانی این مشكل شخصی می شوند.

ایران درصفحه اول خود نوشت:برای مسافران مترو اهمیت ندارد چه كسی پول می‌دهد و چه كسی واگن می‌خرد، اما برایشان مهم است كه وقتی در شهرشان مترویی دارند كه با سرمایه‌های ایرانی احداث شده، قطارهایش سر موقع برسد، در راه نماند، چرخش لنگ نزند و... و مردم را از خود راضی نگه دارد
ممانعت از تردد خودروهای غیرمجاز در محدوده زوج و فرد و طرح ترافیك تهران و آغاز به كار مدارس از اول مهر موجب شده كه تقاضای سفر با وسایل نقلیه عمومی خصوصاً مترو افزایش پیدا كند اما همزمان با این افزایش تقاضای سفر، مشكلات پنهان مترو نیز رخ نموده‌ است
مسافران مترو در این مدت، به دفعات به‌دلیل قطع برق، خرابی واگن‌ها و لكوموتیو و بهم‌ریختگی زمان‌بندی حركت قطارها در میانه راه مانده‌اند یا در ایستگاه‌ها بیش از حد متعارف معطل شده‌اند
مدیران مترو در مواجهه با اعتراضات مسافران و رسانه‌ها به مسائلی اشاره می‌كنند كه نه تنها تأثیری در شرایط خدمت‌رسانی ندارد بلكه نوعی فرار از مسئولیت را تداعی می‌كند
اگر مدیرعامل مترو به این نتیجه رسیده كه مشكل مترو مدیریت شخص ایشان بر این شبكه حمل و نقل مهم شهری است، راه‌حل آن روشن است چون اولویت دادن منافع مردم بر منافع یك شخص از هر چیزی مهمتر است.


 


سلام عزیزِ دل و آرام جان
رسیدیم به 24 آبان ماه. این عددها که در کنار هم قرار می گیرند انگار روح و جان می یابند. عدد 24 برای من یادآور یک روز تلخ است درست مانند عدد 23. خرداد شیرین به 23 که می رسد یک باره خاطره آن فاجعه هجوم شبانه و بیرون کشیدن همه هستی من که تو باشی در شب ولادت مادرمان زهرا(س) از آشیانه کوچک خوشبختی مان، همه وجودم را پر می کند و از عمق جان آه می کشم. تو امسال 23 خرداد را با من بودی و من سعی می کردم مثل خودت کینه ها را به دور بیندازم و عادت کنم به این مثبت اندیشی ها و امیدواری ها و خوش بین بودن های تو اما دو ماه بعد ناگهان یک صدای شوم تو را به اوین فراخواند درست روز 23 مردادماه و تو فردایش بعد از اقامه جماعتی به یادماندنی راهی مقام گاه عشق شدی بی آگاهی از هم نشین شب و روزی که به زودی به تو ملحق می شود. روز بیست و چهارمین دومین ماه فصلی گرم در آغازین روزهای رمضانی پربرکت، برکت خانه ما را به اوین کشاندند تا سبز شود این عمارت بنا نهاده شده توسط ظالمین و بقا یافته توسط کسانی که با ادعای عدل آمدند و به بیراهه رفتند. ما تقسیم کار کردیم در داخل همان مرکبی که به نقطه جدایی مان رهنمون بود. تو داخل زندان من این بیرون داخل زندان بزرگی که برایمان ساخته اند. تو در فراغت و آرامش اندیشه کنی و من مسیر پرواز کبوتر اندیشه ات را به خاطر بسپارم تا پیامش سینه به سینه نقل شود و تو رسا شوی نه چون تندری که گوش فلک کر می کند و فرومی نشیند بلکه به سان خروش رودخانه ای جاری که سنگ های زیرین را می ساید و راه خود را باز می کند به سوی همه خاک های خشکیده و نیازمند سیراب شدن و سنگ های سخت که صیقلی می شوند، این مسیر صعب نیز نرم شده است دیگر و هموار.
حالا من و تو دوباره رسیده ایم به روز بیست و چهارمین. باز تو داری نماز می خوانی و من دارم اقتدا می کنم. و آن جوانک سبز تکبیر می گوید و سبزها آسمان را نشانه گرفته اند برای شلیک دعاهای بی شمار برای بی شمارهای گرفتار ستم و جهل و تعصب کور. من و تو رسیده ایم به روز بیست و چهارمین و من هر روز چهارشنبه از پشت آن شیشه های سردِ کدر همه انرژی هایی که تو از شب زنده داری ها و روزه های متوالی و ذکر و دعایت به کف آورده ای، در سلول های یخ زده این جسم خاکی تلنبار می کنم و زنده و حیات یافته بازمی گردم به خانه و تا یکی دو روز هرکه سلامم می گوید جز سلامتی نمی گیرد و جز نشاطی که حاصل پروریدنی آن به آن و لحظه به لحظه است. محصولی شیرین و شادی بخش. معجون سرزندگی و اکسیر حیات.
حالا در روز بیست و چهارمین من در گوشه خانه نشسته ام و مرور می کنم سه ماه دوری از تو را. جسمی که بیمار کشاندی اش به اوین خوشبخت و روحی که این جا باقی گذاشتی تا هرگز خانه از تو خالی نباشد تا من دوام یابم و هستی ام دوام یابد. من روح جامانده ات را این جا خوب تروخشک می کنم تا بازگردی محبوبم هرچند شانه های دردناکت را هم سلولی بزرگوارت می مالد و در هر ملاقات مرا نوید می دهد به انجام وظیفه ای خودخواسته و من معنای خوبی را نه فقط این جا در میان آغوش گرم مردم بلکه در آن سوی میله های سرد زندان هم به درستی می شناسم و قدر می نهم.
روز بیست و چهارم است و سه ماهه شده هجران دوباره ما و این روزگار آبستن سختی ها برای زایمانش هنوز زمان می خواهد و مرا همه، از آن پیر مجاور که قطع امید کرده از آدمیان قدرت پرست تا مادر و پدر و همه دوستان و بستگان و این پیر مهربان دنیادیده که سفارش دیدارش را می کردی مکرر و توفیق تازه دیروز دست داد، همه و همه مرا به صبوری می خوانند و من طلب دعا می کنم از ایشان. و امروز که تمام شود فردا می رسیم به عرفه و من می روم خودم را در صفحات تاریخ یله و رها می کنم. و تاب می خورم در میان فرازهای دعاهای جدمان حسین سرور آزادگان و میان مناجات هایی که روح آدمی را جلا می دهد و قلبش را صاف می کند و تاب می خورم در لابلای روزهای دور آغازین دوری ها. شرم گنانه قصد حرم را بهانه رفتن کردی و در روز عرفه عارفه ات را به سلامت ارمغان گرفتی و ماندی در جوار یار تا یک ماهه شد این نوزاد و تو برگشتی و فرشته ای را در آغوش فشردی که نامش انتخاب من بود و راهش انتخاب خودش! من این روزها هاجرم ابراهیم دربندم! و همه جاده های منتهی به اوین را با سرانگشتان خواهم کاوید برای رسیدن به چشمه سار مهربانی که از ما دریغ می کنند. از من و تو و فرزندان سبزمان. من از این سوی شرق تا آن سوی غرب پایتخت کشوری که می گویند اسلامی است پیاده گز می کنم تا برسم به میعادگاه عشق از روز شناخت تا روز شکرگذاری و قربان و چشمان این گوسپند فربه سپید در مسلخ چقدر معصومانه پرسش می کند که من خون بهای آزادی کدامین اسیرسبزتان خواهم بود؟ کدامین اسیر سبز؟؟؟ می گویند می خواهند منفذها را ببندند در محبس شمایان ای آزادگان از هوا و دل سپردگان به معبود. منفذ دلت گشاده باد عزیزِجان و هستی ام. می خواهند زبان درکام بمانید تا ابد و خاموش همه بیراهه روی ها که نه بیراهه سازی ها را نظاره کنید و نه حتی برایشان هورا بکشید! چشمت بینا باد ای سود یافته در معامله با بزرگترین دهنده و بخشنده و زبانت گویا باد و اندیشه ات سبز سبز. این روزها که بگذرد می رسیم به غدیر و من در عالم خیال با گل و شیرینی و لبخند می آیم به دست بوست سیدجان. تو لباس سبز همراه داری؟ و شال سبز تا من در خیال خود، در آن بپیچم و از عطر وجودت مست شوم و نیست شوم و هست شوم و دولت پاینده شوم؟؟؟ سال گذشته از آن دیدار غدیرانه مان تا پایان فردایش فاطمه گریست و من در دل گریستم برای دل های کوچکی که دوری و تنهایی را تاب نمی آورند. در جمع دوستانت و در جمع همه فامیل که برای تبریک عید آمده بودند نبود تو هویدا بود و ما به خود می پیچیدیم تو اما برایم نگفتی از احساست پس از آن ملاقات اهدایی برادران سپاه که شوهر خواهرت را و شوهرخواهر مرا وبچه ها را پشت در عید گذاشتند منتظر تا ما شرمگنانه برویم و عیدی های متبرک را پخش کنیم. پشت در عید، پارسال غمگین بود و امسال غمگین تر که ملاقات ها را به خسّت می دهند خدایگان مدعی عدالت علوی و ما را محروم می کنند از فشردن دست های گرم تو و سر بر شانه های محکمت گذاشتن و قطره ای اشک ریختن و از نجوای عاشقانه ای که راهش نزدیک تر شود و حک شود در خاطر افسرده هجران زده مان. سید مصطفای ما یادت هست که تو امسال در میانه این دوعید متولد می شوی در آغازین روز آخرین ماه پاییز زرد و سرخ و نارنجی و قهوه ای تو دوباره سبز سبز جوانه می زنی عزیزم. زادروزت مبارک!
برای میلادت ای عزیزترین دعای روز عرفه را به تعارف می فرستم با شاخه گل سرخی که با یک روبان سبز تزیین شده به نشانه عشقی زنده و جاویدان همه مهرپاره های قلبم را با یک جمله به سویت روانه می کنم : «دوستت دارم»


 


وزیر سابق ارشاد با بیان اینکه "هدف قرار دادن اصل ولایت فقیه"، عدم وحدت در برنامه‌ریزی"، "محدودیت توانایی دولت محمد خاتمی برای مدیریت یك جریان بزرگ اجتماعی و همزمان اداره دولت" و همچنین "نداشتن یك هدایت كننده معنوی صاحب نفوذ"، از "عوامل افول جریان اصلاحات" است، ادعا کرد "ما از دستگیر نكردن سران فتنه ضرر نكردیم؛ چرا كه با تلاش اطلاعات و سپاه، شبكه شیطانی مربوط به این فتنه ها را كشف کردیم."


به گزارش ایسنا، محمد حسین صفارهرندی که در جمع اصولگرایان شهرستان سبزوار سخن می گفت، با بیان این‌كه جریان اصولگرا وحدت آرمانی دارد كه مبتنی بر یكسری اصول است، "تمسك به آئین اسلام و تبعیت از اولیای خدا، تاسیس حكومت بر مبنای دین، نیاز به ایجاد نظام با قواعدی در حدود قانون اساسی و نیاز به یك مقتدا و رهبر" را از اصول چهار گانه این جریان برشمرد.


وی با اشاره به سخنان رهبری كه هر كس این چهار اصل را قبول داشته باشد، اصولگراست، اضافه كرد: ما علاوه بر مقوله ولایت فقیه، تعیین ولایت فقیه در شخص رهبری را یكی دیگر از اصول خود می‌دانیم و وحدت حول رهبری و آرمان‌ها، ‌اشتباهات در برنامه‌ها را پوشش می‌دهد.


وی همچنین به جریان اصلاحات پرداخت و اظهار عقیده کرد "هدف قرار دادن اصل ولایت فقیه به عنوان یكی از اصول و مبانی شكل‌گیری استمرار و حفظ نظام توسط آن، عدم وحدت در برنامه‌ریزی، محدودیت توانایی دولت مربوطه برای مدیریت یك جریان بزرگ اجتماعی و همزمان اداره دولت و نداشتن یك هدایت كننده معنوی صاحب نفوذ از مشكلات افول این جریان می باشد.


وی در ادامه درباره این‌كه چرا سران فتنه دستگیر نمی‌شوند، ادعا کرد: ما از دستگیر نكردن آنان ضرر نكردیم؛ چرا كه زمان یك ساله فرصت خوبی جهت برملا شدن ضمیر سران فتنه و تقویت بصیرت بسیاری از مردم بود.

صفار هرندی به سخنان رهبری در مورد این‌كه "جریان دیگری پشت فتنه پس از انتخاب ریاست جمهوری وجود دارد"، اشاره كرد و مدعی شد: "در این راستا با تلاش اطلاعات و سپاه شبكه شیطانی مربوطه كشف شد. "


 


وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با اشاره به جنجال آفرینی رسانه ای در خصوص محموله پیدا شده در نیجریه تصریح کرد: «محموله متعلق به یک شرکت خصوصی بوده که از طریق نیجریه قرار بوده به کشور دیگر آفریقایی صادر شود.»

منوچهر متکی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ظهر امروز دوشنبه در تهران در نشست خبری مشترک با همتای افغانی اش حضور یافت.

خبرنگار رویترز از وزیر خارجه در رابطه با سفرش به نیجریه که گفته شده برای حل مشکل ایرانیانی که به خاطر ارسال سلاح به نیجریه در بازداشت به سر می برند بوده سئوال کرد که وزیر خارجه توضیح داد: «سفر کاری کوتاهی در ادامه سفر به 4 کشور آفریقایی توگو، بورکینافاسو، بنین و غنا به نیجریه داشتم.»

متکی افزود: «در این سفر با وزیر خارجه نیجریه پیرامون روابط دو کشور گفتگو کردیم و معتقدیم روابط ایران و نیجریه از اهمیت بالایی برخوردار است.»

وزیر امور خارجه از سفر همتای نیجریه ای خود به تهران در آینده ای نزدیک خبر داد و گفت: «کمیسیون اقتصادی مشترک دو کشور به زودی برگزار می شود که مقدمات آن فراهم شده است.»

وی ابراز امیدواری کرد با اعزام سفیر جدید ایران در نیجریه فرصت های جدید برای همکاری های دو کشور فراهم شود.

متکی در خصوص موضوع محموله سلاح تصریح کرد: «یک شرکت خصوصی اقدام به کار تجاری در فروش سلاحهای متعارف دفاعی به یکی از کشورهای غرب آفریقا کرده بود که مسیر انتقال محموله از طریق نیجریه بوده و در آنجا تردیدهایی ایجاد شده بود.»

رئیس دستگاه دیپلماسی کشور در خصوص وضعیت خاص نیجریه و ناامنی های اخیر این کشور بیان داشت: «دشمنان سعی داشتند القا کنند که این محموله با آن موضوعات در ارتباط است در حالیکه موضوع برای مقامات نیجریه مشخص شده که این محموله تجاری ارتباطی با نیجریه نداشته است.»

وی با بیان اینکه دیپلمات های ایران در نیجریه به وظایف دیپلماتیک خود مشغول هستند، گفت: «شهروند ایرانی که نماینده این شرکت خصوصی بوده و ماه ها در نیجریه فعالیت کرده توضیحات لازم را به مقامات نیجریه ای ارائه داده و فکر می کنیم سوء تفاهم مرتفع شده باشد.»


 


دادستان تهران در مورد اظهارات آیت الله جنتی مبنی بر اينكه "نبايد به زندانيان فتنه‌گر مرخصي داده شود"،گفت: «يكي از وظايف دستگاه قضايي اصلاح مجرمان است. قسمت اخير بند 5 ماده 156 قانون اساسي يكي از تكاليف قوه قضائيه را اصلاح مجرمين مي‌داند؛ بنابراين در هر مورد كه قوه قضائيه مسيرهاي اصلاحي را بپيمايد و به نتيجه برسد، آن راه‌ها مطابق قانون است. اين يك اصل مترقي است كه صرف محكوميت، راهگشا نيست.»

دادستان تهران ضمن اعلام آغاز به كار دادسراي فرهنگ و رسانه در آينده نزديك، آخرين وضعيت پرونده‌هاي مفاسد اقتصادي بيمه، متهمان كهريزك، بازداشت 5 وكيل، شهلا جاهد، حادثه سعادت‌آباد، مهدي هاشمي و مرخصي به زندانيان حوادث پس از انتخابات را تشريح كرد.

دكتر عباس جعفري دولت‌آبادي در ابتداي گفت‌وگو با ایسنا اعلام كرد: «براي رسيدگي تخصصي به پرونده‌هاي مطبوعاتي به زودي دادسراي "فرهنگ و رسانه" آغاز به كار مي‌كند. هدف از تاسيس اين دادسرا رسيدگي تخصصي به پرونده‌هاي مطبوعاتي، تعامل بيشتر با مطبوعات و استفاده از ظرفيت رسانه‌ها براي حمايت از ارزش‌هاي انقلاب است. دادستاني تهران خوشحال خواهد شد كه مطبوعات، خبرگزاري‌ها و رسانه‌هاي جمعي در مورد اين اقدام دادستاني اظهار نظر كنند تا آغاز كار اين دادسرا با قوت بيشتري صورت گيرد.»

جعفري دولت‌آبادي اظهار كرد: «امروزه نبرد رسانه‌اي عليه جمهوري اسلامي يكي از سياست‌هاي مهم آمريكا و رژيم صهيونيستي ست. در كنار سياست‌هاي مهار و نافرماني مدني، پررنگ تر شده است. اميدواريم اين دادسرا بتواند به مسائل مطبوعات، كتاب، هنر، موسيقي و فرهنگ و كليه‌ امور مربوط به فرهنگ و رسانه اقدامات موثري داشته باشد.»

براي 54 متهم پرونده بيمه كيفرخواست صادر شده است
دادستان تهران در ادامه با اشاره به‌ آخرين وضعيت پرونده‌ بيمه، اظهار كرد: «روز شنبه براي 54 نفر از متهمان اين پرونده، كيفرخواست صادر شده و پرونده‌ آن‌ها به دادگاه ارسال مي‌شود.»

وي ادامه داد: «چهار نفر از متهمان كه كارمند دولت هستند در بازداشت به سر مي‌برند. اتهام اين چهار نفر اختلاس توام با جعل است. ميزان اختلاس از اموال دولتي، در حدود 8 ميليارد تومان است. اين افراد در بيمه كرج شروع به فعاليت كردند‌ و با بيمه‌نامه‌هاي جعلي و پرونده‌هاي ساختگي تصادفات، وجوهي را از بيمه دريافت كرده و به نفع خود برداشت مي‌كردند.»

جعفري دولت‌آبادي، اتهام50 نفر ديگر را معاونت در اختلاس اعلام كرد و افزود: «اين افراد نيز تحت تعقيب قرار گرفته‌اند.»

دادستان تهران گفت: «اتهام متهمان، اختلاس، جعل و تحصيل مال نامشروع است و اين پرونده با توجه به نوع اتهامات به دادگاه کيفري استان ارسال خواهد شد.»

پرونده بيمه يك متهم اصلي دارد كه به موقع اطلاع‌رساني خواهد شد
وي تصريح كرد: «از چهار متهم اصلي اين پرونده، يكي از آن‌ها رييس سابق بيمه و ديگري معاون سابق اداري مالي و دو نفر ديگر كارمند بودند. اين پرونده بخشي از يک پرونده‌ بزرگ مفاسد اقتصادي است و چند متهم ديگر نيز دارد كه پرونده‌ آن‌ها به محض تكميل، به دادگاه ارسال خواهد شد.»

دادستان تهران در گفت‌وگو با ايسنا يادآور شد: «اين پرونده يك متهم اصلي دارد كه در وقت مناسب در مورد آن اقدام و اطلاع‌رساني خواهد شد. در حقيقت اين پرونده سه بخش دارد كه بخش اول اين پرونده به دادگاه ارسال مي‌شود و تا ساير پرونده‌ها تكميل نشود در خصوص متهم اصلي اقدام نخواهد شد.»

قرار مجرميت متهم به قتل حادثه سعادت‌آباد صادر شد
جعفري دولت آبادي درباره‌ پرونده قتل در‌ سعادت‌آباد به ايسنا اظهار كرد: «در پرونده قتل سعادت آباد در مورد قاتل و متهمه زنداني به عنوان معاونت در قتل قرار مجرميت و كيفرخواست صادر شده و پرونده متهمان با توجه به نوع اتهام متهم، به دادگاه کيفري استان ارسال خواهد شد.»

4 مامور در پرونده سعادت‌آباد بازجويي شده‌اند
دادستان تهران گفت: «در اين حادثه چهار مامور نيروي انتظامي بازداشت شده‌اند که ظرف چند روز گذشته پس از تكميل تحقيقات آزاد شده‌اند و اين پرونده با توجه به نوع اتهامات مامورين به دادسراي نظامي تهران ارسال خواهد شد.»

دادستان تهران ادامه داد: «پرونده قتل بايد در اولين فرصت در دادگاه كيفري استان مطرح شود و متهمان محاكمه شوند تا انشاءالله پس از صدور حكم و قطعيت آن، سريعا اجرا شود.»

دادستان عمومي و انقلاب تهران خاطرنشان كرد: «محاكمه قاتل مطالبه‌ اصلي جامعه است و اين بدين معنا نيست كه ما از كنار حادثه بگذريم، زيرا حادثه‌ بسيار تلخي بود و اينكه متهم با آن وضعيت در آن صحنه حاضر شود قابل دفاع نيست.»

وي افزود: «پرونده حادثه قتل و اتهام ماموران نيروي انتظامي دو پرونده مجزا هستند و اين امر بدين معنا نيست كه اگر پرونده قتل به دادگاه برود، رسيدگي به پرونده ماموران متوقف خواهد شد.»

ماموران ورزيده بايد در محيط جرم حاضر مي‌شدند
جعفري دولت‌آبادي در خصوص دلايل نيروي انتظامي در اين پرونده، اظهار كرد: «پليس معتقد است كه زمان 45 دقيقه‌اي واقعيت ندارد و در ساعت 9:56 دقيقه با پليس تماس گرفته شده و ماموران پليس در ساعت 10 در محل جنايت حاضر شده‌اند.»

دادستان تهران ياد آور شد: «به اين ادعاها رسيدگي خواهد شد. در اينكه بايد ماموران ورزيده و آماده در محل جنايت حاضر مي‌شدند و اقدامات لازم را انجام مي‌دادند، ترديدي نيست. ماموران پليس نيز دفاعياتي دارند كه بايد در پرونده ماموران بررسي شود.»

صرف محكوميت، راهگشا نيست
دادستان تهران در مورد اظهارات برخي افراد مبني بر اينكه "نبايد به زندانيان فتنه‌گر مرخصي داده شود"، توضيح داد: «يكي از وظايف دستگاه قضايي اصلاح مجرمان است. قسمت اخير بند 5 ماده 156 قانون اساسي يكي از تكاليف قوه قضائيه را اصلاح مجرمين مي‌داند؛ بنابراين در هر مورد كه قوه قضائيه مسيرهاي اصلاحي را بپيمايد و به نتيجه برسد، آن راه‌ها مطابق قانون است. اين يك اصل مترقي است كه صرف محكوميت، راهگشا نيست. افراد هنگامي كه جرم مرتكب مي‌شوند ممكن است دچار اشتباه شده باشند و اظهار ندامت و پشيماني كنند، بنابراين ما نبايد راه اصلاح را مسدود کنيم.»

مرخصي به محکومان امنيتي نادم، مي‌تواند متهمان را از جريان فتنه جدا كند
جعفري دولت‌آبادي تصريح كرد: «سياست دادستاني تهران درمورد اعطاي مرخصي بر اساس قوانين و دستورالعمل‌هاي قوه قضائيه و بر اين مبنا است كه درخواست مرخصي ‌كنند، رفتارشان بررسي مي‌شود. ما براي اينكه اقدامات اصلاحي را به نتيجه برسانيم بايد رفتار متهمان را بررسي كنيم. به طور مثال آيا به تعهدي كه داده‌اند عمل كرده‌اند؟ زماني كه احراز شود فردي يا افرادي به چرخه اصلاح بازگشته‌اند و بيان ‌كنند كه اين مسير اشتباه بوده است، دادستان مي‌تواند به آنها كمك كند و در اين مسير بيشتر گام بردارند. بنابراين مرخصي به زندانيان به‌ويژه محکومان امنيتي به خصوص افرادي كه در مسير ندامت و اصلاح قرار گرفته‌اند، نه تنها مغاير با قوانين نيست، بلكه سياستي است كه مي‌تواند متهمان را از جريان فتنه و ضدانقلاب جدا كند.»

از برخي زندانيان براي مقابله با جمهوري اسلامي استفاده مي‌شود
دادستان تهران خاطرنشان كرد: «در حال حاضر از برخي زندانيان به عنوان ابزاري براي مقابله با جمهوري اسلامي استفاده مي‌شود و ما مي‌توانيم با جدا كردن اين بدنه از جريان فتنه، طرح آنها را خنثي کنيم. اگرچه ممكن است در تشخيص مصداق‌ها اشتباهاتي رخ دهد اما به كساني كه مرخصي داده‌ايم به محض اينكه برخلاف تعهداتشان عمل كنند مرخصي آن‌ها لغو خواهد شد و اين مرخصي‌ها همانطوركه بارها تاكيد شده است، براي رسيدگي به زندگي شخصي و عمل در مسيري است كه آنها را به جامعه بازگرداند.»

درباره مرخصي زندانيان به آيت‌الله جنتي توضيح دادم
جعفري دولت‌آبادي خاطرنشان كرد: «روز گذشته در اين رابطه با آيت‌الله جنتي ديداري داشتم و توضيحاتي خدمت ايشان دادم كه اعطاي مرخصي‌ در چارچوب‌هاي مشخص در قوه قضائيه تعريف شده است و مرخصي‌ها بر اساس فرآيندي مشخص، تعريف، تصويب و اجرا مي‌شوند و ابهام ايشان نيز برطرف شد و از اين امر اظهار خشنودي کردند كه ما اين اطمينان را داده‌ايم.»

مرخصي كساني كه فتنه‌گري كنند لغو مي‌شود
وي تاكيد كرد: «مطمئنا كساني كه در ايام مرخصي برخلاف تعهداتشان عمل كنند، جلسه تشكيل دهند، بيانيه صادر كنند، به دنبال كارهاي حزبي باشند و به خاطر همان اتهاماتي كه محكوم شدند ادامه فعاليت دهند، مرخصي آنها لغو خواهد شد و به طور قاطع اعلام مي‌كنم كه اينگونه مرخصي‌ها وجود ندارد.»


زندانيان و خانواده‌هايشان مسير اصلاح را نبندند
دادستان تهران تاكيد كرد: «اما حساب عوامل اصلي، محركين و كساني كه مسبب اين حوادث بودند از کساني که مسير را اشتباه رفته‌اند و اظهار پيشماني ‌کنند، جداست. عوامل اصلي به مرخصي نخواهند رفت و اين افرادي كه اكنون در مرخصي به سر مي‌برند اگر فعاليت مجدد كنند و مرتکب جرم شوند مطمئن باشند كه به زندان باز خواهند گشت و ما اجازه نخواهيم داد كساني كه در بيرون فتنه‌گري مي‌كنند، از مرخصي استفاده كنند. اميدواريم اين سياست همانند گذشته ادامه يابد؛ از خانواده‌ها و خود زندانيان مي‌خواهم كه در اين زمينه كمك كننده كه اين مسير اصلاح بسته نشود. محكومين زنداني و خانواده‌هايشان مهمترين عامل حفظ اين سياست هستند. اگر قرار باشد اين اقدام به شيوه و سياستي عليه انقلاب و آرمان‌هاي آن تبديل شود به طور طبيعي اين سياست متوقف خواهد شد.»

جعفري دولت آبادي در گفت‌گو با ايسنا گفت: «اكثر كساني كه از مرخصي استفاده كرده‌اند به تعهداتشان عمل كرده و سر موعد نيز خود را به زندان معرفي كرده‌اند و در مواردي نيز تذکرات لازم داده شده است.»

20 متهم حوادث پس از انتخابات در زندان، منتظر محاكمه‌اند
دادستان تهران خاطرنشان كرد: «در حال حاضر تعداد متهمان زنداني كه منتظر محاكمه هستند 20 نفرند، اين افراد كساني هستند كه در جريان قضاياي پس از انتخابات دستگير شده و اكنون در زندان هستند. احكام زيادي در حال اجرا است و تعدادي نيز در شرف اجرا است.»

ملاقات دادستان با محكومان امنيتي به معناي تبعيض نيست
جعفري دولت‌آبادي در خصوص سياست ملاقات با زندانيان اظهار كرد: «يكي از وظايف دادستان نظارت بر زندان و رسيدگي به امور زندانيان است. ايرادي كه برخي مطرح مي‌كنند اين است كه چرا دادستان فقط با زندانيان امنيتي ملاقات مي‌كند. در پاسخ بايد گفت كه اين امر به دليل گستردگي شهر تهران و تعداد متهمان زنداني است و دادستان نمي‌تواند به تنهايي به وضعيت همه متهمان رسيدگي کند بنابراين تقسيم كار صورت گرفته است؛ درمورد زندانيان عادي اين اقدام در حوزه معاون نظارت بر زندان‌هاي دادستاني انجام مي‌گيرد و دادياران ناظر بر زندان روزانه با تعداد زيادي از زندانيان ملاقات كرده و درخواست‌هاي آنها را بررسي و پيگيري مي‌كنند.»

دادستان تهران يادآور شد: «در خصوص متهمان امنيتي به لحاظ اينكه ضرورت دارد در مورد عفو، آزادي، مرخصي و اجراي محكوميت‌هاي آنها تصميم گيري شود لذا دادستان بايد شخصا ورود داشته باشد، اين رويه به معناي تبعيض نيست.»

مسائل مربوط به محكومان امنيتي در دادسراي تهران متمركز است
وي يادآور شد: «مرخصي، عفو، ملاقات و پيگيري‌هاي مربوط به محکومين امنيتي را در دادسراي تهران متمركز كرده‌ايم، گرچه اين كار براي ما زحمت دارد اما اين امر باعث شده است كه ملجأيي براي خانواده‌هاي اين افراد پيدا شود و افرادي به ناحق ورود نكنند و بخواهند به نام زندانيان تصميم‌گيري كنند. بر همين اساس دادستان تهران به طور هفتگي با متهمان و محكومان امنيتي و خانواده‌هاي آنها ملاقات دارد و اين ملاقات‌ها در چارچوب وظايف دادستان است و آثار خوبي نيز به دنبال داشته است.»

مهدي هاشمي در صورت مراجعت، دستگير و محاكمه مي‌شود
جعفري دولت آبادي همچنين در خصوص اخبار منتشره مبني بر دستگيري مهدي هاشمي در صورت ورود به ايران، اظهار كرد: «پرونده مهدي هاشمي در دادسراي شهيد مقدس مفتوح است و در صورت مراجعت به ايران قطعاً دستگير و محاكمه خواهد شد.»

تحقيق از سه قاضي پرونده كهريزك ادامه دارد
دادستان عمومي و انقلاب تهران در مورد پرونده متهمان كهريزك نيز گفت: «سه قاضي پرونده از سمت تعليق شده‌اند و پرونده آنها در يكي از شعب در دادسراي كاركنان دولت تحت رسيدگي است و تحقيقات ادامه دارد.»

زمان اجراي مجازات شهلا جاهد تعيين شده است
دادستان عمومي و انقلاب تهران در خصوص پرونده‌ شهلا جاهد نيز به ايسنا گفت: «در حال حاضر پرونده به دادسراي امورجنايي اعاده شده و اگر موانع قانوني مثل گذشت شاكي رخ ندهد، اين حكم در آينده‌اي نه چندان دور اجرا خواهد شد و براي اجراي حكم نيز تعيين وقت شده است.»

هفت متهم به جاسوسي در نوبت محاكمه‌اند
جعفري دولت آبادي همچنين در مورد متهمان به جاسوسي، تصريح كرد: «همانطور كه پيش از اين مطرح شد، اخيرا پرونده‌ي هفت نفر از متهمان به دادگاه ارسال شده است و در نوبت محاكمه قرار دارد. پيش از اين نيز درمورد 20 نفر حكم‌ صادر شده است كه در حال سپري كردن محكوميت‌شان هستند.»

تاييد خبر بازداشت 5 وكيل
دادستان تهران در پايان، خبر بازداشت پنج وكيل را تائيد كرد و گفت: «سه وكيل در فرودگاه و دو وكيل ديگر در تهران بازداشت شده‌اند.»
 


مداحان معروف تهران از بیانیه مركز رسیدگی به امور مساجد در خصوص ممنوعیت برهنه شدن در مسجد و استفاده از مداحی‌های نامتعارف، انتقاد كردند.

به گزارش مشرق، در همین رابطه سعید حدادیان و حسین سازور دو تن از مداحان معروف تهرانی این بیانیه را غیرقابل قبول خواندند.

با نزدیك شدن به ماه محرم، رئیس مركز رسیدگی به امور مساجد كشور روز گذشته از ابلاغ بخشنامه‌ای خبر داد كه بر اساس آن هرگونه قمه‌زنی و برهنه شدن در مساجد و استفاده از مداحانی كه با شیوه نامتعارف و بدون منبع، ذكر مصیبت می‌كنند، ممنوع است.


 


به گزارش ایسنا، سردار سرتیپ حسین همدانی در دیدار عمومی روسای اتحادیه‌ها و فرماندهان نواحی مقاومت بسیج شورای اصناف كشور كه به منظور تشریح برنامه‌های هفته بسیج برگزار شد، گفت: اولین حامی اقتصادی رهبر نهضت اسلامی ما حضرت خدیجه (س) توانست نقش بزرگی در پیروزی نهضت پیامبر (ص) به جا بگذارد پس همه ما بازاریان كه می‌خواهیم در عرصه اقتصاد نقش داشته باشیم باید برای تحقق اهداف عالی اسلام یاد بگیریم كه هر زمان نیاز باشد وارد صحنه شویم، البته همیشه این طور بوده است.

همدانی با تاكید بر این‌كه امروز خط مقدم اصناف هستند، خاطرنشان كرد: روسای اصناف فرمانده لشگرهای جنگ اقتصادی هستند.

وی افزود: اصل 44 و قانون هدفمند كردن یارانه‌ها نیاز جامعه است و این موضوع در میان جناح‌های سیاسی مختلف، با هیچ اختلافی مواجه نیست و اگر در انتخابات و سایر مسائل اختلاف‌نظرهایی وجود داشته باشد امروز هر كس كه دلسوز ایران، نظام اسلامی و مردم است اجرای هدفمند كردن یارانه‌ها را می‌پذیرد چرا كه نباید سرمایه‌ ملی را این چنین به هدر داد.

فرمانده‌ سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ با اشاره به این‌كه ایران مدل دفاعی ارائه كرد كه در دنیا بی‌نظیر است، گفت: هر ملتی كه می‌خواهد مستقل شود از مدل مقاومت، استقامت و خارج شدن از زیر یوغ استعمار ما استفاده می‌كند. اما متاسفانه ما مدل اقتصادی نداریم و روشی كه استفاده می‌كنیم نه شرقی و نه غربی و نه اسلامی است بلكه معجونی از این سه می‌باشد.

وی با اشاره به این‌كه در اقتصاد اسلامی دولت نباید به مسائل ورود پیدا كند و نقش نظارت دارد، تصریح كرد: وقتی اقتصاد دولتی شد، چنین می‌شود پس باید به این نكته توجه داشته باشیم كه همیشه نفت نخواهیم داشت و نسل‌های آینده ما باید مورد توجه قرار گیرند.

وی با اشاره به این‌كه اختلاف مجلس و دولت بر سر زمان بندی اجرای هدفمندی یارانه‌هاست، اظهار كرد: دولت می‌گوید شوك اجرای هدفمندی باید یك دفعه انجام شود و مجلس مخالف آن است پس با اصل اجرای آن مخالفتی وجود ندارد و اختلاف نظرها بر سر روش اجرا است.

اگر دشمن مردم را به خیابان ها كشاند ما مقصر هستیم

همدانی با بیان این‌كه اصناف، لشگر مقابله با تهدید اقتصادی هستند، افزود: دشمنان ما بیش از یكصد شبكه‌ ماهواره‌ای را بسیج كردند كه از این فرصت سوء استفاده كنند و سوار بر جریان‌ها شوند و در ماهواره به جریان‌ها خط می‌دهند، پس اشكال ندارد كه ما ماهواره ببینیم تا بفهیم كه دشمن چه می‌كند كه مردم را تحریك كند تا مثل سال گذشته به خیابان‌ها بیایند و به همین خاطر بود كه مقام معظم رهبری بحث بصیرت را مطرح كردند پس اگر بعد از اجرای اصل 44 و هدفمندی یارانه‌ها دشمن بتواند مردم را تحریك كرده و به خیابان كشاند ما مقصر هستیم.

فرمانده سپاه تهران بزرگ با بیان این‌كه نباید وضعی ایجاد شود كه نیروهای امنیتی درگیر شوند، گفت: مقام معظم رهبری فرمودند حاضر نیستند هیچ كسی كشته شود چه آن‌ها كه فریب خورده و به خیابان آمدند و چه دیگران. پس اصناف كه مجاهدین عرصه‌ مقابله با تهدید اقتصادی هستند در این زمینه نقشی موثر دارند.

80 درصد مردم و مسوولان نمی‌دانند هدفمندی یعنی چه؟

وی با اشاره به این‌كه افكارسنجی در تهران نشان می‌دهد كه 80 درصد مردم و مسوولان نمی‌دانند هدفمندی یعنی چه؟ گفت: نهضت روشن‌گری راه‌اندازی كردیم تا مردم را با این موضوع آشنا كنیم و در این راستا صحبت‌های دولت و مجلس به نفع مردم است.

وی با بیان این‌كه فاصله‌ طبقاتی و شكاف بزرگی در حال حاضر میان اقشار مختلف جامعه وجود دارد، تصریح كرد: دنیای غرب هم این روش را اجرا می‌كند و معتقد است كه اگر قدرت خرید را از مردم بگیریم به تجار ما ضرر وارد می‌شود پس باید قدرت خرید بالا رود و این موضوع كه دولت جنس در اختیار مردم بگذارد غلط است و روش كمونیست‌ها و ماركسیست‌ها است در حالی كه باید مردم خود پول را مدیریت كنند و این روش اسلامی است.

همدانی با اشاره به این‌كه مخالفان انقلاب و نظام به دنبال فرصتی برای ایجاد چالش در نظام هستند، گفت: مجاهدان و سربازان مقابله با تهدید اقتصادی جز اصناف نیستند، چراكه در این زمینه استاد و كارشناس هستند و به شرط آن‌كه مثل فرماندهان دوران دفاع مقدس حركت برای رضای خدا را مبنای كار قرار دهند موفق خواهند بود.

همدانی با بیان این‌كه دشمن می‌خواهد از هر فرصتی استفاده كند تا مشكلی برای ما ایجاد شود، تصریح كرد: همه جای بازار پر از جملات زیبای امام (ره) است چراكه امام با اتكای بازار از سال 42 و قبل از آن مبارزه را شروع كرد و پشتیبان امام و روحانیت و نهضت شیعی همیشه بازاریان بوده‌اند، همانطور كه قبل از انقلاب شاهد بودیم روزی كه بازار بسته می‌شد كمر نظام می‌شكست و تمامی شعارهای انقلابی از بازار شروع شد و پناهگاه انقلابیون بازار بود.

فرمانده‌ سپاه تهران بزرگ با اشاره به این‌كه بازاریان ما نشان دادند متدین و مومن و انقلابی هستند، گفت: ان‌شاءالله بازاریان ما حامی ولایت و مردم هستند و هر جا لازم باشد به تمام معنا همانطور كه خداوند متعال خواسته است از جان و مال و آبروی خود می‌گذرند چراكه امروز بحث از آبروست و دیگر شخص مطرح نیست.

وی تصریح كرد: امیدواریم همانطور كه در عرصه‌ دفاع مقدس دنیا از مدل دفاعی ما استفاده كرد كاری كنیم كه از مدل‌های اقتصادی ما استفاده شود و اگر اصل 44 و هدفمندی یارانه‌ها اجرا شود، و دولت از فعالیت اقتصادی كنار رود و نقش نظارتی پیدا كنند خواهیم دید كه بازاریان، تجار و مجاهدان عرصه‌ اقتصادی رقابت خواهند كرد و می‌توانند در دنیای امروز وارد كارزار شوند.

همدانی با اشاره به تجربه برگزاری نمایشگاه اقتصادی در یكی از كشورهای منطقه گفت: اگر دولت و وزارت امور خارجه به وظیفه‌ خود خوب عمل كنند و بازاریابی لازم را انجام دهند، صنایع مختلف كشور ما با موفقیت‌های بزرگی روبرو خواهد شد همانطور كه در این نمایشگاه بخش ملامین ما با موفقیت بزرگی روبرو شد. پس اگر دولت و مردم به وظیفه‌ خود خوب عمل كنند آینده‌ روشنی خواهیم داشت.

وی با اشاره به این‌كه حضرت علی (ع)، بیان می‌كند كه تجربه‌ خود را از گذشتگان به دست آورده است، گفت: شاهدیم ژاپن همزمان با ما بعد از جنگ جهانی شروع به بازسازی خود كرد و امروز از كشورهای بزرگ اقتصادی است و چین نیز اقدامات موفقیت‌امیزی انجام داده است.

پس اگر رقابت در عرصه‌ اقتصاد را به بخش خصوصی و مردم بدهیم كه اسلام نیز این را می‌پسندد در عرصه‌ اقتصاد در آینده می‌توانیم به دنیا مدل ارائه كنیم.

همدانی در ادامه با اشاره به این‌كه در آستانه هفته بسیج هستیم این هفته را به اعضای بسیج شورای اصناف كشور تبریك گفت.


 


در سال 84، در نقد توسعه اقتصادی و سیاسی سال های 68 تا 76، شعار دولت اسلامی  مطرح می شد ولی اكنون به جای «دولت اسلامی» بحث «مكتب ایرانی» به میان است. دلیل این تغییر شعار را چه می دانید؟

دكتر عماد افروغ:بنده به فرضی رسیدم كه آن را مطرح هم كردم و آن اینكه بر روی شعارهای این ها به هیچ وجه نمی توان حساب باز كرد. این ها بر حسب دركشان از شرایط و اوضاع و احوال شعار می دهند و ظاهراً برای این ها قدرت فی نفسه هدف است. حالا یا خود قدرت هدف است یا اینكه اهدافی دارند كه فكر می كنند با این وسیله بهتر می توانند آن ها را محقق كنند. به هر حال هر دو رویكرد خطاست. بنده شخصاً معتقدم كه به لحاظ عملگرایی هیچ تفاوتی بین دولت فعلی و دولت بعد از جنگ وجود ندارد. یعنی پراگماتیسم و رسیدن به مقصد برای هر دو یك اصل بوده است. این دو دولت حتی اعمال اقتصادی مشابهی انجام داده اند. اما یكی ازآن دو زیر سئوال می رود و دیگری نه ( فراموش نشود در زمان آقای هاشمی نیز نقد پر هزینه بود). البته پراگماتیسم دوره پس از جنگ به نام مدیریت علمی اعمال می شد؛ یعنی از دین خرج نمی كرد. اما در پراگماتیسم این دولت از دین خرج می شود. البته دوره پراگماتیسم دینی این دولت را باید تا قبل از طرح تز مكتب ایرانی قلمداد كرد و الان دیگر از این حیث شرایط جدیدی بوجود آمده است.

به نظر می رسد كه  این­ها از هر فرصتی استفاده می كنند و فقط به فكر رسیدن به اهداف گروهی و شخصی خودشانند و در این بین همه نیز برای آنها یك فرصت محسوب می شوند و تاریخ مصرفی دارند. حالا گاهی اشخاص برایشان ابزار می شوند و گاهی ارزش ها. این ها به اسم دولت اسلامی روی كار آمده اند. در آن زمان تمام توقعات اصولگرایانه را مطرح می كردند و خیلی از شعارهایشان، شعارها و دغدغه های خود ما بود. نقدهای خود ما در دوران سازندگی و توسعه سیاسی بود. وقتی چنین شعارهایی داده می شود، طبیعتاً ما فكر می كنیم كه قرار است این آرمان های متعالی محقق شوند. حالا صرف نظر از اینكه ما در همان زمان هم می گفتیم كه شعار دولت اسلامی ابهاماتی دارد. دغدغه ما "جمهوری اسلامی " است و مبادا این گونه شود كه با شعار دولت اسلامی، تفسیری از اسلام بخواهد القا شود كه نافی جمهوریت و حقوق مردم باشد و تفسیردیگری از فلسفه سیاسی نظام جمهوری اسلامی بدست داده شود. به هر حال وقتی كه ما برخوردهای ابزاری متفاوتی را دیدیم، برخوردهایی كه در ضدیت با مردم و جمهوریت و كثرت سلیقه ها بود، به تدریج حساس شدیم تا اینكه ناگهان بحثی به نام مكتب ایرانی مطرح شد. این جا دیگر احساس می شود كه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. ظاهراً الان اقشار متدین ما بیدار شده اند و دریافته اند كه تا كنون چه روندی طی شده است. به نظر می رسد كه با این شعار جدید قرار است مخاطبان جدیدی جذب شوند؛ مخاطبانی كه روزی مورد تعرض بودند. ضمن اینكه این جریان همواره رگه هایی از توجه به این قسم مخاطبان داشته است. یعنی از همان ابتدا وقتی بحث حضور زنان در ورزشگاهها مطرح شد  وما در همان وقت از آن با عنوان موج سواری و امواج كات دار یاد كردیم، همگی نشانی از این زمینه رفتاری داشتند اما این زمینه ها هیچ وقت قالب جدیدی پیدا نكرده بود؛ قالبی كه در درون آن مكتب ایران قرار داشته باشد. هر چند كه نوعی پوپولیسم، نگاه توده وار و بی توجهی به احزاب و گروههای شناخته شده سیاسی در اندیشه این جریان وجود داشت، اما لعاب این رویكرد لعاب غیردینی و ملی گرایانه نبود. ولی ناگهان این رویكرد لعاب جدیدی پیدا می كند كه این قابل تامل است. اگر توجه كرده باشید، از چندی پیش حساسیت هایی نسبت به طراح مكتب ایرانی شكل گرفته بود. به نظر می رسد كه این حساسیت ها كارساز بوده است. 

منظورتان از كارساز بودن چیست؟
یعنی این حساسیت ها نتیجه داده و منجر به تغییر لعاب شده است. حساسیت هایی كه اقشار دینی ما نشان دادند، باعث برملا شدن چهره واقعی این جریان شده و آنها را به این نتیجه رسانده كه دیگر با لعاب دینی نمی توانند اهداف و نیات خود را محقق سازند. 

چرا اصولگرایان این قدر نسبت به مطرح شدن نام كوروش یا مفهوم مكتب ایرانی حساسیت دارند؟
نه، این گونه نیست. بنده خودم كتاب " هویت ایرانی و ... " را نوشته ام و همواره هم گفته ام كه هویت ایرانی را نباید از بعد از اسلام در نظر گرفت. اگر پیشینه دینی و تاریخی گذشته ما نبود، ما به این راحتی مسلمان و شیعه نمی شدیم. سئوالی كه همواره مطرح كرده ام این است كه چرا اعراب در نبوت درجا می زنند ولی ما ولایت و امامت را هم قبول داریم؟ این امر ناشی از همان سابقه یكتاپرستی و آیین مزدایی ما است. اما بحث این است كه آیا ما بایستی دركی از ایرانی و ایرانیت بدست بدهیم منهای دینداری و اسلامگرایی؟ آیا باید دركی بدست بدهیم كه پیوندهای خونی و خاكی برای ما اصالت پیدا كند؟ 

یعنی در بحث مكتب ایرانی، شیعه بودن ایرانیان مفروض نیست؟
مفروض نمی تواند باشد. راجع به این موضوعات باید بحث كرد. 

چرا مفروض نیست؟ آنها از كوروش به امام زمان می رسند.
به این راحتی كه نمی توان گفت از كوروش به امام زمان می رسند. 

اما ظاهراً در ذهن آنها چنین سیری وجود دارد.
آنها باید این نكته را بشكافند. كسی نمی خواهد كوروش را انكار كند. اما كوروش یك حدی دارد. شما هیچ سئوال كرده اید كه چرا ما مزدایی های قبل از اسلام به راحتی اسلام می آوریم؟ برای اینكه با یك امر بزرگتر روبرو می شویم. یعنی آن چیزهایی كه ما می خواستیم و به صورت ناقص در اختیارمان بود، به نحو اكمل در اسلام وجود داشت. اگر ما دنبال یكتاپرستی و عدالت می گردیم، یكتاپرستی و عدالت به شكل كامل تر در اسلام وجود دارد. ما باید رابطه دین و ایرانیت را مشخص كنیم. این رابطه عموم و خصوص من وجه نیست، رابطه متباین و رابطه تساوی هم نیست. رابطه عموم و خصوص مطلق است. یعنی دین، ایران را در بر می گیرد. حلقه دین و تشیع به مراتب وسیع تر از حلقه فضای جغرافیایی ما است. بعضی ها می گویند كه بین آیین مزدایی و قوم آریایی این همانی وجود دارد. یعنی دو دایره تساوی اند. اما در مورد اسلام نمی توانیم چنین چیزی بگوییم. یعنی دایره اسلام و تشیع به مراتب وسیع تر از دایره ایرانیت است. می خواهم بگویم ایرانی شیعه را انتخاب می كند، جعل نمی كند. بحث اصلی این جاست. اتفاقاً اگر ما هویت ایرانی را محدود به فضای جغرافیایی ایران بكنیم، به نظر من در حق ایرانیان جفا كرده ایم. قرآن آیه ای دارد كه می گوید اگر قرآن را بر فردی از عجم فرو می فرستادیم اینان(اعراب)هرگز ایمان نمی­آوردند (شعرا،198و199). به تعبیر امام صادق(ع) اگر قرآن بر عجم نازل شده بود، عرب به آن ایمان نمی آورد ولی بر عرب نازل گشت وعجم ایمان آورد؛ و این فضیلت عجم است (تفسیر صافی به نقل از خدمات متقابل اسلام  و ایران تالیف استاد مطهری، ص 262). یعنی عجم این قابلیت را داشته كه ذهن خودش را باز بگذارد و به شرایط جغرافیایی محدود نكند. همه حرف من این است كه ما نباید ایرانیت و اسلامیت را در برابر هم قرار دهیم و از این نكته غافل شویم كه عنصر هویت بخش ملی ما دینداری است. شما دین را از میان بردارید، دیگر از هویت ایرانی چه چیزی باقی می ماند؟ 

منظورتان از دین، دین اسلام است؟
بله، در خاك ایران دین اسلام است. 

پس با این حساب زرتشتی های فعلی ما هویت ایرانی ندارند؟
وقتی ما بحث هویت را مطرح می كنیم، منظورمان هویت غالب است. این به این معنا نیست كه تمام آحاد یك جامعه طابق النعل بالنعل با یك امر هویت بخش با تمام جزئیاتش هم عقیده باشند. ما می گوییم شما علی الاغلب را ببینید. علی الاغلب ایرانیان مسلمان اند. حالا بحث بر سر این است كه اقلیت های دینی دیگر ما چه نسبتی با این هویت دارند؟ آیا با آن نسبت متعارض دارند یا اینكه احساس می كنند در ذیل این عامل هویت بخش جمعی آرام هستند و می توانند با سایر هموطنانشان زندگی مسالمت آمیز داشته باشند. اتفاقاً كسانی كه در مورد هویت ایرانی كار كرده اند، می گویند كه در ایران مسیحیان و مسلمانان و كلیمیان و زرتشتیان زندگی مسالمت آمیز دارند و هیچ مشكلی با هم ندارند. ضمن اینكه ما اگر خوب نگاه كنیم، می بینیم كه بین آیین زرتشت و اسلام وجوه مشترك زیادی وجود دارد. من حتی فرض استحاله را مطرح كرده و نوشته ام كه یكی از عواملی كه باعث می شود ایرانیان زرتشتی به اسلام روی بیاورند، این بود كه احساس كردند آیینی در پیش روی آنها قرار گرفته كه مكمل آیین آنها است. شما چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، عنصر دین را از میان بردارید، اثری از هویت ایرانی باقی نمی ماند. من دین اسلام را برای الان گفتم و دین را به طور مطلق و برای تمامی ادوار تاریخ ایران می گویم. ما حتی در دوران باستان هم نمادهای چوبی و سنگی برای خدایانمان نداشتیم. یعنی در آن جا هم عنصری ماوراء الطبیعی و انتزاعی مورد پرستش ما بوده است. بعضی ها می گویند كه بت، نماد و توتم مانا بوده ولی بحث من است كه ما حتی توتممان نیز بت نبوده است. این پیشینه مستعدی برای پذیرش اسلام است. 

شما فرمودید كوروش یك حدی دارد. آیا دولت فعلی دست به بزرگنمایی كوروش زده است؟
نه، دست به بزرگنمایی خودش زده است. 

پس چرا چند جمله تمجیدآمیز راجع به كوروش این همه حساسیت در بین اصولگرایان ایجاد كرده است؟
من اصلاً نمی دانم كدام اصولگرایی بر روی كوروش حساسیت بیش از حد داشته است. من به خیلی از اصولگرایان می گویم اصلا بحث ما این نیست كه كوروش یا منشور كوروش مطرح نشود. به هر حال كوروش هم با توجه به شرایط حاكم در آن زمان، یك حركت انسانی انجام داده است. حالا ممكن است این حركت انسانی تفسیرهای مختلف بردارد. ولی همین كه كوروش دست به چپاول و غارت و برده گیری نمی زند، این ها اتفاقاتی قابل توجه است. اما الان آنچه كه مورد نقد ما است، مساله ملی گرایی و باستان گرایی و كوروش گرایی است. به هر حال ما در طول تاریخ رشد و تكاملی داشته ایم. ما كه امروز نمی توانیم بگوییم منشور حقوق شهروندی كوروش كامل است. نه، بشر رشد كرده است و امروز اسلام می تواند تفسیر و تصویر  جامعی از حقوق شهروندی بدست دهد. ما بر اساس همین تفسیر بوده كه انقلاب كرده ایم. یعنی خرافه زدایی ها و حق گرایی ها، منجر به روشن شدن افراد و آمدشنان به صحنه انقلاب شده است. با این مقولات نباید برخورد سطحی و ناشیانه كرد. برای این جریان هر چیزی یك فرصت است. یك روز اشخاص، یك روز رهبری، یك روز امام زمان و یك روز هم كوروش فرصت می شود. این خطرناك است. و گرنه می شود كسی بیاید بحث كوروش را به صورت علمی مطرح كند؛ چنانكه خود ما این كار را كرده ایم و حساسیتی هم روی كوروش نداریم. یكی از ایران شناسان معروف می گوید اگر اسلام با تمدن كهن ایرانی پیوند نمی خورد، جهانی نمی شد. كما اینكه اگر مسیحت با تمدن یونانی پیوند نمی خورد، جهانی نمی شد. به هر حال این پیوند حاكی از عظمت دوران قبل از اسلام و نیز عظمت خود  اسلام است. بحث، بحث توامان دیدن اسلام و ایران است. طرح افراطی هر یك از این دو، نامطلوب است. ما همواره با این مشكل مواجه بوده ایم كه برخی ایرانگرایی را در برابر اسلامگرایی پرملاط می كردند و برخی هم اسلامگرایی را در برابر ایرانگرایی پررنگ می كردند. هر دو این رویكردها غلط است؛ زیرا درك صحیح از هویت ایرانی نشان می دهد كه اسلام و ایران توامانند، اما با این تفسیر كه بین اسلام و ایران این همانی وجود ندارد؛ یعنی دایره اسلام محدود به شرط جغرافیایی ایران نیست. و گر نه ایرانی، جهان بینی ای دارد كه آسمانی است و بر روی ارزشها، رفتارها و نمادهای او تاثیرگذار بوده است. ما همه جا باید مدافع شهروند ایرانی باشیم. حرف من این است كه ما منافع و مصالح ملی و شهروندان ایرانی را از مكتب ایرانی تفكیك كنیم. آخر چرا می گویید مكتب ایرانی؟ مكتب ایرانی خنثی است و حرفی ندارد. وقتی می گوییم مكتب اسلامی، بالاخره اسلام برای خودش آیین و دكترین دارد. اما مكتب ایرانی از این حیث چه چیزی دارد؟ ضمناً هویت ایرانی جمع جبری آحاد ایرانیان نیست. چیزی ورای این است. ما می گوییم آب خاصیتی دارد كه قابل تقلیل به اكسیژن و هیدروژن نیست. هویت ایرانی مثل همین آب است. یعنی ما نمی توانیم جمع جبری نظرات ایرانیان را به عنوان هویت ایرانی معرفی كنیم. هویت ایرانی یك ساخت یا یك ته نشین شده فرهنگی و تاریخی است كه از گذشته به ما رسیده است. اصلی ترین مولفه این هویت هم، چنانكه گفتم، دین است. منظور من هم از تاكید بر دین در تعریف هویت ایرانی، تاكید بر هستی شناسی توحیدی ایرانیان است. 

به نظر شما " مكتب ایرانی " از دل ماكیاولیسم مذهبی بیرون آمده است؟
به لحاظ مفهومی نه. اما ماكیاولیسم مذهبی می تواند به طرح مكتب ایرانی  بیانجامد. در ضمن مگر ما همیشه بر عربگرایی یا به اصطلاح عروبت  برخی از اعراب در شرایط كنونی و طرح تاریخی عرب و عجم و تبعیضات ناشی از آن ایراد نمی گرفتیم. چگونه است كه هم اكنون با طرح مكتب ایرانی علاوه بر نادیده انگاشتن پیوندهای مشترك خود با جهان اسلام اسیر نوعی عرب گرایی وارونه می شویم؟              

شما فرمودید این جریان خودش كنشگر است و دیگران را منفعل می خواهد. عملاً هم می بینیم كه این انفعال تا حدودی گریبانگیر سایر جریان های سیاسی انقلاب اسلامی شده است. به نظر شما آینده سیاسی هاشمی و خاتمی در نظام جمهوری اسلامی چگونه خواهد بود و دیگر اینكه آیا حذف احتمالی این دو نفر، صرفاً حذف دو شخص خواهد بود یا حذف دو جریان سیاسی ای كه كمابیش گرایش های لیبرالیستی در حوزه اقتصاد و سیاست داشتند؟
ما امروز آن طور كه مورد انتظارمان بود، شاهد نقد از درون یا نقد درون گفتمانی نیستیم و به تدریج سكوتی جامعه علمی و روشنفكری ما را فراگرفته است كه فضای فكری جامعه ما را كم رونق كرده است. حالا اینكه آینده چگونه خواهد بود، من امیدوارم كه این وضعیت ادامه پیدا نكند. اما تغییر این روند بی هزینه نخواهد بود. خیلی ها باید هزینه بدهند. بویژه روشنفكران ما باید بیش از این در صحنه باشند و بیش از این هزینه بدهند تا جلوی این روند را بگیرند و گفتمان انقلاب اسلامی را در جامعیت خودش احیا كنند. اما درباره حذف اشخاص باید بگویم كه بنده اصلاً نگاه فردی ندارم. افراد مهم نیستند و مهم افكار آنها است. به میزانی كه افكار افراد قابل قبول باشد، باید كمك كرد كه آن افكار بمانند ولو كه خود آن اشخاص بروند. به میزانی هم كه افكار افراد غیر قابل قبول باشد، باید كمك كرد كه آن افكار، ضمن امكان میدان مانور در عرصه عمومی، در عرصه رسمی میدان مانور نداشته باشند و مبنای سیاستگذاری نشوند. ما باید با اندیشه افراد كار داشته باشیم. آیا انقلاب اسلامی چیزی كم داشته است كه ما - به تعبیر شما - نیازی به تلفیق آن با لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی داشته باشیم؟  آیا انقلاب اسلامی به حقوق مردم بی توجه است كه ما نیازمند چنگ زدن به لیبرالیسم باشیم؛ لیبرالیسمی كه - به نظر بنده - مفهوماً مشكل دارد؛ زیرا به یك فردگرایی بی مبنا تكیه می كند و به جمع گرایی هم بی توجه است. شخصاً مایل نیستم كه در نقد یك شخص بین فكر و شخصیت او خلط شود. اگر ما به جای نقد تفكر یك نفر، خدای نكرده شخصیت او را تخریب كنیم، ما پیش نرفته ایم بلكه آن شخص پیش رفته است. الگوی فكری یك نفر لزوماً منطبق با شخصیت او نیست. خیلی ها اصلاً ملتزم به لوازم كلامشان نیستند. یعنی ممكن است  كسی معایب استراتژی شان را به آنها بگوید و آنها  آن استراتژی را رها كنند. ما با " ما قال " سر و كار داریم نه با " من قال ". نقدهایی كه بنده به آقای هاشمی وارد كرده ام، با ملاحظه این نكات بوده است. جریانی كه به نام نقد آقای هاشمی، شخصیت ایشان را تخریب می كند، گذشته ایشان را نادیده می گیرد و از مخالفت با ایشان فرصتی برای خودش می سازد، مورد تایید من نیست. چرا كه این جریان نمی خواهد با نقد آقای هاشمی احقاق حقی كند. مثلاً آقای هاشمی متهم می شود اما هیچ سندی در اثبات اتهام ایشان رو نمی شود. این نشان می دهد كه قرار است ما با مخالفت آقای هاشمی به نان و نوایی برسیم. چهار سال پیش با همین محمل آمدیم و الان هم با همین محمل می آییم. آخر چند بار باید از طریق مخالفت با آقای هاشمی نان خورد؟ یكبار از این طریق بر سر كار آمدید. خب اگر پرونده ای داشتید، رو می كردید. ما هم خوشحال می شدیم كه این قضا و عدالت اسلامی است. اما نمی توانید پرونده ای رو نكنید و چهار سال بعد دوباره با همان حرفها بیایید. این رفتارها مورد تایید نیست. بنده  با این برخورد افراطی كه به اشخاص تسری می یابد و به نقد افكارشان محدود نمی شود، مخالفم؛ زیرا نتیجه معكوس می دهد. یعنی نه تنها بستر برای ارزیابی نقد های الگویی فراهم نمی شود بلكه این رویه به شكل جریانی و ساختاری موجب مظلوم نمایی هم می شود. اتفاقاً اگر دقت كنید می بینید كه محبوبیت ایشان در اثر عملكرد این جریان بیش تر شده است. كسانی كه این برخورد را با آقای هاشمی در پیش گرفته اند، نه بر فرصت های جمهوری اسلامی اضافه می كنند و نه قابلیت های این نظام را به فعلیت می رسانند.


منبع: خبر آنلاین


 


رئيس سازمان بسيج مستضعفين اظهار کرد: نبايد فتنه سال گذشته را دست كم گرفت چرا كه هيچ ملتي در طول تاريخ از چنين فتنه‌اي به سلامت عبور نكردند اما مردم بصير ايران و پيشتازان بسيجي آنها توانستند اين فتنه را خنثي كنند اما متاسفانه هيچ‌گاه يادي از جانبازان بسيجي اين فتنه كه برخي از آنها 70 درصد و برخي قطع نخاع شده‌اند، نمي‌شود.


سردار نقدی در کنفرانس خبری تشریح برنامه‌های هفته بسیج، با اشاره به این که "يك بسيجي نوجوان براي نجات دوستش كه در جريان اردوهاي هجرت در داخل يك رودخانه در فريدون شهر اصفهان، افتاده بود"، گفت: اين جوان بسيجي خود را براي نجات دوستش به رودخانه انداخت و پس از نجات وي خودش به شهادت رسيد ولي متاسفانه هيچگاه يادي از او نشد و جا دارد تا ميان رسانه‌ها يك مسابقه بگذاريم تا ببينيم چه كسي مي‌تواند حتي اسم اين شخص را پيدا كند.


به گزارش فارس، نقدي اظهار كرد: ما توقع نداريم تا رسانه‌ها تنها به معرفي تشكيلانت بسيج بپردازند ولي اين توقع وجود دارد كه معرفي تفكر بسيجي در كشور در رسانه‌ها پرداخته شود.


رئيس سازمان بسيج مستضعفين همچنین از عملكرد رسانه‌هاي كشور در خصوص "ايجاد الگو براي جوانان" انتقاد و اظهار عقیده کرد: اين يك درد كلي است و منحصر به يك رسانه خاص نمي‌شود. در حالي كه ما انسان‌هاي بزرگي در جامعه داريم اما تبليغ چنداني از سوي رسانه‌ها براي الگو سازي از آنها صورت نمي‌گيرد.


نقدی با نام آوردن از "گلدوي" و "جانباز بسيجي در خمين" ابراز داشت: اين جانباز عزيز در يك برنامه آموزشي در خمين خود را روي نارنجك انداخت و جان بسيجيان را نجات داد و تنها با خواست خدا و پس از عمل‌هاي جراحي متعدد امروز به زندگي خود ادامه مي‌دهد.


وي ادامه داد: هر كجاي دنيا اين افراد را داشته باشند از آنها قهرمان ملي مي‌سازند و فيلم، داستان و شعر از آنها ساخته مي‌شود اما در كشور ما اگر يك ورزشكار يا هنرپيشه دسته سوم در جايي حرف مزخرفي بزند اين امر به يك سوژه خبري براي رسانه‌هاي كشور تبديل خواهد شد.


رئيس سازمان بسيج مستضعفين گفت: پديده‌هايي مانند مرد عنكبوتي يا زورو و بتمن نشان‌دهنده فقر دنياي غرب از وجود قهرمان است و آنها سعي مي‌كنند در قالب اين شخصيت‌ها، اين ضعف خود را جبران كنند.


رئيس سازمان بسيج مستضعفين در بخش دیگری از سخنانش گفت: رزمايش بزرگ يك ميليون نفري رزمندگان بسيجي با عنوان "فدائيان ولايت " و با شعار لبيك يا علي به منظور ارتقاي آمادگي دفاعي و تقويت بنيه دفاعي كشور و نيز به منظور تجديد بيعت با ولايت در مناطق مختلف كشور برگزار مي‌شود كه فرداي آن روز و در روز چهارم هفته بسيج، اين بسيجيان در مناطق خود اجتماع خواهند كرد.


 


عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس از تهیه طرح اصلاحی توسط تعدادی از نمایندگان برای تغییر مصوبه مجلس که از اختیارات دولت در بانک مرکزی می کاهد خبر داد.

ولی اسماعیلی در گفتگو با مهر، با اعلام این خبر اظهار داشت: روز گذشته مجلس مصوبه ای گذراند که بر اساس آن اختیارات رئیس جمهور در مجمع عمومی بانک مرکزی کاهش پیدا می کند و وزن بخش خصوصی افزایش داده می شود.

وی گفت: روز گذشته نیز دولت با این پیشنهاد مخالفت کرد اما پیشنهاد مذکور در مجلس رای آورد.

عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس خاطر نشان کرد: هم اکنون طرح اصلاحی با امضای بیش از 50 نماینده که نسبت به این مصوبه معترض هستند تهیه شده است.

وی گفت: طبق آیین نامه مجلس می توان طرح اصلاحی را با بیش از 50 امضا تقدیم مجلس کرد.

اسماعیلی گفت: تلاش ما این است که این ماده به کمیسیون تلفیق باز گردد و در آن کمیسیون تصمیم دیگری گرفته شود.


 


محمد عزلتی مقدم، رئیس کمیته ایثارگران ستاد مهندس موسوی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، رئیس کمیته ایثارگران ستاد موسوی که از سرداران دفاع مقدس است و در انتخابات دهم ریاست جمهوری نیز مسئول کمیته ایثارگران ستاد میرحسین موسوی بود، چهارشنبه گذشته و در پی دیدار جمعی از سرداران دفاع مقدس با موسوی، بازداشت شده است.

این گزارش همچنین حاکی است، سردار مقدم پس از دستگیری، تماس کوتاهی هم با خانواده خود داشته است.

سردار مقدم، سابقه عضویت در دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حضور در جبهه‌های دفاع مقدس و ریاست نمایشگاه هوایی وزارت دفاع را در کارنامه خود دارد.

لازم به یادآوری است که پیش از این، افراد دیگری از نزدیکان مهندس موسوی نیز بازداشت شده بودند؛ از جمله حمید محسنی، رئیس دفتر میرحسین موسوی، که پس از دو ماه همچنان ممنوع‌الملاقات است.

بازداشت رئیس کمیته ایثارگران ستاد موسوی در بازگشت از دیدار جمعی از سرداران دفاع مقدس با مهندس موسوی انجام شده است. در ماههای اخیر، برخوردهایی از این دست با بسیاری از ملاقات‌کنندگان با مهندس موسوی صورت گرفته و علاوه بر دیگر محدودیت‌های ایجاد شده برای میرحسین، در مواردی از ملاقات افراد با او جلوگیری شده و یا دیدارکنندگان پس از ملاقات با موسوی، بازداشت شده‌اند.


 


مرتضی کاظمیان، عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات که در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب محاکمه شده بود، به تحمل یک‌سال حبس تعزیری محکوم شد.

به گزارش میزان خبر، قاضی مقیسه، کاظمیان را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی» و به استناد ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی به تحمل یک‌سال حبس محکوم کرده است و مقاله‌ها و تحلیل‌های سیاسی و مصاحبه‌های این کارشناس مسائل سیاسی با رسانه‌های خارجی، در تحلیل رخدادهای پس از انتخابات ۲۲ خرداد، مستندات حکم صادره علیه وی بوده‌اند.

این فعال ملی- مذهبی پس از عاشورای سال گذشته، نیمه شب در منزل مسکونی‌اش بازداشت و روانه‌ی اوین گردید، ۶۳ روز را در سلول‌های انفرادی بند ۲۴۰ اوین محبوس بود و سرانجام در دهم اسفندماه گذشته، با قرار وثیقه‌ی ۵۰میلیون تومانی آزاد شد.

کاظمیان که دانش‌آموخته‌ی دکترای علوم سیاسی است، ازجمله تحلیل‌گرانی بود که یادداشت‌های سیاسی‌اش در رسانه های اصلاح‌طلب منتشر می‌شد.

او به‌عنوان روزنامه‌نگار و یادداشت‌نویس، سابقه همکاری با سرویس سیاسی بسیاری از نشریات اصلاح‌طلب (ازجمله جامعه، توس، فتح، یاس‌نو، وقایع‌اتفاقیه، اقبال، حیات‌نو، اعتماد ملی، اعتماد، سرمایه، شرق، نامه ، پیام هاجر،و ...) و همچنین رسانه های اینترنتی نظیر جرس و روزآنلاین را در کارنامه دارد.

کاظمیان همچنین دبیر سیاسی روزنامه خرداد (به مدیرمسئولی عبدالله نوری) و عضو شورای سردبیری ماهنامه آفتاب (به مدیر مسئولی عیسی سحرخیز) بوده است، که تمامی این نشریات یاد شده در سال‌های اخیر به تیغ توقیف موقت، تعطیل شده‌اند.


 


با گذشت یک هفته از بازداشت "سليم آروم" دبير دبيرستان‌هاي بوكان، توسط نيروهاي امنيتي، وی هيچگونه تماسي با منزل نداشته است.


به گزارش دیده‌بان حقوق بشر کردستان، خانواده اين فعال فرهنگي با اظهار نگراني نسبت به بيخبري از وضعيت این فعال فرهنگی اعلام کردند: پس از گذشت يك هفته از بازداشت وي هيچگونه تماسي با منزل نداشته و نمي‌دانيم كه آيا در بازداشتگاه امنيتي بوكان نگهداري مي‌شود يا مهاباد؟


خانواده ي سليم آروم اظهار اميدواري كردند كه هر چه زودتر از محل نگهداري و وضعيت وي توسط مسئولان امنيتي با خبر شوند.


سليم آروم فعال فرهنگي وادبي وهمكار بسياري از نشريات كردي-فارسي در مناطق كردنشين كشور است.


 


سید احمد رضا دستغیب (فخرالدین) نماینده مردم شیراز با تاكید بر احترام به اصول قانون اساسی ودفاع از حقوق مردم خاطرنشان كرد:ما دلبستگان انقلاب ونظام هستیم وبا اعتقاد به ولایت فقیه ودفاع از قانون اساسی به مجلس آمدیم وسوگند خورده ایم از اصول قانون اساسی ،اصل نظام و حقوق مردم دفاع كنیم .
عضو فراكسیون خط امام همچنین یادآورشد اگر جمهوری اسلامی نباشد نظام وحشت وتباهی وجنایت كشور را فرا می گیرد بنا بر این همه باید برای حفظ نظام تلاش كنیم.
دستغیب با یادآوری جمله امام كه فرمودند حفظ نظام از واجبات است گفت:هدف انقلاب اسلامی ودر راس آن حضرت امام خمینی (ره) ایجاد حكومتی برپایه خواست واراده مردم ومبتنی بر اخلاق،كرامت وارزشهای انسانی بوداما حركت تند روها بزرگترین ضربه ها را به نظام مقدس جمهوری اسلامی وولایت فقیه وارد می سازد.
این عضو هیات رئیسه كمیسیون صنایع ومعادن تصریح كرد: بی تردید مقام معظم رهبری با حركات خود سرانه وتند روی هرچند در دفاع از ایشان، مخالفند وبارها بر حفظ وحدت وجذب حداكثری تاكید كرده اند افراد خود سر زمینه های جذب حداكثری وحفظ وحدت را ازبین خواهند برد وبستر لازم برای دیكتاتوری دولتی را فراهم خواهند آورد.
نماینده شیراز اصلاحات را نیاز امروز ذكر وتصریح كرد:به نظر من امروزه بیشتر از هرزمان دیگری به اصلاحات نیازمندیم،هرچند كه اصلاحات طیف وسیعی را شامل می شود اما میانه روها وعقلای اصلاحات می توانند همراه با معتدل ها وعقلای اصولگرایان نقش مهم واساسی را ایفا كنند.
عضو فراكسیون خط امام تاكید كرد كه بزرگترین مشكل جامعه فعلی ایران تندروها هستند كه با زیر پا گذاشتن اخلاق وارد بازی سیاست شدند.
طبق قانون اساسی هرنماینده بر اساس سوگندی كه یاد كرده موظف است بر عملكرد دولت نظارت داشته باشد متاسفانه عده ای نظارت بر عملكرد دولت را مقابله با ولایت فقیه میدانند كه این اشتباه است .
نماینده شیراز تصریح كرد:ما در عین حالی كه با دولت تعامل داریم واز كمك به دولت دریغ نكرده ایم اما بحث نظارتی خود را نیز بطور جدی دنبال خواهیم كرد.
ما نماینده دولت نیستیم و وكیل الملتیم وپایبند به نظام مقدس جمهوری اسلامی وقانون اساسی هستیم و در دفاع از نظام جمهوری اسلامی لحظه ای شك وتردید نداریم . اما انتقاداتی نیز از عملكرد مدیران اجرایی كشور داریم كه تا آخرین روز نمایندگی به وظیفه قانونی خود عمل خواهیم كرد.


 


روزنامه تهران امروز نوشت: ماموريت تازه رئيسي يعني رسيدگي به پرونده مهدي هاشمي است که شايد دشوارترين ماموريت سال‌هاي زندگي قضايي او باشد.

او از سويي نگاه هاشمي رفسنجاني را متوجه خود مي‌بيند كه درخواست رسيدگي مستقل به اين پرونده را دارد.

از سوي ديگر، درخواست‌هاي رسانه‌اي و انبوهي از چهره‌هاي سياسي را پيش رو دارد كه مهدي هاشمي را مجرم مي‌دانند و در روزهاي اخير نشان داده‌اند كه از دستگاه قضايي انتظارات بسياري دارند.

پرونده مهدي هاشمي زير نظر معاون اول قوه‌قضائيه رسيدگي خواهد شد. اين خبر كوتاه را اگرچه ديروز نخستين بار برخي سايت‌هاي خبري منتشر كردند ولي اندكي بعد محمد كرمي‌راد، عضو كميسيون امنيت ملي در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس، مسئوليت حجت‌الاسلام رئيسي در اين پرونده مهم و جنجال‌برانگيز قضايي را تاييد كرد.

بر اساس گزارش‌هاي منتشرشده، رئيسي پس از ابلاغ ماموريتش توسط مقامات عالي قضايي، از دستگاه‌هاي امنيتي و نظامي خواسته است كه تمامي موارد و مستندات خويش را در اين باره به دستگاه قضايي ارائه دهند تا اين دستگاه وارد مرحله رسيدگي به اين پرونده شود.

مسئوليت‌يافتن رئيسي در اين پرونده، پس از آن مطرح شد كه چند روز پيش رسانه‌ها خبر دادند كه با توجه به برخي رايزني‌ها، مهدي هاشمي كه اكنون در لندن به سر مي‌برد، قصد بازگشت به كشور دارد. اين خبر با واكنش‌هاي بسيار متفاوتي روبه‌رو شد.

برخي سخن از دستگيري مهدي هاشمي به محض ورود به كشور راندند و برخي ديگر رسيدگي معمول قضايي را خواستار شدند. فارغ از چنين حاشيه‌هايي اما شايد پرسش جذاب اين باشد كه مسئول بررسي يكي از مهم‌ترين پرونده سياسي و قضايي سال‌هاي اخير سياست داخلي كشور، كيست؟ سيد ابراهيم رئيسي (رئيس الساداتي)، روحاني معتدل جامعه روحانيت مبارز كه اين روزها پرونده فعاليتهايش با انبوه رايزني‌هاي ميانجيگرانه حجيم گشته است، در يك زمان مي‌تواند ايفاگر چند نقش باشد.

او زماني در نقش معاون اول قوه‌قضائيه و سخنگوي غيررسمي اين قوه به ارائه اخباري كوتاه و بي‌حاشيه مي‌پردازد و ساعتي بعد همگان را در قامت عضوي از كميته وحدت به همگرايي و همنشيني دعوت مي‌كند.

روزي به منزل ناطق نوري مي‌رود و از او براي بازگشت به جامعه روحانيت دعوت مي‌كند و روزي در كنار شيوخ ديگر، بر كرسي هيات رئيسه مجلس خبرگان تكيه مي‌زند. رئيسي داراي مدرك دكترا در رشته فقه گرايش حقوق خصوصي است و بيشتر به حضور در مناصب قضايي علاقه نشان مي‌دهد چنانكه در سال 84، يكي از كانديداهاي محمود احمدي‌نژاد براي تصدي پست وزارت اطلاعات بود كه نپذيرفت و چهار سال بعد هم كه مشخص شد عمر رياست هاشمي شاهرودي رو‌به اتمام است، بار ديگر پيشنهاد تصدي كرسي وزارت اطلاعات به او ارائه شد كه باز هم حضور در مقام معاون اولي رئيس قوه‌قضائيه را ترجيح داد. پايان دوران حضور ابراهيم رئيسي در سازمان بازرسي كل كشور در سال 83 با آغاز دور دوم حضور هاشمي شاهرودي بر مسند رياست قوه‌قضائيه همزمان شد لذا قاضي‌القضات از فرصت بهره جست و حكم معاون اولي خود را به نام ابراهيم رئيسي امضا كرد.

در سال 86 و هنگامي كه هاشمي شاهرودي كه تنها 2 سال به پايان رياستش بر اين كرسي باقي مانده بود، تعدادي از معاونان خود را تغيير داد اما حكم معاون اول خود را براي دو سال ديگر تمديد كرد.

ابراهيم رئيسي طي حضور شش ساله‌اش در دستگاه قضا، بارها به عضويت كميته‌هاي گوناگون براي حل مشكلات كشور در آمده است.

در 23 تيرماه و با آغاز فعاليت صادق لاريجاني كه بازار شايعات پيرامون تغييرات اساسي در اين قوه گرم بود، برخي اخبار از انتصاب رئيسي به عنوان دادستان كل كشور خبر مي‌داد كه در اصل اينگونه نشد بلكه حكم معاون اولي اين روحاني مشهدي براي دو سال ديگر تمديد گرديد.

در سال 86 رياست کمیته پیگیری سیاست‌های اصل 44 در قوه قضائیه را پذيرفت كه نتايج جلسات اين كميته به مجلس ارسال شد. آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی در سال 88 و در آخرين روزهاي حضورش در قوه‌قضائيه با ورود به موضوع بازداشت فعالان سیاسی، دستور تشکیل فوری کمیته سه نفره‌ای را صادر کرد كه ابراهيم رئيسي، دري نجف آبادي و‌پور‌محمدي اعضاي آن بودند.

اين كميته وظيفه داشت تا در یک ضرب الاجل یک هفته‌اي با تک‌تک زندانیان در بازداشتگاه‌ها ملاقات و از روند بازجویی‌ها، رعایت حقوق شهروندی آنها و وضعیت بازداشتگاه‌ها و زندان گزارش تهيه كنند.

پس از پايان رياست هاشمي شاهرودي، كميته‌اي مشابه تشكيل شد كه اين بار تنها عضو باقيمانده از كميته قبلي، ابراهيم رئيسي بود. اين كميته وظيفه داشت به حوادث پس از انتخابات 88 و شكايت دستگيرشدگان در اين اتفاقات رسيدگي كند. در آبان‌ماه 88 نيز رئيسي عضو كميته وحدت جامعه روحانيت شد كه از هفت عضو برجسته اين تشكل تشكيل شده بود. هدف اين كميته هم حذف موانع بر سر راه وحدت گروه‌هاي سياسي داخل نظام بود. اگر چه در انتخابات مجلس خبرگان، جامعه مدرسين وحوزه علميه قم و جامعه روحانيت مبارز از كانديداتوري سيدابراهيم رئيسي حمايت كردند اما او تنها عضو رسمي جامعه روحانيت و عضو كميته داوري اين تشكل روحاني است.

در برخي اوقات كه ميان اعضاي جامعه اختلافاتي ايجاد مي‌شود مانند ترك جلسات از سوي ناطق نوري، او به همراه تعدادي از بزرگان اين نهاد روحاني كميته‌اي را تشكيل مي‌دهند و به رفع اختلافات مي‌پردازند. از سوي ديگر، كميته‌اي در سال جاري از سوي مقام معظم رهبري براي تعيين تكليف وقف دانشگاه آزاد اسلامي به رياست صادق لاريجاني تشكيل شد كه ابراهيم رئيسي هم عضوي از آن بود.

با نگاهي به ليست عضويت رئيسي در كميته‌ها و هيات‌هاي گوناگون مي‌توان به اين نكته پي برد كه ابراهيم رئيسي شايد معمتدترين فرد آيت الله صادق لاريجاني در قوه‌قضائيه باشد چه كه در ششم مهرماه سال جاري هم از سوي صادق لاريجاني به عنوان نماينده قوه‌قضائيه در شوراي نظارت بر صداو سيما منصوب شد و بر كرسي ايزد خواه نشست.

فارغ از عضويت ابراهيم رئيسي در كميته‌ها و مشاغل گوناگون بايد به يك ويژگي معاون اول رئيس قوه‌قضائيه هم اشاره داشت و آن، استقبال او از رسانه‌ها و آمادگي هميشگي‌اش براي پاسخ به سوالات است. رئيسي طي پنج سالي كه در زمان هاشمي شاهرودي در قوه‌قضائيه به ايفاي نقش معاون اولي مي‌پرداخت، در كنار آن سخنگوي اين قوه هم محسوب مي‌شد. با روي كار آمدن لاريجاني هم او مرد سخنگوي قوه‌قضائيه معرفي شد و اين نقش تا يكسال بعد كه محسني اژه‌اي بر كرسي سخنگويي تكيه زد، ادامه يافت. ماموريت تازه رئيسي يعني رسيدگي به پرونده مهدي هاشمي اما شايد دشوارترين ماموريت سال‌هاي زندگي قضايي او باشد.

او از سويي نگاه هاشمي رفسنجاني را متوجه خود مي‌بيند كه درخواست رسيدگي مستقل به اين پرونده را دارد. از سوي ديگر، درخواست‌هاي رسانه‌اي و انبوهي از چهره‌هاي سياسي را پيش رو دارد كه مهدي هاشمي را مجرم مي‌دانند و در روزهاي اخير نشان داده‌اند كه از دستگاه قضايي انتظارات بسياري دارند. قاضي معتمد در برابر اين درخواست‌هاي متنوع و متفاوت كه ريشه در مسائل سياسي دارند، چه خواهد كرد؟ سابقه نشان داده ماموريت‌هايي كه به شيخ واگذار شده است، پاياني بدون حاشيه داشته‌اند، آيا اين بار نيز چنين خواهد شد؟


 


مصوبه جنجالی مجلس شورای اسلامی مبنی بر تغییر ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی که منجر به کنار گذاشته شدن رئیس جمهور از این مجمع شد، نگرانی دولتمردان را به دنبال داشت به‌طوری که رئیس کل بانک مرکزی در این باره می‌گوید: «کشور را با نظر اقتصاددانان نمی‌توان اداره کرد.»

"کشور را با نظر اقتصاددانان نمی توان اداره کرد." این مطلب را محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی گفته و بر حفظ ترکیب فعلی مجمع عمومی بانک مرکزی که تضمین کننده استقلال این بانک است، تاکید کرده است؛ مجمعی که با رای نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ترکیب آن تغییر کرد و رئیس جمهور از این مجمع کنار گذاشته شد.

در ماده 80 لایحه برنامه پنجم توسعه مصوب مجلس شورای اسلامی آمده است: "مجمع عمومی بانک از 11 عضو تشکیل می‌شود. طول مدت انتصاب هر یک از اعضا 10 سال و فقط برای یک دوره با ترکیب زیر انتخاب می‌شوند: وزیر امور اقتصادی و دارایی، معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌جمهور، دادستان کل کشور، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و 7 نفر اقتصاددان با حداقل 15 سال سابقه.

در دوره اول 7 نفر اقتصاددان را رئیس‌جمهور همزمان به مجلس معرفی می‌کند و آنها با رای اکثریت مجلس انتخاب می‌شوند.

همچنین هر دو سال یک بار رئیس‌جمهور می‌تواند فقط یک نفر از 7 اقتصاددان را با رای اعتماد مجلس تغییر دهد.

اعضای مجمع عمومی از بین خود فردی را به‌عنوان رئیس مجمع انتخاب می‌کنند."

تفاوتهای ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی
در حال حاضر رئیس جمهور، وزیر امور اقتصادی و دارایی، معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری، وزیر بازرگانی و یکی از وزرا به انتخاب هیئت وزیران اعضای مجمع عمومی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می دهند.

همچنین رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران به پیشنهاد رئیس جمهور و بعد از تائید مجمع عمومی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با حکم رئیس جمهور منصوب می‌گردد.

در عین حال، قائم مقام بانک مرکزی به پیشنهاد رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و پس از تائید مجمع عمومی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با حکم رئیس جمهور منصوب می‌شود.

این در حالی است که ترکیب این مجمع با مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی در بررسی برنامه پنجم توسعه، رئیس جمهور از این مجمع کنار گذاشته شده است. وزیر امور اقتصادی و دارایی، معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌جمهور، دادستان کل کشور، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و 7 نفر اقتصاددان با حداقل 15 سال سابقه اعضای این مجمع عمومی را تشکیل می دهند.

بهمنی رئیس کل بانک مرکزی گفته است: مجمع عمومی بانک مرکزی یکی از مهم‌ترین مسائلی است که به استقلال بانک مرکزی کمک می‌کند. وی تاکید کرده است: اگر نیمچه استقلال فعلی را نداشتیم، ارز کشور را نمی‌توانستیم مهار کنیم و در تک‌رقمی کردن تورم موفق نبودیم. رئیس کل بانک مرکزی با بیان این‌که 43 سال سابقه دولتی و 25 سال کار دانشگاهی دارد، گفته است: در صورتی که مجمع عمومی بانک مرکزی همین 5 نفر فعلی باقی بماند، می‌توانم استقلال بانک مرکزی را تضمین کنم.

بهمنی خاطرنشان کرده است در ترکیب پیشنهادی جدید، انتخاب رئیس بانک مرکزی به وسیله اکثریت اعضا که همگی از بخش خصوصی یا اقتصاددان هستند، صورت می‌گیرد؛ در حالی که نمی‌شود کشور را بر اساس نظر اقتصاددانان اداره کرد.

وی با تاکید بر اینکه در هیچ جای دنیا، اعضای مجمع عمومی بانک مرکزی از سوی بخش خصوصی انتخاب نمی‌شود، اظهارداشته است: با رای به پیشنهاد آقای باهنر، رئیس کل بانک مرکزی باید از سوی رئیس اتاق بازرگانی و 7 اقتصاددان انتخاب شود.

رسیدگی و تصویب ترازنامه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، رسیدگی و اتخاد تصمیم نهایی نسبت به گزارشهای هیئت نظار، رسیدگی و اتخاذ تصمیم درباره پیشنهاد تقسیم سود ویژه بانک، انتخاب اعضای هیئت نظار به پیشنهاد وزیر امور اقتصادی و دارایی، سایر وظایفی که طبق مقررات این قانون به عهده مجمع عمومی گذارده شده است.

البته باید به انتظار روزهای آینده نشست و دید موضوع رئیس جمهور و وزیر امور اقتصادی و دارایی درباره مصوبه مجلس شورای اسلامی برای تغییر ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی چه خواهد بود.


 


عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز با تاکید بر تقویت وحدت میان اصولگرایان گفت: جریان اصولگرایی باید از برچسب‌زنی و انگ‌زنی براساس حرف‌ها و شنیده‌ها پرهیز کند.

سید رضا اکرمی در گفتگو با مهر درباره وحدت میان اصولگرایان گفت: اصولگرایان با یکدیگر وحدت دارند اما نیاز است که بیش از پیش این وحدت را تقویت کنند.

وی تاکید کرد: پرهیز از انگ‌زنی و برچسب‌زنی به افراد می‌تواند گام مهمی در تقویت وحدت باشد.

اکرمی ادامه داد: جریان اصولگرایی باید شرح صدر داشته باشند ، حرف افراد مختلف را بشنوند و هیچگاه عجولانه پس از شنیدن سخنان افراد به آنان انگ و برچسب نزنند.

وی همچنین ادامه داد: جریان اصولگرایی باید از میان سخنان گفته شده انتخاب احسن کند و به شنیده‌ها اکتفا نکند.

عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه امروز جامعه ما سیاسی است و جنگ روانی در داخل و خارج وجود دارد افزود: جریان اصولگرایی در این برهه از زمان هرچه بیشتر بر سر موضوعات مختلف توافق و تفاهم داشته باشد در جهت وحدت بیشتر گام برداشته است.

وی درباره اظهارات برخی چهره های اصولگرا مبنی بر اینکه جریان اصولگرایی نیازمند غربالگری است، گفت : از نظر من غربالگری ضرورتی ندارد و من معتقدم جریان اصولگرایی مبنایی دارد که باید بر اساس آن عمل کرد.

اکرمی گفت: قانون اساسی، ولایت فقیه و اسلام ناب محمدی از جمله مبانی اصولگرایی است و باید بر سر این اصول توافق و تفاهم داشته باشیم.

وی افزود: غربالگری اساساً به چه معناست؟ از نظر من تنها افرادی که اصول و مبانی اصولگرایی را قبول دارند در جریان اصولگرایی قرار می‌گیرند و هیچ غربالگری دیگری نیاز نیست.


 



 


دكتر محمدجواد لاريجاني در بدو ورود به نيويورک براي شرکت در شصت و پنجمين اجلاس عمومي سازمان ملل، مطرح کردن پيش نويس قطعنامه عليه ايران از سوي کشورهاي غربي را اقدامي اساسا غير حقوقي و فاقد وجاهت دانست.

درحالي که اجلاس شصت و پنجمين مجمع عمومي سازمان ملل متحد از اوايل ماه جاري در نيويورک آغاز به کار کرده و قطعنامه‌هاي ديگري را نيز در دستور کار قرار دارد، کشورهاي غربي پيش نويس قطعنامه اي را تحت عنوان موارد نقض حقوق بشر در جمهوري اسلامي مطرح کرده اند که سوء استفاده سياسي از آن کاملا آشکار است.

محمد جواد لاريجاني در اين باره گفت: «با توجه به تاسيس شوراي حقوق بشر سازمان ملل به جاي کميسيون حقوق بشر سابق و تعريف ساز و کار نظارت دوره‌اي جهاني موسوم به UPR بر وضعيت حقوق بشر در همه کشورهاي عضو سازمان ملل، اين اقدام کشورهاي غربي را بايد سوء استفاده سياسي و به منظور انحراف تعامل و همکاري سازنده با شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد دانست چرا که ايران در بهمن ماه سال گذشته با تعاملي سازنده با شوراي حقوق بشر توانست در خردادماه با موفقيت، گزارش خود را با اجماع به تصويب برساند.

دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه در ادامه تاکيد کرد: «اين موضع گيري‌ها عليه ايران در حالي است که مدعيان دفاع از حقوق بشر امروز بيش از هر زمان ديگري در برابر ملت‌هاي خود و مردم جهان رسوا شده‌اند چرا که هريک از آنها خود داراي کارنامه اي بسيار ننگين از موارد نقض اشکار نسبت به حقوق شهروندان خود و ساير کشورهاي دنيا هستند.»

لاريجاني با اشاره به اينکه اين اقدام کشورهاي غربي نوعي زير سوال بردن جايگاه شوراي حقوق بشر محسوب مي شود، افزود: «امروز جوامع غربي مملو از تبعيض، اسلام هراسي و مجازات‌ها و دستگيري‌هاي غيرقانوني و بازجويي‌هاي همراه با شکنجه هستند که همه را به بهانه حفظ امنيت و مبارزه با تروريسم سرپوش مي گذارند.»

لاريجاني با تاکيد براينکه مردم دنيا طبيعتا حق دارند سوال کنند که اين مدعيان دفاع از حقوق بشر چه صلاحيتي براي اين امر دارند، گفت: «جمهوري اسلامي ايران معتقد است که حقوق بشر يک مسئله‌اي است کاملا فرهنگي و همه کشورهاي دنيا با فرهنگ‌هاي مختلف خود بايد در اين فرايند حضور فعال داشته باشند و از آنجا که مسلمانان از جمعيت بالايي برخورداند بايد فرهنگ اصيل و عميق اسلامي در اين زمينه نقش افريني جدي داشته باشد.»

مشاورارشد امور بين‌الملل رياست قوه قضائيه با اشاره به اينکه حقوق بشر و نهادهاي مربوط به آن نبايد به ميداني براي سوء استفاده سياسي و تحميل و فشار بر کشورهاي ديگر از سوي غربي‌ها تبديل شود، گفت: «کشورهاي غربي نسبت به يک روند عادلانه و بدون تبعيض در رسيدگي به کارنامه حقوق بشر کشورها موضع بسيار منفي دارند و اين ناشي از خود محوري و خود بزرگ بيني برخي از اين کشورها و نگاه تحقير آميزشان به ديگران است.»

بر اساس اين گزارش و به نقل از پايگاه اطلاع رساني ستادحقوق بشر، هيات عاليرتبه جمهوري اسلامي ايران به سرپرستي دبير ستاد حقوق بشر و مشاور ارشد امور بين‌الملل رياست قوه قضائيه به منظور دفاع از مواضع اصولي خود در برابر بانيان پيش‌نويس قطعنامه پيشنهادي از سوي کشورهاي غربي وارد نيويورک شده است.


 


در حالی که دعوتنامه سهام عدالت برای ۴۳میلیون نفر از مشمولان دریافت این سهام، ارسال و اطلاعات ۳۷ میلیون نفر از آنها ثبت نهایی شده است، سود سهام عدالت تاکنون تنها به ۵٫۱۵ میلیون نفر پرداخت شده است.

به گزارش جهان،‌ واگذاری سهام عدالت به منظور تحت پوشش قرار دادن شش دهک جامعه شامل مددجویان کمیته امداد و بهزیستی، رزمندگان فاقد شغل و درآمد، روستاییان و عشایر، کارکنان شاغل در دستگاههای اجرایی و بازنشستگان کشوری ، لشگری و تامین اجتماعی، خانواده ایثارگران، زنان سرپرست خانوار، کارگران فصلی، طلاب، خدام مساجد، قالیبافان، فعالان قرآنی، تاکسی‌رانان و اتوبوس‌رانان شهری و برخی دیگر عناوین از این دست در دستور کار قرار گرفت.

مرحله نخست توزیع سود سهام عدالت از سال ۸۷ برای افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی آغاز و پس از آن تا کنون در چهار مرحله ادامه یافته است. به طوری که طی این مراحل، ۱۵ میلیون و ۴۶۷ هزار و ۵۸۷ نفر از مشمولان، دست کم یک مرتبه سود سالانه سهام خود را دریافت کرده‌اند.

در عین حال طی دو مرحله نخست پرداخت سود سهام عدالت، بیش از ۹۷درصد سود به سهام‌داران پرداخت شده است. اما از آنجا که درصد تقسیم سود طی دوره‌های سوم و چهارم پرداخت با کاهش مواجه و به ترتیب ۵۳٫۸۸ و ۴۱٫۸۶ درصد بوده است، در هر مرحله پرداخت سود بر جمعیت سهام‌دارانی که مطالبات معوقه دارند افزوده شده است.

بر این اساس، بدون درنظرگرفتن مطالبات قریب به ۲۲ میلیون نفر از مشمولان شناسایی شده سهام عدالت که هنوز برگه سهام خود را دریافت نکرده‌اند، دست بالغ بر ۹۵۳ هزار و ۱۶۷ نفر از اقشاری که می‌بایست طی چهار مرحله گذشته سود سهام خود را دریافت کنند نیز، هنوز از سود سهام عدالت کوتاه است.

به طوری که ۱۱۷هزار و ۶۲۱ نفر از این افراد مددجویان کمیته امداد و بهزیستی، ۳۸هزار و ۷۵۶ نفر عشایر و روستاییان مشمول، ۳۶۵هزار و ۹۴۵ نفر کارکنان آموزش و پرورش و نیز ۴۳۰هزار و ۸۴۵ نفر بازنشستگان دستگاه‌های اجرایی هستند.

گفتنی است طی چهار مرحله پرداخت سود سهام عدالت بالغ بر ۹۷۰میلیارد و ۸۰۶میلیون تومان سود میان بیش از ۱۵ میلیون نفر توزیع شده است.

همچنین یکی از مهمترین مشکلات حال حاضر سهام عدالت، عدم پرداخت سود معوقه سهام گروه‌های نخست سهام‌داران عدالت است که هنوز موفق به دریافت سود مربوط به سال ۸۸ خود نشده‌اند.

به نظر می‌رسد از آنجا که سهام عدالت با هدف افزایش ثروت و ایجاد درآمد دائمی برای خانوارهای نیازمند در میان گروه‌های مشمول توزیع می‌شود، می‌بایست روندی کاملا عادلانه بر توزیع سود این سهام حاکم باشد. به طوری که اولا هیچ یک از اعضای اقشار مشمول در هر مرحله نسبت به دیگری برتری نداشته و سود سهام میان همه مشمولان هر گروه به طور همزمان توزیع شود؛ ثانیا سود معوقه اقشاری که به دلیل استحقاق بیشتر، زودتر از سهام عدالت برخوردار شدند میان آنها توزیع شود و این موضوع به پرداخت مرحله دوم سود سهام کسانی که اخیرا به جمع سهام‌داران پیوسته‌آند موکول نشود.


 


شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در مناطق شهری ایران در شهریور ماه امسال به عدد ۲۲۳٫۲ رسید که در مقایسه با ماه قبل از آن و ماه مشابه سال ۱۳۸۸ به ترتیب ۰٫۸ و ۱۰ درصد افزایش داشت.

اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی اعلام کرد: شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی درشش ماه نخست سال جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل ۹٫۵درصد افزایش داشته است.

میزان تورم در ۱۲ ماه منتهی به شهریور ماه امسال نسبت به ۱۲ ماه منتهی به شهریور ماه سال ۱۳۸۸ ، معادل ۸٫۹درصد بوده است.

شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در شهریور ماه سال ۸۹ در تمام استانهای کشور به جز استان چهار محال و بختیاری که ۰٫۱درصد کاهش داشت، با افزایش همراه بود.

بیشترین میزان افزایش این شاخص متعلق به استان کردستان معادل ۲٫۴ درصد و کمترین آن مربوط به استانهای لرستان و خراسان شمالی هریک معادل ۰٫۱درصد بود. شاخص یاد شده در استان تهران معادل ۰٫۶درصد افزایش داشته است.

بر اساس این گزارش، گروه های اختصاصی کالاها و خدمات مصرفی در مناطق شهری ایران نشان می دهد، شاخص کالا در شهریور ماه امسال نسبت به ماه قبل از آن و ماه مشابه سال قبل به ترتیب ۰٫۷ و ۱۰٫۳ درصد، شاخص خدمات نسبت به ماه قبل از آن و ماه مشابه سال قبل به ترتیب ۰٫۹ و ۹٫۷ درصد و مسکن،آب، برق، گاز و سایر سوخت ها نسبت به ماه قبل از آن و ماه مشابه سال قبل به ترتیب ۰٫۹ و ۵٫۷ درصد افزایش یافته است.

همچنین بیشترین میزان افزایش شاخص در شهریورماه امسال در بخش بهداشت مشاهده شده که نسبت به ماه قبل از آن و ماه مشابه سال گذشته یک و ۱۸٫۲درصد افزایش داشته است.


 


دبيركل انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان از در‌خواست اين انجمن از مجلس براي اعمال قانون فعلي مطبوعات و خبر‌گزاري‌ها در مورد "سايت‌ها‌ي خبري و وبلاگ‌ها " خبر داد.

حسن اختري درباره نامه ارسالي از سوي انجمن روزنامه‌نگارن مسلمان به رئيس كميسيون فرهنگي اظهار داشت: هم‌اكنون وب‌سايت‌ها در فضاي مجازي مشمول قانون خاصي نيستند و اگر بتوانيم فضاي مجازي را قانونمند كنيم، امكان استفاده بهينه از اين فرصت و فضا فراهم مي‌شود.

وي ادامه داد: با قانونمند شدن فعاليت در فضاي مجازي و حوزه وب‌سايت‌ها، اين امكان فراهم مي‌شود كه از اينترنت و فضاي مجازي در راستاي فرهنگ بومي و ملي و اسلامي خودمان بهترين بهره را ببريم.

دبير‌كل انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان با تذكر اين نكته كه هيئت نظارت بر مطبوعات تنها امكان نظارت بر نشريات و خبرگزاري‌هايي را دارد كه مجوز آنها از سوي اين هيئت صادر شده باشد، خاطر‌نشان كرد: اگر تخلفي توسط وب‌سايت‌ها انجام شود، مرجع قانوني خاصي براي رسيدگي به اين تخلفات وجود ندارد و با توجه به اينكه وب‌سايت‌ها و سايت‌هاي خبري خود يك خبرگزاري كوچك و محدود هستند و از سويي مجوز فعاليت خود را از هيئت نظارت دريافت نكردند لذا اين امر مي‌تواند مشكلاتي را ايجاد كند.

اختري تصريح كرد: با قانونمند شدن فضاي مجازي، برخورد‌هاي سليقه‌اي با وب‌سايت‌ها در فضاي مجازي از ميان مي‌رود و امكان نظارت قانوني نيز فراهم مي‌شود به اين معنا كه با تدوين قوانين مورد نياز، منافع 2 طرف حفظ و صيانت مي‌شود.

وي يادآور شد: با قانونمند شدن فعاليت در فضاي مجازي در حوزه وب‌سايت‌ها، هم صاحبان وب‌سايت‌ها با طيب خاطر مشغول به فعاليت حرفه‌اي خود مي‌شوند و هم اينكه تحت حمايت قانون قرار خواهند گرفت و اگر تخلفي صورت گيرد طبق موازين قانوني با آنها برخورد خواهد شد و امكان برخورد سليقه‌اي از ميان مي‌رود.

دبيركل انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان گفت: طي نامه‌اي از رئيس كميسيون فرهنگي مجلس درخواست‌ كرده‌ايم وب‌سايت‌ها نيز مشمول قانون مطبوعات و خبرگزاري‌ها شوند كه اين تصميم در جلسه اخير انجمن ‌با حضور جمعي از مديران‌مسئول مطبوعات با نماينده مديران مسئولان مطبوعات در هيئت نظارت اخذ شد.

متن اين نامه در ادامه به صورت كامل آمده است:

«برادر بزرگوار جناب آقاي دكتر حداد عادل؛ رئيس محترم كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي سلام عليكم؛
همانطور كه خود بهتر مستحضريد با پيشرفت تكنولوژي بر دامنه و نفوذ رسانه‌هاي ديجيتالي چنان افزوده شده كه امروز از وب‌سايت‌ها و وبلاك‌ها به عنوان موثر‌ترين سلاح جنگ مورد سوء‌استفاده استكبار عليه انقلاب اسلامي قرار گرفته است در صورتي كه با برنامه‌ريزي و قانونمند كردن رسانه‌هاي ديجيتالي (‌وب‌سايت و وبلاك‌) در مجلس شوراي اسلامي، مي‌توان اين تهديد را به فرصت تبديل كرد و علاوه بر مقابله با شبيخون فرهنگي دشمن از اين پديده‌ نه‌چندان نو‌ظهور قرن 21 در جهت معرفي فرهنگ غني و مستدل اسلام عزيز و تمدن ايراني به جهان تشنه معنويت بهره جست.

در اولين نشستي كه جمعي از مديران‌مسئول رسانه‌ها و نماينده منتخب آنان در هيئت نظارت بر مطبوعات با مديريت انجمن روز‌نامه‌نگاران مسلمان در دفتر اين تشكيلات بر‌گزار شد، موضوع ضرورت قانونمند كردن رسانه‌هاي ديجيتالي بحث و بر‌رسي و تصميم گرفته شد به منظور قانونمند كردن و پاسخگو كردن سايت‌ها‌ي خبري و وبلاك‌نويسي و جلوگيري از بر‌خورد‌هاي سليقه‌اي محاكم قضايي، از كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در‌خواست شود، طي طرحي از طرف اين كميسيون و تصويب مجلس شوراي اسلامي قانون فعلي مطبوعات و خبر‌گزاري‌ها‌، سايت‌ها‌ي خبري و وبلاك‌ها نيز شامل شود، خواهشمند است ترتيبي اتخاذ فرمائيد تا اقدام لازم مبذول شود.»


 


حکم آرش صادقی در دادگاه تجدید نظر به پنج سال حبس تعزیری تایید شد.

به گزارش جرس، آرش صادقی دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی آن دانشگاه که تا اطلاع ثانوی از تحصیل محروم است در دادگاه تجدید نظر به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد .

لازم به ذکر است که آرش صادقی همزمان به اوج گیری اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران بازداشت و بیش از یک سال را در بازداشت موقت گذرانده است. او دوره بازداشت خود را در بندهای ۲- الف سپاه و ۲۰۹ وزارت اطلاعات گذرانده بود. صادقی هم اکنون به قید وثیقه ای ۵۰۰ میلیون تومانی به طور موقت آزاد است. با وجود آزاد بودنش به قید وثیقه اما چندی پیش مامورین امنیتی به منظور بازداشت او به منزل پدریش یورش می برند. او در زمان یورش ماموران در منزل حضور نداشت اما یورش ماموران باعث شوکه شدن مادر او و در نتیجه حمله قلبی و پس از اندکی فوت او می شود. پدر آرش صادقی نیز از جانبازان جنگ تحمیلی است.


 


حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز روزنامه کیهان با تشبیه کردن وقایع پس از انتخابات کشور به چگونگی وقایع پیش از عاشورا نوشت:

اينجا كوفه است و امروز، هشتم ذيحجه هزار و چندصد سال پيش است. ماه پاياني سال 60 هجري و 32 روز قبل از عاشوراي سال.61 مسلم بن عقيل نماينده امام حسين(ع) چند روزي است كه وارد شهر شده و تا امروز، نزديك به 18هزار نفر از مردم كوفه با نايب امام زمان خويش بيعت كرده اند... امشب، اما كوفيان عهد مي شكنند و مسلم در ميانه ميدان تنها مي ماند.

ابن زياد، فرستاده يزيدبن معاويه شايع كرده است كه سپاه عظيمي از شام به حمايت او و براي سركوب مسلم و هوادارانش، پاي در ركاب عازم كوفه اند - چيزي شبيه تهديد سران فتنه به حمله نظامي قريب الوقوع آمريكا- جارچيان حكومت اموي دوره افتاده اند و به مردم كوفه توصيه مي كنند براي در امان ماندن از حمله سپاه شام و منجنيق هاي آتشبار، بايد از ياري مسلم بن عقيل دست بردارند و با ابن زياد كه فرستاده و سرسپرده يزيد است دست بيعت بدهند- باز هم شبيه عمليات رواني فتنه گران 88 كه تنها راه پيشگيري از حمله نظامي به ايران را رويكرد مردم به سرسپردگان آمريكا مي دانستند و موسوي و كروبي و خاتمي را آدرس مي دادند- چه شباهت عجيبي و چه عبرت انگيز!

اينجا كوفه است! هزار و چندصد سال قبل. مسلم بن عقيل تنها مانده است. از سپاه پاسداران و ارتش اسلامي و خيل عظيم جان بركفان بسيجي و توده هاي ميليوني مردم با بصيرت ايران و حماس و حزب الله لبنان و... هم خبري نيست. آن روز اگر اينان بودند كه به قول امام راحلمان(ره) ماجرا آنگونه ورق نمي خورد كه خورد و پايان داستان مسلم آنگونه مي شد كه اين روزها شد.

فردا، آشناي غريب كوفه و هاني بن عروه را كه ميزبان نايب امام(ع) بود بر بام دارالعماره گردن مي زنند و پيكرهاي مطهر آنان را در كوچه هاي كوفه بر زمين مي كشند... و كوفه پرخروش ديروز، بي اعتنا و خاموش فقط به نظاره ايستاده است.

شايد مسلم بن عقيل در واپسين دقايق قبل از شهادت به ياد سخن امير مومنان(ع) افتاده بود كه «روزي از رسول خدا(ص) پرسيدم، آيا عقيل را دوست مي داريد؟ و حضرت در پاسخ فرمود؛ آري! به خدا سوگند او را دوچندان دوست دارم، خودش را و پدرش ابوطالب را و فرزندش مسلم را كه در حمايت از فرزندت حسين(ع) به شهادت مي رسد. اهل ايمان در سوگ او مي گريند و فرشتگان بر او درود مي فرستند».

عهدشكني مردم آن روز كوفه اما، همه از دنياپرستي آنان ريشه نمي گرفت و ترس از سپاه خيالي شام تمامي ماجرا نبود. پاي عوامل ديگري نيز در ميان بود، بارها خطرناك تر و گمراه كننده تر.

آلودگي شماري از خواص و موقعيت ناشناسي و بي بصيرتي شماري ديگر و صد البته برخي از خواص چون مسلم بن عوسجه و حبيب بن مظاهر نيز آن عهد را كه با خداي خويش بسته بودند، لبيك گويان به ميقات بردند و در ركاب مولايشان ايستادند و پاي فشردند و جان سپردند.

ماجرا، اگرچه پردامنه است و گفتني هاي آن بسيار ولي در اين مختصر به دو نمونه از خواص آن روزگار اشاره مي رود؛ شريح قاضي از شمار خواص آلوده و از ميان خواص موقعيت ناشناس، يكي چون جناب سليمان بن صرد خزائي. او، هرچند آن روزها در تشخيص موقعيت به خطا رفته بود ولي عاقبتي خوش داشت و با برپايي نهضت توابين به خونخواهي شهداي كربلا برخاست و سرانجام در اين راه به شهادت رسيد و اما...

الف: «هاني بن عروه» از بزرگان شيعه است. او از ياران رسول خدا(ص) و مردي شجاع، دانشمند و مورد احترام همگان است. مسلم بن عقيل بعد از ورود ابن زياد به كوفه، از خانه مختار كه در آن آشكارا ساكن بود به خانه هاني نقل مكان كرد. ابن زياد با حيله و ترفند از ماجرا باخبر شد و هاني را به دارالعماره فراخوانده و تحت شكنجه هاي سخت قرار داد.

قوم هاني كه از طولاني شدن غيبت وي نگران شده بودند با شمشيرهاي آخته دارالعماره را به محاصره درآورده و هاني را طلب كردند. وحشت بر قصر حكومتي كوفه سايه افكند. ابن زياد مي دانست كه قوم هاني شجاع و پرشمارند و اگر به دارالعماره يورش آورند بساط حاكميت فرستاده يزيد برچيده خواهد شد، راه مقابله با شمشير بسته بود...

ساعتي بعد، قوم هاني بن عروه، بي آن كه بزرگ قبيله خويش را از چنگ ابن زياد رهانيده و يا او را ديده باشند، به خانه و كاشانه خود بازگشتند. تعجب آور است؟ نه... شريح قاضي به دستور ابن زياد بر بام دارالعماره رفته و در حالي كه هاني با چهره خون آلود زير شكنجه بود به قوم وي اطمينان داده بود كه هاني ميهمان گرامي ابن زياد است و با او به گفت وگوي دوستانه نشسته است! و قوم هاني به گفته شريح اعتماد كرده بودند. چرا...؟! به اين علت كه شريح را با سابقه قبلي او كه قاضي دوران حضرت امير عليه السلام بود، مي شناختند و نمي دانستند شريح با بدره هاي زر و املاك و مستغلاتي كه از ابن زياد به رشوه گرفته، تغيير ماهيت داده است و از گذشته خويش فقط يك تابلوي دروغين روي دست گرفته و با آن دين فروشي مي كند.

اگر قوم هاني مي دانستند كه «ميزان حال فعلي افراد است» فريب تابلوي شريح را نمي خوردند و همين اندازه كه مي ديدند شريح مورد وثوق و اعتماد ابن زياد است و زبان حاكمان شام به كام دارد، در هويت او ترديد مي كردند و خيلي زود به هويت واقعي او پي مي بردند.

كاش مي دانستند، تابلوهايي نظير، قاضي دوران حضرت امير(ع)، نخست وزير دوران جنگ، نماينده حضرت امام(ره) در حج و بنياد شهيد، نمايندگي امام خميني(ره) در موسسه كيهان، حكم از امام براي دادستاني كل كشور و... فقط هنگامي ارزشمند است و مي تواند ملاك اعتماد باشد كه «حال فعلي» صاحبان اين «عنوان »ها با آنچه بر «تابلوهاي قبلي» آنان نقش بسته است، همخواني و انطباق داشته باشد.

در جريان فتنه 88 كه «جنگ احزاب» بود و تمامي دشمنان ريز و درشت اسلام و انقلاب و امام و رهبري از داخل و خارج براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران به هم پيوسته بودند، وقتي مردم با بصيرت اين مرز و بوم، سران فتنه را ديدند كه سر بر آستان آمريكا و انگليس و اسرائيل مي سايند و زبان آنها را به كام گرفته اند، خيلي زودتر از آنچه دشمنان بيروني تصور مي كردند، هويت فرستادگان و برگزيدگان دشمن را شناخته و فرياد «شريح قاضي» ها را نه فقط به هيچ انگاشتند، بلكه با حضور ده ها ميليوني و بصيرت خويش، «چشم فتنه» را به قول حضرت امير(ع) كور كردند.

ب: و اما، جناب سليمان بن صرد خزائي- رحمه الله عليه- حال و هواي ديگري دارد. او از بزرگان و رهبران شيعيان عراق و از اصحاب و ياران نزديك امير المومنين(ع) و امام حسن(ع) بود و در بسياري از ميادين جهاد حضور داشت.

سليمان طلايه دار دعوت از امام حسين(ع) به كوفه بود، اما خود به هر علت- كه در اين وجيزه نمي گنجد- مسلم بن عقيل را ياري نكرد و در ياري امام حسين عليه السلام نيز كوتاهي كرد. سليمان مورد وثوق مردم كوفه و همه مسلمانان بود. او بعد از ورود مسلم بن عقيل به كوفه با آن كه مي دانست مسلم فرستاده و نايب امام زمان اوست از ياري و حمايت مسلم خودداري كرد و در پاسخ به اعتراض افرادي نظير مسلم بن عوسجه، حبيب بن مظاهر و مختاربن ابوعبيد، گفت؛ منتظر ورود خود امام عليه السلام باقي مي ماند!

دقيقا همان بهانه اي كه اين روزها برخي از مدعيان دروغين انتظار ولي عصر(عج) بر زبان دارند و يا شماري از منتظران بي بصيرت به آن چنگ مي زنند. سليمان صرد بايد مي دانست كه نمي توان مدعي پيروي از امام حسين(ع) و انتظار ورود ايشان بود، اما از بيعت و همراهي با نايب و فرستاده آن امام بزرگوار سر باز زد!

اين سرپيچي به گونه اي آشكار با آن ادعا مغايرت دارد و كساني كه از پيروي نايب امام زمان خويش سرپيچي مي كنند، از فرمان مستقيم و بي واسطه امام(ع) نيز سر مي پيچند و سليمان بن صرد خزائي هم چنين بود و از حضور در كربلا و ياري امام حسين(ع) خودداري كرد!

امروز هم در مقياسي بسيار كوچكتر شاهد برخي از خواص هستيم كه دشمني و كينه توزي آشكار قدرت هاي استكباري و دنباله هاي داخلي آنها عليه اسلام و انقلاب و نايب امام زمان - ارواحناله الفداء- را مي بينند ولي روزهاي حادثه- نظير فتنه 88- در صحنه حضور ندارند. ادعا مي كنند كه در انتظار امام عصر(عج) نشسته اند و نمي دانند در انتظار يوسف زهرا(س) بايد ايستاد تا مصداق اين آيه شريفه نبود كه «رضوا بأن يكونوا مع الخوالف.... به همراهي با خانه نشينان راضي شدند و بر دل هاشان مهر نهاده شده، از اين روي اهل تفقه نيستند».

به كوفه برگرديم، خودداري سليمان از ياري مسلم بن عقيل، زبان ابن زياد را به تخطئه مسلم در ميان مردم دراز كرد. خناسان و حراميان به ملت مي گفتند؛ اگر مسلم برحق است و حسين بن علي(ع) به حق قيام كرده است، چرا شخصيت برجسته اي نظير سليمان بن صرد كه از بزرگان شيعه و طليعه دار دعوت از حسين(ع) است مسلم را ياري نمي كند؟! و بعدها كه سليمان بن صرد از حضور در كربلا نيز سر باز زد، به همين توهم عليه قيام اباعبدالله(ع) دامن مي زدند.

خدا بر درجات امام راحل ما(ره) بيفزايد كه مي فرمود- و تاكيد مي كرد كه با جرات مي گويد- مردم زمان ما از مردم حجاز در دوران رسول خدا(ص) و مردم كوفه در دوران علي مرتضي(ع) برترند و چنين است كه ترفندهاي موثر آن روزهاي دشمن در اين روزها بي اثر است چرا كه امروزه نگاه مردم به ولي امر و جلودار قافله است نه به خواص، از اين روي، خواص آلوده و غافل اگرچه در مقايسه با آن روزها، بسيار اندك و كم شمارند ولي چنانچه بلغزند و پاي از صراط مستقيم- خداي نخواسته- به عمد يا كم بصيرتي، بيرون بگذارند، جماعت را با خود نمي لغزانند، بلكه خود رفوزه شده و سقوط مي كنند.

جناب سليمان صرد خزائي، اما، آنگونه كه اشاره شد، به خطاي خود - هرچند ديرهنگام- پي برد و با شهادت خويش نام نيكي از خود به يادگار گذاشت. سليمان اجازه سوءاستفاده بيشتر از خطاي خويش را به حراميان نداد... و خداي مهربان عاقبت همه- مخصوصا مدعيان- را ختم به خير فرمايد تا در آوردگاه اين روزها كه در دو سوي آن تمامي اسلام و تمامي كفر به تخاصم رو در روي هم ايستاده اند تماشاچي نباشند و به بهانه اين كه از فلان ماجرا- به حق- دل خوشي ندارند و يا به فلان موضوع- باز هم بر فرض صحت نظرشان- اعتراض دارند، از حضور آشكار در جبهه حق باز نمانند. امروز، راه ميانه اي نيست، فماذا بعدالحق الاالضلال...


 


روزنامه جمهوری اسلامی در ستون جهت اطلاع شماره امروز خود نوشت: این روزها بازدید كنندگان موزه عبرت در ویترین‌های نصب شده در ورودی این موزه شاهد تغییر و برداشتن تصویر و عكس‌های بازسازی شده شكنجه تعدادی از رهبران انقلاب اسلامی ایران از جمله آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و قرار گرفتن تصاویر بازدید افرادی كه هیچ ربطی با مبارزات ضد شاهنشاهی ندارند هستند.

در ادامه این مطلب آمده است: بازدید كنندگانی كه این نگرانی را ابراز داشته‌اند این نكته را هم گفته‌اند كه حذف عكس بزرگانی كه شناسنامه انقلاب اسلامی هستند از موزه عبرت، نمی‌تواند آنها را از تاریخ مبارزات ملت ایران حذف كند.

موزه عبرت كه در محل كمیته مشترك ضد خرابكاری رژیم پهلوی ساخته شده است، با ساختن مجسمه‌هایی وضعیت زندانیان سیاسی آن دوران را به نمایش گذاشته است و اسامی و عكس‌های افرادی كه در این مركز بازداشت بوده‌اند را به دیوارهای این ساختمان نصب كرده‌ بودند و مجسمه چهره‌های شاخص از جمله رهبر انقلاب نیز در این موزه ساخته شده بود.


 


رویای دیرین مجلس برای استقلال بانك مركزی بالاخره محقق شد و بزرگترین منبع پولی كشور از دولت منتزع شد.

به نوشته خبر رای مجلس به استقلال بانك مركزی قطعا به یكی از موارد اختلافی میان دو قوه در روزهای آتی بدل خواهد شد. چرا كه نه تنها ریاست رئیس‏جمهور بر مجمع عمومی بانك مركزی را لغو كرد بلكه حتی او را از عضویت در این مجمع نیز خارج نمود.

ضربه مهلك‏تر مجلس به منویات دولت در مدیریت بانك مركزی آن بود كه حتی اختیار انتخاب رئیس این بانك را نیز از رئیس جمهور گرفت. اقدامی كه به گفته مهرداد لاهوتی عضو كمیسیون عمران، پاسخی بود به تغییر سه باره رئیس بانك مركزی (شیبانی، مظاهری و بهمنی) در دو دولت محمود احمدی‏نژاد. بر اساس مصوبه مجلس، رئیس‏جمهور از این پس تنها حق تنفیذ حكم ریاست بانك مركزی را خواهد داشت در حالی كه تا پیش از این راسا او را انتخاب و عزل می‏كرد.

رویای استقلال بانك مركزی دوبار در مجلس هفتم، جامه طرحی از سوی نمایندگان پوشید اما رای نیاورد و در مجلس هشتم هم باردیگر از سوی غلامرضا مصباحی‎مقدم مطرح شد اما این بار به تدوین طرح هم نرسید كه در صحن علنی مجلس مطرح شود.

شاید نه او و نه محمدرضا باهنر كه از طراحان اصلی استقلال بانك مركزی در دو مجلس هفتم و هشتم بودند، هرگز تصور نمی‏كردند كه در قالب تصویب برنامه پنجم این فرصت مهیا شود تا بانك مركزی را از دولت منتزع كنند. اما ماده 80 این لایحه كه دولت طی آن خواستار تمدید وضعیت كنونی نحوه مدیریت بانك مركزی شده بود، آبی شد در آسیاب استقلال بانك مركزی. در حالی این استقلال در همهمه‏های نمایندگان در صحن علنی جلسه امروز عصر مجلس رای آورد كه حتی كمیسیون تلفیق هم نتوانسته بود، نظرش بر استقلال بانك مركزی را در قالب اصلاح لایحه برنامه پنجم، در آن بگنجاند. پیشنهادی كه دال بر حضور مستقیم روسای سه قوه در مجمع عمومی بانك مركزی و اقتصاددانان منتخب سه قوه بود و ریاست رئیس‏جمهور بر این مجمع را نیز برمی‏تابید. این پیشنهاد از سوی موسی‎الرضا ثروتی در جلسه امروز مطرح شد ولی رای نیاورد. در این اثنی كسی تصور نمی‏كرد كه پیشنهاد باهنر كه بسیار غیرمنعطف‎تر از پیشنهاد تلفیق بود، مصوب شود.

مهمترین ویژگی پیشنهاد باهنر، فراهم اوری حضور نمایندگانی از بخش خصوصی(رئیس اتاق بازرگانی و صنایع) در مجمع عمومی بانك مركزی و اقتصاددانانی بود كه از سوی رئیس‌جمهور معرفی شده و باید با رای مجلس انتخاب شوند. اتفاقا همین ویژگی‏ها بود كه ان‎قلت‏های رئیس كل بانك مركزی برای پذیرش استقلال آن را به دنبال داشت وگرنه محمود بهمنی كه علی الظاهر باید جانب دولت را در جلسه مجلس می‏گرفت، خود با استقلال این بانك موافق بود. او كه می‎گفت «اگر همین نیمچه استقلال را هم  نداشتم، امروز شرایط دیگری داشتیم» در تایید تلاش نمایندگان افزود: « اگر استقلال بانك مركزی كامل شود، ما هیچ دلیلی نداریم كه جزء 43 كشور اول دنیا نباشیم». البته موافقت وی مشروط بر این بود كه انتخاب رئیس كل بانك مركزی از سوی نمایندگان بخش خصوصی نباشد و اساسا این افراد در مجمع عمومی یك نهادی كه فی‏ذاته دولتی است، عضویت نداشته باشند.

شاید ابراهیم عزیزی كه نوبت صحبت نماینده دولت را به بهمنی داده و خودش در صندلی سبز مجلس آرام به مذاكرات گوش می‏داد، تصور نمی‏كرد كه مجلس چنین رایی بدهد. از همین رو پس از ملاحظه تابلو و تایید استقلال بانك مركزی از جا جست و پشت تریبون رفت تا بگوید «استقلال بانك مركزی و انتزاعش از دولت را حادثه بسیار ناگواری» است. معاون رئیس‏جمهور از لاریجانی استدعا كرد كه بگذارند توضیح دهد كه با این تصمیم چه مشكلی پیش خواهد آمد و نمایندگان را نسبت به عواقب تصمیمشان آگاه كند. اما فرصت از میان رفته بود و از آنجا كه مجلس از این بند عبور كرده بود، به وی چنین فرصتی داده نشد.

نه تنها او كه نمایندگان حامی دولت نیز از این رای مجلس شوك زده شدند. محمدكریم شهرزاد نماینده اصفهان، استقلال بانك مركزی را به منزله مصلوب‎الاختیار كردن رئیس جمهور دانست و این تغییر عظیم در لایحه برنامه پنجم را از مصادیق «تبدیل لایحه برنامه» خواند كه مخالف نظرات رهبری است. ستار هدایت‏خواه نماینده بویراحمد هم گفت كه اگر از این پس در حوزه بانكی و پولی كشور مسئله‌ای به وجود آید، رییس‌جمهور و وزرا زیر سوال می‌روند. سلیمان ذاكر هم این رای مجلس را موجب مشكلات آتی میان د قوه خواند كه بیشتر مجلس را در مظان اتهام قرار می‏دهد.

فارغ از تمامی این مباحث، با نگاهی منصفانه باید گفت كه مصوبه مجلس خالی از اشكال نبود. ایراداتی كه در غالب تذكراتی مطرح شد و محمدحسن ابوترابی‎فرد به عنوان رئیس جلسه وعده حل انها در جلسات كمیسیون تلفیق را داد. نخستین ایراد این بود كه اعضای مجمع عمومی بانك مركزی بر اساس مصوبه مجلس برای 10 سال و رئیس كل نیز برای 7 سال انتخاب می‏شوند و در طول این مدت تنها یكبار حق تغییر رئیس بانك مركزی وجود دارد. انتقاد نمایندگان به این بود كه پس از پایان دوره ریاست جمهوری چهار ساله، تكلیف وزرای عضو این مجمع عمومی از یكسو و رئیس بانك مركزی از سوی دیگر چه می‏شود و رئیس جمهور جدید چطور می‏تواند آنها را تغییر دهد. دومین ایراد هم نسبت به عدم تعیین تكلیف در مورد نحوه عزل رئیس بانك مركزی در مصوبه مجلس بود كه با چه مكانیزمی و در چه شرایطی این امكان وجود دارد.

با این اوصاف سرنوشت مجمع عمومی بانك مركزی پیش از آنكه به شورای نگهبان سپرده شود، یكبار دیگر در كمیسیون تلفیق مورد بررسی قرار خواهد گرفت و به این ترتیب یكبار دیگر صحن علنی در مورد آن تصمیم گیری خواهد كرد تا ایرادات مذكور مرتفع شود.

بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران

پیشنهاد دولت

پیشنهاد اصلاحی كمیسیون تلفیق

مصوبه مجلس به پیشنهاد باهنر

اعضای مجمع عمومی

رئیس‎جمهور، وزیر اقتصاد، دو نفر دیگر از وزرا به انتخاب هیات وزیران و معاون برنامه ریزی و راهبری ریاست جمهوری

روسای سه قوه، وزیر اقتصاد، معاون برنامه ریزی و راهبردی ریاست جمهوری، رئیس اتاق بازرگانی و سه اقتصاددان به انتخاب هر یك از روسای سه قوه

وزیر اقتصاد، معاون برنامه ریزی ریاست جمهوری، دادستان كل كشور، رئیس اتاق بازرگانی و 7 اقتصاددان كه حداقل 15 سال سابقه و تخصص فعالیت پولی و بانكی دارند.

نحوه انتخاب رئیس كل بانك

پیشنهاد فردی از سوی رئیس جمهور، با تایید مجمع عمومی و صدور حكم ریاست از سوی رئیس‏جمهور

به پیشنهاد رئیس جمهور و حكم وی پس از تایید دوسوم اعضای مجمع عمومی

فردی خارج از مجمع عمومی توسط اعضای مجمع تعیین و با حكم رئیس مجمع عمومی و تنفیذ رئیس جمهور برای مدت هفت سال انتخاب می‏شود.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته