
شبکه تلویزیونی العربیه شامگاه چهارشنبه مناظره ای را پخش کرد که برای اولین بار به صورت رو در رو میان مقام های ایرانی و اسراییلی برگزار شده است. محل برگزاری این مناظره یکی از دفترهای وابسته به سازمان ملل متحد در نیویورک بوده است و در آن هیچ خبرنگاری حضور نداشته. العربیه موفق به خرید نوار جلسه از شخصی شده که توانسته بود ماوقع را ضبط کند.
نماینده طرف ایرانی در این مناظره دکتر کریمی عضو هیأت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد بوده است. اما طرف اسرئیلی را آفنر کوهن کارشناس سیاسی و نظریه پرداز اسراییلی نمایندگی می کرد. در این دیدار جمعی از مسئولان سازمان ملل متحد و شخصیت های آمریکایی و مصری حضور داشتند.
محور گفت و گوها فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی ایران بوده است که غرب و اسرائیل همواره در صلح امیز بودن ان تشکیک کرده اند اما جمهوری اسلامی از دوگانگی معیارها نزد غرب به ویژه آمریکایی ها در تعامل ذرادخانه اتمی اسرائیل و فعالیت های اتمی ایران سخن می گوید.
طرف اسرائیلی وجود چنین جنگ افزاری را در دست کشورش برگ بیمه ای برای تضمین امنیت اسرائیل که به گفته او در محاصره دشمنان است قلمداد کرد.
اما نماینده ایران در پاسخ ، چنین مساله ای را در راستای "سیاست یک بام دو هوای" غرب در برخورد با پرونده هسته ای ایران ارزیابی کرد و پرونده هسته ای کشورش را به کارد آشپزخانه ای تشبیه کرد که ضمن کشنده بودن می تواند وسیله مفیدی باشد.
در این مناظره دو طرف به مجادله پرداختند اما دیپلمات ایرانی از همه حاضران بی آن که طرف اسرائیلی را مستثنا کند برای سرمایه گذاری در کشورش دعوت کرد و بر ضرورت ادامه گفتگو تاکید داشت.
هنوز معلوم نیست که آیا این اولین دیدار از نوع خود میان مقام های جمهوری اسلامی و شخصیت های اسراییلی بوده است یا خیر؟ ماجچ عبد العزیز سفیر مصر در ایالات متحده تآکید می کند که این گونه دیدارها مسبوق به سابقه بوده است.
متن این مناظره به نقل از تلویزیون العربیه که توسط ندای سبز آزادی به فارسی برگردانده شده بدین شرح است :
کوهن (اسرائیل): یک مساله اساسی درباره موضوع فعالیت های اتمی در خاورمیانه وجود دارد و آن این است که ما نیازمند یک گفت و گوی صریح هستیم که باید آن را آغاز کنیم. صراحت در اینجا با شفافیت متفاوت است اما باید بهره مندی از صداقت و صراحت را آغاز کنیم. در درجه نخست باید اسرائیل به آن چه داراست اعتراف کند اما این اعتراف یه این معنی نیست که آن چه را اسرائیل دارد از او سلب شود. اسرائیل این را جزئی از هویت خود به شمار می آورد. مساله متعلق به موضوع اتمی و چگونگی تعامل اسرائیل با آن است و این به معنی این نیست که هر طرف سلاح های خود را کنار بگذارد زیرا جریان به حد زیادی مرتبط با امنیت ملی است.
کریمی (ایران): تصاویر را دیدم. بسیار زیبا بودند. به نظرم برخی از این تصاویر متعلق بود به جنگ تحمیلی صدام حسین علیه ایران که در آن از سلاح های شیمایی بهره برد. شما می دانید که در آن دوره ما این توانایی را داشتیم که از این نوع از اسلحه استفاده کنیم اما این کار را نکردیم زیرا این گونه رفتار کردن غیر انسانی و به دور از انصاف است. برای استفاده نکردنمان از آن اسلحه توجیه داریم و این همان چیزی است که تاریخ از آن سخن می گوید.
کوهن (اسرائیل): اگر رفتارهای تو باعث شده است که طرف مقابل برای در اختیار گرفتن سلاح های اتمی اقدام کند پس رفتار تو بسیار مصیبت بار است. تو با کشوری طرف هستی که دارای سرزمین محدودی است. اعتراف نکردن به در اختیار داشتن اسلحه اتمی دلیلش ایالات متحده نیست بلکه به این دلیل است تا کشورهای عربی هم به فکر دسترسی به اسلاحه اتمی نباشند.
کریمی (ایران): سوال این است که آیا در 30 سال گذشته توانایی های ایران پیشرفت کرد یا پسرفت؟ به طور قطع پیشرفت کرد آن هم بدون تکیه بر اسلحه اتمی. بنده همواره تکنولوزی اتمی را به چاقو در آشپزخانه توجیه می کنم. شاید این چاقو خطرناک به نظر برسد اما در عین حال نمی توان آشپزخانه ای بدون چاقو را تصور کرد.
کوهن (اسرائیل): چرا ابهام؟ اولا از لحاظ استراتژیک کشور کوچکی مثل اسرائیل بسیار خوب است که سیاستی برای حمایت از خود به روش های مختلف داشته باشد. اگر به بارزترین رخداد در جریان جنگ جهانی دوم بیندیشیم، آن چه باعث شد که اسرائیل در اندیشه دسترسی به بمب اتم باشد مانع شدت از تکرار تجربه اردوگاه های نسل کشی یهویدان از طریق ایجاد یک زره بازدارنده است و آن هم تهدید به تکرار هیروشمیا است.
کریمی (ایران): توقع داری که چه کار کنیم؟ آیا دست به سینه بدون هیچ تحرکی بنشینیم؟ خیر، ما خود را می سازیم. هم اکنون 8 هزار بیمار داریم که در انتظار داروهایی هستند که به وسیله اورانیوم غنی سازی شده به نسبت 20 در صد به دست می آیند. ما شما را به ایران و سرمایه گذاری در آن دعوت می کنیم. آسیای مرکزی بازاری پر رونق به شمار می آید و می توانید فرصت های اشتغال در آن جا فراهم کنید.
کوهن (اسرائیل): به نظر من وقت آن رسیده است اما تعامل با ایران در این مرحله دشوار به نظر می رسد. احمدی نژاد دوست دارد اسرائیل را محو شده ببیند. بیندیشیم که خاورمیانه عاری از سلاح های اتمی چگونه خواهد بود؟
وضعت بدون تکنولوژی اتمی و غنی سازی چگونه خواهد بود؟ اسرائیل برای سال ها و ده های آینده قدرت های نهفته خود را حفظ خواهد کرد و حاظر نیست تنها در مقابل حرف از آن ها صرفنظر کند.
کریمی (ایران): شما حضور را نمی پذیرید بلکه تحریم های پی در پی را ترجیح می دهید. بدین صورت شما خود را منزوی می کنید. ایران کشور بزرگی است که در آن 70 ملیون نفر ساکن هستند. ما نیازی به سرمایه گذاری های خارجی نداریم. منابع نفت و گاز ما بسیار زیاد هستند. شما در حقیقت به حظور نیافن در ایران خود را منزوی می کنید.
به هر حال گفت و گو و تبادل نظر مسایل خوبی هستند و باید باز سازی مسائل را از نو آغاز کنیم.
تلاش ها برای رفع تعلیق فعالیت انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی سهند تبریز که بعد از انتخابات ریاست جمهوری از فعالیت اش جلوگیری شد ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار کلمه، حسام نوری دبیر این انجمن و دانشجوی کارشناسی ارشد این دانشگاه گفت: حکم تعلیق موقت فعالیت های این دانشگاه در تاریخ ۲۲ آذر و حکم نهایی در تاریخ بهمن ۸۸ بدون اشاره به دلیل مشخصی ابلاغ شد.
وی افزود: تنها در حکم دلیل تعلیق عدول از اساسنامه ذکر شده است .
وی دلایل هیات نظارت و نیز هیات منصفه دانشگاه در صدور این رای را کاملا سیاسی و جناحی عنوان کردو افزود: نسبت به حکم صادره درخواست تجدید نظر داده است اما هنوز تکلیف انجمن اسلامی این دانشگاه نامشخص است.
لازم به ذکر است دانشگاه صنعتی سهند تبریز یکی از قطب های دانشگاهی رشته های فنی و مهندسی کشور است.
وضع بهداشتی بندهای زنان در زندان اوین از نظر بهداشتی کاملا بد و غیربهداشتی گزارش شده است
گزارش های خبرنگار کلمه حاکی است که برخی از زندانیان سیاسی زن در تماس با خانواده های خود گفته اند که در همه بندهای زنان بویژه اندرزگاه چهار وضعیت بهداشت بسیار نامناسب است و حتی بیماری هایی از قبیل شپش و عفونت های زنانگی و همچنین گلو دردهای چرکین رواج پیدا کرده است .بسیاری از این بیماری ها در برخی از زنان به قدری مزمن شده است که به آنتی بیوتیک ها نیز مقاومت پیدا کرده اند. چند روزی است که آب گرم نیز برای حمام کردن وجود ندارد و همه زندانیان زن با آب سرد حمام می کنند.
به گفته زنان زندانی مسوولین زندان نسبت به مداوای این بیماران اقدام نمی کنند و اعتراض های پی در پی زندانیان زن نیز تاکنون اثری نداشته است.
زندانیان زن همچنین از نظر مواد غذایی نیز دچار مضیقه شدید هستند و فروشگاه زندان برای ارائه موادغذایی به آنان محدودیتهای زیادی دارد.در حالی که غذای زندان ناکافی و بدون کیفیت است است ، دست کم به آنان این اجازه داده نمی شود که مواد غذایی مورد نیاز خود را با پول شخصی خود از فروشگاه زندان خریداری کنند .فروشگاه زندان نیز معمولا خالی از مواد مورد نیاز زندانیان است .
زندانیان زن به خاطر تغذیه نامناسب ،دچار نقص سیستم ایمنی شده اند و به همین دلیل مرتب بیمار می شوند.
براساس گزارش های دریافتی از داخل اوین ،چند شب پیش یک زندانی زن در قرنطینه اوین به علت ترکیدگی آپاندیس درگذشت که علت ان عدم رسیدگی ماموران به وی و نرساندنش به بهداری اوین گزارش شده است.
از ساعت ۱۰ شب تا ۷ صبح که درهای سلول ها و بندها بسته می شود ، ماموران هیچ کنترلی بر وضعیت زندانیان ندارند و اگردچار بیماری و یا مشکلی بشوند ،ماموران نظارتی بر آنها ندارند و در چنین ساعت هایی کسی قادر به رساندن کمک های پزشکی به زندانیان نیست.
تعداد زیادی از زندانیان سیاسی زن بویژه زندانیان حوادث پس از انتخابات در بندهای عمومی اوین نگه داری می شود و اوضاع نامناسب بهداشتی در هفته های اخیر به نگرانی این خانواده های زندانیان سیاسی افزوده است.
جلسه محاکمه علی ملیحی، مسئول روابط عمومی سازمان ادوارتحکیم وحدت امروز (چهارشنبه) در شعبه 28 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد.
به گزارش ادوارنیوز، در این جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست آقای ملیحی را در حضور وی و وکیل مدافع قرائت کرد و سپس علی ملیحی و آقای رضا زارعی وکیل مدافع به طرح برخی دفاعیات پرداختند. علی ملیحی با رد آنچه در پرونده تحت عنوان اقرار آمده بود، هرگونه اتهامی را رد کرد، که بر این اساس با رد قابلیت استناد گزارش ضابطان قضایی از سوی وکیل مدافع و علی ملیحی، ادامه رسیدگی به اتهامات این عضو سازمان دانش آموختگان ایران به جلسه دیگری موکول شد.
گفتنی است، اجتماع و تبانی علیه نظام، تبلیغ علیه نظام، شرکت درتجمعات غیرقانونی، نشر اکاذیب و توهین به رییس جمهور از جمله اتهامات علی ملیحی است.
دست کم ۲۰ تن از دانشجویان دانشگاه تهران به اداره پیگیری وزارت اطلاعات احضار و بازجویی شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در پی ورود غیر منتظره محمود احمدی نژاد به دانشگاه تهران در آستانه روز معلم و اعتراضات صورت گرفته از سوی دانشجویان معترض دست کم ۲۰ تن از دانشجویان دانشگاه تهران به اداره پیگیری وزارت اطلاعات احضار و بازجویی شدند.
همچنین به دلیل امتناع برخی از دانشجویان در مراجعه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات آدرس و نام و مشخصات این افراد از سوی حراست دانشگاه در اختیار وزارت اطلاعات قرار گرفته است.
از سوی دیگر شنیده ها حاکی است برخی از دانشجویان معترض نیز که به تازگی در امتحان کارشناسی ارشد شرکت کرده اند از سوی سازمان سنجش احضار و تهدید شدند.
فرزند دکتر معتمدی وزیر اسبق وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات که هفته گذشته در دفتر کار خود در دانشگاه امیرکبیر توسط فردی ناشناس به وسیله چاقو مورد ضرب و جرح قرار گرفت، وضعیت جسمانی پدرش را رضایتبخش اعلام و از اطلاع رسانی صدا و سیما انتفاد کرد.
محمدرضا معتمدی با بیان اینکه پیگیر اتفاق رخ داده شده برای پدرم هستیم گفت: برخی پروندههای موجود در مخابرات نشان میدهد که ضارب در سال 83 به دلیل اختلاف با یکی از مراکز مخابراتی بر سر مبلغی حدود 10 هزار تومان که منجر به درگیری شده به زندان محکوم شده است اما با رای دادگاه تجدیدنظر درسال 85 این شخص به سه ماه و یک روز زندان محکوم شد.
به گزارش مهروی ادامه داد: این درگیریها هیچ ارتباطی با پدرم که در آن زمان سمت وزارت ارتباطات را به عهده داشت، نداشته و این قبیل داستانها نمیتواند انگیزه این فرد برای ضرب و جرح باشد.
معتمدی با تاکید براینکه به این فرد دسترسی نداریم و پیگیریها برای مشخص شدن انگیزه این اقدام از سوی پلیس امنیت ملی در حال انجام است ضمن بیان اینکه ضارب فارغ التحصیل سال 72 دانشگاه امیرکبیر بوده و برخی اخبار نیز از بازنشستگی وی در شرکت مخابرات حکایت دارد با اظهار گلایه از برخی مسئولان که حمله به دکتر معتمدی را مسأله شخصی تلقی کردند گفت: پدرم با هیچکس خصومت شخصی نداشته و اینکه به مشکل پیش آمده به واسطه زمان خدمت به این کشور، جنبه شخصیدهیم بسیار توهینآمیز است.
وی گفت: از صدا و سیما نیز خواستهایم تا اخبار منتشر شده در این رسانه را که مبنی بر خصومت شخصی پدرم با فرد ضارب پخش شده را اصلاح کند اما تاکنون این اقدام انجام نشده است.
دکتراحمد معتمدی که وزارت ارتباطات در دولت هشتم را به عهده داشت روز 13 اردیبهشت ماه به دلایلی نامشخص از سوی فرد ناشناسی مورد حمله قرارگرفت و هم اکنون در بیمارستان بستری است.
دانشگاه امیرکبیر در این مورد اعلام کرد که فرد ضارب وزیر اسبق ارتباطات و فناوری اطلاعات، بازنشسته اداری است که مدعی است به دلیل زیانی که در زمان وزارت معتمدی به وی وارد شده و پیگیری موضوع از طرق مجاری قانونی نتیجهای نداده شخصا تصمیم به جبران ضرر کرده است.
ارسلان ابدی، دانشجوی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین به 9 سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش دانشجونیوز، ارسلان ابدی دانشجوی مقطع کارشناسی مهندسی عمران دانشگاه بین المللی قزوین در دادگاه بدوی از سوی قاضی صلواتی به 9 سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد. این فعال دانشجویی در روز عاشورا پیش از بروز هر نوع درگیری و حتی شکل گرفتن تجمعی دستگیر شده و همچنان در زندان اوین بسر می برد. ماموران امنیتی با تهدید خانواده ی وی آنان را وادار به سکوت نموده اند تا آنجا که 2 ماه پس از از دستگیری همچنان از حق داشتن وکیل و تماس تلفنی و دیدار با خانواده ی خود محروم بود.
گفتنی است مدتی پس از بازداشت وی ماموران به خانه ی شخصی نامزد او در قزوین یورش برده و وسایل شخصی اش را ضبط کردند و نامزد وی مدت 17 روز بدون هیچ گونه تفهیم اتهامی در زندان اوین بسر برد و تحت بازجویی و شکنجه های روانی برای اعتراف و تک نویسی علیه دوستان صمیمی و هم دانشگاهیانش قرار گرفت. همچنین 2 خواهر ارسلان نیز بازداشت و از آنان به عنوان اهرمی برای فشار روانی بر وی استفاده می شد تا آنجا که هر نوع امتناع از پذیرش اتهامات دروغین با برخورد سخت بازجویان وتهدید آنان به تجاوز و هتک حرمت نامزد و خواهران وی همراه می شد.
پس از فشارها و شکنجه های فراوان جسمی و روحی پرونده این دانشجو به شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی ارسال و دادگاه وی در اسفندماه تشکیل شد. در کیفرخواست این دانشجو ابتدا اتهام محاربه مطرح شده بود که پس از اعتراض از کیفرخواست حذف شد .نهایتأ طبق اخبار رسیده از بند 350 اوین حکم بدوی 5/9 سال حبس تعزیری صادر و به این دانشجو ابلاغ شده است.
امروز دانشجویان دانشگاه کردستان با شکل دادن یک حرکت اعتراضی و اعتصاب غذای عمومی نسبت به اجرای احکام اعدام فرزاد کانگر و 4 فعال کرد دیگر اعتراض کردند.
به گزارش دانشجونیوز، امروز دانشجویان دانشگاه کردستان در اعتراض به اعدام های فرزاد کمانگر، شیرین علم هولی، فرهاد وکیلی، مهدی اسلامیان و علی حیدریان اعتصاب غذا کردند. دانشجویان معترض ظروف غذای خود را به نشانه نافرمانی مدنی دست نخورده بر روی میزهای سلف می گذاشتند و یا در محوطه خارج از سلف می گذاشتند.
این اعتراض مدنی دانشجویان عکس العمل عوامل حراست درپی داشت به گونه ای که عوامل حراست مستقیما وارد عمل شده و اقدام به جمع آوری این ظروف غذا می کردند.
گفتنی است در پی اعدام کمانگر و 4 تن دیگر و از ترس بروز اعتراضات دانشجویان، فضای امنیتی بسیار شدیدی بر فضای دانشگاه حاکم شده است. به گونه ای که برخی از فعالین تا این لحظه از جانب نیروهای ناشناس خارج از دانشگاه و طی تماس های تلفنی تهدید به بازداشت شده اند.
مهندس موسوی و دکتر رهنورد امروز به عیادت وزیر مضروب شده کابینه خاتمی رفتند.
به گزارش کلمه، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد ضمن عیادت و دعا برای بهبود هرچه سریعتر دکتر احمد معتمدی، وزیر ارتباطات و فناوری دولت اصلاحات، در جریان آخرین وضعیت پزشکی او قرار گرفتند.
گفتنی است، دکتر معتمدی در دانشگاه امیرکبیر توسط شخصی که ادعا کرده در زمان وزارت معتمدی متحمل خسارتهایی شده که نتوانسته از سوی مجاری قضایی آنها را مطالبه کند و پیش از این نیز به دلیل درگیری با مسؤولان مخابرات کرج و چاقوکشی در زندان به سر میبرده است، توسط چاقو مضروب شد.گرچه این فرد بازداشت شد اما هنوز در خصوص علت اصلی این حمله اطلاع رسانی شفاف نشده است.یکی از نزدیکان دکتر معتمدی از انگیزه سیاسی فرد حمله کننده سخن گفته بود؛اما پلیس این موضوع را رد کرده است.
اسفندیار رحیم مشایی ضمن نپذیرفتن چند شغله بودنش گفت : مسوولیتهایی که من دارم شغل نیست و من انتخاب شده ام تا شغلی ایجاد نشود و تنها کارها تسریع شود.
رییس دفتر احمدی نژاد این را خطاب به مجری برنامه زنده تلویزیونی "تهران 20" گفت که نزدیک به یک دقیقه طول کشید تا مسوولیتهای مشایی را از روی کاغذ بخواند .
به گزارش خبرآنلاین دیگر گفتههای مشایی به قرار زیر است :
• اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها نیمه دوم سال حتما اجرا می شود ولی اینکه شروع از کدام ماه است هنوز مشخص نیست.
• یکی از دستاوردهای حضور رئیس جمهور در نیویورک این است که ایران یک نمایندگی از کشورهای جهان درباره مساله انرژی هسته ای پیدا کرده است.
• این چند کشوری که محل سخنرانی احمدی نژاد را ترک کردند، خودشان ضرر کردند و آبرویشان رفت. اگر اجلاس را ترک نمی کردند حداقل می توانستند بگویند هماهنگ کرده بودیم سالن را ترک نکنیم و گرنه اگر اجلاس را ترک می کردیم نصف هیات های حاضر اجلاس را ترک می کردند.
• یکی از دوستان همراه ما به یکی از اعضای یک هیات کشور ترک کننده محل سخنرانی گفته بود که چرا سالن را ترک می کنید. این که حرف های کارشناسی است؟ آن فرد گفته بود که این دستور است. دستور داریم اجلاس را ترک کنیم. اما من از پشت سخنان رئیس جمهور شما را گوش دادم. حرف های خوبی زد.
جواد شمقدری، معاون امور سینمایی وزارت ارشاد، در نشست خبری خود گفت: "هرکس فیلمی را بدون اجازه ما در خارج از کشور نمایش دهد، کمترین جریمه اش این است که یک سال ممنوعالکار میشود."
آقای شمقدری در دومین نشست خبری روز سه شنبه، ۲۱ اردیبهشت گفت که اگر شورای تخصصی به این نتیجه رسید که فیلمی که قرار است به خارج از ایران می رود، "عزت و استقلال ملی را به خطر می اندازد"، اجازه دارد به آن فیلم مجوز ندهد.
به گفته او "البته همان فیلم می تواند در داخل کشور نمایش داده شود."
آقای شمقدری گفت: "نباید فیلمهایی که سیاهنمایی میکنند، در خارج از کشور نمایش داده شوند."
او درباره دلیل این حکم گفت: "مردم ما محرم و بیگانگان نامحرم هستند."
به گفته جواد شمقدری: "فیلمساز اگر بخواهد در خارج از کشور با بیگانگان حرف بزند خارج از منافع ملی است."
او این سیاست را "عین اصل دموکراسی" دانست.
'شروع ابتذال از دوران اصلاحات'
جواد شمقدری گفت که اگر کسانی سینمای امروز را به ابتذال متهم کنند و به این روند ادامه بدهند، خواهد گفت که چه کسانی سینمای ایران را به ابتذال کشاندند و "گزارش سینمای اصلاحات" را منتشر خواهد کرد.
به گفته او "سینمای ایران از سال ۷۶ در سراشیبی سقوط افتاد." اشاره آقای شمقدری به بر سرکار آمدن دولت محمد خاتمی و وزارت عطاالله مهاجرانی است.
آقای شمقدری گفت: "امروز افرادی هستند که در اتاقهای جنگ نشستهاند و قصد دارند تا علیه سینما عمل کنند."
"از فیلمهایی حمایت میکنیم که با دیدگاه و رویکرد ما موافق باشند."
اظهار نظر درباره چند فیلم
آقای شمقدری در بخش پرسش و پاسخ خبرنگاران، گفت که از ابتدا با توقیف تعدادی از فیلم ها مثل سنتوری مخالف بوده است. اما اشاره نکرد که چرا در دوره فعلی که معاونت سینمایی را برعهده دارد، این فیلم رفع توقیف نمی شود.
او در پاسخ به خبرنگاری درباره فیلم هیچ گفت:" این فیلم به هیچ وجه مناسب نمایش در خارج از کشور نیست. این فیلم و فیلم هایی مثل کتاب قانون فقط برای نمایش در جامعه ایرانی مناسب است."
او در پاسخ به سوالی درباره فیلم زمهریر گفت:"چون موضوع فیلم در حوزه دفاع مقدس بود به آنها اعتماد کردم و الان اگر آواز لب کارون و برخی حرکات فیلم حذف شود و به جایش اشعار انقلابی گذاشته شود، می شود رفع توقیفش را بررسی کرد."
در این نشست، معاون سینمایی وزارت ارشاد از رواج اصطلاح 'فیلمفارسی' انتقاد کرد و گفت "اگر غیرت دینی و میهنی داریم نباید از واژه فیلمفارسی استفاده کنیم."
به گفته آقای شمقدری، "کسانی که نسبت به غرب خود باخته بودند، در دورهای این واژگان را باب کردند. "
آقای شمقدری گفت در دفترچه سیاستهای سینمایی اصلاحاتی اعمال شده که به زودی در اختیار سینماگران قرار خواهد گرفت.
آخرین روز فروردین امسال، وزارت ارشاد سیاست های جدید سینمایی را به صورت دفترچه ای در اختیار سینماگران قرار داده بود.
آقای شمقدری پیش از این اعلام کرده بود معاونت سینمایی وزارت ارشاد می خواهد هم و غم خود را صرف "ساماندهی" سینمای کشور کند و امسال قصد "استانداردسازی" سینما را دارد.
منبع بی بی سی
دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، شخصیتهای بزرگ و با تجربه کشور را از سرمایههای اصلی نظام دانست و بر حفظ و شناخت این سرمایه تاکید کرد.
حجتالاسلام والمسلمین حسین موسوی تبریزی در گفتگو با ایسنا، اولین مساله در شناخت سرمایههای اصلی نظام را، شناخت خود نظام عنوان کرد و گفت: برای شناخت سرمایههای اصلی نظام ابتدا باید ببینیم که نظام را چه معنایی میکنیم.
وی اضافه کرد: برخیها نظام را آنچنان محدود میکنند که گویی نظام یعنی فقط همین نظامی که به طور رسمی مطرح است و یا افرادی که امروز بر سر کار هستند؛ که باید ببینیم آیا نظام همین است یا نظامی است که در ابتدای انقلاب میخواستیم و مطرح بود. اگر بتوانیم این دو را از هم تفکیک کنیم آن وقت معلوم میشود که هم شخصیتهای نظام و هم اصل نظام چگونه حفظ شده و در آینده نیز چگونه باید آن را حفظ کرد.
موسوی تبریزی با بیان اینکه باید در رابطه با اصل نظام و اینکه حضرت امام(ره) چه نظامی را ترسیم میکردند، شناخت داشته باشیم، یادآور شد: مردم در ۱۲ فروردین سال ۵۸ به اصل نظام رای دادند و چند ماه بعد هم در قانون اساسی تبلور پیدا کرد و به نظر ما اصل نظام همان است که مردم جمع شدند و به آن رای دادند. مردم اسم نظام را در آن روز، جمهوری اسلامی گذاشتند و به چگونگی و جزییات آن در قالب قانون اساسی با رفراندومی در نیمه دوم همان سال رای دادند.
دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ادامه داد: در این نظام، همه اهداف در مقدمه قانون اساسی روشن است و در تمام اصول قانون اساسی متبلور شده است. البته من نمیخواهم بگویم که این، وحی منزل است بلکه برخی از این اصول قابل تغییر است، ولی آنچه مردم آن روز میخواستند در آن چارچوب پیاده شده و اکثریت قابل توجهی به آن رای دادند.
وی با تاکید بر اینکه این نظام چیزی نبود که در همان روز ۱۲ فروردین آفریده و خلق شده باشد، تصریح کرد: حتی تنها امام(ره) نبودند که این نظام را آفریدند. درست است که از سال ۴۲ به بعد، شکل خاصی به عنوان نظام اسلامی در خواستههای مردم به وسیله حضرت امام(ره) تبلور پیدا کرد، ولی در رابطه با اصول دیگر و حتی در رابطه با اسلامی بودن آن، از زمان مشروطه مطالباتی مطرح بود و آزادی و عدالتخواهی درخواستهای مردم بود، به طوری که یکی از اولین شعارهای مشروطه، ایجاد عدلیه یعنی عدالتخواهی، دادگاههای عادلانه و ایجاد مرکز قانون بود تا جلوی استبداد و دیکتاتوری در کشور را بگیرد و هر کس هر تصمیمی که خواست نگیرد.
موسوی تبریزی ادامه داد: در آن زمان اختلاف بر سر این بود که مشروعه و یا مشروطه بدون قید باشد که بالاخره مشروعه بودن در آنجا مطرح شد و طبق متمم قانون اساسی، مجتهدین بزرگ باید نظارت میکردند تا خلاف موازین اسلامی مصوب نشود بدین ترتیب منهای تعداد معدودی از مواد قانون اساسی مثل اصول مربوط به ولایت فقیه، مابقی اصول در همان قانون اساسی مشروطه هم مطرح و تصویب شد و این نشان میدهد که ملت از آن زمان این مطالبات را داشتند.
دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم با بیان اینکه این مطالبات فطری است، اظهار کرد: هیچ فردی را پیدا نمیکنید که بگوید من آزادیهای مشروع، عدالت، دفاع و استفاده مساوی از امکانات برای یک جامعه را نمیخواهم و یا نمیخواهم از منابع طبیعی استفاده کنم. همه بشر چنین چیزهایی را میخواهند و به خصوص که اکثریت مردم در کشور ما مسلمان هستند و بودند، بنابراین اینها خواسته همه مردم بود و این خواستههای مردم باید در اجرا متبلور میشد و نمود پیدا میکرد و مهمترین نکته رهبری حضرت امام(ره) این بود که توانستند این حرکتها و خواستههای مردمی را در قالب نظامی به نام جمهوری اسلامی جای دهند و این چیزی بود که مشروطه نتوانسته بود در آن موفق شود، چرا که به دنبال سلطنت مشروطه رفتند و توجه نکردند که در ایران سلطنت از دیکتاتوری و استبداد جدا نخواهد شد.
وی ادامه داد: امام (ره) جمهوری را مطرح کردند و جمهوریت آخرین خنجر و آخرین ضربهای بود که امام بر پیکر دیکتاتوری استبدادی شاهنشاهی وارد کردند تا آنهایی که طرفدار شاه بودند مایوس شوند و نخواهند این دیکتاتوی دوباره زنده شود. امام (ره) به دنبال این بودند که آراء و خواسته مردم انجام شود که این به معنی مدیریت مردم در جامعه است و البته اسلامیت از جمهوریت و جمهوریت از اسلامیت نشات میگیرد، یعنی اسلام حکومتی را جز حکومت مردم نمیخواهد و این مساله در اصل ۵۷ قانون اساسی کاملا روشن است و در آنجا آمده است که حاکمیت از آن خداست و اوست که انسان را بر سرنوشت خویش حاکم کرده است.
موسوی تبریزی با بیان اینکه حکومت مردم خواست خداست، تصریح کرد: اسلامیت و جمهوریت در اینجا با هم اتصال پیدا کردهاند که اجرای آن هم بر طبق قانون اساسی است و نظام ما هم نظام قانون اساسی است. این نظام مسلما با زحمات بسیار زیادی از مردان و زنان بوجود آمده است که در راس آن حضرت امام(ره) بوده است، بنابراین همیشه باید اندیشههای حضرت امام(ره) را پاسداری کنیم.
دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم افزود: باید آنطور که امام بودند ایشان و اندیشههای ایشان را حفظ کنیم نه اینکه آنطور که دلمان میخواهد امام باشد، کلمات امام را توجیه و بر جامعه تحمیل کرده یا نظرات خود را بر افکار و نوشتههای امام تحمیل کنیم، هرچند که گاهی بر وفق امیال و گاهی خلاف میل ماست. باید امام(ره) را همانطور که هستند به جامعه معرفی کنیم.
وی بر شناخت و حفظ شخصیتهای بزرگ انقلاب و کسانی که امام(ره) را به خوبی میشناختند، تاکید کرد و گفت: شخصیتهای بزرگی که زحمت کشیدهاند و درکی از انقلاب و خواستههای مردم دارند و کسانی که شناخت زیادی از امام دارند باید حفظ شوند و این به خاطر حفظ اسلام و نظام است، این مساله بدین دلیل نیست که ما دنبال افراد هستیم، بلکه به این دلیل است که شخصیت این افراد نظیر مطهری و بهشتی را حفظ کردن، به منزله حفظ کردن شخصیت نظام است.
موسوی تبریزی اضافه کرد: شخصیتهای بزرگ اوایل انقلاب، شهدای انقلاب و رزمندگانی که در جبههها شهید شدند و یا کسانی که ماندهاند و شهید نشدهاند و هنوز هم خدمت میکنند، سرمایههای بزرگ نظام هستند که برای حفظ اصل نظام باید آنها را حفظ کنیم و از جهتگیریهای خاص گروهی و شخصی بپرهیزیم، وقتی جهتگیریهای گروهی و یا خصلتهای درونی خود را در مساله نظام و حفظ نظام دخالت بدهیم قطعا بزرگترین ضرر را به نظام زدهایم. این یعنی آنجا که دل ما بخواهد، بدون توجه به اصل نظام و اصل اسلام فردی را بزرگ کنیم و آنجا هم که دلمان نخواهد فردی را بزرگ کنیم، او را کوچک و ضعیف و به او اهانت کنیم.
دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در ادامه از عملی نشدن شعارهای مربوط به حفظ سرمایههای نظام انتقاد کرد و افزود: متاسفانه باید بگوییم که برای حفظ این گونه سرمایهها هیچ تلاشی نمیشود و به جز انگیزههای خطی، گروهی، شخصی و سیاسی، در موارد دیگر نه تنها هیچ تلاشی در این زمینه نمیشود، بلکه گاهی هم با روشهای مختلفی برای ضربه زدن و از بین بردن آنها تلاش میشود.
وی گفت: من معتقدم که برای حفظ شخصیتهای نظام هیچ قدمی برداشته نمیشود. حتی درباره کسانی که شهید شده یا فوت شدهاند گزینشهای شخصی و برخوردهای خطی میشود و یکی از ضربههای بزرگی که به این نظام – ولو به ظاهر دوستانه- زده میشود، همین مساله است.
موسوی تبریزی ادامه داد: مثلا در دهه فجر دیده میشود که بعضا افرادی به صورت گزینشی در تلویزیون حاضر میشوند و خاطراتی را هم از انقلاب تعریف میکنند، در حالی که هیچ دخالتی در اوایل نظام نداشتهاند و یا اینکه در نظام موثر نبودهاند، ولی در مقابل افرادی که بسیار بسیار موثر بودهاند مغفول واقع میشوند، از آنها غفلت میشود و یا حتی گاهی علیه آنها صحبت میشود. برای اینکه خود، گروه خود و منافع شخصی دور ریخته شود و به اصل نظام فکر شود، به یک دیدگاه وسیع و وسعتنظر نیاز است.
دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در پایان بر لزوم حفظ اتحاد و برادری در جامعه و رفع سوءظن در میان افراد جامعه تاکید کرد و گفت: متاسفانه نابرادریها، حذفها، تهمتها و افتراها در جامعه اسلامی ما بیش از کشورهای غیراسلامی شده است و یکی از راههایی که میتوان این مشکل را از بین برد، حفظ ارزشهای نظام و سرمایههای اصلی نظام یعنی کسانی است که برای این نظام واقعا زحمت کشیدهاند.
وکیلمدافع محسن میردامادی از درخواست تجدیدنظرخواهی نسبت به حکم دادگاه بدوی موکلش خبر داد.
هوشنگ پوربابایی در گفتگو با ایسنا، با بیان این مطلب اظهار کرد: پس از برگزاری دومین و آخرین جلسه رسیدگی به پرونده محسن میردامادی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب با حضور وکلای مدافع و نماینده دادستان، موکل به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام به استناد مواد ۶۱۰ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلام مجموعا به شش سال حبس تعزیری و به استناد ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی به عنوان تتمیم حکم تعزیری به ۱۰ سال محرومیت از فعالیت در احزاب و مطبوعات محکوم شد.
وی یادآور شد: روز گذشته تجدیدنظرخواهی نسبت به رای صادره از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب صورت گرفت.
پوربابایی که وکالت مصطفی تاجزاده را نیز بر عهده دارد، گفت: بنا به درخواست موکلم تجدیدنظرخواهی نسبت به رای دادگاه بدوی وی صورت نگرفت.
کارآفرینان موتور توسعه کشورهای توسعه یافته هستند که مورد حمایت ویژه دولتها نیز هستند.
مسعودکاراندیش، کارآفرین بخش کشاورزی درگفتوگو با ایلنا افزود: در کشور ما حمایت دولت از کارآفرینان کم است که باید مورد تجدید نظر مسوولان قرار گیرد.
وی اقتصادکشور را تقریبا دولتی عنوان کرد و اظهار داشت: در کشورهای توسعه یافته که میزان بیکاری در آنها بسیار پایین است اقتصاددردستان بخش خصوصی است.
او با انتقاد از قوانین دست و پاگیر درکشور برای توسعه فعالیتهای کارآفرینان، تصریح کرد: در سال ۲۰۰۹ میلادی طبق اعلام مراجع معتبر جهانی رتبه کسب وکار ایران ۱۴۳ بود که این عدد در میان۱۸۰ کشور بوده است.
کاراندیش خاطرنشانکرد: کارآفرینان بخش کشاورزی با مشکلات بیشتری نسبت به کارآفرینان بخش صنعت مواجه هستند.
این کار آفرین با اشاره به بیکاری ۸۰ هزار فارغ التحصیل بخش کشاورزی درکشور گفت: دولت میتواند با ترویج فرهنگ کاردر میان مسوولان میانی دولت موجبات اشتغالزایی کارآفرینان را فراهم آورد.
کاراندیش تصریح کرد: خیلی از کشورهایی که امکانات کمتر ازکشور ما داشتهاند توانستهاند در زمینه اشتغالزایی بهتر از ما عمل کنندکه لازمه تحقق این امر درکشور توجه به بخش خصوصی است.
علی مطهری دولت را متولی اصلی ساماندهی حجاب در جامعه دانست و با بیان اینکه دولتها از سال ۷۶ تاکنون در این زمینه کم کاری کرده اند درباره وضعیت پوشش در دانشگاهها به رؤسای دانشگاهها هشدار داد که مسئولند و باید از ورود دانشجویان بدحجاب به دانشگاه جلوگیری کنند.
به گزارش مهرعلی مطهری گفت: وضعیتی که امروز در مسئله عفاف و حجاب پیدا کرده ایم به خاطر جدی نگرفتن اصل امر به معروف و نهی از منکر خصوصا از طرف دولتها است. امر به معروف و نهی از منکر در واقع یک اصلاح مستمر اجتماعی است که اسلام برای منحرف نشدن جامعه پیش بینی کرده است اما متاسفانه توجه لازم به آن وجود ندارد.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس افزود: غیر از وظیفه ای که مردم از نظر امر به معروف و نهی از منکر قلبی و زبانی دارند بخشی از مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر که مرحله “ید” نامیده شده و مستلزم اعمال قدرت و قانون است وظیفه دولت اسلامی است اما معمولا دولت ها از زیر بار این مسئولیت شانه خالی می کنند.
وی با بیان اینکه دولتها از سال ۷۶ تا به امروز در زمینه حجاب و عفاف کم کاری کرده اند گفت: در دوره اصلاحات از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کردند و بعد از آن نیز با وجود اینکه دولت اصولگرا روی کار آمد و رئیس دولت به عنوان یک فرد مکتبی و اصولگرا و حزب اللهی پا به عرصه انتخابات گذاشت نه تنها نسبت به انجام این وظیفه شرعی و قانونی کوتاهی شد و می شود ، بلکه گاهی اعلام می کنند که اساسا دولت نسبت به نظارت بر امور فرهنگی مسئولیتی ندارد، همان حرفی که سکولارها می گویند.
مطهری درباره الزامات سامان مند شدن حجاب و پوشش در اماکن دانشگاهی نیز گفت: یا باید دانشگاههایمان مختلط نباشند و دانشگاههای دخترانه و پسرانه داشته باشیم یا در صورتی که دانشگاهها مختلط هستند باید پسران و دختران دانشجو ساده به دانشگاه بیایند یعنی از لباسهای ساده استفاده کنند و از آرایش پرهیز کنند تا محیط سالم برای فعالیت علمی داشته باشیم.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: نمی شود دانشگاهها مختلط باشند و هر فردی هم هر لباسی که دوست دارد بپوشد. وزارت علوم و روسای دانشگاهها مسئولیت سنگینی دارند و باید نظارت داشته باشند و از ورود افراد بدحجاب به دانشگاهها جلوگیری کنند و در این زمینه تحت تاثیر غرب گرایان قرار نگیرند. ما همان گونه که بر آزادی تفکر و آزادی بیان تاکید می کنیم با آزادی اجتماعی به معنی غربی آن که همان آزادی حیوانی است مخالفیم زیرا با نظام خانوادگی اسلام سازگار نیست.
وی افزود: دولت باید در مبادی ورودی دانشگاهها از ورود دانشجویان بد حجاب جلوگیری کند. محیط دانشگاه محل حضور دانشجویان بد پوشش و محل تحریک غریزه جنسی نیست و دولت هم نباید برخورد با این افراد را به دانشجویان متدین واگذار کند بلکه خود دولت باید ساز و کاری فراهم نماید تا در مبادی ورودی دانشگاهها از ورود افراد بدحجاب اعم از دختر و پسر جلوگیری شود. مسئولین دانشگاهها نیز در این زمینه تحت تاثیر تبلیغات دشمن قرار نگیرند و با قاطعیت کار خود را انجام دهند.
علی مطهری “اجبار” در حوزه حجاب و پوشش را مورد اشاره قرار داد وگفت: اجبار درباره حجاب و پوشش مانند همان اجباری است که درباره مسائل بهداشتی به کار می بریم که اگر لازم باشد به طور اجباری همه مردم باید واکسن بزنند یا در مسئله سوادآموزی و آموزش عمومی اجبار می کنیم زیرا مصلحت جامعه چنین اقتضا می کند. البته اجبار در مسئله پوشش درباره حداکثر پنج درصد جامعه است که دچار ضعف ایمان یا خودباختگی نسبت به غرب هستند و این اجبار به معنی سخت گیری نیست بلکه یک حداقلی باید رعایت شود.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس اجبار در بحث پوشش و حجاب را مخالف آزادی ندانست و تاکید کرد: مصالح جامعه اقتضا می کند مسائل مرتبط با اخلاق و ایمان جامعه در برخی موارد مانند مسائل آموزشی و بهداشتی اجباری شود
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتقاد از سنگاندازیها در برابر دانشگاه آزاد گفت: برخی مسوولان به جای حمایت و تسهیل در امور این دانشگاه که بسیاری از وظایف دولت را بر دوش دارند موانع را تشدید کرد و یا دست اندازهایی ایجاد میکنند.
به گزارش «پارلماننیوز»، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای هیات علمی و دانشجویان نخبه دانشگاه آزاد اسلامی ونمایندگان تشکلهای سیاسی این دانشگاه، علم و دانش را محور و موتور محرک سند چشم انداز ۲۰ ساله کشور دانست و با تاکید بر اینکه بنیاد پیشرفت در آینده براساس سیاستهای کلی مورد تایید رهبر معظم انقلاب توجه و تاکید بر علم ودانش است گفت: کشورهایی که از نیروی انسانی عالم و دانشمند به درستی استفاده میکنند نیاز به اسراف و حیف و میل دیگر منابع خود ندارند.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه اکنون پس از گذشت ۴ سال از ابلاغ سند چشم انداز توسط مقام معظم رهبری حرکت چشمگیری در این زمینه دیده نمیشود گفت: براساس سند چشم انداز ابلاغی باید هر ساله ۲٫۵ درصد به بهرهوری کشور افزوده شود که این امر محقق نشده است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از سخنانش، دانشگاه آزاد اسلامی را شجره طیبهای دانست که با دست مبارک امام راحل غرص شد ریشه دوانید و اکنون به درختی تناور در کشور و منطقه تبدیل شده است.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه در آغاز مباحث تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی فضای جامعه به شدت گرایش به دولتی کردن امور داشت و همین موضوع نخستین و بزرگترین مشکل بر سر راه بود که با تدبیر امام (ره) حل شد و مشکلات و موانع بزرگ دیگری نیز در طول سالیان تاسیس این دانشگاه همواره وجود داشته رفته این موانع را نیازمند صبر و بردباری خواند وگفت: مسوولین دانشگاه دانشجویان واساتید میتوانند با حفظ آرامش و تمسک به قانون، مشکلات و موانع به وجود آمده به حول و قوه الهی مرتفع نمایند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام توسعه و گسترش مقاطع تکمیلی و عالی را نیاز کنونی جامعه و دانشگاههای کشور خواند و تصریح کرد: همان نیازی که ابتدای انقلاب موجب شد دانشگاه آزاد اسلامی برای مقاطع کارشناسی شکل بگیرد اکنون برای خیل عظیمی از فارغ التحصیلان در مقاطع بالاتربه شدت احساس میشود.
آیت الله هاشمی رفسنجانی با تاکید به اینکه مسوولان دانشگاه آزاد اسلامی به سهم خود برنامه وسیعی برای توسعه و گسترش تحصیلات تکمیلی پیشبینی کردهاند گفت: انشاءالله در آینده نزدیک تشنگان تحصیل در مقاطع عالی از مواهب این تصمیمات بهرهمند خواهند شد.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه در حال حاضردانشگاه آزاد و فارغ التحصیلان آن سهم بزرگی درمدیریت کشوردارند وبارهای بسیاری را از دوش دولت برداشتهاند گفت: متاسفانه گاهی مشاهده میشود که برخی مسوولان به جای حمایت و تسهیل در امور این دانشگاه که بسیاری از وظایف دولت را بر دوش دارند موانع را تشدید نموده و یا دست اندازهایی ایجاد میکنند.
رئیس هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به حرکت خیرخواهانه اخیر این هیات به دور از هیاهوهای سیاسی در وقف سرمایههای عظیم دانشگاه آزاد گفت: به گفته صاحب نظران اکنون دانشگاه آزاد به بزرگترین وقف دنیا و جهان اسلام تبدیل شده است و این وظیفه همگان را در حفظ و حراست از سرمایههای این موسسه عظیم جهان اسلام تشدید میکند تا انشاءالله برکات این حرکت به نسلهای آینده این کشور و منطقه منتقل گردد.
در ابتدای این دیدار دکتر زارع معاون پارلمانی ریاست دانشگاه ازاد اسلامی و نیز آقایان دکتر امیدوار، دکتر آل طه، دکتر غضنفری و دکتر برازوان از مسوولان منطقه ۷ دانشگاه آزاد اسلامی گزارشی از فعالیت و عملکرد منطقه ۷ دانشگاه آزاد اسلامی ارائه کردند و خواستار حمایت بیش از پیش آیت الله هاشمی رفسنجانی در رفع مشکلات این دانشگاه شدند.
همچنین تعدادی از نمایندگان تشکلهای سیاسی و انجمن اسلامی دانشگاه آزاد با اشاره به فعالیتهای این تشکل هاوموانع و مشکلات موجود بر سر راه آنان خواستار مساعدت آیت الله هاشمی رفسنجانی در مرتفع کردن این موانع شدند.
کامران دانشجو گفت: تعطیلی دانشگاهها در ابتدا از طرف دولت مطرح نبود اما به دلیل اشتباه برخی سایتها و خروج دانشگاهیان از سردرگمی مجبور شدیم شنبه و یکشنبه ۲۵ و ۲۶ اردیبهشت را تعطیل اعلام کنیم و این تصمیم نهایی است.
به گزارش فارس، کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری شب گذشته در پاسخ به سوال خبر ۲۲:۳۰ شبکه ۲ تلویزیون در ارتباط با بلاتکلیفی دانشگاهیان در خصوص تعطیلی یا عدم تعطیلی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در روزهای شنبه و یکشنبه ۲۵ و ۲۶ اردیبهشتماه با توجه به اخبار و اطلاع رسانیهای متفاوت، گفت: واقعیت این است که دولت تصمیم گرفت با توجه به اجلاس سران گروه ۱۵ در تهران و اینکه رفت و آمد سران کشورهای پانزدهگانه و هیأتهای همراه در تهران ترافیک زیادی ایجاد میکنند، در راستای رفاه حال شهروندان عزیز تهرانی و کاهش بار ترافیک مدارس کلیه مقاطع در شهر تهران را تعطیل اعلام کند که این موضوع از طریق آموزش و پرورش اطلاعرسانی شد.
وی افزود :در این مقطع اصلاً بحث تعطیلی دانشگاهها مطرح نبود اما متأسفانه بعضی از سایتها و نیز منابع غیرمرتبط عجله کردند و قبل از اطلاعرسانی دولت خبری را بدون هماهنگی با دفتر دولت اشتباهاً اطلاعرسانی کردند که دانشگاهها نیز در این ۲ روز تعطیل هستند، بر این اساس دانشگاهیان برنامهریزیهای خود را انجام دادند.
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری اضافه کرد: این خبر نادرست بعداً توسط دفتر دولت اصلاح شد اما به هرحال اطلاعرسانی اشتباه اولیه توسط برخی سایتها و منابع غیرمرتبط باعث بلاتکلیفی دانشگاهیان شد.
دانشجو در ادامه گفت: علیرغم اینکه به هیچ وجه بحث تعطیلی دانشگاهها از طرف دولت مطرح نبوده است اما با توجه به وضعیت موجود و برای خروج دانشگاهیان از این بلاتکلیفی و سردرگمی بوجود آمده اعلام میکنم که کلیه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در تهران بزرگ روزهای شنبه و یکشنبه ۲۵ و ۲۶ اردیبهشت ماه تعطیل است و این تصمیم نهایی است.
وی با بیان اینکه از اساتید محترم هم خواهش میکنم کلاسهایی را که در این روزها از دست میدهند سریعاً جبران کنند تا مشکلی پیش نیاید، ادامه داد: امیدورام همه دانشگاهیان عزیز از این به بعد در موارد گوناگون تنها به اطلاعرسانی که از طرف وزارت علوم و روابط عمومی آن صورت میگیرد استناد کرده و از منابع غیرمرتبط اطلاعات خود را دریافت نکنند تا انشاءالله منبعد با چنین مشکلاتی روبرو نشویم.
دانشجو در پایان بار دیگر تاکید کرد: در هرصورت تصمیم نهایی این است که شنبه و یکشنبه ۲۵ و ۲۶ اردیبهشتماه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی تهران بزرگ تعطیل باشند.
عزت السادات میری ، مادر بدرالسادات مفیدی دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران، نیمه فروردین ماه سال جاری نامه ای به دادستان تهران نوشته و تقاضای رسیدگی به وضعیت دخترش کرده بود با توجه به اینکه پاسخی از سوی دادستان به او داده نشد تقاضا کرده که نامه به صورت سرگشاده خطاب به سایر مقامات منتشر شود.
مادر این روزنامه نگار دربند در نامه خود تاکید کرده است: من که در این صد روز نتوانسته ام او را ببینم. زیرا پاهایم توان بالا رفتن از پله های زندان را ندارد. هفته پیش پس از مدتها به من زنگ زد در حالی که صدایش می لرزید و التماس دعا داشت. از آن روز تا به حال جز گریه و ناله چیزی ندارم این است سزای من سادات و دختر مسلمانم!
به گزارش کلمه متن این نامه سرگشاده به شرح زیر است:
سلام علیکم
امروز ۱۳۴ روز از اسارت فرزند دلبندم، بدرالسادات مفیدی می گذرد. یک ماه پیش نامه ای به دادستان تهران نوشتم و تقاضا کردم مشکل او را رسیدگی کنند. تا امروز نه تنها جوابی به من نداده اند که متوجه شدم هفته پیش بازداشت او را تمدید کرده اند.
امروز رنجنامه ام را به شما تقدیم می کنم، فکر می کنم وظیفه شما رسیدگی به درد امثال من است. امیدوارم خداوند نوری در دل شما بتاباند که گره مرا باز کنید.
جناب آقای جعفری دولت آبادی دادستان محترم تهران
با سلام
اینجانب عزت السادات مفیدی در آستانه هشتاد سالگی شما را به رعایت حال خود و دخترم بدرالسادات مفیدی دعوت می کنم. شنیده ام ایشان را می شناسید. به من گفته اند قبل از وقایع اخیر وی را دیده اید و در زندان هم با او ملاقات داشته اید. رواست که دختر سادات من که تدین و پاکی قلبش گواهی می دهم و هرکه او را می شناسد نمونه یک زن مسلمان می داند، در زندان باشد در حالی که جز پاکی و درستی از او ندیده ام و ندیده اند. درست است که در انفرادی باشد در حالی که ناراحتی شدید قلبی و کم خونی دارد. آیا خدا راضی است که هر روز و حتی در تعطیلات نوروز که همه در کنار خانواده اند، تنهایی اش را کسانی بشکنند که بدون آنکه آنها را ببیند صدایشان را می شنود. سزاست که مردان نامحرم این دختر سادات را روزها و شبها تحت فشار بگذارند. خدا می پذیرد که در حکومتی اسلامی زنان مسلمان اینگونه آزار ببینند.
خدا می داند که هفت فرزندم را چگونه با سختی بزرگ کردم. چقدر آرزود داشتم که معتقد به دین باشند و درستکار. نماز خود را سر وقت بخوانند و چقدر تلاش کردم که مسجد رفتن را بیاموزند. در زندگی با همسرانشان خوش رفتار باشند فرزندانشان را خوب تربیت کنند و عاقبت به خیر شوند.
نمونه شان هم بدرالسادات است که به زبان و قلبم گواهی می دهم که همان شد که آرزو داشتم. الان که در زندان است، هر که او را می شناسد و مرا می بیند شهادت می دهد که مسلمان است و با وقار. آیا برای این در زندان است و شب و روز را تحت فشار می گذارند که همکاری کند و به گناه نکرده اعتراف.
من که در این صد روز نتوانسته ام او را ببینم. زیرا پاهایم توان بالا رفتن از پله های زندان را ندارد. هفته پیش پس از مدتها به من زنگ زد در حالی که صدایش می لرزید و التماس دعا داشت. از آن روز تا به حال جز گریه و ناله چیزی ندارم این است سزای من سادات و دختر مسلمانم که آخر عمر بجای عزت خودم و احترام او شاهد اسارت او و اندوه بی پایان باشم. تقاضا می کنم زودتر او را آزاد کنید.
در آستانه نوزدهم اردیبهشت ماه که مصادف با هشتادمین سال تولد مهندس سحابی بود، سایت جرس در رابطه با تحولات گذشته و شرایط پیش رو و دلایل انتشار نامه ای که چندی پیش مهندس سحابی همراه جمعی با عنوان «فکری برای ایران کنید» ، نوشته بود، گفتگویی را با وی انجام داد.
سحابی در این گفت وگو با اشاره به آثار سوء بسته بودن فضای نقد و گفتگو، اظهار داشت:" من بعد از هشتاد سال عمر صرفا اعلام هشدار میکنم و میگویم مردمی که نارضایتیهایی داشته باشند و فرصت نکنند دردشان، خواستشان یا نقدشان را بگویند به طور طبیعی در آینده این دردها به طور فورانی سر باز میکند. پس جدا از مصلحت ایران و ایرانیان، برای مصلحت خود حاکمیت هم بهتر است بگذارند نقدها مطرح شود ... اگر این فضای گفتگو، درد دل، نقد یا حتی اعتراض بسته شود، جدا از ایران خطرات زیادی برای خود حاکمیت هم دارد."
وی با تاکید بر اینکه ما برانداز یا ساختارشکن نیستیم ،گفت:"و اینک پس از تجارب تمام عمرم، برای من دغدغه اصلی حفظ ایران است و بر این اساس است که میگویم امروزه ما به خاطر بقای ایران، برانداز نیستیم"
سحابی رفتار احمدینژاد را از ابتدای کسب کرسی ریاست جمهوری در 5 سال پیش تا کنون در جهت تضعیف ایران و تضعیف خود جمهوری اسلامی دانسته، می گوید:"مقامات جمهوری اسلامی برای حفظ حاکمیت هم که شده بایستی احمدینژاد را برکنار کنند. چه برای حفظ ایران و چه برای جمهوری اسلامی برکناری احمدینژاد به علت تخریبها و عدم کفایتهایش، امری حیاتی و مهم است،".
وی با ابراز امیدواری نسبت به آینده جنبش سبز از هواداران جنبش خواست تا " شیب را کم کنند. ابراز انتقادات و اعتراضات را آرامتر کنند و فکر پیروزی کوتاهمدت نباشند. ولی آنقدر روحیه داشته باشند که هر چه طرف مقابل ضربه میزند کوتاه نیایند و از طرف دیگر تندروی و عجله نکنند. تغییر در راه است. ولی هدف باید عقب نشینی حاکمیت غالب باشد برای اصلاح شدن مواضع و بینشها و روشها، نه براندازی. " وی اضافه کرد:"ما یک بار در یک نسل پیش، براندازی انقلابی کردیم، اما خیر و برکتی ندیدیم. یک ملت و یک کشور ظرفیت دو بار انقلاب در یک نسل را ندارد."
متن کامل این گفتگو به نقل از جرس در پی می آید:
پرسش: سوالاتی که مطرح میشود سوالاتی است که عدهای درباره برخی مسائل روز و نیز نقدهایی است که در رابطه با جزوهای به نام «فکری برای ایران کنید» که شما و برخی دوستان دیگر منتشر کردهاید، دارند. در آنجا روی چند محور دولت احمدینژاد را نقد کرده بودید و جمعبندیتان این بود که احمدینژاد چه قبل از انتخابات عامل بحران بود و چه خود این انتخابات و تأیید مجدد احمدینژاد بحران ایران را مضاعف کرد. سؤال برخی این است که هدف شما از دادن این جزوه تحلیلی چه بوده است؟
پاسخ: بسمالله الرحمن الرحیم. اولا تشکر میکنم از دوستان و منتقدانی که مسائلی را که روی این جزوه دارند، مطرح کردهاند. من از هر گونه سؤال، پرسش، انتقاد و حتی اعتراض استقبال میکنم. دوم منظور از جزوهای که درآمد این بود که به هر صورت هر رژیمی که بر ایران حاکم باشد رژیم مذهبی، غیرمذهبی، ولایت فقیه، جمهوری خالص یا هر چیز دیگر اساسا مبتنی بر یک پیشنیاز اولیه است. و آن این است که کشور «ایرانی» باید وجود داشته باشد تا آن رژیم بر آن حکومت کند. در واقع کشور ایران مانند ظرفی است که محتوای آن میتواند همه چیز اعم از اسلامی، غیراسلامی، ولایت فقیه، تند یا کند و... باشد. من این را از موضع ناسیونالیستی نمیگویم. معتقدم که این ظرف که یک واقعیت عینی تاریخی - جغرافیایی است باید باقی باشد تا توان و قدرت حفظ آن محتوا را داشته باشد.
عرضم این است که از ابتدای سال 84 که آقای احمدینژاد آمد خیلی قبل از انتخابات اخیر، ایشان عملیاتی انجام دادند که شمهای از آن را در این جزوه گفتهایم و مرتبا فاکتهای بیشتری هم به دست میآید. حتی صاحبنظران غیرسیاسی (مثل دکتر بهمن آرمان که خودش تصریح میکند که من سیاسی نیستم) نیز این ضررهایی که سیاستهای وارداتی آقای احمدینژاد قبل از انتخابات به منافع ملی ایران و موجودیت مالی و اقتصادی ایران زده را در روزنامه ذکر کردهاند. و یا آقای خوشچهره که از نمایندگان مجلس هفتم و از طرفداران آقای احمدینژاد بود، ایشان هم صحبت مفصلی در این رابطه دارد و میگوید که برداشت دولت آقای احمدینژاد از عدالت، به کلی واژگونه است.
همه اینها حکایت از آن دارد که آقای احمدینژاد در حال تخریب ایران است و ایران دارد رو به سراشیبی انهدام میرود. به این جهت است که، بنده فکر میکنم و خطابم در اینجا هم به مردم ایران است و هم به مسئولان جمهوری اسلامی و به خصوص مقام رهبری. که اگر شما میخواهید نظام خودتان برقرار بماند باید ظرفی به نام ایران وجود داشته باشد. اگر وجود نداشته باشد یا روز به روز توانش تحلیل و رو به نابودی برود شما باید بر یک سرزمین سوخته حکومت کنید. این چه اثری دارد؟ و طبعا دشمنان شما هم تشجیع میشوند که به این موجود نحیف و ضعیف ضربه بزنند. بنابراین در مصاف با آمریکا هم شما موفق نخواهید شد.
دوم حرفم این است که آحاد مردم یا فرد ناچیزی مثل بنده نظرات و ملاحظاتی به مقامات کشور یا مقام رهبری داریم. این را بگذارند که ما در یک فضای خیرخواهانه و دلسوزانه مطرح کنیم. اگر این را اجازه ندهند حاصلش این است که این نقدها در سینهها انباشته میشود و بالاخره یک روزی سر باز میکند. من تهدید نمیکنم. من بعد از هشتاد سال عمر باورکردنی نیست که به خاطر جاهطلبی یا وابستگی این حرفها را بگویم، صرفا اعلام هشدار میکنم و میگویم مردمی که نارضایتیهایی داشته باشند و فرصت نکنند دردشان، خواستشان یا نقدشان را بگویند به طور طبیعی در آینده این دردها به طور فورانی سر باز میکند. پس جدا از مصلحت ایران و ایرانیان، برای مصلحت خود حاکمیت هم بهتر است بگذارند نقدها مطرح شود البته با رعایت ادب و احترام. خود بنده هم همیشه سعی کردهام این شرایط را رعایت کنم و در صورت عدول از آن با تذکر، چه دوستان و چه دیگران به این شرایط برخواهم گشت. به هر صورت من میگویم اگر این فضای گفتگو، درد دل، نقد یا حتی اعتراض بسته شود، جدا از ایران خطرات زیادی برای خود حاکمیت هم دارد. این یک نکته.
نکته دیگر اینکه بنده از 15-10 سال پیش نقدهایی بر حاکمیت داشتهام مخصوصا از زمانی که آقای احمدینژاد آمدند اعتراضات زیادی دارم که میشود جداگانه روی آن بحث کرد. به بیشتر سیاستها، بخصوص سیاستهای اقتصادی که من روی آن حساسیت دارم، اعتراض دارم. اما میخواهم بگویم ما به رغم همه نقدها و اعتراضاتی که داریم و به رغم آن نگرانی که الان برای من تشدید شده و آن رو به نابودی رفتن ایران است، ما برانداز نیستیم و بنده معتقد به ساختارشکنی نیستم و این را از این جهت که بخواهم تقربی به حاکمیت پیدا کنم، نمیگویم بلکه از روی تحلیل و اعتقاد میگویم زیرا که من در انتهای فروپاشی امروزه حاکمیت، فروپاشی ایران را میبینم.
و اینک پس از تجارب تمام عمرم، برای من دغدغه اصلی حفظ ایران است و بر این اساس است که میگویم امروزه ما به خاطر بقای ایران، برانداز نیستیم ولی امیدواریم که مقامات حاکمیت؛ توصیهها، انتقادات و اعتراضات ما را بشنوند و روی روشها و رفتارها و سیاستهایشان تأثیر بگذارد. وگرنه شکوهها و نالههای پنهان مردم به فریاد اعتراض تبدیل میشود. زمان سابق هم این طوری بود. شاه اجازه کمترین نقد یا اعتراضی نه تنها به مردم بلکه به اعوان و انصار خود هم نمیداد به طوری که در تمام خاطرات اطرافیانش مثل دکتر عالیخانی (که رئیس دانشگاه تهران و مدتی هم وزیر اقتصاد بود)، ارتشبد جم و ارتشبد طوفانیان و... آمده است که شاه خودرأیی فردی شدید داشت و اصلا به کسی اجازه اعتراض نمیداد و در کوچکترین جزئیات مملکت هم دخالت داشت. در کتاب تضاد دولت و ملت آقای کاتوزیان هم این موضوع آمده است که همه به خودرأیی شاه اعتراض دارند. نتیجه آن چه شد؟ ناگهان در سال 57 مردم شورش کردند. ما نمیتوانیم بگوییم فقط مخالفان و آقای خمینی مردم را به صحنه کشیدند. مردم اصلا دلشان پر بود، مخالفان هم یک تلنگر به آن زدند و سرش باز شد. به این جهت است که ما تقاضایمان از مقامات این است که بگذارند این نقدها گفته شود. ما هم از طرف دیگر متعهدیم که بدون جهتگیریهای ساختارشکنانه نقدهایمان را مطرح کنیم.
پرسش: آقای مهندس راجع به این جزوه چند پرسش و نقد مطرح شده است. یکی اینکه چرا این قدر مفصل است و چون مفصل بوده به آن اندازهای که برای تهیه آن زحمت کشیدهاید، خوانده نشده است (البته برخی نخبهها خواندهاند و در سایتها و نقد و بررسیهایشان هم انعکاس داشته). دوم این که میگویند شما و ملی - مذهبیها در مجموع مرتب حکومت را نصیحت میکنید ولی حکومت هیچ نصیحتی را نمیپذیرد؛ پس چه کار باید کرد؟ سوم میگویند در این جزوه شما نتیجه مشخصی از بحثهایتان نگرفتهاید و چهارم همان طور که در بعضی از سایتها نقد شده، گفتهاند شما استراتژی و خطمشیتان این است که با دولت احمدینژاد برخورد کنید، در حالی که ریشه مشکلات مهمتر و بالاتر از دولت احمدینژاد است. لطفا توضیحاتتان درباره این چهار نکته را به ترتیب بفرمایید.
پاسخ: درباره «تفصیل» باید بگویم که ما ناچار بودیم؛ برای اینکه نقدهایی که نسبت به دولت آقای احمدینژاد میکنیم مستند باشد و مخاطبین ما به خصوص مخاطبین کارشناس، دانشگاهی و اهل فکر اقناع شوند، فقط شعار سیاسی ندهیم بلکه مستند حرف بزنیم. اگر مفصل شده متأسفیم اما اشکالات این دولت خیلی زیاد است و بایستی تفصیل داد چنان که برخی هم از این تفصیل استقبال کردهاند. این استنادات امری است که در تاریخ میماند. اما در مورد نتیجهگیری، ما با همه مقدمات و مستندات خواستهایم بگوییم، جدا از همه مناقشات درباره انتخابات، رفتار آقای احمدینژاد در چهار ساله قبل از انتخابات هم (همان طور که پس از انتخابات اخیر نیز همان رویه را ادامه میدهد) در جهت تضعیف ایران و تضعیف خود جمهوری اسلامی است. و لذا مقامات جمهوری اسلامی هم برای حفظ حاکمیت هم که شده بایستی احمدینژاد را برکنار کنند. ما در آن جزوه این نتیجهگیری را به عهده خوانندگان گذاشتهایم ولی گرفتن این نتیجهگیری که چه برای حفظ ایران و چه برای جمهوری اسلامی برکناری احمدینژاد به علت تخریبها و عدم کفایتهایش، امری حیاتی و مهم است، چیز سختی نیست.
پرسش: به چه شکل؟
پاسخ: قانون اساسی برای این کار راهکارهایی را بازگذاشته است. یکی اینکه مثلا مجلس رأی عدم کفایت به او بدهد. من اینجا اصلا نمیخواهم وارد بحث انتخابات اخیر شوم. بلکه تنها روی عملکرد آقای احمدینژاد تمرکز میکنم. پس الان به لحاظ قانون اساسی راه باز است و به هیچ وجه ساختارشکنی هم نیست.
همچنین دیوان عالی کشور میتواند به عملکرد ایشان نقد یا اعتراض بکند و با تأکید بر قانونشکنیهای مفصل ایشان که ما هم در آن جزوه شمهای از آن را آوردهایم زمینه برکناری ایشان را فراهم کند. من فقط در این مورد مشکل را در اینجا میبینم که خود مقام رهبری به آقای احمدینژاد دل بستهاند و پشت ایشان ایستادهاند. اما حتی مجلسیها که اکثریت آنها اصولگرا هستند، به سیاستهای آقای احمدینژاد اعتراض شدیدی دارند.
پرسش: آیا این اعتراضات در حد اعلام عدم کفایت هم هست؟
پاسخ: به نظر بنده بله. چند شاهد دارم. وقتی آقای احمدینژاد رفتند که دولتشان را در مجلس معرفی کنند، مجلس صلاحیت سه نفر از وزرایی که ایشان معرفی کرده بودند را رد کرد. متعاقب آن آقای محمدرضا باهنر که نایب رئیس مجلس هستند و از اصولگراهای داغ و جدی هستند گفتند اگر توصیه مقام رهبری نبود ما خیلی بیش از سه نفر را رد میکردیم. معلوم میشود که مجلس از آقای احمدینژاد ناراضی است. ولی به علت حمایت مقام رهبری ملاحظه میکنند. در بحث یارانهها هم شدت برخوردها را شاهد بودیم. همچنین رئیس مجلس نامهنگاریهای متعددش با رئیسجمهور درباره قانونشکنیهای ایشان را علنی کرد.
پرسش: در اینجا این سوال مطرح میشود و برخی منتقدین هم مطرح کردهاند که پس چرا شما در حد و سطح آقای احمدینژاد به ریشه مشکلات و نقدهایتان وارد شدهاید؟
پاسخ: من این نقدها را خواندهام. اما آن را قبول ندارم. برای اینکه در کنار گود و خارج از کشور میشود هر حرفی را زد ولی در داخل شما باید یک سلسله تشریفات یا اصول حقوقی و سیاسی و ... را رعایت کنید که موجب بدتر شدن اوضاع نشود. اگر یک گام به پیش رفتیم مجبور نشویم دو، سه قدم به عقب برگردیم.
به همین جهت ما سعی میکنیم با رعایت مقررات و ضوابط، نقدمان را مطرح کنیم. نسبت به مقام رهبری هم من عرض کردم که اگر ایشان اجازه نقد ندهند این نقدها در دلها جمع میشود و یک روزی سر باز میکند.
پرسش: شما به عنوان کسی که با رهبری جمهوری اسلامی سیر و سابقهای هم داشتهاید چه حرف و حدیث، نقد و نصیحتهایی دارید؟
پاسخ: بله. فکر میکنم ایشان بنده را میشناسند چون از قبل از انقلاب و بعد از آن در دوران شورای انقلاب سابقه داشتهایم. ایشان یک مدتی به ما خوشبینیهای داشتند. بعدها بدبینیهایی پیدا کردند. در دوره سالهای 79 و 80 و 81 که ما زندان و درگیر بودیم حتی وزارت اطلاعات آن زمان تحلیلی به رهبری داده بود مبنی بر اینکه ما برانداز نیستیم. ولی خوب بیت رهبری اعتقاد داشتند که ما براندازیم. و قرار شده بود رسیدگی بکنند. اما اینکه حالا نظرشان برگشته یا نه من خبر ندارم. به هر صورت آنها نسبت به ما یک بدبینیهایی داشتند. این بدبینیها فکر میکنم به خاطر صراحت زبان ما بوده که گاهی نقدها را میگفتیم. حتی از قول آقای اکبر گنجی نقل شده که وی به آقای مبشری رئیس دادگاه انقلاب گفته بود این نسبتهایی که به فلانی یعنی بنده میدهند که برانداز است به او نمیچسبد زیرا در سفر برلین با او بودم و با هم بحث زیاد داشتیم. آقای مبشری که رئیس دادگاه انقلاب بود و تمام بازجوییهای ما را در آن 20-15 ماهه تعقیب میکرد و نزدیک به 2000 صفحه بازجویی از ما گرفته بود، نیز گفته بود که ما هم همین اعتقاد را داریم ولی دفتر مقام رهبری اصرار دارند که اینها براندازند. من نمیدانم این دفتر از کجا این اطلاعات را کسب کرده بودند، در حالی که من همین حالا هم از روی تجربه و تحلیل و دلسوزی که برای ایران دارم فروپاشی امروزه حاکمیت یا ساختارشکنی را منجر به فروپاشی ایران میبینم و با آن موافق نیستم. دادگاه هم در آن پرونده ما را از اتهام براندازی تبرئه کرد.
پرسش: آقای مهندس شما با آقای خامنهای در شورای انقلاب زیر یک سقف بودید و مقابل هم مینشستید و صحبت میکردید. اگر امروز فرصتی باشد و رو در روی ایشان بنشینید و صحبت کنید چه حرف و نصیحتی به ایشان دارید؟
پاسخ: اولا بنده از موضع مذهبی که دارم همیشه خودم را محتاج نقد و نصیحت میدانم و از آن، از طرف هر کس که گفته شود، استقبال میکنم. در قرآن هم از اینکه به تعبیر طعنهآلود مخالفان و مشرکان، پیامبر سراسر «گوش» بوده تجلیل شده و به ایشان متذکر شده که اگر این اخلاق بزرگ و کریمانه و مهربانانهات نبود، مردم از دورت پراکنده میشدند. و باز آقای خامنهای بهتر از من میدانند که امام علی در نهجالبلاغه هم آمده که بارها به مردم گفتهاند با من مثل جبارها رفتار نکنید، لکنت زبان نداشته باشید، راحت حرفتان را بزنید و...
بنابراین بنده در رابطه با آقای خامنهای که درسابقه و اعتقاد قبلیمان به این حرفها با هم اشتراک کامل داشتیم در کمال دلسوزی و احترام میگویم شما ممکن است نظریاتی داشته باشید که با نظرات امثال بنده مخالف باشد، اما سعی کنید که توصیههای دلسوزانه را، که حداقل نه دلسوزی برای خود بلکه دلسوزی برای ایران میبینید، بشنوید. من حقیقتا نمیخواهم تشبیه کنم. باز تأکید میکنم که دارم مثال میزنم، مانند نمیکنم. اما امام علی درباره خلیفه سوم همین نصایح را بارها میگویند. میدانید که حضرت علی در باره این خلیفه دو فرزند خود یعنی امام حسن و امام حسین را جلوی انقلابیون مخالف فرستاد و نزدیک بود آنها زیر دست و پا له شوند. در حالی که یک دنیا ایراد و اعتراض به ایشان داشت.
خودرأیی هر فرد و هر نظامی را حتی شخص الهی هم باشد، اگر استبدادورزی کند به هلاکت میاندازد. امام علی در نهجالبلاغه میگوید من استبد برأیه فقد هلک یعنی شخص خودرأی یا بیاعتنا به نظرات دیگران، نهایتا و قطعا خودش هم تضعیف میشود و از بین میرود. بنابراین اولین نظرم این است که ما در این فضا اگر میخواهیم ایران حفظ شود گوشمان را و در دلمان را برای منتقدین، معترضین و دلسوزان باز کنیم و حرفهای آنها را هم بشنویم. تصمیم آخر هم با ما. ولی حداقل حرفهایشان را بشنویم.
دوم اینکه ایشان مسائل را مقداری معتدلتر و متعادلتر و همهجانبهتر ببینند و همه چیز را به «دشمن» نسبت ندهند. نمیگویم مملکت ایران و یا جمهوری اسلامی دشمن ندارد، اما دیگر نباید هر حرف و هر رفتار هر کسی را - ولو نزدیکترین دوستان و همپیمانان و مسئولان گذشته - را به دشمن منسوب کرد. در این حالت همه کارهای منتقدان، رقبا و مخالفان کار دشمن و شیطان محسوب شده و همه کارهای خودمان کار حق و اسلام و علیوار. این طوری همه چیز غیرقابل نقد میشود. شما بهتر از من میدانید که امام علی به همه میآموزند که اگر در هر کاری و هر حوزهای نقد اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر تعطیل شود بدترین افراد و بدترین سیاستها (و به قول ایشان «شرارکم») حاکم میشود. پس وجود فضای نقد هم به نفع حاکمان و رفتار و عملکردشان و هم به نفع جامعه است که حرفهایش را نمیخورد و در دروناش نمیریزد، بلکه برای آنها اثر و تأثیر اصلاحی قائل میشود.
پرسش: یک اشکال یا نظر دیگری که برخی گفتهاند این است که ملی - مذهبیها استراتژی یا خط برخوردشان این است که با رهبری جمهوری اسلامی برخورد نکنند. آیا مباحثی که شما در مصاحبه قبلیتان با جرس مطرح کردهاید، یک تغییر و تجدید نظر در این رویکرد است و یا برخورد صرفا شخصی شما به واسطه روابطی است که قبلا با ایشان داشتهاید؟ یا بحثی جدید است؟
پاسخ: نه. به هیچ وجه بحث جدیدی نیست. ولی به عنوان کسی که هشتاد سال از عمرش میگذرد و داعیه هیچ پست و مقامی ندارد، حق ملی و دینی و حقوقی خود میداند که مقامات را مؤدبانه، دلسوزانه و مسئولانه نقد کند و انتظار دارم مقامات نیز به خصوص مقام رهبری اجازه دهند که چنین فضای نقدی برای اصلاح امور ایجاد شود والا چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. ما در این مسئله اخیر نیز میبینیم که اگر آقای خامنهای از آقای احمدینژاد حمایت نکند واقعا آقای احمدینژاد در همین مجلس اصولگرای هشتم، رفتنی است.
در بحث هدفمند کردن یارانهها برخورد مجلس و دولت خیلی جدی شده است. حتی آقای توکلی هم در جلسه مشترک دولت و مجلس گفته بود این بحث به جایی نرسید چون آقای احمدینژاد روی نظرات خودش پافشاری زیاد میکند، در حالی که دولت باید مجری نظرات مجلس باشد. آقای علی مطهری هم گفته بود که دولت جسور است و مجلس نجیب.
آقای احمدینژاد برای خودش برنامههایی دارد و اگر همین طور پیش برود، نه اعتنایی به مجلس دارد و نه به نمایندگان ملت. من احساس خطر کردهام. من انتظار دارم که ایشان به عنوان بالاترین مقام حقوقی کشور حداقل در اختلافات کارشناسی داخل نظام موضع بیطرفی داشته باشند.
ما بر سر مشی قبلی خودمان باقی هستیم. فروپاشی و براندازی را مصلحت ایران نمیدانیم. اما به حاکمیت انتقاد و اعتراض هم داریم.
پرسش: سؤال دیگری که بسیاری چه در داخل و چه در خارج از کشور مطرح میکنند این است که مشیای که الان میخواهد جمهوری اسلامی را نصیحت کند جواب نمیدهد. پس آیا میشود به همین روشی که جواب نمیدهد ادامه داد؟
پاسخ: ما با عدهای از دوستان چند روز پیش برای عید دیدنی به ملاقات آقای میرحسین موسوی رفتیم. ایشان هم میگفت الان من هم همین اعتقاد را دارم، باید صبر و حوصله داشت. نباید عجله کرد و نباید انتظار داشته باشیم در همین سال 89 مسائل حل شود. باید بگذاریم این مسائل به تدریج حل شود. یا به اصطلاح شیب انتقاد و اعتراضهایمان را کمتر کنیم. نه اینکه منتظر براندازی باشیم، بلکه شیب را کمتر کنیم و بگذاریم حاکمیت خودش به تدریج به این نقاط برسد.
پرسش: یکی از نقدهایی که شما به دولت آقای احمدینژاد در آن جزوه وارد کردهاید بحث انرژی هستهای و خط مشی دولت احمدینژاد و سیاست خارجی ایران درباره مسئله هستهای است. در سال گذشته هم ملی - مذهبیها جزوهای دادند و در آنجا کل پرونده انرژی هستهای را تحلیل کردند. آیا شما هم چنان همان نظرات را دارید؟ و چه ارزیابی از روشی که دولت آقای احمدینژاد در پیش گرفته است، میکنید؟
پاسخ: من فکر میکنم این روش مبتنی بر عینیت و واقعیت نیست. برای اینکه مسئله غنیسازی اورانیوم بر یک فرض اولیه استوار است و آن اینکه ما اینقدر ذخایر اورانیوم داریم که تا بینهایت یا سالهای سال بتوانیم از آن استفاده کنیم. و بر این اساس بر سر غنیسازی آن دعوا داریم. در حالی که بنده اطلاع دارم که سازمان انرژی اتمی چندین بار درباره ذخایر اورانیوم در کشورمان تحقیقات کرده و آخرین تحقیقات صورت گرفته در معادن ساقند کرمان هم نشان میدهد که ذخایر اورانیوم ما به اندازه خوراک 5 سال نیروگاه 1000 مگاواتی بوشهر است. بعد از پنج سال ما اصلا اورانیومی نداریم که بخواهیم آن را غنیسازی کنیم یا نکنیم. آن موقع ما ناچاریم که خود سنگ اورانیوم را از خارج بخریم. آن موقع هم در مقابل دنیایی که در مقابل غنیسازی اورانیوم ما یک بلوک متحد شده قرار داریم.
بنابراین برای مسئلهای که 5 سال بیشتر عمر ندارد این همه هزینه پرداختن واقعا عقلانی نیست. ما تا به حال سه تحریم آمریکا را تحمل کردهایم. IMF، صندوق بینالمللی پول برآورد کرده بود که این سه تحریم 35 میلیارد دلار در سال به درآمد ملی ایران زیان زده است. اگر تحریم بعدی هم بیاید به این زیان افزوده میشود ما این زیان را از جیب چه کسی میپردازیم و به امید این که چه موقع جبران شود؟ در یک کار تحقیقاتی که یک مرکز تحقیقاتی غربی انجام داده بود زیان سالانه تحریمهای قبلی را نیز معادل یک سوم تولید ناخالص ملی ایران - یعنی حدود 130 میلیارد دلار - برآورد کرده است.
آقای احمدینژاد برای مصاف با آمریکا راحت قیمت گاز و قیمت نفت را برای برخی کشورها که میخواهد دوستیشان را جلب کند تخفیف میدهد. قیمت گاز جنوب را به پاکستان و هندوستان تا 60% زیر قیمت بینالمللی تخفیف داده، تا آنجا که معاون بینالمللی وزارت نفت بر سر این موضوع استعفا داد. برای اینکه با آن قیمت هزینه تأسیسات هم مستهلک نمیشود.
یا قراردادی هست به نام نابوکو که برای صدور گاز به اروپاست (به عنوان یک رقیبی در مقابل روسیه). چون الان صادرکننده گاز به اروپا فقط روسیه است و چون صادرکننده انحصاری است، اروپاییها ناراضی هستند. آنها از ترکمنستان و قرقیزستان میخواهند گاز صادر کنند. این دو کشور با هم حتی 10% نیازهای اروپا را نمیتوانند تأمین کنند، بلکه ایران است که میتواند به اندازه کافی گاز صادر کند، معذلک ایران را از قرارداد نابوکو که در ترکیه منعقد شده است کنار گذاشتهاند. این خیلی جفاست به ایران. ما این همه زیان را برای چه باید بپردازیم؟
آقای احمدینژاد در سفری که نخستوزیر ترکیه به ایران داشت قیمت صدور گاز جنوب کشور ما را به ترکیه نسبت به قیمت بینالمللی 50% تخفیف داده است. این تخفیف از جیب چه کسی پرداخت میشود؟ از جیب آقای احمدینژاد که نمیرود. از جیب ملت ایران میرود. خوب با این تخفیف هزینه تأسیسات و خط لولهای که باید به ترکیه کشیده شود و به صادرات اروپا کمک کند چه میشود؟ آیا مستهلک میشود؟
پرسش: راه حل شما درباره انرژی هستهای چیست؟
پاسخ: به نظر من ایران در بحث انرژی هستهای باید فعلا از مسئله غنیسازی عدول کند. غنیسازی را هم سازمان انرژی هستهای جهانی یعنی آژانس و هم خود اوباما تأکید کرده که حق ایران است منتهی چون ایران در گذشته کارهایی کرده و مخفیکاریهایی کرده، دنیا به ایران اعتماد ندارد. برای جلب این اعتماد لازم است ایران یک مقدار کوتاه بیاید. در حالی که خودش هم میداند 5 سال بیشتر ذخایر ندارد و برای 5 سال نمیارزد ما این قدر هزینه بدهیم.
پرسش: آقای اوباما در تعیین خط مشی هستهای امریکا ذکر کرده که امریکا از سلاحهای هستهای هیچ گاه استفاده نخواهد کرد ولی ایران و کره شمالی را استثنا کرد. شما چه نظری روی این مسئله دارید؟ آیا این بیان یک جنگ سیاسی است یا یک برنامه و اقدام عملی؟ شما کلا چه نظری روی این برنامه و موضع امریکا و اوباما دارید؟
پاسخ: بنده اعتقاد دارم که این حرف آقای اوباما یک تهدید است. مصلحت خود دولت آمریکا و اعوان و انصارش این نیست که به ایران حمله هستهای بکنند زیرا اگر یک حمله کوچک هستهای بکند این راهش باز میشود برای کشورهای روسیه، اوکراین، فرانسه، چین، انگلستان که اینها همه سلاح هستهای دارند. خوب این راه باز میشود که بقیه دنیا هم این کار را بکنند. بنابراین دنیا به آشوب و فتنه فرو میرود. فکر میکنم امریکاییها این قدر عقل داشته باشند که اینها را پیشبینی کنند. از همه مهمتر، اسرائیل کشوری است که برای بقای خودش هر کار ریسکآمیز و خطرناکی را ممکن است بکند که به نظر میرسد بدون موافقت آمریکا نخواهد بود.
اسرائیل زرادخانه اتمی با بیش از 200 کلاهک اتمی دارد که دو تا از آنها ئیدروژنی است. خوب اسرائیل هم اینجوری راهش باز میشود که از این جسارتها بکند. در آن صورت خاورمیانهای که آمریکا این همه به آن اهمیت میدهد آیا ثباتی خواهد داشت یا آشوب و فتنه در آن بیشتر میشود؟ بنابراین من تصورم این است که امریکاییها یا آقای اوباما این قدر بیفکر نیستند که بخواهند این کار را اجرا بکنند این یک تهدید است. یک مثال تاریخی بزنم. در زمان ملی شدن نفت، انگلیسها وقتی دولت مصدق برای ملی شدن نفت در آبادان انگلیسیها را خلع ید کرد، برای تهدید ایران ناو موریشس خودشان را آوردند و لولههای توپ آن را هم به سمت آبادان نشانه گرفتند. مرحوم بازرگان میگفت من حقیقتا ترسیده بودم که اگر اینها با ناوشان 4 تا توپ به آبادان بزنند کل پالایشگاه آبادان از بین میرود. من خیلی نگران بودم. بعد در سفری که به تهران آمدم رفتم خدمت دکتر مصدق و نگرانیام را گفتم. او خندید و مثالی از بچگی خودش در اروپا زد. و گفت بله او تهدید میکند ولی نمیزند. «نمیتواند» بزند. من هم عرضم این است که آقای اوباما تهدید میکند ولی نمیزند. چرا که اگر بزند خودش میداند که چه آشوبها و فتنههایی در جهان پیدا خواهد شد. مصلحت خودش هم نیست. به علاوه همان آقای اوباما، اگر نظری هم نسبت به ایران داشته باشد و بخواهد مثل عراق یا افغانستان بیاید اینجا و حاکم شود، باید ایرانی موجود باشد. اگر با سلاح هستهای نه نطنز، بلکه اصفهان و کاشان و کل استانهای مرکزی ما را آلوده کند، دیگر برای چه میخواهد بیاید حکومت کند؟ من به هیچ وجه باور نمیکنم این تهدید آقای اوباما اجرایی باشد. صرفا تهدید است. (البته این بحث من در رابطه با حمله هستهای است نه هر نوع حمله نظامی که بحث مستقلی است و امکان آن منتفی نیست). به این دلیل در رابطه با این حمله آقای اوباما میخواهم نتیجه بگیرم که سران کشور ما نبایستی پاسخ اوباما را با حمله و فحش و حرفهای متقابل بدهند. باید بگویند که تو نمیتوانی. تو اینقدر عقل داشته باش که اگر بخواهی سلاح هستهای علیه ایران به کار ببری چه بلاهایی سر خودت و همه دنیا و همین خاورمیانهای که خیلی به آن علاقه داری خواهد آمد. کتابی است به نام همه مردان شاه اثر استیفن کینزر راجع به نهضت ملی و مصدق و ... یک رفتار مصدق را در شورای امنیت در مقابل نماینده انگلیس ذکر کرده که سیاستمدار کهنهکاری بود. وقتی او شروع به حمله به ایران و توهین و تحقیر کرد مصدق به قدری آرام و ملایم و باتواضع صحبت کرد که همین رفتارش آنجا موجب شد که غیر از آمریکا و انگلیس 9 عضو دیگر اعضای شورای امنیت همه رأی به نفع ایران دادند و مسئله ایران را از دستور کار شورای امنیت خارج کردند. در حالی که انگلیسیها میخواستند در شورای امنیت حل بشود. این رفتار باید سرمشق ما باشد. ما وقتی در جهانی قرار گرفتهایم که، بهحق یا نابهحق، همه علیه ما به هم تکیه کردهاند آنجا نمیتوانیم با گردنکلفتی حرف بزنیم که آقای احمدینژاد میگوید دستهای آنها را قطع میکنیم. باید یک مقداری با ملایمت و تواضع حرف زد تا در عوض عدهای بیطرف را جذب کرد.
پرسش: آقای مهندس ملی - مذهبیها معمولا به برخورد «تعاملی» با جهان واز جمله با آمریکا تأکید میکنند. آیا این زبان آقای اوباما را به نفع رویکرد «تعاملی» میدانید؟
پاسخ: این تهدید او را نه. ولیکن درباره کل رفتاراوباما بنده عرض میکنم ایشان پارسال به زبان فارسی عید را به ایرانیان تبریک گفت. سفری به خاورمیانه و مصر داشت. در آنجا هم به نفع اسلام حرف زد. برخلاف رئیس جمهور قبلیشان (بوش) بود که اسلام را به عنوان یک خطر و تروریسم جهانی معرفی میکرد. خیلی به اسلام احترام گذاشت و به سوابق خودش که پدرش مسلمان بوده کاری ندارم، ولی رفتارش را عرض میکنم. اوباما از راه مسالمت پیش آمد. ولی این حرفش خوب نبوده و باید تغییر کند.
پرسش: پس شما آقای اوباما را هم نصیحت میکنید!
پاسخ: بله من میگویم آقای اوباما، این تهدیدش خلاف آن رفتارش است. و باید با تأمل بیشتر درباره ایران حرف بزند و تسلیم جوسازیهای داخلی و رقابتهای درونی آمریکا در این باره نشود.
از این طرف هم ما ادعای اسلامی بودن داریم و راهنمای اصلی ما هم قرآن است. در قرآن سوره نساء آیه 94 میگوید یا ایهاالذین آمنوا اذا ضربتم فی سبیلالله فتبینوا و لاتقولوا لمن القی الیکم السلام لست مومنا. اگر کسی آمد و به شما ظاهرا سلام کرد شما به او نگویید تو دروغ میگویی، ریا میکنی و تو مومن نیستی. اگر سلام کرد شما جوابش را بدهید. در یک آیه دیگر هم میگوید شما از سلام هم بالاتر به او بگویید. در همان آیه هم هست که تبتغون عرض الحیوه حیاه الدنیا، شما به دنبال صورتهای ظاهری این دنیا هستید، در حالی که غنایم اصلی بسیاری نزد خداست. شما از اینکه با اوباما با احترام و ادب صحبت کنید نترسید. هیچی نمیبازید. آنهایی که از خودشان ضعف دارند میترسند که اگر او یک حرف تند زد آنها بالاتر از آن یک فحش به او بدهند... به نظر من این از ضعف آنهاست. اینها ضعف دارند. از خودشان میترسند والا رفتار عاقلانه و اسلامی و رفتاری که قرآن توصیه میکند این نیست که اگر کسی دستش را به طرف ما دراز کرد تا دست دوستی به ما بدهد آن را رد کنیم، به او فحش بدهیم و بگوییم تو دروغگویی (و اذا حیّیتم بتحیه فحیوا باحسن منها أوردّوها ان الله کان علی کل شیء حسیبا) (نساء، 86).
پرسش: آقای مهندس این زبانی که اوباما به کار برد و شما هم نقد کردید آیا تحت فشار جناحهای تندتر آمریکا و جمهوریخواهان است یا عکسالعمل برخورد ایران و ادبیات احمدینژاد؟
پاسخ: به نظر من اولا چون هم اکنون میگویند محبوبیت اوباما در آمریکا پایین آمده یعنی جمهوریخواهها زبانشان دراز شده و میگویند اوباما دارد با ایران مماشات میکند. اوباما برای اینکه دهان آنها را ببندد. ثانیا در آمریکا لابی اسرائیل بسیار قوی است.لابی اسرائیل در اعماق کنگره نفوذ دارد. آنها هم فشار میآورند و اوباما باید دهان آنها را هم ببندد. من تصورم این است.
پرسش: برخی معتقدند دولت احمدینژاد به ویژه در دوره دوم «عمل»ش برخلاف زبان تندش است که علیه امریکا یا غرب به کار میبرد و نوعی «منتکشی وارونه» است. مثلا نامه میدهد و در رابطه با انرژی هستهای هم در مذاکرات وین دولت احمدینژاد اعلام کرد که ما حاضریم 1200 کیلومواد 5/3 درصد غنیشده بدهیم و مواد 5/19 درصد غنیشده را بگیریم. آیا فکر نمیکنید مشابه مشکل اوباما را دولت احمدینژاد هم در داخل ایران دارد. یعنی جناحهای تندرویی در داخل ایران هستند که نمیخواهند بحث انرژی هستهای یا مشکل رابطه ایران و آمریکا که الان دولت احمدینژاد عملا دنبالش هست، حل شود؟
پاسخ: بله متأسفانه همان فضایی که در امریکا هست، در ایران هم هست و متأسفانه آنقدرها صراحت وجود ندارد که اگر ما عمل یا سیاستی را درست میدانیم اعلام کنیم و صریحا جلو برویم و خیلی هم به اطرافیان باج ندهیم. آقای احمدینژاد به نظر من غیر از عیبهایی که خودش دارد، یک مقدار هم باج میدهد. من در مورد سیاستهای مالی و اقتصادی خودش را مقصر میدانم ولیکن در مورد مسائل هستهای به نظر میخواهد دهان عدهای از مخالفین را هم ببندد.
پرسش: شما فکر میکنید موضع اپوزیسیون و منتقدینی که دلسوز ایران هستند در این رابطه چه باید باشد؟
پاسخ: نظر من تأکید شفاف بر همین توصیههاست که آقای احمدینژاد شما در رابطه با مسائل هستهای آنقدری که کشور ظرفیت دارد آنقدر فشار بیاور. زیرا که این تحریمها، سه تحریمی که تا به حال شده و تحریم چهارم هم فقط منتظر است که چین رضایت بدهد حتی روسیه هم موافقت کرده؛ این تحریمها و این تحریم چهارم به منافع ملی ما خیلی ضرر میزند و اگر تو راست میگویی باید اینجا زیاد فشار نیاوری.
من به هیچ وجه این را نمیگویم که ایران حق غنیسازی را ندارد، به هیچ وجه، ولی میگویم فعلا طوری شده که دنیا به ایران و به تو بیاعتماد است. اعتماد ندارد. میگویند شما میخواهید از طریق غنیسازی برسید به سلاح هستهای. شما هم که قسم میخورید که نمیخواهید این کار را بکنید، حتی آقای خامنهای چند روز پیش گفت ما حرام میدانیم. شما که نمیخواهید چرا باید چوب یک عمل ناکرده یا خیال نداشته را بخورید؟ برای جلب اعتماد جهان یا اعتمادسازی شما بر سر مسئله غنیسازی کوتاه بیایید. در این صورت هیچ اتفاقی نمیافتد و ما هیچ چیز از منافع ملیمان را نمیفروشیم، نترسید. ولی میدانم سیاست مبادله سوخت هستهای زیر فشارهایی از طرف جناحهای دیگر مثل کیهان و رئیس مجلس و... است.
پرسش: آخرین سؤال، جنبش اعتراضی سبز و منتقدین و مخالفین دولت احمدینژاد و وضعیت موجود، با توجه به وقایع یکی - دو ماهه آخر سال 88 دچار یک تردیدها، نگرانیها و بعضا ناامیدیهایی شدهاند، شما چه نظر یا نصیحت یا توصیهای در این رابطه دارید؟
پاسخ: درباره راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن، دستگاه حاکمه خیلی تبلیغات کرد ولیکن هم خودمان دیدیم و هم آقای موسوی هم تأکید کرد که تظاهرات 22 بهمن مهندسی شده بود و یک تظاهرات خودجوش متن مردم نبود. این کارها به نظر من عاقبت ندارد. در رژیم شاه هم از این کارها خیلی میکردند. در سال 1340، اوایل حکومت امینی، سران جبهه ملی و نهضت آزادی و... همه در زندان بودند. شاه برای واکنش نسبت به اینها در روز 28 مرداد سال 1340 مراسم عظیمی در دوشان تپه برگزار کرد. او هم تا جایی که توانست در آنجا به مصدق بد گفت که کاسه گدایی دست گرفته بودند و یک کاسه نفت نمیتوانستند بفروشند. البته دروغ میگفت ... اما عاقبت او چه شد. نتیجه آن شد که در سال 57 با افتضاح بیشتری، مردم میلیونی علیه او به خیابانها آمدند. من میگویم اینکه شما آمدید روز 22 بهمن را مهندسی کردید و جمعیت به تهران آوردید و همه هم فهمیدند مصنوعی بود و خود به خودی نبود... این رویهها را تا کی میخواهید ادامه دهید. از آینده بترسید. بنده خاطرم هست که روز تاسوعا و عاشورا راهپیمایی بزرگی در تهران شد که میگفتند 3 تا 5 میلیون نفر در آن شرکت کردند. آقای اریک رولو (که روزنامهنگار قدیمی فرانسوی است در دولت میتران هم سفیر فرانسه در تونس بود) را من در دفتر مرحوم بازرگان دیدم و از او پرسیدم راجع به راهپیمایی دیروز نظر شما چیست و چه چیزی مشاهده کردید؟ او گفت من 30 سال است که در این جریانات هستم و تمام انقلابات کوبا، آمریکای لاتین، ویتنام، لائوس و... را دیدهام و چنین چیزی تا حالا ندیده بودم. این یک تظاهرات نبود، یک مدّ انسانی بود و بعد از چند روز هم در هفتهنامه لوموند دیپلماتیک مقالهای با همین عنوان منتشر کرد. این مد انسانی از کجا آمد؟ به نظر من این ناشی از نالهها و اعتراضاتی بود که 20-15 سال جمع شده بود. از سال 40 شاه نگذاشت مردم مطرح کنند و تظاهرات ساختگی دوشانتپه را درست کرد و عاقبت این شد که در سال 57 در راهپیمایی عاشورا دیدیم. حالا هم اینها از یک طرف از این لشکرکشیهای مهندسیشده میکنند و از طرفی میخواهند به ضرب و زور هر صدایی را قطع کنند. همین روزها شنیدم فرزند یکی از دوستان شهرستانی ما (آقای حاج احمد معصومی از اراک که از مبارزان مذهبی قدیمی هستند و بنده با ایشان در شیراز همزندان بودیم) را به بهانههای بیخودی گرفتهاند. پسر ایشان (آقا یاسر) را هم من میشناسم. ایشان در یک خانواده مذهبی و مبارز قدیمی بزرگ شده و به تبع پدر به ملی - مذهبیها هم علاقه مند است و گاه خدمات شخصی برای دوستان ما (در رابطه با تعمیر و سرویس کامپیوتر و این نحو کارها میکرد) حالا ایشان را گرفتهاند و گفتهاند با منافقین ]مجاهدین[ رابطه داری (چون یکی از اقواماش مجاهد است) در حالی که وی از دوستان ماست، اما میخواهند با این فشارها او را وادار به بریدن و گفتن حرفهای آقایان بکنند. اما تا کی این روشهای بیحاصل را میخواهند ادامه بدهند.
پرسش: چه توصیهای به این طرف، جنبش سبز میکنید؟
پاسخ: توصیهام به این طرف آن است که همان طور که قبلا هم گفتم شیب را کم کنند ابراز انتقادات و اعتراضات را آرامتر کنند و فکر پیروزی کوتاهمدت نباشند. ولی آنقدر روحیه داشته باشند که هر چه طرف مقابل ضربه میزند کوتاه نیایند و از طرف دیگر تندروی و عجله نکنند. تغییر در راه است. ولی چنانکه در پاسخ به سوالات قبلی گفتم هدف باید عقب نشینی حاکمیت غالب باشد برای اصلاح شدن مواضع و بینشها و روشها، نه براندازی. ما یک بار در یک نسل پیش، براندازی انقلابی کردیم، اما خیر و برکتی ندیدیم. یک ملت و یک کشور ظرفیت دو بار انقلاب در یک نسل را ندارد.
پرسش: شما به این تغییر چقدر امیدوارید؟
پاسخ: من میگویم 100% میشود. باور کنید. زیرا، کدام رژیم توانسته با ضرب زور دوام پیدا کند. این سیاست آنها چقدر میتواند دوام داشته باشد. من این را بارها گفتهام. مرحوم نهرو در کتاب «زندگانی من» در رابطه با دعواهایی که با انگلستان داشتند، میگوید یک ضربالمثل قدیمی هندی میگوید به سرنیزه میتوان تکیه داد اما روی سرنیزه نمیتوان نشست. یعنی اگر روی سرنیزه بنشینی خودت آرامش نداری، ثبات نداری و یک روزی میافتی.
مهدی کروبی با حضور در منزل علی ملیحی عضو تحریریه روزنامه توقیف شده اعتمادملی و از اعضای زندانی شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم با ابراز تاثر از اعدامهای اخیر و روند رسیدگی به پرونده های قضایی گفت: معلوم نیست آقایان خود را درچه جایگاهی می بینند که به راحتی و بدون درنظرگرفتن عاقبت کار چنین حکم می دهند.البته وقتی جان آدمیزاد چنان ارزان شود که عده ای را به صرف یک اعتراض مدنی در خیابان به گلوله ببندند چنین رفتارهای خارج از رویه ای نیز رواج می یابد.»
بر اساس گزارش سحام نیوز، در این دیدار پدر علی ملیحی با شرح چگونگی بازداشت فرزند خود توضیح داد که ماموران امنیتی به اشتباه برادر کوچکتر علی را در خیابان دستگیر و به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس با انتقال او به خانه، علی را بازداشت کردند. مهدی کروبی نیزضمن ابراز تاسف از چنین برخوردهایی در جمهوری اسلامی گفت:«هیچگاه فکر نمی کردیم روزی به چنین موقعیتی برسیم و چنین رفتارهایی در این کشور عادی شود و با میراث امام و انقلاب چنین برخورد شود.»
کروبی همچنین درحاشیه این دیدار درپاسخ به پرسشی درباره اعدام فرزاد کمانگر و چندتن دیگر گفت:« طبیعی است که ما از مرگ افراد و اعدام آنها متاثر می شویم و اصولا مخالف رواج یافتن چنین برخوردهایی هستیم. اعدام این افراد در شرایطی صورت گرفته است که هیچکس از چندوچون پرونده آنها باخبر نیست و جرم آنها به دلیل علنی نبودن دادگاه و عدم رعایت آیین دادرسی و قانون، برای هیچکس محرز نشده است. سخنان وکلای اعدام شدگان و اینکه اعدام ها بدون اطلاع آنها صورت گرفته است نیز بسی متاسف کننده و نشان از آن دارد که عدالت نایاب است و رویه فعلی هیچ تناسبی با موازین شرعی و قضایی ندارد. چگونه می توان بدون ضابطه افرادی را اعدام کرد و نسبت به عواقب آن و دامن زده شدن به فضای بی اعتمادی بی تفاوت بود؟ مگر جان آدمیزاد چنین ارزان است که بتوان به راحتی و با کمترین وسواس قانونی و در بی خبری عمومی آن را ستاند؟ معلوم نیست آقایان خود را درچه جایگاهی می بینند که به راحتی و بدون درنظرگرفتن عاقبت کار چنین حکم می دهند.البته وقتی جان آدمیزاد چنان ارزان شود که عده ای را به صرف یک اعتراض مدنی در خیابان به گلوله ببندند چنین رفتارهای خارج از رویه ای نیز رواج می یابد.»
مهدی کروبی همچنین با انتقاد از چنین رویه ای در دستگاه قضایی گفت:« آقایان تکلیف پرونده کهریزک و تجاوزها را روشن نکرده اند و ابهامات آن پرونده ها را نزدوده اند که باری دیگر ابهامی دیگر می آفرینند و البته از کشورداری آقایان بیش از این نیز نباید انتظاری داشت وقتی اجنه در این مملکت به آقایان خبر می دهند که زلزله در راه است و وقتی که یکباره دو روز را تعطیل اعلام می کنند و با این تعطیلی کشور را در یک تعطیلی 5 روزه فرو می برند بی آنکه بفهمند این تصمیم چه ضررهایی می تواند برای اقتصاد خانواده ها داشته باشد. کشورداری آقایان چنین مختصاتی دارد و بنابراین شاید گمان می کنند که بدون رعایت قوانین حقوقی و آیین دادرسی و اطلاع وکیل می توان جوانانی را اعدام کرد.»
مهدی کروبی با این توضیح از شرایط حاکم بر کشور انتقاد کرد و گفت:« شرایط به آنجا رسیده است که مردم یک حرف می زنند و دولت و حکومت یعنی قوه مجریه و قوه قضاییه یک حرف دیگر می زنند. بی اعتمادی به نقطه اوج خود رسیده است و رفتارهای حکومت به گونه ای است که گسستی بی سابقه میان مردم و دولت به وجود آمده است.مسبب این بی اعتمادی نیز البته رواج دروغ و سخنان نسنجیده در کشور است آنچنانکه می بینیم چه ادعاهایی در باب مسائل هسته ای می کنند حال آنکه ما می دانیم این ادعاها چقدر بزرگ و غیرقابل باور است.والله که ما هیچگاه فکر نمی کردیم چنین سرنوشتی در این مملکت حاکم شود و آداب کشورداری به اینجا رسد که مردم به یکسو بروند و دولت به سوی دیگر.»
کروبی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره سخنان غلامحسین الهام که میرحسین موسوی را محارب نامیده است، گفت: از بلندگوی اسلامی که فقیه اش آقای الهام باشد باید چنین سخنانی گفته شود. باید گریست به حال اسلام که الهام و حواریون اش بلندگوی آن شده اند. البته همان طور که گفتم وقتی اجنه سکان کشورداری را به دست بگیرند نباید از رواج چنین سخنان بی مایه ای متعجب شد.
موسی قربانی نماینده قائنات در واکنش به سئوال یک خبرنگار که از وضعیت رسیدگی به پرونده کهریزک جویا شد و در حصوص اتفاقات آن واژه "جنایت" را به کار برد ، واکنش تند و ناپسندی انجام داد و وی را نیز تهدید کرد.
به گزارش مهر، موسی قربانی نماینده قائنات درحاشیه جلسه علنی امروز چهارشنبه مجلس ، در برابر یکی از خبرنگاران و سئوال وی با فریاد بر سر او تهدید کرد که وی رابه حراست معرفی خواهد کرد.
این خبرنگار درحاشیه برگزاری جلسه علنی روز چهارشنبه ازقربانی پرسید رسیدگی به پرونده کهریزک به کجا رسیده است که قربانی درپاسخ به وی گفت: این موضوع دیگر تمام شده است.
خبرنگار مجددا پرسید با توجه به جنایات انجام گرفته درکهریزک قوه قضائیه چرا پرونده را پیگیری نمی کند؟ این سئوال خبرنگار موجب برآشفتن قربانی شد و وی با فریاد خطاب به خبرنگار گفت : شما غلط کرده ای و ...
قربانی پس ازدور شدن خبرنگار از وی نام او را ازسایر خبرنگاران جویا شد و سپس با صدای بلند گفت : اسمت رابه حراست می دهم تا گوشت را گرفته و ازمجلس بیرون کنند!
پس ازاین اتفاقات تعدادی از خبرنگاران که شاهد این ماجرا بودند با محبی نیا عضو هیئت رئیسه مجلس گفتگو کردند و وی ضمن عذرخواهی از خبرنگار سئوال کننده قول مساعد داد تا موضوع را به اطلاع لاریجانی رئیس مجلس برساند .
محبی نیا به کرات از این خبرنگار و سایر خبرنگاران به خاطر رفتار قربانی عذرخواهی کرد.
دقایقی بعد نخعی مدیر کل حراست مجلس نیز ضمن اطلاع از این ماجرا با حضور نزد خبرنگار مذکور به صدای ضبط شده قربانی و این خبرنگار گوش کرد تا موضوع را پیگیری کند.
بازجوها به علی عرب مازار مشاور در بند مهندس موسوی گفته اند که او هشت سال باید در زندان باشد. این در حالی ست که هیچ اتهام مشخصی هنوز برای مشاوران دربند مطرح نشده است. وظیفه صدور حکم با دادگاه و قاضی است.
به گزارش خبرنگار “کلمه” بازجوها دستور دارند تا خرداد ماه فشار بسیار بیشتری بر اسرای دربند به ویژه مشاوران بیاورند تا در آستانه سالگرد انتخابات پروژه جدید اعتراف گیری و پخش آن را اجرا کنند. در همین راستا در روزهای اخیر خصوصا مشاوران موسوی تحت شدید ترین فشار های روانی برای اعتراف قرار گرفته اند . کلمه در روزهای آینده ابعاد جدیدی از ماهیت دستور دهندگان پروژه جدید اعتراف گیری و نیز برنامه های آنان را اعلام خواهد کرد.
دکتر علی عرب مازار استاد برجسته اقتصاد کشور و از مشاوران ارشد مهندس موسوی از تاریخ ۷ دی ماه بازداشت شده و بیش از ۴ ماه بدون آنکه اتهام مشخصی به او تفهیم شده باشد در بازداشت به سر می برد.
به گزارش خبرنگار “کلمه” از جمله اتهام هایی که برای این مشاور در بند ذکر شده داشتن دو خط موبایل ذکر کرده اند. این اتهامی است که درباره دکتر بهشتی هم مطرح شده است.
اکنون بر اساس اخبار رسیده به این اقتصاد دان و استاد دانشگاه اعلام شده که برای ۸ سال در زندان خواهد ماند. این شیوه اعلام حکم پیش از این نیز در خصوص برخی از بازداشت شدگان سابقه داشته است.در روش های قبلی نیز ابتدا شایعه ای درباره حکم برخی از زندانیان سیاسی بازداشت شده پس از انتخابات در محافل غیر رسمی و به صورت خصوصی به زندانی گفته شده و پس از آن همان حکم از دادگاه بیرون آمده است.
دکتر عرب مازار وضعیت جسمی وخیمی دارد چراکه سابقه بیماری قلبی و همچنین دیسک کمر دارد.بر اساس اطلاعات رسیده به کلمه این مشاور دربند شدیدا تحت فشار است که برای خردادماه، سالگرد انتخابات ریاست جمهوری مصاحبه کند.
در روزهای اخیر شنیده شده مشاوران دربند مهندس موسوی به دلیل ملاقات خانواده هایشان با مراجع قم و دادخواهی از آنان برای عزیزان دربندشان از سوی بازجویان و نیروهای امنیتی به شدت تحت فشار قرار گرفته اند و با برخوردهای تند آنان مواجه شده اند.
دیدار اخیر خانواده مشاوران با مراجع و تظلم خواهی آنان ، بازجوها را بر آن داشته تا با اعمال فشار بر زندانی ها و تهدید ضمنی خانواده ها که در دو مورد این اقدام به صورت تلفنی رخ داده ،تلاشی بوده تا از ادامه دیدار آنان با مراجع و در خواست کمک برای جلوگیری از ظلم های رفته بر عزیزانشان جلوگیری شود.
به دنبال اعتراض زندانیان بند 350 اوین به اعدام ناگهانی زندانیان کرد مسولان زندان تصمیم به انحلال این بند و پراکنده کردن زندانیان سیاسی در دیگر بخشهای زندان گرفته اند
پس از آنکه روز شنبه ی گذشته فرهاد وکیلی زندانی سیاسی کرد از سالن سیاسی بند ۳۵۰ (زیر زمین) به مقصدی نامعلوم انتقال یافته و سپس روز یکشنبه به همراه ۴ زندانی سیاسی دیگر اعدام گردید، روز گذشته زندانیان سیاسی ۳۵۰ که هم بند خود را از دست داده بودند اقدام به سوگواری نمودند که این عمل با واکنش بزرگ نیا، رئیس بند وابسته به وزارت اطلاعات بند ۳۵۰ مواجه می شود.
بنا به اطلاع گزارشگران شبکه فعالان حقوق بشر در ایران، در پی این واکنش جمعیت ۱۸۰ نفری زندانیان سیاسی اقدام به اعتراض و تحویل نگرفتن غذا نموده، اعلام اعتصاب غذا می نمایند.
بر اساس این اعتراضات و به دستور صداقت رئیس زندان اوین روند انحلال بند سیاسی ۳۵۰ آغاز شده و زندانیان سیاسی مجددا به صورت پراکنده در میان مجرمان عادی، به اندرزگاههای ۷ و ۸ زندان اوین و نیز زندان رجایی شهر کرج انتقال می یابند.
یکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم که به اندرز گاه ۸ انتقال یافته طی تماسی از این اندرزگاه از انتقال حداقل ۵۰ نفر از بند ۳۵۰ به اندرز گاههای ۷ و ۸ و زندان رجایی شهر از صبح امروز خبر داد.
گفتنی است بند سیاسی ۳۵۰ که پیش تر در سال ۸۶ منحل شده بود آبان ماه گذشته به دستور جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، مجددا احیا شده بود.
نماینده دیر، کنگان و جم و عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی از خروج کامل شرکت های خارجی از مناطق پارس جنوبی خبر داد.
عسکر جلالیان تاکید کرد: هم اکنون هیچ شرکت خارجی در عسلویه و پارس جنوبی حضور ندارد.
رییس مجمع نمایندگان استان در عین حال در گفتگویش با “عصر ایران” بیان داشت: عملیات اجرایی در برخی فازهای پارس جنوبی و عسلویه سال گذشته به دلیل خروج شرکت های خارجی متوقف شد و هم اکنون نیز متوقف است اما در ابتدای اردیبهشت ماه امسال شرکت های داخلی راه اندازی پروژه ها را در دست گرفته اند.
وی ادامه داد: کار اجرایی فازهای پارس جنوبی تا فاز ۱۰ در ادامه با مشکل مواجه نیستند اما فازهای از ۱۰ به بعد نیازمند حضور متخصصان اجرایی هستند.
تحریمهای اعمال شده از سوی کشور های غربی، در این اواخر، شرکتهای شل، توتال، ستاتویل و انی از کشور های بریتانیا، فرانسه، نروژ و ایتالیا سرمایه گذاری های جدید در عرصه های نفت و گاز در ایران را بطور فزاینده ای متوقف کرده اند.
احمد راشدی، عضو کمیته فناوری اطلاعات استان خوزستان، که اخیرا از بازداشتگاه آزاد شده، در آستانه ۲۲ خرداد، تحت فشار نیروهای امنیتی برای انجام مصاحبه جهت تایید انتخابات ریاست جمهوری و افشای مشخصات حامیان جنبش سبز قرار دارد.
به گزارش جرس بنا به گزارش منابع موثق خبری، راشدی که در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه امسال به دست ماموران امنیتی استان دستگیر شده و به مدت هشت روز در سلولهای انفرادی اداره اطلاعات استان به سر برد، در بندر امام از نیروهای فعال جنبش سبز به شمار می رفت.
دلایل دستگیری وی “ارتباط و دیدار با میر حسین موسوی و مهدی کروبی، تبلیغات وسیع برای موسوی، ایجاد امکانات برگزاری جلسات اعضای ستادهای موسوی در خوزستان، تحریک دانشجویان و دانشگاههای استان بر علیه نظام، ارتباط با آمریکا و انتشار مطالب بر علیه نظام و مسخره گرفتن مسئولین در اینترنت و …” اعلام شده و نامبرده هیچ یک از موارد اتهامی را نپذیرفت.
این منبع موثق همچنین از افسردگی شدید وی بدلیل تحت فشار قرار داشتن توسط وزارت اطلاعات خبر داده و خاطرنشان می کند “بارها از او خواستند که اعتراف کند و وزارت اطلاعات نیز به او قول داد که از لحاظ کاری و مسائل مالی پشتیبان او خواهد بود .”
گزارش مذکور می افزاید “راشدی در بندر امام به امور کامپیوتر اشتغال دارد و علت آزادی او نیز تحت فشار قرارداشتن وی برای شرکت در یک مصاحبه تلویزیونی و تایید سلامت انتخابات می باشد .”
این منبع خاطرنشان می کند “وزارت اطلاعات او را تحت فشار گذاشته است تا دانش و تجربه اش در زمینه رایانه و اینترنت در اختیار دستگاه امنیتی استان خوزستان بگذارد و اگر چنین خبری صحت داشته باشد، باعث آن می شود که بسیاری از حامیان جنبش سبز در خوزستان، از طریق اینترنت به دام افتاده و مشخصاتشان لو برود.”
خبرگزاریهای وابسته به اقتدارگرایان نظیر جهان نیوز با اشاره به آخرین نامه دکتر زهرا رهنورد در اعتراض به اعدامهای اخیر این نامه را تداوم مواضع "وقیحانه مهندس موسوی" و "اظهارات در حد ارتداد زهرا رهنورد در حمایت از بمب گزاران" اعلام نمودند
همچنین به گزارش میزان خبر روز گذشته و بعد از بیانیه مهندس موسوی در اعتراض به اعدام پنج نفر از شهروندان، نماینده شهرستان سروستان در مجلس هم مدعی شده بود: موسوی با اعتراض نسبت به اجرای حکم تروریست ها نشان داد که از بنی صدر هم بدتر شده و دیگر جایش در ایران نیست.
نصرالله کوهی باغ اناری، در گفت و گو با شبکه ایران گفت: سخنان موسوی با اسلام مخالف است.
نماینده سروستان در مجلس هشتم اضافه کرد: "متاسفانه در حالیکه قوه قضائیه باید موسوی را به دلیل فتنه انگیزی هایش طی یک سال گذشته، محاکمه نماید در این کار کوتاهی کرده و موسوی نیز از رافت اسلامی سوءاستفاده می کند.
وی تصریح کرد: موسوی با صدور چنین بیانیه ای در واقع با اجرای حکم قصاص که "نص صریح قرآن" است، مخالفت می کند.
این نماینده مدعی شد "مهندس موسوی از اسلام خارج شده و طبق نظر مراجع فردی که مخالف نص صریح قرآن سخن بگوید، مرتد محسوب می شود."
تحلیل گفتار محافظه کاران مسلط شده بر سیاست امروز ایران از قاعده ای حکایت دارد که کمتر استثنائی بر آن متصور است: گفت با حجاب زنان کاری ندارد، معلوم شد از همه بیشتر با حجاب زنان کار دارد. گفت می خواهد با فساد مبارزه کند، معلوم شد جمعی از فاسدترین نیروها را پیرامون خود جمع کرده و به فاسدترین دولت در تاریخ ایران بدل شده است. اخیراً رئیس دولت دهم در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا اسامه بن لادن در ایران است یا خیر، پاسخ داد که او در واشنگتن است. بر اساس مشی پیشین او تردیدی نمی توان داشت که اسامه بن لادن در ایران است. دولت احمدی نژاد در طرح امنیت اجتماعی می خواست با اراذل مبارزه کند، معلوم شد نه تنها اراذل را به خدمت گرفته، بلکه در رواج رذالت هم از دیگر دولت ها پیشی گرفته است. دولت احمدی نژاد با شعار مهرورزی بر سر کار آمد، اما معلوم شد که ازکین ورزترین و کینه توزترین دولت هائی است که تاریخ ایران به خود دیده است. گسترش کین ورزی مهمترین ابزار این دولت برای از میان بردن امید به تغییر و نابودی ساخت اجتماعی در ایران و از اینرو مبارزه علیه آن یکی از مهمترین وظایف سبزهاست.
خاستگاه ها
در بررسی خاستگاه های تاریخی این دولت، برخی از آن به «فرقۀ مصباحیه» تعبیر کرده اند و عده ای دیگر آن را تلفیقی از آرای حجتیه با مشی مصباحی می دانند. اما خاستگاه های این جریان تاریخی را باید در برخی از گروه های سیاسی در ایران پیش از انقلاب جستجو کرد: نخستین گروه فدائیان اسلام و مقلدان بعدی آنها مجاهدین خلق و دیگری مؤتلفه. مشی سیاسی حاکم بر ایران امروز را می توان تلفیقی از رویه های مرسوم در این جریانات سیاسی خشونت آمیز دانست که همۀ آنها در ایران پیش از انقلاب ریشه دارند. همۀ این جریانات با وجود برخی از اختلافات جدی ای که با یکدیگر داشته اند، در یک چیز هنوز هم مشترک اند: ترور و حذف فیزیکی مخالفین سیاسی.
فدائیان اسلام و مؤتلفه
فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی با اراذل و اوباشی همچون شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ و طیب حاج رضائی که به حمایت از دولت کودتا به سرکوب مخالفین و دولت ملی مصدق پرداختند، ارتباط وثیقی داشتند. پیوستگی و اتحاد این سه جریان یعنی فدائیان اسلام، مؤتلفه و اوباش در ایران بعد از انقلاب نیز هم در اندیشه و هم در عمل تا حدود زیادی حفظ شد. اتحاد این سه جریان در ایران پس از انقلاب که تحت نام های دیگری احیا شدند، زمینه ساز ترور سیاسی و حذف فیزیکی بسیاری از مخالفین حکومت در میان روشنفکران، نویسندگان، و مخالفین سیاسی بوده است. با اینکه امام خمینی پیش و پس از انقلاب هرگز به مشی تروریستی فدائیان اسلام روی خوش نشان نداد و پس از انقلاب نیز عملاً آنها را از صحنۀ قدرت سیاسی کنار گذاشت، اما با فوت رهبر انقلاب این گروه و مشی خشونت بار و خون بارشان پر و بال یافت. ناگفته نماند که متوسل شدن بسیاری از گروه های سیاسی دیگر به خشونت از جمله مجاهدین خلق هم در این قوت گرفتن بی تأثیر نبوده است.
دست داشتن در ترور روشنفکران و مخالفین در ماجرای قتل های زنجیره ای که بسیاری در درون حاکمیت از سرمنشأ آنها آگاه بودند و می دانستند که به دست چه کسانی صورت می گیرد، در واقع ادامۀ مشی ترور این دو گروه تندرو در ایران پیش از انقلاب بود. با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در سال 1384 و افتادن قدرت اجرائی در دست محافظه کاران، زمینه برای رشد و بیرون آمدن تروریست ها از پشت پرده فراهم شد. روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی که بعد از قتل های زنجیره ای مفتخر به این شد که : «والله ما خودمان زمانی تروریست بودیم» از جمله کسانی است که در ماجرای قتل های زنجیره ای به عنوان دوست و همکار نزدیک سعید امامی از او حمایت کرد و امروز بر کرسی نمایندگی مجلس تکیه زده است. قدرت گرفتن این جریان در برابر اصلاحات نشان از آن داشت که ترور و خشونت به عنوان عنصری اساسی در حفظ یا گرفتن قدرت بخشی از ترفند های مخالفان در برابر اصلاح طلبان است.
مانیفستی برای خشونت
مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ریاست روح الله حسینیان از جمله مراکزی است که در آنها مشی ترور و خشونت، تئوریزه شده و تاریخ معاصر ایران در راستای آن بازسازی می شود. از جمله اقدامات این مرکز در سالیان اخیر انتشار مجموعه ای با عنوان «رسائل سیاسی- اسلامی در دورۀ پهلوی» است که به کوشش یکی از محققان مشهور این مرکز که البته اختلاف فکری او با مشی حاکم بر مرکز هم از خلال سطور مشخص است، منتشر شده است و در نمایشگاه کتاب نیز در معرض فروش گذاشته شده است. در این کتاب سوای بسیاری از رسائل دیگر جزوۀ فدائیان اسلام با عنوان « راه حقایق» از نو منتشر شده است که برای نخستین بار در سال 1329 از سوی این فرقه منتشر شده بود. مقدمۀ محقق مرکز اسناد انقلاب اسلامی بر این جزوه که سال ها از انتشار آن می گذرد، مشروعیت بخش مشی ترور بوده و از اراده برای احیای آن حکایت دارد. انتشار این مجموعه با در نظر گرفتن شباهت میان رویۀ دولت احمدی نژاد با مشی فدائیان اسلام برای ادارۀ جامعه، حمایت های برخی از اعضای خانوادۀ نواب صفوی از دولت احمدی نژاد به ویژه پس از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری خرداد 88، ترورهای سیاسی در چند سال اخیر و سال گذشته، همگی حکایت از آن دارد که دولت دهم بنا دارد مشی فدائیان اسلام را هم در ادارۀ جامعه به کار بندد و هم در سرکوب مخالفین.
پیوستگی فدائیان اسلام با جمعیت مؤتلفه در سال های اخیر در ائتلاف آبادگران و رایحۀ خوش خدمت یا ائتلاف میان مؤتلفه و «فدائیان رهبری» صورت گرفت. گروه اخیر همچنانکه از عنوان آنها پیداست، نوع تنزل یافتۀ فدائیان اسلام اند. اتحاد این دو جریان به ویژه پس از انتخابات اخیر نشان داد که با وجود رقابتی که میان این دو جریان برای حفظ قدرت و کسب ثروت وجود دارد، اما هر دوی اینها در این مورد اشتراک نظر دارند که برای حفظ قدرت و بیرون راندن رقبا توسل به هر وسیله ای شامل ترور، تجاوز، شکنجه و کشتار منتقدان و مخالفان که نه تنها در سال های اخیر بلکه به ویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری به آن متوسل شده اند، جایز و مشروع است. سخنان اخیر مرتضی نبوی به عنوان یکی از اعضای مؤتلفه در مورد به تعبیر او «فرقۀ سبز» را باید در همین راستا تحلیل کرد. او به تصریح و تلویح بر مشی ترور و خشونت به عنوان ابزاری مؤثر برای حفظ قدرت و سرکوب رقبا تأکید می کند. از سخنان او چنین پیداست که در هنگام شکنجۀ سعید حجاریان برای اخذ اعترافات اجباری در کنار او ایستاده بوده و حاضر و ناظر بوده است.
مؤتلفه: تاکتیک های حفظ قدرت
با اینکه احزاب و گروه های اسلامی همچون فدائیان اسلام و مؤتلفه همچون سایر گروه ها در پیروزی انقلاب ایران نقش ایفا کردند، اما مؤتلفه از نامحبوبترین احزاب و گروه های سیاسی از بدو انقلاب تاکنون بوده است. عدم محبوبیت مؤتلفه پس از افراط گری های آنها را باید ناشی از خاستگاه بازاری آنها دانست که سبب رویگردانی بسیاری از گروه های اجتماعی از آنها از جمله دانشجویان و طبقات محروم می شود. حتی بده بستان های سیاسی و اقتصادی آنها با احزاب و گروه های سیاسی دیگر نیز تأثیر چندانی در کسب موفقیت مردمی آنها نداشته است. به همین دلیل این جریان برای شریک شدن در قدرت همواره بر دو عنصر تکیه زده است: اول خرید آرا و جذب طرفداران از طریق پرداخت رشوه های مالی و سیاسی، و دوم سیاست ورزی غیر اخلاقی برای تخریب رقبا و در نهایت در موارد معدودی ترور و خشونت. در حالی که مشی بازاری و تاجر مآب این جریان باعث می شود که در موارد اول و دوم حرفه ای تر عمل کند، اما در مورد سوم یعنی ترور فیزیکی مخالفین با احتیاط بیشتری عمل کرده است و مراقب است تا ردپائی از خود بر جای نماند و در عوض به گروه های سیاسی تندرو برای حذف مخالفین سیاسی چراغ سبز نشان دهد.
یکی از ترفندهائی که این جریان از آن به حد اعلا استفاده می کند تا هم از نامحبوبیت خود در میان توده های مردم بکاهد و هم فساد مالی و اخلاقی اعضای خود را بپوشاند، تاکتیک تخریب مخالف است. منتسب کردن مخالفین به غرب و نسبت دادن آنها به جبهۀ کفر در همین راستا صورت می گیرد. شهوت قدرت و ثروت متوسل شدن به هر وسیله ای برای تصاحب آن به ویژه از رهگذر تخریب رقبا در مصاحبۀ اخیر مرتضی نبوی به خوبی مشهود است. در این مصاحبه او خود، جناح خود و احمدی نژاد را در جبهۀ حق قرار می دهد و مخالفین را در جبهۀ باطل. البته بطلان این ساده سازی و مشی تخریبی ساده است: جناحی که هم سابقۀ اختلاس و کلاهبرداری اقتصادی (رفیق دوست) و هم فساد اخلاقی نهادینه (تجاوز، شکنجه و کشتن و ترور) را در کارنامۀ خود دارد، نمی تواند بر جایگاه حق تکیه بزند. وابستگی این جریان به غرب و خارج نیز آشکارتر از آن است که نیاز به استدلال داشته باشد. نمونۀ بارز آن ضربه ای که است که در اثر حجم بالای واردات کالا از غرب و شرق در چند سال اخیر به واسطۀ تسلط این جناح بر اقتصاد کشور وارد شده. سرمایه گذاری های سران این جریان در بانک های شرقی و غربی به قدر کافی گویای آن است که مؤتلفه دلسوز وطن نیست. از همین رو جبهۀ حق و باطلی هم که نبوی و امثال او سعی دارند به دروغ ایجاد کنند، تنها اهرمی برای مشروع جلوه دادن فساد این جناح و حفظ قدرت توسط آن به هر قیمت است. در واقع امر ایشان در جبهۀ باطل ایستاده است، اما ابائی هم ندارد از اینکه برای حفظ قدرت، منافع ملی را به ثمن بخس به حراج بگذارد. اطلاع از نامحبوب بودن این جریان آن را در مقابل احمدی نژاد و هوادارانش آسیب پذیر می سازد. برای مؤتلفه ماندن بر قدرت بدون احمدی نژاد میسر نیست؛ ولو آنکه از او به هیچ رو دل خوشی ندارد. در مجموع مؤتلفه از جناح های سیاسی ورشکسته ای است که کارنامۀ بسیار غیر اخلاقی و خشونتباری را هم یدک می کشد.
ترور برای حفظ قدرت
بر خلاف روش های سیاسی کهنۀ مؤتلفه برای تخریب مخالفان که نبوی نیز به کهنگی آنها معترف است، روش جناح احمدی نژاد و هواداران او و همتایانش به لحاظ روش های خشن تاکتیکی برای حفظ قدرت به روز شده تر است. این جناح که به عوض «فدائیان اسلام» خود را « فدائیان رهبری» می نامد، در بر گیرندۀ طیفی است که یک سر آن مصباح یزدی است و سر دیگر آن مافیای اقتصادی و سیاسی سپاه. این گروه به پیروی از مجاهدین خلق و با چراغ سبز مؤتلفه از زمان روی کار آمدن اصلاح طلبان مشی ترور و خشونت را در پیش گرفتند که پیشترها در رویۀ نواب صفوی و مجاهدین خلق به آزمون گذاشته شده بود.
فدائیانِ رهبری با مؤتلفه نیز مشابهت های زیادی دارند. تخریب مخالفین یا ترور سیاسی آنها یکی از غیر اخلاقی ترین تاکتیک هائی است که به جبران ضعف محبوبیت و نداشتن پایگاه مردمی به آن متوسل می شوند. گسترش استفاده از ترور برای حذف مخالفین سیاسی در میان فدائیان رهبری بیش از مؤتلفه شایع است و به ویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری به عنوان تاکتیکی مؤثر برای سرکوب و ساکت کردن مخالفین در پیش گرفته شده است. قتل های زنجیره ای در سال 1376، ترور سعید حجاریان و ظرف یک سال گذشته ترور علی موسوی، مسعود علی محمدی استاد دانشگاه، و ترور معتمدی وزیر ارتباطات دولت خاتمی در کنار بسیاری از وقایع تروریستی در سال های اخیر در داخل و خارج از ایران به دست همین گروه صورت گرفته است که در بسیاری موارد با چراغ سبز مؤتلفه همراه بوده است.
کین ورزی و خشونت: تاکیتیکی برای نابودی ساخت اجتماعی پس از سقوط
تاکتیک هائی همچون ترور سیاسی و فیزیکی مخالفین از طریق سرکوب، شکنجه، تجاوز، بازداشت، و زندانی کردن، نتایج معکوسی در پی داشته است. در همۀ این موارد وجدان جامعه انگشت اتهام را به سوی اقتدارطلبان تروریست نشانه رفت؛ همچنانکه در ماجرای قتل های زنجیره ای چنین شد. اما تاکتیکی که می تواند حتی پس از شکست اقتدارگرایان جامعه را همچنان گرفتار مصیبت سازد، نهادینه کردن کین ورزی و خشونت است. دولت احمدی نژاد و فدائیان رهبری تاکنون در همۀ روش های سیاسی خود برای کسب محبوبیت و مشروعیت سیاسی شکست خورده اند. تأکید دائمی بر جنگ نرم در کنار ترویج خشونت و ترور به روشنی گویای شکست فکری و سیاسی آنها در برابر جنبش سبز و همۀ دلسوزانی است که به آیندۀ بهتر برای ایران می اندیشند. اما از سوی دیگر بیم آن می رود که آنها بتوانندکین ورزی را در جامعه نهادینه کنند؛ به گونه ای که حتی پس از سقوط اقتدارگرایان پابرجا بماند و جامعه را گرفتار تفرقه و آشوب کند. یکی از مهمترین ابزارهائی که مؤتلفه و فدائیان رهبری به جبران این شکست در پیش گرفته اند، نهادینه سازی کین ورزی در جامعه است که قصد دارند آن را در وقت اضافی ای که پیش از سقوط نهائی از آن برخوردار شده اند، عملی سازند. تأکید جواد لاریجانی بر ریاست جمهوری مجدد احمدی نژاد و سخنان اخیر مرتضی نبوی به روشنی از این سناریوی ضد انسانی و ضد ملی پرده بر می دارد.
لذا به نظر می آید مبارزه با گسترش کین ورزی در وجدان همگی ما، تلاش برای گسترش آگاهی در مورد آن، و ایجاد زمینه های آشتی ملی برای همۀ گروه های سیاسی ای که به عدم خشونت و رقابت سیاسی قانونی به عنوان تنها راه رسیدن به قدرت باور دارند، وظیفۀ سیاسی همۀ سبزهاست. جنبش سبز جنبشی برای آشتی ملی و پذیرفتن دیگری است. مبارزه با کین ورزی تضمین نمی کند که سبز ها خود گرفتار آن نشوند. مبارزه با کین ورزی و جلوگیری از گسترش آن در ذهن و روان جامعه مجاهدت بسیار می طلبد. صبر و استقامت بر علیه کین ورزی و مشی ترور و خشونت که خشونت طلبان و تروریست ها خواهان ترویج آن در جامعه اند، می تواند زمینه ساز آشتی ملی برای فردای ایران باشد.
طرح از مانا نیستانی
سحرگاه چند روز قبل فرزاد کمانگر، شیرین علمهولی،علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان به اتهام «بمبگذاری و شرکت در عملیات تروریستی» اعدام شدند.
خبرگزاری فارس به نقل از دادستان تهران اعلام کرده است که «این پنج نفر در عملیات تروریستی از جمله بمب گزاری در مراکز دولتی و مردمی شهرهای مختلف ایران دست داشته اند»
در خصوص کشته شدگان اطلاعات مختلفی تا به امروز منتشر شده اما شاید معروفترین آنها فرزاد کمانگر باشد که در کامیاران آموزگار و در آن جا به فعالیت های مدنی مشغول بوده است و در هیچگونه عملیات ترویستی شرکت نداشته است ومستند دادگاه جز اعترافاتی که مشخص نیست در چه شرایطی اخذ شده متکی براطلاعات و یا مدرکی دیگر برای اثبات جرایم فرزاد کمانگر در دست نیست. در مورد مهدی اسلامیان نیز در هیچگونه عملیات تروریستی شرکت نداشته وفقط برادر یکی از عاملان انفجار حسینیه وصال شیراز بوده و به برادرش کمک مالی می کرده است . در خصوص سه زندانی دیگر نیز مشکل عدم ارائه اطلاعات دقیق است و اینکه آیا روند دادرسی عادلانه و مقررات آیین دادرسی کیفری در مورد اینان بدرستی رعایت شده است ؟بگونه ای که بهرامیان وکیل فرزاد کمانگر در گفتگویی میگوید: «از اعدام موکل خود بی اطلاع بوده ام و برای صحت خبر به دادستانی تهران مراجعه کرده ام».
در حالی این اعدام ها در سکوت و بدون اعلام قبلی و با عجله و در خفا انجام شده است که از دو روز قبل از اجرای این احکام تمامی تلفن های زندان اوین قطع بوده است، واین احکام در حالی اجرا شده است که پرونده سه تن از متهمان در مرحله بازنگری(اعمال ماده 18) قرار داشته است و تمامی این موارد نشان دهنده نقض آشکار قانون در دستگاهی است که موظف به اجرای قانون و دادرسی عادلانه در جامعه است. آنچه در پس این اعدام ها با توجیه اینکه اینها تروریست و محارب بوده اند ، همانند اعدام دونفر دیگر پس از حوادث خونین عاشورا ، مشهود است اینکه بخشی از نیروهای اقتدارگرای حاکم که دست بالا را درحاکمیت و دستگاه قضا دارند براین نظرند که با اینگونه اعمال بردامنه فضای امنیتی و رعب حاکم برجامعه بیفزاید تا در خرداد ماه و سالگرد انتخابات افراد متعرض جنبش سبز را از هرگونه تحرک خیابانی باز دارند . دست زدن به این اعدام ها و برخورد با زندانیان سیاسی و عقیدتی و دیگر اقداماتی از این دست عملیاتی کردن شعار " پیروزی ما در ایجاد رعب " است که در دو دهه اخیر راهنمای عمل اقتدارگرایان برای تسخیر حاکمیت و حفظ آن بوده است چرا که اینان بخوبی می دانند فاقد هرگونه پایگاه مردی مستحکم هستند و جز در سایه سرکوب و رعب قادر به ادامه حاکمیت نیستند . طبعا تا زمانی که حفظ قدرت و حکومت به هر قیمتی هدف باشد دست زدن به اینگونه اقدامات از سوی حاکمیت دور از انتظار نیست و تنها واکنش جامعه است که می تواند این ماشین اعدام و سرکوب و رعب را متوقف سازد . از اینرو بحث پیرامون این موضوع و کالبد شکافی « گفتمان حشونت » که سالهاست در کشور ما جاری است و آثار و پیامدهای خسارت بار و منفی آن در انجام عملیات تروریستی از سوی برخی افراد و گروهها از یکسو و اعدامها از سوی دیگر پدیدار شده و تداوم یافته است ، باید بجد دنبال شود تا مسیر آینده ایران و جنبش سبز از تمسک به هرگونه خشونتی فاصله گیرد .
حال این سئوال اساسی مطرح میشود که آیا اعدام میتواند مجازات مناسبی برای کسانی باشد که متهم به جنایت هستند؟ در این مورد می توان به بحث و گفتگو پرداخت اما آیا مشخصا اقدامی خشونت آمیزسیاسی از سوی شهروندان را حاکمیت باید با خشونت پاسخ دهد؟ اعدام کسانی که به بمب گذاری و یا ترور متهم هستند آیا تا امروز توانسته است ریشه اینگونه فعالیتها را در ایران بسوزاند؟ آیا مشخصا پاسخ خشونت را با خشونت بیشتر دادن باعث فراگیر شدن خشونت در جامعه نمیشود؟ متاسفانه دست بردن حاکمیت به استفاده از چوبه دار در واکنش به رفتارهایی که در اوایل انقلاب از سوی برخی گروههای سیاسی با مشی مسلحانه رخ داد بازمی گردد، اما گویا در طی زمان انجام این عمل در رفتار حاکمیت نهادینه شد و دامنگیر رفتار سیاسی مسالمت آمیز گروهها نیز شد
بگونه ای که در خلال سالهای اخیر همیشه حاکمیت با استفاده از عناوینی چون تروریست ، بمب گزاری، عملیات مسلحانه و اخیرا محاربه ... متهمان سیاسی را بدون رعایت اصل 168 قانون اساسی در مورد جرایم سیاسی ، که باید در دادگاه بصورت علنی و حضور هیات منصفه باشد ، و حتی رعایت قانون آیین دادرسی کیفری به پای چوبه دار فرستاده است.
در بازگشت به سابقه اعدام های سیاسی در ایران به همین اتهامات بر میخوریم که ناشی از فضایی بود که در آن سالها وجود داشت ، ترور و بمب گزاری از سوی مخالفین جمهوری اسلامی این فرصت را به حاکمیت داد تا به بهانه مبارزه با کسانی که دست به ترور و بمب گزاری میزنند سیل عظیمی از زندانیان سیاسی را از صحنه سیاست حذف کنند. البته مخالفان جمهوری اسلامی نیز در واکنش به این اعدامها همین راه را انتخاب کردند یعنی «حذف فیزیکی» شهروندان وفادار به جمهوری اسلامی ، و این چرخه خشونت از ابتدای انقلاب شکل گرفته و تاکنون تحت عنوان های مختلف چرخیده است.
اما اینگونه خشونت های سیاسی در خلال این سالها نه راهگشای مخالفین نظام جمهوری اسلامی بوده است و نه راه گشای حاکمیت، بلکه باعث شده است که قربانیان فراوانی ، که هریک می توانستند برای کشور مفید باشند ، برجای نهد و آسیبش را مردم کشور بینند .
آنچه که تداوم این جنایات سیاسی را آبیاری کرده است رادیکالیزم نیروهای سیاسی در هر دو سو بوده است ، از یک سو کسانی رسیدن به قدرت را بهانه حذف عناصر حاکم در ایران کرده اند و دست به جنایت زدهاند و از سوی دیگر حاکمیت نیزبه بهانه حفظ قدرت دست به جنایتی دوباره زده است و در بازی سیاست شاهد یک بازی دو سر باخت بوده ایم که تنها در این میان جوانان، زنان و مردانی قربانی این گونه خشونت ورزی های شده اند.
اقدام های تروریستی گروه های مختلف همانند مجاهدین خلق ، انجمن پادشاهی ، جنداالله، پژاک و غیره با پاسخی خشونت آمیز از سوی حاکمیت روبرو بوده است، شاید حتی این گروهها در این سالهای اخیر دست به اقدامات تروریستی نزده باشند اما نفس تهدید و صحبت از نبرد مسلحانه این گروهها و خط مشی رادیکال آنان فضا را برای حاکمیت باز میگذارد تا هر فعال سیاسی را که امکان انتسابش به یکی از این گروهها باشد را به اعدام محکوم کند.
در نفی خشونت و در محکوم کردن اینگونه اقدام ها باید توجه خودمان را به هر دو سوی این جریان ها بکنیم، باید اقدام های خشونت آمیز هر دو طرف محکوم شود . رفتن به سمت فضای رادیکال ، صحبت از مبارزات مسلحانه و ... رودخانه ای است که نهال خشونت را برای حاکمیت آب میدهد که برندهای شاید در پی نداشته باشد اما بازندهاش قطعا مردم ایران خواهند بود.
بهتر است بدون نگاهی احساسی به هر دو سوی جریانات تند روی سیاسی نگاه کرد ، تا زمانی که گفتمان خشونت از صحنه سیاست ایران پاک نشود نمی توان به صلح و آرامش امیدوار بود و تا زمانی که خشونت وجود دارد شاهد اعدام ها و بمب گزاریها خواهیم بود. اینکه جنبش سبز خواستار " اجرای بدون تنازل قانون اساسی " است و همه شهروندان ایرانی به ویژه حاکمیت را به قانونمندی دعوت می کند برای این است که داروی شفابخش خشونت " حاکمیت قانون " و پایبندی همه نیروهای سیاسی به اقدام قانونی و رقابت مسالمت آمیز است و باید امیدوار بود در سایه صبر و استقامت همه آنانی که به فردای بهتر برای ایران می اندیشند جنبش سبز راهی را بپیماید که برای همیشه به « گفتمان حشونت » در کشورمان پایان دهد و همه ایرانیان با صلح و صفا بتوانند در کنار هم زندگی کنند و از زندگی در ایران لذت ببرند .
ندای سبز آزادی: بابک بردبار- عکاس آژانس عکس خبری ايران- برای يک مرخصي 15 روزه آزاد شد.
به گزارش ندای سبز آزادی او از عاشورای سال گذشته و هنگام عکاسی بازداشت و در این مدت در زندان اوین در بند بود.
گفتنی است دادگاه بدوی او را به يک سال حبس محکوم کرده است.
دانشجویان سبز مالزی در بیانیه ای نسبت به "نقشه شوم حاکمیت" در خرداد ماه هشدار دادند.
متن این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار «میزان خبر» قرار گرفته است به شرح زیر است:
حاکمیت اقتدار گرا در روز های اخیر با دست زدن به سلسله اعمالی، حرکتی چند وجهی را آغاز کرده است. خبرهای رسیده پیرامون اعدام پنج تن از هموطنان کرد حاکی از آن است که این احکام ناعادلانه با قطع تلفنهای زندان اوین و عدم اجرای روال قانونی و رعایت حقوق اولیه اجرا شده اند.
این اعدامها توسط حکومتی صورت گرفته است که موارد بسیاری از ظلم و کشتار بی گناهان را در کارنامه خود ثبت کرده است. از این روست که به صدور هر حکمی اعم از حکم اعدام( صرف نظر از فلسفه ضرورت یا عدم ضرورت حکم اعدام)یا زندان، برای جرائمی که ماهیت سیاسی دارند از سوی حکومتی که قوه قضاییه آن به کرات سیاسی و ناعادلانه بودن احکام خود را به نمایش گذاشته و بر آن اصرار ورزیده است، به هیچ وجه نمی توان اعتماد کرد.
از سوی دیگر قابل توجه است که حاکمیت های اقتدارگرا، حداقل در 100 سال گذشته و خصوصا در سالهای اخیر ،به صورت سیستماتیک با ایجاد محرومیت در مناطق مرزی و دامن زدن به انگیزههای تجزیه طلبانه در پی ایجاد جو بی اعتمادی بین اقوام و ملیتهای ایرانی بوده و بر این تصوراند که ایرانیان وابسته به اقوام مختلف در صورت مشاهده ی نقض حقوق شهروندی هم میهنان خود از قوم های دیگر سکوت پیشه خواهند ساخت، اما خوشبختانه با اعتراض مردم و رهبران جنبش سبز از این هدف طرفی نبستند.
در نگاهی کلان، اجرای احکام اعدام در آستانه ی 22 خرداد قسمتی از عملیات چند وجهی حکومت است؛که ایجاد رعب و وحشت در جامعه، تایید فله ای احکام غیر عادلانه برای فعالان سیاسی، تبعید گروهی از زندانیان سیاسی بند 350 اوین به زندانهای پردیس و گوهر دشت کرج، همه از وجوه این عملیات محسوب می شوند.
ما دانشجویان سبز مالزی هشدار می دهیم که رفتاری که اقتدارگرایان نظامی حاکم بر ایران از خود نشان داده اند اعم از قطع تلفنهای زندان اوین، اعدام زندانیان سیاسی به صورت عجولانه و بدون طی کردن مراحل قانونی، تبعید جمعی از زندانیان سیاسی و شروع تایید احکام ظالمانه دادگاههای بدوی، بی شک یادآور قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 بوده و نشان از نقشه ی شوم این گروه در آستانهی سالگرد کودتا دارد.
ما دانشجویان سبز مالزی از تمامی ملت ایران می خواهیم در راستای اهداف ارزشمند جنبش حق طلبانه سبز ملت ایران و با توجه به دعوت آقایان موسوی و کروبی برای برگزاری راهپیمایی و حضور در مراسم سالروز کودتای 22 خرداد و همچنین تحرکات تازه ی نظامیان حاکم هرگز از پا ننشسته ، هوشیاری خود را حفظ نموده و به دفاع همه جانبه ی خود از جنبش سبز که در واقع حرکتی برخاسته از خواسته های به حق و منطقی این ملت برای اصلاح شرایط موجود در ابعاد مختلف می باشد، ادامه دهند ؛ شهدا و زندانیان سیاسی را که تمامی تلاششان در جهت نیل به این هدف بوده را فراموش نکنند و تا رسیدن به پیروزی ملت شریف ایران بر این راه استقامت ورزند.
مکرو و مکرالله، الله خیر الماکرین
از آزادی تا آزادی، اندکــی راه بیش نیســت ***** تا طلوع سبز خورشید، این شب تار را آرام نیست نام طرحی است که به مناسبت سالگرد انتخابات 22 خرداد توسط مخاطبان ندای سبز آزادی ارسال شده است.

سازمان زیباسازی شهر تهران اعلام کرد: چهار مجسمه به دلیل اجرای پروژه، اصلاح و یا آسیبدیدگی در اختیار این سازمان قرار دارد.
به گزارش ایسنا، سردیس شهید «نواب»، اثر حسین علی عسگری که در منطقه 10 ابتدای - بزرگراه نواب - نصب شده به دلیل احداث تونل توحید برداشته شده و در اختیار سازمان زیباسازی است.
همچنین سردیس «دانته»، اثر هنرمند ایتالیایی که در پارک شهر واقع در منطقه 12 نصب شده بود به دلیل اصلاح پایه و مرمت آن برداشته شده و در اختیار شهرداری منطقه 12 قرار دارد.
مجسمه «ابوسعید ابوالخیر»، اثر محمد بیگ زاده در میدان منیریه و سردیس «اقبال»، اثر حمید رضایی واقع در بوستان مشاهیر شهرری به دلیل آسیب دیدگی برداشته شده و برای مرمت در اختیار سازمان زیباسازی است.
از ابتدای سال جاری 12 مجسمه شهر تهران به سرقت رفته و یا مفقود شده است.
روزنامه رسالت که چندی است در ستون شنیدهها و نکتههای خود اقدام به انتشار خبرهای طنز و دروغ میکند، در شماره امروز خود یک خبر مضحک دیگر را علیه میرحسین موسوی منتشر کرد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، این روزنامه که به مدیرمسئولی سید مرتضی نبوی، صاحب چاپخانه بزرگ رسالت که درآمد ماهانه میلیاردی دارد منتشر میشود، مدعی شد:«میرحسین موسوی در دیدارهای گزینشی با خانوادههای زندانیان سیاسی، به تناسب حمایت و تلاش آن خانواده و یا عضو زندانی از موسوی آنان را مورد حمایت مالی ویژه قرار می دهد. اخبار رسیده حاکی است که موسوی در دید و بازدیدهای سیاسی کارانه خود مبالغی بین15 تا30 میلیون تومان به خانوادههای مختلف پرداخت کرده است که درز کردن این مطلب به علت دلخوری و نارضایتی خانواده های زندانی شده که چرا باید با برخوردهای گزینشی و تبعیض آمیز موسوی روبه رو شوند؟!»
این روزناکه که ظاهرا به منابع لایزال اطلاعاتی متصل است، اما در هفتههای اخیر اخبارهای به ظاهر محرمانهاش حتی در مورد اصولگرایان نیز با تکذیبیه مواجه شده، توضیح نداده که میرحسین موسوی، نخست وزیر امام راحل که در تمامی این سالهای برخلاف مدعیان سادهزیستی حتی یک پرونده و حتی اتهام مالی متوجه او نشده است این پولها را از کجا آورده است؟!!!
حسنعلی ابوطالبی، یکی از وکلای عمادالدین باقی در دادگاه کیهان در واکنش به تبرئه مدیر مسوول کیهان گفت:« از آغاز روند برگزاری دادگاه و نحوه برخورد غالب اعضای هیات منصفه برای ما مشهود بود که این محاکمه نتیجه ای جز تبرئه شریعتمداری نخواهد داشت.اما هرگز فکر نمی کردیم به این نحو آشکار و علنی همه امکانات نظام در اختیار یک متهم قرار گیرد تا وی در مقام یک شاکی به ادامه دروغ پردازی های خود بپردازد.»
این عضو انجمن دفاع از حقوق زندانیان در گفت و گو با جرس افزود:« البته موکل من از ابتداء شک داشت که از این روزنامه شکایت کند یا نه و آیا دستگاه قضایی حاضراست با چنین شخصی و بلکه چنین جریان افراطی برخورد قضایی کند یا خیر ، که در آخر با هدف ثبت در تاریخ و نیز ادای تکلیف ،اقدام به طرح شکایت علیه وی کرد که ملاحظه می کنید پرونده شکایت ما قریب دو سال و نیم در دادسرا معطل ماند و جز چند بازجویی آنهم از شاکی (و نه ازمتهم) اقدام دیگری نشد . اما به یکباره بدون احضار و تحقیق از متهم و صدور قرار تأمین برای وی قرار مجرمیت و کیفرخواست صادر گردید که شک و تعجب همه را برانگیخت .
وکیل عمادالدین باقی گفت:« فارغ از اشکالات محتوایی به لحاظ شکلی هم بر روند محاکمه ایرادات اساسی وارد بود. اولا، آقای شریعتمداری تا آنجا که توانست زمان برگزاری دادگاه را به تاخیر انداخت و با استمهال های غیر قانونی مناسب ترین زمان را برای حمله هنگامی تعیین کرد که شاکیان پرونده او در دادگاه حضور نداشتند. آقای باقی دو بار در دادگاه حاضر شده بود و آماده دفاع از شکوائیه خود و رد اتهامات وپاسخ به دروغهای وی بود که چون آقای شریعتمداری حضور نیافت دادگاه حاضر به شنیدن اظهارات وی نشد و لیکن هنگامی که آقای باقی در زندان بود او یک طرفه به قاضی رفت و به وکلا نیز جز همان طرح شکایت چند دقیقه ای در جلسه اول اجازه صحبت در برابر حرف های شریعتمداری داده نشد. ثانیا،علی رغم تصریح قانون و دستور روشن رئیس دادگاه ، نه تنها شریعتمداری دفاعیات توهین آمیز خود را در روزنامه کیهان درج کرد در حالی که طبق تبصره ذیل ماده ۳۱ قانون مطبوعات در صورت چاپ، مشمول توقیف می شود بلکه از صداو سیما که یک رسانه ملی است هم کمک گرفت و دفاعیاتش دربرابر یکی از شاکیان در اقدام بی سابقه ای در تلویزیون پخش شد. آیا می توان باور کرد که صدا و سیما خودسرانه عمل کرده است؟
ثالثا، آقای شریعتمداری در به اصطلاح دفاعیات خود نه تنها سند و یا مدارکی برای اثبات ادعاهای بی اساس خویش ارائه نکرد بلکه با تکرار وتوسعه اتهامات علیه موکلین، هیچ سندی برای هم در رد شکایاتی که علیه او طرح شده بود نشان نداد. حرف های بی مبنای دیگری که هیچ کدام دلیل ویا مدرک به شمار نمی رفتند ایراد کرد. این تنها برخی از موارد است که می توان نسبت به ایرادات دادگاه برشمرد و بسیاری از مواد قانون آیین دادرسی کیفری و حتی قانون اساسی در این محاکمه رعایت نشد »
ابوطالبی به مواردی ازاتهامات بی اساس کیهان به آقای باقی و انجمن دفاع از حقوق زندانیان اشاره کرد که به عنوان سند آورده شده و گفت:« مثلا شریعتمداری در دادگاه گفته است ،آقای باقی در گفتگو با بی بی سی اعلام کرده :”کشور ما کشوری بود که همیشه با وجود اینکه قانون حاکم نبود اما هنجارهای مذهبی نقش پلیس درونی را داشته است و افراد را سلف کنترل کرده بود . حکومت مذهبی باعث شد که اخلاق و ارزش های مذهبی که شیرازه نظم این جامعه را حفظ کرده بود سست و متزلزل گردد و هیچ چیز جایگزین آن نشده است” مسلم است که آقای شریعتمداری عبارت آقای باقی را تحریف و مصادره به مطلوب کرده است و نقل یک جمله از میان یک گفتگو بدون توجه به فضای کلی بحث و چگونگی نتیجه گیری و هدف بحث یکی از روش های آقای شریعتمداری است. بر فرض هم اگر این جملات درست باشد واجد هیچ وصف مجرمانه ای نیست و بیان یک نظر و اتفاقا در دفاع از مذهب است و نیز هیچ گونه سندی برای شکایاتی که علیه او طرح شده است به شمار نمی رود.»
ابوطالبی افزود:« اینکه شریعتمداری می گوید باقی گفته است:”هاله اسفندیاری بارها به ایران سفر کرده و هیچ مقام قضایی یا امنیتی او را احضار نکرده است” آیا این جمله به معنای ارتباط با هاله اسفندیاری است و باقی همکار هاله اسفندیاری محسوب می شود ؟ بر چه اساسی می گویید باقی همکار هاله اسفندیاری در موسسه وودرو ویلسون بوده است؟ در حالی که باقی تاکنون نه با هاله اسفندیاری ملاقاتی داشته و نه ارتباط مکتوبی با وی داشته است و در گفتگویی با یکی از رسانه ها از هاله اسفندیاری که زندانی شده بود سخن گفته و چون گلایه کرده بود که چرا قبل از اثبات اتهام او یک رسانه دولتی که کیهان باشد از او به عنوان جاسوس نامبرده است آقای شریعتمداری را برآشفته کرده است. والا پیشتر نیز آقای باقی هرگونه آشنایی و ارتباط خود با موسسه بین المللی ویلسون را تکذیب کرده است. اگر در یک سایتی آن هم سایتی نزدیک به تفکر آقای شریعتمداری از باقی نه به عنوان همکار هاله اسفندیاری بلکه به عنوان یکی از پژوهشگران میهمان در موسسه ای که اسفندیاری با آن مرتبط بوده یاد شود ، آیا این به معنای ارتباط باقی با آن هاست و سندی برای اتهامات بی اساس کیهان محسوب می شود؟ این در حالی است که هرگز باقی پژوهشگر میهمان این موسسه هم نبوده است.حتی اگر در سایت ویلسون هم ذکر شده باشد باقی هیچگاه به آنجا نرفته و نه همکاری با آن ها داشته است و هرگونه ارتباط آقای باقی ، موکل بنده با این موسسه توسط خود ایشان قویا تکذیب شده است. اولا، شریعتمداری چگونه این رابطه را احرازکرده است که داد می دهد شما زیر دست هاله اسفندیاری و همسر او، شائول بخاش چه می کنید؟ ثانیا، دادگاه چگونه بدون توجه به حقایق رای می دهد و نهایتاً این مطالب چه ارتباطی به موضوع شکایت ما علیه کیهان دارد؟»
وکیل باقی در ادامه گفت:« شریعتمداری برای هیچ یک از اتهامات خود سند و مدرکی اقامه نکرد و تنها سعی کرد دروغ پراکنی ها ی خود را تکرار و اتهامات تازه ای به آن ها بیفزاید. د ادگاه در این باره سکوت کرد و هیات منصفه نیز بدون موضع و بی طرف نبود. به گونه ای که حتی یکی از افراد روحانی هیات منصفه پس از جلسه به بنده که یک روحانی هستم با لحن توهین آمیزی گفت: خجالت نمی کشی از این افراد خبیث دفاع می کنی؟ آیا این نشانگر تصمیم گیری از پیش توسط دادگاه نبود؟ »
ابوطالبی ضمن اینکه خود را یکی از اعضای کمیته حقوقی انجمن دفاع از حقوق زندانیان معرفی کرد ، عضویت در آن را باعث افتخار خود دانست و گفت:« این انجمن یک نهاد مردمی و دارای مجوز قانونی فعالیت است که کارنامه ای درخشان در دفاع از حقوق تمامی زندانیان اعم از سیاسی و غیر سیاسی دارد بر خلاف آنکه متهم در تمام طول محاکمه زیرکانه سعی داشت این انجمن را به نام انجمن دفاع از زندانیان سیاسی معرفی کند و آن را فاقد مجوز و غیر قانونی جلوه دهد .»
وی ادامه داد:« هیئت امنای این انجمن متشکل از ۶۶ عضو است که اکثر ایشان ازفرهیختگان و چهره های فرهنگی و علمی ؛ روحانیون ، اساتید دانشگاه ،روزنامه نگاران و از خانواده ایثارگران و وکلای مجربی اند که بعضاً سالها سابقه قضاوت در این دادگستری جمهوری اسلامی را نیز در کارنامه خویش دارند و مؤسس آن شخصیتی دانشمند و فرهیخته آقای عمادالدین باقی است که ازافتخارات این مرز و بوم است . ایشان از شاگردان مبرز مرحوم آیت الله العظمی منتظری و دارای سابقه طولانی فعالیت فرهنگی و علمی و دینی است. تلاش او در عرصه فرهنگی که خلاصه آن؛حداقل ۲۷ جلد کتاب منتشر شده و مجموعه مقالات در طول سی سال گذشته است. این کتابها در زمینه های تاریخ انقلاب اسلامی و دین شناسی و به ویژه تلاش نافذ تحقیقی در زمینه اسلام و حقوق بشر بوده است و برخی از کتاب های او به زبان های دیگر ترجمه شده و مورد استقبال مسلمانان عرب زبان قرار گرفته است.»
ابوطالبی گفت:« برخلاف متهم که در تمام سال های گذشته هیچکس از تیر اتهام او مصون نمانده است و پیوسته بر خلاف اصل برائت ؛ افراد مختلفی را از هر جریان مورد اتهامات سنگین قرار داده است ، موکل ما به این شهره است که همواره به تأسی از رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع) مدافع حقوق کلیه شهروندان حتی مجرمان بوده و با این اعتقاد که طبق اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شریعت اسلام و همچنین اسناد بین المللی حقوق بشر حتی اگر جرم کسی هم در محکمه اثبات شده و محرز گردیده باشد دارای حقوقی است که تحت هیچ شرایطی نمی توان از او سلب کرد چنانکه اصل۳۹ قانون اساسی کسی را که به حکم قانون محکوم شده است حتی اگر محکوم به اعدام یا حبس ابد باشد ممنوع ازهتک حرمت و حیثیت دانسته است و این برگرفته از سیره ائمه اطهار است که سمبل آن برخورد حضرت علی (ع) با ابن ملجم است که حضرت را ترور نمود. این انجمن با خون دل خوردن ها و حق عضویت اعضا ویاوری خیرّین و وجوهات شرعیه و تلاش و همت و پشتکار وکلاء و فرهیختگان و فعالان مدنی همین جامعه اداره می شود و صرفا با نگاهی انسانی و درچارچوب قانون و به صورت رایگان و با هزینه کردن از جیب خود به راهنمایی حقوقی یا اخذ وکالت تبرعی زندانیان و آموزش و فرهنگ سازی در زمینه حقوق مردم پرداخته است اما از سوی روزنامه ای دولتی که با پول بیت المال اداره می شود با تهمت های نابخشودنی ارتباط ارگانیک با تروریست ها و ارتباط با بیگانگان و دریافت پول از امریکا روبرو شده است.»
این عضو انجمن دفاع از حقوق زندانیان و یکی از وکلای عمادالدین باقی در پایان تاکید کرد:«دادگاه پس از سخنان شریعتمداری امکان پاسخگویی وکلا را سلب و تنها آنان را به ارائه لایحه ای مکتوب به داگاه محدود کرد در حالی که برای شریعتمداری امکان ساعتها سخنرانی در دادگاه و مصاحبه مطبوعاتی و تلوزیونی فراهم شد و بارها برخی از اعضای هیات منصفه با دخالت های خود در جریان دادگاه طرفیت خود را به نفع شریعتمداری ثابت کردند و طبیعی است که رای نهایی جز به سود او نباشد.»
به زودی نمایشگاهی در ایتالیا با عکسهایی از حوادث پس از انتخابات سال گذشته ایران برگزار میشود .
معروف ترین و مهمترین رقابت در رشته عکاسی در جهان موسوم به ولد پرس فتو در ایتالیا کار خود را با اختصاص عکس هایی از حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران کار خود را آغاز خواهد کرد .
به گزارش آتی نیوز این نمایشگاه در موزه رم در ایتالیا خواهد بود و در آن عکس هایی از جنگ در افغانستان، انتخابات و حوادث سیاسی ایران،خشکسالی در افریقا، ناهنجاریهای زندگی روزمره در کلمبیا و نیز فلسطین، کهنه سربازان امریکایی و نیز پدیده اوباما به نمایش در خواهد آمد.
عکس های حوادث بعد از انتخابات ایران را ماستورتسو و نیز لابان متوی فرانسوی تهیه کرده اند . به نوشته رسانه های ایتالیا حضور پیترو ماستورتسو عکاس لحظاتی از پشت بام های تهران در روز های داغ درگیری ها ، از جمله موارد دارای اهمیت این نمایشگاه است که در تاریخ چهاردهم ماه مارس امسال افتتاح و در شش ماه ژوئن امسال به کار خود پایان خواهد داد.
این نمایشگاه پس از رم در چهل کشور و صد شهر مختلف جهان به نمایش در می آید
جمعی از وکلا در اعتراض به یکی از بخشنامههای محمدرضا رحیمی از معاون اول احمدی نژاد به دیوان عدالت اداری شکایت کردند.
به گزارش خبرآنلاین، رحیمی در بخشنامهای که در 25 فروردین ماه به شماره 44253/15088، خطاب به کلیه دستگاههای اجرایی، سازمانهای دولتی و وزارتخانهها، آورده بود: وکلایی که قصد همکاری با سازمانهای دولتی و وزارتخانهها را دارند، باید صلاحیت علمی و تخصصی آنها توسط معاونت حقوقی ریاست جمهوری بررسی و پس از طی دوران کارآموزی و احراز شرایط لازم برای وکالت سازمانهای دولتی به همکاری با این نهادها اقدام کنند.
این بخشنامه در حالی صادر شده است که مسئولیت صدور پروانه وکالت و نظارت بر عملکرد وکلا طبق قوانین جاری بر عهده کانونهای وکلای دادگستری و مرکز امور مشاوران حقوقی و وکلای قوه قضاییه است. هر دو این نهادها تحت نظارت قوه قضاییه به منظور مسئولیت پذیرش وکیل به برگزاری آزمون پرداخته و با برگزاری دورههای کارآموزی به صدور پروانه وکالت و نظارت بر عملکرد وکلا اقدام میکنند.
پیمان حاجمحمود عطار از وکلای دادگستری در گفتوگو با خبرآنلاین، به استناد این موارد، اظهار داشت: صدور بخشنامه مذکور از سوی معاون اول ریاست جمهوری که در زیر مجموعه قوه مجریه میباشد، با اصل تفکیک قوا در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مغایرت داشته و بر خلاف قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی است.
وی افزود: لذا به جهت مغایرت این بخشنامه با قوانین مدون مذکور، تعدادی از وکالای دادگستری از جمله اینجانب امروز مشترکا دادخواستی را به برای ریاست هیات عمومی دیوان عدالت اداری تهیه و در آن مرجع به ثبت رساندیم تا در هیات عمومی دیوان عدالت اداری موضوع مغایرت بخشنامه معاون اول ریاست جمهوری با قانون تحت بررسی قرار گرفته و حکم لازم قضایی دایر بر ابطال این بخشنامه از دیوان عدالت اداری صادر گردد.
گفتنی است این وکلا علاوه بر شکایت از رحیمی در دیوان عدالت اداری، در نظر دارند طی مکاتبهای با رئیس مجلس شورای اسلامی نیز عدم تطابق این بخشنامه دولتی با قوانین مصوب مجلس را به اطلاع علی لاریجانی برسانند.
عطار با اشاره به اصل 138 قانون اساسی که به رئیس مجلس اختیار داده است که مصوبات هیات وزیران را با قوانین مصوب مجلس مطابقت دهد، گفت: بر اساس این اصل، رئیس مجلس میتواند این بخشنامه را به هیات دولت عودت دهد. چنانچه دولت ظرف مدت مقرر اقدام به اصلاح این بخشنامه نکند، رئیس مجلس میتواند با درج آن در روزنامه رسمی، این مساله را ابلاغ کند. به این ترتیب بخشنامه مذکور ظرف 10 روز پس از انتشار در روزنامه رسمی، ملغیالاثر خواهد شد.
در اخلاق فضیلت چند نكته وجود دارد. یكی اینكه مكتب اخلاق هنجاری است و همانطور كه همه مكاتب دیگر طرح شدهاند خوب است این مكتب هم طرح شود. بعد از انقلاب در كشور ما، بیشتر كتابهای فلسفه اخلاق یا وظیفهگرایانه است یا نتیجهگرایانه و به اخلاق فضیلت کمتر پرداخته شده است و خوب است كه به عنوان یك مكتب حقش ادا شود. كما اینكه حق بقیه مكتبها نیز باید ادا شود و اما نكته دوم این است كه اخلاق فضیلت در فرهنگ ما یعنی فرهنگ اسلامی ما و جامعه ما نوعی انس فرهنگی با آن دارد. وقتی اخلاق فضیلت را طرح میكنیم گویی بازمیگردیم به سنت رایج خودمان. نكته سوم اینكه من شخصا به اخلاق فضیلت علاقه دارم چون آن را حق میدانم و باور دارم كه رجحان انكارناپذیری به رقبای خود دارد. در واقع احساس میكنم كه موضع قابل دفاعتری دارد و شخصا علاقه دارم كه این مكتب رایج شود و كتابهای این حوزه ترویج شود. قدمای ما اگرچه به مباحث دقیق امروزی توجه نداشتند اما آگاهانه از این مكتب دفاع میكردند. مانند كتاب طهارهالاعلاء از ابنمسكویه، السعاده و الاسعاد عامری و حتی اخلاق ناصری خواجه نصیر و اخلاق محتشمی خواجه نصیر همه مروج اخلاق فضیلتاند و آگاهانه این مكتب را ترویج میكردند.
اخلاق فضیلت دوباره
از آغاز دوره رنسانس آهسته آهسته به سود دو رقیب دیگر كنار رفت، در غرب هم همه جا اخلاق فضیلت رایج بود. افلاطون، ارسطو و توماس آكونیاس، بزرگان اخلاق فضیلت بودند اما از دوره رنسانس به این طرف دو مكتب اخلاقی ظهور كردند یكی اخلاق وظیفهگرایی كانت و دیگری اخلاق پیامدگرایی یا نتیجهگرایی كه مبدا آن جرمیبنتام و جان استوارت میل بودند. این دو دیدگاه آهسته آهسته اخلاق فضیلت را عقب زدند و در نیمه اول قرن بیستم اخلاق فضیلت دیگر هیچ جایگاهی نداشت و در واقع مغفول واقع شد و همه متفكران یا اخلاق نتیجه را قبول داشتند (مخصوصا بنتام را كه معتقد به سودگرایی است) یا اخلاق وظیفه را كه كانت مبدع آن بود. در اواسط قرن بیستم بود كه آهستهآهسته كسانی مانند الیزابت آنسكم، شاگرد ویتگنشتاین و خانم فیلیپافوت و دیگران به صحنه آمدند و با قوت خود از ضعفهای دو مكتب دیگر استفاده كردند و مباحث اخلاق فضیلت را طرح كردند. به عبارتی صحنه كاملا آماده شده بود، بعد از آنها خانم آیرس مرداك در كتاب «مابعدالطبیعه به مثابه راهنمایی برای اخلاق» كه مجموعه سخنرانیهای ایشان است و نیز خانم روزاینی هرتس هرت وارد میدان شدند. نكته قابل توجه در اینجاست كه طرفداران اخلاق فضیلت عمدتا فیلسوفان خانم هستند. كسانی مانند مارتا نونس باون، كارا دایاموند (فیلسوفان آمریكایی) و دیگران، البته در میان آقایان هم متفكرانی نظیر مایكل استاكرو بعدها با تفاوتی الستر مكینتایر ظهور كردند. در واقع بعد از جنگ جهانی دوم به این طرف اخلاق فضیلت رواج پیدا كرد و از دهه 1980 به بعد بر آن توجه ویژهای شد. بعد از رنسانس توسط دو رقیب دیگر از میدان به در شده و از جنگ جهانی به بعد به میدان آمده ولی دیگر تكسوار نیست و دو مكتب دیگر هم وجود دارد.
درباره تفاوت این مكتبها در حد سادهسازی چنین میتوان گفت كه تمام بحث بر سر این است كه چه چیزی به یك فعل ارزش اخلاقی میدهد، در واقع ارزش مثبت یا منفی میدهد؟! دیدگاه وظیفهگرایانه میگوید خود فعل است كه فینفسه دارای ارزش مثبت یا منفی است اما در نتیجهگرایانه میگوید فعل مطلقا ارزش ندارد بلكه به اعتبار آثار و نتایج است كه دارای ارزش میشود. اما در اخلاق فضیلت نه خود فعل فینفسه ارزش دارد نه به اعتبار آثار و نتایج بلكه به اعتبار فاعل فعل است كه دارای ارزش میشود. پس اخلاق فضیلت، فاعلمحور است، اخلاقی كه به فاعل نگاه میكند. كانت میگوید راست بگو ولو افلاك درهم بریزند. در واقع وظیفه آدمی راستگفتن است. خود افعال حسن و قبح دارند، اما دیدگاه بعدی میگوید: راست گفتن فینفسه نه خوب است، نه بد، نه زشت و نه زیبا، آنچه بد و خوب است آثار و نتایج آن است. اگر آثارش مثبت است میتواند خوب باشد ولاغیر. در واقع هیچ قداستی در راست گفتن نیست و هیچ قبحی در دروغ گفتن نیست. ما شیفته هیچ فعل اخلاقی نخواهیم بود. وقتی گفته میشود چه آثار و نتایجی خوباند، در اینجا اختلاف وجود دارد. بنتام و جان استوارت میل و جیمز میل میگفتند اثر و نتیجهای كه باید به آن نگاه كرد و به اعتبار آن حكم داد آثار و نتایج نازل به لذت است. یعنی اینكه یك فعل آیا بیشترین لذت را برای بیشترین افراد ممكن فراهم میآورد یا نه. پس صرف اینكه به اعتبار آثار و نتایج قائل باشیم حسن و قبح دارند. در حالی كه خود این مساله نشان نمیدهد كه چه آثار و نتایجی خوبند. این آثار یك روایتش به میزان لذتبخشی بستگی دارد. یكی میگوید قدرت، یكی میگوید معرفت، یكی میگوید سعادت، یكی میگوید خودشكوفایی، در این مكتب فعلی بد است كه مانع خود شكوفایی بشود. به اعتبار دیگر آیا باید نتیجه برای فاعل باشد یا برای دیگران، آیا لذت باید عاید فاعل شود یا نه، شامل حال همه انسانهای دیگر شود یا بعضی از انسانهای دیگر. آن دیدگاه كه بیشترین رواج را داشت، نتیجهگرایی و لذتگرایی بود كه میگفت اولا درد و رنج را كمتر كند و لذت را بیشتر. پس كاری بكن كه بیشترین لذت ممكن را به بیشترین افراد ممكن برساند و این «دیدگاه فایدهگرایی است». از اواسط قرن نوزدهم تا بیستم بیشتر فیلسوفان اخلاق یا كانتی بودند یا نتیجهگرا با روایت بنتام كه همان روایتی است كه گفتیم. در اخلاق فضیلتگرا كه میراث یونان و روم است، آثار و نتایج مهم نیست. مهم این است كه چه كسی این كار را انجام میدهد به این معنی كه اگر انسان صاحب فضیلت تكبر داشته باشد درست است. اگر دروغ هم بگوید درست است و معنایش این است كه هیچ قاعده كلی اخلاقی وجود ندارد كه بگوییم چه چیزی حسن است و چه چیزی قُبح. در واقع اخلاق فضیلت یعنی اخلاق بدون قاعده كلی به این معنی كه فعل واحد اگر از من صادر شود چون رذیلتمندم كاربدی است ولی اگر از كسی باشد كه فضیلتمند است خوب است. در واقع پرسش اصلی این نیست كه چه باید بكنم باید گفت چه كسی باید باشم. در اخلاق نتیجه و وظیفه، ما انسانها همین انسانها هستیم و مناسباتمان سالمتر است و تنها بهتر زندگی میكنیم. اما در اخلاق فضیلت ما انسانها دگرگون میشویم در واقع آنها میگویند تو همین كسی كه هستی خواهی بود و اخلاق تنها زندگی را مطلوبتر میكند، در حالی كه در اخلاق فضیلت به شما میگویند كه تو باید آهستهآهسته بزرگ شوی و به انسانِ مرتبه بالاتر نزدیكتر شوی.
یک مثال ملموس در این باره، فرض كنید از شما دعوت میكنند یك سخنرانی كنید كه در این سخنرانی 10هزار مستمع شركت میكنند و گفتار شما به آنها سود میرساند، نفع میرساند. فرض میكنیم كه این سخنرانی آنها را بهرهمند میكند ولی اگر شما در آن شركت كنید، عُجب شما را بگیرد، شما مغرور شوید. اگر ما نتیجهگرا باشیم در این سخنرانی شركت میكنیم چون بیشترین سود برای بیشترین افراد حاصل میشود. اما اگر فضیلتگرا باشید به این فكر میكنید كه شما خودتان بزرگتر میشوید یا كوچكتر؟! و اگر به این نتیجه برسید كه عجب و غرور باعث كوچكتر شدن شما میشود، نباید شركت كنید. در واقع اخلاق فضیلت به شما میگوید كاری كن كه در درون بزرگتر شوی. تو باید ببینی در درون خود چه میشوی؟! تو مسئول بیشتر كردن لذات دیگران نیستی. در اینجا مهم نیست كه فعل چیست و چه آثاری دارد مهم این است كه فاعل كیست. این یكی از نقدهایی است كه البته پاسخهای دقیقی دارد.
حالا چه انسانی فضیلتمند است و چه انسانی رذیلتمند؟
در اینجا باید مباحث ارسطو را مطرح كرد، او دیدگاهی كاركردگرایانه به انسان داشت. مثالی میزنم: شما فكر میكنید وجه مقایسه یك كارد با تمام كاردهای دیگر عالم در چیست؟ قطعا در برندگی، در واقع بهتر بودنش به برندگی آن است. پس یك كاركرد در نظر میگیریم به نام برندگی و برای یك كارد بهتر بودن یا نبودن براساس كاركرد برندگی تعبیر میشود و نمیتوان غیر از برندگی چیز دیگری را رجحان داد بنابراین بهتر بودن كارد به هیچ چیز دیگری نیست و برندگی غایتی است كه برای او درنظر گرفتند. در واقع ما باید غایت همهچیز را درنظر بگیریم و براساس آن بسنجیم. پس بهتر بودن و بدتر بودن به كاركرد بستگی دارد. در زبان یونانی به این كاركرد آرِته میگفتند همان كه بعدها در انگلیسی تبدیل به آرت (Art) شد. (یعنی هنر) حالا نكته در اینجاست كه ما این حرف را در مصنوعات میتوانیم بپذیریم ولی درباره انسان چطور؟! ارسطو معتقد است كه انسان را هم برای چیزی ساختند. پس انسانها را برای یك آرتی ساختند. همان آرته در زبان یونانی پرتُس كه انگلیسی ویرچو (Virtu) است و ما آن را به فضیلت ترجمه میكنیم. امروزه بعضی از فیلسوفان طرفدار فضیلت این دیدگاه كه انسان مصنوع خدا است را قبول ندارند بلكه معتقدند انسان فضیلتمند یعنی انسانی كه آن هنر را دارد. شما ببینید اگر تلویزیون همه كاری كند ولی تصویر و صدا نداشته باشد، تلویزیون نیست. آن شیء را برای صدا و تصویر ساخته بودند نه چیز دیگر. ارسطو و افلاطون معتقد بودند انسان برای كار خاصی آفریده شده است. و اگر به آن فضیلت اصلی نپردازد انسان نیست. البته انسانها این فضیلت را در مراتب پیدا میكنند. كمااینكه كارد وقتی با سوهان تیز میشود هر آن نسبت به قبل تیزتر است و در جهت تیزتر شدن پیش میرود، پس ما هم میتوانیم انسانتر شویم و فضیلت انسانیمان بیشتر شود. ارسطو اگرچه متشتت صحبت كرده اما گفته غایت انسان شناخت هرچه بیشتر جهان است- در واقع آدمی باید هرچه بیشتر جهان ذهنیاش را به جهان عینی نزدیك كند. گویی افكار ذهنی است، عملی نیست. پس ما باید نظر مطابق با واقع پیدا كنیم. افلاطون میگفت آرِتّه انسان چهار تا است: حكمت، شجاعت، عدالت، عفت. گاهی از عفت به اعتدال هم تعبیر میكردند. پس بنابراین آدمها بسته به اینكه از چهار حیث آدمتر میشوند قابل احترامترند. البته رواقیون باز تفاوتهایی قائل بودند و نظرات درباره تعداد فضائل فرق میكرد. در قرون وسطی مسیحیان میخواستند این چهار فضیلت را قبول كنند اما كتاب مقدس چیز دیگری میگفت؛ پولس میگوید این آرته عبارتند از: ایمان، عشق و امید و میگوید كه عشق از آن دو برتر است. بعضی از الهیدانان گفتند، ما آن چهار فضیلت را به این سه تا اضافه میكنیم و هفت ستون آدم را پایهریزی میكنیم، چهارستون ناسوتی و سه فضیلت لاهوتی یا دینی. كسانی هم آمدند و جرح و تعدیل كردند. رواقیون میگفتند كه بین فضایل رابطه طولی وجود دارد در واقع رابطه تولیدی وجود دارد و یكی مولد دیگری است اما بحث دیگر این بود كه آیا میشود یكی را داشت و دیگری را نداشت؟ اگر كسی حكمت داشت اما عفت نداشت چه باید كرد؟! بعضیها میگفتند فضایل در جمع خود فضیلتند. افلاطون براین قائل بود كه همه را باید با هم داشت. اگر همه را داشته باشی مهم است در واقع اگر شجاعت داشته باشی و حكمت نداشته باشی مغرور میشوی. بقیه اعضا هم باید تحقق داشته باشند. خیلی جالب است اما ابهامات فراوانی دارد.
در طول این پنجاه سال درباره تمام فضائل كار فكری بسیاری صورت گرفته، ابهامزدایی فراوان شده و اما اگر یك امری در سطوح عمیقش ابهام داشته باشد نشاندهنده دست برداشتن از سطوح روشن آن نیست. این فلسفه میگوید اگر دیدید سقراط انسان با فضیلتی هست دیگر نمیتوان بر او عیب گرفت. او انسانتر از دیگران است. نظیر این عبارت كه هرچه آن خسرو كند شیرین بود. هرچه از او ساطع شود درست است مانند اینكه میگوییم خدا مَكر میكند( انتقام میگیرد). وقتی میگفتند كه یك عارف بددهن است اگر از دید این اخلاق ببینید او آرته انسان دارد پس تندخویی او را باید پذیرفت.
فیلسوفان اخلاق فضیلت میگویند آن حداقلی از ضوابط كه همه باید رعایت كنند قانون است نه اخلاق. آنچه نظم، رفاه، امنیت، عدالت و آزادی را از بین میبرد و جامعه را متلاشی میكند بیقانونی است و اگر كسی آن حدود را رعایت نكرد جرم مرتكب شده اما بحث برسر این است كه حالا افرادی كه این قانون را رعایت میكنند باید وارد حوزه اخلاق شوند تا خود را بزرگتر كنند. پس مطلقا از اخلاق فضیلت آنارشیستی بیرون نمیآید- وظیفه اجتماعی یك چیز است كه كار قانون است و سعی در انسانتر شدن كار اخلاق است. در واقع برای حداقل كیان اجتماعی باید قانون وضع كرد اما آدمهایی كه این حداقل را رعایت میكنند باید جد و جهد كنند كه خود انسان بزرگتری شوند. در یك عبارت اگر جامعه بهتر میخواهید به حقوق توجه كنید و اگر فرد بهتر میخواهید اخلاق را ترویج دهید.
اما یك نكته دیگر میماند. در جامعهای مانند جامعه ما وقتی یك مدیر دروغ میگوید، فردی است كه رفتاری غیراخلاقی انجام داده و این كه منتظر شویم او بزرگتر و انسانتر شود صدمههای فراوانی به همه میزند.
اخلاق كانتی میگوید شخصی كه در مقام مدیریت خود دروغ میگوید اگر به نظم یا رفاه یا امنیت یا عدالت یا آزادی لطمه میزند طبق قانون باید با او برخورد شود. اما بحث برسر این است كه آیا میزان خسارت این پنج تا با هم برابر است یا خیر؟ در اخلاق اصالت نتیجه مطلقا درون آدمها مهم نیست و ما به فعل بیرونی كار داریم. در اخلاق كانتی هم درون افراد یك ذره مهم است. كانت میگوید كار نیك وقتی است كه به نیت انجاموظیفه صورت پذیرفته باشد. اما اخلاق فضیلت میگوید درون آدمها مهم است و این هنر اخلاق فضیلت است. درون ما به لحاظ احساسات و عواطف و هیجانات ما خیلی مهم است. در این مكتب اگر شما با شفقت تمام یك دانه خرما به كسی دهید مهمتر است تا آنكه از سر شهرتطلبی به یك میلیارد آدم كمك كنید. اخلاق فضیلت دو لازمه مهم دارد كه تفاوت ایجاد میكند یك لازمهاش این است كه در اخلاق اصالت وظیفه و نتیجه هم عمل اخلاقی مورد توجه است و هم داوری اخلاقی به وفور صورت میگیرد. در واقع انسان، هم وقتی میخواهد كاری بكند میفهمد چه كند و چه نكند هم داوری میكند كه كارش درست بوده یا نه؟ اما اخلاق فضیلتمحور اخلاق عمل است نه داوری، داوری اخلاقی در این مكتب ممنوع است. حالا سوال اینجاست كه پس با خادم و خائن چه كنیم؟ پاسخ این است كه این مساله با حقوق مشخص میشود. داوری راجع به دیگران ممنوع است. ویژگی دیگر این است كه اخلاق فضیلت انتها ندارد، هرچه پالودهتر شوید ظرایف وجودتان بیشتر نشان داده میشود. شما ببینید وقتی اتاق را جارو میكنید اگر یك نخ كوچك روی موكت باشد خود را نشان میدهد. آن نخ قبلا هم بوده اما كسی آن را نمیدیده الان آن را میبینیم. در اخلاق فضیلت یك وقت میبینید كه كارهایی قبح ندارد اما بعد كه پالودهتر شوید آنها قبح پیدا میكنند. در واقع این نكته كه حسناتالابرار، سیئاتالمقربین بحثی اخلاقی است كه در حوزه اخلاق فضیلت میگنجد. اخلاق فضیلت ذومراتب است و رتبه به رتبه عوض میشود. اما اخلاق نتیجه و وظیفه فهرستی است از بایدها و نبایدها. اما این فهرست در اخلاق فضیلت دائم تغییر میكند. بعضی وقتها ما مییابیم كه یك مسائلی برای ما تاریكی نمیآورد اما در حال حاضر میآورد و این یك دیالكتیك فعال است. اخلاق عرفای ما اخلاق فضیلت بود. عارف خراسانی میگفت: از دیوار چین تا اسپانیا اگر خاری در پای كسی رود من معذبم و این برخاسته از اخلاق فضیلت است. در جامعه ما اگر همهمان اخلاق وظیفه را هم رعایت میكردیم باید خیلی خوشحال میبودیم و یا اگر نتایج را میدیدیم خیلی خوب بود. من این را میفهمم اما درست به همین دلیل است كه باید كوشش كنیم، ولی در جهت تبیین مسائل اخلاقی. یك مقدار عمده از مشكلات ما را قانون باید حل كند و نكته این است كه وقتی مردمان جامعه امروز خودمان را با اخلاق فضیلت آشنا میكنیم لااقل به اخلاق نتیجه تن خواهند داد. لااقل به اخلاق وظیفه تن میدهند. ما چون زیباییهای روان را احساس نكردیم اگر حرف عارف خراسانی را به او بگوییم لااقل دیگر دروغ نمیگوید. وقتی میگوییم عیسی گفته است نمیارزد كه جهانی را به تو بدهند و در ازای آن روح تو را بگیرند. اگر كسی این جمله را بشنود میگوید جهان را كه به ما نمیدهند ولی لااقل برای قدری منفعت بیشتر دروغ نگویم و این اتفاق خوبی در جامعه ما ست.
منبع: آرمان
دکتر حسن رئیسیان، استاد دانشگاه، دبیر جبهه مشارکت استان قزوین و مسئول ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در آن استان، از روز یکشنبه دوازدهم اردیبهشت ماه ۸۹، دستگیر و تا کنون در بازداشت به سر می برد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی قزوین، سال گذشته نیز در جریان اعتراضات مردم قزوین به نحوه برگزاری و نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری، همراه با سه تن از اساتید آن دانشگاه (دکتر ایمانیه ، دکتر درویش و دکتر فضلی که خود از کادر مدیریت قبلی دانشگاه بودند) بازداشت و پس از چند روز با قید وثیقه آزاد شدند.
یک منبع آگاه با اعلام خبر دستگیری مجدد حسن رئیسیان، خاطرنشان کرد "مراجع قضایی و نهادهای امنیتیِ استان، تا کنون با تهدید و فشارهای مختلف، مانع از رسانه ای شدن و انتشار خبر بازداشت این فعال اصلاح طلب شده اند."
هنوز از محل بازداشت، علت دستگیری و وضعیت جسمی – روحی دبیر جبهه مشارکت استان قزوین خبری منتشر نشده است.
هم اکنون محسن میردامادی، عبدالله رمضان زاده، آذر منصوری، سیدمصطفی تاجزاده، محسن صفایی فراهانی، محسن امین زاده، شهاب طباطبایی، داود سلیمانی، علیرضا فلاحتی، حسین نورانی نژاد، مهدی محمودیان، سعید نورمحمدی، ابراهیم شریف پور و احمدرضا احمدپور، اعضای محبوسِ جبهه مشارکت هستند.
«اعدام پنج زندانی سیاسی در ایران نگرانی ما را در باره سرنوشت روزنامهنگاران زندانی بیشتر کرده است. روزنامهنگارانی که به شکل خودسرانه بازداشت و ناعادلانه به احکام سنگین محکوم شدهاند، امروز بسیاری از آنها بیمار و از حق درمان نیز محرومند. برخی دیگر که به شکل موقت آزاد شدهاند، یا پیوسته از سوی نهادهای امنیتی احضار و بازجویی میشوند و از سوی بازجویان با تلفن مورد تهدید و آزار قرار میگیرند. سرکوب در ایران پایان نیافته است کمیسر عالی حقوق بشر نباید به سکوت ادامه دهد. گزارشگران ویژه سازمان ملل باید به فوریت به ایران اعزام شوند. »
وضعیت سلامت بسیاری از روزنامهنگاران زندانی در خطر جدی است. عمادالدین باقی، بدرالسادات مفیدی، محبوبه کرمی، سعید متین پور، هنگامه شهیدی و... نیاز فوری به درمان دارند. به گفته خانوادههای آنها علیرغم تائید و توصیه پزشکان زندان اما مقامات وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران مانع اعزام روزنامهنگاران زندانی به بیمارستان میشوند. این برخی از روزنامهنگاران زندانی در روزهای اخیر از زندان اوین به زندانهای دیگر انتقال داده شدهاند.
از دو هفته پیش وزارت اطلاعات در سراسر کشور روزنامهنگاران را احضار و از آنها میخواهد تعهد نامهای مبنی بر عدم شرکت و منتشر نکردن خبرهای راهپیمایی و تظاهراتهای احتمالی در سالگرد انتخابات مورد اعتراض محمود احمدینژاد، امضا کنند.
از سوی دیگر وضعیت روزنامه نگاران ایران روز به روز بدتر می شود. از خرداد ماه ١٣٨٨ بیش از ٢٠ نشریه توقیف یا تعطیلی شدهاند، هم اکنون در ایران بیش از ٣٠٠٠ تن از کارکنان رسانهها از حق کار محروم هستند. مدیران رسانهها تحت فشارهای پیدا و پنهان مقامات دولتی و امنیتی از استخدام و همکاری با روزنامهنگارانی که با روزنامههای اصلاحطلب همکاری میکردهاند و یا زندانی بوده اند پرهیز میکنند.
گزارشگران بدون مرز اعلام میکند : «دو دشمن آزادی مطبوعات در ایران ایتالله سید علی خامنهای و محمود احمدینژاد با برقراری حکومت وحشت و ترور در ایران کشور را از روزنامهنگاران خود محروم کردهاند و حق دانستن را برای مردم ممنوع کردهاند.»
هنگامه شهیدی روزنامه نگار زندانی در تاریخ ١٨ اردیبهشت به شش زندان به اتهام " شرکت در تظاهرات غیر قانونی،اقدام علیه امنیت ملی، و تبلیغ علیه نظام" محکوم شد.
زهرا رهنورد، پدیده انتخابات دهم
یک ماه به برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری مانده است. با نزدیک شدن زمان انتخابات تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور، تبدیل به مرکز حضور دائمی مردم شد، دو پدیده در انتخابات بخوبی مشخص است، نخست نقش زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی و دوم، حضور رنگ سبز به عنوان نشانه مخالفان دولت و حامیان میرحسین موسوی. روزنامه های کشور نیز بتدریج در حال قطبی شدن هستند. روزنامه اعتماد از قول خاتمی نوشت: " اصلاحات شکست ناپذیر است." همین روزنامه خبر حمایت سروش از کروبی را منتشر کرد. اعتماد ملی خبر از تحقیق و تفحص مجلس از سفرهای استانی احمدی نژاد داد. اما روزنامه رسالت مواضع جانبدارانه ای نسبت به احمدی نژاد گرفت. این روزنامه از قول احمدی نژاد نوشت " ملت باید آزادانه انتخاب کند." رسالت همچنین از قول فاطمه رهبر نوشت: " مردم احمدینژاد را از خودشان میدانند." اما روزنامه سرمایه بیشتر روی منابع مالی احمدی نژاد تاکید کرد و در گزارشی با عنوان " هر روستایی 80 هزار تومان" به خرید رای روستائیان اشاره کرد. در روزنامه مردمسالاری کروبی اعلام کرد: " یک جریان ارتجاعی میخواهد ما را از صحنه حذف کند."
رهنورد: زنان احتیاج به قیم ندارند
زهرا رهنورد، همسر میر حسین موسوی، یکی از کاندیداهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، که همسرش را در سفرها و برنامه های تبلیغاتی همراهی می کند، ضمن سخنانی در جمع دانشجویان دانشگاه آزاد با بیان اینکه بعد از انتخابات پیگیر مطالبات زنان خواهد بود، گفت: " همیشه نسبت به تبعیض علیه زنان اعتراض داشتم. زنان ایرانی به قیم احتیاج ندارند." زهرا رهنورد که برای نخستین بار در تاریخ انتخابات در ایران، به عنوان همسر یک نامزد انتخاباتی در کنار همسرش میرحسین موسوی حاضر شد، یکی از پدیده های انتخابات خرداد 88 شده است.
زهرا رهنورد ضمن یک سخنرانی در گردهمائی ملی دانشجویان دانشگاه آزاد، ضمن اظهار نارضایتی از وضعیت موجود در کشور، یکی از اصلی ترین دغدغه های خود را وجود تبعیض علیه زنان در دوران پس از انقلاب خواند و گفت:"همیشه نسبت به تبعیض علیه زنان اعتراض داشتم. زنان ایرانی با کرامت و خردورز هستند و خودشان می توانند در سرنوشت خود تصمیم گیرنده باشند. آنها به قیم احتیاج ندارند." وی در ادامه با اشاره به اینکه در موسم انتخابات می توان بهتر اعتراض کرد، افزود: " امروز موسم انتخابات است و ما می توانیم این اعتراضات را بهتر بیان کنیم چرا که هر انتخاباتی می تواند جشنواره آزادی فکر، بیان و قلم باشد." زهرا رهنورد که در دوران دولت اصلاحات هم از مشاوران سید محمد خاتمی بود، در بخش دیگری از سخنرانی خود، به عنوان همسر یکی از کاندیداهای مطرح درانتخابات پیش روی ریاست جمهوری، مهمترین شعار خود چنین خلاصه کرد: " رفع تبعیض و حمایت از زنان."
همسر میر حسین موسوی در بخش دیگری از سخنرانی خود گفت: " امر به معروف ونهی از منکر باید با گفت وگوهای شرافتمندانه و خوب انجام گیرد نه با راه اندازی گشتهای امنیتی." وی در بخش دیگری از سخنرانی خود که با استقبال پر شور دانشجویان دانشگاه آزاد همراه شد، به مساله دانشجویان ستاره دار و زندانیان سیاسی اشاره کرد و گفت: " در کوران انقلاب شعار میدادیم زندان سیاسی آزاد باید گردد، ولی هیچگاه فکر نمیکردیم که اکنون نیز باید این شعار را سردهیم. با اهتمام رییسجمهور آینده باید برای همیشه درب زندان برای اهالی فکر و اندیشه بسته شود." زهرا رهنورد سپس در مخالفت با تصویب اصل ولایت فقیه در قانون اساسی گفت: "این حقی که به ولایت فقیه و شورای ولایت داده شده کاملا نفی کننده آن توانایی های انسان برای شناخت حق و باطل است. بنظر من این کارایی منفی است."
این سخنان دکتر زهرا رهنورد با واکنش منفی سایت ها و خبرگزاری های حامی دولت از جمله خبرگزاری دولتی ایرنا مواجه شد. این واکنش ها تا جایی پیش رفت که هفته گذشته یکی از سایت های وابسته به محمود احمد نژاد، حتی نوع پوشش و خرید روزانه زهرا رهنورد را با پوشش و خرید روزانه همسر محمود احمدی نژاد مقایسه کرد و نوشت: همسر محمود احمدی نژاد به تنهائی به خرید می رود وبا توجه به حجاب وی کسی نمی تواند قیافه همسر رئیس جمهور را تشخیص دهد به همین دلیل وی همیشه به تنهائی به خرید می رود اما زهرا رهنورد با روسری گلدار در بازار دیده و برای هر شهروندی قیافه وی آشناست." این سایت در ادامه به خرید همزمان زهرا رهنورد و همسر رئیس جمهوری فعلی از یک فروشگاه اشاره می کند، و می نویسد: خبرنگار ما موفق شده قبض خرید همسر رئیس جمهور و قبض خرید همسر موسوی را از مدیران فروشگاه بگیرد و در مقایسه دو قبض مشخص شده که همه خرید همسر رئیس جمهور 120 هزار تومان بوده در حالی که تنها قیمت یک قلم از خرید همسر موسوی 380 هزار تومان بوده است.
بازداشت معتمدی مهر توجیه قانونی ندارد
به بازداشت مهدی معتمدی مهر اعتراض شد. بازداشت مهدی معتمدی مهر، عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران و عضو کمیته انتخابات آزاد که 30 فروردین ماه ـ دو روز پیش از انتشار بیانیهای در خصوص نبود شرایط انتخابات آزاد و سالم ـ توسط مامورین امنیتی دادگاه انقلاب تهران در منزلش دستگیر شد، روز گذشته با واکنش جمعی اعضای "کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه" مواجه شد. این اعضا که در میان آنها نام چهرههایی از جمله شیرین عبادی، ابراهیم یزدی، تقی رحمانی، سعید مدنی، عبدالفتاح سلطانی، عزت الله سحابی، علی اکبر معین فر، محمد بسته نگار، محمد توسلی، خسرو سیف، محمد علی عمویی، هاشم صباغیان، احمد صدر سید جوادی، داوود هرمیداس باوند و حسین شاه اویسی به چشم میخورد در نامه ای سرگشاده به آیت الله هاشمی شاهرودی، رییس قوه قضاییه، آزادی عضو حقوقدان کمیته انتخابات آزاد را خواستار شدند.
400 ميليارد تومان براي خريد راي
در حاليکه درست يک ماه و يک روز ديگر به برگزاري انتخابات رياستجمهوري دهم مانده، دولت احمدينژاد همچنان از برنامههاي جديدي براي توزيع پول بين اقشار مختلف مردم پردهبرداري کرد. آخرين نمونه از اين دست، اعلام توزيع ناگهاني 400 ميليارد تومان بين حدود 5 ميليون روستايي است که به هرکدام از آنها قرار است تحت عنوان "دومين مرحله سود سهام عدالت" 80 هزار تومان پرداخت شود. همين ديروز مشخص شد اندوختههاي احمدينژاد براي توزيع در آخرين هفتههاي نزديک به انتخابات، به اين زوديها تمامشدني نيست و 400 ميليارد تومان از اين اندوختهها نيز براي جلب راي بيش از پنج ميليون روستايي در نظر گرفته شده است.
از سوی دیگر، پرداخت سود سهام عدالت در آينده نزديک به حدود ۱۱ ميليون نفر از جمله بازنشستگان کشوري و لشکري، پرسنل نيروهاي مسلح و کارکنان دولت نيز از جمله وعدههاي اخير است؛ که در اين ميان به نظر ميرسد حواله خادمان مساجد نقد شده و آنطور که سرپرست موسسه عمران مساجد سازمان اوقاف خبر داده، به 28 هزار نفر از اين قشر اعلام شده که تا پايان همين هفته براي دريافت سود سهام عدالت مراجعه کنند.
در شیراز نیز يک مقام دولتي استان فارس براي اعطاي يک هفتهاي وام ازدواج به جوانان وعده داده است. اين وعده در حالي مطرح شد که وامهاي ازدواج از عيد فطر سال گذشته قرار بود به 4 ميليون تومان افزايش يابد، اما طبق گزارشهاي متعدد رسانهاي، اين وامها در اکثر موارد انجام نشده و پس از مدتي کوتاه، به کلي متوقف شده است. اما رفع توقف پرداخت وام 4 ميليون توماني ازدواج و پرداخت يکباره آن در يک ماه منتهي به انتخابات، تنها خبر شگفتيآور اين روزها نيست. بلکه شايد جالبتر از آن، داستان توزيع مرغ و برنج و روغن مجاني بين مجريان انتخابات باشد؛ خبري که يک روزنامه رسمي آن را اعلام کرده است.
روزنامه "جمهوري اسلامي" ديروز در ستون "جهت اطلاع" خود خبر داد که: "همزمان با گراميداشت روز کارگر و روز معلم و روز پرستار به هر يک از کارکنان استانداري و فرمانداريها و بخشداريهاي تابعه استان ايلام مقادير قابل توجهي برنج روغن مرغ و چاي داده شده است." اين روزنامه اصولگرا که مخالف احمدينژاد است، در عين حال نوشته: "اين اقدام موجب شد مردم منطقه در محافل خصوصي از همديگر بپرسند اين مناسبتها چه ربطي به کارکنان ارگانهاي تابعه وزارت کشور دارد. لابد دريافتکنندگان هم ميگويند اي کاش هميشه انتخابات باشد!"
علوي تبار: حرکت اصلاحي مانند شطرنج با گوريل است
عليرضا علوي تبار، نظريه پرداز اصلاح طلب، سخنران نشست ديروز جبهه مشاركت با عنوان "اصلاحات و انتخابات دهم" بود. وي در اين سخنراني با تحليل شرايط موجود کشور از زاويه سیاسی، اجتماعی و اقتصادي، به توضيح دلایلی پرداخت که به عقيده وي به ترجیح مهندس موسوی در بین كاندیداهای موجود می انجامد. علوی تبار گفت: "ما با نظامیان یا قدرت نظامی آن هم در شرایطی كه منطقه ما با آن مواجه است مخالف نیستیم اما وقتی هست كه سیاست و حكومت را می خواهند تابعی از نظامیان كنند. در 4 سال اخیر این روش رشد كرده و اداره جامعه به عنوان یك پادگان تشدید شده و این مساله حتی نسبت به دوران جنگ هم بیشتر شده است." وی همچنین گفت: "هر بازی از جمله بازی سیاست باید از قواعدی پیروی كند، ولی متاسفانه این طور نیست. ما به سمتی میرویم كه عرصهی سیاسی كشور عرصه رفتارهای غیر قابل پیشبینی شده و اگر این روند ادامه پیدا كند، این مساله فزاینده میشود و به یك نقطهی غیرقابل كنترل میرسد" و همان تعبیر همیشگی خود را به كار برد كه "در ایران سیاست ورزی اصلاح طلبانه شبیه بازی شطرنج با گوریل است."
علوی تبار با تاكید بر اینكه ما باید در این انتخابات به دنبال كسی باشیم كه نسبتش با گفتمان انقلاب اسلامی مشخص باشد، گفت: "در واقع كسی در این شرایط موفق است كه تكامل این گفتمان را قبول داشته باشد." او در بیان دومین مشخصه كاندیدای مطلوب در شرایط حاضر گفت: "فردی را باید انتخاب كنیم كه بتواند انضباط شدید مالی و اقتصادی در كشور برقرار كند و به ریخت و پاشهای بیاندازه پایان دهد تا به دولتی كه به پول نفت متكی است بفهماند كه هر ریالی باید با حساب و روی برنامه هزینه شود. در واقع این فرد باید انضباط را به اقتصاد ایران برگرداند. " علویتبار با حمایت از میرحسین موسوی تصريح کرد: "البته حمایت از میرحسین موسوی به معنی نفی خوبی دیگر كاندیدای اصلاحطلب نیست، ولی ویژگیهایی كه من عرض كردم در مهندس موسوی هست؛ گرچه ممكن است ایشان سقف خواستههای ما نباشد، ولی خروج از وضعیت فعلی با انتخاب ایشان میسر میشود." علویتبار همچنین گفت: "مردم ما عقلایی تصمیم میگیرند به شرطی كه هزینهها و فایدههای آن را خوب بشناسند و تبیین این مساله بر عهده روشنفكران است. "
سیاست عرصه تقلید نیست
سرمقاله روزنامه اعتمادملی با عنوان "سروش پدرخوانده اصلاحطلبان نیست" به بررسی حمایت عبدالکریم سروش از مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری پرداخت. در ابتدای این سرمقاله آمده است: " عبدالکریم سروش گفت که من پدرخوانده اصلاحطلبان نیستم و گمان نمیکنم آنها نیز قبول داشته باشند که فرزندان یا فرزندخواندگان من باشند. اکنون اما در سه سالگی آن گفتار، سخن سروش صورتی عینی به خود گرفته است و او اما به صراحت از کاندیداتوری مهدی کروبی دفاع میکند." در این نوشته آمده است: " سروش میگوید که عرصه سیاست عرصه تقلید نیست و به صرف حمایت یک فرد یا یک جریان از یک کاندیدا نمیتوان چشم بر عملکرد گذشته و شعارها بست و همراه موج شد. در عرصه سیاست جایی برای تقلید نیست و از همینرو انتظار آن نیست که شاگردان دیروز سروش، جانب تقلید از او بگیرند و گردن به رای او بگذارند."
"تصمیمهای فعلی، بازگشت به دوره قاجار است"
میرحسین موسوی میگوید که روند تصمیمگیریهای فعلی در ایران، " بازگشت به دوره قاجار و قبل از آن" است. به گزارش خبرگزاری مهر، آقای موسوی که در جمع دانشجویان دانشگاه آزاد سخنرانی میکرد، با انتقاد از شیوه سخن گفتن مقامهای دولت نهم با مردم پرسید که " آیا این شیوه سخن گفتن با مردم فرهیخته ایران است؟" وی در سخنرانی اخیر خود گفته است که اطلاعات هزینههای چهارساله دولت را در اختیار مردم قرار خواهد داد. این نامزد ریاست جمهوری اظهار داشت که باید از مقامهای دولت نهم پرسید که درآمدهای نفتی در چهارسال گذشته را چگونه هزینه کردهاند.
رکسانا صابری آزاد شد
رکسانا صابری خبرنگار ایرانی- آمریکایی با حکم دادگاه تجدیدنظر از زندان آزاد شد. صالح نیکبخت وکیل مدافع خانم صابری به خبرگزاری ایسنا گفت که دادگاه تجدیدنظر حکم هشت سال زندان تعزیری موکلش را به «دو سال حبس تعلیقی» که تا پنج سال به اجرا در نخواهد آمد، کاهش داده است. آقای نیکبخت در گفتگو با زمانه گفت که در محکومیت اولیه، جرم خانم صابری «جاسوسی برای کشور متخاصم و نگهداری اسناد طبقهبندی شده» تشخیص داده شده بود. ولی با ارائه ادله و مستندات جدید، مورد اول از وی رفع و تنها مورد دوم جرم تشخیص داده شد. به گفته نیکبخت، با پذیرش اتهام دوم از جانب خانم صابری، حکم صادره تخفیف یافت. عبدالصمد خرمشاهی وکیل دیگر رکسانا صابری نیز به رویترز گفته است که موکلش تا پنج سال اجازه هیچگونه فعالیت خبری در ایران ندارد.
با این حال به گفته رضا صابری، رکسانا اجازه خروج از ایران را دارد. آقای صابری به آسوشیتدپرس گفته است که تا چند روز آینده به همراه رکسانا و مادرش ایران را ترک میکند. بیبیسی نیوز نیز خروج خانم صابری از زندان اوین را تائید کرده است.
باراک اوباما رئیس جمهوری و هیلاری کلینتون وزیرخارجه آمریکا از آزادی رکسانا صابری استقبال کردند. به گزارش سیانان، رابرت گیبز سخنگوی کاخ سفید گفت که ما از این «حرکت انساندوستانه» استقبال میکنیم. وی افزود که باراک اوباما علاقمند است تا بازگشت صابری را به خانهاش در ایالات متحده خوشآمد بگوید. آقای گیبز در عین حال گفت که آمریکا تاکید دارد که رکسانا صابری به اشتباه متهم شده است. گزارش دیگری نیز حاکی است که هیلاری کلینتون وزیرخارجه ایالات متحده میگوید با آزادی رکسانا صابری «خوشحال و دلگرم» شده است. به گزارش آسوشیتدپرس، اظهارات وی اندکی پس از آزادی رکسانا صابری خبرنگار ایرانی آمریکایی از زندان اوین ایران صورت گرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر