-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ فروردین ۲۵, چهارشنبه

Posts from Khodnevis for 04/14/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



اتحاد رمز پیروزی است

چند روزی است که در فضای مجازی، بدنه اعتراضی و یا به اصطلاح اپوزسیون به جان هم افتاده‌اند و حسابی از خجالت هم در می‌آیند، یکی در سایت جرس مطلبی می‌نویسد و هزاران نفر در بالاترین و دنباله و فیسبوک و همین جا یعنی خودنویس خودمون از خجالتش در می‌آیند.


حالا یکی بچه بازی در می آورد یه حرف نامربوطی میزند، ما دیگر نباید به آن دامن بزنیم، حداقل اگر حرمت همدیگر را نگه نمیدارید، حرمت خون این همه شهیدی که تا یکسال پیش با امید در این روزها در کنار ما زندگی می‌کردند را نگه دارید، کاری نکنید تا فریاد وا اسفای ما، کیهان و فارس و رجا را از فرط خوشحالی به قهقه بیاندازد.


جنبش سبزی که من می‌شناسمش همه را در خود یکجا دارد از انقلابی اصیل گرفته تا توده‌ای و سلطنت طلب و کمونیسم و  هر حزب و مرامی که بخواهند در ایران نقشی ایفا کند. یادتان باشد این روزها که خیلی از آشنایان و دوستانمان در زندان هستند به جای اینکه به خودمان طعنه بزنیم و از یکدیگر شکایت کنیم و یا بر علیه هم بیانیه‌های روشن فکرانه صادر کنیم بهتر است به متحد شدن فکر کنیم.



  •   آقای نبوی عزیز و دوستانی که در جرس مینوسید سعی کنید اتحاد را هدف نوشته هایتان قرار دهید. (یاد جوونهای عزیزی که رفتند باشید)

  • دوستانی که در خودنویس و بالاترین و دنباله این چنین برای آینده ایران خون دل می‌خورید و بدون مزد و منت و با به خطر انداختن جانتان نقشی بزرگ را رقم می‌زیند، خویشتندار باشید و سعی کنید نظر مخالف و یا حتی دشنام‌هایی را که به شما می‌دهند دوست داشته باشید و در جواب آنان بگویید که امروز وقت اتحاد است و اتحاد رمز پیروزی.


نگذارید در کیهان و رسانه‌های مشابه، این مجادلات را به سخره گیرند و به ما بخندند، بگذارید از متحد شدن مان در آتش خشم و بغض کینه بسوزند و بمیرند. وقتی این نهال تازه جان گرفته به بار نشست بعد به فکر تبلیغ عقاید خود باشید، اما امروز وقت اتحاد است. البته این بدان معنا نیست که یکدیگر را نقد نکنیم، نقد کنیم اما به بدنه جنبش ضربه نزنید.


همه شما عزیزان پیروز و متحد باشید.


 


كشاكش دل

 





بـیـــــا كه طاقتم ازدوریت به پایان شد
میا كه زخم ملامت به جان نمایان شد
بزن پریّ و به بام دل آشــــیانه بســـاز
مزن‌ به‌ طعنه سخن راكه‌ خانه ویران شد
برو كه خوشــــتر از اینم چودرخیال منی
مــرو كه تازه وجودم زتو به سامان شد
بشین وبشنو ازآن‌ها كه برســـرآوردیم
مشین به امید نجاتم‌ كه ‌مرگ‌ آسان‌ شد
بگو‌ كه ‌بی‌وفایی وحرمان‌ دراین دنیاست
مگو همیشه باتوچنینم كه‌كفرایمان‌ شد
بخــــوان به گوش من آوازعشق رایك‌بار
مخوان سرودتأسف كه دیده گریان شد
بریز‌خـون من ای سنگ‌دل كه تاب نماند
مریزاشـــــك ندامت حقیقت عریان شد



 


اکبر عطری
 


داشتن بوگير X جرم است

 

سرهنگ رضا غني‌لو، معاون اجتماعي و اطلاع‌رساني فرماندهي انتظامي تهران بزرگ در اين رابطه گفته است: «بنا به بررسي هاي صورت گفته توسط پليس امنيت اخلاقي بوگيرهايي كه به شكل حرف انگليسي X به عنوان آويز در برخي از خودروها مورد استفاده قرار مي‌گيرد، از نمادهاي «كاباليست‌ها» يا «مكتب حروفيون» در غرب است، همچنين براي اين حرف در زبان لاتين اثر جادويي قايل بوده و از آن به عنوان نماد اسرار استفاده مي‌شده است.»

 

سرهنگ غني لو را كه خبرگزاري دانشجويان ايران او را استاد دانشگاه نيز معرفي كرده گفته است: «بر اساس تحقيقات غيرمحسوس به عمل آمده بالغ بر ۹۹ درصد از افرادي كه از اين نماد استفاده مي‌كنند، بي‌اطلاع از اين موضوع بوده و تنها نياز به بوگير، همچنين فروش اين مدل در سطح شهر را علت استفاده از آن عنوان كرده‌اند.»

 

معاون اجتماعي و اطلاع‌رساني فرماندهي انتظامي تهران بزرگ تصريح كرد: «به فروشندگان لوازم و تجهيزات داخل خودرو، داروخانه‌ها و خرازي‌ها توصيه مي‌شود كه به منظور پرهيز از شبهات، اشكال ديگري از بوگيرها را به منظور فروش ارائه كنند، تا ندانسته مروج تبليغاتي فرقه‌هاي انحرافي نشوند.»

 

سرهنگ استاد غني لو اظهار كرد: «همچنين طبق ماده ۲۰۷ آيين‌نامه‌ تخلفات راهنمايي و رانندگي نصب هر نوع علائم و پلاك‌هاي متفرقه و همچنين الصاق يا نصب هر نوع آگهي، نوشته، عكس ، نوشتن عبارات و ترسيم نقوش بر روي شيشه‌ها يا بدنه دروني و بيروني وسيله نقليه به منظور تجارت ، تبليغ ، نمايش و مانند آن ممنوع است.»

 

نكته جالب توجه اين كه جناب سرهنگ اشاره نكرده است اين بوگيرها را از چه طريقي وارد ايران شده است و چه كساني با كسب سودهاي سرسام آور اجناسي وارد مي كنند كه بعد معلوم شود از نظر شرعي و عرفي و قانوني «مشكل» دارند.

 


 


عجين شدن تجاوز با جمهوري اسلامي


سال‌ ها پيش اعضاي مجاهدين خلق بارها از تجاوز به زنان در دهه ۶۰ سخن گفتند. به گفته زندانيان آزاد شده در سال هاي تاريك دهه ۶۰ زنان يا توسط بازجو براي گرفتن اعتراف يا توسط نگهبانان و پاسداران در سلول انفرادي مورد تجاوز قرار مي‌گرفتند و يا اين كه براي ممانعت از ورود دختران باكره به بهشت چنين رفتار وحشيانه با آن انجام مي‌شد. از اسدالله لاجوردي به عنوان يكي از نشر دهندگان نظريه اخير نام مي‌برند. اما حرف هاي مجاهدين كمتر مورد توجه قرار گرفت، شايد به اين دليل كه پايگاه مردمي خود را از دست داده بودند.


 آيت الله منتظري سال ۶۵ در نامه اي به آيت الله خميني نوشت : «آيا میدانيد در بعضی زندان های جمهوری اسلامی دختران جوان را به زور تصرف کردند؟ آيا میدانيد هنگام بازجويی دختران استعمال الفاظ رکيک ناموسی رايج است؟» نامه او نيز مورد توجه نبود چرا كه رهبر ديني ايران، آيت الله منتظري را شيخي ساده لوح مي‌دانست و در نامه نگاري سال ۶۸ اين صفت را به طور مستقيم به او نسبت داد.



در فضاي غير رسانه اي دهه ۶۰ و سانسور شديد حكومت اسلامي، اخبار كمتر به بيرون درز مي‌كرد و در صورتي كه چنين مي‌شد انتشار آن نيز دامنه وسيعي نداشت. اما آنان كه اخبار را جدي تر دنبال مي‌كردند مي‌دانستند كه پس پرده وقايع ديگري در جريان است. همان دوران بود كه محمد محمدي گيلاني درباره زندانيان سياسي گفت: «حتي اگر زير تعزير آن ها جان هم بدهند کسی ضامن نيست که عين فتوای امام است.» بهمن ۱۳۶۰ او در مصاحبه‌اي با كيهان گفت: « اسلام اجازه میدهد اين ها را که در خيابان تظاهرات مسلحانه میکنند دستگير شوند و در کنار ديوار، همان جا گلوله بزنند. از نظر اصول فقهی لازم نيست به محاکم صالحه بياورند. برای اين که محارب بودند... اسلام اجازه نمیدهد که بدن مجروح اين گونه افراد ياغی به بيمارستان برده شود، بلکه بايد تمام کشته شود.» محمدي گيلاني به امر آيت الله خميني حاکم‌ شرع‌ و رئيس‌ دادگاه هاي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ شد. سال گذشته نيز محمود احمدي نژاد به او نشان درجه يك عدالت را اعطا كرد.



تجاوز منحصر به زندان هاي جمهوري اسلامي نيست. سال ۱۳۸۱ خبر تجاوز به دختران در يك موسسه خصوصي به دست مطبوعات افتاد. خبري كه با دستور مقامات بالا دچار سانسور شديد شد. اين موسسه  كه با نام خانه هدايت اسلامي كار خود را آغاز كرد، خيريه گل ياس نام داشت و  وابسته به بنياد نور بود؛ بنيادي كه محسن رفيق دوست همچنان مديرعامل آن است. در سال ۷۹ فردی به نام منصور شريفی به پليس گزارش داد دخترش سمن از آموزشگاه به خانه بازنگشته است. در تحقيقات بعدي معلوم شد سمن شريفی در موسسه خيريه گل ياس به سر می‌برد. همان زمان بود كه رسانه ها خبر از ارسال دختران به كويت و دبي را بيش از پيش بازتاب مي‌دادند.


بعد از شکايت منصور شريفی از همه کسانی که در اين کار دخالت داشتند، پرونده‌ای عليه محمد منتظری مقدم (رييس دادگاه انقلاب اسلامی کرج و عضو موثر هيات امنای موسسه ياد شده) مدير مجتمع، زنی که مددکار مجتمع بود و چندين نفر ديگر به جريان افتاد. پس از اينکه قاضی حسينی، قاضی ويژه اين پرونده ، بيشتر متهمان را مجرم دانست، تا زمان صدور حکم دادگاه تجديد نظر، متهم رديف اول، منتظری مقدم، تنها متهمی که به مجازات های نسبتا سنگين محکوم شده بود، با وثيقه آزاد شد. دادگاه اوليه او را به ده سال حبس و شلاق محكوم كرد در حالي كه جرم هايش عبارت بود: از توقیف و نگهداری دختر ۱۷ ساله‌ای به نام سمن، اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات قانونی در جهت اداره کردن مؤسسه غیر قانونی گل یاس کرج (خانه هدایت)، مشارکت در تحویل ندادن نوزادان بدون سرپرست به خانواده‌هايشان، اخذ رشوه به مبلغ ۵ میلیارد ریال، مشارکت در جلب و توقیف و حبس غیرقانونی چهار نفر و جعل عنوان قاضی ویژه مواد مخدر. در آن زمان سايت زنان ايران به نقل از هفته نامه پيک آزادی کرج خبر داد شعبه ١۴ دادگاه تجديد نظر همه اتهام های مطرح شده عليه گردانندگان خانه هدايت اسلامی از جمله آدم ربايی، اختفا و نگهداری غير قانونی سمن شريفی، نگهداری و واگذاری کودکان شيرخوار و... را رد کرد و مدير مجتمع و مددکار آن را تبرئه كرد.


 

 قتل دكتر زهرا بني یعقوب (و احتمال تجاوز به عنف) در اداره منكرات همدان خبر تكان دهنده ديگري بود كه در سال ۸۶ منتشر شد.  پنهان‌کاری دستگاه قضایی در قبال این واقعه شاید برای پاک کردن خشونت نهادينه در ساختار زندان‌ها بوده است. او در پاركي در همدان دستگير شد اما اخبار درباره محل مرگ او ضد و نقيض بود. در خبري اعلام شد كه مرگ دكتر جوان در بازداشتگاه اتفاق افتاده ولي قاضي الماسي معاون دادگستري همدان گفت: «اين دختر در راهروي طبقه دوم مركز اجرايي امر به معروف از فرصت به دست آمده استفاده كرده، اقدام به خودكشي، با استفاده از پارچه يك پلاكارد تبليغاتي موجود در راهرو كرده است.» سه نفري كه در بازداشت و بازجوايي دكتر جوان نقش داشتند در زمان بررسي پرونده به قيد وثيقه آزاد شدند. برخی خبرهای تایید نشده حكايت از تجاوز و قتل دكتر زهرا بني یعقوب داشت اما گفته می‌شود پدر او تهديد شد كه موضوع را بيشتر پيگيري نكند.



تجاوز، قتل و ارعاب از بنيادهاي نظام اسلامي در ايران است. وقتي بنيانگذار رژيم اسلامي، هر گونه اعمال خشونت و فشار را براي گرفتن اعتراف مجاز مي شمارد، طبيعي است شاگردان، عاشقان مكتبش و ذوب شدگان در ولايت چگونه انجام وظيفه مي كنند. فاجعه كهريزك يكي از هزاران جنايت جمهوري اسلامي است كه هنوز ابعاد آن به درستي مشخص نشده است.


 


 


درخواست انحلال مشارکت و مجاهدین

 

آن گونه که سایت‌های خبری گزارش داده‌اند،  در این جلسه با بررسی سوابق و عملکرد حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، با صدور دستور توقف کلیه فعالیت‌های سیاسی این دو تشکل، اعضای کمیسیون با ارسال نامه‌ای به دادسرای عمومی و انقلاب تهران، خواستار صدور حکم قضایی برای انحلال آن شدند.

 

اسدالله بادامچيان، عضو حزب موتلفه و دبیر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب گفته است که  اين رسيدگي‌ها، سياسي، جناحي و حزبي نخواهد بود.

 

وی اضافه کرده است: طبق ماده 16 قانون احزاب، چنانچه احزاب مرتكب تخلفي شوند، كميسيون ماده ۱۰ اول به آنها تذكر داده، سپس اخطار مي‌‌دهد و اگر به اين تذكرات و اخطارها توجهي نشود، پرونده آنها به قوه قضائيه ارجاع خواهد شد تا دادگاه به تخلفات آنها رسيدگي كند.

 

بادامچیان همچنین اعلام کرده است که كميسيون ماده ۱۰ احزاب، به احزاب بدون مجوز مي‌تواند پروانه فعاليت بدهد، اما انحلال احزاب پس از صدور پروانه آنان، در زمره اختيارات كميسيون ماده ۱۰ احزاب نيست. چون چنين احزابي تولد قانوني و حقوقي يافته‌اند و فقط قوه قضائيه در قالب تشكيل محاكم قضايي خود، مي‌تواند مانع از ادامه فعاليت آنها شود.

 

حزب مشارکت و سازمان مجاهدین از تشکل های اصلاح طلبی هستند که در زمان انتخابات به حمایت از کاندیداتوری میرحسین موسوی پرداختند. در حوادث پس از انتخابات بسیاری از اعضای این دو حزب بازداشت و به حبس محکوم شدند.

 

 


 


راهپمیایی ۲۵ خرداد، با مجوز بوده است

 

 

«مرتضی تمدن»، استاندار تهران، در گفتگو با مجله «همشهری ماه»، اظهار داشت: «آنها(معترضان) تقاضای برگزاری راهپيمايی کردند و ما هم مجوز صادر کرديم. راهپيمايی روز ۲۵ خرداد با مجوز قانونی ما برگزار شده بود. نه تنها با مجوز آمدند که حتی ما کمک کرديم نظم راهپيمايی حفظ شود. ما به آنها کمک کرديم که امنيت روز ۲۵ خرداد ماه تامين شود. يعنی همزمان هم مجوز داديم و هم خدمت رسانی کرديم.»

 

استاندار تهران در شرايطی اينگونه اظهار نظر می‌کند که بسياری از دستگيرشدگان حوادث پس از انتخابات به دليل حضور در اين راهپيمايی به زندان محکوم شده‌اند. مرتضی الويری نيز آخرين فردی به شمار می‌آمد که از ميان اصلاح طلبان به دليل حضور در راهپيمايی روز ۲۵ خرداد ماه به يک سال زندان محکوم شد.

 

براساس آرای دادگاه‌های پس از انتخابات حضور در راهپيمايی ۲۵ خرداد ماه مجازاتی برابر با يک سال زندان تعزيری داشته است ولی در هيچ کجای قانون به مجازات برای حضور در راهپيمايی با مجوز اشاره نشده است.

 

پيش از اين در فهرست اتهامات تمامی دستگير شدگان، حضور در راهپيمايی ۲۵ خرداد نيز به چشم می‌خورد. 

 

 


 


مدیران نا سر جای خود!

” من اصلاً قصد جواب دادن به ایشون رو نداشتم و به آقای کاشانی قول داده بودم که جواب ایشون رو ندم، اما الآن که ایشون داره دروغ می‌گه من مجبور شدم جوابشون رو بدم “

اینها جملاتی بود که شب گذشته علی دایی از طریق ارتباط تلفنی در برنامه‌ی نود خطاب به علی کفاشیان‌، رییس فدراسیون فوتبال مطرح کرد‌، برنامه‌ی شب گذشته‌ی نود را شاید بتوان یکی از جنجالی‌ترین برنامه‌های سال‌های اخیر دانست که از رسانه‌ی به اصطلاح ملی پخش شده‌اند‌، این جنجال زمانی شکل دیدنی‌تری به خود می‌گیرد که شما صحبت‌های هفته‌ی گذشته‌ی مهندس میر حسین موسوی را خوانده باشید. وی دروغ را مسئله‌ی اصلی عنوان کرده است که باعث مشروعیت زایی از نظام سیاسی می‌شود. علی دایی بی‌تردید یکی از اسطوره‌های فوتبال این کشور است. کاری که او شب گذشته با مجموعه‌ی سازمان تربیت بدنی – و نه صرفاً فدراسون فوتبال – کرد بی تردید تنها از عهده‌ی اسطوره‌ای مانند او بر می‌آید، علی دایی با مطرح کردن سیستم انتخاب خودش به عنوان سرمربی تیم ملی‌، آن هم در نهایت شجاعت و شهامت و تاکید بر اینکه انتخاب او در مجموعه‌ی فدراسیون فوتبال صورت نگرفته است و او هم به صورت دستوری انتخاب و هم به صورت دستوری عزل شده است و متلک‌های رگبار گونه‌ی عادل فردوسی پور به کفاشیان مبنی بر اینکه به شما دستور داده می‌شود و شما هیچ حق انتخابی ندارید تنها بیان گر بخش کوچکی از دروغ‌های گوناگونی است که از سوی مدیران کشور گفته می‌شود.

در این میان عدم توانایی علی کفاشیان در ماست مالی کردن دروغ‌ها و تناقض‌های مطرح شده ارزش کار جناب الف.نون را بیش از پیش نمایان می‌سازد. جایی که حوزه‌ی تخصصی خود اوست و او با صلابت هر چه تمام تر می‌تواند خطاب به سایرینی نظیر علی کفاشیان بگوید "ای مگس عرصه‌ی سیمرغ نه جولانگه توست‌!"

فراموش نکنیم که در حال حاضر آگاه سازی بخش‌های نا آگاه جامعه ضامن فردایی بهتر و آباد‌تر برای این کهن بوم و بر است . . .
……………………………………………………
پ.ن : شب گذشته در حدود ساعت ۱۰ زمانی که قصد خروج از سازمان را داشتم با فردی مواجه شدم که از کرمانشاه به تهران آمده بود تا عادل فردوسی پور را از نزدیک ببیند، من اسم این را محبوبیت می‌گذارم‌، چرا که عادل نه به این فرد پول داده است نه سهام عدالت‌، نه سیب زمینی‌ای به در خانه اش فرستاده است نه حقوقش را یک ماه پیش از مسابقه‌ی پیام کوتاه افزایش داده است. تنها سخنانی گفته است که از دل بر آمده است و لا جرم بر دل می‌نشیند.

پ.ن 2 : در بخشی از صحبت‌های علی کفاشیان وی با اشاره به رقمی در حدود ۱ میلیارد تومان که می‌بایست به علی دایی پرداخت شود عنوان کرد "ما توانایی‌هامون زیاده و خب پس بدهی هامون هم زیاده!!!"  عادل فردوسی پور هم در جواب گفت "چه متر خوبی برای ارزیابی توانایی‌هاتون دارید‌!" و با اشاره به نتایج نظر سنجی که در حدود ۸۸ در صد شرکت کنندگان عملکرد فدراسیون فوتبال در قبال تیم‌های ملی را ضعیف ارزیابی کرده بودند گفت "اما آقای کفاشیان! یک متر دیگر هم وجود داره که اسمش پیام کوتاهه !!‌"‌، این یکی از شاهکار‌ترین متلک‌های دیشب بود که عادل ره توشه‌ی کفاشیان کرد !

 


 


بازگشت عبدالله مومنی به زندان

عبدالله مومنی، سخنگو و رییس شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)، به زندان بازگشت. این در حالی است که مدت زمان مرخصی مومنی هنوز تمام نشده بود.

آن گونه که سایت "ادوارنیوز" گزارش داده است، مومنی پس از مراجعه به دادسرا بدون طی کردن تشریفات قانونی راهی زندان اوین شد.

مومنی از جمله افرادی بود که در حوادث پس از انتخابات و روز ۳۱ خرداد بازداشت شده بود. وی پس از ۲۶۰ روز زندان، با وثیقه ۸۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شده بود.

علاوه بر مومنی، اخبار منتشر شده حاکی از آن است که مرخصی جهانبخش خانجانی، از اعضای حزب کارگزاران و  از مدیران کل وزارت کشور در دوران اصلاحات نیز با عدم تمدید مرخصی به زندان فرستاده شده است.

چند روز پیش نیز فیض الله عرب سرخی بعد از تحمل ۱۰ ماه زندان به مرخصی ۴ روزه آمده بود که مرخصی وی نیز تمدید نشد.


 


جنبش سبز و مفسران پشت شیشه

نقد روش‌ها و راهکارهای هر فعالیت اجتماعی باعث بلوغ اون حرکت می‌شه‌. ولی یکی از مشکلات این روزهای دنیای مجازی حضور نامتعادل تحلیل‌های نوشته شده توسط فعالان حاضر در ایران و خارج از ایران هست. متاسفانه بسیاری از دوستانی که در خارج از کشور هستن با خوندن اخبار در بالاترین و دیدن بی بی سی و صدای آمریکا دست به قلم میبرن و بر اساس این داده‌ها شروع به تحلیل می‌کنن .

یک روز بعد از بیست و دو بهمن فریاد میزنن که ما به علت طرح اسب تروای نبوی شکست خوردیم و هنوز هم به هزار گوشه و کنایه ایشون رو مورد نوازش قرار میدن، بدون اینکه اصلا فضای اون روز رو درک کرده باشند و بدونن که اراذل و اوباش ذوب در ولایت کلاه و عینک از صورت مردم بر می‌داشتن و با بردن دوربین در صورت مردم مشغول عکسبرداری بودن و حضور مردم علیرغم همه تهدیدها که نشانه رویین تنی جنبش سبز و ضربه محکمی به دولت کودتا بود رو شکست جنبش سبز خوندن .

یک روز دیگر اینجا و اونجا می‌نویسن که پسر کروبی کیه که کتک خورده‌. مگه با بقیه چه فرقی داره. بعد هم عکس‌های بدن کبود این پسر رو به تمسخر می‌گیرن. من واقعاً برام جالب هست که این دوستان چی تو ذهنشون هست‌؟ خوب یک نفر مشهور‌تره خبرش زودتر پخش میشه. در اصل خون هیچ کس از کس دیگر رنگین‌تر نیست و همه افرادی که واسه این جنبش زحمت کشیدن و هزینه دادن قابل احترام هستن و باید از همه اون‌ها یاد بشه ولی خوب این مورد چون از بقیه شهرت بیشتر داشته خبرش بیشتر پخش شده و ما باید سعی کنیم از حقوق سایر افرادی که بهشون ظلم شده هم دفاع کنیم و خبر اونها رو هم منتشر کنیم نه اینکه ایراد بگیریم چرا خبر پسر کروبی بیشتر پخش شده.

و اما امروز موسوی رو محکوم به ندونستن می‌کنیم و ادعا می‌کنیم فقط اعلامیه میده و دیدن زندانی‌ها میره و هیچ کاری نمی‌کنه؟ آدمی رو که با شجاعت در شب انتخابات گفت تسلیم این صحنه آرایی نمیشه و باعث به حرکت افتادن جنبش سبز شد رو محکوم به ترسو بودن می‌کنیم؟ واقعاً انگار فقط باید یک نفر کشته بشه تا ما بهش بگیم شجاع و وصله خیانت به مردم رو بهش نچسبونیم (‌یکی از هزاران قصه پر غصه این تهمت‌ها مرحوم سعیدی سیرجانی هست که تا اراذل جان فدای رهبر ایشون رو به قتل نرسوندن وصله همکاری ایشون با جمهوری اسلامی توسط دوستان خارج نشین پاک نشد). ایراد می‌گیرن که میگه در چارچوب قانون اساسی عمل می‌کنه‌؟ میگن به دوران خمینی میگه عصر طلایی امام (‌من خودم هم با این تعابیر مشکل دارم و البته مشکل امروز کشور رو نه در جمهوری اسلامی بلکه در جهل مردمی می‌دونم که سال‌هاست به شعبده اسلام و به مدد دیکتاتورهای تاجدار و عمامه دار  تبدیل شدن به ابزار سرکوبی برای دانایی و بالندگی در کشور.)

ولی یک موضوع واضح رو بعضی از دوستان نادیده می‌گیرن و اینکه موسوی هم مثل هر آدمی عقایدی داره و چه ما این عقاید رو قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم نمی‌تونیم اون فرد رو ناچار به تغییر عقایدش کنیم. به نظرم بهتره به جای ایراد گرفتن به موسوی و کروبی و امثال هم که خودشون رو همراه جنبش سبز و نه رهبرش معرفی می‌کنن به بیان راهکارهایی برای پیشبرد اهداف جنبش سبز بپردازیم تا مردم با شنیدن ایده‌ها و روش‌های مختلف‌، خودشون روش دلخواهشون رو انتخاب کنن. به قول معروف این گوی و این میدان و هرکسی اگر فکر میکنه بهتر از موسوی میتونه این جریان رو هدایت کنه خودش رو به مردم عرضه کنه و در صورت اقبال مردم‌، رهبری جنبش رو بدست بگیره.

به نظر من فقط ایراد گرفتن به فعالان سیاسی بدون بیان راهکارهای اجرایی نه تنها موجب پیشبرد اهداف جنبش سبز نمیشه بلکه فقط دور باطلیست برای دیر تر رسیدن به پیروزی جنبش سبز.

و کلام آخر اینکه: بیشتر مردم میدونن که مشکلات جامعه به علت یک مقام جاودان غیر پاسخگو به نام ولی فقیه هست که حضور فردی کم سواد و بی مایه مثل خامنه‌ای هم موجب تشدید این مشکلات شده‌، ولی راه حل تغییر این مشکل چی هست؟ باید موسوی شعار مرگ بر ولایت فقیه بگه؟ باید کروبی بگه من مخالف جمهوری اسلامی هستم؟ اگر وضعیت جسمانی خامنه‌ای بگونه‌ای باشه که بیشتر از دو سال دیگه زنده نمونه باید رفسنجانی بگه همه مشکلات از خامنه‌ای هست و برای رفع مشکلات باید خامنه ای تعویض بشه؟ آیا باید مردم یک شبه بریزن تو خیابون و با خشونتی مشابه قرقیزستان باعث سقوط دولت بشن؟ آیا انقلاب‌های برق آسا و خشونت بار در دنیا زمینه ساز دموکراسی و نهادینه شدن آزادی بوده؟

شاید باید صبور باشیم و با اعتماد به موسوی و کروبی( تا روزیکه به مردم و حامیانوشن پشت نکردن )راه رسیدن به آزای رو قدم به قدم و دست در دست هم طی کنیم و راه رهایی رو زندگی کنیم...........به امید روزها سبز.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته