-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

Latest News from Mizan Khabar for 05/28/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



عبدالعلی بازرگان: امروز رنجنامه آقاى "هادى قابل" تحت عنوان "دلم گرفت"! را درباره برادرآزاده و دربندش "احمدقابل" خواندم كه چگونه پس از ملاقات ايشان در مقابل دادسراى انقلاب مشهد، هنگامى كه با پاى بند زنجيرى كشان كشان در برابر مادر پير و خواهران و خويشان به دادگاهش مى‌بردند! با بغض و بهت نوشته بود.

ديدم از كسانى كه به رهبرى نقد مشفقانه نوشته‌اند، به جز كسانى كه خارج از كشور و در نوبت هستند! همگى به دام ديو درافتاده‌اند، از دكتر ملكى و زيدآبادى گرفته تا نورىزاد و قابل و غيره. به ياد سخن مقام معظم! در جواب آن دانشجوى دليرافتادم كه: "من حرفى ندارم مورد انتقاد واقع شوم، انتقاد هم البته مى‌كنند...."

تنها خداست كه از آنچه مى‌كند بازخواست نمى‌شود و بندگان پاسخگويند (لايسئل عما يفعل و هم يسئلون). آيا مقام رهبرى به جاى خدا نشسته‌اند كه نقد نرم و نازك نورى زاد را هم كه از فرط مشفقانه بودن به زمزمه محبت مى‌ماند با داغ و درفش و مشت و لگد در زندان پاسخ مى‌گويند؟ نمى‌دانند و سكوت مى‌كنند يا مى‌دانند و سيادت و سياست مى‌فرمايند!؟

قرآن در مذمت متوليانى كه وقتى به ولايت ميرسند حرث و نسل نابود مى‌كنند و انتقاد ناصحانى را كه آنها را به تقواى الهى دعوت مى‌كنند با گردن كشى و خود پرستى گناه آلود پاسخ مى‌دهند، آورده است:

و اذا قيل له اتق الله اخذته العزه بالاثم فحسبه جهنم و بئس المهاد. (بقره ۲۰۶)

براى اين قلم نيز كه با خاطرات زندان‌هاى پدر و يارانشان از دوران كودكى خو گرفته‌ام و خود نيز مزه مهمانى‌هاى ساواك و مهرورزى‌هاى ولايت فقيه را قبل و بعد از انقلاب در مهمان سراهاى كميته مشترك و اوين و قصر چشيده‌ام، مقايسه اين رفتارها بسيار پندآموز است. از قضا در يكى از روزهاى پس از انقلاب كه براى كارى به زندان قصر رفته بودم، با مشاهده برخى زندانيان سابق مثل: حاج مهدى عراقى، ابوالفضل توكلى، حكيمى و غيره، كه اينك مسئول زندان شده بودند و زندانبان‌هائى كه در زندان آنها افتاده بودند به ياد اين آيه قرآن افتادم كه:

"آنگاه پس از آنها، شما را در زمين جانشين كرديم تا بنگريم شما چگونه عمل مى‌كنيد...". (يونس ۱۴)

و امروز كه به گذشته مى‌نگرم و مى‌بينم چگونه از چاله به چاه افتاده‌ايم، اين سخن واعظان را به خاطر مى‌آورم كه "در جهنم جانورانى هستند كه از شرّ آنها بايد به عقرب و مار غاشيه پناه برد"!

خاطرات حدود پنجاه سال ملاقاتى يا نظاره گر زندانيان و زندانى بودن را كه ورق ميزنم، هرگز به خاطر نمى‌آورم زندانى سياسى را به زنجير بسته باشند! چرا، فقط يك بار به طور استثنائى وقتى سران نهضت را كه به دليل اعتصاب غذا در زندان قصر به زندان "برازجان" تبعيد مى‌كردند، در جاده‌هاى خاكى ۴۴ سال پيش و كتل‌هاى پيچ در پيچ جاده قديم كازرون به بوشهركه اتوبوس مجبور بود سه چهار بار سرگردنه‌ها عقب جلو كند، و به ناچار زندانيان را در آن گردنه هاى ناامن از عشاير بختيارى پياده مى‌بردند، آنها را دوتا دوتا به هم دست بند زده بودند و اتفاقاً مهندس بازرگان و دكتر سحابى در آنجا هم همچون هميشه هم دست بند شده بودند! اينك چه اتفاقى افتاده است كه يك روحانى جبهه رفته از خانواده شهداى جنگ را در جمهورى اسلامى! كه فقط نقد حق را به رهبرى هديه مى‌كند، بايد با زنجير به بيدادگاه ببرند!؟

در سال ۱۳۴۲ كه رهبران نهضت آزادى (مرحومين طالقانى، بازرگان، سحابى، على بابائى و...) را محاكمه مى‌كردند، متهمين يك تيم ۹ نفره وكيل مدافع داشتند كه بيش از شش ماه جريان رسيدگى به صلاحيت دادگاه نظامى براى رسيدگى به جرم سياسى، نقص پرونده و ماهيت اتهام به طول انجاميد، ابتدا هفته‌اى سه بار، سپس هر روز و در اواخر روزى دو بار صبح و عصر!! اين را مقايسه كنيد با دادگاه‌هاى چند دقيقه‌اى خلخالى‌وار و تشريفاتى بودن وكيل و غيبت خانواده‌ها در دادگاه.

در زمان طاغوت! متهمين بارها براى پرونده خوانى به دادستانى ارتش برده مى‌شدند تا از كيفرخواست و پرونده تنظيمى عليه خود مطلع شوند و آن را با دقت مطالعه كنند و نُت بردارند. آنها حداقل ظواهر قانونى را حفظ مى‌كردند. درست است كه سران نهضت آزادى سرانجام به حبس تا ده‌سال محكوم شدند، اما سالن دادگاه به روى مردم عادى معمولا باز بود و هركس مى‌خواست، مى‌توانست با اسم نويسى در آن شركت كند و متهمين هم ساعت‌ها از خود دفاع مى‌كردند. البته آيت الله طالقانى به دليل به رسميت نشناختن دادگاه نه دفاعى از خود كرد و نه هرگزحاضرمى‌شد به هنگام ورود رئيس دادگاه و دادرسان و دادستان، به بهانه پادرد! از جاى خود برخيزد. اما مدافعات مهندس بازرگان تهت عنوان"چرا با استبداد مخالفيم" بعدها در دو جلد در خارج كشور به چاپ رسيد و بقيه متهمان نيز دفاعياتشان را به تدريج به چاپ رساندند.

عبدالعلی بازرگان :

رژيم سابق بعد از دوران بازجوئى كار چندانى به داخل زندان‌ها نداشت، اداره داخلى هر بند به عهده خود زندانيان بود و هر بندى به صورت كمون اداره مى‌شد. صبح‌ها ورزش دسته جمعى بود و پس از صبحانه دسته جمعى هرگوشه‌اى كلاسى دائر بود، از كلاس‌هاى ايدئولوژيك و سياسى انقلابى گرفته تا كلاس‌هاى علمى و زبان‌شناسى و غيره. شب‌ها هم كه معمولا شعر خوانى بود و سرودهاى دسته جمعى احساس برانگيزو انقلابى. البته گاهى هشدار هم مى‌دادند ولى بجز يكبار درچهارم تيرماه سال ۵۲ خيلى سخت نمى‌گرفتند. به راستى مثل اردوگاه آموزشى بود. دو هفته آخر زندان كه قرار بود بزودى آزاد شوم از اين كه چنين محيط آموزشى و جمع آزادگان پر تجربه را ترك مى‌كنم به راستى غمزده بودم و ته دل ترجيح مى‌دادم چند ماه ديگر مى‌ماندم!

آيا در زندان‌هاى ولايت فقيه و در نظام ولائى زندانيان مى‌توانند كوچك‌ترين تجمعى داشته باشند؟ از ياد نمى‌بردم سال ۷۰ را كه حاج مهدى رئيس بند و نگهبانان از اين كه گزارش شده بود ما دسته جمعى به مطالعه قرآن پرداخته‌ايم ناگهان به اطاق يورش آوردند! و قانون زندان را با تهديد به ما هشدار دادند.

در بسيارى اززندانبان‌ها، با آن كه وابسته به نظام سلطنت بودند غيرت و شرافتى وجود داشت؛ انقلاب كه شد مردم كوچه و خيابان "استوار ساقى" را كه همه كاره زندان قزل قلعه و بسيار جدى و با ابهت بود دستگير كردند، اما از روزبعد زندانيان سابق، به خصوص دانشجويانى كه ماه‌ها در سلول‌هاى قزل قلعه به سربرده بودند، براى آزادى او مقابل زندان قصر صف كشيدند و به مردانگى و شرافتش شهادت دادند و او را آزاد كردند. دكتر شريعتى تعريف مى‌كرد موقعى كه به اتفاق پدرش مرحوم استاد محمد تقى شريعتى در سلول‌هاى قزل قلعه زندانى بود، يك روز كه از ساقى خواسته بود وقت هواخورى ده دقيقه‌اى او را به پدر پيرش كه نيازمندتر است بدهند، و او با تندى و پرخاش پاسخ منفى داده بود، سخت رنجيده خاطرشده بود، اما ساعتى بعد ساقى ازاين ايثار متأثر شده و به پدر و پسر به جاى ده دقيقه، دوساعت فرصت هواخورى در كنار هم داده بود!!

سال‌هائى كه پدر در زندان قزل قلعه بود، ما روزهاى دوشنبه و پنج‌شنبه ملاقات حضورى زير درخت‌هاى بيد حياط زندان داشتيم . در آن ايام از ملاقات پشت شيشه با تلفنى كه يك سرش به اطاق بازجو وصل است! خبرى نبود.همين "استوار ساقى" يك‌روز وسط هفته‌اى،غير از روزهاى ملاقات، كه به زندان رفته بودم تا فوت مادر پدر را به اطلاعشان برسانم، وقتى خبر را شنيد اشك از ديدگانش جارى شد و تسليت گفت و مدتها ما را آزاد به حال خود رها كرد و رفت.

در عين آنكه بسيار سخت گير و پرجاذبه بود، وقتى اطلاع يافت كه حيات داودى ، مالك جزيره خارك و رئيس قبيله حيات داودى را، كه با واگذارى جزيره به تأسيسات نفتى كنسرسيومى كه در كنترل بيگانگان بود، مقاومت كرده و به دستور شاه قرار است اعدام كنند، به صورت مخفيانه جريان را به مهندس بازرگان و دكتر سحابى اطلاع داد و از آنها خواست بدون آنكه خودش يا ساير زندانيان بفهمند در اين يكى دو هفته در زندان به او رسيدگى و محبت كنند تا روزهاى آخر عمرش را با رضايت بگذراند! او در عين آنكه به رژيم گذشته سخت وابسته بود اما انسانيتش را زير پا نگذاشته بود. 

از خاطر نمى‌برم غروب روزهاى ملاقات را هنگامى كه از دروازه زندان قزل در انتهاى خيابان اميرآباد بيرون مى‌آمديم و با اتومبيل خانواده سرهنگ مجللى (يارزندانى مصدق) به خانه برمى‌گشتيم، گه گاه استوار ساقى را هم كه منتظر تاكسى بود سوار مى‌كرديم و تا وسط شهر مى‌رسانديم!! آيا امروز هيچ يك ازمسئولان اوين حاضر هستند در ميان خانواده‌هاى زندانيانى كه ماه‌هاست پشت درهاى زندان روزشمارى مى‌كنند از دور هم آفتابى شوند!؟ 

سرهنگ محررى كه رئيس زندان قصر بود، روزهاى عيد براى تبريك گفتن به مرحوم طالقانى، بازرگان و سحابى و ديگران به بند شماره چهار زندان مى‌آمد و در مواقع ديگر از هركار انسانى كه مى‌توانست در آن شرايط براى آنها بكند دريغ نمى‌كرد. انقلاب كه شد مهندس بازرگان به ايشان پيشنهاد رياست شهربانى داد، اما او بود كه مصلحت ندانست و عذر خواست.

بازجويان ساواك كه براى دنياى خود كار مى‌كردند ابائى نداشتند كه با زندانى چهره به چهره روبرو شوند، بازجويان ولايت مطلقه فقيه كه مدعى هستند براى آخرت كار مى‌كنند! از چه مى‌ترسند كه همواره زندانى را با چشم بند و از پشت سربازجوئى مى‌كنند!؟ آيا فكر مى‌كنند خدا هم آنها را نمى‌بيند!؟

آنچه گفته شد، نه براى تبرئه شاه و استيلاى بيگانه و جنايات ساواك بود، بلكه تا سخن تاريخى مرحوم علامه نائينى از رهبران روحانى مشروطيت را يادآور شده باشم كه "علاج استبداد دينى صعب‌تر از هر استبدادى است" و از استبداد شاهى به استبداد شيخى افتادن همان افتادن از چاله به چاه است و درآمدن از چاه به چاره جوئى همگانى‌ترى نياز دارد.

"و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون" ستمگران بزودى خواهند فهميد به كدام بازگشتگاه برمى‌گردند. (شعراء ۲۲۷)


 


ahmadinejad3

وزیر امور خارجه روسیه به انتقاد رئیس جمهوری ایران از این کشور واکنش نشان داده و نسبت به تعهد جمهوری اسلامی به توافق اتمی با ترکیه و برزیل ابراز تردید کرده است.

روز پنجشنبه، 6 اردیبهشت (27 مه)، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در سخنانی که از تلویزیون آن کشور پخش شد، سخنان روز گذشته محمود احمدی نژاد در انتقاد از موضعگیری دولت روسیه در قبال تشدید تحریم بین المللی ایران را کم اهمیت جلوه داد و گفت "این سخنان، اظهاراتی احساسی تعبیر شده است."

روز گذشته محمود احمدی نژاد موضعگیری دمیتری مدودوف، رئیس جمهوری روسیه در حمایت از تشدید تحریم های بین المللی مورد نظر کشورهای غربی علیه ایران را "مشکل" خواند و گفت " ما نباید ببینیم که همسایه ما در مواقع حساس در کنار کسانی قرار می گیرد که سی سال است با همه توان علیه ملت ما دشمنی کرده اند."

آقای لاوروف در عین حال اظهار داشت که روسیه نسبت به تعهد ایران نسبت به اجرای توافق با برزیل و ترکیه در مورد مبادله سوخت اتمی، اطمنیان کامل ندارد.

براساس این توافقنامه - موسوم به بیانیه اتمی تهران - که ده روز پیش و در جریان سفر رئیس جمهوری روسیه و نخست وزیر ترکیه به تهران به دست آمد، قرار شده است ایران بخش عمده ای از اورانیوم غنی شده خود را به منظور مبادله با سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران به خارج منتقل کند.

محتوای این توافقنامه به پیشنهاد آژانس بین المللی انرژی اتمی برای مبادله اورانیوم غنی شده ایران با سوخت رآکتور تهران بی شباهت نیست با این تفاوت که برخلاف پیشنهاد ماه اکتبر سال گذشته

آژانس، به روسیه و فرانسه در اجرای توافق تهران نقشی اساسی محول نشده است.

از آنجا که کشورهای گروه 1+5 پیشنهاد آژانس را قبول کرده بودند، ظاهرا مقامات ایران انتظار داشتند بیانیه تهران رضایت این گروه از کشورها را کسب کند و مانع از طرح قطعنامه جدید تحریم ایران در شورای امنیت شود.

وزیر خارجه روسیه در توضیح نظر خود گفته است که "تضمین صد درصد برای اجرای توافقنامه تهران وجود ندارد و همه چیز بستگی به آن دارد که ایران چه نوع برخوردی با تعهدات خود دارد."

آقای لاوروف افزوده است "اگر ایران به طور کامل به این تعهدعمل کند، روسیه فعالانه از طرح پیشنهادی برزیل و ترکیه حمایت به عمل خواهد آورد" اما مشخص نکرد که روسیه خواستار چه نوع تضمین هایی از سوی ایران است.

نظر ترکیه، موضع آمریکا و خواست احمدی نژاد

وزیر امور خارجه روسیه در همین برنامه تلویزیونی گفت که دولت او در مجموع از توافق تهران به طور مشروط استقبال می کند و افزود "در صورتیکه این توافق به طور کامل عملی شود، پیش شرط های بسیار مهمی را برای حل و فصل مشکل اساسی - یعنی تامین سوخت این رآکتور - و همچنین ایجاد جو مناسب برای از سرگیری مذاکرات هسته ای با ایران تامین می کند."

در عین حال، وی توضیح نداد که در چه شرایطی دولت روسیه حاضر است حمایت اعلام شده خود از پیش نویس قطعنامه تحریم ایران در شورای امنیت را پس بگیرد.

در خبری دیگر در همین زمینه، سخنگوی وزارت امور خارجه ترکیه در سخنانی در روز پنجشنبه خواستار توجه قدرت های جهانی به بیانیه تهران شد و گفت که رد این توافقنامه "غیرمنطقی" است و تلاش ایالات متحده برای وضع تحریم های جدید علیه ایران وضعیتی "غیرعقلانی" را پدید می آورد.

سخنگوی وزارت خارجه ترکیه گفت که اگرچه توافقنامه تهران به معنی حل و فصل کامل مساله اتمی ایران نیست اما "گامی به پیش برای رفع مشکل مبادله سوخت است که یکی از عناصر مهم در این پرونده هسته ای بوده است."

وی ارائه پیش نویس قطعنامه تحریم ایران در روز بعد از امضای توافقنامه تهران را مورد انتقاد قرار داد و گفت "تسلیم این سند یک روز بعد از حصول توافق با ایران به معنی آن بوده است که طرف مقابل ترجیح می دهدچشم خود را بر برخی تحولات ببندد."

سخنان سخنگوی وزارت خارجه ترکیه در حالی انتشار می یابد که انتظار می رود ایالات متحده تا ساعاتی دیگر مواضع خود در برابر ایران و کره شمالی را رسما اعلام کند.

قرار است دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، در گزارشی اصول سیاست امنیت داخلی و خارجی خود را تشریح کند و گفته می شود که در این گزارش آمده است که ایران و کره شمالی در زمینه برنامه های اتمی خود با دو گزینه مشخص مواجه هستند: قبول پیشنهاد تعامل با آمریکا یا انزوای جهانی عمیقتر.

همزمان، در ایران محمود احمدی نژاد در گفتگو با رادیو و تلویزیون محلی استان کرمان با اشاره به بیانیه تهران گفته است که برخی کشورها مانند آلمان از این بیانیه استقبال کردند، فرانسه نسبت به آن تمایل نشان داد اما بریتانیا و به خصوص اسرائیل از این توافق عصبانی شده اند.

در مورد روسیه، آقای احمدی نژاد گفت "در این میان، روسیه که دوست و همسایه ماست، نباید سیاسی کاری کند، آنها به ما گفتند در راستای حل مشکل قدم بردارید، ما پشتیبانی می کنیم اما اگر بخواهند سیاست کاری کنند، ما اجازه نمی دهیم کسی با سرنوشتمان بازی کند."

منبع: بی بی سی


 


 

majlis

نتایج نهایی رای گیری برای رئیس و هیئات رئیسه مجلس هشتم درسومین سال فعالیت، ديروز انجام شد. لاريجاني، نماينده قم تنها نامزد رياست مجلس شوراي اسلامي بود كه از 258 راي مأخوذه 214 راي را به خود اختصاص داد و 44 راي نيز باطله يا سفيد اعلام شد. به این ترتیب لاریجانی در ریاست مجلس ابقا شد، اما این انتخابات یک حاصل دیگر هم داشت:حامیان احمدی نژاد، به هر شکل که بود، کرسی دیگری را تسخیر کردند.

ساکنان بهارستان در جلسه علني چهارشنبه، در ادامه راي گيري براي نهايي كردن اعضاي هيات رئيسه مجلس، نواب رئيس را انتخاب كردند. محمد حسن ابوترابي فرد، نماينده قزوين و سيد شهاب الدين صدر، نماينده تهران(مورد حمايت فراكسيون حاميان دولت) براي اين سمت كانديدا شده بودند كه از بين آنها ابوترابي فرد با 188 راي و صدر با 145 راي از مجموع 265 راي به عنوان نواب رئيس انتخاب شدند. مسعود پزشكيان عضو فراكسيون اقليت هم كانديداي نايب رئيسي مجلس بود که رای نیاورد.

نكته مهم راي گيري ديروز عدم كانديداتوري محمد رضا باهنر براي نائب رييسي اين دوره بود. وي كه طي دو سال اول مجلس هشتم، نايب رئيسي دوم مجلس را بر عهده داشت، پس از رأي‌ نیاوردن در نشست مجمع عمومي فراكسيون اصولگرايان، با اختلاف 4 رأي از شهاب‌الدين صدر، از نايب رئيسي مجلس باز ماند و ديروز در انتخابات اصلي هيات رئيسه شرکت نکرد. باهنر که در دوسال گذشته از حاميان اوليه احمدي نژاد بود، به تدریج به يك منتقد جدي او بدل شد.مهم ترین رفتار منتقدانه وي هم درست روز بعد از راي اعتماد مجلس به كابينه دوم احمدي نژاد، بروز یافت كه گفت:"اگر حمايت مقام معظم رهبري از دولت نبود 7تا 8 وزير راي اعتماد نمي گرفتند."

 

پيام آقا تهراني: آقا لطفا نيا!

در واقع روز سه شنبه باهنر به اراده  مجلسي ها و اصولگرايان براي تغيير خود پي برد. وي در انتخابات درون فراكسيون اصولگرايان رقابت را به شهاب الدين صدر باخت.صدري كه طي روزهاي گذشته با رفت وآمد بسيار بين صندلي هاي نمايندگان، رايزني هایی مفصلی کرده وحمايت فراكسيون انقلاب اسلامي را كه همان حاميان دولت هستند به دست آورده بود. حمايت فراكسيون دولت از چهره هاي همراه دولت، تاکتیکی براي از دور به دركردن چهره هاي شاخص اصولگرا است؛ آن هم برای آنکه قدرت مانور منتقدين دولت كم شود.

اين خواست، بعد از راي گيري داخلي در فراكسيون اصولگرايان، در نمازخانه مجلس و به وقت نماز ونهار از زبان مرتضي آقا تهراني، حامی سرشناس دولت بيان شد. به گزارش خبر آن لاين مرتضی آقاتهرانی ظهر سه شنبه در نمازخانه مجلس به ارشاد نمایندگان برای انتخابات هیات رئیسه مجلس پرداخت. براساس اين گزارش وي در مقدمه سخنانش خطاب به نمایندگان حاضر در نماز خانه گفت: "می خواهم بحثی را مطرح کنم که خوب قضیه را درک کنید."

این نماینده حامی دولت سپس با اشاره به انتخابات هیات رئیسه در جلسه فراکسیون اصولگرایان، افزود: "در این انتخابات آقای ابطحی در مقابل آقای لاریجانی برای ریاست کاندیدا شد اما رای نیاورد.  بنابراین حجت بر ایشان تمام شد که دیگر حق کاندیداتوری در صحن علنی را ندارند...به همین دلیل اگر آقای ابطحی  در صحن کاندیدا شوند ما حق داریم مدعیش بشویم که چرا این کار را کردند و مسائل دیگر..."

اگرچه محمدرضا باهنر در نماز خانه مجلس نبود، اما روشن بود کنایات آقاتهرانی بیش از آنکه متوجه ابطحی باشد، متوجه باهنر است تا در انتخابات هیات رئیسه شرکت نکند.

آقا تهرانی  در ادامه حرف آخر را هم زد: "یک مثال سیاسی این مساله را برای شما روشن می‎کنم که خوب متوجه بشوید. مثلا فراکسیون اصولگرایان حجت را بر نامزدها تمام کرد که در صورت عدم کسب رای لازم نباید دیگر در صحن علنی نامزد شوند!"

 

عمل به حجت يا تعهد تشكيلاتي

بهرو رو باهنر يا در عمل به تو صيه آقا تهراني يا بنا به آنچه شهاب الدين صدر رقيب وي، آن را  "تعهد تشكيلاتي" ناميد در انتخابات ديروز كانديدا نشد.به گزارش ايلنا صدر درتوصيف رقيب خود گفت: "آقای باهنر با کاندیدا نشدن در صحن مجلس تعهد تشکیلاتی خودشان را نشان دادند."

وي در ادامه  گفت: "فراکسیون اصولگرایان هر سال برای انتخابات هیأت‌رئیسه جلسه می‌گذارد و افرادی کاندیدا می‌شوند براساس میزان رأی، همه از مصوبه این فراکسیون تبعیت می‌کنند."

وی با اشاره به جلسات سال‌های گذشته فراکسیون اصولگرایان ادامه داد: "البته در سال‌های گذشته همین اتفاق می‌افتاد، سال اول آقای حداد و لاریجانی کاندیدای ریاست شدند و وقتی آقای لاریجانی توانست رأی اکثریت فراکسیون را به دست بیاورد آقای حداد در صحن مجلس کاندیدا نشد و به تعهد خودش پایبند بود."

صدر با بیان اینکه در همه سال‌های گذشته کاندیدای نایب رئیسی بوده است اضافه کرد: "در سال‌های گذشته هم برای نایب رئیسی کاندیدا بودم ولی وقتی آقای باهنر و ابوترابی برای نایب رئیسی انتخاب می‌شدند ما می‌پذیرفتیم و به این تعهد پایبند بودیم و این بار هم آقای باهنر تعهد تشکیلاتی خود را نشان دادند.آقای باهنر به عنوان دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین وبا توجه به نقش مهم و تاثیر گذاری که در جبهه پیروان خط امام و رهبری دارند از این زمان به بعد می توانند بهتر توان خود را بر فعالیت حزبی متمرکز کنند چون دیگر مسئولیت سنگین نایب رییسی مجلس برعهده ایشان نمی باشد و این فرصت برای احزاب اصولگرا بسیار مغتنم است."

در ادامه اين تحول در اصولگرايان كه چرخش به سمت نظرات وافراد حامي دولت تعبير ميشود،  محمدحسن ابوترابی‌فرد هم پس از انتخابات هیات رئیسه به خبرآنلاین، گفت: "قطعاً نقش آقای باهنر به مراتب افزایش خواهد یافت و امروز هم به عنوان نایب رئیس اول فراکسیون و معاون نظارت مجلس مسئولیت کلیدی‌ای را به عهده دارند."

وی با بیان اینکه باهنر "با بلوغ اخلاقی، عقلانی و سیاسی‌ای که در انتخابات هیأت‌رئیسه به نمایش گذاشت، نشان داد که به اصول تشکیلاتی پایبند است"، تصریح کرد: "در آینده از حضور ایشان در مجلس استفاده خواهد شد."

حمیدرضا فولادگر هم که معمولا مواضع همراه دولت دارد  با تقدیر از تعهد سیاسی باهنر افزود:"با توجه به سابقه تشکیلاتی وی اگر او کاندیدای نایب رئیسه می‌شد حتماً رأی می‌آورد اما پایه‌گذار یک کار غیرتشکیلاتی می‌شد."

وی با اشاره به سابقه سیاسی باهنر در حزب جمهوری اسلامی، جامعه اسلامی مهندسی و جبهه پیروان خط امام و رهبری افزود: "نتیجه کاندیدا شدن باهنر یک هرج و مرج تشکیلاتی بود."

فولادگر درباره نقش آینده باهنر در فراکسیون اصولگرایان هم اظهار داشت: "ایشان می‌تواند با توجه به فراغت بیشتری که دارد در کمیسیون تلفیق وقت بگذارد. ضمن آنکه دیگر دغدغه‌های هیأت‌رئیسه را هم ندارد از این رو می‌تواند در تدوین برنامه پنجم نقش محوری داشته باشد."

در واقع در تغيير وتحولات ديروز مجلس كه علي لاريجاني به رياست دوباره رسيد وابوترابي چهره بي حاشيه ولي حامي نسبي دولت به نايب اولي رسيد وصدر نايب رئیس دوم شد، حاميان دولت به اندازه یک صندلی در هيات رييسه مجلس پیش رفتند.

 

چهره تازه هيات رييسه كيست؟

اما صدر کیست؟او ابتدا با نامزدی در انتخابات 80 شانس خود را آزمود و پس از آنکه ناکام  وهفتم شد ترجیح داد به جای حضور شخصی در این انتخابات، در نقش مدد کنندگان به نامزدهای دیگر، ظاهر شود.در انتخابات ریاست جمهوری دهم و پس از آنکه صدر در انتخابات نظام پزشکی توانست رأی اول پزشکان را به خود اختصاص دهد، بار دیگر برخی به او برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری روی آوردند. بر اساس یکی از گزارشاتی که در آن دوران از سوی سایت عصر ایران منتشر شد، برخی از اعضای جامعه روحانیت مبارز و حزب مؤتلفه، با صدر جلساتی داشتند و ضمن تشریح وضعیت موجود کشور از او دعوت کردند به عنوان کاندیدای اصولگرایان اعلام آمادگی کند. اما او جواب نهایی را به رصد دقیق تر فضای انتخاباتی کشور و انجام برخی مشورت ها موکول کرد؛ تا اینکه این دو تشکل سیاسی عملا از احمدی‎نژاد حمایت کردند و صدر هم به جرگه حامیان او پیوست.

زمانی که اصولگرایان هنوز به تصمیم گیری نهایی دست نیافته و از احمدی‎نژاد اعلام حمایت نکرده بودند؛ شهاب‎‎الدین صدر به عنوان نایب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در فروردین ماه سال 88 از بررسی نامزدی میرحسین موسوی برای انتخابات ریاست جمهوری دهم، خبر داد. در آن زمان او معتقد بود "موسوی یک فرد شناخته شده است که سابقه اجرایی داشته و مورد احترام همه است و از نظر مواضع  هم پایبند به اصول نظام و انقلاب بوده و خط قرمز خود را امام، قانون اساسی و ولایت فقیه دانسته است". اما پس از آنکه جبهه پیروان تصمیم نهایی خود را با توجه به تصمیم و نظر جامعتین اتخاذ و از محمود احمدی‎نژاد اعلام حمایت کرد، صدر دیگر هرگز از محسنات موسوی حرفی نزد.

اگرچه شهاب الدین صدر در جریان انتخابات ریاست جمهوری گذشته چندبار در حمایت از احمدی‎نژاد سخنرانی کرد اما پس از آن، در جریان مسائل پس از انتخابات کمتر به موضع‎گیری پرداخت. معدود اظهارنظرهای سیاسی وی در این دوره محدود به روزهایی است که او به جای در هیات رئیسه از در اصلی صحن علنی مجلس خارج شده و در معرض سئوالات خبرنگاران قرار گرفته است. به عبارت دیگر او شخصا درباره مسائل پس از انتخابات موضع‎گیری یا سخنرانی نکرد و یا در برنامه‎های تلویزیونی حضور نیافت و اظهاراتش تنها و تنها واکنشی بود. این در حالی است که دیگر نمایندگان حامی دولت به مراتب پررنگتر از وی ظاهر شدند و سخنرانی و نطق و مصاحبه‎های بسیاری داشتند.

ولي علی‎رغم سکوت صدر در دوران پس از انتخابات، برخی نمایندگان هرازگاهی نام او را بر زبان‎ می‎آوردند. چه وقتی شاهرخ رامین، سخنگوی کمیسیون بهداشت از او به عنوان نامزد اول مد نظر احمدی نژاد برای تصدی وزارت بهداشت خبر می‎داد و چه وقتی محمدرضا میرتاج الدینی که بعدها معاون پارلمانی رئیس‎جمهور شد، او را هم عرض محصولی به عنوان گزینه‌های مطرح برای تصدی وزارت رفاه معرفی کرد. اما این پیش بینی‎ها هرگز جامه عمل نپوشید و صدر در هیچ پستی در کابینه به مجلس معرفی نشد.ولي ديروز در نقش حامي دولت توانست به هيات رييسه مجلس راه پيدا كند؛ جايي كه حاميان دولت هميشه چشم به فتح آن داشته اند ولي با وجود چهره هاي قوي اصولگرا تاكنون ناكام بودند.

منبع:روزآنلاین/ اردلان صیامی


 


Sepah
سرلشکر محمدعلی جعفری روز چهارشنبه سپاه پاسداران ایران را قبل از نظامی بودن سازمانی امنيتی - سياسی خواند. اين سخنان در حالی بيان می‌شود که رهبران اصلاح‌طلب بارها به‌شدت از مداخله فراوان سپاه در امور اقتصادی و سياسی کشور انتقاد کرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری نیمه‌رسمی فارس، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روز چهارشنبه در همايش سپاه سيدالشهداء استان تهران که به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر برگزار شده بود گفت: «تهديد سياسی برای انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی را نبايد دست کم گرفت.»

وی افزود: «فلسفه وجودی آن [سپاه] دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن است و بايد بر اساس تهديدات روز خود را آماده کند.»

رهبران اصلاح‌طلب ایران از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی در يک سال گذشته از مداخله سپاه در سياست، افزايش نقش اين نهاد در امور اقتصادی و سرکوب معترضان به دولت و حکومت به‌شدت انتقاد کرده‌اند.

انتقاد رهبران اصلاح‌طلب از جهت‌گيری‌های سياسی سپاه و حمايت اين نهاد از محمود احمدی‌نژاد پيش از اعلان نتايج انتخابات دوره دهم آعاز شد.

میرحسین موسوی، نخست وزير سابق ايران و از رهبران مخالف دولت، در نامه‌ای سرگشاده به آيت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، که روز ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ منتشر شد نوشت: «‌شواهدی از مداخله تعدادی از فرماندهان و مسئولان سپاه و بسيج در انتخابات واصل گرديده و به نظر می‌رسد اين عمل در صورت صحت خبر، علاوه بر نقض قوانين، شکاف بين فرماندهان و مسئولان رسمی و بدنه سالم و صادق نيروهای بسيج و سپاه را دامن می‌زند.»

آقای جعفری همچنين گفت: «فتح خرمشهر يک پيروزی محسوس و قابل درک و عينی بود، اما پيروزی‌های بزرگ بعد از آن در حوادث مختلف انقلاب که مهم‌ترين آن مربوط به فتنه‌های سال گذشته بود.»

مسئولان نظام جمهوری اسلامی معمولا تظاهرات معترضان به نتیجه انتخابات رياست جمهوری دوره دهم که محمود احمدی‌نژاد پیروز آن اعلام شد، از جمله تظاهرات ميليونی ۲۵ خرداد، را «فتنه» می‌خوانند.

محمد خاتمی، رئيس جمهور پيشين ايران، در آذرماه ۱۳۸۸ با انتقاد از نقش سپاه و بسيج در سرکوب معترضان گفت: «سپاه پاسدارانی که آن همه افتخارات در کنار ارتش ما آفريد، بسيجی که با دست‌های تهی توانست در مقابل نيروهای عظيم بايستد و نگذارد عزت مملکت از بين برود، حرمتش اين است که در کنار مردم باشد، نه روياروی آنان.»

این در حالی است که، به گفته مقامات سپاه پاسداران، نيروهای بسيج نقش اساسی در سرکوب و پايان دادن به اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوری ايران داشته‌اند.

مهدی کروبی، از رهبران معترضان، در ارديبهشت سال جاری همچنين با انتقاد از حضور نيروهای نظامی در عرصه اقتصاد ايران گفت: «آيا به‌راستی نظامی کردن اقتصاد در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی، چارچوب سياست‌های کلی نظام و سند چشم‌انداز است؟»

‏يدالله جوانی، معاون سياسی سپاه پاسداران، ‏نيز اخيراً خواستار دستگيری و محاکمه رهبران ‏شاخص اصلاح‌طلب نظير محمد خاتمی و دو نامزد ‏اصلاح‌طلب دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری ‏شده بود.

نقش سپاه در سياست ايران همواره مورد اختلاف شخصيت‌های سياسی نظام جمهوری اسلامی بوده است. در حالی که آيت‌الله خمينی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، گفته بود نظاميان در سياست دخالت نکنند، قانون اساسی جمهوری اسلامی سپاه را «نگهبان از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن» دانسته است.

اخيرا علی لاريجانی، رئيس مجلس شورای اسلامی، با استناد به سخنان آيت‌الله خمينی از افزایش نفوذ سپاه دفاع کرد و گفت:‌ «به ايشان گفتند سپاه به دنبال کودتاست، گفتند اگر سپاه کودتا کند خوب است.»

منبع:رادیو فردا


 


taghi-rahmani

فرزانه بذرپور: تقی رحمانی روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی عضو شورای فعالان ملی مذهبی است.رحمانی 14 سال یعنی حدود یک‌سوم از عمر خود را در زندان به‌سر برده‌است. در سال ۱۳۶۰ به جرم نویسندگی در نشریهٔ زیرزمینی پیشتاز متعلق به گروه پیشتازان، گروهی متأثر از اندیشه‌های علی شریعتی، به سه سال حبس محکوم شد. در سال ۱۳۶۵ بخاطر نوشته‌هایش در روزنامه زیرزمینی موحد متعلق به گروه موحدون در زمینه نوگرایی دینی دستگیر و این بار برای ۱۱ سال به زندان محکوم شد. پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۷۶ با ماهنامه ایران فردا و هفته‌نامه امید زنجان همکاری می‌کرد. او در ۲۰ اسفند ١٣٧٩ دوباره در يک حمله شبانه به منزل محمد بسته‌نگار به همراه تعداد ديگری از اعضای جریان ملی مذهبی دستگير شد و در ٢٧ فروردين ١٣٨١ با سپردن وثيقه از زندان آزاد شد. رحمانی در سال 82 نیز مدت 22 ماه را در زندان سپری کرد. کوتاه ترین دوران حبس وی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 بود که چند روزی را در زندان سپری کرد. به جز دریافت جایزه هلمن – همت از سوی سازمان دیده بان حقوق بشر در سال 82، چندی پیش کانون مدافعان حقوق بشر نیز جایزه سالانه خود را هم به عنوان"قربانی" و هم به عنوان " فعال حقوق بشر" به تقی رحمانی اختصاص داده است. در گفتگو با تقی رحمانی، از او درباره استراتژی جنبش سبز، نهادسازی مدنی و شیوه های مبارزه مسالمت آمیز پرسیدیم. رحمانی معتقد است که   ایران مقتدر و ملی بدون ایران مدنی به دست نمی آید و استرآتژِی جنبش مدنی، استراتزی قهر و لجبازی نیست، استراتژی مقاومت هم هست. او باور دارد که حوصله، سماجت و مداراگرایی ویژگی های اصلاح طلبی است.

استراتژی جنبش سبز در برخورد با مشکلات، تهدیدات و فشارهای حاکمیت چگونه باید باشد؟ شما در مقاله ای گفته بودید که  اصلاح طلبی مثل پختن سمنو است و انقلاب مثل نیمرو. لطفا درباره این مثال بیشتر توضیح دهید؟  آیا هدف شما از این مثال صبر و پایداری در حرکت اصلاح طلبی است؟

جنبش سبز، آنچه از ظاهرش برمیآید، مانند پختن سمنو است. اما این پختن سمنو احتیاح به ترویج هم دارد و تبلیغ تنها کفایت نمی کند. اینکه فقط ما بگوییم صبر کنید البته کافی نیست. یک ویژگی در قوم ایرانی، عجول بودن است. سمبل جامعه ما شیر است . ویژگی شیر اینکه وقتی گرسنه است میغرد و پاره میکند اما وقتی که سیر باشد گوشه ای ساعات طولانی میخوابد. البته میتوان این شیر را مدنی کرد همانطور که عقاب آمریکایی ها مدنی شده و خروس فرانسوی ها،  ولی واقعیت این است که این احتیاج به ترویج هم دارد. روشنفکران، رهبران جنبش ودانشجویان باید علاوه بر تبلیغ، ترویج هم بکنند. کسانی که در تاریخ ما به عنوان انسان های اصلاح طلب و سمج ولی با حوصله و با تدبیر بودند میتوانند مشعل این راه باشند . مثالی میزنم . دکتر یدالله سحابی با یک زندگی طولانی بدون اینکه با هیچ قدرتی سازش کند اما با  نوعی حق طلبی توانست که نمونه زندگی زیستی این نوع مبارز باشد. به نظر من هر نسلی با هر عقیده ای آهنگ و خواست خودش را دارد و الگوها و سمبل های خودش را دارد. اصلاح طلبی  به خاطر اینکه واقعا اصلاح طلبی شود فاقد این قضیه بوده است. برای اینکه واقعا اصلاح طلبی شود باید ترویج شود. ما به شکل تبلیغی انقلاب را مطرح میکردیم و نه به روش ترویجی و به همین دلیل نتیجه نمی گرفتیم. اکتفا تنها به روش های تقسیم قدرت نمی تواند چندان موثر باشد ما نیاز داریم این جنبش را ترویج کنیم. روش این کار هم در ساختن ادبیات و اهنگ لازم برای اصلاح طلبی و مبارزه مدنی است. حتی موسیقی ما به شکل تبلیغی انقلاب را طرح میکرد به شیوه ای ترویجی . روش های تثبیت قدرت بدون ساختن نهادهای مدنی نمی تواند موثر باشد. اتمسفر یا جو اصلاح طلبی باید به وجود آید. این اتمسفر سه ویژگی دارد، حوصله، استمرار و مداراگرایی. این سه ویژگی هنوز وجود ندارد و بین ما هنوز خودی و غیرخودی قوی است و این باعث میشود که مداراگرایی ملی  به وجود نیاد .  با یکی سری الگوها میتواند این موضوع روشن شود، دکتر سحابی کسی است که در دو ائتلاف با هر کس که ایرانی و ملی بوده شرکت کرده است. قبل از انقلاب در جمعیتی حقوق بشر که چهرهای مذهبی و غیرمذهبی در آن وجود داشتند. چه بعد از انقلاب در جمعیت دفاع از قانون اساسی که در ان چهره های ملی وجود داشتند. یک انسان مذهبی و با اخلاق نوعی مداراگریی و حوصله و سماجت برای آزادی در زندگی اش هست . این انسان ها میتوانند مشعل راه باشند . البته هر نسلی باید نقشه راه را خودش تعیین کند اما الگو ها بسیار مهم هستند الگوها میتوانند شکل و اتمسفر لازم را دهند . جنبش سبز به این مشعل ها نیاز دارد و رهبران و روشنفکرنش به ترویج این ایده نیاز دارند و هنرمندانش باید ادبیات این حوزه را بیافرینند.

خواننده ای شعر میخواند که "ناگزیر و نالانم" اما اول انقلاب همان خواننده می خواند که "دایه دایه وقت جنگه وقت دوستی با تفنگه" . پس شعر جدیدی هم اکنون خلق میشود که سماجت و حوصله جزو شعارهای آن است.اصلاح طلبی به این نیاز دارد تا سمنویش جا بیافتد . مادربزرگ من وقتی سمنو می پخت از شب تا دو صبح پختنش وقت میبرد اما در ساختن نیمرو چون سریع عمل میکنیم حتی  به جافتادن آن دقت نمیکنیم و تنها به سیر شدن فکر میکنیم. برخلاف سمنو که حوصله باید به خرج داد. تا خوشمزه و قوی شود.

میفرمایید باید حوصله به خرج داد و در عین سماجت، ممارست و مداراگرایی اصلاح طلبی را پیش برد . روش این کار چگونه باید باشد؟ انتخابات شوراها و مجلس شورای اسلامی پیش رو هست آیا جریان های معترض به انتخابات ریاست جمهوری باید در انتخابات شرکت کنند؟  استراتژی مسالمت آمیز ویژیگی هایش چیست؟

این سوال خوبی است . قبل از اینکه به انتخابات بپردارزیم باید از استراتژی مسالمت آمیز و مدنی حرف یزنیم. مبارزه مدنی اگر به خیابان می آید عاقبت یک طرفش گفتگو است اما باید طرف مقابل هم گفتگو کند. اگر قرار به گفتگو باشد باید جا بیافتد که باید چه کرد. قبل از اینکه ما با انتخابات شوراها مواجه شویم ما باید بدانیم که استراتژی جنبش مدنی، استراتژی قهر و لجبازی نیست . استراتژی مقاومت هم هست.  ما کم حوصلگی خاصی داریم . البته این  تقصیر استبداد هم هست .اما بخشی از آن به خود درونی ما بازمیگردد. درست است که هر بار میخواهیم  با آنها (حکومت) باب گفتگو آغاز کنیم. آنها رو ترش کردند، کلاه کج کردند و رخت سکندری انداختند، این روش ها برای حاکمان نتیجه شومی خواهد داشت . وقتی همه راه ها بسته میشود . آنچه که اتفاق می افتد دیگر در اراده ما وآنها نیست. باید قاعده خودمان را داشته باشیم. حوصله ،صبر و مداراگری به ما میآموزد که اگر این استراتـژی باشد  و بدان اعتقاد داشته باشیم میدانیم که  مبارزه مسالمت آمیز مبارزه ای است که براساس رفتار قانونمند شکل میگیرد. و اگر هم خیابانی است . نهایت قرار است با گفتگو به نتیجه برسد، در این صورت میتوانیم امیدوارم باشیم که رفتار مدنی را آموخته ایم. آن وقت مسئله انتخابات که شرکت کنیم یا نه، خودش یک رفتار مدنی میشود. قهر کردن رفتار مدنی نیست. گاهی در انتخاباتی آن را تحریم میکنیم اما باز این هم یک رفتار مدنی است. جامعه ما بین قهر کردن و رفتار مدنی هنوز سرگشتگی دارد. به انتخابات نباید به دید کشتی نجات نگاه کرد و در عین حال میتوان از آن به عنوان یک فرصت استفاده کرد تا خواست های مدنی را دنبال کنیم. اگر استراتژی جنبش سبز، استراتژی گفتگو است پس همواره انتخابات برای آن یک موضوع است. گاهی در آن شرکت میکند و گاهی به دلایلی در ان شرکت نمیکند.اما در عین حال قهر هم نمی کنیم.

به طور مثال انتخابات شوراها، این انتخابات در شهرهای کوچک و روستاها  برای مردم به دلیل جذابیت پست و مقام عملا با یک استقبال نسبی مواجه میشود. اما در پایتخت و شهر های بزرگ متفاوت است. در شهر های بزرگ میتوان موضوع شرکت یا عدم شرکت تاثیرگذار باشد . اما نباید در هر شکلی با صندوق های رای قهر یا آشتی کرد بلکه باید با شرایط شرکت کنیم و باید کمی به آن شرایط نزدیک شد. تا تحلیل دقیقی از آن به دست آید.                                                                                            

در آستانه سالگرد انتخابات هستیم . آیا حرکتهای خیابانی و اعمال زور از طریق مقابله خیابانی با حکومت برای جنبش سبز ثمری دارد؟ برخی معتقدند که الگوی مبارزه مدنی قرقیزستان، اکراین یا کشورهای اسیای مرکزی روش مبارزه برای تغییر دموکراتیک  را نشان میدهد. و حتی فیلم های از تحولات سیاسی و انقلاب های رنگی در این کشورها بر روی برخی سایت ها و شبکه فیس بوک قرار گرفته است. آیا به  نظر شما جنبش سبز شباهتی با این جریانات دارد یا میتواند از آن الگوبرداری کند؟

من به عنوان کسی که در انقلاب سرباز انقلاب بودم .معتقدم که در یک بازی تند، کسانی که قدرت و ثروت بیشتر دارند حاکم میشوند و مسئله دموکراسی جهان هم اکنون در حال تولد و زایش است. به نظر من اساسا در کشور قرقیزستان تحولاتی اتفاق نیافتاده است و بیشتر موضوع بر سر منافع آمریکا و روسیه در این منطقه است. الان آمریکاییها به مصالحه روسیه احتیاج دارند و طبیعتا فرصت را به روسیه در قرقیزستان واگذاشته اند. اما به صورت کلی در آسیای مرکزی این تقسیم بندیها، جمهوری ها را بی ریشه تر کرده است . تحول معناداری در این کشورها رخ نمی دهد و کشوهای کوچک با جمعیت های کم و با اکثریت بی تفاوت و اقلیتی  که تنها رفت و آمد میکند. به نظر من الگو کشورهای آسیای مرکزی مثل اکراین یا قرقیزستان برای ما مهم نیست.  ین انقلاب های رنگی چیزهای ریشه داری نیستند. اگرچه که در اکراین نگاه ملی و هویت اکراینی وجود دارد اما در مورد قرقیزستان، ان را حائز اهمیت نمیبینم .                                                                                             ولی از یک سو مسئله ی کشمکش خیابانی و خشونت خیابانی چیزی نیست که یک جریان اصلاح طلب بخواهد تاییدش کند به ویژه کسی که انقلاب را دیده است. مسئله دموکراسی در جهان هنوز یک موضوع جدیدی است . الان چند غول جهان برای تحریم ایران اقدام میکنند که دو تا از آنها روسیه و چین است. بنابراین بر جهان دموکراسی حاکم نیست. پیچیدگی کشورهای اروپایی موضوع دیگری است. در آمریکا و اروپا به خاطر وجود نهاد های مدنی یک دموکراسی نیم بندی وجود دارد. لذا تغییر یک دولت، معلوم نیست یک دموکراسی به وجود آورد.

بحث ما این نیست که یک حکومت دینی  یا غیر دینی است .بحث دموکراسی در ایران این است  که سقف قدرت و تراکم قدرت در صد سال اخیر هرگاه جایی رسیده که دیگر کسی آن را تحمل نکرده است اعتراض و طغیان شکل گرفته است. و این هم میتواند در قالب ایدوئولوژی های مختلف رخ دهد. تفاوت اساسی بین تجربه این کشورها با ما وجود دارد . در این کشورها یک تحول سریع و بی ریشه رخ داده است.. دموکراسی هم روش خاص خودش را دارد . بازرگان در پایان رژِم شاه گفت که بعد از ما کسانی میآیند که به روش دیگری با شما سخن میگویند. پیشبینی بازرگان درست درآمد و این تغییر رخ داد  اما  به دموکراسی هم منجر نشد. اینکه تغییر دولت  ضرورتا به دموکراسی منجر میشود یا نه باید بحث کرد.

شما به نقش و الگوی دکتر یدالله سحابی اشاره کردید. ایشان در دهه 40 و در جریان مبارزه سیاسی قائل به نهادسازی بوده اند. چه فرقی میان نهادهای سیاسی و احزاب در آن دوره با نهادهای مدنی- اجتماعی امروز ایران وجود دارد. و آیا جنبش سبز نهادی مدنی است؟ نقش جنبش سبز در ارتباط با تشکل های اجتماعی و اقتصادی جامعه چگونه باید باشد؟

من نکته ای دارم. دکتر سحابی و مهندس بازرگان در دهه 40 به نهادسازی توجه کردند ولی در دوران انقلاب به دولت سازی و نجات ایران توجه کردند و به نهادسازی مدنی توجه نشد. ایران در تفکر نسل قبل، ایرانی بزرگ با تاریخ و مرزهای ارزشند بود و یک دموکراسی کلان محور میخواست و تمام گروههای سیاسی از چپ و راست و اسلامی در همین پارادایم فکر میکردند که ایران ملی بود. من می گویم تئوری ایران ملی. اما الان ما وارد فاز ایران مدنی میشویم. در ایران مدنی اصناف، اقوام و زنان هستند و به عبارتی همه خودشان را در جنبش سیز تعریف میکنند و در عین حال برای خودشان یک هویت و تفکر مستقل هم قائل هستند این یک قدم به جلو است و ما متفاوت از زمان مهندس بازرگان هستیم.

امیرکبیر ایده ایران مقتدر را آورد و شکست خورد و ایده ایران ملی مصدق هم پیروز نشد و مهندس بازرگان و دکتر سحابی نیز به این ایده اعتقاد داشتند و آن را مطرح کردند اما ایران مقتدر و ملی بدون ایران مدنی به دست نمی اید. ایران فقط در دیواره تاریخ و مرزها  نیست . ایران زنان، اقوام و اصناف هستند که براساس جنسیت، قومیت و اخلاق تقسیم بندی میشود. این نوع نهادسسازی مدنی با آن نهادسازی سیاسی فرق دارد. در این نهادسازی اصالت عنصر ملی را هم میبینیم. در چهارچوب یک ملت فراگیر میتوان اندیشه کنند . این نوع نهادسازی مدنی با آن نوع نهادسازی ملی فرق دارد. هرکس با ایدئولوژی خودش نهاد میتواند داشته باشد و ایدئولوژی ها در جنبش مدنی حضور دارند اما اصل تعیین کنند رابطه ایرانی بودن ما نیست. این یک فاز مهمی است که در چند سال اخیر وارد آن شده ایم.جنبش سبز هم یکی از ویژگی هایش همین موضوع است. در 25 خرداد مردم آمدند و گفتند رای ما را بده، و حقوق مدنی ما را بده و نگفتند به حکومت که  تو برو ؟ این تئوری خاص خود را میطلبد. جنبش سبز هم یکی از ویژگی هایش همین است. این نوع زبان و پارادایم جدیدی است یعنی پیوند دموکراسی با امور خرد.

در دوران شریعتی، بازرگان و حتی دوره اقای خاتمی به دنبال تحقق یک دومکراسی کلان در دولت بودند اما امروز مهندس موسوی و خانم رهنورد از آزادی و حقوق زنان هم حرف میزند که این یک مفهوم جدید از مبارزه است و توجه به این نوع نهاد سازی با دوران نهادسازی ان بزرگان فرق میکند. نقشه جدیدی میخواهد. جنبش سبز با یک رویه مدنی – سیاسی وارد شده است و الان باید برای اقشار متوسط، یعنی کسانی که نه مرفه هستند و نه خیلی فقیر هستند که فکر کردن نتوانند، این اقشار متوسط که در ایران هستند نهادهای خودشان را میخواهند. زنان، معلمان و کارگران، این تشکل ها را جنبش سبز باید به رسمیت بشناسد و آن را تبلیغ و ترویج کند و نهاد های وجود دارند که میتوانند به نهاد های مرجع تبدیل شوند مانند انجمن صنفی روزنامه نگاران، انجمن صنفی معلمان یا جریان های مستقل ملی که میخواهند با زبان محلی نوعی خودگردانی داشته باشند باید این نهادها به رسمیت شناخته شود و ادبیات آن تولید شود . باید ادبیات و شعرش ساخته شود . یک ایران مدنی شکل بگیرد که سه عنصری است . زنان حقوقق پیدا کنند . آن ایران ملی که آرزوی دکتر مصدق بود و آن ایران مقتدر که آرزوی امیرکبیر بود میتواند شکل بگیرد.

دموکراسی خرد در اروپا به ویژه در فرانسه در 1910 شکل گرفت . پیوندش با امور خرد یعنی جنبش های مثل زنان و کارگران قرارگرفت که در  پیوند آنها میتوان به نهادسازی مدرن فکر کرد و از تجربه آنها آموخت .کاری که دکتر سحابی در مقطع خاص 40 تا 46 انجام داد ترتیب نهادهای ملی بود و امروز این نهاهای مدنی به صورت جنینی شکل گرفته است ولی مدام باید دقت داشت و از آنها مراقبت کرد.  وظیفه جنبش سبز به عنوان یک نهاد ملی این است که برای این نهاد ها زمینه بروز و گسترش را باز و هموار کند. به نظر من جنبش سبز مثل تیم ملی است و این نهادها مثل تیم های باشگاهی هستند هر چقدر این نهادها قدرتمند تر شوند . جنبش سبز هم قدرت  بیشترو گستره بالاتری میابد.

به موضوغ پررنگ بودن خودی و غیرخودی اشاره کردید. جنبش سبز یک حرکت مردمی و غیر متمرکز است و گروهها و جریانات مذهبی و سکولار و لائیک با انگیزه های گوناگون بدان پیوند خورده اند. شما یکی از فعالان ملی- مذهبی هستید انتظار شما از رهبران اصلاحات برای حفظ پیوستگی جنبش سبز چیست؟

تحولات  در جامعه ما نشان داده است که در جریان انقلاب و در دوره اصلاح طلبی خاتمی  ما یک  تحول فکری را آغاز کردیم. اما در عین حال به شدت خودی و غیر خودی داشته ایم. هنوز نیروهای اپوزیسیون حاکمیت حاضر نیستند با دکتر یزدی تماس بگیرند و حالش را بپرسند این قدم را باید اقای خاتمی در همان اوایل برمیداشت. برخی از دوستان اصلاح طلب بدانند که چه به اپوزیسیون نزدیک شوند یا خیر این فشارها گریبان آن ها را هم خواهند گرفت. شعار اقای خاتمی جامعه مدنی و ایران برای همه ایرانیان است. طبیعتا ایدئولوژی های گوناگون، اقوام و اصناف همگی در این جای میگیرند و به نظر من حق شهروندی را باید به رسمیت بشناسند . ما باید دقت کنیم. لازم نیست دروغی باهم کنار بیاییم میتوانیم بر اختلافات تاکید کنیم اما حقوق مدنی را هم مدنظر داشته باشیم. انتظار این بود که جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی جلو می آمدند. باید جبهه دموکراسی خواهی شکل میگرفت .همه این فشارها در سال 79 و 80 سر ملی مذهبی ها آمد و آن وقت گفته شد که سر اینها هم میاید .که این اتفاق افتاد. نیروهای جوان، زنان، اقوام و اصناف که به جنبش مبارزه سبز قدم میگذارند به این رفتارها خیلی حساس هستند. معمولا برای جوانان اختلافات فعالان و رهبران سیاسی درون جنبش برایشان دلسرد کننده و سوال برانگیز است اقای خاتمی حاضر نشد با کلینتون دست بدهد ولی هر روز یک بحران برای او ساختند حالا یک بحران دیگر هم میساختند اما احمدی نژاد دوبار به بوش نامه نوشت و او هم جوابش را نداد. وقتی شعار جامعه مدنی میدهیم باید قدم های برداریم تا آن خط مزهای دروغین فرو بریزد تا همه گروهها با ایدئولوژی های گوناگون در کنار هم قرار گیرند و صرفا ایدئولوژی ها ملاک رفتارها نیست. گاه جریان های مختلف بر یک موضوع ملی یا سیاسی رفتار مشترکی دارند . ما باید بر این مشترکات تاکید کنیم ضمن اینکه هویت خودمان را حفظ کنیم.

 

شما به مشترکات درون جنبش سبز اشاره کردید. حال اگر بخواهیم به دنبال تشابهات و مشترکات با جریان راست باشیم این وضعیت چطور خواهد بود. خبرها مبنی بر اختلافات میان جریان محافظه کار اصول گرا با دولت افراطی احمدی نژاد شدت و ضعف دارد . آیا جریان اپوزیسیون  میتواند راهکاری  برای نزدیک شدن به جریان اصول گرا یابد؟ و آیا نیازی به یافتن نقاط مشترک و تقویت آن هست؟

این هم سهل است و هم ممتنع . اگر هدف از این استراتژیِ اختلاف انداختن برای ورود به قدرت باشد این کوتاه مدت است و فایده ای هم ندارد. چون در ایران نهادهای مدنی وجود ندارد و باندهای قدرت به وجود می اید که تضاد منافع در انها را سبب میشود. این باند ها بی ریشه هستند. این مسئله در کشورهای که بدون نهادهای مدنی وارد انتخابات میشوند. همواره به چشم میخورد. ولی این موضع  ثابت نیست. در دوره اصلاحات، جریان موئتلفه پرچمدار مبارزه با اصلاح طلبان بود ولی الان موئتلفه از صحنه کنار رفته است و به نوعی انزوا اختیار کرده است. اگر نیروهای اصلاح طلب شعارشان این باشد ک ما کسی را حذف نمیکنیم. میتوان جناح راست را هم در معادلات دید. هر انسانی راست و چپ دارد و هر جامعه ای در عین داشتن راست و چپ میتواند ایدوئولوژی های مختلفی داشته باشد اگر شعار من این باشد که همه ایرانی هستیم میتوان مشترکات را یافت. اگر نهاد های مدنی ریشه دار در کشور وجود داشته باشند آن وقت اگر کسی از دولت بیرون آید نابود نمیشود. یا ترس از حذف شدن از صحنه سیاسی را ندارد. بلکه جذب نهادهای مدنی شده و دوباره از نو تلاش میکند. اگر ما این شعارها را دهیم و در درون خودمان دوست شویم و براساس اصول مشخصی عمل کنیم و بر بعضی موضوعات مثل انتخابات آزاد، حق تجمع، آزادی مطبوعات و پاسخگو کردن دولت ، همه گروهها به یک توافق استراتژیک دست یابند آن وقت است که میتواند ایران برای همه ایرانیان باشد.هرنوع تحولی غیر از این دوباره به دور باطلی از هرج و مرج میانجامد. در صورت این توافق استراتژیک آرام آرام توازن قوا هم شکل میگیرد و تنها توازن قواست که میتواند طرف مقابل را تغییر دهد و گرنه نصحیت خواهد بود.

برخی اشکال میگیرند که اقای دکتر سحابی اخلاقی بود. بله من هم معتقدم که نهادهای مدنی بر اخلاق حق تقدم دارد و. در جامعه مدنی است که اخلاق محقق میشود . یک سری انسان های اخلاقی در قله قرار دارند اکثریتی هم در دره هستند و این میان  انسان ها مدام در دره و قله در نواسان هستند  و افراد دچار تضادهای شخصیتی میشوند.جامعه اخلاقی به سپرهای محافظی چون نهاد های نیاز مدنی دارد .  که حکومت ها نتواند به راحتی با آنها بازی کنند. مشکل ما این نیست که انسان های اخلاقی نداریم.مشکل جامعه مااین است که اخلاق ها در نهاد های مدنی تثبیت نشده اند که انسان های متوسط هم در این نهاد ها پرورش یابند                               استراتژی ما اگر این باشد که در جناح راست اثر بگذاریم که تا در قدرت وارد شویم نتایج خاص خود را دارد ولی اگر بر یک سری اصول بایستیم، میتوانیم بر جناح مقابل هم تاثیرگذار باشیم. این نیازمند نوعی انسجام درونی میان جنبش سبز است که بتوانند همدیگر را تحمل کنند و توافق استراتژیکی بین شان به وجود آید و تبدیل به موازنه قدرت شود و این میتواند بر روابط ما با کشورهای خارجی هم تاثیر بگذارد. همانطور که حضور مردم معترض در جنبش سبز بر بسیاری از معادلات بین المللی تاثیرگذاشت.

منبع : سایت جرس
 


Ahmadinejad_mehr

"سرگی پریخودکو" دستیار رییس جمهور روسیه روز چهارشنبه در تفسیر بیانات انتقاد آمیز "محمود احمدی نژاد" رییس جمهور ایران در رابطه با روسیه اعلام کرد که موضع روسیه درباره برنامه هسته ای ایران نه در راستای طرفداری از آمریکاست و نه جانبداری از ایران.

رییس جمهور ایران روز چهارشنبه طی پیامی تلویزیونی امکان حمایت روسیه از تحریمات علیه ایران که توسط آمریکا پیشنهاد شده و در حال حاضر در شورای امنیت سازمان ملل متحد تحت بررسی قرار دارند را غیر قابل قبول نامید. وی اعلام کرد که روسیه با حمایت از این تحریمات از کسانی پشتیبانی می کند که طی 30 سال اخیر نسبت به ایران موضع خصمانه ای اتخاذ کرده اند.

پریخودکو گفت: "روسیه بدون تردید از منافع ملی دراز مدت خود پیروی می کند. موضع ما دقیقا موضع روسیه است و در آن منافع ملت روسیه منعکس می شود به همین خاطر نمی تواند در طرفداری آمریکا و یا جانب داری ایران باشد".

وی خاطر نشان ساخت که برای روسیه هرگونه غیرقابل پیشبینی بودن، هرگونه افراط گرایی سیاسی، عدم شفافیت و عدم استمرار (خط مشی) در اتخاذ تصمیمات مرتبط به جامعه جهانی که موجبات نگرانی آنها را فراهم می آورد، غیر قابل قبول است.

دستیار رییس جمهور روسیه خواستار آن شد که کسانی که از طرف ملت دوست ایران صحبت می کنند، این مسائل را به یاد داشته باشند.

پریخودکو گفت: "هیچکس هنوز نتوانسته که با عوام فریبی سیاسی اعتبار خود را حفظ کند".

وی تاکید کرد: "روسیه همواره خواستار برقراری روابط حسنه و بر اساس احترام متقابل با کلیه همسایگان از کم وسعت تا بزرگ و کشورهایی که تاریخ چند هزار ساله دارند بوده و خواهد بود و حتی با کشورهایی که چندی قبل استقلال خود را بدست آورده اند".

پریخودکو تاکید کرد: "ما در فعالیت هایی که در عرصه جهانی و سازمان های بین المللی همراه با دیگر کشورهای مسئول انجام می دهیم، تلاش می کنیم که اصول برابری، قانون سالاری، احترام متقابل و امنیت برابر برای کلیه کشورها را تامین کنیم".

یادآوری می کنیم که روز دوشنبه 17 مه وزرای امور خارجه ایران، برزیل و ترکیه پیشنویس توافقنامه تبادل اورانیوم کم غنای موجود در ایران با سوخت 20% برای رآکتور تحقیقاتی تهران را امضا نمودند. طبق این سند، مبادله در خاک ترکیه انجام خواهد شد. در چارچوب این توافقنامه ایران آماده ارسال 1,2 تن اورانیوم کم غنا و تحویل 120 کیلوگرم سوخت هسته ای در ازای آنست.

روز بعد از آن یعنی 18 مه "هیلاری کلینتون" وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که واشنگتن، مسکو و پکن در باره قطعنامه جدید در رابطه با ایران به توافق رسیدند.

روز دوشنبه 24 مه نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی نامه کشورش درباره تبادل سوخت هسته ای که بر اساس بیانیه تهران تهیه شده بود را به "یوکیا آمانو " مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی تسلیم کرد.

در حال حاضر اعضای گروه "1+5" میانجیان بین المللی حل مسئله هسته ای ایران (پنج عضو دائم شورای امنیت بعلاوه آلمان) درحال بررسی متن پیشنویس قطعنامه تحریمات جدید در رابطه با برنامه هسته ای ایران هستند که توسط آمریکا تنظیم شده است.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به mizankhabar-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به mizankhabar@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته