رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه هر علمی باید با پیش فرض و هدف تعریف شود گفت: اگر تمامی علوم و علوم انسانی بر پایه عقاید اسلامی، انسانی و بشردوستانه حرکت کند منحرف نشده و منجر به ساخت بمب اتم و سلاحهای شیمیایی و میکروبی نمیشود.
به گزارش خبرنگار مهر، صادق آملی لاریجانی صبح پنجشنبه در جمع نخبگان و اساتید دانشگاه استان کهگیلویه و بویر احمد با طرح اهمیت علوم انسانی در کشور گفت: علوم انسانی همانند دیگر علوم مثل علوم تجربی از دشواریهای سختی برخوردار است به نحوی که در مغرب زمین نیز در امر علوم انسانی سرمایه گذاری کلانی شده است.
رئیس قوه قضائیه افزود: اهمیت علوم انسانی و توجه به آن بارها توسط مقام معظم رهبری مورد تاکید قرار گرفته است ولی گروهی این توجه نخبگان و اندیشمندان کشور در مورد علوم انسانی مبتنی بر علوم اسلامی را با برچسب سیاسی بودن و قدرت نمایی نظام زیر سئوال بردند.
لاریجانی اظهار داشت: باید هر علمی با یک پیش فرض تعریف شود به نحوی که اشخاص، دانشمندان و محققان قبل از وارد شدن در علمی باید بدانند که هدف از یادگیری آن چیست و چه نتیجهای را دنبال میکند.
لاریجانی افزود: علمی که در چارچوب علوم انسانی، اعتقادی و بشردوستانه نباشد منحرف شده و منجر به ساخت بمب اتم و سلاحهای شیمیایی و میکروبی میشود.
رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه زمان و جوانی بزرگترین سرمایه هر انسان اندیشمندی است گفت: جوانان و نخبگان باید بدانند که اگر مسیری که برای آموزش علم در نظر گرفتهاند برپایه اعتقادات و عقاید دینی و اسلامی سازگار نباشد انحراف میرود.
لاریجانی گفت: به عنوان مثل فروید یکی از برترین روانشناسان جهان هرچند که خوشنام است و کتابهای تاثیرگذاری را نوشته است ولی به دلیل عدم اعتقاد به روح و معاد در بسیاری موارد گمراه شده است.
رئیس دستگاه قضا خطاب به نخبگان و اساتید دانشگاه استان کهگیلویه و بویراحمد گفت: نخبگان باید با پیش فرض اعتقاد به اصول دین، فروع دین و قرآن وارد علوم انسانی شوند تا گمراه نشوند.
وی با بیان اینکه قرآن یک کتاب علمی و آزمایشگاهی نیست، گفت: میتوان برپایه معارف دینی و قرآن و روایات در علوم ایدهپردازی کرد. به عنوان مثال سالهاست انسان میگوید که خورشید ثابت است ولی قرآن میگوید خورشید هم در حال حرکت است و میتوان این موضوع را به عنوان یک نظریه بیان کرد.
لاریجانی اظهار داشت: فقها اندیشمندان ایرانی مخالف علوم انسانی نیستند ولی این موضوع را بیان میکنند که آیا منظورعلوم انسانی که تدریس میشود انسان کامل است، پس این مسئله به هیچ عنوان سیاسی نیست.
جانشين سازمان بسيج مستضعفين گفت: فتنه سال گذشته با فرهنگ جهادي و ولايي ايران اسلامي خاموش شد.
به گزارش خبرگزاري فارس ، سردار علي فضلي چهارشنبهشب در آيين پايايي اجلاسيه كنگره سرداران، اميران، فرماندهان و 8 هزار شهيد استان همدان با اشاره به ولايتمداري شهدا گفت: شهدا و رزمندگان دفاع مقدس جلب رضايت خداي متعال را در جلب رضايت وليفقيه ميدانستند و به همين منظور براي شهادت در ركاب امام راحل (ره) از هم سبقت ميجستند.
فضلي از بصيرت و معرفت شهدا گفت و ابراز داشت: شهداي گرانقدر ايران اسلامي با خداي خويش معامله كردند چرا كه ميدانستند كه اين معامله بهترين بوده و همه زوايا و ابعاد آن با سود همراه است.
وي خاطرنشان كرد: بايد به اين نكته توجه كافي و وافي داشت كه شهدا به ما نياز ندارند بلكه اين ما هستيم كه به آنها و طي طريق در مسيرشان براي دستيابي به يك زندگي پر از سعادت و سلامت نياز داريم.
جانشين سازمان بسيج مستضعفين با اشاره به اينكه در نظام اسلامي و ولايي دلتنگي براي شهدا توفيق است، ابراز داشت: شهداي بزرگ اسلام با نثار خون و همچنين دعاي خير خود زمينه اعتلا و ارتقاي بيش از پيش جمهوري اسلامي را فراهم كردهاند به طوري كه سال گذشته ايران اسلامي با رهنمودهاي پيامبرگونه مقام معظم رهبري توانست بزرگترين فتنه دوران را با موفقيت پشت سر بگذارد.
وي ادامه داد: سال گذشته مردم ولايي و شهيدپرور ايران اسلامي به مانند سالهاي دوران دفاع مقدس يكپارچه به خيابانها ريخته و فرياد تبعيت از رهبري و پاسداشت راه شهداي اسلام را فرياد زدند به طوري كه كانون فتنه و فتنه گران را خاموش كرده و آرزوهاي آنها را به يأس مبدل كردند.
شركت نفتی بریتیش پترولیوم اعلام كرده است، به منظور اطمینان یافتن از رعایت تحریمهای اتحادیه اروپا علیه ایران، بهرهبردای از یك میدان گازی مشترك خود با شركت ملی نفت ایران در دریای شمال را متوقف میكند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، شركت نفتی بریتیش پترولیوم روز چهارشنبه با اعلام این كه تصمیم گرفته است، بهرهبرداری از میدان گازی «رام»، واقع در دریای شمال را به حال تعلیق درآورد، افزود، قصد دارد، از دولت بریتانیا درباره ارتباط تحریمهای اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی با این میدان گازی مشترك با ایران كسب تكلیف كند.
میدان گازی «رام» در ۳۹۰ كیلومتری شمال شرقی بریتانیا قرار دارد و شركت نفتی بریتیش پترولیوم و شركت ملی نفت ایران به طور مشترك و در چارچوب مشاركت ۵۰ درصدی از این میدان گازی بهرهبرداری میكنند. بهرهبرداری از این میدان نفتی در دریای شمال در سال ۲۰۰۳ آغاز شده و شركتی با نام «شركت نفت ایران در بریتانیا»، كه سهام آن متعلق به بریتیش پترولیوم و شركت ملی نفت ایران است، بهرهبرداری از این میدان گازی را برعهده دارد. بر اساس اعلام شركت بریتیش پترولیوم توقف كامل بهرهبرداری از میدان گازی «رام» چندین روز طول میكشد و این شركت پس از كسب تكلیف از دولت بریتانیا در باره این میدان گازی تصمیمگیری خواهد كرد.
اقدام بریتش پترولیوم برای متوقف ساختن بهرهبردای از این میدان نفتی پس از آن صورت گرفته است كه اتحادیه اروپا در كنار آمریكا، تحریمهای یكجانبهای را علیه جمهوری اسلامی وضع كرده است كه به ویژه بخش نفت و گاز ایران را هدف قرار میدهد.
شركت بریتیش پترولیوم در تیرماه سال ۱۳۸۹ اعلام كرده بود، قرارداد این شركت با ایران برای تأمین سوخت هواپیماهای ایرانی به پایان رسیده و این شركت قصد تمدید این قرارداد را ندارد.
یک نماینده اصولگرای مجلس از تشکیل یک هیأت سه نفره از سوی محمود احمدینژاد به منظور برنامهریزی برای انتخابات سال آینده مجلس نهم خبر داد.
به گزارش مهر، غلامرضا مصباحیمقدم گفت که در دیدار اخیر احمدینژاد با "چهرههای شاخص" اصولگرا، حبیبالله عسگراولادی، علیاکبر ولایتی و غلامعلی حداد عادل به عنوان اعضای این هیأت سه نفره از سوی احمدینژاد انتخاب شدند.
او گفت که ماموریت هیأت سه نفره، پیگیری برگزاری جلسات میان جریانهای مختلف اصولگراست تا به شکل گیری مواضع مشترک و واحد و به کاهش اختلافات و فاصلهها میان اصولگرایان کمک کند.
مصباحیمقدم، با ابراز امیدواری از اینکه اصولگرایان بتوانند لیست واحدی در انتخابات مجلس نهم داشته باشند، گفت: "پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم فاصلهای میان جریان اصولگرایی افتاد، این جلسات باعث میشود که مواضع این جریان به هم نزدیک شود."
به گفته مصباحیمقدم، جلسه اخیر به دعوت احمدینژاد و بنا به درخواست حبیبالله عسگراولادی، از اعضای بلندپایه حزب مؤتلفه اسلامی و رهبر "جبهه اصولگرایان پیروان خط امام و رهبری" است.
این جبهه، متشکل از ۱۴ سازمان و حزب سیاسی اصولگراست که در جریان انتخابات مجلس هشتم هدفش متحد کردن اصولگرایان بود و در جریان انتخابات ریاستجمهوری دهم هم از احمدینژاد حمایت کرد، اما بعدها در مواردی چون معرفی کابینه با او دچار اختلاف نظر شد.
روزنامه «ایران» نوشت: نانوسکوپ ایرانی که از سوی احمدینژاد در دوحه به امیر قطر اهدا شد، مسئولان، دانشمندان و نخبگان علمی این کشور را بشدت لرزانده و به خود آورده است.
سفیر کشورمان دراینباره گفت: «نانوسکوپ ایرانی که رئیس جمهور به امیر قطر هدیه کرد، همچون زلزله نخبگان این کشور را بشدت تکان داده و به فکر فرو برده است تا جایی که با اشتیاق وصف ناشدنی به دنبال افزایش همکاریهای علمی و دانشگاهی با ایران هستند».
کاظم جلالی گفت، در حادثه میدان کاج یکی از پلیس ها از ترس پرداخت دیه به ضارب شلیک نکرده است.
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در حاشیه جلسه علنی روز گذشته، درباره حادثه میدان کاج گفت: «حادثه سعادت آباد بسیار تلخ بوده است و متاسفانه انعکاس خبری وسیعی نیز پیدا کرد که به روی افکار عمومی جامعه اثر سوء گذاشته است و باید پاسخ دقیق و قانع کننده ای در این زمینه به افکار عمومی داده شود».
جلالی با بیان اینکه پلیس در زمینه اقدامات خود در این حادثه معتقد است نواقصی در قانون وجود دارد و این موجب شده که مامور پلیس به ضارب شلیک نکند، افزود: «به عنوان مثال یکی از دو پلیسی که در صحنه حضور داشته چندی پیش به یک مجرم سابقه دار شلیک کرده و فرد را مجروح کرده بود و به این دلیل محکوم به پرداخت 9 میلیون تومان دیه شد بر این اساس برخی از خلاء های قانونی نقشی بازدارنده در ایفای وظایف پلیس دارند».
وی در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه در این حادثه خاص، که جرم مشهود است آیا از نظر کمیسیون خلا قانونی وجود داشته است، گفت: «اعضای کمیسیون در این مورد خاص معتقدند بعید است خلا قانونی وجود داشته باشد».
دادگاه رسیدگی به اتهامات لاله حسن پور، فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس روز گذشته در شعبه 26 دادگاه انقلاب ساعت 9 صبح برگزار شد.
به گزارش هرانا، وکیل لاله حسن پور در گفتگو با خبرگزاری هرانا اتهامات این فعال حقوق بشر را که از سوی قاضی پیرعباسی عنوان شد را عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر و فعالیت در خبرگزاری هرانا، اجتماع و تبانی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به مقدسات و توهین به ریاست جمهوری عنوان کرد.
از سوی دیگر و در راستای اعمال فشار و محدودیت بر این فعال حقوق بشر حراست دانشگاه پیام نور گرمسار پرونده دانشجویی لاله حسن پور را مفقود کرده است و پیگیری های وی تا کنون به جایی نرسیده است.
لاله حسن پور، فعال حقوق بشر روز سه شنبه بیست و پنجم اسفندماه در طی یورش گسترده اطلاعات سپاه پاسداران به فعالان حقوق بشر و مسئولین سابق و همکاران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و در منزل پدری اش در تهران بازداشت و به بند 2 الف زندان اوین منتقل شد.
وی پس از تحمل70 روز انفرادی در چهارم خردادماه با قرار وثیقه صد میلیون تومانی از زندان اوین به صورت موقت آزاد شد.
محمد مصطفایی وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق بشر که پرونده بسیاری از نوجوانان بزهکار محکوم به اعدام و هم چنین سکینه محمدی را برعهده داشت از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این وکیل دادگستری در پی تشکیل پرونده ای از سوی دادسرا که به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارسال شده بود بدون حضور نامبرده و اعلام وقت دادرسی به صورت غیابی محاکمه و به پنج سال حبس تعزیری و تبعید به شهرستان ایذه به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق مصاحبه با رسانه های فارسی زبان خارج کشور و مطرح کردن پرونده سکینه محمدی آشتیانی در این رسانه ها و هم چنین به یک سال حبس تعزیری به اتهام تبلیغ علیه نظم محکوم شد.
هم چنین در خصوص اتهام تحصیل مال غیر که توسط دادستان تهران در مصاحبه با رسانه ها به کلاهبرداری تعبیر شده بود نیز به دلیل فقدان در مرحله دادسرا قرار منع تعقیب صادر و حکم برائت صادر شد.
مصطفایی پس از آنکه روز دوم مرداد سالجاری برای ارائه توضیحاتی به دادستانی تهران احضار شده بود، ناپدید شد. او صدور حکم جلب و ممنوع الخروج شدن خود را به عنوان دلایل خروجش از ایران اعلام کرد با تلاش های این وکیل دادگستری پرونده سکینه محمدی آشتیانی که به جرم زنای محصنه به سنگسار محکوم شده بود به حالت تعلیق در آمد.
صبح روز شنبه ۱۵/۸/۸۹ ، همچنان از عفونت شدید در ناحیه فک و دندان های خود در رنج بودم که ماموری آمد و گفت:آماه شوید
این گمان کورسو مانند،از سلول تا دفتر قاضی ،که راهی طولانی نبود و من و مامور همراهم،پیاده آن را طی می کردیم،هر از چندی سر بر می آورد و خودی نشان می داد.که یعنی: زیاد بدبین نباش!می بینی به نامه های تو،گر چه دیر،اما به هر حال پاسخ گفتند.چرا که آنها،هرکس که باشند،انسان اند.سن و سالی پشت سر گزارده اند.درد کشیده اند .حالا نه اگر درد مردم را،اما درد دندان که تجربه کرده اند.حالا عفونت شدید نداشته اند که نداشه اند!
این گمان خوب،تا دادسرا نیز با من بود. و حتی تا لحظه ای که او دست به پوشه ای برد و برگه ای را بیرون کشید و به مطالعه ی سطحی آن پرداخت.همان مترسک درون،باز برآمد و به من گفت این برگه ای که در دست جناب قاضی است، احتمالا نظر جناب دادستان یا ریاست زندان است.
که فلانی،ببین ما چه اندازه به فکر تو و امثال تو هستیم؟صورتت عفونت شدید دارد؟بفرما،این هم موافقت نامه ی بزرگان دستگاه قضا،برو خودت را معالجه کن!منتها به همین شرطی که خودت در نامه هایت آورده ای! با هزینه شخصی ! همه ی عمر این گمان مترسکی من،سه ثانیه بیش به درازا نیانجامید.جناب قاضی،برگه ی از پیش نوشته شده را به دست من داد و گفت:شما در نامه ی آخرت به رهبری،به ماموران وزارت اطلاعات توهین کرده ای.اداره کل حقوقی وزارت اطلاعات از شما شکایت کرده است.اگر پاسخی دارید بنویسید.برگه را گرفتم و به دستخط جناب قاضی نگاه کردم.بله ،او،پیش از ورود من،وتحت یک پرسش،مسئله توهین مرا مطرح کرده و از من خواسته است تا پاسخ بگویم.خودکاری گرفتم و نوشتم:ماموران وزارت اطلاعات در روزهای بازداشت،هم مرا کتک زه اند و هم به ناموس و خانواده ام فحش داده اند.این رفتار هیولاگون ماموران وزارت اطلاعات،در مورد آقایان سید مصطفی تاجزاده،عبدالله مومنی،حمزه کرمی،محمدرضا رجبی،و بسیاری دیگر نیز صورت پذیرفته است.هم کتک زده اند ،هم فحش های ناموسی داده اند،و هم کله ی بعضی را در کاسه ی مستراح فرو برده اند.
خوب، این از سوال اول. برگه را به دست قاضی محترم دادم.مطالعه نکرده پرسش دوم را نوشت و به دستم داد. برگه را گرفتم.اطمینان دارم اگر همه ی حقوقدانان و قاضیان و وکلای ایران و جهان دست به دست هم بدهند ، نمی توانند سوال دوم را که سوال پایانی جناب قاضی نیز بود،حدس بزنند.و اما پرسش دوم:"اتهام شما از نظر من محرز است.آخرین دفاع خود را بنویسید".به قاضی گفتم:یعنی شما با این سرعت،به احراز جرم و خطای من پی بردید؟گفت:بله.در پاسخ به پرسش دوم ،و به عنوان آخرین دفاع، فقط یک خط نوشتم:" به امید روزی که آن عده از ماموران خطاکار و فحاش و بزن بهادر و شکنجه گر وزارت اطلاعات ،در پیشگاه عدل خدا و مردم ، پاسخگوی رفتار شنیع خود باشند.والسلام علی من التبع الهدی".به جناب قاضی گفتم:تمام است؟گفت:تمام است.می توانید بروید.به قاضی که نامش محبی بود گفتم:می دانید اجداد شما ،آنگاه که شهرت "محبی" را برای خود برگزیدند،اراده شان، ابراز ارادت به اهل بیت پیامبر اکرم بوده است؟ متاسفانه ،شما امروز،به جای ابراز ارادت به پیشگاه عدلی که تاکید و توصیه ی بنیادین آنان است،سر به ارادت دیگرانی فرو برده اید که نسبتی با عدل ندارند.این گفتم و از اتاق او بیرون زدم.در راه بازگشت،مامور همراه من که از این همه شتاب تعجب کرده بود گفت: من هر وقت یکی را به اینجا می برم،حداقل سه چهار ساعتی معطل می شوم.به او گفتم:بی دلیل نیست که بزرگان دینی ما به قاضیان توصیه کرده اند که کفش تنگ نپوشند،به هنگام خشم قضاوت نکنند،واگر کم حوصله و از چیزی ناراحت اند،از قضاوت پرهیز کنند.حتی بزرگان دینی ما گفته اند اگر یک قاضی به تنگ افتاد،یعنی نیاز مبرمش بود که به مستراح برود و قضای حاجت کند،در همان حالت تنگ و فشار،دست به کار قضاوت نبرد.مامور همراه من چیزی نگفت،من اما در دل گریستم.که اوضاع قضاوت در این ملک، به کجا انجامیده است که سایه ی مخوف ماموران وزارت اطلاعات، یک قاضی بخت برگشته را چنان مرعوب خود می سازد که با چشمان بسته به اجابت دستورالعمل آنان شتاب می کند. گویا در همان مسیر رفتن ،طی دو پرسش برق آسا،سر و ته قضیه را به هم آورده است و در پاسخ به "چرا" ی متهم مبهوت، می گوید:"برو کنار من باید خودم را به دستشویی برسانم!"
امیر حسین کاظمی پس از سپری کردن چندین عمل جراحی دیروز و علیرغم نظر پزشکان به زندان بازگردانده شد.
به گزارش «میزان خبر»، این عضو شاخه جوانان نهضت آزادی ایران که پس از هشت ماه با وثیقه ی 210 ملیون تومانی به مرخصی پزشکی آمده بود، بعد از چندین عمل در ناحیه دندان و سینه با رد درخواست تمدید مرخصی توسط دادستانی تهران به زندان بازگشت.
این درحالی است که این فعال سیاسی بعد از عمل جراحی دچار عوارض عفونی شده است و با خطر ورود عفونت به خون مواجه است.
خانواده ی این زندانی سیاسی ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت او اظهار کردند کاظمی طبق نظر پزشکان باید یک ماه در استراحت مطلق به سر ببرد و همچنین هر روزه برای تعویض پانسمان اقدام کند.
گفتنی است امیر حسین کاظمی به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است و در بند 350 زندان اوین به سر می برد.
"علی قلی زاده دانشجوی ستاره دار محروم از تحصیل و عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت در مشهد بازداشت شد."
خبر کوتاه است و تکراری، اما هر روز با نام تازه ای منتشر می شود؛ دیروز مجید دری بود و مجید توکلی، مهدیه گلرو بود و سید ضیاء نبوی و ... امروز علی قلی زاده، محسن برزگر علی رضا کیانی و نخبه های دیگر این دیار پاک.....
گویی قرار بر این نهاده شده که به این مسائل عادت کنیم! اما یک سوال اساسی در این بین هویدا است، که باید از بانیان این حوادث پرسید:
چه کسی گفته است که با دستگیری این دانشجویان که تنها بخشی از ملت آگاه و معترض ایران هستند، فریاد های آزادی خواهانه جنبش دانشجویی در گلوها شکسته می شود و اوضاع به کام شماخواهد شد؟
تعلیق،محرومیت از تحصیل و ستاره دار کردن به عنوان راهکارهایی که تاکنون از جانب حاکمیت به نخبه گان این مرز و بوم تحمیل شده است گویی در خاموش کردن صدای جنبش دانشجویی بی اثر بوده است که اکنون و پس از گذشت بیش از یک سال از سرکوب گسترده مردم هنوز هم دانشجویان هدف اصلی سرکوب هستند.دانشجویانی که پیش از این بارها طعم مهرورزی را چشیده بودند اینبار نیز در صف نخست سرکوب قرار دارند و البته به آن آگاهند و افتخار می کنند.
زمان آن رسیده که حاکمیت در راهبردهایش تجدید نظر کند، چرا که هیچ کدام از راه حل ها! به خاموشی منجر نمی شود. امروز قلی زاده ها ، دری ها ، گلرو ها ، بنوی ها در دانشگاه ها هزاران بار نکثیر شده اند وصدای آزادی خواهی ایشان هزاران بار بلند تر شنیده می شود.
"شورای دفاع از حق تحصیل " به عنوان گروهی متشکل از دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل، که امروز اکثر اعضای اولیه ی آن در زندان هستند، ضمن محکوم کردن دستگیری های غیر قانونی "علی قلی زاده" دانشجوی ستاره دار، علی رضا کیانی دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه مازندران، محسن برزگر دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل و محمد حیدر زاده فعال دانشجوی دانشگاه شهر کرد و از فعالین دانشجویی عضو دفتر تحکیم وحدت ( یک ترم تعلیق با احتساب سنوات)، خاطرنشان می کند که پروژه شکست خورده اختناق، که همه ساله در آستانه ی روز دانشجو با دستگیری فعالان سیاسی و دانشجویی سعی در برقراری نظم پادگانی در دانشگاه ها دارد، این بار نیز گسترده تر و رسواتر از همیشه سناریوهای نخ نما شده خود را با خام دستی جاهلانه اجرا می کند. اما فریاد حق طلبی را سکوتی نیست.
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است
برگزاری دادگاه بهنام ابراهیم زاده ، کارگر زندانی و فعال حقوق کارگری بار دیگر به تعویق افتاد . وی همچنان بلاتکلیف در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد .
به گزارش کلمه، زمان برگزاری دادگاه این فعال اجتماعی ۱۶آبان ماه سال جاری تعیین شده بود که به دلیل عدم حضور نماینده دادستان این دادگاه برگزار نشد . درباره تاریخ بعدی دادرسی وی نیز هنوز زمانی مشخص نشده است .این در حالی است که ماه ها از بلاتکلیفی این زندانی می گذرد .
بهنام ابراهیم زاده فعال كارگری و مدافع حقوق كودك، بعد از ٤ ماه بازداشت از روز شنبه ١٧ مهر به بند عمومی ٣٥٠ زندان اوین منتقل شده است.
این فعال صنفی، ٧ مهر در اعتراض به "تداوم بازداشت خود" و "فشار و شکنجه دایم"، در زندان دست به اعتصاب غذا زد و بعد از دوازده روز اعتصاب دچار خونریزی معده گردید.
بهنام به درخواست خانواده و دوستدارنش بعد از انتقال به بند عمومی ٣٥٠ به اعتصاب غذای خود پایان داد و هم اکنون در بهداری زندان اوین در وضعیت جسمی بدی بسر می برد.
علیرغم اینكه برای بهنام وثیقه صد میلیون تعیین شده است، اما مقامات قضایی به بهانه اینكه وثیقه ای كه خانواده اش آماده كرده اند، از شهرستان می باشد و لزوما باید ازتهران وثیقه ارائه نمایند، از آزادی موقت وی ممانعت بعمل آورده اند.
خانواده ابراهیم زاده از این بلاتکلیفی فرزندشان که یک کارگر بوده و در کنار کارش در انجمن دفاع از حقوق کودکان هم فعالیت می کرده ابراز نگرانی می کنند و از مسوولان می خواهند هر چه زودتر تکلیف فرزندشان را مشخص کنند .
بعد از روزنامۀ تک صفحه ای «کلمه»، اینک روزنامۀ «اعتمادملی» نیز، با گذشت یک سال و سه ماه از توقیف آن روزنامۀ اصلاح طلب، به صورت تک صفحه ای و به منظور تکثیر عمومی، منتشر شد.

به گزارش تحول سبز، پیش شماره نخست روزنامه تک صفحه ای اعتمادملی به صورت پی دی اف و برای پرینت و کپی در سایت های خبری و فضای اینترنت قرار گرفته است.
مسئولان این روزنامه در نظر دارند که در حال حاضر هر هفته سه شماره از نسخه آزمایشی را منتشر کنند و از ۱۶ آذرماه سال جاری و همزمان با روز دانشجو، شماره نخست آن را منتشر کرده و برای تکثیر عمومی در اختیار مردم قرار دهند.
در سرمقاله نخستین شماره روزنامه تک صفحه ای اعتمادملی آمده است:
"آمدیم؛ برای آگاهی
در شرایطی که رسانه های رسمی منتقد دولت یا به بند توقیف کشیده شده اند یا زیر تیغ تیز سانسور، ناچارند از بیان بخش عمده ای از وقایع و ظلم ها و ستم ها خودداری کنند، و در شرایطی که رسانه های دولتی و حاکمیتی با تمام توان و بودجه های کلان از بیت المال در جهت دروغ پراکنی و سرپوش گذاشتن بر واقعیت های جامعه و ضعف های دولت مستقر عمل می کنند، با رسالت آگاهی رسانی جمعی و با این امید به میدان اطلاع رسانی بازگشتیم که در میان آماج دروغ های حاکمیتی، یکی از راه های آگاهی بیشتر مردم برای انتخاب صحیح و گام برداشتن در مسیری باشیم که بر پایه آگاهی نیز شکل گرفته است.
توقیف روزنامه اعتمادملی تنها و تنها به دلیل بیان بخشی از واقعیات، دلیل بر آن نشد که در مسیر خود و از رسالت آگاه سازیمان دست بکشیم و نظاره گر ظلم مضاعفی باشیم که بر مردم می رود.
امید داریم که در سیاهه دروغ و دورویی و در شرایطی که مشکلات اقتصادی کمر مردم را خموده و مسئولان دولتی از پیروزی های خیالی خود سخن می گویند و در زمانی که زندان ها از بهترین مردان و زنان و دانشجویان وطن دوست پر شده است و رییس دولت مستقر، ایران را آزادترین کشور دنیا خطاب می کند، همراه و در کنار دیگر دوستان، در مسیری اطلاع رسانی عمومی گام برداریم.
در این راه سبز، روزنامه تک صفحه ای اعتمادملی نیاز به همراهی و کمک شهروندخبرنگاران سبز در همفکری و انتقاد، برای ارتقای کیفی این رسانه، و همچنین تکثیر و توزیع آن در سطح جامعه دارد."
جرس ورود دوباره این روزنامه به عرصه رسانه ای کشور را به صاحبان قلم و اندیشه و خوانندگان تبریک می گوید.
درحالیکه معرفی جمهوری اسلامی جهت حضور در هیئت اجرایی نهاد زنان سازمان ملل - که هدف آن ارتقای برابری جنسیتی در جهان اعلام گردیده بود- با اعتراض گروههای حقوق بشری و اعضای سازمان ملل مواجه شده بود، روز چهارشنبه و در جریان انتخاب نماینده آسیا برای هیات اجرایی نهاد زنان سازمان ملل، جمهوری اسلامی از کسب کرسی بازماند.
به گزارش خبرگزاری ها و منابع حقوق بشری، نامزدی ایران برای عضویت در این هیات که انتخابات اعضای آن روز چهارشنبه ۱٩ آبان ٨٩ برگزار شد، با واکنش منفی فعالان حقوق بشر و همچنین کشورهای غربی روبرو شده بود.
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، همراه سایر مدافعان حقوق زنان، نامزدی ایران، عربستان سعودی، لیبی و کنگو را از منطقه آسیا و آفریقا به خاطر مخالفت این کشورها با برابری جنسیتی مسخره توصیف کرده بودند.
درحالی ایران از کسب کرسی در نهاد زنان سازمان ملل بازماند که عربستان سعودی موفق به کسب این کرسی شد.
نهاد زنان سازمان ملل در زمینه برابری جنسیتی فعالیت می کند و اعضای ۴۱ نفره هیات اجرایی آن بطور منطقه ای برگزیده می شوند. به منطقه آسیا ۱۰ کرسی تعلق گرفته است.
اخیرا ۱۰ کشور آسیایی ایران، بنگلادش، هند، چین، مالزی، اندونزی، کره جنوبی، ژاپن، قزاقستان و پاکستان، بعنوان عضو آسیایی سازمان ملل متحد، برای حضور در هیئت اجرایی نهاد زنان آن نهاد بین المللی معرفی شده بودند، که مجمع عمومی سازمان ملل در اوایل تیرماه با تأسیس آن موافقت به عمل آورده بود.
فیلیپ بولوپیون، دبیر حقوقی سازمان ملل در سازمان دیدهبان حقوق بشر، چندی پیش تمایل ایران برای حضور در این هیئت را "تعجببرانگیز" خوانده و گفته بود این مسئله "تعجب برانگیزتر" خواهد شد اگر گروه آسیایی سازمان ملل با عضویت ایران موافقت کند.
بخش زنان سازمان ملل متحد، از ادغام چهار بخش مختلف سازمان ملل؛ بخش پیشبرد زنان، مؤسسه بینالمللی پژوهشی و آموزشی پیشبرد زنان، دفتر مشاوره ویژه مسائل جنسیتی و صندوق توسعه برای زنان به وجود آمده است و ریاست آن را میشل باشله، رئیس جمهوری پیشین شیلی بر عهده دارد.
به گفته مقامات سازمان ملل، قرار بر این است این نهاد که از اوایل سال ۲۰۱۱ میلادی کار خود را به طور رسمی آغاز خواهد کرد، در تمامی حوزههای مربوط به زنان از جمله برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان و دختران سراسر جهان، به فعالیت بپردازد.
بهار امسال نیز، بدنبال فشار برخی فعالان و سازمان های حقوق بشر و کشورهای غربی، ایران درخواست عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را پس گرفت.
درحالیکه وزیر خارجه جمهوری اسلامی، برگزاری نشست گروه ۱+۵ و ایران را در خاک ترکیه مورد موافقت قرار داده و با دخیل کردن ترکیه و برزیل در این مذاکرات، گفته بود "فقط در چارچوب بیانیه تهران حاضر است مبادله سوخت را انجام دهد"، وزیر خارجه آمریکا، ضمن رد حضور ترکیه و برزیل در مذاکره اتمی با ایران، تاکید کرده که روند گفتگوها با جمهوری اسلامی، باید در چهارچوب گروه ۱+۵ از سرگرفته شود.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، هیلاری کلینتون روز چهارشنبه ۱٩ آبان (۱۰ نوامبر)، طی یک کنفرانس خبری در واشنگتن، در واکنش به اظهارات منوچهر متکی و پاسخ به این سوال که پیرامون آغاز مجدد مذاکرات در ترکیه و حضور ترکیه یا برزیل در آن چه نظری دارد، تاکید کرد که در اولین نشست فقط نمایندگان گروه ۱+۵ باید با فرستادگان جمهوری اسلامی مذاکره کنند.
منوچهر متکی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، اوایل هفته جاری گفته بود "دو سه روز پیش به دوستانمان در ترکیه اعلام کردیم ایران با برگزاری نشست مشترک با کشورهای پنج بعلاوه یک در ترکیه موافق است."
کلینتون در ادامه واکنش به اظهارات رئیس دستگاه دیپلماسی ایران، همچنین تصریح کرد "کاترین اشتون، نماینده ارشد اروپا در امور سیاست خارجی و امنیتی، از طرف گروه ۱+۵ زمان و مکان اولین نشست را تعیین می کند.
وی به طور صریح نظرش درباره میزبانی ترکیه را اعلام نکرد اما گفت: "درباره مکان مذاکره صحبت شده است و کاترین اشتون درباره زمان و مکان آن به ایران پاسخ خواهد داد."
وی تایید کرد که سه شنبه درباره پاسخ ایران به پیشنهاد مذاکره، با اشتون از طریق تلفن گفتگو کرده است.
اوایل هفته جاری و درحالیکه هنوز پاسخ مثبتی از سوی جمهوری اسلامی به دعوت سخنگوی گروه ۵+۱ برای آغاز مجدد مذاکرات اتمی اعلام نشده بود، روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز گزارش داد که آمریکا و متحدان غربی آن کشور، بسته پیشنهادی جدیدی را برای مبادله سوخت اتمی مورد نیاز تهران آماده کردهاند که بر اساس آن ایران باید حدود دو تُن از اورانیوم کمتر غنیشدۀ خود را به خارج از کشور منتقل کند، که این پیشنهاد، سختگیرانه تر از پیشنهادات سال گذشته غرب بود.
محمود احمدی نژاد، روز چهارشنبه در قزوین طی سخنانی گفت "مذاکرات با گروه ۱+۵ در مورد مسائل جهانی خواهد بود... ما بارها گفته ایم که در مورد حقوق اساسی خود با هیچ کس مذاکره نخواهیم کرد..."
سخنگوی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی طی کنفرانس خبری هفته اخیر خود گفته بود "آن چیزی که به بحث هستهای صلح آمیز جمهوری اسلامی مربوط میشود بحث تبادل سوخت است که چارچوب آن کاملا مشخص میباشد و چارچوب بحثمان بیانیه تهران است."
اشاره متکی، احمدی نژاد، رامین مهمانپرست و همچنین سعید جلیلی به توافقنامه تهران، موافقتنامه ای است که خرداد ماه امسال با تلاش ترکیه و برزیل طی نشستی در تهران برای حل و فصل مناقشه اتمی حاصل شد و مقرر گردید که ایران اورانیوم خود را مدتی در خاک ترکیه نگاه دارد، اما گروه ۱+۵ آنرا رد کرد و بلافاصله شورای امنیت سازمان ملل متحد چهارمین قطعنامه تحریمی را علیه ایران تصویب کرد.
طی روزهای اخیر، یوکیو آمانو مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی با تسلیم گزارش سالانه آژانس به ۱۹۲ عضو مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ضمن اعلام "سرپیچی ایران از مقررات آژانس"، خواستار همکاری کامل تهران با بازرسان این آژانس شد، که بهار امسال تعدادی از آنان توسط دولت ایران اخراج شدند.
مجید دری، دانشجوی محروم از تحصیل چند هفته ای است که به زندان بهبهان تبعید شده است .زندانی که از محل زندگی خانواده اش هزار کیلومتر فاصله دارد . مجید اکنون در میان زندانیان عادی و در شرایط بسیار نامناسب بهداشتی دوران حبس اش را می گذراند . اما این بار فقط مجید نیست که تنبیه می شود بلکه پدر و مادر رنجدیده او هم مجازات می شوند .حالا آنها هر هفته باید رنج طی هزار کیلومتر راه را به جان بخرند تا بتوانند چند دقیقه ای پسرشان را ببینند . همه این سختی ها موجب شده که خانواده مجید هم به تبعید خود خواسته بیندیشند و برای انکه نزدیک فرزندشان باشند به مهاجرت به بهبهان یا شهری نزدیک آن فکر کنند . مجید دری به شش سال حبس قطعی محکوم شده است.
گفتگوی خبرنگار کلمه را با مادر مجید دری می خوانید :
خانم دری از آخرین وضعیت مجید برای مان بگویید ؟
همانطور که خودتان هم می دانید مجید را پس از نزدیک به ۱۶ ماهی که در زندان اوین زندانی بود به زندان بهبهان فرستادند. در حالی که حتی یک روز هم مرخصی نداشته است .وضعیتش مسلما مساعد نیست.چون هم میگرن دارد و هم کم خونی.اخیرا هم فهمیدیم که دنده اش توی زندان شکسته و چون می خواسته ما نگران نشویم تاکنون حرفی نزده است .حالا هم به زندان دور افتاده ای تبعید شده که شرایطش اسفبار است .مجید همیشه روحیه اش را حفظ می کند و شکایتی نمی کند،اما شما تصور کنید چقدر شرایط بد است که بچه ام دائم می گوید اینجا شرایط فاجعه بار است.
در زندان بهبهان تاکنون بر او چه گذشته است ؟
البته تلفن آنجا خیلی محدود است و ما هنوز نتوانسته ایم به درستی از حال مجید جویا شویم.اما از رفتار خوب مسئولین زندان بهبهان راضی بود. در بدو ورود به زندان آب قطع بوده و فرزندم بعد از طی مسافت طولانی از تهران به بهبهان آن هم با دستبند و پابند نتوانسته حتی سر و صورتش را بشوید.ضمن اینکه همه کسانی که در آن زندان هستند مجرمین مواد مخدر و ارتباط نامشروع و یا قتل هستند .ما خیلی نگران سلامت مجید هستیم.چون در جایی نگهداری می شود که هیچ گونه تفکیک جرمی وجود ندارد.مصرف مواد مخدر در زندان بیداد میکند و هیچ تضمینی وجود ندارد که بلایی سر بچه ام نیاورند.گاهی حتی فکر می کنم مجید را به آنجا فرستاده اند تا بلایی سرش بیاورند و صدای آزادیخواهیش را ساکت کنند.
ایا زمانی که می خواستند مجید را تبعید کنند به شما خبر دادند و توانستید با فرزندتان ملاقات کنید؟
خیر.هیچ تماسی با ما گرفته نشد.حتی به او اجازه نداده بودند که پیش از حرکت به ما خبر دهد.نزدیک ده ساعت توی دادسرا سرگردانش کرده بودند و بعد هم مستقیم فرستاده بودندش بهبهان.وقتی مجید به زندان بهبهان رسید اجازه دادند تلفن بزند.یک تلفن کوتاه کرد و فقط گفت که من به بهبهان فرستاده شدم. فقط یک روز به روز ملاقاتش در زندان اوین مانده بود حتی نگذاشتند همان پانزده دقیقۀ از پشت شیشه هم فرزندم را ببینم بعد تبعیدش کنند .این عدالت است که پسرم را بی خبر و بی ملاقات ببرند به جایی که حتی من نتوانم ببینمش؟
این زندان به لحاظ شرایط بهداشتی و رفاهی چه شرایطی دارد ؟
شرایطش بسیار بد است.شما تصور کنید جایی که هفت-هشت ساعت در روز آب قطع باشد چه شرایط بهداشتی می تواند داشته باشد؟آب ندارند.بهداشتشان در حد صفر است. بچه ام حتی تختی ندارد که روی آن بخوابد. ۲۰۰-۳۰۰ نفرند و یک خط تلفن بیشتر ندارند.یک روز در میان آن هم دو سه دقیقه می تواند تلفن بزند.اما ما بیشتر نگران مسئله بهداشت هستیم و اینکه مواد مخدر در آن جا به صورت کاملا آزادانه مورد استفاده قرار می گیرد.
ملاقات در این زندان چگونه است شما با فاصله خیلی زیادی که با این شهر دارید قصد دارید هر چند وقت یک بار به ملاقات مجید بروید ؟
ملاقاتشان روز چهارشنبه است.وقتی مجید اوین بود ما یک روز تمام وقت می گذاشتیم تا برویم و ببینیمش.اما حالا که ۱۰۰۰ کیلومتر دور تر از ماست،حداقل سه روز وقت می برد که برویم و او را ببینیم.من و پدرش بچه مان اگر کوه قاف هم باشد می رویم تا پاره جگرمان را ببینیم.اما خواهر و برادرش چه؟!آنها نباید برادرشان را ببینند!
آقایان با کاری که کردند ما را به زحمت بیشتری انداختند.اگر پسرم خطایی کرده که حتی مدرکی هم ندارند که خطایی کرده باشد،چرا ما را تنبیه و آواره کردند؟!با این شرایط امکان ندارد که ما بتوانیم هر هفته برویم و او را ببینیم.البته باید این را هم اضافه کنم که مردم این شهر برخورد خیلی خوبی با ما و مجید داشته اند.عده ای از مردم مقابل زندان بهبهان تجمع کرده بودند تا بتوانند با او دیدار کنند و می گفتند او میهمان ماست و مواظبش خواهیم بود.
شنیده ایم که حتی گفته اید ممکن است برای زندگی به شهر اهواز بروید تا نزدیک پسرتان باشید.آیا درست است ؟
بله.من و پدرش توان اینکه هر هفته این مسیر طولانی را طی کنیم نداریم.سن و سالی از ما گذشته است.از پس هزینه سنگین رفت و آمد با هواپیما هم بر نمی آییم.این ۱۶ ماه زندانی بودن مجید کمرمان راشکسته است. دلمان به دیدن هفته به هفته اش خوش بود که این را هم از ما گرفتند.تنها چاره مان این است که جای کوچکی مطابق با وسعمان تهیه کنیم که بتوانیم مجید را ببینیم.بچه مان را که نمی توانیم در آن شهر غریب بدون ملاقاتی رها کنیم .
این روزها که مجید تبعید است هیچ وقت به دادستانی تهران یا دیگر مراجع قضایی مراجعه کرده اید آنها درباره این حکم چه می گویند ؟
هم حالا و هم پیش از تبعید مجید، بارها به دفتر دادستان و هر مقام مسئول دیگری که به فکرمان می رسید مراجعه کردیم.خود دادستان از مجید خواسته بود که نامه برائت از منافقین بنویسد.مجید هم در حضور خود دادستان نامه نوشته بود . از هر مرجعی که بگویید نامه بردیم برایشان که مجید ارتباطی با هیچ گروهی نداشته است .پیش از تبعید مجید، نامه ها را از ما گرفتند،اما ترتیب اثری ندادند. حالا هم که ما را هیچ جا راه نمی دهند.می گویند حکم اجرا شده و کاری از دست ما ساخته نیست. غیر از خدا هیچ فریاد رسی نداریم.دیگر نمی دانیم از این همه ظلم به کجا پناه ببریم.فرزندمان را تبعید کرده اند و حتی حاضر نیستند حرفمان را بشنوند.
مجید از جمله زندانیانی است که تاکنون از مرخصی استفاده نکرده است حالا هم که تبعید شده است تکلیف مرخصی او چه می شود وکلایش در این باره چه می گویند ؟
قبل از اینکه مجید را تبعید کنند آقای دادستان به خود من قول دادند که با مرخصی مجید موافقت کنند.اما مرخصی که ندادند هیچ،بی خبر تبعیدش کردند .سه بار نامه درخواست مرخصی به دادستانی دادیم که هر سه بار گفتند نامه گمشده است .چطور ممکن است که در سیستم قضایی کشور،سه نامه مفقود شود؟وکیلش امیدوار بود که با تبعید او،بااستناد به شرایط جسمی وخیمش و اوضاع نابسامان زندان،بتوانیم مرخصی برایش بگیریم که درمانش کنیم.اما دادستان تهران لطف کرده اند و نامه ای ضمیمه پرونده کرده اند که امکان هر گونه مرخصی، ملاقات حضوری و یا جابجایی را سلب کرده است.من نمی دانم این کارشان قانونی هست یا نه،اما فقط می دانم که قصد کرده اند تا جایی که می توانند این بچه را اذیت کنند.با آن اوضاع جسمی اش او را فرستاده اند جایی که از کمترین امکانات محروم است و حتی اجازه نمی دهند چند روز برای مداوا بیرون بیاید و بعد دوباره بازگردد.این جز ظلم است ؟
شما وبه طور کلی خانواده مجید پس از تبعید او چه وضعیتی پیدا کرده اید .یعنی می خواهم بدانم تبعید مجید چه تاثیری بر زندگی شما گذاشته است ؟
از همان روزی که مجید دستگیر شد، زندگی ما از روال عادی خارج شده است .حتی یک لحظه آرامش نداشته ایم.هر لحظه منتظر اتفاق یا خبر بدی بودیم.حالا هم که تبعیدش کرده اند دیگر آرام و قرار نداریم.درمانده شده ایم که چه کنیم.خود من بعد از شنیدن خبر تبعیدش چند روز بستری بودم..پدرش پیر تر و شکسته تر شده است .به طور کل خانواده مان از هم پاشیده است .برادرانش در تلاشند تا اگر کاری از دستشان بر می آید انجام دهند.کار من و خواهرش هم که فقط اشک ریختن است. کاری نمی توانیم بکنیم جز اینکه آب شدن بچه مان را شاهد باشیم....
پسر شما یکی از دانشجویان محروم از تحصیل است که یکی از سنگین ترین حکم ها را دریافت کرده به نظر شما چرا با یک دانشجوی ستاره دار چنین برخورد های تندی می شود ؟
پسرم هیچ چیز نمی خواست جز حق تحصیلش.اول از تحصیل محرومش کردند و بعد هم انکارش کردند.وقتی هم که خواست وجودش را به مردم اعلام کند،آزادی اش را گرفتند.حالا هم می گویند شورایی که برای دفاع از حق تحصیل تاسیس کرده اند به دستور منافقین بوده است .مگر بچه های ما عقل نداشته اند که یک گروه وطن فروش برای شان تکلیف معین کند؟!به نظر من این برخوردی که با دانشجویان از جمله مجید صورت گرفته برای این است که بقیه دانشجویان را ساکت کنند تا به اقدامات غیر قانونی شان اعتراض نکنند .
در آخر چه صحبتی با مسئولان دارید؟خواسته تان از آنها چیست؟
الان ۱۶ ماهست که بچه ام را بدون هیچ گناهی به زندان انداخته اند.۱۶ ماه است که ما می گوییم ارتباطی با هیچ گروهی نداشته اما گوش نمی دهند.بارها خودش نامه نوشته و اعلام برائت کرده اما ترتیب اثر نداده اند.حتی در دادگاه نگداشتند از خودش دفاع کند به این بهانه که بیگناهی تو بر ما ثابت شده است اما حالا به یک زندان دور افتاده تبعیدش کرده اند .من فقط آزادی بچه ام را می خواهم..فقط می خواهم دوباره ببینمش صدایش را بشنوم و روی ماهش را ببوسم .
داوود سلیمانی بدنبال عارضه قلبی برای انجام آنژیوگرافی به بیمارستان قلب اعزام و به رغم اصرار پزشکان و کادر درمانی بیمارستان برای تحت نظر بودن، بلافاصله به زندان رجایی شهر بازگردانده می شود. بعد از آن با درخواست مرخصی استعلاجی برای وی موافقت نگردید و خانواده وی هم اکنون در نگرانی بسر می برند. سلیمانی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، استاد دانشگاه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و معاون دانشجویی دانشگاه تهران در دوره اصلاحات است که در جریان حوادث بعد از انتخابات بازداشت و در دادگاه به سه سال حبس محکوم گردید.
گفتنی است، سلیمانی در نامه سرگشاده ای به رهبری، با شرح آنچه در زمان بازجویی بر وی رفته بود، خواستار اعزام گروهی از سوی رهبری برای رسیدگی به امور زندانیان شده اما بعد از انتشار این نامه به زندان رجایی شهر منتقل می گردد.
به همین مناسبت جرس با سوده سلیمانی دختر داوود سلیمانی در خصوص وضعیت جسمانی ایشان و نگرانی خانواده اش به گفتگو پرداخته است که ذیل می آید:
خانم سلیمانی لطفا در خصوص عمل پدرتان در بیمارستان قلب و انتقال ایشان به زندان رجایی شهر برایمان بگویید.
دیروز پدرم را برای عمل آنژیو به بیمارستان مرکزی قلب تهران برده بودند که الحمدالله عملشان خوب بود اما متاسفانه با وجود تاکید پزشکان مبنی بر نگهداری و مراقبت ایشان تا دو روز در بیمارستان، پدرم را به زندان رجایی شهر برگردانند. معمولا کسی که این عمل را انجام می دهد روی پایش یک کیسه شن می گذارند که خون به حلق و ریه برنگردد و دکتر هم ناراحت بود و می گفت من ایشان را مرخص نکرده ام و اگر می خواهید با این وضعیت ایشان را ببرید مسئولیت هر اتفاقی که برای ایشان بیافتد، بر عهده خودتان است. اما پدرم را با همان حال و به حالت نشسته و با درد و بدون مراقبت به زندان رجایی شهر برمی گردانند. حتی در آن هوای سرد نگذاشتند یک پتو هم به پدرم داده شود که پرستار شاکی شده بود.عمه ام برای گرفتن مرخصی پیش دادستانی می رود که دادستان می گوید من نمی دانم چه کسی اجازه داده است که آقای سلیمانی از زندان بیرون بیاید. این در حالی است که اگر اجازه دادستانی نباشد هیچ زندانی نمی تواند بیرون بیاید. حالا من نمی دانم این حرف ایشان آنهم با این لحن چه معنایی دارد.
مگر با تجویز پزشک اوین آقای سلیمانی را برای آنژیو گرافی به بیمارستان قلب تهران منتقل نکرده بودند؟
چرا، اساسا کسی که از زندان خارج می شود باید از طرف دادستان مجوز داشته باشد. خود دادستان هم از وضعیت روحی و جسمی پدرم خبر داشتند و پیش از این هم به دادستان در خصوص مشکل قلبی پدرم و تجویز پزشک برای آنژیو گرافی گفته شده بود. عمه من هم برای مرخصی بعد از عمل پیش دادستان رفته بود که با کمال تعجب دادستان به جای موافقت با مرخصی گفته بود اصلا چه کسی اجازه داده ایشان از زندان بیرون بیاید.
آیا می توانیدآقای سلیمانی را ملاقات کنید یا ایشان ممنوع الملاقات هستند؟
تا الان نتوانستیم ایشان را ببینیم حتی در بیمارستان در ساعات عمومی ملاقات بیماران، مادرم با درخواست و صحبت توانسته به مدت بسیاری کوتاهی پدرم را ببیند در حالی که حتی برای این ملاقات در بیمارستان هم مشکل تراشی می کردند و می گفتند آقای سلیمانی ممنوع الملاقات است تا بالاخره مادرم با زحمت زیاد توانست پدرم را ببیند. بعد هم که پدرم را به زندان برگرداندند ما بسیار نگران بودیم و بخصوص حال مادرم خیلی بد بود و می گفت چرا باید چنین برخوردهایی شود. ما از پدرم بی خبر بودیم که یکی از دوستان پدرم از زندان تماس گرفت و گفت چرا گذاشتید با آقای سلیمانی چنین برخوردی کنند؟ امکانات زندان برای کسی که تازه عمل کرده بسیار کم است و زندان برای ایشان مناسب نیست.
آیا آقای سلیمانی با خانواده تماس تلفنی داشتند؟
بله فقط یکبار با ما تماس گرفت و می خواست که ما نگران نباشیم. البته اخلاق پدرم طوری است در بدترین شرایط و با درد شدید برای اینکه ما نگران نشویم می گوید چیزی نیست در حالیکه پزشکها بشدت نگرانش بودند. الان هم ما بشدت نگران وضعیت ایشان هستیم و نمی دانیم چکار کنیم. بخدا در هیچ جا با نامسلمان اینگونه برخورد نمی کنند چه برسد به اینکه در یک کشور اسلامی آنهم با شخصی که جانباز شیمیایی و استاد دانشگاه این مملکت است اینگونه رفتار شود. کسی که با جان و دل برای خدمت به کشور و مردم زحمت کشیده حالا که اینطور مریض است باید چنین برخوردهایی با او بشود. اصلا چطور چنین کسی که تمام عمرش را صرف خدمت به کشور و مردم کرده و در جبهه های جنگ حضور داشته را می توانند به تشویش اذهان عمومی متهم کنند؟ ما یکی از ساکت ترین خانواده های زندانیان سیاسی هستیم و حتی با رسانه ها مصاحبه نمی کردیم تا جاییکه خود دادستان نیز به این موضوع اعتراف کرد. پدرم حتی قبل از زندان به خاطر اینکه شیمیایی بودند ناراحتی های مختلف و بیماری قند داشتند و تحت درمان پزشک متخصص بودند که بعد از اینکه زندانی شدند ما چندین بار پرونده پزشکی اشان را بردیم زندان، اما اصلا توجهی نمی کردند و پرونده پزشکی پدرم الان در یک گوشه خاک می خورد. حتی من مطمئن نیستم پدرم الان در بهداری و تحت مراقبت باشد ما واقعا نگران ایشان هستیم.
ما هرچه سکوت می کنیم شرایط بدتر می شود. در مهرماه هم که به پدرم مرخصی دو روزه داده بودند کلی از ما تعهد گرفتند که حق ندارید در این مدت با کسی رفت و آمد داشته باشید و افراد سیاسی نباید برای دیدن آقای سلیمانی بیایند و گفتند هر چه که مامی گوییم عمل کنید شاید مرخصی دو روزه یک هفته تمدید شود. حتی پدرم ناراحت شدند و گفتند چرا چنین تعهدی دادید؟ مگر می شود من شاگردان خودم را نبینم؟ اما با وجودی که تمام این کارها را کردیم و حتی جواب تلفن ها را نمی دادیم تا مشکلی پیش نیاید، ما را خیلی اذیت کردند و حتی آن دو روز هم که دادستان گفت روزی که می روید ایشان را بیاورید جزء آن دو روز محسوب نمی شود، اما آنها تمام روزی که در سرما و با معطلی زیاد دنبال پیگیری مرخصی ایشان بودیم را هم به حساب همان دو روز گذاشتند و یک روز بعد گفتند باید زندان برگردد. به عمویم هم گفتند چرا خبر مرخصی پدرم در روزنامه ها و رسانه ها کار شده که عمویم گفت ما به کسی نگفتیم و خودشان خبر را فهمیده و منتشر کرده اند. دقیقا مثل همان خبری که منتشر شد مبنی براینکه پدرم در سلول انفرادی مورد ضرب و شتم قرار گرفته، که پدرم متعجب شد که غیر از من و بازجو در سلول کسی نبود. این واقعیت ضرب و شتم من، چطور به بیرون درز پیدا کرده و در رسانه ها منتشر شده است؟
بخدا قسم هرچقدر ما سکوت می کنیم بیشتر اذیتمان می کنند در حالیکه کسانی که مصاحبه می کنند باز شرایطشان بهتر از ماست. در حق ما کم ظلم نشده است عزیزمان را بی گناه زندانی کرده اند و هر بلایی هم که می خواهند سر او و ما می آورند. دیگر چکار می خواهند بکنند؟ پدرم می گوید مصاحبه نکنید اما آخه تا کی از بلاهایی که سرمان می آورند و ظلمهایی که در حق ما می شود چیزی نگوییم. سکوت ما نه تنها وضعیت ما را بهتر نکرده بلکه باعث شده که فشارها را زیاد کنند و هر گونه برخوردی که دلشان می خواهد با ما انجام دهند. من نمی دانم دیگر دردم را به چه کسی بگویم من حتی نمی توانم پدر بیمارم را ببینم. بخدا پدرم برای درمانش به مراقبت نیاز دارد من نمی دانم پدرم الان در چه وضعیتی است. او مریض است باید پیش خانواده اش باشد...( به علت گریه برای مدتی جملات نیمه تمام ماند)
بخدا اینقدر دلم پر است... چرا با ما اینطور برخورد می کنند. دیگر سکوت نمی کنم می خواهند چکار کنند، می خواهند بگویند برای اینکه نگران و ناراحت پدرت بودی و مصاحبه کردی دستگیرت می کنیم. خوب بدتر از بلا و دردی که ما الان می کشیم که نیست. من نمی دانم چرا با پدرم این جور برخورد می کنند کسی که جز خدمت به این کشور و مردم کاری نکرده و همه شیفته اخلاق و مرامش هستند. حتی کسانی که اصلا پدرم را نمی شناختند با یک برخورد عاشقش می شوند حالا من که دخترش هستم چطور این رفتارها را تحمل کنم. به قاتل برای عید مرخصی می دهند اما به پدر من برای عید مرخصی ندادند، آخه پدر من چه کرده که این برخوردها می شود.
خانم سلیمانی زمانی که پدرتان در جبهه های دفاع مقدس برای دفاع از کشور و اسلام می جنگیدند شما چند سال داشتید؟
من دو سال داشتم، پدرم شیمیایی و برادرشان هم شهید شدند. به یکی از دوستانم درد دل می کردم که اینکه می گویند خانواده شهدا چشم و چراغ این مملکت هستند فقط یک حرف است والا چرا باید پدر من که شیمیایی شده الان در زندان باشد؟ چرا با ما خانواده شهدا این برخوردها می شود؟ بخدا خیلی دلم شکسته است چند وقت پیش تلویزیون نشان می داد که آقای خامنه ای برای دیدار خانواده شهدا به قم رفته اند اما چرا پدر من که برادر شهیدش را روی شانه هایش آورده و خودش جانباز است دیده نمی شود و این برخوردها را با او می شود؟ خانواده شهدا این جوری چشم و چراغ مملکت هستند؟ نه تنها پدر من بلکه تمام زندانیان سیاسی اصلا جایشان در زندان نیست. من بعدها می خواندم و می دیدم که اسرای عراقی چقدر از برخورد ما راضی بودند و حتی خیلی از آنها دلشان نمی خواست به کشورشان برگردند. اما چرا با خانواده شهدا اینگونه رفتار می شود؟
شما بعنوان جوان آینده ساز کشور و فرزند یک جانباز که سختی های زیادی را تحمل کرده و می کنید چه صحبتی با مسئولین دارید؟
اصلا از این وضعیت راضی نیستم. از اینکه می بینم پدر من که صادقانه به مردم و کشورش خدمت کرده الان باید با این وضعیت جسمانی و احوال بد در زندان بدترین شرایط را تحمل کند. من اصلا کاری به حکومت و نظام و مسائل سیاسی ندارم فقط این برخوردها با یک رزمنده و جانباز در ذهن من نمی گنجد و حق پدر من این نیست. چرا باید به نام اسلام این برخوردها صورت بگیرد؟ چرا باید جانباز و دکتر مملکت را کتک بزنند؟ حرف من این است چرا؟ نمی دانم می دانید که پدر من بیش از همه زندانیان در انفرادی نگه داشته شد، چهار ماه و نیم در انفرادی بود چرا؟ فقط برای اینکه می خواستند دروغ بگوید و واقعیت و حقیقت را انکار کند. اگر مثل خودشان دروغگو باشی عزت و احترامت را نگه می دارند.
تنها توقع ما این است که "عدالت" برقرار گردد.خیلی در حق ما اجحاف شده است. چرا قوه قضاییه در مورد برقراری عدالت غفلت می کند؟ من از قوه قضاییه می خواهم نه تنها در مورد پدرم بلکه در خصوص دیگر زندانیان سیاسی و خانواده هایشان عدالت را برقرار کنند. ما حتی وثیقه گذاشته ایم و الان هم که پدرم مریض است و احتیاج به مرخصی دارد متاسفانه اجازه نمی دهند حتی بعد از آنژیو گرافی تحت مراقبت باشد. ما فقط می خواهیم "قوه قضاییه عدالت را اجرا کند."
به مناسبت اولین سالگشت مرگ مشکوک رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک، جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاههای تبریز، یاد آن پزشک وظیفه شناس را گرامی داشته و ضمن انتقاد از مصونیت حکومتیِ عوامل اصلی جنایاتی چون کهریزک، بیانیه ای در این خصوص صادر نمودند.
رامین پوراندرزجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک، روز ۱٩ آبان ماه ٨٨، بعد از تعطیلی آن بازداشتگاه و پس از آنکه از موارد متعدد شکنجه های منجر به مرگ بازداشت شدگان وقایع بعد از انتخابات خبر داده و مورد تهدید قرار گرفته بود، در سن ٢۶ سالگی به طرز مشکوکی جان باخت و جسد وی بدون اجازۀ کالبد شکافی به خانواده، توسط نیروی انتظامی دفن شد و علت مرگ "خودکشی" اعلام شد.
به گزارش منابع خبری جرس، در حالیکه اولین سالگرد درگذشت پوراندرزجانی، روز جمعه بیست و یکم آبان ماه در تبریز برگزار می شود، پیش از آن و به مناسبت سالگشت وی، فعالین دانشجویی دانشگاههای تبریز، با صدور بیانیه ای به شرح زیر، نام و یاد او را گرامی داشتند:
ملت شریف ایران
اولین سالگرد شهادت مظلومانه دکتر رامین پوراندرجانی بدست عوامل استبداد داخلی فرا رسید اما هنوز همه ابهام ها....ناگفته ها....پرسش ها و مهمتر از همه مظلومیت و گریه های شبانه مادر این
شهید راه آزادی ایران به قوت خود باقیست.
آری چه خوش خیال و کوته فکرانند آنانی که می پندارند گذشت زمان و جور ظالمان یاد ندا ها و محسن ها و رامین ها را از دل هایمان پاک خواهد کرد.
ملت همیشه بیدار ایران
دکتر رامین پوراندرجانی عینی ترین شاهد برای جنایت های جنایتگاه کهریزک بود. دید آنچه بر پاک ترین جوانان این آب و خاک گذشت و نتوانست سکوت اختیار کند و شهادت حاصل انتخاب او بود ؛ حاصل سبز بودنش...حاصل در کنار مردم بودنش و حاصل عشق پاک او به وطن.
طی یکسال گذشته علیرغم همه درخواست ها و پیگیری های صورت گرفته از طرف خانواده این شهید عزیز و همچنین برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از جمله جناب پزشکیان، هیچ گونه جواب روشنی از سوی مسئولین مربوطه پیرامون ابهامات موجود در پرونده داده نشده وهمچنان عوامل اصلی این جنایت از جمله قاضی مرتضوی با برخورداری از مصونیت حکومتی حاضر به پاسخگویی در برابر افعال گذشته خود نیستند.در پایان ضمن گرامیداشت یاد و خاطره همه شهیدان راه آزادی ایران عزیز بویژه دکتر رامین پوراندرجانی بر حمایت مجدد از رهبران جنبش سبز مردم ایران بویژه میر حسین موسوی و مهدی کروبی تاکید داریم و خواستار رسیدگی سریع به پرونده عوامل اصلی جنایت های بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری هستیم.
جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاههای سراسری، علوم پزشکی، آزاد و صنعتی سهند تبریز
اولین سالگرد درگذشت رامین پوراندرزجانی، بعد از ظهر روز جمعه بیست و یکم آبان ماه، در مسجد طوبی تبریز واقع در خیابان آزادی برپا خواهد شد.
جعفر پناهی در لایحه دفاعیه خود آورده است: تاریخ صبور است. هر دورانی را چه دیر و چه زود از سر میگذراند. اما من نگرانم. نگرانم و از شما میخواهم وجدانتان را قاضی کنید. نگرانی من از تفرقه، چنددستگی و از مخاطراتی است که در آینده بروز ميكند و ريشه در نفرت و کینه دارد.
پناهی در بخشی از دفاعیه خود آورده است: هر حکمی که به من و اندیشه ی من می دهید، حکمی است که به مردم این کشور داده می شود. تاریخ هرچه را که فراموش کند، مطمئن باشید برخورد با هنرمندان را هرگز از حافظه ی خود پاک نمی کند. شما هر رأیی که بدهید به من نمی دهید به سینمای مستقل ایران میدهید.
جعفر پناهى، فيلمساز، شامگاه دهم اسفند ماه ۱۳۸۸ به همراه جمعى از هنرمندان و اعضاى خانواده اش در منزل بازداشت و سپس در چهارم خرداد ماه ۱۳۸۹ با توديع وثيقه دويست ميليون تومانى از زندان آزاد شد.
متن کامل این دفاعیه به این شرح است:
ریاست محترم دادگاه، اجازه میخواهم لایحه ی دفاع از خود را در دو بخش تقدیم كنم:
بخش نخست: آنچه میگویند
در چند روز گذشته فیلمهای مورد علاقه ام را که قبلاً بارها دیده بودم، دوباره دیدم؛ البته امكان دسترسی به بسیاری از فیلمهای ارزشمند تاریخ سینما را نداشتم، چرا که در شب دهم اسفند 88، وقتی به اتفاق آقای محمد رسول اف مشغول ساختن فیلمی از جنس سینمای اجتماعی و هنری بودیم، نیروهایی که خود را ماموران وزارت اطلاعات معرفی می کردند، بدون نشان دادن مجوز، ضمن دستگیری ما و دیگر همکارانمان، آن فیلم ها را هم با خود بردند و هرگز پس ندادند. تنها حرفی که بعدها درباره ی آن فیلم ها شنیدم از بازپرس پرونده ام بود که گفت: این فیلم های مستهجن چیست که نگه داشته ای؟
من سینما را از همان فیلمهای ارزشمند سینما یاد گرفتم که بازپرس آنها را مستهجن مینامید. باور کنید نمیدانم چگونه می شود آنها را مستهجن نامید. همانطور که نمیتوانم بفهمم آنچه که اکنون به اتهام آن مرا محاکمه می کنید را چگونه می شود جرم نامید؟ آیا این مصداق بارز قصاص قبل از جنایت نیست؟ مرا به جرم ساختن فیلمی محاکمه میکنید که موقع دستگیری در سر صحنه حتی سی درصد آن هم فیلمبرداری نشده بود. حتماً این مثال را شنیده اید که اگر "لا الله الا الله" را که شهادت به یگانگی خداوند میدهد، فقط پنجاه درصداش را بگویی کفر محسوب میشود. چگونه می شود تنها با استناد به سی درصد از فیلمی که هنوز تدوین و صداگذاری نشده و مراحل فنی آن به پایان نرسیده، كسي را متهم کرد. اجازه دهید بقیه ی این فیلم را بسازیم، تدوین و صداگذاری كنيم و مراحل فنی آنرا به پايان برسانیم، آنگاه دربارهاش قضاوت كنيد؛ فيلمي از سینمای اجتماعي ایران بر محور تلاش یک خانواده برای بازیابی امید و دوباره گرد آمدن کنار یکدیگر.
من نه از آن مستهجن بودن فیلم های تاریخ سینما سر در می آورم، نه از این اتهام. اگر چنین است شما نه تنها ما را، بلکه سینمای اجتماعی، انسانی و هنری ایران را محاکمه می کنید. سینمایی که در آن انسان خوب مطلق یا بد مطلق وجود ندارد. سینمایی که در خدمت زر و زور نیست. سینمایی که به طرفداری یا محکوم کردن کسی رأی نمیدهد، بلکه تلاش می کند صادقانه تصویرگر واقعیت ها از نگاه فيلمساز باشد. سینمایی که از مشکلات حاد اجتماعی الهام می گیرد و در نهایت به انسان میرسد. این سینما، سینمای انسانی، دور از سطحی نگری و همراهی با سیاست یا منابع قدرت است.
در اتهامات ما گفته شده ما می خواستیم با این فیلم، شیوه های اغتشاش و اعتراض را ترویج كنیم. در طول همه ی سال های فیلمسازی ام بارها گفته ام و اکنون هم می گویم: من فیلمساز اجتماعی ام، نه فیلمساز سیاسی. دغدغه های اجتماعی دارم، به همین دلیل فیلم هایم اجتماعی است تا سیاسی. چرا که سینمای سیاسی را فاقد ارزش هنری می دانم. سینمای سیاسی یعنی سینمای حزبی و شعاري. سینمای حزبی به تماشاگر حكم ميكند که چه باید کرد یا چه نباید کرد. اما در سینمای اجتماعی هرگز برای تماشاگر نسخه پیچیده نمی شود. این نوع برخورد توهین به شعور تماشاگر است و دور از اصول سینمای اجتماعی است كه به آن اعتقاد دارم. من سینمای اجتماعی را برگزیده ام و این گونه فیلم هایم را ساخته ام. حتی روزی که از دانشکده فارغ التحصیل می شدم، همچون پزشکان که قسم نامه ی بقراط را می خوانند، به پاسداری از این نوع سینما قسم خوردهام؛ که هنوز بر آن پایبندم. این پایبندی تا کنون دردسرهایی را هم همراه داشته، و منجر به توقیف فیلمهای فیلمسازانی همچون من شده است. اما هرگز در سینمای ایران سابقه نداشته فیلمسازی را به جرم ساختن فیلم دستگیر و روانه زندان کنند. یا خانوادهاش را زماني که در زندان بوده با هجوم بر خانه و کاشانهاش مورد تهدید و ارعاب قرار دهند. این بدعتی است در تایخ سینمای ایران، که همواره از آن سخن خواهند گفت.
مرا متهم به حضور در اجتماعات کردهاند. در سینمای اجتماعی، فیلمسار ناظر است. ناظر بر وقایع اجتماعی اش. پس با این نگرش، من باید بر اتفاقاتی که بر کشورم می گذشت، ناظر می بودم. هر چند فیلمساز با دوربین اش نظاره می کند، اما اجازه ی استفاده از دوربین را به هیچ فیلمساز ایرانی ندادند. هنرمند می بیند تا شاید روزی روزگاری برای به وجود آوردن اثر هنری الهام بگیرد. من ناظر بودم و این حق من بود که ببینم. هیچکس اجازه ندارد هنرمند را وادار به ندیدن کند. چرا باید این حق را از هنرمند سلب کرد و او را به جرمی واهی محاکمه کرد.
گفته شده که ما فیلم بدون مجوز می ساختیم. قبل از هر چیز باید بگویم هیج قانونی نیست که مجلس تصویب و به وزارت ارشاد در این باره ابلاغ کرده باشد. تنها آيیننامههای داخلی وجود دارد که با تعویض معاونتهاي سینمائی، دستخوش تغییر میشوند.
گفته شده ما به بازیگرهای فیلم، فیلمنامه نداده ایم. اصولاً سینما را در شکل کلی به دو دسته تقسیم می کنند. سینمای تجاری و سینمای هنری. سینمای تجاری با بازیگران حرفه ای شناخته شده شکل می گیرد. آنها کار خود را بلدند و با خواندن فیلمنامه و راهنمایی کارگردان از پس اجرای نقش برمیآیند. اما در سینمای هنری، به خصوص سینمای اجتماعی هرچند در بعضی از آنها بازیگران حرفهای حضور دارند، اما اکثرا بازیگران غیرحرفهای هستند. در این صورت، کارگردان لزومی به دادن فیلمنامه به آنها نمی بیند، چرا که این امر تأثیر منفی در بازی آنها ميگذارد. اگر قرار است ما را به این جرم محاکمه کنید، خیل عظیم فیلمسازانی را که به این شیوه کار می کنند را محاکمه می کنید. اين يك شيوة فيلمسازي است كه در قوانين قضايي و جزايي جايي براي آن تعيين نكردهاند و چنين اتهامي در اين پرونده بيشتر به يك شوخي ميماند
مرا متهم به امضای بیانیه کرده اند. من یک بیانیه امضا کرده ام، آنهم بیانیه ی موسوم به 37 فیلمساز ایرانی. آن روزها که هر قشر و گروهی نظر خود را نسبت به وقایع و اتفاقاتی که در کشور در جریان بود با صدور اطلاعیه اعلام میکردند، 37 نفر از معتبرترین فیلمسازان کشورمان نگرانی خود را از آینده کشور با توجه به اتفاقات جاری اعلام کردند که من هم یکی از آنها بودم. متاسفانه به جای آنکه به نگرانی های این هنرمندان عاشق کشورشان توجه شود، قسمت هایی از این بیانیه گزینش شده و آنرا مدرک جرم ساخته اند. کدام نوشته ای را سراغ دارید که با گزینش جملات و کلماتی کوتاه از آن نتوانید معنایی متفاوت از کلیت اش به دست آورید؟ آیا این 37 سینماگر حق نداشتند نظر خود را نسبت به وضعيت کشورشان بیان کنند؟ آیا بیان این نظر جرم است و باید این 37 نفر محاکمه شوند؟ آیا هنرمندان باید نسبت به سرنوشت کشورشان بی تفاوت باشند؟ این 37 نفر اکثراً همان هایی هستندکه به هر بیعدالتی در سراسر جهان عکس العمل نشان داده و اعلامیه نوشتند. حال چگونه میتوان از آنها انتظار داشت نسبت به سرنوشت کشورشان بی تفاوت باشند؟ یادآوری میکنم در جايي که بهراحتی به هر کس انگ خائن و وطنفروش یا جاسوس زده میشود، حتی یک مورد را هم نمیتوانید بیابید که موفق شده باشند چنین برچسبی را به فیلمسازان بزنند.
گفته شده كه من سازمانده ی تظاهرات در خارج از کشور را هنگام برپایی افتتاحیه ی جشنواره ی مونترال کانادا به عهده داشته ام. آخر هر اتهامی باید کمی واقعیت و انصاف را هم پشتوانه داشته باشد. من در مونترال ریاست هیأت داوران را به عهده داشتم و تنها چند ساعت قبل از مراسم به آنجا رسیده بودم. منی که آنجا هیچکس را نمی شناختم، چگونه می توانستم چنین کنم؟ آیا واقعاً یادمان رفته آنروزها هر جای دنیا که مراسمی بود، هموطنانمان در خارج از کشور گرد هم می آمدند و خواسته های خود را مطرح می کردند؟ حتی در مسابقات ورزشی هم چنین بود. آیا اکنون باید بازیکنان، حتی فوتبالیستهائی که مچبند سبز بسته بودند یا سرمربی تیم ملی متهم به سازماندهی رفتار تماشاگران شوند؟
گفته شده كه من با رسانه های فارسی زبان خارج از ایران مصاحبه کرده ام. در کجای قانون ما را از مصاحبه منع کرده اند؟ تنها موردی که به من تذکر جدی داده شد، در مهرماه سال گذشته و در دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بود
بخش دوم: آنچه میگویم
تاریخ گواهي می دهد كه ذهن هنرمند، ذهن تحلیلگر جامعه اش است. با اندوخته ی تاریخ و فرهنگ و دانش، ناظر بر وقایع جاری جامعهاش است. آنرا می بیند، تحلیل می کند و در قالب اثر هنری به معرض دید، شناخت و قضاوت جامعه می گذارد که حتی راهگشای اهل سیاست نیز هست. آیا آنچه در ذهن هنرمند می گذرد دلیل مجرم بودن اوست؟ آیا بازداشت من، همکاران و خانواده ام به جرم واهی ساختن فیلمی بدون مجوز، نشانه ای است برای همه ی اهل فرهنگ و هنر این کشور که: "هر آنکه مستقل باشد و حاضر به تن دادن به فاحشهگی هنری نباشد ، جایش در زندان است؟
"
در نطفه کشتن عقیده و عقیم کردن هنرمندان دلسوز جامعه تنها یک نتیجه می دهد و آن خشکاندن ریشه های اندیشه و بی ثمر کردن درخت خلاقیت و هنر است. به گمان من، بازداشت من و همکارانم در حین فیلمبرداری فیلمی ناتمام، هجوم صاحبان قدرت بر همه ی اهل فرهنگ و هنر و سینماگران کشور است. و قدرتنمایی برای این که: هر که از ما نیست و مثل ما فکر نمی کند، محکوم است.
من یک سینماگرم. دور از سیاست و جنجال های قدرت. تمامی دوران فیلمسازیم را در این کشور فیلم ساخته ام. با بازداشت و محاکمه ی من، نهتنها منِ فیلمساز، که سینما را به عنصری سیاسی تبدیل کرده اید. این تنها محکمه ی من نیست. محکمه ی هنر و هنرمندان این کشور است. گواه تاریخ هر کشوری، آثار هنری و برخورد با هنرمندان آن سرزمین است. پس هر حکمی که در این دادگاه داده شود، حکمی است برای همه ی هنرمندان، بخصوص همه ی سینماگران این سرزمین. و حتی حکمی است برای جامعه ی ایران که سالهاست مخاطب این سینما هستند. نهال من و همه ی هنرمندان ایران در خاک این کشور ریشه دوانده و میوه ی درخت هنر ما، حاصل زیباییها و زشتیهای این سرزمين است. پس هر حکمی که به من و اندیشه ی من میدهید، حکمی است که به مردم این کشور داده می شود.
تاریخ هرچه را که فراموش کند، مطمئن باشید برخورد با هنرمندان را هرگز از حافظه ی خود پاک نمی کند. شما هر رأیی که بدهید به من نمی دهید به سینمای مستقل ایران میدهید. سینمای ایران در این سی سال آبروی ایران و هنر این سرزمین بوده، شما به این آبرومندی رأی میدهد. رأی شما در صورت در نظر نداشتن جوانب آن، محدود به این چاردیواری نخواهد شد. باور کنید در آینده هرگز از این دادگاه به عنوان محکمة جعفر پناهی نام نخواهند برد. بلکه از آن به عنوان «محکمة سینما و هنر ایران» یاد خواهند کرد. پس یادآوری میکنم تا یادمان نرود.
آیا کسی در این دادگاه یادش هست 9 سال پیش وقتی از جعفر پناهی برای شرکت در جشنواره ای در آمریکا دعوت کردند، اعلام کرد اگر بخواهید در بدو ورود به خاک آمریکا از من انگشت نگاری کنید، نخواهم آمد؛ و نرفت. اما چندی بعد وقتی دعوت جشنواره هایی را در آرژانتین و اروگوئه پذیرفت و راهی آن کشورها شد، هنگام تعویض هواپیما در فرودگاه نیویورک، ماموران فرودگاه به خاطر ایرانی بودن او و به دلیل قانون مبارزه با تروریست او را برای مراحل تحقيرآميز انگشت نگاری فراخواندند. اما جعفر پناهی به دليل مقاومت به غل و زنجیر کشیده شد و 16 ساعت در بازداشت ماند و فردای آن روز بدون تن دادن به انگشت نگاری، فرودگاه را به مقصد وطن ترک کرد. از آن پس اعتراض خود نسبت به رفتار غیرفرهنگی و غیرانسانی با هنرمند ایرانی را به گوش جهانیان رساند که حمایت های گسترده ی شخصیتهای فرهنگی، هنری و سینمایی جهان را در پی داشت. چرا که هنرمند مستقل، مخالف بیعدالتی در تمامی این کره خاکی است. و چون به هیچ قدرتی وابسته نیست در هر مکان و هر زمان نظر خود را دور از سیاستبازیها اعلام میدارد. آن زمان جعفر پناهی نمیدانست روزی در کشور خودش هم بازداشت می شود و دستبند به دست، راهی زندان اوین خواهد شد تا در سلول انفرادی جای گیرد.
آیا کسی در این دادگاه یادش هست که جعفر پناهی 5 سال است امکان فیلم ساختن در کشورش را نداشته، دو سال پیش مجوز ساختن فیلم "بازگشت" را که درباره ی جنگ بود به او ندادند و فيلمهايش، بامجوز و بيمجوز، امكان نمايش نداشتهاند؟
آیا کسی در این دادگاه یادش هست که جعفر پناهی مهرماه سال گذشته، پس از توقیف پاسپورت در فرودگاه و اعلام ممنوعالخروجی همراه دو سینماگر ممنوع الخروج دیگر در یادداشتی اعلام کرد: «ما سینماگریم. در تمام طول فعالیت فرهنگی مان می توانستیم پاسپورت دیگری داشته باشیم؛ اما خواست و اراده ی ما بر ایرانی بودن و ایرانی ماندن بوده است...»؟ آن زمان جعفر پناهی نمیدانست که ماندن در کشورش، بازداشت، ماندن در سلول انفرادی، تفتيش عقاید و غیره را نیز به همراه دارد.
آیا کسی در این دادگاه یادش هست غرفه ی جوایز جعفر پناهی در موزه ی سینما، بسیار بزرگتر از سلول انفرادی اش در ایام بازداشت اش بود؟ تمامی جوایز این غرفه گنجینه ای است ارزشمند برای تاریخ سینمای ایران . جوایزی همچون: شیر طلای ونیز، خرس نقره ای برلین، دوربین طلای کن، پلنگ طلای لوکارنو، لاله طلای استانبول، هوگوی طلایی شیکاگو، خوشه ی طلایی والادولید اسپانیا، پلاک طلایی سائوپولوي برزیل، پرمدئوس طلایی گرجستان، پودئوي طلائی آرژانتین، جایزهي بزرگ توکیو، جایزهي بزرگ منتقدین جهان، جایزه ی بزرگ اروگوئه و ده ها جایزه ی بزرگ و کوچک دیگر از پنج قاره که حاصل بیش از دویست بار حضور در بیش از صد جشنواره از پنجاه دو کشور جهان است... در مقابل، سلولی کوچک به ابعاد...، بگذریم.
چه یادمان باشد، چه یادمان نباشد، اکنون من، جعفر پناهی با وجود همه ی این بی مهریها باز هم اعلام میکنم که ایرانی ام و در ایران باقی خواهم ماند. من کشورم را دوست دارم و بهای این دوست داشتن را هم پرداختهام و اگر لازم باشد باز خواهم پرداخت. و چون به گواه فیلم هایم، فهم و احترام متقابل و تحمل کردن را یک اصل از اصول مدنی میدانم، پس تأکید میکنم که از هیچ کس کینه و نفرتی به دل ندارم، حتی از بازجوهایم. چرا که ما در برابر نسل آینده مسئول ایم. مسئول ایم این سرزمین را بدون کوچکترین گزند تحویل نسل بعد دهیم.
تاریخ صبور است. هر دورانی را چه دیر و چه زود از سر میگذراند. اما من نگرانم. نگرانم و از شما میخواهم وجدانتان را قاضی کنید. نگرانی من از تفرقه، چنددسته گی و از مخاطراتی است که در آینده بروز ميكند و ريشه در نفرت و کینه دارد. می خواستم و همچنان می خواهم که آرامش، پرهیز از خشونت، تحمل، رواداری و احترام متقابل، اصل روابط اجتماعی و انسانی ما باشد. نسل آينده، انسانیت، آزاده گی، برابری و برادری از ما می آموزد و ما موظفیم دور از هر گونه برتریجويی طبقاتی، قومی و ملیتی، احترام به عقاید يكديگر بگذاريم و از کینهتوزی میان آنها بکاهیم. اگر چنین نکنیم، با توجه به رويدادها و وضعيت کشورهای همسایه، ایران ما آسيبپذير و مستعد هرج ومرج و ناامنی خواهد شد. پرهيز از چنان شرايطي، تنها زمانی میسر میشود که کینه هایمان را دور بريزيم و مهر و عشق و تحمل عقاید را جایگزین اش کنیم. این راهی است که ماندگاری و شرافت این سرزمین را تضمین می کند .
«راهی است راه عشق، که هیچش کرانه نیست...»
با تشکر
فیلمساز ایرانی، جعفر پناهی
وزیر اطلاعات با ادعای اینکه "تمام گروه هایی که اقدامات تروریستی و به اصطلاح جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی انجام می دهند، یا شعبه اصلی شان در انگلیس است یا یكی از شعبه های اصلی خود را در این کشور دارند"، اظهار عقیده کرد: "در حال حاضر مجموعه ای از افراد مرتبط با فتنه ٨٨، امروز در لندن بسر می برند و از طریق ارتباط با برخی مجامع علمی آن کشور در صدد دریافت مدرک دکترا می باشند."
رئیس دستگاه اطلاعاتی دولت دهم همچنین هشدار داد "توان وزارت اطلاعات سوء اقدامات غرب علیه نظام را به اضمحلال می کشاند و تهدیدات اخیر آمریکا نیز تنها عربده کشی بوده و از سر زبونی شکل گرفته است."
به گزارش تابناک، حیدر مصلحی درخصوص اظهارات اخیر رئیس دستگاه جاسوسی انگلیس MI6 گفت: از ابتدای پیروزی انقلاب تا به امروز، سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی استکبار به دلیل ضعف هایشان در صدد جذب جاسوس بوده اند و مزدورانی را در قالب جاسوس به خدمت گرفته اند اما در واقع این افراد را برای اقدامات خرابکارانه تروریستی مورد استفاده و بهره برداری قرار داده اند، که چهار فرد دستگیر شده در ترورهای اخیر کشور، به هدایت و مدیریت پناهنده انگلیسی (جلیل فتاحی) در اقدامات تروریستی اعتراف کردند.
اشاره مصلحی به اظهارات اخیر رئیس سازمان امنیت خارجی بریتانیا در خصوص لزوم به کارگیری راهکارهایی برای توقف پروژه های اتمی دولت ایران و همزمان ادعای بازداشت چهار عضو سازمان کرد کومله می باشد، که هم بریتانیا و هم سازمان کومله، ارتباط و پشتیبانی از چهار فرد مذکور را تکذیب کرده اند.
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران، همچنین با اشاره به "تلاش مسئول سرویس اطلاعاتی انگلیس برای استخدام جاسوس در ایران"، اظهار عقیده کرد: جمهوری اسلامی اسناد، مدارک و شواهدی مبنی بر تلاش استکبار برای بهره برداری از افراد بعنوان جاسوس و در ادامه انجام اقدامات تروریستی و خشونت بار در داخل ایران را دارد.
وی در پاسخ به سوالی درخصوص "اقدامات خشونت بار مجاهدین خلق و همكاری های آنها با انگلیس" گفت: انگلیس اولین کشور اروپایی است که گروه های تروریستی را که شخصیت های بزرگی در حد رئیس جمهور و رئیس قوه قضاییه را به شهادت رساندند را از لیست گروههای تروریستی خارج كرد و این كشور با این اقدامات در صدد ایجاد مانع بر سر راه موفقیت ها و اقدامات جمهوری اسلامی می باشد.
مصلحی تصریح کرد: صهیونیست ها، مجموعه استکبار، امریکا و انگلیس و برخی از کشورهای اروپایی ، تمام توان خود را برای اجیر کردن افرادی در راستای اقدامات خشونت آمیز و تروریستی استفاده می کنند.
به گزارش خبرگزاري فارس از ياسوج، غلامحسين محسني اژهاي شامگاه روز در گفتوگوي تلويزيوني با شبكه استاني دنا اظهار داشت: مردم نميخواهند محيط زيست خود را خراب كنند و كساني پيدا شدهاند كه قصد تخريب دارند بنابراين دستگاههاي ذيربط وظيفه داشته خودشان جلوي اين كار را بگيرند تا اينكه لازم نباشد به قوه قضاييه مراجعه كرده و در اين زمينه اطاله دادرسي شود.
محسني اژهاي به طرح هدفمندسازي يارانهها اشاره كرد و گفت: اين كار بسيار مهم و تأثيرگذاري بوده كه توسط دولت كار كارشناسي سنگيني روي آن انجام گرفته و هر سه قوه براي اجراي هرچه بهتر آن در كنار يكديگر خواهند بود.
وي يادآور شد كه قوه قضاييه در كنار دولت خواهد بود و اگر احساس شود كه افرادي ميخواهند به عمد اخلالي در اين راه ايجاد و كالايي را احتكار كنند با اخلالگران برخورد ميشود چرا كه قوه قضاييه تأكيد دارد در اين زمينه با دولت هماهنگ و همراه باشد.
دادستان كل كشور در بخش ديگري از اين گفتوگو به اطاله دادرسي و مشكلاتي كه در اين زمينه براي قوه قضاييه و مردم ايجاد شده اشاره كرد و گفت: اطاله دادرسي يكي از مشكلات مردم و دستگاه قضايي بوده و كسي نيست كه به عمد قصد داشته باشد رسيدگي به پروندهاي طولاني شود.
وي در همين زمينه گفت: با اين حال سرعت رسيدگي به پروندهها نسبت به گذشته بيشتر شده و بايد تلاش كرد كه اين كار با دقت بيشتري انجام پذيرد.
محسني اژهاي در عوامل مهم در اطاله دادرسي اشاره كرد و ابراز داشت: از مهمترين اين علل ميتوان به كمبود قاضي محكمه و قاضي دادسرا عدم تنظيم صحيح دادخواستها توسط مردم، كمبود كارشناس، عدم انگيزه كارشناسان، مشكلات مربوط به استعلام و ضابطين قضايي اشاره نمود.
دادستان كل كشور با اشاره به رشد جمعيت و گسترش استانها و شهرستانها و نياز روزافزون به قضات در سراسر كشور اظهار داشت: قوه قضاييه درصدد است كه با توجه به كمبودها در اين زمينه به زودي با برگزاري آزموني 500 تا 1000 قاضي جديد را جذب كند.
روز گذشته هم صادق لاریجانی در خصوص هدفمند کردن یارانه ها گفته بود: دولت کار بزرگی را آغاز کرده و عزم در اجرای آن دارد و طبعا اجرای این قانون تبعاتی را در پی خواهد داشت. به همین دلیل از مردم میخواهیم در اجرای این طرح همراهی کنند.
وی به نقش اصناف در اجرای این قانون و گفت: اصناف میتوانند در تسهیل اجرای این قانون کمک کنند اگرچه میدانیم ممکن است صنوف محترم مورد شوک قضیه قرار بگیرند، اما باید توجه داشته باشند که افراد ناسالم از این کار سوءاستفاده نکنند.
رئیس قوهقضاییه خطاب به اصناف گفت: نباید با احتکار و انباشتن مواد مورد نیاز مردم موجب آزار و اذیت مردم شوند و اصناف اجاره ندهند برخی اشخاص موجب برهم زدن این جریان، ایجاد مشکل کنند.
عیسی سحرخیز به دلیل افت فشار در بیمارستان زندان رجایی شهر بستری شد.
مهدی سحر خیر در گفتگو با خبرنگار تحول سبز گفت : عیسی سحر خیز که یک ماه است به دلیل خونریزی داخلی ،نیاز به بستری شدن در بیمارستان دارد ،هنگام نماز خواندن به دلیل افت فشار از حال رفت و به بیمارستان زندان منتقل شد تا با سرم و دارو تحت درمان قرار گیرد .
وی پس از درمان جزئی به زندان بازگردانده شده است. این روزنامه نگاردر حالی همچنان در زندان رجایی شهر نگه داشته می شود که بیش از یک ماه است ، اجازه بستری شدن در بیمارستان را دارد و پیش از این نیز متخصص قلب وی ،اعلام کرده بود که سحرخیزبه دلیل بیماری قلبی توانایی تحمل حبس را ندارد .
همچنین شایعاتی در زمینه تحت فشار بودن وی برای نوشتن مطالبی علیه روزنامه نگاران اصلاح طلب و مهدی کروبی و میرحسین موسوی از زندان به گوش میرسد . در همین رابطه مهدی سحر خیز در پاسخ به سوالی در رابطه با صحت این شایعات به خبر نگار تحول سبز گفت":در جلسات بازجویی سال گذشته چنین پیشنهادی به پدرم شده بود که ایشان تحت هیچ شرایطی قبول نکرد و برای همین است که الان روی خانواده ایشان فشار زیادی هست."
مهدی سحر خیز تاکید کرد که پدرش در انتظار آزادی است تا شکایتهایش را پیگیری کند:"در تماسهایی که با پدرم داشتیم ایشان در انتظار آزاد شدن هستند تا بلافاصله بعد از آزادی شکایت قبلی خود علیه محسنی اژه ای و همچنین شکایات جدید خود علیه آیت الله علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد را پیگیری کند."
پس از انتشار این سخنان، معترضان به سخنان رهبر حزب الله لبنان تا کنون هیچ واکنش رسمی از سوی مقامات جمهوری اسلامی را شاهد نبوده اند تا نسبت به زیر سوال بردن تمدن ایرانی اعتراض کنند، از سویی این انتقاد نیز مطرح است که اصلاح طلبان و اصولگرایان مواضع مشابهی در مقابل حزب الله لبنان دارند و لذا ترجیح می دهند در خصوص اظهارات منتشر شده اخیر سکوت پیشه کنند. به همین دلیل تاکنون هیچ یک شخصیت های سیاسی فعلی و قبلی و یا فعالین حوزه سیاسی و دینی در ایران به طور رسمی حاضر نشده اند نسبت به اظهارات دبیرکل حزب الله واکنش نشان دهند. پس از انتشار ویدویی سخنان سید حسن نصرالله با شماری از فعالین سیاسی داخل و خارج ایران نیز در این زمینه گفتگویی انجام دادم، گفتگوی انتقادی با محسن کدیور از جمله آنهاست که در پی می آید:
آقای کدیور با توجه به اینکه خود المنار هم تاکید کرده که سخنان سید حسن نصرالله صحت دارد، ولی زمان آن به ماه ها پیش بر می گردد، چرا تا کنون همه سکوت را ترجیح داده اند، ارزیابی شما از نشر این فیلم چیست؟
مونتاژ و انتشار این فیلم کوتاه یوتیوب که ترکیبی از بریده دو سخنرانی قدیمی است، مشکوک به نظر می رسد. به هر حال این سخنان اگر در زمینه خود و برای مخاطبان داخل لبنان فایده ای داشته است، فی حد نفسه و به لحاظ تاریخی نادرست است و برای مخاطبان ایرانی باعث سوء تفاهم بسیاری است.
راستش نه به عنوان یک روزنامه نگار بلکه به عنوان یک جوان ایرانی که مدام با تصویر زخم و درد لبنان در رسانه ملی مان بزرگ شده است صحبت های سید حسن نصرالله را زخم عمیق تری بر پیکره ایرانی دیده ام که از قضا سهمی هم در رسانه ملی نمی یابد، ارزیابی شما از انکار تمدن پارسی ایرانیان توسط نصرالله چیست ؟
به نظر می رسد در این سخنان که بیش از یک سال قبل ایراد شده است، در پاسخ به اشکالاتی که منتقدان حزب الله دائر بر عرب نبودن این تشکل وارد می کنند، گوینده در مقام عربی معرفی کردن حامیان حزب الله است، تکلیف سوریه که مشخص است، این عبارات دلیل عرب بودن حامی دیگر حزب الله یعنی جمهوری اسلامی ایران است. ایشان سخاوتمندانه تمدن پارسی ایران را انکار کرده، رهبران جمهوری اسلامی را نیز به دلیل سیادتشان عرب معرفی می کند. اما در مورد نکته اول ایشان، یعنی اینکه می گویند: " در ایران امروز چیزی به نام پارسی سازی یا تمدن پارسی پیدا نمی شود. آنچه در ایران هست تمدن اسلامی است. آنچه در ایران هست دین محمد عرب هاشمی مکی قریشی تهامی مضری است." این سخن نادرست است. جناب آقای سید حسن نصرالله اگرچه مبارزی شجاع ست، اما ظاهرا فرصت مطالعه تاریخ و فرهنگ ایرانی را پیدا نکرده است.
برای اطلاع ایشان عرض می کنم که ایرانیان بر خلاف اعراب حجاز صاحب فرهنگ و تمدنی بزرگ بوده اند و پس از تشرف به دین مبین اسلام در تکوین و اعتلای تمدن و فرهنگ اسلامی در میان دیگر مسلمانان برجسته ترین نقش را ایفا کرده اند. استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب ارزشمند "خدمات متقابل اسلام و ایران" به داد و ستد دوسویه اسلام و ایران اشاره و اثبات می کند که در پیدایش و تکوین تمام علوم اسلامی از قرائت و تفسیر و حدیث و سیره و تاریخ و کلام و فقه تا فلسفه و عرفان و ریاضیات و طبیعیات ایرانیان سهم وافر داشته اند. من تنها به خدمات ایرانیان به ادبیات عربی اشاره می کنم تا مشخص شود بدون کمک دانشمندان ایرانی صرف و نحو معانی و بیان و بدیع و لغت عربی به مستوای فعلی نمی رسید. سیبویه، اخفش، کسائی، فراء، ابن الانباری، زجاج، ابوعلی فارسی، عبدالقاهرجرجانی، سیرافی شیرازی، زمخشری، صاحب بن عباد، سکاکی خوارزمی، قطب الدین شیرازی، تفتازانی و میرسیدشریف جرجانی از بزرگان سازنده ادب عربی همگی ایرانی بوده اند. از لغویین عربی جوهری نیشابوری صاحب صحاح اللغة، راغب اصفهانی، فیروزآبادی صاحب قاموس اللغة، میدانی نیشابوری صاحب السامی فی الاسامی ایرانی اند. تمدن اسلامی هرگز معادل تمدن عربی نیست. تمدن و فرهنگ عربی جزئی از فرهنگ و تمدن اسلامی است.
رسول خدا - که درود خدا بر او اهل بیت و اصحاب پاکبازش باد - اگر چه عرب بود اما شعارش "لا فخر للعربی علی العجمی و لا للابیض علی الاسود الا بالتقوی" بود. محمد (ص) تفاخر جاهلی عرب بودن را منسوخ کرد. در اسلام ملاک فضیلت تقوی و علم و جهاد است نه ملیت و نژاد و رنگ. نه عرب بودن مایه تفاخر است نه عجم بودن مایه سرشکستگی. سلمان عرب نبود و در صدر صحابه رسول الله جا داشت و از زبان رسول رحمت (ص) به "سلمان منّا اهل البیت" مفتخر شد. ابوجهل و ابولهب و ابوسفیان و معاویه و یزید و ابن ملجم و صدام هم عرب بودند. قرآن کریم با صراحت ملاک تقرب به رسول الله را تبعیت از او یاد کرده است نه قرابت خانوادگی یا همزبانی و هم قبیله ای با او.
با صراحت عرض می کنم تمدن و فرهنگ ایرانی وجود دارد و از فرهنگ و تمدن عربی متمایز است. تمدن و فرهنگ ایران در زمان ما سه مولفه دارد: مولفه پارسی ایرانی، مولفه اسلامی، مولفه دستاوردهای جدید بشری. ما ایرانیان مسلمان در مولفه دوم با ایشان مشترکیم و به اینکه هر دو به قرائت علوی از اسلام نبوی باور داریم سرفرازیم. اما نخستین مولفه هویت ما زبان فارسی و فرهنگ ایرانی است. ایرانیان به هیچکس اجازه نمی دهند این مولفه اصلی هویتشان را انکار کند. عشق به اسلام و قرآن و پیامبر و اهل بیت او در خون ایرانیان مسلمان عجین است، اما اسطوره و تاریخ و فرهنگ وتمدن و ادبیات پارسی ایرانی خود را با جهانی عوض نمی کنند.
به هر حال با توجه به اینکه اخیرا دولت جمهوری اسلامی هم مدعی برجسته کردن مکتب ایرانی و منشور کوروش شده است آیا فکر می کنید با انتشار این سخنان دولت ایران موضع گیری خاصی بکند؟
تقابل ایران و اسلام کاری خردمندانه نیست. سخن منقول از آقای نصرالله دقیقا همان است که پان ایرانیستهای افراطی ابراز می کنند که اسلام متعلق به اعراب است. به هر دو گروه عرض می کنم ایرانیت و اسلامیت دو مولفه اصلی هویت ماست و هیچکدام را نمی توان به دیگری فروکاست. فردوسی، حافظ، سعدی، مولوی، عطار و جامی نمایندگان فرهنگ پارسی و تمدن ایرانی هستند. تقویم هجری شمسی نماد دو مولفه اصلی هویت ماست. هجرت رسول الله (ص) مبدء تاریخمان است، اما سالمان را با نوروز ایرانی باستانی آغاز می کنیم. ما ایرانی مسلمانیم. شواهد نشان می دهد که برجسته کردن مکتب ایرانی توسط اعضای دولت ایران همانند دیگر اقدامات آنها کاری مزوّرانه است، آنها خیرخواه ایران و اسلام نیستند.
اعتراض منتقدان سید حسن نصرالله تنها به آن بخش انکار تمدن پارسی ایرانیان نیست، علی رغم تمامی شکوه نامه هایی که زندانیان و خانواده های کشته شدگان انتخابات به آقای خامنه ای برده اند و آقای خامنه ای بی تفاوت بوده، مواضع دبیر کل حزب الله لبنان در برابر آقای خامنه ای که حامی بی چون و چرای احمدی نژاد در ایران بوده است، نیز مورد اعتراض طرفداران جنبش اعتراضی مردم ایران است، آقای نصرالله مدح و ثنای خامنه ای می گوید و خود را پیرو ولایت فقیه معرفی می کند و جنبش اعتراضی مردم ایران را سراب می نامد. درباره این بخش از ادعاهای رهبر حزب الله چه می گوئید؟
درست می گویید، جناب آقای سید حسن نصرالله در بخش دوم سخنانش که ظاهرا مربوط به دو ماه قبل است از رهبر جمهوری اسلامی آقای خامنه ای صریحا حمایت کرده و جنبش اخیر مردم ایران را تلویحا محکوم کرده است. به عنوان یک شهروند معترض ایرانی تاسف خود را از تحلیل نادرست دبیرکل محترم حزب الله لبنان ابراز می دارم. ای کاش ایشان در باره اموری که از آن اطلاع کافی ندارند، سخن نمی گفتند. به عرض ایشان می رسانم که بسیاری از ایرانیان - به نظر ما اکثریت - جناب آقای خامنه ای را نه مرجع می دانند نه عادل و نه مدبر. ایشان با سرکوب منتقدان مسالمت جوی خود بویژه در سالی که گذشت، بنام علی به راه معاویه رفت و عنوان "ولی جائر" را شایسته خود کرد. او از سیره علوی خارج شده است. کجا امام علی (ع) منتقدان خود را به زندان انداخت و شکنجه کرد؟ اعلم مراجع تقلید شیعه یعنی مرحوم آیت الله العظمی منتظری قدس سره با صراحت فتوا داد حاکمی که بر خلاف رضایت مردم عمل کند، به حقوق مشروع شهروندان تجاوز کند، دیکتاتوری و استبداد پیشه کند و به ظلم و ستم حکومت کند نیازی به عزل ندارد، خودبخود منعزل است. شما فرسنگها دور از ایران چه اطلاعی از رنج و درد ملت مظلوم ایران دارید که بر زخم ما نمک می پاشید؟ اهل البیت ادری بما فی البیت.
فرد متقلب و دروغگوئی که شما چندی پیش میزبانش بودید، منتخب ملت ایران نیست، منصوب رهبر ایران است که با تقلب در انتخابات به کمک نظامیان پاسدار بر ملت ایران تحمیل شده است. ایران نیازمند رهبر و رئیس جمهوری است که در درجه اول به فکر مصالح ملی و منافع ملت ایران باشد.
با توجه به موضع حمایتی و البته غیر دولتیِ برخی از مخالفان جمهوری اسلامی از لبنان ، به نظر می رسد این سخنانِ دبیرکل حرب الله بخش هایی از ایرانیان و منتقدان جمهوری اسلامی که همواره از "مقاومت" دفاع می کردند را تا حدود زیادی دچار تردید می کند؟ شما چنین نظری ندارید؟ انصافا باید مردم ایران را درک کرد و نمی شود کسی در کسوت دبیرکل، زخم بزند و بعد توقع حمایت از یک ملت زخمی را هم داشت. همان بخش اندکی که شعار هم غزه هم لبنان داده اند هم با بی تدبیری های کسی که از مواضع آقای خامنه ای دفاع می کند آیا حاضر هستند دوباره این شعار را بدهند؟
من اگر چه از سخنان جناب آقای نصرالله بشدت گلایه مندم اما دفاع من و امثال من از آرمان فلسطین و نقد سیاستهای نژادپرستانه دولت غاصب اسرائیل به قبل از تشکیل حزب الله و تاسیس جمهوری اسلامی برمی گردد. امیدوارم جناب آقای نصرالله سخنان خود را اصلاح کنند. مقاومت اخلاقی در برابر زیاده خواهی های صهیونیستها و دفاع مشروع مردم مظلوم فلسطین و لبنان مورد ستایش است و برای پیروزی مقاومت دعا می کنیم.
ا گذشت چندین ماه از فشار نهادهای فراقانونی به دستگاه قضایی جهت توقف پیگرد مقامات ارشد دولت که متهم به فساد اقتصادی بوده اند، رئیس قوه قضائیه می گوید "گلوگاههایی وجود دارند كه به قوه قضائیه فشار میآورند و هدفشان این است كه استقلال این قوه را از بین ببرد."
به گزارش فارس، صادق آملی لاریجانی عصر روز چهارشنبه در جریان سفر به استان كهگیلویه و بویراحمد، طی دیدار قضات و كاركنان دادگستری این استان با اعلام مطلب فوق افزود: بسیاری از مسائلی كه نمایندگان قضات به عنوان مشكلات شان به آنها اشاره كردند موضوعاتی است كه من هم آنها را قبول دارم و با تمام قوت پیگیر برطرف كردن آنها هستم.
وی با اشاره به این مطلب كه بخشی از اینها مربوط به قوه قضائیه نیست و به نوعی میتوان گفت از عهده قوه قضائیه خارج است اما در حدی كه در توان ما بوده موضوعات را پیگیری كردیم و امیدواریم محقق بشود.
رئیس قوه قضائیه به بحث استقلال قضات و استقلال دستگاه قضایی اشاره كرد و گفت: استقلال در بسیاری از موارد مورد تصریح قرار گرفته اما باید به این نكته توجه كرد كه این استقلال هم در صدور احكام است و هم اینكه كل دستگاه قضایی باید از دیگر دستگاهها مستقل باشد.
آملی لاریجانی با تاكید بر اینكه فشارهای مختلفی بر قوه قضائیه در جهت از دست دادن استقلال آن وارد میشود اما ما در برابر تمام این فشارها پایداری كردهایم گفت: علیایحال بحث استقلال یك وظیفه مهم است و من هم در حد توانم سعی داشتم تا این موضوع محقق شود.
بودجه قوه قضائیه متناسب با شأن و اهداف قوه نیست
عالی ترین مقام قضایی كشور به موضوع اصل ۱۵۶ قانون اساسی و اهدافی كه در این اصل برای دستگاه قضایی به آن اشاره شده تأكید كرد و گفت: متاسفانه باید بگوییم به بودجه مناسب و منطقی برای اجرایی شدن این اهداف و مسئولیتها برای قوه در نظر گرفته نشده است و متأسفانه باید بگویم برخلاف این اصل رئیس قوه قضائیه حتی برای استخدام یك آبدارچی از خود اختیاری ندارد و بودجه و تصویب پست سازمانی آن را دولت باید مصوب كند كه به نظر من این موضوع خلاف قانون اساسی است.
بنا ندارم از قانون تخلف كنم
رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع كیفیت پرداخت حقوق كارمندان و قضات اشاره كرد و گفت: متأسفانه نحوه و كیفیت پرداخت چیزی نیست كه ما در آن دخیل باشیم یا براساس ردیف بودجهای كه دولت در اختیار ما میگذارد موظفیم به قضات حقوق و مزایا بدهیم.
وی ادامه داد: شاید نسبت به صحیح بودن یا نبودن برخی از مقررات تردید شخصی داشته باشم اما از آنجا كه بنا ندارم از قانون تخلف كنم تمام تلاش خود را میكنم تا برای رفع مشكلات راهحل قانونی پیدا كنم.
لاریجانی با اشاره به این مطلب كه بهترین راه برای بالا بردن پرداخت حقوق كارمندان دفاع از بالا رفتن بودجه دستگاه قضایی گفت: یكی از معاونین رئیس جمهور اذعان كرد كه قرار است برای كارهای ابداعی در دانشگاهها هزار میلیارد تومان اعتبار پرداخت شود حال آنكه این بودجه دو برابر كل سازمانهای تابعه و ستادی قوه قضائیه است.
وی همچنین با اشاره به این مطلب كه برای افزایش بودجه قوه قضائیه دو فیلتر وجود دارد گفت: فیلتر اول دولت است كه باید بالا رفتن بودجه را در لوایح و برنامهها لحاظ كند و فیلتر دوم مجلس است كه باید لوایحی كه از سوی دولت میآید را مورد بررسی و تصویب قرار دهد.
امسال حدود هزار قاضی جذب دستگاه قضا میشوند
رئیس قوه قضائیه همچنین به موضوع كمبود نیروی انسانی اشاره كرد و گفت: ما میدانیم كه موضوع نیروی انسانی یكی از معضلات ماست اما امسال با برگزاری یك امتحان جامع سعی كردیم بین ۵۰۰ تا هزار نفر قاضی را جذب دستگاه قضایی كنیم اما بدانید كه مشكل فقط نیروی انسانی نیست و ما مشكلات دیگری هم داریم.
حداقل تكالیف قوه قضائیه در برنامه پنجم هم از سوی دولت دیده نشد
آملی لاریجانی به برنامه پنجم توسعه كشور اشاره كرد و گفت: متأسفانه به حدی این برنامه تحول پیدا كرد كه تكالیفی كه به عهده قوه قضائیه گذاشته شده بود و قرار بود با تصویب این برنامه از سوی قوه قضائیه اجرایی شود به تعارفات تبدیل شد و از آنها اولویتهای ترجیحی ساختند البته خوشبختانه با رهنمودهای رهبری معظم انقلاب كه ما از ایشان استدعای كمك كردیم به بخشهایی از این برنامه مجددا به نفع قوه قضائیه تغییر یافت اما باز هم به حداقل توقعاتمان پاسخ داده نشد.
بالا بردن سطح دانش قضات از اهمیت بالایی برخوردار است
رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع افزایش دانش قضات اشاره كرد و گفت: همانطور كه از استقلال قضات و رایهایی كه آنها میدهند حمایت میكنم باید در نظر داشته باشید كه این آرا صادره باید با یك پشتوانه علمی صادر شود تا بتواند مورد دفاع واقع شود و طوری نباشد كه نتوانیم از آراء دفاع كنیم.
وی ادامه داد: دانش چیزی نیست كه با یك جا نشستن و ماندن به روز شود و بتواند نیازهای ما را مرتفع كند بلكه باید دائما برای افزایش سطح علمی خود در تلاش باشیم متاسفانه امروز ملاحظه میكنیم كه سطح بالای مشغله كاری در دادگستریها و محاكم فرصت افزایش بار علمی قضات را از آنها گرفته است.
محدود شدن اعمال ماده ۱٨ اطاله دادرسی را كاهش میدهد
رئیس قوه قضائیه همچنین به مبحث اطاله دادرسی اشاره كرد و گفت: در قدم اول باید آمارهای خوب و دقیق داشته باشیم تا بتوانیم تشخیص دهیم كه میزان واقعی اطاله دادرسی چقدر است
وی به محدود شدن ماده ۱٨ و اعمال آن و همچنین نتایج آن بر كاهش اطاله دادرسی اشاره كرد و گفت: پیش از این هر گاه یك نفر محكوم میشد برای اینكه تیری در تاریكی انداخته باشد و رای دادگاه را به نفع خود عوض كند اعمال ماده ۱٨ میكرد و ما شاهد بودیم كه یك رای صادر شده و قطعی شده پس از ۱۵ سال با اعمال این ماده برگردان میشد.
آملی لاریجانی با اشاره به این مطلب كه ماهها كار كارشناسی بر روی كوچك شدن دایره اعمال ماده 18 انجام شده است گفت: متأسفم كه برخی در مصاحبههای خود گفتهاند كه این كار نادرست بوده و مصلحت دستگاه قضا نیست. ما قصد داشتیم با كوچك شدن دایره اعمال ماده ۱٨ جولانگاه برخی از وكلا و محكومین را از بین ببریم.
نظارت دیوان عالی كشور در محاكم قضایی باید ساری و جاری باشد
رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع نظارت بر قوه قضائیه اشاره كرد و گفت: این نظارت از طریق دو مجرا ممكن میشود ابتدا دیوان عالی كشور و سپس دادسرای انتظامی قضات است.
وی با اشاره به این مطلب كه پیش از این تصور بر آن بود كه دیوان عالی كشور صرفا باید از طریق تجدید نظر خواهی توسط طرفین پروندهها در محاكم قضایی نظارت داشته باشد گفت: طرحی تصویب شد تا از این پس نظارت دیوان عالی كشور از دادگاههای بدوی شروع شده و در تمام لایههای دستگاه قضایی و دادگاهها ساری و جاری باشد.
وی همچنین با اشاره به این مطلب كه دادسرای انتظامی قضات نیز موضوع نظارت را بر عهده داشته است گفت: امیدواریم این نهاد نیز مسئولیتهای نظارتی خود را به نحو احسن انجام دهد.
بحث پیشگیری از وقوع جرم تاكنون اجرایی نشده بود
صادق آملی لاریجانی همچنین به موضوع پیشگیری از وقوع جرم اشاره كرد و گفت: متأسفانه این موضوع تاكنون اجرایی نشده است.
وی به ایجاد معاونتی جدید در قوه قضائیه به سرپرستی ذوالقدر اشاره كرد و گفت: تاكنون در این معاونت در چند ماه اخیر فعالیتهای مهمی انجام شده اما باید توجه داشت كه موضوع پیشگیری از جرم موضوعی موسعتر از این است البته تا آنجا كه مرتبط با قوه قضائیه بود اقداماتی را انجام دادهایم.
اجازه نمیدهیم برخی از مفسدان اقتصادی از عناوین خود سپری برای انجام فعالیتهای مجرمانهشان بسازند.
رئیس قوه قضائیه به موضوع مفاسد اقتصادی و اجتماعی و برخورد با آنها اشاره كرد و گفت: این موضوع از وظایف دستگاه قضایی است كه البته هر گاه آن را پیگیری كنیم ناله و داد برخی به هوا بلند میشود.
وی تاکید کرد "نباید یك عدهای خود را در حاشیه امن ببینند بطوریكه در چند ماه گذشته در یك پرونده بزرگ عدهای متهم بودند كه برای برخی از آنها كیفر خواست صادر شده و امروز به همه مفسدان اعلام میكنم كه دستگاه قضایی در برخورد با شما كوتاه نخواهد آمد زیرا اجازه نمیدهیم كه اموال مردم مورد تعرض قرار بگیرند و برخی از عناوین خود سوء استفاده كنند و سپری برای خودشان بسازند و اعمال مجرمانهشان را راحت عملی كنند. "
لاریجانی چند ماه پیش از شناسایی و پیگرد باند بزرگ فساد اقتصادی و مالی که برخی مقامات ارشد دولت در آن نقش داشتند خبر داده بود، که بعد از چندی، با وساطت رئیس دولت و دستور رهبری، پیگیری آن مقام ارشد (معاون اول رئیس جمهور)، در مُحاق قرار گرفت.
رئیس دستگاه قضایی همچنین روز چهارشنبه در جمع خانوادههای شهدا و ایثارگران با بیان اینکه برخی از مردم در ظاهر زندگی خوبی دارند ولی در باطن زندگی آنها به ممات و نیستی منتهی میشود، گفت "اصناف و بازاریان کشور باید در اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها که یک جراحی بزرگ اقتصادی است حامی دولت باشند و مانع از احتکار و انبار کالاهای اساسی و ضروری مردم شوند.
درحالیكه نماینده ایران دریونسكو انصراف این سازمان از برگزاری همایش روزجهانی فلسفه درتهران را تكذیب كرده است و این اقدام را نقطه سیاهی در كارنامه یونسكو وناشیانه وناشایست می داند.
سفیر ونماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسكو تاكید كرد: با وجود تحركات و مانع تراشیهای صهیونیستها، مراسم روز جهانی فلسفه امسال با شكوه تر از دوره های قبل در تهران برگزار خواهد شد.
محمد رضا مجیدی در گفت و گوبا خبرنگار ایرنا، افزود: روز جهانی فلسفه از سال 2002 همه ساله در بیش از 80 كشور جهان از جمله ایران برگزار می شود و جلسه جداگانه ای هم به همین منظور در مقر یونسكو برگزار می شود.
وی ادامه داد: هر سال یك كشور محوری برای برگزاری روز جهانی فلسفه تعیین می شود كه امسال جمهوری اسلامی ایران كشور منتخب در این زمینه است.
نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسكو با اشاره به تلاشهای دشمنان از جمله رژیم صهیونیستی علیه نظام اسلامی، گفت: در آخرین نشست شورای اجرایی یونسكو با تلاش كشورهای اسلامی و اعضای جنبش عدم تعهد از جمله ایران چند قطعنامه قوی برضد رژیم صهیونیستی تصویب شد كه عصبانیت شدید سران این رژیم اشغالگر و حامیان آن را به همراه داشت چرا كه تصویب چنین قطعنامه هایی در یونسكو سابقه نداشته است.
مجیدی تصریح كرد: به دنبال تصویب این قطعنامه ها تلاشهایی از سوی حامیان رژیم صهیونیستی ازجمله انجمن صهیونیست های فرانسه انجام شد و آنها در نامه ای به مدیركل یونسكو مراتب ناراحتی خود را به این اقدامات ضدصهیونیستی اعلام كردند.
سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسكو همچنین خاطر نشان كرد : دو هفته پیش توافقنامه ای بین ایران و یونسكو درخصوص روز جهانی فلسفه به امضا رسید كه براساس آن یونسكو متعهد شد همراهی لازم را با ایران در برگزاری روز جهانی فلسفه داشته باشد.
مطرح شدن این موضوع كه یونسكو در برگزاری روز جهانی فلسفه با ایران همكاری نخواهد كرد، صرفا یك بیانیه مطبوعاتی بوده و تاكنون چیزی به طور رسمی به نمایندگی كشور ما اعلام نشده ضمن اینكه این برخلاف تعهدات یونسكو محسوب می شود.
مجیدی افزود: دهها فیلسوف از سراسر جهان و سفرای كشورهای متعدد در یونسكو به دعوت نماینده ایران در یونسكو در اجلاس تهران به عنوان اجلاس محوری روز فلسفه شركت خواهند كرد و این اجلاس باشكوه تر از دوره های قبل برگزار خواهد شد.
سفیر ایران در یونسكو ادامه داد: بطور طبیعی اقدام یونسكو در صدور بیانیهای سیاسی كه با فشارهای سیاسی جریان صهیونیستی انجام شده، نقطه تاریكی در كارنامه فعالیت های مدیركل این نهاد بین المللی به شمار می آید كه امیدواریم در آینده این اقدام ناشیانه و ناشایست خود را جبران كند، هرچند كه این رفتارها هیچ لطمه ای به برگزاری اجلاس در ایران نخواهد زد و اجلاس با قدرت و قوت برگزار می شود.
رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: امنیت قضایی مهمترین مؤلفه امنیت اجتماعی است.
به گزارش ایسنا، حجت اسلام حسن روحانی در نشست تخصصی «امنیت قضایی» ـ که صبح روز چهارشنبه با حضور جمعی از حقوقدانان کشور، برگزار شد ـ افزود: اساساً امنیت قضایی در گام نخست بازدارنده هرگونه تعدی، تجاوز و ظلم است و در گام بعدی زمینه مجازات متجاوز و ترمیم حقوق از دست رفته مدّعی را فراهم میکند.
وی تصریح کرد: امنیت قضایی زیرساخت توسعه است و در فقدان آن جامعه با فرار مغزها و سرمایهها مواجه خواهد بود از این رو کارآمدی دولتها در گرو امنیت قضایی است.
وی با تاکید بر اینکه «در اصول متعددی از قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران بر امنیت قضایی و حقوق ملت تصریح شده است»، فهرستی از الزامات امنیت قضایی را ارائه کرد.
دبیر پیشین شورایعالی امنیت ملی در این راستا، نخست اصل برائت را مورد تأکید قرار داد و اظهار کرد: اصل بر برائت شهروندان است، و انتساب هر اتهامی که موجب ضرر و زیان، سلب آزادی و ایجاد مضیقه برای فرد شود بدون دلیل قاطع ممنوع است.
وی خاطرنشان کرد که «نباید چنان عمل شود که گویی اصل بر مجرمیت شهروندان است؛ چراکه ما حق نداریم بدون دلیل قاطع موجب ضرر و زیان مردم شویم.»
وی در ادامه «ضرورت تفسیر مضیق قضات از قوانین کیفری»، «اجرای اصل تساوی همگان در برابر قوانین و عدم هرگونه تبعیض»، «اصلی علنی بودن محاکمات»، «اصل منع تعقیب» را از الزامات امنیت قضایی دانست و با تمرکز بر اصل عدم تجسّس در زندگی خصوصی مردم، بر «ضرورت توجه به فرمان ۸ مادهای امام که در سال ۱۳۶۱ صادر شد» تاکید کرد.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام یادآور شد: «امام خطاب به مأمورین فرمودند؛ اگر به اشتباه وارد یک خانة فردی شدید و آلات جرم و یا فحشا ... را دیدید حق ندارید به کسی بگویید..، و حق ندارید آن فرد را دستگیر کنید... اگر کسانی خلاف این کنند باید تعزیر شوند...».
وی خاطرنشان کرد که « در چنین مواردی نباید به دلیل ناآشنایی ضابط قضایی با احکام اسلامی، آن را به عنوان کشف بزرگ خود مستحق تشویق بداند.»
وی با اعتقاد بر «شخصی بودن مجازات به عنوان یکی از الزامات امنیت قضایی» اظهار کرد: در قوانین کیفری فقط شخص مجرم باید طبق مقررات مجازات شود نه اینکه خانواده، حزب و تشکیلات و همه دوستان و آشنایان افراد نیز عملاً به سختی مجازات شوند.
روحانی «استقلال قاضی» را یکی از مهمترین الزامات امنیت قضایی دانست و تأکید کرد: در هیچ شرایطی قاضی نباید تحت فشار سیاسی قرار گیرد. دستگاه قضایی نباید زیرجو سنگین سیاسی قرار گیرد و بعد پرونده به او ارجاع میشود... . برای قاضی همواره باید حکم خداوند و وجدان تنها ملاک باشند. به همین جهت قاضی در قانون اساسی از مصونیتهای قانونی برخوردار است.
وی همچنین «داشتن وکیل» را حق همه شهروندان دانست و یادآور شد: در برخی از جوامع، شهروندان بدون حضور وکیل خود حتی به پرسشهای اولیه نیز پاسخ نمیگویند.
وی درباره ضرورت پاسخگو بودن دستگاه قضایی گفت: پاسخگویی دستگاه قضایی یکی از الزامات امنیت قضایی است. هرچند برای دیوان عالی کشور و بازرسی کل کشور در درون قوه قضاییه حق نظارت در نظر گرفته شده است ولی باید نهادی از بیرون قوه نیز بر آن نظارت داشته باشد.
این عضو مجلس خبرگان خاطرنشان کرد: در ماده ۱۶ آئیننامه مجلس خبرگان، نظارت بر نهادهای زیر نظر مقام معظم رهبری از سوی این مجلس مورد تأکید قرار گرفته است.
وی همچنین سرعت متناسب اقدامات قضایی را یکی دیگر از الزامات امنیت قضایی دانست و ابراز عقیده کرد: متأسفانه عدهای به دلیل طولانی بودن رسیدگیها، پرپیچ و خم بودن مسیر احقاق حق، تشریفات متعدد دادرسی از پیگیری و احقاق حق خود و حتی رجوع به دستگاه قضایی منصرف میشوند، از این رو امنیت قضایی مخدوش میشود.
وی همچنین گفت: در زمینه احساس امنیت قضایی چگونگی احساس و برداشت مردم از قوه قضاییه یکی از موارد تعیینکننده است، مردم باید همواره قاضی را صاحبنظر، عالم، عادل و مستقل و قوه قضاییه را پناهگاه خود بدانند.
روحانی در این راستا سلامت اخلاقی ضابطین قوه قضاییه را مورد تأکید قرار داد و گفت: در هیچ شرایطی ضابطین دادگستری نباید منافع مادی یا معنوی خود را در محکوم شدن متهمان بدانند. محکومیت، افتخاری برای ضابطین نیست. بازدارندگی و عدم وقوع جرم افتخار است.
وی ادامه داد: ثبات نظام قضایی نیز یکی دیگر از مؤلفههای مهم در امنیت قضائی است؛ لذا از هرگونه تصمیمگیریهای نسنجیده و غیرکارشناسی باید پرهیز شود.
وی در این راستا، نسبت به «حذف دادسراها و تشکیل دادگاههای عام» انتقاد کرد.
رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر نقش پراهمیت امنیت قضایی در جامعه گفت: هرچند درخصوص افزایش سطح امنیت قضایی در جامعه کارهای زیادی صورت گرفته است، ولی تا رسیدن به وضع مطلوب و موردنظر قانون اساسی راهی طولانی باقی مانده است.
زهرا رهنورد، نویسنده و استاد دانشگاه تهران، هفته گذشته با فرهاد اظهری از مجروحان حوادث پس از انتخابات پرمناقشه سال ۸۸ دیدار کرد.
به گزارش کلمه، فرهاد اظهری در ۲۵ خرداد ماه ۸۸، پس از راهپیمایی بزرگ مردم از میدان امام حسین به میدان آزادی، مورد اصابت گلوله قرار گرفت. وی بیش از یک سال است که با مشکلات جدی جسمیاش دست و پنجه نرم میکند. اصابت گلوله به پای این جوان موجب شد که او در یک سال اخیر چند بار تحت عمل جراحی قرار بگیرد و شرایط جسمانی سختی را پشت سر بگذارد .
در این دیدار زهرا رهنورد به همراه جمعی از زنان اصلاح طلب به دیدار فرهاد اظهری و خانوادهاش رفتند.
او در این دیدار ضمن قدردانی از صبر و شکیبایی خانواده اظهری و تحمل شرایط پیشآمده برای فرزندشان در یک ساله اخیر، روحیه و استقامت آنها را تحسین کرد و گفت: «برای هر خانوادهای دیدن فرزندش در این وضعیت سخت و طاقتفرساست و تنها با توکل به خدا و امید به آینده میتوان چنین روزهای سختی را پشت سر گذاشت.»
رهنورد همچنین مقاومت و روحیه خستگیناپذیر فرهاد اظهری را ستود و ادامه داد: «همانگونه که وی در این یک سال توانسته با مشکلات جسمی پیشآمده و شرایط طاقتفرسا کنار بیاید، از این پس هم باید سعی در رشد و تعالی خویش داشته باشد و برای روزهای پیش رو که به امید خداوند سلامت خویش را به طور کامل به دست خواهد آورد، آمادگی لازم را کسب کند.»
زهرا رهنورد در ادامه سخنانش همچنین بروز حوادثی اینچنینی مانند مجروح و کشته شدن افراد بیگناه و به گلوله بستن مردم بیدفاع، آن هم در یک راهپیمایی اعتراضی بدون خشونت و در سکوت کامل را بار دیگر محکوم کرد.
این استاد دانشگاه گفت: سرانجام این روزهای سخت میگذرد و روزی شاهد احقاق حقوق مظلومین و آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات خواهیم بود و این امر با پایداری در راه سبزمان و اتکا و امید به خداوند میسر خواهد شد.


اخبار واصله از بابل حاکی از درگیری پشت پرده میان مقامات اداره اطلاعات و دادگستری شهرستان بابل در مورد پرونده موسوم به " فعالین سبز شمالی" است .
به گزارش جرس،یک منبع آگاه در دادگاه انقلاب بابل که بنا به دلایل امنیتی خواست نامش فاش نشود ، از اختلاف نظرشدید و درگیری پشت پرده میان مقامات اداره اطلاعات و دادگستری شهرستان بابل در مورد پرونده موسوم به " فعالین سبز شمالی" پرده برداشت .
وی افزود : قاضی پرونده "باقریان" دو هفته پیش ، پس از برسی دفاعیات متهمین و وکلای آنان ، با اعلام این که مجرم بودن متهمین پرونده برای وی محرز نشده است با صدور احکامی سبک ، رسیدگی به پرونده را خاتمه داد . اما ریاست اطلاعات بابل،" مهدی نیا " ضمن مخالفت با حکم صادره و جلوگیری از ابلاغ حکم به متهمین ، با اعمال فشار غیر قانونی سعی در دستکاری احکام صادره و تغییر جهت نظر قاضی به سوی صدور احکام سنگین تر دارد .
لازم به ذکر است که هشت تن از فعالین سبز شمالی ، در جلسات دادگاه ضمن افشای شکنجه های تکان دهنده اطلاعات برای اخذ اعترافات ساختگی ، با ایستادگی بر مواضع خود خواستار اعلام حکم برائت از سوی قاضی پرونده شده بودند .
دادستان تهران، عباس جعفری دولتآبادی در حاشیهی مراسم تودیع و معارفه سرپرست ناحیه ۴ در جمع خبرنگاران درباره قطعی شدن حکم عمادالدین باقی، بدرالسادات مفیدی، حسن زیدآبادی و عباس ابوطالبی خبر داد و همچنین اظهاراتی را در خصوص پرونده پرونده علی شکوریراد و پادرمیانی برخی برای آزادی وی و همچنین پرونده مهدی هاشمی بیان کرد. او همچنین تاکید کرد که از این پس تمهیداتی خواهند اندیشید تا راه انتشار پیام زندانیان از داخل زندان بسته شود. او در رابطه با احکام این چهار زندانی سیاسی گفت: احکام این افراد قطعی شده و طبیعتا اجرا خواهد شد و حبس حداقل محکومیتشان است. دولت آبادی در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره وساطت یکی از علماء در خصوص آزادی شکوری راد از زندان گفت: نیاز به توضیح جدیدی در این باره نیست و سخن همان است که دادستان کل کشور قبلا گفته اند. دادستان تهران افزود: امیدواریم افراد دیگری در مرحله محاکمه این فرد، وساطت نکنند.
راههای نفوذ به بیرون از زندان بسته میشود
به گزارش ایسنا، جعفری دولت آبادی در پاسخ به سوالی درباره برخی زندانیان که از درون زندان اقدام به ارتکاب جرایم میکنند، گفت: چون این افراد احساس ایمنی میکنند میتوانند کارهایشان را از طریق زندان پیگیری کنند. قرار شد این راههای نفوذ هم بسته شود. در این موارد محکوم چون با بیرون تماس دارد، میتواند پیغامهایی به بیرون بدهد که اثرگذار باشد. قرار شد این راههای نفوذ نیز بسته شود. وی به همکاری دادستانی و پلیس در این زمینه اشاره و اظهار کرد: مجرم باید احساس کند برخورد ما در این زمینه جدی است.
ادعاها درباره "مهدی هاشمی" بعد از محاکمه جواب داده میشود
خبرنگاری پرسید: اعلام شده است مهدی هاشمی به کشور برگردد با این توجیه که دستگاه قضایی و اطلاعاتی مدرکی علیه او ندارد، این موضوع تا چه حد صحت دارد؟ جعفری دولتآبادی پاسخ داد: اجازه بفرمایید وقتی محاکمه شد این ادعاها جواب داده شود.
خبرنگار پرسید: آیا مدارکی علیه مهدی هاشمی وجود دارد یا نه؟ دادستان تهران تکرار کرد: اجازه دهید وقتی محاکمه شد این ادعاها جواب داده شود.
خبرنگار پرسید: اگر قرار است محاکمه شود یعنی مدارکی وجود دارد؟ جعفری دولتآبادی مجددا جمله خود را تکرار کرد.
"سارا شورد" برنگردد وثیقهاش ضبط میشود
دادستان تهران دربارهی استرداد سارا شورد نیز عنوان کرد: در مورد سارا شورد چند بار صحبت کردهایم. شورد طبق مقررات و از طریق مقامات قضایی ایران آزاد شده و اگر در دادگاه حاضر نشود، وثیقه او ضبط میشود و عدم حضور او مانعی در محاکمه نخواهد بود؛ همانطور که در مورد اتباع ایرانی این حادثه رخ میدهد و افراد میتوانند در محاکمه حاضر نشوند اما وثیقه آنها ضبط خواهد شد.
خبرنگاری پرسید: آیا امکان دارد برای استرداد شورد از طریق اینترپل اقدام شود؟ دولتآبادی پاسخ داد: نیازی نیست، چون او وثیقهگذار دارد و وثیقه را نقدی سپرده است. ما به کسی که ضامن او شده ابلاغ میکنیم. عدم حضور او به منزله ضبط مبلغ وثیقه خواهد بود.
خبرنگاری پرسید: آیا شورد رسما احضار شده است یا خیر؟ دادستان تهران پاسخ داد: این وظیفه دادگاه است. میدانید که دادگاه به تاخیر افتاد. حتما در دادگاه بعدی این اقدام صورت میگیرد.
خبرنگار دیگری پرسید: ظاهرا برای هیچکدام از متهمان احضاریه صادر نشده است. دولتآبادی پاسخ داد: میدانیم اشکالی در احضارها بود. دادگاه تشکیل نشد. این دادگاه به تعویق افتاد و در نوبت بعدی حتما طبق قانون هرسه متهم که دو نفر از آنها در ایران هستند برای حضور در دادگاه احضار میشوند. در مورد دو نفری که در ایران هستند ابلاغ به آنها مشکلی نیست و در مورد نفر سوم هم به وثیقهگذار او ابلاغ میکنیم.
وی خاطرنشان کرد: نمونههای دیگری مثل این نداشتهایم که برود و برنگردد.
خبرنگاری درباره وضعیت دو خبرنگار آلمانی که با خانواده سکینه محمدی ملاقات کردند، پرسید. دولتآبادی گفت: این موضوع در تبریز بود، در حوزه تهران نبود، اگر بود حتما توضیح میدادم.
شهرام جزایری ممنوعالمعامله شده است
وی در پاسخ به پرسش دیگری درباره ارجاع گزارش تخلفات شهرام جزایری به دادستانی تهران گفت: این گزارش ملاحظه شد و به دست ما رسیده است. البته اقدامات آقای جزایری در زمانی بود که وی وکالتهایی داده بود و ایشان قبل از اینکه این گزارش بیاید اقداماتی را انجام داده بود.
دادستان تهران با بیان اینکه «شهرام جزایری در حال حاضر ممنوعالمعامله شده است» گفت: اقدامات تامینی لازم برای جلوگیری از انتقال املاک او انجام شده اما برخی از اقدامات قبل از این گزارش بوده و وی با وکالت اقدام به انتقال آنها کرده است؛ چون اموالی مستقیم به نام شهرام جزایری نبود.
وی افزود: شهرام جزایری بخشهایی از بدهیاش را داده است، اما بخشی را که بازرسی کل کشور به آن ایراد گرفته با دقت بیشتری پیگیری شده است. دادستان مربوط به امور اقتصادی نیز اقدامات تامینی زیادی انجام داده که بعدا اعلام میشود.
خبرنگاری پرسید: شهرام جزایری از چه زمانی ممنوعالمعامله شده است؟ جعفری دولتآبادی گفت: بر اساس پرسوجوی من، کسی که در زندان است نمیتواند بدون حضور سردفتر معاملهای انجام دهد. وکالتهایی که جزایری در بیرون داشته از طریق وکالتهایی بوده که قبلا داده بود.
رفتار ما باعث شده مردم احتیاط کنند
وی در عین حال با بیان اینکه «در مورد حادثه سعادتآباد نباید همه نگاهها به یک سو باشد و فقط یک طرف کوبیده شود» گفت: قاتل و مقتول در این حادثه هر دو آدمهای مشکلداری بودند. سر موضوع نامناسبی اختلاف داشتند اما آنچه نباید فراموش شود محاکمه قاتل است. باید هرچه زودتر قاتل را محاکمه کنیم و نگذاریم عواقب زشت این حادثه با تاخیر در رسیدگی به آن بیشتر جریحهدار شود.
جعفری دولت آبادی ادامه داد: امروز به قاضی پرونده تاکید کردم که سرعت بخشی معقولی در این پرونده که قاتل این چنین افکار مردم را تهیج و ناراحت کرد، داشته باشد تا این فرد حتما به سزای اعمالش برسد.
تهدیدهای جدید اقتصادی است
جعفری دولتآبادی با بیان اینکه امنیت همواره دغدغهی بشر بوده است، گفت: وقتی بشر شهرنشین میشود آنچه امنیت او را تهدید میکند، تهدیدهای نظامی است. در دورهی جدیدتر تهدیدها از حالت نظامی خارج و در حوزهی اقتصادی و محیط زیست جلوهگر میشود. بنابراین مناقشهی عدالت و امنیت، مناقشهی تاریخی و طولانی است اما، اینکه کدامیک مقدم است مناقشهی دیگری است.
وی با بیان اینکه در نظام اسلامی و قانون اساسی، عدالت مرکز ثقل اقدامات است، گفت: وقتی حاکم و قاضی باید عادل باشند و حتی رفتار با غیرمسلمانان باید بر اساس قسط و عدل باشد یا اینکه در اصل ۱۵۶ قانون اساسی تاکید شده که از وظایف اصلی قوهی قضاییه تحقق عدالت است، میتوان این را حس کرد که در نظام دینی ما عدالت مرکز ثقل است.
رئیسقوءقضائیه تاكید كرد : اینكه كسانی فكر كنند میتوانند با عناوین، وجوهات و اعتبارات سپری برای خود بسازند خیال باطلی است و ما تا آخر این مسئله را به صورت جدی پیگیری میكنیم.
به گزارش ایلنا آیت الله صادق لاریجانی عصر امروز در دیدار با قضات و كاركنان دادگستری استان كهگیلویه و بویر احمد به بیان اهمیت مسئله استقلال دستگاه قضایی و قضات پرداخت و گفت: استقلال قضایی مورد تاكید قانون اساسی قرار گرفته است و هرچند كه استقلال قاضی به این معنا در قانون اساسی نیامده است، اما از مجموع اصول مختلف قانون اساسی میتوان استقلال قاضی را بدست آورد.
رییس قوه قضاییه ادامه داد: به لحاظ شرعی نیز این مسئله نیازی به استدلال جدیدی ندارد و امری مسلم است.
وی با بیان اینكه استقلال كار قضایی دشوار است اما برگردن ما نهاده شده است،اظهارداشت: بنده در حد توان برای این مسئله مایه گذاشته و تلاش كرده ام كه این استقلال حفظ شود.
آیت الله لاریجانی گفت: همه می دانند كه گلوگاههایی برای وارد آوردن فشار به دستگاه قضایی وجود دارد، اما ما تاكنون در برابر آنها ایستاده و در این خصوص شاهد نتایج خوبی هم هستیم.
رییس قوه قضاییه با بیان اینكه برخی از این مشكلات به دست مقام معظم رهبری گشوده شده است،افزود: ما در مواقع مختلف مجبور شدهایم به سمت مقام معظم رهیبری رفته تا به دست مبارك ایشان مشكلات گره گشایی شود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود، بودجه قوه قضاییه را متناسب با شان دستگاه قضایی ندانست و اظهارداشت: معتقدم این بودجه تناسبی با شان و اهدافی كه در قانون اساسی برای این دستگاه بیان شده همخوانی ندارد و طبیعتا این توقع كه بودجه متناسب با اهداف و وظایف این دستگاه باشد، منطقی و بهجا است.
لاریجانی با اشاره به اصل 158 قانون اساسی كه وظیفه ایجاد تشكیلات قضایی در كشور را برعهده رییس قوه قضاییه گذاشته است، گفت :این مسئله را بارها نزد مقام معظم رهبری و رییس جمهور مطرح كرده ام . زمانی كه به دنبال ایجاد تشكیلات قضایی در هر شهر یا استانی هستیم،مجوز استخدام نیروی انسانی به دست دولت گذاشته شده است.
رییس قوه قضاییه ادامه داد: به نظرم اینكه ایجاد تشكیلات برعهده رییس دستگاه باشد اما مجوزی برای استخدام نیرو نداشته باشد ، برخلاف قانون اساسی است. بنظرم همانطور كه ایجاد تشكیلات قضایی متناسب با اهداف این دستگاه طبق اصل 156 قانون اساسی برعهده رییس قوه قضاییه گذاشته شده است، باید هر آنچه كه لوازم ایجاد تشكیلات قضایی است نیز باید در اختیار وی باشد.
وی با بیان اینكه گمان میكنم برخی قوانین حاكم در كشور علاوه بر دست و پا گیر بودن با مفاد قانون اساسی هم مغایرت دارند، تاكید كرد: بنایم این است كه مطلقا تخلف از قانون نكنم ، ولو آن قانون را نادرست بدانم.
لاریجانی با بیان اینكه بهترین كار دفاع از بالا بردن بودجه دستگاه قضائی است، گفت: در جلسهای هم به مقام معظم رهبری و هم به رئیسجمهور گفتم كه كل بودجه دستگاه قضائی و سازمانهای تابعه آن نصف بودجهای است كه ادعا شده است.آنطور كه اطلاع یافتهام و یكی از معاونتهای ریاستجمهوری مطلع شدم 3 هزار میلیارد تومان برای كارهای ابتدائی و اكتشافی به دانشگاهها اختصاص یافته است كه این میزان دو برابر بودجه قوه قضائیه و سازمانهای تابعه آن است.
آیتالله لاریجانی از تلاشهای بسیاری برای ارتقاء سطح بودجه دستگاه قضائی خبر داد و گفت: در حال حاضر تمام كشور دچار برخی مشكلات است و ما نیز جزیرهای نیستیم كه بدون توجه به سایر بخشها تصمیمگیری كنیم.
وی خطاب به رئیسجمهور گفت: دستگاه قضائی حسب قانون وظایفی مانند پیشگیری از وقوع جرم بر عهده دارد كه نباید بر زمین بماند و عدالت نیز در زمانی میسور است كه بستر آن فراهم شده باشد و قطعا زمانیكه با كمبود قاضی و انبوه پروندهها مواجه باشیم، نمیتوان توقع داشت كه حكم عادلانه داده شود.
لاریجانی به برنامه پنجم توسعه كشور كه در حال حاضر در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی و تصویب است اشاره كرد و گفت: در این برنامه اقل اموری را كه میتوان نام توقعات بجای دستگاه قضائی روی آن گذاشت پیشبینی شده بود، ولی متاسفانه این برنامه به حدی تحول پیدا كرد كه تكالیف قوه قضائیه به یك سری تعارفات و اولویتهای ترجیحی تبدیل شود و عملا كار به سمتی میرفت كه اثر برنامه در تقویت نظام قضائیه كشور صفر شود، اما به حمدالله با رهنمودهای رهبری و استدعایی كه برای كمك داشتیم تا حدی این موضوع جبران شد.
وی ادامه داد: امیدوارم برنامهای كه در مجلس به تصویب میرسد همانی باشد كه در كمیسیون تلفیق اصلاح و به تصویب رسید تا حداقل مطالبات قوه قضائیه را تامین كند.
رئیس قوه قضائیه در ادامه سخنان خود بر دانش، تقوا و عدالتورزی قضات تاكید كرد و گفت: همانطور كه استقلال قاضی دفاع كرده و آن را وظیفه خود میدانیم این امر در بستری موجه است كه كیفیت احكام صادره به گونهای باشد كه مطلوب جامعه باشد و مطمئن هستیم قضات شریف در مقام صدور رای به این مسائل توجه دارند.
رئیس قوه قضائیه خاطر نشان كرد: برای اینكه در كنار خدمت بتوانیم دانش و قدرت را افزایش بدهیم معاون آموزشی قوه قضائیه چندین برنامه را مورد بررسی قرار داده و با تنظیم آئیننامهای به دنبال برگزاری دورههای علمی برای ارتقاء سطح دانش قضات است.
لاریجانی به محدود شدن استفاده از اصلاح ماده 18 اشاره كرد و گفت: قبل از آمدن به دستگاه قضائی بر روی این مسئله كار كرده و به دلیل آنكه آنگاه از موجبات اطاله دادرسی دانستم به دنبال محدود كردن آن بودم.
وی ادامه داد: اعمال ماده 18 به صورت بیرویه مشكلات عدیدهای را برای دستگاه قضائی ایجاد كرده بود و گاهی بیش از 5 الی 6 بار از این مسئله استفاده میشد كه اتقان احكام را از بین برده بود.
وی تصریح كرد: هیچ تردیدی ندارم كه این تدبیر بسیار درست بوده و همه باید برای اتقان احكام تلاش كنیم. ما به لحاظ فنی بر روی این مسئله كار كرده و به دنبال آن بودیم كه اگر قانون به ما اجازه محدود كردن استفاده از اعمال ماده 18 را نمیدهد با استفاده از لایحهای هر چه سریعتر آن را به مجلس برده و جلوی آن را بگیریم ، اما زمانیكه دقت كافی در این ماده صورت گرفت متوجه شدیم كه به هیچ وجه دال بر این نیست كه هر محكومعلیه، حق این تجدید نظرخواهی را داشته باشد.
لاریجانی به انتقادات صورت گرفته در محدود كردن استفاده از این ماده اشاره كرد و گفت: متاسفانه برخی از وكلا شان عالی وكالت را مخدوش كرده و گمان میكنند بحث وكالت مانند بحث دلالی است. مشاهده كردهام جاهلی مقالهای نوشته و این اقدام را عجولانه و خلاف قانون دانسته است.
وی با بیان اینكه این اعمال محدودیت به نفع دستگاه و برای حیثیت و اعتبار آن لازم بود، تصریح كرد: برخی وكلا گمان میكردند اعمال ماده 18 جولانگاهی برای آنها است، اما مگر قوه قضائیه بازیچه است كه احكام قطعی شده آن را اینطور بلا بر سر آن بیاوریم.
رئیس قوه قضائیه در ادامه سخنان خود به بحث نظارت در دستگاه قضائی اشاره كرد و گفت: در اصل 161 قانون اساسی یكی از وظایف دیوان عالی كشور نظارت بر اجرای قانون عنوان شده اما برداشت برخی از حضار از این امر همان طریقهای بود كه تاكنون در دیوان انجام میشد، اما به نظر من اطلاق نظارت در این امر با نظارتی كه از سوی دیوان صورت میگرفت ،متناسب نبود.
وی ادامه داد: به نظرم هر پروندهای كه در دستگاه قضائی مطرح میشود باید از سوی دیوان عالی كشور بر آن نظارت صورت گیرد و حتی در مرحله بدوی نظارت بر اجرای قانون هم وجود داشته باشد.
وی خطاب به قضات گفت: دوستان از نظارتهای ما نگران نباشند، چرا كه اگر این نظارتها نباشد قطعا دستگاه قضائی با مشكلاتی مواجه خواهد شد.
لاریجانی در ادامه سخنان خود مبارزه با مفاسد اجتماعی و اقتصادی را از وظایف اساسی دستگاه قضائی عنوان كرد و گفت: خوشبختانه در میان مسوولان عالی قضائی این عزم مشاهده میشود، اما هر وقت كه این كار را شروع كنیم قطعا داد برخی افراد بلند خواهد شد.
وی به صدور فرمان هشت مادهای از سوی مقام معظم رهبری برای مبارزه با فساد اشاره كرد و گفت: معتقدم اعتبار و اعتماد مردم به دستگاه قضائی به این مسئله بازمیگردد و عدهای نباید برای خود حاشیه امنی قائل باشند.
رئیس قوه قضائیه به پرونده شركت بیمه اشاره كرد و گفت: در این پرونده عده متهمان بسیار بود و برای حدود 50 نفر نیز كیفرخواست داده شد. و برای عدهای هم هنوز باقی مانده اما باقیماندهها بدانند كه دستگاه قضائی در این مسئله هیچگاه كوتاه نخواهد آمد. نمیشود كه اموال مردم در دستگاهی مورد تعرض قرار گیرد و قوه قضائیه در قبال آنها سكوت اختیار كند.
لاریجانی تصریح كرد: اینكه كسانی فكر كنند میتوانند با عناوین، وجوهات و اعتبارات سپری برای خود بسازند خیال باطلی است و ما تا آخر این مسئله را به صورت جدی پیگیری میكنیم.
حکم دو سال زندان تعزیری روز گذشته از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به وحید لعلیپور همسر مهدیه گلرو فعال دانشجویی ابلاغ شد.
به گزارش خبرنگار رهانا، حکم دو سال زندان برای لعلیپور در حالی صادر میشود که وی دارای هیچ فعالیت سیاسی نبوده است. وی تنها به خاطر همسرش مهدیه گلرو فعال دانشجویی که در زندان به سر می برد به این حکم محکوم شده است.
مهدیه گلرو همسر لعلیپور که دوران ۳ سال و نیم محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکند هفته گذشته به همراه چند تن دیگر از زندانیان بند عمومی زنان زندان اوین به قرنطینه زندان ، بند متادون منتقل شده است. گلرو به دستور دادستان تهران از حق تماس تلفنی محروم است.
وی روز گذشته توانست با همسرش لعلیپور در زندان اوین ملاقات کند.
مهدیه گلرو و وحید لعلیپور در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۱۳۸۸ در منزل خویش توسط نیروهای امنیتی بازداشت و روانه زندان اوین شدند. لعلیپور چندی بعد با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیونی از زندان آزاد شد ولی گلرو همچنان در زندان به سر میبرد. با گذشت نزدیک به یک سال از بازداشت گلرو، وی تا کنون از حق استفاده از مرخصی نیز محروم بوده است و مسئولین قضایی از اعطای مرخصی به وی نیز خودداری میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر