چندی پیش مقالهای از آقای فرهاد حیدری گوران، نویسنده، در اعتراض به حذف کتابش از فهرست جایزهی بنیاد گلشیری در رادیو زمانه منتشر شد. انتشار این مقاله واکنشهایی را در پی داشت و خوانندگان نظراتی را دربارهی خوب و بد جایزهی بنیاد گلشیری مطرح کردند. پیرامون نکاتی که آقای گوران در مقالهاش به آنها اشاره کرده بود و با توجه به نظرات خوانندگان به قصد اطلاعرسانی همهجانبهی فرهنگی، پرسشهایی را با آقای یونس تراکمه، نویسنده و از اعضای کمیتهی اجرایی بنیاد گلشیری در میان گذاشتیم. توجه شما را به این گفت و گو جلب میکنیم:

یونس تراکمه، نویسنده و از اعضای کمیتهی اجرایی بنیاد هوشنگ گلشیری
آقای تراکمه عزیز، شما یکی از ارزیابان جایزهی ادبی بنیاد گلشیری و از اعضای کمیتهی اجرایی بنیاد هستید. آقای فرهاد حیدری گوران اعتراض کرده بودند که نام رمان ایشان در فهرست بنیاد منتشر نشده است. یکی از خوانندگان ما هم ادعا کرده بود که نام کتاب آقای محمد بهارلو از فهرست حذف شده است. این فهرست را به چه شکل تهیه کردید و آیا تعمدی در حذف نام برخی کتابها بوده است؟
فقط برای روشن شدن موضوع برای اذهان جویای حقیقت چند نکته را میگویم و به باقی سخنان ایشان کاری نخواهم داشت که حرفهایشان را در خور پاسخی نمیدانم. بعد از مراسم کوچک و خصوصیای که بنیاد گلشیری برای دورهی نهم جایزه برگزار کرد کار دورهی دهم شروع شد. پس از تهیهی لیست اولیهای از رمانهایی که در سالهای ۸۷ و ۸۸ منتشر شده بود و در طی ماههای بعدی منتشر شد، بنیاد با مراجعه به ناشران و کتابفروشیها، رمانها را یا به رسم هدیه گرفت یا خریداری کرد و در اختیار تعدادی از نویسندگان، منتقدان و بهطور کلی مخاطبان جدی ادبیات داستانی که پذیرفته بودند تمامی آثار را بخوانند گذاشت.
در مرحلهی بعدی فهرست کتابها برای ارزیابان گروه دوم ارسال شد. در نامهی ضمیمهی فهرست که برای بخش فرهنگی رادیو زمانه هم ارسال شده است، هم از دوستان خواهش شد هرگونه خطا و از قلمافتادگی را اطلاع دهند؛ که در چند مرحله این اتفاق افتاد و بنیاد هر بار اصلاحیهها را برای ارزیابان فرستاد (اینها را همه برایتان به پیوست میفرستم. تمامی ۲۲ ارزیاب دیگر نیز همینها را دریافت کردهاند.)
خب، اگر به دلیل اشتباه تایپی در لیست مندرج در سایت که فهرستی است که برای درج در سایت تایپ شده برای کسی سئوالی پیش آمده و بیهیچ غرض و پیشداوری خواستار جواب سئوالش و رفع ابهام باشد میتوان کلیهی اسناد عملیات انجام شده در این مرحله از جایزه را در اختیارش گذاشت (مثلاً ایمیلهایی که از طرف بنیاد برای ارسال لیستها و اصلاحیهها برای ارزیابان فرستاده شده، ایمیلهایی که روز و ساعت ارسال در آنها ثبت شده است)؛
اما اگر کسی یا کسانی بهرغم دانستن حقیقت، با موضعی از پیش اتخاذ شده و به انگیزههایی ناسالم و عاری از هر نتیجهی سازندهای به دنبال جنجالآفرینی باشند، بنیاد نه خود را ملزم به پاسخگویی به آنان میداند و نه فایدهای برای توضیحات خود مترتب میبیند (برای نمونه، شخصی که نام بردید حتماً به تعدادی از این ۲۳ ارزیاب دسترسی دارد یا میتواند آنها را بیابد، پس اگر میخواست میتوانست به تنی چند از آنان مراجعه کند و فهرستی را که به آنها داده شده بود ببیند یا حتی بپرسد که اگر جزو ارزیابان گروه اول بودهاند کتابش را خواندهاند یا نه.
و البته کار خبرنگاری حرفهای هم حکم میکرد که شما پیش از انتشار این مدعا دستکم با یکی دو ارزیاب تماس میگرفتید تا به سهولت ببینید که جز کذب و غرضورزی نبوده است. البته بنیاد رسم ندارد که امتیازهایی را که در این مرحله به کتابها داده شده است اعلام کند تا بدانند که کتابشان خوانده شده اما امتیازش به حد نصاب نرسیده است.)
مسألهی ما در بخش تحلیلی زمانه الزاماً خبرنگاری نیست. ما در بخش خبر بر اساس معیارهایی تدوین شده اخبار فرهنگی را پوشش میدهیم. اما در بخش تحلیلی زمانه، مبنا را بر بازتاب دادن نظرات خوانندگان و نویسندگان میگذاریم. آقای فرهاد حیدری گوران یک نویسندهی شناخته شده و یک شخص حقیقی و حقوقی است که نظرش را ابراز کرده. ما نمیتوانیم کمیتهی حقیقتیاب بسازیم و ابتدا درستی یا نادرستی نظر نویسندگان را مشخص کنیم. برگردیم به موضوع بحث. ظاهراً سوءتفاهمی پیش آمده بوده و هدف ما هم ازین مصاحبه اطلاعرسانی در این مورد است. ملاک عمل شما در تهیه فهرست چیست؟
ملاک عمل ما منابعی است که از روی آنها میتوان کتابهای منتشرشده را تعیین کرد. از ناشران هم میخواهیم کتابهایشان را معرفی کنند و اگر مایلاند به بنیاد برای ارزیابی اهدا کنند. نامزدها از همان فهرستهایی تعیین شدهاند که در نزد ارزیابان است، و معمولاً در پایان کار و صرفاً به منظور آرشیو کردن اسناد و مدارک این فهرست در سایت میآید که به دلیل تایپ مجدد برای انطباق با فرمت سایت امکان وقوع خطاهایی و البته اصلاح آنها وجود دارد و اصلاح سایت بنیاد در این مرحله هم نشانهی «پستی و تزویر» نیست.
در پایان هم بگویم نظارت بر کامنتها برای جلوگیری از اهانت به اشخاص البته جزو وظایف شماست، ضمن اینکه بعید میدانم هرکسی بتواند در سایت شما اشاعهی اکاذیب کند، بهخصوص در این مورد که تعیین صحت و سقمش به کمیتهی حقیقتیاب نیاز نداشت و با زدن یکی دو ای میل کذب بودن ادعای ایشان اثبات میشد و اینهمه هیاهو و فحاشی بر مبنای کذب محض در سایتتان به راه نمیافتاد.
شما به دو واژهای اشاره میکنید که آقای گوران در مقالهشان بهکار برده بودند. کسی هم در بخش نظرخواهی به شما دشنام نداده. مردم نظرشان را گفتهاند. متوجهایم که شما در شرایط دشواری بدون برخورداری از حمایت نهادهای فرهنگی کار میکنید. اما مردم هم حق دارند نظر بدهند و انتقاد کنند. نگاهی بیندازید به سایتهای خبرگزاریهای معتبر غرب. اگر قرار باشد مردم در صفحات نظرخواهی هم مدام ما را تشویق کنند، که باز در فرهنگ مجامله و تعارف قرار گرفتهایم. مردم نظرشان را دادهاند و ما اگر نظر از قلمرو دشنام نیاید حتماً منتشر میکنیم. مسألهی ما فقط اطلاعرسانی همهجانبه است. در جایزهی ادبی گنکور اصلاً بحثهایی و حاشیههایی که بهوجود میآید و در اغلب مواقع خالی از خردهبینی و طعنه و کنایه و حتی اتهام نیست، فرهنگساز است و به رونق ادبیات کمک میکند.
مسئله فقط دو واژه نیست. این لحن اهانتآمیز در سرتاسر مطلب ایشان حضور دارد. البته این مطلب بیش از آنکه تحلیلی باشد یا انتقادی، افشاگر درون ایشان است که شاید باید آن را به فال نیک گرفت.
اجازه بدهید از مقالهی آقای گوران فراتر برویم و از آنجا که برخی خوانندگان مسائلی را مطرح کردهاند، بپردازیم به مبانی. شیوهی ارزشیابی و مبانی زیباشناختی بنیاد گلشیری در ارزیابی کتابهای منتشر شده در گسترهی دو سال چیست؟
شیوهی ارزیابی، بهعنوان مرحلهی اول انتخاب کتابهای برتر، بعد از آزمودن روشهای مختلف از طرف بنیاد انتخاب شد. میشد امتیازهای همان هفت هشت نفری را که در طول سال همهی کتابها را خواندند، بهعنوان داوران مرحلهی اول و نه ارزیابان، ملاک قرار داد. اما به تجربه ثابت شده است که هر چه تعداد امتیاز دهندهها و تعداد کتابهایی که امتیاز گرفتهاند بیشتر باشد میانگین امتیازها قابل اعتمادتر است.
برای همین بود که بنیاد به ارزیابان اولیه که کتابها در اختیارشان قرار گرفته بود اکتفا نکرد و برای تعدادی دیگر نیز فهرست را فرستاد تا به هر کتابی که خواندهاند امتیاز دهند و خطاهای فهرست را هم گوشزد کنند. در مورد مبانی ارزیابی هم در همان دورهی اول جایزه ملاکهایی تعیین شد که البته باز صورت بخشنامهای ندارد ولی به طور کلی از داوران خواسته میشود که ببینند هر کتاب بسته به قراری که با خواننده دارد تا چه حد موفق عمل کرده است، یعنی ارزیابان و داوران باید تلاش کنند تا اگر آن نوع داستان را نمیپسندند ارزشهایش را در آن چارچوبی که رمان یا داستان در آن قرار میگیرد ببینند.
برخی از داوران از چهرههای جوان و نوخاستهی ادبی کشور ما هستند. این امر از یکسو با روح زنده یاد هوشنگ گلشیری که همواره به جوانان در قضاوتهای مهم ادبی میدان میداد همخوان است و از سوی دیگر ممکن است داوری آنان و صلاحیت آنان در داوری را به چالش بکشد. معیار بنیاد در گزینش داوران چه بود؟
در این مرحله داوری نشده است، و قرار و رسم بنیاد هم در این مرحله بر داوری نیست. این مرحلهی ارزیابی و نظرسنجی بوده است. اینکه تعدادی از کسانی که لطف کردند و در این ارزیابی شرکت کردند «از چهرههای جوان و نوخاستهی ادبی کشور ما هستند»، باید یادمان باشد که اگر عرصهی فرهنگی و ادبی کشورمان هنوز دچار خمودگی کامل نشده است تا حدود زیادی بهدلیل حضور فعال و خلاق همین جوانهاست (به همکاران هوشنگ گلشیری در تحریریهی کارنامه نگاه کنید که قطعاً از نظر برخی از همین کسانی که امروز بر ارزیابان بنیاد خرده میگیرند بینام و نشان بودند).
در ضمن بخشی از این مسائل هم مربوط میشود به مشکلات اجرایی در این نوع فعالیتها. وقتی برای متجاوز از شصت نفر فهرست رمانهای دو سال را میفرستید و میبینید تعداد زیادی از همان نویسندگان و منتقدان اسم و رسمدار و جاافتاده در طول دو سال بیش از یکی دو رمان نخواندهاند، چه باید کرد؟ آن هم با توجه به آییننامهی جایزه که دستکم باید هر فرد پنج اثر را خوانده باشد.
آیا این بیست و سه نفر، جوان و میانسال و پیر، آدمهای معتبر و قابل اعتناء نیستند و میتوان آنها را در میان مخاطبان جدی ادبیات داستانی نادیده گرفت؟ اگر کسی پویا رفوئی برایش ناشناس باشد – آنطور که یکی از مخاطبان شما زیر مطلب آقای گوران نوشته است – یا امیرعلی نجومیان را نشناسد که دیگر مشکل ما نیست، ایرادِ اوست که تا این حد بیخبر است و حالا که فرصتی یافته به وسط این میدان پرغبار آمده تا خودی نشان بدهد.
ضمناً همین جا پیشنهاد میکنم تمام کسانی که این روزها بر این نامها خرده میگیرند فهرستی از ارزیابان «معتبر» از دیدگاه خود را منتشر کنند، کسانی که حاضر بشوند بیش از صد رمان را بخوانند و ارزیابی کنند یا در طی سال دستکم ده کتاب خوانده باشند تا جزو ارزیابان گروه دوم قرار گیرند. ما هم معدلی از این افراد میگیریم تا اگر اجماع نسبی بر سر آنها وجود داشت در دورههای بعد از آنها کمک بخواهیم. مشکل اجرایی دیگر کسانی هستند که از همکاری با بنیادی که نام گلشیری برآن است بیمناکاند.
ما مخالفتی با حضور چهرههای جوان و نوخاستهی ادبی در قضاوتهای مهم نداریم. آینده از آن جوانان است. ازین گذشته آنچه که شما آن را ارزیابی میخوانید بخش مهمی از روند داوری است. چون بر اساس درک و دریافتهای ارزیابان کمی بیش از ده درصد از کتابها برای داوری نهایی سرند میشوند.
قطعا ارزیابان را واجد قوهی تشخیص دانستهایم که از آنها خواستهایم در این مرحله یاریمان کنند. هرچند ما هم دلمان میخواست تمامی آن چهل پنجاه نفری که به آنها رجوع کردیم اینکار را میپذیرفتند. اما اینکه میگوییم ارزیابی است و نظرسنجی، مقصود این است که رویهی کار با مرحلهی داوری که حتماً باید با نوشتهای در باب هر کتاب همراه باشد تفاوت دارد.
برخی کتابها که اتفاقاً مثل رمان معروف «سانسور یک داستان عاشقانهی ایرانی» نوشتهی آقای شهریار مندنیپور کاملاً با روح جایزهی بنیاد گلشیری همخواناند، بهدلیل سانسور در ایران منتشر نشدهاند. با توجه به این موضوع جایزهی بنیاد تا چه اندازه در شرایط کنونی میتواند موضوعیت داشته باشد؟
سانسور و ممیزی در این مملکت همیشه بوده است؛ چه قبل انقلاب و چه بعد از آن. گاهی سفت و گاهی هم شُل. نویسندگان جدی و اهالی فرهنگ هم همیشه با این مسئله دستبهگریبان بودهاند. برخیشان هم مثل گلشیری فعالانه با این شرایط جنگیدهاند. در سالهای گذشته دیدیم که وقتی شرایط بسیار سخت و ویرانگر شد برخی از جوایز ادبی بخش غیردولتی با انتخاب نکردن کتاب برتر عکسالعمل نشان دادند (داوران جایزهی گلشیری به همین دلیل در دورهی هشتم برندهای اعلام نکردند).
اساسِ کار ما کتابهایی است که منتشر میشوند و فکر نکنم کتابی بدون اجازهی نویسندهاش منتشر شود، یعنی صدهزار بار باید شکر کرد که هنوز کار به جایی نرسیده که ممیزان به اختیار خود حذف و حک و اصلاح کنند و بیرضایت نویسنده کتاب را منتشر کنند. اگر کتابی منتشر میشود، به این معنی است که خود صاحب اثر معتقد است ممیزی آنچنان آسیبی به کتاب نزده است که این البته جای تأمل دارد. خوب، در این شرایط فعالیت جوایز غیر دولتی همکاری با دستگاه سانسور است؟ یا نویسندهای که با وجود حذف بیش از چهارصد صفحه از کتابش راضی به انتشار آن میشود با گردن نهادن به این حجم از سانسور با دستگاه سانسور همراهی کرده است؟
قطعاً اگر نویسندگان تمکین به سانسور نکنند، که گلشیری نکرد و اجازه نداد کلمهای از کتابهایش حذف شود، و اگر کتابی منتشر نشود، و یا فقط کتابهایی منتشر شود که بهقول وزیر ارشاد در راستای اهداف آنها باشد! ادامهی فعالیت جایزههای غیر دولتی هم دیگر محلی از اعراب نخواهد داشت. نمیشود که برای رسیدن به نیات خود پشت گلشیری پنهان شد، یا برای تخطئهی بنیاد و جایزهای که نام او را بر تارک دارد به نام او متوسل شد اما از دیدن مهمترین وجه زندگی ادبی او عاجز ماند که همانا تن ندادن به سانسور بود، و جدی گرفتن ادبیات و دانستن ارزش کلمات که تنها ابزار نویسنده است، یعنی نمیشود برای رسیدن به هدف خود پشت نویسندهای سنگر گرفت که بر سر هر کلمه میایستاد و خود لفظ «حرمت قلم» را همیشه به کار میبرد، بله، اینها را نادیده گرفت و بعد هم به این شکل فاحش فرافکنی کرد و بنیاد را به همراهی با سانسور متهم کرد.
نکتهی دیگری که باید اضافه کنم این است که بنا بر اساسنامهی بنیاد گلشیری، جایزهی گلشیری به کتابهایی میپردازد که در داخل ایران منتشر میشوند، چون بخشی از هدف این جایزه معرفی آثار است به خوانندگان، دادن پیشنهاد است به خوانندگان در این وضعیت اسفبار شمارگان کتاب و کمبود نشریات نقد ادبی جدی، بخشیاش هم به ویژه در بخش کتاب اول تشویق نویسندگان جوان است.
خب، پرداختن به کتابهایی که در داخل کشور در دسترس نیستند و جز معدودی هم نخواهند توانست که اثر برنده یا نامزد دریافت جایزه را بخوانند، نقض غرض خواهد بود. اینکه ایشان علاوه بر کشیدن برخی از شاهکارهای ادبیات معاصر فارسی به میانهی بحث و لابد القای برابری اثرشان با آنها، پای نویسندگان خارج از کشور را هم – شاید به قصد یارکشی و تقویت موضع سستشان – به میان میکشند البته انگیزههای دیگری دارد که باز آنها را در خور پاسخ نمیدانم.
متأسفانه بحث ما از مقالهی آقای گوران فراتر نرفت. شاید در وقتی دیگر و در فضایی آرامتر بتوانیم به ادامهی این بحث بپردازیم. شما راست میگویید. هوشنگ گلشیری اجازه نداد حتی یک کلمه از رمان «جننامه» و از دیگر آثارش حذف شود و هرگز تن به سانسور نداد. برای همین برخی آثار او هنوز در ایران منتشر نشدهاند. روحش شاد و یاد او گرامی. عجالتاً به شما میگوییم خسته نباشید و از شما تشکر میکنیم که وقتتان را به ما هدیه دادید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر