کلمه: فشارها بر عبدالله مومنی پس از بازگشت دوباره به زندان مجددا سخت تر شده است.
به گزارش ادوارنیوز، مسئولان اندرزگاه ۸ زندان اوین در اقدامی غیرقانونی درحالی که برای سایر زندانیان هیچگونه محدودیتی در مکالمه تلفنی وجود ندارد، به عبدالله مومنی، سخنگوی دربند سازمان دانش آموختگان ایران اعلام کرده اند که تنها حق دارد روزانه کمتر از ده دقیقه تماس تلفنی داشته باشد.
همچنین مسئولان زندان از تحویل البسه و کتاب به وی جلوگیری کرده و درحالی که وی از سرماخوردگی شدید رنج می برده با این توجیه که اخیرا به پزشک مراجعه کرده هرگونه اقدام درمانی را از وی دریغ کرده اند.
گفتنی است، عبدالله مومنی درپی مقاومت در برابر فشارهای غیرقانونی برای موضع گیری علیه رهبران جنبش سبز و سازمان ادوار تحکیم اواخر فروردین مجددا به زندان بازگردانده شد.
کلمه: مهدی تاجیک دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران و از فعالان عرصه خبری در طی حکمی که از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب صادر گردید به ۲۷ ماه حبس تعزیری و ۳۰ سال محرومیت سیاسی محکوم گردید.
به گزارش«پارلماننیوز»، در حکم دادگاه بدوی که در پی احضار تاجیک به دادگاه انقلاب به او ابلاغ شده است، نامبرده به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به دو سال حبس تعزیری ، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به نود و یک روز حبس تعزیری و همچنین به جهت توهین به ریاست جمهوری به یک میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده است.
قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب در ادامه حکم صادره این فعال مطبوعاتی را به مدت ۳۰ سال از حرفه خبرنگاری ،تالیف ، مصاحبه ، مقاله نویسی و حتی تحلیل سیاسی محروم نموده است.
عضویت ، هواداری و همچنین فعالیت موثر در احزاب و گروههای سیاسی و به طور کل ورود در مسائل نظری سیاسی از مصادیق این ممنوعیت عنوان شده است.
این حکم سنگین در حالی از سوی قاضی دادگاه صادر شده است که هیچ استنادی در پرونده این فعال مطبوعاتی مبنی بر شرکت وی در اجتماعات پس از انتخابات و حوادث رخ داده موجود نمی باشد و بنا بر شنیده ها پرونده سازی علیه وی به حدی بوده است که قاضی نیز در بخشی از حکم صادره به حجیم نمودن بی مورد پرونده توسط ضابطین قضایی اشاره نموده است.
کلمه: محمدرضا نسب عبداللهی،روزنامه نگار شیرازی که خبر و عکس کشف چهار صندوق رای را منتشر کرده بود،به اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه حبس تعزیزی محکوم شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز،این روزنامه نگار را به دلیل انتشار خبر کشف چهار صندوق رای و مصاحبه با تلویزیون های فارسی زبان خارج از کشور در هنگام اعتراضات پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، به هشت ماه حبس تعزیزی محکوم کرده است.
اخبار مربوط به کشف این چهار صندوق برای نخستین بار در تاریخ دهم تیر ماه ۱۳۸۸ منتشر شد و همراه با چاپ تصاویر بازدید استاندار فارس و امام جمعه شیراز از ساختمان نیمه تمام کتابخانه مرکزی شیراز، از وجود چهار صندوق رأی “رها شده و شمارش نشده” در محل این کتابخانه حکایت داشت.
خبر این رویداد برای نخستین بار توسط محمدرضا نسب عبداللهی و در در وبلاگ شخصی او منتشر شد.
پس از انتشار این خبر،دادسرای انقلاب و عمومی شیراز برای این روزنامه نگار دو کیفرخواست جداگانه به اتهام های “نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی” و “تبلیغ علیه نظام” صادر کرد.
شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی جزایی شیراز پس از چند جلسه رسیدگی به کیفرخواست صادر شده،اتهام “نشر اکاذیب” علیه این روزنامه نگار را رد کرد و قرار “منع تعقیب” برای نسب عبداللهی صادر کرد.
در این حکم آمده است که اتهام نشراکاذیب بدون وجود شاکی خصوصی قابل تعقیب نیست و مدعی العموم نیز بدون وجود شاکی خصوصی حق ورود به این پرونده را نداشته و مراجع اعلام کننده و گزارش دهنده از جمله استانداری فارس نیز شاکی خصوصی محسوب نمی شوند و بنابراین قرار "موقوفی تعقیب"صادر می شود.
پس از صدور حکم منع تعقیب توسط شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی و جزایی شیراز برای نسب عبداللهی،شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز علیرغم اعتراض غلامحسین رئیسی وکیل این روزنامه نگار دایر بر اینکه صدور دو کیفرخواست درباره یک عمل،قانونی نیست،اقدام به صدور رای محکومیت علیه نسب عبداللهی کرد.
وکیل این روزنامه نگار به دادسرای انقلاب شیراز گفته است که چون در یک پرونده دو فقره اتهام در دادسرای عمومی و انقلاب شیراز تحت عنوان “نشر اکاذیب و تبلیغ علیه نظام” به نسب عبداللهی نسبت داده شده است و دلیل انتساب این دو اتهام نیز عمل واحد “انتشار خبر رویت چهار صندوق رای در کتابخانه ملی شیراز در وبلاگ شخصی” بوده ؛چون فعل واحد دارای دو عنوان مجرمانه اعلام شده است،موضوع از مصادیق ماده ۴۶ قانون مجازات اسلامی است و تعدد معنوی محسوب می شود و به همین دلیل جداسازی دو پرونده با دو کیفرخواست خلاف قانون است.
ماده ۴۶ قانون مجازات اسلامی که درباره تعدد جرم است، می گوید:«در جرائم قابل تعزیر هرگاه فعل واحد دارای عناوین متعدده جرم باشد مجازات جرمی داده می شود که مجازات آن اشد است .»
رئیسی در لایحه خود به دادسرای اعلام کرده بود:« عنصر قانونی اتهام نشر اکاذیب ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی است که حداکثر مجازات در آن دو سال حبس است نسبت به عنصر قانونی اتهام تبلیغ علیه نظام که ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی است که مجازات آن یک سال حبس است؛اشد می باشد.چون مجازات اتهام نشراکاذیب نسبت به اتهام تبلیغ علیه نظام شدیدتر است،بنابراین مرجع صالح برای رسیدگی، دادگاه عمومی و جزایی شیراز است.»
با این حال دادسرای انقلاب و عمومی شیراز این اعتراض را نپذیرفت و خواستار رسیدگی دو شعبه جداگانه برای انتشار خبر کشف چهار صندوق رای شد که در نهایت برای ماجرای خبر کشف چهار صندوق رای،دادگاه عمومی برای این روزنامه نگار حکم منع تعقیب صادر کرد و شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز،او را به تحمل هشت ماه حبس تعزیری محکوم کرد.
کلمه: “این حق مادران ، خواهران وخانواده هاست که از عزیزان شان با هر اتهامی که در زندان هستند؛ خبر داشته باشند .چگونه است که به مادران سه آمریکایی دستگیر شده در ایران اجازه ملاقات داده اند و برای آنها تسهیلاتی ایجاد کرده اند،اما مادران ایرانی در کشور خود، حق دیدار از فرزندان دربندشان را ندارند.هر چند ما این کار را تایید می کنیم اما آیا همین احترام را برای زنان ایرانی نیز قائل هستند؟ “
این گفته های میر حسین موسوی در جمع برخی از خانواده های زندانیان سیاسی به ویژه زندانیان کمتر شناخته شده حوادث پس از انتخابات و همینطور خانواده های تعدادی از شهدای جنبش سبزبود. روز گذشته، میرحسین موسوی با مادران عزادار و مادران و خواهرانی که عزیزان شان دربند هستند، دیدار کرد.
نقش پررنگ زنان در جنبش سبز
به گزارش خبرنگار “کلمه” موسوی با اشاره به نقش زنان در جنبش سبز می گوید:” زنان در پیروزی انقلاب نقش بزرگی داشتند و بدون حضور آنها امکان پیروزی انقلاب ناممکن بود. در جنبش سبز نیز زنان، سهمی حتی بالاتر از مردان دارند و آنها در جنبش سبز نقشی بسیار پررنگ داشته و دارند. در جنبش سبز با جامعه ی یکپارچه ای مواجه بودیم که با تبعیض جنسیتی وعده هایش محقق نمی شود.”
پاکی، مقاومت و معصومیت فاطمه(س) اسوه ای هم برای زنان و هم برای مردان
میر حسین موسوی با اشاره به ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) می گوید:” .پاکی ،مقاومت و معصومیت حضرت فاطمه، اسوه ای هم برای زنان و هم برای مردان است . دوستداری او ، دوستداری پیغمبر و دوستداری پیغمبر دوستداری خداوند است.”
آری خدایی هست…
نخست وزیر دوران دفاع مقدس سخنانش را با خاطره ای آغاز می کند:”.اول انقلاب به مدت شش ماه ،وزیر امور خارجه بودم . در آن ایام خبرهای زیادی می رسید که به شهید رجایی انتقال می دادم. یک روز چهار خبر بد خارجی و داخلی رخ داد. آن روزها، روزهای ترور و کشتار بود. آخرین خبر بد، سرقت ناوچه ی ایرانی توسط یک فرمانده شکست خورده و انتقال آن به فرانسه بود. این اتفاق از نظر بین المللی برای ما بسیار سخت و تلخ بود و زمانی که این خبر بد را به شهید رجایی گفتم او بعد از شنیدن این خبر لحظه ای مکثی کرد و گفت :”با وجود همه این اتفاقات تلخ هنوز خدایی هست .”
مهندس موسوی می گوید: ” من هم اکنون در این شرایط سخت می گویم خدایی هست.”
بزرگترین تسلی برای داغداران و آسیب دیدگان
حس مشترک جامعه ای یکپارچه و خدایی که در این نزدیکی است…
موسوی به حس همدردی مشترکی که در ایران و جنبش سبز در قبال آسیب دیدگان ایجاد شده،اشاره می کند و می گوید:” در شرایطی که بر انسان ها سختی وارد می شود و با مشکلات زیادی روبرو می شوند ؛ اگر جامعه نسبت به انها دلسوزی کند و پشتوانه جمعی وجود داشته باشد؛ خدا هم کمک می کند که این مشکلات کمتر حس شود. اکنون نیز در جامعه نوعی همدردی نسبت به شما (خانواده های آسیب دیده) وجود دارد . ما همدرد مادران و خواهرانی هستیم که یا عزیزان شان را از دست داده اند و یا در زندان هستند .همچنین خدایی هست و این بالاترین دلگرمی برای آنهاست. اگر خدا نباشد تحمل این سختی ها بسیار دشوار است. و بزرگ ترین تسلیت به آنها این است که بگوییم در این خلقت نگاهی وجود دارد که این مشکلات را می بیند. بدی و خوبی ها را می بیند و تحمل دردها در این حالت جمعی نتیجه می دهد .”
آینده روشن و پیشرفت در سایه گسترش آگاهی
ضرورت تقویت حوزه عمومی با پشتیبانی ازآسیب دیدگان
میر حسین موسوی در بخشی از سخنانش مردم را مورد خطاب قرار می دهد ، مردمی که با بالا رفتن آگاهی و پشتیبانی از خانواده های آسیب دیده ، می توانند حوزه عمومی را تقویت کنند. او دراین باره می گوید:” باید برای افزایش حساسیت ملی نسبت به مسائل کلی جامعه و به ویژه حساسیت نسبت به کسانی که مصائب آنها را نشانه گرفته است، تلاش کرد. مردم باید پشتبان آنها باشند .باید حوزه عمومی را ما تجهیز کرد و مردم را برای حمایت از مردمی که در سخت ترین شرایط هستند آگاه کرد. در عین حال باید بدانیم که تجهیز این روحیه و تقویت حوزه عمومی به پیشرفت نهضتی به نام جنبش سبز منجر می شود. فقط در سایه آگاهی می توانیم به پیشرفت نائل شویم و آینده را روشن ببینیم.”
جنبش سبز روی روش ” عدم خشونت ” می ایستد
هر قدم در راه آگاهی بخشی، یک قدم به سوی پیروزی است
موسوی در ادامه می گوید:” از زمان شروع اعتراض ها ، حر کتها، مسالمت آمیز بوده و دنبال خشونت نیست. یک سال از این حادثه گذشته و بهتر می توان قضاوت کرد که تا چه اندازه این مسئله مهم است که جنبش روی روش ” عدم خشونت ” بایستد. به ویژه این جنبش از همان اول با خشونت، ترور و تندروی مخالف بود. چرا که جنبش سبز، جنبشی عمیق،اجتماعی و گسترده است و هر قدم در راه آگاهی بخشی، ما را یک قدم به پیروزی نزدیک می کند اما در یک حالت خشن ، طبیعی است که جامعه به سوی چند دستگی برود و کسانی از این شرایط به نفع سرکوب استفاده کنند.بنابراین جنبش سبز باید ریشه های خود را عمیق تر کند.”
بدون نگاه به ایدئولوژی افراد باید از حق دفاع کنیم
موسوی در ادامه باور خود را درباره جنبش سبز اینگونه تشریح می کند:” در یک تعامل جمعی ، از طریق رسانه های مجازی و راهپیمایی ها یاد گرفته ایم که مسائل گوناگون را از این زاویه ی دید که مسائل را از هم تفکیک کنیم؛ ببینیم. از خوبی ها دفاع کنیم و در مقابل بدی ها بایستیم. اگر به کسی ظلم می شود بدون توجه به ایدئولوژی اش ، از حق او دفاع کنیم. نه به این عنوان که تفکر او را قبول داریم بلکه دفاع از حق، مسئله ای است که اگر در جامعه ی ما جا بیفتد؛ قدم بزرگی به پیش گذاشته ایم. “
بدون توجه به اتهام افراد همه وجود و حیثیت فرد را نشانه می گیرند
موسوی همچنین به برخوردهایی اشاره می کند که در حال حاضر با متمهمان و خانواده های آنها انجام می شود. او ضمن محکوم کردن این نوع برخوردها می گوید:” ساختار حکومتی و حتی اعتقادات اسلامی ما بر مبنای طرفداری از حق است. برخوردها نباید بی انتها و به گونه ای باشد که تمام وجود فرد متهم را نشانه بگیرد . تمام او را از حیثیت ساقط کند چرا که ما برای انسان ها کرامت ذاتی قائل هستیم و در حد جرمی که مرتکب شده و قانون برایش تعیین کرده با او رفتار می کنیم. نه اینکه خانواده و زندگی و خودش و تمام وجود او را در معرض تندی و حمله قرار بدهیم. این اتفاقی است که در کشور ما زیاد می افتد . شما خودتان می بینید که فرزندان و برادران و خواهران و یا همسران شما بی گناه هستند . مگر چه کار کرده اند؟ آیا ادعای غیر معمولی داشته اند؟ خواسته طبیعی ترین حقوق ملت بود. اما دستگیر می شوند و ماجرا به این خاتمه پیدا نمی کند و رفتار با آنها حتی در قالب همان اتهامی که به او می زنند نمی گنجد .رفتار با او در چهار چوب همان اتهام نیست. شکنجه و اعتراف گیری و اهانت ها هست و او فردی است که تنها مانده و در بیرون ما می بینیم که خانواده ها مورد حمله و بی احترامی و تعرض قرار می گیرند.
ایا همان تصمیمی که برای مادران آمریکایی گرفته اند؛ برای مادران ایرانی نیز می گیرند؟
به عقیده موسوی ، این حق مادران، خواهران وخانواده هاست که از عزیزانشان با هر اتهامی و در بدترین حالت. در زندان خبر داشته باشند :”ما تبعیض ها و ناروایی های فراوانی را می بینیم. سه آمریکایی را دستگیر کرده اند و به مادران شان اجازه داده اند تا فرزندان شان را ملاقات کنند و این کار خوبی است و ما نیز تاییدش می کنیم.مادر حق دیدار فرزندش را دارد. اما سوال من این است که آیا همان تصمیمی که برای آن مادران گرفته اند؛ برای مادران ایرانی نیز می گیرند؟ آیا همان تسهیلی که برای آنها قائل خواهند شد ،برای مادران ما نیز قائل خواهند شد آنها را احترام خواهند آورد و برد که ما با این روش کاملا موافقیم .اما آیا با زنان ایرانی هم که عزیزان شان در بندند ،چنین رفتار می کنند ؟ شکافتن همین مورد از زوایای گوناگون به تنهایی نشان می دهد که مشکلات نظام در کجاها نهفته و پنهان است.”
با شکافتن فقط یک موضوع، می توان فهمید که نظام با چه مشکلات عظیمی روبروست
وی در همین باره می افزاید:” همیشه برای شناخت مشکلاتی که نظام پیدا کرده لازم نیست مجموعه مسائلی که کشور با آن روبروست در کنار هم بگذاریم و به صورت کلان درباره اش قضاوت کنیم. بلکه گاهی شکافتن بعضی از موضوعات به صورت موردی می تواند به ما نشان دهد که نظام با چه مشکلات عظیمی مواجه است. مثلا مسئله خانواده های اسیب دیده یکی از همین موارد است . اگر ریشه یابی شود حتی به اینجا هم می رسیم که دلایل عدم موفقیت ما در زمینه اقتصادی، سیاسی و سیاست خارجی چیست. اینها حوزه هایی جدا از هم نیستند اینها مجموعه ای از مسائلی است که به هم پیوند دارند و اگر یکی از این مسائل شکافته شود یقنیا بقیه مسائل هم روشن می شود.مثلا شکافتن موضوع ایستادگی زنان و مادران در یک سال گذشته در اصلی ترین مسائل کشور نیز یکی از همین موضوعات است.”
با جمله رای من کجاست به میدان آمده ایم
مطالبات به صورت تصادفی و یا عصانیت در این جنبش گسترده نیافته
موسوی درباره اینکه آیا اهداف ۲۲ خرداد تغییر پیدا کره است ؛می گوید:” مردم رای داده بودند و با شعار” رای من کجاست” خواستار احقاق حقوق خود شدند. اما وقتی برخورد با این مردم را به صورت یک مسئله می شکافیم متوجه خواهیم شد که این مسئله با عوامل دیگری ارتباط دارد . به همین دلیل مطالبات به صورت تصادفی و یا عصانیت در این جنبش گسترده نشده است بلکه به دلیل تجزیه و تحلیل، بررسی ها و گفتگوهایی که مردم داشتند متوجه شدند که برخورد با مردمی که به خاطر اعتراض به رای شان به خیابان ها آمدند با قرار گرفتن در کنار سایر عوامل ، دامنه اهداف را گسترده کرد . همانطور که دیدیم این اهداف و مطالبات وسیع شد و برای جمع و جور کردن این مطالبات و برای رسیدن به یک اجماع نسبی درباره این مطالبات ،بحث اجرای بدون تنازل قانون اساسی مطرح شد و نیز این مسئله که قانون اساسی وحی منزل نیست و در آینده مردم به تناسب وضعیت خود و تغییراتی که در جهان رخ می دهد، حق تغییرش را دارند، طرح شد. “
قانون اساسی یعنی حقوق مردم، قومیت ها،معلمان ،آزادی بیان و رسانه ها و انتخابات رقابتی همه با هم
او در ادامه می گوید:” البته قانون اساسی مثل قانون معمولی نیست که زود به زود عوض شود اما اینطور هم نیست که بر اساس تغییرات و شرایط داخلی و جهانی تغییر نکند. ما در شرایط موجود وقتی به سمت شعار پایبندی به قانون اساسی می رویم این مزیت را برای ما ایجاد می کند که بسیاری از مطالباتی را که در داخل این حرکت و جنبش ایجاد شده ، منظم تر و یکدست تر و با برخورداری از پشتوانه مردم عنوان کنیم. این قانون، حقوق اساسی مردم یا حقوق قومیت ها،معلمان ،آزادی بیان ،رسانه ها و انتخابات رقابتی درست را شامل می شود. من همیشه گفته ام که حتی در مقدمه قانون اساسی نوشته شد که روح این قانون به تبع منافع گوناگون دچار تغییرات اساسی نشود و همه متوجه باشند که با مجموعه ی به هم پیوسته ای رو برو هستند.”
مردم به همه قانون اساسی رای داده اند و نه به بخشی از آن
جوان های ۵۷ به خاطر آزادی و ارزش های بنیادین شهید شدند
نمی توان گفت که ما قانون اساسی داشته باشیم اما آزادی وجود نداشته باشد
موسوی با اشاره به این که قانون اساسی میثاق امضا شده ای است که مردم به آن رای داده اند؛ می گوید:” در همین شکل کنونی قانون اساسی ظرفیت های عظیمی دارد. خود این قانون اساسی به محض اینکه یک فصلش را کنار بگذارید مثل اصل ۲۷ قانون اساسی که اصل حق ازادی اجتماعات و مطبوعات و عدم تجسس در امور افراد است؛ هیچ دلیلی ندارد که این میثاق لکه دار نشود و حیثیت خود را حفظ کند . مردم به مجموعه قانون اساسی رای داده اند .مثلا اگر فصل سوم قانون اساسی نبود آیا مردم به آن رای می دادند؟ قطعا مردم به آن رای نمی دادند. من یادم هست که در بهار سال ۵۸ در راهپیمایی ها شعار می دادند”دربهار آزادی ،جای شهدا خالی” این نشان می دهد که مردم به خاطر آزادی و این ارزش بنیادین شهید شدند. نمی شود گفت که ما قانون اساسی داشته باشیم اما آزادی وجود نداشته باشد و به عنوان مثال روزنامه ها بسته شوند ؟
قانون اساسی هم در چنین فضایی تدوین شد . همیشه می گویم که انتصاب قانون اساسی به شخصیت های شناخته شده اول انقلاب اشتباه است چرا که قانون اساسی حاصل اندیشه ملت و تجربه تاریخی آنها بود و حال عمده کردن بخشی از این قانون و نادیده گرفتن بخش دیگر، به معنای پشت کردن به میثاقی است که با مردم بسته ایم و مساوی بی حیثیت کردن کل قانون اساسی است و نیمه عمل کردن اصولی است که روی آن ایستاده ایم. به همین دلیل اهمیت دارد که به این اصل برگردیم. یکی از اصول قانون اساسی روش تغییر خود قانون اساسی است.”
صدا و سیمای ملی… !
وی در ادامه برای بیان معنای آزادی مورد نظر در اوایل انقلاب و مقایسه اش با شرایط کنونی مثالی از صدا و سیما می آورد و می گوید:” آیا صدا و سیمای کنونی ملی است؟ آیا ملت می توانند در ان حرف بزنند؟ در صدا و سیمایی که این همه تهمت و حرف های یک طرفه و جناح خاصی که می خواهند مسئله خاصی را به صورت تک صدایی در جامعه جا بیندازند. آیا می توان گفت این کانال ملی است؟ در اول انقلاب مناظره هایی در صدا و سیما برگزار شد که نشان دهنده گفتمان حاکم بر جامعه بود . در این مناظره ها یک طرف آقای بهشتی می نشست و در طرف دیگردبیرکل حزب توده . گرایش های مختلف درباره مسائل عمده کشور مناظره می کردند و نظام این را بر می تابید و مردم هم قبول می کردند. بهشتی به عنوان یک روحانی ومقام ارشد کسر شان خود نمی دانست که مناظره نکند. ایشان می گفتند به خاطر این انقلاب کردیم که افراد مقابل هم بنشینند و صحبت کنند اگر ما برهان قوی داریم باید بتوانیم از خود دفاع کنیم. اگر ضعیف هم باشیم که آنها پیروزمی شوند. ین نمونه ای از رویکردی بود که نظام به مسئله آزادی داشت.”
سرمایه ما ایستادگی به صورت مسالمت آمیز است
ما با کلام و منطق به میدان آمده ایم؛ خشونت در هر شکلی محکوم است
موسوی بخشی از سخنانش را به این موضوع اختصاص داد که در آینده جنبش سبز می خواهد چه کار کند. او می گوید:” ما نه اسلحه داریم و نه می خواهیم اسلحه داشته باشیم . ما نه شمشیر داریم و نه می خواهیم شمشیر داشته باشیم. کار تروریستی را نیز محکوم می کنیم. ما با کلام به میدان آمده ایم . با این جمله ی “رای من کجاست” . با منطق وسط صحنه آمده ایم. اصل سرمایه ای که ما برای تغییر و دگرگونی داریم ؛ ایستادگی و گرفتن مطالبات به صورت مسالمت آمیز است .”
تا زمانی که گفتمان سبز عمومی نشود تعییری ایجاد نمی شود
اگر قانون اساسی اجرا شود نمی توان پرونده فساد را نادیده گرفت
دولت به سادگی مدیران را برمی دارد و دوستان و آشنایان خود را روی کار می گذارد
موسوی در ادامه با تاکید بر اینکه تا زمانی که آگاهی ها گسترش نیابد و گفتمان سبز عمومی نشود،تغییری ایجاد نخواهد شد مثال هایی برای افزایش آگاهی ها می آورد:” مثلا لایحه هدفمند سازی یارانه ها که در این چند سال چه بازی های با آن شده است در حالی که یکی از مهم ترین موضوعاتی است که باید به دور از نگرش های احساسی و کاملا عقلانی تصمیم گیری شود. لایحه به این مهمی چقدر به خاطر مسائل داخلی بالا و پایین رفته است و هنوز اجرایی نشده و اثراتش را روی تورم و زندگی مردم می گذارد. هر مسئله ای که در کشور وجود دارد ناشی از عدم اجرای قانون اساسی است. یک دولت به سادگی تمام مدیران را برمی دارد و دوستان و آشنایان خود را روی کار می گذارد .اگر قانون اساسی اجرا شود نمی توان پرونده فساد را نادیده گرفت پرونده ای که حتی مجلس هم درباره اش حرف زده است اما بعد از مدتی به طور غیر عادی این پرونده سته می شود.
عدالت قوه قضاییه زیر سوال رفته است
او درباره جایگاه کنونی قوه قضاییه در بررسی اینگونه مسائل می گوید:” آیا قوه قضاییه ما درحال حاضر در این جهت زندگی می کند؟ آیا قوه قضاییه مسلط بر نیروهای امنیتی است یا نیروهای امنیتی مسلط بر آن هستد؟آیا احکام صادره از سوی قضات بر اساس روح مقدمه قانون اساسی است یا نه؟چطور می شود که یک شخص به خاطر حضور در راهپیمایی به تحمل چندین سال حبس محکوم شود در حالی که میلیون ها نفر در همین تجمع ۲۵ خرداد شرکت کرده بودند و باید آنها نیز بر همین اساس با همین مجازات های سنگین در زندان می بودند. و این عدالت قوه قضاییه را زیر سوال برده است. آنچه تجربه ماست تببین این قضیه است که اگرمردم خودشان در صحنه حاضر نباشند و روی مطالباتشان اجماعی نداشته باشند و این نیاز به تغییر را در سطح عموم گسترده نکنیم؛تغییری صورت نخواهد گرفت. به طور استعاری می توانم بگویم رنگ سبز برای ما سمبل همان آگاهی است که باید میان مردم پخش شود. مردم در بندر گواتر ،بندر عباس،تبریز،شیراز و اهواز و سایر نقاط ایران زمانی که همه متوجه کوچک شدن سفره شان و افزایش مشکلات شان بشوند و بفهمند که به آنها توهین می شود آن زمان زمان تغییر است . راه حلش این است که در نظام چهارچوب هایی رعایت شود و همه بازگردند به سمت قانون.در این صورت زمینه تغییر ایجاد خواهدشد و این مسئله نیاز به صبر و استقامت دارد و چیزی نیست که آنی به دست بیاید.”
میرحسین موسوی با اشاره ای به دیدگاه مبارزان دوران پیش از انقلاب که “معتقد بودند باید ماشین حکومتی را گرفت تا همه چیز تغییر کند و آرمان ها جامه عمل بپوشاند می گوید: “اما امروز قضیه فرق کرده است؛ چرا که ما می گوییم باید و می توان جامعه را تغییر داد، تا خودِ جامعه سیستم را تحت تاثیر قرار دهد.”
وی تاکید می کند:”ما به دنبال این نیستیم که به هر نحوی – حتی خشن و مسلحانه- سیستم را تسخیر کنیم، چرا که نتیجه اش فاشیسم و استبداد است. “
بزرگترین هدف جنبش سبز…
چرا بیشترین ترس را از یک وبلاگ یا روزنامه دارند
موسوی برعجین شدن مبارزه با زندگی روزمره مردم تاکید می کند :” برای گسترش فضای سبز در سطح ملی لازم است آن را با زندگی روزمره افراد عجین کنیم که هم زندگی بکنیم و هم دنبال تحقق خواسته های جنبش سبز باشیم. این بزرگ ترین هدف می تواند باشد که البته خود این هم بهایی دارد. دستگیری ها ،بستن روزنامه ها و راهها همه پاشنه آشیل آنها را نشان می دهد. آنها بیشترین حساسیت را به یک وبلاگ و روزنامه دارند چون متوجه اند که گسترش بذر آگاهی امکان دوام تک صدایی را در کشور از بین خواهد برد و امکان نقش داشتن همه ملت در سرنوشت این کشور را ایجاد می کند . “
در مورد مشکلات جامعه کارگری کشور آگاهی بخشی شود
موسوی با بیان اینکه اکنون مشکلات عدیده ای چون بیکاری، عدم پرداخت دستمزد، تعطیلی واحدها، عدم مجوز برای فعالیت اتحادیه های کارگری و مشکلات معیشتی برای جامعه کارگری کشور وجود دارد، یکی از راه حل های آن را در این می داند که ” در سطح وسیعی اطلاع رسانی و آگاهی بخشی شود تا همه متوجه شوند ریشه اصلی در عدم انتخاب اصلح می باشد.”
هیچ رسانه ای برای هشدار وجود ندارد
مردم برای آگاهی بخشی به ابزار دانش مجهز شوند
موسوی بخشی از آگاهی رسانی جنبش سبز را به این معطوف می کند که افراد در جهت اگاهی رسانی به ابزارهای مختلفی از دانش مجهز شوند. او در این باره می گوید:” چند نفر می دانند که درصد سرمایه گذاری در کشور چقدر است؟ کمتر از پنج درصد مردم در این باره اگاهی دارند ؟ ما باید این مفهوم را به خانواده ها انتقال بدهیم که کمبود سرمایه گذاری به معنای افزایش بیکاری است . رسانه ای نداریم که نسبت به کاهش میزان سرمایه گذاری ها و یا انباشتگی ثروت در دست یک نهاد نظامی هشدار بدهد که این به نفع اقتصاد کشور نیست . هیچ رسانه ای برای هشدار وجود ندارد و ما وقتی می گوییم آزادی فقط به معنای فریاد کشیدن نیست بلکه هر نوع اصلاحی در گرو داشتن آزادی است. حتی اصلاح یک کارخانه و یا اصلاح یک نهاد مدیریتی و حتی اصلاح اخلاقیات جامعه . وقتی که در جامعه انقدر جرم بالا می رود که ایران برترین کشور در سطح اعدام ها می شود و عده زیادی در صف اعدام در انتظارند. این چه معنایی دارد؟ کشوری که اسلامی است و داعیه انقلاب فرهنگی دارد و نمازهای جمعه و مساجدش دایر است اما بالاترین رقم اعدام را نیز دارد. مشکل از کجاست؟ اگر نظام می خواهد بماند و خوب اداره شود ، باید جرم خیزی و امار طلاق پایین بیاید ، وفاق ملی باید به بیشترین میزان برسد و زندان هایش خالی باشد و اینقدر بدهی به بانک ها و بخش خصوصی وجود نداشته باشد.
بالاترین آمار اعدام در یک کشور اسلامی؛ مشکل از کجاست؟
موسوی درباره اعدام های اخیر می گوید:” آیا این وهن ملت ما نیست؟ آیا این وهن برای اسلام نیست؟ آیا اسلامی که می خواستیم این بود که طوری کشور را اداره کنیم که مجبور شویم در سال چند صد نفر را اعدام کنیم؟ حتما مشکلی بزرگ وجود دارد.ارتباط نهانی این مسائل و مشکلات موجود در کشور را اگر با هم کشف بکنیم و اگر رابطه یک انتخابات آزاد را با آزادبودن مردم و حضور مردم در صحنه اجتماعی ؛ با عدم سرکوب به مردم انتقال دهیم یقین دارم اتفاق بزرگی در کشور می افتد.”
نظام هیچ گاه نگفت که اشتباه کرده است
وقتی اصلاح صورت نگیرد حتما با تندترشدن شعار ها مواجه می شویم
وی در ادامه می گوید:” من این ادعا را ندارم که شخص خودم باید این خواسته ها را انجام دهد. وضعیت اجتماعی ما مثل آب گل آلودی است که وظیفه ما ایجاد نهرهایی است که آب زلال را به این آب گل آلود وارد کند و فرقی نمی کند چه کسی این آب زلال را وارد کند. اگر حتی اکنون بپذیرند که انتخابات آزاد داشته باشیم و زندانیان را آزاد کنند باز هم استقابل می کنیم اما متاسفانه نظام از هیچ فرصتی برای آزادی زندانیان در اعیاد و دیگر مناسبت ها استفاده نکرد و نگفت که اشتباه کرده اند. ایا عذرخواهی حاکمان، وضعیت جامعه را روشن تر نمی کند؟ به عنوان یک همراه حرکت عظیم مردم می گویم که این درخواست را هر کس انجام دهد ما استقبال می کنیم. البته وقتی این اصلاح صورت نگیرد حتما با تندترشدن شعار ها مواجه می شویم.”
مهمانی دادن به اعضای شورای امنیت مهمتر است یا آشتی با مردم؟
هنوز دیر نشده؛ وفاق با مردم بهترین برخورد است
در شرایطی که این همه مشکل داریم و در معرض تهدید تحریم و فشارها هستیم و آیا مهمانی دادن برای اعضای شورای امنیت مهم تر است یا آشتی با مردم؟آیا آشتی کردن با مردم بیشتر به نفع نظام نیست؟ یا اگر حکومت با مردم آشتی کند دست بازتری در مسائل خارجی نخواهد داشت؟ با توجه به شرایط پر جنب و جوش منطقه آیا بهتر نیست که حکومت با مردم کنار بیاید و یک وفاق ملی شکل دهد؟ کدام یک بهتر است؟ بیشتر کردن فشارها و ساختن حجرههای جدید در زندان اوین به رغم شعارهای اول انقلاب که حذف زندان اوین بود، یا کنار آمدن و کار کردن همراه مردم.” جنبش سبز توصیه می کند وفاق و آشتی با مردم بهترین حالت با مردم است. ما انتظار داشتیم از خانواده های آسیب دیده دلجویی شود و هنوز هم راه باز است وگرنه با اتهام زدن مشکلات بیشتر می شود. باید ترسید از موقعی که فکر شود راه حل در سرکوب و قلب واقعیت است.
قرار نبود ما حکومت کنیم؛ قرار بود مردم حاکم باشند
میرحسین موسوی در پایان سخنان خود خاطرمی سازد:”نکته ای دیگر که باید اشاره کنم این است که قرار نبود که ما بر مردم حکومت کنیم. قرار بود مردم حکومت کنند. قرار بود جابه جایی ها به خواست مردم و به صورت مرتب در کشور اتفاق بیفتد. باید ترسید از موقعی که فکر شود راه حل در سرکوب ادامه فشارها و بستن فضاست.”
وی با اشاره به سیستم انتخابات و تغییر صحیح حاکمیت در کشورهای دیگر جهان از جمله انتخابات اخیر انگلستان اشاره می کند:”ببینید در آنجا اینگونه نیست که گروهی آنچنان دلبستگی به حکومت پیدا کنند که توجیه شرعی هم برای ادامه آن بیاورند که اگر ما نباشیم، کشور کن فیکون می شود. من باید به آقایان خاطرنشان کنم که ملت بزرگ ایران، با بودن یا نبودن شما، کن فیکون نخواهد شد .تاسف آور است که کسانی در این کشور دلبسته قدرت هستند و دلبستگی خود را با مسائل شرعی توجیه کنند. مردم این جیزها را درک می کنند و مایلند قدرت بچرخد.”
میرحسین موسوی در پاسخ به یکی از مادرانِ بازداشت شدگان که خواستار تعدد رسانه ها برای افزایش آگاهی و ایجاد رسانه هایی متعلق به جنبش شد، خاطرنشان کرد:” همه در مورد افزایش آگاهی ها باید تلاش و کمک کنند و ما هم به نوبه خود به این مساله فکر می کنیم.”
لازم به ذکر است در این دیدار جمعی از مادران عزادار و خانواده های آسیب دیدگان سوالات و نظرات خود را با مهندس موسوی در میان گذاشتند.
کلمه:فرزند وزیر اسبق وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات که هفته گذشته در دفتر کار خود در دانشگاه امیرکبیر توسط فردی ناشناس به وسیله چاقو مورد ضرب و جرح قرار گرفت ، وضعیت جسمانی پدرش را رضایت بخش اعلام و توضیحاتی در این زمینه ارائه کرد.
محمدرضا معتمدی در گفتگو با مهر با بیان اینکه پیگیر اتفاق رخ داده شده برای پدرم هستیم گفت: برخی پرونده های موجود در مخابرات نشان می دهد که ضارب در سال ۸۳ به دلیل اختلاف با یکی از مراکز مخابراتی بر سر مبلغی حدود ۱۰ هزار تومان که منجر به درگیری شده به زندان محکوم شده است اما با رای دادگاه تجدید نظر درسال ۸۵ این شخص به سه ماه و یک روز زندان محکوم شد.
وی ادامه داد: این درگیری ها هیچ ارتباطی با پدرم که در آن زمان سمت وزارت ارتباطات را به عهده داشت، نداشته و این قبیل داستان ها نمی تواند انگیزه این فرد برای ضرب و جرح باشد.
معتمدی با تاکید براینکه به این فرد دسترسی نداریم و پیگیری ها برای مشخص شدن انگیزه این اقدام از سوی پلیس امنیت ملی در حال انجام است ضمن بیان اینکه ضارب فارغ التحصیل سال ۷۲ دانشگاه امیرکبیر بوده و برخی اخبار نیز از بازنشستگی وی در شرکت مخابرات حکایت دارد با اظهار گلایه از برخی مسئولان که حمله به دکتر معتمدی را مسئله شخصی تلقی کردند گفت: پدرم با هیچ کس خصومت شخصی نداشته و اینکه به مشکل پیش آمده به واسطه زمان خدمت به این کشور، جنبه شخصی دهیم بسیار توهین آمیز است.
وی گفت: از صدا و سیما نیز خواسته ایم تا اخبار منتشر شده در این رسانه را که مبنی بر خصومت شخصی پدرم با فرد ضارب پخش شده را اصلاح کند اما تاکنون این اقدام انجام نشده است.
دکتراحمد معتمدی که وزارت ارتباطات در دولت هشتم را به عهده داشت روز ۱۳ اردیبهشت ماه به دلایلی نامشخص از سوی فرد ناشناسی مورد حمله قرارگرفت و هم اکنون در بیمارستان بستری است.
دانشگاه امیرکبیر در این مورد اعلام کرد که فرد ضارب وزیر اسبق ارتباطات و فناوری اطلاعات، بازنشسته اداری است که مدعی است به دلیل زیانی که در زمان وزارت معتمدی به وی وارد شده و پیگیری موضوع از طرق مجاری قانونی نتیجه ای نداده شخصا تصمیم به جبران ضرر کرده است.
کلمه: بر اساس بخشنامه منتشرشده توسط معاونت دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی، مسوولان معاونت دانشجویی این دانشگاه مجاز به بررسی لپ تاپ های شخصی دانشجویان ساکن خوابگاه هست
به گزارش دانشجونیوز، این بخشنامه که با عنوان «چگونگی استفاده از لپ تاپ و کامپیوتر شخصی دانشجویان» در خوابگاه های دخترانه دانشگاه علامه پخش شده است شامل هفت بند است که طبق بند یک و دو این بخشنامه حفظ و نگهداری از لپ تاپ و محتویات داخل دستگاه از جمله فیلم خانوادگی و اطلاعات شخصی به عهده دانشجوست.
بند سه و چهار این بخشنامه استفاده غیر اخلاقی از لپ تاپ و دانلود غیر مجاز را ممنوع اعلام کرده است. بر اساس بند پنجم دانشجویان موظف شده اند که از بلند کردن صدای موسیقی و فیلم در خوابگاه خودداری کنند.
بر طبق بند ششم، دانشجو موظف به رعایت تمامی موازین اخلاقی، شرعی و اجتماعی در استفاده از لپ تاپ است و بند هفت مسوولان معاونت دانشجویی از جمله مسوول خوابگاه را مجاز می داند که در هنگام ضرورت، نسبت به بررسی دستگاه ها اقدام کنند. معاونت دانشجویی دانشگاه علامه از دانشجویان خواسته است تا با امضای این بخشنامه موافقت خود را با آن اعلام کنند.
البته بند هفت این بخشنامه مغایر با اصول ۲۳ و ۲۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر عدم تفتیش عقاید و لزوم احترام به حریم خصوصی اشخاص است.
کلمه: محمود سالاری، مدیر کمیته ناشران داخلی نمایشگاه کتاب گفت که با همه آثاری که قبل از سال ۸۴ چاپ شدهاند و در نمایشگاه عرضه میشوند، برخورد می شود جز با کتابهای مرجع و “کتابهای محققانه و عالمانه که اجازه عرضه دارند.”
وی در گفتوگو با ایسنا دربارهی ضابطهی منع عرضهی کتابهای قبل از سال ۸۴ در نمایشگاه کتاب و اینکه آیا این موضوع شامل حال همهی کتابها میشود، عنوان کرد: ما با همهی آثاری که قبل از ۸۴ نوشته شدهاند و در نمایشگاه عرضه میشوند، برخورد میکنیم؛ منتها دو نکته وجود دارد؛ یکی کتابهای مرجع است و دیگری کتابهای محققانه و عالمانه که اجازهی عرضه دارند. مثلا نشر اساطیر یک کتاب چاپ کرده که ۲۳ سال طول کشید تا فروش رفت و سال گذشته، آخرین نسخهاش به فروش رسید. مخاطب خاص دارد که در نمایشگاه دنبال آن میگردد. این کتاب ولو که چاپ قبل از سال ۸۴ هست، اجازهی توزیعش را میدهیم.
او در عین حال متذکر شد: برخلاف اینها، یکسری کتابها هست که در کتابفروشی میتواند عرضه شود؛ خب جلو آنها را در نمایشگاه میگیریم. اگر صحیفهی سجادیه قبل از سال ۸۴ باشد؛ اما ناشر در قیمت آن دست نبرده باشد، اجازهی عرضهاش را میدهیم.
سالاری در ادامه دربارهی اینکه گفته میشود در نمایشگاه کتاب، حوزهی «ادبیات» زیر ذرهبین است و حساسیت در این زمینه بالاست، گفت: بگوییم حوزهی اندیشه، بهتر است. الیته برایم عجیب است که اهل فرهنگ این موضوع را مطرح میکنند. ما میگوییم هر بچهای که به دنیا میآید، الزاما باید برود واکسن بزند؛ چرا هیچکس نمیگوید منع آزادی است؟ میگویند بیماریای اپیدمی میشود و اجبار میکنند همه واکسن بزنند؛ آیا استدلال میشود این منع آزادی است؟ کسی میگوید میخواهم مریض شوم؟ چرا به حوزهی فرهنگ که میرسیم، از این فضا دور میشویم؟ در حوزهی فرهنگ هم برخی از این افکار بهتر است ترویج نشود، اگر میخواهد ترویج شود، بیرون از نمایشگاه باشد. ما در نمایشگاه این همه انرژی صرف میکنیم، رواست بیاییم کفبینی بفروشیم؟ این یارانهای که داده میشود…
مدیر کمیتهی ناشران داخلی در ادامهی این پرسش دربارهی اینکه موضع در زمینهی ادبیات و مشخصا کتابهایی مثل آثار هوشنگ گلشیری، صادق هدایت، فروغ فرخزاد و… چیست، توضیح داد: ما نمیگوییم این کتابها ممنوع است. من همهی اینها را خواندهام. اینجا برای عرضهی کتابها تخفیف میدهیم، این سوبسید را به چه کتابهایی باید داد؟ به کتابهایی که یک قشر خاص مخاطب دارد یا کتابهایی که مخاطب عام دارد؟ به کتابهایی که با مبنای تفکر و اندیشهی اسلامی همخوانی دارد و با تعالی روح بشر سازگار است یا کتابهایی که روح یأس، ناامیدی و بدبختی را میپاشد؟
او در ادامه متذکر شد: ما میخواهیم این یارانه را به کتابی بدهیم که شادابی، نشاط، طراوات و امید را به جامعه عرضه کند. کتابهای این دوستان را که میگویید، خواندن این کتابها حداقل این است که روحیهی خودباوری را از انسان دور میکند و روحیهی یأس را تزریق میکند. ما سوبسید بدهیم این کتاب در نمایشگاه توزیع شود؟ انصاف است؟ خب این باید برود بیرون توزیع شود.
سالاری همچنین تأکید کرد: من اینها را مانند همان فال و کفبینی و این چیزها میبینم. من میگویم این اثر سوبسید نمیخواهد. اینجا ناشر دارد متری چقدر پرداخت میکند؟ برق و انرژی، حراست و امنیت و… تأمین است. سوبسید دولت است؛ منتی بر سر کسی نیست؛ اما دست کم، آثاری بیاید که جا باز کند. آثار نویسندگان نسل نو، نسل انقلاب بیاید، آثار حوزهی اندیشه دینی ترویج شود. حوزهی اندیشهی دینی را حوزهی روشنی میدانم؛ حوزهی دین را متحجر نمیدانم. حوزهی اندیشه دینی را متعالی میدانم. آن دست کتابها را هم ناشر برود در فروشگاهش بفروشد؛ چرا آنها را در نمایشگاه کتاب عرضه کنیم؟
این در حالی است که تخفیف کتاب ها را ناشران می دهند و نه برگزارکنندگان نمایشگاه و ناشران برای شرکت در نمایشگاه و اجاره غرفه، کرایه می پردازند.
در روزهای گذشته، از فروش آثار نویسندگان و شاعرانی از جمله هوشنگ گلشیری، صادق هدایت، فروغ فرخزاد، محمود دولت آبادی و عباس معروفی جلوگیری شده است.
چرا آثار برخی روحانیون جمع آوری شد؟
مدیر کمیتهی ناشران داخلی نمایشگاه کتاب در بخش دیگری از گفتوگو با ایسنا به این پرسش که آیا برگزارکنندگان نمایشگاه، مشخصا کمیتهی نظارت و ارزشیابی و کمیتهی ناشران داخلی در اجرای ضوابط نمایشگاه با هم اختلافنظر دارند، پاسخ منفی داد.
او در ادامه دربارهی اینکه پس اگر اختلاف نظری نیست؛ چرا آثار آیتالله صانعی جمعآوری و بعد برگردانده میشود، گفت: در جمعآوری آن آثار، کمیتهی ناشران مطلقا دخلی نداشت. من نمیدانم، شاید دوستان برای ارزشیابی جمعآوری و بعد از ارزیابی برگرداندهاند. کمیتهی ناشران داخلی نه نظر خاصی داشت، نه عمل خاصی داشت.
سالاری دربارهی اینکه مگر مسؤول اجرای ضوابط و نظارت نمایشگاه، کمیتهی ناشران داخلی نیست، عنوان کرد: علیالقاعده کمیتهی ناشران داخلی مجری ضوابط انضباطی نمایشگاه است که به همراه دوستان حراست در نمایشگاه اعمال قانون میکنیم. آن مورد خاص که گفتید، قرار بود ارزشیابیاش انجام شود؛ قرار نبود جمعآوری شود، که اگر قرار بود جمعآوری شود، ما عمل میکردیم.
مدیر کمیتهی ناشران داخلی در پاسخ به این پرسش که مگر قبل از عرضهی آثار در نمایشگاه، تذکر داده نمیشود که چه آثاری نباید عرضه شود، متذکر شد: کمیتهی نظارت و ارزشیابی لیستی را به ما اعلام کرده بود که ما قبل از نمایشگاه به ناشران موارد را عرض کردیم. برخی از دوستان ناشر ما مساعدت کردند، برخی از دوستان ناشر، به نظرشان میآمد که کتاب با تغییرات اندکی قابل عرضه است و آوردند که ما مجددا مجبور شدیم یادآور شویم که این کتاب در نمایشگاه اجازهی عرضه نمایشگاهی ندارد.
سالاری همچنین گفت، در لسیت کمیتهی نظارت و ارزشیابی که به آنها اعلام شده، آثار آیتالله صانعی نبوده است.
او در ادامه تصریح کرد: همهی ما باید مراقب باشیم که آسیبی به حیثیت و آبروی جمهوری اسلامی ایران نخورد. همهی ما نسبت به این آبرویی که در طول این سنوات توسط شهدا و همهی کسانی که دلسوزان حوزهی فرهنگ بودهاند، جمع شده، باید مراقب باشیم که آسیبی نزنیم. هرجا که تندروی هست، سعی کنیم جلوش را بگیریم و هرجا که کند حرکت میکند، هل بدهیم که کار جلو برود.
سالاری سپس به حاشیهی دیگر نمایشگاه امسال که در رسانهها انعکاس داشت، پرداخت و دربارهی ناشر آثار آیتالله بهشتی گفت: بنیاد شهید بهشتی در نمایشگاه ثبت نام نکرد. به ضرس قاطع، میگویم بنیاد حفظ آثار شهید بهشتی در نمایشگاه حتا ثبت نام نکرده و به عنوان کسی که از همهی ثبت نامها مطلع است، دارم عرض میکنم. آن دوستانی که دربارهی آثار شهید بهشتی نظر میدهند، برایم عجیب است. چند نفر در کل کشور ایران خبر دارند چند عنوان بوده است. شهید بهشتی مثل شهید مطهری نبود که آثار فراوانی داشته باشد. البته اینها بزرگان انقلاب هستند و احترامشان بر همه واجب است. اندیشههایشان مبانی انقلاب ماست؛ اما این جنجالی که امسال میشود، برایم جالب است. ما در سالهای پیش اساسا چنین بحثی نداشتیم. اینجور نبود که کسی بگوید من دنبال آثار شهید بهشتی در نمایشگاه میگردم. این معلوم است که پشت آن جنجالهای دیگری است؛ وگرنه آثار شهید بهشتی خیلی مفصل و مطول نیست که.
این در حالی است که یکی از مسئولان دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله بهشتی، روز چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت به خبرگزاری ایلنا گفته بود که مجوز برای برپایی غرفه انتشارات مربوط به آثار آیت الله بهشتی (نشر بقعه) صادر شده اما آنها پس از مراجعه به مسئولان برگزاری نمایشگاه مطلع شده اند که این انتشارات به طور کامل از حضور در نمایشگاه کتاب امسال محروم شده است.
مدیر کمیتهی ناشران داخلی نمایشگاه کتاب دربارهی دیگر حاشیهی نمایشگاه امسال و خبرهای منعکسشده دربارهی عرضهی آیتالله منتظری گفت: من بیاطلاعام. واقعا بیاطلاعام. آنچه دربارهی آثار مرحوم منتظری اعلام شده، این است که ناشر فقط خودش کتابهای او را عرضه کند و عرضهی کتاب توسط غیر انجام نشود. ادامهی بحث را در جریان نیستم و به ما اعلام نشده است.
سالاری همچنین دربارهی تذکرهایی که امسال به غرفهداران داده شده است، گفت: نمایشگاه کتاب تهران هرچه از شروع کار به انتها میرسد، میرود به سمت کتابهای غیر. دلایلش هم متفاوت است. برخی از ناشران کتابهایشان تمام میشود، میروند از غرفههای مجاور کتاب برای عرضه کردن تهیه میکنند. دیروز دو، یا سه غرفه را به همین دلیل تعطیل کردیم. ببینید ناشری که در نمایشگاه میآید، به اندازهی ۱۰ روز نمایشگاه باید کتاب داشته باشد. برخی از این دوستان ندارند، موجودیشان تمام میشود و میروند کتاب ناشران دیگر را جمع میکنند و میآورند درغرفهی خودشان.
مدیر کمیتهی ناشران داخلی نمایشگاه افزود: حقیقتا سختگیری ما در این زمینه است؛ از ناشران هم بپرسید. عمده سختگیری در این زمینه است که نمایشگاه را به مرکز پخش تبدیل نکنند. نکتهی دوم این است که ناشری نامه نوشته، من کتابهایم تمام شده و فقط دارم سیدی (CD) میفروشم، من که میدانم از ابتدا میخواسته سیدی بفروشد؛ اما اجازه نداشته، چهار تا کتاب هم کنارش گذاشته است.
کلمه: هفت سال پیش جعفر پناهی در مصاحبه ای گفت: “کار کردن در ایران برای کسی که می خواهد مستقل بماند و فیام دلخواهش را بسازد کار بسیار دشواری است. من تلاش کردم که مستقل بمانم و بهایش را هم می پردازم. امیدوارم بتوانم به کارم ادامه بدهم”. جعفر پناهی بهای کارش که همان انتخاب آزادی بود، پرداخت.
بنا به گزارش روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسرا، کارگردان فیلم “دایره” برنده جایزه شیر طلائی جشنواره ونیز در سال ۲۰۰۰ از اول ماه مارس در زندان است. امروز قرار بود جعفر پناهی بعنوان داور در جشنواره کن حضور پیدا کند و شنیده شده است که در گوشه و کنار دنیا برای آزادی او و دوستان و سایر زندانیان سیاسی ایران تجمعاتی برگزار شده است.
شبکه رچیدیوی، یک شبکه سینمایی متعلق به استان پولیا و بازیلیکاتا، با نمایش فیلم و نمایشگاه های مختلف در این اعتراض شرکت کرده است. آنها از همه خواسته اند تا زیر نامه درخواست آزادی پناهی را که توسط آدولفو پرز اسکویول، برنده جایزه صلح نوبل تهیه شده است را امضا کنند. آنها قرار است فیلم “آفساید” جعفر پناهی، برنده خرس نقره ای جشنواره برلین در سال ۲۰۰۶ را تا کنون در ایتالیا پخش نشده است، را نمایش بدهند. شبکه رچیدیوی، قرار است فیلم “آفساید” را در دانشکده علوم سیاسی به مناسبت روز حمایت از حقوق بشر که توسط دانشجویان برگزار می شود، به نمایش در آورند.
قرار است آنتون جولیو مانچینو، منتقد سینما، فیلم را که توسط رچیدیوی زیرنویس گذاری شده است، معرفی کند. فیلم درباره مشکل بزرگ تبعیض حقوق زنان در ایران است و اینکه زنان در ایران اجازه ندارند تماشاچی مسابقات ورزشی مردان باشند. پناهی در زمان به نمایش در آمدن فیلم که درباره مسابقه سرنوشت ساز ایران برای حضور در جام جهانی ۲۰۰۶ آلملن است، گفته بود: “زنان ایرانی بخوبی از تبعیض هایی که در موردشان بکار می رود، آگاهند. روایت کردن سختگیری هایی که در مورد زنان بکار گرفته می شود، کار و وظیفه ما کارگردانان است. سانسور، دشمنی است که تا زمان آزادی سینما با آن مبارزه خواهیم کرد. این یک نبرد نفس گیر است”.
نبرد جعفر پناهی ادامه دارد و همدردی روشنفکران، هنرمندان و همکارانش در سرتاسر جهان را بر انگیخته است که با امضای نامه سرگشاده ای خواستار آزادی وی از بند ۲۰۹ زندان اوین شده اند. در حالی که ایران تلاش می کند نا در شورای حقوق بشر سازمان ملل کرسی بدست بیاورد، صندلی خالی جعفر چناهی در جشنواره کن، بهترین راوی داستان حقوق بشر در ایران خواهد بود.
کلمه: جلسه محاکمه علی ملیحی، مسئول روابط عمومی سازمان ادوارتحکیم وحدت امروز (چهارشنبه) در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد.
به گزارش ادوارنیوز، در این جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست آقای ملیحی را در حضور وی و وکیل مدافع قرائت کرد و سپس علی ملیحی و آقای رضا زارعی وکیل مدافع به طرح برخی دفاعیات پرداختند. علی ملیحی با رد آنچه در پرونده تحت عنوان اقرار آمده بود، هرگونه اتهامی را رد کرد، که بر این اساس با رد قابلیت استناد گزارش ضابطان قضایی از سوی وکیل مدافع و علی ملیحی، ادامه رسیدگی به اتهامات این عضو سازمان دانش آموختگان ایران به جلسه دیگری موکول شد.
گفتنی است، اجتماع و تبانی علیه نظام، تبلیغ علیه نظام، شرکت درتجمعات غیرقانونی، نشر اکاذیب و توهین به رییس جمهور از جمله اتهامات علی ملیحی است.
کلمه: فخرالسادات محتشمی پور دلنوشته ای را برای زهرا عرب مازار دختر ۷ ساله مشاور مهندس موسوی که از تاریخ ۷ دی ماه در زندان است نوشته است.
این دلنوشته که در اختیار «کلمه» قرار گرفته به شرح زیر است:
زهرا جان دخترک شیرین زبان معلم آزاده دکتر عرب مازار
سلام
نامه ات را به بابا خواندم با آن خط زیبا که در آن پدر را به جشن الفبایت خوانده بودی. نمی دانم هنوز هم مثل بقیه کوچولوهای زندانیان سیاسی محل ملاقات را دفتر بابا می دانی یا خودت را می زنی به راه دیگر تا بیش از این دل مادر نسوزد و نشکند و نلرزد؟
مهم نیست این ملاقات های دیر و دور کجا باشد مهم این است که دل کوچکت وقتی که تنگِ تنگ می شود و سخت می گیرد، یک چند دقیقه ای با دیدن چهره منور به نور ایمان پدر آرام بگیری به شرط این که موقع خداحافظی بی قراری ات بیشتر نشود و موجب لرزش دل پدر نشوی که ماه هاست مقاوم و استوار زیر سخت ترین فشارها مردانه ایستاده.
جرم پدر تو دختر معصوم بی قرار، دوستی و همراهی با میرِ ماست. میر حسین موسوی دوست پدرت و دوست همه آدم های مظلوم و بی گناه و حتی دوست مخالفانش که شرط انصاف و مروت و جوانمردی را فراموش کرده اند. همان چهره آشنایی که وقتی شما کوچولوهای دور از پدر را می بیند، خم می شود و دست نوازش بر سرتان می کشد و همان گاه نمه های اشک در چشمانش می نشیند و در دل مویه می کند: به کدامین جرم و گناه؟؟؟
حرف «ج» را خوب می شناسی کلاس اولی نه ؟ با آن کلمه های زیادی که در آن به کار رفته مثل «جوجه» که مراقبت می خواهد تا بزرگ شود و جان بگیرد. مثل «جان» که این روزها خیلی ارزان است. مثل «جانماز» که تو اشک های مادر را گاهِ نماز بر آن می بینی و روی برمی گردانی که یعنی ندیده ام. مثل «جشن». همین جشن الفبای تو نازنین کلاس اولی.
بابا به جشن الفبایت نمی آید زهرا کوچولو چون می ترسد در این همه روزها و ماه هایی که نبوده تو «الف» اعتراف را شناخته باشی و «ل» لعنت را و «ف» فحش و «ب» بی ادبی و بی حرمتی و باز هم «الف» انکار حقیقت را.
می ترسد تو به جای این که حرف «ش» را وسط کلمه خورشید بنشانی تا نورافشانی کند و گرما ببخشد، با شدت تمام چشمت را در کلمه شکنجه بزند و بر خود بلرزاند. و حرف «س» را به جای گذاشتن در اول کلمه سلامت، در خانه فعلی بابا یعنی سلول بشناسی. او نگران حرف «د» است که مبادا کوچ کند در ذهن تو از کلمه دارا و فقط یادآور دوری باشد و «گ» با آن سرکج کوتاه به جای همراهی با «ل» و خلق زیباترین واژه ها گریه تو را درآورد و خاری شود بر دل نازکت عزیزم و نگران حرف «خ» است که به جای «خنده» آوردن بر لبانت، کامت را از سختی و تلخی و گزندگی «خشونت» تلخ و آسیب زده کند.
دخترم مخواه که بابا به جشن الفبای تو بیاید و مخواه که مادر یا معلم مهربانت ویا هرکس دیگری از کسی که حرف «ب» به جای باران و بنفشه و بوی خوش بِه، بر آغاز نام او(بازجو) نشسته تمنای حضور او را بکنند تا چشمان جستجوگر تو روز جشن در میان هم کلاسی های شاد و سرخوشت نرم و آرام بنشیند روی چهره مهربان و دوست داشتنی پدر. آری دخترکم آمدن او را تمنا مکن چرا که او برای اجابت این خواسته کوچک تو ظاهراً یک راه سخت در پیش دارد: نشستن در جعبه جادو و گفتن آن چه به آن اعتقاد ندارد. و تو دخترم که حرف «ج» را در کلمه های «جادو» و «خ» را در «خیانت» و «د» را دردروغ و «س» را در «سحر و دسیسه و سالوس» دوست نداری، برای شکستن بابا به هیچکس التماس نکن و بگذار حرف «س» باز هم در کلمه زیبای «سلامت» خوش بنشیند و در واژه باشکوه «استواری و استقامت».
دخترم تو بازهم صبوری کن و بدان که خدای تو طفل معصوم ما به اندازه همه ظالمان و جباران عالم بزرگ است و سخت منتقم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر