امروز: دبيركل مجمع نيروهاي خط امام تاكيد كرد: دانشجويان متعهد نبايد تربيونهاي دانشگاهها و علمي را به افرادي دهند كه با روشي اتهام زني و فحاشي قصد فريب افكار عمومي را دارند.
به گزارش ايلنا ، سيد هادي خامنهاي در ديدار با اعضاي انجمن اسلامي دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي ساري با اشاره به شكلگيري تشكلهاي موازي با انجمنهاي اسلامي تاكيد كرد و افزود: دانشجويان متعهد، مسلمان و اصلاحطلب نبايد تربيونهاي دانشگاهها و علمي را به افرادي دهند كه با روشي اتهام زني و فحاشي قصد فريب افكار عمومي را دارند و با استفاده از الفاظ زيبا و ليكن محتواهاي انحرافي و دور از واقعيت نه تنها بر رشد جامعه و باروركردن فكر و انديشه دانشجويان كمك نميكنند،بلكه زمينههاي سقوط جامعه را فراهم مينمايد.
وي ضمن هشدار نسبت به آنچه روند حذف نخبگان علمي - فرهنگي و سياسي خواند، جامعه دانشجويان را به ارتباط بيشتر با گروهها و مراجع علمي و ديني جامعه فرا خواند و تاكيد كرد: بايد با داير كردن كارگاهها و كرسيهاي بحث و مناظره دانشجويان را به سمت مطالعه بيشتر و انديشهورزي عميقتر سوق داد.
دبيركل مجمع پيروان خط امام تاكيد كرد: آگاهي و اطلاع رساني و كمك گرفتن از رسانه براي تنوير افكار و انديشهها، خنثيكننده جهل و جهلپروري در جامعه است و دانشگاهها در مسير جهل زدايي از جامعه بايد پيشگام شوند و در اين مسير از مطالعه كتاب و تهمت كتاب خواني نبايد غفلت كرد.
خامنهاي تاكيد كرد: يافتن رسانههاي مناسب در قالب ارتباطات نزديك با اقبشار مختلف مردم بايد همت اصلي نخبگان و دانشگاهيان باشد تا بر روند آگاهسازي جامعه سرعت بيشتري ببخشد و بايد اين نكته را باور كرد كه لزوما آسانترين راه، مناسبترين و بهترين راه نيست و عليرغم اينكه غالب رسانهها را از نخبگان و منتقدان گرفتهاند نبايد از يافتن رسانههاي جديد جهت ارتباط با مردم غافل شد.
وي يادآوري كرد كه همواره بايد خود را براي مواجه با سختيها و مصائب جهان آماده كرد و هركسي در اين مسير هركاري از دستش برآيد نبايد كوتاهي كند، ما نيز طي 30 سال گذشته دركنار دانشجويان و درخدمت فعاليتها سياسي و فرهنگي دانشجويان بوده و هستيم.
در ابتداي اين ديدار رئيس سازمان جوانان و دانشجويان مجمع پيروان خط امام ضمن تشكر از حضور دانشجويان و اعضاي انجمن اسلامي دانشگاه ساري بر ضرورت حفظ حريم دانشگاه و حرمت دانشجو تاكيد كرد و افزود: نبايد با برخوردهاي دور ازشان با فعالان سياسي نشاط را از دانشگاهها بگيريم كه اين اتفاق نامبارك مخالف نظر و انديشه و شيوه امام (ره) بوده و هست.
سعيدالله بداشتي تاكيد كرد: مسوولان بايد هرچه سريعتر با ترميم ضايعات وارده بر پيكره دانشگاه ضمن اصلاح رابطه دانشجويان و مسوولان زمينه بازگشت نشاط،شادابي و تحرك را به فضاي دانشگاهها فراهم كنند.
امروز: قرار بازداشت سید علیرضا بهشتی شیرازی، مشاور ارشد مهندس موسوی برای دو ماه دیگر تمدید شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، سید علیرضا بهشتی شیرازی در تماس با خانواه خود از تمدید قرار بازداشتش برای دو ماه دیگر خبرداده است.
سید علیرضا بهشتی مشاور ارشد مهندس موسوی و سر دبیر روزنامه کلمه سبز به همراه جمع دیگری از مشاوران مهندس از ۷ دی ماه بازداشت شد و اکنون بیش از ۴ ماه است که بلاتکلیف و بدون آنکه هیچ گونه دلیلی برای باز داشت به او یا وکیلش اعلام شود در زندان است.
اما تمدید قرار بازداشت علیرضا بهشتی شیرازی پس از آن صورت گرفته که بر اساس گزارشات رسیده به کلمه مشاوران دربند مهندس موسوی به دلیل ملاقات خانواده هایشان با مراجع قم و دادخواهی از آنان برای عزیزان دربندشان از سوی بازجویان و نیروهای امنیتی به شدت تحت فشار قرار گرفته اند و با برخوردهای تند آنان مواجه شده اند.
گزارش های رسیده به کلمه حاکی از آن است که دیدار خانواده مشاوران با مراجع و تظلم خواهی آنان ، بازجوها را بر آن داشته تا با اعمال فشار بر زندانی ها و تهدید ضمنی خانواده ها که در دو مورد این اقدام به صورت تلفنی رخ داده ،تلاشی بوده تا از ادامه دیدار آنان با مراجع و در خواست کمک برای جلوگیری از ظلم های رفته بر عزیزانشان جلوگیری شود.
بر اساس اخبار رسیده علیرضا بهشتی شیرازی در طول دوران بازداشت بشدت برای اعتراف از سوی بازجویان تحت فشار بوده است.
چندی پیش خانواده های بهشتی شیرازی،عرب مازار و بهزادیان نژاد از مشاوران ارشد مهندس موسوی که از چهار ماه پیش تا کنون در زندان و انفرادی بسر می برند، به ملاقات حضرات آیات عظام وحیدخراسانی، بیات زنجانی و موسوی اردبیلی،صانعی و محقق داماد رفتند و ایشان را از وضعیت عزیزان دربندشان مطلع ساخته اند.
خانواده ها در این دیدارها تاکید کردند:آقایان عرب مازار ،بهشتی شیرازی و بهزادیان نژاد از افراد انقلابی ، مسلمان و پایبند به ارزش های انقلاب و راه امام هستند و سال هاست اغلب فعالیت هایشان علمی و فرهنگی و هنری است. جرم افراد مشخص نشده است.
این خانواده ها در دیدار با مراجع اعتراضات خود به عدم رعایت حقوق اولیه در بازداشت عزیزانشان را مطرح کردند.آنها از وضعیت موجود به محضر مراجع شکایت برده و عنوان کردند:در این مدت حتی اجازه ملاقات به خانواده ها داده نمی شد و اگر اجازه ملاقات هم داده شده به عنوان هدیه ،با منت و نامه نگاری فراوان بوده است.
در چنین شرایطی قرار بازداشت موقت سید علیرضا بهشتی شیرازی برای دو ماه دیگر تمدید شده است. این در حالی ست که با پایان بازجویی ها تمدید قرار بازداشت هیچ توجیه قانونی ندارد.
وکیل این مشاور دربند نیز بعد از گذشت بیش از چهار ماه هنوز موفق به مطالعه پرونده نشده است. به نظر می رسد تنها توجیه نگهداری مشاوران مهندس موسوی در زندان برای فشارهای سیاسی بر او و نوعی گروکشی است تا رویه ای برسبیل اخلاق و قانون.
بحث توزیع یارانه نقدی بر اساس اطلاعات خانوارها که در نهایت به عنوان طرح خوشه بندی مطرح و به نتیجه نرسید به تمامی نشان از بی توجهی به اتلاف منایع وسرمایه های ملی بود.آنچه در این فرایند اتفاق افتاده هزینه ای چندین میلیارد تومانی بود برای به دست آوردن اطلاعاتی که به راحتی و از مسیری دیگر قابل دسترس و در اختیار دولت قرار داشته است.
اطلاعات اقتصادی خانوارها و تعیین میزان درآمد هر خانوار با توجه به تعداد مشمولین بیمه تامین اجتماعی که جامعه ای آماری در حدود ۵۰ میلیون نفر مردم کشور را تحت پوشش خود دارد و اطلاعات ثبت شده در کمیته امدادو دیگر مجموعه های بیمه ای و حمایتی نیز می توانست اطلاعاتی بسیار دقیق تر از آنچه به عنوان طرح اطلاعات اقتصادی خانوار جمع اوری شد در اختیار برنامه ریزان قرار دهد ولی متاسفانه بدون توجه به این منابع و باشتابزدگی طرح فوق اجرا شد و در حال حاضر دولت مجبور است برای اصلاح آن همچنان هزینه کند.
اما برای چه دولت باید به توزیع یارانه نقدی بپردازد؟ جواب این سئوال از سوی خود دولت داده شده است یعنی ضرورت حمایت از اقشار آسیب پذیر در مقابل تبعات تصمیمات اقتصادی با اشاره سصریح بند ۴۳ قانون اساسی بر عهده است و بر اساس همین اصل نیز در سالهای گذشته تلاش به عمل آمد تا نظام جامع تامین اجتماعی تدوین و تهیه شود وبه همین منظور نیز وزارت رفاه در کابینه تشکیل شدو برای آنکه این فرایند با افزایش هزینه های دولت همراه نشود پیش بینی هایی مانند تامین نیرو انسانی وهزینه های لازم این وزارتخانه از محل منابع بیش از بیست سازمان تامینی و حمایتی فعال در کشور بود ولی درنهایت به رغم تلاش های صورت گرفته با وجود تاسیس وزارت رفاه در عمل نظام تامین اجتماعی نیمه کاره رها شد.
طرحی که در صورت اجرا شدن دولت امروز نباید دغدغه حمایت از اقشار جامعه در مقابل تبعات اصلاح قیمت ها را می داشت و در عمل به صورتی خودکار این فرایند توسط مکانیزمهای تعریف شده در نظام جامع تامین اجتماعی به انجام می رسید و منابع حاصل از اصلاح قیمت ها که خود از اصل مغفول مانده قانون برنامه چهارم است از طریق این نظام جامع به شکلی هدفمند و دقیق صرف ساختارهایی می شد که تامین حداقل نیازهای افراد جامعه می دانیم.
همان نیازهایی که در اصل ۴۳ قانون اساسی بر آن تاکید شده است شامل مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده و همچنین اشتغال کامل که متاسفانه امروز همین حقوق اولیه دیده شده در قانون اساسی در جمع دغدغه های اصلی افراد جامعه امروز ما قراردارد.
امروز: بنا به گزارش پویا خبر طاهره سعیدی همسر جعفر پناهی در دیداری با عزت الله انتظامی رئیس هیات مدیره موزه سینما در اعتراض به زندانی شدن همسرش خواستار آن شد تا به فوریت به نامه وی جهت بازگرداندن کلیه جوایز جعفر پناهی به خانواده اش اقدام شود.
در پایان این دیدار مقرر شد تا طی نامه ای با امضای جعفر پناهی، هیئت مدیره موزه سینما اقدامات لازم را جهت بازگرداندن کلیه جوایز این سینماگر برجسته به خانوده اش انجام دهد.
متن کامل نامه طاهره سعیدی به رئیس هیات مدیره موزه سینما عزت الله انتظامی که در تاریخ ده اردیبهشت ماه به دفتر موزه سینما ارسال شده بود.
هنرمند گرامی، ریاست محترم هیأت مدیره موزه سینما، جناب آقای عزت الله انتظامی
با سلام
احتمالاً مطلع هستید که شصت روز از بازداشت همسرم، جعفر پناهی می گذرد.
غیاب او در عرصه هنری این مملکت، مرا وا می دارد که بار دیگر جایگاهش را در سینمای ایران مرور کنم:
پناهی فیلمسازی است که از کار در کشورش منع می شود، با این حال از مفاخر سینمای ایران محسوب میشود.
فیلمسازی است که برخی در مورد فیلم هایش این گونه نظر میدهند که باید آنها را به آتش کشید، با این حال آنجا که لازم است هر یک از جوایزش را افتخاری برای سینمای ملی محسوب میکنند.
فیلمسازی است که به جرم فیلمسازی به زندان میفرستند، با این حال به اعتبار جهانی او تکیه میکنند.
و فیلمسازی که مساحت غرفه جوایزش در موزه سینمای ایران از سلول انفرادی اش بزرگتر است...
آیا در دل چنین تناقضی در برخورد با فیلمساز بزرگ ایرانی، چیزی جز ریا، بهره کشی و مزاحمت برای او میتوان یافت؟ چه طور زندگی فیلمسازی را به بازی میگیرند که موفقیت هایش بخشی از آبروی سینمای ایران است؟ غیر از این است که در این میان، آبروی سینمای ایران است که به بازی گرفته میشود؟
به درخواست او، و به نمایندگی از جانب او، بازگرداندنِ سریعِ کلیه جوایز ایشان را به خانواده اش، که برای او، اندیشه او و سینمای او احترام حقیقی قائلند، از جنابعالی خواستارم.
با احترام
طاهره سعیدی
۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۹
امروز: رئیسموسسه بین المللی گفتوگوی فرهنگها و تمدنها با تاکید بر اینکه «این روزها جای شهید مطهری بسیار خالی است» به بررسی وضعیت علوم انسانی و علوم جدید در کشور پرداخت، او با رد برخورد بخشنامهای با نظریات و صاحبنظران دارای نظرات مخالف، تنها راه برای سامان دادن به اندیشههای دینی و علوم انسانی را آزادی و نداشتن نگاه سیاسی و دولتی به این موضوع عنوان کرد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی در دیدار با جمعی از دانشگاهیان، فرهنگیان و فعالان دانشجویی، با اشاره سخنان شرکتکنندگان در نقد وضعیت کنونی و ذکر نام برخی از فرهنگیان و دانشجویان بازداشت شده، گفت:« هرچند از افرادی نام برده شد که به ناحق دستگیر شدهاند، اما امروزتعداد کسانی که در بازداشت به سر میبرند خیلی زیاد و بیسابقه است که باید به فکر همه آنها بود.»
وی افزود:«غالب بازداشت شدگان کسانی هستند که علاقهمندی خود را به اصل نظام و ایران و احترام به مردم و پیشرفت کشور اثبات کردهاند و حتی سابقه مقابله و هزینه پرداختن در برابر کسانیکه قصد توطئه علیه جمهوری اسلامی داشتند دارند.»
رئیس دولت اصلاحات با بیان اینکه «آنها انسانهایی هستند که میخواهند در فضایی آزاد که قانون اساسی نیز پیش بینی کرده است فعالیت کنند و این حق آنها است»، اظهار داشت:« اصلا بعضیها شاید سابقه اصلاح طلبی هم نداشته باشند ولی به خاطر اعتراض به پدیدهای که در جامعه بوده است یا اعتراض و انتقاد به رفتارها و سیاستهایی که اجرا میشود گرفتار میشوند.»
وی یادآور شد:« این افراد بلافاصله متهم به اتهاماتی میشوند که شایسته دشمنان ایران و اسلام و انقلاب است در حالیکه اینها کسانی هستند که حداقل علاقمند به ایران و مردم ایران و پایبند به قانون اساسی هستند و غالب آنان نیز مدافع اسلام و نظام وانقلابند.»
رئیس بنیاد باران ادامه داد:« امروز نباید بگوییم جریان خاص فکری در محدودیت و تنگنا قرار گرفته است، چرا که با بسیاری از افراد منتسب به جریان های فکری متفاوت بر خلاف ضوابط قانون اساسی وآیین دادرسی برخورد شده است.»
خاتمی تصریح کرد:«متاسفانه ادامه این فضا در کشور باعث آن میشود تا فضا برای کسانی باز شود که نه ما آنها را میپسندیم و نه قابل محاسبه است که چه خواهند کرد و اولین زیانکار در این میان نظام جمهوری اسلامی است که هزینه سنگینی نیز برای انچه پرداخته شده و این رفتارها سبب میشود کسانیکه به آن علاقهمند بودند از آن دور شوند.»
رئیسجمهور سابق کشورمان یادآور شد:« اگر تذکری داده میشود برای حفظ نظام در مسیر درست و بازگشت از راههای غلطی است که طی می شود و متاسفانه به جاهای بدی ختم خواهد شد.»
رئیس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها به مناسبت هفته معلم و نیز سالروز شهادت استاد شهید آیت الله مطهری و در پاسخ به تذکر و درخواست بعضی از حاضران در مورد سرنوشت علوم انسانی و اظهار نگرانی از برخوردهایی که به خصوص با بعضی از استادان این شاخه از علوم میشود، نظر خود را بیان کرد.
خاتمی اظهار داشت:« این روزها جای شهید مطهری بسیار خالی است، گرچه نمیدانم اگر ایشان زنده بود؛ آیا در منصب و موقعیتی قرار میگرفت که بر پایه اندیشه روشن و منش والایش بتواند چهرهای مطلوبتر و بهتر از جمهوری اسلامیمان ارائه دهد و یا ایشان با مشکلاتی مواجه می شد ولی به هر حال جای استاد خالی است.»
وی افزود:« ما در تاریخ فلسفه اصطلاحی داریم به نام معلم، ارسطو معلم اول است و فارابی معلم دوم؛ معلم کسی است که در همه علوم و رشتههای دانش بشری و همه فنون صاحب نظر و دارای مهارت باشد.»
رئیس دولت اصلاحات ادامه داد:« البته این اصطلاح دیگر امروز با توجه به گستردهتر شدن دامنه دانش و معرفت بشری و پیدایش رشتهها وتخصصهای فراوان کاربرد موجه ندارد، چرا که یک نفر نمیتواند در همه آن شاخهها و وشعبهها دارای تخصص باشد، بنابراین تعبیر معلم به آن معنا که در تاریخ علم میشود در مورد هیچ کس مناسب نیست. ولی در حوزه معرفت اسلامی و دینی و تمام معارفی که نسبتی با دین پیدا میکند، میتوانیم به جرات عنوان معلم را به شهید آیتالله مطهری بدهیم، او انسانی بود که در عرفان، حکمت، فقه، تاریخ، کلام و تفسیر و در همه شاخهها و شعبهها ورود و خروج موفق نیز داشته است ؛ ایشان با اینکه ذی فنون بود در همه رشتهها عمیق و دارای نظراتی جالب و ارزنده بود»
سید محمد خاتمی یادآور شد:« از سوی دیگر امتیاز مهم شهید مطهری"مرد زمان خود بودن" است، منظورم از مرد زمان بودن، این است که دغدغه پرسشهای زمانه را داشتن و برای جستجوی پاسخی به این پرسشها تلاش کردن و این نکته بسیار مهمی است به خصوص برای کسانی که با دین و معارف دینی سر و کار دارند جای استاد شهید پر نشده است در حالیکه نیاز ما به او و امثال ایشان امروز بیش از دیروز است.»
رئیس بنیاد باران در مورد علوم انسانی گفت:« علوم انسانی اصطلاحی تازه و متعلق به عالم جدید است و در گذشته نبوده همچنانکه دانش (Science)پدیده جدید است و با برنامهریزی و طراحی سیاستمداران و مدیران هم بوجود نیامده، بلکه مقتضای سیر تاریخی انسان بوده است و گرچه مبتنی بر مبادی و مبانی است که در جهاتی با مبادی و مبانی عالم دینی و دنیای سیاستمداران متفاوت و حتی در تضاد است، ولی راهکار مساله نفی و کنار گذاشتن علوم بطور کلی و علوم انسانی بطور خاص نیست.»
وی تاکید کرد:«نه ما میتوانیم همه درها را به روی تحقیقات و دستاوردهای فکری غرب ببندیم و نه چنین کاری مفید است.»
رئیسجمهور سابق کشورمان ادامه داد:«علوم انسانی اولا به مباحث بسیار جدی میپردازد که در گذشته نبوده و غفلت از آن یعنی غفلت از زمان خود و کسی که از زمان خود غفلت کند دچار "با خود بیگانگی" میشود و حاصل آن آشفتگی در ذهن و زندگی است.»
وی افزود:« ثانیا، علوم انسانی دستاوردهای بزرگی دارد و در بسیاری از امور کارهایی کرده است كه ما از آنها بینیاز نیستیم و نمیتوانیم از آنها غفلت کنیم.»
رئیس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها تصریح کرد:« اگر سخنی هست -که هست- بحث بر سر مبانی است.مسلما آن فردی که باور و بینش الهی دارد، جهان و انسان را بهگونهای میبیند که با جهان و انسان کسی که صاحب بینش مادی است متفاوت است و نتایجی که این دو بینش به بار میآورد در خیلی از موارد با هم فرق دارد و باید به این امر توجه کرد.»
خاتمی با تاکید دوباره بر اینکه «پس بحث بر سر مبانی است»، اظهار داشت:« درست پرسش اصلی این است که مبانی (ما به عنوان مسلمان ایرانی یا بطور کلی مسلمان یا یکتاپرست و...)چیست و مبادی و مبانی تفکر و تمدن غربی که بستر علوم انسانی بوده است کدام است؟و آنچه در درجه اول اهمیت پیدا میکند شناخت خودمان از یکسو و شناخت غرب از سوی دیگر است.»
وی ادامه داد:« آیا غرب یک کل واحد منسجم و دارای مبانی فکری و مدنی واحد و مشخص است؟ گرچه بدون تردید در دوران جدید زندگی غربی بصورتی شکل گرفته است که از بسیاری از ارزشهای الهی و اخلاق و منش دینی دور افتاده است ولی شناخت مبانی فکر و زندگی جدید بسیار اهمیت دارد.»
رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:« به نظر من غرب هم اینک دچار بحران است و نشانه آن پساتجدد در برابر اندیشه و منش تجدد است که گرچه تکلیف مکتب منسجم فکری ارائه نمیدهد ولی نقدهای که به مدرنیته میکند بنیان شکن است، ولی تعجب آور است که کسانی بخواهند غرب را قبله آمال خود قرار دهند، در حالیکه خود غرب در جستجوی راههای دیگراست.»
رئیس بنیاد باران افزود:« از سوی دیگر مبانی ما چیست؟آنچه ادعا میشود از سوی کیست و نظریهای سنجیده و دارای مقبولیت عمومی است؟منظورم در عرصه فکری است؛برداشت و ذهنیتی که از اسلام داریم چیست؟ آیا مبانی ما همان است که در حکمت اسلامی طرح شده و بسط یافته است؟آیا همان است که حکمت مقایسه آنرا نمایندگی میکند؟پس این همه تکفیرها و تفسیقها چیست؟مگر اکنون هم نظریاتی چون مکتب تفکیک مطرح نیست؟»
خاتمی یادآور شد:« آیا مبانی ما آن است که عرفان اسلامی بر آن استوار است یا آنچه اهل ظاهر بر آن تکیه دارند؟پس قبلا باید مبانی را مشخص کنیم تا بر اساس آن مبانی غرب را مورد بحث و نقد قرار دهیم.معنای این کار هم نفی مطلق و ناسزاگویی نیست.»
وی تاکید کرد:«مگرمیشود مبانی با بخشنامه و نظائر آن رد شود و سپس جاانداخته شود و تعمیم داده شود؟ از یاد نبریم که چه در دنیای اسلام چه جهانهایی دیگر تجربه تلخی در این زمینه وجود دارد.جهان اسلام از مشکلی به نام "محنه" رنج میبرد.آنان دستگاه تفتیش عقاید و محنه را به راه انداختهاند از عقل طرفداری میکردند و نظرات "متقزله "را میپسندیدند ولی علی رغم آن دیری نپایید که اشعریگری و ظاهرگرائی و نفی عقل (بصورت خاصی ) غالب شد و عقلیون در انزوا و اقلیت قرار گرفتند.»
رئیس جمهور سابق کشورمان یادآور شد:« بطور کلی حکومت دینی این زمینه را دارد که به ظاهر گرائی روی آورد.چنانکه در جهان اسلام سنی چنین شد و تشیع و عدلیه که سخت وامدار عقل بودند و فلسفه و حکمت و عرفان در دامن عقل شیعی (و البته عقل گرایان دیگر) رشد کرد وقتی حکومت شیعی روی کار آمد تا حدود زیادی فلسفه و مباحث عقلی مطرود شد و نوعی اخباریگری و ظاهر گرائی در صدر نشست تا قرنها بعد در حوزه فقه اسلامی باز اصولگرایی مورد توجه قرار گرفت.»
خاتمی با تاکید بر اینکه «به هر حال فکر تا شکل بگیرد و فراگیر شود فرایندی دارد که باید طی شود و با بخشنامه درست نمیشود»، اظهار داشت:« ولی اینها همه مانع از آن نیست که بحث در مبانی را سامان دهیم و وقتی مبانی مشخص شد خود به خود نتایج و مظاهر نیز از آن اثر می پذیرد.»
وی تصریح کرد:« ما باید اولا مبانی مسلم را بگیریم و با بحث و نقد آن را بسط دهیم، بصورتیکه اولا برای هر اندیشمند قابل قبول و قانع کننده باشد، ثانیا بتواند نیازها و پرسشهای او را بخصوص در زندگی عینی و عملی جواب دهد.»
رئیس دولت اصلاحات همچنین تاکید کرد:« برای اینکه ما بتوانیم مبانی دیگران را نقد کنیم و مبانی خود را بشناسیم و آن را سامان دهیم، لازمه اش وجود آزادی در عرصه اندیشه است تا در یک فضای آزاد بتوانیم به اندیشهای منسجم برسیم و عمده اینکار باید در حوزههای علوم دینی صورت گیرد که کارهای نسبتا خوبی هم شده است به شرط اینکه فضای سیاست زده بگذارد که از آن استفاده شود.»
خاتمی ادامه داد:« ساز و کار سامان دادن اندیشه دینی نه با تقلید از بیگانگان یا تقلید از گذشتگان است و نه با تعصب وجمود نسبت دارد، شرط قطعی آن آزادی است و اینکه فکر سیاسی و دولتی در این مورد نشود.»
وی با بیان اینکه «ما نیازمند دو نقد تمدن و تفکر غرب و نیز نقد سنت فکری خودمان هستیم»، اظهار داشت:« آیا انچه به نام اسلام مطرح میشود عین حقیقتی است که خداوند بر پیامبرش نازل فرموده است و برای بشر میخواسته است؟اگر نیست چگونه میتوان اصل را از پیرایهها و لایههائی که به هر حال بشری است و زمان و مکان در آن موثر است جدا کرد؟»
رئیس بنیاد باران همچنین گفت:« باید شجاعت نقد و نو آوری بخصوص در حوزههای ما تقویت شود و چنانکه گفتم شرط آن آزادی و پرهیز از جمود و ظاهر پرستی در همه عرصههاست.»
سید محمد خاتمی افزود:« راهکار ما نفی مطلق علوم انسانی و علوم جدید و برخورد با کسانی که صاحب تخصص در این حوزهها هستند نیست، بلکه آنها هم باید بتوانند مسائل را مطرح کنند تا به فکر منسجم و پخته مناسبی برسیم.»
رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:« این امر یک کار رسمی اداری نیست، افکار و اندیشه (و حتی توهمات) از این راه حذف نمیشود، بلکه سبب میشود که سئوالات جوانان ما بیشتر شود و طبعا با وضعیتی که ارتباطات در جهان امروز دارد جوان میکوشد تا پاسخ خود را از جای دیگر بگیرد.»
خاتمی سپس تصریح کرد:«امتیاز شهید بزرگوارآیت الله مطهری شجاعت در طرح سئوالات و مسائل بود و همانگونه که گفتند اتفاقا ایشان معتقد بود که باید از صاحبنظران مكتبهای دیگر که به آن مکاتب معتقدند و آنها را خوب میشناسند، بخواهیم بیایند مطالب خود را بیان کنند، به هر حال بحث روی مبانی علوم انسانی جدید بحث درست و راه گشا است.»
رئیس جمهور سابق کشورمان با اشاره به وضعیت کنونی جامعه و مطالبی که حضار به آن اشاره کردند، اظهار داشت:« در جامعه ما اعتراضاتی وجود دارد که با انکار یا برخورد نامناسب با آنها حل نمی شود، نادیده انگاشتن اعتراضات یا نسبت های ناروا به معترضان دادن به معنی نبودن اعتراض نیست.»
رئیس بنیاد باران یادآور شد:« اصلاحات تایید کننده حرکت مدنی در جامعه است و قانون اساسی ما هم انتقاد و اعتراض را به رسمیت شناخته است و حکومت هم باید صد در صد در چارچوب قانون و ضوابط حرکت و عمل کند و اعتراض را مساوی با براندازی و فتنه نداند.»
خاتمی ادامه داد:«باز هم بر این مطالب تاکید میکنم که راه حل درست مشکلات، آزادی زندانیان و جبران جفایی است که به دانشجویان، استادان، معلمان و مدیران و بسیاری از شهروندان شده است میباشد.»
وی همچنین گفت:«عبور از فضای امنیتی و ورود به فضای آزاد طبق موازین انقلاب اسلامی و قانون اساسی، رفع محدودیت از جریانها، احزاب و تشکلها و رسانهها، اندیشیدن تمهیدات لازم برای انتخابات مطلوب و خوب در آینده است.»
رئیس جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه «وضعیت کشور در جهات مختلف خوب نیست»، اظهار داشت:« با شعار، مشکل حل نمیشود و لازمه رفع مشکلات اولا تن دادن همه به قانون اساسی است ئ ثانیا بهرهگیری از همه نیروها، استعدادها و امکانات برای حل مشکلات است.»
سیدمحمد خاتمی خاطر نشان کرد:« اسلام،انقلاب و ایران عزیزند، مردم نیز صاحب حق و حرمت هستندد، باید دلها به هم نزدیک شود تا انشالله همه بتوانیم به سوی حل مشکلات اساسی کشور و خدمت به انقلاب و مردم حرکت کنیم.»
امروز:مهدی کروبی، رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی، عصر روز پنجشنبه۱۶/۲/۱۳۸۹ همراه با رحمتاله بیگدلی عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و مهدی خزعلی بهعیادت دکتر احمد معتمدی، وزیر ارتباطات و فناوری دولت اصلاحات رفت.
بهگزارش «سحامنیوز»، کروبی با حضور در بیمارستان مهر، ضمن دعا برای بهبود هرچه سریعتر دکتر معتمدی، در دیداری با مسؤولان این بیمارستان در جریان آخرین وضعیت پزشکی، وی قرار گرفت.
گفتنی است که بهمحض ورود سرزده حجتالاسلام والمسلمین کروبی بهبیمارستان مهر، مردم، جمعی از بیماران و همراهان آنان و پرسنل حاضر در این بیمارستان با ابراز احساسات وصفناپذیری از شیخ اصلاحات، استقبال بهعمل آوردند .
مهدی کروبی در این دیدار از کلیه بیماران حاضر در ICU و بهویژه برخی از جانبازان دفاع مقدس بستری در این بیمارستان عیادت بهعمل آورد.شایان ذکر است که کروبی بعد از عیادت از دکتر معتمدی و بیماران بستری در بیمارستان، با خانم فرشته اژدری، همسر وزیر ارتباطات و فناوری دولت اصلاحات، دیدار کرد و در جریان چگونگی وقوع سوءقصد بهجان دکتر معتمدی قرار گرفت.
خانم اژدری و یکی دیگر از نزدیکان دکتر معتمدی که اطلاعات زیادی در این زمینه داشتند، ضمن رد اطلاعرسانی نادرست توسط رسانههای خبری دولتی از جمله صدا و سیما، خواستار رسیدگی جدی و شفاف با نظارت خانواده دکتر معتمدی بهواقعیت این سوءقصد شدند.
خانم اژدری با رد اطلاعرسانی رسانههای دولتی گفت: «اینها میخواهند ترور دکتر معتمدی را بهیک سوءقصد معمولی ناشی از انگیزههای شخصی تقلیل دهند، در حالی که ما میدانیم اینطور نیست.»
همسر دکتر معتمدی با اشاره بهاعتراضش بهرئیس سازمان صدا و سیما گفت: «زمانی که آقای ضرغامی بهعیادت همسرم آمده بود، ضمن اعتراض بهاطلاعرسانی نادرست توسط صدا و سیما در باره ترور همسرم، قسم خوردم که در صورت اصلاح نکردن اطلاعرسانی نادرست صدا و سیما بهزودی ضمن مصاحبه با رسانهها، واقعیتها را خواهم گفت.»
همسر دکتر معتمدی در پایان از حجتالاسلام والمسلمین کروبی خواست که نگذارند اینگونه با جان نخبگان کشور بازی و با اطلاعرسانی نادرست با استفاده از بیتالمال حق آنان تضییع شود.»
امروز: صادق زیبا کلام معتقد است محمود احمدینژاد به همان نتیجه اصلاحطلبان رسیده است که غنیسازی با چه هزینهای؟ در مقابل اعتقاد دارد اصلاحطلبان هم نباید وی را در تنگنای سیاسی قرار دهند و به خاطر منافع ملی باید در قبال این تغییر سیاست سکوت کنند.
دکتر صادق زیباکلام در خصوص تغیر و تحولات صورت گرفته در پرونده هستهای ایران در گفتگو با فرارو اظهار داشت: «آدم وسوسه میشود که بگوید اقدامات ایران به منظور خریدن زمان و دفعالوقت برای پیگیری برنامههایش است؛ اما بعید میدانم که چنین چیزی باشد.»
وی ادامه داد: «این که ایران حاضر شده تبادل سوخت را با شرایطی که گذاشته، بپذیرد و حاضر شده تا ترکیه و برزیل به عنوان حکم بین ما و 5+1 قرار بگیرد، از نظر من نشانگر این است که آقای احمدینژاد متوجه شدند هزینهای که جمهوری اسلامی برای غنیسازی میپردازد، بسیار بیشتر از فایدهای است که از غنیسازی میبرد.»
استاد دانشگاه تهران افزود: «اگرچه ایران در شعار، ظرف 4 سال گذشته بر روی مسئله انرژی هستهای مانور بسیاری داده و این گونه تبلیغ شده که غنیسازی مساوی با پیشرفت در همه زمینههای فنی، صنعتی و پزشکی است، اما گمان میکنم آقای احمدینژاد دارند به این مسئله میرسند که آیا بهای وحشتناکی که ایران از لحاظ منافع ملی میپردازد، این ارزش و صرفه را دارد؟»
این تحلیلگر مسائل سیاسی با تشریح وجود دو رویکرد در قبال مسئله هستهای در ایران گفت: «آقای احمدینژاد سمبل تفکری است که در 5 سال گذشته قائل بوده که برنامه غنیسازی تحت هر شرایطی پیش ببرد. طرز فکری که در مقابل، در زمان اصلاحات حاکم بود و تیم مذاکرهکننده آن را پیش میبرد آن بود که برنامه هستهای را باید به گونهای جلو ببریم که دنیا در برابر ما موضع نگیرد و حداقل هزینه از منافع ملی در راستای پیشبرد غنیسازی صورت گیرد.»
وی ادامه داد: «آقای احمدینژاد و اصولگرایانی که از نیمه دوم سال 84 به قدرت رسیدند، عکس این رویکرد را پیش گرفتند و معتقد بودند که برنامه غنیسازی را باید با تمام قوا پیش ببریم و این مسئله هر قدر که به لحاظ اقتصادی و ... هزینه داشته باشد، باید این هزینه را بپردازیم.»
زیباکلام سپس گفت: «احساس من این است که نگاه اصولگرایان در حال تغییر است و آنان متوجه این قضیه شدند که هزینه بالا برای پیشبرد غنیسازی کار صحیحی نیست. اینک برای آنها این مسئله طرح شده است که غنیسازی به چه بهایی؟ آیا هزینه هنگفتی که به لحاظ اقتصادی و اجتماعی و از لحاظ تحریمها میپردازیم، ارزشش را دارد؟»
وی با ذکر این نکته ادامه داد: «اصولگرایان در حال نزدیک شدن به رویکرد اصلاحطلبان هستند که غنیسازی با چه هزینهای صورت میگیرد؟»
صادق زیباکلام در خصوص تبعات داخلی تغییر رویکرد سیاست خارجی اصولگرایان اظهار داشت: «اساساً مسئله بسیاری از مردم، غنیسازی و انرژی هستهای نیست. برای بسیاری مسائل اقتصادی، مسئله فساد، معضلات سیاسی پس از انتخابات، مسائل بسیار مهمتری است. میماند طرفداران اصولگرایان که هر تصمیمی که اتخاذ شود برای آنها قابل قبول خواهد بود.»
وی در توضیح نظر خویش اظهار داشت: «یک سال پیش وقتی مسئله تبدیل سوخت مطرح شد، آقای احمدینژاد و همفکرانشان مخالفت کردند، آقای لاریجانی حرف از کلاهبرداری غربیها زدند و نهایتاً هم آقای احمدینژاد گفتند ما فقط حاضر به خرید اورانیوم 20درصدی هستیم. اگر یادمان مانده باشد، آقای احمدینژاد به دکتر صالحی دستور غنیسازی 20درصدی را دادند. طرفداران اصولگرایان این سیاست را تایید کردند.»
وی افزود: «امروز که آقای متکی میگوید حاضر به مبادله سوخت هستیم، بازهم طرفداران آقای احمدینژاد موضع او را تایید خواهند کرد.» وی ادامه داد: «اصلاحطلبان هم نباید آقای احمدینژاد را در تنگنای مواضع قبلیش قرار دهند. به نظر من اصلاحطلبان باید سکوت کنند و اجازه انجام چیزی را بدهند که به خیر و صلاح منافع ملی است. ما نباید فرصتطلبی سیاسی کنیم و از این مسئله بهرهبرداری نماییم. چرا که هر گونه توافقی با 5+1 مفید خواهد بود.»
استاد دانشگاه تهران در خصوص تاثیر سیاستمداران مجمع تشخیص مصلحت و فشارهای آنان در تغییر سیاست پدیدآمده گفت: «مثلث رضایی-روحانی-هاشمی به هیچوجه قدرتی ندارد که احمدینژاد را به تغییر مواضعش وادار نماید. من مطلقاً این سه نفر را در این مسئله دخیل نمیدانم و اگر فرض تغییر در سیاستها را بپذیریم، این تغییر زاییده تفکر آقای احمدینژاد است.»
صادق زیباکلام درباره حضور رئیس دولت در آمریکا و ضیافت شام وزیر امور خارجه که با حضور دیپلماتهای آمریکایی برگزار شد، بیان داشت: «مسئله اصلی در آنجا همان مسئله هستهای بوده است. آمریکا و 5+1 ترجیح میدهند وارد مسئله تحریمها نشوند. چون هم پیچیده و دشوار است و هم رسیدن به اجماع در میان خودشان مشکل است.»
وی ادامه داد: «طبیعی است که آمریکاییها و سایر اعضا ترجیح میدهند بدون استفاده از اهرم تحریمها به نتیجهای در خصوص ایران برسند. لبیک دیپلماتهای آمریکایی به ضیافت شام آقای متکی بسیار طبیعی است؛ چرا که آنها معتقد نیستند که ما حتماً باید در رویارویی و تنش با ایرانیان حرکت کنیم. آمریکاییها اگر علایمی در تغییر مواضع ایران ببینند، از آن استقبال خواهند کرد.»
امروز: مهندس میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با خانواده عیسی سحرخیز روزنامه نگار زندانی دیدار کردند.
به گزارش کلمه، موسوی و رهنورد با حضور در منزل سحرخیز جویای حال خانواده این زندانی سیاسی شدند.
عیسی سحرخیز از چهرههای فعال سیاسی و مطبوعاتی در ایران است که در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی مدتی مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
در سال ۱۳۷۸ پس از اقدام قوهٔ قضائیه علیه او، عیسی سحرخیز از سمت مدیرکلی مطبوعات داخلی وزارت ارشاد استعفا داد. برخورد قوهٔ قضائیه به دلیل ارائهٔ مجوز انتشار به روزنامهٔ «زن» بود که در محاق توقیف قرار داشت. در همین رابطه او در سال ۱۳۸۲ محاکمه، و به یک سال محرومیت از اشتغال در مناصب دولتی محکوم شد. او همچنین مدیرمسوول روزنامهٔ توقیف شدهٔ «اخبار اقتصادی» و ماهنامهٔ توقیف شده «آفتاب» بوده است.
او در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۸۸ بازداشت شد و تاکنون زندانی است و به مرخصی نیامده است.
سحرخیز از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که در سال ۱۳۵۹ با شروع جنگ ایران و عراق به برادران همرزمش در جبههها پیوست و سعی کرد که تمام صحنههای «دفاع مقدس» را به تصویر بکشد. در سال ۱۳۶۱ با مفقودالاثر شدن برادر ۱۸ سالهاش ، بیشتر از گذشته اوقاتش را در جبهه میگذراند. او در تمام این دوران در سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی به تلاش ادامه داد و به عنوان نفر دوم سازمان، قائم مقام مدیر عامل و معاون خبر سازمان بود. او چند سالی را هم به عنوان رئیس دفتر خبرگزاری در سازمان ملل بود.
امروز: درحالي كه برنامه چهارم در فرصت قانوني خود يعني پايان 88 به پايان رسيده، هنوز تكليف برنامه پنجم توسعه مشخص نيست.
به گزارش خبرنگار ايلنا، براساس سند چشم انداز 20 ساله كشور بايد در پايان سال 1404 ايران به عنوان كشور اول منطقه تبديل شود. اين درحالي است كه با وجودي كه قانون برنامه چهارم به عنوان اولين قانون منطبق بر سياستهاي كلي سند چشم انداز 20 ساله در پايان سال 88 به پايان رسيده، دومين قانون سند چشم انداز همچنان بلاتكليف است.
اگرچه لايحه برنامه پنجم به مجلس ارسال شده، اما اين لايحه هنوز بررسي نشده و به نظر ميرسد با تاخير تصويب و به دولت ابلاغ شود. درچنين شرايطي كارشناسان معتقدند كه دولت در خلا قانوني نميتواند قوانين يا مقرراتي كه بايد منطبق با قوانين پنج ساله سند چشم انداز باشد را تدوين كند.
كارشناسان اقتصادي در گفتوگو با ايلنا با طرح اين سئوال از دولت كه براساس كدام قانون كشور را اداره ميكنيد، نظرات خود را درباره وضعيت اقتصادي كشور مطرح كردهاند كه به تدريج منتشر خواهد شد.
امروز فرضیهها و شیوههای جدیدی در حوزه علم، دستیابی به حقیقت را از طریق فهم مشترک میسّر میکند. از همین رو ، نیاز امروز ما به دیالوگ، به مراتب بیشتر از گذشته است. گفتوگوی میان فرهنگها و تمدنها که ترکیب مفهومی معناداری است، در همین افق معنا یافته است و از طریق محور قرار دادن ذهن در مقابل عین و مشاهده دستاوردهای زندگی جمعی بشر، میکوشد عرصه نوینی در ارتباطات فردی و جمعی بگشاید.
به همین سبب است که این مقوله به موضوع مهم و جدیدی در حوزههای مختلف علوم انسانی و اجتماعی تبدیل شده است. ماندن در یک عالم ممکن نیست، از این رو باید در پی اندیشه فراگیری بود که بتواند میان تمدنها رابطه برقرار کند. تفکر فلسفی قدرت و قابلیت انجام این کار را دارد، لذا این نظریه را، هم میتوان همچون مسئلهای متافیزیکی مطرح کرد و از زبان و اصطلاحات و شیوههای متداول متافیزیک و فلسفه تحلیلی بهره برد و هم میتوان آن را متعلق به بحث هرمنوتیک دانست و آن را با جستجو در باب اصول، زمینهها و مفروضات فلسفه زبان آغاز کرد. حوزه جامعهشناسی و علوم سیاسی نیز، هم در باب امکان و هم در باب امتناع گفتوگوی میان فرهنگها و تمدنها عرصه جدیدی را در جهان اندیشه گشوده است. عرصه ارتباطات با ورود به عصر اطلاعات حوزه دیگری است که به مثابه متن جدیدی به ایده گفتوگوی تمدنها معنا داده است.
عصر ما، عصر پیدایش جامعه شبکهای است که سرمایهداری را متکی به دانش و اطلاعات ساخته و آن را جهانی کرده است. به هر حال ورود به بحث گفتوگوی تمدنها، محتاج پرداختن به مسائلی جدید در باب اندیشه و جامعه، سیاست و روابط بینالملل، ارتباطات، اخلاق و معنویت است. بدون تعهد به مبانی عام و مبتنی بر اخلاق و بدون پایبندی به اصول اساسی اخلاق جهانی و بدون شناخت زمینههای فرهنگی و اجتماعی و مجاری و لوازم ارتباطی نمیتــوان در میـــدان « گفتوگوی فرهنگها و تمدنها» قدم گذاشت. چنانکه بدون رسمیت طرف مقابل در مقام موجودی صاحب حقوق برابر، گفتگو ممکن نیست.
مرحله بالاتر گفتگو که بالطبع تحقق آن در عرصه سیاست و ارتباطات ـ لااقل با وضع کنونی جهان ـ به سختی میسّر است، تحقق گفتوگویی است که در نتیجه آن به کسب منفعت عادلانه برای دو طرف گفتگو محدود نمیماند و همسخنی، همفکری و همدلی را برای هر دو طرف گفتگو به ارمغان میآورد. با گفتوگو، زبان مشترک پیدا میشود و با زبان مشترک، فکر مشترک شکل میگیرد و با فکر مشترک، رویکرد مشترک در مقابل جهان و حوادث جهانی به وجود میآید. از این رو حاصل گفتگو در نهایت همدلی و همزبانی است. اما سخن اصلی این است که آیا این گفتگو در قالب نظامها و شبکههای ارتباطی و اطلاعرسانی کنونی ممکن است؟
برای پاسخ گفتن به این پرسش باید پس از تبیین مفهوم ایده گفتوگوی تمدنها به سوی راهبردی عملی حرکت کرد.این حرکت میتواند نقطههای گوناگونی را برای عزیمت اختیار کند که از آن جمله است: نقطه عزیمت نخست، توجه به تحولات تازه در عرصه بینالملل و تلاش برای تبیین این تحولات به نحوی سازگار با رویکرد گفتوگوی تمدنهاست. چرا که میان ایده گفتوگوی تمدنها و دگرگونیهایی که از دهههای پایانی قرن بیستم تا کنون رخ نموده است و هر روز چهره تازهای از خود نمودار میکند، نوعی همزمانی معنادار وجود دارد. دهههای پایانی قرن بیستم با عنوان عصر ارتباطات و اطلاعات شهرت یافت.
گسترش فنآوریهای ارتباطی و از جمله رایانهها، ماهوارهها و شبکههای ارتباط بینالمللی نظیر اینترنت از یک سو و شکلگیری مناسبات جدید بینالمللی از سوی دیگر، عصر و عرصه کاملاً جدیدی را پیش رو قرار داده است. برخی صاحبنظران در تشریح این وضعیت جدید از ورود به دوران تاریخی تازه سخن میگویند. شکسته شدن بسیاری از مرزهای پیشین، تضعیف بسیاری از عوامل متعارف قوامبخش در نظم بینالملل، تضعیف نظام دولت ـ ملت به معنای کلاسیک، تضعیف عوامل هویتبخشی مبتنی بر غیریتسازیهای پررنگ سیاسی و ملی، تقویت هویتهای قومی، کاهش اتّکای موازنه بینالمللی از عوامل سختافزاری مانند توازن تسلیحاتی به عوامل نرمافزاری مانند فرهنگ و دانش و اطلاعات، تقویت عوامل فروتر و فراتر از دولتها، از جمله مصادیق ورود به این دوران است.
نقطه عزیمت دوم، قرار دادن این اندیشه بر بستر نظریهپردازیهایی است که به تبیین سرشت دوران جدید، پدیده فنآوری بهطور عام نیز ارتباطات راه دور و ارتباطات جمعی به طور ویژه اختصاص دارد. تحلیل سرشت دوران جدید، همچنان در استیلای دو الگوی تحلیلی متعارض است. اول الگویی که با خوشبینی به تحولات نهادی و فنآورانه در عرصه ارتباطات بینالمللی نگاه میکند و آن را گامی در جهت بسط آزادیها و گسترش امکانهای انتخاب آزاد انسان امروز میخواند و دوم الگویی که با بدبینی به تحولات مذکور مینگرد و بسط امکانات کنترلی و نظارتی را در آن میجوید. به این اعتبار، نظرورزی در باب گفتوگوی تمدنها منوط به توجه خاص به محدودیتها و امکاناتی است که هر یک از این دیدگاهها پیشروی ایده گفتوگوی تمدنها قرار میدهد.
نقطه عزیمت سوم، تدقیق در تحولات نظری در باب گفتگو از یک سو توجه به تحول در نظام گفتاری یا گفتمان مسلط بر عرصه جهانی از سوی دیگر است. همراه با تحولاتی که در عرصههای فنآوری و ارتباطات بروز کرده، نظریهپردازی نیز در دهههای اخیر به میدانهای تازهای گامنهاده است. بیتردید این تحولات که میتواند نوعی چرخش پارادایمی نامیده شود، با تحولات مذکور بیارتباط نیست و به نحوی بیانگر دگرگونیهای ساختاری دوره مدرن متأخر محسوب میشود.
تحولات سختافزاری و نرمافزاری از یک سو و دگرگونیهای نظری از سوی دیگر، حاکی از ورود به دوران تازهای است که در آن مفهوم گفتوگوی تمدنها را بیشتر از گذشته مورد توجه قرار میدهد. از این رو طبیعی است که این تحولات خواسته و ناخواسته در گفتارهای جاری در عرصه ارتباطات بینالمللی نیز بازتاب بیابد. چرا که زبان، بازتابدهنده عوامل قوامبخشنده و تحولیابنده در هر عرصه ارتباطی است.
پژوهشی که بتواند با بررسی تحولات نظری متأخر، امکانات ذهنی و نظری گشوده بر ایده گفتوگوی تمدنها را نشان دهد و با پژوهش در باب تحولات عینی موثر در عرصه ارتباطات بینالمللی، وضع جدید را با وضعیت حاکم در دوره جنگ سرد مقایسه کند، محتملاً خواهد توانست طرحی از ضرورتهای فرا راه نظرورزی در خصوص گفتوگوی تمدنها را پیش چشم قرار دهد. با این چشمانداز میتوان با داشتن رویکردی انتخابگرانه در برابر جامعه اطلاعاتی و هوشیاری نسبت به چیرگی فرهنگی به پیدایش و رشد جامعهای مدنی و گسترهای همگانی امیدوار بود. رویکردی که کمتر استیلاجویانه و بیشتر مبتنی بر فضای گفتگو و همسخنی است.
ایده گفت وگوی تمدنها که از سوی جناب آقای خاتمی در سال ۱۳۷۵ مطرح شد، موضوع مهمی بود که هم از سوی خود ایشان و هم از سوی نظریه پردازان، محققان و اندیشمندان در سطح آکادمیک و فرهنگی در ایران و جهان به گونه یی مطرح شد که ما از طرح یک ایده به سوی یک راهبرد، و یک نظریه پیش رفتیم، نظریه، به عنوان مقوله یی که محافل علمی و آکادمیک را به سمت خـــود فــراخواند و راهبرد، به عنوان موضـــوعی که سیـــاست ورزان و برنامه ریزان را در سطوح ملی، منطقه یی و بینالمللی به سوی ایده گفت وگوی فرهنگها و تمدنها سوق داد.
همان طور که شما آن را در بزرگترین نهادهای بینالمللی مثل سازمان ملل متحد، یونسکو، سازمان کنفرانس اسلامی و سازمانهای منطقه یی یا حتی سیاستهای مطرح در کشورهای مهم مثل هند، ژاپن، فرانسه، آلمان، ترکیه و حتی کشورهای کوچکتر جهان سومی هم میبینید. به عبارتی در هر جایی که مساله یی وجود داشت، توجه به ایده و راهبرد گفت وگوی فرهنگها و تمدنها را میبینیم. کمتر مقولهیی است که به این صورت، هم حوزه نظر و هم حوزه عمل را بتواند به خود مشغول کند. همین سالی که در آن به سر میبریم در اروپا سال گفت وگوی فرهنگها نامگذاری شده، چرا؟ چون مساله همزیستی و نحوه تعامل بین مهاجران ساکن اروپا و همچنان مسلمانان با اروپاییان، مساله است. ایده گفت وگوی فرهنگها و تمدنها، همان طور که شما اشاره کردید، به مساله مبتلا به و مشکلات پیش رو معطوف است به جای اینکه به مباحث تاریخی و انتزاعی بپردازد.
نکته مهم این است که ایده گفتوگوی فرهنگها و تمدنها، اگر چه ابعاد و دامنه اش هم نشان میدهد یک برابر نهاده در مقابل برخورد تمدنها نبود اما در برابر آن فهمیده شد. بالاخرههانتینگتون یک نظریه پرداز سیاسی بود و از طرح ایده برخورد تمدنها پرداختن به یک مساله سیاسی روز را هم مد نظر داشت ولی مشترکاتی هم بین این دو ایده میتوان پیدا کرد، هر دو بر اهمیت فرهنگ در تحولات امروز جهان تاکید داشتند ولی ایده گفت وگوی تمدنها، حاملان و عاملانش کاملاً متفاوت با چیزی است که در بحث برخورد تمدنها آمده، اما به نظر من همزمانی این دو ایده در حوزه سیاست و به خصوص اینکه طرح کننده ایده گفت وگوی تمدنها، اندیشمندی بود که وارد حوزه سیاست شده بود و صدای او از حوزه سیاست شنیده شد این مواجهه در فهم گفت وگوی تمدنها در برابر برخورد تمدنها، باعث شنیده شدن صدای گفت وگوی تمدنها هم شد. گفت وگوی فرهنگها و تمدنها این ظرفیت را داشت که وارد مباحث بسیار ریشه دار فرهنگی، اجتماعی، فلسفی و تاریخی بشود.
خود مقوله «گفت وگو» یک مقوله بسیار کهنی است، از یونان قدیم تا چین و هند و ایران و مصر و نظایر اینها، که اینها پنج کانون تمدن قدیم بودند، بین اینها هم در صورتهای مادی و معنوی در گذشته ارتباط وجود داشته، از جاده ابریشم و ادویه بگیرید تا انتقال فلسفه یونان به مشرق زمین، یا فلسفه و عرفان هندی به خاورمیانه، اروپا و نظایر اینها و... اینها هم خود به خود عرصههایی است که ذیل گفت وگوی تمدنها به عنوان یک اشتغال علمی و نظری مطرح میشود ولی مساله این است که گفتوگو در عین اشتراکاتی که در سیر تاریخی دارد، خودش یک پدیده جدیدی هم هست یعنی در جهان مدرن و فلسفههای جدید، معنای جدید هم پیدا کرده، و به این خاطر گفتوگو الزاماً همان موضوعهای مشابه گفتوگو مثل ارتباط، بحث، مکالمه، مکاشفه، مذاکره و... و این گونه موضوعات نیست یا اساساً اگر گفتوگو را محصول یک تحول تکنولوژیک بدانیم و بپذیریم که وارد یک عصری شدهایم که با دنیای قدیم متفاوت است باید بدانیم در اینجا گفتوگو نیز از جنس گفت وگوهای قدیم نیست.
گفتوگو را در زبان فارسی هم نگاه کنید، در برشها یا مقاطع مختلف تاریخی حامل بارهای معنایی متفاوتی است، گاهی مثبت تلقی میشود و گاهی منفی تلقی میشود. چرا، چون متاثر از تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. در یک زمان گفتوگو آیین درویشی نیست و در یک زمان نیاز انسانی و معنوی به حساب میآید.
منبع:روزنامه جمهوری اسلامی
شعر کوتاه استاد شفیعی کدکنی که در جرس نیز منتشر شده است، شعری است که بر ادبیات و آفرینش هنری افزود. می دانیم بسیاری از اشعار و داستان ها و مقالات در حقیقت چیزی بر ادبیات ما نمی افزایند. این آثار به مرور زمان از عرصه ذهن مردم و حتی زبان زدوده می شوند و به عبارت دیگر می میرند...آن چه باقی می ماند، گوهر دیگری دارد.
تردیدی نیست که دکتر شفیعی استاد و پژوهشگری بی نظیر ست. میراث دار زبان و ادبیات ما در این روزگارست. وجه دیگر او که از پژوهشگری اش اعتباری کمتر ندارد, وجه خلاقیت ادبی اوست. هنوز هم و تا همیشه "در کوچه باغ های نشابور" او زنده و پرطراوت است.
و نکته آخر، نگاه دقیق و روشن و اندیشه برانگیز شفیعی کدکنی به زمانه است. بیش از چهل سال است که از زاویه دید او می توان زمانه را دید و داوری کرد. به همین دلیل شعر او مثل رود در اعماق جامعه جاری است.
شعر " طفل گمشده شادی" نگاهی به جامعه و تاریخ ماست. طفل شادی گمشده است. در درون ما کودکی است. این کودک کودک شادی و آزادی و راستی ست. شادی ظهور آزادی و راستی ست. همان که مسیح علیه السلام هم بدان توجه داشت.
این کودک همان آرمان گمشده، یقین گمشده و حقیقت ماست. همو که در برابر پرسش او هیچ نمی دانیم. والت ویتمن تابلو درخشانی از گفتگوی با یک کودک در شعر خویش ترسیم کرده است. کودک می پرسد: علف چیست؟ شاعر سروده است : بیش از آن چه او می دانست من چه می دانستم؟
A child said what is grass?
Fetching it to me with fill hands,
How could I answer the child?
I do not know what it is any more than he.
کودک شادی که در سرزمین ما گمشده است. خانه کودک از خلیج فارس تا خزرست...
سال پیش در همین روزها کشور ما سرشار از شور مردم و جوانان بود. همه به صحنه آمده بودند. همه می خواستند در سرنوشت خویش مشارکت کنند. همه به دولت و حکومت اعتماد نسبی داشتند که رای آن ها را محترم می شمرد. انتخابات واقعا می توانست یک محفل شادمانی ملی برای همه باشد ، حتی برای آنانی که در اقلیت بوده و هستند. بر شادی و حضور مردم قلم کشیده شد. خطی از خون و کینه. دفاتر انتخاباتی کاندیدا ها پلمپ شد. شخصیت های سیاسی دستگیر شدند، موبایل و اینترنت قطع شد. همه چیز به فرمان شکل گرفت و فضای کشور امنیتی و پلیسی شد. فرمانده پلیس بعدا گفت که همکاران او دچار افسردگی هستند. حتی مرتضی نبوی بتازگی گفته: دوستان نزدیک اصول گرای او می گویند بریده اند و افراد معدودی از مواضع رهبری دفاع می کنند.
شادی را از ملت ایران گرفتند و سرکوب را جانشین کردند. وقتی از تلویزیون می دیدم که جوانان در انگلستان چگونه تا دیر هنگام شب دارند در مراکز انتخابات کار می کنند و صندوق های رای را در یک زنجیره انسانی دست به دست می گردانند و همه چهره ها سرشار از طراوت و شادی ست، حسرت خوردم. چه کسانی مجلس شادی ملت ما را به مجلس سوگ و ماتم تبدیل کردند؟ چه کسانی بالای بلند قامت آرزو را شکستند؟ چه کسانی چشمان روشن براق کودک شادی را به اشک نشاندند؟
کاش می شد به درون بازجو ها و همانانی که با باتوم بر سر جوانان می کوبیدند، راهی پیدا می کردیم تا ببینیم آنان در خلوت خود و خانواده شان چه روزگاری را می گذرانند؟ اگر دل آن ها به تعبیر قران مجید از سنگ هم سخت تر باشد، در برابر سکوت مردم، اجتماع خانواده زندانیان در برابر زندانها، رنج های سنگین زندانیان... فروخواهند ریخت. به تعبیر ژنرال های شاه مثل برف آب خواهند شد. مدال کهریزک بر سینه چه کسی ست؟ نه تنها شادی از زندگی خانواده های قربانیان برای همیشه رخت بر بست، بلکه همان شکنجه گران روزگاری سیاه خواهند داشت. وقتی در خلوت خویشند، وقتی می خواهند چشم بر هم بگذارند و بخوابند، مگر آن تصویر رنج و درد و جان دادن قربانیان، همانان که دادستان سابق گفت، بر اثر بیماری مننژیت مرده اند...
همانانی که به روی مردم تیر گشودند... و بدتر از همه شاعری که نهضت سبز ملت ایران را فتنه می داند و به زبان همان نیروهای امنیتی و پلیس سخن می گوید و همانند فرخی شاعر دربار محمود غزنوی، به محمود غزنوی نمره بیست می دهد و هم سخن با فرخی می سراید:
ای ملک گیتی گیتی توراست
حکم تو بر هر چه تو گویی رواست
دار فرو بردی باری دویست
گفتی کاین در خور خوی شماست
آن نمره بیست و این فرخی دیر به جهان آمده، مثل برف آب می شوند. شعر طفل گمشده شادی شفیعی پرچم زمانه ما می شود. همانگونه که مقدمه صدرالمتالهین بر اسفار پرچم شناخت زمانه اوست...طفل شادی با چشمانی براق و گیسوانی به بلندای آرزو گمشده است...
طفلی به نام شادی، دیریست گمشده ست
با چشمهای روشنِ براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما :
یک سو خلیج فارس سوی دگر خزر
: امروزه هیچ تردیدی در خصوص اهمیت و نقش مستقیم و تاثیرگذار مطبوعات و رسانه های جمعی در عرصه های مخنلف زندگی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی مردم جهان و وجود این باور در میان نخبگان و روشنفکران و سیاسیون و آحاد مردم وجود ندارد. و بی شک به همین دلیل است که به پیشنهاد یونسکو و تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نوامبر سال ۱۹۹۱ میلادی، سوم ماه مه هر سال به عنوان روز جهانی مطبوعات نامگذاری شده و همه ساله گرامی داشته می شود.
هرچند در حال حاضر بخشی از دولت های کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه نتوانسته اند خود را با این نیاز و واقعیت سازگار نمایند و رسانه و اطلاع رسانی مستقل و آزاد را در جوامع خود به رسمیت بشناسند و زمینه و بستر لازم را برای فعالیت حرفه ای رسانه فراهم کنند.
این یک ضرورت و واقعیت تجربه شده و در عین حال علمی است که مطبوعات و رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی، نه تنها تهدیدی برای دولت های دمکراتیک و برآمده از رای مردم بشمار نمی آیند بلکه یک فرصت بزرگ محسوب می شوند. مطبوعات به عنوان زبان و واسطه ی مردم با حکومت کنندگان، در روشنگری و ارائه طریق صحیح و واقعی و انتقال واقعیت جامعه به دولت ها همانند ناظر مستقل و بی نظر و بی طرف و یک بازوی قدرتمند، نقش اساسی و کلیدی دارند و با اطلاع رسانی صحیح و شفاف سازی امور قادر به فراهم کردن این فرصت و بستر هستند تا دولت را از مسیر اشتباه در برنامه ریزی و سیاست گذاری و اداره کشور برحذر دارند.
رسانه ی مستقل، زبان مردم است و در عین حال واسط و رابط صادق میان دولت و ملت. رسانه مستقل از آنجایی که وامدار دولت و حکومت نیست و منفعتی از قبل ارتباط با دولت ها ندارد لذا انتقادهایش، در مسیر اصلاح و کمک به دولتمردان و مجریان امور برای حل معضلات اجتماعی اقتصادی سیاسی جوامع است هرچند ممکن است در بسیاری موارد، مثل یک داروی تلخ، برای درمان یک بیماری عمل کند.
برخورداری یک جامعه از رسانه ی مستقل و پرسشگر می تواند به عنوان یک سوپاپ اطمینان، نقش ویژه ای در امنیت و پیشرفت و توسعه یک کشور و رفع تهدیدات سیاسی و فرهنگی و مشروعیتی از دولت مستقر، ایفاء نماید، و در عین حال مانع از انباشت مطالبات بدون پاسخ مردم در لایه های اجتماع ، و تبدیل آن به یک تهدید و شورش اجتماعی شود.
هیچ دولت مستقر، مقتدر، خدمتگذار و عاقلی، تحت هیچ شرایط کانال اطلاع رسانی از طریق مطبوعات و تحلیل وضع موجود جامعه ی خود را مسدود و محدود نمی کند و صرفا به اطلاعات و تحلیل های اطرافیان و هواداران و مشاوران خود بسنده نمی نماید. دلیل آن نیز کاملا روشن است، مشاوران و اطرفیان و هوادارن و کارگزارن دولتها از قبل ماندگاری دولت بر سر قدرت، منتفع می شوند و لذا خودآگاه یا ناخودآگاه همواره سعی می نمایند، وضعیت جامعه را مطلوب تحلیل و تفسیر و گزارش نمایند، و به همین خاطر از انتقال صحیح حقایق و واقعیت اجتماعی به نبخگان حکومتی پرهیز می نمایند و نتیجتا غلفت و بی اطلاعی دولت از مشکلات پیش روی جامعه، درنهایت آنان را در مقابل مردم قرار داده و مقبولیت و مشروعیتش با پرسش رو به رو شده و سیر نزولی پیدا می کند.
امروزه ، مطبوعات در زمینه ی مسائل تحلیلی، سرعت در اطلاع رسانی، حرکت و پیش بینی برخی از وقایع و رویدادها و ارائه آگاهی های لازم به جامعه،برای بالابردن حساسیت مردم نسبت به واقعیت های اجتماعی، و بطورکلی نظارت بر کلیه امور مرتبط با سرنوشت مردم یک جامعه، نقش بسزایی دارند. در عین حال مطبوعات، به عنوان مهمترین ابزار ارتباط جمعی، به ویژه در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات، فرصتی است برای بیان اندیشه ها و نظرات و تبادل افکار در مسیر بهروزی و کامیابی و پیشرقت ملتها، در حوزه های گوناگون فرهنگی ، اقتصادی، اجتماعی، که دولتها هیچ زمان نباید از این ظرفیت بالقوه و ابزار مهم غافل شده و آن را به فراموشی سپرده و به حاشیه برانند و جامعه را با سانسور و محدودیت و محرومیت از رسانه ها رو به رو ساخته و این نهاد مردمی مهم را رقیب و دشمن خود پنداشته و حذف نمایند. بالا بودن شاخص آزادی مطبوعات، انتشار رسانه مکتوب و مستقل و آزاد و در سالهای اخیر نیز نشریات مجازی و الکترونیکی، روزنامه خوانی و روزنامه نگاری در هر جامعه، در کنار سایر شاخص های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، نشان و حکایت از رشد بالا و پیشرفت و توسعه در کشورهای مورد نظر دارد.
و بالاخره اینکه، رسانه و روزنامه به عنوان ابزاری کم هزینه و مهم برای نظارت مردمی بر عملکرد دستگاههای دولتی و حکومتیِ اداره کننده کشور، در اختیار دولت ها و ملت هاست، تا با بهره گیری از این ابزار نوین، انتقال واقعیت ها و اطلاعات به کارگزاران حکومتی، و نظارت بر عملکردها به درستی صورت پذیرد و در عین حال، از بروز شایعات و ترویج آن در سطح اجتماع و جامعه جلوگیری نماید و همه ی رویدادها ، اتفاقات و اطلاعات را همانند یک ظرف شیشه ای در منظر و دید عموم مردم و جامعه قرار دهد. همزمان با نگارش این یادداشت در آستانه روز جهانی مطبوعات، در حال مشاهده ی گفت و گوی صریح و انتقادی رسانه ی ملی با مصطفی پورمحمدی رییس سازمان بازرسی کل کشور در برنامه نگاه یک بودم که طرح یک سوال و پاسخ آن بی ارتباط با این یادداشت نبود.
مجری از رییس بازرسی کل کشور در ارتباط با نهاد نظارت کننده بر عملکرد خود سازمان بازرسی سوال کرد و البته پاسخ صریح و روشنی دریافت نشد اما تلویحی به نقش و مسوولیت مردم اشاره گردید و به نظر نگارنده، جای این پاسخ خالی بود که بی تردید نهاد اصلی نظارت کننده بر عملکرد دستگاههای اجرایی و تقنینی کشور و حتی نهادهای نظارتی پیش بینی شده ، با واسطه و یا بدون واسطه خود مردم هستند و سوال اینجاست که آیا نهاد مردمی و غیردولتی، برای این امر، به غیر از مطبوعات و رسانه ها وجود دارد تا این نقش نظارتی را به نحو احسن و کامل ایفاء نمایند؟ و آیا نباید با تقویت جایگاه رسانه و مطبوعات در جامعه به نقش و وظیفه ی مهم نظارت و پاسخگو کردن دست اندرکاران و کارگزاران و مجریان امور در کشور جامعه عمل پوشاند، همانطوریکه وظیفه و نقش این نهاد، در اصول مصرح و گوناگون قانون اساسی و قوانین عادی پیش بینی شده و مورد توجه جدی قرار گرفته است.
-:یکی قدیمی ترین شیوه های سرکوب، ایجاد رعب از طریق مجازات ها خشن جسمانی است. در این روش مخالفان سیاسی به شدت مورد ضرب و شتم یا آسیب های جسمی قرار می گیرند. نکته مهم این است که این اتفاق باید در مقابل چشم همه صورت گیرد تا اثر تنبیهی داشته باشد. بدیهی است که هیچ نیروی سرکوبگری نمی تواند در مقابل عده بی شمار بایستد. وقتی عده محدود می خواهد بر جمع کثیری مسلط باشد نا گزیر به پناه بردن به روش های دیگری است، برای مثال معترض سیاسی نه در خفا که در برابر چشم هزار بیننده و حتی دوربین ها به ضرب گلوله مستقیم به قتل می رسد. تا از این طریق عده ی بیشماری که با خشونت عریان نمی توان متوقفشان کرد با مرعوب شدن از طریق دیدن این صحنه از ادامه اعتراض خود منصرف شوند.(۱)
اما این همه ماجرا نیست. در دنیای جدید برای سرکوب معترضان از روشهای دیگری استفاده می شود که بجای تلاش برای به کنترل گرفتن و تنبیه جسم ها سعی می کند از ذهن ها مراقب کند آنچنان آنها را به کنترل خود در آورد که اساسا دیگر معترضی وجود نداشته باشد. اما چگونه؟
سیستمی که برای تسلط بر ذهن ها و تلاش بر مراقبت به جای تنبیه ابداع شد سیستم سراسر بین(۲) یا Pan -Opticon است. این سیستم را اولین بار «جرمی بنتام» ابداع کرد. بنتام برای اولین بار زندان هایی را طراحی کرد که سلول های زندانیان حول یک برج مرکزی ساخته شد. این سلولها جوری است که از بیرون قابل دیده شدن است. دیوارهای این برج سوراخ هایی دارد جوری که می توان از درون آن زندانیان داخل سلول ها را دید بدون اینکه زندانی بتواند تشخیص دهد که آیا نگهبانی در آن لحظه هست یا نه. این برای این است که زندانی دچار توهم شود که دائما توسط نگهبان ها در حال دیده شدن است. مهم این نیست که آیا واقعا در آن برج نگهبانی هست که زندانی را ببیند یا نه؛ یا اساسا به اندازه کافی می تواند نگهبان وجود داشته باشد که همه زندانیان را ببیند یا نه؛ مهم این است که زندانی دچار این توهم شود که در معرض نظارت دائمی است. از این طریق دیگر زندانی دست از پا خطا نمی کند و به مرور منضبط می شود و به صورت درونی شده ای هرگز خطایی نخواهد کرد. اگر قبلا جسم متهم و زندانی بود که مورد تنبیه قرار می گرفت اما با این روش ذهن اندیشه و روان زندانی مورد مراقب قرار می گیرد.
مهم ترین ابزار سیستم های تمامیت خواه که تلاش دارد حوزه اقتدارش را به همه حوزه ها بکشاند حتی به اذهان دیگران همین سیستم سراسر بین است. او باید بتواند این توهم را ایجاد کند که تو هیچ جا در امان نیستی و همواره در معرض دید و نظارت من هستی.
لازم به توضیح نیست که قوی ترین سیستم های امنیتی دنیا هم قادر نیستند بر همه نظارت داشته باشند وحتی اگر در فرض محال حجم انبوهی از اطلاعات خام هم در اختیار یک سازمان باشد، پردازش آن محال است. اما راه حل، ایجاد این توهمِ توانِ سراسر بین است. اصلا هنر هر سیستم انضباطی از جمله سازمانهای امنیتی توانایی در ایجاد چنین توهم است.
یکی از روشهایی غیر اخلاقی که سیستم امنیتی در اتفاق های اخیر هم از آن استفاده می کند این است که سعی می کند دوستان و فعالین را نسبت به یک دیگر "بی اعتماد" کند. نقل قولهایی از دوستان توسط بازجوها به همدیگر، نشان دادن تکنویسی های جعلی دوستان علیه همدیگر و روشهای مختلف که اعتماد فعالین سیاسی را از یکدیگر بگیرد. روی دیگر این سکه چیست؟ وقتی اعتماد رخت بر می بندد توهم سراسر بین جایش را می گیرد. حتی در جمع هم رزمانت هم در معرض دیده شدن هستی. همه جا دیده می شوی. این توهم سراسری همان بلایی را که سر زندانی زندان بنتام می آورد بر سر این فعال سیاسی که اعتماد خود به دوستانش را از دست داده نیز می آورد.
در سطح فراگیر تر: بدیهی است که اگر همه سازمانهای امنیتی جهان هم جمع شوند نمی توانند بر همه تماس ها و روابط ۷۰ میلیون ایرانی نظارت داشته باشند. اما راه حل آن برای یک سیستم امنیتی ایجاد همان توهم سراسر بینی است. الان ۷۰ میلیون ایرانی درگیر این توهم هستند که ایمیل ها و تماسهای تلفنی و.. در معرض شنود است؛این یعنی مستولی شدن توهم سراسر بین. از این طریق این توهم است که می توان ملت ایران را به هفتاد میلیون ایرانی منفرد تبدیل کرد که به مرور ذیل توهم سیستم سراسر بین منضبط خواهند شد. (این در حالی است که علاوه بر اینکه به لحاظ فنی این کار بسیار سخت هست اماحتی اگر بر فرض غلط همه ی این ایمیل ها یا ارتباط ها هم در دراختیار یک سازمان باشد، حجم انبوه ایمیل ها آنرا بلااستفاده می کند. مانند اینکه فردی در انبار کاه دنبال یک سوزن بگردد.)
اما نکته مهم دامن زدن به این تلاش سیستم امنیتی است که همه جا نفوذی دارد. امری که قطعا از توانشان خارج است. یعنی چشم های غریبه همه جا هستند و شما ها دیده می شوید. این اتفاقا به صورت ناآگاهانه در شبکه های ماهواره ای وقتی از نفوذی ها بین مردم مکرر حرف می زنند خود را نشان می دهد. متاسفانه همراهان ناآگاه با دامن زدن به این توهم سراسر بین در حال برباد دادن سرمایه عظیم اعتماد هستند. بعد از مدت های مدید مانند دوران انقلاب اسلامی یاد گرفتیم که در خیابان به هم اعتماد کنیم؛ همشهری غریبه را دوست خود بدانیم برای همین از آدماهای اتمیزه ، تبدیل شدیم به پیکره ی واحدی که قدرتمند است. از بین بردن این پیکره جز از طریق سیستم سراسر بین ممکن نیست.
پی نوشت:
(۱)یکی از ضربه هایی رویکرد کلی شبکه ماهواره ای به جنیش سبز مردم ایران همین بود. با پرنگ کردن و بازگو کردن اتفاقاتی که برای ترسنادن مردم خلق شده بود عملا تبدیل به بازوی تبلیغاتی برای ایجاد رعب در بین مردم شد.
(۲)مراجعه کنید به کتاب تنبه و مراقبه میشل فوکو
امروز: مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد با خانواده جعفر پناهی دیدار کردند.
به گزارش کلمه، مهندس موسوی و دکتر رهنورد با حضور در منزل این کارگردان دربند جویای حال همسر و دختر و پسر او شدند و در جریان آخرین وضعیت پناهی قرار گرفتند.
این کارگردان برجسته ایرانی از ۱۰ اسفند برای بار دوم در سال گذشته بازداشت شد و هنوز در زندان است.
بار اول، پناهی در روز پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۸ هنگامی که به همراه گروه دیگری از فیلمسازان برای گرامیداشت کشتهشدگان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم به بهشت زهرا رفته بود، بههمراه مهناز محمدی، مستندساز بازداشت و پس از چند روز آزاد شد.
او بار دوم در شامگاه دوشنبه ۱۰ اسفند به همراه ۱۸ نفر از اعضای خانواده و دوستانی که در خانه او در تهران بودند، بازداشت شد. پس از چند روز و در چند مرحله، اعضای خانواده و همکاران پناهی آزاد شدند، اما خود او همچنان در بازداشت است. مقامهای قضایی تاکنون علت بازداشت و اتهام او را به طور شفاف اعلام نکردهاند.
در پی این بازداشت، جشنواره بینالمللی فیلم کن، جشنواره بینالمللی فیلم برلین، و بسیاری از چهرههای سینمایی، فرهنگی و سیاسی، در واکنش به بازداشت این سینماگر اعتراض کردند. در واکنشی دیگر، در روزهای آغازین سال ۱۳۸۹، چهل و پنج تن از سینماگران و هنرمندان سرشناس ایران از جمله بهرام بیضایی، کیومرث پوراحمد، ناصر تقوایی، رخشان بنیاعتماد، خسرو سینایی، مسعود کیمیایی، تهمینه میلانی و اصغر فرهادی، در نامهای سرگشاده خطاب به مسئولان ایران ضمن تاکید بر حق فیلمسازی، آزادی بیان و حق اعتراض برای همگان، خواهان آزادی نامشروط جعفر پناهی و محمد نوریزاد شدند. همچنین صدها تن از سینماگران مطرح جهان، با انتشار نامهای دیگر خطاب به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه ایران، ضمن اعتراض نسبت به زندانی کردن بیدلیل جعفر پناهی، که از او به عنوان کارگردان مطرح بینالمللی یاد کردهاند، و نیز ناعادلانه خواندن بازداشت او، خواهان آزادی سریع پناهی شدند.
امروز: جلسه رسيدگي به اتهامات بهاره هدايت برگزار و بعد از اخذ آخرين دفاع ختم رسيدگي به پرونده از سوي شعبه 28 دادگاه انقلاب اعلام شد.
مهدي حجتي در گفتوگو با خبرنگار ايلنا در خصوص آخرين وضعيت پرونده موكل خود گفت:چهارشنبه هفته گذشته جلسه رسيدگي به اتهامات بهاره هدايت از فعالان دانشجويي در شعبه 28 با حضور رييس شعبه و نماينده دادستان برگزار شد.
وكيل هدايت با بيان اينكه به 6 اتهام موكلش در اين جلسه رسيدگي شد،ادامه داد:عمده اتهامات مطرح در اين جلسه فعاليت تبليغي عليه نظام از طريق مصاحبه با رسانههاي بيگانه،توهين به رهبري،توهين به رييس جمهور،اخلال در نظم عمومي از طريق شركت در تجمعات غيرقانوني ،ورود غيرقانوني و تخريب درب دانشگاه اميركبير هنگام ورود مهدي كروبي به اين دانشگاه بود.
حجتي اظهارداشت: روند دادگاه به صورت سوال و جواب بود و بعد از اينكه دفاعيات از موكلم اخذ شد به دادگاه اعلام كرديم كه با توجه به اين روند هيچ تفهيم اتهامي به موكلم صورت نگرفته است.
وي با بيان اينكه رسيدگي به اتهامات توهين به رييس جمهور،ورود غيرقانوني و تخريب درب دانشگاه امير كبير در صلاحيت دادگاه عمومي است،افزود: اين موضوع را به رييس دادگاه تذكر داديم اما ايشان اعلام كردند كه از رييس قوه قضاييه ابلاغ ويژهاي براي رسيدگي به اين جرائم دارند و در كنار رسيدگي به اتهامات در صلاحيت دادگاه انقلاب ميتوانند،اتهاماتي را كه در صلاحيت دادگاه عمومي است را نيز رسيدگي كند.
حجتي تاكبد كرد: طبق موازين حقوقي قاضي صلاحيت خود را از دادگاه مي گيرد نه اينكه دادگاه صلاحيت خود را از قاضي بگيرد و عليالاصول قاضي حق ندارد به موضوعي كه صلاحيت رسيدگي به آن را ندارد،رسيدگي كند.
وكيل هدايت خاطرنشان كرد:در پايان جلسه،رييس دادگاه ضمن اخذ آخرين دفاع ،ختم جلسه رسيدگي را اعلام و قرار شد وكلاي پرونده ظرف يك هفته لايحه دفاعيه خود را به دادگاه ارائه دهند.
امروز: به گزارش منابع خبری آگاه، طی روزهای اخیر، بخشی از هدایای اعطا شده به محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوریِ وی، در جریان انتقال از موزه کتابخانه ملی به سازمان میراث فرهنگی مفقود شده است.
خبرنگار جرس به نقل از منابع آگاه خاطرنشان می کند موارد مفقودی از هدایای گرانبهایی بود که ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی به محمد خاتمی اهدا کرده بود و طبق تصمیم اخیر دولت احمدی نژاد، قرار بود تمام روسای جمهور سابق، هدایای سران دیگر کشورها را که به موزه ها سپرده شده، به سازمان میراث فرهنگی انتقال دهند.
منبع خبری جرس همچنین خاطرنشان ساخت طی سالهای اخیر هاشمی رفسنجانی هدایای دوران ریاست جمهوری خود را به بنیاد رفسنجان و خاتمی به موزه ای در کتابخانه ملی تقدیم کرده بودند.
گزارش مذکور می افزاید "هدیه مفقود شده اخیر، گران ترین هدیه این مجموعه بود که بعد از تحویل به رئیس دفتر محمود احمدی نژاد، ناپدید شد."
لازم به ذکر است در میان رؤسای جمهوری گذشته، محمد خاتمی بیش از بقیه هدیه دریافت کرده بود که بخشی از خزانه ملی کشور محسوب می شود.
هنوز مشخص نیست هدیۀ مفقودی چه سرنوشتی پیدا کرده و رسانه های خبری نیز در این مورد مطلبی منعکس نکرده اند.
طی روزهای گذشته، رئیس سازمان بازرسی کل کشور، دومین دولت محمود احمدی نژاد را با نرخ ۲۷ درصد، فاسد ترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی اعلام کرده و بخشی از دولتمردان نهم و دهم، در مظان اتهامات سنگین فساد اقتصادی هستند.
گفتنی است مجموعه هدایای دو دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی (قریب به دو هزار هدیه) که در مجموعه سعدآباد و در ساختمان یادمان ریاست جمهوری - که اداره آن تحت نظارت سازمان اسناد و کتابخانه ملی میباشد، ماه پیش به صورت یکجانبه توسط مشایی صورت برداری شده و در حال تحویل به سازمان میراث فرهنگی است.
اسفندیار رحیم مشایی با تغییر مصوبه دولت، این ساختمان را در اختیار میراث فرهنگی قرار داد و بدون اطلاع و حضور مسئولان کتابخانه ملی و به صورت یکجانبه توسط رئیس دفتر احمدینژاد صورت برداری و تحویل سازمان میراث فرهنگی شده است.
امروز: حجت السلام و المسلمین احمد منتظری در واکنش به خبر منتشره در روزنامه رسالت نوشت"جا داشت از خود سوال میكردید كه یك نهاد دولتی چه حقی دارد كه در مورد مسائل حوزه دخالت و تذكراتی بدهد، با توجه به این مطلب كه حضرت امام خمینی (ره ) همیشه استقلال حوزه و دولتی نشدن آن را مد نظر داشتند".
جوابیه حجت الاسلام احمد منتظری به خبر مندرج در روزنامه رسالت با نام "تحرکات مشکوک در بیت(آیت الله) منتظری" در سایت دفتر آیت الله منتظری بدین شرح منتشر شده است:
باسمه تعالی
مدیر مسئول محترم روزنامه رسالت دامت توفیقاته
پس از سلام - پیرو درج خبری تحت عنوان "تحركات مشكوك در بیت منتظری" در روزنامه شماره 6976 مورخ 89/2/14 ، لطفا جوابیه ذیل را طبق قانون مطبوعات در اولین شماره آن روزنامه و در همان صفحه و ستون درج نمایید. البته انتظار میرفت اول نسبت به صحت و سقم خبر تحقیق كرده و سپس آن را به چاپ میرساندید.
1 - روال مرسوم در بیوت مراجع تقلید هیچگاه این نبوده است كه دفتر آنان پس از رحلت تعطیل شود، بلكه برحسب ارادتی كه مقلدین و علاقه مندان آنان داشته اند، بیت آنان محل مراجعه و رفت و آمد و برگزاری مراسم وفیات و اعیاد و اقامه جماعت بوده است . در بیت مرحوم آیت الله العظمی منتظری نیز بنا بر روال موجود عمل شده است .
2 - درست از فردای مراسم تشییع مرحوم آیت الله العظمی منتظری ، اجازه نامههایی از طرف بسیاری از مراجع معظم تقلید ایدهم الله تعالی برای اینجانب صادر شد و اجازه گرفتن وجوهات شرعیه و مصرف آن در همان مصارفی كه آن مرحوم نظر داشتند، به اینجانب داده شد و تاكنون بحمدالله در 4 ماه گذشته شهریه طلاب از محل همین وجوهات شرعیه پرداخت گردیده است.
3 - تابلوی دفتر آیت الله العظمی منتظری بعد از رحلت ایشان توسط گروههای مهاجم كنده شد و تاكنون تابلویی جایگزین آن نكردهایم.
4 - برحسب نظر بسیاری از مراجع معظم تقلید اگر افرادی از مجتهد مرحوم به عنوان اعلم تقلید میكردهاند بر مقلدین واجب است كه بر تقلید از آن مرجع باقی بمانند; و طبیعی است این دسته از مقلدین كه بر تقلید آیت الله العظمی منتظری باقی ماندهاند برای پرسیدن مسائل به بیت ایشان مراجعه میكنند و باید افرادی جوابگوی آنان باشند، و هیأت استفتایی كه در زمان حیات معظم له با ایشان كار میكردند انجام این وظیفه مهم را بر عهده دارند. همچنین این دفتر كمافی السابق روزانه پاسخگوی شبهات دینی و مسائل مختلف توسط تلفن ، فاكس ، نامه و ایمیل میباشد.
5 - نوشته اید كه به فرزند ارشد ایشان تذكراتی داده شده است .
اولا جا داشت از خود سوال میكردید كه یك نهاد دولتی چه حقی دارد كه در مورد مسائل حوزه دخالت و تذكراتی بدهد، با توجه به این مطلب كه حضرت امام خمینی (ره ) همیشه استقلال حوزه و دولتی نشدن آن را مد نظر داشتند. ثانیا پس از اعلام نظر یكی از مراجع در مورد بیوت مراجع متوفی و طرح آن در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، بعضی از دوستان با دفاتر بسیاری از مراجع معظم تقلید و بسیاری از مدرسین تماس گرفتند و آن بزرگواران به روش كار دفتر آیت الله العظمی منتظری با خصوصیاتی كه در بالا ذكر شد هیچگونه مخالفتی نداشتند و حتی بعضا از دخالت نهادهای دولتی اظهار نارضایتی كردند.
6 - در مورد قسمت آخر نوشته شما لازم به ذكر است كه بعد از رحلت آیت الله العظمی منتظری تنها كتابی كه از معظم له چاپ شده است ، تقریرات نوشته شده توسط ایشان از بحث صلوة مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) بوده است كه با مجوز رسمی وزارت ارشاد چاپ شده است .
لازم به یادآوری است كه آثار علمی منتشر نشده معظم له كه لیست آن در سایت ایشان آمده است بالغ بر 26 عنوان است كه بعضی از آنها چندین جلد خواهد بود كه ضروری است در اولین فرصت ممكن چاپ و منتشر گردد، و در دیدارهایی كه با بسیاری از مراجع معظم تقلید و بزرگان حوزه علمیه قم داشتیم همگی تأكید بر چاپ آثار معظم له داشتند.
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته .
17 اردیبهشت 1389
احمد منتظری
امروز:سخنگوی وزارت امور خارجه با بیان این مطلب که زمینه های موضوع مبادله سوخت نیز در حال فراهم شدن است گفت:میزان و زمان مبادله سوخت راکتور تحقیقاتی تهران را امری قابل دستیابی قلمداد میکنیم.
رامین مهمانپرست در گفتگو با ایلنا، در رابطه با اظهارات مقامات برزیلی مبنی بر اینکه پیشنهادی را برای مبادله سوخت به ایران مطرح نکردند گفت: کشورهای برزیل، ترکیه فرمولهای مختلفی را برای تبادل سوخت راکتور تهران مطرح کرده بودند که این پیشنهاد مورد بررسی مسوولین عالی رتبه کشور قرار گرفته است.
وی افزود: زمانیکه ایران نیاز خود را برای تامین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران را نزد آژانس بینالمللی اتمی مطرح کرد اعضای گروه وین نسبت به تامین نیاز راکتور تحقیقاتی تهران اعلام آمادگی کردند.
مهمانپرست تصریح کرد: ما از ابتدا اعلام کرده بودیم که برای میزان سوخت ،زمان مورد نظر و مکان تبادل سوخت آماده رایزنی با کشورهای متقاضی هستیم اما اعضای گروه وین با تقاضای ایران برخورد مناسبی نداشتند.
سخنگوی وزارت امور خارجه گفت:آمریکا وفرانسه و روسیه برخورد صداقت آمیزی با تقاضای ما نداشتند و حتی در فرآیند تبلیغاتی خود اعلام کردند که تلاش کردهاند تا با فریب ایران دستیابی ایران به سلاح هستهای رابا تاخیر یکساله مواجه کنند.
وی ادامه داد: پس از آنکه پیشنهادات اعضای گروه وین مورد پذیرش ما قرار نگرفت درخواست خود رامجددا با آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح کردیم وخواستار تامین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران توسط کشورهای دیگر شدیم.
مهمانپرست متذکر شد: به گمان ما میزان سوخت مورد مبادله و زمان آن در مذاکرات ایران با کشورهای دیگر قابل دستیابی است و در رابطه با مکان تبادل سوخت نیز در حال رایزنی با کشورهای موردنظر هستیم.
وی تاکید کرد: ما خواهان مبادله سوخت راکتور تحقیقاتی تهران در خاک ایران هستیم و گمان میکنیم زمینههای مبادله سوخت راکتور تهران در حال فراهم شدن است.
مهمانپرست در رابطه با این موضوع که آیا انتخاب کشوری خاص برای مبادله سوخت راکتور تحقیقاتی تهران به معنای نادیده گرفتن تقاضای دیگر کشورهاست گفت: انتخاب کشور برزیل، ترکیه و یا کشورهای دیگر به معنای نادیده گرفتن درخواست اعضای دیگر آژانس بینالمللی اتمی نیست و ما میتوانیم با بررسی درخواست هر یک از کشورهای متقاضی به دیدگاههای کشورهای دیگر نیزتوجه کنیم.
وی افزود: البته علاوه بر ترکیه وبرزیل درخواستهای دیگری نیز برای مبادله سوخت مطرح شده است.
امروز:رئیس دفتر احمدی نژاد با بیان اینکه باید ازاحمدی نژاد به عنوان معلم روسای جمهور دنیا نام برد،خاطر نشان کرد: رئیس دولت ما بارفتار ظلم ستیزی خود خیلی درسها به جهانیان آموخت وقطعا درآینده ای نه چندان دوراین درسها در دنیا فراگیر خواهد شد.
به گزارش ایلنا اسفندیاررحیم مشایی طی سخنانی در مراسم تجلیل از معلمان نمونه استان مازندران که در محل اردوگاه شهدای دانش آموزان بادله ساری برگزار شد، از مردم مازندران به عنوان کسانی نام برد که درجنگ حق علیه باطل با دادن شهدای فراوان دین خود رابه نظام جمهوری اسلامی ادا نمودند.
رئیس دفتر احمدی نژاد درقسمت دیگری ازسخنان خود به حضور احمدی نژاد در صحنهها ومجامع بین المللی اشاره کرد واظهار داشت: احمدی نژاد با حضوری شجاعانه، جسورانه وبا داشتن تعالیم اندیشههای بلند و به عنوان یک عنصر مبارز با ظلم وبیداد همواره درمجامع باجهان استثمارمبارزه نموده است.
وی با بیان اینکه باید ازاحمدی نژاد به عنوان معلم روسای جمهور دنیا نام برد،خاطر نشان ساخت : رئیس دولت ما با رفتار ظلم ستیزی خود خیلی درسها به جهانیان آموخت وقطعا درآینده ای نه چندان دوراین درسها در دنیا فراگیر خواهد شد.
مشایی ازاحمدینژاد به عنوان کسی نام برد که مانع رسیدن یک پدیده شوم در بخش مهمی ازجهان شد.
امروز:در حالی که تنها دو هفته به زمان اعلام نتایج نهایی کنکور کارشناسی ارشد باقی مانده است، بسیاری از فعالین دانشجویی که در این آزمون شرکت کرده بودند به واحد گزینش استاد و دانشجو سازمان سنجش احضار شده اند.
به گزارش دانشجونیوز، تعداد بسیار زیادی از داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد، طی تماس تلفنی و به بهانۀ نقص پرونده به واحد گزینش سازمان سنجش فراخوانده شده اند. اکثر دانشجویان احضار شده جزو فعالین دانشجویی محسوب می شوند.
بنابراین گزارشات، در مصاحبه های یاد شده از دانشجویان در مورد فعالیت های قبل و بعد از انتخابات سوالاتی پرسیده می شود و در نهایت از آنان خواسته می شود تا تعهّدنامه ای را مبنی بر عدم انجام فعالیت های سیاسی امضاء کنند. همچنین بازجویان وزارت اطّلاعات ضمن تهدید دانشجویان مبنی بر عدم پذیرش آن ها در تحصیلات تکمیلی بعضاً چندین ساعت آن ها را مورد بازجویی قرار دادند.
امروز: پدیده نفاق تظاهرات گوناگونی دارد و از همین روست که تمییز منافق از غیر آن ، گاه چنان دشوار است که عملا ممکن است منجر به برآورده شدن هدف این نامردمان عالم شود.
یکی از کار- شیوه های دورویان تظاهر به همنوایی و تسلیم مطلق در برابر اوامر کسی است که منافق قصد فریب یا به اصطلاح دور زدن وی را دارد ولی پای عمل که به میان میاید منافق مسیرش را جدا می کند تا در طریقی قرار گیرد که منافع مورد نظر خودش تامین گردد.
چه بسیار کسانی که این روزها در سخن ، آتشی از عشق به ولایت اند اما با تامل بیشتر متوجه می شوی این تنها در همان حوزه سخن و بروز احساسات ظاهری است و تا جایی است که ولایت مداری آنها متضمن و تائید کننده منویات آنهاست نه ولایت.
از جمله مواردی که مصداق بلاریب این سخن است بحث کرسی های آزاد اندیشی است. تا آنجا که بیاد می آورم رهبری بارها و بارها از ضرورت تشکیل این کرسی ها در دانشگاه های کشور سخن گفته و بر آن تاکید ویژه داشته اند اما چنانکه شاهدیم این امر هرگز به منزل اجرا نرسیده است.
علت عدم اجرای فرمان فوق نیز کاملا روشن است .ایجاد کرسی های آزاد اندیشی در راستای اهداف دور و دراز نفاق نیست لذا به وضوح شاهدیم که هم آنان که سنگ ولایتمداری را محکم تر بر سینه می زنند وجودشان خود عامل مانع تری در تحقق این امر است.
جالب ، تسلط و چیرگی این نفاق بر اوضاع است آنچنانی که رهبری مجبور به توسل به خود دانشجویان برای ایجاد این کرسی ها می گردد و مستقیما امر می کنند که " خود شما دانشجویان بروید و این کرسی های آزاد اندیشی را ایجاد کنید "اما نفاق انحصارگرا از پیش تمام راه ها را مسدود کرده است و تا این لحظه تلاش فعالان دانشجویی هم برای اجرای امر رهبری بی نتیجه مانده است.
منافع متعددی که در اوامر رهبری و امر مورد بحث ملحوظ است برآنم داشت تا راهکاری را که در این زمینه به نظر بنده می رسد ارائه دهم تا شاید به خواست خدا افاقه کند.
پیشنهاد بنده ممکن است باعث تعجب شما باشد اما این پروپوزال دقیقا ایجاد کرسی های آزاد اندیشی در کلاس درس است.
اگرچه ممکن است در ابتدا و با توجه به شرایط حاکم و جاری این پیشنهاد غیرعملی به نظر برسد اما گمان می رود با دقت در آن و تکمیل نواقص آن ، بوسیله بحث و واگشایی حواشی مربوطه توسط دیگران در نهایت از یک طرح خام اولیه به راهکاری پخته و قابل اجرا برسیم.
به نظر بنده برخی از اساتید با توجه به رشته ای که در آن تدریس می کنند و جایگاه ویژه شان در دانشگاه محل تدریس ،می توانند بهترین یاری دهنده گان در بر زمین نماندن این فرمان باشند. اساتید گروه های معارف و علوم سیاسی از این جمله اند.
شاید بهترین نتیجه را بتوان از ساعات درسی مربوط به دروس عمومی گرفت مثل : دروس قانون اساسی ، تاریخ تحلیلی اسلام ، معارف یک و دو، انقلاب اسلامی و ریشه ها و امثال آن.
سرفصل های این دروس خودبخود ظرفیت ورود به بحث در مورد مسائل جاری را دارند و از اینروست که در واقع ورود کلاس به این مباحث قانونا نمی تواند مورد اعتراض تمامیت خواهان مستولی باشد.
لازم بذکر است با توجه به جو فعلی شاید بسیار باشند اساتید محترمی که به همین علت اجازه این کار را ندهند ولو آنکه خود نیز از علاقه مندان واقعی مطرح شدن این مباحث و حتی اجرای فرمان رهبری باشند لذا دانشجویان فعال باید تیزبینی مورد نیاز را داشته و کلاس هایی را برای این موضوع انتخاب نمایند که استاد مربوطه نیز در معذوریت نبوده ، امکان همکاری با آنان را داشته باشد
نیازی نیست تمام ساعت یک کلاس به بحث در مورد مسائل جاری کشور بگذرد و تدریس تکست های اصلی رها شود بلکه با جلب همکاری استاد مربوطه این امکان وجود دارد که بصورت برنامه ریزی شده وقت مشخصی از کلاس را به اینگونه مباحث اختصاص داد . می توان از پیش مطرح کننده بحث جلسه بعد و موضوع مورد بحث را مشخص نمود تا هم خود شخص کنفرانس دهنده و هم سایرحاضرین فرصت کافی برای مطالعه و تحقیق در مورد جوانب آن را داشته و با دست پر در جلسه حضور یابند .
از باب اطمینان بیشتر بسیار بهتر است موضوع مطروحه ارتباطی هرچند حداقلی را با سرفصل تکست اصلی مربوط به آن جلسه داشته باشد .
باید واقعیت جو حاکم را پذیرفت و توجه کرد که بنا نیست تمام تلاش های انجام شده در این باب به نتیجه برسد و منجر به تشکیل جلسه بحث گردد لذا حتی اگر از همه تلاش ها فقط تعدادی از آنها با موفقیت همراه باشد کار بزرگی انجام شده است. پس هرگز نباید یاس را بخود راه داد که در اینصورت موفقیت نزدیک است
الیس الصبح بقریب
امروز:سخنگوی شورای نگهبان ۲۵ تیر ماه را بر اساس سنت معمول پایان دوره ۶ عضو شورای نگهبان عنوان کرد که ۳تن از آنها حقوقدان بوده و سه عضو دیگر فقیه هستند.
عباسعلی کدخدایی در گفتگو با مهر درباره پایان دوره تعدادی از اعضا شورای نگهبان گفت: شورا در این زمینه اسامی سه تن از فقها و سه عضو حقوقدان را که دوره آنها به اتمام می رسد اعلام می کند و در این زمینه رهبر معظم انقلاب ، ریاست قوه قضائیه و مجلس تصمیم گیر خواهند بود.
وی توضیح داد : اسامی فقهایی که دوره آنها به پایان رسیده خدمت مقام معظم رهبری ارسال می شود تا ایشان برای تمدید یا تغییر آنها تصمیم گیری کنند.
همچنین اسامی حقوقدان هایی هم که دوره آنها اتمام یافته به رئیس قوه قضائیه ارسال می شود تا نسبت به معرفی همان ها یا افراد جدید به مجلس شورای اسلامی برای اعلام نظر اقدام شود.
وی افزود: معمولا موعدی که داریم ۲۵ تیرماه هر دوره است، بنا برهمین قاعده قطعا بایستی اواخر تیر ماه سال جاری فقها و حقوقدان هایی که دوره آنها به پایان رسیده است برای اعلام نظر به محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی، رئیس قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی معرفی شوند.
گفتنی است سه عضو فقیه شورای نگهبان که دوره آنها تیرماه به اتمام می رسد عبارتند از آیت الله جنتی ، آیت الله مدرسی و آیت الله رضوانی و همچنین سه عضو حقوقدانی که پایان دوره آنها است غلامحسین الهام ، حجت الاسلام علیزاده و آیت الله کعبی هستند.
امروز: طرح برخی اظهارات درباره آیت الله صانعی در برخی کلاس های دانشگاه آزاد و باهنر باعث دلخوری و رنجش مقلدان آیت الله صانعی شده است.
گفتارنو گزارش داد:پس از سفر حجت الاسلام روانبخش از نزدیکان آیت الله مصباح یزدی به کرمان و طرح برخی مسائل در مورد آیت الله صانعی،برخی از اساتید دروس عمومی در دانشگاههای مختلف استان از جمله دانشگاه آزاد و باهنر کرمان به بهانه های مختلف سخنانی برعلیه آیت الله صانعی مطرح می کنند که با واقعیت فاصله زیادی دارد.
به گزارش خبرنگار گفتارنو: این موضوع باعث واکنش مقلدان آیت الله صانعی در این کلاس ها می شود و برخوردهای صورت گرفته و طرح چنین اظهاراتی،از سوی دانشجویان سیاسی قلمداد می گردد.
محور سخنان مطرح شده در این دروس بیشتر برگرفته از سخنان روانبخش است و مشخص نیست چرا پس از سفر وی به کرمان اساتید دروس عمومی تصمیم گرفته اند به صورت خودجوش! مسائلی مانند صدور فتوای مخالف با قرآن را به آیت الله صانعی منسوب کنند که عاری از حقیقت است.
یکی از موارد مطرح شده در کلاس ها، فتاوای آیت الله صانعی درباره ارث و سن بلوغ در دختران است که از سوی برخی اساتید مخالف اسلام مطرح می شود.این در حالی است که مبانی فقهی این فتاوا در مجموعه کتاب های فقه و زندگی منتشر شده اما گویا برخی فرصت مطالعه دیدگاههای این مرجع تقلید را ندارند.
اگرچه نقد و بررسی دیدگاههای مراجع می تواند امری پسندیده باشد اما بدون شک این امر نیاز به فضای آرامی که دارد که طرفین در آرامش در مورد مسائل فقهی بحث کنند.از سویی منتقدان باید از حداقل اطلاعات در این باره برخوردار باشند.در غیر این صورت بی تردید طرح این نوع مسائل در فضایی هیجان زده نمی تواند اثرات مطلوبی داشته باشد.
امروز: نشست کمیته امور جوانان و دانشگاهیان ستاد مرکزی بزرگداشت امام خمینی (س)برگزار شد.
به گزارش ايلنا، در این نشست نمایندگانی از وزارت علوم ، بهداشت و درمان،آموزش و پرورش ،دانشگاه آزاد اسلامی،جمعیت هلال احمر ،دانشگاه جامع علمی کاربردی و سازمان بسیج طلاب و روحانیون کشور شرکت داشتند.
در ابتدای نشست ،حسینی رئیس کمیته امور جوانان و دانشگاهیان ستاد مرکزی ارتحال امام به عملیات ساخت و ساز درحرم مطهر امام(س) که سال گذشته مراسم بزرگداشت ارتحال امام را تحت الشعاع قرار داده بود اشاره کرد و گفت :در سال جاری نیز به دلیل ساخت و ساز در داخل حرم محدودیت هایی را به لحاظ فضا در داخل حرم مطهر داریم.
وي افزود:هر سال یک روز اصلی داشتیم که رئیس جمهور سخنرانی می کرد و شب 15 خرداد نیز یکی از شخصیت های مهم کشور دعوت به سخنرانی می شدند.امسال با توجه به مصادف بودن روز 14 خرداد با روز جمعه،نماز جمعه در حرم مطهر برگزار می شود.
وی ا تصريح كرد:در روز 14 خرداد قبل از خطبههای نماز جمعه،حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی یادگار گرامی امام راحل نیز یکی از سخنرانان خواهند بود.
حسینی گفت:سخنران اصلی خطبه های نماز جمعه مقام معظم رهبری خواهند بود.
وی گفت:با توجه به اینکه شب 14 خرداد برنامه ای برگزار نمی شود بر خلاف سال های گذشته باید به گونه ای برنامه ریزی شود که زائرانی که از شهرستان ها می آیند قبل از نماز جمعه،جمع شوند و در تهران سرگردان نشوند.
رئیس کمیته امور جوانان و دانشگاهیان ستاد مرکزی ارتحال امام با اشاره به جمعیت احتمالی که در مراسم روز 14 خرداد شرکت می کنند تصریح کرد: پیش بینی می شود جمعیتی در حدود یک و نیم میلیون تا 2 میلیون نفر در مراسم شرکت کنند.
حسینی بیان کرد که هر سال 30 الی 40 هزار اتوبوس و قطار برای جابه جایی جمعیت تدارک دیده می شود ولی امسال چون مراسم یک روز است،ما باید آمادگی برای حضور مردم در مراسم داشته باشیم و چون یک برنامه رسمی وجود دارد خود به خود برنامه ها تحت تاثیر این برنامه قرار می گیرد و ما باید آمادگی برای پذیرش جمعیت را داشته باشیم.
رئیس کمیته امور جوانان و دانشگاهیان ستاد مرکزی بزرگداشت ارتحال امام خمینی(س)گفت:امسال میلاد فاطمه زهرا (س) با میلاد امام (س) مصادف است،به همین دلیل مراسمی که در سطح کشور برگزار می شود ،هم باید سالگرد ارتحال در آن داشته باشیم و هم جشن میلاد حضرت فاطمه (س)و میلاد امام خمینی(س).
حسینی به روز میثاق جوانان و دانشگاهیان با امام راحل اشاره کرد و گفت،هر سال روزی به عنوان روز میثاق جوانان ودانشگاهیان با امام اعلام می شود و این روز گاهی وقت ها جابه جا می شود.در این نشست مقرر شده روز 12 خرداد به عنوان روز میثاق جوان و دانشگاهیان باشد.
همچنین مقرر شد که اساتید جوانان ودانشجویان برتر در روز میثاق شرکت داشته باشند.
در ادامه این نشست امین عارفنیا معاون فرهنگی ستاد بزرگداشت ارتحال امام خمینی(س)گزارشی از فعالیت های این معاونت ارائه کرد.عارف نیادر مورد تولیدات فرهنگی این معاونت گفت:سه عنوان نرم افزار تولید شده در مراسم امسال ارائه خواهد شد.
وی خاطرنشان كرد:این نرم افزارها شامل یک cd وصیت نامه امام خمینی(س)یک cd تحت عنوان یاران امام که به معرفی 30 تن از یاران امام از شهدا و بزرگان انقلاب می پردازد ونرم افزار سوم تحت عنوان شمع جاویدان که وجه هنری و ادبی دارد.
عارفنیا افزود:نرم افزارهایی نیز در مراحل آماده سازی است که امید می رود در این ایام در اختیار علاقه مندان قرار گیرد.
وی در ادامه گفت: ویژه نامه هایی برای کودکان ،نوجوانان ،جوانان و دانشگاهیان نیز تهیه یا در حال آماده سازی است که برای مشتاقان ارائه خواهد شد.
معاون فرهنگی ستاد بزرگداشت ارتحال امام(س) به بسته های فرهنگی و نرم افزاری که در دستور کار ستاد قرار داد،اشاره کرد و گفت: منزل به منزل با روح الله که شامل معرفی 17 منزل است که امام راحل در دوران حیاتشان از بدو تولد تا ارتحال در آنها زندگی می کردند،بسته نرم افزاری 20 سال فراق شامل سخنرانی مقام معظم رهبری و روسای جمهور در قالب پنجdvd و نیز فیلم مستند جماران که 10 سال سکونت امام در جماران می باشد در دست تولید است.
گفتنی است در این نشست آشوری نماینده نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه های کشور،عبد الله رضایی نماینده دانشگاه آزاد ،بیژن مظاهری نماینده وزارت بهداشت ،حامد طاهری جبلی نماینده جمعیت هلال احمر ،سید علی فلاح نماینده دانشگاه جامع علمی کاربردی و محمد حسن دری نماینده سازمان بسیج طلاب و روحانیون کشور شرکت داشتند و هر کدام گزارشی در مورد فعالیت ها و اقداماتی که در ایام بزرگداشت و مراسم ارتحال انجام می دهند ارائه کردند ونیز پیشنهاد هایی ارائه نمودند.
امروز: مهدی کروبی با حضور در منزل سید علیرضا بهشتی شیرازی با خانواده وی دیدار و گفت و گو کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه مهدی کروبی در این دیدار ضمن ابراز تاسف از زندانی بودن فرزندان انقلاب گفت: نمی توان اینگونه حکومت کرد.
وی با بیان اینکه ایشان خیلی منتظر بودم تا این عزیزان آزاد شوند ولی این اتفاق نیافتاد گفت:به نظر می رسد زندانی کردن مشاوران مهندس موسوی برای فشار بر این چهره انقلابی است اما نمی دانند که با این کار ها نمی توانند بر عزم ملت تاثیر بگذارند.
کروبی تاکید کرد: چگونه می توان کشور را تک صدایی اداره کرد، آقایان باید تحملشان را افزایش دهند.
دبیر کل حزب اعتماد ملی تخریب چهره های وفادار به انقلاب را امری مسبوق به سابقه دانست و گفت: انقلاب و جمهوری اسلامی این چیزی نیست که این آقایان انجام می دهند.
کروبی گفت:ما وظیفه داریم جمهوری اسلامی را به راه اصلی خود بر گرداندیم.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد هر چه سریعترسیدعلیرضا بهشتی شیرازی آزاد شده و به جمع خانواده خود برگردد.
گفتنی است بهشتی شیرازی در دوران نخست وزیری موسوی دبیر هیات دولت بودو پس از کتاره گیری موسوی او نیز به کار های فرهنگی مشغول شد و همواره به عنوان یک شخصیت فرهنگی به فعالیت ادامه می داد. وی با حضور موسوی در عرصه ی انتخابات به عنوان سردبیر کلمه سبز و مشاور موسوی به عرصه ی سیاست بازگشت. بهشتی شیرازی از جمله نزدیکترین شاگردان عارف بزرگوار مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی بود. وی همچنین تالیفات عرفانی و مذهبی دارد . او امروز به اتهام انقلاب مخملی! زندانی آقای احمدی نژاد است و از تاریخ ۷ دی ۱۳۸۸ در بازداشت به سر می برد.
امروز: ساداتیان(مدیر نشر قطره) اعلام کرد: اجازه ارائه کتابهای محمود دولتآبادی را نداریم.
ساداتیان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، با اعلام این مطلب افزود: امسال به ما اعلام شده است که تمامی کتابهایی که قبل از سال ۸۴ منتشر شده نباید در نمایشگاه عرضه شود از این رو کتابهای محمود دولتآبادی که در سال ۸۴ منتشر کرده بودیم را نمیتوانیم عرضه کنیم.
وی افزود: این قانون باعث شده است تا بسیاری از کتابهای خود را که در سال ۸۴ منتشر شده و خوانندگان نیز به دنبال آن هستند به نمایشگاه نیاوریم و مخاطبان نیز دست خالی بازمیگردند.
ساداتیان درحالی این سخنان را بیان میکند که کتابهای محمود دولتآبادی توسط چند انتشاراتی دیگر منتشر شده و درحال عرضه شدن است.
امروز: حکم سه سال حبس تعزیری سید کوهزاد اسماعیلی، مسئول شعبه گیلان سازمان ادوار تحکیم وحدت تنها ظرف مدت چند ساعت مورد تایید قرار گرفت.
سید کوهزاد اسماعیلی در گفتگویی با ادوار نیوز با بیان این مطلب گفت: "اتفاق عجیب و منحصر به فردی رخ داده است. حکم سه سال حبس در شعبه اول دادگاه انقلاب گیلان در روز سوم اسفند به وکیل اینجانب ابلاغ گردید به این ترتیب تا روز ۲۳ اسفند مهلت قانونی برای تجدیدنظرخواهی وجود داشته است وکیل بنده نیز در آخرین روز لایحه تجدید نظر را تقدیم دادگاه کرد و این لایحه را به ثبت رساند. از آن تاریخ و بعد آزادی از زندان هر روز برای پیش گیری از اتفاقات غیر عادی که در گیلان کم هم نیست به شعبه مورد نظر مراجعه می کردم و روند ارجاع را به دقت زیر نظر داشتم و نهایت در روز ۲۷ اسفند پرونده به شعبه اول دادگاه تجدید نظر استان به ریاست قاضی حشمتی ،رییس کل دادگستری استان گیلان و دادرسی قاضی احمدی گرمابدشتی ارجاع شد".
مسئول شعبه گیلان سازمان ادوار تحکیم وحدت ادامه داد: "چند روز پیش ماموران اجرای احکام دادسرای انقلاب رشت با حکم جلب اینجانب که توسط قاضی جاویدنیا، دادستان رشت صادر شده بود به منزل پدری من مراجعه می کنند در حالی که بنده نه تنها از صدور حکم در دادگاه تجدید نظر آگاه نبودم بلکه در دو نوبت با دیدار با رییس کل دادگستری گیلان در مورد پرونده صحبت کردم و ایشان هم نظر مثبتی داشتند به عبارتی حتی رییس کل دادگستری استان هم از صدور حکم بی خبر بود.سرانجام متوجه شدم شعبه اول دادگاه تجدید نظر استان در اقدامی بی سابقه و عجیب تنها در چند ساعت در همان روز ۲۷ اسفند رای دادگاه بدوی را تایید نموده است".
این عضو سازمان دانش آموختگان گیلان با انتقاد از بی عدالتی و رویکرد دادگستری گیلان و دادستان رشت افزود: "دادستان رشت در حالی که نه رای به رویت بنده رسیده و نه ابلاغ شده و نه فرصت دادخواهی در دیوان سپری شده حکم جلب اینجانب را صادر کرده است در ثانی چگونه ممکن است در یک دادرسی عادلانه یک پرونده سنگین که حجم آن بالغ در صد ها صفحه می باشد تنها و تنها ظرف مدت چند ساعت آن هم در آخرین روز کاری سال مورد تایید قرار گیرد؟ چگونه ممکن است خدا و قانون مد نظر قضات این شعبه قرار داشته باشد اما به هیچ کدام از اشکالات بنده به دادنامه دادگاه بدوی که به شکلی کاملا عجولانه انشا شده بود کوچکترین توجهی نشود؟
سید کوهزاد اسماعیلی با ارائه گزارشی از پرونده خود گفت : "اکنون با رد درخواست اعمال ماده ۱۸ توسط حوزه ریاست قوه قضاییه و رییس کل دادگستری گیلان تنها راه قانونی ممکن برای از بین بردن این اجحاف اعاده دادرسی است و من امیدوارم قضات دیوان عالی خارج از اعمال نفوذ نهادهای غیر صالح و غرض ورزی های شخصی در گیلان حکم به اعاده دارسی بدهند و حق ضایع شده را باز پس بگیرند".
امروز: دادستان تهران با بیان اینکه ضرب و جرح وزیر اسبق ارتباطات جنبه سیاسی ندارد، از رسیدگی قضایی به این موضوع و بازداشت ضارب خبر داد.
دکتر عباس جعفری دولتآبادی در گفتگو باایسنا در توضیح جزییات این پرونده اظهار کرد: ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه صبح روز سیزدهم اردیبهشت ماه سال جاری ضارب، "ج.ق" ۵۰ ساله در طبقه هفتم ساختمان ابوریحان دانشگاه امیرکبیر با چاقوی شکاری به سمت دکتر سید احمد معتمدی حملهور شد و او را مجروح کرد.
وی با بیان اینکه متهم، فارغالتحصیل قدیمی این دانشگاه بوده و مدعی است در زمان وزارت معتمدی به او ظلم شده است، اظهار کرد: متهم در سال ۱۳۸۱ به اتهام ضرب و جرح رییس مخابرات باغستان کرج به حبس، شلاق و نیز پرداخت جزای نقدی و ۱۹ درصد دیه محکوم شده بود که به علت ناتوانی در پرداخت جریمه، نزدیک به دو سال در زندان رجاییشهر در حبس بوده است.
وی ادامه داد: نامبرده که با استفاده از مرخصی پنج روزه در خارج از زندان به سر میبرده اقدام به ضرب و جرج آقای معتمدی کرده است.
جعفری دولتآبادی با بیان اینکه متهم همچنین دارای یک فقره سابقه بازداشت ۱۰ روزه است، گفت: وی به اتهام ضرب و جرح عمدی با صدور قرار بازداشت موقت به زندان اعزام شده و این پرونده به لحاظ جنبه عمومی در دادسرای عمومی تهران تحت رسیدگی است.
امروز:عبدالرضا شیخ الاسلامی وزیر کار و امور اجتماعی در اولین همایش کشوری روز بسیج کارگری و تجلیل از شهدای کارگر در مشهد از مسایلی سخن گفت که به گفته کارگران معترض به سخنان وزیر در این مراسم هیچ ربطی به مشکلات کارگران نداشته است.
به گزارش ایسنا یکی از کارگران در این خصوص گفت: انتظار داشتیم از وزیر حرفهای بهتری در مورد بهبود اوضاع کارگران بشنویم اما وی در سخنانش حتی یک کلمه در مورد کارگر نگفت.
این درحالی است که به گزارش ایلنا، کارگران در قطعنامه پایانی روز جهانی کارگر که از سوی کارگران صادر شد با اشاره به" تبعیض جنسیتی در خصوص حقوق برابر، عدم رعایت اصول ایمنی و بهداشت محیط کار، عدم رعایت ساعت کار، مقاومت در ایجاد و شکل گیری تشکل های صنفی کارگران و مانع تراشی در جهت فعالیت تشکلهای مذکور و از همه مهمتر کاهش حمایتهای اجتماعی و سختگیری در این زمینه از سوی دولتها، گفته شده است که همین نابرابریها کافی است که کارگران را معترض کند و آنها را برای تامین حداقلهای حقوق خود به خیابانها بیاورد."
یکی از این خواستهها آن بوده که "دولت هر چه سریعتر نسبت به برچیدن شرکتهای تامین نیروی انسانی که عمدتا طرف قرارداد شرکتهای دولتی هستند و فقط برای بهرهکشی از نیروی کار به وجود آمدهاند اقدام کند."
"تقویت مذاکرات و امضای پیمانهای جمعی فیمابین کارگران و کارفرمایان برای حل مشکلات پیش رو و پذیرش آن از سوی دولت به عنوان قوانین روابط کار، تشکیل سازمان تامین اجتماعی به عنوان یک نهاد عمومی غیردولتی با مشارکت کارگران، کارفرمایان و حضور حاکمیتی دولت، عمل سازمان تامین اجتماعی به تعهدات خود از جمله پرداخت مستمری به بیش از یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر تحت پوشش این سازمان از محل پرداختهای کارفرما، کارگر و دولت که به دلیل عدم پرداخت نزدیک به ۲۱ هزار میلیارد تومان بدهی از سوی دولت امکانپذیر نیست،
تقویت قدرت خرید کارگران در زمان اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها و عدم الحاق صندوقهای بازنشستگی و همچنین اقشار مختلف جامعه به سازمان تامین اجتماعی، اعلام و محاسبه سابقه بیمهای کارگران ساختمانی از زمان تصویب قانون یعنی اسفند ۸۷، رسیدگی کامل به حقوق کار کارگران صنفی نظیر کارگران ساختمانی، کارگران خباز و حرف و مشاغل آزاد، تدوین تصویب و اجرای آییننامه قانون بیمه کارگران ساختمانی که مدتهاست معطل مانده" از دیگر خواستههای کارگران است که توجه به آنها میتواند ازبروز مشکلات آینده ممانعت کند.
آیتالله سیدعبدالکریم موسویاردبیلی مرجع تقلید شیعیان در دیدار دبیرکل و اعضای خانه کارگر با سخنان خود به نحوی بر سخنان اعتراضی کارگران در مشهد صحه گذاشت.
او گفت که " امروزه مشکلات موجود بسیار زیاد است و برای حل آن یا اقدامی نمیشود و یا اینکه نمیتوانند اقدامی کنند. مشکل اینجاست که حل مشکلات به کسانی که متخصص نیستند، محول میشود."
رئیس مجلس خبرگان رهبری در دیدار دبیرکل خانه کارگر و جمعی از نمایندگان تشکلهای کارگری سراسر کشور دست کارگر را دستی مبارک و پربرکت خواند و گفت: "قشر کارگر همواره در طول سالیان پیش و پس از انقلاب، کمتر توانسته است به حقوق خود دست یابد و مسوولان همواره مدیون همت و قناعت کارگران خواهند بود. "
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد که "مایه تاسف است که عده زیادی از نیروهای جوان، لایق و تحصیل کرده آماده کارند ولی کار و شغلی برای آنان وجود ندارد."
آیتالله دکتر سید مصطفی محققداماد عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در مراسم بزرگداشت دکتر نوربها و دکتر سیدمحمد هاشمی یا بیان اینکه قرآن کریم تمام فقر و بدبختی بشر را معلول جهل میداند، گفت: "اگر بعضا بیکاری کارگران و اشک چشم مردم محروم را میبینیم ناشی از توهین به علم و دانش است. ویل دورانت در جلد هفتم از کتاب تاریخ تمدن میگوید هنوز نفهمیدهام که از جهل و فقر کدامیک علت و دیگری معلول است. زیرا هر جا جهلی دیدم فقر بود و هر جا فقر دیدم جهل بود."
آیتالله صافی گلپایگانی نیز چندی پیش در دیدار شورای مرکزی کمیته امداد امام خمینی(ره) با تاکید بر تقویت نظام گفت: کاری کنید که در جامعه فقیر نباشد."
شاید علتالعلل همه مسایلی که در بالا از آن گفته شد در این گفته آیتالله مهدوی کنی خلاصه شود که " دولت تاجر خوبی نیست، همه کارها را به دولت ندهید."
در این خبر که ایلنا آن را گزارش کرده، رییس دانشگاه امام صادق(ع) با تاکید بر این که " اصل ۴۴ را اینگونه تفسیر نکنید که همه چیز به دست دولت بیاید" میگوید:
" دولت باید ناظر و برنامهریزخوبی باشد نه اینکه خودش تاجر شود و شکر، سیگار و غیره وارد کند.این همان چیزی است که در ذیل اصل ۴۴ مرحوم شهید بهشتی نیز آن را بدینگونه اضافه کردند که ۳ بخش دولتی، تعاونی و خصوصی در صورتی میتواند به این شکل تحقق یابد که برای کشور مضر نباشد و با احکام شریعت و پیشرفت کشور از نظر اقتصادی منافات نداشته باشد."
منتها ازمنظر میزان مقبولیت افکارشهید بهشتی زمانی آیتالله مهدوی کنی به آثار این متفکر راهبردی استناد میکنند که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به لغو مجوز حضور انتشارات شهید بهشتی در نمایشگاه بینالمللی کتاب کرده است.
با این همه این گفته آیتالله مهدوی کنی برای جلوگیری از دولت کارفرما درست به نظر میرسد و تایید کننده سخنان نصرالله ترابی نماینده اصلاحطلب مردم شهرکرد در مجلس هشتم شورای اسلامی است که میگوید:" برخی با نفوذ در دولت برای اخراج کارگران تلاش میکنند".
ریشه این امر نیز به گفته ترابی آن است که "خصوصیسازیهای انجام شده، شبه دولتی است و از این رواخیرا در برخی واگذاریها ما شاهد هستیم افرادی با نفوذ در دولت سعی میکنند با استفاده از رانت به جای خصوصی سازی واقعی، کارگران را اخراج کرده و زمین و تاسیسات آنرا بفروشند."
ولی در سخنان رئیس سازمان بازرسی کل کشور پورمحمدی بزرگ شدن دولت به عنوان یک منکر بزرگ تاکید شده آن جا که در همایش مشترک شوراهای امر به معروف و نهی از منکر ادارات کل دستگاههای اجرایی استان همدان و منطقه چهار سازمان بازرسی کشور " یکی از منکرات جامعه امروز (را) بزرگ شدن دولت" نامیده و تاکید کرده که "افزایش هزینههای جاری دولت به معنی ناسازگاری روند اجرای امور عمومی جامعه در حوزه اقتصادی و غیراقتصادی است."
امروز:عرضه کتابهای هوشنگ گلشیری و فروغ فرخزاد در نمایشگاه کتاب ممنوع شده است.
به گزارش ایلنا، امسال برگزارکنندگان نمایشگاه بیست و سوم کتاب تهران، با منع عرضه کتابهایی که قبل از سال ۸۴ منتشر شدهاند؛ به نوعی قصد دارند که تنها کتابهایی را در نمایشگاه عرضه کنند که در دولت نهم و دهم منتشر شدهاند. با این وجود در شرایطی که کتابهای هوشنگ گلشیری پس از سال ۸۴ و توسط نشر نیلوفر منتشر شده است؛ بازهم به این انتشاراتی اجازه داده نشده است تا کتابهای هوشنگ گلشیری را عرضه کنند.
کتابهای شازده احتجاب، باغ در باغ، در ستایش شعر و سکوت، نیمه تاریک ماه از آثار هوشنگ گلشیری توسط نشر نیلوفر منتشر شده است اما هیچکدام از کتابها را نمیتوانند در نمایشگاه عرضه کنند.
همچنین عرضه مجموعه اشعار فروغ فرخزاد نیز در نمایشگاه کتاب ممنوع شده است و حتی بعضی از غرفهها و انتشاراتیها از نصب پوستر تصویر فروغ فرخزاد نیز منع شدهاند.
این در حالیست که ساداتیان(مدیر نشر قطره) نیز اعلام کرد: اجازه ارائه کتابهای محمود دولتآبادی را نداریم.
ساداتیان با اعلام این مطلب افزود: امسال به ما اعلام شده است که تمامی کتابهایی که قبل از سال ۸۴ منتشر شده نباید در نمایشگاه عرضه شود. از این رو کتابهای محمود دولتآبادی که در سال ۸۴ منتشر کرده بودیم را نمیتوانیم عرضه کنیم.
وی افزود: این قانون باعث شده است تا بسیاری از کتابهای خود را که در سال ۸۴ منتشر شده و خوانندگان نیز به دنبال آن هستند به نمایشگاه نیاوریم و مخاطبان نیز دست خالی باز میگردند.
ساداتیان درحالی این سخنان را بیان میکند که کتابهای محمود دولتآبادی توسط چند انتشاراتی دیگر منتشر شده و درحال عرضه شدن است
امروز:عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس در واکنش به اظهارات محمد جواد لاریجانی در خصوص افزایش حضور احمدینژاد در مقام ریاست دولت برای بیش از دوره گفت:« آقایان با این سخنان که خلاف صریح قانون اساسی است حرفهای دلشان را می زنند تا زمینهسازی کنند و بازتابش را بسنجند.»
نصرالله ترابی در گفتگو با «پارلماننیوز»، در خصوص اظهارات محمد جواد لاریجانی و تلاش سایت نزدیک به مشایی برای طرح زمینه افزایش ریاست جمهوری به بیش از دو دوره، اظهار داشت:« این سخنان مغایر با قانون اساسی است و اگر آقایان ذرهای با قانون آشنایی داشته باشند، این سخنان را مطرح نمیکنند.»
وی ادامه داد:« اینگونه سخن گفتن در واقع ایجاد زمینههای بعدی برای خواستههایشان است و گرنه طبق قانون میدانند که چنین امری(تمدید دوره ریاست جمهوری بیش از دو دوره)امکان ندارد.»
نماینده اصلاحطلب شهرکرد تصریح کرد:« با این سخنان در ذهن مردم و جامعه ایجاد شک و شبهه میکنند و برای مدتی افکار عمومی را درگیر مسالهای میکنند که اصلا امکان اجرایی ندارد.»
عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس، با بیان اینکه دوره ۸ ساله ریاست جمهوری فرصت مناسبی برای بروز اندیشهها و تواناییهای یک فرد در مقام ریاست دولت است، اظهار داشت:« در کشور قحط الرجال که نیست، قانون اساسی به درستی دوره ریاست جمهوری را محدود به دو دوره ۴ ساله کرده تا افراد مختلف با سلایق و دیدگاههای متفاوت بتوانند در مقام عالی اجرایی قرار بگیرند.»
وی تصریح کرد:« حضور بیش از دو دوره یک فرد در مقام ریاست دولت ممکن است، زمینههای رانت، سوء استفاده فرصت نابرابر و ... را ایجاد کند که قانون اساسی هوشمندانه این موضوع را در نظر گرفته است.»
ترابی گفت:« کسانی که بخاطر علایق شخصی به یک فرد به فکر افزایش دوره ریاست جمهوری افتادهاند خوب است که توضیح دهند از چه روشی میخواهند به این موضوع بپردازند؟آیا در نظر دارند با تغییر قانون اساسی اقدام کنند یا رفراندومی که طرح میکردند زمینهسازی برای این امر بود؟»
وی خاطر نشان کرد:« این روشها محکوم است و در گذشته نیز کسانی که این موضوع را مطرح کردند نتیجه نگرفتند.»
امروز: آیت الله العظمی صانعی شامگاه پنج شنبه با حضور در دفتر حضرت آیت الله العظمی منتظری(ره) در مراسم چهلمین روز درگذشت بانوی مکرمه حاجیه خانم ربانی همسر فقیه عالیقدر حضرت آیت الله منتظری(ره) شرکت کردند.
بنا به گزارش سایت آیت الله صانعی ، این مرجع عالیقدر تقلید ضمن عرض تسلیت مجدد درگذشت این بانوی فداکار به فرزندان آیت الله منتظری، علو درجات را برای فقیه عالیقدر آیت الله العظمی منتظری و همسر مکرمه شان حاجیه خانم ربانی و فرزند شهیدشان محمد منتظری از درگاه احدیت مسألت نمودند.
امروز: «مهدی کوچک زاده» نماینده حامی دولت در مجلس شورای اسلامی بعد از انتشار نامه چهارم «محمد نوری زاد» به رهبری که در زندان اوین نگاشته شده بود پاسخی به این نامه نوشت و در اختیار سایت رجا نیوز قرار داد . این سایت ساعتی پس از انتشار پاسخ کوچک زاده آن را از سایت خود حذف کرد. البته در مدت کوتاهی که از انتشار این مطلب تا قبل از حذف آن می گذشت چند سایت کم بیننده حامی دولت نسخه ای از آن را به نقل از رجا نیوز منتشر کردند.
خبر مورد نظر در تاریخ ۷ اردیبهشت با تیتر «پاسخ سرگشاده کوچکزاده در واکنش به نامه نوریزاد به رهبر انقلاب : امیدوارم حبس تو را از خودخواهی بیرون آورد تا حقیقت را وارونه نبینی» منتشر شد که با وارد کردن لینک مربوطه با چنین صفحه ای مواجه می شویم:
«کلمه» در راستای گردش آزاد اطلاعات و ازآنجا که دانستن را حق مردم می داند و نیز قایل شدن این حق برای آَقای کوچک زاده که مردم با نظراتشان و نوع نگاهشان به امور آشنا شوند متن پاسخ ایشان به نامه ی اقای نوری زاد را که در اختیار رجا نیوز قرار داده بودند عینا منتشر می کند:
به نام خالق آزادی
سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران
این روزها، نزدیک به چهار ماه است که به خاطر نگارش نامه به حضرتعالی در زندانم.
آقای نوری زاد! به نظر خودت به دلیل نگارش نامه زندانی هستی، ولی آنها که تو را زندانی کرده اند دلایل دیگری دارند و من هم حرف آنها را صادقانه تر از تو می یابم چرا که این روزها شاهد نگارش چند نامه دیگر هم به رهبری هستیم که نویسندگان آنها زندانی نشده اند! پس به من حق بده ادعای تو را مبنی بر زندانی بودن به خاطر نگارش نامه به رهبری نپذیرم.
شصت وهشت روز از این مدت را در زندان انفرادی به سربرده ام. توسط بازجوهای خود مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفته ام. درهمهی این احوال، از جنابعالی به عنوان رهبری فهیم و آگاه اسم برده ام.
اگر در مورد ۶۸ روز انفرادی بودن و توسط بازجوها مورد ضرب و شتم قرار گرفتن راست بگویی که زندانیان تندتر و بیمنطقتر از تو در ماجراهای این روزها آن را انکار می کنند، تازه جای این سوال باقی است که مگر قرار بوده و هست که آگاهی و فهیم بودن رهبر انقلاب با رفتار برخی ماموران زندان تغییر و تحول یابد؟
که اگر قرار باشد تغییری در اوضاع کشور رخ دهد، این تغییر از ناحیهی شما بسیار شدنیتر و پایدارتر خواهد بود. من شخصاً امیدی به نقش آفرینی سایر افراد و دستگاههای کشور ندارم. شما را از نزدیک می شناسم. به روح بلند شما واقفم. شما نیز نیک و از نزدیک مرا میشناسید.در این ماههای زندان از آنچه در بیرون گذشت بی خبر بودم، اما در دیدار کوتاهی که فقط یکبار، گذرا، با خانوادهی خویش داشته ام، دانستم که در غیاب من آقای مهندس موسوی و حجج اسلام خاتمی و کروبی با خانوادهی من دیدار کرده اند. نمیدانم چرا,
گفته ای چرایی دیدار سران داخلی فتنه با خانواده ات را نمیدانی، با این همه ادعایی که در برخورد، فهم و تحلیل مسایل سیاسی داری، بعید می دانستم دلیل این دیدار را نتوانی ارزیابی کنی و تصور می کنم دوست داری خود را به نفهمیدن بزنی! وضعیتی که ریشه بخشی از مشکلاتی است که اکنون با آن دست و پنجه نرم می کنی.
اما بسیار دوست میداشتم خود شما نیز با آن بزرگواری که از شما سراغ دارم، به دیدار خانواده ام قدم رنجه می فرمودید، به آنها دلداری می دادید و به آنان می فرمودید که: فلانی -نوری زاد- درست در روزهای بحرانی، با برنامه های تلویزیونیاش، با نوشته هایش، برای منِ رهبر که در معرض تهاجمات طوفانی این و آن قرار گرفته بودم، به میان آمد و از من سخت جانبداری کرد. امروز او در زندان است؛ به خاطر انتقاد از من! او باید در زندان ادب شود. همسر و فرزندانش توسط بازجوهای بیسواد و بی ادب و تندخو به ناسزا گرفته شوند و خود او به تلخترین شکل ممکن به ورطهی تهدید و تحقیر و ضرب و شتم درافتد. اما این دلیل نمیشود که منِ رهبر قدر زحمت های پیشین او را ندانم و به خانواده اش سر نزنم. یا اگر خود به دیدار آنان نروم، نماینده ام را نیز به این منظور به سراغشان نفرستم.
ادعا کرده ای که در روزهای بحرانی، با برنامه های تلویزیونیات، با نوشته هایت، برای رهبر که در معرض تهاجمات طوفانی این و آن قرار گرفته بود، به میان آمدی و از ایشان سخت جانبداری کردی.
راستی نکند دلیل دیدار سران داخلی فتنه با خانوادهات همین جانبداری ادعاییات از رهبر در شرایط بحرانی باشد! آخر اینها خیلی به رهبری و هرکس به او وفادار باشد علاقهمندند! راستش را بخواهی من یقین کرده ام آدم اگر نماز را هم برای خدا نخواند، مستوجب عقوبت شرک است. تو هم با این همه استقامت و آزادگی که ادعا می کنی، حتما برای خدا و البته به خیال خودت به یاری و جانبداری از رهبر قلمی زده ای و با رانت و نمیدانم هزار رابطه دیگر سریالی بی سر و ته یا فیلمی ساخته ای و به صدا و سیما انداختهای و نان ونامش را برده ای، حالا چرا از رهبری طلبکاری؟!
رهبر گرامی، چشم انتظاری خانوادهی من، برای تماشای جمال مبارک شما و رویت نمایندهی شما به جایی نرسید. لابد؛ در این گردونه، آدمها، تاریخ مصرف دارند. که اگر به سر رسیدند، مثل دستمال آلوده، باید به دور انداخته شوند.
آقای نوری زاد! راستش از خدا پنهان نیست، از تو چرا پنهان بماند که این فراز طعنه آمیز نامهات به رهبری که به قول خودت فهیم و آگاه است را که خواندم، نفاق و دو رویی تمام قد در برابرم مجسم شد و از خود پرسیدم برای مثل تویی اگر روزی به اندازه دستمال آلوده هم ارزش قایل بوده اند، چه هزینه هنگفتی داده اند البته از آنجا که خداوند به بندگانش علم غیب نداده تا درون و نیت افراد را ببینند، حرجی نیست که در گذر ایام هر از گاهی خزف به جای لعل بنشیند!
اما گرایش من و امثال من به شما، گرایش به شخص خامنهای نبوده و نیست. ما، در جمال اندیشه های شما، افقهای گمشدهی آرزوهای شریف مردم خویش و مردم جهان را می دیدیم. یادم هست این اواخر، وقتی تلاش کردم به دیدار شما بیایم و آقای حسین محمدی -از دفتر شما- ماهها مرا به امروز و فردا وعده می داد، در نامه ای به او نوشتم: من از خود خامنهای، به خدای خامنهای پناه می برم! و دیگر سراغی از شما نگرفتم. و شما نیز!
شنیده بودم آقای حسین محمدی از کسانی است که در حد لیاقتش مورد اعتماد رهبر عزیز است و اکنون با این نقلی که تو کردی و با شناختی که از تو با وقایع این روزها در حد کمال یافته ام، رهبرم را به واسطه این درایت و هوشیاری در انتخاب اطرافیانش ستایش می کنم و به تو اطمینان می دهم آنچه برسرت آمده و می آید و خواهد آمد، جز ناشی از خصلت خود بزرگ بینی و بینش شرک آلودت نیست و خدای خامنهای هم شرک را از بزرگترین گناهان برشمرده و امیدی نداشته باش که با این خصلتها در آن درگاه نیز تحفه ای نثارت کنند!
چرا که دانستم شما از محاصرهی آدمهای جاهل، از تماشای افق آرزوهای مردم باز مانده اید
آقای نوری زاد! من و بسیاری از همفکرانم بارها و در مجالس و جشنواره ها و محافل مختلف تو را در محاصره انبوهی از آدمهای... دیده ایم که حقیقتا با ترکیب و چهره های رنگ آمیزی شده و اطوارهای غربزده و روشنفکرانه ای که در اطرافت می دیدیم، رغبت نکرده ایم جلو آمده و حرفهایمان را در مورد نوشته ها و سریال و فیلمهایت برایت بازگو کنیم، با این وصف آیا به ما هم حق می دهی که ادعا کنیم که این تویی که در محاصره خودخواسته ات در میان هوسبازان و اوهامی که به تو القا کرده اند، نه تنها از دیدن افق آرزوها بلکه از دیدن خواست فعلی مردم نیز که از تفسیر بی نیاز است، بازمانده ای؟!
من میخواستم در آن ملاقاتهای احتمالی، همین نگرانیها را با شما بگویم. اما گویا محاصره کنندگان شما از صراحت سخن من و از اندیشهی من آگاه بودند. همین آقای حسین محمدی، بعد از دیدار اعضای انجمن قلم با حضرتعالی، که حقیر نیز یکی از آنان بود، به من گفت: آقای نوری زاد، من، قربة الی الله از شما میترسم. ترس او، از همان نشست پا گرفته بود که من، بی ملاحظه راجع به اعتیاد گسترده مردم و جوانان به مواد مخدر و آشوبی که در ساختار اجتماعی شهرهای کوچک و بزرگمان درافتاده، به آشنا سخن گفتم.
آه و وای از این من!
اکنون اما چرا از زندان برای شما نامه مینویسم؟ برای اینکه هنوز ناباورانه، به شما، آری به شخص شما، امید بسته ام. باورم بر این است که: شما مگر برای این انشقاق بزرگ مردمان چاره ای بیندیشید. شما، امروز رهبر کدام مردمید؟ من مردم فراوانی برای شما نمیبینم. رهبری، آن هم بر حداقل مردم، که غرورآفرین نیست. مبادا من و شما را ازدحام مردمی که به استقبال یک مسئول و یا خود جنابعالی می آیند، بفریبد. شما اگر به دیگر افراد مشهور هم اجازه ی سخنرانی و حضور در کشورتان بدهید، غوغای مردمان ما فزونی خواهد گرفت. اجتماع فراوان این مردم، هیچگاه قابل استناد نبوده و نیست(!) امروز شما بر کشوری رهبری می کنید که مردمش از دست رفته است. کشوری که در گردونهی چه کنمهای بسیاری گرفتار است. کشوری که اتحاد و یکپارچگیاش، به دست خود شما و اطرافیان شما، به حاشیه رفته است و نگرشی قلیل و تنگ به میدان آمده.
آقای نوری زاد! از نگاه تنگ و خودخواهانه و آلوده به حسادتت دامنه مقبولیت رهبری را به بحث سخیف حداقل و حداکثر کشانده ای و نتیجه گرفته ای که رهبری، آن هم بر حداقل مردم، که غرورآفرین نیست! معلوم شد نفهمیدی که خامنهای خلف صالح خمینی است که می گفت:
قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینى یکه وتنها هم بماند، به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستى است، ادامه مىدهد و به یارى خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنههاى مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانى که به ستم و ظلم خویشتن اصرار مىنمایند سلب خواهد کرد (صحیفه امام، ج۲۰، ص: ۳۱۹)
آری همانطور که برای آن روح خدایی چه آن زمان که در غربت تبعید بود و چه آنگاه که در اوج محبوبیت در چشم وقلب مردم قرار داشت، چیزی جز عمل به تکلیف الهی مطرح نبود، خلف صالح او خامنهای نیز علیرغم آنکه بسیجیان جهان اسلام و پابرهنگان مغضوب دیکتاتورها بارها با جان و هستی خویش وفاداریشان را به شخص او و آرمانهای والایش اعلام نموده و با فداکاری و ایثار و بذل جان اثبات کرده اند که اهل کوفه نیستند، چیزی جز عمل به تکلیف الهی در سر ندارد و همین ویژگی است که مجاهدانی بزرگ چون سید حسن نصرالله را به خضوع در مقابل این مرد بزرگ وا می دارد. آری امروز خامنهای بر کشوری رهبری می کند که مردمش به لطف و عنایت حق تعالی از دست فتنه گران و بازی خوردگان داخلی استکبار جهانی رفته اند و در آغوش اسلام ناب محمدی (ص) پناه گرفته اند، به همین جهت است که سران داخلی فتنه، ریاکارانه و منافقانه برای جلب یکی دو نفر هم که شده، به دیدار خانواده تو می روند. شک نکن اینها اصحاب شیطانند و من دعا می کنم خانواده ات از شر آنها در امان بمانند؛ اگر تو فرصتی برایشان بگذاری!
نمی دانم امسال را سال چه نامیده اید. شنیده ام که به کوشش و تلاش در آن اشاره شده است. این نامگذاری، نشان میدهد که بعضاً مشاوران شما، افراد صادق و کارآمدی نیستند. من و همه، آنجا به شما آفرین می گفتیم که امسال را سال آشتی ملی می نامیدید و خود برای این پیوند مبارک اما دشوار و سخت، پیشقدم میشدید.اگر کوشش و تلاش برای شما مهم است، از انرژی آن در آشتی ملی باید بهره ببرید.
آقای نوری زاد! من اطلاع دقیق دارم که زندانیان در حبس با امکانات گوناگون رسانه ای از اخبار بیرون مطلعند و سخت متعجبم که تو چرا با استفاده از عباراتی مثل (نمی دانم امسال را سال چه نامیده اید. شنیده ام که به کوشش و تلاش در آن اشاره شده است.) درصددی به دروغ شرایطی را که در آن به سر می بری، بر خلاف واقع جلوه دهی. خدا کند خودت باور نکنی که خیلی اهل استقامت در برابر ناملایمات هستی! اما بهدنبال القای این دروغ، مشاوران رهبری را بهدلیل نامگذاری این سال، غیرصادق و ناکارآمد برشمرده ای و اینگونه ادامه داده ای که:
(من و همه، من و همه، من و همه آنجا به شما آفرین می گفتیم که امسال را سال آشتی ملی می نامیدید و خود برای این پیوند مبارک اما دشوار و سخت، پیشقدم میشدید.) بهراستی چرا فکر می کنی اگر تو ترجیح می دهی امسال سال آشتی ملی نامیده می شد، همه، تاکید میکنم همه هم با این ترجیح تو موافقند. بوی تعفن خودبینی و خود بزرگ بینی به مشامت نمی رسد؟!
رهبر گرامی، میدانم سخنان ناگوار من چه بسا تلخ و آشوبنده باشد. اما بیایید سخن تلخ و صادقانه مرا، بر شیرینی سخن چاپلوسانهی کسانی که شما را احاطه کرده اند، ترجیح دهید.
باز یک نشانه دیگر از خودبینی در نوشته ات از روز روشن تر است، سخن خود را تلخ ولی صادقانه انگاشتن و مدعی چاپلوسی مابقی اطرافیان شدن را چرا باید خوانندگان نامه تو بپذیرند؟ چون تو ادعا می کنی! آقای نوری زاد! البته اعتراف می کنم سخنانت تلخ است نه از این جهت که حقیقتی را در مورد اطرافیان رهبری اثبات کردی بلکه از این جهت که منویات درونی و خصلتهای خودت را بروز دادی و انسان تاسف می خورد از اینکه تا چه حد یک انسان می تواند اسیر بافته های ذهن خود شود و خودبینی و خودخواهی او را از حقیقت مشهود دور سازد! خدا را شاکرم که رهبری سخن امثال تو را بر مشورتهای افراد لایق ترجیح نداد ه است.
جامعه ی ما، در جوار یک انفجار بزرگ است. دیگ جوشانیست که ما به خاطر آزار از خروج پرسروصدای بخار آن، چوب کبریتی در سوپاپ آن فرو کرده ایم. من با همهی اطمینانی که سابقاً در جانبداری از شما مینوشتم، اکنون نیز در جانبداری از شما مینویسم: ما، به روزهای پایانی فرصت آزمون خویش رسیده ایم. روزهایی که دست تقدیر، سنتهای ناب و حتمی خدای متعال، ما را از گردونهی امتحان به در می برد. امتحانی که در این ۳۰ سال فرصت، جز خراش و خرابی با ما نبوده است. ما و شما؛ مردم خویش را از دست داده ایم. اگر سکوت و آرامشی در آنان میبینید به ضرب زور و اسلحه است. اگر باور ندارید به یک آزمون خیالی تن در دهید. به دو کشور ایران و مثلاً سوئد یا کانادا یا حتی مالزی اعلام میکنیم که مردم این دو کشور، یک روز، فقط یک روز پلیس و بسیج و اسلحهای بر سر نخواهند داشت و آزادند که هرچه میخواهند انجام دهند. فقط طی یک روز. تصور میکنید در پایان این یک روز؛ کشور ما و شما چگونه خواهد بود؟ و کشورهای دیگرچطور؟ قصد من از این مقایسه، مجیزگویی از غرب یا سایر کشورها نیست. بلکه میخواهم به شکنندگی آرامش و سکوت دروغین جامعهی خویش اشاره کنم.
آقای نوری زاد! از روز روشنتر است که اگر مردم، این نظام مقدس را که رهبری اساسی ترین رکن آن است، نخواهند، با اینهمه دشمنی که قلدران و زورمداران و زراندوزان عالم در داخل و خارج علیه آن می کنند، یک روز هم دوام نخواهد آورد و اگر طی ۳۰ سال این نظام نه تنها پابرجا مانده بلکه بسیاری از مردم جهان را نیز حامی و دوستدار خود نموده، دقیقا بهخاطر خواست مردم و بسیجیان و محرومان و پابرهنگان مغضوب دیکتاتورها بوده است. آقای نوری زاد! امیدوارم حبس، اندکی تو را از خودخواهی و فضای ذهنی که بزک کردهها و روشنفکران هواپرست غربزده اطرافت برایت ساخته اند، بیرون آورد تا اینهمه حقیقت واضح را وارونه نبینی.
رهبر عزیز! من و بسیاری، هنوز دوستدار شما و سرنوشت کشور خویشیم. به رهبری شما بر مقدرات کشور ایمان داریم. ما دوست داریم با رهبری شما به افقهای مبارک دست ببریم. اما شما ظاهراً این اشتیاق را طالب نیستید. بعضاً مشاوران و دوستان ناآگاهی شما را در محاصرهی خود گرفته اند، به شما اطلاعات و آمار نادرست میدهند و از زبان شما، سخن غیرواقع برمی آورند. دوستانی همچون آقای شریعتمداری کیهان، که اطمینان دارم آنگاه که همه از اطراف شما پراکنده شدند و شما و او در یک جزیره تنهایی تنها ماندید، او درجانبداری غلیظ از شما، به مخالفت با خود شما برخواهد خواست!
در این پاراگراف که برای چندمین بار انگیزهات از نگارش نامه برملا شده (شاید ناخواسته) که همان بغض و کینه آلوده به حسادت نسبت به افرادی است که رهبری به دلیل لیاقتهایشان به برخی نظراتشان توجه می کنند، نکته جدیدی که به آن بپردازم، نیست.
برخلاف ظاهر تلخ نوشته ام، با صدای بلند و آوازی که همهی هستی را درنوردد، اعلام میدارم که: ما شما را دوست داریم و به پایان خوب سرنوشت شما سخت علاقهمندیم. مرا و ما را باور کنید. حتی در خیال احتمال دهید که ما درست میگوییم. این احتمال هیچ هزینهای برای شما ندارد. در خیال خود باور کنید که دوستان خوب شما، فراتر از شما، و در صنفی که انگ دشمن بر پیشانی آحادش خورده است، غم شما را میخورند و مضطربانه علاقهمند درخششِ نابِ شما در این روزهای پایانی آزمون الهیاند و با شجاعت تمام، شجاعتی که من شخصاً در شما باور دارم، امسال را سال آشتی ملی اعلام کنید و از ملامت هر ملامتگری نهراسید. که خدا شما و ما را کفایت میکند. خدایی که دست خود و دست مردم را در دست شما می نهد. یاعلی!فرزند شما: محمد نوری زاد. اوین بند۲۴۰- سلول۵۷
در پایان همانطور که به خودت حق داده ای به اقرار خودت نامه تلخ بنویسی، امیدوارم به من هم این حق را بدهی که با لحنی مشابه خودت برایت پاسخ سرگشاده بنویسم! و امیدوارم باور کنی که من و همه دوستداران رهبری (که انشاالله دوستیمان برای رضای خدا باشد نه به امید اینکه اگر خدای ناخواسته در نظام حق جمهوری اسلامی به حق یا اشتباه و خطا، که طبیعی است در هر مجموعه انسانی و نظامی رخ دهد، دچار مشکلی شدیم، از رهبری انتظار مساعدت و دیدار با خانوادهمان را داشته باشیم!) نیز حسب آموزه های دینیمان که از امام و رهبری و شاگردان و همراهان ایشان آموخته ایم نیز به پایان خوب و سرنوشت خیر همه بندگان خدا و از جمله تو علاقهمندیم و متقابلا از تو می خواهم برای نجات خودت از توهماتی که گرفتارش شده ای، حتی در خیالت هم که شده، احتمال صدق در این نوشتار را بدهی و در کارت تجدید نظر کنی و واعظ بی عمل نباشی و خود نیز باور کنی که اگر خدا بخواهد کسی را نصرت کند، هیچ غلبه کننده ای بر نصرت شونده خدا نخواهد بود و خود را به خدا بسپاری و از ملامت ملامتگران نترسی و بدانی که عزت و ذلت بدست اوست!
کمترین علاقهمند خمینی و خامنهای
مهدی کوچکزاده
امروز: شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تهران با رد تجدید نظر خواهی، رای صادره از شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران در مورد "حمزه کرمی" را تایید کرد.
شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران پیش از این کرمی را به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام به تحمل یک سال حبس محکوم کرده بود.
کرمی (مدیر سایت جمهوریت) همچنین به دلیل اختلاس از سازمان بهینه سازی به ۱۰ سال حبس و انفصال دایم از خدمات دولتی محکوم شده بود که دادگاه تجدید نظر این دو مورد را تایید کرد.
دادگاه انقلاب، همچنین کرمی را به جرم اجتماع و تبانی با هدف برهم زدن امنیت کشور به تحمل ۵ سال حبس محکوم کرده بود که دادگاه تجدید نظر به دلیل اینکه متهم منکر آن بوده و به لحاظ عدم کفایت دلیل، حکم به برائت وی در این مورد را صادر کرد.
حمزه کرمی، از سال ۶۸ تا ۷۴ فرماندار ورامین و از سال ۷۴ تا ۸۰ مدیرکل سیاسی دفتر رییس جمهور (هاشمی و خاتمی) بوده است.
امروز: سایت خبری -تحلیلی کلمه در هفته ای که گذشت ، تحت حملات شدید هکرها از داخل و خارج کشور برای متوقف کردن فعالیت سایت بود.
به گزارش کلمه، این برای اولین باری نیست که این سامانه خبری و دیگر سامانه های خبری تحت حملات شدید از داخل و خارج کشور قرار می گیرند. این شیوه محدود کردن دسترسی کاربران به اطلاعات که در آن از حملات پر حجم یوزر های مجازی استفاده می شود از شب انتخابات ریاست جمهوری با از دسترس خارج کردن اکثر سایت های خبری و اطلاع رسانی سبز آغاز شد و تا کنون ادامه دارد.
در حملات هکری هفته گذشته به سایت کلمه مراکز حملات بعضا ازمراکز دولتی و در یک مورد سازماندهی حملات از یکی از دانشگاه های بزرگ دولتی مستقر در تهران بود.
به گفته اعضای تیم فنی «کلمه»، علاوه بر اینکه این گونه حملات نیاز به حمایت برخی زیرساخت های دولتی دارد ، هزینه های میلیونی و گزافی برای هر ساعت حمله به سایت های سبز نیز باید صرف شود.
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ،سایت های خبری آماج حملات هکرهایی شدند که بعضا از سوی مراکز قدرت و با پشتیبانی مراکز دولتی حمایت می شدند.در چنین شرایطی بود که گروهی موسوم به ارتش سایبری ایران با هک کردن و دزدیدن دامنه سایت ها اعلام موجودیت کرد.
در طول ماه های بعد از انتخابات این گروه که آن را منتسب به یکی از سازمان های نظامی می کنند اقدام به هک کردن و دزدیدن دامنه سایت های مختلف از جمله سایت های جنبش سبز کرد.
آخرین اقدام این گروه در ۲۳ بهمن ۱۳۸۸ رخ داد. در این روز سایتهای جرس، تحول سبز و کلمه توسط این گروه مورد حمله قرار گرفت و در اقدامی خلاف قوانین بین المللی دامنه این سایت ها دزدیده شد اما تیم فنی کلمه بعد از چند ساعت توانست دامنه را پس بگیرند و فعالیت سایت از سر گرفته شد.
با نزدیک شدن به ماه خرداد و در هفته گذشته یک بار دیگر حملات هکر ها که در طول ماههای گذشته همواره وجود داشته به اوج خود رسید.گرچه این حملات موفقیت آمیر نبوده و حتی آنها برای دقایقی موفق به خارج کردن سایت از دسترس نشدند اما هزینه های چند صد میلیونی آنها برای این اقدام نشان هراس و ترس از جریان آزاد اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به افکار عمومی دارد.
گرچه رییس دولت در سخنان خود مدعی شده که ایران آزاد ترین کشور دنیا در عرصه رسانه است و در ایران آزادی نزدیک به مطلق است اما بررسی عملکرد و نحوره برخورد با رسانه ها و اهالی رسانه در یکسال گذشته که رکورد بی سابقه ای را در توقیف ،فیلتر و بازداشت خبرنگاران و روزنامه نگاران بر جا گذاشته است.
تلاش برای ناآگاه نگه داشتن افکار عمومی موضوعی است که به خوبی می توان در رفتار حاکمان و برخورد آنها با رسانه ها مشاهده کرد.این رو مهندس میر حسین موسوی به خوبی در آسیب شناسی جنبش سبز بر ضرورت آگاهی بخشی به قشر های مختلف مردم همواره تاکید داشته است.
به اعتقاد مهندس موسوی، هر منفذی که بسته می شود بلا فاصله باید پنجره های دیگری گشوده شود. هر روزنامه ای که بسته می شود، راه انتشار یک روزنامه ی دیگر در چارچوب قانونی جستجو شود. هر وبلاگی که بسته می شود ده ها وبلاگ دیگر برای دفاع حقوق مردم باید راه اندازی شود. این تنها راه است و ما بیشماریم و ما می توانیم این کار را انجام دهیم.
میرحسین موسوی بارها تاکید کرده است که شمشیر نمی کشیم تنها عنصر پیش برنده ما آگاهی است.
وی همچنین در دیدار جمعی از ایثارگران نیز بار دیگر به این موضوع اشاره کرد و گفت: ما باید روش هایمان را به روزتر کنیم. حالا که روزنامه نداریم باید راه های تازه ای پیدا کنیم ضمن آنکه دنبال روزنامه هستیم تا از طریق قانونی رسانه داشته باشیم اما از طریق رسانه های مجازی که یقیناً جزء حقوق ماست از طریق هیأت ها از طریق خانواده و سینه به سینه باید اطلاع رسانی کنیم. این اطلاع رسانی هم باید حول مسئله ای که در آن اجماع داریم با روش های جدیدی که در حین کار به دست می آوریم انجام دهیم .دائم باید فکرهای نویی ارائه دهیم که یک جمع خلاق را داشته باشیم و روش های نو برای جامعه مان داشته باشیم.
اطلاع رسانی شفاف و کمک به جریان آزاد و مستقل خبری نکته مهمی است که در جهت آگاهی بخشی به افکار عمومی تاثیر گذار است و همه حامیان جنبش سبز به گفته مهندس موسوی در نقش یک رسانه می توانند در پیشبرد این مهم نقش افرینی کنند.
امروز- امید ساعدی*:حق راهپیمائی و تظاهرات مسالمت آمیز از حقوق ذاتی و انحصاری مردم است و نه دولت. این حق در اصل ٢٧ قانون اساسی و دقیقاً در ذیل فصل سوم این قانون که «حقوق ملت» را بر می شمارد آمده و مقرر می دارد که: «تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است».
اساساً فلسفۀ این حق راهپیمائی و تظاهرات، در دفع شـّر و ازالۀ ضرر از مردم نهفته است. یعنی مردمی که خود را در معرض ظلم و ضرر می بینند، «حق» دارند در برابر رفتار و کردار دولت، که تمام قدرت و اهرم های اعمال قوۀ قهریه را در اختیار دارد، مراتب اعتراض خود را نشان دهند و از طریق اعمال این «حق انحصاری»، آژیر خطر را به صدا در بیاورند و به گوش دولت برسانند.
اصولاً دولتها حق تظاهرات علیه مردم خود را ندارند. در نظامهای دمکراتیک جهان همیشه مردم هستند که علیه دولت تظاهرات میکنند، چراکه تجمع واعتراض «حق» آنهاست. این فقط در دولت هایی از جنس دولت نهم و پس از آن است که یک دولت علیه مردم ولی نعمت خود، ضیافت مکروه سرکوب تدارک می بیند و با نمایش اطراق پُرصلابت کارآموزان چماق زنی در پیاده روهای تهران (مانند ٢٢ بهمن ٨٨)، که در یک دست باتوم و دردست دیگر بستنی قیفی دارند، می خواهد شهروندان آزادی خواه را ازاین مأمورین اجاره ای بترساند.
وانگهی، ازلحاظ حقوقی اقدام دولتی که با اغراض سیاسی و با توسل به زور و خشونت درصدد ترساندن و ایجاد وحشت در«افکارعمومی» کشورش باشد (و نه فقط شهروندانی که به خیابان آمده اند) مصداق ارهاب و تروریسم دولتی است.
حق با هم بودن، تشکیل اجتماعات و با هم اعتراض کردن، درحقیقت پاد زهر همان «تنهائی و تک افتادگی» است که همچون سَم، مردم را نسبت به آنچه در جامعه اتفاق می افتد بیهوش و بی تفاوت میکند. اِعمال این حق، خون اکسیژن دار به کالبد جامعه تزریق کرده و او را زنده نگه میدارد. این دقیقاً همان اثریست که داروی سبز «ما همه با هم هستیم»، جامعۀ آزادیخواه ایران را از مرض موت نجات داده است.
در مقالۀ حاضر، ضمن بررسی قوانین پیرامونی اصل ٢٧ قانون اساسی، تلاش می کنیم به اثبات این مهم بپردازیم که لزوم أخذ اجازۀ قبلی، فقط و فقط ناظر بر تجمعات و راهپیمائی های سازمان دهی شده توسط «احزاب سیاسی»، «تشکلهای صنفی»، «انجمنهای اسلامی» و«انجمنهای اقلیتهای دینی» بوده (اصل ٢۶ قانون اساسی [۱]) و به هیچ وجه قابل اِعمال و تحمیل بر «شهروندان غیر متشکل»، «سازمانهای غیر دولتی» یا دیگر اشخاص حقوقی نمی باشد.
در این مقاله، «قانون فعالیت احزاب، جمعیت ها و انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دینی شناخته شده» مصوب هفتم شهریور سال ١٣۶٠مجلس شورای اسلامی باختصار« قانون سال ١٣۶٠» نامیده میشود.
اوّل ــ عدم الزام به أخذ مجوز در حکم محکم قانون اساسی
حق تشکیل اجتماعات و راهپیمائی ها بعنوان یک حق بشری، در نصّ صریح اصل ٢٧ قانون اساسی ایران به رسمیّت شناخته شده و هر مقامی هم که افراد ملت را از حقوق مقرر در قانون اساسی محروم نماید (حتی اگر ولیّ فقیه باشد)، مجرم بوده و باستناد مادۀ ۵٧٠ قانون مجازات اسلامی، علاوه بر انفصال از خدمت و محرومیّت ١ تا ۵ سال از مشاغل حکومتی به حبس از ٢ ماه تا ٣ سال محکوم خواهد شد.
درمتن پیش نویس اصل ٢٧ که مبنای کار مجلس خبرگان قانون اساسی (١٣۵٨) قرار گرفت، دو تعبیر «بدون حمل سلاح» و«مخل به مبانی اسلام نباشد» وجود نداشت و مقرر گردیده بود که «مقررات مربوط به نظم و راهپیمائی و اجتماع در خیابانها و میدانهای عمومی به موجب قانون معین میشود»، که خوشبختانه آن متن به تصویب نرسید تا از این طریق، دست قانونگذارعادی از دخالت بعدی در حقوق اساسی مردم کوتاه گردد.
در حقیقت، قانونگذار دراصل ٢٧ قانون اساسی، راه تأمین و تشخیص اینکه اجتماعات و راهپیمائی ها، مخّل نظم عمومی نباشند را از قبل و بطورعینی واُبژکتیو تعیین کرده، و آن چیزی نیست جز اینکه: «بدون حمل سلاح» بوده و«مخل به مبانی اسلام نباشد». یعنی، قانونگذاراساسی برای اینکه اِعمال این حق اساسی و مشروع مردم در معرض سلیقۀ مقامات قرار نگیرد پیشاپیش ملاک و معیار عینی برای آن قائل شده تا آنگونه نباشد که یک وزیر، یک فرماندۀ پلیس، یک سردار کت و شلواری یا هر آقای دیگری بتواند به کیف و میل خود و بطور شخصی و سوبژکتیو تصمیم بگیرد و احیاناً متن متین قانون را کاغذی بیش نداند و مردم را از حق مسلم اعتراض علیه دولت محروم نماید.
لذا اگرازاین حیث، تظاهرات یا تجمعی مفاد اصل ٢٧ قانون اساسی را نقض نکند، فرض قانونگذار این است که آن تظاهرات یا تجمع اخلالی در نظم عمومی ایجاد نمیکند وبنابراین، دلیلی هم بر منع آن نیست و چیزی که قانوناً ممنوع نباشد، آزاد است.
تظاهرات ساکت ولی پر فریاد ٢۵ خرداد ٨٨ نمونۀ یک تظاهرات ماهیتاً قانونی است. هم غیرمسلحانه بود و هم مخل به مبانی اسلام نبود. ضمناً توفیق اجباری هم نصیب پلیس شد تا در مقابل این شهروندانی که با «اِعلام قبلی» و در اقدامی کاملاً قانونی «حق اساسی دادۀ» خود را اِعمال کردند سر تعظیم و تسلیم فرود آورد. کمااینکه مجبور شد تردد وسائط نقلیه به سمت خیابان های منتهی به محلهای اِعمال اصل ٢٧ قانون اساسی در آن روز را مسدود کند و عملاً رضایت ضمنی خود را نسبت به این اِعمال «حق» اعلان کردند.
مگر غیر از این است که حق «گرفتنی» است؟ حق، امتیاز نیست و برای اِعمال حق از کسی اجازه گرفته نمیشود. این دیگران هستند که باید اِعمال حق سایر شهروندان را به رسمیّت بشناسند ومانع نشوند. مردم هم در حدود قانون، «حق» خود را اِعمال کردند وسعی کردند پیام اعتراض خود را به گوش ناشنوای دولت برسانند.
البته پس از این روز واقعه، دستگاه عدلیه «تا آنجا» و «به آنها» که زورش رسید « قازور » (یا همان قانون زور) را علیه برخی شهروندان به اجرا گذارد و بعنوان نمونه آقای بهزاد نبوی را به «اتهام» بیست دقیقه حضور در تظاهرات قانونی سکوت، و به ازاء هر یک دقیقه حضور به سه ماه حبس اسلامی (وجمعاً شصت ماه یعنی پنج سال) محکوم کرد.
و اما، چگونه است که یک قانون عادی یعنی « قانون سال ١٣۶٠»، حق تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها را که نصّ صریح «قانون اساسی» برای شهروندان به رسمیّت شناخته است، نقض و محدود میکند و «شورای نقض حقوق مردم» یا همان «شورای نگهبان» یا همان شورای «باصطلاح» نگهبان قانون اساسی هم آن را مغایر قانون اساسی نمیداند؟ و با این قانون عادی محدود کننده، تیغ به دست مجریان مسلوب الاراده داده میشود تا عملاً به قلع و قمع اصل٢٧ قانون اساسی بپردازند؟ این همان تخلفی است که در بخش دوم مقاله به آن پرداخته وتلاش خواهیم کرد تا حد ومرز حقوقی آن را مشخص نماییم.
دوم ــ الزام به أخذ مجوز در قانون عادی: حکمی استثنائی وغیر قابل تسری
صرفنظراز تقدم و ارزش برتر قانون اساسی در سلسله مراتب حقوقی و نیز این مهم که «قانون سال ١٣۶٠» بعنوان یک قانون عادی نمیتواند حقی که در قانون اساسی به مردم داده شده است را محدود یا سلب کند و فارغ ازاینکه این « قانون سال ١٣۶٠» از نظر الزام به أخذ مجوز قبلی، مغایر قانون اساسی باشد(که هست) یا نباشد، اساساً قلمرو اِعمال این قانون صرفاً و صرفاً به احزاب و تشکلهای موضوع اصل ٢۶ قانون اساسی محدود بوده و لذا به سبب استثنائی بودن آن، به هیچ وجه قابل تسری به غیرآن موارد منصوص نیست.
به عبارت دیگر، طبق مادۀ ۵ قانون سال ١٣۶٠، گروههای مذکور در این قانون، که طبعاً مشمول محدودیتها و الزامات مربوطه واز جمله لزوم أخذ مجوز قبلی میشوند «احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دینی شناخته شده» موضوع اصل ۲۶ قانون اساسی می باشند. در نتیجه، مسئلۀ لزوم کسب مجوز از وزارت کشوردر برگزاری راهپیمائی ها (موضوع تبصرۀ ٢ مادۀ ۶ قانون سال ١٣۶٠) قابل تسری و تحمیل بر«اشخاص حقیقی» و یا حتی سایر گروههائی که از مصادیق چهارگانۀ (سیاسی ـ صنفی ـ اسلامی ـ اقلیت دینی) نباشند، نمیشود.
بنابراین،اصولاً شهروندان (بعنوان اشخاص حقیقی غیر متشکل) ونیز سازمانهای غیردولتی یا هر گروه دیگری که:
ــ مصداق گروه سیاسـی نباشـد[۲] (طبق تعریف مقرر در مادۀ ١ قانون سال ١٣۶٠)،
ــ مصداق گروه صنـفی نباشـد[۳] (طبق تعریف مقرر در مادۀ ٢ قانون سال ١٣۶٠)،
ــ مصداق انجمن اسلامی نباشد[۴] (طبق تعریف مقرر در مادۀ ٣ قانون سال ١٣۶٠) و
ــ مصداق انجمن اقلیّت دینی نباشد[۵] (طبق تعریف مقرر در مادۀ ۴ قانون سال ١٣۶٠)، قانوناً و قهراً از شمول اصل ٢۶ قانون اساسی و قانون سال ١٣۶٠ خارج بوده و طبعاً حق دارند و میتوانند آزادانه و بدون الزام به کسب مجوز از وزارت کشور، عملاً و با توسل به حبل المتین اصل ٢٧ قانون اساسی، به تشکیل اجتماعات و راهپیمائی ها مبادرت ورزند (مانند تظاهرات ٢۵ خرداد ٨٨) و مادام که بدون حمل سلاح باشد و مخل به مبانی اسلام هم نباشد، هیچ مقامی «قانوناً» نمیتواند مانع و متعرض آنها شود.
لازم به ذکراست که «اطلاع رسانی عمومی» و یا دادن «اطلاع قبلی» از تشکیل تظاهرات و تجمعات به منزلۀ «استیذان» و کسب اجازه نمی باشد، بلکه صرفاً اقدامیست برای تمهید مقدمات لازم و ضروری جهت عملی کردن و اجرای مادی وعینی تجمع یا تظاهرات بوده و مطلقاً تأثیری در انشاء و ایجاد حق منـَجَّز و قطعی تشکیل تجمع یا راهپیمائی ندارد.
مؤخره
در خاتمه، ضمن تأکید مجدد بر این مهم که دولت قانوناً حق تظاهرات و ترساندن شهروندان خود را ندارد، به دو مورد عینی از کاربرد عملی اصل ٢٧ و برگزاری تظاهرات بدون کسب مجوز از وزارت کشور اشاره می کنیم که در دی ماه ٨٨ بدون خون و خونریزی برگزارشد.
اوّل ـ «شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی» که بنا به مصوبۀ مجلس شورای اسلامی در فهرست نهادهای عمومی غیر دولتی قرار دارد و بطور سنتی عهده دار برگزاری مراسم و مناسبتها در جمهوری اسلامی ایران است، تظاهرات ٩ دی ماه ٨٨ را که جزء برنامه های ثابت و همیشگی این شورا هم نبود، به سفارش دولت، سازماندهی و برگزار کرد آنهم بدون اینکه از وزارت کشور کسب مجوز بکند. این حق، همان حقی است که تمام سازمانهای غیر دولتی و اشخاص حقوقی غیر منطبق با اصل ٢۶ در اِعمال اصل ٢٧ دارند، بدون اینکه ملزم به أخذ مجوز قبلی از وزارت کشورباشند.
دوم ـ نمایندگان مجلس شورای اسلامی دراعتراضی نمایشی به حوادث عاشورای ٨٨ ، دست به تظاهرات زدند و ضمن خروج از صحن مجلس و راهپیمائی در شارع عام، حق قانونی مذکور در اصل ٢٧ قانون اساسی را بدون کسب مجوز از وزارت کشور اِعمال کردند.
اگر وکلاء مزبور، «نیابتاً» و بعنوان نمایندۀ مردم این حق تظاهرات را دارند (که دارند)، به طریق اولـٰی موکلین آنها یعنی خود مردم «اصالتاً» همان حق را دارند.
و اگر وکلاء مزبور، نه در مقام وکیل و نمایندۀ مردم بلکه «اصالتاً» و بعنوان شهروندان ایران، رأساً و به نام خود تظاهرات بدون مجوز برپا کرده اند (که قانوناً حق دارند)، نظر به اینکه همه دربرابر قانون مساوی هستند، سایر مردم و شهروندان ایران هم، همین حق را دارند که قانوناً و به تجویز اصل ٢٧ قانون اساسی و بدون اینکه نیازی به مجوز وزارت کشور داشته باشند تظاهرات کنند.
«ملتی که آزادی بخواهد، بهایش را خواهد پرداخت»
*دانشجوی دکتری حقوق
پی نوشت ها:
[۱]«اصل ۲۶- احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهور اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت».
[۲]«ماده ١ - حزب، جمعیت، انجمن، سازمان سیاسی و امثال آنها تشکیلاتی است که دارای مرامنامه و اساس نامه بوده و توسط یک گروه اشخاص حقیقی معتقد به آرمانها و مشی سیاسی معین تاسیس شده و اهداف، برنامه ها و رفتار آن به صورتی به اصول اداره کشور و خط مشی کلی نظام جمهوری اسلامی ایران مربوط باشد».
[۳]«ماده ٢ - انجمن، جمعیت، اتحادیه صنفی و امثال آن تشکیلاتی است که به وسیله دارندگان کسب یا پیشه یا حرفه و تجارت معین تشکیل شده، اهداف، برنامه ها و رفتار آن به گونه ای در جهت منافع خاص مربوط به آن صنف باشد».
[۴]«ماده ٣ - انجمن اسلامی هر واحد اداری، آموزشی، صنفی، صنعتی و یا کشاورزی تشکیلاتی است مرکب از اعضای داوطلب همان واحد که هدف آن شناختن و شناساندن اسلام، امر به معروف و نهی از منکر و تبلیغ و گسترش انقلاب اسلامی باشد».
[۵]«ماده ۴ - انجمن اقلیت های دینی موضوع اصل ۱۳ قانون اساسی تشکیلاتی است مرکب از اعضای داوطلب همان اقلیت دینی که هدف آن حل مشکلات و بررسی مسایل دینی، فرهنگی، اجتماعی و رفاهی ویژه آن اقلیت باشد».
امروز-ح. الف:دانشگاه تربیت مدرس دانشگاهی است که در بدو انقلاب و به منظور تربیت متخصصانی تاسیس شد که علاوه بر دانش آکادمیک از تعهدات اخلاقی و انقلابی لازم برای بر عهده گرفتن نقش استادی در دانشگاههای مختلف کشور برخوردار باشند. بر این اساس، در سالهای آغازین، دانشجویان این دانشگاه علاوه بر گذراندن دروس مربوط به رشته خود درسهایی را در حوزه مطالعات اسلامی می گذراندند. این رویه البته با گسترش شتابان نظام دانشگاهی در سطح کشور به حاشیه رفت و پس از آن تربیت مدرس نیز در سطحی تقریبا مشابه با دیگر دانشگاهها قرار گرفت با این تفاوت که دانشجویان این دانشگاه همچنان تنها در مقاطع تکمیلی تحصیل میکردند و از اینرو، فضای کلی دانشگاه تا حدود زیادی به لحاظ سیاسی و اجتماعی توام با آرامش بود.
مرور حوادث دانشگاهی در سالهای اخیر -که دوران پرتحرکی در تاریخ دانشگاه در ایران به شمار میرود- نشان میدهد که دانشجویان و اساتید دانشگاه تربیت مدرس غالبا پرداختن به امور علمی و پژوهشی خود را بر مشارکت و فعالیت مستقیم در فعالیتهای سیاسی-اجتماعی ترجیح دادهاند. نمونه بارز این امر را میتوان در ماجرای محاکمه دکتر آقاجری در دوران اصلاحات دید که با وجود آنکه ایشان استاد دانشگاه تربیت مدرس بود، میزان اعتراضات و واکنشها در این دانشگاه نسبت به دیگر دانشگاههای کشور به شکل محسوسی پایینتر بود.
اما این تمام ماجرا نبود. انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری و حوادث پس از آن و نقش برجستهای که اساتید و دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در این رخدادها بر عهده گرفتند همگان را نسبت به اهمیت و جایگاه برجسته آن هوشیار ساخت. میرحسین موسوی کاندیدای انتخابات دهم ریاست جمهوری و یکی از رهبران جنبش اعتراضی پس از انتخابات از موسسان و اعضای هیات علمی تربیت مدرس است. رییس ستاد انتخاباتی او، دکتر بهزادیاننژاد، و برخی از مسئولین کمیتههای مختلف ستاد انتخاباتی همگی از خانواده تربیت مدرس بودند و مشاور ارشد و سخنگوی وی نیز دکتر علیرضا بهشتی بود که سالها عضویت هیات علمی و مدیریت گروه علوم سیاسی این دانشگاه را بر عهده داشت. در جمع همراهان مهدی کروبی دیگر کاندیدای اصلاحطلب انتخابات نیز اساتید و دانشجویانی از این دانشگاه به چشم میخورند که تا پیش از این شاید حتی کسی فکر هم نمیکرد که چنین متهورانه وارد عرصه سیاست و مشارکت شوند.
به نظر میرسد ظهور چنین افراد و گرایشهایی در دانشگاه تربیت مدرس و اتفاقات دیگری مانند نامه ۱۱۶ تن از اعضای هیات علمی این دانشگاه به رهبری+، توجه جریان حاکم را به این دانشگاه برگردانده است. انتخاب برادر رییس دانشگاه تربیت مدرس به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز مزید بر علت شد تا دکتر فرهاد دانشجو که پیش از این تا حدودی سعی میکرد دانشگاه را از تاثیرات تحولات سیاسی برکنار دارد نیز تمام قد وارد میدان شود و در نقش نماینده متعصب جریان حاکم، مسئولیت اصلی فشار بر اساتید و دانشجویان را شخصا بر عهده گیرد. تلاش برای جمعآوری امضا از اساتید دانشگاه در نفی نامه ۱۱۶ نفر، که حتی با تهدید و ارعاب و تطمیع همراه بود؛ ممانعت از فعالیت اساتیدی چون دکتر بهشتی، دکتر بهزادیاننژاد، دکتر شکوری، و مهندس موسوی در دانشگاه +-که به شکل بیسابقهای حتی تا ممنوعیت انتخاب آنها به عنوان استاد مشاور در رسالهها و پایاننامهها پیش رفت- ؛ و حتی دخالت در انتخاب اعضای هیاتهای ممیزه دانشکدهها -که تنها به امور علمی و پژوهشی هیات علمی میپردازد و قاعدتا ارتباطی با مسائل سیاسی و عقیدیتی ندارد- از جمله فعالیتهای دکتر فرهاد دانشجو است که البته در بسیاری از موارد حتی سندی نیز در این زمینه وجود ندارد و فشارها بیشتر به صورت شفاهی بوده است و در نتیجه امکان اعتراض قانونی به آنها نیز وجود ندارد.
به نظر میرسد ادامه این روند و در صورتی که چارهای عاجل برای مقاومت در قبال این رفتارها از سوی اعضای استادان و دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس صورت نگیرد، میتواند پیامدهای خطرناکی را به همراه داشته باشد که مهمترین آنها از میان رفتن فضای نشاط علمی و پژوهشی در دانشگاهی است که در طول عمر نه چندان طولانی خود، نقش برجستهای را در شکلگیری تحولات اجتماعی و سیاسی بر عهده داشته است.
امروز: همسر دکتر قربان بهزادیان نژاد استاد دانشگاه و مشاور میرحسین موسوی نسبت به هتاکی کیهان درباره همسرش واکنش نشان داد.بهزادیان نژاد در تاریخ ۷ دی ماه ۸۸ بازداشت شد و این بازداشت غیرقانونی هنوز ادامه دارد.
به گزارش کلمه، روز گذشته کیهان با زیر سوال بردن سوابق انقلابی و علمی بهزادیان نژاد و خدمات وی به جمهوری اسلامی نوشته بود:« اخیرا تعدادی که خود را «جمعی از اعضای هیئت علمی و دانشگاهیان دانشگاه های سراسر کشور» عنوان نموده اند، با صدور بیانیه ای، خواستار آزادی بهزادیان نژاد، یکی از اساتید بازداشتی دانشگاه تربیت مدرس و از صحنه گردانان فتنه پس از انتخابات شدند. نکته قابل توجه ادبیات کاملا منافقانه این بیانیه است که سعی نموده اند از این استاد تعلیقی یک چهره کاملا انقلابی و مدافع نظام ترسیم نمایند.»
سپس کیهان به این بخش بیانیه که نوشته شده است :«دکتر بهزادیان نژاد در زمره علاقمندان به جمهوری اسلامی، دوستداران نظام و خواهان اصلاح امور با حفظ تمام شئونات و منافع ملی بوده و نقش ایشان و همراهانشان در تشویق مردم برای حضور در پای صندوق های رأی در انتخابات ریاست جمهوری دهم از جمله خدمات بی بدیل ایشان به ایران اسلامی بوده است. قاطبه دانشگاهیان با توجه به حسن سابقه ایشان و به دلیل حضور موفق در زمینه های گوناگون علمی و مدیریتی، ایشان را فردی دارای ظرفیت های انسانی فوق العاده، مسلمانی متدین با سابقه روشن انقلابی، حق مدار و مسئول می دانند و خواستار آزادی هرچه سریعتر ایشان از اسارت هستند» اشاره می کند و بدون آنکه مدرکی مبنی بر غیر واقعی بودن این موارد داشته باشد می نویسد:« این توصیف اغراق آمیز در حالی است که به نقش تحریک آمیز وی در حوادث پس از انتخابات که نظام و انقلاب را در برابر یک کودتای تمام عیار براندازانه- از نوع نرم آن- قرارداد، هیچ اشاره ای نگردیده است.»
در پی توهین کیهان به این استاد دانشگاه و از چهره های انقلابی، همسر وی با برشمردن چکیده ای ازسوابق دکتر بهزادیان نژاد نسبت به این هتاکی واکنش نشان داده است.
متن جوابیه همسر دکتر بهزادیان نژاد به «حسین شریعتمداری» مدیرمسئول کیهان به شرح زیر است:
بسمه تعالی
قران کریم در سوره حجرات آیه ۶ می فرماید : ای مومنان هرگاه فاسقی خبری برای شما آورد (تصدیق نکنید) تا تحقیق کنید . مبادا با سخن فاسقی از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سرانجام پشیمان گردید...
جناب آقای حسین شریعتمداری
مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان
پیرو متن چاپ شده در شماره ١٩۶٣۶ تاریخ ١۴ اردیبهشت روزنامه کیهان اینجانب به عنوان همسر دکتر قربان بهزادیان نژاد لازم میدانم چکیده ای از فعالیت های اجرایی ایشان را صرفاً برای مطالعه و اطلاعات عمومی شخص شما برایتان ارسال نمایم تا هم برای دفاع نکردن از حیثیت حرفه ای و علمی ایشان در برابرشان مدیون نباشم و هم در قیامت بهانه ای برای شما مبنی بر بی اطلاعی باقی نماند.
دکتر قربان بهزادیان نژاد مدرک لیسانس در رشته علوم آزمایشگاهی از دانشگاه شهید بهشتی تهران، فوق لیسانس باکتریشناسی و دکتری میکروبشناسی پزشکی، از دانشگاه تربیت مدرس را کسب نموده است.
وی صدها عنوان کتاب، مقاله داخلی و خارجی و پروژه در زمینه علوم پزشکی تا امروز ارائه کرده که می توان به چند مورد ذیل به اختصار اشاره کرد:
کتب منتشر شده:
• تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، موسسه توسعه دانش و پژوهش ایران
• ١٣٧۵، روشهای تشخیص و تفسیر باکتری شناسی بالینی، انتشارات دانشگاه بین المللی امام خمینی، ترجمه: قربان بهزادیان نژاد
• ١٣٧۵، بی هوازیها در عفونتهای انسانی (جلد اول)، انتشارات دانشگاه تربیت مدرس ترجمه: قربان بهزادیان نژاد
• مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران (جلد اول و دوم)، موسسه توسعه دانش و پژوهش ایران، به کوشش قربان بهزادیان نژاد با همکاری دکتر باغبان زاده، زیرنظر دکتر محمد فرهادی
• ١٣٧۶، بی هوازیها در عفونتهای انسانی (جلد دوم)، انتشارات دانشگاه تربیت مدرس، ترجمه: قربان بهزادیان نژاد
• ١٣٧٧، میکروبیولوژی پلاک و پوسیدگی، انتشارات مشهد، تالیف : مجید زارع بیدگی - زیر نظر: قربان بهزادیان نژاد
• ١٣٧٨، مکانیسم های بیماریزای عفونتهای باکتریایی (دوجلد)، انتشارات معاونت پژوهشی وزارت بهداشت، ترجمه: قربان بهزادیان نژاد ، دکتر عطایی، با همکاری: حسین زاده، کشمیری
مقالات داخلی:
• دکتر محمد فرهادی، دکتر نسرین معظمی، قربان بهزادیان نژاد، ١٣۶٨، 'Bacterial etiologic '، Med j iri، جلد ١، شماره ٢
• دکتر محمد فرهادی ، قربان بهزادیان نژاد ، اصغر تنومند ١٣٧۵، 'بررسی عوامل بی هوازی باکتریایی در سینوزیت مزمن '، مجله دانشور
• قربان بهزادیان نژاد، رامین کشمیری، دکتر علی اکبر پورفتح الله ، 'بررسی اثر غلظتهای کمتر از توقف دهنده رشد آنتی بیوتیکها بر زنده ماندن سالمونلاتیفی موریوم در سلولهای میزبان '، مجله بیماریهای گرمسیری
• دکتر میر صالحیان، دکتر صراف نژاد، دکتر ملک زاده ، نادر علیپور، قربان بهزادیان نژاد، دکتر مرتضی ستاری، ١٣٧٨، 'ارزیابی آزمون ایمونوفلورسانس غیر مستقیم جهت تشخیص عفونتهای هلیکوباکترپیلوری'، مجله دانشکده پزشکی تهران، شماره ٢
• دکتر پرویز اولیاء ، قربان بهزادیان نژاد، دکتر عفت سوری، ١٣٧٨، 'بررسی آزمایشگاهی اثر هم افزایی لیزر هلیوم - نئون و غلظت های SMIC جنتامایسین بر تولید آلژینات کپسولی و رشد پسودوموناس آئروژینوز M 21 B 8′، مجله دانشور، شماره ٢۶
• قربان بهزادیان نژاد، سلطانی، دکتر روستایی، ١٣٧۶، 'جداسازی و بررسی سیتوتوکسی سیته گونه های مختلف آئروموناس از کودکان زیر ۵ سال مبتلا به اسهال '، مجله بیماریهای کودکان
• دکتر شیرین نیرومنش، قربان بهزادیان نژاد، منصوره ابراهیمی ترابی، ١٣٧٧، 'ارزیابی دو روش تشخیص واژینوز باکتریایی در یک درمانگاه زنان '، مجله دانشکده پزشکی تهران، شماره ١
مقالات ارائه شده در کنفرانس های داخلی:
• دکتر عادل رجبی، قربان بهزادیان نژاد، مهتاب سلطانی راد ١٣٧٨، 'بررسی مقاومت آنتی بیوتیکی استرپتوکوکوس پنومونیه جدا شده از بیماران بستری در بیمارستان امام خمینی (س)'، کنگره سالانه آسیب شناسی ایران
• رمضانعلی عطایی، قربان بهزادیان نژاد، ١٣٧٩، 'اثر غلظتهای مختلف محیط کشت بر میزان تولید و ضریب خاموشی نوروتوکسین تیپ A بوتولینیوم'، سومین کنگره میکروبیولوژی ایران، همدان
• نادر علیپور، دکتر صراف نژاد، دکتر ملک زاده، قربان بهزادیان نژاد، زهره جلالی، ١٣٧۵، 'بررسی ارتباط گروههای خونی A، B،O و گروههای خونی ترشحی و غیر ترشحی لوئیس با ناراحتیهای گوارشی '، دومین کنگره خون و بیماریهای مرتبط - تهران
• رمضانعلی عطایی، قربان بهزادیان نژاد، ١٣٧۶، 'بررسی اثر عوامل ضد عفونی کننده روی بقاع باسیلوس سوبتیلوس '، کنگره بیماریهای عفونی در جنگ - تهران
• پروین جمشیدی، قربان بهزادیان نژاد، دکتر محمد حسن روستایی، ١٣٧۵، 'جداسازی باسیلوس سرئوس از زخمها و سوختگیها و بررسی اثر سیتوتوکسی سیته آنها'، دومین کنگره میکروبیولوژی - یزد
• پروژه بررسی و تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی در کشور و تدوین برنامه مداخله برای کاهش بروز و مصرف انتی بیوتیک ها
• و صدها عنوان دیگر که به اجمال در رزومه ضمیمه آمده است...
مسئولیت های اجرایی ایشان:
• معاون اداره کل خدمات عمومی امدادی جمعیت هلال احمر
• مسئول بخش طرحها و تحقیقات جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی تهران
• مدیر گروه باکتریشناسی دانشگاه تربیت مدرس
• عضو شورای پژوهشی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تربیت مدرس
• مشاور وزیر بهداشت در امور دانشگاهی
• مسئول شوراهای هماهنگی بهداشت و درمان استانهای وزارت بهداشت
• عضو شورای پژوهشی علوم پزشکی وزارت بهداشت
• عضو شورای عالی برنامهریزی وزارت بهداشت
• عضو شورای سیاستگذاری دبیرخانه علوم پایه
• عضو هیئت ممتحنه و ارزشیابی رشته باکتریشناسی
• عضو هیئت تخصصی ممیزه دانشگاه تربیت مدرس
• عضو هیئت امنای جهاد دانشگاهی (نماینده وزارت بهداشت)
• بازرس ویژه وزیر بهداشت و عضو هیئت اجرایی جمعیت هلال احمر کشور
• قائم مقام وزیر بهداشت در امور فرهنگی، اجتماعی و دانشجویی
• مشاور وزیر بهداشت در امور دانشگاهی
• عضو شورای فرهنگی ـ اجتماعی وزارت فرهنگ و آموزش عالی
• عضو شورای فرهنگی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
• عضو شورای راهبردی ساختار وزارت بهداشت
• عضو شورای پژوهشی پژوهشکده مطالعات و برنامهریزی فرهنگی وزارت علوم
• قائم مقام رئیس مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران
• رئیس مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران
• رئیس مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی
• رئیس هیئت مدیره و رئیس انجمن میکروبشناسی ایران
• عضو شورای بیوتکنولوژی دانشگاه تربیت مدرس
• مسئول هماهنگی ستاد بزرگداشت یکصدمین سالگرد مشروطیت
• مدیر مسئول فصلنامه فرهنگ اندیشه
• عضو هیئت تحریریه مجله (دانشکده علوم پزشکی تربیتمدرس)
• عضو هیئت تحریریه مجله (دانشکده علوم پزشکی ایلام)
همچنین ایشان در زمینه برگزاری همایش و بزرگداشت برای بزرگان مذهبی، علمی و بومی کشور نیز فعالیت هایی داشتند که در میان آنها چند مورد را ذکر می کنم:
• همایش بزرگداشت استاد عبدالهادی حائری- اسلام شناسی معاصر در سال ١٣٧٩
• همایش « بررسی مشکلات و مسائل ترجمه در ایران » (بزرگداشت استاد احمد آرام- ادیب، مترجم و نویسنده معاصر) در سال ١٣٧٩
• همایش «اقتصادملی و عدالتاجتماعی درجهان متحول»؛ بزرگداشت استاد میرمصطفی عالینسب در سال ١٣٧٩
• همایش بینالمللی بزرگداشت «پروفسور توشیهیکو ایزوتسو- اسلام شناسی و اولین مترجم قرآن به زبان ژاپنی » در سال ١٣٨٠
• کارآفرینی و فناوریهای پیشرفته در سال ١٣٨٠
• همایش بینالمللی «عرفان پلی میان فرهنگها»: بزرگداشت پروفسور آنهماری شیمل- از بزرگترین اسلامشناسان و مستشرقین کشور آلمان- در سال ١٣٨١
• همایش جوان، امروز، امید در سال ١٣٨٣
• همایش بینالمللی حقیقتگویی به قدرت: بزرگداشت ادوارد سعید در سال ١٣٨٣
• سلسله نشستهای عرفان و انسان امروز در سال ١٣٨٣
• همایش بزرگداشت استاد محمدتقی شریعتی- روشنفکر دینی و شادروان دکتر علی شریعتی- در سال ١٣٨۴
• همایش مسائل و چشماندازهای خاورمیانه در سال ١٣٨۴
• همایش گرامیداشت حاج شیخ عزیزالله عطاردی- از محققان برجسته شیعه- در سال ١٣٨۵
• همایش پیشگامان اقتصادی: نگاهى به زندگى و کارنامه حاج محمدحسن امینالضرب- برجسته ترین بازرگان قرن نوزده ایران و اولین سرمایه گذار صنعتی در ایران- در سال ١٣٨۵
• همایش پیشگامان تحول اقتصادی در ایران در سال ١٣٨۵
• همایش بزرگداشت استاد ملا کمال خان هوت- از خوانندگان و موسیقی شناسان بزرگ سیستان و بلوچستان- در سال ١٣٨۶
• همایش ابنخلدون- تاریخ نگار، جامعه شناس، مردم شناس و سیاستمدار مسلمان - و دنیای معاصر در سال ١٣٨۶
• همایش نظارت همگانی، شهروندی و توسعه سازمانی در سال ١٣٨۶
• سمینار نفت و تحولات مناطق نفتخیز جنوب ایران در سال ١٣٨٧
• سمینار نفت و تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران در سال ١٣٨٧
• سمینار نفت ایران و امنیت انرژی در جهان در سال ١٣٨٧
• سمینار دشواری های اقتصاد نفتی در ایران در سال ١٣٨٧
• و بسیاری عناوین دیگر که ذکر تمامی آنها در این مجال نمی گنجد...
آقای شریعتمداری حتماً خوب می دانید توهین به رئیس جمهور در حال حاضر حکم زندان دارد پس شما باید بیش از هر کسی برای رئیس جمهور نشدن آقای موسوی خوشحال باشید که اگر این اتفاق افتاده بود فکر می کنم مادام العمر حکم زندان داشتید چرا که در آن زمان ماهیت وجودی توهین اهمیت داشت نه افراد دخیل در آن، ولی انگار در قانون قضایی اجرایی فعلی این کشور هیچ بند یا تبصره ای برای توهین به افرادی از قبیل شوهر من نیست و اطمینان داشته باشید اگر بود من به جای نوشتن نامه ای که بهتر از شما می دانم ابداً برای احقاق حیثیت دکتر بهزادیان نژاد حداقل به عنوان استاد دانشگاه این مملکت چاپ نخواهد، به آن متوصل میشدم.
متاسفانه امروز در برابر شما از حق خبری نیست که اگر بود شوهر من با سوابق علمی فوق الذکر، به جرم همراه کردن به تعبیر خودتان ١٣ میلیون نفر چهار ماه در زندان نبود و شما از او به عنوان فتنه گر نام نمی بردید ولی مطمئن باشید شکی در وعده قیامت خدا نیست.
من تا الان دربرابر تمام نظرات شما درباره شخص شوهرم سکوت کردم فقط به این علت که جنبه سیاسی داشت ولی در متن آخرتان شما با بی اطلاعی کامل چهره علمی ای که برخلاف چهره های یک شبه ای که این مدت بسیار باب است برایش سالها خون دل خورده شده را تخریب کردید و سکوت امروز دیگر از توان من خارج است.
در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) آمده: مَن بَهَتَ مومناً أو مؤمنَه اَو قال فیه ما لَیسَ فیه اَقامَهُ اللهُ تعالی یوم القیامه علی تَلٍّ من نّارٍ حتّی یَخرجَ ممّا قاله فیه
کسی که به زن یا مرد با ایمان تهمت بزند یا چیزی را به او نسبت دهد که کار او نبوده، خداوند در روز قیامت او (تهمت زننده) را بر تلی از آتش نگه دارد تا از عهده آنچه گفته است بیرون آید.
امیدوارم بتوانید در قیامت از عهده حرفی، یا بهتر بگویم حرفهایی که زدید بربیایید.
انجمن روزنامه نگاران زن ایران (رزا)، با انتشار بیانیه ای در خصوص "ضرورت حفظ نهاد های مدنی و مراقبت مداوم برای تداوم حیات آنها"، برخوردهای امنیتی و حذفی صورت گرفته توسط حاکمیت در برابر جامعه را محکوم کرده و تصمیم اخیر کمیسیون ماده ده احزاب پیرامون توقیف دو سازمان اصلاح طلب مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت، مورد انتقاد شدید قرار داد.
به گزارش جرس این تشکیلات مدنیِ مستقل و غیردولتی، در بیانیه خود ضمن اشاره به این نکته که "کلیتی به نام نهاد مدنی در دنیای امروز مهمترین جایگاه را برای انتقال نظارت اجتماعی بر رفتارهای دولتها و تعاملات سیاسی مرسوم در جامعه داشته و احزاب سیاسی نیز به عنوان بخشی از این نهادهای مدنی، رسالت بزرگی به نام نهادینه ساختن مشارکت و تداوم نظارت اجتماعی و حضور در عرصه تعاملات سیاسی را دارا هستند"، هرگونه خدشه به آنها را "بستری برای بروز عدم تعادل اجتماعی" ارزیابی کرد.
انجمن روزنامه نگاران زن ایران تصمیم اخیرکمیسیون ماده ده احزاب مبنی بر توقیف پروانه فعالیت دو حزب اصلاح طلب را نیز محکوم کرده و متذکر شد: "این تصمیم اهداف قانون گذار از ایجاد رفتارهای شفاف و روشن سیاسی که تحت مراقبت های قانونی باشند را نادیده انگاشته است و به نظر می رسد جریان سیاسی حاکم نه تنها با روح قانون آشنا نشده بلکه به نوعی سعی در تغییر شرایط قانونی نیز دارد ."
تشکیلات مدنی رزا همچنین حاکمیت تمایلات جناحی بر اصول حقوقی را، "از جدی ترین نگرانی های اجتماعی در هر جامعه" ذکر کرد و کم توجهی عقلای جریانات سیاسی - خصوصا جریان حاکم به حداقل اصول مورد توافق- را، سبب تشدید و ایجاد شکاف های اجتماعی عمیق دانست.
انجمن روزنامه نگاران زن ایران ضمن انتقاد از جریاناتی که با برخورد حذفی سعی در نادیده گرفتن مسائل جامعه دارد خواستار آن شد که : "کمیسیون ماده ده احزاب نسبت به تصمیم اتخاذ شده بازنگری نماید و دو حزب مشارکت و سازمان مجاهدین بار دیگر در مسیر فعالیت شفاف در حوزه تعیین شده فعالیت خودرا از سر گیرند.
این بیانیه از نمایندگان مجلس "به عنوان دومین قوه مستقل حاکمیت جمهوری اسلامی" خواست تا "هر چه زودتر نسبت به رفتار جانبدارانه کمیسیون مذکور موضع گیری نماید"
و افزود: "قوه قضاییه نیز باید نسبت به رفتار قوه مجریه با حساسیت بیشتر نظر کند و اقدامات خلاف قانون را ترمیم نماید".
این بیانیه در پایان با تأکید بر این که "عقلا و فضلای جریان سیاسی حاکم نیز می دانند که مبنای جمهوریت، گردش نخبگان است" پرسید: "آیا روزی را نمی بیند که تأسف اقدامات اینچنینی را بر خود ببینند؟"
فاطمه خرم جو برای پذیرش اتهامات وارد شده به شدت تحت فشار است، به طوری که در هفته گذشته که تحت بازجویی همراه با توهین و فحاشی قرار گرفته، بازجویان اطلاعاتی به وی اعلام کرده اند که دخترش لاله را که پس از دستگیری فاطمه به مدت 5 روز بازداشت بود، کشته اند. به گزارش «تا آزادی زندانیان سبز» حمله این خبر که صحت نداشته به فاطمه موجب شده تا وی در هنگام بازگشت از بازجویی بی هوش شده و به شدت به زمین برخورد کند. به طوری که مسئولان بند وی در زندان اوین پس از تحویل او از 209 به شدت به ماموران زندان در خصوص وضعیت جسمی او اعتراض کرده اند و گفته اند که ما او را سالم به 209 فرستادیم و ناسالم تحویل گرفته ایم. در پاسخ به اعتراض مسئولان بند، بازجویان خرم جو عنوان کرده اند که فقط قصد ترساندن او را داشته اند. همچنین بازجویان در جلسات متعدد از او خواسته اند که اظهار پشیمانی و ندامت کند تا به او کمک کنند، ولی او تاکید دارد که حاضر نیست برای کاری که نکرده است عذرخواهی کند.
فاطمه خرم جو در نیمه شب 17 دی ماه 1388، توسط 8 مامور امنیتی مرد به همراه یک مامور زن بازداشت شد. ماموران امنیتی با عنوان کردن آنکه «مامور مواد مخدریم و باید منزل شما را تفتیش کنیم» خانه وی را مورد تفتیش قرار داده و بدون دلیل مشخص وی را بازداشت کرده اند. پس از بازداشت، اتهام اصلی فاطمه، تماس با تلوزیون 1 و شهرام همایون مطرح شده است. بازجویان وی، در طول مدت بازجویی در تلاش بوده اند تا او را اقناع کننند که بپذیرد هسته ای به نام021 تشکیل داده تا به این وسیله اعلامیه های شهرام همایون را پخش کنند. در هنگان بازجویی برای وی صدایی را در حال مصاحبه با شبکه تلویزیونی شهرام همایون پخش کرده اند که وی این موضوع را رد کرده و می گوید صدا متعلق به وی نیست. همچنین او متهم به این شده که فیلم تظاهرات را به خارج از کشور ارسال کرده است. به گفته فاطمه خرم لو، اتهاماتی که به وی تفهیم شده «تبلیغ علیه نظام»، «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن نظم و امنیت عمومی» و «اخلال در نظم» است.
همچنین، در پی صدور قرار بازداشت فاطمه، او نسبت به قرار بازداشت خود اعتراض کرده است که روز شنبه 11 اردیبهشت وی را برای رسیدگی به این اعترض به شعبه 28 دادگاه انقلاب تحت ریاست قاضی مغیثه آوردند اما اعتراض وی رد شد.
فاطمه زن 53 ساله ای است که پس از مرگ همسرش در سال 1380 برای تامین زندگی خود و بچه های اش راننده تاکسی تهران - قم شده است. او دارای یک فرزند پسر و 5 دختر است و پسر وی، عقب مانده ذهنی است. یکی از دختران او پس از طلاق با پسر 7 ساله اش پیش آن ها زندگی می کند و فاطمه مسئول تامین زندگی پسر، سه دختر و نوه اش است.
خرم جو از طریق فشار بازجویان بر فرزندانش تحت فشار گذاشته می شود و بازجویان با تهدید فرزندانش سعی دارند او را به قبول اتهامات وادارند. این شکنجه بیش از هر چیز او را آزار می دهد و نمی داند تا به کی می تواند تاب این تهدیدها را داشته باشد. همچنین متاسفانه او حسب گواهی درمانگاه اوین مبتلا به بیماری آلزایمر شده است، ضمن این که این زن تنها نان آور خانواده است و اکنون خانواده وی دچار مشکلات مالی فراوانی شده اند.
هم اکنون وکلا برای آنکه اجازه حضور در دادسرای اوین را ندارند، نمی توانند بر روی پرونده وی اعلام آمادگی کرده و وضعیت پرونده را پیگیری کنند
محمد داوری، سردبیر زندانی سایت سحام نیوز، روز یکشنبه در جریان محاکمه خود اعلام کرد که "می خواهند در قضیه تجاوز به زندانیان، کسی را قربانی کنند و بهتر از من کسی را پیدا نکردند". همزمان وکیل او در گفتگو با "روز" از مهدی کروبی خواست وارد عمل شود و از محمد داوری حمایت کند.
محمد داوری، سردبیر سایت سحام نیوز، ارگان رسمی حزب اعتماد ملی و عضو کانون معلمان ایران روز 17 شهریور ماه سال گذشته در پی یورش ماموران امنیتی به دفتر حزب اعتماد ملی و همچنین دفتر مهدی کروبی بازداشت شد و بیش از 8 ماه است که در زندان به سر می برد.
"فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی" اتهاماتی است که به آقای داوری نسبت داده شده است اما به نوشته سحام نیوز "سردبیر سایت سحام نیوز را به بهانه جمع آوری و تهیه مدارک مربوط به تجاوزات جنسی" بازداشت کرده اند.
این سایت 16 فروردین ماه، با وخیم توصیف کردن وضع جسمی و روحی محمد داوری خبر داده بود که "جریان حاکم با اعمال این فشارها بر محمد داوری قصد دارد تا وی در یک مصاحبه خبری و جنجالی صحت ادعاهای مهدی کروبی در خصوص تجاوزات جنسی را زیر سئوال ببرد".
امری که محمد داوری نیز بدان صحه گذاشته و مینا جعفری، وکیل این روزنامه نگار به نقل از او به "روز" گفته است که او را تحت فشار قرار داده اند تا علیه مهدی کروبی اعتراف کند؛مساله ای که این معلم، بدان تن نداده است.
تجاوز به بازداشت شدگان
بعد از کودتای انتخاباتی 22 خرداد، مهدی کروبی در نامه ای که خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشته بود، از تجاوز جنسی و آزار و اذیت زندانیان سیاسی در بند در برخی بازداشتگاه ها از جمله بازداشتگاه کهریزک پرده برداشت. جناح حاکم اما با حملات رسانه ای شدید به دبیر کل حزب اعتماد ملی، او را متهم به دروغ گویی کرد و پس از پلمپ دفتر حزب اعتماد ملی، دفتر شخصی و روزنامه او را توقیف و بسیاری از نزدیکانش را بازداشت و روانه زندان کرد. همزمان دفتر کمیته پی گیری زندانیان و آسیب دیدگان نیز که از سوی مهدی کروبی و میرحسین موسوی تشکیل شده بود، مورد حمله ماموران امنیتی قرار گرفت و تمام مدارک آن توقیف شد.
کمیته تشکیل شده از سوی قوه قضائیه نیز در اطلاعیه ای، این روحانی را متهم به دروغ گویی کرد.
اینک محمد داوری به عنوان سردبیر سایت سحام نیوز متهم است که در جمع آوری مدارک و مستندات تجاوزهای جنسی در بازداشتگاهها به مهدی کروبی یاری رسانده است، اما به گفته وکیل آقای داوری، "این کمک ها تنها در فیلمبرداری از کسانی بود که تحت تجاوز قرار گرفته بودند و در حضور خود آقای کروبی صورت گرفته است".
هشدار وکیل محمد داوری
مینا جعفری که به اتفاق ژینوس شریف رازی، وکالت آقای داوری را برعهده دارد، روز گذشته در گفتگو با "روز" وضعیت موکلش را نگران کننده توصیف کرد و نسبت به قربانی کردن یک انسان بی گناه هشدار داد.
او، محمد داوری را "انسانی بسیار شریف و سالم و معلمی ساده" توصیف کرد و گفت: "آقای داوری از مقاوم ترین موکلان من است. او معلم ساده ای است با دغدغه های انسانی که در سال 85 نیز در تحصن معلمان مقابل مجلس شورای اسلامی بازداشت شده بود و بارها به ما گفته است که معلم ساده ای است که وضعیت مالی مناسبی ندارد و در مرداد ماه به خواست آقای کروبی و علاقه موکلم به کار حزبی، شروع به همکاری با سحام نیوز کرده است. او جانباز جنگ است و در جبهه از ناحیه چشم و پا آسیب دیده و با تمام توان به مملکتش خدمت کرده است."
به گفته خانم جعفری، موکلش از مرداد ماه سال گذشته، همکاری با مهدی کروبی را آغاز کرده و یک ماه و نیم بعد بازداشت شده است. او توضیح می دهد: "کمیته تشکیل شده از سوی قوه قضائیه از آقای کروبی مدارک و مستندات تجاوز به زندانیان را خواسته بود و آقای داوری بر اساس خواست آقای کروبی و در حضور او، اقدام به فیلمبرداری از قربانیان کرده و این فیلم ها به صورت سی دی در اختیار قوه قضائیه قرار داده شده است. یک نسخه از این سی دی نیز در دفتر آقای کروبی بوده که در جریان تفتیش این دفتر از سوی وزارت اطلاعات، ضبط شده است و نسخه دیگری دست کسی نیست که آن را پخش کرده باشد و در اصل این سی دی جایی منتشر نشده است."
محمد داوری که در جریان حمله ماموران امنیتی به دفتر مهدی کروبی و حزب اعتماد ملی در این مکان حضور داشته از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شده است. اولین جلسه دادگاه او یک آذر ماه سال گذشته در شعبه 26 دادگاه انقلاب برگزار شد. خانم جعفری درباره این جلسه دادگاه می گوید: "جلسه دادگاه خیلی سنگین بود و آقایان فکر می کردند که آقای داوری عضو کمیته پی گیری زندانیان و آسیب دیدگان است که در این زمینه اعضای کمیته از جمله آقای الویری آمدند و گفتند که آقای داوری عضو این کمیته نبوده است. خود آقای داوری هم در دادگاه گفت که من عضو این کمیته نبوده ام و این کمیته ربطی به من ندارد. من آدم ساده ای هستم که به آقای کروبی کمک می کردم".
در همین جلسه دادگاه وثیقه ای 200 میلیون تومانی برای این عضو کانون معلمان ایران تعیین شد که به گفته وکیلش، نه او و نه خانواده اش توان تودیع چنین وثیقه ای را ندارند و درخواست وکلای او در خصوص تبدیل وثیقه به کفالت و یا کاهش مبلغ وثیقه تاکنون از سوی قاضی پرونده رد شده است.
سناریویی برای کروبی و داوری
اما بعد از اولین جلسه دادگاه، فشارها بر محمد داوری به منظور اعتراف تلویزیونی علیه مهدی کروبی تشدید شد و او به دلیل اعتراض به اطاله دادرسی اش در جریان بازدید معاون وزیر اطلاعات از زندان، به سلول انفرادی برده و ممنوع الملاقات شد. همزمان برادر او خبر از قطع حقوق معلمی این عضو کانون معلمان ایران از شهریور ماه سال گذشته داد. جلسه دوم دادگاه او نیز تا 5 ماه بعد تشکیل نشد تا در این فاصله با تشدید فشارهای روحی و شکنجه روانی، او را وادار به تن دادن به سناریویی کنند که دستگاه حاکم برای مهدی کروبی تدارک دیده بود.
امام محمد داوری اما تن به این سناریو نداد. وکیل او در خصوص این 5 ماه توضیح می دهد: "ما منتظر برگزاری جلسه دوم دادگاه بودیم و قبل از عید نوروز، به وضعیت دادرسی اش اعتراض کردیم و درخواست تسریع در روند دادرسی را دادیم اما قاضی پیرعباسی گفت که برای انجام تحقیقات نیاز به زمان دارد. ما نیز اعتراض کردیم که تحقیقات حق قاضی است اما اکنون 4 ماه گذشته و این اطاله دادرسی است. بعد از عید پرونده اش از شعبه 26 به شعبه 28 دادگاه انقلاب فرستاده شد. معمولا وقتی چند متهم در یک پرونده هستند پرونده های آنها به یک شعبه منتقل می شود که به اصطلاح تجمیع پرونده می گویند اما در خصوص پرونده آقای داوری، متهم دیگری نبود و مشمول تجمیع پرونده نمی شد لذا باز اعتراض کردیم و پرسیدیم که چرا اکنون بعد از گذشت ماهها از تشکیل دادگاه اول، پرونده به شعبه ای دیگر منتقل شده است که هیچ جوابی به ما ندادند."
خانم جعفری در خصوص دادگاه دوم آقای داوری توضیح داد: "در حالیکه ما منتظر صدور حکم بودیم در این جلسه از دادگاه باز هم ادعاهای قبلی مطرح شد و کیفرخواست قبلی خوانده شد و هیچ بازنگری در کیفرخواست و ادعاها صورت نگرفته بود. ما قبلا لایحه دفاعیه را داده بودیم و مجددا لایحه دفاعیه خود را ارائه کردیم."
به گفته وکیل آقای داوری، "مدعی هستند که موکلم جریانی درباره تجاوز به زندانیان راه انداخته که باعث آبروریزی نظام شده است".
خانم جعفری در این زمینه نیز توضیح می دهد: "ما نسبت به این ادعا اعتراض کردیم و گفتیم اگر قضیه تجاوز ها دروغ و مسئله، این قضیه است خود آقای کروبی را احضار کنید چون این مسئله اصلا ربطی به آقای داوری ندارد. از دادگاه نیز خواستیم که آقای کروبی را به عنوان شاهد احضار کنند تا شهادت دهد که آقای داوری جز فیلم گرفتن، آن هم برای سی دی که تحویل کمیته قوه قضائیه شده، نقشی در این قضیه نداشته و گفتیم که او فقط نقش چهارپایه دوربین فیلمبرداری را بازی کرده است."
قربانی برای انکار تجاوز ها
وی می افزاید: "رفتار آقای مقیسه به گونه ای بود که من ناچار شدم تذکر بدهم و گفتم که نماینده دادستان باید از کیفرخواست دفاع کند و شما باید بی طرف باشید".
به گفته خانم جعفری، سردبیر سایت سحام نیوز در دادگاه گفته است: "من این 8 ماه در زندان، قبل از اینکه شما در موردم من قضاوت کنید خودم درباره خودم قضاوت کردم و دیدم هیچ کاری نکرده ام که باعث آبروریزی نظام شود و اتفاقا همه کارهایم در جهت آبروی نظام بوده است".
آقای داوری همچنین در این جلسه از دادگاه، به گفته وکیلش تصریح کرده است: "میخواهند قربانی پیدا کنند و بهتر از من کسی را پیدا نکرده اند".
وکیل آقای داوری در ادامه می گوید: "من احساس می کنم که سخنان آقای داوری درست است و یک انسان بی گناه دارد قربانی می شود؛ برای همین از آقای کروبی توقع داریم وارد عمل شود. ما به عنوان وکلای آقای داوری از آقای کروبی می خواهیم حمایت خود را از موکلم اعلام کند. در اصل ما در این پرونده از آقای کروبی توقع همکاری داریم و معتقدیم که آقای داوری به ناحق در زندان مانده است."
فشارهای جدید
مادر محمد داوری، چهارم اردیبهشت ماه در نامه ای به دبیر کل سازمان ملل از بسته شدن تمام راهها در ایران در خصوص فرزندش خبر داده و از بان کی مون خواسته بود که به وضعیت پسرش رسیدگی کند.
خانم داوری در این نامه نوشته بود: "مسئولان امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران دائما به پسرم فشار وارد می کنند، او را اذیت و مورد انواع شکنجه و صدمه قرار داده اند و زندگی را بر او و بر خانواده من تنگ کرده اند".
پس از انتشار این نامه، دور جدیدی از فشارها بر آقای داوری آغاز شده است. خانم جعفری می گوید: "بعد از انتشار این نامه، بار دیگر موکلم را ممنوع الملاقات و تلفن هایش را نیز محدود کرده اند."
مادر آقای داوری پیشتر در گفتگویی با وب سایت سخن معلم گفته بود: "من از اینکه بچه ام در زندان است خیلی ناراحتم ولی افتخار می کنم که او به وظیفه اش عمل کرده است. من به او افتخار می کنم. بچه سالمی به جامعه تحویل دادم ولی از فعالیت او به خاطر وظیفه اش ناراحت نیستم."
خانم داوری که ساکن بجنورد است و برای پی گیری پرونده فرزندش مجبورست مرتب به به تهران بیاید، پس از دیدار با مهدی کروبی گفته بود: "آقای کروبی گفته خودم او را آوردم، خودم هم تا آخرش هستم و از او دفاع خواهم کرد. من از حق او دفاع خواهم کرد. کسی او را مجبور نکرد و من او را آوردم و وظیفه دارم تا آخر از او دفاع کنم".
وی همچنین گفته بود که: "مهدی کروبی تاکید کرده که سردبیرسایت حزب اعتماد ملی به دستور او کارها را انجام داده است و مسئولیتی متوجه آقای داوری نیست".
منبع: روز آنلاین
برای آقا رسول که کارگر معلم است و تقدیم به معلمان دربند کمانگر و خاکساری:
رسول بداغی صریح و صمیمی است. او زاده کوهدشت لرستان و معلم ساکن اسلامشهر است. این عضو کانون صنفی معلمان ایران برای سومین بار از سال 1384 بازداشت شده و از شهریور 1388 بلاتکلیف در زندان است. آنچه از او به یاد دارم حدیث خیلی دور و خیلی نزدیک است. خیلی دور است چون من نه معلم بوده ام و نه کارگر. خیلی نزدیک است برای اینکه او دردآشنای تجربی وضعیت معلمان و آموزش و پرورش به عنوان پایه تربیتی جامعه است. اما چرا کارگر، معلم است. اولین یا دومین باری که او را دیدم با آرامش و بدون حسادت خاصی می گفت من در اکثر این آپارتمان های بلند و بالا ساکن بوده ام. بعد ادامه داد که از دوران دبیرستان هم کار کرده و درس خوانده ام. او می گفت راحت ترین کارم کارگری ساختمان، آن هم برای سالیان طولانی بوده است. هیکل لاغر و تکید ه اش این ادعا را ثابت می کرد. اما بداغی فقط معلم زجر کشیده نبود. نگاه تجربی او بیشتر از سن و سالش نشان می داد. رسول اعتقاد داشت حاصل نهایی کلاس های درس آموزش و پرورش بسیار پایین تر از تلاشی است که خانواده، شاگردان و معلمان انجام می دهند. او معلم منطقه اسلامشهر تهران بزرگ است. سخن گفتن او از سختی مضاعف معلمان و شاگردان جنوب شهر تهران نشان از تجربه عملی وی در آموزش و پرورش دارد. فعالیتش در کانون صنفی معلمان زبانزد خاص و عام است. او عمیقا اعتقاد داشت در صورت قدرت یافتن کانون صنفی معلمان بخشی از دغدغه این قشر زحمت کش حل می شود و در نتیجه تعامل این کانون با آموزش پرورش است که امکان بالا رفتن کیفیت تحصیل در آموزش و پرورش فراهم می شود. بداغی به فعالیت صنفی و اجتماعی ایمان دارد و به خوبی نسبت مثبت رفاه، شخصیت دادن و طرف گفتگو بودن معلمان را با وزارت آموزش و پرورش با کیفیت یافتن نظام آموزشی توضیح می داد. ایستادگی، سماجت و فعالیت او به رغم بسیاری از موانع داخلی و خارجی برای کانون هیچ گاه قطع نشد. رسول مذهبی و معتقد است اما در فعالیت صنفی برای همه معلمان فعالیت می کرد. به عبارتی صفت مذهبی بودن به جای تنگ نظری و خودی و غیر خودی کردن به او دریادلی می هد. تلاش وافرش برای رهایی فرزاد کمانگر شاهدی بر مدعای ماست. این تلاش مشتی از خروار است. من به رسول بداغی همدل و نزدیک هستم زیرا قدرت یافتن و به رسمیت شناخته شدن کانون صنفی معلمان را به معنای تقویت جامعه مدنی می دانیم. زیرا که ما به حذف اعتقاد نداریم بلکه خواستار آن هستیم که حق همه به رسمیت شناخته شود.
این کارگر ـ معلم دردکشیده اما مقاوم و صبور به دنبال حق طبیعی و مدنی خود و همکارانش است. زندان ماندن او و امثال پاکساری ها به معنای نادیده گرفتن حق مسلم چند صد هزار معلم است که خواسته های برحقی دارند که این خواسته ها فقط رفاهی نیست. بلکه پذیرش شخصیت معلمان در راس آنها قرار دارد. آموزش و پرورشی که می خواهد فرزندان قوی و مستقل در جامعه تربیت کند باید حقوق مدنی معلمان را به عنوان مربی شاگردان جامعه به رسمیت بشناسد. شخصیت دادن به شاگردن نیز مستلزم به رسمیت شناختن هویت معلمان است. نهاد مدنی معلمان نماد این شخصیت است.
تعامل با کانون صنفی معلمان از سوی وزارت آموزش و پرورش اولین قدم در راه رشد معتدل نظام آموزش کشور است. دادن امتیازهای موقت رفاهی نمی تواند نظام آموزشی جامعه را به سوی کارآیی و خلاقیت هدایت کند. رسول بداغی داعیه تعالی نظام آموزشی را دارد و راه حل او انسانی و مدنی است و می خواهد که به عنوان معلم به رسمیت شناخته شود تا به نظام آموزشی احساس تعلق کند، تا در سایه این تعلق تعامل سازنده شکل گیرد.
حال پرسش این است که آیا جای رسول بداغی و دوستانش در زندان است؟ زندانی کردن امثال رسول به معنای تهدید شخصیت مدنی چند صد هزار معلم آموزش و پرورش و حتی آموزش عالی است.
باز هم فراموش نکنیم که توسعه و رشد مستلزم آموزش و پرورش رشد یافته است. شاخص این رشد یافتگی با شخصیت دادن و شخصیت داشتن رابطه مستقیم دارد.
منبع: روز آنلاین
پس از اینکه مقامات و رسانه های دولتی، منکر وجود "دانشجوی زندانی" شدند، ادوارنیوز اقدام به انتشار اسامی 32 تن از دانشجویانی کرد که همچنان در زندان به سر می برند. این فهرست شامل اسامی برخی از فعالان دانشجویی و همچنین دانشجویان ستاره داری که در زندان به سر می برند، نیست که از جمله می توان به بهاره هدایت (عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم)، شیوا نظرآهاری (دانشجوی محروم از تحصیل)، مجید دری (از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل)، ضیا نبوی ( عضوشورای دفاع از حق تحصیل)، محسن برزگر( دانشجوی دانشگاه نوشیروانی بابل) و... اشاره کرد.
به گزارش ادوار نیوز، اسامی 32 دانشجوی زندانی و نیز وضعیت آنان در زندان به شرح زیر است:جهانگیر عبدالهی - کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران ششم بهمن ۸۸ وضعیت بلاتکلیف، علی عجمی - حقوق دانشگاه تهران یک بهمن ۸۸ وضعیت بلاتکلیف، میلاد اسدی کامپیوتر- سخت افزار خواجه نصیرالدین طوسی نهم آذر ۸۸ وضعیت بلاتکلیف، سهیل محمدی کامپیوتر- سخت افزار خواجه نصیرالدین طوسی ۱۲ آبان ۸۸- حکم: سه سال قطعی، علی پرویز کامپیوتر- سخت افزار خواجه نصیرالدین طوسی ۱۲ آبان ۸۸- حکم: سه سال بدوی، عباس کاکایی - علوم اجتماعی دانشگاه تهران ۱۶ آذر ۸۸- حکم: یک سال بدوی، محمد یوسفی - مهندسی کشتی سازی امیرکبیر تهران ۱۶ آذر ۸۸- حکم: چهار سال بدوی، نیما لطیف التجار - مهندسی پزشکی امیرکبیر تهران شش دی ۸۸- حکم: سه سال بدوی، مجید توکلی - مهندسی کشتی سازی امیرکبیر تهران ۱۶ آذر ۸۸- حکم: هشتونیم سال بدوی، مهدی کلاری مهندسی شیمی شریف ۱۶ آذر ۸۸- حکم: سه سال بدوی، میثم بیگ محمدی - مترجمی زبان انگلیسی علامه طباطبایی شش دی ۸۸- حکم: سه سال بدوی، ارسلان ابدی- مهندسی عمران دانشگاه بین المللی قزوین شش دی ۸۸- حکم: سه سال بدوی، محسن عبدی - باستان شناسی بوعلی همدان شش دی ۸۸- حکم: دو سال بدوی، اردشیر فرزی- گرافیک سوره تهران شش دی ۸۸- حکم: دو سال بدوی، کیانوش کامرانی- اقتصاد پیام نور تهران شش دی ۸۸- حکم: شش سال بدوی، محمدامین ولیان- علوم کامپیوتر علوم پایه دامغان ۲۲ دی ۸۸- حکم: اعدام بدوی، میلاد فدائی اصل- مهندسی معدن آزاد تهران جنوب دهم آذر ۸۸- حکم: یک سال بدوی، سینا گلچین- مهندسی عمران آزاد تهران مرکز شش دی ۸۸- حکم: هشت سال بدوی، محمدعلی الهی - مهندسی کامپیوتر آزاد تهران جنوب ۱۷ اسفند ۸۸- حکم: بلاتکلیف، علیرضا ایرانشاهی- معماری غیرانتفاعی قزوین شش دی ۸۸- حکم: سه سال بدوی، شهاب اکبرزاده- معماری آزاد شهر ری شش دی ۸۸- حکم: دو سال بدوی، حمید پیروزفام- معماری آزاد قزوین شش دی ۸۸- حکم: یک سال بدوی، امیرحسین توکلی مهندسی کامپیوتر سخت افزار قزوین ۲۰ آبان ۸۸- حکم: یکونیم سال قطعی، مسعود باباپور - مهندسی صنایع ایوانکی ۱۲ آذر ۸۸- حکم: دو سال بدوی، سعید ملکی - شیمی آزاد ورامین ۱۶بهمن ۸۸- حکم: بلاتکلیف، امین کشاورز - دانشگاه آزاد شش دی ۸۸- حکم: دو سال بدوی، پویا قربانی - بازرگانی آزاد تهران شمال ۳۰ دی ۸۸- حکم: سه سال بدوی، فرامرز عبدالله نژاد - حقوق دانشگاه آزاد۳۰ خرداد ۸۸- حکم: دو ونیم سال بدوی، مهران صفری - مترجمی زبان انگلیسی ورامین شش دی ۸۸- حکم: دو سال بدوی، آرش قاسمی - حسابداری آزاد رودهن شش دی ۸۸- حکم: دو سال قطعی، علی ملیحی - مهندسی برق آزاد تهران جنوب ۱۹ بهمن ۸۸- حکم: بلاتکلیف و کوهیار گودرزی - مهندسی هوا فضا شریف ۳۰ آذر ۸۸- حکم: بلاتکلیف.
دادگاه بهاره هدایت و میلاد اسدی
جلسه رسيدگي به اتهامات بهاره هدايت، از فعالان دانشجويي روز 4 شنبه در شعبه 28 با حضور رييس شعبه و نماينده دادستان برگزار شد.در پایان این جلسه بعد از اخذ آخرين دفاع، ختم رسيدگي به پرونده از سوي شعبه 28 دادگاه انقلاب اعلام شد.
به گزارش ایلنا مهدي حجتي، وکیل خانم هدایت با بيان اينكه به 6 اتهام موكلش در اين جلسه رسيدگي شد، گفته است: "عمده اتهامات مطرح در اين جلسه فعاليت تبليغي عليه نظام از طريق مصاحبه با رسانههاي بيگانه، توهين به رهبري، توهين به رييس جمهور، اخلال در نظم عمومي از طريق شركت در تجمعات غيرقانوني، ورود غيرقانوني و تخريب در دانشگاه اميركبير هنگام ورود مهدي كروبي به اين دانشگاه بود."
حجتي افزود: "روند دادگاه به صورت سئوال و جواب بود و بعد از اينكه دفاعيات از موكلم اخذ شد به دادگاه اعلام كرديم كه با توجه به اين روند هيچ تفهيم اتهامي به موكلم صورت نگرفته است."
وي در ادامه با بيان اينكه رسيدگي به اتهامات توهين به رييس جمهور، ورود غيرقانوني و تخريب در دانشگاه امير كبير در صلاحيت دادگاه عمومي است، افزود: "اين موضوع را به رييس دادگاه تذكر داديم اما ايشان اعلام كردند كه از رييس قوه قضاييه ابلاغ ويژهاي براي رسيدگي به اين جرائم دارند و در كنار رسيدگي به اتهامات در صلاحيت دادگاه انقلاب ميتوانند، اتهاماتي را كه در صلاحيت دادگاه عمومي است را نيز رسيدگي كنند."
حجتي تاكبد كرد: "طبق موازين حقوقي قاضي صلاحيت خود را از دادگاه مي گيرد نه اينكه دادگاه صلاحيت خود را از قاضي بگيرد و عليالاصول قاضي حق ندارد به موضوعي كه صلاحيت رسيدگي به آن را ندارد، رسيدگي كند."
وكيل هدايت خاطرنشان كرد: "در پايان جلسه، رييس دادگاه ضمن اخذ آخرين دفاع، ختم جلسه رسيدگي را اعلام و قرار شد وكلاي پرونده ظرف يك هفته لايحه دفاعيه خود را به دادگاه ارائه دهند."
از سوی دیگر دادگاه میلاد اسدی، دیگر عضو زندانی دفتر تحکیم وحدت که از 9 آذرماه در بازداشت به سر می برد، برای سومین بار از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به تعویق افتاد.
اولین جلسه دادگاه وی در تاریخ 12 اسفند 88 به دلیل عدم دسترسی وکیل اش به پرونده و در تاریخ 31 فروردین 89 به دلیل سفر قاضی پرونده تشکیل نشده بود و این بار با توجه به تاکید وکیل وی بر رعایت موارد قانونی در طی تشکیل دادگاه موکل خویش، به وقت دیگری افتاد.
آن گونه که نزدیکان اسدی اعلام کرده اند، قرار است دادگاه وی امروز تشکیل شود.
دانشگاه پیام نور: 5 ماه بلاتکلیفی
کیارش کامرانی، دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه پیام نور تهران که روز عاشورا بازداشت شد، علی رغم صدور حکم نهایی دادگاه همچنان محروم از مرخصی، در بند 350 زندان اوین زندانی است.
این دانشجوی کارشناسی ارشد که دوره کارشناسی خود را در دانشگاه لرستان گذرانده، در دادگاه بدوی از سوی قاضی صلواتی با حکم سنگین 6 سال حبس تعزیری روبرو شد که نهایتاً این محکومیت در دادگاه تجدید نظر به 4 سال حبس کاهش یافت.
تلاش خانواده وی که به علت دوری راه از لرستان تا تهران برای ملاقات مسئولین قضایی با مشکلات فراوان روبرو هستند تاکنون برای صدور اجازه مرخصی بی نتیجه مانده و این دانشجو پس از 140 روز همچنان در بازداشت به سر می برد.
دانشگاه پلی تکنیک: تبرئه فعال دانشجویی
محمد یوسفی، دانشجوی دانشگاه امیرکبیر که پیش از این به 4 سال حبس تعزیری محکوم شده بود، در دادگاه تجدیدنظر از کلیه اتهامات خویش تبرئه شد.
آن گونه که "دانشجونیوز" گزارش داده، پس از گذشت 5 ماه از بازداشت محمد یوسفی، دانشجوی کشتی سازی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، شعبه 54 دادگاه تجدیدنظر به ریاست قاضی موحد وی را از کلیه اتهامات وارده تبرئه کرده است.
محمد یوسفی که از پیش از برگزاری مراسم روز 16 آذر در بازداشت به سر می برد، در طول مدت بازداشت، توسط تیم بازجویی تحت فشارهای شدید جسمی و روحی قرار گرفته بود تا مسئولیت تجمع 16 آذر دانشگاه پلی تکنیک را بر عهده بگیرد. با وجودی که یوسفی هیچ یک از اتهامات خود را نپذیرفته بود، قاضی صلواتی در دادگاه بدوی، او را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به 4 سال حبس تعزیری محکوم کرد.
گفتنی است پرونده این دانشجو پس از سه ماه بلاتکلیفی، اردیبهشت ماه امسال به دادگاه تجدیدنظر ارسال شده بود.
بلاتکلیفی یک دانشجوی خارج از کشور
بعد از گذشت بیش از چهار ماه از دستگیری احسان عبده تبریزی، فرزند حسین عبده تبریزی (دبیرکل اسبق بورس تهران و همچنین مدیرمسوول روزنامه توقیف شده سرمایه) خانواده وی موفق شدند پنج شنبه گذشته با او ملاقات کنند. این دیدار به صورت کابینی بوده است.
احسان عبده تبریزی حدود ۵۰ روز را در سلول انفرادی گذرانده و هم اکنون در یکی از سلول های بند ۲۰۹ با دو نفر دیگر به سر می برد. خانواده اش می گویند فرزندشان به شدت لاغر شده، اما از روحیه خوبی برخوردار است.
احسان عبده تبریزی، دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه دورهام انگلستان، 4 ماه پیش، زمانی که با استفاده از فرصت تعطیلات کریسمس برای دیدار خانواده اش به ایران بازگشت، در فرودگاه امام خمینی ابتدا پاسپورتش توقیف و سپس بازداشت شد.
بلاتکلیفی یک فعال دانشجویی در تکاب
حامد امیدی، از فعالین دانشجویی شهرستان تکاب، بیش از 3 ماه است که در بازداشت نیروهای امنیتی در زندان اوین به سر می برد و تا به حال هیچ نهادی به پیگیری های خانواده وی پاسخی نداده است.
چند روز قبل در پی یک تماس تلفنی با منزل پدری حامد امیدی در تکاب، به آنان اطلاع داده شد فرزندشان با قرار وثیقه آزاد خواهد شد اما پس از مراجعه به نیروهای امنیتی در تهران انان حاضر به پاسخ گویی به پدر نامبرده نشدند.
این برای چندمین بار است که پدر سالخورده ی وی باوعده های دروغین به تهران می آید و موفق به کسب اطلاع از فرزند در بندش نمی شود. مسئولان زندان به دلیل عدم تکلم وی و خانواده او به زبان فارسی از تماس آنها ممانعت به عمل می آورند.درهمین راستا برادر کوچکتر وی برای چندمین بار از سوی نیروهای امنیتی شهر تکاب احضار و مورد بازجویی قرارگرفته، به نحوی که مجبور به ترک شهر شده است.
شایان ذکر است که حامد امیدی قبل از عید نوروز دستگیر شد.
احضار داوطلبان کارشناسی ارشد
در حالی که تنها دو هفته به زمان اعلام نتایج نهایی کنکور کارشناسی ارشد باقی مانده است، بسیاری از فعالین دانشجویی که در این آزمون شرکت کرده بودند به واحد گزینش استاد و دانشجوی سازمان سنجش احضار شده اند.
به گزارش دانشجونیوز، تعداد بسیار زیادی از داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد، طی تماس تلفنی و به بهانۀ نقص پرونده به واحد گزینش سازمان سنجش فراخوانده شده اند. اکثر دانشجویان احضار شده جزو فعالین دانشجویی محسوب می شوند.در مصاحبه های یاد شده از دانشجویان در مورد فعالیت های قبل و بعد از انتخابات سئوالاتی پرسیده و در نهایت از آنان خواسته می شود تعهّدنامه ای مبنی بر عدم انجام فعالیت های سیاسی امضاء کنند. همچنین بازجویان وزارت اطّلاعات ضمن تهدید دانشجویان مبنی بر عدم پذیرش آن ها در تحصیلات تکمیلی، بعضاً چندین ساعت آن ها را مورد بازجویی قرار داده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر