-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

Posts from Khodnevis for 05/30/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امید جون! فیس بوک تو رو من حذف کردم نبوی رو بی خیال!
در راستای گیر سه پیچ امید حبیبی نیا به ابراهیم نبوی و این اصل که آدم باید همیشه یک کاری بکند که دیگران او را به زور آدم حساب بکنند اندکی از ذکر احوال این قهرمان ملی که هنوز مجسمه‌اش را خوشبختانه کسی نساخته که کس دیگری بدزدد در زیر می‌آید. بدیهی است بدلیل حجم بالای سوابق قهرمانی نامبرده همه‌اش هیچجا جا نمی‌شود چه برسد به اینجا :

امید حبیبی نیا در یکی از سال‌های خیلی زیاد قبل (حدود هزار و سیصد و هیچ) با رشادت خاصی بدنیا آمد. وی بلافاصله به یکی از ستون‌های مبارزه با استبداد تبدیل شد و در سه سالگی دبیر کل هشتاد حزب و نود نهاد و صد سازمان مهم جهانی شد . در چهار سالگی مبارزه مسلحانه را رها کرد و در نهضت جنگل نقش مهمی داشت. وی قبل از پایان تحصیلات ابتدائی به دانشگاه رفت و ده‌ها نهاد دانشجوئی را در سراسر جهان همزمان تأسیس و هدایت کرد. برخی می‌گویند جنبش سیاهان امریکا بدلیل تلاشهای شدید وی به ثمر رسید اما شکسته نفسی کرد انداخت گردن لوترکینگ.

وی در یازده سالگی معاون سیاسی مرکز تحقیقات و سنجش صدا سیما شد ولی چون صدا سیما اصلاً همچین معاونتی نداشت دو سال بعد به ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی رفت و به مبارزات خود ادامه داد. دانشمندان می‌گویند برای یک آدم مبارز همین که در یک جائی با یک چیزی مبارزه بکند کافی است امید حبیبی نیا هم روش. وی همان‌موقع با صدها روزنامه و هزاران نشریه همکاری داشت و مقالات او به میلیون‌ها زبان ترجمه و سپس پاره می‌شد. مقاله‌ی مهم او با عنوان "بررسی روانشناختی تماشای فوتبال" کره زمین را شدیداً تکان داد و فضانوردان می‌گویند مریخ هم خیلی تکان خورد.

امید حبیبی نیا چندی پیش توانست با رشادت خاصی از دیوار بالا برود و اقدام به تسخیر سفارت جمهوری اسلامی بمدت هفت دقیقه بنماید. برخی شاهدان عینی می‌گویند امید جوری از دیوار بالا رفت 
که با آن می‌شد ده تا برنامه برای رازبقا پر کرد . امید ضمن تکذیب این خبر گفت نخیر! خیلی هم از در رفتم تو. این امر سبب شد تا ابراهیم نبوی که از بچگی با امید کدورت داشت با منظور دوم به او بگوید عوضی و امید در تمام این مدت تلاش خیلی زیادی کرد که ثابت بکند منظور اول برایش خیلی مناسبتر است.

ابراهیم نبوی در آخرین اقدام خود با جمع آوری میلیون‌ها نفر و ارسال روزی سیصد هزار گزارش تخلف به مدیریت فیس بوک صفحه‌ی امید را که ظرف سه سال سه هزار فرند داشت و خالی بندی‌های آن مورد استناد تمام رسانه‌های خبری و بین المللی جهان خصوصاً پیک نت بود ببندد و اسناد آن یکی پیش خود امید یکی هم در همین وزارت خارجه جمهوری اسلامی کاملاً موجود است. توضیحاً اینکه سه هزار فرند ظرف سه سال برای آدم قهرمانی مثل امید الآن ممکن است کم باشد ولی سال ۱۳۲۶ خیلی زیاد بود!


(در پایان اینجانب از الآن تا دویست سال دیگر هرگونه اتفاقی که برای فیس بوک و وبلاگ و هر جای دیگرم بیافتد را مستقیم می‌اندازم گردن امید قهرمان !)


 


«عٌرف» چی چیه؟ پرنده س یا لکلک ؟!

 

«عٌرف» چی چیه؟ پرنده س یا لکلک ؟!

 

یک فیلسوف چینی که اتفاقاً در جوانی - چنان که افتد و دانی ـ مسلمان بوده، در یکی از کتاب‌هایش که هرگز نوشته نشد، می‌نویسد:

 

«یکی از دردناک ترین تجربیاتم، غیر از کنارگذاشتن دین و مذهب در روندی چند ساله، این بود که پس از سال ها که از زندان آزاد شدم، دیدم که پدر و مادرم هر دو نماز را کنار گذاشته اند و کافر شده‌اند!

این واقعیت، غیر از حس غریبانه ی نشنیدن صدای قٌل قٌلِ  قٌل هٌوَ الله سرِ نماز مادر وعطر چادر نمازش و غیره… وقتی دردناک تر شد که مادر، طرفدار دو آتشه‌ی برنامه‌ی تلویزیونی مرحوم رضا فاضلی شده بود و مثل ریگ به صغیر و کبیرشان فحش می‌داد!

به نظرم مادر، با همان تعصبی کافر شده بود که مذهبی بود. در واقع کفرش هم یک جور مذهب بود.

ظاهراً می بایستی خوشحال می شدم که این سنگر هم از دست اسلام گرفته شده و می توانستم در چشم اندازی دور یا نزدیک، ملتی را ببینم که اسلام را کنار گذاشته و تحت لوای بی دینی، جامعه ای سکولار را از نو پی ریزی می کنند. آنها دیگر برای مرده های هزارساله شیون نمی کنند؛ امامزاده ها را تحریم کرده و دیگر به زیارت نمی روند؛ از تعدادی جنازه، چیزی طلب نمی کنند و روی پای خودشان می‌ایستند.

 

اما نه تنها خوشحال نشدم، بلکه کلی هم ناراحت شدم

پایان نقل قول.

 

من برنامه های بهرام مشیری را تماشا نمی کنم. برنامه های مرحوم فاضلی را هم نگاه نمی‌کردم.

ایرادی که به آنها دارم، غیر از اینکه برای خودم تکراری بودند، این نیست که چرا به اعتقادات مردم اهانت می کنند. اعتقادات عموم مردم، برایم قابل «احترام » نیست. فکر هم نمی کنم که «خط قرمز» ابراز نظر، چه برای «متفکر»، چه برای «روزنامه نگار»، «عرف» باشد. چون دیگر ابراز نظری باقی نمی ماند. (خط قرمز هرکسی، جسارت فردی اوست...همان فیلسوف چینی).

 

ایراد اینجاست که مخاطب آنها عوامند! و ایراد بزرگترشان این بوده که آنها خودشان هم دوست داشتند که مخاطبانشان عوام باشند!

 

من همیشه در حلقه ی لنگان، لنگیده ام و هرگز به کسی نگفته‌ام که « چیزی که تو به آن اعتقاد داری، دروغ است»، چون می دانم که خواهد پرسید « پس حقیقت چیست؟».

 

برای مردمی که همواره بر خود فرض می دارند که باید به چیزی اعتقاد و ایمان داشته باشند، جابجایی اعتقاد و ایمان چیزی را عوض نمی‌کند.‌

«عوام»، زود ایمان می آورند و دیر ایمانشان را از دست می دهند، اما به سرعت چیز جدیدی برای تعصب ورزیدن پیدا می کنند.

 

مشکل «عوام» موضوع ایمانشان نیست. مشکلشان حتی این نیست که مطالعه نمی کنند یا کم مطالعه می کنند. مشکلشان این است که فکر نمی کنند. یعنی اهل تفکر نیستند. تاُ مل نمی کنند. با سرعت و پس از جمع آوری یک سری اطلاعات متناسب با سطح فرهنگ و سوادشان، ایمان می آورند و شکم پاره می‌کنند!

 

 


 


مجید توکلی به بند عمومی برگشت و اعتصاب غذایش را شکست

بنا به خبری که هم اکنون روی فیس‌بوک بعضی فعالان رسانه‌ای منتشر شد، مجید توکلی که از هفته پیش در اعتراض به انتقالش به سلول انفرادی، دست به اعتصاب غذای خشک زده بود، امروز غذا خوردن را از سر گرفت. توکلی اینک در بند عمومی است.

مجید امروز با در تماس تلفنی با خوانواده‌اش در حالی که به خاطر ضعف شدید نمی‌توانست راحت حرف بزند، از انتقالش به بند عمومی خبر داد.

هفته پیش از انتشار مطلبی که این فعال دانشجویی به خارج از زندان منتقل کرده بود، با برخورد سخت مسوولان زندان روبرو و به سلول انفرادی منتقل شده بود.

به دنبال آغاز  اعتصاب غذای مجید توکلی، بسیاری از فعالان ایران در داخل و خارج از کشور، در اعتصاب غذایی نمادین، به همراهی و همدلی با او و خانواده‌اش پرداختند.

چند ماه پیش نیز توکلی بعد از آنکه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و عکس «محجبه» او در خبرگزاری سپاه (فارس) منتشر شد، با همراهی هزاران مردی که روسری و چادر به سر کردند روبرو شد.


 


مراجع تقلید! چرا ایران سومین کشور بلاخیز دنیاست ؟

 



در اخبار امده است که   ایران، سومین کشور آسیب پذیر در برابر حوادث طبیعی است  و پیشتر آمده بود که  اولین کشور در تلافات جاده ای  و اولین کشور در سقوط هواپیما   و اعدام  و ده‌ها مورد دیگراست که نشان می دهد ایران جز بلاخیزترین کشورهای دنیاست.

اقایان مراجع تقلید ,امامان جمعه چرا ایران بعد از اندونزی و بنگلادش مسلمان باید سومین کشوری باشد که بلایای طبیعی دران بیشتر از ۲۲۹ کشور جهان باشد چرا در زمینه تلفات جاده‌ای و سقوط هواپیما و اعدام ...اول باشد. چرا یک بارندگی چنان سیلی می‌آورد که روستایی را با خود می‌برد و از ان سو کویرها گسترش پیدا می کنند .  چرا یک زلزله ۵-۶ ریشتری که درکشورهای پیشرفته کمترین خسارت را ایجاد می‌کند درایران ده‌ها هزار نفر را به کام مرگ می‌کشاند. چرا جان مسافران اینقدر بی ارزش شده است . چرا این قدر بلا بر سر ملت مسلمان و ولایت مدار ایران اسلامی نازل می شود.

بله جوابتان  در پوشش زنان و بدحجابی  و برهنگی زنان  است.

مگر ایران اسلامی مدنظر شما هنوز مشکل برهنگی دارد  شاید دلیل فشار مضاعفتان بر زنان در طرح‌های امنیت اخلاقی و ناموسی نسبتی جدید همین است.  شاید هم مسبب این بلایا چند تارموی زنان است که بیرون از روسری است والله هم ناراحت می‌شود و با زلزله وسیل تلافی می‌کند.

و لابد اینکه تا حالا ایران نابود نشده است به خاطر وجود مبارک شما آخوندهای نشانه الله بر روی ایران است و اگر زنان حجاب کامل اسلامی داشتند اینقدر بلا و حوادث نازل نمی‌شد.
 
حالا چرا در غرب ملحد اینقدر بلا نازل نمی‌شود جوابش  را هم شما می‌دانید  و احتمالا فقط الله گیر داده است به ملتهای مسلمان وکار چندانی با کشورهای ملحد ندارد.

امامان جمعه کمپین برهنگی برای وقوع زلزله را یادتان هست که باعث مضحکه شدنتان در جهان  شد. هدفتان ارعاب مردم برای ماندگاری بیشتر و حفظ قدرت است ولی موج خروشان مردم دلایلتان را برای وقوع بلا را رد می‌کنند و به ان می‌خندند و تسلیم دورغهای‌تان نخواهند شد.


 


حضور دوباره الله‌كرم يا بازگشت گودزيلا؟


نام حسين الله‌كرم با انصار حزب‌الله گره خورده است چرا كه او به همراه حجت‌الاسلام پروازي، سردار نقدی، سردار ذوالقدر، عبدالحسین محتشم و چند تن ديگر در سال ۱۳۷۰ «انصار حزب‌الله» را تاسيس كردند. گروهي كه جز ايجاد رعب و وحشت فعاليت ديگري ندارد و عده‌اي نادانسته فعاليت‌هاي او را با شعبان جعفري در قبل از انقلاب مقايسه مي‌كنند. با اين كه شعبان جعفري در خدمت رژيم گذشته بود، به ورزش باستاني علاقه داشت و در احياي آن مي‌كوشيد اما الله‌كرم فقط عاشق رهبري و ولايت است.

عوامل دولت اصلاحات از او و انصار حزب‌الله به عنوان گروه فشار نام مي‌بردند. آنان الله‌کرم را متهم به نقش‌آفرینی فعال در ماجرای کوی دانشگاه در سال ۷۸ ، حمله به سینما قدس در سال ۷۴، محاصره فرودگاه خرم آباد در سال ۷۹ و بسیاری اقدامات تشنج آفرين ديگر كرده‌اند. او در گفت‌وگويي كه با روزنامه «خبر» انجام داده خود نيز غيرمستقيم به اين موضوع اشاره كرده و گفته است کارکرد جریان‌های حزب‌اللهی که بر مقتضیات زمان شکل می‌گرفت، در دوران دولت عدالت‌گرای احمدی‌نژاد به این دولت واگذار می‌شد.

معلوم نيست به چه دليلي حسين الله كرم در  بامداد روز سه‌شنبه بیستم فروردین ۱۳۸۶ تهران را به مقصد زاگرب ترک کرد تا چند سالي هیچ فعالیت ویژه‌ای در ایران نداشته باشد و از فضای سیاسی ایران دور نگه داشته شود. او در اين مدت به عنوان وابسته نظامي ايران در منطقه بالكان مشغول فعاليت بود. با اين حال دليل بازگشت او معلوم است.

این احتمال وجود دارد که الله‌كرم براي کمک به سركوب قيام احتمالي مردم در خرداد ماه سال جاري به ايران بازگشته است. او به خبر گفت: «از آنجا که وضعیت سیاسی اجتماعی جامعه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در پی عدم پذیرش قانون و همسویی سران فتنه با دشمن بر هم خورد جریان‌های حزب اللهی به متن جامعه بازگشتند. مسئله انتقاد این جانب به شهردار نیز پیرامون عدم انجام تبلیغ شهرداری برای برگزاری عاشوری فاطمی بود و مسئله دیگری را در بر نمی‌گرفت.»

پس از آن كه الله‌كرم به ايران بازگشت، حمله به محمدباقر قاليباف شهردار را در دستور كار خود قرار داد. او خطاب به قاليباف گفت: «اين اعمال شما ما را به ياد طلحه و زبيرها مي‌اندازد كه به ارزش‌هاي زمان خود پشت كردند. ما اجازه نمي‌دهيم در بين رزمندگان، كساني باشند كه خوي طلحه و زبيرها را بخواهند امروز به نمايش بگذارند.» وی افزود: «هنوز دير نشده و تا روز شهادت حضرت زهراي اطهر به شما فرصت مي‌دهيم تا آن كاري كه هميشه مي‌كرديد اما بدون نام و بدون نشان؛ تبليغات شهري مراسم زهراي اطهر را به عهده بگيريد. شمایی که بر روی خون شهدا خلبانی آموزش دیدید و یاد گرفتید، جایتان همان فرانسه است که می‌خواستید در ایرفرانس مشغول به کار شوید. آنجا دیگر نه زهرایی خواهد بود، نه شهادتی و نه سالگردی.»

چندتن از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي از جمله اسماعيل كوثري و عوض حيدرپور نسبت به حمله تند الله‌كرم واكنش نشان دادند. «فردا» نيز گزارش داد سردار احمدي خورشيدي در پاسخ به سخنان گزنده اين موسس انصار حزب‌الله گفته است كه «به جاي تخريب برادر همسنگر خود بهتر است عملكرد دولت را نقد كند.»

سردار خورشيدي افزود: «بچه‌های جنگ دو گروه هستند. کسانی که تنها به ارزش‌های زمان جنگ در زمان خودش وفادارند و کسانی که هم به این ارزش‌ها وفادارند و هم این ارزش‌ها را با مقتضیات زمان تطبیق می‌دهند.» وی با بیان اینکه قالیباف نسبت به ارزش‌های زمان جنگ وفادار است ادامه داد: «کار کسی که در نظام مدیریت می‌کند و کسی که شهردار تهران است کاملاً متفاوت است. در کار شهرداری برخی مسائل پیش می‌آید و ممکن است مورد نقد قرار گیرد. اما سخنان الله کرم علیه قالیباف که از بچه‌های جنگ است صحیح نیست و نسبت به حرف های اینچنینی باید دقت بیشتری کرد.»

خورشيدي گفت: «امیدوارم آقای الله‌کرم دولت را هم نقد کند و پست گرفتن در دولت مانع از نقد و موجب پوشش ضعف‌های دولت نباشد.»


 


حمله به دفتر فائزه هاشمی

شب گذشته، افراد ناشناسی به دفتر فائزه هاشمی، رییس فدراسیون ورزش زنان حمله کرده‌اند. این حمله متعاقب حمله نیروهای ناشناس و سپس دادستانی به دانشگاه آزاد برای دست‌یابی به اطلاعات مهدی هاشمی رفنسجانی، برادر فائزه صورت گرفت.

روابط عمومی دفتر فائزه هاشمی نیز، درباره این حمله بیانیه‌ای صادر کرده است. در این بیانیه که نسخه‌ای از آن به دست «خودنویس» رسیده است، آمده: «صبح شبنه ۸ خرداد هنگامی که کارکنان فدراسیون اسلامی ورزش زنان به سر کار خود می‌رفتند  با صحنه غیر منتظره‌ای روبرو شدند؛ قفل شکسته درها، اتاق‌های بهم ریخته، میزهای زیر و رو شده، اسناد و مدارک بیرون ریخته شده …. همه چیز حاکی از آن بود که عده‌ای با داشتن زمان کافی وخیال راحت از جنبه امنیتی  با بازکردن و بعضاً شکستن قفل‌ها نسبت به بهم ریختن و شکستن وسایل، زیر و رو کردن اوراق اداری نه به قصد سرقت که به قصد ایجاد وحشت و آزار و اذیت اقدام نموده‌اند.

اقداماتی نظیر جابجایی گاوصندوق و شکستن قفل آن بدون دست زدن به داخل آن، صدمه زدن به پنکه‌ها، شکستن المنت سماور، ریختن  مقادیر زیادی دستمال در توالت و جاگذاشتن رشته کلید‌های ساخته شده با نام قفل ساز نمی‌تواند کار سارقانی باشد که از خود با شربت و پرتقال نیز پذیرایی کرده‌اند.

در این یورش وحشیانه که بیشتر شبیه حمله مغولان به ایران بوده، و نشان دهنده ماهیت عاملان آن است فقط یک مانیتور مستعمل و دو جعبه خاتم( صنایع دستی) و چند کالای کوچک دیگر که احتمالاً برای ردگم کردن بوده است به سرقت رفته است.»

«پارلمان نیوز» نیز به نقل از کارکنان این فدراسیون اعلام کرده است، در محل کار این فدراسیون «قفل شکسته درها، اتاق‌های بهم ريخته، ميزهای زير و رو شده اسناد و مدارک بيرون ريخته شده و... همه چيز حاکی از آن بود که عده‌ای باداشتن زمان کافی وخيال راحت، با بازکردن و بعضا شکستن قفل‌ها نسبت به هم ريختن و شکستن وسايل زير و رو کردن اوراق اداری به قصد ايجاد وحشت اقدام نموده‌اند.»

کارکنان این فدراسیون همچنین اعلام کرده‌اند که:«اين افراد که با خود از شربت و آب پرتقال نيز پذيرايی کرده‌اند اقدام به جابجايی گاوصندوق و شکستن قفل آن بدون دست زدن به داخل آن، صدمه زدن به پنکه‌ها، شکستن المنت سماور، ريختن مقادير زيادی دستمال در توالت و جاگذاشتن رشته کليد‌های ساخته شده کرده‌اند و تنها يک مانيتور مستعمل و دو جعبه خاتم را با خود برده‌اند»

این دومین حمله به دفتر نزدیکان هاشمی رفسنجانی در پنج روز گذشته بوده است. در اواخر هفته گذشته، خبری منتشر شد که حاکی از حمله حدود ۲۰ تن از افراد ناشناس با اسلحه به دفتر هیات امنا و هیات موسس این دانشگاه حمله کرده‌اند و «همراه با تهديد و دست بند زدن به نگهبان‌های ساختمان و بازداشت موقت آن ها در محل به تعدادی از واحدهای اداری اين ساختمان ورود کرده و با تخريب و زير و رو کردن کليه وسايل موجود در آن تعدادی از مدارک، اسناد، کيس های کامپيوتری و اشيای مختلف ديگر را با خود خارج کردند. »

پس از اعلام شکایت هیات موسس دانشگاه از این افراد و درخواست از قوه قضاییه برای رسیدگی به این موضوع، دادسرای تهران با صدور بیانیه ای اعلام کرد که ماموران این نهاد، پس از دریافت گزارش هایی «مبنی بر نگهداری اسناد و مدارک دولتی و محرمانه غیرمرتبط در دانشگاه آزاد» از این محل «بازرسی» کرده اند.

بنا بر این اطلاعیه «اسناد و مدارک زيادي درباره برخي قراردادهاي نفت و گاز، اسناد مالي غير مرتبط با دانشگاه آزاد، اسناد محرمانه دولتی و نيز گزارش‌های مرتبط با يکی از متهمان حوادث بعد از انتخابات رياست جمهوری کشف و ضبط شد.»

در طی هفته‌های اخیر این چندین حمله برخی نیروهای حامی دولت به نزدیکان هاشمی رفسنجانی است. در هفته گذشته تعدادی از دانشجویان بسیجی حامی دولت در مقابل دفتر عبدالله جاسبی رییس دانشگاه ازاد تجمع کرده و سپس شعارهای علیه وی و هاشمی رفسنجانی سر داده بودند. چند روز پس از این اتفاق نیز، شبانه به دفتر هیات امنا و هیات موسس دانشگاه آزاد حمله کرده بودند.

این اتفاقات پس از آن رخ داد که شورای عالی انقلاب فرهنگی طی مصوبه‌ای، چند تن از نزدیکان دولت را به عضویت هیات امنای این دانشگاه انتخاب کرد و نخستین و مهم‌ترین ماموریت آنان را انتخاب رییس جدید این دانشگاه عنوان کرد.

هاشمی رفسنجانی پیش از این گرچه در مقابل حملات به دانشگاه آزاد موضع گرفته بود، اما در مقابل حملات اخیر سکوت کرده است.

 


 


حدادعادل: سابقه انقلابي‌گري آقايان را نديديم

 

به گزارش خبرآنلاين از پنجمين كنگره سراسري ايثارگران، غلامعلي حداد عادل رييس كميسيون فرهنگي مجلس هشتم گفت: «غرب هر جا که بهانه‌ای برای تفرقه وجود داشته باشد از فرصت استفاده می‌کند. حوادث سال ۸۸ نمونه این مخالفت‌هاست  که طی آن آمریکا‌یی‌ها و انگلیسی‌ها طرفدار حقوق مردم شدند. باید جوانان را با تاریخ معاصر آشنا کنیم که چگونه از زمان مشروطیت نمایندگان غیر واقعی برای مردم انتخاب می‌شد و انگلیسی‌ها و رضاخان نمایندگان خود به مجلس می‌فرستادند.

وي براي پاك كردن جنايات كهريزك آن را با دوران قبل از انقلاب مقايسه كرد كه آمار شكنجه و اعدام آن دوران را جمهوري اسلامي منتشر كرده و در صحت آن شبهات فراواني وجود دارد. حداد عادل گفت: «اتفاقات سال ۸۸ مانند کهریزک را که ما به آن راضی نبودیم قابل مقایسه با شکنجه‌های قبل انقلاب نیست و چقدر جای تاسف است عده‌ای خود را انقلابی می‌دانند فریب دشمن را خورده و به طرح این مسایل بی اساس دامن بزنند.»

وي كه به طور غيرمستقيم كروبي را خطاب قرار داده گفت: «بعضی از آقایانی که امروز رهبری جنبش کذایی را برعهده گرفته‌اند و ادعای انقلابيگري دارند ولی ما که در آن زمان هیچ سابقه انقلابی از آنها ندیده‌ایم به همراه دیگران که برخی سابقه انقلابی دارند بدون اینکه تحقیق کنند می‌گویند در زندان‌ها با نوامیس مردم فلان کارها صورت می‌گیرد و این خبر را در اختیار خبرگزاری اسرائیلی یا آمریکایی قرار می‌دهند که جای تاسف بسیار دارد.»

 

 

اين نماينده مردم در مجلس شوراي اسلامي ادامه داد: «چقدر جای تاسف دارد که عده‌ای در غرب کشور آدم‌کشی و مزدوری بیگانه می‌کنند و پس از محاکمه و مجازات فردی از آنها حمایت می‌کند که خود را انقلابی و بسیجی می‌نامد و دم از امام می‌زند.»

حداد عادل كه دخترش همسر مجتبي خامنه‌اي است چندي پيش اشاره‌ای کرد به سادگي مراسم عروسي و كمك اندك مقام ولايت به زوج جوان. او درباره رهبري گفت: «اگر مردم عاشق رهبری هستند به خاطر زندگی ساده ایشان است. اگر یک شاعر ورشکسته و نکبت‌زده شعری را می‌سراید و رهبری و خانواده ایشان را متهم می‌کند فایده‌ای ندارد زیرا مردم می‌دانندکه ایشان چگونه زندگی می‌کنند.»

او افزود: «بنده نمی‌دانم آقایانی که از به اصطلاح جنبش کذایی حمایت می‌کنند و ادعا می‌کنند موی خودشان را در سیاست سفید کرده‌اند چرا در برابر حمایت این‌ها از تروریست‌های بیگانه سکوت می‌کنند ولی بدانند که ملت آنها را با یکدیگر حذف و طرد می‌کند و اگر راننده هدایت ماشین را به عهده گرفته ‌اند باید بدانند که در صورت سقوط، همه مسافران را به قعر جهنم این دنیا و آن دنیا می‌فرستد.»

حداد عادل در بخش ديگري از سخنانش گفت: «سابقه ندارد که رهبری با چنین پاک دستی، اعتقاد، فرهنگ، خداترسی، فکر، بصیرت و فرزانگی در این کشور حکومت کند که باید قدر آن را بدانیم.»

 


 


۱۵ خرداد يا شورشي به نام اسلام؟

 

سوال اين است كه چرا جمهوري اسلامي طي ۳۰ سال گذشته پشت عبارت ۱۵ خرداد سنگر گرفته و تاريخ آن را به گونه‌اي كه خود خواسته نوشته است؟ 

 

مورخان وابسته به نظام اسلامي، پيشينه وقايع ۱۵ خرداد ۴۲ را اعتراض يك روحاني ميانسال به نام روح‌الله خميني به لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي و انقلاب سفيد شاه و مردم در سال‌هاي ۴۱ و ۴۲ ثبت كرده‌اند. در وب‌سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي آمده است: «به موجب لايحه انجمن‏هاي ايالتي و ولايتي كه در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ به تصويب هيئت دولت رسيد شرط اسلام و سوگند به قرآن از شرايط انتخاب شوندگان حذف شده بود و به زنان حق رأي داده مي‏شد. هدف از تصويب اين لايحه آزادي زنان نبود بلكه توطئه آمريكا و اسراييل براي از بين بردن عفت عمومي و ترويج فساد و فحشا در ميان زنان بود. با آگاه شدن علما از اين مصوبه، مخالفت‏هاي صريحي از جانب آنان به ويژه امام خميني اعلام شد و خواهان لغو سريع اين مصوبه شدند.» سرانجام پس از فشار علماي قم و نگاه توام با احترام به مذهب در حاكميت وقت سبب شد در دهم آذر همان سال، هيأت دولت اعلام كند كه تصويب‏نامه  ۱۳۴۱/۷/۱۶ قابل اجرا نيست.

موضوعي كه اين مركز آن را منتشر نكرده و بسيار حائز اهميت است، قسم خوردن به امانت و صداقت و نيز ساير كتاب‌هاي آسماني است. مورخان وابسته و تحليل‌گران حكومتي اين موضوع را ترويج فرقه بهاييت و دسيسه آمريكا و اسراييل توصيف كرده‌اند. جالب اين كه اين اتهامات را به انگليس نسبت نداده‌اند. به علاوه تبعيض‌ عليه زنان و اقليت‌هاي مذهبي بعد از قريب به ۵۰ سال هنوز در ايران ديده مي‌شود و دليل آن را مي‌توان نگاه علما و مراجع نسبت به اين موضوع دانست.

 

  اسناد منتشر توسط نظام مبين آن است كه روح‌الله خميني تا زمان حيات آيت‌الله بروجردي مرجع تقليد نامي شيعيان و متولي و گرداننده حوزه علميه در سال ۱۳۴۰ سكوت كرده و با اتكا به تقيه، رفتاري عليه رژيم نداشته است. مورخان حكومتي دليل سكوت روحاني ميانسال را در احترام بيش از اندازه او نسبت به آيت الله بروجردي (كه البته رابطه خوبي نيز با دربار داشت) دانسته‌اند. اين موضوع نيازمند بررسي‌هاي بيشتر است كه با در دست داشتن تمام مدارك توسط حاكميت بعيد است تا برقراري نظام اسلامي زواياي مغفول آن روشن شود. 

 

رفراندم لوايح ششگانه انقلاب سفيد كه اصولي ترقيخواهانه بود، باعث شد روحاني ميانسال بار ديگر به نام اسلام اعتراض خود را شديدتر از قبل ابراز كند. اعلاميه‌اي در تاريخ ۲ بهمن ۴۱ منتشر كرد و به دنبال آن بازار تهران تعطيل و كسبه با سر دادن شعار عليه رفراندوم به تظاهرات پرداختند. سپس در اعلاميه‌اي نوروز 42 را به دليل مصيبت‌هاي وارد شده به اسلام عزا ناميد. دوم فروردين ۴۲ مصادف با ۲۵ شوال سالروز شهادت امام جعفر صادق در مدرسه فيضيه قم مراسم سوگواري برپا شد. اين مراسم توسط نيروهاي رژيم برهم خورده و عده زيادي از طلاب كشته و كتاب‌ها و وسايل شخصي آنان را آتش زدند. چهلم اين واقعه يعني ۱۳ خرداد مصادف با عاشوراست. سخنراني شديدالحن خميني باعث دستگيري او در سحرگاه ۱۵ خرداد شد. در اين زمان علما به ياري روحاني دربند مي‌شتابند و خبر دستگيري را در شهرهاي مختلف از جمله شيراز و مشهد و ورامين به گوش مردم با پيشنه مذهبي رساندند. مردم طغيان كردند و تعدادي از آنان در اين شورش كور جان باختند. شمار كشته و زخمي‌هاي اين درگيري هيچ گاه دقيق روشن نشد اما گزارش‌هاي پراكنده نشان مي‌دهد ورامين بيشترين قربانيان را در اين درگيري‌ها داشته است. 

 

گفته‌ مي‌شود هم زمان با دستگيري خميني، آيت‌الله شريعتمداري تلاش كرد تا حكم مرجعيت خميني را از مدرسان حوزه علميه قم بگيرد. چرا كه بيم آن مي‌رفت سرنوشت نواب صفوي كه اعدام بود گريبان روحاني ميانسال را نيز بگيرد اما با آيت الله شدن و مرجيعت او حلقه امني دورش تنيده مي‌شد. آيت الله خميني را تبعيد كردند و دوباره براي مدتي سكوت كرد. شماري از مقامات رژيم گذشته نيز به اين موضوع اشاره كرده‌اند. از جمله شهبانو فرح پهلوي،‌ آخرين ملكه ايران، در مصاحبه‌اي با بي‌بي‌سي گفته است كه كسي به آيت‌الله فكر نمي‌كرد و بسياري او را در ايران نمي‌شناختند. آيت الله در نجف اعلاميه‌هايي منتشر مي‌كرد اما پس از ورود به پاريس در ۱۳ مهر ۵۷ دوباره قفل را به طور جدي شكست و به مخالف سرسخت و جدي نظام پهلوي بدل شد.

 


 


موسوی: اشکالات دوره «امام» را انکار نمی‌کنم

میرحسین موسوی، یکی از دو نامزد معترض به نتیجه انتخابات دهم ریاست جمهوری، در دیدار با جمعی از زندانیان سیاسی پیش از انقلاب گفت که منکر اشکالات دوره رهبری آیت الله خمینی نیست و نمی‌خواهد اشکالات را نادیده بگیرد، اما «اگر چار چوب‌های کلی حفظ می شد ایران ما به سمت خوبی حرکت می کرد. تشییع جنازه بی‌نظیر و تاریخی حضرت امام نشانی از تحقق بسیاری از ارزش‌ها بود.»

موسوی در این دیدار با اشاره به بازداشت های پس از انتخابات گفت: «ما که نمی‌خواستیم فقط حکومت تشکیل بدهیم و به نام اسلام چهارچوبی تعریف کنیم ولی از محتوا خالی باشد و از آرمان‌ها و آرزوهایی که برامده از مکتب و اعتقادات ما بود هیچ نشانی نداشته باشد. اگر قرار باشد که نظام باقی بماند ولی با پر کردن زندان‌ها یا با زدن و گرفتن دانشجویان و کارگران مسلمان، هنرمندان و سینماگران و روزنامه نگارن آیا می توان از چنین نظامی در جهان دفاع کرد؟»

آن گونه که وب سایت «کلمه»، نزدیک به میرحسین موسوی، گزارش داده است، موسوی با بیان این که انقلاب سال ۵۷، اکنون به بیراهه رفته است، گفت:«اما متاسفانه کم کم انحراف پیدا شد و در این سال های اخیر نیز مشکلات بسیاراساسی پیدا کرده ایم به گونه ای که امروز نمی توانیم جواب نسل جوان را بدهیم و حتی هنگامی که برایشان توضیح دهیم که اول انقلاب چه اهدافی مطرح بود و بعد از انقلاب چه تغییراتی در کشور رخ داد باز هم نمی توانیم قانعشان کنیم. دلیل آن هم چیزی نیست جز بیراهه رفتن ما.»

موسوی با بیان این که جمهوری اسلامی به سمت «تک صدایی» می‌رود و نتیجه تک صدایی نیز چیزی جز استبداد نیست، افزود: «نظام در حال حرکت به سمت تک صدایی است به طوری که هیچ اندیشه دیگری را تحمل نمی‌کند. تک صدایی خود منجر به استبداد و دیکتاتوری می‌شود و هیچ کس نیست که نداند اضافه بر استبداد و دیکتاتوری تک صدایی مهم ترین عامل بازدارنده توسعه است.»

موسوی تاکید کرد:«آن چه اکنون می بینیم سیاست‌هایی است که شفافیت و گردش آزاد اطلاعات را هدف گرفته است و تعجب آور نیست که در کشور ما مساله فساد و دروغ و خود رایی درحال گسترش است، چرا که اگر اندیشه آزاد نباشد در فضای تک صدایی این مسایل طبیعی است.»

موسوی که یکی از رهبران جنبش سبز شناخته می شود، درباره اهداف این جنبش گفت: «جنبش سبز برای آزادی و عدالت است. عدالت برای مردمی که انقلاب کردند و کشور با همه تنوع قومیت‌ها، فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلف مال آن‌هاست و عدالت در وجوه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جزیی از حقوق آن‌هاست. و نیز آزادی که از آرمان‌های ما بود و اگر نباشد حقوق مردم پایمال می‌شود. زمانی آرزوی ما بود که زندان‌ها خالی باشد و جشن بستن زندان اوین را بگیریم، اما حالا آنجا ساختمان سازی می‌کنیم که حجره‌های بیشتری داشته باشیم برای حبس بیشتر و هم این نشانی دیگر از انحراف و کج روی ماست که به نتیجه هم نخواهد رسید.»

وی طلب آزادی و عدالت را در چنین فضایی یک مطالبه جدی عنوان کرد و گفت: «جنبش سبز یک جریان ادامه دار است که نه با بستن و گرفتن و تهدید و زندانی کردن و نه با کشتن متوقف نخواهد شد چرا که مطالبات برآمده از نیازهای واقعی و انسانی ملت ما را دارد. این جنبش یک جنبش چهار فصل است. تجدید حیات می کند، در شکل های مختلف ظاهر می‌شود. اینطور نیست که برای یک مقطع کوچک باشد و یا ارتباطی به شخص خاص داشته باشد بلکه برآمده از نیازهای ملت ما و در موازات مبارزات طولانی ملت برای نیل به آزادی و عدالت است.»

کاندیدای گروهی از اصلاح طلبان در انتخابات دهم ریاست جمهمری، همچنین اضافه کرد:« زمانی که می گوییم قانون اساسی مسله روشن است، وقتی می گوییم دروغ و فساد نباشد و عدالت باشد مساله روشن است. به طور قطع گسترش آگاهی بزرگترین ابزار جنبش است. ما با کسی نمی خواهیم دعوا کنیم. تنها از حقوق خود دفاع می کنیم و ابزارمان همان آگاهی رسانی به مردم است و جلوی کسی را هم سد نمی‌کنیم. آنها می‌توانند تبلیغ کنند که ما درست نمی‌گوییم. ما انتظار نداریم که آنها جوانمردانه عمل کنند، از صدا و سیمای‌شان گرفته تا باقی رسانه های‌شان.»

موسوی با یاد آوری شعار «دروغ ممنوع» در شب انتخابات گفت: «در هنگامه انتخابات یکی از مهمترین و با نفوذترین پوستر هایی که چاپ شد، پوستر «دروغ ممنوع» بود. بنده اولین بار آن را در تهران دیدم و به فاصله ۲۴ ساعت در یک منطقه دوردست کشور مشاهده کردم چرا که شعار ملموس و مطالبه جدی همه مردم بود.»

موسوی همچنین با اشاره به فشارهایی که بر تمامی رسانه، از جمله وبلاگ ها وجود دارد، گفت:«این که آن‌ها طاقت ندارند یک وبلاگ معمولی را آزاد ببینند و امروز هیچ رسانه‌ای حتی در سطح مجازی نیست که در اختیار ما باشد و از فیلترینگ در امان مانده باشد همه نشانگر این است که پاشنه آشیل یا چشم اسفندیار آنها مسئله آگاهی است. بنابراین هرکس در هرجا احساس مسئولیت می کند باید در حد خود در گسترش آگاهی‌های سیاسی، اجتماعی تلاش کند حتی با گفتن یک نکته در جمع کوچک.»

میرحسین موسوی کانون های گسترش آگاهی را این چنین برشمرد: «از محیط خانواده گرفته تا جمع دوستان و اقوام، و در میان اقشار و استان های مختلف اگاهی را گسترش دهیم. جنبش سبز هدف پیچیده ای ندارد؛ ما فساد و دروغ را نمی‌خواهیم، می خواهیم مردم احترام داشته باشند، قوه قضاییه درستی داشته باشیم که ظلم نکند. اینگونه نباشد که از کسی اعتراف بگیرند و بر اساس آن وی را اعدام کنند یا او را بزنند و یا زندانی را آزاد کنند و بعد از دو سه هفته با او تماس بگیرند و بگویند مصاحبه کن یا به زندان برگرد! کافی است همین مسائل را برای مردم شرح دهیم.»

وی تصریح کرد: «نظامی که نتواند با حمله به خوابگاه دانشجویی به عنوان یک مورد برخورد شجاعانه کند و برای مردم شرح دهد که واقعا در این بین چه اتفاقی افتاده است و با آنهایی که تقلب کرده اند نتواند برخورد کند نظامی ضعیف است. قدرت نظام در این است که این مسائل را شرح دهد یا در مورد کهریزک که می گویند ۳ نفر را محکوم کرده‌اند. کهریزک یک مسئله ملی است و به همین دلیل باید تمام بحث‌هایی که در خصوص کهریزک می‌شود جلوی چشم مردم گفته شود تا تکرار نشود و بعدا مردم هم قانع شوند که عدالت اجرا شده است. همین نتیجه مبهمی که اعلام کردند و ۳ نفر را به قصاص محکوم کردند بگویند این سه نفر چه کسانی هستند و چه ارتباطی با افرادی دارند که اسامی شان در مجلس برده شد، مجلسی که تازه ما می دانیم چقدر گزارش هایش محدود است.»



 


از جام زهرماری تا کودتا!!

به خاطر اینکه نگن من منافقم اول میرم سراغ مرحوم ممد رضا! بله آقا همین ممد رضا شاه خودمون فکر کردین چه جوری تونست چند سالی مملکت رو اداره کنه!بله آقا کنیاک هنسی زهرماری مورد علاقه ایشون بود! البته مشکل از اونجا بود که کلاً این فرانسوی‌ها زهرماریشون زهرماری اصیل نیست از قدیم گفتن زهرماری فرانسوی زهرماری زنونست! همین شد که این ممد رضا تا بهش میگفتن پخ!سریع دست زنش رو میگرفت و میپرید تو هواپیما جیغ میزد فرارررررر...از اون طرفم یکی مثه شعبان بی مخ دو تا پنج سیری زهرماری میرفت بالا و هم به مردم و هم به روحانیون میفهمونه جمهوری چیز بدیه و اصلاً خوب نیست!تا جایی که اون یارو کاشانی (که تو کتابای تاریخ ما چون زهرماری نمیخورده و امامه هم داشته آدم خوبی میشه و جایگاه مردمی داشته!و مصدق چون جای امامه کراوات داشته آدم بدی بوده) ییهو نطقش باز میشه و میگه:«مصدق شاه را مجبور کرد که ایران را ترک نماید اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد بازگشت. ملت شاه را دوست دارد و رژیم جمهوری مناسب ایران نیست»خوب آدم اینجا شک میکنه که حتماً این یارو یه زهرماری انگلیسی-آمریکایی اون  وسطای کودتا ۲۸ مرداد خورده که این مدلی حرف میزد!و همین جاها ییهو همین جوری حال کردم بگم:تمرین دموکراسی با امت دیندار!!!هه هه هه ها ها ها ها!!!!همین جوری!

 

چند سال بعد ییهو یه آقایی به اسم خمینی زهرماری نخورده مست قدرت میشه از همکلاسی بچگیش گرفته تا یارهای عزیزش همه رو میفرسته قاطی باقالی ها! و میگه گور بابای کودتا قتل عام رو عشق است و این میشه که تازه وقتی فرق بازی آتاری و جنگ رو میفهمه یه جام زهرماری میره بالا (از قدیم گفتن بعد مستی یه پیک خمار شکن باید زد!این جام همون بوده!)خماری از سرش میپره ییهو میگه خاک بر سرم چرا اینجوری شد اصلاً من نبودم!

 

و در آخر هم این روزهای بچه کودتاچی مموتی رو بگو که دیگه یه جام زهرماری رفت بالا که بد جوری حالی به حالیش کرد!و این جام زهرماری نه فرانسوی بود که مموتی مثه ممد رضا قرتی بازی در بیاره!نه 5 سیری بود که حداقل وقتی حالی به حالی میشه افسارش دست صاحابش باشه!لاکردار از قدیم گفتن  مشروب روسی مشروب مردونه!

 

همش از همین مهمونی های شام شروع شدآخه یکی نیست بگه تو که چهار سال نون پنیر گردو خوردی  تو رو چه به کباب خوردن!!اونم با اجنوی ها! این پوتین بی چشم رو هم هی این مموتی ساده رو خر کرد گفت بیا یه پیک بزن چیز خوبیه شرعیه جون داداش مکارم گفته حله بزن!اینم تا این جام زهرماری رو رفت بالا حالی به حالی شد دیگه شد کار هر شبش با باباعلی!هر شب بساط کباب و شراب داره با این خارجکی ها اینا هم میدن این بدبخت میخوره حالیش نیست میکنن تو پاچش!!!مثلاً همین ترکیه و برزیل ... تازه آمارش در اومده چند بارم با این دزد های دریایی سومالی هم پیاله شده و این گروگان گیری رو از اونا یاد گرفته تازشم این چند روز پیش تو کرمان زیادی خورده بود یه ذره تلخکی هم پشتش زد بد جوری حالی به حالی شد چهار تا فحش به باباشم داد!باباشم گفت برو گمشو تو دیگه بچه من نیستی!

 

دیشبم خبر رسیده که مموتی مست و پاتیل رفت تو دفتر فولتورونگ داد زده آی نفس کش اومدم گوگل رو  فولتور کنم ببینم کی میخواد حرف بزنه!


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته